0

در جستجوی آرامش (تکمیلی ۳)

احساس آرامش
اندازه متن

همه انسانها در جستجوی موفقیت هستند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند.

تصور ما این است که موفقیت در تحصیلات، کسب و کار، روابط و … منجر به احساس آرامش و احساس خوب زندگی کردن می شود درحالی که واقعا اینگونه نیست.

اخطاریه

در جستجوی موفقیت

به محض اینکه در دوران کودکی وارد مدرسه می شویم جنگ و ستیز برای موفقیت آغاز می شود. البته در ابتدا کسب نمرات خوب از نظر ما مهم و نشانه موفقیت نیست اما با اصرار و تاکید معلمین و خانواده باور می کنیم که کسب نمرات بالا نشانه موفقیت و تضمین کننده آینده ما خواهد بود.

از زمانی که وارد مدرسه شدم این عبارت را هر روز و شاید روزی چند بار می شنیدم:

درس بخون که به جایی برسی

نمی دانستم که قرار است به کجا برسم ولی می دانستم اگر درس نخوانم به هیچ کجا نمی رسم.

در هر مقطع تحصیلی این عبارت هم تغییراتی پیدا می کرد ولی همیشه همراه من بود.

  • درست بخون که بقیه عقب نمونی
  • درس بخون که آبرومون رو نبری
  • درس بخون که بتونی کار پیدا کنی
  • درس بخون که بهت زن بدن
  • درس بخون که جلوی بچه هات شرمنده نشی

انسان های زیادی سالهای زیادی از عمر خود را صرف موفقیت در درس خواندن، کسب مهارت، یافتن شغل عالی و … می کنند. بنابراین به طور طبیعی باید فردی که در جنبه های مختلف موفقیت هایی کسب کرده است در نهایت زندگی توام با احساس آرامش و احساس خوب داشته باشد اما چرا در اکثر موارد اینگونه نیست؟!

اگر پزشک، مهندس، کارخانه دار، معلم، استاد دانشگاه، وکیل، کاسب، دانشمند و …. باشید اما از زنده بودن و زندگی کردن لذت نبرید و احساس آرامش نداشته باشید، این همه تلاش و تمرکز برای کسب موفقیت چه فایده ای داشته است؟!

همه ما در کودکی زندگی سرشار از شادی و احساس آرامش را تجربه کرده ایم اما هرچه بزرگتر شدیم درگیر تلاش و کوشش برای موفقیت و اثبات ارزشمندی خود شدیم تا بتوانیم دوباره آن آرامش و شادی که از ابتدا داشتیم را به دست بیاوریم.

همه تلاش های روزمره ما در زندگی برای چیست؟ غیر از این است که می خواهیم به احساس آرامش برسیم؟

اگر در زندگی احساس آرامش و شادی نداشته باشیم چه اهمیتی دارد چقدر املاک و دارایی و پس انداز داشته باشیم؟! تا وقتی احساس آرامش نداشته باشیم نمی توانیم از دارای و امکانات خود استفاده کنیم.

در جستجوی احساس آرامش و شادی

سال های زیادی از زندگی ام درگیر مسائل و مشکلات مختلف بودم. از چاقی گرفته که از کودکی همراه همیشگی من بود تا مشکلات سلامتی، کار، شرایط مالی، روابط خانوادگی و … که به مرور به زندگی من اضافه می شدند.

زندگی توام با مسائل گوناگون سبب شده بود که آرزوی من در زندگی رسیدن به احساس آرامش باشد.

زمانی که ازدواج کردم و زندگی توام با مسائل مختلف در روابط را تجربه می کردم دوست داشتم در شرایطی باشم که احساس آرامش داشته باشم.

زمانی که در شرکت دولتی مشغول کار بودم و هر روز درگیر مسائل و مشکلات بودم، دوست داشتم کاری داشته باشم که در حین انجام آن احساس آرامش داشته باشم.

زمانی که در کسب و کار آزاد هر روز درگیر مسائل چک و بدهکاری و طلبکاری و … بودم دوست داشم در شرایطی باشم که آرامش داشته باشم.

در هر جنبه از زندگی ام نیاز به احساس آرامش داشتم.

آن زمان تصور من این بود که اگر خانواده ثروتمندی داشتم که به اندازه کافی پول در اختیار من قرار می دادند می توانستم احساس آرامش در زندگی داشته باشم.

همچنین فکر می کردم اگر مدرک تصحیلی بالایی داشتم یا کسب و کار موفقی داشتم یا با فرد دیگری ازدواج کرده بودم قطعا می توانستم در زندگی احساس آرامش داشته باشم.

این طریق زندگی که احساس می کردم هر روز زندگی من آشفته تر می شود تا سن سی و چند سالگی ادامه داشت تا به لطف خداوند به مسیر تغییر زندگی هدایت شدم.

در همان ماه های اول به این درک رسیدم که تلاش برای رسیدن به پول بیشتر، ماشین بهتر،‌ خانه بزرگتر و … نمی تواند منجر به داشتن احساس آرامش در زندگی شود. چون در همان شرایطی که از همه چیز ناراضی بودم بالاخره یه چیزهایی داشتم که قبلا نداشته بودم ولی داشتن همان ها هم باعث ایجاد احساس آرامش در من نشده بود.

بنابراین تعریف من از خوشبختی به شکل کلی تغییر پیدا کرد و از آنچه فکر می کردم اگر خانه و پول و ماشین و … داشته باشم احساس خوشبختی در زندگی خواهم داشت به این نگرش که اگر من در زندگی آرامش داشته باشم احساس خوشبختی خواهم داشت تغییر پیدا کرد.

احساس آرامش

چرا احساس آرامش ندارم

بعد از اینکه مطمئن شدم تنها راه رسیدن به احساس خوشبختی داشتن آرامش است این موضوع برای جالب شد که چرا در زندگی آرامش ندارم؟!

سی و چند سال از عمر من گذشته بود و بالاخره یه چیزهایی در زندگی کسب کرده بودم.

مدرک تحصیلی، مهارت های زندگی و شغلی، ازدواج کرده بودم، بچه داشتم، مغازه داشتم، سرمایه داشتم اما چرا با همه این ها آرامش نداشتم؟!

رسیدن جواب این سوال که چرا احساس آرامش ندارم برای من خیلی مهم شده بود بنابراین سعی کردم مطالب و محتوایی را دنبال کنم که در جهت رسیدن به آرامش باشد.

در ابتدا تصور می کردم اگر به مقدار مشخصی از پول یا دارایی برسم بعد از آن احساس آرامش در زندگی خواهم داشت اما متوجه شدم که این نگرش صحیح نیست چون هم خودم در طی چند سال کار و زندگی چیزهایی در زندگی ام اضافه شده بود و هم در افرادی که خیلی از من بیشتر داشتند می دیدم که همچنان احساس آرامش ندارند.

مواجه شدن با افرادی که از نظر دارایی و ثروت خیلی فراتر از آرزوی من بودند اما در صحبت هایشان اعلام می کردند که آرزوی آنها آرامش داشتن در زندگی است برای من واضح کرد که دارایی و پول و … در نهایت نمی تواند منجر به آرامش شود.

بنابراین به دنبال پیدا کردن عامل اصلی رسیدن به آرامش بودم. از طرفی برای من جالب بود که همه انسانها در کودکی سرشار از احساس آرامش هستند پس چرا هرچه بزرگتر می شوند بیشتر احساس می کنند که آرامش ندارند و آرزوی آنها رسیدن به آرامش است؟!

نکته جالب توجه اینکه بیشتر انسانها در جستجوی آرامشی هستند که زمانی سرشار از آن بوده اند اما اکنون هرچه به دنبال آن می گردند ظاهرا پیدا شدنی و دست یافتنی نیست.

به این درک رسیدم که اگر هرآنچه به دنبال آن هستیم ولی هرگز پیدا نمی شود به این دلیل است که اصلا گم نشده است که از طریق جستجوی ما پیدا شود.

این نگرش که انسان در جستجوی احساس آرامش در لابلای مسائل دنیاست نگرش اشتباهی است که هرگز به نتیجه نخواهد رسید.

دقیقا مشابه موضوع لاغری که همه افراد چاق جهان سالهای زیادی از زندگی خود را در جستجوی راه و روشی برای لاغری هستند چون تصور می کنند لاغری را از دست داده اند اما هرگز لاغری را پیدا نمی کنند و لاغر نمی شوند به این دلیل که آنها به اشتباه‌ تصور می کنند که باید لاغری را پیدا کنند.

درحالی که لاغری در وجود آنها از قبل بوده است و فقط شکل گیری مانعی به اسم چاقی در برابر لاغری سبب شده است که آنها از لاغری محروم و به چاقی مبتلا شوند.

در مورد آرامش در زندگی هم دقیقا به همین شکل است و ما به دلیل شکل گیری مانع در برابر آرامش ذهنی خود را از آن محروم کرده و به تنش و اضطراب گرفتار شده ایم و اکنون هرچه به دنبال احساس آرامش در دنیای پیرامون خود می گردیم هیچ نشانی از آن یافت نمی کنیم.

همه تلاش های ما برای رسیدن به درآمد بیشتر، ماشین بهتر، خونه بزرگتر و … فقط برای چند ساعت یا چند روز می تواند باعث بهبود روحیه و احساس شادی ما در زندگی شود و پس از مدت کوتاهی دوباره به همان شرایط احساسی قبل برمی گردیم.

دقیقا مشابه تلاش های ما برای لاغر شدن از طریق رژیم گرفتن و ورزش کردن و … که در نهایت برای مدت کوتاهی منجر به لاغری نسبی در ما می شد اما دوباره به شرایط قبل بر می گشتیم.

در موضوع شرایط جسمی شکل گیری مجموعه از افکار چاق کننده در ذهن منجر به از دست رفتن تناسب جسمی و گرفتار شدن به چاقی می شود.

در موضوع شرایط احساس آرامش شکل گیری مجموعه ای از افکار منفی در ذهن منجر به از دست رفتن احساس شادی و آرامش درونی در انسان می شود.

نکته حائز اهمیت اینکه در بحث چاقی تنوع افکار چاق کننده مربوط به مواد غذایی، عوامل چاقی و … است اما در بحث نداشتن آرامش در زندگی تنوع افکار منفی به بی نهایت شکل ممکن می باشد.

بنابراین عامل اصلی سلب آرامش در زندگی افکاری است که در طی زندگی کردن وارد مخزن ذهن می شود.

برخی افکار وقتی وارد ذهن می شوند ماندگار هستند و تبدیل به نگرش ما در زندگی می شوند.

برخی افکار گذرا هستند و مربوط به مقطع خاصی از زندگی هستند و فقط مدت مشخصی بر ما تاثیر می گذارند.

برخی از افکار هم هرگز هنوز به تجربه زندگی ما تبدیل نشده اند اما همیشه در ذهن ما وجود دارند و موجب سلب آرامش ما می شوند.

اینکه بخواهیم افکاری که باعث سلب آرامش ما می شوند را شناسایی و از ذهن خود حذف کنیم کار غیرممکنی است چون در طی زندگی روزمره به طور پیوسته ما در معرض ورود افکار به ذهن خود هستیم و هرگز نمی توانیم جلوی ورود افکار به ذهن خود را بگیریم.

انسان تا وقتی زنده است در معرض ورود افکار به ذهنش می باشد بنابراین این نگرش که چگونه از ورود افکار به ذهن خود جلوگیری کنیم عملا غیرممکن است.

تنها راه حل رهایی از شر افکار و تجربه آرامش پایدار در زندگی یادگیری مهارت فکر نکردن است.

به این شکل که افکار در ذهن ما وجود دارند اما ما می توانیم از آنها استفاده نکنیم.

به اندازه ای که در زندگی بتوانیم از افکار خود استفاده نکنیم یا کمتر فکر کنیم به شکل خودبخودی آرامش را در زندگی تجربه خواهیم کرد.

اخطار

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.48 از 60 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42957
29 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار نرگس عبداللهی
      1403/07/01 16:07
      مدت عضویت: 191 روز
      امتیاز کاربر: 4390 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 423 کلمه

      سلام بر شما 

      همه چیز درون خود من هست 

      چاقی لاغری خوبی بدی آرامش استرس شادی ناراحتی در خود من است به این معنی که اگر ذهن و افکار من تغییر نکنه هیچ‌عامل بیرونی نمیتونه برای من تغییر کنه سالهای پیش دوستی داشتم که همیشه گله مند بود از همه چی وشکایت داشت کارهاش انجام شد و رفت کانادا با خیال این که خوب من اونجا دیگه هیچ مشکلی ندارم و راحت میشم بعد از مدتی اومد ایران برای دیدار پدر و مادرش رفتم دیدنش باور کنید از لحظه ای که منو دید تا زمانی که از هم جدا شدیم داشت شکایت میکزد از شرایطی که در اونجا داره 

      واقعا من تعجب کردم فکر میکردم خب شاداب و خوشحال میبینمش ولی متاسفانه اصلا اینطور نبود ومن الان متوجه شدم که تا وقتی هر فردی فکر و ذهن و افکارش رو‌مثبت نکنه عیچ‌کجا و هیچ‌رفاهیاتی که در زندگی داشته باشه نمیتونه آرامش بده به فرد یعنی اگر من احساس و حال خوبی نداشته باشم حتی در سفر و خوش گذرانی هام بهم خوش میگذره ولی اگه بتونم آرامش و حس و حال خوب رو در خودم خوب کنم‌حتی در منزل با خوردن یه چای ساده میتونم در لحظه لذت بیشتری از دور دنیا گشتن ببرم 

      وجود خداوند در انسان و ایمان قوی داشتن به نظرم کلید حال خوب هست 

      چند سال پیش من و خوانده ام به سفری رفته بودیم برگشت هواپیما کمی مشگل داشت ولی خب گفتن سوار بشید و پرواز کرد در طول پرواز همه مظطرب بودن و دلهره داشتن با کوچکترین تکونی که هواپیما میخورد همه صلوات و دعا و اینا می خواندن

      کنار من خانوم میانسالی بود که راحت خابید و بلند شد و خیلی ریلکس خوراکی خورد اصلا دلهره و ترسی درونش ندیدم من ازش سوال کردم و گفتم شما چقدر راحت هستین ومن خیلی ترس دارم خیلی مطمعن گفت ترس نداره که خدا هیچوقت ب بنده هاش آسیب نمیزنه که خودش حواسش بهمون هست وگرنه نمی‌گذاشت ما سوار بشیم اصلا 

      اون موقع معنی این همه آرامش رو نمی‌دونستم ولی الان فهمیدم که همون ایمان به خدا واین که باور داشت که خدا بهش آسیبی نمیزنه خیالش رو راحت کرده بود باور کنید تو زندگی افراد زیادی دیدم که براحتی تنها زندگی میکننن ومیگن خدا بامن است و مواظبم هست همین افکار مثبت داشتن بهشون این باور رو داده که حال درون خوب کننده حال بیرونی هست 

      هرچی در فکر ما باشه که الان بریم بیرون مثلا این اتفاق برامون میفته در حقیقت داریم اون فکر و قوی میکنیم 

      و نتیجه اش هم همون افتادن اتفاق میشه به نظر من باورهای قلبی هر فرد 

      می‌تونه تعیین کننده زندکیش باشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار رویا سعیدی
      1403/06/21 22:03
      مدت عضویت: 356 روز
      امتیاز کاربر: 4355 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 175 کلمه

      به نام خدای مهربان
      سلام دوستان عزیز
      تنها چیزی که در رندگی آرامش ما رو بر هم میزنه فکر کردن به گذشته ومرور آنها وصحبت کردن در مورد آنهاست،من چن سال پیش یکی از کارهایی که شبها موقع خواب میکردم واز اینکار لذت میبردم مرور خاطرات بد زندگیم بود ،خودم رو قربانی میدونستم ودیگران رو مقصر،انگار با اینکار زخمهام التیام پیدا میکردن غافل از اینکه هرروز دلی پر کینه وحالی بد داشتم
      الان با این آگاهی ها حال بهتری دارم، خواب بهتری دارم،بسیاری از خاطرات گذشته رو فراموش کردم ودر موردشون دیگر حرفی نمیزنم
      فکرهای خوب وارد ذهنم میکنم ،بهترین راه برای کم کردن افکار منفی همین است
      حال خوب یک حس درونیست ربطی به مکان وزمان ندارد،هرجای دنیا باشی مسائلی پیش می آید که حالت را بد کند،باید تمرین کنیم تا برای حال بدمان ،افکار خوب جایگزین کنیم
      با تغییر افکار وکنترل افکارمان واکنشهای ما هم تغییر میکندآن موقع هست که بر خود مسلط شده ایم
      خود را عادت بدهید به مرور افکار خوب،این تنها راه تغییر واکنشها وتغییر زندگیست
      سپاس از استاد گرامی
      خدایا سپاسگزارم از هدایتم به این آگاهی ها🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صفورا عزیزی
      1403/05/26 09:19
      مدت عضویت: 261 روز
      امتیاز کاربر: 9255 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 351 کلمه

      بنام خدای همیشه همراه.خدا جون عاشقتم از همه برام عزیزترینی .

      سلام خدمت استاد عزیزم .وهمه همراهان سایت تناسب فکری.

      خدا راشکر برای جمع مان که انتخاب شدیم ازطرف خدا .استاد جان این جمله را من قبلاً نمی گفتم چون احساس خود ارزشمندی نداشتم .ولی خدا را هزاران بار شکر مدتیه میگم وحسم نسبت به خودم .بهتره .

      درایت روزهای مشغول جمع کردن اسباب و اثاثیه منزل هستم برای رفتن انشالله به خانه جدید واز خدای همیشه همراه خواستم که در آرامش زندگی کنم .در ای سال وخونه .

      که هدایت شدم به آرامش تکمیلی قسمت ۳.

      که استاد عزیز در مورد فکر نکردن یا به استنباط من فکر خوب کردن .چون حالا که نمی شه فکر نکنیم حد اقل فکر خوب و مثبت داشته باشیم .تا آرامش داشته باشیم. وارامش دریچه دریافت الهامات است.

      وامید وار خوب شدن اوضاع باشیم انشاالله.

      چند روز قبل با استاد عزیزم تلفنی صحبت کردم با چند جمله خدایی که فرمودند حالم کلی خوب شد .گفت فکر کن خونه خودته.یابرو رانندگی یاد بگیر .یا کتاب مطالعه کن پیاده‌روی کن با احساس خوب.که هر موقع میرم بیرون یا مقالات سایت را می‌خوانم.ویاد حرف استاد می افتند وحسم را خوب می‌کنم.

      اما در مورد سوال خودم یا اسممان بگوییم وچه حسی باید داشته باشیم.

      نتوانستم چیزی درک کنم .

      ولی حسم نسبت به خودم محترمانه تر شده وحس باارزش بودن ولایق روح مقدس حضرت حق در ظرف وجودم هستم .ودریک کلام خودم را دوست دارم.

      شکر خدا متناسب هستم ولی کمی بیمار بودم که در ده روز گذشته سونوگرافی دادم خدارا میلیارد ها دلار بار شکر کبد گرید ۲ به گرید نیم رسیده بود.ونشانه سلامتی بود برام خدارا شکر .وزنم هم ۳ کیلو کم شده. بااستفاده از آموزه‌های سایت ومصرف ۴۰ روزه ناشتا جوشانده ی سماق+خاکشیر+ زرد چوبه+عسل .البته با توکل به شفای خداوند وحس خوب و مثبت داشتن کبدم پاکسازی شد .وحالم خدا را شکر خوب است وزندگی برام خوشتر است .حتی با دوری فرزندم هم کنار آمدم. وبر اش  دعای خیر میکنم و همیشه میگم خدا در کنارش است.

      از استاد عطار روشن بی نهایت سپاسگزارم.واز همه کسانی که وقت گذاشتن واین کامنت را مطالعه فرمودن تشکر می‌کنم در پناه خدای مهربان .شاد ،سلامت،وثروتمند باشیم همه مان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1403/05/21 03:38
      مدت عضویت: 1863 روز
      امتیاز کاربر: 23758 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,308 کلمه

      شنبه دهم آگوست بیست بیست و چهار

      سپاسگزار خداوندی هستم که همواره من را حمایت و هدایت میکند

      سلام و درود به دوستان و همراهان مسیر رشد و پیشرفت

      دوره زندگی با کمک خداوند – توضیحات تکمیلی سه

      این جلسه واقعا تکمیل کننده مباحث پیشین بود و آگاهی های هر جلسه مطالب شگفت انگیز و راهگشایی برای من دارد که تا حالا نشنیده بودم و یا بهشون از اون زاویه نگاه نکرده بودم.

      متن قبل از فایل دلایلی بود که من هم دنبال آرامش داشتن میگشتم ولی پیدا نمیکردم و بعد که فایل را چندین بار گوش دادم دلیل آرامش داشتن و یا نداشتن خیلی عالی برایم منطقی شد

      « اگر دیدن صحنه ای یا اتفاقی باعث بشود که من چند لحظه فکر نکنم، حال فوق العاده ای بهم دست میدهد»چون فکرم خاموش می‌شود . من هم از دیدن جنگل و دریا بسیار لذت میبرم و یا حتی در هوای خیلی سرد میرفتم تا طلوع آفتاب را ببینم و لذت ببرم و الان بهتر درک میکنم که چرا این زیبایی تا حال من را بهتر میکند

      وقتیکه مهاجرت کردیم خانه مان بسیار نزدیک پارک زیبایی بود ولی من بخاطر مرور افکار اصلا تمایل به رفتن پارک نداشتم! و همیشه بعد از یک ربع به همسرم میگفتم کافیه دیگر بسه به اندازه کافی دیدیم دیگر بهتره برگردیم و میخواستم بیایم زودتر خانه و اخبار را دنبال کنم ولی الان کاملا برعکس هست، حتی موقع برگشتن از سر کار اگر هوا خوب باشد، در حد یک ربع توی پارکی که پیدا کنم نگه میدارم و راه می‌روم و لذت میبرم.

      یکی از ویژگی های خانه جدیدم که تازه متوجه شدم این هست که دیگر نیازی نیست برای دیدن طلوع آفتاب از خانه بیرون بروم. از همان پنجره اتاق خواب مستر، اگر سرم را فقط از تخت بلند کنم طلوع زیبای آفتاب را میبینم و الان مدتی است که از این نعمت لذت میبرم

      و واقعا احساس کرده ام که اگر در جایی باشم که بهم خوش بگذرد مثلا مهمانی یا کنار دریا، اصلا گذر زمان را احساس نمیکنم.الان بهتر درک میکنم که تمرین نوار زمان چه تاثیر فوق العاده ای دارد و هنوز هم از خواندن اون تمرین احساس عالی بهم دست میدهد.

      راجع به اینکه هر لحظه در مغز ما فکری با فکر دیگر جایگزین می‌شود ، یکی از دوستان عزیز در فایل های راهنمای شگفتی ساز شدن دوره لاغری این را به زیبایی تشبیه کرده بودند که ذهن ما مثل مسافر هست و افکار مثل راننده های تاکسی که هر کدام در مسیرهای متفاوتی حرکت میکنند، و این ذهن هر لحظه سوار یک تاکسی هست و نمیتواند در یک زمان در دو تا تاکسی سوار بشود و این ما هستیم که باید تصمیم بگیریم که ذهن مان سوار چه تاکسی بشود و کدام مسیر را برود ! یعنی ما باید آگاهانه تصمیم بگیریم که چه فکری را مرور کنیم.  

      بحث اینکه خداوند درون ما هست و ما دنبالش میکردیم واقعا جالب بود، هر چقدر که بیرون از خودمان دنبال خوشبختی بگردیم نتیجه ای نمیگیریم یعنی هر چقدر میزان خوشبختی و حال خوب مان را به عوامل بیرونی مثل رابطه خانه و ماشین و ثروت ارتباط بدهیم هیچ نتیجه ای نخواهیم داشت

      دقیقا در دوره لاغری هم وقتیکه من به چاقی و عوامل چاقی کمتر فکر کردم نتایج فراتر از انتظاری را دریافت کردم

      چیزهایی که در اطرافمان میبینیم و یا میخوانیم و یا میشنویم، افکار انسان‌های دیگر بوده که بصورت نوشته یا صوت و یا ویدیو در اختیار ما قرار گرفته و ما ناخوداگاه اونها را وارد ذهن مون میکنیم و بعدها هم بارها اونها را دوباره نشتخوار میکنیم و مرور میکنیم.و باید از خودمان بپرسیم که چه مدل فکری را وارد ذهن مان میکنیمفکر نکردن امکان پذیر نیست ولی می‌توان آگاهانه تصمیم گرفت که راجع به چه چیزهایی فکر کنیم

      سوال : مهرداد بودن چه حسی دارد؟ وقتیکه این سوال را شنیدم جواب دادم هیچ حسی ندارد ولی بعد گفتم شاید جواب درستی نباشد و به احساسم در چند روز فکر کردم و پاسخ دادم ولی بودن در لحظه هیچ احساسی ندارد

      کسی که به خداوند ایمان دارد نه از گذشته غمی دارد و نه از آینده میترسد . چون خداوند را درون خودش میبیند و ایمان دارد که خداوند حامی اوست و می‌تواند زندگی خودش را آنگونه که میخواهد خلق کند. و من دوست دارم که به سمت خلق چنین حسی در خودم حرکت کنم

      خداوند همواره ثابت هست و قوانینش هم بی تغییر هست، وقتی من گیرنده خودم را روی اخبار منفی مثل گرانی و تورم و دزدی و اختلاس و … تنظیم کنم ترس و نگرانی سراغم می اید و امیدی به آینده ندارم و اون کارهایی که قبلا برای حال خوبم، برای رابطه ام ، برای تناسب اندامم، برای کسب و کارم انجام میدادم را انجام نمیدهم و کم کم رابطه ام ، درامدم ، تناسب اندامم با ورودی های ذهنم منطبق می‌شود.

      من همیشه به دوستانم که میخواهم مهاجرت بکنند میگویم همه جای این دنیا آسمان یک رنگ هست و بسته به این هست که تو چجوری به این جهان نگاه میکنی.

      دقیقا همون بحث‌های سیاسی که در ایران راجع به فساد و دزدی و بی کفایتی مسوولان میشنیدم، اینجا هم همونجا را میشنوم با این تفاوت که توی ایران ارقام به تومان بود و اسامی افراد ایرانی بودند و اینجا ارقامی که برای اختلاس عنوان میکنند به دلار هست و اسامی خارجی. و جالب اینجاست که اصلا این موضوع وابسته به ملیت خاصی نیست ! 

      یعنی من قبلا خیلی کنجکاو بودم و با خیلی افراد صحبت میکردم و میخواستم ببینم که دیدگاه سیاسی در کشورهای مختلف چجوری هست! وقتی با کانادایی، هندی، امریکایی، ژاپنی، استرالیایی، روسی، اوکراینی، برزیلی، آلمانی، انگلیسی صحبت کردم همگی میگفتند که رییس جمهورشون بی عرضه هست و فامیل های خودش را سر کار آورده و فلان قدر بخور بخور کرده آمد و یا در رابطه با فلان موضوع تصمیمات اشتباهی گرفته اند که به ضرر مردم کشورم شده است! یعنی دقیقا همون بحث‌هایی که در ایران میشنیدم و واقعا آگاهانه تلاش کردم که از چنین افرادی فاصله بگیرم و یا بحث را عوض کنم

      دقیقا فردی که در ایران دنبال مسایل سیاسی بود، الان اینجا بخاطر اقدامات به زعم خودش نادرست شهردار و یا استاندار نامه و امضا جمع میکند و توی هر جمعی بحث راجع به ناکارآمدی و بی کفایتی استاندار و یا شهردار و یا فلان حزب راه می اندازه

      واقعا آسمان همه جای دنیا یک رنگ هست!

      استاد راجع به رانندگی گفتید یاد خاطره ای افتادم، من هم تازه از ایران آمده بودم و رانندگی اینها را میدیدم میگفتم که من نمیتوانم مثل اینها موقع رانندگی صبر داشته باشم و با آرامش رانندگی کنم و مقررات را رعایت کنم و حتما تصادف میکنم! تا چند ماه دنبال گرفتن گواهینامه نبودم و بعدش هم از آرامش این افراد موقع رانندگی عصبانی میشدم. در سه سال اولی که من اینجا رانندگی کردم و اینهمه جاهای مختلف رفتم،کلا چهار بار صدای بوق ماشین را شنیدم که دو بار انرا خودم بوق زده بودم. هرچقدر آرامش فکری ام بیشتر شد در رانندگی کمتر حرص میخورم. اخیرا چند بار شده است که چراغ سبز شده و ماشین جلویی حرکت نکرده و من بوق نزده ام!

      در رابطه با لاغری هم همینطور ، دوره لاغری با ذهن باعث شد که ورودی خوب به ذهنم بدهم و به چاقی خیلی کمتر فکر کنم و هر چقدر کمتر به چاقی فکر کردم، به همون اندازه آرامش فکری داشتم و کم کم اثراتش را در جسمم دیدم. برای همین اگر مدتی دوره را کنار بگذارم یا اصطلاحا لیز بخورم کم کم و بعد از هفته تا وزنم دوباره بر میگردد

      در محیط کار جدید و داشتن مسوولیت های بیشتر باعث استرس در من شده بود و فقط فایلای این دوره بهم کمک کرده است که آرامش بیشتری داشته باشم

      من مسوول این هستم که ببینم آیا این فکری که الان در ذهنم مرور می‌شود به نفع من هست یا خیر! اگر جواب منفی است با اون فکری که دوست دارم انرا جایگزین کنم.این کار راحت نیست ولی پاداشی بسیار فراتر از انتظارم برای من به ارمغان آورده است

      بیصبرانه منتظر آگاهی های جلسه بعدی هستم

      منتظر خبرهای عالی من باشید

      شاد و رو به رشد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار صفورا عزیزی
        1403/05/26 09:43
        مدت عضویت: 261 روز
        امتیاز کاربر: 9255 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 48 کلمه

        سلام دوست عزیز به شما تبریک میگم که از هر نظر تغییرات خوبی داشتید و همیشه در آرامش خدایی باشید وزندگی به کام باشه انشاالله .

        وازوی فرزند من هم مهاجرت است که فعلآ از شهر خودمان به تهران رفته وانشالله به کشور مد نظرش برود .

        خدا حافظ شما

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار صفورا عزیزی
          1403/05/26 21:30
          مدت عضویت: 261 روز
          امتیاز کاربر: 9255 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 26 کلمه

          بنام خدا 

          سلام این کامنت را برای آقای مهرداد ضبحی نوشتم وله ایشان تبریک میگم و امیدوارم موفقیت های عالی کسب کنند.مشوق دیگر اعضای سایت باشند انشاالله 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار Mehrdad Zabihi
            1403/05/27 17:43
            مدت عضویت: 1863 روز
            امتیاز کاربر: 23758 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
            محتوای دیدگاه: 72 کلمه

            سلام و درود سرکار خانم عزیزی

            دوست و هم مسیر تغییر

            سپتسگزارم از لطف و محبت شما و برایتان آرزوی سلامتی و تندرستی  دارم. 

            تحسین تان میکنم که برای شاد بودن فقط روی  خودتان حساب میکنید

            قطعا فرزندتان به اونچه که لیاقتش را دارد خواهد رسید

            آرزومندم که کلی خاطرات شاد و عالی در منزل جدیدتان بسازید و بزودی خبرهای خوبی  از موفقیت های خودتان در این سایت الهی به یادگار بنوبسید

            شاد و رو به رشد باشید

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      1403/04/20 21:20
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 14888 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 254 کلمه

      بنام خدا 

      سلام 

      من هر چی را که در زندگی خودم هست را می‌نویسم چون اطمینان کردم اینجا محیط امنی هست برای من می‌دانم که شاید خیلی ها هم مثل من باشن این فایل را یکبار گوش کردم و آنقدر در من تاثیر گذاشت که قشنگ فکر کردم وارد گوشت و پوست و خون و استخوانم شد من به قول استاد فکر زیاد میکنم ۷۰ درصد هم منفی هستش شاید باور نکنید تا یک ساعت قبل گوش کردن فایل داشتم دنبال شماره یک مشاور میگشتم دوباره گفتم استاد روشن که هست ولی خوب انگار روم نمیشد به استاد بگم که از رفتار یه شخصی اذیتم خودش نمیدونه و همش فکرمو مشغول خودش کرده گاهی خیلی بهش فکر میکنم و گاهی میتونم کنترل کنم وقتی این کار را میکنم حالم خوبه و از طرفی دارم روی تغییر زندگی کار میکنم این حدود دو هفته هست که کار میکنم خدا را شکر با همسرم کمتر بحث کردم به کارهام بهتر میرسم اتفاقات کوجک قشنگی برام افتاده خیلی راضی هستم و دارم ادامه میدم اما فکر این شخص وقتی میاد سراغم اذیت میشم باور کنید من هر روز برای فرار از فکر با همسرم میرم بیرون همینجور دور میخورم میخوام که کمتر فکر کنم برا همین گفتم با مشاوری حرف بزنم اما دیدم خدا منو هدایت کرد واین فایلها را نگاه کردم و موقع گوش کردن هیچ فکری ندارم و میخوام سعی کنم بهش فکر نکنم یا کمتر تا در آرامش بهتری باشم و کم کم اتفاقات قشنگی در زندگی من پیش میاد .

      بسیار ممنون استاد عزیز 

      سپاس خدای بزرگ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ط.ه
      1403/03/18 00:12
      مدت عضویت: 313 روز
      امتیاز کاربر: 1825 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 131 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      با سپاس از استاد عزیزم 

      استاد فکر منفی داریم و فکر مثبت داریم نمیدونم چرا ما دوست داریم به سمت منفی بریم دست داریم نگران باشیم البته این نگرش ها بستگی به خانواده ها هم داره که چطور به بچه یاد دادن چطور فکر کنه مامان من همیشه نگرانی و ممکنه چیزی پیش بیاد رو به ما هم یاد داده ولی ما باید روی خودمون کار کنیم مثل والدینمون نباشیم چون اونا که موفق نشدن باعث شده فشار خون بگیرن باعث شده بیماری های دیگه سراغشون بیاد ولی بازم دست از افکار منفی بر نمیدارن ولی من با گوش دادن به فایلها تا الان خیلی بهتر شدم فکرای منفی کمتر به سراغم میاد چون درون خودم رو شاد کردم اگر درون شادی داشته باشیم فکر منفی به سراغمون نمیاد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدی ملکی
      1403/03/15 21:04
      مدت عضویت: 304 روز
      امتیاز کاربر: 2340 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 125 کلمه

      سلام خدمت استادبزرگوارودوستان عزیز، ماکه به دنیاآمدیم یک لوح پاک بودیم چی شدکه لوح سفید باافکارمنفی پرشد!؟غیرااینکه هرپیامی روکه دریافت کردیم درحافضه خودنگه داشتیم واین افکاریه شب به وجود نیامده تا یه شب ازبین بره باید تکامل روطی کنیم همین الان که کامنت مینویسم تکاملمو طی میکنم خدایا سپاسگزارم ، خدایا شکر که درجستجوی حقیقت وموفقیت هستم، نه موفقیتی که ازبچگی باافکارمنفی پرشده درواقع حقیقت که بوده هست وخواهدبود موفقیت یک مقصد نیست یک سفر است . سفروجستجو به درون خود پیدا کردنه احساس آرامش وشادی درون یعنی چشم گفتن ،سکوت کردن ،تسلیم شدن، نظاره گر بودن ،اعتمادکردن،لبخندزدن…پرودگارا سپاسگزارم . چرا احساس آرامش نداشتم !؟ چون باخدابودم. اما الان خدا بامن هستش تمام. استادواقعا سپاسگزارم ازشما دری ازدرهای رحمت روبه روی ما بازکردین سپاس فراوان…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نادیا همتی
      1403/02/28 23:11
      مدت عضویت: 192 روز
      امتیاز کاربر: 3485 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 77 کلمه

      باسلام بله درسته افکار منفی باعث نگرش منفی و در نایجه احساس بد و اتفاقات بد میشه 

      ما باید تا میتونیم روی نگرش و افکار مون کار کنیم تا به احساس عالی برسیم و اتفاقات عالی 

      حداوند بی نهایت است و ما از خداوندیم 

      پس چرا فکر  منفی در خود جای بدهیم 

      چرا به کمبود و اندوه و بیماری در جای بدهیم 

      چرا کینه و نفرت غیبت قضاوت 

      همه ما پاره ی تن خداوندیم پس باید به این دید به همگان نگاه کرد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم رمضاني
      1403/02/21 09:50
      مدت عضویت: 1469 روز
      امتیاز کاربر: 19315 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,017 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز 

      همه ما انسانها در بچگی شاد و آرام بودیم اما وقتی بزرگ تر شدیم تلاش کردیم موفق بشیم و نشون بدیم که من ارزشمندم تا بتونیم دوباره آرامش و شادی رو که از اول داشتیم بدست بیاریم 

      ما هر کاری که انجام میدیم برای زندگی بهتر اعم از درس خوندن ،کار کردن،بدست آوردن پول ،ازدواج ،لاغر شدن،روابط خوب همه و همه برای داشتن احساس خوب هست ولی آرامش و احساس خوب یه چیز درونی هست که با تغییر شرایط بیرونی به صورت پایدار بدست نمیاد 

      من هم بایه چالشی بزرگ  در زندگیم روبرو شدم که فقط دلم خال خوب و آرامش میخواست 

      ما به دنبال آرامش گمشده مون هستیم در صورتی که آرامش در وجود ماست فقط به مرور موانعی در ذهنمون ایجاد کردیم و اجازه نمیدیم که در وجودمون جاری بشه 

       ما با اطلاعات و افکاری که خودمون از اطرافیانمون و رسانه ها ،… جمع آوری کردیم در ذهنمون و مدام اونا رو مرور می‌کنیم و بعضی هاشون رو هم به عقیده و باور در خودمون تبدیل کردیم باعث ترس و ناراحتی خودمون میشیم و دیگه نمیتونیم آرامشی رو که در ما هست رو تجربه کنیم 

      حالا باید یاد بگیریم از این اطلاعات و افکاری که در ذهن ما هستند استفاده نکنیم و خودبخود آرامش رو تجربه کنیم 

      بارها شده وقتی به سفر و یک جای جدید رفتم حس خوبی داشتم ،یا حتی تا چند سال گذشته و بخصوص اوایل ازدواجم وقتی میرفتم خونه مادرم و خواهرهام میومدن و دور هم جمع می‌شدیم حال خوبی داشتم ولی وقتی میخواستم برگردم خونه ،حالم دوباره بد میشد 

      حتی وقتی بچه بودم پنجشنبه بعدازظهرها خوشحال بودم ولی جمعه بعدازظهرها نه 

      اینا همه به این دلیل هستند که لحظاتی فکر ما خاموش میشه و توجه مون میره روی اون شرایط ،توجهمون میره روی لحظه حال و اونجاست که دیگه افکار منفی مرور نمیشه و ما حال خوبی رو تجربه میکنیم 

      و حالا وقتی ما نوشته های دوره زندگی با کمک خداوند رو می‌خونیم و می‌نویسیم لحظاتی افکار منفی در ذهن ما مرور نمیشه و ما آرامش رو تجربه میکنیم ولی وقتی تموم میشه دوباره حس بد و مرور افکار منفی میاد سراغمون و دوست داریم بیایم و نوشته ها دو بخونیم 

      وقتی افکار ما خاموش بشن و توجه ما از آینده و گذشته برداشته بشه،در لحظه حال میمونیم و توجه مون میاد به درون خودمون جایی که خداست در وجود ما در همین لحظه 

      خدایی که در وجود ماست و ما به دنبالش میگردیم ،خداوند همیشه ثابته و در دسترس ماست 

      وقتی ما بتونیم مرور افکار منفی رو کنترل کنیم آرامش و اشتیاق در ما بیشتر میشه و عملکرد ما هم بهتر میشه و بازخورد بهتری هم میگیریم

      چند روز پیش که خونه مادرم بودم کسی باهاش تماس گرفت و گفت فردا میایم خونه تون و مادرم وقتی گوشی رو قطع کرد بعد از ۵ دقیقه حالش دگرگون شد به صورتی که ما همه که اونجا بودیم متوجه حال بدش شدیم ،من ازش پرسیدم چی شده و متوجه شدم مادرم اونقدر از اون فرد در گذشته خاطره منفی داره و توی اون پنج دقیقه مرورشون کرده و به شدت حالش بد شده و گفت که اصلا دوست نداره که اونا رو ببینه و حتی چند تا مسئله از گذشته شاید بیست سال پیش رو تعریف کرد !!

      این کاریه که من هم قبلا خیلی انجام می‌دادم مرور خاطرات منفی گذشته به قدری که همیشه در دسترس بودن و خیلی وقتا به خاطر اونا حال خودم رو بد میکردم و یا ترس از آینده و اتفاقاتی که هنوز نیوفتاده 

      و الان به لطف استاد عزیز و آموزش‌ها شون خاطرات گذشته دیگه خیلی کمتر مرور میشن ولی بازم افکاری هستند که حس منو بد میکنن که دوست دارم بهشون مسلط باشم و بتونم کنترلشون کنم 

      و میدونم که لازمه که آموزش ببینم لازمه که آگاهی های درست به خودم بدم لازمه که اطلاعات منفی به خودم ندم و لازمه که مدام روی ذهنم و افکارم کار کنم 

      افکار همیشه هستند و مرور میشن و من باید افکاری رو که حس بد به من میدن با افکاری جابجا کنم که حس خوب به من میدن پس باید آگاهی های صحیح رو وارد ذهنم کنم که یه فکری داشته باشم با فکر منفی جابجا کنم چون قبلا افکار منفی در ذهنم غالب بودن و اگه هم میخواستم اونا رو با هم جابجا کنم چیز زیادی از مثبت ها نداشتم ،بنابراین حجم بسیار بالایی فکر منفی داشتم و واکنشم  هم بر اساس همون افکار منفی بود 

      خداوند در قرآن می‌فرماید:

      مؤمن کسی که به خدا ایمان داره نه ترسی داره نه غمی 

      یعنی نه به گذشته فکر می کنه،نه به آینده و در لحظه حال زندگی میکنه 

      مؤمن کسی هس که خدای درونش رو درک میکنه و این بهش حس قدرت میده 

      و میدونه که اومده تا تجربه کنه ،زندگی کنه پس نه به گذشته فکر میکنه که غمگین بشه و نه با فکر به آینده می‌ترسه، در لحظه حال زندگی میکنه جایی که خدا هست و همیشه با خدا تجربه میکنه 

      ما وقتی بینهایت فکر در ذهنمون داریم همین افکار ما رو کنترل میکنن ،وقتی قبلا فکرم همش روی خوردن و نخوردن و چاقی و غذا ها بود ،همون افکار کنترل منو بدست میگرفتن و مدام واکنش من خوردن بود ولی الان که کمی از افکار چاقی در من کم شدن خودبخود من بهتر عمل میکنم و بیشر وقتا به اندازه نیازم میخورم 

      ما گیرنده هستیم و هر اون چیزی که به عنوان و فکر و احساس و انتظار ارسال میکنیم همون رو دریافت می‌کنیم و حالا هر چقدر هم که بخوایم شرایط بیرونی رو تغییر بدیم فرقی نمیکنه ،ما اگه بریم یه کشور دیگه هم طبق افکارمون دریافت می‌کنیم مگر اینکه به مرور افکارمون تغییر کنه 

      یکی  از نزدیکانم ده ساله که به یه کشور دیگه رفته ولی میبینم که زندگی مشابهی رو با وقتی که اینجا بود تجربه میکنه 

      پس ما باید از درون خودمون رو تغییر بدیم 

      باید یاد بگیریم که افکار منفی رو در ذهنمون متوقف و افکار مثبت رو گسترش بدیم اینطوری وقتی این کار رو ادامه بدیم امیدوار تر و آرام تر میشیم و همین فرکانس ارسالی ما رو تغییر میده و ما نتیجه ای متفاوت از قبل خودمون رو دریافت می‌کنیم 

      و این روند مرحله به مرحله اتفاق میوفته و ما مدام باید در مسیر تغییر روی خودمون وار کنیم با احساس خوب 

      استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم 

      خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سرباز امام زمانم
      1403/02/19 15:26
      مدت عضویت: 222 روز
      امتیاز کاربر: 4460 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 848 کلمه

      .               به نام الله توانا

      سلامی به زیبایی میوه‌های لذیذ تابستونی به همه دوستان خدایی👋🏻

      سلام به استاد عزیز و مهربون👋🏻🌷

                    (در جست و جوی آرامش)

      الهی بابت برداشتن یک گام دیگه به سوی زیبایی‌های مسیر زندگی تو را سپاس می‌گویم

        ما بارها گفتیم که زندگی ما در گرو افکارمون هستش

      یعنی ما هر طور که فکر کنیم زندگی می‌کنیم اگر به چیزهای خوب فکر کنیم زندگی خوبی داریم و اگر به چیزهای بد فکر کنیم زندگی ما طبق همان فکر ماست

      برای همینه که بارها گفتن و در حدیث‌ها اومده که فکر کردن به گناه باعث می‌شود که گناه ما را به سوی خود بکشه و این واضح نشون میده که فکر کردن به هر چیزی باعث میشه که همون چیز وارد زندگی ما بشه این قانون جذب زندگیه حالا بحث امروز درباره آرامش داشتن بود زمانی که ما آرامش داریم در اون لحظه به چیزی فکر نمی‌کنیم و اگر فکر می‌کنیم خیلی سطح پایینی داره برای همینه که اون لحظه احساس خیلی عالی به ما دست میده🥰

      خب من این رو هم فهمیدم که ما اسم اون کاری رو که می‌ذاریم آرامش بخش در اصل این آرامش مال اون کار نیست این آرامش برای اینه که ما وقتی که به اون کار یا به اون شئ یا هر چیز دیگه‌ای… توجه می‌کنیم باعث میشه که افکار ما کمتر بشه و باعث آرامش ما بشه و ما به اون لقب آرامش بخش بدیم حالا آرامش و اون عاملی که باعث کمتر فکر کردن میشه در افراد متفاوته یکی با دیدن سریال‌های خنده‌دار افکارش کمتر می‌شه، یکی با گوش دادن موسیقی بی‌کلام حالش خوب میشه ،یکی با نقاشی ، یکی با خوندن قرآن، یکی با شعر خوندن و کلی… چیزهای دیگه که وقتی اون کار رو انجام میدیم باعث میشه که کمتر فکر کنیم 

      خب الان میگید جریان چیه که باید فکر‌ کرد تا لاغر شد ولی الان میگید فکر نکن ؟!

      من نمیگم فکر نکن من میگم به چیزی های الکی و حال بهم زن فکر‌نکن ،به چیزی هایی که حالتو میگیره ،به چیزی هایی که باعث کینه ،حسادت،تنفر،و..بیشتر درون تو میشه ،به این چیز ها فکر نکن عزیزمن !

      حالا که ما فهمیدیم با فکرمون زندگیمونو می‌سازیم حالا که فهمیدیم فکر ما باعث میشه که همون وارد زندگی بشه پس به چیزهایی فکر کنیم که باعث بشه چیزهای خوبی وارد زندگیمون بشه چیزهای الکی فکر نکنیم به چیزهایی که واسه تنفر بیشتر بشه فکر نکنیم چون خدای ما مهربونه و از تنفر خوشش نمیاد

      اصلاً مگه تنفر و حسادت و اینا تو رو به آرزوت می‌رسونه؟! نمی‌رسونه دیگه بی‌فایده است ،پس دست بردار از فکر کردن به چیزهایی که هیچ فایده‌ای برای زندگی ندارند که هیچ بلکه باعث اینکه حالت بد هم بشه میشه😥

      من از همین الان می‌خوام به خودم یک قولی بدم می‌خوام به خودم قول بدم که با تمام وجودم سعی کنم دیگه به چیزهایی که حالمو بد می‌کنه فکر نکنم همش اون موقع‌ها به فکر آرامش پیدا کردن باشم حالا بعضی وقتا با گوش دادن یه موسیقی ساده افکارم رو کمتر کنم و همیشه با خودم بگم که آیا این فکری که دارم بهش می‌کنم به نفع منه یا ضرر من می‌دونم سخته اما امیدم به همون خداییه که منو آفرید میخوام تمام تلاشمون بکنم که به چیزی های خوب فکر کنم😍

      به لاغری فکر کنم چون دوست دارم لاغر بشم و از فکر کردن درباره چاقی کناره کشی کنم و واقعاً فکر کردن بهش حال آدمو بد می‌کنه

      از این به بعد می‌خوام تمام تلاشم رو بکنم به اذن الله بتونم کمتر به شرایط فعلی فکر کنم و اگر فکر می‌کنم بگم که قراره چه اتفاق‌های قشنگی براش بیفته و چه تغییرای شگفت‌انگیزی داشته باشم آره می‌خوام از همین الان به اون آینده نزدیک که رویایی هست فکر کنم تا حالم خوب باشه و با حالی پر از انرژی جلو برم یا علی مدد زینت👊🏻اره من یک هدفمند سرشار از انرژی مثبت الهی هستم😍😎

      این گام پر بود از قشنگی‌ها و سخن‌هایی پر از انرژی که هرچی بگم و بنویسم کم گفتم و کم نوشتم خب یه جایی باید تموم بشه دلم می‌خواد با کلی فکر خوب تمومش کنم می‌خوام با چند تا از افکاری که باید بهشون فکر کنم خاتمه بدم این بحث رو :

      من از افکار منفی آدمای منفی فاصله می‌گیرم و تمام وجودم رو به افکار مثبت می‌بندم😊

      من به لاغری فکر می‌کنم به زیبایی، پاکی، رعنایی و کلی چیزهای قشنگ…😍

      من به یه شغل عالی فکر می‌کنم، من به یه تحصیل عالی فکر می‌کنم، من به یه زندگی عالی فکر می‌کنم، به آینده نزدیکی که قراره شگفتی ساز بشم فکر می‌کنم ،آره من به خدایی فکر می‌کنم که همه این زیبایی‌ها رو به من خواهد داد در آینده‌ای بسیار نزدیک😍😍😍

      و یه عالم افکار قشنگ دیگه که از خدا می‌خوام کمکم کنه تا دونه دونشون رو توی ذهنم جا بدم و عادتم بشه فکر کردن به چیزهای قشنگ و به وجود آوردنشون توی زندگیم و ترک همه افکار منفی😍😍😍😍😍😍😍انشاالله🤲🏻

      الهی زندگیاتون همیشه در موج آرامش باشه🤲🏻

      استاد خیلی خیلی ممنونم ازتون اجرتون با خود خود خدا🌹🌺🌷

      الهی بیکران شکرت که هرچی از این زیبایی‌هایی که بهم دادی بگم کم گفتم شکرت که قدرت بهم دادی منو در راه سعادت قرار بده الهی آمین🤲🏻

      یاحق مدد👋🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1403/02/12 18:24
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 7568 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 528 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      همه انسانها فکر می‌کنند اگر به جایی برسند یا به خواسته های مهمی که در زندگی  دارند برسند خوشبخت می‌شوند واحساس شادمانی دارند واحساس آرامش می‌کنند .

      خیلی ها فکر می‌کنند از جمله من اگر لاغر بشم تمام مشکلات من تمام می‌شود وطعم خوشبختی را می چشم یا خیلی ها دوست دارند مهاجرت کنن تا طعم خوشبختی وحس خوب وآزادی  وآرامش را بچشند با خیلی ها دوست دارند صاحب فرزند بشند تا طعم خوشبختی وحال خوب را بچشند درحالی که هیچ کدام از اینها مایه ی خوشبختی نیست خوشبختی واقعی زمانی هست که انسان ارامش ذهنی ودرونی داشته باشد آرامش واقعی در بیفکری هست یعنی اینکه سکوت ذهنی را تجربه کنی وبه هیچ چیز فکر نکنی

       خیلی از ماها به خیلی از آرزوهایمان دست یافتیم ولی احساس خوشبختی فقط در چند روز اول رسیدن به آن آرزو را حس کردیم وبعد از چند روز آرزوی جدیدی در ما شکل گرفت وما بی صبرانه دنبال آرزوی بعدیمان رفتیم و آرزوی قبلی‌مان را که سالها بود به آن فکر می‌کردیم را فراموش کردیم واحساس بدبختی کردیم دوباره .

      من قبلا فکر میکردم اکر پایان نامه ام را تمام کنم طعم خوشبختی وآرامش را میچشم وبی صبرانه منتظر روز دفاعم بودم ولی بعد از روز دفاع فقط چند روزی خوشحال بودم وروزهای دیگر باز هم دنبال آرزوی دیگرم بودم وحس خوشبختی از وجودم محو شد یا من خیلی دوست داشتم به زودی زایمان کنم تا از سنگینی بارداری راحت بشم ولی بعد زایمان آنقدر مسئولیت بچه داری برای من فشار اورد که اصلا طعم خوش بچه دار شدن وسبکی بعد زایمان را نچشیدم ونفهمیدم

       انسانها تا لحظه‌ی مرگ آرزوهاي دور ودرازی دارند ولی مهم این هست که در مسیر رسیدن به اهداف آرام باشند واز زندگی لذت ببرند وآرامش خودشان را به هیچ وجه فدای رسیدن به خواسته هایشان نکنند .

      من الهام هستم به خودم وخدای خودم قول می‌دهم در زندگیم مهمترین اصل رسیدن به آرامش درونی باشد دوست دارم زندگی آرام وساده وبی هیاهو  داشته باشم .وبرای رسیدن به خواسته هایم تقلا نکنم

       دوست دارم سرم گرم زندکی خودم باشد دوست دارم دیگران را قضاوت نکنم در زندگی دیگران دخالت نکنم دوست دارم دیگران راورفتارهایشان راتحلیل نکنم

       دوست دارم در دنیای کوچکی که برای خودم ساختم زندگی کنم دوست دارم آرام باشم و عجله نکنم دوست دارم آرام آرام به خواسته هایم برسم دوست دارم نگران قضاوت دیگران نباشم دوست دارم زمانم را به بهترین شکل سپری کنم دوست دارم در تنهایی خودم با خدا خلوت کنم

       دوست دارم هر جایی که هستم را بهترین جا برای ماندن بکنم دوست دارم در جایی که هستم آرامش رو در خودم حفظ کنم دوست دارم با خودم در صلح باشم وبا دیگران هم به صلح برسم

       دوست دارم حرفهای منفی نزنم و گوش نکنم واز افراد منفی به دور باشم دوست دارم احساس ارزشمندی داشته باشم و در وجودم این حس رو نهادینه کنم.دوست دارم هر روز کمی تغییر کنم دوست دارم بهشت را درین دنیا تجربه کنم 

      خدایا کمکم کن تا به حس آرامش واقعی درونی برسم واین حس را به دیگران هم انتقال بدهم دوس دارم منتقل کننده ی حس‌های خوب وارامش به دیگران باشم .دوست دارم ارامش را همواره در وجودم حفظ کنم .خدایا تو یار ویاورم باش و کمکم کن.

      زندگی یعنی آرامش الهام یعنی آرامش ودیگر هیچ

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 568 کلمه

      به نام پروردگار یکتا

      سلام به استاد عزیز و دوستان هم مسیرم

      زندگی با کمک خداوند ، توضیحات تکمیلی ۳ :

      ✓فکر داره زندگیمون رو می‌سازه ✓

      ✓فکر داره جسممون رو کنترل میکنه ✓

      این جمله رو خیلی وقته مرور نکرده بودم :«به اندازه ای که بتونم کمتر به چاقی فکر کنم لاغر میشم»

      خیلی لذت بردم از فایل جدید و بازم تاثیرات مثبتی روی افکارم گذاشت .

      از وقتی در این مسیر هستم خوشبختی و بد بختی افراد رو خیلی بهتر درک میکنم و وقتی صحبت می کنند کاملا مشخصه افراد خوشبین ،امیدوار، با ایمان ، مطمئن ،خیلی سالم ترند از لحاظ مالی هم ثروتمند حساب میشن .چند نفر از افرادی که باهاشون بودم و ارتباط خانوادگی داریم میبینم این مثبت اندیشی چقدر تاثیرات خوبی داشته در زندگیشون ، اونها فقط یه دختر دارن که ازدواج کرده و وقتی با دخترشون صحبت کردم دیدم دقیقا مثل پدر و مادرش فکر میکنه و شکر خدا خیلی سالم و سرحال هست ،میگفت دوست دارم عمرم خیلی طولانی باشه ،این جمله یعنی این شخص از زندگی کردن در این دنیا لذت میبره و هر وقت باهاشونم خیلی حال آدم رو خوب میکنند .

      ✓این آیه از قرآن کریم رو خیلی دوست دارم و کاملا آرامش روحی و روانی پیدا میکنم باهاش :انسان مومن نه غم گذشته رو میخوره و نه نگران آینده است .✓

      شکر خدا خیلی وقته به افکار شوم گذشته فکر نمی کنم و کلا اگر برم در گذشته خیلی زود میام بیرون و رهاش میکنم و تاثیرات فوق العاده خوبی روی ذهن من گذاشته مسیر تناسب فکری .

      از وقتی هم زندگی با کمک خداوند رو شروع کردم خیلی امیدوارم که خداوند زندگیمون رو هموارتر و بهتر خواهد کرد خیلی خوشحال تر هستم نسبت به گذشته چون ایمانم بیشتر شده به لطف و معجزات الهی .

      آرامش درون ماست و لازم نیست دنبالش بگردیم و ما فقط بخاطر ریختن افکار زیاد و منفی در ذهنمون که همیشه در زندگی وجود دارند نمی‌تونیم به آرامش برسیم پس تنها راه رسیدن ما به خوشبختی اینه که دنبال اخبار و موضوعات حال بد کن نریم و تا جایی که امکان داره به اینستا و دنیای مجازی وارد نشیم چون جز اینکه کلی آگاهی نامناسب ، ناخوشایند و بدون فایده وارد ذهنمون میشه و از لحاظ فکری خسته میشیم هیچ سودی برامون نداره ،من خودم همیشه میگم تاثیرگذارترین و بهترین آگاهی ها رو فقط از سایت تناسب فکری میتونم بدست بیارم .

      اینکه من فکر کنم تنها راه خوشبختی من اینه که چندین برابر الان ثروت داشته باشیم و بهترین ماشین و خونه و … کاملا اشتباه هست من باید احساس خوشبختی و آرامش رو با ذهنم ایجاد کنم و همیشه سعی کنم و مواظب افکارم باشم ،چون خیلی از افراد هستند از لحاظ ثروت بسیار در سطح بالایی هستند ولی کاملا مشخصه که احساس خوشبختی ندارد ،۲سال پیش یکی از فامیلهامون که خیلی ثروتمند بود فوت کرد ،هیچ وقت احساس آرامش رو در فرزندانش ندیدم و من در گذشته هم دوست نداشتم برم خونشون ،دخترهاش خیلی حالت افسرده ای داشتن ،الان بعد دو سال هم هنوز نتونستن اونجوری که درسته ارث شون رو تقسیم کنند و از هم گلایه مند هستن و با اینکه هر کدوم این همه زمین و خونه به ارث بردند ،خیلی ناراضی هستند و قدر این همه پول رو که بدون زحمتی بدست آوردن نمیدونند .

      ✓ در کل باید بگم این کنترل افکار در من خیلی برام جذاب و لذت بخش هست ✓

      {خدایا شکرت و خوشحالم که دارم رشد میکنم از نظر ذهنی .}

      « استاد گرامیم سپاسگذارم .»

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار rastegar.moradzadah
      1403/01/29 14:53
      مدت عضویت: 1386 روز
      امتیاز کاربر: 15632 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,015 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان 

      سلام خدمت استاد گران قدر و دوستان هم مسیرم

      همه انسان های دنیا در زندگی همواره به دنبال کسب موفقیت هستند وقصدشون ازموفق شدن رسیدن به آرامش است تصور می کنن اگر در زندگی به موفقیت برسند چه در زمینه تحصیل چه در زمینه مالی وکسب وکار یا داشتن همسر وفرزند از این طریق به آرامش دست پیدا می کنن اما همیشه اینطور نیست 

      ما از دوران بچگی نوزادی آرامش داشتیم چون به خداوند متصل بودیم وهنوز تحت آموزش قرار نگرفتیم ولی با گذشت زمان بالارفتن سن از این آرامش فاصله گرفتیم وغرق مشکلات روزمرگی زندگی شدیم حالا به هر دری می زنیم تا دوباره آرامش از دست رفته رو پیدا کنیم اما موفق نمی شیم چون آرامش از دست نرفته در وجود ماست فقط کافیه مانع های سر راهش رو برداریم تا خودش رو نشون بده 

      چیزی که باعث شده ما آرامش رو پیدا نکنیم در وجود خودمون حجم افکاری است که در ذهن ماست افکاری که کنترل ما رو به دست گرفتن افکار روی هم در ذهن ما جریان دارن وهر ثانیه اززندگی ما مشغول فکر کردن هستیم این افکار نمی گذاره ما آرامش داشته باشیم اگر برای کسب آرامش مسافرت میریم مهمانی شرکت می کنیم به تماشای مناظر طبیعت میریم معنیش این نیست که اون مکان یا اون جمع باعث آرامش ما می شه در واقعه ما برای لحطاتی ذهنمون رو مشغول دیدن شنیدن اون مناظر می کنیم وتوجه ما از افکار مختلف برداشته می شه همین که چند لحظه فکر نکنیم می بینیم آرامش داریم در واقع مانع بزرگ بر سر راه آرامش ما افکار هستند افکاری که دست ما نیست وهرگز متوقف نمی شوند اما دست ماست که نوعش رو انتخاب کنیم نگذاریم افکار منفی جولان بدن وغرق بشیم در این افکار چون وقتی به خودمون میایم می بینیم همه اعمال ورفتار ما وکلام ما رو تحت تاثیر خودش قرار داده 

      ترجمه این آیه از قرآن چقدر برای من روشن شد وچقدر آرامش گرفتم 

      مومن واقعی کسی است که نه غم دارد ونه ترس 

      من قبلا وقتی معنی این آیه رو می خوندم می گفتم منطور از غم اینکه غمگین نباشم وغصه نخورم وبرای مرگ عزیزی یا ضرر مالی یا بیماری عزیزی ناراحت نشم یا می گفتم منطور از ترس اینکه از مرگ نترسم یا ازبلاهای طبیعی تاریکی وبیماری نترسم

      اما حالا چقدر زیبا تفسیر کزدن استاد وواقعا این بهترین معنی است برای این آیه 

      اینکه غم نداشته باشیم یعنی به گذشته فکر نکنیم درسته ما از فکر کردن به گذشته غمگین می شیم از ناکامی ها از کارهایی که نباید می کردیم از حرف هایی که نباید می زدیم از شکست هایی که خوردیم از حرف هایی تلخی که شنیدیم من خودم همیشه از فکر کردن به گذشته غمگین می شم وناراحت حتی مدتی اونقدر غرق گذشته می شدم وزندگی به کامم تلخ می شد که آرزو می کزدم آلزایمر بگیرم وکل گذشته رو فراموش کنم اونقدر این آرزو رو می کزدم تا اینه متوجه شدم دارم با دست خودم خودمو بدبخت می کتم توبه کزدم واز خدا طلب عفو کردم 

      وترس هم باز بخاطر فکر به آینده است ما همیشه از آینده که هنوز نیامده می ترسیم می ترسیم فلان اتفاق نیفته فلان حادثه پیش نیاد 

      ومومن واقعی کسی هست که در حال زندگی کنه نه از گذشته غمگین باشه نه از آینده بترسه تا وقتی در حال زندگی کنی در آرامشی ودنبال اون نمی گردی 

      خدایی که منبع آرامش هست در وجود ماست وما نیازی نداریم نگران چیزی باشیم

      بهترین راه رسیدن به آرامش اینکه به دنبال راهی باشیم که کمتر فکر کنیم یا اگه حجم افکارمون زیاد شد افکاری رو دنبال کنیم که متبت باشه حالمون رو خوب کنه افکار مناسبی باشه مثل همین افکاری که در دوره زندگی با کمک خداوند وارد ذهن ما می شه این افکار باعث می شه در اون لحظاتی که ما مشغول آن هستیم به گذشته فکر نکنیم وبه فکر آینده هم نباشیم

      تماشای سریال های تلوزیون دنبال کردن اخبار واینستاگرام باعث می شه حجم زیادی از افکار در دسترس ما باشه وبه راحتی این امکان به ما داده بشه اوقاتمون رو بگذرونیم چون یکی از راه های ما برای گذراند اوقات خالی یا زمان هایی که به خواب نمی ریم فکر کردن است اگر آگاهانه دنبال این باشیم افکار مناسب را دنبال کنیم یا در حالتی که غرق افکار منفی هستیم زود به خودمون بیایم فکرمون رو مشغول چیزی دیگه ای کنیم کم کم مهارت کنترل افکار رو به دست می گیریم 

      وقتی گیرنده های ما روی امواج منفی تنطیم شده باشه ما در هر مکان وهر شرایطی باشیم افکار منفی وحال بد رو به خودمون جذب می کنیم اگر فکر می کنیم با جابجایی یا تعقیر دکوراسیون منزل یا تعقیر طاهر می تونیم حالمون رو بهترکنیم یا به آرامش برسیم در اشتباه هستیم چون ما مثل یه گیرنده رادیویی عمل می کنیم فرقی نمی کنه کجا باشیم تا وقتی روی دریافت حال بد وافکار منفی تنطیم شده باشه ذهنمون همواره در حال تجربه حال واحساس بد هستیم 

      من خودم مدتی حالم خیلی بد بود گیر دادم به همسرم خونه رو عوض کنیم شاید محیط زندگیمون عوص بشه حالم بهتر بشه یه خونه دیگه گرفتیم خیلی بزگتر وشیک تر با امکانات بیشتر حال خوبم فقط همون یکی دو روز اول بود بعد دوسه روز برام عادی شد وبازم حالم بد شد حالا به این خونه گیر می دادم اون چیزایی که خونه قبلی نداشت رو این خونه داشت حالا ولی یه چیزای دیگش کم بود متلا نزدیک خیابون اصلی بود وسر وصدای ماشین ها تا دیر وقت اذیت می کزد وهمین جوری یه نواقصی داشت در واقعه کا اگه آرامش درونی نداشته باشیم وروی ورودی های ذهنمون کنترل نداشته باشیم هر کجا ودر هر حالتی باشیم آرامش نداریم حتی اگه دکتر باشیم واز نظرموقعیت اجتماعی ومالی در بهترین شرایط باشیم 

      من قبلا می گفتم اگه ماشین داشته باشیم دیگه چیزی کم نداریم تا حالمون گرفته بشه می تونیم راحت بریم مسافرتی یا بیرون شهری یا حتی توی شهر دوری بزنیم و لمون باز بشه اما حالا که داریم اصلا این جوری نیست یا اگه باشه فقط برای اون لحطات کوتاهی است که بیرون هستیم در واقعه همه این چیزها موقت است ونمی تونه به طور داعم حال ما رو خوی کنه

      خدایا هزاران بار تو را سپاس می گویم برای درک این آگاهی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/01/20 10:38
      مدت عضویت: 584 روز
      امتیاز کاربر: 15622 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 560 کلمه

      سلام استاد 

      کلمه رسیدن به آرامش برای همه  انسانها و درطول تاریخ بسیار خوب و لذت بخش هست و  گفته شده وقتی فرد به آرامش میرسد بسیار خوشحال و سرزنده خواهد بود ولی نقشه رسیدن به آرامش را بد ترسیم کردند خیلی  سختی و فشار جسمی و روحی به خود میآورند که درنهایت به آرامش برسند ولی این سرابی بیش نیست و هرگز به آرامش همیشگی نمیرسند 

      درطول زندگی همیشه درسخوان باش تا مهندس شوی و به ارامش برسی 

      درطول زندگی قناعت پیشه کن تا بتوانی سرمایه ای داشته باشی و به آرامش برسی 

       درطول زندگی کاررسمی پیدا کن تا امنیت شغلی داشته باشی و به آرامش برسی 

       درطول زندگی با افراد موفق دوست شو و رابطه داشته باش که تو به آرامش برسی 

      درطول زندگی از خداوند به اندازه ای درخواست کن که با آن بتوانی به آرامش برسی 

      درطول زندگی درمورد گذشته فکر نکن و صحبت نکن تا به ارامش برسی 

      در ازدواج با کسی ازدواج کن که سرمایه دار باشد تا از نظر مالی تامین باشی و به آرامش برسی 

      درزندگی زیاد بحث نکن تا آرامش داشته باشی 

      و درنهایت همه ی این کارها به این ختم میشود که انسان درهیچ کدام ازاین شرایط درزندگی به آرامش ذهنی و جسمی نمیرسد چون درمورد آنها فکر میکند حالا خاطرات ممکن است خوب باشد یا بد  ودرصورتی میتوانی به آرامش برسی که درهرشرایطی بودی از ان لحظه لذت ببری و به گذشته و آینده و افکار منفی فکر نکنی یعنی به نوعی از الان ورودیهای منفی ذهن برای گفتگو با خود را ببندی ووقتی خانم منفی باف خواست شما را ازطریق فکر به جاهای دور و گذشته و یا در آینده درذهن ببرد شما با او همراه نشوی و با قاطعیت بگو من الان درزمان حال هستم و باید نهایت آرامش روحی و جسمی را الان تجربه کنم 

      استاد خیلیها به من میگفتند که درمورد گذشته و ناراحتیهای گذشته فکر نکن ولی نمیدانم چرا ذهن من ان را قبول نمیکرد و گذری از ان عبور میکرد ولی وقتی دراین سایت خواندم مثل یک پنجره ی تازه ای که برای من باز شده باشد یک آگاهی جدید برای من بود و از امروز سعی میکنم اصلا درمورد اتفاقات گذشته و اتفاقات آینده فکر نکنم چون دردو حالت کاری الان ازمن بر نمیاید و فقط استرس و ناراحتی را برای من میآورد و چقدر خوشحال شدم که الان دانستم راه رسیدن به آرامش فکری و جسمی ان است که درمورد آن موضوع فقط فکر نکنیم 

      من ار امروز باید یاد بگیرم که مهارت فکر نکردن به موضوعی که حال و آرامش من را بهم میزند را انجام ندهم وفقط اینکار توسط خود من و با ذهن خودم امکانپذیر خواهد بود 

      به اندازه ای که در زندگی بتوانیم از افکار خود استفاده نکنیم یا کمتر فکر کنیم به شکل خودبخودی آرامش را در زندگی تجربه خواهیم کرد.و چقدر این فرمول ساده و آسان است و ما درهرشرایطی که هستیم حتی آرامش روحی داریم ولی با فکر کردن به گذشته و یا آینده آن آرامش را از خودمان سلب میکنیم و احساس خود را بد میکنیم 

      استاد از شما ممنون که راه حلی به این راحتی به ما یاد دادید که فقط با تمرین و استمرار دراین مسیر میتوانیم با فکر نکردن به موضوعاتی که حس مارا بد میکند از آن جلوگیری کنیم و بیشتر به تواناییها و خاطرات خوب گذشته اگر خواستیم فکر کنیم تا احساس آرامش و سبکی و رها داشته باشیم و با این کار  فشار عصبی بر ذهن و جسم خود وارد نکنیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب ندرلو
      1403/01/20 05:45
      مدت عضویت: 536 روز
      امتیاز کاربر: 6985 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 580 کلمه

      به نام خدای مهربان  

      دریا زیباست یا چشمان ما زیبا میبیند؟ 

      هر وقت میرفتم دریا، اولش ساعت ها خیر میشدم به این تصویر زیبا و بارها از اطرافیان شنیده بودم این دریا عجب آرامش داره 

      یا جایی که  آبشار هست ک صدای گنجشک هااین حس رو بیشتر به دریا داشتم توی جنگل و غروب سادهداز کنارش رد میشدم غروب برام زیبایی داشت ولی توجه آنچنانی بهش نمیگردم و شنیده بودم که دریا چون تداعی صدای داخل رحم رو برامون داره آرامش بخش  

      ولی امروز چیزی متفاوت شنیدم  

      هر تصویر ،هر اتفاق یا هر مطلبی گه باعث بشه ما فکر نکنیم بهمون حس آرامش میده  

      بو ئیدن زیر گلوی نوزاد زیر باران بودن بوی  نم خاک بعد باران بازی کردن با بچه ها همه اینا اتفاقاتی بود که حالمو خوب می‌کرد ک امروز فهمیدم بخاطر اینه که اینا باعث میشه دقیقا در لحطه باشم فکری نکنم  

      خیلی وقتا که وسیله نویی می‌خریم و حالمون همون اولش خوبه بخاطر این بود ما اون لحطه هیچ فکری نمی‌کنیم دقیقا وسط وسط لحطه حال هستیم  

      حالا میفهمم چرا خیلی وقتا بیرون رفتن و به طبیعت رفتن هم نمیتونه حالمون رو خوب کنه چون ما جدا نمیشیم از افکار همیشه شنیده بودم طبیعت انرژی دیگه ای داره و دلیل همه اینها ار درون من بود من هر چقدر موقع دیدن هر تصویری نتونم فک کنم بهم حال خوب میده 

      برای همینه وقتی رویاهامون رو تجسم میکنیم و تا اون موقعی که سر و کله افکار منفی پیدا نشدن حالمون خوبولی با پیدا شدن افکار منفی تجسم همون رویاها هم حالمون رو بد میکنه  

      استاد تو این فایل بهترین مثال ها رو زدید  

      برام سوال بود چی میشه که یه فایل یا مطلب این قدر حال آدم رو خوب میکنه 

      و امروز دلیلش کاملا تو این فایل توصیح داده شد دقیقا منم اینجور فکر میکردم که این مطالب و فایل ها منو به خدا نزدیک میکنه دز صورتی که خدا نزدیک هست هجم زیادی از افکار منفی اجازه دیدنش رو بهم نمی‌داد  

      ما خدا رو گم نکردیم که بخواهیم پیدا کنیمبارها شده با گوشی ام دارم صحبت میکنم و در همون حین در حال پیدا کردنش هستم همه جا رو میگردم و پیداش نمیکنم بخاطر اینه که من گمش نکردم بعد که به خودم میام میبینم تو دست خودمه  

      اون لحظه ای که دنبالش هستم هزارتن فکر داره تو سرم مرور میشه تو لحطه حال نیستم 

      پس برای اینکه بفهمم خدا هم در وجودم هست نیاز نیست جایی دنبالش باشم خدا درونم فقط باید سعی کنم فکر نکنم  

      در اون لحظاتی که کمتر فکر می‌کنیم احساس خوشبختی داریم  

      انسان عاشق فکر کردن و دنبال راهی برای فکر کردن فکر از گدشته و آینده میاد 

      لحطه حال فکری نداره   

      استاد این جمله بی نظیر بود  

      و سوالی که پرسیدیدزینب بودن چه حسی داره ؟ 

      تا اون موقعی که دارم به این جمله فکر میکنم  یعنی در گذشته و آینده هستم  

      و استاد بهتر درک میکنم چرا وقتی یه دوره ای رو رو شروع میکنم حسم خوبه پر از انرژی ام چون اون لحطه فکری نمیکنم ولی هی که میگذره افکار میان سراغم بازمثل همون دیدن تصویر دریا چند دقه اولش خوبه ولی بعدش بازم برمیگردم به فکر کردن  

      مومن نه غمی دارد نه ترسیو هر دوی اینا از فکر کردن میاد 

      په مثال های عالی زدید تو این فایل مخصوصا مثال گیرنده بودن 

      من وقتی گیرنده ام رو سختی  و افکار منفی باشه هر جای دنیا برم همونا رو می‌شنوم  

      خیلی وقتت شنیدیم که شما یا اساتید دیگه میگن فرصت ها زیاد ایده ها فراوانولی من همش با خودم میگفتم چرا من ایده ندارم چرا فرصتی برای من نیست و دلیلش اینه که گیرنده من رو این موج نیست و تا وقتی نباشه نمیشنوم و نمیبینم من با دادن آگاهی های مناسب میتونم این گیرنده و موجش رو تغییربدم  

      استاد بی نهایتتت سپاسگزارممم بی نظیر بود این فایل

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85
      1403/01/18 14:57
      مدت عضویت: 1390 روز
      امتیاز کاربر: 6312 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 507 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️❤️

      سلام 

      تمرین آموزشی ✍️

      زندگی با کمک خداوند: توضیحات تکمیلی ۳ : داشتن احساس آرامش

      از خوندن مطالب و گوش دادن به فایل فایل آموزشی لذت بردم 

      آرامش داشتن دقیقا همون چیزیه که همه انسانها به دنبال ان هستند 

      همه ما فکر می‌کنیم که اگه خونه بزرگ و زیبا و ماشین کلاس بالا ثروت آنچنانی ….

      داشته باشیم دیگه به آرامش میرسیم ولی من افراد زیادی و می شناسیم که همه چیز دارند ولی آرامش ندارند یکی از اطرافیان نزدیک مون خیلی وضع مالیش خوبه و میشه گفت که ثروتمنده

      چند تا خونه ، ماشین ، زمین ، باغ …..داره ولی چه فایده که هیچ لذتی از زندگی شون نمی‌برند 

      من از نزدیک دیدم که همیشه سر موضوعات الکی با خانمش جر و بحث میکنند و بچه ها شون همیشه غمگین و افسرده اند به خصوص دختر شون همیشه تو خودشه و از رفتار پدر و مادرش تو جمع خجالت میکشه شاید از بیرون هر کس زندگی شونو ببینه حسرت داشته ها شونو بخوره ولی اگه در جریان باطن زندگی شون قرار بگیره صد فرسخ فرار می‌کنه 

      آرامش در وجود مونه گم نشده که بخواییم پیداش کنیم منم قبلا غمگین و افسرده بودم هیچ 

      چیز خوشحالم نمی‌کرد ولی الان با استفاده از آگاهی هایی که دریافت کردم 

      یاد گرفتم که قدر زنده بودنم و زندگی و داشته هامو بدونم و تقریباً میشه گفت به آرامش رسیدم الان حتی از دیدن وسایل خونه ام ، همسرم ، بچه هام …..خوشحال میشم 

      حتی از دیدن گلدونای حیاطم که کنار گلهاشون پاجوش جدید زده هیجان زده میشم از دیدن اونا خوشحال میشم برگا شونو بوس میکنم کنار شون می‌شینم با ذوق نگاشون میکنم

      و یا صبح ها که از خواب بیدار میشم اول شکر گذاری میکنم برای زنده بودنم و از شنیدن صدای پرنده‌ها لذت میبرم 

      دریافت این آگاهی جدید برام خیلی جالب و لذت بخش بود قبلا که طبیعت و می‌دیدم مثلاً وقتی از دیدن جنگل و کوه و دریا و درختان و گلها …..لذت می‌بردم و اون لحظه حالم خوب و عالی میشد فکر میکردم که طبیعت و زیبایی های اون باعث حال خوبم شدن ولی الان فهمیدم که حال خوب من ربطی به وجود اونا نداره حال خوب من به خاطر اینه که اون لحظه فکر من خاموش بوده و علت حال خوب من اون فکر نکردن به موضوعات دیگه در اون لحظه بوده 

      پس یاد گرفتن فکر نکردن و خاموش کردن فکر بالا ترین هنر هستش اگه من یاد بگیرم که 

      مدام به موضوعات منفی و از همه مهمتر موضوعاتی که مربوط به دیگرانه و هیچ ربطی به من نداره و باعث صلب آرامش من میشه فکر نکنم علی میشه ومن میتونم آرامش بیشتری داشته باشم 

      و این طوری لبخند همیشگی نصیبم میشه و این طور شاد بودن و لبخند رضایت داشتن ارزشمنده نه اینکه درون مون پر از تنش ، در گیری ، آشوب و اظطراب باشه ولی به ظاهر الکی بخندیم و این طور خندیدن میشه به قول شاعر 

      خنده تلخ من از گریه غم انگیز ترست

      یعنی درونم آشوب است به ظاهر میخندم تا کسی از درونم با خبر نشود و این یعنی نداشتن آرامش 

      ان شا الله که آرامش واقعی شامل حال همه مون بشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 6 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1403/01/18 12:32
      مدت عضویت: 500 روز
      امتیاز کاربر: 10070 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 877 کلمه

      به نام هستی بخش وآرام کننده دلها 😇🙏

      باسلام به استاد عزیزم و دوستان گلم 🙋‍♀️❤🌹

      دوره تکمیلی ۳

      چرا آرامش نداریم 🤔؟ وقتی به این جمله توجه کردم که چرا آرامش ندارم اولین چیزی که بهم الهام شد ترس ها بود افکاری که دامن میزنن به ترسهام از آینده ودومین چیز غم های گذشته ام بود ولی چیز از  زمان حال در ذهنم مرور نشد هیچ حس بدی ازبودن در حال  نداشتم چون وقتی در حال هستم به بی فکری میرسم ودلیل آرامش در زندگی فقط بی فکری هستش واقع استاد شما این موضوع رو چقدر عالی توضیح دادید بله من هم در گذشته وقتی به مسافرت میرفتم خیلی احساس خوبی داشتم وبا خودم می گفتم وقتی از شهر مون خارج میشم  به آرامش میرسم چون از مشکلات وافکار خلاص میشدم او زمان به این شدت درک نداشتم ولی می فهمیدم وقتی از خونه دور میشدم به آرامش می رسیدم ودر باره آینده هیچ ترس و نگرانی نداشتم وبه محض رسیدن به خونه تمام افکار بیمار گونه هجوم می آورد من قبلا خیلی نگران آینده فرزندم بودم ومی گفتم ما باید برای آینده اون کاری انجام بدیم وچون از دستم کاری هم بر نمی آمد خیلی ذهنم درگیر بود توجه زیادی به اعمال پسرم داشتم وخیلی کنترلش میکردم  همش ذهن منفی بافم بامن بود وقتی پسرم می رفت شهر دیگه خونه پدر بزرگش توی اون چند روز آنقدر به آرامش می رسیدم و انگار بار مسئولیتش از دوشم برداشته میشد چون توجهام از رو برداشته بودم وبه آرامش،می رسیدم خدا رو شکر می کنم توی این چند سال از طریق اساتید مختلف وکتاب های مفید که در مسیر درست آگاهی ها قرارگرفتم دیگه خیلی بهتر شدم از ترس وغمها رها شدم واین کار رو باید بهتر انجام بدم 

      و چند ماهی هست که با سایت استاد عزیزم آشنا شدم مطالب رو خیلی بهتر توضیح میدن وبا تمام وجودم از استاد سپاس گذارم که رسیدن به آرامش رو چقدر عالی و قابل درک تر توضیح دادن و راه کار، رسیدن به آرامش رو به ما گفتن و اون بی فکری هست ،زمانی که افکار هجوم میارن باید آگاهان متوقف کنیم وبه هیچ چیز فکر نکنیم حالا برای مقابله با هجوم افکار باید مراقب ورودی های ذهنمون  باشیم  تا کمتر فکر کنیم ،دلیل فکر های ما بیشتر به خاطر گذشته و آینده هستش وما از زمان حال غافل هستیم .استاد وقتی سوال کردید زهره بودن  چه حسی داره ؟ من ناگهان گفتم هیچ حسی ندارم چون در اون لحظه در حال بودم و اصلا فکر نکردم چقدر خوبه که در آرامش باشی واز زندگی کردن در لحظه لذت ببری هر زمان که حس خوب تجربه میکنم با بی فکری همراه بوده یعنی در اون لحظه به هیچی فکر نمی کنم وبه محض این که حسم بد میشه میفهم چند لحظه قبلش افکاری در ذهنم در حال مرور   بودن ومن هم ادامه دادم برای رها شدن از حس بد باید سریع جلوی فکر کردن رو بگیرم وبا این جمله آیا این فکر سودی برام داره یا نه ؟اون وقت که فکر رو رها می کنم 

       من فکر می کردم خدا از من دور هستش ولی در وجود من هستش چون افکار پراکنده داشتم در صورتی که خدا نزدیک من بوده وخدا هیچ تغییر نمی کنه وخدا در وجودم من است و وقتی این مطالب رو می خونم دیگه افکارم پر آکنده نیست و کمتر فکر می کنم بیشتر خدا رو حس می کنم پس مقصر خودم هستم با افکار پراکنده توجه ام به زمان حال کمترکردم وازآرامشم دور شدم وتوجه به اصلم وخدا درون کمتر شده بود

      فکر انسان رو کنترل می کنه وما اگر فکر نکنیم به پوچی می رسیم و وحشت داریم وبه همین خاطر دنبال اینستا  وغیره می رویم چون انسان عاشق فکر کردن هستش فکر یا از گذشته هست ویا از آینده است  پس برای رسیدن به آرامش باید افکارمون کنترل کنیم باید کنترل ذهن رو یاد گرفته و عمل کنیم 

      من اکنون در حال وارد کردن مطالب مفید در ذهنم هستم تا اگر عاشق فکر کردن هستم در باره آگاههی هام فکر کنم 

      هر چقدر کمتر فکر کنم آرامش بهتری دارم 

      فکر یا از آینده یا از گذشته است زمان حال فکری نداره پس باید در حال زندگی کنم در سکوت و آرامش باشم 

      در قرآن گفته شده مومن کسی هست که نه ترس داره نه غم 

      چون به گذشته وآینده توجه نمی کنه ودر حال زندگی می کنه چون همه چیز رو به خدا سپرده و چون خدا رو در وجودش حس می کنه واحساس قدرت داره  واصلافکر نمی کنه 

      اگر بتونیم کمتر فکر کنیم حالمون بهتر میشه 

      خدایا تو یاری دهنده هستی خودت به من کمک کن تا بهتر عمل کنم به آگاهی های ناب 🙏🏻🙏🏻🙏🏻😇

      ماگیرنده هستیم و روی هر چیزی تنظیم شویم از همون نوع رو جذب می کنیم ومن در زندگی تعیین می کنم چه موجی رو جذب کنم ونیاز به آگاهی دارم بنابرین باید یاد بگیریم که فکر های مناسب رو دنبال کنیم

      وجود ما و جسم ما تحت کنترل ذهنمون وافکارمون است 

      فکر هیچ شکلی نداره ودر مغز ذخیره نمیشه در بیرون از ما ذخیره میشن ودر همه جا با هامون هستش پس باید کم تر به گذشته و آینده فکر کنم هر چقدر افکاری که مشکل ساز هستن رو رها کنی زندگیم روان تر پیش میره 

      استاد با تمام وجودم سپاس گذارم خیلی عالی آگاهی ها رو بیان کرده وبا دادن راه کار برامون قابل درک تر وقابل عمل کردن شد  🙏🏻🙏🏻🙏🏻❤🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/01/18 05:25
      مدت عضویت: 530 روز
      امتیاز کاربر: 12562 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,068 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز و مهربانم و دوستان گرامی

      استاد من شب قدر خواسته هایی که برام تو اولویت بودن رو بار دیگه نوشتم و یکیشون از خدا خواستم که کمکم کنه برای داشتن آرامش عمیق پایدار خیلی روی این مورد تاکید کردم تو نوشته هام و جالب اینجا بود که شما بعدش این فایل رو گذاشتید رو سایت دقیقا دقیقا همون چیزی که من از خدا خواستم.

      استاد این فایل در عین حال که جملات خیلی ساده ای در اون بکار رفته اما جمله به جمله اش کلید هست. اصلا خیلی خاص و شگفت انگیزه من ۳بار دیدمش وگوش دادم اما حس میکنم بارها نیاز دارم گوش بدم تا بتونم درک بیشتری ازش داشته باشم.

      یه مدت پیش یه کتابی رو خیلی تصادفی تو سرچ هام پیدا کردم و از عنوان کتاب خیلی خوشم اومد چون از قبل از نویسنده اش ی کتابی مطالعه کرده بودم که بشدت ازش لذت برده بودم به نام در ستایش پیاده روی از ارلین کاگه؛ تا اینکه اوایل ماه رمضان با کتاب بعدی این نویسنده آشنا شدم به نام در ستایش سکوت؛ سکوت در عصر هیاهو؛ نویسنده کتاب در مورد نیاز انسان به سکوت صحبت کرده و اونو عامل آرامش میدونه و اتفاقا خیلی در این مورد که از فضای مجازی باید دوری کنیم زیبا نوشته بود و به نوعی آرامش خودش رو در سکوت توصیف میکنه کتاب یه رویکرد خیلی جدید و حاصل تجربه شخص نویسنده اس و وقتی که مطالعه میکردم البته هنوز تمومش نکردم خیلی از نظرات نویسنده لذت بردم و حس کردم نویسنده کتاب چقدر برای آرامش خودش اهمیت قائل بوده و خیلی برام جالب بود. 

      این فایل شمارو که دیدم رویکرد نویسنده رو مشابه شما دیدم و برام خیلی جالب بود.واقعا روح معنوی انسان صرف نظر از اینکه هر کدوم از ما انسانها کجا زندگی میکنیم و به چه زبانی صحبت میکنیم همیشه به دنبال آرامش و اون ویژگی های متعالی هست و این نیازها در نوع بشر مشترک هستند.

      چقدر از متن این فایل لذت بردم استاد باور کنید سوال همیشگی من همین بود که چطور میتونم به آرامش برسم منم قبلنا همیشه دنبال مدرک و موقعیت اجتماعی و تحصیلات بودم و هی میگفتم اگر فلان مدرکو داشته باشم میتونم راحت تر بدون دغدغه زندگی کنم اگر فلان چیزارو داشته باشم میتونم راحت تر زندگی کنم اما بلافاصله وقتی اینا رو میگفتم یه صدایی ته ذهنم میشنیدم که همیشه پشت بند این حرفام میگف سحر مطمئنی؟ تصور کن الان تو خونه خودتی الان فلان چیزارو داری باز هم حالت خوب هست؟ از تصور این حالت تو اون موقع و جواب به این سوال همیشه وحشت داشتم چون واقعا همیشه شک داشتم که اگر به اون مدارک و موقعیت و وسایل رفاهی میرسیدم ایا واقعا حالم خوب میشد نه اینکه اینها بد باشن نه از شخص خودم‌مطمئن نبودم که با وجود اینا میتونستم با حال خوب زندگی کنم. یه جورایی همیشه شک داشتم به این‌مساله.

      و چقدر به نکته عالی اشاره کردید تو متن فایل که ما ابتدا باید آرامش رو در خودمون پیدا کنیم تا بتونیم از دارایی هامون لذت ببریم.این خیلییی نکته نابی بود استاد این همون چیزی بود که نمیدونستمش و شما تو این فایل راهکار دادید که برای بازیابی آرامش باید بتونیم در حالت بیفکری باشیم اما خب برای ماها با اون سابقه حجم افکار خیلی سخته که بخوایم بگیم همون اول به بیفکری برسیم پس باید تکاملی پیش بریم که ابتدا تمرین کنیم چطور؟ مراقب ورودی هامون باشیم نذاریم هر روز و هر لحظه حجمی از افکار وارد ذهنمون بشن مثل نویسنده همین کتابی که خدمتتون معرفی کردم یه جا نوشته بود که وقتی درگیر هیاهوی اطرافتون و شبکه های مجازی بشین بعدها متوجه میشین که شما برای خودتون اصلا زندگی نکردید و تو همه این مدت برای دیگران زندگی میکردید.

      دقیقا همینطوره استاد که فرمودید ما حاصل افکار دیگران رو وارد ذهنمون میکنیم و باید مراقب ورودی هامون باشیم.

      و سعی کنیم افکار منفی رو مهار کنیم که در جلسه۲۰ توضیحات خیلی عالی دادید.

      در واقع باز هم با آگاهی این جلسه من به خودم گفتم سحر من تازه کارم شروع شده یه رویکرد حدید بهمون دادید استاد انگار معنی کنترل ورودی رو الان خیلی بهتر دادیم درک میکنیم منطقش رو خیلییی خوب فرمودین که ورود انبوه افکار باعث میشه ما ارامشمون سلب بشه و مهم تر از اون شما معنی آرامش و حال خوب رو تعریف کردیو برامون که هر جا که باشیم اگر بتونیم از حجم مرور افکارمون کم کنیم میشه آرامش 

      که همین کتابی که خدمتون گفتم نویسنده همین تعریف رو برای سکوت گفته و میگف که  برای  تجربه سکوت به قطب شمال و جنوب و یه جای دیگه هم رفته بود و تعریف میکنه که چطور سکوت رو پیدا میکنه. و یه جا هم میگف برای آرامش داشتن و فرار از شلوغی ها میره به یه منطقه سرسبز و آروم برای آرامش پیدا کردن و انجام تمرینات یوگا بعد میگه ولی ما نمیتونیم هر بار برای تجربه آرامش و سکوت کلییی راه دور بریم تا به آرامش برسیم ما باید بتونیم سکوت رو در خودمون پیدا کنیم تا هر کجا که باشیم بتونیم با تجربه سکوت آرامش پیدا کنیم.

      واقعا همینطوره ما تا کی میتونیم فرار کنیم به قول شما هر جا که برید این افکار هستن با ما هستن و آرامش چیزی بیرون از ما نیست و در خودمون هست فقط باید اجازه بدیم بیاد بالا. و این با کاهش افکار منفی مقدوره تا جایی که بتونیم به بیفکری برسیم.

      من عاشق این جلسه شدم استاد فکر میکنم هنوز اونطور که باید و شاید درکش نکردم یا شاید الان فقط از معنی آرامش مطلع و آگاه شدم ولی باید با شنیدن چندین باره این فایل و فکر کردن در موردش تو ذهنم نفوذ کنه تا بتونم در عمل بکار بگیرم.

      استاد خدا میدونه با این آگاهی ها اونم از اول امسال چه نتایجی قراره بگیریم. خیلیی خوبه استاد حس میکنم از روز تولدتون تا به الان سایت یه تحولی دیگه ای درش رخ داده یه سری آگاهی های جدید که نمیشه گفت اما سطح بالاتری از آگاهی در سایت داره ارائه میشه و واقعا باید خدارو شکر کرد 

      انشالله به یاری خدا همچنان بتونیم مستمر در این‌مسیر بمونیم و ادامه بدیم تا ذهنمون و ساختار مغزمون به واسطه این آگاهی ها هر روز به اصل خودش نزدیک تر بشه و همچنان در حال ترمیم باشیم.

      استاد بینهایت ازتون سپاسگذارم بابت این فایل عالی که پاسخ یکی از مهم ترین خواسته های من در شب قدر بود🙏🏻

      خدارو شکر که هستید و خدارو شکر که من با شما آشنا شدم همیشه سپاسگذار هدایت خدا هستم

      سایه تون مستدام باشه خیلی دوستتون دارم🙏🏻🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهين خليلى
      1403/01/17 16:28
      مدت عضویت: 659 روز
      امتیاز کاربر: 6025 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 266 کلمه

      سلام به استاد عزيز ودوستان خوبم

      اميدوارم تعطيلات به همه شما عزيزان خوش گذشته باشه

      خداروشكر زندگيمون به روال طبيعي برگشت😂😂

      واقعا خوندن ديدگاه ها منو خيلي متحول كرد  از اين بابت خيلي خوشحالم جاي هستم گفته هاش حال منو خوب تر ميكنه 😀😀

      من چند روزي بود خيلي با خودم درگير بودم

      از خودم سوال هاي زيادي ميكردم

      چرا حال خوبمون ماندگار نيست 

      چرا ما انقدر روي خودم كار ميكنيم پرش افكار داريم

      چرا واژه ها برام تكراري شده

      چراهاي كه  از خودم ميپرسم  تو كه هستي هيچ جوابي دريافت نميكنم

      خلاصه  استاد خيلي چرا هاي ديگه.

      امروز اين فايل خوندم  وگوش دادم متحير شدم

      چشمام از تعجب خيلي گرد شد

      جواب تمام چراهاي منو  دادي

      واقعا سپاسگزارم🙏🏼

      استاد واقعاخيلي زيبا گفتيد

       اگردر زمان حال بي حالتي  و بي فكري بتوني زمان طولاني تري  خودتو نگه داري

      در هركجا باشي لذت ميبري

      تو ترافيك

      توي جنگل 

      كنار اب

      در حال ديدن شفق قطبي

      كنار كساني كه دوسشون داري

      وخيلي جاهاي ديگه ………………..

      من جواب سوالتون ميتونم بدم

      من كي هستم

      بدون در نظر گرفتن گذشت واينده

      من در بي حالتي خودم بي فكري

      مهين هستم افريده خدا

      خيلي لذت بخش بخاطر اينكه من نياز ندارم اخبار گوش بدم

      من نياز ندارم خبرهاي زرد گوش بدم

      من نياز ندارم در دنيا مجازي سرخودمو گرم كنم

      من نياز ندارم با حرفاي خانواده وفاميل خودمو سرگرم كنم

      من در اين زمان نياز دارم به خودم كه چقدر زيبا خلق شدم فكر كنم به خالق خودم فكر كنم

      چقدر هوشمندانه خاق شدم

      هنوز خيلي از وجودم نشناختم

      ًكنجكاو هستم در خودم اسرارم را  پيدا كنم

      من كنجكاو هستم توانايي هاي بي حد وحصر خودمو پيدا كنم

      كنجكاو هستم ايتعدادهايم را پيدا كنم

      كنجكاو هستم راز هاي بدنم را پيدا كنم

      واقعا از شما سپاسگزاوم جرقه بهتر فكر كردن وبهتر زيستن را بهم اموختيد

      با سپاس از شما شواليه مهربان 👌🏽🌟👑🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,439 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      استاد من به فکر نکردن فکر کردم  امروز یه اتفاقی افتاد که مورد تحقیر قرار گرفتم همون موقع گفتم تقصیر منه من چه فکر اشتباهی داشتم که الان در این همزملنی قرار گرفتم 

      اما فکر می‌کنم اطرافیانم دارن به من زور میگن من کاری رو دوست ندارم انجام بدم اونا میگن باید انجام بدی حقته خلاصه 

      من به فکر نکردن فکر کردم چون قبلش داشتم فایل جدید ۱۴۰۳ رو نکات مهمش مرور میکردم و من وقتی پذیرفتم مقصر خودم هستم یکم بهم آرامش داد و وقتی سکوت  کردم به اونها جواب ندادم گفتم شما درست میگید اما هنوز ادامه میدادن 

      من سکوت و لبخند اجرا کردم خیلی آرامشم بهتر و دیگه فکر نمیکردم بهشون تلوزیون دیدم  و بعد تمرین بزرگ شدن انجام دادم خدایا من میخوام بزرگتر از این شرایطم باشم و بقیه مراحل و یکم آرام‌تر شدم 

      و دیگه فکرم نکردم ولی اگر نمی‌پذیرفتم خیلی سخت بود تحمل کردن اون شرایط 

      همیشه فکر میکردم زیبایی غروب آفتاب  از پشت پنجره خونمون یا دیدن دریا جنگل صدای پرندگان در باغ فکر میکردم اینها باعث حال خوب من شده چون اینها تجلی خداوند هستند و الان متوجه شدم این حال خوب برای اینکه چند لحظه  که من به اون تصویر نگاه کردن حالم خوب شده نتونستم به چیزی فکر کنم و این فکر نکردن باعث خوب شدن حالم شده 

      استاد من وقتی یه مشکلی برام پیش میاد مثلا به بزرگتر شدن فکر میکنم به اینکه من میخوام بزرگتر از این شرایط م باشم به اینکه دیدگاهم نسبت به خدا عوض کردم اگر در چنین شرایطی فکر نکنم یعنی همه چیز درست میشه  نه اشتباه کردم 

      الان درک کردم شما نمیگین در این شرایط فکر نکنید میگید که اگر یه صحنه زیبا دیدی حالت خوب شد بخاطر دیدن اون صحنه نیست خوب شدن حال شما بخاطر اینکه اون لحظه فکر نکردید حالتون خوب شده منم سالها فکر میکردم اون صحنه های زیبا اون ابرهایی که در آسمان میبینم باعث خوب شدن حال من شده 

      بله استاد من اینو تجربه کردم وقتی میخوام برم شهرستان چون دیر به دیر میرم بجز زمان برداشت محصول محو تماشا اون طبیعت میشم رودخونه خروشان جاده چالوس خیابون پیچ در پیج جاده چالوس در خانه ای که باز و آقاهه یه مقداری از میوه باغش چیده روی سینی گذاشته برای فروش 

      اگر صبح زودتر بریم بچه روباهی که برای پیدا کردن غذا تا جاده اومده رو میبینی یکم میری جلوتر درختان میبینی که شکوفه دارن محله ما هنوز شکوفه ندارن مغازه‌ای که باز هستند درختان کنار جاده و پلهایی که انتهای به یه خونه میرسه همه اینها زیبا هستند من فکر میکردم این زیبایی ها رو میبینم شاد میشم عه اینجا درختش شکوفه زده عه چه ابر نویی  خیلی سفید اونها باعث شدن حال من بهتر بشه اما الان درک کردم 

      من اون زمان چون دارم به طبیعت نگاه میکنم فکر به چیزی نمیکنم حالم خوب شده  

      واقعا اگر بتونیم به چیزی فکر نکنم همیشه حالمون خوبه  ولی یکم سخته 

      من خیلی دیدم اون روزا در اطرافیانم مثلا داره غذا میخوره یادش افتاده به فلانی چند تا بچه داره میگم من نمیشناسم اگر آدرس خونش بده میشناسم یا میشناسم میگم آنقدر چطور مگه هیچی دخترش ازدواج کرد یا پسرش فلان دارو خانه کار میکنه نشستن برای خودشون ظاهرا ساکت هستند ولی غرق در افکارن 

      یا دیدم افرادی که نشسته یهویی میگه خوشبحال فلانی که ۵ تا پسر داره هر یکی از ا ن یکی بهتر میگم که شما هم خداروشکر سه تا داری نه نه نمیدونی پسر اون چیه این کارو میکنه ا ن کارو میکنه و بدیهای بچه خودش میبینه خوبیهای بچه مردم گفتم من دیدم که فلان پسر هم سیگار میکشه نه آنقدر با ادب جلوی پدرش نمی‌کشه خلاصه بگم از اون پسر شروع میشه تا آخر روستا ادامه پیدا می‌کرد ساعتها داشتیم غیبت مردم می‌کردیم طبعا تهمت هم داشت چون منکه اونها رو نمی‌شناختم  الان متوجه شدم اونها مشغله فکری زیادی دارن 

      منم دیدم رفتن عروسی مرکز شادی همش به این اون نگاه میکنن خواهر عروس این چه لباسی پوشیدی مامان داماد چرا روسری سر کرده عروسی پسرت و….واقعا نمیتونن در اون شرایط فکر نکنن به رقصیدن افراد نگاه کنن از اون شب لذت ببرن من خداروشکر قبلنا هم خیلی اینجوری نبودم 

      الان استاد خدا نکنه مادرم به همسرم با هم بشینن شروع میشه از من مثلا شروع میکنه از آخر روستا تموم میشه اونم موقع خداحافظی وگرنه حرفاشون بسیار منم گوش نمیدم 

      استاد همین سیزده بدری ما رفتیم بیرون مهمون داشتم مهمونم رسیدن بعد از شاید ۲۰ دقیقه مادر و پسر بهانه پیدا کردن که پلیس میاد گیر میده به غدا خوردن گفتم عه یادتون نیست چند سال پیش هم سیزده بدر تو ماه رمضان بود کاری ندارن میدونن که کسی میاد بیرون روزه نیست میخواد سیزده بدر کنه دیگه نگران نباشین 

      بعد یکم بعد گفت ببین یه پیشنهاد بیاییم بریم خونه ما خونه رو تمیز کردم حیاط تمیز کردم منقل هم برای کباب داریم اونجا با خیال راحت سیزده بدر کنیم گفتیم یه روز یه بهانه ای پیدا شده که بریم بیرون از خونه حالا این موقعیت حیف از دست بدیم خلاصه مجبور شدن بشینن 

      الان متوجه شدم که اونها مشغله ذهنی داشتن نمیتونستن که از اونجا از اون غذایی که آماده شده بود لذت ببرن اینجا شلوغ نزدیک ما میشینن برای من اصلا مهم نبود من خیلی دوست داشتم بخدا اگر به من بود من میرفتم به همسایه‌مان خوش آمد میگفتم سیزده بهشون تبریک میگفتم یکمم با سگ خوشکلی که آورده بودن بازی میکردن اگر به من چای هم تعارف میکردن میخوردم 

      بله استاد من وقتی مطالب با دقت بخونم درک کنم خیلی لذت میبرم بعضی از دل نوشته ها جواب سوالات منه من حالم خیلی بهتر میشه بعصی ها شون دقیقا چیزی که من نیاز دارم حالم خیلی بهتر میکنه و وقتی مینویسم نکات مهمش درکم بهتر میشه میخونم درکم بهتر میشه خیلی عالی هستند دست شما درد نکنه از این همه زحمت  که برای این دل نوشتها کشیدید بینهایت سپاسگزارم 

      استاد من موقع خوندن و نوشتن پراکندگی افکارم خیلی کمتر میشه اما امان از وقتی بخوام موقع خواب یه تمرینی مثلا مثل اتوبوس پذیرفتن خصوصیات خودم  یعنی یه تمرین کلی طول می کشه بعصی وقت‌ها خوابم میبره نصفه می مونه خیلی وقتی ذهنی میخوام تمرین کنم افکار میاد نمیداره هی قط میشه یادم میاد دوباره ادامه میدم و دیگه گفتم یک خصوصیت انجام میدم که بتونم تمرین تموم کنم 

      واقعا من هم شاید چهل سال عمرم بدنبال راضی کردن خدا بودم چقدر کارها انجام می‌دادم که خدا از من راضی باشه در صورتی که اصلا یادم نبود که بابا من آین خدایی که سالهاست دارم دنلگبالش مردم بفرستم در درون من هست و او ن روزا وقتی میخواستم با خدا صحبت کنم سرم میگرفتم به سمت آسمون به آسمون نگاه میکردم دعا میکردم 

      اما الان دستم میدارم روی قلبم چون میدونم من خدایی در وجودم دارم که به من گفته من نزدیکم به من گفته من همه جا هستم هر چیزی خواستی به من بگو من سریع الحساب هستم خدایا شکرت برای اینکه وجود من خدایی 

      استاد اسم این دوره بسیار شگفت انگیز بود منو جلب خودش کرد من عاشق خدا هستم دوست دارم درباره خدا خیلی بدونم من قبلش با خودم میگفتم کاش استاد یه دوره‌ای بسازه که من بتونم به وسیله اون به خواسته‌ام برسم و خدا رو بهتر بشناسم چون قبلش برام مرور شد ه بود که اگر هر مشکلی داریم بخاطر اینکه خدامونو نمی‌شناسیم 

      بله استاد وقتی این دل نوشتها رو میخونم خیلی لذت میبرم چون تیتر درس یه چیزی وقتی مفهموم اونو درک میکردم به زبان ساده‌تر گفته میشه لذت میبرم حالم خیلی خوب میشه منم آرام میخونم باید هواسم خیلی جمع باشه بتونم بهتر درک کنم بیشتر لذت میبرم عه اینو قبلا استادم گفته سطح بلاترشو درک کردم عه این مطلب جدید تازه دارم یادش میگیرم همیشه منتظرم روزهای زوج بیاد ببینم خداوند چه مطالبی جه آگاهی برای من در نظر گرفته تا از طریق دل نوشته استادم بخونم حال خودم بهتر کنم پن برای تک تک این کلمات برای ذره ذره زحماتی وقتهایی که شرف نوشتن این مطالب و ..‌میکنید بینهایت سپاسگزارم 

      بله اینو خیلی خوب تجربه کردم الان کاملا درک میکنم اون روزا که کسی به من بی احترامی می‌کرد سرزنش می‌کرد من خیلی درگیر این موضوع میشدم طوریکه ساعتها فکر منو مشغول خودش می‌کرد آنقدر حالم بد میشد وه دختر کوچیکم میگفت ولش کن بابا حالا یه حرفی زده ارزش آنقدر فکر کردن نداره طوریکه تمام وجودم احساس ناراحتی میکردم 

      اما خدا روشکر این دفعه اولش حالم بد شد واکنش نشون دادم بعد یهو یادم اومد دیگه هیچی نگفتم سکوت کردم در دهنم تمرینهام انجام دادم و اون لحظه  چنان آرامشی در وجودم ایجاد شد که اصلا برام مهم نبود ا ونا چی میگن دختر کوچیکم گفت بسته دیگه آنقدر اعصابتون خورد کردین اما پن برام مهم نبود بگن من هر کاری ببینم درسته انجام میدم حرف زور نمی‌پذیرم 

      شاید رفتار من اشتباه باشه اما نمیتونم کاری که اونها می‌کن من انجام بدم  اینجوری اگر اشتباه هم کنم درس میگیرم 

      واقعا میبینم دختر کوچیک من وقتی از خواب بیدار میشه پای اینستا گرام حتی موقع غذا خوردن تا هر وقت خسته بشه یه وقت میبینم قش قش میخنده چی شده وقتی پن نگاه میکنم اصلا خندم نمیاد آخه غذا خوردن سگ چه لذتی داره اون چون عاشق سگ دوست داره 

      یا میبینم میگه آخی آخی دلش میسوزه چرا گربه افتاده تو آب 

      من خداروشکر چند ماهه که طرف شبکه‌ای مجازی نمیرم 

      منم نتونستم جواب بدم خودت بودن چه حسی داره یا باید به گدشته فکر کنم یا آینده خودم توضیح بدم یا از خودم بگم لحطه حال چیه من الان دارم تمرین مینویسم نمیتونم چیز دیگه‌ای بگم 

      استاد من فکر میکنم این موصوع خوب درک نکردم چون فرزانه بودن الان چه حسی داره من جواب دارم براش من از گوش دادن به این فایل الان حس آرامش دارم 

      بله استاد این موضوع  یکم درک کردم که سعی میکنم به گذشته فکر نکنم چون باعث حسرت من میشه و عم شدیدی رو بر ای من به ارمغان میاره طوریکه بچه ها میگن مامان ترو خدا از خاطرات جوانی و بچگی ات حرف نزن که پر از درد و رنج و اینا باعث حسرت در من میشه 

      و خیلی سعی میکنم و کمتر ت نیستم موفق بشم که به آینده فکر نکنم چون باعث نگرانی  شدید در من میشه طوری که یهو به خودم میام میگم ولش کن فکر کردن 

      استاد من اون تمرین انجام دادم خیلی حالم بد شد برای خودم غصه ام شد نگران آینده خودم شدم اما گریه نکردم فقط دوست داشتم زودتر تموم بشه این تمرین 

      منم می‌پذیرم کاملا صحیح میفرمایید وقتی من اینو خوب درک کنم خداوند خالق منه منم خالق زندگی خودم هستم و خداوند در وجودم دارم اگر خیلی خوب درک کنم دیگه نباید ترس و غم داشته باشم از جی باید بترسم گذشته که گذشت و رفت و آینده هم دارم خودم خلقش میکنم  با افکاری دارم 

      من یه فکری در ذهنم ایجاد میشه اون فکر در دهنم مرور میشه حالا برحسب نوع فکر خوب یا بد احساسی در من ایجاد میشه وقتی احساس ایجاد شد یعنی من دارم به جهان هستی فرکانس ارسال میکنم درخواست میدم خدایا من این احساس دارم خدا ند هم پاسخ احساس ما رو میده و برحسب نوع فکری که داشتم منو در همزمانیهایی قرار میده مطابق با احساسم یا خوشحال میشم خدارو شکر میکنم یا ناراحت میشم و این فرایند هی تکرار میشه من آینده خودم می‌سازم پس چرا باید از آینده بترسم آینده‌ای که خودم دارم می‌سازم من اینا رو گفتم اما خودم هنوز خوب درک نکردم یعتی یه جورایی  فکر میکنم باور نکردم نمیتونم حس الانم توضیح بدم الان درک کردم که منه فرزانه الان چه حسی دارم حسی که نتونستم توصیفش کنم 

      واقعا همین جور یه وقتهایی به غروب آفتاب یا به آسمان از پشت پنجره نگاه میکنم لذت میبرم شاید چند لحظه  بعدش دیگه حرفی ندارم به خودم بزنم لذت ببرم میگم برم دیگه  دیگه اون صحنه برای من جذابیتی نداره 

      بله می‌پذیرم من تایین میکنم با موجی که دارم یعنی همون افکاری که در طول روز مرور میکنم  موجم تایین میکنم و هر جا برن همین موج دارم دیگه 

      وقتی اعصاب من خورد شده خورده شده دیکه ناراحتم هر اتفاقی بیافته هر جا برم بازم اعصابم خورد تا جایی که موجم عوض بشه حالا یه بچه زیبا میبینم لذت میبرم یه درخت میبینم یا یه چیزی میشه من موجم عوض میشه و هر جا برم همون موج دارم متاسفانه در اطرافیان من خیلی موجود اینکه باید مهاجرت کنن اینجا رنگ خوشی نمیبینن و خیلی هم تلاش میکنن 

      ولی من مهاجرت کردن دوست ندارم دوست دارم پولدار باشم بتونم مسافرت برم به کشورهای خارجی ببینم اونجا چطور شاید اون زمان علاقه مند بشم اونجا بمونم نمیدونم 

      منم یاد گرفتن فکری که منو داره اذیت میکنه گیر نکنم دربارش هی فکر نکنم چون یه فکر منفی رو اگر ادامه بدی هزاران فکر دیگه بهش اضافه میشه 

      مثل دروغ میمونه وقتی یه دروغی میگی بخاطر اینکه اون دروغ لو نره مجبوری یه دروغ دیگه بگی و بلاخره هم لو میره 

      واقعا آدمی که ذهنش پر از افکار باشه تحت کنترل ذهن من قبل از اینکه با این آگاهی‌ها آشنا بشم گفتم بیمار بودم پکیجی از بیماری داشتم بماند طوری که مشاوره رفتم گفت بشین هر فکر منفی که تو رو اذیت میکنه رو مفصل بنویس بعد من اونو پاره میکردم می‌ریختم دور که کسی نخونه 

      واقعا ذهنم پر بود از افکار از طرفی پودم بیمار بود از طرفی خودم از طرفی خواهرها باور نمیکردن من بیمار باشم میگفتن دروغ میگه نیاد بابا رو نگه داره از طرفی این زنگ میزد اون زنگ میزد نوبت  توعه طوری شد که دخترم همه رو بلاک کرد بدون اینکه من بدنم  اون زمان من با این آگاهی‌ها هدایت شدم و یواش یواش افکارم کم کم کمتر شد یهو به خودم ا مدم دیدم خوب شدم دیگه سرگیجه ندارم که فشارم بیاد روی پنج خدایا شکرت الان در بهترین و بالاترین حد سلامتیم هستم 

      پس برای همین که اون روزا برنامه کودک بود نقاشی متحرک بود و فکرشون بصورت یه ابر بالای سر  هر فرد تصویر داده می‌شد میتونستی بخونی ببینی این الان چه فکری داره یا چه حرفی میزنه چون فکرهای ما بعد از یه مدت تبدیل میشن به صحبت کردن وقتی که کسی صحبت میکنه متونی بفهمی چه فکری داشته برای همین فکر در مغز ما ذخیره نمیشه در فضای ابری ذخیره میشه درباره فضای ابری چیزی نمیدونم چون لبتاب نداشتم اطلاعاتی ندارم 

      بله واقعا موضوع  قدرت کلام خیلی به من کمک میکنه تا افکار بهتری داشته باشم آرام‌تر باشم با آرامش زندگی کنم چون حال خیلی عالی رو به من منتقل میکنه خیال من راحتر میشه .

      وافعا از این فایل لذت بردم چون خیلی عالی مفصل درباره فکر توصیح دادید من وقتی بشینم نکات مهمشو بنویسم خیلی بهتر درک میکنم و بخونم هم بازم بیشتر و بهتر  درک میکنم 

      واقعا ما که نمیتونیم فکر نکنیم پس بهتره به چیزهای خوب فکر کنیم  

      پس سعی میکنم کمتر افکار منفی وارد ذهنم کنم  و سعی هم میکنم به چیزهایی که دوست دارم فکر کنم چیزهایی که دوست ندارم فکر نکنم تا اتفاقات خوبتر خوبتر خوبتر برام رخ بده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 989183774095
      1403/01/15 21:40
      مدت عضویت: 261 روز
      امتیاز کاربر: 9255 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 146 کلمه

      بنام خدایی که خیلی نزدیک است.

      سلام به استاد گلم و اعضای محترم سایت تناسب فکری.

      خدایا نمیدانم چطوری از لطفت تشکر کنم

      این  فایل بی نظیر به حدی حالم را بهتر کرد که نگو و نپرس .استاد جان من باوجودی.

      که سالها ست در محضر  اساتید محترمی  دانش آموزی کردم.محصولات زیادی هم خریدم . اما زیاد نتیجه ای نگرفتم یا کوچک بود .ولی به حمد خداوند عزیزم حضورم در این محفل نورانی موجب برکت وحال خوبی وسبکی قلبم شده و آرامش خدایی بر وجودم .حاکم شده که بی نهایت سپاسگزارم از خداوند متعال و شما استاد بزرگوار م که خیلی ساده مفاهیم توحیدی وارامش آفرین را بیان می فرمایی،دست محترمت که دست خداست را ه  رسم سپاسگزاری  می بوسم وبا تمام وجودم شاکر هستم …

      از دست و زبان که براید ،،،کز عهده شکرت بدر آید ،،

      طاعات و عبادات همگی قبول   حق باشه. خدا حافظ ونگهدار همه مان باشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 16 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1403/01/15 19:51
      مدت عضویت: 467 روز
      امتیاز کاربر: 2310 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 114 کلمه

      سلام براستاد وهمراهان گرامی 

      بهر حال بنده  هم درمسیر سه ساله ایی که درمسیر تغییر زندگی خود  هستم کتاب کم وبیش دراین زمینه خوندم وفایلهای بسیارزیادی از خوداستاد و دواستاد دیگر  گوش دادم اما میبایست  اعتراف کنم که این مطالب ودریافتهاو آگاهیها وبرداشتهای جناب عطارروشن بینظیر وکمیاب وفوق العاده هستند

       همین تحلیلی که از فکر کردن ارائه دادید واقعا باب جدیدو بینش و نگرش وآگاهی بسیار جذاب و فوق العاده دستگیرمان کرد واینکه( فکر )چه مقوله مهم وتاثیر گذاری درزندگی امان محسوب میشود وچقدر مهم وحیاتی هست که بر روی افکارمان دائم کنترل داشته باشیم 

      اگرچه بقول شما تقریبا بیفکری محال است 

      اما کنترل افکار وکمتر فکر کردن براستی شاه کلید خوشبختی 

      وآرامش است 

      که آرامش نهایت خوشبختی است.. تمام 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 16 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/01/15 15:18
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52321 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,574 کلمه

      سلام برخدایی مهربان  من 

      سلام بر استاد. عطلر روشن وهمه دوستان دریافت کمک 

      ازخدای خودمون 

      برای زمانیکه طی این مدت من دورنش کسب آگاهی خوب داشتم کلی آگاهی خوب رو دریافت کردم  از دادن آگاهی نادرستی خودم جلو کیری کردم نه اجباری بود نه زوری این بخش رودخونه  به دلخواه انجام دادم  تو بخش خوب مثبت رو دنبال کزدم تو بخش افکار رو برای بهتر زندگی کردن قرار دادم  توجنبهای دیگه زندگی هم این  مسیرقرارگرفتم. که به این افکارتازه من همسو بود آرامش رو کسب کردم راحتی فکرنکردن رو داشتم زمان رو تو بهتر شرایط سپری  کردم نتیجه حالا داره برام‌به سکل واضح وروشن دار  به رها کردن بخش های مشکل دارم میرسموازچاقی نه دیگه ترس دارم جون به ایتده امید دارم‌که روشی حتما من رو فردی متنایب خواهدکرد چون دارم به شکل درست همه مراحل رو چه توبخش یادگیری جه ت بخش رفتد وچه تو بخش عمل گرد با کمترین  میزان خطا انجام‌میدم

       میشه جیزی که نه کم‌شده بود ونه نبود بکله من اون به چشم‌ گم شدن میدم من با این کاره موج رو تو بخش خوب نگه داشتم هرجا رفتم اون توبخش موج خوب بود  جون  خواستم که اون موج اشتباه روواصلا گوش نکنم این مسبر رو راه نجات بینم اون باوره شدید داشته باشم‌ که دارم‌خودم رو نجات میدم چاقی رو ازخودم دورتر بینم‌  تومسیردرست قدم  میزنم 

      حتی اگه زمانی که هواسم  نبود با جشم بسته راه رفتم توچاله نمی‌افتاد جون این مسبر مانع داره ولی چاله نه موانع رو خودم پیدا میکنم‌ و پس ازچال خبری نیست مانع رو باهش برخورد دارم پس افتادنی درکاره نیست من این‌و مسیر روبه این شکل طی کردم آمروز برای باره سوم‌ دارم‌ مسبر دوره ورود به  سرزمین لاغرها رو طی ،میکنم‌ دوبار  تویی سال موفق شدم به شکل اول با کمال آرامش بدون عجله با دقت تو کسب آگاهی خلاصه تو نگاه به  بهترین شکل هم آگاهی کسب کردن هم تحلیل کردم وهم عمل کردم تو۳ بخش کفتار رفتار عمل کرد تو بهترین شرایط طی شد واین باره با آموزشی که طی ۷ ماه خوردی تودبخش خدا هرکز دیر نمیکند طی شد هر فایل این بخش کلا ۴۶ تا بود 

      برای هر فایل چیزی حدود ۶ تا ۷ روز زمان گذاشتم اون طی کزدم که باید برای باره دوم‌ این‌ تکرار رو انجام بدم وفتی داشتم‌ صبح  برای بخش شگفتی سازی دیدگاه مینوشتم اون  شگفتی ذهن اون کسترش رو به شکل کامل حس و درک‌کردم‌  

      منتنی که تو اون بخش نوشتم  مجموعه آگاهی کسب شده هم مسبر دوره ورد به سرزمین  لاغرها بود مسبر خدا هرگز دیرنمیکند بود هم زندگی با اراده خدا. وزندگی با طمع خدا واین نوشته جدید کمک کرفتن ازخدا آنجا هم به ابن‌ همه دوره اشاره کردم  برای خودم تازکی داره که متو جه میشم 

      من‌ تو نگاه اول  آمد  وفقط  لاغربشم فوری برم به زندگی فبلی خودم برکشت کنم‌ تازه موفق باشم 

      ولی نمیشه تو مسبری که از خدا درخواست کنی با کمال نا امیدی درخواست روبفرستی تو حالت  تسلیم  واقعی باشه خدا هدایت خداوند. شا مل حالت بشه تو مسیر درستی قرا بگیریی  تازه اون دریافت خوب رو داشته باشی  به کم راضی شده درجا بزنی حالا  که دارم‌  این دیگاه رو مینویسم  به یی نفری کلی اگاهی خوب برای خراب نکردن زندگیش دادم اون و از اگاهای این مسیر  وتجربه خودم  آگاه کردم اون داشت با عصبانیت زیاد از افراد صحبت می‌کرد 

      که کلی مشکل برای آینده خودش می‌چید من با گفتم تجربه  خودم که جطور این اشتباه رو درک‌ کردم‌ که همه از وجود خودم‌ ناشی  شد خوبی این بخش این بود که من این اشتباه رو به وجود اودرم  وخوبی  دیگه این بود که با کاره  خودم  ومن قادر هستم کلی ازاین مشکلات رو تو همین سابت با کسب اگاهی درست اون  برطرف کنم 

      ازشدت اشتباهم کم کنم  انجام دادم‌  تازه اون توبخش خوبش به پیش ببرم وفتی به اون  فرد  این مشاور دادم حتی بهش گفتم این حرف من یی طناب هست  که به طرف اون  افتاد  تا بل گرفتن این طناب راه مسبپیر  رو پیدا کنه چون تووجود خودش  اون باید جستجو کنه نه توبیرون از خودش  نشکلالتی کهواون فردداره هیج ربطی به بیرون ازخودش نداره اون مثل زمانی که من وارو سد همه مشکلاتی دو که‌توزندگی داره به بیرون وازخودش 

      انتقال  داده  حتی قرار گذاشتیم که اگه دوست داشته باشه هرروز یی ساعت مفید در باره این‌ روش ومسبر که می‌توان براش مفید باشه صحبت داشته باشیم حالا که فبول کرده خدا کنه اون این حس من به دست بیاره ادامه بده  یی زمانی توقسمت رایگان من‌توبخش ۱۰ گام اخر گام این جمله اونجا نوشتم‌که ازچاه چاقیی بیرون امدم رسبد به روشنای ولی با درکامورز من از چاه اطرف بیرن اند خودن رو کشف کرم که همه چیز در دوزنم من بود ولی من درمی همون چیزی که درخودم بود دربیرم به دنبال اون میگشتم   که من اول این مسبر رو یی طناب دیدم برای بیرون امدن از چاه چاقی اون زمان ولی نه اون طناب این بود که  من اول خودم  رو به شکل واقعی بشناسم اون طناب شناخت خودم  ار دورنم  بود جیزی که کل مشکلم رو. بیرون انتقال داده بودم 

      از هرکس هزچیزه انتظار داشتم برای بهتر شدن. زندگیم جز خودم وفتی من  مسئولیت اشتباه رو فبول کردم تازه خوشحالم  شد  چون و اینجا من بودم  خودم برطزف کردم آشتباهم نه  نیاز به بیرون داشته باشم که یی فری دیگه رو تو این مسبر  قرار  بدم برای همراه شدن برای برطرف کردن  روی خودم‌ کاره کردم که به آگاهی ودرک برسم  

       با نگاه کردن به این بخشهای مشکل داره اول آرامش رو نابود کردم صحبت ومرو وصدای ذهنم‌. زیاد شد برای بر طرف کردن  از ادامه  اون آسیب جلوگیری کرده

       افکار  شد افکار تو بخش مثبت کم فکر کردن به گذشت که دیگه براش کاری نمیشد کرد اون حالت افسوس رو از خودم‌گرفتم  به گذشته اصلا فکر دیگه نمیکنم‌ترس ندارم‌ جون‌ میدنم‌ تومسبر درستی قرا دارم‌ این‌ مسیردیگه اون گذشته از من‌گرفته  فکر خوب  رفتاره  خوب رو به من داده که نتیجه میشه زندگی بهتر برای آینده پس ترس تعطیل شر 

      نتیجه شد سکوت ذهن افکارخوب دیدن چیزهای خوب کمک خدا به این شکل به من رسید چون وفتی ذهن آرام باشه کمک میرسه تو.ذهن شلوغ پر از.  ازدحام اخبار درگیری فکری ایده هم داده بشه آنقدر  صدای سر مرو افکار زیادهست تو اون شلوغی هی یی صدای ضعیف بخواد دست تو بگیر کمک کنه  راه نشونبده اصلا شلوغی ذهن اجازه این‌ کمک رو نمیده که بهت برسه

        زمان‌که وفتی بر ترسهای آینده  شکرخدایی عزیزم غلبه کردم از گذشته نا افسوس،دیگه. نمیخورم نیستم توحال زندگی میکنم برای آینده خودم با  افکار عالی رو دنبال میکنم درنتیجه اگه به فردی ازمن کمک بخواد انشالله با کمکی که ازخدای خودن دریافت میکنم  یی حرفی نزنم یی جیزی رو بیام میکنم‌که  کمک کنده باشه راهکاربهتری رو بده نجات دهنده باشه اون فرد رو ازاون اعصابنتی بیرون بکشه تورافکار بهتر ببره شاید اون حرف تورزمان کم‌کاره سازه باشه شاید راهکارباشه برای زندگی بهتر برای همون فرد این بخش دیگه بستگی داره به اون طرف مقابل  

      من‌ طی این چند روزگذشته مسافر بودم خونه دخترم این باره همین مسیر قم به تهران تو نگاه رفتم مسافرت جندین  ماه دو روز   چون بقدری افکارعالی رو طی این دو روز دنبال کردم 

       به سال فبل وهم زمانی رفت برکشتم‌که فکرمیکنم متوجه میشم وفتی توجاده قرا میگرفتم اول کلی کله وشکایت داشتم که چقدر جاده شلوغ هست چقد ماشین هست چرا این جاده بی آب علف هست چقدر گوه هست اصلا گیاه نیست وبود بد تا به خونه دختردمی رسیدم ولی این باره  چه جاده زیبای هست چه گوه خوش فرمی رو باد ابا خاک با هم به وجوداورده چقدرخدا شکل زیبایی به این‌کوه داده چقدرماشین هست این ماشنها های ازمعدنهای خدا که انها ر افرینش کرده انسان اون‌کشف کردن شده ماشین شده چرخ شد لاستیک پس کلا به خالقم‌ همسو دیدم م کل نعمتهای که داشتم‌ میدیدم شده  انرژی خودش کاملا وصل شده دیدم‌ 

      همین‌ نعمت فراوانی  ها  که خدا آفریده انسان به انرژی فشار اورده که راهکارنشون بده برای زندگی بهتر وایده برای تولید وسیله برای برای راحت حرکت کردن

       چقدر  مورد زیبای رو تو این بیابان خلق شده ازنعمهای خدا هست تو بیابان که نه آب هست نه هیچ گیاهی این دریاچه شور با نمک فراوان  جقدر زیبا آفرینش شده از دور احساس سفیدی زیبای  دارم حس برف رو میده این افکارکجا اون افکار فبلی  کجا  خوب من بلد شدم یاد گرفتم‌ که زندگیم رو از موج منفی بیرون کشیده تو موج  مثبت قرار بدم‌ نتیجه هم‌ میشه افکار مثب ایده مثبت راهکار مثبت از طرف خدایی خودم‌

       سکوت آرامش در  جسم ذهن خودم  و اون و ارامش کمک بهتری از خالق رو به من  هدیه میده که آینده‌ای افکار هیج ترس حس بد رو نداره هپه وهمه آرامش امید داشتن  به آینده من به هیچ عنوان مثال گذشته نخواهد بود اگه من باشم  ادامه بدم استمرار داشته باشم عمل هم بکنم  راکت نمونم هر روز توبخش بهتری خودم رو قرار بدم آگاهی رو متوقف نکنم‌ تودنیای فبلی دیگه اصلا خودم‌ وارد نشم  ونباشن پس دریافت تو شکل بهتر پشرفت  خواهد بود انشالله 

      من‌ یاد گرفتم‌ که به چاقی فکرنکنم من لاغر خواهم شد چه نتکه جالبی بودکه این‌ کمک رو برام آمد  پس تازمانی که من داشتم به چاقی وروشهای اون فکرکردم   فردی جاق بودم جون این فکرکردن رو متوقف کردم‌  تغییر نگاه دادم درنتیجه خودم رو همین زمان اصلا لاغر میدونم‌چون هیج فکری درباره جاقی ندارم. و بخش آن بهتری از فبل رو  دنبال میکنم  توبخش بهتری هستم نگاه رو عوض کردم  موضوعات. بهتری رو دنبال میکنم‌ اون فکرمتوقف شده پس من دارم به نتیجه میرسم این‌کمک ازجانب خدا بود نتیجه تلاش برای این‌ زمانی که طی کردم 

      پشت و پنا هتون یا حق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1403/01/15 14:32
      مدت عضویت: 751 روز
      امتیاز کاربر: 17270 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 854 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز 

      افکار من در زندگی قبل از تغییرات من و نتیجه ی ان بر روزهای زندگی من:

      درگذشته من افکاری داشتم که ر اساس شنیده‌هام و تربیت ذهنم از کودکی توسط بزرگترها شکل گرفته بود کر کردن‌هایی که پشت سر هم در ذهن من شکل می‌گرفت،شنیده بودم که در زندگی برای این که حس خوبی داشته باشیم باید چه کارهایی انجام بدیم و همه ی این کار ها به با خدا تر بودن ما بستگی دارد،مثلا هرکی رو که خدا بیشتر دوست داره بهش سختی میده رو هم شنیده بودم پس فکر میکردم اگر من هم در شرایطی هستم که سختی رو باید تجربه کنم این از سمت خداست و اون منو داره امتحان میکنه که ببینه چقدر با خدا هستم،

      برای این که برداشت و افکار ادرستی در این زمینه داشتم و بر اساس شنیده‌های خودم از بزرگترها به این نتیجه رسیده بودم و هیچ وقت ندیده بودم،همچنین من ندیده بودم که بزرگترها در احساس خوب و آرامش باشند و همیشه از رنج و مریضی و گرفتاری‌های فکری ایشان در زندگی شکایت داشتند،پس این انسان چگونه با خداست و این برای من جای شک داشت،

      فکر می‌کردم که یک انسانی هستم که باید برای راضی نگه داشتن خداوند گناه نکنم دروغ نگم و تمام اعمال و رفتارها که یک انسان کاملاً با ایمان و مسلمان انجام میده مثل نماز روزه و واجبات رو به درستی انجام بدم ولی چرا حالم خوب نبود،

      چون در طول روز افکاری داشتم که بوط به خودم و نگرانی‌هام در زندگی باعث می‌شد که آرامش رو از دست بدم مثلاً ترس از این داشتم که خداوند شنیده بودم که ادم های بد رو عذاب میکنه،

      افکار من قبل از تغییر کردن وقع داشتن از دیگران احساس تنهایی زودرنج بودن و خیلی واکنش نشان دادن به انسان‌ها بود،فکر می‌کردم در قبال زندگی من مه کس مسئول هستند و با رفتارشان حال من رو خراب می‌کنند،فکر می‌کردم خدا در آسمان‌ها نشسته و منتظر است تا من کار اشتباهی انجام بدم تا در نامه اعمالم ثبت کنه،و افکاری اینجوری در زندگی باعث شده بود که احساس خوب رو نشناسم خدا رو نشناسم،

      برای همین نتیجه زندگی قبل تغییرات من بیماری بود احساس بد بود عصبی شدن بود ز انسان‌ها دوری کردن بود با خودم در افکاری منفی بودم و نداشتن و کمبود نعمت‌ها و استه‌هام رو در زندگیم با احساس بدی احساس می‌کردم و به خدا شکایت داشتم که پس کو نعمت‌هایی که از تو می‌خواهم و قول داده بودی که اجابت کنی،

      و افکاری که بعد از تغییرات خودم بعد از ورودم به سایت بدست اوردم و نتیجه ی اون بر زندگیم،

      بعد از ورودم به سایت اولین چیزی که ه اون فکر نمی‌کردم گله و شکایت بود تصمیم گرفته بودم گله و شکایت رو از انسان‌ها کنار بگذارم  دیگه به انسان‌ها فکر نکنم پس ذهن من یک فضای خالی پیدا کرد احساس بهتری داشته باشم،

      بعد یاد گرفتم که باید چگونه از خداوند درخواست کنم و خدای جهان واقعی رو بشناسم خدایی که درون من است  احساس من رو می‌بینه و بر اساس رضایت من از زندگی و آنچه باور دارم اتفاق‌ها رو پیش روی من قرار میده پس با این آگاهی فکر نکردن به نداشته‌هام رو کنار گذاشتم،و برای داشته‌هام سعی کردم سپاسگزار باشم،

      فکر کردن به اشته‌هام قدم بعدی بود که سعی کردم ون دفتری از نعمت‌های خوب زندگیم بنویسم و بعد با احساس خوب خواسته‌هام رو از خداوند درخواست کنم که باعث احساس خوبی درون من شد،

      همه چیز به افکار بستگی داره فقط مسیر افکارم رو عوض کرده بودم  به آگاهی‌های جدید عمل کردم تا تونستم یک انسان متفاوت و ا ایمان‌تر و نگران نباشم و آرامش را تجربه کنم از خودم بسازم و همه با افکار من نی انتخاب چیزهایی که در طول روز به اون‌ها فکر می‌کردم اتفاق افتاد،

      مثلاً توقعی که از دیگران داشتم رو کم کردم تا حدی که تونستم دیگه از رفتار و گفتار انسان‌ها ناراحت نشم و هیچ توقعی نداشته باشم فهمیدم که انتظارم رو از خداوند باید داشته باشم و از او که بی‌نهایت نعمت‌هایش را در زندگی من گسترش داده درخواست کنم،

      من فکر کردن به گذشته رو کنار گذاشتم و فهمیدم که باید در لحظه زندگی کنم و به آینده و واسته‌هایی که از خداوند دارم با احساس خوب فکر کنم مثلاً اگر در گذشته خطایی از من سر زده بوده خودم را ببخشم و با آگاهی انتخاب کنم که چه افکاری را در ذهنم گسترش میدم،

      من امروز یاد گرفتم که اخبار یا اتفاق‌هایی که باعث میشه فکرم سمت اون بره در فضای مجازی یا تلویزیون رو دنبال نکنم تا فکرم به سمت انرژی‌های منفی نره پس این کار رو با تکرار و تمرین که انجام دادم دیگه این افکار در ذهن من به وجود نمیاد و مثل یک سیر دادن به برنامه‌ای در سیستم ذهنم مسیر افکارم رو تعیین کردم و برنامه جدیدی برای ادامه زندگیم نوشتم که در اون ر از اتفاق‌های زیبا با توکل و ایمان به خداست و فکر و دف من تجربه زندگی لذت بخشی است که در لحظه می‌تونم داشته باشم پس الان اگر از من بپرسین که فریبا چه کسی هست و چه احساسی داره می‌گویم به شما که من یک انسان متفاوت با افکاری درست هستم که در این لحظه هیچ احساسی به جز لذت و آرامش ندارم،،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1403/01/15 11:03
      مدت عضویت: 470 روز
      امتیاز کاربر: 8365 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 436 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      واقعا چه تحلیل قشنگ و قابل درکی اینکه که استاد گفتین وقتی ما به یک منظره زیبا میریم و حالمون خوب میشه درواقع اون منظره باعث حال خوب ما نشده بلکه بخاطر کم شدن افکار و مرور نشدن افکارمون برای چند لحظه حال ما خوب میشه برای تایید این گفته خیلی از اطرافیان رو دیدم که اصلا از رفتن به طبیعت لذت نمیبرن بیرون یا خونه بودن اصلا براشون فرقی نمیکنه و الان متوجه شدم که پریشانی افکارشون باعث لذت نبردنشون میشه چون همیشه و هرجا ودر هر موقعیتی افکارشون باهاشون هست. من خودم چند سال گذشته حال روحی مناسبی نداشتم واصلا از دیدن هیچ صحنه یا اتفاقی در زندگیم لذت نمیبردم و حالم خوب نمیشد و بقول استاد خونه بودم دلم میخواست برم بیرون چون فک میکردم بیرون رفتن حالمو خوب میکنه و میتونم از اون حالت دائم غمگین بیرون بیام ولی به محض اینکه بیرون میرفتم و میدیدم تاثیری نداره میگفتم بگردم  خونه الان فهمیدم که افکار بهم ریخته و غم زا من باعث لذت نبردن من از هیچ موقعیتی میشد من به دنبال رسیدن به آرامش در اطرافم بودم در صورتی که آرامش درون من بود فقط من با افکارم اونو دفن کرده بودم آرامش من گم نشده بود که بتونم در جست جوی بیرون از خودم اونو پیدا کنم فقط کافی بود دست از اون افکار آزاردهنده بردارم ولی من فک میکردم که درون این افکار حبس شدم الان میگم افکار اونموقع اونو موقعیت ، حال ،یا هرچیز دیگه ای میدونستم و هرکس بهم میگفت که بخاطر چی حالت بده جوابی براش نداشتم و واقعا نمیدونستم چرا حالم بدم و با مزخرف ترین افکار حال خودمو بد کرده بودم و میگفتم دست خودم نیست این حالت .وای که چقدر این افکار قدرت دارن و میتونن زندگی جسمی و روحی مارو تحت تاثیر قرار بدن پس  باید مراقب افکارمون باشیم که هر فکری رو گسترش ندیم  .درواقع پیش فرض ما اینه که دائما سرخوش و خوشحال باشیم دقیقا مثل بچگی مون ولی ما با بی نهایت افکار این سرخوشی رو از خودمون دریغ میکنیم .تجربه اینو داشتم که ذهنم درگیر مسائل و مشکلات بوده و دچار پریشانی و حال بد شدم و وقتی به طور آگاهانه خواستم که به اون مسائل فک نکنم یا به درست شدنشون فک کنم در کسری از ثانیه حالم عوض شده و آرامش عجیبی وجودم رو فرا گرفته .این افکار همچین بلایی سرما میاره و زندگی ما دست افکارمونه به هراندازه بتونیم در زمان حال زندگی کنیم و به گذشته و آینده فک نکنیم و فقط در لحظه حال باشیم فقط در همین لحظه و ثانیه ، آرامش رو به خودمون هدیه میکنیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا آبکار
      1403/01/15 08:44
      مدت عضویت: 309 روز
      امتیاز کاربر: 6570 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 21 کلمه

      سلام استاد .سال نو مبارک منو ببخشید در طول ایام عید مطالبو خوندم ولی باور کنید نمیتونستم پیام بزارم .حلالم کنید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم