بسیاری از افراد چاق دوست دارند لاغر شوند اما از آنجا که عقیده دارند اراده برای لاغری ندارند اشتیاق و انگیزه لاغر شدن را از دست داده اند.
آنها چاقی را پذیرفته اند اما رنج و ناراحتی چاق بودن فرصت لذت بردن از زندگی و داشتن احساس خوب را از آنان گرفته است.
اراده برای لاغری
در این چند ساله که به واسطه آموزش های لاغری با ذهن نوشته های افراد زیادی را مطالعه کردهام همواره یکی از دغدغه های افراد چاق نداشتن اراده برای لاغری بوده است.
سوالات زیادی در ذهن افرادی که چاق هستند درباره اراده برای لاغری ایجاد می شود:
- چرا نمی توانم لاغر شوم؟
- چرا اراده برای لاغر شدن ندارم؟
- چطور انگیره برای لاغر شدن پیدا کنم؟
- چرا به راحتی چاق می شوم ولی برای لاغر شدن باید آنقدر سختی بکشم؟
- چطور انگیزه لاغری را در خودم ایجاد کنم؟
و بسیاری سوالات دیگر که ناشی از عدم توانایی برای در لاغر شدن در ذهن افراد ایجاد می شود.
چرا لاغر شدن سخت است
هر بار که فردی برای لاغر شدن اقدام کند و به هر دلیل نتواند مسیر خود برای لاغر شدن را ادامه دهد احساس یاس و ناتوانی برای کاهش وزن در ذهنش پررنگ تر می شود.
هر بار که شما تصمیم بگیرید لاغر شوید و از هر روشی اقدام کنید اگر نتیجه نگیرید یا روش لاغری خود را رها کنید علاوه بر اینکه انگیزه لاغری در شما کم رنگ تر می شود اعتقاد و باور شما نسبت به این که چاق شدن آسان است ولی لاغر شدن سخت است پررنگ تر می شود.
علت اینکه افراد چاق اراده برای لاغری ندارند این نیست که واقعا انسان های ناتوانی هستند بلکه به این دلیل است که از نحوه عملکرد ذهن و جسم اطلاعی ندارند.
همه افرادی که چاق هستند برای چاق تر شدن عجله نداشته اند بلکه بسیار نگران و مضطرب بودهاند که مبادا چاقتر شوند اما همه این افراد برای لاغر شدن به شدت عجله دارند.
عجله برای لاغری داشتن به شکل قابل ملاحظه ای اراده برای لاغری شما را تخریب و باعث رها کردن روش لاغری خواهد شد.
از آنجا که ما برای چاق شدن از روش خاصی استفاده نکرده ایم یا تصمیم قاطع نگرفته ایم که باید تا فلان تاریخ به چه وزنی برسیم، عجله ای برای رسیدن به خواسته خود نداشته ایم و به همین دلیل خیلی آسان و بدون توجه به زمان چاق شدن به مرور چاق تر شده ایم.
اما هر بار که تصمیم گرفته ایم لاغر شویم چون از روش که برای ما تعیین کرده اند اقدام کرده ایم، عجله داشتیم که زودتر نتیجه بگیریم تا درستی روش لاغری برایمان ثابت شده یا احساس خوشایند موفقیت در لاغر شدن را تجربه کنیم.
چرا چاق شدن آسان است
از آنجایی که جسم ما برای چاق شدن و لاغر شدن از سیستم هوشمندانه خودش استفاده می کند توجهی به عجله ما برای لاغر شدن ندارد.
عدم آگاهی ما از نحوه عملکرد جسم برای لاغر شدن سبب می شود که بعد از چند روز که برای لاغر شدن تصمم گرفته ایم و سعی میکنیم روش لاغری که در پیش گرفته ایم را به خوبی انجام دهیم، چون نتیجه خاصی از تلاش روزانه خود کسب نمی کنیم به مرور اراده برای لاغری را از دست داده و لاغر شدن را رها می کنیم.
هربار که فرد چاق برای لاغر شدن اقدام می کند و نتیجه مطلوب کسب نمی کند بیشتر احساس میکند اراده برای لاغری ندارد. و این در حالی است که برای لاغر شدن نیاز به اراده نداریم همانطور که برای چاق شدن توجهی به اراده خود برای چاقی نداشتیم.
وقتی صحبت از اراده برای لاغری می شود به این معنی است که فرد باید تلاش کند بر خلاف میل و علاقه خود رفتار کند.
تلاش کند بر خلاف میل و اشتهای خود برای خوردن غذا، گرسنگی را تحمل کند.
تلاش کند بر خلاف علاقه خود برای ورزش کردن و عرق ریختن، تا می تواند تحرک داشته باشد و عرق کند.
تلاش کند تا برخلاف علاقه خود برای خوردن دارو یا دمنوش های لاغری هر طور که شده در روز چند مرتبه از دارو یا دمنوش استفاده کند.
اراده برای لاغری در ذهن بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به معنی محروم شدن از علایق یا مبارزه با غریزه و تمایل درونی خود است.
از آنجایی که محروم کردن خود از لذت بردن از زندگی کار سخت و طاقت فرسایی است،به هر مقدار که افراد اراده برای لاغری در خود ایجاد کرده باشند و از هر روشی برای لاغر شدن اقدام کنند نمی توانند به رویای لاغری خود دست پیدا کنند.
لاغری بدون اراده
لاغری با ذهن تنها روشی است که برای لاغر شدن با آن نیاز به اراده برای لاغری ندارید.
در دوره آموزشی ورود به سرزمین لاغرها شما از همان مسیر و طریقی که ذهن و جسم شما برای چاق شدن استفاده کرده است برای لاغر شدن استفاده می کنید.
اگر عقیده دارید که چاق شدن آسان است و لاغر شدن سخت است به این دلیل است که روشی که برای چاقی در پیش گرفته اید کاملا ذهنی و بر اساس عملکرد جسم شما بر اساس دستورات مغزی شما برای چاق شدن بوده است به همین دلیل خیلی ساده و بدون تحمل رنج و سختی چاق شده اید.
- جسم ما برای انجام هیچ عمل مربوط به خود سختی و رنج متحمل نمی شود.
- جسم شما برای طپش قلبتان که در تمام لحظات عمر شما تکرار می شود سختی و رنج نمی کشد.
- جسم شما برای میلیاردها بار پلک زدن در طول عمر شما متحمل سختی و رنج نمی شود.
- جسم شما برای میلیارها سلولی که در طول عمر شما تولید میکند سختی و رنجی متحمل نمی شود.
به دلیل اینکه جسم شما برای چاق شدن متحمل سختی و رنج نمی شود شما عقیده دارید چاق شدن آسان است چون پروسه ای کاملا درونی و هوشمندانه است.
وقتی شما تصمیم میگیرید با استفاده از روش هایی بیرونی مانند رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو خوردن یا هر طریق دیگری جسم خود را وادار به لاغر شدن کنید، تلاش ما برای محبور کردن جسمتان برای لاغر شدن کاری سخت و طاقت فرسا و البته بی هوده است به همین دلیل شما تصور میکنید اراده برای لاغری ندارید در حالی که لاغر شدن مانند چاق شدن نیاز به اراده ندارد.
لاغر شدن مانند چاق شدن نیاز به برنامه ریزی ذهن برای لاغری دارد.
برنامه ریزی ذهن برای لاغر شدن
وقتی ذهن شما برای لاغر شدن برنامه ریزی شود،مغز شما دستورات چاقی خود را متوقف و سپس دستورات لاغری را صادر میکند و به همین دلیل به مرور رفتارها و واکنش های شما تغییر میکند و در نهایت این تغییرات سبب متناسب شدن شما می شود.
و در آن صورت است که شما حتما خواهید گفت لاغر شدن چقدر آسان است، چقدر لذت بخش است و چقدر سریع اتفاق افتاد.
چرا که در این روش شما می آموزید توجه خود از چاقی را بردارید و به رویای خود که لاغری است توجه کنید.
وقتی به آنچه اکنون از بودنش رنج می کشید توجه نکنید، خودبخود اراده برای لاغری در شما تقویت می شود.
به راحتی هر روز مراحل لاغر شدن را طی می کنید و پس از مدتی متوجه می شوید که بدون شما بدون سختی و رنج در حال تغییر وضعیت از چاقی به لاغری است.
این تجربه لذت بخش را همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای لاغر شدن اقدام کرده اند تجربه کرده اند و اگر شما هم از اضافه وزن و چاقی رنج می کنشید می توانید از این مسیر ساده و لذت بخش که نیاز به هیچگونه اراده برای لاغری ندارد اقدام کنید و مانند دوستان زیادی که تصاویر برخی از آنان در آلبوم شگفتی سازان موجود است به رویای لاغری خود برسید.
همچنین برای ایجاد اشتیاق و انگیزه در خود می توانید توضیحات تصویری دوستانی که از این مسیر ساده و لذتبخش به رویای لاغری خود رسیده اند بارها تماشا کنید تا باور کنید میشود همانطور که ساده و راحت چاق شده اید، این بار ساده و راحت لاغر شوید.
اراده برای لاغری داشتن موضوع بسیار مهمی است که مانع ذهنی بسیاری از افراد چاق برای لاغر شدن می شود.
توضیحات مفصل فایل آموزشی اراده برای لاغری سخت از اراده برای چاق است به شما کمک میکند تا درک بهتری از عملکرد ذهن و جسم در چاق شدن و لاغر شدن پیدا کنید و باور کنید لاغر شدن نیاز به اراده برای لاغری ندارد بلکه نیاز به آموزش صحیح و دقت در انجام تمرینات و استمرار دارد.
نتیجه لاغری با ذهن
چرا اراده برای لاغری سخت تر از چاقی است؟
اراده برای لاغری یعنی عدم توانمندی در لاغرشدن حالا از کجا به وجود اومده!؟
همون روزهایی که با روشهای مختلفی سعی داشتیم لاغر بشیم و نتیجه ما مقطعی و کاملا رضایت بخش نبود و اول انگیزه و اشتیاق را از دست می دادیم و بعد ناامید می شدیم با یک عالمه سئوال تو ذهنمون که چرا لاغر نمی شم؟ چرا انگیزه ندارم؟چرا لاغر شدن سخته ولی چاقی آسون؟! و در نهایت شکست می خوردیم و هربار بیشتر باور می کردیم که لاغر شدن سخت است.
ما برای چاق شدن عجله نداشتیم فقط مضطرب و نگران بودیم از چاق تر شدن ولی برای لاغر شدن خیلی عجله داریم و عجله کردن اراده لاغری را تخریب می کند و باعث می شه نتونیم روش لاغری را ادامه بدهیم و در نهایت رها می کنیم.
برای چاق شدن تصمیم قاطع نگرفتیم ولی برای لاغری تصمیم می گرفتیم چون عجله داشتیم و دلیلش این بود که برای چاقی با یک روش خاص و هوشمندانه آسون چاق می شدیم (روش ذهنی) اما برای لاغر شدن دیگران برای ما یک روشی در نظر می گرفتند و ما می خواستیم ثابت کنیم که در این روش موفقیم و تصمیم می گرفتیم و عجله می کردیم و چون مسیر اصولی و صحیح نبود وبعد از مدت کوتاهی نتیجه ای هم رخ نمی داد ما ناامید می شدیم و باز باورمون قویتر می شد که لاغر شدن سخته!
چاق شدن یا لاغر شدن ما ربطی به اراده برای لاغری یا چاقی ما نداره فقط ربط به شناخت خودمون نسبت به عملکرد ذهن و جسممون داره.
اراده در ذهن ما یعنی تلاش برای اینکه خلاف علاقه مندی هات رفتار کنی یعنی برخلاف میل و اشتها یا علاقه مندیت با محدویت زندگی کنی !…و حس بدی منتقل می کنه حس فشار و به زور جابه جا کردن چیزی یا جنگ و مبارزه …
و اینکه بخوای اراده کنی که لذت نبری خیلی کار سختیه !..
جسم ما بسیار هوشمند هست و طی تمام سالهایی که زنده هستیم برای تپش قلبمون یا میلیاردها بار پلک زدن در روز یا نفس کشیدنمون خسته نمیشه و رنج نکشیده با همون برنامه ذهن ما چاقی به راحتی در جسم ما شکل گرفته است .
در برنامه ریزی ذهن برای لاغر شدن توجه از چاقی برداشته میشه و میره به سمت لاغری و وقتی به آنچه که هم اکنون از بابت بودنش رنج می کشی اصلا توجه نمی کنی خودبه خود اراده لاغری در ما تقویت میشه .
اما همین موضوع اراده برای لاغری داشتن در ذهن افراد مانعی است که نمی زاره لاغر شوند و باید اصلاح بشه باید بدونیم ما اصلا برای چاقی اراده نکردیم و در روش ذهنی هم به هیچ عنوان نیاز به اراده برای لاغری نداریم و فقط باید ذهنمون برای لاغری برنامه ریزی بشه و موانع ذهنی برای لاغر شدن را برداریم خودبه خودی و خیلی آسون ما لاغر میشیم.
نقشه ذهنی لاغری از قبل در ذهن ما وحود داره مثل سلامتی و شادی که اورجیناله و جسم ما هربار در تلاشه که خودش را به حالت طبیعیش برسونه بارها جراحت های پوستی را ترمیم کرده و یا سلولسازی صورت گرفته و حتی خیلی از باکتریها را بدون اینکه متوجه بشیم از بدن ما دفع می کنه ولی این ما بودیم که نادانسته و ناآگاهانه دلالیلی برای چاقیمون در ذهنمون طبیعی کردیم و در بخشهای وجودیمون و به خصوص جسممون اختلال ایجاد کردیم.
بارها با همون رژیمهای سخت با روزه گرفتن بدون سحری با پیاده روی های دو ساعته با خوردن افشرده لیموو زیره ۵ کیلو از اضافه وزنم را با تلاش فراوان طی دو تا سه هفته کم می کردم اما در عرض سه روز تا یک هفته سریع به جایگاه اولم بر می گشتم هربار تصمیم محکمتری می گرفتم (تصمیم کبری😄) و بیشتر خودم را وزن می کردم که کنترل بیشتری داشته باشم ولی نتیجه همون بود واقعا چرا !؟…
چون تو ذهن من چاقی برنامه داشت و آسون بود چون در ذهنم مدتها برنامه ریزی شده بود و آموزش دیده بودم بارها تکرارش کرده بودم و دستورات از مغز برای چاقی صادر می شد .چون هر سایزی که بودم آینده را نمی دیدم که خودمو با چاقتر شدنم مقایسه کنم و توجهی نداشتم و روند چاقی بهتر پیش می رفت و خیلی راحت چاقتر می شدم .
اما برای لاغر شدن هرروز این جسم را بارها میبینی تو آینه تو حمام موقع لباس پوشیدن و موقع خرید لباس به وقت قدم زدن توی شیشه مغازه ها یا سایه ای که باهاته و تمام خاطرات و نظرات دیگران .دائم باهاش برخورد داری و دائم داری توجه می کنی که چی شد ؟پس چرا تغییر نکردم!؟ و این چرا چراها آدمو داغون می کنند. اگر زمان هم دخیل بشه که هیچی دیگه!.. چندروز گذشته ! چندروز مونده؟!؟ خسته میشی و مسیر را رها می کنی.
دلیل اینکه خیلی از افرادی که اضافه وزن دارند و باشگاه می روند و اما خسته می شوند و ادامه نمی دهند همینه که بارها هرروز تو آینه خودشون را میبینند یا میروند روی ترازو و خودشون را محک می زنند و وقتی میبینند هیچ تغییر جسمی نداشتند خسته می شوند و ناامید و مسیر را رها می کنند.
اشتباه اینه که من به چیزی که نیست فکر کنم یعنی انتظارم خیلی از خودم بالا باشه و این باعث میشه از جایگاه امروزم ناراضی باشم و موفق نمی شم مخصوصا افرادی که روی خودشون کار می کنند باید اختلاف سرعت ذهن را با جهان مادی در نظر بگیرند وگرنه از خودشون شکست می خورند .سرزنش ها و خودتخریبی ها و جنگ با خود عامل بارها شکست خوردنه.
مثلا همینی که امروز هستم تا مدتی قبل آرزوم بوده اگر هم بهم می گفتند که شما دیگه چاق تر نمیشی از خوشی بال در میاوردم اما الآن هرروز منتظرم باربی بشم و دائم به خودم چرا چرا می کنم ؟!و این یعنی تنفر از چیزی که هستم و یعنی نارضایتی و حال بد .. قدرت دادن به چاقی و توجه به چاقی خیلی خطرناکه چون باعث میشه خسته بشم راضی نباشم و ذهنم لذت نبره همکاری نمی کنه و مسیر را رها می کنم
باید بتونیم توجهمون را از جسممون بر داریم و نگاهی به وضعیت فعلی نداشته باشیم .
هر چقدر هم نیروی امید داشته باشیم یا تصور و تجسم، این نیرو زورش به واقعیت که هرروز جلو چشممونه نمی رسه.
من چند روزه با خودم میگم فکر کن داری تحقیقات علمی انجام می دی و لذت ببر از آموزش مثل همون روزایی که برای درس و مدرسه یه موضوعی که علاقه داشتیم و انتخاب می کردیم و تحقیق می کردیم و اصلا به نتیجه اون تو زندگیمون کاری نداشتیم.
ذهن ما هر لحظه میتونه جهش داشته باشه به حال خوب یا فلان تصویر اما جسم برای تغییر پروسه را باید طی کنه زمان لازم داره.
اگر هر روز افکار مناسب داشته باشیم و محتویات آموزشی دریافت کنیم تآکید می کنم هر روز و هر روز چه بخواهیم و چه نخواهیم لاغر می شیم.
مثل زمان چاقی که هر روز و هر روز افکار و رفتار مناسب چاقی داشتیم و خودبه خودی و آسون چاق شدیم.
هر چقدر از زمان آموزشهای ذهنی بگذره چرخه لاغری آروم آروم از حالت کند به حالت روان در میاد.
پس اراده بی اراده برای لاغری 😉
با لذت و رضایت حتما لاغر میشیم
خدایا شکرت عاااشقتم ❤️ سپاس و درود بر شما 🍃🌸
(نوشته ملکه عشق عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی اراده برای لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره لاغری چیست؟ آیا لاغری سخت تر از چاقی است؟!
- نگرش عموم افراد درباره لاغر شدن چیست؟ درباره نگرش اطرافیان خود بنویسید.
- برای لاغر شدن از طریق روش های لاغری در گذشته چقدر عقیده داشتید باید اراده برای لاغری را در خود تقویت کنید.
- در گذشته درباره نداشتن اراده برای لاغری برای دیگران توضیح داده اید؟! شرح دهید.
- نگرش شما درباره چاق شدن بدون داشتن اراده چیست؟
- قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری به چه میزان اراده برای لاغری داشتید؟
- استفاده از محتوای تناسب فکری چه تاثیری در نگرش شما درباره اراده برای لاغری داشته است.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خوندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.05 از 42 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدا
الان که به گذشته و روش های لاغری قبلی و فرمول های ذهنیم فکر میکنم دلیل حال خوب الانم رو میفهمم قبلا تو دریایی از باورهای غلط شناور بودم و آرزوم رسیدن به ساحل لاغری بود خیلی تلاش میکردم ولی مثل یه باتلاق بیشتر فرو میرفتم وای چقدر تلاش کردم از رژیم متنفر بودم هم باید غذای جدا میپختم هم باید سر سفرهرهنوز شروع نکرده دست از خوردن میکشیدم که این قسمت بدترینش بود وهر بار هیچ نتیجه ای جز عصبی شدن نداشت جالب اینکه احساس میکردم یه دیوم واز خودم خجالت میکشیدم در صورتی که نهایتا ۴ کیلو اضافه وزن داشتم الان ۱۰ کیلو اضافه وزن دارم از دیدن خودم کیف میکنم یکم لاغر شدم فکر میکنم چه خوش هیکلم حال خوب الانم رو خیلی دوست دارم ووقتی تصور میکنم قرار دوباره برگردم به همون سایز قبل کیف میکنم
این فایل رو قبلا هم یکی دو بار گوش دادم اما تاثیری که الان روم گذاشت قبلا نذاشت !
طبق گفته های شما وقتی قدم در راه تغییر میذاری ،شرایط فعلی برات سخت میشه و باعث میشه تاب و تحملت کم بشه و چون مدام به شرایطی که هستی فکر می کنی و اینکه چقدر با شرایط دلخواهت فاصله داری ،باعث ناامیدی میشه ،فرقی نمی کنه این شرایط مربوط به چاقی و وزن باشه ،مربوط به روابط باشه با شغل و درآمد.
من ازین فایل اینو یاد گرفتم که تمرکز رو از روی شرایط بردارم و فقط کاری رو که باید انجام بدم ،در این صورت تغییرات در زمان و مکان مناسب رخ میده بدون اینکه اذیت بشم و بفهمم چجوری اینجوری شد!
نکته مهمی امروز یاد گرفتم در مورد همین فرمول ذهنی
و ممنون از شما استاد عزیز که باعث شدین حال خراب امروزم رو همین اول صبحی درک کنم و بتونم تغییر بدم🌹
به نام خدای هستی بخش
همه ما این جمله لاغر شدن سخت تر از چاق شدنه رو با تمام وجودمون حس کردیم چون تجربه ش کردیم بارها و بارها با سختی های فراوان چند کیلویی رو کم میکردیم و خیلی راحت و بدون هیچ زحمت و تلاش و تمرکزی اونو دوباره به دست میآوردیم و گاها از جمله خود من بیشتر از اون چیزی که قبلاً از دست داده بودم رو به دست میاوردم انگار چاقی مثل یه رودخونه در وجود من جاری بود و مدتی به زور به وسیله رژیم و کم خوری وتحرک و ورزش جلوی اونو میگرفتم و به محض برداشتن اون زور و اجبار، رودخونه چاقی با قدرت بیشتری از قبل در وجود من جریان میگرفت چون ذهن من و جسم من تشنه این رودخونه بود .چون بدن و ذهن من همسو با این رودخونه بود و من برای مدتی قصد داشتم که خلاف جهت رودخونه حرکت کنم و همین باعث خستگی و درماندگی من میشد ولی بالعکس وقتی با رودخونه چاقی وجودم همسو میشدم به راحتی و لذت مسیر رو طی میکردم بدون کمترین تنش .
درنتیجه وقتی تمام وجود من برای چاقی کدنویسی شده و بدن من توسط ذهنم برای چاقی ساخته و برنامه ریزی شده ، به طبع چاق شدن برای من خیلی آسون تر از لاغریه .پس برای لاغر شدن باید وجودم رو برای لاغری کدنویسی کنم نه با زور و اجبار با رژیم و محدودیت بخوام با خودم بجنگم مطمئناً با شکست روبرو میشم.
درک من از این فایل اینه که در مسیر چاق شدن چون ما چیزی خلاف خواسته مون که چاق شدن بیشتر هست نمیبینم و در نتیجه توجهی به اون نداریم و چیزی برای نا امیدی و خستگی وجود نداره خیلی راحت پله های چاق تر شدن رو طی میکنیم ولی در مسیر لاغری چون ما چیزی خلاف خواسته مون که چاقی فعلی مون هست میبینم و هر روز با اون دست و پنجه نرم میکنیم و درنتیجه باعث توجه ما به چاقی میشه و به مرور باعث نا امیدی و خستگی ما میشه و لاغر شدن رو سخت میکنه به دلیل اینکه هروز به طور ناخودآگاه لاغر شدن رو غیر ممکن میدونیم چون چاقی با ماست و خواسته ما رو نقض میکنه و نبود خواسته مون رو هر روز به ما گوشزد میکنه.برای حل این مشکل باید مثل مسیر چاقی به مسائل خلاف خواسته مون توجه نکنیم درنتیجه تا امیدی درکار نیست و میتونیم خیلی راحت به لاغری مد نظرتون برسیم.
سلام و درود
قسمت درک من از فایل در دیدگاه شما عالی بود
تبریک میگم
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
سلام خدمت شما استاد عزیز و گرامی
جا داره در همین جا از لطف شما نهایت تشکر و سپاس رو داشته باشم که اینقدر دلسوزانه و متعهدانه تک تک ما رو رصد میکنید و همیشه حامی و مشوق ما علاوه بر الگو بودن هستین.
از خداوند بهترینا هارو برای شما خواستارم.🌹🌹
به نام خدای هستی بخش
گام 90 :چرا لاغری سخت تر از چاقی است ؟
لاغری سخت تر از چاقیه به این دلیل که بخاطر تلاش های مکرر گذشته ما برای لاغری و نتیجه نگرفتن باعث شده لاغری رو سخت بدونیم و برعکس به راحتی چاق شدیم چون چاقی براساس اصول و قواعدش بوده و ذهن و جسم ما به طور هوشمندانه با همکاری هم باعث به وجود اومدنش شدن حالا ما میخوایم بدون هیچ اصول و قواعد همینجوری الا بختکی با بدن و ذهن مون بجنگیم و لاغر بشیم نه روشش این نیست بخاطر همینه که بارها رفتیم و به در بسته خوردیم .زمانی میتونیم لاغری رو در جسم خودمون برای همیشه ببینیم که از همون اصول و قواعد جسم و ذهن مون استفاده کنیم و طبق اصولش پیش بریم .اولش لاغری رو با آموزش دیدن توی ذهن مون به وجود بیاریم و اونو راحت و در دسترس بدونیم و بهش ایمان و باور پیدا کنیم بعد منتظر بمونیم که این لاغری ذهنی به لاغری جسم تبدیل بشه حالا هر کدوم از این مراحل زمان خودشو مطلبه ،به وجود آوردن لاغری در ذهن خیلی سریع تر از لاغری در جسم به وجود میاد و ما باید اینو بپذیریم که این تفاوت بین ذهن و جسم هست و در طول این مدت نباید عجله کنیم و وقتی این موضوع زمانبر بودن لاغری در جسم رو درک کردیم کار دیگه ای که باید بکنیم که این طول مدت رو برامون زجر آور نکنه و باعث نشه از مسیرمون خارج بشیم باید سعی کنیم به چاقی که الان باهامون و با تمام وجود حسش میکنیم رو بهش توجه نکنیم و با خودمون بگیم که این واقعیت من نیست و مهمون چند روزست و به زودی با یه خداحافظی خوشحالم میکنه. چاقی با توجه کردن به وجود اومده باید این توجه رو ازش بگیریم تا مثل یه درختی که وقتی بهش آب ندی هرچند هم تنومند باشه یواش یواش از بین میره و خشک میشه چاقی رو هم خشک کرد و از بین برد مهم نیست که درخت چاقی در وجود ما چقدر تنومند هستش با ندادن توجه یواش یواش خشک میشه و از بین میره فقط نباید بهش توجه کنیم !!!!!!
به نام خداوند داورم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات چرا لاغری سخت تر از چاقی است؟
به نام خداوند جاویدانم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
چرا لاغری سخت تر از چاقی است ؟
لاغری در صورتی ماندگار است که از ذهن ما شروع شود. بدن ما به خوبی کار خودش را طبق طبیعت و غریزه اش خوب بلد است.
مثلا ما بارها بیمار میشویم و بدن ما تلاش میکند که ویروسها و بیماریها را از بدن ما دفع کند و مجدد سلامت شویم .
یا وقتی بدن ما زخم میشود بدون دخالت ما جسم خودش را ترمیم میکند.و همیشه سیستم بدن ما بصورت اتوماتیک مشکلاتش را رفع میکند .یعنی کل سیستم بدن در حال تلاش شبانه روزی برای اصلاح کردن خودش است برای بهبود بخشیدن به خساراتی است که ما به بدن میزنیم.چاقی هم یک خسارت است که ما به جسممان زده ایم و دلایل و موانعی در ذهنمان ثبت کرده ایم که ادامه کار را برای ما سخت میکند
مثلا موانع ذهنی پایین بودن سوخت و ساز بدن ،یا ژنتیک و ….را به شکل برچسب روی خودمان زده ایم و حتی قبول نداریم که این عوامل هیچ کدام وجود خارجی ندارند و فقط توهمات ذهنی ما هستند
ما باید تلاش کنیم از طریق یادگیری اصول ذهنی موانع ذهنی مان را شناسایی و رفع کنیم .
اگر در ذهنمان موانع داشته باشیم. این موانع نمیگذارند که جسم ما لاغر شود. حالا هر چقدر از روشهای مختلف لاغری تلاش کنیم ،ورزش کنیم و رژیم بگیریم و جراحی کنیم و…. باز هم بخاطر وجود موانع ذهن ما نمیگذارد ما به سمت لاغری حرکت کنیم.
و بین ما و ذهنمان جنگی به پا میشود که قطعا برای ما چیزی جز شکست به همراه ندارد.
اینکه ما هدف لاغری داشته باشیم اما موانع ذهنی مانند ترمز هایی جلوی حرکت ما در مسیر لاغری را بگیرد ،شبیه رانندگی کردن است تصور کنید همزمان هم پای ما روی ترمز باشد و هم روی پدال گاز چه اتفاقی می افتد ؟!!
مشخص است که برای توان ادامه حرکت باید پای خود را از روی ترمز برداریم .
حالا موانع ذهنی هم دقیقا مثل ترمز عمل میکنند.که ما با آموزش صحیح و تقویت افکار و باورهای درست میتوانیم این ترمزها را رفع کنیم و انگار با رفع هر باور اشتباه و جایگزینی آن با باور صحیح ما پای خودمان را از روی پدال ترمز برمیداریم.
ترمزهای ذهنی یک سری افکار و باورهای مخرب هستند که خیلی موزیانه در ذهن ما نجوا میکنند
این ترمزها موانع رسیدن ما به خواسته لاغریمون هستند.
مثلا :
نکند لاغر نشوم!!؟؟
نکند لاغر شوم دوباره چاق شوم ؟؟!!
نکند موهایم بریزد؟؟!!
نکند این دوره ها روی من تاثیر نداشته باشد؟؟!!
نکند باز هم دارم گول میخورم و پولم هدر برود؟؟!!
نکند دوره بخرم و انجامش ندهم ؟؟!!
نکند وقتی دوره خریدم پشیمان بشوم ؟
شاید خیلی گذری این نجواها در ذهن ما آمده باشند و ما دقتی به آنها نکرده باشیم . ولی نگرانی های کوچیکی در دل ما بوجود می آورند و احساس ما را بد میکنند و ما دچار نا امیدی و دلسردی میشویم و ادامه نمی دهیم و از مسیر خارج میشویم.
هر ترمزی که به ذهنمان خطور کرد ،باید سریع با ورودی مناسب آن را کنترل کنیم و با طرح پرسش و پاسخهای منطقی از خودمان آن نجوا را در نطفه خفه کنیم .
مثلا:
به چه دلیلی میگویی که نمیتوانی نتیجه بگیری ؟؟!!
این همه آدم نتیجه گرفته اند پس چیست؟؟!!
چرا فکر میکنی بدن تو با بقیه انسانها فرق دارد؟؟!!
مگر تا همینجا مسیر کم تغییرات ریز و درشت کسب کرده ای ؟؟!!
ما در این مسیر باید توجه خودمان را از روی جسم چاق موجود برداریم و حواسمان را به تغییرات درونی مان بدهیم .
علت اینکه چاق شدن آسان است؛
این است که ما چاقی بیشتر، که در آینده در انتظار ماست، را نمیبینیم و به آن توجه نداریم .و به راحتی چاق میشویم.
اما زمانی که میخواهیم لاغر شویم تمام حواس و توجه ما به چاقی موجود خودمان است و هر لحظه وجود چاقی را احساس میکنیم.
موقع بالا و پایین رفتن از پله ها
موقع نشستن و بلند شدن
موقع خوابیدن
در آیینه
در عکس
در پوشیدن لباس
در همه جا چاقی همراه ماست و ما روی آن فوکوس کرده ایم و دیدن چاقی بالاخره ما را از ادامه مسیر نا امید و مأیوس میکند، و ما مسیر را رها میکنیم .
با عجله ای که داریم، میخواهیم در کمترین زمان ممکن از شر چاقی خلاص شویم .
اما این چاقی یک شبه نیامده ،که یک شبه هم از بین برود .
اصلا سرعت تغییر ذهن بسیار بالاتر از سرعت تغییر جسم است و ما نباید خودمان را اسیر این عجله کردنها و توجهات و چسبندگی های به خواسته بکنیم .
ما باید به هدفمان توجه کنیم و دیگر همه چیز را به خدا بسپاریم .
زمانبندی خداوند کاملا درست است .
خدای ما خدای فراوانی و نعمت است .
میترسیم لاغری تمام شود و به ما نرسد !!!؟؟؟
یا ثروتهای جهان تمام شود و ما فقیر بمانیم ؟؟!!!!
نه خدای ما جهان را بر مدار فراوانی خلق کرده است .همه چیز به اندازه و زیاد هست این ذهن محدود ماست که همیشه ترس تمام شدن دارد و همیشه عجول است .
ترس از کمبود باعث ایجاد عجله در ما میشود .
ما باید به تغییرات درونی خودمان توجه کنیم نه به جسم
چطور؟
اگر از دیروز آرام تریم و آرامش بیشتری داریم .
اگر مفاهیم بیشتری را درک میکنیم.
اگر رنج کمتری به خودمان و اطرافیانمان میدهیم.
اگر توانسته ایم ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم .
اگر قدرت را از چاقی و خوراکی ها گرفته ایم و قدرت در دستان ماست .
اگر تعداد اشتباهات و حماقتهای ما کمتر شده است.
اگر راحتتر میتوانیم واقعی تر باشیم و خودمان باشیم.
اگر بیشتر از قبل خودمان را محترم میشماریم .
اگر جایی که دلمان نمیخواهد برویم که قبلا میرفتیم اما الان راحت نه میگوییم و نمیرویم.
اگر قبلا از ما سو استفاده میشده اما الان اجازه نمیدهیم کسی از مهربانی ما سو استفاده کند .
اگر قبلا سو استفاده میکردیم اما الان نمیکنیم.
اگر قبلا از خودمان متنفر بودیم.اما الان خودمان را دوست داریم.
اگر قبلا از تعداد آدمهای زیادی نفرت داشتیم اما الان کمتر شده است.
اگر رفتار غذاییمان تغییر کرده است.
اگر صبورتر و شادتر شده ایم.
اگر تمام این چیزها در درونمان حتی روزی یک درصد در حال پیشرفت باشد .
معنی آن این است که در مسیر درستی هستیم پس بدون ترس و بدون نگرانی به مسیرمان ادامه بدهیم .
و بدانیم اگر در این مدت کوتاه زندگیمان در این سایت چنین دست آوردهای بزرگی کسب کرده ایم هر چه زمان جلوتر برود ما به چه خوشبختی های بزرگتری میرسیم. فقط باید از اکنون خودمان لذت ببریم و ادامه دهیم با حال خوب ادامه دهیم .
پروردگارم از تو سپاسگزارم که نجواهای ذهنی ام را آرامتر کرده ای .
خدای خوبم از تو میخواهم به من پذیرشی بدهی تا بتوانم به کمال برسم .
استاد سپاسگزارم برای کلید خوشبختی که در این گام به ما هدیه دادید
الهی به امید تو
به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️
سلام
خدایا حالمو بهتر کن
چرا لاغری سخت تر از چاقی است
تمرین آموزشی ✍️
منم در گذشته همیشه فکر میکردم که چاق شدن خیلی خیلی راحت و آسونه ولی لاغر شدن خیلی سخت و مشکله و برای لاغر شدن باید حتماً ارادهی آهنین داشته باشی
از بس که چاق شدن و برامون راحت و آسون تعریف کردند مثلاً من بارها از زبون مادرم و همچنین همهی افراد چاق فامیل شنیدم که ما چاقی مون ارثیه و حتی اگه آبم بخوریم چاق میشیم خب این یعنی چی ؟ یعنی چاق شدن و اضافه کردن وزن برای ما هیچ کاری نداره مثل خوردن آب راحت و آسونه
ولی در عوض کلی دلیل و برهان داریم برای لاغر نشدن مون و بارها شنیدم که ما چاقی تو خون و ریشه مونه و هر کاریم بکنیم حتی اگه جون بکنیم و هیچی نخوریم و از گرسنگی هم بمیریم بازم لاغر بشو نیستیم خب این یعنی چی ؟ یعنی ما رو تفهیم کردن که لاغر شدن برای افراد چاق سخت ترین کار دنیاست
و بازم بارها و بارها دیدم که افراد چاق برای لاغر شدن دست به هر کاری زدن حتی عمل جراحی و بسیار از زبون همه هم افراد چاق و هم افراد لاغر شنیدم که برای لاغر شدن باید همیشه رژیم غذایی داشته باشی و به شدت عرق بریزی تا لاغر بشی و اراده قوی داشته باشی تا صاحب یک اندام زیبا شوی
ومن هر وقت افراد متناسب با اندام زیبا رو جایی میدیدم تو دلم با خودم میگفتم حتماً خیلی بااراده ست و همیشه همه چیز و رعایت میکنه و سبزیجات میخوره و همچنین به صورت منظم ورزش میکنه و عرق میریزه که همچین اندامی داره
و خودم چون از گرسنگی و محدودیت و عرق ریختن به شدت بدم میومد همیشه به دنبال راهکار های ساده و راحت برای لاغر شدن بودم
البته که از راهکارهای سخت زیادی هم برای لاغری استفاده کردم و همچنین بسیار عرق ریختم با اینکه از عرق ریختن به شدت بدم میاد ولی به عشق لاغری بسیار این کار و انجام دادم حتی بارها موقع پیاده روی از گن های تنگ و چسبان نایلونی استفاده کردم ولی هیچ وقتم اون لاغری که به دست میآوردم برام ماندگار نبود
تا اینکه به این مسیر زیبا هدایت شدم و در این مسیر به این آگاهی رسیدم که لاغر شدن هیچ ارتباطی به تصمیم و اراده افراد نداره و چاقی و لاغری فقط مربوط به ذهن افراد میشه
و در این مسیر دارم فرمولهای نادرست موجود در ذهن مو شناسایی میکنم و مطمئن هستم که وقتی موانع ذهنیم شناسایی بشن و ازبین برن ذهنم لاغر میشه و اون زمان جسمم خود به خود لاغر میشه
همانطور که در زمان چاقیم چون ذهنم چاق بود جسمم خود به خود به سمت چاقی حرکت میکرد و در مسیر چاقی بودم و بدون اینکه خودم متوجه بشم چاق میشدم
الانم در مسیر لاغری همین اتفاق برام می یوفته و بدون اینکه خودم متوجه بشم یه روز به خودم میام میبینیم که لاغری رو هم رد کردم
و لاغر شدن برای هر کسی که در این مسیر باشه و هر روز یک قدم به سمت مقصد برداره محفوظه
لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست 🌹
چاق شدن سخت ترین کار دنیاست 🌹
با تشکر از زحمات تون استاد 🙏🌹
سلام استاد
خدایا شکرت که در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۸ توانستم این فایل به این مهمی که چرا لاغری سخت تر از چاقی است را گوش بدهم
استاد از اولین عکس که خانمی با خیال راحت داره پرخوری میکنه و آقایی که با وحشت و ترس از چاق شدن چیزی نمی خورد را نشان میدهد که هردو چاق هستند معلوم میشود که ترس از چاق تر شدن و ترس از لاغری و حرص وولع هر دو ما را چاق میکند
استاد به موضوع مهمی اشاره کردید ما زیاد به چاقی توجه می کنیم بخصوص شکم و در خوردن بعضی از غذاها هنوز ترس از چاقی داریم در حالی که ما اصلا به چاقی بیشتر توجه نمی کنیم یعنی هیچ وقت به خودمان نمی گوییم اگرمن از ۸۹ به ۹۰ برسم چی میشه ولی به ورن کم کردن یعنی اگر من ۵۹ بشم چی میشه زیاد فکر کردم صورتم چی میشه ، پوستم چی میشه و اینها همه مانع لاغری است و من از آنها غافلم
خدا راشکر درد شکم هنگام خوردن را ندارم ، و تازگیها میلم به شیرینی و بعضی از غذاها کم شده و خیلی با کلاس میگم میل ندارم 😅😅
واقعا توجه نکردن به چاقی مثل فنری است که فشار نمی دهیم تا بعدا یکبار از جا در برود و ببنیم چاق تر شدیم و عصبانی شویم و این فرمول خیلی مهمی بود که بارها در فایلها گفته شده بود و من بی توجه از کنارش رد شده بودم ممنون استاد از یادآوری که فقط به فایلها گوش بدهیم و استمرار داشته باشیم و از چاق تر شدن و چاق بودن خودمان احساس ناراحتی نداشته باشیم و با احساس شاد در این مسیر باشیم
بنام خدا
گام نود
چرا لاغری سخت از چاقی است
این یه سوال است در ذهن همه ی افرادی که اضافه وزن دارند خودم همیشه میگفتم چرا این قدر زود چاق میشم البته این موقعی بود که دیگه توجه زیاد میکردم به چاقی روزی ۳بار وزن میکردم و یا خوش حال میشدم یا عصبانی برای صد گرم کم یا زیاد شدن خیلی رو مخم بود من دهه ی هشتادو نود خیلی وزنم اذیتم میکرد دوست داشتم لاغر بشم خیلی سختی کشیدم برا لاغری اما آن طور که میخواستم لاغر نشدم دوست داشتم کمرم لاغر بشه اما به جای اون صورتم هر روز لاغر تر میشد و بیشتر عصبانی میشدم .تا اینکه اواخر دهه ی نود با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم و متوجه شدم که علت چاقی من ذهن من است نه قدرت غذا ها که خودم عامل اصلی را غذا می دیدم
قدرت حرکت ذهن خیلی سریعتر از قدرت حرکت جسم ما است مثلا تو یک لحظه ما حالمان از خوب به بد ویا بر عکس از بد به خوب تغییر میکند اما جسم خیلی دیرتر تغییر میکند و در این مدت نباید سریع نا امید شویم چون ما داریم برای چیزی تلاش میکنیم که الان وجود نداره و نمی بینیمش پس باید هر روز ادامه بدیم حال خودمون را خوب کنیم گوش دادن به فایلها تمرین و نوشتن و عمل کردن جسم ما چه بخواهیم چه نخواهیم لاغر میشود ما خیلی راحت چاق شدیم و هیچ تلاشی برای چاقی نکردیم و به راحتی هم لاغر میشویم .
سلام و درود .
هر چقدر بیشتر برای لاغری زحمت کشیده باشیم لاغری برای ما سختتر و سختتر است .
هربار که رژیم گرفتیم نتایج از دفعه ی قبلی بدتر شد چون باور لاغری سخت است در ما تقویت شد .
رژیم ها نه تنها جسم مارا لاغر نکردند بلکه ذهن مارا چاق تر کردند . برای همین ما هربار چاقتر از دفعه ی قبل میشدیم و هربار دنبال رژیمی میگشتیم که بیشتر روی ما اثر کند .
البته من خودم چون باور لاغری سخت است رو داشتم و باور اینکه اراده ی لاغری ندارم رو داشتم اصلا این دوتا باور نمیزاشت من سراغ رژیم برم . حداقل ذهنم نسبت به دوستانی که رژیم گرفتن لاغرتره و صحبتهای لاغری با ذهن رو ودتر باور می کنم .
باور کردن باورهای لاغری با ذهن برای من خیلی دلچسب است چون باورهای لاغری و گسترش آنها برای خودم روان مرا از سختی اضافه وزن رها می کنه .
جالبش اینه دیگه خود ذهنم ایده هایی بهم میده که روند لاغریم راحتتر بشه .
مثلا من یه فرمولی داشتم که اذیتم میکرد چشمم به غذا میخورد یا بوش به مشامم میرسید حتی اگه گرسنه نبودم ولی دلم میخواست . حتی اگه نمیخوردمشم تودلم میموند خیلی گشتم که چه فرمولی به خودم بدم که این میل و نیاز رو برانگیخته نکنم و غذا برای من با دیوار و مبل و صندلی فرقی نداشته باشه
عشق به لاغری اولین فرمولش بود . کسی که عاشق لاغریه همه جا لاغری میبینه و همه فرمولها رو تبدیل به لاغری می کنه .
اما من عاشق لاغری آسان بودم . کاری بر خلاف میلم انجام دادن به فرمایش شما یعنی اراده کردن رو دوست نداشتم . بارها گفته بودید لاغر شدن اراده نمیخواد . اراده در معنای ذهن چاق . لاغر شدن خلاف نیاز و زبان بدن حرکت کردن نیست . پس من وقتی چشمم میبینه دلم میخواد و میدونم این اضافه است یه جای کار غلطه . .
بعد نشستم و خوب واکاوی کردم و به نتایج خوبی رسیدم .
من فهمیدم این تحریکات هم یه نوع نیاز جسمی محسوب میشن . البته نیاز جسمی که ذهن سرمنشاء اون هست . من این نیاز ذهنی رو پذیرفتم و بهش اهمیت دادم و جالبش اینه وقتی این نیازمم شناختم و اون رو بهش رسمیت دادم و از دایره چاقی خارجش کردم دفعات بعدی واکنشهام بهتر و دلخواهتر میشد .
من نیازهام رو شناختم . من تا جلسات قبلی نیازهام رو فقط نیاز جسمی می دونستم . ولی از وقتی فهمیدم نیاز ذهنی من هم با غذا خوردن راضی میشه و دیدم وقتی ذهنم راضی میشه دفعه ی بعدی دیرتر واکنش میده فهمیدم با تمام نیازهای ذهنیم به غذا هم باید به صلح برسم تا ذهنم سیر بشه . تا چشم و دلم سیر بشه .
مثلا من وقتی عصبانی میشم و میخورم خب قبلا میگفتم اگه جسمت نیاز داره بخور اگه نداره نخور . ولی من وقتی عصبی میشم میخوام یه چیز بخورم تا به ارامش برسم . در حقیقت به خاطر اون آرامشه میخوام بخورم . پس بدن من حالا به هر دلیل از ارامش خارج شده و نیاز به چیزی داره که ارومش کنه و البته یادگیری مدیریت افکار خیلی کمک کننده است اما خوردن هم خیلی ارام کننده است و راحتتر ذهنم اروم میشه و قتی این حق رو به خودم میدم که این خوردن هم جزء نیاز منه آروم میشم دفعه ی بعدی که عصبانی میشم ذهنم وسوسه دیگه نداره چون میدونه اگه بگه من بدون سرزنش میرم میخورم
یعنی من با این روش نیاز ذهنیم رو هم متعادل کردم و اراده ام رو از چاق کردن خودم برداشتم . در حقیقت ما همیشه اراده داشتیم . منتها در چاقی با دهن ما اراده برای چاق کردن خودمون داشتیم در لاغری با ذهن اراده رو از چنگ چاقی آزاد می کنیم و برای لاغری ازش استفاده می کنیم .
من اراده ام بر لاغری آسانه و تا میتونم روی فرمولهام کار می کنم تا خود به خود و بدون سختی لاغر بشم . خیلی راحت و خود به خود میل من تنظیم بشه .
در حقیقت نیاز جسم همه ی ما یه حد نرماله . نیاز ذهنیمون با هم متفاوته . وقتی نیاز ذهنیمون پر میشه دیگه خلاء عاطفی نسبت به غذا نداریم با صلح رسیدن با تمام نیازهام چشم دلم سیر شده . پس. هر چی که دوست دارید و میلتون میکشه بدون ترس میخورم . نیاز بدنمه . با نیاز بدنتون نمیجنگم .نیاز بدم رو برابر با چاقی نمیدونم.چیزی که ذهن من دستور میده به خوردنش از آگاهی درونی من به بدنتون نشاءت میگیره .به بدنم اعتماد میکنم و زبانش رو تشخیص میدم . فرقی نمی کنه چه نیازی هم نیاز جسم هم نیاز ذهن به آرامش سرگرمی لدت و تفریح خوشحالی و … رو براورده می کنم . من سیری تمام وجودم رو پیدا کردم . من چشم و دلم رو با پیدا کردن نیازهام پر کردم .
دوستان افراد چاق به علت فرمولهای ذهنی چاق کننده بدنشون به شدت نیازمند به مصرف مواد غذاییه برای همین دائما وسوسه دارن دائما میخوان بخورن . تا این نیاز رو بهش نرسونی اروم نمیشه
پس از ولع زیادت نترس .از بیشتر چاق شدن نترس نیاز بدنت که رفع بشه بدن همه رو رها می کنه .
ما باید به بدنمون و ذهنمونم که جزئی از ماست ؛ با خیال راحت انرژی برسونیم تا اون خیالش راحت باشه که غذا همیشه هست و غذا خوردن براش عادی بشه مثل همه نعمتهای دیگه .
ما میخوایم به لاغری خود به خودی برسیم .
پس تا ذهنت به آرامش نرسه رها نمی کنه .
ما میخوایم چشم و دلمون نسبت به غذا سیر بشه پس باید هر وقت که میخواد بهش بدی . بدون ترس از چاقی . با لذت .بدون اکراه .بدون اینکه بخوای از درون خودتو سرزنش کنی . بعد واکنشهاتون رو ببینید . اگه واکنشهاتون همچنان ولع آمیزه یه جایی دارید اشتباه می کنید . یه محدودیتی دارید به خودتون میدید .
لاغری ما در کمال آرامش به دست میاد .
میل ما در کمال آرامش تنظیم میشه .
وقتی عصبانی میشی میخوری این نیاز بدنته بعدا نگو چرا خوردم اگه نیازت نبود مثل هزاران افراد لاغری که موقع عصبانیت دهنشون قفل میشه و نمیتونند چیزی بخورن تو هم دهنت قفل میشد .
این نیازها رو بهش بها بدین تا کم کم چاله های ذهنیمون پر بشه . بعد به لاغری طبیعی دست پیدا می کنید .
ما با افکارمون دائما به خودمون حس خلاء و کمبود دادیم دائما خودمون رو تحقیر و توهین کردیم که نخور چه خبرته چرا انقدر میخوری ؟ چرا انقدر میلم زیاده چرا همش میخوام بخورم و …
در حالیکه غافل بودیم همین کلمات چاله های ذهنی ما و بعد از اون نیاز بدن ما رو بیشتر کرد و چند برابر به سمت غذا حمله می کردیم .
پس با خیال راحت بدون ترس از چاق شدن بخورید . حتی اگه چاقم بشید به خاطر فرمولهای قبلیه فرمولای جدید که با تکرار جایگزین بشن لاغرتون می کنند .
افکار شما لاغرتون می کنند . مطمئن باشید و فکر چاقی رو از همین حالا کنار بزارید .
فرمولهای جدید اینه :
چاق شدن تو ربطی به غذایی که نیاز بدنته نداره .
هر غذایی که میلت می کشه نیاز بدنته
هر غذایی که میبینی و دلت میخواد نیاز بدنته
نیاز بدنت که رفع بشه اضافه ها رو دفع می کنه .
نیاز بدنت متناسب کننده است .
نیاز بدنت تو رو سالم و متناسب می کنه چون سلولها دیگه از تحریم نجات پیدا می کنند و دست از ذخیره مواد غذایی بر میدارن .
ما غذا هم که به بدنمون نرسونیم و بدن رو با کمبود مواجه کنیم او شروع می کنه به ساخت چربی . چربیهایی که بدن میسازه جواب تحریمهای ماست .
پس دست از تحریم کردن خودتون بردارید تا بدنتون هم باهاتون به صلح برسه و از حالت جنگ خارج بشه .
من با گفتن چنین جملاتی به خودم به چنان ارامشی رسیدم که فعالیتم خیلی خوب و عالی شده .
با خومون به صلح برسیم . ما استعدادهای زیادی داریم که به خاطر سرزنشها و سرکوبها خاموش موندن . ذهنمون که آروم بشه یواش یواش تمام استعدادهامون میان در سطح خوداگاه و ما با دنیای جدید لاغری آشنا میشید .
در دنیای لاغری چی میبینید ؟ ذهنمون که آزاد بشه چنان تصاویر دلخواهی از لاغری بهمون نمایش میده که خودمون تعجب می کنید .
خبر خوش اینه نیاز هر چقدرم زیاد باشه بالاخره یه جایی پر میشه و وقتی پر بشه لاغری ما شروع می شه .
چون دیگه دلیل برای چاقی تموم میشه . چون دیگه دلایل لاغری شروع میشه .
بدن خودشو رها می کنه نیازها رو به تعادل میرسونه و ما خود به خود لاغر شدن رو تجربه می کنیم .
سلام دوست عزیز ، آقا عطا
ممنون از دیدگاه خوب شما .
اینو باهات موافقم که همیشه خوردنهای ما از سر نیاز جسم ما نیست .به قول شما بخاطر نیازهای ذهنیه … که اگر خدا بهت توفیق بده و دوره کنترل اشتها در مغز رو هم تهیه کنی حتما متوجه میشی که نیاز ذهنی به غذا که شما مطرح می فرمایید اسم دیگه ای داره و اون خطاهای مغز چاقه …این خطاها رو که بشناسیم راه حلی غیر از خوردن براش پیدا می کنیم … مثلا شما میگی وقتی عصبی میشی دلت می خواد با خوردن به آرامش برسی ..دستور به خوردن برات می آد و به تجربه متوجه شدی که خوردن به آرامشت بعد از عصبانیت کمک می کنه .. اما با آگاهی های دوره شناخت مغز یاد می گیریم که نیازهای ذهنی یا همون خطاهارو با خوردن برطرف نکنیم مثلا برای آروم شدن خیلی کارهای دیگه غیر از خوردن میشه انجام داد ▪︎خوردن برابر میشه با وارد کردن انرژی به بدن و وقتی خارج از نیاز جسم باشه چاقتر خواهیم شد … و این یک باوریه که خیلی از ماها که چاقیم در ذهنمون داریم … لاغرها معمولا نیازهای ذهنیشون رو با خوردن جواب نمی دن چون فرمولهای صحیح دیگه ای در ذهنشون ثبت شده حتی لاغرهایی داریم کهاز نظر ما پرخوری دارن ولی باورهاشون نمی ذاره پرخوری چاقشون کنه … اوضاعشون با ما که همه چیو به خوردن ربط می دیم زمین تا آسمون فرق داره … اصلا شاید ما هیچوقت نتونیم ذهنمون رو مثل اونا برنامه ریزی کنیم و نیازی هم نیست در حقیقت …بهتره الگوی ما لاغرهایی با رفتار صحیح باشن …
برای آرام شدن مثلا میشه یه مشت آب به صورت زد یک لیوان آب نوشید چند قدم بیرون از منزل برداشت یا گوش دادن به یه موزیک شاد این دیگه بسته به سلیقه و حس درونی افراد متفاوته هر کی یه جور می تونه خودشو آروم کنه …هر چقدر آگاهتر بشیم راحت تر می تونیم بهانه خوردن رو از ذهن و مغز بگیریم و با عادات جدید جایگزین کنیم …و همیشه تغییر عادتها کار آسونی نیست همت و انگیزه و قاطعیت لازم داره …. موفق باشی
سلام و درود . خانوم شهربانو با کمال احترام عرض می کنم من از نوشته های شما حس خوبی نمی گیرم . اگه لطف کنید و به هیچ عنوان پاسخی برای من ننویسید ازتون خیلی ممنون میشم .
سلام و عرض احترام ….
اگر احساس خوبی از پاسخهای من به شما منتقل نشده عذر خواهی می کنم …
اطمینان به شما می دم از این به بعد هیچ نظری برای شما ارسال نخواهد شد ….
ما اینجا دور هم جمه شدیم به هم کمک کنیم ..اگر غیر لز این باشه ، سکوت بهتر از سخن گفتنه …
بهتر می بینم شما رو آنفالو کنم تا خدای نکرده دوباره باعث ناراحتی شما نشم …
موفق باشید ، خدانگهدارتون
سلام به دوست عزیزم عطا
آفرین به شما که در مسیر لاغری با عشق واشتیاق ومتعهدانه پیش میری ودیدگاهای عالی وتاثیر گذار مینویسی
نمیدونم چرا احساس میکنم شما مثل خانم فاطمه سادات مینویسید خیلی نوشته هاتون وتحلیل هاتون شبيه خانم سادات هستند .
امیدارم هر جا هستند حالشون عالی باشه وبه شما هم تبریک میگم
موفق باشی
این مدل لاغری خیلی مورد پسند استادمون نیست …بارها گفتن که لاغرهای پرخور افکار و باورهای به شدت متناسب کننده دارن اما ممکنه یه جایی یه روزی به مشگل بخورن و چاق بشن …چون ممکنه به دلیلی باورهای لاغر کننده اشون شکسته بشه ….و به ما توصیه کردن اگر دنبال تناسب اندام پایدار هستید بهتره لاغرهایی که رفتار غذایی درست و صحیحی دارن رو به عنوان الگو انتخاب کنید …
البته چاقها همیشه آرزوشون و رویاشون اینه که پرخوری کنن و لذت ببرن و خوش باشن اما در عین حال لاغر و متناسب هم باشن …
در یکی از فایلها از استاد مون شنیدم که گفتن بارها از دوستان چاق شنیدن که میگن حالا که غذاها قدرت چاق کردن ندارن ما دوست داریم پرخوری کنیم اما لاغر بشیم و استاد پاسخ گفتن که اگر شما می تونی افکار و باورهای بسیار قدرتمند اونارو در خودت جا بندازی و نهاادینه کنی بله می تونید به این مرحله برسید که هر چقدر خواستی بخوری و لاغر هم بشی و لاغر بمونی …
خانم الهام عزیز ، تجربه ثابت کرده بعضی از باورهایی که مارو چاق کرده به این راحتیا جاشو به باور لاغر کننده نمی ده این دیگه تصمیمش با خودمونه که با اصرار و لجبازی بخوایم مثلا پرخوری کنیم و لاغر هم بشیم یا اینکه منطقی باشیم و قبول کنیم که با پرخوری نمی تونیم لاغر کنیم اگر روزی صدها بار تکرار کنیم که چون هیچ غذایی چاق نمی کنه پس من پرخوری می کنم و هر بار دستور به خوردن اومد می خورم حالشو می برم و لاغر هممیشم فایده نداره ….در واقع می بینیم داریم چاقتر میشیم ترس برمون می داره و اون جملات تاکیدی لاغر کننده در ذهنما رنگ می بازن …
خوب وقتی با اندازه نیاز خوردن میشه بخوبی وزن کم کرد چه اصراری به پرخوری می تونیم داشته باشیم البته مقاومت کردن در مقابل دستور به خوردنهای احساسی و تحریکات بیرونی به مذاقمون خوش نمی آد چون یک نوع ترک اعتیاده و هیچوقت ترک اعتیاد راحت نبوده و نیست ….و دقیقا به همین دلیله که برادرمون عطا ناراحت شدن و اخطار دادن که دیگه هیچ نظری براشون نفرستم …نمی خوام بگم من صد در صد موفق عمل می کنم اما سعی خودمو دارم می کنم که رفتار درستی در پیش بگیرم …دلم خوشه به اینکه مواقعی که گرسنه میشم و از نوع کاذب نیست می تونم از هر چیزی هر چقدر میل دارم مصرف کنم و با حس رضایت و سیری از کنار سفره بلند شم و کنار برم …. و اگر می خوام زودتر به هدفم برسم باید در مقابل خوردنهای خارج از نیاز ،مقاومت کنم و نه بگم و از لذت زودگذرش صرف نظر کنم …..وظیفه دارم صد در صد تلاش خودمو در این جهت به کار بگیرم …
برات آرزوی بهترینهارو دارم …
سلام بانو .
ایشون زن عموی من هستن . من از طریق ایشون با این سایت آشنا شدم .
البته ایشون سالهاست که لاغرن و من وقتی باهاشون صحبت می کنم کاملا از حرفاشون انرژی میگیرم .
پیام شما رو بهشون خواهم رسوند . اتفاقا وقتی از خانوم باقری براشون گفتم بهم گفتن با ایشون زیاد وارد بحث نشو . ذهن ایشون چاق هست و شما رو هم از راه تناسب فکری جدا می کنه .
با احتیاط حرکت کن چون اول راهی . ایشون ۴- ۵ ساله در مسیرن ذهنشون درست شده .
اما همون ۳-۴ ماه پیش که باهاشون صحبت کردم گفتن تنها راه لاغری لاغری با ذهنه تا چشم و دلت از درون سیر بشه و واقعا هم به حرفاشون رسیدم . گفتن استاد فقط راه رو نشون میدن و میرن اما این تویی که باید ذهنت رو در مسیر لاغری هدایت کنی . تو باید از درون سیر بشی نه به ضرب و زور نخوردن .
و من الان دقیقا دارم به حرفشون میرسم . واقعا عموم بهترین انتخاب رو داشتن .
بانو الهام خضر لو حتما پیامتون رو بهشون میرسونم . چقدر نگاه شما دقیقه که از روی شباهت تفکرات ما تونستید فامیل بودن مارو حدس بزنید . شما ذهن پر قدرتی دارید . واقعا بهتون تبریک می گم . پایدار باشید بانو .
سلام دوباره به عطای عزیزم
ممنونم واقعا سورپرایز شدم عجب چه باحال پس خانم سادات زن عموی عزیز شما هستن وای چقدر جالب
راستش عطای عزیز خانم سادات یه مدته نیستن از سایت خداحافظی کردن ومن دلتنگ ایشون بودم
وقتی نوشته های شما رو میخوندم اوایل نه ولی این اواخر واقعا خیلی شباهت عجیبی با نوشته های ایشون باشما احساس کردم بعضی وقتها احساس میکردم خود خانم سادات هستین با یه اکانت دیگه
چند بار خواستم بگم ولی نگفتم تسلط شما به لاغری با ذهن از همون اول برای من مایه شگفتی وتعجب بود چطور اینقدر زود اگاهی هارو درک کردید شما من که سه ساله تازه دارم درک میکنم هنوزم درک نکردم
واقعآ که عالی لاغري با ذهن رو از ایشون یاد گرفتین. واقعا خانم سادات به درک بالاتری رسيدن که شگفتی ساز شدن شما هم حتما شگفتی ساز میشویدمن مطمئنم آفرین به زن عموتون وشما که خوب یاد گرفتین
سلام مخصوص من رو به خانم سادات هم برسونید بهترین هارو برای ایشون وشما آرزومندم کاش دوباره بیان .
چقدر کار خدا درسته زن عموی شما رفت از سایت وخدا جایگزینی عالی تر برای سایت فرستاد واقعا زن عموی شما عالی بود وشما ازایشون عالی تر
در آخر عطای عزیز برادر مهربانم کاش راجع به خانم شهربانو که سنشون وسابقه شون در سایت بیشتر هست وشاید جای مادر شما هستن اینقدر منفی قضاوت نمیکردین ونمینوشتین خانم شهربانو عقیده ونظر شونو فقط گفتن من همه شمارو دوست دارم وکاش با هم مهربان تر باشیم و واکنش گرا نباشیم .
در پناه خدا باشید .
سلام و درود .
چشم سلامتون رو میرسونم . شما درست میفرمایید . اما من واکنش گرا نیستم . اگه بودم در اولین پاسخ ایشون باید واکنش نشون میدادم . از همون اولین پاسخی که به من دادن من ازشون حس منفی گرفتم اما باز هم با احترام صحبت کردم . به زنعموم گفتم گفتن پاسخ نده . سکوت کن . بگذر . وگرنه تو هم مثل من باید سایت تناسب فکری رو ترک کنی . من ۳ ماهه دارم به همین دلیل که ایشون بزرگتر هستن مدارا می کنم حتی همون اوایلم که بعد از نوشته ای که بهم حس بد داده بودن به من گفتن فالوم کن اما فالوشون نکردم باید متوجه میشدن که من دوست ندارم با ایشون حرف بزنم . دیگه چطور باید میگفتم خوشم نمیاد از طرز تفکرشون و البته به من ربطی نداره ایشون چطور فکر می کنند فقط با احترام درخواست کردم وارد حریم من نشن .
شاید به فرمایش شما هدفشون هدایت و کمک باشه ولی من این هدایت و کمک رو نمیخوام . برای اینکه حس خوبم برام مهمتره .
این درخواست حق من بود و من پامو فراتر از حقم نزاشتم .
جایی که نیاز داشته باشم استاد هستن که بپرسم . من تا حالا سوالی از هیچ کسی نکردم . چون زنعموم از همون اول گفتن به سوالاتت پاسخ داده میشه و من قدم به قدم به حرفاشون پی میبردم . علت درک بالای من از مسیر درسته تا حدی صحبتهای زنعموم بوده ولی من خودم ذهن خوبی دارم . رشته ام برقه . تناسب فکری رو با رشته ام میسنجم و درک می کنم . باهوش هستم . زود مطالب رو میگیرم . و در اینجا هم یاد گرفتم باید اعتماد به نفس داشته باشم .
چشم سلام شما رو به ایشون میرسونم ولی گمان نکنم ایشون دیگه برگردن . چون همون اوایل بهشون گفتم که چرا نمینویسید گفتن نمیخوام نوشته هام باعث ضلالت کسی بشه . در حالیکه واقعا نوشته هاشون حس خوبی داشت . تا این حد مدارا کردن که خودشون سایت و به خاطر همین گفته های خانوم باقری ترک کردن . در حالیکه من میدونم خودشونم واقعا دوست دارن بنویسن . بهشون میگم نوشته هامو بخونند . گه گاهی خوندن و گفتن نوشته هات عالی هستن فقط ادامه بده به مسیرت . گفتن هرکسی سبک لاغری خودشو داره . تو هم سبک لاغری خودتو انتخاب کن . درسته که من از ایشون خیلی چیزا یاد گرفتم ولی راهم رو خودم انتخاب کردم .
من اصلا اوایل نمیتونستم درست بنویسم . به مرور مهارت پیدا کردم . نوشته ها رو خوندم . خیلی مطالعه کردم . از استاد یاد گرفتم از بچه ها یاد گرفتم و کم کم مهارتم در نوشتن بالا رفت .
من راه لاغریم رو پیدا کردم و به هیچ کسی اجازه نمیدم منو از راهم دور کنه . حتی اگه اون شخص مادرم باشه . من همون اوایل به مادرم هم گفتم توی کار من دخالت نکنه . اصلا نمیدونم چرا بزرگترا اینجوری هستن . چرا به خودشون اجازه میدن توی کار کوچکترها دخالت کنند مخصوصا خانومای مادر اینجوری هستن آقایون اینجوری نیستن بابای من اصلا تو کارم دخالت نمی کنه میگه خودت میدونی بزرگ شدی بچه نیستی که . یا حتی خود استاد هیچ وقت تو راهم دخالت نکردن تازه با این که استادم هستن ولی مادرم یا همین خانوم باقری از سر دلسوزی یا محبت یا کمک یا حس مادرانه حالا هرچی در مسیرم گرد و خاک کردن .
من باز هم با کمال احترام میگم من برای خودم مینویسم نه برای کسی دیگه . حالا اگه کسی دوست داشت بخونه خب ازشون ممنونم که وقت میزارن و نوشته هام رو می خونند اما اگه کسی میخونه و انتقاد می کنه حالا تا جایی که حسم خوب باشه خب سعی می کنم از نقدشون استفاده کنم . ولی جایی که دیگه حسم بد میشه اجازه نمیدم کسی وارد حریمم بشه . البته در این موردم که با زنعموم صحبت کردم گفتن فقط سرت به کار خودت باشه . اگه کسی وارد حریمت شد بی توجهی کن ولی اگه دیدی ادامه داد بهش بگو اما خودت از مسیر خارج نشو چون اول راهی تفکرات ذهنت هنوز تازه است . اگه ننویسی دوباره تفکرات چاقی بهت غلبه میکنه . بمون و به راهت ادامه بده .
خب حالا من این حرف رو گوش بدم بهتره با این لحن خوب یا حرف خانومایی امثال خانوم باقری و مادرم . من از حرف زنعموم حس بدی نمیگیرم ولی حتی مادرم هم که گاهی به خاطر دلسوزی بهم بکن نکن میکنه من جلوش در میام بزرگتر خودش باید حرمت خودشو حفظ کنه .
اونا باید متوجه بشن هر انسانی راهش جداست و خودش مسیر زندگیشو انتخاب می کنه .
من اینجا خدا رو پیدا کردم . خدایی که در وجود خودمه . خدایی که مدام داره هدایتم می کنه نه فقط همون اول . من هر لحظه در مسیرم دارم هدایت میشم . هر لحظه او رو میبینم . حس خوبی بهش دادم . به آرامش رسیدم . چرا باید حس خوبمو به خاطر افرادی که بلد نیستن چطور باید با یه جوون صحبت کنند هدر بدم . مامانم میگه تو جوونی غرور داری ولی این غرور نیست . غرور میگه من خوبم بقیه بد ولی من عزت نفس و اعتماد به نفس دارم . عزت نفس و اعتماد به نفس می گه من خوبم بقیه هم خوبن ولی هرکسی بهت ورودی منفی داد ازش پرهیز کن . خیلی نوشتم ببخشید .
به هر حال از آشنایی باشما خوشحال شدم خانم خضر لو و از شما هم میخوام لطفا دیگه در مورد خانوم باقری صحبت نکنیم چون با فکر کردن و صحبت کردن در موردشون حالم بد میشه . ما یاد گرفتیم ورودی منفی به خودمون ندیم . ورودی منفی هم هر چیزیه که حس مارو بد می کنه .
ورودی مثبت به خودمون بدیم . از چیزهای خوب حرف بزنیم . حیف نیست این همه نعمت توی این دنیا هست .اونقدر خوبی در این جهان وجود داره که خدا می گه اگه نعمتهامو بشمرید در شمارش نمیاد .توی این بهشت خارچینی نمی کنم و راه خودم رو ادامه میدم و از شما هم ممنونم که با حس خوبی که دارید ازم حمایت کردید . در مورد ابراز لطف شما به خودم و زنعموم هم سپاسگزارم . برقرار باشید .
“ به نام او که زیباست و زیبایی را دوست دارد ”
درود و سلام ؛
گام نود : چرا لاغری سخت تر از چاقی است ؟!!
پروردگار عزیزم ، تو را شکر گزارم که همواره و در همه حال مرا یاری میدهی و امروز ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ به من کمک کردی تا بتوانم گام نود این دوره را بر دارم، خدایا سپاس .
خود من هم هر بار که تصمیم می گرفتم که برای لاغر شدن رژیم غذایی بگیرم و ورزش کنم با شور و شوق و امید فراوان شروع می کردم و البته مانند خود استاد من هم ، زمان و ساعت و روز دقیق شروع رژیم را تعیین می کردم و تا آن زمان به قول خودم دلی از عزا در می آوردم و تا جایی که می توانستم از هر چیزی می خوردم چون در حین رژیم نمی توانستم بخورم و هر روز که از رژیم گرفتن و ورزش کردن من برای لاغر شدن می گذشت این کار برای من سخت تر و سخت تر می شد و بالاخره بعد از مدت کوتاهی آن را رها می کردم ، چرا ؟! چون سخت بود و نتیجه خاصی از آن نمی گرفتم و بعد از اینکه آن روش را رها می کردم به شدت خود را سرزنش می کردم که من اراده ی لازم را برای لاغر شدن ندارم و هر روز چاق تر از دیروز می شوم و اوضاع من بدتر می شود و این به خاطر بی اراده بودن و بی عرضگی خودم است و با خودم می گفتم چرا چاق شدن بسیار راحت و آسان است اما اگر بخواهی یک کیلو کم کنی باید این همه زجر و سختی بکشی ؟! من در حین رژیم گرفتن به طور وسواسی دائم خود را هر روز صبح ناشتا بعد از اینکه به سرویس بهداشتی می رفتم بدون لباس و هر چیزی مانند طلا و کلبس مو را هم از خودم جدا می کردم و ترازو را در جای مسطح و صاف قرار می دادم و خود را وزن می کردم که مثلا وزن دقیق و واقعی من را ترازو نشان بدهد و ببینم و با دیدن عدد روی ترازو به شدت نا امید می شدم و با نا امیدی و حال بد رژیم و ورزش را ادامه می دادم و در نهایت آن را رها می کردم.در ذهن ما افراد چاق و دارای اضافه وزن این باور وجود دارد که اراده داشتن یعنی بر خلاف میل و علاقه ی خود رفتار کردن می باشد یعنی من چاق چون خوردن را دوست دارم و به آن علاقه دارم پس اگر بتوانم دیگر نخورم یا خیلی خیلی کم بخورم پس من با اراده هستم و با این کار باعث می شدم که مغز من دستور خوردن می داد و من از آن امتناع می کردم و این کار زیاد طول نمی کشید چون من با زور و اجبار می خواستم به جسم خود فشار وارد کنم و این جسم مدت زیادی نمی توانست در برابر دستور خوردن که از مغز صادر می شد مقاومت کند.من در روش لاغری با ذهن به این درک و آگاهی رسیدم که چاقی من ربطی به خوردن و نخوردن من ندارد چون جسم من برای انجام فعالیت های خود به نیرو و انرژی نیاز دارد و آن را از طریق خوراکی ها و خوردنی ها به دست می آورد و غذا چیزی نیست جز منبع نیرو و انرژی لازم برای جسم ما.من به این درک رسیدم که چاقی من با اراده ی من به وجود نیامده است که حالا بخواهم با داشتن اراده لاغر شوم بلکه چاقی من با تکرار بارها و بارها افکار و باورهای چاق کننده در ذهن من و تبدیل شدن آنها به رفتارهای غذایی تکرار شونده ی من در طول دوران چاقی ام به وجود آمده است و اکنون هم با برداشتن موانع ذهنی خود مانند اینکه من اراده ندارم لاغر شوم و یا چاقی راحت است اما لاغر شدن سخت است و … و ایجاد باورهای درست مانند اینکه اتفاقا لاغری راحت و آسان است چون نقشه ی لاغری به طور پیش فرض و طبیعی در ذهن و مغز ما وجود دارد و تنها کافی است که از آن استفاده کنیم و این که لاغر شدن هیچ ربطی به داشتن اراده ندارد بلکه من باید به نحوه ی عملکرد جسم و ذهن خود آگاه باشم و بدانم که تغییر ذهنیت بسیار سریع و ناگهانی ایجاد می شود یعنی من خیلی سریع و آسان می توانم از حال خوب به حال بد تغییر پیدا کنم چون ذهن سرعت بالایی در تغییر وضعیت خود دارد و سریع است در صورتی که تغییر جسم بسیار کند تر و آرام تر پیش می رود و ایجاد می شود به همین دلیل است که افراد چاق و دارای اضافه وزن بارها و بارها گول می خورند که چرا من با وجود اینکه در حال رژیم گرفتن و ورزش کردن هستم زود لاغر و متناسب نمی شوم و روشی را که در پیش گرفته اند را رها می کنند و نا امید می شوند .من در این روش به خوبی به این درک رسیدم که روند لاغری من تا حدودی زمان می برد چون جسم من روند طبیعی خود را طی می کند و نباید در این روش عجله به خرج بدهم و تنها کافی است به یادگیری لاغری خود ادامه دهم و هر روز یک گام را بر دارم و تمرینات لازم را انجام دهم و موانع ذهنی خود را بر طرف کنم با دیدن و شنیدن فایل های مربوطه و اینگونه من چه بخواهم و چه نخواهم لاغر و متناسب می شوم .
نکته ی دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که افراد چاق با اضطراب و نگرانی از چاق تر شدن خود به راحتی خود را چاق می کنند چون دائما در حال توجه و دقت به وضعیتی که در آن هستند می باشند و چاقی خود را در همه حال می بینند و احساس می کنند و هر چه قدر به وضعیت خود دقت ، توجه و تمرکز داشته باشند بیشتر آن را در خود ایجاد می کنند .ما برای اینکه بتوانیم راحت و آسان لاغر و متناسب شویم باید توجه ، دقت و تمرکز خود را از وضعیت اکنون خود بر داریم و با تکرار و تمرین به راحتی می توانیم این کار را انجام بدهیم و تمرکز و توجه خود را بر روی تمرینات و تکرار آنها و به عمل در آوردن آنها باید معطوف کنیم و با این کار بدون اینکه متوجه شویم خیلی راحت و آسان لاغر و متناسب می شویم .
نکته : متناسب شدن به دلیل تکرار هر روز افکار متناسب و انجام تمرینات متناسب کننده می باشد .
نکته : زور تجسم ما به زور واقعیت ما نمی رسد اگر دقت نکنیم پس باید آگاه باشیم که امید و انگیزه ی خود را با تمرکز بر وضعیت کنونی خود از دست ندهیم و همچنان با شوق و شور باید ادامه دهیم .
نکته : ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که روند لاغری در ابتدا کند پیش می رود اما به مرور زمان با تسلط و آگاهی بیشتر ما در پیدا کردن و رفع موانع ذهنی خود این روند روز به روز سریع تر پیش خواهد رفت و ما هر روز متناسب تر از روز قبل خواهیم بود.
“ یا حق ”
سلام بر شما اقای عطار روشن وهمسیران
تو مسیر لاغریی با ذهن نه نیاز به ارده ونه نیاز به عجله ونه نیاز تلاش فیزیکی ونه نیاز به هر گونه رژبم وکارهای اشتباه هست فقط وفقط باید کارهای سختی که قبلا برای نتیجه گرفتن ولاغریی بود رو اصلا بهش بها ندیم فقط اسون وراحت در نظر بگیریم کارهای سخت رو ذهن قبول به انجامش نداره
کناربزاریم
لاغر شدن مثل چاقی شدن نیاز به برنامه ذهنی داره
لاغر شدن خیلی اسون هست
در ذهن موانع وجود داره که با شناسی با ورفع اون لاغری میشویم
یکی ارز موانع بزرگ چاقی اسون ولاغریی سخت است تو ذهن افراد چاق هست که یی مانع برای لاغر نشدن است
چاقی رو ما خودمون بوحود اوردییم وباعثش عوامل بیرونی میدونستم در صورتی که همه درونی بود وبرطرف باید میشده
اگه ما کارهایی که برای رسیدن به چاقی رو انجام بدیم ولی در مسیر برگشت باعث لاغریی میشه وزن کشی اونم هر روز باعث میشه که با وزن کردن هم استرس وهم ناامیدی درفرد
بوجود میاره افکارش خراب ترس ونگرانی بهش اضافه واز خودش عصبانی شده وجنگ خودمون باخودمون شروع میشه
هی روی ترازو رفته فکر که چرالاغر نشدم یی ساعت دیگه وزن کشی انگار تویی یی ساعت موجزه میشه وما لاغرتر میشویم
ایندفعه عصانیتر وحیه رو داقون تو ذهن روحمون تاثیر میزاره خدایا شکرت که من از ۲۱/ ۱۰ /۱۴۰۱ این عذاب رو دیگه از خودم گرفتم راحت شدم دیگه وزن کشی ندارم انگار مامور شکنجه خودم شده بودم ار دیدن شماره روی ترازو باره سر درد شدید میگرفتم حتی حسم بسیار خراب میشد امیدوانگیزه به صفر میرسید دعوا بین خودم با خودم شروع میشد ساعتهای درگیری ادامه داشت بازم ذهن پیروز شده بود ومن پرچم سفید در دست گرفته قبول میگردم که شکست خوردم وکل رژیم وکارهایی اشتباه رو دیگه انجام نمیدادم
چاق شدن تکرا ر افکارچاق ورفتار چاق کننده با یاد گیری لاغریی وتکرا افکارورفتا لاغر کننده باعث میشه لاغر بشیم
حرکت به سمت چاقی اسون هست چون چاقی رو نمیبنی ولی در لاغریی چون چاقی هرلحظه میبنم فشارچاقی بقدری زیاد هست که بادیدن ولمس کردن ودیدن وحسش خراب وفکر میکنه لاغرشدن سخت است واگه وزن کشی داشته باشه کار خرابرتر میشه جون چاقی در وجودش هست امکان لاغر شدن رو نداره وخسته ورها کرده
تمرکز و توجه از چاقی براشته بشه وتمرکز وتوجه شو به لاغریی داشته باشیم وحواس به یاد گیر ی وتوجه هر لحظه به چاقی رو نداشته باشن لاغر شدن برای ما اسون میشه
تو همین مسیر که شروع شد تا کامهای ۴۰ من هر روز خودم هم این سختی رو داشتم روزی که لاغر شدن رو برای خودم
واقعا اسون دیدم وباور کردم دیگه این جنگ در وجودم کم رنک وکم کم ازبین رفت وراحتی خیلی خوبی در وجودم به لطف خدا ارامش پیدا کردم ارام شدم مرحله خیلی سختی هست که با استمر در یاد گیری این سختی به اسونی تبدیل شد باید دل سرد نشده از مسیر خارج نشیم من ادمه ددم تا این مرحله گزروندم با بودن تو مسیر هر وز یی کی از مشلات خودمون کشف میکنیم گنج پنهانی که باعث چاقی ماشده ارهدخودمون ما خودمون چاق کردیم با خودمون جنگیدیم این روسختی خودمون متوجه میشیم نه افراد متاسب انوفتاینافراد متناسب به زبون میگن متوجه هستن ولز از درکش واقعا غافل هستن تازه روش هم میدن برای لاغریی وتاکید که انجام بدی لاغر میشی ابنجاش دیگه سختره
اکه تصمیم گرفتیم لاغر بشیم باید نگاه خودمون ازچاقی برداریم کار سختی هست ولی با انجام این کار یی مرحله سخت رعد کنیم نگاه خودمون از وضعیت فعلی برادریم چون پرسه لاغریی تو ذهن انجام میشه وسرعت زیاد هست ولی در جسم سرعت ارام واهسته هست ولاغر شدن و وارام کم هست با اذمه دادن مسیر در سرعت کاهس وزن هم شتابش بیشتر میشه وما لاغرمیشیم رمزش فقط استمرا هسته
سلام استاد عزیزم خسته نباشید.
خیلی مطلب عالی بود استاد خیلی خیلی بدردم خورد دوباره با گوش دادن به یه فایل دیگه از شما اشتباهاتم رو متوجه شدم.
استاد من تا این فایل رو دیدم دو دستی تو سر خودم زدم گفتم خاک تو سرت این همه با لذت سایز کم کردی لباسات آزاد شدن و تصمیم گرفتی همشون رو کامل تنگ کنی یه تعدادی هم بدی بره چون مطمئن هستی دیگه چاق نمیشی پس چرا هر دو هفته یکبار میری روی ترازو یا چرا هر سه روز یکبار متر برمیداری و خودت رو چک میکنی این کار چیزی نیست جز توجه کردن به چاقی و کند شدن روند لاغری اینقدر این فایل منو آگاه کرد که از یک طرف خوشحال شدم که شما اینقدر باسواد هستید و کنار ما هستید و از یک طرف از خودم به شدت عصبانی شدم که بعد از گذر 90 گام این کارا یعنی هیچ چیزی از لاغری با ذهن درک نکردم اما خداروشکر میکنم خیلی سریع میتونم اشتباهاتم رو قبول کنم اصلاحش کنم و دوباره با قدرت ادامه بدم استاد من فکر میکنم خیلی مغرور شده بودم و توقعم از خودم بالا رفته بود چرا چون من یه کت و شلوار داشتم برای سال 98 که سایز 48 بود و چند مدت پیش پوشیدمش خیلی گشاد شده بود و در عوضش یه کت بسیار تنگ و اندامی برای سال 94 داشتم اونو پوشیدم دیدم عه خداروشکر تنم رفت و خوب خودشو نشون داده خیلی خوشحال شدم چون سایز این کت 42 هست و گفتم که باید حتما هر هفته مقدار زیادی از دور شکم و پهلوهای کم بشه اینجوری که داره پیش میره زودی لاغر میشم و استاد چند گام قبل فایلی دیگه دیدم اشتباهی دیگه داشتم اونو برطرف کردم چون شهریورماه با خودم عهد بسته بودم اگه این لاغری با ذهن جواب داد پس تا عید باید اینقدر کم کنم الان این اشتباه رو کنار گذاشتم و برگشتم به افکار گامهای اوایل با همون حس و حال گفتم دیگه عجله ای نیست و به مرور به اندام متناسبی خواهم رسید اما همچنان به وزن و سایز کردنم ادامه داده بودم و از امروز با دیدن این فایل تصمیم گرفتم نگاهمو از روی وضعیتم برمیدارم چرا چون تا الان نتیجه خوب گرفتم تا آخر عمرم هم نتیجه عالی خواهد داشت پس وقتی خوب متناسب بشم مشخصه نیاز نیست مدام وزن کنم و اندازه بگیرم و خداروشاکرم که در این مسیر هستم و هر روز به آگاهی هایم اضافه میشه و حتی حتی حتی حتی لحظه ای پشیمون نشدم و نمیشم از این که در این مسیر هستم و دارم با لذت ادامه میدم چرا با لذت؟چون همه چی میخورم محدودیت ندارم فشار ورزش رو ندارم خوردن دمنوش های بدمزه رو ندارم استرس دوباره چاق شدن و کالری شمار کردن رو ندارم عذاب وجدان ندارم و خیلی راحت میتونم در مقابل نخوردن چیزی که دوست ندارم و سیر هستم بگم نه میییییییییل نداااااااااااارم.
استاد یه چیزی تعریف کنم همعروس من ورزشکار هست یعنی مربی فیتنس هست مدام هم مشغول خوردن چایی سبز و تخم کتان و غذاهای کم کالری هست و مدام ورزش داره چند شب پیش منو دید گفت خوب جمع و جور شدی میگم اگه داری رژیم میگیری بیخیال شو بیا باشگاه من ثبت نام کن چون مشخصه 15 کیلویی هنوز اضافه داری با ورزش راحت تر لاغر میشی گفتم نه من از همین روشی که خودم هستم راضیم و خداروشکر از سایز 50 و 48 به سایز 42 رسیدم و همچنان تا رسیدن به سایز 38 ادامه داره گفت چه روشی یه مکسی کردم گفتم هیچی همه چی میخورم اما کم به ندای ذهنم گوش میدم هر اندازه ذهنم اجازه بده و بتونم میخورم یکم هنگ بود گفتش متوجه نشدم چی میگی اما تا کی میخوای کم بخوری بلاخره خسته میشی بعدم باردار بشی باز چاق میشی گفتم نه من دیگه باردار هم بشم چاق نمیشم روشمو دوست دارم و موفق هستم باهاش گفت یعنی چی قرص میخوری کم اشتها شدی گفتم نه دارم میگم که به نجوای لاغری ذهنم توجه میکنم خندید گفت چی داری میگی چون شما گفته بودین برای هیچکس توضیحی ندین من هم مجبور شدم بخندم و بگم هیچی ولش کن آره دارم رژیم میگیرم.
استاد هر روز بیشتر از روز قبل سپاسگزارم از خداوند و شما بخاطر این مسیر زیبا خسته نباشید حق نگهدارتون.
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
شناسایی یک مانع بزرگ لاغری
اینکه ما احساس کنیم چاقتر شدن راحته اما لاغر شدن سخته
چون فرد چاقتر شدن رو نمیبینه و به سمتش حرکت میکنه،برای همینه حرکت به سمت چاقی آسون اتفاق میوفته اما وقتی همین فرد میخواد لاغر بشه چون هر روز خودش رو چک میکنه، تو آینه میبینه،این فشار چاقی روشه و همه ی لحظه ها همراهش هست ،خیلی زود خسته میشه ،پس حرکت به سمت لاغری به سختی اتفاق میفته.
باید توجه رو از چاقی برداریم
متناسب شدن با تکرار هر روز افکار مناسب و تکرار هر روز تمریناتی که داده شده ، بوجود می آید .
جسم سرعتش از ذهن کندتره ,
ذهن راحت از حال خوب به بد و از بد به خوب میپره .
اگه اون چیزی که می خوایم همش بهش فکر کنیم و اون چیزی که هستیم باعث عذابمون بشه ما موفق نمیشیم که بهش برسیم چون همش به وضعیت الان نگاه و فکر می کنیم.
پس باید نگاه رو از چاقی برداریم
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
خدایا شکرت
خیلی عالی بود
ممنونم استاد گرامی
سلام و درود
لاغر شدن اراده نمی خواد اما آموزش و درک کردن و به اجرا درآوردن اونا حتما اراده می خواد ، حتما تصمیم قاطع می خواد حتما عشق و انگیزه می خواد .
یکمفهومی از دیروز به اینور خیلی قوی در ذهنم داره گسترش پیدا می کنه .
اونم اینکه بدن هوشمند من در هر لحظه داره چربی پس میده ۲۴ ساعته داره کار می کنه خسته هم نمیشه کافیه من توجهمو از چاقیم بردارم به آینده هم فکر نکنم چون آینده من با افکار ، حالات ، احساسات و اعمال زمان اکنون من شکل می گیره ….اینکه بدن من دایم در حال سوخت و ساز چربی های انباشته شده اس خیلی احساس خوبی بهم میده یعنی بدن من به طور اتوماتیک و هر روز در حال لاغرتر کردن منه ….من می بینم و متوجهم که دایم پوست وموی من چرب میشن همیشه هم به همه هم اینو می گفتم که من پوست خیلی چربی دارم یکروز در میون باید موهامو بشورم بدنمو بشورم حتی گوشم چند وقت یکبار پر از جرم میشه و می گیره حتی بارها برای شستشوی گوشام دکتر رفتم پرسیدم چه کنم این اتفاق نیفته میگه کاریش نمیشه کرد پوستت از نوع خیلی چربه اما وقتی چندین سال پشت سر هم گوشمو بخاطر گرفتگی شستشو دادم خسته شدم و دنبال یه راه طبیعی و خونگی گشتم تا اینکه یک بار کیلیپی دیدم از یکی از اساتید طب سنتی که نسخه رفع گرفتگی گوش رو توضیح داد وگفت کافیه سه شب پشت سر هم دو قطره روغن زیتون توی هر گوش بچکونی جرمهای ناشی از چربی و آشغال رو در خودش حل می کنه و گوش باز میشه وقتی اجرا کردم نتیجه گرفتم اولها عصبی بودماز چرب بودن و چرب شدن زود بزود پوستم چون اینو عامل گرفتگی گوشهام می دونستم و با تنفر و خشم از این حالتم یاد می کردم ولی حالا میفهمم که بدن من چه سیستم راحت و آسونی داره برای دفع چربی های زاید زیر پوست ….
حالا احساس خوبی دارم می دونم که هر روز دارم لاغرتر میشم چربی ها با تنفس ۲۴ ساعته ، با چرب شدن ۲۴ ساعته پوست وموهام و دفع چربی ها از طریق سیستم گوارش داره از بدنم خارج میشن فقط کافیه به اندازه بخورم و چشم از خوردن های احساسی بردارم و رفع هر مشگلی رو نخوام با خوردن جبران کنم فراموش نکنم غذا منبعی استاز انرژی که اگر برای رفع گرسنگی به اندازه خورده بشه همه اش تبدیل به انرژی میشه و مصرف میشه و چیزی ذخیره نمیشه پس بدون اینکه گرسنگی بکشم و یا از خوردن بترسم فقط و فقط با به اندازه خوردن کمک بزرگی به دفع چربی های زائد می کنم و براحتی لاغر میشم
سلام و درود
موضوع : سختی اراده کردن برای لاغر شدن
برداشت من :
توضیحات مفصل فایل آموزشی اراده برای لاغری سخت از اراده برای چاق است به من کمک میکنه تا درک بهتری از عملکرد ذهن و جسم در چاق شدن و لاغر شدن پیدا کنم و باور کنم لاغر شدن نیاز به اراده برای لاغری نداره بلکه نیاز به آموزش صحیح و دقت در انجام تمرینات و استمرار داره .
من یاد گرفتم :
اراده برای لاغری داشتن موضوع بسیار مهمیه که مانع ذهنی بسیاری از افراد چاق برای لاغر شدن می شه .و سپس یاد گرفتم که لاغر شدن اراده نمی خواد که ما بخاطر نداشتنش خودمونو سرزنش کنیم ،لاغری آموزش لازم داره یک آموزش مرتب و منظم با احساس خوب با توجه نکردن به جسم فعلی و چشم برداشتن از نتیجه نهایی …
آموزش لاغری با ذهن به من میگه در زمان حال زندگی کن همین اکنون نه به گذشته نگاه کن نه به آینده ….
در صورتی که ما عادت کردیم که غم گذشته ارو بخوریم و به نواقصش فکر و توجه کنیم هی مرتب در زندگیمون تکرارش کنیم و بخاطر این توجه منفی از بدبختیای گذشته، باز هم از همون جنس برامون اتفاق میفته من نوعی پنجاه و خورده ای عمر از خدا گرفتم و همیشه یا غم گذشته ارو خوردم یا ترس از آینده داشتم که چی ما بخوا بشه ….
چاقی فعلی نتیجه اعمال و رفتار و افکار گذشته ی منه …و نباید بهش کاری داشته باشم باید به حال خودش رهاش کنم .
توجه به لاغری تمام و کمال و یکجسم کاملا متناسب رو هم باید رها کنیم اون در آینده اتفاق میفته و باید پروسه اش طی بشه می مونه توجه به اکنون و زمان حال ، این حالت مهمترینچیزیه که باید بهش برسیم که خیلی هامون موفق نمیشیم که توجهمونو بدیم به اکنون و زمان حال …اسمشم به خودشه زمان حال ،زمان حال یعنی عشق دنیارو کن و حالشو ببر وگرنه اسمش می شد یه چیز دیگه …
هر کی موفق بشه که در زمان اکنون زندگی کنه و حالشو ببره برگ برنده دستشه و به هدفش صد درصد می رسه …
کنفرانس یکی از موضوعات لاغری با ذهن در قسمت هدیه سایت تناسب فکری با عنوان :
♤♡♤♡♤♡♤
چرا اراده برای لاغری سخت تر از چاقی است؟
◇♧◇♧◇♧◇
استاد از طرح سوال به این شکل و توضیح مفصل می خوان آخر سر به ما ثابت کنن که لاغر شدن هیچ نیازی به اراده نداره بلکه نیاز به آموزش و استمرار در این مورد داره ▪︎
خوب حالا می ریم برای اثبات اینموضوع مهم ▪︎
●○●○●○
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارن از اینکه اراده برای لاغری ندارن احساس بدی پیدا می کنن.▪︎سوالات زیادی در ذهن افرادی که چاق هستن درباره اراده لاغری نداشتن ایجاد می شه
چرا نمی توانم لاغر شوم؟
چرا اراده برای لاعر شدن ندارم؟
چطور انگیره برای لاغر شدن پیدا کنم؟
چرا به راحتی چاق می شم ولی برای لاغر شدن باید انقدر سختی بکشم؟
چطور انگیزه لاغری را در خودم ایجاد کنم؟
و بسیاری سوالات دیگر که ناشی از احساس عدم توانایی در لاغر شدن افراد است▪︎
□●□●□●
چرا برای فرد چاق لاغر شدن سخته ؟
□●□●□●
هر بار که برای لاغر شدن اقدام کنم و به هر دلیل نتونم مسیر خود برای لاغر شدن را ادامه بدم احساس یاس و ناتوانی برای لاغر شدن در ذهنم پررنگ تر می شه▪︎هر بار که تصمیم بگیریم لاغر بشیم و از هر روشی اقدام کنیم اما نتیجه نگیریم یا از ادامه دادن روش لاغری خود خسته بشیم علاوه بر اینکه انگیزه لاغری در ما کم رنگ تر می شه اعتقاد و باور ما نسبت به این که چاق شدن آسونه ولی لاغر شدن سخته پررنگ تر می شه▪︎
علت اینه چاقها احساس می کنن اراده برای لاغر شدن ندارن این نیست که انسانهای ناتوانی هستن بلکه از عملکرد ذهن و جسم بی اطلاعن ▪︎
همه افرادی که چاقن برای چاق تر شدن عجله نداشته اند بلکه بسیار نگران و مضطرب بودهاند که مبادا چاقتر شوند اما همه این افراد برای لاغر شدن به شدت عجله دارند.▪︎
○○●●○○●●
هر بار که فردی برای لاغر شدن اقدام کنه و به هر دلیل نتونه مسیر خود برای لاغر شدن رو ادامه بده احساس یاس و ناتوانی برای لاغر شدن در ذهنش پررنگ تر می شه ▪︎
هر بار که شما تصمیم بگیری لاغر بشی و از هر روشی اقدام کنی اما نتیجه نگیری یا از ادامه دادن روش لاغری خود خسته بشی علاوه بر اینکه انگیزه لاغری در شما کم رنگ تر می شه اعتقاد و باور شما نسبت به این که چاق شدن آسانه ولی لاغر شدن سخته پررنگ تر می شه▪︎
علت اینکه افراد چاق اراده برای لاغری ندارن این نیست که واقعا انسان های ناتوانی هستند بلکه به این دلیل است که از نحوه عملکرد ذهن و جسم اطلاعی ندارند.▪︎
همه افرادی که چاق هستند برای چاق تر شدن عجله نداشته اند بلکه بسیار نگران و مضطرب بودهاند که مبادا چاقتر شوند اما همه این افراد برای لاغر شدن به شدت عجله دارند.▪︎
☆☆☆☆☆☆
عجله برای لاغری داشتن به شکل قابل ملاحظه ای اراده لاغری شما را تخریب و باعث رها کردن روش لاغری شما خواهد شد.▪︎
☆☆☆☆☆
از اونجا که ما برای چاق شدن از روش خاصی استفاده نکرده ایم یا تصمیم قاطع نگرفته ایم که باید تا فلان تاریخ به چه وزنی برسیم، عجله ای برای رسیدن به خواسته خود نداشته ایم و به همین دلیل خیلی آسون و بدون توجه به زمان چاق شدن به مرور چاق تر شده ایم.▪︎
اما هر بار که تصمیم گرفته ایم لاغر بشیم چون از روشی که برای ما تعیین کرده اند اقدام کرده ایم، عجله داشتیم که زودتر نتیجه بگیریم به دو دلیل :
درستی روش لاغری برایمان ثابت شده یا احساس خوشایند موفقیت در لاغر شدن را تجربه کنیم.▪︎
◇◇◇◇◇
چرا برای جسم ما چاق شدن آسونه؟
◇◇◇◇◇◇
از آنجایی که جسم ما برای چاق شدن و لاغر شدن از سیستم هوشمندانه خودش استفاده می کنه توجهی به عجله ما برای لاعر شدن نداره ▪︎
عدم آگاهی ما از نحوه عملکرد جسم برای لاغر شدن سبب می شه که بعد از چند روز که برای لاغر شدن تصمیم گرفته ایم و سعی میکنیم روش لاغری که در پش گرفته ایم به خوبی انجام بدیم ، اما چون نتیجه خاصی از تلاش روزانه خود کسب نمی کنیم به مرور ، اراده برای لاغری را از دست داده و لاغر شدن را رها می کنیم.▪︎
هربار که فرد چاق برای لاغر شدن اقدام می کنه و نتیجه مطلوب کسب نمی کنه بیشتر احساس میکنه اراده برای لاغری نداره ▪︎. و این در حالیه که برای لاغر شدن نیاز به اراده نداریم همانطور که برای چاق شدن توجهی به اراده خود برای چاقی نداشتیم.▪︎
وقتی صحبت از اراده برای لاغری می شه به این معنی است که فرد باید تلاش کنه بر خلاف میل و علاقه خود رفتار کنه ▪︎تلاش کنه بر خلاف میل و اشتهای خود برای خوردن ، گرسنگی رو تحمل کنه ▪︎.تلاش کنه بر خلاف علاقه خود برای ورزش کردن و عرق ریختن، تا میتونه تجرک داشته باشه و عرق کنه ▪︎تلاش کنه تا برخلاف علاقه خود برای خوردن دارو یا دمنوش های لاغری هر طور که شده در روز چند مرتبه از دارو یا دمنوش استفاده کنه ▪︎اراده برای لاغری در ذهن بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارن به معنی مبارزه با علایقشونه▪︎ از اونجایی که محروم کردن خود از لذت بردن از زندگی کار سخت و طاقت فرساییه ،به هر مقدار که افراد اراده برای لاغری در خود ایجاد کرده باشن و از هر روشی برای لاغر شدن اقدام کرده باشن نمی تونن به رویای لاغری خود دست پیدا کنن▪︎
♤♤♤♤♤♤
لاغری با ذهن تنها روشی است که برای لاغر شدن با آن نیاز به اراده برای لاغری ندارید.▪︎
♤♤♤♤♤
در دوره آموزشی ورود به سرزمین لاغرها شما از همان مسیر و طریقی که ذهن و جسم شما برای چاق شدن استفاده کرده برای لاغر شدن استفاده می کنید.▪︎اگرعقیده داریدکه چاقشدن آسونه و لاغر شدن سخته به این دلیله که روشی که برای چاقی در پیش گرفته اید کاملا ذهنی و بر اساس عملکرد جسم شما بر اساس دستورات مغزی شما برای چاق شدن بوده به همین دلیل خیلی ساده و بدون تحمل رنج و سختی چاق شده اید.▪︎
جسم ما برای انجام هیچ عمل مربوط به خود سختی و رنج متحمل نمی شه ▪︎
جسم شما برای طپش قلبتون که در تمام لحظات عمر شما تکرار می شه سختی و رنج نمی کشه▪︎
جسم شما برای میلیاردها بار پلک زدن در طول عمر شما متحمل سختی و رنج نمی شه▪︎
جسم شما برای میلیارها سلولی که در طول عمر شما تولید میکنه سختی و رنجی متحمل نمی شه.▪︎
به دلیل اینکه جسم شما برای چاق شدن متحمل سختی و رنج نمی شه شما عقیده دارید چاق شدن آسونه چون پروسه ای کاملا درونی و هوشمندانه اس▪︎
وقتی شما تصمیم میگیری با استفاده از روش هایی بیرونی مانند رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو خوردن یا هر طریق دیگری جسم خودتونو وادار به لاغر شدن کنید، تلاشتان برای محبور کردن جسمتان برای لاغر شدن کاری سخت و طاقت فرسا و البته بی هوده اس به همین دلیل شما تصور میکنید اراده برای لاغری ندارید در حالی که لاغر شدن مانند چاق شدن نیاز به اراده نداره ▪︎
لاغر شدن مانند چاق شدن نیاز به برنامه ریزی ذهن برای لاغری دارد.▪︎
♧♧♧♧♧♧♧
برنامه ریزی ذهن برای لاغر شدن چگونه است؟
♧♧♧♧♧
وقتی ذهن شما برای لاغر شدن برنامه ریزی بشه ،مغز شما دستورات چاقی خود را متوقف و سپس دستورات لاغری را صادر میکنه و به همین دلیل به مرور رفتارها و واکنش های شما تغییر میکنه و در نهایت این تغییرات سبب متناسب شدن شما میشه ▪︎
و در آن صورت است که شما حتما خواهید گفت لاغر شدن چقدر آسونه ، چقدر لذت بخشه و چقدر سریع اتفاق افتاد.▪︎چرا که در این روش شما می آموزید توجه خود از چاقی را بردارید و به رویای خود که لاغری است توجه کنید.▪︎وقتی به آنچه اکنون از بودنش رنج می کشید توجه نکنید، خودبخود اراده برای لاغری در شما تقویت می شه ▪︎ به راحتی هر روز مراحل لاغر شدن را طی می کنید و پس از مدتی متوجه می شید که بدن شما بدون سختی و رنج در حال تغییر وضعیت از چاقی به لاغریه ▪︎این تجربه لذت بخش را همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای لاغر شدن اقدام کرده اند تجربه کرده اند و اگر شما هم از اضافه وزن و چاقی رنج می کشید می تونید از این مسیر ساده و لذت بخش که نیاز به هیچگونه اراده برای لاغری نداره اقدام کنید و مانند دوستان زیادی که تصاویر برخی از آنان در آلبوم شگفتی سازان موجود ه به رویای لاغری خود برسید.▪︎
همچنین برای ایجاد اشتیاق و انگیزه در خود می تونید توضیحات تصویری دوستانی که از این مسیر ساده و لذتبخش به رویای لاغری خود رسیده اند بارها تماشا کنید تا باور کنید میشود همانطور که ساده و راحت چاق شده اید، این بار ساده و راحت لاغر شوید▪︎
اراده برای لاغری داشتن موضوع بسیار مهمی است که مانع ذهنی بسیاری از افراد چاق برای لاغر شدن می شه ▪︎
توضیحات مفصل فایل آموزشی اراده برای لاغری سخت تر از اراده برای چاقیه به شما کمک میکنه تا درک بهتری از عملکرد ذهن و جسم در چاق شدن و لاغر شدن پیدا کنید و باور کنید لاغر شدن نیاز به اراده برای لاغری نداره بلکه نیاز به آموزش صحیح و دقت در انجام تمرینات و استمرار داره.▪︎
سلام
الان که دارم این کامنتمو مینویسم کفشم که چند ماهی بیشتر نیست خریدم بااینکه نو هست برام گشاد شده ومدام از پام درمیاد .
وقتی این حالت رو میبینم خیلی ذوق میکنم واینم دستاورد من برای ماندن تو این مسیره . البته این رو من نمیدونستم که سایز پام هم تغییر میکنه واز سایز ۳۹ میرسه به ۳۸ ..شلوار لی ام رو هم امروز انداختمش . چون دیگه بعد چندبارتنگ کردن از حالت افتاد وانداختمش .
چقدر این روزها قشنگ هست خیلی .
وقتی مادرم امروز بهم گفت داداشت صبح زود پاشده رفته آزمایش بده واسه کبد چرب . چون اون هم بیماری کبد چرب داره ولی وقتی میبینیمش متناسبه البته جسمش داد میزنه که باشگاهیه . وبا باشگاه وزن کم کرده . اما ذهنش پرفرمول چاقی هست . یه لحظه به خودم اومدم که منم که چند ماه پیش آزمایش دادم من مشکلی نداشتم ونرمال بود واینم دستاورد لاغری هستش که من پیش بینی نکرده بودمش وقتی میخاستم وارد دوره بشوم.
و اما داداشم که ذهن چاق اما جسم متناسب داره این مشکل رو داره .
لابد میپرسین ذهنش رو چطوری دیدم؟
بعد اینهمه بودن تو این سایت دیگه استادشدیم کافیه دو دقیقه یه فردی رو پای غذا خوردن ببینم و واکنشش رو بعد خوردن غذا ببینم میفهمم طرف ذهن چاق داره یا نه . حتی اگه طرف لاغر باشه و با باشگاه لاغر شده باشه .
حتمن میگین به ماهم بگو .
ولی من پیشنهادم اینه برید تو سایت تناسب فکری یاد بگیرید من این آموزشهام رو به رایگان دراختیار کسی قرار نمیدم🤣😄
البته من هنوز دانشجوی این رشته هستم و درسم تموم نشده دانشگاهی که موضوع تئوری با عملی همراه هست .
خواهرم که چند روزه با این دوره آشنا شده . ودیروز وقتی صفحه سایت رو باز کرد میگه استاد لاغریت چرا داره آشپزی آموزش میده. کیک شکلاتی . انواع غذاهای خوشمزه و…. اینکه که بیشتر تحریک میکنه .
گفتم استاد داره با زبان بی زبانی فریاد میزنه بابا این روش رژیم نداره . ترس از غذاخوردن نداره. وترس ها آنقدر فرو می ریزه که خودش که سالها بود چاق بود و در رنج ومشقت و الان متناسب شده هرکس جای اون بود الان که لاغر شد خودش رو باغذاهای معمولی نگه میداشت .اما بدون ترس وبا لذت غذا می خوره .
البته اون تازه میخاد شروع کنه . و این حرفها براش غریبست .
البته اون منو میبینه ونگام میکنه وانرژی میگیره . وچون ازم کوچکتره براش سخته که من متناسب باشم و کوچکتر از اون نشون بدم . ویه جورایی بهش برمیخوره که بالاخره خودش رو متقاعد کرد بیاد وارد دوره بشه ببینه چه خبره .
منم واقعیتش با برنامه های آموزشی آشپزی استاد ترسهام فرو ریخت و خیلی کم پیش میاد عذاب وجدان بعد غذا خوردن رو تجربه کنم یا اصلا بترسم وغذایی رو نخورم .
خواهر زاده نازنینی دارم که پدرم همش بهش میگه بخور قوی باشی بازی میکنی نیرو داشته باشی و بهش انگیزه میده که قوی بودن برابراست باغذا خوردن .
همش مورد تهاجم چندجانبه ورودیهای منفی دراطرافمون هستیم اگه حواسمون نباشه نمیتونیم زندگی دلخواهمون رو خلق بکنیم .
خدارو شکر بابت هدایت به این مسیر زیبا .
تشکر از استاد عزیز بابت آموزشهای بی بدلیلش .
سلام دوست من ،متناسب جان ، خوشحالم برات کهنشانه های لاغری در جسمت تو رو به وجد می آره و مصمم تر به راهت ادامه میدی ،
مثالهایی که بیان کردی نسبت به گشاد شدن کفش و شلوارات منو به یاد این موضوع انداخت که خوشبختانه منم یه مدته هر شلواری می پوشم که قبلا کمرش برام اندازه بوده دیگه سفت نمی ایسته و باید از بغلش درز بگیرم .اول فکر می کردم که شاید شلوارم کارکرده ،کهنه شده لابد که قسمت کمرش شل شده ولی وقتی شلوار نو با سایزی که همیشه می خرم هم بعد از چند روز پوشیدن و استفاده کردن می بینن کمی شلی می زنه به تنم ….یا وقتی به پنجه و ساق دستام و ساق پاهام دقت می کنم احساس می کنم چاقی همیشگی رو ندارن ،یا اینکه از نظر وزنی خودمو سبکتر احساس می کنم اما روی ترازو نمی رم چون دادمش رفته ،،،،،دیدن نشانه های لاغری خیلی لذت بخشه هر چند کم و جزئی باشن …..و از همه مهمتر تغییراتی که در افکار و رفتارم ایجاد شده برام نوید بخشه تغییرات کلی در جسمم هست و من براشون خیلی ارزش قائلم ….
مثلا یکی همین گفتگوی درونی با خودمه که از طریق پاسخ به دیدگاه دوستانم به اشتراک می ذارم …براممهم نیست شاید اصلا اون دیدگاه در قسمت نظرات دیده نشه و کسی در مدار و فرکانسش قرار نگیره غیر از خوده استاد …..چرا چون من با نظر دادن در قسمت دیدگاهها در حقیقت دارم با خودم راجع به افکار لاغر کننده حرف می زنم و گفتگوی درونی زمینه ساز لاغری جسمه ▪︎ جدیدن خیلی دلم می خواد در راستای استمرار در گفتگوهای درونی مثبت نسبت به خودم و افکار و رفتارم یه تخته وایتبورد بزرگ داشته باشم و درس هر روز و یا هر فایلی که توجهمو بیشتر جلب کرده بیام و کنفرانس بدم و مث یکمعلم که می خواد موضوعی رو به دانش آموزانش درس بده نکات رو روی تخته بنویسم و برای خودم توضیح بدم یعنی هم نقش معلم رو برای خودم ایفا کنم هم نقش شاگرد ..از دوره درس و مدرسه هم علاقه داشتم به کنفرانس دادن و خلاصه نویسی با گچ پای تخته …از نقش معلم بودن خیلی لذت می بردم ، خوب یادمه وقتی داوطلب کنفرانس می شدماز روز قبل چه ذوقی داشتم اول خلاصه درسو روی کاغذ می آوردم بعد چند بار آزمایشی در منزل اونو اجراش می کردم که وقتی رفتم جلو جمع بچه ها و نظارت معلم تپق نزنم و بتونم نکات آموزشی اون درسو براشون جا بندازم و تعریف کنم آخر سر برام دست می زدن و یه نمره خوب می گرفتم و چقدر احساس غرور می کردم …واقعا اونروزا یادش بخیر ….
حتی به ذهنم رسیده وقتی تخته وایتبورد خریدم لباس دانش آموزی بپوشم و برم پا تخته و موضوع فایلو از حفظ توضیح بدم و روی تخته خلاصه نویسی کنم ….و برای استاد بفرستم ….
البته استاد یکبار در یکی از فایلها فرمودن من نمی خوام برید مطالب رو از حفظ کنید بلکه درک و عمل کنید و البته خلاصه اشو هم در سایت بنویسید از نظر خودم این روش می تونه به درک و عمل کمک کنه چون تا نکته ای رو ذهنی یاد نگیریم و بر اونمسلط نشیم نمی تونیم به درک و عمل برسونیم ….
استاد نظرتونچیه ؟ ممنونم از پاسخ شما
وممنونم از شما دوست خوبم که نظرمو خوندی …
دوستدار شما : شهربانو
سلام دوست عزیز
خیلی خوشحالم که شما هم دارید نتیجه میگیرید .
بعد اینهمه دویدن های بیهوده تازه میفهمم چقدر لاغرشدن راحته و چقدر لذت بخش .
گاها که نجوای شیطانی میخاد منو منصرف کنه خوبه بس دیگه تو حالا نزدیک شدی به وزن ایده الت .
اما دلم مبخاد ادامه بدم واقعن دارم چیزهایی رو تجربه میکنم که اصلا تو فکرم نبود .وردای اون لاغر نشده بودم .
منم کامنتهای دوستان خیلی تومسیر کمکم کرد ودلم میخاد منم کامنت بزارم وخوسحالیمو از این مسیر انتشار بدم .
ما هممون سختی کشیدیم بعضیهامون اول راهند وبعضی ها وسط راه وعده ای به ساحل تناسب اندام رسیدن .
وجود خودمان کنار هم باعث دلگرمی مان میشه و دوباره بهمون انرژی میده .
امیدوارم کامنتهام بتونه برای اونهایی که میخان متناسب بشن مفید باشه .
سلام دوست عزیزم متناسب شاد
خوشحالم برام پیام گذاشتی ممنون از توجهت …
اینکه استاد دائم تاکید می کنه که ادامه بدید حتما می دونه که معجزه فقط با ادامه دادنه که رخ میده و چه معجزه ای از این شگفت انگیزتر و زیباتر که بدون هیچ رژیم و ورزشی ببینیم که داریم لاغر و لاغرتر میشیم ..چرا چون این اتفاق فقط به اطلاعات صحیح و جدید نیاز داره نه رژیم و فشار و محرومیت و محدودیت .
یکی از دوستان هم مسیر به نام مهرداد ذبیحی خیلی دیدگاههای جالبی برامون می ذاره یکبار با یکتحقیق و سرچ متوجه شده که سلولهای چربی از طریق تنفس اکسیده میشن و به شکل گازکربنیک همراه با بازدماز بدنخارج میشن و همچنین از طریق چرب شدن دائمی پوست وموی انسانها نیز این اتفاق میفته و من حدس زدم یکی دیگه از راههای دفع و خروج چربی از بدن از راه سیستم گوارش و دفع فضولاته بدنه ..یه سرچ ساده زدم و متوجه شدم ۱۵ درصد مواد دفعی بدن انسان چربیه ….پس اینم یکی از راههای ساده دیگه برای دفع چربی های زائد هست …یعنی ما فقط کافیه از طریق ذهنی و رفتاری به سیستم هوشمند بدن اجازه بدیم کار طبیعی خودشو انجام بده که اگر این سیستم خودکار و اتوماتیکدفع چربی نبود ما از شدت چاقی ترکیده بودیم …
ما با تنظیم ورودی انرژی به بدن اجازه می دیم اضافه ها به تدریج از بدن خارج بشن ، تنظیم سیستم نه اینه که کمتر از نیاز بخوریم وگرسنگی بکشیم و سبستم اعصابمون به هم بریزه نه .فقط باید به اندازه نیاز میل کنیم و فاصله دو وعده غذاهای اصلی رو یواش یواش به ۶ ساعت برسونیم یکی از رموز لاغر موندن آدمای متناسب همین فواصل منظم غذاییشونه اونا زود به زود غذا نمی خورن ریزه خواری ندارن به غذا بی توجهن ما هم با توجه به رفتار درست اونا باید عادت پرخوری و احساسی خوری یا همان گرسنگی عصبی رو باید کنترل کنیم و به محض گرسنه شدن دست به دهن نشیم و کمی فکر کنیم اینجوری به بدن فرصت می دیم مثل وقتی که بدون دخالت ما کار دستگاههای حیاتی داخلی بدنو تنظیم می کنه که بتونیم ادامه حیات و زندگی بدیم دفع چربی های اضافی رو هم خودش تحت کنترل درمی آره و به موقع خارج می کنه پس لاغر شدن هم یک عمل طبیعی بدن انسانه که از طریق سیستم خودکار درونی انجام می گیره و نیاز به هیچ نوع کار بیرونی نداره مگر اینکه ما با ذهنمون و افکار و باورای غلط جلوشو بگیریم ولی ما می بینیم چه جلوشو بگیریم چه نگیریم پوست بدن کهمرتب چرب و کثیف میشه و این از نیاز به شستشوی مرتب و تکراری قابل تجربه کردنه و نیاز به توضیح هم نداره یکی هم از طریق تنفس کهما در ۲۴ ساعت در حال نفس کشیدنیم چه خواب باشیم چه بیدار پس چربی های زاید ۲۴ ساعته در حال خروج از بدن هستن دفع مواد زائد از بدن هم که به شکل اتوماتیک داره انجام میشه فقط اگر ما مرتب و بی حساب و کتاب و به هر بهانه ای به خوردن رو بیاریم بدن فرصت دفع چربی های اضافی رو پیدانمی کنه و مجبور میشه ذخیره اشون کنه و بدنما تبدیل بشه به زباله دانی مواد زائد ….
هر چه میگذره از لحاظ منطقی ، لاغری میشه آسانترین کار دنیااااا ..ما فقط باید بی خیال این چاقی فعلی بشیم وحالمونو خوب نگهداریم و به اندازه نیاز بخوریم و فقط زوم کنیم روی ورودی های جدید و صحیح به تکرار ، وگرنه سیستم بدن مرتب و اتوماتیک دایم داره چربی زاید رو از بدن خارج می کنه …..
ممنونماز شما متناسب عزیز کامنت شما باعث شد من این دیدگاه رو بنویسم و مروری بشه بر افکار لاغر کننده اگر جواب نمی فرستادی این آگاهی متتشر نمی شد …ازت ممنونم
روزبروز شادتر و موفق تر باشی در مسیر متناسب شدن
دوستدار شما شهربانو
سلام به همه دوستان و استاد عزیزم
دقیقا هم همینطوره، من در عرض چند ماه متلا حدود 6 ماه دقیق یادم نیست از سایز 44 رسیدم به 38، با همین دوره ذهنی، ولی وقتی رها کردم به سرعت برق اصلا باورم نمیشد دوباره رسیدم به سایز 44، اصلا مونده بودم اخه این چه سرعتیه تو چاقی من، هنگ بودم، گفتم بابا من الان دو ماهه دوباره شروع کردم این مسیر و چرا پس لاغر نشدم هیچ یکم چاقترم شدم، بعد دقیق شدم تو رفتارهام دیدم مثل قبل عمل نکردم شاید هر روز داشتم وعده شام رو مخصوصا پر خوری میکردم، دیدم اینجوری نمیشه همون یه وعده پر خوری زورش تو ذهنم بیشتر از اون دو وعده ایه که درست میخوردم، چون بعد پر خوری باز نگاهم میزفت سمت جسمم و نا امید میشدم، تو روش های قبلی هم همین بود با فشار ورزش و رژیم چند ماهه لاغر میشدم در عرض یکی دو ماه کل وزن و سایزم بعلاوه چند کیلو وزن بیشتر برمیگشت، کل داستان همینه چاقی الان وجود داره و دست یافتنی تره برامون تا لاغری ذهنمونم خرااااب کلی باور غلط توشه خب دیگه چه انتظاری داریم از جسممون، این شد که تصمیم گرفتم برا یه هفته کاملا به ندای درونم عمل کنم و اصلا یه لقمه هم اضافی نخورم، چون ذهنم واسه همون یه لقمه اضافی اذیتم میکنه و همون چاقم میکنه چون توجه میکنم بهش، امیدوارم دوباره موفق بشم تو این مسیر همیشه عالی عمل کنم
سلام و درود دوستان پرانرژی و شاد و متناسب
چرا اراده برای لاغری سخت تر از چاقی است ؟
اراده برای لاغری یعنی عدم توانمندی در لاغرشدن حالا از کجا به وجود اومده!؟همون روزهایی که با روشهای مختلفی سعی داشتیم لاغر بشیم و نتیجه ما مقطعی و کاملا رضایت بخش نبود و اول انگیزه و اشتیاق را از دست می دادیم و بعد ناامید می شدیم با یک عالمه سئوال تو ذهنمون که چرا لاغر نمی شم ؟چرا انگیزه ندارم ؟چرا لاغر شدن سخته ولی چاقی آسون ؟!و در نهایت شکست می خوردیم و هربار بیشتر باور می کردیم که لاغر شدن سخت است .
ما برای چاق شدن عجله نداشتیم فقط مضطرب و نگران بودیم از چاق تر شدن ولی برای لاغر شدن خیلی عجله داریم و عجله کردن اراده لاغری را تخریب می کند و باعث می شه نتونیم روش لاغری را ادامه بدهیم و در نهایت رها می کنیم
برای چاق شدن تصمیم قاطع نگرفتیم ولی برای لاغری تصمیم می گرفتیم چون عجله داشتیم و دلیلش این بود که برای چاقی با یک روش خاص و هوشمندانه آسون چاق می شدیم (روش ذهنی)اما برای لاغر شدن دیگران برای ما یک روشی در نظر می گرفتند و ما می خواستیم ثابت کنیم که در این روش موفقیم و تصمیم می گرفتیم و عجله می کردیم و چون مسیر اصولی و صحیح نبود وبعد از مدت کوتاهی نتیجه ای هم رخ نمی داد ما ناامید می شدیم و باز باورمون قویتر می شد که لاغر شدن سخته !…
چاق شدن یا لاغر شدن ما ربطی به اراده ما نداره فقط ربط به شناخت خودمون نسبت به عملکرد ذهن و جسممون داره.
اراده در ذهن ما یعنی تلاش برای اینکه خلاف علاقه مندیهات رفتار کنی یعنی برخلاف میل و اشتها یا علاقه مندیت با محدویت زندگی کنی !…و حس بدی منتقل می کنه حس فشار و به زور جابه جا کردن چیزی یا جنگ و مبارزه …
و اینکه بخوای اراده کنی که لذت نبری خیلی کار سختیه !..
جسم ما بسیار هوشمند هست و طی تمام سالهایی که زنده هستیم برای تپش قلبمون یا میلیاردها بار پلک زدن در روز یا نفس کشیدنمون خسته نمیشه و رنج نکشیده با همون برنامه ذهن ما چاقی به راحتی در جسم ما شکل گرفته است .
در برنامه ریزی ذهن برای لاغر شدن توجه از چاقی برداشته میشه و میره به سمت لاغری و وقتی به آنچه که هم اکنون از بابت بودنش رنج می کشی اصلا توجه نمی کنی خودبه خود اراده لاغری در ما تقویت میشه .
اما همین موضوع اراده داشتن در ذهن افراد مانعی است که نمی زاره لاغر شوند و باید اصلاح بشه باید بدونیم ما اصلا برای چاقی اراده نکردیم و در روش ذهنی هم به هیچ عنوان نیاز به اراده لاغری نداریم و فقط باید ذهنمون برای لاغری برنامه ریزی بشه وموانع ذهنی برای لاغر شدن را برداریم خودبه خودی و خیلی آسون ما لاغر میشیم .
نقشه ذهنی لاغری از قبل در ذهن ما وحود داره مثل سلامتی و شادی که اورجیناله و جسم ما هربار در تلاشه که خودش را به حالت طبیعیش برسونه بارها جراحت های پوستی را ترمیم کرده و یا سلولسازی صورت گرفته و حتی خیلی از باکتریها را بدون اینکه متوجه بشیم از بدن ما دفع می کنه ولی این ما بودیم که نادانسته و ناآگاهانه دلالیلی برای چاقیمون در ذهنمون طبیعی کردیم و در بخشهای وجودیمون و به خصوص جسممون اختلال ایجاد کردیم .
بارها با همون رژیمهای سخت با روزه گرفتن بدون سحری با پیاده روی های دوساعته با خوردن افشرده لیموو زیره ۵ کیلو از اضافه وزنم را با تلاش فراوان طی دو تا سه هفته کم می کردم اما در عرض سه روز تا یک هفته سریع به جایگاه اولم بر می گشتم هربار تصمیم محکمتری می گرفتم (تصمیم کبری😄)و بیشتر خودم را وزن می کردم که کنترل بیشتری داشته باشم ولی نتیجه همون بود واقعا چرا !؟…
چون تو ذهن من چاقی برنامه داشت و آسون بود چون در ذهنم مدتها برنامه ریزی شده بود و آموزش دیده بودم بارها تکرارش کرده بودم و دستورات از مغز برای چاقی صادر می شد .چون هر سایزی که بودم آینده را نمی دیدم که خودمو با چاقتر شدنم مقایسه کنم و توجهی نداشتم و روند چاقی بهتر پیش می رفت و خیلی راحت چاقتر می شدم .
اما برای لاغر شدن هرروز این جسم را بارها میبینی تو آینه تو حمام موقع لباس پوشیدن و موقع خرید لباس به وقت قدم زدن توی شیشه مغازه ها یا سایه ای که باهاته و تمام خاطرات و نظرات دیگران .دائم باهاش برخورد داری و دائم داری توجه می کنی که چی شد ؟پس چرا تغییر نکردم !؟و این چرا چرا ها آدمو داغون می کنند .اگر زمان هم دخیل بشه که هیچی دیگه!..چندروز گذشته !چندروز مونده ؟!؟ خسته میشی و مسیر را رها می کنی .
دلیل اینکه خیلی از افرادی که اضافه وزن دارند و باشگاه می روند واما خسته می شوند و ادامه نمی دهند همینه که بارها هرروز تو آینه خودشون را میبینند یا میروند روی ترازو و خودشون را محک می زنند و وقتی میبینند هیچ تغییر جسمی نداشتند خسته می شوند و ناامید و مسیر را رها می کنند .
اشتباه اینه که من به چیزی که نیست فکر کنم یعنی انتظارم خیلی از خودم بالا باشه و این باعث میشه از جایگاه امروزم ناراضی باشم و موفق نمی شم مخصوصا افرادی که روی خودشون کار می کنند باید اختلاف سرعت ذهن را با جهان مادی در نظر بگیرند وگرنه از خودشون شکست می خورند .سرزنش ها و خودتخریبی ها و جنگ با خود عامل بارها شکست خوردنه .
مثلا همینی که امروز هستم تا مدتی قبل آرزوم بوده اگر هم بهم می گفتند که شما دیگه چاق تر نمیشی از خوشی بال در میاوردم اما الآن هرروز منتظرم باربی بشم و دائم به خودم چرا چرا می کنم ؟!و این یعنی تنفر از چیزی که هستم و یعنی نارضایتی و حال بد .. قدرت دادن به چاقی و توجه به چاقی خیلی خطرناکه چون باعث میشه خسته بشم راضی نباشم و ذهنم لذت نبره همکاری نمی کنه و مسیر را رها می کنم
باید بتونیم توجهمون را از جسممون بر داریم و نگاهی به وضعیت فعلی نداشته باشیم .
هر چقدر هم نیروی امید داشته باشیم یا تصور و تجسم ،این نیرو زورش به واقعیت که هرروز جلو چشممونه نمی رسه .
من چندروزه با خودم میگم فکر کن داری تحقیقات علمی انجام می دی و لذت ببر از آموزش مثل همونروزایی که برای درس و مدرسه یه موضوعی که علاقه داشتیم وانتخاب می کردیم و تحقیق می کردیم و اصلا به نتیجه اون تو زندگیمون کاری نداشتیم
ذهن ما هر لحظه میتونه جهش داشته باشه به حال خوب یا فلان تصویر اما جسم برای تغییر پروسه را باید طی کنه زمان لازم داره .
اگر هرروز افکار مناسب داشته باشیم و محتویات آموزشی دریافت کنیم تآکید می کنم هرروز هرروز چه بخواهیم و چه نخواهیم لاغر می شیم
مثل زمان چاقی که هرروز و هرروز افکار و رفتار مناسب چاقی داشتیم و خودبه خودی و آسون چاق شدیم .
هر چقدر از زمان آموزشهای ذهنی بگذره چرخه لاغری آروم آروم از حالت کند به حالت روان در میاد .
پس اراده بی اراده 😉
با لذت و رضایت حتما لاغر میشیم
خدایا شکرت
عاااشقتم ❤️
سپاس و درود بر شما 🍃🌸
هر موقع ک رژیم میگرفتم و میشکستم ب خودم میگفتم چقدر بی اراده ای همش خودمو سرزنش میکردم
هر موقع ورزش نمیکردم میگفتم چقدر بی اراده ای
اماالان میبینم ک من با اراده ترین بودم
چرا چن هیچ وقت از لاغری دس نکشیدم
من فقط بلد راه نبودم
ب قول استاد من هفته حد اقل یبار وزن میکردموواون روز من همیشه عصبی بودم
یکی از بهترین درسی ک از استاد یاد گرفتم اینک دیگه وزن نکنم
و من چقدر ارامشم رفته بالا
من وقتی ک رژیم میگرفتم مدام جلوی اینه خودمو چک میکردم
اما هر وقت ک چاق شدم هیچ وقت تصمیم نگرفتم ک ببینم چاقتر شدم
هیچ وقت نمیخواستم چاق بشم
اما در مورد لاغری عجله داشتم
زود تند سریع
انگار ک خمیر بازیه
جسم پروسه خودشو داده
چرا بهش مهلت ندیم
این همه عذابش دادیم این همه تحت فشار بوده
من تصمیم گرفتم بهش فرصت بدم
فرصت تغییر و بهبود
فرصتی ک لاغری با ذهن بهم یاد داد
من خودم چک نمیکنم برای خواستم تلاش میکنم میام تمرینات انجام میدم ولی عجله هم ندارم پارسال این موقع من داشتم خودمو میکشتم ک ب عید ومونده باید لاغر کنم همیشه آخرای عید میرفتم خرید ب امید لاغری بیشتر
هر موقع لباس میگرفتم تنگ میگرفتم ب امید لاغر
و خودمو از لذت بردن محروم میکردم
داداشم ک میره باشگاه با اینک رشته رو دوس واره ولی هر باد ب زور میره
چن برای لاغری میره اگه برای تفریح بره خیلیم بهش خوش میگزره ی بچه ۱۱ ساله از الان غصه میخوره ک چرا چاق میشم میگه وزن میکنم دیروز و امروزم ۱ کیلو فرق کرده مربیم میگه تو در بدنت ی مشکلی داری
بچه مدام داش بهونه میکرد و منو ببرید دکتر
چرا
چن میخواد بهانه برای چاق شدن پیدا کنه و رها بشه
مطمئنم ارزوش بود مشکلی داشت
خدایا شکرت خلاص شدم از نظر بقیه از اهمیت چاق شدن
شکرت
ما ها تو این دوره ی درس مهمی ک داریم یاد میگریم اونم صبره
دیروز حلوا میپختم تودستورش نوشته یود اگه یک حلوا خوشمزه میخوای باید صبر داشته باشی وتا یکی دو ساعت با شعله کم ارد تفت بدی
من خودم حلواهام همیشه خوشمزس چرا چن برخلاف مامانم ک میگه حوصله داری یکی دوساعت ارد تفت میدم بدون عجله با شوق بدون عجله احساس خستگی
الانم صبر میکنم و مطمئنم نتیجه این صبر ی حلوای خوشمزه ی لاغری خوشمزش
سلام استاد عزیز ودوستان همراه
اینکه چه وقت یه موضوعی هدفمون وآرزومون میشه ؟
جواب : وقتی که اون رو نداریم ونمیتونیم احساس خوبی که بهمون میده رو تجربه کنیم .
مثلا : چه وقت متناسب شدن آرزومون میشه :
جواب :وقتی اون رو نداریم
واحساسمون در موقع نداشتن چیه ؟
احساس خوبی نیست .باعث میشه بیشتر به چیزی که داریم یعنی چاقی توجه کنیم و هرتوجهی یعنی که بیشتر خواستن از جهان .
حالا میخواهیم متناسب بشیم باید چی کارکنیم؟
بهش توجه نکنیم تادراثر بی توجهی ما کمرنگ بشه و بره.
حالا چطور با این وضعیت چاقیمان که همه جا همراه ماست توجه نکنیم ؟
حتی تو آینه میخاهیم سر ووضع خودمان رو درست کنیم میبینیمش. از تنگ شدن لباسها میبینمش . احساس سنگینی بعد غذا میبینیمش. از حرف و حدیث دیگران میبینیمش و ناخواسته حواسمون سمتش میره .وبهش توجه میکنیم
خوب حالا که توجه یه لخظه سمتش میره . بلافاصله توجه رو از روش برداریم و به چیز دیگه فکر کنیم .
چون از یک طرف داریم وقت میزاریم وفایل های لاغری با ذهن رو گوش میدیم تمریناتمون روانجام میدیم و…
نمره توجهمون مثلا میشه ۲۰
بعدش به وضعیتی که الان هستیم و با چالش هایی که درطول روز با این چاقی داریم برمیخوریم و اگه توجه مون بره سمت چاقی وازش بدمون بیاد نمره توجهمون میشه ۲۰_
وتمامی تلاش اون روزمون رو خنثی میکنه .
بعدش اون موقع میگیم که یا من بی ارادم اینهمه لاغر شدن و من نتونستم . یا میگین این دوره هم بیخوده و جواب نمیده .
ولی اگر هوشیار باشیم و در طول روز توجهمون رفت سریع هوشمندانه حواسمون رو ببریم سمت یه چیز دیگه .توجه به چاقی کم میشه و ما کم کم به هدفمون میرسیم .
من وقتی خودمو تو آینه میبینم خوب ناخواسته توجهم یک آن میره که هنوز چاقم . سریع حواسم رو میبرم به قسمتی از اعضای دیگم میگم خدایا شکرت که موهای سرم پرپشته .
خدایا شکرت بدنی سالمی دارم . خدایا شکرت قدم بلنده و..
از بس این کارها رو میکنم باورتون نمیشه عاشق خودم شدم منی که ازخودم بدم میومد الان عاشق خودم شدم .وبه هر بهونه ای برای خودم کادو میخرم😃
همین چند روز پیش که خواهرم هیچ کس رو قبول نداره در زیبایی وهمش ایراد میگیره . جلوی من پیش مامانم از زیبایی من میگه و هی میگه . ومن از هرکسی میشنیدم باورم میشد الا خواهرم .
پس برمن ثابت شد که این خودمون هستیم که به خودمون برچسب میزنیم .
وگرنه خاهرم هرموقع منومیدید اول ازهمه به شکمم نگاه میکرد وایراد میگرفت ولی همون آدم الان میشینه یه ساعت ازم تعریف میکنه .واصلا از چاقیم هم هیچی نگفت .
پس اگه میخایم لاغربشیم بایستی افکار چاقی رو که سراغمون میاد ودرجسم ماهم هست سریع عوضش کنیم واین کار رو مرتب انجام بدیم کم کم راه حل های مختلف میاد سراغمون که بهمون کمک میکنه چطور به چاقی کمتر توجه کنیم و متوقفش کنیم .
ما که تواین مسیرهستیم واستاد داره با جون ودل کمکمون میکنه پس خودمون هم یه کم همت کنیم و به نتیجه برسیم و لذتشو ببریم .
به خدا منم که اوایل سه چهار ماه اول دوره لاغری بهم خیلی از طرف اطرافیانم فشار وارد شد متلک میشنیدم من فقط تلاشم رو کردم احساسمو خوب نگه داشته باشم و اصلا واکنشی به حرفاشون نشون ندم . وسکوت کردم .
چون هرچی میگفتم اونها هم چیزی داشتن که بگن و این باعث توجه بیشترم میشد. فقط سکوت . سخته اما میشه .
کم کم همون آدمها بعد سه چهار ماه دیگه هیچی بهم نگفتن و الان از زیبایی و جوان ترشدن من میگن .
داداشم میگه راستشو بگو چی کارکردی ؟ ومن هرچی میگم من هیج کاری نکردم باورشون نمیشه که نمیشه .
البته پیش خودمون باشه همون کاری که جلو آینه میکردم همون کار رومیکردم و میکنم .یا
هرخواننده ای وصف عشق میکنه احساس میکنم خطابش به منه .همین کارها .
الان خیلی سایز کم کردم واین رو از لباسهام متوجه میشم و من لایق این کاهش وزن بودم چون خودم آگاهانه افکارم رو تغییر میدادم .وآموزشها رو دنبال میکنم
آموزش امروز مثل همیشه فوق العاده بود استاد .
مرسی که اینهمه وقت میزارین .
اینها همش چگونه زیستن هست .
چون میشه همین آموزشها رو درجنبه های دیگه زندگی هم پیاده کرد.
بنام خدا
سلام دوستان همراه و استاد روشن
لاغر شدن اسانترین کار دنیاست اگر بتوانیم برای خودمون اسانش کنیم واقعا آسان هست .چرا بعضی فکر میکنن چاقی آسان هست و لاغری سخت چون ما روند چاق شدن خود را ندیدیم با یه تغییر مثل تنگ شدن لباسمون متوجه شده ای وای دارم چاق میشم انگار چند کیلو اضافه کردم و مرتب خودمان وزن می کنیم من خودم به شخصه روزی ۴ بار وزن میکردم و هر بار ترازو یه عدد مختلف نشان میداد و من چقدر عذاب می کشیدم اما الان یک ساله وزن نکردم با اینکه دو تا وزنه پیشم هست و چقدر بی اعتنا شدم نسبت به وزن کردن با اینکه میدانم واقعا چندین سایز کم کردم نمیدانم چند کیلو چون کاری ندارم تو مسیرم با شادی دارم لذت میبرم و ادامه میدم .
و اما چرا یکی مثل خودم قبلا فکر میکردم لاغر شدن خیلی سخته چون چاقی را هر روز میدیدم و هر روز وزن میکردم ورزش میکردم و می دیدم با این همه تلاش چاقتر میشم برا همین فکر میکردم لاغری خیلی سخته .از،وقتی وارد سایت شدم دارم موانع را یکی یکی شناسایی و آنها را از سر برمی دارم با آموزش دهنی و استمرار و ادامه دادن بدون اینکه چشمم به جسمم باشه ادامه خواهم داد .
سلام استاد گرامی و دوستان همراهم
آموزش یک مانع دیگر برای متناسب شدن
تمرکزمان را از روی جسممان که متناسب نیست بر داریم خودمان را بپذیریم و توجه به سرعت عملکرد جسم و ذهن داشته باشیم که با هم متفاوت است
جسم ما باید روند تغییر کردن را طی کند و مانند ذهن نیست که در یک آن از یک شرایط به یک شرایط دیگر برسد
ذهن متافیزیک است و زمان در آن معنا ندارد اما جسم فیزیک است و پروسه رسیدن به یک حالت دیگر را باید طی کند و این احتیاج به زمان دارد
ما با درک این مطلب میتوانیم با آرامش مسیر متناسب شدن را طی کنیم و در دام عجله کردن و نهایتا شکست خوردن نیافتیم
تمرکزمان را روی زیبا بودن مسیر و طی کردن آن با شادی و نشاط بگذاریم
از اینکه هر روز یک مطلب جدید در مورد ذهن و عملکرد آن یاد میگیریم خوشحال باشیم و به خودمان افتخار کنیم که در درجه اول انتخاب شده از طرف خداوند مهربان هستیم برای هدایت شدن به مسیر لاغری با ذهن و در درجه بعدی چقدر برای خودمان ارزش و احترام قائل هستیم که هر روز در حال آموزش دیدن هستیم
با تکرار این آموزشها و عمل کردن به آنها به هدفمان هم میرسیم
فقط باید صبور باشیم و با عجله کردن هر چه رشته بودیم پنبه نکنیم
این نکته را همیشه مدنظر داشته باشیم
آهسته و پیوسته مراحل آموزش را طی کنیم و از بودن در مسیر لذت ببریم که واقعا لذت بخش هم هست
طوری به تناسب اندام دلخواه مان میرسیم که خودمان هم تعجب میکنیم که چطور این مسیر را طی کردیم و الان در یک وضع متفاوت هستیم
سلام دوست عزیز خانم محمودی
امید وارم در بهترین حالت جسمی و روحی خودت باشی
این قسمت از دیدگاهت خیلی به دلم نشست تاییدش کردم و با نوشتن مجدد تایید بیشتر :
ذهن متافیزیک است و زمان در آن معنا ندارد اما جسم فیزیک است و پروسه رسیدن به یک حالت دیگر را باید طی کند و این احتیاج به زمان دارد…..
موفق باشیم در مسیر تغییر کردن
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم
تمام تلاش استاد در این دوره ها این هست که به ما بگه لاغر شدن آسان هست البته .لاعری زمانی آسان هست که از طریق ذهن شروع بشه و موانع رو بردارید .
کلا جسم ما همیشه در حال تلاش برای بهبود شرلیط خودش هست و برای بهبود خسارتی هست که به ان وارد شده و چاقی خسارتی هست که نادانسته به بدن خودمون وارد کردیم دررواقع نادانسته منظور این هست که هر کدوم از ما کلی دلیلی بیرونی اوردیم که به خاطر کم تحرکی و اشتها و ارث و ژنتیک و تیرویید و … پذیرفتیم که طبیعیه ما چاق بشیم و کار اینطور برای ما خیلی سخت میشه چون میگیم دیگه کاری از دست ما برنمیاد تقصیر فلان عامل هست مثلا مزاجم سرد هست و یا …. ولی اینها نیست اینها همه عواملی هست که درذهن ما وجود داره و مانع لاغری ما میشه .
در ذهن خیلی از افراد چاق شدن آسان و لاغری سخته هست(وای حتی نوشتن این جمله برام سخته و بارها تصحیحش کردم تا نوشتم چون من یاد گرفتم چاقی سخته و لاغری اسونه و حالا برعکس باورم باید بنویسم یه مقدار برام سخته و اشتباه تایپ میکنم ) و اما من در گذشته با کلی رعایت و محدودیت لاعر میشم اما راحت در طی یکی دو هفته اون مقدار برمیگشت اخه چرا ؟؟؟چطوری هست ؟؟؟این فقط به فرمول داره که باید بشناسیمش .
من وقتی در روند چاق شدن هستم میخوام به چیزی برسم که اصلا وجود نداره و جسم ما چون میخواد به سمت چاقی حرکت کنه که در ذهنش وجود نداره راحت میرسه چون به سمتی میره که اون رو نمیبینه راحت میرسه و راحت مسیر رو طی میکنه تا اینکه بعد از چند وقت متوجه میشه کلی وزن اضافه کرده ولی بازم برای چاق تر شدن حرکت اسون هست چو ن نمیبینه و حرکت میکنه ولی همین فرد برای لاغر شدن به خاطر اینکه چاقی جلوی چشمش هست حرکت به سمت متناسب شدن براش سخت میشه چون در هر لحظه داری چاقی رو با چشم و گوش و پوست تنت لمس میکنی پس وقتی هر روز چاقی رو در ایبنه میبینی و یا خودت رو وزن میکنی و همش داری به وضعیت چاقی توجه میکنی خب لاعری برات سخت میشه و حرکت کردن به سمت تتاسب سخت میشه ..
من خودم یادم میاد این اواخر که همش رژیم سخت و ورزش سنگین داشتم و شده بودم پایه ی ثابت در ورزشهای ایروبیک و زومبا و فیتنس در خونه ترازو نداشتم و با ترازو ی باشگاه هر از گاهی خودم رو وزن میکردم و متوجه میشدم اضافه کردم و سریع میرفتم سراغ محدودیت و رژیم سخت تر از طرف کارشناس و کلی با زجر کم میکردم و این اواخر که بیشتر میخو استم مراقبت کنم چون خیلی نوسان وزن داشتم کارشناس تعدیه گفت باید داخل خونه ترازو داشته باشی و هر هفته خودت رو وزن کنی و اگر وزنت تغییر کرده بود سریع فلان رژیم رو با شدت بگیر و هر چقدر بیشتر این کار رو میکردم لاغری بیشتر از من دور میشد و زجر و ناراحتی من بیشتر میشد .و من واقعا خسته شده بودم و در ذهنم این نقش بسته بود که چاقی آسونه و لاعری سخته .و هر چقدر زمان میگدشت من راحت تر چاق میشدم اما به لطف خدا از وقتی وارد این دوره ها شدم تمرکزم رو از روی چاقی اندامها و خودم برداشتم و خیلی راحت با لذت و شادی و ارامش و حال خوب و ازادی من کلی ریزش سایز و وزن داشتم و واقعا نمیدونم جی شد که اینچنین متناسب تر شدم اتفاقا چند روزی هست من لباس های جدیدی داخل خونه میپوشم که تازه خرید کردم و هر کدوم رو میپوشم تقریبا از بالاتنه چسبان هست ولی از روی شکم کاملا آزاد هست و شکم من داخل اونها پیدا نیست و اتفاقا داشتم فکر میکردم چی شد که من اینطور شدم واقعا سایزم اینقدر تغییر کرده ؟؟؟؟اخه در گذشته شکمم از تمام قسمتهای بدن من جلوتر بود و همیشه در لباسها حس میشد حالا خدا رو شکر خیلی جمع شده نمیگم نیست ،هست ولی بسیار کوچیکتر شده و نمیدونید چه حسی دارم سراسر شوقم و بارها در ایینه از دیدن خودم لدت بیشتری میبرم که اینقدر قشنگ جسمم رو دارم خلق میکنم و بارها میگم چقدر لاغر شدن به این روش آسان هست و لذت بخش هست چقدر من آروز داشتم همچین اندامی داشته باشم تازه الان من در کمال ازادی و لدت و حال خوب و شادی این اندام زیبا رو دارم که واقعا چیزی فراتر از ارزوی خودم هست که فقط این به خاطر لطف خدای عزیزم هست که من رو وارد این مسیر کرده اتفاقا من به عنوان شخصی که بعد از مدتها در سایت هستم به جرات میگم چاقی الان برای من خیلی سخت تر هست چون دیگه نمیتونم زیاد بخورم و هر وقت یکم حتی یک یا دو لقمه بیشتر خوردم بدنم به شدت واکنش نشون میده حالم بد میشه و سنگینم و انگار غدا ها داخل گلوی من گیر میکنن و حتی نمیتونم حتی یه لیوان چایی بخورم و همش احساس بدی دارم و حتی درد شکمی اونم در معده ی خودم دارم و اینها واقعا از سخت بودن چاقی و رفتارهای چاق کننده هست که به شدت از اونها بدم میاد اما هر وقت به اندازه نیازم میخورم حالم خوبه و سبکم انگار هیچ فشاری در هیچ نقطه از بدنم حس نمیکنم و از اینکه خیلی با خودم خوب رفتار کردم خوشحالم و لدت میبرم .
البته بگم من از وقتی وارد این دوره ها شدم اینطور تعییر کردم تا قبل از اینکه وارد سایت بشم همیشه پرخوری میکردم و همیشه هم انگار گرسنه بودم و بیشتر اوقات هم دجار شکم درد میشدم اما ربطش میدادم به اینکه معدم کوچیک شده و همیشه میگفتم چیکار کنم اشتهای من زیاده که همیشه من میل به خوردن هم دارم و اینقدر پرخوری میکنم و جالبه همیشه این رفتارهای خودم رو توجیه میکردم ولی حالا اگاهم که خودم مسول چاقی خودم هستم و با رفتارها و عادتهای و باورهای نادرستم باعث چاقی خودم شدم و اما الان تمام تلاشم این هست که بهتر رفتار کنم .
برای منی که دارم روی خودم کار میکنم باید بدونم بین تغییر
حالات جسمی از چاقی به لاعری خیلی فرق هست تا بین تعییر حالات روحی از عصه به شادی و یا از نگرانی به ارامش و …. پس بدونید اگر داری روی خودت کار میکنی و حالت بهتر شده ولی نتایج در زندگی تو هنوز نیست خسته نشو و ناامید نشو بدونید که این اختلاف سرعت هست و نباید شما رو گول بزنه و نباید به چیزی که هست توجه کنیم تا ناامید بشیم و به شدت این شرایط برای افرادی که میخوان لاعر بشن هست پس با این کار خودت از خودت شکست میخوری چون همش داری به چاقی خودت در ایینه توحه میکنی و یا به چاقی خودت در لباسها توجه میکنی یا در حرف مردم توجه میکنی ولی شکست میخوری اگر میخوایی موفق بشی باید این نگاه رو از روی خودت برداری باید بدونی با این کار فقط از لاعری دور تر میشی حالا هی تجسم کن ولی زور تجسم به این حال تو که با دیدن خودت در ایینه بد میشه نمیرسه حالا هی تو تجسم کن فایده نداره پس آگاه باشید به چیزی که نیست ایمان داشته باشید و بدونید به اون میرسید و امیدوار باشید .من خودم دوباره میگم که باورم قویتر بشه این اندام الانم رو با این همه ازادی و رهایی و حال خوب و اسانی و لدت اگر کسی در گدشته میگفت باور نمیکردم و حتی در ذهنم نمیگنجید و اصلا فکرش رو هم نمیکردم ولی الان به لطف خدا و استاد دارمش پس میشه هنوزم لاعر تر بشم هنوزم ایده ال تر بشم هنوزم با عشق و لدت و خوشحالی به لاعری بیشتر برسم تا به وزن دلخواهم برسم تازه در کنار تمام اینها که به دست اوردم برخلاف گدشته ی خودم چهره ام رو از همیشه بیشتر دوست دارم و صورت بسیار زیباتر و شاداب تر و وجوانتر ی دارم که نه تنها خودم بلکه اطرافیان هم به من میگن و خودم در عکسها میبینم که چقدر خوش فرم و زیباتر شده واقعا تناسبی و جسمی و چهره ای که الان دارم فوق العاده برای خودم رویایی هست بماند که موهای پرشت و بلند و عالی هم دارم که واقعا در کنار تمام این محسنات بینظیر هست و پکیج من رو رویایی تر کرده بازم خدا رو شکر به خاطر همه چیز و این راه عالی و بینظیر که با اون اشنا شدم .من تمام تلاشم همین هست که فقط نگاهم بر روی زیباییها و اندامهایی از خودم باشه که در این مسیر لاعر تر شدن من بارها به لباسهام که از ناحیه ی شکمم ازاد هستن نگاه میکنم و خداوند رو شکر میکنم و از شدت خوشحالی در پوست خودم نمیگنجم من به این راه ایمان صد درصد دارم و با حال خوب و تمام انرزی که دارم در این مسبر حرکت میکنم هنوزم دوست دارم متناسب تر بشم مخصوصا از قسمت رانها ی خودم ولی میدونم نباید روی اونها تمرکز کنم و مدام در ایینه بهشون توجه کنم همینطور که شکمم و بقیه ی اندام های من لاعر تر شدن اونها هم لاعر میشن اگر بهشون توجه نکنم و فقط باید اهسته و پیوسته مسیرم رو ادامه بدم در این صورت چه بخوام چه نخوام من لاعر تر میشم .
متناسب شدن به دلیل تکرار هر روز افکار مناسب و تمرینات داده شده هست وای من عاشق این سبک خوردن و زندگی کردن و فکر کردن و .. هستم .
و اما چاقی حاصل تکرار هر روز افکار نامناسب و رفتار نامناسب هست پس هر چقدر ناراحت باشی و گریه کنی فایده نداره خودت باید تعییر کنی تا جسمت تعییر کنه و هیچ ربطی به هیچ چیز نداره .
بازم میگم عاشق این راه هستم و برای رویاهای خودم ارزش قایلم و تا زندم تلاش میکنم تا به اونها برسم و از خدا میخوام اینقدر زنده بمونم تا بهشت رو در این دنیا هم تجربه کنم .
سلام
لاغرشدن آسانترین کار دنیاست
این. مانع ذهنی مثل بارداری میمونه اگه مادر ب طول نه ماه توجه کنه اصلا حوصلش سر میره اصلا نمیتونه تاب بیاره سختی ا رو تحمل کنه
ی مادر ب اون لحظه توجه داره با اون لحظه شاده و میدونه در نهایت بچش ب دنیا میاد و اونقدر اطمینان داده ک میره لباس میگیره میره سیسمونی تهیه میکنه اتاق میچینه
و هر لحظه و هر روز مشتاقتر از دیروز و وقتی از میپرسی چن ماهته میگه دو ماه یا سه ماه اونی ک هس دو میگه نسبت ب دوماه قبل
ماهم باید مدنظرمون تغیراتتمون نسبت ب نقطه شروع باشه ن نتیجه نهایی
چن دیدن نتایج مثل این ممیونه ک ب نه ماه اخر نگاه کنی و از دلتنگی کل وجودت ب درد بیاد
اما اگه نسبت ب دیروز ب یکماه قبلت نگا کنی بگی یکماهمه
بیشتر و بیشتر شوق میکنی و میدونی ک در مسیری
مثل این میمونه ک یک دانه بکاری بشینی بالا سرش بگی آه کی رشد میکنی کی جوانه میزنی ک میدونستی انتخاب دست توهستش میتونی ب لون دانه برسی آبش و رسیدگی بکنی و وایسی کنار و بعد چن وقت شاهد رشدش جوانش و میوه ش باشی با شوق با اشتیاق ن با عجله
من قبل این مسیر همش چاقی میدیم اینک چرا چاقم
فلان چیز نخور چاق میشی ورزش کن نشین نخواب نخور هر لحظه و ثانیه باهاش بودم مثل نفس کشیدن
و اون شد ک چاق شدم خسته شدم
ولی الان ب خودم یکبار تو عمرم فرصت دادم میدونم میوه میدم میدونم ک بچم ب دنیا میاد میدونم ایمان دارم
باید تو این مسیر عاشق باشی یک معتاد عاشق
عاشق مسیر لاعری با ذهن
معتاد مسیر لاغری باذهن
تا باشی تا ادامه بدی
سلام🙂
هر چقدر این فایل رو گوش بدیم باز هم کمه…
این مانع از اون مانعهای منه در مسیر موفقیت هم برای لاغری هم برای موضوع ثروت
و با اینکه خودم بارها اینو شنیدم و میدونم که اصلا همینه مانع من باز هم توجه میکنم به شرایط الانم به چاقیم و حسم بد میشه بارها در تله این مانع افتادم ولی باز هم ازش درس نمیگیرم
واقعا هم کار سختیه که روی خودت کار کنی و توجه ات رو از شرایط الانت برداری…
کاملا قبول دارم که سرعت تغییر جسم با سرعت تغییر ذهن تفاوت داره و همین تفاوت فریبمون میده
ذهن ما خیلی راحت میتونه ۱۸۰ درجه تغییر جهت بده اونم در یک لحظه
واقعا بسیاری اوقات هست که حالمون خوبه ولی خبری میشنویم تصویری میبینیم یا یه اتفاق میافته کلا به هم میریزیم یعنی از حال کاملا خوب به حال کاملا بد اونم فقط در چند لحظه
ولی جسم که اینطوری نیست با اینکه هممون تجربه اش رو داریم که وقتی حالمون خوبه خودمون رو زیباتر و جمع وجورتر میبینیم ولی حالمون که بده خودمون رو چاقتر و زشت تر میبینیم..
و این تغییر حال و احساس چند بار در طی شبانه روز می افته؟؟؟؟
چند بار در طی یه هفته می افته؟؟؟؟
و چند بار در طی ماه می افته…..؟؟؟؟
خیییییلی خییییلی زیاد
و در واقع برآیند این احساسات هست که مهمه
اگه در کل احساساتمون در طول اون روز خوب باشه اتفاق خوب بیشتری رو هم میکشیم سمت خودمون وبرعکس….
اصلا تفاوت افرادی که دارن به اصطلاح روی خودشون کار میکنن فقط در همین مورده….
و اونی موفقه و از کار کردن روی خودش نتیجه میگیره که میتونه با وجود شرایط نامساعد بیرونی حال و احساسش رو خوب نگه داره و بی توجه باشه به شرایط الانش ….
و اون کسی که بی توجه تره حال و احساسش کمتر بد میشه و داره مسیر رو درست میره
ولی اونی که داره تلاش ذهنی میکنه و برای آموزشهای ذهنی و انجام تمرینات وقت میذاره و خدایی خوبم داره کار میکنه ولی همش در ذهنش هست که پس چرا جواب نمیده پس چرا اوضاع تغییر نمیکنه از تلاش ذهنیش هم نتیجه مورد انتظارش رو نمیگیره…..این دقیقا برای من بارها رخ داده هنوزم داره اتفاق می افته….
هی دوره جدید ثبت نام میکنی هی استادت رو تغییر میده هی وقت بیشتری میذاری ولی میبینی حرفا که همون حرفت است که خودتم بلدی چون قانونه و قانون که تغییری نمیکنه از زبان هر کسی و با هر شکلی گفته بشه باز اصول یکیه….
برای همین بسیاری از آدمها از قانون جذب و شکر گزاری و بقیه قانونها نتیجه نمیگیرن با اینکه خوب کار میکنن و همه رو هم میدونن
و نا امید میشن و رها میکنن و به این نتیجه میرسن که قانون جذب الکیه و جواب نمیده
و الان داریم میبینیم که چقدر این تفکر قدرت گرفته و طرفداران زیادی پیدا کرده….
چون شما اگه نتیجه بگیرین از یه علم از یه مسیر از یه روش از آموزه های یه استاد که دیگه اینقدر دنبال این نیستین که استاد رو عوض کنین یا روشهای دیگه رو امتحان کنین …همون راه رو ادامه میدین تا نتایج بزرگتری بگیرین
به قول یکی از اساتید همینم کلک ذهنه که بهت میگه فلانی رو هم فالو کن فلان روش رو هم انجام بده فلان کتاب رو هم بخون …
فکر میکنم بالاخره ایمان و باور ما به یه نفر ویه آموزش و یه روش قدرت نفوذ اون روش رو در ذهن ما بالا میبره وباور و ایمان ما به خودمون که با فلان روش نتیجه میگیریم هم عامل موثر بعدی هست در جواب گرفتن و نتیجه گرفتن از این روش و این آموزه ها…
طوری که اگه هم به روش و هم به خودمون برای نتیجه گرفتن از این روش ایمان داشته باشیم با وجود تمام نتیجه نگرفتنها و توجه به ناخواسته ها باز هم ادامه میدیم و این ادامه دادن همون راز و رمزه موفقیته….
پس اگه با وجود همه ناراحتی و چاقی و لاغر نشدن و حرف و حدیثها و تنگ بودن لباسها و…..باز هم رها نکردی و داری ادامه میدی …بهت آفرین میگم و بهت افتخار میکنم و مطمئنم که تمام این تلاشها بی نتیجه نخواهد بود چون مسیر درسته وبا هر سرعتی بری افتان و خیزان هم بری به مقصد میرسی👌
این هم کلک ذهنه که به هر شرایطی برسی باز هم توجه ات رو میبره به ناخواسته ها و نداشته هات و همیشه تو رو عقب تر از بقیه و عقب تر از ایده آلت به تو نشون میده
مثلا دو سال قبل من اصلا نمیدونستم و در رویام هم نمیگنجید که بشه با ذهن لاغر شد ولی الان مدتهاست دارم در این مسیر حرکت میکنم و گوچکترین تغییر جسمی هم که کردم کاملا سادا و آسون و بدون سختی و رنج بوده پس چرا ادامه ندم؟؟؟🙂
با سلام خدمت دوستان عزیزم و سلام به خدای مهربانم که باری دیگر مرا در این جمع زیبا قرار داد سپاسگذارم.ذهن ما انسانها از بدو تولد مثل یک لوحه سفید هست و هیچ برنامه ای در آن وجود ندارد و کم کم به واسطه عوامل بیرونی مثل والدین اطرافیان رسانه و …. برنامه ریزی می شود ذهن هر انسانی قابلیت برنامه ریزی و آموزش را دارد. در مورد تناسب اندام و چاقی باید گفت که ما از همان ابتدا متناسب بودیم و لی بعدها با فرمولهای چاقی که از عوامل بیرونی آموزش دیدیم و آنها آنقدر تکرار شدند تا جزئی از وجود ما قرار گرفتند و ما چاق شدیم .حالا برای بازگشتن به لاغری خیلی مسیر راحتی هست باید عواملی که سبب چاقی شده را شناسایی کنیم و کم کم آنها را برطرف کنیم و این امر با تکرار در فایلهای دوره ممکن هست ما باید آموزش ببینیم تا لاغر شویم باید سطح آگاهی ما از لاغری روز به روز بیشتر و بیشتر شود تا گام به گام به لاغری نزدیکتر شویم .ما برای رسیدن به تناسب اندام فقط باید موانع را بشناسیم و آنها را برطرف کنیم اصلا نیازی نیست برای لاغری برنامه بریزی چون اون خودش در درون ما هست اصلا نیازی نیست خودتو درگیر کنی همین که موانع را بشناسی و سعی در دفاعشان بکنی کافیه .موانع بیرونی زیادی وجود داره مثل ژنتیک ، مزاج، کم تحرکی و …. حالا بیاییم یکی از موانع را خیلی مهم هست را با هم بررسی کنیم .چرا چاقی راحته ولی لاغری سخته؟چرا اینجوری فکر می کنیم؟فقط یک فرمول داره و در تمام جنبه های زندگی ما می تونه محقق بشه.وقتی یک نفر متناسب هست و می خواهد چاق شود اصلا به اینکه چطور چاق می شود فکر نمی کنه به چیزی که نیست اصلا توجه نمی کنه چون چاقی را نمی بینه برای همین خیلی راحت بهش می رسه .ولی اگر همین فرد بیاد برای لاغری از هر روشی استفاده کند همش وضعیت الان خودش را جلوی چشمش می یاره چجوری؟با وزن کردن خودش با تنظیم مقدار خوردنش با شمارش قدم هاش با نگاه کردن به مقدار کالری مواد غذایی و کلی مسائل اینطوری اینجوری این فرد داره از هر لحظه که الان در اون قرار داره بدش می یاد و هیچ لذتی نمی بده و چون احساسش بد می شه دیگه ادامه نمی ده ناامید میشه برای همین سخت میشه و لاغری براش خیلی سخت میشه چون همش به چاقی نگاه می گنه چون جلوی چشمش و هر لحظه که می بینه حرکت به سمت متناسب بودن براش سخت و سخت تر میشه. حالا باید چی کار خیلی راحت باید ذهن و توجه را از چاقی برداری و این با شرکت در دوره لاغری با ذهن محقق میشه. من می خوام اعتراف بکنم که قبلا که در دوره نبودم همش به شکم بزرگم توجه داشتم همش توی نشان می گرفتم و وای چقدر نفرت داشتم ولی الان اصلا اون حس را ندارم یعنی اصلا انگار نمی بینمش حتی وقتی جلوی آینه می ایستم دیگه حالم بد نمی شه با لذت خودمو نگاه می کنم و قربون صدقه خودم می رم و می گم صفیه تو زیباترین مخلوق خدواند در کره خاکی هستی تو لیاقت بهترینها را داری و…….می گم خودم مسئول چاقی هستم خودم اینجوری کردم و خودم درستش می کنم یواش یواش فقط باید توی دوره بمونم. خیلی خوشحالم که در دوره هستم دوره لاغری با ذهن کلا حواس آدم را از چاقی می بده به جاهای دیگر الان می فهمم که همه این کارها به این دلیل بوده که از مسیر لذت ببریم و مسیر را رها نکنیم احساسمان هر روز بهتر و بهتر می شه من هر روز منتظرم که روز بعد قرار چی به آگاهیم اضافه بشه این دوره اینقدر جالب و زیباست که اگر چند وقت رها کنی دوباره شما را جذب می کنه برای من که اینطوری بود من چند بار ترک کردم ولی بعد که دوباره شروع کردم انگار قوی تر شده بودم انگار هر بار با روح و جسم من عجین تر می شد.خوب حالا دوباره بر می گردم به آموزش این فایل اینکه چاقی راحتره و لاغری سخت تره چون در چاقی از چیزی که هست لذت نمی بزی پس سخت می شه. چون به چیزی که هست و همش بهش نگاه می کنی پس شرایطی که داری تو رو ناامید می کنه مثل چاقی مثل بی پولی مثل انگیزه نداشتن برای آمادگی کنکور .حالا که می خوای بهتر بشی دلیل نمی شه از وضعیتی که الان درش هست س لذت نبری و یک چیز دیگه باید بهش توجه کرد اینکه حرکت جسم خیلی کند تر هست ولی حرکت ذهن سریع هست .مثلا ما در آن واحد با ذهنمان می توانیم چندین حالت را در ذهن بپرورانیم مثلا می گم از الان شروع می کنم به متناسب شدن ولی این دلیل نمی شه که جسم بلافاصله به این ذهنیت پاسخ بدهد و همون لحظه یا در زمان کوتاهی لاغر بشه .این اختلاف زمانی را باید درک کنیم.من یاد گرفتم اگر می خواهم لاغر بشم باید از چیزی که الان هستم بایستید نگاهم را بردارم باید نگاهمان را از وضعیت فعلی بردارم تا بتونم ادامه بدهم یاد گرفتم که حرکت جسم خیلی کند هست ولی ذهن می تونه جهش کنه و سراغش بالاخره آرام آرام مسیر را سپری می کنم.یاد گرفتم هر چقدر در برداشتن موانع موانع مهارت بیشتری کسب کنم لاغری برایم راحتی می شه و این زمانی هست یعنی زمانی می توانم تسلط داشته باشم که هر روز در مسیر باشم و از آموزشهای دوره استفاده کنم گوش کنم تمرین کنم بنویسم و بخونم.ممنونم استاد خدا شما را همیشه سربلند کنه.
با سلام به استاد عزیز ودوستان گرامی ،
خوب خیلی خوشحالم که دوباره به جمع دوستان برگشتم ،وفرصت دوباره دست داد که شروع کنم به نوشتن ،البته مدت یک ماهی کنار دخترم در سفر بودم واونو در به دنیا آوردن فرشته کوچکش همراهی می کردم وبا داشتن فرزند دیگرش واقعا زمان کم می آوردم ولی با اینحال از گوش دادن به فایلها وخواندن نوشته دوستان غافل نبودم وخودم را جدا نمی دیدم فقط کمی کندتر شده بودم وهمچنان حال واحساسم خوب بود.خوب علت این رفتارم هم ،تعهدی بود که از بدو ،ورودم به این دوره به خودم داده بودم که به وظایف وتکالیفم برای رسیدن به هدفم کوتاهی نکنم ، وچقدر خوب است که ما همیشه به قول وقرارهایمون پایبند باشیم واین یکی از رموز موفقیت است.
امروز با گوش دادن به این فایل استاد عزیز ،باخودم فکر می کردم که من برای رسیدن به خواسته هام ،اراده نکردم بلکه نقطه امید واطمینان واشتیاقم ،قوت من بود دررسیدن به خواسته هام ،همه ما هرزمان که دارند وسختی خواسته ای را دنبال کردیم بیشتر از آن دور شدیم ولی هرزمان که درارامش وسکون گذروندیم بیشتر موفقیت نصیبمون شد.! وخوب که فکر کنید همینطور بوده، بطور مثال من خیلی همیشه سعی می کردم که از سن نوجوانی برم آمریکا ، وهرچه سعی می کردم نمیشد که نمیشد ! چون حرص می زدم بی تاب بودم، انگار می خواستم تمام زور خودمو بزنم که برم ولی راهها به روی من بسته تر می شد ! ویادوست داشتم خانه ام را بکوبم ومشارکت کنم وشبانه روز حرص می خوردم وفکر می کردم وباخودم شب تاصبح قدم می زدم وفکر می کردم ،وبا افراد درجه یک قرار می ذاشتم وباز یک مشکلی پیش می آمدو نمیشد! و خیلی از این مثالها در کل زندگی نه تنها من بلکه درزندگی خیلیها اتفاق افتاده وحاصل هم نداشته چون در همانحال وروزگار خوب که توجه کنیم ،ترس وناامیدی از نشدنها ونداشته هابیشتراز داشته هاوشدنیها بوده!
در رسیدن به لاغری هم ما با عذاب ورنج چون تلاش می کردیم نتیجه ای هم نمی گرفتیم واگر هم نتیجه می گرفتیم هیچ وقت ماندگار نبوده !
من آنقدر از زمانی که با کارذهن ناخودآگاه در این دوره آشنا شدم وحس وحالم خوب شده وروزبه روز آگاهتر وامیدوارم وشادتر شدم و در آرامش بیشتری سی می کنم ،اتفاقهایی که برام می افته باورنکردنیه ، از همه لحاظ چه مالی ،چه شغلی وچه در امر لاغری ،واین بگم که داشتن حال واحساس خوب راز موفقیته
توجه نکردن به شرایط بد وگذر کردن وصبوربودن ،انسان را به راحتی به مقصد دلخواه می رسونه، من برای اینکه چشمم به اندامم نخوره در هنگام خواندن میثاق نامه سعی می کردم بیشتر به چشمام توجه کنم وببینم که اشتیاقم در چشمانم برای لاغرشدن موج می زنه؟ ویا ازدیدن خودم دراینه لذت می برم یا نه، ؟!
تنها چیزی که بیشتر درطی روز توجه می کردم ومی کنم احساس خوبم هست که هیچ موضوع وشرایط ویا حرفی آنرا خدشه دار نکنه ،خیلی با خودم درصلح وآرامش سر می کنم ،وخیلی امیدوارم که این چندکیلوی باقیمانده را که دقیقا نمیدانم چقدر است ! از بین خواهد رفت ،چون حق طبیعیه منه که سالم ومتناسب وزیبا باشم ، بهرحال خواستم بگم به قول استاد برای لاغرشدن نیاز به هیچ اراده ای نیست حتی برای ثروتمند شدن ،موفق شدن ،ویا هرکاری اگر آروم وصبور باشی و ویارویایی هم درسر داشته باشی با تکرار این آموزشها وفایلها ونوشته های بسیار آموزنده اش مطمئن باش به هدفت می رسی ، کافیه که باور کنی وباورکنی که تولایق بهترینها هستی ،وخودتو دوست داشته باشی وبه خودت عشق بورزی ،
استادعزیز من این حال خوبم وآرامشم را مدیون شما هستم باگوش دادن به فایلهای ارزشمندتان ،هر چه بیشتر به اعماق ذهنم فرو می روم ،در می یابم که به حق من خودم درهر جایی از زندگیم ودرهر حالتی که هستم ،خودم وتنها خودم خالق آن زندگی هستم . پس تمام سعی وکوشش من دراینست که با احساس خوبم بدوراز هر ترس ونگرانی امیدوار باشم که هرآنچه که بخواهم می شود .
روزو روزگار برشما وهمگی دوستان خوش!
سلام و درود
از خوندن نوشته شما لذت بردم
خدا رو شکر اعضای سرزمین لاغرها از نقاط مختلف دنیا احساس خوب و تجریبات عالیشون رو به اشتراک می گذارند
این قدرت ذهن رو ثابت میکنه که مکان و شرایط در احساس افراد تاثیری نداره این افراد هستند که باید مسئولیت احساس خوب خودشون رو به عهده بگیرند و شما چقدر عالی این مسئولیت رو قبول کردید.
به نام خدایی که راه رو نشونم میده
سلام به استاد عزیز و دوستان همراه
چه فایل عالی و خوبی بود…دیدن این فایل بعد از فایل “چرا لاغر نمی شوم؟” واقعا بی نظیر بود…تکمیلش کرد و توی ذهنم کلی چراغ روشن شد..کلام شما انگار حرف دل منه…همه چیزش قابل لمس و قابل فهمه و با پوست و گوشت و استخونت درکش می کنی …چه گره ها که باز نمیشه …خدایا شکرت…
استاد این جمله تون توی متن قبل از فایل “وقتی صحبت از اراده برای لاغری می شود به این معنی است که فرد باید تلاش کند بر خلاف میل و علاقه خود رفتار کند.” همه داستان لاغر نشدن منه بخدا…خب طبیعت و سرشت خدایی ما میخواد که از زندگی لذت ببره و حس و حالش خوب باشه.. میل و علاقه ش به سلامتی، زیبایی, عشق و احترام و همه خوبی هاست…یکی از لذت های دنیا هم خوردنه خب…لذتی که بهمون گفتن تا ازش لذت ببری لاغر نمیشی…و باید اراده کنی که نخوری، اراده کنی که پیاده روی کنی، ورزش کنی، عرق بریزی، اون کارهایی که دوست داری رو انجام ندی و اون کارهایی رو که دوست نداری انجام بدی…در این صورت کلی لیبل با اراده و با همت بهت می خوره و حس غرور بهت دست میده…اما تا کی میشه با سرشت و طبع جنگید؟ تا کی میشه مخالف آب شنا کرد؟ یه جا می بری و کم میاری…حتی اگه نصف مسیر رو شنا کرده باشی ، یه جایی خسته میشی و برمیگردی به مسیر راحت و روتین و در جهت آب شنا می کنی و میگی: به جهنم که به اون مقصد نمیرسم…مقصدم رو کلا عوض می کنم…به جاش جون نمی کنم تو مسیری که دوسش ندارم و هموار نیست
قبلا توی کامنتها نوشته بودم که نجاتم دادین از سالها سرزنش خودم که من بی اراده و ضعیفم که نمی تونم به هدف نهایی لاغریم برسم…اما حرف شما به جونم نشست که ما اگه ضعیف و بی اراده بودیم اونهمههههه رژیم های سخت نمی گرفتیم…مشکل از اراده ما نیست…مساله از نگاهمون به اراده ست…درست گفتین اراده یعنی تلاش برای رفتار برخلاف میل و علاقه که خب انصافا هم سخته دیگه که مثلا دلت پیتزا میخواد اما مجبور باشی سالاد بخوری…وای که چقدررر هم بخاطر این رفتارهای برخلاف میل انجام دادن، از اطرافیان امتیاز و تشویق گرفتم…هربار که غذای جمع رو نخوردم و زود پاشدم از سر سفره و یه پاتیل سالاد رو به جای غذایی که بقیه داشتن، می خوردم کلی توجه و تحسین می گرفتم که باریکلا! چه اراده ای داری تو!! یادمه مادر شوهرم به شوهرم گفت: یاد بگیر از هانیه چه اراده ای داره!! و همین تشویق شدن، این مساله رو توی ذهن من جا انداخت که میخوایی توجه و تحسین بگیری، پس پا بذار روی امیالت و قحطی بده به بدنت و مدال بااراده ترین فرد فامیل و دوست و آشنا و همکار رو بنداز گردنت! چه خوب که نوشتم و به این پی بردم…یکی از ترمزهای ذهنیم پس همینه! من باور کردم که باید با سختی و تحمل کردن خیلی چیزا لاغر بشم تا از طرف دیگران این جملات رو دریافت کنم….اون سالهایی که لاغر میشدم خیلی زیاد این جمله رو از اطرافیان و همکارا می شنیدم…و باورم شده بود که منی که بجای ناهار یک لیتر آب هویج می خورم واقعا کار خارق العاده ای می کنم و انسان توانمند و با انگیزه و با اراده ای هستم که برای رسیدن به هدفم چشمم رو بستم به غذاها …توی سفر هرچیزی نمی خورم و صبح پا میشم ورزش می کنم و ….چقدر من رو مثال می زدن…یادمه من یه جراحی داشتم و توی رژیم هم بودم و به مشاورم گفته بودم شرایطم رو و توی دوران نقاهتم که تونستم موارد رژیم رو رعایت کنم و تونستم به کاهش وزن مدنظر مشاورم برسم، همکارام می گفتن: واقعا افتخار می کنم بهت که توی این شرایط هم پایبند بودی و استاد خدا میدونه من چقدررر کیف می کردم…البته که می دونم این میل به دیده شدن و تایید و تحسین گرفتن از کمبود عزت نفسه
و خب حالا که دارم یاد می گیرم: هرچی دلت میخواد بخور و لذت ببر، مغزم ارور میده دیگه! چی شد؟ اینجوری میخوای لاغر بشی؟ اینجوری که هیشکی تحسینت نمی کنه، هیچکس نمی بینه کم بخوری و سالاد و خرما و غذای سالم بخوری…هیچکس نمی بینه که تو گشنگی بکشی و بگی: نه مرسی، رژیمم! تازه بهت میگن: واسه همین آشپزی هاته که چاق میشی دیگه …این فرمون پیش بری، نه لاغر میشی نه تحسین از کسی می گیری…وای چه کشفی کردم تو خودم و همه ش هم از همین یه جمله ای که توی متن نوشتین بود..استاد ممنونم..خدای مهربونم ممنونم
و اما درباره حرف های بی نظیرتون باید بگم این فایل و فایل قبلی درد بزرگ منه … منی که امید به لاغری دارم اما هربار که جلوی آینه رد میشم و چشمم به خودم میفته یا در حین کارهام شکمم رو می بینم آه می کشم و تو ذهنم میگم: آب میشه؟؟ کوچیک میشه؟ لاغر میشم؟ و ذهن محدود من که قدرت تصویرسازیش خیلی ضعیفه و چه خوشحال شدم که گفتین زور تصور کردن کمتر از اونیه که در واقعیت می بینی …من در طول روز فایل گوش میدم و می خونم و می بینم و می نویسم…چندین بار یه فایل رو می بینم و می خونم و گوش میدم و بعد کامنت میذارم اما هنوز نتونستم با اندامم به صلح برسم و توجهم رو از چاقیم و هیکلم بردارم و اون چیزی که میخوام رو تصور کنم….این به صلح رسیدن با خودم پاشنه آشیلمه که حتما درستش می کنم…مغز و ذهنم رو با فایلها بمباران می کنم تا فرصت مرثیه بافی و فکر کردن و دیدن چاقیم رو نداشته باشم..استاد دریافت هام زیاد بود از این فایل و بی نهایت ازتون ممنونم بابت کلام موثرتون…باید تلاش کنم که نگاه و توجهم به چاقیم نباشه..و بسیار خوشحال شدم که لازم هم نیست تصویرسازی کنم خودم رو تو هیکل موردنظرم..چون این کار برام سخته و کلا ذهن رویاپرداز و تصور خلاقی ندارم…من چون ایده و تصوری از چاقی نداشتم راحت بهش رسیدم و عجله ای برای رسیدن و دیدن نتیجه نداشتم…الانم باید بدون داشتن تصور از لاغری آروم اروم بهش برسم و میرسم…من به بدنم احترام می ذارم و اجازه میدم مسیر رشد و تغییرش رو به موقع طی کنه و تو این مدت من با ذهنم جلو میرم و به قدرت ذهنم ایمان دارم
خدایا شکر بی پایان بخاطر استاد عزیز …. خدایا شکر بابت آگاهی هایی که دریافت می کنم و ذهن و قلب پذیرام
سلام
چرا اراده برای لاغری سخت تر از چاقی هست
وقتی به گذشته خودم مینگرم میبینم من روند چاقیم طوری نبوده که کیلو به کیلو در تمام قسمت های بدنم شکل بگیره و اینو از نظر اطرافیانم میفهمیدم.
اوایلش که تا یه سنی متناسب بودم بعد یواش یواش از بازوهام شروع به پف کردن کرد چون خودم همش به داداشم که باشگاه میرفت مسخره اش میکردم که شما پسرها برای اینکه بازوتون پف کنه میرین باشگاه . و همش تو خونه یه جورایی با بازوهام اداشون رو درمیاوردم .
بعد کم کم به آدم هایی که شکمشون بزرگه توجه میکردم و خونمون مرتب از پسر همسایمون که از رنج های چاقی اش میگفت صحبت میشد و من هم دلم براش می سوخت و هم از چاقی بدم میومد ومتنفر بودم که آینده یه جوان رو خراب میکنه.
کم کم یه مدت متوجه شدم شکمم بزرگ شده . و گفتم حتمن به خاطر بی تحرکی هستش چونکه سایر قسمتهای دیگه بدنم نرمال بود. تو این مرحله هم هیچ کاری برای لاغری انجام ندادم.
بعدش در محیط افراد های خیلی چاق قرار گرفتم و طرز غذاخوردنشون رو نگاه میکردم و مرتب در مورد کارهای لاغری و… صحبت میکردند و اون رو به نژاد خودشون نسبت میدادند.و به من میگفتن تو لاغری . فکری برای لاغریت بکن
ومن هم پیش دکتر تغذیه رفتم ولی ایشون گفتند که خانم شما ۵ کیلو اضافه وزن دارید و برام برنامه نوشت که رعایت کنم .
یادم میاد یه چند روزی رعایت کردم و رها کردم و با خودم گفتم یه کم پیاده روی رو زیاد میکنم غذام رو کم نمیکنم .
چند سالی به همین روال بود و من هم پذیرفته بودم و کاری نکردم .
کم کم بعد ۸ سال یه بار وزن کردم دیدم وزنم ۶۵ هستش .
و یه همکارم داشتم اون بهم میگفت صورتت لاغره و قرص چاقی بخور بزار صورتت زیبا بشه و اون هم میخورد ومن هم چند باری مصرف کردم و دیدم صورتم غبغب شد و زود هراس کردم و رها کردم .
بعد شش ماه وزن کردم شدم ۷۰. بعد دوستم بهم گفتش تو چاق شدی . و من هم تصمیم گرفتم پیاده روی کنم روزی ۱ساعت پیاده روی توی گرمای تابستون بعدشم توی اتاق بدون پنکه و کولر میرقصیدم و وزنم شد تقریبا ۶۵ کیلو . و خوشحال شدم و دیگه خورد پاییز و رها کردم فکر کردم ثابت میمونه . 😌
بعد یه مدت دیدم لباسم مرتب تنگ میشه دوباره وزن کردم شدم ۷۲ کیلو . دوباره هر روز پیاده روی و ورزش و باشگاه و هفته ای یکبار وزن کردن . و واقعا استرس داشتم که چه وزنی رو تراز بهم نشون میده بعضی وقتا ۱۰۰ گرم کم میشدم و بعضی وقتها ۱۰۰ گرم اضافه .
دیگه ترسیدم و با اینکه معنای گرسنگی و سیری رو می فهمیدم هر موقع گرسنم میشد یه کمی غذا میخوردم و کاسه کوچیک انتخاب میکردم و همش گرسنه بودم .بعد یه مدت رها کردم و بی خیال شدم . خیلی اینترنت رو سرچ میکردم و کم کم به خوردن قهوه روی آوردم و بعد یه مدت اون هم رها کردم . 😔
بعد با دوره استاد آشنا شدم و بعد یکسال وقفه که خودمم دلیلش رو نمیدونم الان نزدیک به دوماهه مستمرا دنبال میکنم .
حالا می خاستم بگم من توی این همه سال آرام آرام چاق شدم چون برای چاق شدنم هیچ زحمتی نکشیدم ودرمن شکل گرفت و الان میخام سریع لاغربشم .
چون خیلی برای لاغری رنج کشیدم ورزش کردم و پیاده روی و… تو ذهنم نهادینه شد که بابا لاغر شدن سخته وتو نمی تونی. ولی اگه بپذیرم که لاغر شدن ذهنی هستش و هیچ سختی نداره مگه من برای چاق شدنم سختی کشیدم که برای لاغری سختی بکشم .
و چون موقعی که متناسب بودم و داشتم چاق میشدم چون رنج چاقی نبود که حس منو بد کنه و من آرام آرام بدون دردسر چاق شدم .
ولی الان چون چاقم و این رو در لباسهای و تو آینه و تو نظر دیگران میبینم و با همین شرایط میخام لاغربشم لاغری رو برام سخت میکنه .
پس خودم رو همینطور که هست میپذیرم و به خودم عشق می ورزم و فایل ها وآموزشهای استادم رو دنبال میکنم و گام به گام پیش میرم تا منم متناسب بشم .✍
نمیشه حس بد چاقی رو داشته باشم و بخام لاغر بشم .
مثل اینه من یه وزنه به پام ببندم بعد بخام بدوم . خوب معلومه حرکت منو کند میکنه .
البته اینو هم بگم اگه همین چاقی نبود من شاید به این زودی ها با قدرت ذهن آشنا نمی شدم. من نه تنها از قدرت ذهن برای لاغری بلکه در بیشتر کارام دارم ازش استفاده میکنم .😀
استاد عزیز از آموزشهای بی نظیرتون ممنونم .🙏
گام ۹۰ ،،، سلام عطارروشن و دوستان قدرتمندم در مسیر لاغری با ذهن ،،،، چرا اراده برای لاغری سختر از چاقی ست ؟کلمه اراده برای من یک واژه کاملا آشناست که در خودم به کرات تجربه ش کردم و داشتن این اراده ی قوی خودمو مدیون چاق بودنم میدونم ، اون روزها هر کسیو میخواستن مثال بزنن میگفتن طرف خیلی اراده داره که تونسته این رژیمو بگیره ،منم که بخاطر شرایط ضعف شخصیت ناتوان درونیم ،دوست داشتم همیشه خودی نشون بدم و بگم که من توانمندم ، با خودم فکر کردم و تصمیم گرفتم آدم پر اراده ای باشم در ورزش کردن ،در رژیم گرفتن و چونکه مدام از طرف دیگران مورد تشویق قرار میگرفتم که آفرین فریده تو چجوری میتونی همش تو رژیم باشی ؟ تو چطور میتونی همش تو ورزش های سخت باشی ؟ و من بهشون میگفتم اراده م قویه و بعد از اون ،شخصیت با اراده من به بیشتر قسمت های زندگیم رخته کرد ، مسئولیت پذیریم بیشتر شده بود ،توی هر کاری ممارست داشتم ،توی تمریناتم پشتکارم قویتر شد ،اوایلش فقط ادای یک فرد با اراده رو در میوردم و بعد به هویت من تبدیل شد ،سالها این راهو ادامه دادم ، و به یک انسان با پشتکار تبدیل شدم ،خواهرم هر وقت میخواد به دوستانش در مورد پشتکار بگه ،* میگه پشتکار یعنی خواهر من * خودم هم میدونم تو این کار موفق هستم ، ولی آخرین بارهاییکه در رژیم و ورزش های سخت بودم ،مثلا ۸ سال پیش که دیگه خسته شده بودم از وضعیت بد جسمی خودم ،ناامید بودم ، از خودم بدم اومده بود و یک آسیب حسابی به دیسک کمر و زانوهام زده بودم در اثر زیاد کوهنوردی رفتن و ورزش های زیاده متنوع که اصلا اجازه استراحت به بدنم نداده بودم ،از بس میترسیدم که مبادا چاقتر بشم و دکترم هر گونه تحرکو برام ممنوع کرد و اجازه داشتم فقط تا حمام و سرویس بهداشتی حرکت داشته باشم ، فکر کنید چه بلایی سر من اومد ،شخصی که از صبح زود سالن و باشگاه های متفاوتی میرفت تا غروب و برای خودش برنامه ریزی مشخصی داشت ،به یکباره خونه نشین بشه، تازه اون موقعی که من بستری شدم برای استراحت توی خونه اردیبهشت ماه بود و من ۱ خرداد امتحان و آزمون مربی گری بدمینتون داشتم ،۸ سال زحمت کشیده بودم برای ۱ خرداد که آزمون بدم ولی مجبور شدم ، خونه بمونم و استراحت کنم و بخاطر شرایط سنی م ،اون سال آخرین سالی بود که من میتونستم کارت مربی گریمو بگیرم و از همون موقع رویایی مربی بودن من تمام شد و همه چیز به دستور پزشگم تعطیل شد ، بخاطر سر شدن شصت انگشت پاهام و هشدار داد برای عمل جراحی دیسک کمر ، دیگه واقعا ترسیدم و همه چیزو رها کردم و ۹ ماه از خونه نتونستم بیرون بیام ، حال روحیم اصلا خوب نبود ،پارتنر های ورزشیم همگی بهم فشار میوردن که بیام مجدد ورزشگاه ،وقت مسابقات تهران بود ولی من نمیتونستم شرکت کنم😒 از همون زمان دیگه ورزش کردن من تعطیل شد( که البته الان ۲ ساله مجدد ورزشمو شروع کردم ) و به همراهش رژیم هم کنار گذاشتم و منکه باور به رژیم و ورزش داشتم ، اضافه وزنم شروع شد ،ترس ها در من غوغا میکرد ولی نمیتونستم راهی براش پیدا کنم ،پس تصمیم گرفتم بزنم بر طبل بی عاری ،انگار تمام اون اراده من برای شروع رژیم و ورزش جدید در من کشته شده بود ،مسائل جانبی بیشماری ،فشارهای زیادی بمن تحمیل میکردن و انگار ذهن من قفل شده بود روی ناراحتی ها، تو همون دوران وارد دوره های روان درمانی،ان ال پی و کتاب خریدن و کتاب خوندن شدم ، تضادها اذیت کننده شده بود و منو هول میدادن برای تغییر ،،، دلم اصلا نمیخواست وارد رژیم خاصی بشم ،دلم آزادی میخواست ،دلم نامحدودی میخواست ،دلم یه وجود آروم میخواست که میدونستم در رژیم و محدودیت یافت نمیشه ،پس به چاقتر شدنم ادامه دادم ، تا ۱سال و نیم پیش که دیگه دوستانم بهم میگفتن فریده چاق شدی😐 یجورایی لجبازی میکردم با خودم و تن نمیدادم به راه و کار زور ،ولی بلخره مغلوب چاقی شدم و به پیشنهاد دوستم وارد رژیم سختی شدم 😭 دوست کلاس رقصمم باهام همراه شد و با هم رژیمو شروع کردیم ،انقدر حال و احساسم بد بود که شب قبل از اینکه رژیمو شروع کنم رفتم شیرینی فروشی ، ۲ کیلو زولبیا، بامیه و شیرینی خامه ای خریدم ،گفتم بخور فریده که میدونم حالا حالا ها باید زجر بکشی ،۱۵ روز از رژیم گذشت ،دیدم وزنم داره میریزه ولی حالم خوب نبود ،هر روز باید غذای خاصی میپختم ،دتاکس های مختلف باید سر ساعت های متفاوت درست میکردم و میخوردم ،همه جا باید غذامو میبردم وووووو یه روز به خدای خودم گفتم خدایا من هیچ اراده ای برای ادامه این راه تکراری ندارم ،حتما راهی هست که تو میدونی که مسئله من چیه ،چرا هر کاری میکنم بازم چاق میشم،کمکم کن ، بدلیل اینکه من از قبل هم در دوره های ذهنی بودم و اون زمان هم، داشتم کتاب شکستن عادت های کهنه از دکتر جودیسپانزا رو میخوندم که بصورت علمی توضیح میده در مغز ما چه میگذره که ارتعاشات ما تغییر میکند ، انگار تو مغزم دینگ کرد که اگر همه اینها علمیه و درسته و من میتونم با تغییر نورون های مغزی م ،مسیرهای جدید نورونی بسازم و با تکرار، این نورون ها در مغز من چسببده میشن ، پس من میتونم مسیرهای جدید لاغری هم بسازم 😊 یدفعه از جام پریدم گفتم آره باید راهی باشه و بعد سرچ کردم و نوشتم آیا میشود با ذهن لاغر شد ؟ و در انتها هدایت شدم به این سایت ،، تمام این داستان هارو نوشتم که بگم ،اراده من تو اون ۸ سال واقعا عمل نمیکرد ،یعنی قدرت اراده من هم خسته بود از اونهمه شکست و تکرار شکست و اون اشتیاق خاموش من در این دوره ها مجدد بیدار شد ، وقتی میخواستم وارد دوره بشم سراسر اشتیاق بودم از حال خوبم مشخص بود راهم درسته ،همیشه میگن راهی که توش حالت خوبه و بوی عشق ،امید و آزادی میده بدونید اون راه درسته ، اون روز که میخواستم اون رژیم کذاییو بگیرم حالم اونقدر بد بود که کاملا مشخص بود اون راه اشتباهه،،،، ، ،، عجله کردن موردیه که باید از ذهنمون کمرنگش کنیم ،اینکه مدام خودمونو تو آینه چک میکنیم ، مدام لباس هامونو چک میکنیم ،گاهی دوست داریم افراد دیگه ای بهمون بگن که لاغر شدیم وووو رفتاریه که در ما وجود داره و باید باهاشون آگاهانه برخورد داشته باشیم و گول عجله رو نخوریم ،به خودمون زمان بدیم ،انقدر روی اضطرار نباشیم ،وقتی در حس اضطرار هستیم یعنی یه چیزی در ما خرابه و باید درست بشه ،یعنی من خودمو الان دوست ندارم بعدا که لاغر شدم دوست دارم ،یعنی از خودم راضی نیستم وقتی از خودم راضی نباشم یعنی تو جنبه های زندگیمم مشگل دارم و راضی نیستم ، وقتی روی اضطرارم دارم به جهان میگم که اتفاقای اضطرار شکل برام بفرست ، وقتی میگم چیزی در من خرابه دارم به جهان میگم برای من هر چی اوضاع خرابه بفرست ،وقتی حس دوست نداشتنی بودن به جهان میفرستم جهان هم موقعیت های دوست نداشتنی برای من میفرسته ،وقتی به جهان میگم الان از خودم راضی نیستم بعدا که لاغر شدم راضی میشم جهان هم شرایط نارضایتیو میفرسته و میگه هر وقت راضی بودی ،موقعیت های رضایت بخشو برات میفرستم ووووو و توجه کنیم که هر لحظه در حال ارسال چه پیامی به جهان هستیم ،آیا راضی هستیم یا ناراضی ،در هر دو صورت ،جهان ،آینه است و همان چیزهارو وارد زندگی ما میکند ، اگر لباس سیاه بپوشیم آینه رنگ سیاه را نشان میده ،پس مراقب احساسات خود باشیم، ، ،،،به چه نکته کلیدی استاد اشاره کردن ،👈اگر عقیده دارید که چاق شدن آسان است لاغر شدن سخت است به این دلیل است که روشی برای چاقی در پیش گرفته اید کاملا ذهنی و بر اساس عملکرد جسم شما بر اساس دستورات مغزی شما برای چاق شدن بوده است ،به همین دلیل خیلی ساده و بدون تحمل رنج سختی ،چاق شده اید 👉 تو این چندین ماه که در حال نوشتن و گوش دادن فایلها هستم ،هزاران بار این جملاتو خوندم و درک کردم ولی گاهی وقتی اگاهیو میشنوم یا جمله ایو میخونم ،یه درک تازه ای ازش میگیرم که با خودم میگم ،آهان ،اینه ،چرا تا حالا بهش این شکلی نگاه نکرده بودم و الان به اون حس رسیدم و میگم آره چاق شدن آسون بوده چونکه برنامه ریزی ذهنم بوده و لاغر شدن سخته ،چونکه راه های قدیم برای من رنج آور بوده و نکته مهمش اینه 👈👈 **** که اگر برنامه ذهن ما تغییر کنه بسمت لاغری، ما میتونیم راحت لاغر بشیم ،بدون دخالت عوامل بیرونی **** فقط کافیه ،مسیرهای نورونی اونها ساخته بشه ،موندگار بشه و به کار بیفته ،اونوقت انگار گوله برفی که میفته تو سرازیری کوه و بزرگ و بزرگتر میشه،، ،چقدر فهم همین آگاهی میتونه درونیات مارو متحول کنه 🤔👌برم امروز باز هم بهش تفکر کنم 😴، اگر ذهنم بپذیره و باور کنه همین مسیرو ، میفتم تو سرازیری 👍 واقعا مگه ما چقدر در طول شبانه روز بفکر نفس کشیدنمون هستیم ،چقدر نگران بودیم و گفتیم بریم یه گالن بزرگ نفس قایم کنیم برای روز مبادا ، چقدر برای قلبمون نگران بودیم و گفتیم آیا قلبمون امروز هم با ما همکاری میکنه ؟ آیا امروز کلیه های من و هزاران ارگان بدن من ،کار میکنن؟ ما به هیچ کدومشون حتی فکر هم نمیکنیم ، برای چاق شدن خودمون هم نگران نبودیم که مبادا چاق نشیم ،چونکه برنامه ریزی شده داشتیمش ،برامون کار میکرد ،، اون برنامه ریزی به ما فرمان میداد،به ما مشاوره میداد ،که امروز اینو بخور که چاقت نکنه ،اینو نخور که حتما چاقت میکنه ، الان میتونی بیشتر از حد نیازت بخوری ، وای تمام غذاها چاق کننده هستن حتی اگر کم بخوری ،تو که آب هم بخوری چاق میشی ، تو که ژنتیکت چاقه ،تو استخون بندیت درشته ،تو ۴ سال شیر مادرتو خوردی چاقی ،به تو دیگه امیدی نیست ، خجالت بکش ببین چقدر چاق تر شدی ، حالا همه نگاهت میکنن و مسخره ت میکنن ، اصلا هیچ کس دوست نداره ، بازم شام خوردی که انقدر بدهیکل تر شدی ، برنج و نون خوردی وای 😱 ووووووو و هر روز مثل این نجواها در گوش ما خونده و هر لحظه اسم چاقی ،حس چاقی و ترس های بیشتریو در وجود ما تزریق کرده ، با تغییر ذهنیت های متناسب کننده ، مدل مشاوره دادن های درون ما تغییر میکنه ،مثلا اینکه ، ولع خوردن هر چیزیو نداری ،خوردن دیگه برات موضوع خاصی نیست ، همه خوراکی ها برات یکسان میشن ،میدونی آزادی داری و میتونی انتخاب کنی ، مدام بهت فرمان خوردن نمیده ، گرسنه میشی براحتی غذای مورد علاقتو میخوری و تمام ،دیگه مدام به خوراکی ها فکر نمیکنی ، خوراکی هارو مقایسه نمیکنی، ترس نداری ، حالت خوبه،آرامش داری، گرسنگی نمیکشی که خیلی مهمه ،لذت میبری ،با خودت آشتی میکنی ،بدن زیبا و نازنینتو نوازش میکنی بجای سرزنش ،صلحه در درونت به بیرونت سرایت میکنه و دنیای جدیدیو تجربه میکنی ،،،توجه نکردن به مراحل چاقی باعث میشه سکان زندگی ما بسمت تناسب اندام حرکت کنه ،،،پیش فرض بدن ما سلامتیه ،تناسب اندامه ،حاله خوبه ،سلول های ما هر روز در حال ترمیم خودشون هستن و این تجربه رو در زندگیمون زیاد داشتیم که هر جای بدن آسیب دیده ،خودش ترمیم شده ،این نشان دهنده سیستم قوی بدن ماست ، بیس بدنمون لاغریه و ما با افکار و عقایدمون روی اون تمیزی هارو آلوده کردیم ،با تمیز کردن ذهن ،شکل متناسب وجود ما نمایان میشه ،،،، تله روزمرگی و بدیهی شدن اتفاقات زندگی ،یکی از اون تله هاییکه من زیاد در اون گیر کردم و نمیدونستم چطور باید باهاش برخورد کنم ، یروزی دلم میخواست به خونه و ماشین برسم ،شاید تو رویای خودم هم نمیدیدم ،اتفاقا صاحب خونه و ماشین هم شدم بعد از یه مدت کوتاه برام تازگی نداشتن و دلم یه شرایط بهترو خواسته و مدام از شرایطم گله داشتم و غر میزدم ،مرتب زندگی خودمو با دیگرانی که بهتر از من بودن مقایسه کردم ، خودمو سرزنش کردم و از خودم و شرایطم راضی نبودم، در کل که از جسم و وزنم و مدل بدنم ناراضی بودم و به بهبودش امیدوار نبودم،،همین الان هم که در شرایط بهتر سایزی هستم متوجه میشم گاهی ذهنم بهم هشدار میده و میگه ،چرا سایز ۴۰ نمیشی ؟ چرا یه تغییر خیلی بزرگ نمیکنی ؟ بجای اینکه از جا و جایگاه سایزی که رسیدم لذت ببرم گاهی منفی بافم منو متوجه سایزهای پایین تر میکنه و موفقیت الانمو نمیذاره ببینم ، همینطور تو شرایط زندگی هم همینطور ،گاهی به خودم میام متوجه میشم منو برده تو اعماق ناخوداگاهم و داره شماتتم میکنه که چرا تو هنوز نتونستی ماشین مدل بالاتری بخری ،یا همین ماشین و مسائل رفاهیمو بی اهمیت جلوه میده و میگه حالا انگار زندگیت چی هست 😶 و گاهی که میشینم برای خودم فاصله ای که از نقطه مبداء و شروعم گرفتمو میگم و میگم ،ذهنم ساکت میشه و حال من عالی میشه ،یعنی درمانش فقط یادآوری موفقیت هامونه وگرنه ذهن بلده چجوری خوابت کنه و کارشو براحتی انجام بده ،یجوری درگیر یه مسئله ت میکنه که وقتی به خودت میایی میبینی چند ماهه گیری ،، یه روزی اگر بمن میگفتن تو به سایز مورد دلخواهت خواهی رسید ،اونم براحتی و شادی ،بدون رژیم و ورزش ،اصلا باور نمیکردم ولی الان که دقیقا دارم زندگیش میکنم داره برام عادی میشه ،،باید نگاهمونو از روی وضعیت الانمون برداریم و مدام به جسممون توجه نکنیم ،ببینیم یکمی لاغر شده یا نه ،که بازم با نشدنش حالمون بدتر بشه ،انتظار بدتر شدن رو نداشته باشیم ، راه خودمونو با آرامش بریم ،بذاریم بدن هم کار خودشو بکنه ،دخالت نکنیم ،خدارو شکر سیستم بدن ما بسیار هوشمنده و میتونه به بهترین نحو کار خودشو انجام بده ،، درس امروز :: به جسم و بدن خود توجه بد نکنیم ،دست از سر جسم برداریم ،با وضعیت کنونی ،نتایج آینده مونو پیش بینی نکنیم ،دنبال نتایج نباشیم ،روی اضطرار نباشیم ،حس خوب به خودمون بدیم ،چشم از این بدن برداریم که سالها نابودش کردیم، بخدا وقتی که به سایز پایین تر هم میرسیم هیچ گلی بسر این بدن نمیزنیم ،باز هم دنبال چیز دیگه ای میگردیم که باهاش حالمون بد بشه ،این خاصیت ذهنه که هیچ وقت از ما راضی نیست ،پس راهمونو بریم ،اگر با دیدن خودمون در آینه حالمون بد میشه ،فقط صورت خودمونو نگاه کنیم ،به بدنمون نگاه نکنیم ،انقدر کودک درونمونو تحقیر نکنیم ، به خودمون احترام بذاریم ،به خودمون افتخار کنیم که مثل همه آدم ها فکر رفتار و عمل نمیکنیم ،اگر به خودمون افتخار کنیم جهان هم مارو به مسیرهای عالیتر میبره ، ما خیلی متفاوتیم ،پس بفهمیمم که متفاوتیم ،براحتی از تغییرات درونیمون نگذریم ، من ۱ ساله ساعت کوک کردم از ۱۰ صبح تا ۱۰ شب ،هر ۲ ساعت یکبار آلارمش میزنه و من هر دو ساعت یکبار خودمو میبوسم،نوازش میکنم ،به خودم میگم که بهش افتخار میکنم ،میگم که داره کار خاصی انجام میده ،داره کل خود قبلیشو خاموش میکنه و یه خوده جدید میسازه که کار هر کسی نیست ،آره کار هر کسی نیست که ساعتها بشینه پای فایل ،نوشتن و خوندن ،کار هر کسی نیست که مثل دیگران فکر نکنه ،کار هر کسی نیست که درک کنه که یه مغز جادویی داره که میتونه مثل کت جادویی براش پول بسازه ،براش بدن متناسب بسازه ،بدن سالم بسازه ،رابطه عالی بسازه ،درک و فهم اینها راحت نیست ولی ما فهمیدیم ،ما درک کردیم و به زودی نتایج ما از در و دیوار برامون میریزه ،اون زمانیکه ما وسیع شدیم ،اون زمانیکه ظرف وجود ما گنجایش اونهمه نوازشو و موفقیتو داشت و چه خوبه عجله نکنیم ،بذاریم اول هویت ما بزرگ بشه ،رشد کنه ،اونوقت ما دیگه کار زیادی نداریم ،شخصیت جدید، مارو میبره اونجاییکه باید ببره ،فقط صبره با آگاهی میخواد که خدارو شکر ما داریم و میدونیم گنج ها منتظر ما هستند 😊 این بود درس امروز من و الان ساعت ۱۱:۳۰ شبه ،من همچنان در تراس نشستم و دارم مینویسم و لذت میبرم از این بارش افکارم 😊
با سلام.
دوست عزیزم مثل همیشه نوشته شما رو بادقت خوندم عالی بود وبسیار لذت بردم.در ضمن اینکه چقدر مطالب عالی وبی نظیر داشت که همه رو یادداشت کردم.بسیار ازتون ممنونم که همه احساس وحال واحوالتون رو با حوصله مینویسید و چقدر برای کسی مثل من بدر بخور وعالیه.
امیدوارم با این طرز فکر واین آگاهیهای ناب وهمینطور پشتکار فراوان به هدفهای والای خودتون برسید..بزودی…زود…به امید خدا🙏🙏🙏❤
سلام دوست همقدم من 😊
خدارو شکر کامنت من برای شما مفید بوده ،خوندن کامنت های دوستان نقاطیو در ذهن ما روشن میکنه که شاید ما در طول مسیر حواسمون بهشون نباشه و با خوندن نظرات دوستان ،یکدفعه کد هایی در ما باز بشه و راهگشایی ادامه راهمون خواهد بود
برای شما هم آرزوی سلامتی و تناسب را آرزو دارم 🌹
سلام دوستان و استاد گرامی
گام ۹۰
تمام سعی ما در دوره لاغری با ذهن اینکه لاغر شدن در ذهن شما اسون کنیم
اگر موانع لاغری از ذهنمون برداریم روند شما به سمت متناسب شدن خیلی راحتر میشه اگر موانع لاغری برداریمواگر ذهنمون مملو از موانع لاغر شدن باشه هر چقدر م تلاش کنیم رژیم بگیریم ورزشهای سختوکنیم عمل کنیم دارو بخوری نمیتونیم لاغر بشیم چون در ذهن ما موانعی وجود داره که نمیذاره جسممونوبه سمت متناسب شدن حرکت کنهدوشما میخوای به زور عوامل بیرونی جسمتو لاعر کنی این نبرد برای ما شکست بهمراه داره لاغر شدن در صورتی خیلی اسونه که در صورتی خیلی راحته در صورتی خیلی طبیعی وماندگادگر که از طریق دهن شروع بشه چطور شروع میشه فقط کافیه موانغ ذهنی لاغری برداری خودش از قبل نقشه لاغری در دهن ما بوده مثل سلامتی میمونه اصلا بدن ما پیش فرضش طبیعیش اینکه ما سالم باشیم ما سلامت باشین لاغر باشیم به همین خاطر در طول عمرمون اینهمه بلا سرجسممون میاریموواون ترمیم میکنهدوجسممون تلاش میکنه کهبه سلامت برسه بارها به جسممون اسیب زدیم تلاش میکنه به سلامت برسهدبارها بیمار شدیم اما اون ترمیم میکنه وجسم ما شبانه روزی در تلاش برای اصلاح کردن چاقی ی خسارت ی وصعیتی که ما نا دانسته در وجودمون ایجاد کردیموفکر نکنید خودمون داریم ایجادش میکنیم خیلی هامونوفکر میکردیم و چاقیمون به دلایل ارثی بارداری ازدواج کم تحرکی سوخت وساز مون کمومزاجمون سرد یا گرم دیگه کاری از دستم برنمیاد اینا نیست اینا همش مانع ذهنی که در دهن شما وجود داره ومانع از لاعر شدن ما میشه میخوایم یکی از این موانعها رو که خیلی مهم با هم کار کنیم اینکه ذهن افردیکه اضافه وزن دارن چاقی اسون ولی لاغری سخته اینو بارها گفتیم من چقدر زحمت میکشم رنج میکشم نمیخورم ورزش سخت میکنم ۵ یا ۶ کیلو وزن کم میکنم اما یهویی در عرص یک هفته همش برمیگرده منم اینجوری شدم وقتی رژیم دکتر *** داشتم ۸ ماه رژیم گرفتم ۱۹ کیلو وزن کم کرده فقط با ی جمله که از این به بعد میتونی روزی ۲۰۰۰هزار کالری مصرف کنی در عرص یکی دوهفته همش برگشت به همین راحتی بارها این بلا سرمون امده چرا اینجوری میشه این فقط ی فرمول ودر تمام جهات زندگی نقش دارهدوقتی بتونی این فرمول بشناسی وبتونی اصلاحش کنی وقتی فرد در وند چاق شدن هست میخواد به چیزی برسهدکه الان وجود نذاره یعنی مهم نیست که فرد در چه زن سایزی مهم نیست راصی یا نه بخاطر جسم میخواد از وضعیتی که وجود نداره یعنی چاقی که نیست لاعره میخواد حرکت کنه به سمت چاقیرچونکه فرد چاق چاقی رو نمیبینه خیلی راحت این فرد به چاقی یرسه برای همینکه افرادیکهواضافه وزن دارن مثلا ۸۰ کیلو خیلم راحت که قرار بشه ۸۱ کیلو درستکه این فرد نگران که من چاقتر بشم خدایا ی کاری بکن ورستکه استرس داره ولی چون چاقتر شدن نمیبینه حرکت کرده به سمت چاقی خیلی اسونه وچون نمیبینه داره کجا میر ومسیر چاقتر شدن راحت طی میکنهدچون هر روز نمیخواد توجهش بهش نیست چونکه نمیبینهوتا اینکه چند قت بعد میگذره میفهمه که چاق شده اما حالا همین فرد میخواد لاعر بشه اصلا مهم نیست از چه روشی استفاده میکنه وقتی میخواد لاعر بشه بخاطر اینکه چاقی جلوی چشماش هر روز اره میبینه خودشو میره رو ترازو چونکه چاقی هر لحطه داره میبینه حرکت به سمت لاعر شدن براش سختهچون هر لحطه اری مبینیبیش وتجربه ش میکنی وبعدلاعر بشی وفشار چیزیکه الان هست بعنوان چاقی انقدر زیاد هست که تو رو خسته میکنهوحالا پروسه لاعری چند قت طول میکشه تا لاعر بشی بخاطر اینکه هی نگاه میکنی به وضعیت چاقی یا وصعیتی که الان هست طرف خسته نا امید میکنه وفرد رها میکنه دلیل اینکه افراد باشگاه میرن ورها میکنن همین هی خودشو میبینه هی میره وزن میکنه در نهایتفکر میکنی لاعر شدن سختهددر صورتیکه اری اشتباه میکنی خودش داره این مسیر به سختی طی میکنه هر روز به چاقی نگاه میکنی ومیخوای لاعر بشی ولی همون فرد میخواد لاعر بشه هر وز سایز میگیره وزن میکنه روزی ۵ یا ۶ بار فردیکه به این شکل عمل میکنهوداره توجه میکنه به چاقی که ر شما هست امکان نداره لاعر بشه خسته میشه ورها میکنه جسم سرعتش کند تر از ذهنهدشما تصمیم میگیری لاعر بشی خیلم محکمتصمیم میگیری دلیلش اینکه تو ین تصمیم تو دهنت گرفتی خیلم شیرین لدت بخشه ودیدید که یکدفعه حالت خوب میشه حالت خوب میشه دهنتو تغییردادی اما جسمت که به این سرعت تصمیم نمیگیره که تغییر کنه پروسه تغییر جسم با ذهن تفاوت داره اختلاف سرعت اینا نباید شما رو خسته کنه وگول بزنه وسرعت تصمیم گیری دهن خیلی بیشتر از تصمیم یرگیری جسم اگر هر روز هر روز هر روز فایلها رو گوش کنی تمرینات انجام بدی به نکته ها توجه کنی چه بخوای چه نخوای لاعر یشی وچاقی حاصل تکرار هر روز افکار نا متناسب ورفتار نا مناسبه که نتیجه ش میشه چاقی
لاغر شدن خیلی آسونه وقتی موانع لاغری رو برداریم وقتی ذهن مملو از موانع لاغر شدن باشد تو از هیچ روشی نمیتونی لاغر بشی من بارها و بارها با رژیم و ورزش سخت ۱۵تا ۲۰کیلو کم کردم ولی برگشت در طی یک سال کم میکردم در طی ۳ماه برمیگشت چاقی یه خسارته که خودمون ندانسته در جسممون ایجاد کردیم و علت چاقی خودمون رو ارثی بودن پایین بودن سوخت ساز کم فعالیت بودن پرخوری عصبی پرخوری بیان میکردیم درحالی که این ها فقط فرمول های چاقی و موانع لاغری است چرا فرد چاق چاق شدن رو آسون ولاغر شدن رو سخت میدونه چون برای چاق شدن عجله نداشته ومدام به وضعیت چاقتر خود توجه نداشته آره نگرانی بود ولی باز چاقتر شدیم مثل خودم از کلاس سوم دبستان متوجه تفاوت خودم با دیگران میشدم ولی بعد از سه ۵سال دیدم شدم ۷۵ باز بعد از ۴سال شدم ۱۱۰
یجورایی تو پروسه ی چاق شدن زمان یادمان نبود ولی تا شروع میکردیم برا لاغری میخواستیم چند ماه لاغر شویم در حالی که متوجه تفاوت سرعت جسم با ذهن نبودیم سرعت ذهن با جسم فرق میکنه وقتی در پروسه ی چاقتر شدن هستی میخواهی به جایی برسی که الان وجود ندارد وچون وضعیت چاقتر خودتو نمی دیدی حرکت به سمتش خیلی راحتر بود بعد از چند وقت میدیدی باز لباسات تنگ تر شده.اما وقتی برای لاغری اقدام میکردم این جسم چاق هروز جلو چشمم بود میدیدمش حرف دیگران روزی سه بار یا چار بار وزن میکردم هفته ای یک بار سایز میگرفتم مدام خودمو تو آینه چک میکردم دور تا دور باشگاه اینه بود شاید در طی یکسالی رژیم بودم ۱۰۰۰بار وزن میکردم ومدام به چاقی و بدی هاش توجه میکردم ودر طی این همه سال لاغر نشدم که نشدم تا اینکه در این دوره شرکت کردم الان دوساله خودمو وزن نکردم و چند وقتی هست که بعد از تمام تغییرات عالی ذهنی روحی جسمم در مسیر قرار گرفته الان دیگه از دیدن خودم حالم بد نمیشه مرتب خودمو چک نمیکنم سایز نمیزنم وزن نمیکنم شک ندارم این مسیر صحیحه چون حال دلم عالیه من بعد از ۳۳سال زندگی دارم طعم واقعی لذت رو میچشم چی مهم تر از این؟
چی مهم تر از این که تمام اطرافیان من در استرس و ناراحتی هستند ولی من با لذت دارم از زندگیم وزنده بودنم لذت میبرم؟؟ من که این همه قرص اعصاب میخوردم این همه قرص چربی سوز قرص معده قرص سردرد الان شاید ماهی دوتا قرص بخورم خدایا ازت ممنونم خدایا هیچ راهی چنین مزایایی برای من نداشت خدایا شکرت.
در این مسیر عجله راهی نداره تو با تکرار افکار چاقی و تکرار رفتار چاقی شدی ۵۰کیلو اضافه وزن
الان هم با تکرار رفتار لاغری تکرار افکار لاغری و تکرار تمرینات لاغری لاغر میشی چه بخواهی چه نخواهی هروز هروز هروز در مسیر باش به فایل هات گوش بده دقت کن تمرینات انجام بده وبه عمل در زندگیت تبدیل کن به این ترتیب اول ذهن تو و بعد جسم تو در زیباترین شکل ممکن متناسب میشود
در مسیر قدرت ذهن فقط تکرار تکرار تکرار با حال خوب واحساس خوب جواب میدهد مثل تمام آموزش هایی که الان بلدی آشپزی رانندگی شنا نوشتن خواندن….پس یادگرفتن زبان لاغری نیز همین است تکرار و ادامه با حال خوب با لذت بردن از حالت کنونی و ادامه دادن
لاغر شدن خیلی آسان و راحت هست و اگر موانع لاغری رو برداری روند لاغری شما خیلی راحت میشه اگر ذهنتان مملو باشد از موانع لاغر شدن هر چقدر دارو و قرص و رژیم داشته باشی اما شما نمیتونید لاغر بشید و به سمت لاغر شدن حرکت کنید .(موانع لاغری من :
وقتی پیام سیری رو میگیرم ولی ذهن منطقی من میگه کم خوردی هنوز بخور اینقدر کم که نمیشه و مجبور به خوردن چند قاشق اضافه بیشتر از حد سیری خودم میشم ولی مدتی دارم بهش میگم من چند قاشق اضافه تر بر نیاز بدنم رو نمیخوام و اون فشار شکمی رو بعد از غذا نمیخوام و بهش میگم بدن به شدت کم مصرف هست و با همون مقدار غذا که من احساس سیری میکنم مثلا ۶ قاشق برنج یا ۷ قاشق برنج من تمام انرزی جسمم و سلامتی جسمم تامین میشه
ذهن منفی باف به من میگه برو داخل ایینه ببین لاعرتر شدی و اما من رو محبور به چک کردن مدام خودم در آیینه و لباسها کرده بود اما چند روزی بهش میگم این کار از بی اعتمادی به لاغری خودم به وجود میاد من که اطمینان دارم هر روز دارم لاعر تر میشم چون در مسیر درستم و کلی تغییرات غذایی و رفتاری دارم و تا حالا کلی تغییر سایز و وزن داشتم پس این کار رو نمیکنم و برای ذهنم تصویر ذهنی فول اچ دی از چاقی و نافرمی اندام هام درست نمیکنم .
و یا منفی باف میگه انگار روند لاغری من استپ شده ولی من بهش،میگم امکان نداره چون این روند لاغری مثل هر روند دیگه در بدن من جریان داره اگر من به جسمم فرصت بدم با افکار و رفتار درست اون من رو به زودی متناسب میکنه و این حرف خیلی علطه مثل این هست که بگی ضربان قلب من متوقف شده امکان نداره البته اگر فشار خاصیو یا ضربه ی خاصی به اون قلب وارد نشه اون کارش رو انجام میده و همچنان ادامه داره پس اگر با رفتار و افکار غلط به جسمم ضربه نزنم اون به راحتی لاعر میشه و لاعری حق من هست و طبیعی جسم من هست .)
لاغر شدن خیلی راحت و طبیعی و ماندگار هست اگر از طریق ذهن شروع بشه
پیش فرض ذهن ما این هست که ما سالم و سلامت باشیم و هر ویروسی وارد بدن ما میشه و ما خبر نداریم اون رو بدن ما رفع میکنه و جسم ما تمام تلاشش رو میکنه برای بهبود و ضعیت جسمی ما و اون خسارتی که به جسم ما وارد شده و چاقی هم یک خسارت هست که نادانسته به جسم وارد کردیم چرا نا دانسته چون گفتیم چاقی ما به خاطر قرص هست که میخوریم یا ارث ویا کم کاری تیرویید هست که داریم و یا گفتیم بدن من اینطور تنظیم شدا که چاق باشه اما اینها هیچ کدوم دلیل چاقی ما نیست اینها همه موانع لاغری من هستن و یکی از این موانع که خیلی مهم هست این هست که در ذهن افراد چاق شدن آسان و لاغر شدن سخت هست و من بارها گفتم من پدرم در میاد تا لاغر میشم و اما خیلی راحت و یه هویی ۳ یا ۴ کیلو اصافه میکنم و بارها من این بلا رو تجربه میکردم و همیشه میگفتم چرا ؟؟( طبیعی ما انسانها این هست که در بهترین حالت جسمی و روحی و روابط و سلامتی و اعتماد به نفس و ایمان و ارامش و حال خوب و … باشیم و خدا برای ما فقط خیر و خوبی میخواد و هدف ار خلقت ما انسانها این نبوده که غرق در مشکلات و سختی و بیماری و چاقی و … باشیم پس اگر مشکل داریم یه جای کار میلنگه چطور ؟در اون زمینه ما باورها ی اشتباه و افکار اشتباه و رفتارهای اشتباه داریم مثل چاقی و باید از ریشه این مشکل رو حل کرد )
.
خیلیا خیلی سریع وزن اضافه میکنن و در ذهن افراد چاق معمولا سوال هست که چرا چاق شدن سخت و لاعر شدن آسان هست .
وقتی فرد در روند چاق شدن هست میخواد به چیزی برسه که وحود نداره و اصلا مهم نیست در چه سایز و وزنی هست چون جسم میخواد از وضعیت لاغری حرکت کنه به سمت چاقی و چون چاقی رو نمیبینه خیلی راحت به اون میرسه و تمام افراد چاق که از چاقی خودشون ناراحت هستن و از چاقی بیشتر خودشون استرس دارن اما چون اون چاقی رو نمیبینه خیلی راحت هست حرکت به سمت چاقی و هر روز توجه نمیکنه و خودش رو نگاه نمیکنه تا میبینه بعد از چند روز چاقتر شده پس برای چاقتر شدن حرکت آسان هست چون نمیینی اون رو و داری به سمتش حرکت میکنی .
ولی همین فرد وقتی میخواد لاعر بشه چون چاقی جلو چشمش هست و هر لحظه اون رو داره میبینه با داخل اینه رفتن و وزن کردن و … در واقع داره چاقی رو با پوست و استخوان لمس میکنه و اینقدر فشار چاقی زیاد هست که تو رو خسته میکنه و ناامید میکنه و برای همین ول میکنه دلیل اینکه افراد باشگاه میرن برای لاغر شدن و اما رها میکنن چون هی داخل ایینه خودش رو نگاه میکنه و میبینه همان طور هست و خسته میشه و رها میکنه و فکر میکنه لاعر شدن سخت هست اما اشتباه میکنه چون خودش داره هر روز به چاقی تو جه میکنه و انگار تکون نمیخوره .ممکنه این فرد چاق چون هنوز لباس براس تنگ نشده و کمربند تنگ نشده راحتتر چاق میشه ولی فرد چاق سخت لاعر میشه چون هر روز به چاقی خودش توجه میکنه و خودش رو وزن میکنه امکان نداره لاغر بشه و خسته میشه و دلیل اینکه در ذهن افراد چاق شدن راحت هست و لاعر شدن سخته چون برای لاغری کارهای های سخت و رنج اور رو انجام دادیم چون مدام به چاقی توجه کردیم با وزن کردن و داخل ایینه رفتن و اما ما باید توجهمون رو از چاقی برداریم و روند متناسب شدن عالی انجام بشه .(سخت ترین مرحله ی لاعری همین قسمتش هست که ما از هر شرایطی که راضی نیستیم و دوستش نداریم مثل چاقی و یا بیماری و یا فقر و ….روی برگردانیم و به اون توجه نکنیم و به جاش تمام تمرکز و دقت و حواسمون رو به سمت شرایط دلخواه و خواسته مون ببریم و در اون زمینه اگاهی پیدا کنیم و تجسم کنیم و رفتارهایی مطابق با خواسته داشته باشیم و کلی افکار درست داشته باشیم در مورد خواسته مون حر ف بزنیم بنویسیم ویا فایل گوش بدیم در واقع باید به چیزی که دوست داریم توجه کنیم و نمیشه همزمان به دو سمت مخالف هم توجه کرد اگر میخواهیم به لاغری توجه کنیم باید به سمت مخالف اون که چاقی هست توجه نکنیم با وزن نکردن با ارام ودن وبا اطمینان داشتن که من میتونم با چک نکردن خودم در آیینه و لباسها با توجه نکردن به مقدار خوردن و کالری شماری نکردن و تفکیک نکردن غذاها و ….. من میتونیم فقط در یک جهت و به سمت لاعری حرکت کنیم و به هدف برسم)
جسم سرعتش کندتر از ذهن هست و اگر من از امروز تصمیم بگیریم لاغر بشم و انکیزه و اشتیاق پیدا کنم برای لاعری اما جسم که به اون سرعت تغییر نمیکنه و این اختلاف سرعت نباید شما رو گول بزنه مخصوصا برای افرادی که دارن روی خودشون کار میکنن باید اگاه باشن در هر جنبه ای که مشگل دارن مثل ثروت و روابط و کسب و کار و …همین طور هست باید عجله نکنم و باید به چیزی که نیست توجه کنم و به چیزی که هست و دوستش نداری توجه نکن تا موفق باشی و پیشرفت کنی .(من باید به این نکته خیلی توجه کنم سرعت تغییر ذهن خیلی زیاد هست و در یک لحظه من میتونم از فکری به فکر دیگه و از حال بد به حال خوب برم اما در جسمم هر اتفاقی بیفته و خسارتی به جسم زده بشه پروسه ی خودش رو داره تا ترمیم بشه و نباید عجله کنم چون زمان میبره این قضیه ی ترمیم کردن و در این دوره اولین تغییر در احساس ما هست اما شاید زمانها طی بشه تا من به اون اندام دلخواهم برسم و هیچ وقت نباید ناامید بشم )
تغییر روابط و جسم و … زمان میبره و ما نباید به شرایط فعلی هی نگاه کنم و خسته بشیم که چرا تعییر نمیکنه چرا بهتر نمیشه و این کار ما رو ناامید میکنه و این شرایط برای ما عداب اور میشه و ما رو خسته و ناامید میکنه ولی یادت باشه این شرایط جسمی تو الان خیلی عالی هست و حالا دوست داری بهتر بشی پس گول نخوری و شکست نخوری البته از چاقی شکست نمیخوری از خودت شکست میخوری من تصمیم دارم لاغر بشم اما روزی سه یا چهار بار برم داخل آینه و در لباسها به اندام چاقم توجه کنم باعث میشه از خودم شکست بخورم (من خودم قبلا در اون روزهای سخت رژیم ارزوم این بود در هر وزنی که هستم حد اقلش ثابت بمونم بارها به اطرافیانم میگفتم و گریه میکردم چرا هی دارم چاقتر میشم با این همه زجر و سختی که میکشم کاش حداقلش این بود که من ثابت میموندم اونم مثلا در اخرین وزن که با این راه اشنا شدم ۷۳ کیلو بودم و سایز ۴۴ فکر کنم ارزو میکردم دیگه در این وزن باشم و بیشتر نشم اما امکان نداشت و حالا که دارم در این مسیر هر روز یک قدم برمیدارم و تلاش میکنم نمیدونم دقیق در چه وزنی هستم و به نظر خودم در حد ۶۴ کیلو هستم شاید هم کمتر هستم و هر بار میرم خرید سایز لارج و ۴۰ و یا اگر کشی باشن مدیوم و سایز ۳۸ هم بهم میخوره ولی دوست دارم بازم متناسب تر باشم و اگر من زرنگ و اگاه باشم تمام تمرکز خودم رو میارم روی این همه تغییر عالی و این همه متناسب شدن تا به نتایج بزرگتر هم برسم )
اگر تصمیم داری لاغر بشی باید بتونی نگاهت رو از چیزی که الان هست و چاقی که هست از اون برداری و نمیشه هر روز به سختیهاو رنچ چاقی نگاه کرد و لاعر شد زور تجسم به واقعیت لاعری نمیرسه پس ممکنه تو اینه و یا لباس اندام چاقت رو ببینی و حالت بد بشه و از خودت متنفر بشی
ادم میخواد هی نگاهش به وضعیت فعلی باشه و سخته جسم تغییر اینکه در ذهن خیلی راحت میشه جابه جاشد از حال بد به حال خوب و لی سرعت جسم مثل ذهن نیست و به چاقی توجه نکنید آرام و پیوسته عمل کنید و چه بخواهید چه نخواهید لاغر میشه ( این یک مانع هست که مدام من به اندام های چاقم مثل رانها و شکمم توجه کنم و اونها رو لمس کنم و بعد تمرینها رو انجام بدم و اگاهی پیدا کنم و هر چقدر جلو برم اما نتیجه نمیگیریم چون دارم به چاقی تو جه میکنم و میخوام لاعر بشم امکان نداره من هر چقدر تجسم کنم و تمرینها رو انجام بدم ولی زور این کارها به زور لاعری نمیرسه و در نهایت من شکست میخورم و مغلوب چاقی میشم من باید بگم هر چقدر رانها و شکم من چاق هستن هیچ چیزی نیست و چاقی در بدن من زوری نداره و به زودی از جسم من بیرون میره و متناسب شدن همه ی جسم من رو میگیره حتی رانها و شکم من رو هم متناسب شدن میگیره و من یک متناسب فوق العاده میشم و باید رفتارهام رو با افکارم همسو کنم و برای همچین فکری من مدام داخل ایینه نرم و یا نافرمیهای خودم رو لمس نکنم تا به زودی شگفتی ساز بشم )
متناسب شدن به دلیل تکرار هر روز افکار متناسب و تکرار هر روز تمرینات هست .
چاقی حاصل تکرار افکار و رفتار نامناسب هست حالا هی دعا کن و التماس کن فایده نداره خدا جلوی این رو نمیگره باید خودت درستش کنی .
لاعری هم نتیجه ی افکار و رفتارهای لاغری هست با این دوره ها
هر چقدر موانع رو برداری آسانتر حرکت میکنید (لاعری من هر روز پر رنگتر میشه چون هر روز دارم به ذهنم میگم من هر عذایی میخورم هیچ قدرتی نداره تو فقط قدرت داری و من رو متناسب میکنی
به ذهنم میگم خوردن ترس نداره و زمان خوردن هم ترس نداره و فقط رفتار غذایی ما ترس داره که چطور رفتار میکنیم
من به ذهنم میگم من هر روز به اندازه نیازم میخورم تا فرصت کنی من رو متناسب کنی
من هر روز به ذهنم میگم تو ببین من دارم به سمت لاعری حرکت میکنم چون رفتارهام کلی تغییر کردن پس جسمم رو هم هماهنگ با رفتارهام کن
من به ذهنم میگم چقدر عالی که لاعر شدن اینقدرراسان هست و خود به خودی بدون سختی و زجر هست مثل نفس کشیدین هست و واقعا من تجربه کردم لاعری از طریق دهن رو که چقدر راحت بوده بدون یختی حالا یه کارهایی داره اما می ارزه به هر روش گذشته ی ما که انجام میدادیم
من به ذهنم میگم لاغر شدن روند طبیعی جسم من هست و من هر روز دارم با سرعت زیاد به سمت اون میرم و هیچ مانعی بر سر راهم نیست نه قرصها نه کم کاری تیرویید نه اشتهام هیچ مانعی ندارم فقط خودم مسول جاقی و لاعری خودم هستم
من به ذهنم میگم …)
سلام
🙂
به به چه فایلی بسیار زیبا و لذت بخش و امیدوار کننده 🤩🤩🤩🤩
پر از حرفهای امید بخش پر از کلام خداوند😍😍😍
وقتی ذهنت مملو باشه از موانع لاغر شدن از هر رژیم و ورزش و دارو که استفاده کنید نمیتونین لاغر بشین😏😏😉لاغر شدن در صورتی راحته و در صورتی ماندگاره که از ذهنت شروع بشه🤗🤗🤗سیستم بدن ما پیش فرضش اینه که سلامت باشه برای همین بارها بیمار میشیم بارها صدمه میزنیم به جسممون و اون همواره در حال ترمیم هست😊😊🙏🙏چاقی وضعیتی است که ما نادانسته بوجودش اوردیم با فرمولهای چاقی که از بچگی در ذهنمون ذخیره کردیم و علتهای مختلفی برای چاقیمون داریم برچسبهایی که باعث شده ما خودمون رو ناتوان بدونیم در برابر چاقی🤨🤨😶😶یکی از اون موانع اینه که لاغر شدن برای ما سخته برعکس چاق شدن خیلی آسونه😑😑😑چرا اینطوره واقعا؟🤨🤨🤨چطور اینقدر سخت ۵و۶ کیلو کم میکنیم بعدش در عرض چند روز به راحتی برمیگرده؟؟؟؟😑😑😑😑 واقعا چرا چاق شدن اینقدر آسونه؟؟؟؟😮😮😮وقتی این فرمول رو بشناسی میتونی روند متناسب شدن رو بهبود بدی👌
یعنی وقتی تو هنوز چاقی رو نداری و نمیبینیش اونوقت میخوای به اون برسی برای همین راحته با وجودیکه فرد استرس داره و نگران هست از چاقتر شدن راحت به سمتش حرکت میکنه چون حرکتش به سمت وزن بالاتر راحته چون نمیبیندش چون اون وزن بالاتر رو نمیبینه راحت اضافه میکنه و با وزن کردن متوجه میشه چاقتر شده و باز همین روند تکرار میشه😑😑😑حالا وقتی همین فرد میخواد لاغر بشه چون چاقیش جلوی چشمشه و هر روز داره خودش رو درآینه میبینه خودش رو وزن میکنه خودش رو سایز میکنه برای همین حرکت به سمت متناسب شدن سخت میشه وقتی فشار چاقی که الان وجود داره اینقدر زیاده که طرف رها میکنه و بی خیال میشه😶😶😶😶😶چون همش داره به وضعیت چاقی که الان هست توجه میکنه لاغر شدن براش سخته چون به نظرش جسمش اصلا تکون نمیخوره ولی وقتی میخواد چاقتر بشه چون چاقی بیشتر هنوز وجود نداره خیلی راحت میرسه به اون وضعیت😮😮😮😶😶😶😶حالا برعکسش وقتی میخوایم لاغر بشیم بارها خودمون رو وزن میکنیم و وقتی اینهمه داری به چاقیت توجه میکنی بالاخره خسته میشیم ورها میکنیم😮😮😮😮👈حالا خیلی بهتر درک میکنم چرا نباید وزن کنیم؟؟؟؟🙂🙂🙂🙂🙂در لاغری با ذهن با انجام تمرینات متنوع تمرکز رو از روی چاقی بر میداریم و به نوعی فرد فراموش میکنه که چاقه و کم کم جسم هم متناسب میشه در واقع اصلا نمیدونن چی شد اینجاس که لاغر شدن با ذهن اینقدر ساده و لذت بخشه😊😊😊😊
مثل کار کردن روی ذهنت برای ثروتمند شدنهو دلیل این که خیلیها خسته میشن اینه بارها به اون شرایط درب و داغونی که الان موجوده توجه میکنن 👌👌👌👌این تله ای هست که بارها توش می افتیم وقتی شرایط خیلی بهتر از قبل شده بازهم وقتی تصمیم میگیریم بهتر بشیم با وجودی که شرایط خوبه باز هم توجه به شرایط موجود که تغییر نمیکنه خسته میشیم و شرایط الان برامون عذاب آور میشه😶😶😶😶👈در واقع فرد از خودش خسته میشه😑😑😑وقتی فرد میخواد لاغر بشه هم وقتی بارها و بارها خودش رو وزن میکنه این همه وزن کردن شدت تنفر این آدم از چاقیش رو نشون میده😮😮زور تجسم و امید به لاغری به زور چاقی الانت نمیرسه وخسته میشی😑😑😶خیلی سخته که چاق باشی و به لاغری فکر کنی👌👌ولی اگه متوجه باشی که پروسه جسم زمانبره و بتونی به لاغری که الان وجود نداره توجه کنی میتونی ادامه بدی🤗🤗🤗به چیزی که هست توجه نکنید و پیوسته وارام ارام مسیر تناسب رو طی کنید اینطوری چه بخواین چه نخواین متناسب میشین🙂🙂🙂متناسب شدن به دلیل تکرار هر روز باورهای درسته به دلیل تکرار هر روز تمریناته👌👌چون چاقی هم به دلیل تکرار هر روز افکار نادرسته به دلیل تکرار رفتارهای نادرسته هر روز داره افکار چاق کننده رو مرور میکنه و رفتارهای چاق کننده رو تکرار میکنه👌👌لاغری هم باید به دلیل تکرار رفتار های درست و مرور افکار درست اتفاق بیفته👌👌👌پس زهرا جونم🤗 اگه هر روز داری فایلت رو گوش میدی و تمرینت رو انجام میدی تو در مسیر تناسب داری قدم برمیداری🙂🙂 پس به چاقیت توجه نکن تا از این مانع هم به راحتی عبور کنی😏 خودت رو دوست داشته باش جسمت رو دوست داشته باش به جسمت اعتماد کن وقتی ۴۰ تن خوراکی رو برات دفع کرده یا مصرف کرده پس سیستم ترمیم فوق العاده ای داره ایمان داشته باش که طی کردن این مسیر با حال خوب خیلی لذت بخشتره 😊😊و بالاخره تو رو به تناسب میرسونه🙏🙏 تناسبی که توسط سیستم ذهنی و جسمی خودت بوجود اومده و بهترین روش برای تو هست تناسبی که همراه با جوانی و شادابی و زیبایی و اعتماد به نفس و شادی و ارامشه🤩🤩🤩💃💃💃چقدر لذت بخشه اینطور لاغر شدن 👌👌👌🎉🎉🎊🎊🎊
سلام زهرا خانوم وقت بخیر
از متنی که نوشتی لذت بردم 👏👏👏👏👏👏👏👏
اتفاقا امروز در هفته سوم تمرینات روز شنبه دوره مقدماتی ورود به سرزمین لاغرها داشتم تمرینی رو می نوشتم که درباره منطقی کردن فکر لاغر شدن آسانترین کار دنیاست بود .
ذهن برای انجام کاری به ما کمک می کنه که اون کار آسان بودنش کاملا منطقی شده باشه .اگر ذره ای فکرت این باشه که لاغر شدن سخته ذهن مقاومت خواهد کرد اون پاشو می ذاره روی ترمز وبه هیچ وجه حاضر نمیشه پاشو برداره چون ما باید به ایستگاه آسان بودن فوق العاده لاغری رسیده باشیم و باورش کرده باشیم .
اصلا به حرف نیست به دلیل و مدرک و منطقه .
تمرین امروز من این بود که باید ۲۰ بار آسان بودن یا نبودن کاهش وزن رو با انواع اختراعات جامعه علمی بشر در دنیا مقایسه می کردم و به حالت جمله کامل می نوشتیم که لاغر شدن آسانتر از اختراع مثلا سفینه های فضاییه البته اولیش از مقایسه با اختراع آسون شروع شد یعنی اختراع قالب صابون آخراش رسید به مقایسه با اختراع سفینه فضایی ..
این تمرین به من یاد داد و یادآور شد که اون ذهنی که تونست بشر رو هدایت کنه سفینه بسازه و ببره کره ماه پیاده اش کنه براحتی می تونه از آب کردن روزانه ی چند گرم چربی بر بیاد . و این کاملا منطقی و بدیهیه .در حقیقت ما از قدرت ذهن غافلیم و دایم شکستهای مسیرهای نادرست برای کاهش وزن به فکرمون می رسه ومجسم میشه .
من امروز با انجام این تمرین آرامش گرفتم .یعنی ذهنم آرامش گرفت .چون داره کم کم یاد می گیره که چه جوری به آسون بودن لاغری ایمان بیاره و دست از این مانع بزرگ که میگه لاغر شدن سخته بر داره.اگر این آسون بودن براش جا بیفته خیلی راحت موانع دیگه ارو کنار می زنه و ما متناسب میشیم .
ارادتمند باقری
باسلام
چرا اراده برای لاغری سخت تر از چاقی است؟
به تعداد دفعاتی که اقدام کردیم برای لاغری و نتیجه نگرفتیم ناتوانی در ذهنمون پررنگ تر میشده و کاملا باورمون شده بود که چاق شدن عین آب خوردن راحته اما لاغری باید پوستت کنده شه تا یه کیلو کم کنی! ولی چرا اینارو باور کردیم؟چون از نحوه ی عملکرد ذهن و جسم خودمون اطلاع نداشتیم .
همه ی افراد چاق برای چاق ترشدن عجله نداشتند فقط نگران و مضطرب بودن اما عملا نه تاریخی تعیین کردن نه روش خاصی و پیش گرفتن فقط چون تمام توجهشون روی چاقی بوده و میترسیدن و چاق شدن براشون طبیعی شده بوده و انتظارشون از خودشون چاقی بوده به راحتی و بدون توجه به زمان چاق شدن .حالا که برای لاغری میخوان اقدام کنن مدام عجله دارن تا زود به نتیجه برسن که حس خوشایند لاغری و تجربه کنن و بهشون ثابت شه راهی که انتخاب کردن درست بوده .ولی غافل ازاینکه هر روشی که به جسم بخواد فشار بیاره و از درون نباشه کاری بیهودست.بدن ا برای چاق و لاغرشدن از سیستم هوشمندانه خودش استفاده میکنه و هیچ توجهی هم به عجله ما نداره . و چون کسی اطلاعی ازین قضیه نداره باهر شکست خودشو سرزنش میکنه که من انگیزه ندارم . اما برای لاغر شدن ما نیازی به اراده نداریم همانطور که برای چاق شدن توجهی به اراده خود نداشتیم .
اراده یعنی فرد باید تلاش کنه که برخلاف میل و علاقش رفتار کنه . مثل تمام کارای طاقت فرسایی که چندین سال انجام میدادیم :رژیم سخت ورزش های نفسگیر که حسابی عرق بریزیم دمنوشای تلخ یا بی مزه که واقعا گاهی اوقات چندش آور بودن اما به زور میخوردیم و به خودمون رنج و سختی میدادیم و بعضیا هم که تن به جراحی و هرنوع قرص و …. دادن ولی ازونجا که محروم کردن خود کار طاقت فرساییه حتی نهایت اراده هم به خرج بدیم به رویای لاغری خود نمیرسیم .هر عملی مربوط به جسم ما کاملا راحت درحال انجامه مثل میلیاردها بار پلک زدن ما بدون سختی و تحمل رنج.تپش قلبمون در کل عمرمون و هر ثانیه بدون هیچ سختی و خیلی اعمال دیگه که حتی ما کوچکترین دخالتی تو انجامشون نداریم .وقتی نحوه عملکرد ذهن و جسم بر راحتیه پس برای لاغری هم ما باید تا میتونیم راحتش کنیم .من چندروز قبل دستم زخم شد روز اول یکم اذین شدم ولی یادم رفت کلا .تا دیشب دیدم خیلی عالی پوست اومده روی زخم و ترمیم شده و من اصلا متوجه نشدم .وقتی ترمیم زخم انقد خودبخودی و راحته چرا لاغری راحت نباشه ؟😍😍واقعا فقط کافیه از سر راه جسم و ذهنمون بریم کنار و انقدر باور غلط به خوردش ندیم اونوقت هزار برابر این زخم جسممون رو ترمیم میکنه .
💖💖لاغری باذهن تنها و تنها و تنها روشیه که برای لاغر شدن نیاز به اراده نداریم💖💖😍😍😍
پس به چی نیاز داریم؟فقط نیاز به برنامه ریزی ذهنی داریم ،درست مثل چاق شدن….
باادامه مسیر یادمیگیریم توجه رو از چاقی برداریم و به رویای لاغری خودمون توجه کنیم .
👈وقتی به آنچه اکنون از آن رنج میبری بی توجه باشی خودبخود اراده برای لاغری درشما تقویت میشود🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃✔✔✔✔✔✔سپاس فراوان استاد🌹🌹🌹🌹
سلام و درود استاد عزيزم😊من فايل بعدى >>> 5- تغییر کردن از توقف گذشته آغاز میشود روز صد و دوم تكرار رو ندارم , ( توو page نيس )
سلام دوست عزیز
روز صد و دوم تکرا شامل دو فایل آموزشی است که به شکل دو تا تصویر قابل کلیک کردن در محتوای آموزشی روز صد و دوم تکرار قرار داده شده است
درست شد استاد عزيزم , ويدئو روى page نبود , و بعدا روى page اومد .با تشكر از شما🥰💜💜
سلام و درود , استاد عزيز& دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊 روز صد و دوم تكرار , فايل چرا اراده براى لاغرى سخت تَر از چاقى است⁉️چاق شدن آسان‼️لاغر شدن سخت‼️🤔 🌟من مى تونم لاغر بشم , در صورتى كه موانع لاغرى رو در ذهنم بردارم , و با يادگيرى مداوم , راه و مسير لاغرى با ذهن هموارتر مى شه .🌟 فرمول چاقى = افكار و باورهاى اكتسابى كه طبق ديده ها و شنيده ها , الگو بردارى كرديم + تكرار هر روز افكار نامناسب و رفتار هاى نامناسب . لاغرى با روشهاى باى پس معده , دمنوش ها , رژيم هاى غذايى ورزش و خيلى روشهاى ديگه = كار نفسانى = خستگى و كلافگى و تلاش بيهوده در هر كارى , لاغرى بر اساس ذهنى مملوّ از ديده ها و شنيده ها , و بدون هماهنگى و همسو شدن با ذهن ناخودآگاه مثال دور كوه چرخيدنه ! 🌟فرمول لاغرى = افكار و باورهاى طبيعى و خدادادى كه بالفطره در ذهن من وجود داره . متناسب شدن , بخاطر تكرار هر روز افكار مناسب + تمريناتى كه در اين دوره ى آموزشى داده شده , وقتى هر روز هر روز , هر روز , با اشتياق , استمرار و تمركز , فايلها رو گوش مى كنم , و تمرينات ش رو انجام مى دم , پيامد آن افزايش روز به روز درك و آگاهى من از قدرت شگفت انگيز ذهنم هست . 🌟تفاوت سرعت جسم با سرعت ذهن رو در نظر داشته باشيد . ذهن من براى هر چيزى نياز به زمان كافى داره تا با خواسته هاى من هماهنگ و همسو بشه . ذهن جهشى عمل نمى كنه , و شايد يه ذهن آشفته با افكار و باورهاى اكتسابى فراگرفته از اينو اون درست عمل نكنه و از اين شاخه به اون شاخه بپره , در نتيجه بدن هم در روند لاغرى طبيعى قرار نمى گيره , و در مقابل ذهنى كه در مسير لاغرى با ذهن قرار داره , به طور طبيعى و خودكار بدن رو در روند سلامتى و لاغرى طبيعى قرار مى ده . 🌟حالا چگونه و چطور باور كنم كه لاغرى آسان ترين كار دنياست !!!بخاطرِ اينكه فرمول هاى لاغرى به صورت طبيعى و خدادادى در ذهن من وجود داره , ولى فرمولهاى اكتسابى چاقى فراگرفته از ديده ها و شنيده ها باعث ضعيف شدن باورهاى ذاتى من شده و حالا من دوباره با رفع موانع ذهنى و محيطى , باورهاى لاغرى م رو احيا مى كنم و به مرور زمان , آرام آرام پر رنگ تر و قوى تر مى شن .🌟چطور از طريق ذهن , لاغرى شروع مى شه⁉️فقط كافيه موانع ذهنى م رو بردارم . من فكر مى كنم عدد روى ترازو براى ذهن من مفهومى نداره , اون سالها كه لاغر بودم , هر از چند گاهى خودمو وزن مى كردم , اما وقتى كه خودمو وزن مى كردم , كلمه چاقى , لاغرى , و اضافه وزن در ذهنم نبود , و نگرانى و واكنشى هم نسبت به عدد روى ترازو نداشتم , چون همه چى طبيعى به نظر مى رسيد , فقط مى خواستم بدونم كه چند كيلو هستم , نه براى سنجش چاقى – لاغرى , همين و بس . اما از وقتى كه از مسير لاغرى طبيعى م خارج شدم , هر بار كه خودمو وزن مى كردم , بخاطر اين بود كه ببينم چقدر كاهش وزن داشته ام و حتى اگه 100 گرم يا بيشتر كاهش وزن داشتم , دلخوش بودم , و بر عكس حتى اگه 100 گرم و يا بيشتر , برام عجيب بود و كمى نگران هم مى شدم , همش مى خواستم باور كنم كه عدد كمتر درسته , و استدلالهاى ذهنى م شروع مى شد كه ممكنه بخاطر ضعيف شدن باترى هاى ترازو باشه , كه عدد ثابتى رو نشون نمى ده ! ممكنه بخاطر اين باشه كه ديروز اون شيرينى ها و بيسكوييت ها رو خوردم , اگه زيادى نخورده بودم , و رعايت مى كردم الان كاهش اضافه وزن داشتم , و از اينگونه فكرا …و براى كاهش وزنم بدون شناخت ذهن كه در واقع همه كاره ى بدن است , با نقشه ى ذهنى كه در سر داشتم , در مسير كاهش اضافه وزنم ادامه مى دادم , كه خود اين مسئله يعنى توجه به كاهش وزن براى لاغرى , يكى از موانع ذهنى ست !فقط روى بدن خودم توجه داشتم . نقشه ى ذهنى من خوب پيش مى رفت , اما وقتى مسئله اى مى شد , وقتى نگران بودم وقتى حالم خوش نبود و احساس بد داشتم , وقتى تعطيلى مى شد , وقتى … وقتى … ديگه من ورزش نمى كردم , و رفتارهاى غذايى م هم مناسب نبود . اما در اين مسير با اينكه كلاساى ورزشى م دوباره موقتا بسته شده و من در خونه تمرين مى كنم , اما ذهنم آروومه , و ديگه نگران بسته شدن كلاساى ورزشى نيستم بخاطر اينكه من در مسير لاغرى با ذهن هستم . 🤍 از نشانه هايى كه ذهنم در اين مسير با من همراهى مى كنه , اينه كه خداروشكر وسپاس در اين مسير طبق تعهد نامه ام از ترازو استفاده نكرده ام , چون معيار لاغرى و خوش اندامى من , عدد كاذب روى ترازو نيست . اگرچه من با ديدن عدد دلخواهم خوشحال مى شم اما ممكنه عدد نشان داده شده بخاطر حالات روحى – روانى من , نوسان داشته باشه . پس بهتره كه پاهامو از روى مين بردارم🙃 ذهنم با من ياره چون به من يادآورى مى كنه كه هر روز ساعتى رو در وقت مناسب ورزش كنم . 🤍يكى ديگه از موانع ذهنى م اين بود كه خودمو با افراد چاق مقايسه مى كردم و همين توجه و مقايسه با افراد چاق تَر از خودم , مانع از توجه به لاغرى و لاغر شدن بود . تازه جالبه كه من قبل از باردارى اولين فرزندم لاغر و متناسب بودم و حتى سالها تصميم مى گرفتم و مى خواستم كه دوباره به همون لاغرى خودم برگردم , اما موانع ذهنى م , توجه و مقايسه ى خودم با افراد چاق مانعى در ذهن من بود كه منو از لاغرى طبيعى خودم دور مى كرد , خب وقتى مى بينى كه افرادى هستن كه از تو , چاق ترن , و ذهنِ منفى بافم هم سالها مى گفت , تو كه خوبى ! فلانى رو ببين , اون كه از تو چاق تره , تو خووب موندى🙃و حالا در اين مسير من توجهم به آدماى لاغر اندام و خوش اندام است , و اونا به من يادآورى مى كنن كه لاغرى بهترين انتخاب است و نه چاقى . 🌟چاق شدن آسونه⁉️ لاغر شدن سخته⁉️اگه هر روز در مسير نباشم ! اگه درست زندگى نكنم ! اگه باورهاى ذهنى مو تغيير ندم ! اگه با اشتياق و استمرار ادامه ندم ! اگه خودمو وزن كنم ! و به تعهدم پايبند نباشم , چاق شدن آسونه , و لاغر شدن سخت‼️🌟نكات طلايى اين فايل , من تصميم قاطع گرفته ام كه لاغر بشم , اما بايد بتونم نگاهم رو از روى چاقى بردارم تا با اشتياق و استمرار از مسيرم لذت ببرم . با اجراى ميثاق نامه , ديدن و گوش دادن به فايلهاى اين دوره ى آموزشى , و انجام تمرينات متنوع , توجه و تمركزم رو از روى چاقى بر مى دارم ( چاقى هست , وجود داره ) از نشانه هاى در مسير بودن اينه كه من ديگه نگران چاقى و اضافه وزنم نيستم و خودم رو هر روز چك نمى كنم ( البته اين مورد رو تا حدودى رعايت مى كنم )🙃🤍جسم سرعتش كندتر از ذهنه . پروسه ى تغيير جسم با ذهن تفاوت داره , مثال مزرعه , و مراحل كاشت ~~~ داشت🌱~🌱~🌱~ و بردااااااااااشت🪴🌾كه طى يك فرايند از مرحله ى كاشت , به مرحله ى داشت مى ريم و زمان بردااااااااااشت مستلزم زمان كافى ست , و زمان برداشت هر محصولى متفاوته . وقتى طبق برنامه ى مسير ادامه بدم , محصول خوبى خواهم داشت . در صورتى ذهن من با بدنم هماهنگ و همسوست كه افكار و باورهاى من در اين مسير تغيير كرده و در حال اصلاح باشن , اما در اين ميان بايد مراقب آفت هاى ذهنى م هم باشم , اگه من بخوام به چيزى كه نيس ( لاغرى ) هى فكر و توجه كنم , و اون چيزى كه هست ( چاقى ) باعث نگرانى م بشه ! من موّفق نمى شم با اشتياق و استمرار ادامه بدم . حتى در مسائلى كه در زندگى پيش مى ياد , من تمرين مى كنم , به خدا اعتماد كنم و نگرانى مو رها كنم و به خدا بسپارم , و برم دنبال كارايى كه بايد انجام بدم , نه اينكه دور مسئله م بچرخم و همش نگران باشم , نگرانى از آفت هاى ذهنى ست , نگرانى از ذهن منفى باف ( شيطان ) است و آرامش از خداوند . با تشكر فراوان , در آرامش خداوند باشيد🥰💜💙
سلام.واقعا به نکته بسیار مهمی اشاره فرمودید.من هر روز مشغول تمرین دیدن فایل .خواندن پیام .
خلاصه بیشتر وقتم دراین مسیر میگذره.فکر میکردم در اثر زیاد فایل دیدن و پیگیری مداوم وممارست ودرک مطالب باید به نتیجه برسم بعد هفت ماه ولی امروز در آخرهای فایل متوجه شدم که تمامی حواسم از صبح که پا میشم تا شب حتی بعضی وقتها در خواب به شکمم است.
جاداره ازتون تشکر کنم که با توضیح در باره مطالب مهم واساسی خیلی از ناشناخته ها با بیان ساده وشیوایتان برایم روشن میشه.در واقع منم هر روز منتظر یه مطلب جدید در این راه پر از آگاهی وشور و شوق هستم.ممنون از پیگیری مستمرتون.
خدا حفظتون کنه.
چرا اراده برای لاغری سخت تر از چاقی است ؟
وقتی چاقی واضاافه وزن در فردی نمودار میشود فرد برای کم کردن وزن اضافه قصد واراده میکند چون بطور طبیعی جسم انسان متناسب آفریده شده واین اضافه وزن مثل باری اضافه بر روی جسم میماند وجسم تحمل این بار اضافه را ندارد بنابراین مغز تصمیم به اراده مبگیرد تا این وزن اضافه را از جسم خارج کند اما در این زمان ذهن وارد عمل میشود چون ذهن با این حالت پرخوری به راحت طلبی وآسایش رسیده است وتغییر وضیعیت برای ذهن سخت است اینجاست که جسم وذهن وروح در هماهنگی کامل با هم نیستند وهرچقدر مغز اراده وخواست لاغری کند جسم نمیتواند این اراده را اجرا کند بنابراین فرد چاق اراده برای لاغری را پیدا نمیکند در این موقع روح یا من خود برتر خود را سرزنش میکند ودچار احساس بد وتنفر از خود میشود
چه موقع انسان میتواند اراده کند ؟
زمانی که ذهن وجسم وروح در هماهنگی کامل باشد انسان میتواند هر خواسته واراده ایی را جامه عمل بپوشاند
زمانی که فرد چاق احساس ناتوانی برای لاغر شدن میکند و فکر اینکه اراده لاغر شدن را ندارد سوالهای زیادی را در ذهن خود مرور میکند وداشتن این سوالات باعث افسردگی و ناامیدی بیشتر برای فرد میشود
چرا نمیتوانم لاغر شوم ؟
چرا برای لاغر شدن اراده ندارم ؟
چطور انگیزه لاغر شدن را پیدا کنم ؟
چرا چاق شدن برای من آسان است ولاغر شدنم اینقدر سخت است ؟
طور انگیزه لاغر شدن را در خودم ایجاد کنم ؟
وبسیاری از این دست سوالات که فرد به ناتوانی بیشتر خود برای لاغر شدن پی میبرد و نا امید میگردد
چرا لاغر شدن برای یک فرد چاق سخت است ؟
افراد چاق بارها از روشهای مختلف اقدام به لاغر شدن میکنند ولی هر بار که از روشی شکست میخورند این شکست در ذهن آنها پر رنگ تر میشود ولاغر شدن را امری سخت میدانند چون خود را ناتوان احساس میکنند و بعد از مدتی خسته و فرسوده روش های لاغری را رها میکنند وباز هم دچار یک شکست دیگر برای لاغر شدن میشوند
به چه علتی افراد چاق اراده لاغری ندارند ؟ علت لاغر نشدن افراد چاق بخاطر ناتوانی آنها نیست بلکه علت آن این است که این افراد از عملکرد ذهن وجسم آگاهی ندارند وبرای همین شکست میخورند و فکر میکنند اراده لاغری را ندارند
زمانی که یک فرد رو به چاقی میرود چون این پروسه به تدریج اتفاق میافتد این فرد برای چاق شدن عجله ایی ندارد چون این روند کم کم انجام میگیرد وفرد تا مدتی متوجه چاق شدن خود نمیشود ولی بعد از مطلع شدن از چاقی خود بسیار مضطرب ونگران از چاق شدن میشود ومیخواهد خیلی سریع وباعجله این چاقی را ازبین ببرد اما نمیدانند که همین عجله کردن برای لاغر شدن بشدت اراده آنان را تخریب میکند وباعث رهایی آن روش لاغری میگردد
کمی برگردیم به زمان گذشته ویاد آوری این که چطور چاقی ما شروع شد
زمانی که ما چاق شدیم از روش خاصی استفاده نکردیم ویا تصمیم قاطع برای رسیدن به وزن بالاتر و تاریخ رسیدن به آن را نداشتیم وخیلی آسان وراحت به مرور زمان چاق شدیم نه به زمان توجه کردیم ونه عجله ایی برای چاق شدن داشتیم اما برای لاغر شدن دقیقا عکس آن را اجرا کردیم اقدام به روشهای گوناگون که دیگران برای ما تعیین میکردند وعجله داشتیم زود لاغر شویم تا درستی مسیر برایمان ثابت شود وبخاطر دیگران میخواستیم لاغر شویم تا به آنها ثابت کنیم که چقدر با اراده هستیم
وقتی تصمیم به لاغر شدن میگیریم ومیخواهیم با عجله از روشهای مختلف زودتر به هدف امان برسیم برای ذهن ما عجله کردن معنایی ندارد چون بدن ما بر طبق یک سیستم هوشمند کار میکند منتها چون ما از این عملکرد سیستم هوشمند آگاهی نداریم ومتوسل به روشهای فیزیکی برای لاغر شدن میشویم بعد از مدتی جسمی که تحت فشار این روشها قرار گرفته خسته و فرسوده میشود ودر نهایت روش لاغری را رها میکنیم وآنگاه است که میگوییم ما اراده لاغر شدن را نداریم چون با وجود تلاش های روزمره خود نیتجه دلخواه امان را نمیگیریم وهمین باعث نا امیدی و یاًِس در ما میشود واراده خود را ناتوان میپنداریم
افراد چاق فکر میکنند برای لاغر شدن باید تلاش زیادی انجام بدهند بنابراین رو میآورند به تلاشهای فیزیکی مثل ورزش های سنگین رژیم های سخت مصرف داروها وجراحی های مشکل ساز که تمام این روشها فقط روی فشار گذاشتن جسم کار میکند و جسم باید متحمل این همه آسیب که به آن وارد میکنند بشود وتمام این روشها مبارزه با علایق فرد میشود و فرد باید از خواسته های قلبی خود بگذرد تا نشان دهد چه آدم با اراده ایی است
اما حالا روشی وجود دارد که نیاز به اراده نداشته باشد و لاغر شدن آسان بدست بیاد ؟
بله تنها روشی که هیچ به اراده نیاز ندارد وخیلی آسان میشود لاغر شد فقط لاغری با ذهن است
در روش لاغری با ذهن ما تحت آموزش های صحیح لاغری با ذهن قرار میگیریم وطبق این آموزش ها اول به آرامش واحساس خوب میرسیم وبعد از یافتن این آرامش میتوانیم به شناسایی فرمولهای چاقی بپردازیم وآنها را پیدا کنیم وبا فرمولهای درست لاغری جایگزین کنیم وخودبه خود بدون اراده دستورات مغزی ما در رابطه با خوردن مواد غذایی تغییر پیدا میکند وبعد از مدتی به تدریج آرام آرام بدون عجله لاغر میشویم بدون هیچ سختی ورنج لاغر میشویم درست مانند چاق شدنمان که سختی ورنجی برای چاق شدن متحمل نشدیم راه درست لاغر شدن هم این است که هیچ سختی ورنجی را متحمل نشویم وبه راحتی لاغر شویم ما در چاق شدن از قبل ذهن ما با شنیدها ودیده هایی که داشت برنامه ریزی ذهنی شد وما کم کم چاق شدیم و حالا برای لاغر شدن باید یاد بگیریم برای لاغر شدن از برنامه ریزی ذهنی که در پیش فرض ذهن ما موجود است استفاده کنیم تا لاغر شویم پس برای لاغر شدن احتیاج به برنامه ریزی ذهنی داریم
برنامه ریزی ذهن برای لاغر شدن چگونه است ؟
زمانی که تحت آموزش ذهنی قرار میگیریم ومتوجه میشویم علت چاقی ما در ریشه افکار ماست نه در جسم ما بواسطه این آموزشها شروع به شناسایی فرمولهایی میکنیم که از اوان کودکی به گوش وچشم ما رسیده است واین دیده ها وشنیده ها به صورت فرمول در ذهن ما جای گرفته وبه صورت کد های تعیین کننده دستواراتی برای مغز ما صادر میکنند وبعد تصاویری از چاقتر شدن در ذهن ما شکل میگیرد واین تصاویر عادت ورفتارها غذایی را تغییر میدهد و چاقی در جسم بوجود میاید همین روند برای برنامه ریزی ذهن لاغر ی هم میتواند تاثیر گذار باشد زمانی که ذهن را تحت آموزش قرار میدهیم فرمولهای درست را به جای فرمولهای اشتباه میگذاریم وآنقدر باید در این کار تکرار واستمرار داشته باشیم تا این فرمولها از ذهن آگاه وارد ذهن ناخودآگاه ما شود بعد از آن مغز دستور توقف چاقی را میدهد و با تکرار واستمرار در آگاهی های جدید ذهنی فرمولهای بیشتری را وارد ذهن ناخودآگاه میکنیم به مرور این فرمولها کد بندی میشود وطبق آن کدها دستوراتی به مغز صادر میگردد و مغز تصاویر لاغری از ما را در خود شبیه سازی میکند وطبق این دستورات وتصاویر دستور خوردن ها تغییر پیدا میکند بدون هیج اراده کردنی برای نخوردن به راحتی ما نمیخوریم چون دیگر حرص و ولع خوردن نداریم و به راحتی وآسانی جسم شروع به لاغر شدن میکند وذهن برنامه ریزی میشود برای لاغری به همین راحتی
تمام سعی در آموزش لاغری با ذهن براین است که باور لاغر شدن آسانترین کار دنیاست در ذهن فرد چاق به جای لاغر شدن سخت است جای بگیرد وبا بزداشتن موانع لاغری به راحتی میتوان لاغر شد
زمانی که موانع لاغری در ذهن زیاد باشد با هیچ روشی نمیتوان لاغر شد ولاغر ماند فقط از طریق ذهن میتوان این موانع را از میان برداشت چون نقشه لاغری از پیش در ذهن ما وجود دارد و روح ما دوست دارد که ما متناسب باشیم ودلایل زیادی برای ذهن میاوریم که چاقی را منطقی وطبیعی کنیم وهمین دلایل میشود موانع لاغر شدن وما از تناسب که خواسته روح ماست خارج میشویم وبه سمت چاقی پیش میرویم
بارها ما به مشقت ورنج لاغر شدیم ولی بعد از رهایی آن روش دوباره به راحتی چاق شدیم چون چاق شدن را آسان میدانیم
وقتی فردی از تناسب به سمت چاقی میرود چون قبلا چاق نبوده وخبر از تصویر چاقتر خود را ندارد به راحتی چاق میشود ودچار استرس و نگرانی میشود لباسها تنگ میشود ولی چون بازم تصویر آینده چاقی را ندارد راحتر وآسانتر چاق میشود
ولی برای لاغر شدن چون آخرین ورژن چاقی را از خود میبینم خیلی لاغر شدن سختر برای فرد جلوه میکند چون مرتب خود را در آینه میبیند وچاقی را هر روز در اینه نگاه میکند لاغر شدن را سخت میبیند وامیدش به لاغر شدن کمتر میشود وبه دنبال روشهای گوناگون میرود که لاغر شود ودر تمام این مدت تمام توجه اش به چاقی است وامکان ندارد که لاغر بشود ولاغر بماند مسیر چاقی را راحت طی میکند اما مسیر لاغری را به سختی طی میکند وزمان برایش دیر میگذرد چون اولا روشهای انتخابی اش سخت وطاقت فرسا وبا گرسنگی وسختی وزجر همراه است دوما لاغر شدن برایش یک امر محال جلوه میکند وکارش سخت میشود اما در روش لاغری با ذهن تمام توجه از چاقی برداشته میشود وبه سمت لاغری میرود وتحت آموزش های ذهنی به اهداف دیگر توجه میکنیم ولاغر شدن دیگر در نظرمان سخت نمیشود
سرعت ذهن از سرعت جسم بیشتر است واین اختلاف سرعت نباید ما را فریب دهد و دچار عجله کند ذهن سریع تصمیم میگیرد واقدام میکند ولی جسم سرعتش کم است و برای نشان دادن تصمیم زمان خود را لازم دارد تا ترمیم شود واین اختلاف سرعت نباید باعث خستگی ودلزدگی شود چون این آکاهی را الان داریم که ذهن سرعتش از سرعت جسم بیشتر است پس باید مراقب این تله ذهنی باشیم وگول نخوریم چون برای لاغر شدن نباید به چاقی توجه کنیم و از خودمون شکست نخوریم
اگر تصمیم قاطع برای لاغر شدن دارید باید به چاقی هیچ گونه توجه نکنیم ومرتب جسم خودمان را در آینه چک نکنیم وبه چاقی توجه نکنیم چون همین توجه کردن به چاقی مانع بزرگی برای لاغر شدن است و چون ذهن به سرعت میتواند جهش کند واز حال خوب به سمت حال بد برود ولی جسم نمیتواند به سرعت از چاقی به سمت لاغری برود واگر بخواهیم تفاوت سرعت ذهن وجسم را درک نکنیم به سرعت نا امید میشویم ودست از لاغری با ذهن میکشیم وآن را رها میکنیم
تنها راه موفقیت در این مسیر فقط و فقط ادامه دادن است وهر روز در هر شرایط باید اولویت با انجام تمرینات وگوش کردن فایل ها باشد تا ذهن مورد تربیت صحیح قرار بگیرد وتکرار این تمرینات باعث نهادینه شدن فرمول های جدید لاغری میشود و جسم که نمایشگر این افکار است به سمت لاغر شدن پیش میرود ودر نهایت لاغر میشود واز همه مهمتر لاغر میماند
با تشکر از استاد عزیز
لاغری آسان ترین کار دنیاست یاد این جمله افتادم سالها چاقی منو به این باور رسونده بود که خیلی راحت چاق میشم واین چاقی اسون واین لاغریه که سخت یادمه یه دوست بسیار متناسب ولاغری داشتم که همش بهم میگفت خوشبحالت چقدر توپر وقشنگی من خودمم بکشم یکم چاق نمیشم وهمیشه استخونی وزشتم اون روزا لجم درمیومد از حرفش که چطور لاغریه خودشو زشت میدونه وچاقی منو حسن درحالی که من بیزار بودم از چاقی حالا متوجه میشم که اونم بیزار بود از لاغریش وواقعا هم شبیه استکلت بود وتناسبی نداشت وپوستش مثل زن های مسن چروک وچسبیده به پوستش بود تا جایی که قبل این دوره وحشت من از لاغر شدن این بود که مثل اون زشت وپیر به نظر برسم که به لطف خدا این تصور غلط درمن درست شد که من به بهترین حالت ممکن خودم میرسم وزیبا ترین زن دنیا میشم اما الان متوجه شدم اگه لاغری رو هم مثل چاقی برای خودم راحت بدون استرس وکار خاصی کنم حتما لاغر میشم به راحتی تازه فهمیدم باید چه کارایی نکنم مثلا تو آینه خودمو برانداز نکنم ونگاه کلی به خودم داشته باشم مثل آدمای چاق رفتار نکنم وطبیعی خودم رفتار کنم مثلا به احتیاج بدنم چیزی بخورم نه به خاطر رفتار ها وافکار چاق کننده خودمو به خاطر هیچ کس وهیچ موقعیتی تحت فشار روانی قرار ندم مثلا عید که باشه عروسی که باشه مهمون برام میاد که بیاد چه لزومی داره که خودکشی کنم وکلی غذا بپزم وکلی خونه بسابمو وکلی خودمو عذاب بدم واقعا ها این دیگه چجورشه که ما انسان های چاق برای خودمون شرح وظایف تعیین کردیم والا من خونه هر دوست لاغریم که رفتم نه چیز خاصی درست کرده وازم پزیرایی کرده نه خونش برق میزده ونه اصلا به خودش سختی خاصی داده خیلی ریلکس از بودن با من لذت برده بدون اینکه خودش تحت فشار قرار بده منم این عید همین کارو انجام میدم اصلا چه لزومی داره خودکشی کنم واقعا هم خودکشیه هر کی میخواد خوشش بیاد هر کی میخواد خوشش نیاد من برای خودم زندگی میکنم واین که من راحت باشم واز مهمونام وزندگیم لذت ببرم همین باید برام اصل باشه
فایل “چرا اراده براي لاغری سخت تر از چاقی است ؟”:
همه ماهایی که پدر و مادر هستیم و بچه دار شدیم میدونیم که برای بزرگ کردن یک نوزاد ،باید زمان و صبر زیادی متحمل شد. وقتی نوزاد ما به دنیا میاید ما انتظار نداریم فردای ان روز نوزاد ما با ما سر سفره غذا بخورد یا برای ما شروع به صحبت کردن کند، چون زمان نیاز دارد تا نوزاد بتواند اول گردنش را بگیرد بعد از یکسال تا دو سال شیر خوردن به مروربا ما غذا بخورد انهم نه هر غذایی، بلکه از غذاها ی خیلی روان مثل سوپ و فرنی بایست شروع کند. بعد فرزند ما مینشیند بعد یک قدم یک قدم گام بردارد تا به مرور راه برود بعد چند سال طول میکشد تا بدود و بعد حداقل سه چهار سال هم بایست بگذرد ،وباز هم ما انتظار نداریم فززند ما همچنان مثل ما مستقل همه کارهای شخصی خود را به تنهایی انجام دهند. 😍
وقتی ما به لاغری میرسیم سریع ما زمان و صبرمون در لحظه تمام میشود. نميدونم چرا ؟ ما سالها بدون گله و شکایت باصبر،بچه بزرگ میکنیم ولی برای لاغری خودمون بی حوصله میشویم. پس بیایید از این به بعد اگر پدر و مادر هستیم فرزند لاغری خود را بزرگ کنیم تا لاغر شویم و به تناسب اندام برسیم :😍
بیایید برای بزرگ کردن نوزادلاغری خود زمان و صبر زیادی را برای خود در نظر بگیریم . وقتی نوزاد لاغری ما در ابتدای دوره ما به دنیا امد ،ما انتظار نداشته باشیم فردای ان روز نوزادلاغری ما با ما سر سفره کمتر غذا بخورد یا برای ما نوزاد لاغری ما شروع به صحبت کردن کند و وزن کم کند در طول 6 یا 8 ماه چون زمان نیاز دارد تا نوزادلاغری ما بتواند اول گردنش را بگیرد و فرمولهای صحيح لاغری را بعد از یکسال تا دو سال شیر خوردن و تغذیه از سایت تناسب فکری به مرور صحيح و متناسب غذا بخورد انهم نه هر غذایی بلکه از غذاها ی خیلی روان مثل سوپ و فرنی بایست شروع کند.😍
ما هم بایست از تمرینهای کوچک روزانه شروع کنیم و تکرار کنیم و تکرار و تكرار تا بعد ،فرزندلاغری ما بتواند بنشیند بعد یک قدم یک قدم گام بردارد تا به مرور راه برود بعد چند سال طول میکشد تا بدود و بعد حداقل سه چهار سال هم بگذرد تا ما کاملاً لاغر شویم. باز هم ما انتظار نداشته باشیم که فرزند لاغری ما مثل انسانها ی متناسب مستقل همه کارهای شخصی خود را به تنهایی انجام دهد و تمامی رفتار ش در زمینه تناسب اندام کاملاً صحيح و بدون خطا و اشتباه باشد.😍
ما بایست انقدر این تمرینها را به طور عملی تكرار کنیم تا بخش عادی عادتها ی ما را تشکیل دهد. پس هر روز فایلها را گوش بدهیم و انها را عملی میکنیم تا لاغر شویم. با صبر و حوصله و تمرکز بر خودمون به لاغری و تناسب اندام میرسیم. 😍😍
به نام خدا سلام
برای اینکه با آرامش وبدون وقفه مسیر لاغری رو طی کنیم باید توجهمون رو از روی جسم برداریم واحساس خوبی نسبت به خودمون داشته باشیم
به نشانه هاتوجه کنیم تغییراتی که به خوبی تونستیم با تمرکز وتوجه به دست بیاریم چه این تغییرات روحی بوده چه عملی همه ی اینها برای ما باید نشانه ی لاغر شدن باشه وبه این شکل باید لاغری رو ببینیم ولمسش کنیم واونوقت صددرصد اتفاق می افته .من از گوش دادنم به فایلها به خوبی یاد گرفتم که حال خوب داشته باشم وافکارم رادر جهت مثبت هدایت کنم هرروز آگاهانه به جنبه های مثبت توجه کنم واز داشتن آنها لذت ببرم وبعد ازمدتی احساسم این بود که من بهترینهارو دراختیار دارم ولی به قدری به مسائل منفی توجهم زیاد بود که نمیتونستم از خوبیها لذت ببرم وازشون درجهت حال خوبم استفاده کنم والان خدارو شکر میکنم که حالم خیلی خوبه واینجا هستم ومیتونم بادوستان متناسبم تبادل نظر کنم واز خواندن ودیدن این همه تغییر عالی دروجود تک تک این دوستان لذت ببرم وهرروز امید بیشتری برای بهبود شرایط روحی وجسمی ام پیداکنم وهیچ وقت این مسیر واین روش برای من خسته کننده که نیست بلکه انرژی زا وروح بخش است .من عاشق مسیری هستم که درآن هستم ودراین مسیر چند ماه برایم چند روز است واصلا گذرزمان قابل لمس نیست وسراسر لذت وخوشی است.
با سلام و درود ، روز ۱۰۲ تکرار
قبلا که ذهنم از فرمولهای چاقی پر بود باهیچ روش سختی نتونستم لاغر بشم در واقع این فرمولها همان موانع لاغری بودن که اجازه نمیدادن که لاغر بشم و چون لاغری از قبل در ما وجود داشت وقتی که فرمولهای چاقی یا موانع لاغری در ذهن و جسم ما رسوخ کرد چاقی اومد روی لاغری نشست و لاغری در وجود ما گم شد ، در دوره لاغری من یاد گرفتم که یکی یکی موانع را از روی لاغری بردارم تا کم کم ظاهر لاغری نمایان بشه ، الان که چند ماهه دوره را کار کردم واقعا درک میکنم لاغر شدن با ذهن آسونترین کار دنیاست و هیچ احتیاجی نیست که کار سختی انجام بدیم ، هیچ رژیمی یا ورزش سخت یا عمل جراحی یا داروی های بد مزه گیاهی در این روش وجود نداره چون لاغری پیش فرض ذهن ماست فقط باید با برداشتن موانع به سمت لاغری حرکت کنیم و جسم ما خود به خود لاغر میشه مثل وقتی که سرما میخوریم بعد از یک هفته جسم ما خودش تلاش میکنه و به سمت خوب شدن میره حتی اگه ما هیچ دارویی هم تو یک هفته نخوریم ، پس جسم ما همیشه در تلاشه که بهتر بشه ، ما با چاقی به جسممون خسارت زدیم که البته نا آگاهانه بوده چون در اثر باورهایی که از بچه گی در ما شکل گرفته بود ما چاق شدیم مثل باور چاق شدن خیلی آسونه و لاغرشدن خیلی سخته ، اما حالا یاد گرفتم که لاغر شدن خیلی آسونه و من با درست کردن این باور الان لاغر شدم چون تو این مدت تمام توجه را گذاشتم روی لاغری درونیم به ظاهر چاقم توجه نکردم و عجله را کنار گذاشتم چون تغییر جسم خیلی آروم پیش میره مثل چاقی که اصلا نفهمیدیم طی چند سال چطور چاق شدیم الان هم باید صبر کنیم تا وقتی که نتیجه کامل لاغری را ببینیم و چند ماه طول میکشه وقتیکه هر روز فایلها را گوش کنیم و تمرینات را انجام بدیم و افکار و رفتار لاغر کننده را تکرار کنیم آخرش چه بخایم چه نخایم لاغر میشم ، مگه راهی آسونتر از اینم هست
سلام
تمام فایل ها در اخر میگه صبور باش ✨
برای لاغر شدن خودتو چک نکن هی لباس هاتو اندازه نزن هی نرو تو اینه که ببینی لاغر شدی یا نه منتظر نباش کسی بگه تغییر کردی یا لاغر شدی رهاش کن عجله نکن بابا چاقی رها کن چی میخوای ازش 😂بزار بره گمشه
اگه من یه پراید داشته باشم ولی یه ۲۰۶بخوام ولی همش به پراید فک کنم که ماشین خوبی نیست پراید خوب نیست وقتی راضی نباشی از چیزی که داری تا از پرایدت راضی نباشی تا حالت خوب نکنی به ۲۰۶ ام نمیرسی
پس اگه میخوای لاغر شی ولی چاقی اگه بخوای همش از چاقی خودت بگی حست بد کنی هی توجه کنی به چاقی تو لاغری نمیشی زمانی لاغر میشی که توجهتو از چاقی بر داری
همیشه شاد باش از چیزی که هستی راضی باش همیشه افکار مثبت داشته باش انوقت به هرچیزی که بخوای میرسی مهم ترین قانون پیشرفت گذشتن از موانع و انرژی های منفی و توجه به چیزای مثبت حال خوبه
من از وقتی صبح چشمو وا میکنم همش فایل هارو با اشتیاق دوره میکنم یعنی ۲۴ ساعته همش هنذفری تو گوشمه در همه کار که میکنم فایل هارم همش تکرار میکنم چون هدفم واسم ارزش مند سلامتی ارزشمند جسم زیبا ارزشمند و تمام توجه من به فایل های هروزمه و من ادمی ام که از چیزای تکراری رفتار تکراری بدم میاد ولی موقعه گوش کردن فایل ها انقد به دوره و فایل ها علاقه دارم که خسته نمیشم از فایل ها اگه میشد شب ها تو خوابم فایل گوش میدادم البته بگم خیلی روزا داشتم فایل گوش میکردم خوابم برده ولی بخدا اگه یروز فایل هارو گوش ندم انگار یچیزیمو گم کردم چون تعهد به دوره و فایل ها مهم ترین چیز برای رسیدن به هدف ❤️
من امروز کلا این فایل رو داشتم گوش میدادم گاهیی هم ویدیو رو پلی میکردم و با دقت گوش میدادم هربار اگاهی بیشتری ازش میگزفتم.
انگار گمشده ی ذهنم رو پیدا مکردم. برطرف کردن موانع ذهنی.. من هم ااز وقتی این باور دارد زهنم شد ک چاقی اسونه ولی لاغری سخته هربار ک این تمرار میشد من ترسم بیشتر میشد و چاق تر میشدم. اینکه گفتین هرلحطه چاقی رو با چشم تو میبینن و تجربه میکنین و میخاین لاغر هم بشین درسته وقتی هر دقه خودم رو چک مکردم اندازه میگرفتم و میگفنم خب چرا لاغر نشدم و تنفر و خستگیم بیشتر میشد. البته خدهرشکر ک گذشت. بقول شما استااد تو این دوره ذهن و فکرما از چاقی برداشته شده بود من هم اصلا متوجه نشدم کی حدود ده کیلو کم کردم انقد سایر کم کردم اصلا نفهمیدم تاجایی ک بهتونم گفتم من فک مکردم دو سه ماهه تو این دورم ولی وقتی شمردم دیدم هفت ماهه اینجام. از وقتی متوجه تغیراتم شدم هی گاهی صداهای خیلی کمی از درونم میشنوم ک میگ ه برو وزن کن یا برو ببین هنوزم همونقدره سا نه البته فقط تو این دوروز این صداهای خفیف رو تو ذهنم مرور مکردم و داشت توجهم ب این شمت میرفت ک خودم روی هی وجب کنم سانت بگیرم یا وزن کنم خب خدارشکر ک همراهم بود و من اینکارو نکردم و این فایل بموقع ب دستم رسید. دیگه توجه و تمرکزم رو فقط ب چیزی ک میخام میزارم من ففط ب انسانهای متناسب توجه مکنم و انها رو الگو خود در رسیدن ب هدفم قرار میدهم.
لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست !
افراد چاق گول وضعیت فعلی خودشون رو میخورند ، و خیلی زود از هر روشی که اقدام کردند برای لاغری زده میشن و رها میکنن
و فکر میکنن که لاغری خیلی سخته !
(وقتی خیالت راحته از چاقی و وضعیتتم چاقیه اهمیتی نداره خیلی راحت و بدون دقت به زمان ادامه میدی مسیر چاقی رو و خیلی راحت به وزن بالاتر میرسی!
(اما برای لاغر شدن استرس و عجله هست برای رسیدن به لاغری ووضعیت هم که فعلا چاقیه و توجه روی چاقیه و با این فشار ها رها میکنیم روش های لاغری رو و شکست میخوریم در لاغرشدن
امادر دوره لاغری با ذهن تو جه رو از روی چاقی برمیداریم و روند آسون تر میشه
و حتی منم خیلی راحت لاغر شدم و خیلی راحت نحوه غذا خوردنم تغییر کرد
(سرعت جسم کند تر از ذهنه )
رنج بردن از شرایط موجود و کار کردن روی خواسته باعث رسیدن به اون خواسته نمیشه یعنی درکل توجه بیشتر رو وضعیت موجوده باید لذت ببری از شرایط موجود
(گول شرایط رو نخوریم)
در لاغری هم همینه توجه نباید روی چاقی باشه نگاهت رو از چیزی که هست بردار ….
**مسیر لاغری رو پیوسته و آهسته طی کنید ، تکرار کنید و هروز تمرینات رو انجام بدید و عملی کنید …چه بخواهید چه نخواهید لاغر میشوید
از شنیدن این جمله من قوت قلب میگیرم
سلام بر همه ی دوستان عزیز و استاد گرامی
چاق شدن خیلی سریع ،هم یکی از موانع من بوده و همیشه باورم این بود که من خیلی سریع چاق میشم میگفتم من توی یک هفته میتونم ۱۰کیلو هم زیاد کنم ولی برای لاغری باید زجر و زحمت بکشم
همش تو اینه خودم و نگاه میکردم و چربی های شکمم رو دست میگرفتم و تکونش میدادم اخه اینا دیگه کی اب میشه و از اونجایی هم که این مانع بر سر راهم بود دیگه بدتر که چربی شکم اصلا از بین نمیره خیلی ناراحت افسرده میشدم که دیگه این چربی موندگاره و اعتماد به نفسم رو کلی از دست داده بودم از خودم متنفر شده بودم
چه روزهای سختی داشتم همش در استرس و عذاب و ترس از چاق تر شدن بیشتر داشتم
چه باورهای مخربی 😔
هنوز هم منفی باف بیخ گوشم میخونه دوره ات هم تموم شد با وجود این همه تغییرات زیاد ولی بازم اون کارش و بزرگ میکنه که نه دیگه دوره ات تموم شد و دیگه شاید وقت نکنی بشینی از اول دوره کنی مدام منو منصرف میکنه
کارش همینه
ولی من عاشق متناسب شدن هستم و برای همیشه دوست دارم در این دوره باشم و دوره های که شرکت کردم و تکرار کنم تا در پوست و خونم فرو بره
🙏🏻😀
خدایا شکرش
سلام به استاد گرامی و دوستان گلم….
من این فایل زیبا رو قبلا شاید یه ماه قبل گوش داده بودم و امروز خیلی تاثیرگذارتر بود.و این نشون افزایش آگاهی های منه. ممنونم استاد بابت این همه تلاشی که برای هدایت ما میکشید….
استاد شاید بگی هیچ بهونه ای قبول نیست ولی بخدا کارم خیلی زیاده و سرم شلوغ. اصلا امکان گوشی گرفتن به دست نیست ولی هر موقع یادم میومد که امروز فایل گوش نکردم حتی سر کار حرفای شما رو تکرار میکردم.موانع لاغری رو میشمردم و تعهد لاغریمو یادآوری میکردم.دو روز اینجوری گذشت.من معتاد لاغری با ذهنم.دیگه نمیتونم ترکتون کنم و من اینو متعهد نبودن نمیدونم.چون من قلبا با شماهام… من عاشق لاغریم چون من لایق لاغریم….
استادامروز دوباره برگشتم….فایل بینظیر امروز رو دوباره گوش کردم.تمرینم رو انجام میدم و عمل میکنم و ادامه میدم و میدونم بزودی چه بخوام چه نخوام لاغر میشم. به همین آسونی و راحتی. بدون اینکه متوجه بشم چی شد.فقط باید هی نرم جلو آینه و خودمو برانداز کنم. هی عکس بگیرم تو گوشیم و با عکس یه هفته قبل مقایسه کنم. نه دیگه اینکارو نمیکنم.یه با متر سایز نکنم.اینها موانع لاغرین.خیلی خطرناکن…استاد وقتی گفتین کسی که روزی چند بار خودشو وزن میکنه قاطع میگم لاغر نمیشه دلم به حال خودم سوخت.روزی ده بار خودمو وزن میکزدم و خوب قطعا عصر یا شب وزنم رو بالاتر از صبح نشون میداد.بعد ناهار شام افسرده و داغون میشدم.چه کار بیهوده ای. چند روز پیش با آبجی که اونم چاق بود و دو سال پیش با هم در رژیمی بودیم که اون هفده کیلو کم کرد صحبت میکردم که میگفت سه کیلو زیاد شده. میگفت کافیه یه هفته از خودش غافل شه سریع چاق میشه و جالبه میگفت من ترازوم که باتری خالی کنه یا خراب شه یا ازش دور باشم چاق میشم.چون هر روز چند بار وزن میکنم و به محض اضافه کردن رژیمم رو سخت تر میکنم.چقد باور متفاوت و اشتباهی. چه راه سختی.چه فشار روحی زیادی.چطور به اونی که در رادار ما نیست لاغری با ذهن رو معرفی کنم.ایشالا خدا خودش هدایتش میکنه.و من دارم با آرامش و بی دلهره به اندازه میخورم و قعطا بدون شک لاغر میشم.با قدرت ذهن.این مواد غذایی نیست که آدم رو چاق میکنه بلکه فرمول های ذهنی چاق ماست که ما رو به سمت چاقی میکشونه. فقط کافی با ادامه دادن در سایت یاد بگیریم فرمولای لاغری روجایگزین فرمولای چاقی کنیم.کار تمومه.من به چاقی الانم توجهی ندارم و باهاش در صلح و آشتیم.من که به لاغری نیازی ندارم .با همین سایز الانمم حسم خوبه. حالم خوبه ولی خوب این حق منه که لاغری و تناسب اندام رو هم تجربه کنم.پس سعی خودم رو میکنم لاغر شدم که شدم نشدمم شکست روحی نمیخورم.به تلاشم ادامه میدم.چون لاغری حق منه. من عاشق لاغری بودم و هستم. من لایق لاغریم.من لایق پوشیدن لباسای عالی سایز 36م. …..
اممممم…یه لحظه ذهنم تعلل کرد. بین عدد 36یا38یا حتی 40…وای خودم اولین نفریم که باور نکردم.باید اینقد تکرار کنم که باورم شه. من که عمیقا به روش لاغری با ذهن ایمان دارم. پس تردید ندارم که لاغر میشم.قول دادم…
مرسی خدای مهربون
ممنونم استاد
روز ۱۰۲ تکرار
سلام وقت بخیر
اگر موانع لاغر شدن را برداریم خودبخود لاغر میشم
یکی از بزرگترین باورهای مخرب من هم بوده،اینکه من سریع چاق میشدم و لاغر شدن بسیار دیر وبسختی انجام میشد
و واقعا هم سریع چاق شدنه به تکرار اتفاق میفتاد و من تعجب میکردم آخه سیستم بدنی من چه مشکلی داره و اطلاع نداشتم که چه آلودگی های در ذهنم هست که اجازه نمیده ،بتونم در وضعیت نرمالی بمونم
هر روز ،هر لحظه هم خودمو تو آینه نگاه میکردم و مطمئن تر میشدم که چقدر نخواستنی تر شدم و این احساسات ناراحت کننده جزء زندگیم بود وبهشون اعتیاد داشتم ،هنوزم اون چک کردن های جلوی کم وبیش انجام میشه و هر زمان به یاد میارم که نباید خودمو چک کنم و همین یه کار کوچیک باعث میشه در ذهن من تصویرهای چاقی بیشتری ترسیم بشه ،آگاه میشم و دوباره به مسیر ادامه میدم
نجوای منفی که گاهی با من هست اینکه بهم میگه پس چرا زودتر جواب نمیگیری ،داره ۱سال میشه ،هر چند اندازه ش کم شده و حجم اذیت شدن من کمتر شده ولی کم وبیش با من هست ،در حقیقت این نجواها ،همون باورهای مخرب ما هستن که با گذروندن دوره به باورهای قدرتمند کننده تبدیل میشم ،برای همین صداشون کم جونتر میشه
لاغر شدن به اراده نیاز نداره به آموزش وعلاقه واشتیاق نیاز داره
وای که چقدر این فایل خوب بود. اصن انگار من منتظر همین بودم.
قبلنا که شروع میکردم به رژیم گرفتن یکسره درحال سانت گرفتن و وزن کردن بودم. داشتم دیوونه میشدم.
وقتی شروع میکردم رژیم گرفتن روز اول خودمو وزن میکردم بعد میگفتم با خودم که دیگه وزن نکنم تا ببینم چقدر کم میشم که سورپرایز شم یا اینکه چشمم میوفته به اون عدده ناراحت نشم. رکوردم اون موقع دو هفته رو وزنه نرفتن بود.✌🤦♀️
بعد دور کمرمم اندازه میگرفتم. هر روز اندازه میگرفتم کم میشد
ولی وقتی که میدیدم یک سانت بیشتر شده دیگه واویلا بود.
دیگه اون متر تو اتاق خودم بود مامانم دنبال متره میگشت😂
آخه تو خونمون هرچی گم بشه از تو اتاق من پیدا میشه .نمیدونم چرا.😂 میگن باز تو برداشتی اونو؟😂
( به این چیزی که الان هستیم توجه نکنیم.) البته من از وقتی وارد سایت شدم دیگه خودمو وزن نکردم و نمیدونم چقدر کم کردم ولی بقیه بهم گفتن لاغر شدی🙈
و سعی کردم خیلی تو آینه به خودم توجه نکنم .
خیلی از مواقع سرمو میندازم پایین تا چشمم به آیینه نیوفته.😂
ولی الانمو دوست دارم.
سلام به استاد و دوستان عزیز
منم قبلا جزء کسانی بودم که برای لاغر شدن خیلی عجله داشتم. قبلا چون مقصر اضافه وزنم رو عوامل بیرونی میدونستم بنابراین برای کاهش وزنم از روشهای بیرونی (رژیم، ورزش، دمنوش و…) استفاده میکردم.
از هر روشی (رژیم، ورزش، دمنوش و…) که برای لاغر شدنم استفاده میکردم یک کار مشترکی که واسه همه روش ها انجام میدادم این بود که “دو هفته یکبار” ، خودم رو وزن میکردم.
لحظه ای که میخواستم خودم رو وزن کنم یکی از پر استرس ترین لحظه های زندگیم بود که مبادا وزنم بیشتر شده باشه. اگه عدد ترازو وزن بیشتر رو نشون میداد که من کلا از روشم دلسرد میشدم و کم کم روشم رو رها میکردم. اگه هم عدد ترازو وزنم رو کمتر نشون میداد بازم خیلی خوشحال نبودم چون با خودم میگفتم که دو هفته سختی کشیدم، همش 1 کیلو کم کردم؟؟؟
واقعا رفتن روی ترازو واسم عذاب الهی بود و مدام به خدا گله و شکایت میکردم که خدایا این چه تقدیریه که واسم رقم زدی؟ چرا داری اذیتم میکنی؟ و….
خلاصه که از هر روشی که برای لاغر شدن استفاده کردم، من رو به نتیجه دلخواهم نرسوند که هیچ، بدترم وزنم اضافه تر میشد و توجهم به اضافه وزن بیشتر میکرد.
اما خداروشکر از وقتی که با روش لاغری با ذهن آشنا شدم و از نحوه عملکرد ذهنم آگاهی پیدا کردم، متوجه شدم که چاقی و لاغری ما کاملا ذهنی هستند و همین ذهنی که تونسته ما رو چاق کنه، میتونه ما رو هم لاغر کنه.
خداروشکر که توی این مدتی که در دوره هستم هیچ سختی نکشیدم و اصلا توجهم به اضافه وزنم نبود، چون در روش لاغری با ذهن قرار نیست ما نتیجه رو رقم بزنیم بلکه نتیجه خودش خودبخود رقم میخوره. تنها وظیفه ما این هست که اطلاعات صحیح در مورد لاغری به ذهنمون بدیم و ذهنمون رو برای لاغر شدن برنامه ریزی کنیم.
چون وقتی ذهن ما برای لاغر شدن برنامه ریزی بشه، مغز ما دستورات چاقی خود را متوقف میکنه و سپس دستورات لاغری را صادر میکنه و به همین دلیل به مرور رفتارها و واکنش های ما تغییر میکنه و در نهایت این تغییرات سبب متناسب شدن ما میشه.
آفرین خیلی بی ریا و قشنگ نوشتی به دلم نشست
شهربانو مهر ماه ۹۹
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست…معلومه که هست
من سه روز بدلیلی نتونستم بیام سایت و فایلا روگوش کنم ولی بصورت خودآگاه و ناخودآکاه تمرینا رو انجام میدادم.مثلا بعد ناهار کسی چیزی بهمن تعرف کرد که بوی خیلی خوبی داشت ولی بی اختیار گفتم مرسی من سیرم…این قبلا از من بعید بود…مرسی…مرسی استاد…من در مسیر لاغری هستم و خدا بخواد شگفتی ساز بعدی شما….
سلام
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
لاغر شدن از طریق ذهن آسانترین کار دنیاس
چون فقط کافیه یادبگیری لاغری رو یاد بگیری فرمولهای چاقی چی بوده حالا جایگزینش کنی با فرمولهای لاغری بعد به مرور و کم کم با لذت و با شادی و با آزادی کامل جسمت متناسب میشه
این تتیجه استاد عطار روشن و هزاران نفری هست که این روش رو باور کردن و ادامه دادن پس اگه برای اونا شده به راحتی برای منم میشه چون جسم ومغز همه ما ادمها مثل همه
من باید ترمز هامو شناسایی کنم و فقط کافیه که پامو از روی اونا بردارم با اینکار اجازه میدم که جسمم خودش خودش رو ترمیم کنه و متناسب کنه بدون هیچ زحمتی بدون هیچ ناراحتی و اعصاب خوردی
یکی از مهمترین ترمزها عجله کردنه واااااای که چقدر مهمه و چقدر تاثیر گذاره و این ترمز باعث میشه همه ما یه وقتایی حالمون بد بشه و بعضیها اینقدر حالشون بد میشه که به کل رها میکنن ولی ولی اونایی که باز هم ادامه میدن چون باور کردن این مسیر درسته شگفتی ساز میشن
استاد از هزاران طریق بارها وبارها این ترمز رو به شکلهای مختلف گوشزد کردن و بارها وبارها تاکید کردن که به جسمت توجه نکن این جسم حالا حالاها کار میبره بارها گفتن هرکسی بتونه از این مانع عبور کنه قطعا شگفتی ساز میشه بارها گفتن تو در این مسیر داری به چیزی فکر میکنی که الان همراهت نیست و دقیقا چاقی که میخوای ازش فرار کنی هر روز وهر لحظه همراهته،این ترمز یکی از پاشنه های آشیل منه و با اینکه بارها و بارها شنیدم از استاد بازهم موقع تعویض لباس میرم جلوی آینه و خودم رو برانداز میکنم و با اینکه میدونم اشتباهه بازهم انجام میدم بارها ذهنم تشویقم کرده برم روی ترازو ببینم اینهمه فایل گوش دادم فایده ای هم داشته یا برم خودم رو سایز کنم ببینم چیزی هم از دور شکمم کم شده …که به لطف خدا و فایلهای استاد یادم رفته وانجامش ندادم
استاد بارها گفتن که از حست متوجه شو که توی این مسیر هستی یانه ،حس خوبت کاملا تایید میکنه که مسیرت درسته ،حتی در مورد مقدار غذا استاد همیشه میگن همین که بعد از خوردن حست خوبه یعنی مقداری که خوردی درست بوده و حجم اصلا اهمیتی نداره
بارها وبارها گفتن که توی این مسیر گاهی متوجه میشی که لباسات انگار برات تنگتر شده یا کسی بهت نمیگه فلانی انگار کمی جمع و جور تر شدی حتی ممکنه بهت بگن کمی از دفعه قبل چاقتر شدی ولی هیچکس بهت نمیگه فلانی چقدر روی ذهنت کار کردی افرین همه اینا هست و وقتی از همه اینا رد بشی و اجازه بدی فرمولهای جدید توی ذهنت بشینه و رفتارت تغییر کنه کم کم جسمت هم تغییر میکنه
استاد من مطمئنم و هر روز هم بر ایمانم اضافه میشه که این روش درست ترین،صحیح ترین ،اسانترین وماندگارترین روش لاغری هست و من میخوام فقط با این روش متناسب بشم😊😊😊
با سلام خدمت استاد گرامی ،الان ۲هفته است که هیچ کدام از فایل ها باز نمی شوند برای من چه دوره های رایگان و چه دوره های خریداری شده.باید چه کنم.
لاغر شدن مثل خوب شدن زخمه
مگه برا خوب شدن زخم بدن ما کاری میکنیم ک برا لاغری کاری کنیم؟؟؟
فقط باید از سر راه بدنمون بریم کناااار
اون خودش خودکار خوب میکنه ما رو متناسب میکنه
من یه زخم گوشه ناخنم دارم ک چندین ساله ک هست خوب میشه باز دوباره زخمش میکنم😑 از استرس نا دونسته دارم ب خودم اسیب میزنم
ولی جدیدا رفتم کناااار
بزار بدنم خود جوش خودشو ب سلامتی برسونه
رسالت و وظیفه سیستم ایمنی بدنم مراقبت از بدنه
منم یه رسالت و وظیفه ی دیگه ای دااااارم
والا این ک نشستم سر راه بدنم ن میزارم اون ب رسالتش برسه ن خودم میرم ب رسالتم برسم
همه فکرم درگیر چاقی و لاغری باشه ایا درست؟؟؟
خدا منو افریده ک فقط بگم چاقم لاغرم؟؟؟ وات د فاااز؟؟؟
والا خدا اینقد بیکار نیست ک منو اینقد بی هدف بیافرینه
خدا منو هدفمند افریده
هدف من عاشق شدنه
عشق دادنه
ب مردم ب خانوادم ب دنیا
لذت بردنه
بعد من دائم بینم زار بزنم چاقم چاقم کنم ایا ب هدفم رسیدم؟؟؟ 😑😑😑
دمت گرم خوشم اومد از حرفت…حالمو بهترکرد
سلام استاد عزیزم ودوستان دقیقا این یکی از کارها من بود که هرچی برای لاغری شروع میکردم فوری میرفتم جلو آینه ببینم لاغر شدم یا نهه یا از دوستانم خانوادم میپرسیدم یا خودم وزن میکردم خیلی عجله داشتم ودلم میخاست یجوری بهم امید بده آره کارت درسته داری لاغر میشی ادامه بده ودقیقا چون از وضعیت موجود راضی نبودم وعجله داشتم با کارها فیزیکی سخت گرفتن به خودم به وزن دلخواهم برسم اونم سریع حتی یک کیلو هم شده کم کنم که امیدوار بشم حتی زمانی هم اومدم این سایت و فایل اول رایگان گوش دادم بازم همون عجله داشتم ولی الان که این میخونم فهمیدم کارم اشتباه است باید اصلا عجله ای نداشته باشم و بهش فکر نکنم و فایل ها گوش بدم تمرین ها انجام بدم و خودم همین الان با این وضعیتی که دارم دوست داشته باشم استاد این کار من درسته همین جوری پیش برم یا بازم اشتباه میکنم لطفا مرا راهنمایی کنید با تشکر فراوان
سلام به استاد عزیز من با دیدن این فایل این برداشت رو کردم که منتظر نباش برای لاغری ولی انتظارت از خودت لاغری باشه یعنی همون رفتن رو ترازو هر روز، خودت رو داخل آیینه چک کنی که چاق شدی یا لاغر شدی شکمت جای خودش یا کوچیکتر شده اینا همه منتظر لاغری بودن هست که اصلا نتیجه نمیده یا شایدم میشه بگیم نیاز به لاغری نباید داشته باشیم حالا طبق اصول لاغری با ذهن میریم جلو گوش میدیم فایل ها رو تمرین انجام میدیم ولی نباید حال خوب خودت رو به لاغری گره بزنی یا خوشحالی خودت رو نباید در گرو جسم لاغر بدونیم باید به این جا برسی که زندم زندگی میکنم الانم خوبم دوست دارم لاغر تر بشم و اون لآغری رو هم تجربه کنم و اینجا هست که یاد فایل استاد افتادم که میگه خواسته ات هست که میخوایی لاغر بشی یا نیاز داری که لاغر بشی کلا در تمام موارد همین موضوع هست.
سلام استاد این فایل برای من باز نمی شود حتی کپی کرده و از گوگل سرچ کردم خواستم ببینم که متاسفانه نشد ایا مشکل از سمت من پس چرا بقیه فایلها باز میشود با تشکر
سلام استاد، وقت بخیر
این فایل واقعا عالی بود.
من هم قبلا همین مشکل رو داشتم و مدام خودم رو وزن میکردم و توی آینه زیاد نگاه میکردم و حسرت میخوردم که چرا با اینکه کم غذا میخورم و ورزش میکنم ولی لاغر نمیشم.
قبلا نمی دونستم که با وزن کردن و نگاه به آینه دارم چه بلایی سر خودم میارم. ولی از وقتی که با دوره شما آشنا شدم دیگه رفتارام خیلی عوض شدند. دیگه خودم رو وزن نکردم چون به فرموده شما روی ترازو رفتن یکی از ساده ترین حربه ذهن هست برای اینکه شما رو چاق کنه.
ترازو عین مین جنگی هست. چون شما وقتی روی مین جنگی بری معلوم نیست چ بلایی سرت میاد. دستت رو بکنه. پات قطع بشه. بمیری کلا. قطع نخاع بشی. اصلا مشخص نیست. روی ترازو دقیقا مشابه مین جنگی هست وقتی رفتی روش معلوم نیست چ بلایی رو سرت میاره کاملا حالتو داغون میکنه و چاقی بیشتر تنها ارمغان استفاده از ترازو هست.
توی آینه نگاه کردنم خیلی کمتر از قبل شده و الان برخلاف قبل، نگاه کردنم توی آینه با لذت هست نه با حسرت.
تقریبا هفت ماه هست که تمرکزم از روی اضافه وزنم برداشتم و فقط لاغری رو با عشق دنبال میکنم😊.
ممنون از شما، از این که با خلوص و صداقت تمام دانستههایتان را به من آموختید بی نهایت از شما سپاسگزارم🌹🌸
ممنون استاد
سلام وممنون از این فایل عالی واقعا همین طور هست باید تمرکز و ترس از چاقی را برداریم و لذت لاغری را جاش بزاریم واقعا این قدرت باور هست که کار مکنه و میشه خیلی مهم هست واحساس خوب رمز موقعیت چون فرصت زندگی کردن برای ما فقط ۱ بار هست اگه اون هم همش فکر منفی کنی که نمیشه و غصه بخوری ولی میشه پس رها کن چاقی رو لذت ببر از لاغری در راه هست
سلام استاد این فایل واقعا عالى بود و فکر میکنم یکى از دلایل کند پیش رفتن من به سمت لاغرى باشد استاد اینکه من روزى چند بار خودم و تو ایینه بررسى میکنم البته دیگه مثل قبل حالم بد نمیشه خودم و دوست دارم و تغییراتى هم داشتم ولى ته دلم به خاطر کم بودن سرعت لاغرى ام کمى ناراحت میشوم ولى دوباره خودم و راضى میکنم که اشکالى نداره همینکه ریز ریز لاغر میشم هم خیلى خوبه استاد ممکنه این دلیل کند بودن رسیدن به نتیجه باشه؟به نظر شما بهتر نیست که من خودم و تو ایینه نگاه نکنم؟
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان متناسب :
این فایل خیلی عالیه منو یاد روزی انداخت که میخواستم برم خدمت سربازی یادم میاد همه دوستانم بهم میگفتن صبرکن بری سربازی خیلی لاغر میشی دقیقاً وقتی رفته بودم دوره آموزشی به مدت دوماه بخاطریکه ما گُردان لیسانس ها بودیم خیلی کمتر بهمون سخت میگرفتن وغذا هم مرتب میخوردم وبقولاً مغازه هم داخل پادگان بود ازاونجاهم هرچه میخواستم تهیه میکردم یعنی اینکه اصلاً نه رژیمی درکاربود ونه هم تمرین های خیلی شدید حتی منوچندتای دیگه ازسربازها که خیلی چاق بودیم بیرون ازصف مینشستیم بعضی ازوقتا خلاصه اینکه وقتی ازآموزشی اومدم بعد یک روز رفتم روی ترازو ۹کیلو کم کرده بودم اینم الان میفهمم بخاطراین بوده که این فرمول به ذهنم داده بودم که هرکه بره سربازی لاغرمیشه وازجاییکه من برای لاغری هیچ آموزشی نداشتم تغییرجسمم نسبت به تغییر فکرم خیلی خیلی کند عمل کرده بود آخه اون زمان طبق فرمول وزن وقد و دور مچ دست وازاین چیزا من خیلی اضافه وزن داشتم و۹کیلو هیچی نبود خلاصه اونجاهم بخودم دقیقاً این حرفو زدم که خدمت سربازی هم نتونست لاغرت کنه وچاقی ابدی دارم حتی بعداز یک ماه این حرفوهم به دوستم گفتم دیگه بعدازاون دوباره بحالت اول برگشتم که دیگه درطول خدمتم حتی لباسمم برام تنگ میشد.
ولی استاد من ازوقتی این دوره روتهیه کرده ام الان هفته اول تکرار هستم وهمیشه آینده جسم خودم رو در قالب جسم یکی ازدوستانم که خیلی لاغره روتجسم میکنم وحتماً نمیذارم شرایط جسمی الانم بهم گول بزنه که به آینده ای که مد نظرم هست نرسم حتی دیشب تواین فکربودم که یه عکسی ازش تهیه کنم و سرخودم رو بذارم روی تن اون و توگوشیم ذخیره کنم وبهش نگاه کنم بنظرتون مشکلی نداره؟؟؟؟
ممنون وسپاسگزارم
از آنجا که ما برای چاق شدن از روش خاصی استفاده نکرده ایم یا تصمیم قاطع نگرفته ایم که باید تا فلان تاریخ به چه وزنی برسیم، عجله ای برای رسیدن به (خواسته خود) نداشته ایم و به همین دلیل خیلی آسان و بدون توجه به زمان چاق شدن به مرور چاق تر شده ایم.
سلام استاد من یک سوال داشتم از متن این قسمت. چاقی که هیچ وقت خواسته ی ما نبوده حداقل خواسته ی آگاهانه ما نبوده و همیشه در تلاش برای فرار از اون بودیم. برای همین هم زمان و عجله ای در کار نبوده چون هیچ وقت اونو نمیخواستیم. ولی به دستش آوردیم.
شاید چاقی خواسته ما نبوده ولی چه بخوایم چه نخوایم تمام ذهن و فکرمان از بچگی بوده من خودم مثال میزنم از بچگی دوست نداشتم چاق شم ورزش میکردم که لاغر شم کم میخوردم که چاق نشم خودم چاق میدیدم و کلا تمام افکارم حول محور چاقی میچرخید چون افراد چاق در نزدیکانم بود
آفرین منم همینطور گلم متاسفانه همش درگیر ی ذهنمان چاقی بود