0

نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری

نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق سال هاست تلاش می کنند تا از طریق روش های لاغری از شر چاقی رها شوند و هربار که در استفاده از هر روشی شکست می خورند تصور می کنند آنها توانایی لاغر شدن ندارند یا فرد با اراده ای نیستند که نمی توانند از طریق روش های لاغری به هدف خود برسند و این در حالی است که واحد تعیین کننده چاق یا لاغر بودن ذهن ناخودآگاه است و آنها از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری و چاقی اطلاع ندارند.

در ایامی که اضافه وزن زیادی داشتم بارها تلاش می کردم تا از طریق مختلف مقداری از اضافه وزن خودم رو کاهش بدم و روزهای اول را با شوق و اشتیاق شروع می کردم اما به مرور شور و اشتیاق به رنج و اجبار تبدیل می شد و در نهایت پس از چند روز استفاده از اون روش برای لاغر شدن را رها می کردم.

و باز بعد از مدتی که اضافه وزن من بیشتر می شد یا از شنیدن مسخره های دیگران عصبانی می شدم دوباره به فکر روش دیگری بودم و این روند سال ها تکرار می شد.

به لطف خدای مهربان از زمانی که با قدرت ذهن در لاغر شدن آشنا شدم و این مسیر را به شکل عالی طی کردم به این آگاهی رسیدم که در تمام دفعاتی که برای لاغر شدن اقدام می کرده ام توافق ذهن ناخودآگاه خودم را جلب نکرده ام. چون از نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری اطلاع نداشتم.

به عبارتی من به تنهایی تصمیم گرفته بودم که باید لاغر شوم در صورتی که بخش مهم و تاثیرگذار در روند چاقی و لاغری من ذهن ناخودآگاه است که اصلا تصمیمی برای لاغری نگرفته است و عدم هماهنگی بین من و ذهن ناخودآگاه سبب سخت و رنج آور شدن مسیرهای لاغری در طی اجرا کردن آنها می شده است.

در مسیر لاغری از طریق ذهن این هماهنگی بین خود و ذهن ناخودآگاه از طریق انجام تمرینات مربوطه صورت می گیرد و به وضوح جلب رضایت ذهن ناخودآگاه خود برای حرکت به سمت متناسب شدن را تجربه می کنیم.

ذهن ناخودآگاه ما همان بخشی است که فرمولهای چاقی را در آن ذخیره شده اند و سالهاست  آن اطلاعات اشتباه بر مغز ما تاثیر می گذارد و سبب می شود که مغز واکنش های اشتباه زیادی نسبت به پارامترهای بیرونی بدهد و نتیجه همه این اتفاقات اضافه وزن است.

زمانی که پس از تصمیم گرفتن برای لاغر شدن رضایت ذهن ناخودآگاه را جلب کنیم و به عبارتی ذهن ناخودآگاه مجور لاغری را صادر کند متوجه خواهید شد که چقدر حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن آسان و لذتبخش است. فرایندی که در تمام روش های دیگر با سختی و رنج بسیار همراه است

این از شگفتی های ذهن ماست که وقتی به شکل صحیح در مسیر مناسب هدایت شود نتایج عالی ایجاد می کند و به همین دلیل است که افراد بسیار زیادی با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن شگفتی ساز شدند چون به شکل صحیح و اصولی ابتدا موافقت ذهن ناخودآگاه خود را جلب کرده و سپس اقدام به حرکت به سمت لاغری کرده اند.

این طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن بهترین و تاثیرگذارترین روشی است که می تواند به افراد کمک کند تا رویای لاغری خود را محقق کنند.

اگر این نوشته را می خوانید حتما اضافه وزن دارید و روش های مختلف را برای لاغر شدن استفاده کرده اید و به خوبی طریق عملکرد برای لاغر شدن از روش های مختلف را تجربه کرده اید.

در هر روشی که برای لاغری استفاده کرده اید شما به تنهایی تصمیم گرفته اید که باید لاغر شوید.

سپس با تهیه برنامه رژیمی یا ورزشی، تهیه قرص یا دمنوش های لاغری و … برای شروع مسیر لاغری اقدام کرده اید.

تمام مراحل تصمیم گیری و جستجو برای پیدا کردن روش لاغری و اقدام کردن شما اعمالی فیزیکی است که توسط منطق (ذهن خودآگاه) شما صورت می گیرد.

ذهن خودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی است.

ذهن خودآگاه با شنیدن صحبت های دیگران تحت تاثیر قرار می گیرد.

شنیدن صحبت های دیگران درباره چاقی، باعث بهم ریختن اعصاب ما می شود. پس از آن شروع به گفتگوی درونی می کنیم، بارها خودمان را سرزنش می کنیم و احساس بد را گسترش می دهیم.

این مرحله اشتباهی است که همه افراد چاق بارها مرتکب می شوند و نتیجه آن انتقال احساس چاق شدن بیشتر به ذهن ناخودآگاه است.

در واقع دیگران دسترسی به ذهن ناخودآگاه ما ندارند و این خود ما هستیم که ناآگاهانه فرمول های اشتباه را وارد ذهن ناخودآگاه خود می کنیم.

منطق ما تحت تاثیر عوامل بیرونی است.

وقتی با عوامل بیرونی تحریک شویم و این تحریک شدن منجر به ایجاد احساس مثبت یا منفی در ما شود و این احساس به گفتگوی ذهنی تبدیل شود و شدت بگیرد به فرمول های ذهن ناخودآگاه تبدیل می شود و این مرحله شکل گیری گام بعدی زندگی است.

اکثر انسانها این تجربه را در تحریک شدن از طریق عوامل بیرونی و ایجاد احساس بد و گسترش خودسرزنشی و خودتخریبی تجربه کرده اند اما در جنبه مخالف که سبب ایجاد احساس خوب شود تجربه چندانی نداریم.

علت این امر این است که ما معمولا در گسترش احساس بد بسیار عالی عمل می کنیم. اما در گسترش احساس مثبت بسیار ضعیف هستیم و این در حالی است که گسترش احساس مثبت باعث بهبود شرایط زندگی ما می شود. اما ما ناآگاهانه در گسترش احساس منفی عالی عمل می کنیم و به این دلیل شرایط ما در زندگی همواره با مشکلات متعدد همراه است.

توجه به توضیحات ارائه شده به شما کمک میکند تا روندی که در استفاده از روش های لاغری مختلف را طی کرده اید بهتر درک کنید و اینکه چرا در استفاده از روش های مختلف معمولا نتیجه یکسان بوده است چون عملکرد ما در استفاده از روش های گوناگون مشابه بوده است.

زمانی که تصمیم می گیرم از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کنیم تمام مراحل تصمیم گیری، برنامه ریزی، انتخاب روش و عمل کردن به روش انتخابی در سطح ذهن خودآگاه یا منطق صورت می گیرد و این در حالی است که هیچ تصمیمی از طرف ذهن ناخودآگاه برای تغییر شرایط زندگی ما اتخاذ نشده است.

زمانی که روش لاغری را شروع کرده و تصمیم می گیرم مراحل آن را اجرا کنیم به مرور رفتار آگاهانه ما با فرمول هایی که در ذهن ناخودآگاه ما از قبل نوشته شده است تفاوت پیدا می کند.

این ناهماهنگی باعث برهم خوردن تعادل بین فرمول های ذهن ناخودآگاه و واکنش های ذهن خودآگاه می شود.

ناهماهنگی برای ذهن ناخودآگاه پذیرفته نیست و به همین دلیل هرچه از روزهای رژیم یا ورزش یا هر برنامه لاغری می گذرد اجرای آن سخت تر می شود. چون ذهن ناخودآگاه تمایل دارد رفتار شما بر اساس فرمول های ذخیره شده در ناخودآگاهتان باشد.

به این مثال توجه کنید:

فرمولی که در ذهن ناخودآگاه شما نوشته ایجاد شده است این است که شما علاقه دارید هر شب شام بخورید.

رفتاری که برای شما در برنامه رژیمی نوشته شده است این است که شما حق شام خوردن ندارید.

فرمول ذهن ناخودآگاه شما شام خوردن است اما رفتار شما شام نخوردن است.

این ناهماهنگی برای ذهن ناخودآگاه پذیرفته نیست و تمام تلاش خود را خواهد کرد تا رفتار شما را هماهنگ با فرمول ذخیره شده در خود در آورد.

شام نخوردن شما بر اساس فرمولی است که در برنامه رژیمی نوشته شده است و فقط ذهن خودآگاه شما از آن اطلاع دارد و این تصمیم بر اساس ذهن خودآگاه برای ذهن ناخودآگاه ارزش و اعتبار ندارد.

لذا شما هرچه از مدت شروع برنامه رژیمی می گذرد با مقاومت ذهنی بیشتر برای ادامه برنامه لاغری خود مواجه می شوید تا اینکه با یک یا چند بار رعایت نکردن برنامه رژیمی از ادامه آن ناامید شده و آن را رها می کنید.

در این حالت طی چند روز رفتار شما دوباره به حالت پیش فرض و مطابق با فرمول های ذخیره شده در ذهن ناخودآگاه تغییر پیدا می کند.

این تجربه ای است که هر فردی به هر شکلی از برنامه رژیمی استفاده کرده تجربه کرده است.

در روش لاغری با ذهن همه چیز برعکس روش های دیگر است.

اگر به اولین قدم که تصمیم شما برای لاغر شدن است توجه کنید شما تصمیم نگرفته بودید که از چه روشی لاغر شوید فقط از چاقی و شکست های قبلی خسته شده بودید و احساس تسلیم بودن در شما شکل گرفته بود.

آشنایی با روش لاغری با ذهن نداشتید و به شکل هدایت توسط خداوند با این روش آشنا شدید.

تا این مرحله ذهن خودآگاه شما نقشی در تصمیم گیری و انتخاب روش لاغری نداشته است.

بعد از آشنایی با این روش و شروع یادگیری لاغری با ذهن هیچ برنامه غذایی یا ورزشی به شما داده نشده است و هرچه بودم دیدن یا شنیدن فایل های آموزشی بوده است.

به این شکل شما در حال ورود اطلاعات جدید درباره لاغر شدن به ذهن خود هستید و از آنجایی که شنیدن فایل های آموزشی در شما احساس خوب ایجاد می کند مراتب انتقال شنیده های جدید به ذهن ناخودآگاه به شکل خودبخودی انجام می شود.

با استمرار و ادامه هر روز مراحل لاغری با ذهن احساس خوب در شما گسترش یافته و پایدار می شود و فرمول های لاغر کننده به شکل قوی تری در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره می شوند.

بعد ای اینکه فرمول های لاغر کننده در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره شد، رفتار فعلی شما که بر اساس فرمول های چاقی قدیمی ذهن ناخودآگاه است با فرمول های جدید ایجاد شده همخوانی و هماهنگی ندارد.

باز هم ذهن ناخودآگاه این ناهماهنگی را تحمل نمی کند و به شکل خیلی آرام و ساده رفتارهای شما تغییر میکند.

میل شما به تکرار رفتار های قبلی کمتر و تمایل شما برای تکرار رفتارهای جدید بیشتر می شود.

این تغییر رفتار در شما ادامه می یابد تا واکنش های رفتاری شما مطابق با فرمول های ثبت شده در ذهن ناخودآگاه شما شود.

وقتی رفتار شما تغییر می کند، چه بخواهید چه نخواهید جسم شما تغییر خواهد کرد.

این شرح نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری است.

زمانی که در حال نوشتن این آگاهی بودم سرشار از احساس خوب شدم.

کلمات پشت سر هم جاری می شد و من بدون وقفه فقط تایپ می کردم و از آنچه گفته می شود لذت می بردم.

این نوشته را بارها بخوانید تا به شکل عالی نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری را درک کنید.

هرچه درک شما از روند شرح داده شده بهتر شود حرکت شما در مسیر لاغری من بهتر و ساده تر و نتیجه بخش تر خواهد شد.

برای کسب اطلاع بیشتر درباره موافقت ذهن ناخودآگاه و تاثیر آن در روند متناسب شدن توصیه میکنم با دقت فایل آموزشی این بخش را استفاده کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.64 from 160 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12910
برچسب ها:
128 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار حیرت انگیز
      1402/04/28 15:13
      مدت عضویت: 333 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,025 کلمه

      به نام خدای آگاهم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری 

      چند روزی‌ست که مشغول این فایل ارزشمندم و دارم لذت میبرم و مدام از خودم این پرسش رو داشتم که الان ذهن ناخوداگاهت با ذهن خودآگاهت در یک مسیره یا نه داری به ناخودآگاهت فشار میاری؟همین شد که این گام چند روزی طول کشید برداشتنش ولی از اونجایی که هیچ عجله ای ندارم و تا گامی رو یاد نگیرم و درک نکنم گام بعدی رو برنمی دارم دوباره وارد چالش جدید و جذابی شدم که برای شما دوستان عزیزم شرح میدم 

      در تمام بیست سال چاقی خودم انواع و اقسام روش‌های منطقی و غیر منطقی رو انجام دادم تا متناسب بشم و این آرزو یا برآورده نمیشد یا کوتاه مدت بود و همش طی این سالها تلاش من برای چاقتر نشدن بود زحمات زیادی و متحمل میشدم و به هر طریقی تن در میدادم یعنی من صبح ها قبل صاحب باشگاه جلوی در باشگاه بودم خخخخخ

      یه روز با دختر عموم تصمیم گرفتیم یه مسیر با صفا رو هر روز صبح زود بریم پیاده روی منی که هر روز تا ظهر خواب بودم و عاشق خوابیدن بودم با ذهن ناخودآگاهم وارد جنگ میشدم و صبحها میرفتیم پیاده روی جالبه دختر عموی من چون خیلی سست اراده بود در طی مسیر همش داشت تخمه میخورد و مدام وسط کار میگفت وایسیم استراحت کنیم و مدام حرفهای منفی میزد و در برگشت هم کله پاچه میخرید و سنگک تا بره خونه صبحونه بخوره خخخخ من که دیدم این اوضاعش اینه همون روزها دیگه باهاش نرفتم پیاده روی و لذتی از این پیاده روی نبردم اما الان بعد از آموزش‌های ذهنی و قرار گرفتن در مسیر بعد از فایل پیاده روی استاد از همون شب به شکر خدا استارت پیاده روی رفتن و زدم و اینبار با یک دوست هم ذهن و خوب میرم و از تک تک قدم‌هایی که برمیدارم چون برای لاغری نیست و فقط برای اصلاح افکار و برطرف کردن خاطرات بد چاقی و جایگزین کردن اون با خاطرات زیبای لاغری است لذت میبرم و با شوق و ذوق میرم پیاده روی ؛

      پیاده روی من زمان براش تعیین نشده ،مسافت براش تعریف نشده ،تا جایی که حال ذهنم و دلم عالیه ادامه میدیم تا جایی که دختر کوچولوی ذهنم خسته نشه یه شب یه ساعت میشه، یه شب بیست دقیقه، یه شبم دو ساعت، همش بستگی به دختر کوچولوی ذهنم داره ،آخه من عاشقشم و نمیخوام اذیت بشه و با غر زدنهاش کاری نکنه که از مسافرت تناسب فکری لذت نبرم و به قولی سفر و کوفتم نکنه؛

      خوب حالا چالش ذهن ناخودآگاه من در این چند روز 

      من از روزی که وارد مسیر تناسب فکری شدم خوب گاهی آگاهانه مثلا بستنی نخوردم مثلا به هوسهام همون لحظه توجه نکرده بودم و الان وقت آزمایش این بود که آیا ذهن ناخودآگاهم از این رفتارها حالش خوبه ؟

      خوب دختر کوچولوی ذهنم و وارد چالش کردم ببینم اونم تو این مسافرت بهش خوش میگذره ؟

      خوب میدونم بهتره یه اسم برای دختر کوچولوی ذهنم بزارم ولی چون شاید بعضی دوستان که کامنتم و میخونن متوجه نشن من همین جور صداش میکنم 

      به دختر کوچولوی ذهنم گفتم بریم پیاده روی و بعد بریم بستنی بخوریم توی مسیر پیاده روی کلی ما با هم حرف زدیم و از زیبایی ها و خاطرات قشنگ مسافرت تناسب فکری برای هم خاطره تعریف کردیم تا در برگشت رسیدیم در بستنی فروشی ،من قبلا هیچ وقت از بستنی نگذشتم حتی وقتهای رژیمم هم بستنی خوردم اونم نه کم زیاد ، اگه بقیه یه دونه سیرشون میکنه من چنتا میخوردم تا تازه بفهمم بستنی خوردم ؛

       من اصلا به دختر کوچولوی ذهنم نگفتم بخور یا نخور گذاشتم به انتخاب خودش آخه دفعه های قبل من خودآگاه میگفتم نمی‌خورم و حواسم به این بچه نبود اینبار گذاشتم به اختیار خودش تا ببینم باهام هم مسیره یا نه ؟

      دیرینگ دیرینگ

      .

      .

      .

      با قدرت دختر کوچولوی ذهنم گفت بستنی نمی‌خورم،من شاخام !!!برگام!!!دمت گرم واقعا نمیخوری ؟و اون پر قدرت گفت نمی‌خورم و دلش نخواست حتی تست کنه و من تا خونه مدام داشتم بهش افتخار میکردم و تشویقش میکردم اونم مثه من عاشق این تناسب شده الهی شکرت 

      بازم روز بعد چالش بعد 

      بلند شدم بساط پخت کلوچه رو ردیف کردم آخه من عاشق کلوچه هایی هستم که خودم میپزم واقعا بی نظیر میشن 

      همیشه قبل از سفر تناسبم از وقتی شروع میکردم به پخت هی میخوردم تا آخر ،تازه آخرش با شیر و چایی و حسابی پرخوری میکردم و حالا وقت آزمایش ذهن ناخودآگاهمه که همیشه بدون سوال یه عالمه کلوچه خورده ؛

      امروزم به دختر کوچولوی ذهنم هیچ فشار و اصراری نکردم که کلوچه نخوره همه چیز و گذاشتم به اختیار خودش تا ببینم با من هم مسیره یا نه ؟

      من شروع کردم به پخت و موقع تست مزه ،دختر کوچولوی ذهنم فقط یه ذره تست کرد گفتم بخور بهش گفت نمی‌خورم بوی کلوچه ها حالم و بد کرده و من هدفهای بزرگی دارم و نخورد تا پایان پخت کلوچه با هم حرف زدیم و من تشویقش کردم که اینقدر خانم شده و اونم گفت چقدر خوش میگذره تو سفر بهش و آخر شب که از پیاده روی برگشتم شیر آوردم بخورم و یه کوچولو کلوچه برداشتم چون فقط گرسنه بودم و با لذت خوردم و دختر نازنینم نخواست حتی ذره ای بیشتر بخوره و من خوشحال از اینکه دختر کوچولوی ذهنم داره خانم میشه و بزرگ میشه کلی ذوق داشتم خدایا شکرت

      جالبه دخترهای من که همیشه خوردنهای قبل من و دیدن با تعجب میگفتن مامان نمیخوری ؟رژیم داری؟گفتم نه مامان من رفتارهام شبیه وقتاییه که رژیم داشتم ؟گفتن نه 

      و متوجه شدن که بخاطر آموزش‌های ذهنی هست که رفتارهام تغییر کرده و جالبه یکی از دخترهای من تا قبل ورود من به این مسیر ،مثل من پرخوری می‌کرد و در معرض چاق شدن بود ولی از وقتی من تو مسیرم اون با دیدن من کاملا رفتارهای غذایی‌ اش اصلاح شده و کلی متناسب تر شده 

      قطعا تا در معرض آموزش نباشیم رفتن در این مسیر فایده ای نداره باید از کارهای بی فایده دست برداریم و تمام ورودی هامون و بکنیم تناسب فکری و قطعا نتیجه این انرژی که میزاریم نصیب خودمون میشه الهی سپاسگزارم برای هدایتم به این مسیر و ممنونم از استاد روشن برای این آگاهی های ناب ،برای شما دوستان خوبم و استادم و خودم بهترین‌های خداوند و میخوام الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/13 17:02
      مدت عضویت: 484 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,310 کلمه

      سلام و درود 

      امروز یه نکته رو فهمیدم . وقتی من به این فرمول فکر می کنم که من لاغر میشم علاقه ی من به گوش دادن و استمرار بیشتر میشه ،  اشتیاقم در مسیر  بیشتر میشه و همینطور انتخابها و واکنش های خوبی نسبت به مواد غذایی دارم  . 

      ولی وقتی به این فرمول فکر میکنم که نه بابا من لاغر نمیشم . یا دچار عجله میشم و علاقه ی من به استمرار در مسیر کمرنگ میشه وانتخابها و واکنشهامم به مواد غذایی بیشتر میشه . 

      اما به محض اینکه میخوام بخورم یهو صدایی در گوشم میگه دلیل خوردنت چیه اصلا میل داری به خوردن ؟ و من میبینم واقعا میلی ندارم و نمیخورم . 

      من دیشب در اثر یه بی احتیاطی  سرما خوردم . 

      از بس که شاد بودم اصلا نفهمیدم با لباس کم رفتم بیرون و مدت زیادی در سرما بودم و مریض شدم . 

      بعد از اون  باز مادرم گفت غذا نمیخوری ضعیف میشی. چرا با لباس کم رفتی بیرون و … و  امروزم سرکار نرفتم و از صبح خوابیدم از دیشب همینطور داره بهم غذای گرم میده و گرم نگهم میداره . من چیزی بهش نگفتم و با بی اشتیاقی حرفشو گوش می کنم . 

       بابام که میگه انقدر این پسر و لوسش نکن . ولی  کو گوش شنوا . 

      من فقط به خودم یاد آوری می کنم و می گم دلیل خوردنت اینه که زودتر خوب بشی نه اینکه چاق بشی . تو نمیخوری که چاق بشی . داری میخوری چون نیازته . و  به خودم عذاب وجدان نمیدم . 

      اما با اینکه حال جسمیم خوب نیست ولی روحیه ام خوبه و مشتاق انجام تمارین هستم . 

      بازم تمرینات من اینو نخوردم رو انجام دادم اونایی هم که خوردم دیگه مجبوری خوردم ولی در حد تعادل . 

       به مامانم گفتم نمیخورم دلم درد میگیره اشتها ندارم . فقط با گفتن اینکه میل ندارم یکم ولم کرد . 

      من الان دقیقا نمیدونم موافقت ذهن ناخوداگاه یعنی چی . ولی میدونم از انجام تمرینات حالم خوبه . 

      وقتی فکرهام در مسیر لاغری تکرار میشه انگیزه ی من در مسیر عالیه ولی وقتی فکرام در مسیر چاقی میره اولین تاثیری که روم میزاره اینه که انگیزه و اشتیاقم در مسیر لاغری از بین میره .

      یعنی به این نتیجه رسیدم که   اگه میخوام با حال خوب در مسیر حرکت کنم حتما باید فکرم صحیح باشه . 

      یعنی دقیقا درک کردم علت شکست رژیم و باشگاه و ورزش و … اینه که من همون وقت که داشتم اینا رو انجام میدادم با افکار چاقی انجام میدادم . 

      مثلا موقع رژیم همش میگفتم اه این چه کاریه . چرا نباید بخورم . اینا چیه من میخوام بخورم .حالم بد میشه گشنمه . چرا لاغر نمیشم  چرا باز دارم چاق میشم چرا لاغریم متوقف شده و افکاری از این دست رو دائما توی سرم تکرار می کردم .

      این افکار باعث میشن ما در هر مسیری شکست بخوریم . 

      اما اگه به افکارمون آگاه بشیم و در طی هر مسیری که میخوایم بریم از افکار هماهنگ با اون هدفمون استفاده کنیم قطعا در اون مسیر موفق میشیم . 

      من در مسیر لاغری با خودم میگم عطا تو لاغر میشی . این راه تو رو راحت لاغر می کنه . تو که میبینی چقدر حست خوبه چقدر عالی داری حرکت می کنی چه از نظر تمرینات و چه از نظر استفاده کردن از اونا و چه از نظر برخورد با مواد غذایی هیچ کاری رو به خودت تحمیل نمیکنی . نه کم خوری به خودت تحمیل می کنی نه پرخوری . حالتم انقدر خوبه با اینکه مریضی و در حال عطسه و سرفه ای ولی با اشتیاق بازم داری فایل روزانتو گوش می کنی و تمریناتتو انجام میدی . غیبت نکردی سرکلاست چون عاشق آموختنی و دوست داری امروزم آموزشتو ببینی . 

      من چیزی که بیشتر میفهمم اینه که من آگاهانه دارم این تمرینات رو انجام میدم . هنوز درک درستی از ذهن ناخوداگاه ندارم فکر میکنم برای آگاهی بیشتر باید سرچ کنم ببینم چیه ؟ 

      وقتی من به واسطه ی افکار اشتباهم احساس چاقی می کنم با توجه به چیزهایی که یاد گرفتم ؛ اولین کاری که انجام میدم اینه که خب چه فکری در سرم دارم که الان دارم احساس چاقی می کنم . این روزها احساس چاقی در من خیلی کم شده ولی فکری که این روزا تو سرمه و باعث میشه احساس چاقی کنم کم فعالیت بودنمه . 

      فرمول (کم فعالیتی باعث چاقی میشه ) رو توی ذهنم دارم مرور می کنم و در نتیجه حس چاقی بهم دست میده . گرچه کارهای روزمره رو انجام میدم ولی کلا همش فکر می کنم بی تحرکم . البته خودمو اقناع می کنم که خب تو الان ۳۰ کیلو حدودا اضافه وزن داری خب هر قدم که راه میری انگار که یه وزنه ی ۳۰ کیلویی رو داری حرکت میدی خب چرا فکر می کنی کم فعالیتی . همش حس می کنم باید پیاده روی کنم تا احساسم در مسیر بهتر بشه . از طرفی حال پیاده روی هم ندارم ‌ . 

      این موضوع یکم فکرمو مشغول کرده . دوست دارم از زبان بدنمم در این مسیر استفاده کنم یعنی همونطور که گرسنه میشم میخورم و سیر میشم نمیخورم خب همونجورم وقتی  بدنم برای انجام فعالیت آمادست پیاده روی کنم و هر وقت خسته شدم از نظر جسمی پیاده رویمو قطع کنم . 

      فکری که اذیتم می کنه فعلا اینه . هنوز راه عملیشو پیدا نکردم . امیدوارم این رمزم کشف کنم تا هیچ دلیلی برای احساس چاقی و بهانه های چاق موندن نداشته باشم . 

      حالا نقش ذهن ناخوداگاه در این بین چیه هنوز نمیدونم . خلاصه باز یکم سوال در ذهنم ایجاد شده و ایمان دارم در جلسات بعد بهش پاسخ داده میشه و این فرمول ذهنی منم حل میشه . 

      باورشو که درست کنم قطعا فرمول رفتاریم هم در این زمینه اصلاح میشه . 

      آها یه فرمول من برای اینکه حال خودم خوبتر بشه پیاده روی کنم برای استفاده از هوای آزاد . برای لذت بیشتر . حالا اینا رو امتحان کنم ببینم چطور جواب میده . البته همین الان باز توی ذهنم میگم هوا سرده حسشو ندارم . مریض میشم . اینا هم فرمول سگ چاقیه . 

      ولی من اینها رو هم پاک می کنم و تبدیلش می کنم به حس خوب و انگیزه لاغری و فکر کردن به چیزایی که انگیزه ی منو در مسیرم بیشتر کنه . 

      البته در تغییر عادتم می تونم این کار و قرار بدم . و از کم شروع کنم و هر روز یه راه بهش اضافه کنم . 

      اها فهمیدم وقتی می گم ( حال ندارم ) دقیقا دارم رفتارمو گردن یه عامل بیرونی میندازم در این صورت تا ابدم نمیتونم اون رو انجام بدم . پس قدرت انتخاش رو باید به عهده بگیرم . نگم حال ندارم بگم انتخابم نیست .  پیاده روی کردن و نکردن در یه نقطه است و این منم که در هر لحظه اون رو انتخاب می کنم . اگه بندازم گردن حال نداشتن هیچ وقت نمیتونم این فرمول رو درست کنم . پس از این بعد می گم من خودم پیاده روی رو انتخاب می کنم . چون لایق حال خوب بیشتری هستم . من پیاده روی رو دوست دارم چون انتخابمه نه یه کار تحمیلی و زور . 

      اها اصلا علت اینکه این کار در نظرم بد شده چون رفتاری بر اساس تحمیل و اجبار و زور بود ولی وقتی بگم خودمم که انتخاب می کنم این انتخاب رو خودم به عهده میگیرم و پیاده روی کردن یا نکردن در یه سطحن . 

      با  پیاده روی نکردن به صلح میرسم و مزایاش رو برای خودم می گم و هر روز آروم اروم یه راه بهش اضافه میکنم و این عادتم هم مثل عادت پرخوری ترک می کنم . 

      خب خدارو شکر راهش و پیدا کردم اونم با فرمول انتخاب . 

      انقدر نوشتم تا  بالاخره راهشو پیدا کردم با همین چیزایی که یاد گرفتم . قطعا دهن ناخوداگاه هم کمک دیگه ای هست در مسیر من که باید یاد بگیرم چطور ازش استفاده کنم . چون از تمرین آگاهانه خوب دارم استفاده می کنم ولی از نیروی ناخوداگاه بلد نیستم استفاده کنم . درکی نسبت بهش ندارم که به نظرم نیازه بیشتر تحقیق کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/09/01 21:55
      مدت عضویت: 1231 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,240 کلمه

      سلام و درود دوستان اهل تفکر پاینده باشید

      در تمام سالهایی که چاق بودیم و از روشهای بسیاری برای لاغر شدن اسنفاده می کردیم و هربار شکست می خوردیم و نتیجه ماندگاری نداشتیم خودمون را سرزنش می کردیم و فکر می کردیم ما ناتوان و بی اراده هستیم و مدتی بیخیال می شدیم تا اینکه دوباره مورد سرزنش و تحقیر و تمسخر دیگران قرار بگیریم و وقتی خیلی عصبانی می شدیم اینبار می خواستیم روش دیگری را امتحان کنیم  و یا عروسی و تولد و عیدنوروزی در پیش باشه که ما انگیزه ای داشته باشیم و در گفتگوی درونی ذهن خودمون را با دیگران مقایسه کنیم و شروع و اقدام برای روش دیگری کنیم .اما در نهایت هیچ نتیجه ماندگاری نداشتیم و برای همین اینجا هستیم .

      در تمام این روشها ما اطلاعی از نقش ناخودآگاه در مسائل زنگیمون و البته چاق و لاغری نداشتیم و نا آگاهانه خود را در مسیر درد و رنج قرار می دادیم .هربار که ما تصمیم به لاغری می گرفتیم این خود ما بودیم که این خواسته را داشتیم و با تحقیقات روشی و مسیری را برای لاغری انتخاب می کردیم ولی تصمیم ما با ناخودآگاه ما هماهنگ نبود و در جهت مخالف همدیگر بوده است .

      در واقع هر بار که افرادی در مورد چاقی صحبت می کردند و سرزنش و تحقیر و مقایسه را ما از افراد دیگر نسبت به چاقی میدیدیم از طریق ذهن خودآگاه (منطق )به صورت عوامل بیرونی اعصاب ما تحریک می شد و گفتگوی ذهنی در ما شدت می گرفت که ترکیب گفتگوهای ذهنی و احساس ترس از چاق شدن ما باعث ایجاد فرمول چاقی در ذهن ناخودآگاه ما می شد و ذهن ناخودآگاه ما (کننده اصلی کار هست که فقط با احساس ما کار می کنه که الگوی آن خواسته ما تلقی میشه و میتونه احساس چاق باشه یا لاغر یا عشق یا تنفر یا ترس یا ایمان و فقط واکنش به احساس ما داره )و طبق الگوی ایجاد شده روی مغز ما تأثیر می گذاشت و مغز فرمانهایی به اندام ما صادر می کرد که عملکرد و رفتارهای ما را هماهنگ با خواسته ناخودآگاه قرار بده و نتیجه رفتار می شد چاقی !…مثلا ما سیر بودیم به ما کیک خامه ای تعارف می کردند و ما سریع دو یا سه تا پشت سر هم بر می داشتیم و می خوریم …و این دستور مغز هست .(حالا کلی ترس و خجالت هم کنارش بود و دوست داشتیم باز هم بخوریم چون الگو چاق بوده است )

      خب حالا ما می آمدیم با رژیم و محدودیت و منع غذایی به تصمیم خودمون می خواستیم  جسم را تحت فشار بزاریم و لاغر بشیم و اتفاقا با شوق و انگیزه هم شروع می کردیم  از یک جهت فشار ما به جسممون هست و از جهت دیگر فشار دستورات مغز به جسممون که از ناخودآگاه می آید و در دو جهت مخالف هستند ؟!الگو مصرف شیرینیجات هست ولی من منع شیرینی دارم و طبق الگو و فرمان مغز عمل نمی کنم و هماهنگی نیست نتیجه حالات جنگ و جدال و پرخاشگری در ما به وجود می آید و هر چه از روزهای رژیم می گذرد مقاومت ذهن ناخودآگاه بیشتر می شود چون می خواهد رفتار ما را طبق الگو و خواسته قرار دهد و مسیر سخت تر و درد و رنج ما بیشتر می شود  تا ما را منصرف کند در نتیجه سناریو میچینه که خسته بشیم یا بین راه توقف کنیم و در نهایت ناخودآگاه پیروز میشه و ما شکست می خوریم .

      بنابراین جلب نظر موافق ناخودآگاه ذهن برای لاغرشدن ضرورت دارد. 

      در روش لاغری با ذهن دقیقا همه چیز برعکس هست یعنی یه جایی ما تسلیم شدیم دیگه رها کردیم و تصمیم از طرف ما نبوده بلکه از طرف خداوند هدایت شدیم و بعد از طریق آموزشهای لاغری با ذهن داریم مجوز لاغری را میگیریم از ناخودآگاهمون و نظرش را جلب می کنیم هرروز گفتگوهای ذهنی داریم یعنی تجزیه تحلیل فکری داریم که البته با نوشتن این اتفاق عالی می افته و احساس لاغری و امید و توانمندی در ما به وجود می آید بنابراین ترکیب این گفتگوها و احساس میشه فرمول ذهنی لاغر و در ناخودآگاه ما ذخیره میشه حالا از قبل هم انبوه فرمولهای ذهنی چاق در ناخودآگاه ما وجود داره و این تضاد و ناهماهنگی را نمی تونه ناخودآگاه بپذیره و اگر ما در این مسیر استمرار داشته باشیم فرمولهای ذهنی لاغری قدرت بیشتری می گیرند و تعداشون بیشتر میشه و خود ناخودآگاه طبق فرمولهای جدید بر مغز اثر می گذاره و مغز فرمان جدید طبق الگوی جدید صادر می کنه در نتیجه خیلی آسون و راحت مثل آب خوردن تمایلات درونی ما و عملکرد و رفتارمون تغییر می کنه و وقتی رفتار ما تغییر کنه جسم ما هم صددرصد تغییر می کنه و لاغر میشیم .و ذهن و مغز و جسم در یک راستا قرار می گیرند و هماهنگ عمل می کنند از این جهت نوعی صلح در ما ایجاد میشه و احساس بسیار خوبی هم داریم .(بنابراین روزهای اولیه شروع مسیر لاغری با ذهن بسیار اهمیت دارند چون باید نظر ناخودآگاه برای لاغری جلب بشه و هرروز بذر لاغری آبیاری بشه تا تنومند بشه و به طور خودبه خودی عمل کنه )

      ولی متأسفانه ما در تمام موضوعات زندگی به دلیل ناآگاه بودن اینطور عمل کردیم و همیشه تصمیمات را با منطق و ذهن خودآگاه انجام دادیم و نتیجه ناکامی و سختی و فشار بوده و در واکنش به اتفاقات زندگی و گفتگوهای دیگران بسیار تحریک پذیر و البته منفی نگر عمل کردیم و زندگی امروز ما معجونی از دردو مشکلات شده است که در واقع خواسته خودمون بوده است و امروز از خدا و پیغمبرو جهان و مملکت و خانواده و غیره گله مند هستیم.

      ما در طول روز بی نهایت حس را تجربه می کنیم با درجه فرکانسهای متفاوت هرچه احساسی تر باشیم خواسته ما زودتر عملی میشه مثلا اگر عاشقانه رفتار کنیم حس لطیف داشته باشیم تمام زندگی برامون لطیف میشه و تجربه اتفاقات عاشقانه را داریم انسانهای مهربان عاشق در مسیر زندگیمون قرار می گیرند و روابطمون با طبیعت بسیار احساسی میشه و در نتیجه نوعی عشق کل نگر را تجربه می کنیم و اگر غم و غصه و اشک همراه باشند اتفاقاتی را تحربه می کنیم که همین احساسات را دریافت  می کنیم .و چقدر باید مراقب احساس هوشمندمون باشیم و آرامش حس حضور خداست . 

      من مدتی هست تصمیم دارم زبان انگلیسی بیاموزم ولی ناخودآگاهم راضی نیست متوجه شدم که انگار سخته براش و اهمیتی نمیده ولی الآن کمی بهتر متوجه شدم که باید بشینم و براش دلیل بیارم از مضرات و منفعات بگم و انقدر احساسی و عمیق گفتگو داشته باشم که راضی بشه و هماهنگ با تصمیم من و این قدرت فوق العاده خلق کنندگی منه که میتونم آگاهانه به کار بگیرم تا خیلی آسون و راحت و با لذت این مسیررا طی کنم !…

      خیلی سپاسگزارم از استاد عزیز که این فضا را برای نوشتن و تخیله افکار ما قرار دادند حقیقتا من خیلی ممنونم چون عاشق حرف زدنم و البته آموزش دادن وذوق دارم درک و تجربه مسیر زندگی و ذهنی ام را به اشتراک بگذارم و بارها با مشکل روبرو شدم یعنی شهد گل برای سوسکها بردم (افرادی که تو باغ نیستند )و دردسر ساز شد قضاوت و نگاه و نصیحت و دانش تقلیدی و غیره …ولی اینجا میتونم احساسم و دریافتی ذهنی ام را بروز بدم و خوبیش اینه که میدونم حداقل یک نفر هست که با عشق تمام دیدگاه ها را بخونه و متوجه گفته های من بشه و درک کنه چی میگم و این مسیر را رفته باشه …مسیرتون هموار و پرنعمت 🍃🌸

      شادی و عشق الهی روزافزون براتون آرزومندم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/08/26 21:48
      مدت عضویت: 1324 روز
      امتیاز کاربر: 12696 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,113 کلمه

      سلام

      فایل اول درباره ی ترس بود و چه قدر عالی بود که فایل رو میشد با سرعت دوبرابر دید چون من وقتی فیلمای آموزشی رو با سرعت دوبرابر میبینیم مغزم بیشتر به کار میوفته تا جمله ها رو درک کنه و کمتر حواسم به چیزای مختلف پرت میشه .

      ترس ابزار شیطانه. این جمله خیلی جمله ی قشنگیه و من تمام تلاشمو کردم که اینو به خودم ثابت کنم نه فقط برای لاغری بلکه توی هر چیزی وقتی میترسم به این فکر میکنم که من برای خدا شریکی اوردم ، وقتی میترسم یعنی یه قدرتی وجود داره که به من احساس ناامنی میده و حتی خدا هم نمیتونه به من امنیت بده . در کنار خدا یه قدرت دیگه در نظر گرفتن یه شرکه نظریه و حتی فکر کردن بهش هم حال ما رو بد میکنه چون اینطوری نظم جهان به هم میریزه ، ما دیگه به چیزی اطمینان نداریم و اعتمادمون به خدا از بین میره دیگه اونو پشت و پناه رویاهامون نمیدونیم و مدام توی باتلاق ترس هامون فرو میریم . 

      من هر وقت این فایل رو میبینم به این فکر میکنم که میشه حتی شیطان رو هم الگوی خودمون قرار بدیم .شیطان یه تعهدی به خدا داد و گفت من نمیزارم آب خوش از گلوی این مخلوقات به اصطلاح اشرف مخلوقات تو پایین بره و واقعا هم داره تمام تلاششو میکنه ، از هیچ تلاشی سر باز نمیزنه و روز و شب حتی تو خواب هم داره ما رو از راه مستقیم منحرف میکنه. این تلاش شیطان واقعا تحسین برانگیزه ، اینکه انقدر مسئولانه داره تعهدش رو انجام میده فوق العادست و میشه این روحیه ی شیطان رو الگو قرار داد ، برای همینه که چیزای منفی انقدر توی زندگی و ذهن ما زیادن چون شیطان و نوادگانش روز و شب دارن در راستای هدفشون تلاش میکنن و ما هم اگه بخوایم در راهی که دوست درایم موفق بشیم و نسبت بهش احساس مسئولیت داریم باید تمام توجهمون رو روش بزاریم و شبانه روز براش تلاش کنیم . من میخوام روحیه ی خستگی نا پذیره شیطان رو الگو خودم قرار بدم و در راه مخالف اون تمام تلاشمو بکنم و بهشت رو در زندگیم تجربه کنم . 

      مشکل اشرف مخلوقات اینه که باور ندارن به خودشون . منم دقیقا همینطورم؛ یعنی همه چیز هم که سر جاش باشه ما ترس اینو داریم که نکنه از ناکجا آباد یکی بیاد و پازل زندگی مارو خراب کنه و همین یه ترس کوچولو مانع تمام رسیدن هامون میشه؛ خواستن خیلی قشنگه وقتی یه نفر یه چیز رو میخواد و فعل خواستن رو براش صرف میکنه و براش تلاش میکنه کم کم این ترس ها از بین میرن ، کم کم ترس جای خودشو به ایمان میده و این یهویی اتفاق نمیوفته . ما از بچگی تحت تاثیر آموزه های اشتباه بودیم ، شیطان همون طور که مارو داره میترسونه ، مادرمون هم میترسونده ، مادر بزرگمون هم میترسونده ، جد جدمونم میترسونده و کارش همینه پس نمیشه انتظار داشت تمام این آگاهی های اشتباه که به ارث بردیم یه شبه از ذهنمون پاک بشن . باید بشینیم سر کلاس زندگی کردن و درست زنده بودن رو یاد بگیریم و نمیتونم و نمیشه نداره چون شیطان کارش سخت تر از ما بوده ولی انقدر توش موفق شده ، فقط به خاطر اینکه تو منحرف کردن و ترسوندن ما استمرار داشته ، شیطان خیلی زحمت کشیده چون باید بر خلاف جریان هستی که عشق و سلامتی و آگاهی و ثروته و… هست ما رو آموزش میداده و الان تونسته ، هر کس رو که می بینیم الان بخش منفی وجودش بیشتر از مثبتش کار میکنه پس یعنی شیطان موفق بوده و ما هم اگه واقعا بخوایم میتونیم موفق بشیم چون خیلی آسونه که در جهت جریان آب شنا کنیم ولی تنها باید از اسارت شیطان و ترس هامون خلاص بشیم و فقط کاری بکنیم که فکر میکنیم درسته و انقدر شاخه به شاخه نشیم.

      ….

      فایل دوم درباره ی چگونگی لاغر شدن بود. اینکه خیلی ها از ما ها و خود استاد از روش های مختلفی استفاده کردیم که خیلی هم سخت بودن ولی نتیجه ای نداشتن برامون . خیلی ها ورزش میکنن ، میدون ، باشگاه میرن ، تو خونه ورزش میکنن ، میپرن بالا و پایین ولی نتیجه ای نداره شاید مقطعی ولی همیشگی نه ، میدونین… من خودم این چند وقت به چشم دیدم کسی رو که برای لاغریش تلاش میکرد و مصمم هم بود و ورزشش رو ول نکرد اما یه اتفاقی باعث شد که دیگه نتونه ورزششو ادامه بده ، مریض شد وقفه افتاد و الان اون فرد که میخواد دوباره بره ورزش احساس میکنه باید از اول شروع کنه و نتیجه ی این همه ورزش کردنش توی چند هفته خراب شده . این یعنی چی ؟ یعنی ذهن ناخودآگاهش برای لاغری برنامه ریزی نشده یعنی منظورم اینه که حتی اگه خود فرد هم ورزششو رها نکنه بازم یه موقعیتی پیش میاد که تمام تلاش های اون فردو بی نتیجه کنه . ، اینا کار ذهن ناخودآگاهه به خاطر اینکه نمیخواد  بزاره ما لاغر شیم و متناسب باشیم چون توی دستور کارش لاغری تغریف نشده مثل دستگاه چاپیه که من بهش یه فایل به خصوص با نوشته هایی در اندازه و فونت مشخص شده بهش دادم و خب دستگاه چاپ هم همون فایل رو چاپ میکنه مگه میشه مثلا یه فایل دیگه به یه زبان دیگه با تعداد صفحات دیگه چاپ کنه؟ نه خب اصلا مسخرست همچین چیزی و هیچ کس انتظار همچین چیزی رو نداره پس چرا ما از جسممون انتظار غلط داریم و وقتی ذهن  ناخودآگاهمون به یه شکل متفاوت برنامه ریزی شده ، سرزنشش میکنیم و بهش میگیم ناتوان؟ مگه غیر از اینه که اگه یه خروجی متفاوت از پرینتر میخوایم باید بریم و فایل جدیدی که میخوایم رو به جای فایل قبلی بریزیم روی فلش و بزنیم به پرینتر؟؟ 

      ذهن ناخودآگاه ما باید بپذیره که این روش آسونه و ما باید توی این مسیر بمونیم و از دروازه ی ترس ها عبور کنیم و بعد که نتیاج اومد باور کنید دیگه نمیتونید به یه روش دیگه برای لاغری فکر کنید . یعنی من خودم این چند وقته رفتار های اشتباه زیاد داشتم و چند باری شد که به خودم بگم بیا بریم بدوییم چون پرخوری کردیم یا مثل امشب شام نمیخورم چون ظهر پر خوری کردم ولی میدونم این راهش نیست و هیچ کدوم از اون کارا رو انجام نمیدم چون میدونم اینا حربه های ذهن منفی و مخرب منن که اگه بهشون بها بدم قل میخورم و با کله میوفتم زمین . من الان توی وضع بدیم ولی اینا همش درست میشه با بودن و آموزشش دادن خودم ، کم کم درست میشه صبا , عجله نکن عزیزم . وقتی هنوز اوضاع خوب نشده یعنی هنوز به تهش نرسیده ، تهش خوبه مطمعن باش و با ایمان قدم بردار 

      ممنونم استاد

      خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/25 00:13
      مدت عضویت: 1619 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,325 کلمه

      روز ۴۵ تکرار

      سلام وقت بخیر 

      چگونه ترس از لاغر نشدن را در ذهن خود کمرنگ کنیم

      ترس ابزار شیطانه که در طول زندگی زیاد باهاش روبرو شدم ،ترس از لاغر نشدن هم برای خودش ترس دلهره آوریه اینکه مدام‌ منفی درونت بهت هشدار میده و باید بتونیم انقدر قوی بشیم که غم چاقی گذشته و لاغر نشدن آینده رو نخوریم   

      دقیقا وقتیکه پر از ترس هستی آرامش ذهنی نداری و توانایی تصحیح کردن فرمول های ذهنیتو نداری،اصلا قدرت تصمیم گیری نداری ،  حالا این ترس تو هر کاری یا موضوعی باشه و چیزی که باید مراقبش باشیم گفتگوهای منفی درونه که میتونه روزها و ماه ها یا حتی سالها مارو درگیر خودش کنه 

      اینکه ذهن ما مدام در مورد ترس ها جستجو میکنه بخاطر نوع آموزشیه که در دوران کودکی داده شدیم‌، وظیفه ذهن هم که مراقبت از ماست ،پس مموری مغز پر  از اضطرارها و ترس هاست  ،تربیت ما هم که بر مبنای مواظب باش مراقب باش ،بوده ،پس یک دستورالعمل قدرتمند از خبرها و پیامدهاش در ما سیو شده  ،برای همین ذهن از صبح تا شب فقط داره به ما هشدار میده ،اون نیتش مراقبت از ماست ولی خبر نداره با این‌ ترس ها داره زندگی مارو نابود میکنه

      برای منهم خیلی زیاد پیش اومده و پیش میاد که مدام بترسم ،از از دست دادن ها حالا چه جانی چه مالی و عاطفی که به کرات میترسونه و این مدت انقدر از این ناحیه بهم فشار آورده که دقیقا همون چیزیو که میترسیدم دارم تجربش میکنم و میدونم این وقایع ریشه در ترس های خودم داره و عوامل بیرونی میان که اون باورهای ترس آلود رو به ما ثابت کنن

      منم این روزها خیلی زیاد با خودم صحبت میکنم که حداقل فشارهای ترس آور تره منفی درونم کمرنگ بشه ،هنوز که نتونستم خودمو به مرحله آرامش برسونم ولی تونستم حدشو کمتر کنم و امیدوارم که بتونم از این مرحله خارج بشم هر چند دارم تلاش میکنم توجهمو از اون موضوع کمتر کنم ولی منفی درونم ثانیه ای ضربه میزنه 

      در مورد چاقی چند وقتیه دست از سرم برداشته اونم بخاطر اینکه بهش گفتم من اصلا تصمیم به لاغر شدن ندارم و هر وقت میخواد از این جناح بزنه میگم من اوکی م من نمیخوام لاغر بشم  و میگم ، اتفاقا بدنم کاملا نرمال و استاندارده   و خدارو شکر تا حدود زیادی موفق شدم که از همین الان خودم راضی باشم تا دست از سرم برداره و تا حدود زیادی موفق شدم  

      ولی حرف زدن با خودمون  تاثیر بسیار زیادی داره ،به قول استاد الان آدم ها بلد نیستن حال خوب بدن ،همون که حال بد خودشونو به ما منتقل نکنن خودش  عالیه ،منم عادت ندارم از مسائلم به کسی بگم ،بنابراین بیشتر به خودم اکتفا میکنم و خدای خودم 

      و هر زمانی متلاطم هستم مدام به خودم میگم که ( خدایا شکرت که همه چیز عالیه ) میدونم با گفتن و تکرار کردن جملات قدرتمند با خدا ،انرژی منبع رو جذب میکنم و میرم تو مدار خداوند و از اونجاییکه راه خداوند مسیر آرامش و یاری رسان بودنه ،حتما به آرامش و مقصد بهتر هدایت خواهم شد ،پس اعتماد به خدا بهترین مسیر مستقیمه  خدایا تنها تورو میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم 

      من مجبور شدم این کامنتو با کامنت بعدی با هم بفرستم چونکه فایل اول  امروز جای کامنت نداشت 

      فایل نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری 

      اولین بار که با ورزش ایروبیک آشنا شدم ۱۸ ساله بودم ،نظر همه این بود که ایروبیک چربی سوزی بالا داره  و تازه تو باشگاه ها باب شده بود،منم اون ورزشو شروع کردم و هفته ۳ بار انجامش میدادم و بعد از چند ماه متوجه شدم بدنم جمع تر شده ،البته در کنارش همیشه رژیم و شام نخوردن بود 

      شام نخوردن هم از ۱۰ سالگی برام تجویز شد تا ۸ سال پیش که ۹۰ درصد شام نمیخوردم یا فقط سالاد میخوردم و برام ناراحت کننده بود ،از اونجاییکه مهمانی ها تولدها وعروسی ها در وعده شام بود یا من خودمو محروم میکردم یا انقدر با رنج  و ترس و عذاب وجدان میخوردم که فرداش باید چندین ساعت ورزش میکردم تا کار اشتباهمو جبران میکردم

      اولین دلیل ورزش کردنم چاقتر نشدنم بود ،دومین دلیل لاغرتر شدن بود و از بعضی ورزش ها هم خوشم میومد و در کل به فعالیت های باشگاهی علاقه داشتم و سالها بدنبال باشگاه و مسابقات و علایقم بودم ولی همیشه یه ترس بزرگ از چاقتر شدن داشتم که میخواستم همه جانبه به اون ترسه حمله کنم حالا با رژیم با نخوردن شام با رژیم‌های مختلف با قرص های لاغری با دم نوش ها و کلا درگیر چگونه لاغر شدن خودم بودم

      دریغ از اینکه برنامه ریزی مغز من  برای لاغر شدن نوشته شده بود ،من دوست داشتم لاغر بشم ولی برنامه های درونم برنامه چاقی داشتن و اون برنامه بدون توجه به خواسته من  کار خودشونو انجام میدادن ،منم از روی ناآگاهی مدام در مسیر لاغر شدن های فیزیکی بودم 

      ناخوداگاه من برنامش چاقی بود من شام نمیخوردم که چاقتر نشم نه اینکه لاغر بشم ،برنامه ناخوداگاه خوردن بیشتر بر اساس فرمول های چاق کننده بود،   من ورزش میکردم‌ و کارهای مختلف انجام میدادم ،انگار گوش ناخوداگاه کر بود و نمیشنید من چی میگم‌،گاهی عصبانی میشدم،ناراحت میشدم،افسرده میشدم،داد و فریاد میکردم و از همه چیز و از خدا شکایت میکردم ولی بی فایده بود

      مثل وقتیکه ما در کامپیوترمون برنامه فتوشاپ میریزیم ولی تعجب میکنیم که چرا مطالبی در مورد موسیقی به ما نشون داده نمیشه ؟ میگیم چرا این دستگاه همش فتوشاپ نشون میده؟ خب چه برنامه ای ریختیم تو کامپیوتر؟ فتوشاپ؟ حالا چرا تعجب میکنیم ؟ طبیعیه که موسیقی برای ما نشون نده 

      اگر برنامه های موسیقی میخواییم باید برنامه فتوشاپو پاک کنیم و برنامه مورد علاقمونو وارد کامیپوتر کنیم ،دیگه نباید کامپیوترو بشکونیم و سرزنش کنیم ، وقتی میفهمیم درد کجاست میریم برای درمانش 

      امروز تو کلاس رقصم ،مربی م کلی ازم تعریف کرد از پشتکارم و موفقیت هام و همینطور از لاغرتر شدنم‌،در انتها بهم گفت من میخوام بیشتر از این لاغر بشی که تو اجراها هیکل همه اجراکننده ها یه شکل باشه 

      گفت هر راهیو میرفتی ادامه بده ،بهش گفتم من در مسیرش هستم و ترکش نمیکنم تازه دارم ذهنمو میسازم ،تازه دارم ذهنمو بیشتر میشناسم و اول راهم ، در انتها ازم پرسید با ذهن لاغر میشید یعنی به لاغری فکر میکنید ؟ 

      بهش گفتم بحث گسترده ایه که الان وقتش نیست برات توضیحش بدم اگر خواستی یروزی وقت بذار بهت میگم جریان چیه 

      جریان اینه که به من اطلاعات اشتباهی در مورد خودم و بدنم داده بودن ،بهم گفته بودن حق طبیعی تو داشتن جسم چاق و شله ، ارثی این شکلی هستی، شیر مادرتو زیاد خوردی که گنده ای و استخونات درشته ،خدا خواسته این شکلی باشی ، ژنتیکته ،فعالیت نداری ،پرخوری میکنی ،تند غذا میخوری،  ،شکل دختر عمه باباتی ،پاهات و بازوهات به عمه ت رفته ووو

      منم پذیرفته بودم که باید اون شکلی باشم ،وقتی هم قبول کردم‌ دیگه رفتم بسمت چاقی بیشتر چونکه چاره ای پیدا نمیکردم ،همه عوامل دست به دست هم داده بودن که من چاق باشم 

      پس رفتارهای من تغییر کرد ،عادت های مخرب زیاد شدن و اضافه وزن شروع شد ،محتویات ذهنی پر از فرمول های چاقی ،دستورات مغزی در راستای چاقی و در انتها فرمان چاقتر شو به جسم داده شد 

      حالا هر چقدر من تلاش میکردم بی فایده بود ،من با ۵ درصدم  میخواستم  لاغر باشم ولی ناخوداگاهم با ۹۵ درصد بدون تلاش داشت منو میبرد بسمت دره چاقی ،اصلا نیازی نبود کاری کنه ،مثل هواپیما وقتی میره روی خلبان اتوماتیک دیگه نیازی نیست خلبان کار خاصی انجام بده ،برنامه هاش آماده است دونه دونه‌ اجرا میشه 

      و حالا برای استفاده نکردن از داده های قبلی باید افکار و باورهای قبلی شناسایی و رفع بشن تا جا باز بشه برای فرمول های جدید که از طریق آموزش های جدید ذهنی به مغز وارد میکنیم 

      داده های جدید در ما افکار و باورهایی بوجود میارن که همسوست با درونیات و ذات ما و باعث رفتارهای لاغر کننده میشوند و به همین راحتی ما در مسیر فرمان های لاغر شدن قرار میگیریم و با  تکرار و تمرین این اطلاعات محکمتر در اعماق ناخوداگاه ما وارد میشه و جسم بسمت لاغر شدن حرکت میکنه 

      خدارو شاکرم برای بودنش و حسش که آرام بخش دل هاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شقایق
      1400/07/05 11:46
      مدت عضویت: 1144 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 694 کلمه

      با سلام

      گام ۲۳ ، ذهن نا خودآگاه

      جهان هستی بر پایه ی آرامش و آسایش است و هر چیزی خلاف ان قطعا بی نتیجه  خواهد بود

      قبل از هدایت شدنم به مسیر ذهنی  برای لاغری ،

      چاقی ام را کاملا  همسو با همین قانون یعنی در  کمال آرامش و لذت و حال خوب به دست اوردم

      چرا که ذهن نا خودآگاهم با برنامه  و فرمولای دقیق چیده شده در مورد چاقی کاملا مدیریت میکرد و این فرمولها آنقدر کارشان را دقیق انجام میدادند که گسترششان در جسمم براحتی نمایان شد

      اما اشتباه من  و وخیلی از افراد دیگر حالا چه در مسیر لاغری و چه هر مسیری که براحتی اشتباهی رفته اند این است که اگر بخواهند در مسیر درست قرار بگیرند باید کلی زحمت جسمی بکشند ✖️✖️

      در حالیکه در اول نوشته هایم گفتم قانون جهان بر پایه آسایش است✔️✔️

      نه رنج و سختی ✖️✖️

      خب پس خیلی واضح است  زمانی که چاقی برای ذهن  من لذت بخش معنی شده آسون معنی شده  همسو شدن با قانون  هم اتفاق می افته و راحت به دست میاد

      خب حالا که با این قانون آشنا شدم ، به سراغ ذهن نا خودآگاه و نقش آن در مورد لاغریم می روم

      ذهن نا خوداگاه  مانند مدیر و سرپرست یک کارخانه هست  و هر اتفاقی در جسم باید حتما مورد تایید او و برایش خیلی راحت و آسون و لذت بخش باشه چون در غیر اینصورت اصلا زیر بار نمیره و نتیجه ی مورد قبول بدست نخواهد آمد

      همانگونه که من سالها پیش از طریق خودآگاهم  یکسری باورها و اطلاعات چاق کننده را در اثر تکرار وارد ذهن ناخودآگاهم کردم و در واقع پیش فرضای ذهن ناخوداگاهم که همسو با یکی دیگر از قوانین آفرینش که  تناسب  بود را بهم زدم

      و کد نویسیهای غلطی را در ذهنم نوشتم  و  این کدها را نیز ذهنم همسو با قوانین آفرینش که همان آسایش و آرامش بود کرد و براحتی مرا طبق آن کدها چاق کرد اکنون هم محال است  تا تایید ذهن ناخوداگاهم که پر است از فرمولهای چاقی را نگیرم نمیتونم لاغری را در جسمم نمایان کنم

      چون کاملا واضحه  که ذهن چاق است و حالا جسم میخواهد به زور و جبر لاغر بشه خب دو تا خلاف هست ۱   نا همسو بودن جسم و ذهن ۲. نا  همسو  بودن با قوانین آفرینش که همان زور و اجبار است

      پس لاغری امکان ندارد

      اما حالا کار صحیح چیست ؟؟؟

      ما باید اول ذهنمان را  متقاعد کنیم که برای لاغری هم میخواهیم با قوانین آفرینش هم جهت شویم یعنی میخواهیم با آرامش و لذت لاغر شویم و این اولین باور صحیح  است که وارد ذهن میکنیم

      لاغری = لذت و آسانی

      بعد که ذهن  این لاغری لذت بخشو تایید کرد  آرام آرام و بدون هیچ عجله ای شروع میکنیم به وارد کردن اطلاعات و باورای جدید و صحیح لاغری از طریق خود اگاه مون و این اطلاعات را با تکرار بر روی ذهن نا خوداگاه وارد و ثابت میکنیم و این فرمولای صحیح نشات گرفته از ذهن نا خودآگاه وارد مغز شده و در رفتارهای ما و سپس در عادتها و جسم ما نمایان میشود

      دقیقا مثل رئیسی که کار تک تک کارمندانش را  تایید میکنه و نتیجه ی عملکرد اون اداره عالی خواهد شد

      در صورتی که اگر هر کدام از کارمندان بخواهند کاری را به تنهایی و بدون مجوز رئیس  انجام دهند موفق که نیستند  توبیخ هم خواهند شد

      در این فایل نقش ذهن ناخود آگاه کاملا مورد بررسی قرار گرفت  و لاغری آسان و لذت بخش که محصول یک ذهن صحیح و لاغر هست و برای ما کاملا روشن و واضح کرد

      نتیجه گیری ، تا ذهن نا خودآگاه ما  و جسم ما با هم همجهت نباشند لاغری هیچ گاه اتفاق نخواهد افتاد مثل اینکه من بخواهم غذایی را به زور نخورم اما ذهن چون فرمول غذا خوردن را در خودش داره من هرگز نمیتونم موفق بشم چون وسوسه ها و دستورات ذهنی نمیگذاره در حالیکه برنامه ی صحیح لاغری را  باید ابتدا در ذهن نا خوداگاهم  و طبق خصوصیات و شرایط خودم بنویسم و بعد بوسیله ی مغز  و تصویری که در آن ایجاد میشه در اندام و جسم من نمایان بشه و جالب بود در روشای دیگر لاغری این پرسه کاملا برعکس رخ میداد برنامه های غذایی و ورزشی که توسط مربیها و دکتران تغذیه تجویز میشه

      با فشار بر جسم  میخواستند لاغری را ایجاد کنند و چه کار عبث و بیهوده ای

      نمیدونم شاید اونا از وجود ذهن نا خوداگاه و فرمولهایش  بی خبرند 🤔

      خدا رو شکر که هدایت شدم ممنون استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5410 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 986 کلمه

      به نام خدای مهربان و آگاهی بخش

      روز ۱۴۱: روز ۴۵ تکرار ، دوشنبه ۱۴۰۰/۶/۹

      سلام 

      در روزهایی که اکنون آن را گذشته دور می بینم تلاشهای فراوانی را در جهت مقابله با چاقی انجام می دادم. تقریبا قسمت اعظم زندگی ام را در رژیم و محدودیت به سر می بردم بطوریکه روزهایی که به همراه خانواده غذا می خوردم برایشان بسیار لذت بخش بود و همسرم به خوردن من ذوق می کرد. خودم را فردی با اراده می دیدم که بطور عالی به اصول رژیم پایبند است و بسیار عالی وزن کم می کردم و به وزن ایده آل خودم می رسیدم ولی قسمت غم انگیز ماجرا این بود که رژیم را بدلیل عوارض نمی شد مادام العمر ادامه داد و به محض رها کردن رژیم نتیجه با ارزشم بتدریج از بین میرفت و من می ماندم با کمدی پر از لباسهایی که نمی توانستم بپوشم و حسرت اندام متناسبی که از دست رفته بود. با این دورو تسلسل بیهوده باور کرده بودم چاقی من ارثی و ژنتیکی است و چاره ای جز تحمل این وضعیت را ندارم و این موضوع وزنه سنگینی بر جان و روح من بود یعنی وقتی می شنیدم چه آرزویی داری؟ نخستین پاسخ من داشتن اندام متناسب پایدار و همیشگی بود.

      به لطف خدا و از زمانی که با قدرت ذهن و نقش آن در رسیدن به اهداف مختلف آشنا شده ام دریافته ام واقعا درست است و من انسان با اراده ای بوده و هستم که در مسیر غلط تلاش می کرده ام و انرژی و زمان خودم را به هدر می داده ام. چون بدون جلب موافقت ذهن ناخودآگاهم اقدام به اعمال فشار فیزیکی بر جسم خود می کردم و با رها کردن عامل فشار به آرامی و نامحسوس ذهنم که بر چاقی تنظیم شده بود مثل یک ترموستات قوی برخلاف میل من ، مرا به سمت چاق و چاق تر شدن پیش می برد.

      هم اکنون می دانم من مسئولیت کامل چاقی خودم را بر عهده دارم و چیزی به نام چاقی ژنتیکی وجود ندارد. من هم اکنون می دانم اشتباه گذشته من این بوده که بدون طی سلسله مراتب صحیح ایجاد تغییر و تحول اقدام به تغییر می کرده ام، چیزی که در جامعه هم کاملا منطقی است.

      دقت کنید کارمندی که می خواهد تحول بزرگی در نحوه انجام کار ایجاد کند و بدون موافقت رئیس خود اقدام به انجام آن می کند هم سختی زیادی را تحمل می کند و هم در نهایت محکوم به شکست است. حال اگر این کارمند با صرف زمان اندکی نامه ای تنظیم کند و نظر رئیس خود را جلب کند و مجوز را کسب کند، به سادگی و حتی دریافت تشویقی و پاداش و تنظیم بودجه خواهد توانست تغییر مطلوب خود را ایجاد کند.

      دوست پرستاری دارم که بسیار خلاق است و همیشه برای پیشبرد بهتر امور ایده های بکر و نابی دارد، یادمه در دوران طرح وقتی وارد بیمارستان می شد نخست چیدمان تخت بیماران و کمدها و میز نرس و …. را مطابق سلیقه خودش تغییر می داد و صد البته از چیدمان قبلی بهتر و کارآمد تر بود ولی چون خودسرانه و بدون جلب موافقت سوپروایزر بخش انجام شده بود نه تنها تشویق نمی شد بلکه همیشه در پایان شیفت با کلی تذکر و اخطار در پرونده ناچار می شد، بخش را به وضعیت قبلی درآورده و سپس تحویل دهد. 

      پیمانکاری که مجوز فعالیت های خود را از شهرداری نمی گیرد، هر چه ساختمان ضد زلزله و مهندسی ساز و عالی هم بسازد در نهایت با تخریب روبرو می شود. و مثالهای بسیار متنوع از این دست حتی در تصمیمهای کلان کشوری، مثلا همین ماه گذشته وزیر یک نهاد تصمیم به افزایش حقوق کارکنان خود گرفت و حکم صادر کرد و چون نخست موافقت بالادستی های خود را جلب نکرده بود خیلی مفتضحانه روز ۳۰ ماه که زمان پرداخت حقوق بود ، حکم ها ابطال و طبق احکام قدیم با چندین روز تاخیر حقوق پرداخت شد. پس:

      مهمترین مرحله برای موفق شدن در متناسب شدن جلب موافقت ذهن ناخودآگاه ماست. اینکه تصویر چاقی ذهن خود را به روش صحیح با تصویر لاغری جایگزین کنیم. به جای تمرکز نمودن بر غلبه بر چاقی، در حین دوست داشتن خود فعلی ام ، برای بهره مند شدن از مزایای بی شمار متناسب شدن نخست موافقت ذهنم را جلب کنم و ترموستات ذهن خود را بر وزن جدید تنظیم کنم. ضروریست در این مسیر به روند طبیعی و قدرت بدنم در ترمیم خودش و متناسب کردن اندام من اعتماد داشته باشم و خودم با احساس خوب مشتاقانه ادامه بدهم. در این مسیر احساس من قطب نمای من است و به خودم و احساسم احترام می گذارم. در این روزها در حال مبارزه با هیچ چیز نیستم نه مبارزه با چاقی و نه مبارزه با حرف زور و نه مبارزه با ناعدالتی و …. به لطف این مسیر شگفت انگیز به همه مبارزه ها خاتمه داده ام و اهداف خود را با سرعت و کیفیت بیشتر با صلح و آرامش پیش می برم و صدها برابر موفق تر از قبل هستم.

      دیروز پس از گذشت یکماه که می خواستم برای دریافت دوز دوم واکسن کرونا مراجعه کنم با مانتویی رفتم که ماه گذشته امتحان کردم و آستین آن بالا نمی رفت و ناچار شدم از پوشیدنش صرفنظر کنم و این بار براحتی آستین آن کاملا بالا رفت. این تجربه خوشایند پاداش با اشتیاق ادامه دادن و تحت نظر نگرفتن جسمم بود. من از هیچ متر و یا وزنه و یا لباسهای سایز کوچکتر برای محک زدن میزان پیشرفت خودم استفاده نمی کنم و معیار من احساس خوشایند لاغری است که صبح ها پس از برخاستن از رختخواب دارم. روزهایی که این احساس را ندارم سعی می کنم بیشتر بنویسم که در این دوره چه چیزهایی یاد گرفته ام و روز قبل چقدر پایبند به اموزشهایم بوده ام. خودم را سرزنش نمی کنم و سعی می کنم از همان لحظه بهتر عمل کنم. می دانم تا وقتی از نعمت حیات بهره مند هستم فرصت دارم هر لحظه بهتر از قبل عمل کنم و نتایج عالی بدست آورم.

      دوشنبه تون بی نظیر دوستان قدرتمندم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/06/05 19:42
      مدت عضویت: 1652 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,160 کلمه

       سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم 

      منم  در گذشته سالهای زیادی وقت صرف میکردم و زمان میگذاشتم تا به  باشگاه   برم   و  لاغر بشم  و این اواخر ۶ و یا ۷ سال پیوسته من ورزش کردم و  در هر شرایطی من این کار رو  می کردم از زمانی که پسرم ۶ ماه میکرد و شیر میخورد من این کارر روبا سختی  میکردم تا شاید چاقی از بدن من برای همیشه بره و یا وقتی فهمیدم داروها باعث چاقی من میشن میرفتم تا شاید جلوی چاقی بیشتر رو بگیریم و  یادم هست حتی اون اوایل  کار بعد از بارداریم  پسر شیر خوارم  رو پیش مادرم میزاشتم و باشگاه میرفتم  و  در اون زمان دخترم کلاس اول بود و خیلی کارهای خاص  و رسیدگی خودش رو داشت و لی من با اون همه درگیری  باشگاه میرفتم  و تازه وقتی پسرم کمی بزرگتر شد  خیلی وقتها  دنبال من گریه میکرد و من مجبور بودم اون رو با خودم باشگاه  ببرم که اصلا اون روز ورزش درستی نمیکردم و یا چه روزهایی که من در ماه رمضان  با زبون روزه در گرمای خوزستان من به باشگاه نمیرفتم و یا اینکه در بیماری و مریضی و کسالت من باشگاه میرفتم  و یا اگر  درد کمر  و زانو درد داشتم بازم   کمر و پای  خودم رو میبستم و  میرفتم یا اینکه در اوج کارها من اول باید باشگاه میرفتم که به خودم بگم کاری برای لاغر ی خودم کردم   دیگه این اواخر که نتیجه ی مورد نظرم رو  نمیگرفتم واقعا ورزش برام زجر شده بود اما به زور میرفتم چون در کل  آدم  متعهد و با پشتکاری هستم و عاشق لاعری هستم برای همین  ول کن ورزش نبودم حتی در شرایط خیلی خاص بازم  میرفتم و ورزش میکروم تا جایی که دقیقا من در صف اول کنار مربی تمام حرکات رو با مهارت انجام میدادم اما لذت نمیبردم و همش چشمم به ساعت بود که دیگه ورزش تموم بشه  و من برم خونه و استراحت کنم و یا اگر حرکتی خیلی انرژی میبرد و سخت بود من حرکت جایگزین اون رو انجام میدادم چون  ورزش برام دیگه  لدت بخش نبودو نمیخواستم اینقدر خودم رو خسته کنم   تا اینکه  من  با سایت اشنا شدم و کمی بعد   کرونا هم  اومدو من ورزش رو  با مشاوره از استاد کنار گذاشتم  و اما  خلاصه در گذشته  این کار کلی زمان و انرژی از من میگرفت  و هیچ وقت هم  نتیجه ی لازم رو نمیدیدم و من چقدر در باشگاه ورزشهای سخت و سنگین میکردم و همش در زجر و تقلا  بودم و اما میرفتم که خیالم راحت باشه من  ورزش رفتم  و ……. اما بعد از مدتها که  دیگه باشگاه نرفتم  هنوز م که هنوز من ورزش نکردم  حتی یک پیاده روی ساده رو انجام ندادم .و کلی هم متناسب تر شدم و  دارم نتیجه میگیرم  چون که موافقت ذهن ناخود آگاه خیلی با اهمیت هست و در تمام اون زمانهایی که من از کاری لذت نمیبرم چون ذهن ناخود آگاه من اون رو  هنوز نپذیرفته و خوشایندش نیست و در گذشته که من  از ورزش لدت نمیبردم  چون موافقت  ذهن ناخود اگاه رو کسب نکرده بودم و انجام خیلی  از حرکات  ورزشی برام سخت بود و از خوابم زدن و رفتن به اونجا برام سخت بود و……و اما دقیقا رژیم هم همینطور بود برام سخت بود و سراسر زجر و سختی بود و کلا در یک کلام بگم‌ لاغری در ذهنم سخت بود چون ذهن ناخود آگاه من یه عمر ورودی داشت که لاغری سخته و چاقی آسون هست و  یا اینکه من باور داشتم بدن من با متناسبها فرق داره و باید با سختی یکم خودم رو لاغر کنم اما اونها فابریک این نعمت رو دارن که  هر چی میخوان میخورن و لاغرن و یا اینکه   چون بارها گفته بودم مواد غذایی من رو چاق میکنن و کم تحرکی من رو چاق میکنه پس در ذهنم حک شده بود که اینها باعث چاقی من میشن   و ….. خلاصه کلی از این باورهای غلط داشتم که لاعری رو در ذهن من سخت کرده بود و  من هم خبر نداشتم که ذهن ناخود آگاه من هم هر چیزی براش سخت باشه اون رو دوست نداره و انجامش نمیده و حالا متوجه میشم چرا  ؟؟چون دقیقا الان بعد از یک سال و نیم کار کردن روی خودم و موافقت ذهن ناخو د اگاه  رو  جلب کردن خیلی راحت غدا رو در مقیاس بسیار کم شاید از دوران رژیم خودم هم کمتر دارم میخورم اما با لدت این کار رو میکنم بدون احساس  بد و سختی و محدودیت و …. و برعکس  این مقدار خوردن رو دوست دارم و این اندازه خوردن رو عالی میدونم و یا اینکه من الان چون موافقت ذهن ناخود اگاه رو برای لاغری  کسب کردم و لاغری در قسمت لذت ذهن من هست من خیلی راحت پرخوری نمیکنم و به اندازه میخورم و کلی از باورهای غلطم تغییر کرده و خیلی راحت مواد غذایی  برمیدارم و میخورم و اونها رو عامل چاقی خودم نمیدونم فقط رفتار خودم با اون مواد غدایی رو عامل چاق خودم میدونم نه فلان قرص،و دارو و ارث و ژنتیک و کلا من خودم رو مقصر چاقی خودم میدونم و با تمام آموزشهای استاد دارم کاری میکنم که توافق ذهن ناخود اگاه رو برای لاغری کسب کنم که  در این صورت خیلی راحت و بدون تقلا من لاغر خواهم شد و لذت خواهم برد .

       همانطور که استاد در جلسه ی قبل گفتن ذهن ناخود اگاه مثل بچه ای  هست که باید برای اینکه تو رو همراهی کنه وعده های خوب بهش بدی و تشویقش کنی که مثلا  اگر این کارها رو کردی چی میشه و چی میشه تا با تو کنار بیاد و  با تو در رسیدن به هدف همراه بشه 

      مثلا من بهش میگم با لاغری آزادی میاد سلامتی جسمی میاد سلامتی روحی میاد احساس خوب میادخوشتیپی میاد  و خوش لباسی و لباسهای رنگ شاد پوشیدن میاد لذت بردن از خوراکیها میاد و سبکی و رهایی میاد و  با لاعری اعتماد به نفس میاد خود باوری میاد و توانمندی میاد توکل و ایمان قویتر میاد با لاغری آرامش میاد  با لاغری جوانی و شادابی میاد  با لاغری  بهترین روابط با اطرافیان  همسرم میاد با لاغری  یک زندگی جدید رو تجربه میکنیم و لذت میبریم .

      اما با چاقی  بیماری میاد افسردگی میاد محدودیت میاد بد لباسی و لباس رنگ تیره میاد حال بد و استرس و نگرانی میاد و اعتمادب به نفس لازم رو نداریم و در هیچ کاری احساس توانمندی و موفقیت نداریم و اون اعتبار و روابط خوب بین بقیه رو نداریم  به شیطان درون  خودمون نزدیکتر شدیم چون پرخوری کار شیطانی هست وبا چاقی سنگینی و عدم تحرک میاد و …..

      ذهن ناخود آگاه من خوب اینها رو درک کرده و خیلی اتوماتیک از خوردن زیاد بدش میاد از  اندام چاق در هر قسمت و در هر شخصی بدش میاد  از سنگینی بعد از عدا بدش میاد از  چاقی بدش میاد و ….. من ذهن ناخود اگاه کاملا با هم همسو هستیم تا یک تجربه ی جدید ی از زندگی رو به نام لاغری  داشته باشیم و از زندگی بیشتر لذت ببرییم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار darya.69.ft
      1400/05/26 14:46
      مدت عضویت: 1520 روز
      امتیاز کاربر: 713 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,101 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

      ضمیر نا خود آگاه بخش بزرگی از روان ما هست که ما نسبت به اون آگاهی نداریم ولی تاثیر عمده ای بر زندگی و اعمال ما دارد

      اگه تا به حال به یه درخت نگاه  کرده باشیم خیلی راحت فرق ضمیر خود آگاه و نا خود آگاه متوجه می شویم .ما وقتی به درخت  نگاه کنیم فقط قسمت بیرونی درخت  رو می بینیم و قسمت اعظم و قدرتمند درخت که همان ریشه هست که زیرخاک هست و  از نظر ما پنهان هست .

      اون قسمت بیرونی درخت همان ذهن خود آگاه ما هست که خیلی راحت  به اون دسترسی داریم و ریشه درخت که از نظر ما پنهان هست همان ذهن نا خود آگاه ما هست که قابل دیدن نیست ولی در واقع پایه و عظمت درخت به همان قسمت پنهانی هست.

      چند مدت پیش دوستم به دلیل تو در تو بودن درخت های خونه شون  قصد  قطع کردن یکی از درخت های انگورش داشت و قطع ش کرد بعد مدتی دیدم دوباره جوونه زده و دوباره دوستم جوونه هاش رو قطع کرد و حتی یکم دور تنه اش خالی کرد و پوسته درخته هم جدا کرد تا روند خشک شدنش زود تر بشه و جوونه نزنه ولی در کمال نا باوری دید این کارش باعث شده درخت قطع شده جوونه های بیشتری بزنه و سریع تر از قبل رشد کنه. به جایی رسید که دوستم بیخیال قطع کردن جوونه ها شد و الان در عرض یک هفته و نیم تقریبا جوونه ها  یک متر شده .

      وقتی روند چاق شدن خودم با رژیم ها و حرکت این درخت مقایسه کردم دیدم دقیقا انواع رژیم هایی که ما گرفتیم مثل  قطع کردن جوونه های این درخت  بوده ما هیچ وقت مشکل چاقی مون ریشه یابی نکردیم برای همین دوباره ریشه های چاقی مون جوونه زده و چاق شدیم .  

      ما در طول زندگی بارها جملات و حرف ها یی از اطرافیان مون شنیدیم که غذا خوردن باعث چاق شدن می شه و آدم  اگه غذا می خوره باید تحرک داشته باشه تا انرژی حاصل از غذا در بدنش به صورت چربی ذخیره نشه و اگه  تحرک نداشته باشه بدنش چربی می گیره و باعث چاق شدنش میشه.

      بارها شنیدیم که چاق شدن در خانواده ما ارثی هست و این که چاق باشیم طبیعی هست

      بارها به ما گفتن که ازدواج باعث چاقی میشه و فلانی  رو ببین قبل ازدواج نی قلیون بوده ولی بعد ازدواج  حال اومده و جا باز کرده .و هزاران حرفی که در ذهن ما بار گذاری شد که سرنوشت ما چاق شدن هست .

      تمام این حرف ها در ذهن نا خود آگاه ما ذخیره شد و باعث شد رفته رفته  بر روی تمام باورها و  رفتارهای ما تاثیر گذاشت .مخصوصا  رفتارهای غذایی  که غذا ها رو با لذت بیشتر خوردیم .در خوردن از تمام حواس پنجگانه مون استفاده کردیم . چقدر تصویر سازی کردیم برای خوردن غذاها. اگه خوراکی باب میل مون توی یخچال می موند تا صبح خوابمون نمی برد و اول صبح بلند می شدیم که غذاهه از دستمون نپره . چقدر حرص خوردن داشتیم .

       توی  این همه سال  ما تمام کارها مون با  شوق انجام میدادیم و از خوردن لذت می بردیم .

      و دیگه این نوع رفتار غذایی و رفتاری شد عادت همیشگی مون ، خیلی سختمون بود خلاف این عمل کنیم . تا اینکه چاق و چاق تر شدیم و کم کم متوجه تفاوت جسمی خودمون با اطرافیان مون شدیم مخصوصا توی مهمونی ها و مجالس ها و رفته رفته  تحت سرزنش های دیگران قرار گرفتیم و حرف ها یی به ما زدن که دختر رژیم بگیر چقدر چاق شدی دو روز دیگه از در اتاق رد نمیشی .

      عمری با لذت غذا خورده بودیم و ذهن مون ما رو تشویق می کرد بازم بخور .حالا همه میگن نخور .

      ذهنی که سال ها چشم بسته می دونست کجا بره و چی بخوره و بوی خوراکی ها از هفت فرسخی تشخیص می داد و نا خود آگاه به سمت خوراکی ها کشیده میشد چطورمی تونه  خلاف این رفتار غذایی بپذیزه  و رفتار کنه ؟

      چون تمام مسیری که طی کرده بودیم با آرامش و بدون فشار و سختی بود خیلی راحت مثل آب خوردن زمان طی می شد .اما الان  قراره یک مسیر اجباری و بدون میل و رغبت  همراه با سختی و فشار جسمی طی بشه.

      خب معلومه سختی مثل راحتیه ؟ راحت غذا خوردن کجا و با ترس و لرز غذا خوردن کجا .با ذوق و شوق سمت خوراکی ها رفتن کجا و وزن و پیمانه کردن غذا  کجا.

      اینجاست که ما قصد مون اینه که خیلی سریع لاغر بشیم و رفتارهای جدید غذایی جایگزین رفتارهای سابق خودمون کنیم .در صورتی که در ذهن نا خود آگاه ما سال های زیادی طول کشیده تا رفتارهای چاق شونده تشکیل بشوند و این قدر این رفتارها برای ما عادی شده که ما  بدون فکرکردن اون رفتارها رو تکرار می ‌کنیم.

      در جدال بین افکار ‌جدید  با آگاهی های حک شده سابق همیشه  ذهن مون ما رو به سمت خودش می کشونه  و آگاهی های سابق پیروز می شوند برای همینه که تحمل رژیم نداشتیم و بعد یه مدت رژیم رو رها می‌ کردیم و دوباره به سمت چاق شدن حرکت می کردیم.

      الان که خدا رو شکر فهمیدیم که ذهن ما همون جوری که چاقی رو آموزش دیده خیلی راحت می تونه  لاغر شدن رو یاد بگیره به شرطی که

      اول  بپذیریم که ما خودمون مسئول چاق شدن مون هستیم نه عامل های بیرونی مثل ارث و مواد غذایی و عدم تحرک

      دوم بپذیریم که ما یه روزه چاق نشدیم و سال های زیادی طول کشیده تا باورهای چاق شونده در ذهن ما حک شد و تبدیل به عمل شد طوری که ما خیلی راحت چاق شدیم پس برای لاغر شدن هم باید زمان سپری بشه تا باورهای صحیح لاغری در ذهن حک بشه و به عمل تبدیل بشه تا ما لاغر بشویم

      سوم بپذیریم که ما توانمند هستیم و دلیل این که رژیم ها بر روی ما جواب نداده اشتباه بودن مسیر بوده نه قدرت و توانایی ما

      چهارم بپذیریم که ما در مسیر چاق شدن خیلی راحت و با ذوق و شوق و بدون هیچ سختی طی شد و در مسیر ما  استمرار زیادی داشتیم  تا چاق شدیم و به این وزن رسیدیم پس برای لاغر شدن هم باید با ذوق و شوق و هیچ گونه سختی مسیر رو طی کنیم و در راه رسیدن به مقصد که تناسب اندام هست  استمرار داشته باشیم .

      توی زندگی هر کاری که با ذوق و شوق شروع کنیم و پیگیر باشیم به نتیجه دلخواه می رسیم و هر کاری هم که با بی میلی و اجبار انجام بدهیم نتیجه ای جز شکست نخواهیم داشت.

      لاغر شدن آسان ترین کار دنیا ست .پس در مسیر لاغری هیچ سختی به خودمون ندهیم و با آرامش تمام گام برداریم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مه تاب
      1400/04/16 10:16
      مدت عضویت: 1066 روز
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 767 کلمه

      سلام همگی دوستان

      گام بیست و سوم نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری:

      افرادی اول صبح میرن پارک و ورزش میکنن و چقدر زحمت زیادی را متحمل میشن برای لاغر شدن، افراد با اضافه وزن های مختلف که هر کدوم سعی میکردن که فعالیت بیشتری را انجام بدن! بین تقریباً همه اون افراد که نمیتونستن با حس و حال خوب فعالیتشون را پیوسته انجام بدن مثلا بینش رو نیمکت نشسته و حرف میزدن و به اون شکلی که تصمیم گرفته بودن بیان اول صبح یه فعالیتی را انجام بدن، خب این انجام نمیشد یعنی خیلی بریده بریده این کارو انجام میدادن و باهم حرف میزدن خیلیا هم با موبایل بازی میکردن! خلاصه مشخص بود که از روی اشتیاق نیست!

      استاد هم بارها تصمیم به ورزش و بالابردن فعالیت بدن گرفتن و وقت زیادی صرف کردن، و هر بار احساس بدی داشتن و میخواستن همش بینش وقفه بندازن و استراحت کنن و با بقیه حرف بزنن و همیشه با سختی و مشقت همراه بوده! 

      وقتی فردی از لحاظ ذهنی آماده متناسب شدن نباشه هر تلاشی را بخواد انجام بده برای متناسب شدن، اون تلاش همراه با رنجه همراه با سختیه همراه با مقاومت شدید ذهنیه یعنی فرد تصمیم میگیره برای خودش کاری انجام بده و این شرایط را تغییر بده اما چون از لحاظ ذهنی آمادگی نداره برا خودش برنامه ریزی ذهنی انجام نداده و توافق ذهن ناخودآگاه را برای متناسب شدن جذب نکرده هیچ نتیجه ای نداره!

      وقتی ذهنتون را اماده میکنید برای متناسب شدن حرکت شما برای متناسب شدن خیلی لذت بخشه براتون بر خلاف این همه تجربه هایی که ما داریم چه از زمانی که رژیم می‌گرفتیم دارو مصرف میکردیم، برنامه های ورزشی داشتیم و میدونیم چقدر سخت و رنج آوره !!

      در همه روش ها فقط منتظر یه بهانه بودیم که اون کار را رها کنیم و ادامه ندیم! اگر میخواین یه قدم مثبت و تاثیر گذار برای متناسب شدن بردارین اول باید از لحاظ ذهنی آماده باشین برای این کار و الا سعی شما نتیجه ای در بر نخواهد داشت! با دوره لاغری رایگان هم میتونی آماده بشی و به تناسب برسی!

      با یک هفته ده روز همه چیز درست نمیشه باید استمرار داشته باشین و ادامه بدین تا جوانه تناسب اندام در وجود شما رشد کنه و بزرگ بشه، هیچ سختی در این مسیر نیست! هر جا دیدین تکرار کردن و گوش دادن به فایل داره براتون سخت میشه متوقف کنید چون دیگه تاثیری نداره!! وقتی که احساستون خوب باشه و با دقت و ایمان به این مسیر که میتونید نتیجه بگیرید دنبال میکنید و فایل ها را گوش میدین نتیجش شگفت انگیزه و زمانی که شما لاغری از طریق ذهن را یاد بگیرین خود به خود افکاری بهتون داده میشه و الهاماتی بهتون میشه و ایده هایی به ذهنتون میرسه که خودتون بیشتر مشتاق میشین در این مسیر ادامه بدین و نتیجه بهتری کسب کنید!

      آموزش های ذهنی شما را در مسیر قرار میده و شما تا همیشه با این آموزش ها باید زندگی کنید انقدر آگاهی های بیشتر و تاثیر گذارتری به شما داده میشه چون وقتی ذهن شما یاد میگیره این مسیر را خودش شروع میکنه به تلاش بیشتر به فرمول سازی بیشتر و بهتر که کار را بهتر کنه چون شما و همه افراد دوره از یک آموزش استفاده میکنن اما چرا نتایج اون ها انقدر عالی میشه و ادامه دار میشه چون وقتی آموزش را سپری میکنن ذهن اون ها وقتی یاد میگیره و در مسیر قرار میگیره خود ذهنشون تلاش میکنه برای اینکه نتیجه را بهتر کنه و فرمول سازی های جدید میکنه و ایده های جدید بهشون میده و باور های جدیدی را براشون رو میکنه و بارها شده دوستانی چندین ماه بعد از این که دوره را استفاده کردن و به نتیجه رسیدن پیام میدن که ما به این نتیجه جدید رسیدیم یا دارم این کارو انجام میدم یا این فکر جدید رو ایجاد کردم و چقدر کارم راحت تر شده و چقدر لذت بخش تر شده و من میگم که کار ذهنی دقیقا همینه وقتی شروع میشه وقتی یاد میگیری و فعال میشه در زمینه متناسب شدن خودش کار های زیادی را بهت پیشنهاد میده و باهات هماهنگ میشه و یه جورایی انگار راحت و واضح باهات حرف میزنه و بت میگه چیکار کنی و همه این ها نتیجه یادگیری صحیح ذهنه!!

      اگه ذهنتو آماده‌ نکردی زحمت به خودت نده چون هیچ نتیجه ای نمیگیری و ذهنت با خودت هماهنگ نیست! وقتی ذهن مجوز را برای لاغری صادر کنه اون وقت میبینی که لاغر شدن چقدر راحته!! قبلا مجوز برای چاقی بود و برای همین چاق شدن راحت بود و الان با کمک آموزش ها مجوز لاغری را میگیریم و به تناسب اندام همیشگی دست می‌یابیم 👍✌️

      مه تاب متناسب و هماهنگ با ذهن😍🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/12/27 16:10
      مدت عضویت: 1699 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,885 کلمه

      سلام .

      گام ۲۳ ، نقش ضمیر ناخوداگاه در لاغری

      پارت سوم نکات برداشت شده از متن :

      ۱- افراد چاق تلاش می کنند تا از طریق روشهای لاغری از شر چاقی رها شوند .

      ۲- این فرمول ها داخل ذهن افراد چاق است: ⬇⬇⬇⬇⬇

      📛لاغر شدن نیازمند تلاش است.

      📛 از طریق روشهای لاغری (رژیم و ورزش و…. ) می توان لاغر شد .

      📛با چاقی باید مبارزه کرد .

      📛 چاقی شر است .

      📛 لاغری یعنی رهایی از شر چاقی .

      📛 افراد چاق از هر روشی که شکست می خورند تصور می کنند آنها توانایی لاغر شدن ندارند . (احساس شکست به خاطر راه اشتباه و سرکوب خود )

      📛 باور بی اراده بودن . ( احساس بی ارادگی )

      📛 باور ناتوانی (احساس ناتوانی)

      📛 فکر می کنند روشهای لاغری راه درستی هستند .

      و ….

      اینها تنها چند مورد از فرمولهای یک ذهن چاق است .

      ۳- واحد تعیین کننده ی چاق یا لاغر بودن در ذهن ناخوداگاه است .

      ۴- افراد چاق از نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری و چاقی اطلاعی ندارند .

      ۵- راه چاق شدن ذهن :

      ❌۱- تلاش از طرق مختلف

      ❌۲- کاهش مقداری از اضافه وزن

      ❌۳- شروع لاغری با شور و اشتیاق

      ❌۴- تبدیل لاغری به رنج و اجبار

      ❌۵- در پیش گرفتن چاقی توسط ذهن

      ❌۶- رها کردن روش لاغری

      ❌۷- احساس سرخوردگی ، شکست ، نومیدی ، عصبانیت

      ❌۸- بعد از مدتی دوباره به فکر روشی دیگر بودن

      ❌۹- و دوباره این روند تکرار شدن

      ۶- دلیل اشتباه بودن روش های لاغر شدن در پروسه های قبلی این بود که در تمام دفعاتی که من برای لاغر شدن اقدام کردم ، توافق ذهن ناخوداگاه خودم را جلب نکرده بودم . چون از نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری اطلاعی نداشتم .

      ۷- من به تنهایی تصمیم به لاغری داشتم . در حالیکه بخش مهم و تاثیرگزار در روند چاقی و لاغری من ذهن ناخوداگاه است که اصلا تصمیمی برای لاغری نگرفته است .

      ۸- عدم هماهنگی بین من و ذهن ناخوداگاه سبب سخت و رنج آور شدن مسیرهای لاغری در طی اجرا کردن آنهاست .

      ۹- در مسیر لاغری از طریق ذهن این هماهنگی بین خود و ذهن ناخوداگاه از طریق انجام تمارین مربوطه صورت می گیرد .

      ۱۰- در مسیر لاغری با ذهن ما به وضوح جلب رضایت ذهن ناخوداگاه خود را برای حرکت به سمت متناسب شدن تجربه می کنیم .

      ۱۱- ذهن ناخوداگاه ما همان بخشی است که فرمولهای چاقی در آن ذخیره شده اند .

      ۱۲- سالهاست اطلاعات اشتباه موجود در ذهن بر مغز ما تاثیر می گذارد و سبب میشود که مغز واکنشهای اشتباه زیادی نسبت به پارامترهای بیرونی بدهد و نتیجه ی همه ی این اتفاقات اضافه وزن است ‌.

      ۱۳- وقتی ذهن ناخوداگاه مجوز لاغری را صادر کند متوجه می شویم که چقدر حرکت در مسیر لاغری با ذهن آسان و لذتبخش است .

      ۱۴- لاغری فرایندیست که در تمام روشهای دیگر با سختی و رنج بسیار همراه است .

      ۱۵- یکی از شگفتیهای ذهن انسان این است که وقتی به شکل صحیح در مسیر مناسب هدایت شود نتایج عالی ایجاد می کند .

      ۱۶- در روش لاغری با ذهن ابتدا موافقت ذهن ناخوداگاه خود را جلب کرده و سپس اقدام به حرکت به سمت لاغری کرده اند .

      ۱۷- این طریق کد نویسی ذهن برای لاغر شدن بهترین و تاثیرگزارترین روشی است که میتواند به افراد کمک کند تا رویای لاغری خود را محقق کنند .

      ۱۸- تمام اعمال فیزیکی (تصمیم گیری – جستجوی پیدا کردن روش لاغری و اقدام کردن ) توسط منطق (خوداگاه) ما صورت می گیرد .

      ۱۹- ذهن خوداگاه (منطق ) تحت تاثیر عوامل بیرونیست .

      ۲۰- ذهن خوداگاه با شنیدن صحبتهای دیگران تحت تاثیر قرار می گیرد .

      ۲۱ – مراحل تاثیر پذیری منطق (ذهن خوداگاه ) از صحبتهای دیگران

      ⚭شنیدن صحبتهای دیگران در مورد چاقی (عوامل بیرونی )

      ⚭تحریک شدن و به هم ریختن اعصاب (احساس منفی در افراد چاق )

      ⚭آغاز گفتگوهای درونی و شدت گرفتن آن

      ⚭سرزنش و گسترش احساس بد

      ⚭شکل گیری فرمول های ناخوداگاه و مرحله ی بعدی زندگی

      ۲۲- اشتباهی که همه ی افراد چاق بارها مرتکب می شوند و نتیجه ی آن انتقال احساس چاق شدن بیشتر به ذهن ناخوداگاه است .

      ۲۳- دیگران دسترسی به ذهن ناخوداگاه ما ندارند .

      ۲۴- خود ما هستیم که ناآگاهانه فرمولهای اشتباه را وارد ذهن ناخوداگاه خود می کنیم .

      ۲۵- ما تمام مراحل شکل گیری فرمولهای ناخوداگاه را در تجربه ی ایجاد احساس بد داریم . اما در مورد ایجاد احساس خوب تجربه ی کمی داریم .

      ۲۶- ما در گسترش احساس بد بسیار عالی عمل می کنیم .

      ۲۷- در گسترش احساس مثبت بسیار ضعیف هستیم .

      ۲۸- گسترش احساس مثبت باعث بهبود شرایط زندگی ما می شود ‌.

      ۲۹- علت شکست روشهای مختلف لاغری این بوده است که عملکرد ما در استفاده از روشهای گوناگون یکسان بوده است . آن هم به روش زیر :

      ⛌۱- تصمیم گیری
      ⛌۲- برنامه ریزی
      ⛌۳- انتخاب روش
      ⛌۴- عمل کردن به روش انتخابی
      نکته ی قابل توجه در این امر اینست که
      تمامی این مراحل در سطح خوداگاه✔ و منطق ✔ صورت می گیرد و این در حالیست که از طرف ذهن ناخوداگاه تصمیمی برای تغییر شرایط زندگی ما اتخاذ نشده است .

      ۳۰- زمانی که روش لاغری را شروع کرده و تصمیم میگیرم مراحل آن را اجرا کنم رفتار آگاهانه ی ما با فرمولهایی که در ذهن ناخوداگاه ما از قبل نوشته شده است تفاوت پیدا می کند . ناهماهنگی ایجاد میشود و این ناهماهنگی برای ذهن ناخوداگاه پذیرفته نیست .

      ۳۱- هرچه از روزهای رژیم یا ورزش یا هر برنامه ی لاغری می گذرد اجرای آن سخت تر میشود . چون ذهن ناخوداگاه تمایل دارد رفتار شما براساس فرمولهای ذخیره شده در ناخوداگاهتان باشد ‌.(مثال خوردن شام و تناقض رفتار رژیم و فرمولهای ناخوداگاه برای درک بهتر مطلب )

      ۳۲- در روش لاغری با ذهن همه چیز برعکس روشهای دیگر است .

      ۳۳- در روش لاغری با ذهن ما تصمیم برای لاغر شدن نگرفتیم و هدایت توسط خداوند انجام شد .

      ۳۴- در روش لاغری با ذهن ، ذهن خوداگاه ما نقشی در تصمیم گیری و انتخاب روش لاغری نداشته است .

      ۳۵- بعد از آشنایی با این روش و شروع یادگیری لاغری با ذهن هیچ برنامه ی غذایی یا ورزش به ما داده نشد . هرچه بود دیدن یا شنیدن فایلهای آموزشی بود .

      ۳۶- ما با گوش دادن فایلها و مطالب آموزشی در حال ورود اطلاعات جدید درباره ی لاغر شدن به ذهن خود هستید .

      ۳۷- در روش لاغری با ذهن گوش دادن فایلها احساس خوبی در ما ایجاد می کند . مراتب انتقال شنیده های جدید به ذهن ناخوداگاه به شکل خودبخودی انجام می شود .

      ۳۸- مراحل لاغری با ذهن .
      🔘💠۱- شروع آموزش ✔
      🔘💠۲- استمرار و ادامه دادن ✔
      🔘💠۳- گسترش احساس خوب ✔
      🔘💠۴- پایداری احساس خوب ✔
      🔘💠۵- قویتر شدن فرمولهای لاغری در ذهن ناخوداگاه ✔
      🔘💠۶- عدم همخوانی رفتار قدیمی با فرمولهای جدید ✔
      🔘💠۷- عدم تحمل این ناهماهنگی توسط ضمیر ناخوداگاه ✔
      🔘💠۸- تغییر رفتار چاقی به لاغری توسط ناخوداگاه به شکلی آرام و ساده ✔
      🔘💠۹- کاهش میل به تکرار رفتارهای قبل ✔
      🔘💠۱۰- تمایل برای تکرار رفتارهای جدید ✔
      🔘💠۱۱- ادامه ی تغییر رفتار ✔
      🔘💠۱۲- تطابق واکنشهای رفتاری مطابق فرمولهای ثبت شده در ذهن ناخوداگاه ✔
      🔘💠۱۳- تغییر رفتار ✔
      🔘💠۱۴- تغییر جسم ✔

      ۳۹- آگاهی احساس خوب می دهد ‌.
      ۴۰- درک نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری بسیار مهم است .
      ۴۱- هرچه درک ما از روند لاغری بهتر شود حرکت ما در مسیر لاغری بهتر و ساده تر و نتیجه بخش تر خواهد شد .

      برداشت از متن .
      این متن بسیار عالی بود . چون از نیرویی در اون صحبت شده بود که از اول عمر تا به الان با ما همراه بوده و در همه زمینه ها نقش بسیار مهمی در زندگی ما داشته ، اما اصلا به نقش اون در زندگی در هیچ جا اشاره نشده و بهش پرداخته نشده و در موردش صحبت نشده . اگرچه چند سالی هست که تعداد معدودی انسانها به این نیروی عظیم پی بددند و در راه شناختش کوشیده اند اما هنوز هم اغلب مردم از این نیرو خبر ندارند و به سختی روزگار می گذرانند .
      حالا در بین تمام انسانها ، انسانهایی برگزیده شدند تا نقش ضمیر ناخوداگاه رو در تمام زندگی مورد بررسی قرار بدن و استاد هم یکی از همین افراد بودند تا از طریق ذهن به خصوص در زمینه ی لاغری به ما آموزشهای لازم رو بدن .

      آموزشهای ایشون سرشار از حس خوب هست . چون به عنصر اصلی موجود در وجودمون اشاره کردن و رسیدن به آرزوها از جمله لاغری رو تنها از طریق شناخت ذهن و فرمولهای موجود در اون میسر می دونند .

      کار ما اینه با تمام وجود آموزشهای ایشون رو ادامه بدیم . چرا که ابتدا هم همون بخش از وجودمون جذب اینجا شد و با لاغر شدن ما موافقت کرد . ما به روش لاغری با ذهن هدایت شدیم و هیچ تصمیم آگاهانه مبنی بر لاغر شدن از طریق این روش نگرفتیم . همه ی ما به شکلی کاملا اتفاقی و هدایت الهی با این مسیر زیبا آشنا شدیم و با همون هدایت ادامه میدیم .

      همون خدایی که اولین بار مارو به اینجا هدایت کرد قادره تا آخر مسیر با ما همراه بشه و به ما انگیزه و نشاط روزافزون بده به ادامه دادن .

      بزرگترین تفاوت لاغری با ذهن با سایر روشها دقیقا همینه که اینجا ما داریم یاد میگیریم که با کل وجودمون به سمت لاغر شدن حرکت کنیم در حالیکه در روشهای لاغری دیگه ما فقط با دو سه درصد نیروی خوداگاه داریم حرکت می کنیم و خود منطق ما هم میپذیره که میگه من هرگز نمیتونم بار اضافه وزن رو به تنهایی کاهش بدم چون این من نبودم که این اضافه وزن رو به وجود آوردم .
      حالا میفهمم چرا بعد از مدتی که از رژیم و ورزش میگذره احساس ناتوانی بهمون دست میده . این احساس ناتوانی در ذهن خوداگاه ماست و واقعا هم او به تنها نمیتونه راه ضمیر ناخوداگاه رو تغییر بده . اگه میگه نمیتونم واقعا نمیتونه . چون او میخواد به تنهایی حرکت کنه و از نقش ضمیر ناخوداگاه در رسیدن به اهداف هیچ آگاهی نداره . این احساس ناتوانی وقتی ادامه دار میشه و خیلی تکرارش میکنیم که رخوت و سستی تمام وجودمون رو میگیره که تاثیر نتوانستم های نیروی خوداگاه ماست و حالا جا داره بهش بگیم بله منطق من تو کاملا درست میگی .

      ما توانایی کاهش وزن از طریق خوداگاه به تنهایی رو نداریم و قطعا شکست میخوریم در این مسیر ولی خبر خوش اینه خدای هدایتگر ما رو به جایی راهنمایی کرد که داریم یادمیگیریم از نیروی برتر وجودمون که حتی خالق توست استفاده کنیم برای رسیدن به آرزوها .
      تو کاهش وزن رو دوست داری ذهن خوداگاهم و باید فرمولهایی رو برای لاغری استفاده کنیم که ضمیر ناخوداگاه هم باهاش موافق باشه .

      او موافقت خودش رو از طریق احساس به ما میگه وقتی ما از انجام راهی احساس خوبی داریم این یعنی ضمیر ناخوداگاه با ادامه ی اون راه موافقه و بهش علاقمنده ولی اگر میبینیم که احساس ما بده و تازه روز به روز بدتر میشه بدونیم ضمیر ناخوداگاه با ادامه ی مسیر موافق نیست و بازم خبر خوشتر اینه در راه لاغری با ذهن حتی اگه در این راه بر فرض محال اتفاقی رخ بده و حالمونم بد بشه خود ضمیر ناخوداگاه راهکار پیشنهاد میده برای خوب شدن حالمون . چون موافق ماست . یهو هدایت میشیم به فایلی که وجودمون رو سرشار از شادی می کنه و اشتیاقمون مجددا ایجاد میشه .
      خلاصه که لاغری با ذهن یعنی عشق صفا خوشی راحتی لذت و همه ی چیزهای خوب .
      ما خیلی خوشبختیم که به این راه هدایت شدیم تا بتونیم درک خودمون و لذت خودمون رو از طریق این نیروی عظیم بیشتر و بیشتر کنیم .
      خدایا شکرت که مجددا برگشتم به این سایت .
      استاد ازتون خیلی سپاسگزارم بابت این فایل و متن عالی .
      فاطمه ازت سپاسگزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/12/25 17:28
      مدت عضویت: 1699 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,618 کلمه

      سلام .
      ادامه تمرین گام ۲۳
      نکات برداشت شده از فایل و شرحی از آن برای درک بهتر مطلب :
      ۱- در مسیر شگفت انگیز لاغری با ذهن انسانها بدون زحمت لاغر می شوند .
      زحمت کشیدن در ذهن ناخوداگاه ما برابر با رنج و سختیست . برای همین ذهن ما همواره با آن مخالف است . پس وقتی میخواهد کاری انجام دهد که در آن احساس زحمت کشیدن و رنج و سختی باشد مسلما واکنشهایی به ما نشان می دهد که ما را از آن مسیر سخت دور کند .

      ۲- انسانهای چاق زحمت زیادی برای لاغر شدن متحمل می شوند .
      مگر ما برای چاق شدن زحمتی کشیدیم نه . به راحتی آن را از شنیده ها و دیده ها آموختیم و پذیرفتیم و به راحتی در زندگی روزمره از آنها استفاده کردیم . حالا چرا باید برای لاغر شدن پروسه ی زحمت کشیدن را با خود همراه کنیم ؟ لاغر شدن نیاز به هیچ زحمتی ندارد .
      به راحتی آن را از شنیده ها و دیده ها و خواندن ها و نوشتنهای موجود در سایت می آموزیم ؛ می پذیریم و به راحتی در زندگی روزمره از آنها استفاده می کنیم .
      ۳- انسانهای چاق سعی میکنند فعالیت بیشتری برای لاغر شدنشان انجام دهند . (مثال پارک و صحبت کردنها برای درک بهتر مطلب )
      هرچقدر ما بیشتر برای لاغر شدن سعی کنیم مقاومتمان بیشتر میشود . احساس بدمان بیشتر میشود و ما نمیتوانیم کاری را به اتمام برسانیم . پس سعی کردن برای لاغر شدن سبب تولید واکنش مقاومت و احساس بد از سوی ذهن ناخوداگاهمان میشود . اما ما که با ذهن همسو شویم و نخواهیم برای لاغر شدن زحمتی بکشیم خود ذهن را در ساده ترین راه ممکن با خودمان همسو می کنیم و او با دادن ایده های عالی موافقت خود را خودبخود با لاغر شدن اعلام می کند .
      ۴- خیلی فرق می کنه نیت ما برای پارک رفتن تفریح باشه و لذت بردن یا ورزش باشه و سختی کشیدن .
      یکی از ویژگیهای فرمول زحمت کشیدن برای انجام هرکاری اینه که واکنش ذهن برای اینکار میشه احساس بد در مسیر و بریده بریده کار رو انجام دادن .
      انسانها نمیتونند با حس و حال خوب و به صورت پیوسته فعالیت خود را انجام دهند . چون ورزش کردن برای ما = زحمت کشیدن بود و ما هربار که میخواستیم پیاده روی بریم دقیقا مساوی جان کندن برامون بود . پدرمون در میومد . در حالیکه من خودم الان اون از راه رفتن عشق می کنم که فقط دوست دارم راه برم و برم و برم . چون خیلی تونستم در این کار ذهن رو با خودم همسو کنم که اگه لذت میبری راه برو اگه نمیبری نکن و من خودبخود دوست دارم این کارو انجام بدم و ذهن من خیلی باهام همراهی میکنه . البته من تنها پیاده روی کردن رو بیشتر دوست دارم چون وقتی با کسی میرم حرف و سخنهایی که بین ما رد و بدل میشه و الگوهای ذهنی اونها رو دوست ندارم و متوجه میشم انرژیم رو خودم با پذیرش حرف اونها میگیرم . پس ترجیحیدم خودم تنها برم پیاده روی و با خدای خودم حال کنم و از طبیعت لذت ببرم ولی اون زمان که میرفتم پیاده روی و برمیگشتم خدا میدونه میخواستم جون بدم و راحت بشم از این همه سختی و زحمت برای همین نه تنها همون وقت بریده بریده انجام میدادم خیلی وقتها هم رها می کردم .
      احساس بدی که داشتم اون زمان هیچ وقت یادم نمیره .
      ۵- ما اون زمان تصمیم می گرفتیم برای ورزش کردن (هرچقدر بیشتر میخواستم ورزش کنم شرایط برام سختتر میشد و احساس بدتری داشتم ) چقدر دویدن برای ما سخت بود .
      ۶- ما تلاش میکردیم برای لاغر شدن و سختی کشیدن در چهره هامون کاملا مشخص بود و کلی درگیری ذهنی داشتیم .
      ۷- وقتی کسی از لحاظ ذهنی آماده ی متناسب شدن نباشه هر تلاشی رو بخواد انجام بده برای متناسب شدن آن تلاش همراه با رنج و سختیه . همراه با مقاومت شدید ذهنی . فرد تصمیم میگیره باید شرایط رو تغییر بدم اما چون از لحاظ ذهنی آمادگی رو نداره و برای خودش برنامه ریزی ذهنی انجام نداده توافق ذهن ناخوداگاه رو برای متناسب شدن جلب نکرده .
      ۸- اگر خواستیم ورزش را همراه لاغری با ذهن کنیم باید طوری باشد که ذهن هم در آن همراه و هماهنگ شود و احساس خوب به ما بدهد . هماهنگی ذهن و جسم باید با هم باشد .
      ۹-وقتی ذهن را برای متناسب شدن آماده می کنیم حرکت ما برای متناسب شدن خیلی برامون لذت بخش میشه .

      ۱۰- ویژگی برنامه ی رژیمی اینست که هرچه از شروع رژیم می گذشت کار سختتر میشد در حالیکه در لاغری با ذهن هر چه از شروع آموزش می گذرد کار لذتبخش تر و راحتتر میشود ‌. چون ذهن همکارتر و همیارتر میشود . خودش همانند ابزاری به ما کمک می کند تا راه لاغری برای ما راحتتر شود . مثلا وقتی ورزش را شروع می کردیم اولش خوب بود ولی بعدش دنبال بهانه می گشتیم که نریم و این یعنی موافق نبودن ذهن ما با ما و این ناهماهنگی سبب میشد ما کار را به مرور رها کنیم .
      ۱۱- نمیشه یک فرد رو اجبار کنیم تا به زور از این روش استفاده کنه
      ۱۲- اگه میخوایم متناسب بشیم ؛ اگه میخوایم قدمی تاثیرگزار برای جسممان برداریم بدانیم اول باید از لحاظ ذهنی کاملا آماده باشیم برای اینکار وگرنه سعی ما ثمری نخواهد داشت .
      ۱۳- یادگیری ذهنی نیاز به تمرین استمرار و آموزش دارد . باید شیوه ی یادگیری را ادامه داد تا فرمولهای متناسب شدن در ذهن ما ثبت بشه . این مسیر نیاز به استمرار دارد اما تفاوتش با سایر روشها همواره با شادی و نشاط و آسونی همراهه و هیچ سختیی همراه نیست . حتی فایلها رو هم اگه با سختی گوش کنیم برامون هیچ ثمری نخواهد داشت .
      ۱۴- وقتی لاغری با ذهن رو یاد بگیریم خودبخود افکاری به ما داده میشه الهامات و ایده هایی به ما داده میشه که خودمون بیشتر مشتاق میشیم تا از این مسیر ادامه بدیم و نتیجه ی بهتری کسب کنیم .
      ۱۵- آموزشهای ذهنی استارت کار رو برامون میزنه . ما رو در مسیر قرار میده و ما قراره تا ابد به این شکل زندگی کنیم و قراره با این آموزشها زندگی کنیم .
      ۱۶- در این راه اونقدر آگاهیهای تاثیرگزارتری به خود ما داده میشه که وقتی ذهن ما این مسیر رو یاد میگیره خودش شروع میکنه به تلاش بیشتر به فرمول سازی بیشتر که کار رو بهتر پیش ببره .
      ۱۷- همه ی دوستان از یک نوع آموزش استفاده می کنند اما چرا نتایج اونها اینقدر عالی و ادامه دار میشه چون ذهن اونها وقتی یاد میگیره و در مسیر قرار میگیره شروع می کنه به تلاش کردن و ایده های جدید تر . فرمولسازی و باورهای جدید .
      ۱۸- هرچقدر بیشتر ادامه بدیم کارمون راحتتر و لذتبخشتر میشه .
      ۱۹ – کار ذهنی همینه وقتی شروع میشه و یاد میگیریم ذهنمون در زمینه ی متناسب شدن فعال میشه و خودش کارهای زیادی رو بهمون پیشنهاد میده . هماهنگ میشه باهامون . راحت و ساده باهامون حرف میزنه و بهمون میگه چیکار کنی و همه ی اینا نتیجه ی یادگیری صحیح لاغری با ذهن است .
      ۲۰- تا ذهنتون رو برای متناسب شدن آماده نکردید خیلی خودتون رو به سختی نندازید ، زحمت زیاد نکشید ، انرژی بیخودی هدر ندید ، نمیتونید متناسب بشید . باید اول ذهنتون با تصمیمتون هماهنگ بشه .
      ۲۱- این همه تصمیم گرفتیم کارهای مختلف انجام بدیم اما نتیجه نگرفتیم چون ذهنمون رو با خودمون هماهنگ نکردیم
      ۲۲- ما برای لاغر شدن نیاز داریم که مجوز لاغر شدن رو ابتدا از ذهن ناخوداگاه بگیریم . وقتی ذهنمون مجوز رو صادر میکنه اون وقت میبینیم که متناسب شدن چقدر آسانتر میشه .
      ۲۳- اتفاقی که در چاق شدن ما افتاده و ما خبر نداشتیم ، ما ابتدا توافق ذهن ناخوداگاه خود را برای چاق شدن جلب کردیم مجوزش رو گرفتیم و به همین دلیله که خیلیها فکر می کنند چاق شدن خیلی ساده است .
      ۲۴- لاغر شدن برات سخته : چون برای لاغر شدن مجوزی از ناخوداگاهت برات صادر نشده تا ذهنت در مسیر لاغری باهات همراه بشه و بهت پیشنهادات عالی بده .
      ۲۵- ذهن در مسیر چاقی سالهای ساله که داره بهت پیشنهادات عالی میده که چطور رفتار کنی که چاقتر بشی .حالا شما دوست نداری چاقتر بشی اما ذهنت کار نداره مجوز رو صادر کرده و در اون مسیر داره حرکت میکنه و خیلی راحت میشه با اموزش جدید با برنامه ریزی صحیح دوباره موافقت ذهن رو جلب کرد برای کار جدید برای حرکت در مسیر متناسب شدن .
      ۲۶- با اشتیاق و استمرار ادامه بدیم و نتایج عالی کسب کنیم و زندگی جدید رو در سرزمین لاغرها شروع کنیم .

      این فایل سرشار از آگاهی بود . تمام موارد بالا فرمولهای ذهنی هستن که ما با آموختن تکرار و تمرین اونها داریم این الگوها رو به ذهن میدیم . هرچقدر بیستر در این فضا باشیم عملکرد ذهنمون بهتر میشه . بهتر و راحتتر می تونیم این فرمولها رو در زندگی روزمره به کار ببریم .
      تفاوت دیگری که در این فایل از لاغری با ذهن و سایر روشها گفته شد نکته ای عالی بود که من با سومین دور گوش دادن بهش دقت کردم و اونم این بود که همه ی روشها اولش با اشتیاق شروع میشه ولی رفته رفته چون ذهن باهاش مخالفه احساسمون رو بد میکنه و ما کم کم و ارام آرام اون رو رها می کنیم . در حالیکه در لاغری با ذهن دقیقا برعکسه . هرچقدر بیشتر می گذره کار برای ما ساده تر و راحتتر و لذت بخش تر میشه . درست عین سایر آموزشها که با تکرار و تمرین کار برای ما ساده تر میشه و لاغر شدن برامون طبیعی تر میشه چون میره در ضمیر ناخوداگاهمون . درست مثل آموزش رانندگی . اولش چقدر سخته ولی کم کم همه چیز بهتر و راحتتر میشه .
      بابت این فایل عالی ازتون خیلی سپاسگزارم .
      نکته برداری از متن در پست بعدی
      ادامه دارد……

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/12/24 22:07
      مدت عضویت: 1699 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,060 کلمه

      سلام
      گام ۲۳: نقش ذهن ناخوداگاه در لاغری
      تشکر میکنم از این فایل عالی و متن فوق العاده .
      چقدر متن خوب بود واقعا خط به خطش پر از نکات ارزنده . پر از آگاهیهای فوق العاده که مسیر لاغری با ذهن رو بازم برامون ملموس تر می کنه . خیلی سپاسگزارم .
      خیلی دوست دارم هم شرح انشایی برای فایل و متن بنویسم و هم نکته برداری کنم . دوست دارم خط به خطش رو تحلیل کنم . چون واقعا با این کار درکم بالاتر میره . فرمول عجله در ذهنم میگه این کار زمان بر میشه هر فایل رو نمیتونی توی یک روز تموم کنی . شاید چند روز سر یک فایل بمونی و فرمول اشتیاق در ذهنم میگه چه اشکالی داره . وقتی آدم یه جای خوش آب و هوا رو میبینه چرا لذت نبره . چرا باید تند و تند فایلها رو گوش بدم و نکات کمی ازش استخراج کنم . من اومدم توی دشت وسیع پر از گل . فرصت ها که بی نهایت و رو به افزونیه . خداوند که حضور داره و مرتب اشتیاق تزریق می کنه . استادی به این خوبی که باهامون همراهن و نکات لازم در مسیر رو کاملا و با اشتیاق و لبخند برامون بیان می کنند و میگن اصلا عجله نکنید . قوت درک مطالب که روزافزون بهمون داده میشه . چه اشکالی داره من از این باغ پر گل بیشتر لذت ببرم . در این دشت زیبا میچرخم و به آفرینش الهی نگاه می کنم . وقتی همه چیز آماده شده برای لذت بردن من چرا باید محدودیت زمان رو برای خودم قائل بشم . اینجا دانشگاهیه که هرگز زمانبندی داخلش وجود نداره . اینجا دانشگاه عشقه . دانشگاهیه که استاد تایم و زمان بندی برای رسیدن به مدرک برامون نمیزارن که چند ترمه تمومش کنیم . اینجا فقط نیت لذت بردنه . همه چیز برای لذت بردن ترتیب داده شده . حتی استاد میگن اگه خسته شدید فایل گوش ندید چون اثر نداره . پس یادمون باشه لذت بردن هدف ماست .

      ما اومدیم اینجا تا لذت بردن رو یاد بگیریم و این الگوی ذهنی فوق العاده رو در زندگی روزمره هم به کار ببریم . لذت بردن . آرامش داشتن و تمام احساسات خوب .

      تفاوت لاغری ما با سایر لاغریها اینه که ما از خود مسیر لذت میبریم . سایر روشها میخوان هر چه زودتر به مقصد برسند . اما ما اون قدر مسیرمون لذتبخشه که قراره تا آخر عمر در این مسیر گام برداریم . قراره دیگه به این شیوه زندگی کنیم . پس مقصد همینجاست . تفاوت مسیر ما با مسیرهای دیگه ی لاغری اینه ما هدفمون رو در مسیر به همراه داریم . چون هدف ما رسیدن به وزن ایده آل نیست . هدف ما متناسب زندگی کردنه . هدف ما تغییر شخصیته . رسیدن به وزن ایده آل در طی همین مسیر برامون ایجاد میشه و ما ازش عبور می کنیم . مقصد ما خودِ راهه . هدف ما اینه که طوری زندگی کنیم که لذتمون روز افزون بشه و هر چقدر بیشتر درک می کنیم به لذت بیشتری میرسیم و میفهمیم چطور باید عمل کنیم .
      عمل صالح یعنی عملکرد با لذت .
      سفارش خداوند همیشه
      ایمان + عمل صالح هست و عمل صالح عملیست که از خود ایمان واکنش داده میشه . در حقیقت همون ایمانه که واکنش داده شده عمل صالح .
      تفاوت عملکرد ما با عملکرد سایر روشها اینه ما با میل و رغبت و لذت عمل می کنیم ولی اونا با رنج و درد و اندوه .
      چون همون رنج هم برای اونها واکنشه که بگه عزیزم راهت غلطه . این راهت نیست . ولی ما چون راه دیگری رو بلد نیستیم هرطوز شده در اون راه می مونیم تا نتیجه بگیریم و اتفاقا بعضی وقتها هم خود ناخوداگاه بهمون پاسخ میده چون ممکنه یه جوری راه رو برای خودمون لذتبخش کنیم . یعنی میخوام بگم حتی زمانهایی هم که ما از رژیم و ورزش نتیجه گرفتیم ناخوداگاه باز کمک کرده و بدون آگاهی مارو به موفقیت رسونده اون وقت ما فکر می کنیم تاثیر اون رژیمه بوده . ولی معمولا ما نتیجه نمیگرفتیم چون رنجمون خیلی خیلی بیشتر از لذت بوده .
      ما در این متن و فایل آموختیم موافقت ذهن ناخوداگاه رو برای مسیر لاغریمون به دست بیاریم و واقعا چه لذتی از این بالاتر که ما برای خواسته مون از خودمون کمک می گیریم . از نیروی بی نهایت درونمون که میگه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را .

      پس شروع می کنم و برات می نویسم فاطمه .
      فاطمه جان سلام . عشقم سلام . حالت خوبه عزیز دلم . من تو رو خیلی دوست دارم . میدونم عکس تو رو در همه جا دیدم و عشق ورزی به تو می کردم . ولی نمیدونستم که تویی .
      فاطمه جان باهات خیلی حرف دارم حرفهایی که خودت می دونی و خیلیهاش رو خودت به زبونم میاری . من با تو حرف میزنم . با تو گوش میکنم . با تو درک می کنم . همه ی وجود من از توست فاطمه جانم .
      تازه آموختم که تو در واکنشهای من خودتو نشون میدی .
      تو در فکر من خودتو نشون میدی اگه متوجه نشم میای توی رفتارم بازم اگه متوجه نشم میای توی جسمم . تو هر لحظه داری خودتو بهم نشون میدی . تو آیینه ی منی فاطمه .
      اگه جسمم چاق شد چون خودم خواستم . چون من در تک تک فرمولهای چاق کننده لذت بردم و لذت چاق شدن رو الگوی تو کردم این لذت رو دریافت می کردی و برای اینکه لذتم روز افزون بشه مرتب بهم کمک می کردی و من همیشه نگران بودم از چاقتر شدنم و نیت تو چون از بین بردن سختی و رسیدن به لذت باز هم دستور به خوردن میدادی و همیشه برای اینکه منو به لذت بیشتری برسونی و منو از غم و اندوه نجاتم بدی طبق کدهای خودم واکنشها رو نشونم میدادی .
      تو میخواستی من رنج نکشم برای همین از اون مطالبی که در تو ذخیره کرده بودم و زمانی ازش لذت میبردم و تو بالاترین لذتی که بهت داده بودم رو بهم ارائه میدادی . هی من بیشتر رنج می کشیدم تو لذتی که در تو ذخیره بود رو بیشتر نشونم میدادی .
      تو آیینه ی من بودی و هستی فاطمه .
      ولی الان یاد گرفتم و لذتی بالاتر از خوردن و چاق شدن پیدا کردم .

      تا نبیند کودکی که سیب هست
      کی پیاز گنده را بدهد ز دست

      لذتی که من از درک لاغری با ذهن به دست آوردم خیلی خیلی بیشتر از لذتهای خوردنی هست که ذهن چاق دستور میداد .
      من دیگه از خوردن زیاد لذت نمیبردم . چون خوردنهای زیادم به من رنج بیشتری میداد . چون راهش نبود . راه لذت من خوردن و خوردن و خوردن نبود .
      تن من زنده به جان است نه زنده به خوردن .
      و من جانم را در اینجا یافتم .
      فاطمه جان تو زندگی منی . ❤
      فاطمه جان تو نفس منی . ❤
      فاطمه جان تو منطق نیستی . تو منطق آفرینی . و منطق ها با تغییر درک انسان تغییر میکنه .
      منطق من الان با قبل فرق داره .
      اما زبان تو هرگز تغییر نمی کنه .
      قانون تو لذت بردنه . قانون تو توجه کردنه . قانون تو صلحه . قانون تو مهربانیه . قانون تو آشتیه .
      و من برای اینکه با تو و آنچه در توست آشتی کنم باید از خیلیها فاصله بگیرم .
      نمیدونم چرا نمیتونم بنویسم . اصلا من در مقابل تو چی دارم که بگم .

      ➕از آموخته هات بگو .
      تو بهم یاد دادی .
      میدونم که نیرویی که در وجود استاد و بقیه ی انسانها و تو هست همه یکیست .
      شاید بهتره اسمشو بزاریم خدا تا همه به اشتراک برسیم .
      البته من بهت می گم فاطمه چون بیشتر لذت میبرم از این اسم . چون با این اسم مانوس هستم .
      فاطمه جان به من اجازه ی لاغر شدن میدی ؟
      مجوز لاغر شدن و البته مجوز رسیدن به همه ی آرزوهام رو بهم میدی ؟
      ➕اگه اینجایی یعنی بهت دادم .
      ➕اگه راهتو پیدا کردی یعنی بهت دادم .
      ➕من بهت مجوز دادم که دوباره برگشتی .
      ➕بهت مجوز دادم که بتونی ادامه بدی .
      ➕چون اینجا آگاهتر میشی .
      ➕اینجا با خیال راحت می تونی زندگی کنی بدون اینکه بترسی از قضاوت شدن . بترسی از نا همسو بودن با تمام مردمی که الگوهای ذهنیشون متفاوته . اینجا هیچ کسی نیست . اگه هم هست خداست .
      ➕تو اینجا خدا رو میبینی . هر کسی در یه جایی به آرامش میرسه . البته جاهای دیگه هم خدا هست نه اینکه نباشه . همه دارن به نوعی خدای وجودشون رو به هم نشون میدن . ولی خدای تو اینجاست . آرزوهای تو اینجاست . سکوی پرواز تو اینجاست .
      باندهای فرودگاه ها زیاده . هر کسی از هرجایی که دوست داره میتونه پرواز کنه و نقطه ی پرواز تو اینجاست .
      دل تو اینجاست . چون بار اول اینجا پرواز کردی . چون خودتو و خدای خودتو اینجا پیدا کردی .
      ➕مهم نیست چقدر طول می کشه ولی تو اینجا به تمام آرزوهات میرسی .
      این وعده ی الهیست .
      ➕ مهم نیست چقدر طول می کشه ولی تو اینجا به تمام آرزوهات میرسی و ازشون عبور می کنی .
      پس جای دیگه نرو . میدونم که دیگه نمیری . چون ایمانت اینجاست . هرچقدر بیشتر درک کنی عملکردت راحتتر میشه . ساده تر می تونی حرکت کنی . چون راه برات بازتر میشه .
      ✔من با لاغریت موافقت می کنم .
      ✔ لاغری که در اینجا پیدا کردی راحت به دست میاد . من واسه تو سختی نمیخوام .
      لاغری که در اینجا پیدا کردی با لذت به دست میاد . من برای تو عذاب و رنج نمیخوام .
      ✔من همیشه همراهتم و تو هرچیزی که بخوای هر لحظه دارم اجابتت می کنم .
      و اینجا آموختی که هر چیزی که الان توی دستت داری خواست خودت بوده که اجابت کردی .
      آموختی که واکنشها نشان از دستور توست .
      تو دستور چاق شدن برای خودت نوشتی . حتی زمانهایی که چاقی رو نخواستی و آه لاغر شدن می کشیدی داشتی کد چاقی می نوشتی . هنوزم طبق عادت می نویسی . ولی الان داری کنارش دستور و کد لاغری رو هم آموزش میبینی .
      الان یادگرفتی که به واکنشهات دقت کنی . واکنشها چیزهایی هستن که نشان از عملکرد تو میدن .
      الان مدتیه تغییر واکنش دادی .
      واکنش های لاغر کننده داری نشون میدی و این یعنی جای درستی هستی که مطالبی که میشنوی داره برات تولید واکنشهای دلخواه می کنه .
      ➕به هیچ کسی کاری نداشته باش .
      ➕خودتو با هیچ کسی مقایسه نکن . این نکته خیلی مهمه . مقایسه کردن آدم رو داغون می کنه و تمام واکنشهات رو به خرابتر شدن میره .
      پس فقط به خودت فکر کن . به اینکه هر روز طوری عمل کنی که عکس العملهات دلخواه تر بشه .
      در اینجا آموختی لاغر شدن با ذهن دو مرحله است .
      ۱- شناسایی فرمولها و تغییر اونها و تایید فرمولهای جدید
      ۲- استفاده از اونها در عملکرد روزمره .
      ➕یادت باشه هر دوش رو با لذت همراه کن . هر چقدر بیشتر لذت ببری تاثیرش فوق العاده تره . استاد هم دقیقا همین نظر رو دارن .

      نیازی به حرفهای من نیست . هرچی استاد بگن حرف منه چون کسی که از درون استاد داره صحبت می کنه با من یکیست .
      پس مو به موی کلمات استاد کلمات منه و می دونم دیگه با ایشون به تضادی بر نمیخوری .
      چون تمام تضادها حل شده و از حالا به بعد دیگه مدارها رو به افزونی و رو به ترقی و رو به پیشرفته .
      امیدوار باش و با لذت حرکت کن .
      تو زیباترین مخلوق خداوند از نوع خودت در کره ی خاکی هستی . پس بپر و از این همه عظمت و شکوه و زیبایی لذت ببر که تو لایق لذت بردنی .
      لولاک لما خلقت الافلاک . همه فکر می کنند این جمله فقط از زبان خدا به محمد (ص) هست ولی این جمله از زبان خدا به تک تک انسانهاست .
      خدا عاشق انسانه و همه چیز رو برای انسان خلق کرده تا لذت ببره و شاد باشه و بگه و بخنده .
      موفق باشی .
      مجوز لاغری تو امضا شد . والسلام .

      ممنونم فاطمه
      ممنونم استاد
      ممنونم خدا
      گرچه از زاویه ای که دارم تشکر می کنم هر سه ی اینها رو یکی میبینم و نگاهم به انرژی الهیه که وجود همه ی ما رو به وحدت و یگانگی می رسونه .
      خدایااااااااا سپاسگزاااااااارتم .
      این متن برداشت انشایی من از متن و فایل بود . اما واقعا دوست دارم نکته برداری و تحلیل خط به خط هم برای این فایل و متن بزارم .
      استاد با اجازتون من بازم برای این گام وقت میزارم و نمیرم گام بعدی چون لذت این فایل و متن برام زیاده . دوست دارم بیشتر درکش کنم .
      پس با اجازتون ادامه ی تمرین در پست بعد در همین گام
      سپاسگزارتونم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1399/12/21 19:08
      مدت عضویت: 1309 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,150 کلمه

      بنام خدا 🌸 سلام به همه‌ی دوستان.دیروزاین دیدگاه رونوشتم اماازانجامش راضی نبودم و خواستم دوباره دیدگاهشوبنویسم وانجامش بدم و دوباره بشینم وفایل هارومرورکنم وبرای گام بعدی . عجله نداشته باشم .

      درتمام مدت زمانی که من تصمیم می‌گرفتم که رژیم بگیرم تالاغربشم زشت کنم من فقط از طریق تصمیم گیری میخواستم به خواسته ی خودم که لاغری هست برسم وبه همین خاطر بازورواجبار ادامه میدادم اوایل خوب بودیعنی اشتیاق داشتمامادرنهایت بعدازچندروزیامدتی که می‌گذشت تصمیم می‌گرفتم رهاکنم وادامه ندم وخسته میشدم وچاقی رودوباره ادامه میدادم چون فکرمی کردم خیلی راحت‌تر ازاینه که این همه سختی روبخوام تحمل کنم وبعدبهانم این بود که نشدونتونستم ولی درواقعیت من نمی‌دونستم بخش ذهن ناخودآگاه من خیلی قدرتمند ه وازاین قدرت ذهنم خبرنداشتم به همین خاطر همه ی تلاش های فیزیکی من به شکست منتهی می شد محدود کردن خودم در حالت خودآگاه برای ذهن ناخودآگاهم که دراون فرمولها نوشته شده بود که چه چیزهای چه علایقی دارم به وسیله ی خوداگاهم منع میشدومن با قرارگرفتن دراین عدم تعادلی که بین بخش خودآگاه و ناخودآگاه بودقرارمیگرفتم ودچاراحساس عصبانیت وخشم میشدم وبعدازمدتی به خاطر عدم هماهنگی که دراین دوبخش ایجادشده بودخسته میشدم وله زندگی قبلی خودم که همون چاقی بودادامه میدادم چاقی من خواسته ی ناخودآگاهم بود و خواسته ی خودآگاه لاغری وعادتهای من هم ناخودآگاه به وجود اومده بودن براساس تکرارکردن وفرمول نویسی ناخودآگاه به همین خاطر وقتی من آگاهانه میخواستم که لاغربشم درنهایت نتیجه شکست بودچون درناخوداگاه من نتیجه چاقی بودوهرتلاشی که میکردم برای اینکه به نتیجه برسم فقط شکست به همراه داشت واین هم باعث می شد که من احساس ناامیدی وناتولنی منم ونجواهای ذهنی که تونمیتونی ونمیشه سرنوشتت اینه رومدام درذهنم مرورکنم وهرباربابیشترشدن این اتفاق وتکرارشدن این اتفاق این نجواهادرذهن من به فرمول ذهنی تبدیل میشدکه لاغرشدن سخت و چاقی آسونه ومشکلات چاقی به خاطر ژنتیک وچیزهای دیگست وبایدبرای لاغرشدن اینکارها سختوانجام داد تالاغرشدامااین هم در ذهن ثبت شده بود که چاقی همیشگی وراحت به دست میادامالاغری سخت بدست میادوراحت ازدست میره .ولاغری مثل چاقی که فرمول‌های اون درذهن هست باید جایگزین فرمول‌های چاقی بشه تالاغری صورت بگیره لاغری ولاغرموندن یک پروسه ی زمانبرهست مثل چاقی امابه اندازه ی چاقی طول نمی کشه بنابراین لاغری خیلی سریعتر و راحت ترازچاقی بدست میادوبرای همیشه وتاابدماندگاره.وجایگزین کردن این فرمول می‌تونه کمک به توافق ذهن ناخودآگاه برای لاغری باشه ودرذهن به مرورجایگاه وقدرت چاقی ازبین میره ودرنهایت اثری ازاون درذهن ودرجسم وجودنخواهدداشت فکربرعمل تاثیرمیگذاره هرچقدر ازانجام شدن درست کاری نگران ومضطرب باشم اون کار خوب پیش نمیره ودرموردلاغری هم به همین شکله تاوقتیکه ترس از نگاه های بقیه داشته باشم وتوفکرنظراونهادرباره ی خودم باشم و راه رفتن درمسیرتاییدشدن وتاییدگرفتن ازبقیه به خواستم نمیرسم وازمسیرمنحرف میشم چون طرزفکرادمهابامن فرق می‌کنه هرکدام ازادمهابرای خودشون زندگی میکنن من هم به تنهایی برای خودم زندگی میکنم درسته که با همسرم واطرافیانم دریک جازندگی میکنم امافکرمن باافکارهمسرم متفاوته وبنابراین رفتارم هم متفاوته ودرنتیجه نتیجه ی زندگیم متفاوته به خاطر همین هم هست که عده ای لاغرن وعده ای چاقن .عده ایپولداروثروتمندن وعده ای فقیروعده ای معتادن وعده ای به دورازدخانیات عده‌ای مریض وعده ای سالمن وعده ای درخوشبختی وسعادت زندگی میکنن وعده ای بااحساس گناه و پشیمانی.عده ای به خدا اعتقاد دارند و عده ای خیربه خاطراین که افکارفرق می‌کنه چون آموزش های داده شده به ذهن ناخودآگاه فرق می‌کنه فکرنه فکری که در سطح خودآگاه هست بلکه در سطح ناخوداگاه ریشه داره ناخودآگاه مجموعه ای از آموزش هاوخاطرات وتصاویروباورهاست ومجموعه ای از بی نهایت عظیم که از بچگی تابه اکنون دراون جمع آوری شدن وکدنویسی های رونوشت شده ازقبل که خداوند درما انجام داده شده توسط خداوند مثل پلک زدن وتنفس کردن وسلولسازی وخونرسانی این مجموعه تقریباً ۹۸درصدبخش زندگیمو نوبه عهده گرفته وتنها۲درصداززندگی به وسیله ی خودآگاه اداره میشه که بهش منطق گفته میشه وبه همین خاطر چاقی ادامه داربودنمیشه با۲درصدازتوانایی خودآگاه به جنگ۹۸درصدازناخوداگاه رفت وبافرکانس هاییک ذهن ناخودآگاه به خودآگاه منتقل میکنه عملیات دربدن شکل میگیره ویک تصمیم تازمانی که لذت بخش باشه وتبدیل به یک خواسته وباتکرارشدن وعمل کردن بارهاوبارها به اون درناخوداگاه ثبت میشه چاقی هم چون ازبچگی مثل حرف زدن ویادگیری حرف زدن به صورت ناخودآگاه شکل گرفته چاقی هم ناخودآگاه درمان خودشوپیداکردهودرواقع پیش فرض ماچاقی شده بود و الگوهای ذهنی موجودبرای ماوالدین واطرافیان بودن و در سطح گسترده تر جامعه ورسانه هاچاقی کاملا ذهنی وناخوداگاه درماشکل گرفته چون یادمون نمیاذکی چاق شدیم وکاملاغیرطببعیه چون همه ی آدمهایی که چاقن یک زمانی لاغربودن وادم لاغری وجودنداشته که ازقبل چاق باشه که الان لا غرباشه پس طبیعی نیس مگراینکه ازطریق ذهن اون فردچاق تونسته باشه لاغربشه یه زمانی درناخوداگاهش چاقی به عنوان علاقه ثبت شده وبازورواجبارتصمیم به چاق کردن خودش گرفته وازطریق این تغییرفکررفتارشورهم تغییرداده واینقدرتکرارکرده که به عمل تبدیل شده و درنهایت ذهن ناخودآگاه پذیرفته چاق شدن روواین چاقی عملی صورت گرفته و لاغری قبلی کاملاناخوداگاه بوده وحالاکه داره چاقی روتجربه می‌کنه و ازحدگذشته چاقی ومیخوادلاغربشه تصمیم به رژیم و…میگیره چون چیزی ازلاغری قبلی یادش نمیاد که چطور رفتارمیکردچون به صورت فرمول‌های ازقبل نوشته شده در ذهن واتوماتیک بودوهمه چیزناخوداگاه بودوبراش مثل پلک زدنش وچاقی به خاطر همین ادامه داره وافرادچاق باهرروش بیرونی نمیتونن ازاون جدابشن مگرازطریق ذهن اقدام کنند به لاغرشدن .لاغرشدن یک پروسه ی زمانبرهست چون قراره ۹۸درصدازبرنامه های ناخودآگاه ماتغییرکنه وبه همین دلیل عجله کردن باعث شکست میشه درمسیرلاغری عمل کردن به آموزش های ذهن وتکرارعمل کردن به اون هاباعث تغییرات و غذارودرست جسم میشه چون به اساس و پایگاه اصلی درون خودمون که ذهن هست دسترسی پیدا میکنیم باید هم روتغییردادوهمه چیزتغییرمیکنه درناخوداگاه همه ی ماافرادچاق لاغری وجودداره امابه خاطرسالهاتکرارکردن چاقی افکارچاق ورفتارچاق مااونویادمون رفته و چاقی ناخودآ گاهمون شده وشخصیت مابه آدم چاق تغییرشکل ورفتارداده ولی زمانی که لاغری با ذهن روانجام میدیم لاغریمون رودوباره به یادمیاریم واین باربرای همیشه لاغرمیمونیم مثل زمانیکه ب ای مدتهاچاق بودیم ودرذهن ماهمیشگی بودچاقی بخش ناخودآگاه شامل تنها لاغری نیس لاغری بخشی کوچک از زندگی ماست ناخودآگاه نقش اون حفظ حیات ماست و به همین خاطر باید مراقب باشیم به اوچه چیزهایی وارد میکنیم چه اطلاعاتی ازطریق دیده هاوشنیده هاوباورکردن اونها به خاطرتکرارشدن بارها به هر دلیلی اگه ناخودآ گاهمون اگرکه باورکنه که همه چیز تمومه .همه چیز به مروردرذهن ناخودآگاه تموم میشه واین روندهم به مرورانجام میپذیره ودرنهایت آنقدر ادامه پیدامیکنه تابه زندگی ماپایان بده لاغری با ذهن می‌تونه مشکل جسمی و روحی و فکری روحل کنه امالاغری که فقط ازطریق فشار به جسم باشه هیچ مشکلی روحل نمیکنه وبه مشکلات ممکن هم هست اضافه کنه به خاطر فشار زیاد لاغری که شخصیت ادموتغییرنده وفقط جسم لاغربشه لذتی ندارهوفایده ای نداره چون شخصیت تغییری نکرده وکسی که بایدتصمیم بگیره و بپذیره ازدرون اون ذهنه لاغری بایدبایدباذعن ماوشخصیت ذهنی همخوانی داشته باشه ودراین صورت توافق ذهن ناخودآگاه باماشکل میگیره پس فردی که فقط جسمشوبافشارتغییرداده وافکارش ورفتارونگرشش تغییرنکرده براش نتیجه ای حاصل نمیشه نتیجه ای که پایدارباشه وموندگارشدنت ولاغرموندن فقط ازاین طریق امکان پذیره که ذهن وجسم باهم به توافق و هماهنگی برسن وباهم دریک سوحرکت کنن به سمت خواسته وقتی ذهن تصمیم بگیره که من روکمک کنه به خواستم برسم راه همواروهمه چیزلذت بخش میشه.ممنون ازاستادوازدوستان که این نوشته رومبخونن سپاسگزارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/11/27 18:16
      مدت عضویت: 1652 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 812 کلمه

      خیلی مهم هست در هر کار و یا فعالیت که میخواییم انجام بدیم و یا هر تصمیمی که میگیریم موافقت ذهن ناخود آگاه رو جلب کنیم دقیقا در اینجا میتونیم خودمون رو به یه کار خانه تشبیه کنیم که برای انجام هر کاری باید مدیر این کارخونه اجازه ی انجام بده و موافقت خودش رو اعلام کنه تا اون کار انجام بشه و اگر مدیر موافق نباشه اون کار انجام نمیشه واین مدیر کارخونه ذهن هست ما باید برای انجام تمام فعالیتها و کارهایی که قصد انجام دادنشون رو داریم موافقت ذهنمون رو جلب کنیم تا نتیجه ی عالی بگیریم و این ذهن ما تنها زمانی موفقتش رو اعلام میکنه که انجام اون کار براش ساده و لدت بخش باشه و ذهن ما تمام اطلاعاتش رو از اطراف ما با شنیدن و دید ن و حرف زدن کسب میکنه و اگر چیزی رو بارها شنیده و یا دیده باشه یا از شخص خاصی که ما قبولش داریم مثل پزشک و یا پدر و مادر و یا معلم و …که مورد تایید ما هست شنیده باشه خیلی عالی در ذهن ما میشینه پس هر کاری براش سخت و رنج آور باشه رو دوست نداره و فقط به دنبال لذت و کارهای ساده و راحت هست و حالا اگر من مدتها تصمیم به لاِغری داشتم فقط خودم خواستم و ذهن خود اگاه من خواسته و ذهن ناخود آگاه من موافق با خواسته ام نبوده چون در ذهن من کلی اطلاعات غلط بوده که لاغری سخته باید عرق بریزی و خیلی سختی بکشی و باید هیچ چیزی نخوری و باید محدودیت داشته باشی تا لاغر بشی و برای همین من بارها اقدام کردم ولی من در مسیر لاغری شکست خوردم و دوباره چاق شدم نه اینکه من ناتوانم نه فقط به خاطر اینکه ذهنم در هماهنگی با من و خواسته ام نبوده و روشم اشتباه بوده و این عدم هماهنگی باعث شکست من میشده

      فایل صوتی امروز :
      من قبلا چطور ورزش میکردم ؟؟
      من هم قبلا میخواستم کاری برای خودم بکنم و میخواستم فعالیت و سوخت و ساز بدنم رو بالا ببرم و با عرق ریختن میخواستم فکر ی با حال خودم بکنم و من خیلی وقت خودم رو صرف این کار میکردم چون هم باید یه ساعت قبل و یه ساعت بعد از باشگاه رو در نظر میگرفتم هم برای طی مسیر کردن و آماده شدن و دوش گرفتن و شستن لباسهام بعد از هر جلسه و خود اون زمان که در باشگاه ورزش میکردم روی هم چندین ساعت وقت من رو میگرفت .
      و من این اواخر که مربی ورزشم عوض شده بود و مربی جدید اومده بود و خیلی حرکات سخت زومبا میداد و ما نمیتونستیم انجام بدیم انجام نمیدادیم و یا اون حرکات سخت فیتنس که خیلی نشست و برخاست بود به مامیداد و من چون زانو درد و کمر درد داشتم خیلیها رو انجام نمیدادیم یا به جای دو زدن من راه میرفتم و تمام اینکارها رو میکردم که فقط بگم باشگاه رفتم و خیالم راحت باشه و گرنه مشتاق نبودم و لذت نمیبردم .

      همیشه در هر کاری اگر ذهنمون موافق نباشه اون فعالیت با رنج و سختی هست و چون ذهن موافق نبوده با این فعالیت ورزشی من پس کار خیلی سخت شده بود .
      ذهن رو باید برای هر تصمیمی که میگیریم موافق با اون بکنیم و اگر ذهن موافق نباشه انجامش سخت میشه و نتیجه هم نمیده ولی حالا که در مسیر صحیح هستیم و ذهن همراه ما هست نتیجه عالی میشه .
      من خودم بارها رژیم گرفتم ولی هر چقدر از شروعش بگذره کار سختتر میشد .و قبلا که من باشگاه میرفتم و رژیم داشتم همیشه منتظر فرصتی بودم(مثلا مهمانی سفر و یا دور همی و یا تولد و یا تفریحی ) که خوب بخورم و ورزش نرم حالا به هر دلیلی که کار دارم و یامریضم .
      اگر میخوایین یه قدم مثبت بردارید باید اول ذهنمون رو آماده کنیم و گرنه سعی و تلاش ما هیچ نتیجه ای نمیده .
      ما باید استمرار داشته باشیم و ادامه بدیم تا فرمولهای متناسب شدن در ذهن ما ثبت بشه .
      این روش همراه با شادی و نشاط و آرامش و خودباوری و …. همراه هست و اگر ما لاغری با ذهن رو یاد بگیریم خودمون مشتاق میشیم که ادامه بدیم و کلی آگاهی های عالی به ما داده میشه و ذهن تلاش میکنه که فرمولهای بیشتر و بهتر رو پیدا میکنه .
      ااگر ذهنتون رو برای متناسب شدن آماده کنیم بدون زجر و سختی و ساده ما لاغر میشیم .
      اگر فکر کنی چاق شدن ساده و لاغر شدن سخت هست چون ذهنت هنوز موافقت خودش رو با هدفت که لاغ
      ری هست اعلام نکرده و هماهنگ با اون خواسته نیست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1399/11/23 15:49
      مدت عضویت: 1391 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 886 کلمه
      • سلام استاد خوبیهاو دوستان عزیزم
        یک روز دیگه با یک فایل جدید دیگه گام بیست سوم نقش ذهن ناخودآگاه در لاغری ،🤗🤗🙂.
        ذهن ناخودآگاه گفتیم قانون داره قانون ذهن ناحوداگاه چی بود هرکاری براش آسان لذت بخش باشه انجام میده حتی با عمل جراحی هم نمیشه سیستم ذهن ناخودآگاه تغییر داد
        ما اومدیم چیکار کردیم واسه لاغر شدن تصمیم خودآگاه می‌گرفتیم که من از فردا رژیم میگیرم و دیگه برنج تا یکماه نمی‌خورم «که این کار خودم شخصا انجام دادم ».
        خب اینجا ذهن ناخودآگاه چی می‌گفت اون مارو تشویق می‌کرد به برنج خوردن چون هر روز داشتی میخوری الان تو تصمیم گرفتی نخوری ذهن ناخودآگاه که تمام دستورات از اونجا گرفته میشه و مغز براساس این محتوا ذهن ناخودآگاه دستور میده این تصمیم نگرفته چون برخالف ذهن خودآگاه تمام تلاشش می‌کنه به خوردن بیشتر و ناهماهنگی بین ذهن ناخودآگاه و تصمیم ما که خودآگاه است باعث شکست ما میشه
        مث این میمونه تو یک ماشین اوتوماتیک بشینی و اون تنظیم کرده باشی به راست حرکت کنه حالا تو دلت بخواد بری سمت چپ خب معلومه نمیشه چون اون ماشین از قبل برنامه ریزی شده بوده که سمت راست حرکت کنه و این ناهماهنگی باعث میشه به مقصد مورد نظر نرسی حالا ما اولا آموزش داده بودیم به ذهن ناخودآگاه چاقی رو حالا می‌خواستیم با فشار محدودیت عمل جراحی جلو حرکت ذهن ناخودآگاه بگیریم ولاغر بشیم شکست می‌خوردیم
        اول باید بهترین روش انتخاب کنیم واسه رسیدن به هدف بعد آموزش ببینیم بعد استمرار داشته باشیم تکرار کنیم آموزش ها جدید در زندگیمون یعنی آموزش به عمل تبدیل کردن و لاغری زندگی کنیم وقتی ذهنت آموزش دیدید دیگه خودش آروم آروم بات راه میاد و تصمیمت با ذهن ناخودآگاهت هماهنگ میشه موفق میشی و برای همیشه متناسب میمونی

        اجازه ذهن ناخوادگاه برای لاغرشدن
        مث اجازه پدر است برای ازدواج دختر اینقدر مهمه تازه شاید یه راهی باشه اجازه پدر نخواد ولی این ذهن ناخودآگاه تا بعله نده اجازه نده تلاش ما همش بیهوده است
        توافق ذهن ناخودآگاه برای متناسب شدن مهمترین گام برای شروع تغییر است پس همه چی بستگی به این ذهن ناخودآگاه دارد نه تصمیم انتخاب رفتار آگاهانه ما.
        تاذهن ناخودآگاه دستور نده تلاش ما هیچ ارزشی ندارد و بیهوده بی‌ثمر است.
        خیلی مهمه این ذهن ناخودآگاه باید اجازه بده
        قبلا چرا شکست می‌خوردیم چون فرمول ها درون ما که مغزش از روی اون فرمول ها دستور میده با تصمیم ما که روی خودآگاه بود فرق داشت و باعث شکست ما میشد
        باید بیرون و درون ناهماهنگ باشه یعنی چه یعنی اینکه وقتی همون طور که چاقی آموزش دیدی شد این لاغری هم آموزش ببینی وقتی میایی آموزش مبینی فرمول جدید به ذهنت میدی مغزت چیکار می‌کنه خیلی راحت دستور میده از روی آموزش جدید و آروم آروم تغییراتی در رفتار شما نگرش شما ایجاد میشه و اروم آروم جسم شما شروع می‌کنه به تغییر کردن
        ذهن ناخودآگاه با آموزش دیدن استمرار کردن عمل کردن مجوز لاغری خود به خود میده چون این کار براش لذت بخش ساده است
        و بدون فشار محدودیت است
        و گفتیم چی ذهن ناخودآگاه زور اجبار سختی محدودیت نمی‌پذیره و وقتی ذهنت خودش دستور بده تو راحت بدون فشار عصبی فشار به جسم رفتار می‌کنی واین رفتار رفته رفته زیاد میشه و لاغری شروع میشه عجله نکنید ادامه بدید موفقیت مال شماست شک نکنید
        اومیدوارم تونسته باشم این گام به درستی تحلیل کرده باشم و خودمم اجرا کننده این آموزش ها باشم نه فقط نویسنده در پناه حق شاد پیروز باشید
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم