0

استفاده از قوانین در عمل (قسمت چهارم)

قانون جذب عملی
اندازه متن

تا مدت زیادی پس از آشنایی با قانون جذب و استفاده از آموزش های مختلف تصور می کردم قانون جذب مانند یک جادو عمل می کند و اگر من بتوانم به خوبی نجوه فعال سازی این جادو رو یادگرفته و عمل کنم زندگی من دگرگون خواهد شد.

از این جهت خیلی روی انجام صحیح تجسم ذهنی یا به کاربردن عبارت های تاکیدی تمرکز داشتم و تصور می کردم اگر در شرایط آن روز های زندگی ام بتوانم به خوبی آنچه می خواهم را تجسم کرده یا عبارت های تاکیدی تاثیرگذار به کار ببرم حتما زندگی من دگرگون خواهد شد.

به نظر من این اتفاق هرگز رخ نداد و من به هرآنچه ماه ها تلاش می کردم داشتن آنها را تجسم کنم نرسیدم و در بررسی هایی که بعدا درباره افرد موفق انجام دادم هرگز با این موضوع مواجه نشدم که آنها برای موفق شدن یا رسیدن به ثروت از تجسم کردن به طریقی که در کتابها و دوره های آموزشی عنوان می شد استفاده کرده باشد.

در صحبت هایی که با چند نفر از اطرافیانم که از نظر من انسان های موفقی بودند داشتم، متوجه شدم آنها چیزی درباره تجسم کردن یا عبارت های تاکیدی و حتی سایر مواردی که بعنوان اصول موفقیت در کتاب های مختلف عنوان شده است نمی دانند.

این موارد باعث شد تا موضوع تاثیر فرمول های ذهنی در زندگی روزمره برای من اهمیت بیشتری پیدا کند.

از آن به بعد بود که موضوع لاغری از طریق ذهن برای من اهمیت پیدا کرد.

تا قبل از آن تصور من این بود که قانون جذب شامل ترفندها یا وردهایی است که اگر بتوانم به درستی آنها را انجام دهم معجزه در زندگی من رخ خواهد داد.

اما پس از درک این موضوع که فرمول های ذهنی من در واقع همان ترفندهایی هستند که من هر روز دارم از آنها برای ساختن شرایط زندگی ام استفاده می کنم باعث شد تا موضوع عمل کردن و واکنش های رفتاری من در زندگی روزمره برایم مهم شود.

وقتی به عملکرد و واکنش های رفتاری خودم توجه کردم بیشتر به ارتباط بین آن و فرمول های ذهنی پی بردم.

متوجه شدم که تمام رفتارهای من براساس فرمول هایی که از قبل در ذهن من ایجاد شده اند صورت می گیرد و نتیجه زندگی من منطبق بر رفتارهای من می باشد.

به این نتیجه رسیدم که اگر می خواهم نتیجه زندگی من تغییر کند باید حتما رفتارها و اعمال من تغییر کند، در واقع باید شخصیت من تغییر کند و تغییر شخصیت مستلزم تغییر فرمول های ذهنی است.

به عبارت دیگر فرمول های ذهنی من باید تغییر کند تا شخصیت و سپس عملکرد و در نهایت نتیجه زندگی من تغییر کند.

از این جا بود که من متوجه ارتباط بین فرمول های ذهنی و عملکرد من در چاق بودنم شدم.

اینکه چرا من چاق هستم، چرا رفتارهای من با افراد متناسب تفاوت دارد، چرا تلاش من برای لاغر شدن نتیجه نمی دهد، چرا هرچه سعی می کنم طبق برنامه رژیمی عمل کنم، موفق نمی شوم و خلاصه جواب صدها سوال بی جواب در ذهنم برای چاق بودنم رو با کشف ارتباط بین فرمول های ذهنی و عملکرد من در زندگی برایم واضح شد.

به همین دلیل در آموزش های لاغری با ذهن خیلی روی موضوع فرمول های ذهنی و عملکردن به آموزش ها تاکید دارم چون تا عملکردن به فرمول های ذهنی جدید را یاد نگیریم امکان ندارد نتیجه زندگی ما تغییر کند.

امروز که از نظر جسمی در شرایط بسیار متفاوتی با چند سال گذشته هستم، بیشتر از همیشه به عمل کردن به آموزش ها برای لاغر شدن اطمینان و تاکید دارم چرا که خودم همیشه در حال سعی کردن برای عمل کردن بهتر به آموزش های لاغری با ذهن هستم.

دلیل اینکه خودم را همچنان دانش آموز لاغری با ذهن می دانم این است که فرمول های چاقی که از قبل در ذهن من ایجاد شده اند هم چنان در جای خود محکم هستند و به فعالیت خود ادامه می دهند.

در این چند سال که از آموزش های لاغری با ذهن برای ایجاد فرمول های لاغری در ذهن خود استفاده کرده ام در واقع فرمول های جدید در کنار فرمول های قدیمی و قدرتمند چاقی ایجاد کرده ام.

فرمول های جدید برای قوی شدن و مورد استفاده قرار گرفتن توسط مغز نیاز به تکرار و تمرین دارند بنابراین عمل کردن بر اساس فرمول های ذهنی جدید در زندگی روزمره اهمیت بسیار زیادی در جهت قوی کردن این فرمول ها دارد.

مسافرت رفتن فرصت مناسبی برای محک زدن خودم بود تا درک کنم رفتارهای عادی و روزمره من تحت تاثیر فرمول های لاغری جدید ذهن من است یا تحت تاثیر فرمول های چاق کننده قدیمی ذهنم صورت می گیرد.

البته علاوه بر مسافرت، موارد زیادی در زندگی هستند که برای افراد چاق بعنوان چالش های چاق کننده محسوب می شوند، مانند ایام عید نوروز، ایام ماه رمضان و …. که بسیاری از افراد چاق در مواجه شدن با این شرایط انتظار چاق تر شدن دارند.

همراه شدن من با دوستانی که بیش از بیست سال است با آنها ارتباط دارم فرصت مناسبی برای محک زدن خودم بود.

موضوعاتی که در این قسمت از مجموعه فایل های آموزشی استفاده از قوانین در عمل مطرح و توضیح داده می شود درباره تاثیر فرمول های ذهنی در عملکرد و واکنش های رفتاری می باشد که اطمینان دارم برای افرادی که به دنبال درک بهتر قوانین و عمل کردن به آن هستند بسیار موثر خواهد بود.

این بخشی از زندگی شخصی من بر اساس استفاده از فرمول های ذهنی جدید است که در نهایت باعث تغییر شرایط زندگی من شده است.

اطمینان دارم آگاهی که در این مستند آموزشی ارائه شد است به من و دوستانم کمک می کند تا نگرش و عملکرد بهتری در زندگی داشته باشیم.

برای استفاده بهتر از این مجموعه آموزشی پیشنهاد می کنم در هر جلسه قوانین ذکر شده را استخراج کرده و درباره آن در بخش نظرات برداشت خود را بنویسید. به این ترتیب علاوه بر کمک به خود برای درک بهتر قوانین به دیگران کمک می کنید تا برداشت بهتر و عمیق تری از نکات آموزشی هر جلسه داشته باشند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.62 from 21 votes

https://tanasobefekri.net/?p=31016
برچسب ها:
13 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Zahra
      1402/08/05 13:14
      مدت عضویت: 271 روز
      امتیاز کاربر: 6720 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 513 کلمه

      به نام خدا 

      سلام

      در مسیر یادگیری زبان لاغری بهترین روش برای سنجش خودمون دقت در رفتار و نگرش های اطرافیان هست مثلا در رفتارها و صحبتهای یک فرد چاق دقت کنیم که آیا ما اون رفتار رو الان داریم یا قبلا داشتیم دیگه خیلی وقته تکرار نمیشه

      سفر جزئی از زندگی است که تنوع غذایی بیشتری رو داره مثلا در رستوران غذا خوردن یا خریدن خوراکی های مخصوص اون منطقه و همش تو سفر میگم چی بخوریم کجا بخوریم چی بخریم نصف بیشتر سفر خوردن هست

      رفتارهای ما در مورد خوردن در مغز ما برنامه ریزی شده به همین دلیل در زمان رژیم میتونستیم زمان کوتاهی برنامه خود پایبند باشیم اما وقتی حرص ولع خوردن میومد سراغم دیگه انگار مثل غارنشین ها میشدم به هر چیزی حمله میکردم مثلا یادمه یه بار رژیم یک هفته ای گرفته بودم روز اول و دوم حالم خوب بود اما روز سوم که همه اعضای خانواده ام ساندویچ میخوردن حرص و ولع خوردن اومد سراغم وای چقدر کاهو و سبزیجات خوردم که سیر بشم نشد که نشد آخرش فشارم افتاد وقتی بزور بهم غذا دادن دیگ دیدم رژیم رو شکوندم بعد اون شروع کردم به خوردن و واقعا هم دست خودم نبود هر چیزی دستم می‌رسید میخوردم بعد چند ساعت که به خودم اومدم حالا سرکوفت زدن شروع شد خاک برسرت نتونستی یه هفته اراده به خرج بدی و لاغر بشی 

      اما افراد متناسب بنا به تنظیمات درستی که در مورد خوردن و لاغر شدن دارن در مورد خوردن هر چه قدر بهوش اصرار کنی اگه گرسنه نباشن نمیخورن و خیلی به مدت پیش میاد که در خوردن زیاده روی کنم مثلا همسر من اگه خیلی گرسنه باشه و غذا یه ساعتها دیگه حاضر میشه بهش میگم حالا یه چیز کوچیک مثل بیسکویت یا شیرینی حتی میوه بخور تا غذا حاضر بشه نمیخوره میگه نه اون موقع برا غذا اشتهام کور میشه ولی من تا چند ماه پیش که به محض اینکه مغزم می‌گفت گرسنه ای دیگه امانی برای خوراکی ها نمیذاشتم و غذای اصلی رو میخوردم و اگه کسی دوبار چیزی رو بهم تعارف میکرد حتما میخوردم و اصلا به حد خفگی خودم اهمیتی نمی‌دادم بعدش که عذاب وجدان و شکم درد و ترکیدن معده بود ولی افراد متناسب حتی اگه زیاد از حد نیازشون خورده باشن اصلا به خودشون سرکوفت نمیزنن حتی من از بعضی از اونها شنیدم که غذا خیلی خوشمزه بود چسبید زیاد خوردم از نظر افراد متناسب بدن انسان هوشمنده اگر غذایی خورده میشه اون مقداری که بدن نیاز داره به انرژی تبدیل میشه و بقیه دفع میشه اما افراد چاق میگن بیشتر غذاها به چربی تبدیل میشه و تو بدن میمونه

      ورزش یکی از روش های که برای لاغر شدن خیلی پیشنهاد میشه ولی من خودم تجربه کردم که بعد دوماه ورزش سنگین کل پوست بدنم شل شد صورتم پر چروک چه دردسرهایی که برای درمان این چروکهای نکشیدم و حتی اون زمان چند تا پله خونه رو راحت نمی‌تونستم بالا بیام بیشتر اوقات از دوستم کمک می‌ گرفتم که نیوفتم و واقعا اگه از ورزش هم استفاده میکنیم حتما باید خیلی سبک باشه تا بدن خسته و کوفته نباشه که از زندگی عادی خودمون بیفتیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/10/25 22:54
      مدت عضویت: 1044 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 684 کلمه

      سلام
      من در ی دختر خاله دارم ک خیلی لاعر یعنی شکمش جوریه ادم کیف میکنه دوبار تو مهمونی دیدم ک اتتخاب میکنه مثلا تو مهمونی کوفته و آش بود فقط کوفته خورد مامانش گف اگه آش بخوره زود سیر میشه و نمیتونه کوفته بخوره
      یا تو ی مهمونی دیگه تو عروسی سوپ نخوردو فقط برنج و جوجه خورد و گف نمیتونم سوپ بخورم زود سیر میشم و نمیتونم برنج بخورم
      اصلا درگیر نبود و اونقدر این کارو تکرار کرده بود ک دیگه مامانش عادت داش
      یک فرمولی ک این روزا در خودم پیدا کردم این بود من غدا میخورم یکم ک شکمم درد میگیره زود احساس چاقی میاد وچن روزه تصمیم گرفتم ک قبل درد شکم بخودم تا احساس چاقی نکنم
      در یک برنامه تو تلوزیون شام اوردن شام ابگوشت بود و میون اونها یک نفر رژیم بود اونی ک رژیم بود زود گف به به دلی از عزا در میارم و موقع خوردنم گف امروز رژیمو بیخیال
      در حالی ک اونجا بقیه چنان بی تاب غذا نبودن اصلا فقط اون اینجور بود
      خود دخترم میبینی تا داریم شام میخوریم اون نمیخوره ک میل ندارم
      یا میبینی ساعت ۱ میگه من گرسنه
      اینها نشون میده ک ذهنی ک متناسبه درگیر نیس ک هی من الان بخورم حیفه هر وقت ک گشنشه میخوره
      و انتخاب میکنه و مثلا دختر خاله من اونقدر تو این کار مهارت داره ک میدونه اونو بخوره تمومه دیگه
      ولی تا انسانهای چاق میگیم از همه چی بخورم
      من خودم این چن وقته تو سایتم هر چی دلم خواسته خریدم و میبینم ک چقدر ولع من کم شده نسبت ب بعضی چیزا
      مثلا هفته قبل رفتم بیرون بامیه و ی شیرینی خریدم و نسبت بهشون ولع داشتم چن تاعمر دارم خودمو از اونها محروم کردم
      با بودن در مسیرهمه ولع ها خاموش میشه من خودمو سرزنش نکردم فقط ب مسیرم ادامه دادم
      چن تعداد رفتار درستم خیلی بیشتر از رفتار غلطمه
      چن روز ه قرص مصرف میکردم و اولش مدام تو ذهنم بود ک زیاد میخوری گشنت میکنه اما هر موقع گفتم ن این قرصا برای فلان کاره و افرادی هستن ک دچار همین عارضه ولی باز لاغرن یا چاقن پس میبینیم ک این قرصها هیچ اثری ندارن
      واون صدا خاموش شد
      من خودم ک رژیم داشتم هی رژیم بودم میرفتیم مسافرت اولش میگفتم یدونه غذا بگیر من نمیخورم اما چنان من از خود بیخود میشدم ک نگو نمیفهمیدم رژیم چیه ن هیچی
      یا سر افطار هی بخودم میگفتم فلان میکنی بهمان میکنی ولی تا افطارمیشد انگار ک زنجیر پاره کردم حمله میکردم در مقابل شیرینی و رستوران رفتن و خونه مامانم رفتن یا اخر هفته من کلا حمله ور میشدم بعدش عذاب وجدان ک چرا من رعایت نکردم و کل هفته ام نابود میشد یادمه این اواخر کالری شماری انتخاب کرده بودم ک خودم هرچی دوس دارم بخورم میگفتم دیگه حوصله ندارم کسی بهم بگه چی بخورم نخورم
      ورزشم اصلا اعتقادی ندارم چن دختر خالم وستکبال میرفت بعد پاش اسیب دید و نرف ولی تکون نخورد ختی لاغر ترم شد
      ولی من یک عمر ورزش کردم گفتم ک بدن من ورزش عادت کرده
      من خودم اینو درک کردم ک خودمو از هرچی محروم کنم اون ذهن میاد هی یادم میاره
      باید ک تغییر از درون باشه ن با فشار و زور
      نخوردن باعث میشه تو هر وقت خوردی ترس داشته باشی
      من برادرم چاقه از بس ک گفتن چاقی بچه از الان ب فکر رژیمه هی میگه مربیم میگه اخه تو چرا افزایش وزن داری طفلک بچه پراز ولع و حرص
      اونقدر ک پدرم تحت فشارش میزاره ک کم بخور اینو نخور اونو بخور ورزش کن چرا نشستی همسن های تو فلانن شکمتو ببین از فرزند خودش ب خاطرچاقیش خجالت میکشه
      اونقدر ک ی بچه الان میگه من برم ازمایش بوم برم دکتر برای لاغری
      کسی تو فامیلامون هس ک چاقه و خواهرش ومادرش لاغرن
      تو دوران نامزدی نزدیک عروسیش رزیم داش ک بعد عروسی من تومهمونی دیدمش چنان با ولع غذا میخورد ک انگار قحطی زدس تو دوران بارداریش چنان میخورد ک انگار هیچی نخورده جاروبرقیه رژیم ها ورزش ها نتیجش ولع و حرص هس پس نترسیم ادامه بدیم من خودم خیلی وقتها انتخاب میکنم ک چیزیو ک قبلا حسرت خوردنشو داشتم نخورم چن میلی ندارم
      نگرشم عوض شده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم