0

مراقب بذرهای ذهن خود باشیم

اندازه متن

نمی‌توانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی‌ تان جستجو نمایید!

سالهای زیادی از زندگیم را با مشکلات و مسائل مختلفی سپری کردم، 33 سال از 37 سال عمرم را با ذهنی مملو از افکار و باورهای محدود کننده سپری کردم.

اما به لطف خدای مهربان روزی از روزهای خدا در مسیری قرار گرفتم که زندگی من را دستخوش تغییرات بی شماری کرد، مسیری که قدم به قدم با شادی و آرامش و آگاهی بیشتر همراه بود.

شدت تغییرات من در زندگی به حدی بود که علاوه بر شرایط عمومی زندگی من سبب تغییرات عالی در شرایط جسمی من شد و من بعد از سالها رنج چاقی توانستم لاغر شوم و زندگی جدیدی را شروع کنم.

مسیری که همسفر من خدایی بود که سالها بود اما من نمی شناختمش، خدایی که گرچه خالق من بود و می پرستیدمش اما دل خوشی ازش نداشتم، خدایی که مانند معلم کلاس اولم ازش می ترسیدم و همیشه مراقب بودم او را خشمگین تر نکنم و خود را دچاز عذاب الهی نکنم

در مسیری سه ساله زندگیم همسفرم خداست، همان خدایی 33 سال زندگیم، اما اینبار دست در دست من دارد و مرا همراهی میکند، هدایت میکند، نعمت میدهد، باز میدارد و راه را از چاه به من نشان می دهد.

در این سالها مطالب زیادی درباره قدت ذهن و تاثیر آن در زندگی خواندم وتمرین کردم، اما از وقتی که به جستجوی خداوند و قوانین حاکم بر زندگی در طبیعت پرداختم آگاهی شفاف تر و واضح تری نسبت به دانسته هایم پیدا کردم و به این ترتیب روند بهبود شرایط زندگی من به شکل راحت تر و بهتری سپری می شود.

امروز میخواهم نکته بسیار مهمی درباره قدرت ذهن را با شما دوستان خوبم به اشتراک بذارم، نکته ای که هر روز سعی میکنم آن را در زندگی روزمره عملی کنم و هرچه تا به امروز در زندگی دارم بخاطر استفاده و استمرار در اجرای صحیح تر این نکته فوق العاده مهم است.

استفاده از این فایل آموزشی به شکل ساده ای به شما یاد میدهد که نحوه عملکرد خداوند در زندگی شما به چه شکل است و چگونه میتوان از نیروی بی نهایت الله در تغییر شرایط خود در زندگی استفاده کرد.

منتظر نظرات ارزشمند شما دوستان و همراهان خوبم هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.53 from 15 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11119
برچسب ها:
44 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا فروغی
      1402/01/31 16:02
      مدت عضویت: 544 روز
      امتیاز کاربر: 14910 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 387 کلمه

      باسلام خدمت شما 

      افکار و اون چیزی که در طول روز ساعت ها بهش فکر میکنیم و حرفش رو میزنیم و به آن توجه می کنیم همه پسرهای هستند که در زمین ذهنمان می کاریم،

      وقتی که در زمین ذهن خودتان و بذرهای امید و عشق و باورهای درست نسبت به خداوند و زندگی رو به کار اید در نهایت محصول و نتیجه خوبی رو برداشت خواهید کرد و اتفاقات خوبی برای شما رخ می دهد،

      همیشه باید در زندگی مراقب افکار و ذهن خودمان باشیم تا محصول خوبی رو برداشت کنیم وقتی در طول روز راجع به چیزهایی که دلخواه ما نیست فکر کنیم محصول دلخواهی رو هم برداشت نخواهیم کرد،

      اما همیشه اگر مرز های امید عشق خوبی و احساس خوب و داشتن نعمت ها سلامتی و غیره و غیره که تمام طعم های خوب خدا هستند رو در ذهن خودمان به کار ایم در نتیجه چیزی را دریافت خواهیم کرد که به زندگی ما احساس بهتری میده و شوق دوبرابری برای زندگی کردن به ما میده برای همین باید با اون چه که در سرزمین افکار خودتان میکارید باشید و به یاد داشته باشید که ار شما همون بحث هایی هستند که در طول روز و در طی زندگی در زمین ذهنتان می کاری و این خاصیت زمین است که محصول را چند برابر می‌کند و رشد می‌دهد اما زمین کشاورزی قدرت انتخاب و تصمیم گیری ندارد اما اسم این ذهن ما قدرت انتخاب دارد که به بحث‌های خوبی فکر کنیم و آنها را بکاریم یا به افکار منفی و بحث‌های بدی توجه کنیم 

      اگر افکار منفی رو آفت های یک زمین و یک محصول در نظر بگیرید که باعث جلوگیری از رشد اون محصول و بذر می شوند همیشه سعی خواهید کرد که به آفات ها فکر نکنید و اونها رو از محصول خودتان دور کنید تا از بذر شما بهترین رشد خود را داشته باشد افکار منفی هم همین آفت های ذهنی ما هستند، 

      در نهایت افکار ما در طول روز بذر های هستند که در زمین ذهنمان می کاریم و این خاصیت زمین است که محصول خودش را زیاد می کند پس باید به این توجه کنیم که چه افکاری رو می کاریم و دوست داریم که چه محصولی را در ذهنمان زیاد کنیم و سبک ذهنی ما بشه آیا محصول خوبی را می کاریم که در زمین ذهن ما زیاد شود یا نه، 

      با تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/11/09 22:59
      مدت عضویت: 1613 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,336 کلمه

      جلسه ۷۵ تکرار 

      مراقب بذرهای ذهن خود باشیم 

      سلام و درود به استاد و دوستانم ،خدارو شکر میکنم برای یک روز دیگه برای نزدیکتر شدن به هدف 

      واقعا که هدفی مقدس تر از تغییر کردن چی میتونه باشه ؟ سالها زندگی یک شکل تازه اونم بر وفق مراد نبود چیز جالبی نبود و نیست ،منکه دلم میخواد تغییر کنم حالا اگر اعماق  درونم هنوز هم فکر میکنه شاید راه دیگری هم وجود داشته باشه،  نمیدونم ولی در انتها اعماق وجودم هم مجاب میشه و میپذیره که هر آنچه رو که قبلا قبول کرده بود ،پوچ و بی اساس بوده و اصلا به نفعمون نیست 

      اولین کتابی که ۲۱ سال پیش از خانم اسکارولشین خوندم و جملاتشو تکرار میکردم واقعا یادم نمیاد که چی ازش درک کرده بودم ،من فقط اون جملاتو تکرار میکردم ،حتما تو اون کتاب از قدرت ذهن هم گفته شده بود ولی یادم نمیاد ،بعد از اونهم  با استاد دیگه ای یه دوره کوتاهو گذروندم 

      یادمه اون روزها هم میتونستم خوب مطالبو عرضه کنم ولی باز هم یادم نمیاد چه چیزی از ذهن یاد گرفتم و در ادامه ۸ سال پیش که ۱ سال در کنار دوره ها و سمینارهای یک استادی دوره هاشونو میگذروندم ،تو یکی از سمینارهاش گفت ،بچه ها هر آنچه در بیرون شما میگذرد حاصل آن چیزی ست که در درون شما میگذرد 

      انقدر این جملش برام غیر قابل فهم بود که ماه ها درگیرش بودم ،آخه در درون من چیه که بیرون منو میسازه ؟ حتما به مراتب جواب این سئوال من در دوره های اون استاد داده شده بود ولی من در مدار درکش نبودم 

      تا ۴ سال پیش که اومدم  تو این جنس مطالب و آروم آروم متوجه اون حرف استاد قبلیم شدم که آهان هر آنچه در مغز من هست ،در بیرون من نمایان میشه و از نتایجم میتونم بفهمم که درونم چه خبره 

      البته همون اول به این شکل متوجه نشدم ،اوایلش که فقط شور و هیجان پولدار شدن داشتم و فایلهارو تند تند گوش میکردم و میرفتم بعدی ،بدون اینکه درک واقعی ازشون داشته باشم‌ و این منوال ادامه داشت تا الان که هر بار درکم بهتر و بهتر شد 

      که فریده مراقب محتویات مغزت باش ،اگر الان نتایجت در بخشی از زندگیت مطلوب نیست ،تغییرشون بده ولی از اونجاییکه فکر میکردم فایلها باید معجزه ای کنه و خودم بی تقصیرم ، احساس میکنم دیرتر به این درک رسیدم یا شاید من باید الان به درک قویتری میرسیدم یعنی باید به جهان و قوانینش اعتماد کنم 

      اینکه من مدام غر بزنم که چرا منیکه سالهاست تو این مسیرم چرا زودتر به نتایج خاص نمیرسم فایده ای نداره ،اینها نشون دهنده اینه که داخل بذرهاییکه کاشتم هنوز هم علف های هرز زیادی هست که اجازه نمیده بذرهای جدیدم خوب رشد کنن

      الان متوجه میشم که باید مراقب ورودی های مغزم باشم که تجربیات زندگی منو رقم میزنه ،باید بتونم کنار خودم باشم ،توجهم به خودم و اهدافم باشه و تمام تمرکز و توجهات دوران کودکی م که در اون روزها جا موند رو برگردونم به الان خودم 

      جمع کردن تمام تمرکز و انرژی م باعث میشه من الانه پر شورتری داشته باشم و پر قدرت تر به راهم ادامه بدم ،مدام فکرمو درگیر رفتارهاییکه در گذشته یا حتی ۱ روز پیش با من شده ،نکنم ،کل خودمو جمع کنم ،کنار خودم باشم ،موانع رسیدن به اهدافمو در تمام جنبه های زندگیم ( عاطفی ،روابط ،ثروت ،سلامتی و خداشناسی )بیشتر شناسایی کنم 

      با شناسایی موانع و نقض اونها میتونم در مسیرهای با کیفیتری قرار بگیرم ، یه  مورد جالبی که در خودم شناسایی کردم و دارم رفعش میکنم اینه که من متوجه شدم اصلا جنسیت خودمو دوست ندارم ،اونم برمیگرده به نوع تربیت و فرهنگ  خانوادگیم که در کل جنسیت دختر بودنو قبول نداشتن و هیچ وقت نخواستن بپذیرن که دختر و پسر برای آفریده شدن هیچ فرقی ندارن 

      من در خانواده ایی بزرگ شدم که از دختر دار شدن متنفر بودن و سالها در کمال بی پروایی هزاران بار به ما گفتن که شما نباید به دنیا میومدید ووووو که با یادآوریش حالم بد میشه 

      و این در وجود خود منهم رشد کرد که اصلا خانم هارو قبول نداشتم و یک خصومت بسیار ریشه ای با همشون  مخصوصا با خانم های موفق بودن ، داشتم و الان کاملا برام دلایل افکار و رفتارهام مشخصه و حسشون میکنم که چرا هیچ وقت دلم نخواست با خانم ها دوست صمیمی بشم 

      در وجود من نفرت از جنسیتم باعث شده بود که هیچ خانمی رو موفق ندونم و مسخره شون کنم ،حتی حاضر نبودم تو جمع هاشون وارد بشم و در درونم جنگ بزرگی به پا بود

      جالبه من میخواستم موفق بشم ولی متاسفانه من یک خانم بودم ،خانمی که سالها توی قلب و مغز و جانم، خودم و همنوع هام رو کوبیده بودم و ازشون متنفر بودم و اصلا قبولشون نداشتم و حالا میخواستم در جایگاه یک خانم موفق برم 

       و هر چقدر تلاش میکردم نمیشد ،چرا نمیشد ؟ چونکه جایگاهی که من به دنبالش بودم قبلا از طرف خودم بمب باران و  با خاک یکسان شده بود و من نمیتونستم برم تو جایگاهی که یک عمر مسخره ش کرده بودم و حتی حاضر نمیشدم نگاهشون کنم 

      شناخت موانع یعنی اینکه من خودم و درونیاتمو بشناسم که زور الکی نزنم و خودمو به در و دیوار نزنم ،من در جایی قفل شدم و باید خودمو آزاد کنم از اونجا ،شاید این هفته بالای ۵۰ تا مانع  در رابطه با جنسیت زنان در خودم شناسایی کردم که هر کدومشون تونسته تا الان منو توی جای خودم میخکوب کنن و اجازه حرکت کردن به منو ندادن 

      یعنی من یک عالمه که مانع ذهنی در مورد پول در خودم شناسایی کردم و اینها هم اضافه شده  ولی عمیق ترینشون همین هاییکه در مورد جنس زنان در خودم شناسایی کردم که با شناسایی شون انگار در درونم یه حس غریبی دارم 

      من سالها عادت کرده بودم با یک عالمه علف های هرز زندگی خفه کننده ای داشته باشم و الان میخوام تصمیم بگیرم اون علف هارو بکشم بیرون از خاک وجودم ،خلاصه که درون و وجودم یه جوریه یه حالیه که نمیدونم وصفش کنم ،یه حس غریبی که ازش میترسم 

      و قراره امشب و از این به بعد هر بار چندتاشونو ببرم زیر سئوال تا درونم سبک بشه و خاک وجودم تمیز و غنی بشه ،معلومه مزرعه ای که سالهاست حتی بهش سری هم نزده بودم اینجوری کرم و آشغال میگیره 

      ولی خدارو شکر دیگه دارم میرم تو عمق این زمین و تمامی آلودگی ها رو به یاری خداوند میریزم بیرون و بجاش کود و آبیاری حسابی براش ایجاد میکنم ،کنار خودم با تمامی هر آنچه هستم میمونم 

      اگر چاقم یا لاغر ،بی پولم یا با پول ،زشتم یا زیبا ،خوش اخلاقم یا بد اخلاق ،با ادبم یا بی ادب وووو  من اینم میپذیرم

      میخوام تمام انرژی هامو که در گذشتم در بینهایت نقاطی که گیر کرده، خارج کنم و با تمرکز لیزری به راهم ادامه بدم ،شناخت خود این موانع که سالها در من بصورت خاموش مثل بمب ،مخفی بوده ،مثل یک هیولا ،دیگه وقتشه این بمب خوشه ای قدیمی خنثی بشه 

      حالا دیگه میدونیم که هر آنچه در مزرعه مغزمون بکاریم به زودی برداشتش خواهیم کرد ،پس با دقت و آگاهانه خواسته ها یا بذرهاییو بکاریم که دلمون میخواد و بدونیم اگر منفی بکاریم برداشت منفی خواهیم داشت و اگر هدف هارو بکاریم در انتها به هدف ها خواهیم رسید 

      در این راه خداوند و جهان هستی هم تمام قد در کنار ما و در خدمت ما هستن چونکه جهانمون بر اساسه رشده ،به خودمون بیشتر باور داشته باشیم و مطمئن باشیم که این جان و تن ما همیشه در کنار ما بوده و اگر دیده نشده چونکه ما اجازه ندادیم و سالها به همه اعتماد کردیم ولی به جان و وجودمون پشت کردیم 

      و حالا میخواییم با تکیه بر قدرت های درونی و خداوند و تلاشمون بریم بسمت هر آنچه خواستیم ولی علف های هرز ( موانع درونی ) اجازه تجربه کردن به ما ندادن ،با برداشتن مانع ها راه و مسیر جریان رودخانه وجود ما آزاد و باز خواهد شد 

      ما قسمت خودمون رو درست کنیم ،خداوند و جهان بلدن طرف خودشونو درست کنن ،اون طرف درست شده و آماده هست،این   من هستم که باید دل بکنم از این قسمت تاریک وجودم و هجرت کنم به سمت نور و روشنایی 

      خدایا شکرت برای یک روز خاص  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zohre.taheri.345
      1400/06/15 00:27
      مدت عضویت: 1575 روز
      امتیاز کاربر: 985 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,453 کلمه

      به نام خدای مهربان

      عرض سلام محضر استاد عزیز عطار روشن و دوستان شگفتی ساز….

      چقدر این تشبیه زیبا بود تشبیه ذهن به زمین کشاورزی واقعا عالی بود و دقیقا همینطوره…

      پدر من کشاورز بودن.وقتی ما بچه بودیم خیلی وقتها همراه پدر سر زمین میرفتیم من خیلی دوست داشتم به پدم توی کارای کشاورزی کمک کنم و برای همین خیلی به کارای پدر توجه و دقت می کردم و بعضا هم در مورد کشاورزی ازشون سوال می کردم… الان که صحبت های استاد را شنیدم یادم افتاد به زمانی که پدرم مشغول کشاورزی بود یادمه با چه وسواسی زمین را آماده میکردن سنگهای ریز و درشتش را جمع می کردن بعد شخم می زدن تا خاک زمین خوب نرم بشه و ضمنا اگر علف هرزی توی زمین بود در حین شخم زدن جمع می کردن و کناری می ریختن….موقع پاشیدن بذر با دقت بذرها را خیلی مرتب در زمین می پاشیدن  و معتقد بودن و تاکید زیادی داشتن که بهترین بذر را تهیه کنن.می گفتن بذر خوب محصول خوب میده و این ضرب المثل را برامون می گفتن که«گندم از گندم بروید جو ز جو»بعد از اینکه بذر را می پاشیدن آبیاری می کردن و مرتب به زمین سر می زدن کوچکترین علف هرزی که بین محصولا بود از زمین می کندن و خاک اطراف بذرها را نرم می کردن تا آب و اکسیژن کافی به محصول برسه.من گاهی با خودم فکر میکردم حالا اگر ی دونه علف هرز بمونه مگه چی میشه؟یک باز ازشون پرسیدم و ایشون گفتن اگر به علف های هرز فرصت بدی همین ی دونه خیلی سریع زیاد میشه و کل زمین را پر میکنه و اونوقت دیگه جایی برای محصول باقی نمی مونه.با اینکه فاصله ی خونمون تا مزرعه زیاد بود مرتب می رفتن و سرکشی میکردن تا وقتی که زمان برداشت محصول برسه….پدرم همه ی کارها را با نام خدا شروع می کردن و به ما می گفتن اگر با نام خدا شروع کنی خدا برکت میده و محصولا چند برابر میشه ولی اگر با نام خدا شروع نکنی شیطون میاد محصولات را خراب میکنه و زحمت مون بی نتیجه میشه. من فکر میکردم شیطون مثل جادوگرایی که توی فیلما نشون میدن سوار بر جارو میاد محصولات را خراب میکنه…الان با توجه به صحبت های استاد عزیز و تشبیه ذهن به زمین کشاورزی بهتر متوجه حرفای اون روز پدرم شدم.زمین و ذهن به همه شبیه اند هر دو توانایی کامل برای رشد دادن و زیاد کردن بذری که در اونها کاشته میشه را دارن ولی توانایی انتخاب بذر را ندارن زمین نمی تونه بگه من این بذر را دوست ندارم و رشدش نمیدم چون طبق قانون الهی، توانایی کامل برای رشد دادن هر بذری را داره… همینطور ذهن بالقوه توانایی این را داره که هر فکر یا باوری که بهش داده بشه را به واقعیت تبدیل کنه ولی نمی تونه انتخاب کنه کدوم باور و فکر را به واقعیت تبدیل کنه و کدوم را نه…در این مورد قدرت انتخاب نداره…

      اگر در زمین بذر نامرغوب کاشته بشه یا پس از کاشتن در مرحله ی داشت رسیدگی کافی نشه علفهای هرز زیاد میشه و جایی برای رشد بذرها باقی نمی مونه و نتیجه میشه ی زمین پر از علفهای هرز….همچنین اگر مراقب ورودی های ذهن مون نباشیم و به افکار و باورهای غلط اجازه ی ورود بدیم همه ی اون افکار و باورهای غلط که مثل علف هرز هستن را در زندگی مون تجربه می کنیم. اگر همش اخبار گوش کنیم ،اتفاقات بد و غم انگیز را دنبال کنیم، همش در مورد سختی ها و بیماریها صحبت کنیم، دائم نگران باشیم و استرس داشته باشیم که نکنه این اتفاقات بد در زندگی ما هم پیش بیاد، اگر خاطرات تلخ گذشته را هی مرور کنیم و یادآوری کنیم و درباره شون حرف بزنیم و غصه بخوریم، اگر دائم به اشتباهات گذشته مون فکر کنیم و از اینکه چنین اشتباهی را مرتکب شدیم، خودمون را سرزنش کنیم و نتونیم خودمون را ببخشیم،اگر همش حسرت زندگی و داشته های دیگران را بخوریم ، اگر دائم بگیم ما که شانس نداریم ، خدا ما را فراموش کرده، خدا همیشه برای از ما بهتران خوب می خواد و خلاصه از این افکار و باورهای غلط وارد ذهن مون کنیم ،ذهن هم همچنان همون ها را برامون به واقعیت تبدیل می کنه و ما اونها را بارها تجربه می کنیم و هر روز زندگی مون بدتر از روزای قبل میشه، چون ذهن این توانایی را داره که اون افکار را به واقعیت تبدیل کنه ولی این اختیار را نداره که بدهاش را حذف کنه و  خوب ها را برامون به واقعیت تبدیل کنه، بنابراین همه ی آنچه که در ذهنمون مرور میکنیم را بارها و بارها در زندگی مون تجربه خواهیم کرد و هر روز غمگین تر و گرفتارتر و افسرده تر از قبل می شویم…

      اما اگر سعی کنیم احساس مون خوب باشه، به اتفاقات خوب زندگی مون تمرکز کنیم،تمرکزمون روی داشته هامون و آنچه دوست داریم در زندگی تجربه کنیم ،باشه نه نداشته هامون  بخاطر داشته هامون خدا را شکر کنیم و دائم در حال شکرگزاری باشیم ،چون ورودی و افکار خوب به ذهنمون میدیم ذهن هم همون ها را در زندگی مون به واقعیت تبدیل میکنه و ما همه ی اون اتفاقات خوب را در زندگی مون تجربه می کنیم مخصوصا اینکه دائم شکر گزار باشیم بخاطر همه ی چیزهای خوبی که در زندگی داریم تا خدا هم اونها را بیشتر و بیشتر کنه..‌‌…در این مورد هم ذهن هرآنچه را که بهش بدیم در زندگی مون اجرا می کنه و افکار و باورهای خوب را به واقعیت زندگی مون تبدیل میکنه….چون گفتیم ذهن هم مانند زمین کشاورزی که هر بذری را بکاریم به محصول تبدیل میکنه و خوب و بد نمیکنه در واقع قدرت انتخاب نداره ولی توانایی تبدیل هر بذری را به محصول داره براش فرقی نمیکنه بذر خوب باشه یا نامرغوب…ذهن هم افکار و گفتار و باورهای ذهنی ما را به عمل در زندگی مون تبدیل میکنه اگر افکار و گفتار و باورهای ذهنی مون غلط باشه به اتفاقات بد در زندگی تبدیل میکنه و اگر افکار و گفتار و باورهای ذهنی صحیح و مثبت باشه به اتفاقات خوب و عالی در زندگی مون تبدیل میکنه مثل ثروت روابط خوب آرامش و آسایش…..بنابراین باید افکار منفی را شناسایی و از ذهن مون پاک و افکار مثبت را جایگزین کنیم

      ذهن و زمین هیچکدام تصمیم گیرنده نیستن بلکه عمل کننده اند اگر ورودی مرغوب بهشون بدیم خروجی مرغوب و زیاد بهمون میدن….

      تا قبل از اینکه با این دوره آشنا بشم همیشه افکار منفی داشتم دنبال افرادی می گشتم که مشکل دارن که بتونم کمکشون کنم به درد دلهاشون گوش میدادم و غصه می خوردم، خودم را مسئول میدونستم که هم در خانواده و هم در محل کار به درد دلهای افراد گوش بدم می گفتم حتی اگر کاری نتونم براشون انجام بدم حداقل به حرفاشون گوش میدم و باهاشون همدردی میکنم و خوب البته که خیلی هم براشون غصه می خوردم و حالم بد میشد همیشه استرس زیادی داشتم نگران بودم برای همه غصه می خوردم به مشکلات دیگران فکر می کردم و دربارهه ش با دیگران صحبت می کردم و ذهنم همیشه درگیر مشکلات و ناراحتی ها و بیماریها بود و طبیعی بود که همون مشکلات و گرفتاریها را در زندگی خودم تجربه می کردم و همه را تقصیر خدا و این و اون میدونستم و از خدا و همه چیز و همه کس شاکی بودم.

      از نظر من تنها کسی که مقصر مشکلات من نبود خودم بودم.از وقتی به این دوره ی عالی و بی نظیر هدایت شدم یاد گرفتم که اینقدر ذهنم را درگیر مشکلات و گرفتاریها و بیماریها و اتفاقات بد نکنم…اخبار را دنبال نکنم به گرونی و پایین و بالا رفتن دلار و خلاصه روی موضوعاتی که به من مربوط نیست و نمی تونم کاری براش انجام بدم و دوست ندارم توی زندگیم اتفاق بیفته تمرکز نکنم نگران نباشم استرس نداشته باشم به داشته های دیگران حسادت نکنم بلکه خدا را شکر کنم تا به من هم داده بشه کینه نداشته باشم همه را ببخشم تا خودم آرامش داشته باشم درگیر گذشته و اشتباهاتم نباشم تا احساس رهایی کنم…کم کم حالم خوب و خوبتر شد و احساس آرامش کردم و به مرور شرایط زنگی ام هم بهتر شد… همیشه چشم امیدم به خداست ایمان و اطمینان دارم که خودش کمکم می کنه و با اصلاح افکار و باورهام و تمرکز روی نعمت هایی که خدا بهم داده و شکرگزاری بخاطر اونها حتما اتفاق های خوب برام رقم خواهد خورد و خدای مهربان نعمتهای خودش را در زندگیم بیشتر و بیشتر می کنه همونطور که زمین از بذر خوب محصول خوب ببار میاره و ضمنا زیادش هم می کنه و من نشانه های اتفاقات خوب و عالی را در زندگیم به وفور مشاهده کرده ام و میدونم که بیشتر و بیشتر خواهد شد…خدای مهربونم بخاطر همه ی نعمتهات شکر…استاد عزیزم بخاطر آموزش های عالی و حس خوبی که در ما ایجاد کردین سپاس.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سهیلا عظیمی ویشته
      1399/11/29 09:18
      مدت عضویت: 1706 روز
      امتیاز کاربر: 15178 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,151 کلمه

      مراقب بذرهای ذهن خود باشیم 

      نمیتوانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن در زندگی اتان جستجو کنید 

      چه هدفی مهمتر از تغییر کردن شرایط حال به حال بهتر در زندگی میتونه مهمتر باشه  

      وقتی که در شرایطی هستیم که دوست نداریم باید چه کاری انجام دهیم که آن شرایط تغییر کند ؟؟؟ 

      زمانی میتوانیم شرایط را تغییر دهیم که افکار ما تغییر کند 

      چگونه میتوانیم افکار خود را تغییر دهیم ؟؟

      زمانی که به قدرت ذهن پی ببریم وایمان داشته باشیم که استفاده از این قدرت میتواند زندگی مارا تغییر دهد 

      قدرت ذهن از کجا نیرو میگیرد ؟؟؟ 
      قدرت ذهن یکی از ابزار های مهم انسان است که توسط خالق هستی به انسان هدیه داده شده و وقتی از این قدرت طبق قوانین جهان هستی استفاده کنیم این قدرت میتواند ما را به خواسته های خودمون برساند 

        
       قدرت ذهن چه نوع قدرتی است ؟؟؟

      قدرت ذهن قدرتی است که محصولش همان افکار وباورهایی است که داریم یعنی ما هر فکری که میکنیم وهر باوری را قبول میکنیم ذهن ما طبق همان فکر وباور در زندگی ما نتیجه اش پدیدار میشود وما همان هستیم که فکر میکنیم اگر باورها وافکار ما در هر جهتی حرکت کند چه مثبت وچه منفی فرقی نمیکند ما نتیجه ایی را که در زندگی میگیریم میتواند طبق همان افکار مثبت یا منفی شود 

      توجه کردن به هر موضوعی در زندگی باعث پیش آمدن همان موضوع در زندگی میشود واگر این موضوع به شکل رفتاری باشد قابلیتی در همان فرد میشود . 

      آیا خدا مقصر زندگی ماست ؟؟؟ 
      افکاری که در ذهن هر انسانی میتواند وجود داشته باشد این است که خداوند را مقصر در امور انجام نیافته خواسته هایش بداند این ذهنیت مختص به افرادی است که از قدرت ذهن اطلاعی ندارند اما افرادی که از آموزش قدرت ذهن برخودار شدند بخوبی از این قدرت مطلع هستند ومیدانند که در هر شرایطی که هستند آن شرایط محصول افکار وباورهای آنان است واین مسعله به درک خوب نیاز دارد 

      نیروی ذهن را با مثالی بیان کنید ؟؟ 
      نیروی ذهن مانند زمین های کشاورزی است در زمین قدرتی نهفته وجود داره که این قدرت میتواند بذرهای کاشته شده را رشد وپرورش دهد  ذهن هم به همین شکل است یعنی در ذهن قدرتی نهفته است که بذر هر فکر یا باوری را بکاریم همان فکر وباور را رشدوگسترش میدهد حالا این افکار طبق خواسته ما میتواند مثبت یا منفی باشد ذهن کاری به آن ندارد ومسولیت ذهن رشد وگسترش همان فکر وباوری است که به آن دادیم مثل زمین عمل میکند زمین کاری به نوع بذری که دادیم ندارد مسولیتش رشد ونمو آن بذر است زمین توانایی این را ندارد که تصمیم بگیرد آیا این بذر را رشد دهد یا نه چرا ؟ چون این قانونی است که خداوند در آن نهاده برای ذهن هم این قانون وجود دارد ذهن قدرتی ندارد که بخواهد تصمیم بگیرد آیا از افکار مثبت حمایت کند یا از افکار منفی  این ما هستیم که تصمیم میگیریم چه نوع فکر وباوری را در ذهن خود قرار بدهیم مانند همان کشاورزی که تصمیم میگیرد چه نوع بذری را بکارد وچه محصولی را برداشت کند مثلا تصمیم میگیرد هویج بکارد وانتظارش از زمین هم همین است که محصولش هویج باشد نه چیز دیگر همان بذر افکار و باوری است که ما در ذهن میکاریم اگر مثبت باشد انتظارمون اتفاقات خوب ومثبت است واگر منفی باشد پس باید منتظر اتفاقات منفی باشیم

      پس ما هر بذری را که در خاک بکاریم مشمول رشد ونمو میشود ومحصول میدهد پس زمین تصمیم گیرنده نیست وزمین به خواست خداوند به خواسته کشاورز پاسخ میدهد دقیقا ذهن ما هم به همین شکل عمل میکند یعنی ما هر بذری که در ذهن بکاریم به خواست خداوند همان محصول را برداشت میکنیم یعنی ذهن ما تصمیم گیرنده نیست وخداوند دخالتی در سرنوشت ما نمیکند این ما هستیم که دوست داریم چه نوع رشد یا پس رفتی در شرایط حال زندگی امون داشته باشیم واین مسعله فقط به افکار وباورهایی که در ذهن قرار میدهیم دارد 

      وقتی افکار منفی در ذهن داشته باشیم مانند این که من شانس ندارم خدا برای من اینطور خواسته چرا زندگی سر سازگاری با من نداره چرا من مثل فلانی موفق نیستم واز این دست چراهای منفی در ذهن داشته باشیم مانند همان بذرهایی است که کاشته ایم ومحصول آن هم جز یاس ونامیدی وپس رفت در زندگی نیست ومشکلات واتفاقات بد هم نتیجه آن است 

       چگونه میشود از مسایل منفی در زندگی جلوگیری کرد ؟؟؟ 

      زمانی میتوانیم از موارد منفی در زندگی خلاص شویم که افکار وباورها ونگاه خود را تغییر دهیم یعنی بذرها را اصلاح کنیم وافکار وباورهای مثبت را جایگزین افکار منفی کنیم ونگاهمون را به خداوند تغییر بدیم وبدانیم که خداوند جز خوبی در زندگی ما نمیخواهد ومقصر افکار ما نیست وقتی به قدرت افکار وباورها در ذهن پی ببریم میتوانیم شرایط بهتر وعالی تری را در زندگی خود خلق کنیم وتغییرات را با امید بهتری بوجود بیاوریم وآن طور که دوست داریم بدون محدوییت زندگی کنیم  تنها جیزی که باعث این تغییرات میشود عوض کردن افکار است خداوند فقط عمل کننده به همان افکار ماست  وقتی ایمان داشته باشیم که رفتار ما یا کشت ما صحیح است همین ایمان به جریان درست هستی است که نتایج خوب در زندگی داشته باشیم در این شیطان هم وجود دارد که همان آفت در کشاورزی است   اگر ایمان به خداوند داشته باشیم شیطان کاری از دستش برنمیاید وهمان ایمان به خدا نتیجه خوب هم در زندگی پدید میاورد  اگر بذرهای ایمان توکل به خدا شادی محبت  در ذهن بکاریم موفقیت هم بدست میاوریم  ولی اگر بذرهای کینه حسادت خشم خساست دشمنی انتقام در ذهن بکاریم نتیجه اش هم معلومه که همان ها را در زندگی برداشت میکنیم وبا آن مواجه میشویم 

      شرایط جهان همان چیزی است که در وپیرامون ماست وما خود خالق شرایط موجود در زندگی امان هستیم  وخداوند به همان افکاری که ما در ذهن داریم پاسخ میدهد وتصمیم ما در زندگی است که نتیجه آن با خود ماست چون خداوند اختیار را به انسان داده واین آزادی در اختیار ما را مسول میکند ومسولیت فقط با خودمان است در هر موضوعی فقط خودمان مسولیت داریم واین هم از الطاف خداوند است ..
      زمانی که ما از زندگی خودمان راضی نیستیم باید افکار منفی را شناسایی کنیم وآن افکار را تبدیل به افکار مثبت کنیم مانند کشاورزی که وقتی بذری را میکارد ولی به دلیل آفت ها ومراقبت نکردن محصول خوبی ندارد و تصمیم میگیرد بذرهای اصلاح شده را بکارد وبیشتر مراقبت کند که آفت به محصولش نزند  وایمان دارد که با این روش میتواند محصول خوبی برداشت کند وخداوند هم به این نگاه کشاورز بخاطر ایمانش وامیدش پاسخ مثبت میدهد  واین کشاورز صاحب محصول عالی شود 
      پس ما هم باید یاد بگیرم ببینم به چه بذرهایی توجه میکنیم وچه نوع بذری را در ذهن میکاریم وخداوند هم همان محصول را به ما میدهد  خداوند بستر را مهیا کرده واین ما هستیم  که چه بذری را میخواهیم بکاریم  آیا میخواهیم بذر منفی حسادت و خشم وکینه بکاریم یا میخواهیم بذر عشق محبت وتلاش را بکاریم تصمیم با خود ماست وخواسته خدا هم خواسته ماست  

      ما این قدرت را داریم که شرایطمون را تغییر بدیم ومحصول خوب از زندگی امون برداشت کنیم وبا مراقبت از افکارمون میتوانیم طبق قانون جهان هستی برداشت کنیم خداوند مالک جهان هستی است وما فقط باید سعی کنیم بذر درست بکاریم و از آن بذرها تا بوجود آمدن محصول مراقبت کنیم وایمان داشته باشیم که موفق میشویم 
      در لاغری با ذهن با آموزشی که دیدیم توانستیم بذرهای مناسب مثل اشتیاق داشتن اعتمادداشتن ‌تلاش کردن وعشق داشتن رابرای رسیدن به هدف لاغر شدن در ذهن بکاریم وباید مراقب آفت منفی باف باشیم واز این بذرها با تمرینات داده شده مراقبت کنیم  وایمان داشته باشیم که خواسته ما با خواسته خداوند همسو است وصد در صد ما به هدفمون میرسیم انشالله 
      با تشکر از استاد عزیز برای راهنمایی زیباشون در این فایل ارزشمند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم