0

زندگی با اراده خداوند (قسمت شانزدهم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره موانع درونی رسیدن به خواسته ها توضیح داده شد و گفتگوی درونی، سطح انرژی و ارزشمندی خود، بعنوان سه موضوع مهم درونی در ایجاد موانع برای رسیدن به خواسته ها عنوان شد.

درباره موضوع گفتگوی درونی که بسیار مهم و تاثیرگذار است توضیحات مفصل داده شد و توصیه می شود بارها آن را مطالعه کنید و سعی کنید آنچه گفته شده است را در زندگی روزمره خود به کار بگیرید تا به مرور شخصیت شما به شکل همسو با اراده خداوند تغییر پیدا کند.

در این قسمت درباره سطح انرژی و تاثیر آن در ایجاد موانع ذهنی برای رسیدن به خواسته ها توضیح داده می شود.

سطح انرژی خود را بررسی کنید

آیا شور و شوق و انگیزه لازم برای تجربه خواسته های خود را دارید؟

بسیاری از انسانها آرزوی رسیدن به خانه، ماشین، همسر و شرایط زندگی بهتر را دارند اما شور و اشتیاق رسیدن به آن شرایط را ندارند و عقیده دارند اگر به آن شرایط رسیدند آن زمان شور و شوق و احساس خوب خواهند داشت.

این طرز فکر بیان می کند که انسانها می خواهند به واسطه قرار گرفتن در شرایط بهتر به احساس خوب یا شور و اشتیاق برای زندگی کردن برسند و این در حالی است که احساس و شور و شوق موضوعاتی کاملا درونی هستند و هرگز به واسطه عوامل بیرونی تحت تاثیر و تغییر پایدار قرار نمی گیرند.

اگر در شرایطی هستید که عقیده دارید بودن در آن باعث ایجاد احساس بد یا ناامیدی و حسرت شما شده است و تصور می کنید زمانی که در شرایط بهتر قرار بگیرید خودبخود احساس و شور و شوق متفاوتی خواهید داشت سخت در اشتباه هستید.

چون با این احساس و شور و شوق هرگز در شرایط بهتر قرار نخواهید گرفت که تازه بعد از آن بخواهید احساس جدید را در خود ایجاد کنید.

شرایط فعلی شما نتیجه احساس و شور و اشتیاق شما برای زندگی کردن است و اگر از شرایط خود راضی نیستید قطعا احساس خوب و شور و شوق مناسبی برای زندگی کردن ندارید. بنابراین اگر شما هم جزء آن دسته از افراد هستید که شرایط زندگی را عامل احساس خود می دانند و منتظر هستند تا به هر شکلی شرایط زندگی آنها تغییر کرده و سپس به شکل عالی و با ذوق و شوق زندگی کنند، باید با این واقعیت روبرو شوید که هرگز این شرایط را تجربه نخواهید کرد.

چون شرایط شما بر اساس احساس شما شکل گرفته است و اینکه منتظر تا با تغییر شرایط به احساس بهتر برسی تصمیم اشتباهی است که شاید به واسطه فراگیر بودن این طرز فکر در جامعه باور اینکه این نگرش اشتباه است کار ساده ای نباشد.

خواسته و آرزوهای شما شرایط جدیدی هستند که باید در زندگی شما ایجاد شوند. این شرایط زمانی ایجاد می شوند که شما از نظر احساس و شور و شوق زندگی در حد و اندازه های آن شرایط باشید.

شاید در اطرافیان خود فردی را می شناسید که به نظر شما آدم سرحال و خوش اخلاقی است، همیشه آرام است و لبخند بر لبش دارد و بودن در کنار آن فرد به شما احساس خوبی می دهد.

اگر دقت کرده باشید زمانی که آن فرد در شرایطی قرار می گیرد که از نظر دیگران بسیار سخت و طاقت فرساست، آن فرد خیلی از وضعیت همیشگی خود دور نمی شود.

او در شرایط مختلف همواره آرام است و احساس پریشانی در او مشاهده نمی کنید.

این افراد دارای احساس و شور و شوق مناسب برای زندگی کردن هستند و شرایط درونی آنها تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرد.

رسیدن به توانایی داشتن احساس خوب و شور و شوق زندگی پایدار نیاز به مراقبت از افکار دارد.

خودتان را در نظر بگیرید:

از زمانی که مشغول خواندن نوشته های باورساز شده اید چه احساسی دارید.

اگر مطالعه این نوشته ها به عادت روزمره شما تبدیل شده باشد، شما در این مدت احساس تسلط بیشتری بر افکار و احساس خود دارید.

کمتر از قبل احساس ناامیدی کرده اید.

کمتر از قبل عصبانی شده یا از کوره در رفته اید.

کمتر از قبل احساس بدبختی یا عذاب وجدان داشته اید.

کمتر از قبل نیاز به توجه یا تایید دیگران داشته اید.

اینها نتیجه رسیدگی به افکار و احساستان است.

کاری که شاید تا قبل از این نمی دانستید که باید هر روز انجام دهید.

هر روز مشاهده می کنم که اطرافیانم سعی می کنند از طریق مختلف افکار همسو با اراده شخصی خود را قوی تر کنند.

از طریق گفتگو کردن، شنیدن و دنبال کردن موضوعاتی که خواسته آنها نیست، آب و نور کافی در اختیار درخت اراده شخصی خود قرار می دهند و سپس از نتیجه زندگی خود متعجب هستند.

این افراد همواره در حال درگیری با موضوعات زندگی هستند. از جنبه های مختلف زندگی گله و شکایت دارند و همواره دعا می کنند خداوند باعث و بانی مشکلاتشان را نابود کند.

آنها نمی دانند که باعث و بانی مشکلاتشان خودشان هستند.

زمانی که شما تصمیم می گیرید به صورت آگاهانه آب و نور کافی به نهال قدرت ارده خداوند بدهید سطح انرژی متعالی شما افزایش می یابد. این نوع انرژی از قدرت چندین برابر انرژی اراده شخصی برخوردار است و به همین دلیل اگر شما قسمت های قبل نوشته های باورساز را مطالعه کرده باشید به طور خودبخودی نگرش و عملکرد ذهن شما در واکنش به شرایط بیرونی تغییر کرده است.

تغییر احساس شما در این مدت ثابت می کند که شرایط احساسی ما ارتباطی به شرایط پیرامون ندارد. شما در همان شرایط قبل هستید اما با توجه به آگاهی هایی که انرژی برتر و قوی تری دارند، از سطح انرژی قوی تری برخوردار شده اید و نتیجه آن احساس آرامش درونی بیشتر به نسبت گذشته است.

واضح است که انرژی را صورت نوشیدنی وارد بدن خود نکرده اید یا از طریق تزریق آمپول سطح انرژی درونی خود را تقویت نکرده اید.

شما به بالاترین سطح انرژی که برابر با انرژی پاک و متعالی خداوند است مجهز شده اید. این ویژگی از طرف خداوند در وجود هر انسانی قرار داده شده است اما استفاده از آن اجباری نیست بلکه انسان اختیار دارد انتخاب کند در چه سطحی از انرژی قرار داشته باشد و به واسطه سطح انرژی خود دنیا را تجربه کند.

برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند باید سطح انرژی خود را به سمت متعالی تغییر دهید به این کل انرژی درونی شما قدرت قدرت گرفته و می تواند خواسته های شما را به جهان هستی (خداوند) ارسال کند.

گیرنده رادیویی را در نظر بگیرید که با تقویت سیستم های خود قدرت امواجش را بیشتر می کند تا افرادی که در فاصله دورتری نسبت به فرستنده قرار دارند نیز امواج رادیویی را دریافت کنند.

شما با ارتقاع سطح انرژی خود قدرت امواج درونی خود را افزایش می دهید. نتیجه این اقدام ارسال درخواست های قوی تر برای جذب خواسته ها می باشد.

آلبرت انیشتن می گوید: “تا زمانی که حرکتی صورت نگیرد، حادثه ای رخ نمی دهد”

اگر می خواهید حادثه، رخ دادن و به واقعیت تبدیل شدن آرزوهای خود را مشاهده کنید باید انرژی درونی خود را از طریق افزایش سطح ارتعاش به حرکت در آورید.

برای درک بهتر این مطلب به این توصیه توجه کنید:

خودتان و همه ی افکارتان را به صورت مجموعه ای از انرژی در نظر بگیرید که همواره با جهان هستی در ارتباط است.

اراده شخصی همواره می گوید: شما فقط مجموعه ای از استخوان و اعضای بدن هستید بنابراین برای تحقق خواسته هایتان باید از طریق مغز و اعضای بدن خود تلاش کنید، باید از دیگران سبقت بگیرید، باید رقیبان را ناکام کنید تا به اهداف خود دست پیدا کنید و فرد موفقی باشید.

اما اراده خداوند می گوید شما مجموعه ای از انرژی های همسو با انرژی خالق جهان هستید و از طریق ارتباط با او می توانید به راحتی هرآنچه را می خواهید در زندگی خود خلق و تجربه کنید. برای خلق خواسته هایتان نیاز ندارید با کسی مبارزه کنید، دیگری را شکست دهید یا سعی کنید از طریق مختلف نتیجه را به نفع خود تغییر دهید.

فقط کافی است سطح انرژی درونی خود را ارتقاء دهید تا ارتعاش درخواست های شما قوی تر شود.

جهان هستی همواره پاسخ ارتعاشات قوی تر را می دهد چون ذات و ماهیت خودش قوی و بی نهایت است.

بنابراین کاملا طبیعی است که انرژی بی نهایت نمی تواند پاسخ مناسبی به ارتعاشات ضعیف و پست بدهد. از این رو باید برای ارتقاء سطح انرژی درونی خود همواره تلاش کنید.

شاید برای شما جالب باشد که بدانید به راحتی می توانید سطح انرژی خود را اندازه گیری کنید.

انرژی درونی شما در ارتباط مستقیم با احساس شماست و همچنین بر پیرامون شما تاثیر می گذارد.

هرچه انرژی درونی شما قوی تر باشد، انرژی های پست و ضعیف اطراف خود را خنثی می کند به این شکل شما در مواجه شدن با مسائل بیرونی واکنش و برخورد متفاوتی خواهید داشت.

شاید این تجربه را داشته باشید که از حرکت یک کودک به شدت عصبانی و برافروخته شده باشید و این در حالی است که در زمانی دیگر نسبت به همان رفتار کودک خود واکنش متفاوتی داده باشید.

این تفاوت در واکنش شما به محرک بیرونی بخاطر تفاوت در سطح ارتعاش انرژی درونی شماست.

هرچه در هماهنگی بیشتری با قدرت اراده خداوند باشید، سطح انرژی درونی شما متعالی تر می شود و ناهماهنگی های بیرونی، به خاطر برخورداری از انرژی های پست و ضعیف قادر به رویارویی با شما نخواهند بود و هرگز به شما آسیب نمی رسانند.

“از دوران کودکی بارها شنیده بودم که پیامبر اسلام (حضرت محمد) معصوم بوده است به این معنی که هرگز خطا و اشتباهی مرتکب نشده است.

با درک موضوع سطح ارتعاش درونی به این نتیجه رسیدم که معصوم بودن پیامبر به خاطر تصمیم خداوند و درنظر گرفتن شرایط خاص و ویژه برای پیامبر نبوده است بلکه این پیامبر بوده است که از طریق هماهنگ شدن با قدرت اراده خداوند و بالا بردن سطح انرژی درونی خود تحت تاثیر انرژی های ضعیف و پست اطراف خود قرار نمی گرفته است.

این شرایط نه فقط برای پیامبران بلکه برای همه انسانها مهیاست اما از آنجا که درباره آن آگاهی نداریم تصور عموم به این شکل است که پیامبران انسان های خاص و انتخاب شده از سوی خداوند بوده اند.”

(این عقیده و درک شخصی من می باشد و قبول یا رد آن بنا به سلیقه شخصی خواننده است)

هدف از بیان این توضیحات آگاهی پیدا کردن نسبت به سطح انرژی خود در زندگی روزمره می باشد. چنانچه مطالعه این مطلب در شما احساس خوب و آرامش بخشی ایجاد کرده است مطمئن شوید که این آگاهی با آنچه از ازل توسط خداوند در وجود شما نهفته شده است هماهنگی دارد.

از این پس باید در افزایش دادن سطح انرژی درونی خود مهارت کسب کنید و همواره سعی کنید انرژی های ضعیف و پست را از طریق توجه نکردن به آنها از بین ببرید.

تصور کنید فردی به شما حرفی را می زند که بلافاصله احساس خشم و عصبانیت در شما ایجاد می شود. این حالت درونی به سبب قرار گرفتن در معرض انرژی های پست و ضعیف است.

باید سعی کنید به آنچه شنیده یا دیده اید توجه نکنید تا از گزند انرژی تضعیف کننده در امان باشید.

بدیهی است در ابتدای امر شاید قادر به مهار تمام انرژی های ضعیف کننده اطراف خود نباشید اما مطمئن باشید همانطور که در انجام سایر فعالیت های زندگی خود مهارت کسب کرده اید با تکرار و تمرین در این موضوع هم به مهارت قابل قبول دست پیدا می کنید.

در نهایت هدف ما این است که به هماهنگی بیشتری با قدرت اراده خداوند دست پیدا کنیم و از این طریق سطح انرژی درونی خود را افزایش دهیم.

سطح انرژی خود را افزایش دهید

هر فکری که با خود مرور می کنید داری نوعی انرژی است که یا شما را تقویت خواهد کرد یا تضعیف می کند.

اکنون که به این قسمت از نوشته های باورساز رسیده اید به خوبی تفاوت افکار را می دانید و احساسی که از مرور کردن آنها در شما ایجاد می شود را می شناسید. بنابراین تشخیص اینکه فکری که اکنون در سر دارید چه احساسی در شما ایجاد می کند برای شما کار ساده ای خواهد بود.

احساسی که از هر فکر در شما ایجاد می شود نمایان کننده تاثیری است که آن فکر در میزان انرژی و شور و شوق شما ایجاد می کند.

قطعه شعری از “آنتونی دی ملو” این واقعیت را به زبان دیگری بیان می کند:

“چرا هر کس در اینجا شاد و خوشحال است به غیر از من؟

حضرت عیسی پاسخ داد: زیرا آنها یاد گرفته اند در هر جایی خوبی و زیبایی را ببینند.

چرا من در هر جایی خوبی و زیبایی را نمی بینم؟

زیرا آنچه را در درونت نمی بینی نمی توانی خارج از وجودت آن را مشاهده کنی.”

تفاوت میان افرادی که نیازمند جلب توجه و رضایت دیگران هستند با آنانی که بدون توجه به نظر دیگران زندگی می کنند این است که اگر به زیبایی درون خود توجه نکنی احساس رضایت از وجود و بودن خود نخواهید داشت به همین دلیل به دنبال رضایت از بودن خود در نظر دیگران خواهید بود.

انتظاری که هرگز برآورده نخواهد شد چرا که آنچه را در درون خود نمی بینید در بیرون از شما دیده نخواهد شد.

اگر باور کنید مظهر تجلی روح خداوند هستید، همان را در دنیای بیرون خود مشاهده خواهید کرد.

همسو شدن با اراده خداوند مهمترین اقدام برای تمرکز بر درون و مشاهده زیبایی وجود خود است و برای این مهم فقط کافی است که موانع اتصال را از میان بردارید.

موانع اتصال با قدرت اراده خداوند افکار و نگرش هایی هستند که قدرت اراده شخصی را تشکیل می دهند. اراده شخصی هموارد در حال ساختن موانع برای جلوگیری از اتصال با قدرت اراده خداوند است.

یکی از تاثیرگذارترین اقدامات برای رفع موانع اتصال با قدرت اراده خداوند افزایش انرژی درونی است.

زمانی که از انرژی درونی قوی تری برخوردار باشید نسبت به انرژی های ضعیف پیرامون خود واکنش نشان نمی دهید. این انرژی های ضعیف در عین حالی که ضعیف هستند اما با تجمع کردن می توانند مانع اتصال با قدرت اراده خداوند شوند.

تصوی کنید دوشاخته رشته سیمی که صد لامپ رنگارنگ به آن متصل شده است را از پریز برق خارج کنید. با یک عمل ساده، زیبایی که صد لامپ رنگی ایجاد کرده بودند را خاموش می کنید. آن لامپ ها وجود دارند و آمادگی و توانایی روشنایی و رنگین کردن محیط زندگی شما را دارند اما این شما هستید که با خارج کردن دوشاخه از پریز برق خود را از این همه زیبایی محروم کرده اید.

اگر اتصال صد عدد لامپ رنگی به رشته رسیم، 10 ساعت زمان نیاز داشته باشد، اتصال یک عدد دوشاخه به ابتدای رشته سیم فقط چند دقیقه زمان نیاز دارد و جدا کردن آن دوشاخته از پریز برق فقط یک ثانیه زمان می برد اما نتیجه 10 ساعت سعی و تلاش برای اتصال لامپ های رنگی را از بین می برد.

افکار ضعیف کننده در عین حالی که ساده هستند اما می توانند مانع دریافت نعمت های بی شمار شوند.

بنابراین رفع موانع شاید در ابتدا کار سختی باشد اما نتیجه این اقدام ارزش سعی و استمرار داشتن را دارد.

  • به انرژی های تضیف کننده واکنش نشان ندهید

سال ها شنیده بودم مشت جواب مشت است اما زمانی که موضوع افزایش سطح انرژی را درک کردم به این نتیجه رسیدم که لبخند جواب مشت است.

با بلند کردن صدای خود یا مبارزه کردن نمی توانید راه حل مناسبی برای تغییر شرایط پیرامون خود پیدا کنید زیرا آن شرایط دارای انرژی های تضعیف کننده هستند و پرداختن به آنها فقط باعث تشدید موانع ذهنی اتصال با قدرت اراده خداوند خواهد شد.

وقتی به انرژی های پست واکنش نشان می دهید با انرژی های پست وجود خود مواجه می شوید و به سادگی شرایطی را ایجاد می کنید تا انرژی پست بیشتری را به سمت خود جذب کنید.

اگر کسی به شیوه ای سرشار از نفرت با شما رفتار می کند و شما در واکنش به نفرتش از خود نفرت ساطع می کنید، میدان انرژی پست خود را به میدان پست پیرامون تان اضافه می کنید. در این شرایط میزان انرژی پست پیرامون شما افزایش می یابد و هر فردی وارد این میدان شود تحت تاثیر آن قرار می گیرد.

اگر نسبت به فردی که با عصبانیت با شما برخورد می کند خشمگین هستید، در حقیقت تلاش می کنید تا از طریق محکوم کردن شرایط را تغییر دهید.

توصیه اکید این است که از انرژی های ضعیف کننده ای که انسان های پیرامون تان آنها را به کار می برند استفاده نکنید.

اگر سطح انرژی خود را افزایش دهید دیگران نمی توانند سطح انرژی شما را پایین آورده و شما را تحت کنترل خود در آورند.

بارها تجربه کرده اید که فردی با شما با عصبانیت برخورد کرده است و بلافاصله شما عصبانی شده و در جواب او خشم و نفرت از خود ساطع کرده اید و تا چندین ساعت یا روز سرشار از احساس بد بوده اید.

در این حالت شما اجازه داده اید تا فرد دیگری با استفاده از سطح انرژی پست خود اختیار شما را در دست گرفته و افکار و احساس شما را مدیریت کند.

خشم، نفرت یا عصبانیت از شرایط موجود نه تنها منجر به بهبود آن نخواهد شد بلکه باعث تشدید نابسامانی در زندگی می شود.

همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند که لاغر شوند اما نفرت و عصبانیت آنها از چاقی نه تنها باعث لاغری آنها نمی شود بلکه به سادگی باعث تشدید چاقی آنها می شود و این در حالی است که افراد چاق به شدت در حال مبارزه و اعمال روش های مختلف برای رهایی از چاقی هستند.

نفرت، خشم و عصبانیت از جنس انرژی ضعیف هستند و به راحتی اتصال به اراده خداوند که سرشار از سلامتی و تناسب اندام است را قطع می کند و فرد همواره در سطح انرژی ضعیف به زندگی خود ادامه می دهد.

افرادی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کرده اند این تجربه را دارند که در روزها و هفته های اول به افزایش سطح انرژی پرداخته می شود و به همین دلیل است که همه شرکت کنندگان در دوره ورود به سرزمین لاغرها قبل از این که لاغری را در جسم خود مشاهده کنند احساس خوب لاغر شدن را در ذهن خود تجربه می کنند.

این تجربه به دلیل افزایش سطح انرژی درونی و هماهنگ شدن با قدرت اراده خداوند برای حلق رویای لاغری است.

زمانی که تصمیم می گیرد از طریق افزایش سطح انرژی درونی و واکنش ندادن به انرژی های ضعیف پیرامون خود اتصال قوی تری با قدرت اراده خداوند برقرار کنید، شور و شوق شما برای زندگی کردن افزایش می یابد. احساس می کنید به هرآنچه آرزویش را دارید می رسید. احساسی که قبلا به خاطر عقیده به نرسیدن به آرزوها همواره بد و ناامید کننده بود.

وقتی انرژی درونی خود را افزایش می دهیم، قدرت اراده الهی در وجود ما نمایان می شود. در این شرایط گرچه هنور آرزوهای ما به شکل واقعی در زندگی رخ نداده اند اما احساس ما به شکل عالی تغییر پیدا می کند.

همان شادی که تصور می کردید با رسیدن به آرزوها نصیب تان می شود را از همین الان در وجود خود احساس و تجربه می کنید.

خود را سرشار از عشقی می بینید که تصور می کردید آن را از دست داده اید و مدت ها در جستجوی آن بودید.

احساس فراوانی و وفور نعمت را که تصور می کردیم اگر به آرزوهایمان برسیم تجربه خواهیم کرد را از همین الان در وجود خود احساس می کنید.

اکنون بار دیگر به گفته آلبرت انیشتن توجه کنید:

“تا زمانی که حرکتی صورت نگیرد، حادثه ای رخ نمی دهد”

تغییر احساس درونی شما به واسطح افزایش سطح انرژی همان حرکتی است که آلبرت انیشتن آن را لازمه رخ دادن اتفاقات می داند.

زمانی که ویژگی های اراده خداوند را در خود احساس کنید، انرژی لازم برای رخ دادن اتفاقات را در وجود خود ایجاد کرده اید.

در قسمت بعد درباره راهکارهای موثر برای افزایش سطح انرژی توضیح داده می شود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.85 from 33 votes

https://tanasobefekri.net/?p=30145
برچسب ها:
16 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهره
      1402/09/14 18:55
      مدت عضویت: 376 روز
      امتیاز کاربر: 1720 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 306 کلمه

      (ب نام بی نام او)

      سلام ب استاد گرامی و دوستان 

      سالها من حرفه ای روزی 1 تا 1/5 ساعت پیاده روی میکردم گروهی)آیا سطح انرژی داشتم ؟ نه 

      جسم واکنش نشان میداد و خوب پیش میرفت اما ذهن سرکش من نمی گذاشت .تا با قانون مواجعه شدم ،تازه فهمیدم که قوی کردن عضله ذهن ) خیلی خیلی مهمتر از بدن است ،اول ذهن را باید پرورش و ورزش درست داد و قوی کرد و بعد بجسم فعالیت داد تا بدن پذیرای سطح انرژی شود .اکنون وقتی با شور و اشتیاق شکرگزاری میکنم بدنم واکنش نشان میدهد و انگار میخواهد بال در بیاورد ،این سطح از انرژی لذت بخش است 

      اکنون آگاهانه ب شرایط ناجور توجه نمیکنم تا احساسم را قوی و قویتر کنم.

      من مطالعه این نوشته ها را تکلیف خودم میدانم تا ب تسلط بیشتری ب افکارم پیدا کنم و مهمترکه خودم را باکاعنات همسو کنم ،چرا که ،کاعنات 

      ب کسانی که بی حوصله و بیکار و بی تکلیف هستند پاداش نمیدهد.من این را سالها امتحان کردم.و درسی شده برایم .

      (من اکنون منتظر پاداشها و موهبتهای خداوند هستم) و دیگر خودم را از نعمت ها و الطافش محروم نمیکنم.

                                         (تا زمانی که حرکتی صورت نگیرد حادثه ای رخ نمی دهد )

      من با اراده و همسو شدن با انرژی خالق می توانم خالق خواسته هایم باشم من پیروز و شکست نا پذیرم 

      من همیشه عصبی و پرخاشگر بودم و بد از بدتر ،که خودخوری و خود آزاری فراوان ب خودم داشتم تا با دیگران و همیشه ب خودم صدمه میزدم تا

      ب دیگران ،اکنون آرزویم این است که از درونم تغییرات را ببینم ،درونی اصلاح و درست شوم چرا که من مظهر تجلی روح الله هستم.

      وای ب اون سطح انرژی برسم که لبخند جواب مشت است

          ب امید تغییرات

      (من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/08/30 13:34
      مدت عضویت: 541 روز
      امتیاز کاربر: 14855 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 514 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز

      برای بالا بردن سطح انرژی لازم به آگاهی است و من مدت‌هاست که این آگاهی رو در ذهن خودم بالا بردم اما چرا هنوز گاهی تحت تسلط افکار شیطانی و منفی قرار می‌گیرم؟

      جواب خیلی ساده است زیرا که وقتی نگران چیزی هستیم و اصل انرژی پایین خودمون به وجود بیاریم به قدرت اراده خداوند شک می‌کنیم و درباره خودمان نگران می‌شویم،

      من دوست دارم که حال خوب خودم رو همیشه بالا ببرم و سطح انرژی بالایی بر اساس آگاهی ذهنم داشته باشم،

      اما چرا همیشه اینجوری نیست و حالمان خوب نیست یا افکار درستی در لحظه نداریم،

      با اینکه آگاه هستیم و می‌دونیم که بر اساس افکار ما جسم ما تاثیر پیدا می‌کند،

      من می‌تونم نظر خودمو در این باره بهتون بگم،

      زمانی که انسان یک تجربه دردناک در طول زندگی رو داشته مثل کشیدن درد و رنج در هنگام مریضی دیگه حالش نمی‌خواهد که اون تجربه رو دوباره هم تجربه کنه برای همه حتی پیش از وقوع مشکل نگران که نکنه دوباره مثل قبل تجربه دردناکی از مریضی یا مشکلاتی همانند این رو تجربه کنه،

      مثلاً من دوست دارم که همیشه حالم خوب باشه اما دائماً در ذهنم افکار ترسناک و نگران کننده‌ای مرور می‌کنم که نکند مریض شوم یا همانند قبل درد بکشم،

      این افکار سطح انرژی پایین ذهن من هستند و نمی‌گذارند تا ذهن من بهتر کار کنه و بهبود پیدا کنه و کیفیت بهتری در زندگیم تجربه کنم،

      دوست دارم که هر دسته‌ای که این افکار و این سطح انرژی پایین به من مسلط می‌شوند با خودم بگویم که هیچ چیز نگران کننده‌ای وجود ندارد و همه چیز برای من فوق العاده است،

      من می‌تونم با افکار خودم حال خوبی داشته باشم شاد باشم و سطح انرژی خودم رو از طریق ذهنم و افکار خوبی که دارم بالا ببرم و بالا بردن سطح انرژی باعث شادی خوشبختی لذت بردن و حال خوبه در زندگی من میشه،

      از این به بعد و از امروز تصمیم می‌گیرم که سطح انرژی خودم رو افزایش بدم و انرژی‌های منفی رو کمرنگ‌تر کنم،

      به انرژی‌های پایین واکنش نشون نمی‌دم و سعی می‌کنم که همیشه حال خوب رو تجربه کنم من تصمیم گرفتم که انرژی‌های منفی درون خودم رو از بین ببرم،

      برای همین از امروز همه چیز برای من فوق العاده است زیرا می‌خوام که انرژی‌های مثبت و خوب خودم رو افزایش بدم و سطح انرژی بالایی داشته باشم،

      و در هر لحظه‌ای که من تحت تسلط شرایط بیرون نیست سطح انرژی پایینی پیدا می‌کنم با واکنش نشون ندادم به این انرژی‌ها دوباره انرژی خودم رو بالا ببرم و احساس خوبی رو به دست بیارم،

      خیلی زیباست که اینقدر تغییرات خوبی داشتم خیلی سپاسگزارم از خدای مهربون که من رو دوست داره و هدایتم کرده برای تجربه زندگی زیباتر و بهتره،

      از این به بعد می‌خوام بر اساس اراده خداوند زندگی خوبی رو تجربه کنم و همسو با قدرت خداوند همیشه فکر کنم و اتفاق‌های خوب را جذب کنم و من ایمان دارم و توکل کرده ام ،

      پس سپاسگزارم برای این آگاهی‌های خوبی که از این فایل‌های مفید و ارزشمند به دست میارم و می‌تونم جز انسان‌هایی باشم که دوست دارند زندگی بهتری رو هر روز تجربه کنند وهر روز بهتر از دیروز خودم باشم ،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 10320 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 648 کلمه

      سلام و درود فراوان 

      من تا الان نوشته های باور ساز را مطالعه نکردم چند بار اقدام به این کار کردم شب موقع خواب بود که هنگام خواندن خکاب میبرد و بعدش هم ادامه ندادم به جز یکی دو جلسه که در ایجاد حال بهتر استاد لطف کردند و به اشتراک گذاشتند

      با خواندن این جلسه ترغیب شدم که برم و از جلسه اول شروع کنم و اما در مورد موضوع بسیار مهم این جلسه باید بگم من از وقتی وارد سایت تناسب فکری شدم احساس بسیار متفاوتی با قبل دارم اما اوایل این احساس شور و شوق مانند روزهای اول زمانی بود که از رژیم های مختاف استفاده می کردم بعد عادی شد و اون شکر و اشتیاق اول رو نداشتم چون نصورم از شور و اشتیاق چیز دیگه ای بود 

      احساس درونی  من خیلی تغییر کرده اما اون احساس درونی خوب همیشه به همرام نبست و هر روز باید حواسم به افکارم باشه خب قطعا چون تمام  سال های   زندگی ام رو یاد گرفتم با احساسی برگرفته از پیرامونم زندگی کنم تغییر آن برایم سخت است و گاهی انرژی ندارم یا شاید نمیخوام افکارم رو خوب کنم همسو بودن با حداوند رو یاد نگرفتم یک روز چنان در درونم حسش میکنم که بیان آن احساس قتبل وصف نیست اما نمیدونم چرا اون احساس همیشگی نیست و زود کم رنگ میشه من دوست دارم اون احساس نزدیکی به خدا روز به روز پررنگ تد بشه تا به همه چی برسم من الان از نظر مالی تحت فشارم  قبلا گفتم اگه پکل داشته باشم یقین دارم همیسه خوشحال وسر حالم اما حالا با آموزش های سایت میدونم پول شادی برام نمیاره نمیگم نباید باشه یا مهم نیست بسیار بسیار مهم هست اما باید احساسم خوب باشه تا پول بیاد حتی چند وقت پبش هم به همسرم گفتم فرض کن الان تمام کارتهامون میلیاردی پول داخلشون هست دیگه همه چی عالیه دیگه خوشحالیم خب نیستیم ریشه درونی  باید درست باشه من میدونم کهوفقط با حس کردن خدا در کنارم آرام میشم حالم خوب میشه اما راه اون رو به اون صورت  رو بلد نبستم 

      همین الان من احساس خوبی ندارم اجتزه دادم این افکار ضعف مثل بی پولی و خشم و عصبانیت دوباره من رو از خدا دور کنه انرژی من رو پایین بیاره و قدرت اراده خداوند رو درک نکنم و دوباره به اراده شخصی فکر کنم خیلی افت و خیز دارم یک روز احساس خوب سه روز احساس بد 

      دقیقا اجازه دادم اون موضوع بیرونی و ضعیف تفکار من رو به دست بگیره و حس من رو خراب کنه اینجاست که خودم رو مقصر میدونم و بارها تو این سه روز به خودم گفتم از فرشته مهربون بخواه منفی باف رو نابود کنه و خودت رو بنداز تو آغوش فرشته مهربونت اما واقعا نمیدونم چرا با وجود این آگاهی عالی نتونستم خودم رو از بند اسارت شیطان خانم و منفی باف نجات بدم و نسلیمش شدم و تصمیم گرفتم همه چیز رو فراموش کنم و همسو با خداوند باشم اما  لحظه ای رفتار بدی که ناشی از اراده شخصی بود نشون دادم و کلی احساسم رو بد کرد و باعث شد نتونستم کارم رو انجام بدم چنان حالم بد بود که از صبح تا الان بارها نوشته رو خوندم تا یه نتیجه ای  ازش گرفتم و اون همسو شدن با اراده خداوند که استفاده از انرژی خدایی که در وجود ما انسان ها قرار داده که استفاده از اون اختیاری هست چون به انسان اختیار و حق انتخاب داده پس من باید انتخاب کنم احساس خوب رو با اسنفاده از این انرژی معنوی و خدایی  یا احساس بد با اسنفاده انرژی شخصی

        البته قبل از کلیک کردن از خدای مهربانم خواستم حالم رو بهتر کنه که واقعا در حیرتم متناسب با حال  و احوالم من رو هدایت کرد .

      خدا جونم مثل همیشه ازت ممنونم که به من یادآوری کردی :

      تا حرکتی نباشه حادثه ای رخ نمیده 

      بنابراین زینب جان برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند حرکت کن تا نتایجی رخ دهد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/04/26 20:37
      مدت عضویت: 456 روز
      امتیاز کاربر: 48960 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 631 کلمه

      سللم بر خداوند مهربان‌ودوست داشتننی من 

      سلام‌براسناد این مسیر دل انکیزه به شکل واقعی زندگی 

      من باره دربودن توابن مسیر یی زمانی به هودم‌میگم‌اگه این اهی رو میشد با بوق صدا به دیگران یا اوری بسه انها رو هم‌ساید نجات داد ولی بازم بههودم میگم تا کسی خودش نخواد که کاری رو انجام بدم مثل همون تزیق کردن هست که من میخو ام انجام‌بدم هیج نتیحه نداره من خودم‌تا زمانی که به این به این درک  نرسیدم که این من هستم که مسئولیت چاقی خودم‌ رو به گردن کرفتم تازه کارم شروع شد تواینمسیر این بازم من هستم که اون ارتباط زیبارو میخوام داشنه باشم اگه من‌بتوانم درست کاره کنم هرانچه‌که‌گفته شده رو به شکل واقعیانجام‌بدم بعدازاون هرمرحله رو پشت سر بزارم انشالله اون ارتباط هم برقرارمیشه 

      ابن قسمت لامپهای که گفتید حسابی من رو به فکر انداخت کافی من‌اول اون لامپهای اولیه رو روی یی سیم خوب ببندم تا زمانی که سیم رو به مریز وصل شد اون نور روسنایی رو به شکل کامل بینم خیلی مثلا زیبای رو زید درک خوبی رو به من منتقل کرد 

      اول باید بینم‌اون لامپ های که به سیم‌می خوایم وصل کنم اصلاسالم هست توششکستی خرابی اتصال نیست بعداز بستن کامل چک کنم پارگی توخود سیم هم نباسه دوشاخه سالم باشه چون امکان داره همه رو درست بسته باشم اون دوشاخه درکل خراب باشه دراین صورت کل کارم دچارمشکل میشه وکاری با وصل که پیش نماید نتیجه رو هم ازدست میدم 

      من وفتی ایم بخش رو سردع کردم‌یی شک بزرک درمن‌ بوجودامد که نکنه این بخش کاری اون اصل رو دچارمشکل کنه نکنه اون ایمان من رو ازمن بگیره در جمله ادمهای بی ایمان قراربگیرم‌چندین سوال به این شکل درمن بودجودامد تا زمانی که به جواب کامل ابن سواله توذهنم نرسیدم ادمه ندادم ولی امروز میگمم که من اگه خودم رو اصلاح کنم‌تمام مشکلات زندگی خودم رو بتوان حل کنم اون زمان اواتصال به شکل خوب صورت میگیره درحال حاضر چون من دارم توچند  تین بخش کاره میکنم‌اون‌ارتباط  زودهست که برقراربشه  

      دربرخورد برفرد عصبی اگه من بتوانم اون چله مکنده اون فرد رو حنثی کنم پیروز شدم چوم من رو به درون چاله افکارش نمیتوانه بکشه من رو همراه خودس نمتو انه نگه دا ره من رو به افکارخو دش نمتوان وادراکنه اون تحمیل اعصابنیت رو بهمن نمی توانه انجام بدم ابن یی درس دیگه بودم که دریافت کردم چون من تغییر در نکرش داشتم جنبه خوبی برای حل دارم پیدا میکنم 

      چون من فبلاتواین چله مکنده گیر افتادم‌ولی اون زمان بجای اعصابنیت دچارسکوت کامل شدم جون فردی عصبی نبودم‌ولی اطرافم کسانی هستن که این مشکل رو دارن دربرخور تو اون زمان این مکلش صورت میگیره وحتی به من‌گفته میشه که توخیلی خونسرد هستی کلی امروزمتو جه شدم اون حرکت سکوت شاید تشدید کننده وتکرا کننده باشه  ولی اون زمان برای من ییراهکاربود ازامروزشاید با درک این مطلب بتوانم‌اوم مکش رو از اطرافیان هم بگیرم نا ارامش با برخور با اون فرد عصبی باعث ناراحتی بیشتر اطرافیان دیگه نشده یی درس بزرگی دیگه این بخش بود که به من‌رسید انشالله این بخش رو تو زندگی خودم اجریی کنم تا اون بخش اسیب دیده رونیزترمیم کنم ووفتی ترمیم به شکل درست صورت بگیره نتیجه تو لاغریی با ذهن میشه سبک شدن وزن تواین بخش میشه صروع اون ارتباط چون یی بخش این ارتباط دچارمشکل هست من هرجی روی خودم‌کاره‌کنم‌اون بخش باید ترمبم بشه چون اون بخش به کمک کنده نیست مانع هست که باید بر طرف بشه امید دارم بتوانم درست کنم 

      من تلاتش خودم رو گذاشتم تو برطرف کردن کل موانع زندگی خودم چون من فقط ییمانع نرسبدن ندارم چندین مانع دارم که درگل ماجر اثر داره شاید توبخش لاغریی داره جواب میده ولی توبخش دیگه اون موانع اون بخش رو باید برطرف بشه 

      اون بخش مربوطه استارت کار زده میشه هنوز من جای برای تلاش بیشتر میزارم تا نتیحه رو بعدن دریافت کنم 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/04/25 01:28
      مدت عضویت: 456 روز
      امتیاز کاربر: 48960 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 590 کلمه

      سلام بر خداوندی که هرانجه رو به من بخشیده اون از قدرت بی انتهایی اوست نه ارتوان من هرانجه به من داده از 

      کسترش نعمت خدایی اوبوده 

      سلام بر اقای عطار روش و همه دوسنان 

      من شب گذشته با سختی خیلی  زیادخودم رو به مجلس عروسی رسوندم 

      توعروسی داشتم به شادی دیگران توجه میکردم یی لحظه اون خواسته که دوست داشتم هم زمان بهش برسم‌جلوی نظرم امد

        با اون درد پا اون منیت رو کنارگذاشته با عصای خودم‌خودم رو به میز خواهرهای خودم رسوندم‌وبا اونه یی زمانی دو سپری کردم که دوست داشتم به این شکل باشهچون توفکرم داشتم یی تمرین دوراهام ورد به سرزمین لاغری رو انجام میدادم وفتی اون‌حال خوش رو دریافت کردم دوباره به طرف خانواده خودم رفتم وتا اخرهای مجلس که همه درحال گرفتن عکس با عروس وداما بودن گذشت من به دوتا خواهرگفنم‌که دوست دارم با سما عکس یادگاری بکیرم خواهرگوچکم‌با خانوادهاش امدن با هم عکس بیگرم هم‌زمان بخاطر مشکل پام کفتم من که نمیتوانم به کنر عروس دامار رفته عکس بگیرم خواهرم به عروس وداماد گفتکه به کنارمن‌امده تا با انها عکس یادکاری بکیرم 

      وفتیعروس داماد کنر من امد ن من به دختر خ هرم‌وپس خواهر رو صدا کردم‌که کنرما عکس بگیرم‌به دختر عموامد ازنمن اجازه گرفت کهعکسبگی ه بعدش من بهش گفتم به زن عمو هم ر بیاد‌عکسی بگیرم‌

      خلاصه این امدنهایهوقدری زیاد شد که من‌وفتی یی لخظه به اطارام‌نگاه کرده حدود ۳۰تا۴۰ ادم‌با سنهای بزگتر یا  کوچک رتزمن همه دراطرافومن تجمع کرده واحساس شادی زیادی دراون لحظه توعروسی پیدا شد پسر خواهربا گفت این که جطور یهو این هم شلوغ سد من رو متو جه حضور ابن همه ازافراد خانواده خودم کرد  که من چندین سال بودم که  بعضی رو ندیده بودم تجمع ابنه افراروفتی سرم ر بلند کردم حدود۴ تا ۵ تا دوریبن گوشی ازهرطرف داشتن ازاین ه حمعیت عکس فیلم میگرفتم من هی به دیگرانمی گفت اون بیاداون یگی بیادولی وفتی سربلند کر م تعداد کساکیکه حاضر شدن با من وعروس دامادعکس دست حمعیی بگیرن ازتعدا اونهای که من گفته بود به چندین  برابر افزادجمع بود لحظه به خودم‌گفتم تواون منیت رو به سکل کامل کنار گذاشتی با احساس شادی واقعی بااطرافیام وخانواده خودت برخور داشتی این هم حواب کسترش محبت خداونی به تو بود درگل زندگی من این چنین  عکسی دست جمعی تو کل عروسی خانوادگی ما وجود نداشت که به این همه تعدا باسنهای مختلف وهمه با لبحند وخنده شادی اون‌با برحًور دخودم ایجا شده باشه اخرمجلس افرادی که اون طرف سالن بود رو درجال تعجب که چطور شده این طرف سالن یی هو همه این همه شادی رقص خوشحالی رو به جوداوردن ولی من‌دوستم‌اون محبت کسترش تعمت مظهر عشق بودن ومحبت توامندی خداونی بود که بهمن رسبد جون من به شکل واقعی اون منیت اون لحظه به شکل درست واقعی  رو کنار گذاشتم وبا اوعمل کرد این نتیجه جالب رو گرفتم  

      وفتی امشب دارم اون حاطر را مرو کرده درابن بخش مینویسم متوجه شدم که من خواستم با خداوند همسو بشم اولین قدم درست بودن هیچ ناخالصی خودم ندداشتم پس من داشتم خودم رو اماده مبکردم که اگه بشه اون همسو شدم رو تجربه کنم‌وشب گذشته اوم همسو شدم این‌نتبجه زیبار وخاطره باشکوه رو به من داد من به شکل واقعی اون محبت رو که خیلی وفت بود نثار اطرافیان به شکلی که فبلا انجام میدام خیلی  زمان بود اون رو انجام نمیدادم‌به شکل واقعی انجام دادم‌حتی پسر خواهر به من‌گفت خاله مشکوک شدی یی کارهای رو داری انجام میدی که من درک نمیکنم اون به فکر پیده کردن اون شک بود ولی اون زمان من داشتم‌با ارده خداوند خودم‌بی منیت  با ارده الهی همسو میدیدم 

      خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 22167 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 806 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیزم م و دوستان گرامیم 

      نمیدونم چه سطح از شور و اشتیاق لازم برای رسیدن به خواستها اما دارم با تمرکز کردن روی در دنیای آرزوها زندگی کردن در خودم ایجاد میکنم خوب شور و اشتیاقم دارم که احساس میکنم  موقع  اینکه من به آرزوهام برسم و اینکه شوق که دارم براي داشتن خونه بزرگتر برای پول بیشتر برای هر چیزی که نیاز دارم  ولی نه اونجوری که خوشحال باشم بگم بخندم بشکن بزنم ولی شادم امیدوارم احساس خوبی دارم که نوبت من شده که من هم به تک تک آرزوهام برسم 

      من خداروشکر از اون افراد نیستم بگم که من باید به خونه بزرگتر برسم بعد اون موقع  خوشحال میشم و شاد میشم  من سعی میکنم شرایط فعلیت بپذیرم و رویا پردازی کنم تجسم کنم که من اون خونه رویایی دارم و دیگه نیاز به خونه بزرگتر ندارم  درسته من تا حالا تو خونه بزرگ زندگی نکردم اما میتونم خونه بزرگ تصور کنم چه شکلی البته یه بار تو خونه رویایی زندگی کردم 

      خونه ایکه همه بهش میگفتن خونه سبزه چون دیوارهای سبز بود خونه ایکه هر چیزی میخواستم داشت آشپزخونه بزرک کابینت نو تمیز ام دی اف زیاد پذیرایی و حال بزرگ اتاقهای بزرگ  ایوان حیاط باغچه کاشت سبزی خوردن فلفل گوجه توت فرنگی خلاصه اون زمان برای پن خونه رویایی من بود ولی اگر هم تو خونه بزرگ زندگی نکرده باشم یه سرج میکنم چهار تا تصویر میبینم خونه بزرگ تو ذهنم تصور می‌کنم 

      کاملا قبول دارمکسی که حالش خوبه احساسش خوبه آرامش داره نیازی نداره شرایطی پیش بیاد اتفاقی بیافته که حال اونو خوب کنه و همه چیز در ما درونی و هر مشکلی دارین باید درونی حلش کنیم 

      خوب شرایط فعلی م ن نشون دهنده شور و شوق خداروشکر که من از الانم راضی هستم چون دارم روی خودم در چند جنبه از زندگیم کار میکنم احساس لیاقت در خودم ایجاد میکنم تا به آرزوهام برسم  پس پن شور و شوق دارم خودمم احساسش میکنم خیلی زیاد نیست ولی خوبه بهش توجه میکنم بیشتر میشه 

      من یه زن عمو دارم که همیشه میگم اون آدم یواشی یعنی خیلی آرامش داره اصلا خیلی خیلی کم به مسائل واکنش میده ایمانم خیلی داره چون معلوم از هر چیزی ناراحت نمیشه همه اعصابشون خورد باشه اون در آرامش خودش دیگران در او تاثیری نمی‌ذارن  شور اشتیاق ایشون مشخص نیست ولی معلوم که چیز زیادی نمیخواد همین که پسرش و عروسش کنارش هستند همین که بعصی وقتا بچه ها میان سر میزنن به همین چیزا قانع هست حتما گزینه‌ای بهتری هم داره اینا چیزهایی هستند که من میبینم 

      من این نوشتها به عادت روزانه تبدیل نشده چون بعصی وقت‌ها وقت نمیکنم هر شب انجامشون بدم ولی خودم احساس میکنم آدم بهتری شدم آرمش بیشتری دارم امیدوارتر شدم عصبانی کمتر میشم سهی میکنم به مسائل واکنش ندم اینو تازه شروع کردم سعی میکنم به آگاهی‌ها عمل کنم خلاصه حالم خوبه 

      اینم میبینم که اطرافیانم در چه شرایطی هستن با اراده شخصی خودشون زندگی میکنن 

      اراده شخصی میکنه پول در آوردن سخته پن برای ۵۰۰ تومن باید از کجا تا کجا شیشه رو حمل کنم با ماشین استرس دارمو… باید برسم آیا صاحب بار خوش اخلاق باشه یا نباشه و..کلی باید سرو کله بزنم تازه ۵۰۰ تومنم نمیدی ۲۰۰ تورنتو کم میکنه 

      اراده شخصی میکه درس خوبه مدرک خوبه درس بخونی خوشبختی باید بری دانشگاه وگرنه دیپلم که ارزشی نداره 

      اراده شخصی میگه اگه زبان انگلیسی بلد باشه دنیات گلستان میشه یه زندگی خوب عالی خواهی داشت چون میتونی از اون راه کسب درآمد کنی و….

      باید سطح انرژی خودمونو بالا ببریم این فکرهای ما هستند که باعث میشن ما با قدرت اردهال خدا متصل باشیم یا با اراده شخصی خودمون  اگر به درون خودمون توجه کنیم با قدرت اراده خدا وند متصل هستیم اگر به شرایط پیرامون توجه کنیم داریم با اراده شخصی زندگی می‌کنیم همش در عذابیم که ای وای این گردن شد اون گرون شد ماشین اومد پایین دلار رفت بالا گوشت گرون شد برنج نمیتونم بخرم و…و اگر و اگر به قدرت اراده خداوند متصل باشیم همه چیز درست میشه هیچ نگرانی نخواهی داشت منم سعی میکنم زندگی با اراده خداوند تجربه کنم 

      من قبلنا خیلی  کارها انجام می‌دادم که مورد توجه دیگران باشم ولی الان دیگه برام خیلی مهم نیست هنوز به اون حد نرسیدم و لی سعی میکنم بیشتر وقتم برای خودم اختصاص بدم چیزهایی خودم دوست دارم تجربه کنم کارهایی که دوست دارم انجام میدم و اگر کارهایی که خیلی تمایل ندارم انجام بدم به وجه مثبتش توجه میکنم از انجام اون کار خودم راضی میکنم به زور نه 

      من اینو درک نکردم گر باور کنید مظهر تجلی روح خداوند هستید همونو تجربه میکنید نفهمیدم یعنی چی 

      من همیشه همین جور بودم کسی عصبانیم می‌کرد بجز همسر و فرزندان به کسی چیزی نمیکفتم ولی اگر افراد خانواده خودم بودن با اونها بحث میکردم و شاید روزها درگیر ی دهنی داشتم اما الان یاد گرفتم که نباید واکنش نشون بدم نمیشه عادت نکردم واکنش نشون میدم بادم که میاد کوتاه میام  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/02/11 17:20
      مدت عضویت: 541 روز
      امتیاز کاربر: 14855 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 473 کلمه

      باسلام خدمت شما 

      وقتی نسبت به تغییرات و شرایط بیرونی واکنش نشان ندهید و احساسات خودتان را درگیر اتفاقهای بد نکنید می توانید قدرت انرژی درونی خودتون را بهتر کنترل کنید و آن را تقویت کنید،زمانی که با رخ دادن یک اتفاق ساده و کوچک که باب حمل ما نیست ناراحت می شویم یا یک حرف کوچک باعث به هم ریختن کار ما در شرایط پیرامون ما می شود می توانیم با واکنش نشان دادن نسبت به موضوع احساس خودمون را حفظ کنیم و در مسیر حال خوب باقی بمانی و این خیلی تمرین می خواهد و خیلی تلاش و استمرار می‌خواهد که در همه شرایط باید این را به یاد داشته باشید که نسبت به جهان پیرامون یا اتفاقاتی که دلخواه شما نیست واکنش تندی یا خشن عصبانیت نشان ندهید،،

      وقتی که من این فایل رو خوندم تصمیم گرفتم که از امروز یک انسان نرمال به یک شخصیت ملایم و یکسانی داشته باشد از یا درگیره شرایط بیرونی نباشم و واکنش نشان دهم به اتفاق ها شنیده ها و دیده ها،اما این به این منظور است که زیبایی ها را نبینیم و خوبی نکنیم و با عشق و محبت نسبت به افراد حرف نزنیم و با رفتار خوبی با دیگران نداشته باشیم این به این معنا نیست که با کنش نداریم زیرا که واکنش‌های منفی نباید داشته باشیم،

      من تصمیم گرفتم که وقتی از این شرایطی ناراضی هستم خوب ترین کار این است که از اون شرایط بهترین تصمیم رو بگیرم و بهترین رفتار خودم رو برای تغییر احساس خودم داشته باشم مثلاً میتونم بگم که تغییر شرایط میتونه حال من رو بهتر کنه پس باید به اون فکر نکنم و ذهنی خودم رو رها و آزاد کنم،

      سیرا هرچقدر به یک موضوع کنید و در ذهن تان یک موضوع را مرور کنید شرایطی ایجاد میشه که با اسمی شکل انرژی درونی شما ضعیف بشه،

      پس برای اینکه از انرژی درونی قوی برخوردار باشید باید نسبت به شرایط بیرونی واکنشی نشان دهید و شرایط جوی باعث نشده که احساس بدی به شما دست بده برای همین قدر انرژی خودتان را با قدرت خداوند همیشه به یاد داشته باشیم که بالاترین قدرت در درون ماست و برای تقویت آنها فقط کافیست که تمرین کنیم و سعی کنیم ک همواره با قدرت اراده خداوند جلو برویم،

      من هم از امروز تصمیم میگیرم که یک انسان قوی با انرژی درونی قوی باشم که همسو با اراده خداوند که تصمیم می گیرد و واکنش های خوب و مثبتی نسبت به شرایط بیرونی دارد و نا رضایتی و شکایت در رفتارم نداشته باشم و احساس خوب را برای خودم به وجود بیارم زیرا که هیچ دلیلی برای ناراحت بودن در دنیای بسیار زیبا و قشنگ خداوند وجود ندارد،

      تصمیم میگیرم که  زیبا ببینیم زیبا بیندیشیم و زیبا رفتار کنیم که تمام صفات زیبا درون ما قرار دارد و برای بهتری و تقویت بیشتر این  صفات خوب باید با اراده خداوند زندگی کنیم، 

      باتشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1401/11/21 10:34
      مدت عضویت: 555 روز
      امتیاز کاربر: 59194 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,129 کلمه

      به نام خدای بی نهایت و بی همتا 💜

      تقدیم درود و احترام خدمت استاد عزیز و خوش انرژی و دوستان مشتاق 🍃🌸🍃

      شور و اشتیاق مهمترین مولفه ی رسیدن به اهداف و ارزوهاست. انگار که مسیر رسیدن به هدف با وجود شور و اشتیاق بیشتر ، روشن تر و آسان تر میشه. چون شور و اشتیاق باعث میشه که ارتعاش و حال درونی ما بهتر و قوی تر باشه، وقتی حال بهتری داشته باشیم خود به خود بر خوبیها متمرکز هستیم، مثبت تر فکر میکنیم، تصاویر ذهنی ما روشن تر و مثبت تر هستن، و با اتفاقهای بهتر همسو و همزمان تر هستیم. 

      اما این مورد رو شاید هرگز یاد نگرفتیم که پیش از رسیدن به خواسته ها هست که باید شور و اشتیاق داشته باشیم یا در خودمون ایجاد کنیم. و خیلی از ماها تفکر و باورمون اینه که پس از رسیدن به خواسته ها و ایده آل هامون هست که باید به شور و اشتیاق برسیم. و این شور رو موکول میکنیم به پس از رسیدن به خواسته ها. از اونجایی که رسیدن به خواسته ها ورطه ای بی پایان و صعودی، معمولا وقتی به یک خواسته یا یک سری خواسته ها میرسیم تمایل به تجربه ی خواسته های دست بالاتر داریم. پس باز هم از اون سطحی که هستیم راضی نیستیم. و باز هم شور و اشتیاق مون رو موکول می کنیم به رسیدن به سطحی بالاتر و خواسته های بیشتر. 

      اما درستش این هست که پیش از رسیدن به خواسته ها شور و اشتیاق رو در وجودمون ایجاد و شعله ور و مراقبت کنیم. 

      احساس رسیدن به خواسته ها رو، حس فراوانی و شادی ِ پس از رسیدن به خواسته ها رو باید پیش از رسیدن در خودمون ایجاد کنیم تا در اون مدار قرار بگیریم. 

      حتی اگر گاهی احساس کردیم از نظر ارتعاشی افت کردیم از مسیر خارج نشیم. شور و شوق مون رو از دست ندیم. در مسیر بمونیم حتی با شوق کمتر. چون همین در مسیر ماندن دوباره ما رو به شوق اولیه برمیگردونه. مخصوصا وقتی از مسیری یک سری نتایح هم کسب کردیم حتی اگر همه نتایج دلخواهمون رو تجربه نکرده باشیم، اما همین نتایج نسبی هم این پیام رو به ما میده که مسیر درسته. پس باید ادامه بدیم. ارتعاش هم در خلال ادامه دادن و مستمر بودن دوباره افزایش پیدا میکنه. و در اثر همین استمرار هست که قدرت اینو پیدا میکنیم تا به درون ، ارتعاش و احساس مون محیط و مسلط باشیم و اگر گاهی با فراز و نشیبی مواجه شدیم باز هم بر شور و اشتیاق مون مسلط بمونیم و احساس مون رو کنترل کنیم. 

      یکی از مهمترین راهکار های حفظ شور و اشتیاق ، برداشتن تمرکز از ناخواسته ها و حذف گله و شکایته. کاری بسیار آسان و بسیار سخت!  در حرف بسیار راحته که بگیم گله شکایت نکنیم و به خوبیها تمرکر کنیم اما در عمل چندان راحت نیست و نیاز به تکرار و تمرین داره. یک مهارته که هرچه بیشتر بر این مهارت کار کنیم قوی تر میشیم. در هر صورت نباید ذهن و احساس رو رها کرد چون خیلی چموشه و وقتی رهاش میکنیم به جاهای عجیبی میره و ما رو هم با خودش می بره. و تمام تلاش هامون رو بر باد میده. 

      من در این مورد تجربه های زیادی داشتم که هر کجا شور و شوق زیادی داشتم ، احساس خوبی داشتم حتی هر چیزی که به ظاهر محال میرسیده بهش رسیدم حتی اگر فقط یک روز احساس خوب داشتم خدواند از لطف و مهربانی بی نهایتش روزهایی که حسم بد بوده رو در نظر نگرفته و پاداش اون یک روز احساس خوب و شاد من رو داده. یک تجربه مهمی که دارم در این مورد مربوط به  سال 98 هست که تازه ماجرای کرونا و قرنطینه داشت شروع میشد و اصلا معلوم نبود تا کی این شرایط ادامه داره. اوایل من یه مرتبه خودم رو باختم و نگرانی های زیادی سراغم امد… : حالا کارم چی میشه؟ چیکار کنم برای هزینه هام؟ شغلم ادامه پیدا میکنه؟ راکد میشه؟ و هزار و یم نگرانی در این مورد و از این قبیل. یک روز با دوستم صحبت میکردم فقط یک جمله گفت : ببین تو انقدر موج ارتعاشی وجودت بالاست که  وقتی احساست خوب و مثبت باشه جذبهای بزرگ و عالی داری. 

      همین یک جمله ی دوستم برای من آلارم بیداری شد و همون آن تمام موقعیتهایی که تا به اون لحظه در زندگیم داشتم و بر اساس حال خوبم بوجود امده بودن به سرعت از جلوی چشمم رد شدن. و تصمیم گرفتم دوباره ارتعاشم رو و احساسم رو خوب کنم. شاید یک ساعت طول کشید تا مجددا به میزان موج ارتعاشی و پر انرژی همیشگیم برگردم. 

      فردا صبح همون روز در حالیکه هنوز بیست و چهار از احساس خوب من نگذشته بود، در حالیکه تعطیلات عید بود!، مدیرگروه به من زنگ زد و یک نفر دانشجوی دکتری به مت معرفی کرد بابت تدریس خصوصی و گفت که این دانشجو گفته میخوام از تعطیلاتم استفاد کنم حالا که قرنطینه هم هستیم تو خونه م همش ، کلاس خصوصی بردارم و درس بخونم تو این مدت. 

      و انقدر تعداد جلساتی که اون دانشجو برداشت زیاد بود از میزان حقوق یک ماهم بیشتر شد. 

      هنوز کلاس ایشون تمام نشده بود که گفت دوستم هم میخواد کلاسهای خصوصی شما رو شرکت کنه. و تمام اون عید من از طول ترم های تحصیلی بیشتر کلاس داشتم! و نکته اش این بود که همیشه بابتش خدا رو شکر میکردم: من روزهای زیادی حس و ارتعاشم بد بود. شاید حدودا یک هفته یا حتی بیشتر. ولی به محض اینکه کمتر یک روز، حسم رو خوب کردم، و با تلاش و تمرکز بر خوبیها و قدرت خداوند ارتعاشم رو بالابردم خداوند هم از سر لطف و مهربانی بی نهایتش روزهایی که حس بد داشتم رو بر کارمای من موثر نکرد و پاداش همون کمتر از حس خوبم رو به من داد و زنجیر وار اتفاقهای عالی برای من افتاد در اون دو هفته تعطیلات عید. و بعدم که دوباره دانشگاه بصورت مجازی باز شد و دریافت حقوق مون به حالت عادی باز گشت. 

      تو روزهایی که من  هیچ وصلی نداشتم، به هیچ کجا و هیچ پارتی ای متصل نبودم، از جایی که فکرشم نمیکردم و در خیالم نمیگنجید راهی برام باز شد. راهی پر برکت تر از روزهای عادی ترم های تحصیلی. 

      و این معجزه ی شور و اشتیاق و احساس خوبه. 

      و هر موقع احساس میکنم دارم تحت تاثیر بیرون قرار میگیرم و احساسم داره افت میکنه سریع با یاداوری خاطرات روزهایی که حسم خوب بوده تصویر ذهنی م مثبت بوده فکرم درست بوده ،و پیامد اون چقدر اتفاقهای عالی برام افتاده، سعی میکنم دوباره حس و حال خوبم رو و ارتعاشم رو افزایش بدم. و واقعا ایمان راسخ و روشن مثل خورشید دارم که هرکجا احساس خوبم بیشتر باشه اتفاقهای بهتری هم تجربه میکنم. حتی اگر گاهی در شرایطی باشم که داشتن احساس خوب سخت باشه، اما تلاشم رو میکنم تا حد امکان و تا جایی که میتونم خوب بمونم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/11/04 19:27
      مدت عضویت: 1033 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 366 کلمه

      سلام
      نوشته ای ک از خوندش تموم وجودم پر از عشق شده یعنی همین الان این حرفو ب خودم میگم
      اگه خداوند میلیاردها میلیارد ب من میداد حسی ک من از بودن در سایت دارم نداشتم اینجا پر از حس خوبه پراز رفتارهایی ک در درون ماهس ولی با قطع اتصال ب خدا وگوش دادن ب شیطان در نا ایجاد شده درونم اطرافم پراز انرژی های پست و ضعیف هستن ک وجودمو گرفتن وقتی این مطالبو میخونم ی حسی دارم ک اصلا نمیدونم چی بگم
      مثل اینگ تو حالت تهوع وشته باشه انگار وجودم ب شوک اومده ک اینها بودن ولی من خودمو ازشون محروم کردم .
      چقدر زیبایی از نوشته های شما قابل درکه
      و چقدر سخته ک بدونی عامل بدبختی های خودت خودت بودی
      ک هی ب انرژی پست و ضعیف اطرافیانم پاسخ دادم بیشتر بیشتر باتلاق گیر کردی
      اینها نسخه هایی هستن ک برای انسانهای مثل من واجبه ک هر روز بخونمش
      الان احساس خفگی دارم انگار از اینک فهمیدم چقدر خودم خودمو تو انرژی های پست غرق کردم اونقدر شدم یی مثل اونها
      انگار ک بدونی قاتلت کیه خودت
      تموم وجودم تب کرده
      از چیزهایی ک میشنوم و همیشه برخلافش عمل کردم
      چقدر ملاحظه دیگران کردن چقدر خودمو ب خاطر دیگران ناراحت کردم چقدر کارهایی ک ب خاطر دیگران انجام ندادم
      صبح ی دفعه ناخواگاه در مورد کسی ک همیشه تو جمع های خانوادگی پارازیت مینوازه از عروسها ک باید فلان باشه بهمان حرف میزنه ابراز نفرت کردم و گفتم چنین شرایطی براش ب وجود نیومد ک دلم خنک شه
      و چن دقیقه بعد خودم از حرفم پشیمون شدم و الان میگم این نفرت در من ذخیره شده ولی من از این ب بعد با بی توجهی بهش کمرنگش میکنم
      اونقدر ک دیده نشه
      جلب توجه دیگران من خیلی مواقع شده بود مهمون بودم ولی اون روز حالم بد بوده دردی داشتم بیمار بودم و خواستم بدونن و دلیل موجه داشته باشم
      فریبا اصلا تو چ نیازی ب دلسوزی مظلوم نمایی داری تو تجلی روح خدایی
      من اشرف مخلوقاتم چ نیازی ب دیگران دارم
      فریبا از هرچی ک تو رو وابسته میکنه دوری کن وابسته دیگران نباش احساست بند احساس و رفتار دیگران نباش
      زندگی کن و لذت ببر از کجا میدونی فردایی باشه زندگیتو بکن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/07/22 03:01
      مدت عضویت: 1704 روز
      امتیاز کاربر: 15155 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 818 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      بسیاری از انسان‌ها آرزوی رسیدن به خانه ،ماشین،،،، را دارن اما شور و اشتیاق با آن شرایط و ندارن عقیده دارن اگر به آن شرایط رسیدن آن زمان شور و اشتیاق دارن . شور و اشتیاق یه حالت درونی هستش و هرگز به واسطه عوامل بیرونی تحت تاتثیر و تغییر قرار نمی گیرد و این کاملا اشتباه است .

      من هم خیلی اینجوری بودم قبلا تا کم کم یاد گرفتم که این روش درست نیست و همیشه سعی می کردم احساسم خوب باشه و عوامل بیرونی روم تاثیری نزارن انقدر که خوب بودم که سفر آخری که به ایران کردم یه شرایطی بوجود اومد ولی من تحت تاثیر قرار گرفتم ولی نزاشتم حالم بد بمونه .جاریم یه دوره هایی رفته بود که کف دست و فشار می داد می گفت چه مشکلی داری! خلاصه به من می گفت تو خیلی ریلکس هستی و اصلا استرس و اضطراب نداری و واقعا هم همینطور بود خیلی انرژی بالابی داشتم همش اهنگ می زاشتم می رقصیدم و پست های خوب می ذاشتم و شر می کردم ولی الان نمی دونم چرا انرژی من چند وقتیه که احساس می کنم خیلی پایینه الان سه هفته است ولی روی خودم دوباره شروع کردم به کار کردن البته از حرف کسی و چیزی ناراحت نمی شم و واکنش نمی دم فقط اون احساس خوبی و قبلا داشتم می خوام دوباره تجربه کنم به قول همسرم نزده می رقصیدم دوباره می خوام اونجوری بشم نمی خوام افکار منفی بیاد توی سرم می خوام با خودم مهربون باشم افکار خوب و مرور کنم تقریبا این ویژگی های خدا رو تونستم توی خودم بوجود بیارم به زیبایی‌ها توجه می کنم ولی نمی تونم از بعضی چیزها فرار کنم مثلا دیروز بازم مسیله ای بوجود اومد که جایی بودم و دو نفر حرف که می زدن یکی خیلی عصبانی شده بود و همش داد می زد من گفتم لزومی نداره خودتو کنترل کن از این حرف‌ها ولی باز که اومدم خونه حالم بد شده بود به هر کس که زنگ می زنم الان که فقط به یکی دو نفر من تماس می گیرم که مجبورم ولی انقدر گله و شکایت می کنن هر چی من حرف تو حرف میارم …. ولی باید زنگ بزنم .

      من دیگه قضاوت کردنم خیلی کمتر شده تا یادم میافته ادامه نمی دم خیلی پیشرفت کردم .

      مثلا قبلا من هی وقتی می رفتیم خرید هی می گفتم حالا بزار لاغر شم بعد میام اینو می خرم که بهم بیاد .حالا بزار برم سر کار دیگه همه چی خوب می شه . حالا بزار بچم از آب و گل در بیاد بعد فلان کار رو می کنم . و نتونستم اون طوری که باید در زمان حال زندگی کنم و لذت ببرم به غیر یه چند صباحی .

      باز هم همه چی بر می گرده به احساس . احساس خوبمون و باید غالب باشه همیشه .بعضی ها در سخت ترین شرایط همچنان اروم هستن و آرامش دارن و تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرن.باید مراقب افکارمون باشیم.

      ما با ارتقا سطح انرژی خود قدرت امواج درونی و افزایش می دیم نتیجه این ارسال درخواست های قویتر برای جذب خواسته ها می باشد. خودمون و افکارمون مجموعه ای از انرژی هستن که همواره با جهان هستی در ارتباط هستن.

      اراده شخصی می گه همیشه باید از دیگران بزنیم جلو رقیبان و ناکام کنیم تا به هدف برسیم اما اراده خداوند می گه از طریق ارتباط با او می تونید به هر خواسته‌ای برسید و اونو تجربه کنید.نیازی به این کارها سبقت و کلاه برداری نداره فقط کافیه که سطح انرژی درونیمون و افزایش بدیم .انرژی درونی شما ارتباط مستقیم با احساس شماست.هر چه این انرژی قوی تر باشه انرژی های ضعیف اطراف و خنثی می کنه.

      هر چه در هماهنگی بیشتری با قدرت اراده خداوند باشیم سطح انرژی متعالی تر می شه و نمی زار ه و نمی زاره انرژی بیرونی آسیب بزنه بهمون.باید به این انرژی‌های پست و ضعیف اطراف توجه نکنیم.

      همسو شدن با اراده خداوند مهم‌ترین اقدام برای تمرکز بر درون و مشاهده زیبایی وجود خود است.و باید موانع اتصال و برداریم.افزایش انرژی درونی .افکار ضعیف کننده مانع دریافت نعمتهای بی شمار می شوند.به این انرژی‌های تضعیف کننده نباید واکنش نشون بدیم.

      لبخند جواب مشت است .با بلند کردن صدای خود یا مبارزه کردن نمی توانید راه حل مناسبی برای تغییر شرایط پیرامون خود پیدا کنید زیرا آن شرایط دارای انرژی تضعیف کننده هستن و پرداختن به آنها فقط باعث تشدید موانع ذهنی اتصال با قدرت اراده خداوند خواهد شد.اگر سطح انرژی خود را افزایش دهید دیگران نمی توانند سطح انرژی شما رو پایین بیارن و شما رو تحت کنترل خود در آورند.

      نفرت،خشم و عصبانیت از جنس انرژی ضعیف هستن و به راحتی اتصال به اراده خداوند که سرشار از سلامتی و تناسب اندام است را قطع می کند و فرد همواره در سطح انرژی ضعیف به زندگی ادامه خواهد داد.

      زمانی که ویژگی های اراده خداوند را در خود احساس کنید انرژی لازم برای رخ دادن اتفاقات خوب را در وجود خود ایجاد کرده اید!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      1400/06/26 08:04
      مدت عضویت: 1687 روز
      امتیاز کاربر: 6648 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 792 کلمه

      با یاد و نام خدای مهربان

      خیلی خوشحالم که با خواندن نوشته های باور ساز اطلاعات جدید به دانسته هام اضافه می کنم و متوجه خیلی از اشتباهاتی میشم که این سال ها انجام می دادم و هیچوقت به اشتباه بودنشون پی نبرده بودم ولی در همین مدت کوتاهی که این نوشته های باور ساز رو میخونم متوجه اونا شدم.

       من یکی از همون کسانی بودم که همیشه فکر می کردم باید در شرایط ایده ال و دلخواهم باشم تا بتونم شاد باشم یعنی شادی و خوشحالی من فقط در صورتی می تونست پایدار باشه که اون شرایط برام مهیا باشه در غیر اینصورت شادی برام معنی نداشت و هیچ شور وشوقی برای زندگی نداشتم. 

      خدا رو شکر می کنم که با این مسیر آشنا شدم الان می دونم که همه چیز به احساس خودم برمی گرده الان به خوبی متوجه میشم که شرایط زندگی نمی تونه عاملی برای احساس خوب من باشه چون همین شرایطی که الان دارم به واسطه ی احساسم شکل گرفته من باید بتونم خودم شرایطی را فراهم کنم که بهم احساس خوب بده.

      خواسته و آرزوهایی که دارم در واقع شرایط جدیدی هستن که باید بتونم در زندگیم  ایجاد شون بکنم . این شرایط زمانی بوجود میان که من از نظر احساس و شور و شوق زندگی در حد و اندازه های آن شرایط باشم. پس در واقع همه چیز به خودم و درون خودم بر می گرده.

      باید از اینجا به بعد بیشتر مراقب افکار و احساسات خودم باشم، باید بتونم آگاهی های جدیدی که دارم یادمی گیرم رو تو زندگیم استفاده کنم احساس خوب و داشتن شور و شوق نیاز به مراقبت داره باید مواظب ورودی های ذهنم باشم مراقب افکار روزانه و گفتگوهای درونی با خودم باشم.

      از وقتی که مشغول خوندن نوشته های باورساز شدم حس و حالم خیلی بهتر شده افکارم هدفمند تر پیش میرن، دیگه زود از کوره در نمیرم و عصبانی نمیشم، دیگه به بدبختی و فقر ونداری فکر نمی کنم به این فکر نمی کنم که تو این جامعه نمیشه آسایش و آرامش داشت دیگه دنبال تائید شدن توسط بقیه نیستم من واسه خودم زندگی می کنم و سعی می کنم از داشته های الانم لذت ببرم و برای رسیدن به هدف های بالاتر روی فراوانی نعمت ها ی خدا تمرکز بیشتری داشته باشم.

      سعی می کنم هر روز برای خودم و گفتگوهای درونی ذهنم وقت بزارم، باید بتونم همیشه خودمو تو حس و حال خوب نگه دارم از داشته های الانم لذت می برم وقتی پیاده روی می کنم گفتگوی درونی منفی ندارم و از حس وحالی که با فایل های پیاده روی می گیرم انرژیم خیلی بیشتر میشه و واقعا حس و حال خیلی خوبی بهم دست میده.هر روز به دنیای اطرافم عشق بیشتری هدیه می کنم تا دریافتی بیشتری داشته باشم.

      برای اینکه بتونم با قدرت اراده خداوند مهربان همسو بشم باید سطح انرژی خودم را به سمت بهتر شدن هدایت کنم.وقتی انرژی درونم قدرت بیشتری بگیره در سطح بالاتری از ارتعاش قرار می گیرم و می تونم دریافتی های بیشتری داشته باشم و زودتر در مدار رسیدن به خواسته هام قرار بگیرم.

      قبل از آشنایی با سایت تناسب ذهنی من کلا آدم زودرنجی بودم خیلی زود از کوره در می رفتم و عصبانی می شدم هر حرفی می تونست سطح انرژی منو حسابی پایین بیاره و هر حرفی منو مدتها درگیر خودش می کرد ومن همیشه در حال  پاسخ دادن به انرژی های پست بودم و اینطوری انرژی پست بیشتری رو به سمت خودم جذب می کردم.

      کینه، ناراحتی خشم و عصبانیت همگی دارای انرژی ضعیف هستند و خیلی راحت اتصال به اراده خداوندرا قطع می کنند و اینجوری آدم  همیشه در سطح انرژی ضعیف به زندگی خودش ادامه میده.

      اون زمان  من فکر می کردم اگه در برابر رفتار دیگران سکوت کنم  و واکنشی نداشته باشم اونا حق رو به خودشون میدن و من اینو نمی خواستم  اما نمی دونستم که با اون عصبانیت و نفرت در واقع دارم یه میدان منفی از انرژی پست رو در اطراف خودم جمع آوری می کنم و شاید فکر می کردم اینطوری در حال تغییر اون شرایط هستم اما در واقع داشتم توی اون شرایط بد غرق می شدم. الان دیگه می دونم که برعکس باید سطح انرژی خودمو بالا بیارم تا از تسلط دیگران روی خودم کم کنم. می دونم کار سختی هست ولی حتما با تمرین کردن بهش مسلط میشم باید بتونم افکار و گفتگوهای ذهنیمو کنترل کنم باید ورودی های خوب به ذهنم بدم

      برای دریافت خواسته ها و رسیدن به اونا باید در سطح بالای انرژی باقی بمونم تا قدرت اراده الهی را بتونم دروجود خودم ببینم باید یاد بگیرم که همه چیز به احساس خوب خودم برمی گرده وقتی تصورات خوب داشته باشم انرژیم بالاتر میره، شادی درونم بیشتر میشه و همین احساس خوب می تونه منو در سطح بالای انرژی قرار بده تا راحت تر به آرزوها، خواسته ها و اهداف قشنگم برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/06/18 23:35
      مدت عضویت: 1611 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,743 کلمه

      جلسه ۱۶ زندگی با اراده خداوند

      سلام و درود به همراهان هم قدم و استاد بینظیر

      خوشحالم که الان میتونم دسترسی داشته باشم به آگاهی های ناب و کم نظیر ،خدارو شکر میکنم که منو به سرزمینی هدایت کرد که میتونم و اجازه دارم تو بیشتر کوچه هاش قدم بزنم و هر لحظه درونمو  قویتر  و توانمندتر کنم ،خوشحالم که پروفایلی دارم که به هر آنچه نیاز داشته باشم فقط با یک کلیک وارد اون میشم و غرق دنیای جدیدم میشم 

      در قسمت قبل از گفتگوهای درونی گفتیم ،اینکه گفتگوهای درونی ما ،تجربیات حال حاضر زندگی مارو رقم میزنن که همین گفتگوها از عقاید و باورهای ما نشاءت گرفتن و باورهای ما هم طبق اراده شخصی مون بوده که فعلا در حال شناسایی و رفعشون هستیم 

      سالها تصور میکردم اگر حالم خوب نیست چونکه خونه ندارم ،خونه دار بشم دیگه مدام حالم خوب خواهد بود ،خونه خریدم خیلی هم خوشحال بودم ولی بعد از مدتی باز هم مثل قبل غر و شکایت ها شروع شد ،همینطور ماشین ،وسایل منزل ،رابطه خوب ،مسافرت های متنوع وووو ولی باز همچنان من از درون ناراضی  بودم

      چند روز پیش داشتم در مورد قوانین و این جنس آگاهی ها با خواهرم صحبت میکردم ،بهم گفت فریده تو که خونه تو منطقه خوب تهران داری ،ماشین داری ،وسایل رفاهی داری،مسافرت میری وووو پس چرا انقدر دنبال کننده مطالب ذهنی هستی ؟ 

      بهش گفتم اولا که من میخوام به سطوح بالاتری برسم و زندگی مورد علاقمو داشته باشم و اینکه  من سالهاست همه این چیزهارو دارم ولی هر دفعه فقط یه مدتی حالم باهاشون خوب بود و باز هم خلاء درونیم اذیتم میکرد ،من دارم درونمو میسازم که بتونم با هر آنچه دارم لذت ببرم ،من میخوام چشمان بیناتر و سپاسگذار تری داشته باشم ، من میخوام حالم از درون خوب باشه

      و اگر حسم با خودم و داشته هام خوب باشه ،داشته های بیشتری وارد زندگیم میشه که اونوقت لذت عمیقتری میبرم از شرایطم 

      هر چند خواهرم حرف های منو متوجه نشد و حق هم بهش میدم چونکه تو این مسیرها نیست

      تمام عمرم شنیده بودم اگر خونه و ماشین خوب داشته باشی میتونی  خوشحال باشی ،یاد گرفته بودم اول به خواسته هام برسم بعدا خوشحالم بشم  ،اولین بار که از استادی شنیدم که با حال خوبه که میتونید به خواسته هاتون برسید تعجب کردم البته که رسیدن به خواسته ها بسیار برام دلنشینه و جزء هدف هام هست ولی دوست داشتم این مطلبو متوجه بشم که چجور میشه با حال خوب به خواسته هام برسم 

      با حال خوب میتونید به خواسته هاتون برسید نه اینکه اول به خواسته هاتون برسید و بعدا خوشحال بشید 

      یعنی چی ؟ آخه منکه برعکسشو شنیده بودم ،حالا باید چکار کنم ؟ چجوری بدون رسیدن به داشته هام حالم خوب باشه؟

      من فقط بلد بودم داشتن شرایط نامطلوبمو  به گردن دیگران بندازم ،اطرافیانم ،خانواده ،کشور ووو و خودمو دخیل ندونم در تجربه  کردن زندگیم 

      دوست نداشتم مسئولیت زندگیمو بپذیرم و مدام در حال نق زدن بودم و روزها و سالها سرگرم این نوع زندگی کردن بودم

      و سالهاست با بودن و تمرین کردن دارم یاد میگیرم که مراقب ورودی هام‌ باشم ،خودمو ۱۰۰ درصد مسئول تمام اتفاقات زندگیم‌ بدونم و با این کار از ذهنم میخوام که برای مسائلم‌ راه حل های صحیح پیدا کنه 

      وقتی خودم مدیر درون و بیرونم میشم‌،قدرت های درونیم قویتر میشه و انرژی درونم منو میبره بسمت انجام کارهای مورد علاقم ، حال و هوام تغییر میکنه و ارتعاشم با اتفاقات بهتر هماهنگ میشه 

      در این مسیر باید مراقب ورودی هامون باشیم ، مثلا امروز با دوستم رفته بودیم امیر شکلات ۲ تا موکا سفارش دادیم و نشستیم صندلی های بیرونش داشتیم با هم صحبت میکردیم که صاحب کافه اومد بیرون ، ایستادن با چندتا دوستانشون شروع کردن به صحبت کردن  در مورد  تجربیات گرفتن این ویروس 

      اون لحظه با دوستم بهم نگاه کردیم و تصمیم گرفتیم بریم تو ماشین بشینیم و نوشیدنیمونو تموم کنیم ،بهش گفتم ما مسئول چجوری حرف زدن مردم نیستیم ولی مسئول گوش و شنیدن های خودمون هستیم 

      همین تمرینات بظاهر کوچیک باعث تغییرات بزرگ خواهد شد ،من مراقب خودم هستم جهان هم منو میبره تو مسیرهای شبیه به توجهاتم

      از زمانیکه نوشته های باورسازی میخونم در کنار آموزش های دیگم ،تونستم افکار و رفتارهای خودمو بیشتر مراقبت کنم ،مثلا نوع نگاه خشم آلودم به بعضی از اطرافیانم مهربانانه تر شده ،هر روز به خودم یادآوری میکنم که وجود من خلاقه ،هر زمان یادم بیاد فراوانی هارو میبینم ،مثلا امروز که  یکی از رستورانهای بزرگ و معروف  بودیم  و میدیدم که آدم ها در صف هستند تا نوبتشون بشه برای غذا خوردن ،فراوانیو میدیدم 

      هر زمان ماشین ها ،خانه ها ،درختان ووو میبینم به یاد میارم فراوانی و گستردگی جهانو و هر چقدر این تمریناتو انجام بدم مدارم تغییر میکنه 

      خدارو شکر میکنم که هر روز گوش و حواس خودمو در اختیار اگاهی های جدید میذارم و شاهد متفاوت زندگی کردن خودم با اطرافیان و افراد دیگه هستم ،امروز داشتم با شخصی صحبت میکردم که حالش خوب نبود و تجربیات عاطفی بدیو گذرونده بود ،چند ساعت باهاش صحبت کردم و مطمئنش کردم تا تغییرات اساسی مخصوصا در عزت نفسش نداشته باشه نمیتونه زندگی پر نشاط تری داشته باشه ،بهش گفتم خسته نشدی از اینکه سالهاست از یک دریچه به جهان نگاه میکنی ؟ اگر این پنجره منظره خوبی نداره ببندش و پنجره دیگه ای باز کن 

      این مدت که در حال پاکسازی درونیاتم هستم و چند وقت یکبار حجم وسیعی از من های قبلم‌ ،شناسایی و شکسته میشناحساس میکنم درونم سبکتر شده و انرژی فدرتمندی از من آزاد میشه 

      امروز صبح که طبق هر روز در حال انجام تمریناتم بودم و از اونجاییکه  مابین تمریناتم اگر  یدفعه موضوعی بیاد تو ذهنم که در موردش باید با خودم صحبت کنم حتما صحبت میکنم ،شروع کردم با خودم در مورد موضوع مسئولیت پذیری حرف زدن و انقدر مطلب برای گفتن داشتم که بعد از ۱ ساعت که خودمو بمب باران آگاهی کردم احساس کردم انرژی درونیم داره غلیان میکنه  حالم چنان خوب شده بود که خودم متوجه شدم پرده ابهام  سنگینی از جلوی ذهنم کنار رفته 

      انقدر انرژی م بالا بود که کارهای آشپزخونمو با یه قدرت خاصی انجام میدادم و سرحال بودم انگار کلید گنجیو بمن داده بودن ،دوستم بهم زنگ زد گفت میایی بریم تا جایی کار دارم ؟ بهش گفتم آره میام و امروز تا ساعت ۷ غروب که بیرون بودیم فقط از تمریناتمون و اتفاقات و شناسایی باورهامون باهم صحبت کردیم و من این روزها دقیقا همسو شدن با اراده خداوندو درک میکنم 

      میدونم با پاک شدن درونم ،با شناسایی عقاید قدیمم و تمیز کردن وجودم ،به فرکانس های اراده خداوند نزدیکتر میشم که تو اون فرکانس فقط حال خوب و اتفاقات خوب هست

      میدونم که  با احساساتم لحظه به لحظه دارم به جهان میگم که من کی هستم و چی میخوام ،انگار دوربین حسی ،هر لحظه داره منو رصد میکنه 

      زمانهاییکه خودم آگاه میشم‌ و رفتارها و افکارمو رصد میکنم به خودم میگم آیا این رفتارهای من  شکل رفتارهای آدم های موفقه ؟ اگر نیست تلاش میکنم تغییرش بدم 

      سالها تلاش کردیم که به خواسته هامون نزدیک بشیم ،ما با خوداگاه ۵ درصدی تلاش میکردیم ولی ناخوداگاه ۹۵ درصدی ما برای زندگی در راستای اراده شخصی برنامه ریزی شده بود برای همین تلاش ۵ درصدی ما به جایی نرسید

      حالا داریم ۹۵ درصد ناخوداگاهمونو در راستای اراده خداوند   برنامه ریزی میکنیم که نیازی نباشه ما خودمونو بکشیم برای داشتن خواسته هامون ، برای اراده خداوند خواسته های ما یک سر سوزن  در اقیانوس هم نمیشه ،وقتی خواسته هامونو بزرگ و دست نیافتنی  میبینیم یعنی خداوند رو انقدر بزرگ نمیبینیم که بتونه مارو به خواسته هامون برسونه ،برای همین نا امید میشیم 

      ما دلمون میخواد به جایگاه های بزرگ برسیم ولی خودمون به اون‌ حد قوی نیستیم ، زمین و باند فرودگاها باید تحمل وزن هواپیمارو داشته باشن ،وقتی زمین سست باشه نمیتونه سنگینی هواپیمارو تحمل کنه ،خواسته های ما حکم هواپیما و ما زمین فرودگاه هستیم ،باید خودمونو برای وسعت خواسته هامون آماده و مهیا کنیم و جهان اینهارو به خوبی میدونه برای همین تا ما رشد نکنیم در مسیرهای متفاوت قرار نخواهیم گرفت 

      من بارها این تجربه رو داشتم که زمان هاییکه سطح انرژیم خوبه ،هر اتفاقی نمیتونه ناراحتم کنه و براحتی ازش میگذرم و برعکس هر وقت انرژیم پایینه هر چیزی ناراحتم میکنه و تحملم کم میشه 

      اینکه بخوام در مقابل رفتارهای نامحترمانه عکس العمل خنثی داشته باشم کار سختیه و بیشتر اوقات چکشی رفتار کردم و البته این روزها که تمریناتم جدی تر از قبل شده ،تلاش میکنم مودبانه تر و محکمتر حرف هامو بزنم ،هر چند گاهی این رفتارها به گفتگوی درونی منفی کشیده میشه ولی باز هم سعی میکنم رشته افکارمو ببرم بسمت دیگه ای که کمتر حالم بد بشه 

      و دوست دارم یه روزی بتونم تمام اموزه هامو به عمل تبدیل کنم و جواب هایی بر پایه اراده شخصیم نداشته باشم

      جمله جالبی استاد نوشتن ؛؛ وقتی به انرژی های پست واکنش نشون میدیم با انرژی های پست وجود خودمون روبرو میشیم و باعث میشیم انرژی پست و اتفاقات پست بیشتریو بسمت خودمون هدایت کنیم و بعد غر میزنیم که چرا این اتفاقات رخ داد

      و این تجربه رو داشتم زمان هاییکه در برخورد با مسئله ای خشمگین شدم چقدر حال خودم بد میشه و زمان هاییکه آرامتر و مهربانتر هستم حالم بهتره، دوست دارم انقدر قدرتمند بشم که در مقابل ناملایمتی ها آرام باشم ، هنوز نتونستم تجربش کنم ولی سعی میکنم بیشتر مراقب باشم 

      در مورد چاقیم ، سالها مبارزه کردن و ناراحت بودن از چاقیم ،باعث شد بیشتر شکست بخورم و چاقتر بشم ولی من تصور میکردم در حال درمان چاقی خودم هستم و اولین قدمی که در دوره مقدماتی برای لاغر شدنمون بر میداریم ،توقف حس بد و مبارزه با چاقیست 

      تمام اتفاقات زندگی ما بر اساس باورها و شنیده های ماست که اول از درون ما شروع شدند ،اول حس کردیم ،تصور کردیم و بعد تجربه کردیم ،الان هم اول انرژی بالای درونمونو حس میکنیم و بعد بصورت تجربیات الهی وارد زندگیمون میشن

      پس حس کردن درونی ما ربطی به شرایط بیرونی ما نداره ،مثلا امروز یا بعضی روزها که من آگاهانه حالمو بهتر میکنم که شرایط بیرونی من تغییری نکرده ولی  احساسم خوبه ،وقتی احساسم خوبه ،جهان هم همسطح حسم منو به مسیرهای شبیه به درونیاتم هدایت میکنه 

      پس مراقب ورودی های خودمون باشیم ،مسئول تمام جنبه های زندگیمون باشیم که وقتی مسئول بشیم ذهنمون به کمکمون میاد که مسائل مارو حل کنه با پذیرفتن مسائل زندگیمون حس قدرت بیشتری خواهیم داشت و به مسیرهای قدرت مندانه ای هدایت میشیم

      هر لحظه ای که به یاد میاریم به خودمون بگیم که ما کی هستیم و برای چی به این جهان اومدیم ،خودمونو بزرگ ببینیم تا جهان هم مارو بزرگ بدونه و مارو ببره تو مسیر و  شرایط عالیتر ،شبیه به  ویژه گی های خداوند عمل کنیم تا سطح انرژی هامون بالاتر بره و زندگی با کیفیتری داشته باشیم‌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آینا
      1400/06/15 11:15
      مدت عضویت: 1162 روز
      امتیاز کاربر: 25784 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 578 کلمه

      با سلام

      خوشحالی”بخشی از ما میباشد.وشادی حسی است که از آن می آید….”تونی دی لیسو”

      شادی وشادکامی بیش از یک آرمان و آرزوست.

      دکتر دیپاک چوپرا میگوید…شادکامی طبیعت حقیقی .سرچشمه ومنبع هستی میباشد.

      با گسترش آگاهی درون خود..در خواهیم یافت که هیچ محدودیتی برای شادکامی وجود ندارد.

      در حالیکه در خوشحالی خود رشد میکنیم.شادیمان را بدون هیچ تلاشی با دیگران.سهیم خواهیم شد.

      ما به این طرز تفکر عادت کرده ایم که برای بدست آوردن خوشحالی باید چیزهایی را که میخواهیم بدست آوریم تا احساس شادی کنیم.

      ولی این را باید بدانیم که:

      ما باید باخوشحالی وشادی” درونی در عوض بیرونی” برای رسیدن به هدفهایمان آشنا شویم.

      بجای جستجوکردن برای یک شادی موقت .یکی بعد دیگری…

      باید بدنبال منبع نامحدود ودائمی شادی که اساس وبنیاد ما میباشد….باشیم.

      “شادکامی طبیعت بنیادی من است.”

      زمانی که ما با شعف وسرور درون خود ارتباط برقرار می کنیم.آنگاه شادی .فهم وادراک ورضایت را در تمام اعمال خود خواهیم یافت.

      “ شادکامی یک دانایی است.” 

      احساس شادی کردن سفر فوق العاده به درون برای درک شادکامی که برای آن زاده شده ایم.

      نه هدفی که بدنبالش برویم..پاداشی در آخر هرکارنیست.

      بلکه شادکامی با ما بوده است و طبیعت وجود ما میباشد.شادی وسرور در هسته خود واقعی ما جای دارد.

      آن در درون ما و در نزدیک بودن با سرچشمه هستی است….یعنی جریان انرژی زا

      زمانی که شادی اصیل را بشناسیم و اجازه دهیم در ما جاری شود به طریقهای مختلف وارد جریان زندگی ما میشود.

      وزندگی شروع به بهتر شدن میکند.

      گرچه میلیونها انسان در جستجوی شادکامی وخرددر خارج از خود هستند…ولی این جستجو هیچ لزومی ندارد ..شادکامی با زمان محدود میشود.هیچ لذتی دائمی نیست…رسیدن به آرزوها تکراری وعادی میشود…..در حالیکه:

      سرچشمه شادکامی دائمی است که در آگاهی ما آرمیده است.

      تبدیل خرد به حقیقت..

      طبیعت بنیادی ما که شادکامی است.باید آنراکشف کنیم.

      وباعث گسترش آن شویم.

      در ارتباط با سرمنشا،میفهمیم برای شادکامی نباید تقلا کرد زیرا آن بخشی از طبیعت وجودی ماست.

      باید شادکامی را شناخت وآنرا گسترش داد.

      با سکوت….و رفتن بدرون…با مراقبه

      تجربه سکوت را عمق بیشتری ببخشیم..شادکامی گسترش میبابد..مانند رایحه گلهای یاس در نسیم..

      سکوت نه به آن معنی که با فکروخیالهای روزمره و افکار خود خاموش باشیم…یعنی لحظاتی در آرامش و با آگاهی بر “دم و باز دم ”سعی به رفتن به درون خود کنیم…

      لحظاتی با خودمان درخلوت باشیم..از هر مسئله ای دور باشیم…وبا تکرار همین کار چند دقیقه ای..به عمق وجود خود پی میبریم.

      رهایی و سرور را درک میکنیم.وآنرا ساطع میکنیم.

      گسترش شادی ساده است 

      بر عکس مملکت ما که تماما در حال پراگندگی غم و غصه وناراحتی ومراسمهای عزاداری به هر عنوان است.

      در جای..جای دنیا آئین های خردمندان دنیا مسیری را برای شادی مردم برپا میکنند.

      هیچ دلیلی برای محدودیت سرور وشعف وجود ندارد..اگر اصولی باشد.

      ما به اشتباه فکر میکنیم که اگر ثروتمند باشیم.زیبا..سلامت..موفق و….باشیم آنوقت میتوانیم شاد باشیم…واین درست نیست.‌‌

      با سرچشمه سلامتی در درون خود ارتباط داشته باشید..و نتیجه آن شعف وسرور برای شماست.

      کما اینکه ما را ترسانده بودند که اگر از عمق وجودت ذوق کنی… دیگه بدبخت میشی..فلان آیه رو چهار مرتبه بخون…تا خدا چیزی رو ازت نگیره..‌

      وحتی دوست من میگفت من خوشبخت بودم..شوهر..بچه..خونه..زندگی..ماشین..کار

      یکمرتبه ذوق کردم…خدا ازم گرفت…

      الله اکبر …چه طرز فکری..یعنی در ذهن ما چه چیزها جا سازی شده که بلای جان و زندگی ما است.

      وما در اینجا هستیم..سایت تناسب فکری که بتوانیم این مزخرفات ومهملات پوچ وبیهوده را از ذهن خود خارج کنیم..خودمان را از بند پوسیده اسارت افکار واهی نجات دهیم.و بجاش با یادگیری آگاهیهای درست و روتین شدن آنها در زندگی… تازه با دنیای راستین آشنا شویم ومنبعد با افکار صحیح و خیال راحت و آسوده تر زندگی کنیم.

      زیرا هر چه که میخواهیم در پیش فرص طبیعت ما وجود دارد..فقط باید آنها را پیدا کنیم.

      البته از راه درست…ونه از بیراه ها..

      به امید خدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Shadii
      1400/06/06 09:40
      مدت عضویت: 1686 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 227 کلمه

      فوق العاده بود استاد عالیتررررین پیام عالی، خداوند با هرپیام شما در اینجا منو میبره صدجا میچرخونه تا ک مفهوم صحبتاتونو درک کنم ب اندازه خودم، واکنش نشون دادن بدترین چیز در دنیاست مقابله ب مثل کردن آدم را در حد وحشتناکی خفیف و پست میکنه طوری ک در منجلاب دست و پا هم بزنی نمیتونی بیای بالا مگر با اراده خداوند، و بنظرم خداوند چقدر باید آدم رو دوست داشته باشه تا این درک رو از این تجربه ب انسان بده و دوباره خودش دستش رو بگیره، چقدر برای درک این متن من در رنج قرارگرفتم و گریه کردم تا ک خداروشکر پناه بردم ب خداوند و نجات پیدا کردم، ب جایی رسیدم ک گفتم بابااااا خداوند نسبت به همه ی بندگانش از جمله روح و بدن وفکرو احساس  ک فکر میکنم خودم هستم هم تعصب داره و هرنوع برچسب و صفتی رو ب تجربه خودم میاره هرنوع خشم و نفرت و احساس بد نسبت ب رفتارای ناهنجار دیگری تجربه خودم میشه، پس فقط بی تفاوت و خنثی نسبت ب بیرون، و پرشور نسبت ب اراده خداوند و انرژی درونی.   یاد ی متن از بزرگی افتادم ک می‌فرماید: این را خوب می‌دانیم، حتی نفرت از حقارت هم آدم را سنگدل می‌کند، حتی خشم بر نابرابری هم صدا را خشن می‌کند، آخ…..  ماکه خواستیم زمین را برای مهربانی محیا کنیم، خودنتوانستیم مهربان باشیم….. خودنتوانستیم مهربان باشیم…… 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آینا کاوه
      1400/05/27 13:40
      مدت عضویت: 1162 روز
      امتیاز کاربر: 25784 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 732 کلمه

      با سلام

      استاد واقعا خداوند را سپاسگزارم که وارد این سایت شدم..یعنی هدایت شدم..در واقع..

      من کلا یه آدم دیگه شدم..دید واحساسم کاملا عوض شده…نقطه نظراتم بکل تغییر کرده..دیگه دنبال هیچ خبر…فیلم…موضوعی نیستم وتا جایی که بشه سعی میکنم همیشه بیرون از هر مطلبی باشم..فقط دوست دارم با این ذهن جدیدم که به لطف شما تازه باهاش آشنا شدم تنها باشم…و با هم حرفهای خوب ولذت بخش بزنیم..

      براستی خودم‌شگفت زده هستم…من که هر روز کافی بود یه خبر بشنوم کلا زمین وزمان رو بهم میدوختم…هر لحظه آماده فنگ بودم که عصبانی بشم…و داد وبیداد کنم و راجع به اون موضوع انتقاد کنم..حرف بزنم زیاد وبعد هم گله از خداوند که می بینی چرا پس کاری نمیکنی .‌‌مگه تو خدا نیستی…پس ملت حق دارند ازت ببرند…و خلاصه روز خراب کن واقعی بودم.

      وجالبتر اینکه هر روز یه بحث داغ تا موقع خواب داشتم که ذهنم رو ..اعصابم رو داغون بکنه..‌

      ولی الان همون خبرها…حتی شدید تر…اصلا دوست ندارم راجع بهشون حرف بزنم…و جالبتر اینکه نمیخوام به اون جریان فکر هم بکنم…

      در حیرتم تا همین چند وقت پیش این منفی باف بلند بلند مثل یه معلم بد اخلاق باهام حرف میزد وتمامی خاطرات بد رو بهم یاد آوری میکرد یعنی چیزهایی رو بهم میگفت که کلا برای سالها پیش بود واصلا یادم رفته بود..تذکر..پشت تذکر بود که میداد وعملا دامن میزد به حال واحساس بد وعصبانیت من..

      ولی خداوندا شکرت من الان در پیاده روی تکنفره که تا بحال اصلا انجام نمیدادم وهمیشه یکی بود که بدو بدو از موضوعات روزمره باهاش حرف بزنم..

      من تنها… با ذهنی که تازه باهم آشنا شدیم..مدتهای زیادی در آرامش مشغول گپ وگفت هستیم وچقدر لذت میبرم…..

      من بخاطر چند کیلو اضافه وزن وارد سایت شدم والان اصلا اون موضوع کمتر مد نظرم هست وعاشق آگاهیهای ارزشمندی هستم که روزانه از شما دریافت میکنم..

      وچقدر درست است وقتی که میگویید این آگاهیهای صحیح ودرست پیش فرض خلقت ما بوده و ما در اثر مراحل مختلف زندگی خودمان با دادن آگاهیهای غلط آنها را پس زدیم.

      چون من وقتی به این مطالب میرسم مثل این است که گمشده ام را پیدا کرده ام…

      درست است که همه را درک میکنم وقبول دارم ولی خوب خیلی مدت زمان طولانی با یه نگرش دیگه رفتار کردم…و ناخودآگاه با وجود سعی وتمرین زیاد یه خورده گاهی مثل قبلها سریع اماده جوابگویی میشوم…ولی خیلی زود متوجه میشم و با فکر کردن وحتی جدیدا کمک ذهن جدیدم به موقعیت درست میرسم….واقعا نمیدونم به چه زبانی ازتون تشکر کنم

      زبان من از سپاسگزاری قاصر است.

      ولی بدونید  که جمله به جمله این نوشته های با ارزش رو میخونم بارها..مینویسم..تکرار میکنم با اونها به ارامش میرسم وسعی فراوان دارم تا در کل زندگیم ازشون استفاده کنم.

      وهمیشه بیصبرانه منتطر نوشته های بعدی هستم..

      جالبه براتون بگم‌که‌من کلا چون آدم منطقی بودم و همش کارم با داشته ها وموجودیم همسو بود..آرزوهای چندانی واسه خودم نداشتم…الان که فکر میکنم می بینم که آرزوهای من در حدی بوده که سالم باشیم بتونیم بچه هامون رو به سروسامان برسونیم…در هر لحظه که به ما نیاز دارند در دسترس اونها باشیم..ومیخوام بگم ارزوها وخواسته هایم خلاصه شده بود در بهتر وراحتتر زندگی کردن بچه هام…همین وبس

      ولی الان چشمهام باز شده که بابا جون…شاید منم برای خودم ارزویی داشته باشم که اینقدر بهش بی توجهی کردم…سوخته واز بین رفته.‌

      تازه شهامت پیدا کردم به این قضییه فکر کنم..وبا ذهن جدید عزیزم مذاکره کردم و در نهایت تعجب دیدم که منم دوست دارم مثلا فلان کار رو انجام بدم.

      چقدر جالب تا حالا بهش فکر نکرده بودم..یعنی خواسته ام کمی دور از حد تصوره…اما می بینم که نباید نا امید بشم..باید خوش بینانه بهش فکر کنم..ازفکر کردن واحساس تجربه اون خواسته به وجد بیام…و بعد دیدم که کم کم برام خواسته ام که اونهمه بزرگ ونشدنی جلوه میکرد چقدر در دسترسه…وقتی این همه اتفاقهای شگفت انگیز در دنیا در حال انجام شدنه..پس خواسته من هم شدنیه…

      در هر صورت استادم منطورم تشکر بی حد از شماست که این حال وهوای خوب را برای من ساختید..چشمم طور دیگری اطرافم را می بیند..

      و انتظارم کلا متفاوت شده است..

      زندگی کنونی خودم را با چشمان پر بصیرت می بینم و احساس رضایت میکنم..گو اینکه تا همین چند وقت پیش فقط نفص ها ونقصانها را می دیدم.

      شاید الان اونها سرجاشون باشند ولی من داشته هامو می بینم وشاد وراضی میشوم..احساسم خوب میشود.

      واینها همه را مدیون شما هستم که با تکرار فراوان موضوعات و ساده گفتن وساده جلوه دادن آنها..با پیگیری مستمر در این موضوع سعی فراوان کردید تا یکی مثل من به راه درست و حقیقی هدایت بشه.

      تنها میتونم بگم که خدا ازتون راضی باشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Bahare
      1400/05/27 01:32
      مدت عضویت: 1423 روز
      امتیاز کاربر: 1711 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 253 کلمه

      سلام خدمت شما استاد عزیزم 

      من وقتی این متن رو خوندم به یاد جریانی افتادم که چند روز پیش برام اتفاق افتاده بود.من قبلا ادمی بودم که گله شکایت ازم میبارد و از وقتی دارم با این نوشته ها روی خودم کار میکنم سعی میکنم انرژی خداوند رو در قلب و اطرافم افزایش بدم.جریان از این قرار بود که من به همسرم گفتم که از بیرون میای میوه و پیاز و سبیزمینی بخر و بعد از برگشت همسرم وقتی خریداشو دیدم یه لحظه ذهنم شروع کردکه اینا چیه خریده همشون بزرگن خوب نیستن و…و میخواستم دهنمو باز کنم چیزی بگم یک آن به خودم اومدم که بابا تو داری چیکار میکنی دوباره میخای مثل قبل رفتار کنی همون لحظه دوباره به کیسه های خرید نگاه کرد و باورتون نمیشه دیدم واقعا چقدر اینایی که خریده بود چقدر عالی بود همون لحظه از همسرم بابت خرید خوبش تشکر کردم که چقدر وسایلی که گرفتی تازه و خوبن و همون لحظه من حسم انقدر خوب شد که دیدم همسرم با اینکه خیلی خسته بود یه لبخند قشنگ زد گفت چندتا مغازه رفتم تا جنس تازه داشته باشن و اصلا لحن صحبتمون باهم عوض شد و اون انرژی خدایی رو میشد تو دوتاییمونم دید.

      استاد من اول از نوشتن تو سایت میترسیدم و فقط متنارو میخوندم و فایلارو گوش میدادم الان چند روزه به خودم میگم اگه تو این انرژی خوبو دریافت میکنی باید با نوشتنت اونو گسترشش بدی به خاطر همون هر چیزی به ذهنم میاد بعد خوندن متن همون لحظه میام مینویسم 

      ممنمونم بابت این متنهای بینظیرتون. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 36 از 8 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم