بسیاری از افراد چاق سال هاست تلاش می کنند تا از طریق روش های لاغری از شر چاقی رها شوند و هربار که در استفاده از هر روشی شکست می خورند تصور می کنند آنها توانایی لاغر شدن ندارند یا فرد با اراده ای نیستند که نمی توانند از طریق روش های لاغری به هدف خود برسند و این در حالی است که واحد تعیین کننده چاق یا لاغر بودن ذهن ناخودآگاه است و آنها از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری و چاقی اطلاع ندارند.
در ایامی که اضافه وزن زیادی داشتم بارها تلاش می کردم تا از طریق مختلف مقداری از اضافه وزن خودم رو کاهش بدم و روزهای اول را با شوق و اشتیاق شروع می کردم اما به مرور شور و اشتیاق به رنج و اجبار تبدیل می شد و در نهایت پس از چند روز استفاده از اون روش برای لاغر شدن را رها می کردم.
و باز بعد از مدتی که اضافه وزن من بیشتر می شد یا از شنیدن مسخره های دیگران عصبانی می شدم دوباره به فکر روش دیگری بودم و این روند سال ها تکرار می شد.
به لطف خدای مهربان از زمانی که با قدرت ذهن در لاغر شدن آشنا شدم و این مسیر را به شکل عالی طی کردم به این آگاهی رسیدم که در تمام دفعاتی که برای لاغر شدن اقدام می کرده ام توافق ذهن ناخودآگاه خودم را جلب نکرده ام. چون از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری اطلاع نداشتم.
به عبارتی من به تنهایی تصمیم گرفته بودم که باید لاغر شوم در صورتی که بخش مهم و تاثیرگذار در روند چاقی و لاغری من ذهن ناخودآگاه است که اصلا تصمیمی برای لاغری نگرفته است و عدم هماهنگی بین من و ذهن ناخودآگاه سبب سخت و رنج آور شدن مسیرهای لاغری در طی اجرا کردن آنها می شده است.
در مسیر لاغری از طریق ذهن این هماهنگی بین خود و ذهن ناخودآگاه از طریق انجام تمرینات مربوطه صورت می گیرد و به وضوح جلب رضایت ذهن ناخودآگاه خود برای حرکت به سمت متناسب شدن را تجربه می کنیم.
ذهن ناخودآگاه ما همان بخشی است که فرمولهای چاقی را در آن ذخیره شده اند و سالهاست آن اطلاعات اشتباه بر مغز ما تاثیر می گذارد و سبب می شود که مغز واکنش های اشتباه زیادی نسبت به پارامترهای بیرونی بدهد و نتیجه همه این اتفاقات اضافه وزن است.
زمانی که پس از تصمیم گرفتن برای لاغر شدن رضایت ذهن ناخودآگاه را جلب کنیم و به عبارتی ذهن ناخودآگاه مجور لاغری را صادر کند متوجه خواهید شد که چقدر حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن آسان و لذتبخش است. فرایندی که در تمام روش های دیگر با سختی و رنج بسیار همراه است
این از شگفتی های ذهن ماست که وقتی به شکل صحیح در مسیر مناسب هدایت شود نتایج عالی ایجاد می کند و به همین دلیل است که افراد بسیار زیادی با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن شگفتی ساز شدند چون به شکل صحیح و اصولی ابتدا موافقت ذهن ناخودآگاه خود را جلب کرده و سپس اقدام به حرکت به سمت لاغری کرده اند.
این طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن بهترین و تاثیرگذارترین روشی است که می تواند به افراد کمک کند تا رویای لاغری خود را محقق کنند.
اگر این نوشته را می خوانید حتما اضافه وزن دارید و روش های مختلف را برای لاغر شدن استفاده کرده اید و به خوبی طریق عملکرد برای لاغر شدن از روش های مختلف را تجربه کرده اید.
در هر روشی که برای لاغری استفاده کرده اید شما به تنهایی تصمیم گرفته اید که باید لاغر شوید.
سپس با تهیه برنامه رژیمی یا ورزشی، تهیه قرص یا دمنوش های لاغری و … برای شروع مسیر لاغری اقدام کرده اید.
تمام مراحل تصمیم گیری و جستجو برای پیدا کردن روش لاغری و اقدام کردن شما اعمالی فیزیکی است که توسط منطق (ذهن خودآگاه) شما صورت می گیرد.
ذهن خودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی است.
ذهن خودآگاه با شنیدن صحبت های دیگران تحت تاثیر قرار می گیرد.
شنیدن صحبت های دیگران درباره چاقی، باعث بهم ریختن اعصاب ما می شود. پس از آن شروع به گفتگوی درونی می کنیم، بارها خودمان را سرزنش می کنیم و احساس بد را گسترش می دهیم.
این مرحله اشتباهی است که همه افراد چاق بارها مرتکب می شوند و نتیجه آن انتقال احساس چاق شدن بیشتر به ذهن ناخودآگاه است.
در واقع دیگران دسترسی به ذهن ناخودآگاه ما ندارند و این خود ما هستیم که ناآگاهانه فرمول های اشتباه را وارد ذهن ناخودآگاه خود می کنیم.
منطق ما تحت تاثیر عوامل بیرونی است.
وقتی با عوامل بیرونی تحریک شویم و این تحریک شدن منجر به ایجاد احساس مثبت یا منفی در ما شود و این احساس به گفتگوی ذهنی تبدیل شود و شدت بگیرد به فرمول های ذهن ناخودآگاه تبدیل می شود و این مرحله شکل گیری گام بعدی زندگی است.
اکثر انسانها این تجربه را در تحریک شدن از طریق عوامل بیرونی و ایجاد احساس بد و گسترش خودسرزنشی و خودتخریبی تجربه کرده اند اما در جنبه مخالف که سبب ایجاد احساس خوب شود تجربه چندانی نداریم.
علت این امر این است که ما معمولا در گسترش احساس بد بسیار عالی عمل می کنیم. اما در گسترش احساس مثبت بسیار ضعیف هستیم و این در حالی است که گسترش احساس مثبت باعث بهبود شرایط زندگی ما می شود. اما ما ناآگاهانه در گسترش احساس منفی عالی عمل می کنیم و به این دلیل شرایط ما در زندگی همواره با مشکلات متعدد همراه است.
توجه به توضیحات ارائه شده به شما کمک میکند تا روندی که در استفاده از روش های لاغری مختلف را طی کرده اید بهتر درک کنید و اینکه چرا در استفاده از روش های مختلف معمولا نتیجه یکسان بوده است چون عملکرد ما در استفاده از روش های گوناگون مشابه بوده است.
زمانی که تصمیم می گیرم از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کنیم تمام مراحل تصمیم گیری، برنامه ریزی، انتخاب روش و عمل کردن به روش انتخابی در سطح ذهن خودآگاه یا منطق صورت می گیرد و این در حالی است که هیچ تصمیمی از طرف ذهن ناخودآگاه برای تغییر شرایط زندگی ما اتخاذ نشده است.
زمانی که روش لاغری را شروع کرده و تصمیم می گیرم مراحل آن را اجرا کنیم به مرور رفتار آگاهانه ما با فرمول هایی که در ذهن ناخودآگاه ما از قبل نوشته شده است تفاوت پیدا می کند.
این ناهماهنگی باعث برهم خوردن تعادل بین فرمول های ذهن ناخودآگاه و واکنش های ذهن خودآگاه می شود.
ناهماهنگی برای ذهن ناخودآگاه پذیرفته نیست و به همین دلیل هرچه از روزهای رژیم یا ورزش یا هر برنامه لاغری می گذرد اجرای آن سخت تر می شود. چون ذهن ناخودآگاه تمایل دارد رفتار شما بر اساس فرمول های ذخیره شده در ناخودآگاهتان باشد.
به این مثال توجه کنید:
فرمولی که در ذهن ناخودآگاه شما نوشته ایجاد شده است این است که شما علاقه دارید هر شب شام بخورید.
رفتاری که برای شما در برنامه رژیمی نوشته شده است این است که شما حق شام خوردن ندارید.
فرمول ذهن ناخودآگاه شما شام خوردن است اما رفتار شما شام نخوردن است.
این ناهماهنگی برای ذهن ناخودآگاه پذیرفته نیست و تمام تلاش خود را خواهد کرد تا رفتار شما را هماهنگ با فرمول ذخیره شده در خود در آورد.
شام نخوردن شما بر اساس فرمولی است که در برنامه رژیمی نوشته شده است و فقط ذهن خودآگاه شما از آن اطلاع دارد و این تصمیم بر اساس ذهن خودآگاه برای ذهن ناخودآگاه ارزش و اعتبار ندارد.
لذا شما هرچه از مدت شروع برنامه رژیمی می گذرد با مقاومت ذهنی بیشتر برای ادامه برنامه لاغری خود مواجه می شوید تا اینکه با یک یا چند بار رعایت نکردن برنامه رژیمی از ادامه آن ناامید شده و آن را رها می کنید.
در این حالت طی چند روز رفتار شما دوباره به حالت پیش فرض و مطابق با فرمول های ذخیره شده در ذهن ناخودآگاه تغییر پیدا می کند.
این تجربه ای است که هر فردی به هر شکلی از برنامه رژیمی استفاده کرده تجربه کرده است.
در روش لاغری با ذهن همه چیز برعکس روش های دیگر است.
اگر به اولین قدم که تصمیم شما برای لاغر شدن است توجه کنید شما تصمیم نگرفته بودید که از چه روشی لاغر شوید فقط از چاقی و شکست های قبلی خسته شده بودید و احساس تسلیم بودن در شما شکل گرفته بود.
آشنایی با روش لاغری با ذهن نداشتید و به شکل هدایت توسط خداوند با این روش آشنا شدید.
تا این مرحله ذهن خودآگاه شما نقشی در تصمیم گیری و انتخاب روش لاغری نداشته است.
بعد از آشنایی با این روش و شروع یادگیری لاغری با ذهن هیچ برنامه غذایی یا ورزشی به شما داده نشده است و هرچه بودم دیدن یا شنیدن فایل های آموزشی بوده است.
به این شکل شما در حال ورود اطلاعات جدید درباره لاغر شدن به ذهن خود هستید و از آنجایی که شنیدن فایل های آموزشی در شما احساس خوب ایجاد می کند مراتب انتقال شنیده های جدید به ذهن ناخودآگاه به شکل خودبخودی انجام می شود.
با استمرار و ادامه هر روز مراحل لاغری با ذهن احساس خوب در شما گسترش یافته و پایدار می شود و فرمول های لاغر کننده به شکل قوی تری در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره می شوند.
بعد ای اینکه فرمول های لاغر کننده در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره شد، رفتار فعلی شما که بر اساس فرمول های چاقی قدیمی ذهن ناخودآگاه است با فرمول های جدید ایجاد شده همخوانی و هماهنگی ندارد.
باز هم ذهن ناخودآگاه این ناهماهنگی را تحمل نمی کند و به شکل خیلی آرام و ساده رفتارهای شما تغییر میکند.
میل شما به تکرار رفتار های قبلی کمتر و تمایل شما برای تکرار رفتارهای جدید بیشتر می شود.
این تغییر رفتار در شما ادامه می یابد تا واکنش های رفتاری شما مطابق با فرمول های ثبت شده در ذهن ناخودآگاه شما شود.
وقتی رفتار شما تغییر می کند، چه بخواهید چه نخواهید جسم شما تغییر خواهد کرد.
این شرح نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری است.
زمانی که در حال نوشتن این آگاهی بودم سرشار از احساس خوب شدم.
کلمات پشت سر هم جاری می شد و من بدون وقفه فقط تایپ می کردم و از آنچه گفته می شود لذت می بردم.
این نوشته را بارها بخوانید تا به شکل عالی نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری را درک کنید.
هرچه درک شما از روند شرح داده شده بهتر شود حرکت شما در مسیر لاغری من بهتر و ساده تر و نتیجه بخش تر خواهد شد.
برای کسب اطلاع بیشتر درباره موافقت ذهن ناخودآگاه و تاثیر آن در روند متناسب شدن توصیه میکنم با دقت فایل آموزشی این بخش را استفاده کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 3.65 از 173 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای هدایتگر
سلام به استاد عزیزم
امروز هدایت شدم به سمت این فایل و چقدر خدا رو شکر میکنم برای هدایت به این فایل و از شما استاد عزیز ممنونم بابت این آگاهی ها
قبل اشنایی با موضوع ذهنیت رژیم های زیادی گرفتم د اولش یه سری نتایج کسب میکردم ولی بعدش بازم وزنم برمیگشت
چون من این ذهنیت رو داشتم که لاغر شدن باعث میشه خیلی ضعیف و زشت بشم
لاعرشدن خیلی سخته
من نمیتونم به اندام دلخواهم برسم و هزاران باور دیگه
و با این فرمول ها من داشتم سعی میکردم رفتارهامو تغییر بدم
نتیجه میشد شکست من و رها کردن
بعد دوره زندگیبا کمک خدا به این نتیجه رسیدم که من خیلی تو احساس ارزشمندی آسیب دیدم و باید این حس رو ترمیم کنم
یه سری رفتارها رو سعی میکردم انجام بدم ،مثلا برای خودم هدیه بخرم
برای خودم لباس خوب بپوشم
ولی خوب فرمول ذهنی من رو عدم احساس لیاقت بود
و رفتار من هماهنگ با این فرمول نبود
هنوز فرمولی تغییر نکرده و بخاطر همین اصلا یادم نمیمونه این رفتار ها رو ادامه بدم
و همش به خودم برچسب بی اراده میزدم
درصورتی که اگر من با تکرار این آگاهی ها فرمول جدید احساس لیاقت رو وارد ذهنم کنم ذهنم با من هماهنگ میشه
و این با تکرار آگاهی ها میسر میشه
یا مثلا خیلی از ماها سعی میکنیم با رفتارهایی مثل بیشتر نماز خوندن و دعا کردن حجاب رعایت کردن رضایت خدا رو جلب کنیم و احساس نزدیکی به خدا بکنیم
ولی اون اتفاق نمیافته و نمیتونیم ارتباط خوبی با خدا برقرار کنیم
درصورتی که ماکلی فرمول اشتباه در رابطه با خدا در ذهنمون ذخیره شده که هماهنگ نیست با این رفتارها و برای همینه که نتیجه خوب نمیگیریم
اگر بیاییم اون فرمول ها رو عوض کنیم
رفتارهامون هم تغییر میکنه نیاز به اینهمه سختی نیست
الهی شکرت بابت این فایل
استاد عزیز و همراهان مهربون سلام
من امروز نشستم زندگی چاقی خودمو بررسی کردم من چند باری تصمیم گرفتم لاغر بشم اولش راحت بود ولی بعد نمیشد و دوباره برمیگشتم حالا فهمیدم دلیلش چیه بدن ما مثل برنامه اینستا هست وقتی دونفر اینستا نصب میکنن در لحظه اول مثل هم هست ولی اونها هر کدوم اطلاعات منحصر بفرد به اینستا میدن و اکسپلورر بر طبق علاقمندی ها و اطلاعاتشون براشون پست میاره پس اکسپلور اون دونفر باهم فرق داره چرا چون اطلاعاتشون فرق داشته دقیقا ذهن ما آدما همینه به همین خاطر هر کدوم به یه شکل خاصی هستیم حالا جالب اینکه پاک کردن اطلاعات و بازگشت به حالت کارخانه به راحتی و خیلی سریعتر از جمع کردن اطلاعات هست پس بدن ما هم بازگشت به حالت کارخانه و پیش فرض خیلی راحت تره دلیل اینکه در شروع هر کاری برای لاغری جواب میگرفتم این بود که من یه باور بنیادین دارم که میگه من هر کار کنم لاغر نمیشم و مغز قوی من بر اساس همین فرمول کار میکنه در شروع هر کاری اون احساس خوب و اینکه من لاغر میکنم یکم با پیش فرض من همراستا است و خوب نتیجه میده ولی بعد دوباره احساس بد و فرمول غلط
من فقط باید آرام آرام این باورو تصحیح کنم تا به آرزوی همیشگی خودم برسم
من آدم توانمندی هستم و هر کاری خواستم انجام دادم و میتونم انجام بدم پس لاغری هم میتونم منتها قبلا راه درست را بلد نبودم ولی الان راه درست را یاد گرفتم باید با ناخودآگاهم خلوت کنم باهم حرف بزنیم و به نتیجه درست برسیم تا من به آرزوم برسم و اونم از شادی من شاد بشه و از رهایی من رها
به نام خداوند کافی و مهربان و همیشه حاضر برای پیشرفت بنده های خوبش،
و انشاالله هارلحظه جاری باشه برکت سلامتی حال خوب آرامش آسایش به زندگی شما استاد ارجمندم گرامی ,
پیرو فرمایشات و آموزشهای عالی وناب استاد ارجمند،
از خداوند واقعا خواهان اجازه و صدور دستور هماهنگی ذهن ناخودآگاه بینظیرم را از طریق صبوری آموزش تکرار صداقت را که او هم از شگفتیهای خداوندم درون من هست و معجزه درون من هست را خواهانم در راستای ا انجام اعمال و اقدامات ذهنی و عملی هماهنگ باهم و سلامتی لاغری کیفیت و کمیت بهتر و درست رفتار کردن فکر کردن و حرف زدن و پا گذاشتن در مسیر سعادت ابدی زیبای دنیوی اخروی را خواهانم و حس ناب خوشحالی و طی کردن مسیر لاغری تا اخر عمر انشاالله پیوسته و مداوم با حال خوب باشیم شکرگزاری و بینهایت تشکر از خداوندم و شما استاد ارجمند.🙏🙏🙏.
به نام خدای آگاهم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری
چند روزیست که مشغول این فایل ارزشمندم و دارم لذت میبرم و مدام از خودم این پرسش رو داشتم که الان ذهن ناخوداگاهت با ذهن خودآگاهت در یک مسیره یا نه داری به ناخودآگاهت فشار میاری؟همین شد که این گام چند روزی طول کشید برداشتنش ولی از اونجایی که هیچ عجله ای ندارم و تا گامی رو یاد نگیرم و درک نکنم گام بعدی رو برنمی دارم دوباره وارد چالش جدید و جذابی شدم که برای شما دوستان عزیزم شرح میدم
در تمام بیست سال چاقی خودم انواع و اقسام روشهای منطقی و غیر منطقی رو انجام دادم تا متناسب بشم و این آرزو یا برآورده نمیشد یا کوتاه مدت بود و همش طی این سالها تلاش من برای چاقتر نشدن بود زحمات زیادی و متحمل میشدم و به هر طریقی تن در میدادم یعنی من صبح ها قبل صاحب باشگاه جلوی در باشگاه بودم خخخخخ
یه روز با دختر عموم تصمیم گرفتیم یه مسیر با صفا رو هر روز صبح زود بریم پیاده روی منی که هر روز تا ظهر خواب بودم و عاشق خوابیدن بودم با ذهن ناخودآگاهم وارد جنگ میشدم و صبحها میرفتیم پیاده روی جالبه دختر عموی من چون خیلی سست اراده بود در طی مسیر همش داشت تخمه میخورد و مدام وسط کار میگفت وایسیم استراحت کنیم و مدام حرفهای منفی میزد و در برگشت هم کله پاچه میخرید و سنگک تا بره خونه صبحونه بخوره خخخخ من که دیدم این اوضاعش اینه همون روزها دیگه باهاش نرفتم پیاده روی و لذتی از این پیاده روی نبردم اما الان بعد از آموزشهای ذهنی و قرار گرفتن در مسیر بعد از فایل پیاده روی استاد از همون شب به شکر خدا استارت پیاده روی رفتن و زدم و اینبار با یک دوست هم ذهن و خوب میرم و از تک تک قدمهایی که برمیدارم چون برای لاغری نیست و فقط برای اصلاح افکار و برطرف کردن خاطرات بد چاقی و جایگزین کردن اون با خاطرات زیبای لاغری است لذت میبرم و با شوق و ذوق میرم پیاده روی ؛
پیاده روی من زمان براش تعیین نشده ،مسافت براش تعریف نشده ،تا جایی که حال ذهنم و دلم عالیه ادامه میدیم تا جایی که دختر کوچولوی ذهنم خسته نشه یه شب یه ساعت میشه، یه شب بیست دقیقه، یه شبم دو ساعت، همش بستگی به دختر کوچولوی ذهنم داره ،آخه من عاشقشم و نمیخوام اذیت بشه و با غر زدنهاش کاری نکنه که از مسافرت تناسب فکری لذت نبرم و به قولی سفر و کوفتم نکنه؛
خوب حالا چالش ذهن ناخودآگاه من در این چند روز
من از روزی که وارد مسیر تناسب فکری شدم خوب گاهی آگاهانه مثلا بستنی نخوردم مثلا به هوسهام همون لحظه توجه نکرده بودم و الان وقت آزمایش این بود که آیا ذهن ناخودآگاهم از این رفتارها حالش خوبه ؟
خوب دختر کوچولوی ذهنم و وارد چالش کردم ببینم اونم تو این مسافرت بهش خوش میگذره ؟
خوب میدونم بهتره یه اسم برای دختر کوچولوی ذهنم بزارم ولی چون شاید بعضی دوستان که کامنتم و میخونن متوجه نشن من همین جور صداش میکنم
به دختر کوچولوی ذهنم گفتم بریم پیاده روی و بعد بریم بستنی بخوریم توی مسیر پیاده روی کلی ما با هم حرف زدیم و از زیبایی ها و خاطرات قشنگ مسافرت تناسب فکری برای هم خاطره تعریف کردیم تا در برگشت رسیدیم در بستنی فروشی ،من قبلا هیچ وقت از بستنی نگذشتم حتی وقتهای رژیمم هم بستنی خوردم اونم نه کم زیاد ، اگه بقیه یه دونه سیرشون میکنه من چنتا میخوردم تا تازه بفهمم بستنی خوردم ؛
من اصلا به دختر کوچولوی ذهنم نگفتم بخور یا نخور گذاشتم به انتخاب خودش آخه دفعه های قبل من خودآگاه میگفتم نمیخورم و حواسم به این بچه نبود اینبار گذاشتم به اختیار خودش تا ببینم باهام هم مسیره یا نه ؟
دیرینگ دیرینگ
.
.
.
با قدرت دختر کوچولوی ذهنم گفت بستنی نمیخورم،من شاخام !!!برگام!!!دمت گرم واقعا نمیخوری ؟و اون پر قدرت گفت نمیخورم و دلش نخواست حتی تست کنه و من تا خونه مدام داشتم بهش افتخار میکردم و تشویقش میکردم اونم مثه من عاشق این تناسب شده الهی شکرت
بازم روز بعد چالش بعد
بلند شدم بساط پخت کلوچه رو ردیف کردم آخه من عاشق کلوچه هایی هستم که خودم میپزم واقعا بی نظیر میشن
همیشه قبل از سفر تناسبم از وقتی شروع میکردم به پخت هی میخوردم تا آخر ،تازه آخرش با شیر و چایی و حسابی پرخوری میکردم و حالا وقت آزمایش ذهن ناخودآگاهمه که همیشه بدون سوال یه عالمه کلوچه خورده ؛
امروزم به دختر کوچولوی ذهنم هیچ فشار و اصراری نکردم که کلوچه نخوره همه چیز و گذاشتم به اختیار خودش تا ببینم با من هم مسیره یا نه ؟
من شروع کردم به پخت و موقع تست مزه ،دختر کوچولوی ذهنم فقط یه ذره تست کرد گفتم بخور بهش گفت نمیخورم بوی کلوچه ها حالم و بد کرده و من هدفهای بزرگی دارم و نخورد تا پایان پخت کلوچه با هم حرف زدیم و من تشویقش کردم که اینقدر خانم شده و اونم گفت چقدر خوش میگذره تو سفر بهش و آخر شب که از پیاده روی برگشتم شیر آوردم بخورم و یه کوچولو کلوچه برداشتم چون فقط گرسنه بودم و با لذت خوردم و دختر نازنینم نخواست حتی ذره ای بیشتر بخوره و من خوشحال از اینکه دختر کوچولوی ذهنم داره خانم میشه و بزرگ میشه کلی ذوق داشتم خدایا شکرت
جالبه دخترهای من که همیشه خوردنهای قبل من و دیدن با تعجب میگفتن مامان نمیخوری ؟رژیم داری؟گفتم نه مامان من رفتارهام شبیه وقتاییه که رژیم داشتم ؟گفتن نه
و متوجه شدن که بخاطر آموزشهای ذهنی هست که رفتارهام تغییر کرده و جالبه یکی از دخترهای من تا قبل ورود من به این مسیر ،مثل من پرخوری میکرد و در معرض چاق شدن بود ولی از وقتی من تو مسیرم اون با دیدن من کاملا رفتارهای غذایی اش اصلاح شده و کلی متناسب تر شده
قطعا تا در معرض آموزش نباشیم رفتن در این مسیر فایده ای نداره باید از کارهای بی فایده دست برداریم و تمام ورودی هامون و بکنیم تناسب فکری و قطعا نتیجه این انرژی که میزاریم نصیب خودمون میشه الهی سپاسگزارم برای هدایتم به این مسیر و ممنونم از استاد روشن برای این آگاهی های ناب ،برای شما دوستان خوبم و استادم و خودم بهترینهای خداوند و میخوام الهی به امید تو
سلام اقایی عطاران روشن
امروز ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۱
گام ۲۳ کد نویسی
کد نویس اشتباه
دعوت برای مهمانی وفتی همسر در بیرون از خانه برای خودش مهمان دعوت می کنه به خانم خونه خبر نمیده مهمان میاره خونه وانتظار پذیرای مفصل داره تازه تو خونه هم مواد غذایی که همسر خریدار کرده تویی کابیت ذخیره شده کیفیت نداره سفره رنگین میخواد در منزل انداخته شه
حالا خانم غدا پخته سفره انداخته شده ولی مهمانی خوبی از کل درنمیاد میشه رزیمهای اشتباه
خانم خونه بعداز رفتن مهمان گوش اقا ارم و کشیده
همسردراین فیلم نامه میشه ذهن خدا اگاه مهمان میشه رزیمهای اشتباه
اشپزخون وخانم خونه میشه ذهن خدا اگاه مواد غذایی بی کیفت میشه فرمولهای ذهنی
حالا میرسیم به کد نویسی درست
خانم خونه به اقا میگه هر وقت خواستی مهمانی بدی اول به من اطلاع میده بعد با هم اشپزخانه تمیز میکنی
افایی خونه اول به خانم اطلاع داده خانم ا ز امدن مهمان که دوستش داره خبر دار شده اقایی خونه مواد تازه خوب که میشه اموزش سایت تناسب فکری میگیره خانم خونه چون رضایت داره برای مهمانی چنان غذایی بپزه که عطرش محله ور داره میشه لاغریی با ذهن
کد نویسی همچین مرحله مغزم ما داره
ذهن نا خداگاه مکانی که فرمولهااشتباه که از اطلاعات اطراف گفته ها شنیدها دیدها جمع شده.
برای کد نویسی درست اول باید اموزش ببینیم دیدن وشنیدن فایلها ویاد گیره ابن روش چون با احساس خوبه خود به خود ذخیره میشه وفتی یاد گرفتیم اطلاعات دا ده شده بااطلاعات قبلی ناهماهنگ هستش ذهن ناخداگاه ارام ارام این اطلاعات همسو میکنه رفتارهای مابر اثاث فرمولهای اشتباه کمتر کمتر میشه وحرکت به سویی کد نویسی درست پیش میره ودستورهایی درست صادر میشه کد نویسی لاغریی اتفا ق میافته
سلام و درود
امروز یه نکته رو فهمیدم . وقتی من به این فرمول فکر می کنم که من لاغر میشم علاقه ی من به گوش دادن و استمرار بیشتر میشه ، اشتیاقم در مسیر بیشتر میشه و همینطور انتخابها و واکنش های خوبی نسبت به مواد غذایی دارم .
ولی وقتی به این فرمول فکر میکنم که نه بابا من لاغر نمیشم . یا دچار عجله میشم و علاقه ی من به استمرار در مسیر کمرنگ میشه وانتخابها و واکنشهامم به مواد غذایی بیشتر میشه .
اما به محض اینکه میخوام بخورم یهو صدایی در گوشم میگه دلیل خوردنت چیه اصلا میل داری به خوردن ؟ و من میبینم واقعا میلی ندارم و نمیخورم .
من دیشب در اثر یه بی احتیاطی سرما خوردم .
از بس که شاد بودم اصلا نفهمیدم با لباس کم رفتم بیرون و مدت زیادی در سرما بودم و مریض شدم .
بعد از اون باز مادرم گفت غذا نمیخوری ضعیف میشی. چرا با لباس کم رفتی بیرون و … و امروزم سرکار نرفتم و از صبح خوابیدم از دیشب همینطور داره بهم غذای گرم میده و گرم نگهم میداره . من چیزی بهش نگفتم و با بی اشتیاقی حرفشو گوش می کنم .
بابام که میگه انقدر این پسر و لوسش نکن . ولی کو گوش شنوا .
من فقط به خودم یاد آوری می کنم و می گم دلیل خوردنت اینه که زودتر خوب بشی نه اینکه چاق بشی . تو نمیخوری که چاق بشی . داری میخوری چون نیازته . و به خودم عذاب وجدان نمیدم .
اما با اینکه حال جسمیم خوب نیست ولی روحیه ام خوبه و مشتاق انجام تمارین هستم .
بازم تمرینات من اینو نخوردم رو انجام دادم اونایی هم که خوردم دیگه مجبوری خوردم ولی در حد تعادل .
به مامانم گفتم نمیخورم دلم درد میگیره اشتها ندارم . فقط با گفتن اینکه میل ندارم یکم ولم کرد .
من الان دقیقا نمیدونم موافقت ذهن ناخوداگاه یعنی چی . ولی میدونم از انجام تمرینات حالم خوبه .
وقتی فکرهام در مسیر لاغری تکرار میشه انگیزه ی من در مسیر عالیه ولی وقتی فکرام در مسیر چاقی میره اولین تاثیری که روم میزاره اینه که انگیزه و اشتیاقم در مسیر لاغری از بین میره .
یعنی به این نتیجه رسیدم که اگه میخوام با حال خوب در مسیر حرکت کنم حتما باید فکرم صحیح باشه .
یعنی دقیقا درک کردم علت شکست رژیم و باشگاه و ورزش و … اینه که من همون وقت که داشتم اینا رو انجام میدادم با افکار چاقی انجام میدادم .
مثلا موقع رژیم همش میگفتم اه این چه کاریه . چرا نباید بخورم . اینا چیه من میخوام بخورم .حالم بد میشه گشنمه . چرا لاغر نمیشم چرا باز دارم چاق میشم چرا لاغریم متوقف شده و افکاری از این دست رو دائما توی سرم تکرار می کردم .
این افکار باعث میشن ما در هر مسیری شکست بخوریم .
اما اگه به افکارمون آگاه بشیم و در طی هر مسیری که میخوایم بریم از افکار هماهنگ با اون هدفمون استفاده کنیم قطعا در اون مسیر موفق میشیم .
من در مسیر لاغری با خودم میگم عطا تو لاغر میشی . این راه تو رو راحت لاغر می کنه . تو که میبینی چقدر حست خوبه چقدر عالی داری حرکت می کنی چه از نظر تمرینات و چه از نظر استفاده کردن از اونا و چه از نظر برخورد با مواد غذایی هیچ کاری رو به خودت تحمیل نمیکنی . نه کم خوری به خودت تحمیل می کنی نه پرخوری . حالتم انقدر خوبه با اینکه مریضی و در حال عطسه و سرفه ای ولی با اشتیاق بازم داری فایل روزانتو گوش می کنی و تمریناتتو انجام میدی . غیبت نکردی سرکلاست چون عاشق آموختنی و دوست داری امروزم آموزشتو ببینی .
من چیزی که بیشتر میفهمم اینه که من آگاهانه دارم این تمرینات رو انجام میدم . هنوز درک درستی از ذهن ناخوداگاه ندارم فکر میکنم برای آگاهی بیشتر باید سرچ کنم ببینم چیه ؟
وقتی من به واسطه ی افکار اشتباهم احساس چاقی می کنم با توجه به چیزهایی که یاد گرفتم ؛ اولین کاری که انجام میدم اینه که خب چه فکری در سرم دارم که الان دارم احساس چاقی می کنم . این روزها احساس چاقی در من خیلی کم شده ولی فکری که این روزا تو سرمه و باعث میشه احساس چاقی کنم کم فعالیت بودنمه .
فرمول (کم فعالیتی باعث چاقی میشه ) رو توی ذهنم دارم مرور می کنم و در نتیجه حس چاقی بهم دست میده . گرچه کارهای روزمره رو انجام میدم ولی کلا همش فکر می کنم بی تحرکم . البته خودمو اقناع می کنم که خب تو الان ۳۰ کیلو حدودا اضافه وزن داری خب هر قدم که راه میری انگار که یه وزنه ی ۳۰ کیلویی رو داری حرکت میدی خب چرا فکر می کنی کم فعالیتی . همش حس می کنم باید پیاده روی کنم تا احساسم در مسیر بهتر بشه . از طرفی حال پیاده روی هم ندارم .
این موضوع یکم فکرمو مشغول کرده . دوست دارم از زبان بدنمم در این مسیر استفاده کنم یعنی همونطور که گرسنه میشم میخورم و سیر میشم نمیخورم خب همونجورم وقتی بدنم برای انجام فعالیت آمادست پیاده روی کنم و هر وقت خسته شدم از نظر جسمی پیاده رویمو قطع کنم .
فکری که اذیتم می کنه فعلا اینه . هنوز راه عملیشو پیدا نکردم . امیدوارم این رمزم کشف کنم تا هیچ دلیلی برای احساس چاقی و بهانه های چاق موندن نداشته باشم .
حالا نقش ذهن ناخوداگاه در این بین چیه هنوز نمیدونم . خلاصه باز یکم سوال در ذهنم ایجاد شده و ایمان دارم در جلسات بعد بهش پاسخ داده میشه و این فرمول ذهنی منم حل میشه .
باورشو که درست کنم قطعا فرمول رفتاریم هم در این زمینه اصلاح میشه .
آها یه فرمول من برای اینکه حال خودم خوبتر بشه پیاده روی کنم برای استفاده از هوای آزاد . برای لذت بیشتر . حالا اینا رو امتحان کنم ببینم چطور جواب میده . البته همین الان باز توی ذهنم میگم هوا سرده حسشو ندارم . مریض میشم . اینا هم فرمول سگ چاقیه .
ولی من اینها رو هم پاک می کنم و تبدیلش می کنم به حس خوب و انگیزه لاغری و فکر کردن به چیزایی که انگیزه ی منو در مسیرم بیشتر کنه .
البته در تغییر عادتم می تونم این کار و قرار بدم . و از کم شروع کنم و هر روز یه راه بهش اضافه کنم .
اها فهمیدم وقتی می گم ( حال ندارم ) دقیقا دارم رفتارمو گردن یه عامل بیرونی میندازم در این صورت تا ابدم نمیتونم اون رو انجام بدم . پس قدرت انتخاش رو باید به عهده بگیرم . نگم حال ندارم بگم انتخابم نیست . پیاده روی کردن و نکردن در یه نقطه است و این منم که در هر لحظه اون رو انتخاب می کنم . اگه بندازم گردن حال نداشتن هیچ وقت نمیتونم این فرمول رو درست کنم . پس از این بعد می گم من خودم پیاده روی رو انتخاب می کنم . چون لایق حال خوب بیشتری هستم . من پیاده روی رو دوست دارم چون انتخابمه نه یه کار تحمیلی و زور .
اها اصلا علت اینکه این کار در نظرم بد شده چون رفتاری بر اساس تحمیل و اجبار و زور بود ولی وقتی بگم خودمم که انتخاب می کنم این انتخاب رو خودم به عهده میگیرم و پیاده روی کردن یا نکردن در یه سطحن .
با پیاده روی نکردن به صلح میرسم و مزایاش رو برای خودم می گم و هر روز آروم اروم یه راه بهش اضافه میکنم و این عادتم هم مثل عادت پرخوری ترک می کنم .
خب خدارو شکر راهش و پیدا کردم اونم با فرمول انتخاب .
انقدر نوشتم تا بالاخره راهشو پیدا کردم با همین چیزایی که یاد گرفتم . قطعا دهن ناخوداگاه هم کمک دیگه ای هست در مسیر من که باید یاد بگیرم چطور ازش استفاده کنم . چون از تمرین آگاهانه خوب دارم استفاده می کنم ولی از نیروی ناخوداگاه بلد نیستم استفاده کنم . درکی نسبت بهش ندارم که به نظرم نیازه بیشتر تحقیق کنم .
سلام وعصر بخیر به اقایی عطاران
امروز ۱۲ بهمن۱۴۰۱ دارم گام ۲۳ مرور میکنم امروز با سال قبل درهمین روز همین ساعت تو ترازو گه گذاشتم کفه ترازویی امروزیم خیلی سنکیتراز سال قبله من در سال گذسته به شدت دنبال راهی بودم برای رهایی ازاین وضعیت با بچه ها درگیر بود فرزندانم مرا به اجبار برای عمل معده تلاش میکردن که منن قبول کنم تا از این شرایط نجات پیدا کنم اصرا فزندانم از دوست داشتن زیاد من بود میگفتن نمخوان از دستم بدن ولی من قبول نکردم به خودم قول داد تا سال دیگه به خودم زمان میدم اگه فرجی شد که هیچ ولی یاین اخرین تیر ترکشه شد که چه بهترنشد حتما عمل انجام میدم از خدایی خودم سپاسگزارم که من تواین مسر هدایت کرد.
امروز ای فایل گوش میکردم چقدر ارامترم ذهنم با جسم هماهنک شده از ذهنم اجازه وموجوز گرفتم برای لاغریی چراحس میکنم اجازه داه چند روزیی غذاخوردنم با حال خوب وسبگه وفتی چیزی میخورم تمام سلولهای بدن از خوردن غذا در مقدار کم نه اندازه رژیمی بلکه به اندازه نیاز لذت میبره
غذا ۲تا قاشق تو بشقاب باشه با کمال ارامس رهاش میکنم به خودم نمیکم اسراف میشه بخور
میزارم اگه ۴ تا ۵ ساعت دیگه احساس گرسنکی کردم میخورم نشد که دیگه هیچی اگه سابق بود به بهانی خودم به غذایی مونده در بشقاب میرسندم خلا صه خورده میشد
استمرا + تمرین + اموزش صحیح = متناسب شدن
فرومولهای متناسب شدن ذخیره میکنم توذهنم
تصویر سازی مینکم از خودم تو ذهنم حی دارم تمرین مرور میگمنم
به چیزی اذیت کننده از توجه نمیکنم
من دانه کاشتم بهش رسیدگی میکنم نوجای نرورگیر قرار میدم زمان بهش میدم میشه استمرار تااین دونه من درخت تنومندی بشه خودم از بودنش لذت ببرم من با تولد دباره ۱۰ سال از زنگیموکه با درد وناراحتی از اضافه وزنم تو بودر ذهن پاکش کردم به خودم گفتم توی این ده سال زندگی نکردی غذاب گشیدی پس حساب نیست خیلی حس قشنگی پیدا گردم مغزم سبک شده حس میکنم کلی وزن از مغزم خالی شده با نوشتن چیزی که فکرش من غذاب میداد از مغزم بیرون ریختم با نوشت جابازکردم برای تصویر جدید از خودم از فرمولها ی لا غری جایگزین کردم سبک بال شدم مثل پروانه وفتی مینویسم اصلا به هیچ موضوعی فکر نمی کنم جز فایل صحبت همون فایل خواستم بگه من اآشتی کردم باذهنم تاحالا اون درک نکردم بپچاره مغزم چقدر بهش سخت گذشته چون اون با جسمم هما هنگ نکردم چقدر اذیت شوهده خدایا تو نگه دارهمه انسانهای روی زمین از شر ویروس چاقی باش
به نام خالق هدایتگر سلام ربم جاری کن بر زبانم آنچه را که باید . وقتی شنیدم ذهن ناخودآگاه باید بپذیر تا این مسیر طی کنیم وقتی گفتید بی حوصله گوش کردن فایل ها فایده نداره پس وسط های فایل دیگه گوش نکردم تا سر حال شدم و ادامه فایل رو گوش کردم دو روز میشه فایل گوش کردم اما شک داشتم که آیا ذهن ناخودآگاه من میخواهد این مسیر رو یا نه به خاطر همین تا الان کامنتی ننوشتم اما به نشانه ها که امروز دقت کردم دیدم اونم میخواهد و این مسیر درست هست و حتی دیدم یکسری از رفتارم به خاطر چه باوری هست یکی از این نشانه ها این که وقتی امروز هم میخواستم نوشتن کامنت به تعویق بندازم و بعد از این که کارهام انجام دادم بنویسم احساس خوبی نداشتم از این اهمال کاری و شرایط جوری پیش رفت که الان شروع کنم به نوشتن این کامنت پس این ذهن ناخودآگاهم دوست داره این مسیر متناسب شدن رو این دوروز افراد چاقی میبینم که به دنبال لاغر شدن هستند از طریق رژیم و پیاده روی و ورزش و مسائل مختلف مثل کمر درد و پادرد و چربی و…. براشون پیش اومده خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که در این مسیر هستم ، یه نشانه دیگه سر میز غذا بودیم سیر شده بودم اما تو رودربایسی گیر کرده بودم و نمیتوانستم از سر میز بلند شم اما به لطف خدا زنگ در خورد و من خیلی راحت از سر میز بلند شدم با ورود یک مهمان خوب که انتظار نمیرفت بیاد . خدایا متشکرم . سه نفر مدتی بود که ندیده بودمشون بهم میگفتند لاغر تر شدی و این باعث خوش حالی من هست . داشتم فکر میکردم چه جوری میتوانم مشتاق کنم ذهن ناخودآگاهم که بیشتر در این مسیر باشه و علاقه بیشتری نشان بده و به این نتیجه رسیدم که باید اولا با جدیت بیشتری موفقیت هام هرچند کوچک ببینم و بنویسم و همین طور وقتی فکر میکنم که تنها نیستم ربم خودش همه چی درست میکنه فقط کافی من سهم خودم حفظ احساس خوب و بودن در این مسیر و عمل به تمرینات انجام بدم . مریم یادت باشه وقتی احساست تغییر میکنه و شروع به گفت و گوهای ذهنی میکنی اون موقع که داری خواسته یا ناخواسته رو به سمت خودت جذب میکنی .
یاحق 🌺
“به نام یکتا پروردگار هستی”
با درود و سلام به همه ی هم مسیران عزیز و استاد گرامی؛
گام بیست وسوم : نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری؛
امروز ۳ بهمن ۱۴۰۱ بالاخره بعد از پنج روز وقفه در آموزش،به لطف خدا توانستم گام بیست وسوم را بردارم.همه ی ما آدمهای چاق بارها و بارها از روش ها و رژیم های جورواجوری برای کم کردن وزن و لاغر شدن استفاده کرده ایم که اکثر آنها محکوم به شکست بودند چون ما نادانسته و بدون آگاهی از اینکه برای لاغر شدن باید ذهن ناخود آگاه خود را با عمل مورد نظر یعنی لاغر شدن هماهنگ می کردیم و در ابتدا باید رضایت آن را جلب می نمودیم نه اینکه با منطق خود و ذهن آگاه خود شروع به این کار می کردیم چون چاقی و لاغری به هیچ چیز جز ذهن ناخود آگاه ربطی ندارد برای اینکه تمامی فرمول های چاق کننده و هر فرمول دیگری در ذهن ناخودآگاه ما انباشته شده است و ذخیره و بایگانی می باشد.به خاطر همین من و امثال من هر وقت رژیم می گرفتیم در واقع رضایت ذهن آگاه خود را جلب می کردیم نه اصل کاری که ذهن ناخود آگاه است و با این کار بعد مدت کوتاهی که از رژیم غذایی که با منطق ما هماهنگ بود به مشکل بر می خوردیم و ادامه دادن آن برایمان سخت و طاقت فرسا می شد چون ذهن ناخودآگاه ما از ناهماهنگی بیزار است شروع به هماهنگ کردن افکار و رفتار و اعمال ما می کرد و ما دوباره به روال قبل از رژیم بر می گشتیم و این دور باطل ادامه داشت تا اینکه من و شما با روش لاغری با ذهن آشنا شدیم و از طریق آن ابتدا رضایت ذهن نا خود آگاه خود را جلب کردیم و پا در این مسیر زیبا و دوست داشتنی گذاشتیم و گام به گام شروع به حرکت در مسیر لاغری خود کردیم .البته ما باید با استمرار در مسیر و ادامه دادن آن بتوانیم کم کم فرمول های چاق کننده ی انباشته شده در ذهن ناخود آگاه خود را پاک کنیم و فرمول های لاغر کننده را جایگزین کنیم و هماهنگی لازم را ایجاد کنیم تا راحت تر و بهتر لاغر شویم و مسیر خود را آسان تر طی کنیم.پس برای موفق شدن در هر کاری و به خصوص لاغری که مد نظر من است، من باید ابتدا ذهن ناخودآگاهم را آماده و رضایت آن را جلب کنم و سپس خود ذهن ناخودآگاهم شروع به هماهنگ و هم سو کردن افکار و رفتار و اعمال با همدیگر می کند و با این کار من به راحتی و آسانی لاغر و متناسب می شوم.لاغر شدن راحت ترین و آسان ترین کار دنیاست مطمئن باشید.
“به امید حق”
وقتی متن روخوندم یادرژیم هایی که گرفته بودم افتادم
که چه قدرسخت بودودرسته که نتیجه میگرفتم
امابه محض رهاکردن دوباره وزنم برمیگشت
وفقط به خاطراین بودکه ذهن ناخوداگاه آماده نبود
من اماده بودم .برای همین همش بارنج وسختی بود
به طورمداوم گرسنگی واعصاب خوردی
حتی ورزشم که میرفتم فقط برای لاغری
ازاونم زودنتیجه میگرفتم امااونم همش گرسنگی بودچون میگفتندتادوساعت نبایدچیزی بخوری وگرنه چاق میشی
اماالان بعدازدوسال که فکرمیکنم ۱۸کیلوکم وزن کم کردم
وازسایز۴۸رسیدم به ۴۲-۴۰
دوباره ورزش روشروع کردم وخیلی برام جالبه که چون برای تندرستی میرم هم ازورزشم لذت میبرم وهم وقتی میام اصلا گرسنه نیستم
واگرهم میوه یاچای بخورم
میدونم که برای نیازبدنم هست
سپاس ازشمااستادگرامی
سلام استاد گرامی و دوستان هم مسیر
خیلی لذت بردم از مطالب عالیتون،
چون به صورت تئوری توضیح داده بودید،
خیلی برام جالب بود البته درکش سخت بود و میخوام چند بار دیگه متن رو مطالعه کنم .
تفاوت ذهن خودآگاه(منطق) و ذهن ناخودآگاه
ذهن خودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی است
حرفهای دیگران روی آن تاثیر می گذارد و باعث اعصاب خوردی ما می شود و احساس بد گسترش پیدا می کند و این مرحله ی اشتباه را همه افراد چاق مرتکب شده و نتیجه آن انتقال احساس چاق شدن بیشتر به ذهن ناخودآگاه است .
زمانی که روش رژیم لاغری و ورزش یا دمنوش را شروع می کنیم به مرور رفتار آگاهانه ی ما با فرمولهایی که در ذهن ناخودآگاه ما از قبل نوشته شده است تفاوت پیدا می کند ، این ناهماهنگی باعث برهم خوردن تعادل بین فرمولهای ذهن ناخودآگاه و واکنش های ذهن خودآگاه می شود ،پس هر چه از روزهای رژیم و ورزش می گذرد سختر می شود
چون ذهن ناخودآگاه تمایل دارد رفتار ما براساس فرمولهای ذخیره شده در ناخودآگاهمان باشد .
ممنونم استاد عزیز
به نام خدا
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار و دوستان هم مسیرم .
استاد نمیدونم آخرین دیدگاهی که نوشتم مربوط به چه زمانیه ،اما میدونم که هیچ وقت مسیرم رو ترک نکردم تنها اشکالم سختی نوشتن برام بود .
الان دوباره دارم دوره ی صدگام رو مرور می کنم خدارو شاکرم که همه چیز برام عالیه ،دارم به خواسته هام نزدیک میشم.
استاد من به کمک شما احتیاج دارم .
استاد عزیز این متن به ما میگه بدون آگاهی به ذهن ناخودآگاه نمی تونیم لاغر بشیم و من اینو قبول دارم و خودم با انجام تمرینات و عمل به اونها دارم موفق میشم .
مشکلم اینه که پسری دارم ۱۰ ساله با ۴۸ کیلو وزن ،پسرم دچار یک عارضه ی بدنی است که دکترا گفتن باید وزنش کم بشه .
به من گفتن پسرم رو باید ببرم پیش دکتر تغذیه ولی من نمی تونم اینکارو بکنم چون میدونم این راه اشتباهه ،دوست ندارم پسر کوچکم درگیر راه اشتباهی بشه که همه ی ما سال ها درگیرش بودیم راهی که تمامی نداره ،می دونم که دکتر و رژیم مثل دور زدن دور میدونه ،
دوست ندارم یک نفر دیگه توی این دنیا که خیلی هم برام عزیزه بخواد مثل من سال های با ارزش زندگیشو در راه چاق و لاغر شدن سپری کنه .
دارم اون چیزهایی رو که یاد گرفتم بهش یاد میدم فکر کنید یک کلاس اولی بخواد به یک کلاس اولی چیزی یاد بده
پسرم که نمیاد مثل ما فایل گوش کنه و تمرین کنه نمیدونم می تونم این کارو براش بکنم یا نه، تا مشکلش حل بشه .
باهاش حرف میزنم تا ببینم توی ذهنش چی می گذره ،
میگه از چاقی خوشش میاد چون با نمک تره بخاطر اینه که همه لپش رو می گیرن و دوست دارن بغلش کنن و فشارش بدن ( خواهش می کنم از همه ی دوستان که اینکارو با هیچ بچه ای نکنید )
مشخصه که فرمولهای چاقیش از منه 😔
چون من همش یا دکتر بودم یا رژیم داشتم یا درباره ی این چیزا توی خونه حرف زدم .
اول از همه مشکلم همسرم بود ،که میگفت غذاشو کم کن و ببرش ورزش تونستم همسرم رو متقاعد کنم که دیگه هیچ فرمولی بهش نده تا بتونم کمکش کنم ،خوبیش اینه که همسرم با رژیم مخالفه و میدونه همش برمی گرده ولی اینو نمیدونه که نخوردن باید از طریق ذهن باشه نه به اجبار .
خداروشکر فعلا کاری نداره و من سعی می کنم کمکش کنم ولی خیلی به کمک شما نیاز دارم .
اول سعی کردم بهش بگم که چاقی چرا بده و لاغری چقدر عالیه و لاغری رو براش زیبا جلوه بدم .
بعد خوردن و نخوردن رو دارم بهش یاد میدم که نقطه ی سیری و گرسنگی رو پیدا کنه ولی کمی دچار تردید هست هی میگه نمیدونم گرسنه هستم یا نه هی می خوام باز میگه نه نمی خوام .
بهش گفتم هیچ غذایی چاق نمی کنه به شرطی که به اندازه باشه .
میدونم یک جور خوردنش اینه که تا یکی بخوره میگه مامان هوسم کرده ولی گرسنه نیستم ولی من اذیتش نمی کنم کمی بهش میدم .
طبق فایلی که دیدم به نظرتون می تونم هر چی می خونم رو بدون اینکه درگیر بشه باهاش به اشتراک بذارم
کارم فوق العاده سخته چون خودم هنوز اول راهم و اشتباه می کنم گاهی حرفم با عملم نمی خونه ،گاهی از خوردنش عصبانی میشم سعی می کنم طوری رفتار کنم که از غذاها نترسه ولی گاهی نمیشه
آخه خودم اول راهم .نمیدونم کدوم گام بود که مادری توسط دخترشون لاغر شده بود من خیلی امیدوار شدم و می خواستم توی اون گام از شما کمک بگیرم ولی خجالت کشیدم چون تاحالا هیچ دوره ای رو نخریدم گفتم خیلی زشته که اینکارو انجام بدم ولی الان دیدم تنهایی برام سخته به کمک شما نیاز دارم .
لطفا کمکم کنید تا بتونم به فرزندم کمک کنم .
به نظر شما کاری که دارم انجام میدم عملیه یا نه؟
بسیار از لطف شما و تمام فایل های شگفت انگیزتون
سپاسگزارم .
در پناه خدا باشید 🙏🌹
سلام و درود
از طریق آیکون ارتباط در وانس اپ پیام بدید
سلام و درود خدا برشما
چشم حتما نمیدونم با چه زبانی تشکر کنم
با آرزوی بهترین ها برای شما و عزیزانتون 🙏🌹
بی نهایت سپاسگزارم 🙏🌹
بنام خدا .
در مسیر لاغری ی من فایل،۲۳ .
سلام خدمت همه ی دوستان همراه
این متن بسیار زیبا و آموزنده را ۳ بار خوندم باز هم نیازه بخونم چون پر از آگاهی هست مرسی استاد روشن عزیز
من خیلی،سالها رژیم گرفتمو ورزش،کردم چقدر رنج آور ، دردناک اعصابم خراب میشد روز باشگاه روز مرگم بود
چون از نقش ذهن ناخودآگاه خودم که خبر نداشتم من ژیم می گرفتم که مثلا شام نخورم از ط فی ذهن می گفت بخور و چون ناهماهنگی بین من،و ذهن ناخودآگاه بوجود میامد من عصبی میشدم و بعد چند روز ذهن موفق میشد و من بعد چند روز رها میکردم
و از وقتی که،وارد سایت شدم نقش ذهن ناخود آگاه را یاد گرفتم و متوجه شدم باید بهش یاد بدهیم لاغری با،ذهن را تا یواش یواش یادگیری به عمل تبدیل شود و،در،جسم ما خودشو نشون بده و،ما به سمت لاغری،حرکت کنیم و چه لذت بخش است مسیر لاغری با،ذهن و این از شگفتی های ذهن ماست .
به امید شگفتی ساز شدن در سال ۴۰۱
من در سال ۴۰۱
یک شگفتی ساز،می،شوم .انشاالله
سلام
آنچه دراین فایل بیشتر منو به تامل واداشت تکرار جمله موافقت ذهن ناخودآگاه بود . این یعنی چی؟
ما دربدو تولدمان ذهنمان با روحمان درهماهنگی کامل بود وکدنویسی ذهنمان طوری نوشته شده بود که زندگی لذت بخش رو درتمامی جنبه ها تجربه کنیم .
اما ما ناآگاهانه اومدیم بایک سری توجهات که ناشی از دیدن . شنیدن .صحبت کردن کدهای نادرست به این ذهنمان وارد کردیم وباعث شد که ذهنمان بابت اون موضوع از مسیر درستی که داشت پیش میرفت منحرف شده و به بیراهه برود .
حالا درمسیر متناسب شدن ما با عدم کنترل ورودیها ذهنمون رو وارد سرزمین چاقها کردیم .
سرزمینی که مطلوب ما نبود وهرچی بود رنج و سختی ومشقت .
حالا ما میتونیم دوباره ورودیهای درست بهش بدیم و اون ورودی نادرست روشناسایی کرده و با منطقمان رد کنیم واین کار رو هرباره آنقدر انجام بدیم که ذهنمون دوباره به مسیر درست فکری بگردد.
وطبیعتا چون ما آرام وطبیعی ازمسیرخارج شدیم بایستی آرام وطبیعی وارد مسیر اولیه مان شویم .
اینجاست که ذهنمان با روحمان هماهنگ میشه وموافقتش برای رسیدن به انجام کارها رومیگیریم . اون موقع به راحتی ودرکمال آرامش ولذت به خواستمون میرسیم .
منم از روزی که کارکرد ذهن رومتوجه شدم آگاهانه اون فرمولهای مخرب روشناسایی اش کردم ودرمحیط پیرامون آنقدر بهش نمونه وشاهد نشون دادم که ذهنم متقاعد شد که آره اون فرمولها اشتباه بود وموافقتش رو گرفتم و کم کم رفتار غذایی ام تغییر کرد و منم آرام آرام به سمت متناسب شدن حرکت کردم .
نکته ای که برام جالب بود این بود که من حق ندارم تحت هیچ شرایطی خودم و بدنم رو به خاطر ندانم کاریهاش سرزنش کنم و خودم رو عاشقانه دوست داشته باشم و این آگاهی خیلی بهم کمک کرد که فشار عصبی که داشتم کمتر بشه و من راحت تر تو این مسیر بمونم .
ما اومدیم که این دنیا رو تجربه کنیم ولذت ببریم .
حالا جایی رو ناخواسته خراب کردیم مهم نیست درستش میکنیم . واین عمق احترام به خودمان هست .
چقدر من قدرت شگفت انگیز ذهن رو دراین دوره پی بردم و چقدر آرامش دارم که با همین ذهنم این زتدگی خودم رو خلق کردم اگه بهترشو میخام از همین قدرت ذهن کمک بگیرم .
خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر زیبا .
تشکر از استلدعزیز بابت نشر این آگاهیهای ناب والهی .
سلام استاد عزیز
من امروز به لطف خداوند گام بیست وسوم را برداشتم
امروز نجواهای درونی هی بهم میگن یک ماه بیشتر تا عید نمونده لباسهات برات تنگ است این روش صبر وحوصله میخواهد برو یه روش دیگه را شروع کن که تا سال جدید حداقل ۵کیلو کم کنی اما من برای خودم اینجا تایپ میکنم
مرجان حالا این همه سال عیدها چاق بودی امسال هم مثل بقیه سالها در این مسیر بمان وکاری به عید نداشته باش مگه قبلا نزدیک عید رژیم نگرفتی وبعد تمام وزنت تو ایام عید برگشت پس اهمیت نمیدهم ودر طول روز احساسم را خوب نگه میدارم با فایل گوش دادن رقصیدن پیاده روی وقرآن خواندن
واما فایل امروز که فوق العاده بود واحد تعیین کننده چاق یا لاغر بودن ذهن ناخودآگاه است پس من باید توافق ذهن نا خودآگاهم را جلب کنم
حالا آگاهی من تا این لحظه در ارتباط با ضمیر ناخودآگاه این است که این بخش هم در خواب وهم در بیداری فعال است واعمال غیر ارادی افراد را کنترل میکنه وفقط کافی است به ذهن خودمون فرمول بدیم تا هر چی که بخواهیم برای ما بوجود بیاره در حقیقت ضمیر ناخودآگاه ما مثل دوربین مدار بسته عمل میکنه که همیشه روشن است بنابراین تمام دیده ها وشنیده ها وآنچه در طول روز با اون تماس داریم را ضبط میکنه بدون در نظر گرفتن خوب یا بد
واینکه به نظرمن منبع قدرت است چون هر پیامی را که بهش بدید درش نهادینه میشه اجرا میکنه حتی اگر به ضرر من باشد مثل همین چاقی
حالا من میخواهم ضمیر ناخودآگاهم را برنامه ریزی کنم پس با گوش دادن فایلها شنیدنم را ودیدن دوستان شگفتی ساز وخواندن دیدگاهاونوشتن هر روز یک دیدگاه ونوشتهای هر فایل دیدنم را وبا کنترل ورودیهای مناسب تماسهای در طول روز سعی میکنم الگوی درستی بهش بدهم تا کم کم رفتارهایم تغییر کنه البته همه با احساس خوب وسعی کنم کانون توجهم در روز روی سایت تناسب فکری باشه چون هدف من تناسب است پس هر چی بیشتر در فضای سایت باشم برام بهتر است
استاد نوشته های فایل عالی بود ونوشته بودید که خیلی خوشحال هستید برای این نوشته ها واقعا انرژی خوشحالی شما در نوشتهایتان موج میزنه ومن ذوق واشتیاق شما را درک کردم که شما با چه هیجانی این آگاهی را با دیگران به اشتراک میگزارید سپاس فراوان از شما
خدایا متشکرم دوستت دارم
سلام
داشتم نتایج دوستان و تو ذهنم مرور میکردم دیدم همشون از استمرار حرف میزدن، میگفتن مثلا یه ساله تو این مسیر هستن و کار خاصی واسه لاغریشون نکردن فقط تمرین هارو درست انجام دادن وقتی سیر بودن همه خوراکی هارو رد میکردن و میزاشتن وقتی گرسنشون شد از همون خوراکی ها به اندازه میخوردن، و در این کار استمرار داشتن، اکترا هم بعد از یک سال اومدن و از نتایجشون حرف زدن، این یعنی لاغر شدن یک ماهه اتفاق نمیفته، لاغری با یه ماه و دوماه درست خوردن اتفاق نمیفته، لاغری یک سری رفتار جدید میخواد اونم نه برای یک زمان مشخص بلکه برای تمام عمر، این یعنی تغییر یک رفتار خاص با دو بار درست انجام دادنش تغییر نمیکنه بلکه باید همیشه درست انجام داد تا تبدیل به یک عادت جدید بشه این یعنی ذهن تمام زورشو میزنه تو کار قبلی رو انجام بدی با اینکه میدونی بعدش عذاب وجدان میگیری ولی انجامش میدی و برای تغییرش باید اون لحظه تمرین هارو تو ذهنت مرور کنی و بگی الان وقتشه رفتار متفاوت کنم وگرنه که چیزی عوض نمیشه و ذهنت رو کنترل کنی و هر جوری شده رفتار جدید از خودت نشون بدی و این کارو در موقعیتهای مختلف انقدر انجام بدی انجام بدی انجام بدی تا بشه عادت جدید، قبل از اینکه به تغییرات جسممون توجه کنیم باید ببینیم چقدر تونستیم رفتارهامونو عوض کنیم، اگه شخصیتمون عوض شد لاغری خودش اتفاق میفته نیاز به چک کردن خودمون نداره، من واقعا دلم میخواد رفتارم و عملکردم عوض بشه دلم میخواد راحت شم از فکر غذا، آزاد بشم، یه روز که درست عمل میکنم انقدر حالم خوبه و از خودم راضی ام که نگو، وقتی درست خوردن انقدر حالم و خوب میکنه چرا باید گول ذهنمو بخورم، هرچند اونم گناهی نداره خودم یادش داده بودم، به هر حال برای تغییر فرمولای ناخوداگاه باید به صورت خودآگاه رفتار جدید انجام بدیم و انقدر تکرار کنیم تا بره تو ناخوداگاه و بشه عادت
حواسمون باشه تو موقعیتهای مختلف بهترین رفتار خودمونو نشون بدیم، شاد باشید
فوق العاده بود نظرتون
با سلام و درود فراوان بر همه دوستان عزیز و سلام و درود فراوان بر استاد گرامی
عجب فایل مهمی چه اطلاعات دقیقی
الان که چند ماه در این مسیر زیبا با این حس و حال خوب و عالی هم سفر هستیم تازه متوجه علت این تغییرات جسمی و حسی از کجاست.
خدایا مهربانم را شاکرم با این سیستم زیبا، دقیق و هوشمند آفرینش انسان . سیستمی که در اون لایه های منظم دقیق وطبقه بندی شده اطلاعات کنار هم قرار گرفته و زیربنایی نظم جهان را تشکیل می دهد. سیستمی که در آن هیچ اطلاعاتی بی ارزش و بیهوده نیست. هر اانسانی بر اساس سطح مواجه با اطلاعات و آگاهی نصیب می برد. البته لطف الهی با پوشش فراگیر خود در تمام این لایه ها گسترده شده و با روشهای مختلف برای هدایت انسان به مسیر کمال پیشنهاد می دهد.
از نکات زیبا و جذاب این اطلاعات این بود که ذهن ناخودآگاه انسان نمی تواند در دسترس دیگران نیست. به عبارتی این گنجینه مهم در وجود متعالی هر انسان مثال یک ودیعه بی مانند حفظ شده . گنجینه ای مخصوص و منحصربهفرد هر انسان .نشانه ای برای عدالت بی مانند خداوندی .اینکه برای هر آفریده خود در سفر دنیا ، مخزنی ویژه برای دریافت، هدایت و نوسازی داده شده تا هر روز فرصت ساختن زندگی دوباره را داشته باشد.فارغ از جنس ، محل تولد، سن و،،،،
بهترین قسمت این نوآوری و نوسازی لحظه به لحظه این است که ممسیر توام با شادی و آرامش و حس خوب است. هر قدم که در مسیر جدیدی برمیداریم با معیار ایجاد نوع احساس قابل اندازه گیری است. هرچه احساس بهتر یعنی مسیر و روش درست است . و این نیز از مهمترین الطاف خداوندی است . که انسان به درستی مسیر خود ایمان داشته باشد.
در مدت آشنایی و طی مسیر رروشن و زیبای لاغری باذهن ، آنقدر که احساس آرامش بخش حضور در این مسیر برای من باارزش است ، کسب نتیجه فوری مهم نیست. چرا به دلایل دستاوردهایی زیر:
اولا کسب لاغری و ساخت اندام دلخواه فقط با استفاده از توان و انرژی خودم صورت می گیرد نه با کپی کاری از روشهای دیگران. پس من توانمندم
دوما من با وجودم در صلحم و این آرامش و صلح برا تمام اقدامات زندگی من تاثیرگذار است. پس من مثبت اندیشم
سوما لاغری و تناسب اندام به عنوان یک حق الهی را شناخته و به آن دست خواهم یافت پس من یک انسان خلاقه
چهارما این الگو می تواند برای دستیابی به تمام نعمتهای در این دنیا مورد استفاده قرار گیرد پس من آفریده مورد عنایت خداوند هستم.
چه چیز از این لذت بیشتر است . که پروردگارم مرا با نیرویی عظیم به دنیا فرستاده و من قادر بهترین زندگی را برای خود خلق کنم در تمام جنبه ها.
چه قدر آرامش بخش است که هر روز میتواند روز تغییر از نا خواسته هابه سوی خواسته ها باشد .
خدایا سپاسگزارم
استاد عزیز سپاسگزارم
به نام خداوندی که من را به این مسیر هدایت کرد
خوشحالم تونستم ذهن ناخودآگاهم را باخودم هماهنگ کنم هر بار که استاد آموزشی میدهند من یک مثال عالی به ذهنم میرسه که فهم اون مطلب را برام آسون میکنه مثلا من ذهن ناخودآگاهم را مثل مسئول یک بایگانی در زیر زمین یک شرکت بزرگ میدونم اون فرمولها را در کشوهای مخصوص بایگانی میکنه هر وقت احساس وارد شد با فرمول مربوطه مخلوط میکنه واون محصول جدید را به عنوان رفتار به مغز میفرسته
یا اینکه دردرون سلولهای من یک صورتک کوچک هست منتظر بوده تا حالا که فرمولهای متناسب کننده وارد مغز بشه حالا که این فرمولها اومده این صورتک خوشحاله وباانرژی بیشتر رفتار های متناسب کننده انجام میده
ممنونم استاد عزیز من اینها رو از شما یاد گرفتم خداراشکر که شما رو در مسیر راه من قرار داد
سلام و درود دوستان اهل تفکر پاینده باشید
در تمام سالهایی که چاق بودیم و از روشهای بسیاری برای لاغر شدن اسنفاده می کردیم و هربار شکست می خوردیم و نتیجه ماندگاری نداشتیم خودمون را سرزنش می کردیم و فکر می کردیم ما ناتوان و بی اراده هستیم و مدتی بیخیال می شدیم تا اینکه دوباره مورد سرزنش و تحقیر و تمسخر دیگران قرار بگیریم و وقتی خیلی عصبانی می شدیم اینبار می خواستیم روش دیگری را امتحان کنیم و یا عروسی و تولد و عیدنوروزی در پیش باشه که ما انگیزه ای داشته باشیم و در گفتگوی درونی ذهن خودمون را با دیگران مقایسه کنیم و شروع و اقدام برای روش دیگری کنیم .اما در نهایت هیچ نتیجه ماندگاری نداشتیم و برای همین اینجا هستیم .
در تمام این روشها ما اطلاعی از نقش ناخودآگاه در مسائل زنگیمون و البته چاق و لاغری نداشتیم و نا آگاهانه خود را در مسیر درد و رنج قرار می دادیم .هربار که ما تصمیم به لاغری می گرفتیم این خود ما بودیم که این خواسته را داشتیم و با تحقیقات روشی و مسیری را برای لاغری انتخاب می کردیم ولی تصمیم ما با ناخودآگاه ما هماهنگ نبود و در جهت مخالف همدیگر بوده است .
در واقع هر بار که افرادی در مورد چاقی صحبت می کردند و سرزنش و تحقیر و مقایسه را ما از افراد دیگر نسبت به چاقی میدیدیم از طریق ذهن خودآگاه (منطق )به صورت عوامل بیرونی اعصاب ما تحریک می شد و گفتگوی ذهنی در ما شدت می گرفت که ترکیب گفتگوهای ذهنی و احساس ترس از چاق شدن ما باعث ایجاد فرمول چاقی در ذهن ناخودآگاه ما می شد و ذهن ناخودآگاه ما (کننده اصلی کار هست که فقط با احساس ما کار می کنه که الگوی آن خواسته ما تلقی میشه و میتونه احساس چاق باشه یا لاغر یا عشق یا تنفر یا ترس یا ایمان و فقط واکنش به احساس ما داره )و طبق الگوی ایجاد شده روی مغز ما تأثیر می گذاشت و مغز فرمانهایی به اندام ما صادر می کرد که عملکرد و رفتارهای ما را هماهنگ با خواسته ناخودآگاه قرار بده و نتیجه رفتار می شد چاقی !…مثلا ما سیر بودیم به ما کیک خامه ای تعارف می کردند و ما سریع دو یا سه تا پشت سر هم بر می داشتیم و می خوریم …و این دستور مغز هست .(حالا کلی ترس و خجالت هم کنارش بود و دوست داشتیم باز هم بخوریم چون الگو چاق بوده است )
خب حالا ما می آمدیم با رژیم و محدودیت و منع غذایی به تصمیم خودمون می خواستیم جسم را تحت فشار بزاریم و لاغر بشیم و اتفاقا با شوق و انگیزه هم شروع می کردیم از یک جهت فشار ما به جسممون هست و از جهت دیگر فشار دستورات مغز به جسممون که از ناخودآگاه می آید و در دو جهت مخالف هستند ؟!الگو مصرف شیرینیجات هست ولی من منع شیرینی دارم و طبق الگو و فرمان مغز عمل نمی کنم و هماهنگی نیست نتیجه حالات جنگ و جدال و پرخاشگری در ما به وجود می آید و هر چه از روزهای رژیم می گذرد مقاومت ذهن ناخودآگاه بیشتر می شود چون می خواهد رفتار ما را طبق الگو و خواسته قرار دهد و مسیر سخت تر و درد و رنج ما بیشتر می شود تا ما را منصرف کند در نتیجه سناریو میچینه که خسته بشیم یا بین راه توقف کنیم و در نهایت ناخودآگاه پیروز میشه و ما شکست می خوریم .
بنابراین جلب نظر موافق ناخودآگاه ذهن برای لاغرشدن ضرورت دارد.
در روش لاغری با ذهن دقیقا همه چیز برعکس هست یعنی یه جایی ما تسلیم شدیم دیگه رها کردیم و تصمیم از طرف ما نبوده بلکه از طرف خداوند هدایت شدیم و بعد از طریق آموزشهای لاغری با ذهن داریم مجوز لاغری را میگیریم از ناخودآگاهمون و نظرش را جلب می کنیم هرروز گفتگوهای ذهنی داریم یعنی تجزیه تحلیل فکری داریم که البته با نوشتن این اتفاق عالی می افته و احساس لاغری و امید و توانمندی در ما به وجود می آید بنابراین ترکیب این گفتگوها و احساس میشه فرمول ذهنی لاغر و در ناخودآگاه ما ذخیره میشه حالا از قبل هم انبوه فرمولهای ذهنی چاق در ناخودآگاه ما وجود داره و این تضاد و ناهماهنگی را نمی تونه ناخودآگاه بپذیره و اگر ما در این مسیر استمرار داشته باشیم فرمولهای ذهنی لاغری قدرت بیشتری می گیرند و تعداشون بیشتر میشه و خود ناخودآگاه طبق فرمولهای جدید بر مغز اثر می گذاره و مغز فرمان جدید طبق الگوی جدید صادر می کنه در نتیجه خیلی آسون و راحت مثل آب خوردن تمایلات درونی ما و عملکرد و رفتارمون تغییر می کنه و وقتی رفتار ما تغییر کنه جسم ما هم صددرصد تغییر می کنه و لاغر میشیم .و ذهن و مغز و جسم در یک راستا قرار می گیرند و هماهنگ عمل می کنند از این جهت نوعی صلح در ما ایجاد میشه و احساس بسیار خوبی هم داریم .(بنابراین روزهای اولیه شروع مسیر لاغری با ذهن بسیار اهمیت دارند چون باید نظر ناخودآگاه برای لاغری جلب بشه و هرروز بذر لاغری آبیاری بشه تا تنومند بشه و به طور خودبه خودی عمل کنه )
ولی متأسفانه ما در تمام موضوعات زندگی به دلیل ناآگاه بودن اینطور عمل کردیم و همیشه تصمیمات را با منطق و ذهن خودآگاه انجام دادیم و نتیجه ناکامی و سختی و فشار بوده و در واکنش به اتفاقات زندگی و گفتگوهای دیگران بسیار تحریک پذیر و البته منفی نگر عمل کردیم و زندگی امروز ما معجونی از دردو مشکلات شده است که در واقع خواسته خودمون بوده است و امروز از خدا و پیغمبرو جهان و مملکت و خانواده و غیره گله مند هستیم.
ما در طول روز بی نهایت حس را تجربه می کنیم با درجه فرکانسهای متفاوت هرچه احساسی تر باشیم خواسته ما زودتر عملی میشه مثلا اگر عاشقانه رفتار کنیم حس لطیف داشته باشیم تمام زندگی برامون لطیف میشه و تجربه اتفاقات عاشقانه را داریم انسانهای مهربان عاشق در مسیر زندگیمون قرار می گیرند و روابطمون با طبیعت بسیار احساسی میشه و در نتیجه نوعی عشق کل نگر را تجربه می کنیم و اگر غم و غصه و اشک همراه باشند اتفاقاتی را تحربه می کنیم که همین احساسات را دریافت می کنیم .و چقدر باید مراقب احساس هوشمندمون باشیم و آرامش حس حضور خداست .
من مدتی هست تصمیم دارم زبان انگلیسی بیاموزم ولی ناخودآگاهم راضی نیست متوجه شدم که انگار سخته براش و اهمیتی نمیده ولی الآن کمی بهتر متوجه شدم که باید بشینم و براش دلیل بیارم از مضرات و منفعات بگم و انقدر احساسی و عمیق گفتگو داشته باشم که راضی بشه و هماهنگ با تصمیم من و این قدرت فوق العاده خلق کنندگی منه که میتونم آگاهانه به کار بگیرم تا خیلی آسون و راحت و با لذت این مسیررا طی کنم !…
خیلی سپاسگزارم از استاد عزیز که این فضا را برای نوشتن و تخیله افکار ما قرار دادند حقیقتا من خیلی ممنونم چون عاشق حرف زدنم و البته آموزش دادن وذوق دارم درک و تجربه مسیر زندگی و ذهنی ام را به اشتراک بگذارم و بارها با مشکل روبرو شدم یعنی شهد گل برای سوسکها بردم (افرادی که تو باغ نیستند )و دردسر ساز شد قضاوت و نگاه و نصیحت و دانش تقلیدی و غیره …ولی اینجا میتونم احساسم و دریافتی ذهنی ام را بروز بدم و خوبیش اینه که میدونم حداقل یک نفر هست که با عشق تمام دیدگاه ها را بخونه و متوجه گفته های من بشه و درک کنه چی میگم و این مسیر را رفته باشه …مسیرتون هموار و پرنعمت 🍃🌸
شادی و عشق الهی روزافزون براتون آرزومندم
قبلا وقتی میرفتم بازار لباس بگیرم یا نزدیک عید و عروسی میشد تصمیم میگرفتم رژیم بگیرم یا یکی بهم میگف خیلی چاق شی و من از طریق ذهن خدا اگاه تصمیم میگرفتم دنبال روش ها بودم یابراساس روش های قبلی شروع میکردم یادم میاد نزدیک عروسی خودم رژیم گرفتم یجوری شدم جلوی چشمام سیاه شد سرگیجه عصبانیت طوری شد ک همسرم گف تو رو خدا رژیم نگیر خیلی بدخلاق میشی
من اون موقع نمیدونستم ک بابا مشکل اینک ذهن من رام نشده من اصلا از نقش ذهن اگاهی نداشتم و فقط خودم بی اراده خطاب میکردم زورکی ی چیزیو نمیخوردم شام نمیخوردم هزاران ظلم دیگه
اما خدا رو شکر ک هدایت شدم ب این سایت و دارم از هروزش لذت میبرم و ذهنم کم کم رام میشه
همین دیروز رفتیم شیرینی بگیریم دو جور شیرینی خودمم کیک پخته بودم ب چ خوشمزگی
اگه فریبای قبل بود ک رژیم داش یا نمیگرفت شیرینی رو
صبح تاشب ب فکر اون شیرینی ها بود یامیگرف و ۵ ۶ تا میخوردم تاتموم نمیشد راحت نمیشدم یا همش فکرم در اون شیرینی ها بود
یا کیک میپختم همش ب فکر خوردن اون بودم یا نمیخوردم یامیخوردم باعذاب وجدان یااونقدر درگیر میشدمو میخوردم ک پشیمون میشدم
ی جوری شده بود ک دیگه کیک پختن برام شده بود عذاب ارزو حسرت میپختم ناهار نمیخورم فلان
خدا رو شکر میکنم ک ذهن ناخوداگاهدخودمو نقششو شناختم
دیروز بی دلیل احساس سرماخوردگی میکردم و گفتم اخه چرا بعد گفتم فریبااین از ذهن ناخواگاه تو هستش ببین چ فرمولی داری همه چی ب ذهن هستش ایمان دارم ب این حرفم
ممنون از استادعزیز بابت این آگاهی زیبا
سلام
فایل اول درباره ی ترس بود و چه قدر عالی بود که فایل رو میشد با سرعت دوبرابر دید چون من وقتی فیلمای آموزشی رو با سرعت دوبرابر میبینیم مغزم بیشتر به کار میوفته تا جمله ها رو درک کنه و کمتر حواسم به چیزای مختلف پرت میشه .
ترس ابزار شیطانه. این جمله خیلی جمله ی قشنگیه و من تمام تلاشمو کردم که اینو به خودم ثابت کنم نه فقط برای لاغری بلکه توی هر چیزی وقتی میترسم به این فکر میکنم که من برای خدا شریکی اوردم ، وقتی میترسم یعنی یه قدرتی وجود داره که به من احساس ناامنی میده و حتی خدا هم نمیتونه به من امنیت بده . در کنار خدا یه قدرت دیگه در نظر گرفتن یه شرکه نظریه و حتی فکر کردن بهش هم حال ما رو بد میکنه چون اینطوری نظم جهان به هم میریزه ، ما دیگه به چیزی اطمینان نداریم و اعتمادمون به خدا از بین میره دیگه اونو پشت و پناه رویاهامون نمیدونیم و مدام توی باتلاق ترس هامون فرو میریم .
من هر وقت این فایل رو میبینم به این فکر میکنم که میشه حتی شیطان رو هم الگوی خودمون قرار بدیم .شیطان یه تعهدی به خدا داد و گفت من نمیزارم آب خوش از گلوی این مخلوقات به اصطلاح اشرف مخلوقات تو پایین بره و واقعا هم داره تمام تلاششو میکنه ، از هیچ تلاشی سر باز نمیزنه و روز و شب حتی تو خواب هم داره ما رو از راه مستقیم منحرف میکنه. این تلاش شیطان واقعا تحسین برانگیزه ، اینکه انقدر مسئولانه داره تعهدش رو انجام میده فوق العادست و میشه این روحیه ی شیطان رو الگو قرار داد ، برای همینه که چیزای منفی انقدر توی زندگی و ذهن ما زیادن چون شیطان و نوادگانش روز و شب دارن در راستای هدفشون تلاش میکنن و ما هم اگه بخوایم در راهی که دوست درایم موفق بشیم و نسبت بهش احساس مسئولیت داریم باید تمام توجهمون رو روش بزاریم و شبانه روز براش تلاش کنیم . من میخوام روحیه ی خستگی نا پذیره شیطان رو الگو خودم قرار بدم و در راه مخالف اون تمام تلاشمو بکنم و بهشت رو در زندگیم تجربه کنم .
مشکل اشرف مخلوقات اینه که باور ندارن به خودشون . منم دقیقا همینطورم؛ یعنی همه چیز هم که سر جاش باشه ما ترس اینو داریم که نکنه از ناکجا آباد یکی بیاد و پازل زندگی مارو خراب کنه و همین یه ترس کوچولو مانع تمام رسیدن هامون میشه؛ خواستن خیلی قشنگه وقتی یه نفر یه چیز رو میخواد و فعل خواستن رو براش صرف میکنه و براش تلاش میکنه کم کم این ترس ها از بین میرن ، کم کم ترس جای خودشو به ایمان میده و این یهویی اتفاق نمیوفته . ما از بچگی تحت تاثیر آموزه های اشتباه بودیم ، شیطان همون طور که مارو داره میترسونه ، مادرمون هم میترسونده ، مادر بزرگمون هم میترسونده ، جد جدمونم میترسونده و کارش همینه پس نمیشه انتظار داشت تمام این آگاهی های اشتباه که به ارث بردیم یه شبه از ذهنمون پاک بشن . باید بشینیم سر کلاس زندگی کردن و درست زنده بودن رو یاد بگیریم و نمیتونم و نمیشه نداره چون شیطان کارش سخت تر از ما بوده ولی انقدر توش موفق شده ، فقط به خاطر اینکه تو منحرف کردن و ترسوندن ما استمرار داشته ، شیطان خیلی زحمت کشیده چون باید بر خلاف جریان هستی که عشق و سلامتی و آگاهی و ثروته و… هست ما رو آموزش میداده و الان تونسته ، هر کس رو که می بینیم الان بخش منفی وجودش بیشتر از مثبتش کار میکنه پس یعنی شیطان موفق بوده و ما هم اگه واقعا بخوایم میتونیم موفق بشیم چون خیلی آسونه که در جهت جریان آب شنا کنیم ولی تنها باید از اسارت شیطان و ترس هامون خلاص بشیم و فقط کاری بکنیم که فکر میکنیم درسته و انقدر شاخه به شاخه نشیم.
….
فایل دوم درباره ی چگونگی لاغر شدن بود. اینکه خیلی ها از ما ها و خود استاد از روش های مختلفی استفاده کردیم که خیلی هم سخت بودن ولی نتیجه ای نداشتن برامون . خیلی ها ورزش میکنن ، میدون ، باشگاه میرن ، تو خونه ورزش میکنن ، میپرن بالا و پایین ولی نتیجه ای نداره شاید مقطعی ولی همیشگی نه ، میدونین… من خودم این چند وقت به چشم دیدم کسی رو که برای لاغریش تلاش میکرد و مصمم هم بود و ورزشش رو ول نکرد اما یه اتفاقی باعث شد که دیگه نتونه ورزششو ادامه بده ، مریض شد وقفه افتاد و الان اون فرد که میخواد دوباره بره ورزش احساس میکنه باید از اول شروع کنه و نتیجه ی این همه ورزش کردنش توی چند هفته خراب شده . این یعنی چی ؟ یعنی ذهن ناخودآگاهش برای لاغری برنامه ریزی نشده یعنی منظورم اینه که حتی اگه خود فرد هم ورزششو رها نکنه بازم یه موقعیتی پیش میاد که تمام تلاش های اون فردو بی نتیجه کنه . ، اینا کار ذهن ناخودآگاهه به خاطر اینکه نمیخواد بزاره ما لاغر شیم و متناسب باشیم چون توی دستور کارش لاغری تغریف نشده مثل دستگاه چاپیه که من بهش یه فایل به خصوص با نوشته هایی در اندازه و فونت مشخص شده بهش دادم و خب دستگاه چاپ هم همون فایل رو چاپ میکنه مگه میشه مثلا یه فایل دیگه به یه زبان دیگه با تعداد صفحات دیگه چاپ کنه؟ نه خب اصلا مسخرست همچین چیزی و هیچ کس انتظار همچین چیزی رو نداره پس چرا ما از جسممون انتظار غلط داریم و وقتی ذهن ناخودآگاهمون به یه شکل متفاوت برنامه ریزی شده ، سرزنشش میکنیم و بهش میگیم ناتوان؟ مگه غیر از اینه که اگه یه خروجی متفاوت از پرینتر میخوایم باید بریم و فایل جدیدی که میخوایم رو به جای فایل قبلی بریزیم روی فلش و بزنیم به پرینتر؟؟
ذهن ناخودآگاه ما باید بپذیره که این روش آسونه و ما باید توی این مسیر بمونیم و از دروازه ی ترس ها عبور کنیم و بعد که نتیاج اومد باور کنید دیگه نمیتونید به یه روش دیگه برای لاغری فکر کنید . یعنی من خودم این چند وقته رفتار های اشتباه زیاد داشتم و چند باری شد که به خودم بگم بیا بریم بدوییم چون پرخوری کردیم یا مثل امشب شام نمیخورم چون ظهر پر خوری کردم ولی میدونم این راهش نیست و هیچ کدوم از اون کارا رو انجام نمیدم چون میدونم اینا حربه های ذهن منفی و مخرب منن که اگه بهشون بها بدم قل میخورم و با کله میوفتم زمین . من الان توی وضع بدیم ولی اینا همش درست میشه با بودن و آموزشش دادن خودم ، کم کم درست میشه صبا , عجله نکن عزیزم . وقتی هنوز اوضاع خوب نشده یعنی هنوز به تهش نرسیده ، تهش خوبه مطمعن باش و با ایمان قدم بردار
ممنونم استاد
خدایا شکرت
روز ۴۵ تکرار
سلام وقت بخیر
چگونه ترس از لاغر نشدن را در ذهن خود کمرنگ کنیم
ترس ابزار شیطانه که در طول زندگی زیاد باهاش روبرو شدم ،ترس از لاغر نشدن هم برای خودش ترس دلهره آوریه اینکه مدام منفی درونت بهت هشدار میده و باید بتونیم انقدر قوی بشیم که غم چاقی گذشته و لاغر نشدن آینده رو نخوریم
دقیقا وقتیکه پر از ترس هستی آرامش ذهنی نداری و توانایی تصحیح کردن فرمول های ذهنیتو نداری،اصلا قدرت تصمیم گیری نداری ، حالا این ترس تو هر کاری یا موضوعی باشه و چیزی که باید مراقبش باشیم گفتگوهای منفی درونه که میتونه روزها و ماه ها یا حتی سالها مارو درگیر خودش کنه
اینکه ذهن ما مدام در مورد ترس ها جستجو میکنه بخاطر نوع آموزشیه که در دوران کودکی داده شدیم، وظیفه ذهن هم که مراقبت از ماست ،پس مموری مغز پر از اضطرارها و ترس هاست ،تربیت ما هم که بر مبنای مواظب باش مراقب باش ،بوده ،پس یک دستورالعمل قدرتمند از خبرها و پیامدهاش در ما سیو شده ،برای همین ذهن از صبح تا شب فقط داره به ما هشدار میده ،اون نیتش مراقبت از ماست ولی خبر نداره با این ترس ها داره زندگی مارو نابود میکنه
برای منهم خیلی زیاد پیش اومده و پیش میاد که مدام بترسم ،از از دست دادن ها حالا چه جانی چه مالی و عاطفی که به کرات میترسونه و این مدت انقدر از این ناحیه بهم فشار آورده که دقیقا همون چیزیو که میترسیدم دارم تجربش میکنم و میدونم این وقایع ریشه در ترس های خودم داره و عوامل بیرونی میان که اون باورهای ترس آلود رو به ما ثابت کنن
منم این روزها خیلی زیاد با خودم صحبت میکنم که حداقل فشارهای ترس آور تره منفی درونم کمرنگ بشه ،هنوز که نتونستم خودمو به مرحله آرامش برسونم ولی تونستم حدشو کمتر کنم و امیدوارم که بتونم از این مرحله خارج بشم هر چند دارم تلاش میکنم توجهمو از اون موضوع کمتر کنم ولی منفی درونم ثانیه ای ضربه میزنه
در مورد چاقی چند وقتیه دست از سرم برداشته اونم بخاطر اینکه بهش گفتم من اصلا تصمیم به لاغر شدن ندارم و هر وقت میخواد از این جناح بزنه میگم من اوکی م من نمیخوام لاغر بشم و میگم ، اتفاقا بدنم کاملا نرمال و استاندارده و خدارو شکر تا حدود زیادی موفق شدم که از همین الان خودم راضی باشم تا دست از سرم برداره و تا حدود زیادی موفق شدم
ولی حرف زدن با خودمون تاثیر بسیار زیادی داره ،به قول استاد الان آدم ها بلد نیستن حال خوب بدن ،همون که حال بد خودشونو به ما منتقل نکنن خودش عالیه ،منم عادت ندارم از مسائلم به کسی بگم ،بنابراین بیشتر به خودم اکتفا میکنم و خدای خودم
و هر زمانی متلاطم هستم مدام به خودم میگم که ( خدایا شکرت که همه چیز عالیه ) میدونم با گفتن و تکرار کردن جملات قدرتمند با خدا ،انرژی منبع رو جذب میکنم و میرم تو مدار خداوند و از اونجاییکه راه خداوند مسیر آرامش و یاری رسان بودنه ،حتما به آرامش و مقصد بهتر هدایت خواهم شد ،پس اعتماد به خدا بهترین مسیر مستقیمه خدایا تنها تورو میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم
من مجبور شدم این کامنتو با کامنت بعدی با هم بفرستم چونکه فایل اول امروز جای کامنت نداشت
فایل نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری
اولین بار که با ورزش ایروبیک آشنا شدم ۱۸ ساله بودم ،نظر همه این بود که ایروبیک چربی سوزی بالا داره و تازه تو باشگاه ها باب شده بود،منم اون ورزشو شروع کردم و هفته ۳ بار انجامش میدادم و بعد از چند ماه متوجه شدم بدنم جمع تر شده ،البته در کنارش همیشه رژیم و شام نخوردن بود
شام نخوردن هم از ۱۰ سالگی برام تجویز شد تا ۸ سال پیش که ۹۰ درصد شام نمیخوردم یا فقط سالاد میخوردم و برام ناراحت کننده بود ،از اونجاییکه مهمانی ها تولدها وعروسی ها در وعده شام بود یا من خودمو محروم میکردم یا انقدر با رنج و ترس و عذاب وجدان میخوردم که فرداش باید چندین ساعت ورزش میکردم تا کار اشتباهمو جبران میکردم
اولین دلیل ورزش کردنم چاقتر نشدنم بود ،دومین دلیل لاغرتر شدن بود و از بعضی ورزش ها هم خوشم میومد و در کل به فعالیت های باشگاهی علاقه داشتم و سالها بدنبال باشگاه و مسابقات و علایقم بودم ولی همیشه یه ترس بزرگ از چاقتر شدن داشتم که میخواستم همه جانبه به اون ترسه حمله کنم حالا با رژیم با نخوردن شام با رژیمهای مختلف با قرص های لاغری با دم نوش ها و کلا درگیر چگونه لاغر شدن خودم بودم
دریغ از اینکه برنامه ریزی مغز من برای لاغر شدن نوشته شده بود ،من دوست داشتم لاغر بشم ولی برنامه های درونم برنامه چاقی داشتن و اون برنامه بدون توجه به خواسته من کار خودشونو انجام میدادن ،منم از روی ناآگاهی مدام در مسیر لاغر شدن های فیزیکی بودم
ناخوداگاه من برنامش چاقی بود من شام نمیخوردم که چاقتر نشم نه اینکه لاغر بشم ،برنامه ناخوداگاه خوردن بیشتر بر اساس فرمول های چاق کننده بود، من ورزش میکردم و کارهای مختلف انجام میدادم ،انگار گوش ناخوداگاه کر بود و نمیشنید من چی میگم،گاهی عصبانی میشدم،ناراحت میشدم،افسرده میشدم،داد و فریاد میکردم و از همه چیز و از خدا شکایت میکردم ولی بی فایده بود
مثل وقتیکه ما در کامپیوترمون برنامه فتوشاپ میریزیم ولی تعجب میکنیم که چرا مطالبی در مورد موسیقی به ما نشون داده نمیشه ؟ میگیم چرا این دستگاه همش فتوشاپ نشون میده؟ خب چه برنامه ای ریختیم تو کامپیوتر؟ فتوشاپ؟ حالا چرا تعجب میکنیم ؟ طبیعیه که موسیقی برای ما نشون نده
اگر برنامه های موسیقی میخواییم باید برنامه فتوشاپو پاک کنیم و برنامه مورد علاقمونو وارد کامیپوتر کنیم ،دیگه نباید کامپیوترو بشکونیم و سرزنش کنیم ، وقتی میفهمیم درد کجاست میریم برای درمانش
امروز تو کلاس رقصم ،مربی م کلی ازم تعریف کرد از پشتکارم و موفقیت هام و همینطور از لاغرتر شدنم،در انتها بهم گفت من میخوام بیشتر از این لاغر بشی که تو اجراها هیکل همه اجراکننده ها یه شکل باشه
گفت هر راهیو میرفتی ادامه بده ،بهش گفتم من در مسیرش هستم و ترکش نمیکنم تازه دارم ذهنمو میسازم ،تازه دارم ذهنمو بیشتر میشناسم و اول راهم ، در انتها ازم پرسید با ذهن لاغر میشید یعنی به لاغری فکر میکنید ؟
بهش گفتم بحث گسترده ایه که الان وقتش نیست برات توضیحش بدم اگر خواستی یروزی وقت بذار بهت میگم جریان چیه
جریان اینه که به من اطلاعات اشتباهی در مورد خودم و بدنم داده بودن ،بهم گفته بودن حق طبیعی تو داشتن جسم چاق و شله ، ارثی این شکلی هستی، شیر مادرتو زیاد خوردی که گنده ای و استخونات درشته ،خدا خواسته این شکلی باشی ، ژنتیکته ،فعالیت نداری ،پرخوری میکنی ،تند غذا میخوری، ،شکل دختر عمه باباتی ،پاهات و بازوهات به عمه ت رفته ووو
منم پذیرفته بودم که باید اون شکلی باشم ،وقتی هم قبول کردم دیگه رفتم بسمت چاقی بیشتر چونکه چاره ای پیدا نمیکردم ،همه عوامل دست به دست هم داده بودن که من چاق باشم
پس رفتارهای من تغییر کرد ،عادت های مخرب زیاد شدن و اضافه وزن شروع شد ،محتویات ذهنی پر از فرمول های چاقی ،دستورات مغزی در راستای چاقی و در انتها فرمان چاقتر شو به جسم داده شد
حالا هر چقدر من تلاش میکردم بی فایده بود ،من با ۵ درصدم میخواستم لاغر باشم ولی ناخوداگاهم با ۹۵ درصد بدون تلاش داشت منو میبرد بسمت دره چاقی ،اصلا نیازی نبود کاری کنه ،مثل هواپیما وقتی میره روی خلبان اتوماتیک دیگه نیازی نیست خلبان کار خاصی انجام بده ،برنامه هاش آماده است دونه دونه اجرا میشه
و حالا برای استفاده نکردن از داده های قبلی باید افکار و باورهای قبلی شناسایی و رفع بشن تا جا باز بشه برای فرمول های جدید که از طریق آموزش های جدید ذهنی به مغز وارد میکنیم
داده های جدید در ما افکار و باورهایی بوجود میارن که همسوست با درونیات و ذات ما و باعث رفتارهای لاغر کننده میشوند و به همین راحتی ما در مسیر فرمان های لاغر شدن قرار میگیریم و با تکرار و تمرین این اطلاعات محکمتر در اعماق ناخوداگاه ما وارد میشه و جسم بسمت لاغر شدن حرکت میکنه
خدارو شاکرم برای بودنش و حسش که آرام بخش دل هاست
سلام شقایق جان
چه متن جذاب و روان وکاملی را نوشتی.
خواندن این متن برای من خیلی خوب بود و تاکید و تأیید دوباره ای به ذهن ناخودآگاه عزیز خودم دادم و این متن رو مثل یک فکت براش نشان دادم،که ببین کار ما درست است و ذهنم رو به ادامه روند به پذیرش فرمول های صحیح تشویق کردم و ما هم در کنار ساکنین آگاه و موفق این سرزمین به نتیغ خواهیم رسید.
موفق و سلامت و شاد باشید
سلام استاد گرامی
روزی جدید با شنیدن فایل های طلایی رو شروع کردم،واقعا تمام مطالبی که عنوان کردید حقیقت محض است،حقیقت تلخی که من به شخصه سالهای سال به دلیل نا آگاهی از ذهن و قدرت شگفت انگیز ذهن و اطلاعات کذبی که در اختیار همه ما گذاشته میشد بارهابا تمام وجود مجبور به تجربه چندین باره آن شدم.
هیچ وقت روزی رو که در ابتدای دوره تمرین گرفتن موافقت ذهن رو انجام دادم یادم نمیره،وقتی ذهنم موافقت خودش را به ججالب ترین شکل ممکن به من ابراز کردبه قدری حال من دگرگون شد،که مدت طولانی گریه کردم،از اینکه خداوند چه راهنمای قدرتمندی رو در وجود ما به ودیعه گذاشته و ما در بی خبری مطلق قرار داشتیم و واقعا از روزی که سعی کردم با ذهنم هماهنگ شوم،روند کاهش وزن من به راحتی و بدون هیچ سختی و اجباری طی شد.
البته به تازگی تصمیم گرفته ام برای برنامه ریزی های جدید که باعث تغییر مسیر و زندگی من خواهد شد نیز از این نیرویی که توسط خداوند به ما هدیه داده شده بیشترین بهره رو ببرم.
به امید شادی،سلامتی و دریافت نعمات بیشتر،پاینده باشید
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
واحد تعیین کننده چاق یا لاغر بودن ذهن نا خوداگاه است .همیشه در روشهایی که قبلا استفاده کردیم توافق ذهن ناخوداگاه رو جلب نکرده بودیم . چون از نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری اطلاعی نداشتیم.فقط تصمیم گرفته بودیم که می خوایم لاغر بشیم ولی ذهن ناخوداگاهمون همچین تصمیمی نداشت.و همین عدم هماهنگی بین من و ذهن ناخوداگاه سبب سختی و رنج اور شدن مسیرهای لاغری می شده.
ذهن ناخوداگاه همون بخشی هست که فرمولهای چاقی ذخیره شده و سبب می شه که مغز واکنش های اشتباهی زیادی نسبت به پارامترهای بیرونی بدهدو نتیجه همان اضافه وزن است.
در روش ذهنی ابتدا موافقت ذهن ناخوداگاه و جلب می کنیم بعد اقدام به لاغری می کنیم.از طریق کدنویسی ذهن.
حالا روش ذهنی ما به اولین قدمش که توجه کنیم تصمیم نگرفته بودیم از چه روشی استفاده کنیم فقط از رژیمها و اینا خسته شده بودیم و یه جورایی تسلیم شده بودیم و بعد هدایت شدیم بوسیله خداوند به این سایت .تا اینجا ذهن خوداگاه هیچ نقشی نداشته .رژیم و اینها که نبوده فقط شنیدن فایلها بوده و ورود این اطلاعات به ذهن و در نتیجه احساس خوب با استمرار و ادامه دادن احساس خوب گسترش پیدا می کنه و فرمولهای لاغر کننده به شکل قوی تری در ذهن ناخوداگاه شما ذخیره می شود.ولی هنوز رفتار فعلی شما بر اساس اون فرمولهای قدیمی چاق کننده ایجاد می شه که هماهنگی نداره.
با تکرار و ادامه دادن یواش یواش رفتار شما بر اساس فرمولهای جدید می شه و جسم تغییر می کنه.
سلام به همه دوستان همراه! اینکه ما الان چاق هستیم یا لاغر را ذهن ناخودآگاه ما تعیین کرده است. اینکه با شوق و اشتیاق یک روش لاغری را شروع کردیم و در نهایت به رنج و اجبار تبدیل شده و آن را رها کردهایم و دوباره این چرخه را بارها تکرار کرده ایم به این دلیل بوده که ذهن ناخودآگاهمان با چیزی که ما میخواستیم در یک مسیر نبوده است و ما از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری اطلاع نداشتیم. ذهن ناخودآگاه ما همان بخشی است که فرمول های چاقی را در خود ذخیره کرده است و با آنها بر مغز ما تاثیر می گذارد و بر اساس همان فرمول ها مغز فرمان صادر می کند که نتیجه اش اضافه وزن ما شده است. زمانی که بتوانیم رضایت ذهن ناخودآگاه خودمان را جلب کنیم و ذهن ناخودآگاه مجوز لاغری را صادر کند متوجه می شویم که لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست. تاکنون از هر روشی استفاده کردهایم برای لاغر شدن، با استفاده از بخش خودآگاه ذهن ما بوده است که کاملاً تحت تاثیر عوامل بیرونی و صحبتهای دیگران است. وقتی بعد از هر بار شنیدن در مورد چاقی ما خودمان را سرزنش می کنیم و احساس بدی از خودمان داریم نتیجهاش میشود انتقال احساس چاق شدن بیشتر به ذهن ناخودآگاهمان و ناآگاهانه فرمول های اشتباه را به آن وارد می کنیم. ساخت فرمول های ذهنی به این صورت است که ما ابتدا تحت تاثیر عوامل بیرونی تحریک میشویم و در نتیجه این تحریک شدن، یک حس خوب یا بد در ما شکل میگیرد و بعد این احساس به گفتگوی ذهنی درونمان تبدیل می شود و با تقویت کردن این گفتگو آنها به فرمول های ذهنی ناخودآگاه تبدیل می گردند. به این صورت که مثلاً اولین بار شنیده و دیده ایم که افراد چاق چه مشکلاتی دارند و یک حس بد در ما ایجاد شده است و در گفتگوی درونی با خودمان نگران این بودیم که نکند ما هم چاق شویم و با هر بار دیدن افراد چاق و تقویت این فکر در ذهن ناخودآگاه مان که قادر به تشخیص علاقه و تنفر از هم نیست، این فرمول ایجاد شده که ما به چاقی علاقهمند هستیم. و طوری فرمانهایش را صادر میکند که در نهایت ما را به چاقی برساند. در تمام روشهای که تاکنون برای لاغری امتحان کرده ایم ذهن خودآگاه مان تصمیم گرفته و ذهن ناخودآگاهمان از این تصمیم راضی نبوده و با کم کردن اراده ما و سختتر کردن مسیر باعث توقف ما در ادامه مسیر شده است.
در روش لاغری با ذهن ما اطلاعات جدید و فرمول های لاغری را با تمرین و تکرار و استمرار وارد ذهن ناخودآگاهمان میکنیم و این بار ناهماهنگی به این صورت است که بدن ما میخواهد رفتارهای چاق کننده از خود نشان بدهد ولی ذهن ما رفتار های لاغر کننده را انتخاب کرده است بنابراین فرمان هایی که صادر میکند در جهت رفتار ما به سمت لاغری است و وقتی رفتار ما تغییر کند، جسممان هم به دنبال آن تغییر خواهد کرد و اگر این مراحل طی نشود و ذهن فرد آماده نباشد هر تلاشی برای لاغری انجام بدهد با رنج و سختی همراه است و برعکس وقتی ذهن آماده شده باشد حرکت در مسیر لاغری لذت بخش است. وقتی ذهن ناخودآگاه مان هماهنگ باشد با تصمیم خود آگاه ما، خودش به ما راهکارهای تازه و ایده های بیشتر و بهتری نشان می دهد که تاثیر فوقالعادهای در رسیدن ما به هدفمان که اینجا لاغری است، به همراه دارد.
با سلام
گام ۲۳ ، ذهن نا خودآگاه
جهان هستی بر پایه ی آرامش و آسایش است و هر چیزی خلاف ان قطعا بی نتیجه خواهد بود
قبل از هدایت شدنم به مسیر ذهنی برای لاغری ،
چاقی ام را کاملا همسو با همین قانون یعنی در کمال آرامش و لذت و حال خوب به دست اوردم
چرا که ذهن نا خودآگاهم با برنامه و فرمولای دقیق چیده شده در مورد چاقی کاملا مدیریت میکرد و این فرمولها آنقدر کارشان را دقیق انجام میدادند که گسترششان در جسمم براحتی نمایان شد
اما اشتباه من و وخیلی از افراد دیگر حالا چه در مسیر لاغری و چه هر مسیری که براحتی اشتباهی رفته اند این است که اگر بخواهند در مسیر درست قرار بگیرند باید کلی زحمت جسمی بکشند ✖️✖️
در حالیکه در اول نوشته هایم گفتم قانون جهان بر پایه آسایش است✔️✔️
نه رنج و سختی ✖️✖️
خب پس خیلی واضح است زمانی که چاقی برای ذهن من لذت بخش معنی شده آسون معنی شده همسو شدن با قانون هم اتفاق می افته و راحت به دست میاد
خب حالا که با این قانون آشنا شدم ، به سراغ ذهن نا خودآگاه و نقش آن در مورد لاغریم می روم
ذهن نا خوداگاه مانند مدیر و سرپرست یک کارخانه هست و هر اتفاقی در جسم باید حتما مورد تایید او و برایش خیلی راحت و آسون و لذت بخش باشه چون در غیر اینصورت اصلا زیر بار نمیره و نتیجه ی مورد قبول بدست نخواهد آمد
همانگونه که من سالها پیش از طریق خودآگاهم یکسری باورها و اطلاعات چاق کننده را در اثر تکرار وارد ذهن ناخودآگاهم کردم و در واقع پیش فرضای ذهن ناخوداگاهم که همسو با یکی دیگر از قوانین آفرینش که تناسب بود را بهم زدم
و کد نویسیهای غلطی را در ذهنم نوشتم و این کدها را نیز ذهنم همسو با قوانین آفرینش که همان آسایش و آرامش بود کرد و براحتی مرا طبق آن کدها چاق کرد اکنون هم محال است تا تایید ذهن ناخوداگاهم که پر است از فرمولهای چاقی را نگیرم نمیتونم لاغری را در جسمم نمایان کنم
چون کاملا واضحه که ذهن چاق است و حالا جسم میخواهد به زور و جبر لاغر بشه خب دو تا خلاف هست ۱ نا همسو بودن جسم و ذهن ۲. نا همسو بودن با قوانین آفرینش که همان زور و اجبار است
پس لاغری امکان ندارد
اما حالا کار صحیح چیست ؟؟؟
ما باید اول ذهنمان را متقاعد کنیم که برای لاغری هم میخواهیم با قوانین آفرینش هم جهت شویم یعنی میخواهیم با آرامش و لذت لاغر شویم و این اولین باور صحیح است که وارد ذهن میکنیم
لاغری = لذت و آسانی
بعد که ذهن این لاغری لذت بخشو تایید کرد آرام آرام و بدون هیچ عجله ای شروع میکنیم به وارد کردن اطلاعات و باورای جدید و صحیح لاغری از طریق خود اگاه مون و این اطلاعات را با تکرار بر روی ذهن نا خوداگاه وارد و ثابت میکنیم و این فرمولای صحیح نشات گرفته از ذهن نا خودآگاه وارد مغز شده و در رفتارهای ما و سپس در عادتها و جسم ما نمایان میشود
دقیقا مثل رئیسی که کار تک تک کارمندانش را تایید میکنه و نتیجه ی عملکرد اون اداره عالی خواهد شد
در صورتی که اگر هر کدام از کارمندان بخواهند کاری را به تنهایی و بدون مجوز رئیس انجام دهند موفق که نیستند توبیخ هم خواهند شد
در این فایل نقش ذهن ناخود آگاه کاملا مورد بررسی قرار گرفت و لاغری آسان و لذت بخش که محصول یک ذهن صحیح و لاغر هست و برای ما کاملا روشن و واضح کرد
نتیجه گیری ، تا ذهن نا خودآگاه ما و جسم ما با هم همجهت نباشند لاغری هیچ گاه اتفاق نخواهد افتاد مثل اینکه من بخواهم غذایی را به زور نخورم اما ذهن چون فرمول غذا خوردن را در خودش داره من هرگز نمیتونم موفق بشم چون وسوسه ها و دستورات ذهنی نمیگذاره در حالیکه برنامه ی صحیح لاغری را باید ابتدا در ذهن نا خوداگاهم و طبق خصوصیات و شرایط خودم بنویسم و بعد بوسیله ی مغز و تصویری که در آن ایجاد میشه در اندام و جسم من نمایان بشه و جالب بود در روشای دیگر لاغری این پرسه کاملا برعکس رخ میداد برنامه های غذایی و ورزشی که توسط مربیها و دکتران تغذیه تجویز میشه
با فشار بر جسم میخواستند لاغری را ایجاد کنند و چه کار عبث و بیهوده ای
نمیدونم شاید اونا از وجود ذهن نا خوداگاه و فرمولهایش بی خبرند 🤔
خدا رو شکر که هدایت شدم ممنون استاد
سلام شقایق جانچه متن جذاب و روان وکاملی را نوشتی.
خواندن این متن برای من خیلی خوب بود و تاکید و تأیید دوباره ای به ذهن ناخودآگاه عزیز خودم دادم و این متن رو مثل یک فکت براش نشان دادم،که ببین کار ما درست است و ذهنم رو به ادامه روند به پذیرش فرمول های صحیح تشویق کردم و ما هم در کنار ساکنین آگاه و موفق این سرزمین به نتیغ خواهیم رسید.
موفق و سلامت و شاد باشید
درود به شما استاد عزیز و دوستان همراهم
شناخت ذهن ناخودآگاه و گرفتن مجوز برای متناسب شدن خیلی جالب و هیجان انگیز است
من با اینکه نشانه های توافق ذهن ناخودآگاهم برای استفاده از روش لاغری با ذهن برای متناسب شدن را در خودم دیدم اما باز هیجان داشتم که تست برقرار کردن ارتباط با ذهن ناخودآگاه و گرفتن جواب از او را انجام دهم
خیلی هیجان انگیز بود دیدن حرکت انگشت که جواب مثبت به درخواست من از طرف ذهنم بود
من تا به حال همچین تجربه ای نداشتم و بقدری برایم جالب و هیجان انگیز بود که آن تست را دو بار انجام دادم و البته هر دو بار موافقت ذهنم را دریافت کردم
این همسو شدن خواسته ما با ذهنمان واقعا مسیر رسیدن به هدف را زیبا و پرنشاط میکند
قبلا که از هر روشی برای لاغر شدن اقدام کرده بودم بعد از چند روز خسته و کلافه میشدم و برای اتمام دوره روز شماری میکردم
اما در این روش لاغری با ذهن هر روز اشتیاق برای روز بعد دارم که چه آگاهی تازه ای را آموزش می بینم
وقتی دوره گام اول تمام میشد و بعد از اتمام تکرار بلافاصله گام دوم و بعد گام سوم را شروع میکردم
بودن در این مسیر باشکوه جزو زندگی روزمره ام شده است
هر روز به غیر از دوره لاغری دوره های دیگری را هم انجام میدهم مثل دوره خدا هرگز دیر نمیکند و یا رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن و دیگر دوره ها که همه آنها بسیار ارزشمند و آگاهی دهنده می باشند
با دیدن این آموزشها و به عمل گذاشتن آنها راه برای رشد و پیشرفت و داشتن زندگی بهتر نمایان میشود
درود و خدا قوت
گام بیست و سوم
چاقها تلاش میکنن تا با هر روشی ازشر چاقی رها شوند و هر باری که باشکست مواجه میشوند خس بدی میگیرند که یااراده ندارم یا توانیی لاغر شدن را ندارم و یا حس میکنن در کل لاغر شدن بسیار سخت است .ولی در واقع تعیین کننده لاغری یا چاقی به دست ذهن ناخود اگاه است .من از هر روشی برای لاغری استفاده میکردم اول با ذوق و شوق بسیار شروع میکردم بعد از مدتی رعایت رژیم یا ورزش بسیار سخت میشد تا جای که تبدیل به اجبار میشد و همین باعث میشد که رها کنم دوره رو و باز به موفقیت نمیرسبدم شکست نیوردم گاهی اوقات حتی به وزنم هم اضافه میشد .نتیجه یا عصبانیت میشد حس بد گفتگوهای درونی .و سرزنش های خودم .و این روند بارها تمرار میشد .ولی الان اینو پذیرفتم و اموزش دیدم که برای رسیدن به موفقیت و تناسب اندام باید ذهن ناخوادگاه با ذهن وداگاه م هماهنگ باشن من قبل از این هر روشی رو که شروع میکردم مثلا رژیم یا ورزش این تصمیم رو ذهن خود اگاه من میگرفت و ذهن ناخوادکاه از اون خبر نداشت و در طی مسیر از فرمول های ذخیره خود استفاده میکرد و این ناهماهنگی باعث شکست و رنج و ستی دوره میشد در مسیر لاغری با ذهن کاملا ذهن ناخوادگاه و ذهن خوداگاه با هم هماهنگ میشن ذهن اماده میشه و روش لذت بخش میشود .
برای رسیدن به موفقیت رضایت ذهن ناخوادگاه مهم است و فقط کافی فرمولهاش رو عوض کنید تا مجوز لاغری رو به شما بدهد .تا به صورت اسان و لذت بخشی رفتارهای شما تعغیر کند و با تعغییر رفتار جسم شما خود به خود تعغیر نیکند .ذهن خوداگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی است مثل شنیده ها و گفت گوهای اطرافیان به هر حال یک عمل فیزیکی است ولی در مسیر لاغری با ذهن با اموزش دیدن با یاد گیری استمرار تمیرین و صبر و پشتکار یک سری فرمول های جدید و درست را به ذهن ناخوادکاه میدعیم اونار ثبت میکنیم و کم کم ذهن ناخوادگاه با ما همرا ه میشود ذهن ناخوادگاه یک سری عملیات به ما دستور میدهد و ما با انجام اونها رفتارمون تعغیر میکنه و جسم هم تعغیر میکنه این روش روش یادگیری شکیبایی دوست داشتن و علاقه به این روش را می خواهد با ارزوی موفقیت 💞
به نام خدا
در ذهن ناخودآگاه ما چی ثبت شده .خوردن مساوی است با لذت بردن .هرچی بیشتر بخوری بیشتر لذت می بری .رژیم یعنی نخوردن، محروم شدن از لذت ، ما آگاهانه خودمون را از خوردن محروم میکنیم و به جنگ ناخودآگاه میریم و همیشه هم ناخودآگاه پیروز میشه و به هدفش می رسد .
باید اول ورودیها و احساس خوبی در مورد لاغری در ناخودآگاهمون ایجاد کنیم. باید ناخودآگاهم قبول کنه که قراره کاری که لذت همیشگی داره رو شروع کنم. قبول کنه من از لاغر شدن و تناسب اندام خیلی لذت میبرم. من دوست دارم اندام خیلی قشنگی داشته باشم. دوست دارم از دیدن خودم لذت ببرم. از پوشیدن لباسهای رنگ شاد و متتنوع لذت ببرم. تا اخر عمر بدنی سالم داشته باشم. هر جا میرم اعتماد به نفس داشته باشم و همه اینها برای من با لاغر شدن به دست میاد .من دوست دارم خیلی زود این احساس های خوب رو تجربه کنم. من دوست دارم به سایز ۳۸ و وزن ۵۷ کیلو برسم. به وزن ایده آل و اندام عالی برسم. من رفتارهام همسو و متناسب با هدفم است. من کمکم شبیه افراد متناسب رفتار می کنم و انتظارم هم لاغریه.
وقتی دقت می کنم حجم غذام نسبت به قبل خیلی کم شده ولی باز هم فکر می کنم پرخوری کردم. درست رفتار نکردم .هنوز هم گاهی رفتارهای قبلی برمیگرده ولی اشکال نداره اون ها یک شبه ساخته نشده که بخواد یه شب کمرنگ بشه .این قدر ادامه می دم ،می نویسم، میخونم، گوش میدم ،تمرین میکنم تا رفتارهای قبلیم کمرنگ بشه.
من به این مسیر هدایت شدم. ثابت کردم که میتونم بدون رژیم و ورزش لاغر بشم ،حتی اگه فقط توی یه سال ۶ کیلو کم کرده باشم ولی بالاخره لاغر شدم ،تا ۵۷ کیلو شدنم راهی نیست. ذهنم ۶ کیلو و ۱۴ کیلو براش فرقی نمی کنه .باید قبول کنم که میتونم .
فکر میکنم یکی از موانع من انتظار.
این که توی همه نوشته ها و صحبت های استاد شنیدم که یه موقعی میشه که دیگه میفتی تو سرازیری و خیلی راحت و پر سرعت شروع میکنید به لاغر شدن
همش فکر میکنم پس این سرازیری کی برای من شروع میشه ،کی اتفاق میفته، وقتی تازه صدگام رو شروع کردم گفتم خودشه همینه این سرازیری منه و خیلی هم خوب بود واسم،
خیلی آگاهی های جدید برام لذت بخش بود و به دلم مینشست و الانم همش دوست دارم ببینم گام بعدی چیه چه اتفاقی میافته ولی هنوز هم منتظر لاغری هستم و انتظار لاغر شدن میکشم .
درسته خیلی تمرکز کردم روی نتیجه و روی آخر کار و از مسیر هم لذت نمیبرم باید لاغری را بسپارم دست ذهنم و بدنم اونا خودشون بلدن چیکار کنن تو مسیر با لذت ادامه میدم .
به نام خدای مهربان و آگاهی بخش
روز ۱۴۱: روز ۴۵ تکرار ، دوشنبه ۱۴۰۰/۶/۹
سلام
در روزهایی که اکنون آن را گذشته دور می بینم تلاشهای فراوانی را در جهت مقابله با چاقی انجام می دادم. تقریبا قسمت اعظم زندگی ام را در رژیم و محدودیت به سر می بردم بطوریکه روزهایی که به همراه خانواده غذا می خوردم برایشان بسیار لذت بخش بود و همسرم به خوردن من ذوق می کرد. خودم را فردی با اراده می دیدم که بطور عالی به اصول رژیم پایبند است و بسیار عالی وزن کم می کردم و به وزن ایده آل خودم می رسیدم ولی قسمت غم انگیز ماجرا این بود که رژیم را بدلیل عوارض نمی شد مادام العمر ادامه داد و به محض رها کردن رژیم نتیجه با ارزشم بتدریج از بین میرفت و من می ماندم با کمدی پر از لباسهایی که نمی توانستم بپوشم و حسرت اندام متناسبی که از دست رفته بود. با این دورو تسلسل بیهوده باور کرده بودم چاقی من ارثی و ژنتیکی است و چاره ای جز تحمل این وضعیت را ندارم و این موضوع وزنه سنگینی بر جان و روح من بود یعنی وقتی می شنیدم چه آرزویی داری؟ نخستین پاسخ من داشتن اندام متناسب پایدار و همیشگی بود.
به لطف خدا و از زمانی که با قدرت ذهن و نقش آن در رسیدن به اهداف مختلف آشنا شده ام دریافته ام واقعا درست است و من انسان با اراده ای بوده و هستم که در مسیر غلط تلاش می کرده ام و انرژی و زمان خودم را به هدر می داده ام. چون بدون جلب موافقت ذهن ناخودآگاهم اقدام به اعمال فشار فیزیکی بر جسم خود می کردم و با رها کردن عامل فشار به آرامی و نامحسوس ذهنم که بر چاقی تنظیم شده بود مثل یک ترموستات قوی برخلاف میل من ، مرا به سمت چاق و چاق تر شدن پیش می برد.
هم اکنون می دانم من مسئولیت کامل چاقی خودم را بر عهده دارم و چیزی به نام چاقی ژنتیکی وجود ندارد. من هم اکنون می دانم اشتباه گذشته من این بوده که بدون طی سلسله مراتب صحیح ایجاد تغییر و تحول اقدام به تغییر می کرده ام، چیزی که در جامعه هم کاملا منطقی است.
دقت کنید کارمندی که می خواهد تحول بزرگی در نحوه انجام کار ایجاد کند و بدون موافقت رئیس خود اقدام به انجام آن می کند هم سختی زیادی را تحمل می کند و هم در نهایت محکوم به شکست است. حال اگر این کارمند با صرف زمان اندکی نامه ای تنظیم کند و نظر رئیس خود را جلب کند و مجوز را کسب کند، به سادگی و حتی دریافت تشویقی و پاداش و تنظیم بودجه خواهد توانست تغییر مطلوب خود را ایجاد کند.
دوست پرستاری دارم که بسیار خلاق است و همیشه برای پیشبرد بهتر امور ایده های بکر و نابی دارد، یادمه در دوران طرح وقتی وارد بیمارستان می شد نخست چیدمان تخت بیماران و کمدها و میز نرس و …. را مطابق سلیقه خودش تغییر می داد و صد البته از چیدمان قبلی بهتر و کارآمد تر بود ولی چون خودسرانه و بدون جلب موافقت سوپروایزر بخش انجام شده بود نه تنها تشویق نمی شد بلکه همیشه در پایان شیفت با کلی تذکر و اخطار در پرونده ناچار می شد، بخش را به وضعیت قبلی درآورده و سپس تحویل دهد.
پیمانکاری که مجوز فعالیت های خود را از شهرداری نمی گیرد، هر چه ساختمان ضد زلزله و مهندسی ساز و عالی هم بسازد در نهایت با تخریب روبرو می شود. و مثالهای بسیار متنوع از این دست حتی در تصمیمهای کلان کشوری، مثلا همین ماه گذشته وزیر یک نهاد تصمیم به افزایش حقوق کارکنان خود گرفت و حکم صادر کرد و چون نخست موافقت بالادستی های خود را جلب نکرده بود خیلی مفتضحانه روز ۳۰ ماه که زمان پرداخت حقوق بود ، حکم ها ابطال و طبق احکام قدیم با چندین روز تاخیر حقوق پرداخت شد. پس:
دیروز پس از گذشت یکماه که می خواستم برای دریافت دوز دوم واکسن کرونا مراجعه کنم با مانتویی رفتم که ماه گذشته امتحان کردم و آستین آن بالا نمی رفت و ناچار شدم از پوشیدنش صرفنظر کنم و این بار براحتی آستین آن کاملا بالا رفت. این تجربه خوشایند پاداش با اشتیاق ادامه دادن و تحت نظر نگرفتن جسمم بود. من از هیچ متر و یا وزنه و یا لباسهای سایز کوچکتر برای محک زدن میزان پیشرفت خودم استفاده نمی کنم و معیار من احساس خوشایند لاغری است که صبح ها پس از برخاستن از رختخواب دارم. روزهایی که این احساس را ندارم سعی می کنم بیشتر بنویسم که در این دوره چه چیزهایی یاد گرفته ام و روز قبل چقدر پایبند به اموزشهایم بوده ام. خودم را سرزنش نمی کنم و سعی می کنم از همان لحظه بهتر عمل کنم. می دانم تا وقتی از نعمت حیات بهره مند هستم فرصت دارم هر لحظه بهتر از قبل عمل کنم و نتایج عالی بدست آورم.
دوشنبه تون بی نظیر دوستان قدرتمندم
سلام به شما دوست متناسبم از خواندن کامنت شما بسیار لذت بردم چقدر هماهنگی ذهن ناخودآگاه را زیبا توصیف کردید ممنون که آموخته ها و درک زیبایتان از آموزشها را با ما درمیان میگذارید استفاده کردم موفق و پاینده باشید
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
استاد بارهاچاق و لاغر شدیم وقتی همه میگن چه قدر لاغر شدی و بعضی ها میگن که دوباره برنگردی با اینکه با خودم میگم تو یک کرم هستی ولی کم کم ترس از لاغر نشدن و یا برگشت میاد تو ذهنم و انگار همه چیز به هم میریزه ترس لز لاغر نشدن یک توهم و این واقعا عالی چرا وقتی دستمون زخم میشه نمیگیم شاید خوب نشه و الان که خوب شده نمیگیم نکنه دوباره زخم بشه استاد یادم رفته بود که ترس برادر مرگ ترس از لاغر نشدن هم برادر چاقی و چاقی برابر مرگ تمام ارزوهاست
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
منم در گذشته سالهای زیادی وقت صرف میکردم و زمان میگذاشتم تا به باشگاه برم و لاغر بشم و این اواخر ۶ و یا ۷ سال پیوسته من ورزش کردم و در هر شرایطی من این کار رو می کردم از زمانی که پسرم ۶ ماه میکرد و شیر میخورد من این کارر روبا سختی میکردم تا شاید چاقی از بدن من برای همیشه بره و یا وقتی فهمیدم داروها باعث چاقی من میشن میرفتم تا شاید جلوی چاقی بیشتر رو بگیریم و یادم هست حتی اون اوایل کار بعد از بارداریم پسر شیر خوارم رو پیش مادرم میزاشتم و باشگاه میرفتم و در اون زمان دخترم کلاس اول بود و خیلی کارهای خاص و رسیدگی خودش رو داشت و لی من با اون همه درگیری باشگاه میرفتم و تازه وقتی پسرم کمی بزرگتر شد خیلی وقتها دنبال من گریه میکرد و من مجبور بودم اون رو با خودم باشگاه ببرم که اصلا اون روز ورزش درستی نمیکردم و یا چه روزهایی که من در ماه رمضان با زبون روزه در گرمای خوزستان من به باشگاه نمیرفتم و یا اینکه در بیماری و مریضی و کسالت من باشگاه میرفتم و یا اگر درد کمر و زانو درد داشتم بازم کمر و پای خودم رو میبستم و میرفتم یا اینکه در اوج کارها من اول باید باشگاه میرفتم که به خودم بگم کاری برای لاغر ی خودم کردم دیگه این اواخر که نتیجه ی مورد نظرم رو نمیگرفتم واقعا ورزش برام زجر شده بود اما به زور میرفتم چون در کل آدم متعهد و با پشتکاری هستم و عاشق لاعری هستم برای همین ول کن ورزش نبودم حتی در شرایط خیلی خاص بازم میرفتم و ورزش میکروم تا جایی که دقیقا من در صف اول کنار مربی تمام حرکات رو با مهارت انجام میدادم اما لذت نمیبردم و همش چشمم به ساعت بود که دیگه ورزش تموم بشه و من برم خونه و استراحت کنم و یا اگر حرکتی خیلی انرژی میبرد و سخت بود من حرکت جایگزین اون رو انجام میدادم چون ورزش برام دیگه لدت بخش نبودو نمیخواستم اینقدر خودم رو خسته کنم تا اینکه من با سایت اشنا شدم و کمی بعد کرونا هم اومدو من ورزش رو با مشاوره از استاد کنار گذاشتم و اما خلاصه در گذشته این کار کلی زمان و انرژی از من میگرفت و هیچ وقت هم نتیجه ی لازم رو نمیدیدم و من چقدر در باشگاه ورزشهای سخت و سنگین میکردم و همش در زجر و تقلا بودم و اما میرفتم که خیالم راحت باشه من ورزش رفتم و ……. اما بعد از مدتها که دیگه باشگاه نرفتم هنوز م که هنوز من ورزش نکردم حتی یک پیاده روی ساده رو انجام ندادم .و کلی هم متناسب تر شدم و دارم نتیجه میگیرم چون که موافقت ذهن ناخود آگاه خیلی با اهمیت هست و در تمام اون زمانهایی که من از کاری لذت نمیبرم چون ذهن ناخود آگاه من اون رو هنوز نپذیرفته و خوشایندش نیست و در گذشته که من از ورزش لدت نمیبردم چون موافقت ذهن ناخود اگاه رو کسب نکرده بودم و انجام خیلی از حرکات ورزشی برام سخت بود و از خوابم زدن و رفتن به اونجا برام سخت بود و……و اما دقیقا رژیم هم همینطور بود برام سخت بود و سراسر زجر و سختی بود و کلا در یک کلام بگم لاغری در ذهنم سخت بود چون ذهن ناخود آگاه من یه عمر ورودی داشت که لاغری سخته و چاقی آسون هست و یا اینکه من باور داشتم بدن من با متناسبها فرق داره و باید با سختی یکم خودم رو لاغر کنم اما اونها فابریک این نعمت رو دارن که هر چی میخوان میخورن و لاغرن و یا اینکه چون بارها گفته بودم مواد غذایی من رو چاق میکنن و کم تحرکی من رو چاق میکنه پس در ذهنم حک شده بود که اینها باعث چاقی من میشن و ….. خلاصه کلی از این باورهای غلط داشتم که لاعری رو در ذهن من سخت کرده بود و من هم خبر نداشتم که ذهن ناخود آگاه من هم هر چیزی براش سخت باشه اون رو دوست نداره و انجامش نمیده و حالا متوجه میشم چرا ؟؟چون دقیقا الان بعد از یک سال و نیم کار کردن روی خودم و موافقت ذهن ناخو د اگاه رو جلب کردن خیلی راحت غدا رو در مقیاس بسیار کم شاید از دوران رژیم خودم هم کمتر دارم میخورم اما با لدت این کار رو میکنم بدون احساس بد و سختی و محدودیت و …. و برعکس این مقدار خوردن رو دوست دارم و این اندازه خوردن رو عالی میدونم و یا اینکه من الان چون موافقت ذهن ناخود اگاه رو برای لاغری کسب کردم و لاغری در قسمت لذت ذهن من هست من خیلی راحت پرخوری نمیکنم و به اندازه میخورم و کلی از باورهای غلطم تغییر کرده و خیلی راحت مواد غذایی برمیدارم و میخورم و اونها رو عامل چاقی خودم نمیدونم فقط رفتار خودم با اون مواد غدایی رو عامل چاق خودم میدونم نه فلان قرص،و دارو و ارث و ژنتیک و کلا من خودم رو مقصر چاقی خودم میدونم و با تمام آموزشهای استاد دارم کاری میکنم که توافق ذهن ناخود اگاه رو برای لاغری کسب کنم که در این صورت خیلی راحت و بدون تقلا من لاغر خواهم شد و لذت خواهم برد .
همانطور که استاد در جلسه ی قبل گفتن ذهن ناخود اگاه مثل بچه ای هست که باید برای اینکه تو رو همراهی کنه وعده های خوب بهش بدی و تشویقش کنی که مثلا اگر این کارها رو کردی چی میشه و چی میشه تا با تو کنار بیاد و با تو در رسیدن به هدف همراه بشه
مثلا من بهش میگم با لاغری آزادی میاد سلامتی جسمی میاد سلامتی روحی میاد احساس خوب میادخوشتیپی میاد و خوش لباسی و لباسهای رنگ شاد پوشیدن میاد لذت بردن از خوراکیها میاد و سبکی و رهایی میاد و با لاعری اعتماد به نفس میاد خود باوری میاد و توانمندی میاد توکل و ایمان قویتر میاد با لاغری آرامش میاد با لاغری جوانی و شادابی میاد با لاغری بهترین روابط با اطرافیان همسرم میاد با لاغری یک زندگی جدید رو تجربه میکنیم و لذت میبریم .
اما با چاقی بیماری میاد افسردگی میاد محدودیت میاد بد لباسی و لباس رنگ تیره میاد حال بد و استرس و نگرانی میاد و اعتمادب به نفس لازم رو نداریم و در هیچ کاری احساس توانمندی و موفقیت نداریم و اون اعتبار و روابط خوب بین بقیه رو نداریم به شیطان درون خودمون نزدیکتر شدیم چون پرخوری کار شیطانی هست وبا چاقی سنگینی و عدم تحرک میاد و …..
ذهن ناخود آگاه من خوب اینها رو درک کرده و خیلی اتوماتیک از خوردن زیاد بدش میاد از اندام چاق در هر قسمت و در هر شخصی بدش میاد از سنگینی بعد از عدا بدش میاد از چاقی بدش میاد و ….. من ذهن ناخود اگاه کاملا با هم همسو هستیم تا یک تجربه ی جدید ی از زندگی رو به نام لاغری داشته باشیم و از زندگی بیشتر لذت ببرییم .
دلیل اینکه تمام روشهای لاغری منجر به بازگشت شده این بوده که نقش مهم ذهن ناخودآگاه رو نادیده گرفته ایم.وفقطط خودمون به تنهایی تصمیم گرفتیم ذهن ناخودآگاه رو با خود همراه نکرده واین که آیا اون هم موافق این مسیر هست یا نه؟واین یک نوع ناهماهنگی بین خود و هم ناخود آگاه ایجاد میشود که برای ناخودآگاه بسیار غیر قابل تحمل وپذیرفتن هست..لاغری با ذهن وانحام تمرینات باعث جلب رضایت و موافقت ناخودآگاه میگردد.
وقتی که تصمیم به لاغری با ذهن بگیریم با انجام تمرینات رضایت اونو جلب کنیم ناخودآگاه کم کم مجوز لاغری رو صادر میکند. وچون این موافقت صورتگرفته خیلی در این مسیر احساس لذت میکنیم .و نتایج عالی کسب میکنیم..وقتی با روشهای لاغری وورزس تصمیم به لاغری میگیریم بر اساس ذهن خودآگاه ومنطق این کارو میکنیم تومان تصمیم ها بر اساس عوامل بیرونی گرفته میشود.وذهن ناخودآگاه هیچ نقشی ندارد.. زمانی که ما بر اساس موافقت ناخودآگاه قدم در مسیر لاغری میگذاریم وتصمیم میگیریم ومراحل آنرا انجام میدهیم.به مرور رفتار های آگاهانه مایا فرمولهای قبلی ذهن ناخودآگاه تفاوت پیدا میکند.وباعث به هم خوردن تعادل فرمولهای قدیم ذهن ناخودآگاه واکنشهای ذهن خودآگاه میگردد.وهرچه از روشهای .ورزش فاصله میگیریم برگشت به اون روشها برای لاغر شدن سخت تر میشود.چون ناخودآگاه تمایل داردرفتار ما براساس فرمولهای ذخیره شده باشد .استمرار در مسیر لاغری با ذهن احساس خوب ولذت را در ایجاد میکند.وفرمولهای لاغر کننده قویتری در ذهن ناخودآگاه شکل میگیرد. وبعداز آن رفتار الان ماکه براساس فرمولهای قبل ناخودآگاه است بافرمولهای جدید ایجاد شده همخوانی ندارد. این ناهماهنگی قابل پذیرفتن برای ناخودآگاه نیست، آرام آرام رفتار ما تعقیر میکند و میل ما به تکرار رفتارهای قبل کم میشود.ورفتارهای جدید بیشتر در ما تکرار میشود.وقتی رفتار تعغیر کند چه بخواهیم و چه نخواهیم جسم ما نیز در مسیر متناسب شدن پیش خواهد رفت.
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
ضمیر نا خود آگاه بخش بزرگی از روان ما هست که ما نسبت به اون آگاهی نداریم ولی تاثیر عمده ای بر زندگی و اعمال ما دارد
اگه تا به حال به یه درخت نگاه کرده باشیم خیلی راحت فرق ضمیر خود آگاه و نا خود آگاه متوجه می شویم .ما وقتی به درخت نگاه کنیم فقط قسمت بیرونی درخت رو می بینیم و قسمت اعظم و قدرتمند درخت که همان ریشه هست که زیرخاک هست و از نظر ما پنهان هست .
اون قسمت بیرونی درخت همان ذهن خود آگاه ما هست که خیلی راحت به اون دسترسی داریم و ریشه درخت که از نظر ما پنهان هست همان ذهن نا خود آگاه ما هست که قابل دیدن نیست ولی در واقع پایه و عظمت درخت به همان قسمت پنهانی هست.
چند مدت پیش دوستم به دلیل تو در تو بودن درخت های خونه شون قصد قطع کردن یکی از درخت های انگورش داشت و قطع ش کرد بعد مدتی دیدم دوباره جوونه زده و دوباره دوستم جوونه هاش رو قطع کرد و حتی یکم دور تنه اش خالی کرد و پوسته درخته هم جدا کرد تا روند خشک شدنش زود تر بشه و جوونه نزنه ولی در کمال نا باوری دید این کارش باعث شده درخت قطع شده جوونه های بیشتری بزنه و سریع تر از قبل رشد کنه. به جایی رسید که دوستم بیخیال قطع کردن جوونه ها شد و الان در عرض یک هفته و نیم تقریبا جوونه ها یک متر شده .
وقتی روند چاق شدن خودم با رژیم ها و حرکت این درخت مقایسه کردم دیدم دقیقا انواع رژیم هایی که ما گرفتیم مثل قطع کردن جوونه های این درخت بوده ما هیچ وقت مشکل چاقی مون ریشه یابی نکردیم برای همین دوباره ریشه های چاقی مون جوونه زده و چاق شدیم .
ما در طول زندگی بارها جملات و حرف ها یی از اطرافیان مون شنیدیم که غذا خوردن باعث چاق شدن می شه و آدم اگه غذا می خوره باید تحرک داشته باشه تا انرژی حاصل از غذا در بدنش به صورت چربی ذخیره نشه و اگه تحرک نداشته باشه بدنش چربی می گیره و باعث چاق شدنش میشه.
بارها شنیدیم که چاق شدن در خانواده ما ارثی هست و این که چاق باشیم طبیعی هست
بارها به ما گفتن که ازدواج باعث چاقی میشه و فلانی رو ببین قبل ازدواج نی قلیون بوده ولی بعد ازدواج حال اومده و جا باز کرده .و هزاران حرفی که در ذهن ما بار گذاری شد که سرنوشت ما چاق شدن هست .
تمام این حرف ها در ذهن نا خود آگاه ما ذخیره شد و باعث شد رفته رفته بر روی تمام باورها و رفتارهای ما تاثیر گذاشت .مخصوصا رفتارهای غذایی که غذا ها رو با لذت بیشتر خوردیم .در خوردن از تمام حواس پنجگانه مون استفاده کردیم . چقدر تصویر سازی کردیم برای خوردن غذاها. اگه خوراکی باب میل مون توی یخچال می موند تا صبح خوابمون نمی برد و اول صبح بلند می شدیم که غذاهه از دستمون نپره . چقدر حرص خوردن داشتیم .
توی این همه سال ما تمام کارها مون با شوق انجام میدادیم و از خوردن لذت می بردیم .
و دیگه این نوع رفتار غذایی و رفتاری شد عادت همیشگی مون ، خیلی سختمون بود خلاف این عمل کنیم . تا اینکه چاق و چاق تر شدیم و کم کم متوجه تفاوت جسمی خودمون با اطرافیان مون شدیم مخصوصا توی مهمونی ها و مجالس ها و رفته رفته تحت سرزنش های دیگران قرار گرفتیم و حرف ها یی به ما زدن که دختر رژیم بگیر چقدر چاق شدی دو روز دیگه از در اتاق رد نمیشی .
عمری با لذت غذا خورده بودیم و ذهن مون ما رو تشویق می کرد بازم بخور .حالا همه میگن نخور .
ذهنی که سال ها چشم بسته می دونست کجا بره و چی بخوره و بوی خوراکی ها از هفت فرسخی تشخیص می داد و نا خود آگاه به سمت خوراکی ها کشیده میشد چطورمی تونه خلاف این رفتار غذایی بپذیزه و رفتار کنه ؟
چون تمام مسیری که طی کرده بودیم با آرامش و بدون فشار و سختی بود خیلی راحت مثل آب خوردن زمان طی می شد .اما الان قراره یک مسیر اجباری و بدون میل و رغبت همراه با سختی و فشار جسمی طی بشه.
خب معلومه سختی مثل راحتیه ؟ راحت غذا خوردن کجا و با ترس و لرز غذا خوردن کجا .با ذوق و شوق سمت خوراکی ها رفتن کجا و وزن و پیمانه کردن غذا کجا.
اینجاست که ما قصد مون اینه که خیلی سریع لاغر بشیم و رفتارهای جدید غذایی جایگزین رفتارهای سابق خودمون کنیم .در صورتی که در ذهن نا خود آگاه ما سال های زیادی طول کشیده تا رفتارهای چاق شونده تشکیل بشوند و این قدر این رفتارها برای ما عادی شده که ما بدون فکرکردن اون رفتارها رو تکرار می کنیم.
در جدال بین افکار جدید با آگاهی های حک شده سابق همیشه ذهن مون ما رو به سمت خودش می کشونه و آگاهی های سابق پیروز می شوند برای همینه که تحمل رژیم نداشتیم و بعد یه مدت رژیم رو رها می کردیم و دوباره به سمت چاق شدن حرکت می کردیم.
الان که خدا رو شکر فهمیدیم که ذهن ما همون جوری که چاقی رو آموزش دیده خیلی راحت می تونه لاغر شدن رو یاد بگیره به شرطی که
اول بپذیریم که ما خودمون مسئول چاق شدن مون هستیم نه عامل های بیرونی مثل ارث و مواد غذایی و عدم تحرک
دوم بپذیریم که ما یه روزه چاق نشدیم و سال های زیادی طول کشیده تا باورهای چاق شونده در ذهن ما حک شد و تبدیل به عمل شد طوری که ما خیلی راحت چاق شدیم پس برای لاغر شدن هم باید زمان سپری بشه تا باورهای صحیح لاغری در ذهن حک بشه و به عمل تبدیل بشه تا ما لاغر بشویم
سوم بپذیریم که ما توانمند هستیم و دلیل این که رژیم ها بر روی ما جواب نداده اشتباه بودن مسیر بوده نه قدرت و توانایی ما
چهارم بپذیریم که ما در مسیر چاق شدن خیلی راحت و با ذوق و شوق و بدون هیچ سختی طی شد و در مسیر ما استمرار زیادی داشتیم تا چاق شدیم و به این وزن رسیدیم پس برای لاغر شدن هم باید با ذوق و شوق و هیچ گونه سختی مسیر رو طی کنیم و در راه رسیدن به مقصد که تناسب اندام هست استمرار داشته باشیم .
توی زندگی هر کاری که با ذوق و شوق شروع کنیم و پیگیر باشیم به نتیجه دلخواه می رسیم و هر کاری هم که با بی میلی و اجبار انجام بدهیم نتیجه ای جز شکست نخواهیم داشت.
لاغر شدن آسان ترین کار دنیا ست .پس در مسیر لاغری هیچ سختی به خودمون ندهیم و با آرامش تمام گام برداریم.
بنام خدا
سلام دوستان و استاد عزیز
منم تو همون پارک که استاد می که بارها برا پیاده روی و ورزش با وسیله ها تو پارک رفتم یادمه وقتی از خونه تا پارک میرفتم بعد ورزش و پیاده روی دیگه نای برگشتن را نداشتم به زور میومدم تا خونه پا درد شدید می گرفتم و همش می گفتم من چرا این همه پیاده روی میکنم پس چرا چاقتر میشم و هی عصبی میشدم این یکی از ورزشهای من بود یکی دیگه یوگا بود که این آخرین ورزش من بود ۳ سال یوگا بودم چقدر اذیت بودم ۳،روز در هفته باید ساعت ۳ بعد ظهر میرفتم من شاغلم از سر کار میومدم سریع نهار میخوردم و بدون استراحت سریع باید میرفتم باشگاه انگار مجبور بودم با زور قهوه و خرما چی میدونم شکلات خودم را سر حال میکردم برا یه ساعت ورزش به قول استاد دست کم ۳ ساعت وقتم گرفته میشد یعنی یه طوری ورزش میکردم که بگم برا لاغری کاری کردم و دل خودم راحت بشه .
اما غافل از اینکه بدانیم واحد تعیین کننده چاقی و لاغری ما ذهن نا خودآگاه است ما در همه ی روشها توافق ذهن نا خودآگاه خودمان را جلب نکردیم چون از،نقش ذهن نا خودآگاه در لاغری اطلاع نداشتیم که در مسیرلاغری،با،ذهن هماهنگی بین خود و ذهن را بوجود بیاوریم باید با،انجام تمرینات و تکرار به وضوح با جلب رضایت ذهن نا خودآگاه خود حرکت به سمت متناسب شدن را تجربه کنیم .
ذهن ناخودآگاه همان بخشی است که فرمول های چاقی در آن ذخیره شده است و سالهاست که ان،اطلاعات اشتباه بر مغز ما تاثیر گذاشته و سبب شده که مغز واکنش های زیادی نسبت به پارامترهای بیرونی بدهد و نتیجه همان چاقی است ..در این فایل نتیجه میگیریم که اول ذهن ناخوداگاه خودمان را راضی کنیم که بعد از،سالها چاقی بیاد با ما همکاری کنه و ذهن و جسم ما با هم دوست بشن و ما یه مسیر جدید بهش آموزش بدیم و هی آموزشهای را تکرار کنیم با تکرار کردن بیشتر به ذهن کمک میکنیم که بهتر یاد بگیره البته از اول بهش میگیم که مسیرمان یه کم طولانی هستش موانع زیادی سر راهمان هست باید از آنها به درستی رد بشیم هیچ عجله ای هم نداریم کسی کاری با ما نداره زمانی برایمان مشخص نکردن آهسته حرکت میکنیم و همین طور ادامه میدیم با حال خوب ،آرامش، احساس خوب ،شادی ،اعتماد به نفس،بالا به مسیر ادامه میدیم و انشاالله موفق خواهیم شد ذهن ناخودگاه دیگه راهی بجز تسلیم ندارد و با ما همکاری میکند و به راهی میرویم که نقطه پایانی ندارد تا زنده هستم در مسیر باقی می مانم .
از،شما هم ممنونم استاد .
سلام گام بیست سوم 😊
در مسیر لاغری من😊☺😉
نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری
ماافرادچاق همیشه برای رهایی از چاقی و رسیدن به لاغری روش ها مختلفی انجام دادیم مث ورزش ،رژیم ،پیاده روی،عمل جراحی،مصرف قرص،دمنوش ،خلاصه هرکسی هر روشی پیشنهاد داد ما انجام دادیم و اوایل باشور اشتیاق شروع میکردیم ولی بعد مدتی خسته میشدیم رها میکردیم و فک میکردیم ما توانایی لاغر شدن نداریم و به شدت خودمان رو سرکوب میکردیم و هرچی ننگ بود میچسپدیم به خودمان که تو عرضه نداری لیاقت نداری خاک توسرت نگاه فلانی کن فقط بلدی بخوری خپل بسی و هرچی از دهن مان در میومد میگفتیم به خودمان و با دیدن افراد متناسب به شدت حسرت میخوردیم و بادیدن افراد چاق تر از خودمان خیلی خوشحال میشدیم خداروشکر مث این نشدیم این نگاه کن بعد من خودم سرزنش میکنم ومدتی رها میکردیم و بعد باز که متوجه میشدیم داریم بیشتر چاق میشیم و سرزنش نصحیت دیگران بود باز که فلانی چاق شدی یه فکری کن باز دانبال روش دیگه لاغری بودیم و همین جور ادامه داشته
ولی ما نمیدونستیم که قدرت اصلی ذهن است و این ذهن است که جسم مارو تغییر میده نهه عوامل بیرونی و باید ذهن تغییر کنه تا جسم تغییر کنه
ناهماهنگی بین ذهن وجسم باعث شکست ما میشد در واقعا این ذهن بود که باید تصمیم میگرفت که متناسب بشه نه جسم ما ولی ما ندونسته به خودمان ظلم کردیم چون همیشه خودمان تصمیم میگرفتیم واسه لاغر شدن ولی ذهن ناخوداگاه ما هیچ تصمیمی نگرفته بود واسه همین ما شکست میخوردیم
باید ذهن ناخوداگاه تصمیم بگیره واسه لاغر شدن با تغییر محتوا ذهنی فایل گوش دادن نوشتن تمرین انجام دادن ذهن بهش اموزش لاغری میدیم و ذهن اموزش مبینه و اینجوری بدون اینکه بخواهیم کار فیزیکی کنیم ذهن خودش تصمیم میگیره برای لاغر شدن و رفتارها ما تغییر میکنه و بعد جسم ما تغییر میکنه و این صحیح ترین راه برای لاغرشدن است و متناسب شدن همیشگی است 😊☺
تا ذهن تغییر نکنه جسم ما تغییر نمیکنه ذهن هم با اموزش دادن فرمول هاصحیح به ذهن کدنویسی لاغری تغییر میکنه و بعد رفتار ما تغییر میکنه ودراخر جسم ما تغییر میکنه
این مسیر صحیح ترین مسیر است چون این همه افراد چاق متناسب شدن با تغییر ذهن خود با قدرت ذهن خود برای همیشه لاغر شدن چون ذهن تصمیم گرفته برای لاغر شدن و به صورت ناخوداگاه تصمیم گرفته برای لاغر شدن واسه همین جسم تغییر میکنه
وقتی ذهن متناسب بشه تغییر کنه در همه جنبه ها این تغییر رخ میده واحساسمان عالی میشه شادی نشاط انرژیمان زیاد میشه شاداب تر میشیم جوان تر میشیم اعتماد بنفسمان عالی میشه عاشق خودمان میشیم خودمان لایق بهترین میدونیم و اتفاقات عالی برایمان رخ میده
پس قدم اول واسه لاغرشدن باید اول ذهن ناخوداگاه تصمیم بگیره و محتوا ذهن تغییر بدیم تا به مرور جسم ما تغییر کنیه
باید استمرار داشته باشیم در این مسیر و ادامه بدیم با اطمینان شور اشتیاق ادامه بدیم تا موفق بشیم باید ذهن یادبگیره لاغری رو وقتی ذهن یاد گرفت همواره در تلاش است که این اموزش بیشتر بیشتر کنه در زندگی ما و جسم ما روز به روز متناسب تر میشه چون ذهن ناخوداگاه تصمیم گرفته و بعد مبینیم که متناسب شدن چقدر اسان راحت شیرین است همراه لذت است همراه ازادی قدرت و خیلی کیفیت زندگیمان بهتر میشه در همه چی
پس باید ذهن ناخوداگاه اجازه بده تصمیم بگیره تا جسم تغییر کنیه قدرت اصلی دست ذهن است وقتی ذهن اموزش ببینه برای متناسب شدن به صورت خودکار دستور میده برای لاغر شدن و رفتار ما تغییر میکنه و در اخر جسم ما تغییر میکنه
هماهنگی بین ذهن جسم باعث رسیدن به تناسب همیشگی میشه
😊☺شاد شاد باشید با شور اشتیاق ادامه بدید 😊😀
سلام همگی دوستان
گام بیست و سوم نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری:
افرادی اول صبح میرن پارک و ورزش میکنن و چقدر زحمت زیادی را متحمل میشن برای لاغر شدن، افراد با اضافه وزن های مختلف که هر کدوم سعی میکردن که فعالیت بیشتری را انجام بدن! بین تقریباً همه اون افراد که نمیتونستن با حس و حال خوب فعالیتشون را پیوسته انجام بدن مثلا بینش رو نیمکت نشسته و حرف میزدن و به اون شکلی که تصمیم گرفته بودن بیان اول صبح یه فعالیتی را انجام بدن، خب این انجام نمیشد یعنی خیلی بریده بریده این کارو انجام میدادن و باهم حرف میزدن خیلیا هم با موبایل بازی میکردن! خلاصه مشخص بود که از روی اشتیاق نیست!
استاد هم بارها تصمیم به ورزش و بالابردن فعالیت بدن گرفتن و وقت زیادی صرف کردن، و هر بار احساس بدی داشتن و میخواستن همش بینش وقفه بندازن و استراحت کنن و با بقیه حرف بزنن و همیشه با سختی و مشقت همراه بوده!
وقتی فردی از لحاظ ذهنی آماده متناسب شدن نباشه هر تلاشی را بخواد انجام بده برای متناسب شدن، اون تلاش همراه با رنجه همراه با سختیه همراه با مقاومت شدید ذهنیه یعنی فرد تصمیم میگیره برای خودش کاری انجام بده و این شرایط را تغییر بده اما چون از لحاظ ذهنی آمادگی نداره برا خودش برنامه ریزی ذهنی انجام نداده و توافق ذهن ناخودآگاه را برای متناسب شدن جذب نکرده هیچ نتیجه ای نداره!
وقتی ذهنتون را اماده میکنید برای متناسب شدن حرکت شما برای متناسب شدن خیلی لذت بخشه براتون بر خلاف این همه تجربه هایی که ما داریم چه از زمانی که رژیم میگرفتیم دارو مصرف میکردیم، برنامه های ورزشی داشتیم و میدونیم چقدر سخت و رنج آوره !!
در همه روش ها فقط منتظر یه بهانه بودیم که اون کار را رها کنیم و ادامه ندیم! اگر میخواین یه قدم مثبت و تاثیر گذار برای متناسب شدن بردارین اول باید از لحاظ ذهنی آماده باشین برای این کار و الا سعی شما نتیجه ای در بر نخواهد داشت! با دوره لاغری رایگان هم میتونی آماده بشی و به تناسب برسی!
با یک هفته ده روز همه چیز درست نمیشه باید استمرار داشته باشین و ادامه بدین تا جوانه تناسب اندام در وجود شما رشد کنه و بزرگ بشه، هیچ سختی در این مسیر نیست! هر جا دیدین تکرار کردن و گوش دادن به فایل داره براتون سخت میشه متوقف کنید چون دیگه تاثیری نداره!! وقتی که احساستون خوب باشه و با دقت و ایمان به این مسیر که میتونید نتیجه بگیرید دنبال میکنید و فایل ها را گوش میدین نتیجش شگفت انگیزه و زمانی که شما لاغری از طریق ذهن را یاد بگیرین خود به خود افکاری بهتون داده میشه و الهاماتی بهتون میشه و ایده هایی به ذهنتون میرسه که خودتون بیشتر مشتاق میشین در این مسیر ادامه بدین و نتیجه بهتری کسب کنید!
آموزش های ذهنی شما را در مسیر قرار میده و شما تا همیشه با این آموزش ها باید زندگی کنید انقدر آگاهی های بیشتر و تاثیر گذارتری به شما داده میشه چون وقتی ذهن شما یاد میگیره این مسیر را خودش شروع میکنه به تلاش بیشتر به فرمول سازی بیشتر و بهتر که کار را بهتر کنه چون شما و همه افراد دوره از یک آموزش استفاده میکنن اما چرا نتایج اون ها انقدر عالی میشه و ادامه دار میشه چون وقتی آموزش را سپری میکنن ذهن اون ها وقتی یاد میگیره و در مسیر قرار میگیره خود ذهنشون تلاش میکنه برای اینکه نتیجه را بهتر کنه و فرمول سازی های جدید میکنه و ایده های جدید بهشون میده و باور های جدیدی را براشون رو میکنه و بارها شده دوستانی چندین ماه بعد از این که دوره را استفاده کردن و به نتیجه رسیدن پیام میدن که ما به این نتیجه جدید رسیدیم یا دارم این کارو انجام میدم یا این فکر جدید رو ایجاد کردم و چقدر کارم راحت تر شده و چقدر لذت بخش تر شده و من میگم که کار ذهنی دقیقا همینه وقتی شروع میشه وقتی یاد میگیری و فعال میشه در زمینه متناسب شدن خودش کار های زیادی را بهت پیشنهاد میده و باهات هماهنگ میشه و یه جورایی انگار راحت و واضح باهات حرف میزنه و بت میگه چیکار کنی و همه این ها نتیجه یادگیری صحیح ذهنه!!
اگه ذهنتو آماده نکردی زحمت به خودت نده چون هیچ نتیجه ای نمیگیری و ذهنت با خودت هماهنگ نیست! وقتی ذهن مجوز را برای لاغری صادر کنه اون وقت میبینی که لاغر شدن چقدر راحته!! قبلا مجوز برای چاقی بود و برای همین چاق شدن راحت بود و الان با کمک آموزش ها مجوز لاغری را میگیریم و به تناسب اندام همیشگی دست مییابیم 👍✌️
مه تاب متناسب و هماهنگ با ذهن😍🥰
به نام خداوند جان و خرد
سلام ودرود
🌟ما باید از لحاظ ذهنی آماده بشیم🌟
واقعا چه جمله ای،باید با طلا نوشت
جمله ای که هیچ وقت بهش فکر نکردیم
جمله ای که از هیچ کس نشنیدیم،نه دکتر تغذیه نه مربی ورزش نه مادر نه دوست از هیچ کس هیچ
نمیدونم چرا الان که دارم مینویسم بغضم گرفته☹️
نشنیدم هیچی درموردش نشنیدم،که لوح سفید و قشنگ منو سیاه کردن از هر طریقی که من به این شکل رسیدم
فقط سرزنش کم بخور اینو نخور ورزش کن،این کارو کن و هزارتا چیزه دیگه...
که تمام این سرزنش ها تازه باورهای غلط منو ثابت قدم تر کردن…
هر چی هست تو ذهنه منه ،اون تصویری هست که من خودم از خودم دارم
باید تصویر ذهنیمو درست کنم
باید باور هامو درست کنم
باید رفتار هامو درست کنم
باید ذهنمو شستشو بدم،آخه کی گفته من آب بخورم چاق میشم آخه اینارو از کجا و کی ما شنیدیم…خیلی دلم میخواد یجوری برگردم عقب و اولین باری که این جمله های بی سرو ته رو یکی گفته ببینم و بگم دلیلت چی بوده آخه🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
چرا این همه سال به این همه روش مختلف و عجیب و غریب فکر کردیم و همشون رو امتحان کردیم ولیییی یه بار فکر نکردیم وگه فرق من با بقیه چیه که اونا متناسبن من نه..
چرا یه باز فکر نکردم چرا اونا میگن ما خانوادگی لاغریم،ما هر چی بخوریم چاق نمیشیم ولی من میگم ما همه چاقیم ما هر چی میخوریم سریع اضافه میکنیم…
چرا به اون چیزایی که باید فکر میکردیم فکر نکردیم
این موضوع تو همه جنبه های زندگی هست،به اون چیزی که باید فکر نمیکنم دقت نمیکنیم توجه نمیکنیم
ولی سریع میریم سراغ موارد زود گذر و تبلیغاتی…پولدار شدن در یک ماه…رویش مو در یک هفته…پوستی جذاب بعد از یه دوره …ده سال جوان تر شدن با استفاده از این کرم هاااا
با همه اینا عجولمون کردن…
شدیم نسل فست فود ها…که تو چند دقیقه همه چی آماده شه ولییی هیچ توجه ای به صبر و حوصله نیاکان خودمون نداریم که وقتی یه بذر رو میکاشتن چندین سال صبر میکردن تا بشه درخت🌳🌲🌴اونم با یه صبر دلپذیر
الان ما هم باید همون صبر رو پیشه کنیم…چون با یه ماه و یه سال این باور هارو تو ذهن خودمون ثبت نکردیم،چندین سال طول کشیده
ولی خدارو صدهزار مرتبه شکرررر😍😍😍😍😍میتونیم این راهی که تو چندین سال رفتیم با صبر و استمرار و تمرین تو کمترین زمان طی کنیم و ناخودآگاه خودمون رو لاغر و متناسب کنیم و به خواسته دیرینه خودمون برسیم 🥰🥰🥰🥰🥰
باید استمرار داشته باشیم و انقد آگاهانه تمرین کنیم تا بشه یه بخشی از وجودمون تا روز به روز بیشتر ازش لذت ببریم
و خدارو صدهزار مرتبه شکرررر به راهی رسیدیم به روز به روز به خواسته دیرینه خودمون نزدیک تر میشیم و جسم و ذهنمون رو متناسب تر میکنیم و از زندگی بیشتر لذت میبیریم😍😍😍😍😍😍
با سلام استاد گرامی ودوستان همراهم اول نوشته استاد رو کامل خوندم وچون کیفکردم واحساسم خوب شد دوباره دارم میخونم ومینویسم استاد همون اول گفتن ما برای انجام دادن به نطر من هر کاری باید توافق ذهن ناخوداگاه رو داشته باشیم یعنی باید ذهن ناخوداگاه اکی کنه واستارت رو بزنه در مورد لاعری من خودم یعنی منطقم میاد بگه خیلی چاق شدی بهتره غذتو کم بخوری یا اینو بخوری اونونخوری یعنی اون ذهن خوداگاه خودش برای خودش تصمیم میگیره و ذهن ناخوداگاه هنوز هیچ چیزی نمیدونه وفرمولهاش وکدهاش برمبنای قدیمه یکی دوروز که رد میشه هی به ذهن ناخداگاه سخت میگذره میبینه که چرا رفتارها بر مبنای دستورهای اون نیست دستورهای اونم طبق فرمولها وکدهایی است که خودمون از قبل دادیم حالا یک تناقض پیدا شد بلا فاصله واکنش ذهن ناخوداگاه شروع میشه اخه این تصمیم رژیم رو فقط خودت با ذهن خوداگاهت گرفتی واون که خبر نداره وسعی میکنه ومقاومت میکنه تا همه چیز به روال قبلی اش برگرده اخه اون هیچ وقت کاری که سخته ونمیشناسه رو خوب نمیتونه انجام بده ودر حقیقت ذهن ناخوداگاهمون همین طور خوردنو هم که اشتباه هستش رو هم نمیدونه که نادرسته ولی خوب ما خودمون برنامه نویسی اش کردیم وزاز اونجا که اون واقعا ذی شعوره هرچی رو بیبینه وبشنوه درست یا نادرست اگه همراه با استمرارو احساس باشه دیگه قبول میکنه ومیشه باور و مطابق با اون باور شروع میکنه به دستور رفتار به ما پس در حقیقت قدرت اون از ذهن خوداگاه قوی تره وهمیشه غالب میشه براون ودر رزیم هم شروع میشه هی در طول روز یکی دو دفعه خراب میکنیم وبعداز یک مدتم که رها میکنیمودر مورد این روش ماداریم اول ذهن ناخوداگاه رو تربیت میکنیم وباورهای ریشه دار اشتباه رو پیدا کرده وبعد باور درست وارد کرده واصلا به باورهای قبلی کاری نداریم اونها همچنان دارند کار خودشون رو انجام میدند مااز طریق ورودی های درست که همراه میشه با احساس عالی مثل گوش کردن وخواندن مطالب سایت احساسمون هم خوب میشه وبعد استمرارم که هرروز داریم اخر باورها شکسته میشه وبه جاش باور درست قرار میگیره وکارتمام دیگه بقیه کار رو خودش یعنی ذهن ناخوداگاه انجام میده وخیلی سریعتر هن انجام میده بدون مقاومت واذیت شدن واحساس غداب وجدان حالا برم فایلم رو گوش کنم توی فابل امروز درمورد ورزش بودالبته منطور استاد این بود که ورزشم باید دهن ناخوداگاه بپذیره تا راحت وبدون هیچ مشکلی انجام بدی در مورد ورزش کردن امروز خیلی میخوام صحبت کنم اخه از شما چه پنهان که من یک ماهی هست که بادوستم به پارک نزدیک خونمون میریم وورزش هوازی بایک خانم مربی انجام میدیم راستش روزها به سختی بلند میشدم وبیشتر در رودر وایسی دوستم میرفتم امروزهم که اصلا خوابیدم ونرفتم ساعت ده بلند شدم وبلافاصله گوشی رو برداشتم والان که هنوز دارم مینویسم یک ساعت ونیم دارم فک میکنم ومینویسم وخسته نمیشم وهیچ احساس بدی ندارم بلکه در بالاترین احساسم هستم وحتی از صد ساعت ورزش بیشتر انرژی میگیرم وهی مینویسم وهی گوش میدم بعصی وقتها بچه هام میگن بسه مامان دیگه اخسته شدیم توخسته نمیشی اینقدر این سایت رو نگاه میکنی ومینویسی میگم نه من کیف میکنم بعد دارم فک میکنم چرا در مورد ورزش این جوری نیستم اون که باید بیشتر بهم انرزی بده یکمی فک کردم گفتم باید ببینم ایا اصلا خود ورزش از نطر ذهن من درسته یعنی درموردش چه جوری فک میکنه اصلا به چه عنون نگاهش میکنه براش کار سخته یا اسون ودریک کلام ورزش کارطبیعی بدن براش تلقی شده مثل خوابیدنوپلک زدن شده یا نه کار سخت وصرفا برای وزن کم کردن وابزاری برای اینکه وزن من کم بشه یانه ورزش براش راحته وفرمون میده میگه انجام بده چون اگه اون فرمون بده که دیگه من برام بلند شدن از خواب ورفتن سخت نیست وکار روتین انجام میشه وایا مسیری رو که در مورد ورزش ذهنم طی کرده درسته یا نه خیلی در همین لحطه سوال به دهنم رسید درمورد ورزش طولانی میشه بگم یا مثلا چه فرمولهای اشتباهی در مورد ورزش در دهن من شکل گرفته وچه باورهایی ساختم در مورد این ورزش وچه رفتارهایی در مورد ورزش از من طبق اون فرمولهای نادرست شکل گرفته خیلی دارم فک میکنم ویک جورهایی اول انگار همه درهای ذهنم رو بلافاصله رو این موضوع ذهنم باز کرد وهی داره کمکم میکنه خودش وباخودش میگه تو رو خدا این رو هم حل کنه که من چندین ستله داری اذیت میکنی واقعا چرا ما باخودمون ونعمتهای خدا وامکانات خداوند این طوری کردیم هرچی که طبیعی ولذت بخش بوده رو برای خودمون رنج اور وسخت کردیم بدبخت این ذهنم چه جوری همون کارهای روتینش مثل نفس کشیدن واعمال دیگه ای که من خدارو سکر توی انجامش دخالتی نداشتم رو به خوبی با این همه اذیت من انجام میده همین جا هم به قدرت الله دوباره پی بردم بریم سر بحث خودمون درمورد ورزش من فک میکنم نفس کار وخود ورزش کار بسیار درست وواجب برای بدنمون هست مثل اینکه ما باید ریه هامون سالم باشه تا دهن ناخوداگاه بتونه به راحتی نفس کشیدن رو دستور بد ه یا کلا باید چشمی باشه تا اون بتونه عمل پلک زدن رو انجام بده دیگه اولش میخواستم بگم ورزش باید باشه تا بدنمون ورزیده وچابک باشه ولی چون عادت کروم اول ببینم نمونه متناقص حرفم هست یا نه دیدم ادمهایی هستند که ورزیده وچابکنند که ورزشم نمیکنند بعد خواستم بگم که ورزش برای سلامتی بعد ادمهایی زیادی رو میبینم که توی عمرشون اصلا ورزش نکردند وخیلی هم سالند وبعد نمیدنم درسته یانه استاد اگه نادرسته اصلاح بفرمایید گفتم باید برم به نحوه استفادهم فک کنم وبه احساسی که در لحطه استفاده داشتم رو بررسی کنم وبه وردیهایی که در مورد ورزش به خودم دادم چه وردی هایی دادم اگه نادرست بوده که حتما فرمولهایی که بوجود اومده نادرسته وباورهای مطابق با اونها نادرسته ورودی لهنم اینها بودند که ورزش باعث کالری سوزی ولاعری میشه هرچه سختر انجام بدی بیشتر کالری میسوزونی وهرچه مدت طولانی این کار رو بکنی بهتره ودرحین ورزش نیاید چیزی بخوری وفقط ورزش سخت انجام بدی تا زودتر لاعر بشی مثلا توی این باشگاهها که میان کلاس خصوصی ونیمه خصوصی میزارن وچه پولی خرج کردیم ومن توی اون دوران بچه ام هم خیلی کوچک بود بعد از زتیمان بچه ام هم مبیردم وای ولش کن خاطراتش خیلی بد بود اها همین لحطه فهمیدم خاطراتش میگم بد بود پس خاطرات خوبی ندارم یعنی احساس خوبی ندارم وقتی دارم توی دهنم مرور میکنم ودفتر خاطراتم رو ورق میزنم فقط خاطرات سخت ورنج اور رو میبینم وحتی تصاویری که از اونها توی ذهنم هستش همش مملو از احساس درد ورنج وسختی ولی خدایی توی این وسط الان گاهی به ارادهم تحسین کردم وهی بیشتر به خودم میگم که میتونم من که اون کارهای سخت رو کروم این کارها که راحتره تقریبا فهمیدم باز چرا یک کار که خودش ونفسش درسته چطور درذهن من اینطور سخت ورنج اور شده باز خودم این طوری کردم دوباره هم مثل هزاران کار دیگه خودم بد استفاده کروم وخودم ورودی اشتباه دادم اگه به جای اون ورودی ها از اول ورزش رو اینجوری برای به ذهنم منتقل میکردم که همش شادی وتفریحه واگه صبح میخوایی از خونه دربیایی چند ساعتی به دور از همه مشکلات میخوای برای خودت باشی وچند ساعتی خودت برای خودت تفریح کنی وراحت قدم بزنی وحتی ورزشهای هوازی رو بالبخند وبدن هبچ استرسی که ایا دارم خوب انجام میدم درست انجام میدیم ایا روی شکمم تاثیر داره یا نه هی باز این ترس که این دفعه ترس از اینکه ایا داره روی بدنم اثر میکنه یانه ویاحتی بعدش اگه ده دقیقه به تفریح میگزروندم غذاب وجدانم میگرفتم ورزشم کار طبیعی برای بدنومنه وبه نطر من برای بدنمون طبیعیه چون ما از همون اول که به دنیا میاییم هی دست وپا مون تکون میدیم بعد هم که بزرگتر میشیم بازی وفعالیت میکنیم وهی دوست داریم بپریم وفعالیت کنیم وراه بریم واصلا خود راه رفتن یعنی بدنمون برمبنای فعالیت تنطیم شده یا دستهامون حرکت میکنه چند درجه سر وگردنمون میچرخه پس فک میکنم مبنا بر فعالیت وخودمون کارهامون رو با انجام دادن وورزش انجام میدیم اصلا خود نماز خوندن یک سری ورزش میکنیم دیگه هی خم وراست میشیم خدا میتونست بگه که فقط بشین و نماز بخو ن پس مبنای افریدن ما برفعالیت درست که اونم خودش ورزشه انجام شده وما باز این مورد طبیعی رو با قدرت انتخاب خودمون نادرست انتخاب کردیم وباز توی مسیر اشتباه عمل کردیم وباز دوباره باید از همون مسیر برگر دیم دیگه فقط اونو برای لاعری ندونیم از اون برای رسیدن به اهدافمون توی مسیر لاعری ندونیم وخودش به تنهایی عملی شایسته ودرسته وطبیعی برای ذهنمون کلا دنیا برمبنای فعالیت وحرکت افریده شده حرکت واژه ایکه باز اگه بخوام صحبت کنم خودش یک دنیا حرفه پس بدن هم به حرکت نیاز داره وبی حرکتی وایستایی زیاد رو دوست نداره طولانی شد استاد ببخشید نمیدونم خوب فهمیدم یانه بقیه اش رو برای خودم مینویسم خیلی حرف دارم با ذهنم ممنون که به حرفهام گوش میکنید خدایا شکرت که دوستان پر حوصله واستاد صبوری دارم ممنونم در اخر باز خدایا شکرت
سلام دوست عزیز
نوشته شما عالیه
سعی کنید از اینتر کردن برای ایجاد پاراگراف بندی نوشته استفاده کنید
همچنین کمتر غلط املایی داشته باشه که مدال دریافت کنه
با تشکر
سلام🙂
نوشته های ابتدای فایل خیلی آگاهی دهنده است و دقیقا متوجه میشی تفاوت ذهن خود آگاه و نا خودآگاه چیه؟ محیط و اطرافیان چه تاثیری بر چاق شدن ما دارن؟ نحوه ایجاد فرمولهای ذهنی چاق کننده چیه ؟ و چطور آموزش لاغری با ذهن باعث لاغری میشه؟
تاکید شما برای خوندن متن این فایل خیلی به جا و مهمه و همین تاکید باعث میشه بهتر دل بدیم به مطلب و درک عالیتری رو پیدا کنیم برای من که واقعا تاثیر داشت آگاهی ای رو دریافت کردم که تا حالا به این شکل درک نکرده بودم👌👌👌👌🙂
اول اینکه دیگران هیییییچ تاثیری در زندگی ما ندارن چرا؟ چون زندگی ما رو فرمولهای ذهن ناخودآگاه ما میسازه و دیگران اصلا به ذهن ناخودآگاه ما دسترسی ندارن👌👌👌
دوم اینکه ما با گفتگوی درونی و گسترس احساس خوب یا بد ناشی از مدل این گفتگو فرمولهای ذهنی خودمون رو شکل میدیم👌👌👌
سوم اینکه ما در گسترش احساس بد مهارت فوق العاده ای داریم در حالیکه در گسترش احساس بد خیلی ضعیفیم👌👌👌
چهارم اینکه احساس خوب و گسترش احساس خوب هست که باعث احساس خوشبختی و لذت بردن ما از زندگیمون میشه همونی که بسیار ضعیف عمل کردیم😶😶😶
پنجم اینکه حرف اطرافیان قسمتی از محیط هست که فقط روی خودآگاه تاثیر داره و ما با واکنشی که به اون حرفها میدیم که عمدتا به شکل خودسرزنشی است احساس بد رو گسترش میدیم و همین ترکیب گفتگوی درونی با احساس منجر به ایجاد فرمول ذهنی میشه که در مورد چاقی حرف دیگران در مورد تذکر درباره چاق شدن ما باعث احساس بد و گفتگوی درونی خودسرزنشی و خودتحقیری و…میشه و احساس بد بیشتر ایجاد میکنه و ترکیب احساس با حرف منجر به ایجاد فرمولهای مختلف چاق کننده میشه مثل چاقی=بی ارادگی،چاقی=خجالت،چاقی=تحقیر،چاقی=اعتماد به نفس پایین و……. و همین فرمولها تصاویر ذهنی چاق و چاقتر در ذهن ناخودآگاه میشه و دستورات مغزی چاق کننده مطابق با اون فرمولها و تصاویر صادر شده که بارها تکرار شده و تبدبل به عادتهای ما میشن و همین عادتها ما رو چاق میکنن👌👌
👈حالا لاغری با ذهن چطور اثر میذاره؟ با همین روش؛ما اطلاعاتی رو دریافت میکنیم که در ما احساس خوب ایجاد میکنه و همین منجر به گفتگوهای درونی متفاوت میشه که احساس بهتری ایجاد میکنه مثل اینکه میشنویم چاقی ما ارثی نیست و ما میتونیم بر چیزی که یه عمر فکر میکردیم ارثی هست و کاری از دستمون بر نمیاد غلبه کنیم و این خیلی شگفت انگیزه وقتی این اطلاعات رو با خودمون مرور میکنیم فرمولهای قویتری میسازیم که با عادتهای قبلی ما تضاد داره و از اونجایی که ذهن ناخودآگاه تمام تلاشش بر این هست که رفتارهای ما با فرمولهای ذهنی ما هماهنگ باشن اروم آروم رفتارهای ما رو تغییر میده مثلا به راحتی از عادت خوردن شکلات بعد از ناهار میگذریم بدون هیچ رنج و محدودیت و عذابی و تکرار این عادتها کم کم جسم ما رو متناسب میکنه👌👌👌🙂
👈و این مورد کاملا علت شکست و نا کارآمدی سایر روشهای لاغری رو مشخص میکنه
ما در روشهای قبلی هیچ کاری برای توافق ذهن ناخودآگاه با رفتارهای غذایی جدیدمون بر اساس رژیم نکردیم و چون رفتارهای جدید با فرمولهای ذهن ناخودآگاه در تضاده و قدرت دست ذهن ناخودآگاهه کم کم مقاومتش برای ادامه رفتارهای جدید شروع میشه و ما رو دز ادامه دادن خسته و منصرف میکنه👌👌
در لاغری با ذهن اول موافقت ذهن ناخودآگاه جلب میشه و به همین دلیل اولین تغییر در این مسیر تغییر احساس ما است و اگر ادامه بدیم و با همین فرمون جلو بریم هم احساس بهتری داریم و هم لاغر میشیم اونم لاغری همیشگی و بدون بازگشت🙂🙂🙂🙂
به نام خدایی که در این نزدیکیست 💖💖💖
سلام به همه دوستان هم مسیرم 🙋
مسیر لاغری من : گام بیست و سوم _ تاثیر ذهن ناخودآگاه برای متناسب شدن
🌼 یادمه تا قبل از هدایتم به این مسیر از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده می کردم و یک باور خیلی قوی که داشتم این بود که ورزش ⛹️🏊🤸🏋️🤾کردن و پیاده روی🏃🏃🏃 تأثیر زیادی برای لاغری داره و زمانی که باشگاه میرفتم و یا پیاده روی میکردم سعی میکردم که بیشتر تلاش کنم تا بیشتر عرق بریزم چون خیلی شنیده بودم و خودم هم قبول داشتم که عرق ریختن بیشتر مساویه با آب شدن بیشتر چربیها و ،زمانی که این حالت رو داشتم خوشحال تر بودم و همچنین یادمه که بعد از زایمان بچه شیرخواره مو🤱 میزاشتم پیش همسرم و میرفتم پیاده روی به امید اینکه بتونم مقداری از وزنمو کم کنم . ولی از طرفی از عرق کردن و عرق ریختن متنفر بودم واز اینکه باید بعدش با لباس های خیس به خونه بر می گشتم حس خیلی بدی 😡😡داشتم و به جای اینکه بعد از پیاده روی احساسم خوب باشه همیشه از اینکه تاثیری در کاهش وزنم نداشت عصبی و ناراحت بودم و همیشه این باور تو ذهنم بود که چون من برنامه منظم برای ورزش و پیاده روی و باشگاه رفتن ندارم به خاطر همین کاهش وزن و کاهش سایز ندارم . و فکر میکردم که تا زمانی که برنامه منظمی برای ورزش کردن نداشته باشم وضع همینه و چون کسی رو نداشتم که بچه هامو به اون بسپارم و فقط زمان هایی که همسرم👩❤️👨 وقت آزاد داشت من میتونستم برنامه مو ادامه بدم به خاطر همین تصورم این بود که نمیتونم نتیجه درست بگیرم و همیشه شاکی و ناراحت😣😩 بودم ولی هیچ وقت نمی دونستم که بی نتیجه موندن تلاش هام در هر روشی به خاطر رضایت نداشتن ذهن ناخودآگاه منه و با گوش 👂 دادن به فایل این گام فهمیدم تا زمانی که من از لحاظ ذهنی آمادگی برای متناسب شدن نداشته باشم هر تلاشی هم برای رسیدن به لاغری انجام بدم با رنج و فشار و مقاومت شدید ذهنی همراه میشه وبه خاطر همین بوده زمانی که من برای رسیدن به لاغری از روش های مختلف استفاده میکردم این قدر تحت فشار بودم و روز شماری میکردم که هرچه زودتر مدت زمان استفاده از اون روشها تموم بشه و همیشه از محدودیت های غذایی و نخوردن و کم خوردن متنفر بودم . الان میفهمم چرا این اتفاق میافتاد ؟ چون من خودم به تنهایی برای متناسب شدن تصمیم میگرفتم واصلا توجهی به داشتن برنامه ریزی ذهنی نداشتم و رضایت داشتن ذهن ناخودآگاه مو برای لاغر شدن جلب نمیکردم . وچون همه چیز به ذهنم مربوط میشد نتیجه دلخواه مو نمی گرفتم . و الان کاملاً برام روشن شد که چرا اینقدر طی کردن و ادامه دادن مسیر🏞️ لاغری با قدرت ذهن شیرین و لذت بخشه چونکه در این روش از همون اول با پذیرش مسئولیت چاقی مون بذر 🌱لاغری رو در بستر ذهن مون میکاریم و از همون اول ذهن مون رو برای انجام تلاش ذهنی برای متناسب شدن آماده میکنیم و با هماهنگ کردن ذهن ناخودآگاه مون با تصمیم مون مجوز لاغر شدن از سوی ذهن ناخودآگاه صادر میشه . همانطور که برای چاق شدن اول مجوز چاق شدن مونو از ذهن ناخودآگاه مون گرفتیم و بعد تصمیم و عملکرد مون هردو با هم هماهنگ شدن و ما در مسیر چاقی قرار گرفتیم . حالا در مسیر 🏞️لاغری هم باید به همین شکل عمل کنیم تا کمکم افکار و رفتار های قدیمی و چاق کننده مون تغییر کنند و با تکرار و تمرین آموزش های ارزشمند لاغری با ذهن اونا رو فراموش کنیم و تبدیل به افکار و رفتار های جدید لاغر کننده کنیم و آرام، آرام جسم مون تغییر کنه و ما لاغر بشیم . و زمانی که ذهن مون برای لاغر شدن آماده بشه دیگه خیلی راحت و آسون به ما کمک میکنه لاغر بشیم و زمانی که من در مسیر چاقی بودم و از یک روشی برای لاغرشدن استفاده می کردم مثلاً زمانی که بقیه داشتن بستنی🍧🧁🍦 و تنقلاتی🍩🍿🥤 ، چیزی میخوردند من سعی میکردم که خودمو محدود کنم و از نخوردن رنج میبردم و منتظر بودم که بهم بگن ولن کن بابا بیخیال بیا بخور و منم میرفتم چونکه مغزم فرمان خوردن صادر میکرد و من میخواستم با زور جلوی این فرمان رو که رییس بدن صادر کرده بود بگیرم ومن غافل از این موضوع همیشه با خودم جنگ درونی داشتم و این وسط اگه یک مرتبه عمل کردم در استفاده از روشی بهم میخورد دیگه ادامه دادن اون روشو ول میکردم و میگفتم چاقی تو خون منه من هر کاری هم بکنم لاغر نمی شم الان میفهمم که چون من مجوز لاغری رو از ذهن ناخودآگاهم نگرفته بودم هر تلاشی میکردم با رنج و سختی همراه بود و تمام تلاش هام بی نتیجه میموند . ولی در روش لاغری با قدرت ذهن من دارم از نخوردن لذت میبرم و اصلا حس محدود بودن و اسارت ندارم برعکس احساس شادی😁😌 و خوشبختی😍🤩 دارم و هر روز اشتیاقم برای ادامه مسیر وتکرار و تمرین آموزش ها بیشتر میشه و از اول مهر ماه سال ۹۹ تا به امروز که در این مسیر هستم هر روز ذوق و شوقم بیشتر میشه و این برای خودمم جای تعجب😯 داره منی که در استفاده از هر روش یک ماه بیشتر دوام نمی آوردم تو این مسیر این قدر علاقه به ادامه دادن دارم و از همه مهم تر نه تنها در جنبه لاغری بلکه در همه جنبه های مختلف زندگی خیلی صبور تر شدم و هیچ عجله ای برای کسب نتیجه ندارم همین که اینجا به آرامش رسیدم و تغییراتی در من به وجود اومده که فقط خودم متوجه اون تغییرات میشم و این برام خیلی ارزش داره ، مثلاً بارها و بارها اتفاق افتاده و میوفته که رفتیم بیرون و بچه ها هوس بستنی🍦🍨 یا خوراکی 🍰🍿🍬🍟، چیزی کردن و من خودم پیشنهاد دادم که همسرم واسه من نخره و از اینکه موقعی که اونا دارن بستنی🍦🍦 یا هر چیز 🍱🍡🍫🍭دیگه ای میخورند من اصلا میل به خوردن ندارم و از این میل نداشتن کیف میکنم و لبخند میزنم در صورتیکه قبلاً این کا برای من مساوی با شکستن شاخ قول بود . واین یعنی می بذر لاغری من داره رشد میکنه. لاغرشدن تلاش ذهنیه و هیچ ربطی به تلاش فیزیکی نداره و تلاش فیزیکی فقط باعث فشار آوردن و آسیب رسوندن به جسم میشه ولی تلاش ذهنی باعث آرامش روح و جسم میشه و بهترین روش برای رسیدن به لاغری روش لاغری با قدرت ذهنه و ، من باید در این روش استمرار داشته باشم ، تا بذر 🌱لاغری در ذهنم شروع به رشد کردن کنه ومن با صبر و حوصله شاهد تبدیل شدن اون به درخت تنومند و بزرگی🌳 باشم که با گذشت زمان شاخ و برگ های زیادی بده تا من بتونم زیر سایه اون بشینم و از میوه های اون لذت ببرم . 🌹🌹🌹
وخداوند رو شاکرم که منو به این مسیر زیبا هدایت کرد.🙏🙏🙏
لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه راه و روش اونو مثل هر هنر دیگه ای یاد بگیریم 💐💐💐
با تشکر از زحمات بیدریغ استاد گرامی و با آرزوی بهترین ها برای همه دوستان.🌻🌻🌻
سلام دوست عزیز
خوشحالم که با احساس خوب در مسیر صحیح هستید
لطفا در نوشتن دیدگاه از اینترکردن برای پاراگراف بندی نوشته استفاده کنید
به این شکل نوشته شما زیباتر و خواندنی تر می شه
متشکرم
به نام خدایی که در این نزدیکیست 💖
سلام ممنون استاد همه احساسات خوب و تغییرات من و دوستانم بخاطر کسب آگاهی ها و آموزش های ارزشمند شماست و همچنین تشکر بخاطر مدال های طلایی 🏅 که به نوشته های من می دین .🌼
چشم استاد سعی میکنم که از این به بعد این کار رو انجام بدم.🌹🌹🌹
با تشکر از زحمات تون.🙏🙏🙏
باسلام .گام بیست و دوم:نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری
بله منم سالهای زیادی بود که برای لاغری تلاش کردم چون این رویای من بود وتا بهش نمیرسیدم آروم و قرار نداشتم،روشهای زیادی رو امتحان کردم رژیم سخت ورزش طاقت فرسا مصرف کردن قرص و دمنوشهای بدمزه خلاصه خیلی رنج کشیدم برای لاغرشدن وهربار که شکست میخوردم داغون میشدم از زمین و زمان گله مند بودم که چرا من لاغر نمیشم یا اگه لاغرمیشم چون چندباری هم لاغرشدم چرا لاغری من ماندگار نیست شنیدن صحبتهای دیگران درباره چاقی هم ذهنمو بهم میریخت وبارها خودمو سرزنش میکردم و این باعث میشد احساس بد در من زیاد بشه و این مرحله اشتباهی است که همه افراد چاق تجربه کردن بدون شک و الان متوجه شدم که تنها واحد تعیین کننده لاغری و چاقی من ذهنمه که باید اول اونو تغییر بدم ومن قبل از ورود به این سایت اصلا از وجود همچین چیز مهمی خبر نداشتم که الان به کمک خدا و استاد عزیز بهش پی بردم وبه این نتیجه رسیدم که من تو تمام زمانهایی که قبلا تلاش میکردم به لاغری از طریق مختلف اصلا توافق ذهن ناخودآگاهمو جلب نمی کردم سعی نمیکردم که نظرشو جلب کنم تا اون هم با تصمیم من هماهنگ بشه فقط خودم یا همون ذهن خودآگاهم تصمیم گرفته بودم که اقدام به لاغری کنم اونم تنهایی بدون اینکه از نقش ذهن ناخودآگاهم که بیشترین نقش رو در لاغری داشت اطلاعی داشته باشم.منم یا منطقم تصمیم به لاغری داشتیم ولی ذهن ناخودآگاهم همچین تصمیمی نداشت چون فرمولهای چاق کننده قبلی درش بود وتا وقتی فرمولهای جدید لاغری رو بهش نمیدادم که اون همسو نمیشد با من مثل این بود که من میخواستم پلک نزنم ولی ذهنم به طور اتوماتیک میخواست که پلک بزنه چون از قبل این فرمول بوده و اونم این فرمان به مغز داده اون دستورشو صادر کرده دیگه کاری نمیشه کرد.وعدم هماهنگی بین ذهن خودآگاهم و ذهن ناخودآگاهم باعث شده بود که روشهای لاغری من همیشه بارنج و سختی و اجبار باشه.اما در مسیر لاغری باذهن اول میاییم با انجام تمرینات ذهنی و فایلهای استاد نظر ذهن ناخودآگاه رو جلب میکنیم وچون این تمرینات باعث ایجاد حس خوب و عالی میشه و به مرور و با استمرار در انجام تمرینات این حس بیشتر میشه تبدیل میشه به فرمولهای لاغرکننده وذهنم هم میپذیره چون براش راحت و لذت بخش بعد چون فرمولهای قبلی چاقی هم در ذهن ناخودآگاه هست و فرمولهای جدید لاغری رو هم بهش اضافه کردیم چون قدرت لاغرکننده هابیشتره و احساس لذت بخشی برای ذهن داره در نتیجه اونا رو قبول میکنه و به مرور میل ما و رفتارهای ما هم تغییر میکنه و رفتارهای جدید رنگ پر رنگ تری دارن تو ذهن و بعد رو مغز هم تاثیرمیزاره و مغز واکنشهای جدید و صحیح رو صادر میکنه و در نتیجه لاغر میشیم و چون ذهن ناخودآگاه مجوز لاغری رو صادر میکنه درنتیجه حرکت کردن تو این مسیر آسان و لذت بخش میشه و ما هرروز با اشتیاق بیشتری تمرینات رو انجام میدیم. فرایندی که درتمام روشهای قبلی با سختی و رنج همراه بوده است.این طریق کدنویسی ذهن برای لاغرشدن بهترین و تاثیرگذارترین روش لاغری است که افراد به لاغری برسن.
باسلام واردات خدمت استاد عزیز و دوستان همراه از وقتی که یادمه و خودمو شناختم چاق بودم وهمیشه در حالا برنامه ریزی برا رژیم و ورزش برا لاغری که بی نهایت بودن و افسوس که همه همه بی نتیجه چرا چون تصمیمیر به اجبار و تحت تاثیر عوامل بیرونی بود چون ذهن ناخودآگاه من تصمیمی برای لاغری نبود و جسم خسته من بود که به اجبار باید لاغر میشد و من بدون داشتن علم و از روی بی آگاهی این تصمیم میگرفتم و ذهنی که پر بود از افکار چاق کننده و فرمولهای چاقی پس هیچ نتیجه ای حاصل نمیشد چون کار از ریشه خراب بود مثل دیواری که از پایه کج چیده باشن معلومه هر چقدر هم بالا بره فرو میریزه لاغری های من این چنین بود خیلی کوتا وگذرا اما با سختی ومشقت و دیری نمی پاید که به عقب بر میگشتم و دوباره اون رفیق اجاری (چاقی) دوباره با من همراه میشد و من غافل از اینکه ذهن ناخوداگام باید تصمیم به لاغری بگیره در صورتی که اون این تصمیم نداشت و من به اجبار و تحت تاثیر عوامل بیرونی تصمیم به لاغری میگیرم اما به لطف خدا از وقتی که به این مسیر هدایت شدم فهمیدم که اول ذهن ناخودآگاهم تعقییر بدم و فرمولهای ذهنیم باید تعقییر کنه و استمرار و تکرار در انجام تمرینات داشته باشم و همان گونه که چاق شدم وبدون عجله بوده همون مسیر و برگردم اما با این تفاوت که این برگشت از مسیر بدون استرس و با حال خوب و هروز شاد تر و شادتر در جستجوی فرمولهای لاغر و جایگزین کردن فرمولهای چاق کننده باشم عجله نداشته باشم و افکار منفی رو از خودم دور کنم چون من به این نتیجه رسیدم که دیگه هیچ راهی برام نمونده و تنها راه من و رسیدن به آرزوم لاغری و تناسباندام از طریق ذهنی هستش ودرست ترین راه همینه پس به خدا توکل میکنم و باکمک استاد عزیزم در این مسیر قرار میگیرم وبه خودم این قول رو میدم که خسته نشم و این مسیر رویایی رو ادامه بدم با تشکر از استاد گرامی و همه دوستان خوبم
باسلام واردات خدمت استاد عزیز و دوستان همراه از وقتی که یادمه و خودمو شناختم چاق بودم وهمیشه در حالا برنامه ریزی برا رژیم و ورزش برا لاغری که بی نهایت بودن و افسوس که همه همه بی نتیجه چرا چون تصمیمیر به اجبار و تحت تاثیر عوامل بیرونی بود چون ذهن ناخودآگاه من تصمیمی برای لاغری نبود و جسم خسته من بود که به اجبار باید لاغر میشد و من بدون داشتن علم و از روی بی آگاهی این تصمیم میگرفتم و ذهنی که پر بود از افکار چاق کننده و فرمولهای چاقی پس هیچ نتیجه ای حاصل نمیشد چون کار از ریشه خراب بود مثل دیواری که از پایه کج چیده باشن معلومه هر چقدر هم بالا بره فرو میریزه لاغری های من این چنین بود خیلی کوتا وگذرا اما با سختی ومشقت و دیری نمی پاید که به عقب بر میگشتم و دوباره اون رفیق اجاری (چاقی) دوباره با من همراه میشد و من غافل از اینکه ذهن ناخوداگام باید تصمیم به لاغری بگیره در صورتی که اون این تصمیم نداشت و من به اجبار و تحت تاثیر عوامل بیرونی تصمیم به لاغری میگیرم اما به لطف خدا از وقتی که به این مسیر هدایت شدم فهمیدم که اول ذهن ناخودآگاهم تعقییر بدم و فرمولهای ذهنیم باید تعقییر کنه و استمرار و تکرار در انجام تمرینات داشته باشم و همان گونه که چاق شدم وبدون عجله بوده همون مسیر و برگردم اما با این تفاوت که این برگشت از مسیر بدون استرس و با حال خوب و هروز شاد تر و شادتر در جستجوی فرمولهای لاغر و جایگزین کردن فرمولهای چاق کننده باشم عجله نداشته باشم و افکار منفی رو از خودم دور کنم چون من به این نتیجه رسیدم که دیگه هیچ راهی برام نمونده و تنها راه من و رسیدن به آرزوم لاغری و تناسباندام از طریق ذهنی هستش ودرست ترین راه همینه پس به خدا توکل میکنم و باکمک استاد عزیزم در این مسیر قرار میگیرم وبه خودم این قول رو میدم که خسته نشم و این مسیر رویایی رو ادامه بدم با تشکر از استاد گرامی و همه دوستان خوبم
سلام به استاد و دوستان عزیز
خیلی مهم هست در هر کار و یا فعالیتی که میخواییم انجام بدیم و یا هر تصمیمی که میگیریم موافقت ذهن ناخود آگاه رو جلب کنیم.
منم برای رهایی از اضافه وزن، روش های مختلفی (رژیم، دمنوش، قهوه سبز، طناب زدن، پیاده روی، دراز و نشست و….) استفاده کردم، اما نتیجه دلخواه از هیچ کدوم نگرفتم. نتیجه نگرفتم چون در تمام این روش ها من به تنهایی تصمیم گرفته بودم و موافقت ذهن ناخودآگاهم رو جلب نکرده بودم.
به فرموده استاد در یکی از فایل های تغییر زندگی، ذهن ناخودآگاه ما 92 درصد و ذهن خودآگاه ما 8 درصد از ذهن ما رو تشکیل میده و ما با 8 درصد نمیتونیم به جنگ 92 درصد بریم، قطعا شکست میخوریم. پس ما توانایی کاهش وزن از طریق خودآگاه به تنهایی رو نداریم، باید حتما موافقت ذهن ناخودآگاه رو جلب کنیم.
وقتی ذهن ناخودآگاه با تصمیم ما همراه بشه و مجوز لاغری رو صادر کنه، اون وقت میبینیم که متناسب شدن چقدر آسونتر میشه. دقیقا مثل اتفاقی که در چاق شدن ما افتاد و ما خبر نداشتیم ، ما ابتدا توافق ذهن ناخودآگاه خود را برای چاق شدن جلب کردیم، مجوزش رو گرفتیم و به راحتی چاق شدیم.
در مسیر لاغری با ذهن هم از همین سبک استفاده میکنیم.
در لاغری با ذهن، ابتدا فرمول های چاق کننده و موانع ذهنی ما شناسایی میشوند، سپس فرمول های لاغر کننده جایگزین میشوند، مغز ما این فرمول های لاغر کننده رو به کدهای قابل اجرا تبدیل میکنه و باعث ایجاد رفتار لاغر کننده در ما میشه، و با تکرار رفتار لاغر کننده جسم ما هم لاغر میشه ( دقت کنید با تکرار رفتار لاغر کننده، جسم ما هم لاغر میشه).
پس شرط مهم رسیدن به تناسب اندام، تکرار کردن و استمرار داشتن هست.
همان طور که با یکبار نور و آب دادن به بذر، اون بذر به ما محصول نمیده. باید نور و آب دادن به بذر رو حداقل 6 ماه تا یکسال تکرار کنیم تا اون بذر به ما محصول بده ( نتیجه در اثر تکرار بدست میاد).
افرادی هم که اضافه وزن دارند یک رفتار چاق کننده رو تکرار کردند که به وزن فعلی رسیدند.دوره لاغری با ذهن به افراد یاد میده که رفتار لاغر کننده رو تکرار کنند.چطور میتونند رفتار لاغر کننده رو تکرار کنند؟وقتی که افکارشون لاغر کننده بشه، اونوقت رفتارشون لاغر کننده میشه و تکرار همین فرمول ساده باعث تناسب اندام میشه.
خداروشکر در این مدتی که مسیر لاغری با ذهن بودم هیچ سختی نکشیدم، خیلی راحت و بدون استرس زندگی کردم.
خداروشکر کلی از موانع ذهنی من برداشته شد و حرکت من به سمت لاغر شدن هموار شد😊.
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام ب استاد عزیز و همه ی دوستان همراه ،گام بیست و سوم نقش ذهن نا خود آگاه در لاغری .من هم مث همه دوستان عزیزم ک چاق هستند از طریق روش های مختلف اقدام کردم برای لاغری یک بار ن هزاران بار و هر دفعه با شکست مواجعه شدم ،این حرفا رو ب خودم زدم ک تو اراده نداری ،خدا تو رو چاق کرده ،ژنتیکت این طوریه کاریش نمیشه کرد تا اینکه ب لطف خدای مهربان من ب مسیر صحیح هدایت شدم ک فهمیدم ک بیچاره جسم عزیزم ک این قدر بهش سخت گرفتم و بد و بیراه بهش گفتم اصلا نقشی نداره در اضافه وزنم چاقی در دست ذهن نا خود آگاهم بوده و اون زمان هایی ک رژیم یا ورزش میگرفتم و موفق نمی شدم این ذهن خود آگاه من بوده ک تصمیم گرفته لاغر بشه و تحت تاثیر حرف اطرافیان ،رسانه و… قرار میگیره و ذهن نا خود آگاه من هم چین تصمیمی نداشته ک لاغر بشه و این طور بوده ک تمام اقدامات من برای لاغری با شکست همراه بود. ،در مسیر لاغری با ذهن بین خود و ذهن نا خود آگاه از طریق تمرینات مربوطه صورت می گیره و ذهن نا خودآگاه دستور لاغری ما رو صادر میکنه ،در ذهن نا خود آگاه فرمول هایی چاقی ک از طریق اطرافیانمان ب ما منتقل شده و ما باورش کردیم و سالها این اطلاعات بر مغزمون تاثیر گذاشته و نتیجه ش تمام رفتار های اشتباه ما در برابر مواد غذایی بوده و نتیجه شم اینه ک الان هستیم ،اما زمانی ک ذهن ناخود آگاه تصمیم بگیره ک ما لاغر بشیم همه چیز با لذت اتفاق میفته و ما شگفتی ساز میشیم .
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و دوستان عزیز
من هم سالها درگیر چاقی بودم و همیشه دنبال راهی برای رهایی از چاقی بودم هر موقع روش جدیدی رو برای لاغری شروع میکردم اولش شور و اشتیاق داشتم و خوب پیشرفت میکردم ولی بعد از یه مدت برام خسته کننده بود الان با شنیدن این فایل متوجه شدم که ناهماهنگی بین ذهن و جسمم دلیل دلسرد شدن من از روش لاغری بود زمانی که به باشگاه میرفتم اوایل خیلی شور و شوق داشتم صبح زود بیدار میشدم وسایل ناهار رو آماده میکردم بچهها که میرفتن مدرسه ،منم میرفتم باشگاه . برنامه ورزشی ام رو طبق نظر مربی انجام میدادم این رو هم بگم باشگاهی که میرفتم بالا شهر حساب میشد و خانمهای باشخصیت و به قول ما پولدار اونجا میومدن خوبی اونجا این بود که کسی کاری به دیگری نداشت همه میومدن با هم ورزش میکردن بعدش هم هر روزی تولد یکیشون بود میزدن و میرقصیدن و کیک خامه میخوردن بعدش میرفتن ولی من توی این مدتی که اونجا بودم حتی یک بار هم جرئت خوردن کیک خامه رو نداشتم و جالبه که همشون هم متناسب بودن . الان میفهمم که چقد به خودم رنج و سختی میدادم .
بعد از ۲ ساعت برمیگشتم خونه و بعدازظهر هم خرید میرفتم و کمی پیاده روی میکردم و این روند ادامه داشت تا زمانی که بعضی از اطرافیان متوجه شدن که من باشگاه میرم و نصیحت هاشون شروع شد :زیاد روی تردمیل نرو زانوهام آسیب میبینه و…..
منم کم کم باورم شد که بعد از اومدن از باشگاه پاهام بیشتر درد میگیره و دیگه به دنبال بهانه ای بودم که باشگاه نروم هر وقت مربی ام زنگ میزد یه بهونه واسش میاوردم و یه روز در میون رفتنم شد سه روز در میون بعدش هفته ای یک بار و بعدش کلا نرفتم و بعد از یه مدت که دوباره چاق میشدم و حرف و حدیث های دیگران رو میشنیدم دوباره به دنبال راهی دیگر میرفتم و هر موقع که شکست میخوردم خودم رو سرزنش میکردم که خیلی بی اراده ام و غذا ها رو که میبینم نمیتونم طاقت بیارم .
الان که به لطف خدا توی مسیر صحیح قرار دارم و هر روز فرمولهای صحیح رو جایگزین رفتارهای اشتباه گذشته میکنم و سعی میکنم هماهنگی بین ذهن و جسمم ایجاد بشه با احساس خوب و استمرار داشتن در این مسیر باعث میشه فرمولهای صحیح در ذهنم ثبت بشه و ایمان دارم که موفق میشم و به تناسب اندام میرسم 😊😊
گام ۲۳:
*هفته ی تکرار من 🤩
نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری
چند جمله ی سپاسگزاری:
۱.خدایا شکرت که دیگه برای لاغر شدن نیازی به ورزش کردن ندارم.
۲.خدایا شکرت که برای لاغر شدن نیازی به هیچ محدودیت و رژیم ندارم.
۳.خدایا شکرت که راه درست لاغر شدن را به من نشان دادی.
۴.خدایا شکرت که من را از رنج و سختی و توهم باورهای چاقی نجات دادی.
۵.خدایا شکرت که در مسیری که نشانم دادی،آرامش دارم.
۶.خدایا شکرت که با اینکه خسته شدم اما ادامه دادم و به لطف تو اشتیاقم رو بازسازی کردم و دوباره به دست آوردم.
۷.خدایا شکرت که نمیترسم از غذا خوردن ..
۸.خدایا شکرت که لاغری انقدر آسونه…
۹.خدایا شکرت که لاغری ذهنیه و ازت ممنونم که من رو متناسب خلق کردی و متاسفم که من جسم خودم روبه بیراهه کشیدم…
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
انصافا روش های قبلی خیلی سخت بودند و من بعد از لاغری با ذهن ، حتی به آنها فکر نمی کنم.
یعنی بهترین توبه ای بود که در کل عمرم داشتم ..از روزی که کنارشون گذاشتم دیگه به آنها روی نیوردم…و از این انتخابم خیلی زیاد راضی و سپاسگزارم…
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
اگر میخوای متناسب بشی گام اول آمادگی ذهنی هستش نه آمادگی جسمانی 🤪
باور کن با دادن اطلاعات صحیح به ذهن میشه رفتار متفاوت و درست تری هم داشته باشی..
استمرار داشتن ، باعث ثبت فرمول های متناسب شدن در ذهن شما میشود.
یادت باشه : تکرار معجزه میکه 💞💖
با احساس خوب،دقت و ایمان کار را دنبال کنید تا نتیجه ی شما شگفت انگیز باشد.
وقتی ذهنت یاد بگیره خودش شروع میکنه ایده دادن،راه رو آسون تر کردن و مسیر رو برای تو لذت بخش تر کردن..هماهنگ میشه با تو 🥰😍😊😇
محل صدور مجوز لاغری ، ذهن ماست در معده ات دنبال لاغری نباش 😆😆
بذار خیالت رو راحت کنم: جسم تو هیچ کاره س در واقع فقط یک بازیگره ..دنبال نویسنده و کارگردان جای دیگه بگرد …اینجا🧠 نه اینجا🤰…
انقدر فایل خوبی بود نفهمیدم کی تموم شد از بس که لذت بردم و آموختم ..😊😇🥰
به نام خداوند حکیم. گام 23. نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری.
سلام خدمت دوستان. واستاد عزیز🖐️
شرح تاثیر ذهن ناخودآگاه در لاغری.
من وهمه شما دوستان عزیز که چاق هستیم همیشه به دنبال روشی برای از بین بردن چاقی خود بوده ایم.
حتی اگر دیگران می گفتن همین جوری هم خوب هستین وچرا اینقدر دنبال لاغری هستین یا اینکه شما سالهاست چاقین مگه چی ازتون کم شده ولی خود ما می دانستیم این حمل بار اضافه چقدر روی روح وروان وجسم ما سنگینی می کند وطاقت فرستاست برای همین تا می شنیدیم روشی قرصی دمنشوی یا ورزشی برای رفع این مشکل وجود دارد به هر زحمتی که بود تهیه می کردیم واستفاده می کزدیم.
با شور وشوق فراوان شروع می کردیم وچند روزی با انگیزه ادامه می دادیم. اما مدتی که می گذشت متوجه می شدیم دیگه توان ادامه نداریم. همش دنبال بهانه برای شانه خالی کزدن بودیم تا کسی می گفت خوبی دیگه ول کن رژیم رو فوری سست می شدیم ویکی در میون زیاده خوریمون شروع می شد وکم کم برمی گشتیم به همون روال قبل رژیم.
اما هیچ کدوم علت این را نمی دانستیم. نمی دانستیم اون وزن از دست رفته چرا بازبرگشته چرا شور واشتیاق اولمون از بین رفته اون نیرو وکشش درون که میل به برگشت داره چیه؟ بعضی هامون اسمشو اشتها. عادت. هوس ویا سرنوشت می دونستیم. ولی اون نیرو ذهن ناخودآگاه ما بوده. بخشی از وجود ما که صفتش بی تهایت بودنه.
کلید سرنوشت ما دستشه. اون نیرو زمانی که خودمون بی خبر بودیم توسط خودمان برنامه ریزی شده وحالا دستوراتشو به مغز می ده وجسم اطاعت می کنه. وقتی ما شروع به رژیم می گیریم بر اساس منطق وتلاش فیزیکی با هماهنگی ذهن خودآگاه شروع می کنیم به اجرای یه سری رفتار جدید.
اما این برنامه خلاف برنامه پیش فرض ذهن ناخودآگاهه برای همین مدتی بعداز رژیم میلمون برای تکرار رفتارهای گذشته برمی گرده ودوباره شروع به روال قبل می کنیم. در واقعه ما به تنهایی برای رژیم وکاهش وزن وتغییر وضعیت اقدام کردیم واون بخش مهم وتاثیر گذار رو نادیده گرفتیم. ما مجوز رو از ذهن ناخود آگاه نگرفتیم. ذهن ناخودآگاه محل زخیره فرول های چاقیست وتا اون رضایت نداشته باشه اون کدهای قبلشو همچنان برای اجرا به مغز می ده. پس باید ذهن ناخودآگاه از طریق آموزش آگاهی پیدا کنه کدهای جدید بگیره تا با هدف کاهش وزن هماهنگ بشه.
ذهن خودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی هست. وبا شنیدن گفت وگو های مختلف درباره چاقی عصبی وکلافه می شه وشروع به گفت وگوی درونی می کنه وفتی این گفت وگوها شدت پیدا کنه باعث تغییر احساس وایجاد فرمول های ذهن ناخود آگاه می شه والبته بیشتر این احساسات احساس های منفی هستن برای همین ماهمیشه با مشکلاتی رو به رو می شویم احساسات مثبت تعدادشان خیلی کمتر است. دیگران وعوامل بیرونی دسترسی به ذهن ناخودآگاه ما ندارند ونمی توانند در آن حضور داشته باشن پس این خودما هستیم که ورودی های ذهن را کنترل نمی کنیم و اونقدر غرق در دنیای بیرون و اطراف می شویم تا احساسمان تغییر کند وفرمول ذهن ناخود آگاه برای بقیه عمرمان تشکیل شود. حالا اگه با روش درست وآموزش صحیح فرمول لاغری در ذهن ایجاد کنیم باز هم ذهن زیر بار نا هماهنگی پیش فرض ورفتار ما نمی رود بنابرین کم کم رفتارهای چاق کننده ما را بر اساس برنامه ریزی خودش تغییر می دهد وخودبه خود بدون اینکه ما سختی وفشاری تحمل کتیم جسم ما تحت تاثیر قرار می گیرد ولاغر می شود.
ذهن ناخودآگاه همان شاه کلید اصلی در تغییر زندگی ماست چه در زمینه ی کاهش وزن وچه در بقیه شرایط زندگی با شناخت ذهن ناخودآگاه ودادن کدهای درست به آن می توانیم به کمال برسیم به همان هدف آفرینش در واقعه این بخش از وجود ما تنها بخشی است که صفت بی نهایت بودن را دازد وسرنوشت ما را رقم می زند هرچقدر در شناخت این بخش تلاش کنیم زندگی بهتری برای خودمان رقم خواهیم زد به امید کامیابی همه دوستانم. سپاس بی کران از شما استاد عزیز
ذهن ناخودآگاه در لاغری. نیرویی عظیم و برتر که در نهاد تمام انسانها قرار داره که ما از وجود این نیرو بی خبر هستیم و من همیشه تصورم این بود که من چاق آفریده شدم و تاآخرعمرم باید این چاقی رو تحمل کنم وبا سختی و رنجی که به جسمم وارد میکردم میخواستم لاغر بشم و چون منطق یا ذهن خودآگاه من تصمیم به لاغری گرفته بود و من رضایت ذهن ناخودآگاه خودم رو جلب نکرده بودم با لاغری من مخالفت میکرد چون با رنج و سختی همراه بود و ذهن ما باهر چیزی که با زحمت و سختی باشه مخالفت میکنه و تمام روشهای لاغری ذهن ناخودآگاه را ندیده گرفتند و فقط لاغری با ذهن اول مجوز لاغری.رو صادر میکنه و بعد به راحتی و آسانی تمام فعالیتها رو با خودش همسو میکنه و راه حلهایی رو بهتون پیشنهاد میده .من مدت دو ماه و نیم که واقعا در این مسیر قرار دارم متوجه این شدم که هر رفتاری که بمن احساس بد میده ذهن ناخودآگاه من رفتاری رو جایگزین میکنه که خودم متعجب میشم و احساس خوبی رو میده چند روز قبل من احساس کردم با غذای کمتر حالم خیلی بهتره و این در حالیه که من غذا م بشدت کمه ولی من دوست داشتم کمتر بخورم و انگار که ذهنم با من همسو بود و از این حسم استقبال کرد و من این مطلب رو در یکی از فایل های استادشنیده بودم که در لاغری با ذهن خودبخود غذای ما کمتر میشه و قبلا حرص و ولع زیادی داشتم وعید امسال تنها.عید در تمام دوران زندگیم بود چون خیلی روی خوردن تسلط.داشتم و می تونستم انتخاب کنم که چی بخورم و من فکر میکنم بخاطر اینه که ذهن ناخودآگاه من با لاغری من همسو شده ولی بعضی اوقات فرمولهای ذهنی چاق شونده نجواهایی داشتن و من رفتار قبلی رو انجام میدادم و من فهمیدم که چرا استاد بر استمرار و تکرار و گوش دادن و عمل کردن به فایلها در هر روز تاکید دارن .و عید امسال میشنیدم که افراد فامیل هنوز با رژیم گرفتن و باشگاه رفتن دنبال لاغری بودن و برنامشون این بود که بعد از تعطیلات دوباره رژیم و باشگاه رفتن رو شروع کنن ولی من با خیال راحت در مسیر لاغری پیش می رم و خوشحالم که از طرف خداوند متعال انتخاب و هدایت شدم و اعتماد و ایمان کامل به این مسیر لاغری با ذهن دارم ممنون از استاد عزیزم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
چقدر این توضیح و مقاله عالی بود
متوجه شدم در روش های قبلی لاغری چطور شکست می خوردم
چون من با آموزش های قبلی که در ناخودآگاهم ذخیره کردم مثل لذت بردن از غذا می خواستم تصمیمی رو به ذهن ناخودآگاهم تحمیل کنم که هیچ موافقی برای حذف لذت بردن من نداشت
یه جورایی من به جنگ درونی با خودم می رفتم
این یکی از چند فرمولی بود که مثال زدم
اول بگم که این تمرین رو در فروردین ماه 1400 می نویسم………این روزا پیاده روی هم میرم ولی نه دیگه برای لاغری و تحمیل یه سری رفتارای زورکی به خودم
بلکه برای لذت بردن و بالا بردن سطح انرژیم و سپاسگزاریم از این هوا و این سلامتی و این همه زیبایی که فرصتش بهم داده شده.
منم هر روز می بینم افرادی رو که خودشونو مجبور به ورزش و پیاده روی های تند در سطح پارک ها می کنند و یه جورایی می خوان از این تحرک داشتن فرار کنند
ولی منی که در این دوره شرکت کردم با جلب نظر ناخودآگاهم هم تحرک مناسبی دارم و هم کاهش وزن راحت و هم لذت بردن
اصلا اولین قدم برای جلب نظر ناخودآگاهم لذت بردن از این دوره بود
اینکه فهمیدم لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست و بعد متوجه شدم لذت بخش ترین کار دنیا هم هست
چقدر قشنگ شما با سوالات هوشمندانه برای ذهنم منطقی کردین که چطور باید به مسیر لاغری ادامه بدم
با برسی توانمندیهای دیگه ام
با اهرم رنج و لذت تو ایستگاه های بعدی زندگیم
با اینکه نتیجه رو رها کنم و مثل یه آموزش به این دوره نگاه کنم
و با یه عالمه موضوع ددیگه متوجه شدم که چقدر راحت در مسیر لاغری با ذهن هستم و دوست دارم همیشه تو این مسیر بمونم و ازش لذت ببرم………
امروز یه هدفی رو تیک زدم که باورم نمیشد براش راه حلی پیدا کنم
اینکه به راحتی لاغر بشم
من هر سال این دعا رو می کردم که راحت لاغر بشم و نمی شدم
ولی امسال این هدف تیک خورد و همچنان تا نتیجه ی صد در صدی من ادامه داره
خدا خیرتون بده
خیلی ممنونم
چه قدر دنیا رو برای من با این آموزشها زیباتر و راحت تر و دلپذیر تر کردین.
گام ۲۳
سلام استاد و دوستانم وقت بخیر
دقیقا سالها عملیو انجام دادم که بر خلاف برنامه ریزی ذهنم بوده ،من دلم میخواست متناسب باشم ولی برنامه هاییکه در من دانلود شده بود برخلاف میل من بود و تلاش سالهای من بی نتیجه میموند
دیشب رفته بودم منزل یکی از اقوام ، یکی از خانم هاییکه اونجا بود و کنار من نشسته بود،با لذت گفت ببین دخترم چندین ماهه تو رژیمه ،۱۱ کیلو کم کرده ،۸ کیلو دیگه میخواد که متناسب بشه،دخترشون ۱۹ سالش بود ،
ازشون پرسیدم ،وقتی توی رژیم و محدودیت هستید حالتون خوبه؟
گفتن آره خیلی خوبیم،،
گفتم یعنی تو خودت از ته دلت دوست داری وقتی گرسنه ای و توی مهمونی هستی، فقط اجازه سالاد خوردنو داشته باشی؟ گفتن ،خب مجبوریم ،بهشون گفتم ،پس ته دلت دوست دارید آزاد باشید
،یکمی باهاشون صحبت کردم و دیدم یه عالمه فرمول های مخرب دارن ،این چند روزه که منزلمون شلوغه و دید وبازدید عیدانه میریم،به تکرار با کلمه چاقتر شدم ،باید مواظب باشم که چاقتر نشم و از این جنس صحبتا زیاد برخورد کردم ،منم قبلا همین تفکرات و ترس هارو داشتم ،
بهشون گفتم منم به آرامی تو این ۱ سال ۲ یا ۳ سایز در آرامش بدون رژیم و ورزش با کمک تغییر ذهم کم کردم ،ولی اصلا تو مدار خواستن و بودن در این پوزیشن نبودن ،اونها در ذوق کم کردن وزنه خوشحال بودن ،
این چند روز کلی به خودم افتخار کردم که انتخاب های این روزهام متفاوت با دیگرانه،،من یک شخصیت برنده ای هستم که تصمیم گرفتم تغییر کنم ،که دیگه استرس های عوام جامعه را تجربه نکنم و لذت بیشتری ببرم ،من خواستم و خداوند منو براحتی هدایت کرد ،من جزء هدایت شدگان خوشبختی هستم که ۳ سال و نیمه در دوره های آموزشی ذهنی هستم و در حال نو شدن و ساختن خود جدیدی هستم که بزودی یه هویت محکمتر ،پر آرامش تر و متناسب تری خواهم داشت
ذهن ناخوداگاه من در حال پذیرش و موافقت برای بدن و ذهن متناسب من است و من عاشقانه به خودم کمک میکنم
خدارو شکر مدتیه که در دوره ها هستم نه حرف دیگران در مورد چاقی روی من اثر میذاره و نه دیگران در مورد چاقی من چیزی نمیگن
حس وحالم بد نمیشه و اگر گاهی منفی بافم اذیتم میکنه آگاهانه مسیر فکری خودمو تغییر میدم
حالا که به اون سالهای غم انگیز چاقیم فکر میکنم متوجه میشم که چقدر چاقی عوارض داره ،مدام باید در ورزش های سخت میبودم، هر لحظه در رژیم و محدودیت و حال بد بودم
هر جایی میخواستم برم اول باید فکر غذای رژیمی و ورزش کردنم میبودم،اگر یک روز کمتر عرق میریختم یا کالری سنجم کمتر نشون میداد عذاب وجدان میگرفتم ،حسم بد میشد ،
صبح زود میرفتم باشگاه که بتونم تردمیل بیشتری استفاده کنم،توی تمریناتم دقیق بودم و مدام تو استرس و وزن کردن بودم ،من تلاش فیزیکی میکردم بدون داشتن باورهای صحیح
سختی های زیادی تحمل میکردم،آسیب های جسمی دیدم و خیلی از فعالیت هام از روی اجبار بود نه از روی عشق
خدارو شکر در مسیر تغییر ذهن هستم ،هر چقدر موانع بیشتری از ذهن من برداشته بشه مسیر حرکت من بسمت لاغر شدن هموارتر میشه
نشان های دریافت شده
سلام .
گام ۲۳ ، نقش ضمیر ناخوداگاه در لاغری
پارت سوم نکات برداشت شده از متن :
۱- افراد چاق تلاش می کنند تا از طریق روشهای لاغری از شر چاقی رها شوند .
۲- این فرمول ها داخل ذهن افراد چاق است: ⬇⬇⬇⬇⬇
📛لاغر شدن نیازمند تلاش است.
📛 از طریق روشهای لاغری (رژیم و ورزش و…. ) می توان لاغر شد .
📛با چاقی باید مبارزه کرد .
📛 چاقی شر است .
📛 لاغری یعنی رهایی از شر چاقی .
📛 افراد چاق از هر روشی که شکست می خورند تصور می کنند آنها توانایی لاغر شدن ندارند . (احساس شکست به خاطر راه اشتباه و سرکوب خود )
📛 باور بی اراده بودن . ( احساس بی ارادگی )
📛 باور ناتوانی (احساس ناتوانی)
📛 فکر می کنند روشهای لاغری راه درستی هستند .
و ….
اینها تنها چند مورد از فرمولهای یک ذهن چاق است .
۳- واحد تعیین کننده ی چاق یا لاغر بودن در ذهن ناخوداگاه است .
۴- افراد چاق از نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری و چاقی اطلاعی ندارند .
۵- راه چاق شدن ذهن :
❌۱- تلاش از طرق مختلف
❌۲- کاهش مقداری از اضافه وزن
❌۳- شروع لاغری با شور و اشتیاق
❌۴- تبدیل لاغری به رنج و اجبار
❌۵- در پیش گرفتن چاقی توسط ذهن
❌۶- رها کردن روش لاغری
❌۷- احساس سرخوردگی ، شکست ، نومیدی ، عصبانیت
❌۸- بعد از مدتی دوباره به فکر روشی دیگر بودن
❌۹- و دوباره این روند تکرار شدن
۶- دلیل اشتباه بودن روش های لاغر شدن در پروسه های قبلی این بود که در تمام دفعاتی که من برای لاغر شدن اقدام کردم ، توافق ذهن ناخوداگاه خودم را جلب نکرده بودم . چون از نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری اطلاعی نداشتم .
۷- من به تنهایی تصمیم به لاغری داشتم . در حالیکه بخش مهم و تاثیرگزار در روند چاقی و لاغری من ذهن ناخوداگاه است که اصلا تصمیمی برای لاغری نگرفته است .
۸- عدم هماهنگی بین من و ذهن ناخوداگاه سبب سخت و رنج آور شدن مسیرهای لاغری در طی اجرا کردن آنهاست .
۹- در مسیر لاغری از طریق ذهن این هماهنگی بین خود و ذهن ناخوداگاه از طریق انجام تمارین مربوطه صورت می گیرد .
۱۰- در مسیر لاغری با ذهن ما به وضوح جلب رضایت ذهن ناخوداگاه خود را برای حرکت به سمت متناسب شدن تجربه می کنیم .
۱۱- ذهن ناخوداگاه ما همان بخشی است که فرمولهای چاقی در آن ذخیره شده اند .
۱۲- سالهاست اطلاعات اشتباه موجود در ذهن بر مغز ما تاثیر می گذارد و سبب میشود که مغز واکنشهای اشتباه زیادی نسبت به پارامترهای بیرونی بدهد و نتیجه ی همه ی این اتفاقات اضافه وزن است .
۱۳- وقتی ذهن ناخوداگاه مجوز لاغری را صادر کند متوجه می شویم که چقدر حرکت در مسیر لاغری با ذهن آسان و لذتبخش است .
۱۴- لاغری فرایندیست که در تمام روشهای دیگر با سختی و رنج بسیار همراه است .
۱۵- یکی از شگفتیهای ذهن انسان این است که وقتی به شکل صحیح در مسیر مناسب هدایت شود نتایج عالی ایجاد می کند .
۱۶- در روش لاغری با ذهن ابتدا موافقت ذهن ناخوداگاه خود را جلب کرده و سپس اقدام به حرکت به سمت لاغری کرده اند .
۱۷- این طریق کد نویسی ذهن برای لاغر شدن بهترین و تاثیرگزارترین روشی است که میتواند به افراد کمک کند تا رویای لاغری خود را محقق کنند .
۱۸- تمام اعمال فیزیکی (تصمیم گیری – جستجوی پیدا کردن روش لاغری و اقدام کردن ) توسط منطق (خوداگاه) ما صورت می گیرد .
۱۹- ذهن خوداگاه (منطق ) تحت تاثیر عوامل بیرونیست .
۲۰- ذهن خوداگاه با شنیدن صحبتهای دیگران تحت تاثیر قرار می گیرد .
۲۱ – مراحل تاثیر پذیری منطق (ذهن خوداگاه ) از صحبتهای دیگران
⚭شنیدن صحبتهای دیگران در مورد چاقی (عوامل بیرونی )
⚭تحریک شدن و به هم ریختن اعصاب (احساس منفی در افراد چاق )
⚭آغاز گفتگوهای درونی و شدت گرفتن آن
⚭سرزنش و گسترش احساس بد
⚭شکل گیری فرمول های ناخوداگاه و مرحله ی بعدی زندگی
۲۲- اشتباهی که همه ی افراد چاق بارها مرتکب می شوند و نتیجه ی آن انتقال احساس چاق شدن بیشتر به ذهن ناخوداگاه است .
۲۳- دیگران دسترسی به ذهن ناخوداگاه ما ندارند .
۲۴- خود ما هستیم که ناآگاهانه فرمولهای اشتباه را وارد ذهن ناخوداگاه خود می کنیم .
۲۵- ما تمام مراحل شکل گیری فرمولهای ناخوداگاه را در تجربه ی ایجاد احساس بد داریم . اما در مورد ایجاد احساس خوب تجربه ی کمی داریم .
۲۶- ما در گسترش احساس بد بسیار عالی عمل می کنیم .
۲۷- در گسترش احساس مثبت بسیار ضعیف هستیم .
۲۸- گسترش احساس مثبت باعث بهبود شرایط زندگی ما می شود .
۲۹- علت شکست روشهای مختلف لاغری این بوده است که عملکرد ما در استفاده از روشهای گوناگون یکسان بوده است . آن هم به روش زیر :
⛌۱- تصمیم گیری
⛌۲- برنامه ریزی
⛌۳- انتخاب روش
⛌۴- عمل کردن به روش انتخابی
نکته ی قابل توجه در این امر اینست که
تمامی این مراحل در سطح خوداگاه✔ و منطق ✔ صورت می گیرد و این در حالیست که از طرف ذهن ناخوداگاه تصمیمی برای تغییر شرایط زندگی ما اتخاذ نشده است .
۳۰- زمانی که روش لاغری را شروع کرده و تصمیم میگیرم مراحل آن را اجرا کنم رفتار آگاهانه ی ما با فرمولهایی که در ذهن ناخوداگاه ما از قبل نوشته شده است تفاوت پیدا می کند . ناهماهنگی ایجاد میشود و این ناهماهنگی برای ذهن ناخوداگاه پذیرفته نیست .
۳۱- هرچه از روزهای رژیم یا ورزش یا هر برنامه ی لاغری می گذرد اجرای آن سخت تر میشود . چون ذهن ناخوداگاه تمایل دارد رفتار شما براساس فرمولهای ذخیره شده در ناخوداگاهتان باشد .(مثال خوردن شام و تناقض رفتار رژیم و فرمولهای ناخوداگاه برای درک بهتر مطلب )
۳۲- در روش لاغری با ذهن همه چیز برعکس روشهای دیگر است .
۳۳- در روش لاغری با ذهن ما تصمیم برای لاغر شدن نگرفتیم و هدایت توسط خداوند انجام شد .
۳۴- در روش لاغری با ذهن ، ذهن خوداگاه ما نقشی در تصمیم گیری و انتخاب روش لاغری نداشته است .
۳۵- بعد از آشنایی با این روش و شروع یادگیری لاغری با ذهن هیچ برنامه ی غذایی یا ورزش به ما داده نشد . هرچه بود دیدن یا شنیدن فایلهای آموزشی بود .
۳۶- ما با گوش دادن فایلها و مطالب آموزشی در حال ورود اطلاعات جدید درباره ی لاغر شدن به ذهن خود هستید .
۳۷- در روش لاغری با ذهن گوش دادن فایلها احساس خوبی در ما ایجاد می کند . مراتب انتقال شنیده های جدید به ذهن ناخوداگاه به شکل خودبخودی انجام می شود .
۳۸- مراحل لاغری با ذهن .
🔘💠۱- شروع آموزش ✔
🔘💠۲- استمرار و ادامه دادن ✔
🔘💠۳- گسترش احساس خوب ✔
🔘💠۴- پایداری احساس خوب ✔
🔘💠۵- قویتر شدن فرمولهای لاغری در ذهن ناخوداگاه ✔
🔘💠۶- عدم همخوانی رفتار قدیمی با فرمولهای جدید ✔
🔘💠۷- عدم تحمل این ناهماهنگی توسط ضمیر ناخوداگاه ✔
🔘💠۸- تغییر رفتار چاقی به لاغری توسط ناخوداگاه به شکلی آرام و ساده ✔
🔘💠۹- کاهش میل به تکرار رفتارهای قبل ✔
🔘💠۱۰- تمایل برای تکرار رفتارهای جدید ✔
🔘💠۱۱- ادامه ی تغییر رفتار ✔
🔘💠۱۲- تطابق واکنشهای رفتاری مطابق فرمولهای ثبت شده در ذهن ناخوداگاه ✔
🔘💠۱۳- تغییر رفتار ✔
🔘💠۱۴- تغییر جسم ✔
۳۹- آگاهی احساس خوب می دهد .
۴۰- درک نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری بسیار مهم است .
۴۱- هرچه درک ما از روند لاغری بهتر شود حرکت ما در مسیر لاغری بهتر و ساده تر و نتیجه بخش تر خواهد شد .
برداشت از متن .
این متن بسیار عالی بود . چون از نیرویی در اون صحبت شده بود که از اول عمر تا به الان با ما همراه بوده و در همه زمینه ها نقش بسیار مهمی در زندگی ما داشته ، اما اصلا به نقش اون در زندگی در هیچ جا اشاره نشده و بهش پرداخته نشده و در موردش صحبت نشده . اگرچه چند سالی هست که تعداد معدودی انسانها به این نیروی عظیم پی بددند و در راه شناختش کوشیده اند اما هنوز هم اغلب مردم از این نیرو خبر ندارند و به سختی روزگار می گذرانند .
حالا در بین تمام انسانها ، انسانهایی برگزیده شدند تا نقش ضمیر ناخوداگاه رو در تمام زندگی مورد بررسی قرار بدن و استاد هم یکی از همین افراد بودند تا از طریق ذهن به خصوص در زمینه ی لاغری به ما آموزشهای لازم رو بدن .
آموزشهای ایشون سرشار از حس خوب هست . چون به عنصر اصلی موجود در وجودمون اشاره کردن و رسیدن به آرزوها از جمله لاغری رو تنها از طریق شناخت ذهن و فرمولهای موجود در اون میسر می دونند .
کار ما اینه با تمام وجود آموزشهای ایشون رو ادامه بدیم . چرا که ابتدا هم همون بخش از وجودمون جذب اینجا شد و با لاغر شدن ما موافقت کرد . ما به روش لاغری با ذهن هدایت شدیم و هیچ تصمیم آگاهانه مبنی بر لاغر شدن از طریق این روش نگرفتیم . همه ی ما به شکلی کاملا اتفاقی و هدایت الهی با این مسیر زیبا آشنا شدیم و با همون هدایت ادامه میدیم .
همون خدایی که اولین بار مارو به اینجا هدایت کرد قادره تا آخر مسیر با ما همراه بشه و به ما انگیزه و نشاط روزافزون بده به ادامه دادن .
بزرگترین تفاوت لاغری با ذهن با سایر روشها دقیقا همینه که اینجا ما داریم یاد میگیریم که با کل وجودمون به سمت لاغر شدن حرکت کنیم در حالیکه در روشهای لاغری دیگه ما فقط با دو سه درصد نیروی خوداگاه داریم حرکت می کنیم و خود منطق ما هم میپذیره که میگه من هرگز نمیتونم بار اضافه وزن رو به تنهایی کاهش بدم چون این من نبودم که این اضافه وزن رو به وجود آوردم .
حالا میفهمم چرا بعد از مدتی که از رژیم و ورزش میگذره احساس ناتوانی بهمون دست میده . این احساس ناتوانی در ذهن خوداگاه ماست و واقعا هم او به تنها نمیتونه راه ضمیر ناخوداگاه رو تغییر بده . اگه میگه نمیتونم واقعا نمیتونه . چون او میخواد به تنهایی حرکت کنه و از نقش ضمیر ناخوداگاه در رسیدن به اهداف هیچ آگاهی نداره . این احساس ناتوانی وقتی ادامه دار میشه و خیلی تکرارش میکنیم که رخوت و سستی تمام وجودمون رو میگیره که تاثیر نتوانستم های نیروی خوداگاه ماست و حالا جا داره بهش بگیم بله منطق من تو کاملا درست میگی .
ما توانایی کاهش وزن از طریق خوداگاه به تنهایی رو نداریم و قطعا شکست میخوریم در این مسیر ولی خبر خوش اینه خدای هدایتگر ما رو به جایی راهنمایی کرد که داریم یادمیگیریم از نیروی برتر وجودمون که حتی خالق توست استفاده کنیم برای رسیدن به آرزوها .
تو کاهش وزن رو دوست داری ذهن خوداگاهم و باید فرمولهایی رو برای لاغری استفاده کنیم که ضمیر ناخوداگاه هم باهاش موافق باشه .
او موافقت خودش رو از طریق احساس به ما میگه وقتی ما از انجام راهی احساس خوبی داریم این یعنی ضمیر ناخوداگاه با ادامه ی اون راه موافقه و بهش علاقمنده ولی اگر میبینیم که احساس ما بده و تازه روز به روز بدتر میشه بدونیم ضمیر ناخوداگاه با ادامه ی مسیر موافق نیست و بازم خبر خوشتر اینه در راه لاغری با ذهن حتی اگه در این راه بر فرض محال اتفاقی رخ بده و حالمونم بد بشه خود ضمیر ناخوداگاه راهکار پیشنهاد میده برای خوب شدن حالمون . چون موافق ماست . یهو هدایت میشیم به فایلی که وجودمون رو سرشار از شادی می کنه و اشتیاقمون مجددا ایجاد میشه .
خلاصه که لاغری با ذهن یعنی عشق صفا خوشی راحتی لذت و همه ی چیزهای خوب .
ما خیلی خوشبختیم که به این راه هدایت شدیم تا بتونیم درک خودمون و لذت خودمون رو از طریق این نیروی عظیم بیشتر و بیشتر کنیم .
خدایا شکرت که مجددا برگشتم به این سایت .
استاد ازتون خیلی سپاسگزارم بابت این فایل و متن عالی .
فاطمه ازت سپاسگزارم .
با سلام به شما دوست عزیز،
با خواندن دیدگاه شما ،خیلی لذت بردم وبطور واضح واصولی همه راهکارهای ذهن ناخودآگاه را بیان کردید ومن هم چون شما ،به همین نتایج شگفت انگیز ذهن ناخودآگاه پی بردم و دوروزی بود که دلم نمی خواست به راحتی از این فایل ،آگاهی دهنده استاد بگذرم ،وبارها این فایلو گوش دادم ولذت بردم ،به نظر من تکرار این آگاهیها به ما کمک می کند که تمام این اطلاعات به یک صورتی در ذهن ما حک بشود ،وعملکرد بهتری را درجسممان را داشته باشیم ،من به نوبه خودم خیلی خوشحالم ک در این مسیر هستم ودر هر فرصتی در طی روز از گوش دادن به فایلها وانجام تمرینات وخواندن نظر ات دوستان لذت می برم ،بهرحال خوشحالم که با شماها در تلاشیم که با آگاهیهای بیشتر وشناخت قدرت درونمان ، زندگی خود ودیگران را در شرایط دلپذیرتر وبهتری قرار دهیم .
نشان های دریافت شده
سلام .
ادامه تمرین گام ۲۳
نکات برداشت شده از فایل و شرحی از آن برای درک بهتر مطلب :
۱- در مسیر شگفت انگیز لاغری با ذهن انسانها بدون زحمت لاغر می شوند .
زحمت کشیدن در ذهن ناخوداگاه ما برابر با رنج و سختیست . برای همین ذهن ما همواره با آن مخالف است . پس وقتی میخواهد کاری انجام دهد که در آن احساس زحمت کشیدن و رنج و سختی باشد مسلما واکنشهایی به ما نشان می دهد که ما را از آن مسیر سخت دور کند .
۲- انسانهای چاق زحمت زیادی برای لاغر شدن متحمل می شوند .
مگر ما برای چاق شدن زحمتی کشیدیم نه . به راحتی آن را از شنیده ها و دیده ها آموختیم و پذیرفتیم و به راحتی در زندگی روزمره از آنها استفاده کردیم . حالا چرا باید برای لاغر شدن پروسه ی زحمت کشیدن را با خود همراه کنیم ؟ لاغر شدن نیاز به هیچ زحمتی ندارد .
به راحتی آن را از شنیده ها و دیده ها و خواندن ها و نوشتنهای موجود در سایت می آموزیم ؛ می پذیریم و به راحتی در زندگی روزمره از آنها استفاده می کنیم .
۳- انسانهای چاق سعی میکنند فعالیت بیشتری برای لاغر شدنشان انجام دهند . (مثال پارک و صحبت کردنها برای درک بهتر مطلب )
هرچقدر ما بیشتر برای لاغر شدن سعی کنیم مقاومتمان بیشتر میشود . احساس بدمان بیشتر میشود و ما نمیتوانیم کاری را به اتمام برسانیم . پس سعی کردن برای لاغر شدن سبب تولید واکنش مقاومت و احساس بد از سوی ذهن ناخوداگاهمان میشود . اما ما که با ذهن همسو شویم و نخواهیم برای لاغر شدن زحمتی بکشیم خود ذهن را در ساده ترین راه ممکن با خودمان همسو می کنیم و او با دادن ایده های عالی موافقت خود را خودبخود با لاغر شدن اعلام می کند .
۴- خیلی فرق می کنه نیت ما برای پارک رفتن تفریح باشه و لذت بردن یا ورزش باشه و سختی کشیدن .
یکی از ویژگیهای فرمول زحمت کشیدن برای انجام هرکاری اینه که واکنش ذهن برای اینکار میشه احساس بد در مسیر و بریده بریده کار رو انجام دادن .
انسانها نمیتونند با حس و حال خوب و به صورت پیوسته فعالیت خود را انجام دهند . چون ورزش کردن برای ما = زحمت کشیدن بود و ما هربار که میخواستیم پیاده روی بریم دقیقا مساوی جان کندن برامون بود . پدرمون در میومد . در حالیکه من خودم الان اون از راه رفتن عشق می کنم که فقط دوست دارم راه برم و برم و برم . چون خیلی تونستم در این کار ذهن رو با خودم همسو کنم که اگه لذت میبری راه برو اگه نمیبری نکن و من خودبخود دوست دارم این کارو انجام بدم و ذهن من خیلی باهام همراهی میکنه . البته من تنها پیاده روی کردن رو بیشتر دوست دارم چون وقتی با کسی میرم حرف و سخنهایی که بین ما رد و بدل میشه و الگوهای ذهنی اونها رو دوست ندارم و متوجه میشم انرژیم رو خودم با پذیرش حرف اونها میگیرم . پس ترجیحیدم خودم تنها برم پیاده روی و با خدای خودم حال کنم و از طبیعت لذت ببرم ولی اون زمان که میرفتم پیاده روی و برمیگشتم خدا میدونه میخواستم جون بدم و راحت بشم از این همه سختی و زحمت برای همین نه تنها همون وقت بریده بریده انجام میدادم خیلی وقتها هم رها می کردم .
احساس بدی که داشتم اون زمان هیچ وقت یادم نمیره .
۵- ما اون زمان تصمیم می گرفتیم برای ورزش کردن (هرچقدر بیشتر میخواستم ورزش کنم شرایط برام سختتر میشد و احساس بدتری داشتم ) چقدر دویدن برای ما سخت بود .
۶- ما تلاش میکردیم برای لاغر شدن و سختی کشیدن در چهره هامون کاملا مشخص بود و کلی درگیری ذهنی داشتیم .
۷- وقتی کسی از لحاظ ذهنی آماده ی متناسب شدن نباشه هر تلاشی رو بخواد انجام بده برای متناسب شدن آن تلاش همراه با رنج و سختیه . همراه با مقاومت شدید ذهنی . فرد تصمیم میگیره باید شرایط رو تغییر بدم اما چون از لحاظ ذهنی آمادگی رو نداره و برای خودش برنامه ریزی ذهنی انجام نداده توافق ذهن ناخوداگاه رو برای متناسب شدن جلب نکرده .
۸- اگر خواستیم ورزش را همراه لاغری با ذهن کنیم باید طوری باشد که ذهن هم در آن همراه و هماهنگ شود و احساس خوب به ما بدهد . هماهنگی ذهن و جسم باید با هم باشد .
۹-وقتی ذهن را برای متناسب شدن آماده می کنیم حرکت ما برای متناسب شدن خیلی برامون لذت بخش میشه .
۱۰- ویژگی برنامه ی رژیمی اینست که هرچه از شروع رژیم می گذشت کار سختتر میشد در حالیکه در لاغری با ذهن هر چه از شروع آموزش می گذرد کار لذتبخش تر و راحتتر میشود . چون ذهن همکارتر و همیارتر میشود . خودش همانند ابزاری به ما کمک می کند تا راه لاغری برای ما راحتتر شود . مثلا وقتی ورزش را شروع می کردیم اولش خوب بود ولی بعدش دنبال بهانه می گشتیم که نریم و این یعنی موافق نبودن ذهن ما با ما و این ناهماهنگی سبب میشد ما کار را به مرور رها کنیم .
۱۱- نمیشه یک فرد رو اجبار کنیم تا به زور از این روش استفاده کنه
۱۲- اگه میخوایم متناسب بشیم ؛ اگه میخوایم قدمی تاثیرگزار برای جسممان برداریم بدانیم اول باید از لحاظ ذهنی کاملا آماده باشیم برای اینکار وگرنه سعی ما ثمری نخواهد داشت .
۱۳- یادگیری ذهنی نیاز به تمرین استمرار و آموزش دارد . باید شیوه ی یادگیری را ادامه داد تا فرمولهای متناسب شدن در ذهن ما ثبت بشه . این مسیر نیاز به استمرار دارد اما تفاوتش با سایر روشها همواره با شادی و نشاط و آسونی همراهه و هیچ سختیی همراه نیست . حتی فایلها رو هم اگه با سختی گوش کنیم برامون هیچ ثمری نخواهد داشت .
۱۴- وقتی لاغری با ذهن رو یاد بگیریم خودبخود افکاری به ما داده میشه الهامات و ایده هایی به ما داده میشه که خودمون بیشتر مشتاق میشیم تا از این مسیر ادامه بدیم و نتیجه ی بهتری کسب کنیم .
۱۵- آموزشهای ذهنی استارت کار رو برامون میزنه . ما رو در مسیر قرار میده و ما قراره تا ابد به این شکل زندگی کنیم و قراره با این آموزشها زندگی کنیم .
۱۶- در این راه اونقدر آگاهیهای تاثیرگزارتری به خود ما داده میشه که وقتی ذهن ما این مسیر رو یاد میگیره خودش شروع میکنه به تلاش بیشتر به فرمول سازی بیشتر که کار رو بهتر پیش ببره .
۱۷- همه ی دوستان از یک نوع آموزش استفاده می کنند اما چرا نتایج اونها اینقدر عالی و ادامه دار میشه چون ذهن اونها وقتی یاد میگیره و در مسیر قرار میگیره شروع می کنه به تلاش کردن و ایده های جدید تر . فرمولسازی و باورهای جدید .
۱۸- هرچقدر بیشتر ادامه بدیم کارمون راحتتر و لذتبخشتر میشه .
۱۹ – کار ذهنی همینه وقتی شروع میشه و یاد میگیریم ذهنمون در زمینه ی متناسب شدن فعال میشه و خودش کارهای زیادی رو بهمون پیشنهاد میده . هماهنگ میشه باهامون . راحت و ساده باهامون حرف میزنه و بهمون میگه چیکار کنی و همه ی اینا نتیجه ی یادگیری صحیح لاغری با ذهن است .
۲۰- تا ذهنتون رو برای متناسب شدن آماده نکردید خیلی خودتون رو به سختی نندازید ، زحمت زیاد نکشید ، انرژی بیخودی هدر ندید ، نمیتونید متناسب بشید . باید اول ذهنتون با تصمیمتون هماهنگ بشه .
۲۱- این همه تصمیم گرفتیم کارهای مختلف انجام بدیم اما نتیجه نگرفتیم چون ذهنمون رو با خودمون هماهنگ نکردیم
۲۲- ما برای لاغر شدن نیاز داریم که مجوز لاغر شدن رو ابتدا از ذهن ناخوداگاه بگیریم . وقتی ذهنمون مجوز رو صادر میکنه اون وقت میبینیم که متناسب شدن چقدر آسانتر میشه .
۲۳- اتفاقی که در چاق شدن ما افتاده و ما خبر نداشتیم ، ما ابتدا توافق ذهن ناخوداگاه خود را برای چاق شدن جلب کردیم مجوزش رو گرفتیم و به همین دلیله که خیلیها فکر می کنند چاق شدن خیلی ساده است .
۲۴- لاغر شدن برات سخته : چون برای لاغر شدن مجوزی از ناخوداگاهت برات صادر نشده تا ذهنت در مسیر لاغری باهات همراه بشه و بهت پیشنهادات عالی بده .
۲۵- ذهن در مسیر چاقی سالهای ساله که داره بهت پیشنهادات عالی میده که چطور رفتار کنی که چاقتر بشی .حالا شما دوست نداری چاقتر بشی اما ذهنت کار نداره مجوز رو صادر کرده و در اون مسیر داره حرکت میکنه و خیلی راحت میشه با اموزش جدید با برنامه ریزی صحیح دوباره موافقت ذهن رو جلب کرد برای کار جدید برای حرکت در مسیر متناسب شدن .
۲۶- با اشتیاق و استمرار ادامه بدیم و نتایج عالی کسب کنیم و زندگی جدید رو در سرزمین لاغرها شروع کنیم .
این فایل سرشار از آگاهی بود . تمام موارد بالا فرمولهای ذهنی هستن که ما با آموختن تکرار و تمرین اونها داریم این الگوها رو به ذهن میدیم . هرچقدر بیستر در این فضا باشیم عملکرد ذهنمون بهتر میشه . بهتر و راحتتر می تونیم این فرمولها رو در زندگی روزمره به کار ببریم .
تفاوت دیگری که در این فایل از لاغری با ذهن و سایر روشها گفته شد نکته ای عالی بود که من با سومین دور گوش دادن بهش دقت کردم و اونم این بود که همه ی روشها اولش با اشتیاق شروع میشه ولی رفته رفته چون ذهن باهاش مخالفه احساسمون رو بد میکنه و ما کم کم و ارام آرام اون رو رها می کنیم . در حالیکه در لاغری با ذهن دقیقا برعکسه . هرچقدر بیشتر می گذره کار برای ما ساده تر و راحتتر و لذت بخش تر میشه . درست عین سایر آموزشها که با تکرار و تمرین کار برای ما ساده تر میشه و لاغر شدن برامون طبیعی تر میشه چون میره در ضمیر ناخوداگاهمون . درست مثل آموزش رانندگی . اولش چقدر سخته ولی کم کم همه چیز بهتر و راحتتر میشه .
بابت این فایل عالی ازتون خیلی سپاسگزارم .
نکته برداری از متن در پست بعدی
ادامه دارد……
نشان های دریافت شده
سلام
گام ۲۳: نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری
تشکر میکنم از این فایل عالی و متن فوق العاده .
چقدر متن خوب بود واقعا خط به خطش پر از نکات ارزنده . پر از آگاهیهای فوق العاده که مسیر لاغری با ذهن رو بازم برامون ملموس تر می کنه . خیلی سپاسگزارم .
خیلی دوست دارم هم شرح انشایی برای فایل و متن بنویسم و هم نکته برداری کنم . دوست دارم خط به خطش رو تحلیل کنم . چون واقعا با این کار درکم بالاتر میره . فرمول عجله در ذهنم میگه این کار زمان بر میشه هر فایل رو نمیتونی توی یک روز تموم کنی . شاید چند روز سر یک فایل بمونی و فرمول اشتیاق در ذهنم میگه چه اشکالی داره . وقتی آدم یه جای خوش آب و هوا رو میبینه چرا لذت نبره . چرا باید تند و تند فایلها رو گوش بدم و نکات کمی ازش استخراج کنم . من اومدم توی دشت وسیع پر از گل . فرصت ها که بی نهایت و رو به افزونیه . خداوند که حضور داره و مرتب اشتیاق تزریق می کنه . استادی به این خوبی که باهامون همراهن و نکات لازم در مسیر رو کاملا و با اشتیاق و لبخند برامون بیان می کنند و میگن اصلا عجله نکنید . قوت درک مطالب که روزافزون بهمون داده میشه . چه اشکالی داره من از این باغ پر گل بیشتر لذت ببرم . در این دشت زیبا میچرخم و به آفرینش الهی نگاه می کنم . وقتی همه چیز آماده شده برای لذت بردن من چرا باید محدودیت زمان رو برای خودم قائل بشم . اینجا دانشگاهیه که هرگز زمانبندی داخلش وجود نداره . اینجا دانشگاه عشقه . دانشگاهیه که استاد تایم و زمان بندی برای رسیدن به مدرک برامون نمیزارن که چند ترمه تمومش کنیم . اینجا فقط نیت لذت بردنه . همه چیز برای لذت بردن ترتیب داده شده . حتی استاد میگن اگه خسته شدید فایل گوش ندید چون اثر نداره . پس یادمون باشه لذت بردن هدف ماست .
ما اومدیم اینجا تا لذت بردن رو یاد بگیریم و این الگوی ذهنی فوق العاده رو در زندگی روزمره هم به کار ببریم . لذت بردن . آرامش داشتن و تمام احساسات خوب .
تفاوت لاغری ما با سایر لاغریها اینه که ما از خود مسیر لذت میبریم . سایر روشها میخوان هر چه زودتر به مقصد برسند . اما ما اون قدر مسیرمون لذتبخشه که قراره تا آخر عمر در این مسیر گام برداریم . قراره دیگه به این شیوه زندگی کنیم . پس مقصد همینجاست . تفاوت مسیر ما با مسیرهای دیگه ی لاغری اینه ما هدفمون رو در مسیر به همراه داریم . چون هدف ما رسیدن به وزن ایده آل نیست . هدف ما متناسب زندگی کردنه . هدف ما تغییر شخصیته . رسیدن به وزن ایده آل در طی همین مسیر برامون ایجاد میشه و ما ازش عبور می کنیم . مقصد ما خودِ راهه . هدف ما اینه که طوری زندگی کنیم که لذتمون روز افزون بشه و هر چقدر بیشتر درک می کنیم به لذت بیشتری میرسیم و میفهمیم چطور باید عمل کنیم .
عمل صالح یعنی عملکرد با لذت .
سفارش خداوند همیشه
ایمان + عمل صالح هست و عمل صالح عملیست که از خود ایمان واکنش داده میشه . در حقیقت همون ایمانه که واکنش داده شده عمل صالح .
تفاوت عملکرد ما با عملکرد سایر روشها اینه ما با میل و رغبت و لذت عمل می کنیم ولی اونا با رنج و درد و اندوه .
چون همون رنج هم برای اونها واکنشه که بگه عزیزم راهت غلطه . این راهت نیست . ولی ما چون راه دیگری رو بلد نیستیم هرطوز شده در اون راه می مونیم تا نتیجه بگیریم و اتفاقا بعضی وقتها هم خود ناخوداگاه بهمون پاسخ میده چون ممکنه یه جوری راه رو برای خودمون لذتبخش کنیم . یعنی میخوام بگم حتی زمانهایی هم که ما از رژیم و ورزش نتیجه گرفتیم ناخوداگاه باز کمک کرده و بدون آگاهی مارو به موفقیت رسونده اون وقت ما فکر می کنیم تاثیر اون رژیمه بوده . ولی معمولا ما نتیجه نمیگرفتیم چون رنجمون خیلی خیلی بیشتر از لذت بوده .
ما در این متن و فایل آموختیم موافقت ذهن ناخوداگاه رو برای مسیر لاغریمون به دست بیاریم و واقعا چه لذتی از این بالاتر که ما برای خواسته مون از خودمون کمک می گیریم . از نیروی بی نهایت درونمون که میگه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را .
پس شروع می کنم و برات می نویسم فاطمه .
فاطمه جان سلام . عشقم سلام . حالت خوبه عزیز دلم . من تو رو خیلی دوست دارم . میدونم عکس تو رو در همه جا دیدم و عشق ورزی به تو می کردم . ولی نمیدونستم که تویی .
فاطمه جان باهات خیلی حرف دارم حرفهایی که خودت می دونی و خیلیهاش رو خودت به زبونم میاری . من با تو حرف میزنم . با تو گوش میکنم . با تو درک می کنم . همه ی وجود من از توست فاطمه جانم .
تازه آموختم که تو در واکنشهای من خودتو نشون میدی .
تو در فکر من خودتو نشون میدی اگه متوجه نشم میای توی رفتارم بازم اگه متوجه نشم میای توی جسمم . تو هر لحظه داری خودتو بهم نشون میدی . تو آیینه ی منی فاطمه .
اگه جسمم چاق شد چون خودم خواستم . چون من در تک تک فرمولهای چاق کننده لذت بردم و لذت چاق شدن رو الگوی تو کردم این لذت رو دریافت می کردی و برای اینکه لذتم روز افزون بشه مرتب بهم کمک می کردی و من همیشه نگران بودم از چاقتر شدنم و نیت تو چون از بین بردن سختی و رسیدن به لذت باز هم دستور به خوردن میدادی و همیشه برای اینکه منو به لذت بیشتری برسونی و منو از غم و اندوه نجاتم بدی طبق کدهای خودم واکنشها رو نشونم میدادی .
تو میخواستی من رنج نکشم برای همین از اون مطالبی که در تو ذخیره کرده بودم و زمانی ازش لذت میبردم و تو بالاترین لذتی که بهت داده بودم رو بهم ارائه میدادی . هی من بیشتر رنج می کشیدم تو لذتی که در تو ذخیره بود رو بیشتر نشونم میدادی .
تو آیینه ی من بودی و هستی فاطمه .
ولی الان یاد گرفتم و لذتی بالاتر از خوردن و چاق شدن پیدا کردم .
تا نبیند کودکی که سیب هست
کی پیاز گنده را بدهد ز دست
لذتی که من از درک لاغری با ذهن به دست آوردم خیلی خیلی بیشتر از لذتهای خوردنی هست که ذهن چاق دستور میداد .
من دیگه از خوردن زیاد لذت نمیبردم . چون خوردنهای زیادم به من رنج بیشتری میداد . چون راهش نبود . راه لذت من خوردن و خوردن و خوردن نبود .
تن من زنده به جان است نه زنده به خوردن .
و من جانم را در اینجا یافتم .
فاطمه جان تو زندگی منی . ❤
فاطمه جان تو نفس منی . ❤
فاطمه جان تو منطق نیستی . تو منطق آفرینی . و منطق ها با تغییر درک انسان تغییر میکنه .
منطق من الان با قبل فرق داره .
اما زبان تو هرگز تغییر نمی کنه .
قانون تو لذت بردنه . قانون تو توجه کردنه . قانون تو صلحه . قانون تو مهربانیه . قانون تو آشتیه .
و من برای اینکه با تو و آنچه در توست آشتی کنم باید از خیلیها فاصله بگیرم .
نمیدونم چرا نمیتونم بنویسم . اصلا من در مقابل تو چی دارم که بگم .
➕از آموخته هات بگو .
تو بهم یاد دادی .
میدونم که نیرویی که در وجود استاد و بقیه ی انسانها و تو هست همه یکیست .
شاید بهتره اسمشو بزاریم خدا تا همه به اشتراک برسیم .
البته من بهت می گم فاطمه چون بیشتر لذت میبرم از این اسم . چون با این اسم مانوس هستم .
فاطمه جان به من اجازه ی لاغر شدن میدی ؟
مجوز لاغر شدن و البته مجوز رسیدن به همه ی آرزوهام رو بهم میدی ؟
➕اگه اینجایی یعنی بهت دادم .
➕اگه راهتو پیدا کردی یعنی بهت دادم .
➕من بهت مجوز دادم که دوباره برگشتی .
➕بهت مجوز دادم که بتونی ادامه بدی .
➕چون اینجا آگاهتر میشی .
➕اینجا با خیال راحت می تونی زندگی کنی بدون اینکه بترسی از قضاوت شدن . بترسی از نا همسو بودن با تمام مردمی که الگوهای ذهنیشون متفاوته . اینجا هیچ کسی نیست . اگه هم هست خداست .
➕تو اینجا خدا رو میبینی . هر کسی در یه جایی به آرامش میرسه . البته جاهای دیگه هم خدا هست نه اینکه نباشه . همه دارن به نوعی خدای وجودشون رو به هم نشون میدن . ولی خدای تو اینجاست . آرزوهای تو اینجاست . سکوی پرواز تو اینجاست .
باندهای فرودگاه ها زیاده . هر کسی از هرجایی که دوست داره میتونه پرواز کنه و نقطه ی پرواز تو اینجاست .
دل تو اینجاست . چون بار اول اینجا پرواز کردی . چون خودتو و خدای خودتو اینجا پیدا کردی .
➕مهم نیست چقدر طول می کشه ولی تو اینجا به تمام آرزوهات میرسی .
این وعده ی الهیست .
➕ مهم نیست چقدر طول می کشه ولی تو اینجا به تمام آرزوهات میرسی و ازشون عبور می کنی .
پس جای دیگه نرو . میدونم که دیگه نمیری . چون ایمانت اینجاست . هرچقدر بیشتر درک کنی عملکردت راحتتر میشه . ساده تر می تونی حرکت کنی . چون راه برات بازتر میشه .
✔من با لاغریت موافقت می کنم .
✔ لاغری که در اینجا پیدا کردی راحت به دست میاد . من واسه تو سختی نمیخوام .
لاغری که در اینجا پیدا کردی با لذت به دست میاد . من برای تو عذاب و رنج نمیخوام .
✔من همیشه همراهتم و تو هرچیزی که بخوای هر لحظه دارم اجابتت می کنم .
و اینجا آموختی که هر چیزی که الان توی دستت داری خواست خودت بوده که اجابت کردی .
آموختی که واکنشها نشان از دستور توست .
تو دستور چاق شدن برای خودت نوشتی . حتی زمانهایی که چاقی رو نخواستی و آه لاغر شدن می کشیدی داشتی کد چاقی می نوشتی . هنوزم طبق عادت می نویسی . ولی الان داری کنارش دستور و کد لاغری رو هم آموزش میبینی .
الان یادگرفتی که به واکنشهات دقت کنی . واکنشها چیزهایی هستن که نشان از عملکرد تو میدن .
الان مدتیه تغییر واکنش دادی .
واکنش های لاغر کننده داری نشون میدی و این یعنی جای درستی هستی که مطالبی که میشنوی داره برات تولید واکنشهای دلخواه می کنه .
➕به هیچ کسی کاری نداشته باش .
➕خودتو با هیچ کسی مقایسه نکن . این نکته خیلی مهمه . مقایسه کردن آدم رو داغون می کنه و تمام واکنشهات رو به خرابتر شدن میره .
پس فقط به خودت فکر کن . به اینکه هر روز طوری عمل کنی که عکس العملهات دلخواه تر بشه .
در اینجا آموختی لاغر شدن با ذهن دو مرحله است .
۱- شناسایی فرمولها و تغییر اونها و تایید فرمولهای جدید
۲- استفاده از اونها در عملکرد روزمره .
➕یادت باشه هر دوش رو با لذت همراه کن . هر چقدر بیشتر لذت ببری تاثیرش فوق العاده تره . استاد هم دقیقا همین نظر رو دارن .
نیازی به حرفهای من نیست . هرچی استاد بگن حرف منه چون کسی که از درون استاد داره صحبت می کنه با من یکیست .
پس مو به موی کلمات استاد کلمات منه و می دونم دیگه با ایشون به تضادی بر نمیخوری .
چون تمام تضادها حل شده و از حالا به بعد دیگه مدارها رو به افزونی و رو به ترقی و رو به پیشرفته .
امیدوار باش و با لذت حرکت کن .
تو زیباترین مخلوق خداوند از نوع خودت در کره ی خاکی هستی . پس بپر و از این همه عظمت و شکوه و زیبایی لذت ببر که تو لایق لذت بردنی .
لولاک لما خلقت الافلاک . همه فکر می کنند این جمله فقط از زبان خدا به محمد (ص) هست ولی این جمله از زبان خدا به تک تک انسانهاست .
خدا عاشق انسانه و همه چیز رو برای انسان خلق کرده تا لذت ببره و شاد باشه و بگه و بخنده .
موفق باشی .
مجوز لاغری تو امضا شد . والسلام .
ممنونم فاطمه
ممنونم استاد
ممنونم خدا
گرچه از زاویه ای که دارم تشکر می کنم هر سه ی اینها رو یکی میبینم و نگاهم به انرژی الهیه که وجود همه ی ما رو به وحدت و یگانگی می رسونه .
خدایااااااااا سپاسگزاااااااارتم .
این متن برداشت انشایی من از متن و فایل بود . اما واقعا دوست دارم نکته برداری و تحلیل خط به خط هم برای این فایل و متن بزارم .
استاد با اجازتون من بازم برای این گام وقت میزارم و نمیرم گام بعدی چون لذت این فایل و متن برام زیاده . دوست دارم بیشتر درکش کنم .
پس با اجازتون ادامه ی تمرین در پست بعد در همین گام
سپاسگزارتونم .
به نام خدا سلام دوست عزیز نوشته های شما زیباست ولی اگه کوتاه تر باشه بهتره چون از بس طولانیه خوندش آدمو خسته میکنه.🌹🌹🌹
بنام خدا 🌸 سلام به همهی دوستان.دیروزاین دیدگاه رونوشتم اماازانجامش راضی نبودم و خواستم دوباره دیدگاهشوبنویسم وانجامش بدم و دوباره بشینم وفایل هارومرورکنم وبرای گام بعدی . عجله نداشته باشم .
درتمام مدت زمانی که من تصمیم میگرفتم که رژیم بگیرم تالاغربشم زشت کنم من فقط از طریق تصمیم گیری میخواستم به خواسته ی خودم که لاغری هست برسم وبه همین خاطر بازورواجبار ادامه میدادم اوایل خوب بودیعنی اشتیاق داشتمامادرنهایت بعدازچندروزیامدتی که میگذشت تصمیم میگرفتم رهاکنم وادامه ندم وخسته میشدم وچاقی رودوباره ادامه میدادم چون فکرمی کردم خیلی راحتتر ازاینه که این همه سختی روبخوام تحمل کنم وبعدبهانم این بود که نشدونتونستم ولی درواقعیت من نمیدونستم بخش ذهن ناخودآگاه من خیلی قدرتمند ه وازاین قدرت ذهنم خبرنداشتم به همین خاطر همه ی تلاش های فیزیکی من به شکست منتهی می شد محدود کردن خودم در حالت خودآگاه برای ذهن ناخودآگاهم که دراون فرمولها نوشته شده بود که چه چیزهای چه علایقی دارم به وسیله ی خوداگاهم منع میشدومن با قرارگرفتن دراین عدم تعادلی که بین بخش خودآگاه و ناخودآگاه بودقرارمیگرفتم ودچاراحساس عصبانیت وخشم میشدم وبعدازمدتی به خاطر عدم هماهنگی که دراین دوبخش ایجادشده بودخسته میشدم وله زندگی قبلی خودم که همون چاقی بودادامه میدادم چاقی من خواسته ی ناخودآگاهم بود و خواسته ی خودآگاه لاغری وعادتهای من هم ناخودآگاه به وجود اومده بودن براساس تکرارکردن وفرمول نویسی ناخودآگاه به همین خاطر وقتی من آگاهانه میخواستم که لاغربشم درنهایت نتیجه شکست بودچون درناخوداگاه من نتیجه چاقی بودوهرتلاشی که میکردم برای اینکه به نتیجه برسم فقط شکست به همراه داشت واین هم باعث می شد که من احساس ناامیدی وناتولنی منم ونجواهای ذهنی که تونمیتونی ونمیشه سرنوشتت اینه رومدام درذهنم مرورکنم وهرباربابیشترشدن این اتفاق وتکرارشدن این اتفاق این نجواهادرذهن من به فرمول ذهنی تبدیل میشدکه لاغرشدن سخت و چاقی آسونه ومشکلات چاقی به خاطر ژنتیک وچیزهای دیگست وبایدبرای لاغرشدن اینکارها سختوانجام داد تالاغرشدامااین هم در ذهن ثبت شده بود که چاقی همیشگی وراحت به دست میادامالاغری سخت بدست میادوراحت ازدست میره .ولاغری مثل چاقی که فرمولهای اون درذهن هست باید جایگزین فرمولهای چاقی بشه تالاغری صورت بگیره لاغری ولاغرموندن یک پروسه ی زمانبرهست مثل چاقی امابه اندازه ی چاقی طول نمی کشه بنابراین لاغری خیلی سریعتر و راحت ترازچاقی بدست میادوبرای همیشه وتاابدماندگاره.وجایگزین کردن این فرمول میتونه کمک به توافق ذهن ناخودآگاه برای لاغری باشه ودرذهن به مرورجایگاه وقدرت چاقی ازبین میره ودرنهایت اثری ازاون درذهن ودرجسم وجودنخواهدداشت فکربرعمل تاثیرمیگذاره هرچقدر ازانجام شدن درست کاری نگران ومضطرب باشم اون کار خوب پیش نمیره ودرموردلاغری هم به همین شکله تاوقتیکه ترس از نگاه های بقیه داشته باشم وتوفکرنظراونهادرباره ی خودم باشم و راه رفتن درمسیرتاییدشدن وتاییدگرفتن ازبقیه به خواستم نمیرسم وازمسیرمنحرف میشم چون طرزفکرادمهابامن فرق میکنه هرکدام ازادمهابرای خودشون زندگی میکنن من هم به تنهایی برای خودم زندگی میکنم درسته که با همسرم واطرافیانم دریک جازندگی میکنم امافکرمن باافکارهمسرم متفاوته وبنابراین رفتارم هم متفاوته ودرنتیجه نتیجه ی زندگیم متفاوته به خاطر همین هم هست که عده ای لاغرن وعده ای چاقن .عده ایپولداروثروتمندن وعده ای فقیروعده ای معتادن وعده ای به دورازدخانیات عدهای مریض وعده ای سالمن وعده ای درخوشبختی وسعادت زندگی میکنن وعده ای بااحساس گناه و پشیمانی.عده ای به خدا اعتقاد دارند و عده ای خیربه خاطراین که افکارفرق میکنه چون آموزش های داده شده به ذهن ناخودآگاه فرق میکنه فکرنه فکری که در سطح خودآگاه هست بلکه در سطح ناخوداگاه ریشه داره ناخودآگاه مجموعه ای از آموزش هاوخاطرات وتصاویروباورهاست ومجموعه ای از بی نهایت عظیم که از بچگی تابه اکنون دراون جمع آوری شدن وکدنویسی های رونوشت شده ازقبل که خداوند درما انجام داده شده توسط خداوند مثل پلک زدن وتنفس کردن وسلولسازی وخونرسانی این مجموعه تقریباً ۹۸درصدبخش زندگیمو نوبه عهده گرفته وتنها۲درصداززندگی به وسیله ی خودآگاه اداره میشه که بهش منطق گفته میشه وبه همین خاطر چاقی ادامه داربودنمیشه با۲درصدازتوانایی خودآگاه به جنگ۹۸درصدازناخوداگاه رفت وبافرکانس هاییک ذهن ناخودآگاه به خودآگاه منتقل میکنه عملیات دربدن شکل میگیره ویک تصمیم تازمانی که لذت بخش باشه وتبدیل به یک خواسته وباتکرارشدن وعمل کردن بارهاوبارها به اون درناخوداگاه ثبت میشه چاقی هم چون ازبچگی مثل حرف زدن ویادگیری حرف زدن به صورت ناخودآگاه شکل گرفته چاقی هم ناخودآگاه درمان خودشوپیداکردهودرواقع پیش فرض ماچاقی شده بود و الگوهای ذهنی موجودبرای ماوالدین واطرافیان بودن و در سطح گسترده تر جامعه ورسانه هاچاقی کاملا ذهنی وناخوداگاه درماشکل گرفته چون یادمون نمیاذکی چاق شدیم وکاملاغیرطببعیه چون همه ی آدمهایی که چاقن یک زمانی لاغربودن وادم لاغری وجودنداشته که ازقبل چاق باشه که الان لا غرباشه پس طبیعی نیس مگراینکه ازطریق ذهن اون فردچاق تونسته باشه لاغربشه یه زمانی درناخوداگاهش چاقی به عنوان علاقه ثبت شده وبازورواجبارتصمیم به چاق کردن خودش گرفته وازطریق این تغییرفکررفتارشورهم تغییرداده واینقدرتکرارکرده که به عمل تبدیل شده و درنهایت ذهن ناخودآگاه پذیرفته چاق شدن روواین چاقی عملی صورت گرفته و لاغری قبلی کاملاناخوداگاه بوده وحالاکه داره چاقی روتجربه میکنه و ازحدگذشته چاقی ومیخوادلاغربشه تصمیم به رژیم و…میگیره چون چیزی ازلاغری قبلی یادش نمیاد که چطور رفتارمیکردچون به صورت فرمولهای ازقبل نوشته شده در ذهن واتوماتیک بودوهمه چیزناخوداگاه بودوبراش مثل پلک زدنش وچاقی به خاطر همین ادامه داره وافرادچاق باهرروش بیرونی نمیتونن ازاون جدابشن مگرازطریق ذهن اقدام کنند به لاغرشدن .لاغرشدن یک پروسه ی زمانبرهست چون قراره ۹۸درصدازبرنامه های ناخودآگاه ماتغییرکنه وبه همین دلیل عجله کردن باعث شکست میشه درمسیرلاغری عمل کردن به آموزش های ذهن وتکرارعمل کردن به اون هاباعث تغییرات و غذارودرست جسم میشه چون به اساس و پایگاه اصلی درون خودمون که ذهن هست دسترسی پیدا میکنیم باید هم روتغییردادوهمه چیزتغییرمیکنه درناخوداگاه همه ی ماافرادچاق لاغری وجودداره امابه خاطرسالهاتکرارکردن چاقی افکارچاق ورفتارچاق مااونویادمون رفته و چاقی ناخودآ گاهمون شده وشخصیت مابه آدم چاق تغییرشکل ورفتارداده ولی زمانی که لاغری با ذهن روانجام میدیم لاغریمون رودوباره به یادمیاریم واین باربرای همیشه لاغرمیمونیم مثل زمانیکه ب ای مدتهاچاق بودیم ودرذهن ماهمیشگی بودچاقی بخش ناخودآگاه شامل تنها لاغری نیس لاغری بخشی کوچک از زندگی ماست ناخودآگاه نقش اون حفظ حیات ماست و به همین خاطر باید مراقب باشیم به اوچه چیزهایی وارد میکنیم چه اطلاعاتی ازطریق دیده هاوشنیده هاوباورکردن اونها به خاطرتکرارشدن بارها به هر دلیلی اگه ناخودآ گاهمون اگرکه باورکنه که همه چیز تمومه .همه چیز به مروردرذهن ناخودآگاه تموم میشه واین روندهم به مرورانجام میپذیره ودرنهایت آنقدر ادامه پیدامیکنه تابه زندگی ماپایان بده لاغری با ذهن میتونه مشکل جسمی و روحی و فکری روحل کنه امالاغری که فقط ازطریق فشار به جسم باشه هیچ مشکلی روحل نمیکنه وبه مشکلات ممکن هم هست اضافه کنه به خاطر فشار زیاد لاغری که شخصیت ادموتغییرنده وفقط جسم لاغربشه لذتی ندارهوفایده ای نداره چون شخصیت تغییری نکرده وکسی که بایدتصمیم بگیره و بپذیره ازدرون اون ذهنه لاغری بایدبایدباذعن ماوشخصیت ذهنی همخوانی داشته باشه ودراین صورت توافق ذهن ناخودآگاه باماشکل میگیره پس فردی که فقط جسمشوبافشارتغییرداده وافکارش ورفتارونگرشش تغییرنکرده براش نتیجه ای حاصل نمیشه نتیجه ای که پایدارباشه وموندگارشدنت ولاغرموندن فقط ازاین طریق امکان پذیره که ذهن وجسم باهم به توافق و هماهنگی برسن وباهم دریک سوحرکت کنن به سمت خواسته وقتی ذهن تصمیم بگیره که من روکمک کنه به خواستم برسم راه همواروهمه چیزلذت بخش میشه.ممنون ازاستادوازدوستان که این نوشته رومبخونن سپاسگزارم.
بنام خدا 🌸 نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری:چاقی ولاغری هرکدام خواسته ای هستن که در ذهن من وجوددارن و هرکدام که بیشتر قدرت پیداکرده بیشترمنودرمسیرقرارمیده جهت دهی به وسیله ی ذهن ناخودآگاه صورت میگیره .حالا هر چقدر که بخوام ازطریق عوامل بیرونی نتیجه بگیرم بازهم نتیجه ماندگارترین بود و هرکاری توام با سختی ورنج خواهدبوددرطی زمانهایی که من انتخاب میکردم که به چه شکل عمل کنم تالاغربشم وزورمیزدم وخودمواجبارمیکردم درواقع من هیچ اطلاعی ازاین قدرت ذهن خودم نداشتم و بازهم شکر میکنم که درست وبن به موقع درمسیرصحیح قرارگرفتم توجه ذهن ناخودآگاه به هرچی بیرونی بیشترباشه باعث میشه که دراون سمت قراربگیرم حتی اگه راضی نباشم چون برای ذهن ناخودآگاه رضایت خودش مهمه من درطی مدتیکه اضافه وزن داشتم .به وسیله ی ذهن ناخودآگاه من داشتم برنامه ریزی میشدم .چاقی من ارثی است یک فکری بود که ازطریق عوامل بیرونی بازارها تکرارشدن وشنیدن ودیدن وتوجه کردن به اون به ذهن ناخودآگاه من منتقل شد و من چاق شدم ویاتوجه کردن به شکل غذاهاوتزینات اون هم درمن احساس ایجادمیکردومن بابوکردن ولمس کردن وشنیدن ودیدن دربارهی اونهاباهربارتکرارکردن وتوجه کردن به اون احساس من بیشترمیخوردم وزیاده روی میکردم ودرذهن ناخودآگاه من این کدها نوشته شده بود که در زمان غذاخوردن چطور وبه چه شکل عمل کنم و لذت ببرم ومن هربار چاقترازقبل میشدم.چاقی نه ارثی بودنه به خاطر مسائل بیرونی بلکه به خاطر کدنویسی های ذهن ناخودآگاه من بود زمانیکه من رژیم میگرفتم ومیخواستم خودم رمحدودبه خوردن یکسری غذاهابکنم وعلایق ذهن ناخودآگاه من چیزدیگه ای بود در ذهن ناخودآگاه وخوداگاه من این تعادل به هم میریخت وبعدازعدم هماهنگی که پیش میومدمن خسته میشدم وطبق فرمول های ناخودآگاه خودم عمل میکردم زمانیکه من بهم گفته میشد که من شبیه فلانی هستم و سایه اون رفتم درجسمم ذهن من تمام تلاششومیکردکه منوبه اون شکلی که بهم گفته شده شبیه هستم برسونم وبه خاطربی نهایت بودن ذهن ناخودآگاه من ادامه میدادم و حتی بیشترازون هم چاقترمیشدم واین بی نهایت بودن نه فقط درعملکردمن برای شبیه شدن به کسی بلکه درتمام جنبه های زندگی خودشونشون داد چاقی به خاطر بی نهایت بودن ذهن هست که تامرزنابودی میتونه یک فردروپبش ببره وذهن میتونه یک فرد زشت یازیباکنه بی نهایت بودن ذهن ناخودآگاه میتونه احساس بدازعملکردن درهنگام غذاخوردنوبارهاتکرارکنه واونوبه عادت تبدیل کنه البته عادتی که زمانی لذت بوده و خواسته ای که بهش توجه شده وله ذهن ناخودآگاه منتقل شده چاقی ذهنیه ولاغری هم ذهنیه پس باید هم ناخودآگاه به این برسه که برای لاغرشدن هیچ راهی جز لاغرشدن من نیست وباادامه دادن میشه لاغرشدوکلی لذت کسب کردوازحال خوب لذت برد.
گام ۲۳ نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری
سلام به همگی
ذهن ناخودآگاه از مهمترین اصلی است که باید خیلی به آن توجه و اهمیت داده بشه پایه و اساس همه چی در ضمیره ناخودآگاه است ،از قدرت ذهن آگاه بودم اما هیچ وقت فکر نمی کردم که از طریق ضمیره ناخودآگاه می شود لاغر شد.چون اطلاعات درستی نداشتم
سالها که وزن دلخواهم را نداشتم و بارها تلاش می کردم تا از طریق های مختلف مقدار اضافه وزن خود را کاهش دهم و موفق نمی شدم چون به ذهن ناخودآگاه توجه ایی نداشتم جسم خود را تحت فشار قرار می دادم اصلا فکرم نمی رسیدکه باید رضایت ذهن ناخودآگاه خود را برای حرکت به سمت متناسب شدن اول بگیرم ،و از لطف خدای مهربان به سایت استاد هدایت شدم و این آگاهی ها را پیدا کردم و دارم هر روز بیشتر بیشتر متوجه می شوم و با علاقه و عشق متناسب شدن می شود از طریق آموزش های استاد و خواندن مطالب دوستان و استمرار می توانیم مجوز از ذهن ناخودآگاه را بگیریم.همانطور که تا حالا کلی تغییرات در من بوجود آمده معلوم است که ذهن من خوب داره با فرمول های جدید کنار می اید..چگونه می شه ذهن را آماده کرد
همه می دانیم که بدن ما برای زنده بودن نیاز به مواد غذایی دارد پس باید اطلاعات صیحیح چگونه غذا خوردن را به ذهن ناخودآگاه بدهیم
اگر غذا بخوریم چی می شه و اگه نخوریم چه می شه !!!!؟؟؟😇
این گفتگو را باید با ذهن خود داشته باشیم و آنها را از هم تفکیک کنیم و فواید و مضراتش را هم بشناسیم و عملکرد آن را هم شناسایی کنیم
بعنوان مثال :چگونه غذا خوردن مهم است ؟
چه فوایدی دارد ؟به اندازه نیاز خورده بشه ؟چه عملکردی دارد ؟سلامتی و تناسب اندام را دارد و خیلی فواید دیگر مثل اعتماد به نفس و …….
.پس خوردن به اندازه بسیار ضروری و مفید است و اما بیشتر از اندازه خوردن هم ضرر دارد و ضروری نیست و کمتر خوردن از اندازه نیاز بدن هم مضر است ؟چه عملکردی دارد؟مریضی و چاقی همراه با ناهمواریهایی که بر اثر چاقی در بدن بوجود می اید و مریضی هایی که بر اثر چاقی نمایان می شود 🥲چگونه غذا خوردن را،از کجا بفهمیم !!؟؟از حالت گرسنگی و حالت سیری 👏
مثالی می زنم در مورد مفید و مضر—همیشه می شنیدم و هنوز هم می شنوم که خوردن غذای چرب خیلی مضر است و زیانهایی به بدن می رسانند و نخوردن روغن هم به بدن زیان می رساند !!؟پس هم لازم است و هم لازم نیست هر دو هست 😴
نتیجه؟؟؟خوردن به اندازه نیاز هر دو مسله را حل می کند به اندازه نیاز همه چی مفید است و اگر زیادی و یا از اندازه نیاز کمتر باشد مضر است -من به ذهن خودم این آموزش ها را بارها و بارها گفتگو می کنم و بعد عمل می کنم (چون بارها شده که موقع خواب به ذهنم گفتم ای ذهن ناخودآگاه با هوشم ساعت ۵ از خواب بیدار م کن همراه با انرژی مثبت و این اتفاق افتاده می خوام بگم که ذهن ما خیلی باهوش است و خوب هم اطاعت می کند)تا فرمول های درست را ذهن ناخودآگاهم بشناسد همانطور که قبلا یاد گرفته بودم صبح =صبحانه و ظهر=نهار و شب=شام و در بین تنقلات مثل آجیل و میوه
کی تعیین کرده که باید این قوانین رعایت بشود 🥸نسل به نسل انتقال پیدا کرده و همه اینها آموزشی بوده و هنوز هم هست و جزوه عادات روزانه ما شده و به همان شکلی که اونون فرمول در ذهن ما نهادینه شده حالا که درستش را یاد گرفتیم می توانیم با اموزشهای استاد و استمرار خودمون فرمول های درست را جایگزین کنیم من سالهاست که شام را گذاشتم کنار و قبل از آشنایی با این دوره ترس از چاقی مانع خوردنم می شد اما حالا هر موقع از شب گرسنه باشم راحت به اندازه نیاز می خورم بدون ترس و هر موقع در روز گرسنه شدم غذا می خورم صبح یا ظهر یا شب و یا ساعت مشخصی نیست فقط زمانی که گرسنه بشم چون که من انتخاب گر هستم نه اینکه غذا با رنگ و روی زیبایش مرا گول بزند و یا مزه خوشمزه ای آن من را گول بزند و یا تنوع غذا مرا گول بزند که از حد نیازم بیشتر بخورم و این ها را بارها و بارها با ذهنم گفتگو می کنم و عمل هم می کنم و خودم را محک می زنم که مطمعن بشوم درست می روم تا ملکه ذهنم بشه و الن که دارم می نویسم (ساعت ۱شب)در یک لحظه تمام احساس گذشته به سرعت برق مرور شد و ذهنم سریع قبل از دوره و الان را با هم مقایسه کرد و حس خوبی به من داده شد حسی که چقدر خوب
انتخاب می کنم محروم و محدود نیستم -رها و آزاد هستم و همچنان متناسب هستم و متناسب تر هم می شوم و همین حس خوب نشانگر تغییر فرمول در ذهن من است و این حس شادی در من خیلی با معنی و با ارزش است
امروز می خواستم برم بیرون و شلواریرا پوشیدم که دو ماه قبل پوشیده بودم و قبل از آشنایی با این دوره شلوار را خریده بودم که یک کم تنک بود یعنی بسته می شد اما یک کوچولو راحت نبود گذاشتم کنار و گفتم رژیم می گیرم تا دور کمرش برام راحت بشه و موفق هم شدم اما موقتی بود دوباره یک کم گشاد کردم تا اینکه با روشن رایگان شروع کردم و از شلوار فراموش کرده بودم تا اینکه بعد از مدتی یادم اومد وسوسه شدم و آن را پوشیدم و متوجه شدم که باید مقداری را که گشاد کردم برگردام سر جای اولش که خریدم و این کار را انجام دادم و با کمال تعجب دیدم برام راحت شده همانطور که می خواستم بدون رژیم و بدون ورزش خوشحال گذاشتم کنار تا امروز که دو باره پوشیدمش و متوجه شدم که الان باید یک مقدار تنگش کنم که درست بشه ولی فعلا دست نگه داشتم تا یکدفعه اندازش کنم دوست داشتم این نتیجه از فرمولهای صیحیح را که کارش را انجام می دهد با دوستان به اشتراک بزارم تا هم خودم بیشتر انرژی مثبت بگیرم و هم دوستان عزیز و هم استاد از نتیجه کار ما خوشحال می شوند انشالا که همگی خوب و موفق باشیم .🙏
باسلام گام ۲۳ : نقش ذهن نا خود اگاه در لاغری
زمانی که متناسب بودم نه ورزش میکردم ونه به خوردن توجه داشتم نمی دانم از چه زمانی شروع به چاق شدن کردم اما یک دفعه هرکس منو دید می گفت داری چاق میشی مواظب باش حیفه صورتت واندامت بهم بریزه منم که از چاقی تجربه ای نداشتم توجهی نمیکردمو میگفتم نه منکه متناسبم چون دراول تمام بدنم یکسان چاق میشد خیلی به چشم نمیو مد تا زمانی که حجم شکمم بزرگ می شد تازه برام سخت شد که اندامم بهم میریزه قطعا با شوق بدنبال رژیم نخوردن که زود لاغر میشم شروع کردم .مدت سه ماه طول کشید بهتراز اول هم شدم وخیلی خوشحال و مورد تایید همه که عالی شدی دوسال طول کشید که دوباره بی دقتی دررفتار غذایی کم کم شروع به اضافه وزن کردم که طی سه سال بیشتر از دفعه اول وزن اضافه کردم .خیلی ناراحت از شکل جسمم شدم دوباره به فکر اینکه دوباره می توانم لاغر شوم این دفعه هم رژیم وهم ورزش رو شروع کردم و شش ماه طول کشید بافشار وسختی لاغر شدم این دفعه دوسال تونستم وزنم راحفظ کنم وباز به مرور بدون اینکه بفهمم دوباره چاق شدم ولی اینبار از وزن دفعه قبلی ۷ کیلو اضافه کرده بودم خیلی سخت تر وناراحت تر شده بود برایم دوباره تکرار فشار برجسم وروحم . باشوق می خواستم لاغر شوم اما حرکت برایم مشکل بود به سختی رژیم ومسیر رفتن به باشگاه وعلاوه برانها سونا وجکوزی رو هم که در برنامم بود شروع کردم ولی این دفعه تحمل میکردم نه با شوق دفعه های قبلی . گاهی در کلاس ورزش خرما وبادام ومغز اجیل میبردم ومیخوردم مربی ورزش بهم می گفت تودیگه نیا ورزش چون دیگران رو بد عادت میکنی وتشویق به خوردن. اینجوری داری خودتو گول میزنی .واقعا راست می گفت از یک طرف مغزم تصمیم به تناسب گرفته بود وفرمان تناسب میداد واز یک طرف ذهنم که خوب خورده بود ولذت خوردن راچشیده بود مخالفت میکرد وفقط صرف وقت وهزینه بود چون کار برایم سخت تر شده بود و ذهنم درگیربا فرمان مغزم بود ومیل ورغبت برای ادامه دادن تالاغرشدنم کم شده بود ومی گفتم فایده نداره یک مدت با ورزش ورژیم لاغر بشیم دوباره برمی گرده انگار کاری نکردم.واقعا چون از نظر ذهنی اماده نبودم وذهن نمی پذیرفت هرچه میکردم فایده نداشت .اگر فعالیتها درجهت تناسب هماهنگ با ذهن باشد وذهن بپذیرد ان وقت جسم به سمت لاغری تغییر شکل می دهد .تناسب در صورتی انجام می شود که ذهن کاملا اماده باشد وبا انجام با دقت تمرینهای اموزش داده شده صحیح واستمرار انها همراه با احساس خوب وشادی وارامش روح وذهن واطمینان واعتقاد کامل که به نتیجه می رسیم .اموزشهای ذهن اساس شروع کاربرای درمسیر لاغری افتادن است واین اموزشهاست که تاثیرات خوبی در ورود
الهامات بیشتر واتفاقهای بهتر ویادگیری چیزهای دیگر وفرمولهاوایده های جدیدتر در ذهن ما وایجاد باورهای نو در ما می شود.وقتی ذهن فعال شود ودرمسیر یادگیری قرارگرفت خیلی راحت واسان یاد میگیرد وواضح وروشن خودش حرکت میکند و به ما می گوید چه رفتار غذایی درسته وکدام غلط وخودش راه رانشان میدهد .اگر ذهن برای یادگیری اماده نباشد و تغییر رانپذیرد هرچه تلاش ورنج وفشار برجسم اوریم وتحمل کنیم بی فایده وبی اثر هست چون ذهن هماهنگ با تصمیم مانشده پس به زور واجبار نمی پذیرد وسالهای سال باید درمسیر چاقی حرکت کنیم .برای اماده شدن ذهن وپذیرفتن وقبول کردن اینکه درمسیر لاغری ویادگیری برای تغییر قرار گیرد باید با برنامه ریزی و قدم به قدم ومرحله به مرحله ذهن را اموزش داد . قانون ذهن نا خوداگاه برای قبول هرچیز لذت بردن از انچه هست که انجام می دهد اگر ان حرکت برایش راحت واسان وخوشایند بود همراه با حال خوب ان وقت مجوز ورود ان اطلاعات واگاهیها وانجام انرا صادر می کند .تمام زمانی که ما برای لاغر شدن تصمیم می گیریم وبا رفتارهای محدود ومحروم کننده خود را از خوردن محروم می کنیم در اینجا ماتصمیم به لاغری از روش نادرست وچاق کننده گرفتیم که فرمان مغز است ولی ذهن ما که لذت خوردن را چشیده ونمی تواند فرمان نادرست خوردن را اجرا کند پس با فرمان مغز که همان تصمیم ما است مخالفت ومقاومت می کند🏵زیرا رفتارهاوعادتهای غذایی که ما انجام می دادیم همه در جهت چاق شدن بوده وبا تصمیم گیری ما برای لاغرشدن همه لذتها را از ذهن نا خوداگاه میگیریم که با مخالفت ومقاومت ذهن روبرو می شویم .مثل وقتی ما کلید خانه را نداریم هرچقدر به در فشار اوریم وانرا هل دهیم تا کلیددر خانه را نیاوریم در باز نمی شود.
نمی شود که سالهای زیادی با رفتارهای غلط غذایی ذهنمان را اموزش به نادرست خوردن وچاق شدن ولذت خوردن دادیم حالا می خواهیم یک دفعه این رفتارهای غلط چاق کننده را که این همه سال اموزش دیده را از ذهن پاک کنیم وبه جای ان رفتارهای غلط فرمولهای صحیح را بدون اموزش وبافشار جایگزین کنیم وخواسته ذهن نا خوداگاه را نادیده بگیریم وبخواهیم جلو اوراهم بگیریم قطعا ما شکست می خوریم .مثل این است که ماچیزی لازم داریم که درخانه کسی هست وبدون اجازه وموافقت او ما بخواهیم ان را از اوبگیریم وان شخص اجازه ندهد وبرای دادن ان چیز به ما مقاومت کند .برای جایگزین کردن عادت صحیح غذایی در ذهن بجای اموخته های غلط قبلی باید اول ذهن را برای پذیرش او اماده کنیم تا قبول کند اموخته های قبلی را تغییر دهد تا لذت بی اندازه خوردن برایش از بین رود بعد روشهای صحیح رفتار غذایی به مغز قدم به قدم اموزش دهیم وبرای این کار باید از روشهای مورد قبول ذهن وراههایی که احساس خوب از ارامش برایش داشته باشد استفاده کرد که کم کم انها را به ذهن اموزش داد وبا استمرار انها اموزش ها درذهن ذخیره شود تا ذهن کم کم به انها عادت کند وبجای رفتارهای غلط در ذهن بماند وبه شکل رفتار وعادات رفتار غذایی درست ورفتار تناسب اندام درمابروز کند . مثل امورش رانندگی است که تا فرد روش درست رانندگی واستفاده از علایم وتابلوها وقوانین رانندگی را اموزش نبیند ودرست یاد نگیرد به او گواهینامه رانندگی نمی دهند .وقتی اطلاعات صحیح در ذهن ذخیره شود بعد ان اطلاعات اجرا می شود وذهن برابر انچه ذخیره کرده عمل می کند یعنی ذهن ان اطلاعات را پذیرفته وعملا اجرا می کند پس مغز وذهن با هم هماهنگ شده اند وهردو یک خواسته را دارا می شوند. پس باید بدانیم که برای اینکه بخواهیم لاغر شویم باید از روشهای مورد قبول ذهن با احساس خوب وراحت واسان است بجای رفتارهای غلط با فشار که مقاومت ذهن ونپذیرفتن انها را در بر دارد استفاده کنیم وانها را به ذهن ارام ارام اموزش داده و با تمرین وتکرار انها رفتارهای صحیح را در ذهن ذخیره کنیم وانها را بصورت عادت در اوریم تا ذهن به ان عمل کند ورفتار صحیح غذایی را موقع خوردن از خود نشان دهد.در واقع موافقت ضمیر نا خوداگاه همان درست کردن باورهاست وقتی باورها تغییر کرد ان وقت موانع لاغر شدن ازبین رفته ورفتار تکرار شونده پرخوری انجام نمی شود .هماهنگی ذهن وخواسته باور وفرمولهای جدید ذهن را می پذیرد ونتیجه می دهد.
خدایا بابت همه چیز سپاسگزارم ازشما استادگرامی هم متشکرم🌹
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۲۳ وقتی ما تصمیم میگیریم که لاغر کنیم این تصمیم گیری وشروع از هر روشی برای لاغری اینها مربوط به ذهن خوداگاهه ما هستن ووقتی شروع میکنی وفرمولهایی که به ذهنمون میدیم طبعا با فرمولهاییکه قبلا تو دهن ناخوداگاهمون بودند تفاوت داره واین تفاوت باعث نا هماهنگی ذهن نا خوداگاهمون میشه وی جورایی بیچاره هنگ میکنه که کدوم درسته وما باید اولین کاریکه بکنیم ایکنه مجوز از ذهن نا خوداگاه بگیریم که بهترین وموثرترین اون از طریق کد نویسه به این وسیله میتونیم کد های جدید با قدیم عوض کنیم ذهن ناخداگاه ما همون بخشیه که ماسالهافرمولهای چاقی در اون ذخیره کردیم ونتیجه شم این اضافه وزن ومشکلاتش بوده وزمانیکه ما مجوز لاعری از ذهن ناخداگهمون میگیریم متوجه میشیم که چقدر حرکت کردن در مسیر لاغری اسونهوودر صورتیکه تمام روشهاییکه استفاده کرده بودیم بجز رنج وسختی چیزی برامون نداشته واما ورزش کردن صبحگاهی که چه بسیار این کارو کردم ولی مثل دوستان شهر استادم نبودم اسم شهر شونم فراموش کردم با سرسختی تمام ورزش میکردم نیم ساعت تا چهل وپنج دقیقه یکسره راه میرفتم خجالت میکشیدم بدوم چون من ی خانم هستم ودر شان من نبود جلوی مردها بدومم ولی به هیچ نتیجه نرسیدم انواع ورزشم امتحان کردم از ورزش با تلوزیون پارک دستگاهای پارک ولی کم کم دیگه خسته شده بودم وبعدها هر وقت تصمیم به ورزش کردن میگرفتم که ورزش کنم منم هی از زیرش در میرفتم میگفتم حالا فردا شروع میکنم الانکه دیره و…وقتی فردی از لحاظ ذهنی اماده لاغر شدن نباشه اون تلاشها همیشه با رنج وسختی بوده برای همینکه دوست نداریم اون کارو انجام بدیم وبهتره که اول دوره لاغری با ذهن رایگان طی کنه تا مغزش اماده بشه برای لاغرشدن وباید در این مسیر استمرار داشته باشیم تا بتونیم کم کم رفتارهای صحیح به مغزمون بدیم ومجوز ار ذهن نا خوداگهمون بگیرم اون وقت میبینیم که لاغر شدن اسونترین کار دنیاست وقتی احساسمون خوب باشه وتمریناتمونم درست انجام بدیم وبه عمل تبدیل کنیم یعنی تو راه درست قرار داریم ووواموزش ذهنی استارت لاغری برامون میزنه وچقد دوست دارم که اصولی لاغری اموزش ببینم با تهیه کردن دوره چون وقتی استاد از اونها یاد میکنه ومیگه اونا اصولی یلاد میگیرن وبرای هر مانع دهنی تمرین دارن وبا این کار ریشه کن میشه این دیگه وقدم به قدم به سمت تغئر کردن در تمام جهات زندگی برمیدارن وخوشبختانه ما هم همین طوره حالا مثل اونا خیلی اصولی نیست اما عالیه وما هم میتونیم به لطف خدا واستاد شگفتی ساز بشیم وخوشحالم وارزو موفقیت دارم برای دوستان که دوره تهیه کردن ممنون از استاد عزیزم بابت تهیه کردن این دوره من دوره رایگان لاغری با ذهن وزندگی با طعم خدا گذروندم خیلی خیلی عالی بودن ولی فکر میکنم این دوره ی چیز دیگه ست وما با نکته های ریز لاغری اشنا میشیم وایشالا که بتونیم به عمل تبدیلش کنیم ممنون استاد بابت تمام فایلها
سلام دوستان میخوام اپلیکیشن لاغری با ذهن نصب کنم بلد نیستم واز گوگل پلی بازار هم نبود که دانلود کنم خوهاش میکنم منو راهنمایی کنید ممنون میشم با تشکر فراوان بابت راهنماییکه میکنید
سلام دوست عزیز
اپلیکیشن تناسب فکری فعال نیست و فقط از طریق سایت می تونید از محتوا استفاده کنید
گام بیست و سوم :
اصلی ترین موضوعی که به لاغری ارتباط دارد و در سایر روشها به ان توجهی نمیشود مسئله ناخوداگاه ذهن است . چون از ان اطلاعی ندارند و علت اینکه در سایر روشهای لاغری با شکست مواجه میشود همین ناخوداگاه است.بسیاری از افرادی که سعی در کاهش وزن و لاغری دارند و به نتیجه نمیرسند فکر میکنند که مشکل از تواناییشان است و خود را بی اراده میدانند در حالیکه خبر ندارند که ربطی به این چیزها ندارد و نیرویی عظیم درونشان نهفته است و همه کارها تحت کنترل و اختیار اوست و چاقی و لاغری را نیز او تعیین میکند.
وقتی تصمیم میگیریم با استفاده از یکی از روشهای لاغری وزن کم کنیم روزهای اول همراه با اشتیاق است و ما با خوداگاه خود تصمیم گرفتیم در حالیکه نیروی اصلی بی اطلاع است بعد از گذشت چند روز اشتیاق کم میشود چون انرژی خوداگاه محدود است و کم میشود و سختی و رنج شروع میشود چرا چون نیروی اصلی یعنی ناخوداگاه کار خود را طبق فرمول قبلی که همان چاقی است ادامه میدهد و ما قصد داریم با نیروی محدودی که داریم با او مقابله کنیم . برنامه ما لاغر شدن ولی برنامه ناخوداگاه چاق شدن است که این یعنی عدم هماهنگی بین من و ناخوداگاه. در این موارد ناخوداگاه اصلا اجازه نمیدهد که ما برخلاف برنامه هایش عمل کنیم و اگر افرادی هستند که سالیان سال رژیمی را دنبال میکنند و یا کم میخورند با استفاده از نیروی خوداگاهشان است یعنی مرتب حواسشان به خوردنشان هست و مواظبن که چیز زیادی نخورن و نمیتوانند خودبخودی و همانند افراد متناسب عمل کنند چون همیشه در تضاد با ناخوداگاهند.
وقتی رضایت و توافق ناخوداگاه را تنها از طریق اموزش جلب کردیم ناخوداگاه به ما میگوید تو فقط برنامه و اموزش بمن بده من خودم همه کارها را انجام میدهم و خودبخود تو را به سوی تناسب میبرم و لازم نیست به هیچ چیز دیگر فکر کنی که چقدر بخورم یا اصلا این را بخورم یا نخورم . و به این ترتیب کدنویسی ذهن برای لاغری شروع میشود.
در زمانی که چاق بودیم وقتی کسی در مورد چاقی ما صحبت میکرد ما عصبی و ناراحت میشدیم در اصل ما تحریک میشدیم و سپس گفتگوی ذهنی ما شروع میشد و با شدت گرفتن ان چاقی در ما گسترش پیدا میکرد و در ناخوداگاه ما فرمولسازی صورت میگرفت و چاقی بیشتر میشد . پس هیچ کس به ناخوداگاه ما راهی ندارد این خود ما هستیم که با تحریک شدن و افزایش حس بد در خودمان فرمولهای اشتباه را وارد ناخوداگاه خود میکنیم. اکثر ما در خلق حس بد استاد هستیم ولی بلد نیستیم حس خوب را در خود ایجاد کنیم تا به فرمول تبدیل شود.
همه ما که الان این مطالب را میخوانیم از روشهای دیگر شکست خورده ایم و بعد از ناامیدی و افسردگی به لطف خدا به طرف این روش هدایت شده ایم شیوه ای که اصلی ترین است ولی کمتر کسی به ان اعتقاد دارد.
تا زمانی که به تنهایی و فقط با حضور منطق که همان خوداگاه است بخواهیم هر کاری را انجام دهیم و مجوزی از ناخوداگاه نداشته باشیم کار بی فایده است.چراکه ناخوداگاه اصلا از ان اطلاعی ندارد و بعد از چند روز رژیم هر کاری میکند تا ما را طبق فرمولهای اصلی هدایت کند و ما نمیتوانیم در برابر ان مقاومت کنیم.
موقع اموزش لاغری با ذهن اطلاعات جدید وارد ذهن میشود و ناخوداگاه ان را میپذیرد و مجوز صادر میشود . بعد از ورود اطلاعات جدید ناخوداگاه ان را جایگزین اطلاعات قبلی میکند و رفتار ما و افکار ما کم کم تغییر میکند و جسم نیز تغییر میکند و لاغر میشود.
البته نقش خوداگاه نیز بسیار مهم است چراکه اموزشهای لاغری از طریق خوداگاه است که به ناخوداگاه میرسد.
سلام من با اشتیاق زیادی فایل ها رو گوش میدم ولذت میبرم توجه و تمرکزم شکر خدا روی مواد غذایی کمتر شده بیشتر وقتها ک فقط واسه رفع نیاز بدنم چیزی میخورم الهی شکر ک در مسیر هستم از اینکه روز ب روز دارم چیزهای زیادی یاد میگیریم و اشتباهات گذشته ام و دوباره تکرارشون نمیکنم بی نهایت خوشحالم و استاد عزیز از شما سپاسگذارم
خیلی مهم هست در هر کار و یا فعالیت که میخواییم انجام بدیم و یا هر تصمیمی که میگیریم موافقت ذهن ناخود آگاه رو جلب کنیم دقیقا در اینجا میتونیم خودمون رو به یه کار خانه تشبیه کنیم که برای انجام هر کاری باید مدیر این کارخونه اجازه ی انجام بده و موافقت خودش رو اعلام کنه تا اون کار انجام بشه و اگر مدیر موافق نباشه اون کار انجام نمیشه واین مدیر کارخونه ذهن هست ما باید برای انجام تمام فعالیتها و کارهایی که قصد انجام دادنشون رو داریم موافقت ذهنمون رو جلب کنیم تا نتیجه ی عالی بگیریم و این ذهن ما تنها زمانی موفقتش رو اعلام میکنه که انجام اون کار براش ساده و لدت بخش باشه و ذهن ما تمام اطلاعاتش رو از اطراف ما با شنیدن و دید ن و حرف زدن کسب میکنه و اگر چیزی رو بارها شنیده و یا دیده باشه یا از شخص خاصی که ما قبولش داریم مثل پزشک و یا پدر و مادر و یا معلم و …که مورد تایید ما هست شنیده باشه خیلی عالی در ذهن ما میشینه پس هر کاری براش سخت و رنج آور باشه رو دوست نداره و فقط به دنبال لذت و کارهای ساده و راحت هست و حالا اگر من مدتها تصمیم به لاِغری داشتم فقط خودم خواستم و ذهن خود اگاه من خواسته و ذهن ناخود آگاه من موافق با خواسته ام نبوده چون در ذهن من کلی اطلاعات غلط بوده که لاغری سخته باید عرق بریزی و خیلی سختی بکشی و باید هیچ چیزی نخوری و باید محدودیت داشته باشی تا لاغر بشی و برای همین من بارها اقدام کردم ولی من در مسیر لاغری شکست خوردم و دوباره چاق شدم نه اینکه من ناتوانم نه فقط به خاطر اینکه ذهنم در هماهنگی با من و خواسته ام نبوده و روشم اشتباه بوده و این عدم هماهنگی باعث شکست من میشده
فایل صوتی امروز :
من قبلا چطور ورزش میکردم ؟؟
من هم قبلا میخواستم کاری برای خودم بکنم و میخواستم فعالیت و سوخت و ساز بدنم رو بالا ببرم و با عرق ریختن میخواستم فکر ی با حال خودم بکنم و من خیلی وقت خودم رو صرف این کار میکردم چون هم باید یه ساعت قبل و یه ساعت بعد از باشگاه رو در نظر میگرفتم هم برای طی مسیر کردن و آماده شدن و دوش گرفتن و شستن لباسهام بعد از هر جلسه و خود اون زمان که در باشگاه ورزش میکردم روی هم چندین ساعت وقت من رو میگرفت .
و من این اواخر که مربی ورزشم عوض شده بود و مربی جدید اومده بود و خیلی حرکات سخت زومبا میداد و ما نمیتونستیم انجام بدیم انجام نمیدادیم و یا اون حرکات سخت فیتنس که خیلی نشست و برخاست بود به مامیداد و من چون زانو درد و کمر درد داشتم خیلیها رو انجام نمیدادیم یا به جای دو زدن من راه میرفتم و تمام اینکارها رو میکردم که فقط بگم باشگاه رفتم و خیالم راحت باشه و گرنه مشتاق نبودم و لذت نمیبردم .
همیشه در هر کاری اگر ذهنمون موافق نباشه اون فعالیت با رنج و سختی هست و چون ذهن موافق نبوده با این فعالیت ورزشی من پس کار خیلی سخت شده بود .
ذهن رو باید برای هر تصمیمی که میگیریم موافق با اون بکنیم و اگر ذهن موافق نباشه انجامش سخت میشه و نتیجه هم نمیده ولی حالا که در مسیر صحیح هستیم و ذهن همراه ما هست نتیجه عالی میشه .
من خودم بارها رژیم گرفتم ولی هر چقدر از شروعش بگذره کار سختتر میشد .و قبلا که من باشگاه میرفتم و رژیم داشتم همیشه منتظر فرصتی بودم(مثلا مهمانی سفر و یا دور همی و یا تولد و یا تفریحی ) که خوب بخورم و ورزش نرم حالا به هر دلیلی که کار دارم و یامریضم .
اگر میخوایین یه قدم مثبت بردارید باید اول ذهنمون رو آماده کنیم و گرنه سعی و تلاش ما هیچ نتیجه ای نمیده .
ما باید استمرار داشته باشیم و ادامه بدیم تا فرمولهای متناسب شدن در ذهن ما ثبت بشه .
این روش همراه با شادی و نشاط و آرامش و خودباوری و …. همراه هست و اگر ما لاغری با ذهن رو یاد بگیریم خودمون مشتاق میشیم که ادامه بدیم و کلی آگاهی های عالی به ما داده میشه و ذهن تلاش میکنه که فرمولهای بیشتر و بهتر رو پیدا میکنه .
ااگر ذهنتون رو برای متناسب شدن آماده کنیم بدون زجر و سختی و ساده ما لاغر میشیم .
اگر فکر کنی چاق شدن ساده و لاغر شدن سخت هست چون ذهنت هنوز موافقت خودش رو با هدفت که لاغ
ری هست اعلام نکرده و هماهنگ با اون خواسته نیست .
سلام استادو دوستان متناسبم.باز هم یه فایل فوق العاده دیگه . سپاس استاد . چقدر باشنیدن این حرف هاتون آرامش میگیرم.بارسیدن به این آگاهیا اصلا دلم نمیخواد دیگه به اون دوران و اون طرز فکر برگردم . الان به جایی رسیدم که چاقی داره برام سخت میشه یعنی بقدری این بحثارو بخودم یادآوری میکنم که فقط و فقط همه چیز ذهنیه و تا ذهنمو آماده نکنم رضایتشو جلب نکنم حتی جراحی هم نمیونه به داد من برسه . حالا چیکار باید کرد باید ذهن و قانع کرد چجوری با تکرار تکرار و تکرار این آگاهی ها باموندن در فضای لاغری کم کم فرمولای جدید تو ذهنمون ذخیره میشن و رفتارای جدیدی ازمون سر میزنه مثل همین کمتر شدن اشتها و تا احساس نیاز نداریم غذا نمیخوریم ولی قبلا که دستور طبق فرمولای چاقی بود سیره سیر بودیم ولی چیزی بهمون تعارف میکردیم ذهن تشویقمون میکرد که بخوریم ازون شیرینی . بعدشم عذاب وجدان حس بد سرزنش ….پس چرا مجدد تکرارش میکردیم ؟ یه چیزایی هماهنگ نبوده دیگه باهم .همینجا اثبات میشه بهمون که تمام روش هارو هم بریم بیفایده است چون کار اصلی دست ذهنه و ما فشارمون به جسمه خب تا ابد هم تلاش کنیم موفق نمیشیم . حالا ما میایم راحت ترین راه ممکن و انتخاب میکنیم و نوید راحتی و لذت و کلی مزایا و اتفاقای خوب ،آزادی رو به ذهن میدیم و دیگه همه چی درادامه خودبخود اتفاق می افته حتی ایده ای لازم باشه واکنشی نیاز باشه ذهن خودش دستورشو به مغز میده مغزم به مادستور میده و ماهم انجامش میدیم و این میشه حرکت به سمت لاغری . فقط سعی کنیم در احساس خوب بمونیم و دست از آموزش برنداریم . تاالان فکر میکردیم خیلی چیز پیچیده ایه این چاقی ولی هرچی پیش میره ساده تر میشه . فقط ذهن و دریابیم همه چی درست میشه .آرامش و احساس خوب نصیب شما و تک تک دوستان🌷🌷🌷🌷
سلام به همه🙂
اول تشکر میکنم بابت نوشته های فوق العاده ابتدای فایل که به شکل عالی تفاوت ذهن خودآگاه و ناخودآگاه رو مخصوصا در مورد لاغری توضیح داده بودین و علت اینکه رژیم و ورزش بعد از مدتی سخت و رنج آور میشه و رهاش میکنیم ولی لاغری با ذهن رو هر روز با اشتیاق دنبال میکنیم بر ما بیشتر از قبل واضح شد.
در واقع اسم این روش عالی “لاغری با ذهن ناخوداگاه “هست چون ذهن ناخودآگاه ما ۹۵ درصد و ذهن خودآگاه ۵ درصد قدرت داره همه فرمولها و به قول اساتید باورها و ترمزهایی که در هر زمینه ای داریم در ناخود آگاه ما ثبت شده و شرایطی که هر کدوم از ما در هر جنبه از زندگیمون داریم تجربه میکنیم دستاورد اون باورهایی هست که در قسمت ناخودآگاه ذخیره شده و چون از دوران بچگی وچه بسا از دوران جنینی با شنیده ها و دیده هامون اون فرمولها ثبت شدن و با تکرارش باز هم از طریق دیدن وشنیدنهای مکرر و تجربه شخصی خودمون محکم شدن…همینه که میگن ما چیزی جز دیده ها و شنیده هامون نیستیم
ناخودآگاه همون روح الهی ما است همونی هست که خدا در قرآن گفته من از روح خودم در شما دمیدم در واقع جزئی از آگاهی کامل کائنات هست و قدرتش به این حده که تنفس ضربان قلب سلول سازی ترمیم گردش خون تولید و انتشار هورمونهای بدن وهمه این مکانیسمهای فوق العاده رو بدون اراده و دخالت ما بی سر وصدا و پرقدرت و در نظم خیره کننده ای انجام میده همون قدرتی که در یک دانه سیب وجود داره و تبدیل به هزاران سیب میشه … واقعا تصورش عقل از سر ادم میبره🙏🙏🙏🙏😮😮😮
واین قدرت در درون همه اجزا کیهان قرار داده شده در درون ما هم به بهترین شکل قرار داده شده و دقیقا به همون شکلی که قبلا فرمولهای قبلی ثبت و ذخیره و محکم شدن ما میتونیم با آموزش های جدید ومتفاوت فرمولهای جدید رو نصب کنیم و با تکرار اونا رو محکم کنیم تا در زندگی ما به شکل ثروت عشق ارامش واحساس خوشبختی ودر جسم ما به شکل تناسب و سلامتی خودش رو نشون بده خییییییلی ساده و راحته که آگاهانه فقط از طریق دیدن و شنیدن ورودی جدید به ذهن بدیم واونوقته که به قول قانون جذبی ها این ذهن برای ما همون غول چراغ جادو میشه که هزاران آرزو و رویای ما رو براورده میکنه و هر لحظه میگه”خدمتگزارم سرورم”😊😊😊😊
یه تعریفی که امروز یاد گرفتم از مقاومت ذهنی اینه:عدم توافق ذهن ناخودآگاه
در همه موضوعات زندگی فقط در صورتیکه با احساس خوب همراه باشه اون موضوع خیلی عالی پیش میره و اشتیاق ما بیشتر و بیشتر میشه و ذهن ناخودآگاه هم بسیار عالی همراهی میکنه و نتیجه هم فراتر از تصوره
وقتی رنجی در کار نباشه ذهن ناخودآگاه با خودآگاه همگام میشه واینجاس که تا بهترین نتیجه رو نیاره دست از تلاش نمیکشه
و تنها جایی که ما در لاغری حالمون خوبه و هر چی میگذره حالمون بهتر میشه سایت تناسب فکری هست 👌👌👌👌
جاییکه اینهمه شگفتی ساز داره و اینهمه همسفران عالی که روز به روز شاهد پیشرفت و موفقیتشون هستیم و استادی که همراه ما هستن و برای هموار کردن این راه از هیچ تلاشی فروگزار نیستن بسیار سپاسگزارم 🙏🙏🙏🙏
سلام 🙋♀️
استاد چقد ظاهر كامنت هاي سايت جذاب و زيبا شده چقد بهتر از كادربندي قبليه، خيلي لذت بردم ، خداروشكر براي اين بهبودهميشگي كه من اين چند وقته باهاتون هستم دارم تو سايت ميبينم
تحسينتون ميكنم .
گام ٢٣، ٩٩١١٢٣
استاد من تو اين فايل درك خيلي عميقي از نقش ذهن ناخودآگاه رو فهميدم .
تازه فهميدم قراره چه اتفاقي بيافته ، خوب متوجه شده بودم كه بايد فرمولهاي ذهني تغيير كنه اما چه جوري تغيير كنه هنوز برام سوال بود!؟
الان متوجه شدم گوش دادن فايل ها و دريافت درسها و ورودي هاي جديد همراه استمرار و حس خوب به ما كمك ميكنه كه آرام آرام خونهتكوني كنيم ذهنمون رو و وسايل مورد نياز نو بر پايه اهداف جديد رو بچينيم تو ذهن ناخودآگاه و اين ذهن احتياج بِه زمان هم داره يهويينميشه ، عجله اي نميشه، آرام آرام باشيم و از مسير لذت ببريم و با استمرار و احساس عالي پيش بريم ، حالا چي ميشه فرمول ها دارنتغيير ميكنن و همسو هدف ما يعني لاغري ميشن، تو مسيرهاي اشتباه قبلي ما ذهن ناخودآگاه رو بدون مطلع كردن و دادن فرمول درستبا كارهاي فيزيكي تهاجمي ميكرديم و اونم كه زورش زياد بود هميشه برنده ميشد و از همه مهمتر احساس خوبي نبود چون جنگ بود ، وذهن ناخودآگاه اسلحه هاي هسته اي داشت و بلخره برنده بازي بود ، اما حالا چي؟ در روش لاغري با ذهن ، اين ذهن ناخودآگاه عزيز كهابر قدرت هم هست يادگرفته كد هاي هدف ما رو خودش فرمان هايي صادر ميكنه براي رسيدن بِه هدف ما و رفتار ما هم كه مطابقفرمولهاي قبليه با فرمان هاي جديد اصلاح ميشه ، و وقتي اين اتفاق ميافته و همه چي عالي پيش ميره و ذهن همسو هدف ماست مگهميشه لاغر نشد!؟ مگه ميشه متناسب نشد!؟ مگه ميشه متناسب نموند!؟
امكان نداره ، امكان نداره كه نشه، همونطور كه وقتي فرمول چاقي داره امكان نداره چاق نشي و اون كارشو ميكنه و چاقي حتما نتيجهاون فرمان هاست كه رفتار انحامشون ميده.
من و دخترم ديشب داشتيم بازي ميكرديم ، يه مانعي گذاشتيم كه دوپايي از روش بپريم
وقتي اومدم بپرم انقد برام حس عجيبي بود كه نميتونستم انگار خودم رو پاهام رو از زمين بكنم و حس كردم كلي اضافات بهم وصله كهنميذاره و مانع ميشه انگار يكي گرفتت و نميتوني بپري
يه لحظه بِه خودم اومدم گفتم ببين اينا همون اضافه هاست كه سالهاست داري دنبال خودت ميكشي واقعا اين جسم چه گناهي كرده وچقد اين اضافات محدوديت مياره برامون! چقد ورزش با اين اضافات سخته! يادمه باشگاه كه داشتيم كلاس هاي چربي سوزيزجرآورترين كلاس ها بود براي افراد كه ميخاستن با ورزش و جنگ با ناخودآگاه لاغر بشن، واقعا هميشه بعد كلاس له له و داغون بودن ،خيلي ها كه بعد چند ترم ادامه نميدادن ، چند نفري هم كه ادامه دادن تا زماني كه يادمه هميشه سختي رو تحمل ميكردن و تا يه مدتنميرمدن باشگاه بعد كه ميومدن ميديدم چاق شدن و دوباره شروع …
من از اين درك كاركرد ناخودآگاه ميتونم براي رسيدن بِه همه اهدافم استفاده كنم ، ازتون خيلي سپلسگزارم براي اين آگاهي عالي💚
من دارم هر روز با اين دوره عالي پيش ميرم تا مجوز لاغري از ذهن ناخودآگاه مركز فرماندهي صادر بشه و چقد اين مسير لذت بخشهاينطوري ، تنها مسير رسيدن و ماندن در تناسب اندام جلب توافق ذهن ناخودآگاه أست و اين مهمترين گام براي شروع تغييره…
استاد چقد جذابه تست ميگيريد از ذهن ناخودآگاه ، خيلي دلم دوره رو ميخاد ، خدايا برام فراهم كن شركت كنم .
موفق باشيد و متناسب در تمام ابعاد💛
سلام سلآااام وقتتون عالی ،، حالتون خوش ، آرزوهاتون خاطره…ی روز دیگ ، ی فایل فوق العادهههههههه دیگ 😍😍😍😍👌👌👌👌وآااای ک چقدر عالی بود🤭👌🤸🤸
گام بیست و سوم از مسیر لاغری من(نقش ذهن ناخداگاه در لاغری )🤔🤔🧐
خدا فرمانروای کل جهان هستی است خالق زیبایی ها ، طبیعت ، مخلوقات ،
من میخام اسم ذهن ناخودآگاه م رو بزارم فرمانروای وجود من چرا ؟؟چون میتونه خالق زیبایی های جسم من باشه چطور ؟؟؟🤔🧐 اصلا زیبایی جسم چی میتونه باشه سلامت جسمی ، زیبایی ظاهری ، ذات ، بدنی عاری از چربی اضافه ،
بدون اجازه خدا برگی ازدرخت 🌲 نمی افتد
بدون اجازه فرمانروای وجود من اتفاقی در جسم من نمی افتد ،
خدا معجزه هامیکند
فرمانروایی ذهن من معجزه میکنه اگ باورش کنیم و ایمان داشته باشیم بهش ….
ما همیشه اگ بخاهیم کاری انجام بدیم (خیر)میگیم برای رضای خدا یعنی خدا راضی باشه…
برای ذهن ناخدآگاهم هر کاری اعم از کوچیک و بزرگ رو اگ بخایم انجام بدیم اجازه و متعاقد کردن ذهنمون لازمه درغیر این صورت در مدت زمان کوتاهی ب مشکل و فشار روحی دچار میشیم ..ذهن در همه ی جنبه های زندگی نقش بسزایی دارد …حتی برای لاغری
خیلی از افرادی ک دچار اضافه وزن و چاقی هستند حداقل برای یکبار هم ک شده تصمیم ب لاغری گرفته اند حالا یاازطریق رژیم ، یا ورزش ، یا قرص ،یا عمل جراحی …و هر بار با شکست روب رو شده ایم ، ک بعدش خودمون رو بی عرضه و ناتوان دونستیم ،،،غافل ازینک ما بیخبراز همه جا ک مشکل جسم و خودمون نیستیم ، و باید دستور ها از جایی دیگ صادر بشه 😐
من هر بار ک تصمیم ب رژیم گرفتن وورزش کردن میکردم این تصمیم آگاه من بوده من میخاستم و ذهنم همچین فکری نداشته ،،مثلا من میخاستم لباسی رو ک دوست داشتم بپوشم ک براثر چاقی نتونستم من آگاهانه تصمیم میگرفتم لاغر بشم ، اما در ذهن ناخدآگاهم این بوده ک من دوست دارم چاقتر بشم و چون قدرت دست ذهنه حتما ک اون موفق بوده.،،چون فرمانروایی وجود من نمیتونه تشخیص احساس خوب و بد رو دریافت کنه …
ذهن نقش مهم ک چ عرض کنم نقش اول لاغری است و تا رضایتش صادر نشه ممکن نیست اون با من راه بیاد چرااا چون براثر ی سری افکار ، دیده ها ، شنیده ها ، باورها ، لذت ، آرامش درک کرده ک چاق شدن آسانترست ….چون باز براثر ی سری افکار و رفتار ، فشار ب جسم ، ورزش های سخت ، محرومیت و محدودیت غذا ، نداشتن لذت ، نداشتن آرامش ، ب این درک رسیده ک لاغری سخترین کار دنیاست چون امنیت ندیده ….
خب حالا ک من متوجه شدم ک بدون اذن و اجازه ی ذهنم هیچ کاری رو نمیتونم انجام بدم ..و تصمیم ب لاغری و تناسب اندام دارم باید کاری کنم ک ذهنم با من همراه بشه و براش ایجاد امنیت کنم در کنارش لذت و آرامش بزارم،چاشنیش حال خوب حس خوب اشتیاق و صبرر را قرار بدم ….ی معجون قوی و انرزی زا درست کنم بدم نوش جان کنه ک کم نیاره ، نامید نشه ،خسته نشه ، جا نزنه ،در مقابل افکار منفی مقاومت کنه ،و با جسمم همسو بشه 😍🤸
مواد لازم معجون ؛حال خوب هروزه بیشتراز نیاز بدن ، امیدهر چی بیشتر دلچسبتر ، باور هر چی قوی تر لذیذ تر ، ایمان هرچی دارم ، اشتیاق ب تمام راه ها و روشهایی ک رفتم و نشد ،صبر هرچی دارم ضربدر ۱۰۰۰کنم ، لذت ، شوق ، ذوق ،شادی ، انرژی مثبت ب اندازه تمام سلول های بدنم ،معجون آماده س .بخور ذهن عزیزم و منو همراهی کن با من راه بیا 🙏🙏
موافقت ضمیر ناخدآگاه همون فرمول هایی صحیحی است ک بر اثر آموزش و یادگیری ها دریافت مبکنم و جایگزین فرمول های مخرب ک براثر ی سری افکار و رفتار و باورها پرنگ شده اندمیکنم…
همه ی رژیم و فعالیت های ک قبلا انجام میدادم برای لاغری همه ی روش ها اول جسم رو تغییر میدادن..انقدری ک فکرها سطحی بود آخه چطور میشد چاقی رو ک در مدت چند سال بوجود اومده و سالهاس با ماست رو با بک رژیم مثلا ۳ماه آب کرد ، چطور میشد منی ک برای چاقی ورزشی نکردم ، بخام برای لاغری ورزشی کنم ،من خدارو خیلی شکر میکنم ک دیگ تو اون حال و هوا نیستم ، دنبال روش های بیهوده و الکی و دلخشکن نیستم ، و متاسفم برای آنهایی هنوز دنبال روش های غلطو مخرب هستند….و هروز اززندگیشون بجای لاغری دارن با روش هایی ک میگن بهشون چاقی شون رو پرنگتر میکنن .. انشاءالله ک خدا هرچ زودتر هدایتشون کنه ب مسیر و راه درست (لاغری با قدرت ذهن)
غروب یکی از خانمای باشگاه رو دیدم ک قبلا میرفتم ازش پرسیدم بازم میری باشگاه ..گفت اره ول کردم دوباره چاق شدم ..الان دوباره ثبت نام کرده بودو ناراحت بود بی حوصله ک مجبوره بره ناراحت شدم برای افکار و باورش ک مجبوره،،ولی ۱۰۰۰برابرش خوشحال بودم ک دیگ اون افکار و ناراحتی و استرس و رنج و سختی ندارم و خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم🙏🤸🌹♥️
تغییرات این هفته ؛من همیشه خرید کردنی خوراکی هر چی برمیداشتم برای پسرم برای خودمم برمیداشتم.
اما ایندفعه یدونه بستنی ، یدونه یپراشکی و یدونه کاکائو خریدم..هرچند قصدم فقط ۲تا بستنی بود.بعد ک اومدم خونه از بستنی فقط اندازه ی گاز نصف کردم ، پیراشکی و اون یدونه کاکایو رو هم نصف کردم و من نصف کوچیکارو تونستم بخورم🤸🤭و دیگ من نتونستم شام بخورم سیر بودم تاااا فردا ناهار ساعت ۱ظهر…اون خوراکی هارو روز قبل ساعت ۶غروب خورده بودم …😍😍😊
ب امید موفقیت همگی
خیلی فوق العاده توضیح دادید .باآرزوی موفقیت برای شما 👏👏🌹🌹
سپاس فراواننن و همچنین موفقیت خودشما دراین مسیر زیبا دوست عزیز🌹🌹🌺🌺
دوست عزيز از خوندن متنتون و اين درك عالي از ذهن ناخودآگاه خيلي لذت بردم ، عالي عالي و چه عملكرد عالي ، خداروشكر ، موفق باشيد
سلام دوست عزیز و همسیرم ،،،ممنون بابت وجودت تواین مسیرو همسفر بودن ،،و ممنون بابت انرژی های مثبتت ک میدی انرژی منو چند صدبرابر میکنه همیشه…و خداروشکر میکنم ک دوستانی مثل شمارو تواین مسیر کنارم قرار داده تا کم نیارم و بدونم مفیدم♥️ب امید موفق شدنمون تواین مسیر🙏
یک روز دیگه با یک فایل جدید دیگه گام بیست سوم نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری ،🤗🤗🙂.
ذهن ناخودآگاه گفتیم قانون داره قانون ذهن ناحوداگاه چی بود هرکاری براش آسان لذت بخش باشه انجام میده حتی با عمل جراحی هم نمیشه سیستم ذهن ناخودآگاه تغییر داد
ما اومدیم چیکار کردیم واسه لاغر شدن تصمیم خودآگاه میگرفتیم که من از فردا رژیم میگیرم و دیگه برنج تا یکماه نمیخورم «که این کار خودم شخصا انجام دادم ».
خب اینجا ذهن ناخودآگاه چی میگفت اون مارو تشویق میکرد به برنج خوردن چون هر روز داشتی میخوری الان تو تصمیم گرفتی نخوری ذهن ناخودآگاه که تمام دستورات از اونجا گرفته میشه و مغز براساس این محتوا ذهن ناخودآگاه دستور میده این تصمیم نگرفته چون برخالف ذهن خودآگاه تمام تلاشش میکنه به خوردن بیشتر و ناهماهنگی بین ذهن ناخودآگاه و تصمیم ما که خودآگاه است باعث شکست ما میشه
مث این میمونه تو یک ماشین اوتوماتیک بشینی و اون تنظیم کرده باشی به راست حرکت کنه حالا تو دلت بخواد بری سمت چپ خب معلومه نمیشه چون اون ماشین از قبل برنامه ریزی شده بوده که سمت راست حرکت کنه و این ناهماهنگی باعث میشه به مقصد مورد نظر نرسی حالا ما اولا آموزش داده بودیم به ذهن ناخودآگاه چاقی رو حالا میخواستیم با فشار محدودیت عمل جراحی جلو حرکت ذهن ناخودآگاه بگیریم ولاغر بشیم شکست میخوردیم
اول باید بهترین روش انتخاب کنیم واسه رسیدن به هدف بعد آموزش ببینیم بعد استمرار داشته باشیم تکرار کنیم آموزش ها جدید در زندگیمون یعنی آموزش به عمل تبدیل کردن و لاغری زندگی کنیم وقتی ذهنت آموزش دیدید دیگه خودش آروم آروم بات راه میاد و تصمیمت با ذهن ناخودآگاهت هماهنگ میشه موفق میشی و برای همیشه متناسب میمونی
اجازه ذهن ناخوادگاه برای لاغرشدن مث اجازه پدر است برای ازدواج دختر اینقدر مهمه تازه شاید یه راهی باشه اجازه پدر نخواد ولی این ذهن ناخودآگاه تا بعله نده اجازه نده تلاش ما همش بیهوده است
توافق ذهن ناخودآگاه برای متناسب شدن مهمترین گام برای شروع تغییر است پس همه چی بستگی به این ذهن ناخودآگاه دارد نه تصمیم انتخاب رفتار آگاهانه ما.
تاذهن ناخودآگاه دستور نده تلاش ما هیچ ارزشی ندارد و بیهوده بیثمر است.
خیلی مهمه این ذهن ناخودآگاه باید اجازه بده
قبلا چرا شکست میخوردیم چون فرمول ها درون ما که مغزش از روی اون فرمول ها دستور میده با تصمیم ما که روی خودآگاه بود فرق داشت و باعث شکست ما میشد
باید بیرون و درون ناهماهنگ باشه یعنی چه یعنی اینکه وقتی همون طور که چاقی آموزش دیدی شد این لاغری هم آموزش ببینی وقتی میایی آموزش مبینی فرمول جدید به ذهنت میدی مغزت چیکار میکنه خیلی راحت دستور میده از روی آموزش جدید و آروم آروم تغییراتی در رفتار شما نگرش شما ایجاد میشه و اروم آروم جسم شما شروع میکنه به تغییر کردن
ذهن ناخودآگاه با آموزش دیدن استمرار کردن عمل کردن مجوز لاغری خود به خود میده چون این کار براش لذت بخش ساده است
و بدون فشار محدودیت است
و گفتیم چی ذهن ناخودآگاه زور اجبار سختی محدودیت نمیپذیره و وقتی ذهنت خودش دستور بده تو راحت بدون فشار عصبی فشار به جسم رفتار میکنی واین رفتار رفته رفته زیاد میشه و لاغری شروع میشه عجله نکنید ادامه بدید موفقیت مال شماست شک نکنید اومیدوارم تونسته باشم این گام به درستی تحلیل کرده باشم و خودمم اجرا کننده این آموزش ها باشم نه فقط نویسنده در پناه حق شاد پیروز باشید
(درک محتوا، شرح عالی بر اساس محتوا، استفاده از مثال برای منطقی کردن)
با سلام
موافقت ضمیر ناخودآگاه همون درست کردن باورهای ماست وقتی من باور هامو تغییر بدم دیگه مانع ودلیلی برای چاقی خودم نیارم وقتی من باورهای صحیح ذاتی تناسب اندام خودم رو جایگزین کنم اون زمان که ضمیر ناخودآگاه من موافقت میکنه جایی استاد گفتن که افراد لاغر رفتار پرتکرارشون خوردن نیست اولش تایید کردم حرفشونو ولی بعد به فکر فرو رفتم رفتار پرتکرارشون خوردن نیست؟؟!!!چه عجیب یعنی مثل افراد چاق تکرار نمیکنن فعل خوردن یعنی کلا براشون مهم نیست بخورن یا نخورن با خودم فکر کردم رفتار پرتکرارشون چی میتونه باشه گفتم مثلا دنبال کردن اهدافشون رسیدگی به خودشون وکلی کار در دنیا هست که دنبالش میکنن مثلا دوستی دارم به شدت لاغر رفتار پر تکرارش درس خوندن وکار کردن وبعضی وقتا هم وقت گذروندن با دوست وفامیل اما درهیچ کدومشون خوردن جایی نداره با خودم گفتم ایول عجب نکته ای کشف کردم من خانه دارم وبینهایت کار دارم رفتار پرتکرار من میتونه خانه داری من باشه میتونه رسیدگی به خودم باشه یادمه اون زمانا که خیلی چاق بودم خیلی دور ترها😉اصن یادم نیست من همیشه متناسب بودم ومتناسب ترم خواهم شد کلا رفتار پر تکرارم خوردن بود مثلا وقت نداشتم مسواک بزنم یا هر روز حمام کنم یا بعضی وقتا به خودم برسم وقت نداشتم بعضی وقتا خونه واتاقمو جمع کنم اما همیشه وقت خوردن داشتم جالب بود برام اصلا به تناسب اندام اینجوری فکر نکرده بودم عمویی دارم بسیار متناسب کلا خوردن اهمیت نمیده همه کاری میکنه غیر خوردن حتی زمانی که کار بیرون نداشته باشه بیکار وافسرده نمیگذرونه حتی پامیشه وخونه خودشون تمیز میکنه ظرف میشوره کار خونه میکنه گل کاری میکنه وحتی آشپزی تازه دارم میفهمم که واقعا براش کار کردن رفتار پر تکرار وخداییشم موفق چون دست از تلاش برنمیداره خیلی از مردا عارشون میشه کار خونه بکنن ولی اون کار وکار میدونه خیلی از خانوما هم کار خونه رو عار میدونن مثلا فکر میکنن کلفتی چیزین اما این اصلا درست نیست لاغری هم همینه تناسبم همینه وقتی رفتار های پرتکرار خودمونو بگذاریم روی کارهای غیر خوردن خود به خود لاغر میشیم بدون استرس ونگرانی منم فکرمو میگذارم روی رسیدگی به خودمو وکار خونه 😊تا اکتشافات بعدی من خدانگهدارتون
سلام دوست عزیزم از نوشته شما خیلی لذت بردم …مخصوصا وقتمون رو بزاریم برای خانه داری و رسیدن ب خودمون …خیلی قشنگ بود..ب امید شگفتی شدن 🙏
خيلي لذت بردم از اين كشف اون، منم به فكر رفتم ، رفتار پرتكرار!!! خداروشكر اينجا همش آگاهي جاريه . ممنون از اشتراكش❤️
سلام
من فکر میکنم موافقت ذهن ناخودآگاه تو لاغری چندین بخش داره
اول اینکه منفی های ذهنت که میگه نمیشه و نمیتونی و غیر ممکنه
و ترس و استرس که نکنه لاغر نشم و نکنه نتونم و همه اینها باعث ناراضی بودن ناخوداگاه میشه و براش سخت میشه و ما تو ذهنمون نجوا میاد که میگه:
مگه میشه نخورد مگه میشه باذهن لاغر شد؛لذت خوردن نمیشه نباشه آدم نمیتونه که حس خوبی که از خوردن میگیره رو حذف کنه
اوایل یکی از مشکلات من همین بود که میترسیدم لذت بردن از خوردن اگه حذف شه از زندگیم چیکار کنم
و کم کم دارم حلش میکنم تو ذهنم
و بخش دیگه از موافقت ذهن ناخودآگاه اینه که همه لذت های تناسب و لاغری را که خیلی کامل توی تمرینها هست بهش نشون میدیم
و احساس خوب که ازشون میگیریم رو ذهن ما ادامه میده و با رفتار ما همسو میشه
وقت شما بخیر
وقتی فردی از لحاظ ذهنی آماده متناسب شدن نباشه هر تلاشی و بخواد انجام بده برای متناسب شدن همواره با سختیه همراه با مقاومت شدید ذهنیه
و من از دوره اینو یاد گرفتم در انجام تمام کارهام هیچ کاری با فشار و جنگیدن نمی شه انجام داد ولی بقیه آدم و می خوان محکوم کنن و بگن نه تو باید اینجوری کنی و اونجوری …
واقعا همه چیز به ذهن ما ربط داره و ما با انجام این تمرینات روزانه موافقت ذهن ناخوداگاه و جلب کردیم و اون هر روز راههای جدیدی به طور ناخوداگاه پیشمون قرار می ده مثلا یه روز میل نداریم شیرینی بخوریم جایی می ریم یه روز پیاده روی می ریم همه چیزهایی که همسو با متناسب شدن هستش پیش رومون قرار می ده
پس ما از کارها و تلاشهایی که قبلا کردیم و نتیجه نگرفتیم مال این بوده که ذهن ناخوداگاهمون موافق نبوده فرمولهاش همون فرمولهای چاق کننده بودن
الان دیگه ما در هماهنگی با ذهنمون هستیم و اون هدایتمون می کنه که به اندازه نیاز بخوریم گاهی ورزش کنیم و چیزهای دیگه که هر روز متفاوته
موافقت ذهن ناخودآگاه :::؛؛؛؛
شاید قبل دوره اینقدر به این مسعله واقف نبودم که برای رسیدن به هر هدفی در زندگی جلب رضایت ضمیر ناخود آگاه ضرورریه قبلا اگر به اهداف ام تو زندگی رسیده بودم به طور ناخودآگاه وبدون آشنایی با جلب ناخودآگاه رسیده بودم یعنی به طور ناخودآگاه موافقت ضمیر ناخودآگاه را گرفته بودم وگرنه به اهدافم نمیرسیدم بعد شرکت در دوره وآشنایی با این مسعله مهم یاد گرفتم اول موافقت ذهن ام را برای پیشبرد در هرهدفی بگیرم واین تمرین جذاب که دست راست خود را بر روی سطحی صاف بگذاریم واز ذهن خود در باره موافقتش با آن موضوع مورد هدف بپرسیم وبعد حدود ۲ تا۳ دقیقه حواس خود را به موضوعات دیگر بدهیم وجواب ذهنی را با نشانه هایی که در انگشت سبابه ( یعنی موافقم ) انگشت وسطی ( یعنی احتیاج به اطلاعات بیشتر دارم ) و انگشت کناری ( یعنی موافق نیستم ) را انجام دادیم میتوانیم بفهمیم که ذهن ما در چه وضعیتی قرار داره وما باید چه کاری انجام بدیم تا موافقت کامل ذهن را در باره اون هدف بگیریم این تمرین جذاب هم در رابطه با لاغری وهم در رابطه با هر هدفی قابل اجراست تا ذهن ما موافق عملی نباشه واقعا توی اون کار ما شکست میخوریم حتی اگر برای زمان کوتاهی موفق شویم باز بعد مدتی ذهن مارا به سر جای اولش برمیگردونه مثل بارها رژیم گرفتن وشکست خوردن یا ورزش گردن وخسته شدن ورها کردن چون موافقت ذهن ناخودآگاه که مسول این برنامه هاست را نگرفته بودیم شکست میخوردیم اما الان با آگاهی بهتر میتوانیم در هدفهامون موفق شویم
با سلام خدمت استادگرامی وهمگی دوستان
یادمه چند روز قبل رفتم درپارک کنار خونمون وپیاده روی کردم صبح بود حدود۱۱ صبح بود وفایل های مخصوص پیاده روی گذاشتم وهندزفری خودمو گذاشتم وشروع کردم به پیاده روی یادمه از کنار هر کسی رد میشدم یا ناراحت بود یا عصبی یا کلافه ویا اونایی هم که چند تایی باهم پیاده روی میکردن باهم بحث میکردن ومسایل شخصی واجتماعی رو صحبت میکردن اون روز تازه متوجه شدم که چقدر من دارم با آرامش راه میرم دارم فعالیت میکنم با حال خوب وچقدر جسم وروح من خوشحال خلاصه یک ۳۰ دقیقه ای راه رفتم واومدم خونه ولی حالم خوب شد اون روز همیشه قبل پیاده روی کلی استرس داشتم وبعدشم اونقدر خسته وکلافه از فکرو خیال واسترس بودم که میومدم خونه دیوونه شده بودم خبری از حال خوب که نبود عذاب هم همراهش بود خوب یادمه که ۱ ساعت ونیم پیاده روی سریع میکردم ولی تا فردا عصبی بودم حتی یک شب وقتی همسرم اومد خونه اونقدر باهاش بد صحبت کردم که بهم گفت ما نخواییم تو لاغر شی وورزش کنی کیو باید ببینیم خیلی گریه کردم فشار چاقی یه طرف طعنه حرفش یه طرف واینکه حق داشت هم یه طرف الان خداروشکر میکنم که حتی پیاده رویم هم درجهت آرامش واحساس خوبم شده من حتی وقتی بیرون میرم ومجبور باسرعت دنبال کاری برم هم ناخودآگاه فایل پیاده روی میاد درذهنم وفشار راه رفتنو از من برمیداره خیلی جالب بود برام وقتی اولین بار این تجربه کردم هم استرسم کم شد هم باعث شد دیگه فکرای ناراحت کننده برام مرور نشه
هر وقت فردی برای انجام فعالیتی و یا خواسته ای یا تصمیمی با موافقت ذهنی خود در مورد اون فعالیت و یا خواسته همراه نباشه اون فعالیت با دردو رنج و سختی هست چون از لحاظ ذهنی امادگی نداره و توافق ذهن رو جلب نکرده بنابراین با سختی و رنج انجامش میده
در واقع ما باید خودمون و جسممون رو مثل یه کارخونه در نظر بگیریم که برای انجام هر فعالیتی اول باید مدیر اون کارخونه موافقت خودش رو اعلام کنه مدیر اون کارخونه هم ذهن ما هست اول باید اون بپذیره و حالا این مدیر کارخونه چطور میپدیره و موافقت خودش رو برای انجام کاری اعلام میکنه ؟زمانی که انجام اون کار براش بسیار ساده و آسان و ِلذت بخش باشه قبول میکنه و در اون صورت هست که میتونیم به خواستهامون برسیم
پس من هم سالها ورزش کردم ولی میتونم بگم نود درصد برای متناسب شدنم بوده و ده درصد برای سلامتی و روحیه ام بوده و هیچ وقت هم نتیجه اش برای لاغری برام مطلبوب نبوده و خیلی وقتا از شدت ورزش کمر درد و زانو درد داشتم ولی ادامه میدادم یا از مربی راضی نبودم ولی همچنان ادامه میدادم چون چاره ای نداشتم از نطر خودم و اگر نمیرفتم وحشت میکردم که چه بلایی به خاطر اصافه وزن به سرم میاد و همچنان با سختی به ورزشم ادامه میدادم و از وقتی که با این مسیر اشنا شدم خیلی راحت بدون هیچ استرسی ورزش چندین ساله ی خودم رو که شاید ۷ سالی میشد بدون وقفه من باشگاه میرفتم کنار گداشتم و دوست دارم واقعا از راه ذهنی لاغر بشم بدون هیچ رژیم و ورزش خاصی و الان من نه تنها چاقتر نشدم هیچ بلکه خیلی هم متناسبتر شدم از طریق دورهای ذهنی
پس اگر میخوام قدم مثبتی برای خودم بردارم اول باید از لحاظ ذهنی اماده باشم و گرنه سعی و تلاش من هیچ نتیجه ای نخواهد داشت
پس ذهن رو باید اموزش داد و اطلاعات صحیح بدهیم تا ذهن ما تغییر کنه
یادگیری ذهنی نیاز به تمرین و استمرار داره و باید ادامه بدیم تا فرمولهای جدید در ذهن ما ثبت بشه و جوانه ی تناسب اندام در ما شروع کنه به رشد کردن و تنومند شدن
هر جا لاغر شدن و گوش کردن فایل و انجام تمرینات برات سخت بود فایده ای ندارد حتما باید با حال خوب و لذت اینکار رو انجام بدید که نشانده ی موافقت ذهن و همکاری اون هست
پس اون موقع باید ادامه بدیم تا اگاهی لازم به ما داده بشه و به نتایج عالی برسیم
در واقع وقتی دهن هماهنگ با خواسته بشه شروع میکنه به باور جدید رو کردن و فرمولهای جدید ساختن و نتیجه ی عالی به وجود میاد و آن شخص خیلی لدت میبره
ذهنت با تو هماهنگ بشه به تو میگه چی کار کنی و با اموزشها ذهنی این هماهنگی به وجود میاد و اگر ذهن هماهنگ با من و خواستم نباشه هر چقدر تلاش کنیم بی فایده هست و رسیدن به اون خواسته خیلی سخت و محال میشه
در واقع در چاقی ما ذهنمون رو برای چاقی هماهنگ کردیم و موافقت اون رو حلب کردیم و رسیدن به چاقی خیلی راحت بوده ولی حالا باید در رسیدن به لاغری موافقت ذهن رو جلب کنیم
فایل “نقش ذهن نا خودآگاه در لاغری “:
به نظر من اگاهیهایی که درباره ذهن یا ضمیر ناخوداگاه خود پیدا میکنیم ، میتواند خود شروعی خوب و پر تاثیر بر روند لاغری ما میباشد. زمانیکه ما همراه کردن ضمير ناخوداگاه با خود را بیاموزیم به کار بردن روشهای لاغری با ذهن بسیار آسان ، سریع و بی بازگشت خوهد بود. همین طور که استاد گفته اند ما همه میتوانیم از قدرت جادویی ذهن و ضمیر ناخوداگاه برای پیشبرد لاغری خود بهره بگیریم. ما باید بدانیم بیشتر رفتارها و فعالیتهای روز مره ما را قسمت مخفی مغز که همان بخش پنهان مغز که ضمیر ناخوداگاه است ، کنترل میکند وعقل ظاهر ما هیچ دخالت در ان ندارد. ما بایست با تکرار و استمرار رفتارهای قبلی خود را تغییرداده و ان را در ناخوداگاه مان ذخیره کنیم.
سلام توی این روز هابیشتر از اوایلی که تودوره بودم احساس میکنم که ذهن ناخود آگاهم بامن همراه شده خیلی خوب با من حرف میزنه خیلی عالی افکار منفی رو پس میزنه به موقع میگه که خوردن بسه یا الان گرسنته یاحتی بعضی موقع ها که خیلی گرسنه ام میگه پس چرا میل به چیزی ندارم خیلی این حالتها به من احساس خوبی میده منی که سالها فکر میکردم هیچ چیزو هیچ دارویی نمیتونه میل واشتهام رو کم کنه الان میبینم که واقعا توجهم به مواد غذایی فوق العاده کم شده حتی وقتی عکس وفیلم غذاهارو میبینم مثل قبل که آب دهنم راه میافتاد الان اصلا دلم نمیخواد من از ذهن ناخودآگاهم ممنونم که بامن همراه شده ومن را در رسیدن به هدف تناسب اندام وفکرم کمک میکنه
لاغری با ذهن یک مسیر قشنگ وراحت وپر از شادیه وواقعا لذت بخشه قبلا که رژیم می گرفتم حرس وولعم برای خوردن بیشتر از قبل می شد واگه یه نفر یه قاشق یا یه لقمه از غذام رو می خورد نارااحت وعصبی که چرا می خوری من که غیر از این غذا چیز دیگه ای نمی تونم بخورم ،😠😠😠😠ولی الان اصلا مهم نیست وبه بیشتر غذاهایی که قبلا خیلی دوست داشتم ودر صورت سیری هم بازم ازشون می خوردم دیگه علاقه ای ندارم وراحت ازون می گذرم ،همیشه برای هررکزمبرنامه دارم وهیچ صبحی بی هدف ازخواب بیدار نمی شم چندتا آهنگ رو به خودم تقدیم می کنم وجلوی آینه می خندم ومی رقصم واز تغیراتم خیلی راضی هستم وخدا رو شکر می کنم که من رو به این مسیر شگفت انگیز هدایت کرد،خدایا شکرت🙏🙏🙏🙏🙏
سال ها میخواستم لاغری بشم تلاش هم میکردم ۱۲تا ۱۷کیلو هردفعه کم میکردم با سختی رنج ولی تا رژیم و ورزش رها میکردم در طی مدت اندکی برمیگشت و الان میفهمم چون من خودم به تنهایی تصمیم به لاغری میکردم نمیشد
وقتی رضایت ناخودآگاه همان ۹۲ درصد را بگیری در ساده ترین حالت ولذت بخش ترین حالت لاغر میشی بدون اینکه سختی بکشی چون وقتی ذهن تو همراه تو شود به تو ایده ها و فکرهای میدهد که راحت در مسیر لاغری قرار بگیری این همان ذهنی است که تو را وادار به رفتارهای چاقی میکرد و وقتی رصایتش را گرفته باشی راحت بهت فرمان های لاغری میده
همین دیشب من ساعت ۷ شدم خوردم و اگه به روال قبل بود حتما ۱۲شب چیزی میخوردم ولی خیلی زیبا ساعت ۱۱بهم گفت یه لیوان شیر بخور بخواب تو نیازی نداری
رفتارهای غذایی من عجیب عوض شده ومن لذت میبرم و میدانم آموزش های ذهنی نیاز به صبر تکرار و اشتیاق حال خوب احساس عالی و استمرار دارد
حرص و ولع من نسبت به غدا از بین رفته است و بسیار لذت بخش است 🙂
به نام خدای مهربان
با سلام محضر استاد عزیز عطار روشن و دوستان شگفتی سازم
همه ی دفعاتی که رژیم های سخت می گرفتم و بی نتیجه رهاش میکردم یادمه که چقدر با انگیزه و شور و شوق شروع میکردم و با چه اشتیاقی وسایلش را فراهم میکردم و به همه اعلام میکردن که من می خوام رژیم جدیدی را شروع کنم و اولش هم خیلی با شور و حال و اشتیاق همه ی دستورات را مو به مو انجام میدادم و چون خیلی سخت بود رنج و سختی زیادی را متحمل میشدم اما کم کم و به مرور خسته و بی حوصله میشدم و کم کم سست میشدم و بعد از مدتی هم رهاش میکردم و دوباره حالم گرفته میشد که چرا نتونستم و همش با خودم می گفتم که من أدم بی اراده ای هستم و امکان نداره بتونم با غول چاقی بجنگم و شکستش بدم و هی خودم را ضعیف و چاقی را توی ذهنم شکست ناپذیر میکردم و نمی فهمیدم چرا من که اینقدر با اشتیاق شروع کردم وسط راه همه چی را رها میکنم و دلهره ها و اضطراب هام دو چندان میشد و باز دوباره غم و غصه هام شروع میشد….
به لطف خدای مهربان و راهنمایی های استاد عزیز، تازه فهمیدم که تو همه ی اون روزها و زحمتها و سختی ها، مشکل این بود که من اجازه و رضایت ذهنم را برای لاغری بدست نیاورده بودم با ذهنم هماهنگ نبودم در واقع ذهنم را برای لاغر شدن جسمم آماده نکرده بودم به همین دلیل هر چقدر من بیشتر رنج و سختی می کشیدم کمتر موفق میشدم.هنوز چند روزی از برنامه ی رژیم نگذشته بود که خسته و ناامید میشدم چون ذهنم در مقابل لاغری جسمم مقاومت میکرد و نمیذاشت که جسمم متناسب بشه و از طرفی منفی باف هم که همیشه دنبال فرصت بود وسوسه هاش را شروع میکرد و من از ادامه ی راه می موندم و دوباره همه ی مشکلات شروع میشد…
حالا که دارم ذهنم را با فرمول ها و باورهای صحیح أموزش میدم در واقع ذهنم را برای پذیرش لاغری جسمم آماده میکنم بنابراین لاغر شدن خیلی آسون تر و راحت تر و در دسترس تر شده…
باور قلبی من به لاغر شدن صدچندان شده و با آرامش و شادی و احساس خوب این مسیر را ادامه میدم تا به هدف نهایی که متناسب شدن هست برسم.
موفق باشین.
سلام و درود , استاد ارجمند & دوستان عزيز سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز چهل و پنجم تكرار , موزيك فايل صبحگاهى رو خيلى دوست دارم . 🎶 🎼 🎵
🟣 فايل , نقش ذهن ناخودآگاه در لاغرى ,
من تا قبل از ازدواج , روزاى مدرسه رو از خونه تا مدرسه و از مدرسه تا خونه پياده مى رفتم و تمام اون سالها لاغر اندام بودم , البته پياده روى , فقط براى اين بود كه برسم مدرسه و خونه . هدف اين نبود كه لاغر بشم و يا براى سلامتى م خوبه .
اون سالها كلمه ى چاقى – لاغرى مطرح نبود , اصن فكر نمى كردم كه چكار كنم تا لاغر باشم‼️ لاغرى برام كاملا طبيعى بود , اصن به كلمه ى لاغرى حتى چاقى هم فكر نمى كردم , لاغر بودم چون بايد لاغر مى بودم , چيز غير طبيعى نبود ‼️ مث اينكه بگيم الان روز يا شبه . لاغرى كاملا طبيعى بود .
من چندين سال پيش , بعد از كلاس يوگا , مسيرى رو تا خونه پياده روى مى كردم , اونم در آلودگى هوا و گرماى ظهر , خيلى سخت بود , البته شايد براى من خيلى سخت بود‼️
اما الان من پياده روى مى كنم , اما اينطور نيست كه به قصد پياده روى برم بيرون , مثلا وقتى مى رم كلاس و يا خريد , ممكنه بعدش پياده بيام خونه . با اين حال كلاس يوگا رو مى رم و از اينكه گروهى ورزش مى كنيم , براى روحيه ى منم خوبه . سالها ورزش مى كنم اما استمرار نداشتم و اينكه دريافتم ورزش كردن به تنهايى كافى نيست و بايد با تناسب فكرى و لاغرى با ذهن زندگى كنم و استمرار داشته باشم تا كم كم به هدفم برسم . ذهن من بايد همسو با بدنم باشه تا هماهنگى بين ذهن و بدنم باشه . هر روز كه مى گذره , با ديدن و گوش دادن فايلها و انجام تمرينات ذهنى و نوشتارى , بيشتر به قدرت شگفت انگيز ذهنم پى مى برم . الان آگاه هستم كه احساس خوب من نشون مى ده كه ذهن من موافق هست , و به احساس خوبم توجه مى كنم .
با تشكر فراوان , شاد و پيروز باشيد🧡🧡🍁🌾🌻🎃
من برای متناسب شدن جلب کردم رضایت ناخودآگاهمو که تو هر شرایطی باشم انجام میدم تمریناتمو ندای های درونی رو زیاد میشنوم حس خوب دارم از انجام تمریناتم کلی تغییرات داشتم کلی لذت میبرم و همه این ها نشون دهنده اینکه رضایت ناخودگاهم جلب شده و همچنین تغییرات توی بدنمم به وجود آمده و خیلی خوشحالم که انقددر راحت ونثل اب خوردن دارم لاغر میشم و تغییر میکن همش با خنده و خوشگذرونی با اطلاعات جدید با حس خوب و در اخر به لاغری هم میرسم و حدارو باز هم شکر میکنم که به این مسیر هدایت شدم🌹🌹🌹
به نام خدا
باسلام من از رفتارهای که از خودم نشون میدم مشخصه که موافقت ذهن ناخوداگاهم رو جلب کردم همین که به اندازه ی نیاز بدنم غذا میخورم و پیغام سیری و گرسنگی رو دریافت میکنم و عاشق خودم شدم و خودم رو دوست دارم
خودم رو روزانه بارها و بارها می بینم و اینکه ارامش دارم ایمانم قویتر شده و ………همه ی این رفتارها و افکارهای خوبی که دارم از نشانه های موافقت ذهن ناخوداگاه هستش
من ورزش کردن رو خیلی دوست دارم من همیشه ورزش کردن رو برابر با لاغر شدن میدونسنم و به باشگاه میرفتم برای اینکه لاغر بشم و همیشه برام سوال بود که چرا دوستان زیادی که در اونجا بودن هیچ کدوم وزن کم نمیکنن و همه ثابت هستن و با خودشون میگفتن اگه یک روز به باشگاه نیایم حالمون خوب نیس و چاقتر میشم
برام سوال بود که چرا این تعداد افراد که به باشگاه میان هیچ کدوم تغییرانی نداشتن
تا در این دوره متوجه شدم که ما موافقت ذهن ناخوداگاهمون رو جلب نکرده بودیم و با ورزش های سخت و طاقت فرسا فقط به جسممون فشار می اوردیم
و الان فهمیدم که ذهن ناخوداگاهم سختی رو دوست نداره و در برابرش مقاومت میکنه
خدا رو شکر که ذهن من اماده متناسب شدن هس و با اسانی و احساس خوب به سمت لاغری در حرکت هستم
من مثل اب خوردن متناسب شدم و متناسب می مونم
متناسب شدن خیلی راحته وفتی که فرمول هاش در ذهن ناخوداگاه ثبت میشه
اسانترین کار دنیا متناسب شدنه 🙏🏻
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان همراه ، موافقت ذهن ناخود آگاه برای موفقیت در هر کاری خیلی مهمه بخصوص در زمینه لاغری ، اگر همراهی ذهن نباشه هر چقدر آدم تلاش کنه به نتیجه نمیرسه ، قبلا که صبح زود میرفتم پیاده روی در صورتیکه خیلی دلم میخاست بخابم خیلی اذیت میشدم ولی لاغر هم نمیشدم ذهن ناخودآگاهم رنج و سختی را دوست نداشت اون دلش میخاست من زمانی پیاده روی کنم که اذیت نشم ولذت ببرم درصورتیکه من باور داشتم باید صبح زود ورزش کرد تا لاغربشم و خیلی فشار را تحمل میکردم ، خدا راشکر به برکت آموزشهای دوره ، موافقت ذهن ناخودآگاه برای لاغرشدن راحت وآسان بدست آوردم و برای همسو شدن با لاغری و لذت بردن از ورزش و سلامتی بیشتر به باشگاه بدنسازی میرم و برای اولین بار در عمرم فقط از ورزش کردن لذت میبرم بدون اینکه به سختی ورزش و عرق کردن برای لاغری فکر کنم و بر خلاف گذشته اصلا برام سخت و پر فشار نبود ، چیزی که برام جالبه الان بعد از باشگاه من کاملا سرحالم و احساس گرسنگی و ضعف ندارم در صورتیکه قبلا بعد باشگاه بسیار خسته و گرسنه بودم الان میفهم قبلا ذهن ناخودآگاهم همکاری نمیکرد و من فقط به جسمم فشار می آوردم چقدر هم خسته و گرسنه میشدم آخرش هم با این همه فشار لاغر نمیشدم و حالا چقدر تفاوتها را متوجه میشم ، خدارا شکر که ذهن ناخودآگاهم همراه با فرشته درونم تو این مسیر خیلی بهم کمک میکنه ، استاد از شما هم خیلی ممنونم که همیشه همراه ما هستید
سلام
آمادگی ذهن ناخودآگاه
گرفتن موافقت ذهن ناخوداگاه
این جز مهمترین چیزایی بود که تو ۳۰ سال زندگیم فهمیدم
از شماهم یاد گرفتم
خیلی تو تصمیمام موثر بوده
البته نتیجه فقط تو لاغری برام اومده
🌱🌱
اصلا مقاومت ذهن یعنی راضی نیست
دقیقا عین یک کودک که دستشو گرفتیم و داریم بزور میکشیمش
بالاخره هر چقدرم این بچه را بکشیم بالاخره از دستمون درمیره
🌱🌱🌱
اصلا سنگینی احساس که همون رنج و سختیه یعنی داریم خلاف جهت رودخانه شنا می کنیم
🌱🌱
جلب رضایت ناخوداگاه مهمترین قدم
جلب رضایت ناخوداگاه مهمترین قدم
جلب رضایت ناخوداگاه مهمترین قدم
باااید مهر و امضای ناخوداگاه را پای جواز هر آموزشی داشته باشیم
اولو اونو قاب کنیم بزنیم به دیوار بعد هر کار دیگه ای معنا داره
پروانه هر کاری هر حرفه ای
📄📄📄📄
۱۰ تابستان۹۹
در مورد ورزش کردن من عاشق ورزش کردن هستم و کلا از هابی های من هست . هر ورزشی، از کوهنوردی تا شنا واسکی تا پیاده روی تا زیبایی اندام ، اما الان که به گذشته بر میگردم دقیقا جایی که ورزش با لاغری تداخل پیدا میکرد یعنی من دنبال نتیجه لاغری از ورزشی بودم به شدت حالتی پیش می آمد که من به نحوی از اون ورزش زده میشدم و فراری. الان که این فایل را گوش دادم دلیلش را فهمیدم چون میخواستم یا یک عامل خارجی به لاغری برسم و خوب جواب نمیداد. وقتی هدفم از ورزش خود ورزش بود یعنی بالا بردن توانایی بدنم برای اون ورزش یا فقط و فقط انجام یا یادگرفتن اون ورزش اونجا ورزش برای من عالی بود. برای پیاده روی که کلا من عاشق پیاده روی هستم یعنی اگر بهم بگن بریم رستوران یا پیاده روی میگم بریم پیاده روی انقدر برام لذت بخشه .چیز جالبی که از این فایل هم متوجه شدم این هست که خوب داشتن هر فعالیتی لذت بخشه ولی نتیجه کسب کردن از اون ورزش چی؟ این موضوع را اولین باره باهاش مواجه شدم چون همیشه هدفم از ورزش لذت بوده و دنبال نتیجه نبودم و الان واقعا مشتاق شدم که در ورزش کردن غیر از لذت بردن از خود اون ورزش باید دنبال چی بود؟
با سلام من ورزش را همیشه برای سلامتی وحال خوب وقویشدن ماهیچه های بدنم انجام میدادم ودوره لاغری با ذهن را زمانی شروع کردم که به دلیل کرونا باشگاه تعطیل شدو فرصت خوبی شد که ثابت شود برای من که ورزش نقشی در لاعری ندارد من تا الان که تکرار دوره است تقریبا خوب پیش رفتم از نظر جسمی ولی تعییر زیادی در خوردنم بوجود نیامده و بعضی از دوستان میگویند که مثلا یک وعده در روز غذا میخورند من تعجب میکنم شاید نیار بدن من فرق میکند ولی چقدر من پیام سیری را نمیگیرم ولی بعد از خوردن احساس سنگینی نمیکنم حتی بعضی روزها عصر همه اش حس گرسنگی میکنم و دارم نگران میشوم که چی شده چرا این طور شدم لطفا استاد مرا راهنمایی کنید
عزیزم نگران نباش.حالا که میگی تو جسمت تغییر ایجاد شده و لاغرتر شدی دیگه جای نگرانی نیست.شما قبلنم اندازه نیاز بدنت میخوردی ولی فرمولا چاقی توذهنت چاقت میکردن.الان تو مسیر درست و با فرمولای درستی پس اون قدر بخور که سیر شی. اگه بشنوی من قبلا چقددددد کم میخوردم وچاق و چاق تر میشدم تعجب میکنی ولی الان نه….
با درود، من هم در دور اول توافق ذهن ناخوداگاهم خیلی عالی گرفتم و برای دوره تکرار باز هم این کار را کردم. من عاشق شناخت قوانین ذهن هستم. در خصوص ورزش بابد بگم من خیلی در این خصوص از شروع دورت تغییر کردم و کلاً تغییر دیدگاه دادم. من ورزش کردن را برای حس خوبی که بهم میده دقیقاً تا همون اندازه که بهم احساس خوب میده و همون ورزشهایی که علاقه دارم را انجام میدهم و کاملاً در راستای مسیر تناسب فکری برای من هست. خیلی متفاوت از گذشته. من سالهای زیادی ورزش جز برنامه ها و اولویتهای زندگیم بود به طوری که شکایت نزدیکترین افراد زندگیم رو به همراه داشت. من فکر میکردم برای حفظ تناسبم بابد ورزش کنم و البته اعتراف میکنم خیلی حس خوبیم بهم میداد. ولی اگر بنا به تعطیلی یا مریضی یا علتی نمیشد طبق برنامه برم حس عذاب وجدان و ناراحتی به شدت بالایی را هم تجربه میکردم و انگار آخر دنیا بود. الان که داشتم این فایل را گوش میکردم یاد این خاطرات افتادم و تقارن زمانی با شرایط امروزم و تجربه امروزم برام جالب بود چون چند روزه کمر درد شدیدی دارم و با بلند کردن یه باکس سنگین شروع شد و ورزش روزانه ام تعطیل شد. تفاوت امروز من این بود که با اطمینان به خودم یاداوری کردم این ورزش که تاثیرش فقط خس عالی و نوعی نفس کشیدن بدنم هست و خوب در حال حاضر و توجه دیگه ای به بدنم میکنم و حس خوب بهش میدم تا این مانع رد بشه و حتی درصدی از اینکه تناسب یا عدم تناسب من بسته به این ورزش باشه هم دهن من رو درگیر نکرد😊 این خیلی تغییر بزرگی برای شخص من هست. سپاسگزارم.
در خصوص فایلها و این دوره باید بگم من طوری شدم که اگه موردی پیش بیاد که من رو ناراحت بکنه و یا انرژی من رو تحت تاثیر بخواد قرار بده من به خودم میگم برم فایلهامو گوش بدم و با انرژی استاد و محتوای عالی فایلها حالمم خوب میشه و واقعاً هم میشه.
سپاسگزارم
سلام استاد عزیز ودوستان گرامی
من اشتیاقم را این روزها خیلی عالی میبینم که این دلیل موافقت ذهنم برای لاغری است.مشتاقانه فایلهارا گوش میدم.تمرینها را جواب میدم.وخیلی احساس عالی دارم.موقع غذا خوردن صدای نجوای فرشته مهربونم را می شنوم که ازم سوال میپرسه هنوز گرسنه هستی؟یا اینکه برای لذت جویی میخوای ادامه بدی
خدا رو شکر که ذهنم در اغلب مواقع صحیح جوابم را میده ومن به راحتی دست از خوردن.میکشم بدون اینکه اذیت بشم.امسال ماه رمضان متفاوتی داشتم همیشه موقع سحر حرص می زدم که زیاد بخورم که مبادا فردا گرسنه بشم ولی امسال دقیق همون اندازه نیازم میخورم واینو از سبک بودنم واحساس عالی متوجه میشم یکم که بعضی وقتها زیاده روی میکنم بدنم آلارم میده واز اونجایی که دارم یاد میگیرم.که قبل از آلارم بدنم دست از خوردن بکشم .واحساس فوق العاده را باز هم تجربه کنم
خدا رو شکر میکنم برای این.توانایی ذهنم .وسپاسگزارم از خدای مهربونم که منو با این مسیر آشنا کردواستاد
عزیز که بهم.کمک میکنه که یاد بگیرم چجوری از قدرتهای خودم.وقوانین جهان استفاده کنم.
سلام
جلسه چهل و پنج: خداروشکر میکنم که تا اینجای دوره تکرار علاقه و توجه ام به خوردن غذا و مواد غذایی بسیار کم شده…بسیار کمتر احساس گرسنگی دارم طوری که امسال ماه رمضان بسیار کم گرسنه میشم در طول روز..و به وقت سحر و افطار به اندازه نیاز بدنم غذا میخورم..در حالی که سالهای گذشته همیشه در ماه رمضان احساس سنگینی داشتم و موقع سحر و افطار کامل غذا میخوردم و به نیاز واقعی بدنم توجه نمی کردم… اشتیاق و علاقه ام به متناسب شدن بسیار زیاد هست… احساس آرامش و شادی دارم و رابطه ام با خودم صمیمی و عالی شده….. در مورد ورزش همچنان رفتارم مثل گذشته هست..آیا این به این علت هست که هنوز ذهنم کاملا همراه من نشده!؟
سلام
جلسه چهل و پنج: خداروشکر میکنم که تا اینجای دوره تکرار علاقه و توجه ام به خوردن غذا و مواد غذایی کم شده…بسیار کمتر احساس گرسنگ
با سلام خدمت همه دوستان متناسبم.من یادمه سال های زیادی به زور از سر سفره بلند میشدم وقتی مطمون میشدم همه چی تمام شده و از همه چیز به حالت خفگی خوردم.ولی از وقتی در دوره شرکت کردم فهمیدم تا موافقت ذهن ناخوداگاه رو جلب نکنی نمیتونی همه کارها رو به اسانی اب خوردن انجام دهی .من از وقتی در دوره شرکت کردم خیلی دیر گرسنه میشم به حدی که از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجم .من از این حرکت خیلی لذت میبرم .چون اون وقتها همش به فکر خوردن بودم.و خیلی از استاد ممنونم که اینقدر استرس رو از روی ما برداشت با قرار دادن این اموزشها به ما زندگی جدیدی عطا کرد .ما باید همیشه برای هرکاری موافقت ذهن ناخوداگاه را جلب کنیم .تا بتوانیم به خواسته هامون برسیم.خدایاااااا سپاسگزارم که مرا به این مسیر زیبا هدایت کردی.
من هم چون آشنایی نداشتم با قدرت ذهن این فایلهای رایگان و گوش دادم و تکرار کردم برای سه ماه و بعد ثبت نام کردم در دوره وقتی نتیجه گرفتم از این فایلهای رایگان!
نمی دونم اون تمرین موافقت ذهن ناخوداگاه و سعی کردم انجام بدم چند دفعه اون اوایل ولی یادم نیست نمی دونم ….
ولی فکر کنم ذهنم آمادگی پیدا کرده بود که نتیجه داد و الان هم تکرار و استمرار دارم در این مسیر و می دونم که این مسیر تموم شدنی نیست و همیشگیه
سلام. جز ذهن ناخودآگاه نمیشه دلیل دیگه ای آورد برای نتیجه ندادن بقیه راههایی که برای لاغری ازشون استفاده کردم. يعنی به وضوح برام روشنه که اگر روش ذهنی نسبت به بقیه روش ها زمان بر تره اما بهتره اما ماندگار تره. یعنی من از سال 97 همینجوری دارم لاغر میشم اصلا سابقه نداشته در زندگی من. ولی الان خیلی طبیعیه برام. طبیعی که لاغر بشم چون میدونم دارم درست عمل میکنم و درست عمل کردن نتیجه اش رسیدن به هدفه. خیلی احساسم خوبه و انگار برام تازگی داره فایل ها و از تکرار و بیشتر یاد گرفتن ازشون لذت میبرم. گاهی خودمو تجسم میکنم متناسب و سلامت و خوش هیکل ک دارم مثلا این فایلو گوش میدم و ذوق میکنم و مطمئنم یه روز وقتی متناسب هستم و دارم فایل گوش میکنم یاد امروزم میوفتم و خداروشکر میکنم برای راه درستی که به من نشون داد.
واقعا وقتی ذهن نخواد هرچی تلاش کنی با هیچ کاری نکردن یکیه و چه قدر شگفت انگیزه وقتی ذهن بخواد کاری انجام بشه تمام کائنات دست به دست میشن تا اون اتفاق بیوفته
روز ۴۵تکرار
سلام
این ذهن قدرتمند ما چه کارهایی که نمیکنه
سالها تو رژیم بودن و ورزشای سختو طاقت فرسا باعث شده بود همون موقع هم به موفقیت خودم باور نداشته باشم،همش ترس داشتم از اینکه چقدر کم میشم؟تا کی کم میمونم؟کی دوباره اضافه میکنم؟یعنی ذهنم پیش بینی زیاد شدنو داشت
اگر باور داشته باشیم که با جلب موافقت ضمیرناخوداگاه میتونیم براحتی به خواسته هامون برسیم عالی میشه ،باید تکرار کنیم آموزشاهامونو،تمریناتو انجام بدیم وایمان داشته باشیم میتونیم بهش برسیم
سلام
استاد خسته نباشید من خیلی حوشحالم ک در دوره تناسب اندام شرکت کردم وحال روحی خیلی خوبی دارم وخوشحالم واز تکرار کردن خسته نمی شم وبا دل وجون میخوام ادامه بدم واستمرار داشته باشم البته من تمرکز کردن خیلی برام سخته وفراموش میکنم ولی ادامه میدهم با دل وجون
حال روحی خیلی بهتر شده وامیدوارم ک در جسمم هم مشخص بشه وبتوانم تناسب پیدا کنم
استاد عطار روشن از تمام زحماتتون متشکرم ??
من هم مثل تمام دوستان با شنیدن این فایل یاد تمام تلاشهای بی وقفه قبل دوره برای لاغری افتادم یادم که چه قدر پیاده روی برام نفرت انگیز بود و اینکه یکسال تمام برای تناسب ورزش کردم و لاغر شدم خیلی هم زیبا لاغر شدم ولی به سرعت برگشت ممنون استاد به خاطر اینکه فهمیدیم که ایراد کارمون کجاست و میشه به راحتی لاغر شد
سلام به همه دوستان و استاد عزیز
با شنیدن این فایل یاد اون تلاش های بی فایده و خسته کننده خودم افتادم .وقتی شما گفتید افراد را می بینید که بعضی هاشون هم خیلی اضافه وزن دارند و در حال ورزش هستند و….خیلی لذت بردم و خیلی براتون خوشحال شدم که حالا از موضع یک انسان متناسب داریی می گوئید اونا چاقند .وای چقدر لذت بخشه ما تو گروه و سرزمین متناسب ها و لاغرها هستیم . چقدر متنفر بودم از اون ورزش های سخت و زجر آور .من از وقتی دوره را شروع کردم یک مدتی پیاده روی می رفتم که الان مدتی است نمی روم .ولی تصمیم دارم برای سلامتی و لذت از طبیعت دوباره شروع کنم .این فرق داره با پیاده روی برای لاغری .الان من انگار در قطاری سوار شدم که تنها یک مقصد داره ،پس شکی ندارم به مقصد میرسم .و با این دید حرکت می کنم. متشکرم برای فایل های خوب امروز .متشکرم همیشه پا به پای ما کنارمون هستید و ما را در طی مسیر تنها نمی گذارید .
سلام استاد گرامی و دوستان عزیز
از دیدن این فایل مثل بقیه فایلها بسیار لذت بردم من قبل از شروع این دوره لاغری با ذهن هیچ اطلاعی از قدرت ذهن نداشتم برای همین این اطلاعات و آموزشها برایم بسبار جالب و دل انگیز است و هیجان انگیز صحبت از تمرین جواب گرفتن از ذهنمان برای موافقت انجام این دوره شد استاد نشانه هایی را داده بودند که اگر آنها را دارید یعنی ذهنتان موافق این روش است من با اینکه آن نشانه ها را داشتم ولی باز کنجکاو بودم که تست عملی آنرا هم انجام دهم و این کار را کردم و با کمال تعجب نتیجه جواب مثبت ذهنم را گرفتم خیلی این تمرین شیرین و هیجان انگیز است من بقدری لذت برده بودم که آنرا دو بار انجام دادم و وقتیکه همسرم به خانه آمد با شوق و ذوق خاصی برای او تعریف کردم ?????☺??
باسلام
من الان حدود ۷ ماه هست که در دوره لاغری باذهن شرکت کرده ام وبه جرات میتوانم بگویم که این اولین باری هست که من برای انجام کاری برای لاغری خودم اینچنین استمرار دارم .در همه روشهای قبلی من بعد از یک مدت دیگر قادر به ادامه مسیر نبودم اما الان به خاطر اینکه توافق ذهن خودم را برای لاغری جلب کرده ام با اینکه ۷ ماه از زمان ورودم به دوره گذشته نه تنها خسته نشده ام بلکه هر روز مشتاق تر میشوم برای شنیدن فایلها وحتی من تعدادی زیادی از فایلها را بارها وبارها گوش کرده ام اما هیچ وقت برایم تکراری وخسته کننده نشده است .الان در دوره اگر روزی فرصت انجام تمرین وگوش دادن به فابلهایم را نداشته باشم مثل همین امروز ،حتی شده با لذت از خواب خودم میزنم وفایلهای ان روزم را گوش میدهم واز این کار واقعا لذت میبرم .من با اینکه پادرد دارم الان چند وقت است که به خودم میگویم یک سری نرمش برای کم شدن درد پاهایم انجام میدهم اما چندروز انجام میدهم وبعداز ان اصلا چند روز فراموش میکنم که چه تصمیمی گرفته ام وانجام ندادن این کار به خاطر جلب نکردن رضایت ذهنم برای انجام این نرمشهاست .این را گفتم که فکر نکنید من ادمی هستم که خیلی برای همه کارهایم پشتکار دارم برعکس چون هیچ اطلاعی از ذهن وموافقت کردن برای انجام کارها نداشتم هیچ وقت کارهایم را به درستی به پایان نمیرساندم .اما الان خوشحالم که ذهنم موافقت خودش را برای لاغری من اعلام کرده وبه من وجسمم در این مسیر کمک میکند.
جلسهی چهل و پنج تکرار:
این فایل رو خیلی دوست داشتم قبلا گوش کرده بودم اما این بار دیدن و شنیدنش چون انگار تجربههای خودم رو در چند ماه اخیر برام بازگو میکرد خیلی احساس خوبی در من ایجاد کرد.
من در این مدت بعد از شروع دوره با عشق و علاقه ورزشهای مختلفی رو دنبال کردم و همه رو با کششی درونی انجام دادم با لذت و ذوق بسیار. من همیشه ورزش میکردم اما قبل از دوره انگیزم عشق نبود ترس بود ترس از چاقی بیشتر، ترس از ضعیف شدن عضلاتم در اثر چاقی، ترس از دست دادن سلامتی.
خودم کاملا متوجهم که در ابتدا که فقط کمی اضافه وزن داشتم انگیزم خیلی بیشتر بود چون برای حفظ چیزهایی که داشتم تلاش میکردم اما با گذشت سالها و اضافه شدن وزنم انگیزه کمتر و ترسها بیشتر میشدن در نتیجه علاقهی منم به ورزش کمتر میشد و بیشتر حالت انجام وظیفه داشت و به مرور هم بهانههام برای غیبت کردن بیشتر و بیشتر میشد حتی مدتی حدود دو سال بکلی ورزش رو کنار گذاشتم و بعدش که خواستم هر طور هست خلاصه یه فعالیتی رو شروع کنم تصمیم گرفتم لااقل برم استخر و فقط تو اب راه برم که سخت نباشه.
حدود یک ماه قبل از اشنایم با تناسب فکری بود. جلسهی دوم یا سومی بود که رفته بودم استخر و انقدر بیمیل بودم که در حین راه رفتن تو اب خوابم گرفته بود و به زور چشمامو باز نگه داشته بودم. شنا بلد بودم ولی حتی دلم نمیخواست موهامو خیس کنم و همون موقع هم با تعجب از خودم میپرسیدم چرا انقدر بی میلم به هر نوع ورزشی وحتی خودم از اینکه تو یه همچین حالتی انقدر خوابم گرفته و ارزو میکنم ساعتی که برای خودم معین کردم تموم شه و من از اب بیرون بیام حیران بودم. همش میگفتم اخه چرا؟؟؟ و نمیدونستم که این ذهن منه که اینقدر مانعه.
گذشت و من در دوره ثبتنام کردم و چون استاد گفته بودن که فقط کارایی که لذت میبریم انجام بدیم و تنها وظیفهی من قرار بود شادی و خوشگذروندن به خودم باشه کلا ورزش رو کنار گذاشتم.
خیلی از شروع دوره نگذشته بود که احساس کردم دلم میخواد دوباره به استخر برم ولی این بار اشتیاق زیادی داشتم حتی خودمم به حس خودم شک میکردم. به خودم گفتم میرم ولی زمان نمیذارم تا هر وقت که لذت ببرم تو اب میمونم. بازم رفته بودم فقط راه برم که موهام خیس نشه اما وقتی تو اب رفتم خیلی هوس کردم شنا کنم و دیدم به شکل مقاومت ناپذیری به سمت قسمت عمیق کشیده میشم. اخر به خودم گفتم خب حالا که انقد دلت میخواد چی مانعته؟ برو شنا کن حالا موها خیس بشه چه اشکالی داره؟؟
بخوام جزئیاتو تعریف کنم متنم طولانی میشه برای همین فقط کلی میگم که به مرور علاقه و لذتم بیشتر و بیشتر شد دو ساعت استخر برام کم میومد اول راه میرفتم بعد شنا میکردم و تو اب ورزش میکردم وسط اب میرقصیدم و …
الان هفتهای دو بار استخر میرم و هر بار وقت برگشت به خونه که میرسه هنوز از اب سیر نشدم و اگه به خودم باشه دلم میخواد بیشتر بمونم.
به ورزشام دوچرخه سواری و یوگا رو هم اضافه کردم و تازه تو خونه هم هر وقت وقت اضافه داشته باشم خودمو در حال نرمش کردن و یوگا میبینم. چون حالا ذهنم مایله من لاغر شم و هزار و یک راه برای بیشتر لذت بردن پیش پام میذاره که همسو با مسیر تناسبمه.
دو روز پیش یه شیرینی محلی خونگی که با کدو و گردو و آرد و غیره درست میشه درست کردم که خیلی دوست دارم روز اول و دوم یکی دو تا خوردم ولی امروز بعد از ناهار شیرینی رو که برداشتم و یه گاز ازش زدم دیدم اصلا دلم نمیخواد و اونو به همسرم دادم. امشب برای شام سالاد انار داشتیم مقداری پیتزا و ماکارونی اند چیز هم از قبل بود ولی من فقط یه لیوان اب خوردم چون اصلا میل نداشتم و چیزی از گلوم پایین نمیرفت خودم با شگفتی خودمو نظاره کردم و از رفتار متناسبم لذت بردم.
فکر میکنم که چون دیروز هم نهار هم شام با اشتها و میل به اندازهی نیازم غذا خورده بودم امروز بدنم نیاز زیادی به غذا نداشت و کمتر میل داشتم.
و این فقط و فقط معجزهی ذهنه…
کاری که در طی همهی این سالها با وجود داشتن ارادهای فوقالعاده هرگز نمیتونستم به این خوبی انجامش بدم.
ممنونم از شما ☺️????
تشویق شما انگیزهی هنرجوهاتونو چند برابر میکنه
سلام به استاد و دوستان همراه در این مسیر
من که چندین ماه هست شروع کردم این مسیر رو الان کاملا تایید میکنم این صحبت های استاد رو …
و یه نمونه ای که امروز کاملا تجربه کردم و برام جالبه این بود که ناهار خوردم به اندازه و سیر شدم بعدش چون یکم درگیری ذهنی داشتم یه موز که چند روز هست تو یخچال هست و یکمش رو خوردم به خودم گفتم یکم موز بخور شادی اوره و حس خوبی بهت میده بعد دقیقا ذهنم رد کرد اینو و تو یه فایل استاد گفتن که نباید برای مواد غذایی برچسب بزنیم که اونو بخور فلان میشه اونی یکی فلان کار و میکنه و من گفتم باید این باور و درستش کنم و نخوردم و این باز یه تجربه جدید و خوب بود برام …
نشان های دریافت شده
دیدن چهره بشاش شما مرا هم بشاش میکند چه میتوانم بگویم جز انکه هر چه میگوییدرا با تمام وجود قبول دارم و میپذیرم زیرا برایم قابل قبول وقابل درک است.امروز یکشنبه دومین روز است که پس از ثبت نام کار خود را شروع کرده ام.البته قبل از ثبت نام بعضی از فایل های رایگان را در یوتیوب دیده ام.متاسفانه در یوتیوب فایل ها را به ترتیب نمیتوان اورد.هنوز نمیدانم که ایا صد در صد موفق میشم یا نه ولی بسیار امیدوارم.شما یک معلم توانا خلق شده اید .با سپاس فراوان
حتما موفق میشید فقط با همهی وجود باور کنید
نشان های دریافت شده
ایا کلاس هایی دارید.؟ چگونه میتوان بهترو سریع تر با این مساله اشنا شدو غیر از اینترنت راه دیگری برای استفاده از روش شما وجود دارد؟با تشکر از شما استاد گرامی
نشان های دریافت شده
با سلام خدمت دوستان متناسبم واستاد عزیزم جناب آقای عطار روشن عزیز:
من همیشه از ورزش کردن اجباری زجر کشیدم
بارها هزینه های سنگین برای ورزش پرداخت کردم ولی
از ابتدای کار به زور آماده میشدم ومیرفتم اصلا نمیتونستم بالذت این کارو انجام بدم ولی از زمانی که فایل های لاغری با ذهن رو گوش میکنم بعضی از صبح ها که بیدار میشم ناخودآگاهم میل به پیاده روی داره با اشتیاق لباس میپوشم و به پارک میرم امیدوارم ذهنم کمکم کنه که این حس هرروزه بشه ممنون از فایل خوبتون
نشان های دریافت شده
سلام صبح زیبای پاییزیتون بخیر و خوشی .
مثل همیشه فایلتون عالی بود.
“””””””زمانی که جلب موافقت ذهن ناخودآگاه خود را یاد بگیرید و مجور لاغری را صادر کند متوجه خواهید شد که چقدر حرکت کردن در مسیر لاغری آسان و لذتبخش است فرایندی که در تمام روش های دیگر با سختی و رنج بسیار همراه است.””””””
کسانی می توانند رضایت ذهن ناخودآگاه را جلب کنند که به خودشان اعتماد کنند . اعتماد به نفس یعنی ما به وجود خود اعتماد کنیم . یعنی ما به ذهن ناخودآگاه خودمان اعتماد داشته باشیم و رفتارهایمان را با ذهن ناخودآگاه همسو کنیم تا او با بهترین احساس ممکن با ما همراه شود. ذهن ناخودآگاه زمانی از من و عملکرد من راضیست که من با او نجنگم و اجازه دهم خودش را آشکار کند . با او همسو شوم تا او با من همسو شود . بپذیرم که من با اطلاعات غلط ذهن ناخوآگاهم را در جهت چاقی حرکت دادم و اکنون نیز صبر میکنم و در مسیر تناسب کسب آگاهی میکنم . کار من عشق ورزیدن است . کار من بلند پرواز بودن در مسیر آگاهیست . کار من پرواز است . کار من عبور از موانع ذهنیست . کار من شناخت عواملیست که مرا از تناسب خارج کرد . کار من عبور کردن از این موانع است . راه من پرواز با عقابان تیز پروازست که فرکانس مرا بالا ببرند نه اردک هایی که توان پریدن را از خود گرفته اند و همواره در حال دست و پا زدن در موانع هستند . موانع زمانی از دیدگاه من خارج میشوند که من در مسیر تناسب اوج بگیرم . زمانی که من جهتم را تغییر داده باشم . توجه به موانع یعنی توجه به چاقی و توجه به چاقی یعنی ماندن در مدار چاقی . اما ما هدفمان تناسب است و من با توجه به شناختی که تا اینجا از خودم و ذهن ناخودآگاهم یافته ام فهمیده ام که اگر میخواهم رضایت ذهن ناخودآگاهم را برای پذیرفتن تناسب جلب کنم باید به او اعتماد کنم . چون اوست که باید مرا به تناسب برساند . سرکوب نکردن خود . گیر نکردن در موانع . مباشرت با انسانهای متناسبی که به آگاهی از تناسب خودشان رسیده اند . انتخاب دوستانی که فرکانس مرا در جهت تناسب نگه می دارند . حذف هر عاملی که جهت مرا از مسیرم تغییر می دهد. بله ذهن من اینها را میخواهد و من میخواهم ذهنم از من راضی باشد تا او هم رفتار متناسب را با عشق و اشتیاق تکرار کند . من باید صدای او را در درونم بشنوم .
او اکنون به من لبخند می زند و به من میگوید :
اینجا مکان پریدن توست و هیچ کسی مانع تو نمیشود و تو از طریق خط به خط جملات و جمله به جمله ی فایلهای صوتی در این مکان مقدس ، میتوانی اوج گیری و بپری . پس پرواز کن . فرکانست را بالا ببر . تو انسانی و خالق روزهای خودت . تو انسانی و این تو هستی که میتوانی پرواز را انتخاب کنی یا اسارت را . من برای تو پرواز را میخواهم . چون پرواز در جهت تناسب برای من شیرینترین و لذتبخش ترین رفتاریست که مرا هر روز و هر روز در این مسیر نگاه میدارد . به من اعتماد کن و تو با انتخابهایت مرا در جهت فرکانس تناسب حرکت بده . من یک متناسب هستم . پس با افکار و احساس و گفتار و رفتارت کدهایی را به من بده تا من اوج گیرم . چون من در این راه بسیار بلند پروازم . پس با انتخابهایت شور مرا در جهت تناسب بیشتر کن . اینگونه است که من از تو راضی میشوم . چرا که عامل حرکت من در جهت تناسب لذت است و تو با انتخاب افکار و گفتار و احساس و رفتارهای صحیح در جهت لذت بردن از تناسب باعث میشوی من از تو راضی باشم و با تو همراه شوم . فرمولهای مرا در مسیر تناسب انتخاب کن بقیه ی کارها بامن . ببین برایت چه میکنم . ببین چگونه تو را به انسانی متناسب تبدیل میکنم . تو فقط ورودیهایت را کنترل کن و هرچه باعث میشود فرکانس من پایین بیاید و نتوانم اوج گیرم از او دوری کن و برعکس افکار و رفتار و گفتار و احساساتی را انتخاب کن تا من اوج گیرم و بپرم در مسیر تناسب . با دوستانی هم نشین و هم صحبت شو که جهت تو را در جهت تناسب نگاه دارند تا کدها و فرمولهای صحیح به من بدهی . در راه تو هیچ مانعی وجود ندارد مگر اینکه تو با توجه کردن به آن سبب شوی آن برای تو مانع شود و افکارت را به خودش مشغول کند ، احساس و فرکانست را آنقدر پایین بیاورد که تو را اسیر خودش کند و بعد با این همه اسارت رفتارهایی در جهت اسارت نیز از من سر میزند . من ذهن ناخودآگاه توام . پس تا میتوانی حال مرا خوب کن تا من در جهت تناسب بلندپرواز باشم . چون راه من راه عشق است . راه اشتیاق است . رفتارهایی را انتخاب کن که اشتیاق مرا به تناسب روزافزون کند . قناعت نکن تا میتوانی فرمولهای درست به من بده و بعد ببین و نظاره گر باش تا من برایت چه میکنم . خدای من شکرت . شکرت شکرت . استاد بابت این فایل عالی هم متشکرم .
دوست عزیز چقدر زیبا نوشتید کلی ب ما انگیزه دادید
براتون ارزوی موفقیت میکنم ??
من همیشه از نوشته های شما انگیزه میگیرم.افرین به شما