0

آرامش در بیداری (تکمیلی ۴)

احساس آرامش
اندازه متن

همه انسان ها در جستجوی احساس آرامش هستند.

مهم نیست چند سال داشته باشید یا در چه شرایطی زندگی می کنید، مقصد نهایی زندگی شما تجربه آرامش خواهد بود.

اخطاریه

اهمیت احساس آرامش

هر آرزو یا خواسته ای در وجود ما شکل می گیرد به این دلیل است که می خواهیم با استفاده از آن آرزو یا شرایط، احساس آرامش را تجربه کنیم.

پول بیشتر، خانه بزرگتر، شغل بهتر، فرزند، پس انداز و هر آنچه در زندگی به دنبال آن هستید برای تجربه احساس آرامش در زندگی است.

البته ممکن است در ذهن انسان ارتباط بین خواسته ها و آرامش داشتن واضح نباشد یا اگر از شما سوال شود که چرا دوست داری به فلان خواسته یا شرایط دست پیدا کنید؟ پاسخ ندهید که می خواهم با استفاده از آن به احساس آرامش برسم.

اما آنچه مسلم است خواسته روح انسان گسترش آرامش در زندگی است و همه خواسته هایی که در وجود انسان شکل می گیرند در راستای گسترش احساس آرامش در زندگی هستند حتی اگر بشر به این موضوع آگاهی نداشته باشد.

به طورکلی اگر نتیجه تلاش انسان در زندگی منجر به تجربه احساس آرامش نشود،‌ رضایت از شرایط زندگی حاصل نخواهد شد. به همین دلیل است که بسیاری از انسانها در حالیکه تلاش زیادی برای بهبود شرایط زندگی خود می کنند اما همچنان از اوضاع زندگی خود رضایت ندارند.

جایگاه آرامش در زندگی

من فقط می خوام آرامش داشته باشم.

احتمالا این جمله را از زبان دیگران شنیده اید و یا شاید خودتان به دیگران گفته باشید که خواسته من فقط آرامش در زندگی است.

بسیاری از انسانها هرچه از سن کودکی فاصله می گیرند به مرور احساس می کنند که آرامش کافی در زندگی ندارند. این احساس در جریان زندگی شدت پیدا می کند و هرچه فرد بزرگتر می شود و نقش های بیشتری در زندگی را به عهده می گیرد بیشتر احساس می کند نیاز به آرامش دارد.

با سپری شدن عمر، افزایش رنج از زندگی در ذهن افراد به حدی شدت پیدا می کند که تنها خواسته آنها رسیدن به احساس آرامش در زندگی می شود. آرامشی که در کودکی همراه ما بود اما به دلایل متعدد آن را گم کرده ایم و اکنون دوباره در جستجوی آن هستیم.

ارتباط آرامش و تغییر زندگی

از زمانی که با موضوع قانون جذب و قدرت ذهن در زندگی آشنا شدم درباره اهمیت آرامش داشتن و ارتباط بین احساس خوب داشتن و اتفاقات خوب را تجربه کردن شنیده ام.

برای رسیدن به احساس خوب سال ها استمرار داشته ام و تمرینات متعدد به روش های مختلف را انجام داده ام.

انواع مراقبه ها، تجسم کردن،‌ رویاپردازی و هرآنچه در کتاب های مختلف و توسط اساتید مطرح در باره رسیدن به آرامش و احساس خوب ارائه شده بود را انجام داده ام و در انجام این تمرینات استمرار و تعهد داشته ام و نتایج عالی کسب کردم.

اما در مسیر کسب مهارت استفاده از تمرینات مختلف برای رسیدن به آرامش و احساس خوب برای جذب خواسته ها و بهبود شرایط زندگی به این درک رسیدم که تاثیر احساس خوب و آرامشی که در مدت انجام تمرینات مانند مراقبه در من ایجاد می شود در مقایسه با تاثیر احساس بد و اطلاعاتی که در زندگی روزمره از طریق مختلف وارد وجود من می شود ناچیز است.

همچنین از آنجا که میزان آرامش و احساس خوب را نمی توان با دستگاه اندازه گیری کرد بنابراین هرگز نمی توانید اطمینان حاصل کنید که حتی در مدت مراقبه تا چه حد توانسته اید احساس خوب یا آرامش را در وجود خود ایجاد کنید.

از طرفی به این درک رسیدم که در مدت انجام مراقبه های مختلف در بسیاری از موارد انسان فقط می تواند جسم خود را در حالت مراقبه قرار دهد. یعنی در بهترین شرایط می توانید برای مدت چند دقیقه بدون حرکت با چشمان بسته در یک جا نشسته و درحالی که به موزیک آرامش بخش گوش می دهید از طریق جسم خود احساس آرامش داشتن را به معرض نمایش بگذارید.

اما در همان لحظات مراقبه در حالی که وضعیت فیزیکی فرد نشان از احساس آرامش داشتن دارد اما در ذهن او خبری از آرامش نیست و افکار در ذهن همچنان در حال مرور شدن هستند و در بهترین حالت فرد می تواند سرعت مرور افکار را مقداری کاهش دهد.

به همین دلیل است که افرادی که از مراقبه برای رسیدن به آرامش و احساس خوب استفاده می کنند در بهترین حالت فقط تا زمانی که در حال مراقبه هستند قادر به حفظ آرامش خود هستند.

البته در بسیاری از موارد در همان حالت که در حال انجام مراقبه و تمرکز بر بی فکری هستند اگر شخصی آنها را صدا بزند بلافاصله از حالت مراقبه خارج شده و با تندی به فردی که آنها را صدا زده است یادآوری می کنند که مگر نمی بینی در حال مراقبه هستم چرا تمرکز من را بهم زدی؟!

در این موارد افراد تصور می کنند احساس آرامش دارند درحالی که در حال تظاهر به داشتن احساس آرامش هستند و این با آرامش واقعی تفاوت دارد.

احساس خوب،‌ اتفاقات خوب

بعد از سالها تلاش برای دست یابی به آرامش یا احساس خوب به منظور تجربه فرمول شگفت انگیز جهان هستی که احساس خوب برابر با اتفاقات خوب است به این درک و نتیجه رسیدم که احساس خوب و آرامشی که از طریق مراقبه یا اعمال خاص در شرایط خاص به دست می آید تاثیر چندانی بر جهان هستی برای رقم زدن اتفاقات خوب ندارد.

همانطور که می توان مشاهده کنید بسیاری از انساها سال های زیادی است از مراقبه های مختلف به منظور رسیدن به احساس آرامش استفاده می کنند اما در عمل نمی توان آرامش را در زندگی آنها مشاهده کنید و حتی خودشان از این موضوع متعجب هستند که چرا بعد از این همه مدت هنوز هم به راحتی احساس آنها تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار می گیرد.

بنابراین من به این درک رسیدم که برای تجربه آرامش واقعتی و داشتن احساس خوب پایدار باید به جای آنجه به دنبال احساس آرامش در حالت مراقبه و باشم باید به دنبال آرامش در حالت زندگی روزمره و بدون فضای مراقبه باشم.

در مثالی مشابه بسیاری از انسانها عقیده دارند که خوابیدن باعث ایجاد آرامش می شود و این عبارت را زیاد شنیده اید که افراد عنوان می کنند حتی در خواب هم آرامش ندارند.

آرامش در خواب

انتظار عمومی این است که انسان در خواب به احساس آرامش برسید و خیلی وقت ها اگر خواب آرام و عمیقی داشته باشیم بعد از بیدار شدن احساس سبک بالی و آرامش داریم و تصور می کنیم که این آرامش و سرزندگی بخاطر خواب آرام و خوبی است که شب قبل داشته ایم.

نکته جالب توجه اینکه احساس آرامش در خواب تاثیری بر جهان هستی برای رقم خوردن اتفاقات خوب به دلیل داشتن آرامش در خواب ندارد چون سیستم فرکانسی ذهن انسان در هنگام خواب تقریبا خاموش می شود مگر در مواقعی که در حال خواب دیدن هستید که با توجه به اینکه خواب های ما هدفمند و آگاهانه و مستمر نیستند بنابراین اگر حتی در خواب فرکانس هایی به جهان هستی صادر کنیم قدرت چندانی برای تاثیرگذاری بر سیستم جهان هستی ندارد.

بنابراین آنچه سبب تاثیر بر جهان هستی از طریق فرکانس های ذهنی می شود داشتن آرامش در بیداری است.

هنگامی که بتوانید در زمان بیداری درحالی که مشغول زندگی روزمره هستید آرامش داشته باشید بیشترین توانایی و قدرت ذهنی برای تاثیرگذاری بر سیستم جهان هستی را دارا هستید.

هیچ انسان موفقی در خواب به موفقیت نرسیده است بلکه آنها توانسته در زمان بیداری به موفقیت دست پیدا کنند.

هیچ خواسته ای در خواب به شما داده نمی شود و اگر هم داده شود در حد همان رؤیا خواهد بود بلکه همه خواسته های شما توسط خداوند و سیستم جهان هستی در زمان بیداری به شما داده خواهد شد.

بنابراین اهمیت آرامش در بیداری برای تحقق خواسته ها و خلق شرایط زندگی آنگونه که می خواهید کاملا واضح و غیرقابل انکار است.

یادگیری مهارت رسیدن به آرامش در بیداری بر تمام جنبه های زندگی شما به شکل مستقیم و غیرمستقیم تاثیرگذار خواهد بود.

ممکن است شما قصد کرده باشید از طریق یادگیری مهارت آرامش در بیداری به خواسته ای مشخص دست پیدا کنید اما متوجه خواهید شد که خواسته هایی که اصلا مورد نظر شما نبوده اند یا حتی تصور نمی کردید اهمیت و ضرورت داشته باشند نیز وارد زندگی شما می شوند.

آنچه مسلم است خداوند بهتر از ما می داند که چه خواسته ها و شرایطی منطبق بر ویژگی های شخصیتی و درونی ما برای تجربه خوشبختی در دنیا و آخرت است.

آرامش در بیداری سبب می شود موانع واضح و مخفی ذهن خود در برابر دریافت نعمت های الهی را شناسایی و اصلاح کنید.

به این شکل مسیر دریافت و تجلی خواسته هایتان را هموار خواهید کرد.

اخطار

دوره آموزشی (بیداری در آرامش) بعد از اتمام دوره زندگی با کمک خداوند آغاز خواهد شد.

قیمت این دوره دو میلیون و پانصد هزار تومان می باشد که تا قبل از شروع دوره می توانید این دوره آموزشی را با قیمت دو میلیون و یکصد هزار تومان تهیه کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.43 from 28 votes

https://tanasobefekri.net/?p=43194
برچسب ها:
14 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار رویا سعیدی
      1403/02/10 15:27
      مدت عضویت: 151 روز
      امتیاز کاربر: 440 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 95 کلمه

      سلام وعرض ادب،ممنونم از استاد گرامی بابت این آموزشها،برخی از آموزشها رو ما در زندگی گاهی حس کردیم وناخودآگاه راه درست رو رفتیم ،برخی مثالهارو اطراف خودمون زیاد دیدیم مثل افرادی که ثروتمند هستند ولی اصلا تو زندگی حالشون خوب نیست  ومن همیشه میگفتم اینا چه دردشونه همه چی دارن چرا بلد نیستن لذتشو ببرن ،اونا امکانات رو داشتن ولی از لحاظ فکری آماده پذیرش اون چیزها نبودن،من همیشه به همسرم میگم اونا بیماری مغزی دارن،ما باید افکارونگرشمون رو تغییر بدیم تا به آرامش درونی برسیم ومشمول هدایت الهی بشیم وچرخه زندگیمون بهتر بچرخه،خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1403/02/05 16:35
      مدت عضویت: 295 روز
      امتیاز کاربر: 8300 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,232 کلمه

      به نام خدای هستی بخش مهربانم😇🙏🏻

       باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم 🙋‍♀️❤🥰

      آرامش در بیداری 🤔

      تجربه زندگی به اتفاقاتی وشرایطی که من در گذران زندگی رقم زدم بر نمی گرده مثلا ازدواجم تحصیلاتم به دنیا آوردن فرزندم و کارهای روزمره ام و کمک کردن به خانواده ودیگران و انجام واجبات وعبادت کردن و کارهای که برای خدا انجام دادم خریدن وسایل مورد نیازم همه اینها عملکردهای درست یا نادرست در زندگیم بوده اینها همه گذران زندگی و سپری کردن زندگی بوده در واقعه تجربه زندگی با عمل کردن فرق داره   

      تجربه زندگی یعنی واکنش درونی و احساسی هر فرد  در زندگی  در برخورد با شرایطها و مسایل زندگی دراون ایجاد میشه اون احساس و نگرش نسبت به خود فرد هستش که  تجربه خوشبختی یا بد بختی رو در برخورداز  واکنش با زندگی در خودش  ایجاد میکنه 

      من از زمان کودکی این باور در من شکل گرفته بود که اگه در جامعه برای خودت کسی نشی و پول وثروت و مقام نداشته باشی خوشبختی رو تجربه نمی کنی واگه در زندگیت کسی عاشقت نباشه دیگه خوشبخت نیستی خوشبختی و آرامش رو در بیرون از خودمون می دونستیم که باید دنبالش برم چون بدستش نیاوردم در من نامیدی ایجاد شد که خوشبختی از من دور شده  واگه چیزی هم  بدستم آوردم خیلی زود بی ارزش میشد برام وعادی بود وبودنش برام طبیعی بود ولذت اولیه رو نداشتم  برام کمرنگ میشد و احساس بدشانسی داشتم و همیشه در گذشته سیر میکردم و بسیار خودم رو سر زنش می کردم چون  من یاد گرفته بودم که آرامش از طریق  دارایی ها و مقام ومنسب وثروت بدست میاد و چند سالی هست خیلی نگرشم بهتر شده واحساس آرامش و خوشبختی رو باید از درون در خودم ایجاد کنم باید مشغولات ذهنی خودم رو پاک کنم ودر هر لحظه زندگی رو با احساس خوب و سپاس گذار بودن ادامه بدم 

      آنچه در گذشته انجام دادم و بدست آوردم عمل کرد من در گذشته بوده واکنون می خوام تجربه زندگی کردن رو بچشم وبه آرامش درونیم برسم چون هروز که بلند میشم با دست خالی باید زندگی اون روزم تجربه کنم اگر مسائل در زندگی من هروز تکرار میشه چون با ذهن آرام وبا احساس خوب با آنها بر خورد نکردم و همیشه انتظارم از اون فرد یا شرایط مالی تکرار رفتار گذشته ش بوده چون در ذهنم چسبیده بودم به اتفاقات گذشتم وخودم رو بی تقصیرو قربانی شرایطی که دیگران برام به وجود آورده بودن میدونستم وامید وانتظارم بهبود شرایطم رو نداشتم برعکس انتظارم بدتر شدن بود وترس بدتر نشدن رو داشتم ولی چند سال هست فهمیدم من مقصر شرایط نا جالب زندگی بودم واز کودکی یاد نگرفته بودم که باید توجه ام روی خصوصیات خوب هر فردی باش اگه اشتباهاتی هم داره اون رو آزاد گذاشته وبه اون رفتارش توجه نکنم ولی برعکس ما انسانها بیشتر رو خصوصیات نا خوب یکدیگر توجه میکنیم و طرف رو قضاوت میکنیم یا به شرایط ناجالب زندگی توجه می کنیم واین آموزش اشتباه در ما توقعات بی جا از افراد وجهان هستی وخداوند ایجاد کرده چون ما دیگه از خود واقعی خودمون دور شده ودنبال آرامش در دنیا می گردیم ولی اگه کمی با خودمون در صلح باشیم واز قضاوتها وحسادتها وتوقعات وناسپاسیها گذر کرده وبه درونمون سفر کنیم وتوجهامون به کنترل ذهنمون باشه حتما به آرامش می رسیم 

      در واقعا اون واکنش احساسی ناجالب که از تجربه های گذشته  مااز زندگی باعث شده که اون شرایط رو بیشتر وبزرگترواشکال مختلف ودوباره در زندگی ما تکرار بشه وقتی افکار و نگرش اشتباه دربر خورد با مسائل زندگی در ذهن هر فردی پر بشه دیگه فرق نمی کنه که چه مقام و موقعیت ومدرکی در جامعه داره به طور نا خودآگاه در بر خورد مسائل رفتار نامناسب از خودش نشون میده پس واکنش احساسی ما به زندگی اصلا ارتباطی با مدرک تحصیلی ما نداره واکنش ما بر مبنا محتوای ذهن ما تغییر میکنه نه با مدرک تحصیلی 

      تجربه زندگی با گذران زندگی فرق داره می تونه با تغییر نگرشم در ذهنمون درباره گذران زندگی باعث میشه تجربه بهتری از زندگیم پیدا کنیم

      عملکرد که تجربه نیست اون احساسی که داری تجربه زندگی است 

      ماشین  و خونه خوب منجربه تجربه زندگی نیست بلکه نگرش ام درباره زندگیم واحساسات من در باره خودم تجربه زندگی من هستش 

      تجربه در زندگی ربطی به درآمد ودارای  نداره داشته های ما عملکرد ما در زندگی ماست نه تجربه زندگی چون تجربه زندگی هر کس ربط داره به احساس هر فرد در برخورد با مسائل زندگی رقم می خوره  

      تغییر ابزار و لوازم زندگی باعث تغییر  عملکرد من در زندگی میشه ولی باعث تجربه من در زندگی نمیشه تجربه زندگی بر می گرده به افکار ونگرشم واحساس من در لحظه، حال در برخورد با مسائل در زندگی

       احساس خوب من بر میگرده نگاه من نسبت به بودن من در این دنیا وهدف از آفرینش ام وقتی آگاههی درستی از آفرینش داشته باشم همین که خداوند من رو خلق کرده تا در گسترش جهان نقشی حتی گم رنگ ایفا کنم پس با ارزش هستم واحساس خوشبختی میکنم ومی دونم این دنیافقط یک بازی بیش نیست ودر این جا اگه احساس خوب و آرامش و شادی داشته باشی وبا خودت و خدای خودت در صلح باشی احساس خوشبختی میکنی و انقدر دیگه دارایی ها و نداشته ها در ذهنت در گیری ایجاد نمی کنه چه آنها باشن چه نباشن بازم احساس خوشبختی و ارزشمندی داری اون وقت که زندگی رو تجربه میکنی نه سپری میکنی  دیگه هر آنچه بدست میاری باعث سپاس گذار بودن تو از خداوند میشه  چیزی که باعث خوشحال تو میشه وقتی بدست میاری دیگه باعث رنج نمیشه چون قبلش به آرامش رسیده وبا خودت در صلح قرار داری پس از ابزار هم در راستای تجربه بیشتر استفاده می کنی پس باید اول آرامش درونی رو ایجاد کرده وبعد دنبال تجربه کردن امکانات جدید بود تا بازهم قدرت خدای یکتا رو پی ببریم ولی اگر آرامش درونی نداشته باشیم با وارد شدن هر چیزی از بیرون برای ما نه تنهاباعث حال خوب نمیش بلکه باعث رنج ما میشه واگر از دست بدیدم بازم باعث رنج ما میشه مثل بچه دار شدن اگه برای بدست آوردن خوشبختی و شادی وحرف مردم و … به واسطه مسائل حاشیه ای باشه فایده ای نداره ولی اگه از فلسفه عشق ورزیدن آگاه باشیم واز قبل به آرامش ذهنی رسیده باشم که بچه دار شدن باعث رشد و تربیت ما هستش ودر گسترش جهان کمک میکنیم و نگاهی متفاوت از جامعه داشته باشیم اون وقت که با داشتن بچه آرامش بیشتری احساس می کنیم و اگه نداشته باشیم بازم از آرامش درونی ما کم نمیشه 

       آنچه که باعث میشه ما زندگی رو تجربه کنیم و عملکرد بهتری از خودمون نشون بدیم ایجاد افکارو نگرشهای درست از خودمون و جهان هستی وپرودگارمون در ذهنمون وارد کنیمو نتیجه افکار و نگرش درست نسبت به خداوند و جهان هستی بهتر شده وباعث احساس خوب و خوشبختی درما ایجاد میشه 

      باید افکار و نگرش های همسو با خداوند وزندگی را با خودمون همسو کنیم 

      وقتی آرامش را در لحظه لحظه زندگی  ایجاد کنیم در ما عملکرد درست تری  سر میزنه چون وقتی در آرامش باشیم حس درونی که از طرف خداوند هست رو تجربه میکنم آرامش ذهنی خیلی مهم وهدایت از طرف خداوند همیشه داره انجام میشه هدایت از طرف خداوند صادر میشه مثل پرندگان در هر لحظه دریافت می کننو عمل میکنن چون  مشغولات ذهنی ندارند  ولی ما انسان ها مشغولات ذهنی که داریم و به هدایتها عمل نمی کنیم 

      وقتی در ارامش باشیم خودو به خود رغبت تومون به مسائل  زندگی عوض میشه تصمیمات درست تری به وسیله خداوند میگیریم 

      سپاس  فراوان از استاد عزیزم 

      به امید ریم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه لیراوی
      1403/02/03 23:02
      مدت عضویت: 33 روز
      امتیاز کاربر: 80
      محتوای دیدگاه: 8 کلمه

      احساس ارامش یعنی اتصال به انرژی منبع خداوند 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/02/02 01:34
      مدت عضویت: 324 روز
      امتیاز کاربر: 7212 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,278 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و مهربونم و دوستان گرامی 

      استاد از شما ممنونم بابت تفکیک عالی بین دو مفهوم تجربه زندگی و عملکرد و گذران زندگی و چگونگی تاثیر گذاری این دوتا بر هم!

      چقدر نکته عالی بود که اکثر ما به اشتباه گرفتارش میشدیم اینکه فکر میکردیم تجربه زندگی و میزان لذت و حس خوب در زندگی بر اساس مدرک تحصیلی و موقعیت شغلی سنجیده میشه و این تصور اشتباه همه ما بود از جمله خودم برای همین من قبلا همه اش پر از استرس بودم پر از عجله و نگرانی و بدو بدو برای مدرک تحصیلی و انواع مهارت ها، در واقع بیشتر فکر میکردم اگر بتونم مدرک تحصیلی بالا و شغل خاصی داشته باشم میزان لذتم از زندگی بیشتر میشه و برای همین در دوره نوجوانی و دوره دبیرستان که بودم همیییشه برام سوال بود سوالی که پر از حالت تعجب و گیجی بود که چطور افرادی که تحصیلات خاصی ندارن و موقعیت اجتماعی بالایی ندارن میتونن با شادی زندگی کنن همیییشه برام سوال بود.

      در واقع منم جزء افرادی بودم که برای تجربه لذت و حس خوب و ارامش مدام تلاش میکردم از طریق عوامل بیرونی حالمو خوب کنم و در واقع اینجوری آموزش دیده بودم و نمیدونستم راهش این نیست. اما متوجه شدم اولا از این همه تقلا و تلاش مداوم برای تجربه حس خوب داشتن و لذت خسته میشدم کما اینکه یه روزی پیش خودم اعتراف کردم که دیگه نمیتونم تقلا کنم، از طرف دیگه متوجه شدم با اینکه اون چیزایی که دنبالش بودم بدست میوردم در عمل اون نتیجه که من انتظار داشتم بدست بیارم بدست نمیومد و میگفتم خب دیگه باید چیکار کنم؟ بعد چون میدیدم با همه این تلاش ها و بدست اوردن مدرک و شغل و یه سری تغییرات در ظاهر و خرید کردن های مکرر حالم اونطور ک میخوام خوب نمیشه به این نتیجه رسیدم که من ذاتا ادم شادی نیستم حتما ذاتا غمگین و افسرده ام!

      اما الان متوجه شدم تجربه زندگی از عملکرد من در زندگی متمایزه و اولویت با کیفیت تجربه من از زندگیه، و متوجه شدم تجربه زندگی همون احساس من و میزان شادی و لذت من در زندگی و نوع واکنش من در برابر مسائل زندگیه! چیزی که تا قبل از این به این وضوح نمیدونستم استاد! و کیفیت احساس من بر اساس محتوای ذهن من یعنی افکار و نگرش های من رقم میخوره.

      پس همه چیز از درون شروع میشه من باید کیفیت افکارمو ببرم بالا نگرش هامو بهبود ببخشم، هر چی کیفیت افکار و نگرش ها و اگاهی من بهبود پیدا میکنه به فراخور این بهبود احساس من واکنش های من در زندگی هم بهبود پیدا میکنه و من با استمرار در مسیر دریافت آگاهی خوب؛ میتونم تجربه خودم از زندگی رو هر روز بهبود بدم و این یعنی زندگی رو زندگی کردن این یعنی متوقف نشدن این یعنی من مدام در حال ترمیم و عمل صالح هستم!

      حالا وقتی تجربه من از زندگی کیفیتش بره بالا؛ صدر در صد عملکرد من در زندگی هم بهبود پیدا میکنه و با هر چیزی که از بیرون به زتدگی من اضافه میشه میتونم لذتشو ببرم اگر من شخصی باشم که افکارم نگرش هام کیفیت بالایی نداشته باشن و پر از افکار و نگرش منفی باشم در برخورد با نعمت های زندگی نمیتونم جوری از اونا بهره ببرم که سبب افزایش لذت من بشن مثلابچه خواهرم که الان هم سن آیدای عزیز هست قبلنا که من حالم بد بود اصلا رابطه خوبی باش نداشتم اصلا باهاش حرف نمیزدم خودش هم کلا سمت من نمیومد و از من فراری بود و همه اش میرفت سمت دوتا خواهرای کوچیک تر از من، اما باور کنید همین مدتی که من شروع کردم به استفاده از آموزش های سابت و به مراتب که حال من خوب شد این دختر وقتی میاد خونمون فقط میاد پیشم و الان منو دوست صمیمی و هم بازی خودش میدونه خواهرم میگه رویا وقتی میاد خونه دیگه مارو نمیبینه همه اش به تو چسبیده؛ همین پریشب که خونه شون بودیم ظرف آجیل پیشمون بود اولا زودی اومد پیشم نشست و گفت سحر یه چیزی بهت بگم بیا ظرف اجیلمونو ببریم بریم تو اون اطاق خودمون دوتایی بشینیم باهم نقاشی بکشیم حرف بزنیم و بازی کنیم برای خودمون!!

      الان من بشدت از بودن با دختر خواهرم لذت میبرم یه ساعت توپ بازی میکنیم باهم نقاشی میکشیم و حالمون باهم خوبه این نعمت قبلا هم در دسترس من بود اما من نمیتونستم از داشتنش لذت ببرم اما الان یکی از لذت های زندگی منه و در تمام لحظاتی که باهاشم در لحظه زندگی میکنم!

      من قبلا هر کاری عیر از کارهای مربوط به یادگیری مهارتی مثل زبان انگیلیسی و کارای مربوط به شغلم و ورزش کردنم رو وقت تلف کنی میدونستم و هر وقت کارای خونه رو انجام میدادم یا کلا کاراهای زندگی روزمره رو با حس بد و اینکه حالا چون مجبورم انجام میدادم اما خداشاهده الان مدتیه با حس خوب دارم انجام میدم بخصوص بعد از خوندن یکی از پاسخ های استاد اصلا یک نگرش زیبایی بدست اوردم که فرمودن : با همه جنبه های زندگی با عشق و علاقه برخورد کنید،بنایی، عروسی، جابجایی و کلا هر کاری که در زندگی روزمره انجام میدیم تجربه ای است که قطعا در انجام آنها لذت ها و درس هایی هست و اینها هم واقعیت زندگی ما هستن.با همه جنیه های زندگی خوش رو و خوش احساس برخورد کنید. این پاسخ استاد خیلیی به من و بهبود احساسم کمک کرد. و اخیرا فایل جلسه تکمیلی ۳ که بسیااار عالی و ارزشمند هست و از اهمیت رهایی از افکار صحبت شد خیلی به من کمک کرد که یاد بگیرم در لحظه زندگی کنم، اخیرا لحظات بیشتری رو در لحظه حال بودم و بعدا بخودم اومدم گفتم خدایا شکرت سحر ببین فلان روز فلان ساعت چقدر حال من خوب بود چون تونستم همه اش در لحظه باشم و از انجام همون کارای روزانه لذت ببرم. فکرم اصلا درگیر گذشته و آینده نبود و این لحظات رو من مدیون آگاهی های خوب و ارزشمند هستم که دارم در دریافتشون استمرار بخرج میدم .

      همین مهارت کنترل افکار و کمتر مرور کردن افکار چقدر دارع کمک میکنه که از صحبت کردن با خواهرم از شستن ظرف از جارو زدن از قدم زدن از انجام کارهای ساده از رفتن به خونه خواهرم و گذروندن وقت با خانواده اش لذت ببرم چیزی که من قبلا اصلاااا بلد نبودم و اصلا نمیتونستم تجربه خوبی ازش داشته باشم.

      واقعابهبود افکار و نگرش ها باعث بهبود کیفیت تجربه زندگی ما میشه و همین بهبود کیفیت تجربه ما از زندگی باعث بهبود عملکرد ما در زندگی میشه اینجوریه که میتونیم از هر نعمتی که در زندگی داریم لذت ببریم!

      استاد من واقعا سپاسگذارتون هستم که اینقدر زیبا با بیان شیوا این مفاهیم رو به ما آموزش دادید من واقعا سپاسگذار خدا هستم که این سعادت رو دارم و در مسیر دریافت این آگاهی هاهستم و از خدا میخوام که همیشه منو برای استمرار داشتن در این مسیر زیبا هدایت و حمایت کنه!

      فقط خدا میدونه چقدر از برگزاری دوره جدید خوشحالم و خدارو شکر میکنم که کمکم کرد و تونستم این دوره رو با کمک خدا به خودم هدیه بدم چون بخودم گفتم سحر من لایق آرامش در زندگیم هستم! و خدارو شکر که تونستم تهیه اش کنم و از خدا میخوام که علاوه بر اینکه کمکم کرد تهیه اش کنم برای درک و استمرار در دریافت آگاهی های این دوره ارزشمند حمایت و هدایت کنه!

      استاد عزیزم استاد مهربونم از شما بینهایت سپاسگذارم

      از روزی که وارد سایت شدم باور کنید هر روز که از عمرم گذشت بنظرم مفید و درست گذشت و تجربه ای رو از زندگیم داشتم که هیییچوقت نداشتم. همه چی تو زندگیم تغییر کرد و بسیار بسیااار زیاد از تغییراتم راضی و خوشحال هستم و به یاری خدا و شما استاد عزیزم همچنان این تغییرات ادامه دارن🙏🏻

      سایه تون مستدام باشه خیلیی دوستتون دارم 🙏🏻🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 2 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 22412 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 4,341 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      اینکه همه انسانها در جستجو آرامش هستند دارم با چشمانم میبینم که هر کسی به یه نحوی بدنبال آرامش میگرده یکی میره دکتر که خوب بشه تا به سلامتی برسه سلامتی هم یعنی آرامش واقعا سلامتی يعني  آرامش  وقتی من سلامت شدم به معنی واقعی آرامش الهی تجربه کردم خیالم راحت شد پرخوری های ذهنیم تموم شد درباره بیماری  کلی فضای ذهنیم خالی شد امید به زندگی در من زنده شد شاد و سپاسگزار شدم و حال دلم حال خودم خوب شد و اینا هر کدومش به جور خوشبختی یه جور آرامش الهی که شما همیشه در بهترین و بالاترین حد سلامتبتون باشید الهی آمین 

      من درک میکنم مقصد نهایی ما رسیدم به آرامش ولی من میخوام قبل از رسیدن به مقصد نهایی هم در دنیای مادی هم آرامش الهی در تمام جنبه‌ای زندگیم تجربه کنم من خیلی وقت‌ها میدیدم انسان‌هایی که سرعت زندگیشون آرام بود یعنی عجله ای برای انجام کارها ندارن با حوصله آرام یکی یکی کارها رو انجام میدن 

      و من میگفتم چرا اینا آنقدر یواش هستند یه سالاد میخوای درست کنی چقدر طولش میدی زود درست کن دیگه دارم از گشنگی میمیرم 

      الان اونا رو درک میکنم که اونا آرامش الهی دارن اونا به خدا ایمان دارن الهی همه ما هم همین طور بشیم الهی آمین 

      واقعا می‌پذیرم که هر آرزویی دارم برای رسیدن به آرامش مثلا یه خونه بزرگ ۱۲۰ متری سه اتاق خوابه باشه چرا چون هر کس برای خودش اتاقی داشته باشه من مجبور نشم یا دخترم مجبور نشه تختش بیاره تو اتاق من که من در خواب ناله کنم اون نتونه بخوابه هر شب بره آشپزخونه بخوابه  این به نظر من یعنی اینکه دخترم آرامش نداره از دست من 

      استاد پن این جمله رو که من فقط میخوام آرامش داشته باشم هزاران بار گفتم از اطرافیان هم شنیدم ولی نه دقیقا همین جمله ولی من دقیقا همین جمله رو از خداوندم خواستم 

      زمانیکه هنوز عضو سایت نشده بودم و زمانیکه اوایل اومدن م به سایت بود من پکیج بیماری بودم یه جور مرده متحرک بودم این جمله رو خیلی تکرار میکردم 

      و اطرافیانم به این شکل نمیگن ولی همینکه میگن کاش یه خونه بزرگتر داشتم کاش پول داشتم کاش و….یعنی همین دیگه به نطر من اونها هم دنبال آرامش هستند به روش خودشون 

      استاد منم همین طور منم برای تجربه آرامش سالها تلاش کردم قبل از آشنا شدن با سایت از سایت‌های مختلف یه چیزهایی در اینستا نیومد من چون دنبال میکردم محتوای گوشی من بیشتر از اون چیزا بود مثل چگونه افکار منفی رها شویم چگونه احساس خوب داشته باشیم و…

      منم اون فایلهای کوتاه گوش میدادم تا شده چند دقیقه آرامش داشته باشم اون زمان که بیمار بودم مراقبه های گوناگون انجام می‌دادم مثل گوش دادن به صدای آب رودخانه به صدای پرندگان انرژی درمانی خلاصه در به در دنبال آرامش بودم یه یکساعت در روز آرامش داشته باشم ولی خدارو شکر الان بیشتر اوقات آرامش دارم چون نمیزارم مسائل بر من پیروز بشه باعث نارحت موندن من در طول روز بشه 

      بعدش هم که عصو سایت شدم سعی زیادی کردم از اون آگاهی‌ها آرامش تجربه کنم خداروشکر موفق بودم 

      درسته کاملا قبول دارم فقط جسمم میتونستم با انرزی درمانی یک ساعت آرامش بدم تکون نخورم هواسم باشه که هیچ فکری نکنم مگر میشد این فکر میومد میگفتم نه نمیخوام فکر کنم فکر بعدی میومد نه درباره این موصوع هم نمیخوام فکر کنم خلاصه در این ساعت هواسم میرفت به اینکه نمیخوام فکر کنم یکم آرامش خس میکردم طوریکه بعض شبها در حین انرژی درمانی خوابم می‌برد 

      و من قبلش اتمام حجت میکردم که صدای گوشی‌ها کم اگر کسی زنگ زد سریع جواب بدید و اکثرا می‌دونستن من در این ساعت مشغول مراقبه هستم کسی زنگ نمیزد طفلکی ها دخترم و همسرم بخاطر من ساکت میموندم تا من مراقبه کنم 

      اینو متوجه شدن که بجای اینکه بدنبال آرامش از انجام دادن مراقبه و….بدست بیارم باید بدنبال آرامش در زندگی روزه مره باشن یعنی کارهایی انجام بدم که نتیجه آن احساس آرامش 

      من درباره احساس آرامش قبلا شنیدم و الان دارم سطح بلاتر اونو آموزش میبینم من یاد گرفتم که برای داشتن آرامش بهتر که قضاوت کردن دیگران دست بکشیم و برای اینکه دیگران رو قضاوت نکینم باید یاد بگیریم اول خودمونو قضاو ت و سرزنش نکنیم   برای آرامش داشتن بهتر وابسته نباشیم 

      الان یاد گرفتم برای داشتن آرامش باید احساست خوب باشه باید کارهایی رو در طول روز انجام بدم که خودم خوشحال کنم وقتی من خوشحال باشم حتما احساسم هم خوبه  من سعی میکنم  کسی رو خودم قضاوت  نکنم هر کسی هر طوری هست بپذیرم سخته ولی میشه  اونها رو به خوب و بد قبولشون نکنم یا نگم این کارت خوبه اون کارت بد بپذیرم هر کسی رو اینجوری بیشتر با خودم در صلح هستم آرامش دارم 

      و اما آرامش در خواب 

      من هم تصور می‌کردم که اگر صبح از خواب بیدار بشم سرحال باشن حتما بخاطر خواب خوب و عمیقی که شب گدشته تجربش کردم ومن آرزو دارم که یه شب بدون قرص خواب بخوابم یه خواب عمیقی برم صبح سرحال شاداب پرانرژی از خواب بیدار بشم یه روز خوب دیگه رو برای خودم بسازم 

      من چند وقتی هست که یه خواب خوب ندارم همیشه کابوس میبینم نهایت در حالت بهترش از اول که چشمام میبندم میخوابم خواب میبینم تا خود صبح دیگه خودم تو خواب به خودم اعتراض میکنم ای بابا بذار یک ساعت بدون خواب دیدن بخوایم طوری که میگم خدایا امشب میخوام بدون خواب دیدن کابوس دیدن بخوایم  و این امر سبب میشه من همیشه بدنبال یه خواب عمیق و خوب باشم دلم نخواد از رختخوابم بیرون بیام طوریکه وقتی بچه ها میرن میگم آخی من الان بخوابم گاهی خواب خوبی تجربه میکنم سرحال بیدار میشم گاهی هم بازم خواب میبینم کسلتر از خواب بیدار میشم برای همین من بیشتر اوقات تا ظهر خوابیدم 

      و الان دارم روی خواب و بیداریم کار میکنم از وقتی متوجه شدم تمام فعل و انفعالات بدت منو مغز فرمان میده دارم روی اين موضوع  کار میکنم و تازه شروع کردم هنوز به نتیجه خاصی نرسیدم 

      استاد من شنیدم که زمانیکه ما خواب هستیم به وسیله یه چیزی مثل ریسمان به ما متصل و روح ما به پرواز در میاد برای خودش سیر میکنه برای همین ما خواب می‌بینیم و بعد دوباره روح ما برمیگرده به جسمون ما بیدار میشیم نمیدونم چقدر واقعیت داره 

      قبلا درباره واکنش های ما شنیدم و الان دارم سطح بلاتر اونو تجربه میکنم که کارهایی که انجام دادم تجربه زندگی من نیست چقدر نماز خوندم چقدر روزه گرفتم چقدر کارهای خوب یا بد انجام دادم اینا تجربه زندگی نیستن 

      تجربه زندگی یعنی چه واکنشی من نشون دادن به مسائل زندگیم اون تجربه زندگی من میشه مثلا همسرم به من حرفی زده من ناراحت شدم من چه واکنشی به اون نشون دادم باهاش بحث کردم یا دعوا کردم یا نه هیچی نگفتم توجهی به حرفش نداشتم این تجربه زندگی منو می‌سازه 

      پس به این درک رسیدم که اتفاقات زندگی مسائل و مشکلات زندگی شرایط زندگی منو رقم نمیزنن 

      بلکه واکنشی که من نشون میدم در برابر این اتفاقات این مشکلات این مسائل زندگی منو رقم میزنه 

      مثلا همسر من به من حرفی زده که من اون لحظه خیلی ناراحت شدم انتطار نداشتم که به من اون حرف بزنه حق خودم نمیدونستم که به من اونجوری صحبت کنه اما اولا رفتار همسرم کاملا صحیح بوده چرا که من چه افکاری داشتم که واکنش همسرم این بوده پس مقصر من هستم 

      خلاصه حق خودم نمیدونستم این مسئله است این شرایط زندگی منو رقم نمیزنه بلکه واکنش اون لحطه مت به حرف همسرم هر چه بوده اون شرایط زندگی منو رقم میزنه 

      گاهی عصبانی میشدم جوابشو می‌دادم با هم بحث می‌کردیم خلاصه این یه واکنش رفتاری منه نسبت به حرف همسرم که طبعا عواقبش معلوم که این رفتار همسرم بارها بارها در آینده بازم تکرار خواهد شد 

      و گاهی هم من هیچ چیزی به همسرم نمیگم یا در حد یک جمله میگم ازت انتظار این رفتار نداشتم  اینم یه مدل واکنش منه نسبت به حرف همسرم در نتیجه همسرم متوجه اشتباه خودش میشه دیگه اون رفتار تکرار نمیکنه

      پس این واکنش‌های من نسبت به هر موضوعی هستند که شرایط زندگی منو رقم میزنن پس من تعیین میکنم شرایط زندگی من باید به چه شکلی باشه پس من نباید دیگه گله و شکایت کنم که خودم کردم که با این واکنش مواجه شدم 

      واقعا استاد من الان دارم تجربه جدیدی از زندگیم به شکل واقعی خوب تجربه میکنم 

      من الان کاملا پذیرفتم رفتار همسرم رفتار فرزندانم دیگه اخلاقشان تو دستم واکنشهاشونم بخوبی میدونم 

      من افکار و نگرش نسبت به اطرافیانم البته فقط خانواده خودم تغییر دادم پذیرفتم که بابا این فرد این شکلی مثلا هر حرفی بهش بزنی فورا عصبانی میشه باهات مقابله میکنه 

      یا این فرد دیگه اینجوری که تو رو خیلی خیلی خیلی دوست داره هر چی هم بگی میدونه واقعیت و می‌پذیره و واکنش اونها با هم متفاوت یکی خیلی مهربان نمیداره تو کوچکترین ناراحتی داشته باشی 

      یکی مشغله ذهنی زیادی داره حوصله حرف منو نداره میدونه مطمئنه که من درست میگم اما نمیتونه بپذیره 

      پس من اگر افکارم و نگرش نسبت به هر چیزی هر کسی هر مسئله‌ای تغییر بدم طبعا واکنش اون فرد  با من متفاوت خواهد شد و در این شرایط تجربه من از زندگی تغییر خواهد کرد 

      منکه نسبت به ذهن خودم بینهایت مطمئنم که اطلاعات وارد شده انتخاب خودم نبوده چون در طول عمرم بارها و بارها تجربه کردم همه گفتن این کار خوبه من انجام دادم گفتن  این کار بد من انجام ندارم در صورتی که میدونستم کاری که خودم دوست دارم انجام بدم درسته ولی انجام ندادم گفتم این بهتر میدونه این داناتر دنیا دیده‌است و…و همیشه هم به  ضررم تموم شده 

      بله مدرک ما جایگاه اجتماعی ما هیچ ربطی به واکنش ما نسبت به مسائل نداره بارها دیدیم که افرادی در جایگاه بالا قرار دارند با هم دعوا میکنن 

      دیدم افرادی که دعوا میکردن یکی از اونها یه حرف بدی میزنه اون یکی دیوانه میشه طوری که میخواد اون فرد بکشه پس این ربطی به مدرک شرایط پیرامون ما نداره این یک واکنش احساسی درونی که در ما ایجاد میشه .

      پس من وقتی صبح از خواب بیدار میشم بسم الله میگم شروع میشه زندگی من  من هر کاری در اون روز انجام بدم ظرف بشورم جارو بزنم درس بخونم فکر کنم اینا گذران زندگی عبور از زندگی اینا تجربه زندگی من نیستند 

      .استاد من دیشب تمرین گام اول آرامش در بیداری نوشتم تموم که شد نمیدونم یه سری آرزوهام نوشتم گفتم خدایا دوست دارم در طی این دوره اینها رو تجربه کنم 

      .

      و یکی از اون آرزوها تغییر شغل من بود گفتم خدایا دیگه دوست ندارم این شغل داشته باشم حس خوبی نسبت بهش ندارم میخوام به من کمک کنی راهی به من نشون بدی که من یه شغل دیگه داشته باشم و شرایطی که دوست داشتم نوشتم آزادی مکانی زمانی داشته باشم  بتونم درآمد خوبی ازش کسب کنم گفتم خدایا من مسئول زندگیم هستم باید خودم درآمد داشته باشم 

      و الان که دارم این تمرین مینویسم به این جمله برخورد کردم که تجربه زندگی شما میتونه تغییر کنه میتونه متفاوت از قبل باشه در همون شکلی که هستی که فکر میکنی باید شعله تغییر کنه میتونه با نگرش و اصلاح افکارت تجربه زندگیت تغییر کنه 

      کاملا پذیرفتم درسته میتونه تغییر کنه وقتی من فکرم نگرش عقیده مو عوض کنم من نباید شغلم تغییر بدم من باید فکرم عوض کنم من فکر میکنم این شغل بدرد نمیخوره کسی این لباسها رو به تن بچه‌اش نمیکنه کسی اینها رو نمیخره و…من فکرم تغییر میدم آنقدر افرادی هستند که عاشق اینن که لباسهای بچه شون با دست بافته شده باشه آرزوشون که کسی بپیدا بشه هر مبلغی که درخواست کنه خیلی بیشتر از اونو بهش بدن اما فقط یه لباسی برای بچه یا نوه‌اش ببافم که با دست باشه طرح هم بندازه که دیگه نو ر الی نور میشه پس من فکرم نسبت به شغلم اشتباه 

      اگر کسانی باشن که دوست نداشته باشن این لباسها رو به تن بچه شون کنن حتما یقین دارم افرادی هم هستن که عاشق این هستند که تمام لباسهای بچه شون بافت با دست باشه چرا چون جهان دو وجهی نمیشه یک وجه باشه وجه دیگه نباشه هر دو وجود داره در نبود وجه اول وجه دوم بوجود میاد پس میشه خدایا من منتظرم که تلفنم زنگ بخورم تو اون افراد به سمت من هدایت کنی خدایا شکرت خودت وعده دادی گفتی آنقدر افرادی هستند که در طول روز به من درخواست میدن که خدایا من میخوام با شخصی آشنا بشم که شغلش بافت لباس بچه گانه است پس من منتطر اونها میمونم 

      استاد منم به تغییر نگرش کاملا ایمان دارم چون منم دارم میبینم در زندگیم از وقتی دختر کوچکم پذیرفتم که اون یک انسان آزاد هر گونه دوست داره رفتار کنه خدا شاهده چنان تغییری کرده که اگر شما قبلش و بعدش میدید باور نمی‌کردید که این همون بچه است این برای اینکه من فکرم نسبت به دخترم تغییر دادم اونم به خدای من کاملا ایمان داره 

      استاد منم همین طور هستم اول اینکه من خودم با ۴ سال پیشم که هنوز با این مباحث الهی آشنا نشده بودم با الانم مقایسه میکنم بشدت تفاوتم احساس میکنم و با اطرافیانم وقتی در دور همی ها هستیم بازم بشدت من تغییر در خودم تفاوت خودم با اونها رو میبینم  

      من اصلا نطر اونها رو قبول ندارم بهشون چیزی نمیگم و میبینم اونها هم نظر منو بشدت رد میکنن نه اینطور میگی هم نیست بلاخره بیماری دیگه باید مراحل خودشو طی کنه تا به سلامتی برسه اصلا نمیتون باور کنن که میشه که مراحل خودشو به شکل دیگه که خدا میدونه من نمیتونم طی کنه که من زودتر به شفا الهی برسم 

      اونا بشدت عقیده دارن طبعی بیمار باشن سنی ازشون گدشته عقیده هم دارن کلی کار از بدنشون در طول سال کشیدن یعنی چون در روستا زندگی میکنن میگن ترکشون خیلی زیاد طبیعی که بیمار بشن و من نتونستم چیزی بگم اونا حرف منو اصلا قبول ندارم منم اسراری ندارم که حرف منو بپدیرن میدونم که اونا هم فرکانس با من نیستن طبیعی باید اینجوری باشه که ما حرف هم  قبول نداشته باشیم 

      استاد طرف دیدم که به جوراب پوشیدن فردی ایراد گرفت چرا رنگش فرق میکنه یه پای شون جورابش آبی بود یکی قرمز مثلا میگم اون خانم تعریف می‌کرد میدید چقدر حرف زد دوره آخر زمان شده و….

      بله واقعا همین ماشین بهتر و خونه بهتر تجربه آدم از زندگی نیست 

      منم فکر میکردم اگه من یه ماشین ظرفشویی بزرگ داشته باشم که کلا ظرفا رو بشوره دیگه نور الی نو ر میشه اما یکم فکر کردم گفتم خوب این ماشین ظرفشویی میدونی چقدر هزینه قرص و نمک و…میشه 

      اما من نامید نمیشم آرزوم خط نمیزنم پولدار که شدم حتما تهیه اش میکنم 

      استاد منم خوب همچین فکری داشتم فکر میکنم اگر من شغلی داشته باشم که بتونم درآمد کسب کنم خوب هم میتونم مسئولیت زندگی خودم بپذیرم هم میتونم تگنیازهای خودم ساپورت کنم هم میتونم آنچه دوست دارم در زندگی تجربه کنم لذت ببرم برای خودم ایجاد کنم پس این میشه عملکرد من 

      و تجربه من از زندگی میشه احساس خوب و عالی که من از داشتن شغل از داشتن شرایط بهتر و لذت بردن از زندگی بدست میارم امیدوارم درست درک کرده باشم 

      پس نتیحه میشه تجربه داشتن مسافرت خوب ماشین و خونه خوب شغل خوب درآمد عالی اینا عملکرد زندگی من میشن 

      اما زمانیکه من افکارم تغییر میدم نگرش تغییر میدم و احساس خوبی که از رفتن مسافرت تجربه میکنم اون میشه تجربه من از زندگی نمیدونم چقدر درست دارم میگم  امیدوارم که درست باشه درکم 

      الان دقیقا شرایط اطرافیان من بعصی هاشون همین طور که اسرار دارن باید برم فلان کشور زندگی کنم فقط ایران نباشم اونجا برای شغل من ارزش قائل هستند به شغل من احترام میذارم برابر با آنچه تلاش میکنم حقوق دریافت میکنم در نتیجه میتونم زندگی عالی تجربه کنم من درکشون نمیکنم با خودم میگم این همه آدم تو همین کشور با همین شرایط دارن بهترین زندگی میکنن داریم می‌بینیم هر روز دیگه از ماشینهایی که سوار میشن از خونه ای که دارن پس اینا چطور دارن زندگی میکنن و دوست ندارم بچه ام ازم دور بشه دیگه هیچ وقت نبینمش 

      بازم فکر من اشتباه کاملا قبول دارم الان نسبت به شرایطی که دارم دارم این فکر میکنم که منکه اگر دخترم بره خارج من پول ندارم برم اونو ببینم من نمیتونم دخترم ببینم و…و تصمیم گرفتم فکرم تغییر بدم 

      بذار دخترت بره به رویای خودش برسه و تجربه و زندگیش کنه همون خدایی که تو رو به اینجا رسونده مطمئن باش پول مسافرت تو رو جور میکنه تو هم میری به آرزوت میرسی 

      من آرزو دارم برم کشورهای خارجی ببینم اونجا چطور جایی طبعا یه دنیای دیگه است و دوست دارم اون دنیا کاملا لمس و تجربه کنم الهی آمین اینجوری میتونم دخترم ببینم چند وقتی رو پیش دخترم بمونم الهی آمین. 

      واقعا منم شنیدم که خیلی آرزو دارن به اون چیز برسن ولی وقتی بهش میرسن ناراحت میشن گله و شکایت میکنن 

      خانمه دوست داره دوباره ازدواج کنه و بلاخره شرایط طوری میشه که ازدواج میکنه با مردی که یه بچه تو خونه داره که نامزد حالا که وارد اون شرایط شده میبینه نه اینم اش دهن سوزی نیست اولش خوب بود میگه میبینه آبش با دختر فرد تو یه جوب نمیره طبعا اون دختر نمیتونه با اون کنار بیاد ولی اون قبل از ازدواج فقط به ازدواج فکر کرده بود که ازدواج کنم از تنهایی دربیام حالا مشکل ایجاد میشه 

      من وقتی باغ نداشتیم میگفتم خدایا خونه که به ما ندادی تو شهرستان حد اقل یه باغ بده جایی برای تفریح داشته باشیم  خدا رحمت کنه پدر همسرم که بهشتی شد یه باغی به ما ارث رسید 

      اوایلش خوب بود با دخترم اینا میرفتیم میوه پیچیدیم زود تموم میشد الان دیگه کسی نمیاد ما خودمون سه نفری میریم می‌بینیم بعدش خسته و کوفته باید کلی راه جعبه‌ای میوه رو ببریم تا به ماشین برسیم الان میگیم خیلی سخته باید ۱۵ روز یک بار آبیاری کنی باید علف بچینی سالی یکبار سم بزنی سالی دوبار  و الان میگیم سخته دور خسته میشیم کلی وسیله باید با خودمون ببریم تو باغ الان میگیم خدا کنه یه مشتری بیاد باغ به قیمت خوبی آزمون بخره 

      همه ما اینجوری فکر میکنن تا زمانیکه نداریم آرزو داشتنش داریم بعد هم اونو تجربه می‌کنیم میگیم سخته دور اون طرف رودخونه بود بهتر بود خوشبحال اون آدمهایی که باغشون نزدیک جاده است 

      و اینم بگم اونهایی که باغشون کنار جاده است هم ناراضی هستند میگن ای کاش باغمون اون طرف رودخونه نزدیک باغ ما بود چون افراد میان برای تفریح کنار چشمه بعد میرن داخل باغها تمام میوها رو میچینن و میبرن حالا همه اشو یک نفر نمی‌بره ولی میبرن این همه زحمت بی‌فایده میشه 

      و اونها هم باغ خودشون میذارن برای فروش 

      من اینو دیدم که خانمه سالها بچه دار نمیشد بعد شرایطی اتفاق افتاد بچه دار شد تا زمانیکه بچه راه نمیرم چهار زانو نمی‌رفت خوب بود بقیه اش گله و شکایت شروع شد آره دیگه داره راه میافته به همه چیز دست میزنه همه چیز شکونده باید همش دنبالش برم نمیذاره به کارهام برسم و…و همون چیز که سالیان سال آرزو داشتنش داشته حالا عگهمون چیز باعث گله و شکایت کردنش شده 

      به نطر من احساس خوشبختی اینکه من در تمام جنبه‌ای زندگیم به احساس رضایت پایدار برسم 

      یعنی احساس خوشبختی از نظر من اینکه من در تمام امور زندگیم به حال خوب احساس خوب برسم بعد من خوشبختم 

      میتونم تجربه خوبی از زندگی تجربه کنم لذت ببرم سپاسگزار باشم 

      استاد میدونید به نظر  من تا زمانیکه من معجزات خداوند در زندگیم مشاهده لمس تجربه نکنم نمیتونم به این جمله که من به معجزات الهی ایمان دارم باور کنم من الان به این جمله ایمان دارم میدونم مطمئنم که وحود داره خیلی از انسانها حتی خود من اونو تجربه گردن ولی چون تعدادش کم من هنوز درک عمیقی از این جمله رو ندارم 

      من میدونم شفاگرفتن مت معجزه الهی بوده اما چون تجربه دیگه ای از زندگی در جنبه‌ای دیگه زندگی نداشتم احساس درک این مطلب خیلی ندارم خیلی تکرار میکنم ولی دوست دارم خدا به من کمک کنه تا این جمله رو با گوشت و پوست و استخوانم به بهترین شکل ممکن درک کنم الهی آمین گ.

      استاد واقعا این دوره زندگی با کمک خداوند برای منم خیلی عالی بوده من خیلی درکم نسبت به خداوند بهبود پیدا کرده من تمام نکات مهم اونو در دفتر جداگانه نوشتم و تصمیم دارم بشینم خوب بخونم تا تکرار بشه بازم برای دهنم منطقی بشه من بتونم تجربه‌ای بهتری از زندگیم کسب کنم 

      خیلی دوره عالی بی‌نظیر محشری بوده من خیلی حال دلم به این دوره بهتر شده و اطمینان دارم ایمان دارم با دوره آرامش در بیداری به تمام آنچه نیاز دارم برای یک زندگی بهتر و لدت بردن از زندگی من اونها رو تجربه و زندگی میکنم الهی آمین چون من هنوز هیچ محتوایی بجز گام اول دریافت نکردم ولی فقط اسم این دوره به من آرامش میده به من میگه که تو یاد میگیری در هنگام بیداری چکار کنی چه رفتاری داشته باشی تا تجربه ات از زندگی و تجربه خلق کردن‌های پی در پی تجربه میکنم حسم میگه من به حسم ایمان دارم اطمینان دارم یقین دارم باور دارم که حس من هیچ وقت اشتباه نمیکنه 

      و من از شما برای تک تک تهیه دوره‌ای برای زحماتی که برای تهیه آنها متحمل میشید بینهایت سپاسگزارم حس میکنم این دوره جدید با تمام دورها متفاوتر در صورتی حتی دوره‌ای رایگان هم بی‌نظیر هستن من کلا عاشق این آگاهی‌های سایت هستم 

      دلم میخواد که از اون دسته از افرادی باشم که با یک بار گوش دادن تمام مطلب بگیرم در ذهنم ثبت و دخیره بشه به گفتگو دهنی تبدیل بشه و و هنگام لزوم بیاد من بیاد من استفاده کنم تجربه زیادتری از خلق کردن تجربه کنم 

      میدونید استاد من یه بچه خواهر دارم الان سی سالش اون زمان که بچه بود خواهرم همش گله و شکایت داشت از این پسر میگفت درس نمیخونه منم بهش گفتم عزیزم چرا درس نمیخونی اینا 

      بخدا یه جمله‌ای گفت بچه که من هنوزم یادم ازش لدت بردم گفت خاله مت نیاز ندارم هی درس بخونم من سر کلاس درسم خوب گوش میدم تو خونه هم یکبار تکرار میکنم میره برای موقع امتحانم یک بار میخونم خدا شاهده نمره‌ای از همه بچه هاش بهتر بود 

      تازه اینو بگم خواهرش چند سال جلوتر تصمیم گرفته بود به یاد گیری زبان انگلیسی اما همیشه میدیدم سوالتش از اون میپرسه 

      منم دلم میخواد که اینجوری باشم چند بار فایل گوش می‌کنم تمرین مینویسم نکات مه یاد داشت میکنم  و دوست دارم وقتی اونها رو میخونم دیگه برای همیشه در دهنم ثبت و ذخیره بشه هنگام لزوم یادم بیاد من به اونها عمل کنم باعث رشد و پیشرفت من در تمام جنبه‌ای زندگیم بشه الهی آمین این یکی ا درخواست‌های منه به خداوندم که همون طور که به من کمک کردی تا من بارها شفا الهی تجربه و زندگی کنم در این باره نیز به من کمک کن تا بتونم رشد و پیشرفت چشمگیر و قابل ملاحظه ای تجربه کنم الهی آمین 

      بله استاد منم اینجوری هستم از اون دسته انسان‌هایی هستم که آرزو دارم یه شب که میخوابم بدون خواب دیدن بدون کابوس بخوام آرزو دارم صبح ساعت ۷ بیدار بشم یه روز کامل فرصت داسته باشم تا بهترین روز زندگیم برای خودم بسازم 

      اما نمیدونم چرا من خواب راحت ندارم اون روزا اینجوری نبودم روی مبل در حالیکه فایل گوش میدادم یه خواب کوچیک چند دقیقه‌ای داشتم ولی همون چند دقیقه به من خیلی احساس سرزنده بودن شاد بودن خستگی از تن بیرون رفتن میدا و الان دیگه اونجوری نیستم 

      از اونجا متوجه میشدم چند دقیقه بود چون وقتی برمیگشتم فایل گوش کنم متوجه میشدم اینها رو بیدار بودم چند لحطه آخر خوابم برده 

      استاد آیت بهترین راهی که شما در نظر دارید که ارامشهایی که من میخوام از خوابیدن از مراقبه بدست بیارم در طول روز از بیداری تجربه کنم بهتر از این نمیشه ..

      من استاد میدونید من  ببیشتر دوست دارم که وقتی میخوابم راحت بخوایم که صبح بتونم زود بیدار بشم 

      منم مراقبتهای زیادی انجام دادم اما واقعا ماندگار نیود به محض اینکه مثلا صدای پرنده ها تموم میشد یا من از اتاق میومدم بیرون همه چیز تموم میشد فقط یه شبهایی هن میشد که من در حال انرژی درمانی خوابم می‌برد به همه میگفتم من خوابم برد بیدارم نکنید تا صبح راحت میخوابیدم ولی وقتی صبح بیدار میشدم روز از نو روزی از نو بود 

      استاد آیتم بگم الان من اینجوری یکم هستم من در مواحه شدن با مسائل زندگیم من یکم میتونم خوب عمل کنم آرامش داشته باشم اولش ناراحت میشم ولی زود خودم از اون حالت خارج میکنم و دوباره خودم آرام میکنم به اون موصوع فکر نمی‌کنم یعنی یه جورایی اون فرد با تمام خصوصیاتش پذیرفته‌ام که این فرد اینجوری دیکه تو ناراحت نشو 

      استادن این موصوع هدایت الهی یکم درک میکنم که برای هر کس به شکل خودش من چند روز پیش گفتم بهتون به من خبر دادن همسر دختر عموم بهشتی شده که فکر میکنم گفتن من پیشنهاد من به ایشون برای لاعر شدن هدایت الهی بود بگذریم ایشون نتونستن بپدیرن 

      به من گفتن این خبر من اگر قبلنای من بود عرصه به همه تنگ میکردم که رود باشین من باید سر ساعت فلات به شهرستان برسم برای تمام مراسم باشم 

      اما این دفعه با تمام دفعات متفاوت بود من شنیدم خداروشکر تونستم خودم کنترل کنم حالم خیلی بد نکنم بعدش نتونستم غذا بخورم اما منتطر شدم با آرامش اونها غذا شونو بخورم آماده بشن بریم پن منتظر شدم همسرم غذا بخوره با آرامش و خیال راحت بعدریشش کوتاه کنه بعد سر فرصت لباس انتخاب کنه چی بپوشم من  سریع انتخاب کردم پوشیدم بعد حرکت کنیم اصلا عجله نکردم اصلا غر نزدم فقط یکبار گفتم زود باشید دیگه دیر میشه رفتیم خلاصه به موقع رسیدیم اینا رو گفتم که بگم اینا همه هدایت‌های الهی بود که به من گفته می‌شد حالا عجله نکن برگزار عداشو بخوره هی نگو بدار کارش انجام بده غر نزن به من گفته می‌شد زمانیکه من میخواستم اقدام کنم اون کارو انجام بدم گفته می‌شد من گوش میکردم با آرامش رفتیم تو خیابون هم همسرم تند میرفت گفتم عجله نکن حالا یکم دیر تر برسیم اشکالی نداره یا اینکه اصلا نرسیم 

      استاد الان که گفتید یادم اومد بارها بارها اتفاق افتاده که قرار بوده فردا مثلا برم دکتر  فردا صبح یه اتفاقی افتاد شاید در حد خوابم میاد من نرفتم 

      بارها شده قرار بوده فردا بریم شهرستان یه چیزی شده مثلا گفتم حال ندارم نرفتیم  و بعدش شنیدم که میگفتن آنقدر جاده چالوس هم رفت هم برگشت شلوغ بوده یا گفتن که تا بیلقانی کیلومتر ۴ جاده چالوس رفتن دیگه برگشتن اجازه ندادن برم کوه ریزش کرده بوده 

      بارها تصمیم گرفتم برم محمد شهر نرفتم پس اینها همه هدایتالهی بوده من درباره الهامات الهی شنیده بودم یکمی یادم بود شامل چه چیزهایی میشه و از اون موقع تا الان به حسم کاملا ایمان دارم هر چیزی بگه من بشنوم محال ممکن انجامش ندم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار rastegar.moradzadah
      1403/02/01 10:06
      مدت عضویت: 1181 روز
      امتیاز کاربر: 5827 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 876 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان 

      سلام خدمت استاد گران قدر ودوستان هم مسیرم 

      چقدر این فایل عالی بود وچه آگاهی های نابی داره 

      من تا حالا فکر می کردم همین که به دنیا آمدم وفرصت زندگی کردن بهم داده شده یعنی دیگه دارم زندگی رو تجربه می کنم با گذراندن عمر وبزرگ شدن وتشکیل خانواده وبچه دارشدن ودراخراز دنیا رفتن

      اما حالا متوجه شدم اینها همه عملکرد من هستن در زندگی وتجربه زندگی فرق داره با عملکرد 

      تجربه زندگی پاسخ احساسی به واکنش هایی هست که در جریان زندگی برای من اتفاق می افته

      چون راه ارتباط من با خداوند از طریق احساس هست پس چیزی که من از طریق احساسم دریافت می کنم و واکنش می دم تجربه زندگی من در دنیا هست چیزی که در نامه اعمال من ثبت خواهد شد وبا من به دنیای پس از مرگ هم منتقل می شه 

      ابزار و سائل واطرافیان همه در دنیای فیزیکی هستن تاثیری بر احساس وحس درونی من واون ارتباط متافیزیکی وروح من با خداوند ندارند برای همین داشتن امکانات ومال اموال نمی تونه باعث احساس آرامش درونی بشه آرامش داعم همیشگی در طول زندگی روزمره و در حالت معمول زندگی باید در ما ایجاد بشه نه نیاز باشه چیزی از بیرون وخارج از ما کمک کنه برای ایجاد آرامش هر چیزی که خارج از ما معیار ایجاد خوشبختی راحتی وآرامش در زندگی قرار بگیره چه با به دست آمدنش چه با نداشتنش باعث رج وسختی می شه برای ما چون حجم محتویات زهن ما رو زیادترمی کنه مشغولیات ذهنی ما رو به خودش اختصاص می ده ودیگه آرامش از ما گرفته می شه وما با نداشتن آرامش نمی تونیم الهامات وهدایت الهی رو دریافت کنیم 

      خود من  در مرحله ای از زندگی فکر می کردم اگه ماشین نو ومدل بالا داشته باشیم خیلی زندگیمون راحت می شه ودیگه همیشه خوشحال خوشبختیم چون متل بقیه هر وقت بخوایم می تونیم بریم مسافرت واین ور اون ور دیگه مجبور نیستیم همش پول آژانس بدیم اگه قرار باشه برای کاری بریم شهرهای اطراف همش لازم نیست همسرم از دوستش ماشین بخواد خدا وند کمک کرد وما موفق شدیم یه ماشین صفر کیلومتر بخریم اما واقعا باعث سختی و دردسر شده برامون اولا پارکینگ نداریم برای همین خونه یکی ازاقوام گذاشتیم که خیلی دوره از ما دوما همسرم به شدت نگرانه کیلومتر بره بالا وهمش می ترسه خش بخوره برای همین اصلا نمی یاردتش تو شهر بازم لازمه با آژانس بریم این ور اون ور وکلی درد سر دیگه تازه چون همه می گن خوتون ماشین دارین دیگه رومون نمی شه از کسی هم ماشین بگیریم ودیگه برای رفتن ودنبال کاری هم باز مجبوریم دربستی بگیریم 

      پدر خودم سالها آرزو داشت فرزند پسری داشته باشه با وجود اینکه منو خواهرام که پنج تا دختر بودیم وهمه بابامون رو از جون ودل دوست داشتیم وتوی کار خونه وحتی کشاورزی بهش کمک می کردیم اما آرزوی داشتن پسر رو داشت وهمیشه می گفت اگه پسر داشته باشم دیگه هیچ غمی ندارم 

      خداوند به ما یک برادر داد اما برادرم از اول برای بابام فقط سختی وزحمت داشت چه تو بچگی چه حالا که 28 سالشه بماند چقدر تو بچگی مریص شد ومادرم سر بارداری ونیا اومدنش اذیت شد الانم تو بزرگسالی همش دنبال دوستاش وبیشتر وقتش با اونهاست حتی دوبار ازدواج کرد وبخاطر رفیبازی زندگیش خراب شد وهمش بابام غصه می خوره وتا حالا هزار بار ازش شنیدم گفته کاش اینم یه دختر بود مثل بقیه دخترام اینا هیچ وقت اندازه یه ساعت این پسر منو اذیت نکردن

      داشتن آرامش دربی آری کمک می کنه ما به موقع الهام خداوند رو دریافت کنیم وبه مسیرهای درست هدایت بشیم وبا کنترل افکار منفی جایگزین کردن افکار مثبت می تونیم نگرش های تازه نوی در هر روز در خود ایجاد کنیم واین نگرش های تازه ومثبت باعث می شه واکنش احساسی ما به مساعل زندگی واکنش های مثبتی باشه واین به عنوان تجربه ما در زندگی ثبت خواهد شد

      این مدت که یکی یکی گام های زندگی با کمک خداوند رو گذروندیم نگاه ما به خداوند وزندگی عوض شد تونستیم دوباره با خدای خود آشتی کنیم بهش اعتماد کنیم منتظر معجزات هدایتش باشیم وازش انتطار داشته باشیم مسیر زندگی رو برامون هموارکنه واین همه آگاهی در نهایت باعث آرامش درونی ما شد ووقتی به آرامش رسیدیم کم کم صدای خداوند رو شنیدیم دیدیم چقدر ارزشمند هستیم چقدر خدا ما رو دوست داره چقدر منتظر تحقق آرزوهای ماست وهر لحظه ما رو وادار می کنه برای رسیدن به خواسته هامون تلاش کنیم واون هارو فراموش نکنیم واین احساسات باعث شد ما نسبت به مساعل زندگی واکنش های جدیدی بدیم وتجربه جدیدی در زندگی کسب کنیم

      تا از درون احساس خوشبختی نداشته باشیم هیچ امکانات ابزاری نمی تونه ما رو به خوشبختی وآرامش همیشگی برسونه من خواهری دارم که به لطف خداوند زندگی خوبی داره دوتا بچه سالم وزیبا همسر خوب وسر به راه وزحمت کش خونه خوب ماشین خوب اما همیشه می گه اینا ظاهر زندگیمه ودر درونم خیلی داغون هستم وکسی نمی دونه 

      واقعا الان می فهمم چرااینجوریه  اطرافیان فقط عملکرد اون از زندگی رو می بینن که موفق ولی تجربه اون از زندگی چیزی نبوده که اون به احساس آرامش درونی خوشبختی برسونه 

      استاد من از همین حالا دلتنگ دوره زندگی با کمک خداوند هستم ودر عین حال مشتاق ادامه در دوره آرامش در بیداری انشالا که بتونم در این دوره هم همراه شما ودیگر دوستانم باشم برای دریافت بیشتر آگاهی جعت تجربه های مثبت در زندگیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1403/01/31 17:02
      مدت عضویت: 559 روز
      امتیاز کاربر: 59864 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,025 کلمه

      به نام خدای فراتر از انتظار ، خدای مهره چین مهربان و بی نهایت 💜

      درود و احترام خدمت استاد عزیزم و هم کیهانی های هم مسیر نازنین 🦋

      توضیحات تکمیلی چهار: 

      قبل از اینکه صحبتم رو درباری آگاهی های ارزشمند این جلسه شروع کنم، از استاد عزیزم اجازه میخوام که سپاس فراوان داشته باشم بابت طراحی و شروع دوره ی جدید. 

      به قدری خوشحال شدم از شنیدنش، با اینکه این روزها حیلی خیلی شلوغ کارم، و حتی تا به امروز فرصت نکردم دیدگاه بنویسم، اما وقتی تیزر ثبت نام رو دیدم، در حالیکه در مسیر رفتن سر کارم بودم، ثبت نام کردم و بعد فهمیدم که دومین نفر ثبت نامی بودم. و چقدر از این بابت خوشحال شدم. چون خیلی زیاد برام مهم بود دانشجوی این دوره بشم و چندین بار از خدا خواستم وقتی استادم دوره جدید برگزار کردن من خبردار بشم و زود ثبت نام کنم که خوشبختانه این طور شد و الان بسیار بسیار مشتاقم که زودتر دوره شروع شه. 

      هر دوره ای که شرکت کردم، یک نقطه ی عطف بزرگ در زندگیم بوده، که از درون بسیار منو ارتقا داده، و من با تمام وجودم عاشقانه، این مسیر و روند رشد درونی رو ستایش می کنم و انتخاب می کنم همیشه در این مسیر همینقدر مشتاق بمونم. حتی روزهایی مثل هفته گذشته که فرصت نوشتن پیدا نمیکنم، اما تمام قلب و روحم سمت این خونه ی گرم مجازی هست و همش این تب و تاب رو دارم که بیام و حرفهام رو بنویسم. و از وجود استاد عزیزم و هم کیهانی های نازنینم، انرژی بگیرم. 

      من از 29 مهر 401 در این مسیر به جدیت بوده ام، و بجز دوره ی بارداری که در واقع با شرایط من هماهنگ نبود، بقیه دوره ها رو شرکت کردم، و هر روز یک گام به سمت کامل تر شدن، و پر کردن ظرف درونم برداشتم. 

      تغییراتی که در این مدت داشته ام، بی شمار بوده ، و انقدر عظیم و پهناور، که نمیشه به زبان بشری ازشون یاد کرد. اما تا اونجا که مرزهای کلام اجازه میده، چند خطی در این موری می نویسم. 

      من تا پیش از حضور در این مسیر زیبا، این دالان بهشت، درست همینطور که استاد عزیز در این جلسه تاکید کردن، و به قشنگی هرچه تمام تر موضوع رو باز کردن، همیشه به دنبال یافتن و گرفتن آرامش، از بیرون بودم. و به هر چه که میخواستم و میرسیدم، نه تنها آرامشی تجربه نمی کردم ، بلکه متلاطم تر و آشفته تر می شدم. 

      تا اینکه پس از ورودم به این مسیر، کم کم حقیقت ها  و درک های جدید در من شروع به شکل گیری و توسعه کرد. و هر بار راز جدیدی از یک زندگی آرام و موفق و دلخواه به لطف خدا، و استاد عزیزم، درک و کشف کردم. که هربار دری تازه و زیبا از آرامش به روی من باز شد. و میزان آرامشم رفته رفته بیشتر شد. و حالا، ایمان دارم در دوره جدید نیز درهای تازه ای از خقیقت به روم باز میشه که آرامش بیشتر و ثبات درونی محکم تر از کمترین ثمره هاش خواهد بود. 

      من تا به اینجا، آرامشم رو مدیون این رازهایی هستم که از استاد عزیزم آموختم: 

      ★ذهن ما همیشه فقط اون بخش از حقیقت رو به ما نشون میده که خودش دوست داره! پس سعی کردم گوش به حرف های منفی و ناامید کننده ش ندم و قاطعانه مسیرم رو دنیال کنم. 

      ★کیفیت وجودی و درونی م رو ارتقا و افزایش بدم و آینده و نتیجه رو رها کنم، نتیجه همیشه در دستان نتیجه دهنده ی خداوندی ست که هزاران هزار بار فراتر از انتظار ما عمل میکنه و موهبت به ما میده. 

      ★من هر که هستم، در هر شرایط مالی، تحصیلی، شغلی، اجتماعی، و ظاهری که هستم،  آدم صد در صد شایسته و لایقی هستم. اگه الان  شرایطی که ایده آلم هست ندارم، فقط یک فکر و باور جلوی اون رو گرفته. پس هرچه روی باورها و افکارم بیشتر کار کنم، پیروز تر و موفق تر هستم، پس نباید مسیر رو رها کنم. 

      ★زندگی، هرگز اتفاق نمیفته…زندگی به درون من پاسخ میده. پس وقایع زندگی من، انعکاس دنیای درونی منه، هرچقدر درونم پرنور تر و آرام تر باشه، زندگی هم برای من اتفاق های پرنور تر و شادتر رقم میزنه. 

      ★اگر چیز جدیدی در زندگی و مسیرم به دست نیاوردم، به این خاطره که چیزی نبخشیدم و رها نکردم!  پس شروع کردم به بخشیدن عشق و محبت، و رها کردن افکار! باورها، ترس ها، عادت ها، تعصب ها، داوری ها و پیش داوری ها و حتی یک سری از افراد زندگیم. 

      ★فهمیدم و دریافتم که: آگاهی زمانی در من رشد می کنه، که خوشی های کوچیک برای من عمیق بشه…پس شروع کردم به دیدن، یافتن، و لذت بردن کوچک ترین شادی ها و دلخوشی ها… دیدن جوونه های تازه و جدید گلدون هام…شنیدن آواز سر صبح پرنده ها….لبخند رهگذرها….باد خنک کولر….گرمای شومنیه….طعم قهوه و کیک صبحانه….صدای پیام گوشیم….

      و هرچه در لذت ِ کوچکترین شادی ها و خوشی ها بیشتر غرق شدم ، خوشی ها و شادی های عمیق تر از راه رسید….

      ★فهمیدم و دریافتم،  نقطه شر ع و سرآغاز تغییرهای ایده آل، و تجربه ی خواسته ها دوست داشتن خود، و احترام به خود هست…پس شروع به تحسین خودم کردم…مقابل آینه، هنگام حرف زدن، هنگام راه رفتن، خندیدن، کار کردن، آشپزی کردن، محبت کردن وعشق ورزیدن، به دیگران کمک کردن، و…

      پس از سال ها…. -السای واقعی- اونچه که در ماهیت وجودیش بوده، رو پیدا کردم و سخت در آغوش کشیدم….و فهمیدم چهل سااال….یک آدم درون من، از دست من، عاصی بوده! چون اجازه ی رشد و شکوفایی بهش ندادم….چون با اضطراب هام، جلوی شادی هاش رو گرفته ام….چون بخاطر دیگران، و حرف دیگران، و هزار و یک تعصب و خط قرمز بیهوده، ازش زده م! و بهش اهمیت ندادم..  

      من السای عاصی درونم رو از زندان افکار بیهوده، رها کردم….دستش رو گرفتم…نوازشش کردم…قشنگی هاش رو دیدم…انچه دوست داشت رو براش فراهم کردم و اهمیت دادم…درهای نور و روشنی رو، درهای قلبش رو باز کردم… و حالا با افتخار نشسته ام و به پروانه شدن ش می نگرم….

      و برای اینکه بهش ثابت کنم آرامشش از هر چیزی برام مهم تره، دوره ی جدید استادم رو بهش هدیه دادم…..! 🦋

      خدای فراتر از انتظارم، مهربان ِ بی نهایت سپاسگزارم.❣️

      استاد عزیزم، چراغ روشن راهم، سپاسگزارم. 🌹

      الهی  امید در قلب تون همیشه درخشان و پرنور بتابه🦋

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار rastegar.moradzadah
        1403/02/01 10:13
        مدت عضویت: 1181 روز
        امتیاز کاربر: 5827 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 42 کلمه

        سلام خدمت دوست عزیزم خانم السا 

        حقیقتا حیفم اومد بابت این کامنت عالی شما رو تحسین نکنم وخیلی اذت بردم واز این حال خوب تعقیرات عالی شما خیلی خیلی خوشحال شدم وانرژی مثبتش رو دریافت کردم 

        براتون همین حال عالی رو خواستارم تا همیشه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار السا فرزانه
          1403/02/01 20:58
          مدت عضویت: 559 روز
          امتیاز کاربر: 59864 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 66 کلمه

          روح پاک، هم کیهانی و هم مسیر عزیزم  رستگار خانم نازنین

          از لطف و محبت شما بی نهایت سپاسگزارم 

          ومرسی بابت وقتی که برای خوندن دیدگاهم و نوشتن پاسخ اختصاص دادید. بسیار خوشحال و خوشوقتم از اینکه با خوندن نوشته های من حس خوبی به شما دست داده.

          امیدوارم فراتر از آنچه انتظار دارید از این دوره، دریافته و تجربه داشته باشید. 

          مهر و نور و معجزه براتون جاری 🙏❤️

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/01/31 13:38
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 50215 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 586 کلمه

      سلام بر خدایی عزیزم که همیشه با من بوده وهمیشه نگاهش روداستم‌واین زمان اون به شدت  بیشتری لمس وحس میکنم 

      سالم بر کسی که خالق زندگی خوب خودش بوده وآنچه کخ دریافت کرده با کمال میل دراختیار من  هم قرار میده که اونتیجه  دلنشین روبه خودم‌ بدم 

      من با تغییره توزندگی رقم زدن ازیی نیرویی بسیار  بزرکتر رو به نگاه و تغییر کرده کردم خودم  رو همسو کردم امروز تو شمال کشور کنار ساحل هستم حتی خداودند عزیزم چنان تجربه دلنشینی ار این‌ مسافرت به خودم واطراف 

      داره میده که هیچ زمان تواین ۱۰ سال گذشته که زندگی تو حالت خاموش خودش بود و اون آرامش اون حال خوب درخودم اصلا نبود و در نتیجه بجای بهبود تجربه توجالت خراب شدن اون حس وتجربه به پیش میرفت 

      ولی امروز انقدر شرایط این مسافرت به شکلی برای من ایجاد شده من با ماشین کناره ساحل رو با کمترین آزار واذیت که فبلا داشتم این  باره اصلا با برخورد خودم به بهترین تجربه تغییر پیدا کرده و چنان شور درشوق تو مسافر همین سه روز به زندگی  رقم زدم‌ که تا این زمان نداشتم پس خالق بودن و ارامش ایجاد کردن  برای تجربه تازه ازهمون شرایط فبلی که نداشتم  

      تصور این که پول  برای تجربه لازم  هست صحبت درستی نیست  وفتی که  افکار ارامش درش نسیت حال

      خوب نیست اونوتجره به هیچ وجه نخواد بود. وفتی من تغییر به زندگی زدم‌ با ابزار کمتر تجربه بالاتری رو به خودن دادم چون من  تغییرتو او ذهنم دادم حال خوب هست.  نه نیاز میبنم‌که حتما ویلا شخصی داشته باشم  تجربه عالی روبه خودم بدم من با یی ویلایی اجارها چنان تجربه خوب رو به خودم دارم میدم که اگه تو ویلای شخصی خودم  با  تغییر ندادن تو بخش  افکار دچار آسیب  به تجربه خودم بزنم  پس مهم ماجرا اون تغیبر تو افکارهر فردهست که اون ارامش تجربه خوب رو رقم میزنه

      من واکشنی احساسم رو واقعا تغییر دادم و در نتیجه تجربه  جدید تنیجه افکار و نکرش تازه خودم هست همون وبهشتی که شما گفتید من داشتم ولی آیا اون امکانت  و شرایط  برای من تجربه خوب رو داد نه  فقط ،تغییرتو نکرشم دادم و این تازه من تجربه رو به شکل خوبی، به من داد  با همون امکانات بهشت فبلی که تو نگاه اصلا هیچ بهشتی نبود چون تو افکار بهشتی وجود نداشت امکانت فقط،بود 

       من احساسم شخصی خودم رو با نکرش جدیدم عوض کردم در نتیجه حال حسم هم با این‌ نکرش  کلا عوض شد آموز به یی خانمی که فرزند پسرش شرایط سختی رو طی کرده ازیی بخشی اززندگی به شکل بد عبور کرده حالا برگشته میگفتم اگه پسرت برای داشتن زندگی خودش شروع کنه شاید رمانی اینده دیگران ازهمین پسراول الکو کرفته وتازه رو بخشی که نتیجه خوبی کارش معلوم بشه باعث سرمشق به دیگران بشه یی زمانی شاید باعث حسرت زندکی همین فرد رو دیگران بخورن حالا که داره تغییر  روبرای خودش به وجوداورده  ازاون بخش ،اشتباهش خودش با شرایط بسیار سخت بیرون کشیده  میتوان تو بخش خوبش باشه با بهترین تجربه وحس ارامش خوب مهم نیست توگذشته چه کاره کرده از اینده وتجربه این زمان استفاده کنه برای اون آینده بهتر رو تجربه بهتر انشالله 

      وفتی ذهن از افکار اشتباه مملو باشه اگه توبهشت هم زندگی کنی اون بهشت شاید تونگاه دیگران ازاهمیت زیادی برخوردار بود ولی اون‌ بهشت توریست اون بهشت دیگران هست توذهنت اون فراد اصال بهشتی نیست که ازرش لذت ببره ارامش افکاروشوروشوق باعث شادی وحس بهتروتجربه خیلی بهترتزهمون شرایط که داریم چون با تغییر توبخش افکارارکمترین به بشترین تجربه تغیبرهویت میدیم اگه امکانت هم باشه شرایط عالتری قرا میگره 

      خدا پشت وپنا هتون باشه یا حق. حق نگه. دادتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1403/01/30 20:08
      مدت عضویت: 262 روز
      امتیاز کاربر: 1175 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 124 کلمه

      سلام استاد مثل همیشه عالی و فوق العاده بود دستمریزاد 

      البته کمی پرمغز و سنگین و پر معنا بود من دو مرتبه گوش کردم ویک مرتبه هم نت برداری کردم تا خوب موضوع برایم تفهیم شود 

      اینکه تجربه ی زندگی شاد وتوام با آرامش ربطی به ابزار الات وادوات و امکانات ندارد بلکه شادی وشادزیستن در هر شرایطی هنری است که باید آموخت البته که باید پذیرفت که به این راحتی ها هم نیست در هر شرایطی آرامش داشتن 

      ولی این فایل بسیار عالی یک سطح بالایی از آگاهی  را دریافت کردیم که حالا حالا ها کار داشت واستاد چه بجا وبموقع دوره ی آرامش دربیداری را در نظر گرفتن 

      امیدوارم که این دوره هم مانند دوره زندگی با کمک خداوند بینظیر و تاثیر گذار و عالی باشد 

      ممنون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب ندرلو
      1403/01/30 17:08
      مدت عضویت: 330 روز
      امتیاز کاربر: 4715 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,012 کلمه

      به نام خدای هدایتگر 

      سلام به استاد عزیزم  

      دیروز وقتی اومدم سایت و این فایل رو دیدم شروع کردم به گوش کردن 

      همیشه اول متن فایل رو میخوندم و بعد فایل رو میدیدم ولی دیروز ترغیب شدم اول فایل رو ببینم و بعد متن رو بخونم 

      چون دخترم خیلی اذیت می‌کرد و گریه میکرد  نتونستم خیلی دقیق موضوع فایل رو بفهمم برام خیلی پیچیده اومد متوجه نمی‌شد

      م 

      و در نهایت بخاطر اینکه آنقدر دخترم بهانه گرفت فایل رو قطع کردم و رفتم مشغول رسیدگی به دخترم شدم 

      راستش رو بگم یکم عصبی شدم  ولی صدایی درونم میگفت امروز وقتش نیست بعدا گوش میکنی  

      گوش دادم به اون صدا و گفتم هر وقت موقعش بود

       سعی کردم بخاطر اینکه فایل رو نتونستم گوش کنم خودمو سرزنش نکنم و با دخترم بازی کنم تا اینکه چند ساعت بعد خواهر همسرم اومد ودخترم رو با خودش برد خونشون

       ولی من یادم نبود فایل رو گوش کنم و هدایت شدم به یه کتاب و یه فایل دیگه و تو وقت آزادم اون ها رو دیدم 

      چند روزی میشد که داشتم تمرین میکردم که  برای فایل گوش کردن از خدا هدایت بخام و نتیجه عالی بود 

      امروزاز خدا خواستم که بهم بگه چیکار کنم ؟و این قسمت در ذهنم اومد

       شروع کردم به خوندن متن و یه ایده اومد که صدای خودت رو ضبط کن و حس کن داری برای کسی دیگه توضیح میدی این ایده باعث شد بهتر این فایل و متنش رو درک کنم

       الهییی شکررر

       با آرامش نشستم پای این فایل دخترم هم مشغول بازی خودش بود الله اکبر چه آگاهی های تو این فایل بودوقتی بهش فکر میکنم بدنم مور مور میشه قلبم گشاده میشه 

      خیلی خواسته ها داشتم که دوست داشتم تو زندگیم باشه و فک میکردم با رسیدن به اون خواسته زندگیم بهتر میشه و احساس خوب میکنم حالا میفهمم که چرا دیروز با اینکه سرم خلوت شد ولی سراغ این فایل  نیومدم برای اینکه دل به هدایت خدا سپرده بودم و اگر اون فایل ها رو گوش نمیکردم الان این فایل و درک نمیکردم 

      اون فایل ها شد پیش نیاز درک این فایل

       وقتی استاد گفتید خواسته ای که زوری وارد زندگیمون میشه بعدا مایه رنج ما میشه رو شنیدم با خودم اولش گفتم نه اینطور نیستیا اصلا این یعنی چی؟

       من فک نمیکنم چنین تجربه ای داشته باشم

       ولی وقتی مثال زدید تازه موضوع برام آشکار شد تو کامنت های قبلی گفتم که ما ماشینمون رو عوض کردیم من دلم ماشین بهتر میخواست و فک میکردم اگر ماشین رو عوض کنیم و فرمان هیدرولیک بگیریم دیگه همه چی عالی میشه ماشین قبلی ما پراید بود و من خیلی راحت باهاش رانندگی میگردم

       همش دوست داشتم ماشین بهتر و مدل بالاتر داشته باشم تا شاید احساس ارزشمندی کنم و این ماشین رو گرفتیم ولی اتفاقی که افتاد این بود همین شد مایه رنج من حالا چون فک میکردم قیمت این ماشین بیشتر الان خطرناکه من پشت فرمون بشینم اگه خدای نکرده بزنم جایی کلی باید پولش بدم و این شد که الان ماه هاست رانندگی نکردم و ترس از رانندگی دوباره برگشته 

      کلی مثال اومد تو ذهنم که من خواسته ای رو زوری خواستم بهش برسم و وقتی رسیدم نه تنهاباعث آرامش ام نشده بلکه آرامش ام رو هم گرفته و

       موضوع مهمتری که متوجه شدم این بود من حتی در درک آگاهی هم نباید تلاش کتم زوری این کارو  انجام بدم آگاهی که طبیعی وارد زندگی من میشه تاثیر بیشتری داره 

      وقتی من زوری میخام با مراقبه و تمرینات حالمو خوب نگه دارم و تعجب می‌کنم که چرا تاثیر نمیزاره معلومه که تاثیر تمیزاره چون من حال خوب و آرامش خودم رو وابسته کردم به اون تمرین حتی خودم متوجه شدم وقتایی که میخام یه کامنتی بنویسم و اون موقع قلبم میگه الان وقتش نیست ولی من گوش نمیکنم و فقط بخاطر اینکه کاری کرده باشم مینویسم خودم هم حسم خوب نیست

       وقتی به این درک رسیدم که حتی آگاهی هم باید به صورت طبیعی وارد زندگی من بشه و اگه بخام زوری آگاهی کسب کنم میشه مایه رنج

       من

       شاید بگید آگاهی کجاش میشه مایه رنج ولی برای من شد

       چون تلاش میکردم زوری فایل ببینم زوری کامنت بخونم چون فک میکردم اینا حال منو خوب میکنه وقتی تلاش میکردم خودم آگاهی ها رو دریافت کنم نتیجه این میشد که درک من اشتباه میشد و برام درد می‌آورد 

      مثال من فهمیده بودم که با تغییر باورهام میتونم وضعیت مالی رو تغیییر بدم این حالمو خوب می‌کرد چون طبیعی وارد زندگیم شد ولی لز یه جای به بعد مسیر من تلاش کردم زوری این آگاهی ها رو وارد ذهنم کنم و نتیجه برام برعکس شد شرایط مالی بدی رو تجربه کردم و تعجب میکردم که چرا برای من تاثیر نداره و به این نتیجه رسیده بودم که من قبلا که این آگاهی ها رو نداشتم داشتم  راحت زندگیمو میکردم ولی چرا الان برعکس شده 

      دیگه شک می‌اومد سراغم که نکنه این مسیر درست نیست داشتن ماشین ،خونه ،درآمد خوب واگاهی …همه خوبن ولی اگر اجازه بدیم از راه طبیعی وارد زندگیمون بشه 

      اگر تلاش کنیم زوری بیاد تو زندگیمون نتیجه درد آور میشه 

      حتی شرکت تو یه دوره ای هم برای من همین بود هر وقت تو دوره ای که اجازه دادم خیلی راحت بتونم توش شرکت کنم نتیجه برام عالی بود اما وقتی پولی در حسابم نداشتم و فک میکردم شرکت تو اون دوره زندگیمو زیر و رو میکنه شرکت کردم نتیجه فقط پشیمونی بود برام

       نه اینگه اون دوره بد باشه چون میدیدم برای خیلی ها نتیجه می‌ده ولی من اون موقع آماده اون آگاهی ها نبودم و میخواستم با تلاش خودم نتیجه بگیرم وقتی دیدم شما دوره آرامش در بیداری رو گذاشتید و الان من موقعیت شرکت در این دوره رو نداشتم حسم بد نشد

       قبلا هر وقت دوره ای بود که من شرایط خریدش رو نداشتم با حس حسرت که چرا من شرایط مالیم خوب نیست که این دوره رو بخرم میگذروندم 

      ولی امروز گفتم این درخواست رو از خدا میکنم و نگران نیستم چه موقع اتفاق میافته چون مرور خواسته هایی که به زور وارد زندگیم کردم و نتیجه عذاب آور بود بهم یاد آوری کرد که به زمانبدی خداداعتماد داشته باش و اگر قرار باشه تو دوره ای شرکت کنی تو بهترین زمان به ساده ترین شکل ممکن شرکت میکنی

       اگر اجازه بدیم خدا هدایتمون کنه و برنامه هر روزمون رو از خدا بخواهیم و قبل از هر کاری از خدا هدایت بخواهیم و باهاش مشورت کنیم و بهش اعتماد کنیم  اون وقت هر چیزیکه وارد زندگیمون بشه لذت بخش وباعث تجربه های عالی در زندگی میشه الهی شکرت بابت دریافت این آگاهی ها مرسی استاد نازنینم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/01/30 14:00
      مدت عضویت: 379 روز
      امتیاز کاربر: 23390 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 460 کلمه

      سلام استاد 

      این کلمه آرامش در بیداری بسیار مهم است چون در ۲۴ ساعت زندگی ما ۱۰ ساعت یا کمتر در خواب هستیم و ۱۴ ساعت آن بیداریم و آرامش در خواب ما دقیقا به آن قسمت در بیداری مربوط است چون اگر آرامش در بیداری نداشته باشیم در خواب هم آرامش نداریم و خواب نمی رویم و با احساس بدخوابی و حال بد از خواب بیدار می شویم و عصبانی هستیم .

      استاد دقیقا احساس خوب با اتفاقات خوب امکان‌پذیر است وامکان ندارد کسی اتفاق بد برایش بیفتد و احساسش خوب باشد .

      و یا گرفتیم که با تغییر شرایط زندگی احساس ما هم تغییر خواهد کرد ما هرروز آرزوهایی داریم که از خداوند می خواهیم آن را برآورده کند و فکر می کنیم با برآورده شدن آرزوها ما احساس آرامش پیدا می کنیم در حالی که این احساس بعدرسیدن به آرزوها در مدت بسیار کمی به عادت تبدیل می شود و ما به آرامش در بیداری نمی رسیم .و دوباره هنوز احساس آرامش نداریم.

      استاد من همیشه با خودم می‌گویم چطور بعضی از افراد با چرب زبانی در محیط کار احساس و موقعیت کاری خود را خوب می کنند و جالب به این است که خیلی ها از این موضوع خبر دارند و در پشت سرشان بدمی گویند  ولی در جلوی رو نمی دانم از ترسشان است یا از سیاستشون آنقدر احترام می گذارند که آدم باورش نمیشه ووقتی هم افراد موفق را مثال میزنند این افراد را می گویند که ببین چطور پیشرفت کرده ما هم باید یاد بگیریم .

      خدارا شاکرم که از روزی که دراین سایت هستم خیلی زیاد در مورد احساس خوب داشتن  در تمام مراحل زندگی صحبت شده حتی متناسب شدن ارتباط مستقیم با احساس خوب دارد و ما از آن غافل بودیم و همیشه در حالت عصبی بودیم و احساس آرامش در زندگی را به خیلی از موضوعات ارتباط می دادیم در حالی که اصلا احساس خوب داشتن ربطی به عوامل بیرونی نداره و کاملا درونی است و نمی دانستیم چون الان یاد گرفتم که اگر یاد بگیریم که ورودی ذهن خود را کنترل کنیم هم از بیرون به خاطر شنیدن و دیدن چیزها و از هم داخل مغز از طریق خانم منفی باف نگذاریم زیاد صحبت کند احساس ما خوب می‌شود و کم کم یاد میگیریم که به احساس خوب دست پیدا کنیم . و با فرستادن فرکانس خوب به جهان از طریق ذهن می توانیم اتفاقات خوب را برای خود رقم بزنیم پس مسئول  احساس خوب داشتن فقط خودمان هستیم نه دیگران ابتدا با کنترل ورودی‌ها و بعد با یاد گرفتن اینکه شرایط را برای خود سخت نکنیم تا راحتر بتوانیم به حال خوب برسیم . و این لحظه هم با خوب و یا بد بودنش به گذشته می پیوندد و از دست ما خارج می‌شود پس با احساس آرامش لحظات خود را خراب نکنیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1403/01/29 17:23
      مدت عضویت: 546 روز
      امتیاز کاربر: 14950 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 463 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز

      زندگی من با عملکردهای قبل از هدایتم به سایت و زندگی بعد از هدایت و ملکردها و تجربه‌های من به سایت اینجوری بوده و دوست دارم اونا رو با شما به اشتراک بذارم،

      تجربه‌هایی که من قبلاً از عملکردهای خودم در قبل از تغییرات و باورهای خودم داشتم نداشتن آرامش نداشتن احساس خوب وقع زیادی از آدم‌ها و مقصر دونستن شرایط بیرونی خودم در زندگی بوده،

      که همیشه باعث حال بد افکار بد و اتفاق‌های بدی در زندگی من به صورت د مداوم می‌شده همین که هر روز حالم خوب نبود و با احساس بدی درباره اتفاق‌ها که حرف می‌زدم اشکم سرازیر می‌شد و از مه چیز نفرت پیدا می‌کردم،خلاصه احساس خوبی نداشتم و در آرامش نبودم،

      اما تجربه‌های من بعد از فرودن به سایت که به دست آوردم این بود که برای زندگی  اهداف خودم در جهان زندگی می‌کنم پس باید توجه به خواسته‌ها و نعمت‌های خودم رو داشته باشم،

      می‌تونم به تغییر باورهای خودم اشاره کنم که همه چیز از اینجا شروع میشه یعنی ذهن من و عملکرد زندگیم رو بر اساس دانش و آگاهیم تغییر دادم،

      مثلاً اگر با دیدن لباس‌های زیبایی حالم خوب میشه درون ذهنم با احساس خوب اون رو می‌خوام و انند قبل با گریه و التماس حالم رو بد نمی‌کنم پس این شد یک تجربه درخواست کردن از خداوند و جهان هستی،که آگاهی اون رو به دست آوردم که در احساس خوب بهتر به خواسته‌های خودم می‌رسم،

      من تجربه کردم که باید در زندگی شاد بود و از زمانی که شروع کردم به شاد بودن به خواسته‌هام بهتر می‌رسم مثلاً برای خرید یک لباس وقتی شوق و ذوق دارم احساس می‌کنم که زودتر می‌تونم بخرمش،

      پس این شد جربه یاد گرفتن من که با تولید شادی درونم جریان زندگی بهتر و آرامش بخش‌تره،

      من توی این دو سال تجربه کردم که جهان مثل آینه هست و به من همان رو نشون میده که به من به اون نمایش میدم مثلاً جلوی آینه که لبخند بزنم،همان را دریافت می‌کنم پس جهان بر اساس افکار و احساس من اتفاق‌ها را به زندگی من می‌فرسته و تجربه می‌کنم حساس خوبی رو که به جهان می‌فرستم،

      خلاصه خیلی زندگی برای من ض شده و من دیگه یادم نیست حتی در گذشته که آگاهی نداشتم چه جوری زندگی می‌کردم و روزهای خودم رو هدر می‌دادم،من امروز حتی یک لحظه خودم رو از دست نمیدم و ی‌خوام که همیشه آرامش داشته باشم در بیداری در شرایط سخت و هر لحظه زندگیم با آرامش سپری بشه زیرا که آرامش بهترین نماد ایمان به خداوند است،من باورهای خودم رو که عوض کردم فهمیدم عمل کردم هم به خودی خود عوض شده و در زندگی اون کاری رو انجام میدم که احساس خوبی بهم میده پس این شد ز تجربه‌هایی که من دریافت کردم و تونستم در زندگیم به عمل کردم تبدیل کنم تا رودی و خروجی‌های خوبی داشته باشم،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم