هرچه سن چاقی افراد بیشتر شود به شکل ساده تر و راحت تری چاق تر از قبل می شوند. دلیل آن این است که چاق تر شدن در ذهن ما ساده تر و راحت تر از قبل می شود.
برای لاغر شدن هم می توان از این ویژگی ذهن ناخودآگاه استفاده کرد و هر چقدر در ذهن خود لاغری آسان تر شود به شکل راحت تری لاغر و لاغرتر خواهید شد.
اشتباه مهلک افراد چاق برای لاغری
متاسفانه همه افراد چاق باور کرده اند که چاق شدن آسان است و به راحتی چاق و چاق تر می شوند. این نگرش در نتیجه بارها دیدن عدد وزن بالاتر روی ترازو و مواجه شدن با اضافه وزن بیشتر در ذهن آنها ایجاد شده است.
همچنین هربار که برای لاغر شدن از طریق برنامه های رژیمی و سایر روش های لاغری استفاده کرده اند و به هر زور و زحمتی مقداری کاهش وزن داشته اند به محض رها کردن رژیم و خارج شدن از برنامه لاغری خیلی راحت و سریع دوباره چاق شده اند باعث شده که باور کنیم لاغر شدن بسیار سخت و چاق شدن بسیار آسان است.
اگر از هر فرد چاقی سوال کنید که می تواند در طی یک سال ۲۰ کیلو اضافه وزن پیدا کند؟ احتمال خیلی زیاد پاسخ او مثبت خواهد بود و این کار را بسیار ساده می داند.
اما اگر از همان فرد سوال کنید که می تواند در طی یک سال یا حتی دو سال ۲۰ کیلو کاهش وزن داشته باشد؟ نزدیک به یقین خواهد گفت که امکان ندارد.
دلیل اینکه ما نمی توانیم باور کنیم می توان به سادگی و راحت لاغر و لاغرتر شد این است که در ذهن همه افراد چاق فرمول چاق شدن به این شکل ثبت شده است که برای چاق تر شدن نیاز به هیچ کاری نیست و فقط کافی است فقط یه ذره حواسم به خوردنم نباشه و خودم رو کنترل نکنم خیلی راحت یک کیلو بعدی رو اضافه می کنم.
اما فرمول لاغر شدن در ذهن همه افراد چاق به این شکل ثبت شده است که کاهش وزن ۱ کیلو یا ۳ کیلو و یا حتی ۵ کیلو اول آسان است اما برای کاهش وزن بیشتر باید خیلی سختی و محدودیت بیشتری را تحمل کرد به همین دلیل در ذهن همه ما لاغرتر شدن برابر با تحمل رنج و سختی بیشتر است به همین دلیل هرگز قادر به رسیدن به تناسب اندام ایده آل خود نیستیم.
اگر می خواهید همانگونه که چاق تر شدن برای شما آسان و آسان تر شد اکنون لاغری آسان تر را تجربه کنید باید این فرمول های مربوط به نحوه لاغر شدن را در ذهن خود اصلاح کنید.
هرچقدر فرمول های ذهنی که مانع لاغری آسان تر می شوند را کشف و اصلاح کنید روند لاغری آسان تری را تجربه خواهید کرد.
- برخی از فرمول های مشترک در ذهن افراد چاق به شرح ذیر است:
- خیلی سریع لاغر شدنم شروع می شه ولی بعد از دو سه کیلو استپ می کنم.
- چند کیلو اول رو راحت کم می کنم ولی کیلوهای بعدی رو دیگه نمی تونم کم کنم.
- تا رژیم می گیرم لاغر می شم ولی برای لاغرتر شدن به مشکل بر می خورم.
- لاغر شدن خیلی سخت نیست ولی لاغر موندن خیلی سخته
موارد مشابه زیادی ممکن است در ذهن شما وجود داشته باشد که بیانگر عقیده و نگرش شما درباره سخت بودن لاغر شدن باشد و اگر می خواهید لاغری آسان تری را تجربه کنید باید این موانع ذهنی را اصلاح کنید.
تاثیر ذهن و جسم بر چاقی
هر وسیله ای که توسط بشر خلق شده است، شامل مجموعه ای از قطعاتی است که در هماهنگی با یکدیگر عمل می کنند و در نتیجه حرکتی منظم و از پیش تنظیم شده را ایجاد می کنند.
یک خودرو از بیش از 15 هزار قطعه ساخته شده است که همه قطعات در هماهنگی با یکدیگر کار میکنند و خیلی از قطعات بر کار و عملکرد دیگر قطعات تاثیر دارند.
بعنوان مثال تسمه دینام به تنهایی یک قطعه است ولی با چندین قطعه در ارتباط است.
بدن انسان نیز از هزاران قطعه (عضو) تشکیل شده است که به شکل بی نهایت منظمی با یکدیگر در ارتباط هستند.
در انسان علاوه بر اعضاء که حالت فیزیکی دارند، افکار و احساس ها نیز با یکدیگر در ارتباط هستند و یک فکر می تواند فکر دیگری را ایجاد یا تقویت کند و همچنین یک احساس می تواند در احساس دیگر تاثیرگذار باشد.
همچنین افکار و احساس می توانند بر عملکرد سایر اعضای فیزیکی بدن تاثیرگذار باشند.
افرادی که اضافه وزن دارند از آنجا که در ذهن خود فرمول های زیادی برای منطقی بودن چاق بودنشان دارند، سبب شده است که از احساسات خود نیز برای چاق تر شدن استفاده کنند. درحالی که خودشان از این موضوع اطلاع ندارند.
همیشه از اینکه چاق تر می شدم تعجب می کردم که چرا من با اینکه مقدار غذا خوردنم نه تنها بیشتر از قبل نشده بلکه کمتر هم شده باز هم چاق تر شدم؟!
این سوالی است که در ذهن خیلی از افراد چاق وجود دارد که چرا با اینکه مقدار خوردن آنها کمتر شده ولی چاق تر می شوند.
نکته جالب توجه اینکه همانطور که غذا خوردن یک فرد متناسب را چاق نمی کند ولی یک فرد چاق را چاق تر می کند، برخی احساس ها نیز در افراد متناسب تاثیر چاق کنندگی ندارند ولی برای افراد چاق تاثیر چاق تر کنندگی دارند.
به عنوان مثال افراد چاق اعتقاد دارند که احساس بد، یا احساس افسردگی در آنها سبب اضافه وزن شده است و برخی معتقدند که افسردگی آنها باعث چاقی بیشترشان می شود.
البته وقتی اضافه وزن از حد معمول بیشتر شود و فرد با مشکلات بیشتری مواجه می شود و سعی می کند از طریق روشهای مختلف مقداری از اضافه وزن خود را کاهش دهد و موفق نمی شود، این فرمول را تغییر می دهد.
این بار می گوید چاقی او باعث افسردگی اش شده است و تا زمانی که لاغر نشود نمی تواند حال خوبی داشته باشد.
همانطور که قطعات یک ماشین بر یکدیگر تاثیرگذار هستند انسان هم می تواند احساس های خود را تحت تاثیر یکدیگر قرار بدهد.
تحت تاثیر قرار گرفتن احساسات ما سبب می شود نتایج ما یا خواسته های ما با یکدیگر در ارتباط باشند.
به عنوان مثال وقتی در ذهن خود این فرمول را ثبت کرده باشید که چاقی من به خاطر احساس بد یا افسردگی است یا به طریقی دیگر در ذهن خود ثبت کرده باشید که به دلیل اضافه وزن فعلی، من دچار افسردگی شده ام، سبب می شود احساس ما که موضوعی کاملا غیرفیزیکی است با چاقی که وضعیتی کاملا فیزیکی است در تبادل قرار بگیرد.
این تاثیرپذیری جسم از ذهن یا ذهن از جسم سبب می شود که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند بارها تلاش کنند لاغر شوند اما موفق نمی شوند چون اضافه وزن خود را در ذهنشان به احساس خود مرتبط کرده اند.
ارتباط احساسی، جسمی سبب می شود که شما به صورت جسمی برای لاغری تلاش کنید اما چون از ارتباط چاقی خود با ذهن یا احساستان اطلاع ندارید سعی در تغییر احساس خود همسو با خواسته متناسب شدن نمی کنید و به همین دلیل تلاش فیزیکی شما به تنهایی برای لاغری نتیجه بخش نخواهد بود.
تفاوتی ندارد که شما در ذهنتان، احساس بد را عامل چاقی خود می دانید یا چاقی را باعث احساس بد خود، در هر حال ارتباط احساسی جسمی در ذهن شما شکل گرفته است و شما زمانی می توانید لاغر شوید که همزمان روی احساس و جسم خود کار کنید و هر دو جزء متصل شده در ذهن خود (احساس و جسم) را همسو با یکدیگر تغییر دهید.
لاغری با ذهن برای لاغری آسان تر
اهمیت ارتباط بین ذهن و جسم و تاثیر آن بر وضعیت جسمی سبب شد که در دوره های لاغری با ذهن تمرکز من در آموزشها روی هماهنگی احساس و جسم باشد، چون این ناهماهنگی در افراد مختلف متفاوت است و با انجام تمرینانی هدفمند و هوشمندانه سعی می کنم به استفاده کنندگان کمک کنم تا به تعادل مناسب بین احساس و جسم خود دست پیدا کنند و به این طریق مانع مهم و مخفی لاغر شدنشان را از سر راه خود بردارند.
استفاده از محصول پیاده روی موثر که در بخش محصولات سایت قرار دارد به شکل فوق العاده ای می تواند به شما کمک کند تا هماهنگی بی سابقه ای بین ذهن و جسم خود همزمان با پیاده روی کردن ایجاد کنید. این هماهنگی نه تنها سبب می شود از پیاده روی کردن برای اولین بار در زندگی نهایت لذت را ببرید بلکه باعث تغییر فرمول های ذهنی و کمک به تجربه لاغری آسان تر می شود.
هنرجویانی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها استفاده کرده اند در همان جلسات اول تغییر در شرایط احساس و آرامش ذهنی به دلیل کاهش مرور افکار را به وضوح تجربه می کنند.
اهمیت تغییر احساس از احساس بد که می تواند شامل ترس از چاقی، استرس چاق تر شدن، ترس از حضور در جمع، احساس بد دیدن خود و موارد مشابه دیگر است سبب شده است تا در همان شروع دوره آمورشی به شکل متمرکز بر اصلاح افکاری که منجر به ایجاد و تشدید احساس بد می شوند تمرینات ذهنی و عملی ارائه شود.
توجه همزمان به احساس و وضعیت جسمی در حرکت هماهنگ احساسی جسمی به سمت لاغر شدن اهمیت بسیار مهمی دارد.
موضوع مهمی که درک و استفاده از آن می توانیم لاغری آسان تری را تجربه کنیم این است که احساس در مقایسه با جسم خیلی سریع تر می تواند تغییر کند.
اگر زخم روی دست را با احساس بد مقایسه کنیم متوجه می شوید که برای ترمیم زخم روی دست نیاز به زمان چند روز و شاید چند هفته باشد اما برای تغییر احساس بد نیاز صرف زمان زیاد نیست.
اگر راهکارهای تغییر احساس بد به احساس خوب را بدانیم و از آنها استفاده کنیم می توانیم در چند ساعت، دقیقه و حتی ثانیه از احساس بد به احساس خوب برسیم.
هرچقدر در این کار مهارت بیشتری کسب کنید زمان تغییر شرایط احساسی خود از بد به خوب کمتر خواهد شد.
بنابراین از آنجا که روند لاغر شدن جسم نیاز به زمان دارد می توانیم با تغییر شرایط احساس بدی که به واسطه چاقی در ما ایجاد شده است روند تغییر افکار در ذهن برای لاغر شدن را خیلی سریع از روند تغییر جسم آغاز کنیم. به این شکل می توایم روند لاغری آسان تری را تجربه کنیم.
این موضوع را همه افرادی که از محتوای سایت تناسب فکری استفاده می کنند درک و تایید می کنند که با هربار استفاده از محتوای سایت احساس ما بهتر می شود. دلیل این امر آگاهی و سعی من در تغییر شرایط احساسی هدایت شدگان به سایت تناسب فکری است.
چون احساس از افکار سرچشمه می گیرد می توان از طریق شنیدن آگاهی های مناسب افکار خوب در ذهن افراد ایجاد کرد و فرد با مرور خودبخودی این افکار احساس بهتری پیدا می کند و این لازمه تجربه لاغری آسان تر می باشد.
از این رو لازم میدانم درباره این موضوع مهم و تاثیرگذار، آگاهی که سبب موفقیت من در تجربه لاغری آسان تر شده است را با دوستانم به اشتراک بگذارم.
مهارت تغییر احساس هنرجوی لاغری با ذهن
لاغری آسان تر را تجربه کنید، چه عبارت شگفت انگیزی.
احساس خوب از درون به وجود می آید و اگر قرار باشه احساس خوب خودمون را به عوامل بیرونی گره بزنیم چون همیشه شرایط و عواملی هستند که مورد علاقه ما نیستند نمی تونیم همیشه احساس خوب را تجربه کنیم.
باید مهارت ایجاد احساس خوب را یاد بگیریم و اول خودمون را به منبع درونیمون اتصال بدهیم و حالا وقتی حالمون خوب شد می توانیم با عوامل بیرونی احساس خودمون را بهتر کنیم و در نهایت باید احساس خوب درونمون باشه تا بتونیم از موسیقی یا دیدن فرزندمان یا قدم زدن در طبیعت لذت ببریم …
رسیدن به احساس خوب لازمه تجربه لاغری آسان تر است.
خیلی از افراد چاق هستند که فکر می کنند دلیل حال بدشون چاقیشون هست یعنی دارند عامل بیرونی را ربط می دهند به حس درونی! از طرفی چون چاق هستند نمی توانند احساس خوب را تجربه کنند و از طرفی چون احساسشون بده نمی توانند لاغر بشوند!… 🤔
اگر این دو را به هم ربط بدیم میشه عاملی که هرچه تلاش کنیم لاغر نمی شیم چون اول از همه بلد نیستیم احساسمون را خوب کنیم و منتظریم که لاغر بشیم بعد احساس ما خوب بشه.
از طرفی هم خیلی وقتها ما دوست داریم تو فاز منفی باشیم یعنی هرکی ما را می بینه بگه بیچاره موهاش سفید شده یا صورتش شکسته شده یا کمرش زیر بار زندگی یا غم از دست دادن عزیزش شکسته شده 😳 و دوست داریم جلب توجه کنیم و فکر می کنیم اینطوری به ما رحم می کنند و به صورت ناخودآگاه افسردگی را دوست داریم.
اگر چاقی را به افسردگی ربط بدیم دیگه کار تمومه، تلاش برای لاغر شدن بی فایده است و این در صورتی است که وقتی دوست نداری از حال بد فاصله بگیری از قبل علت و معلول را در ذهنت درست کردی و اینها فقط توجیه هستند برای چاق موندن یا احساس بد داشتن. چون افراد متناسب بسیاری هم هستند که به دلایل دیگری که خودشان می دانند احساسشون بده.
پس فرمول ذهنی و مخرب من اینجا رد میشه
ولی اصلا احساس به چاقی یا لاغری ربط نداره اینها از هم جداست وگرنه پس چرا میاییم فایلهای انگیزشی گوش می کنیم و احساسمون خوب میشه لاغر نمی شیم!؟
تازه بعضی ها می گند من اعصابم به هم می ریزه یا ناراحت می شم خیلی می خورم و اشتهام زیاد میشه!؟
نه اصلا اینها به هم ربطی ندارند ولی چون از قبل ما در ذهنمون به هم ربطش دادیم برای ما اینطوری رقم خورده!
اهمیت تغییر احساس
حالت ذهنی و طرز تفکر یک جنسی است از متافیزیک که ممکنه در یک دقیقه تغییر حالت بده مثلا من احساسم خوبه اما یک دفعه با شنیدن یک حرف به هم می ریزم اما جسم فیزیک هست از جنس ماده امکان نداره تو یک دقیقه من از چاقی به لاغری برسم.
جسم برای تغییر کردن باید پروسه و فرایند خودش را طی کنه.
تأثیر احساس خوب در لاغری
وقتی مهارتشو پیدا کنیم احساس خودمون را خوب نگه داریم اولین تأثیرش اینه که شادتر میشیم، تمرکز و توجهمون برای هر نوع آموزش و مهارتی بهتر میشه، اشتیاق و انگیزه بیشتری میگیریم و می تونیم از زندگی بیشتر لذت ببریم.
اینها چیز کمی نیست. همین که احساست خوب بشه سلولهایی که جدید تکثیر می شوند آلوده به افکار منفی نیستند. مسموم نیستند، سلامت هستند و البته سلولهای جدید که متولد می شوند دیگه کد مخرب چاقی روشون نیست یعنی سالم و اورجینال متولد می شوند.
پس احساس خوب باعث یادگیری بهتر و عمیق تر آموزش ها میشه و تأثیرش روی سلولها اینه که سلولها کاملا سلامت و متناسب متولد می شوند😍 و روند چاقی کند میشه و استپ می کنه و ما هر قدم آماده تر میشیم برای اینکه به سمت لاغری آسان تر حرکت کنیم.
خیلی از دوستان در مسیر آموزشهای لاغری با ذهن دارند احساس خوبی را تجربه می کنند می گویند من به خودباوری رسیدم و روابطم بهتر شده و البته خودمو بیشتر دوست دارم اما چرا لاغر نشدم و می گویند یعنی مسیرم اشتباهه که تغییر فیزیکی نداشتم؟! نه اینطور نیست
جسم برای تغییر کردن یک پروسه ای را باید طی کنه و البته شما قراره با لاغری به همه چیز برسی (وفور نعمت) اگر قرار بود سریع لاغر بشی ولی افسرده باشی یا دور از خودت و یا غمگین باشی این لاغری چه فایده ای داشت.
احساس خوبه درونیه ما هست که باعث میشه ما از داشته هامون لذت ببریم. اگر ما حالمون بد باشه دیگه چه اهمیتی داره که لاغر باشیم یا چاق؟!
پولدار باشیم یا فقیر حتی وقتی حالت بده از سلامتی هم نمی تونی لذت ببری و واقعا افراد بسیاری هستند که جسمشون سلامته ولی به خاطر مسائل روحی و روانی در عذاب و جهنم ذهنی خود هر لحظه می سوزند و دنیا براشون سیاهه و هیچ عامل بیرونی و اون داروهای آرامبخش نمی تونه حالشون را خوب کنه.
پس داشتن احساس خوب از هر چیزی و هر عاملی مهمتره. احساس خوب که داشته باشیم خودبه خودی در مسیر مستقیم حرکتمون روان میشه و قطار آرزوهام از راه می رسه و لاغری آسان تر را برای ما هدیه می یاره.
بعضی هامون هم فکر می کنیم برای داشتن احساس خوب باید قهقهه بزنیم و رقص و پایکوبی راه بندازیم یا کارهای بزرگ و خاصی انجام بدیم مثلا ۶۰ تا فقیر را روزی بدیم تا حالمون خوب بشه 😁
نه اینطور نیست. احساس خوب یعنی راضی بودن، شکرگزار بودن، یعنی احساس آرامش، یعنی من مسئولیت حال خوبمو بپذیرم و از برنامه روزمره ام و زندگی معمولی ام لذت ببرم، یعنی غرغر نکنم، چرا چرا نکنم !؟
راهکارهای رسیدن به احساس بهتر
صبح که بیدار میشم یک ورودی خوب به ذهنم بدم هرچیزی که حال دلمو خوب می کنه
ممکنه یک نفر موسیقی گوش کنه، یک نفر یک فایل آموزشی ببینه شاید هم فردی تجزیه تحلیل فکری و نوشتاری داشته باشه این مهمه که روز را با چه ورودی ذهنی شروع می کنیم!
قبلا ها همین که چشمم باز می شد می رفتم اینستا ببینم چه خبره! تو فامیل چه خبره! فلانی در چه شرایط روحی هست!عکسهای عروسی فلانی منتشر شده ببینم! و البته ذهن من پر از تصاویر واطلاعات مخرب میشد. اول صبح و این انتخاب ناآگاهانه ی من بود.
حالا اونهایی که رسانه ها را دنبال می کنند و اخبارهای مرگ و میر و اتفاقات تلخ جهان را دنبال می کنند که هیچی دیگه!
در جهانی زندگی می کنیم که همه چیز هست اما انتخاب من چیه!؟ توجه من میشه انتخاب من و همون احساسات را در مسیر زندگی ام تجربه می کنم
نقش سپاسگزاری و احساس خوب
خدای متعال در این آیه شریفه میفرماید: «اَ لَمْ تَرَ اِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ اُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ اَحْیاهُمْ اِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکنَّ اَکثَرَ النَّاسِ لا یشْکرُون؛ آیا ننگریستی به آن هزاران تن که از بیم مرگ از خانههای خود بیرون رفتند؟ پس خدا آنان را گفت: بمیرید سپس زندهشان کرد. هرآینه خدا خداوند نیکویی و افزون دهی [نعمت] بر مردم است ولی بیشتر مردم سپاس نمیگزارند.»
از بعضی روایات استفاده میشود که پیشوا و رهبر آنان از آنان خواست که خود را برای مبارزه آماده کنند و از شهر خارج گردند آنها به بهانه اینکه در محیط جنگ مرض طاعون است از رفتن به میدان جنگ خودداری کردند پروردگار آنها را به همان چیزی که از آن هراس داشتند و بهانه فرار قرار داده بودند مبتلا ساخت و بیماری طاعون در آنها شایع شد آنها خانههای خود را خالی کرده و برای نجات از طاعون فرار کردند و در بیابان همگی از بین رفتند.
✨✨✨✨
به لطف خداوند همون روزهای اول کرونایی به مسیر خودشناسی هدایت شدم و روزهایی که خیلی از اطرافیانم در ترس بودند من با خدای خودم در عشقبازی بودم و در وادی امنش قرار داشتم هرروز فایلهای آموزشی را با جون و دل گوش می کردم و هرروز باورهای توحیدی در من قویتر می شد.
همون روزها که زندگی برای خیلی ها تار بود برای من به اراده خداوند فقط روشن بود بهترین روزهای عمرم توی این دوسال رقم خورد و بهترین نعمتش آرامش بود و احساس امنیت تغییر و تحول در زندگی هر فردی وجود داره در واقع خود جهان همه را هل میده به سمت پیشرفت یعنی زندگی همه انسانها نسبت به چندسال قبلشون پیشرفتهایی داشته ولی اگر آگاهانه تصمیم بگیریم روی خودمون کار کنیم و مشتاق تغییر تحول و البته دگرگونی و رهایی باشیم این تغییرات در تمام جنبه های زندگیمون باعث یک جهش خوبی میشه و همین خواستن خودش خیلی لذت بخشه
بنابراین اولویت اول زندگی احساس خوب داشتنه و شخصیت اول زندگی شخص خود منه ….و اولین کار پذیرش مسئولیت زندگیم هست شجاعانه 😊
خدایا سپاسگزارم و عاااشقتم ❤️
همواره سلامت و شاد باشید 🍃🌸
(نوشته ملکه عشق عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به تجربه لاغری آسان تر توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با دقت تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت انشایی پاسخ دهید.
- به نظر شما احساس چه نقشی در تجربه شرایط کلی زندگی دارد؟!
- تجربه شما از داشتن احساس خوب و کسب نتیجه عالی در زندگی را شرح دهید.
- تجربه خود از تاثیر احساس بد در پیش نرفتن کارها یا رها کردن خواسته ها را شرح دهید.
- عوامل تاثیرگذار بر شرایط احساس خود را پیدا کنید و نقش آنها را ذکر کنید.
- تجربه شما از تاثیر احساس بر شرایط جسمی خود را شرح دهید.
- استفاده از روش های مختلف برای لاغری چه تاثیری بر احساس شما داشته است؟ شرح دهید
- به نظر شما چرا اهمیت دارد برای لاغر شدن توجه ویژه به شرایط احساسی خود داشته باشیم.
- ارتباط احساس خوب داشتن و تجربه لاغری آسان تر را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.49 از 45 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
با سلام ودرود خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
در مورد فایل عالی احساس ونتیجه که اسناد واقعا بسیار ریز وموشکافانه همیشه به مسائل مربوط به لاغری میپردازن وهر بار یکی از فرمولهای اشتباه ما رو برامون یادآوری میکنن واونو با منطق های عالی در ذهن ما بی اثر میکنن ..بسیار سپاس از استاد عطار روشن
در مورد احساس ونتیجه ی فیزیکی من خودم از وقتی وارد سایت تناسب فکری شدم خیلی احساسم نسبت به خودم واضافه وزنم تغییر کرده الان دیگه نه مثل قبل فکر میکنم نه دیگه احساس دارم
البته من قبلا فکر میکردم که با چند بار فایل گوش دادن این نتیجه حاصل میشه ولی نمیدونستم که من تازه اونا رو میدانم ودانستن با درک وفهم فرق میکنه
وتازه با تکرار هست که باورت عوص میشه همانطور که صدها بار خودم به خودم گفتم من چاقم وراحت چاق شدم حالا هزاران بار باید بگم برعکسش هماتفاق میوفته لاعر شدن هم راحته
وواقعا با اضافه وزنم حالم رو بد کردم زمانی که …
رفتم لباس پرو کنم وحالم بد شد
زمانی که تو آینه خودم رو دیدم وحالم بد شد
زمانی که سایز لباسم رو دیدم وحالم بد شد
زمانی که از نگاه دیگران خجالتکشیدم وحالم بد شد
زمانی که نگران حضور در جمع بودم
ودر زمانی که از نظر دیگران در مورد خودم نگران شدم
زمانی که از ترس چاقتر شدن با نگرانی غذا خوردم
زمانی که عذا خوردم ونگران شدم
زمانی که رفتم مهمونی ونگران شدم
زمانی که نهار وشام خوردم ونگران شدم
زمانی که غذا خوردم وبه خودم سرکوفت زدمو سرزنش کردم
تمام این زمانها من داشتم رو چاقی با احساس بد رابطه برقرار میکردم وتمرکز میکردم ..واحساس رو با چاقی درگیر کردم ونتیجه جز چاقی نبود
من با خودم میگم ..یعنی در اصل نگاهم رو عوض میکنم
که من همه چیز این دنیا رو میخام که حالم خوب بشه
پس من از قبل حالم رو خوب میکنم ودر نهایت همه ی اون چیزا رو میخام با حال خوب من وقتی لاغر باشم وحالم خوب نباشه چه فرقی داره من وقتی ثروتمند باشم وحالم خوب نباشه چه فرقی داره ..من وقتی نعمت دارم وحالم خوب نیست چه فرقی داره ..پس من همین الان با همین وزن حالم رو خوب نگه میدارم وتبدیل میکنم اگه بد شد ونتیجه هم خودش میرسه
خداوندی که منو به این سایت هدایت کرده حمایت هم میکنه …
خدا رو شکر
خدا رو شکر
من هم فیزیکی وهم متا فیزیکی دارم لاغر میشم به همین راحتی واسونی
سپاس از دوستانی که نظر من رو خوندن
واقعا احساس ترموستات و نشاندهنده میزان خوبی حال ذهنی و روحی و جسمی و زندگی ماست،
در ابتدا باید بگم تا حالم خوب بشه که:
من آرامآرام ولی با اطمینان و با عملگرا بودنم در استمرارم و با انتخاب برای تناسبم و چونکه خداوند مرا دعوت به این سایت کرده در ادامه راه و رسیدن به شگفتی ساز شدن هم همراه من هست و خواهد بود و من از او کمک هواره میخواهم حتما بی نظیر خواهم شد و خوشحالترینم هم الان هم اونموقع ،
من به زندگی روی زمین بیشتر دارم به یک سفر نگاه میکنم به خودم میگم حتما نباید منتظر بمانی بعد بری سفر تا حالت خوب باش، و خوش بگذرونی همین همین همین الانم در سفری در این زمین زیبای عزیز خداوند که بهمون برای لذت بردن عطا کرده همینکه راهنمایی شدم برای لاغریم پس نتیجه هم داره بهم میگه من مال توام مسیرو با احساس خوب بیا با لذت تا لذتت مداوم و بیشتر و طولانیتر و راحتتر باشد
خدایا به بزرگیت قسمت میدهم من انتخاب راه تو هست راه صحیح لاغری با ذهن که مرا راهنمایی براش کردی و من اقدام حرکت اشتیاق باور و استمرار را خرج میکنم مداوم تا اهر عمرم اما تو هم باز مثل همیشه میدونم که شدنی مرا به وزن راحت سلامتی و زیبا و متناسبم برسان با لذت با اشتیاق با عشق با شکرگزاری با خوشحالی و همین خوشحالی
و لذت بردن خودش نعمتی هست که خداوند عطا میکنه
خیلیا ثروتمند هستن سلامتن رنو بچه دارن اما افسرده و ناراختن خدایا دل شاد جسمی سالم روحی در از آگاهی صداقت معرفت خالص و نعمت لذتو شادی به ما و به همه عطا بفرما الهی آمین
من با احترام به خودم و به نعمتهای پروردگارم و با اطمینان میدانم شگفتی سازی نصیب منم میشه مال منم هست حتما انشاالله،
ترمزهای لاغری را میشناسم :
لذت همش و همیشه به خوردن ربطی ندارهاپکی تینا میخوای بخوری آرامتر آگاهانه تر سالمتر بهتر بخور
و اگر تونستی رها کن بگذر خواهشاً بتوان و بگذر و یا سالمتر رفتار کن متناسبتر تا نتایج و احساست بهتر باشد هر چند
من باید بااااییید از درون حالمو با اتصال به قدرت خدا و فدرتو نعمتهایی که بهم عطا کرده از درون خوب باشخدایا شکرت خدایا شکرت خدایااااا شششششکزت
از این محیط آرام خانه و زندگیماز این محیط سالم ورزشی و سلامتیماز همسر پاک خوب نجیبم و عاشقم از وجود خانواده مهربان خودم مادرم و مادربزرگم و خاله هام و داییعام و بچه هاتون و برادرم و خانواده گل همسرم مهربانم
خدایا شکرت از تمام نعمتهایی که من متوجه میشم و نمیشم و هزاران بار تا بینهایت بار
از اینکه گوشم الان صدای پرنده هایت را میشنوددستم مینویسد و حس خوب دارم با تو و تورا دارم اصل مطلب تویی در زندگی من عشق و خشنودی دوست خدایا و از اینکه چشمی دارم دستی دارم جسمی دارم برای خواندن شنیدن و نوشتن و فهمیدن و دیدن قلبی دارم برای تپیدن زندگی ام
لحظه هایم را باید فوق العاده قدر دان باشم صدای قلبم صدای هر لحظه تذکر به من هست که حواست باش عشقکنی لذت ببری شکر کنی نور پخش کنی در جهان ،
خدایا من عاشقتم تو چقدر بینظیری که حتی اگر نیبینم فیزیکی وجود نداشته باشم اما انرژی من به افراد میرسه مثل امواج رادیو این شگفت انگیز منو آزاد آفریدی تا خودم تجربه کنم مثل کودکی که باید خودش تجربه کنه و مسائل را مشق و حل کنه تا فقط آخرش به لذت و اعتماد به تو و خودش برسه و این شگفتی را ازش شگفتزده بشه و اشک شادی بریزه و بازم لذت ببره،
خداوندا تو بی نظیری همه نعمتهای هم بی نظیرن لحظه به لحظه من سفر و عشق هست،
مهمترین و سرور همه نعمتها حس خوب و لذتو آرامش
مهربان بودن با خدا با خود و دیگران و احترامو ادب
چون اگر سرور تمام نعمتها همان حس خوب رو داشته باشیم شاه کلید و اصلی همه درهای استفاده از نعمتهای خدارو داریم با اون همه نعمتها به ما بسوی ما روانه میشود
و از ما حرکت از خدا برکت و من باید اول صبحمو طی روزمو و لحظه هامو مدام پی حال خوب خودم باشم و خودم حرکت بزن خدا بقیشو آسان خوب میاره برام ، اگر به این دید نگاه کنم من پیروزم در هر شرایطی که باشم و این حس خوب کلید همه چی و حتی همون کسی هم که میخواد ثروتمند و پولدار بشه و یا سلامتو لاغر باش برای گرفتن همون حس خوب هست ،
حس خوب همه چیز هست و خود ما استارتشو باید بزنیم بقیش زنجیره ای خود خدا برامون آسان بهتر میاره در هر شرایطی تسلیم بودن شاهد بودن و شکرگزار بودن خدایا شکرت
فکر خوب شکرگزاری حس خوب نتیجه خوب نعمت لذت بردن در هر شرایطی خدایا شکرت
و چه زیبا فرمودید استاد حال خوب و بدمون را به چاقیمون نسبت ندیم احسنت! به به! چه حرفی برام جدید بود و عاقلانه و خیلی با فکر و خیلی نکته زیبا و آموزنده و جدیدی بود برای من عالی هستید استاد بی نظیر خدایا شکرت استاد ممنونم واقعا ،
و شگفتی جهانو من اینطوری هم میبینم همیشه پارادوکس زیبایی داره که اینم باز محشر بودن خداوند بزرگنمون را نشون میده، که همه چیز در عین حال که واحد و مستقل هستن میتونه مثل زنجیره بهم متصل باشن،
من حالا خوبمو یک استفاده خوب هم براشدر نظر گرفتم که من باید مراقب حال خوبم باشم همیشه و حالمو خوب کنم تا لاغریم بهتر و بیشتر اتفاق بیفته و جایی که خالم بد اومد باش یا بود اصلا ربطی در نظر نگیرم تا از این پارادوکس بی نظیر خداوند سودمندانه و خردمندانه بهره ببرم،
استاد دعای غرفه امام حسین ع : همه نیخونند برای گریه شاید اما الان متوجه میشم که اون زمان در دعای غرفه امام حسین ع فقط شکر گزاری و نعمتهای عطا شده خدا رو شکر کردن وو چقدر باید در اون زمان حالت خوب باش که شکر گزاری کنی و یا میدونستم که این راه حال خوب
اصل مطلب زندگیو میدونستم اومدن برای عشق کردن با خدا و نعمتهاشو داشتن حس خوب و ایجادش از هر طریقی وظیفه من رسالت من چه برای خودم مستقیم ،
چه با کارهام برای بقیه ایجاد میکنم غیر مستقیم،
خدایا ازت ممنونم بابت این آگاهی های ناب اعلا بی نظیر
به نظر شما احساس چه نقشی در تجربه شرایط کلی زندگی دارد؟!من همه چیزم احساس پر زندگی احساس میکنم رسالتماخساس خوب موندن و انتقالش به دیگران چه اونایی که راغب هستن مستقیما چه راغب نیستن غیر مستقیم نه اینکه به زور القا کنم نه ولی کلا کارهامون هم مستقل و مستقیم برای خودمون اثر گذار هم برای حال خوب دیگران،
من کل دنیا رو بهم بدن و حس خوبم هم حتما باید بهم بدن تا لذت ببرم و معنا برام پیدا کنه همه چیز معنای زندگی من هدف اصلی من برای همون حس خوب هر کار کن لاغریمم برای حس خوبم.
به نام خدای هستی بخش
گام 77 :لاغری آسان تر را تجربه کنید
احساس و حال خوب یا بد ما یه حالت درونیه و به دید ما به مسائل مختلف بستگی داره و هیچ چیز بیرونی باعث خوب یا بد شدن حال ما نمیشه اگر یک اتفاق در زندگی دو نفر به صورت مشترک اتفاق بیوفته میبینم که دو فرد عکس العمل و دیدشون نسبت به اون اتفاق فرق میکنه یکی ممکنه اون اتفاق رو عامل بدشانسی و بدبختی خودش بدونه و یکی دیگه اون تلنگر یا گوشزد یا عامل پیشرفت خودش بدونه . پس حال خوب و بد ما بستگی به این داره که ما چه عینکی رو چشممون زدیم و دنیا رو چطوری میبینیم و بستگی به خودمون داره که چه اطلاعاتی به ذهنمون بدیم که دنیا رو قشنگ ببینیم یا زشت . چاقی هم یک عامل بیرونیه و اصلا به خوب یا بد بودن حال ما ربطی نداره پس نه چاقی میتونه باعث حال بد بشه نه لاغری باعث حال خوب . چون اینو به طور واضح میتونیم در اطراف مون ببینم که خیلی از افراد چاق هستن که حالشون خوبه یا برعکس خیلی از افراد لاغر حال روحی خوبی ندارن و شاید افسردگی هم داشته باشن در نتیجه حال خودمونو به هیچ چیز بیرونی نباید نسبت بدیم چون در این صورت تغییر دادن حال بد به خوب خیلی سخت میشه چون در برهه از زمان ما حال خوبمونو به یه عامل ربط میدیم و همیشه در حال تغییر عوامل به وجود آورنده حال خوبمون هستیم ولی میبینیم باز به دست آوردن اونها حالمون اونجوری که انتظار داشتیم خوب نشده پس این دومسئله کاملا جدا هستن وقتی حال دلت خوب باشه کوچکترین اتفاق هم برات زیباست و باعث بهتر شدن حالت میشه ولی وقتی حالت بد باشه بزرگترین اتفاق ها هم به چشمت نمیان و نمیتونن در حالت تغییر ایجاد کنن . حال دلمون رو به هیچ چیزو هیچ کس گره نزنیم !!!!!!!!!!!!!چرا میگم هیچ چیز و هیچ کس ؟ چون خیلی از آدم ها از جمله خود من دیگران در حال خوب داشتنم اثر میزارن و درواقع حال خودم رو به دیگران گره میزنم اگه اونا خوشحال باشن منم خوشحالم اگر ناراحت باشن حال منم بد میشه یا حتی توجه کردن یا نکردنش شون به من باعث خوب یا بد شدن حالم میشه و دارم سعی میکنم که این گره خوردن حالم به حال دیگران رو از بین ببرم چون اینجوری هیچ چیز دست خودم نیست و در اکثر مواقع حالم بد میشه .
به نام خداوند جانم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات لاغری آسان
به نام خداوند خوش احساسم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
لاغری آسانتر را تجربه کنید
در گذشته همیشه بخاطر اینکه چاق بودم احساس خیلی بدی داشتم و مدام تلاش میکردم تا از طریق روشهای مختلف لاغر شوم تا حالم خوب شود ،اما وقتی هیچکدام از آن روشها مرا لاغر نمیکرد احساسم بد وبدتر میشد و من دچار افسردگی و پرخاشگری شده بودم و با وجود مصرف داروهای آرام بخش و گیاهان دارویی آرامش بخش اصلا آرامش نداشتم و از زندگی لذت نمیبردم .
تنها لذت من از زندگی خلاصه شده بود فقط و فقط در خوردن .و من اصلا شکر گزار نعمات بینهایتی که خداوند به من عنایت فرموده بود نبودم و بسیار انسان ناشکری بودم .
اما خدای بی همتایم مرا هدایت کرد به مسیری که در آن بزرگترین نتایج زندگی ام را کسب کنم .
و اما درس زیبای امروز
همانطور که در درسهای قبل یاد گرفتیم تمام جهان هستی از انرژی ساخته شده و خاصیت انرژی هم این است که مدام در حال حرکت و ارتعاش است.
حتی تک تک ذرات وجود ما هم دارای انرژی است (بعد جسمانی)،روح که بعد ماورایی وجود ماست هم انرژی است(بعد روحی) ،حتی افکار ما هم انرژی دارند (بعد ذهنی) احساسات ما خالق زندگی ما هستند.
خالق شرایط و اتفاقات و آدمهایی که وارد زندگی ما میشوند ، هستند.
پس برای موفقیت و خوشبختی در زندگیمان باید برویم سراغ ساختن احساساسات خوب و مثبت ؛
چگونه احساس بر زندگی ما تاثیر میگذارد؟
چیزی که منجر به بوجود آمدن احساسات مختلف در وجود ما میشود، افکار و باورها و توجهات ما هستند.
انگار افکار و باورها و توجهات ما مثل ظرفهایی هستند که به این انرژیهای وجودی ما شکل میدهند.
درست مثل آب که از خودش شکلی ندارد و شکل ظرفی را میگیرد که آب درونش میریزیم .
پس ما باید شروع کنیم به کار کردن روی افکار و باورها و توجهاتمان تا احساسات خوب و مثبت بسازیم که منجر به آفرینش خواسته هایمان بشود.
منظور از احساس، صرفا حال خوب و خنده و خوشگذرانی و مستی و غیره نیست.بلکه احساس آرامشه .
افکار ما احساسات ما را ایجاد میکنند.
وقتی ما به چیزی فکر میکنیم دچار احساس خوب یا بد میشویم و با توجه به باورهایی که در ذهنمان ثبت شده داریم آن فکر را بررسی میکنیم و با توجه به همان باورها در درون ما احساس خوب یا بد شکل میگیرد
مثلا ما فکر میکنیم بستنی بخوریم ،حالا با توجه به اطلاعات موجود در ذهنمان که باورهای ما را شکل داده اند و در آنها خوردن بستنی مساوی میشود با چاقی، روبرو میشویم و دچار ترس و اضطراب از خوردن بستنی میشویم و همزمان توجه ما به چاقیمان جلب میشود و اضطراب ما بیشتر میشود و همین احساس بد به چاقی تولید فرکانسهای چاقی میکند و ما در مدار چاقی قرار میگیریم.
در واقع احساس و عواطف ما ریشه در باورهای تثبیت شده موجود در ذهن ما دارند.
پس ما برای داشتن احساس خوب باید باورهای خوب بسازیم و تمام باورهای منفی و اشتباه خودمان را با باورهای مثبت و صحیح جایگزین کنیم .
چگونه احساس مان را خوب کنیم ؟
بستن ورودی های منفی
اول از همه باید جلوی ورودی های منفیمان را بگیریم ،پیگیری احوالات و اخبار اجتماعی و کسانی که باورهای محدود کننده را تقویت میکنند باید کاملا حذف بشوند .
صد در صد ذهن ما باید در خدمت خودمان باشد .
من مدتهاست ورودی های منفی ام را بسته ام و زمانی که کسی میخواهد ورودی من را آلوده کند بسیار شش دانگ جلو میروم و اجازه نمیدهم، او ذهن مرا با مزخرفاتش اشغال کند. .
مثلا چند وقت پیش در داروخانه خانم مسنی کنار من ایستاد و شروع کرد به گفتن اخبار فلان جا فلان قد کشته شدن ،من سریع گفتم من نمیخوام بشنوم بی زحمت در این باره صحبت نکنید با من ،آن خانم بهش برخورد و گفت همین تو و امثال تو باعث شدید با بیخیالیتون اینا بمیرن یعنی چی اخبار نمیخوام بشنوم و …….خلاصه من هیچ توجهی نکردم و گفتم گوش خودمه نمیخوام بشنوم شما مشکلی داری ؟!! و داروهام و گرفتم و اومدم منزل .باورهای اشتباه ذهنمان را شناسایی کنیم
باید قشنگ ذهنمان را یک شخم اساسی بزنیم و باورهای اشتباهمان را لیست کنیم ،باورهایی که احساس ما را بد میکنند و به ما حس ترس و اضطراب میدهند را شناسایی کنیم .
البته بعضی باورها آنقدر عمیق هستند که برای ما به ارزش تبدیل شده اند و ما از بودن و نبودن آن در هر دو حالت میترسیم.ولی باید بدانیم بالاخره باید جلوی این باورهای به ظاهر ارزشی اما صد درصد اشتباه بایستیم و آنها را یکبار برای همیشه ترک کنیم .
مثلا باور اخبار شنیدن و مطلع بودن از احوالات جامعه تبدیل به ارزش شده و اگر کسی آن را انجام ندهد به او برچسبهای بدی زده میشود.و این در حالی است که خبرها بسیار دردناک و ناراحت کننده هستند که اگر آنها را دنبال کنیم دچار احساس بد و رنج روحی و ذهنی میشویم.پس بهترین کار حذف این باور است و اگر قادر به حذف نیستیم میتوانیم خبرهای مثبت و انرژی بخش را پیگیری کنیم تا احساس و احوالات ما خوب و مثبت شود .تا این باور مثبت جایگزین آن باور منفی شود.
گفتگوهای ذهنیمان را کنترل کنیم
همه میدانیم که ما صبح تا شب در ذهنمان درگیر گفتگوهای ذهنی هستیم و باعث تولید احساسات در خودمان میشویم. و با اینکار مدام داریم به جهان هستی فرکانس ارسال میکنیم.
ما باید آگاهانه شروع کنیم گفتگوهای ذهنیمان را به سمت باورهایمان ببریم. اگر باورهای ما بشوند گفتگوهای غالب ذهنی به طوری که ما را به احساس خوب و آرامش و شادی برسانند خیلی سریعتر فرکانسهای ما قدرت میگیرند و ما سریعتر به خواسته هایمان میرسیم .
مثلا من در خیابان در رانندگی در تماشای تلویزیون در حین راه رفتن در حین آشپزی و کلا هر زمان که مشغول انجام کاری هستم مدام در درون خودم درباره لاغری و تناسب گفتگو میکنم و کلی حرفها و شعارهای انگیزشی با خودم میگویم و گفتگوهای ذهنی ام را با باور لاغری ام و هدف لاغری ام همسو کرده ام .
به چیزهای خوب و مثبت توجه کنیم .
تلاش کنیم مرکز توجهمان همسو با باورها و اهدافمان باشند و از توجه به نکات منفی که در ما تولید احساس بد میکنند واقعا خودداری کنیم و توجه خودمان را روی نکات مثبت و همسو با خواسته مان بگذاریم
مثلا من تمام توجهم به لاغری است و اصلا چاقی موجودم را نمیبینم ،نمیگویم:” وای یعنی چطور من لاغر میشوم یا چرا لاغر نمیشوم یا فلان فرد لاغر خوش به حالش شانس دارد “
و در نهایت تنها خودمان هستیم که میتوانیم حالمان را خوب کنیم و باید یاد بگیریم حال خوب خودمان را به عوامل محیطی و بیرونی ربط ندهیم مثلا نگوییم حالم بد است چون چاقم و با دلایل غیر منطقی دنبال منطقی کردن چاقی خودمان و حال بدمان نباید باشیم .
و تلاش کنیم همیشه احساسمان خوب باشد و دنبال ترحم دیگران نباشیم .
خداوندا سپاسگزارم که حالم خوب است
الهی به امید تو
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم.
هر چقدر که از سن چاقی ما بگذرد آسانتر چاق میشیم چون در ذهنمون بیشتر فرمولهای چاقی رو مرور میکنیم و همچنین فرمولهای جدیدتری رو هم اضافه میکنیم که چاقی ما رو تسریع میکنه
هم چنین چون ما چندین بار تلاش کردیم با انواع روشها لاغر بشیم اما موفق نشدیم در ذهن ما این فرمول هم ثبت شده که لاغر شدن خیلی سخته
برای لاغر شدن میتونیم از این ویژگی ذهن نا خودآگاه استفاده کنیم و اگر در ذهن ناخودآگاه ما ثبت بشه که لاغر شدن آسان است جسم ما به شکل راحتتری لاغر میشود
برای این منظور باید یه سری فرمولها رو در ذهنمون تغییر بدیم مثل این که خیلی راحت چاق میشیم و خیلی سخت لاغر
و یا لاغر شدن با انجام رژیم و ورزش مداوم است
بیشتر از ۲ یا ۳ کیلو نمیتونیم لاغر بشیم
و این که لاغر موندن خیلی سختتر از لاغر شدن هست
قبل از ورود به سایت من همین فکر ها رو داشتم اما بعد از هدایت به سایت پذیرفتم که لاغری با ذهن هیچ کار فیزیکی نمیخواد و ما فقط با تغییر طرز فکرمون راجع به چاقی میتونیم خیلی راحت متناسب بشیم .خیالم راحته هر چقدر هم که طول بکشه من از این راه به تناسب میرسم
همانطور که تمام اعضای بدن ما هماهنگ با هم کار میکنن و روی هم دیگه تاثیر میگذارن افکار و احساسات هم با همدیگر در ارتباط هستن و روی همدیگه تاثیر میگذارن
افکار و احساسات روی سایر اعضای بدن هم اثر میگذارن مثلا وقتی من در گذشته افکار منفی زیادی رو مرور میکردم دچار معده درد شده بودم
افراد چاق از احساسات خودشون برای چاقی استفاده میکنن فرمولها و باور هایی رو ایجاد میکنن که داشتن حسی رو به چاقتر شدن و یا خوردن غذای بیشتر ربط میدند.
وقتی من بدون در نظر گرفتن این که باید احساسات بد خودم رو رفع کنم تا بتونم نتیجه ی بهتری در لاغری بگیرم در تلاش بودم تا با رژیم و ورزش وزن خودم رو پایین بیارم در نتیجه هرگز موفق نشدم لاغر بشوم و چه بسا نا امید تر از قبل هم میشدم
برای نتیجه عالی گرفتن باید بین احساس و جسم خود تعادل بر قرار کنیم اما این نکته خیلی مهم است که به یاد داشته باشیم شکل گیری احساس خوب خیلی سریعتر از شکل گیری جسم متناسب است همونطور که ترمیم جسم خیلی زمان میبره تا تغییر احساس بد به احساس خوب.
در لاغری با ذهن میاموزیم که این طول مدت مسیر رو با داشتن احساس خوب طی کنیم
وقتی افکار خوب از طریق محتوای سایت به ما منتقل میشود احساسات خوب و مثبت در درون ما ایجاد میشود و این احساسات باعث میشود که دیگر به خیلی از افکار منفی در مورد چاقی فکر نکنیم و با لذت مسیر رو طی کنیم.
در هر جنبه ای که میخواهیم تغییر کنیم اولویت ، پیدا کردن مهارت داشتن احساس و حال خوب است.
داشتن حال خوب کلید رسیدن به خواسته هاست.
از خداوند مهربان این حال خوب رو برای همه ی دوستان خوبم خواستارم.
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
خدایا شکرت که توانستم گام 77 لاغری آسان را تجربه کنید را گوش بدهم
چقدر این فایل مفید و اموزنده بود و به یادآوری کرد که احساس خوب داشتن مربوط به خودمان است و چاقی ما ربطی به احساس بد ما ندارد و چاقی و احساس بد هردو دوتا مقوله جدا ازهم هستند وربطی به یکدیگر ندارند .
مسئولیت حال خوب خودمان هستیم و دیگران نمیتوانند دراین کار دخیل باشند ما باید کنترل ورودی ذهنمان را بیشتر کنیم چون هر آنچه را به آن توجه کردیم برای ما اتفاق خواهد افتاد .سعی کنید برای سال آینده خودتان برنامه های خوبی را درنظر بگیرید
ما درخت نیستیم که نتوانیم حرکت کنیم و شرایط خودمان را تغییر بدهیم .
بنام خدا با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان
چند وقتی هست من تو سایت ننوشتم ایمیلم مشکل داشت ولی تو دفتر مرتب مینویسم با این وجود احساس میکردم کارم ناقصه و یه چیزی کم داره .
این فایل را با اینکه من قبلا گوش دادم اما الان که دوباره گوشش کردم تاثیر آنرا در خودم مشاهده کردم چطور الان میگم من چند وقت پیش حال درونیم خیلی بهتر از الانم بود دیگه توجهم زیاد به عوامل بیرونی نبود فقط خودم بودم خیلی لذت میبردم از زندگی تا اینکه تصمیم گرفتم برم باشگاه و در کنار آن دوچرخه سواری را هم داشتم شاغل هم هستم کم کم یکم حضورم را در سایت و گوش دادن و نوشتن کم رنگ دیدم البته زمستان بیشتر این اتفاق افتاد ولی چند ماهی هست که هوا گرمه شب میرم دوچرخه و روز دور فایلها هستم دو موضوع دیگه هم پیش اومد که ذهنمو به خودش متمرکز کرد ناخودآگاه در روز خیلی بهشون فکر میکردم تا به خودم میامدم می دیدم من یک ساعته ذهنم مشغوله عصبی میشدم از طرفی هدفم بود از طرفی موضوعات بیرونی بودند تا اینکه چند روز پیش دیگه کم آوردم گفتم خدایا من این همه فایل گوش کردم پ چرا ایطوری شد ذهنم خیلی قوی هست من نمیتونم از پسش هر چی تلاش میکنم نمیشه خدایا به تو می سپارم و گریه کردم یاد فایلی افتادم که استاد می گفت گریه کن اما ادامه بده منم گریه میکردم و تصمیم گرفتم دوباره حال درون خودم را خوب کنم و عوامل بیرونی باعث بهتر شدن حال من بشن نه حالمو خراب کنن امروز میتونم بگم واقعا حالم خوبه و اجازه ندادم که ذهنم خیلی بره سمت دنیای پیرامون من و ولقعا عالی هستم چند روزه موندم رو این چند فایل که در مورد حال خوب استاد میگه میخوام تمام تلاش خودم را بکنم هر وقت بیکارم ویا تو آشپزخانه هستم فایل میزارم گوش میکنم شب موقع خواب میزارم تا خوابم ببره که ذهنم نره سمت موضوعات پیرامون انشاالله که به زودی نتیجه عالی میبینم
استاد ممنونم که انگار تو دل ما هستی و هر کجا گیر بیفتیم یا بلغزیم فایلی گذاشتی که راهنمای ما باشه .مرسی استاد عزیز
سلام و درود .
لاغر شدن در مسیر بهترین احساسات تصویر زیبایی از لاغری برامون داره .
وقتی با احساس خوب لاغر بشیم لدت لاغری جایگزین لذت چاقی میشه . تصویری که از چاقی در ذهن ما هست تصویر لذت بخش هست . درسته که ما بارها از چاقی رنج کشیدیم ولی چاق شدن رو راحت میدونیم و به خاطر همین راحتی باز هم ناخوداگاه تمایل داریم سمت چاق شدن .
لاغر شدن رو سخت میدونیم چون هر بار که تصمیم به لاغری گرفتیم با سختی خودمون رو لاغر کردیم یا اصلا لاغر نمیشدیم یا با هزار مکافات .
پس باور لاغر شدن سخته در ذهن ما همیشه هست و هر وقت یاد لاغری می افتیم تصویر این سختی در ذهن نقش بسته میشه .
حالا ما میخوایم تصویر لاغری رو در ذهن تغییر بدیم . این تصویر باید یه تصویر راحت باشه .
خب اگه بگیم لقمه به لقمه ی غذا منو لاغر می کنه چون فعلا چیزی رو به چشم نمیبینیم این تصویر در ذهن نقش نمیبنده . فوقشم اگه با تکرار ببنده حس لاغریمون بهش کمه . شاید اگه تکرارش کنیم بهش حسم بدیم . پس بهتره از یه فرمول دیگه استفاده کنیم . زمان استفاده از این فرمول الان نیست . اما ما برای انسانهای لاغر میبینیم غذاها اونا رو لاغر می کنند . هرچقدرم بیشتر میخورن لاغرتر میشن . پس این باور برای اون زمانه چون تصویرشو به چشم میبینیم و این تصویر با حس لاغری هم همراهه در نتیجه لاغری رو در جسم پدید میاره .
اما به نظرم من در شرایط کنونی باید از پرهیز استفاده کنم .
خوردن لقمه های اضافه رو که رها کنم بدنمم چربیهای اضافه رو رها می کنه .
من لقمه لقمه رها می کنم احساسم ذره ذره بهتر میشه و جسمم گرم به گرم رها می کنه .
اعتیاد به مصرف لقمه های اضافه فقط یه رفتاره که تکرار شده و شده عادت اولشم تکرارش با لذت بوده ولی کم کم دیگه از تکرارش لذت نبردیم و برامون تبدیل به رنج شد .
پرخوری از خارج به ما تحمیل نمیشه فقط یه عادته که اگه کم کم و لقمه به لقمه پرهیز کردن رو شروع کنیم قدم به قدم جای خودشو به رهایی میده .
ما لقمه های اضافه ای که رنجمون میدن رو رها می کنیم و هدیه ی این رهایی برای ما آزاد شدن از رنجهای درونیه . آزاد شدن از سنگینی اضافه وزن .
با رها کردن لقمه لقمه های اضافهاضافه وزنمون گرم به گرم رها میشه .گرم به گرم سبکتر میشیم .کیلو کیلو شادتر میشیم .کرور کرور سالمتر میشیم . رنگ و رومون بازتر میشه .بی نهایت حالمون خوبتر میشه . پرهیز راه رهایی از زندان پرخوریه . خدایا شکرت که آزادم کردی . خدایا شکرت که امروز از لقمه های اضافه آزادم .
اگه هربار که میل وزن کردن در ما پدید میاد رهاش کنیم بدنمونم چربیها رو رها می کنه .
هربار که میخوایم نگاه به چربیهای بدنمون کنیم رهاش کنیم بدنمونم چربیها را رها می کنه .
هر بار که میخوایم به خودمون نسبت چاقی بدیم رهاش کنیم بدنمونم چربیها رو رها می کنه . بدن ما همواره در حال رها کردن چربیها و ازاد سازی انرزیه چون برای بقا بهش نیاز داره . ما اگه با افکار و رفتارمون برای خودمون فکر و حس چاقی درست نکنیم بدن هم که به مرور چربیها رو میده میره و چربیها
اگه مسیر لاغر شدن رو برای خودمون آسون و هدفمند و لذتبخش کنیم .
پرخوری ناشی از خوردن بر اساس احساس است .هر وقت که احساساتمان از حالت عادی خارج بود هر دستوری به غذا خوردن در ذهنمان صادر شد یا هر گونه میلی به غذا پیدا کردیم آن احساس کاذب است .
در این صورت تنها انتخاب ما باید نخوردن باشد .
گرسنگی بر اساس احساسات و هیجانات ، کاذب است و پرخوری و عذاب وجدان را به همراه دارد .
ابتدا با مدیریت کردن و متصل شدن به نیروی برتر ، احساس خود را آرام کنیم و بعد در شرایط آرام اگر گرسنه بودیم این گرسنگی واقعیست . پس شروع به غذا خوردن کنید .
احساساتی مثل هیجان عصبانیت استرس نفرت سرزنش عجلهو …در این زمانها غذا خوردن را انتخاب نکنید . حتی اگه واقعا هم گرسنه باشیم در این زمانها چون دارای احساس هستیم نمیتوانیم آگاهانه عمل کنیم چون حواسمان جای دیگریست پس خوردن ما تنها بر اساس حواسپرتیست و نقطه ی سیری را پیدا نمی کنیم و بی وقفه میخوریم تا به عذاب وجدان و حال بد برسیم .
همواره در شرایط نرمال و عادی ، غذا خوردن را انتخاب کنیم تا بتوانیم بر اساس گرسنگی واقعی غذا بخوریم و حس سیر شدن را دریافت کنیم .
غذاخوردن در شرایط نرمال یکی دیگر از مولفه هاییست که زمان نخوردن را نشان میدهد .
نمیخورم چون در شرایط عادی نیستم .
نمیخورم چون در حالت احساسی ام
نمیخورم چون عصبی ام . اول خودمو آروم می کنم بعد اگر گرسنه بودم میخورم و تا آروم نشدم نمیخورم .
چون در این شرایط آگاهانه غذا نمیخورم و نقطه ی سیری رو نمیتونم تشخیص بدم و زیاده روی می کنم .
گرسنگی کاذب از احساس خلاء ای است که توسط احساسی مثل خشم عجله و … پدید اومده . این گرسنگی گرسنگی روحی هست . گرسنه ی خدا بودن . گرسنه ی از خدا دور بودن .
اینجا ماوا و ملجاء ما غذا خوردن نیست خدای ماست . باید از او تغدیه کنیم تا پر بشیم . تا روح و روانمون سیر بشه . بعد که روح و روانمون آروم شد ؛ اگر جسم گرسنه بود بر اساس گرسنگی جسمی بخوریم تا نقطه ی سیری رو هم متوجه بشیم .
به نظرم راحتترین راه لاغر شدن لاغری با ذهنه . . پس با استمرار در راه لاغری با ذهن با حال خوب و پر قدرت و پر انرژی لاغر بشیم نه رنجور و ناتوان . ما انسانیم و به حکم انسان بودن قدرت انتخاب داریم .
“به نام خداوند بخشنده ی مهربان ”
درود به تناسب فکری های عزیز و استاد گرامی ؛
گام هفتاد و هفتم : لاغر شدن را آسان تر کنید .
امروز شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ به لطف و یاری خداوند مهربان توانستم گام هفتاد و هفتم را بر دارم ، خدایا شکرت .
وجود انسان از تمامی اعضای خود که به صورت فیزیکی است و قابل رویت و لمس کردن هستند و از افکار و احساسات خود که به صورت غیر فیزیکی یا متا فیزیک هستند که قابل دیدن و لمس کردن نیستند، تشکیل شده است .در بسیاری از افراد چاق و دارای اضافه وزن این باور وجود دارد که احساس بد یا افسردگی آنها به علت چاق بودنشان است و یا چاقی آنها باعث افسردگی یا حال بد آنها می باشد و احساس خود را که غیر فیزیکی می باشد را به حالت جسم خود که فیزیکی می باشد ربط می دهند در صورتی که این دو کاملا از هم جدا هستند و هیچ ربطی به هم ندارند .احساس بد و افسردگی انسان ، به طرز فکر و نگرش او نسبت به زندگی ربط دارد و ممکن است انسان الان حالش خوب نباشد اما ساعتی بعد حال او بهتر باشد یعنی تغییر احساس در انسان سریع رخ می دهد در صورتی که جسم انسان با این سرعت تغییر نمی کند و روند طبیعی خود را برای هر چیزی طی می کند پس اگر من حالم خوب نباشد و افسرده باشم جسم من هم سریع چاق نمی شود چون این امکان پذیر نیست و جسم در برابر احساس و افکار ما به سرعت واکنش نشان نمی دهد و تغییر در جسم به زمان احتیاج دارد و سریع رخ نمی دهد.خود من هم کسی بودم که همیشه حال و احساس بد خود را ناشی از چاقی خود می دیدم و فکر می کردم که چون چاق هستم حال خوبی ندارم در صورتی که با همین چاقی و اضافه وزن خود من اوقات خیلی خوش و خوبی را هم به وفور سپری کرده ام و از خیلی جنبه های زندگی خود لذت برده ام اما با این وجود همیشه فکر می کردم که عامل اصلی احساس بد من همین چاقی من است و اگر لاغر و متناسب شوم از این حالت بیرون خواهم آمد . من به این توجه نداشتم که افراد لاغر و متناسب هم وجود دارند که بسیار افسرده و ناراحت هستند و یا افراد چاق زیادی وجود دارند که بسیار خوشحال و بشاش هستند پس حالت جسمی من یعنی چاق یا لاغر بودن من هیچ ربطی به احساس خوب یا بد من ندارد و این دو قابل تفکیک از هم هستند .احساسات عامل درونی می باشند و به درون انسان بستگی دارند .باید توجه داشته باشیم که حال بد توجیه چاقی هست اما دلیل چاقی نمی باشد .وقتی من بتوانم به این باور برسم که وضعیت جسمانی من از لحاظ چاقی یا لاغری ربطی به وضعیت روحی من از لحاظ احساس خوب یا بد داشتن ندارد پس روند لاغری من هم راحت تر و سریع تر انجام می شود چون یک پروسه ی جسمی می باشد هر چند که ذهن انسان بسیار تاثیر گذار است بر جسم او و من با باور درست و صحیح می توانم به خود کمک کنم که روند کاهش وزن من بهتر انجام شود .در رسیدن به خواسته ها مهم ترین و اصلی ترین مورد ،حال و احساس خوب انسان می باشد که اگر حال و احساس او در وضعیت خوبی باشد و در زندگی آرامش داشته باشد یعنی ذهنی آرام و بدون تنش و اضطراب و استرس داشته باشد خیلی راحت تر می تواند به خواسته ها و چیزهایی که در زندگی خواهان آنها می باشد فکر کند و به آنها برسد و هم اینکه از زندگی خود لذت کامل را ببرد .
“یا حق ”
سلام صبح بهاریتون به خیر شادی
خدایاشکرت که قسمتم کردی با تازه شدن فصل حدید دیکه هیچ بهونی برای تلاش نکردن تو مسیر نداشته باشم
اینبخش ازمسیر ما رو باحس وفکرکه باهم درتضاد هستن ودلیل برای قانع کر دنخودم که چاقی یی دلیل دیگه هم داره در صورتی کهحیم ما ازذهن ناخدا
افرا چاق نمیخوان حال بد شوتبدیل به حال خوب بهان میتراش وعلتسو به چاقی ریط میدن
اول صبح بعضی روزهاکه حالم خوب نیست من مبتونم به دوشکل رفتار کنم حی براب خودم تصور ازبیچارگی بد بختی مرور مشکلات فکرهای مخرب دیدن اخبار که حال بددم بدترکنه زنگ بزنم به کسب که خودم میدونم اونهم همین حسو داره وکلی با اون صبحبت کنم برای بدتر شدن حسم
پله به پله در خراب کرد ن حالم کوشش کنم بشینم ییگوشه زانویی غم بغل کنم با اطرافیانم که حالشون خوب هست صحبت نکنم تو همجین حسی دنبال چیزی یاکسی یاچی ی بگردم که حالم له اون ربط بدم واین که چه بهتر چاقی بهانه عالی برای دلیل اینحال کاسه کوزه بشکنم سر چاقی پس اینها از همجدا هست افراد لا غرهم میتونن همه اینها ربط بدن به لاغری بگنم من چون لاغر هستم این شکلی هستم
حالت دو بابیدارشدن ازخواب وحس که بده حتی وفتی که همه خواب هستن گوشی ورگوش میزارم موسیقی که شاده هست حسم عالی میکنه میزارم باهش میریم تو رویا ارارم بی صدا باهش میخونم وایبه روزی که کسی نباشه صداشو برای خودم زیاد مبکنم بعضی وفتها میبینم پسر دار از اتاق باقیردادن مباد بیرون باعث شادی بیشتر میشه دخترم میگه بازم صبح صدای موسیقی ولی اونم خوشحالی من دواون هم احساس خوب بوجو میاره ولی من چاق هستم این دو موضوع با هم فرق داره ختی در لاغر بودن هم به ابنسکل رفتار کرد چون خواهرم لاغر هست ومشابه همبن رفتاد روداره پس دلیلنمشه اونم بگه اخه چوم من لاغر هست حسم به ابن شکل هست
چاقی باحس بددرست مثل لاغریی با حس بدهست جسم جاق وحسم لاغر با هم تاثیری در حس نداره این یی مشگل دیگه هست که خودمون باید بررسی کنیم وازدرون به بهتر شدنش کمک کنیم از بیرون نمشه بهش کمک کرد اول از ورن درستش کنیم ابزا بیرونی شاید در بعضی زمان کمک کنده باشه ولی در صورتی که درنمون درست کنیم ابزا بیرونی اون بهتر میکنه نه درست
در لاغر با ذهن چون افردا این دو موضوع به هم ریط میدن
با خوب شدن حالشو انتظار لاغر شدن دارن وفتی لاغر نمشن اعتراض حالم خوبه پس چرا لاغرنشدم باید فرمولهایذهنون تغییر کنه تا رفتارموم وعمل کروم عوض بشه ولاغری توجسم اتفاق بیفته در این صورتحالخوب داشتنبه ماکمک بشتری میکنه تاحالبد پس ماتالاغراگه حسمبهتربشه تو مسیر مسافرت تو مسیر لاغری خودمون هم از بودن تومسیر کیف کرده تا جسم کارشو بهتر انجام بده با حس بد شما تو مسیرلاغری دست انداز میرازید با کند کردن حرکت تومسیر باشادی هم کیف بیشتری میبریم هم دیگه دستانازه نزاشتیم تو مسیر
حال بد یی مشگل وچاقی یبمسک دیگه که تو ذهن افراد چاق با هم هماهنگ عمل میکنه حال بد توجیح چاقی هست اما ولیل چاقی یست
حال خوب یی طز فکر جسمیت نداره میتونه این طرز فکر بدن ما رو شاد کنه
مهم حال خوب داشتن وبا حالوخوب زندگی کرنهست من یی ادم لاغر بشم ولی هم حالم بد باشه وهم حسم پس به چه دردی میخوری این لاغریی من تلاش میکنم برای به دست اوردنلاغریی با حال هوای عالی که کیف داشته باشم نه غم وغصه پس اگه قرار لاغر بشم باحالحس خوب این مشکل باید بر طرفش کنم تا با قرار گرفتن تو نتیجه بهتر که لاغریی ازش استفاده عالی کنم انشالله
خدا پشت وپناهتون باسهیاحق حق نگه دارتون
سلام روز شادی پر نشاطی داشته باشی
من لاغریی روبا حس خوش میخوام لاغریی منهای حال خوش همون چاقی بعد است اگه قرار با لاغری همون حالاداشته باشیم چه فرقی هست بین چاقی و لاغری
حسمو بهتر بشه همراتر هستیم ولی به قول شماحال دل به چاقی ولاغریی ریط نداره شاید باچاقی من شاد هم بودم ولی حسم نه شاید بخاطر یی بهانه باشه برای چاقی خودم
تا خودم فاتع کنم که چاقی دلیلش حس بدهست
حس حال دل خوب باعث بهتر شدن نتیجه کمک کننده هست ولی دلیل نیست براز جاقی ادم لاغر هم میتونه حسش بد باشه شاد نباشه حتی مریض هم باشه همه دلیل نیست برای شاد بودن شادی درنی هست
من خواهرم دچار مشکل کمردر شده بود درسن ۱۶ سالگی مجبور به عمل جراحی شدولی با اون کمر درد توبیمارستان از گوش کردن اهنگ شاد تو اون وضعییت هم کم نیمزاشت
دکتر با شنیدن موسیقی به خواهرمیگفت چون روحیت شادد هست تو زود خوب میشی چونه شادهستی با درد هم بهترکنارمیایی درنتیجه خواهرخیلی زودتر وبهتر خوب شد
روحیه تو همه چیز تاثیر داره ولی دلیل نیست بودنش کمک گننده هست ولی دلیل نیست روحیه واحساس به چاقی ریط نداره اگه این دو رو داشته باشی یا نداسته باشی در چاقی کاری نداره دو جنبه از هم جدا هست با بودنش یا نبودنش به چاقیریط نداره اگه این دو رو داشته باشی انتظارلاغریی رو داشته باشی فکر اشتباهی هست ما مسئول حسها خودمون داشته باشیم باید وردهای خود مون باید مواضبت کنیم افکار اشتباه باعث تغییر حال ما میشن افکار متفی حس ادم خراب کرده پس بایدوردی ی خودمون مواظبت کنیم که با وردی خوب اون حس خوب رو به خودمون هدیه بدیم چون با ودریخوب ما افکار مجزنمون ا ز افکار منفی خارج میکنیم وبا خارج شدنس جایبیشتری برای افگار درست ومثبت باز میکنیم
نشان های دریافت شده
سلام برداشت من از این متن بسیار عالی .
بیشترین چیزی که در این متن توجه منو جلب کرد موضوع آسان کردن لاغری بود .
وقتی ما اونقدر لاغری رو برای خودمون آسون کنیم که ذهن ما وضعیت لاغری رو راحتتر از وضعیت چاقی ببینه با تمام وجود خودش و با جسم همسو می کنه تا بره سمت تناسب .
ما میدونیم روند جسم بر تناسبه . اما علت چاقی به خاطر ذهنه .
بدن خودشو از بیماری چاقی پاکسازی می کنه و ذهن چون فکر می کنه که چاقی راحتتره هی چاقی تولید می کنه و همسو بودنشو با جسم به هم میزنه . اگه ذهن به این باور برسه که لاغری برای جسم راحته و او هر لحظه داره این کارو انجام میده و تنها مانع فرمولهای چاقی ذهن و پذیرش چاقی توسط ذهنه ذهن کم کم متقاعد میشه که با جسم همسو بشه .
در راحت بودن مسیر لاغری همین بس که ذهن در لاغری با جسم همسوست . اما در چاقی ذهن با جسم ناهمسوست .
جسم ما همواره داره مسیر تناسب رو میره . جسم کارش درسته و طبیعتش رو داره هر لحظه طی می کنه .
خب حالا ذهن با فرمولهای اشتباهی که داره میاد و بر خلاف جهت رودخانه ی جسم شروع به دست و پا زدن می کنه .
آخه تا کی . تا کی میشه برخلاف جریان عظیم تناسب جسمی حرکت کرد .
ذهن وقتی به این درک برسه که جسم داره هر لحظه مراه تناسب رو به راحتی طی می کنه و نشونشم هزاران هزار فعالیتیست که داره انجام میده تا انرژیها رو به وجه احسن تبدیل کنه . حالا این دو درصد نیروی چاقی چی هست که بخواد جلوی تناسب جسم رو بگیره .
ذهن خیلی خوب درک می کنه . دقیقا میفهمه .
و بهترین همراه و همسفر ما در این کره خاکی هست . خدایا شکرت
سلام و درود هم فرکانسی های ناب
لاغر شدن را آسانتر کنید…
احساس خوب از درون به وجود می آید و اگر قرار باشه احساس خوب خودمون را به عوامل بیرونی گره بزنیم چون همیشه شرایط و عواملی هستند که مورد علاقه ما نیستند نمی تونیم همیشه احساس خوب را تجربه کنیم باید مهارت ایجاد احساس خوب را یادبگیریم و اول خودمون را به منبع درونیمون اتصال بدهیم و حالا وقتی حالمون خوب شد می توانیم با عوامل بیرونی احساس خودمون را بهتر کنیم و در نهایت باید احساس خوب درونمون باشه تا بتونیم از موسیقی یا دیدن فرزندمان یا قدم زدن در طبیعت لذت ببریم …
خیلی از افراد چاق هستند که فکر می کنند دلیل حال بدشون چاقیشون هست یعنی دارند عامل بیرونی را ربط می دهند به حس درونی !…و از طرفی چون چاق هستند نمی توانند احساس خوب را تجربه کنند و از طرفی چون احساسشون بده نمی توانند لاغر بشوند!… 🤔!…
اگر این دو را به هم ربط بدیم میشه عاملی که هرچه تلاش کنیم لاغر نمی شیم چون اول از همه بلد نیستیم احساسمون را خوب کنیم و منتظریم که لاغر بشیم بعد احساس ما خوب بشه …از طرفی هم خیلی وقتها هم ما دوست داریم تو فاز منفی باشیم یعنی هرکی ما را میبینه بگه بیچاره موهاش سفید شده یا صورتش شکسته شده یا کمرش زیر بار زندگی یا غم از دست دادن عزیزش شکسته شده 😳و دوست داریم جلب توجه کنیم و فکر می کنیم اینطوری به ما رحم می کنند و به صورت ناخودآگاه افسردگی را دوست داریم و اگر چاقی را به افسردگی ربط بدیم دیگه کار تمومه تلاش برای لاغر شدن بی فایده است و این در صورتی است که وقتی دوست نداری از حال بد فاصله بگیری از قبل علت و معلول را در ذهنت درست کردی و اینها فقط توجیه هستند برای چاق موندن یا احساس بد داشتن … چون افراد متناسب بسیاری هم هستند که به دلایل دیگری که خودشان می دانند احساسشون بده …..
پس فرمول ذهنی و مخرب من اینجا رد میشه …
ولی اصلا احساس به چاقی یا لاغری ربط نداره اینها از هم جداست وگرنه پس چرا میاییم فایلهای انگیزشی گوش می کنیم و احساسمون خوب میشه لاغر نمی شیم !؟..تازه بعضی ها می گند من اعصابم به هم می ریزه یا ناراحت می شم خیلی می خورم و اشتهام زیاد میشه !؟…نه اصلا اینها به هم ربطی ندارند ولی چون ازقبل ما در ذهنمون به هم ربطش دادیم برای ما اینطوری رقم خورده !…
حالت ذهنی و طرز تفکر یک جنسی است از متافیزیک که ممکنه در یک دقیقه تغییر حالت بده مثلا من احساسم خوبه اما یک دفعه با شنیدن یک حرف به هم می ریزم اما جسم فیزیک هست از جنس ماده امکان نداره تو یک دقیقه من از چاقی به لاغری برسم .
جسم برای تغییر کردن باید پروسه و فرایند خودش را طی کنه .
تأثیر احساس خوب در زندگی به چه صورته !؟..
وقتی مهارتشو پیدا کنیم احساس خودمون را خوب نگه داریم اولین تأثیرش اینه که شادتر میشیم تمرکز و توجهمون برای هر نوع آموزش و مهارتی بهتر میشه اشتیاق و انگیزه بیشتری میگیریم و می تونیم از زندگی بیشتر لذت ببریم و اینها چیز کمی نیست همین که احساست خوب بشه سلولهایی که جدید تکثیر می شوند آلوده به افکار منفی نیستند مسموم نیستند سلامت هستند والبته سلولهای جدید که متولد می شوند دیگه کد مخرب چاقی روشون نیست یعنی سالم و اورجینال متولد می شوند پس احساس خوب باعث یادگیری بهتر و عمیقتر آموزه ها میشه و تأثیرش روی سلولها اینه که سلولها کاملا سلامت و متناسب متولد می شوند😍و روند چاقی کند میشه و استپ می کنه و ما هر قدم آماده تر میشیم برای اینکه به سمت لاغری حرکت کنیم .
خیلی از دوستان در مسیر آموزشهای ذهنی لاغری با ذهن دارند احساس خوبی را تجربه می کنند می گویند من به خودباوری رسیدم و روابطم بهتر شده و البته خودمو بیشتر دوست دارم اما چرا لاغر نشدم و می گویند یعنی مسیرم اشتباهه که تغییر فیزیکی نداشتم نه اینطور نیست !..
جسم برای تغییر کردن یک پروسه ای را باید طی کنه و البته شما قراره با لاغری به همه چیز برسی(وفور نعمت ) اگر قرار بود سریع لاغر بشی ولی افسرده باشی یا دور از خودت و یا غمگین باشی این لاغری چه فایده ای داشت احساس خوبه درونیه ما هست که باعث میشه ما ازداشته هامون لذت ببریم اگر ما حالمون بد باشه دیگه چه اهمیتی داره که لاغر باشیم یا چاق !؟..پولدار باشیم یا فقیر حتی وقتی حالت بده از سلامتی هم نمی تونی لذت ببری و واقعا افراد بسیاری هستند که جسمشون سلامته ولی به خاطر مسائل روحی و روانی در عذاب و جهنم ذهنی خود هر لحظه می سوزند و دنیا براشون سیاهه و هیچ عامل بیرونی و اون داروهای آرامبخش نمی تونه حالشون را خوب کنه ؟…. پس داشتن احساس خوب از هر چیزی و هر عاملی مهمتره احساس خوب که داشته باشیم خودبه خودی در مسیر مستقیم حرکتمون روان میشه و قطار آرزوهام از راه می رسه …
بعضی هامون هم فکر می کنیم برای داشتن احساس خوب باید قهقهه بزنیم و رقص و پایکوبی راه بندازیم یا کارهای بزرگ و خاصی انجام بدیم مثلا ۶۰تا فقیر را روزی بدیم تا حالمون خوب بشه 😁
نه احساس خوب یعنی راضی بودن شکرگزار بودن یعنی احساس آرامش یعنی من مسئولیت حال خوبمو بپذیرم و از برنامه روزمره ام و زندگی معمولی ام لذت ببرم یعنی غرغر نکنم چرا چرا نکنم !؟؟
صبح که بیدار میشم یک ورودی خوب به ذهنم بدم هرچیزی که حال دلمو خوب می کنه….
ممکنه یک نفر موسیقی گوش کنه یک نفر یک فایل آموزشی ببینه شاید هم فردی تجزیه تحلیل فکری و نوشتاری داشته باشه این مهمه که روز را با چه ورودی ذهنی شروع می کنیم قبلا ها همین که چشمم باز می شد می رفتم اینستا ببینم چه خبره !..تو فامیل چه خبره !؟فلانی در چه شرایط روحی هست !؟..عکسهای عروسی فلانی منتشر شده ببینم !؟و البته ذهن من پر از تصاویر واطلاعات مخرب میشد اول صبح و این انتخاب ناآگاهانه ی من بود ….حالا اونهایی که رسانه ها را دنبال می کنند و اخبارهای مرگ و میر و اتفاقات تلخجهان را دنبال می کنند که هیچی دیگه !… در جهانی زندگی می کنیم که همه چیز هست اما انتخاب من چیه !؟توجه من میشه انتخاب من و همون احساسات را در مسیر زندگی ام تجربه می کنم .
✨✨✨✨
خدای متعال در این آیه شریفه میفرماید: «اَ لَمْ تَرَ اِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ اُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ اَحْیاهُمْ اِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکنَّ اَکثَرَ النَّاسِ لا یشْکرُون؛ آیا ننگریستی به آن هزاران تن که از بیم مرگ از خانههای خود بیرون رفتند؟ پس خدا آنان را گفت: بمیرید سپس زندهشان کرد. هرآینه خدا خداوند نیکویی و افزون دهی [نعمت] بر مردم است ولی بیشتر مردم سپاس نمیگزارند.»
از بعضی روایات استفاده میشود که پیشوا و رهبر آنان از آنان خواست که خود را برای مبارزه آماده کنند و از شهر خارج گردند آنها به بهانه اینکه در محیط جنگ مرض طاعون است از رفتن به میدان جنگ خودداری کردند پروردگار آنها را به همان چیزی که از آن هراس داشتند و بهانه فرار قرار داده بودند مبتلا ساخت و بیماری طاعون در آنها شایع شد آنها خانههای خود را خالی کرده و برای نجات از طاعون فرار کردند و در بیابان همگی از بین رفتند.
✨✨✨✨
به لطف خداوند همون روزهای اول کرونایی به مسیر خودشناسی هدایت شدم و روزهایی که خیلی از اطرافیانم در ترس بودند من با خدای خودم در عشقبازی بودم و در وادی امنش قرار داشتم هرروز فایلهای آموزشی را با جون و دل گوش می کردم و هرروز باورهای توحیدی در من قویتر می شد همون روزها که زندگی برای خیلی ها تار بود برای من به اراده خداوند فقط روشن بود بهترین روزهای عمرم توی این دوسال رقم خورد و بهترین نعمتش آرامش بود و احساس امنیت تغییر و تحول در زندگی هر فردی وجود داره در واقع خود جهان همه را هل میده به سمت پیشرفت یعنی زندگی همه انسانها نسبت به چندسال قبلشون پیشرفتهایی داشته ولی اگر آگاهانه تصمیم بگیریم روی خودمون کار کنیم و مشتاق تغییر تحول و البته دگرگونی و رهایی باشیم این تغییرات در تمام جنبه های زندگیمون باعث یک جهش خوبی میشه و همین خواستن خودش خیلی لذت بخشه
بنابراین اولویت اول زندگی احساس خوب داشتنه و شخصیت اول زندگی شخص خود منه ….و اولین کار پذیرش مسئولیت زندگیم هست شجاعانه 😊
خدایا سپاسگزارم و عاااشقتم ❤️
همواره سلامت و شاد باشید 🍃🌸
سلام
یادم میاد ک همش ب همه میگفتم از وقتی ازدواج کردم سخت شده برام زندگی و غصه و غم حال بد منو چاق میکنه
میگفتم حالم خوب نیس چاقم وچاقتر میشم
میگفت بچم نمیخوابه اعصابم بهم میریزه و من چاق میشم و میگفتم اعصابم نمیکشه ورزش کنم رژیم بگیرم چاق میشم
افسردم و چاق میشم
اعصابم خرابه حالم بده بدنم درد میکنه و ب همین خاطر زیاد میخورم دقیقا زمانی ک بیمار میشدم و یا عا میکردم یا حالم خوب نبود یکی اعصاب بهم ریخت زیاد و زیاد میخوردم معدم جا نداشت ولی معزم میخواست طوری بود ک از خودم برم اومد متنفر بودم چرا هیچ کنترلی ر خودم ندارم
اما الان میدونم ک احساس من ربطی ب چاقی من نداره واینها ی فرملهایی هستن رو ذهن من ک اونقدر گفتم و عمل کردم ک دارن نشون میدن خودشونومسلما احساس من تحت کنترل خودمه
من احساسمو خوب نگه میدارم تا ب سمت اهدافم برم
لذت ببرم زندگی کنم شاد باشم
من قبلا اصلا دخترم لذتی نمیبردم از زندگی از همسرم از خودم
اما الان لذت میبرم و شکر میکنم دارمشون
هر موقع ک دخترموبعل مبکنم فکر مبکنم اولین بارمه اونقدر عرق لدت میشم
قبلا از رفتن ب خ نه مامانم لذت نمیبردم چرا چن هی میرفتن تموم گله و سکایات و دردهامو بهش میگفتم و خسته میشدم
هر موقع دوره همس داشتیم اعصابم خسته میشد از بس ک ور ور میگفتم از مشکلاتم
اما الان ک میرم از مسیر لدت میبرم از سرمااز گرما از خودم از اونجایی ک میرم
قبلا مشکلات و احساسات بدمو میدیم اما الان خودمو میبینم ک هستم زندم و میخوام زندگی کنم تا لحطه اخر
خیلی از افراد لاغر میشناسم ک لاغرن و عصبانین حسودن احساشون بده
یا مشکلات دارن اعصابشون خرابه ناراحتن
و خیلی رو میشناسم لاغرن و خوبن
پس میببنیم احساس باعث چاقی و لاغری نمیشن و فقط احساس خوب باعث میشه من اشتیاق حرکت داشته باشم ب سمت اهدافم برم بخوامشون
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چرخ بر هم زنم اَر غیر مرادم گردد(حافظ)
سلام و درود استاد انرژی و عشق
و دوستان نوری
لاغر شدن را آسان تر کنیم 😍
بدن ما از بخشهای مختلفی به وجود اومده و هر بخشی برای خودش کلی عضو و قطعه داره و همانطور که در یک ماشین هماهنگی همه قطعات با هم باعث یک کارایی خوب در ماشین می شوند در بدن ما هم همه بخشها و عضو ها بر هم اثرگذار هستند…یعنی افکار منفی باعث ایجاد افکار منفی بیشتری میشه و بر احساس و عاطفه و روح و جسم ما اثر گذار هست و بالعکس افکار مثبت دامنه انرژی مثبتی روی بخشهای وجودی ما ایجاد می کنند اما افراد چاقی هستند که دلیل چاقی خود را احساس افسردگی خود می دانند یعنی من بارها از این افراد چاق شنیدم که می گویند حرص می خورم چاق میشم یا اینکه این چربیهای بدنم چاقی نیست همه غمه !…و گاهی طبیعی می دونند که وقتی این بار احساس منفی را دارند به خوردن بیشتر روی بیاورند شنیدم من وقتی عصبی میشم یا حرص می خورم بیشتر چاق میشم و طبق فرمول یهو معده حس خالی بودن میده و احسلس گرسنگی می کنی خودم تجرب کردم !…،
.و البته ربط دادن احساس به جسم یعنی یک بار قوی بیشتری به حالت جسم دادن و البته توجیهی برای چاق بودن و چاق تر شدن فردی که چاقی خود را به احساس غم و خشم و ناراحتی خودش ربط می ده داره مانعی برای لاغری خود ایجاد می کنه یعنی تا زمانیکه کاملا احساس خوب و آرامش نداشته باشه نمی تونه لاغر بشه !…
.بعد مدتی می گذره و همون افراد حالا می گویند چاقی ما باعث افسردگی و حال بد ما شده یعنی تا وقتی لاغر نشم حال دلمون خوب نمیشه و خودشون این قرارداد را در ذهنشون تنظیم می کنند با خودشون و طبق قرار داد هرروز حال بدی را تجربه می کنند !….
تا زمانی که جسمشون لاغر بشه !..،،
و این در صورتی است که افراد متناسب بسیاری دیده ایم که افسردگی دارند یا عصبانی هستند اما نه به خوردن بیش از نیاز روی میآورند و نه اینکه چاق می شوند .
پس این فرمول و برچسب چاقی و توجیهش را من به خودم زدم احساس ما چه خوب و چه بد ربطی به چاقی و لاغری ما ندارند یعنی احساس از یک منبع درونی به بیرون ساتع میشه و بیرون ما نیست اگر ازدرون من حس رضایت داشته باشم که بیشتر از بودن در لحظه حال به وجود می آید زندگی و پیرامونم هم برام بهشت میشه و تمام کائنات برام حرف و پیام داره و عشق می کنم😇
ولی اگر من از درون با توجه به مسائل پیرامون یا خاطرات گذشته آب چشمه ی درونی ام را آلوده کنم هیچ عامل بیرونی نمی تونه حال منو خوب کنه اون وقت اگر تمام دنیا را هم بهت پیشکش کنند در مداری نیستی که لذت ببری و احساست خوب بشه پس من مسئول احساس خوب خودم هستم و برای همین مسئول تغییر خویشتنم (تغییر بینش و نگرش به موضوعات زندگی) ….
افکار و احساسات ما فیزیکی نیستند و متافیزیکی هستند و سریع تغییر می کنند در لحظه ممکنه اشک شوق بریزیم و یا ممکنه در لحظه به شدت بترسیم و متعجب بشیم اما روند تغییر جسمی ما یک پروسه داره نیاز به تغییر داره در اصل در دنیای ماده و فیزیک با زمان و مکان در ارتباطیم ….و باید صبور باشیم تا روند تغییر جسمی پروسه ترمیم و بازسازی خودش را طی کنه اما کار ما اینه که لاغری را برای خودمون آسون کنیم همانطور که چاقی را برای خودمون آسون کرده بودیم و هربارکه چاق می شدیم با توجه و تکرار به این موضوع چاقی برای ما آسونتر میشد
چطور می تونیم به لاغری خود کمک کنیم تا آسون تر بشه ؟!…
احساس خوب یک احساس درونی است که رابطه ای با عوامل بیرونی ندارد ولی اگر ما حالمون خوب باشه و بخواهیم میتونیم با عوامل بیرونی احساس خوبمون را تقویت کنیم مثلا من وقتی احساس فوق العاده خوب و عجیبی دارم چون خروشانم میام موسیقی عرفانی گوش می کنم و این احساس در من فوران می کنه و باعث رقص سماع در من میشه و باز جوشش احساس خوب در من گسترده تر میشه تا جایی که به محو بودن برسم ولی ممکنه فردی که درون گرا هست با سکوت به این حس خوب برسه!…
اما نکته اصلی و رمز موفقیت اینه که اگر من احساس خوبی داشته باشم هم از زندگی کردنم لذت می برم و هم خواسته هام و هدفهام برام مهم میشوند و امید به زندگی و تجربه کردن بیشتر اشتیاق در من ایجاد می کنه ولی اگر حالم بد باشه مثل مرده متحرک هیچ انرژی ندارم حوصله خودمم ندارم دیگه برام فرقی نمی کنه چی میخوام !….
پس احساس خوب اون انرژی هست که منو هل می ده به سمت جلو به سمت پیشرفت و همراهی با جریان زندگی …
همین چندروز پیش استاد زبانم بهم گفت چرا فکر می کنی باید سختی بکشی و خودتو سختی بدی تا یادبگیری ؟!فقط لذت ببر اینم یک فرمول مانع در موفقیت هست که همه انسانها کم و بیش در ذهنشون دارند من همیشه تعهد و اراده و قدرت خودمو که از حضور خداست تقدیر می کنم ولی گاهی در دام همینها می افتم و گول می خورم و برنامه خودسازیمو با سختی می گذرونم خب همه اینها شناخت خودم و تجربه مسیر زندگیم است که به مرور مهارتشو باید (میانه روی)به دست میارم ….
اصولا دوستانی که زندگیشون طبق ساعت پیش می ره در چارچوب سختی قرار می گیرند منم اوایل نمی دونستم و برنامه آموزشهای ذهنی ام را طبق زمان انجام می دادم و اوضاع خیلی خراب می شد !..،
اما یاد گرفتم که من باید هرروز زندگی کنم اونم با لذت ممکنه یک روز کاردندانپزشکی پیش بیاد یا جلسه مدرسه پسرم و من نتونم مطالعه کنم باید احساس خوب خودم را تقویت کنم بابت کارهایی که به خوبی انجام شدند نه کاری که انجام نشده!..
و من در موضوع تعهد خیلی به خودم سختی دادم البته به معنای بهانه نیست که روزها از مسیر اصلی دور بشم زندگی با احساس قلبی با شهود یعنی زندگی با آرامش در آزادی و به شوق کودکی …و برای اینکه بتونم این ارتباط را داشته باشم باید صبح را با لبخندی شروع کنم و ورودی های مثبت به خودم بدم این یعنی سفارش روز من به رستوران کائنات و ساختن یه روز عالی …
یادم اومد یه مدتی صبح که بیدار می شدم با شگفتی به همه چیز نگاه می کردم انگار یهو چشم باز کردم و روی زمینم و فقط امروز مهمانم اینجا …برای شستن دست و صورتم آب را در دستم نگه می داشتم انگار اولین باره آب میبینم مثل تارزان شده بودم همه چیز عجیب بود و چه قدر عجیب بود!..،همه چیز و حتی خودم …🌴
درون ما شخصیتهای مختلفی زندگی می کنند شخصیتی که از کودکی تقویت شده و بهش بها داده شده در ما من مظلوم هست که همیشه توجه و ترحم می خواهد!.،،،
به قول استاد عزیزی هروقت مظلوم شدی یک مثلث تشکیل میشه که رأس دیگر آن ظلم هست و ظالم و تو تشکیل دهنده آن هستی هروقت که لباس مظلومیت بپوشی احساس غم و نداری و ناامیدی و ضعف باهات همراه می شوند و همان وقت که باز با ناآگاهی این حس را ربط به بیماری و چاقی و ورشکستگی و غیره می دهی داری مسائل فیزیکی را تقویت میکنی و البته گسترش میدی و جواب کائنات به این حس ظلم بیشتر و البته قراردادن ظالم در مسیر زندگیت هست ظلم میتونه بیماری باشه یا نداری یا چاقی هرچی که نسبت به اون ما ضعف نشون می دهیم و این خودش یک مهارت فوق العاده است که همیشه با عزت وقدرت زندگی کنیم و اجازه ندیم احساس بدمون به شرایط زندگیمون گره بخوره !…وقتی میترسیم از شرایط پیرامون زندگی مثل همین کرونا دقیقا مصداق آینه قرآن قرار میگیریم افرادی که به بهانه تاعون به جنگ نرفتند و به همون تاعون گرفتار شدند !..
زندگی ادامه داره و این یک پاداشه به من پس برای بودنم ارزش قائل باشم و تنها قدرت را خدا بدونم و تا روزی که قرار هست اینجا باشم و زندگی کنم حال دلم را خوب نگه دارم تا حال دل جهانم خوب باشه و خدا هر آن مرا حفاظت و هدایت و حمایت می کند ✨
سپاس استاد از تلنگرها👌
جام وجودتون لبریز از عشق الهی 🍃🌸
دوستااااااان جان
بهمن ماه زندگیتون سرازیر از بهمن شادی و سلامتی و ثروت با……تناسب فکری 😉💕
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه
من از کودکی باور داشتم البته دیگه الانا بایستی بگم یاد گرفتم که غم و غصه و ناراحتی باعث لاغر شدن میشه و کلی نمونه اطرافم داشتم که آدم های غمگینی بودند و لاغر بودند .
چون از لحاظ سلامتی اوکی بودم فقط آدمهای فقیر که چون غم وغصه میخورن رو لاغر میدونستم .
وچون خودمون هم از کودکی وضع مالی ضعیفی داشتیم همش ناراحت بودم که چرا ما بایستی فقیر باشیم و همش غصه میخوردیم و ناراحت بودم و یکی از باورهای لاغری من بود که نزاشت من چاقیم سرعت بگیره بشم علیرغم باورهای مخرب چاقی که داشتم .
درسته باور لاغری هم باعث لاغری میشه نمونش توخونه ما فراونه . متناسب اما رفتار غذایی نادرست .
حالا همین باوری که من داشتم و هرمشکلی برام پیش میومد عادت غذایی درمن شکل گرفت که در نحوه غذا خوردنم تاثیر میراشت یع نی هرموقع بنا به هردلیلی ناراحت یا عصبی میشدم غذا اصلا نمیتونستم بخورم یا اگه میخوردم یه کوچولو . و همین عادت باعث شد من به باور لاغریم برسم .
پس غم وغصه واعصاب خوردی درمن میشد بی اشتهایی . ومن این حس درونی رو به عامل بیرونی ربطش دادم . البته عکسش هم برام اتوماتیک وار در ذهنم ربط داده شد . یعنی مادام که گرسنه بودم اعصابم خورد میشد و سردرد میگرفتم و این رو در ماه رمضان خیلی احساس کردم .
یه کم که گرسنگیم زیاد میشد یعنی نمیتونستم تحمل کنم یهو سردرد و عصبی بودن بهم دست میاد .
یا موقع بیماری کرونا که گرفتم و اعصابم بهم ریخت وناراحت بودم یه لقمه غذا نمیتونستم بخورم و هر روز میرفتم دکتر دارو وسرم و… تجویز میکرد .
نگو که این باورغلط ذهنم داشت کارمیکرد که اعصابت خورده نمیتونی غذا بخوری پس غذا نخوردنت به هردلیل که باشه مغز که ماه رمضان و کرونا نمیشناسه فرمول کار میکرد و من عصبی میشدم و سردرد آنچنانی میگرفتم .
استاد شما نه تنها واژه استاد بلکه مقام پزشک هم براتون کمه .
دیروز تو خونه داشتم فیلم مستند میدیدم داشت در مورد این صحبت میکرد که بازهای رایانه ای باعث میشه در خلق و خوی بچه ها اثر بزاره و کم کم یه عادتی میشه که نمیتونن ترک کنند.
و پزشکان و شرکت دانش بنیان یک نمونه خانم آوردند و مغزش رو ام آر آی کردند ومیخاستند کاری کنند که این عادت ها رو بوسیله دستگاه وعمل جراحی از بین ببرند .
من اون لحظه ذهنم رفت پیش آموزشهای شما که افکار باعث عادت میشه و این رو متاسفانه حتی اون دانشمند وپزشک خارجی هم ندونست و میخاست با عمل جراحی پیشرفته نورون های مغزی رو غیرفعال کنن تا اون خانمه که به بازی رایانه ای معتاد بود رو درمان کنه .
درحالیکه اگه افکارش رو درست میکرد اینهمه عمل و … نبود .
زندگی کردن خیلی راحت و آسونه متاسفانه ما با آموزشهای نادرست زندگی شیرین رو برای خودمان سختش کردیم .
همه این آگاهی ها فی البداهه به ذهنم رسید .
استاد ازتون ممنونم که باور غلط منو که احساس رو ربطش دادم به عامل فیزیکی وبالعکس شناسایی کردید . امیدوارم درماه رمضان بعدی با آرامش بهتر وباسونی روزه بگیرم .
سلام و درود
در دوره لاغری و آرامش ذهنی در رمضان توضیحات مفصل و عالی درباره این شرایط داده شده
سلام:گام۷۷: لاغر شدن را آسان کنیم
باید یاد بگیریم همانطور که چاق تر شدن در ذهن ما ساده شده بود لاغر شدن را هم آسان کنیم تا سریع تر و آسان تر لاغر شویم.چگونه؟از وقتی فرمول های جدید را جایگزین فرمولهای چاق کرده ایم در عین حال گاهی اوقات فرمول های چاقی خودش را نشون می دهد .چگونه!؟مثلا ناخودآگاه در ذهن نجوا می شود که اینه اگه بخوری چاق می شی و بعد با یاد آوری فرمول های جدید انرا رد می کنیم می خوام بگم که سالها با فرمول های چاق زندگی کرده ایم و برای ما آسان شده همین طور باید با فرمول های لاغری زندگی کنیم تا جایگزین فرمول های چاق شوند و لاغر شدن برای ما ساده و آسان شود بدن ما از هزاران قطعه تشکیل شده است که بصورت منظم با یکدیگر در ارتباط هستند و علاوه بر اعضا فیزیکی افکار و احساسات ما با یکدیگر در ارتباط هستند و همیشه یک فکر —فکر دیگری و یک احساس —احساس دیگری را ایجاد می کند
اضافه وزن و لاغری هم به فکر و احساسات ما بستگی دارد .چگونه ؟ اگر فرمول های چاقی در ذهن ما ، آن را برای خود منطقی کند همچنان چاق خواهیم شد !!!چگونه منطقی می شود !!؟؟مثلا :قبول کنیم که افسردگی باعث چاقی می شود. یا ارث باعث چاقی می شود. یا دارو باعث چاقی می شود. یا احساس بد باعث اضافه وزن می شود و بعضی بر این باور هستند تا زمانی که لاغر نشوند نمی توانند حال خوبی داشته باشند
وقتی در ذهن این فرمول ثبت شده باشد که چاقی به خاطر احساس بد، با افسردگی است یا اینکه به دلیل اضافه وزن فعلی دچار افسردگی شده اند این سبب می شود احساس ،،،که موضوعی کاملا غیر فیزیکی است با چاقی که وضیعت کاملا فیز یکی است در تبادل قرار بگیرد و این تاثیر پذیری جسم از ذهن و با ذهن از جسم باعث می شود که برای لاغر شدن بارها وبا ر ها تلاش کنند اما موفق نمی شوند چون اضافه وزن را در ذهن خود به احساس خود مر تبط کرده اند به همین دلیل تلاش فیزیکی به تنهایی برای لاغری نتیجه نمی دهد. زمانی می توانیم متناسب شویم که هم زمان روی احساس و جسم خود کار کنیم و تمرکز روی اموزشها باعث هماهنگی احساس و جسم می شود
خدا را شکر از زمانی که با این دوره آشنا شدم حالم خوب است و اصلا به چاقی و نگرانی از چاقی فکر نمی کنم و هر وقت یادم می اید که چقدر احساسم خوب است فوق العاده خوشحال و خشنود می شوم چون قبلا همیشه نگران و فکری بودم که نکند چاق شوم نگند چنین با چنان شود ووو. و این احساس خوبم را مدیون استاد هستم سپاسگزارم استاد
حال خوب و بد یک تغییر ذهنی است. حال خوب ،فکر خوب به همرا دارد و حال بد فکر بد
یاد بگیریم که حالمون را خوب نگه داریم
اگاهانه انتخاب کنیم. باد بگیریم که چه چیز هایی را گوش کنیم یا چگونه حرف بزنیم دنبال حرفها و اخبار منفی نباشیم
چند دقیقه پیش شخصی با من تلفنی صبحت می کرد و درد دل از زندگی خانوادگی و ناراحتی بهش کفتم بجای گریه کردن سعی کن مثبت فکر کنی و نقاط مثبت را در ذهن خود پرورش بده تامثبت هم دریافت کنید و اجازه ندادم به ناراحتیهای ادامه دهد و خودش قبول کرد به مسایل مثبت فکر کند تا منفی ،یاد بگیریم آگاهانه انتخاب کنیم
ادم های چاقی که اعتقاد دارند بخاطر چاقی حالشون بد است یک بهانه است ؟چرا؟چون حال بد به چاقی و لاغری ربطی ندارد آدمهای لاغر هم دچار حالتهای بد می شوند حال بد و حال خوب فقط یک احساس آیت که هیچ ربطی به چاقی و لاغری ندارد و می توانیم با کنترل ذهن و ایمان و توکل آرامش پیدا کنیم
وقتی در آرامش باشیم می توانیم به هدفمون تمرکز کنیم می توانیم در مسیر لاغری با ذهن تمرکز کنیم یک تغییر، راحت در زمان کم اتفاق می افتد اما تغییر جسم زمان می برد چون فیزیکی است
در هر مسیری که در زندگی حرکت کنی در همان مسیر رشد خواهی کرد این ما هستیم که در مسیر رشد روحی باید تغییر کنیم ،نه دیگران ،تنها چیزی که در زندگی به ما تعلق دارد همان وجود خودمان است و تنها عامل برای کنترل خویشتن، هنگامی که با احساسی قلبی از درونمان تغییر می کنیم زندگی مان تغییر پیدا خواهد کرد
تفکر عینیت می یابد و به عمل تبدیل می شود اگر به ذهنمون اجازه بدهیم به افکار اموزند بپردازد شخصیتی اصیل می یابد پس باید لاغری را بیاموزیم تا جزه شخصت ما بشه و لاغر شدن را برایمان آسان شود
اگر افکار منفی را در سر بپرورانیم شخصینی پست و فرو مایه پیدا می کنیم بنابر این با پرورزش افکار والا شخصیت خود را شکل می دهیم
ما عملی را می کاریم و عادتی را برداشت می. کنیم عادتی را می کاریم و شخصیتی را برداشت می کنیم شخصیتی را می کاریم و سرنوشت را بر داشت می کنیم بنابراین سر نوشت ساخته و پرداخته خود ماست باید مراقب تک تک افکار سخنان و اعمال خود باشیم تمام پاداش های هستی ،محصول تلاش در زندگی اند. پاداش های ارزشمند و ماندگار نیازمند تلاشی صبورانه و مداوم اند پس در مسیر لاغری با ذهن باید صبور باشیم و ادامه دهیم. استمرار داشته باشیم که نشاط حقیقی ، آن زمانی حاصل می شود که آنچه را قرار است انجام دهیم انتظار دریافت پاداش زود هنگام برای آن نداشته باشیم.
زمان کند مبگذره وقتی منتظری
زمان تند میگذره وقتی دیرت شده
زملن کشنده است وقتی غمگینی
زمان کوتاه میگذره وقتی شادی
زملن بی پایانه وقتی دردی داری
زمان طولانی میگذره وقتی بی حوصله ای پس سعی کن خوش بگذرونی لحظه هات رو
باید بدانیم همان میزانی بدست می آوریم که
برایش زحمت می کشیم
ارزش هر چیزی بستگی مستقیم به میزان انرژی و خواستی دارد که صرف رسیدن به آن شود
خواستن توانستن است ،برای همین نتیجه در افراد به یک میزان نیست بستگی به تلاش و همت افراد دارد .با سپاس
یک خبر خوب سه هفته پیش دخترم یک پسر زیبا با هوش و سالم به لطف خدا به دینا آورد مدتی است که درگیر نوه داری هستم ،واقعا شگفت انگیزه است .
سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان خوبم
چه فایل عالی و آموزنده ای بود
این واقعا درسته که ما میگیم به خاطر اینکه چاقم حالم خوب نیست و یا اینکه چون حالم خوب نیست و افسرده هستم به غذا پناه میبرم و برای این چاق میشم
تفکیک کردن این دو از همدیگر یک مانع برای لاغر شدن را از سرراه ما برمیدارد چه اطلاعات ناب و با ارزشی
من اصلا به این فکر نکرده بودم که اگر حال بدم را دلیل چاقی بدانم جلوی لاغر شدنم را میگیرم البته من از آن دسته که دوست دارند مورد ترحم قرار بگیرند نیستم اما این تجربه را دارم که به خاطر ناراحت بودن به خوردن و آنهم خوردن های بی حد و اندازه پناه میبردم تا خودم را آرام و شاد کنم
یاد گرفتن خوب کردن حال خودمان بدون عوامل بیرونی بک مهارت است که با تمرین کردن در آن بهتر و بهتر می شویم
من فکر میکنم باید اول ببینیم چی باعث شد که حال ما بد بشه و از آن نقطه برای متوقف کردن آن احساس شروع کنیم
استاد در یکی از فایلها مثال زدند که برای خاموش کردن آتش اول باید بنزینی که روی آن می ریزیم را متوقف کنیم تا جلوی شعله ور شدن بیشتر را بگیریم و بعد در صدد خاموش کردن آتش بر بیاییم
حال بد داشتن یک احساس است پس برمیگردد به اینکه ما چه افکاری داریم چه چیزی را در ذهنمان مرور میکنیم و حتما این مرور کردن های خاطرات و یا اتفاقات ناراحت کننده است پس باید آگاهانه حواسمان را از روی آن برداریم و اگر بتوانیم به خاطرات و یا اتفاقات خوب و خوشحال کننده فکر کنیم که چه بهتر وگرنه حداقل افکارمان را متوجه یک موضوع خنثی بکنیم تا حالمان بدتر نشود
هر مهارتی نیاز به تمرین کردن دارد تا بهتر و بهتر شود
باید اینرا درک کنیم که احساس متافیزیکی است و در ذهن ما در زمان بسیار کوتاه می تواند از بد به خوب و یا برعکس بشود
ما نباید جسم مان را که فیزیک است مرتبط به متافیزیک کنیم و از آن همان انتظاری که از احساسمان داریم که میتوانیم در مدت کوتاه تغییر دهیم داشته باشیم
جسم باید پروسه تکامل خودش را طی کند و ما فقط باید این فرصت را به او بدهیم
برای منطقی کردن این موضوع میتوانیم از طبیعت و قانون جهان هستی درس بگیریم
سلام خدمت استاد و دوستان عزیز
گام ۷۷ آسانتر کردن لاغری
تو خیلی از،فایلها در مورد حال خوب داشتن استاد همیشه اشاره میکنه که واقعا پایه و اساس هر موفقییت در زندگی حال خوب داشتن است .مثلا من خودم امروز بعد از ۴روز رفتم سر کار تو مرخصی بودم از همان دیشب منفی باف من شروع کرد که بازم کار ،خسته شدم مرخصی چه زود رفت و از این حرفها اما خوب من همش با ورودی خوب جلوشو میگرفتم و نزاشتم پایدار بمونه تا اینکه امرو ز با حال خوب رفتم سر کار ظهر برگشتم ،نهارم را خوردم به مقدار نیاز بدنم و فایل ۷۷ را متنشو خواندم و نوشتم و گوش،کردم بعد استراحت کردم من اگه حالم خوب نبود نمیتونستم این همه کار را انجام بدم .و اما افراد چاق که حال خودشان را ربط میدن به چاقی در صورتی که این حال بد هیچ ربطی،به چاقی ندارد فقط ایطور فکر میکنند و چاقی خود را طبیعی جلوه میدن و این یک توجیه طبیعی نیست .و تا وقتی که افرادی فکر میکنند حال بد آنها از چاقی هست هر تلاشی،بکنند آنها لاغر نمیشوند.
حال خوب درونی است و با بعضی عوامل بیرونی میتوانیم حال خودمان را بهتر کنیم .وقتی آدم حالش بد باشه حتی با فرزند خودش هم نمیتونه ارتباط داشته،باشه .
پس حال خوب داشته باشیم و اجازه ندهیم عوامل بیرونی حالمان را بد کنه .
من که خدا را شکر حالم خیلی خوبه و میدانم که جسم من خیلی دیرتر از حالم به لاغری میرسه و این پروسه را ادامه میدم .
سلام به استاد گرامی و همراهان عزیز
گام ۷۷ آسان تر کردن لاغری
من دقیقا قبل از اینکه به این سایت هدایت شدم یک سال قبلش رژیم گرفتم و به وزن دلخواهم رسیدم ولی بعد از یکسال از وزن قبلی هم بیشتر شدم هر بار روی ترازو می رفتم حالم بد می شد و بیشتر می شدم ولی خوردن من هیچ تغییری نکرده بود من مثل قبل می خوردم ولی هر روز چاقتر می شدم چون چاق تر شدن برام آسانتر می شد روز به روز
به خودم می گفتم من آب بخورن هم چاق می شم
استرس گرفته بودم از خودم بدم می اومد دوست نداشتم برم جلوی آینه
اما به لطف خداوند از روزی که دارم لاغری با ذهن رو کار می کنم روند چاقی ام متوقف شده
احساساتم بهتر شده
دیگه از خودم بدم نمیاد
میرم جلوی آینه لذت میبرم از خودم
زیرا زیرا زیرا من یاد گرفتم اول باید حال دلم رو خوب کنم
من باید بتونم خودم و تنها خودم بر احساساتم آگاهانه کنترل داشته باشم
خودم مسئوول رفتار و گفتار و واکنش های خودم هستم و بالطبع روی اطرافیان هم با رفتارم تاثیر میذارم
احساس رفتار من مانند یک کنشی هست که دقیقا به صورت یک واکنش به سمت من برمیگرده پس بهتره کنش خوب و عالی داشته باشم تا یک واکنش عالی دریافت کنم
حال بد ربطی به چاقی نداره حال بد نتیجه افکار و احساسات منفی است
باید مراقب ورودی های ذهن مون باشیم
من چند ماهه اخبار گوش نمی کنم برنامه هم نمی بینم مگه ناخواسته که دختر کوچولوم پویا نگاه کنه
سعی می کنم غیبت نکنم و اگه در محیطی هستم که انرژی منفی دارن یا دور میشم یا تذکر میدم
تمرکزم روی نکات مثبت زندگی ام شده هر موقع شوهرم میاد و از وضع اقتصادی می ناله میگه این رو اینقدر خریدم من بهش میگم خداروشکر کن که هست و می تونی بخری
دانش آموزان ام کسانی که حتی یک نمره پیشرفت می کنند رو خیلی تشویق می کنم و به نکات مثبت شون توجه می کنم
هر روز با شکرگزاری خداوند شروع می کنم و از خداوند حمایت هدایت و حفاظت رو می خوام
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوب و عزیزم
من عاشق این مسیر و راه هستم چون که در این مسیر و دوره ها خودم مسول همه چیز در زندگیم هستم مثلا مسول جسمم و حال خوبم و … خودم هستم و هیچ کس مقصر نیست پس حالا که خودم مسول حال خوب خودم هستم دیگه منتظر هیچ کس نمیمونم تا حالم رو خوب کنه من اگاهانه تلاش میکنم تا از درون برای هر لحظه زنده بودنم شاد باشم و شکر گزار این نعمت باشم که بار دیگر من فرصت زنده بودن پیدا کردم و زمانی که من از درون حالم خوب باشه از هر عامل بیرونی برای حال خوب بیشتر استفاده میکنم .و بازم مهمترین عامل برای موفقیت حال خوب گفته شد که در واقع ما باید مطمعن باشیم به دنبال حال خوب لاغری هم میاد .
افراد چاق فکر میکنن چاقیشون باعث حال بد اونها هست و برای همین همیشه افسرده هستن و این یک توجیه برای چاقی اونها هست و اما اگر این دلیل رو بیاری برای چاقی تا ابد چاق میمونی چون حال بد رو که بلد نیستی خوب کنی و اصلا نمیخوایی حالت رو خوب کنی و انگار حال بدت یه نوع جلب توجه کردن هست که دیگران به تو رحم کنن پس حال بد یک بهانه برای چاقی هست چرا بهانه هست جون خیلی از لاعرها هم هستن که حالشون بد هستن ولی لاغر هستن پس این دو رو بهم ربط نده که نتونی هیچ کدوم رو درست کنی و بگو چاقی یک مشکل هست و حال بد یک مشکل دیگه هست .پس حال بد توجیه چاقی هست اما دلیل چاقی نیست . اتفاقا خود من به شخصه کلی آدم لاغر رو میشناسم که به قول خودشون عصبین استرسی هستن و همیشه نگرانن و ناراحتن و اینجا معلوم هست که حال بد و افسردگی هیچ ربطی به چاقی نداره و تتها دلیل افسردگی آدم ها این هست که اسیر نجواهای شیطانی شدن و از راه درست خارج شدن که با یک کم همت کردن در این مسیر میتونیم با کنترل ذهن ایمان و توکل قویتری برای خودمون درست کنیم و انسان توحیدی تری بشیم و آرامش پیدا کنیم و انسان شادتری بشیم و در واقع به قول دوستمون باید تمام نگرانیها و استرس ها رو رها کنیم و بیخیال تر زندگی کنیم که تمام تلاش خود من همین هست و هنر من این هست که در زمانی که هنوز به هدفم نرسیدم و در مسیر رسیدن به اون هستم و هنوز کلی مشکلات با من هست حالم رو خوب نگه دارم و ایمان داشته باشم که بلخره به د ستش میارم حالا در تمام جنبه های زندگی همینطور هست و اینجا هم که بحث لاغری هست بازم همین طور هست .
خیلی از افراد چاق میگن ما وقتی حالمون بد دوست داریم بخوریم اما چطوره و قتی وارد این دوره ها میشیم و استاد حال ما رو خوب میکنه این حال خوب دلیل کم خوری ما نمیشه .
تغییر حال از بد به خوب یا بلعکس یه تغییر راحت هست که در زمان کم اتفاق میبفته که با تغییر طرز فکر شما اتفاق میفته چون این موضوع متافیزیکی هست پس سریع اتفاق میفته اما تغییر جسم از چاق به لاغر و بلعکس زمان میبره چون فیزیکی هست و سخت هست .خود من جدیدا از وقتی وارد این مسیر شدم مرتب دارم روی همین فاصله ی بین حس خوب و بدم کار میکنم و میخوام هی کمتر و کمتر بشه و من هر وقت از چیزی ناراحتم خیلی روی خودم کار میکنم تا مدت زمان کمتری در اون حال بد باشم و سریع حال خودم رو خوب میکنم و تا حدود زیادی موفق بودم و اصلا مثل گدشته هر چیزی من رو اذیت نمیکنه و خیلی از چیزا و حرفها برام بی اهمیت تر شدن و همین باعث شده سریع حالم رو عوض کنم و بیخیال خیلی از چیزها بشم که واقعا در زندگی من فرع هستن و جز اصل نیستن .
مهم حال خوب داشتن و از زندگی راضی بودن و لذت بردن هست که این لذت بردن هم به رقص و پایکوبی و می خوردن و .. نیست مهم اون آرامش هست .
پس برای حال خوب خودت ورودی خوب به خودت بده تا خوشحال باشی و با این خوشحالی و حال خوب میتونی زندگی عالی رو سپری کنید .
از هر چیزی بترسی به اون مبتلا میشی پس توحیدی تر زندگی کنید و از همه چیز نترسید و نگران نباشید من خانواده ای رو میشناسم که از همه چیز نگرانن و میترسن از اینده ی خودشون فرزندشون از این بیماری از مواد عدایی که چه اثر بدی بر بدن ما میزارن از داروهای شیمیایی از سرقتها و تصادفها که ممکنه براشون پیش بیاد و همیشه بدترین حالت ممکن رو برای یک موضوع در نظر میگیرن از وقتی گوشیهای موبایل اومده و سرعت پخش اخبار منفی خیلی زودتر شده و راحت تر به این همه ورودی منفی از طریق کلیپها و اخبار دسترسی دارن و همیشه در حال بررسی اونها هستن بنده ی خدا همش داره بد میاره در زندگیش و کلی حوادث ناگوار که نمیخوام بگم رو دارن تجربه میکنن و همیشه حالشون بد و ناراحتن و از همه چیز میترسن حتی به ادمهای اطرافم بد ببین هستن و بسیار معاملات بدی رو تجربه میکنن که بازم نگم بهتره و من میدونم این چرخه ی معیوب در زندگی اونها ادامه داره چون طبق قانون حال بد مساوی با اتفاقهای بد هست مگر طرز فکر و نگاهشون رو تغییر بدن و حالشون رو خوب کنن تا زندگی بهتری رو تجربه کنن .
من در این دو سال کرونا بهترین دوران زندگیم بود و از همیشه کلی بهتر بودم و تجربه های جدیدی داشتم و کلی تغییر کردم اما بازم میخوام بهتر بشم و سال دیگه از خودم راضی تر باشم .و مدتها هست که اگاهانه فقط کانون توجهم بر روی زیبایی های زندگیم و جهان اطرافم هست و مطعنم طبق قانون به زیبایی های بیشتر هدایت میشم که قطعا میام براتون مینویسم
سلام
ماباید با حال خوب ب لاغری برسیم
هیچ وقت با لاغری نمیشه ب حال خوب رسید
انگار بخوای بهونه بیاری برا داشتن حال خوب ک لاغر بشم فلان میشه چی میشه ی چن روز بعد عادت میکنی
کاش ما انسانها یاد بگیریم برا خودمون زندگی کنیم اکثر ماها ب خاطر دیگران ک خودمونو عذاب میدیم و نمیدونیم ک این دیگرلن بالاخره ی حرفی پیدا میکنن حرف بزنن
حال خوب حس خوب بزرگترین تغییر در زندگیس ک باهاش همع چی لذت بخشه من
نمیگم چاقیم در حال بدم بی تاثیره ولی هیچ وقتم لاغری برام حال خوب نمیاره
من ب خودم میگم بابا اومدی زندگی کنی زندگی کن از کجا معلوم فردایی بلشه حالشو ببر چرا انقدر ب خودت سخت میگیری
بخند تا دنیا بهت بخنده
فقط فقط کنترل ذهنه ک حال خوب ب ارمغان میاره، اگه بتونی ذهنتو رام کتی انقد ب اینور وانور منو نکشه حال خوب میاد
با حال خوب ب همه چی میشه رسید درگیر دیگرلن بودن درگیر چلقی لاعری همه اینها حال خوبو ازمون میگیره
لاغری شیرینه خیلی پس بخواه با حال خوب این طعم خوب بچشی واز مسیر لذت ببری
من قبلا حال بد بود چن ک بچم عدا نمیخورد
حالم بد بود چن بچم و خودم زود زود سرما میخوردیم
حالم بد بود چن پدر مادرم باهم خوب نبودن
حالم بد بود چن پول ندارم
حالم بد بود چن چاق بودم نمیتونیم لباس بخرم
و خیلی چیزهای دیگه ولی الان خیلی بهترم خیلی درست هنوز درگیری ذهنی دارم ولی هنوز اول راهم الان نگا اسمون میکنم میخندم در حالی ک خنده با من بیگانه بود الان از خیلی چی زها لذت میبرم ک قبلا حتی فکرشم نمیکردم
مطمئنم ک تغییر جسمی هم خواهم دید
سلام🙂
چقدر عنوان این فایل با محتوای فایل همسو هست اینکه حالت و احساست خوب باشه لاغر شدن هم آسونتر خواهد بود
دیروز یه فایل کوتاهی میدیدم دوبله صحبتهای خانم استرهیکس بود…جمله ای که بارها از شما همسرم و افراد دیگه شنیده بودم ولی مثل اینکه تا از ایشون دوباره نمیشنیدم برام جحت نبود
درباره ثروتمند شدن بود و کسب پول و ایشون میگفت که اصلا هدف نباید کسب پول باشه و شما کافیه که با ذات الهی خودتون همسو بشیم اونوقت ثروت هم به راحتی وارد زندگی شما میشه و همسو بودن هم در واقع داشتن حال خوب و احساس خوب و آرامشه ...
من خودم از جمله کسایی هستم که به خاطر ثروتنمد شدم وارد آموزشهای قانون جذب و….شدم و الان هنوز هم بسیاری از اوقات وقتی در آمدم به اندازه دلخواهم نیست ناراحت میشم و اعصابم خورد میشه و تازه پر توقع تر هم شدم که برای همه که اوضاع اقتصادی خوب نباشه برای من یکی دیگه نباید اینطور باشه چون من دارم روی خودم کار میکنم واین حرفا…همسرم هم همیشه میگن که اصلا این کار کردن روی خودت برای حال خوبه نه برای ثروت ومن باز نمیپذیرم….
جالبه که هر وقت بابت درآمد ناراحتم با دیدن چاقی خودم بیشتر هم حالم بد میشه و انگار در ذهن من این دو تا باگ وجود داره که یه جورایی هم به هم مربوطه…البته خودم ربطش دادما…. چون وقتی ناراحتم و جلوی آینه چاقیم رو میبینم میگم حداقل اگه چاق نبودم و متناسب بودم باز هم بهتر بود حداقل با دیدن خودم حالم بدتر نمیشد….
در واقع من دوتا موضوع فیزیکال رو به دو تا موضوع غیر فیزیکال مرتبط میکنم..
استاد اینقدر این حال خوب برای ما مهمه که حتی وقتی حالمون خوبه خودمون رو لاغرتر و زیباتر هم میبینیم در آینه و برعکس وقتی حالت بده خودت رو چاقتر و نا زیبا میبینی…
بله درسته من ایراد کار خودم رو میدونم من هنوز با وجودیکه به قول خودم ۵ساله در این مسیرم هنوز حال خوبم رو به شرایط بیرونی گره میزنم و وقتی درامدم خوبه و حس میکنم کمی جمعتر شدم حالم هم بهتر میشه و وقتی درامدم کمه و از روند لاغر شدنم هم راضی نیستم حالم بدتر هم میشه…
در صورتیکه در این فایل شما میگید حال خوبت و احساس خوبت از درون باید شروع بشه و با عوامل بیرونی بهتر بشه و من با اینکه میدونم ولی باز هم قانون رو رعایت نمیکنم.
اینکه شما همیشه لاغر شدن رو اسون میکنید و همیشه یاد میدید که با خودتون بگین لاغری که چیزی نیست و در ذهن کوچیکش کنیم و از زندگی و زنده بودنمون لذت ببریم از تک تک لحظات عمرمون که اصل اینه ….در واقع باز هم کمک کردن به روان شدن لاغری هست
در واقع داریم از قانون رهایی استفاده میکنیم و همینکه در مسیر آموزش هستیم و هر روز قدمی برای لاغرشدن بر میداریم در کنار تمام لذتهای دیگه دنیا از جمله لذت بردن از غذاها .لذت بردن از کنار خانواده بودن.لذت بردن از ارامش بعد از خوردن .همین مهمه و لاغری هم کم کم با سرعت خودش در جسم ما اتفاق میافته..و نباید منتظر لاغری بمونیم بعد از زندگی لذت ببریم ….باید از تک تک لحظات زندگی لذت ببریم لاغری رو هم دنبال کنیم بدون اینکه بهش بچسبیم و اینکه هی چک کنیم لاغر شدیم یا نه….به قول شما عمق لحظه هامون رو بیشتر کنیم .
طبق قانون فرکانس همه همفرکانسها کنار هم قرار میگیرن پس فکر منفی باعث بوجود اومدن احساس منفی میشه و در نتیجه اتفاق منفی رو برامون میسازه وفکر مثبت احساس مثبت و در نهایت اتفاق مثبت رو …
جالبه که فکر منفی_احساس منفی یه چرخه است واحساس منفی هم فکر مشابه خودش رو میسازه و این چرخه خراب مرتب تکرار میشه و احساس ما مرتب بد و بدتر میشه چون فکرهای منفی بیشتری رو مرور میکنیم.
با آگاهی میتونیم متوجه این موضوع بشیم و این چرخه رو متوقف کنیم.
در کتاب ایین زندگی که به تازگی دارم میخونم و درباره نگرانی و راههای برطرف کردن اونه آموختم که ذهن ما وقتی مشغول و سرگرم کاری باشه و فضای خالی ای در اون نباشه کمتر هم درگیر افکار منفی و درنهایت احساس نگرانی میشه و یکی از راههای عالی برای کم کردن نگرانی مشغولیت کاری و ذهنی هست مثل یادگیری و آموختن که باعث میشه ذهنت دیگه درگیر فکرهای منفی ناشی از مرور خاطره های گذشته یا ترسهای آینده نشه.
مثل کاری که ما در این سایت داریم انجام میدیم برای همینه که گوش دادن به فایلها حالمون رو خوب میکنه چون ذهن درگیر یادگیری و آموزش میشه 👌👌👌
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام ب استاد عزیز و دوستان همراه گام ۷۷ لاغر شدن را آسانتر کنید.
ما باید متعهد باشم نسبت ب حال خوبمون منم اینطورم فک میکنم لاغر بشم خیلی حالم خوب میشه دوست ندارم زیاد مهمانی برم دیگه از قضاوت شدن خسته شدم ولی دیروز داشتم ی مطلبی رو میخوندم ک اگه اشتباه نکنم آقای حامد امیری ک چند سال پیش جز مردان آهنین بود و چند سال پیش تصادف کرد و فلج شد و دیگه نتونست راه بره و برای همیشه ویلچر نشین شد توی چند روز اخیر تیم معلولین ایران مسابقه داشتن و این آقاجز اون تیم بود وتوی رشته پرتاپ نیزه توی المپیک توکیو مدال طلا گرفت با قدرت بعد خود من ب خاطر چند کیلو اضافه وزن دنیا را واسهدخودم تیره و تار کردم اینقدر ک عجله دارم واسه لاغر شدن وقتی ذهن انسان ،سالم باشه ،ورودی صحیح ببینه،ثروت مند باشه توی هر شرایطی می تونه موفق بشیم امیدوارم خدا کمکمون کنه و درک کنیم این آگاهی ها رو .
با دیدن این فایل به این نتیجه رسیدم که خداوند چقدر عدالت داره اینو می تونیم از اتفاقاتی که در زندگی هر فردی که میفته بفهمیم و متوجه شدم چرا زندگی افراد با هم فرق میکنه چون ما خودمون انتخاب میکنیم که چه چیزهایی رو وارد زندگیمون کنیم دقیقا در همسایگی ما یک خانواده زندگی میکنن که خانم این خانواده بسیار متناسب و زیبا و دارای سه فرزند قد و نیم قد هستن ولی چون خونه ها آپارتمانی هست ناخواسته صداشون شنیده میشه این خانم و آقا حالشون خیلی بد هست دائما مشاجره دارن و حال بد خودشون رو به بچه ها انتقال میدن و دیوار به دیوار اونها من هستم با احساس خوب و آرامش کامل ولی دارای اضافه وزن، پس نمیشه حال خوب و بد رو به چاقی و یا لاغری ربط داد ،من منکر این نیستم که استرس روی بدن انسانها موثر هست ولی تاثیر اون به چاقی و لاغری ربطی نداره چون حال خوب و بد ما یک طرز فکر هست و متافیزیکی ولی جسم ما فیزیکی ،احساس ما دائما در حال تغییر هست ولی جسم ما نمی تونه با سرعت خودشو تغییر بده پس باید اول حالتو خوب کنی و با استفاده از پیرامون خودت حالت رو بهتر کنی من قبل از اینکه وارد این سایت بشم نمیدونستم چه جوری حالمو خوب کنم و همیشه منتظر بودم شرایط بیرونی اوکی بشه و من حالم خوب بشه ولی هیچوقت به این حال خوب و آرامشی که الان دارم نرسیدم چون فکر می کردم باید دور و برم پر از افرادی باشه که حال منو خوب کنن ولی الان در تنهایی خودم حالم عالیه بهترین اوقات من زمانی هست که تنها هستم و خودم رو به یک فنجان چای دعوت میکنم و با یک موسیقی عالی و خواندن کتاب حالم بهتر میشه و من خوشحالم از این که خدا این سایت رو پیش روی من گذاشت خیلی از افرادبا اینکه خیلی چیزهای خوبی در زندگی دارن حالشون اصلا خوب نیست چون قدر داشته هاشون رو نمی دونن و من با این حال خوبم به معبودم نزدیکتر هستم و سپاسگزار تمام نعماتی هستم که دارم و چقدر میلیاردرم که بدنی سالم و ذهنی دارم که آگاهانه ورودی هاشو انتخاب میکنه من الان یکسال و اندی هست که تلویزیون نمی بینم و اینستام فقط برای تبلیغات کارم هست و فقط فایل های استاد رو می بینم و به شدت حالم عالیه ،ممنونم استاد بزرگوارم ،خدایا سپاسگزارم بابت این حال عالی ،اگر از جایی که هستی خوشحال نیستی جاتو عوض کن تو درخت نیستی
گام ۷۷ لاغرشدن راآسان تر کنید .به نام خدا
علت اینکه هرچه چاق میشویم به شکل سادهتری چاق تر از قبل شدیم چون با هر بار چاق تر شدن چاق تر شدن در ذهن ما ساده تر می شود برای لاغر شدن میتوانیم از این فرمول استفاده کنیم .
هر وسیلهای که توسط انسان به وجود می آید شامل مجموعه ای از قطعات است که با هم هماهنگ هستند و در نتیجه حرکت منظم و از پیش تنظیم شده ای را ایجاد می کند خیلی از قطعات برکار و عملکرد دیگر قطعات تاثیر دارند.
بدن انسان نیز از هزاران قطعه تشکیل شده است که به شکل بی نهایت منظمی با یکدیگر در ارتباط هستند در انسان علاوه بر اعضا که حالت فیزیکی دارند افکار و احساس ها نیز با یکدیگر در ارتباط هستند.
یک فکر می تواند فکر دیگری را ایجاد یا تقویت کند و همچنین یک احساس میتواند در احساس دیگر تاثیر گذار باشد .
افراد چاق برای منطقی بودن چاقی شان در ذهن خود فرمول های زیادی رومسبب می شناسند.که احساسات نیز یکی از آنهاست .
غذا خوردن یک فرد متناسب را چاق نمی کند ولی یک فرد چاق را چاق تر می کند .
برخی احساس ها نیز در افراد متناسب تأثیر چاق کنندگی ندارد ولی افراد چاق را چاق تر می کند.
مثال :یک فرد چاق اعتقاد دارد که احساس بد یا احساس افسردگی در آن ها سبب اضافه وزن شده است و برخی معتقدند افسردگی آنها باعث چاقی بیشترشان می شود .
وقتی اضافه وزن از حد معمول بیشتر میشود و فرد دچار مشکلات بیشتری میشود سعی میکند با روشهای مختلف مقداری از اضافه وزن خود را کاهش دهد و موفق نمی شود.
این فرمول را تغییر میدهد این بار میگوید چاقی باعث افسردگی شده است و تا زمانی که لاغر نشود نمیتواند حال خوبی داشته باشد.
همانطور که قطعات یک ماشین بر یکدیگر تأثیر گذار هستند انسان هم می تواند احساس های خود را تحت تاثیر یکدیگیر قرار بدهد.تحت تاثیر قرار گرفتن احساسات ما سبب میشود نتایج ما یا خواسته های ما با یکدیگر در ارتباط باشند .به عنوان مثال وقتی در ذهن خود این فرمول را ثبت کرده باشید که چاقی من به خاطر احساس بد یا افسردگی است یا به طریق دیگر ر در ذهن خود ثبت کرده باشید که به دلیل اضافه وزن فعلی ، من دچار افسردگی شدهام سبب میشود احساس ما که موضوعی کاملاً غیر فیزیکی است با چاقی که وضعیتی کاملاً فیزیک است در تبادل قرار بگیرد .
این تاثیر پذیری جسم ازذهن یا ذهن از جسم باعث میشود که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند بارها تلاش می کنند لاغر شوند اما موفق نمی شوند چون اضافه وزن خود را در ذهنشان به احساس خود مرتبط کردهاند .
و این تأثیر پذیری جسم از ذهن برای من باورهای غلطی را روشن کردکه سیزده ساله من رو داره رنج می ده
از دیشب که دارم فکر می کنم چیزهایی به یادم میاد که مسائل رو برام روشن تر می کنه تا قبل از بچه دوم مشکل هورمونی نداشتم.
ولی یادمه وقتی هنوز نوجوان بودم صحبت از مشکلات هورمونی مادرم شد مادرم گفت تو به عمه ات رفتی به من نرفتی .یادمه مادرم خیلی مشکلات در این زمینه داشت و باید از این حرف مادرم خوشحال می شدم که به اون نرفتم ولی در عالم بچگی خیلی ناراحت شدم که چرا به مادرم نرفتم .احساس یک کمبود می کردم تا اینکه چند سال گذشت و خواهرم بزرگتر شد و مادرم میگفت که در این زمینه ،خواهرت به من رفته .باز بیشتر عصبی می شدم احساس میکردم مادرم برای تحقیرمن این حرف میزنه .الان که فکر میکنم یادم میاد عمه ام همیشه شکم بزرگی مثل زنان باردار داشت ولی مادرم کاملا متناسب بود .من شکم عمه رو با اون مساله ربط میدادم .ولی مادرم که کاملا متناسب بود رو به خاطر بیماری هورمونیش میدانستم .بااینکه در اون موقع ادم کاملا لاغری بودم ولی از همون موقع از شکم عمه ام متنفر بودم .
به علت علاقه به مادرم داشتم دلم میخواست همه چیزام مثل اون باشه .
بعد از زایمان بچه دوم مشکلات زیادی برام پیش اومد که شبیه شدن من به مادرم شروع شد که استارت همه بیماری های من زده شد .
وقتی بچه ام ۱ سالش بود سردرد میگرنی ام شروع شد که مانند مادرم کارم به بیمارستان و آمپول می کشید .مادرم میگفت خوشحال بودم که تو به من نرفتی که متاسفانه داری مشکلات من رو تجربه می کنی .یادم میآید که توی دلم از این حرف مادرم خوشحال شدم و لذت بردم .به خاطر این سردردهای میگرنی ، قرص افسردگی دکتر بهم داد وگفت مواظب باش چاق کننده است از آن زمان ۱۳ سال میگذره من هنوز نتونستم مشکلات هورمونی و سردردهای میگرنی را درمان کنم و چاقی هم مشکلی دیگری بر مشکلاتم شد که کمردرد و پادرد برایم به ارمغان آورد .
باورم نمیشه ۱۳ سال من با دو بیماری دست به گریبان شدم که ذهن من برای جسمم ساخته است .
ذهنی که میخواهد توجه مادرم را جلب کنه ذهنی که پیگیری مادرم رو هنگام بیماری می خواهد.
که به من زنگ بزنه و برام دارو خونگی بفرسته تا حالم بهتر بشهیا وقتی تلفنی حرف بزنیم همه حرفامو در مورد بیماری هامون مشترکه و یک عالمه حرف از دوا و دکترداریم .درمان هم فایدهای نداشت چون باور کرده بودم که مثل مادرم این بیماری حالا حالا ها دست از سرم برنمیداره .
تفاوتی نداره که شما در ذهن تان احساس ، بدتان را عامل چاقی خود میدانید یا چاقی را باعث احساس بد خود، در هر حال ارتباط احساسی جسمی در ذهن شما شکل گرفته است.
شما زمانی می توانید متناسب شوید که همزمان روی احساس و جسم خود کار کنید هر دو جزء متصل شده در ذهن خود را همسو با یکدیگر تغییر دهیم .
بنابراین توجه همزمان به احساس و وضعیت جسمی در حرکت هماهنگ احساسی جسمی به سمت متناسب شدن اهمیت بسیار مهمی دارد.
اگر از لحاظ احساسی حالت خوب نیست بدان که فقط خودت میتونی حالت رو خوب کنی و حال خوب داشتن این احساس درونییه .
اگه حالت خوب نباشه و انتظار داشته باشید که شرایط پیرامون تو خوب بشه تا حالت خوب بشه بدان نمیشه.
باید درونی حالتو خوب کنی و با عوامل بیرونی حالتو خوب تر کنید.
حال خوب باعث میشه که پیاده روی در جاده سرسبز، راه رفتن در زیر باران ،نشستن در کنار جوی آب ، بازی کردن با کودک، تلفن زدن به دوست، دیدن مادرت ، گردش رفتن دو نفره با شوهر حالت را بهتر کنه ولی اگه حالت خوب نباشه از بودن در هیچ کدام از این موقعیت ها لذت نمیبرید .
بعضیها چاقی رو علت حال بد می دانند اصلا درست نیست این توجیهیه برای حال بد .
حال خوب یک طرز فکره . فیزیکی نیست وقتی حال شما خوب باشه طرز فکر و باور شما تغییر میکنه .
جسم و تغییرجسم فیزیکیه وپروسه زمان بره .
مهم حال خوب بودنه . مهم لذت بردن لذت بردن یعنی آرامش داشتن خوشحال بودن
سلام من با گوش دادن ب این فایل بسیار زیبا و آموزنده و دلنشین ک واقعا ب دلم نشست و جواب خیلی از سوال هایی ک تو ذهنم داشتم و گرفتم استاد بزرگوار ان شالله ک همیشه سالم و سلامت و لبتون خندون باشه
با سلام …وقت بخیر
باید حال درونی خود را خوب کنیم .بعد از عوامل بیرونی برای بهتر شدن حالمون استفاده کنیم.
ولی من وقتی به ناراحتیهام فکر میکردم حالم بد بود.از تمام کارهایی که کرده بودم ونتیجه ای که فکر میکردم رو نداد…حالم هر لحظه گرفته بود.
از صبح تا شب خلاصه یه موضوعی بود که اعصاب منو بهم بریزه…که به شکرانه خداوند با تغییرات اساسی که در زندگیم بوجود آوردم وخودم رو کلا از محیط دور کردم….حال وروزم بهتر شد.
با جای جدید…دوستان جدید…خلاصه کم کم به آرامش رسیدم حالم بهتر شد..
و در نهایت که به این سایت هدایت شدم.واقعا چشمانم به حقایق باز شد…متوجه شدم که چقدر بعضی از فکرهای من غلط وبیهوده بوده وتلاش من بیحاصل….هر روز یه مطلب جدید یاد گرفتم.
سعی کردم که فرمولهای قبلی را با دلیل رد کنم.و فرمولهای جدید را روتین زندگی خودم قرار بدهم.
در کل انسان عجولی بودم..ول الان احساس میکنم که آرامتر شدم وبا حوصله بیشتری در مسیر مشغول تکاپو هستم.شاید چون به این واقعیت پی بردم که در راه صحیح قرار گرفتم با آرامش واطمینان بیشتری سعی در انجام تمرین وفایل گوش کردن وخواندن نوشته های دوستانم هستم.وهر روز حالم بهتر از روز قبل است وامیدواری بیشتری دارم که به هدفم نزدیک میشوم…حتی اگر از اون زمانی که فکر میکردم بیشتر زمان لازم باشد.
به امید خداوند وبا لطف همیشگی استادم وهمت واستمرار م در حال زیر و رو کردن فایلها هستم.به امید روزی که منم آثاری از رسیدن به هدفم رو درک کنم..به امید خدا
سلام دوست عزیز
وقتی هر روز احساس خوبی داری و مثل قبل دچار افکار منفی نمیشی یعنی در مسیر هدفت هستی
هر تغییری در خودت رو تایید کن و نشانه ای بدون که در مسیر درست داری حرکت می کنی
مقصد آماده است و هرکی در مسیر درست حرکت کنه بالاخره به مقصد می رسه
سلام
ممنونم استاد
سلام
وقتی فایل رو گوش دادم و کامنتها رو خوندم . دوست عزیزم فریده جان تو کامنت اش گفت که من چون آدم استرسی هستم و اون رو به چاقی ربط میدادم و موفق نشدم که لاغربشم .
منم پنج سالی هست که وقتی موهایم ریزشش شروع شد و پیش یه دکتر متخصص سرشناس رفتم و اون بهم گفت استرس داری؟و من هم گفتم نه . و گفتش دلیل اصلی ریزش مو استرس هست و من هم باور کردم چونکه دکتر سرشناسی و چندبار خواهرم پیشش رفت و نتیجه گرفت البته واسه یه کار دیگه .
بعد اون موقع ریزش مویم بدتر شد .چون دیگه باور کردم استرس باعث ریزش مو میشه . و من هم نگرانی زیادی داشتم بابت آینده ام و زندگیم. اون موقع مشکل چاقیم حاد نبود .
درحالیکه همکارانی داشتم که غرق درمشکل بودند ولی موهای پرپشتی دارند.
.یا مادر عزیز من هر موقع به خاطر هر موضوعی میره دکتر اول از همه میگه تو استرس داری اینجور چربیت بالاست بااینکه مامان لاغره ولی چربی خونش بالاست و این باور اشتباه باعث شده بنده خدا هر روز چربیش علیرغم اینکه مو به مو دستور دکتر رو اجرا میکنه چربیش بیشتر و بیشتر بشه.
درحالیکه همکارانی دارم که زندگیشان پرمشکل و استرس هست ولی بدنشان سالمه و چربی خون ندارند .
فریده جان ایشالله به خواسته دلت برسی و ازت یه دنیا ممنونم که باور مخفی من و مادرعزیزتر از جانم رو نشون دادی .منم به مادرم میگم که تا میتونه این باور رو از خودش دور کنه تا حالش بهتر بشه.
نباید چاقی . بیماری . ثروت . روابط خوب رو به احساسمان ربط بدیم و بالعکس . چون چاقم پس طبیعیه استرس بگیرم یا استرس باعث چاقی من هست .استرس باعث ریزش موی من هست . استرس باعث بالارفتن چربی خون من هست . پس اینها باید برطرف شن تا حال من خوب شه . نه اینطوری نیست درهرصورت باید تحت هر شرایطی حالمان رو خوب نگه داریم . اگه استرس باعث چاقی هست پس چرا مادرم که استرس داره لاغره؟
چرا وقتی ریزش موی من به خاطر استرس هست چرا خواهرم که استرس داره و یا چرا یکی از دوستام غرق درمشکل خانوادگی بود موهاش پرپشته؟
اصلا مگه تو این جامعه به جز افراد معدودی کسی میشه استرس یا نگرانی نداشته باشه؟
پس چرا یکی لاغره یکی چاق ؟
یکی موش پرپشته یکی کم مو؟
پس هیچ ربطی نداره که حال بد خودمون رو به مشکلات ربط بدیم و برعکس مشکلات رو به حال بد .اگه اینطوری فکر کنیم تا آخر عمرمان مشکلات که تمامی ندارند و ما هم تا آخر عمر حالمون بدباشه.
هر مشکلی هم که تو زندگی داریم بایستی حال احساسمون رو خوب نگه داریم و کم کم اتفاقات خوب برامون میافته . من مدتی بود که به تضادهای مختلفی که میخوردم تلاشم رو میکردم احساسم رو خوب نگه داشته باشم . بعد مدتی اتفاق خوبه برام افتاد و من به مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم . بازم احساسم رو علیرغم تمامی مشکلات خوب نگه میدارم تا باز به مسیر بهتر وراه ساده تر هدایت بشم .و زود نتیجه دلخواهمون بگیریم. مثل امروز که یه باور مخرب که داشت زندگیم رو تحت شعاع قرارمیدهد شناسایی کنم
گام ۷۷ ،، لاغر شدن را آسانتر کنید ،،سلام دوستان همراهم و استاد عطارروشن ،،از زمانیکه خودمو شناختم و تونستم با دنیای اطرافم ارتباط برقرار کنم و آدم هارو بشناسم ،تنها موردی که زیاد شنیدم ،دیدم و حس کردم و پذیرفتمش ،این بود که چاق شدن آسونه و لاغر شدن سخته ، پس چاقی برای من مثل آب خوردن بود و لاغر شدن کار بسیار دور ، سختو و موقتی ،همین موقتی لاغر شدن شد یک باور بزرگ در من ،که هر چقدر تلاش میکردم مطمئن بودم چاقی من بازگشت خواهد داشت ،پس خودمو برای اون محیا میکردم و چونکه انتظارشو داشتم ،به اون هدف هم میرسیدم ، با اینکه اون جریانه تکراری رو دوست نداشتم ولی چونکه برنامه ریزیش در من وجود داشت ،اون پروسه تکرار میشد ،، حالا در این دوره ها ،در حال آموزش و انجام همون کارها هستیم ولی برعکسش ،در مسیر لاغر شدن ، اولین قدم اینه که با ذهن و ذهنیت های خودمون آشنا بشیم، کارایی اونو بدونیم ، ساختن ذهنیت قوی و جدید ، مثل اینه که وارد یک کویر بینهایت بزرگ بشیم ، مهمترین وسیله ای که در کویر بغیر از ماشین و وسایل رفاهی و غذا ،یک قطب نماست ،اونهاییکه کویر نورد هستن به ضروری بودن قطب نما ،کاملا آگاهن ،با قطب نما به هر جایی که بخوان میتونن سفر کنن و مطمئن هستند که گم نخواهند شد ، شناخت و آموزش ذهنیت ها ،هم مثل ،داشتن قطب نما در کویره که در انتها راه درستو بما نشون میده ، شناسایی فرمول های مخرب و چاقی ،اولین قدم برای رفتن به مسیر صحیحه ، وقتی بتونی ارتباط درست با ذهنیت هات بگیری ،میتونی بهش فرمان مورد دلخواهت که متناسب شدنه بدی ،اونم راحت ،ساده، با لذت و با حس خوب ،،ذهن دنبال انجام کارهاییه که برای ما لذت بخش باشه ،اگر لاغر شدن با رنج همراه باشه که ذهن فرار میکنه ،مگر اونهمه راهو نرفتیم و به بنبست خوردیم ،چونکه با اون روش ها ،خوشحال نبودیم،لذت که نمیبردیم هیچ ،درد هم میکشیدیم ، بعد از اون حجم مموری ناراحت کننده ای که از مسیر لاغر شدن هاییکه داشتیم و نتایج موقتی میگرفتیم ،ذهن ترسیده و تصور میکنه ،لاغر شدن مساویست با رنج ،،در ابتدا باید ذهن عزیزمونو آگاه کنیم که این راه متناسب شدن ،راه راحت،ساده و پر از شادی و لذته ،تا بهمون کمک کنه ،،،، سیستم بدن ما هم در ارتباط با هم کار میکنند ،هر چقدر اعضاء بدن سالمتر فعالیت کنند ،عملکرد ما بهتر خواهد شد ،تمام فرمان های مغز ما توسط ذهن ما صادر خواهد شد ، حالا محتویات ذهن ما در مورد لاغری و چاقی چه اطلاعاتی هستند ؟ پس با تغییر محتویات ذهن به مسیر تناسب هدایت خواهیم شد،،،،،،یکی از دلایل خود من در قبل ،اضطراب و استرسم بود که باور کرده بودم در بدن من کورتیزول تولید میشه و من چاق میشم ،و هر زمان کسی میپرسید چرا چاقتر شدی ،میگفتم ،آخه من استرس دارم ،عصبی میشم چاقتر میشم 😐 و چونکه خودمو انسان استرسی شناخته بودم ،انتظار چاقی بیشتر رو هم داشتم ،،بعد از مدتی که در چاقی و عوارضش میگذشت ،احساس میکردم گوشه گیر و خجالتی و افسرده شدم ،پس حال بد افسردگی با چاقی من یجورایی لینک شدن ،بهم وصل شدن ،هر زمان ناراحت بودم انتظار چاقی داشتم ،هر وقت چاق میشدم انتظار استرس داشتم ،، در واقع احساس بد در کنار چاقی ،با هم حرکت خواهند کرد ، اگر در مسیر لاغری با ذهن هستیم ،باید روی احساسات خود آگاه باشیم ،،،،تمام عمرمو فکر میکردم باید شرایط روحیم ،زندگیم ،مالی و عاطفیم عالی باشه تا من حالم یکمی خوب باشه ، تو دوره های ذهنی یاد گرفتم که اول باید حال و احساسم خوب باشه تا اتفاقات خوبو تجربه کنم ،اوایلش برام گنگ بود ،یعنی چی ؟ وقتی من حالم خوب نیست چطور میتونم خوشحال باشم؟ و وقتیکه در موقعیت آموزش و عمل به دانسته ها قرار گرفتم ،آرام آرام متوجه شدم ،،،دقیقا وقتی حالمون خوب نباشه ،هیچ کسی یا هیچ جایی نمیتونه حال مارو خوب کنه ، من خودم با بودن در طبیعت جون تازه ای میگیرم ،بارون بباره میرم پیاده روی یا توی تراس میشینم و از باریدن لذت میبرم ، وقتاییکه حالم میزون نیست ،از خودم سئوال میکنم ،میگم فریده ببین چقدر داشته تو زندگیت داری که نمیبینیشون ،نابینایی در دیدن زیبایی ها ،وقتی در نگاه تو داشته هات ،هیچی نیستن،خب جهان هم به حسی که در حال ارتعاشش هستی جواب میده ،حست چیه ؟ حس هیچی ،جهان به تو چی میده؟ هیچی ،، پس چرا انقدر باید شاکی باشم از جهان؟ من خودم زیبایی هامو نمیبینم ،سلامتی خودمو نمیبینم،سلامتی فرزندانمو نمیبینم،مادرم،پدرم،خانواده م ،خونم،ماشینم،زندگیم،دوستانم،کلاسام،شادی هام،خوردو خوراک راحت و آسوده م ،دیدن اینهمه زیبایی ها با چشمانم، راه رفتن با پاهام ،انجام کارهام با دستام وووو چقدر آدم ها هستند که چشم ندارن،دست و پاهاشون سالم نیست ،خیلی چیزهاییکه من دارم و ازشون بی خیال گذشتمو ،ندارن ،من دارم ولی حسشون نمیکنم ، پس اولین قدم اینه که به وجود خودمون ،امروز که هدیه است از طرف خداوند، سلامتیمون،خانواده مون ووووووو آگاه باشیم ، هر لحظه از خودمون بپرسیم ،الان من چقدر باید حس خوب نسبت به این تجربیاتم داشته باشم؟ اگر دارم روی پاهام راه میرم و احساسم باید از ۱ تا ۱۰۰ ،،۱۰۰ باشه ،چرا احساس من منفی زیر صده ؟ بجای اینکه ۱۰۰ باشه ،چرا پاهای سالمم برام ندیدنی شدن؟ چون من در خواب مغناطیسی بسر میبرم ، یه نوار ضبط شده تو کلم روشنه که اجازه نمیده چیزیو بشنوم ،منو شکل ۴۵ سال گذشتم داره کنترل میکنه ،یکمی بیناتر باشم ،متوجه میشم که چیزهای زیادی برای داشتن احساس خوب دارم که حواسم بهشون نیست ،روزیکه از دستشون بدم تازه میفهمم ،بهتره قبل از اینکه به تضادها بخورم بیدار بشم ،سالها گذشت تا با انجام این تمرینات آرام آرام از حالت های ناآگاه ،به خودم اومدم، منیکه سرتاپا غر بودم و شکایت و ناشکر ، شروع کردم به دیدن ،نمیگم خیلی عالی عمل میکنم ولی هر زمان که بیدار میشم به خودم نهیب میزنم که بینا شو فریده ،نخواب ،در عالم مردگانه ناخوداگاهت زندگی نکن ،بیا بالا ،برو تو دایره آگاهی و تکرار همین تکرارها ،داره از من آرام آرام شخصیت دیگه ای میسازه ،، من سالها در کنار چاقی خودم ،ناراحت بودن،غمگین بودن،حال بد داشتن رو پذیرفته بودم ، تو کتاب شکستن عادت های کهنه از دکتر جو دیسپانزا،خوندم که نوشته بود ،بدن ما مثل حیوانات برای دفاع از خودش در برابر خطرها ،مواد شیمیایی تولید میکنه که اون مواد باعث میشه ،حیوانات و همینطور انسان ها در موقع خطرها ،فرار کنن ،یعنی نیروی مضاعف به عضله وارد میشه ،تمام قدرت ما از بدنمون گرفته میشه و بدن آماده فرار میشه ،برای همین وقتی سگ دنبالمون میکنه ، میتونیم تندتر و با قوای بیشتری بدویم ،وقتی اون مواد شیمیایی تولید میشه ،مغز ما به حالت بتای بالا وارد میشه ،زنگ اضطرار بدن زده میشه و تا زمانیکه ما در منطقه امنیت قرار بگیریم و به آرامش برسیم ، حدودا ۱۵ دقیقه طول میکشه که بدن به حالت قبلی خودش برگرده ،همینطور حیوانات بعد از تعقیف و گریز ،به حالت قبلی خودشون برمیگردن ،ولی چرا ما انسانها با مواجه شدن با اتفاقات ،ساعتها ،روزها ،ماها و گاهی سالها در گیر اون اتفاق خواهیم بود ؟،بعد از اینکه ما به مراتب از اون هورمون اضطرار زیاد استفاده کردیم و فرمان مغز در بتای بالا موند ،بدن معتاد به اون مواد شیمیایی میشه ،پس بساط اضطرار را برای ما فراهم میکند ،برای همین انسان ها سالیان سال در استرس هستند ،چونکه اعتیاد به اون هورمون ها در بدن بوجود اومده ، من وقتی از این اطلاعات آگاه شدم ،متوجه شدم ،یک دل نگرانی دائمی همراه من با من از خواب صبح بیدار میشه ،نگران همه چیز بودم ،اون نگرانی حال بقیه روز منو خراب میکرد ،اومدم آگاهانه باهاش برخورد کردم ،از خودم سئوال های خوب میپرسیدم ، دلیل نگرانی هامو میپرسیدم و متوجه شدم بیشتر اوقات ،دلیلی برای نگرانی ندارم ،پس فهمیدم اون سیکل تکرار هورمون ها در من در حال اجرا شدنه ،هر روز تمرین میکردم که آگاهانه توجه کنم بر داشته هام ،زیبایی های زندگیم ،لاغر شدنم ووووو و جدیدا متوجه شدم نصف بیشتر اون اضطراب هام کم شده ، منیکه سالها به اون شکل عادت کرده بودم برام راحت نبود که اگاهانه دل بکنم از اون استرس ها ،انگار دنبال چیزهایی بودم برای ناراحتی بیشتر ،انقدر در مسیر موندم که بتونم خود جدیدی بسازم و بتونم با کیفیتر زندگی کنم ،مثلا دیروز بعد از ظهر که حالم یدفعه بدون دلیل گرفته شد و خودم متوجه شدم و داشتیم با دوستم میرفتیم باغشون که اطراف تهرانه برای درخت و گل کاشتن ،به حس اضطراب درونم گفتم ،میتونی تا ۱۰ دقیقه دیگه اینجا باشی و بری ،من جایی برای تو ندارم ،خدارو شکر انقدر حس های خوب دارم که دیگه وقتی برات ندارم و مشغول گل کاری شدم ،البته که از عوامل بیرونی به نفع بهتر شدن حالم استفاده میکنم تا بتونم خبره بشم وقتی قوی شدم دیگه نیازی نیست فشاری به خودم بیارم ،چونکه من این مشکلو سالیانه همراهه خودم داشتم ولی نمیدونستم چجوری باهاش برخورد کنم و تو این ۱ سال که باهاش روبرو شدم ،دارم بال و پرشو میچینم ،هر چقدر اگاه باشم به خودم و حس های درونم و مراقبشون باشم ،میتونم بهتر عمل کنم،،،،اولین اتفاقی که در لاغری با ذهن در دوره ها برای من رخ داد ،همین حال خوب بود ،که چاقی من دلیلی برای حال بد من نباید باشه ،البته انقدر ریز و زیر پوستی اون آگاهی ها در من دانلود شد که خودمم نفهمیدم در من چه گذشت 😁 ( تزریق دانسته ها) 😁 به خودم اومدم دیدم دیگه حالم از چاقیم بد نیست ،بجاش سرحالم ،انگار کلید گنجیو بهت بدن و تو فرصت داشته باشی با خیال راحت بری و از گنجه بهره برداری کنی ، یجورایی سرمست رسیدن شده بودم ،تا الان که در دوره ها هستم ،هنوز هم اون حال و هوا در من هست ،یعنی دیگه مدام حالم بد نمیشه از وضعیتم ،غر نمیزنم ،در مسیر هستم ،میدونم خراب کردن خود چاقم و ساختن خود متناسبم ،کار میبره ،زمان میبره ، پس آرامش اولین هدیه بودن در مسیره ،،،،، یکی از شخصیت های بد وجود ما که خیلی مخربه و من خودم زیاد ازش استفاده کردم و ضربات زیادی ازش خوردم ،حس مظلوم نمایی و قربانی بودنه ،انگار دوست داشتم همه دلشون برام بسوزه،همیشه تراژدی غمگینی برای گفتن داشتم و از زمانیکه متوجه شدم ،حس قربانی بودن من ،یعنی من هر لحظه دارم به جهان پیغام* من ضعیف هستم *را میدهم و جهان هم من را در موقعیت های ضعیفتر قرار میدهد ،دیگه اون شخصیت قربانیمو کمرنگش کردم ،یعنی هر زمان دوست دارم قربانی اتفاقی باشم ،سریع از خودم سئوال میکنم، فریده آیا میخوایی در موقعیت ناخوبی قرار بگیری؟ اگر نه ،پس سریع بریم تو فاز دیگه ای ،،، پس ناله و غر و شکایت و مظلوم نمایی تعطیل،، فهم و درک اینکه قبلا ما حال بد خودمونو به چاقیمون لینک کرده بودیم ،چقدر کمکمون میکنه که ،این ۲ تارو از هم جدا کنیم ، اینهمه آدم هاییکه لاغرن ولی حالشون خوب نیست ،،،و ما میتونیم با حال خوبمون ،ادامه مسیر لاغریمونو راحتر کنیم ،ما که این مسیرو میریم چه با حال خوب چه بد ،کدومش برامون بهتره ،به نفعمونه؟ همونو انجام بدیم ،،چقدر دارم لذت میبرم از اینکه ،در حافظه سلولی من دیگه اونهمه اطلاعات چاقی وجود نداره و سلول های جدید من ،با فرمان های جدیدم ،فعالیت میکنند ، وقتی حالم خوبه و کدنویسی سلول هام متفاوت عمل میکنه ،منهم در مسیر متفاوتی خواهم رفت ،مسیری که به ارتعاش حس خوبم بخوره ،ارتعاش حس خوب که هیچ وقت غم و چاقی نیست ،تناسب و شادیه ،،، مسئولیت حال خوب خودمونو به عهده بگیریم ، اولین بار که در فایلی از استاد شنیدم ،که مسئولیت چاقی خودمونو به عهده بگیریم ، تعجب کردم ،با خودم فکر کردم ،مگه من باعث چاقیم هستم؟🤔 وقتی گفتن ،مسئولیت کل زندگیتونو به عهده بگیرید ،با خودم گفتم ،مگه من باعث اینهمه عقب افتادن هام هستم؟ و وقتی یاد گرفتم که ،البته فهم و درک این موضوع برای من ۱۰ سال طول کشید ،یعنی من ۱۰ سال پیش که در کلاس های روان درمانی ،تحصیل میکردم و استادم مسئله ،مسئولیت پذیریو ،آموزش میداد ،تا پارسال متوجه نشده بودم ،تازه دارم درک میکنم که این موضوعات یعنی چی ،،،،، تغییرات من با ۱ سال گذشته م ، اولا بگم که هر ماه که میگذره ،انگار به مدار دیگه ای وارد میشم ،مداری که درک و نگرشم نسبت به خیلی چیزها تغییر میکنه ، پارسال مدام تو فکر لاغر شدن بودم امسال نمیگم دنبال لاغر شدن نیستم ،امسال همراه با اون خواسته م ، خودمو یجور دیگه ای میبینم ، توانایی های خودمو حس میکنم،خودباوریم نسبت به خودم تغییر کرده ، من از این مسیر به مسیرهای تکاملی بهتری فرستاده شدم ، یه حس آرامش و آشنایی دارم ،امسال از خودم فرار نمیکنم ،در اضطرار نیستم ،میدونم راهم درسته ،حتی اگر سینه خیز هم برم ،بلخره به مقصدم میرسم ،یه عالمه اشتیاق دارم ، امسال بیشتر به خودم میپردازم ،انگار در حال پوست انداختن هستم،امسال من ساکتر شدم ،بیشتر به تفکرات جدیدم فکر میکنم و مراقب جوانه های کوچیک باورسازی هام هستم ،از دیدن رشد خودم لذت میبرم ،دست از دیگران کشیدم و به تنهایی به مسیرم ادامه میدم ، آرامه آرام شدم ، از مهر ماه ۱۳۹۹ منفی بافم ، به شدت بمن حمله های شبانه روزی داشت ،از هر دری منو میترسوند ،انقدر قوی منو در منگنه گذاشته بود که احساس خفگی میکردم ،بارها زیر بار فشارش که در حال له شدن و تسلیم شدن بودم ،دلم خواست از استاد بپرسم و خودمو خلاص کنم از اونهمه حس بد ولی ادامه دادم ،چیزی نپرسیدم ،گفتم جوابم در ادامه دادنم ،بهم گفته میشه ، این جریان ادامه داشت تا اسفند ماه که یک مسئله ایکه ۳ سال منو آزار داده بود و بشدت زندگیمو تحت شعاع قرار داده بود ،برام حل شد و رفت ،انگار نفس کشیدم ،انگار فضا در ذهنم باز شد برای آگاهی های جدید ، به خودم گفتم ،فریده فکر کن تازه این مسیرو شروع کردی ،ادامه بده ، از اسفند ۱۳۹۹ که وارد دوره ۱۰۰ گام شدم ، ترکیدن مین هاییکه در ذهنم قایم شده بودن شروع شد ،هر فایلی که گوش میدادم ،قسمتی از باورهای قدیم منو زیر سئوال میبرد و قسمتی از ذهنیت های جدید منو میساخت ،انگار تازه داشت تمام اون آگاهی هاییکه وارد ذهنم کرده بودم عمل میکردن ،تمام این فایل های رایگان سایتو من یکبار دیگه هم گوش داده بودم ولی ، امسال جور دیگه ای درک میکنم ،مثل وقتیکه ،آبی رو میخوایی در جایی در ظرفی جمع کنی و وقتی از یه اندازه ای که تلاش میکنی بگذره ،اون ظرف پر میشه ، زودتر پر میشه ، فعلا در حال جمع کردن اون آب در اون ظرف هستم ،میدونم به زودی پر میشم از فرمول های تناسب که میتونه کل وجودمو تمیز کنه ،،تغییراتم انقدر زیاد بوده که خودمم تعجب میکنم ، دستاورد دوره های ذهنی فقط لاغر شدن نیست ،لاغر شدن یکی از اونهاست ،،،خوشحالم که ۵۴۷ روزه که در این سایت مشارکت میکنم و ۷۱۴ تا کامنت ثبت کردم که با هر کدومشون یک قدم از مبداء م فاصله گرفتم ،در واقع من ۷۱۴ تا از مبداء م دور شدم و به مقصدم نزدیک شدم 😊 فریده عزیزم یادت باشه که در هر کاری حال و هوات خوب باشه تا سوخت حرکتت در همه مسیرهای زندگیت باشه ،حالت خوب باشه یعنی چی ؟ یعنی الان که داری با انگشتتات تایپ میکنی ،با عشق اینکارو انجام بده ،چونکه هم چشم داری که ببینی،هم دست داری که بنویسی ،هم عقل و هوش داری که درک کنی ،هم در مسیری هستی که فقط ۱ درصد از آدم ها از وجودش با خبرن ،هم داری براحتی با آرامش لاغر میشی و کیف میکنی ،همین چندتا دلیل کافی نیست که حالت خوب باشه ؟🤩
سلام دوست عزیزم فریده
وقت بخیر.
درود بر شما با این متن زیبا و بی نقصی که برامون نوشتی .
خصوصا قسمت آخر نوشته اتو خیلی خوشم اومد 👇
حالت خوب باشه یعنی چی ؟ یعنی الان که داری با انگشتتات تایپ میکنی ،با عشق اینکارو انجام بده ،چونکه هم چشم داری که ببینی،هم دست داری که بنویسی ،هم عقل و هوش داری که درک کنی ،هم در مسیری هستی که فقط ۱ درصد از آدم ها از وجودش با خبرن ،هم داری براحتی با آرامش لاغر میشی و کیف میکنی ،همین چندتا دلیل کافی نیست که حالت خوب باشه ؟🤩
حقیقت همینه فریده جان ، ما انسانها ناسپاسیم و امتیازاتی که داریم رو نمی بینیم .
کافیه فقط یک بار گذارمون به یک بیمارستان بیفته اونوقت می فهمیم چقدر ما ناشکریم ….خداوند خودش مارو مورد لطف قرار بده و از این حالتهای نفسانی دورمون کنه .و البته باید خودمونم بخوایم اقدام کنیم تا خدا با کمک و لطف خودش کارو تکمیل کنه .
استاد بارها اینو میگن که هر تغییری پروسه ای داره خاص خودش و تا این پروسه طی نشه تغییرات جدید نمایان نمیشن .
مثلا وقتی قراره روز تبدیل به شب بشه حدودن ۱۲ ساعت زمان می بره یهو شب یا یهو روز نمیشه بین گرمترین روز سال و سردترین روز ، ۶ ماه فاصله اس .منظورم فاصله چله تابستون و چله
زمستونه .
مثلا همین ویروس کرونا حدااقل ۱۴ روز دوره اشه که باید طی بشه تا بیماری از حالت شدت به اولین علایم بهبودی برسه ،
کشاورز زمینو شخم می زنه بذر می پاشه آبیاری می کنه یکزمان خاصی میگذره ،تا جوانه ها از زیر خاک در می آن و بعد نوبت مراقبت های بعدی می رسه آفتاب که مال خداست به موقع کارشو انجام میده ،دهقان باید علفای هرزو بچینه به موقع آب و کود بده مواظب آفتهای احتمالی باشه و در صورت نیاز گیاه به آفت کش ، انجام بده تابذر های کاشته شده تبدیل به محصول مورد استفاده بشن .
آیا تا به حال شده که کشاورز امروز بذر بکاره اما با اضطراب و فشار روی خودش انتظار داشته باشه یکهفته دیگه محصولو درو کنه ؟؟؟
نه .هیچوقت این اتفاق نیفتاده چون براش گذشت زمان و انجام مراقبتها منطقیه ..و زودتر از موعد انتظار برداشت محصول نداره ،
از اینا گذشته دانشجوهای هر رشته و هنر می دونن که باید ۶ ماه ، ۹ ماه ، یکسال یا ۴ سال درس بخونن و دوره ارو با تکرار و تمرین بگذرونن تا به نتیجه مورد قبولی برسن .
اما در مورد تغییر از چاقی به لاغری بی منطق میشیم ، حرف زور می زنیم ، انتظار بیجا از خودمون داریم ، عجله می کنیم ، و با این طرز رفتار کاملا ناصحیح و غیر منطقی اشتیاق و لذت لاغر شدن رو به رنج و نا امیدی تبدیل می کنیم ،
اهرم رنج و لذت رو از حالت طبیعی خودش خارج می کنیم و تبدیلش می کنیم به رنج لاغری همراه با رنج چاقی ،
ذهن بیچاره ارو در باتلاق عدم همکاری گرفتار می کنیم .
ما که سالهاست در رنج چاقی هستیم نقطه مقابلش به طور طبیعی میشه لذت از لاغری ، اشتیاق برای لاغری ، که اگر در این مرحله به شناسایی و رفع و رجوع باورها وموانع ذهنی لاغری همت کنیم و عجله و فشار بر خود رو کنار بذاریم بدن و ذهنما راحت میره سمت لاغری وتناسب اندام .
فقط یک اشکالی که هست اینه که ما برای تمام تغییراتی که در جهان اتفاق میفته قریب به ۹۵ درصد می دونیم چه مقدار زمان برای اونا صرف میشه یا باید بشه .و این پروسه زمان رو برای هر تغییر پذیرفتیم اما در پروسه ذهنی چاقی به لاغری ، هیچکس نمی دونه هر فرد چقدر زمان می بره که حالت چاقی تبدیل بشه به لاغری ، حتی کسی مثل استاد عطار روشن هم که خبره ی این هنر و علم هست نمی تونه برای هر فرد تعیین کنه که اوج چاقی چه وقت تبدیل میشه به اوج لاغری و تناسب ..
این از رمز و رازهای قدرت ذهن ومنحصر به فرد برای هر شخصه ….اما قدر مسلم اینه که بالاخره یک روزی و یکساعت خاصی این دگردیسی کامل میشه و ما به درک لذت زندگی جدید خواهیم رسید .
سلام شهربانو عزیز همراه و دوست مسیر لاغری من 🥰
خوشحالم که با افرادی همراه و همسفر هستم که کاملا به خود و وجودشون آگاه هستن ،من میگم افرادی که در این جنس مسیرها وقت میذارن ،هزینه های زمانی ،ذهنی و پولی میکنن و واقعا تصمیم گرفتن که تغییرات اساسی داشته باشن با همه آدم ها تفاوت دارن ، یعنی راهی که ۹۵ درصد میروند را ما نمیرویم ،افکار و نگرش متفاوتی برای خودمون میسازیم، به قضایا با دید دیگری نگاه میکنیم که شاید هر کسی از بیرون به ما نگاه کنه ،بگه ،حالا کار مهمی انجام نمیدن که ،ولی ما خودمون میدونیم ،شکستن و ساختن مجدد یک بنا چقدر کار میبره و ما در واقع تمام خود قبلیمونو بردیم زیر سئوال و در حال ساخت هویت جدیدی هستیم که با معیارهای ما همخونی داره ،پس کار ما خاص و متفاوته ، فقط باید به خودمون زمان بدیم و صبر با اشتیاق و باورسازی رمز موفقیت ماست ، ما فقط برای گرفتن یک دیپلم عادی که به هیچ درد ما نخورد ،۱۲ سال صبح رفتیم ،عصر اومدیم و درس هایو خوندیم که الان حتی یادمون هم نیست که چی بودن ولی میدونستیم باید اون راهو بریم و قبول کرده بودیم ،ولی برای لاغر شدن ،میگیم باید اجی مجی کنیم ،لاغر شده باشیم ،چونکه روی لاغر شدن اضطرار میذاریم و حساس میشیم ازش دورتر خواهیم شد ،اینهارو اول به خودم میگم ،یعنی تمام کامنتای من اول برای باورسازی های خودمه ،میگم که برای خودم محکمتر جا بیفته ،حالا در کنارش ممکنه دوستانی هم از اون متن ها استفاده مفیدی داشته باشن ،
منهم از خوندن نظرات شما و دوستانم لذت میبرم و میدونم هر لحظه که چشمانم شروع به خوندن کامنتها میکنه و یا انگشتانم شروع به تایپ کردن میکنه ،کانون توجه من برده میشه بر لاغری و اینها یعنی کار صحیح در مسیر صحیح
برای شما و بقیه دوستانم آرزوی بهترین هارو دارم همونطور که در مسیر بهترین ها هستید 🌹
فریده جان
ممنون از پاسخ جامع و توجه شما .
درسته ما انسانهای خاصی هستیم و کسی مثل خودمون در کنارمون یا اطرافمون نیست ما هر روز میثاق نامه می خونیم و کلی ورودی خوب اول صبح به ذهنمون می دیم با کلی تعهد .
از اینکه خداوند مارو مورد لطف خودش قرار داده جای بسی شکرگذاری .
از شما دوست خوبم خیلی متشکر و ممنون
ارادتمند شهربانو
سلام فریده جان .
وقتی کامنتت رو خوندم یه باور غلط رو تو زندگیم شناسایی کردم .
اینکه در جایی از کامنتت گفتی که چون استرس داشتی و اون رو عامل چاقیت میدونستی .
منم چندسال هست که مشکل ریزش مو دارم و پیش دکتر متخصص سرشناس رفتم و اون گفتش که تو استرس داری؟
گفتم نه . درحالیکه داشتم . اون دلیل اصلی ریزش مو رو استرس میدونست. و همین امر باعث شد که من این موضوع رو باور کنم . وچون استرس و نگرانی هم در زندگی هرکسی هست اون رو ربط دادم به موهایم. و وضعیت موهایم روز به روز بدتر میشد .
امروز که کامنتت رو خوندم از خواب بیدار شدم و راه حلش رو فهمیدم . ازت ممنونم واز خدای بزرگ میخواهم که شما هم به خواسته قلبی ات برسی .
سلام خانم محمدی عزیز
چقدر خوبه که با خوندن کامنت های دوستان کدهای گره خورده ذهن ما باز میشه و پرده ای از ابهام از جلوی چشم ذهن ما کنار میره که انگار همه چیزو شفاف تر میبینیم
از زمانیکه در مسیر آموزش های ذهنی قرار گرفتم ، تلاش کردم که بیشتر مسائل پیرامون خودمو از طریق تغییرات ذهنیم حل کنم ، چاقی ، پول ،روابط و مهم تر از همه سلامتی
از ۴ سال پیش که با کارایی ذهن آشنا شدم ، کم و بیش متوجه شدم که همه چیز از ذهن ماست و پله های بالاتره این درک برای من ۴ سال زمان برد ، که هر مدت یکبار احساس میکردم ،من دیگه تو جایگاه قبلیم به مسائل نگاه نمیکنم و این پروسه ادامه داشت و ادامه دارد ،اینکه آگاهی انتها نداره و ما میتونیم در این زمینه قویتر بشیم
منهم مسائلی در مورد بیماری در وجودم داشتم که خدارو شکر یکی از ناراحت کننده ترین هاش ،برام حل شد و میدونم این بخاطر این بود که من باور کردم که ریشه همه بیماری ها در ذهن ماست و از اموزش هام در این راه استفاده کردم
یک مثال از مسئله خودم براتون میزنم که چند روز پیش بهش پی بردم ،، من چندین سال بود که سردرد داشتم و خدارو شکر با آموزش های ذهنیم ،۸۰ درصد بهبود حاصل شد ولی دلم میخواست بازم بهتر بشم ،با خودم گفتم بذار ببینم ،من چه خاطره یا مموری از سردرد دارم ، یکدفعه صحنه ای از دوران کودکیم بخاطرم اومد ، منزل داییم بودیم ،شاید ۷ یا کوچیکتر بودم ، بخاطرم اومد که من یک دختر دایی داشتم که همیشه سردرد و میگرن داشت که وقتی میگرنش میگرفت ،مجبور بود چند روز سرشو سفت ببنده و بره تو یه اتاقی تاریک و ساکت فقط بخوابه و زمان هاییکه ،اون اتفاق رخ میداد ،زن داییم بشدت ،نگرانش بودم و مدام به همه میگفت ساکت باشید که فلانی خوابیده و به دخترش خیلی محبت میکرد و سرویس میداد ،در واقع برای منه کودک ،اون توجهه ،اون محبته ، قشنگ بوده و حتما در ذهن من ،اینجوری نقش بسته شد که برای جلب توجه مادرم باید سردرد بشم
و همینطور خواهر بزرگتر منهم سردرد های شدید دائمی داشت و چونکه زیاد منزل ما میومد و من مدام میدیدم که به اون توجه میشه و در کل این خواهرم همیشه بیمار بود و مادرم بشدت حواسش بهش بود و انگار من فراموش شده بودم و هر وقت بهش میگفتم ،چرا بمن توجه نمیکنی ،میگفت خواهرت مریضه ولی تو حتی یک برگ از دفترچه بیمه ت هم پر نشده و قشنگ یادمه از ۱۰ سال پیش شروع کردم به ناله کردن ،مدام میگفتم سرم درد میکنه ،کمرم درد میکنه وووو و جالبه باز هم مادرم بمن توجهی نمیکرد ولی همون خواهر بزرگم مدام حواسش بمن بود و محبت بیشتری میکرد و وقتی با هم بودیم ،انگار مسابقه داشتیم که کدوممون بیشتر بیماری داریم و مدام از درد هامون میگفتیم
الان متوجه شدم ،سردرد برای من عاملی برای جلب توجه بوده در کودکی تا بزرگسالی ، تا همین جاش خیلی هم عالیه که منشاء مشگلمو فهمیدم ، حالا میام با خودم صحبت میکنم که اگر یک زمانی دلم میخواسته با بیماری ،محبت مثلا مادرم رو جلب کنم که جلب هم نشد ، از الان به بعد آگاهانه بیام با قدرتمندتر کردن شخصیت درونم جلب توجه کنم
مثلا چند نفر از افرادی که میشناسم رو برای خودم الگو کنم ،مثلا من برای خودم مثال زدم و ۳ نفر را انتخاب کردم ،ببینم این ۳ نفر چه خصوصیات شخصیتی خوبی دارن ، ترجیح من ۳ تا از اساتیدم هستن ،میگم این اشخاص ،آدم های خودساخته ای هستند، با قدرت ذهنشون زندگیشونو خلق کردن ، مدام در حال تغییر هستن ، انسان های قویتری هستن وووو و بعد میام در همون جنبه ها ، شخصیت خودمو بهشون نزدیکتر میکنم ،میگم ،خب منهم در حال ساخت شخصیت بهتری از خودم هستم ،منهم در حال شناخت قدرت درونی و ذهنم هستم ووووو
و به خودم میگم که برای جلب توجه کردن ،از این به بعد بیا خودتو قویتر بساز ،بجای اینکه شکل خواهرت و دختر داییت ،سردرد رو تجربه کنی ،بیا قدرت های اساتیدت رو آموزش ببین و توجه کن که مثلا فلان استادت ،حتی نمیدونه سردرد چه شکلیه و با خودم گفتگوهای آگاهانه میکنم
و به خودم میگم که تو با سلامتر بودنت با قدرت درونیت میتونی قابل توجه باشی
این در رابطه با هر بیماری میتونه باشه ،چونکه ما یک روزی در کودکی دیدیم و انتخاب کردیم که شکل اون اشخاصی بشیم که در کودکی در کنارشون بودیم
من با بیان هر مشگلی در بدنم ،شخصی با خاطره ش در کودکیم ،اومد تو ذهنم و تازه متوجه شدم که من چرا مسئله ای شبیه مادر بزرگم دارم ،شبیه به داییم دارم یا چرا همه خواهرهام ،مسئله ای شبیه به مادر بزرگم داریم که تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم
و جالبه من با همین تمرین و شناسایی ریشه اونها ،تونستم از سردردم تو این چند روز جلوگیری کنم
در مورد ریزش مو هم که الی ماشالله ما زیاد شنیدیم ، پس اولین قدم اینه که بفهمیم ، ریشه باور به ریزش موهامون از کجاست و بعد درستش کنیم
من با اینکه ۴ ساله مداوم کار ذهنی انجام میدم ولی خیلی از باورهای ریشه ای من هنوز هم شناسایی نشدن و جالبه ،۶ ماه پیش که در یک دوره قوی علم ثروت آن لاین شرکت کردم و تا ۶ ماه دیگه هم ادامه داره ، در ابتدای دوره ،یک عالمه باورهای بیماری در من شناسایی شد
چونکه قبلا ثروتمند شدن رو یجورایی ربطش دادن به اینکه اگر ثروتمند بشی ممکنه بیمار بشی یا اتفاق بدی برات بیفته و اینکه من تمرین و فایل گوش کردن هامو قطع نمیکردم و ادامه میدادم ،متوجه شدم،سد بزرگ ذهنی روبروی منه که میترسه من ثروتمند بشم و باورهای بیماری در من کاملا مشخص شد و من تونستم با شناسایی شون ،اون قانون هاییکه در من کار گذاشته شده بود را نقض کنم و راه رو برای ادامه دادنم هموارتر کنم
در واقع بودن و موندن در آگاهی های ذهنی ،مثل اسکن کردن وجود ماست که خودش میچرخه و آرام آرام ، گرفتگی هارو باز میکنه که بیشتر فرمول های ذهنی بهم مربوط هستن
مثلا من باور داشتم که ثروتمندان ،چاق و شکم گنده ن ، حالا اونجوری که دلم میخواست ثروتمند نشدم ولی چاق شدم ، در واقع ،وقتی میری توی فرمولهای مخرب درونت و میخوایی یکی یکی شناسایشون کنی ،انگار وارد اتاق های تو در تویی میشی که باید برای رفتن به اتاق بعدی ،درها رو با قفلها باز کنی ،تا در انتها از اون اتاق ها خارج بشی
انقدر مثال های این شکلی دارم که در خودم به تازگی شناسایشون کردم و میخوام دونه دونه روشون کار کنم تا ریشه کن بشن از درونم و من بتونم نفس آزادانه ای بکشم از اونهمه حبس های درونی که شدم
سلام عزیزم
من تا حالا نمیدونستم کدوم آیتم رو تو کامنت بزنم که پاسخها رو ببینم که دیشب وقتی میدیدم رو چک کردم کامنت شما رو دیدم .
ممنون از راهنماییت.
من توی همین کامنتت که برام فرستادی یه باور غلط دیگه رو هم پیدا کردم و اون اینکه من هم مثل شما باور داشتم و دارم که ثروتمندان شکم بزرگی دارند و چاقند و هرچه باور مالی بهتر میشه انگار شکمم بزرگتر میشه . و این باور غلط رو همین الان متوجه شدم و ازت یه دنیا ممنونم .
امیدوارم که تک تک باورهای غلط فرمولهای غلط ذهنی که مانع رسیدن به خواسته هات میشه رو شناسایی کنی و به خواسته هات برسی دوست عزیز.
راستی از بابت لایو هم خیلی ممنونم چون تاثیر خیلی خوبی رو من گذاشت و مشتاق تر شدم که مسیر رو ادامه بدم .
سلام خانم محمدی عزیز
خدارو شکر که خوندن کامنت من براتون مفید بوده
ممنونم از شما دوست عزیز
یلام ایتاد ودوستان گرامی گام ۷۷ اگر از حال احساسیتون از حالت فعلیتون راصی نیستید بدونید که فقط خودتون میتونید حلتونو خوب کنید وحال خوب داشتن ی احساس درونی فقط در حدی میتونی از پارامترهای بیرونی استفاده کنی وحالتو خوبتر کنی اگر حالت خراب باشه وانتظار داشته باشی اول تمان شرایط اطرافت تغییر کنه بهد حالتو خوب بشه هیچ وقت به حال خوب نمیرسی بخاطر اینکه شرایط پیرامون ما همیشه چیزهایی که ما دوست نداریم با باب میل ما نیستند وجود دارن باید درونی یاد بگیری وبلد باشی که حالتو خوب کنی اونوقت میتونی از عوامل بیرونی برای حال بهتر کمک بگیری مثلا هوا خیلی خوبه تازهم بارون اومده وتو حالت خوبه وسپاسگزاری پیکنی بابت حال خوبت واز این هوا لذت میبری تا حالت خوبتر بشه اگر حالت بد باشه بارونم بیاد نمتونهدحال تو رو خوب کنه واگر ما حالمون خوب باشه میتونیم از بچه مون از غذای که میخوریم از شرایطی که داریم لذت ببریم واگر حالت بد باشه هیچ چیزی نمیتونهدحال مارو خوب کنه منم همین طورم با اینکه ۱۰ ماهه که عضو سایت هستم وقتی مریضم وحالم خوب نیست هیچ چیزی نمیتونیهم از هیچ چیزی لدت ببرم فقط تمام هواسمو به خودش جدب میکنه ومنو بیحال وبی جون بی انگیزه میکنه کلا از زندگی سیر میشم بعصی موقع هم میگم بمیرم بهتره ولی بعدا که یکم بهتر میشم میگم نه من میخوام بمیرم ویکم حالم که خوب میشه میام تمرین مینویسم فایل گوش نیدم که حالم بهتر بشه ومریصی رو فراموش کنیم اینو گفتم که بدونید وقتی حال ادم بد هیچ چیزی نمیتونه خوب کنه چون منبع درونی خرابه ومتاسفانه خیلی افرادیکه اصافه وزن دارن فکر میکنن چاقیشون باعث حال بدشونه ولی اطلا اینطوری نیست واین فقط ی توجیهه برای چاق موندنمون واگر این باور قبول داشته باشی یعنی شما چاق میمونی تا دلیل داشته باشی برای حال بدت چون حال بدتو که نمیتونی خوب کنی بلد نیستی که خوب کنی واصلا نمیخوای که خوب کنی وبغصی از ما دوست داریم حالمون بد باشه تا مورد توجه دیگران قرار بگیریم مورد ترحم دیگران قرار بگیرین اگر فکر کنی اصافه وزنت باعث حال بدمه نمیتونی حالتو خوب کنی ونه میتونی لاعر بشی چونکه دلیل چاقیت کردی حال بدتو وحال بدتمونمیخوای ازش فاصله بگیری وچاقیم باید بمونهداین فقط ی بهانه ست چون خیلی از ادمهای لاعرم هستند که حالشون به هر دلیلی بده ولی چاق نمیشن وحال بد ی مشکل جداست چاقیم ی مشکل دیگه هست وما نباید اینهارو بهم ربط بدیم چون برامون مشکل میشه ونمیتونیم که این مشکل حل کنیم واگر میخوای لاعر بشیزباید حالت خوب باشه وبعصی ها هم دلیل حال بدشونو چاقی میدونن ومیگن چون حچاقم حالم بده وهی میخورم ولی چطوره که استاد میخواد حال ما رو خوب کنه درباره حال خوب حرف میزنن حال خوب دلیل لاعری نمیدونیم بچه هاییکه از دوره استفاده میکن واصح ترین تعیرشون اینکه حالشون خوبهوواین حال خوب وقتی میخواد به جسم تاثیر بدارهدیکم طول میکشه چون ما قبلش در ذهنمون اینا رو بهم ربط دادیم حال فیزیکی نیست که ی لحطه حالمون خوبه لحظه بد حالمون بده حال خوب وبد دهنیهدی طرز فکره جسمت در کنارش نیست بخاطر همینکه در ی دقیقه هم میتونی حالت خوب باشه وهم بد اماددر ی دقیقه نمیشه از چاقی به لاعری رسید واینارو بهم ربط ندید حال فکری که طرز فکر بدن مارو شاد میکنه سرحال میکنه حالا تاثیرش چیهدوقتی حال شما خوب باشه طرز فکر شما خوب میشه نگاهدشما تغییر میکنه وپیامهای معزی به اندام ما هم تغییر میکنه اگر ی سلول چاق کنده تولید بشه اگر شما حالتون خوب باشه این سلول چاقی تغییر میکنه به حال خوب در نهایت جسم تغییر میکنه ی مقدار زمان نیاز دارهدوقتی حالت خوبه فکر نکن جسمتم باید زود تعییر کنه ولاعر بشهدجسم پروسه فیزیکی وزمان میبرهدوبچه هاییکه از دوره استفاده میکنن دوسه هفته ست که من حالم خوبه احساسم خوبه روابطم عالیه احساسم خوبه احساس شادی میکم مطمئنم که میتونم لاعر بشم وبه خود باوری رسیدم مطمیم که خودمو دوست دارم اینا خیلی چیزهای مهمی هستند وچون لاعر نشدم پس روشم اشتباهه اینجوری نیست اینا دوتا موصوع جدا هستنددباهم قاطی نکنیم نه احساس بد ربط داره به چاقی ونه چاقی ربط داره به احساس بدمون شما مسیولیت حال خودتو باید یاد بگیری واگرهم لاعر بشی بازم حالت خوحالت بدهدی ادم افسرده چه اهمیتی داره مهم حال خوب داشتن مهم از زندگی لدت بردنهدلدت بدن به معنی قه قهه بزنیم می بخوریم برقسیم اینا نیست ارامش یعنی اینکه از هر چیزی تو زندگیت لذت ببری واستاد میگم از اون فایلهای ارامش بخشی که یکساعته هست وخودتون گوش میدید میشه برای ما هم بدارین من ممنون میشم اگر حالت بد باشه هیچ چیز مهم نیست ولدت نمیبریم همون چیزای عادی زندگیمون ازشون لدت ببریم لدتم یعنی خوشحال بودن راصی بودن هر چیزی که پیش اومد ازش لدت ببرید و ورودیهاتونو کنترل کنید مسئولیت حال خوبتونو بپدیرید همه چیز تو دنیا هست اما چیزیکه تو بهش توجه کنی وارد زندگیت میشه و منم در این ۱۰ ماه که عصو سایتم ۱۵ تیر 9 تا الان ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ هست منم تغییراتی داشتم با اینکه از اولش حالم خیلی بد بود وبیمار بودم واین بیماری با من بود ومن از فایلهای رایگان فقط تونستم استفاده کنم امسالم این ۱۰ ماهو منطورمه از هر سالی بهتر بوده ارمشم بیشتر شده احساس بهتری داشتم بیشتر از هر سالی اگاهی کسب کردم سلامتیم بهتر شده خیلی زندگیم بهتر شده واز زندگیم بیشتر لدت بردم تازه یاد گرفتم ومنم به اینها توجه میکنم شکر گزاری میکنم که هر سالم بهتر از سال قبلم بشه وچه بخوایم وچه نخوایم هر سال ما بهتر از سال قبل میشهدواگر اگاهانه تصمیم بگیریم که بخوایم که امسالمون بهتر از پارسالمون بشه جهش شما خیلی بهتره وبه همین دلیل سعی کنیم برای امسالمون تصمیم متفاوتی بگیریم ومنم خیلی خوشحالم که با شما استاد عزیزم اشنا شدم وتونستم از اگاهیهاتون که در اختیار ما میگداری استفاده کنم سعی میکنم با متناسب شدنم دین خوکم ادا کم
اگه از حال درونی خودت راضی نیستی باید بدونی تنها خودت میتونی حال خودتو خوب کنی و هیچ چیز وهیچکس درقبال حال تو مسئولیتی نداره تو نباید منتظر شرایط بیرونی باشی خودت باید حرکت کنی خیلی از افراد چاق دلیل حال بد خودشونو چاقی میدونند در حالی که حال بد و چاقی دوتا موضوع کاملا مجزا هستند ما انسان های خوش اندام لاغری هم داریم که حال بد دارند مثل خواهرشوهرم
پس این ها دو مشکل جدا هستند تو باید بدونی که چگونه حال خودتو خوب کنی باید مراقب ورودی های ذهنت باشی هرچیزی رو واردش نکنی و حالت واحساست خوب میشه احساس متافیزیکی است و جسم فیزیک
تغییر جسم زمان میبره چون جسم سرکارش با فیزیک است ومهمترین مسئله احساس خوب و لذت بردن از زندگیت وزنده بودنت است بقیه چیزها فرعیات است که با ادامه حال خوب و لذت بردن به زندگی تو اقزوده میشود
از زمانی که دارم واقعا از زندگیم از نعمت ها از فرزندانم لذت میبرم مدام نعمت های قشنگتری وارد زندگیم میشه من ۳۵سالمه وفقط همین یک سال خرده ایه که در مسیر لاغری با ذهن هستم از زندگیم از زنده بودنم از داشته هام لذت بردم وروز به روز حالم داره بهتر میشه زندگیم داره قشنگ تر میشه
و هنوز باید خیلی خیلی تلاش کنم که بتونم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم هرچیزی نبینم هرچیزی نشنوم هر حرفی نزنم چون من در این دنیا فقط مسئول خودم حال خودم احساس خودم هستم
حال خوب با استمرار داشتن باعث میشه فرمان های ذهن به مغز عوض شود و فرمان های مغز به جسم عوص شود این روند تکاملی زمان میبرد پس با احساس خوب از زندگیت از زنده بودنت لذت ببر لاغر هم میشوی
خدایا شکرت به خاطر چنین مسیر زیبا و شگفت انگیزی
سایه:سلام به استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم 😊. 😊😍🤩 👣 گام 77درمسیر لاغری من شرایط و جو جامعه جوری شده که شمارو هدایت میکنه به نگرانی ترس استرس و رسانه ها اخبار گفتگو خانواده ها بین هم همش آدم هدایت میکنه به حال بد داشتن نگرانی استرس داشتن وحال بد داشتن باعث میشه بیشتر بیشتر در احساس حال بد بمونی و باعث بشه اتفاقات بد برایمان رخ بده همان چیزی که بهش توجه کردیم برایمان اتفاق خواهد افتاد ☺️😌😐 حالا اگه حالمون بد است باید یاد بگیریم خودمان حالمون خوب کنیم و وابسته دیگران وضعیت جامعه وضعیت مالی شرایط بیرون از خودمان نباشیم مثلا اگه کرونا تموم بشه حال منم خوب میشه اگه نرخ دلار بیاد پایین حالم خوب میشه اگه فلان ماشین بخرم حالم خوب میشه اگه فلانی بیاد خواستگاریم یا عروسی کنم حالم خوب میشه اگه فلانی بام آشتی کنه حالم خوب میشه اگه لاغر بشم حالم خوب میشه باید بدونی که حال خوب یک احساس درونی است و هیچ ربطی به عوامل بیرونی نداره وتا زمانی که بخواهی شرایط بیرون تغییر بدی رفتار دیگران با خودت تغییر بدی جسمت تغییر بدی تا حالت خوب بشه این اتفاق هرگز نخواهد افتاد و باید یاد بگیریم خودمان باید حالمون خوب کنیم و از شرایط بیرون برای حال بهتر استفاده کنیم باید مسئولیت حال خوبمون بپذیریم و نزاریم دیگران حالمون بخوان بد یا خوب کنن چون اینجوری اسیر عوامل بیرونی هستیم 😍🤩😊 واسه حال خوب داشتن نباید به چیزهایی که دوست نداریم فکر کنیم مثلا یک فکر منفی میاد تو ذهنت یه ترس استرس یا خاطره بد میاد تو ذهنت فقط کافیه توجهت از اون فکر برداری بری پیاده روی بری فایل گوش بدی یا گل آب بدی یا هرکاری دیگه و وقتی اینجوری کنی توجهت از اون نخواسته برداشتی و حالت بد نمیشه چون نذاشتی تو ذهنت مرور بشه و از افکار منفی کلیپ تصادف مریضی شکست عشقی آهنگ ها غمگین فیلم ها ناراحت کننده نگاه نکنیم گوش ندیم و جای این ها ورودی ها خوب مثبت انرژی بخش به ذهن مان بدیم اینجوری حال خوب در خودمان بیشتر میکنیم و جلوگیری میکنیم از حال بد 😊🤪😑 حالا ما افراد چاق همیشه گفتی دلیل حال بدمون چاقی است من که کلا هرچیزی نداشتم میگفتم دلیل حال بدم اونه مثلا مانتو دوست داشتم بخرم نمیتونستم همون روز بخرم میگفتم دلیل حال بد من اینه اگه این مانتو بخرم حالم خوب میشه و بعد که میخریدم روز اول ذوقش داشتم ولی بعدش باز حالم بد بود و الان فهمیدم این ها همش بهانه است چون افراد زیادی هم هستند متناسب هستند حالشون بد است پس این چاقی دلیل حال بد من نیست من و افراد زیادی عادت کردیم همیشه حالمون بد کنیم در این کارم استادیم واسه جلب ترهم توجه دلسوزی واسه همین خواستیم همیشه به دیگران ثابت کنیم که ما خیلی غم داریم ناراحتیم افسردیم واسه جلب توجه دیگران بعد اومدیم دلیل ناراحتیمون به شرایط بیرونی ربط دادیم و خواستیم عوامل بیرونی تغییر بدیم تا شاد باشیم و این کاملا اشتباه است چون ما باید اول از درون با خودمون به صلح برسیم خودمون دوست داشته باشیم تنهایی حالمون خوب کنیم حالا شرایط بیرون فقط برای بهتر شدن حال خوب استفاده کنیم مث یک چانشنی پای غذا مثلا قورمه سبزی درست میکنی خوب این غذا به تنهایی خیلی خوشمزه است و نیازی به چیزی نداره میگی اگه نان سنگک بود یا فلان نوشیدنی هم بود خیلی بیشتر حال میداد حالا ماباید اول حالمون خوب کنیم تا بعد بتوانیم از عوامل بیرونی لذت ببریم 🤗☺️😌 پس اگه فک میکنی چاقیت باعث حال بد است این یک بهانه است واسه اینکه همیشه چاق بمونی این یک بهانه است چون مخالفش هم هست افراد زیادی هستند لاغرند ولی حالشون بد است پس حال بد با چاقی دوتا مشکل مجزا جداگانه ای هست پس اینها ربط ندیم به هم 😑😐😊 حال خوب بد یک حالت ذهنی است یک طرز فکر است در یک دقیقه با یک خبر میتونه حالت خوب بشه یا بد اما واسه لاغر شدن نمیشه در یک دقیقه جسم چاق لاغر کرد حال خوب باعث میشه بهتر مسیر طی کنیم ولی نباید انتظار داشته باشیم در عرض یک هفته دوهفته که میگیم حالمون خوب است چرا لاغر نشدیم حال خوب یک طرز فکر درونی است که باعث احساس سرحالی شادی میشه ولی جسم فیزیکی است برای تغییر کردن نیاز به زمان داره نباید انتظار داشته باشی وقتی حالمون خوبه جسم هم تغییر کنه این جسم تا بخواد تغییر کنه طول میکشه 😍😊🤩 حالا حال خوب تاثیرش چیه باعث میشه شما نگاهت طرز فکرت دیدگاهت احساست تغییرکنه در نتیجه باعث میشه پیغام ها مغزی شما هم نیز تغییر کنه و کمتر فرمان چاقی صادر میشه و هرچه بیشتر روی حال خوبت کار کنی پیغام ها چاقی شما کمتر میشه و در نهایت جسم شما بعد مدتی تغییر میکنه پس باید مسئولیت حال خوبمون به عهده بگیریم اگه این کار نکنیم لاغرم بشیم باز حالمون بده و این چه ارزشی داره مهم حال خوب داشتن است،😉😊😍🤩🤗☺️ از
زندگی لذت بردن است حالا لذت بردن نه یعنی همیشه سرمست شنگول باشی برقصی یعنی از آنچه الان داری لذت ببری آرامش داشته باشی همین حال خوب ،😊☺️🤗 پس مسولیت حال خوبمون به عهده بگیریم حال خوبمون ربط ندیم به عوامل بیرونی شرایط بیرونی از ورودی ها منفی به ذهن مان جلوگیری کنیم مخصوصا الان توجه نکنیم به شرایط بد حاکم بر جامعه اخبار حوادث تا رخ نده تو. زندگیمون چون. به هرچی توجه کنی. اتفاق خواهد افتاد ،🤗☺️ خودمون آگاهانه تلاش کنیم هر روز از زندگیمون لذت ببریم چاقی یا هر شرایطی که داریم ربط ندیم به ناراحتی احساس بد اینها هرکدام مشکل جدا گانه است و کنترل کنیم. ورودی ها ذهن رو و همیشه تلاش کنیم در احساس خوب بمونیم 😍😊
و وقتی احساس ما خوب بشه لاغر شدنم برایمان آسان میشود چون داریم با آرامش با دوست داشتن خودمان با لذت بردن سپری میکنیم این لحظات رو بنظر من هرکاری وقتی شروع نکردی بنظرت سحت است ولی وقتی شروع کنی به انجام اون کار هرچی زمان بگذره آسان تر میشه چون روش ها بهتری پیدا میکنی نتیجه عالی بدست میاری لاغرشدنم از طریق مسیر صحیح آسان ترین کار دنیاست ❤️😊😊
لاغرشدن رو اسانتر كنيم ،توي اين دنيا هيچ كاري سخت نيست اگه از راه درست انجامش داد واين كه انجام كاري بنظرمون سخت باشه همش كار منفي باف ماست كه مي خواد ما رو از انجام اون كار باز بداره چون مي دونه انجام دادنش براي ما خيلي مفيده وسودبخشه ولاغري هم از اين مقوله جدانيست ،من قبل از اينكه با لاغري باذهن اشنا بشم روشهاي زيادي رو امتحان كردم وهر روشي مشقت مخصوص به خودش رو داشت وبه جاي اينكه حالم خوب بشه بيشتر استرس پيدا مي كردم كه نكنه وزنم استپ كنه وديگه نياد پايين ومحروميت از خوردن ميوه اون در تابستون با اون همه ميوه خوشمزه بمونه واسيب رسيدن به سلامتيم هم بمونه ديگه ،هدف من از شركت در اين دوره در اصل دور شدن از ميطي بود كه درش اون زمان زندگي مي كردم ولاغري بهانه بود وخدا رو شكر بعد از چند هفته ي اولي كه دردوره شركت كردم حالم خوب شد شاد وسرحال شدم رابطم با همسرم كه سرد شده بود بهترشد با دوستام شروع كردم به بيرون رفتن وگل وگياه قشنگ خريدم وهمسرم هرم متوجه تغييرات من شده بود بهم مي گفت هر دوره اي مي خواي شركت كن تو فقط حالت خوب باشه كافيه واينجوري كم كم در دوره هاي ديگه هم شركت كردم ،از تغييرات خودم در سالي كه گذشت بگم ،ياد گرفتم كه مسوليت چاقي خودم رو به عهده بگيرم وديگه گردن ديگران وعوامل بيروني ندونم ،يادگرفتم خودم رو بيشتر دوست داشته باشم ، خدا يه دختر خوشكل بهم هديه كرد،در طول بارداري تغذيه خوبي داشتم واون حالت تهوعي كه به خاطر قاطي كردن انواع غذاها به بهانه ي دو نفر بودن در بارداري اول در من رخ مي داد رو نداشتم ارامشم بيشتر بود و اضافه وزنم خيلي كم بود واز ماه هشتم شروع كردم به كاهش وزن والان بعد از نه ماه بعداز زايمان وزنم از قبل از بارداري خيلي كمتره ويك شگفتي ساز شدم و تمام لباسهاي پارسال برام بزرگ شدن وتصميم گرفتم همشون رو بندازم ولباس با سايز ميديوم بخرم از سايز xxlبه mتغيير كردم
ما ادمها باید درککنیم خودمون مسول حال خوب خودمون هستیم و ازدرون باید خوب باشیم و ارامش داشته باشیم و چه وقت این اتفاق میفته ؟؟وقتی به منبع وصل هستیم و وقتی که به اصل نزدیک هستیم در این صورت ما از هر چیزی در اطرافمون میتونیم لذت ببریم و این همان سپاسگزاری هست و مدار ما بالاتر میره با این کار و ما نعمتهای بیشتری رو دریافت میکنیم و یه جمله ی معروف هست که میگه شادی کلید موفقیت هست نه موفقیت کلید شادی یعنی اگر بخواهیم منتظر موفقیتی باشیم تا به اون برسیم و بعد حالمون رو خوب و شاد کنیم هر گز به این حال خوب و شاد نمیرسیم شاید برای چند روز ما تجربه کنیم ولی بعد از یه مدت که اون موفقیت عادی شد دویاره اون حال خوب رو از دست میدیم ولی اگر همیشه حال خوب رو داشته باشیم موفقیت به دنبال ما میاد و ما از اون شرایط اطرافمون برای بهتر شدن حالمون استفاده کنیم .
خیلی افراد که اضافه وزن دارن فکر میکنن چاقی من باعث حال بد من هست و این توجیح چاقی هست و این افراد همیشه در حال بد میمونن که چاق باشن
و خیلیا اصلا حال بد رو دوست دارن و میخوان جلب توجه کنن و فکر میکنن اگر حالمون بد باشه دیگران رحم میکنن و این خیلی بد هست که چاقی رو ربط بدی به افسردگی چون دلیل چاقی رو حال بدت کردی و حال بد رو هم نمیخوای تغیر بدی پس این فرد هیچ وقت موفق نمیشه چون نمیخواد حال بدش رو از دست بده پس همیشه چاق میمونه
خیلی افراد لاغر هم حال بد دارن پس چاقی دلیل حال بد نیست
حال بد با چاقی هیچ ربطی نداره و اینها دو مشکل جدا هستن و در ذهنت بهم ربط نده و نگو حال بد من طبیعی اینطور نه از چاقی و نه از حال بد رها نمیشی .
حال بد دلیل چاقی نیست ولی توجیح چاقی هست .
خیلی افراد چاقی رو دلیل حال بد میدونن و میگن چون چاقم میرم سراع خوردن .پس چرا وقتی حالتون خوب میشه حال خوب رو دلیل لاغری نمیدونید با این د ورها اولین تغییر حال خوب هست پس چرا لاغر نمیشیم ؟؟چون بهم ربط ندارن و حال خوب و بد فیزیکی نیست یه طرز فکر هست وهیچ جسمیتی نداره و خیلی راحت میشه یک فرد در یک دقیقه از حال خوب به حال بد رسید .
و این یک طرز فکر هست وقتی حال شما خوب بشه و طرز فکر و نگاه شما تغییر کرده
تغییر جسم احتیاج به زمان داره و مثل تغییر احساس نیست و فکر نکن این تغییر جسم به سرعت تغییر احساس اتفاق میفته جسم فیزیکی هست و پروسه ی طولانی تری داره ولی احساس متافیزیکی هست و در یک لحظه میشه احساس آدم تغییر کنه .
پس دلیل نمیشه اگر در دروه ها هستی واحساس میکنی روابط خوب داری آرامش داری و شادی درونی و اعتماد به نفس بهتری داری و خود باوری داری ولی لاغر نشدی مسیر رو ترک کنی و بگی انگار جواب نمیده نه غلطه نه احساس خوب رو به لاغری ربط بده نه چاقی رو به احساس بد ربط بده
یه آدم لاغر افسرده چه ارزشی داره مهم حال خوب داشتن و مهم از زندگی لدت بردن هست و لذت بردن به معنای قهقه زدن و رقص و پایکوبی و می خوردن نیست به معنای آرامش داشتن هست .
و همین الان که من در آرامش هستم و زندگی میکنم یعنی لذت میبرم و راضی هستم همین میشه لذت بردن و راضی بودن
مسولیت حال خوبمون رو به عهده بگیریم پس ورودی ها رو کنترل کنید .
همه چیز در این دنیا هست ولی باید ببینی به چی توجه میکنی و اون رو وارد زندگیت میکنی .
با نگاه توحیدی بیشتری زندگی کنید و از هیچ چیزی مثل این بیماری نترسید و استرس و ترس نداشته باشید مثل اطرافیان نباشید و شاد و سرحال باشید .
من هر سال برام از سال قبل بهتر و بهتر هست از لحاظ موفقیت و سلامتی و ثروت و روابط و … و من به این موفقیتها توجه میکنم و مدام زندگی برام بهتر و بهتر میشه .
پس آگاهانه بخواهید سال جدید از سال قبل بهتر باشه و از خودت بیشتر راضی باشی و نتایج جدید کسب کنی و موفق تر باشی .
(من هیچ وقت این طرز فکر رو نداشتم که حال بد باعث چاقی میشه چون خیلی از ادمهای لاعر اطرافم حال بد دارن و بر عکس خیلی از چاقهای اطرافم حال خوب دارن پس این نگاه علط هست و من هیچ وقت این فکر رو نداشتم و الانم که کلی حال خوب دارم و ارامش دارم و لذت میبرم انتطار ندارم که چون یک سال بیشتر هست من در این حالم اما ایده ال خودم نشدم پس مسیر رو ترک کنم نه هیچ وقت نگفتم و بر عکس بیشتر وابسته میشم به این فایلها و و اآگاهی اونها و میدونم موفقیت و لاغری به سراغ من میاد و من تمام کانون توجهم و تمر کزم رو میزارم روی اون موفقیتهایی که دوست د ارم و در مورد اون اطلاعات کسب میکنم و اگاهی به دست میارم و یا هر چقدر خودم تونستم در این مسیر از هر جنبه موفقیت به دست بیارم همیشه مرورشون میکنم و بسیار لدت میبرم و خوشحال
میشم و وجود خدا رو بیشتر احساس میکنم و چقدر خوشحالم که چشمم ها و گوشها و دهانم و تمام وجودم رو فقط برای تمرکز بر خوبیها و قشنگیها و نکات مثبت دارم استفاده میکنم و هر روز اتفاقهای بهتری رو جدب میکنم و من در زمینه ی لاعری بارها میگم من تا حالا کلی وزن کم کردم و لاعر تر شدم و از این به بعد هم لاعر تر خواهم شد و به وزن دلخواهم میرسم و اگر بخوام خیلی مثبت و عالی فکر کنم به خودم میگم ۶ کیاو اصافه وزن من اصلا عددی نیست و من به راحتی اون رو کم میکنم و در وزن ۵۹ کیلو قرار میگیریم جسم و دهن من بسیار قدرتمند هستن
سلام🙂بارها و بارها از افراد چاق شنیدیم که من حالم بده چون چاقم یا چون حالم بده و استرس دارم بیشتر میخورماین رفتار که افراد چاق با نگرانی بیشتر میخورن باز هم یه عادته ناشی از فرمولهای ذهنی که ما چون خوردن رو مساوی ارامش و لذت میدونیم در موقع غصه و نگرانی هم باز برای آروم کردن خودمون میریم سمت خوردنو همین رفتار در افراد لاغر برعکسه اکثرشون وقتی ناراحت و نگران هستن کاملا بی اشتها میشن و ممکنه چند وعده چیزی نخورن و میگن که از گلوم پایین نمیره😮در مورد چاقی و حال بد به خاطر چاقی هم ما در این فایل یاد گرفتیم که اصلا به هم مربوط نیستن حال و احساس یه موضوع متافیزیکی هست و در هر لحظه هم میتونه تغییر کنه ولی شرایط جسمی کاملا فیزیکی هست و تبدیلش از لاغر به چاق یا چاق به لاغر پروسه داره و زمانبره👌👌👌ولی باز هم طبق فرمولهای ذهنی ما این دوتا رو به هم ربط دادیم و چاقی رو مسئول حال بد خودمون میبینیم🤨🤨من خیلی اوقات به مراجعه کنندگانم میگم زببایی چهره شما با حال وهوای شما تغییر میکنه هممون این تجربه رو داریم که روزهایی که حالمون خوبه پوست صورتمون شفافتره و لکها کمرنگتره و پوست جوانتره ولی روزهایی هم که در آینه میبینیم پوستمون بی رنگه و لکها پر رنگترن و چروکها بیشتر اگه همون لحظه به احساسمون آگاه باشیم میبینیم حالمون هم چندان تعریفی نداره و جالبه که با دیدن این چهره ناشاد حالمون بدتر هم میشه😏😑😉باید چاقی رو از حال بد جدا کنیم موضوع چاقی یه چیزه حال بد هم یه چیز دیگهو مثال واضحش هم افراد لاغری هستن که حالشون بده 😶😶پس ربطی به هم ندارنو اینکه در دوره لاغری با ذهن استاد میگن که اولین تغییر تغییر حال هست و احساس ما خوب میشه نباید باز هم برامون به این معنی باشه که خوب ما که حالمون خوبه یه مدته پس چرا لاغر نمیشیم…؟؟؟چون لاغر شدن پروسه جسمی هست که باید طی بشه ولی حال خوب داشتن کمک میکنه زمان رو کمتر احساس کنیم و روی موضوع زمان فوکوس کمتری بذاریم👌👌👌👌 ✍این موضوع خیلی برام جالب بود که گفتین که خیلی افراد حالا چاق یا لاغر اصلا حال خوب رو دوس دارن و اینو یه چیزی برای جلب توجه بقیه میدونن کاملا قبولش دارم چون ما بارها خودمون به آدمهایی که حالشون بده و غم دارن توجه کردیم و خواستیم کمکشون کنیم که در این غم نموننولی اگه کسی شاد باشه خیلی اوقات حتی نمیپرسیم چرا اینقدر خوشحالی و گاهی گفتیم با خودمون یا بقیه فلانی دیوانه است یا الکی خوشه😉😉در صورتیکه اونی که معنی زندگی رو درک کرده میدونه که وقتی همه چیز گذراست غم نمیمونه پس از لحظه ای که داریم دراون زندگی میکنیم لذت ببریم که حداقل اون لحظه رو شاد بوده باشیم و جالب اینه که طبق مهمترین قانون کائناتی حال خوب اتفاقات خوب رو میاره وعلاوه بر اینکه ضرر نکردیم کلی هم اتفاقات بهتر رو وارد زندگیمون کردیم😍😍😍چون جهان ما جهان فرکانسهاست و شادی و حال خوب و ارامش و لذت و شکر گزاری و ایمان و پذیرش و تسلیم فرکانس ما رو بالا میبره و از جنس فرکانسهای سطح بالا رو هم جذب میکنیم🤗🤗🤗حال خوب یه موضوع درونی هست و هر کس فقط مسئول حال خوب خودشه و ما نه وظیفه داریم حال بقیه رو خوب کنیم نه بقیه وظیفشونه حال ما رو خوب کنن ما هر کدوم وجود مستقلی هستیم و هر کس هم نتیجه حال و احساس خودش رو دریافت میکنه👌👌👌اتفاقا وقتی حالمون خوب باشه شاد باشیم ارامش داشته باشیم انرژی اطراف ما هم بالا میره و روی انرژی بقیه هم تاثیر میذاریم و این یعنی کمک کردن به دنیا برای ایجاد یه اثر مثبت🤩🤩🤩خوب حالا انتخاب با ما است که اثر مثبت بر دنیا بذاریم یا منفی؟؟؟؟؟میگن اثر منفی جمعی باعث اتفاقات منفی میشه و تا اکثریت اون جامعه حال و احساس مثبتی نداشته باشن اتفاقات خوب برای اون جامعه نمی افته وقتی اینقدر انرژی ما تاثیر گزاره پس بیایم حالمون و احساسمون رو خوب نگه داریم تا هم برای شخص خودمون اتفاقات خوب بیفته و هم روی اتفاقات کلی جهان تاثیر خوب بذاریماتفاقا فایل شما رو دارم در زمانی گوش میدم که یکسال و چند ماه هست که از اپیدمی این بیماری میگذره و باز کشور در شرایط متفاوتی قرار گرفته و من امروز و هر روزم رو با فایلهای دوره مسیر لاغری من شروع میکنم و در همون تختخواب فایلم رو میبینم تمرینم رو مینویسم و سعی میکنم خودم رو در فضای تناسب قرار بدم چون من مسئول حال خوبم و مسئول شرایط جسمی و زندگی خودم هستم و اولین کار در پذیرش این مسیولیت دادن ورودی خوب به ذهنه و جلوگیری از ورود موضوعات منفی🤩🤩🤩بله استاد ما هم مثل شما میخوایم سرمون رو ببریم زیر برف چون اونجا همه چیز سفید و عالیه🤩🤩🤗🤗🤗
سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز نود ششم تكرار ,
فايل , لاغر شدن را آسان تَر كنيد .
🟡 چقدر اين فايل در روحيه ى من تأثير فوق العاده اى داشت , و جالب تر اينكه موضوع اين فايل در ذهنم سوْال بود ! من فكر نمى كردم كه چاقى , باعث حال و احساس بد من بوده ! اما بر عكس , فكر مى كردم كه نگرانى و احساس بد در روند چاقى من تأثير داشته ! هر بار كه در مقابل آينه مى گفتم كه , من تمام مسئوليت چاقى خودم رو بر عهده مى گيرم , با اينكه پذيرفته بودم كه هيچ دليلى براى چاقى من وجود نداره , با اين وجود فكر مى كردم كه بخاطر ترس و نگرانى من چاق شدم , من وقتى نگران بودم و يا نگران مى شدم , بيشتر با خوردن سرگرم مى شدم , و اينقدر ناراحت مى شدم كه هيچ كارى نمى كردم و ممكن بود چند روز در حال بد و احساس بد باشم , بى حوصله بودم , و اصن آگاه نبودم كه چگونه احساس خوب رو در خودم ايجاد كنم ! آگاه نبودم كه چطور ترس ها و نگرانى هامو رها كنم , يه چيزايى ياد داشتم اما سطحى بود ! و همش فكر مى كردم كه در زندگى , همونجا موندم و جلو نمى رم ! ذهنم اينقدر آشفته بود كه راه حل درستى به نظرم نمى اومد , و الان در اين فايل دريافتم كه ذهن استدلالى & منفى بافم دست بردار نبوده و با اينكه من پذيرفته بودم كه هيچ دليلى براى چاقى من وجود نداره , اما ذهن من , ترس و نگرانى هايم رو عامل چاقى مى دونست و اينو در مقابل آينه حس مى كردم , و فكر مى كردم كه اگه من مهارت واكنش به ترسها و نگرانى هايم رو داشتم , لاغر مى موندم🤔نمى دونم , اما اين فكرى بود كه مدتها داشتم ! اگرچه خواهر متناسبم رو ديده ام كه او هم نگرانى هايى در زندگيش داشته , اما واكنش رفتاراش با من متفاوت بود , هيچوقت پرخورى نداشت , و احساساتش رو بدون در نظر گرفتن اينكه من چگونه فكر مى كنم , بيان مى كرد . اما من بيشتر اوقات حتى وقتى در ناراحتى و نگرانى بودم , احساس بد به كسى نمى دادم …
در اين فايل , من عميقا دريافتم كه هيچ دليلى حتى ترس و نگرانى , براى چاقى من وجود نداره , بخاطر اينكه هر دليلى كه براى چاقى و اضافه وزنم داشته باشم , ذهنم از اين فرصت استفاده مى كنه و بهانه دستش مى دم تا دلخوش به دليل من باشه . خداروشكر و سپاس , اين باور اشتباه ذهنى م هم , اصلاح شد .
⚪️بهترين مكان براى رهايى از رسانه هاى خبرى , براى من سرزمين تناسب فكرى و لاغرى با ذهن است , اين روزا براى اينكه احساس خوب در خودم ايجادكنم , به طبيعت نگا مى كنم و به خدا اعتماد مى كنم و احساسم بهتر مى شه . منشاء احساس بد و يا احساس خوب فكر ماست , و بايد حال بد رو به حال خوب تغيير داد . در اين مسير , من بهتر مى تونم , حال و احساس بدم رو با ديدن و يا گوش دادن به فايلهاى روزانه , تغيير بدم و تجربه هم كردم . من از اين پس , مسئوليت حال خوبم رو به عهده مى گيرم , به فرموده ى استاد عزيز , من ( ما ) متخصص حال و احساس خوب خودم در اين مسير هستم , اما بايد در مسير بود و تمرين و تمرين كرد .
🟢 در سالى كه گذشت , چقدر از زندگيتون لذت برديد⁉️ احساس ِتون رو در سالى كه گذشت , بنويسيد⁉️
نتايجى رو در سالى كه گذشت , رو كسب كرديد بنويسيد⁉️
خدارو شكر و سپاس , عليرغم مسائلى كه وجود داشت و داره , بهترين سال زندگيم بود , و اولين پاييز و زمستون رو به سلامتى با حال خوب گذروندم , و اگه در اين مسير نبودم , خدايا من داشتم با ذهن منفى بافم همراهى مى كردم … و به لطف خداى مهربان و با هدايت الهى من در مسيرى قرار گرفتم كه بعد سالها , حال و احساس بهترى دارم , خداروشكر و سپاس در اين مسير سطح آگاهى م در روند افزايش است , فكر مى كنم ذهنم آرام تر هست و جا براى دريافت چيزاى خوب بيشترى داره . من نگرانى هامو در اين مسير رها مى كنم و به خدا اعتماد مى كنم , هر چند كه نگرانى ها , فكرم رو مشغول مى كنه , اما در حالت نگرانى باقى نمى مونم .
من پاييز و زمستون خوبى رو امسال در اين مسير تجربه كردم . من هر صبح با فايلهاى صبحگاهى و اجراى ميثاق نامه حال و احساس خوبى دارم , مهمتر از همه چى , به خودم نزديك تَر شدم , آگاه شدم به خداى درونم و شناخت ذهن منفى بافم , و خوشحال و سپاسگزارم كه بعد از سالها , از اين شاخه به اون شاخه , هدفم رو يافتم و هدفمند زندگى مى كنم , و از وقتم بهتر استفاده كردم . ذهنم پُر شده بود از باورهاى اشتباه ذهنى , پُر از افكار منفى و احساسات بد و الان احساس مى كنم , فضاى ذهنم باز تَر شده و انگارى ذهنم مى تونه به راحتى تنفس كنه , احساس مى كردم كه روانم آسيب ديده , اما الان احساس مى كنم روانم در حال ترميم هست . احساس مى كنم ذهنم متعلق به خودم هست , نه اينكه به هر چيزى مشغول باشه و خسته و كلافه بشه … باورهاى اشتباه ذهنى م , آرام آرام در روند اصلاح شدن هستن . الگوهاى مصرف مواد غذايى م , عادتها و رفتارها م تا حدودى تغيير كرده ,
❄️خداروشكر و سپاس , من رسانه هاى خبرى , و مجله ها و روزنامه ها و اخبار فضاى مجازى رو مدتى ست كه دنبال نمى كنم , و من انتخاب كردم كه به چيزاى خوب توجه كنم , اگرچه همسرم اخبارا رو دنبال مى كنه و يه خبرايى رو هم به من مى گه كه من مى شنوم , اما من ادامه نمى دم , وارد بحث نمى شم .
خيلى لذت بخشه كه با اين اوضاعى كه رسانه هاى خبرى هر روز درست مى كنن , من در سرزمينى هستم كه آرامش دارم .
🟠براى سال بعد ِتون تصميم متفاوتى بگيريد⁉️من خوشحالم كه خونه تكونى ذهنى ام رو تا فرارسيدن بهار تا حدودى انجام داده ام و اين روند ادامه داره … من مى خوام هدفم رو دنبال كنم و هر روز با ديدن و گوش دادن به فايلهاى اين مسير , از زندگيم لذت مى برم . هدف و اهداف من بلند مدت هست و خودم فكر مى كنم سال نو جديد براى من از بهترين سالهاى زندگيمه و با بودن در اين مسير سال نو خوبى رو پيش روو دارم . قبلا شنيده بودم كه مثلا آمريكا براى 10 ساله آينده شون برنامه ريزى كردن , با خودم مى گفتم , چه جورى به مدت 10 سال برنامه ريزى مى كنن🤔اما جالبه كه الان هدفى در زندگيم دارم كه براى سالهاى سال برنامه ريزى شده و من مى تونم با آرامش در اين مسير ادامه بدم , خداروشكر و سپاس , همه چى مهيا و برنامه ريزى شده تا جهانم تغيير كنه .
با تشكر فراوان , شاد , سرسبز و سلامت باشيد🥰☔️☃️
تمرین روز ۹۶ تکرار دوره
لاغری را برای خود آسان کنید
همیشه چاق شدن برای ما چاقها آسان بوده ولاغر شدن سخت
این فرمول بالا در ذهن بیشتر افراد چاق وجود دارد که چاقی پروسه ایی بس راحت است ولاغری سخت تر از جان کندن است
این فرمول اشتباه بخاطر نا آگاهی های ذهنی ونداشتن اطلاعات ذهنی سالها درذهن ما پروارنده شده بود بقدری که تبدیل به یکی از شاخهای محکم درخت تنومند چاقی شده بود وهر روز ما را به سمت چاقتر شدن آسان پیش میبرد
حالا با آگاهی هایی که بدست آوردیم میتوانیم لاغری را در ذهن امان آسان کنیم درست عکس فرمول بالا را به کار ببریم وبا گسترش این فرمول در ذهن آن را بسیار راحت وآسان برای ذهن منطقی کنیم تا ذهن به این درک برسد که لاغر شدن بسیار آسان است تا روند لاغر شدن سریع تر وآسانتر شود
وسایلی که انسان با دست خود میسازد بیشتر ابزارش با هم در ارتباط است تا آن وسیله به درستی کار کند مانند موتور یک ماشین که چند وسیله مانند سیم پیچ استارت پیچ های موتور پیستون میل لنگ تسمه تایم همه به هم مرتبط اند تا موتور به خوبی کار کند
بدن انسان هم به همین شکل است اعضای بدن همه به هم مرتبط هستند تا یک جسم بتواند کار خودش را انجام دهد
اما در بدن انسان به غیر از اعضای فیزیکی افکار واحساسات که نشئت گرفته از فکر و ذهن انسان است هم دخیل است که این حالات انسان جنبه غیر فیزیکی ویا همان متا فیزیکی آن است واین جنبه متافیزیکی با فیزیک انسان هم در ارتباط قرار دارد
احساسات وافکار چه تاثیری بر فیزیک انسانها دارند ؟؟؟
خود احساسات وافکار بر خودشان تاثیر گذارند ولی بر فیزیک انسان تاثیری ندارند مگر این که خود شخص بخواهد بهانه از تاثیر احساسات را بر فیزیک جسمی خود داشته باشد
تاثیر احساسات در روند چاقتر شدن را چگونه توجیح میکنید ؟؟؟
افرادی که اضافه وزن دارند احساسات را دلیلی وتوجیهی برای چاقتر شدن خود بیان میکنند ودر واقع برای خودشان بهانه ایی میاورند که چاقی ما به علت احساس ناراحتی وافسردگی ماست واین حس را بقدری در خود پرورش میدهند که باورش میکنند و وقتی چیزی باور شود اتفاق هم میافتد مثلا یک غذا را فردی متناسب میل میکند وچون هیچ از احساسات جنبی در خوردن غذا استفاده نمیکند این غذا در این شخص به هیچ عنوان تاثیر چاقی نخواهد داشت ولی اگر همین غذا را یک فردچاق میل کند چون از احساس جنبی افسردگی و حس غم در کنار خوردن این غذا استفاده میکند وباور دارد که این حس باعث چاقی در آن فرد شده به واسطه همین باور این فرد چاق میشود
فرد چاق پس از چاقتر شدن چه حسی را دنبال میکند ؟؟؟
بک فرد چاق باور دارد که چاقی اش به واسطه حال بد وافسردگی است از روشهای مختلفی برای کم کردن وزن کمک میگیرد ولی چون نمیخواهد این حس بد را رها کند آن روشها هم در واقع نمیتوانند کمکی به آن شخص داشته باشند از این رو این فرد فکر میکند چون افسردگی دارد چاق است ویا چاق است وبخاطر چاقی افسردگی دارد وحالش خوب نمیشود مگر این که اضافه وزنش از بین برود در واقع چاقی را با احساسات خود گره میزند واین فرمول را در واقع در ذهن خود ثبت میکنند که چاقی من بخاطر افسردگی است ویا من چون چاقم افسرده هستم وتاثیر گذاری دو عامل فیزیکی ومتافیزیکی را برهم در اینجا بوجود میاورند واین تاثیر ذهن بر جسم ویا جسم بر ذهن است که واقعا بخاطر همین فرمول به باور ودر نتیجه به رفتار منجر میشود و هرچه تلاش میکنند لاغر شوند نتیجه ایی دریافت نمیکنند چون اضافه وزن خود را به احساسشان گره میزنند
اسم این مورد را میتوانیم ارتباط جسمی احساسی بگذاریم یعنی جسم خود را مرتبط با احساسش میداند ویا بلعکس آن این ارتباط جسمی واحساسی مانع بزرگی در روند لاغر شدن افراد چاق محسوب میشود چون این افراد تلاش میکنند که جسمشان را لاغر کنند ولی چون از ارتباط حسشون با ذهن اشون بی اطلاع هستند در واقع از همسو بودن خواسته اشون با تغییر احساسشون اطلاعی ندارند تلاششون بیهوده است شاید مقطعی به لاغری وتناسب برسند ولی در نهایت به واسطه این که افسرده هستند وحالشون خوب نیست باز به پرخوری پناه میبرند ودر نهایت باز هم چاق وچاقتر میشوند
چه زمانی میشود خواسته واحساس را همسو برای متناسب شدن کرد ؟؟؟
زمانی که برای هردو یعنی هم جسم وهم احساس خوب داشتن کار کنیم تا هردو همسو با متناسب شدن قرار بگیرند زمانی میشود متناسب شد که هم روی جسم کار کنیم وهم روی احساس امون چون این دو را در ذهن متصل بهم کردیم وبخاطر همین اتصال باید روی هردو کار شود تا جسم و احساس با هم همسو شوند در آموزش های ذهنی روی این مسعله وهماهنگ شدن وضعیت جسمی و احساسی کار شده تا یاد بگیریم که این دوعامل را بطور صحیح برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم در جهت همسو با تناسب اندام پیش ببریم
اگر زمانی از حال واحساسمون راضی نیستم فقط خودمان میتوانیم حس امان را خوب کنیم و پارامترهای بیرونی میتوانند حال امان را بهتر کنند اول باید خودمان حال درونی خودمان را خوب کنیم عوامل بیرونی مانند پیاده روی ورزش رقص ویا دیدن یک دوست یا عزیز ویا صحبت کردن با یک دوست میتواند حال خوب درون را بهتر کند
افسردگی وحال بد در درون انسان ها اگر بماند و در ذهن ثبت شو د میتواند چاقی را که در افراد وجود دارد و این افراد حال بد را به چاقی ربط میدهند فقط بار مشکلشان را بیشتر کنند چون ننیتوانند این دو موضوع را تفکیک کنند و آن حس بد را دلیل چاقی میدانند واین دلیل نمیتواند باشد وفقط یک توجیح برای پرخوری افراد افسرده است که بخاطر آن پرخوری میکنتد حال خوب وبد یک طرز فکر است یعنی در یک دقیقه از حال بد به حال خوب رسید ولی در یک لحظه نمیشود از چاقی به لاغری رسید
وقتی حال خوب داریم کد نویسی ذهن تغییر پیدا میکند
یعنی وقتی با دوره لاغری با ذهن یاد میگیریم که احساس امون وحالمون خوب باشد این حس خوب بر سلولهای چاق تاثیر گذار است وباعث میشود کدنویسی در مغز تغییر کند واین سلول چاق به سمت سلول لاغر تغییر کند پس حس خوب تاثیر بر لاغری دارد چون ما از قبل این احساسات متافیزیکی را در ذهن با جسم گره زدیم حالا باید از این روند در جهت مثبت استفاده کنیم وحس وحال خوب داشته باشیم تا جسم ما تغییر پیدا کند
هر چقدر ما مسولیت در قبال حال خوب خودمان را به عهده بگیریم بهتر میتوانیم این حس را در زندگی امان گسترش بدهیم
حس وحال بد را نباید به چاقی ربط بدهیم این فرمول اشتباه است
حس خوب یعنی آرامش داشتن از زندگی روزمره لذت بردن با هدف زندگی کردن واز زیبایی های زندگی لذت بردن این میشود حس خوب وهمین حس خوب داشتن باعث میشود بهتر فایل ها را گوش کردن وتمرینات را بخوبی انجام دادن ودر نهایت لاغر شدن
وردوی های ذهن را باید کنترل کرد واجازه ندهیم هر خبری ویا اتفاقی حال مارا خراب کند سعی کنیم به نکات مثبت توجه کنیم واز قانون توجه در زندگی به درستی استفاده کنیم چون به هر چیزی توجه کنیم از همان وارد زندگی ما میشود
در سالی که گذشت احساساتون چگونه بود ؟؟
الان ۱۳ ماهه که تو دوره لاغری با ذهن هستم تقریبا در این یکسال از نظر ذهنی واحساسی و جسمی خیلی نسبت به سال گذشته بهتر هستم فکر میکنم الان در زندگی هدف مهمی دارم هدفی که اولین بار است برای خودم دارد رقم میخورد از هر حیث حال دلم خوب است وخدا را شکر گذاری میکنم که به این دوره هدایت شده ام وآگاهی های جدیدی در باره خودم وذهن ام وخدای خودم کسب کرده ام جا دارد اینجا از استاد عزیز وگرانمایه استاد عطار روشن عزبز تشکر وقدر دانی کنم برای این حال خوبم که راهنمای من در این دوره ارزشمند بودند
با تشکر از استاد عزبز
سلام دوست عزيز و همراه , خيلى عااالى بيان كرديد , موّفق باشيد😍
اين قسمت از ديدگاه تون توجهم رو جلب كرد >>> زمانی که برای هردو یعنی هم جسم وهم احساس خوب داشتن کار کنیم تا هردو همسو با متناسب شدن قرار بگیرند زمانی میشود متناسب شد که هم روی جسم کار کنیم وهم روی احساس مون چون این دو را در ذهن متصل بهم کردیم وبخاطر همین اتصال باید روی هردو کار شود تا جسم و احساس با هم همسو شوند .
باسلام
قبلا ها منم دقیقا اینجوری بودم مثل همه هر وقت حالم خوش نبود کلی شکلات وشیرینی میخورم تا حالم خوب بشه بعدشم حال بدمو میکردمنم مینداختم گردن چاقیم وکلی هم غصه میخوردم ودوباره حالم بیشتر بد میشدودوباره این سیکل مخرب واشتباه تکرار میشد انگار افتاده بودم داخل این چرخو فلک هایی که میشینی داخلش وهی خودت فرمونشو میچرخونی وهی سرت گیج میره وهی بازم میچرخونی هی تند تر وهی تند تر بعد هی حالت بدتر میشه ومیترسی اما باز میچرخونیش واین هی بیشتر پیچرخید من گریه میکردم والتماس میکردم که از این وضع خلاص شم وهزار تا چیز ودلیل وباعثش میدونستم وحتی نشستنمم دراین چرخ وفلک علتش میدونستم واوضاع بدتر میشد تا اینکه استاد عطار روشن بهم گفت نچرخونش تا متوقف بشه انگار به خودم بیام تازه متوجه شدم که ااا چرا من تاحالا متوجه نشده بودم نیاز نبود بلند شم وخودمو پرت کنم بیرون تا آسیب جدی ببینم یا کسی نجاتم بده فقط کافی بود خودم با دست خودم نچرخونمش تا سرعتش کم بشه دقیقا مثل چاقی که فقط کافی بود پرخوری نکنم تا سرعت چاقیم کم بشه بعد انقدر به مرور کم وکم وکمتر بشه تا خودش بایسته ومن بتونم از چرخ وفلک چاقی پیاده شم وقتی پیاده شم ممکنه سرم گیج بره یکم یا حالت تحوع داشته باشم ودلم بخواد دوباره بشینم روی این چرخ وفلک گرد اما یکم که بگذره اون علائم هم از بین میره وبه راحتی پیاده میشم به همین راحتی وقتی استاد به ما میگن هیچ کاری نیاز نیست انجام بدین وفقط کارایی که میکردین ونکنید خودبه خود لاغر میشین دقیقا همین به همین راحتی
فایل “لاغر شدن را اسان تر کنید. “:
من یک مساله ای در شغلم برایم پیش امد که با اینکه حلش کردم ولی خیلی روی من فشار اورد. من دو هفته هر شب تب میکردم و بیحال میشدم. همه فکر میکردند که ویروس کرونا است ولی خودم میدونستم که فشار زیاد کار و بی نظمیدر سیستم کاری است. من همه تلاش خودم را کردم ولی دیشب بهم خبر دادند که دیگر سر کار نروم. احساس خوبی نداشتم ولی بعد احساس کردم که راحت شدم ، چون بر خلاف همه تلاشها ی من و با دقت کار کردن و یادگیری هر لحظه من، شرایط شغلی من تغییری نکرد و انتظارات بیجای مدیران و رییسهای من همچنان مثل قبل بود. من در جلسه ای که خودم خواستم همه دیدگاه خودم را درباره روشها ی انها مطرح کرده و درباره شرایط خودم و درباره دیگر همکارانم و فشار کار و طرز برخورد انها با خودم با انها حرف زدم. من حتی عنوان کردم که چون ما احساس دارم دوست داریم که با احترام و مودبانه ازمون کار درخواست شود نه با عصبانيت و انتقاد و بی نظمی. اوضاع تا حدی تغییر کرد ولی مساله ریشه ای حل نشد. البته متاسفانه در طول دو هفته ای هم که تب داشتم تونستم تمرینهای یک هفته از تمرینهای تناسب ذهنی را انجام دادم. در طول این مدت 2 بار خواب استاد را دیدم که هر دفعه راجع به همین مطالب توی این فایل برایم توضیح میدادند. الان که فایل را دیدم برایم جالب بود که من این فایل را خلاصه شده توسط استاد توی خواب دیده بودم. من از امروز دوباره دنبال کار میکردم ولی از همه چیز مهمتراز اینکه شغل داشته باشم ،این است که من احساس خوبی داشته باشم. شغل من قرارداد ی بود و من همه تلاشم را کردم که در شغلم به مردم خدمت کنم و همه تلاش خودم را گذاشتم و کم نگذاشتم. الان خوشحالم که امروز به عشق دوره و یادگیری ساعت 5:30 صبح پاشدم تا مطالب سایت اولین مطالب دیده و شنیده شده برای ذهنم باشد. خیلی خوشحالم که از فشار شغلی رها شدم و مطمئن هستم که خداوند مهربان من را به سمت شغلی بهتر هدایت میکند و حکمتی که در این رها شدن از این شغل هست را حتماً بعد از مدت زمانی در اینده درک خواهم کرد. در پناه حق باشید. 😊😊😊😊😊😊😊
لاغر شدن را آسان کنید.
تأثیر احساس در چاق تر شدن یا لاغر تر شدن:
مثال :وقتی از کسی میپرسیم فلانی خیلی لاغر شدی چی خوردی ؟😜 معمولا میگه حرص😶😐
یا مثلا میگن فلانی زندگی بهش ساخته چاق شده
هردوی اینها باورهای اشتباهی هستند که باور کردن آنها باعث میشه در زندگی ما ظاهر شوند..
اشتباه هستند چون افرادی هستند که حرص هم میخورند و چاق میشوند، هم چنین افرادی هستند که حرص میخورند ولی تاثیری در جسم شان ندارد..
یا در مورد مثال دوم خیلی ها هم هستند که زندگی به آنها ساخته و متناسب هستند..
به نظرم ربط دادن حالات و احساسات به شرایط جسمی کاردرستی نیست…
من باور دارم که حال خوبم با لاغری خیلی بیشتره..
تعادل مناسب بین احساس و جسم:
فقط خودت میتونی حالت رو خوب کنی..
همونطور که فقط خودت میتونی جسمت رو خوب کنی..
✔️حال خوب، یک احساس درونی است.
حال خوب و حال بد نوعی طرز فکر هستند.. و ماهیت متافیزیکی دارند.. اما تغییر جسم، فیزیکی است..
مسئولیت حال خوب تان را به عهده بگیرید..
ورودی های ذهن تان را کنترل کنید.. ورودی های مثبت به ذهنتان بدهید.. تا در طول روز، احساس بهتری داشته باشید 🌹 😊✔️
نکته ی مهم :
همه چیز در دنیا هست اما به آن چیزی که تو توجه میکنی وارد زندگیت میکنه..
مثال:
وقتی که اخبار رو زیاد پیگیری کنیم، استرس داشتن و افکار منفی داشتن برای ما طبیعی میشه..
و زندگی راحت و حال خوب رو از خودمون دور میبینیم.
با سلام
در سالی که گذشتت یاد گرفتم قدمهای کوچیک که تغییرات بزرگ رو میسازه، در سالی که گذشت یاد گرفتم صبوری و استمرار همیشه نتیجه بخشه وقتی اول تیرماه به خودم قول دادم دوره رو یکبار دیگه امتحان کنم و دیگه پا پس نکشم و در آبان دیدم که چقدر خوب وزن کم کردم؛ هنوز هم در مسیر هستم اما هرروز دارم بهتر میشم دارم یادمی گیرم که تعهد داشتن به مسیرت که تورو موفق می کنه، در سالی که گذشت یادگرفتم زندگی همین لحظه هاست زندگی رو باید زندگی کرد نه به امید یه روز همه چی تموم امروزت رو از دست بدی، در سالی که گذشت یاد گرفتم برای چیزهایی که آرزومه یک قدم بردارم و نگم حالا که چی ؟، در سالی که گذشت یاد گرفتم من هم می تونم تغییر کنم و انسان ثابت قدمی هستم. به امید روزهای بهتر و بهتر که قطعا سازندش خود ماییم.
به نام خدا سلام
داشتن حال خوب واحساس خوب لاغر شدن رو هموار میکنه وقتی دیگه از خودم جسمم متنفر نیستم ومیتونم همه رادوست داشته باشم پس یعنی حالم خوب است ودنیا منو به سمت دوست داشتنی ها پیش میبرد واین راه هیچ انتهایی ندارد به جز خوشبختی من وقتی حالم خوبه دیگه ولع خوردن هم ندارم پس جسمم هم در مسیر ذهن حرکت میکند ومن رابه سمتی میبرد که احساسم ورفتارم آن رانشان میدهد من الان وقتی به گذشته نگاه میکنم میگم من چطوری میتونستم هر ساعت یه چیزی بخورم وبازهم میل به خوردن داشته باشم والان اگ سیر باشم حاضر نیستم حتی ذره ای ای از یکخوراکی رو امتحان کنم واحساسم اینکه اگر بخورم حتما حالم بهم میخوره واز گلوم پایین نمیره واین حالت هم حالمو خوب میکنه وخداروبه خدطر این همه تغییر شکر میکنم واز تغییراتم نهایت لذت رومیبرم .
سلام خدمت استاد و دوستان متناسب
استاد منم قبل از ورود به دوره لاغری چاقیمو دلیل حال بد و احساس بد میدونستم ظاهر شادی داشتم اما از درون غمگین بودم و سعی میکردم با تفریح کردن و مهمونی رفتن حالم را برای ۲ ساعت خوب کنم که زودگذر بود ، یادمه چند سال پیش یه دکتر بهم گفت اگه میخای چاق نشی باید همیشه شاد باشی ، البته از حرفش تعجب کردم ولی پذیرفتم و بیشتر تو محیط های شاد بودم و تلاش میکردم با عوامل بیرونی شادی برای خودم درست کنم اما لاغر نشدم چون تو شادی زیاد میخوردم وقتی هم ناراحت بودم هم زیاد میخوردم و باور داشتم که من پرخوری عصبی دارم در هر صورت احساس آرامش درونی نداشتم ، وقتی به لاغری باذهن هدایت شدم از همون اول احساس تنفرم نسبت به چاقی تغییر کرد و با خودم دوست شدم و تمرکزم را از روی چاقی برداشتم و تمرین کردم که با احساس خوب به آرامش درونی برسم بعد از اون دیدم آرام آرام جسمم تغییر کرد و لباسهای تنگ برام اندازه شدن و دردهای جسمی کمتر شد و حالم روز به روز بهتر شد بعد اون سعی کردم حال خوبم را به چاقی یا شرایط خاصی گره نزنم ، قبلا تلاش میکردم حال بدمو خوب کنم ولی الان تلاش میکنم حال خوبمو خوبتر کنم و هر روز که از خواب بیدار میشم اولویت اولم اینه که روزم را با حال خوب شروع کنم بخصوص بعد از شنیدن آهنگ صبحگاهی که عالیه ، هر روزم بهتر از دیروزم شده و الان حال بد برای من معنی نداره ، خدایا شکرت بخاطر حال خوبم و برای همه دوستان آرزوی حال خوب همیشگی دارم
من در بهترین حالت روحی و احساسی خودم هستم به لطف خداوند و دورهای استاد عطار روشن عزیز.
از لحاظ احساسی و حال خوب خودم رو مسول حال خوب خودم میدونم و هیچ عاملی در من تاثیر نداره چون همیشه تضادها و مشکلات هستن و نمیشه حال خوبم رو وابسته به هیچ عامل بیرونی کنم پس باید از درون حالم خوب باشه و از عوامل بیرونی استفاده کم برای حال بهتر ..مثلا :
اگر حالم خوب باشه و هوا بارونی باشه من با دیدن این صحنه میتونم حالم رو بهتر کنم ولی اگر حالم بد باشه با دیدن این صحنه حالم خوب نمیشه چون از درون اون حال خوب رو ندارم اون شادی درونی رو ندارم .
یا مثلا من با دیدن خانوادم همسر و فرزندانم حالم بهتر میشه پس اگر حالت بد باشه نمیتونی از هیچ چیز حتی فرزندانت لذت ببری چون منبعش رو نداری و با کوچیکترین صدای اونها و کار او نها عصبانی میشی و دادو بیداد میکنی چون از درون حالت بد هست .
پس بعضیا میگن چون چاقم حالم بد هست .یعنی این افراد افسرده و ناراحت هستن و حالشون بد هست و میندازن گردن چاقی نه اینها دوست دارن این حالت رو اصلا حالشون بد باشه و بقیه ببینن و بگن چقدر این تو خودشه و حالش بد هست .پس این چاقی یه بهانه هست و گرنه خیلی از فراد لاغر هم هستن که حالشون بد هست
پس اونا چرا حالشون بد ؟ پس حال بد ربطی به چاقی و لاعری نداره تفکیک کن این دوموضوع رو از هم که بتونی روشون کار کنی و گرنه اصلا در هیچ کدوم موفق نمیشی .
پس حال بد توجیه چاقی هست و دلیل چاقی نیست .
اولین دلیلش هم این هست چون خیلی افراد لاعر هستن که ناراحتن .
این چاقها که افسرده هم هستن همیشه می گن وقتی ما حالمون بد هست میریم سراع خوردن در صورتی که چرا وقتی لاعر میشین تاثیر نمیزاره که نخورین
حال خوب و یا بد یه تغییر ذهنی هست و فیزیکی نیست و یه طرز فکر هست که بدن شما رو شاد میکنه و یا عمگین میکنه .
وقتی حال شما خوب هست و طرز فکر شما خوب هست و شما تغییر کردین پس تغییر جسم هم اتفاق میفته اما زمانش با تغییر احساس فرق داره چون حال خوب و بد متا فیزیکی هست و تغییر جسم فیزیکی هست و اصلا با هم هیچ ارتباطی ندارن .
پس اگر کلی حال خوب داری و احساس خوب و ارامش دارین عالیه و خیلی خوبه اما ربطش ندین به لاعری که چرا من الان حال خوب دارم اما لاعری ندارم و لاغر نمیشم ؟
پس نه چاقی رو به حال بد و نه لاعری رو به حال خوب ربط بدین اینا دو موصوع جدا هست .
مهم این هست از زندگی راصی باشیم و لدت ببرییم و آرامش داشته باشیم و احساس خوب داشته باشیم .
پس اول صبح ورودی های خوب به خودتون بدید و از زندگی لدت ببرید و از اطرافیانتون و از همه چیز بیشتر لدت ببریید .
و این لدت بردن نه اینکه کار خاصی کنید نه خوشحال باشین و راصی باشین از هر چیزی که در زندگی پیش اومد خوشحال باشین و راضی باشین .
پس خودت اگاهانه انتخاب کن چه چیزی گوش بدی یا ببینی یا حرف بزنی و … و دنبال افکار و حرفها و اخبار منفی نباشین که جز استرس و نگرانی چیزی برای شما نخواهد داشت .همه چیز در اطرافت هست نه که نیست هم خوب هم بد هست فقط تو باید بدونی به چه چیزی توجه و تمرکز کنی تا وارد زندگیت بشن .
پس از هر چیزی بترسین و به اون توجه کنین وارد زندگیتون میشه پس با داشتن باورهای توحیدی قوی و با احتیاط زندگی کنید و از چیزی نترسید و استرس نداشته باشید
تا زمانی که در این دنیا هستیم شاد و پرانرزی باشین .
هیچ وقت به اتفاقهای بد سال و … بر خلاف اطرافیان توجه نکنید و اونها رو لیست نکنید و با تو جه بر خوبیها ی اون سال و اتفاقهای خوب اون سال به موفقیتها و نکات مثبت و پیشرفتهای خودت و … تو جه کن که چه بخواهی چه نخواهی موفق میشین و اگر اگاهانه انتخاب کنید که به چه چیزی تو جه کنید بسیار همه چیز برای شما عالیتر اتفاق میفته .
پس بیایین روی خودتون کار کنیدو اموزش ببینید و به نکات مثبت توجه کنید تا در شرایط عالی نتایج بهتری بگیرید .
منم انتخاب کردم تمام توجه ام و تمرکزم رو بزارم روی لاغری و ثروت و سلامتی و موفقیت و پیشرفت و سعادت و خوشبختی و ارامش و شادی درونی و ایمان و توکل به خدا و احساس خوب و….
سلام فروغ جان
چقدر زیبا و موشکافانه مساله “لاغر شدن را اسانتر کنید ” را بیان کردید. متاسفانه ما را تربیت کرده اند و به ما اموزش دادندکه از ناراحتی ديگران ناراحت شویم و اسم ان را هم همدردی ، مهربانی و مهر ورزی نامیده اند.💗
در صورتیکه به ما یاد نداده اند که با دیگران هم ميتوانیم،بخندیم ، شاد باشیم و یا الکی خوش باشيم. در صورتیکه به قول شما میتوانیم ،حتی فراتر نگاه کنیم و با عوامل بیرونی شاد یا غمناک نشویم.💖
دوست خوبم ، همواره موفق ، پاینده و متناسب باشید. 🙋
سلام
خیلی واسم جالبه هر موقعه هر تفکری دارم میام فایل هارو میبینم استاد در مورد همونی گفته که من منتظرم بشنوم یا تو همون شرایطم چند روزی میشد ناراحت بودم بد پرخوری اشغال خوری میکردم بد میگفتم پیش خودم چون حالم بده دارم به چاقی برمیگردم دلیلش حال بدی منه
ولی حالا فهمیدم اشتباه این بود که برای اشتباهاتم توجیح داشتم من اشغال خوری کردم اشتباه کردم چه حالم خوب باشه تو بهترین مهمونی باشم یا حالم بد باشه ناراحت باشم
اشغال خوری من پرخوری من اشتباس و ربطی به حال من نداره من اکثر ادمی هستم که از کوچیک ترین چیزام تو زندگیم لذت میبرم ولی بعضی روزام حالم بد نمیتونم با عوامل بیرونی ام حال ام رو خوب کنم و همچی برمیگرده به این که حال درونیم خوب باشه دیدم به زندگی پر از عشق باشه و اون وقت کوچیک ترین عوامل بیرونی منو شاد تر میکنه لذت میبرم از تک تک ثانیه هام و فقط میگم خدایا شکرت
سلام استاد
دوروزی بود ک هی کلمات وجملات تو ذهنم تکرار میشد. وکمی حال م گرفته سده بود چون فک مکردم هنوز انتطار م لاغری نبوده از خودم ک وزنم تغییر نکرده یاکسی بهم نمگه بعد هی توذهنم تکرار میسد تا دوتا از دوستام بهم زنگ زدن و یجورایی مگفتن تو هیچوقت تغییر نمکنی ن چاق میسی ن لاغر با او افکار بدی هم ک داشتم دگه واقعا حالم گرفته شده بود تعجب کردم این چند مدتی هست ک تو دورم هیچ وقتی حالم بد نمییشد عالی بودم ولی چرا دوروزه هیفکرم مشغوله ومنفی باف هی داره اذیت مکنه. خلاصه رمقی نداشتم. گفتع بودین کسایی ک تو دورع هستن نمیفهمن چجوری گذشته من فکر مکردم دوماهه تو دورم ولی رفتم تو تقویمم دیدم هفت ماهه ک من تو دورم تعجب کردم هفتتت ماه من نودورم ینی عفت ماهه حالم خوب بودع. ی فکرمم این بود ک تو این هفت ماه اینقدر تغیر کردم روحیاتم عادات غذاییم خب چرا بقیهlمیگن تغییر نمکنی لباسامم ک کمی گشاد شده حتی بفکرمم هی میوفتاد یکماه ورزش کنم تابتونم لاغر بشم بعد نگه میذارمش. خلاصه یهو گفتم برم ببینم وزنم چقدر شده رفتم دیدم 76شدم بدون ورزش بدون رزیم بدون هیچی هیچی. ازورن84،، یا کممتر دقیق یادم نبود چند بودم. تواین هفت ماه مسمم بودم ک وزنه نرم. ولی امروز خاستم ب این صداها توذهنم جوابی بدم واروم بشم واقعا خوشحال شدم ک وزن کم کردم این دلیل شد برام ک منم علاوه بر تغییر ات ک تو زنندگیم هست وزنم کم شدع سایزم کم شده خییلی خوشحال شدم استاد. من با ایمان به این راه ادامه میدم الان دیگه مطمنم ک راهم درسته. شاید کمی دیر به این رسیدم ولی مهم اینه ک دیگه اون افکار بد رو از خودم دور کردم.
چند وقت پیش یکی از اقواممون نشسته بود و داشت علت های چاقیش رو میگفت!
خیلی جالب بود میگفت من از وقتی افسردگی گرفتم چاق شدم !و هی داشت ربطی میداد حال بدش رو به چاقی که بار مسئولیت رو از خودش برداره و گردن استرس و افسردگی مینداخت ! و احساس رو ربط میداد به چاقی
اما از طرفی دیگه یاد یکی از دوستام افتادم که لاغره و هروقت بپرسید ازش میگه من این چند روز استرس داشتم نگران بودم ! میل نداشتم غذا بخورم و لاغر تر شدم !
و باز این فرد لاغر احساس رو ربط میده به لاغر شدنش !
ایم رو در موضوعا ت دیگه هم دیدم مثلا خیلی ها وقتی خسته ان و با غذا روبه رو میشن میگن امروز چه قد خسته شدم و انرژی ندارم و این رو دلیل بر پرخوری میدونن و بیشتر از قبل میخورن
اما برادر مت که فرد لاغریه هروقت خستس میگه خستم نمیتونم غذا بخورم!
این موارده که نشون احساس واقعا ربطی نداره به پرخوری کردن ! به چاق یا لاغر بودن فقط ابزاریه برای اینکه ما بتونیم مسئولیت رو از گردنمون برداریم وگرنه کاملا دوتا موضوع جدا از همه !
یادمه که منم چند ماه پیش قبل از دوره آدم ناراحتی بودم کلاا غرق در مشکلات و غم و ناراحتی بودم ! کل روزام و به گریه میگذروندم شاید شرایط الان من شرایط زندگیم به چند ماه پیش خیلی فرق نکرده اما دیدگاهم چرا فرق کرده خیلی زیاد حس میکنم قبلا توهم بدی داشتم!
صبح که از خواب پا میشدم میگفتم اره امروز روزه خوبی نیست بیشتر از دیروز ناراحت باش
اصلا از اینکه امروز زنده ای ناراحت باش و یکی یکی مسائل و مشکلات خودم مشکلات دیگران اخبار بد و همه جی از جلو چشم رد میشد تا شب دوباره هی روزا سیاه تر و بدتر از قبل !
اما حالا اینطور نیست صبح ها بلند میشم ، فایل صبگاهیمو گوش میکنم سر جام بالا پایین میپرم و خداروشکر میکنم مهلت بهم داد و یکبار دیگه چشمام به این دنیا باز شد بعد میرم بالا پشت بوم و آسمون رو نگاه میکنم میچرخم و لذت میبرم وخداروشکر میکنم که چهقدر آسمون قشنگه پرنده هارو نگاه میکنم غرق تو زیبایی ها میشم ….
و بعد میثاق نامه اجرا میکنم صبحانه میخورم و به بقیه کارهام میرسم و شبم میام ادامه تمریناتمو انجام میدم و بعد میخوابم اونم با حس خوب ….و لذت میبرم از زندگی خوشحالم و راضیم و این حس خوب رو بخاطر خودش دوست دارم و حس خوب رو بخاطر خودش میخوام !
حالا رسیدن به خواسته ها هم به دنبالش میاد…تو سلول های بدن ب ای لاغری هم تاثیر میزاره
حتی روزایی که حالم خوبه و کامنت میزارم واقعا کامنت هامم خیلی بهتره تا روزی که با حالت ناراجت گوش میدم فایلارو نظر مینویسم
سلام دوستان
بعضی از فایلهای سایت کامنتهای کمتری از بقیه دارن ولی کیفیت مطالبی که در کامنتها گفته شده و حال خوبی که در همشون هست بی نظیره اینم از اون حمله فایلهاست
سلام ،من اواخر سال نود و هشت بود که به این دوره ملحق شدم یک ماه دیگه مونده بود که سال جدید اغاز بشه در اون یک ماه برای من تلافی اون ماههای که گذشته بود رو کرد سال نود هشت برام با بهترین ها رقم خورد اینکه تونستم در این دوره مهم شرکت کنم و شروع یک زندگی نو بود وخدای مهربونم رو بشناسم و ترس و استرس رو از خودم دور کردم و عاشق خودم شدم و به خودم بیشتر از هر کسی حتی عزیزانم احترام میگذارم و احساس شادی و ارامش دارم از زندگی کردن لذت میبرم و از داشته هام شکر گزاری میکنم
توجه کردن به زیبایی های طبیعت و شکر گزار بودن بخاطر ان ها،با تغییر کردن رفتارم ،رفتار همسرم هم عالی شده فرزندانم بیشتر بهم ابراز عشق میکنن
نعمت های زیادی به سمتم سرازیر شده در سال ۹۹بهترین اتفاق ها برام افتاده در این اوضاع کرونا که همگی حالشون بده و استرس دارن من در کمال ارامش و توکل بر خدا زندگیم و میکنم و لذت میبرم از زندگی کردن و هیچ سختی بهم تحمیل نمیشه
و من میخام سال جدید هم در این مسیر باقی بمونم و برای همیشه در ارامش و سلامتی باشم که مهمترین رکن زندگی ارامش و سلامتی هستش خدایا شکرت🌹🥰🙏🏻
سلام وقت بخیر
اولین بار که در کتاب شکستن کهنه از دکتر جو دیسپانزا خوندم که به مرور تکرار،جسم ما به ذهن ما تبدیل میشه و احساس و جسم کاملا روی هم اثر گذارن،جرقه ای تو ذهنم گفت ،،پس اگر این قوانین ریشه علمی هم داره پس من میتونم با تمرینات ذهنی به جسم متفاوتی برسم ،همون جرقه باعث شد سرچ کنم ،با توجه به بودنم در مسیرهای ذهنی از سالها پیش ،بیشتر باور کردم که این نوع لاغری وجود داره و بدن وذهن من توانایی زیادی داره ،بعد از سرچ در سایتی ،به استاد عطار روشن و آموزه هاشون هدایت شدم
در ذهن من عصبانیت ،استرس واضطراب مساوی بود با چاق شدن،دوست داشتم دلیل چاقیه خودمو استرس بدونم ،شاید اونجوری مسئولیتشو گردن احساسات بد خودم میدونستم و خودم میتونستم آزادانه به ادامه همون رفتار ادامه بدم
از ۱ تا ۷ سالگی که برنامه ریزی شدیم ،فرمول هایی در ذهن ما شادی تعریف شد،فرمول هایی غم تعریف شد،حال خوب تعریف شد،حال بد تعریف شد و ما دارای بینهایت داده های قدیمی در ناخوداگاه خود هستیم،بستگی به کشور،شهر،محل،فرهنگ،جامعه،مدرسه،خانواده و الگوهایی که در اونجا بزرگ شدیم دارای برنامه های متفاوت هستیم، ما ۷سال برنامه ریزی شدیم و تا آخر عمر اون برنامه رو در زندگی اجرا کردیم و در حال اجراش هستیم تا زمانیکه با تضادهای مختلف متوجه بشیم این زندگی مورد علاقمون نیست وباید تغییرات بزرگی در ذهن خودمون انجام بدیم،حالا اون بدن و ذهنی که ۳۰ سال ۴۰ سال اونجوری برنامه ریزی شده و تعریف هاش از خوبی،بدی،شادی ،غم متفاوته و برای هر کدوم از اون احساسات مواد شیمیایی متفاوتی تولید کرده ،به اون مواد شیمیایی معتاد هم شده ،هر روز سر تایم مشخصی همون مواد تولید میشه،چونکه ما هر روز کارهای تکراری انجام میدیم پس تا روزیکه همون کارهای تکراریو انجام بدیم ،مواد شیمیایی تکراری تولید میکنیم، مثلا تو ذهن من چاقی با احساس بد عجین شده من هر لحظه به چاقیم نگاه میکنم،فکر میکنم،احساس در من تولید میشه ،غمگین میشم و این پروسه ادامه داره و هر روز تکرار میشه ،بدن من عادت میکنه هر لحظه اون مواد شیمیاییو تکرار کنه ،منم نااگاهانه در اون لوپ تکرار گرفتار میشم،دیگه حتی وقتی هم از موردهای دیگه ناراحت بشم ،ذخنم لینکش میده به چاقی م ،حالا هر کاری هم میکنم نمیتونم حالمو ریشه ای خوب کنم چونکه بازم اونمواد شیمیایی تولید میشه ،اگر میخوام جلوی تولیدشو بگیرم باید کاری انجام بدم که قبلا انجام ندادم تا مواد جدید تولید بشه،هرچند ذهن و جسمم نمیخوان و ناآرومی میکنن ولی باید ادامه داد ،باید کارهایی انجام بدم که نیاز باشه من هوشیار باشم ،باید نورون های جدید بسازم که تولیدات جدید داشته باشن
بدن ما علاقه شدیدی داره در حالت بتای بالا بمونه ،بدلیل اینکه همیشه در حالت آماده دفاع از ما باشه ،حالت بتای بالا اضطرار و اضطراب بالایی تولید میکنه و ذهن فکر میکنه به ما حمله شده ،واسه همینه که بیشتر اوقات بدون دلیل هم ناراحتیم،نمیدنیم چمونه ،،فقط حوصله نداریم،یه حال بدی هستیم ،تمام این مطالب در کتابی که اول کامنتم نوشتم هست
پس برای حال بهتر باید بدنمونو خوب بشناسیم و نیفتیم تو دام تکرارها و تولیدات نامناسب مواد شیمیایی
ممکنه ما در کودکی از حالت غمگین بودنمون ،مظلوم نمایی مون ،احساس قربانی بودنمون ،نوازش اطرافیانو دریافت کرده باشیم و جاهایی متوجه شدیم اگر غمگین باشیم با ما با ترحم برخورد میشه،یا مسئولیت هامون کمتر میشه ،پس اون حالت ها برای ما مفید تعریف شدن
من بیشتر اوقات حال بد خودمو به چاقیم ربط دادم ،به نداشتن امکانات بیشتر ربط دادم،به نداشتن نداشته هام ربط دادم و در همه حال دلیل داشتم برای داشتن حال بدم و بدن من عادت کرد به کنار اومدن با اون شرایط
استاد به چه نکات مهمی اشاره کردید ،اینکه من در ذهنم حال بد خودمو منطقی کرده بودم ،که من اجازه داشتن حال بد رو دارم چونکه من چاقم،من بیمارم،من به اندازه مورد دلخواهم پول ندارم،چونکه در کشور مدرنی زندگی نمیکنم،چونکه به اندازه کافی زیبا نیستم وووووووو
اینکه ما میتونیم در لحظه حال خودمونو بهتر کنیم دقیقا درسته ،البته اگر راهشو بلد باشیم،مثلا من چند وقته که روی مسائل عزت نفسم کار میکنم یکمی بهم ریختگی ذهنی دارم ،ولی با خوندن استوری های شما مرتب به خودم یادآوری میکنم که باید حالم بهتر باشه،یا مثلا دیروز رفتم تنیس ،گاهی توی تنیس از خودم و تمریناتم فیلم میگیرم که بعدا خودمو نگاه کنم و ایرادات تمریناتمو متوجه بشم،دیروز که تمرینم تمام شد و داشتم فیلمامو نگاه میکردم ،دلم خواست یه کلیپ کوچیک با آهنگ بسازم و استوریش کنم ،وقتی مشغولش شدم واستوریش کردم دیدم حالم بهتر شد دیروز تا شب حالم خوب بود،اتفاقا رفتیم ویلا و آتیش بازی کردیم،اتفاقا استاد لایوی هم گذاشتن که در حال دیدن استاد از اون فضا با آتیش فیلم گرفتم واون احساسات خوب رو برای استاد فرستادم ،با همون کارهای کوچیک حال من خوب شد ولی جسم منکه لاغر نشد ،چونکه کارهای فیزیکی زمان میبره
چقدر با شنیدن اینکه وقتی من حالم خوب باشه سلول های من کد نویسیش تغییر میکنه و دیگه چاق تولید نمیشه ،خوشحال شدم
جالبه این فایلو من اسفند ۹۸ هم گوش دادم،کامنت هم نوشتم ولی ایندفعه دریچه های دیگه ای برام باز شد که نشون دهنده تغییر مدارمه
اینکه خود من همیشه دنبال یه کار خاص بودم برای داشتن حال خوب و متوجه نبودم همینکه میتونم صبحانه مو با سلامتی کامل بخورم وهیچ مشکلی ندارم،میتونم براحتی تنفس کنم که شاید خیلی ها نتونن ،اینکه صورت ماه دخترانمو میبینم،زندگی نرمالی دارم،چشم هام زیبایی هارو میبینه،صدای مادرمو میشنوم،اینهمه فایل اموزشی ان لاین دارم که حتی نیاز نیست بیرون برم ،اینکه در مسیر لاغری با ذهن هستم که حتی ۹۰ درصد مردم نمیتونن تصورش کنن که با ذهنشون لاغر بشن اونم براحتی ،اینا شادیه ،اینا حال خوبه ،اگر یکی از اینهارو نداشتم زندگیم سخت پیش میرفت
امیدوارم که بتونم این آگاهی هارو استفاده کنم در عمل
خیلی از خوندن این نوشتۀ پربار و پر آگاهی شما لذت بردم. احسنت به شما
سلام به استاد عزیز ودوستان خوبم...
راستش منم قبلنا بارها این جملات رو گفتم و بهش فکر کردم. همش جز یکی از دلایل چاقیم همین افسرگیم و ناراحتیم بود.میگفتماگه محیط خونوادگیم شادتر بود حتما میتونستم لاغر شم.یا گاهی بالعکس فکر میکردمچون چاقم پس ناراحت و افسرده هستم.که به نظرم الان هر دوش نادرسته.اولی بدلیل اینکه خیلی از افراد که تو زندگیشون مشکلات دارن وحالشون بده بازم لاغرن نقض میشه و دومی به این دلیل که الان کهچاقم هنوز حالم خوبه و آرامش دارم و دیگه افسرده نیستم کلا نقض مبشه.پس بیاییم احساس روتفکیک کنیم تا لاغر شیم.درسته که لازمه برای اینکه تو مسیر لاغری باشم و استمرار داشته باشم حسم خوب باشه.آرامش داشته باشم.اشتیاق لاغری داشته باشم.شما همیشه میگی اینا علا؛م اولیه بودن در مسیر صحیح لاغریه ولی نه اینکهخود اینا ما رو لاغر کنه.لاغری رو باید آروم آروم آموزش ببینیم.درسته استاد برگه رژیم نمیده و نمیگه باید گشنگی بکشی و اینو بخوری اینو نخوری ولی بهمون آموزش میده هر چیزی رو نخوریم.به میلو خواست خودمون.با ثبت در ناخودآگاهمون.یه نوع رژیم ناخودآگاه.اینم زمان میخواد .مثل من که با چالش من اینو نخوردم دیگه اصلا کیک و شیرینی نمیخرم چه برسه که بخورم.پس احساس مونو خوب نگه میداریم که سوخت راهمونه ولی دلیل لاغری نیست. میخونیم گوش میدیم مینویسیم عمل میکنیم ادامه میدیم و بزودی میبینیم که بخوایم نخوایم لاغر مبشیم.به همین سادگی. من شهادت میدم لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیاست .من لاغر شدن رو انتخاب کردم.در مسیر لاغریم.دارم ایستگاه به ایستگاه راه اشتباه رفته رو برمیگردم.و چه شیرین و زیباست این مسیر. مسیری که لازم نیست تلاش کنی چیزی بهت اضافه شه فقط مغز خفته تو بیدار میکنی و چیزایی که یه عمر داشتی و فراموش کردی رو از اعماق ذهنت بیرون میکشی وزنده شون میکنی.فقط تکرار تکرار تکرار...خودش در ناخودآگاه ثبت میشه.ممنونم استاد که هستین.تنتون سالم باشه .
سلام استاد عزیز
آرامش
این آرامش من از اینجا اومده که هر چیزی که برام اتفاق میفته میگم خدا برام اینجور خواسته شاید باور نکنی اگه خرید کنم و بعد یه نجوای دهنی داشته باشم که چرا خریدی کاش اون مدل رو میخریدی و یا اون رنگ رو سریع بدون وقفه به خودم میام که خدا خواسته حتما این خرید به صلاح من بوده اگه نبود هدایت نمیشدم به سمتش
یا اینکه استاد این چند روز که داخل سفر هستم خیلی وقتا یه اتفاقی افتاده و بعد گفتم حتما خواست خدا همین بوده مثلا با شخصی همسفر شدم که جز برنامه من نبوده من برنامه ام تنهایی یوده ولی لدت بردم و آرامش داشتم بر خلاف قبلم و گفتم حتما خیریتی داشته که با این شخص در سفرم
یا اینکه خواستیم یه خیابونی رو با ماشین بریم که پلیس همون لحطه با موتور رد شد و گفت نه از این دور برگردون نمیشه رد نشین و …. و شوهرم اول کمی عصبانی شد که ای داد چرا همین لحظه پلیس اومد و گفت نریم ولی سریع هم من هم همسرم با هم گفتیم حتما خدا خواسته و صلاح من بر این بوده که از این خیابون رد نشیم
یعنی به یه جایی رسیدم که خودم خوشحالم میتونم بگم راضیم ولی باید هنوزم در هر شرایطی به این حالت برسم وآرامش داشته باشم
هر اتفاقی در زندگیم رو ربط میدم به خیر و صلاحم که خدا برام خواسته و چون هر لحظه در آعوش خدا هستم و با خودش قدم برمیدارم آرامش دارم و اطمینان دارم که خداوند جز خیر و خوبی برام هیچ چیز نمیخواد و به بهترین زمان ها و مکان ها هدایتم میکنه و خوشحالم از آرامشم
مثال دیگه یه سفر چند روز به یه شهر دیگه داشتم ولی به یه دلایلی کنسل شد خواستم ناراحت بشم برا یه لحطه ولی نشد سریع گفتم من همیشه خواستم از خداوند بودن در بهترین مکان و زمان بوده و حتما خدا هدایتم کرده به اینجا که هستم باشم و به این شهر سفر نکنم و اصلا حالم بد نشد و ناراحت نیستم
آرامش دارم
با خدا قدم بر میدارم
حال دلم خوبه
و از هدایت خداوند که خیلی خوشحال و راصی هستم هدایت به سمت این دورها که خیلی نتیجه در زندگیم داسته و یکی از این نتیجه ها لاغری با ذهن
بوده که من رو سرشار از آرامش کرد
و الان در این سفر م آرامشی رو دارم تجربه میکنم که هیچ وقت در هیچ سفری نداشتم به خاطر ترس از چاقی که الان کلا تغییر کرده و شده آرامش و احتمالا به تناسب اندامم دلخواهم خیلی زود میتونم نزدیک بشم چون آرامش دارم
سلام وقت همگی بخیر
من در این چند ماه تغییرات زیادی داشتم
من ارامش زیادی پیدا کردم
خواب راحتری دارم
یادگرفتم ب خودم احترام بزارم خودمو بیشتر دوست داشته باشم
ب خودم بیشتر توجه کنم
دور بر خودمو بهتر ببینم وحس کنم
ب ظاهر خودم بیشتر اهمیت بدم
ب نکات مثبت خودم بیشتر توجه کنم
اتفاقهای خوب زندگی رو بیشتر درک کنم
دیگران را دست خدای خودشان بسپارم ونگران نباشم
برای خودم وقت بیشتری بزارم
اعتماد ب نفس داشته باشم
یاد گرفتم صبر داشته باشم
یاد گرفتم بیشتر شاد باشم
استمرار داشته باشم وناامید نشوم
یاد گرفتم خدا هرگز مرا فراموش نکرده ومن بودم ک دور شده بودم واو همواره با من است ومنو همایت وهدایت میکنه تا ب ارزوهام برسم
یاد گرفتم میتونم ب راحتی کنترل روی رفتار وپندارم وگفتارم داشته باشم
یاد گرفتم ک میتونم هر چیزی را ک بخوام تغییر بدم ب شرطی ک ذهن وجسمم همسو باشد
رفتارم با شوهرم واطرافیانم خیلی بهتر شده
ریزه خواری هایم خیلی کمتر شده
یاد گرفتم تا گرسنه نشدم چیزی نخورم
سال گذشته سال بسیار خوبی برایم بود ومن درسهای خوبی از استادم گرفتم
استاد سپاسگذارم
با سلام به استاد وهمه دوستان …بله واقعا همینطوره اصل حال ما نباید وابسته به اتفاقات بیرون باشه چون ما از طرف خداوند که اطل هستی هست هر لحظه زندگی رو در یافت میکنیم واین بسته های انرژی وزندگی رو که از اون طرف میاد نباید با ذهنمون تبدیل به یک چیز بد واحساس بد کنیم وبه قول مولانا ی عزیز هر لحظه نو به نو برای ما میاد ..اصل حال ما باید حفظ بشه م این ممکن نیست مگر اینکه ما در مقابل اتفاق این لحظه مقاومت نکنیم وموا زی اون بشیم وفضا رو باز کنیم .وبدون قید وشرط بپذیریم .واون وقت دیگه در اغوش خدا قرار میگیریم وبهترین راه حلها به زندگیمون در چالشها وارد میشه ..وما در این راه ومن در اصل با خودم هستم باید از قانون صبر .ومزرعه استفاده کنیم ..تا تغییرات را در جسم هم به موقع خودش ببینیم …ممنون که این نکات را به ما گوشزد میکنید..
سلام و درود خدمت شما
من از امروز یک تعهد دیگر هم به تعهد قبلیم اضافه می کنم و مسولیت حال خودم را به عهده میگیریم و مسولیت حال بد خودم را به عهده میگیریم و میخواهم در سال جدید تسلط خوبی بر حال روحی خودم داشته باشم و اجازه ندهم شیطان در گوش من نجوا کند…من از امروز ورودی ذهن خودم را چک میکنم ….خداوندا به خاطر داشتن توانایی کنترل بر احساساتم سپاسگزارم…..سال نود و هشت حالا که خوب فکر میکنم میبینم بر من هم خیلی خوب گذشت ….دوره تناسب فکر رو تهیه کردم ..روحیه و انرژی ام بسیار بسیار بهتر از سال گذشته هست…..بدهی هایم را تاحدود زیادی پرداخت کردم..موفقیت کاری ام پیشرفت بسیار خوبی داشته…..رابطه ام با دخترم بهتر شده است…..بیشتر برای خودم وقت گذاشته ام ….کسب وکارم از همه سالها بیشتر رشد کرده است….تمام عزیزانم در سلامتی کامل بودند… در پایان سال۹۸ به خود سازی خودم کمک کردم و از همه مهمتر باخودم دوست شدم….و من مطمئن هستم که سال ۹۹با تصمیمات قاطعی که گرفتم قطعا بسیار بهتر خواهد بود از هر نظر…..خدای مهربانم سپاسگزارم
باتشکر از فایل خوبتون.
المائده
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ(١٠١)
??سلام استاد عزیز و دوستان متناسبم??
خوشحالم و خدای یکتا رو شکر میکنم فرصتی شد تا بیام اول از فایلهای عالی بی نظیر و پر انرژی تون تشکر کنم و دوم با نوشتن حال خودم گامهای محکمتر در مسیر تناسب بردارم.
من شاید مدت ۴ماه میشه که در این مسیر زیبا قدم برداشتم و هر روز بیشتر متحیر میشم از قدرت افکار و ذهنم.
اینکه چطور با کنترل افکارم میتونم در لحظه ذهنم رو کنترل کنم و اگه به تضادی برخورد کنم باهاشون خواسته هامو بشناسم و سریع با چند تکنیک ساده اول حالم رو کمی بهتر و بعد به حالتی بهتر و بهتر و کم کم به عالی برسونم…???
من راهم رو گم کرده بودم و اما وقتی استاد عزیز را پیدا کردم تازه فهمیدم چقدر میتونم عالیتر و قشنگتر دنیا رو ببینم و با لذت زندگی کنم و خواسته هامو خلق کنم.چون استاد یک نمونه عینی بودند از رسیدن به خواسته هاشون ،مخصوصا رسیدن به وزن ایده آل که خیلی از مردم جامعه در حسرت رسیدن به اون هستند و ایشون به طرز کامل و قابل فهم اونو برای مشتاقان لاغری توضیح دادند.
من بعد از چهار ماه نمیدونم الان چند کیلو شدم فقط اینو میدونم که لاغر شدن و تفاوتم در رفتار و انرژی که دارم خیلی ها رو متعجب کرده…???
جالبه من خودم رو وزن نکردم…اما همسرم که تو حدس زدن خیلی دقیق هستن میگن حدود ۱۲تا ۱۳ کیلو کم کردم…
خیلی ها تغییراتم رو بهم گفتن و از میان اونها کسانی که مدتها به قول معروف تو کف مونده بودن و شاید غرورشون نمیگذاشت که بیان جلو و به قول استاد اون فوت کوزه گری و راز مگو رو بپرسن اونا هم اومدن و ازم پرسیدن…
اینکه چه دارویی مصرف کردی؟
ورزش خاصی کردی؟
رژیم خاصی استفاده کردی؟
و من توضیحاتی راجع به تغییر افکار و نیروی ذهن بهشون گفتم…
نمیدونم چرا اینقدر با اشتیاق براشون توضیح میدادم…خیلی عاشق راهی هستم که در مسیرش لذت شرط اصلی ادامه ی مسیرشه و احساس شادی باعث پیشرفت در مسیرش میشه...???
عاشق خودم،خدای خودم…شدم.با خودم و تنهاییم عشق میکنم…توی این روزا که همه از بی حوصلگی و خسته کنندگی روزا میگن من روزهام خیلی زودتر از چیزی که هست به شب میرسه چون با خودم و خدای درونم به صلح رسیدم و با خودم حرف میزنم تجسم های زیبا میکنم با خدای خودم حرف میزنم و ازش کمک میخوام تا بیشتر منو در مسیر هدایت کنه …
این روزا خیلی شاکرتر شدم…???
از لبخندهای شیرین دخترم لذت میبرم…???
از بودن کنار همسر عزیزم که خیلی برام عزیزتر از قبل شده که دلیل اولش تغییر دید خودم نسبت به رفتارهای ایشونه و حالا که من متفاوت میبینم خیلی واضح این رابطه عالیتر شده و ایشون هم واقعا متفاوت شدند.???
از خونه ای که توش آرامش دارم…از نشانه های خدای خوبم که هر روز برام واضح تر میشه فقط لذت میبرم…???
خیلی دوست دارم همه کسانی که مشتاق تناسب جسم و ذهنشون هستند با این روش آشنا بشن و در کنارش در تمام جوانب زندگیشون متحول و متناسب بشه…
استاد خوبم من صبح تا شب هدفون تو گوشمه و فایل گوش میکنم.برای خودم کلی هدفهای بزرگ و قشنگ ساختم و هر روز برای رسیدن بهشون دارم وقت میگذارم…مطمئنم روزی به اونا خواهم رسید و با تجسم لذت رسیدن بهشون رو احساس میکنم.???
چیزی که من فهمیدم اینه که شرط رسیدن به خواسته تنها با عشق به خود و خدای درونمون،شادی و امید و استمرار در مسیر هدف محقق میشه…????
من این روزا دارم روی توانایی هام کار میکنم…برای خودم شغلی ایجاد کردم و در حال درآمد زایی هستم.هنری که خیلی ها با کلی هزینه اونو یاد میگیرن من تنها با آموزشهای رایگان اینترنت و تکیه بر استعداد خودم این هنر را آموختم و همه ی اطرافیانم را متحیر کردم از خلق هنر زیبام.
و یاد گرفتم چطور توی خونه با بچه داری و خانه داری بازم پیشرفت کنم و برای خودم هدف تعیین کنم.
من با ایمان در مسیر هستم و میمانم و با خودم و خدای خودم عهدی بستم ناگسستنی…???
خیلی از اطرافیانم که ازم دلیل لاغریم رو پرسیدن
آدرس سایت استاد رو بهشون دادم و نمیدونم وارد این مسیر شدن یا نه…اما میدونم کسانی که باید هدایت بشن میشوند.
اینو میدونم که اول خودشون باید باور کنند و به این مسیر ایمان داشته باشن تا موفق بشن…
و اینکه تمام این نتایج رو من از فایلهای رایگان استاد گرفتم و اینو بدونید خداوند به اندازه ی باور خودت بزرگ یا کوچک میشه پس تا میتونین خداوند رو توانا ببینید در اجابت خواسته هاتون.???
?خدا همراه همتون دوستان متناسب و استاد عزیز?
سلام استاد عزیز
با تشکر از شما بابت آگاهی های خوبی که به ما میدید
مهمترین هدف و اتفاق خوب سال گذشته من شروع دوره ورود به سرزمین لاغرها بود که بعد از گذشت 9 ماه از شروع دوره هنوز با شور و اشتیاق در این مسیر هستم و تونستم مقدار قابل توجهی وزن و سایز کم کنم و عکسهای من به البوم شگفتی سازان سایت شما اضافه بشه. برای سال اینده هم یکی از هدفهای من ماندن در این مسیر و رسیدن به زیبایی اندام است.
امیدوارم که روز به روز موفق تر باشید
سلام استاد ممنونم ازتون به خاطر این فایل عالی ?
من چند روز پیش به دوستم گفتم سال 98، سال خوبی برام نبود و امیدوارم 99 خوب باشه. دیشب به سایت سرزدم و دیدم که فایل جدید داریم و از توضیحاتش مشتاق شدم که گوش بدم. بعدش انقدر حالم خوب شد که مثل فیلم اتفاقات خوب سال 98 برام مرور شد و دیدم وااای ? ? چه روزهای خوبی داشتم چجوری اینارو فراموش کرده بودم؟ ? چرا من گفتم سال خوبی نبوده؟ ? این سال که اینهمه دستاورد داشتم و اتفاقات خوب تجربه کردم و همینطور هی یادم می اومد و نوشتم و لیست خیلی بلند بالا شد.. اما منفی باف با بزرگ نمایی منفی ها، اینهمه خاطرات فوق العاده ی منو به کناری رانده بود و نمیذاشت بهشون توجه کنم.. وقتی نوشتم خیلی حالم خوب شد.. چون من حال بد بقیه رو هم به خودم میگرفتم که خیلی اشتباهه. ولی دیدم که من چه روزها و شب های عالی تجربه کردم و از 97 بهتر بودم.. و امیدواری و انگیزه بی نهایتی گرفتم برای شروع سال 99. یکی از برنامه های من این هستش که جدای از فایل ها و دوره ای که دارم انجام میدم هرروز یک ربع از مطالب سایت استفاده کنم و این عادت رو در خودم ایجاد کنم و تا همیشه انجامش بدم حتی بعد از متناسب شدن.
سال 98 واقعا عالی بود خدایا شکرت ? خدایا سال 99 برای همه سال خیلی خوبی باشه ? ?
چشم استاد یه سری هاش که میشد رو میذارم.. هرکدوم کلی خاطره ی خوب برام هستن که فقط یه اشاره ی کوچکی برای یادآوری به خودم نوشتم.. هم خاطرات خوب و هم بعضی از موفقیت هام
اتفاقات خوب سال 98:مسافرت فوقالعاده اول سال، رفتن به ارتفاعات پر از برف با ماشین، تجربه ی اولین خواستگاری، دوره ی ماه رمضان که خریدم،خواندن 27 جز از ترجمه قرآن،چندتا مهمونی رفتن و راضی بودن از عملکردم، خرید پیراهن عروسکی که همیشه دوستش داشتم، بله برون و عقد داییم، قبول شدن در قرعه کشی و رفتن به مشهد، دوستای خوبی که باهم بودیم در سفر، خرید از بازار رضا برای خودم، خلوت های خودم و خدا در حرم امام رضا علیه السلام، ، به دنیا آمدن دخترعمو، شروع و ادامه ی دوره تکرار که الان روز 33 ام هستم.. ??، آشنایی با ابراهیم هادی، امسال بیشتر از پارسال کتاب خوندم،
قبول شدن در دانشگاه دولتی و رشته ای که دوستش دارم، خرید روسری مورد علاقه ام، مسافرت رفتن با خانواده و پدربزرگ و مادربزرگم، سلامتی خانواده ام، اولین سالی که چاق نشدم،»شرکت در سخنرانی دکتر فرهنگ در دانشگاه، جراحی دندان عقل در بهترین شرایط و با بهترین امکانات، سلامتی خودم، جمع کردن پول برای خرید لباس های سایز 38 و مورد علاقم، امسال سه تا تولد داشتم،که دوتاش سورپرایزی بود، یکیش عمو و زنموم گرفتن ، یکیش دوستانم ، و دیگری خانواده ام، یعنی سه تا کیک داشتم. خدایا شکرت ? ? ? ?..
با علیرضا و مامانم رفتیم دور زدیم با ماشین، مامانم تولدم برام کفش کتونی خرید، کادوی تولد باحال و گرون داییم، با دخترا رفتیم مهمون داییم پیتزا خوردیم، رفتن به خرید وسایل بله برون داییم،رفتن به بازار گل اونم دو بار برای خواستگاری و بله برون داییم، خرید کیف و کفش برای دانشگاه، اینکه برای انصراف پولی ندادم و تازه دانشگاه بدهکارم شد ?
ماشاءالله لاحول و لا قوة الا بالله.. ?? ? ? ?
خدایا سپاسگزارم برای سال فوق العاده ای که تجربه کردم.. خانم منفی باف هی میگفت سال خوبی نبود اما یادآوری و نوشتن اتفاقات خوب امسال فهمیدم که خیلی هم عالی بوددددد. مرسی خدا جووووونمم
به دعوت استاد مایلم احساسمو در مورد سالی که در حال گذروندن روزهای پایانیش هستیم بنویسم.
سال ۹۸ رو در حالی اغاز کردم که از دریچهی جدیدی به جهان پیرامونم مینگریستم.
در این راه تازه وارد بودم اما صرف تمایلم به تغییر اثر بخش بود.
امسال برای من سرشار از ارامش شادی احساس خوب رضایت اطمینان موفقیتهای کوچک و بزرگ خوش شانسی ارتباطات دلپذیر و کم کردنهای قابل توجه وزن و سایز بود. کاری که سالها بینتیجه براش تلاش کرده بودم اما نتیجهای جز چاقی بیشتر حاصل نشده بود.
هر سال با اینکه از فرا رسیدن عید و بعد تابستان خوشحال میشدم اما میدونستم که قراره چند کیلویی اضافه کنم و این موضوع شیرینی تعطیلات را به کامم تلخ میکرد اما امسال با همیشه فرق داشت.
چقدر حس خوبیه که بتونی مثل بقیهی اعضای خانواده یه صبحانهی عالی رو در یه روز تعطیل با لذت و بدون ترس و عذاب وجدان بخوری و مطمئن باشی که نه تنها چاقت نمیکنه بلکه روز بروز در حال متناسبتر شدی??
لذت از این بالاتر هم مگه هست؟؟
فقط وقتی همهی عمرتو در ترس و عذاب وجدان از غذا خوردن گذرونده باشی میتونی بفهمی رهایی از این حس و پیوستن به بقیهی اعضای خانواده که راحت طبق میلشون غذا میخورن چه لذت وصفناپذیری میتونه داشته باشه.
اینکه خودتو دیگه محکوم به چاقی یا متفاوت با دیگران ندونی…
اینکه توهم خودتو بهرهمند از نعمت لذت بردن از وعدههای غذایی بدون ترس از چاقی بدونی…
من امسال نه تنها نگران چاقتر شدن نبودم بلکه میدونستم که در حال پیمودن مسیر تناسب هستم همینطور که اکنون با وجودیکه حدود یک ماهه که کار اجبارا تعطیله و در قرنطینه هستیم نه تنها من نگران کمتحرکی یا اضافه خوردن در اثر بیکاری یا برای سرگرمی نبودم بلکه میدونم که در ایام عید هم باز لاغرتر و سالمتر خواهم شد .
وقتی انتخاب کنیم که با اطمینان به دنیا و اتفاقات پیش رومون نگاه کنیم، وقتی بپذیریم که افکار و توجه ما خالق سرنوشت ماست اونوقت نه تنها محتویات افکارمون برامون اهمیت پیدا میکنن بلکه همهی تلاشمون رو بکار میبریم تا به جای پروروندن افکار منفی انرژیمون رو صرف ساختن آیندهای زیباتر کنیم.
بودن در مسیر تناسب فکری موجب شد که با وجود همهی اتفاقاتی که امسال عموم رو تحت تاثیر قرار داده همینطور مسائل شخصی مربوط به خودم، من ارامش و حال خوبمو همچنان حفظ کنم و دقیقا به همین دلیله که در این بحبوحه،
همهی اتفاقها در جهت راحتی و آسایش من رقم خورده.
حالم عالیه احساس رضایت فوقالعادهای دارم و حس سپاسگزاریم بیپایانه.
با گذشت هر روز من بیشتر به ارزش این نوع نگرش پی میبرم و از ته دلم برای معجزهای که در زندگیم به وقوع پیوسته قدردانم.
یکی از جملههایی که تکرارش اثر عالیی رو من داره جملهای از اموزشهای فوقالعادهی استاده.هر روز جلوی آینه با لبخند و عشق به خودم میگم همهچیز برای من مهیاست و من نگران هیچ چیز نیستم و هر روز از اثر جادویی این جمله وقتی گرههای مختلف زندگی یکییکی و به آسانی پیش روم باز میشن بهرهمند میشم.
خوش به حال من و هممسیرانم.??
سلام استاد وقتتون بخیر
منم عاشق بارونم ،تهران هم بارون میومد ومنم با فایلام میرم تو تراس خونه ولذت میبرم از با خود بودنم
منم احساس بدی داشتم تا قبل از شروع دوره ،من تازه دوره اول تموم کردم و دومین جلسه پاکسازی هستم،قبل از ورود به دوره ،من یه خانم ناراحت از خودم ودنیا بودم،با خودم قهر بودم،خودمو دوست نداشتم ،اینجا یاد گرفتم اولین ومهم ترین موضوع تو هر مسئله ای دوست داشتن خودم هست،اگر خودمو دوست داشته باشم میتونم اعتماد بنفس هم داشته باشم ومیتونم تو هرکاری خودمو لایق موفقیت بدونم،موفقیت در لاغری،در روابط،در پول،در سلامتی، من یاد گرفتم هیچ کس مهم تر از خودم نیست،هر روز خوندن میثاق نامه این بذر دوست داشتنی بودنو تو قلب وذهن من داره میکاره،دارم یاد میگیرم که مسئولیت تمام امور زندگیمو خودم به عهده بگیرم ،مخصوصا چاقی خودمو،که اگر دلیل چاقی مو مثل قبل به گردن ژنتیک و ارث وزایمان وقرص وبی تحرکی وخیلی چیرای دیگه بندازم،پس نمیتونم لاغر بشم ،وقتی میپذیرم میتونم به خودم کمک کنم،با تمرینات زیادی که هر روز داریم،، آرام آرام یاد میگیریم که هر لحظه یک قسمت از پازل لاغریو ،تو زندگیمون زندگیش کنیم،پس مهم ترین تمرین ما آشتی ذهن و روح وجسم ماست،در پی این تمرینات حال واحساسمون هم بهتر وبهتر میشه،الان دیگه یاد گرفتیم با صدای منفی درونمون چطور برخورد کنیم ،صدای جذاب درونمونو میشنویم ،اینا باعث شده زمان های بیشتری حس خوب داشته باشیم،بتونیم ورژن بهتری از خودمون به جهان ارائه بدیم،بتونیم تو تمام جهات زندگی تصمیم بهتری بگیریم،آرامش زیادی داریم از بخور ،نخور های قبلی،ترس از خوردن ریخته،داریم سواد غذا خوردن ومتناسب بودنو آموزش میبینیم و وارد دنیای شگفت انکیزی شدیم چونکه قراره خودمون هم شگفتی آفرین بشیم
من با دوستم پارسال همین موقع ها تصمیم گرفتیم سال ۹۸ سال سفر و گردش وشادی باشه و زیاد در مورد هدفمون صحبت میکردیم ،و واقعا امسال همش تو مسافرت های لاکچری به کشورهای خاص بودیم وفقط در تفریح ولذت وشادی بودیم ومرتب از عملکرد خودمون با هم صحبت میکردیم ومدام اتفاقات خوبو واسه همدیگه پیش بینی میکردیم وبه تموم اون پیش بینی ها میرسیدیم واعتمادبنفسمون بیشتر میشد وبرای بعدی دوباره برنامه ریزی میکردیم،دیشب واسه سال ۹۹اسم انتخاب کردیم ،سال سلامتی، ثروت ،سفر گذاشتیم ومیخواییم در راستای هدف هامون فعالیت کنیم وباورسازی های قوی داشته باشیم،فرمول های مخرب پیدا کردیم،داریم ترمز های ذهنیو شناسایی میکنیم و میخواییم به همشون با طی تکاملشون ،بهشون برسیم ومطمینم وایمان دارم با کمک الله یکتا به همشون آروم آروم میرسیم،
تغییراتی که تو این دوره داشتم وخیلی راضی م ازشون
اولا اینو بگم که امروز ،با خوندن کامنت یکی از دوستان ،که نوشته بودن مانتوی پارسالشون اندازه شون شده ،منم رفتم یه مانتوی تنگ اندامی که ۲سال پیش خریده بودمو ودیگه تنم نمیرفت ومطمئن بودم الان اندازم شده رو پوشیدم و دیدم اندازم شده،
انقد خوشحال شدم که بسرعت عکسمو واسه استاد فرستادم،اینم بگم که من تازه ۳ماهه شروع کردم ،ومیدونم تا یه مدت دیگه شگفتی ساز میشم وعکسم میره تو قسمت دوستان شگفتی ساز?
بهترین دستاورد من ،داشتن این آگاهی هاست، که میتونه تو تمام جنبه های زندگیم بهم کمک کنه ومن ازشون استفاده میکنم،احساس آرامشی که دارم،هر جایی میتونم برم هر چیزی که میل داشته باشم به اندازه نیازم میخورم،از ۳۰سال رژیم رها شدم وخیالم راحته تو مسیر صحیحی هستم که انتهاش فقط سلامتی ،تناسب اندام وشادیه،،نزدیک شدنم به خدای درونم وکمک خواستن وهدایت هاش بسیار عالیه،اصلا آشنایی من با این سایت هدایت خدا بود وبس
اعتماد بنفسم زیاد شده ،خودمو تو آینه نگاه میکنم وتحسین میکنم
خدارو سپاسگذارم که بعد سالها مسیرهای اشتباه ،دارم به مقصد میرسم
ممنونم استاد از آگاهی های خوب وعالیتون