35 سال از زندگی من با چاقی گذشت. سال هایی که از آنها بخاطر چاق بودنم لذتی نبردم. قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن تولدی دوباره برای من بود.
سال ها برای لاغر شدن تلاش کرده بودم و از روش های مختلفی سعی می کردم مقداری از سایز و وزن خودم را کاهش دهم اما نتیجه نهایی فقط چاق تر شدن بود.
چرا فکر می کردم بی اراده هستم!
بارها شکست خوردن در استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن سبب شده بود که به شدت به خودم و توانایی ام در لاغر شدن شک داشته باشم.
باور کرده بودم که من نمی توانم لاغر شوم و من اراده لاغر شدن را ندارم. در یک کلام، عقیده داشتم لاغربشو نیستم.
زمانی که به لطف خدا در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم سخت ترین موضوع برای من باورکردن توانایی لاغر شدن بود.
خیلی سخت بود که بتوانم فکر کنم من هم می توانم لاغر شوم.
نتیجه تمام تلاش های قبلی من برای لاغر شدن شکست خوردن بود و صدای بلندی در سرم همیشه فریاد می زد:
- تو نمی تونی لاغر بشی.
- تو تا ابد چاق می مونی.
- چاقی تو ارثیه.
- سوخت و ساز بدنت پایینه.
ذهن چاق هر لحظه دلیلی برای لاغر نشدن را در گوشم زمزمه می کرد. دلایلی که همه درست بودند و تک تک آنها را تجربه کرده بودم.
البته در کنار این هیاهوی درونی، حرف و حدیث اطرافیان هم سبب شده بود که نسبت به لاغر شدن به شدت احساس ناتوانی کنم.
هربار که افراد متوجه می شدند رژیم جدیدی را در پیش گرفته ام یا برنامه ورزشی منظمی را شروع کرده ام با نیشخند به من می گفتند:
تا کی می خوای برای لاغر شدن تلاش کنی!
تو لاغر بشو نیستی، چاقی تو ارثیه.
الکی به خودت زحمت نده.
با همه سر و صداهایی که در ذهنم فریاد می زد من نمی توانم لاغر شوم اما می دانستم برای حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن باید بر این سر و صداهای درونی غلبه کنم. می دانستم که برای انرژی و توان حرکت داشتن برای لاغری با ذهن باید هرطور که شده قدم های اول را بردارم تا به نتایج اولیه دست پیدا کنم و بتوانم با دلیل و مدرک در برابر ذهنم ایستادگی کنم.
تمام تلاش من در روزهای اول حضورم در مسیر لاغری با ذهن تمرکز بر توانایی لاغر شدن بود. چون متوجه شده بودم که این موضوع ریشه های قوی در ذهن من دارد و برای تغییر این نگرش که من نمی توانم لاغر شوم باید تمرین و تمرکز زیادی داشته باشم.
در بسیاری از فایل های آموزشی سایت تناسب فکری به این موضوع اشاره کرده ام چون می دانم باور کردن توانمند بودنمان برای لاغر شدن مهمترین موضوع در موفقیت در مسیر لاغری با ذهن است.
با همه تلاش و تاکید من بر باور کردن توانایی خود برای لاغر شدن بارها در نوشته ها و پیام هایی که در بخش نظرات فایل های آموزشی توسط اعضای سایت تناسب فکری ثبت می شود به مواردی بر می خوردم که افراد از ناامید شدن برای لاغر شدن صحبت کرده اند.
اینکه مدتی است در مسیر لاغری با ذهن هستند اما به دلایل مختلف انگیزه و انرژی آنها کاهش پیدا کرده و به شور و اشتیاق اولیه مسیر لاغری با ذهن را دنبال نمی کنند.
خارج شدن از مسیر لاغری
افراد در مسیر لاغری با ذهن به دو علت انگیزه و اشتیاق خود را از دست می دهند:
1- توجه به چاقی و عوارض آن
2- توجه به حرف دیگران
از آنجایی که فرد چاق به دلیل خسته شدن از چاقی به دنبال روشی برای لاغری است و به همین دلیل به مسیر لاغری با ذهن هدایت شده است همزمان که در حال استفاده از محتوای آموزشی و انجام تمرینات است، چاقی و عوارض آن را همراه خود دارد.
توجه به چاقی و عوارض آن
در واقع هر روز همزمان با تجربه رنج چاقی که شامل بیماری ها، فشار روحی، افسردگی، ناراحتی از حرف دیگران و … در حال یادگیری لاغری با ذهن است.
همزمانی چاقی جسمی و انبوه افکار درباره چاقی با مراحل یادگیری لاغری با ذهن سبب می شود که توجه و تمرکز فرد ناخودآگاه به سمت چاقی و شرایط خود جلب شود و مرور خاطرات چاقی، مخصوصا شکست های قبلی در لاغر شدن باعث کاهش انگیزه و اشتیاق فرد می شود.
در ماه های اول که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته بودم درباره این موضوع مهم آگاهی نداشتم و به همین دلیل بارها احساس یاس و ناامیدی می کردم و حتی چندین روز تمرین کردن را رها می کردم اما دوباره نیرویی درونی مرا به سمت این مسیر هدایت می کرد و دوباره کار را ادامه می دادم.
بارها زمین خوردن هایم در مسیر لاغری با ذهن سبب شد که به این موضوع مهم آگاهی پیدا کنم که همزمان بودن چاقی که حالت فعلی فرد است با آموزش های لاغری با ذهن سبب می شود که فرد ناآگاهانه به طریق مختلف به چاقی خود توجه کند و فکر کردن به چگونه لاغر شدن در او احساس یاس و ناامیدی ایجاد می کند.
بنابراین توجه به این موضوع اهمیت دارد که یکی از چالش های ذهن افراد برای لاغر شدن توجه کردن به چاقی است و از آنجایی که خاطرات تلخی از چاقی داریم به راحتی اسیر افکار ناامیدکننده می شویم و عنان کار از دستمان خارج می شود.
توجه به حرف دیگران
دومین موضوع که تهدید جدی برای زمین خوردن افراد در مسیر لاغری با ذهن است توجه به حرف و حدیث های اطرافیان است.
آنان که سالهاست ما را در وضعیت چاق و چاق تر شدن دیده اند همچنان سعی در ابلاغ چاقی به ما دارند.
آنها به ما یادآوری می کنند که نسبت به قبل چاق تر شده ایم، چرا به فکر خودمان نیستیم و ….
در اینجا اولین اشتیاهی که ممکن است شما هم مثل من مرتکب شوید این است که به آنها بگویید مشغول یادگیری مسیر لاغری با ذهن هستید.
بیان این حرف سبب می شود که علاوه بر سرزنش شدن از طرف دیگران به خاطر باور کردن این خرافات و مضخرفات دچار سرخوردگی و ناامیدی شوید و در تصمیم خود شک کنید.
شک همانا و رها کردن مسیر لاغری با ذهن همان.
اتفاقی که بارها برای هنرجویان لاغری با ذهن رح داده است و باعث ایجاد مشکل برای آنان شده است.
مراقب باشید زمین نخورید!
اگر تصمیم گرفته اید از مسیر لاغری با ذهن به سمت خلق رویای خود حرکت کنید باید همیشه مراقب چالش های ذهن چاق باشید.
چون ذهن فرد چاق به دلیل عادت کردن به وضعیت چاقی همواره در تلاش برای منحرف کردن شما از تصمیم خود برای لاغر شدن است و اگر نسبت به حربه های ذهن چاق آگاهی نداشته باشید به سادگی گول خورده و از مسیر صحیح خارج می شوید.
هرچه بیشتر به این موضوع فکر کردم و پیام های شرکت کننده ها را می خوانم بیشتر این تصویر در ذهنم ایجاد شد که مسیر لاغری با ذهن همچون مسیر یخ زده ای است که به شدت لیز است و هر یک لحظه بی دقتی می تواند باعث لیز خوردن و منجر به زمین خوردن فرد شود.
هر زمین خوردنی عواقبی برای فرد دارد و ممکن است نتواند به سادگی از زمین برخواسته و ادامه دهد.
از این رو باید در مسیر لاغری با ذهن مراقب لیز بودن مسیر حرکت خود باشید.
شما کوله بار چاقی را همراه خود در این مسیر حمل می کنید.
کوله بار چاقی محموله ای است که شامل موارد زیادی می شود.
- ترس از چاق تر شدن
- بارها شکست خوردن در تلاش برای لاغر شدن از روش های مختلف
- شنیدن حرف و حدیث های دیگران درباره چاقی
- شنیدن تبلیغات روش های مختلف که وعده لاغری سریع و همیشگی را می دهند
- پیشنهاد دیگران برای استفاده از روش های مختلف لاغری و …
اینها نمونه هایی از کوله بار چاقی است که همواره در مسیر لاغری با ذهن روی دوش ماست.
سنگینی کوله بار چاقی و لیز بودن مسیر لاغری با ذهن خطر زمین خوردن را به شدت افزایش می دهد و باید همواره مراقب این خطر بزرگ باشید.
نکته جالب توجه این است که دوستانی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها استفاده کرده اند و پس از چند ماه نتایج عالی کسب کرده و از نظر سایز و وزن مقدار قابل ملاحظه ای کاهش داشته اند نیز به طریق دیگری در ادامه مسیر لاغری با ذهن لیز خورده و زمین می خورند.
بارها پیام هایی از طرف هنرجویان این دوره دریافت کرده ام که دوره آنها تمام شده است و نتایج بسیار خوبی گرفته اند اما استفاده از روش دیگری برای لاغری بیشتر یا سلامتی یا هر دلیلی را در پیش گرفته اند.
این اقدام به ظاهر خوب و سودمند به مفهوم درک نکردن موضوع لاغری با ذهن است.
نکته مهم در مورد درک کردن این است که اگر فرد مطالب لاغری با ذهن را درک کند هرگز نمی تواند از هیچ روشی برای لاغری بیشتر استفاده کند.
لاغری بیشتر به چه معنی است؟
غیر از این است که همین مسیری که باعث کاهش وزن و سایز شما شده است را باید ادامه دهید تا به مقدار بیشتری کاهش وزن و سایز را تجربه کنید.
اما متاسفانه توجه نکردن به عوامل بیرونی تجریک کننده سبب لیز خوردن افراد، زمین خوردن و خارج شدن از مسیر لاغری با ذهن می شود.
اشتباهی که تاوان آن چاقی دوباره و یاس و ناامیدی بیشتر خواهد بود.
تجربه لاغری همیشگی
بارها در فایل های مختلف اعلام کرده ام که لاغری با ذهن باعث لاغری همیشگی خواهد شد.
این فقط یک ادعا نیست.
من و بسیاری از استفاده کنندگان از آموزش های مسیر لاغری با ذهن مدت هاست که در شرایط جسمی، احساسی و افکاری متفاوتی هستیم و نتایج عالی کسب کرده ایم.
تداوم نتیجه فقط از طریق درک کردن آموزش ها حاصل می شود.
اگر فردی از آموزشهای مسیر لاغری با ذهن استفاده می کند و نتایج عالی می گیرد اما دوباره به سراغ روش دیگری برای لاغر شدن بیشتر می رود مشخص است که این فرد درک صحیحی از مطالب آموزشی کسب نکرده است.
فقط گوش داده و تمرین کرده است و همین دو کار به سادگی باعث کسب نتیجه می شود.
ایما کسب نتیجه به مفهوم درک کردن نیست.
درک کردن زمانی حاصل می شود که شخصیت فرد تغییر کرده باشد.
اگر فرد بعد از کسب نتیجه همچنان گول تبلیغات یا پیشنهادات دیگران برای رهایی از چاقی را می خورد فقط به این دلیل است که آموزش های مسیر لاغری با ذهن را مانند یک برنامه رژیمی استفاده کرده است.
پس از پایان مدت آموزش مانند موارد مشابه قبل به دنبال استفاده از روش دیگری می باشد.
این عمل نشان از درک نکردن و اطمینان نداشتن به یادگیری لاغر شدن دارد.
بنابراین علیرغم اینکه بارها در مورد تمرکز کردن بر محتوای آموزشی تاکید کرده ام اما با خواندن تعدادی از پیام های شرکت کنندگان به این نتیجه رسیدم که هرچقدر درباره این موضوع توضیح دهم باز هم نیاز است که بیشتر در این باره صحبت شود.
توضیحات فایل آموزشی این بخش به همراه پرسش و پاسخ های مطرح شده حاوی نکات ارزشمندی درباره مراقبت از خود در برابر لیز خودت در مسیر لاغری با ذهن و زمین خوردن است.
پیشنهاد می کنم بارها با دقت از این محتوا استفاده کنید و درک خود از آنچه گفته شد را در بخش نظرات همین بخش ثبت کنید.
نوشتن و خواندن نوشته های دیگران و ارتباط با دوستانی که در مسیر لاغری با ذهن همراه ما هستند و دیدن تصاویر شگفتی سازان سبب می شود ذهن ناخودآگاه ما به شکل عالی در فضای لاغری با ذهن قرار بگیرد و این روند به ایمن کردن حرکت ما در مسیر لاغری با ذهن منجر خواهد شد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
نوشتن درباره آنچه در گذشته برای لاغری انجام داده اید و مقایسه آن با شرایط فعلی در مسیر لاغری با ذهن سبب می شود که درک و عملکرد بهتری در مسیر لاغری با ذهن داشته باشید.
شاید از نظر شما نتیجه فقط لاغر شدن باشد اما از گذشته این تجربه رو دارید که فقط لاغر شدن نمی تواند نتیجه نهایی باشد چون لاغر شدن به شکل های مختلفی به دست می آید ولی به راحتی از دست می رود.
بنابراین درک این مساله که لاغری با ذهن بر ریشه فرمول های ذهنی شما تاثیر می گذارد و باعث تغییر همیشگی نگرش و رفتار شما خواهد شد سبب می شود که با اشتیاق و استمرار عالی در این مسیر به حرکت خود ادامه دهید.
برای تمرین این جلسه ابتدا متن نوشتاری را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به شکل انشایی پاسخ دهید.
- تجربه خود در گذشته که از روش های مختلف لاغری استفاده کرده و برنامه خود را رها کردید را شرح دهید.
- چرا در گذشته با اینکه تصمیم قاطع برای رژیم گرفتن یا ورزش کردن می گرفتید ولی بعد از چند روز آن روش را رها می کردید؟
- منطق ذهن شما درباره لاغر شدن چیست؟ فکر میکنید چگونه باید لاغر شوید و آنچه در ذهنتان برای لاغر شدن مرور می شود را با روش لاغری با ذهن مقایسه کنید.
- روش های قبلی لاغری چگونه باعث تغییر رفتار و واکنش های شما می شد و لاغری با ذهن چگونه این کار را انجام خواهد داد؟
- به نظر شما برای لاغر شدن باید با تغییر روش خوردن یا مواد غذایی سعی در تغییر نگرش خود درباره لاغری کنیم یا بهتر است با استفاده از محتوای آموزشی ابتدا فرمول های ذهنی را تغییر داده و سپس نگرش شما تغییر کند. در این باره شرح دهید.
- با توجه به توضیحات ارائه شده و لیز بودن مسیر لاغری با ذهن چه تمهیداتی برای جلوگیری از لیز خوردن خود باید درنظر بگیرید. شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.50 از 82 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدا
دیدگاه بهتر در مورد رژیم:
رژیم یعنی اگاهانه تصمیم بگیری چی بخوری چی نخوری به چه مقدار بخوری
تغییرات غذایی که بعد از تغییرات درونی ایجاد میشه، اینا بدون برنامه ریزی اگاهانه ی من، ایجاد شده و بدون فشار و سختی هم داره انجام میشه. این اسمش رژیم نیست.
راه حل لیز نخوردن :
برای هر فکر منفی یک دلیل منطقی و دیده شده بیارم.
مامان دید من یکم لاغر تر شدم تشویقم کرد گفت افرین. خداروووووشکر نپرسید چکار کردی. با فیلترای خودش برداشت کرد گفت روغن نمی خوری فلان نمیخوری. به خیال خودش ها…حالا من از روغن خوشم نمیاد اما غذام با خانواده مشترکه و سعی نمی کنم روغن کم بریزم. بگذریم…
پریروز یهو گفت باز چاق شدیا!!!!!!
اینو بگم مننن اصلااا روی حرفای مامانم حساب نمی کنم چون بشدت بی پایه و اساسه حرفاش و چون خیلییی منفی هست خیلی چیز ها رو میبینه فک می کنه حقیقت داره در صورتی که وجود نداره! در این حد…یکی از دلایلی که بلافاصله ذهنم مقاومت میکنه برای حرفاش اینه.
داشتم از اوردن فکر منطقی برای هر نجوا می گفتم.
این حرفو که زد با خودم گفتنم وظیفه ی تو فقط ادامه دادن و سعی کردن برای تعهد داشتنه. همین
دوم اینکه بین استاد و بچه های سایت که نتیجه دستشونه و ایشون که نتیجه دستش نیست، کدوم حرفاشون درسته؟
حرف کی معتبر تره؟
قطعا استاد!
استاد چی می گه؟
میگه به ظاهرت توجه نکن، ادامه بده، راز لاغری تو ادامه دادنه…
اینجوری ذهنم اروم شد.
میدونی استاد من از نادیده گرفتن حرف های منفی خوشم نمیاد. یعنی احساس می کنم خودمو دارم گول میزنم. درصورتی که اگه تو ذهنم بگردم دنبال یه نتیجه یه چیز ملموس که برخلاف اون باشه حسم خوب میشه.
خلاصه تو مدتی که داشتم فکر می کردم استاد چی میگه و استاد درست می گه یا ایشون، دیدم چند دقیقه است اصلا من حرف ایشونو یادم رفته یعنی بهش دیگه فکر نمی کنم چون ذهنم دنبال پیدا کردن دلیل منطقی بوده. در یک کلام ذهنم داشته رو توانایی، ارامش صبر داشتن و… فکر می کرده.
پس این روشو سعی میکنم هر بار فکر منفی اومد استفاده کنم.
استاد در مورد اینکه گفتین موقع استفاده از اموزش ها حرف های دیگران همراهمون هست و…
به نظرم خبر خوب اینکه که بعد یه مدت این لیز شدنه این عواملی که لیز خوردن رو ایجاد می کنن کم میشه.
چون خودبخود انگار همه چیز همراه و هماهنگ با فکرای مثبت جدیدمون میشه. حتی تایید میکنن وضعیت جدیدمونو. مثل مامانم
یا کلا من احساس می کنم مثلا یه جوری میشه که حتی از اخبار که بسیااااار منفی هست در یک لحظه یه چیزی میشنوی که باورای تناسب جدیدو که داری می کاری تو ذهن تایید می کنه.
نمیخوام اینو عحیب و غریب نشونش بدم.
ساده اش اینکه که منم الان میام کار کنم خب وقتموووو باییید بذارم تو سایت. خب این یعنی از چاقی دورم دیگه. بعد یه مدت کوتاه نتیجه میاد و دیگه تماممممم….دیگه عملا هی مسیر لیزیش کمتر میشه. خود بقیه هم تایید می کنن خودممم چقدر بیشتر برام ثابت می شه که درسته و ادامه بده و اگه این وسط هم حرف منفی بشنوم کمتر جدیش می گیرم چون نتیجه دستمه….
به نظرم لیز خوردنه و سختی کنترل ذهن واسه اولای مسیره…
استاد حواسم هست که شما تاکید بر لیز بودنه کردین واسه اینکه حواسمون باشه و قصدتون این نبود که القا کنین برای شما ممکنه بار ها و بار ها اتفاق بیفته. نکته ی حرفتونو گرفتم و تمام… بیشتر روش تمرکز نمیکنم.
بعد اینکه ابتدای مسیرو گذروندم دیگه تمامممم…بعدش دیگه ادمی هستم بشدت فوق العاده می تونم ذهنمو کنترل کنم. دیگه مگه می تونه کسی روم تاثیر بذاره؟ هرچی بشنوم این منم که تعیین می کنم چی وارد گوشم بشه. چون فمیدم از هر حرف میشه صدجور برداشت کرد. خودم تعیین می کنم چحور برداشت کنم ازش. ارزششو داره. مسیر موفقیت اول تا اخرش سخت نیست. فقط اولش…
ارزششو داره چند ماه تحمل کنم و ادامه بدم؟ قطعاااا
حرفاتون فوق العاده ست ممنونم.
از مثال خانومی که گفتین نتیجه گرفته و رو اورده به گیاه خواری.
این مثال که هیچی… بعضی بچه ها تو کامنتا هستن میگن متناسب شدیم اما رها کردیم و دوباره می خوایم شروع کنیم. خودمم هنوز اونطور که دلم می خواهم هرروز کار کنم نیست.مثلا روز درمیون میشه
خب یه فکری که ادم میاد تو ذهنش اینه شاید تو هم لیز بخوری مدت طولانی رها کنی. ببین این که کار کرده نتیجه دستش بوده لیز خورده.
اما اتفاااااقاا ذهنم اروم شد این فردو دیدم. یه جورایی اون اضطرابی که اگه متعهد نباشی دیگگگگ تمومههههه و خیلی کار بدی کردی، این کم شد. استاد حتما میدونی چی می گم چون دلیلی که برای مشارکت در کامنتا و خوندنشون اوردین همین بود که جالبه میای می بینی همه هم دردتن. دیدن همین که ادمای زیادی مثل تو گرفتارن خودشش اضطرابو کم می کنه. اضطراب اینکه تو چه مشششکل بزرگ و خاصی افتادی بقیه خوبن تو فقط خوبی…میدونی استاد چی می گم…یعنی اون حس تنها بودن.
خلاصه برام ارامش بخشه و اگرم لغزشی اتفاق افتاد اشکال نداره درسشو می گیرم از نو شروع می کنم چیزی نشده که. این حسابی دست و پای شیطون لعنتی رو می بنده و که تو این موقعیت می گه دیگگگگ اب از سر گذشت دیگه تموم شد..
با اینکه لغزیدن دوباره تو رو به پله ی اول برمیگردونه و زحماتت صفر میشه، اما ایا لغزیدن و دوباره شروع کردن بهتره یا لغزیدن و هیچ وقت پا نشدن؟
قطعا اولی به سودمه.
اینجوری افکار منفی رو دهنشو می بندم.
در مورد اینکه میگین اونا طبقه ی اولن من دوم نمیفهمن حرفامو
استاد اولاش شاید ادم حرصش در بیاد بگم بذا نتیجه بگیرم با نتیجه بهتون ثابت می کنم اشتباه می کنین.
اما این اتفاق هرگزززز نخواهد افتاد.
چون حتیی اگر نتیجه هم بگیرم بازززز اونا فیلتر میذارن روش طبق عقایدشون برداشت می کنن. میگن چون غذات کم شده. فلان شده. مثال زیادی تو ذهنم نیست چون زیاد به کسی نگفتم. فقط خواهرم در جریانه اونم خیلیییی کم بهش گفتم چون یکی دوبار قبلا گفت لاغر شدی چکار کردی برای منم فایلاشو بریز. منم اصلاااا اصرار نکردم چیشد فایلاشو گوش کن…خوبه فلان…
شاید تا یکی دو هفته پیش میترسیدم ببینه صفحه لپ تاپمو بگه داری میخونی کار میکنی یوقت ذهنم منفی شه که الان می گه کو نتیجه ات. اما الان بهتر شدم. راحت می خونم کنارمم نشسته باشه مهم نیست برام. چون کلاااا به اون ربطی نداره. من ازادم هر عقیده ای می خوام داشته باشم ازادم هر چیزی رو می خوام دنبال کنم حتی اگر غلط باشه. خوشبختانه استاد خواهری کلاا هم گیر نداده هیچی نگفته بنده خدا. یعنی هیچ وقت به اون مرحله هم نرسید که بخوام اینجوری جوابشو بدم.
به همین دلیل برام مهم نیست چه برداشتی می کنن. من خودم لاغری با ذهنو ادامه می دم بذا اونا بگن غذات کم شده فلان غذا رو این ماه زیاد خوردی سوخت و سازت زیاد شده. بذا اینجوری فک کنن چه ایرادی داره! اره از همونیه که شما می گین. چیزی که مهمه اینه منممم که لاغر شدم نه شماا من دارم لذتشو می برم حالا شما اصلا با من بجنگ.
اخه ورزش برای ادمی ک اضافه وزن داره؟ همینجوری بدن داره سر بار و فشار زیاد از حد اذیت میشه چه برسه به تمرینای سخت.
بعد یه مدت رها کردم. هم اذیت می شدم هم سبک زندگیم اخه ورزش کردن نبود. یعنی عادت نداشتم اصلا. برای همین شاید ابتدا شوق داشتم اما کم کم به همون اهستگی که انگیزه ی ادامه دادن در من ایجاد شده بود راحت از رفتار ها کمرنگ می شد.
معلومه چون سخت بود! اصلا نمیتونستم سختی رو بپذیرم! شاید هیجان زده میشدم یکم تحمل می کردم اما…
دومیش حس ناتوانی بود. من که لاغر نمیشم! من همیشه تو همین اوضاع هستم اصلا کاراکترم همینجوریه!
از کجا می فهمیدم این طرف فکرو دارم؟ مثلا یادمه خواهرم می رفت باشگاه و برنامه ی رژمیشو با کلی انگیزه زد به کمد و لباس بخر و فلان که بره. میرفت و تشویق خانواده که ای لاغر شدی و فلان.
منم همش حسرت می خوردم میگفتم تو که اراده نداری. ببین تو اضافه وزن داری…هی این کاراکتره تو ذهنم تثبیت می شد با همین فکرا.
وای یه دیدگاهی که اینقدرررر در لحظه به لحظه ی روزام تزریق میشد مداوم و اونقدررر دیگه تکرارش میکردم که هنوززز یادمه دقیقا چقدددر بهش فکر می کردم، حسرت خوردن بود. بشششدت خودمو مقایسه میگردم با دخترای دیگه…هنورز تا اووم شاید مدتی پیش همراهم بودا فقط کمرنگ تر شده.
اینکه هر خانومی می دیدم مناسبه اووونقدررر تو ذهنم بت می کردمش اینقدررر اونو ارزشمند می دونستم میگفتم وااای این چقدر خوشگله این چقدر خوبه و خاصه من که اینجوری نیستم..واقعا برام یه ادمای عجیب و خوشبخت و جذاب و فوق العاده شده بودن. مخصوصا که اون موقع بحث روابطم داغ بود و دیگه فک میکردم چقدررر ارزشمندن
اه بدم میاد این فکرا رو یاداوری کردن.
الان که عزت نفسم رفته باالا این حس خیلییی کمرنک شده. درسته شدیدا میخوام متناسب شم اما خب وقتی حرف یه دختر لاغر میشه زیاد حسرت ندارم. فکر نمی کنم خیلیی برتره از من.
اره این یه علت مهم دیگه بود که باعث میشد رها کنم.
یه خصوصیتی که ضعف شخصیتی بود بی اراده بودن بود. شدیدااا اعتقاد داشتم یه ادمی هستم که کارارو نصفه نیمه رها می کنم. و چون تو لاغر شدن بیشتر این کنایه ها رو میشنیدم و سرزنش می کردم خودمو بیشتر ضعیف بودم.
با اینکه من اراده ی خیلی قوی داشتم ها…من ادمی بودم که سوگولی استادا بودم درسم چقدررر خوب بود چقددددر زمان میذاشتم درس می خوندم در صورتی که منم انسان بودم هم سن هم ککلاسی هام مثل اونا دوس داشتم رها باشم فیلم ببینم برم تولد خونه ی هم. اما بشدددت می تونستم رو هدفم تمرکز کنم و نتیجهههههه نتیجه می گرفتم. نتیجه دستممم بودد نه فقط محدود کردن خودم.
اما خب هم اینا به چشمم نمیومد هم تو لاغری بسیار ناتوان می دیدم. خدا رو شکر الان چقدر توانا می بینم.
دنبال الگو هایی بگردم که برعکس باورای جامعه هستن. بدنم خودبخود تغییر می کنه.
با روش های دیگه تغییر رفتار ها اگاهانه بود. با سختی انجام می شد.
با تناسب فکری ناخوداگاه بقول شما اینقدر ارام ایجاد می شه که متوجه نمی شی و سر همین متوجه نشدن ناسپاس می شیم گایه اوقات فک می کنیم تغییری نکردیم.
در این روش تغییر عادت ها بسیاااار اسانه و هیچ اعصاب خوردی توش نیست.
استاد اول تشکر کنم واقعا سوالاتون چالش برانگیزه همچین ذهن ادم قفل می کنه و دست میبره تو باورا که نگو
روشای دیگه اصلا اجااازه ی تغییر نگرش نمی دن.
اگه تغییر نگرش منظور مثبت شدن، ارامش و انگیزه و انرژی باشه که نه به هیچ وجه!
کلا در روش های دیگه ترس توی تک تک راهکار ها هست.
ترس اینکه بی تحرکی چاق می کنه. دیگه از نشستنم ارامش نداری
اگه تغییر نگرش منظور پی بردن و تحقیق کردن در مورد مواد غذایی و چیزای دیگه ست که والله کسی به ما هیچوقت دنبال نکفت برین دنبال علمی.
اگه می رفتیم که به حقیقت می رسیدیم!
می فهمیدیم چقدر ارزش دارن غذا ها چقدر ویتامین و…
فقط یه کلمه ی کالری زیاد شنیده میشد که اونم فقط برای ترسوندن بود.
خلاصه که وقتی روش های دیگه به همه چیز بدبین میکردن ادمو دیگه جایی برای تغییر نگرش نمیموند.
قطعا راه دوم بهتره
پرس و پاسخ
به نظرم همین اموزشا رو دنبال کردن خودش باعث میشه لیز نخوریم چون داخلش تجربیات مثال ها بیان میشه تا دیگه ازمون و خطا نکنیم.
یه اهرم نوشتم برای خودم که این راهو ادامه بدم یه سال دیگه کجام
ادامه ندم کجام؟
اضافه وزن بیشترر
درجا زدن هی لیز خوردن نتایج محو میشه باز دوباره از اول شروع می کنم.
این خودش کمکم می کنه ادامه بدم.
اهمیت ندادن به حرف بقیه.
یعنی فیلتر کنم. اگر کسی به جایی رسیده تو زندگیش حرفش درسته. اگر نرسیده که اصلا جدی نگیرم حرفشو.