0

زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه نوزدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه سادات عزیز در بخش نظرات

سلام برهمه . امیدوارم همه ی شما عزیزان حال دلتون همواره خوب خوب خوب باشه .

یه وقتهایی لازمه آدم با خودش خلوت کنه و همه چیز رو رها کنه . رهایی خیلی حس شیرینیه . رها شدن از تمام چیزهایی که میخوایم و نمیخوایم.

پیوستن به اقیانوس بی کران الهی . پیوستن به تمام شادیهایی که در این اقیانوس هست . وحدت و یگانگی با خود خودخودمون . وحدت و یگانگی با همه ی انسانها .

استاد شما از همه ی ما بهتر این شیوه رو در پیش گرفتید و ما رو هم دعوت به این راه خوب میکنید . بله درخواست و خواسته و نوشتن و… اینها هم همه مراحلی از راهه . اما یکی از زیباییهای راه ما اینه که توی مراحل گیر نکنیم .

راه حل گذر از مراحل چیزیه که باعث میشه ما رها بشیم و بپیوندیم به اقیانوس مهر الهی . اقیانوس وحدت الهی . اقیانوس وحدت انسانها . این که بتونیم رها بشیم . سخت نگیریم . چون دنیا بر مدار راحتیه .

استاد چند روز پیش از خواب پریدم . یهو دیدم خودم دارم میگم دنیا بر مدار راحتیه . راحت بگیر . بعد به خودم اومدم انگار که داشتم خواب میدیدم و ادامه ی خوابم بود و بعد بیدار شده بودم .

یه وقتهایی پیش میاد تا چند دقیقه ی اول هنوز ذهن توی همون خواب هست . اتفاقا خوشحال شدم ‌ . حس کردم این از ناخودآگاهم بود . بله دنیا بر مدار راحتیه . چیزی که در تک تک عبارات شما میشه پیدا کرد. سخت نگیریم . همه چیز درست میشه . عجله نکنیم . بزاریم وقتش برسه . لذت ببریم ‌ . آرام باشیم . همه چیز عالی اتفاق میفته .

بله درسته بزاریم بیاد . به خدا همه چیز همین حالا در دست ماست . به اقیانوس وحدت بپیوندیم . همه دارن شادی میکنند . همه دستانشون در دست همه . درست مثل اینجا . با هم یکی هستیم . همه با هم دوستیم . همه با هم داریم صفا میکنیم . هر کس یه نکته ای میگه و باعث میشه دیگران هم بی اختیار دنبال راه حل باشند .

اینجا وحدت رو میشه دید . خب این خیلی عالیه چی از این بهتر که همه ی ما به نوعی داریم از وجود خودمون از خودخواهی هامون رها میشیم و همدیگه رو دعوت به آرامش میکنیم . هممون سعی میکنیم به همدیگه کمک کنیم تا همه شادتر باشیم و بیشتر لذت ببریم چی بهتر از این که میتونیم طعم آرزوهامون رو در وجود همدیگه پیدا کنیم و لذتش رو ببریم .

خداوند ما انسانها رو با هم خلق کرده تا بهمون بگه شما از هم دور نیستید شما همتون پیش هم هستید . چون همتون کنار من هستید پس بیاین شاد باشیم از این یگانگی . اینجا همه چیز هست . چه طعمی میخوای ؟ ببین هست . بچش . در اقیانوس یگانگی با خدا و انسانها میشه همه ی طعم ها رو چشید و لذت برد . ما تافته ی جدا بافته نیستیم .

خداوند همه ی مخلوقاتش رو دوست داره . ما توی دلمون یه وقتهایی از این جمع شیرین فاصله میگیریم و احساس میکنیم تنهاییم . نه ما تنها نیستیم همون وقتی که با خودمون خلوت کردیم در کنار تمام انسانها داریم زندگی میکنیم . همه ی انسانها رو دوست داریم .

همه ی طعمهایی که میخوایم هست . زندگی خیلی شیرینه . فقط باید راه رها شدن رو یاد بگیریم . وقتی راهش رو پیدا کردیم میبینیم چقدر شیرینه این پرواز . چقدر شیرینه این آزادی . چقدر شیرینه این دنیا . چقدر همه چیز عالیه و چقدر همه چیز لذت بخشه . خدایا شکرت که منو با این راه زیبا آشنا کردی . استاد گرامی ممنون که راه زندگی رو به همه ی ما آموختید .

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.47 از 45 رای

https://tanasobefekri.net/?p=14105
59 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار ط.ه
      1403/05/28 01:32
      مدت عضویت: 313 روز
      امتیاز کاربر: 1825 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 210 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      با سلام خدمت استاد عزیزم 

      من قبلا فکر میکردم نباید زیاد از خداوند آرزو بخواهیم همیشه می‌شنیدم  میگفتن همین رو که داری راضی باش دیگه زیاد نخواه منم میگفتم خدایا شکرت همین را دارم بسه واقعا بعضی زندگی ها رو میدیدم که چیزی رو که من میخواستم داشتن و خوشبخت هم نبودن با خودم میگفتم کاش منم نخوام همینا بسه و یا فکر میکردم خدا به اندازه لیاقت هرکس بهش داده دیگه بیشتر از این زور الکیه ولی الان با این دوره ها فهمیدم خدا به احساس من توجه میکنه و از الانی که هستم راضی باشم و از خداوند هم بیشتر بخوام 

      ممنون از شما استاد از وقتی تو این دوره اومدم اینقدر با خدا راحت شدم اینقدر راحت شدم که احساس میکنم یه بار سنگینی از روی دوشم برداشته شده اینقدر راحت نماز میخونم  راحت با خدا حرف میزنم خواسته هام رو بهش میگم 

      امروز میخواستم مرخصی بگیرم از قبلش رئیس  مرکزمون گفته بود نباید بره مرخصی و منم تا امروز هیچی نگفتم فقط سپردم به خدا امروز رفتم پیشش و گفت برو خیلی راحت بدون هیچ مشکلی اینقدر خدارو شکر کردم گفتم تا تو هستی هیچ مشکلی ندارم 

      خدایا شکرت  که من رو به این مسیر آوردی  خدایا من رو به دوره خدا هرگز دیر نمی‌کند ببر 🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب ندرلو
      1403/04/09 16:52
      مدت عضویت: 536 روز
      امتیاز کاربر: 6985 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 843 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      سلام بر استاد نازنینم ودوستان عزیزم 

      خیلی خوشحالم که یه روز به صدای قلبم گوش کردم و این دوره رو شروع کردم هر چقدر بگم بی نظیر کم گفتم 

      امروز به دلم افتاد فایل ۱۹و ۲۰ رو پشت هم گوش کنم و بعد بیام کامنتم رو بزارم

      وچقدر خوب شد و باعث شد با اینکه این فایل رو قبلا چند بار گوش کرده بودم بهتر درک کنم 

      وقتی تازه با قوانین آشنا شدم هدایت شدم به یه دوره ثروت 

      اون موقع پولی نداشتم و طلایی که داشتم رو فروختم و دوره رو خریدم 

      خوب با کلی باور محدود شروع کردم

      تمرینات اون دوره اینطوریبود که باید یه سری جملات که اونم مدرس دوره میگفت باید به زمان حال باشه رو در فلان تعداد  فلان روز فلان ساعت ها بنویسید حتی تایید  می‌گردند که با خودکار قرمز بنویسید و بارها قسم میخوردن که فقط اونه که این آگاهی ها رو بهمون میده و این تمرین قیامت به پا میکنه 

      من شروع کردم به انجام تمرین که ۴۰ روز می‌کشید 

      و الان میفهمم اون موقع تمام فکر و ذکرم درگیر این بود که تمرین رو اونحوریکه مدرس گفته انحام بدم 

      و خیلی تاکید داشت اگر یه روز یادت رفت و یا یه تعدا پد بیشتر یا کمتر نوشتی باید از اول شروع کنی

      و میگفت در اون عدد رمز ورازی هست که پنهان 

      خلاصه که من ۳ بار این ۴۰ روز رو انجام دادم ولی خبری نبود 

      در کنارش تمرین های دیگه ای هم انجام می‌دادم 

      و خیلی متعهد بودم 

      و در نهایت میگفتم بابا من که متعهد هم هستم ادامه هم میدم پس چرا نمیشه 

      من به یه نکته ی مهم و اساسی توجه نمیکردم و اونم احساسم بود

      من می‌نوشتم ولی احساسم بد بود 

      همش میگفتم مگه میشه با نوشتن آخه 

      عمرا حواب بگیرم 

      اینا چرت و پرت 

      ولی چون طلا خودم رو فروخته بودم میگفتم حداقل انجام بدم شاید نتیجه داد

      و اون مدرس میگفت ۵ بار فایل رو گوش بدید 

      فکر میکردم ۵ بار‌گوش بدم یه اتفاقی میافته 

      و اینو برای این نوشتم که دیدم در تمرینات این دوره هم نوشته شده بود ۵ بار دیدن فایل 

      ولی خدا رو شکر طبق تجربه ای که داشتم و درکم که از قانون بهتر شده بود متوجه شدم نباید درگیر این عدد بشم 

      چون ۵بار فایل گوشکردن نیست که منو به نتیجه میرسونه 

      درک بهتر من 

      شاید یکی با ۱۰ بار فایل گوش دادن نتونه نتیجه ای بگیره ولی یکی با یه بار گوش  دادن نتیجه ی خوبی بگیره 

      من تمرین سپاسگزاری رو انجام می‌دادم ولی وقتی استاد توصیح سپاسگزاری رو اونقدر ساده  دادن تازه فهمیدم اون تمرینات رو چقدر الکی انجام می‌دادم 

      انجام می‌دادم اون تمرینات رو چون شنیده بودم سپاسگزار باشی خدا بهت بیشتر میده 

      یه جورایی گرو کشی بود انگار 

      ولی سپاسگزاری واقعی یعنی تو راصی از شرایطت 

      و بیشتر میخای 

      من برای شرایط الان سپاسگزاری میکردم ولی راصی نبودم در دلم 

      فقط به زبان میگفتم و اصلا هم انتطار بیشتر از خدا نداشتم 

      وقتی این فایل رو امروز گوش کردم قلبم باز شد 

      تو خیلی از تمرینات میگفتن جوری بخواه که انگار همین الان داریش و انجام این تمرین برای من سخت بود 

      ولی وقتی فهمیدم تو از شرایط الانت راصی باش و بهترشو بخواه با باقیش کاری نداشته باش 

      طبق تمریناتی که تو این دوره بی نظیر یاد گرفتم 

      اگر نمیتونم برای شرایط الان سپاسگزار باشم 

      بیام با خودم بگم چی الان نباشه اذیت میشم 

      و همین یه جمله جوریحس رصایت دردرونمم ایجاد میکنه که سپاسگراری هم کلامی میشه هم دلی 

      وقتی به حساب بانکی ام فکرمیکنم حسم بد میشه 

      ولی وقتی به نت و گوشی که الان تو دستمه و دارم باهاش این آگاهی های بینطیررو دریافت میکنم فکر میکنم حسم عالی 

      یه حس رصایت دارم پس پیام و توجه  ام رو میزارم رو این موضوع 

      و یه نکته ی دیگه که از این فایل یاد گرفتم 

      این بود که من سالها پیش که اصلا از قانون سردر نمیاوردم 

      تو آرزوم بود خونه بخرم و بچه دار بشم 

      برای هیچ  گدوم از این خواسته  ها تمرینی انجام ندادم 

      فقطوقتی بهشون فکر میکردم میگفتم چقدر خوب میشه اینو داشته باشم 

      ساعت ها با فکرشون احساسم خوب بود و ایمان داشتم این برای خدا کاری نداره 

      و ناخودآگاه داشتم از قانون استفاده میکردم و هماهنگ بودم 

      شب ها تجسم میگردم خونه مستقل رو 

      بازی با بچه هام رو 

      و همیشه دوست داشتم یه پسر داشته باشم و فرزند دومم دختر باشه 

      و اینو تو تجسم هام بارها دیدم 

      و همین اتفاق شکر خدا افتاد 

      من به این خواسته ها نچسبیده بودم 

      رها بودم از حس نرسیدن 

      باور هم نمیکردم که میشه ها

      ولی با تجسمشون زندگی میکردم 

      یه جورایی رها بودم از نتیجه 

      و وقتی یه نگاه گدرا کردم به خواسته هام دیدم به خیلی هاشون که رسیدم رها بودم ازشون 

      نه اینکه بهشون فکر‌نکنم فکر میکردم ولی همه چی زندگی رو بهشون گره نمیزدم 

      ولی یه خواسته ای داشتم که قبل اشنایی با قانون و بعد اون بازم به تحقق نپیوست 

      و اونم داشتن درآمد مستقل برای خودم بود 

      آنقدر چسبیده بودم به این خواسته و تمرینات و دوره های متعدد شرکت کرده بودم  که حد نداشت 

      ولی اتفاق نمی‌افته که نمی‌افته 

      و فکر میکردم اگر من به درآمد مستقل برسم زندگیم بهشت میشه 

      ولی  فهمیدم که اینطور نیست 

      من باید همین الان حالمو خوب کنم 

      و حس خوبم رو گره نزنم به خواسته ای 

      این خواسته من در جهان ثبت شده 

      وقتی رها بشم راه ها بهم گفته میشه وتصمیم گرفتم بعد این تو بیشتز جنبه های زندگی ام ببینم به چه چیزیبیشتر در طول روز توجه دارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/12/28 07:44
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 992 کلمه

      سلام. بر خدایی مهربان

      سلام براستاد عطار. روشن وه دوستان. هم ‌مسیر 

      من یادگرفتم‌که اگه توجه توهربخش باشه  بی شک اون بداز مدتی اون به من میرسه  انکار که خودم نگاه گرم هواسم دادم درنتیجه همون بخ من داده میشه حالا ت بخش لاغری چاقی وطریقه لاغری شدن رو دنباش بود ولی کل توحه توبخش چاقی طی می‌شد

       در نتیجه دریافتی من هم چاقی بود نه لاغری وخودم هی میگفتم من دارم دنبال لاطعری هستن رژیم میگرم جرا همش داره چاقی به من میرسه تاره اون بزرگ بزرکتر 

      به جای لاغری 

      تو بخش روابط هم من دنبال رابطه خود  بودم اخبار مشکل دار رو دنبال میکردم  نگاه و تو بخش مشکلات دیگران بود پس اون به من می‌رسید  وفتی توبخش خداشناسی کلی باوره مشکل دار داشتم کلی افکارایراد داست طبق اونورفتا میکردم مس درنتیجه توبخش خدا شناسی هم دچاراون دلسردی که خداوند رو بنده خوب نمی بینه پس امتژار دریافت هم‌نداشتم پس هرچی توجه توبحش خوب ومثبت وحس خوب باشه بی شک روی خودمون کاره کنیم حتما به من‌میرسه 

      تو هر اخبار  کلی مشکل بود و تازه من‌اون  انتشار هم میدادم  به حای نگاه نکردم تازه اون اخبار اشتباه روبا گفتم هم اون بازم  تکرار کرده  مرور میشه  با گفتن  به دیگران اون تکرار میکنم و به جهان هستی میکیم‌ که من این موضوع رو دوست دارم از این نوع به من هم بده 

      وفتی من‌خواستم‌وپول هست ثروت ودارای باشه ولی هی بارها بگم.که‌کمبود هست نعمت فراوانی نیست پول نیست مردم‌ندارند پول دست همه نیست پس این توجه به بخش منفی هست پس من اگه پول هست وای ولی تفکر توبخش منفی طی میشه ودریافت من همون‌ نبودها وکمبود پول وداره و مشتری دیگه‌نیست چون من هی میکم مشتری نیست پس انتظار تواین بخش میره به سمت نبودن کم‌ بودن همون هم دریافت میشه مهم گفتن هست فکرکرن هست شاید توی زمان کم‌ توجه بره به سمت خوبش که هست ولی بازم همون زمان آنقدر افکار منفی قویتر شده که اون توجه کم جواب گو نیست 

      حتی من‌میبینم‌دومغازه کنر هم هستن همیشه وفتی ما ازحلوی آنها رعد میشیم اولین کلمه همسرم نگاه کرن به این دومغازه وکم بودن مشتری تویی مغازه وپر بودن مشتری درمطعازه  پلهوی هست آنقدر این صحبت تو ذهن همسر م تکرار میشه بین این مغازه چندتا مشتری داره بعضی زمان اصلا مشتری نداره  ولی اون بغلی همیشه پرا ز جمعیت هست مردم شناس دارانن صحبت همسرم هست برای اون مغاز ه پر  ولی من هرباره که از جلوی این دوتا معازه رعد میشم به مغازه شلوغ میگم‌ آفرین که این باوره فروانی  رو صاحب این مغازه داره 

       هر زمان مغازه‌اش پر از مشتری هست حتی به شکلی که ماشینهای حلوی مغازه اون باعث ترافیک میشن و این‌ نشان از اون نگاه اون  مغازه دار هست هیج زمانی نشد ازجلوی این مغازه رعد باشیم از جمعیت پر نباشه حدود۹ سالی هست این مغازه توی محله ما باز شده وتو این ۹ سال چندین مغازه دیگه کنارش به همون گوشت فروشی مشغول شدن ولی به فاصله زمان کم بستن رفتن

       ولی این مغازه هنوز  پر از نعمت فراوانی فروش هست حتی باره مشترهای بیرون مغازه هم تو صف بودن  من خیلی دوست داشتم که صاحب این مغازه روبینم ازش پرسش کنم که علت این پرفروشی جی هست ولی با این مسیر وآموزش که دیدم دیگه نیاز به این‌ پرسش  وجواب نیست اون‌ افکارووباروه بودن نعمت رو داشته کل توجه اون فرد تو برکت فراونی موج میزنه که اون توجه بهش به این شکل برکشت کرده 

      چون‌ من خودم کل توجه خودم‌ سابق بر این تو بخش چاقی موج می زده همون هم به من برکشت می‌کرد حالا تو هر مکان که قرا میگریم‌ 

      اولین  تمرین  نگاه کردن  به افراد متناسب هست چون توجه به این بخش رفته افرادی رو میبینم‌ که هم سن من هستن کاملا سالم‌ هستن راحت حرکت دارن  متناسب هستن  ومن بانگاه به ابن‌ افراد اول بهش تبرک میگم‌ که متناسب هستن براشون ارزویی  سلامتی دارم‌ وهی میگم‌ من درآینده به این شکل خواهم بود هم‌ متناسب میشم وهم سلامتی کامل رو دریافت میکنم ولی فبلا کل توجه تو بخش چاقی بود مشکل و نبود سلامتی بود  همون هم جلوی روم سبز می‌شد امکان نداشت که من بیرون باشم ووچندین فردی که ازچاقی زیاد در فشار وناراحتی  حرکت سخت بودن‌   به تعداد زیاد این برای من تکرار می‌شد 

       همین زمان بعضی  وقت هم‌ هست اون توتعداد کم‌  من فوری چشم از روی موضوع برداشته توجه به یی بخش دیگه میدم من دریافت افکارما وتوجه ما هست که اون دریافتی ما رو شکل میده من‌ تویی فایل ازشما تو بخش خدا هرکز دیر نمیکند گوش دادم 

      شما گفتید هرکسی تو هر وضعیت که هست حق اون فرد هست بی کم‌ کاست چون‌کل توجه اون فرد رفته تو اون بخش من دارم‌متوجه میشم توجه ودریافت توکفه یی ترازو هستن اگه میزان باشن نشون از دقت اون فرد به اون موضوع هست حتی زمانی کفه روبرو  دراثر دقت بیشتر پر شده و سنگین اون  رو میشه  دید مثل همون مغازه محله ما اون فرد چقدر در بودن نعمت وفراوانی نگاهش پر بار هست که کفه تزاری اون فرد ازفراونی پربودن فروش درآمد بودن نعمت پراست که به دیگران که فهم این موضوع رو داران نشون میده

       ولی بازم افردای مثل خودم من سابق وهمسرم همین  زمان بازم از همون نبود کمک بودن نداشتن هنوز داره صحبت میکنه ولی نگاه من‌ تغییر عمیقی رو این بخش پیدا کرده  ومن امیدا دارم این نگاه به همسرم هم داده بشه انشالله  جون فبلا این نگاه وتوجه رو توبخش مثبت داشت من‌ شاهد  بودم که جقدر با این زمان فرق داره  

      تو این زمانی که وارد سایت شدم همون نگاه ولی با کلی تعییر ودریافت خوب که میشه تو زمانی باشی که همه از نبود صحبت فریاد داران ولی برای افرادی  بر خلاف دیکران باشه پر  بدون فراوانی  توهربخش طعم توجه وطعم نگاه با چی مخلوط شده باشه اون طعم بی شک  وارد زندگی من میشه حالا تو بخش خدا وادر بشم اون با عطر طعم خدا مخلوط شده وشکوه جلوه اون بی حد میشه وازبو کردن ولمس کردن  این بخش حس شادی دورن دروجود اون فرد خیلی باشکوه‌تر هست 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/07/29 14:41
      مدت عضویت: 471 روز
      امتیاز کاربر: 8755 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 461 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان 

      سلام 

      من هم سال‌های قبل که با قانون جذب آشنا شده بودم خیلی سعی می‌کردم که جملاتم به زمان حال باشه و اگر جملاتی که به زبانم می امد از حالت حال بودن خارج بود، می‌گفتم که این خواسته رد شد و نمی‌تونم بهش برسم جملات رو همش جمع می‌بستم و حتماً باید کتابی می‌نوشتم تا باور کنم به خواسته‌ام خواهم رسید این کار خیلی اشتباه بوده و به همین دلیل هم به خواسته هام نرسیدم چون خدا رو مانند پادشاهی می‌دیدم که بااحترام و تعظیم باید باهاش حرف بزنم در غیر این صورت دچار خشم خدا می‌شم حساسیت بیش از حد باعث شده بود تا به خواسته‌هام احساس خوبی نداشته باشم

       هدف از نوشتن خواسته‌ها یعنی آگاهانه بدانیم چه خواسته‌هایی داریم و چند دقیقه ذهن و جسم خود را بر روی خواسته‌مان تمرکز دهیم و دیگه مدل نوشتن جمله‌ها مهم نیست بلکه نوشتن جزئیات خواسته مهم است به همین دلیل زمان که برای نوشتن میگذرونیم مهمه، بخش دوم رسیدن به خواسته‌ها که خیلی مهم تر است و در طول روز به چیزهایی توجه کنیم که به نشدن‌ها فکر نکنیم و ترس در وجودمون ایجاد نکنیم. در واقع افکار منفی خودمون رو کنترل کنیم نیازی نیست برای رسیدن به خواسته‌ها کاری انجام دهیم

       اگر در ذهنمون این فکر باشه این خواسته را داشته باشم چقدر خوب میشه یعنی هر روز داریم به خواسته خود نزدیکتر میشیم

       من مدتی هست که اصلا اخبار رو در تلویزیون و اینترنت دنبال نمیکنم حیس میکنم زندگی چقدر خوبه و آدم ها چقدر باهم مهربونن و دیگه اصلا دوست ندارم این حس رو از دست بدم و نمی‌خوام به نظرات دیگران در مورد خودم اهمیت بدم من دوست دارم همونطور که می‌خوام زندگی کنم 

      رسیدن به هر خواسته‌ای نمی‌تونه با توجه کردن به نشدن‌ها همراه باشه مثلاً اگر درآمد بیشتر می‌خوایم یا یک کسب و کار خوب می‌خوایم و همزمان به اوضاع اقتصادی بد توجه می‌کنیم به اینکه ممکنه در اون کسب و کار رقابت زیاده باشه و من نمی‌تونم با اون‌ها رقابت کنم پس چطور می‌خوام به خواستم برسم؟

       ما برای رسیدن به خواسته‌ها از دو تا ریل استفاده می‌کنیم یکی آگاهانه و از طریق نوشتن هست و دیگری ناآگاهانه با توجه نکردن به کارهایی که نباید انجام دهیم، تفکراتی که نباید داشته باشیم 

      حربه‌های شیطان زیاد هست و فکر نکنیم که با چند روز، کنترل افکار امکان‌پذیر خواهد بود بلکه باید همیشه هوشیار باشیم که گول شیطان رو نخوریم 

      سپاسگزاری واقعی دو معنا دارد رضایت داشتن از شرایط حال و داشتن خواسته بیشتر و انتظار از خدا مادرم همیشه میگه که خدا دوست داره خواسته‌های بزرگتر و بیشتری داشته باشیم و همیشه به ما گوشزد می‌کنه که هر خواسته‌ای دارید بهترین اون رو بخواید مثلاً ماشین میخواید بهترین مدلی که دوست دارید بخواید، خانه‌ای که می‌خواین خانه‌ای باشه که بهترین باشه، این یعنی ایمان واقعی به خدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/07/01 19:58
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 721 کلمه

      سلام بر خدایی ک این فایل رو برای خوب شدن حالم اماده کرده وابن زمان شرایطی هستم‌که دوست به وجود امده حال ازخوب به خوبتر شدن ماندن تواحساس خوب خودم  رو دراوج نگه دارم‌که امروز به من رسید تشکر وسپاس 

      سلام براستاد وهمه دوستان 

      امروز برای اولین باری که دکمه خوب شدن حالم رو زدم‌واین فایل برای من امد وفتی خوب فایل  رو نگاه کردم‌ متوجه شدم که من  حدود۸ روز  هست که اصلا نمایشکر متزل  روخاموش  نگه داشتم اصلا اون روشن نکردم حالم خوب شده وبا این فایل متوجه شدم ‌که من ‌وردی  خودم رو کنترال  کردم  و خداوند هم برای  بهتر شدن حالم ابن مسیر حدید که شاید خپچند روزی بود که میدیدم‌ولی اصلا بهش هبچ توجه نداشتم   انگار اصلا برای من نیست امروزبرای من شد 

      سپاس گزاری  واقعی وفتی هست که به  معنایی رضایت از شریطم هست ودرخواست بیشتری ازخداوند هست 

      خداوند  به کلام من کاری نداره به قبلم کار داره  تفاوت کلام‌ولی فبلم منتظر از کسی دیگه باشه اون زمان حواب نخواد داد 

      سپاگزاری دو تا معنی  ۲ داره 

      ۱رضایت ازشریط 

      ۲ درخواست بیشتر ازخداوند هست 

      راضی بودن ازشرایطم هست من‌اگه راضی هستم‌همسرم هم‌رفتارش عوض میشه چون این بخش رودوست دارم‌تغییر داشته باشه پس من چون دارم‌به این شکل فکرمیکنم امروز این فابل رو به من رسید چون ‌باورهام‌ رو دارم‌تواین بخش عوض میکنم‌پس  راهکارش  هم دارم‌ کم کم به من میرسه به هرنحویی از مسیری که خودم‌ انتظارش رو ندارم به من داره میرسه 

      من تازه رمز سپاسگزاری رو پیدا کردم پس من راضی هستم‌ ازت خواسته های زیادی رو درام ‌و از این به بعد اون خواسته های و بیشتر میکنم‌چون این رمز امروزز بود که بهش رسیدم 

      چون من دارم ‌کارهای که باید  انجام بدم‌رو انجام میدم روی خودم دارم‌کاره میکنم راهگارش رودردست خداند هست که تومسیر به من میرسه چقدر جالب شیرین ودوست داشتی هست که من‌فقط دارم تومسیر حرکت میکنم‌وازهیچ تلاشی جدایپ مسیر استفاده نمیکنم راهکاریی خوبی توهمین مسیر جلوی من  قرا رداه میشه برای  چیزه دیگه امروز ز وادر سایت شدم ازاین مکان سر دراوردم‌اصلا حواسم به این جا نبود ولی راهنمایی شدم ‌که‌مطلب  این فایل  چون برای  من بوده بهش رسیدم فبول هزچیز وهرکس اینجا اتفاق افتاده که من به حرکتم  ادامه  بدم ‌توقف نکنم  درجا نزنم‌ درست کنم‌برای حل کردن کل مشکلاتم ‌که تو زندگیم بوده

       همه اول  با ارامش و کم کم‌ داده میشه  به  شکر خدا  هم ‌مسیرش  رو به من‌نشون داده میشه وهم راه حل رو به من نشون میده خداوند من فقط هستم ادامه میدم‌ همین ازاین اسانتر هم‌هست مثل لاغریی با ذهن که اسونترین کاره تو دید من شده  من این شعار رو خیلی عالی فبول کردم‌وتو هربخش داره برام به همین شکل اسون برگزارمیشه 

      هیچ کشت واسراری همو ندارم خودش پیش  میاد که تو زمانش تو اون فایل  باشم  از اگاهیش به نحواحسن استفاده کنم‌ اگه  ارداه خودم رو دخیل کنم اصلا برام  پیش نمیاد جون ارده خودم رو به کناری گذاشتن خداوند تو زمانی که من  ‌رو اماده دریافت میکنه نه همون روز وهمون ساعت من‌ به اون سمت هل میده باورهام نمیشه هل میده که ازاون اگاهی استفاده  کنم ‌من تازه  منعی سپاگزاری رو متوحه شدم شاید درخواستهای کمی داشتم ‌احساس میکردم‌ازاین بیشتربخوام  باید از خداوند خجالت بکشم که بیشتیرمیخوام‌ابن گناه هست که بیشتر بخوام ولی امروزدریافت  ازکریم توچیزی کمی درخواست کنی به کریم نگاهنت کم بوده اون ازکرامتش که کم‌نمیشه این نگاه من که کم هست چون این باوره درخانواده من بوده که اگه بیشتر بخواهی توفردی زیاده خواه وسیر شدنیستی جون خدا ابن افردا رو دوست نداره  واین گناه داره باید راضی باشی ازهرچیزی که داری نباید بیشتر بخواهی اهی این گناه هست که داری انجام‌ میدی وچه باوره اشتباهی رو بازم شناختم‌که امرکزبهش رسیدم من هنوزکه هنوز ازپیدا کردن باورهای  موجود در ذهنم تعجب مبکنم   تعداش ازدست دررفته روزهای اول احساس میکردم این باوها شاید ۲۰ تا باشه ولی انقدرزیاد تودرتوهست ه وفتی پیدا کردنش  میکنم‌تعجب میکنم که چقدر این تعدا دگه باید پیدا کنم جون میدونم با شناخت پیدا کردن هرباوره کلی  از وزنم رو ازدست میدم‌برای همین  پیدا کردن هرباوره خیلی شادی زیادی روبه خودم نظر یی جوانه تازه میشم  که روز گذشته وفتی روی صندلی اشپز خونه خورزشی روکه حدود ۶ ماه هیت انجام می دادم رو شروع گردم‌وتوصندلی به شکل خیلی راحت حا شدم امکان‌ورزشی روکه فبلا بای ۱۰ ساتن جابجا میشدم انجا‌م مدادم دیگه حابجایی نبود چون وزن کم شده وتو صندلی راحت جا شدم 

      خداوند پشت  وپنا هتون یا خق حق نگه  دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/06/07 15:46
      مدت عضویت: 751 روز
      امتیاز کاربر: 17270 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 476 کلمه

      با سلام خدمت شما استاد عزیز ،

      امروز هم یک روز جدید است و من امروز هم یک اگاهی جدید رو وارد ذهنم کردم و من برای این اگاهی های خوب تلاش میکنم تا با احساس خوبی به خواسته هام و طعم های دلخواهم دست پیدا کنم ،

      من یک دفتر خواسته ها رو برای خودم درست کردم و هر روز هدفم از زندگی و احساسم رو مینویسیم و بعد رهاش میکنم و میزارم کنار ،

      ایا همین کافیه وقتی انجام ندم و در قلبم با نوشته هام یکی نباشم ،

      خوب بیشتر اوقات احساس خوبی دارم به لطف خدا و اگاهی از این سایت ولی خوب بازو من احساس های دارم و هنوزم انسان هستم دیگه گاهی ممکنه احساس ادم تغییر کنه ،

      اما من بیشتر وقتا حال خوبی دارم، برای همین در اون لحظه ای که من از خواب بیدار میشم و مینویسم در باره خواسته هام حس خوبی دارم حس ازاد و رهایی میکنم و در اون لحظه انگار همه چی دارم،

      اما من همیشه خیلی راحت با خدای خودم حرف میزنم خیلی ساده و اونچه هدفم هست رو مینویسم و توی ذهنم بهش فکر میکنم ،

      من خیلی راحت مینوسم ،من خدا رو درونم احساس میکنم و از همه بخودم نزدیکتر میدانم پس چرا باید با خودم و خدای قلبم و درونم سخت حرف بزنم یا از جملات خیلی کتابی حرف بزنم نه خیلی راحت و بدون حاشیه اصل مطلب رو مینویسیم و باید راحت باشیم در بیان خواسته هامون از منبع و منشأ  اصلی خودمون ،

      مثلا یادمه مامان دوستم میگفت من توی یک دوره های انرژی مثبت هستم و از تمرین هاش میگفت که یکی از این تمرین هاش این بوده که هر روز ساعت ۵صبخ باید بیدار بشه و در دفترش با بیانی زیبا شکر گذاری روزانه خودش رو بنویشه ،

      درصورتی که اصلا میاز نیست حتما صبح زود بیدار  بشیم یا کارهای خاصی انجام بدیم برای جذب خواسته هامون نیاز به سختی یا یک سری اصول و مقررات خاص نداره ،

      فقط کافیه با حس خوب بنویسم ، و من زمانی که با احساس خوب در باره ی خودم تغییراتم و یا خواسته هام و طعم های که دوست دارم داشته باشم مینویسم خیلی حس بهتری دارم ارامش دارم ذهنم ازاد میشه حس سبکی میکنم خالی از فکر ها و دغدغه ها و نگرانی ها میشم خیلی حس خوبی داره اون لحظه که مینویسم ،

      وقتی چشمم دستم و ذهنم در یک مسیر قرار میگیرد من دارم اون لحظه فرکانس طعم های دلخواهم رو مینویسیم پس قطعا اتفاق میفته انجام میشه و من میدونم و ایمان دارم که با احساسات و افکار من است که جهان بهم پاسخ می‌دهد پس با راحتی و ایمان و اطمینان به خدای مهربونم از خدا درخواست میکنم و انتظار دارم که با حس خوبی که دارم و در خونه ی حس خوبم هستم به دستم برسه و خدایا شکرت برای امروزم و فرص زندگی کردن و باز هم میخوام بهترین خودم باشم ،

      باتشکرازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/04/12 09:52
      مدت عضویت: 585 روز
      امتیاز کاربر: 15632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 733 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی

      از اینکه فایل زندگی با طعم خداوند یک قسمت دیگه بیشتر نداره من هم کمی ناراحت شدم استاد ایا این فایلها ادامه دارد یا نه ؟ چون اگر جواب شما آره بود حتما دوباره به این قسمت مراجعه کنم و طعمهای زندگی با طعم خدا را گوش بدهم 

      استاد خیلی ممنون که گفتید نوشتن خواسته ها احتیاج به نوشتن در زمان حال نداره چون این را خیلی زیاد شنیده بودم و وقتی خواسته هایم را به زمان حال مینوشتم احساس خیلی خوبی نداشتم چون در دسترس نبودند و یا نوع نوشتن ما که باید با احترام باشد وگرنه به خدا برمیخورد چون اینها همه کار شیطان است چون که نمی تواند خوشبختی ما انسانها را ببیند و با ذهن ناخودآگاه ما را اغفال میکند .

      و در مورد ورودی های منفی در جلسات قبل گفتید من از خیلی از گروهای مجازی بیرون امدم و کات دادم و دیگه اصلا اخبار روزنامه ها و اخبار 20/30وخیلی چیزها را نمی بینم بیشتر فایلها و کتابهای انگیزشی می خوانم و روزی 2 ساعت در سایت تناسب اندام نظرات دوستان را میخوانم و گوش میدهم اول صبح یک گام از 100گام و زندگی با طعم خدا را گوش میدهم که برای فردا باید بروم سراغ قانون طلایی 

      استاد من در مورد خواسته هایم بیشتر زبانی با خدا صحبت و شکرگزاری میکنم چون وقت ندارم و یادم میره ولی در گروه شکرگزاری صبحگاهی عضو هستم که هرروز بعد از نماز صبح یک عبارت تاکیدی را به عنوان مثال ( خدایا شکرت که اکنون از انرژی ناب الهی سیرابم /خدایا شکرت که سرچشمه شادمانی دردرونم هست ) می نویسیم و برای داشته هایمان شکرگزاری میکنیم و ساعت 8 شب هم همه گروه ایت الکرسی را به نیتی که درگروه گفته میشود می خوانیم 

       و در مورد ذهن ناخود اگاه که فکر و روان من را بهم ریخته از شما راهنمایی میخواهم که چگونه بتوانم به آرامش فکری برسم  . من یک مدتی است در محل کارم به مشکل برخوردم با تغییر مدیر جدیدو بازخریدی یکی از همکارانی که من را به جای او گذاشتند هم دوره بودیم ( سابقه 23 سال ) و آشنایی مدیر جدید با او و بر سر برگرداندن او به محل کار ، حرف و حدیثهایی برای من در محل کار از طرف چند تن از همکاران بوجود امد که هیچکدام آن صحت نداشت و من هم اصلا نرفتم با مدیر جدید مطرح کنم و حداقل ثابت کنم که دروغه و الان این فکر مثل خوره به جانم افتاده که چرا این کاررا نکردم و ملاحظه همکاران کردم و در نهایت مدیر من را از پست مدیریتی برداشتند و این خیلی در روحیه من اثر گذاشت و با بازنگری در همکاران متوجه شدم بعضی از همکاران آدمهای سمی هستند و با هر مدیریت جدید مثل آفتاب پرست رنگ عوض میکنند و به قولی نان را به نرخ روز میخورند و الان با خیلی از آنها کات کردم و اصلا صحبتی ندارم و در گوشه ای از سازمان هستم و به شکر خداوند متعال با این سایت آشنا شدم و و هرروز به آگاهیهای من اضافه میشه و این را اول مدیون خداوند و دوم شما استاد عزیز هستم و طعمهای زندگی با خدا برایم بسیار آموزنده است من زیاد به اینکه چکار کردم که من را برداشتند فکر میکنم و در مورد اینکه با خیلی از همکاران به خاطر حرف و حدیثها دیگر مراوده ندارم ولی نمی توانم فکرم را متمرکز به کارم کنم و از خیلی از آنها ناراحت هستم با اینکه فایل چه زود دیر میشود برای من خیلی تاثیر گذار بود و گفتم دیگه به اینها فکر نمی کنم و زندگی ارزش اینها را نداره و خواسته هایم را در فایلی که جسم – شغل – روابط – مسکن بود از خدا خواستم ولی بازم این فکر منفی باف برای من صحبت میکنه ای کاش میشد که درب مغزم را باز کنم و این فکرها را بیرون بریزم تا راحت شوم . خیلی از شبها به خاطر فکر منفی باف بی خواب میشوم و تا یکساعت هی میگم این را میگم . از فردا این کاررا میکنم ولی دریغ که هیچ یک از اینها را عملی نمیکنم و فقط در ذهنم است .ببخشید اگر زیاد صحبت کردم از شما استاد عزیز راهنمایی میخواهم که چگونه از شر این افکار خلاص شوم و به حالت عادی و  آرامش در زندگی باز گردم . و با ذهن ناخوداگاه خود طعمهای بسیار زیادی که در جهان است را بچشم ممنون از شما  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/11 21:41
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 443 کلمه

      سلام به استاد عطار عزيز

       اول اينكه تا ديدم فقط يك جلسه ديگه از اين دوره مونده دلم گرفت

       مطممئنم بخش هاي ديگري اين سايت هم حرف هاي ديگري براي من داره 

      دوم اينكه بسيار لذت بردم از تصاوير اون جايي كه شما فايل رو ضبط كرديد و ديدن مه كه ديوانه كننده زيباست 

      ممنونم 

      استاد من از اين فايل بسيار ارزشمند دو تا نكته رو فهميدم 

      اول تمركز به خواسته ها

      دوم برداشتن تمركز از روي ناخواسته ها

      شايد در نگاه خواننده اين دو تا راه يكي باشه 

      ولي بعد از شنيدن اين فايل متوجه شدم كه بخش اول كه تمركز به خواسته ست كه خوب مشخصه و ما بايد آگاهانه درباره اش فكر كنيم و بنويسم و حالمونو خوب نگه داريم از اينكه خواسته مون در جهان وجود داره و ما داريم به سمتش ميريم

      اما بخش دوم كه برداشتن تمركز از روي ناخواسته هاست …همين كه ما تمركزمون رو روي نا خواسته ها نزاريم و هيچ كاري هم نكنيم باز به خواسته مون ميرسيم چون جهان بر اين اساس داره كار ميكنه 

      خدا كه بيمار نبوده بيس جهان رو  خراب بيافرينه حالا ما لازم باشه بخش هاي مختلف رو بسازيم 

      نه 

      خدا همه رو كامل آفريده 

      اين ما هستيم كه بايد شرايط رو طوري فراهم كنيم كه در مدار نعمت ها قرار بگيريم

      و اين خيلي مهمه كه ما اصلا باور كنيم همه نعمت هايي كه ما ميخواهيم در جهان وجود داره 

       و شما اصحاب كهف رو مثال زديد كه اونا اصلا مثل ما انقدر درخواست ها رو به اشكال مختلف نفرستادن براي خدا 

      اونا اصلا كار خاصي براي خدا نكرده بودن كه اونطوري جونشون حفظ شد 

      اونا فقط كار اضافي نكردن 

      اونا به يك هدايتي كه بهشون الهام شده بود عمل كردن

      اگر اصحاب كهف او دريافت ها رو داشتن براي اينه كه مواردي كه حواسشون رو از اصل پرت ميكنه رو اونا نداشتن 

      واي چقدر اين جمله براي من كليك كرد

      مثال دو تا ريل خيلي مثال قوي و در عين حال ساده بود و كاربردي 

      شيطان تسلطي روي ريل آگاهانه ما نداره 

      ولي روي ريل نا آگاهانه ما تسلط داره

      و ريل دوم بسيار مهم تر از ريل اول هست 

      چيزهايي كه خدا توي قرآن گفته انجام نديد خيلي بيشتر از چيزهايي هس كه خدا گفته انجام بديد

      اين هم آگاهي هاي بسياري توش بود

      در آخر اينكه “خدا سواد نداره ”

      با هر ادبياتي كه دوست داري بنويس

      مهم اينه در قلبمون ايمان داشته باشم

      سپاسگذاري واقعي دوتا معنا داره :1) رضايت داشتن از شرايط   2) انتظار بيشتر از خدا

      اين دوتا حالت رو بايد بوجود بياره

      اينكه از زندگي راضي باشيم بزرگترين نوع سپاسگذاريه

      تصور نكنيم كه خداوند نعمت هاش كمه و به ما نميرسه پس كمتر بخواهيم ازش…نه اينطور نيست…جهان پر از فراواني هست

      خدايا تو انقدر بايد تند تند به من بدي كه من راضي باشم در جهان…الهي شكر براي دريافت اينهمه آگاهي

      استاد سپاس بي كران ازت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fariba
      1401/10/15 15:09
      مدت عضویت: 751 روز
      امتیاز کاربر: 17270 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 654 کلمه

      با گوش دادن وتوجه به این فایل من یاد گرفتم بالاترین احساس خوب داشتن و نوشتن خواسته ها در راحتی نوشتن خواسته های ماست اصلا نیاز نیست قلمبه سلمبه حرف بزنیم با خدا خدا اصلا ناراحت نمیشه از نوشتیه ما خدا چون ادم نیست یک احساس که ما نسبت بهش داریم و این مهم نیست نوع نوشتن ما چیه مهم اینه وقتی ما داریم مینوسیم ذهن ما متمرکز میشه به خواسته هامون و این که ذهن ما از موضوعات روزمره خالی میشه و به هدف و خواسته هامون توجه میکنیم این مهمه نه این که چی مینویسیم با چه لحن یا چه عنوانی و نوشتن خواسته ها با احساس خوب و راحت نوشتن باید بنویسیم و توجه به حال خوب و احساس خوبش باشه نه نوع نوشته مون ،

      خوب حالا این خیلی عالیه ک نوشتن خواسته هارو با احساس خوب انجام بدیم ولی مهم تر از این نوشتن توجه کردن ماست که ببینیم در طول روز به چه چیز های توجه میکنیم و جذب خودمون میکنیم اگه حس خوب و رسیدن به خواسته ها برامون مهمه باید فقط نوشتن رو انجام ندیم باید توجه خودمون در طول روز هم کنترل کنیم با این روش که به چیز‌های بد و حس های بد و منفی فکر نکنیم،

      من هم این کاراها رو از زمانی که یکم سعی کردم انجام میدم و در طول روز توجه میکم و دوست دارم بیشتر نزدیکتر بشم به اون احساس های خوب و خواسته هام و سعی میکنم راضی باشم از خودم و شرایط زندگیم و به داشته های خوبم فکر کنیم و هرچقدر بیشتر بخوایم خدا میده و میده خدا کی گفته نمیشه زیاد خواست وقتی تمام انتظازت از خدا باشه میتونی بازهم درخواست های زیاد تری داشته باشی پس ببین ک چی دوست ذاری در طول روز و محتوای ذهنت چیه و توجه تو در طول روز به چه چیز های هست،

      اصلا مهم نیست کاری رو انجام بدین با به سختی بنویسید یا هی دعا کنید کار خاصی لازم نیست کافیه اون نبایذ های ک خدا گفته رو انجام ندیم سمتش نریم تا خودبه‌خود ذر اون مسیر احساس خوب باشیم و توجه کنیم به خواسته هامون .

      خیلی خوبه این فایل ها خیلی خوشحالم که در این مسیر های خوب طعم های قشنگ خدا قرار گرفتم خیلی احساس تغییر میکنم خیلی ارامش دارم دیگه احساس بد ندارم دیگه زودرنج نیستم دیگه دیرتر عصبی میشم دیگه باور نمیکنم طعم های بد و رو از طرف شیطان و فقط دوست دارم در این مسیر باشم ادامه بدم حتی اگر تموم این دوره ها رو گوش دادم دوباره شروع میکنم ،

      خدایا شکرت خیلی احساس خوبی دارم از این که در این مسیربا تو و نزدیک تر شدن به تو قرار گرفتم خیلی احساس بهتری دارم و تغییرات رو در خودم و در دیدگاهم و رفتارم با دیگران احساس میکنم خیلی خوبه خیلی خوشحالم که افکار درستی در رابطه با جهان پیدا کردم ،

      در رابطه با خدا پیدا کردم دیگه کم تر به حرف ها و نظرات دیگران اهمیت میدم همش دارم به مسیر و به احساسات خوب و طعم های خوب در زندگی و در خواسته هام فکر میکنم و مهم ترین خواستم اینکه بهتر از اینم بشم و به درجات و شناخت درست و بالا تری از خدا برسم وای چقد خدا مهربان است و ما چقدر دیر فهمیدم خدا چیه و اصلا اونی که به ما از بچگی میگفتن نیست و نه نگرانی نه ترس نه افکار منفی و نه مریضی و اتفاق های های بد این ها شیطان هستن که در ذهن ما ایجاد گم راهی میکنن حتی عصبانیت و بد رفتاری از کارهای شیطان که در ذهن ما گم راهی ایجاد میکنه 

      و من خیلی از این تفاوت خودم در دیدگاهم راضیم و خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم نسبت به خودم و خدا و راضیم از زندگیم مسیر فکریم و خواسته هامم در کنارش با احساس خوب میخوام.برای شما هم ارزوی تغییرات خوبی رو میکنم از زندگیمون بیاید راضی باشیم که بالا ترین سپاسگزاری از خداست،

      یا تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فهيمه
        1402/01/11 21:47
        مدت عضویت: 636 روز
        امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 88 کلمه

        سلام فريبا جان 

        متن شما رو خوندم و بسيار لذت بردم كه تغييرات رو چقدر شيرين درك كردي و داري ازشون استفاده ميكني

        درباره شناخت خدا گفتي و اينكه حرف مردم برات اهميت نداره 

        اين تله هاي هست كه شيطان خيلي خوب ازش استفاده كرده و استفاده هم ميكنه همچنان و ميبيني در اطرافت كه افراد بيشماري در اين تله گير كردن

        و حالا كه من و شما و بقيه دوستان حاضر در اين سايت داريم به خودمون كمك ميكنيم از اين تله خارج بشيم …پاداش ها خواهد رسيد

        بهت تبريك ميگم 

        موفق باشي

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لاله
      1401/10/12 17:19
      مدت عضویت: 1570 روز
      امتیاز کاربر: 1457 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 816 کلمه

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم):

      سلام به همه هم مسیرانم

      « من لاله، هدفم بهتر زندگی کردن است. »

      فایل روش صحیح دریافت، همچنان فایل بسیار شگفت انگیزی بود؛  باانکه بار دومی است که این دوره را میگذرانم. استاد واقعا از شما سپاسگزارم که مثالهای واقعی از زندگی خودتون را بدون سانسور برای ما مطرح میکنید. این موضوع باعث میشود که ما بیشتر به این موضوعات توجه کنیم و مطالب را ملموستر یاد بگیریم. من با دیدن و تکرار این فایل به مرات، یاد مادرم افتادم. او معتقد است که باید برای مهمان سفره رنگین انداخت. دقیقا یادمه که حتی اگراز نظر مالی ما در شرایط سخت بودیم، مادرم هفته ها از خرید مواد غذایی مثل گوشت، مغذیجات و غیره برای ما میگذشت تا مثلا؛ مهمانی پا گشا برای فلانی به خوبی و باشکوه برگزار شود. این همه حساسیت روی موضوعاتی که شاید الان که من بهشون فکر میکنم، نبایست برای مادرم اهمیتی میداشت؛ باعث شد که او توجه خودش را از اصل به فرع ببرد. مادرم تقریبا حدود ۴ سالی است دچار افسردگی شدیدی شده است و تقریبا گاهی فقط کلمات ما ر اتکرار میکند و غیر از آن تکرار محدود کلمات، چیزی نمیگوید و قدرت حرف زدن را دیگر ندارد. الان که به رفتارهای مادرم فکر میکنم، میبینم سراسر زندگیش و عمرش، به « اضطراب مهمانداری » گذشت. اینقدر این مساله که مردم چی فکر میکنند برایش مهم بود که پدر من هیچوقت نتوانست پس انداز کند و ماشین بخرد، ما هیچوقت به مسافرت و یا به رستوران و یا به رستوران نرفتیم. حتی بعد از ازدواج فرزندانش، اگر مادر ما خانه هر کدام از ما ها میامد که چند روز بماند، نگران کارهای خانه آش بود. اینقدر چیزهای پیش پا افتاده برایش مهم بود که خودش را فراموش کرد. مادرم هرروز دعا میخواند، ولی همیشه یادمه با گریه دعایش شروع میشد و با گریه بیشتر تمام میشود. من الان خوشحال نیستم که مادرم در سن ۷۳ سالگی بی کلام شده و مغزش آسیب جدی پیدا کرده است و فقط با دارو روزش را باید طی کند؛ ولی خواستم اینجا این حقیقت را عنوان کنم که دوستان عزیزم، آسان بگیریم و ساده و راحت زندگی کنیم.

      عمر ما فرصت یک زندگی زیبا یی است که بالاترین قدرت جهان که خداوند است؛ در کنار ما است. کسی که هوای ما را دارد. مهم نیست گاهی جلوی مهمان عدسی بگذاریم، اگر شرایط مالی خوبی نداریم. مهم نیست گاهی خانه ما به هم ریخته باشد و مهمان بیاید. مهم نیست که همه مردم از ما راضی باشند. بلکه، مهم این است که ما احساس خوبی داشته باشیم و عشق به خانواده خود و خودمون بورزیم. چند ماه پیش عموی خودم را در سن ۶۵ سالگی از دست دادم. تنها چیزی که زن عمویم تلفنی بهم گفت این بود :« لاله، تا جاییکه میتوانی به همسرت خدمت کن و عشق بورز. با همسر و پسرت، مسافرت زیاد برو و بلند بخند. هر روز به این فکر کن که چه جوری خودت را شاد کنی. من همه این خدمت‌ها و شادیها و لبخندها را با عمویت در طول دورانی که کنار هم زندگی کردیم، را به اشتراک گذاشتم. الان خوشحالم و کاملا راضیم که من و عمویت بهترین زندگی مشترک را تجربه کردیم.» من از این تلفن با زن عمویم خیلی درس‌ها گرفتم. واقعا زن عمویم خوشحال بود و آنقدر قوی و باروحیه بود که حتی مرا از راه دور، بابت غم عمویم دلداری میداد.

      این مثال را زدم تا با شما عزیزان مطرح کردم که بگویم که یک خانم و مادر مثل مادر من، به اینگونه در طول عمرش؛ خودش را بیمار کرده است که الان دو تا خواهرهایم و پدر ۸۰ ساله ام باید در خدمتش باشد و‌پرستاریش کنند؛ و یک خانم و مادری هم در همان سطح فرهنگ فامیل و درهمان شهر، مثل زن عموی من آنقدر خودش را شاد نگه داشته آست که به راحتی با قضیه فوت همسرش کنار میاید و همچنان با دوستانش به سطح شهر می‌رود و گردش و خرید میکند و از زندگی از این به بعدش که بدون وجود همسرش است، همچنان لذت میبرد. راضی بودن قلبی و نه کلامی و ایمان به خدا خیلی کار آسانی است؛ ولی اگر تمرین نکنی، و اگر بهش توجه نکنی؛ زندگیت سخت میشود. چیزی که همیشه پدر و  مادرم در ذهنم فرو کرده بودند که زندگی سخت است و تو باید با سخت کوشی به اهدافت برسی. الان فهمیده آم که به وجود داشتن خدواند یکتا در کنارم، من به همه خواسته هایم میرسم؛ اگر روی آن خواسته ها تکیه کنم و آنها را ازخدا بخواهم و در مسیر آنها قدم بگذارم. به خودمون بگوییم که مثلا: « امروز آخرین روز عمر ماست. چطور میخواهیم لذت ببریم؟ » بعدذهن ما خودش جوابها را برایمان میاورد. ما دریافت میکنیم، اگر سفارش دهیم. در زبان انگلیس هم همین را داریم:

      If you want something, go get it

      سال ۲۰۲۳ بر همه هم مسیرانم مبارک!!!

      روز دوشنبه ۱۲ ماه دی سال ۱۴۰۱ هجری شمسی مطابق ۲ ماه ژانویه سال ۲۰۲۳ میلادی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,252 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم م ودوستان‌گرامیم‌ 

      استاد من وقتی فکر میکردم دیدم اون موقع نمیدونستم که باید دفترهای  نگه دارم اولین دفترم انداختم دور به این نیت که اشکالی نداره من عضو سایتم این آگاهی‌ها در دسترس منه بذار دفترم بندازم تا کسی برداره وهدایت بشه به سمت این آگاهی‌ها 

      من از وقتی فایل خدا سواد نداره چشم نداره گوش نداره فقط با احساس من کار داره ونتیجه براساس احساس من داده میشه دیگه خیلی نسبت به نوشتن خواسته هام خیلی حساس نیستم که زمان حال باشه یا از چه کلماتی استفاده کنم که خدا ناراحت نشه 

      استاد اون روزا که من از سمینارهای استاد مرتضی احمدی منش گوش میدادم هم این مسائل بود که خواسته باید در زمان حال باشه کلی گزینه داشت درخواست کردن اما کتابشو پیدا نکردم که براتون بنویسم وخیلی یادم نمیاد ولی یکم یادمه که میگفتن که آخر جمله تون نباید خواهد داشته باشه چون کلمه خواهد از آینده میاد وخیلی بیشتر طول میکشه تا به خواستم برسی 

      منم نگرشم نسبت به خدا انسانی بود فکر میکردم خدا تو آسمونه خیلی بزرگه وهمه هواست هست که ببینه انسانها روی زمین چکار میکنن که سریع ببره جهنم  وکلی هواست بود که کارهایی انجام بدم که خدا  و از خودم راضی کنم که منو جهنم نبره 

      من هم از خیلی قبلنا شنیده بودم که نوشتن قدرت داره کلمات قدرت دارن  والان فهمیدم که چون من موقع نوشتن تمام تمرکزم روی نوشتن وهنگام نوشتن از دست وچشم دهنم استفاده میکنم تمام تمرکزم میذارم روی نوشتن قدرت داره واون کلمات وجوهات نیستن که قدرت دارن  

      واینکه امروز فهمیدم که مهمتر از اونیکه ما هواسمون بر بایدها باشه برچیزهای خوب چیزهای مثبت وخوبیها باشههمتر اونکه بیشتر تمرکزمون روی افکار منفی بدی‌ها اینا باشه چون در طول روز ما هوامونو به افکار منفی ودرست من امروز تمرین درس نوزده اصلاح پرخوری انجام دا م دیدم من زمانیکه دارم فایل گوش میدم تمرین مینویسم اینا هواسم نیست بقیه روز همش هواست بود به بدی‌ها که امروز جمعه ست خلوت بچه تنها نره سرکار پدرشو فرستادم ور صورتیکه من خودم وزندگیم به خدا سپرده بودم 

      اینکه هواست به خواب بدی بود که دیده بودم اینکه هواست به رفتار فلانی بود که به من بی احترامی کرد پن حقم نبود وکلا تمرکزم روی اين موصوعات بود واینم میدونستم آگاهانه ادامه نمی‌دادم 

      واینم بگم که من کلا از زمانیکه عصو سایت شدم بیشترین تمرکزم روی خوبیها گذاشتم مثلا گفته می‌شد سپاسگزاری یعنی چی ناسپاسی یعنی چی من بیشترین تمرکزم روی سپاسگزاری یعنی چی می‌داشتم ناسپاسی رو هم یادم میومد که گله وشکایت کردن افکار منفی داشتن کینه وحسرت و…اینا داشتن یعنی ناسپاسی ولی بیشترین تمرکزم روی خوبیها  بود میگفتم خوبیها مهم هستند که من یاد بگیرم ونمیوونستم که مهمتر از اونکه شما چه چیزی میخوای شما هواست باشه که چه چیزهایی رو نمیخوای ‌داری بهش توجه میکنی ‌من اصلا به چیزهایی که نمیخوام توجه نمیکردم ویاد گرفتم که ه اسم باید به چیزهایی که نمزخ‌ام دوست ندارم باشه اون ‌آنها رو انجام ندم و امروز خیلی سعی کردم هواست به چیزهایی که نمیخوام باشه خیلی سخت بود وهمش یادم میرفت اما با یکمی تمرین درست میشه 

      استاد  واقعا استاد از طریق مختلف میخواد نداره ما در مسیر درست باشیم  امروز داشتم فایل گوش میدادم یهو یادم افتاد که به همسرم بگم‌نون بخره  یکم بعد یادم افتاد یکم تنقلات بخره حوصله امون سر رفته خلاصه چند بار تو یک فایل تمرکز منو بهم می‌ریخت ومن خدارو شکر که اخبار گوش نمیدم تلوزیون نمیبینم  و..

      وتصمیم گرفتم وقتی دارم فایلها رو تکرار می‌کنم هواست به نبایدها باشه 

      استاد من نسبت به درخواست کردن خیلی مشکلی ندارم اما نسبت به فاصله درخواست دادن  ودریافت کر دن خیلی مشکل دارم که چرا انقدر طول کشیده من هنوز به خونه دلخواهم نرسیدم هنوز به روابط خوب با پدرومادر نرسیدم واینم مد نظرم بوده که تو این فاصله درخواست است تا دریافت خدا داره کارهایی انجام میده اتفاقاتی رو رقم میزنه  تا من بخ خواستم برسم من انتطار دو سه روز فاصله رو داشتم  ‌یکم نا امید شدم و دوباره به خودم امید میدادم 

      استاد من هم همین طور بودم به خ ایتهای یهویی یکی دوتاشو رسیدم  مثلا خواسته رخت اویز 

      من فقط یه رخت اویز تو یه فروشگاه دیدم که جنسش خیلی خوبتر از رخت آویزهای که دیده بودم بود قیمتشم خیلی بیشتر بود وتقریبا دوهفته  طول کشید من بهش رسیدم  

      اینکه دخترم بیاد به من بگه که بریم خرید من هم خیلی تمایل نداشته باشم ولی باهاش برم وموقع برگشت شب بشه ومن به همسرم زنگ بزنم بیاد دنبال ما اونم قب ل کنه بیاد ما هم یکم پیاده بریم به فروشگاه مورد نطر برسیم یه خرید ‌ کوچیک داشته باشیم اصلا هم هواست به رخت اویز نباشه وهمسرش بیاد ببرمش ببینه وقبول کمه مقاومت نکنه برای گردن بودنش وچون ا ون روز مصادف بود با  سئ و دومین سالگرد ازدواجمون اون هم تصمیم بگیره یه کادو برام بخره واینجوری رخت اویز وارد زندگی من شد  واینجوری به خواسته های یهویی برسم اما خواستهای که خیلی برام مهم باشه هنوز نرسیدم 

      و تصمیم گرفتم بهتره خواسته هام یهویی باشن که زودتر بدستم برسن  خیلی ساده ‌آسون سفا رش بدم 

      استاد من جلسه قبل تازه فهمیدم که باید به چیزهایی که نمیخوام دارم بهشون توجه میکنم توجه کنم اون کارها رو انجام ندم اینکه شما گفتید اگر شما اجازه ندید افکارت خراب بشه تو بیمار بشی خود به خود سلامت هستی و… و سعی میکنم تو زندگیم به چیزهای بد توجه نکنم  بحث نکنم اعصابم خورد نکنم ناراحت نشم تمرکزم روی مش‌لات دیگران ندم چون اصلا به من ربط ندا ره من نمیتو نم براشون کاری کنم وسعی کنم به افکار شیطانی توجه نکنم واینجوری در تمام جنبه‌ای زندگیم همه چیز خودبه خودی درست میشه 

      استاد خیلی دوست دارم که هواست به زندگی خودم باشه ونمیدونم که من نمیتونم برای زندکی کسی کاری کنم اما همش میگم این بچه ام این همسرم این فلانی گناه داره و…

      ومنم سعی می‌ک‌نم که فکرم وباور نسبت به خداوند یکی باشه  لی یکم سخته وبا تمرینشکل حل میشه ویه موقعهایی هم می‌لغزم  که امروز جمعه ست خلوت بچه تنها نره سرکارش وسعی میکنم‌حرفم با عقیده یکی کنم 

      ومن خیلی دوست داشتم که هر لحطه سپاسگزار خداوندم باشم وامروز یاد گرفتم اگه حالم خ‌ب باشه اگه احساسم خوب باشه از زندگیم راصی ترم واین یعنی سپاسگزاری واقعی وبه اینم رسیدم که اگر مثلا فرزندم حرف گوش نمیده ومن باهاش مشکل دارم اونو بپذیرم وبخاطر بودنش بخاطر سلامتیش بخاطر گاهی اوقات که با هم خوب هستیم بخاطر داشتن صفات خوبش شکر گزار باشم به مرور رفتارش عوص میشه 

      واین‌که اگر تا حالا خواستهای زیادی از خدا نداشتم فقط بخاطر این بوده که یاد گرفتم خدا همیشه هست خدا همیشه منو هدایت وحمایت میکنه ومن عجله‌ای  نداشتم. فتم یه سری خواسته ر  میگم‌به دستم که رسید خواسته بعدی میگم 

      واینم هست که تا حالا فکر نکرده بودم که خدا میتونه به من خ استهای بیشتری بده میتونه چپ وراست به من نعمت بده من میتونم از خدا تند تند نعمت بخوام میتونه خدا به من فقط برسه دیگه نوبتی هم باشه نوبت منه که خدا به من نعمت بیشتری بده وخواستهام پشت سر هم بدستم برسن ومن لدت ببرم کیف کنم سپاسگزار خداوندم باشم 

       از این به بعد یاد گرفتم که به خدا بگم‌که خدایا نوبت منه باید به من بیشتر بدی تا من بتونم از زندگیم راصی باشم تا بتونم از بدنیا اومدنم راصی باشم از دیدن ودریافت نعمتهای راصی باشم واستفاده ک نم واز طعم‌های بسیار زیبایی که در جهان قرار دادی استفاده کنم لدت ببرم سپاسگزار باشم این کارها وطیفه منه وطیفه تو هم این‌که‌ تند تند برام مهیا ‌‌نی ومن منتظرم که نتها رو پشت سر هم تند تند دریافت کنم خوشحال بشم لدت ببرم وبیشتر به خدای خودم ایمان بیارم سپاسگزاری باشم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1400/09/03 06:36
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 28872 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 521 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم

      به چه نکته جالبی اشاره کردید که ما فقط کافیه تمرکزمان را از چیزها و یا اتفاقاتی که نمی خواهیم بر داریم و به خواسته هایمان فکر کنیم 

      تعریف عمل سپاسگزاری هم خیلی جالب و متفاوت بود

      ما از داشته هایمان از زندگی مان راضی باشیم و موضوع درخواست بیشتر از خداوند هم یک توصیه جدید بود

      واقعا ما اینطور فکر میکنیم که اگر چیزهای زیادی از خدا بخواهیم این خوب نیست و حمل بر زیاده خواهی و خودپسندی است

      اینکه شما گفتید خواستن بیشتر از خدا یک نوع سپاسگزاری است کار را راحت میکند که بدون احساس شرمساری تقاضای نعمت های بیشتر از خدا بکنیم

      اینکه ما چیزی که از خدا میخواهیم را طلب کنیم و به چطور انجام شدنش فکر نکنیم تجربه ای دارم که میخواهم با شما عزیزان به اشتراک بگذارم

      ۷ سال پیش من و همسرم تصمیم گرفتیم که خانه مان را عوض کنیم

      او میخواست خانه ای دو طبقه و مدرن بخریم و من میخواستم که خانه منظره آب داشته باشد

      میتوانستیم از عهده خرید خانه ای که باب میل همسرم بود و همینطور خانه ای که باب میل من بود برآییم اما خانه ای که هر دو شرایط را داشته باشد از بودجه ما خارج بود 

      نه من و نه همسرم از شرایطی که خانه دلخواه مان باید داشته باشد دست بردار نبودیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که در همان خانه ای که داریم ادامه زندگی دهیم و از جستجو برای خرید دست برداشتیم

      مدت کوتاهی از آن تصمیم گذشت و یکروز پسر عموی من به ما تلفن زد که یک خانه سر کوچه آنها برای فروش است 

      این خانه دوطبقه مدرن با منظره آب است و نزدیک به بودجه ما

      ما برای دیدن آن خانه رفتیم و آن را پسندیدیم اما هنوز یک مقدار از بودجه ما مبلغ اش بیشتر بود 

      اما اتفاقی که افتاد بنگاه معاملات ملکی با صاحبخانه چونه زیاد زد و قیمت را کمی پایین آورد 

      حالا ما نیاز داشتیم خانه کنونی مان را بفروشیم و مقداری وام بگیریم تا بتوانیم آن خانه را بخریم

      من دوست نداشتم وام زیاد بگیریم در اینجا خدا همراهی کرد و خانه ای که داشتیم را بیشتر از آنچه تصور میکردیم فروختیم و با وام کم این خانه مورد علاقه هردومان را خریداری کردیم

      یک چیز جالب دیگر که بعدا مورد توجه من قرار گرفت این بود که نوع پنجره ای که داشت بصورت چندضلعی بود که من سالهای خیلی دور این نوع پنجره را در خانه هایی دیده بودم و از آن خوشم آمده بود و گفتم چه خوبه آدم خونه اش اینجور پنجره داشته باشه

      این ابراز علاقه ام را بکلی فراموش کرده بودم تا اینکه این خونه جدید همان نوع پنجره را داشت

      در اینجا گفتم خدایا به بزرگیت بنازم سپاسگزارم و عاشقتم که چه جور همه چیز را جور کردی پیدا شدن خونه ای که ما دنبالش نمی گشتیم راضی شدن صاحب خانه برای تخفیف دادن و بیشتر فروختن خانه قبلی ما و حتی خواسته بیش از ۲۰ سال گذشته در مورد پنجره چند ضلعی

      الان هر روز خدا را شکر میکنم برای داشتن این خانه که زندگی کردن در آن برایمان لذت فراوان دارد

      در حقیقت با راضی و خوشحال بودن و لذت بردن از داشتن این خانه ما شکرگزار خداوند مهربانمان هستیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 27 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار زینب ندرلو
        1403/04/09 16:11
        مدت عضویت: 536 روز
        امتیاز کاربر: 6985 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 111 کلمه

        سلام شهلای عزیزم 

        امروز هدایت شدم به کامنت شما 

        و تاییدی شد به کاری که میخواستم انجام بدم 

        اونجاییکه گفتید سالها قبل پنجره چند ضلعی دیدید و گفتید چقدر خوب میشد تجربه اش کنید 

        و چقدر خدا زیبا براتون چید 

        و صاحب خونه مورد علاقتون شدید

        من میخواستم بعد این دوره ی بینظیر 

        دیدن یه سری فایلها رو شروع کنم که توجه ام رو میبره رو خواسته 

        و تو این پیام شما 

        کلام خدا رو برای درست بودن مسیرم دیدم 

        شاید در ظاهر الان یه سری کارها کنیم که فک میکنیم بی اهمیت ولی حتما نتیجه خودش رو میزاره 

        چه مثبت چه منفی 

        واقعا ما درهر لحطه داریم با توجه مون زندگیمون رو خلق میکنیم 

        براتون بهترین ها رو از خدای مهربون میخام  

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار shahla mahmoudi
          1403/04/10 03:43
          مدت عضویت: 1914 روز
          امتیاز کاربر: 28872 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 69 کلمه

          سلام دوست عزیزم زینب خانم 

          ممنونم که دیدگاه مرا که بیش از دو سال گذشته نوشته شده بود را خواندید و به آن پاسخ دادید 

          مطمئنم که به خواسته ای که در نظر دارید خواهید رسید چونکه از طرف خداوند مهربانمان به یک دیدگاه قدیمی هدایت شدید

          خوشحالم که دیدگاه من کمک به تایید خواسته شما کرد

          من هم برای شما بهترین ها را از خداوند مهربانمان خواستارم

          موفق و موید باشید

          دوست شما شهلا

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/05/30 15:26
      مدت عضویت: 1244 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 264 کلمه

      سلام
      وای استاد من خددم چقدر درگیر این زمان حال بودم مثلا میگفتن برای چیزی ک نیس سپاسگزاری کن مثلا من الان لاغر نیستم برای ۵۹ کیلو شدنم سپاسگزاری کنم یا خونه ندارم برای اینک الان خونه ای ک ندارم و دارم سپاسگزار باشم
      اصلا ذهن من قبولش نداش هر بار ک میومدم این کار کنم ذهنم بلافاصله میگف یعنی چی
      باهاش حسم خوب نبود
      واقعا کارهای ک باید نکنیم من لیست کردم دیدم واقعا چقدرم زیادن انجام ندادنشون خیلی حس خوبیه
      ولی من دم ب تله شیطان میدم
      امروز با خودم عهد میبندم ک بیشتر و بیشتر مراقب باشم
      اطرافم پر ادمهایی ک کارشون غیبت و انتظار و بدگویی و فلان هس درجه یک ترین افراد ن و حداقل هفته دو بار از صبح تا شب پیشمن و نمیتونم ک نرم
      ولی تموم سعیم میکنم ب این حس خوبه برسم ب خدا برسم ب این حال خوبی ک استاد شما دارید برسم
      همسر خودم چن وقته ک اخبار گوش میده تو گوشی یا توی ب این چرت و پرتها گوش میده و من میبینم ک چقدر تو احوالش اثر میزاره ولی خوب حریفش نیستم و نمیتونم قانعش کنم
      خدا کمکش میکنه انشالله
      من خودم چن وقته پیش ی فیلم سیاسی ایرانی پخش میشد ک نمیدونم چجور مجوز داشت یا ن دیدم واقعا تا سه روز تپش قلب داشتم تا صبح نخوابیدم گریه کردم ظلم هایی ک دیدم داره میشه واز اون موقع تصمیم گرفتم نبینم و الان خیلی کم پیش بیاد اونم اگه فیلم منفی نباشه
      استاد واقعا فایل بینظیری بود ممنون ک بزرگترین دغدغه های ذهن من داره اینجا حل میشه ب زبان ساده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amir.univers2@yahoo.com
      1400/05/19 18:48
      مدت عضویت: 1323 روز
      امتیاز کاربر: 106 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 95 کلمه

      نوشتن به این خاطر اهمیت بالایی دارد که با این عمل تمرکز ما روی موضوع مورد نظر بسیار بالاتر از حالتی می شود که صرفا به آن می اندیشیم و بهتر است خواسته های خود را با جزئیاتِ کامل به زبانی ساده و بی آلایش مکتوب کنیم

      گاهی دور شدن از نباید ها و ناخواسته ها مهمتر از نزدیک شدن به بایدها و خواسته هاست و تو را زودتر به نتیجه یِ مطلوبت می رساند

      معنای غاییِ سپاسگزاری یعنی رضایت (راضی بودن از شرایط فعلی در همه ابعاد) و امید (داشتنِ انتظارات و خواسته از خدا و تلاش در راستای آن)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/21 23:10
      مدت عضویت: 1332 روز
      امتیاز کاربر: 7060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 52 کلمه

      سلام استادچون من تازه وارد هستم خیلی چیز هارونمیدونم واین رو که گفتین نمیدونم چه چوری هست تو ویرایش هم بعضی کلمات رو درست کردم اما درست نشده بودندولی سعی میکنم همه چیزرو باکمک شما ودوستان یادبگیرم ومیخواهم همیشه درکنارتان باشم وهیچ وقت ازشماها دورنمیشم من عاشق خانواده جدیدم هستم خدایارویاورتان باشد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 6 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 60 کلمه

        سلام دوست عزیز
        شما وقتی می خوای جمله جدید بنویسی از دکمه فاصله در کیبورد استفاده میکنی تا نشانگر نوشتن به خط بعدی منتقل میشه و بعد مینویسی
        برای اینکه از ابتدای خط بعدی بنویسی کافیه دکه اینتر رو روی کیبورد گوشی کلیک کنی
        نشانگر به خط پایین و ابتدای خط منتقل میشه
        دکمه اینتر در کیبوردها معمولا دکمه سمت راست پایین می باشد.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار susanbehrad@gmail.com
          1400/03/21 23:27
          مدت عضویت: 1332 روز
          امتیاز کاربر: 7060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 15 کلمه

          خیلی ممنون بخاطرراهنمایی که میکنیدوخیلی خوشحالم باصبروحوصله جواب میدین وحس خودتان رو بماهم منتقل مکنید

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/21 13:49
      مدت عضویت: 1332 روز
      امتیاز کاربر: 7060 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 680 کلمه

      تمرین زندگی باطعم خداجلسه نوزدهم                                      بنام خداوندجان خرد                    سلام به استادخوبیهاوهمراهان گرامی سایت تناسب فکری             وقتی فکر میکنم که بانوشتن نه بلکه بااحساس خوب باید به خواسته هها یمان برسیم .                             من ازاخرسال نودوپنج باکانالهای انگیزشی  اشناشدم وچند سررسید      تمام کردم وهمیشه کلمات تاکیدی  منوشتم وفکرمیکردم که باهمین ها دیگه به تمام خواسته هام میرسم.     اره درسته نوشتن معجزه میکنه وباعث خوب شدن حالم شد.وخیلی تاکیدمیکردن که حتمآ بایدبزمان حال باشه ومن خیلی دقت میکردم همونطوربنویسم.                         وچندماه پیش یکی از اساتیدگفت که بیست ویک روزهرروزده مرتبه یک خواسته روبنویسیم وتاکیدکردن اگه یه روزازیادمان رفت بایددوباره از اول شروع کنیم.حالاکه نگاه میکنم وبه فایلهای استادگوش کردم دیدم همه این نوشتنهابیهوده بودنه خوب نباشه  فقط خداسوادنداره حالاهرچی میخوای بنویس کم زیاد خوب بد خدافقط بااحساس ماکارداره.فقط میخواهیم بانوی آگاهی که باچشم دست وفکرماکه داریم ووقتی مینویسیم تمرکز داشته باشیم وبه کائنات پیام خود رو بفرستیم.            غافل ازاینکه مادرطول روز هزاران پیام به کائنات میفرستیم بدون اینکه متوجه باشیم ودرموردهرچیزی ازطریق اخبار رسانه‌ها گله وشکایاتی   که درذهن داریم ویاباکسی صحبت میکنیم وبه حرفهاش که از زمین وزمان شکایت میکند گوش میکنیم    دارم به کائنات پیام می‌فرستیم.        ومابایدیادبگیریم که نبایدبعضی ازکارهاروانجام ندهیم مابایدفرمولهای ذهنیمان عوض کنیم وسعی کنیم همیشه حس وحالمان راخوب ودر آرامش نگه داریم واون موقع هست  که به خواسته هایمان خیلی راحت واسون میرسیم.همونطور که استادرسیدن.وخداهمه کارهاروبه آسانی درماایجادکرده ماخودما هستیم که کارهایمان رودشوارمیکنیم  ووفکرمکنینیم هرچیزی بادشواری بدست میاید باید سخت کارکرد بایدکار اضافی انجام داد و…….. بارهاشنیدیم گفتند پول اززیرسنک بدست میادباید بسختی کار کنی تاپول بدست بیاری.بقول استاد بعضی موقعهاخیلی ازخواسته هاخیلی راحت بدست اومدن بدون اینکه متوجه بشیم ازچه راهی وچه زمان چون ما دراون خواسته ها گیر نکردیم وبه راحتی بدست امدن ولی وقتی یه خواسته ای روبا خواهش التماس و توجه بیش اززیاد نتونستیم برسیم.                                        و واقعاازاستادعزیزممنونیم که مسیر  رابرایماهموارکرده وحالامدانیم که چگونه باید بااحساس خوب وفکر عالی خواسته هایمان رو دریافت کنیم.وهمیشه به ما گفتن که اگه چیزی رو می‌خواهیم بایدبرای دریافت ان رااحساس کنیم وحس خوب داشته باشیم ومن هم مثل استاد فکر میکردم وقتی اون روندارم چطور احساس کنم.                        وخیلی خوشحالم که دراین سایت هستم وخیلی آگاهی بدست اوردم.   ووحالادیگه نه اخبار رسانه فیلمهاوحرفهایی که باعث احساس بد بده وحالم روخراب کنه اصلا گوش نمیدم وبهشون فکر نمیکنم              من ازقبل ازخبرهای ناگواردوری میکردم.فرزندانم میدونن وهیچ وقت پیش من چیزهایی که حالم من رو بد کنه حرف نمی زنن. اماهمسرم هروقت خونه باشه اخبارگوش میده وان من رو خیلی اذیت میکنه ولی من همیشه می رم تواتاقم وفایل های استاد رو گوش میدم ودیدگاههای دوستان رو میخونم واز این کارم لذت میبرم وماوقتی افکاربد داریم شیطان مارو خدایا میکنه وبانجواهاوواگویه هاماروازهدفمان دور میکنه .ولی من دیگه به حربه های شیطان توجه نمکنم واون رودر گوشه ذهنم گذاشتم ودیگرتوجه به اون نمیدموخیلی خوشحالم وعاشق این سایت شدم وباطعمهای لذت بخش خدابه خواستهام میرسم چون خدا من رو به اینجاهدایت کرده که باطعمهاش به لذت عالی برسم.         وتاوقتی که خدای مهربان بامن هست ودرکنارم باشه وهمیشه احساسش کنم همیشه حس حالم خوب وتمام خواسته هام خودم رو فرزندانم رو زندگیم رووهرچیزی که دارم به دستان قدرتمند خدامیسپارم وهمیشه امیدم به خدابزرگ ویکتا هست ومن میدونم که خدااگه بخواد چیزی به من ببخشه هیچ چیزی از خزانه بیکرانشکم نمیشه .                 وحالا فهمیدم که فقط بااحساس خوب وباارامش میتوانیم به راحتی به خواسته هایما برسیم ومن ایمان دارم واعتقاددارم.که خدا مرا بااسایش وارامش مرا به خواسته هایم میرساند باامید وباورهای قوی به خداوند مهربان دوستان خواقوت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 36 کلمه

        سلام دوست عزیز
        از اینکه احساس بهتری دارید خیلی خوشحالم
        لطفا برای ایجاد فاصله بین جملات از enter استفاده کنید
        نیاز نیست با ایجاد فاصله جمله رو به خط بعد بفرستید
        به این شکل نوشته شما زیباتر نمایش داده میشه
        مرسی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا رضاخانی
      1400/01/27 07:24
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 29229 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 407 کلمه

      واقعا الان که به زندگیم توجه میکنم به هر خواسته ای خیلی خیلی توجه کردم و سعی کردم بهش برسم ویک سری کارها انجام میدادم به خواسته برسم نمی شد ولی درکنارش خواسته های که فقط خواسته بودم به راحتی می رسیدم این خیلی برام جالب بود من شخصا برای استقلال مالی خیلی خیلی تلاش کردم خوب درس خواندم خ ب تلاش کردم ولی در عین ناباوری دوبار رفتم سرکار دوبار اخراج شدم😒😒😒😒

      ولی درکنارش خو استه های زیادی رو خواسته بودم ورسیدم بدون هیچ تلاشی فقط یکسری کار رو انجام ندادم برای مثال دوست داشتم وسایل خونه خودمو عوض کنم چند بار با خودم خونه رو با وسایل جدید تصور کردم همین

      وبه راحتی الان نگاه میکنم تمام وسایلی دوست داشتم خریدم یا همیشه خونه حیاط دار دوست داشتم و الان دارم تو خونه حیاط دار زندگی میکنم 

      ولی لاغری و کار که مدام دنبالش بودم یعنی برای لاغری حدود ۲۰سال تلاش کردم وبرای کار ۱۰سالوهیچ کدام نشد که نشد😂😂😂همیشه برام سوال بود چرا نمیشه من که خیلی فعالم خیلی باهوشم مدرک خوبی دارم روابط اجتماعی عالی دارم چرا کارم درس نمیشه؟

      یا برا لاغری دیگه کاری نبود انجام نداده باشم رژیم سخت غذاهای آبپز بخار پز قهوه تلخ آبکرفس بدنسازی قرص چربی سوز پودر های تلخ چربی سوز پیاده روی های طولانی یعنی روز میشد یک ساعت میرفتم پیاده روی ۲ساعت بدنسازی به همراه اون غذاهای بدمزه بدون نمک بدون روغن خیلی محکم بودم ولی چندین بار تا ۱۵کیلو کم کردم ودیگه کم نشد که نشد

      الان روز به روز داره برام واضح تر میشه چرا 

      بخدا از این مسیر لذت میبرم و کیف میکنم

      الان میدونم برای رسیدن به خواسته هام نباید یکسری کار رو انجام بدم و دارم به بهترین نحو این کار انجام میدم از تغییراتم در دوره خیلی خیلی راضی هستم شادی درونی من زیاد شده رابطه ام با همسرم عالی شده ار ته دل میخندم از ته برای زندگیم برنامه ریزی میکنم امید در من زنده شده به معنای واقعی زنده شده من از زندگیم و داشته هام راضی هستم از زنده بودنم لذت میبرم و شک ندارم وقتی لذت ببرم خدا مدام نعمت های بیشتری برای لذت بیشتر به من میدهد شک ندارم چون تو این دوسال که در دوره شرکت کردم یه صورت تکاملی زندگیم و خودم داریم بهتر میشیم وقتی ذهن من کاملا متناسب شود من به انصباط فکری دست پیدا کنم جسم من در بهترین حالت متناسب خودش قرار میگیره😍😍😍😍😍 شک ندارم من در این مسیر صحیح به بهترین تناسب اندام میرسم 😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادى
      1399/12/05 08:57
      مدت عضویت: 1638 روز
      امتیاز کاربر: 23563 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 873 کلمه

      سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى😊 
      فايل زندگى با طعم خدا , 19♥️♥️
       از خوندن ديدگاه سادات عزيز , خيلى لذت بردم و انرژى چيزايى رو كه نوشته بود , در حين خوندن احساس كردم واقعا همه ى ما در ارتباط روحى با هم هستيم . 
      ❄️طبيعت فايل خيلى زيبا بود , اين روزا بيشتر به طبيعت توجه مى كنم , توجه به روزاى آفتابى , ابرى , بارونى , و برفى , زيبايى و قدرت خداوند رو به تصوير مى كشن , من هم خيلى كارا , انجام داده ام تا زندگى بهترى داشته باشم , كتاباى زيادى خوندم 📚سالها پيش , چند تا سمينار رفتم , براى روحيه ى عالى و لاغرى م ورزش مى كردم , در فضاى مجازى از اين شاخه به اون شاخه به دنبال موّفقيت در زندگى م بودم , اما در همه ى اين كارا , استمرار نداشتم … و البته تا حدودى به خودم كمك كردم و خودم رو از نااميدى و سردى به زندگى نجات دادم , اما بازم كافى نبود ! و در اين مسير آگاه شدم كه فقط گوش دادن و خوندن كتاب كافى نيست بلكه بايد با يه راهنما ( استاد ), با اشتياق و استمرار , و به صورت نوشتارى و عملى اينا رو در زندگى م تجربه كنم , منم ليستى از خواسته هامو سالها پيش نوشته بودم , البته نه به صورت انشايى و كامل ! با اينكه چيزاى خوبم وجود داشت , بازم توجه به چيزاى بد زندگيم داشتم , بازم گله و شكايت و … ترس و نگرانى , مسئله اين بود كه من از خودم و از خداى خودم دور شده بودم . روزايى كه همه چى خوبه , خيلى راحت مى گم , من به خدا اعتماد دارم & من به خدا , ايمان دارم و … اما همين كه مسئله اى در رابطه با خودم پيش مى ياد , هر چند كه مى گم , خدايا , من به تو اعتماد دارم & خدايا , من نگرانى هامو به تو مى سپارم , اما كمى بازم حس نااميدى و نگرانى مى ياد كه با خودم مى گم , اين نشون مى ده كه چقدر من به خدا اعتماد دارم!!!
      خدارو شكر و سپاس , من هنوز در اين مسير اصلى دارم ادامه مى دم و از مسير اصلى منحرف نشدم , بخاطر اينكه ديگه به موانع ذهنى م و به افكار منفى م فرصت نمى دم تا منو در حال بد و احساس بد نگه دارن . من همين لحظه كه دارم مى نويسم , دريافتم كه موانع ذهنى م , مانع از جلو رفتن من در زندگيم مى شد .
      به گفته ى امام على ( ع )
      ” آدم خوشبخت كسى است كه فرصت انديشيدن به بدبختى هايش را نداشته باشد ”
      وقتى مرور مى كنم , مى بينم با وجود مسائل زندگيم , كارهايى در زندگيم انجام داده ام , كه به سوى موّفقيت پيش مى رفت, تلاش مى كردم , خيلى
      هم خوب پيش مى رفتم , براى كارام وقت مى زاشتم , و اون كارايى كه من انجام داده ام , حتما با قوّت خداوند بوده , اما از يه جايى از مسير اصلى زندگيم خارج شدم , من نمى دونم وقتى خودم , توو زندگيم مسئله داشتم , چرا ديگه اين سالها , اخبارا و اتفاقات رو دنبال مى كردم , و فشارى دو براير بر روان من , وارد مى شد , در حالى كه من فكر مى كنم , كسى كه دغدغه ى مسائل زندگيشو داره , خود بخود سطح انرژى ش پايين هست , و ديگه نبايد خودشو قاطى رسانه هاى خبرى و اتفاقات روز كنه ! 
      خانه تكانى ذهنى من , كارايى كه نبايد انجام بدم❌ 
      توجه نكنيد به رسانه هاى خبرى , اتفاقات ناگوار , و گزارش بد دادن …
      در اين مسير , من مدتى ست كه رسانه هاى خبرى در تلويزيون و فضاى مجازى , و حتى ويدئو و كليپايى در اين موارد رو ديگه نمى بينم , اگرچه اخبارو از همسرم مى شنوم , اما من توجهى نمى كنم و ادامه نمى دم , و به همسرم مى گم , اگه خبر خوبى دارى , بگو🙃و اينكه هر خبرى منو نگران نمى كنه , بخاطر اينكه من به خدا اعتماد مى كنم . 
      هر كار اشتباهى كه من و يا ديگران انجام داده ايم , بخاطر اينه كه بخش ذهن منفى باف قوى تَر از بخش ايمان به خداست , و من هم در اين مسير هستم تا بخش ذهن ايمان و اعتماد به خدا در زندگيم قوى تَر بشه و اونوقته كه من راه و مسير درست رو با اشتياق و استمرار ادامه مى دم . 
      تصوير واضح جديد و صحيح من از خدا⁉️
      در تصور من , خدا , احساس خوب , آرامش و شادى من است , احساس خوب , همون انرژى بخش معنوى من و احساس بد , انرژى ذهن منفى بافم است , و خداوند از رگ گردن به من نزديكتر است , وجود خداوند رو مى تونم با , دم و بازدم خودم احساس كنم و تمركز روى دم و بازدم , احساس انرژى جهان هستى در من است . واقعا نمى تونستم به همين سادگى از اين فايل بگذرم , انگارى در يك چالش بزرگ بودم كه نمى شد به راحتى ازش رد شد . من براى همه ى نعمتها و رحمتهاى خداوند , و براى حال و احساس خوبم , در اين مسير , سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .
      با تشكر فراوان , شاد و در آرامش خداوند باشيد🥰🎄🎄

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/10/14 17:37
      مدت عضویت: 1855 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,297 کلمه

      در خواست کردن خواسته از خداوند اصلا نیاز به نوشتن جمله های خاصی و ادبیات خاصی نیست .
      نوع نوشتن ما اصلا اهمیت ندارد . همه ی این نگرانی ها برمیگره به این نگرش که ما فکر میکنیم خدا یه انسان هست و اگر ما بد بنویسیم خدا بدش میاد و قهر میکنه یاا اگر خوب بنویسیم خدا خوشش میاد و ما رو در آعوشش میگیره و ما باید در نوشتن خودمون دقت کنیم .
      اگر خیلی روی نوشتن حساس هستید اشتباه میکنید مثلا گفتن : برای رسیدن به خواسته ها که جمله رو به زبان حال بنویسید و هر روز صبح این تعداد بنویسید و شبها این تعداد بنویسید و …
      موضوع رو ساده تر کنید پس اگر خواستها رو گفتیم بنویسید به خاطر این هست که اگاهانه به خواسته هامون توجه کنیم چون در زمان نوشتن تمرکز بالا میرود میگیم بنویسید نه که اون نوشتن مهم باشه بلکه بانوشتن تو تمام توجه و تمرکزت رو میاری روی نوشتن خواستهات چشم و دست و ذهن تو درگیر نوشتن میشه در اون لحظه و فرکانسش رو به جهان هستی ارسال میکنیم .
      دلیل اینکه ما به خواسته هامون نمیرسیم این هست که ما به یه سری چیزا توجه میکنیم که ما باید اگاهانه انتخاب کنیم حواسمون به اون چیزها نباید باشه ؛و این نباید ها خیلی مهمتر از باید ها هست چون این کار شیطان هست که ما رو به سمت مسیرهای بد منحرف میکنه حالا از طریق حرفهای بقیه و اخبار و گله و شکایتها و خیلی کاارهای دیکه که نباید انجام بدیم و اگر ما حواسمون باشه که یه سری کارها
      رو نباید انجام بدیم خود به خود به خواسته ها میرسیم .
      مثلا در جامعه این رواج داره و شعر هم داریم از شاعر معروف که اگر میخواهی پیروز و موفق باشی باید صبح زود بیدار بشی و اگر یکم دیرتر ما بیدار میشیدم کلی افکار بد در ذهن ما بود که دیگه فایده نداره برای کسب و کار امروز چون دیر هست و … و دیگه کار ما در اون روز بیخود و بی فایده بو د .
      پس به خواسته های خودتون تا میتونید توجه کنید و تمرکز کنید و درخواست کنید تا خداوند خیلی بیشترش رو به شما بده و اصلا نوشته ها هیچ کاره هستن فقط برای تمرکز بهتر هستن و هیچ وقت به خواستها های خودت نچسب فقط بنویس و توجه کن ولی التماس،و دعا و گریه و زاری و ..نکن و .

      برای رسیدن به خواستها نیاز نیست کار خاصی بکنید فقط به خواسته ها نچسب بنویس و دوست داشته باش که اونها رو داشته باشی و مطمعن باش به اونها میرسی .
      پس به زبان حال نویسی و سناریو نویسی و … که میگن و چسبیدن به اونها اصلا دلیل برای رسیدن نیست ساده بنویسید و بخواهید
      در واقع بیشتر ما باید حواسمون باشه بیشتر به چه چیزهایی توحه نکنیم و اتجام ندیم و خود به خود به خواستهامون میرسیم در قران هم خدا بیشتر گفته چه کارهایی انجام ندهید و از اونها دوری کنید تا به خدا برسید و نزدیکتر باشید تا بگه چه کارهایی انجام بدید برای نزدیکی به من .
      پس بابا به خیلی چیزها توجه نکن به اخبار بد و احوالات بدو حرفهای بد و حوادث و … اگر توجه نکنین خود به خود خوشبختی میاد و مثلا اگر ما در سلامتی کارهایی که مضر هستن رو انجام ندیم خود به خود سلامت هستیم و در این جهان همه چیز خود به خود خوب هست ولی اگر مشکل داریم در جنبه هایی از زندگیمون به خاطر این هست که افکار منفی و توجه بد و نا امیدی و نگرانی و استرس و … داریم در اون موصوع از زندگیمون و ما مشکل داریم .
      پی گیر حرفهای بقیه نباشین و اصلا براتون مهم نباشه که دیگران رو خوشحال کنید و راضی کنید و شما باید یه سری کارهای اشتباه رو انجام ندید و این کارهای اشتباه رو ترک کنید .
      پس اگر نمیرسید به خواسته تون یه سری از کارها رو نباید انجام بدید .
      مثلا دوست داری ثروتمند بشی و یه سری جملات خوب نوشتید و سپاسگزاری هم کردی ولی چرا بهش نرسیدید چون در روز بیشتر حواست به اوصاع بد اقتصادی و خرابی و گرونی و … هست یعنی خواسته ات در آمد بیشتر هست ولی توجه ات بر روی قطب مخالفش که کمبود و نداری هست قرار داره .
      پس فکر کن ما یه قطار هستیم که میخواهیم به سمت خوشبختی حرکت کنیم و باید روی دو ریل موازی حرکت کنیم یه ریل این هست که ما آگاهانه به موضوع هایی که دوست داریم و خواسته های ما هستن باید توجه کنیم و یه ریل دیگه هست که ما ناآاگاهانه به یه سری چیزها تو جه میکنیم و حرف میزنیم وگله و شکایت میکنیم و فکر میکنیم و…. که شیطان بیشتر روی این ریل حرکت میکنه و ما هر خولسته ای روی اون ریل داشته باشیم شیطان میاد روی اون ریل و ما رو از مسیر منحرف میکنه و ریلها هم تراز نمیشن و قطار حرکت نمیکنه .
      پس خدا بارها در قران گفته به چه چیزهایی توجه نکن و انجام نده و خیلی کم گفته به چه چیزهایی توجه کن و انجام بده .
      پس به ما گفتن خیلی کاراا رو انجام بدیم که خدا دوستمون داشته باشه ولی یه سری کارها هستن که ما رو از خدا ور میکنن اونها رو بما نگفتن که انجام نده مثلا کنترل نکردن افکارمون و ..
      پس از صبح که از خواب بیدار میشیم کلی حرف و حدیث بد و پوچ هست که ما نباید توجه کنیم و حرف بزنیم و هر چقدر جهان گسترش پیدا میکنه با پیشرفت تکنولوزی این اخبار و حرفها خیلی راحتتر به گوش ما میرسن ولی ما باید اگاهانه توحه نکنیم .
      ما خیلی کارها رو الان داریم انجام میدیم که در زمان پیامبر و امامان نبوده پس ما در شرایطی هستیم که خیلی افکار و حرفها رو وارد ذهنمون میکنیم که اصلا هیچ ربطی به ما ندارن .
      مثلا درمورد سران مملکت و یا رییس جمهور فلان کشور و یا شهردار و …. اصلا نباید برای ما مهم باشه و توجه کنیم و یا حرف بزنیم و یا ترس و نگرانی داشته باشیم و… و اگر این سر زیر برف کردن هست بزار ما سرمون رو زیر برف کنیم چون زندگی اینطوری خیلی زندگی قشنگتره .
      ابن مسایل خیلی فریبنده هستن و لی اصلا شرکت نکنید چون از طرف شیطان هستن .
      خداوند سواد نداره خدا احساس داره و با قلب تو کار داره پس ایمان قوی و توکل به خدا داشته باشین پس هر خواسته ای داری تمام امیدت به خدا باشه نه بنده ی خدا که فلانی برای ما این کار رو بکنه و این پول رو بده و … و این شرک الود هست باید توحیدی تر باشیم در این دنیا و قلبت رو با زبونت هماهنگتر کنی یعنی اگر میخوای سپاسگزاری کنی به حرف نیست سپاسگزاری واقعی دو معنا داره و این واقعی هست به معنای رضایت داشتن از داشته ها و شرایطتت هست ولذت ببری از هر چیزی که داری از همسر از زندگی از بچها پس راضی باش از همه چیز و معنای دومش این هست که انتظار های زیاد از خدا داشتن و خواسته های بزرگ از خدا بخوایین در حالی که به ما گفتن این کار خوبی نیست و چه خبره و نگو ولی باید همیشه به خدا بگی تو باید به من بدی که من راضی باشم از بودنم در این دنیا و همیشه تو بدی و من لذت ببرم و تو هم تند و تند برام مهیا کن و به من بهترینا رو بده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شادى
        1399/12/05 09:07
        مدت عضویت: 1638 روز
        امتیاز کاربر: 23563 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 10 کلمه

        بسيار عااالى بود , دوست عزيز و همراه , 
        موّفق باشيد😍

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار khandan614
      1399/09/28 18:35
      مدت عضویت: 1739 روز
      امتیاز کاربر: 21230 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 480 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر جاده خوشبختی ، روز ۹۱ تکرار
      قبلا که منم خدا را یک انسان قوی میدونستم که ( خدا منو به خاطر این شرک ببخشه ) و تازه با مباحث قانون جذب آشنا شده بودم ، برای رسیدن به خواسته ها خیلی سعی میکردم که خواسته هامو خوش خط و با فعل زمان حال و مودبانه بنویسم و خیلی دقت میکردم و مدام نگران بودم که آیا خدا نوشته منو میخونه آیا درست نوشتم ، بعد از یه مدتی که به خواست ام نمیرسیدم دچار احساس گناه میشدم که نکنه تو جمله ای که نوشتم خیلی ادب را رعایت نکردم و جملات خیلی قشنگ و تاثیر گذاری ننوشتم ، از وقتی تو دوره طعم خدا فهمیدم خدا سواد نداره و فقط با احساس آدم کار میکنه خیلی راحت شدم و از نوشتنهای سخت و رنج آور آزاد شدم ، یاد گرفتم با خدا راحت باشم و با زبان عامیه براش بنویسم و از نوشتنم به احساس خوب برسم و دیگه نگران نباشم که دیدم خواسته های کوچیکم پشت سر هم برآورده شدن ، مثلا پارسال دلم میخاست یک گوشی جدید داشته باشم ولی بهش فکر نمیکردم که چند وقت بعدش همسرم برای تولدم یک گوشی بهم هدیه داد ، الان تلاش میکنم که از چیزهایی که به من احساس بد میده دوری کنم مثل ، افکار منفی ، اخبار ، اتفاق های بد که همه جا میفته ، شبکه های اجتماعی ، جرو بحث کردن با اطرافیان و غیره ، با دوری کردن از این چیزهایی که شیطان را خوشحال میکنه ، تو مسیر الهی بهتر مستقر شدم و دیدم چقدر کار کردن با خدا راحته ، من تو بخش روابطم با دیگران و شادی و سلامتی و لاغری و ثروت به اندازه ای که تونستم روی موارد مثبتشون کار کنم و از موارد منفشون دوری کنم نتیجه گرفتم که قدم گذاشتم تو جاده خوشبختی ، یاد گرفتم که دیگران را تو ذهنم حذف کنم ، حرف و نظر مردم برام بی معنی شد و تمام تمرکزم را گذاشتم روی بهبودی و پیشرفت خودم و یک باوری برای خودم درست کردم وبهش پایبند هستم ، میگم هر کسی در هر کجا راجب من حرف میزنه داره خوبی منو میگه برای همین از هیچ کس ناراحت نمیشم و البته خبرهای خوبی در مورد خودم از جانب دیگران بهم میرسه انگار همه منو دوست دارن ، که اینم از لطف خدای مهربانه ، سالهای زیادی را با انجام اعمال سخت برای رسیدن به خدا انجام دادم که نه تنها به خواسته هام وخدا نرسیدم بلکه از خدا دورتر هم شدم ، الان راه ساده و آسون به خدا رسیدن را پیدا کردم فقط با دوری کردن از چیزهایی که احساس منو بد میکنه و هیچ احتیاجی هم به عبادتهای عجیب و غریب نیست ، خدایا شکرت که اینقدر ساده و آسونی که از آسونی کسی نمیتونه باورت کنه مثل راه آسون لاغری با ذهن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribab313
      1399/09/16 19:51
      مدت عضویت: 1672 روز
      امتیاز کاربر: 3043 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 480 کلمه

      سلام
      من نمیدونم این چندمین بار هست ک این فایل رو گوش میدم چون چندبار اول اصلا متوجه نمیشد م خب بحرحال تمرکز نداشتم یا چیزی ولی متوجه نشدم بعد ب موصوع فایل ک نگا مکردم مگیفتم خب من ک اصلا چیزی نفهمیدم دوباره گوش میدم سه دوروز هست ک من رو این حلسه استب کردم و بخودم گفتم تا کامل نفهمیدم ول کن نیستم.
      امروز بارها بارها گوش دادم باتمرکز البته ایندفه نوشته های دوستارم خوندم کامل روشن شد برام.
      خدای مهربون خودمون رو د ذهن خودم قبلا یک چیز نامشخص بود ولی الان در زندگی جدیدم انقد بهش نزدیکم هنوزم میبنم خیلی از خاسته هام رو نگران رسیدن سا نزسیدنش هستم گاهی اوغات. گاهی بااینکه فایل گوش میدم همون لحظه خوبم بعد ک نمیدونم فکرم میره سمت این ک اون چطور جرات کرد این حرفو بزنه یا چیزی بعد میگم ای بابا دوباره شروع کردم. مراقبت از افکار. مهم این نیست بارها گوش بدم ب فایل مهم اینه ک عملش کنم. امروز و هرلحطه سعی مکنم درحالت مراقبه باشم ینی مراقب افکارم باشم مراقب ورودی ها باشم مراقب چشمم باشم ک هرچیزی رو نبینم مراقب گوشم باشم ک هرچیزی زو نشنوم مراقب ذهنم زبانم قلبم. چقدر شیرینه این کلمات این کارها همون پرهیز کاری هست ک خدا میگفت توی قران.
      دوست دارم ولذت میبزم ازون لحطه ک سریع میفهمم نباید ب این موصوعات توجه کنم اون ندای درونم ک میگه تونیازی نداری الان چیزی بخوری تو نیاز نداری الان چیزی بگی یانطر بدی. این موضوع حالت رو بد مکنه یا اصلا ربطی بهت نداره. این ندا همون خدای منه ک از رگ گردن بمن نزدیک تره درون منه و الان ک همه منفی ها و تاریکی هارو زدم کنار راحتر صداشو میشنوم راحتر راهنمایی هاشو میپزیرم. توجه و تمرکزم رو روی چیزی ک میخام میزارم چند وقتی هست حدودا یک هفته یا کمتر یک فایلی بود ک استاد میگفتین بگین مثلا نیم کیلو کم کنم این تو ذهنم هی تکرار شددو تو اینه بخودم نگا کردم گفتم فقط این یک کوچولو از کمرم بزه خوب میشه باورتون میشه تواین مدت کم همون یک کوچولو اصافه نیست. من هرلحطه دنبال نشانهام و میبزیم و ایمان هم دارم ک نشانه ها بیشتری ب دست میارم.
      یادگرفتم باخدای خودم راحت باشم لازم نیست انقد ادبی اصلا لازم نیست حس حال من قلب و فکرم مهمه وقتی خاسته ای دارم یاد گرفتم چجوری مطرح کنم چجوری توجه کنم و الان هم یاد گرفتم چجوری بهش برسم با توجه ب خاستم یا چیزای ک ب خاستم نزدیکه چیزهای عکس وخلاف خاستم رو اصلا نبینم و نشنوم. الان فهمیدم چ باور ذهنی داشتم ک امروز شکسته شد خدارشکر.
      امروز تصمیم گرفتم دیگه کمتر راجب کسی نطر بدم وراجب اینکه ک چی گفتن راجب من فکر کنم چون باعث میشه کینه بگیرم ازشون یابخام باغیبت تلافی کنم یا اینچیزا. مخام مثل خدا رفتار کنم ک هرکس منو دید یاد خوبی ها بیوفته. مثل استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghazalgolipur
      1399/09/13 13:59
      مدت عضویت: 1634 روز
      امتیاز کاربر: 3496 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,239 کلمه

      خدایا من ایمان دارم♡…
      این روز ها حواسم هست دارم با آگاهی زندگی میکنم مراقبم ….
      مراقب مخزن ذهنم که از منفی ها پر نشه
      مراقب ورودی هام که خالی باشه از هر بدی
      مراقب کلامم که ازش شیطان زاده نشه
      مراقب افکارم که خونه شیطان نباشه
      و ایمان دارم اگر من فقط مراقب باشم که منفی نباشم و خودم نعمت های خدارو دور نکنم و حالم رو خوب نگه دارم تمام اتفاقات خوب دنیا برام رقم میخوره♡
      بعضی مواقع که حالم بد میشه که خداروشکرم که کم پیش میاد با خودم دوباره افکار قبلیو مرور میکنم و هی نجوای ذهنی که ببین الان تو هیچی نداری!الان وضعیتت بده و سریع یاد این حرف استاد میوفتم (من وقتی بی پول بودم از ثروتمند بودن نوشتم، من وقتی بیمار بودم از سلامتی نوشتم من وقتی چاق بودم از متناسب شدن نوشتم ، من وقتی عینکی بودم از زندگی بدون عینک نوشتم)و سریع خودم رو جم و جور میکنم که الان که ندارم خب توجهم باید روی چیزی که میخوام بزارم تا بیاد نه روی چیزی که نیست و هر طور که شده با مرور فایل ها ، سپاس گذاری ، رفتن به طبیعت حال خودم رو خوب میکنم و من عاشق این حال خوبمم و یاد آوری میکنم به خودم که من برای داشتن حس نیاز ندارم به هیچ پارامتر بیرونی من از درون خوشحالم و از اصل زندگی که زنده بودنمه به لطف خدا لذت میبرم و باقیه نعمت ها فقط برای لذت بیشتره که خدا بدون منت میده تمام بندهاش♥️
      مورد بعدی که حال من رو خیلی خوب کرده و ۸۰ درصد آرامشمو مدیون این هستم که من مدتی هست سعی خودم رو کردم جز مسائل شخصی خودم و خواسته هلی خودم دیگه توجه به هیچی نکنم ….من دیگه اخبارو دنبال نمیکنم من فقط کانال ها و صفحاتی رو نگاه میکنم که حالم رو خوب کنن من دینه با مسائل دور و اطرافم کاری ندارم و تقریبا نمیدونم تو دنیا چه خبره چون میدونم که ربطی بهم نداره و واقعیت دنیا فقط افکار و باور های خودمه که نباید بزارم خراب شن تا واقعیت زندگی منم خراب شه و برای همین توجه میکنم به خوبی ها، به لطف ک نعمت های خدا، به حس خوب به آدم های شاد به مخلوقات خدا و ارامش دارم که نگران هیچی نیستم ،لذت میبرم از زندگی الان من با آرامش کانل نشستم و مینویسم و منتظر سفارشاییم که به خدا دادم ، منتظر روز های خوب و خونه آروم و قشنگ خودم رو به هیچ عنوان حاضر نیستم ترک کنم♡
      من حالا یاد گرفتم که هر چیز حال من رو بد کنه اصل نیست دروغه و از طرف شیطانه برای همینم در طول روز حواسم هست به افکارو نجواهایی که ناراحتم میکنه و سریع روی کاغذ مینویسم و جلوش مینویسم فرستنده :خانوم دروغگو
      خوشحالم که اوایل دروه لاغری با ذهن همچین اسمی برای شیطان درونم انتخاب کردم واقعا برازندشه ((خانوم دروغگو))
      و اینطوری برام بی اعتبار میشه نجواهاش و چون هدفشم میدونم که بدبختی من است دیگه کاملا سعی میکنن سریع بیرونش کنم از ذهنم و راه کار دیگم اینکه نجواهاش رو مینویسم و به همین دلیل که دروغگو هست مخالف حرفاش رو مینویسم و ازش تشکر میکنم که که حقیقت زندگی روبرام میگه ….مثلا اگر مواقعی به این فکر کنم که من به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسم سریع وارد کاغذ میکنم و مینویسم مرسی که یاد آوری کردی من به تمام خواسته هام میرسم و واقعا با این راه ها سکوتشو حس میکنم برای ساعت ها هیچ نجوایی نمیشنوم ….
      من در این دوره یاد گرفتم مثل خدا رفتار کنم یاد گرفتم اگر مخزنم رو خالی کنم از منفی ها حس و عشق خدایی جاش رو پر میکنه ….قبل از این نزدیک ۸۰ درصد ذهن من رو کینه پر کرده بود ، حس بد از آدما، حس تنفر از این و اون ، از زمین و زمان از اب و هوا از جنگ از مریضی و ….
      ولی یاد گرفتم تویه این دنیا خوبی هم هست بدی هم هست
      طعم خوب هم هست طعمای بدم هست این منم که انتخاب میکنم که به کدوم توجه کنم و کدوم رو میخوام وارد زندگیم کنم
      معلومه وقتی اخبار بد رو دنبال میکنم وقتی گله و شکایت میکنم وقتی افکارم همش منفی وشیطانیه تنها چیزیم که نسیب من تو زندگی میشه درد و مرض و بدبختیه ….
      من یاد گرفتم مثل خدا باشم تمام آدم های روی زمین رو بی قید و شرط و یک طرفه دوست داشته باشم(آخ که نمیدونید چه حس خوبیه بدون کینه زندگی کردن )
      من یاد گرفتم مخزن ذهنم رو پر کنم با عشق محبت زیبایی و ایمان خدا و هر چیز خوبی و جلوی ورودی های بد رو ببندم
      من یاد گرفتم ابروی خدا نبرم من یاد گرفتم از صبح که بلند میشم گزارشگر خوبی از این جهان برای خدا باشم ♡
      یاد گرفتم توجه کنم به چیز هایی که میخوام حتی اگه الان تو زندگیم نیست یاد گرفتم شاد باشم ….
      من فهمیدم که تنها نیستم فهمیدم خدایی دارم که از رگ گردن نزدیک تره به من فهمیدم خدایی عاشق بی قید و شرط منه که منبع تمام خواسته های منه ، و هدف خلقتم رو فهمیدم سوالی که همیشه تو ذهنم بود ….هدف خلقت من اومدنم روی زمین و تجربه تمام لذت های دنیا و رضایت داشتن و درخواست بیشتر از خدا و خدا هم من رو آفریده که برای لذت بیشتر من در این دنیا تمام خواسته هام چه بسا بیشترشو به من بده زیرا که اون از من بر خودم مهربان تره♡
      خدا میخواد من یک سپاس گذار واقعی باشم
      (کسی که رضایت از زندکی داره و درخواست های زیاد از خدا) چون هر چه قدر درخواست بیشتری بکنم یعتی انقدر ایمانم به خدا بیشتره و قدرتش هاشو میبینم ….
      فهمیدم که زندگی و خواسته های من فقط وصله به خدا و از این به بعد امید و انتظار از هیچ بنده ای ندارم و من میخوام توس سیستم بی نظیر خداوند باشم ….
      و حالا من هدفم اینکه از آموخته هام به شکل عالی استفاده بکنم و اون هارو به عمل در بیارم و خدایا شکرت که من در راه صحیح هستم و ازت میخوام من رو راهنمایی کنی برای بهتر در مسیر بودنم ♡
      این نوشته ها تمام برداشت من از این دوره و تمام دانسته هامه که بینهایت ارزشمنده و قیمت نداره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار faribab313
        1399/09/16 19:22
        مدت عضویت: 1672 روز
        امتیاز کاربر: 3043 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 16 کلمه

        تبریک میگم ب شما دوست عزیز انقدر زیبا نوشتین و لذت بردم از نوشته شما.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار ghazalgolipur
          1399/09/17 12:09
          مدت عضویت: 1634 روز
          امتیاز کاربر: 3496 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 4 کلمه

          خیلی ممنون دوست عزیزم♥️

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار شادى
        1399/12/05 09:32
        مدت عضویت: 1638 روز
        امتیاز کاربر: 23563 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 95 کلمه

        دوست عزيز و همراه , 
        بسيار زيبااا بيان كرديد , موّفق باشيد😍
        اين قسمت از ديدگاه , خيلى برام جالب بود ⬇️
        راه کار دیگم اینکه نجواهاش رو مینویسم و به همین دلیل که دروغگو هست مخالف حرفاش رو مینویسم و ازش تشکر میکنم که حقیقت زندگی روبرام میگه ….مثلا اگر مواقعی به این فکر کنم که من به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسم سریع وارد کاغذ میکنم و مینویسم مرسی که یاد آوری کردی من به تمام خواسته هام میرسم و واقعا با این راه ها سکوتشو حس میکنم برای ساعت ها هیچ نجوایی نمیشنوم …

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1399/08/18 08:03
      مدت عضویت: 1728 روز
      امتیاز کاربر: 13074 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 194 کلمه

      به نام خدا باسلام ،من چند وقته که دارم سعی میکنم در مورد کسی صحبت نکنم به حرفای منفی کسی گوش نکنم خودم و ناراحت کسی نکنم و غصه ی کسی و نخورم هر کی مسولیت زندگی خودش رو داره اگه کسی میخاد گله و شکایت کنه میرم بخث و عوض میکنم دیگه کمتر حرف کسی رو میزنم خوشحالم که دارم تغییر میکنم و توجه ام رو میبرم سمت اون جیزهای که دوست دارم خیلی ارامش دارم با این کارها
      من قبلا خواسته های رو از خدا داشتم و بدون اینکه بهش فکر کنم بهش رسیدم و الان متوجه شدم که تمام اون چیزهای که دوست داشتم داشته باشم الان دارم
      خدا رو شکر که در این مسیر قرار گرفتم و طعم های خوب زندکی رو می چشم و لذت میبرم
      ما نباید به طعم های بد بها بدیم باید بسپاریم به خدا و اون طعم بد رو رها کنیم و بچسپیم به طعم های خوبی که خدا بهمون داده چقدر طعم خوب در زندکیم هس بی نهایته
      خدایا شکرش خدایا سپاس
      بهترین ها رو نصیبم کردی همسر خوب فرزند پسر،دختر ،سلامتی همه ی افراد خانواده ،
      خانه ماشین
      خدایا بابت همه چی سپاس
      🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سمیرا
      1399/07/28 11:15
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 7434 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 88 کلمه

      با سلام خدمت دوستان شگفتی سازم.چقدر از این فایل لذت بردم منم زمانی چنتا خواسته رو نوشته بودم و رهاش کردم و بعد از مدتی که بهش رسیدم یادم امد که قبلا این خواسته رو میخاستم .به قول استاد ما باید حواسمون به قسمت دوم باشه که بتونیم از رسانه ها و اخبار و اتفاقات منفی دوری کنیم و از چیزایی که نمیخاهیم صحبت نکنیم و توجه نکنیم و در عوض از اصل چیزی که داریم سپاسگزار باشیم و شکر گزار باشیم.ممنون استاد این فایلتون عالی بود .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zari_dousti
      1399/07/19 01:35
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 3588 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 153 کلمه

      با درود بی پایان
      دست مریزاد استاد این جلسه واقعا عالی بود و تمام ابهامات حداقل برای من از بین رفت چون من هم فکر میکردم که چطور میشودکه قبل از رسیدن به خواسته شکر گزار باشیم و متوجه شدم هر وقت حال دلمان خوب باشد و از شرایط زندگی راضی باشیم و گله و شکایت نداشته باشیم مرحمت خدا روزافزون میشود
      خدارو شکر من بر خلاف گذشته که همیشه دلمرده بودم و دائمأ نگران آینده حالم بسیار تغییر کرده خیلی بندرت دچار کمبود و کم بینی میشوم و از هر آنچه که الان دارم راضیم و میدانم بزودی شرایطم بهتر و بهتر میشود چون بیدلیل خوشحالم و قند در دلم آب میشود و هر چه هم فکر میکنم دلیل این همه شادی چیست نمیدانم
      البته فقط فکر میکنم به دلیل راضی بودن است ولاغیر
      خدارو شاکر و سپاسگذارم و از شما هم بینهایت ممنونم که روی دیگر خدارا به ما نشان دادید🙏🌷🍃🌺🌱🌹🌾🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18
      محتوای دیدگاه: 76 کلمه

      الان دیگه واقعا وقتشه که عمل کنیم هر چقدر که به حرفهای خوب گوش بدیم ولی بهش عمل نکنیم چیزی تغییر نمی کنه پس اول در مورد هر حرفی که بخوایم بگیم فکر کنیم اگه حالتو بد می‌کنه پس در موردش حرف نزن یا اون کار رو انجامش نده. سعی کن شادی رو گسترش بدی .یادت باشه جهان بر مبنای راحتیه پس نگران چی هستی؟ تو ایمان داشته باش که کارت درست میشه میری جلو .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 187 کلمه

      سلام به همگی
      وقت بخیر عزیزان
      من همواره اینو و تمرین می کنم در این بحث‌های بی خودی شرکت نمی کنم ولی خوب آدم می شنوه ولی توجهی نمی کنم دیگه الان هم زیاد فیلم نگاه نمی کنم خیلی کمتر شده و اون صحنه هایی از فیلم که دوست ندارم ونگاه نمی کنم !
      و هر روز تمرین می کنم که از ۹۲٪ استفاده کنم بعضی ها همش می گن اینجا شلوغ شده اونجا اینطوری من اصلا توجه نمی کنم چون می دونم ترس و نگرانی از طرف شیطان میاد!
      ولی امروز که این فایل و گوش می دادم یاد اون فایل افتادم که می گفتین ۸٪ خودآگاه همون شیطان هستش ولی اینجا گفتین شیطان میاد روی نا خودآگاه آدم کار می کنه برای کن کمی جالب بود که شیطون همه جوره در تلاش هست
      واقعا همه چیز باید به حالت طبیعی و درستش باشه اگه نیست یعنی ما کاری رو انجام می دیم یا دادیم که بهمخورده تعادل پس باید همش به طعمهای خوب توجه کنیم تا کارها همه به روال عادی و طبیعی بر گرده به اون سیستم خدایی باید خودمون و وصل کنیم و شیطان و متولد نکنیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Niikii
      1399/05/30 03:00
      مدت عضویت: 1882 روز
      امتیاز کاربر: 2276 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 45 کلمه

      با سلام، من هم در راستاي صحبتهاي استاد در خصوص خواستن از خداوند از مولانا شعري را ميخوام براي همراهان و استاد بنويسم؛
      ز آنكه بي حاجت خداوند عزيز
      مينبخشد هيچكس را هيچ چيز
      ……
      پس بيفزا حاجت اي محتاج زود
      تا بجوشد از كرم درياي جود
      با سپاس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mirza
      1399/04/31 14:38
      مدت عضویت: 1885 روز
      امتیاز کاربر: 2729 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 287 کلمه

      سلام
      استاد چقدر سخته دوری از خبرهای بد تو شرایط جامعه ما. به لطف خدا دارم سعی می کنم هیچ خبر و کانال خبری و حتی پیغام خبری دوستان را نبینم. انشاالله مثل شما منم بتونم.
      ممنونم استاد چقدر قشنگ گفتید معنی سپاسگزاری رو. همیشه به ما گفتن که راضی باش از آنچه که خدا بهت داده اما منظور این بود که همینه که هست برو خدا رو شکر کن که همینارو بهت داده و همیشه با پایینتر از خودمون ما رو مقایسه کردن. همین منظور پشت حرفشون باعث مقاومت در ما میشد. تو دلم میگفتم که این وضع که شکر گزاری نداره مخصوصا اینکه فکر همینه که هست باعث میشد تصورم از خدا یک پادشاهی باشه که بعضیا نورچشمیش بودن بهشون ثروت و نعمت داده و از بعضیا هم خیلی خوشش نیومده و همینه که هست. هیچ وقت حس رضایت و شادی تو شکر کردن نداشتم. از وقتی تو این دوره شرکت کردم دیگه خدا اون پادشاهی که در دوردست بود نیست. فایل آزمون شما رو هم شنیدم به خودم میگم ما که نمی دونم چطور شده یک خانواده ای پولدار شدن قطعا یک دلیلی داشته. البته خداوند در قرآن می گه به هر کس بخواهیم می دهیم به نظرم نکته تو فعل جمع هست. خدا نمی گوید به هر کس بخوام میدم. یعنی هر کس در چارچوب قانونمند جهان درست رفتار کند او می رسه به چیزی که میخواد و این نتیجه فکر و کار خود اوست.
      کلی کیف کردم با معنی جدید سپاسگزاری که از شما یاد گرفتم: رضایت از آنچه داریم و خواستن بیشتر، به نظرم حس وابستگی به خدا تو خواسته داشتن باعث میشه بهتر خداوند رو فرمانروای مطلق همی چیز بدونیم که همواره نیازمندش هستیم.
      بازم ممنونم برای آگاهی های شگفت انگیزی که میدید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار abirozeh
      1399/03/22 21:14
      مدت عضویت: 1706 روز
      امتیاز کاربر: 3644 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 106 کلمه

      ممنون از فایل زیباتون ان شالله همه در مسیر صحیح چشیدن طعم واقعی زندگی که همان زندگی با طعم خداست قرار بگیریم ..من از امروز تصمیم میگیرم در هر بحثی که در مورد اوضاع بد اقتصادی ومملکتی ومسعولین است شرکت نکنم ولی متاسفانه اطرافمون پر شده از این گله وشمایتها وحرف از نامردی .وحرف از دزدی خرف از اوضاع بد اقتصادی بی فزهنگی غیبت و….شرکت نکنم وتوجه نکنم وهمیشه نیمه پر لیوان رو ببینم وحتی در مورد بدیهای همسرم یا نکات منفی فرزندم ودیگرغن صحبت نکنم ..از خداوند در این راه کمک میگیرم چون میدانم شیطان خیلی موزیانه در افکارم نفوذ دارد …ممنون از شما استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/03/20 16:54
      مدت عضویت: 1742 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 197 کلمه

      روز نود و یکم تکرار :
      سلام. استاد من یه سوال داشتم اینکه شما میگید که در گذشته انسان‌هایی که راه خداوند رو در پیش گرفتند شرایط و امکاناتی برای دریافت اخبار منفی نداشتند. خب این شرایط برای همه بوده اما همه ی افراد به راه درست هدایت نشدند.و فقط عده ای هدایت یافتند.
      الان هم در جهان امروز ما همین طور هستش که با وجود راه های انحرافی زیاد اما باز هم عده ای توجهی به آنها نمی‌کنند و راه خوشبختی رو در پی میگیرند.

      برداشت من از این فایل این هستش که اگر من از خدا همسری مهربان و خوب میخوام که در کنارش آرامش داشته باشم این ریل اول قطار زندگی من هستش. ریل دیگه اینکه به زندگی هایی که سرشار از عشق و علاقه هستند و من دوست دارم طعم آنها را تجربه کنم، توجه کنم. نمیشه که من آرزوی موفقیت در زندگی مشترک داشته باشم ولی در کلام به آمار طلاق، دعواها و حرف های منفی که کم هم نیستند توجه کنم.
      ریل خواسته ها رو همه آدمها دارند و خواسته های بزرگ و خوبی میخوان اما ریل توجه به خواسته هاشون مشکل داره که حرکت برای رسیدن به هدف آغاز نمیشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 188 کلمه

      مهم‌تر از اینکه به چه چیزهایی باید توجه کنیم و تمرکز روی خواسته ، چیزهایی است که نباید به اونها توجه کنیم و اون کارها رو انجام بدیم!
      نبایدها خیلی مهم‌ترین از باید هاست!
      همون که نباید توجه‌مون به طعمهای بد باشه گله و شکایت نکنیم و غیبت نکنیم اگه این نبایدها رو بتونیم رعایت کنیم خود به خود ما تو همه مسیرها به هدفمان می رسیم! و بدونیم که قادر مطلق خداست و قدرت و ندیم به کسی غیر از خدا !
      با کسی بحث نکنیم خیلی خوبه من اصلا حوصله این کارها رو ندارم حرفهای بی خودی و این چیزها ! منم دیگه برام مهم نیست این چی می گه اون چی می گه!
      باید حواسم باشه از الان که کارهایی که اشتباه است دیگه انجام ندم که به خواستم برسم انشالله الان می فهمم که آدم حرف‌هایی که کم حرف هستن چرا! ولی بعضی همش گله می کردن فلانی اصلا حرف نمی زنه خیلی یخه….
      من به اخبار و احادیث توجه نمی کنم ولی خوب بچه های اینجا جور دیگ‌ه ای بزرگ می شن و تو همه کارها باید دخالت کنن !
      کاشکی هیچ کس به این چیزها توجه نمی کرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طوبی حاج احمدی
      1399/03/08 18:40
      مدت عضویت: 1890 روز
      امتیاز کاربر: 3444 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 347 کلمه

      سلام عزیزان وقت همگی بخیر
      اصل اثر است ودرسهای شما استاد عزیزاثر خوبی درما میگذاردباعث تغییرات مثبت ما میشود حتی اگر یک زره باشه. ک خیلی بیشتره و ب گفته خودتون مقدارش مهم نیست فقط کافیه تغییر شروع بشه تا بی نهایت ادمه داره وهرروز ما خوشحالتر وخوشبخت تر از روز قبل باشیم انشاالله
      خیلی خوشحالم ک خداوند مرا ب اینجا هدایت کرد چون من واقعا احتیاج ب این درسها داشتم چون
      احساس پوچی میکردم وزندگی برایم خیلی بی معنی بود اما یاد گرفتم ک خدا حواس ش ب ما هست
      ومارو دوست داره وبرای ما فقط خوشبختی وسلامتی وثروت وارامش میخواد ودوست داره همه طعمهای خوب وشیرینی ک برای همگی ما افریده از انها استفاده کنیم وازش تشکر کنیم ک خوشحال بشه
      ببخشید من در اینجا خداوند را ب صورت شخصی در نظر میگیرم ک مهمانی بزرگی بر پا کرده ومارا ب این مهمانی دعوت کرده ودوست داره از تمام مزه های مختلفی ک برای ما تهیه کرده استفاده کنیم ولذتش راببریم وتعریف کنیم هواسمون باشه ک حتما از میزبان مهربانمان تشکر کنیم وبگیم ک چقدر همه چیزعالی بود وب ما در کنارش خوش گذشت وما ب اندازه نیازمان از همه چیز استفاده کنیم .وهواسمون باشه ک در این مهمانی ممکنه نکات منفی کوچکی هم باشه ک ما نباید ب اونها توجه کنیم تا بتوانیم از فرصت‌ مان ب خوبی استفاده کنیم ..و از اتمام اون چیزهای خوشمزه استفاده کنیم ک بعد افسوس نخوریم

      خداجونم ازت ممنونم وتورا شکر میکنم
      خدا جون زودب زود برامون مهمانی بگیره یادت نره بازم مارا دعوت کن
      ما هم هواسمون باشه ک وقتی دعوت شدیم مبادا یادمون بره یا سرمون جای دیگری گرم باشه از مهمانی ها عقب بمانیم
      ما هم ب فکر لباس های شیک ومدرن با رنگهای شاد وزیباباشیم ک وقتی ب مهمانی خدا جونم میریم انها را ک برازنده تناسب ماست بپوشیم ولذتش را ببریم
      استاد سپاسگذارم
      خدا جووونم من منتظرت هستم همیشه
      همین جا سر هر ساعتی ک تو خواستی
      دیر نکنی. یادت بره
      هواست باشه. خواب نمونی
      کارت مارو یادت نره
      خدا جونم منتظرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/03/06 13:17
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 143 کلمه

      روز ۹۱تکرار
      سلام و وقت بخیر
      اگر ما کارهایو انجام ندیم میتونیم به خواسته هامون برسیم
      گفتگوی درونی منفی که همیشه هست وگاهی چه ضربه های بد روحی میزنه ،انگار حوصله هیچ کاریو نداری ومدام درگیرت میکنه ،از این شاخه منفی میره رو اون شاخه ویدفعه میبینی داری روزهاست با خودت میجنگی واصلا زندگی نکردی وهمون گفتگوها یکی از راه های باورسازیه ،وبازم تو لوپ تکرار منفی ها گرفتار میشیم ،پس با کنترل همین گفتگوها که کار راحتی نیست میشه زندگی بهتریو برای خودمون رقم بزنیم ،وقتی سکوت درونی داریم ،آروم تریم ،میتونیم به خواسته هامون نزدیک بشیم، کف دریای متلاطم دیده نمیشه
      دارم تلاش میکنم که توجه نکنم به برخوردهای اطرافیانم ،البته کار راحتی نیست وگاها روزها درگیرشونم ،ولی شدنیه ،گوش دادن این جنس فایل ها میتونه ترمزی باشه برای تغییر مسیر
      ممنونم استاد که فایل هاتون همیشه به موقع ست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1398/11/18 08:54
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 28872 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 158 کلمه

      سلام اسناد عزیز و دوستان خوبم
      خیلی این فایل جالب و قشنگ و آموزنده بود خیلی لذت بردم چقدر دلگرم کننده است وقتیکه شما تجربیات خواسته هایتان که آنها را بدست آوردید را با ما به اشتراک گذاشتید این به ما احساس آرامش میدهد و ما را ریلکس میکند ???
      چه اطلاعات ارزنده ای دریافت کردم که باید سعی کنم به چیزهایی که نمیخواهم تمرکز نکنم و به آنها فکر نکنم انوقت خود به خود به چیزهایی که میخواهم میرسم یعنی همان افکار منفی که اگر به شیطان اجازه دهیم دست ما را میگیرد و به هر کجا که بخواهد میبرد و نتیجه آن هم بدحالی و افسردگی ما است و نرسیدن به خواسته هایمان ????
      این فایلها را ما باید بارها و بارها در زمانهای مختلف گوش کنیم و آنها را به اجرا بگذاریم
      چقدر لذت میبرم از مثالهای قابل درک و قابل لمس که میزنید خیلی عالی است ممنونم
      خدا را سپاس میگویم برای هدایتم به این سایت ارزشمند ????????

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 178 کلمه

      من هم از اول اهل این برنامه های سیاسی نبودم اخبار و احادیث و اینا اصلا توجه نمی کردم به قول شما همه می گفتن سرت تو لاک خودته الان هم همچنان بعضی وقتا دوست دارم فقط با یه سری افرادی که انرژی خوبی دارن رفت و آمد کنم از این حرفهای صد من یه غاز و از این حرف وحدیث های بی خودی خسته شدم حالا مامانم می گه که تو تارک دنیا شدی….!
      ولی این موضوعی که مطرح شد به چه چیزهایی نباید توجه کرد خیلی عالیه و با توجه نکردن به این موضوعات همه چی به طور طبیعی پیش می ره
      سعی می کنم باید تمرین کنم این موضوع و که به چیزهایی که دلم نمی خواد توجه نکنم!
      و همه هم این چیزها رو درک نمی کنن چند دفعه صحبت کردم راجع به این چیزها به نظرم اومد که همه نمی تونن خوب درک کنن چون توی فازش نیستن !
      من الان فقط سعی می کنم به خودم و خانواده خودم توجه کنم حواسم به کار خودم باشه دیگه حوصله هیچ کی و هم ندارم !

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عشق
      1398/11/16 00:36
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 4677 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 136 کلمه

      روز نود و یک تکرار:
      من هم رویاهایی دارم که اصلا نمیدونم به چه شکل قراره جزو تجربیات آینده‌ی من در بیاد و‌من فقط با تجسم‌لذت تجربه‌ی اون رویداد احساس خوبمو تقویت می‌کنم.با یادآوری اون ارزوها دلم گرم میشه هیجان شیرینی وجودمو در بر میگیره و خودمو لایق نعمت‌هایی می‌بینم که در گذشته اصلا امکان‌ دست‌یابی بهشون رو در حدود خودم نمیدیدم و دقیقا به همین دلیل اصلا اون‌ها رو نمی‌خواستم.
      از طرفی تمام سعی من بر اینه که اونچه رو که نمی‌خوام اولا خوب تشخیص بدم و بعد وقتی می‌بینم دارم با توجه یا صحبت بهشون انرژی میذارم رهاشون کنم تا از من دور شن.
      بعضی وقت‌ها در پیدا کردن راهم سردرگم می‌شم اما به مرور برای هر رفتارم که همسو با ناخواسته‌هامه راه بر خلاف جهتش بر من هویدا میشه و اگاهی جدیدی بدست میارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا
      فریبا
      1398/03/17 14:51
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 299 کلمه

      سلام
      ما اگر یک سری کارهارو انجام ندهیم در مسیر اصلی خودمون که ثروت سلامت آرامش هست پیش می رویم…
      خیلی به این جمله فکر کردم…ما باید اول به این باور برسیم که اخبار…رسانه ها…مردم ….همکارا…هیچ گونه قدرتی در روند زندگی ما ندارند…بعد اینارو حذفشون میکنیم
      خود من از زمان درک این موضوع خیلی از روابط و رفتارام و عادتم اصلاح شده و میگم اگر من از درون با خدا باشم همواره در زمان و مکان مناسب قرار خواهم گرفت و امورم براحتی انجام خواهد شد…البته به صفر نرسیده…من هم یک سایتی برای استایل و مد میرم که اخبار به چشمم میخوره و واقعا برام سخته اون سایتو کلا حذفش کنم ولی اینا همون ریگی ان که تو کفش من واس رسیدن به خواسته هام هستن…باید واقعا در عمل یک فکری به حالشون کنم….
      و توجهمو به خواسته هام بدم…
      و اکثر ما شنیدیم از والدینمون که قدیما کجا انقد بیماری و مرگ ومیر بود….این دقیقا تایید حرف شما از محتوای مثال اصحاب کهف..
      البته قدیما انقد امکانات هم نبود و این عالی برای شکل گرفتن خواسته ها..اما در هر صورت پرهیزکاری برای ما سخت ترز نسلای قبل ..
      من وقتی این جلسه رو هم وارد دفترم کردم انتهاش نوشتم خب اقداماتت رو بهم بگو و دو تا نقطه گذاشتم و میخوام این دانش رو از کنترل ورودی ها تبدیل به خردش کنم البته با طی تکامل و با احساس خوب تا ریلای قطار خواسته هام سریعتر حرکت کنن…
      ما در ابتدای تولد با منبع آفرینش یکی بودیم و یک سری باورها باعث نزول ما از لاین هدایت شده که با اصلاح اون باورا که نتیجه اش حذف اعمال غیرسازنده است به مسیر اصلی برمی گردیم
      و این جمله طلایی از شما برام راهگشا خواهد بود در روند تمرینات:
      “اینکه در طول روز حواسمون به خواسته هامون باشد خیلی مهمترز این هست که درگیر کم و کیف تمرینات باشیم”

      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیرسمیعی
      منیرسمیعی
      1397/11/19 09:42
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 157 کلمه

      درود خدا بر شما
      شادمان شدم ، به دو جهت ، هم اینکه اینقدر وقت گذاشتید و بطور کامل توضیح دادید و هم آنکه توضیح مفید فایده و قانع کننده بود ، بی نهایت سپاس ، در پناه خدا به بالاترین درجات برسید انشاءالله ، استاد حقیقت این است که من در تهران ام ، شرایط مالی ام بعلت آنکه باید اقساط تعاونی مسکن ام را تا اردیبهشت تصفیه کنم ، انقدر ها مساعد نیست که بتوانم در دوره ها شرکت کنم ، از حسن نیت شما تشکر فراوان دارم ، اما فکر کنم باید تا پایان اقساط ، به لطف خدا امیدوار باشم و به یاری شما و اراده و درک خودم ، بقول معروف کج دار و مریض ، بنشینم و صبر پیش گیرم …..تا امکان مالی فراهم گردد و این توفیق کامله نصیبم گردد ، قدر دان شمایم و خدا را هم شاکر ، که این مقدار توفیق نصیبم شد …..شاگرد شما . منیر

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیرسمیعی
      منیرسمیعی
      1397/11/19 04:52
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 114 کلمه

      سلام استاد
      با سپاس فراوان از محبت شما در پاسخگویی به سوالات
      حرف شما متین است ، اگر درست متوجه نشدم تصحیح بفرمایید ، آیا این را باید به حساب حکمت الهی باید بگذارم . مثل داستان حضرت خضر و موسی در قرآن کریم ، حقیقت این است که هرچه سعی میکنم متوجه نمی‌شوم که چگونه عدالت الهی که اعدل العادلین است ، شامل حال مثلا فرزندان من شده ولی شامل یک کودک کار نمیشود ، آیا علت این مسایل، نبود عدالت اجتماعی نیست ؟ که ما آدمها بعلت آنکه توان مقابله با آن را نداریم به پای عدالت الهی میگذاریم …. باز هم از اینکه مصدع اوقات شریفتان میشوم ، پوزش میطلبم

      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیرسمیعی
      منیرسمیعی
      1397/11/18 07:31
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 360 کلمه

      هر کس کلمه ای به من آموخت ، مرا بنده خود ساخت
      تو کز محنت دیگران بی غمی ، نشاید که نامت نهند آدمی
      درود بی پایان خدا بر شما و با آرزوی توفیق روز افزون برای شما
      استاد عزیزم ، از مطالب این دوره بسیار بهره مند شدم و از خدا اجر و عافیت طلب میکنم ، نکته ای فرمودید که بسیار برای من کار کرد داشت ، هر چیز که حالت را خوب نمیکند در جهت انرژی منفی یا و از آن دوری کن ……و بسیار نکته های مفید دگر که گرچه گاهی در ذهنم آنها را نقض میکردم ، اما با استدلال منطقی ایضا در ذهنم موافقتم جلب میشد ، اما در این فایل مثال زدید که به مذاقم خوش نیامد ، درست استکه آنچه حالم را بد میکند نباید به آن توجه کنم ، اما مثال تجاوز به طفلی در نقطه صفر مرزی و مثالهایی از این دست ، من نمیتوانم با دیدن کودکی که در خیابان کار میکند یا وقوع زلزله و عوارض آن ناراحت نشوم و بگویم ، چه به من …..البته آنموقع هم خدا را شکر میکنم که انقدر به من آگاهی داده …هر کاری که از دستم بر آید میکنم ، گفتم که هر کاری که از دستم بر آید ، من از انتشار اخبارناراحت کننده بیزارم ، اما گاهی ، عرض کردم گاهی با انتشار خبر مثلا کمک رسانی و ترغیب دیگران به یاری خوشنودی در من ایجاد میشود و با خودم می‌گویم که …… گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم …..و اگر این کار را نکنم ، حالم بدتر میشود ……گاهی با انتشار یک خبر ، از امکان وقوع مجدد آن پیشگیری میشود و یا عده ای را وادار به پاسخگویی میکند ، اینکه من چیزهایی را از خدا میخواهم ، هیچ منافاتی با اینکه خیراتی را هم برای جامعه بخواهم ندارد ……البته من جزء آن دسته ای که دائما در پی اخبار تصادفات و دلار و هزارخبر چندش آور ی که دایم الانتشار است ، نیستم …اما نسبت به بعضی اخبار که به حس تعاون و یاوری در جامعه است هم نمی‌توانم بی تفاوت بمانم .
      استدعا دارم که اگر متوجه مطلبی نیستم ، برایم توضیح بدهید …..سپاسگزار همیشگی ….منیر

      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shiva
      shiva
      1397/09/12 20:45
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 15 کلمه

      سلام خدمت استاد عطار روشن عزیز
      ممنون از پاسختون
      تشکر فراوان
      شاد و پیروز باشید☺☺☺☺☺

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shiva
      shiva
      1397/09/12 14:59
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 222 کلمه

      سلام خدمت استاد عطار روشن عزیز ودوستان همیشه همراه
      فایل ۱۹ گوش کردم خیلی خوب بود
      و اینکه ما واقعا در طی روز چقدر به چیزایی که نباید توجه کنیم خواسته یا ناخواسته داریم توجه میکنیم که جز حربه های شیطانه.
      واگه سپاسگزاری که در روز انجام میدیم درما احساس خوب ایجاد نکنه ما به خواسته هامون نمی رسیم واین حقیقت محضه و منم بهش ایمان دارم.
      فقط استاد عطار روشن عزیز یه سوال برام پیش اومد که من تو دوره ی لاغری با ذهن شرکت کردم که یه تمرینی داشتیم به عنوان تمرین سپاسگزاری برای اندامی که هنوز بهش دست پیدا نکرده بودیم باید انجام می دادیم با احساس خوب و گفتین این قانون تو جوانب دیگه ی زندگیمون خیلی کار بورد داره و فایل ۴۸ تناسب بود.ولی تو این فایل ۱۹گفتین که قانون جذب میگه که باید جملاتتون باید در زمان حال بنویسیم چطور میشه وقتی چیزی رو ندارم چجوری احساس کنم که اونو دارم چون تجربه ی داشتن شو ندارم پس وقتی من تجربه ی تناسب اندامو نداشتم چجوری باید این تمرین رو انجام می دادم البته من این تمرین رو انجام دادم وکلی احساس خوب داشتم ولی دوست دارم که شما یه مقدار این موضوع رو برام توضیح بدین و اینکه منتظر دوره ی جدیدتون هستم حتما عالیه مثل تمام دوره هاتون
      شاد و پیروز باشید در پناه خدا☺️☺️☺️☺️☺️

      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهرین
      مهرین
      1397/09/09 22:10
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 8 کلمه

      خدا هست و خدا هست و خدا هست….

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ش. ح
      ش. ح
      1397/09/06 17:50
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 104 کلمه

      به نام خدای زیباییها
      با سلام خدمت استاد خوبم.
      تشکر میکنم به خاطر این فایل خوبتون.مثل همیشه این فایلتون رو با دل و جان گوش کردم و خیلی راحت همه چیز رو فهمیدم.و خداروشکر میکنم که احساس من هم روزبروز داره بهتر و بهتر میشه.و همون جور که شما گفتین نه تنها رفتار من بلکه رفتار همسرم هم خیلی خوب شوده و زندگی برایم مثل بهشت شوده است و تمام این خوبیها رو مدیون شما هستم .و امید و ایمان دارم که زندگیم به بهترین شکل پیش میره و خدارو هزاران بار شکر میکنم که در مسیر بهترین راه قرار گرفتم.با تشکر از شما استاد گرامی

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهی
      طاهی
      1397/09/06 02:20
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 38 کلمه

      سلام چقدر زیبا و دلنشین توضیح دادین خیلی ساده راه ارتباط با خدا رو به ما نشون دادین ممنونم از شما بخاطر این همه زحمات که برای شناخت خدا به ما میدین از لطف شما سپاسگزارم استاد گرامی

      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سادات
      سادات
      1397/09/04 07:48
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)
      محتوای دیدگاه: 631 کلمه

      سلام برهمه . امیدوارم همه ی شما عزیزان حال دلتون همواره خوب خوب خوب باشه . یه وقتهایی لازمه آدم با خودش خلوت کنه و همه چیز رو رها کنه . رهایی خیلی حس شیرینیه . رها شدن از تمام چیزهایی که میخوایم و نمیخوایم. پیوستن به اقیانوس بی کران الهی . پیوستن به تمام شادیهایی که در این اقیانوس هست . وحدت و یگانگی با خود خودخودمون . وحدت و یگانگی با همه ی انسانها . استاد شما از همه ی ما بهتر این شیوه رو در پیش گرفتید و ما رو هم دعوت به این راه خوب میکنید . بله درخواست و خواسته و نوشتن و… اینها هم همه مراحلی از راهه . اما یکی از زیباییهای راه ما اینه که توی مراحل گیر نکنیم . راه حل گذر از مراحل چیزیه که باعث میشه ما رها بشیم و بپیوندیم به اقیانوس مهر الهی . اقیانوس وحدت الهی . اقیانوس وحدت انسانها . این که بتونیم رها بشیم . سخت نگیریم . چون دنیا بر مدار راحتیه . استاد چند روز پیش از خواب پریدم . یهو دیدم خودم دارم میگم دنیا بر مدار راحتیه . راحت بگیر . بعد به خودم اومدم انگار که داشتم خواب میدیدم و ادامه ی خوابم بود و بعد بیدار شده بودم . یه وقتهایی پیش میاد تا چند دقیقه ی اول هنوز ذهن توی همون خواب هست . اتفاقا خوشحال شدم ‌ . حس کردم این از ناخودآگاهم بود . بله دنیا بر مدار راحتیه . چیزی که در تک تک عبارات شما میشه پیدا کرد. سخت نگیریم . همه چیز درست میشه . عجله نکنیم . بزاریم وقتش برسه . لذت ببریم ‌ . آرام باشیم . همه چیز عالی اتفاق میفته .
      بله درسته بزاریم بیاد . به خدا همه چیز همین حالا در دست ماست . به اقیانوس وحدت بپیوندیم . همه دارن شادی میکنند . همه دستانشون در دست همه . درست مثل اینجا . با هم یکی هستیم . همه با هم دوستیم . همه با هم داریم صفا میکنیم . هر کس یه نکته ای میگه و باعث میشه دیگران هم بی اختیار دنبال راه حل باشند . اینجا وحدت رو میشه دید . خب این خیلی عالیه چی از این بهتر که همه ی ما به نوعی داریم از وجود خودمون از خودخواهی هامون رها میشیم و همدیگه رو دعوت به آرامش میکنیم . هممون سعی میکنیم به همدیگه کمک کنیم تا همه شادتر باشیم و بیشتر لذت ببریم چی بهتر از این که میتونیم طعم آرزوهامون رو در وجود همدیگه پیدا کنیم و لذتش رو ببریم . خداوند ما انسانها رو با هم خلق کرده تا بهمون بگه شما از هم دور نیستید شما همتون پیش هم هستید . چون همتون کنار من هستید پس بیاین شاد باشیم از این یگانگی . اینجا همه چیز هست . چه طعمی میخوای ؟ ببین هست . بچش . در اقیانوس یگانگی با خدا و انسانها میشه همه ی طعم ها رو چشید و لذت برد . ما تافته ی جدا بافته نیستیم . خداوند همه ی مخلوقاتش رو دوست داره . ما توی دلمون یه وقتهایی از این جمع شیرین فاصله میگیریم و احساس میکنیم تنهاییم . نه ما تنها نیستیم همون وقتی که با خودمون خلوت کردیم در کنار تمام انسانها داریم زندگی میکنیم . همه ی انسانها رو دوست داریم . همه ی طعمهایی که میخوایم هست . زندگی خیلی شیرینه . فقط باید راه رها شدن رو یاد بگیریم . وقتی راهش رو پیدا کردیم میبینیم چقدر شیرینه این پرواز . چقدر شیرینه این آزادی . چقدر شیرینه این دنیا . چقدر همه چیز عالیه و چقدر همه چیز لذت بخشه . خدایا شکرت که منو با این راه زیبا آشنا کردی . استاد گرامی ممنون که راه زندگی رو به همه ی ما آموختید .

      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لاله
        1401/10/08 16:53
        مدت عضویت: 1570 روز
        امتیاز کاربر: 1457 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 560 کلمه

        سلام سادات عزیزم

        خیلی وقت بود، برایت پاسخی ننوشته بود؛ واقعا دلم برای نوشته هایت تنگ شده بود. دیدگاه تو اینقدر بااحساس و پر نکته بود که من حظ کردم. اینکه کل دنیا را به اقیانوس تشبیه کردی، خیلی برایم جذاب بود. اینکه به این زیبایی وحدت عالم انسانی را بین  انسانها با خودشون در ابتدا، و بعد در بین انسان‌ها با همدیگر بیان کردی؛ خیلی زیبا و بی نظیر بود. کاش خدواند از روی شما کپی بزند و من شاهد باشم که انسان‌هایی مثل شما، روی کره زمین تعدادشان بیشتر شوند، چون ما به افرادیی که مثل شما فکر میکنند و اینگونه میاندیشند، خیلی نیاز داریم.
        این جملات شما را در دیدگاه شما، بسیار دوست داشتم:

        « دنیا بر مدار راحتیه. سخت نگیریم، رها کنیم. ما از هم دور نیستیم، چون هممون پیش هم هستیم. چون هممون کنار خداوند هستیم، بنابراین از این یگانگی شاد باشیم. خدواند همه مخلوقاتش را دوست دارد. باید رها شدن را یاد بگیریم. ازادی، شیرین است. دنیا شیرین است. همه چیز عالی و لذت بخش است. را ه زندگی را باید آموخت. »

        هفته گذشته در روز ۴ شنبه،  به مطب خانم دکتری که متخصص زنان بودند، مراجعه کردم ‌و از ایشان شنیدم که به خاطر اختلال در رفتارهای زنانگی ام؛ احتمال سرطان در بدنم هست. هر چه بیشتر دکتر اصرار می‌کرد که من سرطان دارم، من بیشتر حس میکردم که من فرد سالمی هستم. دکتر نمونه ای از بافت بدن من گرفتند و قرار شد که منتظر شوم تا از آزمایشگاه، جوابش بیاید.

        من خیلی دچار احساس تنهایی که شما در نوشته خود به آن اشاره کردید، شدم. البته قدرت خدواند را در طول این ۲ سالی که در سایت هستم در هر لحظه بیشتر از قبل، حس میکنم و کاملا حس کردم؛ ولی حس وجود انسان‌های دیگر را پیش خودم، حس نکردم، حتی حس همراهی همسر و پسرم را
        روز بعد، روز جمعه ساعت ۱ ظهر تلفنی از آزمایشگاه داشتم که به من خبر دادند که من تستم نشان دهنده این است که سرطان ندارم. باورتان نمی‌شود دوست خوبم، که من تا ۳ دقیقه بعد هزینه آزمایشگاه را تلفنی پرداخت کردم. البته بگویم ما اینجا برعکس ایران، هزینه ها را اصولا بعد از انجام کار پزشکی مثل موقع جواب آزمایش گرفتن، پرداخت میکنیم. وقتی همسرم بعد از ۷۰ ساعت کار در هفته، به خانه آمد و خبر را شنید بهم گفت :« خستگی ۷۰ ساعتم کار با این خبر، از تنم درآمد. » پسرم هم شادی کرد.

        الان که نوشته شما را خواندم؛ متوجه شدم که همواره همسر و پسرم و یا حتی شما در فاصله ۴ شنبه تا جمعه، به همراه من بوده اید و من تنها نبوده ام. من در حال پروسه تغییر دکتر زنانم به فرد دیگری هستم، نه فقط به دلیل فوق ذکر شده، بلکه به دلایل دیگری علاوه بر دلیل بالا. در اقیانوس بیکران خدواند، رنج و بیماری وجود ندارد و من سلامتی را برداشتم و انتخاب کردم و همین جا این را میگویم که مطمین هستم خدواند بهم کمک میکند تا با دکتر زنان دیگری، اختلال در رفتار زنانگی من کاملا برطرف میشود. الان احساس میکنم که من دیگرتنها نیستم، چون در کنار افراد دیگری، بخصوص فرشته مهربانی مثل شما هستم.
        خیلی مثل همیشه ذوق کردم  که نوشته شما را خواندم؛ انگار سالهاست شما را میشناسم و همیشه از نوشته ها، باورها و دیدگاه های خوب شما، استفاده میکنم.

        امیدوارم، در هر جایی که الان هستید، در پناه حق، شاد و متناسب باشید؛ دوست خوبم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فاطمه سادات
          1401/10/10 03:15
          مدت عضویت: 1902 روز
          امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

          نشان های دریافت شده

          سطح مبتدی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 478 کلمه

          سلام دوست خوبم . چقدر از شنیدن خبر مسرت بخش شما خوشحال شدم . 

          اینجا الان ساعت ۳ شب هست و من برای کار دیگه وارد ایمیلم شده بودم که پیام شما رو دریافت کردم . 

          اونقدر از نوشتتون احساس  خوشحالی و آرامش گرفتم که بی اختیار اومدم تا پاسختون رو بنویسم . خدارو شکر . خدارو صد هزار مرتبه شکر  . 

          بله ما هممون یگانه هستیم . به فرمایش سعدی علیه الرحمه 

          بنی آدم اعضای یکدیگدیگرند (در بعضی نسخ : بنی آدم اعضای یک پیکرند ) 

          که در آفرینش ز یک گوهرند 

          چو عضوی به درد آورد روزگار 

          دگر عضوها را نماند قرار 

          تو کز محنت دیگران بی غمی 

          نشاید که نامت نهند آدمی .

          البته  سعدی در اینجا فقط غم رو ذکر کرده ولی منظورش در همه زمانهاست چه غم و چه شادی . معمولا در روزگار غم انسانها شدیدا دلشون میخواد با اون اقیانوس امن الهی  همراه باشن و اون مساله مانع میشه و این حس ازشون دور میشه وگرنه که پیوستگی دائمیه ولی حضور اون مساله توجه ذهن رو میبره سمت خودش و حضور رو از اون وحدت دور می کنه .  برای همین انسانها از دوری اون وحدت  احساس غم می کنند . اگه همون لحظه حس کنند که تنها نیستند و خدا همیشه هست و روح انسانها با هم وحدت دارند از احساس غم و دوری فاصله میگیرن و حالشون خوب میشه . 

          در حقیقت کانون توجه انسان باعث میشه احساس دوری و نزدیکی به وجود بیاد .

          ولی در اصل اون یگانگی دائما در وجود همه ی ما جاریه .  احساس پیوستگی  به همون اقیانوس بیکران سبب میشه انسان دیگه غم ها رو غم نبینه و از اونها عبور کنه . 

          در لحظات شادی انسانها به روح الهی خودشون پیوسته هستند و مانعی برای جلب توجه ذهن  نیست و حضور ذهن  به منبع اصلیست و برای همین  احساس شادی و آرامش دارند . 

          اما در لحظات غم چون اون شخص در ذهن خودش مشغول به اون عامل غم انگیز هست و توجهش به اون میره شاید دیرتر بتونه به اون پیوستگی برسه و خیلی تمرین میخواد تا کانون توجه  ذهنشو از اون غم دور کنه و دوباره بزاره روی  اقیانوس  وحدت . برای همین سعدی تاکید می کنه که در لحظات غم انگیز کنار همدیگه باشیم تا با هم و با انرژی الهی اون شخص رو همراهی کنیم تا به امید خدا از غم رها بشه . 

          پس وظیفه همه ی ما به عنوان انسان اینه که همیشه با هم باشیم و بهتر از اون همیشه با خدا باشیم تا هیچ غمی نتونه ما رو از منبع شادی دور کنه . 

          خیلی خوشحال شدم از خبر شادی آفرینتون . خدارو صدهزار بار شکر که انقدر با روح الهی خودتون پیوسته هستید . 

          خدا رو صدهزار بار شکر . خدارو صدهزار بار شکر . 

          واقعا خدا خواست که من ایمیلم رو چک کنم و پیام شما دوست عزیز رو ببینم و در این وقت شب نعمت خدا رو در عبارات قشنگ شما ببینم . خدایا شکرت . خدایا شکرت . 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم