بنام خدا.درموردتغیر عادت رفتار خوب وبد نداریم بلکه اون انتخاب ماست همونطور که توی جلسه ی دوم هست که عادت غذایی رفتاری هست که خودم آگاهانه انجامش میدم رفتاراگاهانه ای که به خاطر تکرار زیاد درمن حس بد به وجود آورده اون هم به مرور من. انتخاب میکنم چه غذایی...
بنام خدااعتقاد من درباره خدااز بچگی . وقتی می پرسیدم .نمیدونم چطور ولی واقعا از همه میپرسیدم حتی مدرسه هم نرفته بودم. توتلویزیون میگفت خداخونش توقلب ماست . منم هر وقت از مادرم می پرسیدم جوابش همین بود اما وقتی ناراحت میشد غمگین شد با بابام دعواش میشد. کتک میخورد...
بنام خدا روشها ی لاغری . از وقتی یادم میاد چاق بودم که تومقطعی نمیدونم کی دقیقا ولی لاغربودم اونقدر که خودم تعجب کردم و وقتی رفتم رووزنه 42کیلوبودم اما وقتی رفتم مدرسه از به زمانی به بعد بچه هاهر کدام منومسخره میکردن بااینکه لاغربودم .وگذشت تاینکه واقعا چاقیم به...
باسلام خدمت دوست عزیز و هدایت شده که همه ی ما ازهدایت شدگانیم دراین مسیر واقعا از نوشته ی شما لذت بردم از نوشتتون خیلی لذت بردم ومن هم تصمیم قاطع گرفتم که در این مسیر باشم . درسته من خیلی رفتم و برگشتم دیدگاه ننوشتم اما همیشه فقط نگاه میکردم...
بنام خدا.تاحالا به این خاطر لاغرنشدم چون همیشه باور داشتم که من نمیتونم لاغربشم مگر اینکه رژیمی یاورزشی انجام بدم همیشه باور کرده بودم که ژنتیک من باعث چاقی من و خیلی از دلایل دیگه مثل ازدواج و بارداری وچاق بودن از بچگیه . اما وقتی به دوتا عکس قبل...
بنام خدا:بارژیم های سخت و طاقت فرسا بادردوفشار جسمی لاغر میشدم اما بعداز اون .من دوباره چاق میشدم .واین نگرش درون ایجاد میشد که من نمیتونم لاغربشم . توانایی لاغرشدن روندارم . پذیرش دلایل مختلف درباره ی علت چاق بودن هم بیشتر این موضوع روتشدید میکرد که من نمیتونم لاغربشم...
باسلام خدمت دوست عزیزم . وهم مسیرمچه معجزه ای واقعاً معجزست واقعا خداچقدر عالی همزمانی هارو انجام میده . این دیدگاه رومن سال 1400نوشتم آذرماه .والان من توی سال 1402هستم شب 19رمضان 21فروردین 1402کاملا برای من یک اتفاق غیرمنتظره بود من اصلاً به فکر این . دیدگاهی که نوشتم نبودم...
باور لیاقت داشتن یک باور ریشه ای هست که در من وجود داره برای اولین بار هست که درست متوجه شدم که من در طی این همه سال چطور زندگی کردم .پذیرش چیزی که درمن وجود داشت خلاف اون چیزهایی که شنیده بودم و دیده بود م و گفته بودم...
با سلام دوست عزیز وهم مسیرماز خوندن دیدگاه شما خیلی لذت بردم وخیلی موارد برام واضح و روشن شد و تونستم کدهای اشتباه ذهنم روبشناسم وبخوام در اون زمینه ها اقدام کنم برای تغییر دادند . از شما بی نهایت سپاسگزارم. بابت این آگاهی که به اشتراک گذاشتین . ممنونم...
بنام خدا.درموردتغیر عادت رفتار خوب وبد نداریم بلکه اون انتخاب ماست همونطور که توی جلسه ی دوم هست که عادت غذایی رفتاری هست که خودم آگاهانه انجامش میدم رفتاراگاهانه ای که به خاطر تکرار زیاد درمن حس بد به وجود آورده اون هم به مرور من. انتخاب میکنم چه غذایی...
بنام خدااعتقاد من درباره خدااز بچگی . وقتی می پرسیدم .نمیدونم چطور ولی واقعا از همه میپرسیدم حتی مدرسه هم نرفته بودم. توتلویزیون میگفت خداخونش توقلب ماست . منم هر وقت از مادرم می پرسیدم جوابش همین بود اما وقتی ناراحت میشد غمگین شد با بابام دعواش میشد. کتک میخورد...
باسلام خدمت دوست عزیزومهربانم . 😘از شما بابت این دیدگاه زیبا ونظر لطفتان سپاسگزارم ♥️♥️ از شما خیلی ممنون 💖💖💖
بنام خدا روشها ی لاغری . از وقتی یادم میاد چاق بودم که تومقطعی نمیدونم کی دقیقا ولی لاغربودم اونقدر که خودم تعجب کردم و وقتی رفتم رووزنه 42کیلوبودم اما وقتی رفتم مدرسه از به زمانی به بعد بچه هاهر کدام منومسخره میکردن بااینکه لاغربودم .وگذشت تاینکه واقعا چاقیم به...
باسلام خدمت دوست عزیز و هدایت شده که همه ی ما ازهدایت شدگانیم دراین مسیر واقعا از نوشته ی شما لذت بردم از نوشتتون خیلی لذت بردم ومن هم تصمیم قاطع گرفتم که در این مسیر باشم . درسته من خیلی رفتم و برگشتم دیدگاه ننوشتم اما همیشه فقط نگاه میکردم...
بنام خدا.تاحالا به این خاطر لاغرنشدم چون همیشه باور داشتم که من نمیتونم لاغربشم مگر اینکه رژیمی یاورزشی انجام بدم همیشه باور کرده بودم که ژنتیک من باعث چاقی من و خیلی از دلایل دیگه مثل ازدواج و بارداری وچاق بودن از بچگیه . اما وقتی به دوتا عکس قبل...
بنام خدا:بارژیم های سخت و طاقت فرسا بادردوفشار جسمی لاغر میشدم اما بعداز اون .من دوباره چاق میشدم .واین نگرش درون ایجاد میشد که من نمیتونم لاغربشم . توانایی لاغرشدن روندارم . پذیرش دلایل مختلف درباره ی علت چاق بودن هم بیشتر این موضوع روتشدید میکرد که من نمیتونم لاغربشم...
باسلام خدمت دوست عزیزم . وهم مسیرمچه معجزه ای واقعاً معجزست واقعا خداچقدر عالی همزمانی هارو انجام میده . این دیدگاه رومن سال 1400نوشتم آذرماه .والان من توی سال 1402هستم شب 19رمضان 21فروردین 1402کاملا برای من یک اتفاق غیرمنتظره بود من اصلاً به فکر این . دیدگاهی که نوشتم نبودم...
باور لیاقت داشتن یک باور ریشه ای هست که در من وجود داره برای اولین بار هست که درست متوجه شدم که من در طی این همه سال چطور زندگی کردم .پذیرش چیزی که درمن وجود داشت خلاف اون چیزهایی که شنیده بودم و دیده بود م و گفته بودم...
با سلام دوست عزیز وهم مسیرماز خوندن دیدگاه شما خیلی لذت بردم وخیلی موارد برام واضح و روشن شد و تونستم کدهای اشتباه ذهنم روبشناسم وبخوام در اون زمینه ها اقدام کنم برای تغییر دادند . از شما بی نهایت سپاسگزارم. بابت این آگاهی که به اشتراک گذاشتین . ممنونم...