0

در چاقی بسی لاغری است!

در چاقی بسی لاغری است
اندازه متن

حتما شما هم مثل من زیاد شنیده اید که: در ناامیدی بسی امید است.

نظامی در اشعار خمسه اش سروده است:

در ناامیدی بسی امید است          پایان شب سیه سپید است

یعنی:

همیشه در اوج ناامیدی، چراغ روشن امید و گشایش وجود دارد. پس انسان نباید ناامید شود.

این ضرب المثل به ما می آموزد همانطور که پس از شب تاریک، صبح سپید پدیدار می شود و روز جدیدی آغاز می گردد، در ناامیدی هم همینطور است؛ ناامیدی مانند همان شب تاریکی است که امید، صبح سپید آن می باشد.

در سالهایی که از زندگی ام می گذرد بارها این ضرب المثل را شنیده ام و حتی در برخی مواقع دیگران برای دلداری دادن به من از این عبارت استفاده کرده اند، اما هرگز تصور نمی کردم این عبارت در موضوع لاغری هم صدق می کند.

اکنون که به لطف خدا سالهاست در شرایط جسمی متفاوت هستم به وضوح برایم روشن است که:

همانطور که در ناامیدی بسی امید است در چاقی هم بسی لاغری است.

همانگونه که پایان شب سیه سپید است، پایان رنج و سختی چاقی لذت و شادی لاغر است.

ناامیدی مهمترین عامل عدم موفقیت افراد در رسیدن به رویای لاغری است.

در سالهای اخیر هزاران پیام از علاقمندان به لاغری دریافت کرده ام با این عنوان که: من از لاغر شدن ناامید شده ام

نکته جالب توجه اینکه اگر از همه شگفتی سازان لاغری با ذهن درباره ناامیدی از لاغر شدن سوال کنید حتما در جواب خواهید شنید که آنها هم بارها در مسیر لاغر شدن ناامید شده اند. اما اکنون لاغر و در بهترین شرایط جسمی خود هستند.

ناامیدی از حربه های ذهن منفی باف یا شیطان است که همواره به انسان نوید خراب شدن اوضاع، شکست خوردن و نابودی را می دهد اما آنچه مسلم و واضح است وجود الهی ما همواره امیدوار و مشتاق برای زندگی کردن و تجربه خوشبختی و موفقیت هاست.

خداوند متعال در آیه ۸۷ سوره یوسف از زبان حضرت یعقوب در این رابطه فرموده است: «از رحمت ‏خدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت‏ خدا نومید نمی‌‏شود».

همچنین در سوره زمر آیه ۵۳ می فرماید: «ای کسانی که به خود ظلم کرده اید! هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید»

به نظر من افراد چاق مورد خطاب مستقیم خداوند در این آیه هستند.

مگر نه اینکه ما با چاق شدن به خودمان ظلم کردیم؟

البته این موضوع را فقط کسانی درک و قبول دارند که مسئولیت چاقی خود را به عهده می گیرند والا افرادی که دلایل متعدد برای چاق بودن خود دارند نه تنها نمی پذیرند که مسئول چاقی خود هستند بلکه امیدی به لاغر شدن ندارند.

برای رنج چاقی، رحمت خداوند لاغری است.

خداوند لاغری و تناسب اندام را جزئی از سلامتی وجود ما قرار داده است و همانطور که می دانیم عده بسیاری در جهان متناسب هستند.

پس اگر ما چاق شده ایم به خودمان ظلم کرده ایم و برای رهایی از این رنج و اندوه نیاز به توکل و ایمان به رحمت خداوند داریم.

ایمان به رحمت خداوند داشتن به این معنی نیست که دست روی دست گذاشته و منتظر باشیم خداوند ما را لاغر کند بلکه به این مفهوم است که با ایمان و توکل به رحمت االهی باور کنیم که می توانیم لاغر شویم و سپس با اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن اقدام کنیم.

و چه اقدامی ساده تر، زیباتر و لذتبخش تر از حرکت از مسیر لاغری با ذهن.

مسیر لاغری با ذهن از هر نظر منطبق با عملکرد ذهن و جسم انسان طراحی شده است و افرادی که از این مسیر برای خلق رویای لاغری خود حرکت می کنند در کمال آرامش و شادی با لذت بردن از مسیر لاغری به هدف خود که متناسب شدن و سلامتی است دست پیدا می کنند.

تنها عاملی که مانع تجربه لاغری برای افراد چاق می شود ناامیدی از لاغر شدن است.

امام علی (علیه السلام) می فرماید:

بزرگ­ترین بلا، ناامیدی است. ناامیدی، صاحب خود را می کشد. هر ناامیدی، ناکام است.

با اندکی تغییر می توان فرمایش امام علی را به موضوعی واضح در زندگی افراد چاق مصداق دهید.

بزرگترین مانع لاغر شدن، ناامیدی است. ناامیدی از لاغر شدن صاحب خود را چاق تر می کند. هر ناامیدی ناکام است.

بنابراین مهمترین موضوع که در مسیر لاغری با ذهن باید مدنظر داشته باشید امیدی به لاغر شدن است.

عبارت (در چاقی بسی لاغری است)‌ را به عنوان یک ضرب المثل در سرزمین لاغرها به خاطر داشته باشید تا در مواقعی که احساس ناامیدی کردید با تکرار این ضرب المثل امید و انگیزه ای دوباره در خود ایجاد کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.93 از 58 رای

https://tanasobefekri.net/?p=38789
16 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار منیره.ف
      1402/02/05 08:09
      مدت عضویت: 1707 روز
      امتیاز کاربر: 11311 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 307 کلمه

      در نا امیدی بسی امید است 

      پایان شب سیه سفید است

      یادم وقتی پدرم فوت کرده بود معلمم من رو صدا زد و گوشه کلاس اروم صحبتهاش رو با این جمله شروع کرد و من توی اولین جمله موندم و بقیه حرفهاش  رو نمیشنیدم و باور نمیکردم که میشه امیدوار بود مگه قرار چه صبح روشنی اتفاق بیوفته بعد پدرم مگه چیزی به اسم امید هم وجود داره بله صبح روشن اتفاق افتاد خداوند همیشه به فکر من بود و من هم زندگی کردم و همیشه از پدر مادرم به خاطر تولدم و به خاطر درک لذت زندگی ممنونم

      امروز بعد سالها چه قدر به این جمله احتیاج داشتم فرزند نزدیک ترین کسم زود به دنیا اومد و نموند و بعد چند روز که اومدم خونه سری به سایت جادویی زدم این شعر خیلی برام لازم بود و هم اینکه یادم افتاد انسان نا امید کافره حتی دیروز بهش گفتم خدا هرگز دیر نمیکنه چون بعد پنج سال بچه دار شده بود بهش گفتم از نظر ما دیر شده ولی خدا به موقش دوباره بهت بچه میده انشاالله

      همین یک جمله کافی تا بریزونه تمام چربیها رو اینکه بدن ما بیشتر از خود ما میخواد لاغر شه

      یک عمر فکر میکردم بدنم سفت و سخت میخواد چاق بمونا و من فقط من میخوام لاغرش کنم حالا نمیدونم اون من چی بود جسمم که نبود ذهنم هم که چاق چاق بود حتما روحم بود همون روح لطیفم که اب شدن برفها رو دوست داره و گلهای بنفشه رو کنار رودخونه وقتی میبینه اشکهاش میاد اون خیلی ظریف و شکنندس اون پارچه های گلدار دوست داره نه رنگهای طوسی و مشکی اون تصورش از یک بانو لاغری با پاهانی کشیده و استخوانی چاقی برای اون نعنایی نداره و الان که فهمید تنها نیست و جسم هم میخواد لاغر بشه و ذهن هم که کلا خیلی وقته برنامه ریزی شده پس هماهنگ هماهنگه خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم