همه افراد چاق برای وضحیت جسمی خود دلایلی دارند که برخی از آنها منشأ بیرونی مانند ژنتیک، والدین و … می باشد و برخی دلایل آنها منشأ درونی مانند کنترل اشتها، سوخت و ساز، طبع بدن و … می باشد. از این رو سعی می کنند با اصلاح این عوامل برای لاغر شدن اقدام کنند.
از میان دلایل مختلف درونی موضوع “کنترل اشتها” از اهمیت زیادی برخوردار است.
اشتها چیست؟
در ذهن ما اشتها حالتی بود که من به شدت تمایل به خوردن غذا داشتم و در اون وضعیت هیچ کنترلی بر رفتار خودم نداشتم.
در واقع تصور می کردم اشتها نیرویی است که کنترل من را در اختیار می گیرد و من قادر به مقابله یا سرپیچی از دستورات آن نیرو برای پرخوری کردن نیستم.
البته شنیدن صحبت های دیگران درباره زیاد بودن اشتهای من سبب تقویت افکار اشتباه من در این باره شده بود.
تصور من این بود که باید اشتها را باید کنترل کرد. به این صورت که خودم را از اشتها جدا می دیدم و سعی میکردم برای رهایی از شر آن به طریق مختلف او را کنترل کنم.
داروهای گیاهی مختلفی از عطاری برای کنترل اشتها تهیه می کردم.
هر روز صبح قبل از صبحانه 20 قطره افشرده لیمو که بسیار تلخ بود را در یک لیوان آب سرد حل کرده و به هر زحمتی بود می خوردم تا اشتهای من کنترل شود.
نکته جالب در اون روزها این بود که برخلاف انتظاری که از عملکرد دارو برای کنترل اشتها داشتم میزان خوردن من اضافه می شد چون تصورم این بود که حتما اون دارو اشتهای من را کاهش داده و اگر الان من تمایل به خوردن دارم این نیاز واقعی بدن من است و مربوط به کنترل اشتها نیست.
کنترل اشتها
تا زمانی که اشتها را از خودم جدا می دانستم قادر به اصلاح یا کنترل اشتها نبودم.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم بسیاری از افکار اشتباه درباره چاقی را اصلاح کردم و در نتیجه رفتار من تغییر کرد و در نهایت جسم من به سمت تناسب اندام حرکت کرد.
من پذیرفتم که اشتها بر من تسلطی ندارد بلکه این من هستم که آن را ایجاد و مدیریت می کنم.
هربار که من پرخوری می کردم و از رفتار خودم رضایت نداشتم عامل آن را زیاد بودن اشتها می دانستم و زمانی که بهتر عمل می کردم تصورم این بود که خدا رو شکر اشتهای من کمتر شده.
من برای چاق تر شدن پرخوری می کردم و برای توجیه رفتار خودم که ثابت کنم من دوست ندارم چاق تر شوم می گفتم اشتهای من زیاد است.
از این رو همیشه به دنبال راهکاری برای کنترل اشتهای خودم بودم.
این فرمول اشتباه در ذهن افراد چاق سبب شده که افراد زیادی از این فرصت برای فروش بیشتر محصولات خود استفاده کنند.
آنها ادعا می کنند که با مصرف این دارو، دمنوش یا … اشتهای شما کمتر می شود و به راحتی لاغر می شوید و از آنجایی که افراد چاق همه کس و همه چیز را مقصر چاقی خود می دانند الا خودشان را به راحتی گول تبلیغات را خورده و آن محصول برای کنترل اشتهای خود و لاغر شدن تهیه می کنند.
اما بعد از چند روز استفاده از آن دارو به این نتیجه می رسند که این دارو هم بر کنترل اشتهای آنها تاثیری نداشته است و مصرف آن را ادامه نمی دهند.
ارتباط اشتها با چاقی
اشتهای شما میزان علاقه و تصمیم شما برای چاق تر شدن را مشخص می کند.
شاید در سطح فکر همه ما دوست نداشته باشیم چاق تر شویم اما میزان علاقه ما به چاقی بر اساس افکار سطحی یا گفتگوهای ما با دیگران تعیین نمی شود بلکه بر اساس میزان فرمول های چاق کننده ذخیره شده در ناخودآگاه تعیین می شود.
شما به ازای فرمول های چاق کننده ذهن خود به چاق تر شدن علاقه دارید و علاقه خود به چاقی را با میزان اشتها نمایش می دهید.
بنابراین اگر تصور می کنید برای لاغر شدن باید به طریقی اشتهای خود را کاهش دهید کاملا در اشتباه هستید.
شما نمی توانید اشتهارا تغییر دهید در حالی که خودتان تغییر نکرده باشید.
تغییر خودتان تنها از طریق دادن آگاهی جدید و صحیح درباره لاغریبه ذهن صورت می گیرد.
زمانی که شما تصمیم می گیرید از طریق یادگیری لاغری با ذهن در مسیر لاغر شدن قرار بگیرید و از محتوای آموزشی سایت تناسب فکری استفاده می کنید به مرور آگاهی جدید درباره لاغر شدن به ذهن خود می دهید.
استمرار در این مسیر باعث ایجاد فرمول های جدید درباره لاغر شدن در ذهن ناخودآگاه شما می شود.
به میزانی که فرمول های جدید در ذهن شما ایجاد می شود تمایل شما برای نمایش دادن اشتها تغییر می کند بدون اینکه شما تصمیم گرفته باشید از چه روزی تلاش کنید کمتر بخورید یا اشتهای خود را کنترل کنید.
لاغری با ذهن و کنترل اشتها
زمانی که فرمول های لاغر کننده در ذهن شما ایجاد شود انتظار شما از وضعیت خودتان تغییر می کند.
شما دیگر از خودتان انتظار چاق تر شدن نخواهید داشت بلکه مطمئن می شوید حتما لاغر خواهید شد.
میزان اطمینان شما به گفته های شما نیست. بلکه احساس شما مشخص کننده میزان اطمینان شما از لاغر شدن است.
به اندازه ای که احساس خوب داشته باشید، اطمینان به لاغر شدن خود دارید.
اگر همچنان در طول روز بارها به چاقی فعلی خود توجه می کنید و احساس بدی پیدا می کنید شما به توانایی خود برای لاغر شدن اطمینان ندارید.
اگر با اینکه هر روز از محتوای آموزشی استفاده می کنید اما تمایلی به انجام تمرینات آن ندارید یا تصور می کنید به خوبی فایل آموزشی را گوش داده و نیازی به انجام تمرینات ندارید شما به اطمینان لازم برای لاغر شدن خود نرسیده اید.
زمانی که هر روز با اشتیاق مطالب آموزشی را دنبال می کنید، تمرینات را انجام داده و می نویسید و به اندازه ای که فرصت دارید از نوشته های دیگران درباره لاغری برای ایجاد تمرکز بیشتر بر موضوع لاغری استفاده می کنید و در این کار استمرار دارید شما به اطمینان لازم برای توانایی خود در لاغر شدن رسیده اید.
در نتیجه این اطمینان صد در صد تغییر وضعیت اشتهای شما خواهد بود.
این طریق صحیح کنترل اشتها می باشد.
شما ازاین طریق ابتدا محتوای منبع ایجاد کننده اشتها را با آگاهی جدید درباره لاغری تحت تاثیر قرار داده اید و سپس فرمول های جدید ایجاد شده تصاویر جدید درباره خودتان در ذهن ایجاد می کنند و بر اساس تصاویر و الگوهای جدید رفتار شما که همان اشتها است تغییر می کند.
اهمیت موضوع اشتها در ذهن افراد چاق سبب شد تا آگاهی که باعث تغییر اشتهای خودم شد را با شما دوستان خوبم به اشتراک بگذارم.
کنترل اشتها در لاغری با ذهن
برای کنترل اشتهای خود چه کنم؟!
همه افراد چاق یک دلیل دیگر خود را اشتهای زیاد خود می دانند و به همین دلیل سعی دارندبا دارو و دمنوش و رژیم و روشهای بیرونی و غیره مشکل عدم کنترل اشتها را حل کنند.
در ذهن افراد چاق اشتها حالتی تعریف میشه که فرد تمایل زیادی به خوردن داره یعنی بیشتر از نیازش و کنترلی هم روی رفتار خودش نمی تونه داشته باشه!
یعنی اشتها را یک نیرویی میدونستیم که اختیار کنترل بر آن نداشتیم و ما را مجبور به خوردن می کرده!
دلیلش هم آموزش ذهنی چاق ما بوده بارها شنیدیم:
- فلانی اشتهاش زیاده دست خودش نیست.
- مریض شده اشتهاش کم شده
- معده اش گشاد شده به خاطر همین اشتها داره
- باید اشتهاشو کنترل کنه
- فلان قرص اشتها آوره
و این فرمول های ذهنی مخرب در ذهنمون ایجاد شده.
البته خیلی از مقالات علمی هم به این موضوع پرداختند و مثل همیشه دلیل های منطقی ذهنی پیدا کردند که موضوع اشتها بر چاقی تأثیرگذاره و به خاطر اختلال ذهنیه و هیچی دیگه اگر این حرفها را هم باور می کردیم الآن تو تیمارستان بستری بودیم 👌😄
اشتها نیرویی جدا از ما نیست
اشتها قدرت انتخاب ماست که از محتویات ذهن چاق ما دستور میگیره.
ما همیشه پرخوری می کردیم و بعد به خاطر اینکه رفتار خودمون را توجیه کنیم می گفتیم اشتهامون زیاده یعنی فرافکنی می کردیم.
درواقع میزان علاقه من به چاقی که مربوط به محتویات ذهنی چاق ذخیره شده در مغزم هست اشتها و یا قدرت انتخاب در نوع و حجم خوردنم را رقم میزنه.
همین موضوع کنترل اشتها که در ذهن عوام اژدها فرض میشه باعث شده که محصولاتی به عنوان کم کننده اشتها در قالب دارو و دمنوش و افشرده برای افراد چاق تولید بشه و باعث درآمدزایی رسانه و افراد سودجو بشه و باز هم چاق ها گول می خورند و می خرند و جالبه وقتی استفاده می کنند به طور معمول بیشتر از قبل غذا مصرف می کنند چون خیالشون راحته که اشتها کنترل شده و این حتما نیاز بدنشون هست.
من هم زمانی از افشرده لیمو و زیره که خیلی تلخ بودند استفاده می کردند باید چندنفس عمیق می کشیدم و بعد بینیمو میگرفتم و یک جا اون استکان حاوی افشرده که بسیار تلخ بود را سر می کشیدم و جالبه فکر می کردم هر چی تلخ ترباشه بیشتر مؤثره.
بعد مدتی دیدم هیچ تغییری حاصل نشد و بعد از چند سال اینبار دمنوش خیلی ترشی خریدم و همین که می خوردم دلم ضعف می رفت از گرسنگی بعد میگفتم آخ جون دارم لاغر میشم و جلو خودمو کمی گرفتم چیزی نخورم بعد از مدتی بدنم شروع به لرزیدن می کرد و میرفتم تلافیشو در می آوردم. البته یه فرمول زیر لایه های زیرین ذهنم هست ترشی لاغر می کنه!
باز تغییری حاصل نشد و رها کردم و اما این اواخر قبل از آشناییم با سایت تناسب فکری به صورت ناشتا قهوه تلخ می خوردم چون کارشناس تغذیه گفته بود چربی سوزه اما در طول روز مدام فکر چاقی بودم و احساسم از رفتارم رضایت بخش نبود و معده و اعصابم دچار مشکل شد و این را هم رها کردم از اون روزها که حدود یک سال می گذره شیشه قهوه در منزل ما دست نخورده مونده!
آرزوی لاغر شدن
همه افراد چاق در سطح افکار و ذهنشون دوست دارند لاغر باشند اما میزان علاقه ما به چاقی را فرمولهای ذهنی چاق تعیین می کنه.
وقتی توی ذهنمون انبوه افکار و فرمولهای چاق کننده هست تصویر ذهنی ما از خودمون چاق میشه و خیلی همزمانی هایی پیش میاد که ما تحریک میشیم به خوردن و انگار از چپ و راست فرمولها قد علم می کنند تا ما به خواستمون که چاقی بوده برسیم.
همه افراد چاق اشتها را مربوط به معده می دونند یعنی برای فرد چاق درد شکم و ورم معده میشه سیری و وقتی در نهایت به احساس بد میرسیم به عذاب وجدان و خودسرزنشی و جنگ و جدال ،،،،،،، میگیم اشتهامون زیاد بوده !…
و به همین خاطر وقتی ما رژیم می گرفتیم و محدودیت و منع غذایی داشتیم فکر می کردیم کنترل اشتهای ما زیاد شده و به همین دلیل خوردن ما کم شده در واقع ما تمایل به خوردن داشتیم ولی مبارزه می کردیم اما چون بخشهای وجودیمون هماهنگ نبودند در این جدال هرروز درمانده تر می شدیم و درنهایت مسیر را رها کرده با ولع و حرص بیشتری می خوردیم و تلافیشو در می آوردیم.
چگونگی لاغری با ذهن
در مسیر آموزش های ذهنی برای لاغری اول منبع ایجاد کننده افکار را از طریق دریافت آگاهی ها اصلاح می کنیم و به مرور با تکرار و تمرین و نوشتار این محتوا را بیشتر می کنیم و بعد تمایلات ما تغییر میکنه چرا !؟
چون توجه و تمرکز و علاقه مندیمون اینبار لاغری شده بنابراین تصمیمات بهتری میگیریم نه به زور و فشار به صورت خودبه خودی در اقتدار کامل و هر چی رفتار ما درست تر میشه در نتیجه رضایتمون از رفتار خودمون بیشتر میشه و این هماهنگی بین بخشهای وجودیمون روح و ذهن و جسم باعث تقویت فرمولهای ذهنی لاغری در ذهنمون میشه و تغییر فیزیکی به سمت طبیعی شدن شکل میگیره.
هزاران بار شکر خدا که هر روز در هر گام متوجه تغییرات بینشم نسبت به موضوعات میشم که چقدر تفکرم تغییر کرده امروز موضوع کنترل اشتها برام حلاجی شده به نظر اومد البته دوره چالش من اینو نخوردم هدیه ای از طرف خداوند به واسطه حضور استاد عطارروشن باعث شد متوجه بشم که من پرخوری انجام می دم و بعد یقه خودم را می گیرم.
خیلی این دوره را با حسن توجه گذروندم شاید حدود ۴۵ روز برام زمان برد و بعد از اون کتاب نیمه تاریک وجود خانم دبی فورد عزیز که کم نظیر بود باعث پذیرش بیشترم شد تا جایی که امروز بهتر درک می کنم که من انتخاب می کنم و قدرت منم و می پذیرم هر چه کردم خودم کردم ناآگاهانه بود و ناخواسته ولی از جایی که من خالق زندگی خودم هستم خودم هم درستش می کنم.
برای نداشتن کنترل اشتها هرگز خودمو سرزنش نمی کنم خودمو همینطوری دوست دارم، باید تجربه می کردم همانطور که در کودکی بارها خوردم زمین و اشتباه کردم تا راه رفتن را بیاموزم می دونم که این پذیرش مطلق نیست و هربار در هر تولد آگاهانه باید به خود حقیقی ام نزدیکتر بشم.
توکلم به خداست همون خدای عشقی که منو انتخاب کرد و هدایتم کرد تا جلوه اقتدار و عزت و شکوه و حضورش بشم و من می خواهم هر چه او بخواهد هر چه در اعماق قلبم به من حس آرامش و عزت و شوق و اقتدار میده خواست خداست برای من و می توانم چون توانم از جریان حضور اوست و می شود چرا که او به هر چه بگوید بشو در آن واحد موجود می شود و من از روح پاک او هستم جزئی از کل
خدایا شکرت عااااشقتم❤️
عشق و صلح و آگاهی /شادی های بی دلیل و آرامش محض الهی و پول و ثروت و فراوانی نثار تن واحده (همه انسانها که بودند و هستند و خواهند بود)
و ما شمارا از یک تن آفریدیم (نفس واحد)
عشق به عالم و آدم ♾❤️
(نوشته ملکه عشق عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی برای کنترل اشتهای خود چه کنم توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره کنترل اشتها چیست؟ آن را موضوعی درونی می دانستید یا بیرونی؟!
- زمانی که تحت تاثیر مواد غذایی قرار می گرفتید چگونه اشتهای شما که در درونتان است فعال میشد؟
- چرا در تمام کشورها برای کنترل اشتها از قرص، دارو و یا دمنوش های کنترل اشتها استفاده می کنند؟
- تجربه خود در استفاده از هر روشی برای کنترل اشتها را بنویسید؟
- قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری اشتهای شما چگونه بود و چه نگرشی درباره ارتباط بین اشتها و چاقی داشتید؟ شرح دهید.
- بعد از استفاده از محتوای آموزشی چه تغییری در نگرش شما درباره کنترل اشتها ایجاد شده است؟ شرح دهید.
- آموزش های لاغری با ذهن چگونه به شما کمک میکند تا اشتهای خود را اصلاح و کنترل کنید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 3.83 از 47 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نگرش شما درباره کنترل اشتها چیست؟ آن را موضوعی درونی می دانستید یا بیرونی؟!این حرفها رو دروغی میبینم ک شنیدم باور کردم یجوری باور کردم ک احساس قربانی بودن کردم ک اره دیگه این ی مشکل در بدن من و من نمیتونم کاری کنم ولی وقتی اومدم اینجا دیدم اینها اشتباه وقدرت من هستم این منم ک انتخابم یکنم اون غدا ک قدرتی نداره بیاد بپره بره کسی ک دستشو میبره بریداره منم اونی ک پرخوری میکنه منم واین من رو یدم ودیدم ک با وجود اون نجواها این من بودم ک انتخاب کردم نخورم پس اشتها ی دورعه دروغی ک من دیگه باورش ندارم هزار بار ترس رو در دیگران دیدم ک وقتی توصیه میکنند بسه معدت گشاد میشه ها یا از فلان موقع اشتهاش زیاد شده یا ویتامین کلسیم اینها چاق کننده هستند اشتها رو زیاد میکنند اخه چرا ی قرصی ک حاوی ویتامین وبر ای کمبود اون کلسیمه اون ویتامینه خورده میشه دیگه میره اون کمبود رو پر میکنه چرا ما فک میکنیم ک میره معده مارو پر میکنه معده هم مثل ی ظرف میمونه کی اون ظرف رو پر میکنه منپس اشتها معده همه اینها رومن پدیرفته بودم ک دیگه نمیپدیرم چن دورغند چن من اشرف مخلوفاتم من تعیین کننده هستم خدا خودش ب من حق انتخاب داده ب اون همه عظمت پس هیچ وقت این نیس ک چیز دیگری غیر من بر من قدرت داشته باشه الا خدا
زمانی که تحت تاثیر مواد غذایی قرار می گرفتید چگونه اشتهای شما که در درونتان است فعال میشد؟من این رو بیشتر نجواهایی میبینم ک همون فرمولهایی هستند ک ساختم دیدم شنیدم وعمل کردم ک در اون مواقع فعال میشند ومنی ک اون فرمولها رو ساختم میتونم فرمول دیگه ای هم بسازم و توجه کنم واون رو در دورنم پرورش بدم میبینی ی چیز رو میبنم ک همه میخورند ودر ذهن من ک این فرمول هس بخور ببین تموم میشه همه میخورند ببین خوشمزه هس اینها همه فرموله حالامن میام میگم درسته خوشمزه هس میبینم میدونم چن گرسنه نیستم نیا ز ندارم نمیخورم حتما اونها نیاز دارند ک میخورند حالا بعدا میخورم پس در حال این منم ک انتخاب میکنم
چرا در تمام کشورها برای کنترل اشتها از قرص، دارو و یا دمنوش های کنترل اشتها استفاده می کنند؟ب نظر من اینها رو خود رسانه ها دکتر ها تومخ ما کردند بی دلیل وما چن گفیتم ک دکتره دروغ نمیگه اون قسم رو باور کردیم درنتیجه ایمان میاریم درنتیجه باورمیکنم اما تا کی قرص میخوری قرص چ قدرتی میتونه داشته باشه مثلا من مادرم همیشه میگفت ترب ک سر سفره میومد گرسنه میخوره اشتهاتو زیاد میکنه مدام اینو میگفت ومن باهاش پرخو ز میکردن انگار واقعا قبول کرده وبدم واون حالت در درونم میساختم درمورد سیبم این باور رو دا ره وب ی حسی قربانی بودن این رو میگه فلانی سیب میخوره و مدام گرسنش میشه سیب گرسنه میکنه دلتو میشوره ومن اینجوری بودم قشنگ بعدش اومدم گفتم این چیه تو باور کردی تو میبینی ک این سیب رو ک میخوری پر میشی کجا گرسنه میشی یا فلانی ندام سیب وترب میخورند ومتناسبند تومیبینی ک وقتی اینها رو میخوری ب مقدار کم از عذات استفاده نیکنی وچن میخوای همه غذاتو بخوری ادامه میدی درحالی ک اونها رو انسانهای متناسبم میخورند واینجور صحبتها باعث شد من دیگه اون حالتی ک مادر با حرفهاش برام ساخته وبد منهم باور کرده ک بودم برام محو بشه پس قدرت منم ن موادغذایی ن اشتهاپس هیچ قرصی کارساز نیس وهیچ قرصی برای افزایش اشتها کم کردنش نیومد ه بلکه میره اون نقص اون ک میره اون اختلال رو رفع میکنه یبار یکی تو همین پیج های رزیم نوشته بود من امروز از کالری بیشتراستفاده کردم ضعف کردم فلان بعد دید م ک من قرص فلان رو خورد از اونه ومن از اون روز هربار این قرص رو خو دم ترسیدم احساس چاقی کردم بعد اومد گفتم فریبا جان تو شربت این قرص مدام ب دختر میدی ک میبینی ک متناسبه اگه اون این خاصیت رو داشت باید اون هم چاق میشد پس اینها دروغه واگه باورکنی در تو نشون میده نکنی نمیده اتفاقا من دیدم خیلیا رو درا ون شرایط میکند اشتهامون کم شده چطور تو میگی زیاد میشه اونهاهم از اون استفاده مینند پس اشتباهه اون قرص میره واون اختلال رو کمکم میکنه ب بدن رو حل میکنند باهم ن این ک بره چن تا اختلال دیگه ایجاد کنه
تجربه خود در استفاده از هر روشی برای کنترل اشتها را بنویسید؟رزیم ها واستفاده از چای سبز ک اصلا اثری نداشت واستفاده از قهوه تلخ شکلات تلخ ک هیچ کدوم اثری نداشتند الان ک من قهوه میخورم خدای من اونقدرک قهوه رو ک تلخ خوردم هیچ وقت دوسش نداشتم الان ک شیرین میخورم خدای من اصلا چی میکنم بهشت رو تجربه میکنم من تو این سایت یاد گرفتن ک قدرت من هستم افکارو باورهایی ک ایجاد میکنم واونها رو اصلاح کردم دیدم اقا ی شخص دیگه اینجوری نیس وتوجه کردم ک مسیولیت چاقی خودم رو بعهده گرفتم دیدم خالق چاقی من بودم وهمه اینها دروغ بودند تا من برم بخرم اونها کیف کنند مم خودم یکی از فامیلهامونو دیدم ک از عطاری ی چیزهایی میگیره ک معدشو گرم کنه اشتهاشو کم کنه یکیو دیدم ک خرید چاق بشه اشتهاشو زیاد کنه اونم میگفت فقط خوابم زیاد شده پس میبینی همه اینها بازارگرمی برای افراد سودجو هیچ کمکی نمیتونند بکنند در زمان قدیم ک این قرصها نبوده چ غلطی میکردند اشتهاشونو چجوری کنترل میکردند اگه اینجوری بود ک بود موقع تولد ما همه اینها بود چرا در زمان قدم اینها نبوده پس من باور دارم ک همه اینها دروغه قدرت منم اشتها الکیه ما ساختیم بهانه ای بوده برای اینک با حس بهتری اون کار اشتباه رو انجام بدیم
بنام خدای زیبا که آیدا خانم زیبا و دوست د اشتنی را آفرید ه . سلام به همگی این فایل زیبا نشانه امروز من بود .واز رفتار مهربانانه استاد با فرزندش لذت بردم .خدا راشکر کردم .ویاد رابطه خدایی خودم و دخترم افتادم که چقدر خدایی بود و حتی اشک ریختم .واکنون که او ۲۸ دارد مهربان نیست .رابطه نادلخواهی بامن دارد.
ومن در تنهایی خودم مونس و همراهم سایت تناسب فکری است که برای بودن در این جمع خدا را شکر گذارم . فقط فایل را گوش کردم .
خدا را قسم به این روز جمعه که همه مادران چشم به راه دیدن ومهر بان بودن فرزندان را دل خوش کنه وحال دل من راهم خوب کنه . به یاد مهربانی و احترام به یکدیگر خدا یار و نگهدار همه مان باشه.
توی چالش من اینو نخوردم بجای اشتها میگفتیم انتخاب
یعنی کسی که اشتهای زیادی داره انتخابهای زیادی داره در خوردن و خوردنیهایی که می بینم و بهش تعارف میشه رو انتخاب میکنه که بخوره ،و کسی که اشتهای کمه ،دست رد زدن رو انتخاب می کنه و میل ندارم رو انتخاب میکنه.
زمانی که تحت تاثیر مواد غذایی قرار می گرفتید چگونه اشتهای شما که در درونتان است فعال میشد؟
وقتی ماده غذایی می بینم با فکر کردن به طعم و مزه اون و گاهی اوقات حتی ظاهر اون اشتها در من تحریک میشد یا بویی که یه ماده غذایی داره باعث میشد تحریک بشم .
قبل از آشنایی با سایت مزه غذا و مقدار غذا من رو خیلی تحریک میکرد روزایی که مهمون داشتم یا روزایی که غذا بیشتر درست میکردم واقعا ترغیب میشدم به بیشتر خوردن یه جورایی حیفم میومد که غذا باشه،خوشمزه باشه و من سهم کمتری ازش ببرم،اما الان خیلی عوض شدم چند وقته که به حالت شکم درد و سیری کامل و پری نرسیدم ،منظپرم این نیست که گرسنه از سر سفره پاشدم ،فقط به محض سیری انتخاب میکنم که دیگه دست از غذا بکش یه جوری که با خوردن نوشیدنی بعد غذا به سیری کامل میرسم .
همین که انتخاب میکنم کی دست از غذا بکشم یعنی کنترل کامل دارم روی قدار غذایی که میخورم.
این رو از چالش تغییر عادت یادت گرفتم
بجای اشتها بگیم انتخاب!
من تا باحال استخدام جوری نبوده که احتیاج به دمنوش و قرص پیدا کنم اما برای افزایش اشتهای بچه ها از شربت و قرص استفاده کردم و جالبه از یه مدلش جواب هم گرفتم .و تا همین الان به این فکر نیوفتادم که چی توی اون قرص و شربت هست که باعث میشه بچه بیشتر ترغیب بشه به خوردن ،جالبخ قرص اشتهایی که پارسال برای پسرم از داروخانه گرفتم هم اشتهاآور بود و هم خواب آور!
اشتها و چاقی برام برعکس پرخوری عصبی بود ،چون همیشه میدیدم تو فیلما یا توی واقعیت کسی که غم داره ناراحته اشتهای خوردن نداره و معمولا هم لاغر میشه .
به نام خدای هستی بخش
گام 96 : برای کنترل اشتهای خود چه کنم ؟
اول از هر چیزی باید بفهمیم اشتها چیه اصلا ؟ اشتها نتیجه و نماد ظاهری یه سری فرمول های ذهنی که با دادن اطلاعات اون فرمول های های ذهنی رو در ذهن مون به وجود آوردیم. حالا اگر اطلاعاتی در زمینه چاقی به ذهن مون داده باشیم ، ذهن ما مملو از فرمول های چاقی میشه و نماد ظاهری اون اینکه اشتها ی ما زیاد میشه جوری که اینقد میخوریم که در شکم احساس فشار بکنیم و وقتی میخوایم در مورد این پرخوریمون صبحت کنیم ودرواقع اونو توجیه کنیم میگیم که دست خودم نیست و اشتهام زیاده و واقعا در اون لحظه دست خودمون نیست . پذیرفتن این موضوع به این معنی نیست که اشتها یه چیز بیرونی از ماست و مارو کنترل میکنه نه !!!!! ما فرمولهای ذهنی چاقی رو به وجود آوردیم که نهایتش باعث اشتهای زیاد و پرخوری میشه پس شاید اون لحظه که داریم پرخوری میکنیم تصمیمی برای اون نداشته باشیم و به صورت اتوماتیک پرخوری کنیم ولی منشأ این پرخوری رو خودمون به وجود آوردیم منشأ این اشتها رو خودمون به وجود آوردیم و وقتی از این مسئله آگاهی داشته باشیم دیگه اشتها رو یه چیزی خارجی نمیدونیم و خودمون رو عامل هر رفتاری میدونیم درواقع طبق همون گفته استاد در چالش من اینو نخوردم دیگه نباید بگیم که اشتهام زیاده باید بگیم که انتخاب من زیاده یعنی من انتخاب کردم چه فرمول هایی در ذهن من به وجود بیاد که در نهایت باعث انتخاب زیاد مواد غذایی در من بشه . پس نماد ظاهری فرمول های ذهنی ما اشتهای ماست اگر اشتهای ما زیاده پس غالب فرمول های ذهنی مون چاقی هستش پس اگر میخوایم اشتهامون رو تغییر بدیم باید فرمول های ذهنی مون رو تغییر بدیم چطور فرمول های ذهنی تغییر میکنن ؟ با دادن آگاهی های جدید و چه آگاهی های بهتر از آگاهی های سایت تناسب فکری . وقتی فرمول های ذهنی مون متناسب باشن باعث میشن که اشتهامون هم متناسب بشه و این هم با تمرین و تکرار و استمرار داشتن اتفاق میوفته اینقدر باید استمرار داشته باشیم که تمام فرمول های ذهنی مون متناسب بشن و موقع غذا خوردن بگیم که دست خودم نیست بیشتر از نیاز بدنم نمیتونم بخورم و چی از این لذت بخش تر که به جایی برسیم که بدون هیچ فشار روحی و جسمی بتونیم متناسب با نیاز بدن مون غذا بخوریم و برای همیشه متناسب زندگی کنیم .
به نام خداوند بزرگم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
کنترل اشتها در افراد چاق
برای اینکه بدانیم چطور میتوانیم اشتهایمان را کنترل کنیم ابتدا باید بدانیم اشتها به چه معناست .
اشتها یعنی چه؟
اشتها یعنی میل به غذا خوردن
آیا اشتها همان گرسنگی است ؟!!
جواب این سوال منفی است اشتها با گرسنگی فرق دارد
گرسنگی پاسخ بدن به کمبود مواد غذایی است و دارای نشانه هایی مثل ضعف و صدای شکم و غیره است .
اما اشتها فقط میل به خوردن است و در مواقعی هم که کاملا سیر باشیم باز هم در ما جولان میدهد.
برای اینکه ما بتوانیم رفتار غذایی صحیحی داشته باشیم باید بتوانیم اشتها را از گرسنگی واقعی تشخیص دهیم .تا با عملکرد آگاهانه جلوی بروز رفتارهای چاق کننده را تا حدودی بگیریم تا دچار احساس بد نشویم .
تفاوتهای گرسنگی و اشتها
اشتها در مغز رخ میدهد اما گرسنگی در بدن رخ میدهد
یعنی اشتها یک میل و نیاز مغزی است ولی گرسنگی یک میل و نیاز جسمی
اشتها و خوردن بر اساس آن جنبه سرگرمی دارد و ضروری نیست . اما گرسنگی برای تامین انرژی مورد نیاز بدن است و کاملا ضروری است .
اشتها و خوردن آن فقط مخصوص یک سری خوراکی هاست و حالت انتخابی دارد.که این حالت انتخابی آن هم بدلیل فرمول تجربی لذت خوردن بوجود آمده است .اما گرسنگی نیاز بدن است و همیشه شنیده ایم که آدم گرسنه ینگ را هم میخورد. و فرمول تجربی لذت برایش ملاک انتخاب نیست .و فقط به فکر رفع نیاز بدنش است.
اشتها به صورت ناگهانی اتفاق می افتد و حتی ممکن است کاملا سیر باشیم .اما گرسنگی بصورت تدریجی افزایش پیدا میکند و تا جایی پیش میرود که ما با فشار معده کاملا آن را حس میکنیم .
اشتها نیاز به یک محرک خارجی دارد مثل دیدن یا بوییدن یا لمس کردن یا شنیدن یا فکر کردن به خوراکی .اما گرسنگی بصورت خودکار اتفاق می افتد و یک نیاز جسمی است .
پس با دانستن تفاوت های اشتها و گرسنگی ما میتوانیم آگاهانه تر عمل کنیم .
اشتها در اصل یک میل درونی است که پاسخ جسم به برنامه ریزی های ذهنی ماست .
زمانی که ما در ذهنمان کلی باور و فرمول اشتباه داریم که با تکرار آنها تجربیاتی لذت بخش از خوردن در ذهنمان ثبت کرده ایم این عوامل باعث میشود در برابر خوراکی هایی که از آنها تجربیات لذت بخش داریم نتوانیم مقاومت کنیم و با رفتار پرخوری مواجه میشویم .
و اکثر اوقات هم میگوییم:” که اصلا دست خودم نبود نمیخواستم اینطور رفتار کنم و این همه پرخوری کنم .نمیدانم چرا اینقدر اشتهایم زیاد است .”
واقعا هم افراد چاق درست میگویند، این رفتار دست خودشان نیست چون بدلیل بارها تکرار شدن این تجربیات و عادات در ذهن ناخودآگاه آنها دیدن یا فکر کردن یا بوییدن یا لمس کردن یا شنیدن یا حتی فکر کردن درباره آن خوراکی مساوی است با پرخوری و انجام رفتار اشتباه در آنها .
به زبان ساده تر :”اشتها رفتار جسمی است که بر اساس فرمولهای ذهنی اتفاق می افتد .”
اگر میخواهیم اشتهای خودمان را تغییر بدهیم نیاز به هیچ ابزار بیرونی نیست .
نیاز به هیچ دارو و دمنوش و غیره ای نیست .
فقط کافی است که محتوای ذهنیمان را با افکار و باورهای صحیح پر کنیم ،تا رفتارهای غذایی ما به صورت خود به خودی تغییر کند .
من هم در گذشته گمان میکردم اشتها به عوامل خارجی بستگی دارد و تلاش میکردم تا با خوردن دارو و دمنوش و …..اشتهایم را کنترل کنم .
و اولین مانع پرخوری نکردن خودم را داشتن اشتهای سیری ناپذیر میدانستم.
مدام در حال هوس کردن و برنامه ریزی کردن برای خوردن بودم .
و انتظار داشتم با این همه اشتباهات ذهنی با یک دارو اشتهایم کم شود .
خداوندا از تو سپاسگزارم که بینش من را تغییر دادی .
بعد از آموزشهای سایت متوجه شدم اشتها در درون خودم است .
اشتها از مغز من می آید و راه حل رفع کردن آن بوسیله یادگیری اصول ذهنی اتفاق می افتد .
بعد از گذشت مدتی از حضورم در سایت آرام آرام شاهد تغییرات خودم بودم و به وضوح میدیدم میل و اشتهای من به خوردن چقدر تغییر کرده است .حالا دیگر هوس نمیکردم .برنامه ریزی و نقشه ذهنی برای خوردن نمیکشیدم.
و کم کم با آگاهی هایی که کسب میکردم رفتار و عملکرد من دچار تغییرات عالی شدند .
من هر آنچه اکنون هستم بخاطر هدایت الهی ام و همراهی خداوند بزرگم در این مسیر و آموزشهای استاد روشن بزرگوار است و البته تلاشها و استمرار خودم در مسیر زیبای تناسب فکری است .
اینجا من زندگی را زندگی میکنم .الهی شکرت
خدای خوبم از تو سپاسگزارم که من را به این مسیر خوشبختی هدایت کردی
استاد سپاسگزارم برای آموزش های خوب شما و تشکر ویژه دارم از آیدای شیرین و دوست داشتنی که آموزش این گام را با ما همراه بودند و با دیدنش حس زندگی در من بیشتر جریان پیدا کرد.
آیدا جان برایت از خالق بی همتا سلامت و شادی و آرامش میخواهم ای عزیز دوست داشتنی .
واقعا باید شکر گزار خداوند باشیم بخاطر وجود موجودات کوچک و با مزه و انرژی بخشی که حس زندگی را در کالبد ما به جریان می اندازند .
استاد بزرگوارم الهی خیر و خوشی فرزندانتان را ببینید و در کنار آنها روزگار بسیار خوش و شادی را بگذرانید .
الهی به امید تو
به نام خداوند آرامش دهنده ام
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات کنترل اشتها در افراد چاق
سلام استاد
خدایا شکرت که توانستم در تاریخ 1402/06/03 گام 96 برای کنترل اشتها چه کا رکنیم را گوش بدهم
استاد چقدر ما به خاطر این کلمه اشتها خودمان را سرزنش کردیم که چرا من اراده ندارم که اشتهای خودم را کمتر کنم که چاق تر نشوم و اصلا باور نداشتم که اشتها یک فرمول ذهنی است که ما سالیان سال طول کشیده تا آن را خوب یاد گرفتیم و به عنوان موانع لاغری از آن استفاده میکنیم و به یک تجربه برای ما تبدیل شده است .و فکر میکردم اصلا من دربرابر اشتها هیچ قدرتی ندارم و نمیتوانم مقاومت کنم ووقتی اشتها من را به سوی غذایی سوق دهد باید حتما ان را بخورم و نمیتوانم ازاین دستور سرپیچی کنم و چقدر خوشحالم که توانستم یک باور بسیار مخرب را شناسایی کرده و برای لاغری تلاش بیشتری انجام دهیم .
اشتها چیست ؟ واکنش جسم شما به برنامه ریزی ذهن شماست
وقتی که برنامه ریزی ذهن شما این باشد که شما هرروز چاق ترمیشوی پس از طریق فرمول ذهنی مخرب اشتها ،به معده دستور میدهد تند تند گرسنه شویم تا پرخوری کنیم و چاق تر شویم و چون این باور درذهن ما وجود دارد اصلا هیچگونه مقاومتی دربرابر این فرمان نداریم و چون تجربه هم درذهن ما است این کاراجرایی میشود .
اشتها فرمول ذهنی است که درذهن ما ایجاد شده از طریق آموزش از خانواده ، جامعه، اطرافیان و چون خیلی در اجرا کردن این فرمول تجربه داریم به راحتی ان را میپذیرم و اصلا حق انتخاب به خودمان نمیدهیم و از فرمان اشتها پیروی میکنیم
چقدر خوشحالم که فهمیدم اشتها یک فرمول درونی است و هیچ عاملی به غیر از خودم نمیتواند آن را مهار کند
بنام خدا
کنترل اشتها
بیشترین علل چاق شدن خودم پرخوری و اشتها بود من اینطور فکر میکردم همیشه میگفتم خوب چکار کنم اشتهای لعنتی پن زیاده و به قول استاد دمنوش تلخ میخوردم که یعنی اشتهای منو کم کنه اما هیچ وقت این اتفاق نیفتاد گاهی به خودم فشار می آوردم که نخورم عادت کنم یکم تحمل کنم اما نمیشد
هیچ وقت فکر نمیکردم این ذهن منه که چاقه اشتهایی وجود نداره که پن بخوام جلوشو بگیرم اشتها را من از،طریق اطرافیان و رسانه ها و هر چیزی دیگه قبلا شنیدم و باور کردم که هست و تبدیل شد به یه فرمول اشتباه و در مغز،من ذخیره شد و من هم با استفاده از این فرمول جسم خودم را چاقو چاقتر کردم و از وقتی وارد سایت شدم متوجه شدم که اینها همه کار ذهن هستش که ما را چاق کرده این فرمول و خیلی فرمول های اشتباه دیگر باعث چاقی ما شدند و ما با استفاده فرمول های صحیح جسم خودمان را در مسیر لاغری قرار میدهیم و خود به خود تمایل ما به مواد غذایی کمتر میشود و جسم ما لاغر میشود .
سلام و درود .
چقدر این فایل و متن عالی و لذتبخش بودن .
اشتها میزان توجه ما به چاقیه .
هر چقدر بیشتر حس و حال چاقی تو وجودمون باشه . بیشتر بترسیم بیشتر عذاب وجدان بگیریم بیشتر به جسم چاقمون نگاه کنیم بیشتر سرزنش کنیم خودمون رو بیشتر از خودمون متنفر باشیم خودمون رو محدودتر کنیم و این طور حس و حالها قطعا درخواست غذایی ما بالاتر میره . یعنی خود به خود ایجاد میشه .
استاد من خیلی خوشحالم که انقدر عالی تونستم دوره رو درک کنم و اتفاقا در قدمهای آخر خیلی بیشتر فهمیدم که هر چی بیشتر در حس و حال لاغری باشم چقدر میل من حالت طبیعی به خودش گرفته .
چون مصرف مواد غذایی انتخاب منه . من اگه میلم بیاد بخورم خب میخورم اگرم نیاد خب نمیخورم . ما درس تمرینات چالش من اینو نخوردم فرمول اشتها رو تبدیل کردیم به این که نمیگیم من به این ماده غذایی اشتها دارم میگید من انتخابم این ماده ی غذاییه .
نمیگیم اشتها ندارم میگیم انتخابم نیست .
خب من وقتی در حس و حال لاغری ام اصلا یادم میره که غذا بخورم . خوردن و نخوردنم کاملا عادی و طبیعیه
چون حس و حال لاغری در وجودمه چون خودمو ذهنمو تمام و کمال پذیرفتم .
من نیازهام رو به دو دسته تقسیم کردم .
نیاز جسمی
نیاز ذهنی .
اینجوری انتخاب کردم .
من هم به خاطر نیازهای جسمیم میخورم هم به خاطر نیازهای ذهنیم . هیچ کدوم رو سرکوب نمی کنم
حالا این پذیرشی که داشتم باعث چه واکنشهایی در من شده ؟
باعث شده من لذت نخوردن رو درک کنم و اونم جزء نیازهای خودم قرار بدم.
من همونجور که به خوردن نیاز دارم به نخوردنم نیاز دارم . اما چه زمانیه زمانیه که من نیاز جسم و ذهنم برطرف شده حالا یه زمانهایی خالی می مونه و من نیاز به نخوردن پیدا می کنه . نمیدونم اسمشو چی بزارم بزارم نیاز بزارم میل بزارم انتخاب یا چیز دیگه به هر حال بعد از اون دو طبقه بندی نیاز من به نخوردن شکل میگیره و من تازه میفهمم وقتی نیاز جسم و ذهنم رو راضی می کنم یه نیاز دیگه پیدا میشه که اونم میخوام راضی کنم .
نیاز به نخوردن رو حس می کنم . از نخوردنم لذت میبرم . غذا رو پس میزنم . استاد خیلی کیف داره . من اشتهای نخوردن پیدا می کنم . من انتخاب نخوردن پیدا می کنم . این مرحله سومه . و من با نخوردنم و کیف کردن از نخوردنم اجازه میدم ذهنم وارد مرحله ی جدیدی بشه .
از اینجا به بعد غذا برام میشه مثل دیوار . دیگه نه تنها باهام حرف نمیزنه روم و ازش برمیگردونم . نمیخوامش . به همین راحتی .
نمیخوامش .
استاد نوشتن این کلمه اگه واقعا حسش نکرده باشی خیلی سخته .
ولی من به اینجا رسیدم .
به طبقه ی سوم ذهنم .
اول برطرف کردن نیاز جسم با غذا
دوم برطرف کردن نیاز ذهن با غذا
سوم پدید اومدن حس نیاز به نخوردن و لذت بردن از نخوردن .
تمام مراحل برای من شیرینه و انتخاب خودمه .
من در مسیر لاغریم با لدت حرکت می کنم نه با رنج و سختی .
من از نخوردنم رنج نمیکشم . به زور جلوی خوردنمو نمیگیرم . نگرشم به نخوردن تغییر کرده چون ابزار نخوردن ابزار دست اربابان رژیم بود که شلاقی کرده بودنش و به تن بردگان چاقی میزدن .
وای صحنه وحشتناکی بود . بله ابزار نخوردن برای ما در زمان چاقی تازیانه و شلاق بود . خب با وجود این نگرش ، ذهن ما به نخوردن چه حالی پیدا می کنه ؟
آیا با وجود این نگرش از نخوردن لذت میبره ؟
استاد نخوردن در ذهن چاق تا این حد زجر آوره مگر کسانی که به بردگی عادت کرده باشن .
اما من روحم آزاده و بردگی رو نمیپذیره .
من این نگرش رو تغییر دادم .
من تازیانه رو تبدیل به ریحان کردم .
من تازیانه نخوردن رو تبدیل به ریحانه ی نخوردن کردم و این کار خدا بود برای من .
همونجور که برای ایوب ریاحین فرستاد برای منم فرستاد و روح منم آزاده .
چاقی انتخاب ماست لاغری هم انتخاب ماست .
من در مسیر لاغری من ابزار نخوردن رو از اربابان رژیم گرفتم و اون رو برای خودم تبدیل به ریحانه ای کردم که سایه اش روح منو آروم می کنه .
من زمان نخوردن رو پیدا کردم .
زمان نخوردن دقیقا مرحله سوم هست و این زمان هست که من با نخوردنم به صلح میرسم .
من راهمو انتخاب کردم و از مسیری که میرم خیلی لذت میبرم . چون هم خوردنم برام لذتبخشه هم نخوردنم و انتخابام تغییر کرده .
میل و رغبتم تغییر کرده . اشتهام تبدیل به انتخاب شده . به آرامش رسیدم . اعتماد به نفس پیدا کردم و کلی اتفاق خوب دیگه . زانو دردمم خوب شده . پاهام سبک شدن فعال شدم . فرز شدم . همش خسته یه گوشه بیفتم نیستم . انرژی دارم و …
“ به نام و یاد خداوند مهربان و یکتا ”
درود به همگی ؛
گام نود و ششم : چگونه اشتهای خود را کنترل کنم ؟!
پروردگار خوب و مهربانم ، از تو سپاسگزارم که مرا امروز ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ یاری دادی تا بتوانم گام نود و ششم را بردارم، خدایا شکرت.
اشتها چیست و چگونه می توانم آن را کنترل کنم ؟! به نظر من همه ی افراد چاق و دارای اضافه وزن بیشترین و مهم ترین دلیل چاقی خود را داشتن اشتهای زیاد و فراوان خود می دانند و فکر می کنند که اشتها به معده ی آنها ربط دارد نه چیز دیگر. همان طور که خود من هم قبلا فکر می کردم چاقی من به دلیل اشتهای زیاد و میل فراوان به خوردن است و فکر می کردم چون معده ی من بزرگ شده است و گنجایش آن زیاد شده است پس در نتیجه اشتهای من هم زیاد شده است و به همین دلیل یا با نخوردن و یا با خوردن چیزهای مختلف سعی در کوچک کردن حجم معده یا کاهش اشتهای خود می کردم غافل از اینکه اشتها چیزی نیست که ما بتوانیم با عوامل بیرونی آن را کنترل کنیم یا تغییر دهیم یا اصلاحش کنیم .
نکته : تا زمانی که اشتها را از خود جدا بدانیم ، قادر به اصلاح یا کنترل آن نخواهیم بود .
توجه : ما باید بپذیریم که اشتها بر ما تسلطی ندارد بلکه این خود ما هستیم که آن را ایجاد و مدیریت می کنیم .
اشتها در واقع واکنش جسم ما به برنامه ریزی ذهن ماست.وقتی ذهن ما پر و مملو از افکار چاق کننده است، وقتی انتظار ما از خودمان چاق تر شدن است ، این خیلی طبیعی است که جسم ما واکنش اش به این شکل است که بیشتر ما ترغیب شویم به خوردن .
توجه : ما برای چاق تر شدن پر خوری می کنیم و برای توجیه رفتار خود که ثابت کنیم من دوست ندارم چاق تر شوم می گوییم اشتهای من زیاد است .
اشتهای ما میزان علاقه و تصمیم ما برای چاق تر شدن را مشخص می کند. ما نمی توانیم اشتهای خود را تغییر دهیم در حالی که خود ما تغییر نکرده باشیم .تغییر خود تنها از طریق دادن آگاهی جدید و صحیح درباره ی لاغری به ذهن صورت می گیرد .
نکته : ما برای تغییر اشتهای خود باید منبع و منشاء آن را تغییر بدهیم یعنی محتوای مربوط به لاغری با ذهن را دنبال کنیم و آگاهی های جدید به ذهن خود بدهیم .
اولین نشانه های استفاده از آگاهی های لاغری با ذهن این است که به شکل خیلی خود به خودی تمایل ما نسبت به غذاها تغییر می کند و این نشان می دهد که این روش صحیح است. پس ما باید همچنان به راه خود ادامه دهیم که تغییرات بیشتر در طول مسیر اتفاق خواهد افتاد.
“ یا حق ”
سلام براستادعطار روشن همسیران تویی این سایت
کلمه اشتها بارم ادم یاد جیزی میندازه که بیرونی هست جز وجود من نیست برای کسی دیگه هست باید ازبین برمش ولی این کامل اشتباه هست این از اون دسته فرمولهایاشتباه
انباشته شده ذهن افراد چاق هست که باگذشت این فابلهای خودمن تعحب مبکنم از داشتن ابن همه موانع لاغری در ذهنم کل این موانع مارو از پیش برد پوژه لاغری اگه میخواد اتفاق بفته باید بررسی شناسایی وبر طرف بشه تا ما از این مسبر نتیجه بگیریم
اشتهارو با دیدن شنیدن در اطراف ورسانه در ماشکل پیدا کرده یی دلیل به دلیهای چاقی اضافه میشه
افرادسود جویا با در نظر گرفتن این مسئله با استفاده از این مانع بزگ برای افراد چاق یاروش فروش محصولات خودشون برای کم کردن اشتها تبعلیق میکنن
افرادچاق هم برای ی بر طرف کردن این مانع خرید کرده واستفاده میکنن ولی بازم یی گول خوردن دیگه هست
افرادچاق علامت سیری یی ورم کردن تو ناحیه شکم رو علامت سیری میدونن ولی این یی پرخوری که از علامت سیری رعد شده اول شروع غذا خوردن ما اخر تمام شدن افرادمتناسب هست
اشتها عامل بیرونی نیست تا اصلاح وتغییر کنه که برطرف بشه یک اختلال هرومنی نست یا سرعت خوردن کم ویا جویدن زیاد کنیم از بین ببریم
با خوردن دارو یا فشار اوردن از بین ببریم
اشتها واکنش جسم ما به برانامه ریزی ذهنمون هست
وفتی ذهن من پراز افکار چاقی هست انتظار خودمون چاقتر شدن جسم من همراهی داره برای خوردن بیشتر داره
ماباقرا رگرفتن تو محیط باعث خوردن بی برنامه میشه ونبازی به خوردن نداریم
هم زمانهای اتفاق میفته ما شروع به خودرن است
حتی بارژیم گرفتنیی رفتار جسمی نمتونیم تغییرش بدیم
رفتار جسمی ما است براساس فرمولهای ذهنی اول بایدیاد گیری درست داشته باشیم اموزش ببینیم بعد فرمولهای ذهنی تغییر کنه
به شکل خودبه خودتمایل ما تغییر میکنه نشانه درست شدن اشتها
تمایل ما تغییر بدیم به صورت اتوماتیک تغییر میکنه
با شروع این مسیر من اول میخواستم کنترش کنم وباره از اینکه چرا موفق به کنترل نمیشه عصبانی میشدم وتو ذهنم درگیر بوجود میومد من که تو مسیر هستم پس چرا نمتونم درست انجام بدم ولی حالا شاید ساعتهای زیادی درمن جیز به عنوان اشتهار خودشو نشون نمی ده باره خرید از بیرون کردن اودن تو منزل به من پشنهاد خوردن دادن به راحتی گفتم نمتونم بخورم باشه وفتی گرسنه ام شد نیخورم بعد چندین ساعت با احساس گرسنگی اول با غذااون احساس رفع کردم اگه اونم اگه دلم خواست اون خرید جدید امتحان مبکنم سابق بر این چیزی به عنوان حالا بعدن تو ذهنم اصلا وجود خارجی نداشت تعارف یا بی تعارف مساوی با خوردن
بعدن میخورم حالا گرسنم نیست هیچ یگ از اینها وجود نداشت با دیدن مساوی خوردن اون اشتها میدوستم بعضی مکان برای اینگه در مورد فکر نکن شاید میگفتم نمخورم ولی تو ذهنم ودر جسمم به خودم اعتراض میکردم چرا نخوردی خالا سفره پهم میکنن میگم شما بخورید من بعدن میخورم شایدنیم ساعت یی ساعت بعضی زمان چند ساعت بعد بستکی به گرسنگی خودم داده اون زمان غذا رو مصرف میکنم
امروز کامل تمام حرفهای که توی این مسیر به ما میگفتید اگه کسی تسلیم نشده باشد این مسیررو درگ نکرده وارد شه به صبحت شما واکنش نشان خواهد داد خودم دستگیرم شد هرچه تلاش کردم این روش به اون فرد توضیح بدم هی میگفت اصل مسلئه بگو خندم گرفته بودولی نمیخندیدم جدی داشتم کامل توضیح این مرحله که یاد گیری داشتم واقعا براش توضیح میدادم اون فرد به قدری عصبانی شد به خودم قول دادم اگه عهدی باخدا بستی باید اون فرو روبرو از تو بخواد وتوتوضیح بدی امروز درس بزرگ دیگه رو تو بودن در مسیرتناسب فکری گرفتم تمام کمال حرف شما رو پذیرفتم تو قسمت یاد گیری فرقی نمی کنه یاید طرف روبرو اماده وتسلیم باشه تا یاد بگیره با تکرا کردن فقط فرد روبروی عصبانی میشه وبا گفتن اصل مطلب برام تعجب بیشتر میشد
مبخواستم بهش بفهمونم که تو مسبر لاغری با ذهن قرار بگیر تا لاغر بشه
تو این صد گام شما بارهااین مسله گفته بودی من پیش خودم میگفتم مگه میشه با توضیح طرف متوجه میشه امروز دیدم متوجه که نمشه تازه عصبانی هم میشه پس یاراهنمایی کردن کار سختی هست دادن کارمن نیست تمام هنون بچسبمبه یاد گیری خودم تسلیم
خدا پشت وپناهتون خق نگه دارتون درپناه حق باشید
بنام خدا سلام
کنترل اشتها کاری که سالها از راه های مختلف برای کنترل آن انجام میدادم و هیچ نتیجه ای حاصل نمیشد من اشتها را مقصرترین عامل چاقی خودم میدونستم که چون زیاد میخورم چاق میشم پس اگر کنترلش کنم لاغر میشم همین کار را با رژیم انجام میدادم و لاغر هم میشدم اما یه لاغر زشت که هیچ راضی نبودم و بعد مدت کوتاهی خسته میشدم و رژیم و رها میکردم و باز برمیگشت چاقی من سالها به همین منوال گذشت تا اینکه با هدایت خداوند با سایت تناسب،فکری آشنا شدم و متوجه شدم تمام عامل چاقی من فرمول های اشتباه ذهنی هستند و چیزی بنام اشتها وجود نداره اشتها خودم هستم من خودم با فرمول ذهنی که از گذشته طبق شنیده ها و دیده ها در ذهنم هست چاق شدم اشتها را من از دیگران شنیدم و باورش کردم و در من بصورت یه فرمول اشتباه تبدیل شد و نتیجه آن شد چاقی
ومن الان دارم با اموزش،ذهنی به خودم یکی یکی موانع را یاد میگیرم و از سر راه برمیدارم و لاغری خودش بوجود میاد و بدن ما هر روز لاغر میشه و ما نمیتوانیم آن را ببینیم تا یواش یواش آن را با پوشیدن لباسی متوجه میشویم پس اشتها وجود نداره ما اشتباه کردیم .
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
اشتها
یادگرفتم که اشتها یک عامل بیرونی نیست و با دادن آگاهی جدید و صحیح به ذهنمون کنترل اشتها دست خودمون هستش و به میزان علاقه ی ما به لاغری بستگی داره.
اشتها یک رفتار جسمی براساس فرمولهای ذهنی ست .
ممنونم استاد گرامی
سلام
چقدر خاطرات چاقی گذشته برام زنده شد .
ماجرای نقل پسر چاقی به اسم رضا که در کودکیم همش صحبت اون بود که کیفش رو پر از خوراکی های رنگارنگ میکرد و می رفت مدرسه .و وقتی برای گوش دادن به معلم نداشت چقدر خندیدم واز چاق بودن ورفتار چاقیش احساسم خوب شد .
ماجرای گربه ای به نام گرفیلد که شاید شما دوستان هم فیلمش رو دیده باشید که گربه خیلی چاق بود وزیاد می خورد وروزی مریض شد ورفت دکتر وپرستار به صاحبش گفت براش هبو بیار یعنی سگ . تا تحرکش بیشتر بشه ولاغر بشه . و هردقیقه این طنز پر بود از خنده. وخاطرات چاقی درذهنم بیشتر وبیشتر شد .
واین قبیل فیلم ها وخاطرات که چاقی رو برام لذت بخش کرد ومن سعی داشتم باخوردن ساقه طلایی در وعده غذاییم یا رژیم ورزش که همراه با درد ورنج بود خاطرات چاقی رو در ذهنم پاک کنم .
خنده دار . اما من اینطوری تفکر داشتم .
الان فکرم وذهنم رو همه جا زوم به دنیای زیبای لاغری میکنم از محیط خانه گرفته تا اجتماع .
وچقدر این متناسب شدن قشنگه ولذت بخش . که می ارزه اینکه وقت بزارم و این آموزشها رو دنبال کنم .
خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر .
تشکر از استاد عزیز بابت آموزشهای نابش
سلام و درود بر هم مسیری های متعهد و پرانرژی
چگونه اشتهای خود را کنترل کنیم ؟!
همه افراد چاق یک دلیل دیگر خود را اشتهای زیاد خود می دانند و به همین دلیل سعی دارند این مشکل را با دارو و دمنوش و رژیم و روشهای بیرونی و غیره حل کنند .
در ذهن افراد چاق اشتها حالتی تعریف میشه که فرد تمایل زیادی به خوردن داره یعنی بیشتر از نیازش و کنترلی هم روی رفتار خودش نمی تونه داشته باشه !…
یعنی اشتها را یک نیرویی میدونستیم که اختیار کنترل بر آن نداشتیم و ما را مجبور به خوردن می کرده !.،.
و دلیلش هم آموزش ذهنی چاق ما بوده بارها شنیدیم فلانی اشتهاش زیاده دست خودش نیست !..مریض شده اشتهاش کم شده !…معده اش گشاد شده به خاطر همین اشتها داره ..،،باید اشتهاشو کنترل کنه !…فلان قرص اشتهاآوره و این فرمول ذهنی مخرب در ذهنمون ایجاد شده !..
و البته خیلی از مقالات علمی هم به این موضوع پرداختند و مثل همیشه دلیلهای استدلال گرانه ذهنی پیدا کردند که موضوع اشتها تأثیر گزاره و به خاطر اختلال ذهنیه و ووووووو🙄هیچی دیگه اگر این حرفها را هم باور می کردیم الآن تو تیمارستان بستری بودیم 👌😄
اشتها نیرویی جدا از ما نیست اشتها قدرت انتخاب ماست که از محتویات ذهن چاق ما دستور میگیره !…
ما همیشه پرخوری می کردیم و بعد به خاطر اینکه رفتار خودمون را توجیه کنیم می گفتیم اشتهامون زیاده یعنی فرافکنی می کردیم .
درواقع میزان علاقه من به چاقی که مربوط به محتویات ذهنی چاق ذخیره شده در مغزم هست اشتها و یا قدرت انتخاب در نوع و حجم خوردنم را رقم میزنه .،
همین موضوع اصلاح اشتها که در ذهن عوام اژدها فرض میشه باعث شده که محصولاتی به عنوان کم کننده اشتها در قالب دارو و دمنوش و افشرده برای افراد چاق تولید بشه و باعث درآمد زایی رسانه و افراد سودجو بشه و باز هم چاق ها گول می خورند و می خرند و جالبه وقتی استفاده می کنند به طور معمول بیشتر از قبل غذا مصرف می کنند چون خیالشون راحته که اشتها کنترل شده و این حتما نیاز بدنشون هست .
من هم زمانی از افشرده لیمو و زیره که خیلی تلخ بودند استفاده می کردند باید چندنفس عمیق می کشیدم و بعد بینیمو میگرفتم و یک جا اون استکان حاوی افشرده که بسیار تلخ بود را سر می کشیدم و جالبه فکر می کردم هر چی تلخ ترباشه بیشتر مؤثره !…
بعد مدتی دیدم هیچ تغییری حاصل نشد و بعد از چند سال اینبار دمنوش خیلی ترشی خریدم و همین که می خوردم دلم ضعف می رفت از گرسنگی بعد میگفتم آخ جون دارم لاغر میشم و جلو خودمو کمی گرفتم چیزی نخورم بعد از مدتی بدنم شروع به لرزیدن می کرد و میرفتم تلافیشو در می آوردم !…(البته یه فرمول زیر لایه های زیرین ذهنم هست ترشی لاغر می کنه !)
باز تغییری حاصل نشد و رها کردم و اما این اواخر قبل از آشناییم با سایت تناسب فکری به صورت ناشتا قهوه تلخ می خوردم چون کارشناس تغذیه گفته بود چربی سوزه اما در طول روز مدام فکر چاقی بودم و احساسم از رفتارم رضایت بخش نبود و معده و اعصابم دچار مشکل شد و این را هم رها کردم از اون روزها که حدود یک سال می گذره شیشه قهوه در منزل ما دست نخورده مونده!….
همه افراد چاق در سطح افکار و ذهنشون دوست دارند لاغر باشند اما میزان علاقه ما به چاقی را فرمولهای ذهنی چاق تعیین می کنه .
وقتی توی ذهنمون انبوه افکار و فرمولهای چاق کننده هست تصویر ذهنی ما از خودمون چاق میشه و خیلی همزمانی هایی پیش میاد که ما تحریک میشیم به خوردن و انگار از چپ و راست فرمولها قد الم می کنند تا ما به خواستمون که چاقی بوده برسیم .
همه افراد چاق اشتها را مربوط به معده می دونند یعنی برای فرد چاق درد شکم و ورم معده میشه سیری و وقتی در نهایت به احساس بد میرسیم به عذاب وجدان و خودسرزنشی و جنگ و جدال ،،،،،،،میگیم اشتهامون زیاد بوده !…
و به همین خاطر وقتی ما رژیم می گرفتیم و محدودیت و منع غذایی داشتیم فکر می کردیم اشتهامون کم شده در واقع ما تمایل به خوردن داشتیم ولی مبارزه می کردیم اما چون بخشهای وجودیمون هماهنگ نبودند در این جدال هرروز درمانده تر می شدیم و درنهایت مسیر را رها کرده با ولع و حرص بیشتری می خوردیم و تلافیشو در می آوردیم .
در مسیر آموزش های ذهنی برای لاغری اول منبع ایجاد کننده افکار را از طریق دریافت آگاهی ها اصلاح می کنیم و به مرور با تکرار و تمرین و نوشتار این محتوا را بیشتر می کنیم و بعد تمایلات ما تغییر میکنه چرا !؟چون توجه و تمرکز و علاقه مندیمون اینبار لاغری شده بنابراین تصمیمات بهتری میگیریم نه به زور و فشار به صورت خودبه خودی در اقتدار کامل و هر چی رفتار ما درست تر میشه در نتیجه رضایتمون از رفتار خودمون بیشتر میشه و این هماهنگی بین بخشهای وجودیمون روح و ذهن و جسم باعث تقویت فرمولهای ذهنی لاغری در ذهنمون میشه و تغییر فیزیکی به سمت طبیعی شدن شکل میگیره !…
هزاران بار شکر خدا که هر روز در هر گام متوجه تغییرات بینشم نسبت به موضوعات میشم که چقدر تفکرم تغییر کرده امروز موضوع اشتها برام حلاجی شده به نظر اومد البته دوره چالش من اینو نخوردم هدیه ای از طرف خداوند به واسطه حضور استاد عطار باعث شد متوجه بشم که من انجام می دم و بعد یقه خودم را می گیرم خیلی این دوره را با حسن توجه گذروندم شاید حدود ۴۵روز برام زمان برد و بعد از اون کتاب نیمه تاریک وجود خانم دبی فورد عزیز که کم نظیر بود باعث پذیرش بیشترم شد تا جایی که امروز بهتر درک می کنم که من انتخاب می کنم و قدرت منم و می پذیرم هر چه کردم خودم کردم ناآگاهانه بود و ناخواسته ولی از جایی که من خالق زندگی خودم هستم خودم هم درستش می کنم .
هرگز خودمو سرزنش نمی کنم خودمو همینطوری دوست دارم باید تجربه می کردم همانطور که در کودکی بارها خوردم زمین و اشتباه کردم تا راه رفتن را بیاموزم می دونم که این پذیرش مطلق نیست و هربار در هر تولد آگاهانه باید به خود حقیقی ام نزدیکتر بشم و اما توکلم به خداست همون خدای عشقی که منو انتخاب کرد و هدایتم کرد تا جلوه اقتدار و عزت و شکوه و حضورش بشم و من می خواهم هر چه او بخواهد هر چه در اعماق قلبم به من حس آرامش و عزت و شوق و اقتدار میده خواست خداست برای من و می توانم چون توانم از جریان حضور اوست و می شود چرا که او به هر چه بگوید بشو در آن واحد موجود می شود و من از روح پاک او هستم جزئی از کل
خدایا شکرت عااااشقتم❤️
عشق و صلح و آگاهی /شادی های بی دلیل و آرامش محض الهی و پول و ثروت و فراوانی نثار تن واحده (همه انسانها که بودند و هستند و خواهند بود)
و ما شمارا از یک تن آفریدیم (نفس واحد)
روز عشق❤️مبارک
عشق به عالم و آدم ♾❤️
همواره عاشق و دل آرام باشید
سلام
قبلا همش اشتها و معدمو محکوم میکردم معده مقصر میدونستم
مامانم همیشه میگه سیب میخوری گرسنه میشی اشتهات زیاد میشه یا ترب میخوری اشتهات زیاد میشه یا یک چیز شیرین
ما ب اونها قدرت دادیم در حالی ک ب هیچ وجه من اگه ب انداره نیازم میخوردم اونا منو چاق نمیکردن من اونها رو محکوم میکردم اونا رو جدا از خودم میدونستم
میدونستم اینها چیزی جز فرمول نیستن فرمولهایی ک سبب عمل جسم من میشن
من از کلمه اشتها ترس داشتم
از اشتهای زیاد
برای دخترم شربت ویتامین میگرفتم برای اشتهای خوردن
یا برادرم ک نمیخورد در کودکی براش دکتر شربت اشتها گرف اونو بچه دادیم نمیدونم چرا با اینک بچه بود چاق شد در حال ک من میدونم اون چاق نمیکنه و این یااز تاثیر انرژی بود ک پدر مادرم دادن حالا همون بچه ک لاغر بود ی بچه ۱۱ ساله چاق شده
اما من از وقتی دخترم ب دنیا امد و بعد از مدتی ک تو سایت بودم یاد گفتم سعیمو کردم فرمولهای دخترمو عوض نکنم
و میبینم ک چقدر متناسبه
هیچ چیز قدرت چاق کنندگی مارو نداره تا زمانی ک ما بهش قدرت بدیم
من از خودم توانی نمیدیدم ک
همش موادغذایی رو قدرتمند میدونستم همش بقیه رو
خودمو ناتوان میدیدم
فریبا تو توان شفا توان لاغری رو داری
فقط ایمانت حفظ کن
باور کن تو توانمندی
لاعری اسونترین کار دنیاست
تو توان لاغری داری
من دوست دارم فریبا
من بهت افتخار میکنم
تو میتونی سلامتتر بشی
فقط باور داشته باش
خودتو ببین ک چقدر خداوند بهت قدرت داده
سلام این فایلتون رو خیلی دوست داشتم .
شما گفتید اگه میخواین رفتارتون تغییر کنه باید منبع اون رفتار رو تغییر بدید اون وقت رفتار تغییر می کنه .
مثلا من تا اینجایی که تونستم در عمل انجام بدم این بوده که خب وقتی توی ذهنم خودمو ملامت کنم این یعنی اطلاعات چاق کننده این عمل من عکس العمل ولع رو برای من ایجاد می کنه .
شاید کسی دیگه وقتی خودشو فحش بده ملامت کنه عکس العملش بشه کار متناسب ولی من شخصا میفهمم وقتی عملم رو مثبت کنم عکس العملم خواه ناخواه مثبته .
من تا اونجایی که فهمیدم چاقی جسم و چاقی رفتار و چاقی در حس عکس العمله ولی چاقی ذهن عمل هست .
یعنی من با مرور یک سری افکار دارم عمل لاغری یا چاقی انجام میدم که این عملها سبب بروز عکس العمل چاقی یا لاغری میشه .
من فکر میکنم ما باید خودمون رو بشناسیم ببینیم چه عملی (ذهنی ) اجرا کنیم تا عکس العمل ما ( احساسی رفتاری و جسمی ) بشه لاغری .
خب من تا الان هر روز دارم امتحان می کنم ببینم چه حرفایی به خودم بزنم واکنش من میشه لاغری .
من وقتی به خودم میگم : ((( عزیزم تو محدود نیستی تو آزادی این غذا برای تو آفریده شده تا تو رو سیرت کنه . اصلا لزومی نداره براش حریص باشی همیشه در اختیار تو هست و میتونی ازش استفاده کنی . )))
من وقتی این عمل رو انجام میدم (گفتگوی داخل سه پرانتز ) خودم میبینم که عکس العمل من (احساسی ، رفتاری ، جسمی ) چقدر عالی میشه .
حتی توی جسمم میبینم .
من وقتی عمل بالا رو انجام میدم عکس العملهای زیر در من ایجاد میشه .
احساس من به جای ولع بی توجه شدن به غذا میشه .
به جای حالت سیری ناپذیری زود سیر میشم و آرومم .
گفتگوهای درونی من به جای بخور بخور میگه نه سیر شدم .
رفتار من به جای زیاد خوردن و ناخونک زدن و یا جلوی خود گرفتن و یا ریزه خواری کردن میشه متناسب خوردن و احساس سیر شدن
نگاه من به جای اینکه نگاه به قسمتهای چاق باشه نگاه لاغر شدن به خودم میشه . یعنی خودم رو لاغر میبینم .
فقط با همون گفتگوهای داخل سه پرانتز . من این همه واکنش مثبت از خودم میبینم .
این رو تازه فهمیدم .
وقتی مثلا تو خیابون راه میرم چشمم به مغازه های سوپری میفته به جای اینکه به خودم بگم نه حق نداری بهشون فکر کنیا و باعث ایجاد واکنش ولع بیشتر در خودم بشم به خودم میگم (((تو میتونی خوراکی بخری و بخوری . این خوراکی در جهت سلامت و تناسب و لذت توست . هر وقت خواستی میتونی ازش استفاده کنی )))
بعد واکنش من میشه نخریدن و با خودم میگم نه حس نمیکنم که خیلی رغبتی برای خوردنش داشته باشم .
نمیدونم اینجور صحبت کردن در دیگران چه واکنشی ایجاد می کنه . شاید بعضی ها اگه اینجوری به خودش بگن واکنششون بشه رفتن و چند تا چیپس و پفک خریدن و نشستن و دلی از عزا در اوردن ولی واکنش من حتی اگه اینم بشه باز وقتی به خودم بگم اشکالی نداره تو میتونی از اینا بخوری به خدا آروم میشم .
من اینو میدونم ذهن من ولع رو دوست نداره گرفتارش میشه . من یه کاری می کنم اون ولع دار میشه .
ذهن من دوست نداره پرخوری کنه من با حرفایی که به خودم میزنم میل و اشتهای کاذب در خودم ایجاد می کنم .
وقتی من با خودم بخشنده و مهربان باشم اصلا میفهمم که میل من خیلی متناسب میشه .
خب وقتی میتونم اینجوری عمل کنم گفتگوهای داخل پرانتز و میبینم واکنشهام عالی هست و هم من از خودم راضی هستم و هم اون از من راضی چرا از صفت رضایت طرفین استفاده نکنم .
مگه غیر از اینه که دنیای تناسب یعنی دنیای رضایت و حال خوب .
وقتی به همین راحتی حس رضایت طرفین رو میشه به دست آورد چرا انجام ندم .
یه جمله تون رو خیلی دوست داشتم . گفتین ما ایجاد کننده ی اشتها در خودمون هستیم .
منبع اشتها در ذهن ماست . ما با مرور آگاهیهای چاق کننده احساس و رفتار و جسممون رو چاق می کنیم .
من امروز حس میکنم استخونهای سر شونه ام زده بیرون .
یعنی کاملا حس می کنم وقتی در مدار لاغری هستم حس لاغر بودن دارم .
به خودم میگم (((ما عجله ای برای لاغری نداریم )))
وقتی این جمله رو به خودم میگم حس رها شدن می کنم . حس می کنم مغزم بهتر کار می کنه . حس میکنم استرسم کم میشه . قرار نیست به جایی برسم مهم اینه بتونم در سرزمین لاغری زندگی کنم .
جسم من لاغر میشه . کاملا ایمان دارم و برام مثل روز روشنه و شرط اون فقط اینه بتونم عملم رو طوری انجام بدم که عکس العملم بشه لاغری .
به نظر من این همه انسانی که اینجان اگه راهشون رو پیدا کردن هیچ اما اگر با اینکه مدتهای زیادی دارن کار می کنند هنوز اصل موضوع رو درک نکردن به این خاطره که خود درونی یا همون ذهنشون رو نشناختن که ببینند واکنشهاش (احساسی رفتاری جسمی ) چگونه تغییر میکنه . نمیدونند باید چه عملی انجام بدن (کارهای داخل سه پرانتز ) که عکس العمل لاغری برای خودشون ایجاد کنند .
من وقتی حالم بد میشه نباید واکنشام رو محکوم کنم . باید عمل یا همون کنش یا همون داخل سه پرانتز رو تغییر بدم .
وقتی اونا رو تغییر بدم خواه ناخواه واکنشام تغییر می کنند .
من تنها راه لاغری رو لاغری با ذهن میدونم و معتقدم جلوی خود گرفتن نمیتونه راه حل چاقی باشه . جلوی خود گرفتن یعنی جلوی واکنش رو گرفتن اصلا جواب نمیده .
من تنها راهی که دارم تغییر کنش هست .
چیکار کردم چی به خودم گفتم که واکنشم شده چاقی ؟
مثلا زیاد از غذا حرف زدم . پس خیلی ازش حرف نمیزنم این راحته میتونم انجام بدم .
زیاد خاطرات چاقی مرور کردم . خب مرور نکنم . به جاش خاطرات لاغری بسازم . خاطرات لذت لاغری .
من راه رفتن رو خیلی دوست دارم اما بستگی داره در کدوم مدار باشم . مداری که راه رفتن رو به خودم تحمیل کنم یا مداری که عشق راه رفتن خودبخود در من ایجاد بشه و من عاشقانه بلند بشم تا خاطرات لاغری برای خودم بسازم .
تب من این واکنش رو دوست دارم . پس نباید راه رفتن رو به خودم تحمیل کنم . هیچ اجباری در راه رفتن نیست . راه رفتن فقط لذت بردنه . به قول دوستمون که در یه قسمتی یه حرف قشنگ گفتن به جایی میرسی که از نخوردن رنج نمیبری . من وقتی منبع رو تغییر داده باشه از نخوردن رنج نمیکشم بلکه نخوردن دستور ذهنی من میشه .
همون کسی که به من میگه بخور بعد از تغییر عبارات یا حالات داخل سه پرانتز میگه نخور . سیرم . میل ندارم .
من این دنیا رو دوست دارم پس باید کشف کنم خودمو .
نه اشخاص دیگه رو .
من نمیدونم اشخاص دیگه چه واکنشی نشون میدن حتی نمیدونم خودم در زمانهای مختلف چه واکنشی دارم .
اما میدونم من باید خودم رو همه جوره دوست داشته باشم . وقتی به خودم بگم (((تو همینجوری که هستی عالی هستی . اصلا نیازی به تغییر نداری . همین الان خیلی خوبی . من تو رو همینجوری که هستی دوستت دارم )))واکنش من میشه تغییر درونی . اون دلش میخواد تغییر کنه . اون من درونی . وقتی من نخوام لاغر بشم اون رو آزادش میکنم رهاش میکنم اون خوش میشه و آنچه در نهاد داره اشکار می کنه . من بهش اعتماد دارم . اون همیشه به من راست میگه . اون خیلی پاکه . اون صادقه . اون شیطان نیست اون خداست .
((( وقتی من اون رو خدا ببینم و تاییدش کنم همینجوری که هست )))
اون واکنشش میشه خدا شدن و رسوندن خودش به بهترین خدایی که در خودش شناخته .
او خودش طالب تغییر میشه . منظورم از او یعنی تمایلم . یعنی رفتارها یعنی واکنشام . یعنی وجه دیگر خودم .
خلاصه که من دارم تغییر می کنم امروز حالم خوب بود و مهم اینه حالم خوب باشه . برام مهم نیست دیگران چی میگن چون من دارم با خودپ زندگی می کنم . مهم اینه خودم چی میگم .
من منتظر تایید دیگران نیستم . من خودم خودم رو تایید می کنم . گرچه دوست دارم دیگرانم تاییدم کنند ولی دیگران وظیفه ندارن منو تایید کنند اونا وظیفه دارن خودشون ر تایید کنند .
پس یکی دیگر از کارهای سه پرانتز من تایید خودمه .
((( من خودم رو تایید می کنم . همه جوره . چه مثبت چه منفی . هر طور که هستم خودم رو تایید می کنم عاشق خ دم هستم و اگه دیگران هم تایید کنند یا نکنند اونها روی من اثری نمیزارن چون اونا با گفته هاشون دارن خودشون رو تایید می کنند . پس وقتی همه دارن خودشون رو تایید می کنند چرا من تایید نکنم .
البته این تایید کردن نه برای دیگرانه . برای خودمه نه برای دیگران . نمیخوام به کسی نشون بدم که خودمو تایید می کنم چون فکر می کنند غرور دارم یا اشتباه میرم فقط میخوام خودم خودم و در داخل خودم تایید کنم . البته اگه اینجا مینویسم برای انجام تمرین نوشتاری هست وگرنه حتی اینجا هم نمی نوشتم .
چون مهم خودمم . )))
حالا واکنشهای من بعد از این عملها .
حالا ببینم واکنشای من چیه .
اول گفتگوهای درونیم بعد از تایید خودم .
واکنشهام رو هم با علامت سه ستاره نشون میدم .
*** خیلی ازت راضی هستم . من تو رو دوست دارم . تو مهربونی . من عاشقتم . من دوست دارم لاعرت کنم . من لاغرت می کنم . چون عاشقتم . منم تو رو تایید می کنم . حالا که تو منو تایید می کنی منم تو رو تایید می کنم . منم دوست دارم در مسیر لاغری باشم . لاغری برام خیلی راحتتره .
لاعری کاری نداره برام . لاغر شدنت برای من سه سوته . تو میخوای لاغر بشی منم میخوام لاغر بشم . تو میخوای من لاغر بشم منم میخوام تو لاغر بشی .
هرجور با من رفتار کنی همون پاسخ رو میشنوی . من اهل کلک نیستم . دروغ معنایی نداره . بین ما صداقت و راستیه . دوسم داری چند برابر دوستت دارم . ازم متنفر باشی سعی میکنم تنفرت رو کم کنم اما در نهایت به اندازه ی نفرتت بهت برمیگردونم . شاید زیادترش نکنم اما وقتی ادامه بدی زیادترم میشه طوری که تو از شدت نفرت دوست داری بمیری . چون جهان در حال گسترده شدنه . ولی سرعت گسترش خوبیها خیلی بیشتره . دوسم داشته باشی هزار برابر بهت بر میگردونم مهربونم . باهام مهربون باشی بهت مهربونی رو بر میگردونم . پس از ماربونی بگو . از لذت ها بگو . از بخشش . تو منو ببخشی بخشش در من جاری میشه و منم بخشش بیشتری در وجود تو میارم . من آیینه ی تو هستم . تو خودتو در من میبینی .
خویش را در خویش پیدا کن کمال اینست و بس .
وقتی من اینجوری بهت میگم بینمون آرامش برقراره هر چقدر بیشتر با هم دوست و رفیق باشیم واکنشای بعدی بهتر و بهتر میشه . ما با هم حرکت میکنیم . ***
حالا نوبت واکنش بعدیه . احساس من
***حس من الان عالیه . حس من خیلی خوبه . در وجودم رها هستم . رهاگونه مینویسم . یکم خسته شدم چون زیاد نوشتم اما درونم ارومه . درونم راحته .
((( میخوای به نوشتن ادامه بدی اگه خسته دی همینجا تمومش کنیم استراحت کن اصلا ایرادی نداره عزیزم )))
***دوست دارم بنویسم . اینو میدونم ولی دستام خسته شده بهتره فعلا ادامه ندیم تا دفعه ی بعد که شروع کردیم به نوشتن دیرتر خسته بشم .
ما با هم دوستیم . از هم راضی هستیم . به هم عشق میورزیم . همدیگه رو خسته نمیکنیم . همدیگه رو تایید می کنیم . دوست دارم خوشگل من . ممنون که انقدر به فکر منی تا منو زیبا کنی . من خیلی زیبا هستم . زیباییم رو بهت نشون میدم .امروز خیلی حسم خوب بود عالی بودم . ازت ممنونم . ***
خدانگهدار
سلام و درود فراوان ببسیار عالی بود کیفم کردم
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
چه آموزش عالی در مورد اشتها به ما داده شد
اینکه تمایل به خوردن بیشتر واکنش جسم به فرمولهای چاقی که ما در ذهنمان داریم میباشد
برای تغییر این واکنش باید آموزش لاغری به ذهن داده شود تا خود بخود و بطور اتوماتیک تمایل ما به خوردن بیشتر کم شود
با ایجاد فرمولهای لاغری و تمرین و استمرار در اجرای آنها این فرمولها در ذهنمان پر رنگ شده و مغز دستورات متفاوتی همسو با اطلاعات جدیدی که به او داده شده است صادر میکند
ما با ایجاد تغییرات در عوامل بیرونی نمیتوانیم عامل اصلی که درونی است را تغییر دهیم و این ایجاد یک مبارزه با ذهن میکند که مطمئنا ذهن برنده میشود و ما دست از تلاش بیرونی برای کم کردن اشتها برخواهیم داشت
آنوقت است که فکر میکنیم این اشتهای ما خیلی قوی است و ما قادر به کنترل کردن آن نیستیم و تسلیم می شویم در صورتیکه اشتها را ما خودمان بوجود آوردیم با ایجاد فرمولهای چاقی که مغز مطابق با آن دستورات را ابلاغ میکند و باز این خودمان هستیم که میتوانیم این اشتها را کنترل کنیم ولی نه با مصرف دارو و دمنوش و یا هر برنلمه بیرونی دیگر بلکه با آموزش دیدن در باره شناسایی فرمولهای اشتباه چاقی و برطرف کردن آنها و جایگزین کردن آنها با فرمولهای درست لاغری
این تنها با بودن در مسیر لاغری با ذهن و با اشتیاق فایلها را گوش دادن و تمرینات را انجام دادن و مهمتر از همه اجرای آموزشها در زندگی روزمره تا نهایتا این آموزشها به شخصیت ما تبدیل شده و انجام آنها یک امر طبیعی برای ما بشود
در آخر میخواهم بگویم از دیدن آیدا جان با اون صورت ناز و مامانی بسیار لذت بردم خیلی هم خوب همکاری کرد از یک بچه چند ماهه نباید بیش از این انتظار داشته باشیم باز هم خیلی صبور بود و ایجاد مزاحمت برای فایل ضبط کردن شما نکرد
خدا او را برای خانواده تان نگهدارد او با شیرین بودنش به زندگی همه شما شیرینی میدهد
سلام به استاد عزیزو همراهان گرامی
گام ۹۶ کنترل اشتها
اشتها یک بهانه است که ما افراد چاق برای خودمون درست کردیم که غذا بیشتر بخوریم هر موقع کسی از ما می پرسید چرا چاقی ایم چاقی مون رو گردن عوامل داخلی یا خارجی می انداختیم مثلا می گفتیم اشتهام زیاده
در صورتی که اشتهایی نیست این فرمولهای مغزی ماست این ما هستیم که کنترل ندارین در خوردنشون و دوست داریم طبق فرمولهای مغزی مون فقط بخورین
برای کنترل اشتها اول باید خودمون مسئولیت چاقی مون رو بپذیریم خودمون تغییر کنیم از طریق آگاهی های که هروز گوش می دیم مرور کنیم و استمرار داشته باشیم
من خودم از وقتی با این سایت آشنا شدم یا در حقیقت هدایت شدم خیلی رفتارم فرق کرده
یک مثالش همین دیروز رفتم خونه بابام و مامانم غذای خوشمزه ای پخته بودند من که هر دفعه بشقابم رو می خوردم و سرریز هم می ریختم و به حدی میرسیدم که می خواستم بترکم دیروز در حد سیری ام غذا خوردم و در آخر هم نوشابه نخوردم لذتی که این خوردن برام داشت خیلی بود
الان چند مدتی هست که شوهرم برای مدرسه بچه ها کیک یزدی می خره داخل یخچال و من اصلا نمی بینم و نمی خورم و هر موقع گشنه ام میشه میوه رو ترجیح میدهم
من با اشتیاق هر روز فایل ها رو گوش میدم می نویسم و نوشته های دوستان رو می خونم و مطمئن هستم که وزن دلخواهم می رسم
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عالی خودم
اشتها کلمه ای آشنایی برای من هست که من سالها گول اون رو خوردم و چاقتر شدم من در گذشته یکی از دلایل اصلیم برای چاقیم این بود که اشتهام زیاد هست و همیشه اشتها رو یه چیزی به قول استاد بیرون از خودم فرض میکردم که میخواد من رو وادار به خوردن کنه مثلا من نمیخوام بخورم اما به زور اون باید بخورم و همیشه به دنبال راهی برای کنترل کردن اون بودم همیشه میگفتم من باید با مواد کم کالری اون اشتهام رو کنترل کنم مثل سالاد و میوه و عدای پخته و سوپ خالی و خورشت خالی و ….که جا خیلی برای غدا نداشته باشم و کمتر بخورم و چقدر خیلی از چیزها رو به اشتها ربط میدادم که وای من اگر قرص،اهن و یا تقویتی بخورم اشتهام زیاد میشه و جرات خوردن اونها رو نداشتم اما میدیدم من و خواهر متناسبم با هم یه مدل قرص تقویتی میخوریم و من همش،میگفتم الان اشتهام زیاد میشه چاق میشم وواقعا هم چاق میشدم و اما خواهرم مثل من قرص میخورد اما هیچ تغییری در جسمش نمیکرد چون از این حرفها نمیزد و از این افکار نداشت و یا اینکه یادم میاد در مسافرتها از ترس اینکه مبادا داخل جاده خیلی گرسنه بشم و غذا نباشه و تا موقع غدا من مجبور بشم که زیاد بخورم کلی مواد خوراکی کم کالری تهییه میکردم داخل سبد که هر وقت خواستم سریع بخوزم .
اما من با آموزشها متوجه شدم اشتها در ذهن من لونه داشت نه در جسم من و همین اشتهای من که این اواخر حسابی ازش میترسیدم نمیدونم تا قبل از ازدواجم که کاملا لاغر بودم کجا بوده ؟؟ حتی یک بار از خودم نمیپرسیدم پس این اشتها از کی در من به وجود اومده ؟؟بعد از ازدواج ؟؟قبلش چرا نبوده ؟؟ اما به این چیزها فکر نمیکردم و اصلا اگاه نبودم فقط از بقیه این حرفها رو شنیده بودم و منم چون بعد از ازدواجم به خاطر باورهای اشتباهم چاق شده بودم کور کورانه میگفتم اره این کار اشتهای من هست که باعث چاقی من شده .و مسولیت چاقی خودم رو نمیپذیرفتم و یادم میاد در گذشته بارها به خواهر متناسب خودم میگفتم خوش به حالت که تو اشتها ند اری من اشتهام خیلی زیاده هر چیزی رو که جلوی ما میزاشتن من دو برابز خواهرم میخوزدم و خواهرم اصلا نمیتونست که زیاد بخوره و من همیشه بهش میگفتم چرا تو اینطوری خوب بخور ولی اون هیچ وقت پرخوری نمیکرد .
من یادم میاد همیشه به خاطر همین باور غلط که اشتهام زیاده میگفتم نباید بزارم خیلی گرسنه بشم و گرنه نا جور عدا میخورم و پرخوری میکنم و همیشه از گرسنه ماندن خودم ترس داشتم و سعیم این بود که هیچ وقت خیلی گرسنه نشم .چون باورم این بود که در این حالت ناجور زیاد میخوردم و از کنترل خارج میشم و در خوردن زیاده روی میکنم .
اتفاقا اینقدر این باورم قوی بود که اشتهای زیاد باعث چاقی من شده و من رو مجبور به خوردن میکنه که این اواخر در باشگاه به دنبال خریدن دمنوشی بودم که میگفتن اشتها رو به شدت کم میکنه و از طرف افرادی که در باشگاه خریده بودن و خورده بودند میشنیدم که واقعا اشتها رو کم میکنه و در طول روز خیلی کم میخوری و تو میل به خوردن نداری و اتفاقا یکی از اون افراد در باشگاه که خورده بود تونسته بود وزن بسیار زیادی رو کم کنه و من با حسرت بهش،نگاه میکردم که خوش به حالش منم خوبه بخرم و چون مدیریت باشگاه هم اونها رو تایید میکرد من راغب شده بودم بخرم در حالی که ته دلم ترس داشتم که نکنه برای بدن ضرر داشته باشن و به من اسیب بزنن و در همین افکار بودم که با سایت آشنا شدم و وارد دوره ها شدم .
ولی وقتی وارد سایت شدم متوجه شدم مشکل در ذهن من هست که پر از افکار و باورهای چاقی هست و اصلا در بدن من هیچ اندام و غد ای و آنزیمی به این نام وجود نداره و متوجه شدم که من باید به جای اینکه بگم اشتها دارم باید بگم قدرت انتخاب دارم و اشتهایی نیست که به من چیزی تحمیل کنه و من رو وادار به خوردن کنه و خدا شاهده چنان با دوره های استاد رفتار غذاییم تغییر کرده که بارها خودم میگم پس کجاس اون اشتها که سالها میگفتم باعث چاقیه من ؟؟ چرا الان ندارمش کجا رفته؟؟؟ یه رفتارهایی دارم که خودم باورم نمیشه اصلا وقتی من سیرم و میرم خونه مادرم و یا بیرون هر چی باشه من اصلا نمیخورم میلم نمیکشه چون سیرم و اصلا انگار نمیبینمشون که بخوام بخورم بعدا که اومدم خونه یادم میاد اه دیدی چه رفتاری داشتم همین پریشب خونه مادرم برای شام که گرسنه بودم در حد چند قاشق کوچیک بر نج و خورشت خوردم و بعدش هر چقدر خرما بود بیسکوییت بود سیب زمینی سرخ شده از پسرم بود نخوردم خواهرم کیک خونگی اورد گفت بخورین من لب نزدم اصلا میدیدمشون حالم بد میشد و اخر شب فهمیدم چقدر قشنگ رفتار کردم و یا اینکه چند روز هست همسرم دو جعبه شیرینی قنادی گرفته یه بسته رولت برای پسرم که یه مقدار دوست داره یه بسته هم مخصوص ما برای صبحانه اصلا یادم میره که اونها در یخچال هستن و سمتشون نمیرم که بخورم کلی کاکاییو عالی مغز دار داریم که برامون هدیه اورده ان من که اصلا تمایل ندارم حتی یک دونه بخورم یادم میره بسته ی اونها روی یخچال هست فقط روز اول یه نصف ی کوچک امتحان کردم همین و دیگه نخوررم و یا اینکه امرور برای ناهار پیتزا درست کردم تا الان که ساعت ۸ شبه من در حد یک سوم اون رو خوردم و نتوستم یه عدد کامل بخورم حالا اگر گرسنه شدم دوباره میخورم نشدم که دیگه نمیخورم و بسیار در هر وعده غذای از خودم راضی هستم و به اندازه میخورم خرما که مدتها هست همسرم خریده اصلا هوس نمیکنم که بخورم برخلاف گذشته ی خودم و خلاصه اینکه من یه ورژن جدید از خودم دارم میبینم که در گذشته اینطور نبودم الان از گرسنگی ترسی ندارم تازه عاشق تجربه کردن این حالتم و دوست دارم در این حالت غدا بخورم چون واقعا بهتر غذا بهم میچسبه .اتفاقا همین امروز من در مدرسه ی پسرم بودم متتطر اوردن اون از کلاس حضوریش بودم که یکی از مادران همکلاسی پسرم اومد پیش من و سر صحبت باز شد و گفت من ترس از خوردن قرص تقویتی دارم چون واقعا اشتهام زیاد میشه و چاق میشم و گفت با اسید فولیک که وا ویلا اصلا جرات نمیکنم چون خیلی اشتهام بیشتر میشه و به من گفت شما میخورین ؟؟اینطور نیستین ؟؟؟اشتهاتون زیاد نمیشه ؟؟؟و من در دلم نمیدونستم به این حرفها چی بگم بخندم و یا اینکه خوشحال باشم که دیگه از این افکار ندارم چون یاد اون دوران خودم افتادم که منم دقیقا جرات خوردنشون رو نداشتم چون با همین باورها وقتی میخوردم چاق میشدم ولی به لطف خدا و استاد سالها هست که دیگه فراموش کرده بودم و از این افکار نداشتم و فقط،و فقط انتطارم از خودم لاغری هست و هر وقت بخوام قرص اهن و یا اسید فولیک در روز مصرف میکنم و اتفاقا همین خانم عزیز که خودش تپل بود و پسرش هم اتفاقا تپل بود بارها میگفت چقدر شما متناسب هستین چقدر اندامتون خوبه و من در دلم خوشحال شدم که دارم نتایج کار کردن روی خودم رو میبینم و اتفاقا خواهر بزرگ خود من نمونه کسی هست که این باورم رو نقض میکنه چون ایشون هم همیشه به خاطر رشد موها شون و سلامتی و پوستش کلی قرص ویتامینه میخوره و بسیار لاغر هست و اینها همش حرف و بهانه و توجیحه چاقی هست کل مقصر چاقی خودم در گذشته خودم بودم من خودم رو با رفتارها و باورهای غلطم چاق کردم حالا دوباره با اموزشهای استاد با انجام دادن رفتارهای صحیح و باورهای صحیح دوباره لاغر ۵۹ کیلویی خواهم شد .
و من عاشق این اگاهی ها هستم و خدا رو بارها شکر میکنم که درراین مسیرم و این اگاهی ها رو دارم و واقعا از سطح بسیار بالایی دارم به این مقوله ی چاقی و لاغری نگاه میکنم و با وارد شدن به سایت تمام باورهای غلط من در ذهن یکی یکی نقض شدن خصوصا بزرگترین و پر رنگترین باور اشتباه من در خصوص چاقی مقوله ی اشتها بود که به لطف خدا واقعا دیگه همچین افکار غلطی مثل گذشته ی خودم ندارم و بسیار آگاه تر و دانا تر دارم با این مساله ی چاقی و لاغری برخورد میکنم .
من خودم الان به جایی رسیدم که اصلا بدون هیچ کنترلی و یا محدودیتی و یا جمع کردن حواسم تمایل من به صورت خود به خودی نسبت به مواد غدایی کمتر شده چون دارم روی ذهن خودم کار میکنم و حالا دیگه اگر همون کارها رو که در گذشته میکردم مثلا کلی سالاد و یا سوپ و یا خورشت خالی بخورم و یا میوه های زیاد بخورم اصلا نمیتونم غدا بخورم و جا برای خوردن ناهار نمیمونه که بخوام بخورم چون محتوای ذهنیم رو دارم تغییر میدم و اگاهی جدید به ذهنم دادم و اصلا من خیلی وقتها مواد خوراکی رو نمیبینم یادم میره که بخورم یا اصلا میلم نمیکشه که بخوام بخورم و راحت میگم نمیخوام و نمیخورش و واقعا تجربه ی لذت بخشی هست و جیزی هست که سالها ارزوش رو داشتم و حسرت میخوردم به افراد لاغر اطرافم که چطور اینطورن و همش میگن جا نداریم نمیتونیم بخوریم و حتی گاهی به اونها مثل همسرم عصبانی میشدم که یعنی چی جا ندارم نمیتونم خوب بخور و میگفتمش اصلا تو بلد نیستی که بخوری بابا اینها رو قاطی کن با هم بخور و چقدر ا اگر دخترم میگفت نمیخوام عصبانی میشدم و باهاش دعوا میکردم و به زور میریختم حلقش و یا اونم عصبانی میشد که ولم کنم خب حا ندارم بخورم و بحث و دعوا میشد ولی حالا خودم عین اون متناسبهای اطرافم شدم و درکشون میکنم و هیچ وقت دیگه هیچ کس رو وادار به خوردن نمیکنم حتی در مهمانی که داشته باشم مهمانم رو راحت تر از قبل میزارم اگر تعارف کردم و گفت نمیخوام میگم حتمااگر بخوره ادیت میشه پس بزارمش راحت و اصرار به خوردن نمیکنم خلاصه یه فروغ جدید شدم که به خاطر رفتارهای جدیدم روابط عالیتری با فرزندانم پیدا کردم چون دیگه سر خوردن باهاشون بحث و دعوا نمیکنم و میگم خب هر وقت گرسنش بود حتما میخوره حتما جا نداره و یا حتما اینقدر میتونسته بخوره و هم حال خودم بهتر هست هم اونها خدا رو شکر با رفتن چاقی از جسمم خیلی از مشکلات هم در زندگی من دارن کمتر میشن و همه چیز عالیتر میشه اصلا بارها میگم خدا رو شکر که من در گذشته این مشکل چاقی رو داشتم که وارد این مسیرها بشم و کلی زندگی جدیدتری رو تجربه کنم از روابطم از اعتماد به نفسم از حال خوبم از آرامشم از خود باوری جدیدی که پیدا کردم از ازادی که در خوردن و زندگیم دارم و اینها بسیار برای من ارزشمند هستن حتی من به واسطه این دوره ها خدای خودم رو بهتر شناختم و توحیدی تر دارم زندگی میکنم که چقدر لدت بخش هست خلاصه همه چیز برای من فوق العاده هست من نگران هیچ چیز نیستم
این رو هم بگم امروز در مدرسه هر کس من رو میدید میگفت همین یه بچه رو داری و باورشون نمیشد که دختری درراین سن داشته باشم و میگفتن اصلا بهت نمیاد که من تمام اینها رو ربط میدم به لاغری چون لاغری با این روش زیبایی و حوانی به همراه میاره اصلا لاغری سن ادم رو کمتر نشون میده چون ریزه میزه تر میشی و جمع و حورتر میشی و جونتر دیده میشی
عاشق لاغر شدن و تجربه کردن زندگی جدید هستم
سلام
ما انسانهای چاق برای چاقیه خودشون ب جز خودشون همه چیو مقصر میدونن مثلا چاقی من ژنتیکیه براساس ازدواج و بارداری و خواب یا مواد غذایی ک فلان چیز سبوس دار نیس یا برنج شکر اینا مقصر میدونیم
یا هم میایم میگیم ک از سوخت و سازه و از اشتهاست
ما اشتها رو معده خودمون میدونیم میگیم ک چن معدم بزرگه اشتهام زیاد واسه همون میایم رژیم میگیریم نمیدونم کم خوری میکنیم تا معده کوچیک بشه و ما لاغر بشیم
اما نمیدونیم ک اشتها در واقع تو ذهن ماست ذهن ما براساس باورها و فروملهای ذهنی دستور خوردن میده وما میخوریم میگیم اشتهام زیاده معدم گشاده شاید در اون لحظه ما اصلا گشنه نباشیم
ما قدرت ب معده میدیم ن ب ذهن بابا بنده خدا این ذهن تو ک چاقه پر فرومله ن معده تو
مثل این میمونه ک تو کیک بپزی ب جای بکینگ پودر وانیل برنی بعد بگی تقصیر وانیل هس ک پف نکرده در حالی ک میدونی وانیل مقصر نیس واین تویی ک پکینگ پودرو نمیبینی در حالی گ اگه تو بکینگ پودر میز دی پف میکرد الانم همینه تو برا چاقی میگی تقصیر معدمه در حالی ک تقصیر فروملهای ذهنه ک اگه تو اگاهی لاغری بهش بدی اون جسم لاغر میشه اون ذهن رام میشه
قدیمیا ی مثل داشتن ک میگفتن عروس بلد نیس برقصه میگه خونه کجه
الانم اینطوریه ما هم ذهن نمیبینم و میگیم معدم گشاده اشتهام زیاده
مثل اینه ک من وانیل زدم ب کیک و انتظار پف کردن دارم
درواقع انگار ک من رژیم میگیرم ک لاغر شم معدم کوچیک شه انتظار لاغری دارم
درحالی ک اشتباه میکنم
باید از بکینگ پودر استفاده کنم تا نتیجه بشه اونی ک میخوام پف کرن
اینجام باید ذهن ببینم و بیام از قدرت ذهن استفاده کنم تا بشه اون نتیجه ای ک میخوام یک انسان متناسب
سلام🙂
در فایل تاثیر خوردن در چاقی و لاغری شما فرمول اصلی ذهن افراد چاق رو بررسی کردین و باز در اینجا بحث اشتها مطرح شده که من فکر میکنم زیر مجموعه ای از همون فرمول خوردن هست
جالبه که به قول شما افراد لاغر طبق همون باورهای اولیه ای که دارن در مورد خوردن به عنوان رفتاری برای رفع نیاز بدن ،تعریفی از کلمه اشتها هم ندارن
یعنی حتی اونایی که رفتار غذاییشون از نظر ما پرخوری هم حساب میشه نمیگن ما اشتهامون زیاده…ولی افراد چاق که اونا هم همه شون رفتار پرخوری ندارن و اتفاقا یا رفتار غذاییشون نرماله یا حتی کمتر از حد هست نظرشون اینه که اشتهاشون زیاده و همیشه دنبال راهی هستن که این اشتها رو کم کنن حالا قرص و دوایی باشه دمنوش و افشره باشه یا چیزای دیگه
چون به قول شما ما اشتها رو جدا از خودمون میدونیم و قدرتش رو هم خیلی بالاتر از قدرت کنترل خودمون بر مقدار خوردن میدونیم برای همین تحت نظارت ما نیست و اونه که دستور میده چقدر بخوریم و ما هم فقط امرش رو فرمان میبریم تا جایی که از فشار شکم ودرد شکم متوجه میشیم که دیگه جا نداریم…وگرنه اشتها همچنان داره فرمان خوردن میده….
در صورتیکه اشتها بیرون از ما نیست
همون واکنش رفتارهای ما به محتویات ذهنیمون درباره چاقیه…
و هرچه محتویات ذهنی ما درباره چاقی بیشتر باشه اشتهای ما هم بیشتره…
پس کاملا در کنترل ما است
اونم نه با رژیم و محدودیت غذایی نه…اتفاقا هممون تجربه داریم از رژیمها که بعد از مدتی از رژیم چقدر حرص و ولع ما به خوردن اون ماده غذایی خاص یا حتی حجم غذامون زیاد میشد که دقیقا برمیگشتیم به همون حالتهای قبل از رژیم و دوباره تا حد خفگی و فشار شکم میخوردیم و اونوقت دوباره عذاب وجدان داشتیم و داستانهای بعدیش…
یعنی اگه حتی یه بار رفتار غذایی پرخورانه بعد از یه رژیم داری یعنی این رژیم هیچ کاری برای کنترل اشتهای تو نکرده و کلا بیفایده است….
تنها راه صحیح برای تغییر این اشتها دادن اگاهی صحیح از طریق آموزش و تکرار آموزشهای لاغری با ذهنه که به تدریج محتویات جدیدی درباره لاغری رو به ذهنت میده و ذهنت کم کم تغییر میکنه و چون بیشتر تکرار میشه مغز هم شبکه سیناپسی جدید رو مستحکمتر میکنه و این میشه که رفتار غذاییت تغییر میکنه و این تغییر رفتار براساس دستورات مغز به خوردن هست تا قبل از اون فقط دستور خوردن بیشتر صادر میشده تا حدی که با فشار شکم روبه رو میشدیم و به ناچار دست از خوردن میکشیدیم ولی بعد از اون متوجه پیغام سیری میشی و کاملا اگاهانه و به موقع و بدون هیچ زور و جبر و احساس نیازی خوردن رو تمام میکنیم حتی اگه غذامون ته ظرف مونده باشه…
و همین تغییرات ظریف به مرور بیشتر و بیشتر میشه و متوجه میشی که مدتهاست که فشار شکم نداشتی مدتهاست که عذاب وجدان بعد از خوردن نداشتی مدتهاست از هر ماده غذایی که میل داری به میزانی که میلت میکشه داری میخوری و این میشه که انتظار لاغرشدن داری از خودت…و تجربه این احساسات خوب یعنی تو در مسیر صحیح هستی پس ادامه بده…هر چقدر هم زمان ببره اهمیتی نداره چون حال و احساست خوبه هیچ رنج و عذابی هم درکار نیست با آرامش داری فایلهات رو گوش میدی تمریناتت رو انجام میدی و خیلی راحت و آروم و روان مسیر برگشت به ایستگاه مورد علاقه ات رو طی میکنی
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم مسیرم
وقت به خیر
اگه یادتون باشه در دروس اول درباره غلبه بر ترس از چاقی گفتید که موادغذایی هیچ ترسی ندارند و چاق کننده نیستند و من در روزهای اول که لاغری باذهن رو شروع کردم به شما و دوره اطمینان کردم و بدون ترس غذا خوردم.
الان که نزدیک به چهار ماهه آموزشهای دوره رو مستمرا پیگیری میکنم ونزدیک به ۵ کیلو کاهش وزن داشتم و احساس خوبی هم داشتم .
الان مشکلی که برام پیش اومده اینه اشتهام خیلی خیلی کم شده وصبرمیکنم با سروصدای شکمم غذا بخورم.
صبح ساعت شش ونیم صبونه خوردم .
ساعت ۱ا یه استکان چای و دوعدد ساقه طلایی و الآن که ساعت دو ونیم هست گشنم نشده وسروصدای شکم نداره وناهار نخوردم .
البته چند روزه اینجوری شدم.
نمیدونم در روند لاغرشدنم یا خدای ناکرده کرونا گرفتم و بی اشتها شدم .
الآن دوباره ترس از مبتلا شدن به کرونا به خاطر نخوردن غذا و بی اشتهایی دارم . البته بگم سر وصدای شکم ندارم و خيلي دیر به دیر گرسنم میشه شاید روزی سه وعده.
میشه راهنماییم کنید آخه چون شما خودتان هم این مسیر رو طی کردید . ممنون میشم راهنماییم کنید .
سلام خدای مهربانم و سلام به شما استاد گرامی و دوستان عزیز در دوره تناسب فکری .
این فایل خیلی زیبا بود به خصوص حضور آیدا عزیز و دوست داشتنی آن را زیباتر و لدت بخش تر کرده بودقبل از هر چیز از استاد عزیزم به خاطر این همه استمرار و دادن آگاهی های لازم به ما آن هم بلافاصله در هر موقعیت زمانی و مکانی تشکر می کنم استاد به شما تبریک می گویم بخاطر این همه استمرار و علاقه ای که در مسیر لاغری دارید.
اشتها اولین چیزی که افراد چاق آن را مسبب چاقی خود می دانند در صورتی خود افراد چاق به چاقی علاقه دارند و اشتها را بهانه ای برای رفتار خود می دانند. اشتها یک عامل درونی هست و باید برای اصلاح آن از عوامل درونی کمک بگیریم اشتها از ما جدا نیست برخلاف چیزی که ما فکر می کنیم و آن را جدا از خود می دانیم و برای اصلاح آن به عوامل بیرونی پرداختیم.سلام خدای مهربانم و سلام به شما استاد گرامی و دوستان عزیز در دوره تناسب فکری .
این فایل خیلی زیبا بود به خصوص حضور آیدا عزیز و دوست داشتنی آن را زیباتر و لدت بخش تر کرده بودقبل از هر چیز از استاد عزیزم به خاطر این همه استمرار و دادن آگاهی های لازم به ما آن هم بلافاصله در هر موقعیت زمانی و مکانی تشکر می کنم استاد به شما تبریک می گویم بخاطر این همه استمرار و علاقه ای که در مسیر لاغری دارید.
اشتها اولین چیزی که افراد چاق آن را مسبب چاقی خود می دانند در صورتی خود افراد چاق به چاقی علاقه دارند و اشتها را بهانه ای برای رفتار خود می دانند. اشتها یک عامل درونی هست و باید برای اصلاح آن از عوامل درونی کمک بگیریم اشتها از ما جدا نیست برخلاف چیزی که ما فکر می کنیم و آن را جدا از خود می دانیم و برای اصلاح آن به عوامل بیرونی پرداختیم.
سلام خدای مهربانم و سلام به شما استاد گرامی و دوستان عزیز در دوره تناسب فکری .
این فایل خیلی زیبا بود به خصوص حضور آیدا عزیز و دوست داشتنی آن را زیباتر و لدت بخش تر کرده بودقبل از هر چیز از استاد عزیزم به خاطر این همه استمرار و دادن آگاهی های لازم به ما آن هم بلافاصله در هر موقعیت زمانی و مکانی تشکر می کنم استاد به شما تبریک می گویم بخاطر این همه استمرار و علاقه ای که در مسیر لاغری دارید.
اشتها اولین چیزی که افراد چاق آن را مسبب چاقی خود می دانند در صورتی خود افراد چاق به چاقی علاقه دارند و اشتها را بهانه ای برای رفتار خود می دانند. اشتها یک عامل درونی هست و باید برای اصلاح آن از عوامل درونی کمک بگیریم اشتها از ما جدا نیست برخلاف چیزی که ما فکر می کنیم و آن را جدا از خود می دانیم و برای اصلاح آن به عوامل بیرونی پرداختیم.سلام خدای مهربانم و سلام به شما استاد گرامی و دوستان عزیز در دوره تناسب فکری .
این فایل خیلی زیبا بود به خصوص حضور آیدا عزیز و دوست داشتنی آن را زیباتر و لدت بخش تر کرده بودقبل از هر چیز از استاد عزیزم به خاطر این همه استمرار و دادن آگاهی های لازم به ما آن هم بلافاصله در هر موقعیت زمانی و مکانی تشکر می کنم استاد به شما تبریک می گویم بخاطر این همه استمرار و علاقه ای که در مسیر لاغری دارید.
اشتها اولین چیزی که افراد چاق آن را مسبب چاقی خود می دانند در صورتی خود افراد چاق به چاقی علاقه دارند و اشتها را بهانه ای برای رفتار خود می دانند. اشتها یک عامل درونی هست و باید برای اصلاح آن از عوامل درونی کمک بگیریم اشتها از ما جدا نیست برخلاف چیزی که ما فکر می کنیم و آن را جدا از خود می دانیم و برای اصلاح آن به عوامل بیرونی پرداختیم.
ما برای رفع اصلاح اشتهاء خود به دم نوشها و مواد دیگر پناه می بریم چون فکر می کنیم با این روشها اصلاح می شود و اراد و موسسه های زیادی هم براین مساله دامن زدند استاد شما فرمودید که از معجون آبلیمو با آب سرد که یک معجون تلخ هست برای رفع اشتهاء خود استفاده می کردید . من یک معجون وحشتناک تر داشتم یک معجون که از یک لیوان سرکه سیب و یک لیوان عسل و یک لیوان عرق نعناع . و باید نصف استکان صبح و شب می خوردم اوایل خوب بود ولی بعدش اینقدر ضجر اور بود که حد نداشت و بعد از خوردنش دهانم مثل کف ظرفشویی کف می داد و همش دهانم پر از اب می شد و مجبور بودم آب دهانم را قورت بدهم و حالم بد می شد و وقتی آب دهان را بیرون نی انداختم خود بخود بعد چند بار از اول دهانم تا انتها گلویم خشک خشک می شد و گلوم درد می گرفت واییی چقدر وحشتناک بود.واییییی خوب چون آن زمان آگاهی از روش درست را نداشتیم و وقتی فرد اگاهی نداره چطور می تونه تغییر کنه من به جای اینکه سراغ درونم بروم سراغ بیرونم می رفتم و خبر نداشتم که دارم بیشتر و بیشتر چاقی را سمت خودم می کشانم بتید منبع تیجاد کنند اشتها را که در درونم هست را اصلاح می کردم که به لطف خدای مهربان با این دوره شگفت انگیز آسنا شدم واقعا شگفت انگیزه هر روز برای من زیباتر از دیروز می شود خدایا شکرت . با سرکت در دوره و استمرار در تمرین ها و نوشتنمطالب دوستان و دادن فرمولهای جدید لاغری در ما سکل می گیرد و ایجاد آگاهی جدید لاغری را تحت تاثیر قرار می دهد باور و انتطار ما از خودمان می شود لاغری. استاد خیلی ممنونم خیلی خوب می شه که در فایلها دیگر هم از آیدای عزیز استفاده کنید باور کنید امروز من بیشتر متوجه حرفاتون شدم چون آیدا عزیز فضا را خیلی لذت بخش کرده بود برای من خیلی لذت داشت بخصوص که اونجا دست شما را به جای غذا گرفته بود خیلی عالی بود . از خدا می خوام دختر قشنگتون را برایتان نگه دارد و شما شاهد خوشبختی و رشدش به سمت جهت های درست و زیبا باشید خدا حفظش کنه . ممنونم استاد
سلام و عرض ادب محظر دوستان گرامی
مصاحبه فرضی شماره ۵ با جناب استاد عطار روشن :
سلام استادجان ،وقت شما بخیر
خیلی متشکرم که وقتتونو به من دادید تا در مورد مقاله چگونه اشتهای خود را کنترل کنیم سوالاتی از محظرتون بپرسم .
استاد عطار روشن : بله خواهش می کنم .من خوشحال میشم که هر از گاه اطلاعات مهمی از طریق همین مصاحبه ها به سمع و نظر هنرجویان عزیز رسونده بشه .از شما خانم شهربانو هم خیلی متشکرم . و اما پاسخ به سوال شما :
همه افراد چاق برای وضعیت جسمی خود دلایلی دارند که برخی از آنها بیرونی (ژنتیک، والدین و …) و برخی دلایل درونی ( کنترل اشتها ، سوخت و ساز، طبع بدن و … ) است. از این رو سعی می کنند با اصلاح این عوامل برای لاغر شدن اقدام کنند.از میان دلایل مختلف درونی موضوع “اشتها” از اهمیت زیادی برخوردار است.
بله خواهش می کنم .حتما… .ببینید دوستان :
در ذهن ما اشتها حالتیست که به شدت تمایل به خوردن غذا داریم و در این وضعیت هیچ کنترلی بر رفتار خود نداریم.در واقع تصور می کنیم اشتها نیرویی است که کنترل مارو در اختیار می گیره و ما قادر به مقابله یا سرپیچی از دستورات آن نیرو برای پرخوری کردن نیستیم.البته شنیدن صحبت های دیگران درباره زیاد بودن اشتهای ما سبب تقویت افکار اشتباه در این باره شده . من زمانی کهچاق بودمتصورم این بود که باید اشتها را کنترل کرد. به این صورت که خودم را از اشتها جدا می دیدم و سعی میکردم برای رهایی از شر آن به طریق مختلف او را کنترل کنم.داروهای گیاهی مختلفی از عطاری برای کاهش اشتها تهیه می کردم.هر روز صبح قبل از صبحانه 20 قطره افشرده لیمو که بسیار تلخ بود را در یک لیوان آب سرد حل کرده و به هر زحمتی بود می خوردم تا اشتهای من کمتر شود.نکته جالب در اون روزها این بود که برخلاف انتظاری که از عملکرد دارو برای کاهش اشتها داشتم میزان خوردن من اضافه می شد چون تصورم این بود که حتما اون دارو اشتهای من را کاهش داده و اگر الان من تمایل به خوردن دارم این نیاز واقعی بدن من است و مربوط به اشتها نیست.
خواهش می کنم میگم خدمتتون :
تا زمانی که اشتها را از خودم جدا می دانستم قادر به اصلاح یا کنترل آن نبودم.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم بسیاری از افکار اشتباه درباره چاقی را اصلاح کردم و در نتیجه رفتار من تغییر کرد و در نهایت جسم من به سمت تناسب اندام حرکت کرد.
بسیار عالی .
خیر رضایت نداشتم .هربار که من پرخوری می کردم و از رفتار خودم رضایت نداشتم عامل آن را زیاد بودن اشتها می دانستم و زمانی که بهتر عمل می کردم تصورم این بود که خدا رو شکر اشتهای من کمتر شده.
من برای چاق تر شدن پرخوری می کردم و برای توجیه رفتار خودم که ثابت کنم من دوست ندارم چاق تر شوم می گفتم اشتهای من زیاد است.
از این رو همیشه به دنبال راهکاری برای کاهش اشتهای خودم بودم.
استاد :خوب این کارشون نشان از یک فرمول اشتباه در ذهنشونه .که سبب شده که افراد زیادی از این فرصت برای فروش بیشتر محصولات خود استفاده کنند.آنها ادعا می کنند که با مصرف این دارو، دمنوش یا … اشتهای شما کمتر می شود و به راحتی لاغر می شوید و از آنجایی که افراد چاق همه کس و همه چیز را مقصر چاقی خود می دانند الا خودشان را به راحتی گول تبلیغات را خورده و آن محصول برای کاهش اشتهای خود و لاغر شدن تهیه می کنند.اما بعد از چند روز استفاده از آن دارو به این نتیجه می رسند که این دارو هم بر کنترل اشتهای آنها تاثیری نداشته است و مصرف آن را ادامه نمی دهند.
سوال بعدی که از محظرتونمی پرسم اینه : آیا صحیحه که بگیم اشتهای زیاد نشان دهنده ی علاقه و تصمیم ما برای چاقتر شدنه ؟
استاد : بله درسته .اشتهای شما میزان علاقه و تصمیم شما برای چاق تر شدن را مشخص می کند.
شاید در سطح فکر همه ما دوست نداشته باشیم چاق تر شویم اما میزان علاقه ما به چاقی بر اساس افکار سطحی یا گفتگوهای ما با دیگران تعیین نمی شود بلکه بر اساس میزان فرمول های چاق کننده ذخیره شده در ناخودآگاه تعیین می شود.شما به ازای فرمول های چاق کننده ذهن خود به چاق تر شدن علاقه دارید و علاقه خود به چاقی را با میزان اشتها نمایش می دهید.
بله حتما
شما نمی تونید اشتهارا تغییر دهید در حالی که خودتون تغییر نکرده باشید.تغییر خودتون تنها از طریق دادن آگاهی جدید و صحیح درباره لاغری به ذهن صورت می گیره.
زمانی که شما تصمیم می گیرید از طریق یادگیری لاغری با ذهن در مسیر لاغر شدن قرار بگیرید و از محتوای آموزشی سایت تناسب فکری استفاده می کنید به مرور آگاهی جدید درباره لاغر شدن به ذهن خود می دید.استمرار در این مسیر باعث ایجاد فرمول های جدید درباره لاغر شدن در ذهن ناخودآگاه شما می شه.
به میزانی که فرمول های جدید در ذهن شما ایجاد می شود تمایل شما برای نمایش دادن اشتها تغییر می کند بدون اینکه شما تصمیم گرفته باشید از چه روزی تلاش کنید کمتر بخورید یا اشتهای خود را کنترل کنید.
زمانی که فرمول های لاغر کننده در ذهن شما ایجاد بشه انتظار شما از وضعیت خودتون تغییر می کنه.شما دیگه از خودتون انتظار چاق تر شدن نخواهید داشت بلکه مطمئن می شید حتما لاغر خواهید شد.میزان اطمینان شما به گفته های شما نیست. بلکه احساس شما مشخص کننده میزان اطمینان شما از لاغر شدنهبه اندازه ای که احساس خوب داشته باشید، اطمینان به لاغر شدن خود دارید.
اگر همچنان در طول روز بارها به چاقی فعلی خود توجه می کنید و احساس بدی پیدا می کنید شما به توانایی خود برای لاغر شدن اطمینان ندارید.اگر با اینکه هر روز از محتوای آموزشی استفاده می کنید اما تمایلی به انجام تمرینات آن ندارید یا تصور می کنید به خوبی فایل آموزشی را گوش داده و نیازی به انجام تمرینات ندارید شما به اطمینان لازم برای لاغر شدن خود نرسیده اید.
استاد سوال آخر :
دوستان عزیز : زمانی که هر روز با اشتیاق مطالب آموزشی را دنبال می کنید، تمرینات را انجام داده و می نویسید و به اندازه ای که فرصت دارید از نوشته های دیگران درباره لاغری برای ایجاد تمرکز بیشتر بر موضوع لاغری استفاده می کنید و در این کار استمرار دارید شما به اطمینان لازم برای توانایی خود در لاغر شدن رسیده اید.در نتیجه این اطمینان صد در صد تغییر وضعیت اشتهای شما خواهد بود.این طریق صحیح اصلاح اشتها می باشد.شما ازاین طریق ابتدا محتوای منبع ایجاد کننده اشتها را با آگاهی جدید درباره لاغری تحت تاثیر قرار داده اید و سپس فرمول های جدید ایجاد شده تصاویر جدید درباره خودتان در ذهن ایجاد می کنند و بر اساس تصاویر و الگوهای جدید رفتار شما که همان اشتها است تغییر می کند.
استاد عزیز ،یکدنیا تشکر از توضیحات ارزنده اتون درباره مبحث اشتها که جایگاه مهمی در بین افراد دارای اضافه وزن داره .شمارو تا مصاحبه بعدی به خدا می سپارم .روزخوش
استاد عطار روشن : من هم از شما متشکرم در جهت نشر آموزه های لاغری با سایت تناسب فکری همکاری و همراهی می کنید .شما خودتونم هنرجوی لاغری هستید .و اینکار شما واقعا جالبه .
بله استاد هنوز اوایل راهم .من از طریق این مصاحبه ها هم به خودم کمک می کنم هم به دوستانم تا مفاهیم لاغر کننده بیشتر در ذهنمون جا بیفته و بزودی به تناسب اندامی که شما رسیدید ما هم برسیم .
استاد : به لطف خدا با پشتکار و اشتیاقی که در شما می بینم شما حتما موفق خواهید شد .
شهربانو :
خیلی ممنونم .انشا الله
با یاد و نام خدای مهربان و با سلام
من تا سن ۲۶ سالگی کاملا متناسب بودم و هر چی دلم می خواست می خوردم هیچوقت به این فکر نمی کردم که غذا خوردن باعث چاقیم میشه، هیچوقت به اشتها و .. فکر نمی کردم. وقتی کسی می گفت اشتهام زیاده معنی و مفهوم درستی براش در نظر نمی گرفتم.
طبق نیازم می خوردم و سیر می شدم.اما بعد از ازدواج و در دوران بارداری به گفته اطرافیان توجه کردم گاهی راهنمایی می کردن که به جای دو نفر باید بخوری تا نیاز بچه ات تامین بشه و من هم تحت تاثیر حرف اطرافیان قرار گرفتم و می خوردم.
اوایل بارداری بارها در اثر زیاد خوردن معده درد می گرفتم و ترش می کردم ولی بهم می گفتن عیب نداره معده ات جا باز می کنه و من هم همین طور عمل می کردم. کم کم این عادت به صورت یه فرمول ذهنی در من شکل گرفت و گاهی که زیاد می خوردم می گفتم اشتهام زیاد شده و اونو برای خودم طبیعی می دونستم و می خوردم طوری که بعد از زایمان هم این اشتها دست بردار نبود و همش ولع خوردن داشتم و انگاری یه چیزی توی وجودم کمه و فقط با خوردن اون حالت از بین می رفت.سیر بودم ها ولی دنبال یه چیزی واسه خوردن می گشتم، کیک و شیرینی، بستنی، چیپس و پفک، تنقلات وتا نمی خوردم اون حس فروکش نمیشد.
کم کم دیدم وضعیت جسمیم تغییر کرده و وزنم مرتب بیشتر میشه.
دنبال یه راه حل بیرون از خودم بودم که بتونه اون اشتها رو کنترل کنه استفاده از قرص چربی سوز به پیشنهاد خواهرم اولین اقدام بود اما بعد از چند ماه استفاده و اذیت شدن معده هیچ اثری برام نداشت. از طریق اینترنتی یه رژیم گرفتم که قطره لیمو و زیره را پیشنهاد داد از هر کدوم پانزده قطره در یک لیوان آب قبل از غذا مصرف می کردم تلخ و بدمزه بود ولی فکر می کردم اشتهام با این چیزا کنترل میشه ومن همچنان می خوردم بعد از مدتی نمی تونستم از اون قطره ها بخورم حالم بهم می خورد واسه همین دیگه استفاده نکردم.
چای و دمنوش لاغری گرفتم باید قبل از وعده های غذایی مصرف می کردم که روی اشتهام تاثیر بزاره ولی باز هم نتیجه دلخواه رو نگرفتم .
دکتر رژیم تغذیه رفتم توی برنامه غذاییش خوردن یک سیب یا چند عدد زردآلو یا یه کاسه سالاد قبل غذا را نوشته بود منم عمل می کردم اما انگار هیچکدوم واسه من چاره ساز نبود چون هیچکدوم از این موارد از درون خودم نبود.
در واقع همه چیز به محتویات ذهنی من برمی گشت در حالی که من با یه عامل خارج از خودم دنبال از بین بردن اشتها بودم.
خوشحالم که با این روش لاغری ذهنی آشنا شدم همون اوایل که فایل ها رو گوش می کردم حسم عالی شد بعضی وقتا احساس می کردم حتی میلی واسه خوردن وعده های غذایی معمولی هم ندارم واقعا درسته استاد عزیز بایدمحتوای ذهنی تغییر کنه تا بتونیم اون حالت را برطرف کنیم.
فکرشم نمی کردم یه روزی بتونم این حالت پرخوری که به اشتباه اسمشو اشتها گذاشته بودم را در خودم کمرنگ کنم. محتویات ذهنی من و باورهای اشتباهم با دوره لاغری با ذهن تغییر کردند.
در حال حاضر من بیرون از خودم دنبال علت چاقی نیستم همه چیز به درون خودم مربوط میشه به باورهای اشتباه خودم که اگه اون باورها اصلاح بشن تغییرات خود بخود شروع میشه و ادامه پیدا می کنه.
در سایت تناسب فکری با دریافت اطلاعات و آگاهی ها و البته با گوش دادن درست به فایل ها و انجام تمرینات کم کم متوجه تغییر تمایلات خودمون میشیم و دیگه میلی برای اضافه خوردن نداریم.
البته این به باورمون از این مسیر هم برمی گرده باید اطمینان قلبی داشته باشیم که می تونیم تغییر کنیم. اگه فقط فایل گوش بدیم اما تمرینها رو انجام ندیم و یا شوق رسیدن به هدفمون را نداشته باشیم در این مسیر موفقیت چندانی به دست نمیاریم.
سلام دوست عزیز ،
درست میگی ،هرچقدر ما در شنیدن فایلهای آموزشی اصرار بورزیم ودر هر فرصتی به آنها گوش بدیم وبه این باور برسیم که بعضی از این فرمولها ی ذهنی چقدر اشتباهه وانهارا اصلاح کنیم به شکل گرفتن فرمولهای لاغری ذهنی در ذهن ما کمک می کند، کما اینکه من متوجه شدم که از زمانی که فرمولهای ذهنم و باورهای من تغییرکرده، بی اختیار طرف غذاها نمیرم ،وبا خوردن چند لقمه احساس سیری به من دست میده، دیشب در یک مهمانی بزرگ پراز انواع غذاهای خوشمزه ایرانی بود ول من بیشتر از چند تکه گوشت نتوانستم بخورم ق از کیک و دسرها ،تکه کوچکی برداشتم واز رفتار خودم خیلی خوشحال شدم ،البته خیلی وقته از زمانی که در دوره شرکت کردم وبا اشتیاق وعلاقه این مسیر را طی کردم ،خیلی از عادتهای من تغییر کرده ومطمئنا دوستان حاضر در این دوره هم به همچنین دارای این تغییر روش وعادتهایشون شده اند وهمه اینها واینهمه تغییرات را مرهون استادعزیز وگرامی می دانیم.
بهرحال موفق باشید وممنون از دیدگاه خوبتون
دوست شما فریده تهرانی
با سلام به استاد و دوستان همگروهی نازنینم.
تا وقتی که متناسب بودم واندام ایده ال داشتم یعنی بعد از سه فرزند.ابدا راجع به اشتها هیچی نمیدونستم واصلا معنای این کلمه برام نا آشنا بود.هر موقع گرسنه میشدم ..میخوردم تا وعده غدایی دیگر..یعنی اصلا دغدغه ایی نداشتم وبه مسئله وزن…اندام واین حرفها فکر نمیکردم.تا که مجبور به انجام عمل جراحی طبق نظر پزشکم شدم وبعد وقتی دکتر گفت دیگه از این ببعد مواظب باش که کمی بعد این عمل اضافه وزن بوجود میاد..از اونجا به بعد داستان شروع شد.
یعنی وقتی استاد میگه ورودیها مهم هستند وطبق ورودیها برنامه ریزی ذهن شروع میشه… عین واقعیته…منم از اون سن دیگه در جریانات چه غذاهای چاق کننده است..چه موقع خوردن بی خطرتر است…چه ورزشهای باید انجام داد.بعد هر خوردن نگران که نکنه زیاد خوردم ..وهزار فکر مخرب که . الان میفهمم که اصلا این فکرها خودشون باعث اضافه وزن میشوند…هر روز روی ترازو رفتن..با هر کس راجع به چاقی حرف زدند خلاصه تغییر اساسی زندگی بصورت برعکس از تناسب…به چاقی با دلهره.اضطراب ونگرانی ….
وتازه از اونجا اشتها در من شکل گرفت..بیشتر عصرها عجیب هوس یه خوردنی میکردم ولی اصلا نمیدونستم چی میخوام….همش میگفتم یه چیزی دلم میخواد ولی نمیدونم چیه..تا چند وقت جوک شده بود این ماجرا😁😃
طبق فرمایش استاد اشتها .واکنش جسم به برنامه ریزی ذهن است..البته ذهن رو به چاق..وجالب اینه که باید حتما اون حس آروم میشد والا همینطور سرگردون دور خودم میچرخیدم ومنی که اصلا شیرینی دوست نداشتم با یکی ..دو قاشق مربا یا بستنی به آرامش میرسیدم..
والان که در این گروه به لطف خدا قرار گرفتم وفرمولهای نادرست ذهنم را شناسایی کردم وبا تکرار وتمرین زیاد ..دیدن فایلها..خوندن نظرات دوستان . فرمولهای صحیح را درک کردم وسعی میکنم طبق اونها جلو برم…الان دیگه خدا رو شکر ..کلمه اشتها اصلا برام معنایی نداره…و اون جوک دیگه کلا تموم شد..اشتها..هوس فلان غذا دیگه ابدا در وجودم نیست…امکان نداره وقتی بیرون هستیم کلی خوراکیهای خوشمزه..هوس انگیزه..وخلاصه بوهای دلپذیر غداها بتونه در من اثری داشته باشه…و
واقعا خدا رو شکر میکنم واز استاد ممنونم بخاطر اینهمه سعی وتلاش برای این گروه واینهمه زحمت که ما بفهیم که اصلا دنیا دست کیه…
خوشحالم که هر روز با یادگیری یه فرمول درست به طریق درست ودرمون زندگیم …پی بردم..وبه امید خدا با اشتیاق واستمرار واطمینان به نتیجه دلخواه به این راه ادامه میدهم.
به امید تناسب اندام برای کل گروه🙏🙏🙏
بنام خدا
دیدگاه من از این فایل
اشتها یک واکنش جسمی است یک نا هماهنگی بین جسم و ذهن من خودم همیشه میگفتم اشتهام زیاده نمیتونم خودمو کنترل کنم زیاد میخوردم همیشه دنبال یه چیزی بودم که اشتهام را کم کنه مثلا می گفتن قبل غذا دو لیوان آب بخوری دیگه نمی تونی غذا بخوری امتحان میکردم بعد غذا میخوردم شکمم پر از آب میشد سنگین یه حالت بدی پیش میآمد.
یا قرص چربی سوز بخور و خیلی چیزهای دیگه .اشتها یک واکنش بیرونی نیست که با دارو ،دمنوش ووووو ان را کنترل کرد اشتها واکنش جسمی است که ما خودمان ان را بوجود آوردیم. ما با استفاده از فرمول های صحیح ذهنی خوتو به خود اشتهامون کم میشه نسبت به غذاها و وقتی غذا خوردیم یه نفر از بیرون بیاد با یه جعبه شیرینی دیگه از،شیرینی ها نمی خوریم چون فرمول ها صحیحه من خودم الان همین طورم وقتی غذا خوردم بهترین دسر یا غذا را ببینم نمیخورم چون سیرم .
سلام بر همگی.
بارها و بارها شده که وقتی حالم خوب نبود اشتهای غذام کم میشد با اینکه شکمم سر وصدا میکرد میخواستم غذا بخورم دهنم بازنمیشد که یه لقمه کوچک بخورم. واز گرسنگی زجر میکشیدم و پیش پزشک که میرفتم میگفت سرماخوردی .فشار افت کرده و برام سرم قندی می نوشت .
یا موقعی که از موضوعی ناراحت میشدم با اینکه شدیدا گرسنه میشدم یه لقمه غذا نمی تونستم بخورم و سعی میکردم یه کمی هم شده نبات داغ بخورم تا فشارم افت پیدا نکنه .
مغز دستور غذا خوردن رو به معده میداد چون شکمم سر وصدا میکرد ولی معده انگار حجمش پر بود و سیر بود و با اینکه گرسنه بودم هیچ اشتهایی برای خوردن نداشتم .میشه یه کم در مورد این موضوع توضیح بدین ممنون میشم .
چون اگه فرمول غلطی تو ذهنم دارم بشناسمش و اصلاحش کنم .
سلام فریده جان دختر خوشگلم.
امروز که این دیدگاهت رومیخونم تازه متوجه میشم به فرمولهای صحیحی که درمن ایجاد شده.
حتی یه روز به استاد پیام دادم که من امروز ازصبح هیچی نخوردم وتقریبا ساعت ۱/۵یا۲بودکه دو سه لقمه کوچولو خوردم چون زیاداشتها نداشتم گفتم کارم اشتباه است یا نه ولی استادهم گفتن نه چرا اشتباه باشه.
ولی امروز که این دیدگاه توروخوندم تازه متوجه شدم .که اشتهای من کلاازبین رفته واگه من بخوام نخورم دیگه به هیچی اشتهاندارم.
یعنی بعضی وقتها شده بودکه من اشتهانداشتم و شام نخوردم.و صبح روزبعدکه از خواب بیدار شدم وشروع به انجام تمریناتم میکردم اصلاصبحونه نمیخوردم وموقع نهارهم میشدکه اشتهای بنهارهم نداشتم وحتی شام وهمش فکرمیکردم که من چرانمیتونم چیزی بخورم ولی بااین حال بعضی وقتهادراندازه دوسه قاشق میخوردم ولی حال بااگاهی که ازحرفهای شماگرفتم دیگه فهمیدم که من اشتهام به کلی ازبین رفته چون من هم مثل شما خیلی خوش اشتهابودم
ولی حالاخوشحالم که اشتهام ازبین رفته اگه هم ازصبح چیزی نخورم دیگه فهمیدم که دارم درمسیردرست لاغری باذهن قراردارم.وبعدازاین به پیامهای ذهنم بیشتر توجه میکنم وخیلی خوشحالم که این دیدگاه شماروخوندم ازشماودوستان وهمران عزیزم ممنون سپاسگزاری که با نوشته هایتان مارو همراهی میکنین خیلی دوستتان دارم دوستارشماسوسن
سلام دوست عزیز
سالها در محدودیت بودن های ما ،باعث شده بود که ما به هر خوراکی تن بدیم و ولع خوردن داشته باشیم و وقتی در این دوره ها یاد گرفتیم که محدودیتی در کار نیست و ما هم حق انتخاب داریم ،ما هم حق زندگی داریم و تونستیم آزادانه تصمیم بگیریم و فشاری روی عملکردهای ما نبود و همچنین با آرامشی که در ما بوجود اومد ، همه اون بقول خودمون اشتهاها در ما کم و کمتر شد ،الان میدونیم که میتونیم هر آنچه دوست داریم بخوریم تا جاییکه سیر بشیم و همین موضوع خیال مارو راحت میکنه و از اون اضطرابمون کمتر میشه و این چنبن ما به مسیر درست هدایت میشیم
الان موضوع مهم زندگی ما چی بخورم ،چقدر بخورم نیست ،الان مثل همه آدم ها زندگی میکنیم که هر چقدر این آموزه ها در ما ته نشین بشه ،ما قویتر و رلکس تر رفتار خواهیم کرد
ممنونم دوست مهربانم ،براتون سلامتی و تناسب ارزومندم🌹
با سلام خدمت دوست گرامی.
خیلی خوبه به شما تبریک می گویم که به دنبال تغییر فرمولهای اشتباه در ذهنخودتان هستید.
به نظر من مغز دستور دهنده هست و فرمان صادر می کنه تا ما عمل کنیم و مغز قبل از فرمان خوردن یکفرمان دیگه به بدن داده تا اون اجرا بشه به نظرم فرمان مغز ایجاد تعادل در اندام های بدن هست که اون افت فشار و یا به قول پزشکتان سرماخوردگی هست درسته که شما پیام گرسنگی را دارید ولی عمل نمی کنید و چیزی نمی خورید به خاطر این هست این پیام فقط یکاحساس هست و ربطی به پیام مغزی نداره چون اگر مغز پیام گرسنگی را بدهد شما عمل می کنید اینکه معده شما سر و صدا می کند حتما که گرسنه نیست آخه میگید معده ام سیر شده
یعنی شما وقتی معده تان پر هست بازم هم سر و صدا می کند یا فقط وقتی گرسنه هستید این طوری هست.
البته من کمتر از انم که نطر بدهم فقط خواستم چیزی را که متوجه شدم خدمتتان بگویم .
باز هم به شما تبریک می گویم که به دنبال اصلاح رفتار های درونی خود هستید.
موفق و پیروز باشید
گام ۹۶
چگونه اشتهای خود را کنترل کنیم ؟
سلام دوستان وقتتون بخیر
***اشتها*** کلمه ای که سالها درگیرش بودم و باور کرده بودم که اشتهای من زیاده ، واقعا هم نمیدونستم سر چشمه اشتها در وجود من کجاست ، اولین بار که پرسیده بودم چرا من اینهمه غذا میخورم بهم گفته بودن چونکه اشتهات زیاده ،منم پذیرفتم و با قبول کردن دلیل پرخوریم ،خوردن های من افزایش پیدا کرد ،دیگه برای خودم دلیل داشتم و خودمو راحت و بی مسئولیت کرده بودم
سالها دلم خواست که بتونم اشتهای خودمو کنترل کنم ولی هر چقدر بیشتر خواستم کنترل کنم بیشتر نتونستم و عصبی تر میشدم ، انقدر اطرافیانم بهم میگفتن که ما اشتهامون زیاده ،دست خودمون نیست که زیاد میخوریم 😒
به تجویز متخصصین تغذیه برای کنترل اشتها ،قبل از غذا مجبور بودم ۱ بشقاب بزرگ سالاد بخورم که جایی برای غذام نداشته باشم ،با وجود اینکه معده م ورم میکرد ولی با فشار غذامو روی اونهمه سالاد میخوردم و خوشحال بودم که کار صحیحو انجام میدم ،این متد خوردن من بود تقریبا از ۱۸ سالگیم تا ۴۰ سالگی
از سالاد متنفر شده بودم ، از غذا خوردن هیچ لذتی نمیبردم ولی همچنان اعتقاد داشتم که اشتهام زیاده ،یجورایی عقده ای شده بودم ،با خودم ، غذاها ، آدم های لاغر ،خانواده و خدا میجنگیدم
چقدر جالب که الان در خودم هیچ اشتهایی به اون شکل نمیبینم ، چقدر نرم و آروم ،تغییرات در من شکل گرفته ،اصلا حواسم به اشتهام نبود ، انگار این کلمه رو فراموش کردم ، کلمه ای که ۴۰ سال ازش صحبت کردم و یکی از قویترین مقصرهای چاقی های من بود و الان نیست 😊
همیشه به اطرافیانم میگفتم دوست دارم یه روزی از خواب بیدار شم و ببینم که هیچ اشتهایی به غذا ندارم و الان همون روزه که دارم تجربه ش میکنم
در واقع در من ولع خوردن ها بوده که اشتهای حمله به غذاهارو داشتم وقتی ولع من ناپدید شد ،اشتهای منهم رفت و برای این رفتن ،سالها رنج کشیدم و الان بدون اینکه من بفهمم رفته ،خدایا شکرت برای دیدن این روزهای قشنگ😊
در طول اون دوران به مراتب قرص های لاغری هم مصرف میکردم یکی از قرص های لاغری که چینی بود و چندتا دونه شو مصرف کردم که باعث میشد چند روز نخوابم و شب تا صبح هم بیدار بودم و هیچی نمیتونستم بخورم ،حالت تهوع میگرفتم ،مثلا تو ۳ روز من فقط تونسته بودم ۱ دونه کتلت به زور بخورم ، با هشداری که دیگران بهم دادن که ممکنه مواد اعتیاد آور در این قرص ها باشه ،دیگه ادامه ندادم😱 و من برای لاغر شدن ، چه راه های زیادی که رفتم و به نتیجه نرسیدم
👈 اشتهای شما میزان علاقه و تصمیم شما برای چاق تر شدن را مشخص میکند 👉 خوشحالم که دیگه اشتهایی در خودم احساس نمیکنم ،یعنی میزان علاقه و تصمیم من برای چاق شدن کمتر شده و بسمت لاغری رفته🙃
خوشحالم که در مسیر ساختن فرمول های لاغری هستم ،چه حس خوبیه که من انتخاب کردم در این مسیر باشم ، مسیری که کسانی حتی باور هم نمیکنن ، خواهر کوچیک من به تازگی اومده تو سایت ، از وقتیکه فهمید من از این راه سایز کم کردم و تغییرات زیادی داشتم ترغیب شده ، چند روز پیش که مسافرتی داشته پیش دوستانش و انگار از لاغری با ذهن یکمی توضیح داده ، دوستاش مسخره ش کردن و گفتن مگه میشه اینجوری لاغر شد ؟ کلی اذیتش کرده بودن ،با اینکه بعضی از همون دوستاش منو دیدن که لاغر شدم ولی در مدار شنیدن و بودن این آگاهی ها نیستن ،به خواهرم گفتم دیگه برای کسی توضیح نده ،تو که هنوز خیلی آشنا نیستی با این متد ،باورهای خودتم خراب میکنن ، بهش گفتم اون افرادی که وقتشونه و باید بیان ،هدایت میشن و من مطمئنم یه روزی همه آدم ها به این نتیجه میرسن که تنها راهش همینه و باید بیان و آموزش ببینن ،هر چقدر بیشتر مقاومت کنن ،به تضادهای ناراحت کننده بیشتری برخورد میکنن و ما چقدر آگاه و خوشبختیم کهزودتر از همه وارد این راه شدیم
اوایل دوره که تازه شروع کرده بودم و دوست داشتم خیلی زود همه چیزو یاد بگیرم ، متوجه نمیشدم که چجوری این تغییرات در ذهن و بدن من بوجود میاد وقتی استاد مثل الان توضیح میدادن که همه چیز خودبخودی صورت میگیره ، تعجب میکردم😯 آخه چجوری 😒 من فقط و فقط ادامه دادم ، درون من که تغییر کرد ،جهان بیرون منهم عوض شد ، وقتی استاد تاکید داشتن که فرمان های مغز شما متفاوت میشه ، شگفت زده میشدم ولی بعدش برای خودم اتفاق افتاد ،جوری که من نفهمیدم ، واقعا واقعا من متوجه نشدم چجوری شکلات از روی میز خونه جمع شد و من دیگه دلم نخواست ،اگر پیش بیاد الان بخرم ،حتما میخورم ولی ولعی ندارم ، وقتی سیر میشم که نمیتونم حتی نصف لیوان آب هم بخورم، متوجه میشم که فرمان های مغزم جابجا شده
هر وقت میرفتیم مسافرت های دورهمی ، یکی از گفتگوهای همه ما در مورد ، اشتهای زیاد در سفر بود ، پذیرفته بودیم که اشتهای ما در مسافرت بیشتر میشه ، شاید هم چونکه تنوع و تفاوت غذایی ایجاد میشد، یا تو اون شهر و کشور جدید ،خوراکی های جدیدی بود که دوست داشتیم امتحان کنیم ،باور کرده بودیم که اشتهامون زیاده ، انگار زیاد خوردن همسفرهامون روی ما هم اثر میذاشت یجورایی فکر میکردیم تو مسابقه هستیم و باید از هم پیشی بگیریم
یکی از لقب هاییکه به من داده بودن این بود که میگفتن فریده خوش اشتهاس ،همه چیز میخوره ، بد غذا نیست ، مثل بچه های دیگه نیست که برای خوردن نق میزنن ،دست رد به هیچ غذایی نمیزنه ، خوش خوراکه ، چیزیو تو غذا جدا نمیکنه مثل بچه های دیگه که پیاز یا لوبیای غذارو نمیخوردن ووووو و زیاد از محسنات غذا خوردن من میگفتن و منهم لذت میبردم که دلچسب خانواده هستم و تاییدم میکنن
در انتها اینهمه گشتیم و راه های بیراهه رفتیم تا رسیدیم به لاغری با ذهن که مارو میبره به مقصد ،به همونجاییکه سالها دنبالش بودیم ، لاغری با ذهن میگه ،فرمانها رو تصحیح کنیم تا اجرائیات صحیح بشن ،نه اینکه اجرائیاتو درست کنی و فرمانها ،اشتباه باقی بمونن ، فرمان وقتی پرخوری باشه ،اجرا میشه اشتهای زیاد و حالا در حال جابجایی هستیم بسمت ،تغییر فرمانها که باعث میشه عملکرد ما خودبخود تصحیح بشه و جسم هم راهی نداره بجز اطاعت از ذهن
سپاسگذار خداوند هستم که مارو شنید
سلام خانم فریده عزیز،
ممنون از متن زیبایی که فرستادی وچند نکته مورد توجه داشت .عالی بودن 👏👏👏👏👏👏👏👏👏
*اشتها*** کلمه ای که سالها درگیرش بودم و باور کرده بودم که اشتهای من زیاده ، واقعا هم نمیدونستم سر چشمه اشتها در وجود من کجاست ، اولین بار که پرسیده بودم چرا من اینهمه غذا میخورم بهم گفته بودن چونکه اشتهات زیاده ،منم پذیرفتم و با قبول کردن دلیل پرخوریم ،خوردن های من افزایش پیدا کرد ،دیگه برای خودم دلیل داشتم و خودمو راحت و بی مسئولیت کرده بودم 🧡🧡💜💚
بهم میگفتن که ما اشتهامون زیاده ،دست خودمون نیست که زیاد میخوریم 😒
چقدر جالب که الان در خودم هیچ اشتهایی به اون شکل نمیبینم ،
در واقع در من ولع خوردن ها بوده که اشتهای حمله به غذاهارو داشتم وقتی ولع من ناپدید شد ،اشتهای منهم رفت
اشتهای شما میزان علاقه و تصمیم شما برای چاق تر شدن را مشخص میکند 👉 خوشحالم که دیگه اشتهایی در خودم احساس نمیکنم ،یعنی میزان علاقه و تصمیم من برای چاق شدن کمتر شده و بسمت لاغری رفته🙃
اوایل دوره که تازه شروع کرده بودم و دوست داشتم خیلی زود همه چیزو یاد بگیرم ، متوجه نمیشدم که چجوری این تغییرات در ذهن و بدن من بوجود میاد وقتی استاد مثل الان توضیح میدادن که همه چیز خودبخودی صورت میگیره ، تعجب میکردم😯 آخه چجوری 😒 من فقط و فقط ادامه دادم
لاغری با ذهن میگه ،فرمانها رو تصحیح کنیم تا اجرائیات صحیح بشن فرمانها که باعث میشه عملکرد ما خودبخود تصحیح بشه و جسم هم راهی نداره بجز اطاعت از ذهن ….
بازم تشکر از خانم فریده عزیز 💞🥀💞🥀💞🥀💞🥀💞🥀💞🥀💞
سلام دوست همراهم
در دوره های ذهنی ، پازل به پازل ، قسمت های مخرب قبلی ما برداشته میشه و قسمت های متناسب جدید ،گذاشته میشه که این مراحل رو ما خودمون متوجه نمیشیم ، ما نمیدونیم درونمون چه خبره و چجوری عمل میکنه ،وظیفه ما ساختن محتویات جدید و متناسب کننده است ، بیرون ما هم اطاعت کننده و تجربه کننده است
و زیبایی این مسیر در همین سادگی و لذت بخش بودنشه
ممنونم از خوندن کامنت من و براتون دنیایی پر از سلامتی و زیبایی آرزو دارم 🌹
سلام بر استاد عزیز و هم مسیرانم 😍
همه ی افراد چاق دلایلی بیرونی مثل ژنتیک و خانواده و کم تحرکی و دلایلی درونی مثل اشتها و سوخت و ساز و طبع بدن رو عامل چاقی خود میدانند .و اشتها یکی از عوامل درونی خیلی مهم است برای ذهن افرادی که چاق هستند و اشتها رو نیروی جدا از خود می دانند که هیچ قدرت تسلطی بر آن ندارند و باید گوش به فرمان آن باشند یعنی عاملی که من تمایل زیاد به خوردن دارم ولی قدرت انتخاب و کنترل ندارم و منشأ این فرمول غلط ذهنی از شنیده ها ی ما بیشتر شکل گرفته که بهمون گفتند تو مریضی اشتها نداری و یا اشتهات خیلی زیااده و معده تو زیاد جا باز کرده و گشاد شده هرچی می خوری سیر نمی شی یا آدم دور همی یا تو مسافرت اشتهاش باز می شه ‼️نقطه ی سیری برای فردی که ذهن چاق داره فشار و درد شکم هست یعنی باید معده ورم کنه تا متوجه بشه سیر شده و تبلیغات رسانه هم نقش اساسی داشتند (محصولات لاغری به همراه کنترل اشتها) که ما باور کنیم عامل یا نیرویی است که نمیشه از دستورش سر پیچی کرد و خودمون رو ناتوان ببینیم .در واقع افراد چاق فقط صحبت از اشتها می کنند شاید یک فرد متناسب اصلا تعریفی از اشتها نداشته باشه و به همین دلیل ما سالهای زیادی به دنبال رفع این عامل چاقی بودیم و دارو و دمنوشهای تلخ رو به اجبار برای کنترل اشتهای خود مصرف می کردیم ولی نکته جالب توجه این بود که حجم غذای ما بیشتر هم می شد چون فکر می کردیم این حجم از غذا نیاز واقعی ما هست و دیگه اشتهامون کنترل شده و بعد از مدتی متوجه شدیم که اینم راهش نیست و به دلیل وجود این فرمول ذهنی غلط در ذهن افراد چاق خیلی از تبلیغ کننده ها ازکنترل اشتهای محصولشون صحبت می کنند و ما هم می خریم ولی نتیجه نمی گیریم اشتها رو عامل اختلال ذهنی و یا هر چیزی توصیف کردند اما در روش لاغری با ذهن به لطف خداوند ما آگاه شدیم که اشتها رفتاری است که به دلیل انبوه فرمول های ذهنی چاق ذهنمون در جسم ما ایجاد می شود و ما قدرتش رو داریم که بر اون مسلط باشیم .در واقع اشتها علاقه و تصمیم ما برای چاقی بیشتر است شاید در گفتگوها بگوییم من دوست ندارم چاق باشم و یا علاقه ای به چاقی ندارم اما این افکار سطحی نتیجه رو مشخص نمی کنه بلکه فرمول های ذهنی ذخیره شده در ذهن ناخودآگاه ما هستند که در ما رفتار ایجاد می کنند و با توجه به تصویر ذهنی و انتظاری که از خود داریم در جسم ما پدیدار می شوند و هم زمانی هایی پدیدار میشه که دائم موقعیت هایی پیش میاد که ما حتی تصمیمی برای مصرف غذا نداشتیم اما می خوریم دعوت به یک کافی شاپ ،سوپرایز کیک دسری همسر ،درخواست رستوران فرزندان ،تست غذای جدید همسایه ‼️ بنابراین منبع دستور رفتاری و واکنشی اشتها از مغز ما صادر میشه و ما نمی تونیم با برنامه غذایی و یا کنترل تمایلات خودمون و یا مصرف دارو و دمنوش و غیره این رفتار رو اصلاح کنیم و فقط و فقط باید دستورات صادر شده از مغز با آگاهی و آموزش جدید ذهن اصلاح بشوند و تغییر کنند 🌟ما وقتیکه برنامه غذایی هم داشتیم تمایل داشتیم به خوردن غذا ها اما نمی خوردیم و به دلیل اینکه کنترل می کردیم و یا به این فکر می کردیم که این افشرده جلوی اشتهامو گرفته به صورت مقطعی تغییر می کردیم و می گفتیم الهی شکر اشتهام کم شده ولی تمایلات هیچ تغییری نمی کردند‼️
اما با آموزش های ذهنی لاغری در سایت تناسب فکری ما با دریافت آگاهی های جدید و انجام تمرینات و نوشتن متوجه تغییر تمایلات خود میشیم یعنی به صورت خود به خودی تمایلی برای اضافه خوردن نداریم اما اگر الان هنوز مسیرمون رو باور نداریم یعنی فقط گوش میدیم اما تمرین انجام نمی دیم و یا شوق نداریم و یا هنوز داریم هرروز جسممون رو تحت نظر می گیریم و تحقیقات در مورد روشهای دیگر لاغری داریم یعنی هنوز باااور نکردیم و علاقه مند به چاقی هستیم و در مسیر چاق شدن.
و باید آگاه بشیم و باور کنیم که این جا ته خطه رسیدن به رویای لاغریست ‼️و شروع خلق تمام رویاهای زندگیمون 🎁💕
گام ۹۶ سلام دوستان واستاد گرامی پیش فرضهای ذهنی که ی سری فرمولهایی در ذهن ایجاد میشه که ما هیچ اطلاعی واگاهی از اون نداریم وبعدا تلاش یکنیم اونیکه دیگران در ذهن ما گذاشتند برطرف کنیم وبچه ها سوال میکنن که چطور میشه که اشتها رو کنترل کرد وموصوع مهمتر اینکه چطور در دهن شما اشتها بوجود اومد واگر از ی فرد متناسب در مورد اشتها سوال کنیم ممکنه هیچ توصیحی دربارش نداشته باشهدویا اگر بهش بگیم تو اشتهات چجوریه ممکنه ی روز اشتهات زیاد بشه ی روز کم بشه اصلا تلاش میکنی که اشتهاتو کنترل کنی اما این موصوعددر افراد چاق بسیار رواج داره وشما از هر فردیکه اضافه وزن داره بپرسید میتونهدخیلی واضحوبراوت درباره اشتها صحبت کنه که اشتها چی هست چه بلائ سر من اوردهدومن چه داستانهایی با اشتها دارم واشتها ی چیزیکه در دهن ما بوجود اومده حالا از طریق رسانه ها خانواده و… وحالا یکی از دلایل چاقی مارو اشتها زیاد عنوان کردند که فلانی اشتهاش زیاد تو بخاطر اشتهای زیادی که داری چاق شدی ومشکلات اشخاص خاص اینکه نمیتونین اشتهاتونو کنترل کنید ویا مواردی به عنوان کنترل کننده اشتها برای لاعر شدن تبلیع کردن که از این دارو استفاده کنید اشتهاتون کم بشهدوحتی در بعصی از کتابها اشتها رو ربط دادند به اختلال معزی و در افراد چاق اشتها مربوط میشه به معدشون که معدم بزرگ شده یا گشاد شده اشتهام زیاد شده وبخاطر همینکه غلایم سیری در افراد چاق فشار شکم ولی در صورتیکه اشتها ی عامل بیرونی نیست ی اختلال هورمونی نیست ونمیشه با دارویی چیزیی اونو کنترل کنی ومنم خیلی دنبال کنترل اشتها بودم چون شنیده بودم که اشتهام زیاده وباید اشتهاتو کم کنی که بتونی لاعر بشی ومنم دمنوش زیره صب ناشتا میخوردم چای سبز در طول روز میخوردم بجای چای سیاه که اشتهام کم بشه ولی انقدر اثر نداشت ونمیشه اشتها رو با این چیزا کم کنید اشتها در واقع واکنش جسم شما به برنامه ریزی ذهنی شماست وقتی دهن شما مملو از افکار چاق کننده ست وقتی انتطار شما از خودتون چاقی بیشتره این طبیعیه که جسم شما واکنش بیشتر به ترقیب خوردن نشون بده وهمزمانیهایی صورت میگیره که تو بیشتر بخوری مثلا تو غدا خوردی هیچ برنامه ایم برای خوردن نداری ناگهان دوستی میاد خونه تون که ی جعبه شیرینی خریده که با هم بخورین حالا شما برنامهای برای خوردن نداشتید اما اما با دیدن شیرینی ولطف اون فردیکه به شما داشته باعث میشه شیرینی بخورید ودر واقع همزمانی اتفاق میافته که ما بخوریم واز اونجاییکه تو دهنمون هست که من اشتهام زیاد وباعث میشه بخاطر این فرمول غلط که فکر میکنید اشتها ی عامل بیرونیه که قابل لمس هم نیست شیرینی بخورید در واقع اشتها یک واکنش جسمی واگر میخوای اشتهات تغییر کنه باید این موصوع بپذیری که اشتها ی عامل بیرونی نیست که من بخوام با مصرف دارو یا محدود کردن بخوام اشتهامو تغییر بدم اشتها ی رفتار جسمی براساس فرمولهای دهنی حالا اگه میخوای اشتهاتو تغییر بدی باید چکار کنی باید منبع ومنشع اشتهاتو که دهنت هست تغییر بدی چجوری با استفاده از دورهای لاعری با دهن که به دهنت میدی واولین نشانهای استفاده از اگاهیهای لاغری با ذهن اینکه به شکل خیلی خودبه خودی تمایل شما نسبت به غذا تغییر میکنه وبجای اینکه دنبال تغییر محتوا بیرونی باشیم که اینوباید بخوری واونو باید نخوری بجای این کارها اگهی مناسب به ذهنت بده اونوقت میبینی که چطور رفتار غذایت تغییر میکنه وتو لدت میبری از این تغییر رفتار که کاملا درونی هست
سلام و درود استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊فايل چگونه اشتهاى خود را كنترل كنم⁉️ 🌟در آغاز خدا بود و آرامش , شادى , لاغرى , سلامتى و تندرستى , و … و رفته رفته همه چى تغيير كرد , با اين وجود هنوز هم خدا هست , آرامش , شادى , لاغرى , سلامتى و تندرستى هست , اگه نگاهمون به خدا و جهان هستى باشه , و ذهن مونو پاكسازى و رها كنيم از فرمولهاى چاقى و چاق شونده ى فراگرفته از اينو اون . 🌟بيشتر ما , در مورد اشتها زياد شنيده ايم , فلانى چقدر خوش اشتهاست ! يا اشتهام كور شده ! فردى كه بر اثر استرس يا شوك از يه اتفاق يا به هر دليلى , مقطعى تمايل به خوردن هيچى نداره ! يا وقتى كه احساس مى كنيم , هيچى نمى تونيم بخوريم و به اصطلاح كور اشتها مى شيم ! منم گاهى اين احساس رو تجربه كرده ام و واقعا ميل به خوردن هيچى نداشتم ! خودم بارها متوجه شدم , من كه خوش اشتها بودم و از خوردن لذت مى بردم اما مواقعى مثلا وقتى سرماخوردگى داشتم , تمايل به خوردن همون غذاها و خوراكى هايى كه دوست داشتم و با لذت مى خوردم , نداشتم ! وقتى كه سرماخوردگى داريم , كم اشتها هستيم , و يا يه آدم بيمار كه خودبخود كم اشتها مى شه , و در واقع سيستم بدن هوشمنده و در حالت بيمارى فرد خوش اشتها نيست ! و هر چيزى رو ميل نداره كه بخوره , و از خوردن لذت نمى بره ! دقيقا يادم نيست , اما فكر مى كنم منم قبلا مى گفتم , من خوش اشتها هستم , و منظورم از خوش اشتها اين بود كه من با ميل و رغبت غذا مى خوردم , نه با بى ميلى و بى حوصلگى و … اما خب با اينكه خوش اشتها بودم , بازم غذاى مورد علاقه مو انتخاب مى كردم , و اينطور نبود كه از همه نوع غذاى ميز بخورم . به خوردن هر چيزى عادت نداشتم , اما از غذاها و خوراكى هايى كه دوست داشتم , زياد مى خوردم . وقتى مى ديدم كه خواهر و برادرم , فرزندانم به اندازه غذا مى خورن , با خودم مى گفتم , چه جوريه كه اينا به اندازه غذا مى خورن و بيشتر نمى تونن بخورن ! و برام سوْال بود و البته عجيب ! كه مى شه منم مثِ اينا به اندازه غذا بخورم ! اما خداروشكر و سپاس در اين مسير دريافتم كه بله , مى شه , و برام خيلى جالبه كه پيام سيرى رو دريافت مى كنم , چيزى كه قبلا دريافت نمى كردم ! و البته وقتى كه روز خوبى دارم , و هدفم رو در اين مسير دنبال مى كنم و يا ورزش مى كنم , هم آرامش بيشترى دارم و هم كنترل بهترى روى خوردن دارم . البته من كنترل نمى كنم , بلكه به صورت خودكار همه چى ذهنى و درونى صورت مى گيره , چون افكار و باورهاى چاقى من در اين مسير در حال بازسازى هستن و قوّت و قدرت خودشونو دارن از دست مى دن . خودم احساس مى كنم وقتى كه ما برنامه هايى رو مى بينيم كه كارشناسان اون برنامه در مورد اضطراب , افسردگى , كم اشتهايى , اشتهاى زياد و … صحبت مى شه , و يا تحقيقاتى كه انجام مى شه و يا آمارى رو بيان مى كنن , متاسفانه زمانى بود كه من تحت تأثير اين برنامه ها قرار گرفته بودم … الان خداروشكر , اينقدر موضوعات جذاب و شيرين و خوب در فضاى مجازى هست كه حتى اگه تلويزيون هم نبينيم , يا تلويزيون در خونه نباشه , چيز مهمى نيست ! خداروشكر , اون برنامه هاى تلويزيونى كه قبلا مى ديدم , چند سالى ست كه نمى بينم و كلا تلويزيون ديگه برام جذابيتى نداره , ممكنه گاهى اوقات برنامه هاى شاد و يا آموزشى رو از youtube ببينم . در مورد تحقيقاتى هم كه انجام مى دن و دارويى رو هم بعنوان اشتها آور و يا كنترل و كاهش اشتها و موارد ديگه بيان مى كنن , جداى از مسئله ى تحقيقات علمى كه در نظر بگيريم , مسئله ى تجارت دارو هم هست . 💫نكته طلايى اين فايل , اشتها در واقع واكنش جسم من ( ما ) به برنامه ريزى ذهن من ( ما ) است . مخزن ذهن ما پُر شده از افكار و باورهايى كه ديگران به ما داده اند , و من هم يه آدم زود باور , البته نه در مورد همه چى ! اما متاسفانه تحت تأثير حرفاى ديگران قرار مى گرفتم , كه البته خدا روشكر و سپاس در اين دوره ى آموزشى آگاه تَر شده ام و ديگه چندان اهميت نمى دم به تمام رسانه هاى خبرى كه مى خوان ذهن ما رو پُر كنن از اتفاقات سراسر جهان , فقط بخاطر اينكه شبكه هاشون داير باشه و پر بيننده تَر . هر چى كه شنيديم , هر چى كه ديديم , قسمتى از افكار و باورهاى ما شده اند , به همين سادگى !وروديهاى ذهن مون به روى هر چيزى باز بود , خيلى بايد مراقب حواس پنجگانه مون باشيم , وروديهاى ذهن ما از طريق حواس پنجگانه مون تغذيه مى شه , ذهن ما پُر شده از ديده ها و شنيده ها و حالا در اين مسير ياد مى گيريم كه خوراك ذهن مون , توجه به چيزاى خوب باشه و نه هر آنچه اينو اون مى گن , و به اين بينديشيم كه خدا چى مى گه ! و به خدا اعتماد كنيم , شايد آسون نباشه اما با تمرين و تمرين ياد مى گيريم كه به خدا اعتماد كنيم . 💫نكات طلايى متن اين فايل , زمانی که فرمول های لاغر کننده در ذهن شما ایجاد شود انتظار شما از وضعیت خودتان تغییر می کند.شما دیگر از خودتان انتظار چاق تر شدن نخواهید داشت بلکه مطمئن می شوید حتما لاغر خواهید شد . میزان اطمینان شما به گفته های شما نیست , بلکه احساس شما مشخص کننده میزان اطمینان شما از لاغر شدن است . و به اندازه ای که احساس خوب داشته باشید، اطمینان به لاغر شدن خود دارید . 🌟خداروشكر و سپاس در اين مسير آهسته و پيوسته و آرام آرام فرمولهاى لاغرى م در حال نو شدن هستن و از اعماق لايه هاى ذهنم آرام آرام به سطح مى يان , و بازم به خودم يادآورى مى كنم , ادامه بده , ادامه بده , ادامه بده🚶🏻♀️💫🌟🌟از ديدن و گوش دادن به اين فايل خيلى لذت بردم و بيشتر توجهم به واكنش آيداى شيرين بود , كودكان چقدر شيرين و دوست داشتنى هستن و اين موهبتى ست كه خداوند مهربان به ما هديه داده است . با تشكر فراوان , شاد و پرانرژى باشيد🥰♥️💜
اشتها فقط فقط عکسالعمل جسم تو به فرمان های مغزی است تا زمانی که اصل که فرمول های ذهنی است اصلاح نشود نمیتوان لاغر شد
من بارها تلاش کردم با رژیم ورزش های مختلف قرص های لاغری لاغر بشم ۱۲تا ۱۷ کیلویی سختی رنج کم میکردم اما واقعا نمیتونستم ادامه بدم چرا؟چون تلاش میکردم بر خلاف فرمان ذهنی خودم پیش برم ونمیشد ولی از زمانی این دوره را شروع کردم تغییرات فکری و احساسی زیادی داشتم در شروع دوره فقط به خاطر لاغری شرکت کردم ولی الان واقعا دلم میخواد ادامه بدم و هرچه بیشتر عملکرد ذهن رو درک کنم چون الان چیزهای بدست آوردم که سال ها نتونسته بودم آرامش فکری آرامش روحی شادی درونی دوست داشتن خودم قدرت انتخاب قدرت نه گفتن لایق دانستن خودم برای بهترین نعمت ها آشتی کردن با خدای خودم .قبل از دوره قرص آرامش بخش میخوردم ولی الان اصلا تازه لاغر شدم وروز به روز دارم زیباتر میشم شک ندارم مسیر صحیح است فقط باید احساس خوب حال خوب ادامه داد و رها نمیکنم و علت اینکه شرکت کننده عا نتیجه یکسان نمی گیرند اینکه که محتویات ذهنی افراد باهم فرق میکنه در خانواده های متفاوت آموزش دیدند و هیچوقت با نداره فردی چگونه آموزش های خودشو انجام داده است فقط باید با نتیجه گرفتن افراد مختلف به این نتیجه برسی مسیر صحیح است و و آخرش رسیدن به هدف وقتی استاد وهزاران نفر از این مسیر جواب گرفتند پس تو هم جواب میگیری وخیلی از چیزها که جزو خواسته ی نبوده صورت گرفته وسایل خانه جدید ماشین جدید روابط بهتر پس لاغری هم چه بخوای چه نخواهی میاد😍
ما یه سری فرمولهای ذهنی داریم که دیگران اونها رو در ما به وجود آوردن و ما در دوره ها تلاش میکنیم اونها رو بر طرف کنیم .مثلا این موضوع اشتها از کجا در ذهن شما به وجود اومده ؟؟؟
من قبلا هیچ چیز از اشتها نمیدونستم و تعریفی نداشتم و اما در دوران چاقی خودم اگر از من می پرسیدن اشتها چی هست ؟؟؟ بهتون میگفتم چی هست و چه بلایی به سر من آورده (من یکی از بزرگترین باورهای غلطم در زمان چاقیم این بود که اشتهام زیاده و اصلا خوردنم دست خودم نیست حتی در ۱۲ جلسه رایگان استاد من اونجا هم اشتها رو جز دلایل مهم چاقی خودم کنار خوردن قرصها و وکم کاری تیرویید میدونستم و اما با آموزش استاد متوحه شدم همچین چیزی نیست و نقضش کردم و گرنه قبلا بارها به خودم و بقیه میگفتم من اشتهام زیاده و همیشه با حسرت به خواهر متناسبم که به اندازه میخورد و حرص،و ولع نداشت میگفتم خوش به حالت که تو اشتها نداری خوب بخور ولی خواهرم میگفت نمیتونم جا ندارم و اگر بخورم حالم بد میشه اما من همیشه جا داشتم و میل به خوردن داشتم و برای همین در دوران رژیمم با مواد کم کالری که دم دستم بود میخواستم اون رو کنترل کنم و همیشه شام سبک رزیمی رو باید میخوردم که اگر رفتم بیرون و بقیه خوردن و مواد عدایی پر کالری بود بود من سیر باشم و بتونم از اونها بگدرم و نخورم و اما این کار من باعث شده بود اکثر مواقع هم شام رژیمی خودم رو بخورم هم اگر چیزی جلوی من میزاشتن یا میرفتم بیرون و میدیدم میخوردم و کار رو بدتر میکرد و یا خیلی وقتها که میخواستم تا ظهر که همسرم میاد خونه با هم غذا بخوریم من چند کاسه سوپ یا خورشت خالی میخوردم یا یه عالمه ریزه خواری میکردم مثل ته دیگ خوردن و بیسکوییت خوردن به بهانه ی اینکه اشتهام زیاده تا موقع ناهار بشه و دوباره با همسرم غدا بخورم ولی از وقتی که وارد آموزشها شدم اولین تغییرم در کنار آرامش و تغییر احساسم این بود که حرص،و ولع ندارم انگار پرخوری نمیکنم و بینهایت لدت بخش هست برای من این تغییرات )
حالا ما این اشتها رو از اطرافیان و خانواده و رسانه و …. کسب کردیم و اشتها رو عامل رو چاقی خودمون می دونستیم
حتی خیلی از مواد لاغری در بازار رو برای کنترل اشتها به چاقها میفروشن (من خودم در این اواخر که اذیت بودم از نتیجه ی ضعیفم در مقابل اون همه تلاش شدید که برای لاغری داشتم به سمت دمنوشی که در باشگاه ما شخصی بازار یاب میورد و تبلیع میکرد میرفتم چون یکی دو نفر از بچه ها هم استفاده کردن و عالی نتیجه گرفته بودن و میگفتن اصلا در تمام روز ما اشتهای غذا خوردن نداریم و گرسنه نمیشیم و همیشه میگفتم چطور یک دمنوش این کار رو بکنه و تا کی من باید بخورم که اشتهام قطع بشه و اگر ولش کنم چی و …؟؟؟اما چون عاشق لاعری بودم دوست داشتم بخورم ولی به خاطر اینکه پزشک د ر خانواده داریم و همیشه تو صیه میکنه از این چیزهای غیر پزشکی و عطاری سر خود نخورین جون عوارض دارن و من هم دارو استفاده میکردم میترسیدم بخورم و دقیقا درراین افکار بودم که دیگه تهییه کنم ولی با سایت تناسب فکری آشنا شدم و دیگه به صورت اصولی لاغر شدم )
در ذهن افراد چاق اشتها مربوط معدشون هست .
علامت سیری در ذهن افراد چاق فشار شکم هست در صورتی که اشتها یک اختلال درونی و بیرونی نبست که با فشار آوردن به جسم و برنامه ی غدا خوردن و …. کمش کنیم و یا کنترلش کنیم (منم قبلا سیری رو طور دیگه درک کرده بودم در حد فشار شکم اما به خاطر رژیم که سالهای زیادی داشتم یه مقدار عادت من تغییر کرده بود و به حجم کمتر غذا عادت داشتم و نمیتونستم یک دفعه مقدار زیادی بخورم اما خیلی وقتا به خاطر اون حرص،و ولع و محدودیت رژیم که من رو حریص در خوردن کرده بود یه رفتارهای غذایی رو نشون میدادم و اینقدر زیاد میخوردم که بعدش از درد شکم و سنگینی تا مدتی به خودم میپیچیدم یا گلاب به روتون میوردم بالا چون خیلی زیاد خورده بودم و یا به شدت به دنبال یه چیز تلخ و ترش مثل ابلیمو و سرکه سیب و یا لیمو با چایی بودم که شاید کمی سبکتر بشم و احساس بهتری پیدا کنم و در کل سیری برام تعریف دیگه داشت حتی خوردن حتی اشتها حتی لدت حتی مواد عدایی و …… اما الان ۱۸ ماه هست که در سایتم خودم به تنهایی دارم به کمک اموزشهای استاد بسیار عالی رفتار میکنم و غذا میخورم و سیر میشم که خودم لذت میبرم و من عاشق این سبک خوردن هستم )
اشتها واکنش جسم شما به برنامه ریزی ذهن هست وقتی انتطار شما از خودتون چاق شدن هست این طبیعی هست که من بیستر ترغیب میشم به خوردن و اصلا همزمانی اتفاق میفته برای خوردن بیشتر و اصلا ممکنه در حالی که سیر باشی و قصد خوردن نداشته باشی یه فرد از اطرافیانت بیاد و بگه من شیرینی آوردم با هم بخوریم و تو هم شروع کنی باهاش بخوری اگر این انتظار ما باشه در شرایطی قرار میگیریم که بیشتر بخوریم ( من انتظارم از خودم لاغری هست در وزن دوران مجردیم که ۵۹ کیلو بود من این وزن رو تا چند سال پیش هم با رزین به دست اوردم اما چون راهم غلط بود از دستش دادم و من به دنبال اون وزن هستم که هیچ باور غلطی نداشتم در مورد خوردن و جسمم و من الانم هیچ باور غلطی ندارم و هیچ مانعی بر سر راه جسمم نمیبینم و اون خیلی راحت من رو به هدفم میرسونه اگر که افکارم و اعمالم با باورهام همسو باشه به جسمم فرصت ترمیم میدم من انتظارم این هست که هر چیزی که میخورم باعث سلامتی و زیبایی و تامین انرزی جسمم میشود و من رو متناسب و شاداب میکنه )
و ما فکر میکنیم اشتها یک عامل بیرونی هست که نمیشه اون رو کنترل کرد ولی یک واکنش جسمی هست (ما اصلا عضوی درون جسممون به نام اشتها نداریم و همچین چیزی نیست نه غده ای نه انزیمی نه هیچ چیز دیگه پس این از کجا اومده ؟؟؟؟اصلا وقتی میگیم اشتها داریم انگار کسی به زور غذا رو وارد دهان ما میکنه و ما هیچ کاره هستیم اما این طور نیست قدرت دست ما هست من به حای اینکه بگم اشتها دارم میگم قدرت دارم خودم انتخاب کنم چه غذایی رو در چه زمانی به چه مقدار بخورم و این درست هست پس نگو اشتها دارم بگو قدرت انتخاب دارم )
اول باید بپدیرید اشتها یک چیز بیرونی نیست یک رفتار جسمی من هست بر اساس فرمولهای ذهنی اگر میخواییم اشتها رو تغییر بدیم باید منبع اون رو که ذهن هست تغییر بدیم پس باید محتوای ذهن رو تغییر بدیم و اولین نشانه ی استفاده از این دوره ها این هست که اشتها تغییر میکنه و به صورت خود به خودی تمایل ما به خوردن کم میشه و اگر منبع رو که ذهن هست بخوای تغییر بدی اشتها هم تغییر میکنه و با فشار آوردن نیست مثل رژیم و ورزش و …نیست که ما اشتها رو کم کنیم .(اول باید تغییرات رو از دهن شروع کنیم خود به خود رفتار و عادتهای ما درست میشن و در نهایت جسم ما هم درست میشه اول باید دهن رو لاعر کنیم با فرمولهای لاعر کننده مثلا لاعر شدن آسانترین کار دنیا هست و یا اینکه هر چقدر اصافه وزن دارم مهم نیست بدن من به راحتی اون رو دفع میکنه و از بین میبره و …..)
بدون اینکه ما بخواییم جلوی خودمون رو بگیریم تمایل ما به خوردن کم میشه و زمانی که رژیم داریم چون منبعش رو تغییر ندادیم تمایل ما تغییر نکرده
به جای تغییر محتوای بیرونی اگاهی مناسب به ذهنتون بدید و بعد میبینید تمایلتون تغییر میکنید .( خوردن الان من هیچ ربطی به یک سال پیش من نداره و افکار و باورهای من هم همینطور و من کلا تغییرات داشتم و دارم حتی جسمم هم همین طور چون وارد دوره ها شدم و دارم هر روز روی خودم کار میکنم و دارم تغییر رو از ذهن شروع میکنم بر عکس گدشته ی خودم که میخواستم تغییر چاقی به لاعری رو از جسم شروع کنم و نتیجه میگرفتم چون عاشق لاغری بودم اما هیچ وقتم ماندگار نبوده برای من و من همیشه در حال رفت و آمد بین چاقی و لاغری بودم )
سلام🙂
تعریف اشتها برای همه ما یعنی میل به خوردن
حالا در افراد چاق همیشه این اشتها زیاده ولی در افراد لاغر کمه😁
و جالبتر اینه که افراد چاق در موقعیتهای هیجانی مختلف یعنی هم در ناراحتی و استرس و نگرانی و هم در شادی و خوشحالی اشتهاشون زیاد میشه😶😶
ولی در افراد لاغر معمولا در استرس و ناراحتی اشتهاشون کم میشه و خیلی وقتها اصلا در اون دوره ناراحتی چیزی نمیخورن😶😶
و همینه که ما چاقها همیشه زیاد بودن اشتها رو دلیل بر چاقی خودمون دونستیم و چون فکر کردیم که جدا از ما است و یه جورایی اون ما رو کنترل میکنه خودمون رو در برابرش ضعیف و ناتوان دونستیم🤨
و بسیاری از شرکت های داروسازی سنتی و صنعتی با شعار کم کردن اشتها با محصولاتشون بارها و بارها جیب نا رو خالی کردن و یه عالمه داروی تلخ و بدمزه به خورد ما دادن که اتفاقا اشتها رو کم که نکرده هیچ معده و کبد و اعصاب ما رو هم به هم ریخته
افراد زیادی رو میشناسیم که با خوردن این داروها ویا با گرفتن رژیمهای سخت و عجیب غریب کبد خودشون رو آسیب زدن 😮😮
همین الانم خیلیها متوجه نقش ذهن و فرمولهای ذهنی در چاق شدن نیستن و با رژیم و دمنوش و تغییر مزاج و جراحیها و …. سعی در برطرف کردن چاقی دارن😶😶
در صورتیکه ما در لاغری با ذهن یاد میگیریم که تمام رفتارها و عادتهای افراد چاق ریشه در ذهنشون داره و با تغییر ذهن رفتارهای غذایی هم به مرور تغییر میکنه و تکرار رفتار صحیح اونم بدون جبر و احساس محدودیت باعث تغییر جسم میشه🙂🙂👌👌
اشتها در واقع واکنش جسم هست به فرمولهای چاقی ذهن یعنی اونم یه عادت و یه رفتار هست در پاسخ به فرمان مغز 👌👌
و به هیچ وجه نمیشه با اراده و تصمیم به نخوردن وکنترل خودت اونو تغییر داد که اتفاقا این محدودیت و محرومیتی که با کنترل آگاهانه بخواد انجام بشه در نهایت منجر به حرص و ولع بیشتر برای خوردن میشه مثل فنری هست که مرتب داریم فشارش میدیم در نهایت با قدرت و انرژی بیشتری باز میشه و اینجا دیگه میخواد تمام اون محرومیتهای قبلی رو هم جبران کنه👌👌👌😑
در روش لاغری با ذهن و دادن محتوای درست به خودت اتفاقا اولین واکنش اینه که راحت میلت به خوردن کم میشه اونم با احساس خوب نه با محرومیت و محدودیت 👌👌
چون اینجا یاد میگیریم که اصلا نوع و مقدار غذا نیست که باعث چاقی ما شده خود همین آگاهی یه فشار بزرگ رو از روی ما بر میداره که اصلا نحوه غذاخوردن و مقدار غذا نیست که ما رو چاق کرده و این خودش یه آرامش خیال برای ما میاره که در این روش خبری از محدودیت و محرو میت نیست و بعد ما کم کم یاد میگیریم که به تنظیمات کارخونه برگردیم و درک کنیم پیغام سیری رو و به محض دریافت دست بکشیم از غذاخوردن بدون اینکه به اینکه هنوز توی بشقابمون غذا هست و حیفه و باید بریزیم دور و…. فکر کنیم
همین که از این آگاهیها استفاده میکنیم و سعی میکنیم اونا رو پیاده کنیم به تدریج در کسب این مهارت حرفه ای میشیم وخود این احساس خوب سبکی بعد از غذا باعث میشه مایل باشیم بیشتر و بهتر این احساس رو تجربه کنیم انگار تسلط غذاها برما کم شده و این ماییم که انتخاب میکنیم کی و چقدر و از کدام ماده غذایی استفاده کنیم که خیلی احساس شادی و آزادی برامون داره😊😊🤩
و اینا همون احساس خوبی هست که در همون ابتدای مسیر آشنایی با لاغری با ذهن درک میکنیم 😊😊
چگونه اشتهای خود را کنترل کنم ؟تمام افراد چاق برای چاقی خودشان دلایلی را دارند این دلایل به دو بخش بیرونی ودرونی تقسیم میشود دلایل بیرونی مانند مانند ژنتیک والدین الگو برداری از اطرافیان پذیرفتن نظریه دیگران دیدن خوردن دیگران دلایل درونی مانند کم بودن سوخت وساز بدن زیاد بودن اشتها افسردگی نوع طبع بدن نگرانی های بی مورد وعصبی وغیره …..این دلایل به همراه هم باعث کم کردن مسولیت خود فرد چاق میگردد و فرد چاق با فکر این دلایل برای خود به آرامش کاذب میرسد ولی پس از مدتی دوباره همان نگرانی ها به سراغش میاید واولین دلیل پرخوری خود را در زیاد بودن اشتها پیدا میکند اشتها چیست ؟اشتها یک فرض ذهنی است که در ذهن افراد چاق به شکل تمایل زیاد به خوردن نشان داده میشود و فرد چاق اظهار میدارد که کنترلی براین نیرو ندارد ونمیتواند نخورد وفرد چاق فکر میکند که این نیرو اجازه نمیدهد که غذا نخورد وکنترل غذا خوردن خود را در اختیار این نیرو میداند وقادر نیست که با آن نیرو مقابله کند ومجبور به پرخوری میگردداین افکار اشتباه یا فرمول اشتباه ( اشتهای من زیاده ) در ذهن افراد چاق هست وبا گفتگوی دیگران در باره اشتها واشتهای زیادتر این فرمول تقویت میشود وقتی ما تصور کنیم که اشتها از ما جداست ویا عامل بیرونی است که باعث تحریک اشتها در ما میشود مثل دیدن غذای مورد علاقه ویا بوی غذای مورد علاقه که تحریک اشتها را زیادتر کند وما اشتها را جدا از خودمان بدانیم وسعی کنیم از طرق مختلف آن را کم ویا سرکوب کنیم صد در صد در این امر شکست میخوریم بارها برای کم کردن اشتها به روشهای متفاوت تلاش کردیم قرص ضد اشتها دمنوش ضد اشتها وداروهای دیگر را تهیه کردیم و خوردیم گذشته از عوراض آن داروها نه تنها برای همیشه اشتهای ما کم نشد بلکه پس از مدتی کم شدن اولیه اشتها بدن ما که خودش بسیار هوشمندتر از این داروها است دوباره وضعیت اشتهای مارا به قبل از خوردن دارو برگردانند چرا این اتفاق میافتاد ؟ چون ما فکر میکردیم اشتها عامل بیرونی از ماست ومیخواستیم با انواع داروها آن را کنترل کنیم شاید مدتی به خاطر خوردن دارو اشتها کمتر میشد واین به این دلیل بود که داروی جدید وارد معده و بدن خود میکردیم وتا بدن این دارو را شناسایی کند و بتواند خود را طبق آن سازگار کند مدتی اشتها تغییر میکرد ولی گفتم بدن ما هوشمندتر از این داروها است چون تمام فرمولهای چاقی در ذهن ما انباشته بوده و ما فقط میخواستیم از طریق دارو خوردن را کم کنیم در صورتیکه باید فرمول های ذهنی خود را اصلاح میکردیم تا رفتار غذایی ما خود به خود تغییر میکرد وما نرمال غذا میخوردیم اشتها به میزان فرمولهایی که در ذهن امان انباشته داریم مربوط استاشتهای ما میزان علاقه وتصمیم مارا برای چاقتر شدن مشخص میکنداین جمله بالا را اگر فرد چاقی بشنود با تعجب میگوید من تصمیم ندارم چاق شوم وبه چاقتر شدن علاقه ندارم در سطح فکر وگفتگو با دیگران این فرد درست میگوید اما چاق وچاقتر شدن به فکر وگفتگو نیست بلکه به فرمولهای چاقی است که در ذهن فرد انباشته شده حالا هر چقدر این فرد بگوید من چاقی را دوست ندارم تا فرمولهای چاقی ذهن اش تغییر نکند همچنان به چاقتر شدن ادامه میدهدبنابراین نمیشود اشتها را تغییر داد تا خودمان تغییر نکنیم یعنی فرمولهای چاقی ذهن را به فرمولهای صحیح لاغری با آموزش ذهنی تغییر ندهیم نمیشود اشتها را بقول معروف کم کردوقتی آموزش ذهنی را دنبال میکنیم ودر این کار تکرار واستمرار داریم کم کم این فرمولهای اشتباه کمرنگ میشود وبه جایش فرمولهای درست جایگزین میشود ودستورات مغزی برای خوردن تغییر میکند ورفتار وعادت خوردن هم تغییر میکند وبه طور نرمال میشود فقط در این صورت میتوان بر خوردن کنترل داشتزمانی که فرمولهای لاغر کننده در ذهن زیادتر میشود انتظار ما از خودمان لاغر شدن میگردد دیگر از خودمان انتظار چاقی نداریم بلکه مطمعن هستیم لاغر میشویم ولاغر هم میمانیممیزان این اطمینان به حرف نیست بلکه به احساس خوب داشتن است این که باور داشته باشیم که لاغر میشویم وهرچقدر احساس خوبتر داشته باشیم اطمینان امان به لاغر شدن بیشتر میشوداگر بارها به چاقی فعلی که داریم توجه کنیم مرتب جلوی آینه خودمان راچک کنیم یعنی به لاغر شدن امان اطمینان نداریم به همین منظور باید این چک کردن را رها کرد وبه چاقی توجه نشان نداد وچاقی را در ذهن خود بزرگ نکرد وبه جایش به لاغر ی توجه کنیم ودر فضای لاغری باشیم فایل گوش کنیم وتمرینات را با دقت انجام دهیم نظرات دوستان را بخوانیم وتکرار واستمرار آموزش ذهنی را جدی بگیریم تا ذهن ما از فرمولهای لاغری پر شود ودستورات مغز تغییر کند ورفتار های غذایی ما هم تغییر کند تا جسممان لاغر شودافراد متناسب نسبت به کلمه اشتها واکنش خاصی ندارند چون هیچ وقت به آن فکر نمیکنند به دلیل فرمولهای صحیح ذهنی که دارند غذای خود را طبق آن میخورند وهیچ گاه واکنش پرخوری ندارند ولی افراد چاق گاهی کم وگاهی زیاد میخورند وهمیشه در حال کنترل اشتهایشان هستند اولین چیزی که باعث این کنترل کردن اشتها در افراد چاق میشود ترس از چاقتر شدن است وفرمول های اشتباه چاقی که در ذهن خود سالها انباشته کردنداشتها را در ذهن ما بوجود آوردند از طرق رسانه ها جامعه و اطرافیان و شرکت هایی که در زمینه لاغر شدن کار میکنند با تبلیغات روی نقطه ضعف افراد چاق که دلیل چاقی آنها را زیاد بودن اشتها ذکر میکنند ومیگویند به دلیل اشتهای زیاد شما چاقید باید از این دارو استفاده کنید تا اشتهاتون کم شود ولاغر شویددر صورتیکه اشتها بیرون از ما نیست اشتها واکنشی است که ما به برنامه ریزی که در ذهن داریم بستگی دارد وحتی گاهی این برنامه ریزی ذهنی همزمانی هایی را بوجود میاورد که ما بیشتر بخوریم اگر میخواهیم اشتها تغییر کند باید بپذیریم اشتها بیرون از ما نیست که بل دارو از بین برود بلکه باید منبع وفرمولها را بل آگاهی های درست ذهنی تغییر کند تا رفتار غذایی ما تغییر کند واولین نشانه آن این است که میل به خوردن در ما خود به خود کم میشود وبا ادامه آموزش وتکرار رفتار غذایی بدون دخالت ما تغییر میکند وزمانی متوجه میشویم که میل به خوردن خیلی در ما کمتر میشود واین پروسه به صورت اتوماتیک رخ میدهد وهیچ رژیم ومحدوییت و قرص و دمنوش نمیتواند بطور اتوماتیک رفتار غذایی ما را تغییر دهد الا تغییر فرمولهای ذهنی وآموزش ذهنی والسلام با تشکر از استاد ارجمندم
دوست عزيز و همراه , خيلى عااالى بيان كرديد و يادآورى خوبى براى من بود ,
موّفق باشيد🥰
ممنونم شادی جان عزیزم از اینکه نظرت را راجع به دیدگاه من اعلام میکنید سپاسگذارم دوست خوبم 😘😘😘😘😘
🥰♥️♥️
سلام استاد…. من از وقتی پا به دنیای سرزمین لاغری و متناسب شدن گزاشتم، کلی ذهنم باهام موقع خوردن حرف میزنه.قبلا هم ذهنم حرف میزد و فرمان میداد، اما من گوش شنوا نداشتم و صدای فرمان ذهنمو موقع خوردن نمیشنیدم. و عمل نمیکردم. حتی گاهی میشنیدم و اینقد این صدا برام واضح و بلند بود که سیر شدی، بسه دیگه، نخور، اما من بی توجه فقط به میل خوردنم به غذای مورد علاقم داشتم و به خوردنم ادامه میدادم.اما الان توجهم به فرمان ذهنم هس. هرجا که فرمان سیری صادر کنه، حتی اگه اون خوراکی، خوراکی مورد علاقم باشه، دست از خوردن میکشم و میزارم کنار تا هروقت دوباره میل داشتم بخورم. عجله هم در خوردن ندارم. کنترل اشتهام باعث شده خودم یا دیگران فکر کنیم اشتهام کم شده. بااینکه خودم توجهم به فرمان ذهنمه، اما تاالان عنوان کردم که من اشتهام خیلی کم شده. اما بااین فایل درک کردم که اشتهام کم نشده. فقط کنترل اشتهام زیاد شده که باعث شده من کمتر بخورم و تغییر در جسمم بوجود بیاد… راستی خدا حفظ کنه گل دخترتونو براتون… عمرتون بابرکت.. یاعلی
فایل “چگونه اشتهای خود را کنترل کنم ؟”:
اشتها چيست ؟🤔
اشتها به معنی میل به خوردن غذا و احساس گرسنگي است. اشتها هوس فرد برای خوردن غذا است. به نظر من همانند تمامی موارد ديگر که در این دوره به ان اشاره شده است ، اشتها در مغز ایجاد میشود و فرد را تشویق به خوردن غذا میکند.🙄
اشتها در فرد این باور را وجود میاورد که او گرسنه است ، حتی گاهی این فرد ممکن است گرسنه نباشد و این گرسنگي کاذب باشد. با استفاده از اگاهیهای بیشتر از فرمولها صحيح ذهن اشتها و تمایل ما برای بیشتر خوردن تغییر میکند. به مرور رفتار غذایی ما تغییر میکنم. وقتی منبع اگاهی ما تغییر میکند و ما اگاه میشویم ، رفتار غذایی ما تغییر میکند. 🙄
سلام استاد عزیز خسته نباشین ببخشین دوتا سوال برام پیش اومده اگه زحمت بکشین برام جواب بدین ممنون می شم آیا درسته در لاغری با ذهن برای کمتر شدن میل به غذا یا همون اشتها قبل غذا آب بخوزیم وغذا رو زیاد بجویم وآهسته بخوریم این دوتا کار باز تصویرسازی چاقی محسوب می شه ممنون
سلام دوست عزیز
من این کارها رو نکردم
با سلام و درود ، روز ۱۰۶ تکرار
سالهای زیادی را درگیر مشکل اشتها بودم و داروهای زیادی را برای کم کردن اشتها میخوردم همه دکترهای شیمیایی و گیاهی میگفتن معده ات بزرگه باید اشتهات کم بشه تا معده ات کوچیک بشه و اونوقت غذا کمتر میخوری و لاغر میشی ، در دوره لاغری با ذهن یاد گرفتم که اشتها و پرخوری اصلا ربطی به معده نداره بلکه یک فرمول مغزیه ، فرمان پرخوری بواسطه فرمولهای چاقی از مغز صادر میشه بعد جسم هم برای خوردن اقدام میکنه ، بیچاره جسم تقصیری نداره چون کارش فقط اطاعت کردن فرمان مغزه ، همسر و دخترم که آدمهای متناسبی هستن هیچ وقت نمیگن اشتهامون زیاده و اصلا به این موضوع و غذا فکر نمیکنن و میگن وقتی گرسنه شدیم غذا میخوریم در حدی که سیر بشیم ولی من ذهنم همیشه در گیر غذا و اشتهای خوردن بود و در حدی میخوردم که از فشار شکم معده درد میگرفتم بخصوص وقتی که غذا باب میلم بود در حد خفگی میخوردم که باعث دل بهم خوردگی و تهوع میشد و همه اینها را گردن اشتهای زیاد مینداختم و میگفتم اشتهام قابل کنترل نیست ، خدا را شکر در دوره لاغری بدون اینکه متوجه بشم اشتهام تغییر کرد و با گوش دادن فایلها و تمرین کردن کم کم تمایلم نسبت به غذا کمتر شد چون یاد گرفتم که به پیام سیری مغزم توجه کنم و ولع خوردنم از بین رفت و به اندازه خوردن را یاد گرفتم و فقط در مدت چند ماه اشتهای زیاد را که چند سال درگیرش بودم و هیچ دکتری نتونست درستش کنه از بین رفت و این معجزه دوره لاغریه ، حالا باور دارم که اشتها از درونه و هیچ ربطی به جسم نداره ، الان لاغر شدم و اصلا نمیتونم زیاد بخورم و فقط موقع گرسنگی در حد نیازم میخورم و به چیزی که سالها آروزشو داشتم رسیدم و ادامه میدم تا به اندام ایده الم برسم ، خدایا شکرت
به نام خدا سلام
اشتهادرواقع واکنش جسم نسبت به فرمانهای ذهن است .از وقتی با تحت آموزش ذهنی قرار گرفتم دیگه اشتها به معنی قبل ندارم واصلا ولع خوردن واشتهابرای اضافه خوری ندارم ووقتی که سیر هستم حتی حاضر نیستم یک تخمه بخورم .من بعد از ازدواج چاق شدم وقبل از آن رفتارهای من درمقابله با غذاها وخوراکیها کاملا عادی بود وولع خوردن نداشتم وزمان سیری اصلا نمیتونستم چیزی بخورم ولی بعد از ازدواج با باور اینکه چاق میشوم رفتارهای غذایی من هم تغییر کرد ومن چاق وچاقتر شدم وهرروز اشتهایم بیشتر شد ولی حالا با باور اینکه لاغر میشوم هرروز اشتها یا انتخابم کمتر میشود ومن مطمئنم که به تناسب ولاغری خواهم رسید چون دیگر نه اشتهای کاذب دارم نه ولع خوردن واضافه خوری ونه ترس از خوردن وایمان دارم که غذاخوردن من راچاق نمیکند واگر به اندازه نیاز بدنم غذابخورم وایمان داشته باشم به لاغر شدن بدنم به اصل خود که تناسب است وخداوند آن را به ما هدیه کرده برخواهد گشت .
با درود به استاد گرامی، بسیار مطلب حساس ومهمی را در ارتبط با اشتها عنوان کردید ، چون از زمانیکه به دوره لاغری با ذهن اشنا شدم وتمرینات را انجام می دادم وبطور کل تمام دلایل چاقی را روش کارکردم وسعی کردم از ذهنم پاک کنم ، احساس می کردم خود بخود تمایلی به خوردن زیاد ندارم چیز کیک یا همون کیک پنیری از کیکهای مورد علاقه من بود وقبلا حتی با یک برش از اون ولع من کم نمیشد وحتما باید دوتا برش از اون رو می خوردم واقعا الان چقدر عالی گفتید که با تغییر فرمولهای ذهنی چقدر قضیه فرق می کنه باورتون نمیشه دوروز بود چیز کیک خریده بودم تویخچال بود اصلا”یادم رفته بود بخورم ولی امروز وقتی چشم بهش افتاد دیگه اون ولع سابقو نداشتم وکمی ازش برداشتم وخوردم وازخودم پرسیدی مز خوای بازم بخوری؟ یه ندا از درونم گفت نه دیگه میلی ندارم ویا اینکه مثلا می خوام سبزی پلو با ماهی که یکی از غذاهای مورد علاقه منه بخورم می بینم سه چهار قاشق که می خورم باورتون نمیشه دلم انگار می خوادبترکه واز غذا دست می کشم وفقط ماهی را ترجیح میدم خالی بخورم وخیلی موارد دیگر ، دقیقا از وقتی که باورهای ذهنی من عوض شده وچون خیلی عاشق لاغری وتناسب اندام هستم سعی کردم حال واحساسم در حالت عالی باشه تا بتونم بافرکانس وانرژی خوبی که در ضمیر ناخوداگاهم نسبت به لاغری دارم اثر بیشتری در جسمم ایجاد بشه ومن این اثر را در واقع روز به روز مشاهده می کنم وباتوضیحات استاد عزیز قضییه کاملا” برام روشن شد که همه چیز تحت کنترل خودمونه اگر تنها باور وایمان داشته باشیم که می توانیم……..
سلام من قوربون این آیدا خانوم جیگر برم چقد دلبره ماشاالله فقط اخرش که یهو جیغ زد 😂خداحفظش کنه براتون🧿❤️
من از اول اصن موضوع اشتها واسم مطرح نبود هر وقت غذا زیاد میخوردم مامانم میگفت از اسید معدته اخه چند نفر تو فامیل اینجورین منم فک میکردم اسید معدس بد واقنم معدم میسوخت دلم میخواست بیشتر بخورم ولی الان مطمعنم من سالمم مثل همه انسان های دیگه به اندازه غذا میخورم و سوخت ساز بدنم خوبه و من هروز لاغر لاغر تر خواهم شد چون مسیرم درسته و انقد فایل هارو گوش میدم تا تصویر های ذهنیم قوی تر بشه و هدف خودم که لاغر شدن برسم خدایا شکرت ازین مسیر آگاهی بخش و خدایا من دوستانم رو در این مسیر همراهی کن 💕
سلام استاد
خاستم بیام بگم ک چقدر الان حال خوبی دارم
چون من باور داشتم قبلا شبیه اقوام پدرم هستم الان چندروزی هست ک اون ها خانه ما مهمان هستند الان من فقط روزی یک وعده اصلی و یک وعده صبخانه میخورم و به حدی ک سیر میشم اصلا دلم نمخاد ب غذا نگا کنم جالبه ک گاهی با دو سه قاشق سیر میشم و گاهیی با یگ بشقاب ولی سیر میشم هیچی ب اسم اشتها زیاد و کم….. خخخ اصلا بی مفهمومه و جالبه ک فامیل پورم ک منفک مکردم شبیه اونام و حتی خانواده خودم تاشب شبش هفت وعده میخورن و تعجب مکنن و اونا فک مکنن من رزیم گرفتم و لاغری مم بخاطر اینکه شبا شام نمخورم تاجایی ک دختر عمم بهم میگفت خوبه ک میتونی غذا ببینی نخوری همینجوری ک لاغر کردی دیگه ولش نکن ومن تو دلم بهش میخندیدم و هیچ حرفی برای توجیه نزدم اون تعجب کرده بود از لاغری من و مقاومت من دربرابر غذاهای رنگانگ و من فقط میگفتم میل ندارم اگه گشنم بشه میخورم اگه نشه نمخورم فرق نمیکنه شام با صلحانه یا نهار. و همشون بمن میگفتن ذخرش مریص میشب از بس نمیخوری اونا فک مکنن من جلوی خودمو میگرم ولی من ذهنم اگاه شده و این جمله رو وارد ذهنم نکردم تا باور بشه اتفاقا من ادم خیلی سالمم و سالم تر هم میشم و مییمونم چون من طبیعی بدنم طبق اصلیت بدنم برنامه ریزی بدنم دارم رفتار مکنم و تو ذهنم اینو مرور مکردم ک شما با اینچه سیر هستین ولی بازم میخورین این غیر طبیعیه و مریص کنندس خیلی خوشحالم ک دیگه شبیه دیگران نیستم و سالم سالممم. قبلا هزار جور دل درد معده درد میگرفتم و توشابه میخوردم تا غذام هزم بشه ولی الان اصلا یادم نبست اخرین بار کی نوشابه خوردم. خدارشکر ک تمایلم نسبت ب غذا تغییر کرده خدارشکر ک روند طبیعی بدنم رو طی مکنم خدارشکر ک ذهنم . پراز اگاهیی سالم و متناسب شدن هست خدارشکر. واقعا به صورت خودب خود همه چی حل شده همه جی درست شده اصلا دوست ندارم ببینم ک چیشد ک این شد. ولی هرچی شد خدارشکر ک انقد عالی شد.
چه قدر آگاهی هست تو این متن هایی که نوشته شده برای فایل واقعا اندازه یک ویدئو کامل یا حتی دوره اگاهی داره توشون و واقعا تاحالا جواب کلی از سوالاتمم از همین متن ها گرفتم….
تغییرات در دوره لاغری با ذهن خودبه خودی ایجاد میشن باتغییر فرمول های ذهنی …اول احساس عوض میشه بعد رفتار های غذایی و بعد جسم ما و همه این تغییرا ت بدون اینکه بدونم چطور و کی اتفاق میوفته ….که اشتها هم در این بین خود به خود تغییر میکنه و کم میشه ،
اشتها عامل بیرونی نیست و منشا اشتها هم ذهنی است
اشتها واکنش جسم به فرمول ها و انتظار ذهنی ماست !
در واقعا فرمان اشتها هم از ذهن صادر میشه پس باید فرمول ها و انتظار تغییر کنه !
و رفتار هم هماهنگ میشه باهاش
تنها راه تغییر منشا هم بودن در فضای لاغریه و هروز گام برداشتن و یادگیری لاغری است …..
همین اتفاق برای من افتاد و من هم با بودن در دوره و تغییر فرمول های ذهنی علایقم ، اشتهام ،میل و هر اسمی که افراد چاق برای قانع کردن خودشون میزارن رو تغییر دادم و رفتار غذاییم خیلی تغییر کرد و صحیح شد فقط با برنانه ریزی و نقشه صحیح ذهن !
نه با رنج و سختی
سلام به دوستان عزیز و استاد گرامی
قبلاً همش میگفتم باید یه جیزی باشه که اشتها رو کم کنه یکی از دوستام می گفت یک درختی هست که میگن برگش برای کم اشتهایی خوبه من همیشه تو فکرش بودم اگه از اون برگ گیرم بیاد خوبه
نمیدونم با این اشتهام چیکار کنم مدام دستم تو دهنمه هیج وقت معنی سیری رو نمیفهمیدم بعضی مواقع با وجود اینکه سیر هم بودم ولی باید با بقیه غذا میخوردم همش حالت درد شکم بهم دست میداد بعد از غذا حالت تهوع حالت خواب الودگی عذاب وجدان
خودمون و به حد مریضی میرسوندیم و نمیتونستیم کمتر بخوریم و همش میگفتم من نمی تونم اشتهام و کنترل کنم خوش به حال کسانی که اشتها ندارن یکی از دوستام در باشگاه میگفت من اکه صبحانه بخورم تا شب دیگه سیرم با خودم میگفتم خدایا در این افراد لاغری جه جیزی نهفته است که در ما وجود نداره میگفتم اینا شانس دارن شانس خودشونه متناسب و زیبا باشن و ما هم تقدیرمون اینه که چاق باشیم و زجر بکشیم و همیشه حالمون بد
نمیدونستم که اشتها درونیه و کاری به عوامل بیرونی نداره ای دل غافل
بازم خدا رو شکر که خدا ما رو هدایت کرد در این دوره ارزشمند و عالی
استاد ممنونم بابت این فایل زیباتون عالی بود مخصوصا در کنار ایدای گل
ماشاالله خدا حفظش کنه 🥰
به نام خدا
سلام
چقدر این فایل جالب بوداشتهایک فرمول ذهنیه من ازوقتی که تونستم فرمولهای ذهنم روتغییر بدم دیگه دیگه چیزی به نام اشتها هم درمن وجود نداره درطول شبانه روز خیلی کم یامیتونم بگم اکثر روزهااصلا برام پیش نمیاد چیزی هوس کنم بخورم همیشه زمانی که احساس گرسنگی به من دست میده ازخوردن سراغ میگیرم وکاملا فرمول اشتها ازذهنم پا شده ومن درمسیر تناسب اندام قدم برداشته ام
من امروز این فایل رو به صورت رندوم انتخاب کردم ودوباره گوش دادم
(اشتها )تمام چاقی من زیر سر همین کلمه هست که من اشتها دارم یعنی بارها گفتم و دوباره هم میگم اصلی ترین دلیل چاقی خودم رو همیشه نه ارثی نه ژنتیک نه هیچ مورد خاصی دونستم و اتفاقا خواهرم که لاعر بود و من چاق بودم همیشه علتش رو این دونستم که خواهرم اشتها نداره و من اشتها دارم و بارها به خودش هم گفتم که چقدر کم میخوری وچون اشتها نداری از این لاعر هستی
پس برای همین بارها گفتم اشتهام زیاده و این اواخر که اوضاع جسمی من خرابتر شده بود چون توجه ام به چاقی زیاد بود دو مورد دیگه رو هم دخیل دونستم اونم کم کاری تیرویید بود که سوخت و ساز بدنم رو کم کرده بود و دوم خوردن یه داروی دیگه بود که عوارضش چاقی بود به گفته ی دکتر ها ولی همیشه پیش خودم میکفتم یعنی این قرص چیکار میکنه که من چاق بشم و قبول داشتم اگه میخوام چاق بشم باید زیاد بخورم و اگه میخوام لاغر بشم باید کم بخورم و در غیر از این هیچ راه دیگه ای نیست حتی این اواخر از ورزش هم ایراد میگرفتم که هر چقدر ورزش کنم فایده برا لاغری نداره مگر در کنارش غذام رو کم کنم که بتونم نتیجه بگیرم و به همه میگفتم و قبول داشتم که رژیم بگیریم و کم بخوریم و در کنارش هم ورزش کنیم که لاغر بشیم و گرنه ورزش به تنهایی ما رو لاغر نمیکنه و همیشه به دنبال راهی بودم برای کم کردن اشتهام و همیشه ته ذهنم این حرفا مرور میشد که نه ایراد از قرصها هم نیست اشتهای من زیاده و کنترل کردنش سخته ً و دیگه در آخرین روزهای قبل از آشنایی با این دورهای ذهنی داشتم میرفتم به سمت خرید کردن دمنوش لاغری که به شدت در باشگاه ما رواج پیدا کرده بود و میگفتن بچها که وقتی بخوری اشتهات رو خیلی کم میکنه و تو دیگه همیشه سیری و غدا نمیخوری و من باز هم نمیتونستم قبول کنم که چطور یه دمنوش بتونه من رو سیر کنه و من غذا نخورم و یا اینکه تا کی بخورم اگه قطعش کنم دوباره اشتهام برمیگرده ؟و یا اینکه چه اسیبهایی به بدن من وارد میکنه چون محتویاات اونها رو من نمیدونم چی هستن و در کل خیلی علاقه مند بودم به خریدش ولی یه چیزی درونم میگفت نه اینم راهش نیست و خلاصه همیشه با اشتهام مشکل داشتم حتی زمانی که پیش متخصص تغذیه میرفتم گله میکردم که کی دیگه رژیمهای من تموم میشه و من ایده آل میشم که راحت بخورم (هر چند
نمیدونستم راحتی برام هیچ وقت نداره ) و دکتر هم میگفت مگر معده ی تو جمع نشده و تو اشتهات کمتر نشده ؟و منم با ناراحتی میگفتم نه دلم میخواد بخورم مثل بقیه بخورم در واقع حرص و ولع پیدا کرده بودم به غذاهای غیر رژیمی و دکتر هم با تعجب نگاه میکرد
خلاصه من همیشه به شوهرم و بقیه میگفتم من اشتهام زیاده و میخوام با مواد کم کالری اون رو کنترل کنم مثلا قبل از غدا یه کاسه سوپ یا خورشت خالی میخوردم یا سالاد میخوردم که ته دلم رو بگیره یا حتما سر ساعت قبل از نهار و شام میوه میخوردم که ناهار خیلی نخورم یا قبل از بیرون رفتن شام سبک میخوردم که اگه رفتم بیرون و خوردنی بود بتونم خودم رو کنترل کنم و نخورم و داخل مسافرت کلی میوه و چیزهای کم کالری تهییه میکردم دم دستم که هر وقت گرسنه شدم یکم بخورم و سراغ هله هوله نرم و خودم رو کنترل کنم و خلاصه همیشه فکر میکردم چاقها و لاعرها خیلی متفاوت هستن و در لاغرها چیزی به نام اشتها و جود نداره و من که کمی چاقترم در من چیزی به نام اشتها هست که من رو وادار به خوردن میکنه و دیگه نمیشه کاری کرد و هر کس یه طوری هست و پدیرفته بودم این قضیه رو که منم اینطورم اشتهای زیادی دارم
پس احساس میکردم که چیزی درون بدن من هست به نام اشتها که باعث میشه من غذا رو به زور وارد بدنم کنم
و اما اگاهی های که الان دارم از این دورها در رابطه با اشتها این هست که :
اشتها وجود خارجی نداره و
اصلا چیزی در بدن ما به نام اشتها وجود نداره نه غده ای نه اندامی نه هیچ عضوی به این نام نداریم و این خودمون هستیم که به زور عذا رو وارد دهان خودمون میکنیم البته با پذیرفتن این موضوع که اشتهام زیاده خودمون رو در معرض چاقی قرار میدیم و اشتها یه باور غلط و ریشه دار در آدم های چاق
و در واقع من به جای اینکه بگم اشتها دارم باید بگم حق انتخاب دارم که چه مقداری غذا از چه غذایی در چه زمانی بخورم و چقدر این جمله قدرتمند میکنه ما رو در مقابل عذاها و دیگه من هیچ ضعفی در مقابل غذاها ندارم و انگار دیگه اسیر و برده ی غذاها نیستم که هر چی بود باید بخورم و تسلیم باشم در مقابل عذاها نه کلی با کار کردن روی این جمله در مورد اشتها تونستم در این مسیر قویتر بشم و بهتر عمل کنم و خیلی کمک دهنده بوده برای من و لی هنوزم بعصی وقتها میخوام این کلمه رو به کار ببرم که فلانی لاعر چون اشتهایی نداره ولی سریع تا به زبون نیوردم تصحیحش میکنم که نه چیزی به نام اشتها وجود خارجی نداره و این باور و افکار ما هستن که ما رو چاق یا لاعر میکنن پس میفهمم چقدر این باور ریشه دار هست و چقدر باید کار کنم تا متوجه بشم چیزی به نام اشتها وجود خارجی نداره و الکی خودم رو گول نزنم با همین یه جمله که اشتها دارم و کلی عدا بخورم و حالم بد بشه نه من اشتها ندارم من حق انتخاب دارم من قدرتمندم من توانمندم
عالی بود دوست عزیز، و واقعا درک بالایی در حل و فصل موضوع دارید👏🏻👏🏻👏🏻
روز ۱۰۵ تکرار
سلام وقت بخیر
استاد روز ۱۰۵ در روز ۱۰۶ هم مجدد تکرار شده
کلمه اشتهارو زیاد شنیدم و بعدها برای خودم مسجل شد که منم پر اشتها هستم ،در ادامه راه هم مقصرو اشتهای زیادم میدونستم
بدلیل اینکه بیشتر زمان ها تو رژیم های سخت بودم و داشتن یک زندگی نرمال با رفتارهای غذایی طبیعی برام آرزو شده بود و از محدود بودن های طولانی خسته شده بودم ،به مرور تکرار اون رفتارها حجم معده من کوچیک شده بود ولی ولع من همچنان زیاد بود،یعنی وقتی تو رژیم فقط مجبور بودم مقدار مشخصی که همیشه کم بود بخورم و نوع و پخت غذا نادلخواه بود ،احساسی در من بوجود آورد که زمان هایی هم که سیر میشدم ولی ناراضی بودم و دلم میخواست تمام اون محدودیت هارو پاره کنم ،حس یه آدم نادانیو داشتم که همیشه باید یه نفر با ابزار تنبیه بالای سرش باشه ومراقبش باشه ،برای همین حتی زمان هاییکه حجم معده هم کوچیک شده بود ولی ولع من زیاد بود و دوست داشتم هر جوری که دلم خواست رفتار کنم
بودن تو این دوره و با تصحیح شدن افکار وتوجهات بسمت متناسب شدن،منو در مسیرهایی گذاشت که آروم آروم احساس کردم ولعی به هر خوراکی ندارم و این مهمترین تغییره بنظر من ،اینکه مطمئن باشی تو هم مثل آدم های عادی دنیا میتونی زندگی نرمالی داشته باشی ،بهت حس آرامش میده ،اینکه مطمئن بشی اگر نقشه ذهنیت ساخته بشه تو هم میتونی راحت و طبیعی زندگی کنی اشتهای کاذبه از روی عقده هات از بین میره،اینکه خوراکی ها همیشه در دسترس منهم هستن ومنهم حق استفاده از اونهارو دارم حس اطمینان میده که بی مهابا عمل نکنم ،در اصل حس کمبود در من از بین رفته
یادمه اون زمانها که میترسیدم شیرینی بخورم و اگرم میخوردم تا چند روز عذاب وجدان داشتم یا چند روز سختر ورزش میکردم ،یه روز عصر که از چاقتر شدن خودم خسته تر شده بودم برای اذیت کردن خودم ،رفتم شیرینی فروشی و ۲تا شیرینی مورد دلخواهمو خریدم و با یه ناراحتی و احساس قربانی بودن و بغز خوردم ومدام به خودم میگفتم حالا کههر کاری میکنم چاقتر میشی پس میخورم که دلم نسوزه ،ولی همراه اون خوردن یه عالمه ترس ولرز بود ،همزمان به خودم بد وبیراه هم میگفتم ،که انقدر تو بدبختی که حق نداری مثل آدم های عادی زندگی کنی و عزت نفسم بشدت پایین تر میرفت ،ولی در حال حاضر رفتارهام و احساساتم بسیار نرمال وعزت مندانه شده ،مثلا چند روز پیش دوستم عکس نون خامه ای برام فرستاد و گفت بریم بخریم ، بهش گفتم باشه حتما میریم میگیریم و لذتشو میبریم ولی هنوز نرفتیم شیرینی فروشی ،انگار احساس بی نیازی درونی دارم ،اگر پیش بیاد بخرم حتما میخورم یا جایی مهمونی باشه مصرف میکنم ولی ولعی که تو فکرش باشم و بسرعت برم بخرم ،نه ندارم واینها یعنی نقشه ذهنی منهم داره طبیعی میشه وخوشحالم
عالی بود استاد مخصوصا اینکه ایدا هم حضور داشت 😘❤
من واقعا تعجب میکنم کسی بگه من پنج ماه دارم از دوره استفاده میکنم و لاغر نشدم اصلا امکان نداره گوش کردن فایل و انجام تمرین یعنی لاغری و تناسب ولی متعهد شدن به گوش کردن روزانه فایلها سخته مخصوصا وقتی برای دفعه های دیگر بخوای تکرار کنی لطفا یک نفر کمکم کنه که دچار روزمرگی نشم و فایلها رو گوش کنم
سلام سادات عزیزم! امیدوارم حالت عالی باشه. من ویس شما رو تو کانال گوش داده بودم ولی نمیدونستم ویس شماست. ویس شما خیلی تاثیر گذار بود برای من. تو ویستون گفتین تا میتونید به خودتون محبت کنید واقعا همینطوره به نظرم منم تا زمانی که خودمونو دوست نداشته باشیم لاغر نمیشیم هیچ چاقترم میشیم.
در مورد چسبیدن به هدف هم نکته ای بگم چند روزه یه نیروی قوی در درونم بهم میگه تو به هدفت چسبیدی تو به لاغری چسبیدی رها کن جسمتو رها کن توجهتو از جسمت بردار واضح واشکارا بهم میگه لاغری رو رها کن. هر چه از زمان دوره می گذره آدم بیشتر به هدفش می چسبه چون اوایل زیاد از خودمون انتظار نداریم ولی وقتی ماههای شرکت در دوره میره بالا تر آدم استرس می گیره که چرا پنج ماه شد من لاغرنشدم سایزم کم نشد من که دارم کمتر میخورم یا فایلهامو گوش میکنم.
اره چسبیدن خیلی بده به هر چی بچسبی فرار میکنه به پول بچسبی پول نمیاد سراغت به عشقت بچسبی عشقت ازت دور میشه. چسبیدن یعنی احساس خلا احساس کمبود احساس نیاز
احساس وابستگی. من باید رها کنم لاغری روبه یاری خدا من خودم بلد نیستم رهایی رو من از خودم چیزی ندارم فقط از خدا میخوام کمکم کنه توجهم رو از جسمم بردارم وبه احساس خوبم بزارم به تغییر ذهنم.
من چند وقته خیلی احساس خوبی نسبت به اندامم دارم واحساس لاغری دارم ولی نمی دونم چرا مانتوم به اندازه ی احساسم آزاد تر نشده ولی تو آینه خیلی خودم را لاغرتر می بینم. وخودمو دوست دارم .
خدایا شکرت
نشان های دریافت شده
سلام الان فایل رو گوش دادم . در مورد اشتها .
بله دقیقا همینه در ذهن افراد لاغر اصلا چیزی به نام اشتها وجود نداره .
اشتها زاییده ی ذهن چاق هست .
به نظرم منبعش توجه ماست .
توجه ما به خوردن و نخوردن . به مواد غذایی . فکرمون همش حول همین دور میزنه . در حالیکه میتونیم خیلی راحت حواسمون رو به سایر مواردی که دوست داریم گرم کنیم اون وقت هی به این موارد فکر نمیکنیم .
رها کردن خیلی میده .
صلح با خود خوب جواب میده .
فراموش کردن خورد و خوراک خوب جواب میده
رها کردن دادن قدرت به مواد غذایی خوب جواب میده .
خلاصه اون احساس بده باید از بین بره .
احساسمون که خوب باشه لاغری مهمان جسم ما میشه . به همین راحتی .
نشان های دریافت شده
سلام . امروز روز دوازدهم از تعهد من با لاغریست .
امروز یه تغییر شگرف در من به وجود اومد . میبینم به جای اینکه من بخوام دنبال لاغری بدوم لاغری داره دنبال من میاد .
احساس میکنم لاغریست که میخواد با من تعهد ببنده نه من با لاغری .
امروز یه مطالبی به ذهنم وارد شد . یه قانونی هست میگن به هرچی بچسبی ازت فرار میکنه و برعکسش هم صادقه از هرچی فرار کنی بهت میچسبه .
ما تا حالا میخواستیم از چاقی فرار کنیم و اتفاقا میدیدیم او بیشتر به ما چسبید .
ضمیر ناخوداگاهمون عشق و علاقه به چاقی رو بیشتر در وجودش نگه داشت و جسم ما چربی سازی میکرد و ذخیره کردن چربی رو دوست داشت ؟ چرا ؟ چون ما ازش فرار میکردیم جسم ما بهش میچسبید یا اونا به جسم میچسبیدند .
یعنی جهت ما اینطور بود .
چربی ⬅ من ⬅ لاغری
یعنی من به دنبال لاغری و چاقی و چربی به دنبال من .
من ظاهرا از چاقی بدم می اومد و فرار میکردم و ظاهرا دنبال لاغری می دویدم و بهش میچسبیدم و او از من فرار میکرد .
این مسیر ذهنی من بود .
حالا میخوام تغییر مسیر بدم . شاید حرفایی که بخوام بگم یه مقدار مقاومت ایجاد کنه ولی وقتی یکم بیشتر فکر کنیم میبینیم نه اتفاقا کاملا درسته .
تغییر مسیر من : من آرزوم رو پشت سر میزارم و رهاش میکنم و دیگه بهش توجهی نمیکنم . ایمان دارم خدا منو به آرزوم میرسونه . کانون توجهم رو میبرم روی شرایط فعلیم . خودم رو همینگونه که هستم دوست خواهم داشت . مگه من عاشق چاقی نیستم ؟ مگه بدن من چربی سازی و ذخیره ی چربی رو دوست نداره . مگه نمیگیم ناخوداگاه ما چاقتر شدن رو دوست داره چرا بخوام باهاش بجنگم . من جسمم رو ضمیر ناخوداگاهم رو حتی مخالفتهای ذهن خوداگاهم رو چاقتر شدن جسمم رو و تمام شرایط نادلخواهی که تا حالا ازش فرار میکردم میپذیرم و جهتم رو به سمت چاقیم میکنم .
من یه فرد چاق هستم که از چاقتر شدنم لذت میبرم .
این باور در من هست و من تا حالا ازش فرار میکردم .
حالا میخوام بپذیرمش نه برای اینکه لاغر بشم نه . میپذیرمش برای اینکه میخوام خودم برم سمتش . برای اینکه با خودم صلح کنم . ناراحت میشم . با ناراحتیم هم صلح میکنم . ناراحتیم رو هم از خودم نمی رونم . من باور دارم خودی که تا الان در من داره زندگی میکنه چاقیه . من به چربیهای بدنم عشق میورزم . چربی خیلی مزایا داره . البته معایبم داره . بزرگترینش اینه که منو سنگین میکنه و توان حرکت رو ازم میگیره .
من چربی رو دوست دارم و به همون اندازه که احساس خوبی بهش دارم او به من فایده میرسونه و به همون اندازه که احساسم نسبت بهش بده یعنی دارم در مسیر نادلخواه حرکت میکنم .
من از چربیهای زاید خوشم نمیاد و ازشون فرار میکنم ولی اونا بهم چسبیدن . حالا ازشون فرار نمیکنم . خودم میرم سمتشون به خاطر بودنشون ازشون تشکر میکنم . خودم دوستشون داشتم و نگهشون داشتم . حالا چرا انقدر جسم من چربی رو دوست داره و دلش میخواد نگهش داره به خاطر اینه که با وجود چربیها احساس قدرت میکنه . احساس قوی بودن . احساس رهایی . احساس آزادی در خوردن .
من دیگه از چاقی خودم فرار نمیکنم به سمتش میرم . باهاش آشتی میکنم . من همین حالا هم خیلی دوست داشتنی هستم . چربیهای بدنم برای زیباتر شدن من اومدن . بدن من در چاقی به زیبایی بیشتری میرسه .
خندم میگیره چه فرمولهایی در ضمیر ناخوداگاه من هست . چاقی = زیبایی
این فرمول از زمان قاجار در ذهن ما مونده که از خانواده هامون به ما رسیده . 😅😅
خب هست دیگه . چیکارش کنم . من به لاغری به چشم یک تجربه نگاه میکنم . من دوست دارم که از لاغری لذت ببرم . دوست دارم که اندام زیبا داشته باشم . من این باورها رو هم دارم ولی اون باورها در من عمیقتره . چاقی در جسم من زورش بیشتر از لاغریه چرا ؟
چون باورم اینه چاقی محدودیت در خوردن نداره . من تا بینهایت میتونم بخورم و لذت ببرم و جسمم اونها رو ذخیره کنه . در حالیکه دقیقا بر عکسه چاقها از خوردن لذت نمیبرن . اتفاقا لاغرها از خوردن بیشتر لذت میبرن . اگه دیگران از اندام چاق من بدشون نمیومد من الان از چاقی بدم نمی اومد .
من از چاقی لذت نمیبرم .
من از چربیهای زاید لذت نمیبرم .
من از خوردن و خوابیدن زیاد لذت نمیبرم .
من خودم رو دوست دارم . جسمم رو دوست دارم . دوست دارم سبک باشم .
دوست دارم سریع از جام بلند بشم .
از اینکه دیگران کارهام رو انجام بدن لذت نمیبرم .
از تنبلی لذت نمیبرم .
ولی دیگه نمیخوام ازشون فرار کنم .
من باید به سمتشون برم . حلشون کنم . چربیها اگه زیاد شدن چون در ذهنم حل نشدن و من اونها رو در بیرون از خودم (ذهنم) مشاهده کردم یعنی در جسمم.
چربیها و چاقی جسمی یعنی در ذهن من این چاقی و این چربی حل نشده .
وقتی بهش عشق بدم عشق یعنی گرما . گرمای وجودم اونها رو حل میکنه و من دیگه در بیرون از خودم اونها رو شاهد نیستم .
من خودم رو نوازش میکنم .
من بدن چاقم رو نوازش میکنم . از خودم توی آیینه تعریف میکنم .
همینطوری که هستم خودم رو دوست دارم . من به چربیها میچسبم تا اونها ازم فرار کنند . اگه بهم بچسبن یعنی همچنان دارم ازشون فرار میکنم .
پس من ایست میکنم و تغییر مسیر میدم . لاغری باید دنبالم بدوه .
لاغری ⬅ من ⬅ چربی
دیگه نمیدونم واکنشهای جسمم از این تغییر مسیر چی میشه فقط سعی میکنم به بدنم همینگونه که هست عشق بورزم و از زندگی همین حالام لذت ببرم نه برای اینکه لاغر بشم . من لاغری رو پشت سر گذاشتم و همانند مادر موسی بچم رو در رود نیل انداختم خدایی که موسی رو به مادرش رسوند لاغری رو هم به من میرسونه .
من به وضعیت اکنونم رسیدگی میکنم و از همین حالام لذت میبرم .
این نوشته ی روز ۱۲ تعهد با لاغری بود تا ببینم فردا به کجای سایت هدایت میشم و چه مطالبی به ذهنم میرسه .
خدانگهدار .
سلام سادات عزیزم! امیدوارم حالت عالی باشه. من ویس شما رو تو کانال گوش داده بودم ولی نمیدونستم ویس شماست. ویس شما خیلی تاثیر گذار بود برای من. تو ویستون گفتین تا میتونید به خودتون محبت کنید واقعا همینطوره به نظرم منم تا زمانی که خودمونو دوست نداشته باشیم لاغر نمیشیم هیچ چاقترم میشیم.
در مورد چسبیدن به هدف هم نکته ای بگم چند روزه یه نیروی قوی در درونم بهم میگه تو به هدفت چسبیدی تو به لاغری چسبیدی رها کن جسمتو رها کن توجهتو از جسمت بردار واضح واشکارا بهم میگه لاغری رو رها کن. هر چه از زمان دوره می گذره آدم بیشتر به هدفش می چسبه چون اوایل زیاد از خودمون انتظار نداریم ولی وقتی ماههای شرکت در دوره میره بالا تر آدم استرس می گیره که چرا پنج ماه شد من لاغرنشدم سایزم کم نشد من که دارم کمتر میخورم یا فایلهامو گوش میکنم.
اره چسبیدن خیلی بده به هر چی بچسبی فرار میکنه به پول بچسبی پول نمیاد سراغت به عشقت بچسبی عشقت ازت دور میشه. چسبیدن یعنی احساس خلا احساس کمبود احساس نیاز
احساس وابستگی. من باید رها کنم لاغری روبه یاری خدا من خودم بلد نیستم رهایی رو من از خودم چیزی ندارم فقط از خدا میخوام کمکم کنه توجهم رو از جسمم بردارم وبه احساس خوبم بزارم به تغییر ذهنم.
من چند وقته خیلی احساس خوبی نسبت به اندامم دارم واحساس لاغری دارم ولی نمی دونم چرا مانتوم به اندازه ی احساسم آزاد تر نشده ولی تو آینه خیلی خودم را لاغرتر می بینم. وخودمو دوست دارم .
خدایا شکرت
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیزم . بله کاملا درست میگید . ممنون بابت ابراز لطفتون به بنده . فرمایشاتتون کاملا درسته.
امروز روز ۱۳ تعهدم بود .
چسبیدن به لاغری یعنی وابسته شدن به لاغرشدن و در نتیجه رنج کشیدن از نبودن خواسته و در مسیر ناخواسته حرکت کردن .
و فرار کردن از چاقی یعنی ترس از چاقی و باز هم در مسیر ناخواسته حرکت کردن .
هردوش احساس بد هست و توجه مارو میبره سمت نبودن آرزو .
آرزو دو وجه داره . یکی خود آرزو و دیگری نبودن آرزو .
ما خیلی اوقات با احساسات بدمون و باورهای مخربمون و توجه به خورد و خوراکمون با نبودن آرزو هم ارتعاش شدیم و نتیجه هم دقیقا همون شده برامون .
حتی ما خیلی جاها ناخوداگاه با چاقی هم فرکانس میشیم .
ما باید خود فعلیمون رو خیلی دوست داشته باشیم .
خیلی بیشتر از خیلی .
خیلی باید احساس لیاقت کنیم . اینا احساس خوبه و با خواسته هم فرکانس شدن . حالا هر خواسته ای .
ما لایق لاغر شدن هستیم .
ما لایق بهترینهاییم .
یعنی ببین باید اونقدر احساس لیاقت کنیم که لاغری خودش جذبمون بشه نه اینکه ما خودمون رو بکشیم و به زور بخوایم اون رو به دست بیاریم . تمام تلاش ما در ذهنه که باید کاری کنیم تا احساس لاغری کنیم و به اصطلاح با احساس لاغری هم ارتعاش بشیم .
تا زمانیکه خودمون رو به عنوان اشرف مخلوقات باور نکردیم
همچنان به لاغری چسبیدیم و او رو از خودمون قویتر میدونیم .
باور نکردیم که تمام کائنات گوش به فرمان ما هستند و باور نکردیم سر راه دستور ما(آرزوی ما) هیچ مانعی وجود نداره به جز باورهای اشتباه ما .
ما باید از لاغری قویتر بشیم .
چطور ؟ با باور کردن خودمون .
من خودم رو دوست دارم .
من از فکر و عمل و جسمم برتر هستم .
من لیاقت بهترینها رو دارم .
لاغر شدن باید خودبخود در من به وجود بیاد . بدون هیچ رنجی . با لذت تمام و این میسر نمیشه مگر زمانیکه من احساس وابستگی به خواسته ام رو رها کنم و در مسیر دریافت قرار بگیرم .
مسیر دریافت چیه ؟ احساس خوب .
احساس خوب ما وابسته به هیچ چیزی نیست .
ما اونقدر لایقیم که احساس خوب هم خودبخود در ما ایجاد میشه .
ما لایق بهترینها هستیم .
امروز روز سیزدهم تعهد من با لاغری بود .
امروز به احساس لیاقت رسیدم .
سیزده روزه حرکت کردم و تنها به الهاماتم توجه کردم .
از امروز میخوام با خدای وجودم تعهد ببندم یعنی بُعد روحانی وجودم . در بّعد الهی وجودم تمام نعمات الهی وجود داره . همه چیز هست . همه راهها هست و همه اش به ما چسبیده .
بزرگترین معجزه منم . آفرینش من توسط روحم بزرگترین معجزه است که خلقش کردم .
من روحی هستم که جسمم رو هر لحظه خلق کردم .
ما ارباب لاغری هستیم . 💪💪💪 به به عجب باوری بهم الهام شد . 😙
لاغر شدن حق مسلم ماست . 🤗🤗🤗
خدایا سپاسگزارم
سلام به استاد و دوستان عزیز
قبل از آشنایی با روش لاغری با ذهن، هر بار که پرخوری می کردم و از رفتار خودم رضایت نداشتم عامل آن رو زیاد بودن اشتها می دونستم به همین دلیل یه مدت به دمنوش های گیاهی رو آوردم تا بلکه بتونم اشتهام رو کنترل کنم و لاغر بشم. با خوردن این دمنوش ها یه کوچولو کاهش وزن داشتم اما با قطع کردن دمنوش، دوباره به وزن قبلی برمیگشتم.
اما از وقتی که با این دوره فوق العاده آشنا شدم متوجه شدم که هیچ عامل بیرونی وجود نداره، همه چیز درونی هست و تحت کنترل مغز ما هست چون مغز مرکز فرماندهی بدن ماست. من هم با این روش ابتدا فرمولهای اشتباه ذهنم رو شناسایی کردم و سپس فرمول های صحیح رو جایگزین اونا کردم، که نتیجه فوق العاده ای برام داشت میل به خوردنم کمتر شد، کاهش وزن خوبی داشتم، آرامشم خیلی بیشتر شد و ….
با خودم عهد کردم که هر روز این مسیر زیبا رو با اشتیاق ادامه بدم تا به هدفم برسم😊.
سلام استاد. من دارم تمرین میکنم اشتها یا خوردن رو به تعویق بندازم دیگه مثل قبل با اولین فشار اشتها یا گرسنگی سراغ غذا نمیرم. اینو مدیون شما
عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد مهربانم
استاد میشه گفت تمایل زیاد به غذا خوردن همان اشتهاست؟؟؟
سلام استاد عزیز و ممنون از فایل خیلی خوبتون با حضور دختر گلتون
مرسی که گفتید اشتها بیرونی نیست، من همیشه کلی دنبال قرص کاهش اشتها بودم با اینکه بعضی از دکترها بهم گفتن این قرص ها جز معتادت کردن چیزی نیست و ممکنه درونشون مواد اعتیادآور مثل شیشه باشه ولی من گوشم بدهکار نبود ، همه مدل قرص کاهش اشتها از داروخونه میخریدم و میخوردم و به جز حالت تهوع و … چیز خاصی برام نداشت البته وزنم دو سه کیلو کم میشد ولی همش موقت و گذرا، الان خیلی خوب متوجه شدم که همش درونمه و همه چیز از درونم باید شروع بشه ، هرروز فایل هاتونو گوش میدم و منتظر شکفت انگیز شدنم.ممنونم و خداروشکر که با شما آشنا شدم.
سلام استاد من که این فایل را دیدم فقط اشتها داشتم آیدا خوشگلو بخورم خدا براتون حفظش کنه الهی که چقدر شیرینه
استاد تمام این نشانه ها که اشتها ی من تیدیل به انتخاب شده در من جوانه زده وبخوبی حسش میکنم این بار دوم تکرار که به هفته نهم رسیدم بار اول که دوره را شروع کردم نه تنها کم نکرده بودم بلکه زیاد هم کرده بودم حدود ۳ کیلو که به شما پیام دادم گفتید فقط ادامه بده وتکرار کن راستش اول دلخور بودم ولی بعد از کلی فکر کردن با عقیده شما همسو شدم وتصمیم به تکرار دوره گرفتم این بار سعی کردم تمرینات را بیشتر درک کنم وبرای درک بهتر تمرینات و فایل ها را در دفتر جداگانه نوشتم وتکرار کردم از هفته چهارم تکرار دوم تعقیرات من شروع شد احساس بهتری داشتم حالم خوب بود پیاده روی را شروع کردم میل دوباره ورزش کردن در من تشدید شد وبه جای آن میل به خوردن غذا در من کمتر شده صبح ها پیاده روی در پارک و بعدش ورزش TRX و نوشتن تمیرینات هر روز حال مرا بهتر میکند قبلا خیلی اشتها به پرخوری داشتم ولی الان به زور ی پش دستی غذا میخورم البته وقتی کاملا گرسنه باشم بیشتر گرسنگی را حس نمیکنم احساس ضعف بهتره بگم دقیقا حس میکنم دستورات مغزی من برای غذا خوردن تعقیر کرده ولع که اصلا ندارم در صورتیکه قبلا تا گرسنه میشدم نمیتوانستم صبر کنم تا غذا آماده شه چنان دست وپام میلرزید که حالم بد میشد حتی برای چکاپ رفتم گفتم شاید قند خون ام رفته بالا که این مدل میشم ولی الان دیگه به هیچ وجه مدتی است که این حالت را ندارم ساعتها از وقت غذا هم بگذره ولع واشتها ندارم خیلی ریلکس میرم کمی غذا میخورم وبا احساس سیری دیت از غذا میکشم وبه تازگی دوستانی که مرا مدتی بود ندیده گفتند چقدر لاغر شدی خوب شدی و من تو دلم به خودم آفرین گفتم واز خودم که با پشتکار این دوره عالی را به استادی شما ادامه میدم تشکر کردم وخوشحال شدم که در ایستگاهی هستم که دبگران به من میگویند لاغر شدی واین نشون میده که من در مسیر درستی گام بر میدارم موفقیت شما را از خدای بزرگ خواهانم استاد
سلام استاد سلام دوستان
من دو بار فایل دیدم هر دو بار حواسم رفت به آیدا خانم کلا نفهمیدم استاد چی گفت اخرش متن و خوندم و وییس گوش دادم
خدا حفظش کنه
راستی استاد یک فایل اماده کنید و توضیح بدین با سه تا بچه چطور به این همه کار می تونید رسیدگی کنید
دوست عزیز خانم سهیلا عظیمی ویشته من هم دقیقا تجربه مثل شما رو داشتم دور اول که دوره رو انجام دادم افزایش وزن 6 کیلویی داشتم به استاد پیام دادم که من در زمینه های دیگه زندگی نتیجه ی خوب گرفتم ولی به جای لاغر شدن دارم چاق میشم و ایشون گفتن فقط ادامه بده و من چون به دوره ایشون ایمان داشتم به خاطر تغییر شرایط خودشون و دیگر دوستان ادامه دادم و الان در دور سوم هستم که به صورت باور نکردنی اشتها و ولعم کم شده و من هم هر روز پیاده روی میرم و واقعا لذت میبرم که دیگران میگن با ماسک و تو این گرما اخه چه طور میری پیاده روی
من واقعا از خدا سپاسگزارم که با این دوره اشنا شدم و اسارت چاقی خارج شدم
دوست عزیزم ممنونم از حمایت شما واقعا خوشحالم که تو این دوره شرکت کردم چون هم خوب لاغر نیشم وهم دوستان خوبی مثل شما دارم وهم استاد توانایی مثل رضا عطار روشن هدایتگر ملست خدا را هزار مرتبه بخاطر این نعمت ها سپاسگذارم
سلام استاد گرامی و بینظیر
امروز دقیقا ۶۳ روزه که به سایت تناسب فکری هدایت شدم
دنیا برام شکل دیگه ای شده هر روز صبح که بیدار میشم هدف مهمی رو دنبال می کنم و برای رسیدن به این هدف مهم که کاهش وزن ذهنی هست شور و شوق خوبی احساس می کنم و هر روز اطلاعات جدید و مفید و انگیزه بخش دریافت می کنم و این برام خیلی لذت بخشه
دفتری دارم که تمرینات توصیه شده ارو می نویسم خلاصه اشو در قسمت دیدگاه می نویسم
از وقتی که وارد سایت شدم علاوه بر اینکه ذره ذره افکار چاق کننده ارو کشف و کنار می ذارم یاد می گیرم که در مسیر لاغری با ذهن چطوری صحیح تر پیش برم
مهمترین سوالی که از ابتدای ورود به این دوره ذهنمو درگیر کرده بود این بود که بالاخره استاد قراره چه راه حلی برای مسیله خوردن نخوردن و کنترل اشتها به ما بده
چون تا حالا این دو یعنی تعیین مقدار خوراک برای لاغری و کنترل اشتها از مهمترین فاکتورهای لاغر شدن بوده
دنبال این بودم که بالاخره تکلیف ما در ایت موارد چیه
توی پی وی برای استاد مطرح کردم ایشون گفتن جوابش توی سایته مطالعه بفرمایید
ولی من هر چی بالا پایین می کردم مطلب خاص مربوط بع این دو رو پیدا نمی کردم
اما چند روز پیش به شکل اتفاقی وارد قسمت صفحه اصلی سایت شدم دیدم استاد برای هر دوی اینا فایل و متن گذاشته
به شکل غیر قابل وصفی خوشحال شدم
ولی تا به امشب موفق نشده بودم بدون مزاحمت اشخاص به فایلهای مربوطه گوش بدم یا متنشو بخونم
امروز بحث کنترل اشتهارو خوندم و فایل تصویری رو نگاه کردم واقعا عالی بود
داشتم فکر می کردم که تمرینشو چطوری و با چه جملاتی وارد دیدگاه کنم
رفتم سراغ دفترم قسمت نکته ها
دیدم از قول استاد نوشتم سیستم ذهنی بدن انسان طوریه که با هر چیز بخوایم بجنگیم و مبارزه کنیم اونو به دفاع از اونچیز معنا می کنه و اونمسیله با شدت بیشتری ادامه پیدا می کنه
وقتی خوب فکر می کنم می بینم همین اصل در مورد اشتها صادقه
اگر بخوایم به شکل مصنوعی اشتهارو کم کنیم انگار داریم فرمان اشتهای بیشتر از مغز دریافت می کنیم اینجوری فایده نداره
ما باید به شکل طبیعی و درونی به کم اشتهایی برسیم تا در مسیر لاغری پیشرفت کنیم
اینم که راه حلش استمرار در انجام تمارین ذهنی هستش
تا وقتی احساس اشتهای زیاد داریم در حقیقت میزان علاقه ی ما به چاق شدن محسوب میشه یعنی هنوز فرمولهای چاقی حاکمه و تغییر نکردن ….اما مصنوعی و اجباری و مراقبت خودآگاهانه هم راه حلش نیست
بهتره هر چقدر میل داریم با آرامش تمام میل کنیم خودمونو سرزنش نکنیم و با ترس ادامه ندیم
اشتها طبق آموزه ها ی بیشتر خودبخود کم میشه و ما ازش لذت خواهیم برد و هیچ رنجی هممتحمل نخواهیم شد
امیدوارم تمرینمو درست انجام داده باشم
البته اینجا یک سوال برام پیش آمده
وقتی به ابتدای کانال تلگرام آموزش ذهنی لاغری
مراجعه کردم و آماده نکته برداری شدم راجع به چگونگی آغاز غذا خوردن اشاره کرده که به منظور کنترل اشتها نوشته
قانون ۱۰ دقیقه ارو برای غذا خوردن رعایت کنید تا زودتر پالس سیری از مغزتون صادر بشه
اونم به این شکل که ۱۰ دقیقه قبل از وعده ی غذایی یک لقمه از هر چیزی که برای وعده غذایی آماده کردید میل کنید بعد از ۱۰ دقیقه برید مشغول صرف غذا بشید اینجوری زود سیر میشید
الان مندچار تناقض شدم بالاخره اشتهارو باید با یکاقداماتی تحت کنترل درآورد یا نیازی نیست چونخودش باید اتوماتیک بعد از تمرین روی ورودی های ذهن کم بشه ؟؟
ممنون از پاسخ جناب آقای استاد روشن
شهربانو ۵۲ ساله از تهران
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
سلام دوست عزیز
از اینکه همراه ما هستید خوشحالم
برای خوردن از هیچ قانونی پیروی نکنید
هر بار که قصد غذا خوردن دارید از هر غذایی که دوست دارید به اندازه ای که خودت از خوردنت راضی باشی بخور
قانون 10 دقیقه و 20 دقیقه و غیره نیاز نیست
سلام استاد جناب عطار روشن
چشم ممنون از پاسختون زحمت کشیدید خیلی متشکر
قانون ۱۰ دقیقه هم کنسل
چند تا فایل بعدیتونو که گوش دادم متوجه شدم
پاشنه آشیل افتادن به دور لاغری فقط ریختن ترسمون از غذا خوردنه
اینم با ادامه دادن به مسیر و انجام تمارین کم کم از ذهنمون خارج میشه
البته می دونم که حتما راه حلهای منطقی هم داره اینجا من از قدرت سوال مثبت استفاده می کنم و زحمتو کم می کنم
سوال
چگونه ترس از غذا خوردن رو کمرنگ و سپس به صفر برسانیم ؟
جواب به این سوال رمز موفقیته
فعلا خدانگهدارتون تا تمرین بعدی
۲۴ شهریور ۱۳۹۹ شهربانو باقری
سلام دوست عزیز من لز این دیدگاه شما هیلی درس گرفتن ..خیلی ذهنت در این مورد به اگاهی رسیده ..احسنت بر شما راهش همینه واین درسته تو احساساتتو خوب میکنی واز چاقی فرار نمیکنی ..واونو رها میکنی وبه دست هدا میسپاری ..اون راهشو بلده واز از طریق که ما ننیفهمیم به ارزو مون میرسیم ..فقط رهایی فقط تغییر باور فقط اخساس خوب ..قطعا منم درس کرفتم ..واینارو سرلوخه افکارم میکنم .سپاس سپاس سپاس
با سلام وقت بخیر استاد عزیزم
خیلی ممنون از فایلهای بسیار کاربردیتون
در همه جنبه های زندگی من استفاده میکنم و لذتش رو میبرم
استاد سوال دارم،
من از خوردن، حتی کم هم باشه راضی نیستم، دوست دارم تقریبا غذای کاملی بخورم، که بدون عذاب وجدان نمیتونم در کل نمیدونم غذای کافی؟ چقدر هست.
واااااای خداااا چقدر دیدن آیدا شیرین و لذت بخشه با اون لباس رنگی رنگی خوشگلش😍😍😍منکه دوبار این فایلو دیدم،لطفا بیشتر با آیدا فایل بزارید برامون 💕💕💕استاد من بعد از یکسال تو دوره بودن تازه دوروزه به ی حس رهایی رسیدم انگار ،اینم از اینجا شروع شد که یکی از دوستام هفته ی پیش شروع کرد رژیم گرفتن و چون من سابقه ی همه ی رژیمارو دارم و ناموفق بودم از من اطلاعات گرفت و منم کامل توضیح دادم واسش و چندروز پیش گفت با رژیمم خیلی اکی هستم و دارم لاغر میشم ی صدایی گفت اوه بیا همه دارن وزن کم میکنن و تو هنوز چاقی بماند که حسم بد شد وتنفرم از خودم زیاد شد و ولع اومد سراغم ی صدایی گفت بیا شروع کن گالری شماری الان دیگه تو اینقدر در زمینه کنترل ذهن خوب شدی که تمام زمینه های زندگیتو پوشش داد الا همون لاغری که از اولش فقط دنبال اون بودی صبح روز بعد تا اومدم ترازو آشپزخونه و برنامه کالری شمارو بیار وسط و به حساب کتاب کالری برسم دیدم دارم عصبی میشم ترازو رو گذاشتم تو جعبه برنامه رو هم بستم و اومدم تو پیچ اینستاگرام شما که این فایلو دیدم و بعدش به این درک رسیدم که بابا از روز اول تو فقط قرارشد فایل گوش بدی و تمرین کنی و فکر کنی وبقیه اشو رها کنی شد شد نشدم نشد چرا اینقدر چسبیدی به لاغری ،اصلا تو همینی خداروشکر سالمی وبدن کارآمدی داری همین شد که اصلا تصمیم گرفتم کمتر جلوی آیینه مکث کنم و دنبال ایرادبگردم ،هروقت خودمو درآیینه دیدم فقط ی نگاه گذرا کنم و بگم خوبه و رد شم،دیگه دو روزه اصلا فکر نمیکنم چطوری غذای کم کالری تر یا کم چربتر بپزم یا حتی ی وعده غذاییو حذف کنم دیروز بعد از مدتها هم صبحانه خوردم هم ناهار هم شام و میان وعده با اینکه بیشتر از قبل غذا خوردم سعی کردم حس وای زیاد خوردم یا ترکیدمو از مغزم دور کنم همش با خودم گفتم همین که احساس خفگی نمیکنی یعنی بدنت درحال جذب و دفع غذاست،خیلی آروم خوابیدم بعد از مدتها شاید دیروز من ی خواب راحت و طولانی کردم ،ی رهایی و بی نیازی خاصی پیداکردم همش با خودم میگم بسپار به خدا وبدنی که خونه ی خداست حالا جالبه من تا پارسال و قبل دوره همش میگفتم مگه خدا هم وجودداره ؟اگه هم وجودداره منو که یادش رفته ولی حالا همش به جیزهایی نگاه میکنم که تا پارسال آرزوشو داشتم ، الان استاد ی حس عجیبی دارم که نه استرس دارم نه اضطراب نه ناراحتم نه فشاری رومه نه از خوردن بیزارم نه از خوابیدن ،از خودم بدم نمیاد به زمین و زمان گیر نمیدم و عجله ندارم عین ی قایقی شدم که خودشو به دست امواج سپرده و مطمئنه به خشکی میرسه.راستش هم ی لذت بخشه هم عجیبه ،میدونم بعد از اینهمه وقت فایل گوش دادن و تمرین کردن باید به این مرحله میرسیدم حالا ی دوستی ی ماه بعد رسیده من یکسال بعد ولی مهم رسیدنست و مهم اینکه که در این راه تناسب من به قدرت شگفت انگیز فکرم باور پیدا کردم جوری که خودمم گاهی باورم نمیشه چطوری من این همه توانمندیمو از بالفعل به بالقوه تبدیل کردم و الانم دیگه داره نشانه های زیبایی ذهن متناسب در رفتارم پدیدارمیشه و حتما به زودی تناسبو تو بدنم هم میبینم و خوشحال تر میشم😊😊😊🌺🌺
چقدر با خوندن نظر ارزشمندتون حسم خوب شد، ممنونم🙏🏻