0

گام ۲۴: عادت های افراد چاق (ثوابشو بخر!)

اندازه متن

عادت های افراد چاق در زبان چاقی مانند تکه کلام های رایج در هر زبان گفتاری است.

چاقی یک زبان رفتاری است و برخی افراد با یادگیری این زبان و رفتار کردن بر اساس قواعد و اصول آن باعث تغییر وضعیت جسمانی خود می شوند.

اگر چاق هستید حتما زبان چاقی را یادگرفته اید و مدت هاست از آن برای انجام رفتارهای روزمره خود استفاده می کنید.

زبان چاقی چیست

همانطور که هر زبان گفتاری شامل حروف الفبا، قواعد و گرامر مخصوص به خود است زبان چاقی هم دارای حروف الفبا و قواعد مخصوص به خود است که البته این موارد به صورت رفتاری هستند.

زبان های گفتاری برای ارتباط برقرار کردن با دیگران مورد استفاده قرار می گیرند و زبان چاقی برای ارتباط بین انسان و مواد غذایی ایجاد شده است.

عادت های چاق کننده

در زبان های گفتاری شما می توانید صحبت های افراد همزبان خود را بشنوید و پاسخ دهید. در زبان چاقی شما می توانید صحبت های مواد غذایی را بشنوید و با آنها ارتباط برقرار کنید.

حتما برای شما پیش آمده است که وقتی خوراکی مورد علاقه تان را در خانه دارید بارها در حین انجام کارهای مختلف صدای آن خوراکی را در ذهن خود میشنوید که شما را صدا می زند و از شما می خواد تا به سمت او بروید و از طریق خوردن مقداری از آن ماده خوراکی با او ارتباط برقرار کنید.

اگر درباره این تجربه با یک فرد متناسب صحبت کنید که آیا او هم صدای مواد غذایی را در ذهن خود می شنود؟ با تعجب به شما نگاه خواهد کرد و هیچ پاسخی برای سوال شما ندارد.

این شاهکار زبان چاقی است که برای اولین بار در جهان در سایت تناسب فکری کشف و به آن پرداخته شده است.

اگر اضافه وزن دارید شما مجهز به یک زبان دیگر علاوه بر زبان های گفتاری خود هستید که مسئولیت رفتارهای شما را برعهده دارد در واقع شما از طریق این زبان رفتارهای خود را اجرا می کنید.

زبان چاقی، زبانی با ویژگی های رفتاری و افکاری می باشد. به این معنی که هم در رفتارها و واکنش های روزمره خود در برابر مواد غذایی از آن استفاده می کنید و هم بسیاری از افکاری که درباره خود و چاقی و مسائل مربوط به آن را در ذهن خود مرور می کنید همه با استفاده از زبان چاقی صورت می پذیرد.

عادت های افراد چاق

عادت های افراد چاق

از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم، متوجه شدم که آنچه در ذهن من بعنوان فرمول های چاقی ثبت شده است در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارند وجود دارد. در واقع عادت های افراد چاق خیلی شبیه به هم هستند.

با مشاهده واکنش افرادی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده می کردند متوجه شدم که طرز فکر و عملکرد همه افراد چاق مانند یکدیگر است.

اگر با افرادی که اضافه وزن دارند صحبت کرده باشید حتما متوجه شده اید که خیلی از حرف های ما شبیه همدیگر است.

زمانی که اضافه وزن داشتم و درباره موضوعات مربوط به چاقی با افرادی که اضافه وزن داشتند صحبت می کردم متوجه شدم که:

  • همه ما از لاغر نشدن گله و شکایت داریم.
  • از اینکه هرچه تلاش می کنم لاغر شویم فایده ای ندارد.
  • از اینکه با رنج و سختی لاغر می شودم اما به آسانی دوباره چاق می شوم.
  • از اینکه هرچه می خورم چاق می شودم.
  • از اینکه نمی توانم جلوی پرخوری کردن خودم را بگیرم.

خیلی از مشکلات من با چاقی را دیگران هم داشتند و از این رو صحبت کردن درباره چاقی با دیگران به من احساس خوبی می داد چون عادت های افراد چاق شبیه یکدیگر است.

از اینکه مشاهده می کردم دیگران مشکلات شبیه من دارند خیالم راحت می شد که من تنها نیستم که نمی توانم لاغر شوم.

خیالم راحت می شد که همه افرادی که چاق هستند مشکلات من را دارند.

زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و با تغییر فرمول های ذهنی از طریق انجام تمرینات آشنا شدم تازه متوجه شدم چرا آنچه در ذهن من درباره چاقی می گذرد در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارد مرور می شود. چون همه ما از زبان چاقی برای فکر کردن و رفتار کردن استفاده می کنیم و زبان چاقی باعث ایجاد عادت های افراد چاق می شود.

به همین دلیل مطمئن شدم روشی که من برای لاغر شدن استفاده کردم می تواند به همه افرادی که اضافه وزن دارند کمک کند تا لاغر شوند.

چون وقتی من با آن همه فرمول ذهنی چاق بعد از سی و چند سال چاقی توانسته ام بیش از ۵۰ کیلو کاهش وزن داشته باشم پس هر فردی که اضافه وزن دارد با استفاده از آموزش های دوره های لاغری با ذهن می توانند به تناسب اندام رویایی خود برسند.

همانطور که عادت های افراد چاق در حال حاظر شبیه عادت های چاقی من بوده است بنابراین اگر اکنون عادت های خود را شبیه عادت های امروز من کنید حتما شگفتی ساز خواهید شد.

چرا چاق شدم؟!

چاقی نتیجه مجموعه ای از افکار چاق کننده است.

افکار چاق کننده وقتی تقویت شوند به رفتارهای ما تبدیل می شوند و رفتارها، عادت های افراد چاق را تشکیل می دهند.

قطعا یک فکر اشتباه و یک عادت اشتباه باعث چاقی نمی شود.

مجموعه از افکار اشتباه به همراه تکرار سالها رفتارهای اشتباه باعث چاقی می شود.

از آنجا که چاق شدن حرکت جسم در جهت منفی و نابود شدن است بنابراین سرعت چاق شدن جسم به شدت پایین است.

تصور کنید من با انبوهی از افکار چاق کننده و مجموعه ای از رفتارهای اشتباه که سی و چند سال تکرار شده بودند به وزن ۱۳۷ کیلوگرم رسیده بودم.

با قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن و انجام تمرینات آن در طی کمتر از سه سال به وزن کمتر از ۹۰ کیلو رسیدم.

من با استفاده از این روش مقدار حدود ۵۰ کیلوگرم در طی چند سال کاهش وزن پیدا کردم.

  • در این چند سال حتی یک ساعت گرسنگی را تحمل نکردم.
  • چند سالی که هرگز از خوردن غذایی بخاطر ترس از چاق شدن خودداری نکردم.
  • در این مدت هرگز بخاطر لاغر شدن، ورزش های برنامه ریزی شده انجام ندادم.

مقدار وزنی که در طی ۳۰ سال به من اضافه شده بود، در طی کمتر از ۵ سال از من کاسته شد.

این مقایسه اثبات می کند که سرعت چاق شدن جسم بسیار کندتر از لاغر شدن است و این در حالی است که همه افراد چاق عقیده دارند سرعت چاق شدن سریعتر از هر خودرویی است که تا کنون ساخته شده است.

نگرش اشتباه درباره لاغر شدن

از جمله عادت های افراد چاق داشتن نگرش اشتباه درباره لاغر شدن است که سبب شده با توجه به اینکه تلاش بسیاری برای لاغر شدن می کنند اما همچنان چاق هستند.

یکی از عادت های افراد چاق این است که عقیده دارند لاغر شدن سخت است، آنها هر چقدر برای لاغر شدن تلاش می کنند باز تصورشان این است که لاغر شدن از این همه سختی که متحمل شده این باز هم سخت تر است.

بنابراین با اینکه سختی و رنج بسیاری را متحمل می شوند اما همچنان چاق باقی می مانند.

چون ذهن انسان نامحدود است و تا بی نهایت می تواند موضوعی را گسترش دهد.

تصور کنید شما اگر چند روز رژیم سخت به همراه ورزش سنگین انجام دهید جسم شما به قدری تحت فشار قرار می گیرد که خستگی را با تمام وجود احساس می کنید.

جسم بیشتر از حد خاصی نمی تواند فشار و سختی را تحمل کند اما ذهن این محدودیت را ندارد و سختی و رنج را تا بی نهایت می تواند گسترش دهد.

بنابراین اگر در ذهن تان، لاغر شدن سخت باشد به مرور سخت بودن لاغر شدن سخت و سخت تر می شود.

به همین دلیل است که هرچه از سن چاقی افراد می گذرد تصور می کنند که لاغر شدن سخت تر است.

این در حالی است که برای جسم آنها لاغر شدن از سال گذشته تا امسال تفاوتی نکرده است اما در ذهنشان لاغر شدن در امسال سخت تر از سال گذشته است.

این تفاوت در نگرش درباره لاغر شدن بخاطر خاصیت ذهن است که نامحدود است و موضوعات را گسترش می دهد.

زمانی که من تصمیم گرفتم از روش لاغری با ذهن به تناسب اندام دست پیدا کنم نمی دانستم آیا نتیجه می گیرم یا نه.

دلیل اینکه 15 ماه بدون کسب نتیجه این مسیر را ادامه دادم پشت کار یا استمرار من نبود بلکه به این دلیل بود که هنوز از این روش ناامید نشده بودم.

تصور کنید من بارها رژیم گرفته بودم و لاغر نشده بودم. بنابراین به محض شنیدن اسم رژیم برای لاغر شدن مطمئن بودم که نتیجه نخواهد داد.

اما درباره نتیجه لاغری با ذهن چیزی نشنیده بودم بنابراین مطمئن نبودم که این روش نتیجه نخواهد داد بنابراین ادامه دادم.

زمانی که اولین نشانه های تغییر جسمی من ظاهر شد مقداری اطمینان من به این روش بیشتر شد و هرچه نتیجه من بیشتر شد اطمینان من هم افزایش پیدا کرد.

در این شرایط، ذهن من مانند دوران چاقی عمل می کند.

همانطور که قبلا ترس از لاغر نشدن را گسترش می داد و اینکه لاغر شدن سخت است. بعد از کسب اولین نشانه های لاغر شدن شروع به گسترش “لاغر شدن آسان است” کرد و به مرور من بیشتر اطمینان پیدا کردم که لاغر شدن کار آسانی است.

به همین دلیل بعد از اینکه تا حدود زیادی از مسیر لاغری با ذهن نتیجه گرفته بودم و برای آموزش این روش فوق العاده اقدام به تهیه فایل های آموزشی کردم از همان ابتدا عبارت “لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست” را بارها در فایل های آموزشی تکرار کردم.

در واقع این باور و عقیده من بعد از ده ها کیلو کاهش وزن از طریق قدرت ذهن بود و این درحالی بود که هر فردی که اضافه وزن داشت و این عبارت را می شنید ابتدا تعجب می کرد اما به سرعت احساس خوبی در او شکل می گرفت و با خود تصور می کرد چقدر عالی می شود اگه واقعا لاغر شدن آسانترین کار دنیا بود.

لاغری آسان

لاغر شدن آسانترین کار دنیاست

آنهایی که این عبارت به دلشان نشست و وسوسه شدن آسان بودن لاغر شدن را تجربه کنند قدم در مسیر یادگیری لاغری با ذهن گذاشتند و خیلی زود متوجه شدند که واقعا لاغر شدن به روش لاغری با ذهن آسان ترین کار دنیاست.

این طریق لاغر شدن را در ذهن خود تصور کنید و آن را با روش های قبلی که برای لاغر شدن انجام داده اید مقایسه کنید.

  • شما بدون حضور در کلاس درس یا مکان خاصی لاغر شدن را در خانه و از طریق اینترنت و با استفاده از موبایل یا کامپیوتر خود می آموزید.
  • زمان استفاد از آموزش ها بستگی به برنامه ریزی زندگی شما دارد و هر زمان تمایل داشتید از محتوای آموزشی استفاده می کنید.
  • آموزشها به زبان ساده و قابل درک برای همه افراد در هر سن و شرایطی آماده شده است.
  • شما به راحتی تمرینات خود را در جزوه آموزشی می نویسید و در واقع کتاب لاغری خود را می نویسید.
  • هر شغل یا فعالیتی داشته باشید باز هم می توانید در زمان مناسب یادگیری لاغری با ذهن را دنبال کنید.
  • نوشته های خود را در بخش تمرینات سایت به اشتراک می گذارید و می توانید نوشته هم مسیرهای خود را مطالعه کنید و به این شکل به گسترده ترین کتاب لاغری با ذهن در جهان دسترسی دارید.
  • در این روش برخلاف همه روش های دیگر شما مجبور به تحمل گرسنگی نیستید.
  • نیاز نیست ساعت ها ورزش های سخت و طاقت فرسا انجام دهید.
  • لازم نیست هر روز دارو یا دمنوش های مختلف بخورید.
  • هرکاری که در روش های قبلی برای لاغر شدن انجام می دادید را لازم نیست در روش لاغری با ذهن انجام دهید.

این تنها بخشی از سادگی های روش لاغری با ذهن است.

با مقایسه آنچه در مسیر لاغری با ذهن تجربه خواهید کرد با سایر روش های لاغری به وضوح به ساده بودن لاغر شدن با این روش پی خواهید برد.

همانطور که در زندگی روزمره به مرور فرمول های چاقی در ذهن ما ایجاد شده اند و باعث چاقی ما شده اند اکنون به مرور فرمول های لاغری را در ذهن خود ذخیره می کنیم و به مرور تناسب اندام را در جسم خود ایجاد می کنیم.

این روند ساده و لذت بخش لاغر شدن با قدرت ذهن است.

مقایسه نتایج هنرجویان دوره های لاغری با ذهن با استفاده کنندگان از روش های دیگر هم بیشتر اثبات می کند که لاغری با ذهن آسانترین روش لاغری در دنیاست.

دوستانی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده می کنند دیدگاه خود درباره ساده و آسان بودن این روش در مقایسه با روش های دیگر را در بخش نظرات این جلسه ثبت کنند.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی عادت های افراد چاق ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را مشاهده کرده و سپس به سوالات مطرح شده به شکل انشایی پاسخ دهید.

  • دیدگاه خود درباره عادت های افراد چاق را بنویسید و نمونه هایی از شباهت رفتار خود با دیگران بنویسید.
  • در گذشته آیا درباره رفتارهای چاقی خود با دیگران صحبت کرده اید؟ هدف از انجام این کار چه بوده است؟
  • درباره عبارت (ثوابشو بخر)‌ چه دیدگاهی دارید؟ آیا از این عبارت استفاده می کنید؟
  • مواردی از عادت هایی که در خانواده خود مشاهده می کنید که منجر به خوردن بیش از حد نیاز می شود را نام برده و درباره آن شرح دهید.
  • نگرش خود درباره آسان بودن لاغری با ذهن را بنویسید. چرا این روش آسان است؟
  • روش لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا فرمول های چاقی و عادت های افراد چاق را شناسایی و اصلاح کنید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.90 from 30 votes

https://tanasobefekri.net/?p=30154
برچسب ها:
57 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/12/03 09:47
      مدت عضویت: 467 روز
      امتیاز کاربر: 50815 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 870 کلمه

      سلام بر پرودگار مهربان 

      سلام بر استاد  وهم‌تلاش‌. هم  مسیر 

      این‌ ثواب روبخر  روتوخونه منزلم خودم انجام دادم  باره هر زمان‌که به بجه که کوجک بودن غذا میداد اگه اون می خوردن که هیجی ولی بازم جون اون قانون  که بجه تو زمانی که گرسته هستن نیاز به غذا رو اعلام میکنم بلد نبودم هر زمان که خودم وقت غذا خوردن بود برای انها هم میاوردم و بجه  سرگرم بازی می شدن غذشون نمی خوردن من  عصابی شده  غذا  اون  می خوردم که هدر تشه و ابن ثواب به این شکل من  بردم  ولی  واقعا  چه ثواب که این همه گناه پیشتش داشت

      باره مهمان  داشتم احساس کردم‌ ته دیگ غذا داره هدر میره کسی مایل نیست  این بخش غذا رو  کامل بخوره اگه بمونه  سفت شده باید دور ریخته بشه کی ثواب ببره بهتر از خودم  ابن بخش غذا رو به شکلی که حتما تمام بشه انجام دادم 

      این گناه و ثواب رو  به جه شکل  اشتباه تو بخش مواد غذایی انجام شد هیچ‌ نکران نبودن که با اضافه خوردی دجار گناه اضافه وزن شدم‌ باعث گناه مشکل سلامتی رو به خودم دادم درحقیقت من ثواب که نکردن‌کلی هم کنه کردم با این عمل کرد فزندانم‌ هم دجار مشکل اضافع  وزن شدن حالا که خودشون دارن روی جسمشان کاره میکنم‌که این مشکل کم رنک کن باره به من‌مگین‌که این دست آورد عمل کرد  اشتباه من  بوده آنها درآن با هر  هرروشی که میشه این مشکل میخوان برطرف کنن 

      این جمله باره  من به  فرزندانم هم  گفت که غذا رو به اندازه  بکشید که هدر نره حتی این زمان هم‌ به یی شکل دیگه این می گفتم ولی این گفتم هم نبایددباشه  خودم حتی اطرافیان این رو که هیچ ماده غذایی  رو دور ریزی ندارن وبه  عمل کردنش خیلی  هم خوشحال  و اون. نشانه قدردانی غذا و گناه نکردن و تواین بخش  میدونن

      با برخورد خانواده کلی باورهای عجیب تو ذهن افردا 

      قرار گرفته وفتی اون باورها اگه درست باشه که مشکلی به وجود نمیاد ولی اگه اون اشکال داشته باشه از استفاده کردن اون باوره که فبول افتاده حتی با این فایل نن یی آگاهی خوب رودریافت گردم‌که حتی گفتن کمتربکش هم یی توجه به چاقی هست چه توسیه بشی که حتی کمتر کشیدن هم اندازه اون  توذهنم اطرافینم‌میگم‌که خودش اندازه  خوردنش رونمیدونن و این اشتباه بوده  با طی کردن یی ساب  پرتلاش هنوز بخشهای روبهش نیرسدم که تو نگاه دارم درست رفتا میکنم 

      ولی نه وهنوز کلی باوره دارم‌ که اونها رو پیدا نکردم جون توب بخش ذهنم اون درست تصور. می کردم  اون یی باوروه نادرست هست که با تکرار  دیدن  فایل های تازه که بهشون میرسم اون پیدا کرده متوجه میشم هنوز کلی باوره ناشناخته دسترسی ندارم با ادامه دادن  آنها رو کشف کرده  ازشون استفاده نکرده  اول خودم اون باوره رو تو ذهنم‌ کم‌ رنک می کنم و در ادامه اون به نسل بدم از خودم‌ انتقال  نمیدیم جون تو نگاه من بهبوده ودهند هست برای نسل بد از خودم که و اون نسل این مسیر به شکلی بهتردرست  ادامه بدن اگه من‌ تکرار نکنم ابن  رتجیرخ کم رنک شده وباعث میشه این مشکل توبخش من به شکل کامل ازبین نرهد 

      وبا این عمل کردم درستومنو اول نفری که ازاین مسیر استفاده  کرده به شکل درست من هستم ونسل بد هم با دیدن عمل کرد من آنها این‌دمشکل رو کستر ش نمی دن من باعث قطع این زنجیره اضافه وزن خواهم  بود

      متوجه شدم‌جاقی که در من ایحاد شد خیلی بسیار از نسل فبلی من بود من یاد دارم هیج زمانی نه پدر عمه من خدا همه رفتگان رو قرین رحمت کنن به اندازه من دچار اضافه وزن نبودن افردی چاق بودن نه به میزان من چون فقط توجه به خودشون داشتم ولی با آمدن گوشی همراه تکاه دیدن افردی که وزنی سنگیترازمن داستم مشکل. من هم بزرکتر شد من دریافت این توجه بسیار خطرنا کار برده که نسل فبل  من اصلا اون نداشتن تو اطرافشون هم افردی اگه چاق بودن وهم انداره آنها بودن درنتیجه چاقی آنها به شکل من‌ کسترش نداسته آگاهی چاقی کمتری  روزبه خودشون دادن

        این اطلاعات چقدر توبخش مشکل داره بشه به چه میزان اون کسترش داده تو  هر بخش که باشه من یی سال هست که اصلا نگاه توبخش ایستا ندارم به نازگی تو بخش گل کیاه یی چند روزی وارد شدم  بازم احساس کردن همون هم ایراد  داره بازم امدم.  بیرون به  خودم‌ گفتم‌ هر اشتباهی که طی این همه سال انجام دادی شده این مشکل بزرک حالا که به شکرخداوند دارای تو مسیر برکشت هست هیج اطلاعی که شاید تو نگاه و خودت درست هست تو بخش ایستا اخبار نداشتی بیا  ثوابش نخر  به همون شکل باشه چون سود که نداره  شاید تشویق بشی بری یی صفحه هی ادادمه پیدا کنه دست اورت رو تو کم رنک کنه پس اون بخش بازم  به شکل تعطیل موند اون از خدایی عزیزم  دارم 

      من دارم  تو. مسیرم  کلی اگاهی  خوب رو  جمع میکنم این‌ کاره باعث میشه از یاد گرفته خودم تو هر بخش  به شکل کا ربردی استفاده کنم عمل کردم رو رشد بدم در نتیجه دست آوردن هم‌. اول بهتر و بزرکتر  بشه حتی این جمله شما تو این بخش اخبار رو هم‌  کمک کننده شد من‌ دیگه ثواب هیج کاره اشتباه رو. برای خودم‌  نمی خرم‌ اصلا  هیچ‌. ثوایی نداشت که کلی هم کناه داره بهش نگاه کنم 

      خدا  پشت و پنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/11/30 09:47
      مدت عضویت: 247 روز
      امتیاز کاربر: 6500 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 497 کلمه

      چقدر حرف مامانتو با حال بوده!😅

      مامانا ازین تهدیدات زیاد می کنن که هیچ وقت هم اجرا نمیکنن.😍😍

      جمله جالبی هست «ثوابشو بخر» تا بحال نشنیده بودم اما گهگداری انجامش دادم،الانم که ثوابشو یه سگ میخره!

      پدرم یه سگ نگهبان  دارن که همیشه غذای مونده رو میریزم توی پلاستیک برای اون،و هیچ وقت اونو فراموش نمیکنم حتی مهمونی که میریم غذای دست خورده بچه ها رو برمی‌دارم برای اون! 

      یه عادتی که معمولا افراد چاق دارن اینه که همیشه میگن من چیزی نمی‌خورم اما چاق میشم !در صورتی که هم خوب میخورن هم زیاده روی می کنن مشکل اینجاست که قبول ندارن که دارن زیادی میخورن .

      تمام افراد چاق کم تحرکن،نه این که کم تحرکی باعث چاقیشون باشه ،برعکس چاقی باعث کم تحرکیشون شده اضافه وزن و زانو درد و سختی راه رفتن و بلند شدن باعث میشه که کمتر و دیرتر از دیگران تحرک داشته باشن.

      گاهی اوقات چاقی رو یه توجیه می‌دونن برای رفتارشون،مثلا تو مهمونی میگن ما که چاق هستیم دیگه حالا با یه نوشابه نخوردن لاغر نمی شویم که…

      یا حتی پرخوری میکنم و اعتقاد دارن که من هر کار بکنم دیگه ازین بیشتر نمیشه وزنم حتمی کمتر هم نمیشه و اصطلاح استپ وزنی رو دارن.

      بله من راجع به چاقی و رفتارهای چاق کننده م با دیگران صحبت کردم و همیشه هم خودم رو از چاقیم جدا کردم که من به فلان دلیل چاق شدم و دست خودم نبوده…

      یه عادتی که خانواده من دارن برای هر خوشگذرونی باید یه خوراکی همراهشون باشه،اصن دورهمی و غذاخوردن و پختن رسم مامانم هست،که البته بابت همین سختگیریش که حتما که میریم اونجا باید یه چیزی بخوریم درست کنیم برا بچه ها،بذعث شده بعدازظهرها هیچ میل و رغبتی ندارم که با همسرم بهشون سر بزنیم،چون با هر سر زدنی مدام باید در حال چایی و میوه آوردن باشم یا تو آشپزخونه کمک دست مامان برا شام و بعدشم ظرف شستن و …. خلاصه بخوام برم سر بزنم که جون بگیرم و خستگی روزانه از تنم در بره،خسته تر از قبل برمی‌گردم خونه….

      لاغری آسانترین کار دنیاست و لاغری با ذهن هم آسانترین روش.

      دلایل آسان بودن لاغری با ذهن رو خودتون بهتر می دانید؛

      از رژیم راحتتر،از ورزش بی دردسرتر،از دارو سالم تر !

      یه دلیل دیگه رو هم من اضافه میکنم ؛ 

      ورزش و رژیم رو همه می بینن که داری انجام میدی،ممکنه در موردش ازت سوال کنن!

      برات دل بسوزونن که مجبوری این کارها رو برای تناسب بکنی !

      ،انرژیت رو بگیرن !

      بهت انگیزه بدن،!

      و در آخر هم منتظر می مونن که نتیجه کارتو ببینن، و راحت قضاوتت کنن 

      و چه بد که اگه نتیجه نگیری یا موندگار نباشه نتیجه،

      اون وقته که سرزنش هم اضافه میشه و برای زندگی خودت باید به دیگران جواب هم بدی که چرا نشد؟؟؟؟،چرا نتونستی؟؟؟!!!!

      اما لاغری با ذهن فقط در ذهن میگذره و میشه هیچکسی ازش خبردار نشه ،

      در صورت لاغر نشدن(که بعید می‌دونم ،نشه) شما مجبور نیستی به هیچکسی جواب پس بدی، 

      لازم نیست هیچ چیزی رو توجیه کنی،

      هیچ سرزنش و ریشخندی نخواهی دید ،

      هیچ شرم و خجالت و احساس کم بودنی رو تجربه نمی کنی ،

      در  این روش فقط خودتی و خدای درونت!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام
      1402/11/07 16:01
      مدت عضویت: 127 روز
      امتیاز کاربر: 1235 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,138 کلمه

      سلام به همه شما دوستان عزیزم و استاد ارجمندم امیدوارم همگی خوب سلامت شاد رستگار باشید 

      دیدگاه خود رو درباره عادات افراد چاق بنویسید و نمونه های از اشتباهات رفتاری خود رو با دیگران بنویسید 

      عادات افراد چاق کم تحرکی .زیاد خوابیدن.پر خوری اعصبی.عاشق شیرینی جات فرقی نمیکنه چه نوع باشه به نظر من عاشق مزه اون شیرینی جات هستن ریزه خواری .و ترس از چاقی و ترس از مواد غذای که چی بخورم چی نخورم و ترس از گرسنه موندن و سیر نشدن و افراد چاق همیشه در این فکر هستند که چگونه لاغر بشوند و همیشه چشمشون به غذای دیگرانه که اضافه بمونه بخورن  و تا ته غذاشونو میخورن و هیچ وقت سیر نمیشن و همیشه گرسنه هستن  و بعد از تموم شدن غذا به فکر بعدا چی بخورن و هیچ وقت نمیگن میل نداریم و همیشه تمایل به غذا خوردن دارند و همیشه چشمشون به سفره تا غذا تموم نشه مبادا گرسنه بمونن

        رفتار خودم با دیگران  اول میگفتنم ارثی چاقی من شبیه عمه هستم   با آموزش سایت فهمیدم که ربطی به ارث نداره بچهای عمه من همشون متناسبن حتی پدر مادرم متناسب بودن  یا کم تحرکی الا که فکر میکنم کم تحرکی ربطی به چاقی نداره مادرم خدا بیامرزم بعد از تصادف ۲۳ سال زمین گیر بود تحرک نداشت ولی متناسب  بود  پس ذهن ما چاق شده فرمولها دست کاری شده و تغییر کرده مثلا بعد از زایمان  مادر شوهرم میگفت غذا زیاد بخور شیر میدی به بچه  و دو تا از همسایها که خودشون فرد  متناسبی بودن شیر نداشتن  یکیشون بیمار بود اون یکی هم و شیرش کم بود  و بچش سیر نمیشد شیر خشکم نمیخورد و مادر شوهراشون میگفتن چیزی نمیخورن و شیر ندارن و  بچهاشونو پیش من می آوردن  میگفتن ثواب داره   از گرسنه گی گریه میکنن  ومن از روی دلسوزی بهشون شیر می‌دادم گریه نکنن بعد به این  باور رسیدم  که زیاد غذا بخورم و به بچه ها  شیر میدم و شیرم باید  زیاد باشه تا بچه  خودمم سیر شه اینطوری کم کم فرمولهای ذهنی من چاق شد و تغییر کرد 

      در گذشته درباره رفتارهای چاقی خود با دیگران صحبت کرده ای ؟هدف از انجام این کار چی بوده ؟

      در گذشته من همش فکر میکردم چاقی من ارثی و شبیه به عمه ام هستم و همیشه پیش خواهر ها و خواهر شوهرم دربارش صحبت می‌کردم و یه جورای میخواستم چاقیمو ربط بدم به اون تا آرامش بگیرم که بگم چاقی ما ارثی ربطی به خوردن یا کم تحرکی یا خواب نداره یه جوری خودمو تبرئه  کردن بود 

      درباره عبارت ثوابشو بخر چه دیدگاهی دارید  ؟آیا از این عبارت استفاده میکنی ؟

      در گذشته ثوابشو بخر یعنی اسراف نکردن 

      از بچه گی پدر خدا بیامرزم بهمون یاد داده که غذا رو به اندازه درست کنیم که اضافه نمونه و به زور نخوریم همیشه میگفت به اندازه نیاز بدنمون غذا بخورید اگر غذای تو بشقابمون اضافه میموند میریختیم تو باغچه تا گربه و گنجشکها بخورن و ثوابش ذخیره کار خوبمون برای اون دنیامون بشه  الانم دخترم اگر غذاش تو ظرف بمونه اگر با خورشت قاطی نباشه نگه میدارم برای بعد اگر با خورشت قاطی باشه میگه اینم روزی پرندگان و گربه تو باغچه بعد از ازدواجم تو خانواده پدر شوهرم همیشه من به تعداد نفرات و به اندازه ۲ نفر بیشتر  غذا درست میکردم ازم ناراضی بودن میگفتن کم غذا درست میکنه دلش در نمیاد بیشتر غذا درست کنه و همه گرسنه میمونن اینطوری شد که من با اصول اونا پیش رفتم غذا زیاد درست کردم و هر چقدر غذای دخترم اضافه میموند مادر شوهرم به دخترم اسرار میکرد بخور سر رشدی میسوزونی  چون اسراف بریزن بیرون  منم به دخترم میگفتم نخور حالت بد میشه  برای اینکه دخترم به زور نخوره و استفراغ نکنه من غذای اضافشو میخوردم اینطوری شد که فرمولهای ذهنم چاق شد شکر خدا با سایت لاغری با ذهن دوباره به صورت اتوماتیک  وار بر میگردم به روزهای متناسب شدنم الهی شکرت 

      مواردی از عادات هایی که در خانواده خود مشاهده می‌کنید منجر به پر خوری می‌شود را نام برده دربارش شرح بدید ؟

      من این عادات کم داشتم تو مهمانی ها اکثرا اهمیت به حرفهای میزبان نداشتم هر چقدر که دوست داشتم میخوردم به قول معرف جا داشته باشیم برای دسر شیرینی ولی خواهر زادم اینطوری بود از دید اون مینویسم

      وای زیاد غذا درست کردم نخوری باید بریزم بیرون حیفه 

      یا این غذای مورد علاقه تو درست کردم باید تا تهش بخوری 

      یا تولده بابا یه شبه بخور چیزی نمیشه 

      امشب مهمونم  شب اینجا میخوابیم مثل خونه خودمون نیست ۱شب دوباره شام بخورم تا صبح چیزی نیست بخورم پس گرسنه میمونم شام زیاد بخورم 

      نگرش خود درباره آسان بودن لاغری با ذهن را بنویسید ؟چرا این روش آسان است؟

      لاغری با ذهن آسان چون این ذهن ما هست که چاقه و ربطی به عوامل بیرونی نداره اگر ما عادت‌ها و رفتارهای اشتباهمونو تغییر بدیم ومیتونیم متناسب بشیم لاغری با ذهن نه نیاز به رژیم نه ورزش‌های سخت طاقت فرسا نه نخوردن غذا ما در لاغری با ذهن محدودیت غذای نداریم هر چیزی که دوست داریم با لذت و به اندازه نیاز بدنمون میخوریم و ترسی از خوردن غذاها نداریم در این روش ما باور  داریم که لاغری با ذهن بدون هیچ سختی  و منع غذایی صورت میگیره 

      روش لاغری با قدرت ذهن چگونه به شما کمک می کند تا فرمولهای چاقی و عادات  های افراد چاق  را شناسایی و اصلاح کنید ؟

      من با گوش دادن فایلها و خواندن متن و دیدگاه و انجام تمرینات و استمرار در این راه تونستم به این باور برسم که با لاغری با ذهن من می‌توانم متناسب شوم چون قبلا متناسب بودم و فرمولهای ذهنم چاق شده و باید تغییر داد و رفتارها و عادات اشتباهم رو با رفتارهای درست جایگزین کنم من الان با آموزش این سایت نگرش‌ها و فرمولهای ذهنمو تغییر دادم مثلا به شیرینی جات نه بگم روز پدر منزل برادرم شیرینی تعارف کردن من میل نداشتم و نخوردم خیلی خوشحال شدم که نه گفتم اگر قبلا بود ۳تا حداقل بر می‌داشتم میخوردم بدون توجه به نیاز بدنم بعد به خودم پاداش یه آهنگ شد و رقصیدن دادم و حال دلم عالی تر شد من یاد گرفتم صبور باشم همون طوری که من متوجه نشدم کی چاق شدم همون طورم متوجه نمیشم کی لاغر شدم از اینکه جسمم تغییر کرده خوشحالم و با انرژی و باور بیشتری به لاغری با ذهن ایمان دارم و مطمئنم که به تناسب اندامم میرسم و خواهم رسید چون من توانمندم و ذهن من قابل تغییر کردنه و قابلیت یاد گیری داره و هر چیزی  به ذهن یاد بدی و  تو ی ذهنت آسان کنی یاد میگیره 

      خدا رو شکر که با این سایت آشنا شدم و پیش به سوی متناسب شدن وممنونم از استاد عزیز بابت فایلهای آموزشی فوق العاده که  دانش و آگاهی ما رو با لا بردو من با تغییر افکار و نگرش و بدون زحمت عادات و سبک زندگیمو تغییر دادم و از تغییر جسمم لذت میبرم برای همیشه متناسب میمونم 

      لاغر شدن آسان‌ترین کار دنیاست 

       متناسب شدن آسان‌ترین کار دنیاست 

      چاق تر  شدن سخترین کار دنیاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/09/14 08:52
      مدت عضویت: 385 روز
      امتیاز کاربر: 23780 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,195 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی 

      خدا را شاکرم که در تاریخ 1402/09/14 دوباره این فایل را خواندم 

      معنی کلمه ثوابشو بخر  را ما هم در خانواده به طور دیگری داشتیم که به این معنی که نباید اسراف کنیم و هرکس که آن را بخوره و اسراف نکنه از بندگان خوب خدا محسوب میشه .  ما در خانواده 9 نفره بودیم و برای اینکه جلوی دیگر خواهرو برادرها کم نیاورم و بگم من هم میتونم بیشتر بخورم و ثوابش را ببرم هیشه بیشتر از نیازم میخوردم و همیشه مادرم من را تشویق میکرد که آفرین گوارای وجودت مادر که غذا را دور نرختی و اسراف نشد . و من این را نشانه قوی بودن می دانستم و باور نداشتم که با پرخوری دارم یک فرمول اشتباه را درمغز خود تقویت میکردم که بعدها با این فرمول من هرروز چاق و چاق تر میشدم 

      استاد چقدر قشنگ چرخه برگشت به طبیعت را شفاف توضیح دادید و قدیمیها چقدر درمورد اسراف اشتباه میکردند و برگشت غذا به طبیعت برای حیوانات را یک نوع اسراف میدانستند درحالی که اگر ما مستقیم غذارا به طبیعت برگردانیم خیلی بهتر از این است که دربدن ما این هم زمان ببرد و برای بدن مضر باشد و من متوجه شدم خودم مسئول چاقی در بدنم بودم و چقدر خودم به بدنم آسیب رساندم 

      • دیدگاه خود درباره عادت های افراد چاق را بنویسید و نمونه هایی از شباهت رفتار خود با دیگران بنویسید.  بله درسته درتمام افراد چاق این عادت وجود دارد که چیکار کنم من سریع لاغر بشوم . چی بخورم که لاغر شوم . دمنوش بخورم – قرص های گیاهی بخورم – از چاق بودن خود گله و شکایت دارند – از زیاد خوردن هنگام عصبانیت ناراضی هستند – از اینکه نمیتوانند درهنگام دیدن چیزی از خوردن آن صرف نظر کنند شکایت دارند . و افراد چاق چون از خوردن درطول زندگی لذت بردند برای لاغری هم همش به دنبال خوردن چیزی هستند و تمایلی برای نخوردن چیزی ندارند چون گرسنگی و سختی را درذهن آنها تداعی میکند .
      • در گذشته آیا درباره رفتارهای چاقی خود با دیگران صحبت کرده اید؟ هدف از انجام این کار چه بوده است؟ بله و جالبه تمام رفتارها و راهکارها برای لاغر شدن یکی بود و چون باورهای اشتباه در ذهن خود داشتیم که من ارثی چاقم – من به خاطر تیروئید چاق شدم – من برنج و نان میخورم چاقم و درنهایت که من اگر آب هم بخورم چاق میشوم همیشه خود را محکوم به چاق شدن می دانستم و هدف ازاین کار این بود که یک راهکار جدید برای لاغر شدن پیدا کنیم چون راهکارهای قبلی هم سخت بودند و هم از آنها جواب نگرفته بودیم و اصلا باور نداشتیم که همه ی افراد چاق در دنیا با افکار چاقی چاق شدند و فکر می کردیم ما اراده برای لاغری نداریم چون خیلی از افراد چاق مقطعی لاغر می شدند و بعد از مدتی دوباره برمی گشتند همیشه با خودم میگفتم من لاغر بشوم قول میدهم که چاق نشوم ولی این کا را هم کردم ولی دوباره چاق شدم چون فرمول چاقی در بدن من قوی بود و کم رنگ نشده بود چون هرگز پاک نمی شود 
      • درباره عبارت (ثوابشو بخر)‌ چه دیدگاهی دارید؟ آیا از این عبارت استفاده می کنید؟ این دیدگاه یکی از چیزهایی است که باعث تقویت فرمول پرخوری درافراد چاق میشود که متاسفانه با تشویق از طرف اطرافیان این فرمول روزبه روز درذهن افراد چاق تقویت میشود . ما به نوعی دیگر میگوییم که کسانی که اسراف میکنند خداوند آنها را دوست ندارد پس تو بیا این غذای اضافی را بخور تا اسراف نشه و خداوند به تو بابت این کارت ثواب بدهد دراصل جواب این مثال وقتی دقت کنیم یکی است 
      • مواردی از عادت هایی که در خانواده خود مشاهده می کنید که منجر به خوردن بیش از حد نیاز می شود را نام برده و درباره آن شرح دهید. هرنوع  غذایی که بعد از صرف شدن و خوردن اضافه می آید بزرگ خانواده با اصرار میخواهد ان را به خورد دیگر اعضای خانواده بدهد که باقی نماند و اسراف نشود چون درقدیمها به وفور این نعمتها وجود نداشته و میگویند سالی یکبار برنج آن هم عید تا عید میخوردند و الان که میبینند این همه زیاد است و اسراف میشود خیلی ناراحت میشوندونخوردن و دورریختن را کفر و اسراف میدانند و باقی مانده  مواد غذایی برای جلوگیری از اسراف به زور به دیگران میدهند و متاسفانه الان هم در خانه ها حیوانات خانگی مثل مرغ و گوسفند نگهداری نمیشود که باقی مانده غذارا به آنها بدهند 
      • نگرش خود درباره آسان بودن لاغری با ذهن را بنویسید. چرا این روش آسان است؟ چون با این روش ابتدا فشار از ذهن برداشته میشود و ترس از خوردن مواد غذایی ازبین میرود . اعتماد به نفس ما افزایش می یابد و متوجه میشویم وقتی میگوییم اشتهای من زیاد است اشتباه است و الان بایدبه جای اشتها از کلمه انتخاب استفاده کنیم . فشار اصلا نباید به جسم وارد کنیم چون ما ازطریق 3مرحله چاق شدیم 1- یاد گرفتن افکار چاقی از جامعه – خانواده – شنیده ها – دیدن 
      • 2- برای چاقی خود شاهد جمع کردیم که بله من ارثی چاقم – من اگر آب هم بخورم چاق میشوم – با نگاه کردن به عمه ها و عموها و خود را مقایسه کردن با آنها 3- درنهایت چاقی با پرخوری و مراحل قبلی دربدن ما به نمایش درمی آید و ووقتی ما میخواهیم لاغر شویم این مرحله را برعکس انجام میدهیم با فشار بر جسم میخواهیم لاغر شویم که این کار با سختی زیاد ( رژیمهای مختلف – ورزشهای سخت ) و دوباره برگشت به وزن قبلی و حتی بالاتر اعتماد به نفس خود را از دست میدهیم . پس این روش که با یادگیری فرمولهای لاغری با ذهن و بدون سختی خود به خود ما لاغر میشویم خیلی آسانتر است و شعار لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیاست صحت دارد 
      • روش لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا فرمول های چاقی و عادت های افراد چاق را شناسایی و اصلاح کنید؟ وقتی ما فرمولی را یاد بگیریم و آن را درذهن ذخیره کنیم و با تکرار آن را انجام دهیم ذهن به راحتی این کار را انجام میدهد چون کارها و فرمولهای تکراری برای ذهن خیلی آسانتر است مثل رانندگی در ابتدا ما خیلی سعی و تلاش میکنیم که آن را یاد بگیریم ولی وقتی یاد گرفتیم شاید درطول مسیر رانندگی خیلی از کارها انجام دادیم و اصلا توجه به نحوه رانندگی خود نکردیم و به مقصد هم رسیدیم درروش لاغری با ذهن هم همینطوره درابتدا یاید یاد بگیریم که فرمولهای لاغری را یاد بگیریم و آن را درذهن جایگزین افکار چاقی کنیم وقتی به مروز زمان این کار انجام شد ذهن به خود خودی خود کارها و رفتارهای چاقی را با لاغری تعویض خواهد کرد و ما بدون هیچ سختی و ترس از خوردن مواد غذایی کم کم و خود بخود لاغر خواهیم شد 
      • با دیدن این ویدئو بابد یاد بگیریم که سعی کنیم باورهای اشتباه که سالیان سال درذهن ما رشد کرده را با یادگیری فرمولهای لاغری از بین ببریم چون قدرت باور درذهن خیلی بیشتر از خوردن چیزی ما را چاق میکند پس قبل از اینکه باوری را درذهن ذخیره کنیم و آن را قبول کنیم نسبت به صحت و سقم آن اطلاعاتی را بدست بیاوریم که بعدها به مشکل برنخوریم .
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1402/09/02 10:52
      مدت عضویت: 617 روز
      امتیاز کاربر: 29254 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 654 کلمه

      ب نام خداوند بخشنده مهربان 

      درمورد عادت‌های افراد چاق،خوب من ممکن افرادچاق رو دیده باشم ولی چون در خانواده خودم و اقوام خودم ب اون صورت فرد چاق وجود نداره و تقریبا همه متناسب هستند بخاطر همین من رفتارهای چاقی رو از افراد چاق از نزدیک ندیدم ولی رفتارهای مشترکمون رو در داخل این سایت متوجه می شوم.

      اهمه افراد چاق ترس از چاقی دارند ترس از مواد غذای دارند همش نگران چاقی یا غذا خوردنشان هستند همش فکر می کنند چه غذای رو چ اندازه ودر چ زمانی باید مصرف کنند.سرشان از فرمول‌های چاقی پر است اینکه بالارفتن سن عامل چاقی هست بارداری عامل چاقی هست یا اینکه شخصی بعد ازدواج حتما چاق می شود هورمون باعث چاقی می شود.طبع بدن باعث چاقی می شود غذاخوردن و تحرک کم باعث چاقی می شود حواب باعث چاقی می شود غذاهای چربی وقندو نشاسته باعث چاقی می شود.

      ازعادتهای افراد چاق اینکه حتما باید تا ته غذایشان را بخورند اینکه ی صدای زنگی در سرشان است ک ب آنها همش دستور خوردن صادر می کند افراد چاق نگران این هستند ک وعده های بعد فذا چ باید بخورند افراد چاق بیشتر از افراد دیگر نگران نبودن غذا یا کم بودن غذا هستند.افراد چاق بیشتراز دیگران تحت تاثیر فکر وهم تحت تاثیر کانالهای بینای و شنوای و بویایی غذا می خورند.

      در مورد عبارت ثوابشو بخر،ن من تا بحال چنین چیزی از فردی نشنیده ام واولین بار است می شنوم.ولی خانواده من هم اگه فردی غذایش اضافه بیاید بدشون می‌آید وهمش تذکر می دهند و نظرشان این است ک اسراف می شود.در حالی ک باید آموزش می دیدیم ک اگر غذای الکی و مجبوری بخوریم در واقع ضرر ب بدن خود زدیم ودر واقع این هم نوعی اسراف است.

      صرفه جویی این نیست ک ب زور غذا بخوریم وبگوییم ک ثواب کرده ایم در واقع با این ثواب فکری ی گناه بزرگ انجام داده ایم اینکه ب خودمان لطمه زده ایم واین موضوع متاسفانه در خیلی از خانواده ها وجود دارد ک اگر شخصی اگر ب زور و ناخواسته واز ترس دیگران غذایش را تا آخر بخورد ثواب می برد واگر نخورد گناه می کند.

      حالامن سال‌های قبل حالا نمیدونم ب این دلیل یا ب چ دلیلی بود همیشه ت ظرف خودم رو تمیز می کردم همیشه بدم میومد ک غذا در ظرف کثیف باقی بمونه دوست داشتم ک ظرفم بعد غذا تمیز باشه یعنی اینو دوست داشتم وهمه همیشه منو مسخره می کردند ک ظرف مریم‌ نیازی ب شستن‌ نداره،اینقدر ک تمیزش می کنه.

      ولی خوب این سالها ک من غذارو اضافه میارم همش بخاطر این موضوع باید درگیری داشته باشیم.مقدلری مادرم وبعد خواهرم،اگر من غذایی رو اضافه بگذارم مجبورم باهم درگیر شویم ومرا با حرفهایش وادار ب خوردن می کند ولی من گوش نمی دهم.

      واین موضوع ک استاددر مورد خانوادشون فرمودند ک این طور رفتار می کردند خیلی نارحت کننده بود ولی این موضوع خوب در فکر خیلی از مادرها وجود داره ولی مادر من حالا تا این حد ک بگه تهدیدم کنه نه،

      ولی در حد تذکر دادن بهم میگه ولی الاان خیلی خیل کم شده و حتی اصلا هیچی نمیگه ولی خواهر من در این مورد خیل من مورد آزار قرار میده میگه چرا اینقدر طمع داری چرا اول زیاد غذا کشیدی چرا کم بر نمیداری چرا غذا رو اضافه میاری چرا اسراف می کنی چرا از اول کم بر نمی داری ک مجبور بشی نخوری.

      من ترجیح می دم اصلا جلوی این جور افرادهیچی نخورم‌ چون اصلا آرامش برام نمی گذارند واینکه استاد فرمودند من فرزندان خودم رو آزاد می گذارم واینکه اول بهشون می گفتم کمتر بردارین ولی بعد متوجه شدم ک حتی این مورد را هم نباید بگم وباید اختیار کامل رو ب خودشون بدهم واین ب نظرم‌ دقیقا کار درستی می باشد این روش استاد خیلی خیلی کار پسندیده ای می باشد وما هم باید همین روش را انجام دهیم 

      مادر این روش وقتی نظرات خودمان و دوستان خودمان را می بینیم پی ب اشتباهات رفتاری خود می بریم ودررصدد اصلح آن بر می آییم.

      شادو پیروز وتندرست باشید،،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/07 22:18
      مدت عضویت: 335 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 688 کلمه

      به نام خداوند تاثیر گذارم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات عادت‌های افراد چاق 

      • دیدگاه خود درباره عادت های افراد چاق را بنویسید و نمونه هایی از شباهت رفتار خود با دیگران بنویسید.
      • افراد چاق عادت‌های بد زیادی دارند و تقریبا همه افراد چاق عادت‌های شبیه به هم زیادی دارند مثلا من هم مثل تمامی چاقها عادت به پرخوری و هرزه خوری و قاطی خوری داشتم و یا مثل همه چاقها ،چاقی خودم را توجیه میکردم و مسئولیت چاقی ام را گردن زمین و زمان می انداختم .
      • یا بخاطر چاقی احساسم خیلی بد بود و از خودم متنفر بودم .
      • در گذشته آیا درباره رفتارهای چاقی خود با دیگران صحبت کرده اید؟ هدف از انجام این کار چه بوده است؟
      • بله بارها و بارها درباره چاقی خودم با دیگران صحبت کرده ام و هدفم این بود که مسئولیت چاقی ام را گردن نگیرم برای همین دنبال شاهد جمع کردن برای توجیه دلایل چاقی ام بودم و با عجز و ناتوانی میگفتم من بیچاره دست خودم نیست که چاق میشوم و هر تلاشی هم میکنم لاغر نمی‌شوم.
      • درباره عبارت (ثوابشو بخر)‌ چه دیدگاهی دارید؟ آیا از این عبارت استفاده می کنید؟
      • دقیقا این عبارت نه ولی عبارات شبیه این زیاد شنیده ام و در همه فرهنگها دور ریختن غذای اضافه به معنای گناه و اسراف و کفران نعمت بیان شده و زمانی که غذایی اضافه می آمد در خانواده من میگفتن کی از خجالتش درمیاد ؟
      • یعنی یه نفر باید آن غذا را می‌خورد تا بقیه خانواده در برابر نعمت خداوند خجالت زده نبودند
      • و با همین افکار و باورهای غلط روز به روز و نسل به نسل و سینه به سینه چاقی در جهان گسترش پیدا کرد.
      • مواردی از عادت هایی که در خانواده خود مشاهده می کنید که منجر به خوردن بیش از حد نیاز می شود را نام برده و درباره آن شرح دهید.
      • مثلا وقتی کسی یمار می‌شود به او با زور غذا می‌دهیم تا بدنش تقویت شود و باور دارند که مریض حتما باید کباب و غذاهای مقوی بخورد تا روند بهبودی اش سریعتر شود
      • یا مثلا وقتی کسی حامله است یا بچه شیر می‌دهد مدام به او اصرار می‌کنند که باید اندازه دو نفر غذا بخورد و در زمان بارداری و شیردهی خود بینوایم هم ،این بساط بود و من را وادار میکردن اندازه چهار نفر غذا بخورم .من اوایل نمی‌توانستم و مدام سرزنشم می‌کردند و پدرم خدا بیامرز همیشه میگفت از بس تو حاملگی ات نخوردی ببین چقدر وزن بچه هات پایینه و تمام مدتی که بچه ها بخاطر نارس بودن و سه قلویی در دستگاه بودند مدام خانواده خودم و خانواده همسرم نخوردنهای من را مقصر می‌دیدند و سرزنشم می‌کردند. و اینقدر این داستان باور من شده بود که در دوران شیردهی واقعا به زور هم شده بود میخوردم تا مادر خوبی باشم .و چقدر با این باورهای غلط به خودم ستم کردم.
      • نگرش خود درباره آسان بودن لاغری با ذهن را بنویسید. چرا این روش آسان است؟
      • این روش زجر و فشار به همراه ندارد ،در این روش هر چه که دوست داریم به اندازه نیاز بدنمان میخوریم نیاز نیست سبک زندگیمان و تغذیه مان را تغییر دهیم ،محدودیت و ممنوعیتی وجود ندارد و بدون فشار و استرس در کمال آرامش گام به گام در مسیر لاغری حرکت میکنیم و لاغری را زندگی می‌کنیم.
      • روش لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا فرمول های چاقی و عادت های افراد چاق را شناسایی و اصلاح کنید.
      • با کمک روش لاغری با ذهن ما به خودشناسی میرسیم ما را وادار به فکر کردن و استدلال کردن می‌کند و ما با کنکاش در درون ذهنمان ،انگار ذهنمان را شخم می‌زنیم و فرمولها و موانع لاغری را پیدا میکنیم و به کمک آموزش‌ها این اشتباهات را با فرمولها و اطلاعات صحیح جایگزین میکنیم و عادت‌های چاقی را آرام آرام رها میکنیم و به جای آن عادت‌های اشتباه تکرار شونده عادت‌های درست و اصولی در جهت لاغری را جایگزین میکنیم
      • خدای مهربانم ممنونم بخاطر چشمی که به من دادی تا ببینم و دستی که با آن بنویسم و ذهنی که با آن بیندیشم و گوشی که با آن بشنوم
      • خدای مهربانم سپاسگزارم که به من قدرت درک و استدلال و پذیرش عنایت فرمودی
      • خدای مهربانم دوستت دارم و برای دوستی تو بسیار بسیار سپاسگزارم الهی شکرت
      • الهی به امید تو 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/07 22:16
      مدت عضویت: 335 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 688 کلمه

      به نام خداوند تاثیر گذارم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات عادت‌های افراد چاق 

      • دیدگاه خود درباره عادت های افراد چاق را بنویسید و نمونه هایی از شباهت رفتار خود با دیگران بنویسید.
      • افراد چاق عادت‌های بد زیادی دارند و تقریبا همه افراد چاق عادت‌های شبیه به هم زیادی دارند مثلا من هم مثل تمامی چاقها عادت به پرخوری و هرزه خوری و قاطی خوری داشتم و یا مثل همه چاقها ،چاقی خودم را توجیه میکردم و مسئولیت چاقی ام را گردن زمین و زمان می انداختم .
      • یا بخاطر چاقی احساسم خیلی بد بود و از خودم متنفر بودم .
      • در گذشته آیا درباره رفتارهای چاقی خود با دیگران صحبت کرده اید؟ هدف از انجام این کار چه بوده است؟
      • بله بارها و بارها درباره چاقی خودم با دیگران صحبت کرده ام و هدفم این بود که مسئولیت چاقی ام را گردن نگیرم برای همین دنبال شاهد جمع کردن برای توجیه دلایل چاقی ام بودم و با عجز و ناتوانی میگفتم من بیچاره دست خودم نیست که چاق میشوم و هر تلاشی هم میکنم لاغر نمی‌شوم. 
      • درباره عبارت (ثوابشو بخر)‌ چه دیدگاهی دارید؟ آیا از این عبارت استفاده می کنید؟
      • دقیقا این عبارت نه ولی عبارات شبیه این زیاد شنیده ام و در همه فرهنگها دور ریختن غذای اضافه به معنای گناه و اسراف و کفران نعمت بیان شده و زمانی که غذایی اضافه می آمد در خانواده من میگفتن کی از خجالتش درمیاد ؟
      • یعنی یه نفر باید آن غذا را می‌خورد تا بقیه خانواده در برابر نعمت خداوند خجالت زده نبودند 
      • و با همین افکار و باورهای غلط روز به روز و نسل به نسل و سینه به سینه چاقی در جهان گسترش پیدا کرد.
      • مواردی از عادت هایی که در خانواده خود مشاهده می کنید که منجر به خوردن بیش از حد نیاز می شود را نام برده و درباره آن شرح دهید.
      • مثلا وقتی کسی یمار می‌شود به او با زور غذا می‌دهیم تا بدنش تقویت شود و باور دارند که مریض حتما باید کباب و غذاهای مقوی بخورد تا روند بهبودی اش سریعتر شود 
      • یا مثلا وقتی کسی حامله است یا بچه شیر می‌دهد مدام به او اصرار می‌کنند که باید اندازه دو نفر غذا بخورد و در زمان بارداری و شیردهی خود بینوایم هم ،این بساط بود و من را وادار میکردن اندازه چهار نفر غذا بخورم .من اوایل نمی‌توانستم و مدام سرزنشم می‌کردند و پدرم خدا بیامرز همیشه میگفت از بس تو حاملگی ات نخوردی ببین چقدر وزن بچه هات پایینه و تمام مدتی که بچه ها بخاطر نارس بودن و سه قلویی در دستگاه بودند مدام خانواده خودم و خانواده همسرم نخوردنهای من را مقصر می‌دیدند و سرزنشم می‌کردند. و اینقدر این داستان باور من شده بود که در دوران شیردهی واقعا به زور هم شده بود میخوردم تا مادر خوبی باشم .و چقدر با این باورهای غلط به خودم ستم کردم. 
      • نگرش خود درباره آسان بودن لاغری با ذهن را بنویسید. چرا این روش آسان است؟
      • این روش زجر و فشار به همراه ندارد ،در این روش هر چه که دوست داریم به اندازه نیاز بدنمان میخوریم نیاز نیست سبک زندگیمان و تغذیه مان را تغییر دهیم ،محدودیت و ممنوعیتی وجود ندارد و بدون فشار و استرس در کمال آرامش گام به گام در مسیر لاغری حرکت میکنیم و لاغری را زندگی می‌کنیم. 
      • روش لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا فرمول های چاقی و عادت های افراد چاق را شناسایی و اصلاح کنید.
      • با کمک روش لاغری با ذهن ما به خودشناسی میرسیم ما را وادار به فکر کردن و استدلال کردن می‌کند و ما با کنکاش در درون ذهنمان ،انگار ذهنمان را شخم می‌زنیم و فرمولها و موانع لاغری را پیدا میکنیم و به کمک آموزش‌ها این اشتباهات را با فرمولها و اطلاعات صحیح جایگزین میکنیم و عادت‌های چاقی را آرام آرام رها میکنیم و به جای آن عادت‌های اشتباه تکرار شونده عادت‌های درست و اصولی در جهت لاغری را جایگزین میکنیم 
      • خدای مهربانم ممنونم بخاطر چشمی که به من دادی تا ببینم و دستی که با آن بنویسم و ذهنی که با آن بیندیشم و گوشی که با آن بشنوم 
      • خدای مهربانم سپاسگزارم که به من قدرت درک و استدلال و پذیرش عنایت فرمودی 
      • خدای مهربانم دوستت دارم و برای دوستی تو بسیار بسیار سپاسگزارم الهی شکرت 
      • الهی به امید تو 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/06/09 16:40
      مدت عضویت: 1444 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 614 کلمه

      به نام خدای آسانی ها و راحتی ها

      سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان همراه

      عبارت لاغرشدن آسان ترین کار دنیاست  اوایل که وارد دوره شدم راستش پذیرفتنش برام سخت بود چونکه ته ذهنم همش این عبارت بود نابرده رنج گنج میسر نمی شود یا هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد و چه قبل از چاق شدنم و چه حین چاقیم مرتب شنیده و دیده بودم که افراد چاق چقدر سختی و رنج رو تحمل می کنند تا کمی لاغر شوند اما نهایت چاق تر میشوند .

      ومن چون این رزومه ها توی ذهنم بود از طرفی خودم رو با آلبوم شگفتی سازان ولایوها متقاعد میکردم که ببین پس اینها چیه ؟ تو تا حالا اشتباه فکر میکردی و حرف کسی قابل قبوله که نتیجه دستشه . 

      و چون تو ذهنم معنویت رو با رنح وسختی ارتباط داده بودم و مدام می شنیدم که پیامبران ما و انسانهای مذهبی برای نتیجه حلال باید زحمت بکشند و گرنه باد آورده رو باد می برد کار رو برای خودم سخت کرده بودم وگرنه این ۱۴ کیلو اضافه وزن رو که یکسال طول کشید تا ازدستش بدم میتونستم راحت سه ماهه از دستش بدم .

      و الان که متوجه شدم اراده خداوند برای بندگانش آسانی هست در کارها ونه سختی . هم احساس خوبی از زندگی کردن دارم و هم احساس میکنم به خدا خیلی نزدیکتر شدم .

      البته در اکثر کارهای روزمره ام وقتی یه جایی کارم گره میخوره سریع به خودم میگم این خواست خدا نیست چون خاست خدا اینه کارها به راحتی پیش بره نه با سختی . پس نتیجه افکار منه نه اراده خدا .  وبعدش هدایت میشم به مسیر راحت تر . 

      اره استاد عزیز شما توی اکثر فایل هاتون خیلی به این مورد اشاره میکردید که لاغرشدن خیلی راحت تر از چاق ترشدن هست اما من سرسری از این موضوع میگذشتم و برای خودم منطقی نکرده بودم اما الان بعد یک سال برام کاملا بدیهی است چون روند بهبود و رشد راحتی هست نه سختی .

      و اما در مورد عبارت ثوابشو بخر .  من تو خونه مرتب از مادرم میشنیدم و میشنوم که میگه اگه پدرت نبود ( پدرم هم چاقه) کلی غذای اضافه بایستی تو یخچال باشه و پدرت پاکسازی میکنه و ماه رمضان که پدرم روزه می گیره  واقعا مادرم غصه اش می گیره و یخچال خونه انبوهی از عذاها میشه  که  ته مانده غداهاست .

      و وقتی غدامون اضافه میکرد مادرم میگفت برنج کیلویی ۷۰ تومان گناه داره دور می ریزید و افرادی هستند داخل سطل زباله رو جستجو میکنند تا یه چیزی پیدا کنند وبخورند وشماها اینطوری اسراف میکنید .

      یا اگه غذایی رو دوست نداشتیم وغر میزدیم میگفت همینو هم مردم ندارند که بخورند ناشکری بکنید روزیتون قطع میشه .واز این قبیل حرفها .

      و معنویت رو گره زدند به اسراف نکردن . در حالیکه به نظرم معنویت رو گره زدن به چاقی و مصیبت های چاقی .

      به قول استاد عزیز در هرصورت غدای اضافی به دامان طبیعت برمی گرده حالا چه من دور بریزم یا من بخورم .

      تازه کجای دین اشاره شده معنویت یعنی ضربه زدن به جسم و درد معده وشکم . 

      استاد عزیز شما تمامی بهونه ها رو برای ما دانشجویان غیر منطقی کردید حتی ارتباط معنویت با غدای اضافه رو .

      واقعا چاقها زبان مشترک دارن ونگرشهاشون مثل هم هست پس وقتی یک فرد چاق  از یک روشی تونسته به تناسب اندام ماندگار برسه مابقی چاقها میتونند واون روش همان روش آسان و راحت لاغری با ذهن هست  که هم معنوی هست چون اراده خداوند آسانی و راحتی در کارهاست وهم برای همه افراد چاق قابل استفاده هست .چون هممون زبان مشترک داریم .

      خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر آسان و راحت و تشکر از استاد عزیز بابت هموار کردن این مسیر برای ما دانشجویان و مشتاقان تناسب اندام .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tala.kh25@yahoo.com
      1402/05/20 10:59
      مدت عضویت: 1228 روز
      امتیاز کاربر: 4291 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 522 کلمه

      به نام خدا

      • برای اینکه اتفاق ثوابشو بخر دیگه اتفاق نیوفته داشتم فکر می کردم خب…میتونم کم کم غذا بکشم برای خودم تا اضافه نمونه و به بهانه ی عذاب وجدان اسراف کردن مجبور نشم بخورم. منکه حجم خوردنم ثابت شده و راحتم باهاش برای چی باید غذا اضافه درس کنم؟

      یهو به ذهنم اومد هر موقع غذا میخوایم درست کنیم تا جایی که یادم میاد اصلا از پیمانه استفاده نکردم و نمی کنم فقط چشمی میریزم هیچوقت هم دستم نیومد چقدر خوبه حتی دقت نکردم ببینم غذا بعدش اضافه اومد زیاد بود نبود؟

       مثلا حبوبات! فقط برنج رو پیمانه می کنم که اونم همیشه بیشتر میریزم تا غذا کم نیاد! این ناخوداگاه باعث میشه سر سفره اگه بخوام بیشتر بخورم غذا باشه. جالبه یکی از دلایلی که باعث میشه بیشتر بخورم اینکه الان که غذا تازه و گرمه خوردنش کیف می ده. برای وعده ی بعدی بخوام گرمش کنم دیگه کیف نمیده. از غذای مونده بدم میاد. 

      همیشه ته ذهنم سوال بود چرا من پیمانه نمی کنم چرا با اینکه بدم میاد ازین کار اما بازم ادامه اش می دم!

       حالا فهمیدم…ترس کم اومدن غذا، در ادامه بیشتر خوردن بخاطر تازه بودن و نفرت از غذای مونده و باز غذا درست کردن. این چرخه مدام داره تکرار میشه! 

      اخیش فکر اینکه با برنامه و پیمانه غذا درست کنم از همین الانش لذتبخشه. چون مدام اون لحظه دودلم بیشتر بریزم کمتر بریزم.این درگیری رو دوس ندارم.

      • برای اینکه اسراف نشه ازین به بعد دقت می کنم چقدر باید غذا درست کنم. برنامه ی اشپزی نگاه می کنم با مقدار ها اشنا شم.
      • چه جالب اینکه به طبیعت برمی گرده…راست می گین چه خورده شه چه خورده نشه به طبیعت برمیگرده.
      • پدرم خیلی برای اینکه ظرف کامل تموم بشه اصرار داره. حتی اگه بترکی مجبورت می کنه بخوری. نه با لحن بد ها…یه چیزی مثل تعارف. همین یه لقمه رو بگیر…بخور چیزی نمونه!
      • استاد من جمله ی ثوابشو بخر و دلیل مادرتون برای خوردن غذا رو نشنیده بودم اما از طریق دیگه معمولا تحت فشار قرار می گیرم. مثلا هزینه ای که برای غذا شده. اینکه عذاب وجدان می گیرم یا بهم دادن که پدرم هزینه میکنه الانم که همه چیز گرون شده. اینکه پولشو تو چاه ریختم.

      خب ازین به بعد به اندازه غذا درست می کنم.

      در اخر هم یه خبر خوب بدم اینکه لاغرتر شدم…مامانم هم چند روز پیش گفت هم امروز که شیکم و باسنت کوچیک شده افرین. خودم احساس نکردم ها اما  چیزی که این نتیجه رو برام برجسته تر می کنه اینه مامانم بشدت ادم منفی هست در این مورد ها. و اصلااااا هیچی به چشمش نمیاد. حتی اگه یه نتیجه ی گنده گرفته باشی تو هر زمینه ای میگه اینکه چیزی نیست! خلاصه به چشمش اومد اما چیزی که برای خودم مهمتره اینه از قبل تو ذهن خودم لاغری اتفاق افتاده بود که تغییر رخ داده. پس بازم به اندامم دقت نمی کنم و فقط تمرکز روی درونی طبیعی شدن لاغری.

      خوشحالم که تو کامنتای قبلی سایزم کم نشده بود و حالا تغییرات رخ داده. این قانونه…فک کن وضعیت چند ماه دیگه ام چجوریه…جذاب و هیجان انگیزه…اما چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه تعهد داشتنه. یکم کم شده اما بازم تلاش می کنم. تعهد بالا هم یک مسیر تکاملیه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/04/31 22:10
      مدت عضویت: 335 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 753 کلمه

      به نام خدای بخشنده ام 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      ثوابش و بخر ؟

      گستردگی فرمول‌های چاقی ذهنی به شکلی است که همه افراد چاق درگیر آن هستند و انگار طرز تفکر و زبان مشترک همه افراد چاق یکی است حتی ملیت هم فرقی ایجاد نمی‌کند و نتیجه تمام اون افکار برای تمام افراد چاق یک خروجی دارد و آن هم اجرای فرمول‌های اشتباه چاقی است ،که باعث ایجاد واکنش‌های مشترک می‌شود و حاصل تمام آن واکنش‌ها چاقی است .

      در فرهنگ ما و دین ما مدام اصرار بر اسراف نکردن بوده و از کودکی بارها و بارها حتی در درسهای دینی مدارس تشویق به اسراف نکردن و ترساندن ما از عقوبت اسراف شده 

      واقعا نمیتوانم بفهمم چرا بقیه گناهان کبیره و صغیره اشکال ندارد و ما را بخاطر انجامش اینقدر سرزنش نمیکنندمثل (غیبت یا دروغ) ولی دور ریختن اضافه خوراکی ها گناه بزرگی است که بخشیده نمی‌شود؟ 

      امروز هم به لطف هدایت پروردگارم یکی دیگر از فرمول‌های چاقی ذهن را یاد گرفتم 

      ثوابش و بخر 

      آره در تمام فرهنگهای ایرانی حالا با بازی با کلمات خروجی همه و مفهموم همه یکی بود ثواب کن و اضافه های غذاها رو وارد بدن نازنینت کن ،چاق شو،زشت شو،بدنت و پارکینگ بیماری ها کن ،و…….تا ثواب ببری ؟

      چرا به ما یاد ندادن خودمونو دوست داشته باشیم و همش بهمون یاد دادن گذشت و فداکاری کنیم برای دیگران تا ثواب کنیم انگار به مرور زمان ما رو با اطلاعات غلط شستشوی مغزی دادن تا همه چیز و همه کس و دوست داشته باشیم و به فکر عالم و آدم باشیم بجز خودمون و بدنمون 

      آیا وقتی من بیمار میشم دیگری زجر و ناراحتی رو تحمل میکنه یا من؟

      اگر ذهن من و زندگی ام بخاطر اشتباهات دیگران تیره و تار شود من زجر میکشم یا دیگران ؟

      چرا و چرا و چرا نباید خودمون و عاشقانه دوست داشته باشیم؟

      همیشه ما رو از عذاب خداوند ترسوندن،کاری کردن ما بخاطر بهشت و جهنم خدا خوب یا بد باشیم هیچ وقت کسی نگفت خدا همان روح زیبای درون ماست همه چیز گناه و باعث دوری از خداست یعنی این یکتاپرستی است ؟

      با این فایل سرم پر از سوال شده 

      چرا غیبت کردن و تهمت زدن روتین تمام جمعها و دورهمی هاست اما اگر یکی در همان جمع بخواهد بخاطر اینکه  مراقب ورودی های اضافه مواد غذایی به جسمش بوده و کمی از غذای اضافه اش را نخورد گناه کرده و به جهنم می‌رود،روزی اش کم میشود و هزاران دلیل و منطق می‌چینند تا آن فرد مجبور به خوردن شود

      قبول دارم که برای کسب ثروت باید جلوی خروجی های اشتباه مالی گرفته شود و بدلیل هزینه های بالای مواد خوراکی بهتر است به اندازه مواد غذایی تهیه شود و نهایتا اگر دیگر قابل استفاده برای وعده های بعدی نباشد می‌توان آن را به طبیعت برگرداند یعنی حتما باید بخوریم و در پروسه جسمی ما تبدیل به فضولات شود؟یا بهتر است به همان شکل وارد طبیعت شود تا خوراک حشرات و ….شود ؟کدام بازگرداندن به طبیعت ثواب دارد و معقول تر و منطقی تر است ؟از نظر من قطعا نخوردن آن بهترین کار است.

      من تا قبل از این مسیر معمولا مدام در حال اسرار به دخترانم برای خوردن بودم از بعد ورودم به مسیر تناسب دیگر به اونها اسرار نکردم تا ذهنشون چاق نشه اما همین اشتباه که همونقدر که می‌کشید و باید بخورید چون گناهه در من متاسفانه وجود داشت اما به شکر هدایت امروزم امشب موقع شام دخترم گفت مامان من دیگه نمیتونم بخورم گفتم مادر جون خودت و اذیت نکن بزار هر وقت احساس گرسنگی کردی گرم میکنم برات،در حالی که دفعات قبل اینقدر باهاش بحث میکردم و مجبورش میکردم بخوره الان از خودم خجالت کشیدم 

      همیشه در اطرافم دیدم که مادرها و گاها پدرها مجبور بودن اضافه غذای فرزندانشون و بخورن تا ثابت کنند اسراف کار نیستند و یا گاهی اوقات نخوردن اضافه غذاها و دور ریختنش را نوعی بی احترامی به آشپز و صاحب خانه می‌دانند واقعا چقدر فرهنگهای اشتباه باعث چاقی ما شده 

      من یاد گرفتم بدن من یخچال یا سطل زباله برای جمع آوری خوراکی های اضافی نیست من در حدی از مواد غذایی مصرف میکنم که نیاز جسم من است و با خیال راحت آنچه که مورد استفاده نباشد را حتما دور میریزم و دیگر به هیچ کس اصرار نمیکنم که حتما تا انتهای مواد غذایی اش را مصرف کند .

      انشالله خداوند همیشه ما رو در مسیر صحیح زندگی هدایت کنه و عاقبت به خیر بشیم همگی و روزی به آرزوی تناسبمون برسیم و یاد بگیریم نسل بعد خودمون و دچار چاقی و رنجش نکنیم استاد سپاسگزارم که هر روز نور تازه ای به ذهن و جسم و زندگی ما می‌تابانید  الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/09/26 23:44
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28161 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,551 کلمه

      سلام  خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم 

      منم از وقتی  که در دوره های آموزشی شرکت کردم متوجه شدم که آدم های چاق همه مثل هم فکر میکنن و چاقی    زبان مشترک همه ی افرادی هست که اضافه وزن دارن من خودم از وقتی در مسیرم به شدت پیگیر رفتارهای چاقها و لاغرها هستم و میبینم که تمام حرفهای استاد  درست هست و هر چیزی که ایشون در مورد چاقها میگن هم در گذشته ی خودم هست و هم در رفتارهای چاقهای اطرافم در حال حاضر هست و حتی افکار اونها رو هم که بررسی میکنم میبینم دقیقا همون چیزهایی هستن که بارها در گذشته خودم  اون افکار  رو داشتم و یا اینکه  استاد در سایت بسیار  در مورد اونها گفتن  و خیلی خوشحالم که دارم این بحث چاقی و لاغری  رو  از یه سطح بسیار بالا و   زیبا بررسی میکنم . همین امروز که جمعه بود من برای تفریح به همراه عزیزی بیرون از خونه در اطراف شهر رفتم   و چون ایشون تپل هست و همه تفریح رو در خوردن میبینه اینقدر خوراکی آورده بود که  نگو  اما من تمام حواسم جمع بود که نباید زیاده روی کنم و تحت تاثیر ایشون قرار بگیرم  و به فشار شکمی برسم و باید درست رفتار کنم و اما ایشون کلی بساط برای نهار داشت و کلی هله هوله برای بعد از ناهار داشت و اما من از بین اونها انتخاب کردم و ناهار رو که به اندازه نیاز خوردم و بعد از بین دو مدل تخمه و میوه و خرما و  بیسکوییت و پفیلا و پفک هندی و پفک نمکی مینو  من فقط یک دونه بیکسوییت و یک مشت تخمه و   چند دونه پفک هندی و چند مشت پفک نمکی مینو خوردم و اما خود اون شخص از همه چیز به مقدار زیاد میخورد دلستر و برنج و جوجه کباب هم برای ناهار خورد و خلاصه من اگاه بودم هر وقت جا داشتم به اندازه نیازم از اون مواد عدایی دلخواهم بخورم و بعد از خوردن اونها احساس سبکی داشتم و سنگین هم نبودم اما  با  بودن در این مسیر یه اتفاق جدید دیگه  که در من افتاده  این هست که مثل گدشته ی خودم هر چیزی به دهنم مزه نمیده و هر چیزی باب میلم برای خوردن نیست مثلا تخمه خواستم بخورم یه مشت کوچیک خوردم چون تخمه  ی خام بودن و من دوست نداشتم دیگه ادامه ندادم و یا پفک مینو اصلا مزه اش رو دوست نداشتم و جالب نبود و اصلا   مزه اش مثل  دفعات قبل   نبود که خریده بودم  و راضی نبودم از این هنوز داخل پاکت بود من  دیگه ادامه ندادم  و یا چند شب پیش رستوران بودم اینقدر طعم غدا ها برام خوب نبود که در حد یه سیخ  کوچیک  کباب خوردم با دو سه قاشق برنج ک دلم نخواست  دیگه خوردنم رو ادامه بدم  جون حس کردم کبابش بوی بدی میده خلاصه مثل قبل همه چیز خور نیستم خصوصا غداهای بیرون و رستورانی خیلی باید پرفکت باشه که بتونم بخورم و میدونم اینم از تغییرات من در این مسیر هست و بارها به خودم میگم پس چرا قبلا اینطور نبودم یعنی واقعا غذاها بد شدن یا من تغییر کردم ؟؟ولی میبینم که اطرافیان من با حرص،و ولع میخورن اما من پسندم نیست و این نشان از تغییر محتویات ذهنی من هست . 

      (ثوابشو بخر )من زیاد  این جمله  رو در بین اطرافیانم  شنیدم و شاید شاید خودم من هم یه جاهایی گفته باشم حالا نمیدنم به خاطر همشهری بودن با استاد هست که این جمله رو زیاد شنیدم یا   اینکه حالا  بین چاقها گفته میشه 

      حقیقتا من به یاد ندارم  که در گذشته و یا حالا  مادرم  این حرف  رو گفته باشه و ما در خوردن بسیار راحت بودیم و تحت اجبار مادرم هیج وقت غدا نمیخوردیم برای همین  چهار فرزند مادرم تا قبل از ازدواج  بسیار لاغر و متناسب بودن و اما ناگفته نماند مادر من و خانواده ی مادری من در تعارف کردن و اصرار کردن برای خوردن به مهمان خیلی مهارت دارن و پایبند این رفتار هستن و این رو یک جور احترام به مهمان میدانن و هنوزم که هنوز  بعد از مدتها  برای همسرم همین  رفتار رو دارن و فکر میکنن با این کار  دارن به همسرم احترام میزارن و  اون اوایل ازدواجم که همسرم بسیار لاغر بود  اگر کم میخورد  مادرم بسیار اصرار میکردن که چرا نخوردی و باید بیشتر بخوری و خلاصه همسر منم مجبور میشد یه جاهایی بیشتر بخوره و ….. در حالی که در خانواده ی همسرم دقیقا  ماجرا برعکس هست اونها اصلا اهل تعارف و اصرار کردن  به مهمان و یا اطرافیان خودشون نیستن حتی من در این مدت زیاد که با این خانواده هستم شاهد این رفتار  ها نبودم و  دیدم که بارها خوراکی رو وسط گذاشتن و گفتن هر کس میخواد  بیاد بخوره و گرنه گیرش نمیاد و همه هم خودشون رفتن و برداشتن و هیچ کس نبوده  (مثل مادرم ) که به بقیه تعارف کنه و یا اصرار کنه که بخور  و اما این جمله ی ثوابش رو بخر زیاد در خانواده ی اونها شنیدم چون  طبق  باورهای مذهبی ایشون این کار درستی هست که هیچ چیز دور ریخته نشه و یا هدر داده نشه بنابراین باید به زور هر غدایی هر چقدر کم یا زیاد توسط خود اون شخص و یا فرد دیگه  باید خورده بشه و اتفاقا افراد تپل  هم زیاد در این  خانواده هست و یه روز یکی از همین براد زاده های همسرم اعتراف میکرد که اگر غذا بکشم و نخورم از طرف پدرم به شدت اذیت میشم که این چه کاریه باید تا اخرش رو بخوری و این کار درستی نیست و خلاصه میگفت من رو  به زور وادار به خوردن میکنه و یه شخص دیگه از خودشون که  در  اون جمع بود  به شدت حرفهای پدر ایشون  رو  تصدیق میکرد  و میگفت بله خب راست میگه دیگه باید تا آخر ظرفت رو بخوری جون گناه داره بریزی د ور و این کار بسیار ناپسندی هست و کار  بسیار زشتی هست که بریزی دور تازه ثواب هم داره که تو نریزی دور و بخوری .

      و در نهایت منم این حرف رو پذیرفته  بودم و بارها اجرا میکردم اما هیچ وقت از این دید بهش نگاه کرده بودم و بارها میگفتم جقدر کار خدا پسندانه ای دارم انجام میدم و کارم درست هست .و همیشه هیچ غذایی  رو ته ظرف نمیزاشتم و هیچ غدایی رو دور نمیریختم و در رستوران و هر مکانی باید تا آخرش رو میخوردم و یا با خودم میاوردم برای فردام  که بخورم و میگفتم ثواب داره و دور ریختن اون گناه داره و حس خوبی هم داشتم که نزاشتم اون غذا هدر بدره .

       ولی من باید آگاه باشم که چرا باید نگران دور ریختن عدا باشم اما نگران خودم نباشم  که اگر غدای اضافه  وارد بدنم بشه اون گناه داره ؟؟و حالا به خودم میگم من چرا باید غذای باقی مانده ی بقیه رو بخورم و یا موقع جمع کردن سفره  غدای داخل بشاقبها رو بخورم ؟؟؟اما از وقتی که در مسیرم دیگه با دور ریختن غدااها خیلی راحت شدم نه عمدا ولی اگر چیزی اضاف اومد خیلی راحت جمعشون میکنم و داخل پاکتی میزارم برای پرنده ها و حیوانات و همین فایل ارزشمند باعث شده  حتی اگر فرزندم همه ی غذاش رو نخوره من خیلی راحت بدون مجبور کردن اونها برای کامل خوردن از جلوی اونها جمعشون کنم و بزارم برای دفعه ی بعد یا بردارم  برای پرنده ها و  به یاد ندارم از وقتی که در دوره ها هستم هر گز به فرزندانم بگم چرا اینقدر کشیدی حالا  باید ته تهش رو  بخوری ؟؟در حالی که قبل از دوره ها فردی بودم به شدت حساس روی خوردن بچه هام که باید هر سه وعده رو به اندازه ای که من براشون در ظرف میکشم بخورن و گرنه دعواشون میکردم و  اونها هم همیشه به زور من میخوردن و یه جاهایی دخترم ناراحت میشد با هم درگیر ی لفظی پیدا می کردیم  که چرا زور میگی و یا پسرم رو که نمیتونستم مثل دخترم زور بگم مشغولش میکردم و  بعد بهش غذا  میدادم  و اگر بازم  نمیشد بهش،وعده  میدادم و با هزار ترفند بهشون غدا میدادم (و این بحث برای هر دو فرزندم بسیار بحث ماجرا  دار و ناجوری بود  که همیشه همسرم از این کار من گله داشت که نکن و ….) ولی خدا رو شکر  که الان مدتها هست دیگه این بحثها در خانه ی ما  تموم شده و  خدا رو شکر هیچ کدومشون  هم  چاق نشدن ولی من همچنان  در  دادن میوه و شیر به اونها  هنوز  خودم دخالت میکنم و به اونها یاد اوری میکنم و یا خودم براشون اماده میکنم که بیان بخورن (حالا نمیدونم چقدر کارم درسته یا غلطه  چون خودشون به هیچ وجه به سمت میوه و شیر نمیرن  ) اما دوست دارم بازم در این زمینه هم بهتر یشم و خودشون رو مسول خوردن در تمام زمینه ها کنم فعلا که نتونستم از  یه وعده میوه و شیر اونها غافل بشم برای همین   حالا هر از گاهی  بهشون یاد اوری میکنم که خوردین یا نه ؟  .

      خلاصه الان دیگه در ذهنم این فرمول نیست که اگر غذا رو دور بریزم این کار گناه بزرگی هست و خدا رو خوش نمیاد و این کار ناسپندی هست  نه برای خودم منطیقیش کردم که اگر من غذای اضافه بخورم  یا  شکمم دررد  می گیره و یا دچار اضافه وزن و بیماری بشم که این خیلی گناهش،بیشتر هست تا بخوام دور بریزم .برای جسم خودم احترام و ارزش بیشتری قایل هستم .

       بارهه میگم هر وقت من غدا خوردم یا به انرژی تبدیل شده یا به چربی تبدیل شده که اگر روزی اون مصرف نشه دوباره موقع مرگ من که به خاک برمیگردم اونها هم به طبیعت برمیگردن و یا موقع دفع  از بدن خارج میشن و باز هم به طبیعت برگرداننده میشن  در نهایت به طبیعت برگرداننده میشن حالا یا به ،شکل دفع یا به شکل چربی که از طریق مردن به خاک برمیگردن و اگر من غدا رو هم دور بریزم بازم به طبیعت برگردونده میشه و چقدر این کار ارزشمند تر هست و سریع تر و راحت تر  هست که همین طوری غذای اضافه رو در طبیعت رها کنیم و با این منطقها خیلی راحت تر قبول کردم که باید مواد غذایی اضافه رو دور بریزم و نخوام ثواب یک چیزی رو من بخرم و اون رو بخورم و با این کار نباید به من  احساس گناه  دست بده .

      همین الان وسط کامنت نوشتنم دختر من گرسنه اش شد و گفت مامان میشه غدا برام بیاری و رفتم داخل آشپزخونه که براش غذاش رو ببرم چشمم به ظرف جوجه با برنج افتاد که مونده بود روی میز  و کسی طالب خوردن اون نبود  و برای یک لحظه رفتم بالا سرش و گفتم حیفه بریزم دور و تند و تند چند لقمه خوردم و بعدش،گفتم ببین بازم همون فرمول چاقی که حیف ، کم مونده بخور دیگه تموم بشه ،دور نریزم که  گناه داره  و ثوابش رو بخر  … در ذهنم  اومد بالا که همون سه لقمه رو خوردم چون هیچ تصمیمی به خوردن نداشتم و الان که این کامنت رو مینوسم بعد از  انجام این رفتار زشت من هست و خوب میدونم این رفتارم از کجا آب میخوره ؟؟به خاطر همون فرمولهای گذشته ی چاقی که   در ذهن من بوده و هست صورت   گرفته  شایدم به خاطر این بود  که تحریک چشمی شدم  و وادار به خوردن شدم اما بازم خدا رو شکر که به موقع رهاش،کردم و بیشتر ادامه ندادم در حالی که هنوز در ظرف هست من به خودم اومدم و دیگه خوردنم رو ادامه ندادم و همین فرق من با گذشته ی من  هست که تا بخوام یه جاهایی پرخوری کنم به خودم میام و سریع  دست میکشم درسته چند قاشق خوردم ولی من به خودم میگم خدا رو شکر که همش رو نخوردم و هنوز مقداری  در بشقاب هست و من دیگه تمایل به خوردن ندارم و اگاهم که کارم درست نیست   

       بارها به خودم میگم دور ریختن غذا هیچ اشکالی نداره   پس هیچ استرسی به بچه هام و یا همسرم و یا خودم وارد نمیکنم که باید تمام غذای داخل بشقاب  رو بخوری  برای همین بارها شده فرزندم غذایی رو کشیده و لی انگار میل به خوردن نداره و میگه نمیخوام به هیچ عنوان اصرار به خوردنش نمیکنم شاید همسرم یه جایی بهشون ،بگه پس چرا نمیخوری باید بخوری  چرا به اندازه نکشیدی ولی من سریع میام و بهش،میگم ذهن اونها رو دست کاری نکن و وادار به خوردشون نکن که بدترین چیز ممکنه و ایشون هم دیگه این حرفها رو نمیزنه برای همین بچه هام هر وقت میلشون بود به هر اندازه که میخوان میخورن و یا نمیخورن ولی این من هستم که هنوزم باید روی خودم کار کنم و مثل فرزندانم یاد بگیریم به اندازه مصرف کنم و اتوماتیک و درست به نیاز جسمم حواب بدم پس خیلی باید حواسم رو جمع کنم که در انتخاب غدا و مقدار اون غذا  آزاد هستم و هر چقدر از غذام در ظرف بمونه اصلا اشکالی نداره   و هر جا نخواستم باید غذا رو رها کنم مثل دختر و پسرم که اصلا اینها نمیدونن این حرفها ی چاقی و فرمولهای چاقی چی هست یا حتی همین ثوابش رو بخر نمیدونن چی هست اتفاقا چند روز پیش  پسر یه عزیزی از آشناهای من مهمان من بود که این  پسر ۵ ساله مادر و خواهر  تپلی داره که به شدت درگیر رژیم و این حرفها هستن  و بسیار شاکی از چاقی خودشون هستن و این پسر ایشون که  به،شدت لاغر هست و همیشه مادر ایشون با ظرف غذا دنبال این بچه هست که به قول خودشون  با غذا خوردن این بچه  قوی و بزرگ بشه (البته منم در گدشته برای دختر خودم همینطور بودم ) دارم میبینم که ذهن این  بچه رو از سن کم چطوز دارن دست کاری میکنن خلاصه شب برای شام  این پسر عزیز خودش به تنهایی اینجا بود و پسر من که گرسنه بود گفت مامان غذا میخوام و این بچه هم گفت منم میخوام و بعد از کمی خوردن گفت میدونی چیه من شکمم درد میکنه ولی قول میدم همش رو بخورم و با همین یک  جمله من تا تهش رو خوندم و   برام شفاف  بود که به این بچه  در خونشون چی  می گن و جریان چیه چون بارها رفتار مادر و پدر این بچه رو با این پسر ۵ ساله  رو دیده بودم و من خیلی ناراحت شدم و  به این پسر جان گفتم نه این کار رو نکن اذیت میشی این رفتار  اشتباه  هست ولی  این بچه میگفت نه من حتما باید تا اخر بخورم ولی خیلی شکمم درد میکنه هااااا و من واقعا در دلم حسرت خوردم که چرا باید اینطور بچها به راحتی چاق بشن در حالی که پسر من  در اوج گرسنگی خودش  غذا خورد و یه جایی  هم که پیام سیری رو گرفت  خیلی راحت گفت سیرم و دیگه جا ندارم و  نمیخوام و من  هم گفتم باشه مامان جان  دیگه نخور و از جلوی پسرم سینی غدا رو برداشتم و یک بار دیگه  در دلم به خودم و به بودنم در سایت افتخار کردم که این اگاهی ها  رو دارم که  اینقدر زیبا هم روی خودم و هم  روی خانواده ی  من تاثیر گذاشتن .

      چقدر خوشحالم که این فرمول  ذهنی  چاق کننده رو  هم شناسایی کردیم و منم کسی هستم که بارها این جمله رو شنیده بودم  و بااون بسیار آشنایی داشتم .

      خیلی کارهای مخرب هست که چون پشتوانه ی اونها برمیگرده به کارهای ثواب و این حرفها  آدمها با خیال راحت انجامشون میدن  ولی باید شناسایی بشن .

      من همواره مشتاق تغییر کردن و خود شناساسی و تسلط بر ذهنم  هستم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1400/05/17 15:40
      مدت عضویت: 1395 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 988 کلمه

         سلام دوستان همراه ،

      مصاحبه کوتاهی به شکل فرضی با استاد عطار روشن انجام دادم  که به سمع و نظر شما می رسونم .

      سلام استاد ،ممنون که با درخواست این مصاحبه افتخار دادید موافقت کردید   و به چند سوال از مقاله ” ثوابشو بخر  ”  پاسخ  می دید .خیلی تشکر .

      ________________________

      اولین سوال :

      استاد شما فرمودین چاقها عقیده دارن سرعت چاق شدن، بیشتر از سرعت آخرین خودرویی هست که تاکنون ساخته شده است . و فرمودید که این عقیده کاملا اشتباهه .میشه بفرمایید دلیل شما برای درستی  نظرتون‌چیه  ؟ و سپس بفرمایین نتیجه این طرز تفکر اشتباه در چاقها چیست ؟

      به نام خدای مهربون و سلام به دوستان خوبم در این مسیر .جواب این سوالتونو اینجوری می دم که :

      قطعا یک فکر اشتباه و یک عادت اشتباه باعث چاقی ما نمی شود.

      مجموعه از افکار اشتباه به همراه تکرار سالها رفتارهای اشتباه باعث چاقی ما می شود.

      از آنجا که چاق شدن حرکت جسم در جهت منفی و نابود شدن است بنابراین سرعت چاق شدن جسم به شدت پایین است.

      تصور کنید من با انبوهی از افکار چاق کننده و مجموعه ای از رفتارهای اشتباه که سی و چند سال تکرار شده بودند به وزن 137 کیلوگرم رسیده بودم.

      با قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن و انجام تمرینات آن در طی کمتر از سه سال به وزن کمتر از 100 کیلو رسیدم.

      من با استفاده از این روش مقدار بیش از 40 کیلوگرم در طی سه سال کاهش وزن پیدا کردم.

      سه سالی که حتی یک ساعت گرسنگی را تحمل نکردم.

      سه سالی که هرگز از خوردن غذایی بخاطر ترس از چاق شدن خودداری نکردم.

      سه سالی که هرگز بخاطر لاغر شدن، ورزش های برنامه ریزی شده انجام ندادم.

      مقدار وزنی که در طی 30 سال به من اضافه شده بود، در طی کمتر از 3 سال از من کاسته شد.

      این مقایسه اثبات می کند که سرعت چاق شدن جسم بسیار کندتر از لاغر شدن است و این در حالی است که همه افراد چاق عقیده دارند سرعت چاق شدن سریعتر از هر خودرویی است که تا کنون ساخته شده است.

      نگرش اشتباه درباره کاهش وزن سبب شده است که افراد با توجه به اینکه تلاش بسیاری برای لاغر شدن می کنند اما همچنان چاق هستند.

      وقتی عقیده افراد این است که لاغر شدن سخت است، هرچقدر برای لاغر شدن تلاش می کنند باز تصورشان این است که لاغر شدن از این هم سخت تر است.

      بنابراین با اینکه سختی و رنج بسیاری را متحمل می شوند اما همچنان چاق باقی می مانند.

      باتشکر از شما میرم سراغ سوال بعدی و بعد مزاحم وقتتون نمیشم‌ .

      سوالم اینه :

      استاد  دلیل اینکه می فرمایید ۱۵ ماه بدون کسب نتیجه باز هم این مسیرو ادامه دادین چی بوده ؟ همینطور چطور به این باور رسیدید که لاغر شدن آسانترین کار دنیاست ؟

      استاد :

      خواهش می کنم  .شما مراحمی و اما پاسخ به این سوال :

      ———————————-

      دلیل اینکه 15 ماه بدون کسب نتیجه این مسیر را ادامه دادم پشت کار یا استمرار من نبود بلکه به این دلیل بود که هنوز از این روش ناامید نشده بودم.

      تصور کنید من بارها رژیم گرفته بودم و لاغر نشده بودم. بنابراین به محض شنیدن اسم رژیم برای لاغر شدن مطمئن بودم که نتیجه نخواهد داد.

      اما درباره نتیجه لاغری با ذهن چیزی نشنیده بودم بنابراین مطمئن نبودم که این روش نتیجه نخواهد داد بنابراین ادامه دادم.

      زمانی که اولین نشانه های تغییر جسمی من ظاهر شد مقداری اطمینان من به این روش بیشتر شد و هرچه نتیجه من بیشتر شد اطمینان من هم افزایش پیدا کرد.

      در این شرایط، ذهن من مانند دوران چاقی عمل می کند.

      همانطور که قبلا ترس از لاغر نشدن را گسترش می داد و اینکه لاغر شدن سخت است. بعد از کسب اولین نشانه های لاغر شدن شروع به گسترش “لاغر شدن آسان است” کرد و به مرور من بیشتر اطمینان پیدا کردم که لاغر شدن کار آسانی است.

      به همین دلیل بعد از اینکه تا حدود زیادی از مسیر لاغری با ذهن نتیجه گرفته بودم و برای آموزش این روش فوق العاده اقدام به تهیه فایل های آموزشی کردم از همان ابتدا عبارت “لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست” را بارها در فایل های آموزشی تکرار کردم.

      در واقع این باور و عقیده من بعد از ده ها کیلو کاهش وزن از طریق قدرت ذهن بود و این درحالی بود که هر فردی که اضافه وزن داشت و این عبارت را می شنید ابتدا تعجب می کرد اما به سرعت احساس خوبی در او شکل می گرفت و با خود تصور می کرد چقدر عالی میشد اگه واقعا لاغر شدن آسانترین کار دنیا بود.

      آنهایی که این عبارت به دلشان نشست و وسوسه شدن آسان بودن لاغر شدن را تجربه کنند قدم در مسیر یادگیری لاغری با ذهن گذاشتند و خیلی زود متوجه شدند که واقعا لاغر شدن به روش لاغری با ذهن آسان ترین کار دنیاست.

      تصور کنید شما بدون حضور در کلاس درس یا مکان خاصی لاغر شدن را در خانه و از طریق اینترنت و با استفاده از موبایل یا کامپیوتر خود می آموزید.

      زمان استفاد از آموزش ها بستگی به برنامه ریزی زندگی شما دارد و هر زمان تمایل داشتید از محتوای آموزشی استفاده می کنید.

      آموزشها به زبان ساده و قابل درک برای همه افراد در هر سن و شرایطی آماده شده است.

      شما به راحتی تمرینات خود را در جزوه آموزشی می نویسید و در واقع کتاب لاغری خود را می نویسید.

      به ساده ترین شکل ممکن نوشته های خود را در بخش تمرینات سایت به اشتراک می گذارید و می توانید نوشته افرادی که همراه شما در این مسیر هستند را مطالعه کنید و به این شکل به گسترده ترین کتاب لاغری با ذهن در جهان دسترسی دارید.

      در این روش برخلاف همه روش های دیگر شما مجبور به تحمل گرسنگی نیستید، نیاز نیست ساعت ها ورزش های سخت و طاقت فرسا انجام دهید، لازم نیست هر روز داروهای مختلف بخورید و هرکاری که در روش های قبلی برای لاغر شدن انجام می دادید را لازم نیست در روش لاغری با ذهن انجام دهید.

      این تنها بخشی از سادگی های روش لاغری با ذهن است.

      _____________________

      استاد ،خیلی متشکرم در این مصاحبه شرکت کردید .

      شما را به خدا می سپارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/05/17 01:24
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,820 کلمه

      ثوابشو بخر

      سلام وقت بخیر

      ممنون استاد گرامی برای آگاهی های بینظیری که به شما گفته میشه و شما هم به ما منتقل میکنید 

      نقل مجلس جمع های افراد چاق ،صحبت کردن در مورد چاقی ،عوارضش و راه های درمانشه که در انتها به هیچ مقصد محکم و موندگاری نمی انجامید

      بیس تمام گفتگوها شکل هم بود و در تمام اون مدتی که خیلی فیلسوفانه در حال نطاقی در مورد راه ها و روش هایی که رفته بودیم ، در حال دادن پیغام من چاق هستم ،من خوب نیستم بودیم که نتایج ما نمایانگر درونیات درب و داغونمون بود و مدام تعحب میکردیم که چرا با اینکه انقدر نگرانیم ،در رژیمیم، در ورزشیم ولی باز هم چاق هستیم یا لاغریمون موندگار نیست

      یعنی مدام از یک مسیر اشتباه یک شکل استفاده میکردیم و از نتیجمون ناراضی بودیم و هیچ وقت فکر نمیکردیم که شاید راهمون صحیح نیست

      هر چند این سالهای اخیر من متوجه شده بودم که چیزی در ذهن من درست کار نمیکنه اونم بخاطر این بود که در دوره های ذهنی شرکت کرده بودم و اون آگاهی ها منو بفکر میبرد که نکنه تو هم ذهنت مشکل داره و اتفاقا چندین بار هم توی گوگل تایپ کردم آیا میشود با ذهن لاغر شد ولی به متد های متفرقه هدایت شدم چونکه اون سالها ،اصلا سایت تناسب فکری وجود نداشت ،یعنی من تلاشمو میکردم تا اینکه به این سایت هدایت شدم

      در این دوره ها متوجه شدم که چاقی من نتیجه تجمیع چندین تا از افکار منه که در انتها منجر به رفتارهایی در من شده 

      من حتی مطمئنم که وقتی باورهای چاق کننده داری و دستورات مغزت چاق کننده است ،به سلول های بدن هم دستور چربی سازی یا چاق شدن میدهد و از اونجاییکه سلول ها بسیار هوشمند هستند با توجه به اطلاعاتی که بهشون میرسیده فکر میکردند که باید بسمت چاقتر شدن حرکت کنن 

      در واقع بدن من پر بوده از افکار مسموم چاق کننده که تمام اجزاء بدن من و رگ و ریشه من در اون افکار ، سمی شده بودند و بوی چاقی میدادند 

      انگار هر روز تو فکر من چند تا پاف افکار چاق کننده اسپری میشده که اون افکار چاق کننده در تک تک سلول های من تزریق میشدند و تمام بدن من پر میشده از چاقی و حس های بد که خود اون حس های بد باز هم سلول های بدن منو مسموم تر میکرده و این چرخه هر لحظه و هر روز و هر سال تکرار میشده

      الان که دارم مینویسم و بهش فکر میکنم احساس خفگی میکنم ،چه لحظات بدیو سلول های من تجربه میکرده ،بخاطر این بوده که من در تمام اون سالها حس نفرت و انزجار از خودم داشتم ،درون کثیف ،بیرون کثیف را هم بوجود می آورد 

      یکی از باورهاییکه بیشتر  افراد چاق دارند و منهم داشتم این بود که براحتی چاق میشم و به سختی لاغر 

      آخرین باری که رژیم گرفتم و ورزش کردم تقریبا ۸ سال پیش بود ، آسیب کمر در ورزشم دیده بودم و دکترم‌ ورزشو  برام ممنوع کرده بود ، با مخالفت های شدیدم باز هم نتونستم دکترمو مجاب کنم و بهم دستور داد اگر میخوایی کارت به عمل جراحی نکشه فقط استراحت مطلق داشته باش و من ۹ ماه استراحت در منزل بودم با تمام فشارهای روحی 

      شاید اون زمان سایزم ۴۲ بود بین  ۴۲ و ۴۴ سایزم گردش داشت و یکبار هم به سایز ۴۰ رسیده بودم اونم دیگه خودمو با قرص های لاغری کشته بودم تا به اون سایز رسیدم و خیلی زود هم برگشت وزن داشتم

      خلاصه اون روزها مجبور شدم  ورزشو رها کنم که در ادامه ش رژیمم رها کردم  ،فکر کنم وزنم ۷۵ کیلو بود ،بمحض رها کردن ورزش و رژیم ،ترس های بزرگی در من قویتر شد که حالا مجدد چاق میشی ، تو که ورزش نمیکنی ،رژیم‌ نیستی و کاملا منتظر چاقتر شدنم بودم ،بسیار هم عصبی شده بودم ، خونه نشین شده بودم ،منیکه عادت داشتم از صبح تا عصر تو باشگاه ها باشم حالا مجبور بودم تو خونه بشینم‌

      خودم متوجه شدم آرام آرام بدنم بزرگتر و چاقتر میشد ،ترسیده بودم ،لباس هام دونه دونه برام تنگ میشدن،دیگه خجالت میکشیدم عکس قدی بگیرم ،دوست نداشتم کسی بفهمه دارم چاق میشم 

      و پروسه چاقتر شدن من از سایز ۴۲ به سایز تقریبا ۴۸ ،  پنج یا ۶ سال طول کشید ، من از وزن ۷۵ به وزن ۹۵ رسیده بودم و با وزن ۹۵ کیلو  وارد دوره شدم 

      ۲۰ کیلو اضافه وزن من در ۶ سال انجام شد و الان که یک سال و هفت ماهه که در دوره هستم تقریبا نصف راهو رفتم و دوست دارم ۲ سایز دیگه کم بشم ،هر چند الان هم از خودم بسیار راضی هستم

      و میدونم اگر حس رضایت از خودم و سایزی که کم کردم داشته باشم میتونم ادامه راهمم به نتیجه برسم‌ و اگر بخوام پیشرفت های الانمو نبینم و غر بزنم و شکایت کنم ،جهان هم جوابی شبیه به ارتعاش منو به خودم برمیگردونه

      پس در حال حاضر از داشته هام لذت ببرم تا در همون قسمتها گسترش پیدا کنم

      از اونجاییکه من عادت دارم هر روز با خودم در مورد قوانین صحبت کنم ، امروز هم رفتم توی تراس و شروع کردم با خودم حرف زدن 

      به خودم گفتم فریده اگر چه چیزی داشته باشی حالت خیلی خوبه و همه جوره به نفعته؟

      دیدم دلم میخواد بگم پول وووو 

      ولی یکمی که فکر کردم متوجه شدم من اگر یک ذهن سالم و تمیز داشته باشم‌ که بتونم خوب برنامه ریزیش کنم برای من مثل مرغ تخم طلا کار میکنه و مدام برای من شرایط طلایی تولید میکنه

      گفتم‌ ببین فریده تو ذهن تمیز داشته باشی تو رو تو مسیرهای صحیح قرار میده ، تورو در مسیرهای مالی خوب قرار میده،در مسیر روابط عاشقانه قرار میده،در مسیر اتفاقات عالی قرار میده

      در مسیر لاغر شدن با قدرت ذهن قرار میده ،ذهنتو بسازی دیگه میتونی برای همیشه متناسب باشی و لذت ببری 

      در واقع تو یک چیز را درست و تصحیح میکنی ولی تمام قسمت های زندگیت تحت فرمان همون ذهنته ،پس ذهنو بساز بقیش درست میشه

      امروز که رفتم توی تراس ،شروع کردم به یادآوری موفقیت های ریزو درشتم ،به خودم گفتم آفرین فریده خانم که چند سایز کم کردی ،بهت افتخار میکنم ،ازت راضی م ،از عملکردت راضی م ،دوست دارم فریده و شروع کردم به گفتن و تشویق کردن خودم و دستاوردهام

      گفتن اینجور دیالوگ ها با خودم انقدر حالمو بهتر کرد که متوجه شدم چقدر انرژیم بیشتر و سرحالتر شده ،آگاهانه زندگی کردن یعنی همین ، بجای اینکه بشینم به حرف منفی بافم گوش کنم که بلده فقط ناامیدم کنه ،به حرف های قدرت درونم گوش میکنم که حسمو بهتر میکنه ،وقتی من حس رضایت داشته باشم ،جسم و ذهن و جهان هم میفهمن که من راضیم و نتایج رضایت بخش بیشتری در مسیر من قرار خواهند داد و بعد از مدتی خودم هم متوجه نمیشم که خودبخود همون یکی دو سایزمم ریخته

      لاغر شدن آسانترین کار دنیاست البته با  این روشی که ما انجام میدیم  آسانترینه ،وگرنه که قبلا سخترین کار دنیا بود

      منکه فقط لذت بردم و حالم خوب بوده در این مسیر ، هر غذایی دوست داشتم خوردم و لاغر هم شدم، تازه به زور و اجبار هم ورزش نکردم ،آزادی عمل داشتم و از حق انتخابم لذت بردم ،پس مسیرمون زیبا و دلپذیره 

      من به عنوان دانش پژویی که ۱ سال و هفت ماهه در دوره های ،ورود به سرزمین لاغرها،دوره پاکسازی،دوره پیشرفته،دوره روانشناس لاغری خود باشید،دوره خدا هرگز دیر نمیکند و خلق آرزوها هستمو در این مدت در حال آموختن الفبای لاغری ،تغییر رفتارها ،عادتها و عملکردهام‌ هستم که در این مسیر حالم بسیار عالی بوده و الان که به گذشتم فکر میکنم که چی بودم و چی شدم ،پر از شعف و حس خوب میشم ،که یک انسان میتونه چقدر تغییر کنه و به جایگاه های بهتری خودشو برسونه در صورتیکه من همیشه فکر میکردم مجبورم تا آخر عمر چاق بمونم و رنج ببرم ولی این اتفاق رخ نداد و من الان در بهترین شرایط خودم هستم و بهتر از اینهم خواهم شد

      این دوره ها خودش یک دانشگاهه ،هر روز درسی برای آموختن داریم ،مشقی برای نوشتن و مطالعه کردن و در انتها به نتایج عالی خواهیم رسید تازه اونم براحتی در منزل خودمون ،بدون صرف وقت برای رفتن به کلاسی به باشگاهی 

      نه با گرسنگی ،نه با سختی ،انقدر راحته که حتی مغز خودمون هم هنگ کرده ،به کسی بگیم ما به این شکل لاغر میشیم فکر میکنن ما دیونه شدیم ،اصلا هر کاری که سخت انجام بشه یعنی اون راه اشتباهه ،هر راهی که با احساس بد همراه باشه یعنی اون کار اشتباهه 

      حالا بریم سراغ جمله ،ثوابشو بخر

      تا حالا این جمله رو نشنیده بودم که بگن ثوابشو بخر ،اگر زمان هایی هم غذایی اضافه میومد ، مادرم بقیه غذارو نگه میداشت ،جمله حیفه بخور دور نریزمو زیاد شنیده بودم 

      این جمله رو زیاد شنیده بودم که باید تا آخر غذاتونو بخورید و بشقابتون چیزی توش نمونه البته این توصیه هیچ وقت بمن نشد چونکه من خودم همیشه تا ته غذامو میخوردم و تازه همه نگران این بودن که مراقب فریده  باشن که زیاده روی نکنه 

      خدارو شکر با آموزش های این دوره ها ،اصلا اصراری به زیادی خوردن بچه هام ندارم و بهشون یاد دادم که تا گرسنه نباشن غذا نخورم و به محض سیر شدن دیگه ادامه ندن ،همین ۲ تا تکنیکو هر کسی یاد بگیره میتونه کلی از زیاده روی خوردن هاش جلوگیری کنه 

      زمان های خیلی قدیم یه آخوندی به اسم قرائتی توی تلوزیون خیلی برند بود و همه، حرف هاشو دوست داشتن ، منکه نگاه نمیکردم ولی یبار یادمه تلوزیون روشن بود و قرائتی داشت میگفت ،انقدر پرخوری نکنید ،نترسید از دور ریختن باقیمانده غذاتون ،این غذا اضافه بر سازمان بدنتونه چه تو آشغالی بریزید چه تو بدنتون، در هر دو صورت اون غذا بدرد بدنتون نمیخوره ،پس بریزیدش دور ، بهتر از اینه که بدنتون زحمت دور ریختنشو بکشه و جالبه سالها پیش من این جنس صحبتو شنیدم ولی عمل نکردم یعنی تو مدار درکش نبودم

      مادر منهم خیلی حساسه که غذایی دور ریخته نشه برای همین ممکنه یه غذایی که خورده نشده ،مجبور باشه خودش چندین روز اون غذارو بخوره و این عادتو به ما هم یاد داد البته که من با ورودم به دوره دیگه هر خوراکیو نمیخورم 

      منکه عاشق غذای تازه هستم و دوست ندارم غذای یک روز فبلو بخورم ولی چونکه من همیشه غذای بچه هارو یک شب جلوتر میپزم که ببرن سر کار ،خودم هم اون غذارو فرداش میخورم ،البته خیلی کم این اتفاق میفته چونکه من بیشتر روزهای  هفته رو خونه نیستم و بیرون غذامو میخورم و شاید  ۲  روز در هفته خونه باشم که بخوام غذایی بخورم 

      با اینکه مادرم همیشه تاکید میکنه غذاییو دور نریزید ولی من هر زمان زیاد باشه و بمونه میریزم دور ،گاهی میوه،خیار،گوجه،لیمو ترش و از اینجور خوراکی ها هم که نمیخورم و خراب میشه و میریزم دور ، مادرم غر میزنه و میگه کمتر بخر که دور نریزی ،اسراف نکن و از اینجور صحبت ها ،من خودم زیاد اهمیت نمیدم ،نه اینکه دوست داشته باشم پولمو به هدر بدم ،اتفاقا برای ریال به ریال پولم ارزش قائلم ولی گاهی خوراکی هایی اضافه میاد که مجبورم بریزیم دور 

      خدارو شکر باورهای مذهبی در این موارد  ندارم و سپاسگذار خداوند هستم که منو هدایت کرد به جایی که مدام در مسیر رشد و تغییر هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 39 از 8 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/05/16 20:24
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 28161 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,171 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان 

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم 

      چقدر منطفی کردن شما  استاد برای پرخوری نکردن(براساس حرف ثوابش رو بخر ) عالی بود و چقدر جایگزینیش عالی بود پس از این به بعد باید به خودمون بگیم اضافه ی غدا رو از ترس اینکه  اسراف نشه نباید بخوریم  چون  با این کار که زور  غدا رو بخوریم  فقط داریم با زجر و سختی اون غذا رو به طبیعت برمیگردونیم یعنی  اون غذا به سه حالت با سختی  دوباره به طبیعت بر گردونده میشه یا در بدن ما تبدیل میشه به انرژی که به طبیعت برگردونده میشه  و یا تبدیل میشه به چربی در بدن ما که زمانی که ما از این دنیا میریم و به خاک سپرده میشیم جذب طبیعت میشه و یا زمانی که زیاد میخوریم و از بدن ما دفع میشه بازم  به طبیعت برگردونده میشه پس چه بهتررکه همون اول کار اون مقدار اضافه رو وارد بدن‌نکنیم و بریزیم داخل طبیعت و به خودمون این همه زجر چاقی رو ندیدم و نگران ثواب  و گناه و این مسایل هم نباشیم و تازه خیلی راحت تر به طبیعت برگردونده میشه تا در بدن من ذخیره بشه و حالا بعد ازعمر طبیعی  به طبیعت برگردونیم پس دیگه با دور  ریختن  مواد غذایی راحت باش و برای خودت  منطقیش کن .

      خوب باید بگم منم زیاد بسیار زیاد این جمله رو شنیدم چون مال دزفولم نمیدونم حالا به هر دلیلی ولی در خانواده ی خودم هیچ وقت این حرفها رو از طرف مادرم و یا پدرم  نمیشنیدم یا اگر هم بین ما  بود خیلی کم  گفته میشد و هیچ وقت مادرم ما رو مجبور به خوردن نمیکرد برای همین هر چهار فرزند مادرم کاملا متناسب بودن یا شایدم لاغر بودن  تا قبل از ازدواج و اما همگی ما بعد اززازدواح تغییر کردیم و یه مقدار چاق شدیم که بازم دوباره کنترلش شد  و الان برادرم بسیار لاغر هست خواهر بزرگم بسیار لاغر هست و فقط خواهر کوچیکم یه مقدار تپلی هست و این کاملا نشون میده که هیچ وقت در دوران مجردی و در کنار مادر و پدرم هیچ اجباری و زوری  در خوردن نبوده و اما جا داره بگم بر عکس و بسیار هم  برعکس خانواده ی همسرم به شدت این حرفها رو میگن و اصلا به قول یکی ار بچه های سایت که نوشته بود خوردن ته ظرفها و دور نرخیتن هیچ مواد غدایی از روی سفره و غدای مونده ی چند روز گدشته و  به جا نزاشتن هیچ  غدا یی داخل ظرف به شدت جز ارزشها و کارهای درست به حساب میاد و اگر شخصی جلوی اونها غیر از این طریق رفتار کنه به شدت به اون شخص،تذکر میدن  که فلانی چرا اسراف کردی  و ریختی دور گناه داره میدادی خودم میخوردم و ثوابش رو میخریدم و بسیار این کار رو زشت و گناه و اسراف میدونن و یا بارها دیدم  به  بچه ها شون گفتن هر چقدر عدا کشیدی باید تا تهش رو بخوری و یا اگر نخوردی چی میشه و گناه داره و …..خلاصه کلی هم  افراد تپل مپلی دارن واما قبلا هم خودم از این حرفها به دخترم میزدم و میخواستم به زور دخترم رو وادار به خوردن کنم و خیلی در گذشته که یکی دوسالش بود  تلاش،کردم  و در یه مقطعی که خیلی کوچیک بود کمی تپل  شد اما دوباره دخترم از همون سن کم زیر بار حرف های زور من نرفت که به حرف من زیاد بخوره و منم دیدم خیلی باید رجر و سختی  بکشم تا بهش غذای زیادتری بدم دیگه ول کردم و دیگه از یه جایی به بعد خودم رو  درگیر نکردم و دخترم بسیار لاغر شد و دیگه چاق هم نشد که نشد و  تازه از وقتی  که من وارد دوره ها شدم  دخترم هم  بسیار متناسب تر شده   ولی هر جور بخواد میخوره و یا نمیخوره و هیچ اجباری در خوردن اونها ندارم و در ضمن من  از وقتی وارد این دوره ها شدم و گفتم که جسم من سطل اشغال نیست که هر چیزی رو واردش کنم پس به اندازه خوردم و دیگه ریزه خواری نکردم و  اضافه های عذا رو داخل پلاستیکی جمع میکنم و چون از وسط شهر ما دزفول یه رودخونه ی زیبا رد میشه من اون ته مانده ها رو به پسرم و همسرم میدم تا داخل آب بریزن و خیلی صحنه ی زیبا یی هست چون دیدم کلی ماهی دور اون نون و برنجها جمع شدن که بخورن و خوشحال شدم از این کار خودم و گفتم اینم سهم ماهی ها هست هر چند همسرم هم با اینکه  متناسب هست اما  تا حدودی طرز فکرش مثل خانواده اش هست و میگه نه همینم  نکن حالا اگه تو باید کمتر درست کنی  کمتر درست کن ولی خوب من  حالا خیلی بهتر شدم و خیلی کمتر درست میکنم اما بازم یه وقتایی زیاد میاد چون  بچه ها یه وقتایی  شاید یا کم بخورن و  یا نخورن و یا ایراد بگیرن و یا میلشون چیز دیگه بشه و نخورن و وو   نمیدونم به هر دلیلی سهم اونها میمونه و دیگه میدونم خورده نمیشه مجبورم بزارم برای ماهی ها و یه زمانی خودم میخوردم اما حالا دیگه اصلا چنین کاری نمیکنم .و خوشحالم که فرزندانم  رو هم دارم با اگاهی کامل بزرگ میکنم  و اونها  در آزادی کامل و به هر اندازه که بخوان میخورن و مدتها هست هیچ اجباری در کار نیست حتی پسرم که تا دوسال پیش خودم باید بهش غدا میدادم سرساعت و با دست خودم میزاشتم دهنشو تا مقدار مورد نطر من رو نمیخورد ولش نمیکردم و به هر طریقی بهش میدادم اما  به محض ورود به سایت که داشتم روی خودم کار میکردم و تغییر میکردم این کار رو هم کنار گذاشتم چون دیگه با روحیه ی من و آموزشهای سایت جور درنمیومد و خلاف تمام آنچه بود که من آموخته بودم و الان  بسیار فرزندان خوش اندام و لاغر و متتاسبی دارم که  در سلامت کامل هستن و من از دیدن ایشون بسیار لذت میبرم و خدا رو شاکرم که در این مسیرم و جز اون مادرهایی نیستم که بخوام با خرافات و یه عالمه حرفها ییی که بدون فکر و فقط نسل به نسل چرخیدن منم بخوام فرزندانم رو بزرگ‌کنم و یا اینکه من حتی یک بار در این دوسال که تغییر کردم  به پسرم نگفتم بخور که قوی بشی بخور که بزرگ بشی بخور که برات فلان چیز رو بخرم بخور که …. چون میدونم بازم خودم به دست خودم فرزندانم رو معتاد به مواد غدایی و چاقی میکنم که با هیچ چیز قابل جبران نیست و صدمه ی جبران ناپذیری هست . و همین افکار که بدن من بسیار مقدس هست و جایگاه روح پاک من هست و امانت الهی هست که خداوند به من داده و به خوبی باید از اون مراقبت کنم و همین که  میدونم جسم من و من باارزش هستیم و هر ته مانده ی غدایی رو نباید بخورم و ….. باعث شده من اصلا به زور نخورم و هیچ وقت  ته مانده ی عدا ها رو نخورم و یا به خاطر ثواب نخورم یا برای … .. نخورم و واقعا دررموقع نیاز بخورم و به اندازه بخورم و با لذت بخورم هر آنچه رو که دوست دارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 21 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ainakaveh@gmail.com
      1400/05/15 17:33
      مدت عضویت: 1173 روز
      امتیاز کاربر: 26024 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 626 کلمه

      با سلام خدمت استاد وبچه های همگروه

      منم در پی سوال شما هر چی فکر کردم نمیدونستم معنی این جمله چیه ؟

      ولی چقدر با دیدن این فایل صوتی واقعا در فکر فرو رفتم که چقدر نقش پدر ومادرها در زندگی بچه ها ودر نتیجه در جامعه موثر وپر رنگ است..

      ودرنهایت چگونه این فرهنگها  نسل به نسل جلو میره ودامن نسلهای بعدی رو میگیره

      واقعا تاسف آوره که بچه که همه جوره به پدر ومادرش اعتماد داره وطبق قوانین آنها با اعتماد رفتار میکنه وبزرگ میشه یعنی با فکر ثواب غذای اضافی میخوره که مادر خوشحال بشه…مادر خوشحال که خدا راضی بشه وفقط بچه…با مشکل جدی وعذاب آور روبرو میشه…که جلوی چشم همون پدرومادر زجر بکشه ودرعذاب باشه از چاقی…واونها هم نفهمند که بابا تقصیر کار خودشون هستند….

      یعنی با ناآگاهی بدست خودمون باعث گرفتاری عزیزانمون میشویم.

      حالا شما بطور کامل در مورد غذا خوردن توضیح دادید که‌گاهی خنده دار بود و گاه هم انسان رو از اینهمه بیریایی واعتقادات وتعصاب خدا پسندانه متاثر میکنه.

      در نوشته دوست همراه ندا زنجانی عزیز چقدر توصیفات را عالی و واقعی نوشتند..یعنی مادرهای نسل قبل رو عینا بوضوح شرح دادند که تمام وقت در پی اسراف نکردن…و فکروخیال غذا وذخیره سازی برای فصلهای آینده بودند…

      یاد مادر خدا بیامرز خودم می افتم که تابستون تمامادر فکر درست کردن رب…مربا..آبغوره..آبلیمو انواع ترشی..خیارشور…شوره…ذخیره لوبیا.‌باقالی و خیلی چیزهای دیگر…

      وچون دستپخت بی اندازه خوشمزه ایی داشتند ..وهمه تعریف زیاد میکردند باید بصورت اشانتیون برای بعضی از افراد فامیل هم درست میکرد وکلا گرفتار ودر عذاب بودند..

      پای گاز برای رب چقدر عرق میریخت ویا با چه دردسری آبغوره میگرفت…..که چی آخه؟

      چرا اینهمه زحمت ومرارت….جالبه که خودش میدونست ومیگفت که خدا جان از لطف ومهربانی برای هر فصل چیزهای متنوع زیادی آفریده که باید حتما در آن فصل خورده شود…خوب حالا چه لزومی داشت که از فصلهای دیگر هم همزمان خورده شود؟

      واقعا نمیدانم چرا اینهمه سختی وچرا اینقدر راجع به غذا فکر کردن که من خودم با وجود سعی زیاد هنوز درگیرش هستم که کافیه بفهمم که مثلا چند روز دیگه مهمون دارم…یعنی رفتارم دیدنیه…لیست انواع واقسام غذا…لیست خرید

      خرید کردن…آماده کردن چند نوع غدا…دسر وخلاصه مشغول شدن بیش از حد…

      از وقتی که به این کشور اومدم واقعا دلم برای مامانم خودم…کل خانمها میسوزه که عمرمون تباه شده..والا

      اصلا وابدا در فکر درست کردن غذا نیستند..

      مثلا در یه مهمونی میز از این سر تا اون سر چیده شده ..اولها از شدت تعجب دهنم باز میموند.

      یه غذا پلو وخورشتی توش نیست…تماما انواع واقسام نون حالا لای نونها پنیر..اسفناج ویا گوشت چرخکرده…انواع واقسام سالاد سرد…چند مدل پنیر وزیتون و از همه مهمتر دسر های شیرین که در حین غداخوردن با..چای  میخورند.

      بقول دوستم خانمها اصلا وقت خود را صرف غذا وگذراندن در آشپزخانه نمیکنند.

      اونها غذاهای مخصوص آماده…یه پلو ساده اونم هر کس دو ..الی سه قاشق …وخوراک لوبیا…ویا گوشت ومرع خرد شده  که با فلفل وادویه پخته میشه.

      و وقتی میاین خونه ما واقعا اونا دهنشون از تعجب بسته نمیشه…که‌مگه میشه اینهمه تنوع غذایی

      وبگذریم که وقتی دوره ایی نوبت من‌میشه بهیچ عنوان هیچکدوم این موقعیت رو از دست نمیدن.

      ومنم هر کاری میکنم مثل اونها راحت باشم نمیشه که نمیشه…اینم خصلت ایرانی بودنه…دیگه …..

      و در مورد تاثیر کارهای پدر ومادر بر فرزندان سیگار کشیدن این جماعت است…که حالا یا پدر ..یا مادر یا هر دو سیگار میکشند وبچه ها از پدر ومادرشون یاد میگیرند واونها هم از سن پایین بدون ترس ویا ناراحتی سیگار میکشند…وچقدر جای تاسف دارد..

      واینکه اینطور بصورت واضح کار پدر ومادر در زندگی بچه ها موثر است.

      وخوشا بحال بچه هایی که پدر ومادر عاقل دارند که با عقل ودرایت در زندگی رفتار میکنند والگوی خوبی برای بچه هاشون‌میشوند..

      تعصبات خشک وعاری از حقیقت که حتی باعث بیزاری میشود از یک سو…و کارهای انجام شده از طرف پدر ومادر از سوی دیگر بچه ها را به تضاد میکشاند..

      به امید اینکه همگی در آگاهیهای لازم برای درست زندگی کردن قرار بگیریم وشاهد رشد وشکوفایی  نسل پیش رو باشیم. آمین

      .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/05/15 12:15
      مدت عضویت: 1606 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 729 کلمه

      سلام🙂

      چقدر این فایل آموزنده بود واقعا دستمریزاد استاد این اشتیاق شما این تمرکز شما بر پیدا کردن فرمولهای چاقی این پشتکار شما اینکه حرفی که میزنین با عملتون چقدر منطبقه و این صداقت شما خیلی خیلی درس داره برای من و من بارها گفتم که از شما می آموزم و واقعا هم همینطوره و باعث افتخاره برام …

      وقتی این ویدئو کوتاه رو گذاشته بودین توی پیج من هم اصلا تا حالا عبارتش رو نشنیده بودم ولی حدس زدم که مربوط به خوردن هست و…احتمالا خوردن به خاطر نذر واین چیزها

      جالبه استاد فکر میکنم اکثر ماها شاید این رو شنیدیم که غذا رو نباید دور بریزیم چون اسرافه و اسراف گناه داره و خدا اسراف کاران رو دوست نداره و….ولی اینکه چقدر این موضوع برای مادر مخصوصا و پدر خانواده مهم بوده روی نحوه رفتار غذایی ما تاثیر داره و حتی روی رفتار ما با فرزندانمون

      من هم با اینکه خانواده مذهبی دارم ولی بارها دیده بودم که مادر غذا رو دور میریزن یا بارها میوه ها یا خیار و گوجه توی خونه ما خراب میشد و مامانم راحت دور میریختن پدر من هم هیچ وقت درگیر اینکه غذا نباید دور ریخته بشه و اینکه چرا دور ریختین واینا نبودن الانم دو تا برادرهای من مشکلی با دور ریختن و خراب شدن میوه ها ندارن

      ولی همسر من خییییییییلی روی این موضوع حساسن و ۹۰ درصد دلخوریهای من و ایشون بابت اسراف و خراب شدن میوه یا دور ریختن غذا بود اینجور که برای من خیلی عادی بود این قضیه ولی برای ایشون خیلی ناراحت کننده بود من خودم غذایی که اضافه بیاد رو فقط یه روز توی یخچال بمونه میخورم نهایتا ولی ایشون یه هفته هم بمونه میخورن و من یه جورایی این مدت زندگی مشترک مخفی کارانه غذای قدیمی یا میوه خراب شده و….رو زیر آشغالا پنهون میکردم چون میدونستم ایشون بفهمه ناراحت میشه و دلخوری میشه ایشون هم چون اینو فهمیده بود مرتب سر یخچال و فریزر هست که ببینه چی داره خراب میشه چی رو خیلی وقته خریدیم مصرف نکردیم و غر بزنه و…. خلاصه من برای این موضوع حتی میگفتم خوب اینهمه میوه رو با هم نخر کم بخر تنوع کمتری هم داشته باشه تا دیر تر خراب بشه یا خیار گوجه نخر چون زود خراب میشن باور میکنین حتی ما یخچالمون رو عوض کردیم چون فکر میکردیم مشکل از یخچال ما است و ساید بای ساید خریدیم (که البته برای ما خانومها که عالیه😉) 

      کلا نحوه تربیت همسر من خیلی ردی رفتار الان ایشون تاثیر گذاشته چون در خانواده همسرم صرفه جویی و دور نریختن غذا و خوب نگهداشتن وسایل به ارزشه و خریدهای زیاد و دور ریختن و …‌ مصرف گرابب هست و کار زشت و گناهی هست 

      یه بار که با زنداداشم صحبت میکردیم میگفت که آینقدر مهم بوده توی خانواده ما که حتی یه دونه برنج کف بشقاب نمونه که پدرم به هرکسی که بشقابش کاملا تمیز بوده بعد از خوردن ۱۰۰ تومن هدیه میدادن و بچه ها سر این قضیه پول گرفتن رقابت داشتن

      واقعا که چقدر ساده باورها در ما شکل میگیرن….

      بعد از این مدت که من با سایت شما همراهم و همسرم و بقیه نزدیکان هم از این موضوع بی خبر هستن هم رفتار غذایی خود من تغییر کرده و هم راحت تر با موضوع اضافه غذا کنار میام و راحت میپذیرم که غذای فرزندم اگه زیاد بیاد هیچ ایرادی نداره و هم همسرم کمی از حساسیت هاشون کم شده و شده که خودش چیزی رو دور ریخته (البته میدونم که براش سخت بوده ولی خیلی راحت تر از قبل بود)و خود من هم سعی میکنم غذا به اندازه درست کنم و غذایی که توی یخچال میمونه رو در همون وعده بعدی مصرف کنیم که کلا موضوع به این کم اهمیتی باعث دلخوری نشه…

      استدلال شما رو خیلی دوس داشتم در مورد نحوه برگشت اضافه های غذا به طبیعت و حتی تعبیر امر به معروف و حتی موضوع گناه….

      طبق نظریه فیزیک کوانتوم  همه چی انرژی هست و انرژی هیچ وقت از بین نمیره فقط از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه پس دور ریختن به معنی از بین رفتن نیست وتنها تبدیل شدنه…..

      پس با این اگاهی ها جسممون رو به خاطر چهار تا باور گناه داره و اسرافه و ثواب داره آسیب نزنیم و اتفاقا تناسب داشتن و آگاه بودن از نقطه سیری و به اندازه خوردن نماد شکر گزاری هست ….

      واقعا که چقدر درک این مسائل به ظاهر ساده عمیق و لذت بخشه و همین لذت هست که یادگیری رو اعتیاد آور میکنه….😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 878 کلمه

      به نام الله 

      سلام به دوستان مسیر تناسب 

      من حدس می‌زدم این عبارت چنین معنی ای داشته باشه ولی از اونجایی که نشنیده بودم جواب ندادم همونطور که خودتون فرمودید این عبارت شاید مختص منطقه شما باشه ولی به صورت کلی همه ما کم و بیش عبارتهای گوناگون ولی با پیام یکسان داریم

      مقوله غذا و اسراف شاید یکی از مهمترین چیزایی باشه که خانواده با اون سر فرزندانش بحث میکنه از عذاب وجدان گرفته که در مورد کودکان گرسنه آفریقا برامون درست میکردن تا احساس شرم در برابر پدر خانواده که با این سختی کار میکنه و ما اسراف میکنیم یا ناشکری میکنیم ما حق رد کردن غذایی نداشتیم چون خیلی ها همین رو هم برای خوردن نداشتن و کلی سرزنش و عتاب  های دیگه 

      من تو مازندران بزرگ شدم و همه میدونن تنوع غذایی مردم شمال بالاست مخصوصا تو مرغ و ماکیان محلی که من هنوز هم ازشون متنفرم یادمه وقتی بچه بودم حجم بالای غذای ما رو اردک غاز بوقلمون و مرغ و خروس محلی تشکیل می‌داد و من همیشه گرسنه از سر سفره بلند میشدم چون دوست نداشتم بماند که چقدر بابت اونا سرزنش میشدم که مطمئن هستم اثرات دیگه ای هم تو جنبه های دیگه زندگی ام داشته از طرف دیگه منجر به گسترش فرمول چاقی در من میشد از این جهت که دوباره به لطف زندگی در شمال و داشتن باعهای میوه انواع مختلف میوه در خونه بود ولی مادرم میگفت فکر میکنی با اینا سیر میشی پس این فرمول که میوه رو هر چقدر بخوری هیج تاثیری نداره و ما تمام مدت در حال خوردن میوه و تنقلات مختلف بویم چرا چون درست غذا نمیخوردم این فرمول در بزرگسالی گریبان منو گرفت که همیشه ظرف میوه تو خونه در دسترس بود و میوه خاصیت سیر کنندگی نداره الگوهای غلط دیگه آماده کردن انواع ترشی و خوراکی متنوع برای فصول مختلف بود تا کدبانویی خانم مشخص بشه و کل فصلها خانم های اطراف در حال آماده کردن و ذخیره مواد غدایی برای زمستان و تابستان بودند  یعنی همیشه ذهن درگیر غذا و اماده کردن و تنوع بود الان که به گذشته نگاه میکنم میبینم چقدر از وقت و انرژی ادمها سر جیزهای بیهوده هدر رفت مگه قرار بود  قحطی بیاد یا چرا به فصلهاب سال قناعت نمیکردن اگه انجیر فقط تو تابستون بود جه دلیلی داشت که انجیر خشک برای زمستون داشته باشیم یا از انواع الو لواشک درست کنیم بریا زمستون یا انواع مربا و ترشی .خدا در همه فصلها بنا به طبع و ذائقه ما مواد غدایی در اختیارمان گداشته و این حرص و ولع ادمها برای انبار غذا فقط نشات گرفته از فرمولهای غلطی بود که نسل به نسل منتقل شده بود و راه فراری براش نبود این فرمولها امروز جای خودش رو به فرمولهای غلط تر دیگه ای داده وگرنه انقدر در جوامع ناظر چاقی افراد نبودیم امروزه به لطف صنایع ما دسترسی راحتتر و بی دردسر تری به همه چیز داریم و از اونجایی که ذهن نا انباشته از فرمولهای غلطه در جهت گسترش اون پيش  میریم 

      وقتی میریم رستوران خانواده های کم جمعیتی رو میبینم که مقدار زیادی غذا سفارش دادن و جالبه در اکثر موارد پدر یا مادر خانواده در انتها مشغول خوردن باقی مانده غذا هست یا مشغول بسته بندی موادغذایی برای بردن به خونه اینم از این فرمول نشات میگیره چون پول دادیم و گرون هم بود باید تا آخر بخوریم 

      حتی حاضرن اون فست فودها رو ببرن خونه وفردا گرم کنن بخورن با اینکه همه میدونیم دیگه اون طعم سابق رو نداره یا کیفیتش پایین اومده ولی تا زمانی که تو یخچال انگار داره میگه منو بخور پول دادی حیفه و ادمها خودشون رو ملزم به خوردن اون غذا میکنند چرا چون از بچگی گفتن گناه داره اسراف میشه پول مگه للف خرسه که هدر میدی میدونی چند نفر در آرزوی خوردن اینا هستن بخدر خیالت راحت بشه عذاب وجدان  نداشته باشی بخور از جلوی چشنت دور بشه راحت بشی .

      یعنی ما با همه این نجواها کاری برخلاف میل خودمون انجام میدیم

      اینجا به تنها چیزی که احترام نمیزاریم جسم و بدن خودمونه انقدر فرمول ها پر رنگ و قدی هستن که جرات مقابله باهاشون رو نداریم 

      همه ما با این فرهنگ بزرگ شدیم بیرون ریختن غذا مصداق بارز کفر نعمت و ناشکریه و حس میکنیم خدا از ما رو برمیگردونه و ما رو دچار عذاب الهی میکنه و نعمت هاش رو از ما پس میگیره حتی فرهنگ غلطی که در اون انگار مادرها موظف بودن ته مونده غذای بچه رو بخورن هیلی وقتا شده مهمان داشتم و گفته برام کم بکش اگه از غذای بچه موند میخورم و من اون لحظه فکر میکردم که آخه چرا مگه من حق انتخاب ندارم یا بچه هایی که اگه چیزی تو بشقاب دوست ندلشتن اون رو به ظرف غذای مادرشون منتقل میکردن انگار که مادر مسئول خوردن و تموم وردن غذای خودش و بقیه اس

      این فرمولها و بسیاری از فرمولهای دیگه منجر به چاقی شد الان من یاد گرفتم به عنوان یه مادر نه زمان غذا خوردن برای بچه ها تعیین کنم نه اینکه چی بخورن و برخلاف قبل از غذاشون هر چی موند رو میریزم بیرون و دیگه حرص نمیخورم که چرا نخوردی یا به اندازه نکشیدی دقیقا با حرفاتون موافقم که این رفتارها فقط توجه بجه ها رو به غذا جلب میکنه و اوتا در دامی می افتن که ما سالها قبل افتادیم 

      به امید موفقیت تک تک دوستان هم مسیرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 80 از 16 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم