عادت های افراد چاق در زبان چاقی مانند تکه کلام های رایج در هر زبان گفتاری است.
چاقی یک زبان رفتاری است و برخی افراد با یادگیری این زبان و رفتار کردن بر اساس قواعد و اصول آن باعث تغییر وضعیت جسمانی خود می شوند.
اگر چاق هستید حتما زبان چاقی را یادگرفته اید و مدت هاست از آن برای انجام رفتارهای روزمره خود استفاده می کنید.
زبان چاقی چیست
همانطور که هر زبان گفتاری شامل حروف الفبا، قواعد و گرامر مخصوص به خود است زبان چاقی هم دارای حروف الفبا و قواعد مخصوص به خود است که البته این موارد به صورت رفتاری هستند.
زبان های گفتاری برای ارتباط برقرار کردن با دیگران مورد استفاده قرار می گیرند و زبان چاقی برای ارتباط بین انسان و مواد غذایی ایجاد شده است.
در زبان های گفتاری شما می توانید صحبت های افراد همزبان خود را بشنوید و پاسخ دهید. در زبان چاقی شما می توانید صحبت های مواد غذایی را بشنوید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
حتما برای شما پیش آمده است که وقتی خوراکی مورد علاقه تان را در خانه دارید بارها در حین انجام کارهای مختلف صدای آن خوراکی را در ذهن خود میشنوید که شما را صدا می زند و از شما می خواد تا به سمت او بروید و از طریق خوردن مقداری از آن ماده خوراکی با او ارتباط برقرار کنید.
اگر درباره این تجربه با یک فرد متناسب صحبت کنید که آیا او هم صدای مواد غذایی را در ذهن خود می شنود؟ با تعجب به شما نگاه خواهد کرد و هیچ پاسخی برای سوال شما ندارد.
این شاهکار زبان چاقی است که برای اولین بار در جهان در سایت تناسب فکری کشف و به آن پرداخته شده است.
اگر اضافه وزن دارید شما مجهز به یک زبان دیگر علاوه بر زبان های گفتاری خود هستید که مسئولیت رفتارهای شما را برعهده دارد در واقع شما از طریق این زبان رفتارهای خود را اجرا می کنید.
زبان چاقی، زبانی با ویژگی های رفتاری و افکاری می باشد. به این معنی که هم در رفتارها و واکنش های روزمره خود در برابر مواد غذایی از آن استفاده می کنید و هم بسیاری از افکاری که درباره خود و چاقی و مسائل مربوط به آن را در ذهن خود مرور می کنید همه با استفاده از زبان چاقی صورت می پذیرد.
عادت های افراد چاق
از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم، متوجه شدم که آنچه در ذهن من بعنوان فرمول های چاقی ثبت شده است در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارند وجود دارد. در واقع عادت های افراد چاق خیلی شبیه به هم هستند.
با مشاهده واکنش افرادی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده می کردند متوجه شدم که طرز فکر و عملکرد همه افراد چاق مانند یکدیگر است.
اگر با افرادی که اضافه وزن دارند صحبت کرده باشید حتما متوجه شده اید که خیلی از حرف های ما شبیه همدیگر است.
زمانی که اضافه وزن داشتم و درباره موضوعات مربوط به چاقی با افرادی که اضافه وزن داشتند صحبت می کردم متوجه شدم که:
- همه ما از لاغر نشدن گله و شکایت داریم.
- از اینکه هرچه تلاش می کنم لاغر شویم فایده ای ندارد.
- از اینکه با رنج و سختی لاغر می شودم اما به آسانی دوباره چاق می شوم.
- از اینکه هرچه می خورم چاق می شودم.
- از اینکه نمی توانم جلوی پرخوری کردن خودم را بگیرم.
خیلی از مشکلات من با چاقی را دیگران هم داشتند و از این رو صحبت کردن درباره چاقی با دیگران به من احساس خوبی می داد چون عادت های افراد چاق شبیه یکدیگر است.
از اینکه مشاهده می کردم دیگران مشکلات شبیه من دارند خیالم راحت می شد که من تنها نیستم که نمی توانم لاغر شوم.
خیالم راحت می شد که همه افرادی که چاق هستند مشکلات من را دارند.
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و با تغییر فرمول های ذهنی از طریق انجام تمرینات آشنا شدم تازه متوجه شدم چرا آنچه در ذهن من درباره چاقی می گذرد در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارد مرور می شود. چون همه ما از زبان چاقی برای فکر کردن و رفتار کردن استفاده می کنیم و زبان چاقی باعث ایجاد عادت های افراد چاق می شود.
به همین دلیل مطمئن شدم روشی که من برای لاغر شدن استفاده کردم می تواند به همه افرادی که اضافه وزن دارند کمک کند تا لاغر شوند.
چون وقتی من با آن همه فرمول ذهنی چاق بعد از سی و چند سال چاقی توانسته ام بیش از ۵۰ کیلو کاهش وزن داشته باشم پس هر فردی که اضافه وزن دارد با استفاده از آموزش های دوره های لاغری با ذهن می توانند به تناسب اندام رویایی خود برسند.
همانطور که عادت های افراد چاق در حال حاظر شبیه عادت های چاقی من بوده است بنابراین اگر اکنون عادت های خود را شبیه عادت های امروز من کنید حتما شگفتی ساز خواهید شد.
چرا چاق شدم؟!
چاقی نتیجه مجموعه ای از افکار چاق کننده است.
افکار چاق کننده وقتی تقویت شوند به رفتارهای ما تبدیل می شوند و رفتارها، عادت های افراد چاق را تشکیل می دهند.
قطعا یک فکر اشتباه و یک عادت اشتباه باعث چاقی نمی شود.
مجموعه از افکار اشتباه به همراه تکرار سالها رفتارهای اشتباه باعث چاقی می شود.
از آنجا که چاق شدن حرکت جسم در جهت منفی و نابود شدن است بنابراین سرعت چاق شدن جسم به شدت پایین است.
تصور کنید من با انبوهی از افکار چاق کننده و مجموعه ای از رفتارهای اشتباه که سی و چند سال تکرار شده بودند به وزن ۱۳۷ کیلوگرم رسیده بودم.
با قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن و انجام تمرینات آن در طی کمتر از سه سال به وزن کمتر از ۹۰ کیلو رسیدم.
من با استفاده از این روش مقدار حدود ۵۰ کیلوگرم در طی چند سال کاهش وزن پیدا کردم.
- در این چند سال حتی یک ساعت گرسنگی را تحمل نکردم.
- چند سالی که هرگز از خوردن غذایی بخاطر ترس از چاق شدن خودداری نکردم.
- در این مدت هرگز بخاطر لاغر شدن، ورزش های برنامه ریزی شده انجام ندادم.
مقدار وزنی که در طی ۳۰ سال به من اضافه شده بود، در طی کمتر از ۵ سال از من کاسته شد.
این مقایسه اثبات می کند که سرعت چاق شدن جسم بسیار کندتر از لاغر شدن است و این در حالی است که همه افراد چاق عقیده دارند سرعت چاق شدن سریعتر از هر خودرویی است که تا کنون ساخته شده است.
نگرش اشتباه درباره لاغر شدن
از جمله عادت های افراد چاق داشتن نگرش اشتباه درباره لاغر شدن است که سبب شده با توجه به اینکه تلاش بسیاری برای لاغر شدن می کنند اما همچنان چاق هستند.
یکی از عادت های افراد چاق این است که عقیده دارند لاغر شدن سخت است، آنها هر چقدر برای لاغر شدن تلاش می کنند باز تصورشان این است که لاغر شدن از این همه سختی که متحمل شده این باز هم سخت تر است.
بنابراین با اینکه سختی و رنج بسیاری را متحمل می شوند اما همچنان چاق باقی می مانند.
چون ذهن انسان نامحدود است و تا بی نهایت می تواند موضوعی را گسترش دهد.
تصور کنید شما اگر چند روز رژیم سخت به همراه ورزش سنگین انجام دهید جسم شما به قدری تحت فشار قرار می گیرد که خستگی را با تمام وجود احساس می کنید.
جسم بیشتر از حد خاصی نمی تواند فشار و سختی را تحمل کند اما ذهن این محدودیت را ندارد و سختی و رنج را تا بی نهایت می تواند گسترش دهد.
بنابراین اگر در ذهن تان، لاغر شدن سخت باشد به مرور سخت بودن لاغر شدن سخت و سخت تر می شود.
به همین دلیل است که هرچه از سن چاقی افراد می گذرد تصور می کنند که لاغر شدن سخت تر است.
این در حالی است که برای جسم آنها لاغر شدن از سال گذشته تا امسال تفاوتی نکرده است اما در ذهنشان لاغر شدن در امسال سخت تر از سال گذشته است.
این تفاوت در نگرش درباره لاغر شدن بخاطر خاصیت ذهن است که نامحدود است و موضوعات را گسترش می دهد.
زمانی که من تصمیم گرفتم از روش لاغری با ذهن به تناسب اندام دست پیدا کنم نمی دانستم آیا نتیجه می گیرم یا نه.
دلیل اینکه 15 ماه بدون کسب نتیجه این مسیر را ادامه دادم پشت کار یا استمرار من نبود بلکه به این دلیل بود که هنوز از این روش ناامید نشده بودم.
تصور کنید من بارها رژیم گرفته بودم و لاغر نشده بودم. بنابراین به محض شنیدن اسم رژیم برای لاغر شدن مطمئن بودم که نتیجه نخواهد داد.
اما درباره نتیجه لاغری با ذهن چیزی نشنیده بودم بنابراین مطمئن نبودم که این روش نتیجه نخواهد داد بنابراین ادامه دادم.
زمانی که اولین نشانه های تغییر جسمی من ظاهر شد مقداری اطمینان من به این روش بیشتر شد و هرچه نتیجه من بیشتر شد اطمینان من هم افزایش پیدا کرد.
در این شرایط، ذهن من مانند دوران چاقی عمل می کند.
همانطور که قبلا ترس از لاغر نشدن را گسترش می داد و اینکه لاغر شدن سخت است. بعد از کسب اولین نشانه های لاغر شدن شروع به گسترش “لاغر شدن آسان است” کرد و به مرور من بیشتر اطمینان پیدا کردم که لاغر شدن کار آسانی است.
به همین دلیل بعد از اینکه تا حدود زیادی از مسیر لاغری با ذهن نتیجه گرفته بودم و برای آموزش این روش فوق العاده اقدام به تهیه فایل های آموزشی کردم از همان ابتدا عبارت “لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست” را بارها در فایل های آموزشی تکرار کردم.
در واقع این باور و عقیده من بعد از ده ها کیلو کاهش وزن از طریق قدرت ذهن بود و این درحالی بود که هر فردی که اضافه وزن داشت و این عبارت را می شنید ابتدا تعجب می کرد اما به سرعت احساس خوبی در او شکل می گرفت و با خود تصور می کرد چقدر عالی می شود اگه واقعا لاغر شدن آسانترین کار دنیا بود.
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
آنهایی که این عبارت به دلشان نشست و وسوسه شدن آسان بودن لاغر شدن را تجربه کنند قدم در مسیر یادگیری لاغری با ذهن گذاشتند و خیلی زود متوجه شدند که واقعا لاغر شدن به روش لاغری با ذهن آسان ترین کار دنیاست.
این طریق لاغر شدن را در ذهن خود تصور کنید و آن را با روش های قبلی که برای لاغر شدن انجام داده اید مقایسه کنید.
- شما بدون حضور در کلاس درس یا مکان خاصی لاغر شدن را در خانه و از طریق اینترنت و با استفاده از موبایل یا کامپیوتر خود می آموزید.
- زمان استفاد از آموزش ها بستگی به برنامه ریزی زندگی شما دارد و هر زمان تمایل داشتید از محتوای آموزشی استفاده می کنید.
- آموزشها به زبان ساده و قابل درک برای همه افراد در هر سن و شرایطی آماده شده است.
- شما به راحتی تمرینات خود را در جزوه آموزشی می نویسید و در واقع کتاب لاغری خود را می نویسید.
- هر شغل یا فعالیتی داشته باشید باز هم می توانید در زمان مناسب یادگیری لاغری با ذهن را دنبال کنید.
- نوشته های خود را در بخش تمرینات سایت به اشتراک می گذارید و می توانید نوشته هم مسیرهای خود را مطالعه کنید و به این شکل به گسترده ترین کتاب لاغری با ذهن در جهان دسترسی دارید.
- در این روش برخلاف همه روش های دیگر شما مجبور به تحمل گرسنگی نیستید.
- نیاز نیست ساعت ها ورزش های سخت و طاقت فرسا انجام دهید.
- لازم نیست هر روز دارو یا دمنوش های مختلف بخورید.
- هرکاری که در روش های قبلی برای لاغر شدن انجام می دادید را لازم نیست در روش لاغری با ذهن انجام دهید.
این تنها بخشی از سادگی های روش لاغری با ذهن است.
با مقایسه آنچه در مسیر لاغری با ذهن تجربه خواهید کرد با سایر روش های لاغری به وضوح به ساده بودن لاغر شدن با این روش پی خواهید برد.
همانطور که در زندگی روزمره به مرور فرمول های چاقی در ذهن ما ایجاد شده اند و باعث چاقی ما شده اند اکنون به مرور فرمول های لاغری را در ذهن خود ذخیره می کنیم و به مرور تناسب اندام را در جسم خود ایجاد می کنیم.
این روند ساده و لذت بخش لاغر شدن با قدرت ذهن است.
مقایسه نتایج هنرجویان دوره های لاغری با ذهن با استفاده کنندگان از روش های دیگر هم بیشتر اثبات می کند که لاغری با ذهن آسانترین روش لاغری در دنیاست.
دوستانی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده می کنند دیدگاه خود درباره ساده و آسان بودن این روش در مقایسه با روش های دیگر را در بخش نظرات این جلسه ثبت کنند.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی عادت های افراد چاق ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را مشاهده کرده و سپس به سوالات مطرح شده به شکل انشایی پاسخ دهید.
- دیدگاه خود درباره عادت های افراد چاق را بنویسید و نمونه هایی از شباهت رفتار خود با دیگران بنویسید.
- در گذشته آیا درباره رفتارهای چاقی خود با دیگران صحبت کرده اید؟ هدف از انجام این کار چه بوده است؟
- درباره عبارت (ثوابشو بخر) چه دیدگاهی دارید؟ آیا از این عبارت استفاده می کنید؟
- مواردی از عادت هایی که در خانواده خود مشاهده می کنید که منجر به خوردن بیش از حد نیاز می شود را نام برده و درباره آن شرح دهید.
- نگرش خود درباره آسان بودن لاغری با ذهن را بنویسید. چرا این روش آسان است؟
- روش لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا فرمول های چاقی و عادت های افراد چاق را شناسایی و اصلاح کنید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.21 از 42 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام بر خدایی که یادش شکرش آرامش بخش دلهاست
سلام بر استاد روشن عزیزم و دوستای هم فرکانسم در این بهشت لاغری مژگانم روز دهم از ماه دوم
بنام خدا
گام ۲۴ ثوابشو بخر
من تا سن نوجوانی نمیدونستم گه حتما باید غذاتو تا آخر بخوری و چیزی ازش نمونه تا اینکه چند روزی رفتم شهرستان خانه عموم و آنجا ماندم موقع غذا خوردن من یکم تز غذام میموند و اونا اصرار داشتن که نباید بمونه باید ظرفت تمیز باشه منم مجبور بودم که به زور بخورم خودشون هم ظرف غذاشون تمیز تمیز بود میگفتن برات ثواب مینويسن من این قضیه را از نوجوانی متوجه شدم و بعدا هم در خانواده خودمون باید ته مانده غذای بچه ی خودت یا بقیه را میخوردیم چون مادرم میگفت گناه داره و منم میخوردم تا بک عادت شد برام اما این چند سال است که اصلا این کار را نمیکنم حتی بهم میگن که بخور این غذا را ولی من اصلا نمیخورم اما مادرم و بقیه را میبینم که ته مانده غذا ها را میخورن و مت از این تغییر خودم بسیار خوشحالم و یک مانع لاغری دیگه برداشته شد .
و خدایی که در این نزدیکیست.
بله استاد عزیز.منم این عادت رو داشتم که باید غذایی که توی بشقاب هست رو به زور بخورم تا اسراف نشه ولی به لطف آموزشها این عادتم رو ترک کنم و موفق باشم.دیگه غذایی رک توی یخچال نگه نمیدارم و اگر زیاد باشه رو به راحتی میریزم برای حیوونها تا حداقل به چرخه برگرده و منم به خودم آسیب بزنم.هیچ اصرار به زور خوردن ندارم.دیشب ی لقمه اضافه گذاشتم توی دهانم ولی بلافاصله از دهانم درآوردم و انداختم توی زباله چون نباید بخ بدنم ضرر بزنم.خدایا شکرت برای آگاهی های این سایت.الهی شکر.یا حق
به نام خدا سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم گام 24:عادتهای افراد چاق (ثوابشو بخر) من این جمله رو ثوابشو بخر نشنیده بودم از کودکی یادم میاد اصلا به زور غذا بهمون ندادند اونقدر که برایمون کشیدند خوردیم ولی در فرهنگ ما وقتی میری مهمانی وسر سفره میشنی وغذا میخوری واگر غذات اضافه بیاید میگند حیف بخور گناه داره سنت کن ولی شکر خدا از وقتی وارد مسیر لاغری با ذهن شدم اصلا زیاد روی نمیکنم وبه اندازه نیاز بدنم میخورم و اصلا به بچه ام هم اصرار نمیکنم چقدر دوست داره میخوره وشکر خدا دراین مسیر بودن برایم خیلی عالی هست وواقعا لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست ومازبان لاغری رو ياد میگیریم وبه مرور باتکرار باتمرین فرمولهای جدید جایگزین میشود و در ما تغییرات آغاز میشود ممنونم استاد گرامی بابت این آگاهی ارزشمندتون.
سلام بر همه دوستان
استاد موفقیت دوباره تون را تبریک میگویم امیدوارم همیشه سالم و متناسب باشید و همه همراهاتون هم به این تناسب دست پیدا کنند.
من تا حالا این جمله ثوابشو بخر را نشنیده بودم ولی عادت داشتم غذای اضافه سر سفره را میخوردم و میگفتم گناه داره دور بریزیم واین را در اطرافیانم دیدم ولی از زمانی که وارد سایت شدم این عادت را کنار گذاشتم و تلاش میکنم غذا کمتر درست کنم که دور نریزم یا اگه زیاد آمد به پرندگان بدهم.وبادیدن این فایل راحت تر می توانم از آن بگذرم.
این عادت غذای مانده در سر سفره را دور نریزیم به خاطر اعتقاد اینکه گناه است در خیلی جاها دیدم.
گناه داره و اسراف میشه عادت همه ما افراد هست اما افراد متناسب را دیدم که بدون نگرانی از آن می گذرند.
لاغری آسان ترین کار دنیاست
واقعا این گونه هست چون وقتی عادت های اشتباه را تکرار نکنیم لاغری خودش اتفاق می افتد.
بعضی وقتا هم به خاطر این که این مادهی غذایی قوت دارد یا گران است خودمان را وادار به خوردن می کنیم.
در روش لاغری با ذهن ما عادت های اشتباه دیگران را که می بینم در خودم جستجو می کنم واگر پیدا کردم آن را رفع می کنم و اگر کسی عادت درستی داشت روی آن کار می کنم.
سلام من این عبارت ثوابشو بخر را تابحال نشنیده بودم ولی عا دت هم نداشتم که اضافه غذای سفره رابخورم وبادیدن این فایل دیدم که چقدر کارم درسته که این کار را انجام نمیدهم ولی شنیدم بارها درمورد اسراف وگناه بودن دور ریختن نعمتهای خدا همین صبحت یک حس گناه در اشخاص بوجود می آورد یک حس عذاب وجدان بوجود می آورد گوش دادن به فایل ها باعث میشود ذهن وگوش را عادت بدهیم به رفتار درست وترسشان را ازبین ببریم وامیدوارم محکم ودرست دراین راه گام برداریم وبه دیگران هم آموزش دهیم
سلام استاد خدا قوت.ممونم بابت فایل فوق العادتون.سلامت باشید.
چندتا نکته برای خودم:
✓چاقی یک زبان رفتاری است و برخی افراد با یادگیری این زبان و رفتار کردن بر اساس قواعد و اصول آن باعث تغییر وضعیت جسمانی خود می شوند
.✓تو زبان چاقیو یادمیگیری و براساس چیزایی که یادگرفتی فکر میکنی و عمل میکنی
✓اگر چاق هستید حتما زبان چاقی را یادگرفته اید و مدت هاست از آن برای انجام رفتارهای روزمره خود استفاده می کنید.
✓اگر اضافه وزن دارید شما مجهز به یک زبان دیگر علاوه بر زبان های گفتاری خود هستید که مسئولیت رفتارهای شما را برعهده دارد در واقع شما از طریق این زبان رفتارهای خود را اجرا می کنید
✓همه ما از لاغر نشدن گله و شکایت داریم.اینها همه زبان چاقیه:
از اینکه هرچه تلاش می کنم لاغر شویم فایده ای ندارد.
از اینکه با رنج و سختی لاغر می شودم اما به آسانی دوباره چاق می شوم.
از اینکه هرچه می خورم چاق می شودم.
از اینکه نمی توانم جلوی پرخوری کردن خودم را بگیرم.
✓ ما از زبان چاقی برای فکر کردن و رفتار کردن استفاده می کنیم و زبان چاقی باعث ایجاد عادت های افراد چاق می شود.
✓افکار چاق کننده وقتی تقویت شوند به رفتارهای ما تبدیل می شوند و رفتارها، عادت های افراد چاق را تشکیل می دهند
✓قطعا یک فکر اشتباه و یک عادت اشتباه باعث چاقی نمی شود.مجموعه از افکار اشتباه به همراه تکرار سالها رفتارهای اشتباه باعث چاقی می شود
✓در این چند سال حتی یک ساعت گرسنگی را تحمل نکردم.
چند سالی که هرگز از خوردن غذایی بخاطر ترس از چاق شدن خودداری نکردم.
در این مدت هرگز بخاطر لاغر شدن، ورزش های برنامه ریزی شده انجام ندادم.
✓سرعت چاق شدن جسم بسیار کندتر از لاغر شدن است
✓از جمله عادت های افراد چاق داشتن نگرش اشتباه درباره لاغر شدن است که سبب شده با توجه به اینکه تلاش بسیاری برای لاغر شدن می کنند اما همچنان چاق هستند.
✓یکی از عادت های افراد چاق این است که عقیده دارند لاغر شدن سخت است
✓اگر در ذهن تان، لاغر شدن سخت باشد به مرور سخت بودن لاغر شدن سخت و سخت تر می شود.
به همین دلیل است که هرچه از سن چاقی افراد می گذرد تصور می کنند که لاغر شدن سخت تر است
این در حالی است که برای جسم آنها لاغر شدن از سال گذشته تا امسال تفاوتی نکرده است اما در ذهنشان لاغر شدن در امسال سخت تر از سال گذشته است.
✓با خود تصور می کرد چقدر عالی می شود اگه واقعا لاغر شدن آسانترین کار دنیا بود.
✓آنهایی که این عبارت به دلشان نشست و وسوسه شدن آسان بودن لاغر شدن را تجربه کنند قدم در مسیر یادگیری لاغری با ذهن گذاشتند و خیلی زود متوجه شدند که واقعا لاغر شدن به روش لاغری با ذهن آسان ترین کار دنیاست.
✓شما به راحتی تمرینات خود را در جزوه آموزشی می نویسید و در واقع کتاب لاغری خود را می نویسید.
✓افراد چاق مثل هم فکر میکنند و رفتار میکنن
✓ولی این اگاهی چقدر خوبه:همه افرادی که اضافه وزن دارن مثل هم فکر میکنن .
الان دیگه میدونیم فرق و تفاوت ما با افرادی که همیشه لاغرن و در وزن ثابتی ان چیه.و چقدر خوش حال کننده تره که الان میدونیم این تفاوت رو میشه تبدیل به تفاهم کرد و تغییر ش داد.
✓هر عمل و رفتاری در افراد چاق داستان و پیش زمینه و دلیلی داره.
✓هرچقدر بیشتر میفهمم چاقی چیه،زبان چاقی چیه،جامعه چاق ها چجور جامعه ایه، افکار و اعمال مشترک چاق ها چطوره، و متوجه میشم در لاغرها هیچ کدوم وجود ندارن خود به خود راحت تر میپذیرم این افکار و اعمال چاقی غلطه و در زندگیم کمرنگ تر میشن.
✓ایا این افکار و اطلاعاتی ک مرور میشن رو من انتخاب کردم؟یا اولین بار از بیرون اومدن این اطلاعات. ایا افراد لاغرم این اطلاعاتو جدی گرفتن؟
اینا همه اطلاعاتین که من دریافت کردم و انباشته کردم.همه افراد دیگه ای که دچار اضافه وزنن همین اطلاعات دریافت کردن و درست مثل من جدی گرفتن.و همه افراد متناسب اطرافم اصلا این نگرش ها و مرور اطلاعات ندارن.
✓باید تمرین هارو شخصی سازی کنیم.هیچ کدوم از افراد متناسب دلیل تناسبشون این نیست که دقیقا مثل هم فکر میکنند و رفتار میکنند.
مهم اینه اندازه درک و توان امروز از جامعه چاق ها فاصله بگیرم.
✓چه چیزهایی و اخطار هایی رو یادگرفتی که افراد متناسب هیچ اطلاعی از اینا ندارن و با اینحال لاغرن و چاقم نمیشن.
تو اینترنت مدام داره صحبت میشه درمورد ضرر شکر و چاق کننده بودن فلان مواد خوراکی.چرا این اطلاعات اینقدر برات مهمه .چرا این چیزا فقط تورو چاق میکنه.چرا افراد متناسب چاق نمیشن؟
✓افراد چاق یکسری عادات فکری دارن.فکرای شبیه بهم و تکراری رو مدام مرور میکنند.(یکسری افکار و اطلاعات ده سال پیش وارد ذهن من شده هنوز که هنوزه هر روز داره مرور میشه بدون اینکه من کنترلی کنم).همینطور یکسری عادات رفتاری دارن .رفتارهای بخصوصی رو در موقعیت های مختلف تکرار میکنن.و معمولا خودشون دوست دارن این عادات رو ترک کنن.افراد چاق عادت به تجسم کردن خودشون در وضعیتی نامناسب دارن.افراد چاق عادت به استرس و نگرانی و پریشونی دارن.افراد چاق عادت دارن هرچیزی رو ربط بدن به چاقی.عادت دارن مدام خودشونو سرزنش کنن و برچسب بی اراده بودم بزنن.عادت دارن همیشه بگن نمیدونم چیکار کنم یکی راهنماییم کنه.چه راهیو برم.بخورم یا نخورم.ورزش کنم یا نکنم.
✓من بارها درباره رفتارهای چاقیم،در واقع رفتارهایی که فکر میکردم دلیل اصلی چاقیمن صحبت کردم.بارها پیش خودم مرور کردم و بارها مقابل بقیه بازگو کردم. مثلا اینکه : من حجم زیادی از هرچی باید بخورم نمیتونم کم بخورم.اشتهام زیاده اگر اشتهام مثل بقیه کم بود چاق نمیشدم.من خیلی نون و شیرینی دوست دارم برا همین چاقم.یا اینکه تا یه چیزی میخورم سریع چاق میشم.دیر سیر میشم.نمیتونم خورد خوراکمو کنترل کنم،کنترلی روش ندارم.
هدف از این بازگو کردنا این بود که بگم چقد علایق بدی دارم و همینا چاقم میکنن.بگم چقدر لاغر شدن سخته و چاق شدن برای جسم من سریع و راحت بدون اینکه بخام اتفاق میفته.من این وسط بی تقصیر و مظلومم.
مدام هم به خودم هم بقیه گفتم: من پرخورم،من خیلی علاقه دارم به خوردم،من نمیتونم نخورم،بارها تاکید کردم نمیتونم به اندازه یا کم بخورم .بارها هرکیو دیدم ناله کردم که چاق شدم باید لاغر بشم.دوست ندارم خودمو اینجوری.
✓لاغری با ذهن اسونه چون: لازم نیست به زور چیزیو بیرون خودت تغییر بدی و بخای رفتارتو کنترل کنی.اسونه چون فشار ذهنیت بیشتر نمیشه کمتر میشه.ذهنت خالی تر میشه و فضای ذهنت ساکت تر.اسونه چون علایق و واکنش هات از درون تغییر میکنه و بدون اینکه زور بزنی متفاوت رفتار و فکر میکنی.اسونه چون رفتارهایی ک ارزوداشتی تغییر کنند راحت بدون اینکه بفهمی نا پدید میشن.اسونه چون محدودیت زمان و مکان نداره و همیشه و هرجایی قابل اجراست.اسونه چون نمیخاد مواد غذایی خاصی تهیه کنی .اسونه چون احتیاجی نیست دستورالعمل خشک فرد دیگه رو اجرا کنی و اون بخاد کنترلت کنه.کنترل زندگیت دست خودته.خودت برای خودت تصمیم میگیری و تصمیمای خوب میگیری.
✓در لاغری بادهن وقتی الگو فکری و رفتاری افراد چاق بهم گفته میشه چون دلایل چاقی در همه دنیا یکسانه من متوجه افکار و عادات چاقی خودم میشم .
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن دائم گام بردارم.
خدا رحمت کنه مادر و مادر بزرگ شما رو. احتمالا مادر بزرگ شما باعث بوجود اومدن یه سری عادت های غذایی در خانواده های شما شده که باعث شدن عطار روشن ها تپل باشن. احتمالا ایشون هم از مادرشون یاد گرفتن. قدیمیا مخصوصا اهالی خاندان ما قبلتر ها معتقد بودن همه باید چاق باشن. معتقد بودن اگه کسی لاغره یعنی وضع مالی خوبی نداره. یا اینکه زود مریض شده یا معتاده:|
من هر چقدر با خودم فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم فامیل و اقوامم باعث شدن من چاق بشم. یه سری حرفهای رو میگفتن که اونا هم از بقیه شنیده بودن. الان هیچ کدوم از اون حرفها رو باور ندارم. یه مدت چون سنشون بالا رفته، میگن نوشابه نخوریم که پوکی استخون نگیریم و یا فشارمون بالا نره. یه عمر خوردن حالا میخوان نخورن. یه عمر عادت اشتباه داشتن. من میدونم بعد یه مدت هم پوکی استخون میگیرن هم فشار. چون این افکار رو مرور میکنن و بعد یه مدت روی جسم اثر میزاره…..
این مدت چون وزن کم نکردم و خیلی سایز کم کردم، می خوام نقطه سیری و گرسنگی رو امتحان کن. چون چند وقت پیش با همین پیدا کردن نقطه سیری و گرسنگی، وزنم پایین اومد. امروز صبح صبحانه نخوردم، چون میل نداشتم. کلی خوشحال شدم که حتما خودمو مجبور نکردم. فقط یه چای خوردم. (کاش این موضوع رو اینجا توضیح بدین استاد عطار روشن، که وزن و سایز چه تفاوتی دارن. از شما بشنویم خیالمون راحت تره. نمیخوام زیاد درگیر وزن و سایز باشم. نمیدونم چرا اینقد درگیر وزن و سایز شدم. میدونم باید باور داشته باشیم به متناسب شدن میرسیم ولی خب این موضوع اذیتم می کنه. آرامش در مسیر خیلی مهمه. نباید درگیر عدد روی ترازو بود. ولی خب واقعا بعضی اوقات جلوی افکار رو نمیشه گرفت)
در رابطه با رفتارهای خانوادم باید بگم. ماها چندان شبیه خیلی خانواده ها، چاق نیستیم. ولی یه مقداری اضافه وزن داریم. هیچ وقت همدیگرو مجبور نمی کنیم، اضافی غذای کسی رو بخوره. کمتر میکشیم از همون ابتدا
یه نفر از اقوام ما چاقه. چند وقت پیش منزل ما بودن. اضافی غذای بچه هاشو خورد. الان با دیدن این ویدئو یادم اومد، همیشه این کار رو انجام میده. چند سال پیش هم من دیده بود. ما به بدنمون احترام نمیزاریم و هر چی اضافه هست رو داخل بدن میریزیم. مگه ما سزل زباله ایم. خیلی وقته از کلمه میل ندادم و نمی خورم استفاده می کنم. حتی قبل تر ها هم همین شکل رفتار میکردم. بیشتر فرمول ذهنی من به خاطر بی تحرکی و شب برنج خوردن و ورزش رو کنار گذاشتن و تند غذا خوردن هست….اگه میوه نوبرونه ای بیاد یا غذای که چند وقته که نخورده باشم، تهیه کنیم، اون غذا یا میوه منو صدا میزنن. سعی می کنم نخرم یا اون غذاهای خاص رو درست نکنم. یه مدت روی رفتارهای اشتباه کار کنیم، حتما عادتهای درست جایگزین میشه
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و همراهان سایت تناسب فکری
باتشکراز اگاهی های زیباتون مطالب این فایل بسیار جالب و مثل همیشه درست بود و من کاملا درکش کردم و به اگاهی هام اضافه شد و ی قدم موثر دیکه برای اصلاح باورها چاقیم برداشته شد.
باتشکر از شما و اگاهی های زیباتون
بنام الله .
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی وهمراهان سایت تناسب فکری .
فایل زیبای ثوابش را بخر .فایل نشانه حالم را بهتر کن .امروزمن بود .
وخیلی لذت بردم از شنیدن این آگاهی های خوب واقعا با جملات ساده توضیح فرمودید .بله در نهایت غذا به طبیعت برمیگرده .واین برا م.خیلی جالب بود .وما چرا این باور نادرست را داشته باشیم و غذایی اضافه بر نیاز خودمان .را بر بدن تحمیل کنیم .
اما در منطقه ما اصطلاحی هست .که میگن ظرف غذا را سنت کن .روایتی از حضرت پیامبر ذکر میکنند ایشان همیشه به اندازه غذا می کشیده در ظرفش و حتما آنرا تمام میل میکرده و.ما که امت او هستیم باید اینطور عمل کنیم .این عقیده دینی هست .
یک مورد دیگر این است که رسول خدا قبل و بعد از غذا کمی نمک می خوردند.
بنده خدا را شکر تقریاً متناسب هستم .از نظر وزن .ولی از نظر سلامتی .مشکل دارم.
استاد عزیزم برای .کم کاری تیریید . فشار خون بالا .بی خوابی .کم شدن حافظه چکار کنم .که این مسایل حل بشن انشالله .
تشکر از استاد عطار روشن .همه کسانی که کامنت بنده مطالعه فرمودن .راه کار میدم وراهنمایی میکنند.
خدا حافظ همه مان باشه.
سلام بر استاد عزیز
استاد حالا که فکرش میکنم میبینم چقدر عادتهایی داشتیم که از بزرگترها بهمون رسیده که اکثرا نادرست هست عامل اصلی چاقی من بود
مثلا همین ثوابش بخر تو همه خانواده ها هست ولی با عناوین و اشکال مختلف در خانواده ماهم متاسفانه ای رسم بود وبا نام مثلا این غذارو حلالش کن تا حروم نشه وتازه جالبتر این بود که مادر من با تعریف هم میکرد از اون کسی که این کار و میکرد وته مونده اون غذارو میخورد دختر خوبی به حساب میومد و این افکار اشتباه و باورهای غلط در طول زندگی چقدر به ما آسیب رسونده
ای کاش این آگاهی هایی که الان بهش دست پیدا کردیم رو میتونستیم زودتر بهش برسیم خب هروقت هم باشه از نظر من دیر نیست و انسان میتونه تو هر سنی به تکامل برسه مهم اینه که برسه نه این که تا آخر عمر اصلا به این آگاهی ها نرسه و واقعا حیف
خوشحالم که من به این راه هدایت شدم وبا لاغری با ذهن و همینطور شما آشنا شدم خدارو شاکرم
به نام خدای مهربان
وقتی عبارت ثوابش بخر رو گفتید منم نشنیده بودم تاحالا اینو
ولی وقتی فرمول پشتش رو باز کردید دیدم ما هم اینو داریم
همیشه مادر بزرگم میگفت
گر بدانی ثواب کاسه لیسی هی بلیسی هی بلیسی
و هر وقت غذا فسنجون بود جوری طرف غذا رو میلیسید که من میگفتم بهشت رو برای خودش خرید
ما هم این فرمول رو داشتیم
و همیشه بهمون میگفتن حیفه بخور
یا اگر نخوری میریزم تو جیبت
یه حس بد از دور ریختن غذا داشتم همیشه
و بعد از مادر شدنم این عادت و رفتار بیشتر شد
بارها دیده بودم مادرا اضافه ی غذای بچشون رو مجبوری میخوردن
حتی بعضی وقتا که مجرد بودم و سیر نشده بودم
آرزو میکردم کاش الان یه بچه ای داشتم که غذا شو نمیخورد من میخوردم
الان که فک میکنم میبینم چقدر تو جاهای مختلف این آرزو رو داشتم
مخصوصا تو تولد ها
وقتی میدیدم مادرا کیک بچه هاشون رو میخورن
استاد چقدر با منطق قشنگی برامون جا انداختید که دور ریختن غذا کار اشتباهی نیست
امروز با یکی از دوستام حرف میزدم و میگفت بخاطر رفتار یکی از نزدیکانش ناراحته و نمیتونه طرف رو ببخشه
گفتم خوب دور شو ازش
گفت صله رحم با نزدیکان خیلی توصیه شده
اصلا گناه
یه مدت خواستم قطع کنم ارتباطم رو دیدم چقدر روزی ما کم شده
و دیدم آنقدر بهش گفتنه بودن که صله رحم نباید قطع بشه وگرنه بلاهایی سرت میاد و خدا ازت ناراضی
و به اجبار این رابطه رو ادامه میداد
حتی وقتی بهش گفتم چیزیکه حس بد بهت میده رک نباید ادامه بدی خیلی مقاومت داشت
ولی حس ترسی که داشت که خیلی بیشتر بود
وقتی به دور ریختن غذا هم فکر میکنم میبینم خیلی از ماها همینقدر ترس داریم نسبت به این عمل
و هیچ وقتی نشستیم فک کنیم کجای این کار اشتباه
چون این از باور کمبود میاد
وقتی باور کردیم نعمت کم هست
چنین رفتاری هم مطمئنن ازمون سر میزنه
ولی این منطق که من این عذایی که میخورم بالاخره بازم برمیگرده به طبیعت
حیف نمیشه
حالا اگر قبل اینکه بیشتر از نیازم بخورم همون عدا رو بریزم دور که ثوابش بیشتر
هم به خودم آسیب نزدم هم اون غذا رو به طبیعت برگردوندم
وقتی به خیلی از کارهامون نگاه میکنم میبینم که همینطور ساده و بدون منطق باورش کردیم
و داریم تکرارش میکنیم
در رابطه با آسان بودن لاغر شدن
بهدنطرم چون روش هایی مثل رژیم و ورزش رو چون امتحان کردیم به این باور رسیدیم لاغر شدن سخته
ولی وقتی به روش لاغری با ذهن فکر میکنم قلبم باز میشه
اینکه من موانع رو شناسایی کنم و اصلاحش کنم خود به خود لاغر میشم حسم رو خوب میکنه
و واقعا این کار،کار آسونی
و لاعر با ذهن آسون ترین راه لاغری است
چون نه نیازی ه محدودیت هست نه ورزش
درسته کنترل ذهن شاید راحت نباشه ولی شدنی
و ما میتونیم
استاد خیلی ممنونم بابت این فایل
منطقی که برای دور ریختن غذا آوردید خیلی بهم حس خوبی داد و ترس دور ریختن غذا بعد این برام کمتر و کمتر خواهد شد
الهی شکر
سلام و درود
از خوندن نوشته شما لذت بردم
مخصوصا توصیه مادربزرگ محترم و داستان دوستتون
خیلی عالی بود
متشکرم
سلام استاد عزیزم
ممنونم بابت نطرتون
من هم از شما به خاطر آگاهی های نابی که تو سایت قرار دادید تشکر میکنم
آنقدر خوب مثال میزنید و ساده بیان میکنید که نمیدونید از وقتی دنبال میکنم مطالب رو چقدر درکم بهتر شده از قانون
برکت فقط پول نیست به نطرم آشنایی با آدمای درست بهترین برکته
خدا رو شکر به خاطر وجود انسان هایی مثل شما تو زندگیم
به نام خدای مهربانم
سلام به استاد عزیزم و دوستان همراهم
فرمولهای چاقی ذهنی گسترده هستن و چاقی زبان مشترک در دنیا است
فرمولی که ثواب بشو بخر یکی از فرمول ذهنی برای چاقی هستش در خونواده ماهم به این صورت نمی گفتن ولی می گفتن حیف بریزیم دور وگناه داره اسراف به همین خاطر می گفتن یکی بخوره ثواب داره ومادرم هم همیشه به من می گفت بخورم ومن هم برای جلب رضایت مادرم این کار می کردم ومی خوردم و بعدها غذای پسرم هم می خوردم و الان هم کمی این فکر در ذهنم هستش که تا آخر غذا رو بخورم و سعی می کنم به اندازه بدنم بخورم اضافه وارد بدنم نکنم چون بدنم گناه داره که فشار بیارم و حالا باید یواش یواش عادتم رو تغییر بدم باید بادور ریختن اضافه غذام با این موضوع کنار بیام دور ریختن غذا گناه نداره بلکه اضافه خوردن که باعث میشه دل درد بگیرم و احساسم بد بشه وگناه داره در نهایت هرچیز به طبیعت بر میگرده بهتر مستقیم بدون آزار دادن بدنم دور بریزم دور ریختن غذا رو در ذهنم باید منطقی کنم
که دور ریختن در واقعا مستقیم وارد طبیعت میشه بهتر تا غیر مستقیم وارد طبیعت بشه
در قرآن گفته شده بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید و الان فهمیدم اسراف یعنی زیاد رویی کردن در خوردن نه دور ریختن اون
باید راحت بشیم که دور ریختن غذااشکالی نداره و اصلا به مقدار غذا توجه نکنیم و کسی رو مجبور نکنیم بیشتر بخوره چون ما زیاد غذا پختیم
عادتهای افراد چاق تقریبا شبیه هم هستش مثلا افراد چاق بعداز غذا خوردن زود دوست دارن میوه یا چای با شیرینی ویا خرما بخورن وخیلی تند وبا حرص وله غذا شون رو میخورن وبعد خوردن دوست دارن دراز گش بشن تمام لذتهای اونهابا خوردن هستش می خوان برن بیرون قدم بزنند باید بستنی یا شرینی بخورن بخوان برن سینما باید چیزی برای خوردن داشته باشن میخوان برن استخر اونجاهم می خورن ناراحتن می خورن خوشحالم می خورن همش فکر می کنن الان خسته شدن باید چیزی بخورم ولی افراد متناسب در هر حال که باشن از اون لحظه شون لذت میبرن به فکر خوردن برای لذت بردن نیستن خوردن فقط برای رفع گرسنگی و گرفتن انرژی میدونن
عادتهای افراد چاق
میخوان ثواب ببرن می خورن
میخوان آروم بشن میخورن
می خوام لذت ببرن میخورن
میخوان امتحان بدن میخورن
می خوان ورزش کنن میخورن
میخوان طبیعت برن میخورن
میخوان مهمانی برن فکر خوردن
میخوان به کسی ضرر بزنن میخورن
مردم کلا ذهنشون داره به سمت چاقی از طرف جامعه وعادتهای اشتباه هیپنوتیزم میشن برای خوردن بیشتر از نیاز بدن در هر حالی و شرایطی که باشن مثلا
توی آرامگاه میخورن توی تفریگاه میخورن توی درمانگاه میخورن توی آرایشگاه میخورن وتوی باشگاه میخورن توی استخر میخورن توی خیابان میخورن توی بازار میخورن توی آموزشگاه ها میخورن
من درباره رفتارهای چاقی با کسی صحبت نمی کردم چون زیاد رفتار نا جالب نداشتم الان که فکر میکنم درباره تندتند خوردن که باعث چاقی من هستش!صحبت کردم یا این که فکر میکردم چون ما دیر وقت غذا میخوریم چاق شکمی دارم صحبت کردم ومن نمیتونم رژیم بگیرم صحبت کردم و خدارو شکر الان چند ماهی هستش درباره چاقی حرف نمی زنم
و الان که فکر میکنم میفهمم که علت صحبت کردن در باره چاقی این بوده که بگم من مقصر نیستم حس قربانی شدن داشتم
در خانه پدرم هر چی فکر می کنم عادت های افراد چاق رو نداشتیم ولی بعد از دواج خانواده همسرم چاق بودن وعادتهای چاقی داشتن بعد غذا میوه میخوردن و سر سفره نوشابه همیشه بود با چای شیرینی یا خرما میخوردن بیرون میرفتن بستنی یا فالوده میخوردن و الان در زندگی خودم اگه شیرینی خریده بشه همسرم و پسرم سریع تموم میکنن و پسرم ریزه خواری می کنه خوراکی رو تا آخر میخوره تا خیالش راحت بشه تندتند غذا می خوره و همسرم به شدت عادت خوردن چای داره ومن هم کم کم مثل اون زیاد چای میخوردم وخدا رو شکر الان خیلی کمتر شده ولی وقتی همسرم میاد دقت کردم برای این که با اون باشم ولذت ببرم مصرف چای من بیشتر میشه وقتی میخوام بریم طبیعت احساس زیاد روی میکنم دوست دارم بخورم
روش لاغری با ذهن آسون ترین راه لاغری هستش
تنها با فهمیدن فرمولهای اشتباه وعوض کردنشون میتونیم رفتارو عادت های مون به راحتی تغییر بدیم من فهمیدم گاهی به خاطره تجربه گذشتم از مواد غذای در من باعث پرخوری میشه
گاهی برای لذت بردن از طبیعت در من باعث پرخوری میشه گاهی بودن با همسرم لذت بردن با اون در من باعث زیاد روی میشه
من باید خوردنم رو فقط برای گرفتن انرژی و رفع گرسنگی بدونم ودست از تجربیات گذشته ام بردارم
چرا دنبال لذت بردن از غذا هستم چرا در حال عادی شاد نیستم چرا شادی رو به پیرامونم وصل کردم من چرا احساس خوبی ندارم چرا دنبال احساس خوب از بیرون هستم من باید بدون غذاها وبدون توقع از دیگران خودم رو شاد کنم هیچ چیز بیرونی نمی تونه به من لذت و شادی عطا کنه اینهمه سال بدنبال لذت بردن از غذا بودم چی حاصلم شد چاقی و ناراحتی و سرزنش خودم بودم
من مشتاق تغییر کردن هستم
من دنبال خود شناسی هستم
من دنبال تناسب اندام هستم
من دنبال آرامش هستم
من دنبال ثروت آسان هستم
من دنبال سلامتی واحساس خوب هستم
خدایا شکرت
سپاس فراوان از استاد گرامی
واای زهره جان یعنی کیف کردما کیف
از خواندن مطالب قشنگت که قشنگ معلومه از دلت و از تمام وجودت نوشتی واسه همین خیلی به دل من نشست و خیلی هاش چون تجربه ی شخصی منم بود بیشتر به دلم مینشست و درکت میکنم و همزاد پنداری داشتم باهات
موفق باشی دوست آگاه و متناسب من در این بهشت لاغری و آگاهی
مژگانم
سلام به دوست عزیزم مژگان خانم
خیلی خوشحالم که مطلبم براتون جالب و مفید بوده و سپاس گذارم باعث شدی دوباره مطلبم رو بخونم و متعهد تر ادامه بدم باعث شدید بیشتر در نوشتن فعالیت کنم
سپاس از شما و آرزو خوشبختی و سعادت و سلامتی وثروت رو براتون دارم
موفق باشید ❤🙏🌹🥰
سلام
درسته من ب این صورت این واژه رو نشنیدم اماوهمیشه دیدم ک تو خونه مامانم خونه مادرشوهرم ب شدت ی قاشق از غذا ی دخترم میمونه چقدر بهش میگن گ بخور نخوردی پوست استخونیو ازین حرفها
اونقدر خانواده همسر من اینطوریند باقیمانده غذای دیگران هم رو میخورند و یجورایی بدشون میاد پدرشوهرم ک از غذات بمونه
من خودم زمانیک ازدواج کردم همیشه ابگوشت رو بدون نون میخوردم یا خیلی چیزهارو همینطوری دوس داشتم بخورم اونطوری انگار مزشو میفهمیدم و لذت میبردم و ب اندازم میخوردم اما همس پدرشوهرم دعوام میکرد ک غذا رو با نون میخورند اونجوری نمیخورندپ ومن اصلا نمیدونم چیشد کم کم دیدم من اصلا نمیتونم الان ابگوشت بدون نون بخورم یا مرغ همینجوری بخورم واینطوری کم کم عادتم شد
همیشه مادرشوهرم ته ظرف رو تمیز میکنه میگه حیفه
همه همه اینها عادتهایی اشتباهی هستند ک ما نامحسوس یادشون گرفتیم و الان میتونیم دوباه ی نگاه دیگه بخودمون بندازیم مثلا من اومدم چیزی ک دوس دارم میخورم ن چیزی ک عادت بخوردنش دارم نتیجه این کار شده ک من خیلی اون احساس رصایت رو دریافت میکنم و خیلی خوشحالتر راضی ترم
مثلل عادت کردم همش برنج رو با مرغ یا ماهی بخورم الان ن میگم چی رو واقعا دلم میخواد بخورم من خیلی مرغ و ماهی گوشت دوس دارم ووقتی میمومد با برنج میخورم یا با نون اون مزه رو دریافت نمیکردم وفک میکردم با بیشتر خوردن میتونم اون مزه رو دریافت کنم در حاری ک کار من اشتباهه من شاید با همون حد احساس رضایت داشته باشم بدون اینک اون همه اضافه وارد بدنم کنم
ومنن از این ک کلی تغییر کردم و دخترم ازادتر میزارم بجز در زمینه تنقلات ک واقعا نمیدونم کدوم رفتار درسته چی خوبه چی بده
و چقدر من حرف شنیدم برا لاغری تناسب دخترم از این واون ک پوست استخونه وفلان اما من شاید در خودم شکستم اما هیچ وقت برای رضایت دیگران دخترم ب زور نخوندومش البته از زمانی ک فهمیدم
نمونش اینک دختر من ماهی میخورد خیلی خوب تا اینک یبار ی ماهی بد مزه خورد از اونمو قع لب ب ماهی نمیزد ومن هی بهش میگفتم این یکی دیگس یجور دیگس واون هی اصرار مارو میدید و نمیخورد تا اینک امروز دید من میخورم و اصلا بهش اصرار نکردم برگشت خودس گفت من لقمه ماهی میخوام
من خودم روی این ک حیفه ی قاشق مونده تمرین کردم والان خیلی راحتتر از ازمان شروعم میریزم بیرون انا اونقدر در من قوی هس ک ریختن غدا بیرون واقعا سختمه
واین مسیر ادامه داره واقعا جسم ما گناه نداره ک انقدر اضافه تلمبارش میکنیم فک کن من چن حلب روغن دستم دارم راه میرم این حیف نیس این انرژی این جسم این بدن ک اینهمه زحمت اضافه داره میکشه تا جسم من حرکت کنم کارم و بکنم پس حیف چیه ایا غذاییک بدون صرف انرژی اضافه الهی ب طبیعت برگرده بهتره ارزشمنده یا اینک ک این سال من این اضافات رو باخودم حمل کنم یا کلی زحمت دفع رو ب دوش بکشم کدوم بهتره کدوم ارزشمنده
هر طرف ک میچرخم همه جا باورهای مزخرف میبینم ک پایمندشم شدید
اما من میخوام ی نگاه دوباه ب رفتارهام بندازم و تعییرشون بدم
وناخوداگاه کلی اضافه خواری من تو این مسیرب دورانداخته شده مثلادوران رژیم همش میوه میخوردم چن کالری کمتری داشت و این باعث میشد همش گشنه باشم و ریزه خوارس دودوبازه خواره کنم ولی اگه همون چیزهاییک واقعا دوس داریم بخوریم کلی احساس رضایت رو خواهیم داشت
سلام فریبا جان خیلی دیدگاهت و نوشته هات بهم آرامش داد و حالمو خوب کرد واقعا لذت بردم از این نوشته ی زیبات و دید جدیدت به زندگی و نوع نگاهت به خوردن
منو ترغیب کردی دمت گرم
سلام عزیز دل خوشحالم ک هممون متناسبیم و زندگی با بدن تناسب رو رو تجربه میکنیم ارزوی موفقیت دارم برات
سلام بر پرودگار مهربان
سلام بر استاد وهمتلاش. هم مسیر
این ثواب روبخر روتوخونه منزلم خودم انجام دادم باره هر زمانکه به بجه که کوجک بودن غذا میداد اگه اون می خوردن که هیجی ولی بازم جون اون قانون که بجه تو زمانی که گرسته هستن نیاز به غذا رو اعلام میکنم بلد نبودم هر زمان که خودم وقت غذا خوردن بود برای انها هم میاوردم و بجه سرگرم بازی می شدن غذشون نمی خوردن من عصابی شده غذا اون می خوردم که هدر تشه و ابن ثواب به این شکل من بردم ولی واقعا چه ثواب که این همه گناه پیشتش داشت
باره مهمان داشتم احساس کردم ته دیگ غذا داره هدر میره کسی مایل نیست این بخش غذا رو کامل بخوره اگه بمونه سفت شده باید دور ریخته بشه کی ثواب ببره بهتر از خودم ابن بخش غذا رو به شکلی که حتما تمام بشه انجام دادم
این گناه و ثواب رو به جه شکل اشتباه تو بخش مواد غذایی انجام شد هیچ نکران نبودن که با اضافه خوردی دجار گناه اضافه وزن شدم باعث گناه مشکل سلامتی رو به خودم دادم درحقیقت من ثواب که نکردنکلی هم کنه کردم با این عمل کرد فزندانم هم دجار مشکل اضافع وزن شدن حالا که خودشون دارن روی جسمشان کاره میکنمکه این مشکل کم رنک کن باره به منمگینکه این دست آورد عمل کرد اشتباه من بوده آنها درآن با هر هرروشی که میشه این مشکل میخوان برطرف کنن
این جمله باره من به فرزندانم هم گفت که غذا رو به اندازه بکشید که هدر نره حتی این زمان هم به یی شکل دیگه این می گفتم ولی این گفتم هم نبایددباشه خودم حتی اطرافیان این رو که هیچ ماده غذایی رو دور ریزی ندارن وبه عمل کردنش خیلی هم خوشحال و اون. نشانه قدردانی غذا و گناه نکردن و تواین بخش میدونن
با برخورد خانواده کلی باورهای عجیب تو ذهن افردا
قرار گرفته وفتی اون باورها اگه درست باشه که مشکلی به وجود نمیاد ولی اگه اون اشکال داشته باشه از استفاده کردن اون باوره که فبول افتاده حتی با این فایل نن یی آگاهی خوب رودریافت گردمکه حتی گفتن کمتربکش هم یی توجه به چاقی هست چه توسیه بشی که حتی کمتر کشیدن هم اندازه اون توذهنم اطرافینممیگمکه خودش اندازه خوردنش رونمیدونن و این اشتباه بوده با طی کردن یی ساب پرتلاش هنوز بخشهای روبهش نیرسدم که تو نگاه دارم درست رفتا میکنم
ولی نه وهنوز کلی باوره دارم که اونها رو پیدا نکردم جون توب بخش ذهنم اون درست تصور. می کردم اون یی باوروه نادرست هست که با تکرار دیدن فایل های تازه که بهشون میرسم اون پیدا کرده متوجه میشم هنوز کلی باوره ناشناخته دسترسی ندارم با ادامه دادن آنها رو کشف کرده ازشون استفاده نکرده اول خودم اون باوره رو تو ذهنم کم رنک می کنم و در ادامه اون به نسل بدم از خودم انتقال نمیدیم جون تو نگاه من بهبوده ودهند هست برای نسل بد از خودم که و اون نسل این مسیر به شکلی بهتردرست ادامه بدن اگه من تکرار نکنم ابن رتجیرخ کم رنک شده وباعث میشه این مشکل توبخش من به شکل کامل ازبین نرهد
وبا این عمل کردم درستومنو اول نفری که ازاین مسیر استفاده کرده به شکل درست من هستم ونسل بد هم با دیدن عمل کرد من آنها ایندمشکل رو کستر ش نمی دن من باعث قطع این زنجیره اضافه وزن خواهم بود
متوجه شدمجاقی که در من ایحاد شد خیلی بسیار از نسل فبلی من بود من یاد دارم هیج زمانی نه پدر عمه من خدا همه رفتگان رو قرین رحمت کنن به اندازه من دچار اضافه وزن نبودن افردی چاق بودن نه به میزان من چون فقط توجه به خودشون داشتم ولی با آمدن گوشی همراه تکاه دیدن افردی که وزنی سنگیترازمن داستم مشکل. من هم بزرکتر شد من دریافت این توجه بسیار خطرنا کار برده که نسل فبل من اصلا اون نداشتن تو اطرافشون هم افردی اگه چاق بودن وهم انداره آنها بودن درنتیجه چاقی آنها به شکل من کسترش نداسته آگاهی چاقی کمتری روزبه خودشون دادن
این اطلاعات چقدر توبخش مشکل داره بشه به چه میزان اون کسترش داده تو هر بخش که باشه من یی سال هست که اصلا نگاه توبخش ایستا ندارم به نازگی تو بخش گل کیاه یی چند روزی وارد شدم بازم احساس کردن همون هم ایراد داره بازم امدم. بیرون به خودم گفتم هر اشتباهی که طی این همه سال انجام دادی شده این مشکل بزرک حالا که به شکرخداوند دارای تو مسیر برکشت هست هیج اطلاعی که شاید تو نگاه و خودت درست هست تو بخش ایستا اخبار نداشتی بیا ثوابش نخر به همون شکل باشه چون سود که نداره شاید تشویق بشی بری یی صفحه هی ادادمه پیدا کنه دست اورت رو تو کم رنک کنه پس اون بخش بازم به شکل تعطیل موند اون از خدایی عزیزم دارم
من دارم تو. مسیرم کلی اگاهی خوب رو جمع میکنم این کاره باعث میشه از یاد گرفته خودم تو هر بخش به شکل کا ربردی استفاده کنم عمل کردم رو رشد بدم در نتیجه دست آوردن هم. اول بهتر و بزرکتر بشه حتی این جمله شما تو این بخش اخبار رو هم کمک کننده شد من دیگه ثواب هیج کاره اشتباه رو. برای خودم نمی خرم اصلا هیچ. ثوایی نداشت که کلی هم کناه داره بهش نگاه کنم
خدا پشت و پنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون
چقدر حرف مامانتو با حال بوده!😅
مامانا ازین تهدیدات زیاد می کنن که هیچ وقت هم اجرا نمیکنن.😍😍
جمله جالبی هست «ثوابشو بخر» تا بحال نشنیده بودم اما گهگداری انجامش دادم،الانم که ثوابشو یه سگ میخره!
پدرم یه سگ نگهبان دارن که همیشه غذای مونده رو میریزم توی پلاستیک برای اون،و هیچ وقت اونو فراموش نمیکنم حتی مهمونی که میریم غذای دست خورده بچه ها رو برمیدارم برای اون!
یه عادتی که معمولا افراد چاق دارن اینه که همیشه میگن من چیزی نمیخورم اما چاق میشم !در صورتی که هم خوب میخورن هم زیاده روی می کنن مشکل اینجاست که قبول ندارن که دارن زیادی میخورن .
تمام افراد چاق کم تحرکن،نه این که کم تحرکی باعث چاقیشون باشه ،برعکس چاقی باعث کم تحرکیشون شده اضافه وزن و زانو درد و سختی راه رفتن و بلند شدن باعث میشه که کمتر و دیرتر از دیگران تحرک داشته باشن.
گاهی اوقات چاقی رو یه توجیه میدونن برای رفتارشون،مثلا تو مهمونی میگن ما که چاق هستیم دیگه حالا با یه نوشابه نخوردن لاغر نمی شویم که…
یا حتی پرخوری میکنم و اعتقاد دارن که من هر کار بکنم دیگه ازین بیشتر نمیشه وزنم حتمی کمتر هم نمیشه و اصطلاح استپ وزنی رو دارن.
بله من راجع به چاقی و رفتارهای چاق کننده م با دیگران صحبت کردم و همیشه هم خودم رو از چاقیم جدا کردم که من به فلان دلیل چاق شدم و دست خودم نبوده…
یه عادتی که خانواده من دارن برای هر خوشگذرونی باید یه خوراکی همراهشون باشه،اصن دورهمی و غذاخوردن و پختن رسم مامانم هست،که البته بابت همین سختگیریش که حتما که میریم اونجا باید یه چیزی بخوریم درست کنیم برا بچه ها،بذعث شده بعدازظهرها هیچ میل و رغبتی ندارم که با همسرم بهشون سر بزنیم،چون با هر سر زدنی مدام باید در حال چایی و میوه آوردن باشم یا تو آشپزخونه کمک دست مامان برا شام و بعدشم ظرف شستن و …. خلاصه بخوام برم سر بزنم که جون بگیرم و خستگی روزانه از تنم در بره،خسته تر از قبل برمیگردم خونه….
لاغری آسانترین کار دنیاست و لاغری با ذهن هم آسانترین روش.
دلایل آسان بودن لاغری با ذهن رو خودتون بهتر می دانید؛
از رژیم راحتتر،از ورزش بی دردسرتر،از دارو سالم تر !
یه دلیل دیگه رو هم من اضافه میکنم ؛
ورزش و رژیم رو همه می بینن که داری انجام میدی،ممکنه در موردش ازت سوال کنن!
برات دل بسوزونن که مجبوری این کارها رو برای تناسب بکنی !
،انرژیت رو بگیرن !
بهت انگیزه بدن،!
و در آخر هم منتظر می مونن که نتیجه کارتو ببینن، و راحت قضاوتت کنن
و چه بد که اگه نتیجه نگیری یا موندگار نباشه نتیجه،
اون وقته که سرزنش هم اضافه میشه و برای زندگی خودت باید به دیگران جواب هم بدی که چرا نشد؟؟؟؟،چرا نتونستی؟؟؟!!!!
اما لاغری با ذهن فقط در ذهن میگذره و میشه هیچکسی ازش خبردار نشه ،
در صورت لاغر نشدن(که بعید میدونم ،نشه) شما مجبور نیستی به هیچکسی جواب پس بدی،
لازم نیست هیچ چیزی رو توجیه کنی،
هیچ سرزنش و ریشخندی نخواهی دید ،
هیچ شرم و خجالت و احساس کم بودنی رو تجربه نمی کنی ،
در این روش فقط خودتی و خدای درونت!
سلام مهلا جان چقدر اون قسمت آخر پیامت رو دوست داشتم اینکه دیگه مجبور نیستی به کسی جواب پس بدی و همه چی تو ذهنه و کسی متوجه عملکردمون نمیشه که بخواهیم جواب پس بدیم
سلام به همه شما دوستان عزیزم و استاد ارجمندم امیدوارم همگی خوب سلامت شاد رستگار باشید
دیدگاه خود رو درباره عادات افراد چاق بنویسید و نمونه های از اشتباهات رفتاری خود رو با دیگران بنویسید
عادات افراد چاق کم تحرکی .زیاد خوابیدن.پر خوری اعصبی.عاشق شیرینی جات فرقی نمیکنه چه نوع باشه به نظر من عاشق مزه اون شیرینی جات هستن ریزه خواری .و ترس از چاقی و ترس از مواد غذای که چی بخورم چی نخورم و ترس از گرسنه موندن و سیر نشدن و افراد چاق همیشه در این فکر هستند که چگونه لاغر بشوند و همیشه چشمشون به غذای دیگرانه که اضافه بمونه بخورن و تا ته غذاشونو میخورن و هیچ وقت سیر نمیشن و همیشه گرسنه هستن و بعد از تموم شدن غذا به فکر بعدا چی بخورن و هیچ وقت نمیگن میل نداریم و همیشه تمایل به غذا خوردن دارند و همیشه چشمشون به سفره تا غذا تموم نشه مبادا گرسنه بمونن
رفتار خودم با دیگران اول میگفتنم ارثی چاقی من شبیه عمه هستم با آموزش سایت فهمیدم که ربطی به ارث نداره بچهای عمه من همشون متناسبن حتی پدر مادرم متناسب بودن یا کم تحرکی الا که فکر میکنم کم تحرکی ربطی به چاقی نداره مادرم خدا بیامرزم بعد از تصادف ۲۳ سال زمین گیر بود تحرک نداشت ولی متناسب بود پس ذهن ما چاق شده فرمولها دست کاری شده و تغییر کرده مثلا بعد از زایمان مادر شوهرم میگفت غذا زیاد بخور شیر میدی به بچه و دو تا از همسایها که خودشون فرد متناسبی بودن شیر نداشتن یکیشون بیمار بود اون یکی هم و شیرش کم بود و بچش سیر نمیشد شیر خشکم نمیخورد و مادر شوهراشون میگفتن چیزی نمیخورن و شیر ندارن و بچهاشونو پیش من می آوردن میگفتن ثواب داره از گرسنه گی گریه میکنن ومن از روی دلسوزی بهشون شیر میدادم گریه نکنن بعد به این باور رسیدم که زیاد غذا بخورم و به بچه ها شیر میدم و شیرم باید زیاد باشه تا بچه خودمم سیر شه اینطوری کم کم فرمولهای ذهنی من چاق شد و تغییر کرد
در گذشته درباره رفتارهای چاقی خود با دیگران صحبت کرده ای ؟هدف از انجام این کار چی بوده ؟
در گذشته من همش فکر میکردم چاقی من ارثی و شبیه به عمه ام هستم و همیشه پیش خواهر ها و خواهر شوهرم دربارش صحبت میکردم و یه جورای میخواستم چاقیمو ربط بدم به اون تا آرامش بگیرم که بگم چاقی ما ارثی ربطی به خوردن یا کم تحرکی یا خواب نداره یه جوری خودمو تبرئه کردن بود
درباره عبارت ثوابشو بخر چه دیدگاهی دارید ؟آیا از این عبارت استفاده میکنی ؟
در گذشته ثوابشو بخر یعنی اسراف نکردن
از بچه گی پدر خدا بیامرزم بهمون یاد داده که غذا رو به اندازه درست کنیم که اضافه نمونه و به زور نخوریم همیشه میگفت به اندازه نیاز بدنمون غذا بخورید اگر غذای تو بشقابمون اضافه میموند میریختیم تو باغچه تا گربه و گنجشکها بخورن و ثوابش ذخیره کار خوبمون برای اون دنیامون بشه الانم دخترم اگر غذاش تو ظرف بمونه اگر با خورشت قاطی نباشه نگه میدارم برای بعد اگر با خورشت قاطی باشه میگه اینم روزی پرندگان و گربه تو باغچه بعد از ازدواجم تو خانواده پدر شوهرم همیشه من به تعداد نفرات و به اندازه ۲ نفر بیشتر غذا درست میکردم ازم ناراضی بودن میگفتن کم غذا درست میکنه دلش در نمیاد بیشتر غذا درست کنه و همه گرسنه میمونن اینطوری شد که من با اصول اونا پیش رفتم غذا زیاد درست کردم و هر چقدر غذای دخترم اضافه میموند مادر شوهرم به دخترم اسرار میکرد بخور سر رشدی میسوزونی چون اسراف بریزن بیرون منم به دخترم میگفتم نخور حالت بد میشه برای اینکه دخترم به زور نخوره و استفراغ نکنه من غذای اضافشو میخوردم اینطوری شد که فرمولهای ذهنم چاق شد شکر خدا با سایت لاغری با ذهن دوباره به صورت اتوماتیک وار بر میگردم به روزهای متناسب شدنم الهی شکرت
مواردی از عادات هایی که در خانواده خود مشاهده میکنید منجر به پر خوری میشود را نام برده دربارش شرح بدید ؟
من این عادات کم داشتم تو مهمانی ها اکثرا اهمیت به حرفهای میزبان نداشتم هر چقدر که دوست داشتم میخوردم به قول معرف جا داشته باشیم برای دسر شیرینی ولی خواهر زادم اینطوری بود از دید اون مینویسم
وای زیاد غذا درست کردم نخوری باید بریزم بیرون حیفه
یا این غذای مورد علاقه تو درست کردم باید تا تهش بخوری
یا تولده بابا یه شبه بخور چیزی نمیشه
امشب مهمونم شب اینجا میخوابیم مثل خونه خودمون نیست ۱شب دوباره شام بخورم تا صبح چیزی نیست بخورم پس گرسنه میمونم شام زیاد بخورم
نگرش خود درباره آسان بودن لاغری با ذهن را بنویسید ؟چرا این روش آسان است؟
لاغری با ذهن آسان چون این ذهن ما هست که چاقه و ربطی به عوامل بیرونی نداره اگر ما عادتها و رفتارهای اشتباهمونو تغییر بدیم ومیتونیم متناسب بشیم لاغری با ذهن نه نیاز به رژیم نه ورزشهای سخت طاقت فرسا نه نخوردن غذا ما در لاغری با ذهن محدودیت غذای نداریم هر چیزی که دوست داریم با لذت و به اندازه نیاز بدنمون میخوریم و ترسی از خوردن غذاها نداریم در این روش ما باور داریم که لاغری با ذهن بدون هیچ سختی و منع غذایی صورت میگیره
روش لاغری با قدرت ذهن چگونه به شما کمک می کند تا فرمولهای چاقی و عادات های افراد چاق را شناسایی و اصلاح کنید ؟
من با گوش دادن فایلها و خواندن متن و دیدگاه و انجام تمرینات و استمرار در این راه تونستم به این باور برسم که با لاغری با ذهن من میتوانم متناسب شوم چون قبلا متناسب بودم و فرمولهای ذهنم چاق شده و باید تغییر داد و رفتارها و عادات اشتباهم رو با رفتارهای درست جایگزین کنم من الان با آموزش این سایت نگرشها و فرمولهای ذهنمو تغییر دادم مثلا به شیرینی جات نه بگم روز پدر منزل برادرم شیرینی تعارف کردن من میل نداشتم و نخوردم خیلی خوشحال شدم که نه گفتم اگر قبلا بود ۳تا حداقل بر میداشتم میخوردم بدون توجه به نیاز بدنم بعد به خودم پاداش یه آهنگ شد و رقصیدن دادم و حال دلم عالی تر شد من یاد گرفتم صبور باشم همون طوری که من متوجه نشدم کی چاق شدم همون طورم متوجه نمیشم کی لاغر شدم از اینکه جسمم تغییر کرده خوشحالم و با انرژی و باور بیشتری به لاغری با ذهن ایمان دارم و مطمئنم که به تناسب اندامم میرسم و خواهم رسید چون من توانمندم و ذهن من قابل تغییر کردنه و قابلیت یاد گیری داره و هر چیزی به ذهن یاد بدی و تو ی ذهنت آسان کنی یاد میگیره
خدا رو شکر که با این سایت آشنا شدم و پیش به سوی متناسب شدن وممنونم از استاد عزیز بابت فایلهای آموزشی فوق العاده که دانش و آگاهی ما رو با لا بردو من با تغییر افکار و نگرش و بدون زحمت عادات و سبک زندگیمو تغییر دادم و از تغییر جسمم لذت میبرم برای همیشه متناسب میمونم
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
متناسب شدن آسانترین کار دنیاست
چاق تر شدن سخترین کار دنیاست
سلام من ناراحتم سه بار دیدگاهم نوشتم نت ضعیف بود زد آفلاین پاک شد
سلام و درود
اشکال نداره مهم اینه که با هر بار نوشتن درک و فرمول سازی ذهن شما بهتر شده
ممنونم استاد دوباره نوشتم امیدوارم این بار ثبت شده باشه
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
خدا را شاکرم که در تاریخ 1402/09/14 دوباره این فایل را خواندم
معنی کلمه ثوابشو بخر را ما هم در خانواده به طور دیگری داشتیم که به این معنی که نباید اسراف کنیم و هرکس که آن را بخوره و اسراف نکنه از بندگان خوب خدا محسوب میشه . ما در خانواده 9 نفره بودیم و برای اینکه جلوی دیگر خواهرو برادرها کم نیاورم و بگم من هم میتونم بیشتر بخورم و ثوابش را ببرم هیشه بیشتر از نیازم میخوردم و همیشه مادرم من را تشویق میکرد که آفرین گوارای وجودت مادر که غذا را دور نرختی و اسراف نشد . و من این را نشانه قوی بودن می دانستم و باور نداشتم که با پرخوری دارم یک فرمول اشتباه را درمغز خود تقویت میکردم که بعدها با این فرمول من هرروز چاق و چاق تر میشدم
استاد چقدر قشنگ چرخه برگشت به طبیعت را شفاف توضیح دادید و قدیمیها چقدر درمورد اسراف اشتباه میکردند و برگشت غذا به طبیعت برای حیوانات را یک نوع اسراف میدانستند درحالی که اگر ما مستقیم غذارا به طبیعت برگردانیم خیلی بهتر از این است که دربدن ما این هم زمان ببرد و برای بدن مضر باشد و من متوجه شدم خودم مسئول چاقی در بدنم بودم و چقدر خودم به بدنم آسیب رساندم
ب نام خداوند بخشنده مهربان
درمورد عادتهای افراد چاق،خوب من ممکن افرادچاق رو دیده باشم ولی چون در خانواده خودم و اقوام خودم ب اون صورت فرد چاق وجود نداره و تقریبا همه متناسب هستند بخاطر همین من رفتارهای چاقی رو از افراد چاق از نزدیک ندیدم ولی رفتارهای مشترکمون رو در داخل این سایت متوجه می شوم.
اهمه افراد چاق ترس از چاقی دارند ترس از مواد غذای دارند همش نگران چاقی یا غذا خوردنشان هستند همش فکر می کنند چه غذای رو چ اندازه ودر چ زمانی باید مصرف کنند.سرشان از فرمولهای چاقی پر است اینکه بالارفتن سن عامل چاقی هست بارداری عامل چاقی هست یا اینکه شخصی بعد ازدواج حتما چاق می شود هورمون باعث چاقی می شود.طبع بدن باعث چاقی می شود غذاخوردن و تحرک کم باعث چاقی می شود حواب باعث چاقی می شود غذاهای چربی وقندو نشاسته باعث چاقی می شود.
ازعادتهای افراد چاق اینکه حتما باید تا ته غذایشان را بخورند اینکه ی صدای زنگی در سرشان است ک ب آنها همش دستور خوردن صادر می کند افراد چاق نگران این هستند ک وعده های بعد فذا چ باید بخورند افراد چاق بیشتر از افراد دیگر نگران نبودن غذا یا کم بودن غذا هستند.افراد چاق بیشتراز دیگران تحت تاثیر فکر وهم تحت تاثیر کانالهای بینای و شنوای و بویایی غذا می خورند.
در مورد عبارت ثوابشو بخر،ن من تا بحال چنین چیزی از فردی نشنیده ام واولین بار است می شنوم.ولی خانواده من هم اگه فردی غذایش اضافه بیاید بدشون میآید وهمش تذکر می دهند و نظرشان این است ک اسراف می شود.در حالی ک باید آموزش می دیدیم ک اگر غذای الکی و مجبوری بخوریم در واقع ضرر ب بدن خود زدیم ودر واقع این هم نوعی اسراف است.
صرفه جویی این نیست ک ب زور غذا بخوریم وبگوییم ک ثواب کرده ایم در واقع با این ثواب فکری ی گناه بزرگ انجام داده ایم اینکه ب خودمان لطمه زده ایم واین موضوع متاسفانه در خیلی از خانواده ها وجود دارد ک اگر شخصی اگر ب زور و ناخواسته واز ترس دیگران غذایش را تا آخر بخورد ثواب می برد واگر نخورد گناه می کند.
حالامن سالهای قبل حالا نمیدونم ب این دلیل یا ب چ دلیلی بود همیشه ت ظرف خودم رو تمیز می کردم همیشه بدم میومد ک غذا در ظرف کثیف باقی بمونه دوست داشتم ک ظرفم بعد غذا تمیز باشه یعنی اینو دوست داشتم وهمه همیشه منو مسخره می کردند ک ظرف مریم نیازی ب شستن نداره،اینقدر ک تمیزش می کنه.
ولی خوب این سالها ک من غذارو اضافه میارم همش بخاطر این موضوع باید درگیری داشته باشیم.مقدلری مادرم وبعد خواهرم،اگر من غذایی رو اضافه بگذارم مجبورم باهم درگیر شویم ومرا با حرفهایش وادار ب خوردن می کند ولی من گوش نمی دهم.
واین موضوع ک استاددر مورد خانوادشون فرمودند ک این طور رفتار می کردند خیلی نارحت کننده بود ولی این موضوع خوب در فکر خیلی از مادرها وجود داره ولی مادر من حالا تا این حد ک بگه تهدیدم کنه نه،
ولی در حد تذکر دادن بهم میگه ولی الاان خیلی خیل کم شده و حتی اصلا هیچی نمیگه ولی خواهر من در این مورد خیل من مورد آزار قرار میده میگه چرا اینقدر طمع داری چرا اول زیاد غذا کشیدی چرا کم بر نمیداری چرا غذا رو اضافه میاری چرا اسراف می کنی چرا از اول کم بر نمی داری ک مجبور بشی نخوری.
من ترجیح می دم اصلا جلوی این جور افرادهیچی نخورم چون اصلا آرامش برام نمی گذارند واینکه استاد فرمودند من فرزندان خودم رو آزاد می گذارم واینکه اول بهشون می گفتم کمتر بردارین ولی بعد متوجه شدم ک حتی این مورد را هم نباید بگم وباید اختیار کامل رو ب خودشون بدهم واین ب نظرم دقیقا کار درستی می باشد این روش استاد خیلی خیلی کار پسندیده ای می باشد وما هم باید همین روش را انجام دهیم
مادر این روش وقتی نظرات خودمان و دوستان خودمان را می بینیم پی ب اشتباهات رفتاری خود می بریم ودررصدد اصلح آن بر می آییم.
شادو پیروز وتندرست باشید،،
به نام خداوند تاثیر گذارم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات عادتهای افراد چاق
به نام خداوند تاثیر گذارم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات عادتهای افراد چاق
به نام آرام کننده دلها
رد پای من درگام ۲۴ مسیر لاغری من
حالا میفهمم این حد از همدلی و درکمون از هم دیگه درمورد مسئله چاقی توی بیشتر دیدگاه دوستان مشترکه ما بدون اینکه تلاشی برای چاقی بکنیم زبانش رو یاد گرفتیم وقتی حرف از صدای غذاها شد دقیقا یادم اومد وقتی سرماخورده شده بودم و حسابی گلوم گرفته بود چیپس فلفلی توی کمد صدام میکرد برم برش دارم و کارشو یه سره کنم
یا یه کلیپ از طرز تهیه غذا داشتم که هربار گالری رو باز میکردم بهم چشمک میزد ک منو درست کن
یا بعضی وقتا نمیشه موقع غذا خوردن ذهنم تند تند صحبت میکنه درمورد نحوه برخورد با غذا و … و من کاملا صدا ها رو حس میکنم توی سرم که به بهانه لاغری داره باهام از ترس ها و نگرانی ها از قدرت دادن به غذا صحبت میکنه یه فایل درمورد اینکه با خرس های چاقی مبارزه نکنید گذاشتین که هر بار من این صداها رو میشنوم میفهمم دوباره این خرس ها از خواب بیدار شدن و دارن جولون میدن واسه همون جلوی خودمو نمیگیرم که بیشتر اون خرس چاقی رو جری کنم و طبق اون راه حل خوبی که دادین بعد از اینکه اون خرس ها خوابیدن میام و خودم رو احساسم رو بررسی میکنم و با دریافت آگاهی های لاغری از سایتتون آرام آرام موانع لاغری رو رفع میکنم من متوجه نشدم تو این مدتی که باهاتون همراه هستم لاغرتر شدم ولی امروز هم مادرم هم عمه ام ابن موضوع رو تصدیق کردن حتی دیشب ناخودآگاه یه تصویر از لاغری خودم رو دیدم که با یه تاب آبی کاربری و شلوار مشکی بودم خیلی خیلی خوشحال شدم از این اتفاقی که برام افتاد از وقتی توی این مسیر استمرار دارم و دارم کار میکنم آدمهای متناسب خیلییییییییییییییی زیادی به چشمم میان هر جا که میرم آدمهای متناسب بیشتری رو میبینم و بیشتر باورم میشه متناسب بودن طبیعت ما انسانهاست
و واقعا از آگاهی بی نظیر فایل این گام لذت بردم من واقعا معتقد بودم یه دونه برنج نباید دور ریخته بشه یه دونه انار نباید از دستت بیوفته رو زمین چون یه دونه از دونه هاش بهشتی و باید همه رو کامل بخوری تا از نعمت بهشتی بهره ببری من خیلی خیلی واسه خوردن غذاها و اضافه اومدنش نگران میشم مثلا امروز میخواستم یه نارنگی و یه نصفه سیب بخورم ولینگتون اضافه اومدن سیبه بودم و نخوردم یا واسه غذا کشیدن خیلی به خودم سخت میگرفتم و وقتی سه قاشق اضافه میومد میگفتم وای خدا من چه اشتباه بدی مرتکب شدم که این غذا اضافه مونده و حالا من نمیخوام بخورم ولی نباید دور ریخته بشه چقدر به جای اینکه یه کار درست کرده باشم به خودم ضرر زدم ما اینجا این اصطلاح ثوابش بخر رو نداریم ولی همون فرمول توی ذهنمون پیاده شده بود که بخور و گرنه گناه میکنی واقعا من چرا به خودم سخت گرفتم اینقدر درصورتی که بدنم لازم نداشته و در هر صورت قرار بوده به طبیعت برگرده دیگه وقتی غذایی رو نمیخوام نمیخورم عاقلانه تر با اون چیزی که برام بهتره عمل میکنم غذاها برای انرژی داشتن هستن غذا اضافه اومده؟ بریز دور یعنی بخورم؟ نه بریزش توی سطل زباله من مگه اندازه انرژی ای که لازم دارم با مقدار غذایی که باید استفاده کنم و میتونم دقیق دقیق تخمین بزنم؟ اگه این موضوعات توی ذهنمون بچرخه فقط کار رو برای خودمون سخت میکنیم درصورتیکه لاغری اسونترین کار دنیاست و خیلی راحت میتونی هر چی خواستی بخوری بقیه اشو بریز دور
لازم نیست بریم کلاس عزت نفس با احترام گذاشتن به بدنمون این احساس در ما شکل میگیره
و این میتونه یه قدم موثر باشه
استاد من خیلی خوشحال شدم که با این عملکرد خوبتون در برخورد با غذایی که بچه هاتون استفاده میکنن بهشون آزادی ذهنی رو میدید و احساس خوبی رو کسب میکنن منم میتونم با رفع این فرمول این حس آزادی و آرامش خیال رو کسب کنم
ممنونم ازتون بابت فایل خوبتون
خداروشکر
بنام خدا سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
درباره اینکه خوراکی ها با آدم های چاق حرف میزنن تجربه های زیادی دارم😄من و داداشم هرشبی که مامانم باقی پیتزاش و توی یخچال میذاشت ما خواب درستی نداشتیم یا بیدار میموندیم که آخر شب بخوریمش یا دم صبح اگه یکم لای چشممون باز میشد سریع یادمون میومد یه چیزی توی یخچال منتظره و تا اون یکی نخوردتش میرفتیم سراغش😆🤦♀️خلاصه هر زمانی که خوراکی مورد علاقمون توی خونه بود امکان نداشت فراموشش کنیم تا بخوریمش
در گذشته با کسایی که مثل خودم اضافه وزن داشتن زیاد درباره عادت هامون صحبت میکردیم و چقدر میخندیدیم و کِیف میکردیم که ما تنها نیستیم🫣
بعد از توضیحات استاد متوجه شدم که عبارت ثوابشو بخر مربوط به خوزستانی هاس چون ما ساکن اهواز هستیم و اصالتا شوشتری هستیم و از این عبارت زیاد استفاده کردیم و همچنان استفاده میکنیم حالا خیلی تعصب نداریم که حتما ثوابش باید خریده بشه ولی پدر شوهرم همیشه هر چقدر از یه غذایی بمونه میگه دیگه ثوابشو بخرید نره تو یخچال دیگه🤣
توی خانواده ما مادرم و برخی از خانم های فامیل وقتی مهمان دارن به شدت روی میزان خوردن مهمانها حساسن و حواسشون هست که همه برنج زیاد بکشن ،مرغ بردارن وخلاصه اصرار دارن که چیزی نخوردی ناراحت میشم باید بخوری و خونه ما باید رژیم و کنار بذاری و ….. و یه اصطلاحی که مامانم به کار میبره اینه که مواخذه ای(که با لهجه شوشتری گفته باید بشه😆) اگه تعارف کنی یعنی گردنته اگه تعارف کنی و گناه میبری و ….
ساده بودن لاغری با ذهن به این علته که ما محدود نمیشیم وقتی که در رژیم های غذایی محدود میشیم در ابتدا رژیم رو رعایت میکنیم اما بعد از مدتی به خوردن بیشتر حریص میشویم
در این روش ما عادت های اشتباه همدیگه رو شناسایی میکنیم و سعی میکنیم عادت های جدید رو جایگزین آنها کنیم اینجوری کم کم فرمولهای چاقی کمرنگ میشوند و فرمولهای لاغری جای آنها رو میگیرند و افکار ما و سپس رفتار ما و در آخر جسم ماتغییر میکند
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و هم مسیران عزیز
گام24 : عادت های افراد چاق ( ثوابشو بخر )
همان طوری که شما استاد گفتین همه ما مجهز به زبان چاقی هستیم و براساس اون افکار و رفتارمون شکل میگیره . زبان چاقی مانند زبان گفتاریه همان طوری که زبان گفتاری باعث ارتباط ما افراد میشه ، زبان چاقی باعث ارتباط ما با مواد غذایی میشه . زبان چاقی مجموعه ای از افکار ، نگرش و رفتار و عملکرد که در نهایت باعث چاقی ما میشه و گاهی باعث میشه ما به زبان بیاریم که من چاقم و هرچی میخورم چاق میشم چاقی خیلی راحت اتفاق میوفته و لاغری خیلی سخته در واقع این یک نگرش و باور اشتباهه که لاغری خیلی سخت اتفاق میوفته اگر این نگرش رو تغییر بدیم میتونیم خیلی سریع به وزن ایده آلمون برسیم . در مورد جمله ثوابشو بخر در خانواده ما این عین این جمله وجود نداره ولی مصداق ش هست که میگن نباید اسراف بکنیم اگر غذایی که ازمون بمونه رو دور بریزیم اسراف کردیم و اسراف هم کار گناهیه و بابتش مجازات میشیم ، چون خیلیا توانایی تهیه غذا ندارن و ما داریم اسراف میکنیم و این طرز فکر باعث شده بود که من هیچ وقت نزارم از غذام باقی بمونه و غذاهایی که توی یخچال مونده بودن حتی برای چند روز متوالی و کیفیت و طعم خودشون رو از دست داده بودن رو به خاطر این نگرش استفاده کنم که نکنه خدایی نکرده اسراف شده باشه و اصلا به این فک نمیکردم که با استفاده این غذا ممکنه مسموم بشم و به بدنم آسیب برسونم و اینم خودش یه گناهه ، و این یک باور اشتباه و قوی در من بود و هستش و نمیدونستم چطور اونو تغییر بدم ولی با شنیدن فایل امروز و راهنمایی های استاد که چه من این غذا رو استفاده کنم و چه دور بریزم در هر صورت این غذا به طبیعت برمیگرده حسم بهتر شده و یه باور درست به من یاد داده شد که من جایگزین باور اشتباهم بکنم اینکه در هر صورت همه چیز به طبیعت برمیگرده
به نام خدای آسانی ها و راحتی ها
سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان همراه
عبارت لاغرشدن آسان ترین کار دنیاست اوایل که وارد دوره شدم راستش پذیرفتنش برام سخت بود چونکه ته ذهنم همش این عبارت بود نابرده رنج گنج میسر نمی شود یا هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد و چه قبل از چاق شدنم و چه حین چاقیم مرتب شنیده و دیده بودم که افراد چاق چقدر سختی و رنج رو تحمل می کنند تا کمی لاغر شوند اما نهایت چاق تر میشوند .
ومن چون این رزومه ها توی ذهنم بود از طرفی خودم رو با آلبوم شگفتی سازان ولایوها متقاعد میکردم که ببین پس اینها چیه ؟ تو تا حالا اشتباه فکر میکردی و حرف کسی قابل قبوله که نتیجه دستشه .
و چون تو ذهنم معنویت رو با رنح وسختی ارتباط داده بودم و مدام می شنیدم که پیامبران ما و انسانهای مذهبی برای نتیجه حلال باید زحمت بکشند و گرنه باد آورده رو باد می برد کار رو برای خودم سخت کرده بودم وگرنه این ۱۴ کیلو اضافه وزن رو که یکسال طول کشید تا ازدستش بدم میتونستم راحت سه ماهه از دستش بدم .
و الان که متوجه شدم اراده خداوند برای بندگانش آسانی هست در کارها ونه سختی . هم احساس خوبی از زندگی کردن دارم و هم احساس میکنم به خدا خیلی نزدیکتر شدم .
البته در اکثر کارهای روزمره ام وقتی یه جایی کارم گره میخوره سریع به خودم میگم این خواست خدا نیست چون خاست خدا اینه کارها به راحتی پیش بره نه با سختی . پس نتیجه افکار منه نه اراده خدا . وبعدش هدایت میشم به مسیر راحت تر .
اره استاد عزیز شما توی اکثر فایل هاتون خیلی به این مورد اشاره میکردید که لاغرشدن خیلی راحت تر از چاق ترشدن هست اما من سرسری از این موضوع میگذشتم و برای خودم منطقی نکرده بودم اما الان بعد یک سال برام کاملا بدیهی است چون روند بهبود و رشد راحتی هست نه سختی .
و اما در مورد عبارت ثوابشو بخر . من تو خونه مرتب از مادرم میشنیدم و میشنوم که میگه اگه پدرت نبود ( پدرم هم چاقه) کلی غذای اضافه بایستی تو یخچال باشه و پدرت پاکسازی میکنه و ماه رمضان که پدرم روزه می گیره واقعا مادرم غصه اش می گیره و یخچال خونه انبوهی از عذاها میشه که ته مانده غداهاست .
و وقتی غدامون اضافه میکرد مادرم میگفت برنج کیلویی ۷۰ تومان گناه داره دور می ریزید و افرادی هستند داخل سطل زباله رو جستجو میکنند تا یه چیزی پیدا کنند وبخورند وشماها اینطوری اسراف میکنید .
یا اگه غذایی رو دوست نداشتیم وغر میزدیم میگفت همینو هم مردم ندارند که بخورند ناشکری بکنید روزیتون قطع میشه .واز این قبیل حرفها .
و معنویت رو گره زدند به اسراف نکردن . در حالیکه به نظرم معنویت رو گره زدن به چاقی و مصیبت های چاقی .
به قول استاد عزیز در هرصورت غدای اضافی به دامان طبیعت برمی گرده حالا چه من دور بریزم یا من بخورم .
تازه کجای دین اشاره شده معنویت یعنی ضربه زدن به جسم و درد معده وشکم .
استاد عزیز شما تمامی بهونه ها رو برای ما دانشجویان غیر منطقی کردید حتی ارتباط معنویت با غدای اضافه رو .
واقعا چاقها زبان مشترک دارن ونگرشهاشون مثل هم هست پس وقتی یک فرد چاق از یک روشی تونسته به تناسب اندام ماندگار برسه مابقی چاقها میتونند واون روش همان روش آسان و راحت لاغری با ذهن هست که هم معنوی هست چون اراده خداوند آسانی و راحتی در کارهاست وهم برای همه افراد چاق قابل استفاده هست .چون هممون زبان مشترک داریم .
خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر آسان و راحت و تشکر از استاد عزیز بابت هموار کردن این مسیر برای ما دانشجویان و مشتاقان تناسب اندام .
به نام خدای مهربان🦋
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی در سایت تناسب فکری💖
گام ۲۴ ، عادتهای افراد چاق (ثوابشو بخر)،🌾
عادتهای افراد چاق در زبان چاقی مانند تکه کلامهای رایج در هر زبان گفتاریه،
چاقی یک زبان رفتاریه و برخی افراد با یادگیری این زبان و رفتار کردن بر اساس قواعد و اصول اون باعث تغییر وضعیت جسمانی خودشون میشن،پس اگه چاقم حتماً زبان چاقی رو یاد گرفتم و مدتهاست از اون برای انجام رفتارهای روزمره خودم استفاده کردم.
همونطور که هر زبان گفتاری شامل حروف الفبا، قواعد و گرامر مخصوص به خودشه،زبان چاقی هم دارای حروف الفبا و قواعد مخصوص به خودشه که این موارد به صورت رفتاری هستن،در زبانهای گفتاری من میتونم صحبتهای افراد هم زبان خودم رو بشنوم و پاسخ بدم،در زبان چاقی میتونم صحبتهای مواد غذایی رو بشنوم و باهاشون ارتباط برقرار کنم.
مثلاً وقتی خوراکی مورد علاقم رو در خونه دارم بارها در حین انجام کارهای مختلف صدای اون خوراکی رو در ذهنم میشنوم که منو صدا میزنه و از من میخواد تا به سمت اون برم و از طریق خوردن مقداری از اون ماده خوراکی باهاش ارتباط برقرار کنم،
اگه درباره این تجربه با یک فرد متناسب صحبت کنم که آیا اونم صدای مواد غذایی رو در ذهنش میشنوه، با تعجب بهم نگاه میکنه و هیچ پاسخی برای سوالم نداره،
پس اگه الان اضافه وزن دارم مجهز به یک زبان دیگه علاوه بر زبانهای گفتاری خودم هستم که مسئولیت رفتارهای من رو به عهده داره،در واقع من از طریق این زبان رفتارهای خودم رو اجرا میکنم.
زبان چاقی زبانی با ویژگیهای رفتاری و افکاریه،به این معنی که هم در رفتارها و واکنشهای روزمره خودم در برابر مواد غذایی از اون استفاده میکنم،و هم بسیاری از افکاری که درباره خودم و چاقی و مسائل مربوط به اون رو در ذهنم مرور میکنم،همه اینها با استفاده از زبان چاقی صورت میگیره.
اونچه که در ذهن من به عنوان فرمولهای چاقی ثبت شده در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارن هم وجود داره،در واقع عادتهای افراد چاق خیلی شبیه به هم هستن،طرز فکر و عملکرد همه افراد چاق مثل همدیگه است و اگه با افرادی که اضافه وزن دارن صحبت کنم، حتماً متوجه میشم که خیلی از حرفهای ما شبیه همدیگه است.
مثلاً همه ما از لاغر نشدن گله و شکایت داریم،از اینکه هر چقدر تلاش میکنیم لاغر بشیم فایدهای نداره،از اینکه با رنج و سختی لاغر میشیم اما به آسونی دوباره چاق میشیم،از اینکه هرچی میخوریم چاق میشیم،از اینکه نمیتونیم جلوی پرخوری کردن خودمون رو بگیریم،پس تموم عادتهای افراد چاق شبیه همدیگه است.
پس اونچه که در ذهنم درباره چاقی میگذره، در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارن هم مرور میشه،چون همه ما از زبان چاقی برای فکر کردن و رفتار کردن استفاده میکنیم و زبان چاقی باعث ایجاد عادتهای افراد چاق میشه.
چرا چاق شدم؟؟چاقی نتیجه مجموعهای از افکار چاق کننده است،افکار چاق کننده وقتی تقویت بشن به رفتارهای من تبدیل میشن و رفتارها عادتهای منو تشکیل میدن،قطعا یک فکر اشتباه و یک عادت اشتباه باعث چاقی نمیشه،مجموعهای از افکار اشتباه، به همراه تکرار سالها رفتارهای اشتباه باعث چاقی میشه،از اونجایی که چاق شدن حرکت جسم در جهت منفی و نابود شدنه،بنابراین سرعت چاق شدن جسم به شدت پایینه،
یکی از عادتهای افراد چاق داشتن نگرش اشتباه درباره لاغر شدنه که باعث شده با توجه به اینکه تلاش زیادی برای لاغر شدن میکنن، اما همچنان چاق بمونن،
یکی از عادتهای افراد چاق اینه که عقیده دارن لاغر شدن سخته،اونا هر چقدر برای لاغر شدن تلاش میکنن باز تصورشون اینه که لاغر شدن از این همه سختی که متحمل شدن بازم سختتره،و با اینکه سختی و رنج بسیار زیادی رو متحمل میشن، اما همچنان چاق باقی میمونن،چون ذهن انسان نامحدوده و تا بینهایت میتونه موضوعی رو گسترش بده.
مثلاً اگه چند روز رژیم سخت به همراه ورزش سنگین انجام بدم،جسمم به قدری تحت فشار قرار میگیره که خستگی رو با تمام وجود احساس میکنم،جسم بیشتر از یه حد خاصی نمیتونه فشار و سختی رو تحمل کنه،اما ذهن این محدودیت رو نداره و سختی و رنج رو تا بینهایت میتونه گسترش بده،
پس اگه در ذهنم لاغر شدن سخت باشه به مرور سخت بودنِ لاغر شدن،سخت و سختتر میشه،برای همینه که هر چقدر از سن چاقی افراد میگذره فکر میکنن که لاغر شدن سختتره.
و این در حالیه که برای جسم اونها لاغر شدن از سال گذشته تا امسال تفاوتی نکرده، اما در ذهنشون لاغر شدن در امسال سختتر از سال گذشته است،
این تفاوت در نگرش درباره لاغر شدن به خاطر خاصیت ذهنه که نامحدوده و موضوعات رو گسترش میده.
وقتی در مسیر لاغری با ذهن حرکت کنم و به این مسیر اطمینان داشته باشم که به نتیجه میرسم و اولین نشانههای لاغر شدن در من ظاهر بشه،در این شرایط ذهن مانند دوران چاقی عمل میکنه،همونطور که قبلاً ترس از لاغر نشدن رو گسترش میداد و اینکه لاغر شدن سخته،
ولی این دفعه دیگه بعد از کسب نشانههای لاغر شدن شروع به گسترش لاغر شدن آسونه میکنه،و کم کم اطمینانم به این مسیر بیشتر میشه که لاغر شدن کار آسونیه.
لاغر شدن به روش لاغری با ذهن آسانترین کار دنیاست،پس این طریق لاغر شدن رو در ذهن خودم تصور کنم و اونو با روشهای قبلی که برای لاغر شدن انجام دادم مقایسه کنم،الان بدون حضور در کلاس درس یا مکان خاصی لاغر شدن رو در خونه و از طریق اینترنت و با استفاده از موبایلم یاد میگیرم.
زمان استفاده از آموزشها بستگی به برنامهریزی زندگیم داره و هر وقت که تمایل داشته باشم از محتوای آموزشی استفاده میکنم،آموزشها به زبان ساده و قابل درک برای همه افراد در هر سن و شرایطی آماده شده،هر شغل و فعالیتی هم که داشته باشم بازم میتونم در زمان مناسب، یادگیری لاغری با ذهن رو دنبال کنم،در این روش برخلاف روشهای دیگه مجبور به تحمل گرسنگی نیستم،نیاز نیست ساعتها ورزشهای سخت و طاقت فرسا انجام بدم،لازم نیست هر روز دارو یا دمنوشهای مختلف بخورم،هر کاری که در روشهای قبلی برای لاغر شدن انجام میدادم رو لازم نیست در روش لاغری با ذهن انجام بدم.
همونطور که در زندگی روزمره به مرور فرمولهای چاقی در ذهنم ایجاد شدن و باعث چاقی من شدن،الان به مرور فرمولهای لاغری رو در ذهنم ذخیره میکنم و به مرور تناسب اندام رو در جسمم ایجاد میکنم،این روند ساده و لذت بخش لاغر شدن با قدرت ذهنه.
چاقی یک زبان مشترک بین افرادیه که اضافه وزن دارن و حتی افرادی هم که در کشورهای دیگه زندگی میکنن همین جور دارن فکر میکنن.
ممکنه نتونیم حرف همدیگه رو بفهمیم مثلاً اگه با یک آلمانی درباره چاقی صحبت کنیم، ممکنه حرف همدیگه رو نفهمیم، اما اگه یه مدت با هم زندگی کنیم خیلی از جاها شبیه همدیگه رفتار میکنیم، واکنشهامون مثل همدیگه است.
یک عبارتی هست که در خیلی از خانوادهها کاربرد داره و میتونه روی ذهن اونها برای چاق شدن تاثیر بذاره و اون هم عبارت ثوابشو بخر هست،خیلی از خانوادهها هستن که وقتی سر سفره میشینن، وقتی یه غذای اضافهای میموند اگه مقداری بود که میتونستن اونو بردارن یا نگه دارن برای وعدههای دیگه، خب اونو برمیداشتن،اما اگر اون مقدار کمتر بود به خاطر اینکه اون غذا رو دور نریزن میگفتن یکی ثواب اینو بخره،و منطق و دلیلش هم این بود که این غذا حیفه ما اینو دور بریزیم،گناه داره،زشته، برکت خداست، حیفه که دور ریخته بشه، یکی بیاد ثوابش رو بخره و اینو بخوره.
یا حتی توی مهمونیها وقتی چیزی میموند و دیگه کسی نمیخورد و همه غذاشون رو خورده بودن و میخواستن سفره رو جمع کنن،وقتی غذایی توی ظرفی میموند به همدیگه میگفتن کی ثواب اینو میخره؟ یکی ثواب اینو بخره،این عقیدشون بود،و به صرف شوخی نبود،عقیده داشتن که دور ریختن غذا خیلی کار زشتیه،خیلی گناه داره،اما خوردنش که گناهی نداره که،میخوری و استفاده میشه، تازه ثواب هم داره که تو نذاشتی غذا دور ریخته بشه،و همین فرمول باعث میشه که به هیچ وجه خیلی از افراد از اون غذا نگذرن،یعنی نذارن غذایی دور ریخته بشه و هیچ چیزی باقی نمونه،و اونها این کارو انجام میدادن، چون توی ذهنشون این بود که در نهایت نباید چیزی باقی بمونه.
و این کارها باعث میشه که یه سری فرمولهای ذهنی در ذهن این افراد ذخیره بشه و هی تکرار بشه و این فرمولها باعث یک سری عملکردها در اونها بشه،
پس عملکردهای ما اتفاقی نیست،اینا هر کدومش یه سری فرمول پشتشه، یه سری داستان داره.
این فرمولها در ذهن باعث میشه که افراد حتی به رستورانها هم که میرن باعث بشه که حتی یک لقمه از غذای خودشون یا غذای دیگران باقی نمونه و همه رو میخوردن، یا میاوردن خونه که بعداً بخورن،برای اینکه دیگه این عقیده در اونها به وجود اومده بود که گناه داره غذا رو دور بریزیم، گناه داره که غذا بمونه، حالا این همه خوردی اینم بخور ثوابشو بخر.
و اگه دقت کنیم این نگرش در خیلی از اطرافیان و دوستان و از خانوادههای نزدیکمون هم هست، که به جای اینکه غذا رو دور بریزن، غذای اضافه رو به جای اینکه دور بریزن، تصور میکنن که خوردنش ثواب داره و دور ریختن اون گناه داره و چه حس خوبی هم بهشون میده که نذاشتن این غذا هدر بشه.
و اگر یه زمانی خواستم این کارو انجام بدم فکر کنم که چرا من نگران این هستم که این غذا اگه دور ریخته بشه گناه داره، ولی نگران خودم نیستم که اگه این غذا اضافه وارد بدنم بشه من گناه دارم،چرا من باید غذای اضافه بخورم؟؟چرا من باید چیزی که مورد استفاده نیست رو باید بخورم؟؟چرا باید مثلاً غذای باقیمانده دیگران رو بخورم؟؟چرا هیچ وقتی نمیذارم یک غذایی دور ریخته بشه؟؟حتی زمانی که سفره رو جمع میکنم اگه یه چیزی بود که بازم قابل خوردن بود چرا اونو میخوام بخورم و نمیذارم مواد غذایی دور ریخته بشه؟؟باید سعی کنم یواش یواش این عادت رو ترک کنم که بخوام حتماً همه غذاها رو بخورم و چیزی دور ریخته نشه، و اصلاً باید روی ذهنم کار کنم که با دور ریختن غذا راحت باشم.
نه اینکه عملاً بخوام دور بریزم،ولی اگه به هر دلیلی غذای اضافه اومد به جای اینکه بخوام مثلا به زور اونو بخورم، اون غذا رو دور بریزم و اصلاً هم به این فکر نکنم که گناه داره و خدا رو خوش نمیاد و برای خودم منطقی کنم که چرا فکر میکنم گناه داره،چرا فکر میکنم مثلاً این کار زشت و ناپسندیه،اینکه من یک چیزی رو اضافه بخورم بعد شکم درد بگیرم، از فشار شکم اعصابم به هم بریزه، عذاب وجدان بگیرم که خیلی گناهش بیشتره ،تا اینکه بخوام به خودم ظلم کنم، بخوام چند قاشق بیشتر یه چیزی رو بخورم، اصلاً چه اشکالی داره که بخوام دور بریزم،؟؟ مگه اون هدر میره؟؟ دوباره به طبیعت برمیگرده،مگه این غذاهایی که توی این چندین سال خوردم کجا رفته؟؟خب یا به انرژی تبدیل شده، یا به چربی تبدیل شده توی بدنم ذخیره شده، یا دفع میشه دوباره وارد طبیعت میشه،در نهایت هر چیزی تولید میشه دوباره به طبیعت برمیگرده، حالا به شکلهای مختلف یا دفع میشه از بدن، یا به چربی تبدیل میشه یا اصلاً دور میریزیم و به طبیعت برمیگرده،پس این کار ارزشمندتریه که این غذا رو قبل از اینکه بخورم اضافهاش رو دور بریزم سریعتر و راحتتر هم به طبیعت برمیگرده تا اینکه بخوام توی بدنم ذخیرهاش کنم و به چربی تبدیل بشه.
پس سعی کنم به هیچ وجه نخوام ثواب یک غذای دور ریختنی رو من بخوام بخرم و اونو بخورم.
پس یه چیزایی هم هست که ممکنه مربوط به فرهنگ یک منطقه باشه، مربوط به یک خانواده باشه، یک عادت، یک طرز نگرش، یک طرز فکر، که باعث اضافه خوردن میشه، باعث بیخودی خوردن بشه،باعث بشه که آدم توجهش به غذا بیشتر از توجهش به خودش باشه.
سعی کنم این فکر اشتباه و این رفتار اشتباه از طریق من به دیگران منتقل نشه و به هیچ وجه به خانوادهام اصرار نکنم که حتماً باید تمام غذات رو تا آخر بخوری و بزارم با این موضوع راحت باشن که دور ریختن غذا هیچ اشکالی نداره، هیچ استرسی به اونها وارد نکنم که از همون اول باید دقیقاً به اندازه غذا بکشی و اگه فرزندم یه غذایی توی ظرفش کشید و وسط کار فهمید که دیگه دوست نداره بخوره و میلش نیست، هیچ اصراری برای خوردن اون نداشته باشم.
و اصلاً تاکید نکنم که همون اول کمتر بکش، به اندازه بکش،این توصیه اشتباهه که من بخوام بهش بگم که کمتر غذا بکش،چون اون وقت توجهش رو میبرم روی مقدار غذا و اون یواش یواش براش این فرمول توی ذهنش ایجاد میشه که خودش نمیتونه به اندازه مصرف کنه باید مقدارش رو از قبل تعیین کنن.
و بزارم در انتخاب غذا و مقداری که میکشه آزاد باشه، در مقداری که میخوره آزاد باشه و هر چقدر هم از غذاش باقی موند اصلاً اشکالی نداره.
و این عبارت ثوابش رو بخر میتونه یک رفتار اشتباه و مخرب رو در ما نهادینه کنه به بهانه ثواب کردن،خیلی از رفتارهای ما در زندگی مخربه برای خودمون،ولی برای دیگران خوبه،خیلی از رفتارهای ما، یه عادتهایی داریم، کارهایی رو انجام میدیم هم برای خودمون مخربه هم برای دیگران مخربه، اما چون پشتوانه اش وصله به ثواب و کار خیر و خداپسندانه،با خیال راحت اونو انجام میدیم.
سپاس بینهایت از شما استاد عزیزو گرامی.
در پناه الله یکتا شاد، سالم، سلامت و ثروتمند باشید.🙏🙏🌺🌺🌹🌹🌼🌼🦋🦋
به نام خدا
یهو به ذهنم اومد هر موقع غذا میخوایم درست کنیم تا جایی که یادم میاد اصلا از پیمانه استفاده نکردم و نمی کنم فقط چشمی میریزم هیچوقت هم دستم نیومد چقدر خوبه حتی دقت نکردم ببینم غذا بعدش اضافه اومد زیاد بود نبود؟
مثلا حبوبات! فقط برنج رو پیمانه می کنم که اونم همیشه بیشتر میریزم تا غذا کم نیاد! این ناخوداگاه باعث میشه سر سفره اگه بخوام بیشتر بخورم غذا باشه. جالبه یکی از دلایلی که باعث میشه بیشتر بخورم اینکه الان که غذا تازه و گرمه خوردنش کیف می ده. برای وعده ی بعدی بخوام گرمش کنم دیگه کیف نمیده. از غذای مونده بدم میاد.
همیشه ته ذهنم سوال بود چرا من پیمانه نمی کنم چرا با اینکه بدم میاد ازین کار اما بازم ادامه اش می دم!
حالا فهمیدم…ترس کم اومدن غذا، در ادامه بیشتر خوردن بخاطر تازه بودن و نفرت از غذای مونده و باز غذا درست کردن. این چرخه مدام داره تکرار میشه!
اخیش فکر اینکه با برنامه و پیمانه غذا درست کنم از همین الانش لذتبخشه. چون مدام اون لحظه دودلم بیشتر بریزم کمتر بریزم.این درگیری رو دوس ندارم.
خب ازین به بعد به اندازه غذا درست می کنم.
در اخر هم یه خبر خوب بدم اینکه لاغرتر شدم…مامانم هم چند روز پیش گفت هم امروز که شیکم و باسنت کوچیک شده افرین. خودم احساس نکردم ها اما چیزی که این نتیجه رو برام برجسته تر می کنه اینه مامانم بشدت ادم منفی هست در این مورد ها. و اصلااااا هیچی به چشمش نمیاد. حتی اگه یه نتیجه ی گنده گرفته باشی تو هر زمینه ای میگه اینکه چیزی نیست! خلاصه به چشمش اومد اما چیزی که برای خودم مهمتره اینه از قبل تو ذهن خودم لاغری اتفاق افتاده بود که تغییر رخ داده. پس بازم به اندامم دقت نمی کنم و فقط تمرکز روی درونی طبیعی شدن لاغری.
خوشحالم که تو کامنتای قبلی سایزم کم نشده بود و حالا تغییرات رخ داده. این قانونه…فک کن وضعیت چند ماه دیگه ام چجوریه…جذاب و هیجان انگیزه…اما چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه تعهد داشتنه. یکم کم شده اما بازم تلاش می کنم. تعهد بالا هم یک مسیر تکاملیه.
به نام خدای بخشنده ام
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
ثوابش و بخر ؟
گستردگی فرمولهای چاقی ذهنی به شکلی است که همه افراد چاق درگیر آن هستند و انگار طرز تفکر و زبان مشترک همه افراد چاق یکی است حتی ملیت هم فرقی ایجاد نمیکند و نتیجه تمام اون افکار برای تمام افراد چاق یک خروجی دارد و آن هم اجرای فرمولهای اشتباه چاقی است ،که باعث ایجاد واکنشهای مشترک میشود و حاصل تمام آن واکنشها چاقی است .
در فرهنگ ما و دین ما مدام اصرار بر اسراف نکردن بوده و از کودکی بارها و بارها حتی در درسهای دینی مدارس تشویق به اسراف نکردن و ترساندن ما از عقوبت اسراف شده
واقعا نمیتوانم بفهمم چرا بقیه گناهان کبیره و صغیره اشکال ندارد و ما را بخاطر انجامش اینقدر سرزنش نمیکنندمثل (غیبت یا دروغ) ولی دور ریختن اضافه خوراکی ها گناه بزرگی است که بخشیده نمیشود؟
امروز هم به لطف هدایت پروردگارم یکی دیگر از فرمولهای چاقی ذهن را یاد گرفتم
ثوابش و بخر
آره در تمام فرهنگهای ایرانی حالا با بازی با کلمات خروجی همه و مفهموم همه یکی بود ثواب کن و اضافه های غذاها رو وارد بدن نازنینت کن ،چاق شو،زشت شو،بدنت و پارکینگ بیماری ها کن ،و…….تا ثواب ببری ؟
چرا به ما یاد ندادن خودمونو دوست داشته باشیم و همش بهمون یاد دادن گذشت و فداکاری کنیم برای دیگران تا ثواب کنیم انگار به مرور زمان ما رو با اطلاعات غلط شستشوی مغزی دادن تا همه چیز و همه کس و دوست داشته باشیم و به فکر عالم و آدم باشیم بجز خودمون و بدنمون
آیا وقتی من بیمار میشم دیگری زجر و ناراحتی رو تحمل میکنه یا من؟
اگر ذهن من و زندگی ام بخاطر اشتباهات دیگران تیره و تار شود من زجر میکشم یا دیگران ؟
چرا و چرا و چرا نباید خودمون و عاشقانه دوست داشته باشیم؟
همیشه ما رو از عذاب خداوند ترسوندن،کاری کردن ما بخاطر بهشت و جهنم خدا خوب یا بد باشیم هیچ وقت کسی نگفت خدا همان روح زیبای درون ماست همه چیز گناه و باعث دوری از خداست یعنی این یکتاپرستی است ؟
با این فایل سرم پر از سوال شده
چرا غیبت کردن و تهمت زدن روتین تمام جمعها و دورهمی هاست اما اگر یکی در همان جمع بخواهد بخاطر اینکه مراقب ورودی های اضافه مواد غذایی به جسمش بوده و کمی از غذای اضافه اش را نخورد گناه کرده و به جهنم میرود،روزی اش کم میشود و هزاران دلیل و منطق میچینند تا آن فرد مجبور به خوردن شود
قبول دارم که برای کسب ثروت باید جلوی خروجی های اشتباه مالی گرفته شود و بدلیل هزینه های بالای مواد خوراکی بهتر است به اندازه مواد غذایی تهیه شود و نهایتا اگر دیگر قابل استفاده برای وعده های بعدی نباشد میتوان آن را به طبیعت برگرداند یعنی حتما باید بخوریم و در پروسه جسمی ما تبدیل به فضولات شود؟یا بهتر است به همان شکل وارد طبیعت شود تا خوراک حشرات و ….شود ؟کدام بازگرداندن به طبیعت ثواب دارد و معقول تر و منطقی تر است ؟از نظر من قطعا نخوردن آن بهترین کار است.
من تا قبل از این مسیر معمولا مدام در حال اسرار به دخترانم برای خوردن بودم از بعد ورودم به مسیر تناسب دیگر به اونها اسرار نکردم تا ذهنشون چاق نشه اما همین اشتباه که همونقدر که میکشید و باید بخورید چون گناهه در من متاسفانه وجود داشت اما به شکر هدایت امروزم امشب موقع شام دخترم گفت مامان من دیگه نمیتونم بخورم گفتم مادر جون خودت و اذیت نکن بزار هر وقت احساس گرسنگی کردی گرم میکنم برات،در حالی که دفعات قبل اینقدر باهاش بحث میکردم و مجبورش میکردم بخوره الان از خودم خجالت کشیدم
همیشه در اطرافم دیدم که مادرها و گاها پدرها مجبور بودن اضافه غذای فرزندانشون و بخورن تا ثابت کنند اسراف کار نیستند و یا گاهی اوقات نخوردن اضافه غذاها و دور ریختنش را نوعی بی احترامی به آشپز و صاحب خانه میدانند واقعا چقدر فرهنگهای اشتباه باعث چاقی ما شده
من یاد گرفتم بدن من یخچال یا سطل زباله برای جمع آوری خوراکی های اضافی نیست من در حدی از مواد غذایی مصرف میکنم که نیاز جسم من است و با خیال راحت آنچه که مورد استفاده نباشد را حتما دور میریزم و دیگر به هیچ کس اصرار نمیکنم که حتما تا انتهای مواد غذایی اش را مصرف کند .
انشالله خداوند همیشه ما رو در مسیر صحیح زندگی هدایت کنه و عاقبت به خیر بشیم همگی و روزی به آرزوی تناسبمون برسیم و یاد بگیریم نسل بعد خودمون و دچار چاقی و رنجش نکنیم استاد سپاسگزارم که هر روز نور تازه ای به ذهن و جسم و زندگی ما میتابانید الهی به امید تو
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
معنی کلمه ثوابشو بخر را ما هم در خانواده داشتیم به این معنی که نباید اسراف کنیم و هرکس که آن را بخوره ثوابش مال اونه و ما در خانواده 9 نفره بودیم و برای اینکه جلوی دیگر خواهرو برادرها کم نیاورم و بگم من هم میتونم بیشتر بخورم و ثوابش را ببرم آن را میخورم و همیشه مادرم من را تشویق میکرد که آفرین گوارای وجودت مادر که غذا را دور نرختی و اسراف نشد . استاد چقدر قشنگ چرخه برگشت به طبیعت را شفاف توضیح دادید و من متوجه شدم خودم مسئول چاقی در بدنم بودم و چقدر خودم به بدنم آسیب رساندم
ب نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد و همراهان.
من هم بارها اینو شنیدم ک ظرف غذا باید کامل خورده بشه واصراف نشه …از بچگی همیشه شاهد این صحبتها بودم ک ای وای چرااصراف میکنی چرا اینهمه برنج و نون وبرکت خدارو خراب میکنی …آدم هایی ک اصراف میکنن کم روزی هستن یا کافرن….و خیلی صحبت های دیگه ک همه باعث شده این باور غلط در ذهن ما شکل بگیره ک غذا باید تا ته خورده بشه و این برامون جا افتاده بود ک این ظرف غذای من باید کامل خالی بشه اگه نشه خیلی بی احترامیه ب خدا و سفره و ….و من هیچ وقت ب سیر شدنم دقت نمیکردم ب غذایی توجه میکردم ک کی تموم میشه ….
و همین باعث ایجاد پرخوری شد
الانم خیلی برام سخته ک باقی مانده غذا رو دور بریزم یه حس خیلی بدی دارم وقتی میخام دونه های برنج یا نون خشک رو بریزم توی سطل اشغال همش حس میکنم دارم گناه میکنم و میدونم همش بخاطر حرفهای پدرومادرمه ک این باور رو درونم محکم کردن…
برای اینکه مجبور نباشم بجای سطل اشغال معدمو انتخاب کنم …کم غذا میکشم یا باقی مونده رو اگه دست نخورده باشه نگه میدارم برای وعده بعد یا مقدار غذا رو کمتر میپزم تا زیادی نمونه ….
واقعا وقتی فک میکنم ک یا باید سطل اشغال رو انتخاب کنم یا معدمو از خودم خجالت میکشم ک ب این راحتی این دو رو باهم یکی میبینم و حاضرم بخاطر عقاید غلط قدیمیا ب سلامتی خودم صدمه بزنم
من قبلا نون خشکه هارو نگه میداشتم واینکه بیرون بریزمشون وحشت داشتم چون مادرم برام داستان هایی تعریف میکرد از نتیجه بی احترامی افرادی ک ب برکت خدا بی حرمتی میکنن و ب عاقبت بد دچار میشن و من واقعا باورشون کرده بودم و از دور ریختنشون وحشت داشتم…تااینکه یه کلیپ دیدم ک خواهش میکرد نون خشکه ها رو نگه ندارید بعد بدید ب اینایی ک میخرن چون نونا کپک میزنه وهمینارو میدن ب دام ….فک کنید دام کپک میخوره و بعد ما خیلی راحت گوشت دام رو میخوریم و انواع مریضیارو میگیریم ….از اونروز بخودم گفتم چرا ب ذهن خودم نمیرسید چرا ما خودمون داریم همه جوره ب بدنمون آسیب میزنیم و دیگه این کارو نکردم یا میریزم بیرون یا میریزم برای گنجشکا …
واقعا اگه یکم ب رفتارهای غلطمون فک کنیم و فقط سعی کنیم انجامشون ندیم تمام مشکلاتمون حل میشه
از این ببعد اگه خاستم بخاطر اصراف نکردن بیشتر بخورم حتی یه قاشق سریع ب خودم میگم پس معدت سطل زبالست ….
خدا پشت وپناهتون🙏
سلام و صد سلام خدمت استاد عزیزم
همون مثالی ک زدین دقیقا تو خانواده ما رواج داشت مادرم خیلی اصرار میکرد که اصراف نشه غذارو تا آخر. بخوریم و از قبلم تو کتاب های درسی دینی تو ذهنم کد شده بود ک اصراف حرام است و ادامه این سیب رو بخورید و نصفه رهاش نکنید
موند تا چند سال بعد فک میکنم از دهن یه دکتر شنیدم که اصراف یعنی ضرر حالا ک اغلب مادر های قدیم اضافه غذاهای بچه هاشونم میخوردن ک یه وقت اصراف نشه اونا در اصل به بدن خودشون ضرر میزدن و دقیقا همینطور هم بود
من خونه مادرم یا مادرشوهرم ک برم غذامو کم میکنم چون زیادتر از وعده غذایی من میریزن بعدم مثلا میگن همون دو س قاشق فقط اضافه بود من میگم آره چون بیشتر وقتا مقدار برنجی ک میخورم همیشه مشخص و تو این بشقاب های خورشت خوری میخورم ک حجم کمتری دارن بعد رژیمم فک کنم این اتفاق افتاد قبل اون همیشه باپلو خوری میخوردم همون زمانی ک نسبت ب خوردنم آگاهی نداشتم
همیشه مادرم برنجو زیاد میکشید و من میگفتم مامان چه خبره کوه درست کردی
خداروشکر میکنم بابت این سایت و تبدیل کردن آرزوی لاغری به واقعیت منم از خدامه مثل شما سایز لارج بپوشم و چون شما تونستی منم میتونم 😍
لاغری آسان ترین کار دنیاست 😍😍😍
و یه خبر خوب دیگه اینکه همسرم در جریان فایل های شما قرار گرفتهحتی فایل قبلی رو باهم گوش دادیم و این سری دیگه مقاومتی نکرد نگف انجام بده نگفتم انجام نده .حتی بحث باشگاهم رو هم پیش کشیدم ک بدون ورزش من قرارهلاغرتر بشم
دیگه انگار نمیگه برو نرو
سلام و هزاران دردود
استاد عزیزم اول اینکه دوباره باید بگم عاشق لبخند و خنده هاتونم چشماتون، صورتتون همش میخندن و من خیالم از دیدنشون آرامش میگیره سپاسگزارم ازتون
فایل بسیار بسیار عالی و تکان دهنده ای بود چ متن و چه فایل تصویری
من خیلی فک کردم و دیدم چقد جالب بود که خود من در طی ۲۰ یا ۲۱ سال نزدیک به ۳۲ کیلو اضافه کردم و پس از آشنایی با سایتتون و به آسانی و با استفاده از فایل های رایگان در چند ماه اخیر ۸ کیلو کم کردم و خداوند رو بسیار سپاسگزارم. یعنی چقد سرعت چاقی پایین برعکس تصورات من و سرعت لاغری بسیار بالاتر از حد فکری من و این نشون میده میل به پیشرفت و رشد که تناسب اندام شاملش میشه بالاست. باید رو ذهنمون کار کنیم و مدام تکرار کنیم و بگیم لاغر شدن آسانترین کار دنیاست تا ذهن بتونه اطلاعات نادرست در مورد اینکه لاغر شدن سخت و تلاش طاقت فرسا میخواد پاک کنه ،،، خیلی خوب یادمه مادربزرگم میگفت هر یدونه برنج یه قل هو الله ست و خدا و فرشتگان گناه مینويسن اگه یدونه برنج باقی بمونه باید همرو خورد و این طرز تفکر یکی از عوامل بزرگ من در اضافه وزن بود ولی امروز یه فرمول طلایی به فرمولام اضافه میکنم و به خودم هنگام اضافه بر نیاز خوردن میگم ثوابشو بخر مثل همین الان که داشتم شکلاتو با چای میخوردم و یکم که داشتم زیاده روی میکردم به خودم گفتم ثوابش بخر و دیگه نخور عادله… بینهایت سپاسگزارم از خدای بی همتا که با شما و سایت فوق العاده تناسب فکری آشنا شدم. آگاهی بسیار خوبی بود سپاسگزارم استاد عزیز و خندونم
سلام استاد گرامی خسته نباشید
روزه،طاعات و عباداتتون قبول باشه ان شالله
ما هم دقیقا این فرهنگ رو داریم که میگیم غذات رو سنت(سونه تیکه) کن،
یعنی نباید چیزی روی بشقابت بمونه وگرنه گناه داره.
من بعد آشنایی با سایت شما و یادگیری مطالبتون چند وقته شکر خدا میتونم غذای اضافه رو که مناسب یخچال هم نیست ، دور بریزم،
واقعا علت اصلی اضافه وزن من همین سختی و احساس گناه دور ریختن غذای اضافه بوده که از بچگی این فرمول اشتباه رو وارد ذهنمون کردن.
خوشحالم که برام راحتتر شده و این فایل باارزشتون خیلی کمک کننده بود که هیچ فرقی نمیکنه آخرش این مقدار اضافه به طبیعت باز میگرده ، چ از طریق آشغال باشه ،چ از طریق دفع،چ از طریق مردن و به حاک تبدیل شدن چربی بدن .
بازم هر روز باید به خودمون یادآوری کنیم که ❤💚لاغر شدن آسانترین کار دنیاست💚❤
یادمون باشه سرعت چاق شدن جسم بسیار کندتر از لاغر شدن هستش.
همچنین ممنونم استاد که کمکم کردید به بچه م سخت نگیرم اگه نخواست غذا بخوره ،خب نخوره،
قبلا خیلی تلاش میکردم ، یعنی داشتم با زوور اون مقداری که باهاش سیر میشه رو اضافه میکردم ، الان میدوم اشتباهه.
امیدوارم روز خوبی داشته باشید.
با سلام
منم یادم میاد که در کودکیمون اینطور نبود که خودمون برای خودمون غذا بکشیم . معمولا تو خونه ما مادرم برامون غذا میکشید و ما هم بایستی تا ته بشقاب رو خالی بکنیم . واگر غذایی باقی میموند میگفتن مردم ندارن بخورن شما ناشکری میکنین . وهمین ناشکری باعث میشع این روزی هم قطع بشه .
منم از ترس حروم شدن غذا میخوردمش وگاهی اوقات یواشکی دوراز چشم دیگران اون رو دور میریختم .
این باور مخرب مذهبی مثل باور مخرب ثروتمند شدن که میگه ثروتمند شدن انسان را از خدا دور میکنه . دور ریختن غذای اضافه هم انسان رو از خدا دور میکنه و روزی آدم قطع میشه .
البته با اینکه ما تو خونه کلی مرغ و خروس داریم و غذای اضافی رو میدیم به مرغ و خروس . بازم این جنس حرفها بود . و بعدها که چاق شدیم از طرف همین خانواده مورد سرزنش قرار گرفتیم که کمتر بخور . مراقب خوردنت باش و ….
تا حالا اینجوری به موضوع نگاه نکردم که چه من این غذای اضافه رو دوربریزم وارد دامن طبیعت میشه و چه به زور بخورمش وارد دامن طبیعت میشه البته پس از پروسه هظم و گردش در بدن .
البته هیچ اختیاری در زندگی نداشتیم نه لباس پوشیدن . نه غذا خوردن . نه معاشرت با افراد دلخواهمون . و… . فقط بع دنیا اومدیم که برده خانواده باشیم و طبق میل اونها رفتار کنیم . اینجوری میشیم بچه مثبت و فهمیده .
ولی الانا که بچه های این دوره رو میبینم علیرغم اینکه اصلا موردتایید خانوادمون نیستند و نسل های امروزی رو سرکش میدونن که راه خودشون رو میرن خیلی لذت میبرم .
.
با سلام خدمت شما دوستان و استاد روشن
فایل ثوابشو بخر
چقدر این کلمه آشنا بود برام چقدر اتفاق می افتاد البته نه برای خودم چون من خیلی کم پیش می آمد که باقی غذای بچه ام را بخورم اما گاهی غذای خودم را که می کشیدم ازش می ماند به زور میخوردم هم خوش مزه بود وهم گناه داره بریزی دور عقیده من این بود بعضی نون خالی سر سفره ندارن حالا من اینقدر اسراف کنم خدا ناراحت میشه و کلی از این افکار اشتباه و به قول استاد خونه مادرم که میریم همش مامان میگه که بچه ها غذا ها را گذاشتن گاهی بنده خدا خودش به زور میخورد به من میگفتن که غذای بچه ات را بخور من قبلا میخوردم اما الان چند وقتی است که تو سایت هستم این فرمول را دیگه برا خودم تکرار نکردم اما به بچه هام میگم که به اندازه بکش غذای نمونه اما از این پس دیگه به بچه ها هم نمیگم که اونا هم،این فرمول اشتباه را یاد نگیرن واقعا ما اگه به اندازه نیاز بدن غذا بخوریم و سعی نکنیم ته مانده و یا باقی مانده غذای دیگران و خودمان را بخوریم هرگز چاق نمیشویم اضافی غذا را دور بریزیم زودتر به طبیعت بر میگرده تا بره تو معده ی ما و تبدیل به چربی بشه دور ریختن مواد غذایی گناه نیست اما به زور خوردن آنها گناه است چون به جسم خودمان صدمه میزنیم با عوارضی که بعد از خوردن مواد اضافی هست پس به فکر جسم خودمان باشیم و مواد غذایی اضافه نخوریم .
با رعایت این فرمول ها ما لاغر میتوانیم به راحتی به تناسب اندام برسیم .لاغر شدن اسانترین کار دنیاست
سلام
لاغر شدن اسانترین کار دنیاست
اونقدر از شنیدن این جمله بدنم تعجب میکنه ک نگو هنوز بعداین همه مدت این جمله برام سخته
از بس در رژیم های قبل ب این نتیجه رسیدم ک لاغری سخته خیلی
روشهای قبل هر ثانیش برام یاداور این بود ک تو نمیتونی سخته
هر لحظش سرزنش ناتوانی تحقیر غصه بود برام
اما روش لاغری باذهن پراز امید ب رسیدن هس پراز عشقه من از لحظه ب لحظش لذت میبرم و میدونم در نهایت میرسم این توانایی در خودم حس میکنم
لاغری با ذهن ی دنیای دیگس بهشت ماچاق هاست
بهشتی ک من در این دنیادارم تجربش میکنم
من لاغری رو لمس میکنم حس میکنم لاغری برای من ی چیز مقدسه
چن چندین سال دوستش داشتمو با بودن در این مسیر
فهمیدم ک میشه منم لاغر بشم رانشه
من تواناییشو دارم من لیاقت اینو دارم ک راحت نفس بکشم راحت راه برم بدوم راحت بخوابم راحت و سبک باشم من لیاقت اینو دارم ک بهترین لباسها بدون محدویت حق انتخاب داشته باشم با رنگهای شاد خودمو غرق در لذت کنم
لاغری شیرینه خیلی و لاغری با ذهن زیباترین و شیرنترین مسیر برای رسیدن
من لیاقت اینو دارم ک جسم عزیزم برگرده ب سمت طبیعت خودش و راحت باشه کوله بار اضافاشو بزاره زمین
جسم و بدن من لیاقت خیلی بیشتر از این حرفهاست
و من اونو ب لطف خدا ب حالت طبیعی خودش برمیگردونم
و میرم خرید میگم ب فروشنده سایز مدیوم میخوام وای ک تصورشم شیرین و لذت بخشه من کی عاشق شیرینی ام
این خواسته شیرینترین وزیباترین طعمی خواهد بود ک میچشم
من اونقدر شنیدن گناه دارا ک نگو یبار ی معلمی داشتم ک میگف حتی ی یدونه برنج تو بشقابت باشه اون گناهه من هم حس میکردم گناهه باید بشقاب تمیز تمیز باشه اما از اول عادت داشتم غذا ب اندازه بزارم تا دور ریز نداشته باشم و دو دارم غذای تازه بخورم تا مونده
اما این فرمول در من هس ک گناه خدارو خوش نمیاد و این حرفها ک همیشه باعث شده ما نفهمیم سیریم فقط بخوریم ک بشقاب تموم شه
دختر من میبینی مبگه گشنمه میکشی میاری ی ذره نمیخوره دیگه اصلا بقیشو ادانه نمیده میگه سیرم چن یاد نگرفته ک باید تموم کنه
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
منم از وقتی که در دوره های آموزشی شرکت کردم متوجه شدم که آدم های چاق همه مثل هم فکر میکنن و چاقی زبان مشترک همه ی افرادی هست که اضافه وزن دارن من خودم از وقتی در مسیرم به شدت پیگیر رفتارهای چاقها و لاغرها هستم و میبینم که تمام حرفهای استاد درست هست و هر چیزی که ایشون در مورد چاقها میگن هم در گذشته ی خودم هست و هم در رفتارهای چاقهای اطرافم در حال حاضر هست و حتی افکار اونها رو هم که بررسی میکنم میبینم دقیقا همون چیزهایی هستن که بارها در گذشته خودم اون افکار رو داشتم و یا اینکه استاد در سایت بسیار در مورد اونها گفتن و خیلی خوشحالم که دارم این بحث چاقی و لاغری رو از یه سطح بسیار بالا و زیبا بررسی میکنم . همین امروز که جمعه بود من برای تفریح به همراه عزیزی بیرون از خونه در اطراف شهر رفتم و چون ایشون تپل هست و همه تفریح رو در خوردن میبینه اینقدر خوراکی آورده بود که نگو اما من تمام حواسم جمع بود که نباید زیاده روی کنم و تحت تاثیر ایشون قرار بگیرم و به فشار شکمی برسم و باید درست رفتار کنم و اما ایشون کلی بساط برای نهار داشت و کلی هله هوله برای بعد از ناهار داشت و اما من از بین اونها انتخاب کردم و ناهار رو که به اندازه نیاز خوردم و بعد از بین دو مدل تخمه و میوه و خرما و بیسکوییت و پفیلا و پفک هندی و پفک نمکی مینو من فقط یک دونه بیکسوییت و یک مشت تخمه و چند دونه پفک هندی و چند مشت پفک نمکی مینو خوردم و اما خود اون شخص از همه چیز به مقدار زیاد میخورد دلستر و برنج و جوجه کباب هم برای ناهار خورد و خلاصه من اگاه بودم هر وقت جا داشتم به اندازه نیازم از اون مواد عدایی دلخواهم بخورم و بعد از خوردن اونها احساس سبکی داشتم و سنگین هم نبودم اما با بودن در این مسیر یه اتفاق جدید دیگه که در من افتاده این هست که مثل گدشته ی خودم هر چیزی به دهنم مزه نمیده و هر چیزی باب میلم برای خوردن نیست مثلا تخمه خواستم بخورم یه مشت کوچیک خوردم چون تخمه ی خام بودن و من دوست نداشتم دیگه ادامه ندادم و یا پفک مینو اصلا مزه اش رو دوست نداشتم و جالب نبود و اصلا مزه اش مثل دفعات قبل نبود که خریده بودم و راضی نبودم از این هنوز داخل پاکت بود من دیگه ادامه ندادم و یا چند شب پیش رستوران بودم اینقدر طعم غدا ها برام خوب نبود که در حد یه سیخ کوچیک کباب خوردم با دو سه قاشق برنج ک دلم نخواست دیگه خوردنم رو ادامه بدم جون حس کردم کبابش بوی بدی میده خلاصه مثل قبل همه چیز خور نیستم خصوصا غداهای بیرون و رستورانی خیلی باید پرفکت باشه که بتونم بخورم و میدونم اینم از تغییرات من در این مسیر هست و بارها به خودم میگم پس چرا قبلا اینطور نبودم یعنی واقعا غذاها بد شدن یا من تغییر کردم ؟؟ولی میبینم که اطرافیان من با حرص،و ولع میخورن اما من پسندم نیست و این نشان از تغییر محتویات ذهنی من هست .
(ثوابشو بخر )من زیاد این جمله رو در بین اطرافیانم شنیدم و شاید شاید خودم من هم یه جاهایی گفته باشم حالا نمیدنم به خاطر همشهری بودن با استاد هست که این جمله رو زیاد شنیدم یا اینکه حالا بین چاقها گفته میشه
حقیقتا من به یاد ندارم که در گذشته و یا حالا مادرم این حرف رو گفته باشه و ما در خوردن بسیار راحت بودیم و تحت اجبار مادرم هیج وقت غدا نمیخوردیم برای همین چهار فرزند مادرم تا قبل از ازدواج بسیار لاغر و متناسب بودن و اما ناگفته نماند مادر من و خانواده ی مادری من در تعارف کردن و اصرار کردن برای خوردن به مهمان خیلی مهارت دارن و پایبند این رفتار هستن و این رو یک جور احترام به مهمان میدانن و هنوزم که هنوز بعد از مدتها برای همسرم همین رفتار رو دارن و فکر میکنن با این کار دارن به همسرم احترام میزارن و اون اوایل ازدواجم که همسرم بسیار لاغر بود اگر کم میخورد مادرم بسیار اصرار میکردن که چرا نخوردی و باید بیشتر بخوری و خلاصه همسر منم مجبور میشد یه جاهایی بیشتر بخوره و ….. در حالی که در خانواده ی همسرم دقیقا ماجرا برعکس هست اونها اصلا اهل تعارف و اصرار کردن به مهمان و یا اطرافیان خودشون نیستن حتی من در این مدت زیاد که با این خانواده هستم شاهد این رفتار ها نبودم و دیدم که بارها خوراکی رو وسط گذاشتن و گفتن هر کس میخواد بیاد بخوره و گرنه گیرش نمیاد و همه هم خودشون رفتن و برداشتن و هیچ کس نبوده (مثل مادرم ) که به بقیه تعارف کنه و یا اصرار کنه که بخور و اما این جمله ی ثوابش رو بخر زیاد در خانواده ی اونها شنیدم چون طبق باورهای مذهبی ایشون این کار درستی هست که هیچ چیز دور ریخته نشه و یا هدر داده نشه بنابراین باید به زور هر غدایی هر چقدر کم یا زیاد توسط خود اون شخص و یا فرد دیگه باید خورده بشه و اتفاقا افراد تپل هم زیاد در این خانواده هست و یه روز یکی از همین براد زاده های همسرم اعتراف میکرد که اگر غذا بکشم و نخورم از طرف پدرم به شدت اذیت میشم که این چه کاریه باید تا اخرش رو بخوری و این کار درستی نیست و خلاصه میگفت من رو به زور وادار به خوردن میکنه و یه شخص دیگه از خودشون که در اون جمع بود به شدت حرفهای پدر ایشون رو تصدیق میکرد و میگفت بله خب راست میگه دیگه باید تا آخر ظرفت رو بخوری جون گناه داره بریزی د ور و این کار بسیار ناپسندی هست و کار بسیار زشتی هست که بریزی دور تازه ثواب هم داره که تو نریزی دور و بخوری .
و در نهایت منم این حرف رو پذیرفته بودم و بارها اجرا میکردم اما هیچ وقت از این دید بهش نگاه کرده بودم و بارها میگفتم جقدر کار خدا پسندانه ای دارم انجام میدم و کارم درست هست .و همیشه هیچ غذایی رو ته ظرف نمیزاشتم و هیچ غدایی رو دور نمیریختم و در رستوران و هر مکانی باید تا آخرش رو میخوردم و یا با خودم میاوردم برای فردام که بخورم و میگفتم ثواب داره و دور ریختن اون گناه داره و حس خوبی هم داشتم که نزاشتم اون غذا هدر بدره .
ولی من باید آگاه باشم که چرا باید نگران دور ریختن عدا باشم اما نگران خودم نباشم که اگر غدای اضافه وارد بدنم بشه اون گناه داره ؟؟و حالا به خودم میگم من چرا باید غذای باقی مانده ی بقیه رو بخورم و یا موقع جمع کردن سفره غدای داخل بشاقبها رو بخورم ؟؟؟اما از وقتی که در مسیرم دیگه با دور ریختن غدااها خیلی راحت شدم نه عمدا ولی اگر چیزی اضاف اومد خیلی راحت جمعشون میکنم و داخل پاکتی میزارم برای پرنده ها و حیوانات و همین فایل ارزشمند باعث شده حتی اگر فرزندم همه ی غذاش رو نخوره من خیلی راحت بدون مجبور کردن اونها برای کامل خوردن از جلوی اونها جمعشون کنم و بزارم برای دفعه ی بعد یا بردارم برای پرنده ها و به یاد ندارم از وقتی که در دوره ها هستم هر گز به فرزندانم بگم چرا اینقدر کشیدی حالا باید ته تهش رو بخوری ؟؟در حالی که قبل از دوره ها فردی بودم به شدت حساس روی خوردن بچه هام که باید هر سه وعده رو به اندازه ای که من براشون در ظرف میکشم بخورن و گرنه دعواشون میکردم و اونها هم همیشه به زور من میخوردن و یه جاهایی دخترم ناراحت میشد با هم درگیر ی لفظی پیدا می کردیم که چرا زور میگی و یا پسرم رو که نمیتونستم مثل دخترم زور بگم مشغولش میکردم و بعد بهش غذا میدادم و اگر بازم نمیشد بهش،وعده میدادم و با هزار ترفند بهشون غدا میدادم (و این بحث برای هر دو فرزندم بسیار بحث ماجرا دار و ناجوری بود که همیشه همسرم از این کار من گله داشت که نکن و ….) ولی خدا رو شکر که الان مدتها هست دیگه این بحثها در خانه ی ما تموم شده و خدا رو شکر هیچ کدومشون هم چاق نشدن ولی من همچنان در دادن میوه و شیر به اونها هنوز خودم دخالت میکنم و به اونها یاد اوری میکنم و یا خودم براشون اماده میکنم که بیان بخورن (حالا نمیدونم چقدر کارم درسته یا غلطه چون خودشون به هیچ وجه به سمت میوه و شیر نمیرن ) اما دوست دارم بازم در این زمینه هم بهتر یشم و خودشون رو مسول خوردن در تمام زمینه ها کنم فعلا که نتونستم از یه وعده میوه و شیر اونها غافل بشم برای همین حالا هر از گاهی بهشون یاد اوری میکنم که خوردین یا نه ؟ .
خلاصه الان دیگه در ذهنم این فرمول نیست که اگر غذا رو دور بریزم این کار گناه بزرگی هست و خدا رو خوش نمیاد و این کار ناسپندی هست نه برای خودم منطیقیش کردم که اگر من غذای اضافه بخورم یا شکمم دررد می گیره و یا دچار اضافه وزن و بیماری بشم که این خیلی گناهش،بیشتر هست تا بخوام دور بریزم .برای جسم خودم احترام و ارزش بیشتری قایل هستم .
بارهه میگم هر وقت من غدا خوردم یا به انرژی تبدیل شده یا به چربی تبدیل شده که اگر روزی اون مصرف نشه دوباره موقع مرگ من که به خاک برمیگردم اونها هم به طبیعت برمیگردن و یا موقع دفع از بدن خارج میشن و باز هم به طبیعت برگرداننده میشن در نهایت به طبیعت برگرداننده میشن حالا یا به ،شکل دفع یا به شکل چربی که از طریق مردن به خاک برمیگردن و اگر من غدا رو هم دور بریزم بازم به طبیعت برگردونده میشه و چقدر این کار ارزشمند تر هست و سریع تر و راحت تر هست که همین طوری غذای اضافه رو در طبیعت رها کنیم و با این منطقها خیلی راحت تر قبول کردم که باید مواد غذایی اضافه رو دور بریزم و نخوام ثواب یک چیزی رو من بخرم و اون رو بخورم و با این کار نباید به من احساس گناه دست بده .
همین الان وسط کامنت نوشتنم دختر من گرسنه اش شد و گفت مامان میشه غدا برام بیاری و رفتم داخل آشپزخونه که براش غذاش رو ببرم چشمم به ظرف جوجه با برنج افتاد که مونده بود روی میز و کسی طالب خوردن اون نبود و برای یک لحظه رفتم بالا سرش و گفتم حیفه بریزم دور و تند و تند چند لقمه خوردم و بعدش،گفتم ببین بازم همون فرمول چاقی که حیف ، کم مونده بخور دیگه تموم بشه ،دور نریزم که گناه داره و ثوابش رو بخر … در ذهنم اومد بالا که همون سه لقمه رو خوردم چون هیچ تصمیمی به خوردن نداشتم و الان که این کامنت رو مینوسم بعد از انجام این رفتار زشت من هست و خوب میدونم این رفتارم از کجا آب میخوره ؟؟به خاطر همون فرمولهای گذشته ی چاقی که در ذهن من بوده و هست صورت گرفته شایدم به خاطر این بود که تحریک چشمی شدم و وادار به خوردن شدم اما بازم خدا رو شکر که به موقع رهاش،کردم و بیشتر ادامه ندادم در حالی که هنوز در ظرف هست من به خودم اومدم و دیگه خوردنم رو ادامه ندادم و همین فرق من با گذشته ی من هست که تا بخوام یه جاهایی پرخوری کنم به خودم میام و سریع دست میکشم درسته چند قاشق خوردم ولی من به خودم میگم خدا رو شکر که همش رو نخوردم و هنوز مقداری در بشقاب هست و من دیگه تمایل به خوردن ندارم و اگاهم که کارم درست نیست
بارها به خودم میگم دور ریختن غذا هیچ اشکالی نداره پس هیچ استرسی به بچه هام و یا همسرم و یا خودم وارد نمیکنم که باید تمام غذای داخل بشقاب رو بخوری برای همین بارها شده فرزندم غذایی رو کشیده و لی انگار میل به خوردن نداره و میگه نمیخوام به هیچ عنوان اصرار به خوردنش نمیکنم شاید همسرم یه جایی بهشون ،بگه پس چرا نمیخوری باید بخوری چرا به اندازه نکشیدی ولی من سریع میام و بهش،میگم ذهن اونها رو دست کاری نکن و وادار به خوردشون نکن که بدترین چیز ممکنه و ایشون هم دیگه این حرفها رو نمیزنه برای همین بچه هام هر وقت میلشون بود به هر اندازه که میخوان میخورن و یا نمیخورن ولی این من هستم که هنوزم باید روی خودم کار کنم و مثل فرزندانم یاد بگیریم به اندازه مصرف کنم و اتوماتیک و درست به نیاز جسمم حواب بدم پس خیلی باید حواسم رو جمع کنم که در انتخاب غدا و مقدار اون غذا آزاد هستم و هر چقدر از غذام در ظرف بمونه اصلا اشکالی نداره و هر جا نخواستم باید غذا رو رها کنم مثل دختر و پسرم که اصلا اینها نمیدونن این حرفها ی چاقی و فرمولهای چاقی چی هست یا حتی همین ثوابش رو بخر نمیدونن چی هست اتفاقا چند روز پیش پسر یه عزیزی از آشناهای من مهمان من بود که این پسر ۵ ساله مادر و خواهر تپلی داره که به شدت درگیر رژیم و این حرفها هستن و بسیار شاکی از چاقی خودشون هستن و این پسر ایشون که به،شدت لاغر هست و همیشه مادر ایشون با ظرف غذا دنبال این بچه هست که به قول خودشون با غذا خوردن این بچه قوی و بزرگ بشه (البته منم در گدشته برای دختر خودم همینطور بودم ) دارم میبینم که ذهن این بچه رو از سن کم چطوز دارن دست کاری میکنن خلاصه شب برای شام این پسر عزیز خودش به تنهایی اینجا بود و پسر من که گرسنه بود گفت مامان غذا میخوام و این بچه هم گفت منم میخوام و بعد از کمی خوردن گفت میدونی چیه من شکمم درد میکنه ولی قول میدم همش رو بخورم و با همین یک جمله من تا تهش رو خوندم و برام شفاف بود که به این بچه در خونشون چی می گن و جریان چیه چون بارها رفتار مادر و پدر این بچه رو با این پسر ۵ ساله رو دیده بودم و من خیلی ناراحت شدم و به این پسر جان گفتم نه این کار رو نکن اذیت میشی این رفتار اشتباه هست ولی این بچه میگفت نه من حتما باید تا اخر بخورم ولی خیلی شکمم درد میکنه هااااا و من واقعا در دلم حسرت خوردم که چرا باید اینطور بچها به راحتی چاق بشن در حالی که پسر من در اوج گرسنگی خودش غذا خورد و یه جایی هم که پیام سیری رو گرفت خیلی راحت گفت سیرم و دیگه جا ندارم و نمیخوام و من هم گفتم باشه مامان جان دیگه نخور و از جلوی پسرم سینی غدا رو برداشتم و یک بار دیگه در دلم به خودم و به بودنم در سایت افتخار کردم که این اگاهی ها رو دارم که اینقدر زیبا هم روی خودم و هم روی خانواده ی من تاثیر گذاشتن .
چقدر خوشحالم که این فرمول ذهنی چاق کننده رو هم شناسایی کردیم و منم کسی هستم که بارها این جمله رو شنیده بودم و بااون بسیار آشنایی داشتم .
خیلی کارهای مخرب هست که چون پشتوانه ی اونها برمیگرده به کارهای ثواب و این حرفها آدمها با خیال راحت انجامشون میدن ولی باید شناسایی بشن .
من همواره مشتاق تغییر کردن و خود شناساسی و تسلط بر ذهنم هستم .
سلام
من نمیدونم کی و کجا
ولی منم همش ذهنم میگه حیفه بخور گناهه بخور پیدا نمیشه بخور نخوری از دس دادی نخوری دیگه برا تو نمیمونه بخور پول دادی بخور عروسیه بخور نزریه بخورشب چلس بخور تولده بخور عیده
یک عمر اینها رو گفتم و هنوزم در ذهنم پررنگ هستن بخصوص بخور گناهه بخور حیفه
من از وقتی وارد سایت شدم اصلا با بچم طوری رفتار میکنم اموزشش ندم و ب خودم افتخار میکنم
و شکر میکنم مادری هستم ک باعث نابودی بچم نمیشم
ولی مامان من اصلا اینطور نبود ک بگه بخور حیفه من خودم اینجوریم نمیدونم چرا
و خسته از این رفتار
مادرشوهر من خودش بشقاب ی جور تمیز میکنه ک نگم روغن هایی ک ته رشقاب باشه رو حتی میخوره
چقدر استاد با این فایلتون ارامش گرفتم چقد پیش خودم خجالت کشیدم ک چنین رفتارهایی داشتم و دارم
از فردا بیشتر و بیشتر دقت میکنم و بخودم ن میگم
هربار ک اضافه میخورم در حد دوقاشق اینا
میگم فریبا جان ب خودت احترام بزار اون دولقمه رو احتیاج نداشتی عزیزم
سعی میکنم سرزنش نکنم مثل مادری باشم برا بچم ک تشویقش کنم و با تشویق و تذکر باعث شم این رفتارها درست شن
الان ک ب گذشتم نگا میکنم مببینم چ روزها ب اسم نزری اونقدر خوردم تا یه روز مریض شدم کارم ب سرم اینا کشیده چقدر خودمو زجر دادم هنوزم فرمولها کمرنگ نشدن ولی میدونم ک من مسئول لاغرس خودم هستم و هرروز با تلاش و استمرار خودم باعث میشم همه این فرمول ها کمرنگ بشن اونقدر ک دیگه دیده نشن
امروز خسته بودم خیلی بدنم درد میکرد و پرخوری کردم ک شکمم درد کرد و الان میبینم ک این فرمول ک اعصابم خرابه میخورم یا بدنم درد میکنه میخورم داره خودشو نشون میده ولی من همینجا میگم ک من بر این فرمولهایی خودم کاشتم و ابیاریشون کردم و نابود میکنم
اگه من موفق نمیشم پس کی میشه این منم ک دارم هروز اگاهی میدم این فرمولها کم کمش ۱۵ سالی در من تکرار شدن پس باید فرصت بدم تا محو شن من پیروز این میدانم چن میخوام ک بشم من مبتونم لاغر شم خیلی راحت خیلی اسون بدون اینک سختی بکشم بدون اینک خودمو محروم کنم از نعمتهای خدا بدون اینک گرسنگی بکشم بدون اینک روحمو خسته و نابود کنم
من خیلی راحت چاق شدم خیلی راحتم لاغر میشم اولش میگفتم ک من خیلی راحت چاق میشم و خیلی سخت لاغر ولی الان مسیرو پیدا کردم و میدونم ک راحت لاغر میشم خیلب راحتر از اونی ک فک میکنم
درسته ب نظرم راحت چاق شدم ولی خیلی برام سخت بوده گرم ب گرمش برام زجر و سختی بوده تنفر بوده حقارت بوده
در نتیجه من برای چاقی خیلی بها دادم من خودم دادم خودمو نابود کردم خودم خودمو کشتم هربار ک رفتم رو ترازو من خودم خودمو نابود کردم
هربار رژیم گرفتم و ول کردم هربار ناامید شدم از خودم
ولی الان تو این مسیر تو مسیر حال خوب مسیری ک پراز احساس و حال خوب چن از عشق ب خوده پر از لذت بودن اجبار بدون زور من راحت لاغر نیشم چن هر چی دوس دارم میخورم بدون درد بدون عذاب
فقط ذهنم باید قبول کنه عوض شه ک میشه چن من میخوام من سوار قطاری شدم ک هر ایستگاهش پراز نعمته
نعمت عشق ب خود
عشق ب خدا
حال خوب احساس خوب
خوشحالی
زندگی
من یک ب یک دارم ایستگاه ها رو طی میکنم و ایستگاه کاهش وزن رو هم میرسم میدونم ک تا ایستگاه رو یک ب یک طی نکنم ب مرز اتمام اضافه وزن و بهبود و لاغری نمیرسم
من دارم از مسیرم لذت میبرم
چه برای بقیه لذت بخش نیس
مامانم و همسرم و بقیه
ولی ب خودم گفتم بسه استپ من میرم ب سمت لاغری فقط فقط خودم مهمم ن بقیه
استاد من ۱۵۰ روزی میشه تومسیرم عجله ندارم فقط میخوام مطمین بشم ک تو مسیرم
وزنم افزایش داشته از لباسهام اینطور فهمیدم تغییر احساس دارم پرخوری هام خیلی کم شده ولع حرص اینام خیلی خیلی کم شده توجه ب غذام اینا کم شده ولی افزایش داشتم میخواستم بدونم ک ایرادی نداره من ک ادامه میدم صد در صد فقط میخواستم بدونم ک تو مسیر هستم یا ن والا خودم خیلی تغییر کردم ولی از لحاظ جسمی ن
ممنونم
سلام استاد عزیز
منم تا بحال این جمله را در مورد غذا نشنینده بودم یادمه تا زمانی که خونه پدری بودم. هیچ وقت کسی بهمون نگفت تا آخر غذات را باید بخوری الان که فکر میکردم. ما چهارتا خئاهر وبرادر بودیم. وهیج کدام هم چاق نبودیم همه امون متناسب بودیم. چون سر میز غذا هیچ اصراری به خوردن به ما نمیشد. من که از سن ۱۳ سالگی به خاطر بیماری روماتیسم. مجبور به مصرف کورتون شدم وباور حرف دکتر که این قرص باعث چاقی میشه را باور کردم وچاق شدم ولی خواهر وبرادرام تا زمان ازدواج اشون کاملا متناسب بودند. منم که بعد چاقی با ورزش و رژیم دوباره متناسب شده بودم. اما خانواده همسرم بخصوص پدر شوهرم بشدت با دئر ریختن غذا مخالف بود چون خودش هم ریشه مذهبی اش بشدت قوی بود. همش میکفت غذاا تا آخر بخور گناهه دور بریزی نعمت خداست خدا قعرش میگیره. ومن که اصلا عادت نداشتم این حرفها را سر سفره بشنوم. اوایل ناراحت میشدم. اما کم کم به طور ناخودآکاه این فرمول به ذهن ام رسوخ کرد وعادت کرده بودم حتما تا آخر غذا را بخورم. ویا چیزی را دور نریزم. همسرم هم که این فرمول از بچگی در ذهن اش بود از ترس این که غذا تو بشقابش نمونه. همیشه ۷ قاشق میکشید تا یک وقت غذای اضافه نخوره. اما من بخاطر این عادت. ته مانده غذای بچه هام را میخوردم که گناه نباشه. بله استاد شما درست میگین حیف خود ما هستیم که این غذای اضافه را تبدیل به چربی های اضافه میکنیم وهزار یک مشکل برای خودمون ذرست میکنیم. از بیماری کرفته تا آرزوی لباس خولپب پوشیدن
با تشکر از فایل زیبای آموزشیتون استاد عزیزم
به نام خدایی که راه رو به من نشون میده
سلام به استاد عزیز و دوستان همراه
این سوال رو که توی پیج پرسیدین برای منم تازگی داشت و چیزی درباره “ثوابشو بخر” نشنیده بودم اما الان دیگه متوجه شدم این مفهوم توی اکثر خونه ها و خونواده ها به شکلی مطرح بوده…ما هم بهمون می گفتن: “حیفه، آدم بشقابش رو تمیز می کنه..برکت خدا رو دور نمی ریزن” بابام که کلا جو احساسی میداد که: “ می دونی اگه توی کل دنیا هر نفر سه چهار دونه برنج توی بشقابش زیاد بیاره (سه چهار دونه، نه حتی قاشق!) میشه چقدر؟ میشه هزاران تن برنج که باهاش کلی آدم و بچه سیر میشن و ….” خلاصه چنان عذاب وجدانی می گرفتم که انگار وظیفه سیر کردن همه گرسنه های آفریگا و بوگاندا و هرجای دنیا به عهده من و رو دوش منه که باید تا آخر غذام رو بخورم و همین هم شده بود افتخارم که بشقاب من رو می تونین بعد از خوردنم بذارین توی کابینت و همین رو هم من سر بچه هام پیاده کردم و بهشون یاد می دادم که ظرفتون رو تمیز کنین و غذا رو باید تا آخر بخورین و خدا رو شکر می کنم که بالاخره متوجه این مساله شدم که بدن ما سطل آشغال نیست و گناه آسیب زدن به بدن که امانت و تنها سرمایه زندگی مونه بیشتر از گناه دور ریختن مواد غذایی و نخوردنشه…اما یه نکته هم از صحبت هاتون یاد گرفتم..چون من علیرغم اینکه اون عادت بد رو کنار گذاشتم اما وقتی می دیدم محصوصا دخترم حجم زیادی غذا می ریزه و بعدم خیلی توی بشقابش اضافه میاد، اینو بهش می گم که: درسته که هرقدر دلتون بخواد می تونین بخورین و لازم نیست تا ته بشقابتون رو تمیز کنین اما دیگه اینقدر زیاد نریزین که نتونین بخورین..کم بریزین و اگه باز هم خواستین هست، دوباره بریزین…الان حس کردم و از حرف هاتون متوجه شدم که اینم اشتباهه و هنوز ذهنم نپذیرفته و ریشه ای این باور رفع نشده
مرسی که هربار یه درسی توی حرف هاتون هست استاد
بنام خداوند هدایتگر وهاب
سلام به دوستان زیبانگرشم
منم وقتی گفتین ثوابشو بخر متوجه نشدم اما برای خودم یه حدسهای زدم وقتی توضیح دادین کاملا برام روشن شد و واضح که اطراف و فرهنگ ما هم هست من از سیستان وبلوچستانم اما به ما این جمله رو نگفتن بجاش میگفتن اگه غذات بمونه گناه میکنی و خدا قهرش میاد که اسراف کنی و یا غذاتو دور بریزی خدا روزیتو میگیره میگه بنده اسراف کاری دارم واز این جملات اما بازم برمیگرده به حرف شما استاد شاید زبانها فرق کنند یا کلمات فرق کنند اما معنیش اول و اخر همون میشه
چندشب پیش خونه داداشم دعوت بودیم سرسفره دیدم زن داداشم به زور تو دهن برادرزاده ام غذاشو میریزه تو دهنش که اعتقادش این بود ک من دوست ندارم تو بشقابشون غذای بمونه و باید تااخرشو ب زورم شده بخورن تا گناه و اسراف نکنند اتفاقا خانواده داداشم همشونم چاقن و الان که توجه میکنم بیشتر از اینکه بگیم ارثی بودن نقش داره بلکه همش ذهنیت و باورهای خودمونه و متوجه نمیشیم این باورها چه بلاهای سرمون در میاره و چقدر خوبه تو این سایت بینظیر متوجه این باورها درباره ذهن و چاقی میشم من خودم بااینکه تازه چندوقته اومدم تو سایت بصورت جدی فعالیت میکنم و کامنتهای دوستانو میخونم و تمرین انجام میدم خودبخود اشتهام خیلی کم شده و دیگه دوست ندارم همش در حال خوردن باشم وچقدر این طرز رفتارم برام لذت بخشه و خیلی شگفت زده ام اینقدر این سایت رو رفتار و باورهام تاثیر عالی گذاشته
و یه چی دیگهم من خودم چند ماهه جوحه و اردک نگه میدارم هرموقع ازغذاها بمونه میبرم بهشون میدم و کلیم خوشحالم ک دیگه اسراف نمیکنم و الان با حرف شما که ما به زور غذا وارد بدنمون کنیم در اصل داریم گناه میکنیم چون ب بدنمون سختی میدیم و رو معده مون فشار بیشتری برای هضمش میاد پس همون بهتر سریع به طبیعت برشون گردونیم
در پناحق
سلام دوستان همراه ،
مصاحبه کوتاهی به شکل فرضی با استاد عطار روشن انجام دادم که به سمع و نظر شما می رسونم .
سلام استاد ،ممنون که با درخواست این مصاحبه افتخار دادید موافقت کردید و به چند سوال از مقاله ” ثوابشو بخر ” پاسخ می دید .خیلی تشکر .
________________________
اولین سوال :
استاد شما فرمودین چاقها عقیده دارن سرعت چاق شدن، بیشتر از سرعت آخرین خودرویی هست که تاکنون ساخته شده است . و فرمودید که این عقیده کاملا اشتباهه .میشه بفرمایید دلیل شما برای درستی نظرتونچیه ؟ و سپس بفرمایین نتیجه این طرز تفکر اشتباه در چاقها چیست ؟
به نام خدای مهربون و سلام به دوستان خوبم در این مسیر .جواب این سوالتونو اینجوری می دم که :
قطعا یک فکر اشتباه و یک عادت اشتباه باعث چاقی ما نمی شود.
مجموعه از افکار اشتباه به همراه تکرار سالها رفتارهای اشتباه باعث چاقی ما می شود.
از آنجا که چاق شدن حرکت جسم در جهت منفی و نابود شدن است بنابراین سرعت چاق شدن جسم به شدت پایین است.
تصور کنید من با انبوهی از افکار چاق کننده و مجموعه ای از رفتارهای اشتباه که سی و چند سال تکرار شده بودند به وزن 137 کیلوگرم رسیده بودم.
با قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن و انجام تمرینات آن در طی کمتر از سه سال به وزن کمتر از 100 کیلو رسیدم.
من با استفاده از این روش مقدار بیش از 40 کیلوگرم در طی سه سال کاهش وزن پیدا کردم.
سه سالی که حتی یک ساعت گرسنگی را تحمل نکردم.
سه سالی که هرگز از خوردن غذایی بخاطر ترس از چاق شدن خودداری نکردم.
سه سالی که هرگز بخاطر لاغر شدن، ورزش های برنامه ریزی شده انجام ندادم.
مقدار وزنی که در طی 30 سال به من اضافه شده بود، در طی کمتر از 3 سال از من کاسته شد.
این مقایسه اثبات می کند که سرعت چاق شدن جسم بسیار کندتر از لاغر شدن است و این در حالی است که همه افراد چاق عقیده دارند سرعت چاق شدن سریعتر از هر خودرویی است که تا کنون ساخته شده است.
نگرش اشتباه درباره کاهش وزن سبب شده است که افراد با توجه به اینکه تلاش بسیاری برای لاغر شدن می کنند اما همچنان چاق هستند.
وقتی عقیده افراد این است که لاغر شدن سخت است، هرچقدر برای لاغر شدن تلاش می کنند باز تصورشان این است که لاغر شدن از این هم سخت تر است.
بنابراین با اینکه سختی و رنج بسیاری را متحمل می شوند اما همچنان چاق باقی می مانند.
باتشکر از شما میرم سراغ سوال بعدی و بعد مزاحم وقتتون نمیشم .
سوالم اینه :
استاد دلیل اینکه می فرمایید ۱۵ ماه بدون کسب نتیجه باز هم این مسیرو ادامه دادین چی بوده ؟ همینطور چطور به این باور رسیدید که لاغر شدن آسانترین کار دنیاست ؟
استاد :
خواهش می کنم .شما مراحمی و اما پاسخ به این سوال :
———————————-
دلیل اینکه 15 ماه بدون کسب نتیجه این مسیر را ادامه دادم پشت کار یا استمرار من نبود بلکه به این دلیل بود که هنوز از این روش ناامید نشده بودم.
تصور کنید من بارها رژیم گرفته بودم و لاغر نشده بودم. بنابراین به محض شنیدن اسم رژیم برای لاغر شدن مطمئن بودم که نتیجه نخواهد داد.
اما درباره نتیجه لاغری با ذهن چیزی نشنیده بودم بنابراین مطمئن نبودم که این روش نتیجه نخواهد داد بنابراین ادامه دادم.
زمانی که اولین نشانه های تغییر جسمی من ظاهر شد مقداری اطمینان من به این روش بیشتر شد و هرچه نتیجه من بیشتر شد اطمینان من هم افزایش پیدا کرد.
در این شرایط، ذهن من مانند دوران چاقی عمل می کند.
همانطور که قبلا ترس از لاغر نشدن را گسترش می داد و اینکه لاغر شدن سخت است. بعد از کسب اولین نشانه های لاغر شدن شروع به گسترش “لاغر شدن آسان است” کرد و به مرور من بیشتر اطمینان پیدا کردم که لاغر شدن کار آسانی است.
به همین دلیل بعد از اینکه تا حدود زیادی از مسیر لاغری با ذهن نتیجه گرفته بودم و برای آموزش این روش فوق العاده اقدام به تهیه فایل های آموزشی کردم از همان ابتدا عبارت “لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست” را بارها در فایل های آموزشی تکرار کردم.
در واقع این باور و عقیده من بعد از ده ها کیلو کاهش وزن از طریق قدرت ذهن بود و این درحالی بود که هر فردی که اضافه وزن داشت و این عبارت را می شنید ابتدا تعجب می کرد اما به سرعت احساس خوبی در او شکل می گرفت و با خود تصور می کرد چقدر عالی میشد اگه واقعا لاغر شدن آسانترین کار دنیا بود.
آنهایی که این عبارت به دلشان نشست و وسوسه شدن آسان بودن لاغر شدن را تجربه کنند قدم در مسیر یادگیری لاغری با ذهن گذاشتند و خیلی زود متوجه شدند که واقعا لاغر شدن به روش لاغری با ذهن آسان ترین کار دنیاست.
تصور کنید شما بدون حضور در کلاس درس یا مکان خاصی لاغر شدن را در خانه و از طریق اینترنت و با استفاده از موبایل یا کامپیوتر خود می آموزید.
زمان استفاد از آموزش ها بستگی به برنامه ریزی زندگی شما دارد و هر زمان تمایل داشتید از محتوای آموزشی استفاده می کنید.
آموزشها به زبان ساده و قابل درک برای همه افراد در هر سن و شرایطی آماده شده است.
شما به راحتی تمرینات خود را در جزوه آموزشی می نویسید و در واقع کتاب لاغری خود را می نویسید.
به ساده ترین شکل ممکن نوشته های خود را در بخش تمرینات سایت به اشتراک می گذارید و می توانید نوشته افرادی که همراه شما در این مسیر هستند را مطالعه کنید و به این شکل به گسترده ترین کتاب لاغری با ذهن در جهان دسترسی دارید.
در این روش برخلاف همه روش های دیگر شما مجبور به تحمل گرسنگی نیستید، نیاز نیست ساعت ها ورزش های سخت و طاقت فرسا انجام دهید، لازم نیست هر روز داروهای مختلف بخورید و هرکاری که در روش های قبلی برای لاغر شدن انجام می دادید را لازم نیست در روش لاغری با ذهن انجام دهید.
این تنها بخشی از سادگی های روش لاغری با ذهن است.
_____________________
استاد ،خیلی متشکرم در این مصاحبه شرکت کردید .
شما را به خدا می سپارم .
با سلام و عرض ادب
من تا به حال این جمله ی ثوابشو بخر ررو نشنیده بودم اما
همیشه از اطرافیان می شنیدم که اسراف نکنید ، غذایی را دور نریزید ، یا حتما تا ته ظرف غذاتون بخورید که از ادب به دور هست
همین نگاه های مذهبی داشتن حتی به غذا در ما یکسری عادتها ی بد و رفتارای چاق کننده ایجاد کرد ، غذای نذریست بخور ثواب داره ،
در محله ی ما هرسال در ماه محرم غذا و نذورات زیادی داده میشد البته تا قبل از کرونا
و همین قیمه ها ی نذری کلی عادت و رفتارای بد چاقی در من ایجاد کرد چرا که همیشه در طول سال منتظره ماه محرم بودم و قیمه های نذری
و علاوه بر اینکه باور داشتیم بخوریم تبرک ثواب داره
یه باور دیگه هم بود که غذا و پلوی امام حسین سالی یکباره و دیگه نصیبمون نمیشه
ای بابا بخور همین ده روزه اول محرمه بعدش رژیم بگیر ، اینم یه باور غلط دیگه
و اگر از این غذا ها اضافه ای میموند مادرم هرگز نمیگذاشت یک لقمه ش هدر بره چون مرتب میگفت گناه داره
حالا هر چی میگفتی مامان جان پرنده ها هم حق دارن از پلوی امام حسین بخورن 😄
اما فایده ای نداشت
خلاصه که بعد از هدایت شدن به این مسیر دریافتم که هیچ چیز بیشتر از بدن خودم ارزشمندتر نیست حتی همان غذاهای اضافه ای که برای بدنم هیچ نیازی نیست جز چربی شدن یا با کلی انرژی سوزاندن و دفع شدن
پس بهتره همین مازاد را از اول به دست طبیعت و مورچه ها و پرندها بسپاریم که اتفاقا این ثوابش خیلی خیلی بالاتره
البته اینجا جا داره معنی اصلی ثواب رو هم بیان کنم ، ثواب یعنی پاداش ، یعنی جزای یک کار خوب که قطعا با حال خوب همراهه
خب چه کار خوبی از این بالاتر که با نخوردن لقمه های اضافه در ما ایجاد میشه و چه پاداشی از این بالاتر
من الان بر این باورم که حتی یک لقمه ی اضافی برای من حرام است و نخوردن همان یک لقمه اتفاقا کلی ثواب و حال خوب برایم بدنبال داره
پس با این باور کلی از اصافه خوریهایم خیلی خیلی کم شده
««و در اخر و نتیجه گیری از صحبتهام »»
من از نخوردن غذاهای اضافی کلی لذت می برم و ههمین امر کلی ثواب و حال خوب برایم به ارمغان داره
علاوه بر اون با بخشیدن این اضافه ها هم به طبیعت این ثواب برایم چند برابر می شود
خدایا سپاسگزارم
برای این همه تغییر نگاه به غذا ، به خوردن و به تجدید نظر در یکسری از عادتها و رفتارهایم
و ممنون از شما استاد گرانقدر
ثوابشو بخر
سلام وقت بخیر
ممنون استاد گرامی برای آگاهی های بینظیری که به شما گفته میشه و شما هم به ما منتقل میکنید
نقل مجلس جمع های افراد چاق ،صحبت کردن در مورد چاقی ،عوارضش و راه های درمانشه که در انتها به هیچ مقصد محکم و موندگاری نمی انجامید
بیس تمام گفتگوها شکل هم بود و در تمام اون مدتی که خیلی فیلسوفانه در حال نطاقی در مورد راه ها و روش هایی که رفته بودیم ، در حال دادن پیغام من چاق هستم ،من خوب نیستم بودیم که نتایج ما نمایانگر درونیات درب و داغونمون بود و مدام تعحب میکردیم که چرا با اینکه انقدر نگرانیم ،در رژیمیم، در ورزشیم ولی باز هم چاق هستیم یا لاغریمون موندگار نیست
یعنی مدام از یک مسیر اشتباه یک شکل استفاده میکردیم و از نتیجمون ناراضی بودیم و هیچ وقت فکر نمیکردیم که شاید راهمون صحیح نیست
هر چند این سالهای اخیر من متوجه شده بودم که چیزی در ذهن من درست کار نمیکنه اونم بخاطر این بود که در دوره های ذهنی شرکت کرده بودم و اون آگاهی ها منو بفکر میبرد که نکنه تو هم ذهنت مشکل داره و اتفاقا چندین بار هم توی گوگل تایپ کردم آیا میشود با ذهن لاغر شد ولی به متد های متفرقه هدایت شدم چونکه اون سالها ،اصلا سایت تناسب فکری وجود نداشت ،یعنی من تلاشمو میکردم تا اینکه به این سایت هدایت شدم
در این دوره ها متوجه شدم که چاقی من نتیجه تجمیع چندین تا از افکار منه که در انتها منجر به رفتارهایی در من شده
من حتی مطمئنم که وقتی باورهای چاق کننده داری و دستورات مغزت چاق کننده است ،به سلول های بدن هم دستور چربی سازی یا چاق شدن میدهد و از اونجاییکه سلول ها بسیار هوشمند هستند با توجه به اطلاعاتی که بهشون میرسیده فکر میکردند که باید بسمت چاقتر شدن حرکت کنن
در واقع بدن من پر بوده از افکار مسموم چاق کننده که تمام اجزاء بدن من و رگ و ریشه من در اون افکار ، سمی شده بودند و بوی چاقی میدادند
انگار هر روز تو فکر من چند تا پاف افکار چاق کننده اسپری میشده که اون افکار چاق کننده در تک تک سلول های من تزریق میشدند و تمام بدن من پر میشده از چاقی و حس های بد که خود اون حس های بد باز هم سلول های بدن منو مسموم تر میکرده و این چرخه هر لحظه و هر روز و هر سال تکرار میشده
الان که دارم مینویسم و بهش فکر میکنم احساس خفگی میکنم ،چه لحظات بدیو سلول های من تجربه میکرده ،بخاطر این بوده که من در تمام اون سالها حس نفرت و انزجار از خودم داشتم ،درون کثیف ،بیرون کثیف را هم بوجود می آورد
یکی از باورهاییکه بیشتر افراد چاق دارند و منهم داشتم این بود که براحتی چاق میشم و به سختی لاغر
آخرین باری که رژیم گرفتم و ورزش کردم تقریبا ۸ سال پیش بود ، آسیب کمر در ورزشم دیده بودم و دکترم ورزشو برام ممنوع کرده بود ، با مخالفت های شدیدم باز هم نتونستم دکترمو مجاب کنم و بهم دستور داد اگر میخوایی کارت به عمل جراحی نکشه فقط استراحت مطلق داشته باش و من ۹ ماه استراحت در منزل بودم با تمام فشارهای روحی
شاید اون زمان سایزم ۴۲ بود بین ۴۲ و ۴۴ سایزم گردش داشت و یکبار هم به سایز ۴۰ رسیده بودم اونم دیگه خودمو با قرص های لاغری کشته بودم تا به اون سایز رسیدم و خیلی زود هم برگشت وزن داشتم
خلاصه اون روزها مجبور شدم ورزشو رها کنم که در ادامه ش رژیمم رها کردم ،فکر کنم وزنم ۷۵ کیلو بود ،بمحض رها کردن ورزش و رژیم ،ترس های بزرگی در من قویتر شد که حالا مجدد چاق میشی ، تو که ورزش نمیکنی ،رژیم نیستی و کاملا منتظر چاقتر شدنم بودم ،بسیار هم عصبی شده بودم ، خونه نشین شده بودم ،منیکه عادت داشتم از صبح تا عصر تو باشگاه ها باشم حالا مجبور بودم تو خونه بشینم
خودم متوجه شدم آرام آرام بدنم بزرگتر و چاقتر میشد ،ترسیده بودم ،لباس هام دونه دونه برام تنگ میشدن،دیگه خجالت میکشیدم عکس قدی بگیرم ،دوست نداشتم کسی بفهمه دارم چاق میشم
و پروسه چاقتر شدن من از سایز ۴۲ به سایز تقریبا ۴۸ ، پنج یا ۶ سال طول کشید ، من از وزن ۷۵ به وزن ۹۵ رسیده بودم و با وزن ۹۵ کیلو وارد دوره شدم
۲۰ کیلو اضافه وزن من در ۶ سال انجام شد و الان که یک سال و هفت ماهه که در دوره هستم تقریبا نصف راهو رفتم و دوست دارم ۲ سایز دیگه کم بشم ،هر چند الان هم از خودم بسیار راضی هستم
و میدونم اگر حس رضایت از خودم و سایزی که کم کردم داشته باشم میتونم ادامه راهمم به نتیجه برسم و اگر بخوام پیشرفت های الانمو نبینم و غر بزنم و شکایت کنم ،جهان هم جوابی شبیه به ارتعاش منو به خودم برمیگردونه
پس در حال حاضر از داشته هام لذت ببرم تا در همون قسمتها گسترش پیدا کنم
از اونجاییکه من عادت دارم هر روز با خودم در مورد قوانین صحبت کنم ، امروز هم رفتم توی تراس و شروع کردم با خودم حرف زدن
به خودم گفتم فریده اگر چه چیزی داشته باشی حالت خیلی خوبه و همه جوره به نفعته؟
دیدم دلم میخواد بگم پول وووو
ولی یکمی که فکر کردم متوجه شدم من اگر یک ذهن سالم و تمیز داشته باشم که بتونم خوب برنامه ریزیش کنم برای من مثل مرغ تخم طلا کار میکنه و مدام برای من شرایط طلایی تولید میکنه
گفتم ببین فریده تو ذهن تمیز داشته باشی تو رو تو مسیرهای صحیح قرار میده ، تورو در مسیرهای مالی خوب قرار میده،در مسیر روابط عاشقانه قرار میده،در مسیر اتفاقات عالی قرار میده
در مسیر لاغر شدن با قدرت ذهن قرار میده ،ذهنتو بسازی دیگه میتونی برای همیشه متناسب باشی و لذت ببری
در واقع تو یک چیز را درست و تصحیح میکنی ولی تمام قسمت های زندگیت تحت فرمان همون ذهنته ،پس ذهنو بساز بقیش درست میشه
امروز که رفتم توی تراس ،شروع کردم به یادآوری موفقیت های ریزو درشتم ،به خودم گفتم آفرین فریده خانم که چند سایز کم کردی ،بهت افتخار میکنم ،ازت راضی م ،از عملکردت راضی م ،دوست دارم فریده و شروع کردم به گفتن و تشویق کردن خودم و دستاوردهام
گفتن اینجور دیالوگ ها با خودم انقدر حالمو بهتر کرد که متوجه شدم چقدر انرژیم بیشتر و سرحالتر شده ،آگاهانه زندگی کردن یعنی همین ، بجای اینکه بشینم به حرف منفی بافم گوش کنم که بلده فقط ناامیدم کنه ،به حرف های قدرت درونم گوش میکنم که حسمو بهتر میکنه ،وقتی من حس رضایت داشته باشم ،جسم و ذهن و جهان هم میفهمن که من راضیم و نتایج رضایت بخش بیشتری در مسیر من قرار خواهند داد و بعد از مدتی خودم هم متوجه نمیشم که خودبخود همون یکی دو سایزمم ریخته
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست البته با این روشی که ما انجام میدیم آسانترینه ،وگرنه که قبلا سخترین کار دنیا بود
منکه فقط لذت بردم و حالم خوب بوده در این مسیر ، هر غذایی دوست داشتم خوردم و لاغر هم شدم، تازه به زور و اجبار هم ورزش نکردم ،آزادی عمل داشتم و از حق انتخابم لذت بردم ،پس مسیرمون زیبا و دلپذیره
من به عنوان دانش پژویی که ۱ سال و هفت ماهه در دوره های ،ورود به سرزمین لاغرها،دوره پاکسازی،دوره پیشرفته،دوره روانشناس لاغری خود باشید،دوره خدا هرگز دیر نمیکند و خلق آرزوها هستمو در این مدت در حال آموختن الفبای لاغری ،تغییر رفتارها ،عادتها و عملکردهام هستم که در این مسیر حالم بسیار عالی بوده و الان که به گذشتم فکر میکنم که چی بودم و چی شدم ،پر از شعف و حس خوب میشم ،که یک انسان میتونه چقدر تغییر کنه و به جایگاه های بهتری خودشو برسونه در صورتیکه من همیشه فکر میکردم مجبورم تا آخر عمر چاق بمونم و رنج ببرم ولی این اتفاق رخ نداد و من الان در بهترین شرایط خودم هستم و بهتر از اینهم خواهم شد
این دوره ها خودش یک دانشگاهه ،هر روز درسی برای آموختن داریم ،مشقی برای نوشتن و مطالعه کردن و در انتها به نتایج عالی خواهیم رسید تازه اونم براحتی در منزل خودمون ،بدون صرف وقت برای رفتن به کلاسی به باشگاهی
نه با گرسنگی ،نه با سختی ،انقدر راحته که حتی مغز خودمون هم هنگ کرده ،به کسی بگیم ما به این شکل لاغر میشیم فکر میکنن ما دیونه شدیم ،اصلا هر کاری که سخت انجام بشه یعنی اون راه اشتباهه ،هر راهی که با احساس بد همراه باشه یعنی اون کار اشتباهه
حالا بریم سراغ جمله ،ثوابشو بخر
تا حالا این جمله رو نشنیده بودم که بگن ثوابشو بخر ،اگر زمان هایی هم غذایی اضافه میومد ، مادرم بقیه غذارو نگه میداشت ،جمله حیفه بخور دور نریزمو زیاد شنیده بودم
این جمله رو زیاد شنیده بودم که باید تا آخر غذاتونو بخورید و بشقابتون چیزی توش نمونه البته این توصیه هیچ وقت بمن نشد چونکه من خودم همیشه تا ته غذامو میخوردم و تازه همه نگران این بودن که مراقب فریده باشن که زیاده روی نکنه
خدارو شکر با آموزش های این دوره ها ،اصلا اصراری به زیادی خوردن بچه هام ندارم و بهشون یاد دادم که تا گرسنه نباشن غذا نخورم و به محض سیر شدن دیگه ادامه ندن ،همین ۲ تا تکنیکو هر کسی یاد بگیره میتونه کلی از زیاده روی خوردن هاش جلوگیری کنه
زمان های خیلی قدیم یه آخوندی به اسم قرائتی توی تلوزیون خیلی برند بود و همه، حرف هاشو دوست داشتن ، منکه نگاه نمیکردم ولی یبار یادمه تلوزیون روشن بود و قرائتی داشت میگفت ،انقدر پرخوری نکنید ،نترسید از دور ریختن باقیمانده غذاتون ،این غذا اضافه بر سازمان بدنتونه چه تو آشغالی بریزید چه تو بدنتون، در هر دو صورت اون غذا بدرد بدنتون نمیخوره ،پس بریزیدش دور ، بهتر از اینه که بدنتون زحمت دور ریختنشو بکشه و جالبه سالها پیش من این جنس صحبتو شنیدم ولی عمل نکردم یعنی تو مدار درکش نبودم
مادر منهم خیلی حساسه که غذایی دور ریخته نشه برای همین ممکنه یه غذایی که خورده نشده ،مجبور باشه خودش چندین روز اون غذارو بخوره و این عادتو به ما هم یاد داد البته که من با ورودم به دوره دیگه هر خوراکیو نمیخورم
منکه عاشق غذای تازه هستم و دوست ندارم غذای یک روز فبلو بخورم ولی چونکه من همیشه غذای بچه هارو یک شب جلوتر میپزم که ببرن سر کار ،خودم هم اون غذارو فرداش میخورم ،البته خیلی کم این اتفاق میفته چونکه من بیشتر روزهای هفته رو خونه نیستم و بیرون غذامو میخورم و شاید ۲ روز در هفته خونه باشم که بخوام غذایی بخورم
با اینکه مادرم همیشه تاکید میکنه غذاییو دور نریزید ولی من هر زمان زیاد باشه و بمونه میریزم دور ،گاهی میوه،خیار،گوجه،لیمو ترش و از اینجور خوراکی ها هم که نمیخورم و خراب میشه و میریزم دور ، مادرم غر میزنه و میگه کمتر بخر که دور نریزی ،اسراف نکن و از اینجور صحبت ها ،من خودم زیاد اهمیت نمیدم ،نه اینکه دوست داشته باشم پولمو به هدر بدم ،اتفاقا برای ریال به ریال پولم ارزش قائلم ولی گاهی خوراکی هایی اضافه میاد که مجبورم بریزیم دور
خدارو شکر باورهای مذهبی در این موارد ندارم و سپاسگذار خداوند هستم که منو هدایت کرد به جایی که مدام در مسیر رشد و تغییر هستم
سلام فریده خانم عزیز و دوست داشتنی.
شاید باورتون نشه اما صدای زیباتون موقع نوشتن این کامنت توی گوشم میپیچید.انگار داشتین کنار گوشم همه این حرف هارو با ارامش و ملایمت میگفتین و لذت میبردم..
چقدر اونجا که داشتین از خودتون تعریف میکردیم حالم ردیف شد.
واقعا من چهار ماه پیش رژیم گرفتم و انقدر زحمت کشیدم اما حالا که تموم شده و باید از جسمم لذت ببرم و بهش خداقوت بگم هی سرزنشش میکنم که چرا شُل شده و یا چرا اضافه کرده..
قربونِ بدنم برم که توی دو ماه انقدر سریع وزنشو کم کردم و هیچی نگفت.فقط از ناراحتی و غصه شُل شد و وا رفت..
واقعا دلیل شل شدن پوست بعد از رژیم شاید همین ناراحتی و عجز جسممون باشه.شاید میخواد فریاد بزنه بگه توروخدا رژیم نگیر..این راهش نیست..عضلاتتو انقدر اذیت نکن و ورزش سنگین انجام نده! اما نمیتونه داد بزنه به جاش شُل میشه و میوفته..
میدونین! به غیر از توضیحی که درباره ثوابشو ببر دادین بقیه جملات اولیه عالی بودن..انقدر عالی که دوست دارم هر روز کامنت شما رو بخونم و مثل قند توی دلم آب بشه و این نجواهای منفی ذهنم ساکت بشه..
مرسی فریده خانوم گل خیلی لذت بردم
سلام آرمیتا جان
خوشحالم که در مسیر تغییر و رشد خودت انقدر جدیت داری ،آفرین که از سن نوجوانی خواستی و هدایت شدی ،خیلی از آدم ها به دنیا میان،ناآگاه زندگی میکنن و نااگاه هم از دنیا میرن ،خدارو شکر ما انسان های خاص و برگزیده ای هستیم که یه روزی خواستیم و درخواستمونو به جهان آگاهانه یا نااگاهانه فرستادیم و جهان هم به بهترین شکل پاسخ داد
بودن ما در این سایت و این جنس اموزش ها نشانه است، اگر هوشیار باشیم و رد نشانه هارو دنبال کنیم ،میبینیم که پله پله هدایت میشیم به شرایط بهتر،به موقعیت های با کیفیتر
مهم اینه که این ریسمانو رها نکنیم و ادامه بدیم و مهم تر از همه اینکه حواسمون به خودمونو و حال و هوامون باشه
اول بپذیریم که خودمون مسئوال هر انچه تجربه میکنیم هستیم و بعد برای بهتر شدن اوضاع دست به کار بشیم
خدارو شکر در مسیر صحیح هدایت شدیم و این مهم ترین بخش راهمونه
متوجه شدیم مشکل جسم ما چیه و اینهمه چاقی از کجا سرچشمه میگیره، کشف همین موارد بنظر ساده برای من از ۱۰ سالگی تا ۴۴ سالگیم زمان برد
باز هم خدارو شکر میکنم الان متوجه شدم ،بیدار شدم وقتی بیدار میشی دنبال راه حل هم خواهی بود
در کنار تمام این آموزش ها یک کاری که باید هر لحظه انجام بدیم ،توجه به خوبی های خودمونه ،بدلیل اینکه ما سالها یاد گرفتیم که خودمون و خوبی هامونو نبینیم، مخصوصا افرادی که از جسم و وزن خودشون راضی نیستن
من سالها در کنار خودم نبودم ،از ۱۰ سالگی که بهم انگ چاقی زده شد و رفتم تو رژیم های سخت و بدنبال اون ،سرزنش ها و تحقیرها از طرف دیگران شروع شد،من تمام اون صداهارو از سن ۱۰ سالگی در خودم ضبط کردم
من برای خودم در درون خودم ،دختر بیریخت و چاق و بدرد نخور و پرخوری بودم که بهم میگفتن خپل ،کپل ووو
تصویر من یک تصویر دوست نداشتنی بود ،وقتی بزرگتر شدم ،وقتی دلم میخواست در سنین نوجوانی جلب توجهی برای اطرافیانم داشته باشم ،نمیتونستم ،اون صداها در من بزرگ و قوی شده بودن و بمن لحظه به لحظه اعلام میکردن که فریده خوب و قشنگ و زیبا نیست
بزرگتر که شدم شاید پدر و مادرم کنارم نبودند که منو سرزنش کنن ولی من خودم دیگه در قضاوت کردن و تخریب کردن خودم خبره شده بودم
اون صدا و تصویر ۳۴ ساله که در درون من با من گفتگوهای زیبا نداشته ،منو خوب ندیده و الان من در دوره هایی هستم که داره بهم یاد میده که فریده تو عالی هستی ،زیبایی،بینظیری همین جوری که هستی
ولی آیا اون صدای ۳۴ ساله در من قویتره یا صدای یک ویس یا یک فایل؟
و حالا وظیفه ما اینه که انقدر در کنار آموزش ها به خودمون بگیم با دلیل و منطق ، که من هم یک خانم قدرتمند،خلاق،زیبا دوست داشتنی ،با اعتماد بنفس وووو هستم
به اندازه ای که سن چاقیمون و سرزنش هایی که شدیم ،نیروی تضعیف کننده در ما قوی شده و باید تمرین بیشتری کنیم
باید هر روز چندین تا نقاط مثبت شخصیتی خودمونو بنویسیم و با منطق به خودمون ثابت کنیم که ما شخصیت خوب و نرمالی داریم
ذهن منفی باف ما دوست داره مدام مارو تخریب کنه و اشتباهات مارو بیرون بکشه و ما باید روی مثبت های خودمون مانور بدیم
در ۹۵ درصد از عمر الانم که در رژیم گذشت ،من در حال فشار آوردن به جسم و روحم بودم ، محتویات ذهنم ایراد داشت ،من داشتم رو جای دیگه ای تمرکز میکردم
مثلا موتور ماشین من ۳۴ سال خراب بوده ولی من فکر میکردم برق ماشینم مشکل داره و تمام اون مدت در حال دستکاریه برق ماشینم بودم ،آیا ماشینم تعمیر شد؟ معلومه که نه
همون وقتهاییکه صبح تا شب در حال گرسنگی دادن به خودم بودم و مدام حالم از خودم بد بوده ،جسم من ،روح من در عذاب بودن و من در حال ارسال پیام من خوب نیستم به جهان هستی بودم و از اونجاییکه کار جهان اثبات درونیات ماست به ما ، منو وارد مسیرهای ارتعاشی درونم میکرد
و لحظه به لحظه جسم من ناامیدتر و خسته تر میشد ،برای همین بدنم مدام بقول شما شلتر هم میشد
اگر کسی از من تو این ۳۴ سال فیلم هایپرلپس میگرفت ،فکر میکرد منو کسی داره مدام باد میکنه یا بادمو خالی میکنه مثل بادکنک
با توجه به تمام اشتباهاتی که در زندگیمون داشتیم چه با بدن خودمون چه با عزت نفسمون ،حالا وظیمون اینه که کنار خودمون باشیم
خودمونو حمایت کنیم حتی اگر جسم الانمونو دوست نداریم ،باید کمکش کنیم ،باید مثل یک حامی قدرتمند مدام به کودک درونمون بگیم که دوسش داریم و کنارش هستیم
باید اعتمادبنفس خاموشمونو بیدار کنیم ،اعتمادبنفس که بیدار بشه ،قدرت های درونی مارو بیدار میکنه و اون قدرت های درونی مارو بسمت اهدافمون هل میدن
و تشویق کردن خودمون ،بدنمون،جسممون مهم ترین تمرینیه که باید هر روز انجام بدیم
من خودم ۱ ساعت یکبار ساعت کوک کردم که چندتا تمرینو انجام بدم و با خودم زیاد صحبت میکنم ،مخصوصا منیکه قدمت سن چاقیم زیاده و بیشتر عمرمو در چاقی گذروندم
خودمو برای بودن در اینجا تشویق میکنم،برای انجام تمریناتم،برای عمل کردن به اموزش هام ،برای هر کاری که انجام میدم به خودم عشق میدم هر چند برام کار راحتی نبود ولی انجامش میدم ،چونکه اگر انجام بدم انجام میشه
تمرین آینه که شده جزء برنامه های هر روزم ،هر وقت خودمو تو آینه میبینم قربون صدقه خودم میرم ، انگار دارم خودمو تو سن ۴ سالگی میبینم و دست و بدن خودمو هر زمانی یادم اومد میبوسم
هر چقدر به خودت توجه کنی ،داری به جهان میگی از خودم راضی هستم و جهان هم حس رضایت بیشتری به زندگیت وارد میکنه
کاری که قبلا دقیقا برعکسشو من انجام میدادم ،از اون راه ها که نتیجه نگرفتم پس راهمو عوض میکنم تا نتایج جدید وارد زندگیم بشه
اگر بدونیم که کل زندگی مارو همین نجواهای منفی رقم میزنن خیلی قویتر سعی در شنایایی و رفعشون میکردیم
نجواهای منفی برگرفته از باورهای ما هستن که بصورت مشاورین اعظم ،در درون ما حکمفرمایی میکنن
وقتی که صدای جذاب و قدرتمند درونیت قویتر باشه ،صدای منفی درونت کمرنگتر میشه و حالت بهتره
شاید خیلی از نوشته های منو ذهنت دیلیت کنه و اجازه نده متوجه بشی ولی سال آینده که مجدد این کامنت منو بخونی به خودت خواهی گفت که ای بابا فریده این حرف هارو پارسال بمن گفته بود ،همونجوری که من الان در مرور کردن دوره ها هستم و با خودم میگم ای بابا استاد که این حرف هارو پارسال تو فایل هاشون گفته بودن
اینم به این دلیله که ما به اندازه باورهامون میشنویم و درک میکنیم ،برای همین ،هر ماه احساس میکنیم گوش ما یجور دیگه مطالبو میفهمه
امیدوارم شما هم با ادامه دادن به مسیرهای عالیتر هدایت بشید و خوشحالم براتون
بسیار عالی بود فریده خانوم.مجدد تکرار میکنم خوشحالم که در مسیر کنار امثال شما هستم.
اما بسار سردرگمم که از کدوم دوره رایگان شروع کنم؟ چون فعلا نمیتونم دوره ها رو هزینهشو بپردازم.با اینکه بسار نیازمندم اما فعلا نمیشه:)
صد گام رو تا گام هفتم رفتم اما انگیزه کافی رو نداشتم. شاغل هم هستم و قضیه سخت تر میشه ..
به عنوان همراه،اگر پیشنهادی دارین بهم کمک کنین ممنون میشم
من نظر خودمو مینویسم و در انتها خودت انتخاب کن که چه راهیو بری
توی سایت مقاله های زیادی هست برای خوندن که بسیار کمک کننده است
فایلهای زیادی هست برای گوش دادن
و دوره ۱۰۰ گام که میتونه برای شروع عالی باشه
اینکه شما شاغل هستید هم باید بتونید برای هدفتون وقتیو باز بذارید
در انتها نظر من به عنوان شخصی که تمام مسیرهای قبلی را رفتم و سرخورده تر از همیشه برگشتم و الان هم بعنوان شخصی که ۸۰ درصد دوره های این سایتو خریدم مخصوصا در بخش لاغری ، نظرم اینه که کاریو که بلخره باید انجامش بدیم ،انجامش بدیم،در انتها بیشتر دوستانی که در دوره های رایگان هستن ،وارد دوره های اصلی این سایت خواهند شد ،البته اگر لاغر شدن براشون الویت باشه
نظر من اینه که هر آنچه که در این سایت گفته میشود را باید گوش داد و درک کرد ،چه رایگان ها چه دوره های اصلی
حالا هر کسی بر حسب شرایط زندگیش عمل میکنه
مطمئن باشید ذهنی که به شما میگه ،من وقت کافی ندارم یا انگیزه گوش دادن فایلهای رایگان یا ۱۰۰ گامو ندارم ،هر پیشنهاد دیگه ای هم که کسی به شما بگه رو هم رد خواهد کرد
شما اقتدار خودتونو تو فایلهای رایگان نشون بدید تا به دوره های اصلی هم هدایت بشید
یادت باشه این آخرین و بهترین راهیه که میتونه از ریشه محتویات ذهنتو تغییر بده پس از فرصتی که جهان برات گذاشته استفاده کن
موفق باشی دوست همراهم⚘
بله دقیقا همینطوره.متشکرم که پاسخ دادین😍 من اول باید روی فایل های رایگان کار کنم و خدا خودش منو به سمت دوره هدایت میکنه.چون با پوست و استخونم میخوام وارد دوره اصلی بشم و فضای صمیمی در کنار هم داشته باشیم
آفرین به پشتکارت دوست عزیز و موفق باشی🌹
آرمیتا ،دوست عزیز،سلام،وقت بخیر یکراهنمایی هم من بهت می کنم بهتره قبل از ورود به دوره های اصلی ،به عنوان مقدمه چینی ،از دوره های رایگان کهجدیدن استاد گرامی به شکل صد گامارایه دادن شروع کنی .مطالب دریافتی از این صدگام بسیار ارزنده و مفیده .من الان چند ماهه در دوره گام اول ورود به سرزمین لاغرها دارم آموزش می بینم ولی گاهی که برمی گردم به به مقاله های صدگام رایگان بسیار بهره می برم و حکم مکمل برام عمل می کنه . موفق باشی 💖
سلاااام همراه عزیزم.اره دقیقا صد گام رو شروع کردم.قبلا هم شروع کرده بودم اما تا گام هفتم بدون انگیزه بودم.اما خب الان بسیار حس و حال خوبی دارم خداروشکر.
ممنونم که من رو مسمم تر کردین
سلام فریده جان ،
وقت بخیر ،
این جمله ای که نوشتی ،عالی بودو حاکی از درکبالای شما از موضوع تاثیر باورها در زندگی انسان :
ما به اندازه باورهامون میشنویم و درک میکنیم ،برای همین ،هر ماه احساس میکنیم گوش ما یجور دیگه مطالبو میفهمه .👏👏👏👏👏👏
سلام خانم شهربانو دوست همراهم
ممنون که کامنت منو خوندید و نظر خودتونو نوشتید
موضوع باورها ،پایه و اساس ساخت زندگی ماست
هر کدوم از ما بر اساس باورهامون ،درک میکنیم
فیلترهای مغز ما به اندازه باورهای ما ،مطالب رو برای ما ترجمه خواهند کرد
برای همین هر کدوم از ما یک مطلب واحد رو به چندین شکل مختلف میشنویم و درک میکنیم
من به موضوعات شبیه درونیاتم فکر میکنم و تصمیم میگیرم
شما هم همینطور برای همین تنوع در دبدگاه بشدت زیاد و متفاوته
برای ترجمه بهتر ،اطرافمون ،فیلترهای باورهامونو تغییر بدیم
⚘⚘⚘
سلام به شما دوست عزیز و هم مسیر خانوم فریده ،
یکدنیا تشکر از توجه و اظهار لطف و توضیحات عالی شما .
خیلی خوشحال شدم ، ممنونم 💞💞💞💞💞💞💞💞💞😘😘😘😘😘😘😘😘
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم
چقدر منطفی کردن شما استاد برای پرخوری نکردن(براساس حرف ثوابش رو بخر ) عالی بود و چقدر جایگزینیش عالی بود پس از این به بعد باید به خودمون بگیم اضافه ی غدا رو از ترس اینکه اسراف نشه نباید بخوریم چون با این کار که زور غدا رو بخوریم فقط داریم با زجر و سختی اون غذا رو به طبیعت برمیگردونیم یعنی اون غذا به سه حالت با سختی دوباره به طبیعت بر گردونده میشه یا در بدن ما تبدیل میشه به انرژی که به طبیعت برگردونده میشه و یا تبدیل میشه به چربی در بدن ما که زمانی که ما از این دنیا میریم و به خاک سپرده میشیم جذب طبیعت میشه و یا زمانی که زیاد میخوریم و از بدن ما دفع میشه بازم به طبیعت برگردونده میشه پس چه بهتررکه همون اول کار اون مقدار اضافه رو وارد بدننکنیم و بریزیم داخل طبیعت و به خودمون این همه زجر چاقی رو ندیدم و نگران ثواب و گناه و این مسایل هم نباشیم و تازه خیلی راحت تر به طبیعت برگردونده میشه تا در بدن من ذخیره بشه و حالا بعد ازعمر طبیعی به طبیعت برگردونیم پس دیگه با دور ریختن مواد غذایی راحت باش و برای خودت منطقیش کن .
خوب باید بگم منم زیاد بسیار زیاد این جمله رو شنیدم چون مال دزفولم نمیدونم حالا به هر دلیلی ولی در خانواده ی خودم هیچ وقت این حرفها رو از طرف مادرم و یا پدرم نمیشنیدم یا اگر هم بین ما بود خیلی کم گفته میشد و هیچ وقت مادرم ما رو مجبور به خوردن نمیکرد برای همین هر چهار فرزند مادرم کاملا متناسب بودن یا شایدم لاغر بودن تا قبل از ازدواج و اما همگی ما بعد اززازدواح تغییر کردیم و یه مقدار چاق شدیم که بازم دوباره کنترلش شد و الان برادرم بسیار لاغر هست خواهر بزرگم بسیار لاغر هست و فقط خواهر کوچیکم یه مقدار تپلی هست و این کاملا نشون میده که هیچ وقت در دوران مجردی و در کنار مادر و پدرم هیچ اجباری و زوری در خوردن نبوده و اما جا داره بگم بر عکس و بسیار هم برعکس خانواده ی همسرم به شدت این حرفها رو میگن و اصلا به قول یکی ار بچه های سایت که نوشته بود خوردن ته ظرفها و دور نرخیتن هیچ مواد غدایی از روی سفره و غدای مونده ی چند روز گدشته و به جا نزاشتن هیچ غدا یی داخل ظرف به شدت جز ارزشها و کارهای درست به حساب میاد و اگر شخصی جلوی اونها غیر از این طریق رفتار کنه به شدت به اون شخص،تذکر میدن که فلانی چرا اسراف کردی و ریختی دور گناه داره میدادی خودم میخوردم و ثوابش رو میخریدم و بسیار این کار رو زشت و گناه و اسراف میدونن و یا بارها دیدم به بچه ها شون گفتن هر چقدر عدا کشیدی باید تا تهش رو بخوری و یا اگر نخوردی چی میشه و گناه داره و …..خلاصه کلی هم افراد تپل مپلی دارن واما قبلا هم خودم از این حرفها به دخترم میزدم و میخواستم به زور دخترم رو وادار به خوردن کنم و خیلی در گذشته که یکی دوسالش بود تلاش،کردم و در یه مقطعی که خیلی کوچیک بود کمی تپل شد اما دوباره دخترم از همون سن کم زیر بار حرف های زور من نرفت که به حرف من زیاد بخوره و منم دیدم خیلی باید رجر و سختی بکشم تا بهش غذای زیادتری بدم دیگه ول کردم و دیگه از یه جایی به بعد خودم رو درگیر نکردم و دخترم بسیار لاغر شد و دیگه چاق هم نشد که نشد و تازه از وقتی که من وارد دوره ها شدم دخترم هم بسیار متناسب تر شده ولی هر جور بخواد میخوره و یا نمیخوره و هیچ اجباری در خوردن اونها ندارم و در ضمن من از وقتی وارد این دوره ها شدم و گفتم که جسم من سطل اشغال نیست که هر چیزی رو واردش کنم پس به اندازه خوردم و دیگه ریزه خواری نکردم و اضافه های عذا رو داخل پلاستیکی جمع میکنم و چون از وسط شهر ما دزفول یه رودخونه ی زیبا رد میشه من اون ته مانده ها رو به پسرم و همسرم میدم تا داخل آب بریزن و خیلی صحنه ی زیبا یی هست چون دیدم کلی ماهی دور اون نون و برنجها جمع شدن که بخورن و خوشحال شدم از این کار خودم و گفتم اینم سهم ماهی ها هست هر چند همسرم هم با اینکه متناسب هست اما تا حدودی طرز فکرش مثل خانواده اش هست و میگه نه همینم نکن حالا اگه تو باید کمتر درست کنی کمتر درست کن ولی خوب من حالا خیلی بهتر شدم و خیلی کمتر درست میکنم اما بازم یه وقتایی زیاد میاد چون بچه ها یه وقتایی شاید یا کم بخورن و یا نخورن و یا ایراد بگیرن و یا میلشون چیز دیگه بشه و نخورن و وو نمیدونم به هر دلیلی سهم اونها میمونه و دیگه میدونم خورده نمیشه مجبورم بزارم برای ماهی ها و یه زمانی خودم میخوردم اما حالا دیگه اصلا چنین کاری نمیکنم .و خوشحالم که فرزندانم رو هم دارم با اگاهی کامل بزرگ میکنم و اونها در آزادی کامل و به هر اندازه که بخوان میخورن و مدتها هست هیچ اجباری در کار نیست حتی پسرم که تا دوسال پیش خودم باید بهش غدا میدادم سرساعت و با دست خودم میزاشتم دهنشو تا مقدار مورد نطر من رو نمیخورد ولش نمیکردم و به هر طریقی بهش میدادم اما به محض ورود به سایت که داشتم روی خودم کار میکردم و تغییر میکردم این کار رو هم کنار گذاشتم چون دیگه با روحیه ی من و آموزشهای سایت جور درنمیومد و خلاف تمام آنچه بود که من آموخته بودم و الان بسیار فرزندان خوش اندام و لاغر و متتاسبی دارم که در سلامت کامل هستن و من از دیدن ایشون بسیار لذت میبرم و خدا رو شاکرم که در این مسیرم و جز اون مادرهایی نیستم که بخوام با خرافات و یه عالمه حرفها ییی که بدون فکر و فقط نسل به نسل چرخیدن منم بخوام فرزندانم رو بزرگکنم و یا اینکه من حتی یک بار در این دوسال که تغییر کردم به پسرم نگفتم بخور که قوی بشی بخور که بزرگ بشی بخور که برات فلان چیز رو بخرم بخور که …. چون میدونم بازم خودم به دست خودم فرزندانم رو معتاد به مواد غدایی و چاقی میکنم که با هیچ چیز قابل جبران نیست و صدمه ی جبران ناپذیری هست . و همین افکار که بدن من بسیار مقدس هست و جایگاه روح پاک من هست و امانت الهی هست که خداوند به من داده و به خوبی باید از اون مراقبت کنم و همین که میدونم جسم من و من باارزش هستیم و هر ته مانده ی غدایی رو نباید بخورم و ….. باعث شده من اصلا به زور نخورم و هیچ وقت ته مانده ی عدا ها رو نخورم و یا به خاطر ثواب نخورم یا برای … .. نخورم و واقعا دررموقع نیاز بخورم و به اندازه بخورم و با لذت بخورم هر آنچه رو که دوست دارم .
به نام حق
باسلام به دوستان متناسب و استاد گرامی و عزیز
لاغری از طریق ذهن:
اول از هر چیز میخام در مورد مزایای لاغری در این دوره های عالی که شرکت کردم بگم
من در دوره ی لاغری با ذهن و در دوره ی لاغری در دوران بارداری و در دوره ی لاغری و ارامش در رمضان شرکت کردم و تمام این روشها نتیجه ی خوب و عالی کسب کردم
من این دوره ها رو نمیتونم با بقیه دوره ها مقایسه کنم
اصلا کجا به کجا در این دوره ها عشق هس عشقققققققققق
با عشق غذا میخوری به اندازه میخوری پیغام سیری دریافت میکنی
احساس خوب داری به خودت
ترس از وجودت میره
بدون ترس غذا میخوری
حالت خوبه خوبه خوبه ولی در دوره های دیگه همش عصبی هستی حالت خوب نیس همش چشمت دنبال خوراکیه
گرسنه ای ولی نمیتونی چیزی بخوری محدودیت داری در غذاها
و زجر میکشی شب گرسنه سرت و زمین میزاری حق نداری دیگه ساعت۹شب به بعد چیزی بخوری
باید تحرک داشته باشی تا خیلی عرق کنی
استراحت کردن ممنوعه
خسته میشی از این روش و بعد از مدتی رها میکنی و وزنت به دوبرابر از قبل برمیگرده
خلاصه در دوره های لاغری با ذهن اولین و اخرین روشیه که برای لاغری وجود داره و نهایت لذتش و ببر 😍
ثوابش و بخر :
استاد اولین باره که این اصطلاح رو میشنوم
در منطقه ی ما این طرز فکر روداریم که اگه غذای باقی بمونه باید یه نفر اون و بخوره و الا گناه داره و خدا خوشش نمیاد ولی این اصطلاح رو به کار نمیبردیم که بخور تا ثوابش و بخری
هر موقع سر سفره یاشیم باقی مانده ی غذای بچه هام یا همسرم رو میخوردم ومی گفتم حالا این چقدره
گناهه دور بریزم پول دادیم حیفه حروم بشه
خودم بخورم بهتره
یا به زور بچه هام و مجبور میکردم که گناهه باید تمومش کنی
اونم با راضی کردنش با یه اسباب بازی جیزی
که اگه بخوری همش عصر برات یه جی میخرم البته این طرز فکرا قبل از اشنایی با این دوره ها بوده و خدا به دادمون رسیده خدا رو شکر که خیلی وقته با این دوره ها هستم و بجه هام رو بیشتر از این با افکارهای اشتباه و غلط پرورش ندادم
همیشه وقتی غذای چیزی زیاد می اومد امکان نداشت بیرون بریزیم و چند ساعت بعد از ناهار دوباره میرفتم و میخوردم
و اونقدر هم گرسنه نبودم و چون غذا بود و ذهنم میگفت حیفه گناهه برو بخور الان که دیگه چند ساعت گذشته برو بقیه غذای ظهر هم بخور
و وقتی جایی میرفتیم رستورانی یا عروسی چون بچه هام غذا نمیخوردن یه ظرفی میبردم براشون و غذا رو داخل ظرف میریختم و می اوردم خونه
خونه هم که میاوردم نمیخوردند ومجبور میشدم خودم بخورم
میگفتم گناهه حیفه دور بریزم
و شاید سیر هم بود و بخاطر اینکه حیف نشه و بیرون نریزم
وارد بدن خودم میکردم
😭😭😭و بدنم سطل اشغال این و اون بود
و هر کی هر جیزی نمیخاست وارد معده من میشد
چه فکرهای اشتباهی داشتیم خدای مهربونم ممنونم ازت که منو هدایت کردی
قبلا چون چاق بودم میرفتم پیش افرادی که چاق بودند اخه حرفهای همدیکه رو میفهمیدیم و در کنار اونا احساس ارامش میکردم چون مثل هم بودیم
واز بودن در کنار افراد لاغر خیلی بدم میاومد چون حسادت میکردم به اون تناسبی که داشتن و کم غذا میخوردن و منم که همیشه گرسنه بودم و همه جی و دوست داشتم ولی اونا نه وقتی گرسنه میشدن غذا میخوردن و همه چی و دوست ندارن
بودن در کنارشون احساس خوبی نداشتم چون خیلی باهم تفااوت داشتیم
و همیشه خودم رو با یکی که از خودم چاقتر بود مقایسه میکردم می گفتم خوبه خدا رو شکر من دیگه اندازه ی اون نیستم
ودر کنار افراد چاق لذت میبردم چون مثل خودم بودند و حرف همدیکه رو میفهمیدم و همش از خوردن بود
و با ارامش و به خیال اینکه طرف از تو چاقتره و من لاغرتر
می نشستم سیر تا حالت خفگی همه جی میخوردم و خیالم راحت بود که من لاغرتر از اونم
ومن کجا و اون کجا
خدایا ممنون بابت این اگاهی های عالی که روز به روز اگاهی های عالی و بهتری به دستمون میرسه
ممنون استاد خوبم بابت این همه اگاهی که در اختیار ما دوستان قرار میدی 🌹🌹🌹🌹
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم.
این فایل هم مثل بقیه فایل ها باعث اگاهی بیشتر شد..
به نظرم شاید این جمله ثوابش رو ببر توی دزفول بیشتر گفته بشه اما در مناطق دیگه به صورت های دیگه همین متظور رو میرسونن
مثلا در خانواده ما اینجوریه که میگن حیفه بخور! حالا اون دو لقمه چیه که میزاری بمونه؟ رژیمی که نمیخوری؟!
و..
در اخر توسط همه مسخره میشیم که چرا نخوردیم و لوس بازی در اوردیم.
اما به قول شما اگر قراره گناه کنیم که ضرر زدن به بدن خودمون اولین گناهه.چون باید از جسممون خوب مراقبت کنیم.
باز هم با این حرفا گول خوردیم.مثل رژیم و ورزش و دمنوش گول خوردیم
که اگه همه غذامونو نخوریم قوی نمیشیم بزرگ نمیشیم و لاغر و مردنی میشیم..
اما باید دیگه گول نخوریم تا بشه یک کاری کرد..
حالا جدا از اینا ! دیروز حرف جالبی از مامانم شنیدم
داشت میگفت خربزه باعث میشه حساسیتم زیادتر بشه اما بازم میخورم.
یک لحظه با خودم گفتم چرا؟ یک آدم متناسب هم بود همین کار رو میکرد؟ معلومه که نه.هر چیزی رو به هر قیمتی نمیخورد..
واقعا ما داریم با جسم خودمون چیکار میکنیم؟ اینو اول به خودم میگم، چون همین امروز صبح خونه تنها بودم با یک جعبه شیرینی و به مقدار زیاد خوردم.چرا؟ چون تنها بودم.چرا؟ چون هنوز ذهنیتم چاقه.با اینکه میدونم ممکنه خوردن اون شیرینی باعث بشه پوستم خراب بشه اما بازم میخورم..
ولی میدونم فرمان ها از مغزم میاد
و ذهن من هنوز پر از فرمول چاقیه..بهش سخت نمیگیرم و میزارم خود به خود رفتارهاش رو کمرنگ تر کنه.
استاد ممنونم.سپاسگزارم بابت این صحبت های عالی
مثل همیشه فوق العاده بود
با سلام خدمت استاد وبچه های همگروه
منم در پی سوال شما هر چی فکر کردم نمیدونستم معنی این جمله چیه ؟
ولی چقدر با دیدن این فایل صوتی واقعا در فکر فرو رفتم که چقدر نقش پدر ومادرها در زندگی بچه ها ودر نتیجه در جامعه موثر وپر رنگ است..
ودرنهایت چگونه این فرهنگها نسل به نسل جلو میره ودامن نسلهای بعدی رو میگیره
واقعا تاسف آوره که بچه که همه جوره به پدر ومادرش اعتماد داره وطبق قوانین آنها با اعتماد رفتار میکنه وبزرگ میشه یعنی با فکر ثواب غذای اضافی میخوره که مادر خوشحال بشه…مادر خوشحال که خدا راضی بشه وفقط بچه…با مشکل جدی وعذاب آور روبرو میشه…که جلوی چشم همون پدرومادر زجر بکشه ودرعذاب باشه از چاقی…واونها هم نفهمند که بابا تقصیر کار خودشون هستند….
یعنی با ناآگاهی بدست خودمون باعث گرفتاری عزیزانمون میشویم.
حالا شما بطور کامل در مورد غذا خوردن توضیح دادید کهگاهی خنده دار بود و گاه هم انسان رو از اینهمه بیریایی واعتقادات وتعصاب خدا پسندانه متاثر میکنه.
در نوشته دوست همراه ندا زنجانی عزیز چقدر توصیفات را عالی و واقعی نوشتند..یعنی مادرهای نسل قبل رو عینا بوضوح شرح دادند که تمام وقت در پی اسراف نکردن…و فکروخیال غذا وذخیره سازی برای فصلهای آینده بودند…
یاد مادر خدا بیامرز خودم می افتم که تابستون تمامادر فکر درست کردن رب…مربا..آبغوره..آبلیمو انواع ترشی..خیارشور…شوره…ذخیره لوبیا.باقالی و خیلی چیزهای دیگر…
وچون دستپخت بی اندازه خوشمزه ایی داشتند ..وهمه تعریف زیاد میکردند باید بصورت اشانتیون برای بعضی از افراد فامیل هم درست میکرد وکلا گرفتار ودر عذاب بودند..
پای گاز برای رب چقدر عرق میریخت ویا با چه دردسری آبغوره میگرفت…..که چی آخه؟
چرا اینهمه زحمت ومرارت….جالبه که خودش میدونست ومیگفت که خدا جان از لطف ومهربانی برای هر فصل چیزهای متنوع زیادی آفریده که باید حتما در آن فصل خورده شود…خوب حالا چه لزومی داشت که از فصلهای دیگر هم همزمان خورده شود؟
واقعا نمیدانم چرا اینهمه سختی وچرا اینقدر راجع به غذا فکر کردن که من خودم با وجود سعی زیاد هنوز درگیرش هستم که کافیه بفهمم که مثلا چند روز دیگه مهمون دارم…یعنی رفتارم دیدنیه…لیست انواع واقسام غذا…لیست خرید
خرید کردن…آماده کردن چند نوع غدا…دسر وخلاصه مشغول شدن بیش از حد…
از وقتی که به این کشور اومدم واقعا دلم برای مامانم خودم…کل خانمها میسوزه که عمرمون تباه شده..والا
اصلا وابدا در فکر درست کردن غذا نیستند..
مثلا در یه مهمونی میز از این سر تا اون سر چیده شده ..اولها از شدت تعجب دهنم باز میموند.
یه غذا پلو وخورشتی توش نیست…تماما انواع واقسام نون حالا لای نونها پنیر..اسفناج ویا گوشت چرخکرده…انواع واقسام سالاد سرد…چند مدل پنیر وزیتون و از همه مهمتر دسر های شیرین که در حین غداخوردن با..چای میخورند.
بقول دوستم خانمها اصلا وقت خود را صرف غذا وگذراندن در آشپزخانه نمیکنند.
اونها غذاهای مخصوص آماده…یه پلو ساده اونم هر کس دو ..الی سه قاشق …وخوراک لوبیا…ویا گوشت ومرع خرد شده که با فلفل وادویه پخته میشه.
و وقتی میاین خونه ما واقعا اونا دهنشون از تعجب بسته نمیشه…کهمگه میشه اینهمه تنوع غذایی
وبگذریم که وقتی دوره ایی نوبت منمیشه بهیچ عنوان هیچکدوم این موقعیت رو از دست نمیدن.
ومنم هر کاری میکنم مثل اونها راحت باشم نمیشه که نمیشه…اینم خصلت ایرانی بودنه…دیگه …..
و در مورد تاثیر کارهای پدر ومادر بر فرزندان سیگار کشیدن این جماعت است…که حالا یا پدر ..یا مادر یا هر دو سیگار میکشند وبچه ها از پدر ومادرشون یاد میگیرند واونها هم از سن پایین بدون ترس ویا ناراحتی سیگار میکشند…وچقدر جای تاسف دارد..
واینکه اینطور بصورت واضح کار پدر ومادر در زندگی بچه ها موثر است.
وخوشا بحال بچه هایی که پدر ومادر عاقل دارند که با عقل ودرایت در زندگی رفتار میکنند والگوی خوبی برای بچه هاشونمیشوند..
تعصبات خشک وعاری از حقیقت که حتی باعث بیزاری میشود از یک سو…و کارهای انجام شده از طرف پدر ومادر از سوی دیگر بچه ها را به تضاد میکشاند..
به امید اینکه همگی در آگاهیهای لازم برای درست زندگی کردن قرار بگیریم وشاهد رشد وشکوفایی نسل پیش رو باشیم. آمین
.
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
استاد دوست داشتم یکی از فرمولهای چاقی ذهنم بگم انروز نهار خورشت کرفس داشتیم و من به اندازه خوردم و سیر شدم نیم ساعت بعد نهار یک خسی گفت برو چند قاشق بخور استاد سریع فهمیدم که فرمول چاقی چون من هر وقت خورش گرفس درست میکردم تا اخر میخوردم تا اخرین لقمه و کلا همین باعث شده بود که خورش کرفس و لوبیا پلو خیلی کم درست کنم
استاد من هم نسبت به اسراف خیلی حساسم ولی الان دیگه اصلا این حس ندارم وقتی دور میریزم بیشتر احساس ثواب میکنم تا گناه اصلا تا وقتی گرسنه هستم اون برای من برکت و غذا حساب میشه وقتی سیر میشم اون دیگه برام غذا نیست فقط عامل بدبختیهای من استاد همه ما از بچگی در مورد اسراف شنیدیم ولی متاسفانه نمیدونم از کجا این اسراف به سمت غذا تا این حد رفته مثلا در مورد عمرمون و خیلی چیزهای دیگه به ما تذکر داده نشد
و اینکه من سعی میکنم خربدم کم کنم و غذا کمتر درست کنم و اضافه هر غذایی خیلی سریع تو یک کیسه میریزم و برای مرغهای مامانم میبرم اینجوری اون حس اسراف هم ارامش خودش داره ولی نکته ای که مهم اینکه حتی به بچه هام هم نمیگم بخورید اسراف میشه بیشتر ترجیج میدم که تو تناسبم اسراف نکنم و تناسبم دور نریزم و به هدر ندم یا سلامتیم دور نریزم
این بخور اسراف میشه
این بخور حیف میشه
این بخور نذری تبرک
این بخور خوش مزست
این بخور خاصیت داره
این بخور خراب میشه
این بخور نریزیم دور
کمتر این جمله رو یادم میاد اگر گرسنه ای غذا بخور
این عبارت رو من اولین بار شنیدم ولی وقتی فایل رو دیدم متوجه منظورتون شدم من خیلی متناسب بودم و یادم نمیاد در خانواه ما برای خوردن اصرار کرده باشن ولی بعد از ازدواجم خانواده همسرم خیلی اصرار میکردن و تز مادر همسرم این بود که اونقدر غذا درست کنید که اگر مهمانی سرزده اومد خونتونبرای سه تا مهمان غذا داشته باشین خوب بالطبع وقتی غذابیشتر درست میشد و مهمانی هم نمی یومدما باید جورش رو میکشیدیم اصطلاح ما این بود جورش رو بکش و هر کسی که میخواست که غذا نمونه جورش رو میکشید این طرز فکر هم به همسر من منتقل شده که هنوز که هنوزه اگر غذا به اندازه درست بشه میگن کمه و همیشه وقتی بچه ها غذا زیاد میکشن ایشون میخوره ولی متناسب هستن ولی من از این عمل بدم میاد و این رو توهین به خودم تلقی میکنم
سلام🙂
چقدر این فایل آموزنده بود واقعا دستمریزاد استاد این اشتیاق شما این تمرکز شما بر پیدا کردن فرمولهای چاقی این پشتکار شما اینکه حرفی که میزنین با عملتون چقدر منطبقه و این صداقت شما خیلی خیلی درس داره برای من و من بارها گفتم که از شما می آموزم و واقعا هم همینطوره و باعث افتخاره برام …
وقتی این ویدئو کوتاه رو گذاشته بودین توی پیج من هم اصلا تا حالا عبارتش رو نشنیده بودم ولی حدس زدم که مربوط به خوردن هست و…احتمالا خوردن به خاطر نذر واین چیزها
جالبه استاد فکر میکنم اکثر ماها شاید این رو شنیدیم که غذا رو نباید دور بریزیم چون اسرافه و اسراف گناه داره و خدا اسراف کاران رو دوست نداره و….ولی اینکه چقدر این موضوع برای مادر مخصوصا و پدر خانواده مهم بوده روی نحوه رفتار غذایی ما تاثیر داره و حتی روی رفتار ما با فرزندانمون
من هم با اینکه خانواده مذهبی دارم ولی بارها دیده بودم که مادر غذا رو دور میریزن یا بارها میوه ها یا خیار و گوجه توی خونه ما خراب میشد و مامانم راحت دور میریختن پدر من هم هیچ وقت درگیر اینکه غذا نباید دور ریخته بشه و اینکه چرا دور ریختین واینا نبودن الانم دو تا برادرهای من مشکلی با دور ریختن و خراب شدن میوه ها ندارن
ولی همسر من خییییییییلی روی این موضوع حساسن و ۹۰ درصد دلخوریهای من و ایشون بابت اسراف و خراب شدن میوه یا دور ریختن غذا بود اینجور که برای من خیلی عادی بود این قضیه ولی برای ایشون خیلی ناراحت کننده بود من خودم غذایی که اضافه بیاد رو فقط یه روز توی یخچال بمونه میخورم نهایتا ولی ایشون یه هفته هم بمونه میخورن و من یه جورایی این مدت زندگی مشترک مخفی کارانه غذای قدیمی یا میوه خراب شده و….رو زیر آشغالا پنهون میکردم چون میدونستم ایشون بفهمه ناراحت میشه و دلخوری میشه ایشون هم چون اینو فهمیده بود مرتب سر یخچال و فریزر هست که ببینه چی داره خراب میشه چی رو خیلی وقته خریدیم مصرف نکردیم و غر بزنه و…. خلاصه من برای این موضوع حتی میگفتم خوب اینهمه میوه رو با هم نخر کم بخر تنوع کمتری هم داشته باشه تا دیر تر خراب بشه یا خیار گوجه نخر چون زود خراب میشن باور میکنین حتی ما یخچالمون رو عوض کردیم چون فکر میکردیم مشکل از یخچال ما است و ساید بای ساید خریدیم (که البته برای ما خانومها که عالیه😉)
کلا نحوه تربیت همسر من خیلی ردی رفتار الان ایشون تاثیر گذاشته چون در خانواده همسرم صرفه جویی و دور نریختن غذا و خوب نگهداشتن وسایل به ارزشه و خریدهای زیاد و دور ریختن و … مصرف گرابب هست و کار زشت و گناهی هست
یه بار که با زنداداشم صحبت میکردیم میگفت که آینقدر مهم بوده توی خانواده ما که حتی یه دونه برنج کف بشقاب نمونه که پدرم به هرکسی که بشقابش کاملا تمیز بوده بعد از خوردن ۱۰۰ تومن هدیه میدادن و بچه ها سر این قضیه پول گرفتن رقابت داشتن
واقعا که چقدر ساده باورها در ما شکل میگیرن….
بعد از این مدت که من با سایت شما همراهم و همسرم و بقیه نزدیکان هم از این موضوع بی خبر هستن هم رفتار غذایی خود من تغییر کرده و هم راحت تر با موضوع اضافه غذا کنار میام و راحت میپذیرم که غذای فرزندم اگه زیاد بیاد هیچ ایرادی نداره و هم همسرم کمی از حساسیت هاشون کم شده و شده که خودش چیزی رو دور ریخته (البته میدونم که براش سخت بوده ولی خیلی راحت تر از قبل بود)و خود من هم سعی میکنم غذا به اندازه درست کنم و غذایی که توی یخچال میمونه رو در همون وعده بعدی مصرف کنیم که کلا موضوع به این کم اهمیتی باعث دلخوری نشه…
استدلال شما رو خیلی دوس داشتم در مورد نحوه برگشت اضافه های غذا به طبیعت و حتی تعبیر امر به معروف و حتی موضوع گناه….
طبق نظریه فیزیک کوانتوم همه چی انرژی هست و انرژی هیچ وقت از بین نمیره فقط از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه پس دور ریختن به معنی از بین رفتن نیست وتنها تبدیل شدنه…..
پس با این اگاهی ها جسممون رو به خاطر چهار تا باور گناه داره و اسرافه و ثواب داره آسیب نزنیم و اتفاقا تناسب داشتن و آگاه بودن از نقطه سیری و به اندازه خوردن نماد شکر گزاری هست ….
واقعا که چقدر درک این مسائل به ظاهر ساده عمیق و لذت بخشه و همین لذت هست که یادگیری رو اعتیاد آور میکنه….😊
سلام ب همه ی دوستان
موضوع خیلی جالبی بود .وقتی داشتم این فایلو گوش میدادم دیدم چقد طرز فکر منم اینجوریه .همیشه فکر میکردم اگه چیزی رو دور بریزم اسراف میشه و گناه داره حالا فهمیدم که خودم بیشتر گناه دارم .واقعا ممنونم ازتون جناب عطارروشن با این حرفها خیلی دید مارو وسیع تر میکنید
سپاس فراوان از مطالب خوبی که تو تمام فایل ها برای مشتاقان لاغری با ذهن میذارید .الهی همیشه سربلندوپیروز باشید. با ارزوی موفقیت برای تک تک دوستان
باسلام
این عقیده ایی که شما ازش نام بردید در منطقه ما هم هست مخصوصا ته دیس یا بشقابی که روغن زیادی ازش مونده بود و کلی ضرر داره میگن یک نون تهش بکشید که فرشته ها براتون دعا کنند و ثوابش مال شما بشه
.جالبه هم میگن ثواب ببرید هم تبلیغ میکنن وااای ته غذا میدونید چقدر خوشمزه اس .همه ی مواد مقوی غذا همین ته غذا جمع شده .خلاصه اینقدر میگن تا یکی پیدا بشه .
حاضر هستیم که مواد غذایی رو برای جلوگیری از دور ربختن بخوریم و به بدن خودمان آسیب برسانیم .درصورتی که اگه خیلی نگران اسراف هستیم میتوانیم برای حیوانات اطراف استفاده کنیم .
من خودم هیچ وقت غذا زیاد توی ظرفها نمی کشم .یادمه قبلا میگفتم باید تا ته بخورید .ولی الان به لطف باورهای درستی که آموزش دیدم میگم هرچی دوست دارید بخورید .نهایت اضافه اشو به پرنده ها و گربه های گرسنه میدم.
وقتی شما اینو گفتید یکدفعه یادم آمد ما هم باورهای غلط چاق،کننده زیادی داریم که در مراسم سوگواری ها میگن اگه میخواهی فرد متوفی به خوابت بیاد حتما باید حلواشو بخوری .یادمه چند وقت پیش توی یک مراسم دختر خاله من که خیلی چاقه .و دیابت شدید داره وقتی سینی حلوا رو دور میدادند حلوا برداشت تا بتونه باباشو در خواب ببینه .
این باور وخرافات نمی دونم چطور وارد زندگی ما شده که با تناسب وسلامتی ما سرجنگ دارند .
به نام الله
سلام به دوستان مسیر تناسب
من حدس میزدم این عبارت چنین معنی ای داشته باشه ولی از اونجایی که نشنیده بودم جواب ندادم همونطور که خودتون فرمودید این عبارت شاید مختص منطقه شما باشه ولی به صورت کلی همه ما کم و بیش عبارتهای گوناگون ولی با پیام یکسان داریم
مقوله غذا و اسراف شاید یکی از مهمترین چیزایی باشه که خانواده با اون سر فرزندانش بحث میکنه از عذاب وجدان گرفته که در مورد کودکان گرسنه آفریقا برامون درست میکردن تا احساس شرم در برابر پدر خانواده که با این سختی کار میکنه و ما اسراف میکنیم یا ناشکری میکنیم ما حق رد کردن غذایی نداشتیم چون خیلی ها همین رو هم برای خوردن نداشتن و کلی سرزنش و عتاب های دیگه
من تو مازندران بزرگ شدم و همه میدونن تنوع غذایی مردم شمال بالاست مخصوصا تو مرغ و ماکیان محلی که من هنوز هم ازشون متنفرم یادمه وقتی بچه بودم حجم بالای غذای ما رو اردک غاز بوقلمون و مرغ و خروس محلی تشکیل میداد و من همیشه گرسنه از سر سفره بلند میشدم چون دوست نداشتم بماند که چقدر بابت اونا سرزنش میشدم که مطمئن هستم اثرات دیگه ای هم تو جنبه های دیگه زندگی ام داشته از طرف دیگه منجر به گسترش فرمول چاقی در من میشد از این جهت که دوباره به لطف زندگی در شمال و داشتن باعهای میوه انواع مختلف میوه در خونه بود ولی مادرم میگفت فکر میکنی با اینا سیر میشی پس این فرمول که میوه رو هر چقدر بخوری هیج تاثیری نداره و ما تمام مدت در حال خوردن میوه و تنقلات مختلف بویم چرا چون درست غذا نمیخوردم این فرمول در بزرگسالی گریبان منو گرفت که همیشه ظرف میوه تو خونه در دسترس بود و میوه خاصیت سیر کنندگی نداره الگوهای غلط دیگه آماده کردن انواع ترشی و خوراکی متنوع برای فصول مختلف بود تا کدبانویی خانم مشخص بشه و کل فصلها خانم های اطراف در حال آماده کردن و ذخیره مواد غدایی برای زمستان و تابستان بودند یعنی همیشه ذهن درگیر غذا و اماده کردن و تنوع بود الان که به گذشته نگاه میکنم میبینم چقدر از وقت و انرژی ادمها سر جیزهای بیهوده هدر رفت مگه قرار بود قحطی بیاد یا چرا به فصلهاب سال قناعت نمیکردن اگه انجیر فقط تو تابستون بود جه دلیلی داشت که انجیر خشک برای زمستون داشته باشیم یا از انواع الو لواشک درست کنیم بریا زمستون یا انواع مربا و ترشی .خدا در همه فصلها بنا به طبع و ذائقه ما مواد غدایی در اختیارمان گداشته و این حرص و ولع ادمها برای انبار غذا فقط نشات گرفته از فرمولهای غلطی بود که نسل به نسل منتقل شده بود و راه فراری براش نبود این فرمولها امروز جای خودش رو به فرمولهای غلط تر دیگه ای داده وگرنه انقدر در جوامع ناظر چاقی افراد نبودیم امروزه به لطف صنایع ما دسترسی راحتتر و بی دردسر تری به همه چیز داریم و از اونجایی که ذهن نا انباشته از فرمولهای غلطه در جهت گسترش اون پيش میریم
وقتی میریم رستوران خانواده های کم جمعیتی رو میبینم که مقدار زیادی غذا سفارش دادن و جالبه در اکثر موارد پدر یا مادر خانواده در انتها مشغول خوردن باقی مانده غذا هست یا مشغول بسته بندی موادغذایی برای بردن به خونه اینم از این فرمول نشات میگیره چون پول دادیم و گرون هم بود باید تا آخر بخوریم
حتی حاضرن اون فست فودها رو ببرن خونه وفردا گرم کنن بخورن با اینکه همه میدونیم دیگه اون طعم سابق رو نداره یا کیفیتش پایین اومده ولی تا زمانی که تو یخچال انگار داره میگه منو بخور پول دادی حیفه و ادمها خودشون رو ملزم به خوردن اون غذا میکنند چرا چون از بچگی گفتن گناه داره اسراف میشه پول مگه للف خرسه که هدر میدی میدونی چند نفر در آرزوی خوردن اینا هستن بخدر خیالت راحت بشه عذاب وجدان نداشته باشی بخور از جلوی چشنت دور بشه راحت بشی .
یعنی ما با همه این نجواها کاری برخلاف میل خودمون انجام میدیم
اینجا به تنها چیزی که احترام نمیزاریم جسم و بدن خودمونه انقدر فرمول ها پر رنگ و قدی هستن که جرات مقابله باهاشون رو نداریم
همه ما با این فرهنگ بزرگ شدیم بیرون ریختن غذا مصداق بارز کفر نعمت و ناشکریه و حس میکنیم خدا از ما رو برمیگردونه و ما رو دچار عذاب الهی میکنه و نعمت هاش رو از ما پس میگیره حتی فرهنگ غلطی که در اون انگار مادرها موظف بودن ته مونده غذای بچه رو بخورن هیلی وقتا شده مهمان داشتم و گفته برام کم بکش اگه از غذای بچه موند میخورم و من اون لحظه فکر میکردم که آخه چرا مگه من حق انتخاب ندارم یا بچه هایی که اگه چیزی تو بشقاب دوست ندلشتن اون رو به ظرف غذای مادرشون منتقل میکردن انگار که مادر مسئول خوردن و تموم وردن غذای خودش و بقیه اس
این فرمولها و بسیاری از فرمولهای دیگه منجر به چاقی شد الان من یاد گرفتم به عنوان یه مادر نه زمان غذا خوردن برای بچه ها تعیین کنم نه اینکه چی بخورن و برخلاف قبل از غذاشون هر چی موند رو میریزم بیرون و دیگه حرص نمیخورم که چرا نخوردی یا به اندازه نکشیدی دقیقا با حرفاتون موافقم که این رفتارها فقط توجه بجه ها رو به غذا جلب میکنه و اوتا در دامی می افتن که ما سالها قبل افتادیم
به امید موفقیت تک تک دوستان هم مسیرم
سلام دوست عزیز
چقدر از خوندن دیدگاه شما لذت بردم 👏👏
کلی باور مخفی و غیر مخفی چاق کننده رو در دیدگاهتون دیدم آفرین به شما ….چقدر عالی دارین پیش میرین👌👌👌
متشکرم خانم دکتر نظر لطفتون هست🙏🙏🙏