0

به طرح الهی ام نزد خداوند ایمان دارم (قدم ۷)

طرح الهی
اندازه متن

بسیاری از انسانها در جستجوی کشف رسالت و طرح الهی خود در دنیای مادی هستند. سالهاست منتظر آشکار شدن طرح الهی خود هستند درحالی که برای همچنان برای آنها واضح نشده است.

طرح الهی زندگی چیزی جدا از شرایط فعلی تان نیست. در هر شرایط و موقعیتی هستد در مسیر اراده الهی خود قرار دارید فقط کافی است به خداوند ایمان داشته باشید.

اخطار

طرح الهی من

تا سن ۳۲ سالگی و قبل از آشنایی با قانون جذب و قدرت ذهن هیچ اطلاعای درباره موضوع طرح الهی زندگی نداشتم. البته اگر درباره آن می شنیدم نیز قطعا عقیده ای به آن نداشتم چون تصور من این بود که خداوند فقط برای پیامبران خود طرح الهی زندگی داشته است.

از آنجا که شنیده بودم پیامبران معجزاتی داشته اند و خداوند به طریق مختلف حمایت کننده آنها در مسیر زندگی شان بوده است تصور می کردم که خداوند فقط برای افرادی خاص که از قبل می دانسته قرار است روزی پیامبر او شوند طرح الهی و رسالت در نظر گرفته است و باقی انسانها به این دنیا آمده اند تا از طریق آزمون و امتحان ایمان آنها به خداوند مورد سنجش قرار گیرد.

چند ماه بعد از آشنایی با موضوع قانون جذب و قدرت ذهن از طریق کتاب هایی که مطالعه می کردم با موضوع اراده الهی یا رسالت در زندگی مواجه شدم که هر انسانی در زندگی مسئولیت اجرای برنامه یا طرح الهی زندگی اش را به عهده دارد و این باعث تعجب و حیرت من شده بود.

با خودم فکر می کردم چطور ممکن است سی و چند سال زندگی کرده باشم بدون اینکه درباره این موضوع شنیده باشم.

چطور ممکن است گذشتگان من بدون اطلاع از طرح الهی زندگی خود در دنیای مادی زندگی کرده و از دنیا رفته باشند؟!

مهمتر از اینها چیزی که باعث سردرگمی من شده بود این بود که نقطه مثبت یا نورانی در سی و چند سال زندگی خودم سراغ نداشتم که باور کنم من هم در زندگی دارای طرح الهی هستم.

چگونه ممکن است زندگی سراسر رنج و ناراحتی داشته باشم و این شرایط جزئی از اراده الهی زندگی من باشد؟!

من سالها از شرایط زندگی خود ناراضی بودم. از وضعیت مالی به شدت گله و شکایت داشتم، از وضعیت چاقی ام بسیار ناراحت و ناامید بودم از وضعیت رابطه عاطفی با همسرم بسیار ناراضی بودم، در این شرایط نمی توانستم قبول کنم که من هم در زندگی صاحب طرح الهی یا رسالتی هستم.

این چه رسالتی است که سی و چند سال است هنوز برای من واضح نشده و من هیچ اطلاعی از آن ندارم.

بیش از یک سال به همین شکل سپری شد و با اینکه مطالب زیادی درباره طرح الهی و رسالت انسان در زندگی مطالعه می کردم اما همچنان نمی توانستم باور کنم که خداوند برای زندگی من نیز طرح الهی و رسالتی در نظر دارد.

از آنجا که من تصور می کردم اراده الهی یا رسالت چیزی شبیه پیامبر شدن است، نمی توانستم باور کنم که من یا هر انسانی دارای رسالتی در زندگی است چون عقیده داشتم که هزاران سال است دیگر انسانی به درجه پیامبری نرسیده است.

طرح الهی

رسالت انسان در زندگی

به مرور که درک من از رسالت و طرح الهی زندگی بیشتر شد متوجه شدم که فقط پیامبر خدا شدن به معنای رسالت زندگی نیست بلکه هر عملی که منجر به خیر و برکت برای انسان ها شود و باعث بهبود شرایط زندگی و رشد و گسترش آن شود می تواند رسالت و طرح الهی انسان باشد.

برای مثال فردی که زندگی خود را وقف کشف و اختراع موضوعی می کند که زندگی بشر را دگرگون می کند شامل موضوع رسالت و اراده الهی می شود و آن فرد توانسته است در مدت حیات خود به آنچه خداوند برای او مقدر کرده پی برده و با تلاش و کوشش آن را محقق کند و به وظیفه خود در دنیا عمل کرده است.

درک این موضوع باعث شد که در نظر و نگرش من که فقط پیامبران را انسان هایی محبوب نزد خداوند می دانستم که توانسته بودند به رسالت خود عمل کنند و نزد خداوند سربلند باشند تغییر ایجاد کرد و متوجه شدم که علاوه بر پیامبران انسان های دیگری هم هستند که توانسته اند با پی بردن به رسالت و طرح الهی زندگی خود به زندگی بشریت را دگرگون و متحول کنند و آنان هم نزد پروردگار محبوب و شایسته هستند.

اما این نگرش هم به من کمک نمی کرد تا انگیزه و ذوق و شوق برای تغییر شرایط زندگی ام داشته باشم چون هیچ نشانه ای از اینکه من هم بتوانم تاثیری بر زندگی خودم بذارم در وجودم نمی دیدم چه برسد به اینکه بخواهم بر زندگی دیگران یا مردم جهان تاثیرگذار باشم.

تصور من این بود اگر ادیسون توانسته باعث تغییر در زندگی انسانها شود از کودکی به علم و دانش علاقمند بوده و مسیر زندگی او از همان ابتدا در جهت تحقق رسالتش بوده است اما مسیر زندگی خودم را باری به هر جهت و تحت تاثیر اتفاقات روزمره می دانستم و حسرت می خوردم که ای کاش والدینم از کودکی مرا در مسیر درستی قرار می دادند تا در بزرگسالی می توانستم به طرح الهی زندگی ام عمل کرده و نزد خداوند انسان شایسته ای باشم.

با اینکه از نظر احساسی شرایط به نفع من نبود و امید و انگیزه ای برای تغییر زندگی نداشتم اما به تحقیق و مطالعه درباره موضوعات مختلف موفقیت مخصوصا شناخت خدا و برقراری رابطه با او را ادامه می دادم. در آن زمان تصور می کردم که رابطه من با خداوند به خاطر گناهان و خطاهای زیادی که در طی سی و چند سال زندگی مرتکب شده ام خراب شده و خداوند با من قهر کرده است بنابراین خیلی دوست داشتم که هرطور شده راهی برای دوستی با خداوند پیدا کنم.

در ادامه به این نتیجه رسیدم که رسالت و اراده الهی نه تنها شامل پیامبران و انسان های شناخته شده در جهان نیست بلکه هر انسانی در هر شرایط و موقعیتی که زندگی می کند می تواند به طرح الهی و رسالت زندگی خود عمل کرده و آن را شکوفا کند و جز بندگان شایسته نزد خداوند باشد.

طرح الهی

رسالت سایر موجودات در زندگی

من به این درک رسیدم که اراده الهی یا رسالت در زندگی به صورت برنامه ای خاص نیست که فقط برخی انسانها موفق به دریافت آن از سوی خداوند می شوند بلکه خداوند برای هر انسان و حتی فراتر از آن برای هر موجودی که آفریده است طرح الهی در نظر داشته و آن موجود در مسیر تحقق طرح الهی خود حرکت و زندگی می کند.

موش، سوسک، مار و بسیاری از موجودات که حتی انسان ها از دیدن آنها احساس خوبی ندارند به بهترین شکل ممکن در جهت تحقق طرح الهی خود تلاش می کنند تا جایی که مثلا شرایط بدنی موش به شکلی تکامل پیدا کرده که بتواند از راه های باریکتر نیز عبور کرده و به طرح الهی که خداوند برای حضور او در دنیا درنظر گرفته است عمل کند. در مورد سوسک، مار و سایر موجودات نیز به همین شکل می باشد.

حتی درباره گیاهان نیز این موضوع صدق می کند که هر گیاه برای تحقق طرح الهی خود تمام تلاشش را به کار می گیرد و حتی لحظه از مسیر اراده الهی خود خارج نمی شود.

هیچ درخت یا گل یا بوته ای نیست که حتی یک روز آنچه بر عهده دارد را انجام نداده و زندگی خود را به بطالت گذرانده باشد.

هیچ پرنده یا موجودی در طبیعت نیست که حتی یک روز از زندگی اش را بدون دنبال کردن هدف زندگی اش گذرانده باشد.

هیچ ماهی، لاک پشت، هشت پا و سایر موجوداتی که ساکن آب ها هستند نیست که حتی یک روز از زندگی اش را بدون دنبال کردن طرح الهی زندگی اش سپری کرده باشد.

هیچ سیاره یا ستاره یا هر جسمی در آسمان نیست که خارج از اراده الهی خود حرکت کرده و روزگار سپری کند.

هرچه بیشتر مطالعه و درک می کردم به این نتیجه رسیدم که تمام هستی و خلقت خداوند در راستای عمل به اراده الهی حرکت می کنند.

در قرآن کریم آمده است زمانی که فرعون از حضرت موسی درباره خدایش سوال کرد پاسخ داد:

[فرعون‌] گفت: «ای موسی، پروردگار شما دو تن کیست؟» گفت: «پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است.» 

(سوره طه آیه ۴۹ و ۵۰)

بنابراین به این نتیجه رسیدم که انسان نیز بعنوان یکی از مخلوقات خداوند نمی تواند از این قضیه مستثنی باشد و همه انسانها در مدت حیات در دنیای مادی در جهت تحقق اراده الهی و رسالت خود حرکت می کنند.

درک این موضوع از دو جنبه برای من مهم بود:

اول اینکه متوجه شدم خداوند از خلقت من هدفی داشته و حتما برای من طرح الهی در نظر گرفته است.

دوم اینکه متوجه شدم طرح الهی یا رسالت حتما نباید پیامبر شدن یا مخترع و … شدن باشد بلکه هر عملی که در جهت بهبود شرایط و گسترده شدن جهان مادی باشد جز رسالت و طرح الهی خلقت می باشد.

در اینجا بود که انگیزه و اشتیاق من برای تغییر زندگی بیشتر شد و گویی نور امیدی بر قلب من تابیدن گرفت که من هم می توانم با تحقق طرح الهی خود جز بندگان شایسته نزد خداوند باشم.

طرح الهی

قدم در مسیر اراده الهی

من به این نتیجه و درک رسیدم که برای تحقق طرح الهی ام ابتدا باید با آنچه در زندگی بر من گذشته است به صلح رسیده و نسبت به آن گله و شکایت نداشته باشم و باور کنم که مسیر زندگی من در جهت تحقق طرح الهی زندگی ام بوده است.

همانگونه که هر موجودی در طی میلیون ها سال از طریق تکامل پیدا کردن خود را برای بهتر عمل کردن به اراده الهی از خلقت خود مهیا کرده است مسیری که من و هر انسانی در زندگی طی می کنند مانند مسیری است که موجودات در طی میلیون ها سال طی کرده اند با این تفاوت که هر انسان برای تحقق طرح الهی زندگی اش نیاز دارد که مسیر مختص به خودش را طی کند.

درک این موضوع آرامش عمیقی در وجودم ایجاد کرد و احساس کردم راه دوستی مجدد با خداوند را پیدا کرده ام.

به این درک رسیدم که من هم می توانم با بهبود نگرش و عملکردم در زندگی در جهت تحقق اراده الهی زندگی ام حرکت کنم.

به این نتیجه رسیدم که هرآنچه تا کنون در زندگی تجربه کرده ام در جهت نابودی من نبوده است بلکه در جهت آماده سازی من برای تحقق طرح الهی ام در زندگی بوده است.

از طرفی به این نتیجه رسیدم که اراده الهی چیزی جدا از مسیر زندگی نیست بلکه در همان مسیری که در حال حرکت و زندگی کردن هستید در واقع همسو با طرح الهی خود هستید فقط باید حرکت خود را همسو با نگرش و عملکرد خداوند اصلاح کنید.

به این معنی که کشاورز می تواند طرح الهی زندگی خود را در بهبود فرایند کشاورزی کردن محقق کند.

پزشک می تواند طرح الهی زندگی خود را در بهبود فرایند پزشکی محقق کند.

مکانیک می تواند طرح الهی زندگی خود را در بهبود فرایند مکانیکی کردن محقق کند.

نیاز نیست انسان برای تحقق طرح الهی یا پیدا کردن رسالت خود در زندگی از مسیر فعلی زندگی اش خارج شود فقط باید در همان مسیر و شرایطی که هست شروع به بهبود عملکرد خود کند.

عملکرد انسان شامل افکار و اقدامات روزمره او در زندگی می شود.

بنابراین تصمیم گرفتم در همان شرایطی که هستم عملکرد خودم در زندگی روزمره را بهبود دهم.

زمانی از زندگی روزمره را مشغول مطالعه و درک موضوعات مورد علاقه ام می کردم.

بخشی از زندگی را صرف بهبود عمل کردن به وظایفی که در زندگی بر عهده داشتم کردم.

زمانی را صرف بهبود واکنش ها و رفتارهای شخصی کردم که از بروز و تکرار آنها احساس خوبی نداشتم.

به این شکل برای بهبود عملکرد خودم در زندگی اقدام کردم.

طولی نکشید که روند زندگی من بهبود پیدا کرد که روند آن را در قسمت های قبلی شرح دادم.

طرح الهی

نتایج شگفت انگیز

یکی از شگفتی های این طریق عملکرد برای تحقق اراده الهی زندگی این بود که بعد از کمتر از دو سال این ایده در ذهن من شکل گرفت که از قدرت ذهن برای تحقق رویای لاغری استفاده کنم.

در آن زمان هیچ نگرش یا عقیده ای نسبت به نتیجه کار نداشتم فقط این موضوع در نظرم جالب شد و تصمیم گرفتم به این ایده عمل کنم.

بدون اینکه با کسی در این باره صحبت کنم یا از فردی راهنمایی بگیرم مشغول مطالعه و تحقیق درباره قدرت ذهن در بهبود شرایط جسم کردم.

مطالعه تحقیقات و داستان های مستندی که درباره افرادی بود که توانسته بودند با قدرت ذهن خود بیماری ها و مشکلات جسمی شان را برطرف کنند.

هرچه بیشتر مطالعه می کردم بیشتر باور می کردم که اگر افرادی توانسته اند با قدرت ذهن انواع بیماری ها را شفا داده و مشکلات جسمی خود را برطرف کنند پس حتما می شود با قدرت ذهن مساله چاقی که چالش بزرگی در زندگی من بود را برطرف کنم.

به لطف خدا در این مسیر پیش رفتم و بعد از حدود ۱۵ ماه اولین نشانه های تاثیر قدرت ذهن بر تغییر جسم را در وجود خودم مشاهده کردم و این نقطه شروع ورود من به مسیر تحقق طرح الهی زندگی ام بود.

به مرور که ادامه دادم و نتایج جسمی من بیشتر و واضح تر شد سر و صدای اطرافیان بلند شد که چگونه توانسته ام لاغر شوم.

آنهایی که شاهد سالها تلاش من برای لاغری بودند و بارها به من تاکید کرده بودند که تو لاغر بشو نیستی چون چاقی تو ارثی است اکنون از مشاهده اندام جدید من متعجب و کنجکاو شده بودند که از رمز و راز لاغری من مطلع شوند.

شرح دادن موضوع لاغری با ذهن به مرور سبب شد که انسان هایی که مشتاق تحقق رویای لاغری خود بودند گرد من جمع شوند و مسیر آموزش لاغری با ذهن به انسانها در روند زندگی ام را پایه گذاری کنند.

به همین سادگی و بدون اینکه متوجه شوم به چه صورت در مسیر تحقق طرح الهی ام قدم گذاشته و آن را محقق کرده ام یک روز که از جمع شدن یک شبه بیش از صد نفر به دور من برای یادگیری لاغری با ذهن متعجب بودم این نگرش در ذهنم مرور شد که: مگر به دنبال تحقق طرح الهی ات نبودی؟ این طرح الهی توست. آنچه آموخته ای را به دیگران آموزش بده.

از آن روز تا اکنون به لطف خدای مهربان با اشتیاق و انگیزه در این مسیر حرکت کرده و هرآنچه درک و تجربه می کنم را با علاقمندن به موضوع لاغری با ذهن و تغییر زندگی در قالب محتوای‌ رایگان و محصولات آموزشی در سایت تناسب فکری به اشتراک می گذارم.

هنوز هم برای من باورکردنی نیست که چگونه چاقی که سالها باعث رنج و ناراحتی و گله و شکایت من از زندگی شده بود به یک باره به طرح الهی زندگی من تبدیل شد و سالهاست باعث خوشبختی و سعادت من در دنیا و آخرت شده است.

هنوز هم برای من باورکردنی نیست که چگونه در طی مدتی کوتاه تغییرات عظیم در وجود من شکل گرفت تا طرح الهی و رسالت زندگی ام را به شکل بهتری دنبال کنم.

من فردی خجالتی بود که حتی از خواندن انشا جلوی همکلاسی هایش فرار می کرد. در صحبت کردن به حدی ضعیف بودم و اعتماد به نفس نداشتم که در بیشتر مهمانی ها در اتاقم مخفی می شدم تا کسی مرا نبیند و با من صحبت نکند.

چه شد که آن فرد خجالتی فراری از جمع به شکلی متحول شد که توانست به عنوان مدرس دوره های لاغری با ذهن برای افرادی که هرگز آنها ندیده بود و نمی شناخت صحبت کند و نقش استاد و آموزگار را ایفا کند.

چه شد که من با اینکه هیچ آگاهی و دانشی درباره سایت و فضای کسب و کار اینترنتی نداشتم در طی فقط چند سال این همه مهارت و دانش مورد نیاز برای بهبود عملکردم در اجرای طرح الهی زندگی ام را فرا گرفتم.

طرح الهی

هدف از خلقت انسان

همه این تغییر و تحول در زندگی من فقط به این دلیل ایجاد شد که من باور کردم خداوند از خلق کردن من هدفی داشته است و همه شرایطی که در زندگی سپری کرده ام فارغ از اینکه موجب رضایت یا نارضایتی من بوده اند همه در جهت آماده سازی من برای تحقق اراده الهی زندگی ام بوده است.

من ایمان دارم که خداوند طرحی عالی برای زندگی تک تک انسانها در نظر گرفته است. همانگونه که برای بی نهایت موجودات و گونه های مختلف جانوری و گیاهی این طرح را در نظر گرفته است.

جالب توجه اینکه فقط طرح الهی انسان به شکل ویژه و مختص هر فرد از طرف خداوند تعیین شده است. چرا که طرح الهی هر موجودی در ادامه همان طرحی است که نسل قبل دنبال کرده است.

اما برای انسان به اینگونه نیست.

طرح الهی زندگی شما می تواند متفاوت از والدین تان باشد.

مسیر زندگی شما می تواند متفاوت از والدین تان باشد.

شرایط زندگی شما می تواند متفاوت از گذشتگان تان باشد.

این لطف و رحمت خداوند در حق انسان است که او را موجودی آزاد خلق کرده است تا خالق زندگی خویش در دنیای مادی باشد.

من باور دارم که خداوند گام های انسانها را در جهت تحقق طرح الهی زندگی اش هدایت و منظم می کند.

اگرچه این امر برای انسان قابل درک و مشاهده نیست اما زمانی که انسان به این درک برسد که می تواند خالق زندگی خود باشد و آنگونه که دوست دارد از زندگی خویش در دنیای مادی استفاده و بهره ببرد در شروع مسیر تحقق طرح الهی خود قرار گرفته است.

من باور دارم که شرایط و موقعیت من در زندگی در نظر خداوند عجیب و پیچیده نیست.

او از نهان و آشکار آگاه است و به هرآنچه را من می دانم و نمی دانم اشراف‌ کامل‌ دارد. بنابرین هر ماجرایی را در زندگی من ایجاد شود به نفع من خواهد بود. زمانبندی خداوند بی نقص است و همه چیز به بهبود شرایط زندگی من منتهی خواهد شد.

و بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

(سوره بقره آیه ۲۱۶)

طبق آنچه در قرآن آمده است تمام آنچه مربوط به موجودات و مخصوصا انسان است نزد خداوند ثبت و ضبط شده است.

آنجا که فرعون از موسی درباره حال نسل های گذشته سوال می کند در جواب می فرماید:

گفت: «علم آن، در کتابی نزد پروردگار من است. پروردگارم نه خطا می‌کند و نه فراموش می‌نماید.»

(سوره طه آیه ۵۲)

تمام قسمت های زندگی ما از آغاز تا پایان نزد خداوند نوشته شده است و آن طرح الهی زندگی ما می باشد. اگر تصور می کنید شرایط فعلی تان مورد رضایت خاطر و آرامش قلبی شما نیست فقط به این دلیل است که برای تحقق طرح الهی زندگی خود با خداوند همسو نیستید.

طرح الهی

همه چیز، هیچ چیز نیست

به محض اینکه تصمیم بگیرید همسو با خداوند شوید که اگر از ابتدای این مجموعه آگاهی ها همراه من هستید در حال همسو شدن با خداوند برای تحقق طرح الهی زندگی تان هستید.

خداوند از هر مساله، ناامیدی و چالش های زندگی ما آگاه است. با هر مساله ای در زندگی روبرو شویم شاید از نظر ما چالشی بزرگ و حل نشدنی باشد اما از نظر خداوند هیچ چیز نیست.

شاید در نظر انسان تحقق طرح الهی یا کشف رسالت زندگی کار سخت و پیچیده ای باشد اما از نظر خداوند این فرایند هیچ چیز نیست.

زمان و مکان بی معناست

خوشبختانه طرح الهی خداوند مشمول زمان نمی شود.

به این معنی که اگر مانند من سی و چند سال یا حتی بیشتر از تولد شما گذشته است اجازه ندهید این نگرش یا تصور در وجودتان شکل بگیرد که دیگر دیر شده است و زمان کافی برای تحقق طرح الهی زندگی ام در اختیار ندارم.

خداوند صاحب زمین و آسمان و هرآنچه میان آن دو است می باشد. زمان و مکان برای خداوند معنی و مفهوم ندارد.

هرآنچه ما تصور می کنیم برای تحقق آن نیاز به سالها تلاش و کوشش است برای خداوند در یک چشم بهم زدن قابل تحقق است.

سال های زیادی از زندگی من صرف تلاش و کوشش برای لاغری شد اما هیچ نتیجه ای حاصل نشد. زمانی که تصمیم گرفتم نگرش و عمل خود را در زندگی بهبود دهم ده برابر آنچه من در بیست سال نتوانسته بودم کسب کنم را فقط در دو سه سال توانستم تجربه کنم.

سالها تلاش می کردم شاید بتوانم ۵ کیلو کاهش وزن داشته باشم اما به هر طریقی اقدام می کردم دوباره چاق می شدم اما به لطف خدای مهربان از طریق هدایت به مسیر لاغری با ذهن توانستم ۵۰ کیلو در عرض چند سال کاهش وزن را تجربه کنم.

سالها تلاش می کرد که میزان درآمد و شرایط مالی خودم را بهبود دهم اما موفق نمی شدم و هر سال بدهکارتر می شدم اما بعد از اینکه تصمیم گرفتم به معجزات الهی باور کنم به لطف خدای مهربان شرایط مالی من در زندگی دگرگون شد.

موارد زیادی است که من برای بهبود آن سالها تلاش کرده و به هر روشی متوسل شده بودم اما نتیجه ای حاصل نشده بود اما به لطف خدای مهربان در همین چند سال اخیر که تصمیم گرفتم خالق زندگی خودم باشم و به طرح الهی زندگی ام نزد خداوند ایمان آوردن در تمام جنبه های تغییرات عظیم ایجاد شد.

طرح الهی

ایمان به هدایت الهی

اگر در حال مطالعه این نوشته های الهی هستید خوشبختانه داستان زندگی شما می تواند به پیروزی و سعادت مندی ختم شود.

شما مورد لطف و رحمت الهی قرار گرفته و هدایت شده اید. هدایتی که شما را به مرحله بعد زندگی تان وارد خواهد کرد.

مرحله ای که متفاوت از شرایط فعلی است. مرحله ای که قسمت های مختلف آن را با قدرت ذهن خود و ایمان به وفاداری خداوند خلق کرده اید.

اگر با شرایطی مأیوس کننده مواجه شده اید، یا موقعیتی را از دست داده اید در همان صحنه و موقعیت از زندگی متوقف نشوید. از آن گذر کنید. آن را رها کنید به مسیر تحقق طرح الهی خود ادامه دهید و مطمئن باشید خداوند هرآنچه تصور می کنید از دست داده اید را به شکل بهتری برای شما جبران خواهد کرد.

انسان ها عادت کرده اند بیش از اندازه روی چرا و چگونگی اتفاقات و صحنه های زندگی خود توقف کنند.

اینکه چرا انتخاب و ازدواجشان با شکست مواجه شده است.

چرا تلاش آن ها برای صاحب فرزند شدن به موفقیت و نتیجه مطلوب نرسیده است.

چرا موقعیت شغلی که برای آن زحمت بسیار متحمل شده اند به دست نیامده است.

شاید حکمت آنچه را با آن روبرو می شوید و تجربه می کنید نفهمید اما نباید در آن صحنه از زندگی متوقف شوید و امید و ذوق و شوق زندگی کردن و ادامه دادن را رها کنید.

اجازه ندهید که شکست ها و ناملایمات در وجود شما ریشه کرده و گسترش پیدا کند. مطمئن باشید با ادامه دادن وارد فصل جدیدی از زندگی خود خواهید شد که نه تنها دلیل آن توقف ها و نشدن ها برای شما واضح می شود بلکه سپاسگزار خداوند می شوید که آن شرایط را رقم زد تا به سمت موقعیت فعلی تان هدایت شوید.

زمانی که تصمیم گرفتم از کار دولتی که ۸ سال زندگی ام را صرف آن کرده بودم خارج شوم از همه آنهایی که عامل فشار و تلخی شرایط برای من شده بودند متنفر بودم اما به ندایی در درونم که مرا ترغیب به رها کردن می کرد اعتماد کردم و از آن کار خارج شدم.

۸ سال از آن ماجرا گذشت و در این مدت مسائل و شرایط مختلفی را تجربه کردم تا به لطف خدای مهربان در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم. اکنون که در این شرایط هستم از همه آن افرادی که به طریق مختلف باعث رنج و ناراحتی من شدند تا مسیر زندگی ام را تغییر دهم سپاسگزارم.

من با تمام وجود و از اعماق قلبم برای همه آن سختی ها و رنج هایی که بر من وارد شد سپاسگزارم که اگر آنها نبودند من هرگز تصمیم به رها کردن نمی گرفتم و خودم را از وارد شدن به فصل بعدی زندگی ام محروم می کردم.

در بسیاری از موارد ما برخی از شرایط و اتفاقات زندگی خود را همچون قطعه از یک پازل می دانیم که با هیچ کدام از قطعات دیگر همخوانی ندارد. با خود فکر می کنیم که چرا این اتقاق یا شرایط برای من رقم خورد؟ مگر من چه گناهی کرده بودم!

مساله این است که اشتباه‌ی رخ نداده است و فقط باید اندکی صبر کنید و به مسیر زندگی خود ادامه دهید. همانطور که وقتی قطعات بیشتری از پازل را سرجای خود بگذارید تکلیف آن قطعه به ظاهر اضافه و ناهمخوان را پیدا خواهید کرد وقتی مسیر زندگی را ادامه دهید و وارد فصل دیگری از زندگی خود شوید دلیل همه مسائل زندگی خود را درک خواهید کرد.

اینکه چرا من از کودکی به کار کردن با کامپیوتر علاقمند بودم و با تمام مخالفت های خانواده ام به علاقه خود ادامه دادم تا در بزرگسالی مسیر کار کردن با کامپیوتر و فضای اینترنت برای من آسان شود.

اینکه چرا من از کودکی چاق بودم و با اینکه برای لاغر شدن تلاش می کردم اما لاغر نمی شدم برای این بود که در بزرگسالی و زمانی که باید بعنوان مدرس لاغری با ذهن ایفای نقش می کردم حال دل افراد چاق را به خوبی درک می کردم.

طرح الهی

ایمان به معجزات الهی

بسیاری از مسائلی که در زندگی ما وجود دارد و از آن به ناملایمات یاد می کنیم زمانی که به قدرت خالق بودن خود ایمان پیدا کرده و نگرش و عملکرد خود را همسو با خداوند بهبود دهیم بعنوان ابزاری مفید و کمک کننده برای تحقق طرح الهی زندگی مان تبدیل خواهند شد.

ممکن است اتفاقاتی در زندگی شما رخ داده باشد که باعث تعجب و سردرگمی شما شده باشد و اصلا دلیل آن را متوجه نشوید.

حتی با خودتان فکر کنید که حتما از خداوند دور افتاده اید که با اینکه این همه تلاش کردید اما نتیجه مطلوب نگرفتید.

با اینکه این همه درس خواندید اما رتیه خوبی کسب نکردید.

با اینکه این همه تلاش کردید اما موقعیت شغلی که حق مسلم خود می دانستید را به ناحق به فرد دیگری داده اند.

آگاه باشید که در بسیاری از موارد منطق مغزی ما درباره شرایطی که تجربه کرده ایم درست است و منطقی است که ناامید و افسرده شویم و حتی نسبت به لطف و رحمت الهی دچار شک و تردید شویم.

اما اگر ایمان خود را حفظ کنیم و به خودمان یادآوری کنیم که من به طرح الهی زندگی ام ایمان دارم. طولی نمی کشد که مشاهده می کنید هر شکست، نومیدی و حتی هر فقدانی فقط قطعه ای از پازل طرح الهی زندگی شما بوده اند که اگر نبودند و اتفاق نمی افتادند شکل کلی پازل طرح الهی زندگی تان هرگز تکمیل نمی شد.

شاید هنوز نتوانید حقیقت را درک کنید اما باور کنید که خداوند قطعه های مناسبی از پازل زندگی شما را در اختیار دارد که می تواند از طریق وارد کردن آنها به زندگی شما طرح کلی پازل طرح الهی زندگی شما را کامل‌ کند. شاید شکل پازل زندگی شما اکنون به هم ریخته به نظر برسد اما دلسرد نشوید و به طرح الهی زندگی خود ایمان داشته باشید.

به مسیر زندگی خود ادامه دهید و ذوق و شوق بهبود دادن نگرش و عملکردتان در زندگی را همیشه در وجود خود شعله ور نگه دارید.

به زودی به لطف خداوند به مرحله بعدی زندگی تان منتقل می شوید و آنوقت است که از دیدن طرح الهی زندگی خود شگفت زده خواهید شد و به خاطر داشته باشید که خداوند به وفای خود عمل می کند.

منتظر کامنت‌های شما هستیم! 💬👇

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

اخطار
با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.51 از 68 رای

موزیک بی کلام

باکس دانلود

https://tanasobefekri.net/?p=42352
62 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار شیرین
      ۱۴۰۴/۰۴/۱۶ ۲۳:۱۰
      مدت عضویت: 850 روز
      امتیاز کاربر: 3965 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 399 کلمه

      به نام خدا

      ازونجایی که منم آدمی بودم که از ۲۲ سال اول زندگی خودم شاکی و متنفر بودم(ینی میتونم بگم من الان یک ساله که به تازگی متولد شدم)،همش میگفتم که تمام بچگی من به باد رفت،من هیچوقت بچگی نکردم،هیچوقت خوشحال نبودم ،پدر مادرم هیچوقت حتی یه کلاس ورزشی منو ثبت نام نکردن که حداقل یه قهرمان ملی ای چیزی بشم،شریاط مالیمون افتضاح بود و…همش بلد بودم ازین حرفا به خودم بزنم و از گذشتم به تلخی یاد میکردم که این شد و اون شد ؛چرا اینجوری شد چرا اون جوری نبود؟!تا اینکه وارد مسیر بیداری شدم و از مهم ترین چیزهایی که فهمیدم این بود که من باید این مسیر رو طی میکردم تا به این نقطه برسم!اولا که کاملا گذشتم رو پذیرفتم؛به خاطر این گذشته ای که یه زمانی برام ناراحت کننده و تلخ بود ولی الان خیلی هم دوست داشتنی و با ارزشه از خداوند ممنونم…این طرح و برنامه ی الهی بوده که من ۲۲ سال اول زندگی مو در این حالات بگذرونم و تجربیاتی به دست بیارم برای راحتی و زیبا زندگی کردن خودم تا آخر عمر…خیلی خوشحالم که خدا زندگی منو این شکلی آفرید و منو در همه ی اون موقعیت های سخت قرار داد و تمام اون اتفاقات رو برای من تدارک دید…من میگم تدارک دید چون میخواسته که نتیجه بشه این نقطه ای که الان هستم و میدونم و اقرار میکنم که من در حاضر فقط روی پله ی اول ایستاده ام و این حجم از تغییرات و حال خوب و سلامتی و خوشبختی و معجزات رو دارم تجربه میکنم…مطمعنم هرچه بیشتر پیش برم حجم تمام این موارد فوق العاده زیاد میشه !

      اینکه نتیجه ی تموم اون فقر اعتماد به نفسم بشه اینکه الان عاشق خودمم!

      اینکه نتیجه ی تمام اون بی پولی ها و شرایط سخت مالی بشه حسابی که الان همیشه پر پوله و پر برکته!

      اینکه نتیجه ی تمام اون روابط بد با اعضای خانواده و فامیل الان تبدیل بشه به روابطی سراسر عشق و دوستی و محبت!

      اینکه نتیجه ی تمام اون عصبی بودن ها که همیشه باعث معده درد و ریزش موی شدید و پوست خراب و حال بد و استرس بود الان تبدیل بشه به آرامش و شادی ای عمیق و درونی که هیچ چیز نمیتونه خرابش کنه!

      خیلی موارد زیاد و بی انتهایی هست که میتونم بگم،ولی اینها همش به خاطر لطف و رحمت بی کران خداونده که روز به روز در حال گسترش و پیشرفته !خدایاشکرت بی نهایت*

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار خدیجه علیزاده
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ ۱۷:۱۷
      مدت عضویت: 410 روز
      امتیاز کاربر: 18490 سطح ۵: هنرجوی متوسطه

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 459 کلمه

      با عرض سلام ادب و احترام 

      وقتی باور داشته باشی خدایی هست که همیشه باهاته خدایی هست که از رگ گردن بهت نزدیکتره دیگه از هیچ کس و هیچ چیزی بیم نداری همه چی را به خودش واگذار میکنی و ادامه میدی به مسیری که در پیش داری  مسیری که پر از علایم وراهنمایی است مسیری که پر از انسان های اگاهی است که به کمکت خواهند امد فقط باید بخواهیم. 

      همه ما به هدفی افریده شده ایم برداشت من اینه که خداوند بیهوده و بدون هدف این جهان را نیافریده که فقط ما بیاییم دو روزی در این جهان زندگی کنیم و بریم حتما چه هدف والاتری بوده من فکر میکنم هدف از افرینش این بوده که ما نقش های خودمون  ررا پیدا کنیم و با فعالیت به طرح الهی خودمون برسیم 

      تمام موجودات و گیاهان و حیوانات و حشرات و هر چی که دراین عالم وجود داره به نیتی افریده شده و ان هدف اصلی گسترش جهان هستی میباشد و ما باید بکوشیم برای هدفی که به جهت ان خلق شده ایم برسیم تلاش کنیم در به بهبود جهان کمک کنیم تلاش کنیم تا خوبی و عشق را گسترش دهیم هر انچه را که گسترش بدیم به سمت خودمون برمیگرده پس چه بهتر که ما پیام اور شادی مهربانی و صلح و دوستی باشیم 

      دوبار این متن رو خوندم تا هر انچه را که باید دریافت کنم با جان و دل بپذیرم به نظر من همه پیامبران در خودشون صفات خداوند را داشتند و هر پیامبری سمبلی از صفت خداوند بوده مثلا حضرت یوسف صفت زیبایی خداوند حضرت سلیمان صفت ثروت و فراوانی حضرت محمد صفت مهربانی و امانتداری حضرت ایوب صفت صبر خدا حضرت عیسی صفت جاودانگی و الی اخر این صفات خداوند در وجود همه ما هم هست فقط باید از خدا بخواهیم به ما کمک کند تا صفات را به بهترین نحو به جهان و انسان ها عرضه کنیم تا جهان جای بهتری باشد برای زیستن پس ما هم میتوانیم با گسترش خیر و برکت و شادی در زندگی انسان ها پیامبر شادی و صلح و دوستی باشیم

      اگر اتفاقی در زندگی ما رخ داد نباید ناامید بشیم شاید همین اتفاق اولین قدم موفقیت ما باشد و باعث تغییر مسیر ما باشد من از خداوند میخواهم طرح الهی من هر چه باشد در جهت شادی باشد  و هر چه که اتفاق بیفتد در جهت رسیدن به طرح الهی ام باشد 

      برای خداوند زمان و مکان معنی ندارد نقش خداوند بهرحال همیشه یاری رساندن به ما است پس ما هم باید همیشه از خداوند یاری بخواهیم چونکه خداوند منتظر ما است منتظر است ما ازش درخواست کنیم تا جوابمون رو بده به بهترین روش شاید این راه پر از چالش باشه ولی خدا میداند انتهای این راه چیست پس نباید ترسی داشته باشیم خدایا تو را شکر بابت این همه اگاهی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار احد امانی
      ۱۴۰۳/۱۱/۰۵ ۰۱:۳۹
      مدت عضویت: 794 روز
      امتیاز کاربر: 4055 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 337 کلمه

      به نام خداوند رحمن و رحیم

      سلام خدمت استاد وهمه دوستان عزیز،امیدوارم حال همتون عالی باشه

      خدارا بی نهایت سپاس بخاطراین محیط مقدس وارامش بخش

      درک بنده از این قسمت اینه که جهان یک هدف دارد اونم گسترشه ،بهبوده ،رشد و توسعه است. در واقع نقش جهان فقط کمک ویاری می باشد هرکاری که انجام میشود فقط به خاطر یا ری وکمک کردن می باشد برنامه الهی  یا به عبارت دیگر اراده الهی توسعه جهان است ، کمک خداوند در جهتی است که ما می خواهیم یعنی هر انتخابی که که ماداریم نقش خداوند یاری ما دران هست بنابراین خواست خداوند همان خواست ماست  یعنی یک نیرو وجود دارد واون  در مسیر علایق ماست ما آزادی کامل داریم وزندگی ما براساس تصمیمی است که هر لحظه گرفته میشود اگر ما باور کنیم خداوندرا یعنی نیرویی که در وجود ماست وهر لحظه با ما حرکت می کند مطمئنا هر لحظه توجهمون را کنترل می کنیم روی خواسته های خود متمرکز می شویم و بنابراین اگر در زندگی ما نارضایتی وجود دارد یا مشکلی هست معنیش اینه که عمکرد ما ایراد داره یعنی همه چیز درست انجام شده و در سیستم خداوند ایرادی نیست سیستم خداوند مثل اینه عمکرد ما را به ما نشان میده واگر راضی نیستیم باید عملکرد خود را درست واصلاح کنیم یعنی هرجایی که هستیم از اونجا اصلاح عملکرد خود را شروع کنیم 

      پس با این حساب هر اتفاقی که در زندگی من هست خیر مطلقه یعنی هر لحظه به من می فهماند که در چه مسیری هستم آیا این مسیر را دوست دارم اگر دوست دارم ادامه بدم واگر دوست ندارم اصلاح کنم به جهتی که علاقه من می باشد وبرای تشخیص این مورد خداوند در وجودمایک راهنمای عالی به نام احساس گذاشته که میتونم از طریق آن جهت خودرا کاملا کنترل کنم ومسیر خودرا را ادامه دهم اگر احساسم خوبه یعنی اتفاقات آینده اونی هست که دوست دارم در غیر این صورت یعنی برام مشخص می‌کنه که سفارش خودرا اصلاح کنم

      با سپاس فراوان از استاد عزیز وهمه دوستان  بزرگوارم

      انشالله همیشه در سایه خداوند متعال شاد عالی باشین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      ۱۴۰۳/۱۰/۲۶ ۰۹:۴۱
      مدت عضویت: 1017 روز
      امتیاز کاربر: 12930 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,286 کلمه

      به نام خداي هدايتگرم 

      سلامي گرم خدمت استاد عطار روشن گرامي و بقيه اعضاء

      ديگ حق از جوش نمي افته

      روي تمام سلول هاي بدن، {غير از گلبول هاي قرمز } بقيه سلول هاي بدن ، روي همه شون يه سري شاخك پروتئيني وجود داره ..اين شاخك ها بيرون زده است از سلول ها كه اسم اين شاخك ها هست HLA

      از طرفي سلول هاي مربوط به سيستم ايمني بدن ما مدام در تمام بخش بدن ما در حال گردش هستن تا ببينن چه بخشي يا سلولي براش مشكلي پيش اومده تا اون مشكل رو رفع كنن…در اين بين سلول هاي سيستم ايمني كه با اين HLA ها برخورد ميكنن ، دو تا مورد رو متوجه ميشن…HLA ها با شاخك هايي كه دارن به سلول سيستم ايمني ميگن اولا ما براي اين بدن هستيم(چون اگر سلولي وارد بدن ما بشه اون شاخك ها رو نخواهد داشت و سيستم ايمني ميفهمه كه اين سلول غريبه ست و بررسيش ميكنه و بقيه موارد) دوما اگر سلولي مريض شده باشه با اون شاخك هايي كه دارن به اون سلول هاي سيستم ايمني ميگن كه من مريض شدم بيا كمك…مثل اينكه يك پرچم نشون ميدن تا سيستم ايمني ببينه كدوم بخش نياز به كمك داره و بره كمكش…

      حالا نكته عجيب چيه ؟ هيچ دو آدمي اين HLA هاش شبيه هم نيست…

      اينا رو گفتم كه به اين برسم …خدايي كه انقدر دقيق كار كرده كه من يك هزارم اونا رو نميدونم كه چي داره توي بدنم ميگذره ،مگه ميشه طرحي براي زندگي من نداشته باشه…

      حالا از يك طرف ديگه وقتي نظم اين بدن رو ميبينم بيشتر ميفهمم كه چرا قران اصراف رو نحي كرده ..چون ما داريم در بحث غذا كه اصراف ميكنيم به هر نحوي كه بدن دچار مشكل بشه ، داريم اين همه نظم رو مختل مي كنيم در بدن…

      حالا ميفهمم كه چرا قران ميگه” بی تردید انسان در زیان کاری بزرگی است(عصر ۲) چون من به عنوان انسان به جاي تامل كردن در اينكه همون خدايي كه براي هر سلول طرحي در نظر گرفته ، آيا براي من طرحي در نظر نگرفته

      و هميشه با ناشكري و غر زدن حال خودمو بد ميكنم

      من در اين متن جواب يكي از سوالاتم رو گرفتم..و اون اين بودش كه متوقف نشم…اگر در بخشي از زندگي دچار مشكلي شدم ازش بگذرم و به اميد روزهاي روشن ادامه بدم چون شايد اين لحظه از زندگيم بعدا به عنوان پازل ديگر قسمت هاي زندگيم كامل كننده باشه…

      با ديدن مثال هاي مثل خود استاد عطار روشن و بقيه مثال هاي ديگر ميتونم ايمانم قوي بشه به اينكه خداوند حتما براي من هم طرحي در نظر گرفته و فقط وقتي بهش ايمان داشته باشم و هر روز در جهت بهبود خودم و زندگيم قدم بردارم حتما به زودي با طرح زندگيم ملاقات ميكنم و ميفهمم براي چي توي اين دنيا هستم…

      يه وقتايي مضطر ميشم و اين سوال رو ميپرسم از خدا و ميگم خدايا حتما هدفت از به دنيا آوردن من اين زندگي معمولي نبوده …بگو كجاي دنيا رو برام در نظر گرفتي تا كاملش كنم…دارم به خدا اعلام ميكنم هر روز ، كه من آماده دريافت طرح الهي ام هستم …

      در پايان شعري از پروين اعتصامي ميارم كه كامل طرح الهي رو توضيح ميده

      پیرمردی، مفلس و برگشته بخت       روزگاری داشت ناهموار و سخت

      هم پسر، هم دخترش بیمار بود          هم بلای فقر و هم تیمار بود

      این، دوا میخواستی، آن یک پزشک        این، غذایش آه بودی، آن سرشک

      این، عسل میخواست، آن یک شوربا          این، لحافش پاره بود، آن یک قبا

      روزها میرفت بر بازار و کوی              نان طلب میکرد و میبرد آبروی

      دست بر هر خودپرستی میگشود           تا پشیزی بر پشیزی میفزود

      هر امیری را، روان میشد ز پی            تا مگر پیراهنی، بخشد به وی

      شب، بسوی خانه می آمد زبون         قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون

      روز، سائل بود و شب بیمار دار          روز از مردم، شب از خود شرمسار

      صبحگاهی رفت و از اهل کرم         کس ندادش نه پشیز و نه درم

      از دری میرفت حیران بر دری        رهنورد، اما نه پائی، نه سری

      ناشمرده، برزن و کوئی نماند         دیگرش پای تکاپوئی نماند

      درهمی در دست و در دامن نداشت       ساز و برگ خانه برگشتن نداشت

      رفت سوی آسیا هنگام شام       گندمش بخشید دهقان یک دو جام

      زد گره در دامن آن گندم، فقیر         شد روان و گفت کای حی قدیر

      گر تو پیش آری بفضل خویش دست         برگشائی هر گره کایام بست

      چون کنم، یارب، در این فصل شتا           من علیل و کودکانم ناشتا

      میخرید این گندم ار یک جای کس        هم عسل زان میخریدم، هم عدس

      آن عدس، در شوربا میریختم         وان عسل، با آب می‌آمیختم

      درد اگر باشد یکی، دارو یکی است       جان فدای آنکه درد او یکی است

      بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل        این گره را نیز بگشا، ای جلیل

      این دعا میکرد و می‌پیمود راه       ناگه افتادش به پیش پا، نگاه

      دید گفتارش فساد انگیخته          وان گره بگشوده، گندم ریخته

      بانگ بر زد، کای خدای دادگر         چون تو دانائی، نمیداند مگر

      سالها نرد خدائی باختی             این گره را زان گره نشناختی

      این چه کار است، ای خدای شهر و ده              فرقها بود این گره را زان گره

      چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای            کاین گره را برگشاید، بنده‌ای

      تا که بر دست تو دادم کار را          ناشتا بگذاشتی بیمار را

      هر چه در غربال دیدی، بیختی         هم عسل، هم شوربا را ریختی

      من ترا کی گفتم، ای یار عزیز         کاین گره بگشای و گندم را بریز

      ابلهی کردم که گفتم، ای خدای          گر توانی این گره را برگشای

      آن گره را چون نیارستی گشود          این گره بگشودنت، دیگر چه بود

      من خداوندی ندیدم زین نمط       یک گره بگشودی و آنهم غلط

      الغرض، برگشت مسکین دردناک      تا مگر برچیند آن گندم ز خاک

      چون برای جستجو خم کرد سر        دید افتاده یکی همیان زر

      سجده کرد و گفت کای رب ودود         من چه دانستم ترا حکمت چه بود

      هر بلائی کز تو آید، رحمتی است       هر که را فقری دهی، آن دولتی است

      تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای       هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای

      زان بتاریکی گذاری بنده را        تا ببیند آن رخ تابنده را

      تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند      تا که با لطف تو، پیوندم زنند

      گر کسی را از تو دردی شد نصیب       هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب

      هر که مسکین و پریشان تو بود     خود نمیدانست و مهمان تو بود

      رزق زان معنی ندادندم خسان         تا ترا دانم پناه بیکسان

      ناتوانی زان دهی بر تندرست           تا بداند کآنچه دارد زان تست

      زان به درها بردی این درویش را          تا که بشناسد خدای خویش را

      اندرین پستی، قضایم زان فکند          تا تو را جویم، تو را خوانم بلند

      من به مردم داشتم روی نیاز      گرچه روز و شب “در” حق بود باز

      من بسی دیدم خداوندان مال       تو کریمی، ای خدای ذوالجلال

      بر در دونان، چو افتادم ز پای       هم تو دستم را گرفتی، ای خدای

      گندمم را ریختی، تا زر دهی        رشته‌ام بردی، که تا گوهر دهی

      در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش       ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش

      .

      سپاس به خاطر اين فايل عالي

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیل ماه
      ۱۴۰۳/۰۹/۰۴ ۲۱:۰۱
      مدت عضویت: 415 روز
      امتیاز کاربر: 9050 سطح ۵: هنرجوی متوسطه

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 19 کلمه

      خیلی دوس دارم بتونم سلامتی که خودم باعث از دس دادنش شدم رو دوباره به جسم و روحم برگردونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
1 4 5 6