0

تداووم احساس بد (گام ۱۵)

احساس بد داشتن
اندازه متن

حساس بد داشتن یکی از مهمترین موانع خوشبختی در دنیا و آخرت است.

سال‌های زیادی از عمرم با سختی و رنج سپری شد و احساس بد داشتن عادت هر روز من در زندگی شده بود.

عادت داشتم درباره حال بدم با دیگران صحبت کنم یا به عبارتی برای دیگران درد و دل کنم و گفتگو کردن با دوستانم درباره مسائل و مشکلاتی که احساس بد را در من تشدید می‌کرد از سرگرمی‌ها و تفریحات من شده بود.

احساس خوب، اتفاقات خوب

از زمانی که به لطف خدا با قوانین جهان هستی آشنا شدم برای اولین بار بود که به اهمیت داشتن احساس خوب پی بردم.

در کتاب‌ها و سخنرانی‌های زیادی درباره احساس خوب داشتن صحبت شده بود و همگی بر این موضوع تاکید داشتند که:

احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب

نکته ای که مدت‌ها برای من مبهم بود این بود که چگونه احساس خوب داشته باشم تا بتوانم اتفاقات خوب را تجربه کنم.

من یاد گرفته بودم که برای احساس خوب داشتن باید اتفاقات خوب در زندگی من وجود داشته باشد و چون اتفاق چندان خوبی در زندگی من رخ نمی‌داد نمی‌توانستم احساس خوبی از زندگی کردن داشته باشم.

اتفاقات خوب زندگی من دورهمی‌های شبانه با دوستانم بود که معمولا گفتگوهای انگیزه بخش و امیدوار کننده‌ای بین ما رد و بدل نمی‌شد.

اتفاقات خوب زندگی من مهمانی یا جشن عروسی آشنایان بود که در سال شاید یکی دوبار اتفاق می‌افتاد و در حد چند ساعت باعث ایجاد احساس خوب در من می‌شد.

اتفاقات خوب زندگی من به اندازه ای نبود که به شکل پایدار بتواند احساس مرا خوب کند و به همین دلیل وقتی برای اولین بار شنیدم که احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب نمی‌توانستم درک کنم این عبارت چه معنی و مفهومی‌دارد.

هرچه بیشتر به این عبارت فکر می‌کردم سوالات بیشتری در ذهنم ایجاد می‌شد.

چگونه احساس خوب می‌تواند باعث رخ دادن اتفاقات خوب شود؟

چگونه باید احساس خوب داشته باشم؟

اصلا معنی احساس خوب داشتن چیست؟

سوالات متفاوتی پیرامون احساس خوب داشتن در ذهنم شکل می‌گرفت و برای هیچ کدام پاسخی نداشتم.

آنچه در ذهن من و شاید همه دوستانی که این نوشته را می‌خوانند به عنوان فرمول‌های ذهنی ثبت شده باشد این است که:

  • اتفاق خوب باعث ایجاد احساس خوب می‌شود.
  • اتفاق بد باعث ایجاد احساس بد می‌شود.
  • من در رخ دادن اتفاق خوب یا بد نقشی ندارم.
  • من به خاطر حرف‌ها و رفتارهای اطرافیانم احساسم بد می‌شود.
  • من نمی‌توانم تعیین کنم اتفاق خوب یا بد برای من رخ دهد.
  • من در زندگی شانس ندارم و هرچی بلاست سر من می‌آید.

این قبیل فرمول‌های ذهنی به شکل بی شمار در ذهن من و همه انسان‌ها وجود دارد.

به همین دلیل فرمول جدید احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب که تازه با آن مواجه شده بودم اصلا برای من قابل درک نبود.

احساس خوب داشتن

درباره احساس خوب داشتن

بارها خوانده بودم که احساس خوب باعث رخ دادن اتفاقات خوب می‌شود اما در هیچ متنی نخوانده بودم که چگونه باید احساس خوب داشته باشم؟

چطور باید بدون رخ دادن اتفاق خوب احساس خوب داشت؟

چگونه قبل از رخ دادن اتفاق خوب من احساس خوبی داشته باشم.

از کودکی هزارن بار به من گفته شده بود خوب نیست شاد باشی،‌ گناه دارد بلند بخندی،‌ گناه دارد آهنگ شاد گوش کنی،‌ خوب نیست خوشحال باشی چون بعد از هر خنده ای گریه و بعد از هر خوشحالی ناراحتی و غصه است.

الان چگونه باید در سن میان‌سالی با کوله باری از شنیده‌ها و آموخته‌ها درباره بد و گناه بودن شادی و احساس خوب من به احساس خوب می‌رسیدم تا اتفاقات خوب در زندگی من رخ دهد.

راز چگونه احساس خوب داشتن

مدت‌ها به دنبال کشف این راز بودم که چگونه باید احساس خوب داشته باشم؟

کتاب‌های زیادی مطالعه کردم و صحبت‌های اساتید زیادی را گوش دادم.

بعد از همه جستجوها به قرآن رسیدم و پاسخ سوال ” چگونه به احساس خوب برسم ” را در قرآن پیدا کردم.

  • توجه نکردن به اتفاقات ناراحت کننده
  • توجه کردن به نعمت‌هایی که در زندگی دارم

البته پاسخ سوال من به این شکل واضح در یک یا چند آیه ذکر نشده است بلکه مفهومی‌که من از خواندن آیات قرآن درک کردم را به این شکل برای خودم مشخص کردم.

بارها در قرآن از عبارت “غمگین مباش” استفاده شده است. در آیات متعدد و به شکل‌های مختلف.

همچنین از عبارت “توجه کردن” به شکل‌های مختلف در آیات متعدد استفاده شده است.

علاوه براین خداوند تاکید کرده است که هرآنچه از خدا به شما می‌رسد همه خیر و خوبی است و هر بلایی به سر شما می‌آید بخاطر اعمال خودتان است.

با ترکیب موضوعات مختلف در قرآن به این نتیجه رسیدم که داشتن احساس خوب حالت طبیعی ما انسانها است مگر اینکه خودمان باعث ایجاد احساس بد داشتن شویم.

سپس متوجه شدم عامل احساس بد داشتن در ما توجه کردن به اتفاقاتی است که احساس بد در ما ایجاد می‌کند.

یعنی در بسیاری از موارد ما احساس بد نداریم اما با توجه کردن به موضوعاتی که خوشایند نیست ناراحت می‌شویم و و منجر به احساس بد داشتن در ما می شود، ناآگاهانه با تکرار توجه کردن به اتفاقات بد احساس بد دائمی‌را در خود ایجاد می‌کنیم.

همانطور که احساس خوب باعث اتفاقات خوب می‌شود،‌ احساس بد داشتن باعث اتفاقات بد می‌شود.

به مرور سعی کردم به موضوعات ناراحت کننده که عامل احساس بد داشتن و ایحاد حالت یاس و ناامیدی در من می شود توجه نکنم.

بعد از مدتی احساس کردم حالت روحی من بهتر شده است،‌ امیدوارتر شده بودم،‌ احساس آرامش بیشتری داشتم،‌ خواب راحت تری داشتم،‌ عصبانیت‌های من کمتر شده بود،‌ نسبت به حرف‌های دیگران کمتر از قبل واکنش می‌دادم و درباره موضوعات ناراحت کننده با دیگران بسیار کمتر از قبل صحبت می‌کردم.

با توجه به این تغییرات که سبب شده بود زندگی بهتری داشته باشم اشتیاق و انگیزه من برای ادامه دادن این مسیر که توجه نکردن به موضوعات ناراحت کننده بود بیشتر شد.

من به این نتیجه رسیدم که:

 برای داشتن احساس خوب نیاز نیست کار خاصی انجام داد فقط کافی است یه سری کارها را انجام نداد.

با پیدا کردن سرنخ چگونه احساس خوب داشتن،‌ سعی کردم عادت‌هایی که باعث احساس بد داشتن در خودم می‌شود را پیدا کنم و آنها را اصلاح کنم.

مهمترین عاملی که منجر به احساس بد داشتن من می شد،‌ شنیدن اخبار و توجه به اتفاقاتی بود که برای دیگران رخ می‌داد.

به همین دلیل تصمیم گرفتم هچگونه خبری را دنبال نکنم و در عمل کردن به این تصمیم بسیار موفق بودم.

همچنین متوجه شدم دیدن کلیپ‌هایی که اتفاقات بدی که برای دیگران رخ داده است را نمایش می‌دهد یا دنبال کردن موضوعاتی که در جامعه و مخصوصا شبکه‌های مجازی مطرح می‌شود به شدت در تشدید احساس بد داشتن من تاثیرگذار است.

بنابراین تصمیم گرفتم به اتفاقات زندگی دیگران اهمیت ندهم و فقط به آنچه در زندگی خودم دارم و باعث خوشحالی و لذت من از زندگی می‌شود توجه کنم.

بعد از مدتی شرایط احساسی من به شکل عالی بهبود پیدا کرد و از آن آدم غمگین، بی حوصله،‌ عصبانی و … به آدمی‌شاد،‌ آرام،‌ باحوصله و … تبدیل شدم و به مرور تمام جنبه‌های زندگی من دستخوش تغییرات اساسی شد.

و تازه متوجه شدم که چگونه احساس خوب می‌تواند باعث بروز اتفاقات خوب شود.

نتیجه احساس بد داشتن

احساس بد داشتن، تجربه‌ای است که همه ما در طول زندگی خود آن را تجربه می‌کنیم. این احساسات می‌توانند از ناراحتی‌های کوچک تا افسردگی‌های شدید متغیر باشد.

تأثیرات احساس بد بر زندگی

احساس بد می‌تواند تأثیرات مخربی بر زندگی ما داشته باشد، از جمله:

کاهش عملکرد: احساس بد داشتن می‌تواند بر تمرکز، حافظه و توانایی تصمیم‌گیری تأثیر گذاشته و عملکرد ما را در کار، تحصیل و روابط کاهش دهد.

اختلال در روابط: احساس بد داشتن می‌تواند باعث شود که ما از دیگران فاصله بگیریم و روابطمان را تحت تأثیر قرار دهیم.

مشکلات جسمی: احساس بد داشتن می‌تواند باعث بروز مشکلات جسمی مانند سردرد، مشکلات گوارشی، اختلالات خواب و … شود.

افزایش خطر ابتلا به بیماری: تحقیقات نشان داده‌اند که احساس بد داشتن می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی، دیابت و برخی از انواع سرطان را افزایش دهد

من به این نتیجه رسیدم روزهایی که ناآگاهانه احساس خودم را به دلایل مختلف و متعدد بد می‌کردم،‌ انتظار من از زندگی، ‌سختی و رنج بود و به همین دلیل ناخودآگاه منتظر اتفاقات بد بودم،‌ اتفاقاتی مشابه آنچه درباره‌اش می‌شنیدم یا از طریق کلیپ‌های تصویری می‌دیدم.

با اندکی توجه به انتظارات خود از زندگی متوجه خواهید شد که به هر موضوعی برای چند روز توجه کنید به طور ناخودآگاه منتظر رخ دادن آن اتفاق در زندگی خود خواهید بود و نشانه این انتظار،‌ایجاد ترس و نگرانی از وقوع آن حادثه است.

به عنوان مثال اگر شما چند بار به طریق مختلف کلیپ‌ها سرقت از دیگران را مشاهده کنید یا درباره مورد سرقت قرار گرفتن دیگران بشنوید و یا صحبت کنید،‌ پس از چند روز نگرانی و استرس در شما به شکل مراقبت بیشتر از اموال یا اطرافیانتان ایجاد می‌شود.

بیشتر سعی می‌کنید مراقب خود و اطرافیانتا باشید.

بیشتر به دیگران توصیه‌های ایمنی را گوشزد می‌کنید که مبادا مورد سرقت قرار بگیرند.

این رفتار شما ناشی از توجه شما به اخبار و کلیپ‌های سرقت است.

این مثال در جنبه‌های مختلف زندگی صدق می‌کند و اکنون شما می‌توانید به راحتی منشاء رفتارهای خودتان را پیدا کنید.

توجه نکردن به اتفاقات بد و ناراحت کننده ای که برای دیگران رخ داده است به اندازه ای مهم و تاثیرگذار است که خداوند در آیه ۱۵۵ تا ۱۵۷ سوره بقره به این موضوع مهم اشاره کرده است.

اهمیت موضوع احساس بد داشتن و تاثیر آن در زندگی سبب شد تا آگاهی که باعث تغییر نگرش، رهایی از افکار منفی و در نهایت زندگی من شد و برداشتی که از توصیه خداوند در قرآن داشته ام و باعث تغییر اساسی در زندگی من شد را با شما دوستان خوبم به اشتراک بگذارم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.53 از 76 رای

https://tanasobefekri.net/?p=22129
54 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار نرگس عبداللهی
      1403/11/10 12:42
      مدت عضویت: 262 روز
      امتیاز کاربر: 7810 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 644 کلمه

      بنام خداوند جانم و سلام ودورد بر استاد م

      من از روزی که وارد سایت استاد شدم وبیش از صدها فایل از ایشون مشاهده کردم دیدم گوش دادم و لذت بردم به یه حقیقتی رسیدم اون احساس خوب داشتن تمام ماجرا ست 

      یعنی فقط احساس خوب می‌تونه منو به موفقیت در تناسب اندام در زندکی بهتر  ارتباط خوب باخودم وخدایم برسونه 

      من در گذشته واقعا خیلی خودم آزار دادم برای این که مسولیت تمام  گرفتاری ها حال بدی ها وآزمونهای ناگوار دیگران رو به عهده میکرفتم وبخش زیادی از زندکی شخصی من اختصاص داشت به مشکلات دیگران و نتیجه اش هم حال بد خودم استرس اظطراب نگرانی وفکر کردن به اونها برای من شده بود عادت ومن خداروشکر خیلی مشکلات زیادی در زندکی خودم نداشتم واین باعث میشد که بیشتر به مشکلات دیگران بپردازم وصحبت کردن ساعتها در مورد این موضوعات شده بود وظیفه هر روز من وچقدر غم انگیز ه وقتی میفهمی که چطوری خودت وروحت و جسمت رو آزار دادی در حالی که اصلا هیچ وظیفه ای نداشتی 

      دقیقا بعد از به آگاهی رسیدن یا حتی کمی قبل تر از آمدن در سایت هم به این نتیجه رسیده بودم  که چقدر دارم خودم رو آزار میدم ودلیلش رو هم مهربونم بودن و با احساس بودن خودم میدونستم ولی بعد از بیداری و به آگاهی رسیدن فهمیدم که هر انسانی مسول شرایط و زندگی خودش هست و بقول استاد عزیزم که امروز فرمودن هر شخصی در زندکی مورد امتحان قرار میگیره و این خودش و روحش وکالبدش هست که باید از این امتحان الهی خوب یا بد بیرون بیاد و این امتحان برای شخص اون هست و هیچ ارتباطی برای من ندارد همینطور که من هم در زندکی خودم مورد امتحان الهی قرار گرفته ام من فقط مسول خودم حال خوب خودم افکار خودم واحساسات خوب خودم هستم 

      وهرگز نمیشه اسم این رفتار رو بی خیالی یا بقول دیگران سنگدلی گذاشت چون هرکسی باید مسولیت رفتارهای خودش رو بپذیره و قبول کنه و جسم و روح خودش رو مراقبت کنه 

      یاد یکی از فایل های فوق العاده استاد افتادم که میکفتن شما شاید صبح یه قاشق مربا بخوری ولی تا شب ساعتها و بارها بهش فکر کنی واین باعث حال بد و احساس بد در تو بشه 

      دقیقا اخبار منفی وناگوار رو دنبال کردن در مورد دیگران به همین شکل هست شاید یه اتفاق برای کسی بیفته و تموم بشه ولی مرور کردن و پرداختن به اون اتفاق وبازگو کردنش برای دیگران باعث آسیب های پی در پی به ذهن و روان وحسم آدم میشه و نتیجه هم حال بد احساس بد رو برایمان همراه خواهد داشت 

      من بلد شدم که باید از جسم و روحم وذهنم مراقبت کنم ونزارم آسیبی ببینه و تخریبش نکنم از وقتی که با خدای درونم آشنا شدم و فهمیدم که خدا درون من است بودن من مقدس و جایگاه خدا ی مهربانم هست خیلی زیاد حواسم بهش هست و هرگز برای حال بد دیکزان حال خوب خودم رو خراب نمیکنم من بلد شدم که اتفاقا ت ناگوار در جهان یا حتی کشور خودمن و اطرافیان من هیچ ارتباطی با من نداره و داعم حرف زدن و بهش پرداختن من هم هیچ مشکلی از اونها حل نمیکنه و فقط حال خود من رو بد می‌کنه 

      من بلد شدم که همه انسانها در جایی از زندکی مورد امتحان قرار میگیرن و فقط باید خودشون از پس دادن امتحان سربلند بیرون بیان و دخالت کزدن و دلسوزی بیجا کردن ما فقط مانع پیشرفت و تغییرات اونا میشه 

      البته این نگرش حتما برای عده ای که به آگاهی و بیداری نرسیدن حتما خوشایند نیست وقبول ندارن ولی من این رفتار هارو با جون دل و روح خودم درک میکنم حتما هم در زندگیم اجرا میکنم تا زندگی با کیفیت تری داشته باشم و مطمعن هستم که خدای مهربانم این روش رو بیشتر دوست داره ولذت می‌بره 

      استاد خیلی از شما سپاسگزارم که تمام صحبتهای شما حرف دل من هست و با عشق فراوان درکش میکنم چون عمیقأ بهش رسیدم وحسش میکنم خداروشکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شرمین امانی
      1403/10/27 06:30
      مدت عضویت: 47 روز
      امتیاز کاربر: 1380 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 106 کلمه

       من به این نتیجه رسیدم حتی اتفاق های بدی که برای خودمان هم میافته نباید یادآوری و یا بازگو کرد چون ذهن ناخودآگاه اصل را از بدل تشخیص نمی‌دهد و فکر میکند من دوست دارم که باز آن اتفاق برام پیش بیاد 

      من این تجربه کردم من و همسرم سالها زیر فشار چک و بدهی بودیم و من مدام برای همه تعریف می کردم و این اتفاق مدام برای ما تکرار می شد با وجود اینکه ما خیلی زیاد داشتیم تلاش می کردیم ولی هر روز مقروض تر می شدیم و من الان فهمیدم که چرا اون ماجرا مدام تکرار میشد خدایا شکرت که آگاه شدم ❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شرمین امانی
      1403/10/27 06:13
      مدت عضویت: 47 روز
      امتیاز کاربر: 1380 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 41 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان هم مسیر 

      خیلی خیلی قشنگ بود و تاثیر گذار آیه ای که گفتین و اینکه آزمونی که یکبار برای ما اتفاق خواهد افتاد ما با آزمون های دیگران بارها از خودمان می گیریم خیلی. قشنگ بود 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اانسی انوری
      1403/10/24 20:39
      مدت عضویت: 17 روز
      امتیاز کاربر: 640 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 19 کلمه

      سلام ،خداقوت ممنون ازگاهی درمورد احساس خوب سپاسگزارم لطفا مرا راهنمایی کنید چطور،میتونم هرروز احساس خوب رادرزندگی داشته باشم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام رستگار
      1403/10/06 08:11
      مدت عضویت: 1456 روز
      امتیاز کاربر: 16262 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 972 کلمه

      به نام خداوند بخشنده ومهربان

      سلام خدای دوست داشتنی وبسیار مهربانم سلام دوستای هم مسیرم صبح شما بخیر

      تداوم در احساس بد داشتن

      اتفاقای بد =احساس بد یا احساس بد =اتفاقای بد 

      اتفاقای خوب =احساس خوب یا احساس خوب=

      اتفاقای خوب

      کدومش درسته 

      سالهاست عادت کرده کردم منتظر اتفاقای خوب

       باشم تا احساسم خوب بشه و با بحث ودعوا ومرگ ومیری که پیش می اومد حادثه ای که اتفاق می افتاد احساس بد در من ایجاد می شد برای همین من همیشه اتفاقای بد رو مساوی احساس بد می دونستم واتفاقای خوب رو عامل احساس خوب می دونستم اما الان حرف تازه ای می شنوم 

      ما باید اول احساس خوب رو ایجاد کنیم تا اتفاقای خوب برامون بیفته وداشتن احساس بد منجر به اتفاقای بد می شه 

      چطور بدون اینکه اتفاق خوبی بیفته احساس خوبی داشته باشیم 

      اولا ما همین جور طبیعیش اینکه احساسمون خوب باشه ودر حال داشتن احساس خوب باشیم 

      دوما با توجه نکردن به اتفاقای بد خبرهای ناراحت کننده اخبار منفی وهرچیزی درباره پیرامون ودیگران واطرافیان که باعث بشه احساس ما بد بشه

      از وقتی با استاد اشنا شدم شایددر نود درصد گفته هاشون به داشتن احساس خوب اشاره کزدن بلکم بیشتر در دوره سرزمین لاغرها هم پایه واساس رسبدن به هدف داشتن احساس خوبه هر وقتم سوالی داشتم از ایشون گفتن به احساست توجه کن

      من خیلی سعی می کردم احساس خوب رو تداوم بدم وحفظش کنم خیلی از اخبار ومساعل منفی دوری کردم سعی کردم سریال های غمگین نگاه نکنم ونتیجه اش هم تا اون اندازه که تلاشم برای توجه نکردن به خبرهای بد بوده دیدم الان دیگه باورم اینکه احساس خوب منجر به اتفاقای خوب می شه چون یاد گرفتم جهان هستی از طریق احساس با ما در ارتباطه وقتی احساست خوب باشه ذهن که کارش گسترش اون حال واحساسی که داریم احساس خوب ما رو گسترش می ده واتفاقای خوب یکی پس از دیگری برای ما رخ می ده

      وقتی هم احساست بد باشه منجر به اتفاقای بد می شه ذهن اون احساس بد رو ملاک می کنه چون براش واضح نیست تو از اون چیز بدت اومده فکر می کنه چون بهش توجه کردی پس بهش علاقه داری وبرات گسترشش می ده

      اما این فایل دیگه حجت رو بر من تمام کرد که جرا باید به اتفاقای بد وتلخی های زندگی دیگران توجه نکنم

      از خودمون ازمون نگیریم

      من توسط خداوند در طول زندگیم مورد ازمون قرار می گیرم از طریق مال فرزند یا هرچیز دیگه این ازمون هر روز نیست شاید در طول عمرم چند بار بیشتر نشه ولی سخته برای همین خداوند وعده داده به کسانی که دربرابر این ازمون صبر پیشه کنن وتوکل به خدا کنند واون رو از جانب خدا بدونن پاداش بزرگی عطا می شه

      حالا ما وقتی میایم در طول روز زندگی دیگران رو دنبال می کنیم در واقعه در ازمون های اونها که توسط خداوندگرفته می شه شرکت می کنیم  وهی حالمون بد می شه وهی ذهنمون رو درگیر می کنیم 

      اونقد هر روز ازمون سخت می دیدم که ذهن فرسوده می شه ذهن اصل رو از بدل تشخیص نمی ده نمی دونه این اتفاق که برای یه غریبه افتاده مربوط به ما نیست چون حسش کردیم حالمون بد شده ذهن اونو اصل در نظر می گیره 

      وقتی ذهن درگیر بشه ما دردی احساس نمی کنیم اصلا نمی فهمیم چطور بذر افسردگی وحال بد رو در ذهن کاشتیم کم کم با مرور زمان اونقد در این کار تداوم داریم که ذهن شروع می کنه به تخریب حسم روی سلامتی ما روی روابط ما روی همه جوانب زندگی ما تاثیر می زاره تا جایی که ما رو از بین می بره

      یکی از سرگرمی های من یه مدتی این بود که اخر شب ها به مرگ عزیزانم فکر کنم اونقد پیش می رفتم که هق هق به گریه می افتادم وروز بعدش کلا شبیه ادمای عذا دار بودم حالم بد بود سردرد شدیدی می گرفتم نمی دونم این چه کاری بود من می کردم چرا عمدا حال خودمو بد می کردم کلا روزگار خودمو سیاه می کردم یا اینکه سریال هایی می دیدم که توش همش خیانت ومرگ.ومیرو اتفاقای بد بود اونقد تحت تاثیر قرار می گرفتم که های های اشک می ریختم

      من واقعا نمی دونستم اطلاعی نداشتم با این کارا چطور دارم زندگیمو داغون می کنم اونقد احساس من درگیر می شد وذهنم اونو فیلم ها رو واقعیت من در نظر می گرفت که اشک من درمی اومد

      پرخاشگر وعصبی بودم دنیا رو جای بد وناامنی می دونستم زندگی رو پوچ وبی هدف وبی معنی می دونستم همین احساس بد باعث می شد روز به روز رابطم اول با خدا بعدم با همسرم ودخترم بد باشه همه هر اتفاق بدی براشون می افتاد منو درگیر می کردن منو ازش خبردار می کردن چون من خودم این برنامه رو به ذهنم داده بودم 

      یکی از دوستام همسرش توی تصادف فوت شد من تا چند روز فقط گریه می کردم اهنگ غمگین می زاشتم با این کارا ذهن من واقعا داشت به نابودی کشیده می شد که به لطف خدا با این اگاهی های ناب اشنا شدم وهر روز دارم با شنیدن این حرف های گهربار اگاهی جدیدی به ذهنم می دم

      من با دنبال نکردن اتفاقای زندگی دیگران وخبرهای بد ادم بی خیال یا سنگ دلی نمی شم نباید نگران قضاوت دیگران باشم با این کار در ازمون های سخت اونا شرکت نمی کنم در عوض تمام صبرم رو می زارم برای وقتی که نوبت ازمون خودم برسه

      با توجه کردن به نعمت هایی که در زندگیم دارم با توجه کردن به خوبی های همسرم دخترم و این مکان امن والهی این نعمت بزرگ که خداوند در زندگیم جاری کزده هر روز احساس خوبم رو تقویت می کنم وخدا رو هزاران مرتبه شکر می کنم برای این اگاهی که درک کردم

      خدایا شکرت که در این مرحله از زندگیم منو انتخاب کردی که این اگاهی ها رو دریافت کنم وبی خبر ونا آگاه این دنیا را ترک نکنم ودر روز یوم الحساب افسوس اینو بخورم که چقدر ساده می تونستم خوشبختی رو احساس کنم وازش غافل بودم هزاران مرتبه تو را سپاس می گویم شکرت♥️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      1403/10/05 10:49
      مدت عضویت: 1967 روز
      امتیاز کاربر: 7713 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 430 کلمه

      با درود

      تداوم احساس بد بر اثر چیست؟

      فایل رو در طی این چند روز چند بار گوش دادم و متوجه شدم اونچه که تموم این سال ها حال منو بد می کرده رفتار و اعمال خودم بوده. این من بودم که توجه و تمرکزم را گذاشته بودم روی اخبار و حوادث بد.

      دنبال کردن کلیپ های مربوط به جریانات مختلف که توی گروه دوستان ارسال میشده و کلی هم بحث و نظر در موردش می دادیم، دنبال کردن کلیپ های که توی اینستا بود و گاهی ساعت ها منو درگیر خودش می کرد اعصابمو بهم می ریخت و حتی اشکمو در می آورد ولی بازم دنبال می کردم.

      گاهی بعضی حوادث را چندین وچند بار باز ارسال می کردم برا این و اون و تمام این مدت ذهن من اصل رو از بدل تشخیص نمی داد و فکر می کرد این اتفاق مال منه و ذهن ناخودآگاهم خسته و ناامیدی می شد و به جای لذت بردن از زندگی خسته و بی رمق می شدم.

      شادی هام اینجوری از بین می رفتن، بی حوصله می شدم چون تمام اتفاقات بد زندگی دیگران را انگار در زندگی خودم تجربه می کردم.

      خدا رو شکر از یه جایی با حضورم در این سایت متوجه شدم که برای داشتن حس و حال خوب فقط خودم هستم که می تونم اقدام کنم این خودم هستم که باید از پیگیری اخبار و حوادث و اتفاقاتی که برای دیگران رخ میده دست بردارم و بیهوده از خودم آزمون نگیرم.

      استاد من اینو خیلی تو زندگیم تجربه کردم یه مدت به خاطر کار همسرم زیان زیادی دیدیم ماشین و خونه رو به خاطر کار همسرم از دست دادیم و تو این مدت من خیلی این کار رو مرور می کردم که چرا اینجوری شد؟ چرا این اتفاق افتاد چرا وچرا؟؟؟

      سلامتی خودم کم کم داشت به خطر می افتاد داشتم به  افسردگی دچار می شدم از زندگی خسته شده بودم انگیزه انجام هیچ کاری رو نداشتم، چندین و چند بار در طی این یکسال به دکتر مراجعه کردم و…

      از یه جایی متوجه شدم که مرور این حوادث هیچ کمکی بهم نمی کنه دیگه حوصله توضیح دادن برای اطرافیان و خانواده هم نداشتم چون هر بار تکرارش مرور خاطرات بد برای من بود 

      برای از بین بردن این احساس بد و تداوم نداشتنش باید افکارمو متمرکز کنم رو لحظه حال و از الان زندگیم استفاده کنم اون اتفاق یک بار رخ داده و مرورش انگار تکرار دوباره اونه .

      احساس خوب من دست خودمه و کنترلش با منه من هستم که تصمیم می گیرم از انبوه افکار کدوم یکی را دنبال کنم باید بتونم روی احساس خوبم متمرکز بشم و دنبال اتفاقات و حوادث نگران کننده نباشم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam
      1403/10/05 09:23
      مدت عضویت: 1511 روز
      امتیاز کاربر: 2993 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 49 کلمه

      از وقتی وارد این سایت شدم حداقل کاری که می کنم اینه که: اخبار منفی و اتفاقات را گوش نمی دهم. کلیپ ها، پیام‌های منفی را در اینترنت و نزدیکان دنبال نمی کنم. اگرچه هنوز خیلی راه مونده تا خوشبختی و رسیدن به آرامش.  ولی آرامشم خیلی بیشتر شده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم نیکروان
      1403/10/05 01:16
      مدت عضویت: 185 روز
      امتیاز کاربر: 7185 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 75 کلمه

      سلام رهایی ازافکار منفی بهترین بازتاب داره یک فکرارام بدون دغدغه واردموضوعات ومسایل ادمانشدن بهترین روش هست ما جای خدانیستیم بخوایم مشکلات دیگران حل کنیم توزندگی اگرم یک مشکلی بودبازگونکنیم تکرارنکردن ذهن ماعادت میکنه نبایدپیگیربودکه گرانی ویاسیاست مداران چون خیلی حس وحال مابدمیشه ارامش روبهم میزنه من خودم تایه مشکلی ازدوستی میفهمیدم خیلی بفکرمیرفتم استرس وافکاربدمیومدسراعم یاخیلی توفضای مجازی پیگیربودم حالم بدمیشد یاکسی فوت میکردحاام بدمیشدولی الان سعی کردم بزارم کنار چون انرژی بدن مارومیگیره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      1403/10/03 22:07
      مدت عضویت: 148 روز
      امتیاز کاربر: 7195 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 850 کلمه

      سلام استاد عزیز 

       فایل 15 تداوم دراحساس بد داشتن 

       ازون فایل‌هایی بود که چندین بار گوشش دادم و بازم گوش خواهم داد و لذت میبرم به عمق جان من اثر کرد و با تک تک سلولهای وجودم حرفای استاد رو درک کردم و منظور رو گرفتم چون بسیار تجربه کردم این احساس بد داشتن رو در گذشته با پیگیری اخبار منفی 

       یه مدت بود گریه میکردم و به مرز افسردگی رسیده بودم چون شبا میرفتم تو گوشی تا حرفهای مادر بنیتا رو که نوزادش به طرز فجیعی در ماشین خفه شد بود یواشکی گوش بدم و هق هق گریه میکردم  

      این موضوع تموم میشد چند وقت دیگه فایلهای سرقت های جدید از مغازه دارها رو می‌دیدم و به همسرم شگردهای جدید دزدان رو گوشزد میکردم که بیشتر مواظب باشه

        یه مدت می‌گذشت و اخبار سیاسی و زن زندگی آزادی رو دنبال میکردم و خونم به جوش میومد و کاری نمی‌تونستم از پیش ببرم و بازم اعصابم بهم می‌ریخت

        کلا کار من شده بود پیگیری اخبار منفی و از همه جا هم این اخبار بد خلاصه میومد و منم با اشتیاق پای تلفن برای این خواهرم اون دوستم همسرم با آب و تاب بارها و بارها در طول روز تعریف میکردم و شاید صدها بار در ذهنم مرورش میکردم و شبا هم خواب ناآرومی داشتم و همیشه اضطراب و یجور دلشوره و نگرانی از آینده و امید نداشتن و بی معنی و پوچ بودن زندگی در ایران بهم دست داده بود که یه وقتی به سرم زده بود حتما باید از ایران بریم شاید ازین اخبار دور بشم و حال من خوب بشه

        در حالی که نمی دونستم این خود منم که دارم اخبار بد رو پیگیری میکنم و میتونم مثل خیلی ها  اینجا زندگی کنم و پیگیر این خبرها نباشم وبا  همون لشکر یه تنه راه خودمو برم و به آرامش برسم

        در صورتی که همسرم و دیگران به من جوری تلقین کرده بودند که اگه پیگیری نکنم یعنی بویی از انسانیت نبردم و وجدان درد خواهم گرفت و من میترسیدم که با پیگیری نکردن یعنی سرمو مثل کبک در برف فرو بردن است  جمله ای که بارها و بارها همسرم به من میگه

       چون من اسم هیچ سیاست مدار و رئیس قوه قضایی حتی در کشورم رو هم نمی‌دونم و بمن می‌گفت که این کار تو افتخار نداره و باید خجالت بکشی 

       اما من الان به درجه ای از ادراک و آگاهی رسیدم که نظر همسرم و دیگران برام اهمیتی نداره و من کار خودمو میکنم  

      من دیگه به هیچ وجه چنین اخبار منفی رو دنبال و بازگو و بازنشر نمیکنم

        وقتی هیچ کاری هم از دست من بر نمیاد جز اینکه حال خودم روز به روز بدتر و بدتر میشد و به مرز افسردگی و بیماری های ناجور رسیده بودم و روی آرامش رو نمی‌دیدم و مثل دست بیقرار همش دل من پراز شور و دلهره بود 

       اصلا فکر میکنم تو این صد و ده روز حضورم در این بهشت لاغری مثبت ترین و تاثیرگذارترین کاری که کردم شاید همین آنفالو کردن پیج های خبری بود  چون یادمه از همون روز دوم سوم بود که به استاد روشن گفتم حال و احساس من خوب شده و من دارم به آرامش ذهنی درونی میرسم

        تنها حرفهایی که الان شاید در موقع استراحت گوش بدم  پادکست های مجتبی شکوری یا حرفهای استاد الهی قمشه ای یا آقای مسیحا برزگر و استاد مزدافر و حسین اورا باشه و همچنین جلوتر از همه ی اینا اول حرفهای استاد روشن عزیز و حضور هر روزه در سایت و گوش دادن و نوشتن

        اصلا این نوشتن معجزه ها می‌کنه اگه نترسی و احساس واقعیت رو بدون سانسور بنویسی که تقریبا نودو نه درصد نوشته های من دلی و بدون سانسوره و هر چی که قلبا احساس میکنم به روی کاغذ میارم

        خیلی از بچه ها بمن پیام میدن که ما فکر می‌کنیم تو برای نوشتن هر مطلب کلی کتاب می‌خونی یا تحقیق می‌کنی و من خنده م میگیره  

      من می‌نویسم مثل وقتی که داری پیش یه مشاور روانشناسی حقیقت وجودی و احساساتت رو بدون ترس از قضاوت دیگران بیان می‌کنی و همین نوشتن جان مطلب و آگاهی های استاد رو بر من بیشتر فرود میاره چون بعضی وقتا بواسطه ی پیامهای محبت آمیز دوستان نسبت به نوشته هام گاهی نوشته ی خودم رو بارها و بارها میخونم و لذت میبرم

       جوری که خودم هم برای نوشته ی خودم قلب میفرستم  یهو به خودم میام میبینم نزدیک هزار کلمه نوشتم همین جور خود به خودی و یهویی اونم منی که سخت ترین درس مدرسه برای من انشا بود کلا همیشه با نوشتن مشکل داشتم و الان میبینم چه استعداد عجیبی در صریح و ساده نویسی و حرف دل زدن دارم 

       دوستتون دارم و امیدوارم همه ی دوستان دلم به این درجه از رشد و آگاهی برسند و جان مطالب استاد در عمق وجودیشون اثر کنه ملا نویس بودن بدون عمل یه قرون برای من ارزش نداره 

      اگه من صدها کلیپ در مورد بستن بند کفش یا چطور بستن  کراوات هم ببینم به اندازه ی یکبار اقدام کردن برای بستن بند کفشم و یا بستن کراوات همسرم ارزش ندارند

       باید به کوچکترین چیزهایی که از هر طریق بر ما فرود میاد عمل کنیم تا لذت و حال خوبشو بچشیم  

      وگرنه همه بلدند خوب بنویسند و صحبت کنند  

      برنده اونیه که تو زندگیش همه ی اون خونده ها و دانش رو پیاده کنه

        برنده باشیم تو زندگی 😉

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره قادرنیا
      1403/10/03 21:50
      مدت عضویت: 77 روز
      امتیاز کاربر: 15210 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 237 کلمه

      با سلام این مطلب آموزشی خیلی مهمه در یاد گیری احساس خوب داشتن ومهمتر تداوم احساس خوب ،من هم موافقم که دنبال کردن اخبار چه در تلویزیون چه در فضای مجازی وچه در محاورات روزمره وارتباطاتی که داریم تاثیر بسیار مهمی در روحیه ما میگذاره 

      هر انسانی برای لذت بردن وشاد بودن به این دنیا آمده و با توجه به اینکه وظیفه انسان شادی در این دنیاست گاهی بر اثر اشتباهاتی که یا در انتخابات خود ویا در اعمال خود انجام میدهد ممکن هست درگیر مسایل منفی بشود 

      واین هم در زندگی همه انسانها رخ میده بله ممکنه که نوع این مشکلات متفاوت باشه وحتی کوچک وبزرگی اونها متفاوت باشه ولی در زندگی همه هست ولی با توجه کردن وزوم کردن روی اون مسایل باعث جذب اونها ویا مسایلی از جنس همونها در زندگی میشیم واز شادی ولحظه حال دور میشیم که این دوری از شادی 

      باعث ضررهای زیادی در زندگی ما میشه که حتی گاهی قابل جبران نیست

      پس با بی توجهی به مشکلات اطراف   باعث حفظ روحیه خودمون میشیم ،چون جنس روح ما از جنس شادی هست وقتی از شادی دور بمونیم باعث بیماری وکسالت جسمی ورفتاری در ما میشه واین هم علاوه براینکه احساس بی حوصلگی در خودمان ایجاد میکنه در روابط ما با دیگران هم تاثیر بدی داره 

      پس برای حفظ روحیه شادی خودمون بهترین کار دور موندن از اخبارهای منفی هست و دنبال کردن نعمتهای خوب خداوند که باعث تداوم نعمتها واحساس شادی در ما میشود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      1403/10/03 19:53
      مدت عضویت: 1454 روز
      امتیاز کاربر: 16598 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 203 کلمه

      بنام خدا 

      تداوم احساس دا داشتن 

      احساس بد خیلی تاثیر بد در همه شرایط زندگی میزاره وقتی حست بد باشه ساعت حرکت نمیکنه زمان به سختی جلو میره کوچکترین کار را بخواهی انجام بدی با مشکل روبرو میشی اصلا خلق و خو نداری با بچه ها بد خلقی میکنی رابطه خوبی با دیگران نداری من خودم همیشه وقتی احساسم خیلی بده انگار دنیا به پایان رسیده انگار همه چی رو سرم خراب میشه دست و دلم به کاری بند نمیشه به کارا روز مره ام نمیرسم حوصله هیچ کس و هیچ چیزی را ندارم دلم میخواد فریاد بزنم این حس بد در چه صورتی بوجود میاد در صورتی که به مشکلات دیگران و اخبارهای نا امید کننده اتفاقات بد روزگار توجه کنی و یا اینکه تو زندگی یه مشکلی باشی که آنرا برای خودت خیلی بزرگ کنی خودم که همینطوره اما از وقتی که دارم فایلها را گوش می‌کنم خیلی بهتر با این قضیه کنار اومدم و توانستم که احساس خوب را در خودم پایدارتر کنم و وقتی که احساسم خوبه تمام این اتفاقات بر عکس هستن و زندگی با احساس خوب خیلی شیرین هست و دلچسب و چقدر روان پیش می‌رود و زندگی شیرین است و امیدوار کننده به امید هر روز بهتر .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/10/03 09:29
      مدت عضویت: 655 روز
      امتیاز کاربر: 19572 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 911 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی 

      موضوع فایل امروز بسیار مهم است تداوم احساس بد و باید بارها این فایل مهم را گوش دهیم تا به درک واضحی از احساس خوب برسیم 

      ما نباید به مسائل و مشکلات دیگران توجه کنیم و با این کار احساس خوب خود را بد کنیم چون با این کار ورودیهای منفی به ذهن خود وارد کردیم  . ما نباید فرد احساسی باشیم و به مسائل و مشکلات دیگران واکنش نشان دهیم 

      چرا ما نباید مشکلات و مسائل دیگران را گوش کنیم ؟ خداوند در سوره بقره ایه های 154و 155 میفرمایند مادرزندگی از بعضی افراد آزمونهایی میگیریم از قبیل ترس – نقص دراموال – قتل نفس – و… و درایه یعدی میگوید این ازمونها بسیار سخت هستند و کسانی که این ازمونها را میگذرانند اگر صبر کنند پاداش صابرین را میگیرند چون سخت است برای این آزمونها خداوند پاداش گذاشته وگرنه اگر برای ممهی مردم یکسان بود به یقین پاداشی نداشت 

      پس این ازمونها برای تعداد محدودی از افراد است و ما نباید با گوش دادن به اتفاقات بد ازمون دیگران احساس خوب خود را بد کنیم چون ذهن ما تشخیص نمیده این اتفاق الان برای من افتاده و یا دیگران چون اصل را از بدل تشخیص نمیده و با توجه به احساسات ما تصمیم گیری میکند ما را به ان سمت احساس بد میبرد و چون این اتفاق بد بارها درذهن من تکرار میشود و این احساس بد درمن ضریب میخورد و تصاعدی بالا میرود و این احساس بد کم کم درمن ذخیره میشوئد و اکثر مواقع من با یاداوری اتفاقات بد دراحساس بد میمانم و کم کم احساس افسردگی و ناامیدی درمن بیشتر میشود و بارها با خود تکرار میکنیم که این دنیا فقط برای سختی و رنج افریده شده و من دراین دنیا با هیچ جیزی خوشحال نمیشوم و با این علائم و نشانه ها کم کم ذهن درخالت خود تخریبی قرار میگیرد و روز به روز افسرده تر میشود تا جایی که دیگر ذهن امیدی برای بقاء و زندگی ندارد و گاهی اقدام به خودکشی میکند که این کار جزءگناهان کبیره است نوامیدی به خداوند 

      تاثیر احساس بد دربدن چیست ؟ کاهش عملکرد بر تمرکز و حافظه – ناتوانی در تصمیم گیری – عملکرد بد درکار – شغل – تحصیل و روابط با نزدیکان و اطرافیان – اختلال در روابط – ایجاد مشکلات جسمی و روحی مثل سردرد – بیحوصلگی – پرخاشگری – عصبانیت – زود رنجی – گریه کردن به صورت مداوم – اختلال درخواب – کتک زدن فرزندان – مشکلات گوارشی – خطر ابتلا به بیماریهای قلبی -دیابت – انواع سرطان و….

      ما باید آگاهانه سعی کنیم جلو ورودیهای منفی ذهن خود را بگیریم و به خاطر ازمونهای دیگران دراین دنیا احساس خوب خود را بد نکنیم تا دراین دنیا با لذت و شادی زندگی کنیم 

      برای داشتن احساس خوب نیاز نیست کار خاصی را انجام دهیم فقط لازم است یک سری کارها را انجام ندهیم و بیشتر مواظب ورودیهای ذهن خود باشیم تا احساس خوب درما تداوم بیشتری داشته باشد 

      راز داشتن احساس خوب چیست ؟ 

      1- توجه نکردن به اتفاقات ناراحت کننده در اطراف خود 

      2- توجه کردن به نعمتهایی که درزندگی داریم و سپاسگزاری روزانه از  انها با نوشتن 

      و  با تکرار سپاسگزاری آن درذهن ما ذخیره  می شود و جزء شخصیت ما می شود و ما نسبت به زندگی دراین دنیا سپاسگزار خداوند و نعمتهای او هستیم و با این کار از زندگی دراین دنیا لذت میبریم و میتوانیم از نعمتهای بیشتری استفاده کنیم . 

      متاسفانه بعد از گوش دادن به این فایل متوجه شدم چقدر من درزندگی با گوش دادن به ازمونهای دیگران با انها همدردی کردم و چون ذهن  من نمیدانست این اتفاق برای من رخ نداده احساس من بد میشد و بارها با یادآوری و مرور شاید تا هفته ها دراین احساس بد می ماندم  و گاهی اتفاقات مشابه ان برای من اتفاق میافتاد که الان متوجه موضوع شدم 

      خداوند بارها درقران فرمودند که ای بنده دراین دنیا غمگین نباش و بخور و بیاشامید ولی اسراف نکنید و چقدر ما با ندانستن معنی ایه ها لذتهای خوب خدا را از خود محروم کردیم و فکر کردیم که چرا خداوند مارا برای ازمون به این دنیا اورده و بعدمیخواهد مارا  دران دنیا عذاب کند و با این نااگاهی تصویر خوبی از خداوند متعال درذهن خود نداریم و فکر میکنیم خداوند مارا فراموش کرد ه و یا مارا دوست ندارد درحالی که با نداشتن علم به تداوم احساس خوب خود را از لذتهای این دنیا محروم میکردیم و خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتره و همهی نعمتهای این دنیا را برای لذت بردن ما و خلق کردن از طریق احساس خوب و افکار خوب قرار داده که ان را کائنات و یا نیروی جذب میگویند و ما با استفاده از ان انرژی همیشه شاد هستیم 

      خدارا شکر من از وقتی وارد این سایت شدم دیگر هیچ اخباری را از داخل و خارج کشور پیگیری نمیکنم و دیگر به دردل دیگران و صحبتهای منفی انها گوش نمیدهم و بارها شده هفته ها تلویزون نگاه نمیکنم . دخترم بارها گفته مامان یادته قبلا راس ساعت 8/30 اخبار بیست و سی را میدیدی ولی حالا یکسال است احبار را گوش نمیدهم و هرکس هم چیزی گفت من نظری نمیدهم و بحث نمیکنم و زود رد میشوم وقتی بدانم من فقط میتوانم برای خودم و ذهنم کاری انجام دهم و هیچ کاری نمیتوانم برای تغییر شرایط دیگران داشته باشم بیشترین زمان را برای داشتن تداوم احساس خوب خود بکار میبرم تا با این کار علاوه بر داشتن احساس خوب سپاسگزار نعمتهای خداوند متعال هستم که من را برای لذت بردن از نعمتها دراین جهان افریده نه برای ازمون شرایط سخت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mali
      1403/10/03 08:48
      مدت عضویت: 738 روز
      امتیاز کاربر: 8910 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 700 کلمه

      و خدایی که در این نزدیکیست.

      احساس خوب=اتفاقات خوب

      احساس بد =اتفاقات بد

      وقتی سه سال پیش این جمله ها رو شنیدم خیلی سردرگم بود نمیفهمیدم یعنی چی،تا اینکه شنیدم برای داشتن احساس خوب باید شکرگزاری کنی و از نعمتهایی که داری تشکر کنی،شروع کردم توی دفتر درباره ی نعمتهایی که داشتم مثه بدن سالم،خونه ای که دارم،موبایلی که دارم،محل کاری که تازه به دست آورده بودم و … ی کم حالم بهتر شد و آرامش گرفتم و این خیلی خیلی تغییر بزرگی برای منی که چند ساله قبلش رو در تنش و حال و روز بد گذرونده بودم ولی با اینکه گاهی در طول روز توی دفترم دو سه مرتبه شکرگزاری میکردم و تغییرات خوبی هم داشتم باز هم احساس خوب در من تداوم نداشت،با کوچکترین حرف بهم میریختم تا اینکه متوجه شدم باید از رسانه های جمعی و تلفن و اینترنت کنار بکشم و الحق هم خیلی عالی جلو رفتم ولی موقتی بود و من همچنان گاهی دچار اضطراب میشدم علتش رو نمی‌فهمیدم و فکر میکردم من نمیتونم از عهده ی این کار بر بیام و این احساس متلاطم رو تا امروز هم داشتم ولی با خوندن متن و دیدن و شنیدن این فایل متوجه شدم من نمیتونم از دنیا و جمعی که دارم توش زندگی میکنم فاصله بگیرم،نمیتونم برم ی گوشه ی دنج مثه ی جزیره ی دور افتاده زندگی کنم و به اصطلاح تارک دنیا بشم چون من جزئی از این جامعه هستم ولی ولی من میتونم انتخاب کنم که میخوام احساس خوب داشته باشن یا احساس بد؟؟الان متوجه شدم فرق من و حیوانات در چیه؟؟در اینه که من انتخاب می‌کنم من حق انتخاب دارم ولی یک حیوان حق انتخاب نداره،متوجه شدم من میتونم با بودن کنار همسرم و خانواده هامون ، احساس شادی و لذت کنم،قبل از شنیدن این فایل درکی که داشتم این بود که برای داشتن احساس خوب و آرامش می‌بایست باید با دیگران بحث کرد درباره ی مضرات اخبار گوش دادن،درباره مضرات فیلم و سریال دیدن و درباره ی چطور آرامش داشتن و اینکه به زور و التماس بخوام تلویزیونو خاموش کنم ولی الان درک کردم من برای اینکه احساس خوب رو درون خودم تداوم بدم بهتره که اگر شبکه های مجازی دارم که البته برای اموزشم هست رو نباید به حرفهای دیگران و کلیپهای خواسته یا ناخواسته شون توجه کنم،نباید پیگیر اتفاقات اطرافم باشم،نباید وقتی توی خونه تلویزیون روشنه پای فیلم و سریال بشینم .من با بودن در کنار عزیزانم میتونم احساس خوب رو درونم همواره حفظ کنم.دیروز به خاطر روز مادر با خواهرام تماس تلفنی داشتم و روزشون رو تبریک گفتم و توی مکالمات متوجه شدم که خاله م توی بیمارستان بستری شده و اصلا شرایط مناسبی ندارهو ی جورایی دکترها جوابش کردن اگر این خبر رو قبلا می‌شنیدم خیلی بهم میریختم و احساس بد در من به طور شدیدی بالا می‌گرفت و کل روز منو خراب میکرد،ولی من با دخترخاله م که صحبت کردم و جویای احوال خاله م شدم براش دعای خیر کردم و ی جورایی بیخیال فکر کردن بهش شدم شاید چند باری در ذهنم مرور شد که ممکنه خدای نکرده از دست بدیمش ولی خیلی بهش پر و بال ندادم و انگار بیخیال بودم چون اون چند دفعه ای هم که ذهنم حول بیماری و مرگ گذشت به خودم گفتم این شفا گرفتن و خوب شدن فقط در دست خداست این کار فقط از عهده ی خدا برمیاد،اگر خدا بخواد اون دوباره به زندگی برمیگرده،پس خیلی خیلی به راحتی بهش فکر نکردم و نذاشتم احساس بد درون من رشد کنه و فکر میکنم این به خاطر آموزش‌هایی هست که ریز به ریز و نکته ای دارم توی این سایت میبینم،خیلی عالی دارم درک میکنم احساس بد و خوب داشتن چیه و چطور میشه داشته باشیمش. به امید روزی که برای هر اتفاق به ظاهر بدی بتونم خودمو کنترل کنم.الهی شکر.من با اینکه سال گذشته برادر عزیزم رو از دست دادم و غم بزرگ و شوک عجیبی بود برامون بود ولی در نهایت تعجب همون یکی دو ماه اول تونستم با این مشکل کنار بیام و زود خودمو جمع و جور کردم جوری شده اگه الان یادش بیفتم خدا بیامرزی براش میگم و براش طلب مغفرت میکنم و سعی میکنم نخوام به غم از دست دادنش توجه کنم.الهی شکر که تونستم راه احساس بد نداشتن رو یاد بگیرم.الهی شکر

      یا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghanbarimahbobe92
      1403/10/02 21:59
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 5678 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 164 کلمه

      باسلام به دوستای خوبم و استاد عزیزم 

      چرا نباید به مسائل دیگران توجه کنیم ؟

      ما نباید به موضوعات بیرونی دیگران توجه کنیم مثلا اخبار منفی کشورمون یا خارج کشورمون و اگر دنبال کنیم احساسسمون بد میشه .

      خداوند درقران گفته از بندگانم آزمون میگیرم ممکن هست برای هر کسی ۲ یا ۳ بار آزمون بگیره و پاداش این آزمون کسانی که صبر میکنند پاداش بشازت داده .

      انسانهایی که آزمون دیگران را مرور میکنند و چون ذهن ما اصل رو از بدل تشخیص نمیده که این آزمون برای دیگران هست درسته منطق میداند ولی ذهن ناخوداگاه نمی داند که احساس ما بد میشه.

      و ما دچار احساس پوچی و یاس و نامیدی و بی نشاطی و افسردگی میکنیم و در اخر دچار خودتخریبی جسم می شویم مثلا میگیم چقدر زندگی کثیفه و همش بیماری و بی حس و حال شدن و از بین رفتن شادی  میشود.

      احساس بد گسترش پیدا میکند و ذهن ما به حالت بوق ممتد می رسد و خود تخریبی می شویم .

      باتشکر از استاد خوبم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1403/10/02 21:55
      مدت عضویت: 537 روز
      امتیاز کاربر: 3220 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 95 کلمه

      سلام بر استاد وهم مسیران گرامی 

      فایل پربار ودرجه یکی بود واینکه استناد ات شما بقران بسیار جالب بود 

      و  اینکه تجربیاتتان را که در طول مسیر موفقیت بار زندگیتان   با آزمون وخطا  کسب کرده ابید را در اختیار ما قرار میدهید بسیار قابل تقدیر وارزشمند است و از شما سپاسگزارم 

      وداشتن حال خوب ونداشتن حال بد بسیار مهم است وحیاتی وخوب باید پذیرفت که به این راحتیها هم نیست بلکه تمرین وممارست فراوان میخواهد و کنترل آگاهانه 

       ورودی ها ی ذهن 

      وتعبیر از خودتان آزمون نگیریید نیز مثال فوق العاده یی بود 

      باشد که بکار ببندیم و رستگاروپیروز  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1403/10/02 21:37
      مدت عضویت: 1629 روز
      امتیاز کاربر: 10866 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 491 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی

      چیزی که من از احساس خوب فهمیدم اینکه احساس بد نداشته باشم اونم فقط دریک صورت محقق میشه 

      ورودی های ذهنمو مواظبش باشم

      من تازه فهمیدم چقدر سم وارد ذهنم میکنم با شنیدن حوادث با حرف زدن راجب مشکلات گرفتاری ها راجب گرونی راجب فقر وبیماری چقدر درگیریم یعنی میگن قدیم ها خوب بود راست میگن سالی یک دفعه از هم خبر داشتن خیلی عالی بود وقتی هم بهم میرسیدن اونقدر کم میتونستن بمونن پیش هم وقت مصیبت وناراحتی نداشتن از ذوق هم اونقدر میگفتن ومیخندیدن که روزهاشون پرواز می‌کرد

      مادربزرگ من وقتی بچه بود دوهفته طول کشیده بود بعد ده سال بره دیدن مادر پدرش کلاهم یک ماه مونده بود اونجاوبعد اونم دیگه نتونسته بود بره وفقط یک بار پدرش اومده بود تهران دیدنش وتمام الان تلفن برمیدارن هر روز اخبار کل فامیل میگذلرن کف دست هم تازه کاش به فامیل بسنده کنن اخبار جهان وشهر خودشونم میگن 

      من درتهران محاکمه فلان آرتیست آمریکایی برای مادرم داشتم تعریف میکردم یهو به خودم اومدم چی کار داری میکنی آخه به تو چه اون چی کار کرده بعد به بقیه چه 

      داری تعریف میکنی 

      اینکه واقعا خداوند برمشکلات ما دستور صبر داده واجر بزرگی هم قرار داده واقعا حق 

      من وهمسرم یک ورشکستگی بزرگی رو پشت سر گذاشتیم 

      خیلی هم زجر کشیدیم ولی باهم تلاش کردیم وتا حدی ازش عبور کردیم وسال دیگه هم به طور کامل ازش عبور میکنیم چون داریم تلاش می‌کنیم وبا تلاش صبر نگه داشتن خودمون دراحساس خوب با گذشت از خیلی چیزامون داریم درستش میکنیم وازش رد میشیم وحتی بهتر از تصورمان هم داره پیش میره خداروشکر 

      اینو میگم چون دارم نتیجه صبرمان هر روز میبینم 

      ولی وقتی درگیر مشکلات کل جهان وفامیل وشهر میشیم دیگه خودآزاری ه حالا میدونید از اخبار بد جهان وفامیل که بگذریم از فیلم ها که دیگه واقعا فاجعه هستن نمیشه گذشت که اوج خودآزاری 

      مادرم یه فیلم جنایی پلیسی میبینه هر روز هرروز سریال 

      اسمشم گذاشته هیجان 

      امروز که این فایل دیدم متوجه شدم منم بعضی روزا میبینم وناخودآگاه ناراحت میشم از جنایت ها وقتل هاشون 

      فهمیدم چه ظلم بزرگی دارم درحق خودم میکنم 

      چطورکه تا حالا نفهمیده بودم فلسفه این همه فیلم وبرنامه رایگان چیه همشون کار شیطان به نظرم شیطان  با رسانه ها وخوشی هامون قصد نابودی ومرگ مارو کشیده وما چقدر قشنگ وبیعقلانه تن به گول خوردن دادیم 

      یعنی مثلا آدم خیلی سخت گول اعتیاد و کار بد رو میخوره ولی فیلم بد وناراحت کننده زجر پنهان سم پنهان اخبار سم پنهان یوتوب واینیستا سم پنهان که خودمون با بقیه مقایسه  میکنیم که عقب افتادیم از بقیه واز داشته هامون اصلا لذت نمی‌بریم  واحساسمون خراب میکنن نسبت به درآمدمون نسبت به ظاهرمون نسبت به خونه وزندگیمون حتی نسبت به‌ روابطمون به همسرمون به بچمون  مادر پدرمون 

      خلاصه از همه کسوچیزی ناراحت ورنجوریم برای همینم میخوام با خودم عهد کنم تا جای ممکن از سم ها دوری کنم وهر بار هم مسموم شدم سریع بیام فایل گوش بدم سم زدایی کنم خودمو تازه خطر حس کردم وتازه فهمیدم که چقدر باید از خودم مواظبت کنم تا وارد بهشت الهی بشم وبمونم   

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 40117 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 894 کلمه

      من فرزانه ابوالحسنی  هدفم بهتر زندگی کردن و تغییر کردن 

      سلام خدای مهربون 

      با عرض سلام خدمت شما استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      استاد واقعا منم خیلی زیاد به این موضوع اهمیت می‌دادم از بسکه شنیده بودم آدم باید مهربان باشه آدم باید به دیگران کمک کنه آدم باید خدمت کنه به دیگران کسی که خدمت میکنه خدا خیلی دوستش داره و خیلی چیزهای دیگه 

      برای همین به دیگران خیلی اهمیت می‌دادم و کلی هم سنگ سبورشون  بودم کلی به درد دلشون گوش میکردم و کلا کلی به اتفاقات بد که همش هم در زندگی دیگران رخ داده توجه میکردم 

      و خدا رو شکر میکنم از وقتی  عضو این دنیای کوچک شدم کم کم یاد گرفتم حرف دیگران برام مهم نباشه نه درد کنم نه به درد و دل دیگران گوش کنم  در بحق منفی دیگران دخالت یا مشارکت نکنم و الویت زندگیم خودم باشم 

      ولی گاهی هم پیش میاد که ناخواسته یا گاهی هم خواسته به دیگران توجه میکنم نمیشه دیگه یا میگم بچه ام یا میگم همسرم و…

      واقعا استاد خیلی بد توجه به زندگی دیگران مثلا امروز روز زن بوده من زنگ زدم به خواهرهام تبریک بگم دو تا خواهر بزرگ هام گفتن من دکتر بودم مجبور شدم بپرسم که چی شده  براشون سلامتی آرزو کنم خیلی هم نپرسیدم نمیخواستم توجه به بیماری کرده باشم 

      منظورم اینکه زنگ هم میزنی اونا از بیماری صحبت میکنن ولی من خدارو شکر یاد گرفتم درباره بیماری صحبت نکنم منتشر نکنم همیشه میگم شکر خدا خیلی خوبم حالم خوب نباشه چیزی نمیگم 

      من چون یکم دیر به دیر میرم خونه مامانم اینا مادرم کلی حرف داره برای گفتن که اولش خوبه شنیدی فلانی نامزد کرده عه مبارک باشه خوشبخت باشن بقیه اش باید بگم خدا بد نده الهی خدا شفا بده  بلا دور باشه اینا 

      خودم میدونم که اینا نیست ولی نمیشه نظر خودتو بیان کنی باید کلی قسم حضرت عباس بخوری آخرم میگن ول کن بابا این چرت و پر تا چیه میگی منم دنبال حرف نمیگردم سعی میکنم حرفی پیش نیاد 

      استاد یه چیز خوبی شنیدم نمیدونم چقدر صحت داره ولی من باور کردم ربطی به درس ما نداره ولی خبر خوبی بود که شنیدم 

      امروز دخترم داست کلیپ میدید یه آقایی  بدون دلیل به همسر که ناشنوا بودن هدیه داد یه عینکی که وقتی میزدن به چشم مثلا فرد ناشنوا عینک میزد به چشمش طرف مقابل حرف میزد جمله طرف مقابل در عینک اون خانم توشته میشد ایشون میتونست متوجه بشه مثلا همسرش یا بچه کوچیکش چی میگه برای من خیلی جالب بود 

      استاد میدونید من یه دوره ای از زندگی تقریبا ۱۵ الی ۱۶ ساله بودم خیلی این حرفا رو میشنیدم و کلی هم میترسیدم   من کلا خونه هیچ دوستی نمی‌رفتم مخصوصا اگر اینکه برادر داشت کلی می‌شنیدم که یه دوستی رفته خونه دوستش دوسته نبوده ولی بادر دوسته  الکی گفته بیا تو مثلا مورد تجاوز قرار گرفته من خیلی میترسیدم هیج کجا نمی‌رفتم 

       استاد میدونید اتفاقا من دیروز داشتم عکس پروفایل بعضی از دوستانی که در تلگرام من بودن نگاه میکردم دنبال چیزی میگشتم  یه لحظه به پرو فایل دوستی رسیدم که پدرش و تازه از دست داده بود یه متنی رو دیدم که اگر بگم اون لحظه احساس غم سنگینی داشتم یه جورایی دنیا رو سرم خراب شد داشتم گفتم ای بابا مردم  تا پدرشون زنده هست توجهی بهش ندارن و الان که بهشتی شده متن‌های سنگین میذارن 

      و اون طرف هم قضاوت بدی کردم واقعا حالم بد شد از این تصویرهای پرو فایل 

      خدارو شکر میکنم که عضو هیچ کانالی نیستم و در طول روز هم هیچ آزمونی نمیگیرم از خودم با دیدن کلیپهای دیگران 

      اون روزا هم اینستا میدیدم فقط رقص کلیدهایی مربوط به قانون جذب میدیدم ولی الان اونها رو هم نمیبینم چون در بین اونها ناخواسته چشمم به کلیپهای بد هم می‌افتاد که من دوستشون نداشتم 

      برای من که باعث افتخار که مثل شما فکر کنم ببینم بشنوم ادا در آوردن نیست ها چون اصل زندگی رو شما بیان می‌کنید میگم 

      و من الان دارم برای دختر کوچیکم اینو میبینم این آزمون گرفتن از خودش که کلی گلیپ میبینه گاهی میگه ای جان عزیزم گاهی میگه عجب آدمهایی تو دنیا پیدا میشن گاهی میخنده گاهی غصه اش میشه گاهی میگه طفلک گاهی میگه آخه به این حیوان زبون بسته چکار داری چرا میزنی اش 

      و برای همین که کلا در طول روز حوصله نداره نه کمک میکنه به من نه حوصله انجام دادن تکالیفش داره میذاره دقیقه ۹۰ یه کاری انجام میده خدا نکنه به یه مشکلی برخورد کنه کلی اعصابش خورد میشه و….

      و این ها باعث میشه اونم در جا بزنه نتونه در کسب و کارش موفق بشه حالا خدارو شکر گاهی فروش داره صد بار تصمیم میگیره بره لباس بدوزه در پیچ اینستای خودش بذاره برای فروش هی موکول میکنه به بعد هنوز اون بعد نیومده الان ۵ ساله که در این رشته داره فعالیت میکنه 

      و اینا همه اثرات آزمون کردن خودش بوسیله آزمون‌هایی که خداوند در زندگی افراد ایجاد کرده اونم به برای اینکه به درد و رنج و سختی گرفتار بشن به این دلیل که یاد بگیرن مشکلاتشون به خدا بسپارن به خدا توکل کنن صبر کنن که خداوند وعده داده که اگر صبر کنی پاداش عظیم بهت میدم 

      و این خیلی بد منم نمیتونم بهش بگم چون این جور آدمها مثال ضرب المثلی هستند که میگن آدمی که خواب رو میشه راحت بیدارش کنی اما کسی که خودش زده به خواب نمیشه بیدارش کرد 

      استاد واقعا فایل عالی بود ممنون از زحماتی که برای تهیه این فایلها متحمل میشید و ممنون از ایده و آگاهی ارزشمندتان بینهایت به توان تیلیارد سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا آبکار
      1403/10/02 08:58
      مدت عضویت: 380 روز
      امتیاز کاربر: 7640 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 32 کلمه

      بادرود فراوان خدمت استاد عزیزوهم مسیران …استاد سپاسگزارم از این همه آگاهی که به ما منتقل می کنید .من این فایلو دانلود کردم وهروز گوش میدم تا حواسم به حالم باشه مچکرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1403/10/01 19:01
      مدت عضویت: 570 روز
      امتیاز کاربر: 14890 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 781 کلمه

      به نام خدای مهریان هر آنچه دارم از آن اوست 

      سلام به استاد عزیزم و دوستان همراهم 

      من هم متوجه شدم نباید به مشکلات بیرون از خودم ودیگران توجه کنم واز همه مهم تر مرورشون نکنم ودربارش با دیگران  صحبت نکنم 

      و سعی کنم درباره دیگران مسائل و مشکلات شون که خودشون مقصر هستن رو من نه قضاوت کنم ونه دلسوزی کنم ونه انتقاد کنم فقط رها کنم این موضوع درباره خانواده خیلی سخته بتونی خودت رو تربیت کنی که بی تفاوت باشی و سکوت کنی ولی باید کم کم تغییر کنم وبا دوستانم درباره مشکلاتم حرفی نزنم وبه مشکلاتشون توجه نکنم حداقل این که پی گیری نکنم   و براشون آرزوی خوشبختی داشته باشم چون از دست من برای کسی کاری بر نمیاد من فقط می تونم ذهن خودم رو کنترل کنم که چطور عمل کنه ومن هستم که می تونم ورودی خوب به ذهنم بدم تا در گیر امتحانات دیگران قرار نگیره اصلا به من چه فلان بچه بی مادر شده ویا فلان مادری فرزندش رو ازدست داد فلانی چرا طلاق گرفت وبچهاش تنها شد چرا فلانی بد اخلاق و بد بین وچرا فلان مشکل مالی پیش اومد ه من حتی باید برای مسائل خودم هم توجه نکنم و روی اونها تمرکز نکنم اون وقت من چه کار می کردم ساعت ها ی زندگیم رو در گذران امتحانات دیگران سپری کردم وحالم بد میشد وبرام اتفاقات ناجالب میافتاد حالا میدونم باید توجه ام به نکات خوب باشه چون ذهن اصل واز بدل تشخیص نمیده پس من توجه م رو به زیبای ها زندگی خودم و انسانهای موفق معطوف میکنم ودنبال دریافت آگاهی های خوب هستم و مراقب کانون توجه ام هستم 

       خدارو شکر من دنبال خبرها نیستم و تلگرام واینستام رو کنار گذاشتم وفقط از طریق  این چنین سایت های  زندگی ساز دارم زندگیم رو میسازم تاز دارم از پایه زندگیم رو محکم واصولی در تمام ابعاد می سازم ودست از عادتهای منفی مثل دلسوزی کردن وغصه خوردن و غمگین بودن برمیدارم  وباید کانون توجه م رو تغییر بدم 

      اطرافیان من هم  فکر می کنن آدم باید پیگیری کنه مسائل و مشکلات دیگران تا از همه چیز خبر دار بشه ولی من بشخصه دوست دارم در بی خبری مطلق باشم وبا خودم وخانوادم زندگی آرامش بخش خودم رو داشته باشم 

      نباید دنبال مشکلات دیگران باشم و نباید واکنش بدم نباید تلاش کنم تا دیگران رو تغییر بدم چون اونها هرگز تغییر نمی کنن وحتی باعث میشن انرژی من هم ضعیف بشه ومن هم از مسیر خارج بشم پس دنبال حال خوب خودم هستم وهر روز سپاس گذارتر ادامه مسیر میدم و کانون توجه ام رو روی داشته هام معطوف می کنم وفقط تمرکزم تغییر دادن خودم هستش  و توجه نمی کنم و اصلا مرور نمیکنم وخودم رو رها  وآزاد می کنم از مسایل دیگران  

       نباید به مسائل و مشکلات دیگران توجه کنیم در قرآن آمده ما در زندگی از آدم ها تست میگیریم مثلا یک چیزی از دست میدن مثل مال  یا کسی رو از دست میدن  خودش  بشارت داده به صابرین که بعدش اجر میده پس امتحان برای هر فردی مختص خودش هستش در طی عمرش یک یا دوبار براش پیش میاد  واگر صابر باش پاداش شو دریافت میکنه پس ما نباید برای امتحانات دیگران غمگین بشیم چون ذهن ما اصل واز بدل تشخیص نمیده و حال مارو بد میکنه وما نمی تونیم همش برای خودمون آزمون بگیریم و ذهن هم خسته شده و افسرده ونامیدی میشه وبه پوچی می رسه چون ما در طی روز بارها از خودمون آزمون میگیرم وبا این همه آزمون در ما دیگر صبری نخواهدبود پس با دست خودمون ،خودمون رو از زندگی کردن و خوشبختی دور می کنیم  

      آزمون سخته ولی هر روز نیست ولی انسان میاد هروز آزمونهای دیگران رو مرور میکنه چرا حالمون  بد میشه چون  کار ذهن با    احساسی که در ما ایجاد میشه کار داره وبرای اون اصل از بدل مهم نیست  احساس ما رو قبول میکنه و واکنش میده وما رو به حال بد ونامیدی وپوچی هدایت می کنه  روی ذهن تاثیر می ذاره وخسته میشه احساس بد و بیماری  و رنج  ومشکل  تخریب جسم می پردازه پس من دست از خبرهای دیگران بر میدارم از همه مهترنگران اطرافیانم نیستم 

      من فقط مسئول حال خودم هستم ومن توانایی تغییر حس و حال خودم هستم نه دیگران من اونها رو رها میکنم تا خودشون تغییر کنن ومن فقط از زندگی خودم لذت میبرم 

      مراقب خودم باشم تا صدای بوق ممتد رو نشنوم 

      صدای دلنشین احساس خوب رو از درونم به بیرون پراکنده کنم وحالم خوبه خوب باشه 

      مومن کسی هستش نه غم داشته باشه نه نگران باشه 

      سر شار از سپاس گذاری باشه تسلیم پروردگار جهان و جهانیان باش 

      خدایا تنها تو رامی پرستم و تنها از تو یاری می جویم هدایت م کن به راه راست راه کسانی که  به آنها نعمت داده ای 

      سپاس فراوان از استاد عزیزم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار خدیجه علیزاده
      1403/10/01 17:03
      مدت عضویت: 99 روز
      امتیاز کاربر: 2760 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 230 کلمه

      با سلام احساس خوب مساوی است با اتفاق های خوب در زندگی ما باید سعی کنیم همیشه حس خودمون رو خوب نگه داریم و شاد باشیم  به اخبار منفی گوش ندیم من یادمه بچه بودم اگه بلند میخندیدم میگفتن اروم باش چه معنی میده دختر بلند بخنده این یه باور اشتباه بود که یادم اومد ما حتی شادی رو هم میخوایم از خودمون بگیریم که به بقیه برنخوره پس من شادی را انتخاب میکنم با چیزهای خوب به  حس های بد اجازه ورود  به ذهنم نمیدم. 

      من خیلی به اتفاق هایی که برای بقیه میفتاد عکس العمل نشون میدادم و گریه میکردم و دلسوزی میکردم خیلی کار بدی میکردم خیلی وقتا حالم بد بود ولی الان دیگه اینکار رو انجام نمبدم و کار به ازمون های بقیه ندارم یه همکار دارم خیلی بیخیاله همش داره میخنده اصلا انگار نه انگار حتی یکی از همکارامون فوت کرد ما همه گریه میکردیم اون خیلی راحت پذیرفت و با خنده گفت عجب نامردی  محمود رضا هم رفت یعنی خیلی برام جای تعجب داشت من قضاوتش کردم میگفتم چقدر بیخیاله فقط وقتی گرسنه بشه استرس میگیره عجب ادمیه همش داره میخنده یه بار ازش پرسیدم چرا همش شادی گفت باید شاد باشم دنیا ارزشش نداره نخندم چی کار کنم والان میفهمم چه کار خوبی میکرده خوش به حالش که همیشه به شادی گذراند و انشاالله همه ی ما به شادی بگذرانیم شاد و سرزنده باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 40117 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 700 کلمه

      من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و تغییر کردن 

      سلام خدای مهربون 

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      استاد من درباره احساس خوب داشتن و احساس بد نداشتن خیلی شنیدم منظورم آگاهی‌های که در اینجا منتشر می‌کنید 

      بینهایت از شما ممنون متشکر و سپاسگزارم 

      و الان سطح بالاتری از اونو شنیدم و دیدم چقدر خوبه که آگاهی‌ها رو بازش می‌کنید بیان می‌کنید منظورم اینکه به شکل ساده تر میگید یا اینکه اون چیزیکه خودتون درک کردید میگید این باعث میشه منم خیلی بهتر اون موضوع درک کنم 

      اتفاقا قبل از اینکه فایل گوش بدم متنشو خوندم و رفتم آیه ۱۵۵ تا ۱۵۷ سوره بقره رو معنی اونو خوندم 

      یه حس بدی به مت دست دا د که عه خدا گفته ما شما رو آزمایش می‌کنیم به ترس از اموال و دو موضوع دیکه که الان حضور ذهن ندارم 

      گفتم ای بابا من باید همش آزمایش بشم صبر کنم بگم من از خدا هستم و به سوی او باز میگردم 

      و چون به خدا ایمان دارم و خداوندم قبول دارم و میپرستمش خوب این گفته های در قرآن باور کردم گفتم خدا گفته حرفی هم توش نیست 

      ولی وقتی حرفه‌ای شما رو شنیدم حالم خیلی خوب شد امیدوار شدم خیالم راحت شد اون حس بد کلا از بدنم دور شد 

      و من برای این همه حال خوب بینهایت به توان تیلیارد از شما استاد عزیزم ممنون متشکر و سپاسگزارم 

      متوجه شدم که خداوند در طول زندگی من چند بار خیلی کم منو آزمایش میکنه که ببینه من چطور رفتار میکنم میشینم غصه میخورم میگم ای خدا چرا من یا میگم همه از خداییم ک به سوی او باز میگردیم صبر میکنم که خداوند برای این صبر عظیمی پاداش در نظر گرفته و صبر میکنم و پاداش دریافت میکنم 

      این خیلی مهم و اما توجه کردن به مشکلات دیگران و منم اینجوری هستم البته بگم خیلی خوب شدم برای مت دیگران در حد خانواده من هستن 

      همسرم دختر بزرگم  دختر کوچیکم بیشتر و دامادم خانواده‌اش خانواده پدرم اینا یکم کمتر و به بقیه خیلی کار ندارم و کلا چون با کسی رفت و آمدی ندارم چیزی نمیشنوم 

      و خدارو شکر خدارو شکر خدارو شکر بازم جا داره از شما نهایت تشکر و قدر دانی بعمل بیارم که اگر در این شرایط هستم الان یعنی احبار گوش نمیدم اینستا گردی نمیکنم تو خیابون اگر تصادفی پیش بیاد توجه نمیکنم رد میشم 

      و خیلی چیزهای دیگه همه همه رو من مدیون آگاهی‌های شما هستم که الان میتونم نگاه نکنم توجه نکنم یه لحظه ناراحت میشم تصادف کردن ولی توجه نمیکنم رد میشم 

      و اینکه خدارو شکر میکنم که خداوند خیلی تو زندگی ما آزمون نمیکنه و من به زندگی اطرافیانم توجه میکنم و حالم بد میشه 

      و سعی زیادی دارم که توجه نکنم مثلا مثل داستان دیروز رفتن خونه مادر شوهر دخترم در اون همزمانی قرار گرفتن و این باعث شد حال من در طول دیروز و شب قبلش بد بشه 

      و چه کار اشتباهی کردم و یکم اونم دخترم اومد خونه ما گفتم بخاطر توعه دیگه یعنی من همسرم گفت دوست نداشته بیاد خونه فلانی چرا باید آنقدر پیگیر باشید که چرا نیومد دیگران مقصر کنید یخورده به خودشون یعنی مادر دامادم میگه فکر کنن ببینن چه رفتارهایی دارن بعد دیگه از رفتار ما ناراحت نمیشن و‌..

      خلاصه حالم یکم بد میشد وقتی یادم می‌افتاد 

      من الان درک کردم که اگر در طول روز کسل هستم گاهی به چه دلیل و تصمیم دارم این رفتار اشتباه کم و کمتر کنم تا کلا تموم بشه 

      خیلی بد من خودم هیچ اشتباهی مرتکب نشدم بخاطر دیگران خودم ناراحت کنم 

      مثل این میمونه که دیگری کار اشتباهی کرده اونوقت مت خودم تنبیه میکنم خیلی بد 

      ذهن منم که اصل از بدل تشخیص نمیده فکر میکنه من در اون شرایط هستم که آنقدر حالم بد در نتیجه میگه این دنیا محل امنی نیست همه جا ناآرامی همه جا هرج و مرج در نتیجه تصمیم به تخریب من میگیره 

      استاد اتفاقا دختر خواهر همسرم همین طور شده بود اینستا گردی کرده بود مسائل و مشکلات دیده بود غصه می‌خورد اینا طوریکه افسردگی گرفته بود از دنیا نا امید شده بود و تصمیم گرفته بود بره مشاوره و الان تازه حالش خوب شده خدارو شکر 

      من خیلی نیاز دارم بازم این فایل گوش کنم بعدها هم این فایل گوش کنم که همیشه یادم باشه خداوند در طول زندگی من چند بار منو امتحان میکنه که ببینه من کجای کار هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1403/07/22 20:20
      مدت عضویت: 570 روز
      امتیاز کاربر: 14890 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 316 کلمه

      به نام خدای مهربانم 

      سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسم

      چقدر احساس خوب مهم هستش احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب واحساس بد مساوی با اتفاقات بد

      چقدر در طول زندگیم احساسم بد بود از دوران کودکی که به من گفتن برای خوب بودن باید شادی نکنی و همیشه فکر کمک کردن به دیگران ویا همدردی با اونها باشم.ومن هم یاد گرفتم کل توجهام بهنام زیبای های زندگی خودم ودیگران باشم و کل توجه من رو اخلاق بد ورفتار بد و اتفاقات بد در باره خودم درباره دیگران بود ودنبال انتقاد کردن بودم یاد گرفتم دیگران رو قضاوت کنم وغصه اونها رو بخورم وبرای آینده اونها به ترسم چقدر حالم رو بد کردم اصلا زندگی رو زندگی نکردم ودنبال نا زیباییها بودم چقدر ناسپاس بودم تازه همیشه به خدا می گفتم چرا باید این طوری بشه چرا خداوند فلان کار رو کرد واز خداوند هم شاکی بودم به خاطر مشکلات و مسایل زندگی خودم ودیگران واکنون از خداوند مهربانم طلب بخشش می کنم و میدونم اون دوستار من هستش و من رو بخشیده چون اون زمان من آگاه نبودم 

      وخدا رو سپاس گذارم که چند سالی هست در مسیر آگاهی های ناب قرار گرفتم و همیشه ودر هر شرایطی سعی می کنم نگرش درستی برای اتفاقات داشته باشم وهر گز اخبار و رسانه ها رو پی گیری نمی کنم ودنبال مسائل دیگران نیستم و سعی می کنم مراقب احساسم باشم واز ورودی های ناجالب به ذهنم جلو گیری میکنم باید در بهبود عمل کردم بیشتر تلاش کنم فقط ورودی خوب بدم واحساس خوب رو تجربه کنم ودنبال موفقیتها و خواسته هام باشم 

      مثل تناسب اندام و همیشه در سایت فعال باشم ودنبال کسب آگاهی باشم وبا دوستانم در این سایت تبادل اطلاعات ناب رو داشته باشم تا کانون توجه ام روی!زیباییها و سلامتی وثروت ومعنویت ورسیدن به آرزوهام باشه اون وقت که احساس خوب رو تجربه میکنم و بعدش اتفاقات خوب رو تجربه میکنم  

      سپاس فراوان از استاد مهربانم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1403/07/02 18:12
      مدت عضویت: 821 روز
      امتیاز کاربر: 17795 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 637 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد

      دوباره من امروز هم این فایل رو گوش دادم،و متوجه این شدم که سال‌های زیادی دیگه به اخبار و حوادث دیگران توجهی نکردم،در ذهنم مرور نکردم و واکنش چندانی نسبت به آزمون‌های دیگران در زندگی خودم ندادم،

      سال‌های زیادیه که تمرین می‌کنم و می‌تونم ه در زندگی صبر و حوصله رو اولویت راهم قرار بدم که به خواسته‌هام برسم،

      اما چقدر زیاد انسان‌هایی رو دیدم که به دنبال حوادث و اتفاقات انسان‌هایی هستند که هیچ موقع حتی با اون فرد ملاقاتی هم نداشتند و اون رو نمی‌شناسند فقط از طریق گوشی اطلاعاتی رو وارد ذهنشون می‌کنند که در لحظه بسیار احساس بدی ه خودشون منتقل می‌کنند،

      بسیار فضای مجازی پر از این چنین حوادث و آزمون‌هایی شده که اگه مراقب افکارمون نباشیم راحت به سمتی کشیده می‌شه که همش توجه ما رو می‌بره برای دیدن ویدیوهایی که اتفاق و حوادث و تصادف رو ببینیم و حال بدی پیدا کنیم حتی دیدم که برای هم توضیح میدن و حتی دیدم که ویدیوهای لی منفی رو به هم نشون میدن و بعد راجع به اتفاق‌ها شروع می‌کنند به صحبت کردن که آره یکی از فامیل‌ها و فلانی در جمع ما هم ن بلایی سر زندگیش اومده بچه‌اش پدرش مادرش خودش دچار تصادف بیماری بی‌پولی غم غصه از دست دادن عزیزان و خلاصه مرور می‌کنند آزمون‌های انسان‌هایی رو که اید هر ۶ ماه یک بار سر راه ما قرار می‌گیرند اما همون شش ماه یک بار هم از درد و مریضی و آزمون‌هاشون حرف می‌زنند و این خبر رو به ما میدن،

      چرا باید د از مدت‌ها که همو می‌بینیم اخبار منفی رو وارد ذهنم کنیم و خبرهایی رو منتشر کنیم که فرد رو دچار حس بد سردرگمی نگرانی راجع به زندگیش بکنه که ممکنه هرگز این اتفاق براش پیش نیاد،

      مثلاً یادمه که رفته بودم بیرون و بعد به من گفتن که مراقب گوشیت باش که الان دزدی زیاد شده و یک دختر را دیدیم که وی فامیل داشته با تلفن حرف می‌زده و گوشیش رو هنگام صحبت کردن ازش دزدیدن،

      چرا باید اینجوری با هم رفتار کنیم چرا باید همدیگرو بترسونیم و نگران کنیم چرا به من اون لحظه‌ای که دارم بیرون میرم اخبار و حس بد رو منتقل می‌کنین و برای من دعای خیر و حساس خوب رو نمی‌خواین اطمینان و ایمان رو از دلم دچار تردید،حالم رو می‌گیریم با اخباری که آزمون‌های زندگی دیگران است و فقط ما شنیدیم و اطلاعاتش رو به دیگران وارد می‌کنیم،

      می‌خوام بگم مدت‌هاست دیگه یاد گرفتم هیچ چیزی رو مرور نمی‌کنم هیچ فیلمی رو نمی‌بینم هیچ آزمونی رو وارد ذهنم نمی‌کنم که به انسان دیگر مربوط می‌شه و سال‌ها با صبر و حوصله و ایمان به خدا هیچ آزمونی رو که احساس بدی رو به من وارد کنه تجربه نکردم و همیشه در زندگیم شاد بودم و در احساس آرامش زندگی کردم زیرا توجه و پیگیری خودم رو روی اخبار و آزمون‌های زندگی دیگران برداشتم و به نعمت‌ها و داشته‌های زیبای زندگی خودم ردم اینجوری بوده که تونستم یاد بگیرم که من مسئول زندگی و صبر و حوصله در رسیدن به هدف‌های خودم هستم نیازی نیست مرور کنم که برای دیگران چه آزمونی بوده و تنها خدا از من امتحان می‌گیره،

      و خداوند ما رو یک بار در زندگی مورد آزمون قرار می‌گیره چرا با مرور وادث و امتحان دیگران هر لحظه با آزمون‌های بقیه خودم رو دچار ناراحتی و اضطراب و نگرانی کنم،

      الان که نوشته‌ها یه دفعه پیشم رو می‌خوندم چقدر ذهنم باز شد برای شتراک گذاشتن این نوشته‌های جدید و خیلی لذت می‌برم از اینکه با شما دوستان هم مسیر هستم و همه یک هدف شاید مشترک داریم زندگی کردن و لذت بردن و احساس خوب داشتم،

      امیدوارم همیشه در بهترین احساس خوب خودتون باشین و هر لحظه در هر شرایطی که شاید چندانی بام میلتون نبود صبرمون رو مورد امتحان قرار بدیم و انسانی باشیم که توکل داره و به قدرت خداوند ایمان داشته باشیم زیرا اون برای بندگانش بهترین‌ها را قرار داده،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1403/03/10 17:47
      مدت عضویت: 821 روز
      امتیاز کاربر: 17795 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 352 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز 

      منم امروز رو  که از خواب بیدار شدم بعد که صبحانه خوردم و تصمیم گرفتم مثل هر روز برم دنبال کارم انگار ی‌چیزی رو نداشتم اون انرژی همیشگی اون شوق وذوق شادی با این که نه افکاری که ناراحت کننده باشه مرور کرده بودم به حرفی درباره خبر ها یا ویدیو ی دیده بودم که بخواد روی من تاثیر بزاره،

      دنبال دلیل گشتم و دیدم سه چهار روزی میشه از این که توی خونه موندم خسته شدم و همش از این بد گفتم که چرا همه چیز انقدر خسته کننده شده که ن میشه توی خونه تنها بود و نه دوست دارم توی جمع باشم با ادم ها معاشرت کنم ،

      بعد دیدم کم کم که اینطوری فکر میکنم روی جسمم داره اثر میزاره و هر روز انگار هنوز توی خوابم و کم خوابیدم و سریع بعد ناهار نیاز دارم برم به تخت خوابم و باز سه ساعت استراحت کنم و این از افکارم بود که روز حسمم اثر بی حوصلگی و خستگی‌ گذاشته بود،

      بعدش که بیدار شدم گفتم بیام این فایل رو گوش بدم و آنگار خدا با هدایتم به این قسمت میخواست بهم بگه بابا پاشو در شادی و مسیر خوب خودت حرکت کن و توی مدار پایین اتفاق های زندگی دیگران نباش تو مسعول اونا نیستی و دیگران هم خدایی دارند و تو وظیفه داری زندگی خودت رو بسازی و زیبا تر کنی تا لذت ببری ،

      بعد فهمیدم ای  دل قافل ساعاتی از امروزم رو هدر دادم و خودمو خسته و بیحال در افکاری خسته کننده از این که چرا هیچکس نیست و تنهام توی خونه بودنه داشت روم اثر میزاشت با این افکار هدر دادم روز به این زیبایی رو اما الان دیگه اگاهم ،

      سریع به خودم اومدم و دیدم دارم تمرین های این فایل رو می‌نویسم و باز با حال خوب و مراقبت از افکارم و ذهن ناخودآگاه و زندگیم به مسیرم بر گشتم و حسم رو خوب کردم خدایا شکر که همه لحظه های که هیچی حال منو عوض نمیکنه با یاد تو بودن اینگونه میتونه مسکنی بر تمام درد ها و تنهایی ها و غم های من باشه همیشه دوستت دارم خدای مهربونم،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/05/09 19:29
      مدت عضویت: 655 روز
      امتیاز کاربر: 19572 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 216 کلمه

      سلام استاد 

      احساس بد را درخود همیشگی نکنیم خیلی فایل خوبی بود استاد از روزی که من وارد این سایت شدم و شما دریکی دیگر از فایلها گفتید اخبار و گروه‌های مجازی را نبینم چقدر حال و احساسم خوبه هرشب اخبار ۲۰ را گوش میدادم فقط اتفاقاتی بدرا می گفتند و یادر مورد مسائل اقتصادی که ما هیچ کاری نمی توانستیم انجام بدهیم صحبت می شد و ما برای همه این اتفاقات شاهد جمع می کردیم و حال خود و دیگران را بد می کردیم و یاس و ناامیدی درزندگی ما بیشتر می‌شد در محیط کارم نیز بدیگران با همکاران صحبت‌های بیهوده نمیکنم هم غیبت نمی کنم و هم یاد گرفتم کار و مشکلات دیگران به من ربطی نداره و احساس من بد نمیشه چون هر کس مسئول کار خودش است و اتفاقات را از طریق افکارش جذب میکنه و افکارش کم کم به اجسام تبدیل می‌شود استاد ممنون از این همه آگاهی که به من و دوستان می دهید و چقدر حال و احساس من خوب شده و با خیال راحت شبها می خوابم و در جمع دوستان می بینم که چقدر در مورد اتفاقات دیگران صحبت می کنند سریع بلند میشم ووارد سایت می شوم و یکی از فایلها را گوش میدم ونظرات دوستان را می خوانم تا درآن جمع نباشم بازم ممنون از شما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/01/18 13:58
      مدت عضویت: 821 روز
      امتیاز کاربر: 17795 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 844 کلمه

      با سلام خدمت شما 

      به نظر من آدم ها غم و اندوه را دوست دارند برای همین است که در زندگی دنبال اخبار و اتفاقات بعد هستند چه برای دیگران و چه برای غریبه ها یا اقوام و فامیل خودش وقتی به یک اتفاق بد و دردناک مثل مرگ یا از دست دادن عزیزان یا اطرافیان من فکر می کنیم احساس بدی که به ما دست میده خیلی بد و زیاد می شود که موجب اشک و گریه ما میشود چرا یک انسان که دارای عقل و دارای قدرت انتخاب و اراده خداوند است باید بدی و احساس را انتخاب کند و به دنبال اتفاقات و اخبار ناگوار ای باشد که برای فلان شخص در فلان جای دنیا اتفاق رخ داده است این نشان دهنده توکل کم آن به خداست 

      ما میتوانیم با افکار خوب درباره خودمان درباره دیگران از خدا دائماً احساس خوب شادی سلامتی و جسمی همراه با ذهنی شارژ را بخواهیم که در طول زندگی با شوق و ذوق و امید به ادامه زندگی از خواب بیدار می‌شود و روزش را سپری می‌کند و با توکل و ایمان و باور قلبی نسبت به خدا دوباره به خواب می رود و روز بعد رو هم با قدرت اعتماد بیشتری به خدا می گذراند ،

      اما در اینجا این دنیایی که فانی و برای انسانها یک مکانی است که گذراست همیشه همه چیز قرار دارد احساس های بد مریضی مشکلات بی پولی تنهایی تنگدستی همه چیز که حال بدی به ما می‌دهد وجود دارد اما در کنار اون نعمت های خوبی هم خدا برای انسان هایی قرار داده که ذهن آنها با انسان های دیگر متفاوت تر است و یا شاید خودشان که به گفته خودشان ایمان قلبی بهتری دارند خدا را بهتر پذیرفتند و با شناخت درست خدا می داند که احساسات خوبی هم مثل دوست داشتن شادی عشق سلامتی ثروتمندی و زندگی با طعم خدا قرار دارد ،،

      چرا ما انسانها همیشه وقتی به هم میرسیم درباره اتفاق های بدی که برای کسی رخ داده است حرف میزنیم و نظر همدیگر را درون رابطه می پرسیم ،

      چرا فکر میکنیم اگر یک شخص از یک اتفاق بدی آگاه نیز باید آن را آگاه کنیم و اون رو به احساس بدی که در ذهن خودمان هست دعوت کنیم تا او در خلوت خودش و در ذهن خودش بارها به اون احساس بد فکر کند ،،

      من همیشه به اطرافیان و حرف‌های آنها با دقت گوش میدم و به حالت و واکنش علم ها به جهان و به اتفاقات دورشون نگاه می کنم بسیاری از انسان های دوری ما همیشه آرام و یکنواخت و همیشه دارای یک حس خوب درونی هستند ،

      اما یک گروه دیگر از انسان هایی که تعداد آنها زیاد تر از انسان هایی که حس درونی خوب و آرامی دارند افرادی هستند که دائماً دنبال اخبار منفی مشکلات و مریضی ها و خبر مرگ از دست دادن یا تصادفات در گروه ها و در شبکه های اجتماعی هستند و با دیگران به اشتراک می گذارند و درباره اتفاق های بد دائم من حرف می زنند و توجه آنها به احساس بد خودشان ختم میشود 

      این برای من جالب است که وقتی که انسان قدرت انتخاب دارد چرا نباید خوبی قشنگی زیبایی و احساسات خوب شادی و آرامش را در ذهنش پرورش بدهد و باید ذهنش را با اتفاق های بد آزمایش کند و تخریب کند تا جسم او هم نابود شود اگر ذهن ما قدرت تشخیص است از فردا داشته باشد خودش ناخودآگاه این اتفاق ها فکر نمی‌کند اما اول باید ما قدرت تشخیص را به او بدهید و باید انتخاب کنیم که به چه چیزی در طول روز می خواهیم توجه کن کنیم و حرفش را بزنیم اگر همیشه درباره مریضی ها و ترس از دست دادن کسی یا اتفاق و تصادف صحبت می کنید ذهن شما نمی دونه که اون فرد خود شما هستید یا غریبه ای هست که درباره آن حرف میزنید در نهایت ذهن شما به حد ناامید شدن شدن و به حدی می رسد که دیگر نابود شده و احساس بدی درون شکل می گیرد که می‌تواند حتی جسم شما را از پا دربیاورد برای همین صبر و حوصله کنید و از خودتان با اتفاق های بد که راجع به آن فکر می کنید آزمایش سخت را نگیرید زیرا خداوند گفته که آزمایشی سخت برای انسان قرار داده که در زندگی تنها یکبار اتفاق می افتد اما شما بارها و بارها با فکر کردن به آزمایش های سخت دیگران و اتفاق های بدی که در زندگی دیگران رخ می دهد این آزمایش را از ذهن خودتان می‌گیرید و ذهن شما در نهایت ناامید و افسرده و بی تو کل دربی ما نسبت به جهان هستی میشود و جسم شما را از پا در می آورد پس بیایید که در کنار هم به حس خوب آرامش به شادی و ذهن زیبا همراه با جسم زیبا فکر کنیم و ایمان داشته باشیم و باور داشته باشیم که در دنیا برای ما سختی قرار نداده است و خداوند ما را دوست داره و ما را امتحان میکند و سختی برای ما نمی خواهد و او نعمت های خوبی قرار داده است برای افرادی که خوبی می خواهند و به خوبی ها می اندیشند  

      با تشکرازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1401/12/23 10:39
      مدت عضویت: 887 روز
      امتیاز کاربر: 34304 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 509 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      خیلی خیلی فایل عالی بود خیلی لذت بردم واقعا عالی بود دقیقا این حرفها جامع و کامل ودرست است.بله ما انسانها ازهمان بدو تولدمان تا آخر عمرمان مورد آزمون های گوناگون خداوند قرار داریم ومن خیلی خوشحال شدم که استاد به این مورد در قرآن اشاره کرده اند.خوب ب نظرم بعضی ازین آزمونها برای بعضی افراد کمتر وراحت تر وبرای بعضی بیشتر وسخت تر می باشد.من ک خودم تا به این سن رسیدم احساس می کنم چندین برابر سنم مورد آزمون خداوند قرار گرفتم اینقدر که دچار آزمونهای سخت شده ام وهمین که ما با این آزمونها مقدار صبرمان سنجش می شود وب نظرم هم خداوند اندازه صبر و استقامت هر کسی اورا مورد آزمایش قرار می دهد.

      ولی همواره از خداوند درخواست می کنم اگه واقعا این مسائل برای ما آزمون الهی می باشد ما را ازین آزمونهای سخت موفق و پیروز بیرون بیاورد قبل ازین که اون توان و صبرمان از بین برود.

      دقیقا با فرمایشات استاد موافق هستم به اینکه نباید هر خبر یا اتفاق دیگران را دنبال کنیم این خبرها شامل خبرهای افراد پیرامونمان اخبار که در تی وی پخش می شود یا هر خبری که در فضاهای مجازی منتشر می شود،من خوب با وارد شدن به این دوره یاد گرفتم که نباید به این چیزها خبرهای رسانه توجه کنم ولی متاسفانه خانواده ام همش و همواره دنبال خبر واین چیزها هستند ومن به هیچ وجه نمی توانم آنها را منصرف کنم وهر چه می گویم این چیزها بع ضرر روح و روانمان است و اصلا فایده ندارد قبول نمی کنند و من هم به اجبار باید این چیزها رو ببینم ولی خوشبختانه خیلی توجه نمی کنم.

      ولی یک اتفاقی که برای یک فردی مثلا میفتد تا مدتها ذهنم در گیر می شود ولی نمی خوام اصلا فکر کنم معمولا نمی خواهم توجه کنیم ولی بعضی این افراد در اطراف ما هستند نمیدونم چرا ناخود آگاه ذهنم به آن سمت کشیده می شود مثلا فردی در همسایگی ما چن ماه پیش از محل کارش پرت شده بود به زمین وخیلی وضع اسفناکی پیدا کرده بود و حدود شش ماه تمام نتوانست از جایش حرکت کند.

      من نمیدونم چرا همش ذهنم تا مدتها درگیر اون بود که چرا چنین شده حالا می خواد چکار کنه کی بهش میرسه وای خدا خدا فکر کنم به خاطر همین خودم مورد آزمون قرار گرفتم که چن بار افتادم ولی الان خدارو شکر بهتر هستم ولی درد شدید دارم ولی باید با واکر راه بروم ولی در کل بهتر شدم خدارو شکر خیلی بهتر هستم.

      ولی واقعا این ذهن من کار دستم داد نمیدونم چرا ناخودآگاه به اون اتفاق فکر می کردم و آن شخص، والان با شنیدن این فایل متوجه شدم که دیگه نباید اصلا به اتفاقات دیگران توجه کنم نباید با اونها فکر کنم نباید آنها را دنبال کنم اصلا نباید ب چیزهای بد و ناخوشایند فکر کنم.و در واقع خودمان با این افکار نباید خودمان را مورد آزمونهای پی در پی قرار دهیم.

      ای خدای عزیزم ای خدای بزرگ من هر روزه وهمواره تو را شکر می کنم ازت می خواهم ما را مورد آزمونهای سخت خودت قرار ندهی.الهی امین..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار raha.nazempour
      1401/01/28 10:46
      مدت عضویت: 1811 روز
      امتیاز کاربر: 598 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 228 کلمه

      با سلام 

      طبق معمول برای خوب شدن احساس و قدرت گرفتن برای انجام کارها در سایت تناسب فکری به این فایل زیبا مراجعه کردم از بهمن ماه سال ۹۷ افتخار حضور در این مسیر رو دارم و از همون زمان تقریبا تمام سعی و تلاشم رو بر این موضوع قرار دادم که دور محور امور ناکامی و خبرهای ناگوار نچرخم و تا زمانیکه بر سر این عهد بودم احساس عالی داشتم و موفقیت های بی شماری بدست آوردم و زمانیکه ناخواسته به امور منفی توجه کردم متضرر شدم و خوشبختانه مجددا وارد مسیر شدم 

      موضوع مطرح شده در فایل رو من چند سال هست که دقیقا زندگی کردم هر وقت احساس خوبی داشتم افکار مزاحم رو در ذهنم مدیریت کردم و به اونها نپرداختم با بررسی های بی مورد در امور گذشته باعث آزار خودم نشدم در کارهایم بسیار موفق بودم و در مقابل هر زمان نتونستم و یا درست تر بگم نخواستم احساسهای بد خودم رو کنترل کنم شاهد اتفاقهای بدی بودم 

      خوشبختانه در مسیر تناسب فکری فقط موضوع مطرح نمیشه بلکه راهکارهایی ارائه میشه که توسط اونها میتونیم به هدف متعالی دست پیدا کنیم من همیشه با خودم این فکر رو دارم که تمام گره های زندگی که ما اونها رو با دندون باز میکردیم در تناسب فکری و راهکارهای این مسیر توسط دست و به راحتی باز میشه .

      با آرزوی موفقیت برای تمام دوستان مسیر سبز تناسب فکری 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/10/10 21:25
      مدت عضویت: 1314 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 187 کلمه

      یکی از تغییرات بزرگی ک درخودم میبینم این بودک دیگه فیلمهای غمگین نمیبینم
      یاداخبار بد نمبینم سعیم زیاد شده در مورد مسائل حرف نزنم و
      ما مثل نگهبان میمانیم ک اجازه ورود یا خروج میدیم وقتی ب ی چیز توجه میکنیم اجازه ورود اون رو ب ذهنمون میدیم و من پای گل نفت بریزم اون گل ب جای رشد و بزرگ شدن خشک میشه
      اگه منم هی ب مسائل بد توجه کنم حرف بزنم
      انگار ک خشک میشم و تموم
      ولی فریبا بخواه زندگی کنی توجه نکن برمشکلات بقیه اونها خدا دارن تو میتونی ی دعای خیر بکنی براش تموم
      دیگه ب کسی نگو ادامه نده زنجیر قطع کن
      این ها ب حرف زدن نیس باید تمرین کنی تا در تو تبدیل ب عادت و رفتار بشه
      خودتو تشویق ب هر بار انجام دادن این تمرین کن
      تانتایج عظیم برات داشته باشه
      چن روز بود هی تو ذهنم این ندا میومد ک چن وقته معدت درد نمیکنه سه روز این فکر در ذهن من ایجاد شدو من از اون روز معده درد گرفتم و الان چن روز درد دادم و این یعنی ارسال انرژی درخواست وانتظار
      از خداوند عزیزم شفای معدم میخوام

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1400/04/16 18:58
      مدت عضویت: 1454 روز
      امتیاز کاربر: 16598 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 374 کلمه

      بنام خدا 

      چگونه احساس خوب داشته باشیم 

      ما همه احساس خوب را داریم چون پیش فرض همه ی ماست نباید ان را خراب کنیم همین طور که استاد توضیح دادن زندگی خیلی از ماها هر روز پر از اتفاقاتی هستش که به راحتی میتونه حال ما را خراب کنه بعضی از اتفاقات که شامل حال همه ی ما میشه مثل وضعیت بد اقتصادی که همه الان داد میزنن یا گاهی نا امنی بوجود میاد یه مدتی ایطوری میشه یا اینکه الان اوضاع کرونا هستش و خیلی اخبارهای بد دیگه که مشترک هستش حال ما را هر روز بد میکنه من خودم شاغلم هر روز که از سر کار میامدم باید ساعت ۲ اخبار کرونا را گوش میکردم و کلی حالم بد میشد دیگه بماند وضعیت گذاشتنا که همش از مراسم و بیماری و بدبختی دیگران که باز هم حال آدم خراب میشه البته من خودم چند ماهی هست که تو سایت هستم به طور کامل تلویزیون را کنار گذاشتم از اخبار بگیر تا فیلمهای مورد علاقه ام کلا تعطیل شده خبرهای ناگوار را گوش نمیکنم اصلا دنبال نمیکنم با هیچ کس در مورد چیزی حرف نمی زنم حتی نزدیکان خودم اونا حرف میزنن من کاری ندارم حرف نمیزنم و اصلا دامنه به حرف اون نمیزنم یا اینکه حرف را عوض میکنم حتی بچه هام گاهی تو اینترنت یه خبر سرقت یا قتل می بینن میان میگن منم میگم این خبرها را دنبال نکنید به منم چیزی نگید یا تو اداره با همکارا قبلا خیلی حرف میزدیم در مورد مشکلات کار یا وضع جامعه ولی الان هیچ حرفی نمیزنم شاید گذرا همکارم یه چیزی بگه منم خیلی کم جواب بدم .اما همین آدم که خیلی تونستم در مورد این مسائل که حالمو بد میکنن واکنش صحیح نشان بدم و کلی تغییر کنم تو خونه ی خودم با کارهای همسرم گاهی حالم بد میشه خیلی در تلاشم و خیلی هم صبورم اما تو یه لحظه گاهی ذهنم پیروز میشه و برا شاید نیم ساعت بیشتر یا کمتر حال و احساس منو بد میکنه که با این وجود من لیز نمیخورم سعی میکنم تو کمترین زمان به خودم بیام و،دوباره بلند بشم تصمیم گرفتم یه مدتی اصلا واکنشی نشان ندهم البته کار خیلی سختیه اما میشه یعنی خیلی امیدوارم که موفق میشم .

      از فایل بسیار زیباتون ممنونم استاد ‌.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/11/07 00:58
      مدت عضویت: 1924 روز
      امتیاز کاربر: 36696 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,306 کلمه

      (درک عالی، شرح بر اساس محتوا، استفاده از مثال برای منطقی کردن)
      .
      چرا ما نباید به مسایل دیگران توجه کنیم ؟
      منم قبلا به مسایل و مشکلات دیگران خیلی توحه میکردم و غصه میخوردم و میرفتم برای بقیه تعریف میکردم که شنیدی فلانی فرزندش رواز دست د اده و یا فلانی بیماری وحشتناکی گرفته و حالش بد هست و یا فلان جا دزدی شده و … و اگر من هم مشکلی داشتم انتطار داشتم بقیه بیان دورم و با هم همدردی کنن و کمکم کنن
      تا اینکه با این قانون اشنا شدم و تونستم خیلی چیزا یاد بگیرم و متوجه شدم چقدر کار اشتباه و خطرناکی میکردم و متوجه شدم من به دنبال مشکلات دیگران نباید باشم و به اونها نباید توجه کنم ولی دیگران که در این مسیر نیستن از من ایراد میگیرن که نه اینطور نیست و نباید نسبت به دیگران بی توحه باشیم و نباید بی محلی کنیم و کلی از من ناراحت میشن اما همین اطرافیانم رو میبینم که همش در مورد بیماری بقیه حرف میزنن یا در مورد مشکلات بقیه حرف میزنن و یا رسانه ها که عادت کردن تمام اتفاق و حوادث بد رو دارن به نمایش میزارن که فلانی بچه اش رو کشت و فلان قتل در فلان کشور انجام شده و …
      در واقع اونها میخوان آدم ها توجه اشون رو ببرن روی مسایل و مشکلات و اتفاقهای بد و منفی دیگران .
      و اطرافیان ما هم فکر میکنن آدم باید اینجوری باشه و به مسایل و مشکلات دیگران فکر کنه اما ما نباید اینطور باشیم بلکه باید آگاهانه زندگی کنیم و تمام حواس و تمرکز و انرژی خودمون رو روی مسایل و خواسته های خودمون بزاریم و تمرکز بر جنبه های مثبت اطرافمون داشته باشیم که البته از نظر بقیه یا بی رحم یا سنگدل یا بی احساس تلقی میشیم یا میگن تو سرت رو زیر برف کردی و یا خیلی حرفهای دیگه که باید بی توجه به اونها باشیم و ادامه بدیم به این سبک جدید زندگیمون مثل استاد که یه مشکل اگر برای اطرافیانش که شاید خیلی وقته اون رو ندیده پیش اومده تونسته خودش رو کنترل کنه و ناراحت نشه اما همسر استاد کلی گریه و ناراحتی کرده و به استاد هم گفته شما سنگدلی که غصه اش رو نمیخوری و استاد هم در جواب گفتن من متوجه شدم نباید این موضوعات رو دنبال کنم و تحت تاثیر قرار بگیریم و اصلا واکنش نشون نمیدیم و اگر به گوشم برسه در حدی هست که از این گوش وارد میشه و از اون گوشم خارج میشه و واکنش نشون نمیدم و حالا چرا اینطور هست و ما نیاید به اخبار و حوادث و هر اتفاق منفی در اطرافمون واکنش نشون بدیم ؟
      در قرآن سوره ی بقره خداوند فرموده ما در زندگی آزمونهایی از انسانها میگیریم با ترس و نقص در اموال یا گرسنگی و بعد گفته بشارت بده به صابرین که گفتن ما از خدایم و به سوی خدا برمیگردیم و به صبر اونها پاداشت میدهیم . یعنی اون آزمون سخته و برای اونها پاداشت در نظر گرفته ایم و اونها که صبر میکنن به اونها پاداشت میدهیم و شاید آزمونها در طول زندگی انسان یک یا دو دفعه باشه و حالا بعضی از انسانها هر روز این اتفاقات بد و حوا دث رو که در اطرفشون میفته رو مرور میکنن و با اتفاقی که برای بقیه افتاده و ذهن نمیتونه تشخیص بده که این اتفاق مال تو هست یا مال بقیه و اون احساسی رو که در تو به وجود امده رو تشخیص میده و درواقع احساسی که از اون خبر میگیرید روی ذهن شما تاثیر میزاره نه اون خبر پس وقتی تو حالت بد میشه میری در آزمون سخت که خداوند وعده داده و ذهنت به حالتی میرسه که زندگی پوچ و درد آور و سخت و پر از رنج هست و این باعث میشه اون فرد به بیماری و انواع مشکلات برسه.
      و اما قرار نبوده خدا هر روز از ما آزمون بگیره شاید یه بار یا دو بار در طول زندگی ما اتفاق بیفته اما وقتی من هر روز با دیدن مشکلات بقیه حالا
      چه برای شهرت یا کشورت و یا فامیلت باشه تو توجه میکنی ذهنت میگه این فرد انتظارش از زندگی فقط رنج و سختی و مشکلات هست و بی نهایت برای تو از این مشکلات پیش میاد و تو در سختی میفتی و این کار رو نکن و حالا شاید خیلیها نپذیرین و بگن این بی وجدانی هست و یا بنی ادم اعصای یکدیگرن و … حالا هر کس هر طور دوست داره میتونه فکر کنه .
      حالا فکر کن آدمها هر روز دارن از خودشون آزمون میگیرن و نمیتونن صبر کنن چون بارها اخبار و حوا دث بد رو دنبال میکنن و برای همدیگه حرف میزنن و زنگ میرنن بهم میگن و ابراز همدردی میکنن و حالا شاید یه کلیپ و اخباری ببینی و رهاش کنی دیگه و اصلا بهش فکر نکنی که این بهترین کار هست اما اگر اون رو مرتب مرور کنی تعداد دفعاتی که شما اون رو مرور میکنی آزمون رو سختتر میکنی و ذهنت انگار به حالت یاس و ناامیدی میرسه و شروع میکنه به خود تخریبی و هر روز با خودت میگی نمیدونم چرا حالم بد و افسردم چون بارها از خودت آزمون میگیری و ذهنت به حالت یاس و ناامیدی میرسه و انگار دیگه دل و دماغ زندگی نداری و بارها این افراد میگن هیچی در این دنیا من رو خوشحال نمیکنه و هیچی در این دنیا برام با اارزش نیست و این دیگه ته تخریب آدم ها هست و همین بعد از مدتی باعث میشه
      که جسم شخص رو تخریب کنه و چون اول روحی تخریب شده و بعد هم جسمش تخریب شده پس بعد از مدتی این شخص از دنیا میره پس هر چقدر اون آزمونهای بقیه رو شما تکرار کنید ذهنت اون رو به پای خودت میزاره و چون شما اون حالت بد رو بارها مرور میکنی و اون مرور کردنش فشار رو بر شما تصاعدی بالا میبره و در شما اون حالت بی انگیزگی و افسردگی به وجود میاد پس دیگه انگار اون آروم و قرار در این دنیا رو ندارین پس مراقب باشید و مرتب از خودتون آزمون نگیرید .
      منم اون اوایل که ویروس کرونا اومده بود چون من با این دورها و این مسیر آشنا بودم خودم رو کنترل میکردم و هیچ اخباری و آماری رو از تلویزیون و مردم دنبال نمیکردم و یا اگر کسی میخواست در این مورد صحبت کنه میگفتم من دنبال نمیکنم و نمیخوام آمار رو بدونم و خیلیها از من دلخور و ناراحت میشدن و یا من رو خیلی بی خیال میدونستن اما من اهمیت نمیدادم و سبک جدید خودم زندگی میکردم و کلی حال خوب و اتفاقهای خوب رو به سمت خودم در همین مدت کرونا تونستم جذب کنم و خدا رو شکر میکنم و من خوب میدونم که این ذهن من مال من هست و نباید ذهنم رو صرف مشکلات بقیه بکنم و بخوام انرژیش رو با مشکلات بقیه از بین ببرم چون باعث میشه دیگه نتونم خودم از ذهنم به درستی استفاده کنم و زندگی خودم رو نتونم خلق کنم و باعث میشه اون دنیا هم از من باز خواست بشه چرا تو از ذهنت که مال خودت بود استفاده نکردی و اون طور که دوست داشتی زندگی نکردی حالا من چی بگم ؟بگم به خاطر فلانی نشد خوب قابل قبول نیست که فلانی چه ربطی به من و زندگی من داره و هر کس مسولیت زندگی خودش رو بر عهده داره و باید اگاهانه زندگی کنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18520 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 182 کلمه

      امروز من جلسه آخر پاکسازی بودم که باید دیدگاهم و می نوشتم هر چی زدم روش نشد که وارد بشم و خلاصه اومدم این فایل و انتخاب کردم که گوش بدم !
      خداوند همینطوری که گفتین ما رو امتحان می کنه با ترس گرسنگی……
      دیگه لزومی نداره ما خودمون و در گیر امتحان‌های دیگران کنیم اصلا تمام حرفهای روز مره آدم‌ها با هم دیگه مربوط به دیگرانه شنیدی فلانی این طوری اونطوری من ولی یه موقع ها که حواسم خوب جمع باشه می گم بهتره حرف خودمون و بزنیم یا خبرهای خوب و بدیم و از این چیزها حالا می خواد بدشون بیاد یا نه
      واقعا همینطوره که خداوند بعد از امتحان پاداش و می ده به اونهایی که صبر همراه با ایمان دارن!
      این روزها حال من خیلی بالا و پایین می شه ولی هر روز روی این مسیله احساس خوب کار می کنم و به همزمانی ها توجه می کنم
      بعضی وقتا فکر می کنم آدم کم حرف باشه خیلی خوبه اون موقع ها که جوون تر بودم حوصله‌ام سر می رفت و از آدم‌های پر حرف خوشم میامد ولی الان نه دیگه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Bahare
      1399/07/20 11:11
      مدت عضویت: 1703 روز
      امتیاز کاربر: 1811 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 68 کلمه

      وای چقدر عالی توضیح دادید استاد، طوری توضیح دادین که یعنی تو عمرم همچین جملات واضح و بدون نقصی نشنیده بودم حتی بدون اینکه سوالی برام پیش بیاد با تمام وجودم قبول کردم مخصوصا از دقیقه ۸ یعنی اون جملات رو باید با طلا نوشت.جمله ای پیدا نمیکنم بگم جز اینکه این سخنان فراتر از عالی و بینظیره خدایا شکرت که این سخنانت رو من شنیدم.ممنونم استاد بینظیر.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18520 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 340 کلمه

      وقت شما بخیر
      من هم خیلی اینجوری بودم قبلا یعنی بیشتر برای مامانم و مادر بزرگم اینا اصلا کافی بود مامانم یه سردرد بگیره من تمام توجهم می رفت به اون اصلا خودم و خانواده‌ام رو فراموش می کردم ولی از اینور می دیدم همسرم مثل من نیست خودشو درگیر این چیزها نمی کرد بعد پیش خودم می گفتم مثل من نیست کاشکی من هم مثل اون از اول این چیزها رو می. دوستم و بلد بودم چطوری زندگی کنم حالا نمی خوام افسوس بخورم !
      یه مدت من خیلی خوب عمل می کردم و اصلا توجه به طعمهای بد نمی کردم در اطرافم بعد از گوش دادن فایلها الان هم یه وقتا شیطونه میاد به سراغم ولی یادم که میافته دیگه چیزی نمی گم کلا همسر من خیلی کم حرفه ماشالله چقدر خوبه من هم دارم سعی می کنم حرف بی خودی نزنم
      ولی اطرافیان هی می گن اینجور اونجور همسایه اینطور اون اون طور به قول شما من هم باید یاد بگیرم از این گوش بیاد و از اون در بره
      من الان فقط با مامانم تلفنی حرف می زنم بیشتر خیلی کم با کسای دیگه ولی سر کارم همکارام هی می گن یه چیزی و دوست ندارم منم دنبالشو بگیرم اصلا دلم می خواد همش تمرین سکوت کنم یه جاهایی هست که می رن مثلا دو روز یا بیشتر روزه سکوت می گیرن
      اتفاقا چند روز پیش به همسرم می گفتم چرا مردم اخبار بد و زود می رسونن ولی اخبار خوب و نه مثلا عروسی بچه دار شدن
      منم دوست دا رم همیشه احساسم خوب باشه و در آرامش باشم ! و اون چند روز پیش سرکار بودم یکی از همکارام نتونست بیاد شیفت بعد از من بود و بعد منیجرم گفت تو می تونی بمونی گفتم نه خودم کار داشتم انتخاب کردم که فقط نیم ساعت اضافه تر می مونم چون اول خودم و خانواده ام برام مهمه بعد کارم!
      و من همچنین امروز خودم انتخاب کردم در کنار غذاهای دیگه غذای مورد علاقه خودم که کوکو سیب زمینیه برای خودم درست کنم امروز
      فت تو می تونی بمونی من

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali13872007
      1399/05/02 11:21
      مدت عضویت: 1869 روز
      امتیاز کاربر: 3547 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 108 کلمه

      کاملا درست،من هم از وقتی که شروع به کنترل ذهنم کرده ام اشتهام ،دیدم نسبت به زندگی واحساساتم عوض شده.
      الان از مسائل مهم برای من این است که به شدت در طول روز طی ساعات زیادی احساس سیری دارم و نسبت به هیچ چیز میلی ندارم ،خیلی جالب وهیجان انگیز است .ازهمین رو می توانم درک کنم که در هر زمینه دیگری هم می توانم مانند آدمهای موفق عمل کنم، خیلی کنترل ذهن شگفت انگیز است ولی من بعد از ۷ماه تازه دارم می فهمم که مطالب دوره به چه شکلی عمل می کنه.امیدوارم هر کسی که این مطالب رو می خونه سالم ،شاداب ،متناسب و موفق باشد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3509 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 407 کلمه

      سلام دوستان گل م 🌺
      چقدر لذت بردم از خوندن تک تک نظر هاتون واقعا درست میگویید.
      چند وقته که این فایل رو گوش دادم غوغایی در ذهن و وجود من به پا شده طوفانی. آنکه دلسوزی و کمک به دیگران و…. چو عضوی به درد آورد روزگار…. آنها چه می‌شود؟؟؟؟؟
      ولییییی خیلی توجه کردم دیدم واقعا هر چیزی هر انفاقی خوب یا بد برای هر کس می افتد نتیجه کار و افکار و باورهای خود اوست و من زمانی می‌توانم در حل مشکل و ناراحتی کسی کمکش کنم که او‌ خود بخواهد در غیر این صورت نتنها از دست من بلکه از هیچ کس کاری بر نمی آید این هفته کتاب راه عشق گاندی را خواندم که کل به خود میپردازد تمام زندگی خود را صرف این می‌کند که سراسر وجودش عشق شود آرامش شود احترام شود و لذت زندگی را در این توجهات دیده و از عشق راستین او ملتی سیراب شدند
      همین توجه به خودش باعث کمک و رهایی و آزادی بزرگ ترین ملت جهان شده واین عشق بینهایت به خلق را به گفته خودش باید اول از خود ،همسر و فرزندان شروع کند وبعد تمام افراد از این عشق خدمت میبینند.آرامش و احساس خوبی که او برای خود خلق کرد مدار بسیار قویی بود که هر کس که میخواست وارد آن شود آن هم جا داشت.حال خوب یعنی آرامش یعنی امنیت یعنی احترام یعنی سلامتی یعنی حتی ذره ای تنفر از کسی یا چیزی در ذهن و روح خود از هیچ کس و هیچ چیز راه ندادن و یعنی عشق💝💝💝💝💝💝💝💝و تمام اینها زمانی محقق می‌شود که من فقط و فقط به خودم برسم و توجه کنم.
      واقعا ما ملتی هستیم که از بدو تولد به همه چیز توجه کردیم غیر از خودمان همه چیز به ما ربط داشته غیر از افکار و رفتار خودمان و همه را قضاوت کردیم غیر از خودمان
      تمام مشکلات جامعه ما این است که همه فکر می‌کنند که همه چیز و همه کارها و رفتارها ی همه به همه مربوط است وکسی مسئولیت رفتار و کار خود را بر عهده نمی گیرد.
      تلاش برای داشتن احساس خوب یعنی سر زدن به اعماق ذهن و روحمان و پاک کردن هر فکر باور غلط و جایگزین کردن آن با درست است و که با درست شدن تک تک افراد جامعه ، جامعه سالم خواهد شد و زندگی به کام همه و ما باید از خود شروع کنیم بسم لله 💐 و
      این نه تنها خود خواهی نیست بلکه عین خیر خواهی برای تمام جهان هستی است

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فاطمه سادات
        1399/05/03 10:24
        مدت عضویت: 1971 روز
        امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

        نشان های دریافت شده

        سطح مبتدی
        محتوای دیدگاه: 22 کلمه

        سلام . ممنون از جملات نابتون سرشار از باورهای صحیح بود که برامون واقعا درس داره . بسیار عالی بود .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار فاطمه سادات
        1399/05/03 10:48
        مدت عضویت: 1971 روز
        امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

        نشان های دریافت شده

        سطح مبتدی
        محتوای دیدگاه: 244 کلمه

        سلام . از خوندن نوشته ی شیلان عزیز این برداشتها به ذهنم رسید :

        وقتی وارد مدار عشق و ارامش و امنیت خودمون رو نگه داریم افرادی وارد این مدار میشن که اونها هم اهل عشق و آرامش و امنیت هستند . یعنی افرادی که اهل جنگند وارد این مدار نمیشن . افرادی که اهل خشونت هستن از این مدار دفع میشن .

        استاد به نظرم خود مدارها قدرت دافعه و جاذبه دارند .
        یعنی اونها هم دارای انرژی هستند .
        افرادی رو به خودشون راه میدن که از جنس خودشون باشن . مدار عشق هرگز افرادی رو که از همه نفرت دارند به خود راه نمیده .
        مدار عشق وارامش افرادی رو که سر جنگ و ناارامی دارند به خود راه نمیده .
        مدار عشق هرگز انسانهای حیله گر و فاسد رو به خودش راه نمیده .

        پس اگر میبینیم ما در مداری نمیتونیم ثابت بمونیم علتش اینه که ما هنوز ناخالصیم . باید پاکسازی کنیم و باید به خلوص بیشتری برسیم . دل بکنیم از وابستگیهایی که مارو در مدار پایینتر قرار داده .
        به نظرم باز هم به تقوا میرسیم . کنترل ورودیها همان تقوا کردن است .
        همان روی برگرداندن از هر عاملی که ما را از مدار عشق و آرامش و امنیت رها میکنه .

        من رها میکنم تمام عواملی را که مرا از عشق و آرامش دور میکند . من رها میکنم هر عاملی که نمیگذارد در مدار امنیت به ثبات برسم .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali13872007
      1399/04/30 12:37
      مدت عضویت: 1869 روز
      امتیاز کاربر: 3547 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 30 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی ،الان چند روز است که فایل ها برای من باز نمی شوند چه رایگان و چه دوره های خریداری شده .میشه بفرمائید مشکل از چیست؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار باران
      1399/04/29 15:28
      مدت عضویت: 1916 روز
      امتیاز کاربر: 5091 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 140 کلمه

      سلام خدمت استاد عزيزم
      واقعاااااااا ممنونم
      اين فايل عاليييي بود، من از وقتي تو دوره شركت كردم كلا اخبار رو پيگيري نميكنم و چون ساكن فرانسه هستم به خاطر كار همسرم، از همه جا بي خبرم ولي چون قراره مهر ماه برگردم ايران و همه بهم ميگن نيا، اوضاع خيليبببي خرابه و فقط پدر و مادرم اصراررررر شديدددد دارن و پدرم دائم اعصابم رو خراب ميكنه كه حتما بايد برگرديد چند وقتي ميشه (حدود يكماهه) كه حالم خيلييي بد شده دائم استرس دارم و بيخودي گريه ميكنم ولي با گوش دادن به اين فايل تصميم گرفتم ديگه اجازه ندم كسي از اوضاع ايران برام بگه و تمام مطالب گروه هاي خانوادگيم رو هم بدون خواهدن پاك ميكنم كه انقدر استرس به خودم راه ندم و مطمينم خداوند بهترين ها رو برام به ارمغان ميارن
      استاد ازتون ممنونم كه ما رو هميشه راهنمايي ميكنيد
      ممنونمممممم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🥰🥰🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribapiri5
      1399/04/29 11:02
      مدت عضویت: 1824 روز
      امتیاز کاربر: 4239 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 163 کلمه

      سلام بر استاد گرامی و دوستان همراهم
      چقدر عالی گفتین،من هم قبل از دوره مرتب نگران رفتار و کارهای دیگران بودم مرتب میخاستم ب بقیه راه رو نشون بدم و کلی حرص میخوردم ،
      از وقتی ک در این مسیر هستم اصلا tvنگاه نمیکنم ،هیچ اخبار یا پیام منفی را نگاه نمیکنم ،
      شوهر من مرتب اخبار بد و منفی را نگاه میکنه و همیشه داره داد و بیداد میکنه از دست گرونی و……و حال من رو هم بد کرده بود وقتی این متن رو خوندم وفایل رو گوش دادم فهمیدم ک من مسئول رفتار دیگران نیستم هر کسی باز تاب عمل خودش رو داره ،اگ اون ها با من در مدار نباشند روزی از من جدا میشن،
      دیگه نمیخام حتی برای یک لحظه ب رفتارهای اطرافیانم اهمیت بدم نمیخام حالم رو ب خاطر دیگران بد کنم ،من میخام خوشحال ورها باشم من میخام با آرامش روح وجسمم ورهایی از تمام افکار منفی زندگی کنم ،من میخام از بودنم در این دنیا لذت ببرم ،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1399/04/28 09:36
      مدت عضویت: 1875 روز
      امتیاز کاربر: 3526 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 495 کلمه

      سلام موفقیت حاصل انجام ندادن کارهایی هست که ۹۷ درصد مردم دارن انجام میدن و انجام دادن کارهایی که اون ۹۷ درصد انجام نمیدن👌👌👌
      من بعد از ۳سال ونیمی که توی این مسیر قانون جذب و… هستم از استاد عطار روشن یاد گرفتم که ذهن ما فقط مال ما است و ما فقط برای حل مسائل خودمون ازش باید استفاده کنیم وچقدر این حرف درسته 👌👌👌
      طبق قانون شما به هرچیزی توجه کنید برای اون کارت دعوت میفرستین،حالا بببنید در زندگیهامون داریم به چی توجه میکنیم به اخبار بد،اتفاقات بد،بیماریها،مسایل سیاسی،…..یا به نعمتهایی که داریم،سلامتی خودمون و عزیزانمون،امنیت و رفاه و اسایشی که داریم ،ارامش و خواب اروم و راحت،آدمهای عالی که برای خدمت به ما وارد زندگیمون میشن،فرصتهای عالی که جلوی راه ما قرار میگیرن،…..طبق قانون به هرکدوم توجه کنید که البته در آن واحد به یکی از این دو راه میشه توجه کرد همون رو درآینده وارد زندگیمون میکنیم و باز هم طبق قانون به این دلیل که بین توجه به یه مساله و پدید اومدن اون در زندگیمون یه فاصله زمانی وجود داره خیلی از اوقات در مورد اتفاقات منفی متوجه نمیشیم که این اتفاق حاصل توجه به مسایل منفی در گذشته بوده و بازهم واکنش منفی و همینطور پشت سرهم اتفاقهای منفی….
      خدا با خلق این جهان یکسری قوانین هم براش قرار داد ،و شرح این قوانین رو درکتابهای اسمونی و از طریق پیامبرانش در اختیار ما قرار داد وگفت اگه طبق قوانین زندگی کردی نتیجه مشخصه(آسایش وارامش ،سلامتی،ثروت و برکت و فراوانی) اگه طبق قانون زندگی نکردی هم بازم نتیجه مشخصه(بیماری و فقر و نداری و اعصاب خوردی و…)
      توجه به مسائل و مشکلات دیگران(هرکسی غیر از شخص خودمون) طبق فرمایش استاد ذهن درگیر میشه و چون اصل رو از بدل تشخیص نمیده که این مساله مال من نیست باعث احساس بد در ما میشه و احساس بد اتفاق بد رو میاره توی زندگیمون به همین سادگی….
      اینقدر ساده است که احمقانه به نظر میاد
      بار هم اینجا نقش فرمولهای اشتباه یا همون باورها پر رنگ میشه که ما از اطرافیان ،خانواده،معلمین و رسانه هاو…. گرفتیم و در ذهن ذخیره کردیم که مثلا ادم درست ادمیه که احساسی باشه نه سنگدل و بی احساس،ادم درست اونی هست که دلسوز باشه،تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی و…..هزاران باور اشتباه دیگه کهدر ذهن همه ما هست مسلم اینه که طغیان برعلیه این باورها کار یه روز دو روز و یک سال دو سال نیست و کار راحتی هم نیست چون تغییره و تغییر برای ذهن ما اصلا قابل پذیرش نیست
      ولی نتیجه برای اونایی که توی این مسیر میمونن با حال خوب و بدون نیاز به تغییر دیگران کاملا مشخصه نمونه عملی اش توی کشور خودمون استاد عباسمنش،استاد عرشیانفر،استاد عطار روشن،استاد آزمندیان و….هست اگه ما هم میخوایم زندگی ای که اینها تجربه میکنن ما هم تجربه کنیم پس منش ،رفتار ،طرز فکر و شیوه توجه به مسایل رو ازاینها باید الگو برداری کنیم. از خدای بزرگ برای همه مردم دنیا آرزوی ثروت،سلامتی،تناسب اندام،رفاه،برکت و حال خوب و زندگی براساس قوانین جهان رو دارم🙏🙏😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار faridehhasani5455
        1399/04/29 14:28
        مدت عضویت: 1891 روز
        امتیاز کاربر: 23648 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 13 کلمه

        توضیحاتتون عالی وکاملا آموزش دیده است
        خوشحالم‌ که در جمع انسان های آگاه هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار saberizahra80
          1399/05/03 10:46
          مدت عضویت: 1875 روز
          امتیاز کاربر: 3526 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 3 کلمه

          سپاسگزارم دوست عزیز❤

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
          ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mirza
      1399/04/27 23:36
      مدت عضویت: 1955 روز
      امتیاز کاربر: 2729 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 303 کلمه

      سلام
      امروز موردی پیش اومد که باعث شد باز شیطان به من بگه می بینی چقدر اوضاعت خرابه از هر نظر از همه عقبتری. دلتو به چی خوش کردی اصلا دیگه شرایط داشتن خیلی چیزها رو از دست دادی و الکی داری به خودت دلخوشی می دهی.
      باز داشت شیطان حالم رو خراب می کرد اما تو همین ناراحتی یک حس شادی هم داشتم از اینکه حالم نسبت به قبل کمتر خراب شده بود با حرفهای همیشگی شیطان. این از لطف خداست تا با سایت شما آشنا شدم و حرفهای شما باعث شده متوجه شیطان درونم باشم و سعی کنم نشنوم یا کمتر حرفهاشو بشنوم. سعی می کنم مثل شما با توجه به طبیعت حالمو خوب کنم. اما تو دلم میگفتم خدایا آخه شیطان هم داره واقعیت موجود رو میگه من چطوری با این اوضاع حالمو خوب نگه دارم واحساسم رو خوب کنم. داشتم فکر می کردم یعنی استاد قبل از اینکه هیچ کدوم از خواسته هایش به اون داده بشه چطوری احساسش رو خوب میکرده؟ طبیعیه وقتی یک خواسته برآورده میشه حس خوبی ایجاد میکنه باعث میشه با امید منتظر خواسته دیگه ای باشیم اما اون اول که اوضاع اصلا خوب نبوده چطوری استادحالشو خوب میکرده؟ یعنی فقط به خودش تلقین میکرده؟؟
      دلم گفت تو سایت استاد حتما جوابش هست. که این صفحه رو باز کردم و متنی که نوشته بودید رو خوندم جوابم رو باز خداوند تو نوشته شما گذاشته بود. جواب توجه نکردن به اتفاقات بد و توجه به نعمتهای الهی بود. عالی بود. درسته که الان کلی خواسته دارم اما کلی نعمت هم دارم که یادم میره بهشون توجه کنم. توجه به اونا میتونه حالمو خوب کنه. توجه نکردن به اتفاقات بد که تازه بیشترشون هم برای ما پیش نیومده میتونه از بد شدن حالم جلوگیری کنه.
      خدا جون شکرت. استاد جون ممنونم اینقدر مختصر و مفید و از قرآن جوابمو دادین.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فائزه کیان
      1399/04/27 23:07
      مدت عضویت: 1812 روز
      امتیاز کاربر: 8553 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 15 کلمه

      سلام استاد عزیز …
      خیلی درست بود واقعا و به موقع …
      خدا حفظت کنه مرد …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mehdiamini0098
      1399/04/27 17:09
      مدت عضویت: 1743 روز
      امتیاز کاربر: 133 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 369 کلمه

      سلام استاد ممنون ازاین فایل آموزشی عالی دقیقا حرف دل من انگار توش زده شده بودمن زمانی که ازدواج نکرده بودم دایما درگیراین بودم که چون من دختربزرگ خونواده هستم ودختردومم بایدمسولیت آزمون های مادرم ویاخواهرام روبه عهده بگیرم وبعد ازاون درزمانیکه عروسی کردم بازم درگیرآزمون های اونها بودم ودرگیردیگران وحرفهای دیگران ولی بازم سعی میکردم که زیاداهمیت ندم تااینکه دریک زمان من هم دچاراین آزمون سخت شدم مقصرهم خودم بودم اینواعتراف میکنم من درگذشته مسولیت خیلی چیزهاروبیخودی وبه خاطراینکه دیگران ازمن راضی باشن قبول میکردم و به خودم تاکیدمیکردم که نه من باید بپذیرم سرنوشت من اینطورر قم خورده من بایدالگویی باشم برای خواهرام اوناازمن الگومیگیرن چون من اینودایماازمادرم وازپدرم ودیگران می‌شنیدم که نه آدم بایدانسانیت به خرج بده بایدقدرشناس دیگران باشه و به فکراونها غافل از اینکه بفهمم که خودم دارم باعث تحلیل رفتن ذهن خودم وتوانایی خودم میشم واین زمانیکه من واکنش نشون نمی‌دادم به من برچسب بی احساس وبی عاطفه زده میشد ومن بعدازاینکه بااین موضوعات آشنا شدم فهمیدم که هر اتفاقی که من بهش فکربکنم جوابش به سمت من برمیگرده وبدون هیچ خطاواشتباهی وبعدازاون ماجراوازمون من تصمیم گرفتم که خودموتغییربدم ودیگربرای خودم فکر کنم چون ذهن من مال منع ومن نمیتونم اون روبرای دیگران دایما درحال پرکردن اطلاعات و داده های مختلف بزارم پس اگر برای دیگران بخوام اونوهمیشه مشغول کنم چیزی ازش باقی نمی‌مونه برای خودم بخوام استفاده کنم بنابراین تصمیم گرفتم که فقط به موضوعات خودم برسم و به خودم کمک کنم نه اینکه دیگران رونادیده بگیرم دیگران هستن ودارن زندگی میکنن من میتونم بهشون دراندازه ی که بتونم کمک بدم امامن مسول زندگی اونها واتفاقات وازمونهای اونها نیستم چون همه‌ی ما زندگی مستقلی داریم واگرهمهی مابخوایم درگیرگیرمسایل دیگران ومشکلات مربوط به اونها درگیربشیم پس اصلانمیتونیم زندگی کنیم مابایدیادبگیریم که باورکنیم که زندگی مامخصوص خودماست وازمون های دیگران به مامربوط نمیشه مایه دیگران کمک میکنیم اما مسول آزمونهای که خدازآنهامبگیره نیستیم مابنده ی خداهستیم ونمیتونیم به جای خداتصمیم بگیریم یاسرنوشت افرادروتغییربدیم یادایمابه فکرازمون دیگران باشیم چون این فکربیشتربه مالطمه میزنه تادیگری دیگری به آزمون رسیده وشایدنتیجه روهم دریافت کرده اماماهستیم که در معرض خطرقرارمیگیریم واین نتایج برای مانتایج دیگری به همراه داره که اونوقت زندگی ماروتحت تاثیر قرارمیده ممنون از شما 🙏 بابت این فایل آموزشی یاحق🙏🙏🌸🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/04/27 11:50
      مدت عضویت: 1811 روز
      امتیاز کاربر: 13098 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 228 کلمه

      سلام. تحمل آزمون دیگران پاداش ندارد. تأسف خوردن من به آزمون دیگران نه به صبر آنها اضافه می‌کند و نه از پاداش آنها به من داده میشود. فقط باعث تخریب بیشتر ذهن و اعصاب من میشود.
      دیروز دایی به خونه ما اومده بود و میگفت به خاطر مشغله ی کاری دو هفته ای میشه اخبار ندیدم و نخوندم و ناخودآگاه احساس کردم چه قدر حالم خوبه، چه قدر احساس بهتری دارم و زندگیم رو بیشتر دوست دارم.
      وقتی که معتاد به توجه کردن به اخبار میشیم به امید یه خبر خوب همش ادامه میدیم به اخبار دیدن و خواندن اما همش اخبار منفی گفته میشه.
      من از اول اخبار گوش نمیدادم ولی خیلی به مسائل و مشکلات خانواده و اقوام توجه میکردم. یک اتفاق برای یک نفر میفتاد تا چند روز شایدم سالها در خونه ما راجبش صحبت میکردیم و حال خودمون رو بد میکردیم. حتی پدرم به همین آیه استناد میکنه که طبیعیه در زندگی دائم در حال امتحان پس دادن باشیم ولی با حرف استاد که این امتحان دو سه بار در طول عمره و همیشگی نیست به اشتباهم پی بردم و در واقع درستش هم همینه در طول سال تحصیلی هم هرروز امتحان نمیگیرن بلکه امتحانات مهم دوبار در طول سال گرفته میشه. خیلی خوشحالم که با این آگاهی جدید روزم رو شروع کردم و یک مطلب جدید و خیلی کاربردی یاد گرفتم. خدایا شکرت 💚.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/04/27 10:12
      مدت عضویت: 1891 روز
      امتیاز کاربر: 23648 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 450 کلمه

      سلام وقت بخیر
      ۳سال پیش که اطلاعاتی از قوانین جهان هستی نداشتم ،خودم یه پایه انتشار خبرهای بد بودم ،از روزنامه فقط قسمت حوادثشو میخوندم،اگر مطلبی،بنری تو دنیای مجازی میدیدم که در مورد خیانت ،حال بد،آشفتگی بود سیو میکردم که اگر برای خودم پیش بیاد سریع پروفایلش کنم وبعد از یه مدتی میدیدم پیش اومد واون عکس یا نوشته رو جای پروفایلم میذاشتم وانگار میخواستم ثابت کنم که دنیا جای نامن وبدیه
      وقتی وارد دوره های ذهنی شدم تازه متوجه شدم چه بلایی سر ذهنم وخودم اوردم ،همیشه از خواب که بیدار میشدم با یه نگرانی بیدار میشدم وتا شب همش یا غمگین بودم یا گاهی خوشحال بودم ،همش دنبال اضطرابه بودم ،با اتفاقات همزادپنداری داشتم وخودمو جای اون طرف میذاشتم وبا خودم میگفتم باید ناراحت بشی وگرنه جهان واسه خودتم میذاره ،اگر ناراحت نشی داری به جهان ثابت میکنی که حالا وقت منم میرسه واون اتفاق واسه منم رخ میده،همین الانم که دارم مینویسم منفی بافم میگه حالا اگه برای خودت پیش بیاد که خیلی ناراحت میشی
      واین جنگ درونی منم داشتم وهنوزم کم وبیش دارم ولی بعد از دانستن اینکه اگر تو مدار ناراحتی باشم از اون جنس اتفاقاتو جذب میکنم و تمرین وتکرار داشتم ودارم ،تونستم عملکرد بهتری داشته باشم،اخبار که کلا حذف کردم مگر از اطرافیانم بشنوم،tv که اصلا نکاه نمیکنم،با افراد منفی هم صحبت نمیشم،برای گوش وچشم خودم ارزش قائل هستم که آشغال واردشون نشه،سریع از اتفاقات بد میگذرم و جواب های منطقی به ذهنم میدم و بهش میگم من اگر بخوام برای همه دلسوزی کنم که باید هر ثانیه برای یه اتفاق گریه کنم،متاسفانه از این جنس ناخواسته ها هم که زیاد اطرافمون داریم ،پس من باید مراقب خودم،وجودم،روح و روان خودم باشم،دوستم خیلی دلسوز همه هست ومرتب حالش بد میشه ومیگه آخه ما آدمیم باید حواسمون به همه باشه و با من میجنگه که تو دل سنگی ،منم بهش توجه نمیکنم و کار خودمو انجام میدم ،نمیگم کار آسونیه ،بخوایی تو جمع اینهمه انرژی های منفی باشی ولی مراقب افکارت باشی ولی من دارم تلاش خودمو میکنم وجالبه همه بهم میگن واقعیت جامعه تو بپذیر سرتو زیر برف نکن ،نمیدونن که هر کسی میتونه واقعیت جدایی با کیفیتی که خودش میخواد برای خودش بسازه و فکر میکنن فقط یک واقعیت هست ،البته من کاری با بقیه ندارم ،اونا میتونن تو عقاید خودشون باشن ،من خودم تک نفره دارم این مسیرو میرم،جالبه تو خانواده ما فقط من تو این مسیرم ،اوایل اطرافیانم باهام مخالفت میکردن ،بهم میگفتن تو توهم زدی ،منم بهشون توجه نکردم و الان مرتب میان از من اطلاعات میخوان،ازم فایل برای گوش دادن میخوان ،ازم کتاب برای خوندن میخوان
      برای داشتن زندگی متفاوت باید راه متفاوتو رفت اگر از مسیر همیشگی بریم که مقصد همیشگیو میبینیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار azizfaramarzi212
        1399/04/27 22:02
        مدت عضویت: 1904 روز
        امتیاز کاربر: 2837 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 94 کلمه

        سلام دوست عزیز از نوشته شما لذت بردم. منم چندسالی هست که اصلا اخبارگوش نمیکنم وبهش توجه نمیکنم بقول یکی از دوستام از صددرصد اخبار ۹۹درصدش دروغه و ۱درصدش اونم سلام کردن اول اخبار راسته ولی من بهش میگم ۱۰۰درصدش دروغه حتی اون سلام که میخواد آدما رو جذب شنیدن اخبارش کنه😂😂😂
        ولی متاسفانه پدرم خیلی خیلی اخبار رو دنبال میکنه وهرروز هم داره تو خونه دادوبیداد از این روزا میکنه ولی من بیخیالم
        در ضمن من برای شبکه های مجازی فقط کلیپ های جوک و خنده دار نگاه میکنم که بهم حال وهوای خوبی میده.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار faridehhasani5455
          1399/04/28 09:01
          مدت عضویت: 1891 روز
          امتیاز کاربر: 23648 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 202 کلمه

          سلام‌
          اطرافیان ما حق دارن هر جوری دوست دارن زندگی کنن،مادر من هم هر روز سریال های ترکی جم با صدای بلند میبینه ولی من کاری باهاش ندارم ،۹۰درصد زمان ها توی اتاق خودم هستم یا توی تراس دارم فایل گوش میدم ،جاهاییکه دوست ندارم آلودگی های صوتیو بشنوم هندزفری میذارم ،اوایل میجنگیدم باهاشون ولی به مرور یاد گرفتم به عقاید دیگران احترام بذارم حالا اون عقاید به نفعشون هست یا نه به خودشون مربوطه ،من مراقب خودم هستم ،تو خونه ما بیشتر اوقات حرف همه خواهرا،اطرافیان ،هست ،مدام از مشکلاتشون صحبت میکنن ،قبلا منم تو اون جمع ها بودم ومرتب حالم بد میشد و بعد از دانستن این اطلاعات ،از جمعشون زیر پوستی خارج شدم،این روزا وقتی مادرم داره با غم چیزیو تعریف میکنه توجه نمیکنم ،انتظار داره تو مسائل وغم خواهرم خودکشی کنم ولی منکه نباید تاوان اشتباهات دیگرانو بدم ،این مسائل با انرژی بدش مرتب تو خونه ما هست و من مطمئنم زمانیکه هم مدار خانواده م نباشم جهان منو ازشون جدا میکنه وخیلی دوست دارم این اتفاق بیفته وبتونم مستقل زندگی مورد علاقمو داشته باشم ،در هر صورت ما مسئول تمام اتفاقاتی هستیم که در زندگی شاهدش هستیم ،بهتره راه صحیحو بریم بقیه کارهارو جهان انجام میده

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
          ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار faribapiri5
            1399/04/29 11:06
            مدت عضویت: 1824 روز
            امتیاز کاربر: 4239 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
            محتوای دیدگاه: 61 کلمه

            سلام دوست عزیز
            چقدر دقیق وعالی گفتین مثل همیشه ،جواب کلی سوال های ذهن من رو دادین،من هم شوهرم از صبح ک بیدار میشه تا شب همش اخبار و مطالب های منفی و دروغ رو دنبال میکنه و من خیلی حال بدی رو کشیدم ،الان در نوشته شما راه کارهای مفیدی را یاد گرفتم ،ممنون از شما موفق و شاد باشی

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
            ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار faridehhasani5455
              1399/04/29 14:23
              مدت عضویت: 1891 روز
              امتیاز کاربر: 23648 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
              محتوای دیدگاه: 242 کلمه

              سلام
              من تا ۳سال پیش تمام وقت در کنار خواهرم بودم ،از صبحانه با هم بودیم وبیرون وگردش وخودم به زور میوردمش خونه خودم ولی از زمانیکه روی قوانین وذهن کار کردم خودبخود خواهرم از مسیر زندگیم کنار رفت ،الان چند وقت یکبار همدیگه رو میبینیم زیاد حتی هم صحبت هم نمیشیم چونکه نقطه مشترک صحبتی هم نداریم اون مورد علاقه هاشو من نمیپسندم اونم منو قبول نداره وفکر میکنه توهم زدم ،قبلا مرتب تو مسائلش بودم ولی الان فقط نگاه میکنم وبی توجهم چونکه اگر بخوام خودمو درگیرشون کنم شبانه روز باید حالم بد باشه ،من فقط مسئول خودم هستم ،تمام عمرمو برای دیگران زندگی کردم که مبادا ازم دلگیر نشن،تاییدشونو میخواستم،عزت نفسم پایبن بود،فکر میکردم اگر بهشون سرویس ندم تنهام میذارن ،میترسیدم،اقتدار نداشتم ،قوی نبودم ،ولی الان دارم روی ضعف هام کار میکنم،دارم یاد میگیرم فقط وفقط خودم مهم هستم،اگر اینو واقعی بپذیرم جهان هم برای من اتفاقاتیو رقم میزنه که بهم ثابت کنه فقط من مهم هستم،جهان یک آینه است اگر با لباس سیاه بیاییم جلوش لباس سفید نشون نمیده که ،سیاهو نشون میده،اگر احترام،زندگی خوب،شادی،سلامتی میخواییم اول باید خودمونو دوست داشته باشیم ،جهان بقیه شو هماهنگ میکنه
              منکه میدونم توجه بر ناراحتی ،ناراحتی بیشتر بوجود میاره ،حالا این ناراحتی مال من باشه یا دیگران،فرقی نداره ،پس فقط مراقب کانون توجه خودمون باشیم ،هر کی در هر موقعیتی هست سر جای درستشه ،دنبال مقصر نگردیم ،بنطر من هر کی نون باورهاشو میخوره ،اگر سفارش همبرگر میدن انتظار پیتزارو نمیتونن داشته باشن

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
              ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1399/04/27 06:44
      مدت عضویت: 1984 روز
      امتیاز کاربر: 31077 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 98 کلمه

      سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان خوبم
      چقدر این فایل و نوشته هایش قشنگ و آموزنده و ارزشمند است ممنونم استاد مهربانم که دانسته ها و تجربیات خودتان را با ما به اشتراک می گذارید این کار خیلی با ارزش و قابل تحسین است 🙏🙏
      این فایل باید بارها و بارها گوش داده شود تا در اعماق وجودمان ریشه بدواند و با عمل کردن به آن بتوانیم برای خودمان یک زندگی سالم و توام با شادی و قدردانی از نعماتی که داریم به دست بیاوریم باز هم تشکر میکنم خدا پشت و پناه شما و خانواده محترمتان باشد 🙏🙏🤲🤲🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم