تو سیوپنج سالی که با چاقی دستوپنجه نرم میکردم، یه سؤال همیشه مثل سایه دنبالم بود: چیکار کنم لاغر بشم؟ 🤔
هر چی رژیم و روش بود امتحان کردم… از نخوردن نون تا دویدن با شکم خالی 🏃♀️🍞 ولی نتیجه؟ هیچی جز خستگی و ناامیدی.
تا اینکه یه روز یه روش جدید پیدا کردم، یه راه متفاوت که از بیرون شروع نمیشد، از توی ذهنم شروع میشد… و اونجا بود که مسیرم عوض شد 💡🧠✨
🌀 تا حالا شده با خودت بگی: «واقعاً چیکار کنم لاغر بشم؟»
جوابش ساده نیست… اما بذار یه چیزی رو خیلی روشن بهت بگم: همهی ما که چاق بودیم یا هستیم، تهِ دلمون عاشق لاغر شدنیم! حتی اونهایی که میگن: «من با این اندامم راحتم» یا «لاغر بودن مهم نیست»…
اینا همهاش حرفای ظاهریه. ته دلشون میخواد لاغر باشن، ولی شاید دیگه امیدی ندارن یا خسته شدن از هزار بار تلاش بینتیجه. 😞
فکر کن! چرا واقعاً دوست داری لاغر بشی؟ 🤔
واسه اینکه لباس مورد علاقهتو بپوشی؟ ترس از چاق شدن نداشته باشی؟ اعتمادبهنفس داشته باشی؟ اینا همه دلایل خوبین، اما دلیل اصلی خیلی عمیقتره…

چرا دلت میخواد لاغر بشی؟
شاید بگی: خب، میخوام اعتماد بهنفس بیشتری داشته باشم، لباسی که دوست دارم بپوشم، از دست این ترس همیشگیِ چاقتر شدن راحت شم 😩
اما یه نکته خیلی مهم این وسط هست که کمتر کسی بهش توجه میکنه…
🛑 واقعاً اینا دلیل اصلی علاقهمون به لاغر شدن نیستن!
بذار یه مثال برات بزنم تا بهتر متوجه بشی:
فرض کن هر روز میری جلوی یه فروشگاه خاص تا یه چیز مورد علاقهتو بخری. روز اول بستهست. فرداش هم بستهست. پسفرداش هم… خب تا کی ادامه میدی؟ بالاخره یا بیخیال میشی یا میری سراغ یه فروشگاه دیگه، درسته؟ 😅🛍
یا مثلا یه روز تصمیم میگیری بری کلاس گیتار یا نقاشی. چند روزی ذوق داری، تمرین میکنی، شاید حتی بری ثبتنام کنی، ولی یه هفته که میگذره، سرد میشی و دیگه ادامه نمیدی… 🎸🎨
این داستانها خیلی آشناست، نه؟ 
چون وقتی فقط یه چیزی رو دوست داریم، به محض اینکه سخت شد، ولش میکنیم.
اما لاغر شدن فرق داره!
🍽️ افرادی که سالهاست در جستجوی جواب چیکار کنم لاغر بشم؟ دارن رژیم میگیرن، ورزش میکنن، برنامههای سخت رو امتحان میکنن، بارها شکست میخورن ولی بازم ادامه میدن…
اینا فقط دوست ندارن لاغر بشن! اینا عاشق لاغری هستن 💖
و این یه فرق بزرگه!
✅ چون کسی که فقط لاغری رو دوست داره، طاقت سختیها رو نداره…
✅ ولی کسی که عاشق لاغر شدنه، حتی وقتی سختیها میان، نمیتونه رهاش کنه!
مغز ما جلوی “دوست داشتن” رو میگیره 😐 ولی جلوی “عشق” رو نه! 
عشق قویتره. عشق موندگاره. عشق، پشتکار میآره.
اگه تو هم سالهاست وسط هزار جور برنامه لاغری هستی و هنوزم امیدتو از دست ندادی، پس بدون:
💘 تو عاشق لاغری هستی… حتی اگه خودت نمیدونستی!
و خبر خوب اینه که:
📌 کسی که عاشق لاغر شدنه، بالاخره لاغر میشه. ✨ و سایت تناسب فکری جواب سوال چیکار کنم لاغر بشم رو برات فراهم کرده، همون مسیریه که تو رو از «سرزمین چاقها» میبره به «سرزمین لاغرها»!
🌿 سرزمینی که توش آرامش هست… 🌈 صلح با خودت هست… 🎯 انگیزه، اشتیاق، شادی و یک حس فوقالعاده از لاغر شدن هست…

پیدا کردن دلیل منطقی برای لاغر شدن
در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتم، یه سوال همیشگی همیشه توی ذهنم میچرخید:
“چیکار کنم لاغر بشم؟” 🤔
هزار بار این سوال رو از خودم پرسیدم.
وقتی یکی بهم تیکه مینداخت… وقتی تو فروشگاه لباس میشنیدم: «سایز شما رو نداریم!»
یا حتی وقتی دکتر با جدیت گفت: “باید وزنتو کم کنی، این قلبت شوخیبردار نیست!”
هر بار یه چیزی منو هل میداد به سمت این فکر که باید کاری کنم… یه رژیم جدید، یه ورزش سختتر، یه برنامهی سفت و سختتر… و هر بارم با کلی امید شروع میکردم و چند وقت بعد… بوم! ناامیدی و شکست 😔
همیشه یه دلیل جدید برای فکر کردن به اینکه «چیکار کنم لاغر بشم؟» پیدا میکردم. ولی عجیب این بود که با وجود دلایل زیاد، نتیجه یکی بود: موفق نمیشدم!
اما یه روز، یه چیزی رو فهمیدم که مسیر فکریمو عوض کرد. فهمیدم مشکل من تو روش نبود.
مشکل توی رژیم، ورزش، دارو یا دستگاههای عجیب و غریب لاغری نبود. مشکل این بود که دلیلهام سطحی بودن!
🔍 من واقعاً نمیدونستم چرا میخوام لاغر بشم. فقط میخواستم از یه حس بد فرار کنم، نه اینکه عاشق یه حس خوب باشم.
در واقع بهجای اینکه انگیزهم از درون بجوشه، از بیرون فشار روم بود.
🔓 وقتی بهجای «فرار از قضاوت بقیه» و «ترس از مریضی»، به خودم گفتم:
«میخوام لاغر بشم چون دوست دارم سبکبال باشم، چون دلم میخواد آینه رو با لبخند نگاه کنم، چون سزاوار آرامش و زیباییام»
اون وقت بود که یه انرژی جدید توی وجودم شکل گرفت.
🧠 وقتی بفهمی دلیل واقعیت برای لاغر شدن چیه، اون وقت سوال «چیکار کنم لاغر بشم» دیگه فقط یه جمله ناامیدانه نیست، بلکه میشه شروع یه مسیر واقعی، آرام، لذتبخش و مؤثر.
نه با فشار و عجله، بلکه با آگاهی و عشق به خودت ❤️

ر✅ روش صحیح لاغر شدن؛ جواب واقعی به سوال همیشگی: چیکار کنم لاغر بشم؟
یکی از سوالهایی که تقریباً همهی ما با اضافهوزن بالا بارها از خودمون پرسیدیم، این بوده:
«چیکار کنم لاغر بشم؟» 🤷♀️🤷♂️
و واقعاً هم سوال بهجاییه! چون هر بار که تصمیم به لاغر شدن میگیریم، انرژی زیادی خرج میکنیم. اما چرا معمولاً نتیجه نمیگیریم؟ 🤔
🧭 نکته طلایی اینه: ما معمولاً دلیل درستی برای لاغر شدن نداریم!
هر بار به خاطر یه اتفاق زودگذر (مثل شنیدن یه تیکه، دیدن عدد روی ترازو یا شنیدن نظر دکتر) تصمیم میگیریم لاغر بشیم، اما چون دلیل اصلیمون برای تغییر روشن نیست، وسط راه خسته و دلسرد میشیم.
🎯 چرا فهمیدن دلیل لاغر شدن از خود لاغری مهمتره؟
وقتی ندونی چرا میخوای لاغر بشی، دائم داری از خودت میپرسی:
“چیکار کنم لاغر بشم؟”
ولی اگه دلیلت رو بدونی، دیگه ذهنت دنبال راهحل نمیگرده؛ چون راه رو پیدا کردی، فقط کافیه ادامه بدی.
💡 درست مثل سفره:
اگه ندونی مقصدت مشهده یا بندرعباس یا تبریز، هر چند ساعت یهبار مسیرت رو عوض میکنی و بعد از کلی رانندگی، میبینی فقط خسته شدی، بدون اینکه حتی یک قدم به مقصد نزدیکتر شده باشی! 🚗🌀
🔁 این همون چیزیه که خیلی از افراد چاق بارها تجربه کردن:
بارها رژیم گرفتن، بارها ورزش شروع کردن، بارها قرص یا دمنوش خریدن… ولی چون دلیل درونیشون مشخص نبوده، خیلی زود خسته شدن و برگشتن به نقطهی اول.
✅ پاسخ علمیتر به سوال: چیکار کنم لاغر بشم؟
جواب درست به این سوال فقط توی رژیم و ورزش نیست. بلکه باید اول دلیل درونی و عاشقانهت برای لاغر شدن رو پیدا کنی.
نه به خاطر قضاوت بقیه، بلکه چون دوست داری سبک، رها، سالم و شاد زندگی کنی. 💖 وقتی این دلیل درونی رو پیدا کردی، حالا وقتشه با یک روش درست و اثربخش حرکت کنی…
🧠 بهترین راه برای لاغر شدن از درون: ورود به سرزمین لاغرها
اگه تو هم از اونهایی هستی که بارها از خودت پرسیدی:
«چیکار کنم لاغر بشم؟»
و از رژیمها و راههای تکراری نتیجه نگرفتی، پیشنهاد میکنیم حتماً دورهی «ورود به سرزمین لاغرها» رو شروع کنی.
🎓 این دوره اولین و بنیادیترین قدم برای لاغری با ذهنه؛ یعنی همون جایی که تو یاد میگیری دلیل واقعی علاقهت به لاغری چیه، و چطور باید از ذهن برای ساخت بدن دلخواهت استفاده کنی.
✍️ تمرین آموزشی برای رسیدن به جواب سوال همیشگی: چیکار کنم لاغر بشم؟ 💭
حالا که مطالب آموزشی جلسه امروز رو خوندی و ویدیوش رو دیدی، وقتشه با خودت رو راست باشی 😌
همه ما یه جایی توی مسیر لاغر شدن، با این سوال ذهنی روبهرو میشیم: «چیکار کنم لاغر بشم؟» ولی جواب این سؤال توی روشهای عجیب و غریب و رژیمهای سخت نیست، بلکه توی شناخت خودمون و دلایل واقعیمون برای لاغریه.
تمرینی که در ادامه برات نوشتم بهت کمک میکنه با خودت صادقتر بشی، بدونی چرا بارها شروع کردی و وسط راه جا زدی، و از این به بعد چطور میتونی با مسیر صحیح لاغری با ذهن به نتیجه فوقالعاده برسی 🎯
🧠 شرح تمرین:
- چند تا از خواستههایی که در زندگی داشتی و به خاطر سخت شدن مسیر، رهاشون کردی رو نام ببر 🚧
 - یه خاطره بنویس از وقتی که عاشق یه خواسته بودی و با تمام سختیا، آخرش بهش رسیدی ❤️
 - با توجه به مطالب این جلسه، چرا واقعا میخوای لاغر بشی؟ فقط ظاهر؟ یا یه حس عمیقتر؟ 🌟
 - قبلتر که از رژیم و ورزش استفاده کردی، چی باعث شد با وجود شکست، دوباره بخوای اقدام کنی؟ 🔄
 - این بار چه منطقی پشت تصمیم لاغریت هست؟ لاغر شدن برای تو چه معنیای داره؟ 🧭
 - چرا روش «لاغری با ذهن» رو انتخاب کردی؟ این روش چه حسی بهت میده؟ ✨
 - فکر میکنی روش ذهنی چطور میتونه تو رو به رؤیای تناسب برسونه؟ 💡
 
💬 دعوت به نوشتن:
حالا نوبت توئه! 💌 بیا و تو بخش نظرات همین صفحه جواب این سؤال رو بنویس:
تو واقعاً چرا میخوای لاغر بشی؟
نترس از نوشتن! نه نمره داره نه امتحان 😄 ولی مطمئن باش وقتی شروع به نوشتن میکنی، جوابهای ذهنیات واضحتر میشن و مسیر برات روشنتر میشه.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.25 از 55 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
				
			                
			                    
            
        

من میخواهم لاغر بشم که پادرد نداشته باشم . پر انرژی وچابک باشم . اعتماد به نفس از دست رفته ام هم دلیل دیگری است برای لاغری. ممنون از اقای عطاروشن
من میخام لاغر بشم چون از زندگی متناسب احساس آرامش پیدا میکنم، دیگه از دست خودم حرص نمیخورم، از رفتارای خودم احساس شرمندگی نمیکنم اگه لاغر هم شدم ک چه خوب، ولاغری میشه نتیجه جانبی این انتخاب، باتشکر ازجناب عطار روشن
نشان های دریافت شده
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
خسته نباشید
دلیل اصلی من برای لاغر شدن کاهش دادن و از بین بردن درد پاهام هستش که دکتر گفته حتما باید به تناسب اندام برسم.
💖دلیل اصلی همه ما رسیدن به آزادی و رهاییست💖
مطالبتون مثل همیشه عالی بود،
یاد گرفتم که دیگه مثل گذشته نباشم و تا جایی که امکان داره بیخیال وضعیت ظاهریم بشم ، فقط تو فکر ایجاد فرمولهای جدیدی در ذهنم باشم و مطمئن باشم که من بااینکه عرق نمیریزم،رژیم نمیگیرم،و ظاهرا کار خاصی نمیکنم باز من لاغر میشم چون روی ذهنم تمرکز دارم و دارم نگرشم رو عوض میکنم .
❤من عاشقانه منتظرم ورژن جدیدی از خودم رو ببینم ❤
ممنونم استاد گرامی
نشان های دریافت شده
به نام خدایی که انتخابم کرد 🦋
به زمانبندی خداوند اعتماد دارم
سلام و درود دوستان مشتاق لاغری
چرا دوست داریم لاغر شویم ؟
همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند لاغر شوند ولی دلیل محکمی برای اینکار ندارند و به همین دلیل تصمیمات سطحی در ذهن خود می گیرند و بعد از مدتی خسته شده مسیر و هدف را رها می کنند.
اگر دلایل رسیدن به هدف کاملا واضح باشد اشتیاق رسیدن به هدف زیاد می شود و مسیر ساده !
خیلی از افراد برای اینکه در روابط عاطفی خود پذیرفته بشوند و یا مورد توجه و تأیید دوستان خود قرار بگیرند و برای تجربه سایز و مدل و رنگ لباس مورد علاقشون و خیلی از افراد برای سلامتی و آسودگی …یک گروه هم برای اعتماد به نفس و تمرکز بر اهدافشون و مسائل ذهنی و روانشناختی مایلند لاغر بشوند ولی همه این دلایل ریشه در اسارت دارد !…
چاقی فشار سنگینی روی جسم می آورد باعث کمردرد و پادرد و سخت نفس کشیدن می شود در فعالیتهامون احساس سنگینی داریم اما می توانیم با استراحت از این درد بکاهیم ولی فشاری که اضافه وزن روی ذهن ما می آورد دیده نمی شود و بسیار بیشتر است .
دیدن خود در آینه هرروز و نداشتن حق انتخاب در غذا و لباس و ورزش یعنی اسارت و همه انسانها برای رسیدن به هدف خود فقط در جستجوی آزادی هستند فردی که شغل یا کاری اجباری دارد که احساس اسارت می کند به دنبال آزادی است و روز بازنشستگی و فردی تحت فشار افکار منفی هست از این اسارت ذهن خسته میشه و به دنبال رهایی است !…آزادی و شادی به طور فطری و ذاتی در وجود ماست و هدف نهایی ما رسیدن به آزادی است .
وقتی سعی داریم خودمان را به خداوند یا دیگران ثابت کنیم چون فکر می کنیم در بند هستیم و دلایلی می آوریم که ازبند آزاد شویم .
همه فشار در ذهن ما هست و وقتی وارد مسیر آموزشهای ذهنی میشویم به یکباره ۹۰٪از فشار از روی ذهن ما بر داشته میشه و به همین دلیل وجودمون سرشار از اشتیاق و احساس خوب می شود البته هنوز هیچ تغییر فیزیکی و مادی رخ نداده است! ولی احساس سبکی و لاغری پیدا می کنیم . نیرویی در درون ما طبیعت ما را بهمون یادآوری می کند لاغری و سلامتی و شادی و دائم ما را به سمت تغییر کردن هل می دهد ولی دلایل ذهنی ما سد راه می شوند و این مقاومت منجر به جنگ و جدال و ناهماهنگی بیشتر در ذهن و جسم ما می شود .
نیروی درونی ما و جسم ما مشتاق هستند که به حالت طبیعی خودمون بر گردیم ولی ذهن ما دلایل محکم بسیاری دارد که برایش باور شده است مثلا تو زن هستی یا تحرک نداری و چاقی تو ارثی هست و سوخت و ساز بدنت کمه یا چاقی به خاطر بارداری و زایمان بوده ….و به همین دلیل هر فردی که روشی برای لاغر شدن ارائه می کند توجهش روی جسم هست و کاملا روی ذهن متمرکز نیستند و هر چند با فشار به جسم ممکن است به صورت مقطعی نتیجه ای بگیریم ولی نتیجه ماندگار نیست و انتظار چاق شدن و فشار ذهن همچنان با ماست ولی در روش لاغری با ذهن تمام تمرکز بر فرمولهای ذهنی است حتی رفتارهای جزئی رفتاری از به وجود آمدن و پررنگ شدن فرمولهای صحیح در ذهن نشأت می گیرند .
همه افراد به محض اینکه متوجه اضافه وزن خود می شوند غذای خود را محدود می کنند یا ورزش می کنند و توجه شدیدی به وضعیت بیرونی دارند چون فکر می کنند به خاطر خوردن غذا ویا کم تحرکی چاق شدند در صورتیکه تغییر رفتار و تمایل به پرخوری مرحله آخر اجرایی فرمولهای ذهنی بوده است و خیلی قبل تر از آن ذهن فرد ،مملو از افکار منفی و محتوای آموزشی ذهن چاق شده است سپس با احساس یکی شده به صورت الگوی ذهنی در آمده است انتظار فرد از خودش طبق دلایل بسیاری که داشته چاقی شده است مثلا بعد از ازدواج و بارداری چاق می شوی و سپس تغییرات رفتاری شکل می گیرند و تمایلات فرد نسبت به موادغذایی تغییر کرده و رفتارهای غیر صحیح شکل می گیرد که تکرار و تمرین در رفتارهای عادت گونه چاقی منجر به اضافه وزن می شود !
همه این افرادی که راه حلی برای لاغر شدن دارند بهتر است هشیار باشیم که آیا افراد متناسب آن کارها و محدودیتها و فعالیتها را در زندگی روزمره خود اعمال می کنند که ما اینگونه عمل کنیم ؟!
ممکن است فردی به ما بگوید از ساعت۷شب به بعد مواد غذایی مصرف نکن تا لاغر شوی آیا همه این افراد متناسب فقط تا ساعت ۷شب غذا مصرف می کنند !؟..
در مسیر آموزشهای فکری هدف آزادی است از هر چه خود را گرفتار کرده ایم و البته با دریافت محتوای آموزشی از نو می آموزیم و حالت ذاتی و طبیعی خود را به خود یادآوری می کنیم موضوع اضافه وزن به دلیل دو فشار و اسارت در جسم و ذهن آرزوی هر فردی است که اضافه وزن دارد و با توجه به اینکه در هر کشوری و نژادی و سن و سالی هم افراد چاق وجود دارند و هم متناسب بیشتر درک می کنیم که موضوع آموزش بوده است شاید فردی هر بار بعد از مسخره شدن یا ترد شدن تصمیم به لاغری بگیرد ولی این موضوع در سطح ذهن هست و با فشارهای بیرونی فقط خستگی ذهنی و ناامیدی و در نهایت رها کردن مسیر لاغر شدن میسر می شود شاید هم فردی تا آخرین روز عمرش چاق باشد ولی همیشه صدایی در درون او را به لاغر شدن دعوت می کند تا از زیر این فشار نجات پیدا کند.
شاید سختی این مسیر دیدن هرروزه جسم خود هست و مهمترین و اصلیترین تمرین و مهارت پذیرش خود هست یعنی توجه از جسم برداشته بشه و استمرار در مسیر و وقتی درک کنی تنها راه اسان و ماندگار لاغری با ذهن است و هیچ راه دیگری وجود ندارد می پذیری که شاگرد خوب کلاس باشی و هر قدمی که بر می داری بیشتر متوجه میشوی که چاقی تو نمایشگر یک سیستم اتصالی شده و قطع شده و ناهماهنگ در ذهنت هست و هر بازسازی و ترمیم یک روزنه نور به زندگیت باز می کنه و انقدر به آرامش و پذیرش می رسی که از چاقی پوست اندازی می کنی و به اصل خود در درون میرسی همون اصلی که الآن وجود داره فقط زیر لایه های حجاب و جهل پنهان شده است و من عاااشق این مسیرم عاااشق خودم همون که خدا بابتش به خودش تبریک گفت ✨
خدایا شکرت
خدایا عااااشقتم ❤️
عشق به تن واحده 🤍
سپاس مدرس زندگی
دوستانم همواره برای آزادی خود عاشقانه قدم بردارید
نشان های دریافت شده
سلام و درود بر همه همسفران عزیز و سلام و درود بر استاد گرامی
سال نو مبارک
امیدوارم هر روز و هر آنچه از این سال زمینه برداشتن گامهایی در جهت موفقیت باشه موفقیت در همه عرصه ها از تناسب فکری به عنوان مهمترین عرصه ،تناسب جسمی، تناسب مالی و… و اما این فایل ارزشمند و اینکه سوال محوری که در هر موضوع چراغی روشن و دقیق برای هدایت ما هست بسیار بسیار مهمه، واقعا چرا دوست داریم لاغر بشیم؟
فقط به خاطر تنفر از چاقی؟
به خاطر حرف دیگران؟ یعنی اگر یک روز چشم باز میکردیم در یک جزیره تنهایی تنها بودیم دیگه چاقی برامون مهم نبود؟
به خاطر عوارضی جسمی؟یعنی اگر عوارضی جسمی نداشتیم با چاقی مشکل نداشتیم؟
نکنه به خاطر تایید کردن دیگران دوست داریم لاغر بشیم؟یعنی اگر همه مهرو امضا کنند که هیکل ما رو تایید میکنند ما دیگه رضایت میدیم به چاقی؟
من با اموزشهای خوبی که در این مسیر از استادمهربانمون اموختم، فکر میکنم علت اینکه ما دوست داریم لاغر بشیم و لاغری و تناسب اندام یکی مطلوب همیشگی همه انسانها ست به دلیل این است که ما به طور طبیعی لاغر به دنیا میایم به صورت یک موجود متناسب از اول هم قرار بوده که ما متناسب باشیم حال چه اتفاقات زنجیره ای در هم تنیده میشه و ما از فطرت خودمان که تناسب در تمام ابعاد و درک شادی و خوشبختی است دور میشیم داستان جدایی است ، اما چیزی که مهمه این است که ما یک روز لاغری و تناسب اندام که حق طبیعی و الهی ماست در غبار باورهای نادرست گم کردیم و هیچ چیز به اندازه پیدا کردن حق طبیعی خودمان ما رو خوشحال نمیکنه . ما آزاد به دنیا اومدیم برای شادی برای خوشحالی برای ثروت برای تناسب اندام و بعد یک روز دور وو بر خودمان ههیچکدام از اونها رو ندیدیم و غصه خوردیم احساسمان بد شد کم کم حرف دیگران ارزش پیدا کرد کنترل زندگی از دستمان در رفت قدرت از دستمان در رفت قدرت دادیم به غذا قدرت دادیم به حرف مردم قدرت دادیم به باورهای نادرست و غصه خوردیم و این چرخه معیوب قوی و قویتر شد.
و ما دوست داشتیم گمشده خودمان رو پیدا کنیم . خداروشکر میکنم که دریای بی مرز مهربانی اقیانوس بیکران لطفش شامل حال ما شد یک بار دیگه یک سایت و استاد مهربان و دانا چراغ را به دست گرفت تا برگردیم به سرزمین اصل وجودمان اونجا که تمام نعمات به وفور یافت میشود و ما دوباره قدرتمندانه برگشتیم تا حق طبیعی و الهی خودمان را بگیریم از جمله تناسب اندام.
خدایا بی نهایت سپاسگزارم
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم.
به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️❤️❤️
سلام 🖐️
چرا دوست داریم لاغر شویم ؟ 🤔🧐
من تا قبل از ازدواج کاملا لاغر و متناسب بودم و آزادی کامل در خوردن انواع و اقسام مواد غذایی در هر زمان و مکان ، در پوشیدن و انتخاب رنگ لباس داشتم و بدون ترس و استرس و نگرانی هر مقدار غذا و خوراکی که دوست داشتم میخوردم ولی نمی دونن چی شد که بعد از ازدواج کم کم میل و علاقه من به خوردن مواد غذایی زیاد شد و من روز به روز تپل تر شدم تا جایی که از وزن ۶۰کیلو تا مرز ۹۰کیلو پیش رفتم و دیگه تموم لباسام برام تنگ شد و من همیشه افسرده و غمگین بودم و تقریباً هر روز گریه و زاری و حتی آرزوی مرگ میکردم و از هر روشی برای رسیدن به لاغری استفاده میکردم و چقدر گول تبلیغات و میخوردم چقدر دمنوش و پودر و قرص و عرقیات تلخ و بدمزه و زهر ماری قبل و بعد از غذا به نیت لاغری میخوردم چقدر پیاده روی و ورزش میکردم چه قدر عرق میریختم و میرقصیدم تا جایی که کل لباسام خیس آب میشد با این که از عرق کردن متنفرم ولی به عشق لاغر شدن تموم این کارهای ناخوشایند و انجام میدادم انصافا مقداری از وزنم کم میشد ولی به محض رها کردن دوباره به سایز و وزن قبلیم بر میگشتم تا اینکه در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۱ به این مسیر زیبا هدایت شدم و از اون زمان تا به این لحظه همیشه در آرامش و حال خوب هستم و خیلی کم پیش میاد که حالم بد بشه و اگرم موضوعی ناراحتم کنه خیلی زود با خودم صحبت میکنم و حالمو خوب میکنم اون زمان که من به این مسیر زیبا هدایت شدم ۷۵ کیلو بودم و الان احساس میکنم که ۶۵،۶۶ کیلو باشم البته من خیلی وقته که روی ترازو نرفتم و خود مو وزن نکردم اتفاقاً دیشب خونه برادر شوهرم بودیم و اونا یک ترازو قسمت ورودی اتاق خواب شون گذاشتن و مدام خودشونو وزن میکنن و همش استرس دارن که ترازو وزن شونو زیاد نشون نده و من یک لحظه به کار شون خندم گرفت و این فکر تو ذهنم در حال رفت و آمد بود که مگه آدم ساعتی چاق و و لاغر میشه آخه چرا آدم باید دم به دقیقه خودشو وزن کنه و من چندین بار از کنار ترازو رد شدم ولی اصلا وسوسه نشدم که خود مو وزن کنم و انگار اصلاً نمیدیدمش و ، وجودش در اون گوشه در نظرم یک چیز اضافه و به درد نخور اومد البته اگر قبلاً بود منم حتما خودم وزن میکردم اتفاقا منم قبلاً خیلی دوست داشتم که ترازو داشته باشم چون فکر میکردم اگه ترازو داشته باشم حواسم به وزنم هست و خودمو کنترل میکنم و غافل از این موضوع بودم که این وزن کردن چه تاثیری روی روح و روان آدم داره و به نظرم از وقتی که این ترازو رو گرفتن جاریم که خیلی لاغر و متناسب بود بدنش خیلی پر شده و به چشمم چاق اومد خیلی دوست داشتم بهشون بگم که این قدر خودتونو وزن نکنید و این کار اشتباست ولی دیدم اونا این قدر افکار و عقاید و رفتار اشتباه در مورد مواد غذایی و چاقی و لاغری و رژیم و دسته بندی مواد غذایی دارند و اصلا در این مدارا نیستند دیگه هیچی نگفتم و فقط دوست داشتم هر چه زودتر برگردیم خونه .
و من از زمانی که در این مسیر هستم و لاغر شدم حتی یک گرم هم اضافه نکردم و با حرفای استاد کاملا موافقم که اضافه وزن بیشتر از اینکه فشارش روی جسم باشه روی ذهن آدمه من با اینکه پنج ، شش کیلو بیشتر اضافه وزن ندارم ولی انگار که بیست کیلو اضافه وزن دارم و همین چند کیلو رو مخمه با اینکه شاید خیلی از افراد چاق آرزو شون باشه که ۶۵ کیلو باشن ولی من همین چند کیلو اذیتم میکنه و دوست دارم که ۵۸کیلو بشم و فکر میکنم که این حق الهی و طبیعیه منه و چیز عجیب و غریبی نیست چون من قبلاً هم در این وزن بودم وزندگیش کردم و الان دوباره میخوام به دستش بیارم و برای این کار باید بتونم اول فرمول های نادرست ذهنم و تغییر بدم و زمانی که این تغییر صورت بگیره صد در صد جسم من تغییر میکنه و من ۵۸ کیلویی شدن و تجربه میکنم و اصلا نمیخوام بدونم که چطوری این تغییر صورت میگیره همون طور که زمانی که متناسب بودم کاری نداشتم که چطور میشد و چه اتفاقی میوفتاد که من هر چه دوست داشتم میخوردم ولی لاغر بودم الانم با خودم میگم که من در مسیر درست هستم و رفتار و عادت های غذاییم درست و صحیح شدند و نمیخوام بدونم که چطور و چگونه قراره که وزن کم کنم و لاغر بشم همون طوری که در زمان چاقی نمی دونستم چطور چاق میشم فقط ایمان داشتم که چاق میشم و چاقم میشدم الانم فقط میخوام ایمان داشته باشم که در این مسیر لاغری نصیبم میشه و دارم لاغر میشم پس صد در صد ۵۸ میشم درسته که لاغری از روش قدرت ذهن زمان بر هستش ولی ارزش شو داره چون ماندگار و ابدیه .🌹
لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه راه شو بلد باشیم 🌹
با تشکر از زحمات استاد گرامی 🙏🙏🙏🌹🌹🌹
با آرزوی بهترین ها برای خودم و همه دوستان🌹
نشان های دریافت شده
سلام به استاد عزیز و دوستان همراه
واقعا مثالهایی که می زنید و بعدا ربطشون میدین به چاقی چقدر بی نظیر هست من خودم شاغلم با ۲۷ سال سابقه یعنی هر روز که می خوام برم اداره میگم خدایا کی من احساس آزادی میکنم و باز نشسته میشم اختیارم خودم باشم دیگه مجبور نباشم همش نگاه تقویم کنم کی تعطیلی هست که منم یکی دو روز مرخصی بگیرم روی هم بشه مثلا ۵ روز اون ۵روز هم از استرس رفتن دوباره سر کار نمیدونم کی می گذره که انگار میشه یک روز همسرم باز نشست شده و همش از دوندگی کارهای خونه می ناله من همیشه بهش میگم همین که آزادی همین که از اسارت کار اداری در اومدی خودش خیلی با ارزش هست 
چاقی هم همین است وقتی ما بتونیم با تغییر فرمول های چاقی به لاغری از،اسارت چاقی در بیاییم چقدر با ارزش هست چقدر زندگی لذت داره ،چقدر احساس شادی و سبکی میکنیم تو خرید لباس چقدر اعتماد به نفسمان بالا میره من چند روز پیش رفتم برا خودم لباس بگیرم باور کنید اولین مانتو ،اولین شلوار را انتخاب کردم و خریدم چقدر لذت بردم وقتی فروشنده گفت سایزت چنده گفتم ۴۰ چه اعتماد به نفسی چه احساس آزادی پیدا کردم من از اسارت چاقی در اومدم و دیگه چیزی نمونده البته من هیچ عجله ای ندارم همچنان برای لاغری و تغییر زندگی استمرار دارم و تا زنده هستم ادامه خواهم داد برای کارم هم با تغییر فرمول های ذهن خیلی بهتر و خوش بین تر و با شوق و ذوق و بیشتری حاضر میشم اداره و انشالله به همین زودی از اسارت اداره هم در میام .
ممنون استاد از این فایل بسیار زیبا
سلام آقای عطار روشن عزیزم
من عاشق شماهستم
ودوستتون دارم
این متن رو نوشتم که از شما برای درک صحیح قانون و عمل کردن بهش تشکر کنم
واقعا یک جمله از شما کل زندگی منو متحول کرد
ومن تونستم عادت به خودارضایی و پورنوگرافی رو در خودم حل کنم و از اسارتی۲۵ساله رهابشم
شما بینظیرید جناب عطار روشن عااااشقتونم واقعا و ممنونم برای این درک های قشنگتون و متن های عالی و بینظیرتون
جمله ی شما این بود که
** مگر من برای چاق شدنم زجر کشیدم درد کشیدم فکر کردم اصلا کاری کردم؟؟وجواب نه هست پس برای لاغری باید همین مسیر رو برگردم و فقط لذت ببرم و توجه ام واز روی نتیجه بردارم.چون من درطول مسیر چاقی فقط درحال تایید نشانه هابودم،درحال توجه و تمرکز بر چاقی،درحال لذت بردن از مسیرم و نتیجه لاجرم اتفاق افتاد.
پس برای بازگشت هم فقط باید باعشق توجه کنم به خواسته ام،توجه کنم وتایید کنم نشانه هارو و باعشق لذت ببرم از مسیرم و من همین رو برای اعتیاد جنسیم بکار بردم وباورتون میشه در عرض۲ماه کنار گذاشتم
نیروی جنسیم و کنترل کردم و پورنوگرافی رو ترک بخداقسم به راحتترین روش ممکن و آسانترین روش ))
یعنی من عاشق این خدام و بنده های خوبش بنده های موحدش که انقدر عالی ان
دوستتون دارم و از خدا براتون بینهایت ثروت سلامتی عشق و محبت خواستارم
یه دنیا ممنونم و قدردانتونم
سیده آمنه یاقوتی
۲۵/۱۲/۱۴۰۰
نشان های دریافت شده
سلام
امشب شب چهارشنبه سوریه همه جا دارن ترقه میزنن وآتیش بازی میکنن ومن تنها توی خونه وهمسرمم سر کار
امروز هیکلمو داخل آینه دیدم ودرحالیکه درد پاهام منو اذیت میکرد به خودم گفتم آخه کی اینجور داغون وزشت وبدریخت شدی
توکه خوشگلیت وخوش هیکلیت زبان زد فامیل بود چطور اینطور داغون شدی آخه
وقتی این فایل گوش کردم خیلی گریه کردم
حتی الانم که مینویسم دارم گریه میکنم
نیومدم بگم حالم خرابه فقط اینکه تازه فهمیدم چقدراسیرم کرده چاقی
چقدر به بند کشیده ذهنم
من نزدیک ۵۰ کیلو اضافه وزن دارم دقیقا ۴۵ کیلو چربی خالص
اما بیش از دویست کیلو اضافه وزن روی ذهنمه وهر لحظه لهش میکنه مغزمو
درد مچ پاهام قابل تحمله ولی دردی که میکشم از تحقیرای دیگران
از دلسوزیاشون متلک هاشون
از آزادی نداشتن برای پوشیدن لباس
از آزادی نداشتن درحرکت کردن
دوروزه دارم ورزش سبک میکنم جونم بالااومده
منی که روزی ۳ ساعت راه میرفتم تازه روزی یک ساعت هم میرقصیدم کلی هم کار میکردم درس میخوندم
صبح های زودم ورزش استقامتی میکردم قبل بیرون اومدنم باشگاه هندبال میرفتم شنا میکردم میدوییدم مدیتیشن کار میکردم کوهنوردی میکردم بدنسازی میکردم لامصب یه درجا زدن ساده جونمو به لبم رسوند انگار یه فیل بقل کردم میگن راه برو
چقدر دردناکه
فقط کسی میدونه که خودش ۴۵ کیلو اضافه وزن داشته
فقط اون شخص میفهمه چه رنجی داره
اینکه دلت نخواد بری بیرون
اینکه دلت نخواد پیش آدمها باشی
اینکه دلت نخواد مادر شی چون بترسی از پسش برنیای
اینکه از آیندت بترسی
اینکه بخوری رنج بکشی نخوری رنج بکشی
اینکه معتاد به سرگرم کردن خودت با فیلم وسریال وخوردن واینیستا کوفتی باشی
اینکه احساس بدی داشته باشی
ودراوج ۳۰ سالگی به اندازه یک پیرزن ۸۰ساله توان داشته باشی خیلی دردناکه
یعنی همش حبس یعنی زندانی شدن وزنجیر شدن
حالا که ترس هامو نوشتم حالم بهتر شد یکم سبک شدم
فهمیدم کمک احتیاج دارم کمک به خودم فهمیدم من از مسیر خارج شدم
وچقدر ترس برم داشته وقتی گم شدم
فهمیدم تمام این مدت دراسارت چاقی چه رنجی کشیدم
برای همینم میخوام ۱۲ گامو شروع کنم وشنبه هم دوره تناسب فکریمو دوباره از سر بگیرم واین بار یک بار برای همیشه خودم از شر چاقی ذهنیم خلاص کنم ومتناسب بشم برای همیشه
خدایا شکرت که فرصت دوباره بهم دادی
خدایا شکرت
نشان های دریافت شده
بنام خدا
قصه ی من قصه ی ازادیه طی تمام این سالها داشتم فرار میکردم که به آزادی برسم فرار از زندان ذهن اماخبر نداشتم و نمیدونستم همش درحال تقلا بودم مثل یک آدم معتادی که احساس می کنه ازدرد خماری این استخونها دارن به هم کشیده میشن و درد داره اره لاغرنشدن درد داره حرف شنیدن از مردم وله خصوص از اونایی که خیلی بهت نزدیکن مثل پدرومادر درد داره واین حس محدود بودن این حس ناتوانی بیشتر و بیشتر وبیشتر درد داره زندانی که ناخواسته مجبور بودم بپذیرمش من بالاخره لاغرشدم اما هنوز هم که هنوزه توفکر بیشتر لاغرشدنم اون اندازه که شد اما هنوز هم که هنوزه ازرفتارم گاهی عصبی میشم گاهی به خودم سخت میگیرم پس پیداست که هنوز درک کافی صورت نگرفته آزادی چیزی که همه میخوان و طالب اون هستن به شکل های مختلفی من مشکلم کجاست چی کارمیکنم روشی که دارم برای خودم زندگی می کنم درسته یانه میخوام لاغرباشم اماچقدر به اندازهی خواستن عمل کردم این روزها بیشتر به رفتارهام توجه میکنم دارم درک میکنم که منم هرکسی چیزی ازمن می بینه حتما دیده درمن واگرمن درکسی چیزی می بینه اونهم همون احساس وافکاری که داره رومنم دارم پس درون من هست من این روزها دارم بیشتر درمورد قانون باورها اساتید مختلف رونگاه میکنم اما همشون نظرشون اینه که همه چیز بستگی به زاویه دید خودم داره زاویه دید حالا من ازخودم میپرسم اسما خانم تو خودت چه زاویه دید درباره ی لاغری وچاقی داری ؟ خب چاقی میشه رنج محدودیت حسرت لذت غذاخوردن بیش از حد تلمبارشدن روی تخت باوزن سنگین به تنهایی باید حمل کردن این همه وزن سنگین و سختی متحمل شدن نگاه سرزنش آدمها خب نداشتن راحتی در راه رفتن در شستشو کردن در غذا خوردن در خواستن وطلب مرگ کردن در بهبوهه ی ذهنی احساسی نداشتن تعادل وهمه ی اینها ریشه در ذهن داره البته به تازگی اینوبیشتر درک دارن میکنم حالا لاغری به سبک قدیم میشه رژیم غذایی ورزش عرق کردن دمنوش خوردن وفشار فقط برای چندروز احساس خوب داشتن و شاد بودن و آزاد بودن قصه قصه ی ازادیه وچیزای که من براش درطی همه این سالها اومدم برای آزادی بوده اما هیچ وقت اونطور که باید درکش نکردم تا یادم میاد احساس قربانی بودن احساس بد بودن آدمها احساس ناتوانی احساس عدم امنیت عدم لیاقت ترس از اضافه خوردن و خیلی چیزهای دیگه درسته طبیعی نیست ولی طی این همه سال این شکلی برنامه ریزی شدم چیزی که تبدیل شده به ساختار پایه ای شخصیت من . وحالا لاغری به سبک ذهن رو بخوام بهش برسم روشی که رژیم نداره ورزش نداره وتمرینات عملی به اندازه ب ورزش کردن ندار مدام توضیح میده که چرا شخصیتم تغیرکرده وشدم یه آدم چاق وحالا برای اینکه لاغربشم نیاز به چه پایه ای دارم چاقی من ارثی نیست و خیلی چیزای دیگه اماهضمش برای آدمی که از ده سالگی داشته تلاش میکرده ولاغرنشده وتا الان که بیستوپنج سالشه یه ذره سخته یه ذره هم که نه اما بالاخره من ادامه دادم سعی کردم تا جایی که ممکنه باخودم بارفتارم کناربیام حقیقت بخواین باخودم کنار اومدم از درون باخودم آشتی کردم من کارهایی رو کردم ورفتاری روانجام دادم که فکرمیکردم درست بوده پس خودم رو هرآنچه که بودم و هستم رومورد سرزنش قرارنمیدم وقضاوت نمیکنم وخودمو می بخشم ناآزاد بشم درطی تمام مدت زندگیم ازادمها واتفاقات زندگیم حالم بده بود حس بدی داشتم حس خلأ و پوچی میکردم حتی برای رفع این حس غذا اضافه میخوردم با ادمهایی می نشستم صحبت کردن وهی منتقل میکردم اطلاعات روداخل ذهنم چون ذهن من خالی بود از تجربه از داشتن چیزی و اون اصل من فاصله داشت درش ایجاد میشد و پرمیشد باچیزهاییکع دلخواهش نبود من آزادی رو میخواستم اماتعریفشونمیدونستم حالا که میدونم بیشتردرک میکنم یعنی چی عامل جنگ بین چاقی ولاغری خودم بودم خودم هربار فراری تر بودم میترسیدم مواجه بشم با اون شخصیت و نا خوداگاه خودم اماحالا بهترم دیگه برام چاقی و لاغری اهمیت نداره چرادروغ هنوز هم نگران چاق شدنم اما من شخصیت خودموباید تغییر بدم و راه سومی وجود نداره پس باتغیرزاویه دید م نسبت به آزادی و زندگی میتونم لاغربشم وهم لاغربمونم باتشکر از شما دوستان عزیز به🙏🌹