0

نکات طلایی زندگی – ۰۱

اندازه متن

خدای مهربان را سپاسگزارم که صدها هزاران نعمت را در اختیار همه قرار داده است و همه داریم از آنها بطور معمول و روتین استفاده میکنیم.

خداوند برعلاوه همه ی نعمت ها قوانین ثابت کیهانی را هم خلق کرده است که اگر شخصی بعد از درک آنها، عملا در زندگی روزانه خود آنها را بعمل پیاده کند طبعی است که به هر آنچه خواسته باشد خواهد رسید.

بابت همه ی این نعمت ها خدای بی بدیل و بی عیب خطا را صدملیون مرتبه شکر

و از شما جناب استاد بابت وقت و انرژیکه صرف تهیه این فایل ها میکنید اظهار امتان مینمایم و از خداوند میخواهم که من و شما را به تمام خواسته های مان برساند.

دوست تان دارم در پنای خداوند منان و در راستای تغییر بدرخشید

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.67 از 15 رای

https://tanasobefekri.net/?p=16607
برچسب ها:
7 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا فروغی
      1402/05/14 16:17
      مدت عضویت: 567 روز
      امتیاز کاربر: 15250 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 420 کلمه

      باسلام خدمت شما،

      من چند روز پیش به یک مسافرت رفتم به خونه ی مادر بزرگم در شهرستان، من خیلی اونا رو دوست دارم و در کنارشون احساس خوبی میکنم،

      اما یک موضوع هایی پیش اومد که باعث شد حرف های خوبی نشنوم و همون روز اول سفرم حس توهین کردن به من رو دادن و حالم گرفته شد،

      درسته که بعد انسان ها متوجه رفتار و ناراحتی من شدن و از من عذرخواهی کردن اما چرا اگر دیدن که من ناراحت شدم باز کارشون رو تکرار میکنند، 

      با توهین و بی‌احترامی و حرف های زشتی که من حتی توی خونه با کسی از این شوخی ها نمیکنم چه برسه به وقتی عصبی میشن بگن و اون فرد رو از خودشون برنجونند، 

      خلاصه با سکوت و حال بد و گرفته از آشپزخانه بیرون اومدم و رفتم سر گوشیم و یک موزیک برای خودم گذاشتم و به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که به من چه دهنش اون انسان عضوی از بدن خودشه و با بدی رفتار میکنه پس برای خودش حرف میزنه،

      و شروع کردم حس خوب برای خودم بدست اوردن و کم کم حالم خوب شد وبعد برگشتم کنار بقیه و توی جمع من در اون لحظه لبخند به صورت داشتم و فردی که دید با ناراحتی از اونجا رفتم و با لبخند برگشتم از من معذرت خواهی کرد ،

      اما این برای من بارها تکرار شد و هی حسم رو خوب میکردم و دوباره شروع میکردم به معاشرت با دیگران اما خوب من این برداشت رو داشتم که اگر فقط سکوت کنم و بگذرم طرف به خودش اجازه میده باز هم بهم توهین کنه پس باید با اون برخود جدی کنم،

      ولی اشتباه میکردم و اینکار فقط احساس بدی به من میداد و من حالم بدتر می‌شود پس تصمیم گرفتم که اگر باز هم توی این شرایط قرار گرفتم این کارو انجام بدم 

      لبخند میزنم و با سکوت خودم به این فکر میکنم که هیچ چیز مهم تر از احساس من نیست و هر لحظه باید حالم بهتر و خوب تر باشه،

      من با لبخند در جواب اونا فقط با سکوت نگاهشون کردم و این بار جواب گرفتم و طرف مقابل من حرف خودش رو نزد و از حرفش خجالت کشید،

      دیگه توهین نکرد و من رو مخاطب خودش و حرفاش قرار نداد و موضوع رو عوض کرد،

      منم از این تجربه تصمیم گرفتم استفاده کنم و در جایی که بحث و مخاطب من بودم اون بحث رو ادامه ندم و با لبخند زدن و سکوت کردن فقط اون لحظه رو به نفع خودم تغییر بدم و از حس خوبم مراقبت کنم و همیشه سعی کنم بهترین باشم،

      باتشکرازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم