0

علت ترغیب شدن به پرخوری!

علت پرخوری کردن
اندازه متن

همه افراد چاق عقیده دارند چاقی آنها به علت پرخوری کردن است. بنابراین به دنبال روشی هستند که بتوانند جلوی پرخوری کردن خود را بگیرند اما موفق نمی شوند.

پرخوری کردن

پرخوری، به معنای مصرف مقدار زیادی غذا در یک وعده یا در طول روز، یک مشکل رایج است که بسیاری از افراد با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. این مسئله نه تنها بر سلامت جسمی بلکه بر سلامت روان نیز تأثیر می‌گذارد.

سی و پنج سال از زندگی ما با چاقی گذشت و در تمام سال هایی که برای لاغر شدن تلاش می کردم عقیده داشتم اگر راهی پیدا شود که من بتوانم علت پرخوری کردن خودم را کشف کنم و آن را برطرف کنم حتما لاغر می شوم.

علت پرخوری کردن

با اینکه به دلیل تذکرهای پی در پی خانواده همیشه تلاش می کردم پرخوری نکنم اما هر روز پرخوری می کردم و اتفاقا بعد از هر بار پرخوری کردن خودم را دلداری می دادم که از فردا یا شنبه رژیم می گیرم و جبران این پرخوری ها خواهد شد.

اما هر روز یه بهانه جدید برای پرخوری کردن داشتم و به این نتیجه رسیدم که علت پرخوری کردن های من تنوع مواد غذایی، مهمانی رفتن ها و خوراکی های جدیدی است که به دلایل مختلف وارد خانه ما می شود.

سال های زیادی از زندگی ام همیشه احساس سیری تا مرز خفگی داشتم و اگر از این حالا خارج می شدم تصور احساس گرسنگی می کردم و دوباره خوراکی می خوردم.

صبحانه های مفصل می خوردم، بخاطر حضور در مغازه و فراهم کردن بساط چای هر روز چندین لیوان چای به همراه شکلات، کیک یا کلوچه می خورم.

ناهار و شام هم که سرجای خودش به شکل مفصل پابرجا بود.

در این میان از هر خوارکی که بهم پیشنهاد می شد یا در مسیر حرکت من قرار می گرفت هم می خوردم.

اگر شب نشینی می رفتیم یا کسی به خانه ما می آمد خوردن های من در آن روز بیشتر می شد.

به همین دلیل همیشه احساس سیری تا مرز خفگی داشتم و علت پرخوری کردن خودم را نداشتن اراده می دانستم.

البته این نگرش بخاطر اینکه دیگران هزاران بار به من گفته بودند تو اراده رژیم گرفتن نداری ایجاد شده بود.

البته بارها برای رژیم گرفتن اقدام کرده بودم اما هر بار بعد از چند روز اجرای برنامه رژیمی خسته می شدم و رژیم را رها می کردم.

ار نکات جالب توجه در ذهن اکثر افراد چاق این است که رژیم گرفتن را به دلایل مختلفی رها می کنند.

به طور کلی اگر افراد چاق در شرایطی قرار بگیرند که آن موقعیت رنجی بیشتر از رنج رژیم گرفتن برای آنها به همراه داشته باشد، رژیم گرفتن را رها می کنند.

همینطور اگر در موقعیتی قرار بگیرند که احساس شادی زیادی در آنها ایجاد کند به طوری که رژیم گرفتن را مانع تجربه شادی در آن موقعیت ببینند باز هم رژیم گرفتن را رها می کنند.

شاید به نظر خنده دار باشد اما اگر فرد چاقی در حال رژیم گرفتن باشد و خبر درگیری یک کشور با کشور دیگر را بشنود یا اتفاقی ناگوار در جهان رخ دهد که باعث تاثر و ناراحتی شدید او شود به این نتیجه می رسد که زندگی چه ارزشی داره که این جنگ و خونریزی ها انجام می شود و اولین تصمیمی که می گیرد رژیم گرفتن را رها می کند.

چون متقاعد می شود که زندگی کردن ارزش چندانی ندارد پس چرا باید رنج رژیم گرفتن را تحمل کنم.

در مثالی دیگر اگر فردی که در حال رژیم گرفتن است وارد مراسمی شود که موجب افزایش سطح شادی درونی او گردد و در آن مهمانی خوراکی های متنوع سرو شده باشد به این نتیجه می رسد که دنیا چه ارزشی داره که انقدر به خودم سختی بدم، دنیا دو روزه بذار خوش بگذرونیم و همون لحظه رژیم گرفتن را رها می کند و شدید از حالت قبل از رژیم شروع به خوردن می کند.

علت پرخوری کردن

علت پرخوری کردن

افرادی که اضافه وزن دارند عقیده دارند عوامل زیادی در زندگی روزمره باعث ترغیب آنها به پرخوری کردن می شود. عواملی که بر احساس و میزان ناراحتی و شادی آنها تاثیرگذار است بر میزان غذایی که مصرف می کنند تاثیرگذار است.

این نگرش شاید در سطح جهانی و از نظر تحقیقات علمی پذیرفته شده باشد اما در تناسب فکری این موضوع به هیچ عنوان پذیرفته نیست.

من هم سالها تصور میکردم که محیط اطراف و شرایط زندگی علت پرخوری کردن من هستند اما بعد از قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن به این درک رسیدم که اگر شرایط محیطی علت پرخوری کردن هستند باید برای همه افراد جهان این شرایط یکسان باشد.

اما آنچه واقعیت دارد این است که بسیار از انسانها در همین شرایطی که افراد چاق آن را علت پرخوری کردن خود می دانند زندگی می کنند اما دچار پرخوری نمی شوند.

پس بدون اینکه بخواهید برای مدت طولانی تحقیق کنید یا مدرک تحصیلی بالایی جهت بررسی این موضوع فراگیر کسب کنید با مشاهده‌ افراد متناسب پیرامون خود می توانید به این نتیجه منطقی برسید که آنچه تاکنون علت پرخوری کردن خود نمی دانستید واقعا مقصر اصلی پرخوری کردن نیست بلکه این نگرش و افکار ذهن افراد است که شرایط محیطی گوناگون را تبدیل به فرمان ها و ترغیب برای خوردن می کند.

علت پرخوری کردن

محرک های محیطی پرخوری کردن

بسیاری از افراد چاق عقیده دارند شرایط زندگی و محرک های بیرونی علت پرخوری کردن آنها می باشد درصورتی که در کنار همه این افراد می توان افراد متناسبی را مشاهده‌ کرد که شرایط جسمی کاملا متفاوتی دارند.

  • در ذهن افراد چاق استرس و اضطراب یکی از شایع‌ترین دلایل پرخوری کردن است.

افراد چاق در هنگام مواجه شدن با استرس و اضطراب تمایل بیشتری به خوردن غذا دارند و از غذا بعنوان یک مکانیزم مفابله با استرس استفاده می کنند.

درصورتی که افراد متناسب زیادی هستند که مانند افراد چاق دچار استرس و اضطراب می شوند اما هرگز ترغیب به پرخوری کردن نمی شوند. بنابراین نمی توان استرس و اضطراب را علت پرخوری کردن افراد چاق دانست. بلکه این افراد چاق هستند که به بهانه استرس و اضطراب پرخوری می کنند و برای اینکه مسئولیت رفتار خود را به عهده نگیرند اضطراب را علت پرخوری کردن معرفی می کنند.

چاقی ذهن
  • برخی دیگر از افراد چاق افسردگی را علت پرخوری کردن خود می دانند.

غذا خوردن در ذهن افراد چاق بعنوان یک راه حل تقریبا سریع و به ظاهر بی خطر در مقایسه با داروهای ضدافسردگی شناخته می شود و عقیده دارند با غذا خوردن به احساس آرامش می رسند.

این درصورتی که بسیاری از افراد متناسب هم دچار افسردگی هستند اما هرگز از غذا خوردن بعنوان یک راهکار دفاعی و خلاصی از وضعیت خود استفاده نمی کنند.

لازم به ذکر است بهانه افسردگی برای پرخوری کردن به قدری شایع شده است که بسیاری از افراد چاق خود را فردی افسرده می دانند درصورتی که آنها فکر میکنند که افسردگی دارند یا با پیدا کردن برخی از نشانه های افراد افسرده در خود به این نتیجه رسیده اند که افسردگی دارند درحالی که واقعا اینگونه نیست.

بسیاری از افراد جامعه شامل افراد متناسب و چاق به اشتباه‌ تصور می کنند که افسردگی دارند. در صورتی که آنها به دلیل عادت کردن به تکرار مجموعه از افکاری که احساس ناامیدی ایجاد می کنند خود را در این شرایط قرار داده اند.

  • برخی از افراد چاق خستگی از فعالیت و کارهای روزمره را علت پرخوری کردن خود می دانند.

یکی از شایعترین عادت در افراد چاق خوردن غذا بعد از انجام فعالیت فیزیکی است. این عادت از دوران نوجوانی در من شکل گرفت و هنوز هم ریشه های آن را در افکار و نگرش خود در واکنش به مواد غذایی مشاهده‌ می کنم.

افراد چاق بعد از انجام هرگونه فعالیت فیزیکی ترغیب به خوردن مواد غذایی می شوند. دلیل این واکنش واقعا خستگی جسمی از انجام فعالیت بدنی نیست چون بسیاری از افراد متناسب اتفاقا وقتی کار فیزیکی انجام می دهند اشتهای کمتری برای خوردن مواد غذایی دارند.

در سالهایی که چاق بودم زمانی که یک فرد متناسب می گفت خیلی خسته هستم و نمی توانم غذا بخورم من تعجب می کردم که چرا نمی تواند غذا بخورد؟! اتفاقا بعد از کار کردن و خسته شدن خوردن غذا خیلی لذت بخش است.

زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم درک کردن که خوردن در ذهن افراد چاق به خاطر انجام کار فیزیکی تعریف نشده است به همین دلیل است که آنها وقتی خسته باشند تمایلی به خوردن غذا ندارند بلکه دوست دارند بیشتر استراحت کنند.

درصورتی که همیشه اولین انتخاب من بعد از اتمام هر کاری خوردن می باشد.

  • برخی از افراد چاق اختلال هورمونی را علت پرخوری کردن خود می دانند.

اختلال تیروئید یا سندرم تخمدان و … را علت پرخوری کردن خود می دانند درحالی که بسیاری از افراد متناسب هم مبتلا به این اختلال هورمونی هستند اما ترغیب به پرخوری کردن نمی شوند و اضافه وزن ندارند.

منطقی است که اگر اختلال هورمونی علت پرخوری کردن بود باید همه افرادی که به این عارضه مبتلا هستند افراد پرخوری باشند اما به وضوح مشخص است که اینگونه نیست.

  • عده زیادی از افراد چاق مصرف دارو را علت پرخوری کردن خود می دانند.

آنها عقیده دارند مصرف داروهای ضد افسردگی یا کنترل تیروئید و برخی از دارهایی مشابه باعث ترغیب آنها به پرخوری کردن می شود درصورتی که بسیاری از افراد متناسب هم به دلایل مختلف داروهای گوناگون مصرف می کنند اما همچنان متناسب هستند.

پس این نگرش که مصرف دارو علت پرخوری کردن است به کلی باطل و غیرصحیح می باشد.

  • برخی از افراد چاق کم خوابی را علت پرخوری کردن می دانند.

این یکی از شایعترین علت پرخوری کردن در بین افراد چاق هست. افرادی که به دلایلی مانند درس خواندن، سر کار بودن، مشغله فکری داشتن و … شب ها دیر می خوابند یا مجبور هستند شب ها بیدار باشند، این شرایط را علت پرخوری کردن خود معرفی می کنند.

این درحالی است که بسیاری از افراد متناسب هم در شرایط مشابه زندگی می کنند اما ترغیب به پرخوری کردن نمی شوند.

این تفاوت بین واکنش افراد چاق و متناسب به کم خوابی واضح می کند که کم خوابی علت پرخوری کردن نمی تواند باشد بلکه نگرش افراد چاق درباره کم خوابی است که آنها را ترغیب به خوردن بیش از حد می کند.

این در شرایطی است که بسیاری از افراد چاق علاوه بر نگرش قبلی این باور و عقیده را دارند که خوابیدن هم باعث چاقی بیشتر می شود.

بنابراین در ذهن افراد چاق می تواند این دو نگرش با یکدیگر در تعامل قرار گیریند باعث تقویت یکدیگر شوند.

فرد به دلیل کم خوابی ترغیب به خوردن می شود و سپس هنگام خواب این تصور را دارد که خواب باعث چاقی می شود.

  • عده زیادی از افراد چاق در دسترس بودن مواد غذایی را علت پرخوری کردن می دانند.

این یکی از نگرش های قوی من درباره علت پرخوری کردنم بود. من عقیده داشتم به دلیل اینکه همیشه مادرم کلوچه درست می کرد من ترغیب به زیاد خوردن می شودم.

بعد از ازدواج هم این عقیده را داشتم که خوشمزه بودن غذاهایی که همسرم درست می کرد علت پرخوری من می باشد.

این در حالی است که بسیاری از افراد متناسب در شرایط مشابه من زندگی می کنند اما ترغیب به پرخوری کردن نمی شوند. این به دلیل اختلاف در تنوع یا مقدار مواد غذایی نیست بلکه به دلیل تفاوت در نگرش افراد متناسب و چاق به مواد غذایی و ترغیب شدن به پرخوری کردن است.

تمرین

با توجه به توضیحات فایل تصویری شرح دهید که:

۱- واکنش شما نسبت به پرخوری کردن چگونه بوده است.

۲- زمانی که تصمیم می گرفتید رژیم بگیرید ترغیب به پرخوری کردن می شدید؟!

۳- رژیم گرفتن باعث حسرت و ناراحتی شما درباره نخوردن مواد غذایی دلخواه می شده است؟

۴- در مدتی که رژیم می گرفتید چه مسائلی منجر به رها کردن برنامه رژیمی می شده است؟

۵- به نظر شما ارتباط اراده با رژیم گرفتن چیست؟‌ آیا فردی که نمی تواند رژیم خود را ادامه دهد انسان بی اراده ای است؟

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.15 از 52 رای

https://tanasobefekri.net/?p=44844
42 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار لیلا
      1403/06/08 21:41
      مدت عضویت: 29 روز
      امتیاز کاربر: 4455 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 186 کلمه

      من برای پرخوری خودم دلایل مختلفی داشتم از استرس گرفته تا داشتن تیروئید افسردگی خستگی و ….

      قبل از رژیم گرفتن فکر اینکه تا مدتها نمیتونم هر چشی دلم میخواد بخورم کلافم میکرد

      با خودم میگفتمحالا تا شروع رژیم هر چی دلت میخواد بخور 

      وقتی تصمیم به رژیم میگرفتم از خودم بدم میآمد از فکر کردن بهش اعصابم به هم میریخت فکر اینکه چرا من باید چاق باشم چرا مثل افرادی نیستم که مجبور به رژیم نیستند و اصلا دقدقه خوردن و نخوردن را ندارند 

      در مدتی که رژیم داشتم اگر تغییری در خودم می دیدم به هر سختی که بود ادامه میدادم تا به وزن دلخواه میرسیدم ولی هیچ وقت نمیتونستم توی اون وزن برای همیشه بمونم چون کم کم به وزن قبلی بر میگشتم .

      اگر هم رژیمی بود که تغییری نمی کردم ادامه نمیدادم

      ولی من با وجود رژیم ها وبرنامه های مختلف که همه نتیجه ای نداشت خود را انسان بی اراده ای نمیدانم بلکه خیلی هم با اراده ام که در این مدت که دنبال رژیم های مختلف بودم باز  هم نا امید نشده و باز هم دنبال راهی دیگر بودم تا به آرزوی دیرینه خود برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      1403/05/30 14:50
      مدت عضویت: 586 روز
      امتیاز کاربر: 6425 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 182 کلمه

      و خدایی که در این نزدیکیست.

      استاد چقدر این حرفا حرفای آشنایی هست!!

      یادمه وقتی میخواستم رژیم بگیرم چقدر قبلش با خودم کلنجار میرفتم که کاش لاغر بودم و میتونستم هرچی دلم بخواد رو بخورم،چقدر عذاب میدادم ب روح و جسمم.چقدر خودمو سرزنش میکردم ک من لیاقت ندارم من عرضه ندارم،من اراده ندارم و از این حرفا،و چقدر زود ارده مو تموم میکردم حداکثر دو ماه بود و من با نیروی اراده هیچ وقت نتونستم توی وزن ایده آلم بمونم.ولی الان اراده نکردم فقط دارم توجه میکنم به خواسته م،خودمو دوست دارم،به زور توی بدنم موادغذایی وارد نمیکنم.از همه مهمتر خودمو دوست دارم و به مغزم اجازه فرمان صادر کردن خوردن و نخوردن رو میدم.خدایا شکرت که توی مسیر لاغری با ذهن هستم،اصلا خسته نشدم اصلا فشار تحمل نکردم و خیلی هم احساس خوب دارم که میتونم با اندازه نیازم از تمام موادخوراکی اطرافم بخورم،کجا میتونستم همچین برنامه ای رو پیدا کنم.؟کجا میتونستم آنقدر خوب و محکم توی مسیر لاغری بمونم؟؟فقط سایت تناسب فکری این مسیر درست رو نشون داد و از خدا میخوام حالا حالاها اینجا باشم و رفت و آمد کنم.الهی شکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه ملکی
      1403/05/28 13:01
      مدت عضویت: 156 روز
      امتیاز کاربر: 10360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 148 کلمه

      سلام من  اصلا آدم پرخوری نیستم فقط از خوردن غداهامتنفرم می‌شه هر مقداري که می‌خورم درمن احساس ناراحت کننده ايجاد میکند میگم کاش اصلا آدم گرسنه اش نشود که غذا بخورد الآن هم که دارم‌ از دروه ورود به سر زمین لاغرها استفاده میکنم میلم خيلي خيلي کم شده‌ به غذاها ولي نمیدونم چرا این جوري شدم‌ چرا باید قبل از خوردن‌ غذا خيلي بهش نگاه کنم تا ببینم آیا خوشم میاد بخورم یا نه قبل از چشیدن اصلا میل به خوردن‌ ندارم‌ بعد چشیدن هم که خوردم از خوردن‌ لذت نمیبرم حالم رووخوب نمی‌کنه خوردن‌ مواد غذایی میگم کاش آدم با یه لقمه سیر بشه فکر کنم‌ از تکنیک که در فایل دوره‌ همی گفتی باید از کلمات محبت آمیز به آب میدن فرمول هاش عوض میشه باید منم همین افکاررو درمورد غذاها انجام بدم تادر بدنم تبدیل به عشق بشه استاد می‌شه راهنماییم کنی چيکار کنم‌ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Paris.R
      1403/05/22 22:25
      مدت عضویت: 47 روز
      امتیاز کاربر: 1480 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 73 کلمه

      سلام بنطر من فردی که نمی تواند رژیم بگیر د بی آراد

      ه نیست بلکه  بهخاطر فشارهایی که بر بدنش وارد که  دیگر این بدن قادر نیست تحمل کندمن خودم به شخصا ۱۵ کیلو وزن کم کردم  ولی حالا که به رژیم فکر  حالم بد میشه به خاطر محدودیت‌های  که وارد کردندبرمواد غذایی  باید خوردن دیگران رامیدیدم وحسرت خوردم وبعد دوباره برگشتم  وباروش لیزر لاغر کردم بی‌نتیجه وامامطمئن بهترین روش همین لاغری باذهن هست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh Heidari
      1403/05/22 20:00
      مدت عضویت: 1830 روز
      امتیاز کاربر: 11120 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 147 کلمه

      سلام وقت به خیرخدمت استاد عزیزودوستان محترم من خیلی پرخوری میکنم ودیگه خسته شدم متاسفانه خیلی خوردن رودوست دارم واقعا همین که استاد فرمودن مغزمن همش ارور میده وقتی دارم پرخوری میکنم خیلی برام لذت بخشه ولی حسرت وعذاب وجدان بعدش خیلی ذهنم رودرگیرمیکنه من ازسلا۹۷ باسایت آشناشدم وچندتا دوره ها روهم خریدم ولی نمیدونم چرانمیتونم ادامه بدم خسته شدم ازخودم هروقت خودم رودرآیینه میبینم خیلی ناراحت میشم ولی انگاراون لذت خوردن من قدرتش بیشتر ازتصمیم قاطع من هست هزاران بار به خودم میگم فقطاین دفعه روبخورم ازوعده بعدی دیگه به اندازه میخورم ولی نمیدونم چرانمیتونم به قول استاد هروقت به خودم میگم دیگه رژیم میگیرم انگارگرسنه ترازقبل میشم دوست دارم همش یه چیزی بخورم واون خفگی وسیری زیاد لذت زیادی برام داره رژیم کاملاموقت هست انگارناراحتم دراین دوره ولی هرچی هم به خودم میگم به اندازه ی نیازبدنم میخورم ولی اون گرسنگیه خیلی برام عذاب آوره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار مهدیه
        1403/05/30 14:57
        مدت عضویت: 586 روز
        امتیاز کاربر: 6425 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 123 کلمه

        سلام فائزه جان امیدوارم حال دلت خوب باشه.

        ب نظرم شما گرسنه نیستی،شما به این فکر می‌کنید ک غذا خوردن رو دوست دارید،ذهنتون داره شما رو گول میزنه،ب نظرم با خودتون خلوت کنید و توی ی دفترچه مزیت لاغری و معایب چاقی رو بنویسید و چند روز روی این مسئله کار کنید و هر زمان هرنکته ای ب ذهنتون خطور کرد رو توی دفترتون بنویسید و اینجوری بنوسید که ۵ سال دیگه ک من لاغرم،چ احساسی دارم؟؟و برای چاقی هم بنوسید ۵ سال دیگه مت چاق باشم چ احساسی دارم؟؟این تمرین شما رو وادار میکنه ک ب خوبی و بدی لاغری و چاقی فک کنید تا بتونید ی هدف تعیین کنید.این تمرین ب من کمک کرد امیدوارم برای شما هم مفید باشه.درپناه خدا باشید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/21 14:49
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 894 کلمه

      سلام . 

      بله خوردنهای من همه دلیل داشت . دلایل خوردنمو خودم ساخته بودم . خوردن چه زیاد چه کم برای من لذته . همین الانم همینطور هستم اما متقاعد شدم خوردن زیاد فکر منو نااروم می کنه چون همیشه میگن نخور که چاق نشی  و فکر ناآروم روی جسمم اثر منفی میزاره . بنابراین به خاطر آرامش روانم تصمیم گرفتم اونقدری نخورم که فکرم خراب بشه . 

      دلایل خوردن من خیلی زیاد بود 

      معده ام ترش میکرد میخوردم 

      عصبی میشدم برای آرامشم میخوردم 

      نخوردن در ذهنم  رنج و سختی بود  میخوردم 

      از نخوردن میترسیدم میخوردم 

      نگرشم نسبت به نخوردن اشتباه بود . 

      نخوردن رو دلیل لاغری خودم میدونستم و چون هیچ وقت باور خوبی نسبت به نخوردن نداشتم  از نخوردن فرار میکردم و به محض اینکه میدیدم حس نخوردن در من شکل میگرفت میخوردم که از اون رنج فاصله بگیرم ‌ 

      دلیل دیگه خوردنم استرس بود من استرس میگرفتم میخوردم . دلیل دیگم بیشتر شادی کردن بود .

      من همه ی زندگیم در غذا تعریف شده بود و غذا رو مسبب چاقی خودم می دونستم . علاقه به خوردن رو سبب چاقی خودم می دونستم . اینکه خوردن به هر اندازه منو لاغر می کنه  چون سوخت و ساز بدن منو بالا میبره و فعالیت به بدنم میده و یکی از دلایل لاغریه رو واقعا بهش رسیدم اما از اونجایی که  همه جا نگرش اشتباه چاقی در مورد خوردن و زیاد خوردن وجود داره باور من خیلی ضعیفه و در نتیجه قدرتش کم زور میشه . کسی رو پشتیبان باورم ندارم بنابراین ازش استفاده نکردم . 

      در حالیکه باور دارم همه ی دلایلی که شما و خودم و بقیه ی دوستان میاره و باعث خوردن بیشتر میشه اتفاقا باعث لاغری بیشتره .

      چون مثلا یه فرد لاغر که در مقابل دلایل مختلف نمیخوره کاری انجام نمیده در نتیجه همیشه یک روند معمولی داره 

      اما کسی که میخوره علت چاق شدنش انرژی فراوانیه که روی  هضم مواد غذایی میزاره . 

      علت اینکه غذا مارو چاق می کنه انرژی غذا نیست بلکه اون احساس فعالیت بیش از حدیه که ما به بدنمون تحمیل می کنیم .

      خوردن زیاد برای بدن رنج هست . از بدن خیلی کار کشیده میشه کلی انرژی میزاره برای غذا و احساس می کنه انرژیش داره میره و شروع می کنه به ذخیره انرژی  .

      در هر حالتی ذهن ما تفسیرچاقی می کنه . ما به شدت در چاق کردن خودمون مهارت داریم . 

      از همه چی برایخودمون دلیل چاقی میتراشیم .

      وقتی بخوریم از خوردن دلیل چاقی میسازیم وقتی نمیخوریم از نخوردن دلیل چاقی میسازیم 

      ما چاق کردن خودمون رو در هر حالتی ساختیم 

      و در چاقی بسیار موفق بودیم .

      ولی من به شخصه دیگه خسته شده بودم . خسته شده بودم از ملامت خسته شده بودم از پذیرش چاقی . خسته بودم که انقدر خوردن و نخوردنم رو پیگیری می کنم . 

      وقتی کمتر میخورم خیالم راحتتره چون دیه کسی از درون منو ملامت نمی کنه . وسواسم ندارم که بگم اون یکم که خوردم چاقم می کنه . 

      من همین که  فکرم از چاقی رها شده برام کافیه .

      بار چاقی خیلی برام رنج بود .

      پاهام درد گرفته بود سر دسشویی اذیت میشدم ببخشید دیگه دستم به خودم نمیرسید که خودمو بشورم . به زور این کار و میکردم . چقدر نفس نفس میزدم وقتی میخواستم دو تا قدم راه برم . 

      نخوردن رو برای خودم تبدیل به لذت کردم . تا نشانه ی جسمی  قار و قور شکم رو نمیشنیدم نمیخوردم . حتی به نشانه های دیگه جسمی هم توجه نمیکردم چون مثلا سر درد کار ذهنم بود . میفهمیدم داره گولم میزنه تا برم یه چی بخورم . فکرم رو که آزاد میکردم سر دردم خوب میشد . 

      نخوردن رو برای خودم لذت بخش تر کردم . هرچقدر از رنج نخوردن فاصله میگرفتم و لذت نخوردن رو در خودم ایجاد میکردم تمایل به نخوردن در زمانهای مختلف در من بیشتر میشد .

      دلیلی نداره وقتی غذا اضافه میاد من بخورم از نخوردنش لذت میبردم 

      دلیلی نداره وقتی استرس میگیرم بخورم از نخوردنش برای خودم ارامش درست میکردم  

      دلیلی نداره وقتی شادم بخورم از نخوردنش برای خودم لذت درست میکردم شاد میشدم که نمیخورم .

      دلایل نخوردنم رو زیاد و زیادترش کردم تا نخوردن برای من یه کار وحشتناک و تحمیلی نباشه بلکه یه کار انتخابی و لذت بخش باشه .

      گرچه انتخاب اصلی این راه اینه که شما به این کار رو آوردید . 

      چون شما برای من خیلی ارزش دارید و ترجیح میدم راه استادم رو پی گیری کنم نه راه خودم رو .

      شاید گاهی اشکم در میومد از رنج نخوردن  نه اینکه گرسنم باشه نه سیر بودم اما ذهنم از رنج نخوردن میسوخت اما اون رنج برام از رنج پرخوری و خلاف استادم حرکت کردن کمتر بود . 

      من برای خودم نخوردن رو لذت بخش کردم دلایل خوردنم رو کم و کمتر کردم یهو این کار و نکردم کم کم لذتبخش کردم و الان شاید حتی یه وعده هم در روز نمیخورم . یا کم میخورم . 

      به هر حال من الان دیگه به نخوردن و کم خوردن عادت کردم و برام شدیدا دلچسسبه چون خیلی مزایا در قبالش  پیدا کردم .

      ذهنم از رنج چاقی فاصله گرفت 

      دیگه اسیر غذا نیستم 

      دیگه رنج پرخوری ندارم 

      دیگه خوردن رو به خودم تحمیل نمی کنم 

      دیگه معده ام از پرخوری نمیسوزه 

      دیگه پاهام از سنگینی درد نمی کنه 

      دیگه راحت از جام بلند میشم 

      فرز شدم 

      ورزش برام راحت شدهتفریح و لذت بردن از طبیعت برام راحت شده 

      شنا برام راحت شده 

      خیلییییییی مزایا به دست آوردم که زندگیم تغییر کرده 

      و میگم ارزششو داشت کهرنج نخوردن رو برای خودم تبدیل به لذت نخوردن کردم 

      حتی اگه ته ذهنم هنوز باورهای اشتباه هست ولی فعلا هم ذهنم ارومه هم جسمم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 40 از 8 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سحر
        1403/05/22 15:19
        مدت عضویت: 379 روز
        امتیاز کاربر: 12750 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 157 کلمه

        با سلام و درود بیکران

        از شما دوست هم مسیرم بسیار سپاسگزارم که تجربه های ارزشمندتان را با ما به اشتراک می‌گذارید من به شخصه برای قلم توانا و نگرش زیبای شما در مورد لاغری با ذهن بسیار ارزش قائل هستم و همیشه کامنتهای شما را با دقت و علاقه مطالعه میکنم استمرار و تلاش شما دوست جوانم در مسیر لاغری با ذهن واقعاً قابل تحسین است و خیلی خوشحالم که با این روش به تناسب اندام دلخواهتان رسیدید مبارکتان باشد

        نکته ای که در دیدگاه شما نظر مرا جلب کرد این بود که شما گرسنگی را برای ذهن تان تبدیل کردید به یک رنج و من از استادم نشنیدم که در این مسیر لازم باشد که ما رنجی را متحمل شویم و همیشه صحبت از این بوده که لاغری با ذهن خیلی آسان و لذتبخش است و مثل سایر روش‌ها نیاز به رنج و سختی کشیدن ندارد و بسیار از شما ممنون میشوم در این خصوص توضیح دهید 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار عطا
          1403/05/22 22:17
          مدت عضویت: 604 روز
          امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 117 کلمه

          سلام و درود 

          نه اتفاقا بر عکس . نخوردن رو لذتبخش کردم . 

          من خوردن رو فقط در مواقع گرسنگی قرار دادم .

          خوردن به هر دلیلی جز گرسنگی جسمی که آن هم نشانه اش فقط  قار و قور  معده هست رو سعی کردم کنار بزارم و نخوردن در مواقع غیر از گرسنگی   رو برای خودم لذتبخش کردم .

          از نخوردنش لذت بردم . البته مدتی طول کشید تا این الگوها رو در خودم تثبیت کردم . 

          چون قبلش وابستگی شدیدی به خوردن داشتم و اصلا دلم نمیخواست خوردن ها به دلایل  مختلف رو  کنار بزارم .

          ولی به مرور زمان خودم رو متقاعد کردم که خوردن غذا فقط موقع گرسنگی لذت داره . وقتی گرسنگی برطرف میشه خوردن رنج میشه . 

           . 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار سحر
            1403/05/23 13:28
            مدت عضویت: 379 روز
            امتیاز کاربر: 12750 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
            محتوای دیدگاه: 211 کلمه

            با سلام مجدد خدمت شما دوست عزیزم و تشکر از پاسخگویی تان 

            شما گفتید به رنجی که ذهن تان از غذا نخوردن شما متحمل میشده توجهی نمی کردید و عادت کم خوردن را در خودتان بوجود آوردید بطوری که الان فقط روزی یک وعده غذا میخورید که این مقدار خوردن طبیعی نیست و مغز به مرور این رنج را درست مثل رژیم‌های غذایی پس میزند من فکر میکنم باور چاق کنندگی مواد غذایی در مغز شما هنوز فعال است و شما سعی کردید با کنترل خوردن چاقی را پاکسازی کنید اما تا وقتی گرسنگی ذهنی را مهار نکنید نمی‌توانید عمل خوردن را دائماً کنترل و مهار کنید شما هنوز هم عامل اضافه وزن‌تان را مواد غذایی میدانید در صورتی که پاکسازی چاقی باید از فکر شروع شود و استاد عزیزم همیشه تاکید می‌کنند که عمل خوردن و هیچ عاملی را جز باورهای چاق کننده مقصر چاقی خودتان ندانید افراد متناسب هیچ فکری نسبت به عمل خوردن خودشان ندارند برای همین حتی اگر بعضی مواقع زیاده روی هم کنند مغز براحتی اضافه را از جسم شان پاکسازی می‌کند چون افکار چاق و پُرخوری ندارند و استادم این باور قدرتمند را در دورهٔ اصلاح پُرخوری براحتی از مغز ما پاکسازی میکنند

            ببخشید آقا عطا من فقط نظرم را گفتم امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار عطا
              1403/05/23 20:53
              مدت عضویت: 604 روز
              امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
              همیاری
              محتوای دیدگاه: 711 کلمه

              سلام چه کسی گفته ما باید روزی سه وعده بخوریم . 

              این عادتیه که اشتباه در سر ما کردن .

              چرا فکر می کنید یه وعده غذا در روز کمه ؟ 

              اصلا این معیارها رو کی برای ما گذاشته . 

              من کاهش وزن خوبی داشتم .کاهش وزنمم نگه داشتم غذامم  به دلخواهم کم کردم نه به زور .

              شما در ذهن خودتون فکر می کنید من دارم  به خودم فشار میارم چون این حد خوردن برای شما فشاره و رهاش می کنید . 

              من مدت زمان زیادیه که این حالت هستم و ازشم راضی هستم . 

              من خوردنهای نادلخواه که حسمو بد میکرد رو به دلخواه خودم حذف کردم .

              کسی شمشیر نزاشته بود پشت سرم که به زور بگه کم بخور . 

              من الان از خوردنم راضی هستم و فکر  می کنم این حس رضایته به من آرامش میده .

              ولی کسی رو مجبور نمی کنم که مثل من عمل کنه .

              من دوست دارم و از این کار لذت میبرم .

              از نخوردنهام لذت میبرم .

              وقتی میبنم غذا اصافه میاد و ذهن چاقم فرمان میده که بخور حیفه و من می گم نمیخورم و غذا رو برای پرنده ها میریزم لذت میبرم .

              از اینکه غذاهای اضافه رو وارد معده ام نمی کنم لذت میبرم .

              بله ذهن چاق با من هست .با شما هم هست با همه هست . 

              ولی من همین که دارم  برخلاف عادتهای دهن چاقم که بعدشم همین ذهنه که بهم عذاب وجدان میده عمل می کنم لذت میبرم .

              خب گرسنمم باشه میخورم . ولی وابستگیم به غذا کم شده .

              از این که دیگه اسیر غذا نیستم لذت میبرم .

              از این که میتونم از غذاها بگذرم لذت میبدم .

              چقدر به وسیله فرمول 

              فلان غذا خوشمزست  غذای اضافه وارد معده ام کردم  و شاید موقتا لذت خوشمزه بودن رو بردم اما همین ذهن چاقی که غذاها رو خوشمزه تر  برام جلوه میداد بعد از خوردن چقدر توی سر من میزد که چرا خوردی و روان منو میریخت . 

              بله من با نخوردن گفتگوهای بعد از خوردن ذهن چاقم رو خاموش کردم .

              بهشم گفتم این غذاها رو تو خوشمزه می کنی  و منو وادار به بیشتر خوردن می کنی .

              من نسبت به قبل عملکردم تغییر کرده .

              خیلی از فرمولهای خوردن رو حذف کردم .

              بله ذهن چاقم اوایل رنج میکشید چون میخواستم از منطقه امن خارجش کنم . 

              اما الان باهام همراه شده .

              وسوسه خیلی کمتر از قبل شده . چون میدونه من نخوردن رو انتخاب می کنم . 

              شاید حرفای من برای شما خیلی تیز باشه و حس مادرانه تون دلتون برای من بسوزه و فکر کنید دارم به خودم ظلم می کنم . 

              اما اینطور نیست این باور غلط مادرانه است .

              لطفا حس منفی از حرفام نگیرید من الان دارم از نخوردن لقمه های اضافه لذت میبرم .

              خیالتون راحت باشه گرسنم باشه میخورم یه وعده در روزم کم نیست . بعضی ها هستند حتی شاید دو سه روز یکبار غذا بخورن و اصلا هم بهشون فشار نمیاد . 

              اینا همه عادته . انتخاب خود افراده . تحمیلی نیست . 

              من فرمولهای خوردن هم ساختم . قبلا ساختم . از نظر من همه غذاها متناسب  کننده هستند چون باعث افزایش کار کرد بدن میشن . 

              چون بدن بیشتر کار می کنه تا بتونه اون غذا رو هضم کنه . ولی خب باز تعادل حفظه گ بیشتر بخوری بیشتر گوارشمون  کار می کنه کمتر بخوری کمتر گوارش کار می کنه . 

              در عین حال با تمام این وضعیت خوردن و نخوردن هیچ ربطی به چاقی و لاغری نداره و در اصل بحث ما از هر دو جهت غلطه . 

              چون چاقی فقط تصوره  . تصور چاقی به غذاها دادیم . همه اینا کلا باید حذف بشه .

              اصلا چاقی وجود خارجی نداره . 

              ما به عناوین مختلف خلقش کردیم . 

              سالها پرورشش دادیم .

              بله من ذهنم چاقه شما هم ذهنت چاقه . هممون فرمولای چاقی داریم ولی داریم در کنار هم کار می کنیم تا با وجود همین فرمولای چاق ازش کمتر استفاده کنیم تا بدنمون در وضعیت نرمال باشه . 

              حالا دیگه درصد استفاده نکردن هرکسی فرق داره . 

              و به نظر من بازم انتخاب انسانهاست که علاقه دارن خودشون رو به چی عادت بدن . نباید کسی رو قضاوت کرد و برچسب زد . 

              به نظرم بهتره هر کسی سرش به کار خودش باشه تا خودش بتونه بهترین نتیجه رو بگیره . 

              جالبه من چه زمانی که داشتم الگوهای خوردن برای ذهنم میساختم بعضیها اومدن قضاوت کردن و چه حالا که فرمولای نخوردن ساختم .

              واقعا چرا ما آدما به خودمون اجازه میدیم همدیگه رو قضاوت کنیم ؟ 😁😁😁

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                آواتار سحر
                1403/05/25 14:14
                مدت عضویت: 379 روز
                امتیاز کاربر: 12750 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
                همیاری
                محتوای دیدگاه: 400 کلمه

                با سلام و درود فراوان خدمت عطای عزیزم

                من به هیچ عنوان قصد قضاوت شما دوست فوق العاده ارزشمندم را نداشتم اگر از سؤال و بیان نظر من این برداشت را داشتید همین جا در حضور استاد عزیزم و سایر دوستان هم مسیرم از شما دوست شریف و گرانقدرم از صمیم قلبم عذرخواهی میکنم من به داشتن هم مسیری خود ساخته چون شما افتخار میکنم و به تواناییهای شما در درک و یادگیری آموزشهای ذهنی ایمان دارم شما یکی از الگوهای قوی من در این مسیر هستید همهٔ ما که در این سايت الهی عضویم و حضور داریم، برگزیدگان خالق مهربانم هستیم چون دوست داشتیم تناسب دائمی را با احساس خوب و بدون رنج و سختی بیاموزیم و تجربه کنیم و از توهم ذهنی به اسم چاقی که خودمان با ورودیهای اشتباه ناآگاهانه خلقش کردیم رها شویم و توسط آموزشهای راحت و روان لاغری با ذهن استاد عزیزم با صبوری و احساس خوب قدم به قدم مشتاقانه پازل لاغری آسان و دائمی را در خودمان بسازیم من فکر میکنم هردوی ما در این سؤال و جوابها دچار برداشت اشتباه شدیم ما در این سايت الهی داریم زیر نظر استاد بزگوار و فهیمم به غیر از آموزش لاغری درس انسانیت و خودباوری هم می آموزیم اما بهرحال ما انسانیم و شرایط و تجربه هامون با هم متفاوت است و با اینکه مسیر و هدفمان یکی است اما ممکن است برداشت و عملکردمون در رابطه با یک موضوع با هم تفاوت داشته باشد مثلاً همین تغییراتی که شما با اهرم رنج و لذت درخودتان ایجاد کردید من دارم با استفاده از تمرینات دورهٔ آموزشی با آرامش و احساس خوب در خودم ایجاد میکنم و فکرم خیلی نسبت به عمل خوردن آرام شده و بعضی وقتها فراموش میکنم غذا بخورم اما اینجور فراموشیها برایم خیلی لذتبخش است و از احساس سیریم لذت میبرم وبه آرامی هم دارم متناسب میشوم بهرحال تجربهٔ شما از من در این مسیر بیشتر است و شاید منم با ادامه دادن بتوانم مثل شما مدت زمان بیشتری احساس سیری را تجربه کنم و خودم را از زندان ذهن چاقم نجات دهم

                بازم بخاطر برداشت اشتباهم از رنج کشیدن شما عذرخواهی میکنم و از توضیحات مفید و ارزشمندتان هم بسیار تشکر میکنم ممنونم که وقت گذاشتید و برایم نوشتید و آرزو میکنم در این مسیر بهشتی که کوچکترین نتیجه اش تناسب اندام است هزاران حس خوب و ناب را از خالق مهربانم دریافت کنی و فراتر از انتظارت موفق و خوشبخت شوی🌹❤️🌹

                برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                امتیاز: 0 از 0 رأی
                افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                  آواتار عطا
                  1403/05/25 16:08
                  مدت عضویت: 604 روز
                  امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
                  همیاری
                  محتوای دیدگاه: 1,354 کلمه

                  سلام ممنون از پاسختون . خدارو شکر که سوء تفاهم بر طرف ش . 

                   بله ما همه در مسیر آموختن هستیم . شکست نفسی نفرمایید بانو . من شاگرد همه عزیزان شرکت کننده هستم  و از همه می آموزم . 

                  چیزی که فعلا در مدارش هستم تغییر عادت هست . 

                  برای من همیشه نخوردن یا کم خوردن  رنج بود . 

                  در دهن چاقم که خودم ساخته بودمش  همیشه همینطور بوده چون نخوردن یا کم خوردن  رو همیشه با زجر کشیدن تحمل میکردم و تصویر بدی از این فعل در ذهن من نقش بسته بود .

                   قبلا تصویر خوردن و زیاد خوردن هم در ذهن من اشتباه بود . یعنی قدرت  چاقی رو دست اینا میدادم .

                  در حالیکه قدرت چاقی من بودم

                   نه خوردن لقمه های اضافه .

                  من خیلی تحقیق کردم تا فهمیدم چاقی و لاغری هیچ ربطی به خوردن و زیاد خوردن نداره . 

                  اصلا ربطی به غذا نداره . 

                  ربطی به ورزش نکردن یا کم فعالیت بودن نداره .

                  بدن همواره در حال تعادله . یعنی تمام واکنشهای بدن همواره در مسیر تناسبه . هر چیزی رو زیاد کنی اون طرف قضیه رو بدن کم می کنه تا تناسب برقرار بشه و هرچیزی رو کم کنیم اون طرف قضیه رو زیاد می کنه تا بازم تساوی برقرار بشه .

                  تناسب قانون آفرینشه  .

                  حتی خود چاقی در مسیر تناسبه . 

                  چون ما سالها تصویر (باید لاغر شدن ) رو به ذهن دادیم ذهن برای رسوندن ما به تعادل تصویر چاق شدن رو فعال کرد تا تناسب ما برقرار بشه .

                  برای اینکه این عادت ذهنی از بین بره ما باید عادت دیگری بسازیم و اونم رها کردن لاغر شدنه . 

                  نخوایم لاغر بشیم .

                  از طرفی چون باز ما در چاق کردن  خودمون خیلی مهارت دادیم حتی در رها کردن باز اشتباه به ذهنمون برنامه میدیم  و  این حس رو به ذهن میدیم که رها کردن یعنی چاق شدن . 

                  یعنی  در هر دو صورت ما داریم چاق شدن رو به ذهن برنامه میدیم . 

                  میدونید انقدر در دهنم جمله میاد برای نوشتن که بتونم همه آنچه در ذهنمه بنویسم ولی کلمات دیگری بر دستانم جاری میشه تا بتونم بهتر حق مطلب رو ادا کنم . 

                  ما واقعا در چاقی به مهارت رسیدیم . 

                  این موضوع رو من پذیرفتم . همه چی رو تبدیل به چاقی می کنم . 

                   هر الگویی میسازم ویروس چاقیم روش اثر میزاره و  من تا حالا هزاران الگو برای خودم ساختم تا چاقی روش اثر نذاره 

                   اما بعد از مدتی میدیدم باز ویروس چاقی روی اون برنامه اثر گذاشته و الگوی من ویروسی شده و داره حس چاقی بهم میده  و بعد باز الگوی دیگری رو کشف کردم . 

                  برای همین من مدتیه  میخوام روی عادات خودم کار کنم . 

                  عادات ما دو دسته هستن 

                  عادات ذهنی و عادات رفتاری که از عادات ذهنی تولید میشه . 

                  چاقی عادت من شده که البته خودم به ذهنم برنامه دادم . 

                  عادت رفتاری من  در اثر تکرار رفتار چاقی که دستور ذهنمه  به وجود میاد و اونم یه الگوست . 

                  رفتار چاقی رفتاری هست که بهم  حس چاقی میده  .

                  چاقی یعنی انتظار چاق شدن از هر چیزی که به ذهن میرسه ‌ 

                  و تناسب یعنی انتظار منتاسب بودن در هر چیزی که به ذهن میرسه 

                  پس بنابراین برای لاغر کردن لازمه من  انتظار خودم رو تغییر بدم . افکار و رفتاری رو  انجام بدم که بهم حس لاغری میده ‌ .

                  من قبلا  روی الگوهایی که شما در متنتون فرمودید عمل کردم و  اونا رو اصلاح کردم .  بنابراین روش شما رو کاملا میپذیرم . 

                  اما دوست دارم روی الگوهای بیشتری کار کنم  تا بتونم احساس خوب رو در بیشتر روز با خودم همراه  داشته باشم . 

                  ما در بعضی الگوها اجازه ی جریان پیدا کردن احساس خوب نمیدیم . 

                  خیلی چیزا رو برابر با حال بد کردیم و حال بد خلاف مسیر آفرینشه . 

                  در حال بد قدرت خودمون رو پایین میاریم و اجازه خلق به خودمون نمیدیم .

                  گرچه اگر حتی از منظر خوب به احساس بد نگاه کنیم اون رو مانع حال خوب نمیبینیم بلکع ی تکمیل کننده اون میدونیم . چرا که اگه تضادها نبودن قطعا خواسته ای در ذهن ما شکل نمیگرفت که در جریان خلق قرار بگیره . 

                  ما قدرت خلق کردن داریم و وقتی حالمون خوب باشه نشون میده این قدرت رو در دست گرفتیم و ندادیم به عوامل بیرونی . 

                  برای همین من تصمیم گرفتم روی الگوهایی که عادتم شده یود که  حس منو منفی می کردند کار کنم  . 

                   فعلا در مرحله ی تبدیل نخوردن و کم خوردن به احساس خوب هستم . 

                  چون یکی از عادتهای ذهن چاق رنج در  نخوردن و کم خوردن هست و باز یکی دیگه از عادتهای ذهن چاقم  اینه که فکر می کنم کم خوردن و نخوردن  ابزار لاغریه و از اونجایی که برام رنج بود  پس هیچ وقت انجامش نمیدادم پس چون نمیتونستم خوردن خودم رو  آگاهانه کنم پس محکوم میکردن خودم رو  به چاقی . 

                  حالا در این وسط احساسات منفی بیشماری در طول روز همراه من بود .

                  این الگوها همه الگوهای چاقیه که خودم ایجادش کرده بودم و سالها ازش استفاده می کردم 

                  و عادتن کرده بودم . 

                  اما فکر کردم دیدم من وقتی  غولی که در ذهنم از نخوردن ساخته بودم که برابر با رنج فراوان بیماری ضعف حال بد و …. این غول رو بشکنم بنابراین نخوردن دیگه برای من رنج نیست و اتفاقا خیلی لذتبخشه و میتونم از این  سد عبور کنم . 

                  الگویی که وقتی گرسنگیت رفع شد نخوری . 

                  البته  نخوردن موقع گرسنگی رنجه و من تا گرسنگیم رفع بشه میخورم . گرچه حتی خود گرسنگی نباید رنج یاشه . چون گاهس حتی گرسنگی کشیدن برای بدن لازمه مثل زمان روزه داری . 

                  اما فعلا در مرحله ای هستم که  وقتی گرسنگیم رفع شد نخوردن دیگه برام شیرینتره و تا زمانیکه دوباره گرسنه نشدم در مواجهه با خوردنیها ،  نخوردن رو با جون و دل انتخاب می کنم . 

                  چون میبینم از نخوردن چقدر سبکترم .

                  چقدر حس قدرت می کنم .

                  چقدر حس راحتی می کنم .

                  معده ام نمیسوزه .

                  از خودم متنفر نیستم .

                  من با نخوردن بعد از رفع گرسنگی خیلی حالم خوبه 

                  و  این حال خوب در مسیر تناسبه . 

                  عذاب وجدان ندارم . نومید نیستم . روزم از خوردن لقمه های اضافه سیاه نیست . صبح که از خواب بیدار میشم از پرخوریهای که شب گذشته انجام دادم رنج نمیکشم یعنی وقتی چشمامو باز می کنم و یادم میفته دیشب چقدر سبک خوابیدم صبح اون حس سبکی باهام هست .

                  .

                  من وقتی در مواقعی که از نخوردن لذت میبرم ذهنم آرومه . اخه فشار  خوردن در مواقع غیر نیاز روی ذهن تاثیر  خیلی بدی داره . 

                  من لایق این همه حس منفی نیستم ‌

                  عزت نفسم رو خودم از درون خورد می کنم .

                  بخشش خودم برام سخت میشه .

                  و ارتعاشم کلا منفی میشه . 

                  خب من انسانم و لایق بهترین احساسات .

                  چرا به خاطر لذت کوتاه ، لذت ساعتهای خودم رو از بین ببرم .

                  تازه شما خودتون بهتر از من آگاهید وقتی انسان کنترلی روی خوردنش نداره اصلا از اون غذاها حتی در موقع خوردنش لذتی نمیبره و اتفاقا لذت خوردن دقیقا فقط موقع گرسنگیه و اونم در حد چند لقمه که گرسنگیش رفع بشه . مابقیش فقط حس بده

                   گفتگوهای ذهن منفی میشه . نخور نخورهای ذهنی شروع میشه . افکار چاقی شروع میشه . 

                  خب من لایق این احساسات منفی نیستم .

                  در حد رفع گرسنگی میخورم و مابقیش از نخوردن لذت میبرم .

                  اینجوری حالم خوبه .

                  ضمن اینکه روش شمارو هم تایید می کنم و قبلا امتحانش کردم اما ترس از نخوردن و ترس از پرخوری  و خراب شدن ذهن و تولید حسهای منفی بازم در من بود و من باید این دوتا الگو رو هم درست میکردم . 

                  من الگوی ترس از پرخوری رو تا حدی اصلاح کرده بودم ولی از اونجایی که میدیدم خود استاد از این فرمول استفاده نمی کنند کلا کنارش گذاشتم . 

                  پس باید روی الگوی نخوردن کار میکردم تا نخوردن در زمانهای غیر نیاز جسمی رو برای خودم لذتبخش کنم تا عادت کم خوردن رو در خودم ایجاد کنم .

                  برای اینکه در ذهن چاقم این الگو برابر لاغری بود و من وقتی این رنج رو شکستم دیگه چیزی نبود که منو از لاغر شدن بترسونه .

                  چون من عاشق نخوردن در زمان غیر نیاز شدم دوست داشتم بیشترش کنم  تا حسم بهتر و بهتر بشه تا هر چه سنگینی در ذهنم به خاطر این الگو شکل گرفته  تبدیل به سبک شدن بشه و ترسم از نخوردن بریزه ‌ .

                  پس دوست داشتم روی عادات خودم کار کنم .

                  برای شما هم آرزوی سلامتی تناسب و لذت بیشتری در این مسیر بهشتی دارم . 

                  در پناه خدا .

                  موفق باشید .

                  برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                  امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
                  افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                    آواتار سحر
                    1403/05/26 08:01
                    مدت عضویت: 379 روز
                    امتیاز کاربر: 12750 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
                    همیاری
                    محتوای دیدگاه: 402 کلمه

                    سلام و عشق نثار شما دوست مهربان و آگاهم

                    عاشقانه از شما سپاسگزاری میکنم بابت معرفت و محبتت و آگاهی و تجربه های نابی که با من به اشتراک میگذاری که اطلاعات بینظیر و مفید آن به اندازهٔ آگاهیهای چند دوره است و بوی عشق و رهایی میدهد و من احساس میکنم سؤ برداشتم از رنج بردن شما سبب خیر شده میبینی عطا جان وقتی ما در مسیر صحیح حرکت میکنیم حتی چالش‌ها و ناخواسته ها هم تبدیل به برکت راه می‌شوند و به ما سود می‌رسانند از خالق جانم بی نهایت ممنونم بابت حضورمان در این مسیر. من به شخصه وقتی احساس سیری را بیشتر تجربه میکنم آگاهی درونم را راحت‌تر و واضحتر حس و درک میکنم چون سیر بودن به من حس بی نیازی می‌دهد و بین منو و ذهنم فاصله ایجاد میکند و از این جملهٔ پُرمعنا و کلیدی شما خیلی لذت بردم (تناسب قانون آفرینشه) و توضیحاتی که در موردش دادی فوق العاده ارزشمند و تاثیرگذار بود و به وضوح احساس کردم که درک این آگاهی‌ها نیاز به تلاش و استمرار زیادی داشته و من برداشتم از نوشته های ناب شما این است که نباید به چیزی گیر دهیم و ثابت بمانیم باید هر آنچه که هست را بپذیریم و تجربه اش کنیم و بدون حس نیاز رهایش کنیم و در واقع عادت کنیم که به هیچ چیزی عادت نکنیم و وابسته نباشیم و اینکه عادت های کاذب و اشتباه ما را دچار رنج و سختی میکنند و ما اسیر و بردهٔ ذهنمان میشویم و آزادی و قدرت حرکت از ما گرفته میشود و در مقابل عادتهای سازنده سبب رهایی ما می‌شوند و ما را با جریان طبیعی درونمان همسو میکنند و همه چیز در ما تنظیم می‌شود روی تعادل و تناسب و به شما تبریک می‌گویم و بسیار تحسین تان میکنم که با انتخاب عادت‌های مفید و سازنده توانستید یک شخصیت متناسب و برنده را در خودتان خلق کنید که این شخصیت برای اثبات خودش همواره شما را به سمتی هدایت می‌کند که آن را بیشتر در خودتان گسترش دهید واقعاً هزاران آفرین نثار شما دوست آگاه و بیدارم و من خیلی مشتاق شدم که در کنار تمریناتم از این روش شما هم برای ایجاد عادت‌های سازنده و مفید استفاده کنم. بسیار لذت بردم از قلم قدرتمند و دل دریایت و بینهایت سپاسگزارم که بازم برایم نوشتی و این آگاهیهای بیدار کننده را به من انتقال دادی و امیدوارم همیشه در آغوش خالق مهربانم شاد و برنده باشی👌❤️💚

                    برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                    امتیاز: 0 از 0 رأی
                    افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                      آواتار عطا
                      1403/05/26 19:46
                      مدت عضویت: 604 روز
                      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
                      محتوای دیدگاه: 35 کلمه

                      سلام .

                      ممنونم از کامنت پر از مهر شما تک تک عباراتتون رو قبول دارم . ممنونم که نظر والاتون رو با منم به اشتراک گذاشتید . نوشتتون سرشار از حس خوب بود . سپاسگزارم . 

                      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
                      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                آواتار فریبا
                1403/05/25 15:00
                مدت عضویت: 680 روز
                امتیاز کاربر: 16655 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
                محتوای دیدگاه: 64 کلمه

                سلام دوست عزیز نوشته های شما همیشه برام بهترین درسها رو داشته 

                تو نوشتتون نوشتید کم مبخورم و این ی باور اشتباهه ب نظرم شما ب اندازه نیازتون میخورید شما کم نمیخورید و شما در زمان نیاز میخورید و این تبریک رو ب شما میگم و ارزو میکنم روزی من هم ب این درجه از اگاهی برسم و ب جسم خودم غذای اضافه تحمیل نکنم 

                برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
                افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                  آواتار عطا
                  1403/05/25 23:15
                  مدت عضویت: 604 روز
                  امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
                  همیاری
                  محتوای دیدگاه: 343 کلمه

                  سلام . 

                  بله من دقیقا دارم روی الگوی نخوردن و کم خوردن در ذهن چاقم  کار می کنم . 

                  بله نخوردن کم خوردن اندازه نیاز خوردن زیاد خوردن اصلا گیر دادن به خوردن و توجه به خوردن یا نخوردن  اینا همه باورهای ذهن چاقمونه . 

                  خب من دارم اتفاقا  روی همین باورها کار می کنم .

                  دارم میرم توی دل باورهای چاقی تا  باهاشون روبرو بشم و به خودم بگم ببین سالها  از گرسنگی ترسیدی از غذاها ترسیدی از خوردنها و نخوردنها ترسیدی 

                  ببین همه ی اینا دست خودته . 

                  فکر نکن اونا بر تو حاکم هستن . 

                  این تویی که اونا رو خلق می کنی 

                  من خالق عادتهام هستم 

                  پس  

                  قدرت منم 

                  خب وقتی خلق عادت دست منه پس به راحتی میتونم تغییرش بدم .

                  مسلما وقتی میخوای یه ماشین رو نگه داری و بعد تغییر مسی بدی 

                  اول کم کم سرعت رو کم می کنی بعد ایست می کنی بعد تغییر جهت میدی بعد یواش یواش از سرعت کم به سرعت زیاد میرسی 

                  برای تغییر عادت هم  دقیقا همینطوره .

                  اول یواش یواش سرعت عادات چاقی رو کم می کنیم .

                  یواش یواش تکرارش رو کمتر و کمتر می کنیم .

                  یواش یواش ایست می کنیم 

                  و بعد تغییر جهت میدیم 

                  و یواش یواش  سرعت رو از کم به سمت زیاد میبریم . 

                  من دقیقا همینطور عمل کردم .

                  بعد دیگه عادتها خود به خود بر ما جاری میشن .

                  به خودت میای میبینی مهمونی رفتی همه دارن مثل قبل تو حمله می کنند و غذاشون رو تا ته میخورن اما تو مثل اونا نیستی .

                  عه چرا دیگه من مثل اونا نیستم . 

                  چون من یواش یواش تغییر جهت دادم . 

                  پس تغییر  و کار روی ذهن و ساخت عادتهای جدید لذتبخش رو همین جاها یهو مشاهده می کنی .

                  یا میبینی وقتی از قبل برای ذهنت برنامه میزاری ذهن اون موقعش حتی اگه خودت حواست نباشه اون حواسش هست و بهش عمل می کنه .

                  عادتها به راحتی تغییر می کنند . 

                  فقط باید مشتاق بود و استمرار داد تا به امید خدا روز به روز بیشتر موفق بود . 

                  چون من فعلا در شرایط این روزهام هدفم تغییر عادته و میبینم خیلی خوب و با احساس عالی هم دارم عمل می کنم . خدارو شکر ‌ 

                  برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                  امتیاز: 0 از 0 رأی
                  افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا آقچه لو
      1403/05/20 09:33
      مدت عضویت: 92 روز
      امتیاز کاربر: 3725 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 75 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان 

      سلام استاد عزیز این فایل دوازده دقیقه ای را باید بارها گوش کرد. وقعا باید یک مقاله بلند نوشت من انرا با دقت گوش کردم و خیلی جاها گفتم اره منم اینطوریم همچنین قسمت نوشتاری فایل عالی بود ولی من در حال حاضر به دلیل دیسک گردن و درد دستم نمیتوانم زیاد تایپ کنم. در اینده که بهبود یافتم با قدرت ذهن حتما کامنتی زیبا مینویسم. با تشکر از شما.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 1115 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 76 کلمه

      سلام. وقتی انسان از چیزی منع میشه بیشتر دوست داره اون رو داشته باشه یا ازش استفاده کنه در مورد همه چیز صادقه بخصوص برای خوردن . پس در ذهنت ممنوعیت نساز . ذهنت رو ازاد کن در بند چی بخورم چی نباید بخورم نباش. هر وقت گرسنه بودی بخور و کم بخور . فکر میکنم درستر باشه از خوردن نترسیم اون عذاب وجدانه بعد خوردن نباید باشه باید یاد بگیریم که فکر رها داشته باشیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/05/20 07:01
      مدت عضویت: 503 روز
      امتیاز کاربر: 19645 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 522 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی

      من چند روز مسافرت بودم و دراین مسافرت خیلی از خودم راضی بودم چون به اندازه خوردم و اصلا حرص و ولع نداشتم 

      افرادچاق هرروقت خواستند رژیم را شروع کنند شروع میکنند به خوردن بیشتر تا شروع تاریخ رژیم و حرص وولع درانها بیشتر میشود چون واکنش مغز به محیط پسرامون و شرایط زندگی است و این شرایط برای همهی افراد اتفاق میافتد .

      وقتی شرایطی درمغز تغییر کند مغز مارا ترغیب میکند برای استفاده بیشتر از شرایط و مارا ترغیب مبکند که از این شرایط و ساعتها بیشترین استفاده را ببریم که بعدها افسوس نخوریم و این حربه ذهن منفی باف است 

      و باید بدانیم که ویژگی مغز این است که وقتی میخواهد شرایطی که ما دران رضایت داشتیم تمام شود مارا ترغیب میکند که بیشتر ازان شرایط استفاده کنیم .مغز حسی را که شروع میکند برای انجام دادن کارها را دریافت میکند و بلافاصله کمک میکند که ما دراین حس خوب بیشتر بمانیم حتی اگر این حس پرخوری باشد پس باید خیلی دراین وضعیت به احساس خود توجه کنیم چون فکر رژیم گرفتن مارا از وضعیت عادی خارج میکند چون فکر میکند حالت رضایت ما دارد تمام میشود و مغز الارم میدهد که بیشتر ازاین وضعیت استفاده کن 

      اگر درمواقعی پرخوری کردی نباید به مغز بگویی من رژیم میگیرم چون با این کار به مغز الارم میدهی که شرایط رضایت شما زمان کمی دارد بلکه باید بگویی من درشرایط بعدی بهتر عمل میکنم و این حس نارضایتی را درذهن به رضایت تبدیل کنیم تا حرص وولع خوردن درما افزایش نیابد چون با این کار و فکر رژیم فرمولهای چاقی درذهن ما بیشتر تقویت میشود و به ما میگوید وضعیت عادی نیست و احساس حسرت درما زیاد میشود و زیاد با خود میگویی کاش رژیم نبود و یا کاش این رژیم زودتر تمام شود و من مثل قبل با رضایت غذا بخورم 

      رژیم گرفتن با اراده داشتن بسیار متفاوت است .

      واحد اراده درمغز ما محدود است و زود تمام میشود و باعث ناامیدی درما میشود و هرگز با نیروی واسواس نمیتوانی اراده را درخود زیاد کنی 

      ۱- واکنش شما نسبت به پرخوری کردن چگونه بوده است.؟هروقت پرخوری کردم خودم را سرزنش کردم و به خودم گفتم وعده بعدی باید کمتر بخورم 

      ۲- زمانی که تصمیم می گرفتید رژیم بگیرید ترغیب به پرخوری کردن می شدید؟! بله پرخوری در من افزایش می یافت 

      ۳- رژیم گرفتن باعث حسرت و ناراحتی شما درباره نخوردن مواد غذایی دلخواه می شده است؟ بله بارها میگفتم کاش رژیم نبودم و میتوانستم از این غذاها بخورم 

      ۴- در مدتی که رژیم می گرفتید چه مسائلی منجر به رها کردن برنامه رژیمی می شده است؟ خسته شدن از اینکه کی و چه مقدار باید غذا بخورم و خوردن من با دیگران تفاوت دارد باعث فشار و ناراحتی میشد و نهایتا رها میکردم 

      ۵- به نظر شما ارتباط اراده با رژیم گرفتن چیست؟‌ آیا فردی که نمی تواند رژیم خود را ادامه دهد انسان بی اراده ای است؟ اراده و رژیم باهم متفاوت هستنئ و کسی که نمیتواند رژیم بگیرد انسان بی اراده ای نیست چون با هر با رحسرت روش جدیدی را برای کاهش وزن امتحان میکند و اگر اراده نداشت همان بار اول رها میکرد و انواع روشها را امتحان نمیکرد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار rastegar.moradzadah
      1403/05/19 21:22
      مدت عضویت: 1305 روز
      امتیاز کاربر: 6917 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 630 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان 

      سلام خدمت استاد عزیزم ودیگر دوستان هم مسیرم 

      من یکی از قوی ترین دلایل چاقی خودم رو همین می دونم که به خودم وعده رژیم می دادم مثلا همیشه یه تاریخی رو در نظر می گرفتم اول فصل یا اول ماه یا اول هفته ومی گفتم از این تاریخ من یه رزیم سخت می گیرم ودیگه از اون لحظه که این تصمیم رو می گرفتم انگار اصلا سیری ناپذیر می شدم مدام می خوردم همه چی رو در حد انفجار هر غذایی رو دوست داشتم به مقدار زیاد می پختم ومی خوردم حتی آخرین روز که دیگه روز بعدش تاریخ مد نطر من بود تا ساعت 12 شب من می خوردم وبه فکر خوردن بودم چون می گفتم از 12 شب به بعد دیگه وارد اون تاریخ می شم یخچال رو پاکسازی می کزدم اگه تنقلاتی تو خونه بود همه رو در طی اون چند روز می خوردم صبح روزی که روز رزیم من بود به اصطلاح وقتی از خواب بیدار می شدم از همون لحظه اول احساس کسالت وحال بد وبی هودگی داشتم انگار هزار ساله هیچی نخوردم فوری به صبحانه فکرمی کردم ویادم می افتاد نباید چیزی بخورم وغصم می شد بعد به نهار فکر می کردم تصور غذایی رژیمی وسبزیجات وسالاد حالمو بهم می زد من واقعا عاشق غذا خوردن هستم انگار زندگی بدون خوردن وچشبدن طعم های خوشمزه بی هوده است برام برای همین خیلی اون تصمیم قاطع دوم نمی آوردن سال‌های گذشته می تونستم حداقل یک هفته ته یک ماه وحتی بیشتز ادامه بدم ولی این سال‌های اخیر نه شاید به وعده شام نکشیده من بازم شروع می کردم به پر خوری از طرفی لعن نفرین عالم رو به خودم می گفتم که عرضه واراده نداری از طرفی به خودم دلداری می دادم متلا این ماه 31 روزه وتو حتی اگه از فردا هم حساب کنی 30 روز می تونی رزیم بگیری وخوردنه رو توجیح می کزدم اما ته دلم می دونستم چقدر احساس حقارت وپوچی می کنم می دونستم من دارم به خودم ظلم می کنم واقعا اصلا گرسنه نبودم انگار این خوردن یه جور جنگ با خودم بود😞

      حالا با وجود اینکه مدتهاست در سایت عضو شدم فایل های خیلی زیادی گوش دادم و دوره اصلاح اشتها وپر خوری رو هم تهیه کردم برای ذهنم اینجوری جا افتاده که لاغری با ذهن یعنی تا گرسنه نشی غذا نخوری واگه خوردی پر خوری نکنی این ذهنیت منو مثل قبل ورودم به سایت کرده هر روز می گم از اول هفته شروع می کنم به گوش دادن فایل های دوره دیگه از همون روز تا گشنه نشم غذا نمی خورم اگرم خوردم کم می خورم وتا اون تاریخ مثل قحطی زده ها غذا می خورم 

      دوست دارم فکر وذهنم رها باشه مطمعنم اگه این وعده ها نباشه اگه عادی باشم اگه ذهنم رو تو موقعیت سختی قرار ندم اینقد پر خوری نمی کنم چون خیلی جاها پیغام سیری رو می گیرم ولی همچنان ادامه می دم وسبری رو خوردن وتا حد فشار شکم می دونم. 

      واقعا خستم از طرفی دیگه هیچ اعتقادی به هیچ رزیمی ندارم واز طرفی راجب لاغری با ذهن با وجود این همه فایل عالی با وجود این همه امکانات که اسناد بزرگوارانه در اختیار ما گذاشته ذهنم ترسیده یا نمی دونم اسمش رو چی بزارم انگار ترس دارم دوره رو شروع کنم حتی می ترسم دوره سرزمین لاغر ها رو تهیه کنم وباز نتونم شروع کنم 

      همین دیروز بود یکی از اقوام بهم پیشنهاد داد از یه دکتر طب سنتی دوره رزیم کاهش وزن بگیرم گفت خودم با این دوره خیلی لاغر شدم انصافا هم لاغر شد ولی الان باز چاق شده وگفت دو هفته هست دباره شروع کرده توی دلم گفتم محاله من دیگه رژیم بگیرم اصلا بخوام هم نمی تونم من توی دنیای هستم گنجی به دست آوردم که بی انتهاست  ولی من لایقش نیستم انگار 

      واقعا انگاز در برزخ هستم 😞

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1403/05/19 18:32
      مدت عضویت: 735 روز
      امتیاز کاربر: 31304 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 982 کلمه

      ب نام خداوند یگانه

      در مورد پرخوری کردن،اول باید ببینیم پرخوری ب چ معناست و ایا ما واقعا فرد پرخوری هستیم یا نه،ب نظرم پرخوری یک حس هست،ایا پرخوری در همه اشخاص ب یک معنا می باشد؟برای یک فردی شاید بیشتر از یک وعده خوردن در روز پرخوری محسوب شود،برای فردی دیگر ممکن شش هفت بار خوردن در رور پرخوری محسوب نشود،برای یک فردی بیشتر از سه بشقاب پرخوری محسوب می شود ولی برای فردی دیگر ممکن بیشتر از مثلا هفت قاشق پرخوری محسوب می شود.خوب این مدل ک خیلی از دوستان بیان کردند یا بیان می کنند،بله خوب برای خودمم هم بوجود آمده است،پس پرخوری ی جور احساس است یعنی مابعد غذا غذاب وجدان می گیریم ک پر خوری کرده ایم،ولی از آنجایی ک من از وقتی ک متوجه شدم ک باید یک کاری برای چاقی خودم انجام دهم یا پیوسته در حال رژیم بودم ویا اگر هم نبودم هم باز،ی جورای دیگه در افکار رژیم بودم،خوب چرا ن بخاطر اینکه صرفا فرد پرخوری بوده باشم،بخاطر اینکه دیگران من را فرد پرخوری می دانستند واین را عامل چاقی من می دانستند،

      اگر منظور ما از پرخوری ریزه خوری باشد یا روی هم خوری باشد بله منم گاهی ریزه خوری دارم روی هم خوری دارم یا داشتم ولی الان خیلی خیلی کمتر شده،ولی من این طور نبودم ک پیوسته در حال خوردن و خفگی بوده باشم و چون این طور نبودم وزنم اینقدر بالا رفته این ب شدت من را آزار می دهد.ولی الان هنوز ک هنوزه احساس می کنم اطرافیان من از غذا خوردن من می ترسند،همش فکر می کنند من خیلی غذا می خورم.خوب ممکن مقداری ب فکر غذا باشم ک مثلا صبحانه یا ناهار ویا شام چی درست کنم واین خوب خانواده ام هم چنین فکری را دارند.و خوب ریزه خواری یا روی هم خوری در افراد متناسب هم وجود دارد مثلا مادر زن برادرم فرد بسیار لاغر اندام است.من از او پرسیدم ایاشما ریزه خوری دارید گفت:بله من حتما باید ریزه خوری داشته باشم چون هد چن وقت باید ی چیزی بخورم و خوب چاق هم نمی شود و ب قول استاد عزیز ک نگرش اون افرادبا افراد چاق متفاوت می باشد.

      ولی من الان فکر می کنم پیش خودم ایا واقعا من فرد پرخوری هستم‌؟و چرا دیگران من را فرد پرخوری می دانند؟این موضوع ب شدت من را آزار می دهد،در حالی ک فکر می کنم‌ الان من فرد پرخوری نیستم یا دست کم اگر قبلا بوده باشم‌ الان نیستم.من در بعضی موارد ک بعضی غذاها باعث اذیت شدنم می شدند مثلا غذاهای نفاخ تقریبا فقط در آن صورت احساس پرخوری بهم دست می دهد ک اون غذاهارو خیلی ب ندرت مصرف می کنم.

      وخوب مواردی ک در افراد چاق آنها را ترغیب ب پرخوری می‌ کند ممکن است موارد گوناگونی باشد.ممکن است در دسترس بودن زیاد مواد غذایی عاملی برای پرخوری باشد ممکن است استرس یا اضطراب باعث پرخوری شود ممکن است فکر هدر ندادن غذا عاملی برای پرخوری باشد.امکان دارد ن گفتن ب دیگران و همیشه بخواهیم با دیگران همراه شویم عامل پرخوری باشد ممکنه ترس از دیدن یا سرزنش دیگران مجبور بویواشکی خوردن شوند ممکن خستگی بی حالی بیماری آخرش نخوابیدن و بیماری باعث پرخوری شودو خوب حتی ممکن بی کار بودن یا مشغولیات کمی داشتن این هم می تونه عاملی برای‌ پرخوری برای افراد چاق باشه.خوب ی مثال هست‌ ک میگه شیطان برای افراد بی کار،کار می تراشه،ولی ب نظرم‌ شیطان‌ برای افراد چاق بی کار هم‌ غذا سفارش میده و حتی مشکل گوارشی مثل یبوست ک من خودم ب شدت درگیر آن هستم.

      من همیشه باید نگران آن باشم ک حتما همراه غذایم غذاهای گیاهی ب مقدار کافی باشد واگر نباشه من حس‌ بدی دارم چون این مشکل من از نظر روحی آزارم میده و ناخودآگاه من رو ب فکر چاقی سوق میده‌ و فکر می کنم ک یبوست باعث عدم کاهش وزن می شود.

      خوب در حالی ک خیلی‌ها این مشکل رو دارند و هیچ وقت هم دچار افزایش وزن نمی شوند و خیلی موارد دیگر ک دوستان فرمودند عواملی هستند ک در فکر یک فرد چاق اورا ب پرخوری ترغیب‌ می‌ کند ولی در یک فرد متناسب این طور نیست.

      و خوب در مورد فکر رژیم یا رژیم گرفتن،بله کاملا درست است من دقیقا هر وقت ب خودم میگم فردا صبحانه نمی خورم دقیقا فرداش احساس گرسنگی زیادی ب من دست می دهد حالا ن اینکه بخوام زیاد بخورم ولی فکر اینکه صبحانه نخورم از سرم دور می شود.یادم هست اون سال ک قرار بود عمل جراحی کنم،داخل بازار بودیم ب پدرم گفتم یک پفک برای من بخر،ب خودم گفتم چون می خوام عمل کنم آخرین پفکم رو بخورم چون فکر کنم بچه ها می گفتند دیگه پفک نمیشه خورد.ولی دقیقا یادم نیست ولی شنیده بودم بعد عمل خیلی‌ها مشکل داشتن‌.خوب منم مغزم‌ آلارم داده بود ک دیگه اون چیزی ک میتونستی ازش لذت ببری دیگر وجود نخواهد داشت و به همین خاطر من پفک خریدم و خوردم.وهم مورد دیگه ک قرار بود نون نخورم،من وقتی نونم رو قطع کرده بودم خیلی خیلی عصبی شده بودم و خیلی دوست داشتم بخورم وقتی بوی نون می شنیدم و نمی تونستم بخورم خیلی اعصابم خراب می شدو مادرم دقیقا راست می گفت.می گفت تو وقتی قطع می کنی حرص وولعت بیشتر می شه باز می خواهی بیشتر بخوری واین خوب نیست ولی ی مقدار بخور ن اینکه کلا همه رو قطع کنی.

      ومن در چن سال پیش واقعا تونستم تا سه سال رژیم بگیرم ب نظرم‌ توانش رو‌ داشتم‌ نتیجه هم داشتم ولی ول کردم یعنی خسته شده بودم نتونستم ادامه بدم ولی الان هم  گاهی فکرمی کنم ولی ازین کلمه ب شدت نفرت دارم ی موقع ممکن فکر نخوردن کنم ولی اصلا ب هیچ عنوان نمی خوام اسم رژیم روش بگذارم چون اگر بخوام دوباره انجام بدهم ب نظرم نتونم‌ دیگه ادامه بدم پس ب خودم میگم می خوام درست رفتار کنم می خوام درست تر رفتار کنم یعنی این کار ک دارم می کنم ی کار عادی و معمولی هست و نمی خوام هیچ اسمی روی اون بگذارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1403/05/19 08:42
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 12339 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 452 کلمه

      سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیزو گرامی و دوستان متناسب

      علت پرخوری کردن ؟

      من چند وقتی هس که به مسافرت اومدم 

       دوماه قبل از اینکه بیام دبی سالم خواری میکردم بخاطر درد معدم 

      ولی از موقعی که اومدم دبی 

      ترغیب به خوردن شدم 

      که حالا که اومدی مسافرت دیگه بخور 

      دیگه بعد از چند وقت اومدی حالا بخور 

      نمیشه از فست فود گذشت و کلا از وقتی اومدم دبی پرخور تر شدم 

      هم شیرینی جات و هم فست فودی 

      و خیلی ناراحت بودم که چرا من دارم این رفتارها رو انجام میدم و به خودم قول می‌دادم یا هفته اصلا چیزی نخورم یک روزش آزاد 

      مثلا از شنبه تا جمعه عصر چیزی نمیخوردم و همون چند ساعت در روز جمعه پرخوری میکردم که یک هفته چیزی نخوردی الان آزادی بخور 

      و به همین ترتیب تا سه هفته ادامه دادم 

      و خلاصه الان که روزهای آخر مسافرتمونه و قراره برگردیم ایران

       ذهن  میگه 

      فست فودها بخور دیگه میخاهی بری شیرینی بخور آب میوه هاش بخور هر چه دوست داری امتحان کن 

      و من بیشتر ترغیب به خوردن میشم که ببین چند روز دیگه بیشتر اینجا نیستی تا اینجایی از فرصت استفاده کن و بخور 

      دیگه میری ایران اونجا میتونی باز به سالم خوری هات ادامه بدی 

      اینجا چیزهای خوشمزه زیاده بخور 

      دیگه از این فرصت پیش نمیاد تا سال دیگه 

      خب بخور 

      و من دیروز خیلی پرخوری کردم 

      گفتم من یه ماهه که اومدم اینجا اصلا بستنی نخوردم به فرزندانم گفتم برین بخرین برای خودتون منم میخام برای منم بیارین و منم خوردم 

      بعدش گفتم خب برم یه کاسه ماست بخورم 

      از وقتی اومدم ماست هم نخوردم 

      تا اینجا هستم تو این چند روز لذت ببرم هر چه دوست دارم بخورم 

      آخه من لبنیات بخاطر معدم نمیخوردم 

      و دیروز بخاطر اینکه تا چند روز دیگه اینجا نیستم گفتم بخورم و لذت ببرم تا اینکه امروز داری همه چی میخوری ماست هم بخور و

      فردا دیگه چیزی نخور 

      هر روز همین گفت و گوی ذهنی دارم .بخور نخور 

      فرصت دیگه پیش نمیاد 

      تا وقت هس از فست فودها دبی بخور 

      و روزهای یکشنبه که اینجا تعطیله و همسرم خونه هس من بیشتر ترغیب میشم به خوردن 

      که امروز بخور همسرت خونه هس 

      لذت داره 

      و هی منو به خوردن وا میداره 

      در هر شرایطی منو به خوردن ترغیب میکنه 

      بخور چند روزه چیزی نخوردی 

      بخور دیگه از این فرصت پیش نمیاد 

      بخور یه بار دو بار نوشابه خوردن چیزی نمیشه 

      بخور نعمت خداس باید لذت ببری 

      بخور حیفه 

      بخور ورزش کن 

      بخور پیاده روی کن 

      مدام داره بیغ گوشم میگه بخور بخور و بعدش میگه ورزش کن پیاده روی 

      و همیشه و همیشه همین حرفا 

      زمان هایی که میخام به خودم بگم که میخام سالم خواری  کنم بیشتر ترغیب میشم که بخورم میگم حالا بخورم دیگه از شنبه 

      همون روز مثلا قبل از شروعش خیلی پرخوری میکنم و با دل هر جی که بخوام میخورم میگم دیگه میخام سالم خواری کنم دیگه الان اشکال نداره بخورم 

      ممنون استادم هر روز یه آگاهی جدیدترو عالی تر 

      ممنون بابت این همه آگاهی 🌹🌹😊😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sanaz 🌺
      1403/05/18 08:09
      مدت عضویت: 1166 روز
      امتیاز کاربر: 7976 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 466 کلمه

      به نام خدا 

      با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوارم و دوستان همراهم. 

      همیشه و همیشه دلیل چاقی خودم رو پرخوری می دونستم .

      دلایل و بهانه هایی که برای پرخوری دارم عبارتند از :

      اول، تغییرات  هورمونی قبل از پریودی هست که منو درگیر پرخوری می کنه.

      امتحانات بچه ها و استرس درس بچه ها همیشه بهانه ی پرخوری برای من بوده به طوری که پیش دکتر تغذیه که می رفتم موقع امتحانات به من قرص استرس میداد تا رژیمم دچار مشکل نشه .

      بهانه ی بعدی خستگیه ،هر وقت خسته میشم برای اینکه خودمو سرحال کنم شروع به خوردن می کنم میدونم حالم بهتر نمیشه ولی نمی تونم جلوشو بگیرم .

      بهانه ی بعدی بی خوابی هست هر وقت صبح زود بیدار میشم چون زود خسته میشم شروع می کنم به خوردن شاید حالم رو جا بیارم . 

      تمام بهانه و فرمول‌های اشتباه رو اینجا یاد گرفتم ولی هنوز برام موفقیت نداشته .

      یکی از مهم ترین مسائلی که استاد بهش اشاره کردید خوردن زیاد قبل از رژیم بود یادمه قبل از اینکه بخوام رژیم رو شروع کنم یا برم دکتر تغذیه  قبلش حسابی از خجالت خودم در میومدم .

      یادمه یکدفعه یک دیس ماکارونی پر رو خوردم چون عصر می خواستم برم دکتر ،حالم داشت حسابی بهم می خورد .

      آخرین باری که موفق به تناسب اندام شدم و دوسال با سختی نگهش داشتم ،اینطوری بود که زمان تثبیت باید ماهی یکبار می رفتم دکتر ،بعد از اومدن از دکتر سه هفته رو می خوردم وزنم اضافه می شد بعد هفته ی آخر چون می خواستم برم دکتر، رژیم پر فشار می گرفتم وزنم برگرده سرجاش که در آخر هم متاسفانه همش برگشت .

      همین الان هم تا نیت می کنم به اندازه بخورم و زیاد نخورم نمیدونم چطوریه که بیشتر می خورم ،وقتی رها می کنم و تصمیمی ندارم عادی عمل می کنم .

      امروز دلیلش رو فهمیدم .

      همه به من میگن تو با اراده ای که تا حالا چند بار تونستی متناسب بشی ولی الان معلومه ربطی به اراده نداشته‌ .

      الان میدونم اراده واقعا جایگاهی نداره و فقط ذهنم رو بیش از بیش خسته می کنه هر وقت کاری رو اراده می کنم انجام بدم فقط چند روز دوام میاره و تمام وجودم خسته میشه با اینکه کاری انجام ندادم حالا میدونم، تصمیمات زیادی و تغییراتی رو که دوست دارم بدم و اراده می کنم و تصمیم می گیرم برای انجامش حسابی انرژی منو تحلیل می بره .

      با شروع هر کاری بعد از چند روز حسابی خسته میشم و وقتی رهاش می کنم دوباره توانم برمی گرده .

       الان متوجه شدم نیاز نیست حتی به خودم بگم از امروز به اندازه ی نیازم می خورم ،هر وقت از رفتار خودم ناراضی بودم فقط باید بگم دفعه ی بعد بهتر عمل می کنم ،همین و بس .

      استاد گرامی فایل بسیار با ارزشی بود بسیار از لطف و مهربانی شما سپاسگزارم.🙏🌺

      در پناه حق باشید. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 6 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/05/18 07:45
      مدت عضویت: 379 روز
      امتیاز کاربر: 12750 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 945 کلمه

      به نام عشقی که جانم از اوست🌹❤️🌹

      سلام و عشق به استاد گرانقدرم و عاشقان لاغری

      علت پُرخوری کردن نگرش اشتباه ماست به عمل خوردن و اینکه ما علت چاقیمان را گره زدیم به عمل خوردن در صورتی که مقدار و نوع مصرف مواد غذایی هیچ تاثیری در چاقی و لاغری ما ندارد و همهٔ ما آن را تجربه کردیم که هر چقدر کمتر خوردیم تاثیری در لاغر شدن دائمی ما نداشته و دیدیم افراد لاغری را که هر چقدر بیشتر غذا خوردند چاقتر نشدند مثلاً دختر عموی خودم که با وجود چهار تا بچه و غذای زیاد بسیار اندام باربی دارد و در مقابل خودم که قبل از این آموزشها هر چقدر رژیم میگرفتم و خوردنم را کنترل میکردم یه مدت موقتی وزن کم میکردم اما با رها کردن رژیم دوباره سریعتر و بیشتر از قبل چاق میشدم و اینکه منم تجربهٔ این واکنش مغزیم را داشتم که وقتی تصمیم میگرفتم که از روز معینی شروع کنم به رژیم گرفتن بخاطر نگرش اشتباهی که به مواد غذایی داشتم و آنها را عامل اصلی اضافه وزنم میدانستم قبل از رژیم کلی پُرخوری میکردم و میگفتم من که دیگه نمیتونم تا موقعی که رژیم دارم هر چیزی بخورم و از آن طرف هم وقتی در شرایط خاصی قرار میگرفتم به بهانهٔ اینکه این مراسمات و مجالس فقط یکبار پیش می آید بازم پُرخوری میکردم مثل ایام عید نوروز یا عروسی دخترم یا جشن عقد برادرم یا ایام محرم یا مسافرت رفتن… و همیشه بعد از این مراسمات شروع میکردم به رژیم گرفتن و چون رژیم غذایی یک رفتار درجهت اشتباه بود احساس خوبی از انجامش نداشتم و چون از محدویت غذاییم رنج میبردم بعد از یه مدت خسته میشدم و رها میکردم و خیلی زود هم برمیگشتم به همان وزن قبلیم و دوباره شروع میکردم به پُرخوری و کلی هم خودم را سرزنش میکردم که اراده ام ضعیف است و من در لاغر شدن ناتوانم و… 

      اما وقتی از آموزشهای لاغری با ذهن استاد عزیزم استفاده کردم مخصوصاً دورهٔ اصلاح پرخوری و اشتها در مغز که استادم خیلی واضح علت پُرخوری را در مغز کالبد شکافی کردند، من به وضوح به این تجربه رسیدم که عمل خوردن هیچ تاثیری در چاقی ما ندارد بلکه این فکر چاق ماست که ما را دچار اضافه وزن میکند در صورتی که ما برای لاغر شدن نیاز به فکر کردن نداریم همچنین نیاز به اراده و رژیم و ورزش و هیچ روش و تکنیکی هم نداریم و فقط لازم است با آرامش و صبوری خطاها و اشتباهات مغز چاقمان را با آموزش‌ها و تمرینات ذهنی یکی یکی شناسایی و پاکسازی کنیم و در انجام دادن و عمل کردن به تمرینات ذهنی استمرار داشته باشیم استادجان من فکر میکنم بزرگترین و مهمترین مانع تغییرات در ما عمل نکردن به آموزشها و مدارا کردن با عادت‌های اشتباه مان است اکثر ما وقتی در دوره ایی شرکت میکنیم در حد همان چند جلسهٔ دوره تمریناتش را انجام میدهیم و بعد از اتمام دوره عین رژیم گرفتن مان آن را رها میکنیم و این رها کردن مسیر و ادامه ندادن و انجام ندادن تمرینات عملی آن سبب میشود مغز خیلی زود ما را برگرداند به وضعیت قبلی مان و یا اینکه در مسیر استمرار داریم اما زیادی با عادت‌های اشتباهمان مدارا میکنیم و هر بار که عادتهای غیرصحیح را تکرار میکنیم به خودمان می‌گوییم اشکال نداره من نباید خودمو سرزنش کنم خب این خیلی خوبه که خودمونو سرزنش نمیکنیم اما برای تغییر رفتارها و عادتهای اشتباهمان هم باید هر روز یک قدم برداریم و یک خط روی آن ایجاد کنیم چون تا وقتی برای ترک آنها اقدام نکنیم و آگاهیهای دریافتی را به عمل تبدیل نکنیم هیچ تغییر خاصی را تجربه نمیکنیم و تغییر عادت نیاز به صبوری و استمرار دارد

      احساس گرسنگی علامت نیاز بدن به مواد غذایی است و احساس سیری علامت بی نیازی بدن به عمل خوردن است و این احساسها بطور غریزی توسط مغز ما تنظیم و مدیریت می‌شوند و نیازی به فکر کردن ندارد و من با قبول مسئولیت چاقیم و عمل کردن به آموزشها و آگاهیهای دریافتی واکنش‌های رفتاریم در مقابل مواد غذایی تغییر کرده و منی که تحمل گرسنگی را نداشتم الان دارم از سیر بودنم لذت میبرم و با اینکه روزی چند رقم غذای خوشمزه و رنگین برای خانواده ام درست میکنم اما تا احساس گرسنگی واقعی را دریافت نکنم محال است ترغیب به خوردن شوم و موقع غذا خوردن هم بدون فکر کردن با آرامش و لذت از هر غذایی که دوست داشته باشم تا جایی میخورم که احساس سیری را از طریق معده ام دریافت کنم نه از طریق ذهن چاقم و خیلی آرام و راحت هم دارم وزن کم میکنم و این تغییر عادت غذایی شوق و اشتیاق منو برای ادامه دادن بیشتر کرده و هر چقدر تمرینات عملی را جدی تر انجام میدهم ایده های بیشتری برای راحت‌تر انجام دادن تمریناتم از مغزم دریافت میکنم و با عمل کردن به ایده هایم تغییرات زیادی را در جهت لاغری و تناسب فکریم دارم تجربه میکنم پس تا موقعی که آموزشهای ذهنی درونی نشوند درست مثل رژیم و ورزش و غیره برای مغز ما یک نوع روش بیرونی حساب می‌شوند و تاثیری روی تغییر فرمولهای چاقی و لاغر شدن ما ندارد و اینکه مغز ما وقت و ساعت و زمان و مکان نمی‌شناسد و فقط به مرکز توجه و واکنش‌های احساسی ما در قبال هر چیزی عکس العمل نشان میدهد و من با عمل کردن به آموزشهای ذهنی و اشتیاق داشتن به انجام تمرینات عملی دارم سعی میکنم به مغزم ثابت کنم که عاشق لاغری هستم آنوقت مغزم با عشق و لذت مرا به وزن ایده آلم میرساند💖

      واقعاً به روش استاد عزیزم لاغر شدن خیلی لذت‌بخش است و ما را مشتاق میکند که همیشه این اشتیاق را که همان عشق به لاغری است را با لذت تکرار کنیم🌹💗🌹💗🌹💗🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار امیره شهیبی
      1403/05/17 22:57
      مدت عضویت: 234 روز
      امتیاز کاربر: 7025 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 116 کلمه

      سلام
      من قبلا وقتی می خواستم رژیم بگیرم ازهمون چندروزقبلش ناراحت می شدم که چزا من می خوام رژیم بگیرم ووقتی رژیم می گرفتم همش برای خودم حساب می کزدم که خدایا این روزا تموم بشن ومن مثل قبلا بتونم بخورم همش ناراحتم اعصابم خورده وزود به زود گشنم میشه واگه نخورم حال وحوصله ای هیچ کاری ندارم واگه بخورم اعصابم راحت میشه وبعدازچنددقیقه عذاب وجدان می گرفتم ولی الان خیلی راحت بدون رژیم کم میخورم قبلا فکر می کردم اشتهام زیاده یا میگم چون مشغلم زیاده اشتهام بازمیشه یامیگم ازخستگی زیاده اشتها دارم یامیگفتم این هورمونی چون هورمونام بهم ریخته این طورم یامی گفتم مال استرس واصطراب این طورمیشم ولی الان خداراشکرفهمیدم این همش ازذهنمه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1403/05/17 18:47
      مدت عضویت: 1832 روز
      امتیاز کاربر: 21533 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 555 کلمه

       به نام خدای مهربان 

      سلام به همگی دوستان واستاد عزیزم

      این فایل را نشان ای دیدم که درست به هدایت الهی گوش کردم ودوره ی پرخوری رو چند روز قبل شروع کردم. وخداروشکر میکنم که صدای الهامات الهی را درست تشخیص دادم و به امید خدا نتایج شگفت انگیز خواهم گرفت ودوباره اوج میگیرم

      نوشته های فایل خیلی عالی بود و دلایل متعدد پرخوری افراد رو نوشته بود.

       استاد از عوامل پرخوری افراد چاق  از جمله رنج و سختی  شادی و مراسم  کم خوابی پرخوابی تیروئید فعالیت فیزیکی زیاد استرس غم وافسردگی غذاهای خوشمزه آشپزی عالی همسر و…که من همه ی اینهارو داشتم وهنوز هم این باورها در من هست صحبت کرد .

       البته به پررنگی قبلا نیس

       باورها از بین نمی‌روند کم رنگ می‌شوند اگر توجه وتمرکزمان را از روی آنها برداریم ..

      در مورد حرفهای استاد تایید میکنم حرف استاد رو خیلی از ماها خوشی هایمان رو به دقیقه نود می اندازیم چون در لحظه ی حال نیستیم مثلا مسافرت میریم وروزهای آخر بیشتر قدر با هم بودن قدر بودن با  عزیزان رو می‌دانیم یا از سفر وگردش لذت می‌بریم یا وقتی با دخترم استخر میرفتیم دخترم ومن وبقیه در دقایق آخر که مسئول استخر سوت پایان رو میزد همه در تلاطم بیشتر می افتادند که از جکوزی یا سونا وشنا استفاده ی بیشتری کنند یا ما وقتی خوراکی مورد علاقه مان رو میخوریم شاید آخراش رو کمی آرام تر میخوریم تا بیشتر لذت برده باشیم یا

       وقتی کمی بیمار می‌شویم قدر تندرستی مان را بیشتر می‌فهمیم یا وقتی عزیزی را از دست می‌دهیم بیشتر یادش می‌افتیم وبیشتر اورا دوست داریم 

      به نظرم انسان چون در لحظه زندگی نمی‌کند واز لحظات زندگی  بهره نمیبرد همیشه حسرت گذشته را می‌خورد حسرت لذتهایی که نبرده 

      مثلا مادرها تا بچه کوچک دارند لذت نمیبرندوهمواره بچه را مایه رنج وسختی خود می‌دانند ولی وقتی بچه بزرگ می‌شود وقتی بچه ی کوچک دیگران را می‌بیند از آن بچه لذت بیشتری میبرد تا بچه ی کوچکی که قبلا داشت یا ما  وقتی لاغر بودیم از لاغریمان لذت نبردیم ولی وقتی چاق شدیم حسرت لاغری گذشته را خوردیم .

      والان هم چاقیم  ما از غذایی که میخوریم لذتی نمی‌بریم ومنتظریم تا لاغر شویم تا هم  از زندگی وهم از غذاها لذت ببریم .

      من هم تجربه آن را دارم که وقتی به خودم قول دادم که از فردا رژیمی که خواهرم داده رو اجرا کنم تمایلم به خوردن بیشتر شده چون ذهن من دوست ندارد لذتش تمام شود دوست دارد تا لحظه ی آخر لذت خوردن رو بچشد مثلا خیلی از ماها وقتی که نزدیک اذان سحر میشد دقایق آخر با حرص وولع بیشتری غذا وآب میخوردیم تا فردا راحت روزه بگیریم پس ذهن ما لذت‌های شخصی خودش را دوست دارد ومارا به پرخوری وادار می‌کند وقتی می‌خواهیم لذتش رو ازش بگیریم یا کمتر بهش لذت بدیم .

      دوره پرخوری دوره ای فوق العاده است که   عملکرد مغز انسان را با مستندهایی بینظیر به‌ ما ارائه‌ می‌دهد وما کار مغز و علل رفتارهای مغزمان را به صورت علمی میفهمیم واستاد عزیز مطالبی راجع به لاغری را در بین مستندها به صورت کاملا حرفه ای گنجانده که ما بهتر عملکرد مغزمان را در زندگی ودر چاقی ولاغری درک کنیم .

      فصل آخر هم درمورد اشتباهات رفتاری وعملی افراد چاق هست که به شکل عالی مارا به رفتارهای اشتباه خود آگاه تر می‌سازد 

      امیدوارم همه از دوره پرخوری استفاده کنن ونتایج عالی بگیرند از جمله خود من با کمک خداوند مهربان .

      و بی‌شک پیروزی نزدیک است 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1403/05/19 21:18
        مدت عضویت: 1513 روز
        امتیاز کاربر: 23766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 409 کلمه

        سلام  و عرض احترام  خدمت دوست عزیز  الهام خانوم  …

        امیدوارم در بهترین حالت روحی و جسمی خودت باشی … از خواندن دیدگاه شما  خوشحال شدم چون  یک  باردیگه  چشمم از دیدن روی شما  منور شد  و  هم استفاده کردم …

        نمی دونم  خواندن متن  این فایل آموزشی از استاد گرامی جناب عطار روشن اتفاقی بود یا نبود اما توفیقی بود که حاصل شد بعد از ماهها دوباره در سایت مورد علاقه ام تناسب فکری دیدگاهی رو به ثبت برسونم …

        متاسفانه اون سه سایزی که بعد از دو سه سال فعالیت فکری و فیزیکی  بدون هیچ رژیم و  ورزشی کم کرده بودم برگشته به وزنی که در ابتدای ورود به دوره داشتم یعنی 84   

        چرا این اتفاق افتاده ؟  دو دلیل مهم داشته  یک  _  رها کردن مسیر صاف و مستقیم  تناسب فکری و به  خاکی  زدن 

        دوم  _  آسان نبودن   پاکسازی باورها و افکار  چاق کننده  و تغییر دادن رفتارهای مغایر با اصول و رفتارهای صحیح لاغر کننده  …….رفع این مانع بزرگ  تمرین و استمرار در ماندن در مسیر لاغری ذهنی می طلبه که من متاسفانه به دلیل غلبه کردن  احساس خستگی  ازکند بودن   تغییرات فیزیکی  ازمسیر صحیح خارج شدم و ضربه اشو با برگشت وزن  کم شده خوردم…. 

        یک باور قدرتمند از علت چاقی در ذهن  من بوده و هست اونم اینکه   پرخوری  برابراست باچاقی  و ریشه ای بودن این باور که من  همواره بیش ازنیازمی خورم پس پرخورم پس طبیعیه که چاق بمونم و نتونم لاغر بشم….

        یک ندای درونی به من میگه که برگرد به مسیر    از دوباره شروع کن…  دوره کنترل اشتها در مغز  رو دوباره شروع کن  از فکر کنترل اشتها وکم کردن میل به خوردن ازراههای فیزیکی بیا  بیرون …

        اشتها  خودتی  در درون خودت .. بیخود  پولتو برای این درمان‌ها ی مقطعی فیزیکی  حروم نکن   .. بوتاکس معده که یک روش نوین برای کنترل اشتها و  کم کردن میل به خوردنهای خارج از نیازه  و  یک  هزینه 15  میلیونی بهت تحمیل خواهد کرد  چاره کم کردن اشتها و  کم خوردن  نیست تو باید  مغزت بوتاکس بشه نه معده ات …

        این فایل  اموزشی با ارزش  نیازبه یک دیدگاه جدا داره که در فرصت بهتر  نوشته و ارسال خواهدشد…

        فقط اینو هم بگم  دلم برای دوستانم و مخصوصا برای استاد عزیز خیلی تنگ شده …استاد عزیزی که از داخل قطار تناسب ذهنی  به دوستان راه به خطا رفته  دستهاشو به علامت خوشامدگویی مجدد  تکان میده و با رویی خوش منتظرماست که به مسیر برگردیم و دوباره ازنو شروع کنیم ….

        دوست عزیز در پناه خدا باشید…

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 6021 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 172 کلمه

          سلام و درود
          خوشحالم که دوباره اینجا هستید گرچه احساس خوبی ندارید
          نمی دونم چند وقته آموزشها رو رها کردید
          اما اگر همون روزی که سه سایز با همین روش ساده و بدون دردسر کم کرده بودی بر نجوای ذهنت غلبه می کردی و می موندی و ادامه میدادی
          امروز قطعا نهال لاغری در وجودت تنومندتر و نتایج آن ملموس تر از قبل شده بود
          ولی امان از عجله که حکم نوشدارو برای شیطان داره
          این همه وقت اینجا نبودید، از آنچه کاشته بودید مراقبت نکردید و بر بستر ذهن خود بذرهای هرز دیگری کاشتید و نتیجه آن امروز تجربه شرایط قبلی است.
          آنچه امروز تجربه می کنید نتیجه تصمیم شما در گذشته نه چندان دور است
          این نتیجه ماندگار نیست اگر شما از امروز مجددا کشت و کار خود در بستر ذهن برای لاغر شدن را شروع کنید.
          اطمینان و ایمان قلبی قدرتی دارد که بر هر بی راهه رفتن و وقت تلف کردن ها برتری پیدا می کند و نتایج را جبران می کند
          امروز شما با اطمینان و ایمان قلبی فراتر از گذشته حضور دارید.
          منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار شهربانو باقری
            1403/05/20 13:42
            مدت عضویت: 1513 روز
            امتیاز کاربر: 23766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 381 کلمه

            سلام استاد جان از خوش آمدگویی شما خیلی متشکرم از اینکه خسته شدم و راه رو رها کردم خیلی متاسفم حال من رو شما بیش از هر کس دیگه‌ای درک می‌کنید اما در طی چند روز اخیر تلنگری به من زده شد از ناحیه فرشته درونم…. به من اخطار داده شد که بیش از این وقتم رو تلف نکنم و به عوامل بیرونی بیش از این تکیه نکنم  به آموزش‌ها برگردم و از راه صحیح و ماندگار به تناسب برسم…

            بحث کنترل اشتها از روش‌های بیرونی هنوز هم ذهن من رو درگیر می‌کنه باور ریشه‌دای  در من هست که میگه تا غذاتو کمتر از اینی که هست نکنی وزنت پایین نمیاد باور کنید من ادم پرخوری نیستم  در حدی که اون حس سیری بیاد به خوردن ادامه میدم  ولی اون باوری که میگه باید غذاتو کم کنی تا لاغرشی  این نگرش رو در من ایجاد می کنه که چون نمی تونی غذاتو کم کنی  پس نتیجه نمی گیری  این روش جواب  نمی‌ده برات و وقتی  دست به اقدام و اجرا می زنم که کمتر بخورم  ذهنم در مقابل گارد می گیره فشار ذهنی عصبیم می کنه و این  دور باطل ادامه پیدا می کنه 

            حالا چرا  ذهن و‌مغز در مقابل کمتر خوردن  گارد می گیره مقاومت می کنه ؟  چون کمتر خوردن  مثل کمتر نفس کشیدن و کمتر نوشیدنه‌ آب به وقت تشنگیه  که برای مغز تعریف نشده و امکان عملی شدنش نیست 

            من هنوز  نمی تونم باور کنم که خوردن در حد سیری باعث کاهش وزن میشه دایم به این فکر می کنم که باید کمش کنم وگرنه لاغر نمیشم حالا چطور کمش کنم از خوردن یه چیزی که اشتهامو  کم کنه یا به کار بردن روشی که منجر به کاهش  میل به خوردن بشه …..

            از اینکه تسلیم فرمانهای مغزی برای خوردن بشم می ترسم و دایم می خوام  کنترلش کنم راحت نیستم  به خودم حق می دم  چون تسلیم شدن  همانا  چاق شدن همان…..

               از ماتریکس مقدارغذا  نتونستم  خارج بشم 

             کامل مشخصه که اشکال کار از کجاست ….

            نمی دونم  دقیقا  چه باید بکنم  ….

            استاد از اینکه شاگرد خوبی برات نبودم عذرخواهی می کنم من زیر قول و قرارم زدم از خط خارج شدم اما به یاری خدا و  راهنمایی های شما   می خوام از اول شروع کنم…

            کمکم می کنید ؟. استاد  من اگر از ماتریکس مقدار غذا  رها بشم  موفقیتم  حتمی است 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              امتیاز کاربر: 6021 سطح ۳: کاربر پیشرفته
              محتوای دیدگاه: 75 کلمه

              سلام و درود
              وقتی از عبارت های ترسناک برای خوردن و اشتها استفاده کنید عملا داری کار رو پیچیده میکنی
              ماتریکس غذا یعنی چی؟
              دوره اصلاح و پرخوری رو حتما تهیه کردید
              اون دوره رو استفاده کنید
              به انچه گفته شده عمل کنید
              حتی ۵۰٪ هم موفق بشی خطاهای مغز چاق رو عمل کنید صد در صد به تناسب اندام ایده آل میرسی
              فقط مهم اینه که اون ۵۰٪ رو مدتها و برای همیشه انجام بدی
              از این ساده تر مگه داریم؟!!!

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                آواتار شهربانو باقری
                1403/05/20 20:29
                مدت عضویت: 1513 روز
                امتیاز کاربر: 23766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
                محتوای دیدگاه: 46 کلمه

                سلام استاد ممنون از توضیحاتتون به توصیه شما عمل می‌کنم و دوره اصلاح‌ پرخوری در مغز رو شروع می کنم نمی خوام درگیر مطالب علمی مربوط به مغزبشم  شناخت خطاهای مغزچاق  از همه قسمت‌های این دوره مهمتره  …  

                حتما به نتیجه دلخواه می رسم   ممنون 

                برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                امتیاز: 0 از 0 رأی
                افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار الهام خضرلو
          1403/05/19 23:10
          مدت عضویت: 1832 روز
          امتیاز کاربر: 21533 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 81 کلمه

          سلام شهربانوی عزیزم 

          خوش آمد میگم برگشتن دوباره ی شمارو به سایت وبه فال نیک میگیرم چون من هم تازه به دوره پرخوری رو شروع کردم 

          خوشحالم دوباره برگشتین دلتنگ شما بودم وچند بار بهتون پیام دادم در نظراتم جای شما خیلی خالی بود در سایت دوست عزیزم 

          امیدوارم دوباره‌ با انگیزه وشور وشوق در سایت فعالیت کنید ونتایج عالی کسب کنید

          مهم نیست که وزنتان برگشته مهم این هست که دوباره اومدید

          ماهی رو هر وقت از آب بگیرید تازه هست 

          امیدوارم دوباره در سایت بدرخشید 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار شهربانو باقری
            1403/05/20 12:33
            مدت عضویت: 1513 روز
            امتیاز کاربر: 23766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 101 کلمه

             سلام مجدد دارم خدمت دوست عزیزم 

            متشکرم از پیام زیبایی که برام فرستادی 

            بله الهام جان تصمیم گرفتم که با وجود اینکه وزنم برگشته ولی به سایت محبوبم برگردم و بیش از قبل به این نتیجه رسیدم که راهی برای لاغر شدن  دایمی جز تناسب فکری وجود نداره 

            اما یه چیز منو خیلی خوشحال می‌کنه اونم اینکه من چاق‌تر از قبل نشدم و این خودش یک نشانه است بر درست بودن راه تناسب ذهنی 

            امیدوارم که دیگه جا خالی ندم  حتی با حرکت لاک‌پشتی این راه رو ادامه بدم و در کنار دوستان و استاد عزیزم تا حصول نتیجه نهایی باقی بمونم ارادتمند شما باقری

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار Mehrdad Zabihi
              1403/05/25 08:00
              مدت عضویت: 1782 روز
              امتیاز کاربر: 22373 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
              همیاری
              محتوای دیدگاه: 194 کلمه

              سلام و درود دوست و هم مسیر قدیمی سرکار خانم شهربانو

              از اینکه تصمیم گرفتید که  دوباره ادامه بدهید و از آسان ترین راه (لاغری با ذهن) به خواسته تون برسید ، بهتون تبریک میگویم و بابت این شجاعت و اراده تحسین تان میکنم

              من هم شرایط شما را داشتم و  البته سایت را رها نکرده بودم و روی دوره های دیگر سایت کار میکردم ولی فایلهای لاغری را مرور نمیکردم . 

              کم کم احساس کردم که شلوارم برایم تنگ تر شده است و مجددا تصمیم گرفتم که از فایلهای «راهنمای  شگفتی ساز شدن» شروع کنم.

              توی این فایلها استاد، پس از بررسی هزاران هنرجو،  نکاتی را بیان میکنند که افراد در طی دوره در آنها با مشکل مواجه شده اند و آنها را از زاویه ای دیگر دوباره  بررسی میکنند

              برای کسی که میخواهد دوره را آغاز کند بسیار مطالب مهمی هست و برای افرادی مثل من که  دوره را مدتی کنار گذاشته بودم هم  دقیقا پاشنه های اشیلم را بهم نشان داده است

              فقط با مرور همون چند فایل اول، پس از مدتی احساس سبکی کردم بطوریکه همسرم بهم گفت لاغر تر شده ای

              امیدوارم که این تجربیات در ادامه مسیر  بهتون کمک بکند

              شاد و رو به رشد باشید

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
                آواتار شهربانو باقری
                1403/05/25 13:57
                مدت عضویت: 1513 روز
                امتیاز کاربر: 23766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
                محتوای دیدگاه: 154 کلمه

                سلام دوست عزیز خیلی خوشحال شدم که پاسخ شما رو دریافت کردم خیلی محبت کردید لطف کردید وقت گذاشتید…ممنون از تبریک شما….. راستش من خودم هم به خودم تبریک می‌گم که تونستم دوباره از جا بلند شم ناامید و  افسرده نشدم و تصمیم گرفتم با عزم و اراده بهتر و بیشتر بلند شم گرد و غبار سقوط و افتادن رو از ذهن و  روحم  بتکانم و بدون اینکه خودم رو سرزنش کنم دوباره  از سر شروع کنم  و  به راهم ادامه بدم دیر یا زود به مقصد خواهم رسید …

                ممنونم از راهنمایی و پیشنهاد شما در حال حاضر با توصیه و راهنمایی استاد گرامی از تمرینات دوره بررسی خطاهای مغز چاق شروع کردم  و خیلی امیدوارم که بتونم در این دوره اشکالات رفتاری خودم رو درک کنم و برطرفشون کنم  بعد از اتمام این دوره حتماً به توصیه شما عمل می‌کنم….  ممنون از شما هم مسیر خوب و ارزشمند و گرامی…

                در پناه خداوند باشید

                برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
                امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
                افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سحر
          1403/05/20 07:24
          مدت عضویت: 379 روز
          امتیاز کاربر: 12750 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 139 کلمه

          به نام خالق مهربانم❤️

          سلام و عشق به بانوی دوست داشتنی سرزمین لاغرها امیدوارم همواره حال دلت عالی باشد راستش من خیلی دوست داشتم در دوره های استاد عزیزم با دوست خوش فکر و با استعدادی چون شما هم مسیر باشم و از تجربه های خوب و خلاقانهٔ شما بهره ببرم و همیشه از نوشته های پُربار و نظرات مفیدتان لذت می‌بردم و استفاده می‌کردم درک و استعداد شما دوست نازنینم در یادگیری مطالب ذهنی واقعاً قابل تحسین است و دوست عزیزم الهام جان درست می‌گویند جای خالی شما در سايت بوضوح احساس می‌شود و از خبر برگشت شما به سايت خیلی دلم شاد شد امیدوارم قدرتمندانه تر و مشتاقتر از قبل در این مسیر سبز بهشتی بدرخشی و بااستمرار و صبوری راحت‌تر از دفعهٔ قبل به تناسب اندام دلخواهت برسی. بی صبرانه منتظر حضور سبز و تاثیر گذارتان هستم🌹💖🌹

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار شهربانو باقری
            1403/05/20 14:25
            مدت عضویت: 1513 روز
            امتیاز کاربر: 23766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 311 کلمه

            سلام و عشق من  بر شما بانو سحر  …

            ممنون از پیام زیبا  ممنون از اظهار عشق و محبت شما منو شرمنده فرمودید از اینکه من رو در این مسیر با استعداد فرض کردید بسیار خوشحالم دست شما رو به گرمی و عشق می‌فشارم …. از اینکه توفیقی حاصل شد دوباره در کنار استاد عزیز و دوستانم قرار بگیرم خیلی خدا را شکر می‌کنم….

            من عاشق نوشتن دیدگاه در سایت مورد علاقم بوده و  هستم …

             در  دور جدید ورودم به سایت  و قسمت دیدگاهها  راهی آسان برای ثبت دیدگاه‌ها جلوی روی من قرار گرفته به این صورت که   با تغییر دادن صفحه کلید گوشیم به صفحه کلید گوگل مشکل نوشتن در سایت به طور کامل برطرف شده 

            دوستانی که در سایت مطلب می‌نویسند می‌دونن که تایپ کردن خیلی مشکل‌تر از نوشتن روی کاغذ با خودکاره   در در دور جدید این مشکل برای من جود نخواهد داشت می‌تونم از روی نوشته خودم بخونم و به شکل متن تایپ بشه…. در دور اول حضورم در سایت مسئله تایپ کردن خیلی برام خسته کننده شده بود از طرفی علاقه زیاد به این کار داشتم و با عشقی که به این کار داشتم با سختی به این کار ادامه دادم و تمام فایل‌های صوتی استاد رو به شکل تایپ در سایت بازنویسی کردم بارها استاد به من تذکر دادند که این کار شما خیلی قشنگه ولی ممکنه شما رو خسته کنه اما من ادامه دادم اگرچه خسته ام کرد …

            اما در دور جدید ورودم به سایت و شروع  نوشتن دیدگاهها این مشکل رو ندارم و حالا با راحتی این کارو از  سر می‌گیرم نمی‌دونم چرا اون موقع نمی‌دونستم که یک همچین امکانی هم هست که صدا تبدیل به متن تایپ شده بشه…

            در هر صورت خیلی خوشحالم که دوباره در کنار شماها قرار گرفتم و از متن‌های زیبای شما هم لذت می‌برم و  استفاده می کنم ..

            در دور جدید برای خودم و همه شما آرزوی موفقیت دارم

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس عبداللهی
      1403/05/17 15:28
      مدت عضویت: 110 روز
      امتیاز کاربر: 16460 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 208 کلمه

      سلام و درود برا استاد گرامی 

      دقیقا انسان تو هرچی که محدود بشه گرایش بیشتری به اون موضوع پیدا می‌کنه و این دلیلش محدودیت هست .فردی که چاق هست وذهنش و جسمش با همسو نیست دچار این مشکل میشه در گذشته که اطلاعی از باورهای اشتباه نداشتم و آگاهی نداشتم دقیقا همین مدلی بودم یعنی وقتی تصمیم گرفتن رژیمی رو میکرفتم 

      از قبلش پر خوری شروع میکردم و میگفتم الان همه چی بخورم چون قراره از شنبه دچار محدودیت بشم و قزاره کم بخورم ورژیم بگیرم پس الان تا وقت هست هرچی دوست دارم بخورم

      زمانی که شروع میکردم بعد از چند روز بخاطر کم‌خوری واین که ذهنم با این روش بامن همکاری نمی‌کرد دچار حرص و ولع در خوردن میشدم وتعادل در من بهم میخورد و روانم وروحم‌ آسیب میدید چون خلاف خاسته بدنم داشتم پیش میرفتم و البته هیچوقت هم نتیجه نمی‌داد واکر هم وزنی کم‌میشددوباره به همون شرایط قبلی که جسم و ذهن سازگار باهم بودن برمبکشتم والان که در دوره های قدرتمند استاد شرکت کردم متوجه این موضوع شدم و چقدر خوشحالم که تونستم این اشتباه رو جبران کنم و دیگه آسیب به بدنم نمی‌زنم 

      لاغری با ذهن و آگاهی از عملکرد جسم و ذهن اصولی ترین و درست ترین راه هست که من به سمتش هدایت شدم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/05/17 13:30
      مدت عضویت: 585 روز
      امتیاز کاربر: 40461 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,271 کلمه

      به نام خدایی مهربان وبخشنده 

      سلام بر اقای عطارروشن وهمه دوستان هم مسیر 

      سالها پیش توسفری حج عمره باره اول با صحبت مدیر کاروان‌که گفت توجه بره سمت استفاده خوب ازاین فضا حتی تو صحبتش گفت بارها شاهد  بوده که وافردی این توجه به خوردن وفت تلف کردن توبازا خرید رونداران بیشترین زمان با کمترین مواد غذایی دارن از زمانشون بهترین استفاده میکنند حتی میگفت شاهد هست افردی با بردن  ۲ تا سبیب  با خودشون تو فضای خانه خدا از بودن زمان دادن کیف کردن وعبادت تو این فضا لذت میبرن من اون روز جون فردی چاق بودم توافکارگفتم با این صحبت میخواد ما مواد کمتری استفاده کنیم که بهش سود بیشتری برسه ولی بدن متوجه شدم‌اون بنده خدا درست میگفت چون هرجی مواد غذای تو رستوان بمونه وانها به اجبار دور میزین جون مواد فاصد میشد تواون هوای کرم

       امروز  متوجه شدم اون افراد حتما بی شک افرادی کاملا متناسب بودن که توجه  به خوردن نداشتن  وزمان مکان ازش بهترین استفاده میکردن من‌ تو اون فضا  بودم  ولی اولین حرکت هر روز رفتن به رستوران تا حد سیری زیاد خوردن که وفتی تو خانه خدا قرار گرفتم یا تومسجد نبی بودم  نبابدکرسته بشم ومجبور بشم زود بیا هتل پس من اون روز متو جه نبود که اون افراد در برخورد  به غذا اون توجه واون نگاهی که من داشتم نداشتن

       اصلا هیچ توجهی به مواد غذایی نداشت  جزو اخرین‌ نفرهای بودن که تو رستوان میامدن  وخانواده من می گفتن جرا اینها دیر میان  غذایی خوبی بهشون نمی رسه تاره نگران دیر کرد این افرا هم بودیم که چه اشتباهی میکنن که دیر میان چون حجم غذای  رو که می کشیدن کم بود تو تصورات من چون دیر امدن غذا گیرشون نیامده 

      سالها وفتی مهمانی  بودم اولین فکرکمتر بخورم تا اونجا رفیتم بتواتم از همه مواد استفاده کنم با تعارف صاحب خونه تو افکار اجازه مصرف بیشتر  صادر شد تا جای که میشه باید مصرف کرد  چون وبنده خدا زحمت کشیده حیف هست گناه هست ازمواد که اون درست کرده تا جای که میشه باید خورد  هم غذاد نمونه هم صاحب خونه ازپذیری خودش راضی باشه فکرنکنه غذا بد بوده من نخوردم

      چه افکارداشتم واقعا خوشحال هستم‌ که متوجه عمل کرد هستم اون افکار رو دیگه ندارم کلی افکار عالی حاکزین اون شده حال اولین برخور. با هرمواد غذای فقط کرسنه هستم احازه خوردن دارم  بجه چیزی برام تعارف کنم مثلا پفک چیس به اندزه چند عدد که انها بهش،مزه بده مصرف میکنم  وفتی من مصرف نمیکنم انها ناراحت میشن‌ مخصوص دخترکوچکم‌

      من این بخش رو به شکل بهش میگم که اون ناراحت نشه  بهش میگم‌ چند تا برام بزاره بدن میخورم حالا سیرهستم زمان که شد مصرف میکنم با هی نه کفتم‌اون رو ناراحت نمیکنم اون این فبول کرده اگه نعاررف کنه بهش بگم‌ بدن اون همون جتد تا رو توظرفی کنارگذشته توزمانش میخورم پس رفتار  به شکلی عالی هست ازاین بخش کاملا رضایت دارم‌ تو هر وعده حسم ازادی عمل افکار و رفتا.رو حس میکنم‌ من‌ درگیری فبلی دربرخور رو مواد غذلی به شکرخدا نیست 

      همه افکار ورفتار و عمل کردم تغییر خوب داشته برام‌ اهمیت مصرف مواد غذایی فقط رفع نیازم هست یی زمانی  شده اشتباه کنم ولی با دره  با پاک ساری ذهن متوجه شدم که حتی اجازه فکر که جرا این سکل رفتار کردن به خودم نباید بدم  من تواین مسیر  قرارگرفتم‌که حسم توبخش خوبش باشه  من مسیولیت همه مسبر فبلی  روبه عهده گرفتم‌که وتو هر بخش درجای درست واگاهی درست افکار رفتار و عمل کرد خوب داشتد باشم

       اینها رو همه به مرو زمان اموزش دیدن وتمرین‌ کردن تکرار کردم یادگرفتم زمان‌ گذاشتم که به این دست  اور رسیدم

       اویل اصلا درک درستی ازاین کاره رو نداشتم  تو بخش موفق بودن توبخش نه کم کم این سه بخش تو جرخ دنده خودش جای گرفت وداره درست تو هر سه بخش کارش انجام‌ میده واون جدایی بین این سه بخش دیگه نیست  من که واوبل وارد شدم کلی باوزهای خودم رو شناسایی  خوب بهش پیدا کردم شجاعت اقدام به خودم دادم وهرجیزی که یادگرفتم انجام دادم تمرین کردم  باره اشتباه کردم ادامه دادم اون با حس خوب نه به اجبار با حس بد هرکاری که کردم  توجسم خودش به شکل کامل نشون میده من از عمل کردم  حس رضایت از خودم دارم و این  واقعا کمک کننده هست 

      وفتی برای خودم کل مسیرم که تا این زمان طی،کردم  رو بررسی مقکنم متوجه میشم  من تغییرات عالی داشتم حتی توجه به این تغییرات بسیهر  کمک کننده هست چون درک کردم که هر روزم چقدر دراه کوچک کوجک تغییر داره ایجاد میشه  

      تو مسیر فبلی  به یی باره به اون حجم و وزن نرسیدم انجا هم ارام ارارم بود تازه حس لذت رو هم داشتم باره اول که دوره وردبه سرزمین لاغر با این بند ازمیثاق نامهو رسیدم‌ که هرروز بگم‌ من‌ خوردن رو  تفریح ولذت نمبینم باره گفتم‌ شاید تواین مدت  میلیونها باره هرروز صبح تواینه با حسی زیبا گفتم من به یی بارخواند رضایت ندام روز بود که تواینه با هر دیدن خودم شاید تا ۶ بار خواندم چون دوست داشتم حسم خوب بشه  اویل  به خودم میگفتم اخه چه تفریحی من که دارم سختی میکشم من‌ کجا ازخودرن تفریح کردم‌

      ولی حالا که  تو بخش افکارم‌ کلی اموزش خوب   دیدم استاد درسترین صحبت کرده من‌ با خوردن کلی تفریح میکردم و توبخش تفریح هم  داشتم که مصرف میکنم   وفتی وزن سلامتی  دجارمشکل شد تازه حسم خراب  شد و راهکار میکشتم که اون برکشت بدم  به حس خوب حالا کل کارهای که تومسیر  فبلی  داشتم  داره به شکل کامل تو مسیر جدید انجام میدم انجه اون با تمام سلول سلول بهش دارم میرسم وجقدراین تناسب که طی زمان دارم ارام ارم بدون  عجله واسترس بهش میرسم  برای من  عالی هست من اویل دوست داشتم سریع نتیجه بیگرم ولی این به مرو زمان ازخودم‌گرفتم 

       هرفردی که نتیجه گرفته اگه بازم  این کاره رو انجام نده برکشت داره برای من نیاز هست که زمان بودن برام تا لحظه اخر زندگیم باشه وپس نیاز به عجله برای نتیحه دبگه ندارم این ازکمک خدایی عزیزم دارم که وداره هروز به من‌کمک مبکنه که  به درک هربخش برسم 

      بسیار  راضی هست ودارم توهرشرایطی کارم انجام‌ میدم این مسبر  جزوی از وجودم شده این جای سپاسگزاری وتشکر از خدای خودم میددنم که هروز. دارم این بخش جه نوشته ووچه نا نوشته  بارها انجام‌میدم تو،بدترین شرایط باشم‌اولین فکر کمک خواست وازخودش هست اون وبا حس خوب بارها این رو درک‌کردن وفتی حسم خوب هست اون کمک زودتر به من رسیده  تا زماتی که کمی حسم بد بوده اون کمک به شکل کامل به من نرسیده  داستن حس خوب بسیار کمک کننده هست 

       نیاز این مسبر داشتن حس خوب هست نه با شک و تردید دو دلی  گاهی بودن گاهی نبودن رفتن  امدن زمانی تمرکر کردن زمانی اون تمرکز به بخشهادیگه دادن وردی اشتباه داشتن همه ازخودم به شکل خوب گرفتم  وبه این کا ر افتحار هم میکنم من لایق این سرزمین هستم خودم  رو تواین  سززمین لاغر نگه میدارم جون حیف هست که ازاین سرزمین دور باشن جای که این وامنی تو افکار اصلا نیست  من دنیای خودم  رو با این مسیر  تغییر خوب دادم 

       بارها شاهد بودم  تو اطراف جقدر  مشلات هست که میشه  اون‌ مسئله باشه برای رها کردن حل شدن  ولی اون شده مشکل ونمیشه وبه این واسونی اون وحل کنه اون فرد پس من متوجه هستم که چقدر تغیبرات خوبی تون گاه دارم  احساسم وخلاصه هر چیری که باید باشه  که تنایب کامل بشه با یی بخش کامل شدن بخشهای دیگه نمیشه درست کاره کنه با عمل کرد درست هربخش توجای خودش  کاره درست انجام میده وجسم تو هر بخش کارش به شکل درست به پیش میره خدایا برای درک‌ درست که به من عطا کردی ومتو جه میشم  دارم چه کاری رو برای وجودم انجام میدم بارها بارها ازت بی نهایت تشکر وسپاسگزار هستم 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh Heidari
      1403/05/17 11:58
      مدت عضویت: 1830 روز
      امتیاز کاربر: 11120 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 147 کلمه

      سلام وقت به خیرخدمت استاد عزیزودوستان محترم من خیلی پرخوری میکنم ودیگه خسته شدم متاسفانه خیلی خوردن رودوست دارم واقعا همین که استاد فرمودن مغزمن همش ارور میده وقتی دارم پرخوری میکنم خیلی برام لذت بخشه ولی حسرت وعذاب وجدان بعدش خیلی ذهنم رودرگیرمیکنه من ازسلا۹۷ باسایت آشناشدم وچندتا دوره ها روهم خریدم ولی نمیدونم چرانمیتونم ادامه بدم خسته شدم ازخودم هروقت خودم رودرآیینه میبینم خیلی ناراحت میشم ولی انگاراون لذت خوردن من قدرتش بیشتر ازتصمیم قاطع من هست هزاران بار به خودم میگم فقطاین دفعه روبخورم ازوعده بعدی دیگه به اندازه میخورم ولی نمیدونم چرانمیتونم به قول استاد هروقت به خودم میگم دیگه رژیم میگیرم انگارگرسنه ترازقبل میشم دوست دارم همش یه چیزی بخورم واون خفگی وسیری زیاد لذت زیادی برام داره رژیم کاملاموقت هست انگارناراحتم دراین دوره ولی هرچی هم به خودم میگم به اندازه ی نیازبدنم میخورم ولی اون گرسنگیه خیلی برام عذاب آوره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1403/05/20 11:18
        مدت عضویت: 1513 روز
        امتیاز کاربر: 23766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 1,101 کلمه

        سلام دوست عزیز فائزه حیدری 

        دیدگاه شما رو خوندم و مطالبی به ذهنم رسید که به عرض برسونم انشالله مفید باشه 

        ما زمانی که وارد دوره تناسب فکری می‌شیم به افکار اشتباه باورهای اشتباه و رفتارهای اشتباه گذشته‌مون پی می بریم اما این آگاهی‌ها در سطح ضمیر خودآگاه صورت می‌گیره ما از طریق خودآگاه متوجه می‌شیم که رفتارمون در ارتباط با مواد غذایی و نحوه استفاده از اون‌ها اشتباه بوده و تصمیم می‌گیریم که تغییرش بدیم اما وقتی موفق نمیشیم دلیلش اینه که هنوز در سطح ضمیر ناخودآگاه تغییراتی که می‌بایست انجام بگیره انجام نگرفته درست مثل زمان‌هایی که تصمیم می‌گرفتیم با رژیم‌های غذایی خودمون رو لاغر کنیم در این رژیم‌ها مقدار مواد غذایی رو از نظر ما خیلی کم می‌کنند و تجربه داریم که ما در رعایت برنامه‌های رژیمی موفق نبودیم  

        حتی همین حالا که متوجه شدیم بدن ما به این مقدار و حجم از مواد غذایی اصلاً نیازی نداره و مقدار انرژی که مغز نیاز داره برای اداره امور بدن و انجام کار خیلی کم وبه اندازه یک لامپ ۶۰ وات هست با این حال هنوز هم نمی‌تونیم حجم غذا رو کم کنیم و برامون زجرآوره و احساس می‌کنیم که داریم از یک لذتی فاصله می‌گیریم و فاصله گرفتن از لذت ,,حس گرسنگی مارو بیشتر می کنه و احساس می‌کنیم که هم لذت نمی‌بریم هم سیر نمی‌شیم این هیچ دلیلی نداره جز اینکه تغییر برنامه‌های ضمیر ناخودآگاه اصلاً آسان نیست و نیاز به تمرین و استمرار داره..

        هرگاه ما موفق بشیم برنامه‌های ضمیر خودآگاه رو با ناخودآگاه در یک راستا قرار بدیم و در یک راستا قرار بگیرند اون موقع موفق می‌شیم که به آموزه‌های تناسب فکری عمل کنیم و متناسب بشیم 

        استاد در یکی از فایل‌های آموزشی فرمودند که تنفر از رژیم باعث چاقی هست و ما رو چاق نگه می‌داره چون احساس می‌کنیم که سیر نمی‌شیم و از لذت سیر شدن دور میشیم مغز ما در قسمت ناخوداگاهش کاملا  لذتجو  و راحت طلبه  این قسمت  جایی است که کنترل دقیق احساسات انسان رو به عهده داره    طبیعی هست که از این برنامه‌ها حس تنفر پیدا کرده باشیم  چی باعث میشه که این حس تنفر رو کنار بذاریم و بفهمیم که مقدار غذایی که بدن نیاز داره برای ادامه حیات خیلی کمتر از این چیزهاییه که ما می‌خوریم و باهاش احساس لذت و سیری می‌کنیم؟؟ چیزی نیست  جز  تغییر برنامه های ذهن ناخودآگاه …

         ما مغز خودمون رو عادتش دادیم که با حجم زیاد احساس سیری به ما بده و از این حس لذت ببریم در   صورتی که می‌تونیم با شرکت  در دوره کنترل اشتها در مغز این برنامه‌ریزی رو تغییر بدیم و به مغز یادبدیم که میشه با  خیلی کمتر از این‌ها سیر شد و  لذت برد  و  لاغرشد..

        من خودم هنوز با مسئله کنترل اشتهای خودم درگیرم یه مدت خودم رو رها کردم و ضمیر ناخودآگاه من  که مدتهاست گرفتار انحراف فکری شده   ذهن چاق رو پرورش داده  موفق شد که من رو به حالات قبل از دوره برگردونه … من   با تبعیت از ذهن چاق مقدار مصرف غذا و خوراکی هارو مثل سابق  کردم  و لذتشو بردم اما نتیجه این شد که اون سه سایزی که در طی دوره کم کرده بودم دوباره برگشت و من از دیدن خودم در آینه بدم اومد و حتی گریم گرفت خانم  منفی باف انگار با خنده    گفت دیدی موفق نشدی دیدی نمی‌تونی اشتهاتو با آموزه‌های ذهنی تحت کنترل در بیاری و غذاتو کم کنی  دیدی وزنت برگشت  بیا برو معده اتو  بوتاکس کن تا اشتهات کم بشه بتونی غذاتو کم کنی وگرنه لاغر نمیشی ….

        بوتاکس معده  دیگه چی بود  افتاد به دهن این منفی باف   که مترصد فرصته که با باورهای خودم بکوبه توو سرم…

        یادم افتاد یک هفته قبل روی دیوار درمانگاه اطلاع رسانی کرده بودن و من چشمم بهش افتاد  نوشته شده بود   بوتاکس لاغری در این مرکز زیر نظر متخصص انجام می گیرد

        راستش به شکل موقت گول خوردم کنجکاو شدم  تصمیم گرفتم که این کار رو انجام بدم و خودم رو آماده کردم که پول مورد نیاز این کار رو تهیه کنم  تحقیق کردم ببینم بوتاکس معده چیه   ایا خطر یا عوارضی داره یا نه متوجه شدم که خیلی ها با این روش اشتهاشون از بین رفته و مقدار خوردن هاشون خیلی پایین اومده  و   براحتی بدون زجر  طی دو سه ماه 10_15   کیلو کم کردن و خیلی راضین 

        اما دکترها میگن که این حالت بی اشتها شدن موقت هست و تا 4ماه بیشتر ادامه پیدا نمی کنه و دوباره اشتها به حال طبیعی خودش برمی گرده که در صورت  رها کردن خورد و خوراک و رعایت نکردن مقدار خوراک‌ دوباره وزن کم شده برمی گرده 

        این کار  از طریق  زدن  آنژیوکت و تزریق  امپول خواب اور خواب مصنوعی نیم ساعته ایجاد می کنه  و سپس با  تزریق بوتاکس به 40  نقطه خاص از  بافت معده و فلج کردن این بافت از طریق  آندوسکوپی باعث از بین رفتن  اشتها میشه  و هیچ خطری هم نداره اما مثل بوتاکس  پیشانی و ابروها  اثرش تا 4  ماهه و میل و اشتها بعد از طی این مدت برمی گرده و اگر هنوز به لاغرتر شدن  میل داشته باشید  شما می بایست یک بار دیگه عمل بوتاکس رو  تمدید کنید یا دوباره  زجر   رژیم  رو‌به جان بخرید 

        راستش  این اطلاعات و آگاهی‌ها  رو که  به دست آوردم  تصمیم گرفتم که در صورت امکان   تا ۱۵ میلیون تومان برای این کار هزینه کنم گفتم 15  کیلوراحت کم می کنم متناسب میشم در طی 4ماه به کم خوردن عادت می کنم و سبک زندگیم طبق اموزه های تناسب فکری تا آخر عمرم عوض میشه چون امادگی این تغییرات رو برای همیشه دارم‌ و متناسب باقی می مونم و نیار به تمدید بوتاکس نخواهم داشت با این توجیه تصمیمم قطعی شده بود اما فرشته درونم به سخن درآمده  میگه  عزیز من  خانوم من گول منفی بافتو  نخور داری باپای خودت  می ری میفتی به تله  حواستو جمع کن  گیرم تا 4ماه بی اشتها بودی و نخوردی و  لاغر شدی اما بعدش چی ترس برگشت  اشتها ودوباره چاق شدن گریبانتو می گیره  دلت می سوزه چون هم  پولت رفته  هم دوباره چاق میشی  این دفعه منفی بافت با شدت بیشتری کنترل  افکارتو به دست می گیره به زمینت می زنه  کارت  تمومه  ….بیا و دوباره  عاقل  شو   تو می تونی  کنترل  اشتهاتو  دوباره به دست بگیری مگه خودبخود  3  سایر  کم نکرده بودی   نیازی به یک عامل خارجی نداری  اشتها خودتی  افکارت و باورهات  

        حقیقت  اینه که   مغز چاق از کنترل شدن بدش می آد و گریزانه و   آزادی در مصرف رو دوست داره اما خیلی واضحه که چاقی ما زیر سر تبعیت و فرمانبرداری از مغز چاق هست و اگر به این روش ادامه بدیم هیچ وقت به آرزومون نخواهیم رسید و درگیر بیماری‌های بسیاری می‌شیم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم