0

چرا مغز ما عاشق پرخوریه؟ بررسی علمی ارتباط مغز و پرخوری عصبی (گام ۵۳)

ارتباط مغز و پرخوری عصبی
اندازه متن

خیلیامون دلیل چاقی‌مون رو پرخوری می‌دونیم. انگار که اضافه‌وزن فقط یه اثر جانبی از خوردن زیاد باشه. یه سری دیگه اما داستانشون فرق داره. می‌گن:

“ما که زیاد نمی‌خوریم، پس چرا چاقیم؟!” 🤷‍♀️

واقعیت اینه که توی ذهن اکثر ما، پرخوری مساوی چاقیه. درست مثل دو دو تا چهار تا! اما این معادله به ظاهر ساده، یه بخش پنهان داره؛

یه بخشی که خیلیا هنوز درست نمی‌شناسن: 🎯 ارتباط مغز و پرخوری عصبی!

ارتباط مغز و پرخوری عصبی

🧠 حالا بریم سراغ علم عصب شناسی

ببینیم مغز عزیزمون اصلاً چه‌کار داره به بشقاب ما؟! 🍽

تحقیقات علمی نشون می‌دن که مغز انسان فرمانده اصلی تغذیه و اشتهاست. اونم نه یه‌جور ساده، بلکه از دو مسیر کاملاً متفاوت و هماهنگ!

🧪 مسیر اول: مغز و بقا

مرکز فرماندهی بقای ما یه جایی تو مغز به نام هیپوتالاموس نشسته. این بخش مثل یه حسابدار باهوش، دائماً داره سطح انرژی بدن رو حساب‌کتاب می‌کنه.

📉 اگه ذخایر انرژی کم بشه، فوراً با یه پیام گرسنگی می‌گه: «یه چیزی بخور!»

📈 اگه انرژی زیاد بشه، پیام سیری می‌فرسته: «دیگه بسه لطفاً!»

🎯 مسیر دوم: مغز و لذت خوردن

از اون طرف، مغز ما یه جور «پاداش خوشمزه» هم در نظر گرفته برای خوردن!

وقتی یه چیزی می‌خوریم که خوشمزه‌ست (مثلاً شکلات 🍫 یا پیتزای داغ 🍕)، مغز با ترشح دوپامین ما رو حسابی تحویل می‌گیره.

دوپامین باعث حس شادی و رضایت می‌شه. و وقتی این حس با غذا خوردن گره بخوره… 🎁

نتیجه اینه که مغز یاد می‌گیره:

«اِ… خوردن = حال خوب! پس چرا نخورم؟»

💣 و اینجاست که کم‌کم پای پرخوری عصبی به زندگی‌مون باز می‌شه. چون خیلی وقت‌ها مغز دیگه برای تأمین انرژی غذا نمی‌خواد… فقط می‌خواد حالش خوب شه! 🫠

🔗 مغز تنها نیست؛ یه همکار مهم هم داره: عصب واگ

اینجا یه بازیکن حرفه‌ای دیگه وارد می‌شه: عصب واگ 🎮

طولانی‌ترین عصب بدن که مغز رو به اندام‌های داخلی مثل روده و معده وصل می‌کنه.

می‌شه گفت عصب واگ مثل یه خط تلفن دائمیه بین مغز و شکم:

  • «الو مغز؟ شکمم پره، بگو نخوره دیگه.»
  • «باشه عزیزم، سیری رو اعلام می‌کنم!» 📞😄

اگه این ارتباط ضعیف بشه یا سیگنال‌ها اشتباه رد و بدل بشن، نتیجه می‌شه احساس گرسنگی بی‌دلیل یا سیر نشدن بعد از غذا!

📌 پس حالا می‌دونیم که پرخوری همیشه از شکم شروع نمی‌شه!

گاهی یه فکر کوچولو، یه استرس کوچیک یا یه خاطره شیرین از دوران کودکی می‌تونه مغز رو تحریک کنه که دستور خوردن بده… حتی وقتی هیچ نیازی به غذا نیست.

🧠 این یعنی پرخوری عصبی

و دقیقاً همینجاست که شناخت ارتباط مغز و پرخوری عصبی می‌تونه مثل یه کلید طلایی کمکمون کنه تا چرخه پرخوری رو متوقف کنیم.

📡 نقش جادویی عصب واگ در ارتباط مغز و پرخوری عصبی و خوردن و نخوردن!

حالا بریم سراغ یکی از جالب‌ترین بازیکن‌های این داستان پیچیده: عصب واگ 😮

این آقای بلندبالا (!) که طولانی‌ترین عصب بدن هم هست، یه جورایی مثل خط تلفن اختصاصی بین مغز و دل و روده‌ست 📞

اما فقط واسه انتقال پیام نیست!

این عصب چندتا کار مهم داره که اگه خوب بشناسیمش، می‌فهمیم چرا وقتی یه چیزی می‌خوریم یا حتی نمی‌خوریم (!) پای اون وسطه!

✨ چهار قدرت اصلی عصب واگ:

  1. 👂 قدرت حس کردن: واگ از گلو، قلب، ریه‌ها و شکم سیگنال می‌گیره و به مغز می‌فرسته. مثلاً وقتی معده پُر می‌شه، یه پیام می‌فرسته که:

«بسه دیگه، سیر شدیم!» 😅

  1. 👅 حس چشایی خاص: واگ کمک می‌کنه تا ته زبونمون مزه‌ها رو بهتر درک کنیم. اون جایی که مزه خورشت مامان‌پز می‌چسبه! 🍛
  2. 🗣 فرمان حرکت: عضلات گردن، بلعیدن، و حتی صحبت‌کردن بدون این عصب نمی‌تونن درست کار کنن. یعنی هم غذا بخوریم، هم بگیم «وای چقدر خوشمزه‌ست!» 😋
  3. 💓 کنترل خودکار بدن (پاراسمپاتیک): از تنظیم نفس کشیدن و ضربان قلب گرفته تا اداره‌ی دستگاه گوارش… همه تحت کنترل واگه! یعنی وقتی ما داریم غذا می‌خوریم، اون پشت‌پرده حسابی درگیره! 🔧

📍 عصب واگ و ارتباط مغز و پرخوری عصبی

همه‌ی اینا رو که کنار هم بذاریم، یه نکته مهم معلوم می‌شه:

🧠 عصب واگ یک پل حیاتی بین مغز و اعضاییه که توی غذا خوردن نقش دارن.

اگه این پل درست کار نکنه، چی می‌شه؟

  • ممکنه مغز دیر متوجه سیری بشه… یعنی بیشتر بخوریم 😬
  • ممکنه حتی وقتی سیر هستیم، همچنان پیام گرسنگی بیاد 😖
  • یا برعکس، بدن نتونه خوب هضم کنه و دچار مشکلات گوارشی بشیم 🤯

✨ پس اگه دنبال ریشه‌ی پرخوری عصبی هستی، بدون که یکی از مظنون‌های اصلی همین آقای واگه!

و خبر خوب اینه که با آموزش ذهن، تمرین‌های آرام‌سازی، و اصلاح سبک فکر کردن، می‌شه عملکرد این عصب رو هم بهبود داد… مثل یه سیم‌کشی تازه برای یه تلفن قدیمی! ☎️🔧

🔄 پرخوری عصبی؛ واقعیت یا بهانه؟

بعضی از افراد چاق معتقدن دلیل چاقی‌شون اینه که عصبی می‌شن و بعد پرخوری می‌کنن.

از یه‌طرف، این حرف بی‌راه نیست… چون همون‌طور که گفتیم، عصب واگ روی سیستم عصبی و رفتارهای غذایی تأثیر داره. وقتی استرس داریم، مغز دنبال راهی برای تسکینه و چی بهتر از یه بستنی خوشمزه؟ 🍦

امااااااااا…

از طرف دیگه، مغز برای نابودی خودش طراحی نشده! یعنی هیچ وقت هدفش این نیست که با پرخوری بیش‌از‌حد به ما آسیب بزنه.

⚖️ مرز بین واقعیت و توجیه کجاست؟

اگه در زمان استرس، با خوردن یکی دو لقمه غذا احساس آرامش کردی، می‌تونیم بگیم مغز از طریق عصب واگ بهت کمک کرده که به تعادل برگردی 🧘‍♀️🥗

اما اگه اون یکی دو لقمه تبدیل شد به:

🍕 یک پیتزا

🍪 یه بسته کامل بیسکوییت

🍟 و یه لیوان بزرگ نوشابه

و تو هم گفتی: «چی کار کنم؟ من پرخوری عصبی دارم!»

اینجاست که ماجرا فرق می‌کنه! این دیگه ارتباط مغز و پرخوری عصبی نیست، بلکه تبدیل شده به یه الگوی رفتاری شرطی‌شده که باید با آگاهی اصلاحش کرد.

ارتباط مغز و پرخوری عصبی

🧠🍽️ پرخوری جسمی و ذهنی؛ دو روی یک سکه‌ی چاقی!

اگه فکر می‌کنی دلیل چاقی فقط زیاد غذا خوردنه، اجازه بده یه رازی رو برات فاش کنم! 😏

خیلی از افراد چاق فقط به خاطر پرخوری جسمی چاق نشدن، بلکه یه نوع دیگه‌ای از خوردن هم هست که خیلی بی‌صدا و پنهان، آدمو به سمت اضافه‌وزن می‌کشونه:

اونم چیزی نیست جز پرخوری ذهنی! 🌀🧠

🍕 پرخوری جسمی یعنی چی؟

خب، این یکی رو همه‌مون می‌شناسیم. همون حالتی که بعد از یه دیس پر برنج و دو تا تیکه ته‌دیگ، می‌رسی به مرز «وا نمی‌کنه دیگه!» 😵

تو پرخوری جسمی، بدن واقعاً غذا رو دریافت می‌کنه. یعنی غذا خورده می‌شه، معده پر می‌شه، بعدش احساس سنگینی، خواب‌آلودگی و حتی درد شکمی پیش میاد.

بدن داره داد می‌زنه: «بابا بسه دیگه، جا ندارم!» 🙄

اما نکته جالب اینجاست که ارتباط مغز و پرخوری عصبی فقط به پر شدن شکم ختم نمی‌شه! چون گاهی مغز، حتی وقتی شکم پره، باز هم دنبال لذت بیشتره و این یعنی ممکنه به خوردن ادامه بدیم، فقط به خاطر پیام‌هایی که از سیستم پاداش مغزی می‌گیریم.

🧠 پرخوری ذهنی چیه؟! 🤯

اینجاست که ما وارد قلمروی جذاب اما پیچیده‌ی مغز می‌شیم… 🧠✨

در پرخوری ذهنی، شاید هیچ غذایی وارد بدن نشه، اما مغز درگیر یه مهمونی مفصل می‌شه! 🎉

شما فقط داری فکر می‌کنی به خوردن، مرور می‌کنی که چی بخوری، یا حتی داری با خودت کل‌کل می‌کنی که «بخورم یا نخورم؟»… ولی مغز اینو به چشم یه اتفاق واقعی می‌بینه.

و این دقیقاً همون‌جاست که ارتباط مغز و پرخوری عصبی خودش رو نشون می‌ده. 🤯

چرا؟ چون مغز نمی‌تونه فرق اصل و بدل رو بفهمه! 😐

یعنی برای مغز، این‌که واقعاً یه کیک شکلاتی خوردی یا فقط تصورش کردی، فرقی نداره. در هر دو حالت، سیستم پاداش مغزی فعال می‌شه و دوپامین ترشح می‌شه 🧪🍫

و نتیجه؟ بدون اینکه حتی لقمه‌ای بخوری، ممکنه دچار احساس پرخوری و رضایت کاذب بشی… این یعنی پرخوری ذهنی، و نشونه‌ی دیگه‌ای از ارتباط مغز و پرخوری عصبی!

❌ رژیم گرفتن و این دور باطل

حالا تصور کن یه نفر می‌خواد با رژیم گرفتن جلوی چاقی رو بگیره…

چه اتفاقی می‌افته؟

بدن از نظر فیزیکی در حال محروم شدنه، اما ذهن؟ هی داره صحنه‌های خوشمزه رو مرور می‌کنه! 🤤🍟

و این یعنی شروع یه تناقض بزرگ بین جسم و ذهن…

جسم گرسنه نیست، ولی ذهن درگیر خوردنه. و همون‌طور که گفتیم، مغز نمی‌فهمه که این فقط فکره! اینجا دقیقاً ارتباط مغز و پرخوری عصبی خودش رو به بدترین شکل ممکن نشون می‌ده!

پس سیستم پاداش دوباره فعاله، دوپامین می‌پاشه، و پرخوری ذهنی مثل یه فیلم تکراری هر روز پخش می‌شه. 📺

در ظاهر شاید چیزی نخوری، اما از درون، مغز داره تجربه غذا خوردن رو بارها و بارها تکرار می‌کنه… و این یعنی حتی بدون لقمه، داری ذهنی چاق می‌شی — یکی از مهم‌ترین نتایج ارتباط مغز و پرخوری عصبی!

🧩 کلید حل معما: شناخت مغز چاق

حالا که فهمیدیم پرخوری جسمی و ذهنی چطور باعث اضافه وزن می‌شن، وقتشه با مغز وارد مذاکره بشیم! 🤝🧠

چون مغز ما، این ژنرال پشت‌پرده، داره دستور پرخوری می‌ده تا دوپامین بیشتری بگیره و حالش خوب بشه.

و این یعنی جنگیدن با پرخوری از راه رژیم و اراده، مثل اینه که بخوای شیر رو با آب‌پاش بترسونی! 🐅💦

واقعیت اینه که ارتباط مغز و پرخوری عصبی اون‌قدر عمیق و پیچیده‌ست که نمی‌شه فقط با حذف خوراکی‌ها یا برنامه‌های غذایی حلش کرد.

راه‌حل واقعی اینه که بریم سراغ منبع دستور، یعنی خود مغز. باید فرمول چاقی مغز و خطاهای ذهنی رو پیدا کنیم، ارتباط‌های نادرست رو شناسایی کنیم و با تمرین، بازنویسی‌شون کنیم.

وقتی این کار رو انجام بدیم، قدم به قدم داریم ارتباط مغز و پرخوری عصبی رو اصلاح می‌کنیم… و این یعنی شروعی تازه برای متناسب شدن، بدون جنگ و زور و فشار. 💫

🔄 مغز قابل برنامه‌ریزیه، نه با جراحی، با تکرار!

شاید اولش فکر کنی این غیرممکنه!

ولی خبر خوب اینه که مغز ما، برخلاف اون چیزی که فکر می‌کنیم، کاملاً قابل برنامه‌ریزیه. بدون جراحی، بدون قرص، فقط با تمرین و تکرار! 🧘‍♀️🔁

📌 اگه تا امروز فکر می‌کردی پرخوری عصبی یه چیز کنترل‌ناپذیره، وقتشه بدونی ارتباط مغز و پرخوری عصبی مثل یه نرم‌افزار برنامه‌پذیر عمل می‌کنه؛ فقط کافیه یاد بگیری چطور باهاش کار کنی.

مثل یاد گرفتن رانندگی یا دوچرخه‌سواری، مغز با تمرین‌های ذهنی به تدریج فرمان‌های جدیدی یاد می‌گیره.

و این یعنی قدم به قدم، مغز یاد می‌گیره که برای شاد شدن، لازم نیست به خوردن پناه ببره.

وقتی ارتباط مغز و پرخوری عصبی رو دوباره تنظیم کنی، حتی وسط استرس یا تنهایی، دیگه دنبال یخچال نمی‌دوی… دنبال خودت می‌گردی. 🧠❤️‍🔥

✨ نتیجه‌گیری خوشمزه!

برای رهایی از پرخوری، باید بفهمیم که ما فقط با غذا چاق نمی‌شیم،

بلکه با فکر غذا خوردن هم چاق می‌شیم!

🔹 پرخوری جسمی و ذهنی هر دو خطرناکن

🔹 راه‌حل، تغییر مغزه، نه تغییر فقط رژیم غذایی

🔹 ارتباط مغز و پرخوری عصبی دقیقاً همون چیزیه که باید بشناسیم و تغییرش بدیم

🔹 مغز با تمرین و تکرار قابل آموزش دادنه

🔹 و مسیر رسیدن به تناسب اندام، از مغز می‌گذره، نه از سفره‌ی شام!

📌 وقتی ارتباط مغز و پرخوری عصبی رو درست درک کنی، می‌فهمی چرا بارها رژیم گرفتی و باز برگشتی سر خونه‌ی اول…

🎯 گام نهایی: وقتی مغزت رو بشناسی، پرخوری دیگه نقشه نمی‌کشه! 🧠💥

اگر تا این‌جای مقاله همراه ما بودی، حالا احتمالاً متوجه شدی که پرخوری عصبی فقط یک اتفاق بیرونی نیست.

پشت این میل‌های شدید، این گرسنگی‌های بی‌وقت و این حمله‌های بی‌رحمانه به یخچال، یک ریشه‌ی پنهان وجود داره:

👇

💡 ارتباط مغز و پرخوری عصبی نقش کلیدی در رفتارهای ما داره!

وقتی مغز یاد می‌گیره که با خوردن پاداش بگیره، دیگه برای هر احساس ناخوشایند – از استرس و بی‌حوصلگی گرفته تا اضطراب و خستگی – تنها یک نسخه می‌پیچه: «یه چیزی بخور!»

اما آیا می‌شه این فرمان‌های مغزی رو خاموش کرد؟

بله! ✅ اما نه با رژیم. نه با زور زدن. نه با احساس گناه.

فقط و فقط با بازنویسی برنامه‌های ذهنی برای تغییر ارتباط مغز و پرخوری عصبی.

🎓 معرفی دوره‌ی «اصلاح پرخوری و اشتها در مغز»

🧠🍽️ یک تمرین ذهنی، هزار گام به سوی رهایی از پرخوری

این دوره، دقیقاً برای کسانی طراحی شده که می‌دونن مشکلشون فقط غذا نیست؛ بلکه ارتباط مغز و پرخوری عصبی باعث شده که مغزیه شرطی بشه برای خوردن.

در این دوره یاد می‌گیری:

🔹 مغز چطور با ترشح دوپامین، تو رو به سمت پرخوری می‌کشونه

🔹 چطور پرخوری ذهنی، حتی بدون لقمه‌ای غذا، مغزت رو درگیر می‌کنه

🔹 چطور با تمرینات ساده اما عمیق ذهنی، فرمان‌های اشتباه مغز رو خاموش کنی

🔹 چطور مغزت رو دوباره برنامه‌ریزی کنی تا خودش، اشتها و نیاز به غذا رو تنظیم کنه

در واقع تو در این دوره یاد می‌گیری «روانشناسی تغذیه» خودت رو به دست بگیری، بدون رژیم، بدون اجبار و بدون جنگ با غذا به سادگی و در آرامش ارتباط مغز و پرخوری عصبی رو اصلاح کنی.

🌱 چرا این دوره مهمه؟

چون اگر بخوای پرخوری عصبی رو متوقف کنی، باید مغزت رو از حلقه‌ی شرطی‌سازی پاداش نجات بدی.

و این فقط از طریق آموزش و تمرین‌هایی ممکنه که در این دوره با دقت، علم و عشق طراحی شده‌ان.

✨ پس اگر از پرخوری خسته‌ای…

✨ اگر بارها رژیم گرفتی و شکست خوردی…

✨ و اگر باور داری که تغییر از ذهن شروع میشه…

🧠 این دوره برای توست.

می‌تونی همین الان به جمع کسانی بپیوندی که یاد گرفتن ارتباط مغز و پرخوری عصبی رو اصلاح کنند و مغزشون رو به جای پرخوری، به شادی، آرامش و تعادل هدایت کنن.

🔗 برای آشنایی بیشتر با دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز کلیک کن

✍️ تمرین آموزشی – ارتباط مغز و پرخوری عصبی 🧠🍽️

برای درک عمیق‌تر ارتباط مغز و پرخوری عصبی، پیشنهاد می‌کنیم ابتدا محتوای نوشتاری این جلسه را با دقت بخوانید، سپس ویدیوی آموزشی را ببینید و بعد از آن، با تمرکز بالا به سؤالات زیر پاسخ دهید. پاسخ‌هایتان را به‌صورت یک متن انشایی در بخش نظرات این جلسه بنویسید ✨

  • نگرش شما درباره پرخوری چیست؟ آیا آن را تنها دلیل چاقی می‌دانید یا ارتباط عمیق‌تری بین مغز و پرخوری عصبی می‌بینید؟
  • آیا خودتان را فرد پرخور می‌دانید؟ یا بیشتر درگیر پرخوری ذهنی هستید؟
  • با توجه به محتوا، چقدر از پرخوری‌های شما فیزیکی است و چقدر ذهنی است؟
  • تجربه‌تان از رژیم گرفتن در گذشته چه بوده؟ آیا باعث کاهش پرخوری‌تان شده یا ذهن شما را بیشتر درگیر کرده؟
  • آموزش‌های لاغری با ذهن تا اینجا چه تأثیری در درک و اصلاح پرخوری عصبی شما داشته‌اند؟
  • براساس ویدیوی آموزشی، تمرینی برای خودتان طراحی کنید و در بخش نظرات همین جلسه بنویسید. 📝

یادتون نره! وقتی تمرینات ذهنی برای اصلاح ارتباط مغز و پرخوری عصبی به شکل مستمر انجام بشن، مغز یاد می‌گیره که به جای پرخوری برای دریافت حس خوب، راه‌های دیگه‌ای رو انتخاب کنه 🌱

منتظر کامنت‌های شما هستیم! 💬👇

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.04 از 81 رای

https://tanasobefekri.net/?p=33786
29 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار میثم افشین
      ۱۴۰۴/۰۴/۱۴ ۱۴:۱۲
      مدت عضویت: 329 روز
      امتیاز کاربر: 5345 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 287 کلمه

      بنام خدا

      ای که مرا خوانده ای راه را نشانم بده

      سلام استاد ودوستان هم مسیرم 

      گام ۵۳جرا نغز عاشق پر خوریه؟ بررسی علمی ارتباط مغز وپرخوری عصبی

      نگرش شما درباره پرخوری جیست؟ ایا ان را دلیل چاقی میدانید یا ارتباط عمیق تری بین مغز وپرخوری عصبی مبیینید؟ من قبل از اشنایی بااین سایت فمر میمردم ادم پرخوری هستم اما الان فهمیدم اصلا من پر خور نیستم من با فرمپلهای اشتباهی که به ذهن خودم دادم چاق شدم واصلا پرخوری باعث چاقی نمیشه چون من اطرافم ادمهای زیادی میبینم که خیلی پرخوری مبکنند اما متناسب هستن 

      اباخودتان را فرد پرخور میدانید یا بیشتر درکیر پرخپری ذهنی هستید؟ من ادم پر خوری نیستم وغذاخایم را معمولی میخورم زیاد نمیخورم اما ذهنم درگیر پرخوری هست من همیشه درذهن خودم مرور میکنم که این غذاها چاق کننده هستن واین خوراکی ها چاق میکنه وهمش درکیرم اینو بخورم یا نخورم

      باتوجه به محتوا چقدراز پر خوری های شما فیزیمی است وچقدر ذهنی است؟ من الان خوردنم با قبل فرق کرده الان هر وقت گرسنه واقعی باشم میخورم ودیگه مثل قبل ریزه خورای نیکنم ومثل قبل هر دقیقه سر یخجال نمیرم وهر اشغالی را وارد بدنم نمیکنم وخدراشکر دیگه ذهنم درگیر خوردن ونخوردن نیست 

      تجربه تان از رژبم گرفتن  ددر گذشته چه بوده؟ ایاباعث کاهش پرخوری تان شده یا ذهن شما را بیشتر درگیر کرده؟ نه اصلا لشتهام کم نمیشد چون هنش غذا را با ترس میخوردم واسترس داشتم نکنه زیاد خوزدم وهمش درگیر خوردن ونخوردن بودم واصلا روی اشتهامن تاثیر نداشت

      اموزش های لاغری باذهن تا اینجا چه تاثیر ی در درک واصلاح پرخوری عصبی شما داشته اید؟ باعث شده از غذاهاترس نداشته باشم رزه خواری دیگه نمیکنم نقطه سیری وگرسنکی را میدونم دیکه زیاده نمیتونم بخورم وکم کم فرمولهای اشتباه خودم راتغییر میدم خدایاشکرت خدایاشکرت 

      ممنون استاد از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      ۱۴۰۴/۰۴/۰۵ ۱۸:۴۸
      مدت عضویت: 2095 روز
      امتیاز کاربر: 42016 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,153 کلمه

      به نام  خدای مهربانم 

      پرخوری کردن : من مدتها هست علاقه به این کار ندارم و اون رو انجام نمیدم ولی هنوز  شاید در مقابل بعصی خوراکی ها ضعف  دارم ولی بازم خیلی خیلی کمتر از قبل شده مثلا من در گذشته عاشق چیبس و  پفک و کرانچی بودم و اگر سیر بودم هم میخوردمم و لی حالا اگر ببینم  و  اما سیر نباشم  می خورم و الان طوری شدم که بعد از چند عدد خوردن به خودم میگم ببین تا آخر پاکت مزه اش  همینه دیگه ادامه دادن در خوردن  برای چی هست ول کن و تونستم یه جایی دیگه نخورم و رها کنم اونم به راحتی  حتی برای خوردن فست فود هم که در گدشته پرخوری میکردم با همین حرفها تونستم مقدارش رو خیلی راحت کم کنم و به خودم میگم من با نصف پیتزا هم سیر میشم و نیازی به خوردن یک پیتزا نیست و بعد از خوردن چند برش پیتزا  قشنگ احساس سیری میکنم و میگم ببین تا آخر پیتزا مزه اش  همینه و خیلی راحت ادامه نمیدادم  ولی خب   گاهی اوقات هنوز خیلی کم  ریزه خواری دارم .

      پرخوری کاری هست که حتی عذر میخوام حیوانات هم انجام نمیدن ولی چرا انسان با این همه درک و شعور  و مرتبه ی بالا ی آفرینش این کار رو انجام میده من همیشه در موقع  خوردن که میخوام مرز سیری رو رد کنم به خودم می گم ببین عاشق لاغر ی هستی ولی چرا رفتارت همسو با هدفت نیست چرا لذت آنی خوردن رو به تناسب اندام ترجیح میدی ؟؟ و کلی از این حرفها ….

      من خبلی از افراد رو می بینم وقتی با غذا مواجه میشن به اندازه ای میخورن که احساس فشار شکمی دارن و احساس سنگینی دارن طوری که فقط دوست دارن بعد از غذا خوردن بخوابن .ناگفته نماند من درگذشته که نمیدانستم سیری و گرسنگی چی هست دقیقا به این شکل غذا میخوردم و یا از ترس چاقی  یه مواقعی رژیم بودم نمیخوردم و یا اون طور در حد فشار شکمی میخوردم  و این همون پرخوری  فیزیکی هست که خدا رو شکر از وقتی در این راه هستم دیگه مدتها هست تجربه اش نکردم مگر چند بار انگشت شمار  .

      افرادی هستند که همیشه در حال خوردن هستند و در هر موقعیتی باشند دستشون به دهنشون میره مهم نیست اون چیز شور باشه یا شیرین و یاتلخ و .. فقط میخورن و خیلی از افراد چاق  وقتی عصبی هستند برای رفع  اون ناراحتی و  رسیدن به احساس آرامش خوردن رو انتخاب میکنن  چون در ذهن اونها  خوردن مساوی هست یا شادی و برای رهایی از اون ناراحتی به سمت شادی  میرن ولی  من خودم از گذشته تا الان  عادتی داشتم که  وقتی عصبی و ناراحت بودم هیچی نمیخوردم و غذا از گلوم پایین نرفته ولی  بر عکس   وقتی خوشحالم یا  در تفریحم و سفرم و یا  مهمانی ام و یا در حال صحبت کردن با تلفن هستم  و …. میخوردم و هر چیزی بود به هر اندازه میخوردم و به این میگن پرخوری فیزیکی.البته من خودم  یادم میاد تا قبل از ازدواج بسیار فرد کم خوراکی بودم همه چیز میخوردم اما کم میخوردم و هیچ ذهنیتی در مورد چاقی نداشتم  ولی از وقتی ازدواج کردم و باور داشتم ازدواج باعث چاقی من میشه خیلی آرام من همه چیز خور اونم در مقدار زیاد شدم و چون هیچ دلیلی برای این تغییرم نداشتم میگفتم اشتهام زیاد شده و دست خودم نیست خلاصه که من دچار پرخوری فیزیکی شدم و و چون رفتارم و افکارم کاملا در مسیر چاقی بود من آرام  چاق شدم 

       اما یه حالت دیگه هم در بین افراد  هست که فرد پرخوری فیزیکی نداره فقط در ذهنش پرخوری افکار داره یعنی کاملا عادی غذا میخوره اما هزار بار افکار چاقی رو مرور میکنه و همون یه ذره غذا چنان به فرد چاقی میده که خودش هم تعجب میکنه من که چیزی نمیخورم پس چرا چاقم ؟ چون پرخوری فکری داره 

      افرادی که اضافه وزن دارن دو گروه هستند 

      دسته ی اول  که اگر نگاه کنی چاقی اونها معلوم هست و کاملا چاق  هستند .

       دسته ی دیگه ای هستند که اگر  نگاه کنی اصلا اضافه وزن ندارن  و خودشون  فکر میکنن چاقن ولی فکر اونها چاق هست ترس از خوردن دارن و پر از فکر لاغری هستند و ..

      من خودم در گذشته که تازه ازدواج کرده بودم زیاد میخوردم و همه چیز میخوردم ولی به واسطه رژیم من سالها بود که دیگه  کم میخوردم و محدود از خوراکی ها میخوردم یعنی  اینقدر کم میخوردم و رعایت میکردم  که  اون اواخر رژیمم  شک کردم چاقی من  از خوردن باشه و میگفتم چرا من با این حجم خور دن چاقم ولی  خواهرم با این حجم خوردن از من کلی  لاغر هست و دنبال یه علتی میگشتم که با این راه آشنا شدم  پس من کم میخوردم ولی افکار چاقی ام مانع از تناسب اندام من شده بود  و من هر چقدر از رژیمم میگذشت و لاغر نمیشدم فکر میکردم کاهش وزنم استپ کرده و چون  به مرور نمیشد دیگه مقدار غذام رو کم کنم چون آخر رژیم و ورزش بودم با خودم  میگفتم من نمیتونم لاغر تر بشم .در حالی که مشکل در ذهن من بود ذهن من پر از فرمول چاقی بود 

      بعضیا واقعا پرخوری فیزیکی دارن و بعضیا واقعا پرخوری خیالی دارن .

      هر آنچه در بدن ما رخ میده توسط مغز ما هست تمام فعالیتهای ما تحت کنترل مغز ما هست و خوردن هم یک فعالیت هست که تحت کنترل مغز ما هست و  این فعالیت  پرخوری و یا افکاری که ما فکر میکنیم پر خوری. هستیم از مغز ما نشات میگیره .حتی احساس ما هم از معز ما نشات میگیره پس همه چیز از مغز هست ولی در طول تاریخ هر وقت خواستن از اشتها صحبت کنن اون رو ربط دادن به آنزیم ها  و یا  گفتن معده ی افراد بزرگ هست نه به این شکل نیست و این حرفها به خاطر این هست که  افراد درکی از اشتها و پرخوری  ندارن 

      من بارها شده با افراد لاغر حرف زدم اونها  هیچ درکی از اشتها ندارن .و نمیدونن اون صدا در مغز که میگه بخور چی هست و اون رو نمیشناسن اما تمام افراد چاق این صدا رو میشناسن .

      چرا مغز افراد لاغر  و چاق در مقابل غذا  دو واکنش مختلف  نشون میده  یعنی افراد لاغر در مواجه با عذا  مغزشون خیلی راحت برنامه ریزی میکنه و اونها رو از پرخوری دور میکنه .اما چاقها اینطور نیستن چون ما  مغز خودمون رو بر نامه ریزی کردیم برای چاقی  و با تعهد و رژیم اون عوض نمیشه  باید برنامه ریزی مغز  رو تغییر بدی 

      اگر از یه سری مسایل ناراحتی باید دنبال مقصر  نگردی خودت باید با اموزش جدید به معزت اون رو آگاه کنی و تغییر بدی و مغز رو دوباره برنامه ریزی کنی .

      من اگر ترس از خوردن و  عذاب وجدان بعد از خوردن و .. دارم باید با مغزم حرف بزنم تا این احساس من تغییر کنه .

      اگر میخوایی وضعیت جسمی و رفتارت رو تغییر بدی و به آرامش برسی  باید آگاهی  جدید دریافت کنی 

      من باید با جسمم مبارزه نکنم و مغزم رو تغییر بدم  اینطور نتیجه میگیرم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عاطفه الی
      ۱۴۰۳/۱۲/۰۵ ۰۰:۴۳
      مدت عضویت: 190 روز
      امتیاز کاربر: 1775 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 392 کلمه

      بنام خداوندبخشنده مهربان 

      خدایی ک در تک تک نفس هام بامنه

      خدایی ک منو لحظه ای تنها نمیذاره 

      خدایی ک همیشه بفکر منه و ب من جان بخشیده 

      و به خواست اونه ک من اینجام و زندگی میکنم 

      خدای من ای بهترین رفیق من ای عزیز ترین همراه من 

      چقدر خوشحالم ک تو رو دارم چقدر خوشحالم ک منو راهنمایی میکنی و در زندگی من معجزه ها میکنی 

      خدایی ک دلسوزترین برای منه خدایی ک هر لحظه از عشق به اون تمام وجودم پره 

      چقدر خوشحالم ک تو رو دارم  چقدر خوشبختم ک در پی شناخت تو هستم و زندگی من با تو معنا پیدا میکنه 

      چقدر خوش اقبالم ک ب اینجا هدایتم کردی 

      جایی ک هر لحظه و هر ساعت ک بخوام میتونم بیام و حرفهای دلم رو بزنم شکرت 

      سلام به همه همراهان و استاد عطار روشن عزیز 

      نگرش من ب پر خوری کردن همون سنگینی و خفگی بعد از غذا خوردن یا با وجود سیری هی خوردن و هوس کردن چشیدن مواد غذایی هست 

      پر خوری کردن رو دلیل چاق شدن نمیدونم ولی از نشانه های افراد چاق پرخوری کردن هست 

      از اونجایی ک افراد چاق با باور چاقی و تکرار باورها رفتارشون عوض میشه یکی از اون رفتار جدید پرخوری هست 

      من قبلا پرخور بودم اما ازوقتی با سایت آشنا شدم هرگز پرخوری نکردم و نمیکنم و از پرخوری بدم میاد 

      قبلا دچار پرخوری فیزیکی و ذهنی بودم چون همش میگفتم بخورم حیفه بخورم اسرافه بخورم نذریه و…

      اما الان ن اصلا این افکار در من مرور نمیشه و ب راحتی غذا هارو دور میریزم و نمی‌خورم مگر در زمان گرسنگی

      در گذشته ک از رژیم استفاده می‌کردم هیچ تاثیری روی پرخوری و یا اشتهای من نداشته بلکه بدتر و حریص تر میشدم و حسرت خوردن کیک ها و نوشابه ها در من بود و رنج بسیاری داشت 

      استفاده از اطلاعات لاغری با ذهن کلا پرخوری و اشتهای من رو ریشه کن کرده 

      چون من ذهنم رو دوباره برنامه ریزی کردم با دیدن و شنیدن فایلها با نوشتن و صحبت و توجه ب لاغری با از بین بردن موانع لاغری کم کم رفتار من عوض شد تمایلات من خود ب خود عوض شد افکار و رفتار من درست شد و من از آرامش ذهنی لذت میبرم 

      خدایا شکرت 

      استاد من از فایلهای قبلی ک گفتین خواسته ات رو کوچیک کن استفاده کردم و تونستم موفق بشم و خیلی خوشحالم و ازتون ممنونم ک این آگاهی های ناب رو برای ما میذارید 

      از خداوند متعال و استاد عطار روشن عزیز بینهایت متشکرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم نیکروان
      ۱۴۰۳/۱۱/۲۳ ۲۲:۴۴
      مدت عضویت: 356 روز
      امتیاز کاربر: 13405 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 102 کلمه

      سلام من خیلی چاق وپرخوربودم رژیم وورزش نمیتونست مشکل منوحل کنه ولی روش ذهنی کلا زندگی منوتغییرداد تاحدودی همیشه ترس همراه بودفلان غذاروخوردی چاق میشی وشیرینی خوردی چاق میشی اون نگرش ولم نمیکرد وهمیشه توعذاب وجدان بودم وحس وحالم بدمیشه ولی الان خیلی کم شده نگرش شایدخفیف هست ولی مثل گذشته قدرتمندنیست چون اموزش های لاغری ذهنی این سدهای ذهنی مارو میشکنه ونمیزاره نگرش اونجورمثل قبل بتونه برماغلبه کنه بایدچشم ازاندام برداریم وبه چاقی نه فکرکنیم نه حرفی بزنیم فقط اموزش های روتمرین وتکرارکنیم باید برنامه ریزی مغزماتغییرکنه فقط بافرمول صحیح فایل ها این فرمول هاروارام تغییرمیده اون نجوای دهنی روخاموش میکنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۶ ۰۰:۴۹
      مدت عضویت: 877 روز
      امتیاز کاربر: 12875 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,526 کلمه

      به نام خداي هدايتگرم

      سلامي گرم خدمت استاد عطار روشن گرامي و بقيه اعضاء

      .

      مبحث اين فايل بسيار براي من جالبه ،شناسايي محرك هاي مغزي موضوعيه كه هميشه دوسش داشتم و توجهم رو به خودش جلب ميكنه .

      در روانشناسي يك تئوري هست به نام قانون اثر .اين قانون ميگه اگر يك كاري به فرد احساس رضايت بده ، با تكرار شرايط مشابه احتمالا آن رفتار دوباره اتفاق مي افته ولي در مقابل اگر يك كاري احساس بدي به فرد بده احتمال اينكه اون اتفاق دوباره بيوفته و فرد اون كار رو انجام بده بسيار كم ميشه ..

      .

      براي من ربطش به چاقي چيه ؟

      همونطور كه استاد در متن اشاره كردن ،آزادسازی دوپامین باعث ایجاد احساس خوشایند در انسان می شود. ارتباط بین خوردن و ترشح دوپامین باعث شکل گیری سیستم پاداش مغزی می شود. بنابراین ارتباط خوردن با ترشح دوپامین می تواند باعث ایجاد اختلال در خوردن یا همان علت پرخوری باشد.

      توضيح استاد با تئوري “قانون اثر” يك چيز مشترك رو به ما ميگه…وقتي كه ما به فرض مثال ناراحتيم و در اون لحظه ميريم غذا ميخوريم در بدنمون دوپامين ترشح ميشه ..چون غذا ما رو از اون موضوع ناراحت كننده جدا ميكنه و براي لحظاتي مغز ما ميره توي استراحت و ذهن مطمئن ميشه ما رو در حالت بقا نگه داشته و سالم خواهيم ماند…اين روند با تكرار وارد ضمير ناخود آگاه ما ميشه…و بصورت پيش فرض ذهن ما ميدونه يكي از كارهايي كه ما رو زنده نگه ميداره و آرام خواهيم بود ، خوردنه.

      حالا يك فردي كه اين عادت ناراحتي و خوردن هميشه براش تكرار ميشه ، تبديل به فردي ميشه كه ميگه من خوردن عصبي دارم ..يا ميگه چاقي من عصبيه

      اين فرد در ذهنش ، بين خوردن و عصبي شدن يك پل ارتباطي ايجاد كرده كه هر وقت عصبي ميشه انگار آتيش گرفته و بلافاصله براي اينكه آتيش رو خاموش كنه از غذا خوردن كه اينجا ميشه اصطلاحا گفت آب براي خاموش كردن آتش استفاده ميكنه.

      در نظر بگيريد كه اين يك حالت ساختگي توسط فرد چاق هست و هيچ فرد متناسبي همچين عادتي براي خودش نساخته…در اصطلاح روانشناسي به اين ساختن عادت ميگن شرطي شده گي …يك نوزاد يادميگيره كه وقتي زير سينه مادر ميخوابه، يعني اونجا شير هست ،نوزاد نسبت به خوابيدن زير سينه مادر شرطي ميشه.

      فرد چاق شرطي ميشه كه هر وقت عصبي شد غذا بخوره ..يا كلا دهنش بجنبه وقتي عصبيه…

      فرد چاق با غذا خوردن داره اون عادت چاقي رو تقويت ميكنه …و نتيجه رو هممون ميدونيم كه انقدر اون عادت رو تقويت كرديم كه الان جزيي از شخصيت ما شده و باورمون نميشه كه ما اين باور نيستيم ..ما بزرگتر از اين باوريم ما خالق اين باوريم و مخلوق همواره از خالق كوچيك تره …

      پس ما ميتونيم اين مخلوقمون رو با مخلوقي جديد تر جابه جا كنيم ….چاقي رو خودمون خلق كرديم ميتونيم با تنبيه اون عادت خوردن هنگام عصبانيت ، اون عادت رو هر روز ضعيف تر كنيم و جايگزينش كنيم با مخلوق تناسب اندام .

      شايد الان شما كه داري اين متن رو ميخوني تعجب كني از اين موضوع كه چطور امكان داره يك عادت رو تنبيه كرد …

      من اينطوري دارم ياد ميگيرم با آموزش ها و فايل ها در اين سايت كه مثلا وقتي عصبي شدم ، بلافاصله نرم سراغ غذا خوردن …كاري كه هميشه ميكردم ..به جاش يه فاصله زماني بندازم بين عصبانيتم با خوردن …اينجوري ما داريم اون عادت خوردن رو تنبيه ميكنيم و هي فاصله بين عصبي شدن و خوردن رو زيادتر ميكنيم …

      و در عوض ما مغز رو هم سرگردون نميزاريم اين وسط و پاداش براش در نظر ميگيريم..چون قبلا كه ما عصبي ميشديم با خوردن غذا ،مغز ما دوپامين ترشح ميكرد و باعث احساس شادي ميشد در ما …

      درسته؟!

      حالا از خودم سوال ميكنم چه چيزهايي هست كه من رو خوشحال ميكنه ..؟ ..با چه چيزهايي من احساس شادي و آرامش خواهم داشت تا مغزم دوپامين ترشح كنه؟ من ميگم حمام كردن حالم رو خوب ميكنه …يا پياده روي حالم رو خوب ميكنه …يا عوض كردن خاك گلدون حالم رو خوب ميكنه …يا اصلا يه كار فوري ميخوام انجام بدم …سريع محلي كه باعث عصبانيتم شده رو ترك ميكنم …اگر تلفني صحبت كرم و عصباني شدم كلا از اتاق خارج ميشم ميرم توي حياط و شروع ميكنم گلها رو آب ميدم ..

      در كل، راههايي كه ما با خودشناسي خودمون بهشون دست پيدا ميكنيم رو بايد از قبل بشناسم تا مواقعي كه عادت هاي شرطي شده گي خواستن بروز كنن ، ما از قبل بدونيم چطور و با چه سلاحي پيشگيري كنيم…تمام اين موارد كه گفتم ميشه تنبيه عادت “خوردن عصبي” ..اين روش داره برعكس تقويت عادت “خوردن عصبي” تاثير ميزاره بر مغز و ذهن ما ..به مرور كه اين كار رو تكرار كنيم داريم به ذهن ياد ميديم كه من ديگه با خوردن خوشحال نميشم ..من با كارهاي ديگه خوشحال ميشم ..من ديگه با غذا خوردن لذت نميبرم …من لذت ها رو از كارهاي ديگه ميگيرم …اين همون بخشيه كه استاد ميگه فايل ببينيد ..تمرين حل كنيد..لاغری رو هم ياد بگيريد همانطور كه چاقي رو ياد گرفتيد…تا اين درسهاي تناسب اندام وارد ضمير ناخودآگاه ما بشه…

      ما الان ديگه فهميديم كه غذا خوردن يك محرك آزار دهنده بوده براي ما …چون بي رويه ميخورديم ..چرا؟؟؟؟؟…چون ذهن هي براي ترشح دوپامين در هر شرايط نادلخواهي ما رو سوق ميداده به سمت خوردن…در صورتيكه هر شراطي ، ابزار خاص خودش رو داره براي مقابله…ولي ما به ذهن گفته بوديم تنها ابزار ما خوردنه …ناراحتيم ميخوريم…ازدواج ميكنيم ميخوريم…عزيزي از دست ميديم ميخوريم..ميريم سفر ميخوريم…و و و و

      ما در تمام موارد به مغز می‌گفتیم همه دوپامین مورد نیاز بدن ما رو از غذا خوردن بگیر…

      این درحالیه که ،هر کاری که به انسان لذت بده باعث ترشح دوپامین در بدن میشه .

      الان با این توضح متوجه میشیم ،شاد بودن در رسیدن به تناسب اندام امری لازم نیست 

      بلکه

      امری حیاتی هست 

      .

      چون مغز و ذهن ما باید یاد بگیره ما راههای شاد شدن زیادی رو بلدیم،فقط غذا خوردن نیست.

      ما وقتی برای شادیمون همه کاری بکنیم و چیزهایی که خوشحالمون میکنه رو بشناسيم و روزانه برنامه داشته باشیم که با اون لذت ها خودمون رو مشغول کنیم ،مغز هم مجبور نمیشه همیشه ما رو سوق بده به غذا خوردن تا دوپامین لازم برای حیات رو ترشح کنه .

      پيشگيري بهتر از درمان

      .

      ديگه وقتشه محرك هاي نادلخواهمون رو بشناسيم و از قبل براش راه حل پيدا كنيم یکی با عروسی تحریک میشه ..یکی با مسافرت ..یکی با فست فود..یکی با باور اینکه اگر لاغر بشم از چشم شوهرم می افتم ..… به مرور زمان من دارم ياد ميگيرم محرك هاي من در مقابل خوردن با هم متفاوتن از نظر قدرت…يعني چي ؟ يعني باقالي پلو يك محرك قوي هست براي ذهنم ..و در مواجهه باهاش هنوز كمتر ميتونم اختيارم رو در دست بگيرم و سريع بهش پاسخ ميدم ..ولي قرمه سبزي محرك ضعيف تريه براي من …در مواجهه باهاش ميتونم اختيارم رو در دست بگيرم و سريع نسبت به خوردنش پاسخ ندم …

      آزمون و خطا لازمه تا راه حل خودمون رو پيدا كنيم …ولي خبر خوب اينه بلاخره راه حل خودمون رو پيدا ميكنيم …خبر خوب اينه فهميديم ما بي اراده نيستيم …ما فهميديم ژنتيكمون چاقي نيست..ما فهميديم خودمون چاقي رو به مغزمون ياد داديم ..مسوليتش رو ميپذيريم …و خودمون يادش ميديم لاغري رو …

      من در مقابله با باقالي پلو از قبلش با خودم اهدافم رو به ذهنم ميارم ..لذت رسيدن به اونها رو مرور ميكنم در ذهنم..موقع خوردن سعي ميكنم آگاهانه بخورم…حواسم به نقطه سيريم هست…صداهاي توي سرم رو ميشنوم و باهاشون صحبت ميكنم …هر چي ميگن رو گوش نميدم…اونا ميگن به به باقلي پلو پس تا ميتوني بخور…من ميگم نه بابا اينهمه توي زندگيم باقالي پلو خوردم چي شده ..هر چي هم بخورم هيچ اتفاق خاصي نخواهد افتاد …فقط نميتونم راحت تر راه برم ..نميتونم اون بلوزي كه دلم ميخواد رو بخرم..توي شلوار و دامن قشنگ نيستم…

        و وقتي كه باهاش مواجهه بشم ميدونم كه رفتارم صد درصد غير قابل كنترل نيست…ولي اگر از قبل فايل نديده باشم ..ياد نگرفته باشم كه چطوري بايد لذت هاي زندگيم رو بشناسم ..خوب در مواجهه باهاش اتفاقي كه مي افته اينه كه من نميتونم رفتارم رو كنترل كنم …

      امروز در فايل “شگفتي هاي مواد غذايي در قسمت فايل مقدمه” تغييراتم رو نوشتم ..و گفتم كه چطور آموزش ها به من كمك كرد كه در شرايط حساس بتونم رفتارم رو كنترل كنم …من از قبل هميشه با خودم مرور ميكنم كه چه زمانهايي هست كه كنترل از دستم خارج ميشه و زياد خريد ميكنم …قبلش چه حالتي باشم غير قابل كنترل ميشم ؟..و با شناسايي خودم تونستم به اين مرحله دست پيدا كنم كه هنگام خريد رفتاري كنترل شده از خودم ارائه بدم…

      .

      در آخر ميخوام بگم به اين باور رسيدم كه اگر خوردن چاره همه مشكلات من بود خدا فقط من رو يه دهن و يك معده مي آفريد…

      ديگه لازم نبود دست و پا داشته باشم ..لازم نبود اين همه حس توي بدنم داشته باشم …لازم نبود قدرت خلاقيت داشته باشم ..لازم نبود آرزو داشته باشم …

      پس من به خودم ميگم آفريدن من بحر كارهاي مهم ديگيه ايه…

      خوردن يه بخش كوچيكي از طبيعت و آفرينشه منه

      خداوند براي من كوه و دشت و درخت و جنگل و آسمان و دريا رو آفريده …دوچرخه سواري و ورزش و تفريح و مسافرت و هزاران تفريح و نعمت ديگه گذاشته ..چرا بايد همه رو دست نخورده تحويل فرشته مرگ بدم !

      سپاس براي اين فايل عالي كه اطلاعات گذشته ام رو روي سطح آورد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره بیابانی
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ ۲۱:۰۰
      مدت عضویت: 545 روز
      امتیاز کاربر: 11540 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 181 کلمه

      سلام به همگی 

      همه ی افراد چاق یه جورایی پر خوری رو دارن پر خوری این نیست که در مواجه شدن با سفره ی غذا خیلی بخوریم که حالمون به هم بخوره  وقتی یه فردی رو مبل نشسته از ناهار چیزی نگذشته و داره مدام نقل و کشمش و چیزهایی که کنار دستش هست رو میخوره یعنی پرخوری 

      وقتی من رژیم بودم بعد گرسنه نبودم ولی به خاطر اینکه مثلا فلان مقدار بیسکوییت تو رژیم بود پس حالا یه چای بخورم این یعنی پرخوری حالا گیرم که ما لاغر هم می‌شدیم ولی پرخوریه ذهن ما بر طرف نمیشد 

      ما باید به ذهنمون بقبولانیم که ما تا گرسنه نشیم نمی‌خواهیم بخوریم ، من ارزشم بیشتر از این خوردن ها است ،درسته که ما خیلی از رفتارهامون درست شده ولی بازم همون دو لقمه ای که بیشتر از نیاز بدنمون میخوریم پرخوریست نمیتونیم بگیم تبدیل به انرژی میشه من با ذهنم درستش میکنم 

      نمیدونم درست متوجه شدم یا نه ولی پرخوری باعث حال بد میشه پس سعی کنیم هیچ وقت پرخوری جسمی نداشته باشیم ، نداشته باشم تا حالمون خوب باشه 

      لاغری آسون ترین کار دنیاست 

      خدایا شکرت ۲۲۰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار laleh_rhmn
      ۱۴۰۳/۰۹/۲۷ ۱۷:۴۷
      مدت عضویت: 1779 روز
      امتیاز کاربر: 1158 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 89 کلمه

      من چند وقت با مسیر ذهنی بودم و مغزم خیلی آروم بود،چند وقت تصمیم گرفتم تجربه کتوژنیک یا فستینگ رو تجربه کنم درسته بعد رژیم که این همه سختی دیدم هیچ تغییر وزن نکردم و ۲کیلو کم کردم در طی چند روز به راحتی برگشت ،ولی یک چیز بدتر رخ داد که من مغزم قاطی کرد و انگار تو قطحی بوده الان دیوونه شده همه چیز رو می بلعه و من مثل وحشی ها فقط میخورم ،خذا به دادم برسه می‌خوام که دوباره آموزش گام هام رو شروع کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      ۱۴۰۳/۰۹/۱۹ ۱۹:۲۰
      مدت عضویت: 1625 روز
      امتیاز کاربر: 23753 سطح ۵: هنرجوی متوسطه

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 247 کلمه

      بنام خدا 

      علت پرخوری و سیر نشدن در مغز 

      گام ۵۳ 

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه 

      اولین عاملی که مقصر چاق شدن خودم میدونستم پرخوری بود البته من تا زمانی که متوجه چاقی خودم نشده بود پرخوری داشتم دوران جوانی و نوجوانی خیلی وقتی اضافه وزن بهم فشار آورد و متوجه شد چاق شدم و دیگه چاقی را زیاد نمی پسندن به فکر لاغری افتادم و دست به دامان رژیم و ورزش شدم که با شکست روبرو میشدم چرا چون من به شکل فیزیکی میخواستم جلوی پرخوری را بگیرم اما نمیتونستم وقتی غذایی روبرو میشدم دیگه یه صدایی به من می‌گفت بخور دوباره من میگفتم نه چاق میشم تازه غذا خوردم میگفت اشکال نداره یکم بخور بعد برو ورزش بعد مثلا شام دیگه نخور و به این ترتیب مغز که این همه دستورات چاقی درش ذخیره بود موفق میشد و من میخوردم بعد احساس بدی بهم دست می‌داد که چرا خوردم فکر میکردم دست خودمه در صورتی که من نقشی نداشتم دستور مغزی بود و من به این صورت چاق شده بودم حالا من خودم را مثل یه رباط نگاه میکنم که هر برنامه ای بهش بدی اون اجرا میکنه خیلی سال پیش که چاق شدم ندانسته اطلاعات و برنامه های اشتباهی به مغز دادیم و الان با آموزش دیدن لاغری با ذهن دوباره اطلاعات و برنامه های صحیح به مغز میدیم و نتیجه تغییر خواهد کرد با استمرار و تکرار و تمرین این نتیجه تغییر خواهد کرد و برنامه های رباط دوباره به سمت لاغری عمل می‌کنند . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم نیکروان
      ۱۴۰۳/۰۹/۱۵ ۰۰:۳۱
      مدت عضویت: 356 روز
      امتیاز کاربر: 13405 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 115 کلمه

      سلام گذشته چاق من خیلی پرخوری میکردم همش دلم میخواست چیزی بخورم‌همیشه گرسنه بودم وخیلی غذامیخوردم انگارکنترل مغزم رونمیتونستم تودستم بگیرم وهمیشه ناراحت بودمکه نمیتونم جلوی پرخوری روبگیرم زمان رژیم هم موقت بودمنتظربودم تموم شه ومن پرخوری کنم ولی درروش دهنی چون رو افکاروباورها کارمیشه این اشتباه کمتره فرمول مغز تغییرمیکنه فرمول جدیدجایگزین میشه وباتمرین وتکرار مغزرومیشه کنترل کرد وکلمه اشتها وجودنداره اینهاهمش فرمان مغزهست که بخوریانخور چه بطورفیزیکی وعملی ما میل به پرخوری داشتیم برمیگرده به فرمان مغز وهمین باعث میشه جسم چاق بشه ماهم مثل ربات هستیم اگه توکاررباط اختلال بشه متوجه میشن یه جامشکل داره درموردماهم همینجوره باید خودمامشکل روحل کنیم ببینیم مشکل کجاست یانگرش درموردادما برمیگرده به اون افکاری که درمغزهست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      ۱۴۰۳/۰۹/۰۷ ۲۰:۰۰
      مدت عضویت: 319 روز
      امتیاز کاربر: 7645 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 956 کلمه

      سلام بر تازه برنامه ریزان مغز مثل عملکرد  برنامه ریزی ربات

       گام ۵۳ : اشتها و جلوگیری از پرخوری

      من در این فایل فهمیدم که من برنامه ریزی مغزم قبل اومدن به سایت ۸۲ روز پیش   برای خوردن و پرخوری و مواجهه با مواد غذایی تو موقعیت های متفاوت  فرق میکردمن با اومدن به این بهشت تناسب اندام مغزم رو دوباره برنامه ریزی و ریست کردم

        مثل برنامه ریزی یک رباتواسه همینه که الان مغزم مثل یه فرد متناسب در مواجهه با غذا و خوردن درست عمل می‌کنه من قبلا فیزیکی چاق بودم و واقعا پرخوری عملی در هر لحظه داشتم و مدام دهان من باید می‌جنبید و همیشه دوست داشتم تنقلات ریزی مثل تخمه کنار دستم باشه

       مدام باید یه چیزی در دهانم می گذاشتم و اصلا در طی روز ساعتی رو سراغ نداشتم که من چیزی نخورم 

      واسه همین یه مدت فکر میکردم خوب رژیم فستینگ برای من جواب میده چون حداقل خودمو مجبور میکردم شانزده ساعت تو اون رژیم چیزی نخورم و فقط هشت ساعت دهانم بجنبه خدا شاهده با شروع اون هشت ساعت من مثل قحطی زده هایی که انگار زمان کم دارند و باید تو یه مدت محدود هر چی می‌بینند بچپونند تو دهانشون عمل میکردم 

      مثل کسی که میخواد روزه بگیره صبحا و قبل از اذان صبح تا اونجایی که می‌تونه میخوره تا خفه بشه من چنین عملکردی داشتم تا دقایق آخر اون هشت ساعت یکسره می‌خوردم 

      یادمه یه مدت تخمه رو می‌خوردم ولی مغزش  رو قورت نمی‌دادم  که جمع میکردم برای پسرم که مثلا چاق نشم از بس روزی نیم کیلو تخمه می‌خوردم و بدن و صورت من پر جوش شده بود

       چون من نمی‌تونستم این عادت یه چیزی رو مدام بر دهان بردن رو کنار بزارم

       و تازه میفهمم من چرا با اون همه رژیم فستینگ بازم لاغر نمی‌شدم

       ذهن من چاق و گرسنه بود و هیچ فرمول ذهنی در من عوض نشده بود

       با اومدن به اینجا کم کم من برنامه ریزی جدید ذهنی رو یاد گرفتم اینکه اولا اونقدر لذت خداشناسی و آشتی با کودک درون و لذت از تنهایی خودم و آرامشی که پیدا کرده بودم تو این راه برام دلنشین بود که دیگه خوردن برام لذتی نداشت 

      حال روحی من بکل عوض شد و من تو یه فرکانس مثبت و دید مثبت به زندگی به همه چیز نگاه میکردم و دست از تغییر دیگران و توضیح و توجیه اینکه چیکار دارم میکنم بر داشتم 

      هر لحظه من تو سکوت رو خودم کار کردم و به کسی چیزی نگفتم و روز به روز حال من بهتر و بهتر شد

       از بدو ورود ترازو رو که مثل یه دینامیت و بمب هر لحظه حال من رو خراب میکرد از زندگیم بیرون کردم 

      پیج های خبری سیاست اخبار منفی هر چیزی در مورد کالری و خاصیت مواد غذایی و دارویی و پیج های آشپزی و معرفی رستورانها همه رو دور ریختم

       به جاش پیجهای آگاهی بخش در راه خداشناسی خود شناسی مولانا و شمس شناسی و عطار و خیام حافظ و سعدی جاشونو گرفت و من عاشق شعر و معانی آیات قرآنی و تامل روی آنها شدم 

      اینجوری شد که یه وقت به خودم میام و میبینم یک ساعته که دارم به معنی یه بیت شعر و تفسیرش فکر میکنم و چه لذتی و چه آگاهی و نشاط و شور و سرمستی هر بار بمن دست میده

       عه چی شد من یهو اینهمه به جای خوردن به شعر علاقه مند شدم من که قبلا هیچی از معانی شعرها نمی‌فهمیدم و دریافت سطحی میکردم چی شده که الان اینقدر درک عمیقی از شعرها بهم دست میده

       نشستم پای صحبت‌های دکتر قریشی استاد مزدافر آقای حسین اورا آقای مجتبی شکوری  و آقای مجتبی تمسکی و آقای رشید کاکاوند آقای  اردشیر رستمی و دکتر فرهنگ هلاکویی و استاد قویدل و استاد مسیحا برزگر و استاد عرشیانفر و استاد دینانی و آفای سنگر واستاد عباس منش  …

      از تو دل صحبتهای این انسانهای آگاه دریافتهای جدیدی بر من هر روز فرود می آمد و من مثل یه مزرعه ی آماده ی کشت روحم تشنه ی شنیدن آگاهی های جدید شد و تغییر و تولد دوباره به یکباره در من رخ داد 

      من به انسانی تبدیل شدم که دیگه خوردن رو پایینترین درجه ی لذت توزندگی برای خودم میدونستم

       دیگه برنامه ریزی مغز من مثل یه ربات تغییر کرد تو شادی ناراحتی عزا خوشحالی به خوردن پناه نمیبردم به خودم  به خدای درونم پناه می‌بردم و با اون حرف میزدم 

      دقایقی موقع چای خوردن یا قهوه خوردن غذایی به پرنده های تراس میدم و به چشمان آنها که بمن زل میزنند نگاه میکنم و خدا رو احساس میکنم 

      با نور تابیده بر اتاقم و روی تختم عشق بازی میکنم پاهایم رو زیر نور آفتاب رها میکنم و لذت میبرم و خدا رو هر لحظه شکر میکنم

       شکر گذاری های من زبانی نبود دیگه دلی و هر لحظه در وجودم در چشمانم در قلبم بر من جاری می‌شد و من اشک میریختم از داشتن چیزهایی که قبلا هم داشتم ولی نمیدیدمشون و الان میبینم و شکر میکنم پرده ی جلوی چشمم کنار  رفت و من الان جهان رو و طبیعت رو و غروب و طلوع خورشید رو جور دیگری میبینم

       دریچه نگاه من  قشنگیها و نیمه پر لیوان و مثبت هر چیزی رو میبیند خجالت رو کنار گذاشتم و رقصیدن و خندیدن و قهقهه زدن تو خونه عادتم شد

      یهویی حال خونه و همسر و پسرم هم با اینهمه تغییرات من بهتر شد همه چیز تو دنیای من رنگی رنگی و شاد شد و کلی دوست جدید سر راه من و زندگی من قرار گرفت که با هم ساعتها از چیزهایی حرف می‌زنیم که شاید درکش برای همه میسر نباشه 

      من عاشق تغییر کردن شدم و فهمیدم تا الان که ۴۳ سالمه هیچی از زندگی نمیدونستم و فقط لذت رو در داشته ها و مسایل بیرونی مثل ویلا و ماشین داشتن می‌دیدم

       و الان جایی دیگه به مهاجرت که دغدغه ذهنی من بود اصلا فکر نمیکنم این روزا من بهشت رو زندگی میکنم به تناسب نسبی هم رسیدم و پر شور و علاقه راهم رو تا تناسب کامل ادامه میدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الهام خضرلو
        ۱۴۰۳/۰۹/۰۹ ۱۱:۴۸
        مدت عضویت: 2154 روز
        امتیاز کاربر: 9238 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

        نشان های دریافت شده

        نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
        نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 328 کلمه

        سلام مژگان دوست فعال وپر از انرژی های عالی 

        بابت این همه شور وانگیزه ی عالی وفراوان بهتون تبریک میگم منو یاد روزها وماههای  اول آشنایی با قانون میندازید من بهترین نتایج روابط ثروت ولاغری رو همون سال اول ورودم به دنیای خداشناسی گرفتم. وحالا بعد طی چند سال تکامل خودم درین سایت هستم .و شاید الان اون شور وانگیزه ی اون سالهارو نداشته باشم ووقتی نوشته هاتونو می‌خونم شاید کمی حس حسادت یا قضاوت به سراغم بیاد وبا خودم بگم حالا اولشه ببینیم تا آخر اینطور ادامه میدی .

        چون هر تجربه ی جدیدی اوایل خیلی برای آدم لذت بهش و هیجان انگیز هست .مثلا ازدواج دوران نامزدی ویا  لاغری یا خرید گوشی یا خرید ماشین یا تولد فرزند و..وبعد یه مدت  همه چیز عادی میشه و این طبیعت جهان هست بچه ها هم اینطورن مثلا دخترم عاشق دوچرخه بود وحالا بعد چند ماه تجربه کردنش چند ماهه سوارش نشده همون چند روز اول یا ماه اول شور وشوق داشت. 

        امیدوارم همیشه اینطور پر از انرژی این مسیر را دنبال کنید.

        واینکه بهتون توصیه میکنم فقط با یک استاد پیش برید من شش هفت  سال هست درین مسیر هستم تجربه ی شخصی بنده این هست که تمرکزتون رو بزارید روی این سایت هر چه گفتنی باشه استاد درین سایت میگن نیازی به دنبال کردن این همه استاد وآدم ندارید همش اطلاعات‌ گوناگون وارد ذهنتون میکنید و ذهنتون خسته میشه و نتایجتون پراکنده میشه .یک فایل رو بارها گوش کنید در روز یک فایل تا مغزتون بتونه اونو تجزیه تحلیل کنه و خروجی خوبی بهتون بده .

        من رشته ام زبان وادبیات فارسی هست وسالها ادبیات خوندم ولی به این مسیر هدایت شدم وتمام اون کتاب‌ها رو کنار گذاشتم البته اون شعرها وکتاب‌ها هم خوبن همه اون کتاب‌ها ساده شدش رو استاده ما دارن میگن اون شعرها واقعا فهمیدنش سخته وزبان قدیم هست من دیگه وقتم رو برای تحلیل وتفسیر اون شعرها دیگه حاضر نیستم تلف کنم اساتید الان با زبان ساده وخودمانی همون درسها رو برای ما اینحا میدن.

        موفق باشی مژگان عزیزم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار مژگان نوحی
          ۱۴۰۳/۰۹/۱۰ ۱۲:۲۲
          مدت عضویت: 319 روز
          امتیاز کاربر: 7645 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

          نشان های دریافت شده

          نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
          نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 162 کلمه

          سلام الهام جانم بله درسته منظورتو گرفتم 

          خوب من باید یه کسایی رو تو اینستا فالو داشته باشم که قبلا همیشه پیج های سیاسی و اخبار و آشپزی و رستورانها برای. شکمگردی بود 

          منظورم اینه به جای اون پیج های خبری که همیشه حال منو بد میکرد 

          پیج های این آقایان رو که نام برده م فالو کردم و اونا رو آنفالو 

          و اینچنین اگه ساعتی هم اینستا چرخی کنم آگاهی ها و حرفایی خوبی می‌شنوم 

          درسته همه ی اون حرفا رو استاد به صورت شسته رفته تر و خیلی با زبون خودمونی تر برامون میگه 

          اینجا پایگاه اصلی منه بیشتر روزم تو سایت لاغری با ذهن هستم 

          ولی ساعتهای دیگر روزم دوست دارم ببینم اون اساتید چه شعرهایی رو پیشنهاد میدن 

          بعد خودم رو اون شعر تو خلوت خودم فکر میکنم باهاش سرمست میشم یکسری هاشم برادرم که استاده آوازه میخونه و صداش بینظیره فکر کن یه بیتی که عاشقی رو یکی هم که صداش بینظیره برات بخونه چه شود

          حالا یبار یه تیکه از آوازش رو تو گروه میفرستم 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
          ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Paris.R
      ۱۴۰۳/۰۹/۰۱ ۰۰:۳۳
      مدت عضویت: 370 روز
      امتیاز کاربر: 5490 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 156 کلمه

      سلام وقت به خیر من پر خوری زیادی ندارم ولی از اون دست ای هستم فشار روی ذهنم زیاد هست و واقعا اذیت میشم حالا متوجه شدم باید برنامه ریزی مغزم را عوض کنم  تا مسیرم به سمت لاغری هدایت شود باید هرروز با گوش دا دن به فایلها   وخواندنی دیدگاه‌ها وتفکر در مورد آنها فرمولهای غلط مغزم را شناسایی کنم وفرمولهای جدید ودرست را جایگزین کنم واستمرار داشته باشه گاهی روزها لیز می خورم ونا امید  می شوم ولی خدای مهربان نشانه ای  برای من ارسال می کند ومن مطمئن تر از روز قبل دراین راه گام بر میدارم طبق گفته استاد کسانی که دراین سایت هستند تصادفی نیستند آنها انتخاب شده از طرف خدا هستند که به اینجا هدایت شده اند من چند بار لیز خوردم وهر چند بار خدا نشانه ای سر راهم قرار داد خدایا باتمام وجودم از تو متشکر م باز هم نیازمند کمک تو هستم ای مهربان خدای من

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار یلدا
      ۱۴۰۳/۰۸/۲۶ ۱۳:۴۰
      مدت عضویت: 635 روز
      امتیاز کاربر: 3410 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 57 کلمه

      با سلام وقتتون بخیر

      موضوع این فایل بسیار برای همه ما اشنا بود و ما کاملا تجربش کرده بودیم 

      ولی این فایل و متن ان از منظر دیگر و جالب تری موضوع رو بررسی کرد ک انگارهک برای ما و هم برای ذهنمون جالب شد و پذیرفت .

      به امید شگفتی ساز شدن

      لاغرشدن اسانترین کار دنیاست

      ممنون از اگاهی های زیباتون.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      ۱۴۰۳/۰۸/۰۳ ۱۶:۱۳
      مدت عضویت: 908 روز
      امتیاز کاربر: 3775 سطح ۵: هنرجوی متوسطه

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 407 کلمه
      •  و خدایی که در این نزدیکیست. 
      • نگرش شما درباره پرخوری کردن چیست؟ آیا پرخوری کردن را دلیل چاق شدن می دانید؟ ما درک درستی از پرخوری نداریم.در ابتدا ما مغزمون رو فرمول نویسی میکنیم که باید پرخوری بشه و بعد رفتارها عوض میشه و پر خوری شروع میشه.پس پرخوری کردن باعث چاقی نیست. 
      • نگرش شما درباره خودتان چیست؟ خودتان را فرد پرخوری می دانید یا خیر؟تا قبل از آشنایی با سایت فکر میکردم دارم پرخوری میکنم ولی الان متوجه شدم که من قبل از چاقی شروع کردم فرمول به مغزم بدم مثه این که چاقی ما ارثیه،پس یواش یواش شروع کردم به اضافه خوردن و این کار رفته رفته وزن منو از نرمال به غیر نرمال درآورد.
      • با توجه به انواع علت پرخوری که در محتوای نوشتاری توضیح داده شد چقدر دچار پرخوری فیزیکی و چقدر دچار پرخوری ذهنی می شوید.بخوام با قبل مقایسه کنم،من الان پرخوری فیزیکی زیادی ندارم البته با تغییر نگرشم اینجوری شدم.چون دارم فرمول جدید و درست رو جایگزین میکنم مثه اینکه،من به نقطه ی سیری توجه میکنم و میذارم مغز کار درست خودشو انجام بده نه اینکه به زور من بخوام بهش فرمان بدم.پرخوری ذهنیم هم به واسطه ی آموزش‌ها خیلی بهتر شدم مثه اینکه قبلا خیلی به خودم میگفتم بخور تموم میشه،امشب مهمونیه،امشب لذت دنیا رو ببر،غذا تموم شه دیگه حالا حالاها از اینا گیرت نمیاد ولی الان به خودم میگم غذا و میوه و شیرینی زیاده هر مهمونی و مغازه و رستوران برم از این تنوع همه جا هست پس به اندازه بخور.هروقت سیر شدی از خوردن دست بکش.
      • در گذشته که از رژیم گرفتن برای لاغر شدن استفاده می کردید آیا تاثیری بر کاهش اشتها و پرخوری شما داشته است؟نه اصلا اشتهام کم نمی‌شد بلکه حریص تر هم میشدم.چون همون دو تا لقمه رو هم با ترس و نگرانی میخوردم.همش اضطراب داشتم که نکنه زیاد بخورم.نکنه نتونم غذای توی رژیمم رو با خودم ببرم توی مهمونی اینا همش حالمو بد می‌کرد و شاید گاهی اوقات اگر غذای باب میلم رو توی سفره میدیدم قید اون رژیمو میزدم که مثلا به اندازه ی دو تا لقمه بخورم که بیشتر اوقات اون دو تا لقمه میشد ده تا لقمه پس پرخوری اتفاق میفتاد.
      • استفاده از آموزش های لاغری با ذهن تا کنون چگونه باعث بهبود علت پرخوری یا اشتها خواهد شد؟من با تکرار هر روزه ی آموزش‌ها و ایجاد تصویر سازی تونستم فرمولهای ذهنمو عوض کنم .این تغییر باور و دیدگاه ها باعث شده پرخوری ذهنی و فیزیکی من تا حد زیادی کم بشه.الهی شکر
      • یا حق
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مینا
      ۱۴۰۳/۰۷/۲۶ ۱۲:۲۴
      مدت عضویت: 451 روز
      امتیاز کاربر: 6420 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 314 کلمه

      به نام خداوند جان و خرد خدا رو شکر که مورد عنایت خداوند قرار گرفتیم و وارد مسیر لاغری با ذهن شدیم.

      استاد فکر می کنم من هم جزء افراد چاقی هستم که پرخوری فیزیکی داشتم و الان تازه وارد دسته دوم شدم که ترس از خوردن را هنوز دارم.

      استاد من معنی اشتها رو خیلی خوب می‌فهمم خوراکی ها منو مدام صدا میزدن وصدای نون خامه ای را از یخچال می‌شنیدم و بدونه اینکه بفهمم می‌دیدم سر یخچال هستم و دارم می‌خورم.این صدا واقعا وحشتناک هست و آدم رو بیچاره می‌کنه.من به همه جوره باهاش جنگیدم ولی فایده نداشت تا اینکه وارد سایت شدم الان دیگه خیلی کم صداش میاد و وسوسه نمی شم البته یه خورده ریزه خواری دارم که بدون اختیار دستم میره سمت خوراکی وقتی می‌ذارم دهنم تازه متوجه می‌شم چیکار کردم که به امید خدا این هم باتوجه کردن به حرف‌های استاد حل میشه امیدوارم شاگرد خوبی باشم.

      پرخوری کردن فاجعه هست اصلأ دست خودمون نیست که کنترلش کنیم غذا خوردن باعث چاقی نمیشه چون به اندازه نیاز بدن میخوریم ولی بله رفتار پرخوری باعث چاقی می‌شود اما این رفتار نتیجه فرمول‌های ذهنی هست که باعث می‌شود مغز یک سری دستورات صادر کند این دستورات همان خوردن های پیاپی هست من فردی پرخور بودم که همه‌ی تلاشم را کردم که جلوی آن را بگیرم نشد اما با تغییر فرمول های ذهنی خیلی خوب تونستم مغز متقاعد کنم که پرخوری را کنترل کند.البته هنوز باید تلاش کنم تا این فرمول ها تثبیت شوند چون هنوز لغزش دارم و ممکن است سر بخورم در رژیم های قبلی به زور جلوی خودم را می‌گرفتم تا پرخوری نکنم ولی ذهنم درگیر بود این نا هماهنگی اعصاب خوردی داشت وچون اصل قضیه حل نشده بود با وجودی که کم می‌خوردم استپ وزنی داشتم تنها راه حل پرخوری به روز رسانی کردن برنامه‌های ذهنم هست واین کار فقط به دست خودم امکان پذیر است به امید آن روز.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین
      ۱۴۰۳/۰۷/۲۲ ۰۹:۱۱
      مدت عضویت: 710 روز
      امتیاز کاربر: 3430 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 36 کلمه

      کاملن درسته…این بدن ما نیست ک تصمیم میگیره پر خوری رو انجام بده،در اصل این ذهن ماست که پرخوری کردن رو قبل از بدن مون انجام میده و باعث میشه رفتار فیزیکی ما هم تغییر کنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      ۱۴۰۳/۰۱/۱۲ ۱۱:۴۹
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 330 کلمه

      با سلام 

      من با اینکه در سایت هستم و تمریناتش رو انجام میدم  هنوز هم اعتقاد دارم پرخوری باعث چاقی میشه و خلافش هنوز بهم اثبات نشده.

      در گذشته که متناسب بودم خیلی کم هوس میکردم چیزی بخورم به خوردن و آشپزی کردن و یادگرفتن آشپزی و تمام مسایل مربوط به خوردن برام مهم نبود.تا اینکه ازدواج کردم و مهمونی رفتن ها زیاد شد و غذای بیرون خوردن با همسرم هم شروع شد اما اینها هم بنظرم باعث چاقی نمیشد چون قبل ازدواج هم مهمونی ها بودند ،چیزی که باعث شد من اوایل ازدواجم ۵کیلو اضافه کنم این بود که همسرم خیلی منو ترغیب می کرد به خوردن و مدام می گفت بیشتر غذا بخور ،بنظر من این باعث پرخوری من شد که البته چون ذهنم لاغر بود بعد یکسال خودبخود و با افتادن رابطمون تو دور تکرار که دیگه همسرم هم مثه قبل اصرار نمی‌کرد ،لاعر شدم و برگشتم به وزن سابقم .

      یه مثال دیگه هم میزنم؛

      شوهرم  از بچگی بوده و الآنم هم چاق هستند ،یه زمانی با خوردن غذا خیلی معده درد گرفت و فهمیدیم با خوردن غذای چرب اینطوری میشه و من یک سال تمام براش غذای آب پز درست میکردم یه تکه گوشت مرغ با سبزیجات رو آب پز میکردم و هر روز همین غذاش بود حتی اگه مهمونی می‌رفتیم براش درست میکردم و قابلمه غذا رو برمیداشتم می‌بردم خونه میزبان.

      توی این یکسال همسرم خیلی لاغر شد آنقدری که هر کس می دیدش تعجب میکرد و می پرسید که چطوری انقد لاغر شده

      بعد یکسال دکتر فهمید مال کیسه صفرا هست و صفراش رو برداشت و به مرور زمان حالت غذا خوردنش عادی شد و حالت تناسبش هم به هم ریخت و مثه سابق چاق شد.

      به همین دلایل من هنوز اعتقاد دارم پرخوری باعث چاقی میشه و حتی زمانی که با خودم تمرینات سایت رو مرور میکنم ته ذهنم پرخوری و چاقی هنوز به هم مربوط هستند.

      و اعتراف می کنم که الان که چاق هستم نسبت به قبل خیلی پرخورتر شدم .

      هم پرخوری فیزیکی و هم پرخوری ذهنی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 278 کلمه

      بنام خداوند مهربانم و همیشه حاضر و عاشق پیشرفت ما،

      و درود و رحمت و برکت و نعمت و ثروت و سعادت و … هر چه خیرو نیکی هست از سوی خداوند جاری باش به زندگی شما استاد ارجمند و گرامی،

      نکات:

      فکر پرخوری با واقعیت در پرخوری هیچ فرقی ندارد،

       افرادی که چاق هستند و رژیم میگرن چون این فرمول در ذهنشون هست که میگه خوردن باعث چاقی می‌شود ,

      چگونه فرمان پرخوری را هم در حالت فیزیکی هم در حالت ذهنی (ترس از غذا خوردن)درست کنیم با برنامه ریزی مجدد و اصلاح مغز.

      رفتار و افکار پرخوری همه از فرمان مغز میاد ،

      و افراد متناسب نه افکار چاقی ندارن نه رفتاری نه تحلیل پر خوری دارن،

      اما افرادی که ذهنی به طرف پرخوری می‌رن همیشه نگران میشن 

      حالا در طول تاریخ هر موقع در مورد اشتها حرف زدن گفتن مربوط به ترشح آنزیم هورمونی چاقیشون هست 

      به این شکل نیست اول بدن تغییر کنه بعد شما پرخور بشید نه ،

      شما ابتدا مغزتون را برنامه ریزی میکنید برای پرخوری بعد تغییر رفتار و پرخوری پیدا میکنید 

      اشتها یعنی=گفتگوی ذهنی و تمایلی که ایجاد میشود و شمارو ترغیب می‌کنند به خوردن یعنی دعوتی که توسط مغز انجام میشود برای خوردن 

      حمایت مغز از ما هم در افراد متناسب هم در افراد چاق وجود دارد اما چرا مغز افراد چاق نسبت به غذاها همین حالت را ندارد اما افراد متناسب مغزشون از پرخوری دور می‌کند ؟چونکه افراد چاق مغزشون را برنامه ریزی کردن برای اینکار پرخوری .

      حالا برای رفع پرخوری:باید برنامه ریزی جدید کنید در مغزتون و باید به روز رسانی بشه برنامه مغزتون چون برنامه ات غلط و فقط توسط خودتون باید انجام بشه،

      حالا اگر اصلاح کنی مغزتو بعدش رفتارت هم تغییر می‌کنه.

      استاد خیلی ممنونم خداوندا خیلی ممنون شکر.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 31 کلمه

      باسلام وتشکر

      من تازه با استاد اشنا شدم ب نظرم جالب امد خواستم که این روش لاغری باذهن رو انتخاب کنم انشت الله موفق سوم وب ارزوم که تنایب اندام هست برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      ۱۴۰۲/۰۷/۱۵ ۱۴:۲۱
      مدت عضویت: 1884 روز
      امتیاز کاربر: 4197 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 373 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      من وقتی به گذشته ام فکر میکنم از دورانی که به مدرسه میرفتم انواع واقسام توجهات چه در جهت خواسته ام وچه درجهت ناخواسته ام رو وارد ذهنم کردم ومخزن مغزم پرشد و وضعیت الان  زندگی من دقیقا نتیجه اونهمه توجهات درست وغلط هست.  درمورد چاقی هم همینطوره .

      اتواع واقسام خوراکیهای ذهنی که میشن همون باورهای چاقیم رو وارد ذهنم کردم که باعث انواع رفتارهای چاقی در من شد و من چاق شدم وحالا  من میخواستم جلوی خوراکیهای فیزیکی رو بگیرم تا لاغر شم. 

      درحالیکه اگه مغزم رو مثل مخزن یک حوض در نظر بگیرم که داخل این حوض من انواع آلودگی ها رو وارد کردم و وقتی من خاستم  از شیر آب این حوض آب سالم بگیرم نمیتونستم ‌ هرچی بیرون میومد آب کثیف ورنگی بود .

      و من مرتب میومدم  لیوانم رو عوض کنم یا شیر آب رو عوض میکردم  یا داخل آب کثیف وایتکس میریختم  که تمیز بشه ولی می دیدم که  آب همچنان کثیفه .

      و من تا زمانی که نیام آب تمیز رو مکررا وارد حوض نکنم یعنی مستمر واین مستمر هم بستگی به آلودگی آب حوض دارد امکان نداره آب تمیز بتونم خروجی بگیرم .

      پس منم بایستی ورودیهای ذهنیم رو در زمینه چاقی عوض کنم وآنقدر ورودیهای لاغری بهش بدم که بتونم لاغر بشم .

      وزمان لاغرشدنم هم مثل آب حوض آرام آرام تغییر میکند و بسته به  باورهایی داره که وارد ذهنم کردم و بااستمرار لاغر میشم .

      میدونم زمان میبره اما ارزششو داره . مگه من برای چاق شدنم زمان نگذاشتم حالا ناآگاهانه . پس الانم باید زمان بزارم ولی آگاهانه .

      تواین مسیر لاغری ممکنه یه روز کم بیارم مهم نیست فرداش ادامه میدم مثل آب حوض ممکنه فردا آب قطع باشه که من حوضم رو پر کنم مهم نیست آب وصل شد ادامه میدم .

      دو تا راه بیشتر ندارم انتخابش با منه 

      یا ادامه میدم این مسیر رو ومتناسب میشم 

      یا نیمه کاره رهاش میکنم و چاقی رو می پذیرم و تاآخرعمر در رنج چاقی وحسرت لاغری زندگی میکنم .

      من راه اول رو ادامه دادم تا حالا و تقریبا متناسب شدم بازم ادامه میدم تا کاملا متناسب بشم .

      بهای استمرار خواست که من بهاشو پرداختم و بازم میپردازم .

      خداروشکر بابت هدایتم به این مسیر الهی .

      تشکر از استاد عزیز بابت انتشار این آگاهیهای الهی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      ۱۴۰۲/۰۷/۱۳ ۱۶:۰۲
      مدت عضویت: 775 روز
      امتیاز کاربر: 3016 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,422 کلمه

      به نام خداوند متعادلم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      علت پرخوری و سیر نشدن 

      استاد روشن بزرگوار سپاسگزارم بخاطر این فایل بی نهایت ارزشمند خداوند بهتون توفیق روز افزون بده 

      من جز اون دسته از افراد چاقی بودم که هم پرخوری فیزیکی داشتم و هم پرخوری ذهنی 

      یعنی وحشتناک‌ترین حالت پرخوری 

      پرخوری فیزیکی 

      به نظرم دو مدل پرخوری فیزیکی داریم 

      ۱-پرخوری یعنی خوردن مقدار زیادی غذا در زمان کوتاه 

      افرادی که این مدل پرخوری رو دارند معمولا هیچ تسلطی بر نحوه خوردن و سرعت خوردن و حجم خوردن خودشان ندارند و تا سر حد خفگی از یک نوع ماده غذایی مصرف می‌کنند و بعد از مصرف ماده غذایی دچار اضطراب و عذاب وجدان میشن و کلی خودخوری میکنن و به خودشون قول میدن دفعه بعد دیگه پرخوری نکنند اما هر بار این رفتار پرخوری و تکرار می‌کنند و جسم اونها به مرور بخاطر احساس‌های بد و فرکانس‌های چاقی به مسیر چاقی کشیده میشه و اونها چاقی درو می‌کنند 

      در گذشته قبل از ورود به سایت تناسب فکری من هم مدام در حال پرخوری بودم فرق نداشت وعده اصلی باشه یا میانوعده یا هله هوله هر آنچه که جلوی من بود تا حد افراط تهوع و خفگی از اون ماده غذایی میخوردم و هر بار میگفتم دفعه بعد درست رفتار میکنم اما دریغ از درست رفتار کردن 

      دقیقا هر بار بدتر از بار قبل عمل میکردم و تمام این احساسهای منفی و پرخوری ها منو به سمت چاقی بیشتر هدایت میکرد.

      ۲-دومین مدل پرخوری فیزیکی قاطی خوری و هرزه خوریه البته این نظر منه چون

       بعضیها فقط وعده های غذایی و پرخوری می‌کنند و چاقند

       بعضی ها فقط هله هوله خوری دارند و چاقند 

      و بعضی‌ها مثل من هر دو رو تجربه کردند 

      در این پرخوری هر چیزی که قابلیت خوردن داشته باشه بصورت پراکنده و پشت سر هم مصرف میشه مثلا چیپس و شیرینی و لواشک و پاستیل یا حتی برگ مو که استاد فرمودند  ……….با اینکه هیچ کدوم اینها ارزش غذایی بالایی ندارند اما شخصی که به پرخوری هرزه خواری گرفتاره مدام در حال مصرف اینجور مواد غذاییه و در آخر هم میگه ای بابا من که چیزی نمی‌خورم چرا چاقم ؟

      همین میان وعده های به ظاهر ساده اختلال پرخوری و در ما بوجود میارن و ما مغزمون عادت میکنه هر چند تایم که بگذره چیزی وارد دهانمان کنیم و این به یک عادت مغزی تبدیل میشه و مغز به هر چیزی عادت کنه دیگه اتوماتیک وار اجراش میکنه بدون دخالت ما 

      منم تا قبل ورودم به سرزمین تناسب فکری بدون احساس نیاز مدام در حال خوردن بودم فرق نداشت چی باشه هر چیزی که قابلیت خوردن برام داشت میخوردم از رب انار و هله هوله بگیر تا غذا و نوشیدنی های مختلف

      زمانی هم که خوراکی نداشتم اینترنتی سفارش میدادم یعنی بارها شده بود غذا هم خورده بودم ولی بازم پیتزا میخریدم یا هله هوله و انگار مفهوم سیری و ظرفیت جسمی برای من تعریف نشده بود 

      پرخوری و هدر رفتن ثروت

      تو خونه ما هزینه خورد و خوراک خیلی بالا بود و ما هر هفته کلی میوه و سبزیجات تازه و هله و هوله و پرکردن کابینت‌ها و یخچال و فریزر و داشتیم و علاوه بر اونها کلی بیرون هم خرید برای خوردن داشتیم و هر تفریحی مصادف بود با انواع پرخوری ها و انواع ولخرجی های خوراکی 

      بارها شده بود چون بوی چیزی و می‌شنیدم و میگفتم هوس کردم و تهیه اش میکردم و مصرف میکردم 

      و کلی دور ریز ثروت نتیجه توجه من به پرخوری و چاقی بود 

      زمانهایی هم که رژیم میگرفتم چون محدود شده بود خوردن‌هام برام ،تحمل رژیم خیلی سخت و زجر آور بود تحمل اون اوضاع اینکه چشمت ببینه دماغت بو بکشه دستت لمس کنه دلت بخواد اما نتونی بخوری 

      همه مواد خوراکی به محض رژیم گرفتن من روی هم تلنبار میشدن خیلی چیزها میگندیدن  و دور ریخته میشدن،ولی من چون با ذهن چاقم خرید میکردم باز هم همچنان خرید کردن‌های من به منوال قبل رژیم ادامه داشت و حالا علاوه بر خریدهای قبلی خریدهای رژیم غذایی خودم هم به سبد خانوار اضافه شده بود و از نظر اقتصادی دور ریز ثروت داشتم 

      وقتی وارد مسیر تناسب فکری شدم نه تنها روش تغذیه من متحول شد بلکه در کسب ثروت هم به مقدار قابل توجهی جلوی هدر رفت ثروت گرفته شد 

      پرخوری ذهنی 

      پرخوری ذهنی هم به نظرم دو مدله 

      ۱-پرخوری که واقعا به شکل فیزیکی اتفاق نمیفته و ما فقط با تصور کردن و یا دیدن کلیپهای خوردن احساس خوردن و در خودمون فعال می‌کنیم مثلا من کلی بازی اینترنتی آشپزی داشتم، کلی پیج غذا و مستر تستر داشتم و از دیدن غذاها و خوراکی ها لذت می‌بردم 

      اگر هم غذا خورده بودم و حتی  به حالت خفگی رسیده بودم  و واقعا نمیتونستم بخورم توی ذهنم واسه خوردن های بعدیم نقشه می‌کشیدم خوب فردا نهار فلان غذا رو با فلان تکنیک بپزم فلان دسر و درست کنم و با ذهنم پرخوری میکردم یا وقتی مستر تسترها رو میدیدم با حسرت نگاه می‌کردم و دهنم آب می افتاد و میگفتم خوش به حالش منم حتما برم اون رستوران یا حتی تلاش میکردم خودم شبیه اون ماده غذایی و درست کنم و مصرف کنم .

      ۲-دومین نوع پرخوری ذهنی به نظرم اینه که واقعا شخص پرخوری نمی‌کنه اما تصورش این است که زیاد می‌خوره و همین ترس از پرخوری مساوی است با چاقی 

      در این مدل پرخوری ذهنی افرادی که رژیم می‌گیرند و بعد از مدتی دچار استاپ وزنی می‌شوند احساس می‌کنند که باید حجم غذایشان را کمتر از مقدار رژیم کنند و احساس پرخوری دارند در حالی که بسیار کمتر از افراد متناسب می‌خورند و این همان پرخوری ذهنی است چون ذهن آنها پرخوری را احساس می‌کند جسم آنها هم چیزی که ذهن باور می‌کند را باور می‌کند و آنها چاق می‌شوند 

      در همین مسیر تناسب فکری هم ما درگیر این پرخوری ذهنی هستیم با اینکه بسیار بسیار کمتر از قبل میخوریم اما چون چیزی به اسم رژیم در برنامه زندگی ما نیست احساس می‌کنیم که نکند پرخوری میکنم و نکند لاغر نشوم و همین تفکر و باور خودش بزرگترین سد لاغری و تناسب ما را بوجود می آورد

       چرا ؟

      چون هر چه در بدن ما رخ میده توسط مغز ما اتفاق میفته اگر میخوایم مثل افراد متناسب زندگی کنیم باید افکار و ذهنمون و از باورهای چاقی پاک کنیم و آموزش‌های لاغری و جایگزین کنیم حتی احساس‌های ما هم منشا مغزی دارند و خیلی از خوردنهای افراد چاق بخاطر ترشحات احساسی در آنها بوجود می آید 

      خوردن در حال شادی یا غم یاعصبی بودن همه اینها بخاطر فرمان‌های مغز است که احساسات را به رفتار تبدیل می‌کند و ما طبق یک الگو و فرمولی که به مغزمون دادیم حالا به محض درک حس شادی یا غم شروع میکنیم بدون فکر کردن به خوردن 

      حتی تند خوردن هم برنامه ای است که خودمان به مغزمان داده ایم و حالا مغز عزیزمان چیزی را به رفتار تبدیل می‌کند که ما به او داده ایم 

      چرا عجله؟چرا تند تند خوردن ؟

      مگر قحطی در راه است یا کسی قصد دزدیدن غذایی که متعلق به من است را دارد ؟

      چرا مثل آپاچی ها غذایی که ساعتها برای پختنش زمان و انرژی می‌گذارم و با عشق به خانواده ام میپزم را باید بخاطر این برنامه قدیمی و نخ نما و زشت که در مغزم ریخته ام( تند تند خوردن )به هدر بدهم ؟

      من متعهد میشوم که  برنامه ریزی های مغزم را تغییر دهم تا رفتارم هم اتوماتیک تغییر کند و به طبع آن جسم من لاغر و متناسب شود 

      اشتها در اصل همان گفتگوی ذهنی است که احساس و تمایل ما رو به طبق الگو و برنامه مغزی که ما بهش دادیم به فرمان خوردن تبدیل میکنه 

      اگر تند تند غذا میخوریم چون مغز ما یاد گرفته و تکرارش میکنه 

      اگر اشتها داریم باز هم به بعضی خوراکی ها ،چون در ذهنمون باهاشون خاطرات شیرین ساختیم برنامه شاد دادیم به مغزمون دیگه فقط کافیه مغز اون ماده رو ببینه سریع چون مغز دنبال تجربه حس شادی و لذته بی درنگ ما رو به مصرف اون ماده هدایت میکنه تا حس شادی و لذت و کسب کنه

      اگر هنگام شادی و نوسانات خلقی میخوریم چون چند بار طبق این فرمول رفتار کردیم وبرنامه ریزی کردیم این و برای مغزمون و برای اینکار مغز ما این احساس را به رفتار تبدیل کرده و عادت شده برامون

      ما باید خودمون و مثل ربات هوشمند ببینیم اگر جایی اشتباهی هست باید برنامه ریزی ذهنی رو آپدیت کرد اگر ویروسی هست آنتی ویروس نصب کنیم باید برنامه ریزی ها رو درست کنیم 

      من میخوام برنامه تند خوردن و اصلاح کنم 

      برنامه پرخوری فیزیکی و ذهنی و اصلاح کنم 

      برنامه قاطی خوری و اصلاح کنم

      برنامه عدم تحرک و اصلاح کنم 

      اگر برنامه ریزی مغزم و درست نکنم جهان و فرکانسها چیزی و سر راه من قرار میدن که من دربارش افکار و باور دارم 

      پس من به چیزهایی فکر میکنم که من و یک قدم به سمت لاغری پیش میبره 

      من در حال بروزرسانی مغزم هستم 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 535 کلمه

      به نام خدا  سلام خدمت استاد عزیز و دوستان متناسب .در گام ۵۳ علت پر خوری و سیر نشدن در مغز را می آموزم.پرخوریه افراد چاق دو دسته هست : پرخوری فیزیکی و پر خوری ذهنی. افراد گروه اول به طور واضح و واقعی زیاد میخورن به قدری که از زیاد خوردن  دچار شکم درد میشوند این افراد افکار ورفتار همسو و چاق کننده دارن گروه دوم افرادی که پرخوری اونها ذهنی است نه واقعی. اونهازیاد نمیخورن ولی فکر میکنن که زیاد خوردند چون موقع خوردن افکار چاق کننده رو مثل ترس از غذاها وترس از چاقی را در ذهنشون مرور میکنن و برای مغز به اندازه خوردن همراه با احساس زیاده روی با زیاد خوردن واقعی فرقی نمیکند در هر دو صورت فرد در ذهنش بیش از حد خورده است و به خاطر همین احساس، مغز دوپامین آزاد میکند و سیستم پاداش مغزی به کار میافتد. ما نباید انتظار داشته باشیم  کاری را که مطابق میل ما نیست و مغز عهده دارکنترلش است را با چیز دیگری غیر از خود مغز اصلاح کنیم. برای اصلاح پر خوری تحت فشار گذاشتن جسم کار بیهوده و مزحکی است چون هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. این مغز انسان است که تعیین میکند فرد چگونه وچه مقدار غذا بخورد پس برای نتیجه ی دلخواه خودمون باید مغزمون رو برنامه ریزی صحیح بکنیم فرمولهای اشتباه رو شناسایی کنیم وبا فرمولها وباورهای صحیح جایگزین کنیم همین کاری که الان میکنیم حالا فرقی نمیکنه در چه زمینه ای باشه .لاغری باشه یا سایر جنبه های زندگیمون . قبل از آشنایی با سایت من هم فکر میکردم چاقی به خاطر زیاد خوردنه و خبری از افکار چاق کننده نداشتم .من فکر می کنم پر خوری هم درجاتی داره یعنی کسی که خیلی اضافه وزن داره پر خوریه بیشتر ی هم داره و کسی که چاقی کمتری داره پر خوریه کمتری داره البته به خاطر حجم فرمولهای ذهنیش. من دچار پر خوری فیزیکی بودم ولی نه در حد درد شکمی و یا خفگی فقط میدونم که بیش از نقطه ی سیری می خوردم و اضافه وزن من هم در حد ۷یا۸ کیلو هست .اما احساس پر خوری دارم وقتی غذا میخورم فکر میکنم خیلی زیاد خوردم ولی وقتی به اندازه ی غذام دقت میکنم میبینم خیلی زیاد نبوده فقط چون کمی از مقدار نیاز بدنم بیشتر بوده احساس میکنم که خیلی زیاد خوردم پس من پر خوری ذهنیم بیشتر از پر خوریه فیزیکیم هست .تا الان من ۳ بار رژیم گرفتم که بعد از اتمام دچار ولع بیشتر برای خوردن غذا شدم و کمی چاقتر شدم . من چند ماه هست که از آموزشها استفاده میکنم. به لطف آموزه ها وتلاش خودم برای تغییر فرمولها ونگرشهای اشتباه الان مقدار غذا خوردن من در وعده های غذایی تقریبا نصف شده و حتی میان وعده ای هم نمیخورم چون ولع من به خوردن  کمتر شده. اما از نظر ظاهری تغییری در جسمم نمیبینم و به نظرم هنوز به اندازه ی کافی فرمولهای ذهنیم و دستورات مغزم وهمچنین عادتهای غذاییم تغییر نکردن وباید تمرین وتکرار کنم تا بالاخره تغییرات در جسمم خودشون رو نشون بدن.خدا رو بینهایت شکر میکنم که راه درست خوشبختی رو به من نشون داد.  آرزوی تناسب و خوشبختی در تمام جنبه های زندگی برای شما استاد گرامی و دوستان عزیزم را دارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      ۱۴۰۲/۰۵/۱۸ ۰۷:۲۵
      مدت عضویت: 825 روز
      امتیاز کاربر: 26052 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 779 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی

      استاد در این فایل علت پرخوری و سیر نشدن را توضیح دادید خیلی ممنون که علت پرخوری را توضیح دادید و من متوجه شدم که پرخوری من از بدو تولد تا سن ۲۳ سالگی پرخوری با احساس درد شکم بوده است من بارها شنیده بودم که قبل از سیر بشی دست از غذا خوردن بکش و من اصلا نمیتوانستم به این طریق عمل کنم و همیشه تا جایی میخوردم که احساس خفگی و یا درد شکم را احساس میکردم واگر غذایی سر سفره اضافه بود بیا بخور ثوابشو را ببر من همیشه پیش تاز بودم و جالبه درخانواده هم جا افتاده بود که من هنوز برای خوردن معده ام جا دارد وکم کم رسیدم به وزن ۸۰کیلو و بعد از ازدواج  به وزن ۱۱۹ کیلو در دومین بارداری و بعد از بارداری با گرفتن انواع رژیم برای لاغری و کم خوردن من به گروه دوم امدم یعنی اینکه کمتر میخوردم ولی از طریق ذهن چاق من هرروز چاق تر میشدم و توانستم وزن خودرا برسانم به ۱۰۰کیلو و به مدت ۱۳ سال من ۱۰۰کیلو تا ۹۵ بودم و بعد از زایمان سوم دوباره ۱۰۹ و در بارداری چهارم ۱۰۶ شدم و همیشه این اعتقاد درمن بود که من بدن من دروزن ۱۰۰ کیلو میماند و پایین نمیاید و بعد از گرفتن رژیم و انواع قرصهای و دمنوشها روی وزن ۱۰۰تا ۹۸ باقی ماندم و این فرمول ذهنی که من برای همیشه چاق میمانم در ذهن من پررنگ بود تا جایی که به انواع بیماری کمر درد و کم خونی و دیابت و چربی و تیروئید مبتلا شدم یک روز درمنزل بودم و از چاقی خودم خسته شده بودم یک تبلیغ از لاغری دکتر کرمانی آمد و تخفیف زده بود من گفتم بزار ببینم چی میشه در حالی که امیدی هم به لاغری نداشتم بعد از تهیه برنامه دکتر ۱۲ کیلو کم کردم خیلی خوشحال شدم و در همین حین با لاغری با ذهن هم آشنا شدم دیگر برنامه دکتر کرمانی را ادامه ندادم چون دیدم حرفهای اقی عطاری روشن خیلی واقعی هستند و من تا کی میتوانم رژیم بگیرم و چقدر احساس خوب دراین روش است که همین کاهش فشار به ذهن بود پس تصمیم گرفتم هرگونه روشی را لغو کنم و فقط این روش را انجام بدهم و خدا را شکر تا الان ۳ ماهه اضافه وزنی نداشتم وروی وزن ۸۹ ماندم واین یکی دیگر از موانع لاغری درمن شده است ولی من با اعتماد کامل به این روش ادامه میدم هنوز خیلی فایل است که باید گوش بدم تا اگاهیهای من اضافه بشه 

      استاد من هنوز هم پرخوری(نه به شدت قبل ) و ناخونک زدن را دارم و بعد از پرخوری میگم دیدی دوباره پرخوری کردی و همیشه میگم که غذا خوردن باعث چاقی درمن نمیشه و غذا به من ضرر نمی رسانه و لی ته مغزم میگه چرا همین طوره و همه چاقها با پرخوری چاق شدند ومن دارم به اندازه میخورم ولی نمیدانم چرا چند وقتی توجهم رفته به سمت شکمم و میگم کی میشه این شکم کوچک بشه و فکر میکنم روزبه روز بزرگ تر میشه و من دارم دوباره چاق میشم لطفا برای این موضوع من را راهنمایی بفرمایید میدانم که باید بیخیال اندام چاق خودم بشم و فقط به لاغری توجه کنم آیا راه حل بهتری  وجود دارد ؟ ممنون میشم بهم بگید

      گرش شما درباره پرخوری کردن چیست؟ آیا پرخوری کردن را دلیل چاق شدن می دانید؟ پرخوری باعث چاق شدن افراد خواهد شد . بله چون همیشه چاقها بیشتر افراد متناسب غذا میخورند 

      • نگرش شما درباره خودتان چیست؟ خودتان را فرد پرخوری می دانید یا خیر؟ من با پرخوری چاق شدم و الان هم در گروه دوم افراد چاق هستم . بله من خودم را فردی پرخور میدانم که بعضی مواقع نمی توانم جلوی پرخوری خودم را بگیرم 
      • با توجه به انواع علت پرخوری که در محتوای نوشتاری توضیح داده شد چقدر دچار پرخوری فیزیکی و چقدر دچار پرخوری ذهنی می شوید. من الان کمتر دچار پرخوری فیزیکی هستم ولی بعد از خوردن بعضی از غذاها دچار پرخوری ذهنی هستم 
      • در گذشته که از رژیم گرفتن برای لاغر شدن استفاده می کردید آیا تاثیری بر کاهش اشتها و پرخوری شما داشته است؟ بله چون طبق برنامه و با مقدار مشخص و ساعت  باید غذا میخوردیم 
      • استفاده از آموزش های لاغری با ذهن تا کنون چگونه باعث بهبود علت پرخوری یا اشتها خواهد شد؟ خیلی ترس از چاقتر شدن در من بهتر شده ولی بازهم بعضی از مواقع درخوردن بعضی از غذاها ذهنم میگه خوردن این غذا باعث چاقی خواهد شد 
      • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
      • که افراد چاق دو نوع هستند ۱- افرادی که با پرخوری فیزیکی چاق میشوند ۲- افرادیکه با پرخوری در ذهن چاق میشوند 
      •  
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      ۱۴۰۲/۰۴/۳۰ ۱۵:۱۰
      مدت عضویت: 1835 روز
      امتیاز کاربر: 30361 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,403 کلمه

      عرض سلام و احترام  ▪︎ 

      فایل آموزشی  علت پرخوری و سیر نشدن در مغز ▪︎

      گام  ۵۳  از دوره صدگام  ▪︎ 

              <<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>

      ■   ابتدا باید  نکات آموزشی این فایلو  بخوبی یاد بگیریم  تا بتونیم  تمرین  خواسته شده  مد نظر استادو که پاسخ به چند سوال هست رو انجام بدیم 

      برای اینکه بیشتر بتونم روی موضوعات این فایل تمرکز داشته باشم بهتر دیدم در ابتدای دیدگاهم سوالهارو به خودم یادآوری کنم …من باید  به اینا جواب بدم ▪︎

      ■  پنج سوال مطرح شده به این شرحند : 

      ۱●نگرش شما درباره پرخوری کردن چیست؟ آیا پرخوری کردن را دلیل چاق شدن می دانید؟

      ۲●نگرش شما درباره خودتان چیست؟ خودتان را فرد پرخوری می دانید یا خیر؟

      ۳● با توجه به انواع علت پرخوری که در محتوای نوشتاری توضیح داده شد چقدر دچار پرخوری فیزیکی و چقدر دچار پرخوری ذهنی می شوید.

      ۴●در گذشته که از رژیم گرفتن برای لاغر شدن استفاده می کردید آیا تاثیری بر کاهش اشتها و پرخوری شما داشته است؟

      ۵●استفاده از آموزش های لاغری با ذهن تا کنون چگونه باعث بهبود علت پرخوری یا اشتها خواهد شد؟

              <<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>

      پاسخ به سوال  اول  :

      ●نگرش شما درباره پرخوری کردن چیست؟ آیا پرخوری کردن را دلیل چاق شدن می دانید؟

      آدمهای چاق  پرخوری رو مهمترین دلیل چاقیشون می دونن  ….  چرا که صد ساله دانشمندان علم تغذیه  میگن  شما پرخوری کردی  که چاق شدی  غذاهایی که می خوری  پر از کالری و انرژیه…..  زیادی ام که می خوری  می خواسته چاق نشی ؟  خوب شدی …  خود من  زمانی که  بیست سال بیشتر نداشتم و تا قبل از اون دو فرزند  شیر به شیر به دنیا آوردم  افکار مربوط به چاقی  تمام فکر و ذکر منو به خودش مشغول  کرد چرا ؟  چون  قبل ازدواجم  ۴۵ کیلو بودم در نهایت لاغری  و پنج کیلو زیر حد استاندارد  وقتی بچه هام به دنیا آمدن و از شیر خودم  سیرشون می کردم  بازم لاغرتر شدم  .. خیلی برام رنج آور شده بود هر کی می رسید  با تعجب می گفت  تو داری محو میشی از روی زمین  نکنه  شوهرت خسیسه  غذا  بهت  نمیده بخوری … می گفتم نه اینطور نیست  اندازه خودمون داریم  همیشه گوشه انبار مواد غذایی  یه کیسه پنجاه کیلویی برنج  داریم  ..همچینم نیست  نداشته باشیم که بخوریم  ..می گفتن خوب پس چته  ؟  می گفتم  تمام شیره جون منو  این دوتا بچه گرفتن   شیر دادن لاغرم کرده   فعالیتم زیاده  بالاخره دوتا بچه و شوهری که غروبا از سرکار می آد غذا می خواد آسایش می خواد  این دوتا  ووروجکم که  جون واسه من  نمی ذارن …  خلاصه که بدجوری از لاغر بودنم شاکی بودم و حسرت این خانومای گوشتالو  رو می خوردم  واقعا  در برابرشون احساس ضعف و کمبود  می کردم  …طبیعیه که دنبال راه حل بودم  باید هر جور شده چند کیلو چاق می شدم   …مادرم که می گفت تو تا سی سالت نشه چاق نمیشی  چون بردی به خودم  …زن همسایه می گفت  شاید مادرت درست میگه  ولی من  با خوردن چاق شدم  …کیلو کیلو شیرینی زبون  می آد تو خونه ی من  با چایی  صبح و عصر می خورم  چون عاشق شیرینی ام   خوراک ناهار و شامم  که برنجه  ….صبا  نصف بربری رو با چاییم می خورم  …  این حرفا  رو که می شنیدم که خودش نمونه عینی اون بود  باور کردم که با پرخوری میشه  براحتی چاق شد  .. اما هر کار می کردم هر چی می خوردم  عین اون خانوم  پرخوری کنم  نمی شد …  پررنگ ترین باور چاق کننده در من  همون  حرفی بود که از مادرم شنیدم   که می گفت  تو تا سی سالت نشه چاق نمیشی  ….برا همین  حرفای اون خانومو  نمی تونستم به واقعیت  جسمم  تبدیل کنم  …  هر کاری کردم که نتونستم برنامه  پرخوری رو  به اون شکل  در رفتار غذاییم جا بندازم  چون حرف مادرم توی ذهنم  تکرار می شد  باید  بشی سی سال …سی سال ….سی سالت بشه  …خوراک بی فایده اس ….هر چقدر به سی  سال نزدیکتر می شدم  انتظارم برای چاق شدن بیشتر میشد  با ذوق و شوق منتظر جشن تولد  سی سالگیم بودم … 

      بالاخره  مرز سی سال رو رد کردم  عاشق خوردن هم که بودم  …به هیچ وجه  کسی بهم نگفت تو استعداد  لاغری داری هیچوقت چاق نمیشی   یه چیزی  بهم گفته شد که امکان وقوع داشت   :   حرص و جوش نخور   تحرکتو  کم کن   صبور باش سی سال رو رد کنی   و بالاخره  سال ۷۶ به بعد این اتفاق افتاد  پیش زمینه چاقیم اتفاق افتاد ..بخور و بخوابم که شده بودم  ..اشتها و میلم به غذا  بیشتر شد   و دیگه  می دونستم  که  بزرگترین مانع چاقیم رفع شده  چیزی بود که به گذشت زمان  نیاز داشت  و زمانش  سپری شد  …از نظر ذهنی  قبول کردم  که  دیگه  میشه چند کیلو به وزنم‌ اضافه بشه  و شد….. 

        زمانی که لاغر بودم‌  چشم از استخوانی بودن هیکلم برداشته بودم و  منتظر وقوع شرایطی خاص  بودم و چون حرف مادرمو  کاملا قبول داشتم  باور  داشتم که  پیش بینیش رد خور نداره  و من بالاخره چاق میشم   و   شدم …

      چون علت اصلی  چاقیمو  علاوه بر شرط سنی پرخوری  می دونستم هنوزم  این طرز فکر  روی نگرشم  نسبت به خودم  سایه انداخته  و فکر می کنم  اگر میانوعده نخورم و در وعده ها زود سیر بشم   و فواصل  وعده ناهار تا شامم بشه ۶ الی ۸ ساعت  و در وعده  صبحانه چای شیرین نخورم  لاغر میشم …  ( امروز  دو روزه  چای شیرین  صبحانه ارو نخوردم  …  امید دارم همانطوری که استاد عزیزمون  یکشبه  سیگارو  ترک کرد  منم  برای همیشه با چای شیرین صبحانه  خداحافظی کنم …چای شیرین  چاقی نمی آره  اما میزان خوردن هر نوع خوراکی که همراهش باشه ارو   بیشتر می کنه  انگار یک اهرمی هست  جهت تشویق به بیشتر خوردن …اینه که مارو چاق می کنه  نه خوده چای شیرین  )

      یعنی در ذهن من  لاغر شدن  ارتباط  تنگاتنگی با نخوردن یا کمتر خوردن داره …. 

      سوال دوم :●نگرش شما درباره خودتان چیست؟ خودتان را فرد پرخوری می دانید یا خیر؟

      من فکر می کنم  بزرگترین مانع  لاغری من در حال حاضر اینه که فکر می کنم  با خوردن میانوعده    دارم زیادی می خورم  و در وعده ها  زود سیر نمیشم  پس لابد زیادی می خورم  پس در نتیجه  انتظار لاغری در این شرایط از خودم  ندارم  چون مغز من برای خوردن میانوعده زودتر از ۴ ساعت  فشار می آره  راحتم نمی ذاره  نمی دونم چه فرمولایی  دو ساعت بعد از غذا  در مغز من مرور میشه  که منو  عین ربات وادار به خوردن می کنه  فقط دلخوشیم اینه  در خوردن میانوعده در این حالت  اندازه ای می خورم که احساس فشار ذهنی برطرف بشه  …  ولی با اینحال  بازم  زیادی می دونم خوردنشونو  و اعلام نارضایتی می کنم ▪︎  

      سوال سوم  :

      ● با توجه به انواع علت پرخوری که در محتوای نوشتاری توضیح داده شد چقدر دچار پرخوری فیزیکی و چقدر دچار پرخوری ذهنی می شوید.؟

      قبل از پاسخ به این سوال   یادآوری   توضیحی  که  استاد درباره  انواع پرخوری بیان فرمودن   ضروری به نظر می آد :

      علت پرخوری در چاقها به دو شکله :

      • پرخوری جسمی

      • پرخوری ذهنی

      علت پرخوری بر مبنای پرخوری جسمی به این صورته  که فرد  واقعا  با زیاده روی کردن در مصرف غذا به احساس پرخوری جسمی می رسه و این فشار پرخوری به صورت درد شکمی یا سنگین شدن و احساس خواب آلودگی نمایان میشه ▪︎

      با این حساب  و با این تعریفی که استاد از پرخوری جسمی  بیان کردن  با اطمینان  می تونم  بگم  من  پرخوری جسمی ندارم  بعداز  غذا  سنگین نمیشم  ،درد و فشار  روی دل  ندارم ، خوابالود نمیشم …   منتها  چون  بیماری  ورم معده دارم  با خوردن  کمترین  میزان غذا  خصوصا  حبوبات و مایعات مثل انواع آشها  و حتی آب خالص     خیلی زود احساس پرخور بودن و‌پرخوری کردن   پیدا می کنم‌ …..) 

      در این جلسه  یاد گرفتم که علت پرخوری بر مبنای پرخوری ذهنی به این صورته که فرد به شکل واقعی پرخوری نمی کنه اما در ذهنش با مرور افکار مربوط به پرخوری کردن احساس پرخوری کردن رو ایجاد می کنه  و از جایی که مغز تفاوت بین اصل و بدل رو تشخیص نمی ده پرخوری ذهنی داشتن برای مغز معادل با پرخوری جسمیه  و باعث تحریک و ترشح دوپامین یا سیستم پاداش مغزی می شه .

      ( با این حساب  می تونم بگم که  احساس  پرخوری در  من  واقعی نیست   چون علائم پرخوری واقعی رو ندارم  اما بر اساس یک تفکری  با خوردن  میانوعده ها با اینکه  کم و ناچیزن  احساس یه آدم پرخور  بهم دست میده …میگم چرا  من قبل از ۴ ساعت  میل به خوردن پیدا می کنم  ؟  سوال من باعث نمیشه این میل نیاد ..می آد و   انگار ذهن و مغزمو فلج می کنه  یعنی تا اون چیزی که  میشه به عنوان میانوعده خورد  رو نخورم  حتی کم ،   آروم نمیشم  ،  می خورم اما  ناراضی ام …   حتی قبل از تجربه احساس  تمایلم به مصرف  میانوعده  دچار استرس و ناراحتی  میشم  اما  یه جورایی  منتظرشم  …   گاهی خودمو  سرزنش می کنم  میگم  وقتی  نیاز به دستشویی  پیدا می کنی   قبلش  استرسی میشی  که ای وای  الانه که   بخوام برم دستشویی  یا میری  میشینی  دم  در  منتظر ش میشی که بیاد ؟    چرا  برای خوردن در زمان خاص  انتظار می کشی  انتظاری  توام با  هیجان و عصبانیت و نگرانی  …..     استاد خداییش  وضعم  خیلی خرابه ها    …..      خیلی نیاز به کمک فکری شما دارم   خودم  بخوبی  می فهمم  اوضاع  روحی و فکریم اصلا   مساعد نیست  )

      ادامه درس :

      حضرت  استاد  عقیده دارن بنابر توضیحات داده شده  مبارزه کردن با پرخوری از طریق اجرای برنامه های رژیمی یا تصمیم قاطع گرفتن برای پرخوری نکردن تلاش بی نتیجه است چون دستور پرخوری توسط مغز برای ترشح هورمون دوپامین که تامین کننده احساس شادیه  صورت می گیره ▪︎

      ( با آگاهی  این قسمت  به این نتیجه می رسم که  تصمیم من  مبنی بر نخوردن میانوعده  و فشار وارد کردن به منظور  طولانی کردن  فواصل بین وعده ها  کاری  بیهوده و بی نتیجه برا  منه  .و باید دست از این فاصله گذاری های  دستی و آگاهانه  بردارم .به زبان بدنم گوش بدم  و باهاش تا حدی که شدت فشار مغزیمو  کم کنم کنار بیام عصبی نشم احساسمو بد نکنم    باهاش نجنگم و   به دستور مغزی صادر شده  جواب مثبت بدم  اما هیچ ایرادی نداره  در لیست خوراک روزانه نارضایتی رو  ثبت کنم   و  زیاده روی هم نکنم  باید مثل مادری رفتار کنم که بهانه گیری بچه اشو با دادن یه شکلات  ساکت می کنه   …  در اینصورت  حتی اگر  موقت چاقتر هم بشم جای نگرانی نیست ▪︎ ) 

      علاوه بر این زمانی که رژیم می گیریم به شکل فیزیکی خودمونو  در معرض فشار نخوردن قرار می دیم  درحالی که در ذهن ، افکار مربوط به خوردن مرور می شه و به همین دلیل زمانی که رژیم هستیم دچار استرس  و اضطراب  می شیم  چون در ذهن افکار مربوط به خوردن مرور می شه  اما به شکل جسمی این اتفاق رخ نمی ده  در نتیجه  ناهماهنگی بین جسم و ذهن ایجاد می شه.مرور افکار در ذهن درباره خوردن  با خوردن واقعی برای مغز قابل تفکیک نیست بنابراین وقتی رژیم می گیریم‌ اما ذهن درگیر خوردن و نخوردنه …  در واقع شاید پرخوری جسمی نداشته باشیم اما قطعا پرخوری ذهنی خواهیم داشت.▪︎ 

      (  برداشت من از این قسمت  این هست که  فشاری که من در نخوردن  میانوعده  به خودم وارد می کنم   مثل همون رژیم گرفتنه  شاید با فشار بخوام نخورم و موفق هم بشم اما  مرور افکار مبنی بر خوردن   نتیجه دلخواه منو  خنثی می کنه  …  یعنی پرخوری جسمی   ندارم   اما به پرخوری ذهنی گرفتار میشم …مغز من   پرخوری واقعی که جسمانی هست با  پرخوری  ذهنی   براش فرقی نداره  در هر صورت  دوپامین رو ترشح می کنه و تصور می کنه که  حسابی خوردم  که نتیجه اش چاق موندن   منه   ….) 

      سوال چهار :

      ●در گذشته که از رژیم گرفتن برای لاغر شدن استفاده می کردید آیا تاثیری بر کاهش اشتها و پرخوری شما داشته است؟

      به هیچ وجه  تاثیر  نداشت  تمایل به خوردن رو در من به شکل  تصاعدی  بالا می برد حرص و ولع  خوردن رو چند برابر می کرد به این دلیل که  : 

      زمانی که رژیم می گرفتم به شکل فیزیکی خودمو در معرض فشار نخوردن قرار می دادم  درحالی که در ذهنم ، افکار مربوط به خوردن مرور می شد و به همین دلیل  استرس می شدم  اضطراب پیدا می کردم‌ چرا که   در ذهن من  افکار مربوط به خوردن مرور می شد  اما به شکل جسمی این اتفاق رخ نمی داد  در نتیجه  بین جسم و ذهنم   ناهماهنگی اتفاق می افتاد  و به تله  پرخوری ذهنی می افتادم ▪︎ 

      سوال  ۵ :

      ●استفاده از آموزش های لاغری با ذهن تا کنون چگونه باعث بهبود علت پرخوری یا اشتها خواهد شد؟

      من وقتی  آموزش ببینم  می فهمم که برای رهایی از پرخوری باید  علت پرخوری رو‌ تشخیص  بدم‌▪︎ الان دیگه  برای ما واضح شده که علت پرخوری به دلیل دستورات مغزی است  بنابراین  نیاز هست که  فرمول چاقی و خطاهای مغز چاق رو  شناسایی و اصلاح کنیم تا به شکل خودبخودی اصلاح در پرخوری و اشتهای ما ایجاد بشه ▪︎

      چون از نظر ما دسترسی به مغز نیاز به عمل جراحی داره   در ابتدا  این کار نشدنی به نظر  می آد  اما خبر خوشحال کننده اینه که مغز ما از طریق تمرین و تکرار قابلیت بی نهایت بار برنامه ریزی شدن رو داره ▪︎

      حضرت  استاد  عقیده دارن ما می تونیم با یادگیری مهارت اصلاح پرخوری و اشتها در مغز و انجام تمریناتش و  استمرار در تکرار کردن به راحتی فرمان های مغزی رو تغییر بدیم  و به شکل  اتوماتیک از شر پرخوری خلاص  بشیم ▪︎ 

               ■●■●■●■●■●■●■●■●■ 

      استاد عزیزم  بابت  این فایل آموزشی عالی از شما  ممنونم   ….. راه درست رو  پیدا کردم   بر من واجب و ضرورته  که  دوره تکرار  رو ازجلسه ۴۱ به بعد رو  رها کنم  و بیام  با تمرکز  و دقت بیشتر  دوره  ارزشمند اصلاح پرخوری در مغز رو  از سر بگیرم  و با عمل به دانسته های این دوره  در ادامه مسیرم به سمت  متناسب شدن  تحول ایجاد کنم  و به مقصد خودم  نزدیکتر  بشم ….  از شما سپاسگزارم   امیدوارم  تمرین امروز رو  جوری انجام داده باشم که  رضایت شما رو هم در پی داشته  باشه ….  خودم که خیلی راضی ام  فکر می کنم خوب  انجام دادم  خودم رو آماده می کنم برای شرکت مجدد  در دوره  اصلاح اشتها در مغز ….

      جا داره  از بروز رسانی مجدد  دوره  اصلاح  اشتها و پرخوری در مغز از شما  استاد  توانا و بلندنظر تشکر ویژه داشته باشم  …خیلی خیلی لطف کردید که به جای اینکه  جلسات ویدئویی جدیدتون رو در دوره پیشرفته  لحاظ کنید  به دوره اصلاح  اضافه می کنید … فعلا که شاید خیلی ها نتونن  دوره پیشرفته ارو  تهیه کنن  با  محبت و بلند نظری  شما  از آگاهی های  کم نظیر  دیگه ای  بهره مند میشیم   به یاری خدا با عمل کردن به  این آگاهی ها و گرفتن نتیجه  دلخواه   زحمات شما رو جبران کنیم ….آمین  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghaderianashmill@gmail.com
      ۱۴۰۱/۰۶/۰۷ ۱۴:۲۶
      مدت عضویت: 1264 روز
      امتیاز کاربر: 61450 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 133 کلمه

      سلام استاد گرامی و دوستان هم مسیر 

      یادگرفتم که دو دسته افراد داریم 

      ۱ اونهایی که اضافه وزن زیادی دارند و به اندازه ای میخورند که سنگین میشن ، همیشه در حال خوردنند در شادی، در ناراحتی ،همیشه دستشون به دهنشونه ،

      به این میگن پرخوری به حالت فیزیکی و عملی.

      ۲ این دستن افراد پرخوری نمی‌کنند ولی فکر و احساس میکنند پرخوری میکنند و در ظاهرشون چاقی مشخص نیست مگر با استانداردهای جهانی حساب کنیم یه چند کیلویی اضافه دارند.

      فکر پرخوری داشتن با واقعی پرخوری کردن تفاوت چندانی نداره و هر دو تاثیرش چاقی هستش .

      مغز مرکز هر احساس و رفتاری در ماست،

      اگر ما از عملکرمون راضی نیستیم یا از نتیجه کارهامون خوشمون نمیاد باید برنامه ی جدید به مغزمون بدیم مانند رباطی که بروزرسانی میشه ما هم مغزمون رو بروزرسانی کنیم .

      خدایا شکرت

      استاد عزیز ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 12 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار FARIDEH. T
      ۱۴۰۱/۰۶/۰۲ ۲۱:۳۰
      مدت عضویت: 1706 روز
      امتیاز کاربر: 4983 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 553 کلمه

      به نام خداوند آرامش بخش دلها

      عرض سلام وادب حضور محترم استاد عزیز وهمراهان گرامی ، 

      ضمن تشکر از این فایل ارزشمند ،موردی که من را وادار به تفکر درمورد صحبت‌های شما در این فایل کرد ،این بود که بیشترین فرمول‌های که در ذهن ما وجود دارد بخصوص در ذهن افرادچاق این است که ما در وهله اول یکسری از مواد غذایی را در ذهن خودمان درطول عمرمان تفکیک کرده به نام چاق کننده ولاغر کننده! به این صورت که از قدیم برای ما مسجل ومعلوم شده بود که بطورمثال : برنج چاق کننده است 

      نان چاق کننده

      شیرینی وبستنی چاق کننده 

      روغن وچربی چاق کننده 

      شکلات چاق کننده 

      ودرعوض آبلیمو لاغر کننده

      انواع سرکه ها لاغر کننده

      انواع ترشیجات ها لاغر کننده وغیره 

      به همین علت در هرزمانی که از این مواد غذایی چه چاق کننده وچه لاغرکننده استفاده می کردیم ویا می کنیم این فرمولها چون در ذهن ما وجود داشته یا دارد ،همان اثری را می کند که ما باورش داریم واون اثر ویا فرمول نهادینه شده درمغز ما فرمان چاقی ویا لاغری را به جسم ما می دهد! 

      پرخوری یک نوع اعتیاد است که براثر تکرار وتکرار آن عمل تبدیل به یک عادت می شود در یک فرد ک،ه البته من افراد لاغری  را هم دیده ام ویا دیده اید که با وجود پرخوری لاغرند ولی تنها فرق افراد چاق ولاغر  در بسته اطلاعاتی  ذهن افراد است که انهارا ازهم متمایز می کند.وهمه اینها بستگی دارد که در ذهن افراد چه برداشت ونگرشی نسبت به ان مواد غذایی داشته باشند.

      به همین علت من افرادچاقی را دیده ام که باوجود اینکه خیلی کم غذا می خورند نسبت به افراد لاغر بازهم چاقند .

      متاسفانه  ما خانمها چون همیشه نسبت به مواد غذایی بیشتر از آقایون حساستریم ،بیشتر هم ما تاثیر پذیرتر از آقایون هستیم .

      اغلب من آقایون جوانی را می بینم که زیاد هم غذا می خورند ولی چون اصلا به چاق کنندگی آن مواد غذایی اصلا فکر نمی کنند همچون خانمها ،با این وجود لاغرند.

      به عقیده من ما ابتدا باید ریشه ای این مسئله را با خودمون حل کنیم ،چون من هنوز خودم از مواد غذایی چاق کننده در ذهنم ترس دارم وتصمیم قاطع خودم را گرفته ام که این ریشه بد گمانی ام را نسبت به بعصی مواد غذایی را در ذهنم ترمیم کنم با تکرا روتمرین زیاد!

      اشتها به عقیده من  یک مجموعه ای از هوس هاو وسوسه هاست ،اشتهابیشتر یک تحریک عصبی توسط کانالهای عصبی است .گاهی اتفاق افتاده که می گوییم ،من هوس یک بستنی کردم ویا بادیدن شیرینی خامه ای تحریک عصب بینایی شده ایم وشروع به خوردن کردیم ویا یک غذا ی موردعلاقه خودمان را دیدیم 

      بیشتر از آن خوردیم ،درواقع اضافه بر نیاز جسمی مان!

      که البته استاد راه حل این مشکلات را در تمرینات آموزشی داده اند،

      گاهی از بوی غذایی تحریک شده وبیشتر خورده ایم واین تحریک عصبی در واقع همان اشتهاست.

      و چون آن موادغذایی در ذهن وفکر ما به عنوان مواد غذایی چاق کننده ثبت شده ،به این علت است که به محض زیاده روی ویا استفاده  از آنها مغز فرمان چاق شدن را به جسم ما می دهد .

      وتنها راه حل این مشکل این می باشد به قول استاد عزیز  که ما هر چقدر که می توانیم با تکرار آموزش‌های ذهنی ای موارد را در ذهنمان  کم وکمتر کنیم.

      این بود برداشت من از این فایل موثر امروزم .

      با آرزوی سلامتی وسرافرازی وموفقیت برای تک تک شما عزیزان به نوشتن تمرین امروزم خاتمه می دهم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا رضاخانی
      ۱۴۰۱/۰۵/۲۹ ۱۶:۰۹
      مدت عضویت: 2154 روز
      امتیاز کاربر: 38359 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 423 کلمه

      پرخوری 

      مسئله ای که تمام عمرم باهاش درگیر بودم تا ۸ سالگی کاملا متناسب بودم وبهم می‌گفتند تو خیلی لاغری والقاب بدی بهم میگفتم من شروع به پرخوری کردم ایندفعه خانواده منو تشویق می‌کردند امروز خیلی غذا خوردی افرین زود بزرگ میشی قوی میشی من ادامه دادم من واقعا در ۱۸ سالگی به ۱۱۱کیلو رسیم چون فیزیکی پرخور بودم هرچیزی میدیدم میخوردی اصلا طعم مزه برام معنی نداشت اصلا گرسنگی سیری برام تعریف نداشت اصلا جمله ی میل ندارم برام معنی نداشت مگر اینکه مریض بودم ونمیتونستم بخورم نمیخوردم از ۱۸ سالگی من وارد وادی رژیم ورزش قرص لاغری دمنوش شدم ایندفعه چندین بار هر بار ۱۵ تا ۱۸ کیلو کم میکردم ولی کاملا یادمه زمانی کم کرده بودم مدام فکر میکردم پرخوری میکنم جوری که خودم بالا می‌آوردم اینقد ترس از مواد غذایی در من شدت گرفته بود یعنی ایندفعه خیلی کمتر از گذشته میخوردم ولی جزو دسته ی دوم آدم ها شده بودم یعنی مدام افکار چاق کننده داشتم نگران چاق شدن مجدد ترس از غذاها همه جا صحبت از رژیم غذای سالم ناسالم فلان فلان بود رسانه باشگاه خونه دوستان دانشگاه همه جا 

      تمام فرمان ها برای بدن از مغز انجام می‌شود فرمان پرخوری،یا افکار چاقی  همگی 

      چرا؟؟؟

      مغز ما عین کامپیوتر است کامپیوتر وقتی ویندوز نداره کار نمیکنه زمانی ویندوز نصب میشه باید تک تک نرم افزارها مثل وورد اکسل پینت نصب بشه وگرنه کار نمیکنه حالا این وسط اگه ویروسی وارد سیستم بشه  مثلا در هنگام تایپ اختلال ایجاد می‌کند در واقعا ویروس داره کارشو درست انجام می‌دهد و مانتیجه ی آن رو می‌بینیم اگا نتیجه رو دوست ندارم این دلیل به اشتباه بودن ویروس نیست یعنی اگه هزار بار ویندوز ببندی با باز کنی مشگل تکرار میشه مگر اینکه آنتی ویروس نصب کنی و ویروس رو مختل کنی دیگه نتیجه رو نمیبینی 

      عین رفتارهای چاقی وافکار چاقی 

      تو نمیتونی با رژیم ورزش سخت عمل قرص دمنوش این ها رو از بین ببری نه این برنامه ریزی مغز است زمانی که برنامه ریزی مغز عوض شود خود به خود این رفتار افکار در توواز بین می‌رود 

      ایم برنامه ریزی زمان می‌برد همانجکری که در من ۸ سال این برنامه ریزی برای چاقی طول کشید تازه زمان چاق شدن همه چیز دست به دست هم می‌دهد رسانه ها جامعه خانواده دوستان ولی الان تنها هستم باید تنهایی تمام اون بازخورد رو خودم بدهم  

      ولی الان در این روز شک ندارم تمام جنبه های زندگی من توسط برنامه ریزی مغز من صورت می‌گیرد  و اگه من نتیجه ی بعصی از آنها رو دوست ندارم باید برنامه ریزی رو عوض کنم پس نتیجه خود به خود عوض میشود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      ۱۴۰۱/۰۵/۲۹ ۱۳:۱۸
      مدت عضویت: 2095 روز
      امتیاز کاربر: 42016 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 573 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و گرامی 

      اول اینکه بگم استاد با چشمانی اشک بار دارم این کامنت رو می‌نویسم الان میگم چرا 

      بازم استاد باید بگم تا این فایل جدید. رودر بنر سایت دیدم دلم تاب نیاورد و دلم خواست گوشش بدم اما چون در زمان مقرر هر روزم  نبود یکم جبهه گرفتم که نه حالا باشه تا بعد از ظهر ولی نمی‌دونم چه حسی بود که همش میگفت حین انجام کارهای منزل گوش یده  درحالی که من کل شبانه روزم  برنامه ریزی شده هست که صبح چه فایل‌هایی عصر چه فایل‌هایی و یا شب و اخر وقت اگرخواستم  چه فایلهای گوش بدم خلاصه بر خلاف برنامه ی هر روزم در این ساعت فایل جدید رو از سایت  لاغری با ذهن گوش دادم و اونم مثل هر روز با عشق گوش دادم و اتفاقا باید داخل پرانتز بگم چند روزی  هست که یه بار  هم در نوشتم  گفتم همش از خدا درخواست میکردم شرایط خرید یکی از دوره های لاغری با ذهن استاد و بهم بده و با جون و تمام وجودم این درخواست رو از خدا کردم و حتی همین  دیشب چقدر ازخدای خودم  درخلوتم  خواستم به من دوره ای جدید در این خصوص  بده اما  باتوجه به شرایطم باید ناامید میشدم که نه چطور آخه امکان نداره ولی من نشدم من از خدا کمک خواستم همش خودش  رو صدا زدم و از خودش کمک خواستم  و گفتمش که از هر طریقی که می‌دونی شرایط خرید دوره رو برام جورکن و خلاصه با کلی امید و خواسته ی قلبی ام دیشب خوابیدم و اما امروز که خیلی اتفاقی میگم زودتر. از هر روز خودم اومدم داخل سایت دیدم شما گفتین کلی فایل جدید برای دوره ی پر خوری و اشتها تهیه کردین که برای بچه های که این دوره رو خریدن به صورت رایگان داده میشه و من که در حین انجام کارهای خونه بودم خدا شاهده برای یه لحظه نشستم زمین و فقط پشت سر هم اشک ریختم اشک شوق و حتی صدای هق هق گریه ام بالا اومد که خدا این قدر راحت برای من کارها رو انجام داد و همین الان هم که می‌نویسم با چشمای پر از اشکم در حالی که تمام صورتم خیس از اشک دارم می‌نویسم و چقدر خوشحالم در  دنیای من همچین خدایی هست چقدر خوشحالم این جهان همچنین قوانینی داره که بدون نقض دارن کار میکنن من  از شما بینهایت سپاسگزارم استاد عطار روشن گرامی چقدر در دل من نور امید و اشتیاق و انگیزه رو زنده کردین چقدر اونجا که گفتین اول میخواستم به دوره ی پیشرفته اضافه کنم اما گفتم نه نمیشه باید وارد این محصول پر خوری و کنترل اشتها بشه گریم شدیدتر شد و اونجا که گفتین حدودا پانزده فایل هست واقعا خوشحال شدم و بیشتر گریه ام گرفت  که خدایا چقدر هوای من رو داری حقیقتا من حدودا چند هفته ای میشه این خواسته ی خرید دوره های لاغری استاد  رو از ته قلبم به جهان هستی فرستادم و احساس کردم نیاز هست که اونها رو داشته باشم و  باورم نمیشه خدا اینقدر سریع جوابم رو  داد چقدر خوبه که در مسیر درستم چقدر از همون اوایل روز حالم یه حال و هوای دیگه شد همراه با اشک شوق شد خدایا ممنونم که  هوای من  رو داری و بیشتر مطمعن شدم که خدا هرگز دیر نمیکند .

      استاد ازخدا می‌خوام هر آنچه بهترین هست در کنار خانواده ی محترم و عزیز و دوست داشتنیتون آن را تجربه کنید و مثل امروز من چشماتون پراز اشک شوق  بشه .

      در پناه خدا باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم