0

در چاقی بسی لاغری است!

در چاقی بسی لاغری است
اندازه متن

حتما شما هم مثل من زیاد شنیده اید که: در ناامیدی بسی امید است.

نظامی در اشعار خمسه اش سروده است:

در ناامیدی بسی امید است          پایان شب سیه سپید است

یعنی:

همیشه در اوج ناامیدی، چراغ روشن امید و گشایش وجود دارد. پس انسان نباید ناامید شود.

این ضرب المثل به ما می آموزد همانطور که پس از شب تاریک، صبح سپید پدیدار می شود و روز جدیدی آغاز می گردد، در ناامیدی هم همینطور است؛ ناامیدی مانند همان شب تاریکی است که امید، صبح سپید آن می باشد.

در سالهایی که از زندگی ام می گذرد بارها این ضرب المثل را شنیده ام و حتی در برخی مواقع دیگران برای دلداری دادن به من از این عبارت استفاده کرده اند، اما هرگز تصور نمی کردم این عبارت در موضوع لاغری هم صدق می کند.

اکنون که به لطف خدا سالهاست در شرایط جسمی متفاوت هستم به وضوح برایم روشن است که:

همانطور که در ناامیدی بسی امید است در چاقی هم بسی لاغری است.

همانگونه که پایان شب سیه سپید است، پایان رنج و سختی چاقی لذت و شادی لاغر است.

ناامیدی مهمترین عامل عدم موفقیت افراد در رسیدن به رویای لاغری است.

در سالهای اخیر هزاران پیام از علاقمندان به لاغری دریافت کرده ام با این عنوان که: من از لاغر شدن ناامید شده ام

نکته جالب توجه اینکه اگر از همه شگفتی سازان لاغری با ذهن درباره ناامیدی از لاغر شدن سوال کنید حتما در جواب خواهید شنید که آنها هم بارها در مسیر لاغر شدن ناامید شده اند. اما اکنون لاغر و در بهترین شرایط جسمی خود هستند.

ناامیدی از حربه های ذهن منفی باف یا شیطان است که همواره به انسان نوید خراب شدن اوضاع، شکست خوردن و نابودی را می دهد اما آنچه مسلم و واضح است وجود الهی ما همواره امیدوار و مشتاق برای زندگی کردن و تجربه خوشبختی و موفقیت هاست.

خداوند متعال در آیه ۸۷ سوره یوسف از زبان حضرت یعقوب در این رابطه فرموده است: «از رحمت ‏خدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت‏ خدا نومید نمی‌‏شود».

همچنین در سوره زمر آیه ۵۳ می فرماید: «ای کسانی که به خود ظلم کرده اید! هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید»

به نظر من افراد چاق مورد خطاب مستقیم خداوند در این آیه هستند.

مگر نه اینکه ما با چاق شدن به خودمان ظلم کردیم؟

البته این موضوع را فقط کسانی درک و قبول دارند که مسئولیت چاقی خود را به عهده می گیرند والا افرادی که دلایل متعدد برای چاق بودن خود دارند نه تنها نمی پذیرند که مسئول چاقی خود هستند بلکه امیدی به لاغر شدن ندارند.

برای رنج چاقی، رحمت خداوند لاغری است.

خداوند لاغری و تناسب اندام را جزئی از سلامتی وجود ما قرار داده است و همانطور که می دانیم عده بسیاری در جهان متناسب هستند.

پس اگر ما چاق شده ایم به خودمان ظلم کرده ایم و برای رهایی از این رنج و اندوه نیاز به توکل و ایمان به رحمت خداوند داریم.

ایمان به رحمت خداوند داشتن به این معنی نیست که دست روی دست گذاشته و منتظر باشیم خداوند ما را لاغر کند بلکه به این مفهوم است که با ایمان و توکل به رحمت االهی باور کنیم که می توانیم لاغر شویم و سپس با اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن اقدام کنیم.

و چه اقدامی ساده تر، زیباتر و لذتبخش تر از حرکت از مسیر لاغری با ذهن.

مسیر لاغری با ذهن از هر نظر منطبق با عملکرد ذهن و جسم انسان طراحی شده است و افرادی که از این مسیر برای خلق رویای لاغری خود حرکت می کنند در کمال آرامش و شادی با لذت بردن از مسیر لاغری به هدف خود که متناسب شدن و سلامتی است دست پیدا می کنند.

تنها عاملی که مانع تجربه لاغری برای افراد چاق می شود ناامیدی از لاغر شدن است.

امام علی (علیه السلام) می فرماید:

بزرگ­ترین بلا، ناامیدی است. ناامیدی، صاحب خود را می کشد. هر ناامیدی، ناکام است.

با اندکی تغییر می توان فرمایش امام علی را به موضوعی واضح در زندگی افراد چاق مصداق دهید.

بزرگترین مانع لاغر شدن، ناامیدی است. ناامیدی از لاغر شدن صاحب خود را چاق تر می کند. هر ناامیدی ناکام است.

بنابراین مهمترین موضوع که در مسیر لاغری با ذهن باید مدنظر داشته باشید امیدی به لاغر شدن است.

عبارت (در چاقی بسی لاغری است)‌ را به عنوان یک ضرب المثل در سرزمین لاغرها به خاطر داشته باشید تا در مواقعی که احساس ناامیدی کردید با تکرار این ضرب المثل امید و انگیزه ای دوباره در خود ایجاد کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.95 از 62 رای

https://tanasobefekri.net/?p=38789
20 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار نوشین
      1403/04/22 22:16
      مدت عضویت: 230 روز
      امتیاز کاربر: 18208 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 441 کلمه

      با سلامی به زیبایی تناسب اندام
      به استاد عزیز و همسفران خوبم
      وااای…
      امان از نامیدی که چه ها با انسان میکند.
      بیاید بحث لاغری رو بذاریم کنار …
      نا امیدی با زندگی انسانها چه ها که نکرده… انسان هارو سست و بی اراده میکنه
      اونهارو عصبی و یا غمگین میکنه
      انسان نا امید دیگه شادی ای تو زندگیش نیست .
      حس انجام هیچ کاری رو نداره .
      دیگه به اقدام جدیدی تو زندگی دست نمیزنه و این همه ادم رو به قهقرا میکشونه
      حالا توی بحث لاغری هم همینطوره..
      برای ما اقدام به لاغری خیلی کار پرفشاری بوده..
      همه ما بارها انجامش دادیم و شکست خوردیم…
      روشهای زیادی رو در پیش گرفتیم و باز هم پیشرفتی حاصل نشده …
      شاید هر کدوم از ما ده ها روش انجام دادیم و یا یک روش رو چندین بار …..
      ولی یه نکته قشنگ و زیبا توی این کارها بوده.
      چرا باز ادامه دادیم .
      چرا بعد از اون شکستها باز هم برگشتیم.
      من دلیلش رو ذهن ناخود آگاهم میدونم…
      درسته…. دهن ناخود آگاه….. دهن درسته باعث چاقی من شده ولی اینو میدونه که راهی هست….
      راهی برای رهایی هست و باز به ما تلنگر میزنه که ادامه بده….این کار شدنیه ….‌‌
      من اگاهی هایی دارم که میدونم میتونم لاغر بشم ولی این توی دهن ناخود اگاه من هست و من در این سایت دارم اونهارو پیدا میکنم تا به اونها دلیل منطقی بدم .. بهشون جهت بدم تا به باور برسم…..
      ما اگر بارها وبارها دست بکشیم دوباره بر میگردیم…
      پس بیایم با خودمون فکر کنیم… چه نتیجه ای از این رها کردنها میبریم.ما که دوباره به یه روش لاغری برمیگردیم خب بیایم همین روش رو ادامه بدیم . این روش که درد و رنجی نداره.
      این همه چیزهای خوب داریم ازش یاد میگیریم.
      این همه ارامشی که خیلی هامون به دست آوردیم..
      اینها که دیگه دروغ نیست .
      پس چرا ادامه ندیم …
      این همه خوبی ایا نمیتونه به لاغری ختن بشه .
      من که واقعا امیدوارم……
      شاید هنوز نتیجه نگرفتم ولی دارم به خودم نگاه میکنم و میبینم که الان چند ماهه بدون ترس دارم میخورم …همه جور خوردنی…
      ولی اصلا اضافه نکردم . این چه دلیلی میتونه داشته باشه … به عقلم و احساسم رجوع میکنم و میبینم که این همون روش درسته… ادامه میدم و هر روز بهتر از روز قبل ..
      البته که تغییراتم بسیار کوچک هستند ولی بسیار برام زیبا هستن….
      چون بدون زحمت و با خوشحالی و شادی دارم زندگی میکنم .با ترسهام کنار میام و با چاقی خودم دارم زندگی میکنم.
      من صد در صد نتیجه خواهم گرفت و ادامه خواهم داد .
      در پناه خدا و با امید به اینده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6211 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 65 کلمه

        سلام و درود
        خوشحالم احساس بهتری داری😊
        تغییرات رو به کوچیک و بزرگ تقسیم نکنید
        تغییر هرچه باشه تغییره
        وقتی عقیده داشته باشی تغییرات فعلی کوچیک هستند در ادامه عقیده بعدی شکل می گیره که برای تغییرات بزرگتر باید تلاش و جدیت بیشتری داشته باشم و این چرخه افکار نامناسب پیوسته ادامه پیدا می کنه و کار رو برای شما سخت می کنه
        منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار نوشین
          1403/04/23 19:15
          مدت عضویت: 230 روز
          امتیاز کاربر: 18208 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 40 کلمه

          ممنون استاد گرامی که منو راهنمایی کردین.
          صحبت های شما کاملا درست و منطقیه .
          حتما این موضوع رو مد نظر قرار خواهم داد..
          البته باید اضافه کنم که تعییرات روحیم بسیار محسوس هستن و از یاد آوریشون خیلی لذت میبرم….ممنون از شما🙏🙏🙏🙏🙏

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا
      1403/03/06 15:37
      مدت عضویت: 772 روز
      امتیاز کاربر: 22110 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,113 کلمه

      سلام 

      واقعا فایل بی نظیری بود ممنون استاد عزیز ک انقدر مارو درک میکنید چقدر همزمانی زیبایی بود درست زمانی ک خسته بودم وذهن چاقم همش اذیتم میکرد ب این فایل برخوردم 

      ادامه دادن باعث میشه تو رشد پیدا کنی انگارک تو مسیرت چاله هایی هس ک بهش برمیخوری اگه مدام تو از چاله بایستی وحرکت نکنی تو همونجا با همون چاله با همون عذاب خواهی موند اما اگه ادامه بدی اون چاله رو رفع کنی رشد پیدا میکنی من خودم چن سال قبل ک تو این مسیر بودم اصلا پذیرش خیلی چیزهارو مثلا ب اندازه نیاز خوردن یا خیلی از باورها ور نداشتم اما ادامه دادن باعث شد خیلی چیزهاور بپذیرم اون حس قربانی بودن ور داشتم ولی الان اون داره رفع میشه 

      در هر زمینه ای همینه واقعا اگه تو فقط نتیجه رو ببینی میبازی در درون خودت میبازی  این ادامه دادن ک باعث حس خوب میشه باعث میشه تو بزرگ بشی 

      من دیروز خواهر شوهرمو دیدم ک امپول میزنه ب ای لاعری گفت ک دکترم گعته ۱۰ روز نزن بعدا من قشنگ دیدم چقدر داره میخوره ریزه خواری میکنه وخودشم گف ک امپول میزنم حالم بهم میخوره نمبتونم بخورم الانم نزدم میتونم بخورم خب این نشون میده رفتار عوض نشده اخه تو تا کی میخوای امپول بزنی 

      وباورتون میشه ک میگه دکتر اونقدر ویزیت داره ک ویزیت جدید نمیگیره و من قشنگ دیدم ک افراد محو اون نتیجه شدن ب جای اینک ببین این نتیجه اصلاچیه ب چقیمتی دارم این نتیجه رومیگیرم ایا ماندگار همیشگیه 

      من در مسیرذهنی  میبینم ک این روش داره رابطه من رو با خودم با خدام با زندگیم با همسرم با دخترم با بقیه داره بهتر میکنه دارم میبینم ک داره منو رشد میده 

      من در فامیلمون کسی داریم ک قبلا لاغر لاغر  بود وهمینک بزرگ شد چاق شد وبرادرش هم همینطور اما ب نسبت خواهرش کمتر خب چ اتفاقی افتاد همش برمیگرده ب این ک ما گفته های مادرمون بی هیچ چون چرایی میپدیریم یا گفته های رسانه رو من خودم فک میکردم رسانه صادقترین چیزی هش من در ارتباط باهاشم 

      من خودم هرچ قدر رو خودم کار کردم دیدم فرزندم داره تغییر میکنه دختر من پارسال ک میرف پیش دبستانی اون شور وشوق رو من نمیدیم اما امسال ک میرفت پر شور وشوقتر بود اصلا قشنگ نو عکسهاش معلومه این ب من هم ربط دازه رفتاری کمن باهاش دارم جوی ک در خانه حاکمه خب الان من باهاش درام من میبینم مادرهایی ک نمیزارن بچه جم بخوره ک خونه کثیف میشه خب این بچه کی بچگی کنه وبعد اسم خودشونم میزارن مامان باسلیقه

       اصلا بچه های الان رو میبنم گاهی باورم نمیشه ک ما اون همه بازی میکزدیم 

      همه چی اینجوریه اون بچه تا متناسبه میبریم این دکتر اون دکتر تا چاق بشه چاق شد هی سرکوفت میزنیم اصلا رها کردن بلد نیستیم همینک ما سعی نکنیم  ب کسی چیزی یاد ندیم بردیم بزاریم زندگی کنیم زندگی رو لمس کنیم 

      من خودم در خودم این رو میببنم ک بچم ک داره میخوره یا مدام چیزی از من برای خوردن میخواد  هی دارم میگم الان خوردی شکمت درد میکنه یا امثال اینجا بعد گفتم فریبا تو چته اون علایم تو بدنش نداره چرا داره ب بچه فرمول پرخوری میدی یا فرمول اینک بچه بگه نکنه من دارم زیاد میخورم از این حرفها ودارم رو این چالش کار میکنم ک رهو کنم و هرچی میخوود رو بدم بدون اینک قضاوتش کنم 

      من در مهمونی اینو فهمیدم ک من هی ب اون شخصی ک میخواد لاغربشه و۱۵کیلو کم کرده نگا میکردم و میگفتم لاعر شده بینیش یجوری شده وهی ذهن من اینو میاورد جلو من ک لاغر بشی زشت میشی بینیت اینها بزرگ دیده میشه درحالی ک من میبنیم ک اون شخص هزار تا زشتی بخاطر چاقی داره مثل غبغب مثل بدن بزرگش اصلا گونه ها معلوم نیس زاویه صورت معلوم نیس خب چرا باید چاقی رو انتخاب کنم چرا نرم ب سمت اصل خودم و چاقی هیچ جوره زیبا نیس هیچ جوره چرا انقدر درگیر ظاهر قضیه ام میدونی فریبا با لاغریتو چقدر سبک میشی چقدر راحت زندگی میکنی چقدر راحت خودتو تکون میدی میشینی پامیشی وچقدر جوون میشی چقدر حس رهایی رو تجربه میکنیه چقدر راحت میتونی سبکی ک دوسداری لباس بخری وبپوشی چقدر راجت تو تخت جا میشی هزاران مزایای دیگه ک لاغری داره اصلام زشت نمیشی زیباتر وزیباتر میشی تو داری ب این بدن فرصت ترمیم میدی و بدن ترمیم میکنه ب بهترین شکل تو مثل روشهای دیگه ک پر از اجباربود ومحرومیت یجور جنگ با خودت وبدنت بود نیس تو داری با صلح جلو میری معلومه ک پوستت جمع میشه چن بدن ترمیم میکنه چن خودش موافقت میکنه من استاد میبینم بااون همه کاهش یذره پوستش شل نشده بازوهاش دستهاش همه وهمه ب بهترین شکل ترمیم شده 

      من درخودمون خیلی وابستگی ب غذا خوردن میبینم خیلی همه چیمونو گره زدیم ب خوردن تفریح ناراحتی مریضی شادی غم 

      بجای اینک خوردن برای ما باشه ما برای خوردن برنامه ریزی شدیم خیلی اهسته وشیک ومجلسی نمیدونم کی من این شدم 

      ی باور دیگه ک در خودم دیدمش این بود ک مادرشوهر من درمورد افراد لاغر یجوری حرف میزنه ک انگار فقیر هستند ندارند بخورند یا اینک براخودشون مایه نمیزاند و خسیس هستند از طرفی هم میبینم ک ب دخترش میگه لاغرشو 

      فریبا جان لاغر شدن برای من فایده داره خودم دارم میبینم الان دختر من چقدر زبر وزرنگه چقدر راحته چقدر هر لباسی بپوشه زیباست چقدر فعالتره چقدر انرژی داره الان این همه فرد لاغر ک متناسبه ثروتمند هم هس پس پول ربطی ب لاغری و چاقی نداره ربط ب فرمولهای ذهنی داره هرکیم ی نظری داره چرا من باید بخاطر دید دیگران سالها عذاب بکشم  ک میگند فقیره یا میگند خسیسه اتفاقا کسیک چاقه خسیسه ب نظرم

       میدونی چرا چن باور کمبود داره وهی داره اون هارو در درون خودش ذخیره میکنه 

      من اعظم وسهیلا رو میبینم ک متناسبند واصلا خسیس نیستند اصلا خسیس بودن ونبودن ربطی ب چاقی لاغری نداره خسیس بودن ربط ب باوررفراوانی وثروت داره  کسی ذهنش بر پایه ی چاقیه چاق میشه ما خیلی ادمهارو دارم  ک چاقند وخسیسند مثل یکی از فامیل هامون یکی رو ومیبینم ک خسیس نیس وچاقه پس ربطی نداره 

      یکی میبینم ک خسیس نیس لاغره ویکی رو هم میبینم لاغر وخسیس 

      پس لاغری و چاقی ربطی ب خساست نداره ربط داره ب فرمولهای ذهنی ما 

      من دراطرافیانم خیلیم میبینم ک میگند طرف لاغر  شده صورتش بد شده یا چونش بد شده 

      ببین فر یبا جان هیچ کدوم اینها ربطی ب این روشی ک من درپیش دارم نداره و دیگران چاق باشی ی حرفی میزنند لاغرم باشی ی حرفی می زنند رها کن خودتو از نظر دیگران من ک برای دیگران نمیخوام لاغر بشم 

      برای خودمه برای تجربه تناسب 

      حالا اگه کسی با قیافه اندام جدید من مشکلی خواهد داشت مشکل از اونه بره حل کنه مشکل من نیس 

      من لاغری رو هرجوره دوسدارم چن میبینم ک چقدر مزایاداره چن ازچاقی تو دردم من درد میکشم از چاقی ن بقیه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/11/29 09:05
      مدت عضویت: 457 روز
      امتیاز کاربر: 7790 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 115 کلمه

      من همیشه سعی کردم نسبت به مریضی هوایی که میاد سراغم بی تفاوت باشم، آنقدری که برای سرماخوردگی و بیماری های جزئی حتی قرص نمی‌خورم و این اعتقاد رو دارم که خود بدن خودش رو ترمیم می‌کنه.

      حالا اگه بخوام چاقی رو هم یه بیماری در نظر بگیرم نمی‌دونم چه برخوردی باهاش داشته باشم!

      بی تفاوتی 

      نگرانی 

      گریه و زاری 

      واقعا نمی دانم!

      اوایل چاقیم منتظر بودم بدنم خودش دست به کار شه و قدرت ترمیم کنندگی خودش رو بهم نشون بده،اما هیچ اتفاقی نیفتاد.

      اما الان دارم یاد میگیرم که چاقی جزئی از وجودم هست.از درونم بر من غالب شده .

      و با دیدن شگفتی سازان خیلی زیاد امیدوارم که ازین لاغری با ذهن بتونم چاقیم رو به لاغری تبدیل کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/11/29 08:53
      مدت عضویت: 457 روز
      امتیاز کاربر: 7790 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 375 کلمه

      یاد بگیریم خودمون رو ببخشیم.

      انسان جایز الخطاست.

      وقتی تصمیم اشتباهی میگیریم،کار اشتباهی میکنیم،هرچی چی بیشتر خودمون رو سرزنش کنیم از هدف بیشتر دور میشیم.

      در انتخاب سایت از طریق هیچ تبلیغی وارد نشدم.

      من از سر ناچاری  توی گوگل دنبال یه راه برای لاغری بودم و تازه خودمم سرزنش میکردم که آخه تو چه تنبلی که با دراز کشیدن و تو نت بودن میخوای لاغر بشی،بنظرم اصلا کارم منطقی نبود که با سرچ کردن در مورد لاغری ،بتونم لاغر شم ،اما شما رو اتفاقی توی همین جستجوهای به ظاهر بی نتیجه پیدا کردم، و هدایت شدم،

      بخواه تا به تو داده شود.

      و چیزی که از طرف خدا به من داده شده رو رها نمیکنم.

      تازه یه نکته جالبی هم متوجه شدم در مورد رابطه خودم با سایت، من همون عادت از شنبه رو دارم مثه خیلی از افراد،

      و علاوه بر این عادت بخوام کاری بکنم مثلاً همون اوایل دوره گام رو رفتم و گفتم حالا بذار اول تغییر زندگی رو برم اونم نصفه رفتم و رها کردم  برای هر کاری میگم حالا ده تا ده تا میرم جلو ده تا رو کار میکنم یه استپ بعد برمی‌گردم مرور همون ده تا بعد ده تای دوم.

      اما الان که دارم صد گام رو انجام میدم،اصلا روز هفته برام مهم نیست این که چه روزی از هفته باشه یا چه تاریخی باشه که استپ بزنم برام مهم نیست یا تو گام چندم هستم و حالا که به این رسیدم فلان کار رو بکنم.

      اصلا برام مهم نیست همین که حس کنم نیازه برگردم به گامهای قبلی (حالا چه روز و چه گامی فرقی نمیکنه)،برمیگردم و دوباره یه رو خوانی به تجدید محتوایی میکنم و بعد میام گام اصلی رو ادامه میدم .

      قبلا آنقدر برام مهم بود که حتما از اول شروع کنم دو سه بار سه گام اول رو رفتم و هی وقفه می‌افتاد دیدم دارم خسته میشم و امکانش هست که کامل رها کنم پس کلا سه گام اول رو گذاشتم کنار و از گامی چهار و پنج شروع کردم فقط چون دوست داشتم در مسیر قرار بگیرم و خودمو رو غلتک بندازم .

      با همین تغییرات ریز و بی اهمیت سعی کردم به خودم سخت نگیرم.

      و امیدوارم تا آخر بتونم ادامه بدم «صد گام» سه ماه و ده روز است و صبوری و استمرار زیادی میخواد که انشالله از عهده ش بر میام.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/08/07 10:31
      مدت عضویت: 595 روز
      امتیاز کاربر: 16142 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 844 کلمه

      سلام استاد 

      خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/08/07 این فایل به این مهمی و انگیزه برانگیز را گوش دادم خدایا شکرت 

      استاد چقدر درجملات کوتاه و با معنی چاقی را برای ما شفاف سازی کردید . ممنون از شما 

      چاقی بدون درد است . درسته ما هیچوقت برای گرم گرم اضافه کردن چاقی دربدنمان درد وسختی نکشیدم درد موقعی است که فشار زیاد به بدن وارد شود و درد درکمر و پاها احساس شود  به خاطر اضافه وزن زیاد و این یک نکته ای است که لاغری با ذهن هم گرم گرم انجام میشود و ما ان را با چشم نمیبینیم تا دربدن ما وقتی نمایان شد اول خودمان و بعد دیگران مشاهده خواهند کرد 

      تمایل جسم به لاغر شدن واقعا تمام انسانهای چاق آرزو و تمایل به لاغر شدن را دارند چون این یک فرمول مغزی بوده است که ما لاغر باشیم وما با دستکاری کردن آن فرمول را تغییر دادیم و الان برای اینکه مثل اول شود زمان و زحمت دارد مثل دیوار سفیدی که مثال زدید و ما آن را سیاه کردیم دوباره با یک لایه مثل سفید اولین بار نمیشود چون سفید اولی را خراب کردیم

      درهر شرایطی هستی، حتی ناامیدی مسیر را ادامه بده چقدر استاد این حرف شما که در ناامیدی- پرخوری – گریه کردن – اضافه وزن – احساس بدو درهر حالی هستی ادامه بده چون فقط از طریق ادامه دادن و استمرار میتوانی فرمولهای ذهنی را جایگزین کنی تا به صورت یک فرمول ذهنی دربیاید و همیشه ادامه داشته باشد و برای همیشه متناسب باشی و الگوی این مسیر خود شما هستید که گفتید با هیچ کس فرق ندارید فقط ادامه دادید تا به این مرحله رسیدید من چون اضافه کرده بودم البته در5 ماه 1 کیلو فکر میکردم دوباره دارم پرخوری میکنم و چاق تر میشوم وچقدر این فکر منفی باف قدرت دارد و واقعا دراین موقع و با گوش دادن به این فایل متوجه شدم از طرف خداوند هدایت شدم به این فایل چون امروز صبح با دیدن و فرستاده شدن من به این فایل دقیقا از لیز خوردن من جلوگیری شد و این کار فقط از خداوند برمیآید .در هر شرایط روحی و جسمی که الان هستم راضی و شاد باشم و فقط با احساس خوب نه بد این مسیررا ادامه بدهم .

      وقتی تصمیم میگیری کاری را انجام بدهی متعهد باش پرخوری و داشتن احساس بد یک تصمیم و فکر قبلی است و وقتی میگوییم که من دیگه پرخوری نمیکنم – من از امروز ورزش میکنم شما نباید اصلا به اعمالت توجه کنی فقط فقط باید درمسیر تناسب ذهن باشی هرروز فایلها را گوش بده نظرات دیگر دوستان را بخوان و مسیر را ادامه بده این چیزها برای افراد چاق یک چیز طبیعی است شما هرگز درمورد تغییر رفتار غذایی نباید تصمیم بگیری چون این تغییرات مربوط به فرمولهای ذهنی است و شما باید تصمیم به ادامه مسیر داشته باشی وگرنه شکست میخوری و ناامید از مسیر میشوی ادامه دادن را به موفقیتو نتیجه ارتباط نده ، افکار منفی مثل من اعتماد به نفس ندارم – من عرضه ندارم – من هروز دارم چاق تر میشوم – کسی بهتون بگه چاق تر شدی با بودن دراین مسیر به شما کمک میکنه تا فرمولهای مغزی شما تغییر کند با تصمیم چون تصمیم به راحتی تغییر میکند ولی فرمولهای ذهنی به راحتی تغییر نمیکنند .

      شما باید تصمیم بگیری درهر شرایط روحی و جسمی در سایت تناسب ذهنی باشی و این مسیر را ادامه بدهی و این سخترین کار سایت تناسب ذهن است حضور روزانه شما درسایت یهنی از طرف خداوند هدایت شدی به این سایت و از طریق تبلیغات نبوده 

      تصمیم شما نباید برای تغییر رفتارهای غذایی باشد بلکه باید برای تغییر روش لاغری باشد شما باید تصمیم بگیری که من تا به حال از خیلی از روشها استفاده کردم برای لاغری و نتیجه نگرفتم پس متعهد میشوم که دراین مسیر باشم و در راه متناسب شدن تلاش کنم در هر شرایطی که بودم فقط ادامه ادامه ادامه بدهم 

      هرگز ادامه دادن را به نتیجه ربط نده شما باید همیشه درمسیر لاغری با ذهن باشی و هرگز لاغر نشدن را ربط به سایت تناسب ذهن نده چون این روش بهترین و اولین روش لاغری با راحتی و بدن سختی و گرسنگی و ورزش و رژیم است و در شگفت انگیزان هم دوستان گفتند که این بهترین روش است و هستند کسانی ک رفتند و بعد از 2 سال برگشتند که اشتباه کردیم اگر در مسیر بودیم الان ما هم جزء شگفت انگیزان بودیم و فقط باید از مسیر خارج نشویم و با امید و اشتیاق ادامه دهیم 

      استاد خیلی ممنون از شما که این فایل درچاقی بسی لاغری است را گذاشتید چون دقیقا خیلی از سوالها و از لیز خوردن خیلی از دوستان جلوگیری میشود . بازم ممنون از شما که هم استاد و راهنما همراه ما دراین مسیر هستید و با گذاشتن این فایلها به ما کمک میکند که مسیر را ادامه دهیم حتی اگر چاق تر شدیم از نظر اضافه وزن چون اضافه وزن ربطی به لاغری با ذهن ندارد شاید شما دارید سایز کم میکنید مثل من فقط باید با حال خوب و با اشتیاق این مسیر را ادامه دهیم تا انشاالله به جسم ایده ال برسیم نه وزن ایده ال 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1402/07/30 12:12
      مدت عضویت: 1395 روز
      امتیاز کاربر: 15208 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 370 کلمه

      بنام خدا .

      سلام خدمت استاد روشن و سایر دوستان 

      فایل زیبای در چاقی بسی لاغری است چقدر استاد مثال‌های قشنگی میزنه ما همیشه گفتیم در نا امیدی بسی امید است .الآن میگیم در چاقی بسی لاغری است من خودم از چاقی خیلی ضربه روحی خوردم حسرت خوردم برا خرید لباس میرفتم اندازم نبود گریه میکردم فقط خدا را مقصر چاقی خودم می‌دانستم میگفتم خدا منو چاق آفریده چرا نباید لباس خوبی بپوشم چرا نباید راحت تو عروسی ،مهمانی منم لذت ببرم از هیکلم چرا نباید کمرم باریک باشه چرا ،چرا ،چرا همش گله و شکایت و به دنبال ورزشو رژیم و در نهایت همه می گفتن صورتت لاغر شده زشتی اول بهتر بودی و رها کردن یا اینکه با ناامیدی دنبال کردن همیشه ناامید بودم که من نمیتونم لاغر خوش اندامی باشم چون میزنم جاهای دیگه را مثل صورت و دستها را خراب میکنم من نمیدونستم ذهنم برنامه ریزی شده برت چاقی اصلا نمیدونستم کار ذهن هست این چاقی من .من فقط جنبه فیزیکی را داشتم و فشار می‌آوردم به جسم خودم اما از وقتی وارد سایت شدم متوجه شدم نه خدا مقصر چاقی من هست و نه جسم خودم مقصرم و خودم درستش میکنم اینکه استاد میگه پرخوری کردی ،چاقتر شدی ،حرفی شنیدی ،ناامید شدی ،گریه کردی اما ادامه بده چون مسیرم را انتخاب کردم کسی به زور منو نياورد خودم اومدم خدا هدایتم کردم وقتی پای خدا وسطه من بارها گریه کردم بیشتر در زمینه سایر مراحل زندگی ،نا امید شدم به خدا بدو بیراه گفتم همین چند روز پیش گریه کردم اما ادامه دادم این فایل مثل سایر فایلهای استاد فقط مختص بلکه میتونیم سایر جنبه های زندگی را هم کاور کنیم با فایلهای استاد که همین کار را دارم انجام میدم تو بدترین شرایط ادامه دادم چون فهمیدم در زمینه لاغری و سایر جنبه های زندگی فقط از طریق ذهن هستش که همه ی ما اگر خوب انجام بدیم از فرش به عرش خواهیم رسید من ایمان دارم .

      خدا را شکر اون کمر باریکی که تو هیچ رژیم و ورزشی نتونستم بدست بیارم الآن ۷۰ درصد کمرم لاغر شده و چقدر لذت میبرم و هر روز خودمو و جسم را تشویق میکنم و ایمان دارم که تو سایر جنبه ها هم موفق میشم .

      ممنون استاد روشن عزیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1402/02/10 20:14
      مدت عضویت: 1739 روز
      امتیاز کاربر: 13274 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 507 کلمه

      به نام خدا 

      در ناامیدی بسی امید است .

      با سلام خدمت استاد عزیزم 

      و هنرجویان سایت تناسب فکری 

      استاد درست و به موقع این فایل آپلود شده 

      برای من برای منی که ناامید شدم برای منی که همکار شیطون شدم همش منو ناامید کرده دیکه خسته شدم .و با خودم میگم ول کن این دوره  تو هم که بیکار نیستی بشینی این دوره ها رو ادامه بدی 

      این دوره ها سختیش توی اینه که ادامه بدی تو هم که نمیتونی ادامه بدی 

      ول کن اعتبارت هم از دست دادی 

      خب چه خبره چند ساله ولی هنوز به اون وزن دلخواه نرسیدی 

      امان منو بریده این شیطان دائم بیخ گوشم داره باهام حرف میزنه که برو رزیم بگیر 

      باورتون میشه .دو هفته قبل منو وادار کرد رزیم بگیرم منم تصمیم گرفتم رزیم بگیرم و رزیم لیمویی رو خریداری کردم 

      باورتون نمیشه من تو عمرم رزیم نگرفتم .

      نمیدونستم چه جوریه 

      من میدونستم هم نمیشه فایده نداره 

      ولی خریدم 

      خیلی مقاومت نشون می‌دادم برای رزیم گرفتن 

      من اصلا نتونستم رزیم بگیرم ختی یک روز 

      خیلی سخته عذاب آور و شکنجه آور 

      اینکه بخواهی همه چی رو وزن کنی 

      و لقمه هات و بشماری 

      اینجا بود که به فکر حرفای استاد افتادم 

      که مگه ما برای چاق شدن چیز خاصی مصرف کردیم لقمه هامون شمردیم 

      مگه ورزش کردیم مگه کار خاصی انجام دادیم که چاق شدیم 

      همه ی حرفا برام مرور میشد 

      اینکه برای چاق شدن کار خاصی نکردیم تا هر جا بریم آخرش باید برگردیم 

      میدونی جیه استاد من عجله داشتم 

      عجله هم کار شیطانه 

      میخاستم تا ۲ ماه دیگه خودم و لاغر کنم مدام میگفت لحظه موعود داره نزدیک میشه تو اون لباس خوشگله که خریدی نمی تونی بپوشیا بهت نمیاد 

      بدنت توش مشخص میشه بیا رزیم بگیر تا چند کیلو کم کنی بعد دوباره دوره ات رو ادامه بده 

      وای منو دیونه کرده با حرفاش 

      خدا رو شکز اصلا من اهل رزیم گرفتن نیستم 

      نمیتونم رزیم بگیرم 

      چون این باور قوی هم دارم 

      که رزیم فایده نداره بعد از دوران رزیم بدتر از قبلت هم میشی 

      و باور اینکه وزنت ثابت باقی نمیمونه 

      باید از طریق ذهن لاغر شد 

      موقع های که روی دهنم کار میکنم خیلی حالم خوبه سالمم شادم 

      مدتیه که رها کردم اصلا حال خوبی ندارم تمام بدنم کوفته هس کمردرد دارم 

      مدام میخوابم 

      صبح ها وقتی نماز خوندم باز میخوابم 

      نمیدونم چم شده خودم هم ناراحتم 

      استاد میدونم تنها راه این دوره ادامه دادنه 

      ولی من اینکه این دوره رو رها کرده باشم نه نه اصلا رهاش نکردم 

      مثلا دیر به دیر گوش میدم 

      و من تنها صبح میتونم فایل هام رو گوش بدم و بنویسم و تمرکز دارم تا بجه ها خوابن 

      و اینم اینکه من صبح ها شیطون گولم میزنه میخوابم 

      انگار یکی مدام بهم میگه بخواب دیگه 

      دیگه بچه ها بیدار میشن نمیتونی بخوابی 

      ظهر هم نمیزارن بخوابی 

      حالا وقت هس دوره ها رو گوش کنی تو تابستون 

      والا هر ساعتی یه چی بهم میگه تو تابستون میگم اول مهر ادامه میدم باز 

      امروز و فردا میکنم همش بهونه میارم

      حالا از فردا فردا و همچنان سال تمام شد وتابستون بازگشت من نتونستم 

      خیلی ناراحت و پشیمونم که چرا 

      انجام نمیدم چزا استمرار ندارم برای ادامه مسیر 

      در حالی که میدونم این روش اولین و آخرین روش برای لاغری هستش 

      هر روز میگم از فردا ساعت ۴بیدار میشم ولی 😔

      استاد لطفا یه راهنماییم کنید 

      من هیچ وقت دوره ام رو رها نکردم 

      ولی خیلی استمرار ندارم 

      چیکار کنم؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1402/02/08 11:19
      مدت عضویت: 1924 روز
      امتیاز کاربر: 7788 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 484 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      سلام به استاد همیشه فعال وپرتلاش وباانگیزه 

      منم تقریبا چند ماهه که از سایت دور شدم واین فایل برای من خیلی ارزشمند وبه موقع بود تقریبا هر روز تصمیم میگیرم دیگه از فردا مرتب ومنظم شروع کنم ولی شرایط واوضاع طوری پیش میره که من نمیتونم طبق قولی که به خودم دادم عمل کنم ‌.وقتی آدم یه مدت از فایل‌ها دور میشه شروع کردن سخت میشه برای من که اینطور بود منی که ماها در سایت بودم و می‌نوشتم ومیخوندم وگوش میدادم چند وقته حسرت اینو دارم که روزانه یه فایل گوش بدم یا میثاق نامه مو بخونم. 

      استاد یه بار گفتن وقتی برای دوره هات وقت نزاری برمیگردی عقب اون دلهره ها برمیگردن اون ترسها اون حسهای چاقی اون زمانی‌که برای خودت وقت میزاشتی با کارهای دیگه با ادمها با شرایط دیگه پر میشه برای منم همینطور داره میگذره  ادمهای منفی بازم بهم نزدیک شدن دورهمی های بی مورد وکارتراش رفت وآمد های بیهوده بدون هیچ نکته وحرفهای مثبت قرار گرفتن در فضاهای الوده وشنیدن غیبت ها وتهمت زدن به همدیگه  تماس تلفنی افرادمنفی  که مدتها بود باهات تماس نمیگرفتن خودم به عینه شاهد هستم که دارم به سرعت به عقب برمیگردم ولی خداروشکر که اگاه هستم وبا آموزش‌هایی که دیدم میدونم که هر چه رشته بودم داره پنبه میشه ومن بايد هر چه زودتر تغییر مسیر بدم وبرگردم به مسیر 

      منی که یک روزم بدون فایل گوش دادن یا خوندن نمیگذشت دیگه برام خیلی سخت شده نوشتن حتی خوندن وگوش دادن ولی خداروشکر کلا از مسیر خارج نشدم ولی به شدت پایین اومده بود حرکتم در مسیر 

      به نظرم این روزها هم خوبه وتجربه ای برای من میشه که قدر این مسیر زیبا رو بدونم وتحت هيچ شرایطی ازش خارج نشم درین یک ماه  اتفاقات تلخ وشرایطی بودکه نگذاشتن من تمرکز کافی داشته باشم ولی چند روزه در حال شروع دوباره با حال خوبم چقدر شروع دوباره گوش دادن یک فايل برای من امید بخش وحال خوب کن هست ادم تغییر حالش رو کامل می‌فهمه 

      روزهايي بود در حد مرگ از رفتارهای غذایی خودم میترسیدم تا همین چند روز پیش چقدر احساس چاقی داشتم در حد شاید هزار کیلو ولی چند روزه خیلی ارام تر شدم بااینکه شايد هم پرخوری کنم ترسم زیاد نیس چون میدونم به مرور درس میشه با خود سرزنشی وحسهای بد به سقوط ب چاقی  نزدیک ترمیشم.

      من امروز به خودم قول میدم که اگر خسته بودم اگر نامید شدم اگر ناراحت بودم اگر چاق شدم اگر کار داشتم اگر در شرایط خوبی هم نبودم حداقل‌ یه میثاق نامه بخونم حداقل یه کامنت بخونم برای خودم وقت بزارم چند روز نبودم باز ادامه بدم نزارم دوری از سایت طولانی بشه چون مطمئنم از زیان کاران خواهم بود. 

      استاد عزيزم فایل عالی بود ممنون  وبهم خیلی روحیه داد 

      امیدوارم که بتونم از این سایت ارزشمند بهترین استفاده رو درین سال پربرکت داشته باشم 

      شمارو به خدای بزرگ میسپارم. 

      .

      در نامیدی بسی امید است 

      پایان شب سیه سپید است 

      در چاقی بسی لاغری است 

      پایان شب چاقی صبح لاغری هست 

      .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا
      1402/02/07 13:50
      مدت عضویت: 685 روز
      امتیاز کاربر: 21205 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 229 کلمه

      به نام خدا وند متذکر 

      سلام خدمت استاد گرامی 

      چقدرخوشحال هستم از آشنایی با برنامه شما وچقدر خداوند مهربان را شاکر هستم که هر چه بگویم کم است 

      استاد عزیز خیر دنیا وآخرت نصیب شما وعزیزانتان باشد 

      فایلی را که زحمت کشیدید و تهیه کردید واقعا کامل کنند ومورد نیاز همه عزیزانی که در این دوره شرکت کرده اند میتواند باشد زیراکه خود من هم پس از ماه مبارک رمضان یک نوع تغییر در برنامه روزانه ام ایجاد شده بود که ترغیب به بازگشت به روشهای غلط قبل از آشنایی ام با مسیر تناسب فکری را درمن ایجاد کرده بود

      البته شاید تا حدودی طبیعی بوده باشد ولی من خیلی ناراحت بودم وهمش احساس میکردم بی اراده شده ام ویا اینکه اشتباه کرده ام وبعضی افکار منفی دیگر که خودتان ودوستان میدانند 

      اما امروز با گوش کردن به صحبتهای با ارزش شما گویی  آبی بودبر روی آتش 

       وگویی درمان همان دردی بود که مرا آزار میداد 

      همه حرفهای شما کاملا درست بود ودقیقا شامل همان ضرب المثل است که آنچه از دل بر آید بر دل بنشیند 

      وشما خودتل همه این درد ها را تجربه کرده اید وخوب میدانید درمانش چیست 

      خدارا شکر که شما هستید وانسانهای خوبی مانند شما هستند که این جهان میگردد 

      سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم 

      باشد که همه موفق باشیم در مسیر تندرستی 

      واین مسیر بی پایان است وهرگز کم نمیشود وبه پایان نمیرسد چون منشع همه خوبی ها بی نهایت است واین خوبی از سوی آفریدگار بی همتاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1402/02/07 11:53
      مدت عضویت: 1752 روز
      امتیاز کاربر: 12648 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 387 کلمه

      با سلام وقتی استاد پیام اون دوستمون رو خوندن من دیدم چه قدر شرایط مشابه من دارند.من سال ۹۷ با استاد و لاغری با ذهن آشنا شدم.با یک سرچ در تلگرام به گروه تالار مجلل لاغری رسیدم و هر شب ساعت ۲۱ رونمایی از فردی بود که نتیجه گرفته و لاغر شده چند روز مطالب رو میخوندم تا اینکه متوجه شدم دوره رایگان هم هست که فکر کنم ۱۰ تا فایل بود.شروع کردم به گوش دادن فایل ها و خیلی حس خوبی داشتم بعدش به مسافرت رفتیم و اونجا خاله هام گفتن که لاغر شدم و خودمم حس میکردم که سایز کم کردم چون شلوارم دو انگشت برام گشاد شده بود .بعد از اون سفر تونستم نصف هزینه ی دوره رو تهیه کنم که ۴۰۰ هزار تومن بود بعدش استاد ی طرح گذاشتن که می‌شد در دو قسط هزینه رو پرداخت کرد منم این کارو کردم و بعدش هم گفتن اگر نصف هزینه ای که مونده رو بپردازی میتونی تصفیه کنی و اینجوری شد که من وارد دوره شدم.نمیدونید با چه عشقی هرروز فایل گوش میدادم چون صبح خیلی زود باید میرفتم دانشگاه. از خانه تا ایستگاه اتوبوس فایل های صبحگاهی رو گوش میدادم و در ساعت‌های بین کلاس هایم فایل های هرروز رو گوش میدادم و تمرین هایش رو در نوت گوشی می‌نوشتم تا که برسم خونه رو یکبار دیگه در جزوه بنویسم.خیلی حس و حال خوبی داشتم.من فکر میکنم بیشترین وزنی که رسیدم ۹۰ و سایز ۵۴ بود که بعدش با استاد آشنا شدم. و کمترین وزنی که داشتم ۷۰ و سایز ۴۲ بود.بعدش متاسفانه اتفاقاتی در زندگی من افتاد که من لیز خوردم به قول خودمون.و باعث شدن به مرور من تمرکزم از روی خودم برداشته بشه و هرروز کمرنگ تر بشه.تا جاییکه دوباره چاق شدم و الان وزن ۸۴ و سایز ۴۸ رسیدم.نمیدونم چرا و چی شد که دوباره چاق شدم.اما این فایل تلنگر بزرگی بود برای من ..که وقتی کاری برای خودت نکنی زمان میگذره و انقدر بی سر و صدا و یکنواخت که من به خودم اومدم دیدم از وقتی فایل ها رو رها کردم بیشتر از یکسال و نیم میگذره.در واقع رها نکردم ولی اون استمرار و پشتکار و نظمی که داشتم دیگه ندارم.خیلی دوست دارم که دوباره شروع کنم. و ادامه بدم و حرکتی متوالی و پیوسته داشته باشم.اگر راه کاری برای من دارید خوشحال میشم نظرتون رو بخونم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6211 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 26 کلمه

        سلام و درود
        بهترین راهکار شروع کردنه
        بدون نیاز به مقدمه و پیش فرض و تصمیم قاطع گرفتن فقط شروع کنید و هر روز یک قدم بردارید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1402/02/05 08:09
      مدت عضویت: 1898 روز
      امتیاز کاربر: 13991 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 307 کلمه

      در نا امیدی بسی امید است 

      پایان شب سیه سفید است

      یادم وقتی پدرم فوت کرده بود معلمم من رو صدا زد و گوشه کلاس اروم صحبتهاش رو با این جمله شروع کرد و من توی اولین جمله موندم و بقیه حرفهاش  رو نمیشنیدم و باور نمیکردم که میشه امیدوار بود مگه قرار چه صبح روشنی اتفاق بیوفته بعد پدرم مگه چیزی به اسم امید هم وجود داره بله صبح روشن اتفاق افتاد خداوند همیشه به فکر من بود و من هم زندگی کردم و همیشه از پدر مادرم به خاطر تولدم و به خاطر درک لذت زندگی ممنونم

      امروز بعد سالها چه قدر به این جمله احتیاج داشتم فرزند نزدیک ترین کسم زود به دنیا اومد و نموند و بعد چند روز که اومدم خونه سری به سایت جادویی زدم این شعر خیلی برام لازم بود و هم اینکه یادم افتاد انسان نا امید کافره حتی دیروز بهش گفتم خدا هرگز دیر نمیکنه چون بعد پنج سال بچه دار شده بود بهش گفتم از نظر ما دیر شده ولی خدا به موقش دوباره بهت بچه میده انشاالله

      همین یک جمله کافی تا بریزونه تمام چربیها رو اینکه بدن ما بیشتر از خود ما میخواد لاغر شه

      یک عمر فکر میکردم بدنم سفت و سخت میخواد چاق بمونا و من فقط من میخوام لاغرش کنم حالا نمیدونم اون من چی بود جسمم که نبود ذهنم هم که چاق چاق بود حتما روحم بود همون روح لطیفم که اب شدن برفها رو دوست داره و گلهای بنفشه رو کنار رودخونه وقتی میبینه اشکهاش میاد اون خیلی ظریف و شکنندس اون پارچه های گلدار دوست داره نه رنگهای طوسی و مشکی اون تصورش از یک بانو لاغری با پاهانی کشیده و استخوانی چاقی برای اون نعنایی نداره و الان که فهمید تنها نیست و جسم هم میخواد لاغر بشه و ذهن هم که کلا خیلی وقته برنامه ریزی شده پس هماهنگ هماهنگه خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1402/02/04 17:38
      مدت عضویت: 827 روز
      امتیاز کاربر: 33419 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 973 کلمه

      به نام خداوند بخشاینده مهربان 

      در ناامیدی بسی امید است  پایان شب سیه سپید است.

      بله دقیقا درست است ناامیدی یعنی رفاقت با شیطان رفاقت با شیطان یعنی نابودی،ممکن هست از چیزی که مطابق نظرمان نباشد خیلی نگران باشیم ممکن ناراحت بشویم ولی نا امیدی یعنی شکست و شکست هم یعنی نابودی.

      درسته که برای خیلی از افراد چاقی درد نداشته باشه درسته که  رنج نداشته باشه درسته که افراد چاق با شرایط خودشون هماهنگ و ابدیت می شوند وبراشون این موضوع ی جوری عادی میشه ولی من واقعا چنین فکری نمی کنم چون احتمالا اونها این شرایطشون تحمل می کنند در واقع به اجبار تحمل می کنند 

      یا اینکه ب روی خودشون نمی‌آورند همیشه هم همین موضوع تو فکر من بود که آیا این همه افراد چاق چطور راحت کارهاشون انجام می دهند ایا هیچ دردو سنگینی حس نمی کنند وازینکه من حتی نتونستم مثل افراد چاق هم زندگی کنم این موضوع شدیدا من را آزار می داد،نمیدونم والا شاید که برای آنها هیچ دردی در چاقی وجود نداشته اگر دردی نداشتن که نمیدونم چه بگم خوشا به سعادتشان که درد چاقی رو حس نکردند یا اینکه بگم فقط فشار روحی اون رو حس کردند.

      ولی من خودم متاسفانه از وقتی خودم شناختم تا ب الان هم دردجسمی شدید هم فشار روحی برمن بود در واقع من هیچ وقت هیچ وقت چاقی بی دردی را تجربه نکردم.درسته که راه می رفتم مدرسه می رفتم ولی بار شدید اضافی همیشه بر تنم بود ومن تا دوران راهنمایی فقط تونستم ی خورده راحتر بوده باشم پیاده می رفتم مدرسه ولی در اواخر دوره زاهنمای ودر دوره دبیرستان دیگه اوج زجر کشیدن بوده وای خدا وقتی می رفتم مدرسه موقع برگشتن خدا خدا می کردم ی آشنای باشه من با ماشین سوار کنه برسونه خونه.

      وقتی زنگ خونه زده می شد من غصه هام شروع می شد نه کسی بود من همراهی من تا می رفتم دست وروم بشورم تا دم در مدرسه بروم همه بچه ها می رفتند ومن تنهای تنها باید می‌آمدم خونه وخیلی برام ناراحت کننده بود من با شرایط خیلی سختی دیپلم گرفتم خیلی سخت.

      مسیر من حدود نیم ساعت تا چهل دقیقه پیاده روی بود که آهسته آهسته می رفتم‌.وسط راه هم اول دور بر نگاه می کردم اگه کسی نباشه که خجالت بکشم اگه کسی نبود وایستم استراحت کنم بعد ادامه بدهم‌.

      پس من تا الاان درد چاقی رو داشتم که از وقتی خودم شناختم دنبال درمان چاقی خودم تا الان بودم و هم با این نظر استاد هم موافقم که فرمودند:که افراد چاق حالا همون های که دردش رو حس نمی کنند ولی تحمل اینکه یک بار کوچک اضافه همراه خودشون ببرند رو ندارند وای دقیقا دقیقادرست است.

      من خودم حالا نه اینکه اینور اون‌ ور کردن برام راحته وای اگه بخوام یک وسیله نسبتا سنگین بلند کنم مثلا یک سینی با وسیله یا یک قابلمه رو ب سختی میتونم جابجا کنم یا اگر کیفم مقداری سنگین باشه اگه دستم نباشه راحت ترم ولی اگه دستم باشه خیلی برام عذاب اوره ودقیقا اینجا متوجه میشم که چه بار سنگینی رو دارم حمل می کنم وخیلی اعصابم ناراحت میشه.

      ولی همان طور که خداوند فرموده انسان ناامید جزو کافران محسوب می شود.از یک بزرگی شنیده بودم که گفته بود:اگر کسی بیمار شود راهی برای درمانش پیدا می شود اگر کسی تنگدست شود ممکن است شخصی مشکلش را حل کند.اگر شخصی لباس نداشته باشد ب طریقی یرای او لباس پیدا می شود اگر شخصی غذا نداشته باشد برای اوهم راهی برای سیر شدنش ب وجود می آید.ولی امان از شخص ناامید،چون برای شخص نا امید هیچ راهی پیدا نمی شود.

      خوب در جواب اون دوست عزیز که استاد در موردشون گفتن،من اول بهشون تبریک میگم چون اینقدر باورهای چاقی در ایشون رشد نکرده ونمیدونم حالاچطور بگم حالا از نظر خودم در عرض چهار سال با اینکه پرخوری می کردند با اینکه از خوشون راضی نبودن ولی بازهم خیلی وزنشون بالا نرفته وب نظرم این جای خیلی خیلی خوشحالی داره پس اینجا بنا‌به نظر استاد اون فشار روحی هست که اذیت می کنه وگرنه اگه من بودم باور کنید راحت بالای بیست کیلو شاید اضافه‌ می کردم بدون اینکه خودم بخوام،

      شاید شما تعجب کنید ازین حرف ولی نمیدونم واقعا‌ به چه دلیل این موضوع پیش میاد شاید اینکه باور چاقی در من خیلی خیلی شدیدتر از بقیه است ک این طور میشه یا ب دلیل اون خاطرات ذهنی که در من مونده یا اون مواردی که تجربه کردم این مسائل رو پیش میاره.

      ولی من اصلا دوست ندارم این طور باشه دوست دارم هرچه زودتر این باور چاقیه ب طور کامل از ذهن وجودم کنده بشه وباز هم ب حرفهای آرام بخش استاد گوش می کنم که بیان کردند،

      اگه ناراحت هستی ادامه بده اگه چن ماه گذشت حتی هیچ نتیجه نگرفتی ادامه بده اگه عصبانی هستی ادامه بده حتی مدتی از عمل خودت راضی هستی ولی بازم نارحتی نگرانی ادامه بده اگه استرس داری ادامه بده اگه هیچی نشده ادامه بده اگه ی ذره لاغر شدی ادامه بده ا‌ر گریه می کنی ادامه بده اگه حتی چاق شدی بازم ادامه بده اگر دردهای چاقی امانت بریده ادامه بده اگر سرزنشهاو طعنه های دیگران ازارات میده ادامه بده.

      امروز ک داشتم مطلب می نوشتم خواهرم ازم چیزی پرسید گفتم حواسم پرت نکن دارم مطلب می نویسم خوب خیلی هم مدال گرفتم خواهرم گفت:ا مگه ول نکردی گفتم نه برای چی؟گفت پس کی لاغر میشی؟تو که هنوز لاغر نشدی!پس کی می خواستی لاغر بشی؟نخواستم زیاد باهاش بحث کنم‌ فقط گفتم اگه بگذارین آرامش داشته باشم لاغر میشم لاغر میشم مدام نگو این کار کن اون کار کن چرا این غذارو نصفه خوردی چرا اون خوردی چرا نخوردی؟

      منظورم این بودکه باید آرامش داشته باشم لاغر شم دیگه چیزی نگفت سریع بحث رو عوض کرد ومن هم با خوشحالی ب نوشتن ادامه دادم.

      من ازینکه استاد دلداری میدن که اگر در هر شرایط که باشیم  ادامه بدهیم موفق می شویم من خیلی دلگرم می شوم.پس ب امید روزهای روشن ادامه می‌دهم.

      ای پرودگار عشقم کمکم کن ب نتیجه مطلوبم برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1402/02/04 02:47
      مدت عضویت: 1605 روز
      امتیاز کاربر: 27216 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 992 کلمه

      سلام  استاد عزیز و گرانمایه  

      چقدر به موقع  در فرکانس آگاهی  این فایل عالی آموزشی  قرار گرفتم ..خدایا  صدهابار  تورا شکر و سپاس ..

      دو سه روزی بود که مهمان مادرم  بودم  در یکی از شهرستانهای استان مرکزی..

      وقتی بنا به ضرورت  راهی منزل مادرم  میشم  از نظر  ادامه  آموزشها و پی گیری فایلها  تحت فشار قرار می گیرم  ….

      مادرم  بسیار نا آرام  و پرحرفه  و اصلا مهلتی نمی ده که  بخوام  به احوال خودم باشم  و به کار شخصی خودم رسیدگی کنم  یه بند  آسمان به ریسمان می بنده و راجع بهشون حرف می زنه  … اما خوب چه میشه کرد  من به عنوان فرزند ارشد در قبال مادرم وظایفی دارم  و باید یه وقتایی از کار و گرفتاری  شخصی خودم بزنم و به مادر  و مسائلش  بپردازم  ..دیروز  یا پریروز  دقیق نمی دونم  فرصتی شد که به ایمیلهام سر بزنم که  هدایت شدم به  فایل گام هفت از دوره ۱۲ گام  با نام فرمولهای چاقی  …خیلی زود یه ایده به ذهنم رسید که  نام فایل رو به فرمولهای لاغری  تغییر بدم  و با استفاده از متن آموزشی  اون  یک دیدگاه جدید بنویسم  خوب این کار حدود  سه ساعت زمان من رو به خودش اختصاص داد  البته با وجود حضور در منزل مادر  و  اخلاق و رفتار خاص ایشون  تنظیم این فایل  بیش از معمول طول  کشید و‌من که از قبل از آشنا شدنم با سایت  درد ناحیه گردن  به شکل خفیف داشتم با ورودم به سایت  و نوشتن دیدگاهها از طریق  گوشی موبایل  درد گردنم  شدت گرفت  و یه مدت با صلاحدید پزشک   فیزیوتراپی  کردم و خیلی بهتر شدم  ولی  هر وقت  فشار نامتعارفی  بهش وارد بشه  حتی فشار روحی و ذهنی  درد بدی رو تجربه می کنم  خلاصه که از زمان تنظیم این فایل   درد گردنم  شروع شد  شب که شد  با مصرف مسکن  و پماد وضعیت بهتری پیدا کردم  و کارو تموم کردم و فرستادم  ….اما   دوباره  درد برگشت  ..گریه ام گرفت  …. یاد اونایی افتادم که با روش  های  رایج  می خوان  به سرعت وزن  کم کنن  توی سرما و گرما  یا هر موقعیت دیگه   پیاده روی  و کوهپیمایی  رو ترک نمی کنن  وقتی  در همین حال ورزش اجباری  ازشون‌می پرسی که  چی باعث شده که توی این موقعیت  اومدی  کوه و پیاده روی  با خنده میگه   برای  حال خوب  برای نشاط  برای  روحیه  گرفتن   ولی  راحت نمیگن  بابا  ما  می خوایم لاغر شیم  ته دلشون دارن فریاد می زنن  که اگر اضافه وزن نداشتیم  اگر از چاقتر شدن  نمی ترسیدیم  از کار و زندگیمون  نمی زدیم  پاشیم بیاییم  اینجا  راه بریم  و مثلا  شاد بشیم و کیف کنیم   …  اصلا مجبوری  نمی اومدیم  هر موقع دلمون می خواست و حالشو داشتیم  می اومدیم  و البته  شاد و سر حالم می شدیم ….  همینجور که بغض کرده بودم و از دردی که داشتم حال تهوع  پیدا کرده بودم  با خدا  حرف زدم   خدایا   من اگه  تا حالا نتیجه دلخواهمو  گرفته بودم  ،ترکه و لاغر شده بودم   حالا با وجود این درد لعنتی  سرمو  روی گوشی  خم نمی کردم  انگشتام  کرخت نمی شد برای تایپ  تا تکلیف  لاغری با ذهن  رو انجام بدم   ….  خدایا  نکنه   گناهی کردم  و تو  داری منو تنبیه می کنی  و اجازه  نمی دی  یهو مثلا ۴ کیلو ۵ کیلو بیام پایین  تا جون بگیرم  تا نتیجه  سه سال  نوشتن  و نوشتن  رو  بگیرم  و با انگیزه ای مضاعف ادامه  بدم   …  خدایا اگر گناهکارم   منو ببخش   و راحتم کن …  دیگه بسه …..گفتم خدایا  تو خودت  معجزه وار  منو  آوردی  اینجا  گفتی بشین پای گوشیت و شاگردی کن در محظر  مردی که  خودش  ۱۴۰ کیلو  وزن داشته  اما حالا مدرس لاغری با قدرت ذهنه  ….  خدایا  تو خدای منم هستی….یا  این درد  رو شفا بده و اجازه بده  بدون زجر   راهی که خودت جلو پام گذاشتی ادامه بدم   یا اینکه  لاغرم کن   که مجبور نباشم  با این درد    تمریناتمو بنویسم  تو را به مقدسات قسم می دم  بهم بگو   گیر کارم کجاست  ؟ مگه این بدن منو  خودت خلق نکردی   پس گارانتی اون دست خودته   یه فرجی کن  یا ارحم الراحمین   ….اینارو با بغض گفتم و در دلم  اشگ ریختم   … نمی خواستم  مادرم اشگامو  ببینه  و  ناراحت بشه سوال پیچم کنه  ..امروز غروب  با ماشین برادرم   راهی تهران شدم  یه نیم ساعت بعد از تجدید قوا  و صرف شام  به این فایل هدایت شدم  ….استاد عزیزم   به شما خالصانه  تبریک میگم  که  با حرفهایی که بهتون  الهام  میشه  می آیید  ضبط می کنید و به رایگان  در اختیار  شاگردهاتون می ذارید  نور امید به  قلبهای ما  هدیه می دید  من در این فایل  جواب  مناجاتم با خدای مهربانمو  گرفتم   و خدا با صوت و آوا و تصویر شما با من حرف زد و بهم گفت   تو فقط ادامه  بده  تمام دردهاتو  شفا می دم  …لاغر نشدن  یا دیرتر لاغر شدن هیچ ربطی به گناهکاری  و این حرفا نداره  …حالا مگه  اون  زنی که با بدن زیبا و متناسب خودش  در فیلمها  می رقصه و دل می بره مگه اون  خیلی بی گناه و معصومه  ؟ آخه این‌چه حرفیه  از این حرفا  توبه کن  … بله شما با نشناختن  قوانین جهان هستی  به خودتون ظلم کردید و چاق شدید  بله از این نظر گناه کردید اما  من آوردمتون اینجا  که  این قوانین رو بهتون یاد بدم  تا هم  قهرمان  زندگی  خودتون بشید  و هم الگو باشید  برای سایرین   … پاشو  دست و روتو بشور  و دیگه از این حرفا نزن  و از فردا  قبراق و سرحال و با انگیزه مضاعف  بشین سر تمریناتت  زندگیتم بکن  اصلا هم به خودت سخت نگیر  چون دوست ندارم  کسی در این مسیر که  نشونش دادم  با رنج  و سختی بخواد  لاغر بشه ….   

      استاد گرامی  یک بار دیگه  از این فایل سرشار از آگاهی  که  به دست شما  و با عشق و علاقه ای که به دانشجویانتون  در این سایت دارید تنظیم  و در اختیار گذاشتید تشکر ویژه دارم  و براتون آرزوی  بهترینهارو  دارم  ….   ارادتمند شما  شهربانو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بانوی بهار
      1402/02/03 23:17
      مدت عضویت: 1775 روز
      امتیاز کاربر: 18313 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 890 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

      در چاقی بسی لاغری هست

      چقدر شیرین و جذاب هست که هر حرف و اتفاقی در زندگی رو  با اهدافمون تطابق بدهیم .

      این فاصله گرفتن از آموزه های سایت همه ی ما تا حدودی تجربه کردیم هر کسی بسته به هدفی که داشته کم یا زیاد بوده   و ذهن منفی باف همیشه در صدد این هست که ما رو از مسیر درست زندگی منحرف کند .

      یکی از بزرگترین مشکل انسان ها عجله کردن هست برای همین از قدیم گفتن عجله کار شیطون هست

      دقیق همین خصلت هم در وجود من بود و انتظار داشتم با کمی فایل و تمرین دیگه متناسب بشم ولی چند تا حرف استاد من رو از خواب غفلت بیدار کرد و دیگه دیدم نسبت به فایل ها عوض شد .

      یکی از حرف استاد این بود که ما سال های زیادی گرم به گرم به وزنمون اضاف کردیم  و با شادی و خوشحالی این سال ها رو سپری کردیم  و بدون هیچ سختی چاق شدیم وبا تنگ شدن  لباس هامون متوجه چاقی خودمون شدیم .الانم باید برای متناسب شدن از مسیری حرکت کنیم که سرشار از خوشی و لذت هست و خبری از سختی نیست و در مسیر تناسب فکری باید زمان بگذرد تا ما به تناسب ایده آلمون برسیم همون جور که یه بذر برای رشد و نمو و ثمر دهی باید زمان سپری کنه .

      پس در این مسیر عجله اصلا نمی کنم .

      گاهی باید بیدار تلنگر بخوریم تا بیدار شویم .فایلی که وضعیت چاقی تا ده سال دیگه رو تصویرسازی کردم روح و روان من رو به هم ریخت .و وقتی وضعیت متناسب شدن تا ده سال دیگه تصویر سازی کردم روح و روان من شاد شد و نور امید در وجود من تابیده شد .

      من بیدار شدم و خودم رو وحشتناک دوست دارم  و  فقط برای خودم متناسب می شوم نه برای افکار افراد منفی نگر .

      یکی دیگه از ویژگی های ذهن راحت طلبی بود که با هرگونه تغییر و تحول مخالفت می کرد . از طرفی یکی از ویژگی های شخصیتی من این بود که از اجبار خوشم نمیاد و هر کاری که بهم واگذار می شد در یک برهه زمانی خاص باید نتیجه می گرفتم خیلی بهش دل نمی دادم و دوست داشتم همیشه آزاد باشم و با خیال راحت کارهام رو انجام بدهم .شغل قبلیم به خاطر اینکه ساعت ورود و خروج خاصی داشت  اصلا باب دلم نبود و آخرشم استعفا دادم و اومدم اینجا که ورود و خروج و مرخصی هام دست خودم هست .حتی همین الانم دوست دارم بنگاه خودم تاسیس کنم که راحتی من صد در صد باشه .

      خصلت خوبی که فایل های تناسب فکری داشت این بود که در انجام تکالیف های فایل هیچ تایم خاصی قرار داده نشده بود و هر کس طبق برنامه زندگی اش هر زمان که دوست داره میتونه فایل گوش کنه و تکالیف انجام بده .

      برای همین با ذوق فایل ها رو گوش می دادم و ساعت ها بهش فکر می کردم و توی زندگی ام پیاده می کردم .

      به یه جایی که رسیدم که خودم رو متعهد کرده بودم که حتما هر روز یه فایلی گوش بدهم و تمرینش انجام بدهم ولی یه کم که گذشت دیدم اون درک و دریافتی که باید از فایل ها داشته باشم ندارم و یه چند روز ذهنم درگیر این مسئله بود که استاد توی یکی از فایل ها گفت باید فایل ها رو با اشتیاق گوش کنم و هر وقت دیدم ذوق و اشتیاقی ندارم و حالت جبر هست اون فایل رو بذارم ساعت دیگه که حالم خوب هست انجام بدهم .

      با این حرف دوباره سر شوق اومدم و به فایل ها دل دادم و با لذت توی زندگی ام پیاده کردم .

       هر روز که می گذشت قشنگ تغییرات احساسی و رفتاری رو در خودم مشاهده می کردم و چقدر حال و هوام خوب و عالی می شد .

      خب وقتی داشتم فایل گوش می کردم گاهی پیش می آمد که کسی متوجه می شد که من از فایل ها برای متناسب شدن استفاده می کنم و شروع به اظهار نظر می کردن که بابا تو باید ورزش کنی و رژیم بگیری تا متناسب بشی ولی من عزم و اراده ام قوی شده بود و حرف های اون ها به اندازه یه ارزن هم  برام ارزش نداشت و راه مطمئن خودم در پیش گرفتم و به قول استاد لشکر یه نفره تشکیل دادم و به سمت هدفم حرکت کردم .

      گاهی برای اینکه از دست کسی با افکار منفی خلاص بشوی باید کفش هایشان را جفت کنی و بلیط هم براشون بگیری و پول توی جیبی شون هم بدی و فقط بگی برو . من هم دقیقا همین کار کردم و بیخیال تمام  آدم های منفی باف با افکار منفی شون شدم و راحت به زندگی خودم پرداختم .

      ارزش وجودی خودم رو شناختم دیگه من اون آدم سابق نیستم و روح و روان ام رو درگیر آدم ها و اتفاق ها و اخبارهای  منفی نمی کنم و فقط دنبال خوشی و شادابی و لذت بردن هستم .

      تحول عظیم درونی در من  اتفاق افتاد و من از درون احساس لاغری شادی لذت میکنم و به مرور تغییر سایز در من نمایان شد و در حال حاضر حس و حال فوق العاده ای دارم  .هیچ کس و هیچ چیز قدرت بر هم زدن شادی و لذت من رو ندارد .

      من به خودم اعتماد دارم و مطمئنم لیاقت بهترین خواسته ها و نعمت ها دارم .پس به زودی به تمام خواسته هایم می رسم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1402/02/03 17:43
      مدت عضویت: 1227 روز
      امتیاز کاربر: 38252 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 727 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      جسم من همیشه نرم و ارام برای ترمیمش درحال فعالیته و بدون این که نظر منو بپرسه زخممو و خودشو ترمیم میکنه 

      پس اون میتونه چاقی منو ترمیم کنه چون چاقی مرضی خاموش است و بدون درده ولی برای بدن یک درده و یک اضافه است و در پی ترمیم اونه ولی من با اضافه خوردن و حال بدم نمیزارم و امون نمیدم خودشو ترمیم کنه مثل زخمی که هی من هروز اونو بکنم و اجازه خوب شدن بهش نمیدم 

      پس من با بودن در دوره و گرفتن تصمیم قاطع که در هر شرایطی ادامه بدم 

      زمونه و زمان در حال گذره و اگر به هر بهونه ای ادامه ندم نهایت خودم ضرر میکنم نه هیچ کس دیگه دیروز یکم حالم بد بود و اومدم سایت رو باز کنم چون فقط سایت حالمو خوب میکنه ولی دیدم با گوشی نمیتونم وارد سایت بشم و این لحظه بود که منفی باف اومد و شروع کرد که ولش کن تو هم هی اینترنت استفاده میکنی ونمیتونی بری تو سایت یکم حال بدم بیشتر سد و سریع تو اون حال به استاد پیام دادم و استاد عزیز سریع جواب دادن که مشکلی نیست ولی بازم گوشیم وارد نمیشد و در همین لحظه تینکر بل اومد و گفت گوشیتو خاموش کن درست میشه و منم این کار رو انجام دادم و درست شد با خودم گفتم دیدی سریع مثل این غر غرو ها به استاد پیام دادی اول امتحان  میکردی بعد پیام  میدادی ولی حال بد مانعم نشد تا چند روز ادامه ندم

      ولی بازم ادامه میدم و فقط راه رسیدن به هدف ادامه دادنه 

      من در این دوره دارم ذهنم رو برای تناسب و لذت بردن از دنیا برنامه ریزی میکنم و میدونم فقط ادامه دادن و تکرار کردن باعث میشه این فرمولها در ذهنم ماندگار بشه 

      مغز رو میتوان دوباره برنامه ریزی کرد و این کار فقط با استمرار انجام میشه و زمان میبره و تکرار باید بشه 

      من هیچ بهونه ای رو برای خودم نمیپذیرم 

      من با خودم میگم اخه بچه بازی نیست که هی ول کنم و ادامه ندم 

      من همیشه باید در هر مسیری جدی باشم و ادامه بدم و زمان میبره 

      خیلی از مسیر لذت میبرم و دارم زبان لاغری رو یاد میگیرم 

      من در دوره یاد گرفتم که کار فیزیکی با ذهنی متفاوته 

      کار ذهنی زمان میبره و با تغییر افکار رفتارمون تغییر میکنه و در نهایت جسم تغییر میکنه 

      من افکار و فرمولهای اشتباه رو تکرار کردم و با تصمیم یک شبه که اونا تغییر نمیکنن 

      من تصمیم گرفتم درسته ولی باید فقط تصمیمم در مورد ادامه دادن باشه وقتی تصمیمم در ادامه دادن باشه افکار و رفتار و در نهایت جسمم تغییر میکنه 

      هر شرایطی ایجاد شد بازم باید ادامه بدم تا به نتیجه برسم 

      من به لطف خدا در این مسیرم و چون به انتخاب خدا شک ندارم پس ادامه میدم حتی اگر بعضی جاها اشتباه کنم ولی ادامه میدم 

      من جز سیر تحول و تکامل جهانم پس برای رشد  نیاز به زمان دارم و مثل یک بذر همون اول توقع ندارم کاشته بشم در عرض دو روز که در خت بشه 

      اگر اشتباه کنم درستش میکنم و ادامه میدم 

      اگر منفی باف حالمو بد کنه بازم سریع حالمو خوب میکنم و ادامه میدم 

      وقتی من ناامید شدم پس به مسیر لاغری هدایت شدم 

      در ناامیدی بسی امید است 

      پایان شب سیه سپید است 

      حالا که در ناامیدی به این مسیر اومدیم پس بدون که این مسیر درسته و فقط باید ادامه بدیم تا له تناسب و بهتر از ان برسیم 

      من راحترین راه رو این مسیر میدونم یه چشم بر هم زدن۱۴۰۱/۱/۱۳ گذشت و اگر میگفتم نمیشه الان همون طاهره چاق بودم 

      به خدا اصلا نفهمیدم کی این زمان گذشت و لاغرهم شدم 

      من لاغر شدم نه پوستم افتاد و نه زشت شدم و نه از خوردن  میترسم و نه حالم بده و نه از خودم بدم میاد و خلاصه دارم در بهترین و تنهاترین مسیر درست لاغری و تغییر زندگی هستم 

      من راحت ترین مسیر این مسیر رو میدونم 

      لاغری برای من ساده ترین راه لاغری بود 

      من به لطف خدا وارد این مسیر شدم و اطلاعاتی دریافت کردم که گمانشم نمیکردم 

      ارامشی که دریافت کردم 

      لذتهایی که دارم دریافت میکنم 

      شادی درونیم رو باهیچ چیزی عوض نمیکنم 

      من همه این لذت ها رو با عجله کردن خراب نمیکنم و دارم ارام ارام فرمولهای اشتباه رو شناسایی میکنم و فرمولهای درست رو جایگزینش میکنم و در نهایت در جسمم دارم روز به روز تغییرات رو حس میکنم 

      خداوندا بینهایت شکر برای هدایتم به این مسیر و حمایتت برای ادامه دادنم در این مسیر 

      در پناه خدا باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/02/03 12:10
      مدت عضویت: 1865 روز
      امتیاز کاربر: 34846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,638 کلمه

      به نام خدای مهربونم

      سلام و درود فراوان 

      من عاشق همین شعرم که میگه در ناامیدی بس امید هست ، پایان شب سیه سپید هست .( دقیقا مطابق با حال و   روز  الان من هست من خودم از دیشب به خاطر یه  تضادی که پیش اومده  ناامیدی  از نتیجه و  تلاش در این مسایل ذهنی برای موفقیت  مثل خوره به جونم افتاده که حالم  رو گرفته و خستم کرده اما می‌خوام با این وضعیت بازم روی خودم کار کنم و حالم رو خوب کنم و  ادامه بدم توکل داشته باشم ایمان داشته باشم به اون نیرویی که نمی‌بینم اما روش حساب باز کردم و من  مطمعنم این تضادها به نفع من هست و باید فقط  تسلیم حق  باشم تا خودش کمکم کنه بارها از دیشب تا حالا که میخواستم  به خدا گله و شکایت کنم  خیلی الهامی بر زبانم این آیه  جاری می‌شد که بگم الخیر فی ما وقع  و دیگه زبانم بسته میشد و هیچ نمیگفتم و فقط کنترل ذهن میکردم ……)

       فایل امروز :

       ما باید آگاه باشیم که چاقی یک مشکل برای جسم هست و خود جسم تمایل به لاغر شدن داره  پس نگو من لاغر بشو نیستم و اما  من  هنر جوی  این دوره ها باید همین جمله رو درک کنم تا امید و انگیزه ام بیشتر بشه و این حرف ما مثل این هست که بگیم جسم ما تمایل نداره به خوب شدن زخم ها اما کدوم جسم هست که به این شکل باشه مگر مشکل خاصی داشته باشه . البته من خودم از وقتی در این مسیرم اون اوایل ورودم به سایت کلی نتیجه ی عالی  گرفتم و  اما بعد از مدتی حس میکنم نتیجه برای من ثابت مونده و من تغییر نکردم  اما در چندین فایل و یا نوشته  از زبان استاد شنیدم این تفکر غلطه و همچین چیزی نیست و بهترین مطلبی که از استاد در این زمینه پیدا کردم نمی‌دونم کجا بود اما به ذهنم موند که گفت در این جور مواقع سرعت تخریب با سرعت بهبود در جسم من یکی شده که روند من ثابت شده و من بارها این مسأله رو برای خودم باز کردم و گفتم دقیقا گیر کار من همین هست درسته رفتارم خوب تغییر کرده اما هنوزم از لحاظ ذهنی و تغییر فرمولهای ذهنی  احتیاج به تلاش و تغییر اونها دارم و این تفکر من که وزنم ثابت مونده غلط هست یا اینکه  من لاغر بشو نیستم و یا من از این لاغر تر نمیشم اینها  اصلا حرفهای درستی نیست چون هر لحظه جسم تمایل داره خودش رو به سمت لاغری و سلامتی حرکت بده و اگر اینطور نیست خودمون با افکار و رفتار نادرست جلوی اون روند  رو گرفتیم و هیچ عامل دیگه ای نیست  همش خود ما هستیم .

      چاقی یک بیماری هست که در.د نداره و این خیلی بد هست وجسم تا حدود زیادی خودش رو با این بیماری هماهنگ می‌کنه و اما باید بدونید چاقی درد روحی داره و درد ذهنی داره زیاد هم داره تا جایی که می‌تونه افراد رو افسرده و ناراحت و عصبی کنه  و من میبینم که بعضیا با چند کیلو اضافه وزن داغون هستن در حالی که  فشار جسمی اون چاقی کم هست و برای همین خیلی‌ها  لاغر شدن  رو پشت گوش میندازن و کافیه که این بیماری خاموش یک روزی شروع به روشن شدن و فوران کنه دیگه نمیشه آرامش کرد .و اما من همینجا خدا رو شکر میکنم که در مسیر درست هستم و کلی متناسب و  عالی شدم .

      من هم مثل این دوست عزیز از آبان ۹۸ در سایت هستم  با این تفاوت که من  کلی نتیجه گرفتم اما  هنوزم خیلی از جاها باید رفتارم بهتر بشه و دوست دارم در تمام زمان ها و مکان ها به آموزشها عمل کنم البته تا جایی که در توانم باشه عمل میکنم اما هنوزم باید بهتر و بهتر باشم و توقعم از خودم بیشتر هست .و می‌دونم خدا هوای من رو داره و من رو به خواستم می‌رسونه من بازم میگم سپاسگزارم از خدای خوبم که در این مسیر ساده و لذت بخش هستم اما خب بعضی مواقع هم بوده که  خواستم از این راه  ناامید بشم اما بازم به هر طریقی شده دوباره ادامه دادم و نزاشتم لیز بخورم و همین من رو موفق کرده .

      من باید آگاه باشم مغزم به دنبال استمرار در کارهای خودش هست و براش  اصلا مهم نیست این کار درست هست یا درست نیست اون فقط تکرارش میکنه   .یعنی مغز هر فرمول ذهنی و یا اطلاعات ذهنی داره یا همون برنامه ریزی ذهنی داره  مغز اون رو  فقط ادامه میده و اون اطلاعات رو اجرا می‌کنه و کاری نداره که خوب هست یا بد هست مغز ما اون رو گسترش میده و اما خبر خوب این هست که ما میتونیم این فرمانهایی مغزی یا اطلاعات رو تغییر بدیم اما تغییر این فرمول های ذهنی یک شبه نیست نیاز به زمان داره اما چه فایده که ما آدم ها عجول هستیم .و میشه همین مورد ما رو از مسیر دور کنه و اما مراقب باشید و گول این نجواهای ذهنی شیطانی رو نخورید و به دنبال لاغری در زمان کم نباشید چون  در این صورت ما از خودمون شکست میخوریم .

      باید آگاه باشیم بخش مهم این آموزشها عمل کردن به اونها هست پس هر آگاهی به دست بیاریم باید سعی کنیم به اون عمل کنیم و یکم سخت هست چرا چون برای مغز  این فایلها و آموزشها آگاهی جدید هست و  اما مغز به آگاهی عمل می‌کنه که چندین بار  براش تکرار شده پس اگر تازه وارد دوره میشیم و یادمون میره به اونها عمل کنیم چون هنوز این دوره ها برای مغز یه حرف تازه هست و توصیه برای شروع کار این هست که در آموزشها استمرار داشته باش حتی اگر رفتار نادرستی داری یا حتی جسمت چاقتر شد نگران نباش تو فقط راهت رو ادامه بده تا به موفقیت برسی.

      من اگر هر روز پرخوری دارم و یا حالم از چاقی بهم میخوره یا ناامید هستم و …عیب ندارد فقط باید ادامه بدم دقیقا من خودمم همینطور برای لاغری با ذهن ادامه دادم و این مسیر زیبا  رو  رفتم  و برای بقیه ی جنبه های زندگیم هم سعی میکنم اینطور باشم گاهی اوقات خیلی ناامید میشم و حتی گریم میگیره که چرا ….اما بازم ادامه میدم حتی همین دیشب به خاطر یه تضادی اشک از چشمام سرازیر شد اما بازم گفتم باید ادامه بدم و بارها گفتم اگر می‌خوام در تمام جنبه ها موفق بشم باید استمرار داشته باشم و من با  حالل و روز  نا جالبی که داشتم اما بازم پا شدم و دارم ادامه میدم و میگم اگر موفقیت در تمام جنبه ها می‌خوام نباید لیزر بخورم و اتفاقا چقدر از دیشب که حالم بده به سالهایی که در این مسیر هستم دقت دارم و شیطان تک تک این سالها رو به یادم میاره و میگه خیلی وقت گذاشتی آخرشم که چی ؟؟؟ میخواد من رو با بقیه مقایسه کنه که تو کجایی و فلانی کجا هست  و …..اما عیب نداره بهش توجه نمیکنم و  بازم راهم رو  ادامه میدم  و میگم بلاخره به خواسته هام میرسم همانطور که برای لاغری با ذهن به این شکل ادامه دادم .

      من در این مسیر لاغری با ذهن  اینقدر با علاقه ادامه دادم تا فرمول‌های مغزی من در خیلی از جاها تغییر کرده و حتی اگر گاهی اوقات میرم داخل اینه و جسم دلخواهم رو کمی باهاش فاصله دارم رو  نمیبنم اما میگم مهم نیست بلخره به آنچه می‌خوام میرسم اما می‌دونم باید تغییر از خودم شروع بشه و خودم تغییر کنم تا جسمم تغییر کنه و به دنبال معجزه نیستم به دنبال علت از  بیرون برای چاقی خودم  نیستم .و کسی رو مقصر نمی‌دونم و بارها میگم اگر  هنوز در بعضی از اندام هام  چاقم به خاطر بعضی از رفتارهای نادرست خودم هست و  از خودم می‌خوام اون رفتارهای من درست تر و زیبا تر بشه .

      من عاشق این مسیرم که خدا جلوی پای من گذاشته و مطمعنم این مسیر برای رشد و پیشرفت من هست و من باید ادامه بدم تا به جای دلخواهم برسم .

       بارها میگم ،من و استاد و دوستان شگفتی ساز همه با هم هیچ فرقی نداریم و سیستم مغزی ما مثل هم هست پس اگر اونها تونستن. پس من هم میتونم ادامه بدم و به نتیجه برسم  باید به خودم ایمان بیارم و  خودم رو باور کنم و بدونم  که بدون  نیاز به هیچ کس من میتونم به موفقیت برسم و این راه هیچ سختی و رنجی ندارد خدایی تنها سختیش این هست که من با وجود اینکه هنوز چاقی با من هست اما من باید برای لاغری که هنوز هیچ علامتی در جسم من نداره ادامه بدم و اینقدر باید ادامه بدم تا به لاغری شیک و مجلسی برسم و این وضعیت برای من تا آخر عمر هست خدایا شکرت که من در این راه هستم .

      من برای دوست عزیزم که از سال ۹۸ تا حالا در این دوره ها هست اما  فقط دو هفته هست ادامه داده واقعا ناراحت میشم دوست عزیزم ادامه بد من آرزوم هست این دوره ها رو داشته باشم و حالا که شما دارین تو رو خدا با عشق ادامه بده و جز بچه های شگفتی ساز شو پا شو  تو میتونی دوست خوبم  پس  برو  و شروع کن ما منتظر نتایج حدیدت  هستیم هر راهی غیر از این راه از نظر من خنده داره آخه چرا پیکر تراشی یا عمل معده و …. آخه  مغز ما باعث چاقی ما شده حالا هی تو   برو و  بدن یا معده رو بتراش فایده نداره و  اون دوباره تو رو چاق می‌کنه چون ما چاقی رو به مغز یاد دادیم. اما با این روش ما خیلی راحت لاغری رو خیلی راحت یاد میگیریم .

      مغز ما به صورت پیش فرض روی تناسب اندام تنظیم هست و  جسم لاغر هیچ  ربطی به شانس و اراده ی کسی نداره مثل هر چیز دیگه مثل مو و مثل چشم و….لاغری هم طبیعی جسم بدن اون فرد هست .

      من به دنبال هیچ عمل یا روش فیزیکی نیستم چون باعث شکست من میشه ،،،ما باید در این راه باشیم و فقط ادامه بدیم تا لاغر بشیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/02/02 19:46
      مدت عضویت: 677 روز
      امتیاز کاربر: 53376 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 534 کلمه

             

       سلام  عید شما مبارک عید برعاسقان مبارک باد 

      سلام چاقی ییماری حفته هست تا زمانش نرسیده حسش کمی ازلحاظ روحی وجسمی بازم فابل تحمل هست ولی وفتیسن فرو چاقی بالاترمیره تمام سختی یک زمام به فرد چاقی هجوم میاره من خودم یی فری رو مشناسم کهدرسن ۷۰ به بالاسدت مرضی تودو سال به حدی هجوم وارد کروا که فرد رو از هرتلاش وکوشش باز داشته هرچی سن چاقی کم باشه  تحمل راحتر هست سخت هست ولی چون فردجوان هست راحترباسنگینی کنارمیاد ولی وفتی سن بالا تر میره تازه تماجم   دچارجندین مشکل میشه که کاررو سخت میکنه 

      من با وحود ناامیدی زیاد واردسایت شدم حالا که فکرشو میکنم خیلی خداوند به من لطف کردسال پیش همبن روزها دربر در پیدا کردن یی  مسبر تازه که اثری از همه اشتباهاتی که طی این ۵۷ سال داشتم رو نداشته باشه من اودم تا تواین مسیر از فردی که هم اکنون هستم به فردی که سالهای زیادی میخواستم یی فرد دیگری رو توزندگیم تبدیل بشم رودراغوش بگیرم یی تغییر که خودم رو راضی کنه من با بودن تو این مسیر دارم به همون فردی که دوست داشتم تبدیل میشم یی تغییر خوب که درمن احساس زندگی دوباره بده سالهای زیادی از خدا درخواست داشتم یی تولد دیگه قسمت کنه 

      خدا تو همین زندگی که هستم این تولد به من هدیه داد چه هدیه زیبایی باید تو تولد دوباره هرانجهاشتباه داشتم رو حبران کنم شب روز شدا یادگیری وعمل کردن به اموختهام دل مبخواد افرادجوانی  که به سایت هدایت میشن قدر گوهری رو که پیدا کردن بدونن 

             قدرزر زرگر بدان                        قدرگوهر گوهری 

      قدراین سایت رو کسی میدکنه که به انتهای خط رسیده هست هرچه تلاش گرده هنه باشکست روبرو شده شاید بعضیزمان تا ۱۹ کیلو هم کم کردن داشتم ولی افسوس که در زمان کم چنان برگشتی داشته که خودم محو امدن مهمانی ناخوایی دیگربیعنی اضافه وزن بیشتر بودم 

      امروزمن سه سالاینده این اقا هست اگه ادمه ندم چهار سال دیگه همین افسوس وناراحتی رو خواهم داشت پس  خودم با ۴سال دیگه میبینم تواون زمان من خیلی وضعیت بهتری خواهم داشت

       اگه اره اگه همین امروزقدربدونم وگرنه چهار  سال دیگه حای 

       جای بعترشدن وضعیت به بدتر شدن اوضاع رو خواهم دید پس امروز به جای افگارنایوس کننده به خودم قوت قلب میدمحسم خوب میکنم ازنتیجه خیلی کم هم لذت میبرم اگه ادامه بدم کم کم همین تغییرکوچک وکوچک هست که به نتبجه بزگ میرسونه مگه من خمون روزاول که شروع به اًافه وزن شدم همه اضافه وزنم یی ساله ویاچندماه به ابنشک شده طی چندین سال کم کم اهسته اهسته وزنم زیاد شد 

      شد حلاتومسیر برگشت هم به این شکل هست ارام ارام وکم گم وزن کم مبکنم ولی ماندگارهست دلم قرص هست که دارم نتیجه میگیرم من با سن بالا دارم وزن کم مبکنم پس حتما برای شماهم امکان داره من تلاشم کردم برای یادگیری درست وکامل حتی بیضی زمان ازخواب شب هم گذشتم تا یادگیری درستی داشته باشم 

      اسون هست لاغری ولی سرسری نیست دل بدیم یادکیری  داشته باشیم من بودن تومسیر رو برای همه کسانی که به این سایت واردمیشن اروزیی استمرار داشتن وماندن تومسبر هست که نتیجه میدهدیادگیری وزمتن دادن واستمرار داشتن جواب گوی هدف هستبه من 

      اثبات شده به شمانیز اثبات میشه 

      خدا پشت وپناهتون یاحق حق نگهدارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم