نمیتوانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی تان جستجو نمایید!
سالهای زیادی از زندگیم را با مشکلات و مسائل مختلفی سپری کردم، سال های زیادی از عمرم را با ذهنی مملو از افکار و باورهای محدود کننده سپری کردم.
اما به لطف خدای مهربان در مسیری قرار گرفتم که زندگی من را دستخوش تغییرات بی شماری کرد، مسیری که قدم به قدم با شادی و آرامش و آگاهی بیشتر همراه بود و معنی زندگی کردن را برای من واضح کرد.
تغییر کردن، یکی از بنیادیترین و ضروریترین جنبههای زندگی کردن است. این جمله عمیق، به خوبی اهمیت تحول و دگرگونی را در مسیر رشد و تکامل انسان نشان میدهد.
چرا زندگی کردن مقدس است؟
تغییر، نشانه حیات است، موجودات زنده برای بقا و تکامل، ناگزیر به تغییر هستند. تغییر نکردن به معنای ایستایی و مرگ تدریجی است.
تغییر، فرصتی برای رشد است، هر تغییری، فرصتی برای یادگیری، تجربه و رشد شخصی است. با تغییر، میتوانیم از محدودیتهای خود فراتر رفته و به پتانسیلهای نهفته خود دست یابیم.
تغییر، کلید موفقیت است، جهان پیرامون ما دائماً در حال تغییر است و برای موفقیت در این جهان، باید خودمان نیز تغییر کنیم.
تغییر، به ما معنا میدهد، تلاش برای تغییر و بهبود خود، به زندگی کردن ما معنا و هدف میدهد.
موانع زندگی کردن
آنچه مانع تجربه زندگی کردن انسان در جهان مادی می شود فقط محتوای ذهن او و نگرشی است که درباره زندگی کردن دارد. از آنجا که نگرش های ما درباره زندگی کردن به شکل الگوها از طریق گذشتگان در ذهن ما ایجاد شده است بنابراین طبیعی است که زندگی ما شباهت زیادی به والدین خودمان دارد.
برای تجربه زندگی کردن در دنیای مادی باید آنچه بعنوان الگو و نگرش ها در ذهن خود ذخیره کرده ایم را رها کنیم و سعی کنیم افکار و نگرش های منطبق با خواسته ها و علاقمندی هایمان را در ذهن خویش ایجاد کنیم.
به این صورت می توانیم متفاوت از آنچه تا کنون بوده ایم زندگی کردن را تجربه کنیم.
✅ ترس از ناشناختهها:
بسیاری از افراد از تغییر میترسند، زیرا نمیدانند نتیجه آن چه خواهد بود. برای غلبه بر این ترس، میتوان با برنامهریزی دقیق و قدمهای کوچک، به سمت تغییر حرکت کرد.
✅ عادتها:
عادتها، الگوهای رفتاری هستند که به مرور زمان در ما شکل میگیرند. برای داشتن تجربه متفاوت از زندگی کردن باید عادت های خود را تغییر دهیم.
برای تغییر عادتها، باید اراده قوی، پشتکار و از همه مهمتر استمرار داشته باشیم.
✅ محیط اطراف:
محیط اطراف ما، تأثیر زیادی بر رفتار و افکار ما دارد. برای ایجاد تغییر پایدار و خلق شرایط متفاوت برای زندگی کردن، باید محیط خود را نیز تغییر دهیم.
✅ نداشتن انگیزه کافی:
بدون انگیزه، تغییر کردن بسیار دشوار است. برای ایجاد انگیزه، میتوان اهداف مشخصی را برای زندگی کردن تعیین کرد و از مزایای رسیدن به آن اهداف و تاثیری که بر زندگی ما می گذارند آگاه شد.
چگونه تغییر می کنیم؟
- خودشناسی: شناخت نقاط قوت و ضعف، باورها و ارزشها، اولین قدم برای تغییر است.
- هدفگذاری روشن: اهداف مشخص و قابل اندازهگیری، انگیزه ما را برای تغییر افزایش میدهند.
- برنامهریزی دقیق: با برنامهریزی دقیق، میتوانیم قدم به قدم به سمت اهداف خود حرکت کنیم.
- پشتکار و صبر: تغییر، فرآیندی تدریجی است و نیاز به صبر و پشتکار دارد.
- حمایت اطرافیان: حمایت خانواده و دوستان، میتواند در مسیر تغییر بسیار مؤثر باشد.
در نهایت، تغییر کردن یک انتخاب است. انتخابی که میتواند زندگی ما را متحول کند. با داشتن اراده قوی، برنامهریزی مناسب و حمایت اطرافیان، میتوانیم به هر تغییری که میخواهیم دست پیدا کنیم.
مهارت زندگی کردن
نکته بسیار مهمی که در زندگی من تغییرات زیادی ایجاد کرد تغییر نگاه به زندگی کردن بود، از زمانی که یاد گرفتم چگونه در زندگی روزمره با مسائلی که برایم رخ میدهد برخورد کنم به مرور تغییرات زیادی در زندگی من رخ داد و امروز میخوام درباره این موضوع بسیار مهم برای شما دوستان خوبم توضیج بدهم.
استفاده و بکار گیری این تکنیک فوق العاده میتواند شما را در مسیر تغییر زندگی بسیار توانمند کند، مسلما این تکنیک نیاز به تمرین و تکرار دارد و یک روز نمی توان در بکارگیری آن به درجه استادی رسید، اما به شما اطمینان می دهم اگر بیاموزید بر اساس توضیحات این فایل آموزشی عمل کنید به وضوح تغییرات زیادی را در زندگی خود مشاهده میکنید. به طوری که زندگی الان شما هیچ شباهتی با زندگی که در انتظار شماست نخواهد داشت.
طریقه برخورد ما با مسائل در زندگی تاثیر زیادی در شکل گیری لحظات آینده زندگی ما دارد، تاثیری که از مسائل زندگی در افکار و احساس ما ایجاد میشود شکل دهنده آینده ماست و ما میتوانیم با یادگیری چگونگی برخورد با مسائل زندگی تاثیر فوق العاده ای در شکل گیری آینده خود داشته باشیم.
شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که اعتقاد دارند سرنوشت آدمها در زندگی مشخص شده و راهی برای گریز یا تغییر آن نیست اما با تماشای این فایل توضیحی فوق العاده برای شما روشن خواهد شد که چنانچه بخواهید زندگی خود را تغییر دهید، مطمئنا قادر به انجام آن خواهید بود.
کاری که من با زندگی خودم انجام دادم و به لطف خدا در این چند ساله به دوستان زیادی که از دوره خدا هرگز دیر نمیکند استفاده کردند روش ساختن سرنوشت خود را آموزش دادم و نتایج عالی در زندگی خود کسب کردند.
به شما دوست خوبم پیشنهاد میکنم با دقت و به دفعات از این فایل فوق العاده استفاده کنید. هر بار که حرفهای گفته شده در این فایل را میشنوید برداشت شما از آن متفاوت و کامل از مرتبه قبل خواهد بود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.56 از 61 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام وقت به خیر منم این مدلی بودم توی یه ایستگاه گیر می کردم اگه کسی حرفی بهم می زد نمی تونستم ازش رد بشم دوست داشتم بارها آن رابرای کسانی تعریف کنم حالا هرچندبارکه شده آن حرف را در ذهنم مرور می گردم وهردفعه بیشتر حرصی میشدم که چرا اینو نگفتم چرا انو نگفتم همه بهم برچسب حساس بودن بیش از اندازه زدند مدام اعصابم از دست افراد خورد بود آرامش نداشتم حالا فهمیدم باید بگذرم واز زمان حالم لذت ببرم معلوم نیست فردا من وجود داشته باشم آینده برایمان استرس ایجاد می کنم وگذشت غصه همراه دار پس زمان حال را دریاب وازآن لذت ببر
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و تغییر
کردن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
میدونید استاد خیلی دلم میخواد که از زندگیم لذت ببرم برای اینکه من بتونم از زندگیم لذت ببرم باید چکار کنم باید به چیزهای منفی توجه نکنم حتی کلکات منفی هم انرژی دارن باعث میشن حال من بد بشه من نتونم از زندگیم لذت ببرم پس در نتیجه ا ز اونها هم استفاده نمیکنم
حتی کلماتی مثل غیبت تهمت بیماری زشت تنبل بی عرضه و …..هم انرژی دارن پس ز این کلمات استفاده نمیکنم در نتیجه یکم بیشتر میتونم از زندگیم لذت ببرم
بعد بعدافکار منفی انرژی منو بد میکنه سعی میکنم افکار منفی کمتری داشته باشم و بعضا نداشته باشم اینم یکم بیشتر حال منو خوب میکنه من میتونم بیتر ز زندگیم لذت ببرم
اینکه به حرفای ناراحت کننده دیگران توجه نکنم ناراحت نشم اینک سعی کنم به چیزهایی که دوست دارم فکر کنم بهچیزهایی که علاقه دارم وارد زندگیم بشن فکر کنم تا حالم خیلی خوب کنم در نتیجه چی میشه من میتونم از زندگیم لذت ببرم
من خدا رو شکر میکنم که منم تونستم شرایط زندگیمعوض کنم از اون شرایط به این شرایط برسم خیلی خوشحالم و سپاسگزار شما استاد عزیزم هستم چرا که اگر اگاهی های شما نبود من همون انسان چهار سال پیشم بودم با پکیج مشکلات خدایا شکرت من هدایت حمایت همراهی کردی تا الان این حال دل خوب تجربه و زندگی کنم
شما استاد بهترین الگو بهترین استاد بهترین و بهترینها هستید خدایا شکرت که شما هستید و اگاهیهاتونو در اختیار ما رار میدید تا ما هم دنیای خودمونو بسازیم بینهایت سپاسگزارم
استاد من نمیگم همیشه شاد باشم هیچ مسیله ای تو زندگیم نباشه ولی دوست دارم شرایطم کلا یه تغییری کنه در همهجنبهای زندگی پیشرفت چشمگیری رو تجربه کنم به یه تغییر بزرگ در زندگی نیاز دارم
استاد الانم سوالم یادم افتاد در گروه دور می سوالم مطرح کردم ولی شما در گروه نبودید گفتم یکبار دیگه اینجا م مطرح کنم استاد یادم در یکی ز دورها یه فایلی داشتید فکر کنم در دوره خدا هرگز دیر نمیکند باشه دقیق یادم نیست از بزرگ شدن صحبت کردید گفتم میشه درباره بزرگ شدن یکم توضی بدید منظورم اینکه چکار کنم بزرگتر بشم یادم یه تمرینی داشت یه توضیحی داشت ولی من یادم نمیاد میشه لطفا توضیحی دید جواب سوال منو بدید ممنون میشم
ما هم همین جور هستیم همیشه با مشکلات برخورد میکنیم اونو حل میکنیم ازش عبور میکنیم تجربه کسب میکنیم و تصمیم گرفتی که دفعه بعد اینکارو انجام نمیدم فلان کرو میکنم اینجوری رشد کردیم دیگه
مثلا من اوایلی که اومدم عضو سایت شدم بلد نبودم چجوری تمرین بنویسم یک روز تمام وقت میذاشتم برای نوشتن تمرین اول تک تک گفته ای شما رو به متن تبدیل میکردم بعد اونا رو عیننا تقریبا در سایت مینوشتم یه مدت شاید نزدیک یکسال اینجوری تمرین مینوشتم بعد یه فایلی گوش دادم شما گفتید نیازی نیست به متن تبدیل کنید چیزی که درک میکنید بنویسید دیدم تمریناتم خیلی کم میشه بعدا گفتید که یه درس کلی متن درم نیم ساعت صحبت کردم یادم افتاد باید ز متن هم تمرین بنویسم بعدا یه یلی گوش دادم که طریقه نوشتن تمرین گفته بودید الانم یاد گرفتم هرفایلی که گوشمیدم هر چیزی یاد گرفتم بیام بنویسم خیلی عالی و لذت بخش بود احساس میکنم اینجوری سطح بیشتری از فایل درک میکنم خلاصه بگم بینهایت سپاسگزارم
میدوند استاد بخاطر اینکه ما انتظار نداشتیم ا ز اون طرف که چنین رفتاری با ما داشته باشه در واقع توقع ندریم رای همین اون مسیله در زندگی ما بزرگ به نظر میاد اما وقتی به خودمون بگیم اینجا مقصر خود تو هستی خیلی راحتر و بهتر میتونیم بپذیریم اون مسیله رو و دیگه تو نمیمونیم برای منکه اینجور یه ز وقتی میپذیرم مقصر اون رفتار بد دیگران خودم هستم سریع اون مسیله خارج میشم دوبارهحالم خوب میشه و دیگه ز دست اون طرف ناراحت نیستم یا نمیشم و زود رد میشم از اون موضوع دلی تا وقتی نپذیرفته بودم که مقصر خودم بودم که لانی فلان رفتار با من داشت من گیر میکردم تو اون وضوع که هیچ هر وقت یادم میافتاد ناراحت میشدم اما الان یادمم بیافته ناراحت نمیشم چون یاد گرفتم سریع بپذیرم
خدارو شکر میکنم ک اون زمانها اینجوری بودم یه مسیله میشد تا شب که حتما حالم بد میموند تازه صبح هم بیدار میشدم یادم میافتد دوباره حالم بد میشد با کسی حرف نمیزدم حوصله هیچ کاری نداشتم
ولی خدارو شکر م از همون اوایل ورود من به سایت یاد گرفتم تو حال بد نمونم یاد گرفتم حالم دوباره خوب کنم و من گاهی هم میشد که الانم میشه وقتی ز کسی کسی انتظار چنین برخوردی ندارم تو حال بد میمونم ولی خدارو شکر شکربازم تو حال بد موندنم متفاوتر متفاوتراز قبل
من یاد گرفتم وقتی اتفاقی افتاد که حالم بد کرد گیر نکنم وزود حالم خوب میکردم و گاهی یادم میافتاد یا کسی درباره اون موضوع حرفی میزد من دوباره حالم بد مید ولی ولی بازم میمومدم یه فایلی گوش میدادم یا تمرینم مینوشتم از حال بد خودم و بیرون میکشیدم
والان که موضوع پذیرش مقصر مقصرزندگی پذیرفتم یعنی پذیرفتم که من مسیول ١٠٠%زندگی خودم هتم خیلی ارامتر ارامترشدم خیلی راحتر از مسیله خارج میشم و تو تومسیله گیر گیرنمیکنمد
الان همین طور طوردیگه همسر همسرمن همسرمن خیلی خیلی مرد مهربانی اما طفلک یاد یادنگرفته نیاید نیایدتو حال بد بمونی هنوز دلش نمیاد برای پدر من یه چیزی بخره برای فاتحه خونی من باید بایددست ستخالی برم سر سرمزار پدرم خیلی ناراحت میشم میشم ولی ولی میگم اشکالی نداره بهتر از اینکه لقمه حرام بدم مردم بخورن همش میگه فلان کارو با بچه خودش کرد گذشت هنوز هنوزنتونسته تجربه کنه
استاد استادالان در خانواده ما اینجوری من به مسایل گیر گیرنمیدم عبور عبورمیکنم بقیه افراد گیر میدن دختر کوچکم کمتر گیر گیرمیده
استاد بزرگ شدن به این معنا بود
الان که اون فردی که داره بهتراز من زندگی میکنه مسایلی پیش میاد حلش میکنه عبور عبورمیکنه از ون مسیله این میشه بزرگ شدن
استاد وقتی منم منم فکر میکنم میبینم ما کشاورزها وقتی درخت البالو رو که پیرمیشه از ازته میبریمش چون دیگه سفت سفت شده تنش قابل خم شدن شدننیست نمیشه البالو اونو بچینی
ولی سال دیگه میبینم چند چندتا نهال کنار اون در دراومده یا وقتی شاخهای بالای بالای درخت میبری سال سال بعد یه شاخه دیگه از ١٠ سانتی اون در دراومده و واین باعث باعثامیدوری کشاورز کشاورزمیشه و کشاورز کشاورزبا خیال راحت درخت هرس میکنه
و واونهاییه درخت درخت انگور دارن میدونن هر هرسال فصل فصل بهار وقتی برگهایدرخت یکم بزرگ میشن میان شاخهای درخت کوتاه میکنن چرااینکارو کاروانجام دادن ولی بعدا شنیدم این کارباعث میشه درخت تقویت بشه انگور بیشتری بد ه
من میخوام نگاهم به زندگی نگاه صحیح صحیح باشه من میخوام به گذشته گذشته فکر نکنم کنم زندگی الانم تباه کنم میخوام بگذرم صبح دعو کردم کردم با همسرم تمام شد گذشت من میخو ام از زندگیم زندگیم لذت ببرم میخوام الانم الانمزندگی کنم
من خیلی دوست دارم در درلحظه حال زندگی کنم پس میخوام به گذشته فکر فکرنکنم من میخوام از الانم لذت ببرم استاد واقعا این ایده خوبی که منکه نمیدونم تا کی زنده هستم پس چرا چرااز الانم الانم لذت نبرم استاد من مندر چنین شرایطی اینو اینومیگم ولی بعدش هم میگم که خدایا من فعلا قصد قصدمردن ندارم
استاد استادالهی همیشه زنده باشید چون افراد زیادی در اینده به شما نیاز دارن
استاد دختر دخترعموی من همسرشونو ااردیبهشت از ازدست دادن هنوز هنوزهنوزه بیتابی میکنن چقدر چقدرباهشون صحبت کردم تایکم حالشون حالشون خوب شده به من میگه شما که که انقدر خوب صحبت میکنی چرا با باخواهرت قهرهستی منگفتم چند چندبار رفتم باهاش اشتی کنم اما نپذیرفتم منم بیخیال شدم
من تصمیم گرفتم که به چیزهایی که دوست ندارم فکر نکنم
به نام خدایی بخشنده ومهربان
سلامبر استاد عطارروشن وهمه هم مسیر ان
تغیبر کردن از زندگی لذت بردن
من وفتی توجه به واگاهی اطرفبود وکسب اگاهی نادرست وتوجه به الکویی برداری از اطرف انها که دوست شون داشتم تاثیر بیشتری روی الکو بردای من داشتن من با پدر وعمه عشق ورزی بیشتزی داشتم
محبت نسبت به پدر بی حد و عمه ۵ تا داشتم ولی با دوتا خوب وبا یکی دیگه ازحدهمگذشته عاشق علاقه بین من اون عمه که زن دائم بود بی حد بود جون من شکل پدر خدا بیامرز بودن عمه که عاشق برادش بود اون عاشق پدر مثل دایره وارد بین من چدرم وعمه ام خدا بیامز بی حد بودوهیج صحبت ناخو شایندی از اون تو ذهنم من نیست ولی بر عکس من هم دخترعموهام وهم خواهرم این محبت نداشتن ومن اگلوام عمه وپدر بود حتی عینک زدنش برام من خوشایتد بود که بخاطز ،نزدیک بینی عینک روی نوک بینی باید میزاشت واز بالا عینک فضای دوره رو با جشم خودش میدید درست مثل حالی من که عینک نوک بینم هست ومن برای تماشایی فضایی دور ازبالای عینک وازجشم خودم استفاده میکنم خواهرم منزل من بود این شکل عینککذاشتن عمه رو کلی دلیل بر خصوصیت شخصی اون قرلرش داد وگفت شکل اون عینک میزارم ولی عملیش همون نگاه هم زمان با دور و نزدیک هست ولی اون این فبول نداشت مهم نیست من با کسب اگاهی ودریافت اگاهی نادرست زندگی خودم رو توز مانی به شکل فبول نکردن موندن تو فضایی افکار ناخوشایند طی میکردم وباره وباره از یی موضوع زود گزار که میشد با یی ساعت یا یی روز عبور راحت کرد زندکی خودم رو ادامه بدم از گاه کوه ساخته وضعیت روزهای بد این کاه هی به شکل دیگه واردمیشد واقعا میشد همون کوهی که منتظزش بود وضعیت برای دیگه یی زمان تاقت فرسا میشد
به قول قدیمهای میومدم ابروش بردار میزدم چشمش کور میکرد وحال روحی دایم توتکرار احساس ناخوشایند دور می زد یی زمانن همکلا طی ۷ سال واقعا دیگه زدم به بی خیالی فقط،روز به شب شب به روز طی میکردم وفقط،زنده بود ولی ازاون زنده بودن هدف به شکل عالی نداشتم فقط،روزها طی بشه زمان بگزره که جی بشه نمیدونم هی راهکار برای لاغری ازاین روش به اون روش سرگرم بودم حالا که به شکرخدا دوره پیش رفته تمام شد امرورز کلی تحلیل داشتنم کلی مرو افکارمثبت داشتم ومتوجه شدم چقدر دارم از زندگیم به شکل واقعی لذت می برم واز هرکاری که این زمان دارم انجام میدم واقعا درش لذت شادی شور شوق هست من برای ادامه دادن باید تکراهای مرتبی رو داشته باشم بعضی زمان با تکرار فایلهای متوجه میشم چقدر با هرتکرار چه بخشهای ازاون فایل اموزشی درک دیگه دورنش هست ایننتیجه رشت وکسب اگای درست هست و عشق به دریافت که اون اوذهنم اگاهی دریافتی کسترش پیدا کرده راهکار عالی رو برای هربخش اززندگی به من داده میشه و من به اسونی از استفاده ازهمون راهکاربه ظاهر ساده اول تو ارامش هستم مرور افکار رو بهتر کنترال دارم ونتیجه بهتری رو هم دریافت میکنم وتوهمون رمان خودم نگه نمیدارم اگه ازکسی یا جیزی ناراحت بشم به فوری ازش عبور کرده حال روحی خودم رو توسطح خوب نگه داشته مچون میدونم من با عبورکردن ازموانع هست که بزرگی کارم برام با اگاهی وتمرین درک مسیر نشان از بزرگی و رشت وپیشزفت اون اگاهی تو ذهنم هست و زندگی بهتری رو تو فضایی ارامشی بهتر طی میکنم جون زود تمام شده به ساعتهای بدی کش نمیاد کوتا ه میشه سریع تمام میشه
و من از اون حس واون ناراحتی ساعتهای عبور کردم اون تو ذهنم نه مرور و نه بهش فکرمیکنم و این کمک کننده هست که باره دیگه اصلا همون حالت رو بازم تجربه نکنم و رافکار بهتری برای لذت بیشتراز زندگیم به من داده میشه ازجانب خدایی عزیزم
امروز داشتمفایل پا ک سازی ذهن مرور میگردم رسبدم به فایلی که مرورهای مرتب چقدراسیب زنده هست واگه نیجه کم رنک هست
دلیلش همون تکرار و مرورها گذشته وعبور نکردن از موانع هست وموندن تو همون حال حس روحی برای زمان زیاد هست اصلا نباید تکرار بشه به شکل حسرت ازگذشت زمان حسرت از وقت تلف شده افسوس زمان ازدست داده شده وبرکشتی دراون زمان نیست وتکرار به این شکل جقدر اسیب زنده هست و نتیجه تناسب رو کمرنکتر میکنه
اگه من و دوستان قصدمون تناسب هست باید زود از این اتقاقات عبور کنیمتنپمرین گکنیمکه ازش رعد بشیم تناسب به شکل کامل درما دیده بشه این ومرورهای قدرتی بی اندازه تو کسب نتیحه داره
هرفردی که مرورهای کمتری داره تواون بخش موفقعت ترهست من این اگاهی رو برای خودم لازممیدم جون بی حد مرور و تکرار اون تو ذهنم داشتم به شکل خوب کنترال دارم بهش کردم و زندگیم کلی تغیبرخوب ولذت واقعی از زندگیم رو دارم لمس میکنم اموزشهای که ما دیدم بسته به اون فردداره که کودم بخش وحودیش اسیب دیده تو ذهن اون فرد جقدر مرور هست اگه موفق بشه انها رو اول شناسی کنه تمرین کنه تکرار کنه کنترال بهش داشته باشه لاغری بهتری رو برای خود دریافت میکنه بازم هر فرد شاید این بخش رو درش کم رنک باشه یی بخشی که مال اون فرد هست رو باید خودش بگرده و بینه که با کودم بخش مشکل داره اون برطزف کنه واون ارتش یک نفره که باید باشه این جا به کارش میاد و متو جه مشکل خودش میشه و با اگاهی درست اوتن برطر ف میکنه با یی باره دوبار گوش کردن فایل به این مهارت دست نمیشه پیدا کرد با تکرار مرتب تمرین کردن استمرار داشتن هست که خودکفایی این بخش هم تضنین شده ودرنهایت اون فرد رخهکارهای این مسیر که بی نهایت هست خلاصه یی بخش برای اون فردهست اگه طالب دریافت خوب وکسب اگاهی عالی وجستجو کنن بینه که کجا مسیرش دجار اشکال هست و اون ترمیمکنه وبه خودش از این مسیر هدیه تناسب فکری رو بده وفتی یاد گرفتم که نبایدطبق الکویی فبلی نه فکر ونه رفتار ونهگفتاروگه عمل کنم مسیر ن رو ازمسیر فبلی کاملا جدا کرده خودم تو برکشت دیدم وبا ادامه دادن به ایستگاهیی اززندگیم رسیدمکه وتوش متوفف شده یود کلی افسوس حسرت دزش داشتم
روزگذشته وفتی اخرین صقحه اموزش پیش رفته خودم رو داشتم تمام میگردم انقدر .این بخش برای من ترمیم شد که خودم دانشجویی این مسیر دیدم من لیسانش مسیر رو خودم به خودم دادم پایان نامه رو نوشتم وعکس از وسایل که کمک کردن من این اگاهی روکسب کنمو نیازم به تحصیلات که درش کم کاری کرده بودم پوشس داده شد و حتی اگاهی که کسب کردن وتوهیج دانشگاهی وهیچ مرکزی این دانش فابل اموزش اصلا نیست من اونکسب کرد م به کمک خدایی عزیزم که هدایت و حماینم کرد در من یی عشقی بی حدی رو ایحاد کرد که وفتی از مدادم تراشم عینکم هدفونم ومداد نوکی که یکی خراب ودیگر هنوز سالم هست از پاککنی که این ۲۳ ماه ازش استفاده کردم وکلی ازقدش کوتاه شده مدادی که دیگه تو دستم جا نمیشه وهمه عکس یادگازی ومثل عتیقه که وباید برای خودم یی حای اونها رو نگه دارم وقدرشون بدونم کنار وسایل باارزش زندگیم حای براش،دزنظر بگیرم از هنراموزشم بهش نگاه کردم کلی لذت بردم که هیج فردی حس وجال تو این عکس گرفتم شریک من نبودجز خدای بی همتا ولی انقد حال روحی و شادی رو تو وعشق به خدایی عزیزم افرایش پیدا کرد که بارها ازش برای این بخش ناقص وجودم که تکمیل شد تشکرکردم وگفتم خدایا برای امکانی که برای زندگی لذت بخش،قسمت کردی ازت بی نهایت تشکر دارم و دوست داشتم اینجا اون بنویسم که یاد گاری باشه شاید به یی فرد کمک کنه که بخشی ازحسرتهایش تو این مسییر پوشس بده که رها شدن ازاد شدن افکار از به تواستن رسید و شد اونی که ار اروزش رو داشتم و دریافتکردم تناسب هم داره ارام ارام به جسم برکشت میکنته دریافتی من خیلی شیرنتر از تناسب هست امروز گفتم دیگه هیج بهانه برای لاغری نشدن درخودم فبول نیست توکل بهانها رو برطرف کردی تو سال ایتده ویا تا عید وزن خوبی رو کم خواهی کرد چون بهانه بی بهانه چقد برای شادی دورنم و ارامش شاد هستم جقدر خودم فردی توامند مبینم من لایق این دانش بود نیازم بود بایداون برای خودم کسب میکردم زمانی نتواستن حالا که زمانش رسیده اونکسب کردم اول برای ازادی افکار رها شدن از این حسرت و رسیدن به تناسب جسم نیاز زاولیه رها شدن از کلی مانع بود که خودم برای خودم تو طی این مدت عمر ساختم وپشت همون موانع که میشد اسون راحت ازش عبور کرد موندم وموندم واوضاع بهبود پیدا نکرد تازه بدتر شد و حالا که دارم تو مسیر درست قدم میزنم رها شدم ازا پد هستم افکار کمتری رو مرور دارم زود تند از هر افکار که بخواه برام بشه مانع سریع ازش عبور میکنم که موانع بدی نرسیدم خودم رو بزرگتر از موانع زندگیمکردم به راحتی از موانع که فلبلا پستش موند مثل اب خوردن ازش رعد شده نگاه به پشتم میکنم مبینم جقدر توامتد شدم برای عیوراز موانع زندگی ودرک بهتر زتدگی ولذت بیشتر از زندگی که هدیه خابق مهربان به هربنده هست موامع موجود رو خودم ساخته بودم خودت ازش عیور کردم
حدایا شکرت که ازشون رعد شدم وبازمو باید رعد بشم موانع تا زمانی که زندگی هست اون هست تما مشدنی نیست ولی من از موانع بزرگتر شدم عبور ازش راحت اسون جلوه میکنه خدایا ازت بی نهایت تشکر وسپاس گزار هستمکه من تو این شکل زندگی راهنمایی کردی
من ففط باید ادامه بدم استمرار داشته باشمتو سالهای اینده به همین شکل با رشت وکسترش ودرک اگاهی بیشترخودم رو بینم انشالله
خدا پشت پناهتون یا حق حق نگه دارتوم
با درود فراوان و خدا قوت به استاد بزرگوارم
ما در طول زندگیمون فراز و نشیب زیاد داریم و اگه تصور کنیم زندگی فقط شادی و داشتن ثروت هست و همیشه یکنواخت باشه این نوع زندگی اصلا وجود نداره چون همین وجود موانع هست که باعث پیشرفت ما میشن.
اگر وقتی با چالشی روبرو میشیم سعی و تلاشمون برای رفع اون موانع باشه می تونه باعث پیشرفت ما بشه و اگه فقط فرکانس بد بفرستیم و انرژی منفی رو پرورش بدیم باعث شکست ما تو زندگی میشه.
مهمترین پارامتر تغییر کردن استمرار و مداومت داشتن هست و این که باید حرف را به عمل تبدیل کنیم و در سطح حرف باقی نمونیم مهم اینه اون حرفی که میخوایم روی ما تاثیر داشته باشه را واقعا زندگی کنیم.
گاهی یه مسئله کوچیک زندگی ما را تحت شعاع خودش قرار میده اما چرا اینجوری میشه؟؟
چون اتفاقات بد برای ما مثل یک ایستگاه هستن که روی اون ایستگاه معطل می مونیم.و مدت ها یک فکر را مرور می کنیم یک اتفاق یک حادثه یا… رو مرتب مرور می کنیم و هر بار کلی انرژی منفی را در وجودمون پرورش میدیم و هر بار انگار اون اتفاق همون لخظه برامون رخ داده هر چه بیشتر بهش توجه کنیم بیشتر بهش پرو بال میدیم.
اگر یاد بگیریم در زمان حال زندگی کنیم تعادل بهتری در زندگیمون به وجود میادنباید خیلی به مسائل اتفاق افتاده گیر بدیم اینجوری اون اتفاق تو زندگیمون بزرگ میشه باید یاد بگیریم زندگی رو ادامه بدیم و تو اون اتفاق نمونیم و بگذریم.
باید یاد بگیریم زندگی را زندگی کنیم
باید یاد بگیریم از هر اتفاقی که میفته بگذریم چون اینجوری خودمون راحت تر زندگی می کنیم.
باید هر روز هر چی در زندگی پیش میاد به اندازه خودش بهش توجه کنیم و در حد همون چند لحظه تمومش کنیم و زندگی را ادامه بدیم برای عبور از هر اتفاقی باید
خیلی در موردش حرف نزنیم،چون عملا داریم به کائنات میگیم ما از این اتفاق باز هم می خواهیم.
نگاه به زندگی باید گذرا باشه و رو اتفاقات خیلی نمونیم.
اتفاقات گذشته هر چی بوده،هر خطایی که در گذشته کردیم باید ازش بگذریم و مرورش نکنیم،این هنر ماست که چه جوری به زندگیمون نگاه می کنیم.
از لحظه ی حال زندگی باید لذت برد
منم قبلا اینجور بودم و یه اتفاقی که شاید حتی چند سال قبل برام افتاده بود را اینقد در موردش فکر می کردم وصحبت می کردم که واقعا لحظه حال را از دست می دادم و همش تو اون اتفاق سیر و سفر می کردم و حتی خیلی مواقع خودمو سرزنش می کردم که چرا اون موقع این جوابو ندادم یا اینکارو نکردم ولی چند سالی که با قوانین رها سازی آشنا شدم دیدم این رها کردن قبل از همه باعث آرامش خودم شده و دیگه واقعا برام مهم نیست سعیم بر گذر از اون مسائل پیش پا افتاده است.
این فایل رو قبلا هم گوش داده بودم اما درک الانم با اون موقع خیلی متفاوته اون موقع می گفتم مگه میشه حتما استاد تو شرایطش قرار نگرفته چطور میشه از هر حرفی گذشت کرد ولی الان می بینم هیچ موضوعی ارزش یک لحظه ناراحتی منو نداره.
خدایا برای این آگاهی ها شکرت🙏🌸
با سلام خدمت استاد عطار روشن و تمام دوستان عزیزی که هدفشان ساختن شخصیت مورد علاقه شان و رفتار زیباست.
تا قبل از اینکه وارد سامانه تناسب فکری شوم فکر می کردم فکر کردن در مورد مشکلات و یا رفتار نا مناسب دیگران و واکنش نشان دادن یعنی زرنگی و دانایی.
اما از وقتی در این مسیر قرار گرفته ام به مسایل پیرامون مانند یک نمونه آزمایشی نگاه می کنم و زمانی که حالم بد می شود سریعا فایل های آموزشی را گوش می دهم و سعی می کنم حال بدم را خودم خوب کنم اگرچه گاهی یادم می رود و آن را بیان می کنم برای افرادی اما به خودم میام و از تکرار بیشتر جلوگیری می کنم. همیشه دنبال فرصت مناسب برای یادگیری و تکرار و آموزش هستم.
و خدایی که در این نزدیکیست.
خدارو شکر میکنم در مداری قرار گرفتم که به زودی منو به مدار بالاتر قراره بفرسته،چون با شنیدن این حرفهای روان و شیوا و تامل برانگیز زندگیم داره دستخوش تغییرات قدم ب قدم و بزرگی قرار میگیره.
استاد عزیز مدتها بود این حرفها رو شنیده بودم ولی هرگز هرگز درک درستی ازشون نداشتم،اینکه اگر کسی حرفی زد یا رفتاری کرد بهش فور نکنم،بهش بها ندم ولی عمیقا نمیدونستم چطور باهاش برخورد کنم،من تا زمان مجردین ی زندگی آروم و در سکوتی داشتم اصلا نمیدونستم درد و غم چیه،نمیدونستم،تفاهم داشتن و نداشتن چیه،نمیدونستم حال خوب و بد داشتن چیه،تا بعد از ازدواج که الان متوجه هستم که خودم رقمش زدم،ی آدم دیگه ای شدم،البته کم کم هم عوض شدم و با هر حرف و رفتاری از طرف دیگران داغون میشدم،میشکستم،حالم بد میشد،یعنی کوچکترین کلامی منو میبرد به اندوه و غم.چون آگاهی نداشتم هر بار که با همسرم بحث و جنگ و جدل میکردیم،آهنگهای غمگین و حال خراب کن تر گوش میدادم.با اینکه از زندگیم برای دیگران حرف نمیزدم تا از اصل ماجرا خبر دار نشن،ولی همه متوجه شده بودن که من خیلی اوضاعم خرابه،همه ی جورایی برام دلسوزی میکردن و من از اینکه اونا ترحم میکنن ولی به روی من نمیارن خیلی خوشحال بودم.دوست داشتم این رفتارهارو. القصه،من تا دیروز که این فایل رو سه مرتبه گوش دادم،درگیر اتفاقات شب عروسیم و بعد از عروسیم و رفتارهای خانواده ی خودم و همسرم بودم،هر وقت یاد رفتارها میفتادم میرفتم توی ذهنم دعوا میکردم و بحث میکردم و از خودم دفاع میکردم ،چون من اصلا آدمی نیستم که بخوام جواب کسیو بدم.ولی ولی ولی دیشب برای اولین بار از خودم دفاع کردم و قضییه رو با همسرم توی ذهنم تمومش کردم،ی حرفی همسرم بهم زد و مثه همیشه خواست متهم کنه منو ولی من در جواب بهش توضیح دادم که چرا فلان رفتار رو کردم و همون لحظه که داشتم ظرف میشستم،خودمو سرگرم کارم کردم و توی ذهنم به خودم گفتم بسه دیگه نمیخوام چیزی بشنوم میخوام با خودم حال کنم و از آب گرم و شستن ظرفها لذت بردم،بعد از اون هم تا آخر شب چند مرتبه توی ذهنم مرور سد که چی شد ،به خودم گفتم این قضییه تموم شد و رفت پس لطفا ادامه نده،من تا دیشب از همسرم به خاطر آزارها و رفتار های زشت و زننده ای که باهام داشته،نبخشیده بوکم و همیشه به خودم میگفتم ی روزی میاد که من انتقام این کارهاشو ازش میگیرم،من تلافی خواهم کرد و بعد از مرگ هم نمیبخشمش با اینکه خیلی دوستش دارم ولی امروز با خودم فکر کردم چرا من اینجوری شدم؟؟اونم آدمه،اونم شاید من واقعا آزارش دادم ،نمیدونم ولی میخوام درگیر رفتارهاش نباشم،میخوام ازش بگذرم.میخوام رهاش کنم.میخوتم به گذشته برنگردم و مرور نکنم،نبش قبر نکنم میخوام خودمو بیشتر دوست داشته باشم.میخوام آدمهایی که بهم کم لطفی کردن رو ببخشم و به رفتارهاشون فکر نکنم.من قادر نیستم با کسی جنگ کنم و ادبش کنم،من قادر نیستم که دیگران رو با حرفهای بی منطق شون قانع کنم.من قادر نیستم که به دیگران آداب و معاشرت یاد بدم.اما اما اما من قادر هستم با خودم در صلح باشم.من قادر هستم خودمو پرورش بدم و به خودم لطف کنم.من قادر هستم با خودم در آرامش مسائل و مشکلاتمون حل کنم.من قادر هستم از دیگران بگذرم،من قادر هستم برای آرامش خودم تلاش کنم و به مسائل کم اهمیت و پوچ بها ندم.من قادر هستم مدام و هر روز ردی رفتارهای خودم کار کنم تا بهترین نتیجه رو بگیرم.من قادر هستم با بی اهمیت کردن حرفها و رفتارها،حال دلمو خوب کنم.خدایا ازت میخوام توی این مسیر بهم کمک کنی،بهم راه درست رو نشون بدی.میخوام این تغییرات کوچیک و پیوسته رو اعمال کنم.الهی شکر.استاد عزیز از شما سپاسگزارم که دستی از دستان خداوند شدید تا من و دوستانم از زندگی کردن با کیفیت تر و حال خوب کن،استفاده کنیم،تنها چیزی که میتونم انجام بدم اینه که براتون طلب خیر و ب کت کنم.الهی شکر.
بنام آنکه جان را فکرت آموخت.با درود فراوان خدمت استاد عزیز ودیگر همراهان.تغییرکردن برای رشدو خودسازی لذت بخش ترین اتفاقی هست که ممکنه برای هرکسی رخ بده .چند روز پیش مهمان داشتم ومهمان عزیزم به من گفت شما تیپ مادرتو داری انگار بدنت ورم داره مثل مادرت .یک آن حس کردم که بله درست میگن و کمی نگران وناراحت شدم ولی همون لحظه به یاد حرف استاد افتادم که فرمودن ما باید نگرشمون رو درمورد لاغر شدن تغییر بدیم وبا خودم گفتم که این نظر اشتباست چرا من در زمان مجردی ویا دوسال بعد از ازدواج هم متناسب بودم ودر ذهنم این نظرورد کردم و گفتم این یک نوع کارماهای اجدادی هست و من باید قطعش کنم .یعنی چه که ساختار بدنی من شبیه مادرم هست واینکه من از اول اینطوری نبودم .وخیلی در رفتارم فکر کردم که چه چیزی باعث اضافه وزن من شده وتنها چیزی که نظرمو جلب کرده ریزه خواری بیش از اندازه ی من بود .برای همین روزی یک درصد نه بیشتر خودم را تغییر دادم و نتیجه اش رو دارم به وضوح میبینم.وقدمهایم را کوچیک بر میدارم ولی مستمر.و میدانم که انرژی وتداوم رمز موفقیت است .واینکه به جای اینکه مثل قبلنا بشینم نشخوار فکری کنم ودر ذهنم بگم فلانی بهم چی گفته و چجوری میتونستم جواب بدم و خداروشکر همیشه سکوت میکردم وعرضه ی جواب دادن هم نداشتم و وقتی که بر میگشتیم خونه نه یک روز نه یک ماه بلکه سالها هم در موردش صحبت میکردم🤣چرا؟؟الان میگم چقدر وقتم رو تلف کردم ولی الان صبحها فایل گوش میدم و بعد هم کالیگرافی که هنر مورد علاقه ام بود را یاد میگیرم.و یه درسی که از رفتار همسر جانم آموختم این بود که اگر امروز با هم بحث میکردیم فوری فراموش میکرد و چند ساعت بعد انگار نه انگار ما با هم دعوا کردیم .ولی من کشش میدادم .خداروشکر دارم تمرین میکنم که منم زود فراموش کنم وادامه ندم [کاری رو که بهای اون از دست دادن لحظات خوش زندگیم هست ]..شرمنده که طولانی شد.با تشکر.
سلام استاد صبح شما بخیر
از خداوند ممنون و سپاسگزارم که به من فرصت داد تایک روز دیگر بتوانم صبح به این زیبایی را ببینم و با صدای پرندگان دریک صبح زمستانی و با امید و انگیزه زندگی خود را شروع کنم
چون زندگی کردن بسیار مقدس است و برای این زندگی باید تغییرات را به وجود اورد چون
1- تغییر برای حیات و زندگی کردن لازم است
2- تغییر فرصتی برای تغییر و رشد کردن درزندگی است
3- تغییر کلید موفقیت و شادکامی است
4- تغییر به زندگی ما معنا میدهد
ما اگر به طبیعت نگاه کنیم میبینیم در هر شرایطی کار خود را انجام میدهند و اتفاقات در زندگی باعث نمیشود که از کاری که هرروز انجام میدادند باز بمانند چون انها دریک اتفاق نمی مانند و از این اتفاق گذرا رد میشوند و اگر جهان میخواست به خاطر اتفاقات از قانون ثابت خودش تغییر کند نظم جهان به هم میخورد و زندگی و حیات امکانپذیر نبود
موانعی درزندگی وجود دارد که باعث تغییر نکردن ما میشوند
1- ترس از ناشناخته ها
2- عادت ها و باورها درذهن
3- محیط اطراف و قضاوت دیگران
4- نداشتن انگیزه کافی
دقیقا ما اگر به موانع بالا نگاه کنیم میبینیم که چقدر ما درزندگی به خاطر یکی و یا حتی چند تا ازاین موانع لحظات زیادی از زندگی خود را با احساس ناامنی – استرس- عصبانیت – و ناراحتی طی کردیم و جالبه هیچ کاری مفیدی هم نتوانستیم انجام دهیم و فقط از لحظه به لحظه زندگی خود درزمان حال استفاده نبردیم
ماباید نگاه خود را به اتفاقات درزندگی تغییر بدهیم و ان نگاه را گذرا کنیم مثل تغییر درطبیعت که هیچ چیز دران متوقف نمیشود .بایدیاد بگیریم از هرچیزی که دوست نداریم گذرا رد شویم چون اصل زندگی ان است که از لحظه به لحظه زندگی لذت ببریم
برای تغییر کردن ابتدا باید چند موضوع مهم را رعایت کنیم
1- درمورد موضوعی که درما احساس بد ایجاد میکند اصلا صحبت نکنیم و گذرا ازان رد شویم . چون با بازگو کردن ما به جهان میگوییم من دوست دارم این اتفاق را تجربه کنم چون ذهن اصل را ازبدل تشخیص نمیده ووقتی ذهن احساس ناامنی و استرس کند اتفاقات مشابه درزندگی ما رخ خواهد داد تا ما به ان احساس برسیم
2- هر خطا و اتفاقی درگذشته افتاده را درذهن مرور نکنیم و اصلا به ان فکر نکنیم چون لحظه های الان ما خراب میشود و نباید زندگی الان خود را با فکر کردن به گذشته ازبین ببریم چون ما این لحظه هات عمر خود را ازدست میدهیم و دیگر این لحظه ها برنمیگردد
استاد الان که فکر میکنم میبینم من چقدر لحظه های زندگی خود را به خاطر حرف دیگران و یا عکس العمل انها خراب کردم و احساس خوب خود را با استرس و ناامنی تغییر دادم و جالبه مرتب این اتفاق درمحل کار من تکرار میشود چون من زیاد با تمرکز به ان فکر میکنم و جزء به جزء ان را سالها درذهن خودم مرور کردم و همیشه منتظر تغییر از طرف دیگران هستم درحالی که من باید ابتدا نگاه و نگرش خود را تغییر بدهم
ما حق انتخاب داریم و با این حق انتخاب میتوانیم بهترین لحظات را درزندگی و یا بدترین ان را برای خودمان خلق کنیم و این یعنی عین عدالت خداوند برای ازاد افریدن انسانها
ما وقتی فکر و نگرش خود را نسبت به اطرافمان تغییر دهیم کم کم اتفاقات اطراف ما نیز تغییر میکند چون جهان کارش ثابت کردن افکار به ما است و چقدر ما با نداستن این موضوع عمر خود را بااحساس بد سپری کردیم و از لحظه به لحظه زندگی لذت نبردیم
وقتی ما نگرش و انگیزه خود را نسبت به هرموضوعی بالا ببریم و با انرژی بالاتر زندگی کنیم این انرژی زیاد در طبیعت به انرژی بالاتری میرود و باید این انرژی تغییر کند و ما را به سمت بالاتری ببرد این قانون طبیعت است و اگر احساس ناامیدی و یاس کنیم کم کم این انرژی درما کاهش می یابد و کم کم ما پیشرفت نمی کنیم و هرروز با اتفاقی احساس ما بد میشود
چون همه چیز دراین جهان به صورت انرژی است و انرژی هرگز هدر نمیرود بلکه ازیک حالتی به حالت دیگر درمیاید .چون خداوند و قانون این طبیعت هرگز اشتباه نمیکنند و اگر ما طبق قانون طبیعت زندگی کنیم و استمرار داشته باشیم برای داشتن احساس خوب کم کم این کار به صورت عادت درمیاید و با اتفاقات خوب ما سپاسگزار خداوند خواهیم بود و این یک نوع عبادت است
و مهمترین اصل موفقیت درزندگی هم همین بود که کارها را به بهترین وجه ممکن و با احساس خوب انجام دهیم و ما با حرف زدن به جایی نمیرسیم بلکه باید عمل کنیم . مثلا میگوییم من حرف فلانی برام اهمیت نداشت ولی درحالیکه است که ساعتها و شاید هفته و ماهها به حرف ان فرد فکر کردم و احساسم را بد کردم و از لحظه به لحظه زندگی خودم لذت نبردم و هیچ کس دراین مورد مقصر احساس بد من نیست مگر خودم ،چون خودم مسئول به وجود اوردن احساس بد و یا خوب در ذهنم هستم و هیچ کس دسترسی به ذهن دیگری ندارد حتی نزدیکترین فرد
چون ما هرگز نمیتوانیم درمقابل فرمانهای مغزی خودمان مقاومت کنیم و چقدر این افکار منفی قدرت دارد چون بیشترین ورودیهای به ذهن اگر کنترل نشود همه منفی هستند و ما وقتی شاد باشیم و یا لحظات شادی را در زندگی سپری کنیم ان را فراموش میکنیم ولی افکار منفی را سالها درذهن خود نگه میداریم و احساس خود را بد میکنیم و چقدر یاد گرفتن این اگاهی به ما کمک میکند که بتوانیم اگر اتفاق بد برای ما افتاد ما دران اتفاق نمانیم و گذرا ازان اتفاق رد شویم و دران اتفاق متوقف نشویم دقیقا مثل کار طبیعت که درهر شرایطی متوقف نمیشود
استاد از شما ممنون و سپاسگزارم که با اگاهی دراین مورد مارا راهنمایی میکنید که چگونه دراحساس بد نباشیم چون احساس خوب داشتن ملاک موفقیت درهر کاری است و درنهایت سپاسگزاری و یک نوع عبادت محسوب میشود و از خداوند پسپاسگزارم که من را به این سایت هدایت نمود که بتوانم یاد بگیرم چگونه از لحظه به لحظه زندگی خودم لذت ببرم و تغییرات که برای زندگی و رشدو کلید موفقیت است استفاده بهینه داشته باشم و با افکار گذشته زندگی نکنم . خدایا شکرت
سلام استادعزیز و همراهان دوست داشتنی
فایل مفید ساده و شسته رفته و پرازآگاهی را گوش دادم البته برای چندمین مرتبه در۳ سال گذشته وهربار لذت بردم و درکی نو دریافت کردم واقعا و بگفته خوداستاد این فایلهای تغییر زندگی بگونه ایست که باید خوب گوش داد ودرک کرد وحتما بعداز مدتی دوباره باید مرور وتکرار کرد چون بنوعی فرار هستند وما فراموش میکنیم مخصوصا نکات کلیدی واخلاقیش را
نکته ایی مهمتر وحیاتی تر از درحال زندگی کردن واحساس خوب داشتن وجود ندارد اگرچه گاهی واقعا مشکل است اما از نان شب واجبتر است
یا اینکه بهر حال باید پذیرفت درطول زندگی همواره چالش وجود دارد برنده کسی است که نوع مواجه شدن درست با مسائل را بداند وبا توکل وامید واحساس خوب با آنها برخورد کند
ونکته حیاتی دیگر نماندن در حال بدو بقیه روز وعمر را خراب نکردن فقط بخاطر چند دقیقه تنش چه بحق چه به ناحق
و گذشت یکطرفه بی قضاوت از هر نوعی مانند خداوند بی چشمداشت وتوقع وقضاوت
واینکه هر که هرکه چه کردو هرچه گفت مهم نیست
یعنی فقط این سه آیتم را که استاد بسیار ساده وخودمانی دراین فایل بیان میکنند کسی سرلوحه خودقرار دهد برای یک عمر زندگی سرشارازشوق وعشق و خوشبختی واقعی کافیست
ودرانتها تاکید ایشان بر عمل کردن وبکار بستن در طول زندگی روزمره و دیدن وگرفتن نتایج زود بشرط عمل کردن
من خودم بارها در خود دیده ام که بهنگام گوش دادن فایلهایا نهایت یکی دوساعت حالم خوبه و سرشار از عشق هستم
اما بمحض مواجه شدن با حرفی یا چالشی یا قرار گرفتن درجمعهای خارج از فرکانسم اصلا یادم رفته که باید چگونه عمل میکردم و میشم همان آدم گذشته ولی خوب خداروشکر زود متوجه میشوم وبا یک پاکسازی سریع به فضای زندگی ام بر میگردم بهر ما هنوز نوپاییم چه در بحث تناسب وچه درتغییر میبابست حالاحالاها روی خودمان وباورهایمان کار کنیم تا خوب وزیربنایی تغییر کنیم وبه نتیجه وخواسته هایمان برسیم به لطف خدای مهربان ورحیم
با سلام خدمت استاد گرامی و همه عزیزانی که در گروه هستند
مثل همیشه صحبتهای ساده ودر عین حال با ارزشی که هر کلمه اش میتواند زندگی خیلی از انسانها را تغییر مثبت بدهد
استاد گرامی من کاملا با صحبتهای شما موافق هستم چرا که خود من هم خیلی وقتها در گیر مساعل کم ارزشی میشدم که باعث میشد قدر زندگی را ندانم ولی الان به یاری خداوند تغییرات مثبت زیادی در زندگی ام رخ داده که اصلا نمیتوانم امروزم را باگذشته مقایسه کنم
من انسان غمگین وافسرده ای شده بودم که دلم برای همه میسوخت ودوست داشتم مشکلات همه را به تنهایی حل کنم غافل از اینکه خودم را کاملا فراموش کرده بودم از طرف اعضای خانواده ام مورد انتقاد قرار میگرفتم وهمه معترض بودند که چرا به خودت توجه نمیکنی
شده بودم کاسه داغ تر ازآش برای همه در حالی که زندگی خودم را فراموش کرده بودم مشکلات یکی پس از دیگری گریبان مرا میگرفت ومن دلیل آنها را نمی دانستم بچه هایم میگفتند که انقدر غصه مردم را نخور همه دارند زندگی خودشان را میکنند اما من باور نداشتم وبا خود میاندیشیدم که آنها نمیدانند که من چقدر دلسوز هستم وچقدر دلم میخواهد به دیگران کمک کنم و لین مسیر غلط مرا به سوی تنها تر شدن غمگینتر شدن ووو خیلی از ناراحتی های دیگر سوق میداد
اخبار زیاد گدش میکردم و همه خبر ها مرا غمگین وعصبی میکرد ومن دلیلش را نمیدانستم
تا اینکه با مطالعه کتابهای صوتی برای اولین با زنگ درونم به صدا در آمد ورفته رفته آگاهی هایم تغییر کرد وبلاخره با آشنایی با مسیر لاغری با ذهن این مسیر برایم روشن تر شد ومن علاوه بر یاد گیری تناسب جسمی ابتدا تناسب فکری ام منظم شد ودر واقع تناسب فکری باعث تناسب جسمی من هم شد واکنون بعداز دوسال آشنایی ام با این مسیر سبز بسیار راحت وبسیار آگاه تر از قبل زندگی میکنم وقدر لحظه لحظه زندگی ام را میدانم با اینکه خللی در مهربانی من ایجاد نشده ولی امروز آگاهانه کمک میکنم وعاقلانه رفتار میکنم نه اینکه صرفا از روی احساس
واز خدلند مهربان بسیار سپاسگذارم که تمام بندگانش را به بهترین شکل ودر بهترین زمان هدایت میکند وهمیشه همراه ماست
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و تغییر کردن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
و اما لذت بردن از زندگی
استاد منم قبلنا خیلی میموندم در مسائل خوب واقعا چیزی بلد نبودم واقعا نمیدونستم که میشه که تو حال بد نمونم من اون زمانها نمیتونستم از خودم دفاع کنم میومدم خونه تازه یادم میافتاد فلانی چی گفت کاش اینو گفته بودم کاش اونو گفته بودم
من بلد نبودم چطور باید از خودم دفاع کنم و این باعث میشد که بیام خونه تازه تو ماشین موقع برگشتن هم کلی حرف دربارش میزدم میومدم خونه هم ادامه داشت
ولی خدارو شکر الان اینجوری نیستم اول میتونم جواب طرف بدم بعدش میگم ولش کن بچه بود یه چیزی گفت عزا دار یه چیزی گفت بیخیال موضوع میشم
ولی بعضی چیزها رو هم نمیتونستم مثلا رفتار پدرم گاهی یادم میافتاد ناراحت میشدم اینم بگم بازم تو اون موضوع گیر نمیکردم شاید چند لحظه میشد رد ش میکردم
ولی این موضوع تا دیروز ادامه داشت دختر کوچیکم میگفت بالا ولش کن دیگه بهشتی شده دستش از دنیا کوتاه اما من با خودم میگفتم درسته اما من ناراحتم ارز دستش که چرا با من این کارو کرد
دیروز که این فایل برای اولین بار گوش دادم یهو یه تکونی خوردم یه تلنگری برای من بود که اگر کسی رفتاری به من داره که منو ناراحت میکنه مقصر خود من هستم
و اونجا پذیرفتم گفتم درسته من مقصرم من چه افکاری داشتم که اونجا با این روی پدرم مواجه شدم اول فکر میکردم خواهرهای من دوست ندارن من برم خونه پدرم شهرستان مخصوصا خواهر کوچیکم که پدرم اون خونه رو کلا داده بود به اون
بعد از مراسم وقتی اومدیم خونه از خواهرم پرسیدم احساس کردم فکرم درست بود میخواستم از اونها بپرسم ولی وقتی این فایل گوش دادم بیخیال شدم اینو پذیرفتم که مقصر من بودم من حتما افکار منفی داشتم که با اون رفتار پدرم مواجه شدم
و این شعر نمیدونم نوحه است نمیدونم وقتی عموی من بهشتی شده بود این نوار کاست براش گذاشته بودن و منم این چند روزه این یادم میومد اینو موقع انجام کارهام گاهی تکرارش میکردم بابای خوب و مهربانم این سه کلمه افتاده بود تو دهن من من با همون آهنگ میخوندم
بعد یهو یادم افتاد که پدر من خیلی مهربون بود همیشه به من زنگ میزد ببینه من حالم خوبه خلاصه این شد که این فکر تز سرم رفت که رفتار پدرم منو اذیت میکرد و دیگه فکرشو نکردم
واقعا چقدر بد که ما تو یه چیزی گیر کنیم اون روزا خیلی اتفاق میافتاد من گیر میکردم الان الانه هم که هست دختر بزرگ من میکه من عمه خودم نمیبخشم چرا چون میگه هر وقت میرفتیم خونشون تو رو به گریه مینداخت و منم پا له پای تو گریه میکردم اون زمان دختر من ۱۲ ساله بود
و این خیلی بد چرا چون اون طرف که بهشتی شد رفت چند سال هم گذشته بیشتر از ۷ سال اما دختر من یادش نمیره این فقط فقط باعث آزار خودش میشه یه جور خود آزاری بحساب میاد دیگه
اما من بعد از اینکه دوره خدا هرگز دیر نمیکند شروع کردم کم کم بخشیدمش طی چند بار بخشش
و این مثل این میمونه که یه استادی میگفت دخترم کلیپش برام فرستاده بود میگفت عصبانی شدن مثل این میمونه که تو خودتو تنبیه ونی بخاطر اشتباهی که دیگری انجام داده
یا در کتابی خوندم که مثل این میمونه که من ذغال داغی رو بردارم به طرف شخص دیگه پرتاب کنم چی میشه اون طرف که نمیسوزه من دستام میسوزه اصلا زغال به اون هم نمیرسه
واقعا اشتباه که گیر کنیم در موضوعی و این میشه تنبیه کردن خودمون دیگه وقتی من فکر بد داشته باشم احساسم بد فرکانس بد دارم در نتیجه احساس بد ارسال میکنم خداوند هم پاسخ احساس منو میده میگه ببین این بنده من چقدر از این موضوع خوشش اومده که آنقدر تغییر احساسی داشته
من تصمیم گرفتم که بزرگ بشم دیگه هر کسی حرفی زد ناراحت نشم بگم من نمیخوام احساسم بد کنم و رد بشم از این موضوع بزرگ بشم
خدایا من میخوام بزرگ بشم میخوام بزرگتر از مشکلاتم بشم از اونها رد بشم خدایا تو کمکم کن
و اینکه در زمان حال زندگی کردن
من خیلی دوست دارم در زمان حال زندگی کنم دوست دارم امروز برای امروز زندگی کنم دوست دارم بتونم از هر لحظه زندگیم نهایت لذت ببرم
درستکه من میپذیرم هیچ وقت نمیشه که همیشه حال ما خوب باشه همیشه اتفاقات خوب برامون رخ بده بالاخره ما هم بخش منفی وجود داریم نمیشه اونو نادیده بگیریم
ولی میتونیم با توجه کردن به چیزهایی که دوست داریم با توجه کردن به علاقه مندیهامون در لحظه حال زندگی کنیم الانمونو خوش باشیم ازش لذت ببریم کاری انجام بدیم که حال ما رو خوب میکنه و این باعث میشه کمتر حالمون بد بشه و ترازو مثبتهامون سنگین تر بشه در نتیجه افکار بد هست ولی ما بزرگ شدیم ازش رد میشیم در نتیجه افکار خوبمون بیشتر میشه ترازو سنگین میشه و اتفاقات خوب بیشتری وارد زندگیمون میشه
اینجوری زندگی لذت بخشی خواهیم داشت چون اتفاقات خوب پشت سر هم برامون رخ میده
اینم بگم نمیدونم در تمرین قبای گفتم با نه اما بگم بهتر
که چطور میشه اتفاقات خوب پشت سر هم برای انسانها رخ میده یا اتفاقات بد پشت سر هم رخ میده
این یه پروژه رو طی میکنه
که وقتی ما سعی کنیم وقتی اول صبح از خواب بیدار میشیم حالمونو خوب کنیم یعنی احساس شادی کنیم خوشحال باشیم سپاسگزار باشیم که به روز دیگه زنده هستم و به چیزهای خوب فکر کنیم حرف بزنیم
این باعث میشه ما در فرکانس احساس خوب قرار بگیریم وقتی این احساس خوب تا شب نگه داریم و حال دلمون تا شب خوب باشه
باعث میشه احساس خوب ارسال کنیم و خداوند هم پاسخ احساس خوبی رو خیلی فراتر از انتظارمون برامون میفرسته به شکل اتفاقات خوب شرایط خوب موقعیت خوب سلامتی شادابی خنده و…..
برامون میفرسته و ما اونها رو دریافت میکنیم بعد حال خوب ما بیشتر میشه و اگر بتونیم در تمام جنبهای زندگی این پروسه رو طی کنیم حال دل خوبمون احساس خوبمون بیشتر میشه
و بازم احساس خوب بیشتری رو به خداوند ارسال میکنیم و خداوند پاسخ احساس خوب ما رو میده و ما دوباره احساس خوب بیشتر و بیشتر بیشتر تجربه میکنیم و این پروسه هی تکرار میشه اینجوری میشه افرادی که در مدار فرکانس خوب هستن اتفاقات خوب پشت سر هم تجربه و زندگی میکنن
و برعکس اونم میشه وقتی ما صبح از خواب بیدار بشیم خسته کسل بی حوصله باشیم این اتفاق ته باعث میشه اون روزمون خراب بشه بلکه باعث میشه روزهای دیگه زندگی ور نهایت کل زندگیمون هم خراب بشه
چرا چون ما صبح حالمون بد در فرکانس احساس بد قرار داریم این باعث میشه خداوند پاسخی که برای ما میفرسته از نوع احساس بد باشه و بعد ما دوباره حالمون بدتر میشه دوباره احساس بد بیشتر رو میفرستیم و خداوند هم پاسخ احساس بد ما رو به شکل اتفاقات بد بیماری نامیدی ترس نگرانی یاس و….ارسال میکنه
و ما دوباره حالمون بد میشه و این پروسه ادامه داره و ما اتفاقات بد پشت سر هم تجربه و زندگی میکنیم
ولی خدارو شکر میکنم ما در این مسير الهی قرار دارین آگاهیهای خوب دریافت میکنیم و یاد میگیریم چطور باید با مسائل مشکلات برخورد کنیم بزرگ بشیم و ما بیشتر روز حالمون خوبه اتفاقات خوب پشت سر هم دریافت میکنیم
این وسطهای گاهی هم اتفاق بد دریافت میکنیم بواسطه همون فکرهای منفی که به ذهنمون دادیم ولی ما بزرگ شدیم ما یاد گرفتیم که وقتی به یه مسئلهای در زندگی برخورد کردیم دیگه دربارش صحبت نکنیم به کسی نگیم سعی کنیم اونو نادیده بگیریم ازش عبور کنیم
من یاد گرفته بودم وقتی به چیز ناراحتت کننده یا موضوعی که من دوست ندارم تجربه کنم برخورد کردم
مثلا مثل بی پولی دیگه به اون فکر نکنم بجای اون به این فکر کنم که فکرشو بکن اگر من پول داشتم چکار میگردم کجاها میرفتم به چه کسانی خدمت میکردم و ….
یعنی به پول داشتن و خرج کردن اون فکر میکردم اینجوری هم فکر منفی نمیکنم هم احساس بد گیر نمیکنم هم حال دلم خوب کردم
و الانم سطح بالاتر اونو یاد گرفتم که وقتی با مسئله ای برخورد کردم بزرگ بشم دربارش صحبت کنونی به کسی بازگو نکنم
سلام بر استاد روشن عزیز و همه ی دوستان جان
گام ۷: از زندگی کردن لذت ببرید
من تشنه ی تغییر و پیشرفتم و از لحظه ی ورود به این دنیای استاد رضا عطار روشن فرکانس و احساسات من به شدت خوب و مثبت شد
دوباره فراز و نشیب های زندگیم دونه به دونه یادم اومد و اینکه من چطوری با اون مشکل برخورد کردم
برای خیلی ها سرطان یعنی بدترین اتفاق و شرایط برای ادامه ی زندگی
من بهش جور دیگه ای نگاه کردم و فقط شاید ده دقیقه اول تو شوک بودم
اول مثل یه سرماخوردگی کوچیکش کردم و بهش خندیدم آره من به کله ی براق کچلم تو خونه میخندیدم و حتی نتونستم یه روزم کلاه گیس رو تحمل کنم
من کله مو به باد و نسیم بیرون پنجره ماشین میدادم و داد میزدم خدا دوستت دارم حتما حکمتی و درسی بوده که خواستی به من یاد بدی
اول خدا بعد همسرم شاهده که من به سادگی یه سرماخوردگی گذروندمش و خیلی سریع شفا یافتم
دائم میگفتم مژگان تو خیلی شوخ و شنگی لابد خدا خواسته یجورایی تورو به بخش شیمی درمانی های بیمارستان امام خمینی تهران بکشونه
چون میدیدم که اونجا کلی انسان ناامید و ناراحت رو تخت به سقف اتاق زل زدند
با خودم گفتم ببین نکنه این همون رسالتی ه که همیشه از خدا میخواستی نشونت بده
یهو کادر درمان و پرستارای بیمارستان متوجه رقص و آواز خواندن و روحیه دادن و شفای سریع من شدند یه جایی همیشه وسط اون سالن داشتم که همه بیمارا بتونند من رو ببینند
موقع تزریق که با یه آقای پرستار اهل دلی بود دو تایی آواز میخوندیم و کم کم من ورود و خروجم به اون بخش با رقص همراه شد
با کفش و لباس کوه نوردی میرفتم و پرستارا بعد تزریق شیمی درمانی یا حتی زمانی که سی و سه جلسه رادیوتراپی شدم ازم میپرسیدند مگه کوه میری
و من با خنده میگفتم مگه نمیبینی من و همسرم کفش کوه پوشیدیم بعد اینجا داریم میریم کوه یا بعضی روزا میرفتیم پیاده روی در پارک
و اونا با تعجب میگفتند مگه میشه دختر این دارویی که ما الان به تو زدیم فیل رو میخوابونه پاهات باید کرخت بشه تهوع باید بهت دست بده کم اشتها باید بشی
جالبه من هر دفعه میرفتم میگفتند تو چرا برعکس بقیه بیماران که لاغرتر و نحیف تر میشن هر دفعه توپولتر میشی و صورتت پرتر میشه و من میگفتم هیچ تاثیری رو اشتهای من نداشت و من خیلی حالت تهوع ندارم
ببینید شایدم اون دارو کمی درمن هم تهوع ایجاد میکرد ولی اونقدر تلقیین میکردم که تهوع ندارم و حالم خوبه که واقعا حالم خوب میشد
پس طبق فرمایش استاد ما هرکدوم با توکل به خدا میتونیم از رو مانع رد بشیم من خودمو بزرگ کردم و مانع رو ریز کردم و با یه فرکانس حال خوب از روش براحتی رد شدم
انسان موفق باید با همه ی موانع زندگیش همین کار رو بکنه
من که ۸۷ روز پیش اومدم اینجا واقعا عاشق تغییر کردن بودم
از فایل اول استاد با جان دل گووووووووش دادم و از همون واو بسم الله گفته های استاد رو مو به مو به عمل درآوردم
بارها گفتم من از انسانهای ملا بنویس و فاقد عملی که خیلی چیزها حالیشونه و کتاب زیاد خواندند ولی تو عمل صفرن اصلا خوشم نمیاد
با عمل به آگاهی های جدید استاد یواش یواش زندگی من زیرو رو شد و من متوجه تغییرات زیادی در تمام جنبه های زندگیم شدم که کوچکترینش همین تناسب اندام بود
کلا نگاهم به زندگی و رسالت زندگیم و خداوند عوض شد من بکل زیرو رو شدم همون موقع به استاد گفتم تولدی دوباره در من شکل گرفت تولد در ۴۳ سالگی
مثل پروانه ای شدم که از پیله ش درومد
دیگه حرفای خواهر شوهر و مادر شوهر رو من تاثییری نداشت اصلا دیگه خودمو در حد اون افکار خاله زنک بازی نمیدیدم
چقدر. افسوس میخورم برای ماه ها و سالهایی که ذهنم و افکارم رو به خاطر یه حرف مزخرف یه فردی کرده بودم و اونو بارها تعریف میکردم برای دوستم موقع پیاده روی برای اون یکی جاری م چون اونم درد مشترک با من زیاد داشت و چقدر من روز به روز داغونتر میشدم و اون اتفاقات در زندگیم پررنگ تر و مدام تکرار میشد
اومدم تو این بهشت طریقه تسلط بر افکارم رو یاد گرفتم و یهو همه چیز بهشت شد
همون مخمخه ها میومدند ولی من رهاشون میکردم که برن بهشون نمیچسبیدم افکار شیطانی مدام میومدند و من باز ولشون میکردم
چون دیگه طعم حال خوب رو چشیده بودم و یاد گرفته بودم چطوری میشه یه فکر بد رو رها کرد و به چیزهای خوب فکر کرد
هر چی من تو خدای درونم غرق میشدم آگاهی های بیشتری که بیشتر درونی بود بر من فرود می آمد و هی حال من روز به روز بهتر و عالی تر میشد
اصلا دیگه خودمو درگیر یسری مسائل مثل گرونی تصادفات کی پول کی رو خورده اختلاس جنگ بورس سیاست فقر و یا دعوای دو نفر کنار خیابون نمیکردم
نه تنها خودم بلکه نمیزاشتم همسرم هم که عادت داره از اتفاقات بد موقع رانندگی و یا جلوی مغازه ش بگه چیزی ازونا درمیون بیاره
الان دیگه تو فاز انتقام و لج بازی با آدمهای سمی فامیل نیستم
همین دیروز دایی همسرم فوت شد تو مراسم ختم به یه فردی سلام دادم جواب سلامم رو نداد اگه قبلا بود با جار و جنجال میومدم خونه و به همسرم میگفتم فلان فامیل عوضیتون جواب سلام منو بازم نداد مادرش بد تربیتش کرده ولی اصلا بهش فکر نکردم ازش گذشتم چون اصلا یه چنین افرادی رو دیگه در سطح نمیبینم که رفتار غلطشون رو من تاثیری بزاره من طبق ادب کار خودمو میکنم چه اهمیتی داره بخوام یکسی رو تربیت کنم یا بهش ادب یاد بدم اونم اومده تو این دنیا تا به تکامل برسه و شاید راهش از همین سلام ندادن شروع میشه
من قراره رو خودم کار کنم تا به تکامل برسم من باید ایرادهای خودمو برطرف کنم
مثلا همسرم هنوزم موقع رانندگی به رانندگان دیگه که بد رانندگی میکنند فحش میده و ساعتها فکرش مشغول میشه و من همیشه سر این موضوع که در حضور من رخ میده استرس میگیرم سعی میکنم چشمامو ببندم و فراموشش کنم
من ازین فایل گرانبها فهمیدم که سیستم خدا چطوری خودشو شفا میده و ترمیم میکنه همه چیز. در کائنات و طبیعت رو به رشد و نمو و ترمیم خودشه و این تو ژن همه ی مخلوقات خداونده و خدا هیچ چیزی رو متوقف نمیکنه
پس منم باید از هر اتفاقی درسشو بگیرم و ازش بگذریم به همین آسونی و با لذت
لازم نیست تو دهنی بزنیم به فامیل بد
حرفی زده بزنه اصلا توجه نمیکنم و میگذرم
دیشب همسرم دیر اومده خونه از دستش دلخورم اون دیشب بود فراموشش کنم امروز یه روز جدیده با گشاده رویی شروعش میکنم از لحظه لحظه ی زندگیم استفاده میکنم بچشم یه فرصت جدید بهش نگاه میکنم
شاید فردا نباشم بخاطر یه احساس گناه که ده سال پیش مرتکب شدم زندگی الآنم رو خراب نمیکنم
ما انسانیم و جایزالخطا و ناآگاه تو نوجوانی جوانی
ما به مرور پخته میشیم و از خطاهامون درس میگیریم
باید اون خطاها اصلا رخ میداد که من مژگان الان به این درجه از آگاهی میرسیدم
زندگی که یکنواخت و همیشه گل و بلبل نیست
واسه همینه که نباید کسی رو قضاوت کنیم چون ما از گذشته ی هیچ کس و اینکه اون طفلک چی از سر گذرانده نداریم
من الان فقط به لذت چایی با خرما و قهوه با شکلات تلخم فکر میکنم
من الان به لذت روحی خوندن شعرهای مولانا و گوش دادن به حرفهای آقای مسیحا برزگر فکر میکنم
من الان به بستن چشمام زیردوش آبگرم و هیچ کاری نکردن و دراز کشیدن دقایقی در وان و زیر دوش فکر میکنم
من به آغوش گرم پسرم که ظهر بعد مدرسه تو بغل هم کنار بخاری دراز کشیدم و دوتایی انیمیشن روح رو دیدم فکر میکنم و واقعا هم چه انیمیشن فوق العاده ای بود از پسرم کلی بابتش تشکر کردم چه انتخاب هوشمندانه ای
من به آگاهی جدیدی که امروز در مورد تربیت فرزند فهمیدم فکر میکنم اینکه پسرم رو باهوش خطاب نکنم و در عوض بهش بگم سخت کوش تا وقتی به مطلبی میرسه که یادش نمیگیره احساس شکست نکنه چون هوشش به اندازه کافی برای درک اون مطلب کافی نبوده بلکه بدونه انسان با سخت کوشی و پشتکار به همه چیز میرسه
سلام
آفرین مژکان خانم عزیز خیلی از خواندن دیدگاه شما خوشحال شدم از نظر من شما نمونه بارز از یک انسان موفق وبا ایمان هستید که توانسته به بیماری سختی غلبه کنه انشا الله همیشه در پناه خداوند باشید وبا همسر وخانواده عزیزتون خوشحال وسلامت همراه با عشق و مهربانی زندگی کنید با آرزوی موفقیت برای همه انسانها
در پناه خدا باشید
سلام مسایل ومشکلات زندگیمونونبایدگردن ادمای اطراف انداخت مامیتونیم دیدمونونسبت به مشکلات وسختی هارو عوض کنیم یک انسان موفق جوری رفتارمیکنه خودشوبزرگ میکنه تابتونه ازلایه های سخت زندگی ومشکلات عبورکنه نباید به حرف دیگران واکنش نشون نداد بی توجه بود ودرموردموضوعاتی که دوست نداریم حرف نزنیم اززندگی لذت ببریم عمرزودگذره برنمیگرده زندگیمونوزیبا کنیم اونم باافکارخوب
به نام خدا
سلام بر دوستان هم مسیر و همراه
فکر میکنم همه ما به گوش دادن این فایل نیاز داشتیم چون افکار منفی که باعث شده هر روز ما رو خراب کنه و مثل خوره به زندگی ما بچسبه در زندگی همه وجود داره .
خود من هر روز صبحی که با پسرم بگو مگویی دارم اون روزم دیگه تا شب حال بدی دارم و به خودم میگم امروزم دیگه خراب شد مگر اینکه اتفاقی بیفته که اون حال منو تحت تاثیر قرار بده تا از اون حال بیرون بیام.
همیشه از یاداوری اتفاقی که پانزده سال قبل برام افتاده حالم دگرگون میشه و حتی گریه میکنم .
دوست ندارم توی اون حال بمونم و آدم کینه ای هم نیستم و مقصر اون اتفاق رو هم بخشیدم ولی نمیدونم چرا نمیتونم اون رو فراموش کنم.
ولی امروز یاد گرفتم که توی اون حال نمونم و بگذرم .
یاد گرفتم که دربارش حرف نزنم نه با خودم نه با دیگری.
من خودم به شخصه آدمی هستم که به زندگی دیگران کاری ندارم و سعی میکنم وقتی توی جمعی قرار میگیرم هر حرفی رو تفسیر نکنم و به خودم نگیرم کاری که خیلی توی زندگی اطرافیانم میبینم که هر چیز کوچکی رو بزرگ میکنن و از کاه کوه میسازن و زندگی رو به کام خودشون و بقیه تلخ میکنن .
امروز یاد گرفتم که توی گذشته نمونم و به آینده با ترس نگاه نکنم خلاصه از لحظه ای که در اون هستم لذت ببرم و اونو زندگی کنم.
یاد گرفتم از هر حرفی زود ناراحت نشم و اگر ناراحت شدم زندگی کنم و توی اون حال بد نمونم چون به هر چیزی توجه کنم انگار درباره اون حرف زدم و اون رو دوست دارم و ذهن ناخوداگاهم فکر میکنه من از این دسته اتفاقات و صحبتها خوشحالم و اون رو توی زندگیم گسترش میده .
احساس بد یا خوب من فرکانسیه به جهان هستی و جهان هم اون فرکانس رو به من برمیگردونه.
احساس و افکار امروز من فردای من رو رقم میزنه پس من باید با زندگی کردن در حال و لذت از زندگی فردای زیبا با اتفاقات خوب رو برای خودم بسازم.
بنام خدا
گام ۷
از زندگی کردن لذت ببریم
از این فایل یاد گرفتم که ما میتوانیم زندگی خود را تغییر دهیم باید اراده داشته باشیم و حمایت اطرافیان و پشتکار داشته باشیم استاد در این فایل فرمودن که در لحظه حال زندگی کنیم کاری به گذشته نداشته باشیم هر اتفاقی افتاد اون گذشت حال را زندگی کنیم اگر با همسر حرفمون بشه گیر ندیم ادامه ندهمیم اگر با خانواده بریم مهمانی خوش بگذرانیم اگه با دوستان دور همی هستیم خوش باشیم دیگه برگردیم به گذشته که فلانی چی گفت چرا جوابشو ندادم چون در این صورت خودمان را خراب میکنیم بهم میریزیم و روز خودمون را هم خراب میکنیم ما باید هر روز که شروع میشه یک روز جدیده و باید در همان روز زندگی کنیم و استمرار داشته باشیم و موفق خواهیم شد
آدم هایی که مشکلی براشون پیش بیاد و پشت اون اتفاق بمونن و ناامید شوند آنها هر گز موفق نمیشوند اما آدم هایی که هر اتفاقی افتاد و دنبال راهی باشند که آن را پشت سر بزارن موفق میشوند .
به قول دوستون لپ کلام حال را زندگی کنیم .
به نام خدای همیشه مهربانم
سلام خدمت استاد عزیزم
برای داشتن حال خوب باید با خداوند همسو باشم نه باانرژی منفی شیطان درونم
باید در حال و لحظه زندگی کنم ودر بر خورد با مسائل زندگی نگاه ونگرش متفاوت داشته باشم باید دید مثبت به اون موضوع رو در ذهنم ایجاد کنم و باید مراقب افکار منفی مرور شده در ذهنم باشم
نباید زیاد در احساس بد باقی بمونم وباید خودم رو کنترل کنم تا آرامشم رو بدست بیارم چقدر در گذشته در مدار ناراحتی وغصه زندگی میکردم و چقدر در من باعث ناراحتی میشد ومن چقدر غمگین می شدم خداوندا برای تمام اشتباهات خودم طلب بخشش میکنم چقدر مدار انرژی من رو پایین میاورد ودر عمل زندگی رو زندگی نمی کردم و حال دلم بد میشد
خداوندا برای تمام داشته هایم سپاس گذارم ودر حال تجربه اتفاقات خوب هستم
من یاد گرفتم دیگه حرف دیگران برام مهم نباشه که چه نگرشی نسبت به من وزندگی من دارن واز شنیدن حرفهای اونها ناراحت نمیشم چون ناآگاه هستن و اون ها با اطلاعات اشتباه خودشون من رو قضاوت میکنن پس برام مهم نیست که به خوام آنها رو قانع کنم فقط به زندگی خودم ادامه میدم ودر مسیر درست خودم حرکت می کنم
فقط باید بخشندگی خدارو در وجودم قوی تر کنم
قضاوت نکردن دیگران رو ددر خودم ایجاد کنم
پذیرای هر کس وهر شرایط رو داشته باشم و مثل خداوند کارم و زندگیم رو متوقف نکنم
همون طور که بزرگ ترین اتفاق در جهان مانع از سیستم کار خداوند در جهان نیست خدا کار خودش رو میکنه زندگی همیشه در جریان چرا من باید متوقف بشم ودر مواجه با مسائل ناجالب خودم رو ببازم و افسرده شده و کارم رو انجام ندم ودر حال زندگی نکنم
درس اول ،در حال زندگی کردن باعث شور وشوق در ما میشه
درس دوم ،مسائل زندگی نباید مانع حرکت ما بشه
افکار منفی هروز وهر لحظه هستن ما باید کنترل کنیم وباورشون نکنیم
افکار مثبت و ورودی مثبت به ذهنمون بدیم
گذشته و تمام خاطرات ناجالب مون رو رها کنیم و فراموشش کنیم
دست از تغییر دیگران برداریم و خودمون رو تغییر بدیم
جهان رو با دید والدینمان و گذشته مون نبینیم بلکه نگرش و باورهای مثبت نسبت به جهان و دنیا داشته باشیم
در خودمون اطمینان وایمان به خودمون ومسیرمان رو بیشتر کنیم و هیچ شک و تردید به این روش نداشته باشیم
درباره مسائل ناجالب خودمون پیرامونمان با دیگران حرف نزنیم وحتی در ذهنمون مرور نکنیم
باید مسیر درستمون رو ادامه بدیم
من باید عملکرد بهتری از قبل نشون بدم باید این آگاهی هارو عمل کنم واز همین لحظه شروع میکنم تا هروز یک درجه بهتر از قبل باشم
سپاس فراوان از استاد عزیزم
با سلام از این فایل خیلی لذت بردم عالی بود🤩تا بحال به( در لحظه حال زندگی کردن)، از این بعد نگاه نکرده بودم خیلی قشنگ گفتین که ،طبیعت در بدترین اتفاقات هم روی اون اتفاق توقف نمیکنه ورد میشه وادامه روزها را انجام میده خورشید طلوع میکنه ،بارون میباره ،و… ولی ما که انسان هستیم و جانشین خداوند بر زمین، چرا تا یک مسئله در زندگی بوجود میاد دیگه تا مدتها فقط روی همون مسئله میمونیم وتمام لحظات دیگرمون رو هم از دست میدیم😪
ولی با شنیدن این فایل وتلنگری که زده شد ،باید سعی کنم تا به امید خدا بتونم از لحظه حال نهایت استفاده رو ببرم ولذتها رو از دست ندم بخاطر مشکلات زود گذر🙂
سلام وعرض ادب
لپ کلام این بود کهدر لحظه حال زندگی کنیم واز زندگیمون لذت ببریم ودرگیر گله وشکایت وحسادت ودلخوری واخبار و…نباشیم واز حرفهایی که میشنویم بگذریم
ونکته دوم اینکه در مورد موضوعاتی که دوستشون نداریم صحبت نکنیم تا دوباره اونها رو به سمت خود جذب نکنیم
با تشکر از شما استاد گرامی🌹
سلام به همگی
خیلی عالی بود چقدر حالم خوب شد امیدوارم تمام این صحبتها رو در عمل هم پیاده کنم حتما میتونم خدایا شکرت از این آگاهی های خوب
استاد ازتون متشکرم ۲۲۰
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و تغییر کردن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد فایل بینظیری بود چقدر خوبکه ما هم من هم یاد بگیرم زندگی کردن در لحظه حال من چون این تمرین یکم انجام دادم میدونم چه لذتی داره در لحظه حال زندگی کردن
همیشه شادی همیشه میخندی حال دلت خوبه از چیزی ناراحت نمیشی یه زندگی ایده آلی رو تجربه میکنی
زندگی در لحظه حال به این معنی که امروزتو زندگی کنی سعی کنی به دیروز به فردا فکر نکنی فقط و فقط امروز زندگی کنی
من چطور میتونم امروز زندگی کنم من باید بتونم هر حرفی شنیدم ناراحت شدم بالاخره من انسان هستم طبعا ناراحت میشم
خوب باشه ناراحت شدی اشکالی نداره تو اون حس بد نمون بخش فکر نکن دربارش حرف نزن بگذر از اون فکر سخته میدونم مخصوصا اگر اون حرف از کسی بشنوی که انتظارشو در واقع توقع ازش نداشتم باشی خیای سختر میتونی فراموش کنی ولی باید فراموش کنی
چون هر بار که ما درباره اون موضوع فکر میکنیم داریم به جهان هستی میگیم که ای خدای مهربون من این موضوع خیلی دوست دارم خدایا از این بیشتر در زندگی من ایجاد کن و خداوند هم کارش گسترش دادن زیاد کردن پس میبینیم که در زندگی ما مسائلی پیش میاد که ما ناراحت بشیم
مبیبی ماشین لباسشویی خراب میشه کلی افکار هم پشت این خراب شدن هست ای بابا اینم خراب شد حالا دیگه کی میخواد درست بشه لعنت به من منکه پول هم ندارم بدم درست کنه همسرم هم پول نداره پس معلوم نیست تا کی این لباسشویی درست بشه و این میشه که این افکار در زندگی من هر وقت که نیاز داشته باشم به لباسشویی تکرار میشه در نتیجه میشه که ده سال ماشین لباسشویی من خراب میمونه چرا فقط فقط چون من به اون فکر منفی دامن زدم بهش فکر کردم دربارش با این و اون صحبت کردم
خوب من میخوام تغییر کنم چکار کنم که لباسشویی من درست بشه قط فقط میام میگم خراب شد اشکالی نداره درست میشه دیگه دربارش فکر نمیکنم حرف نمیزنم ناراحت نمیشم خداوند هم پاسخ فرکانسی که من از حال خوبم ایجاد کردم میده و میگه این بنده من اینو دوست داره بذار بهش بدم و اون پاسخ فرکانس منو خیلی فراتر از انتظارم میده
یه وقت میبینم یه فردی میاد خونه ما مهمونی اتفاقا اتفاقا از لباسشویی هم سر رشته داره مهارت کامل داره برای من درستش میکنه به همین راحتی لباسشویی من درست شد تمام
بله استاد من خودم میگم قبلنا خیلی زیاد عادت داشتم ت حال بد بمونم به حرف اونا توجه کنم خدا شاهده الانم به موضوعی که شاید شاید نداره دقیقا سی سال پیش رخ داده توجه میکنم ناراحت میشم درسته تو حال بد دیگه نمیمونم ولی من ناراحت شدم همون چند دقیقه حس من بد شده من فرکانس فرستادم
دیشب حرف خواهر همسرم شد که بهشتی شده شاید ۷الی ۸ سال بشه که چقدر باعث آزار و اذیت من میشد دخترم میگه نمیتونم ببخشمش نمیبخشم چرا چون خر دفعه ما رفتیم خونه شون با چشم گریان برگشتیم و دخترم بخاطر اینکه من گریه میکردم اونم گریه میکرد که چرا مادرش ناراحت شده
و الان هم یادش نرفته چرا چون هنوزم داریم بهش فکر میکنیم شاید خودمون دوست نداشته باشیم ولی دیگران باعث میشن بقول معروف داغ ما تازه بشه و ما هم آماده هستیم ادامه میدیم
در نتیجه بازم فرکانس بد ارسال میکنیم و شرایطی مطابق با افکارمون دریافت میکنیم همین میشه که یکی میا د یه حرفی میزنه ما حالمون بد میشه
ماشین خراب میشه الکی الکی یهو روشن نمیشه برای بچه ات یه اتفاقی میافته ناراحت میشی مترو خراب میشه دیرتر میرسه خلاصه باید حالمون بد بشه باید حال بد تجربه کنی به شکلهای مختلف
اما وقتی یاد بگیریم امروز متفاوتر از دیروز زندگی کنیم دنیای ما گلستان میشه اتفاقات که ما رو ناراحت میکنن هم هست اما ما بزرگتر شدیم برامون مهم نمیشن میگم حرف زد ناراحت بود خسته بود عزا دار بود یه چیزی گفته بدست نگیر و رد میشم آین تغییر نیاز به استمرار داره باید این آگاهی رو عمل کنی تکرار کنی تا به عادتت تبدیل بشه به خودبه خود وقتی کسی حرفی بزنه تو ناراحت نمیشی تو بدست نمیگیری یه دلیل براش میاری که حالا مثلابا همسرش بحسش شده یه چیزی گفته یا اون فرد که منو نمیشناسه یه چیزی گفت سریع میگذریم
استاد من عاشق اینم که در زمان حال زندگی کنم اتفاقا اتفاقا یه کتابی میخوندم یه اشاره کوچیکی یه این مسئله داشت که میگفت اکثر مردم در زمان حال زندگی نمیکنن
مردم با آینده خودشون کلنجار میرن نکته جالب همین جاست که زندگی کنونی ما که سازنده آینده پیش رویمان است هر احساسی که امروز داریم مهم چدن این احساسه که آینده ما رو میسازه
پس مراقب افکار خودمون باشیم چرا افکار چون افکار ما هستند که احساس در ما ایجاد میکنن وقتی من یه فکر خوب دارم طبعا حال دل منم خوبه و احساس خوبی دارم ساطع میکنم در نتیجه خداوند هم فراتر از انتظارم پاسخ احساس خوب منو میده و به شکل اتفاقات خوب در زندگی من نمایان میشم
بعد من اون اتفاقات تجربه میکنم خوشحالتر میشم شادتر میشم حال دلم خوبتر میشه احساس خوب بیشتری رو به جهان هستی به کائنات به خداوند ارسال میکنم و خداوند هم پاسخ احساس منو میده در نتیجه بازم اتفاقات خوب رو پشت سر هم دریافت میکنم اینجوری میشه که در زندگی ما اتفاقات خوب رخ میده و این پروسه ادامه دار میشه و میتونه برعکس اونم اتفاق بیافته
وقتی من یه اتفاق یه حرفی یه مسئله ای پیش میاد در زندگیم ناراحت میشم بهش فکر میکنم دربارش صحبت میکنم هر وقت یادم بیافته هم با عصبانیت تمام صحبت میکنم این بعنی چی یعنی حس بد بیشتر و من این حس بد ارسال میکنم خداوند هم پاسخ میده به چه شکلی به شکل اتفاقاتی مسائلی شرایطی در زندگی من ایجاد میکنه که من ناراحت بشم فرکانس بد ارسال
کنم و خداوند هم پاسخ فرکانس منو میده فراتر از انتظارم پس اتفاقات بد تجربه میکنم حالم بیشتر بد میشه و بازم این پروسه ادامه دار میشه زندگی من پشت سرهم اتفاقاتات بد تجربه میکنم چرا چون فقط من باید فکر بد فکری که دوستش نداشتم بهش توجه کردم دربارش حرف زدم ممکن به کسی هم نگم ها ولی وقتی با خودم صحبت میکنم یعنی دارم حرف میزنم دیگه
و اون اتفاق در زندگیم تکرار میکنم من دارم به خدا میگم که خداجونم مت عاشق این قبیل اتفاقات هستم اونو در زندگی من زیاد ون در صورتی که ناراحتم دوست ندارم ولی دارم اینو میگم و خداوند هم زیادش میکنه پس مراقب افکارمون باشیم
من خیلی دوست دارم امروزم زندگی کنم در زمان حال زندگی کنم خیلی دوست دارم از طبیعت درس بگیرم اما من زیاد طبیعت نمیرم بجز تابستونها که اون موقع هم آنقدر کار دارم میوه چیدن جعبه درست کردن غذا درست کن هیزم بشکن کلی کار دارم که وقت ندارم به طبعیت فکر کنم البته من سعی میکنم در همون لحظه از کارم لذت ببرم که همون در لحظه حال زندگی کردن
شاید باورتون نشه من پدرم تازه بهشتی شده داشتم پنج شنبه میرفتم سر مزار با لباس مشکی به همسرم گفتم من میخوام پیاده برم حالا که ترافیک من به ترافیک الان دیر میشه همه رفتن من جا موندم اینا فکر نکردم گفتم حالا ترافیک من از این فضا از این کوچه باغها درسته مثل قدیم نیست خونه ها جدید تر شدن اما کوچه ها هنوز اون زیبایی خودشونو دارن
خونه ها ویلایی حتما داخلش درخت و درختها اومدن کوچه رو سایه کردن خیلی رویایی تازه الان در این فصل بعضی میوه ها مثل خرمالو ازگیل روی درختا هستن مردم که رد میشن از اون میوها استفاده میکنن
من به حیاط کسی کاری نداشتم من ازگیل چیدم اونم جنگلی بود سر کوچه مربوط به خونه کسی نبود وگرنه من عمرا دست دراز کنم میوه مردم بچینم
خلاصه بگم که من یکبار فایل گوش دادم کلی لذت بردم کلی یاد گرفتم کلی برام آگاهیها مرور شد
گیر نکردن در افکار منفی در زمان حال زندگی کردن خلاصه خوشحال شدم تصمیم گرفتم عمل کنم چون میخوام زندگیم تغییر کنم خدایا از من حرکت از تو برکت بریم که تغییر کردن شروع کنیم
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
امروز که از خواب بیدار شدم اول خداوند رو شکر گفتم که فرصت زندگی رو دارم ،میدونم که خیلی از انسانها در همین لحظه فرصت زندگی و تجربه کردن رو دیگه ندارن
امروز به شدت حس زندگی و تجربه کردن در من بالا بود ،به افکار منفی توجه نکردم که میگفت چند روزه خوب کلر نکردی ،فرصتت رو از دست دادی ،اوکی باشه ،من کنترلی رو چند روز گذشته که تموم شده ندارم ،نمیتونم تغییرش بدم ولی الان مال منه ،میخوام چطور ازش استفاده کنم :
من وارد سایت تناسب فکری شدم جایی که همیشه برام آگاهی و حس خوب داره ،و این نوشته برام جلب توجه کرد ،از زندگی لذت ببرین ،سعی کردم بهش توجه نکنم و رفتم سراغ نوشته باورساز که برنامه هر روز منه ولی یه حسی در وجودم خیلی ملایم منو ترغیب میکرد به سمت این آگاهی و من خوب میدونستم که خداست بنابراین برگشتم و وارد این صفحه شدم؛
و این آگاهی ناب رو شنیدم
زندگی دنیایی همیشه دو وجه داره در هر جنبه ای ،پس اینکه من فکر کنم زندگی فقط خوشی هست اشتباهه
من هم افکار منفی دارم و هم مثبت گرچه من دارم سعی میکنم افکار مثبت رو در خودم پرورش بدم ولی وجه مخالفش هم هست بنابراین اتفاقات منفی هم هستند ولی مهم اینکه من چه برخوردی باهاشون داشته باشم
من باید یاد بگیرم احساسم مهمترین چیز برای منه ،پس لازمه که همیشه سعی کنم بیارمش روی خوب ،و لازمه که برای داشتن حس خوب ،افکارم رو کنترل کنم
ممکنه یکسری مسائل در زندگی مون پیش بیاد که دوسش نداریم ،حس بدی به ما میده ،باید سعی کنیم رهاشدن کنیم راجع بهشون حرف نزنیم ،مرورشون نکنیم ،یک دقیقه قبل هم گذشته ،هر چیزی که شده تموم شده وقتی من کنترلی روش ندارم پس بهتره که رهاش کنم و بیام روی اون چیزی که دارم
اون چیزی که الان دارم همین لحظه هست ،من میتونم از همین لحظه ام بهتر استفاده کنم میتونم کارهایی رو انجام بدم که حس بهتری به من میده ،میتونم افکاری رو مرور کنم که آرامش بهم میده،میتونم چیزی رو بشنوم و ببینم که حالم رو خوب میکنه و انتخاب با منه
برم به گذشته و حالم رو ب کنم ،به به آینده و نگران بشم یا بیام در همین لحظه و ازش بهینه استفاده کنم و حس بهتری داشته باشم
من مدتهاست که دارم روی خودم کار میکنم و سعی میکنم حس بهتری رو تجربه کنم و به دنبال همین موضوع، خداوند منو به سمت دوره بینظیر آرامش در بیداری و خداهرگز دیر نمیکند هدایت کرد و من بهتر و بیشتر یاد گرفتم که چطور افکارم رو کنترل کنم و از آنچه الان دارم ،لحظه حال،استفاده کنم
و لازم و واجب بود که امروز وارد این صفحه بشم و این آگاهی در من مرور بشه
که رها کن ،اون چیزی که دوستش نداری ،به دردت نمیخوره ،خواسته تو نیست رها کن ،بچسب به خواسته هات ،ببین چی میخوای ،از فرصت زندگی طوری استفاده کن که خودت راضی باشی ،حسرت گذشته ای که رفته رو نخور ،نگران آینده ای که نیومده نباش ،فقط سعی کن همین الان رو طوری زندگی کنی که حس رضایت داشته باشی
استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم
خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم
سلام خدای همیشه همراهم،
سلام استاد گرامی،وسلام به همه دوستان عزیز.
فایل از زندگی لذت ،
بسیار عالی و نشانه امروز من بود.تغییر کردن مقدس است.
تغییر موجب رشد جهان میشود،
تغییر کردن به مامعنا می دهد،
چگونه تغییر کردن میسر می شود ؟
باشناخت خود یا همون خودشناسی،
نقاط قوت وضعف خودمان را شناسایی کنیم.
با موانعی تغیررا متوقف میکنند آشنا شویم ،
.رها کردن الگوهای والدین .
ترس ها. وعادت ها مخرب را کنار بگذاریم،
یعنی با عادت وباور ی درست جای گزین
کنیم .
این همهاز گذشته حرف زدیم واقعاً چه چیز خوبی عاید مان شد ،
فقط سبب شد یا کینه وخشم بیشتری ازدیگران در دل خودمان جمع کنیم ،
ودر تسلسل معیوب بیفتیم ،
وحالم وآینده خودمان را بد کنیم ،
چه ارزشی داشته ،
ممنونم همه عزیزانی که کامنت بنده مطالعه فرمودن
باسلام خدمت شما استاد عزیز
گاهی برام جالبه که چرا ادم ها دست از سر گذشته و خاطره های باقی مانده ای که اونا رو ناراحت یا اذیت کرده برنمیدارند،ودر تاریخ فقط جسم اونا با عوض شدن روز ها تغییر پیدا میکنه و ابدیت و جدید میشود،
مثلاً وقتی به مسافرت در یک شهر زیبا و جدید هستیم،درهمان لحظه هم به یاد مرور اتفاق هایی در گذشته هستیم و اون شهر منظره ها و زیبایی ها به چشم ما نمیخوره و انگار دریچه ی ذهنمون رو به خوبی ها بستیم،
همه به دنبال بیان حس خوب یا بد خود هستند وحتی فراموش کرده که از احوال هم باخبر شویم و اگر مدت ها کسی رو نبینیم عای هست چون از اون فرد در ذهنمون یک ادم دیگه ساخته ایم ،و بر اساس باورهامون هر کس رو قضاوت میکنیم،
مثلاً چرا فلانی این حرف رو زد چرا توی این شرایط این رفتار رو داشت چرا پر خوری کرد چرا حرف زد عصبی شد خندید چرا از غم ها و درد های خودش گفت و حال منو بد کرد،
و به هیچ کس اجازه نمیدیم درست یا اشتباه حتی زندگی کنه باز هم حرفی برای زدن داریم فاقل از این که همه انسانهای هستیم که احساس داریم عاطفه داریم افکار خودمون و هدف ها و ذهن خاص خودمون رو داریم ،پس نباید با مرور خاطرات دیدگاه بد یا نفرت گونه ای از هم در گوشه ای از ذهنمون و زندگیمون جای بدیم،
مثلا اگر تنها هستیم از تنهایی خسته میشویم و یا اگر توی جمع هستیم از درکنار هم بودن همان انسان های که میگفتیم به دیدن ما نمیایند، باز چقدر کاسه ی صبرمان لبریز شده و کلافه از هم به دنبال تنهایی میگردیم،
ابن گونه است که در ماهایی که میگذرد باقی میمانیم و فقط این جسم ماست که هر روز جدید میشه ،
ولی من اگاه شدم و دیگه از این مسیر بیرون اومدم و وارد جاده ی زندگی با کمک و اراده ی خداوند شدم،
مثلا یادم نیست کی راجب ادم ها حرف بزنم و قعد احساس پشیمانی کنم،ولی شایدم حرف زدم اما زود به مسیر اومدم و به خودم میگم بس کن و برای اهداف خودت زندگی کن،
انقدر در گذشته مانده ایم که از کنار هم بودن لذت نمیبرسم و فقط به دنبال ایراد گرفتن از ادم های هستیم که باز در اعماق قلب خودمان دوستشان داریم،
باتشکرازشما
سلام خدمت استاد عزیزو دوستان گرامی
این فایل برای من بسیااار جالب بود از این نظر جالب که من در حال گذروندن دوره زندگی با طعم خدا هستم و رسیدم به جلسه ۴ این دوره،استاد در این جلسه با یک مثال بسیااار ملموس توضیح میدن که برای رسیدن به خواسته ها باید قدر و ارزش اصل زنده بودن و زندگی رو بدونیم و از زندگی لذت ببریم تا رسیدن به خواسته هامون موضوعیت پیدا کنه ودلیلشو بسیااار شیوا بیان میکنن من بعد از دیدن و شنیدن چندین مرتبه جلسه ۴ مدام تو دلم میگفتم خدایا چجوری قدر اصل زندگی و زنده بودن رو باید بدونیم البته استاد تو جلسه ۴ فرمودن تو جلسات بعدی براتون توضیح میدم ولی من میخواستم بیشتر فکرم رو درگیر این جلسه کنم و درست متوجه اش بشم بعدا برم سراغ جلسات بعدی،و جالبه که به فاصله ۲روز من این فایل رو با هدایت خدا دیدم و با چه مثال بجا و زیبایی از طبیعت استاد توضیح دادن که در واقع در زندگی ما نباید درگیر فرع بشیم بحث و جدل و غر زدن و گلایه کردن و غیبت،کینه داشتن و حسادت و حسرت و پشیمانی و سرزنش کردن خودمون یا دیگران،قضاوت کردن خودمون یا دیگران،نصیحت کردن،وابسته بودن به شرایط،به اشخاص و به محیط و…همگی حاشیه هستن و تمرکز مارو از اصل زندگی خودمون دور میکنن یه هو به خودمون میایم میبینیم چقد با خودمون با اصل وجودمون غریبه شدیم و باید مراقب ورودی های ذهنمون باشیم هر چیزی رو نخونیم هر چیزی رو نشنویم هر چیزی رو نبینیم و سخن لغو نگیم و زمان و انرژی مون رو صرف هر چیزی نکنیم و اینجاست که به خودارزشی هم میرسیم و حالمون بهتر میشه ما حالِ خوبمون رو برای روزهای سخت میخوایم یه وقتایی هست انسان بیشتر از همیشه به آرامش نیاز داره تا بتونه دوباره کنترل اوضاع و خودش رو بدست بیاره و اگر ما تمرکزمون رو اصل نباشه اصلا نمیتونیم از همچین شرایطی به خوبی و به درستی عبور کنیم و لازمه این مهم درگیر نشدن با هر چیزی غیر از خودمون و اصل زنده بودنمون و زندگی خودمونه.
استاد بخاطر به اشتراک گذاشتن ایت آگاهی ازتون سپاسگذارم 🙏🏻
با سلام خدمت شما ،
خیلی زیباست دیدن انسان هایی که دائماً در حال لذت بردن و لبخند زدن به روی زندگی هستند و از آدم ها و اعمال و کارهای آنها گذشت می کنند چقدر خوبه با انسانهایی معاشرت کنیم که دائما احساس خوبی به ما هدیه می دهند و در لحظاتی که در کنار آنها هستیم احساس شادی می کنیم و لبخند میزنیم چقدر خوبه گذشت کردن از گناه ها یا کار اشتباه کسی در گذشته و فکر کردن به گذشته که احساس ما رو خراب میکنه و تحت تاثیر گذشته قرار میده و آینده و حال مارو نابود میکنه،
اکنون که به این احساس خوب و به این آگاهی دست پیدا کردم من هم می خواهم در لحظه حال زندگی کنم و احساس خوبی رو در زندگی داشته باشم و به گذشته نگاه نکنم و در ایستگاه گذشته نمانم تا اتفاق های خوبی بر اساس احساس من برای من رخ بدهند،
وقتی که ذهن ما انسان ها در گذشته باقی می ماند این نشان می دهد که چقدر درگیر حرف ها و اعمال انسان هایی هستیم که شاید در آن لحظه بر اساس ناخودآگاه ذهن شان یک حرفی رو میگن یا یک کاری را انجام می دهند ولی ما تا مدتها ساعت ها یا حتی ماه ها به حرف یا به کار فرد توجه می کنیم و برای هر کسی که می بینیم بازگو میکنیم و غیبت رفتار آن را که گذشته است می کنیم در صورتی که اگر در لحظه ی حال زندگی کنید این کارها رو انجام نمیدین،
زیرا انسانی بزرگ است که همیشه گذشت دارد و سعی می کند که گذشته افراد را نبیند و در زندگی خودش وارد نکند و احساس بدی رو نداشته باشد و همیشه انسان های بزرگ سعی دارند که در لحظه زندگی کنند و آنچه را انجام بدن که به اونها احساس بهتر و لذت بردن بیشتری رو از زندگی میده، ،
من هم از امروز تصمیم گرفتم تا در لحظه حال بیشتری زندگی کنم و بیشتر از گذشته عبور کنم و رفتار انسان ها کارهای بد اونها رو بازگو نکنم و پشت سر آنها حرف نزنم زیرا افکارم که در گذشته باقی می مانند منفی میشود و در جهان پاسخ منفی به من برمی گردد پس من هم سعی می کنم که انسان مفیدی باشم که استمرار دارد در مسیر خودش هست و برای حال خوب خودش کارهای خوبی را انجام میدهد که از زندگی بیشتر لذت ببرد و یکی از این کارهای خوب گذشت کردن و عبور کردن از اتفاق های زندگی ما هست،،
وقتی که اتفاقی برای ما در زندگی رخ می دهد باید با احساس خوب از آن عبور کنید برای مثال وارد یک جمع که می شویم یا به مهمونی اقوام که می رویم باید همون جا و در همون لحظه خوش بگذرانیم و احساس خوبی بکنیم و از کنار هم بودن در جمع و مهمونی لذت ببریم،
اما بعد از پایان مهمونی دیگه حق نداریم که درباره کوچکترین اتفاقی که در مهمونی رخ داده یا کسی حرفی به ما زده که احساس ما رو در چند ثانیه مورد تاثیر قرار داده در گذشته بیاییم مرور کنیم و باز در آینده هم حس بدی رو تجربه کنیم که چرا در اون لحظه من چنین جوابی رو به اون فرد ندادم اصلاً در برخورد با گذشته باید با مهربانی عبور کنید و افراد و کارها و اعمال آنها را نبینید و سعی کنید که اگر کاری یا حرفی شما را در چند ثانیه ناراحت کرد دیگه در ساعت ها و ماه ها راجع به اون اتفاق حرف نزنید و احساس خوبتون رو در لحظاتی که زندگی میکنید بدن کنید و در ایستگاه اون اتفاق باقی نمانید،
من هم این اخلاق خوب رو همیشه داشته ام و انگار که ناخودآگاه این کار رو اصلاً انجام نمیدادم تا قبل از گوش دادن به این فایل ها هم همیشه یکی از دغدغه های من این بوده که چرا افراد پشت سر هم حرف میزنن و در گذشته ذهن شان باقی میمونه و فکر می کنم که تا حدودی من انسانی بوده ام که در لحظه حال زندگی می کردم ولی از این پس که آگاه تر شدم لحظه ی حال بیشتری رو سپری خواهم کرد و از زندگی خودم لذت بیشتری خواهم برد،
باتشکر ازشما
جلسه ۷۸ تکرار
از زندگی کردن لذت ببرید ،سلام و درود به همه دوستان و استاد گرامی ،خدارو سپاسگذارم برای بودن و دیدنم
چقدر خوشحالم که یک روزی دلم خواست که جور دیگری زندگی کنم و جهان هم به زیبایی هدایتم کرد به ریشه ای ترین مسیر تغییر ، یعنی تغییر ذهن ،پایه اساس هر اتفاقی در ذهنه ،دلیل تمام رسیدن ها و نرسیدن های ما در مغز و برنامه ریزی های ذهنه ،این به این معنیه که ما به کوه الماس دسترسی پیدا کردیم و کلید گنج ها در دستان ماست و فقط نیازه باور کنیم و با ایمان بریم بسمتش
حالا اینکه ما چه برخوردی با مسائل خودمون ،جهان، اطرافیان و اتفاقات داریم برمیگرده به نوع تربیت و برنامه ریزی های درونی و نوع و تیپ شخصیتمون که هر چقدر اطلاعاتمون در مورد خودمون بیشتر باشه میتونیم در لحظات ،تصمیمات بهتر و متفاوت تری بگیریم و فریز نشیم در اتفاقات
قبلا خود من همیشه گیر بودم تو اتفاقات یا رفتارهای دیگران و بشدت تاثیر پذیر بودم نه اینکه الان نباشم منم آدم هستم و از رفتارهای دیگران ناراحت میشم ولی قبلا تا مدتها و حتی سالها اون رفتار یا حرف ها تو مغزم تکرار میشد و بصورت یک عادت روتین در من شکل گرفته بود
یعنی از صبح که بیدار میشدم یسری حرف ها بصورت مکرر تکرار میشد و هر بار مرور کردن اونها ،منو میبرد در مسیرهای ناامیدی و حال بدی بیشتر
و بلد نبودم که بپذیرم ،آموزش ببینم و بگذرم و مدام در افکار ناراحت کننده غوطه ور بودم و بسیار گفتگوهای درونی منفی داشتم ،اون وقتا هم نجوا داشتم هم غر و شکایت بیرونی ولی از زمانیکه یاد گرفتم توجه نکنم بر ناخواسته ها ،واکنش های بیرونیم قابل کنترل تر شد ،هر چند همین تغییر باعث پیشرفت هایی در من شد ولی به تازگی متوجه شدم که من در بیرون سکوت کردم ولی از درون هنوز شلوغ و پر نجوا هستم
یجورایی زیر پوشش آموزش ها ،بظاهر سکوتم ،یعنی اخبار نگاه نمیکنم ،در جمع های منفی قرار نمیگیرم ،صحبت های منفی نمیکنم ولی در درونم یک کشمکش هایی دارم که اینم به تازگی کشف کردم و از خودم سئوال پرسیدم فریده اگر داری روی خودت کار میکنی چرا انقدر از درون مضطربی؟
و حالا متوجه شدم ،انرژی های من در بینهایت جا و موقعیت و پیش افراد زیادی گیر کرده ،یعنی من توجهات زیادی به اطرافم دارم ،مثلا به اینکه چرا خواهرام ۳ سال پیش همگی با هم بر علیه من و با من دعوا کردن ،چرا مادرم بمن محبت نکرده و نمیکنه ،چرا فلان همکارم سر منو کلاه گذاشت و پولمو برد ،چرا پدرم در ۹ سالگی اون رفتارو کرد ،چرا فلان شخص با من بدرفتاری کرد وووو
و این اتلاف انرژی ها در من باعث شده که تمرکزم بسیار پایین باشه و مدام پرش حواس داشته باشم که در کنار اینهمه حال ناجور ،ناامیدی هم واسه خودش مانور میده
تا این حد مدام تو افکار ناجور بودم که وقتی نصفه شب بیدار میشدم یدفعه بعضی از اون افکار ناراحت کننده به من حمله میکردن و این شده عادت من که بسیار هم ناراحت کننده بود
حالا هر زمان فکرم میخواد بپره بره پیش رفتارهای مثلا چند روز پیش فلانی یا هر چیز دیگه ای، مچ خودمو میگیریم میارمش پیش خودم و بهش میگم هیچ کس مهم تر از من نیست ،پیش من بمون که خیلی بهت نیاز دارم اینهارو به افکارم میگم
اینهمه پرتیه انرژی باعث میشه خودم تخلیه بشم ،تصور کنم برای هر کدوم از افکار و اتفاقاتی که من توشون گیر کردم درصدی از انرژیم بلاک شده باشه ،دیگه چیزی واسه تمرکز خودم نمیمونه و مهم تر از همه اینکه ،انرژی و توجه من هر جایی باشه ،جذب اتفاقات هم همون جاست
یعنی من از صبح تا شب دارم به فلانی چی گفت ،چرا من این جوابو بهش ندادم ،چرا این کارو نکردم یا افکاری از این جنس ،دارم به جهان این پیغامو مخابره میکنم که من خوب نیستم ،من یک قربانی م که همه آدم ها اذیتم میکنن و دوستم ندارن و من لایق اتفاقات خوب نیستم و قسمت عظیمی از عزت نفسم از بین میره
حالا با این حجم از ارتعاشات منفی ،دلم یه زندگی خوب و خوش و با کیفیت هم میخواد ولی چی دارم مخابره میکنم ؟ هر آنچه که مخابره میکنم دریافت خواهم کرد
و زمانیکه نمیتونم خوشحال و پر آرامش باشم ،پرخاشگر میشم که چرا زندگیم اینجوری شد و با کوچکترین مسئله ای تا روزها ماه ها یا حتی سالها درگیرم ، مثلا من بخاطر یک مسئله ای ۳۵ ساله گیرم و مدام میگم چرا اون رفتارها با من شد ؟ و دیگه مشخصه که دارم چه کاروان عظیم منفیو پشت خودم میکشم
یکی از راهکارهایی که براش هدایت شدم شرکت در یک کارگاه آن لاین ۴ روزه است که بتونم آدم هارو در زندگیم بصورت اصولی و واقعی ببخشم و رهاشون کنم که از این هفته کلاسم شروع میشه که میدونم و مطمئنم درون شلوغ و پر از رنج سابقم ،تمیز و پاک میشه و شفا صورت میگیره و رها میشم از تمام کوله باری که ۳۵ ساله دارم با خودم حمل میکنم و حس قربانی بودنش اذیتم میکنه
و راه دیگه ای که انجام میدم اینه که هر وقت فکرم داره میره بسمت تکرار و یادآوری یک اتفاق ،سریع بهش میگم بیا برگرد پیش این جان و تن عزیز خودم که خیلی بهت نیاز دارم و با این کار ،مسیرهای عصبی منفی سابق ،شکسته میشه و مسیرهای جدید نورونی ساخته میشه ،کار راحتی نیست ولی بلخره مسیر جدید بوجود میاد
و بهترین تمرینی که میتونیم برای نرفتن تو فضاهای منفی فکری انجام بدیم اینه که در موردش نه با خودمون صحبت کنیم نه با کسی درددل کنیم و با این روش، کانون توجهمون از روی مسئله برداشته میشه و میشه برای تمرکز بر نکات مثبت خودمونو مشغول دیدن مستندهای شاد یا مثبت مورد علاقمون کنیم
مثلا من گاهی که میخوام ذهنمو از روی مسائلی بردارم ،چند نفر از افراد مشهور جهانی رو در یوتیوب دنبال کردم که کارشون سفر به دور دنیاست و از اونجاییکه منم علاقه دارم به این موضوع ،گاهی که وقت داشته باشم حتما دنبال میکنم
خلاصه که دنبال ذهن و نجواهاش راه نیفتیم ،همین الان ذهن جانم داشت میگفت این رفتار بی محبتی فلانی رو که بهت بی محلی کرد با بی محلی کردن بهش نشون بده و داشت حال منو بد میکرد و داشتم میرفتم که خط و نشون بکشم براش ولی سریع آگاه شدم و فکرمو منحرف کردم و اتفاقا رفتار کاملا محبت آمیزی باهاش انجام دادم و متوجه شدم حالم که بد نشد تازه بهترم شد
منظورم این نیست که هر چقدر دیگران بی محلی میکنن ما بی خیال بشیم ،نه ،اگر دیگران با ما رفتارهای سرد دارن بخاطر نوع نگاه خودمونه و کم کم با آموزش درست میشه و وقتی ما توجهمونو برمیداریم از بی محبتی اطرافیانمون ،اونها هم روی خوششونو بهمون نشون میدن و دقیقا این ما هستیم که نقطه های طلایی آدم هارو میتونیم نشونه بگیریم
خدارو شکر میکنم برای تکرار آموزه ها و عمل کردن در زندگی که اگر بتونیم به موقع اجرایشون کنیم ،میریم تو مسیری که چرخ دنده های زندگیمون روان تر میشه و اتفاقات جدید رو هر روز باید به خودمون یادآوری کنیم
مثلا امروز که با دوستم رفتیم برای خرید هیزم برای ویلاشون ،اولین جاییکه رفتیم به دلمون ننشست انگار حسمون خوب نبود و به هیزم فروشی دیگه ای هدایت شدیم که هم ارزون تر بود هم شرایط بهتری داشت
و ما این اتفاقات بظاهر کوچیکو بارها به خودمون یادآوری میکنیم ،یا دیروز که رفته بودیم خرید سوپر مارکت ،فروشنده اونجا هر چیزی ما میخواستیم و پیدا نمیکردیم ،برامون پیدا میکرد و با احترام میذاشت تو چرخمون
دیدن اینها و گفتنشون به خودمون باعث میشه از این جنس موقعیت ها بیشتر برامون پیش بیاد و تکرارشون مارو میبره تو مسیرهای راحتر و زیباتر
تغییر کانون توجه باعث تغییر اتفاقات زندگی میشه ،به چی داریم فکر و توجه میکنیم ؟ یا اگر نمیدونیم داریم به چی توجه میکنیم ،میتونیم از نتایجی که میگیریم بفهمیم کانون توجهمون کجاست
خدارو شکر میکنم برای تلنگرهایی هر روز با آگاهی هایی به من زده میشه که حواسم باشه برگردم تو مسیر
سلام
من از این فایل فهمیدم که باید در زندگی گذشت کرد و اتفاقاتی بدی که برای ما پیش آمده در زندگی را باید ازش عبور کنیم و بهش توجه نکنیم و بگذریم و هی در ذهنمان آن را مرور نکنیم و در زندگی باید گذشت کرد از همدیگر مخصوصا در روابطمان با همسرمان . چون این اتفاقات بد برای همه در زندگی پیش می آید و کسی زرنگتر و موفق تر هست که از این حوادث گذر کند و توجهی ّبه آن نداشته باشد وباید این مطالب را بنویسم تادر ذهنمان ملکئه شود و ثبت شود .ممنون از استاد بزرگوارمان و انشالله که خداوند به ایشان جزای خیر بدهد
سلام
الان ک ب خودم نگاه میکنم میبینم خیلی فرق کردم عالی نشدم ولی خیلی بهترم
روزی نبود من ک چشمامو بازکنم فکرم دیروز رو ب یادمدنیاره حتی اگه نیمه شب بیدار میشدم ی لحظه مثلا بچرخم اینور باز اون افکار میومد تو ذهنم ساعتهای زیادی رومن بیخواب بودم از فرط عصبانیت از اینک مادرشوهرم یا کلا خانواده شوهرم اینجوری بامن رفتار کردیااین حرفها رو زدن
کل هفته ها و ماهها درگیر حرفهاشون بودم
یادم میاد در دوران بارداری سه روز تپش قلب داشتم از رفتار یکی از اقوام
همیشه تحت تاثیر بودم
مامانم میگف ول کن مریض میشی ی جوری شده بودم کلا خانواده مامانم میگفتن بخدا فریبا مریض میشی ول کن بگو بخند
اما گوش شنوایی نداشتم
اما الان خیلی از رفتارهام تغییر پیدا کردن
همیشه با همسرم سر این اون دعوا میکردیم
الانم میخوام تغییر کنم و لذت ببرم از زندگیم وکل زندگیم نشه حرف دیگران
الان خیلی از رفتارهای همسرم ندید میگیرم
میگم ب جهنم
چیکار میشه کرد واقعا باید نبینی اونقدرک عادت کنی
ن اینک هی بگی موضوع رو کش بدی برا خودت وهرروز داغت تازه کنی
چی میشه ن اونها عوض میشن با حرف تو با ناراحتیهای تو
ن پس
ول کن
رها کن
بزار بگن اونها نظر شونو میگن منک نباید اونی ک اونها میخوان باشم من خودمم من فریبام میخوام زندگی کنم
همش گله و شکایات ناراحتی افسوس
اینک نمیشه
خیلی خوشحالم خیلی
گذشتن و رها کردن احترام ب خودم هس من چن سال خواستم با قهر کردن ب همسرم یاد بدم ک بعضی رفتارها رو برام انجام بده یا بعضی ها رو ن
ولی اون یک ادمه حق انتخاب داره
منم ادمم میدونم من خیلی چیزها رو دلم میخواد ولی با ناراحتی و غصه خوردن گریه کردن اون عوض میشه ن پس ول کن
مثلا من دوس دارم همسرم روز تولدم یا سالگردمو یا تولد دخترم تبریک بگه یاکادو کوچک بگیره ولی اون همیشه مقاومت میکنه ۸ سال خواهش کردم ناراحت شدم ک من دوس دارم بهم تبریک بگی ولی اون این کارها رو مسخره بازی میدونه خب من جز اینک اون روزها رو از خودم میگیرم کاره دیگه ای میکنم ن
پس باید خودت برا خودت ارزش قائل باشی روحتو ب خاطر این چیزها درگیر نکنی ک چی
من ۹ سال از بهترین روزهای
زندگیم درگیر بودم
اما از وقتی وارد سایت شدم خیلی فرق کردم خیلی
و این سایت برای من مقدسه
من خودم خواستم تغییر کنم از خدای خودم خواستم خدا هدایتم کرد و من این راه رو ادامه میدم چن از اینجابهتر سراغ ندارم
وقتی مینویسم اروم میشم
انگار رهامیکنم قوی میشم
این تغییرات از لاغری برام عزیزتر بدن من گردن دردم دست دردم ک بیش از یسال بود دستم دردمیکرد دکتر رفتم و فلان گفتن از اعصابه من از اون روز ک دکتر گف برو فکرتو اروم کن رفتم یک کتاب گرفتم کل راه پیاده اومدم با خودم حرف زدم حال اون روز یادمه ک چقدر داغون بودم چقدر تنها بودم بغض کرده بودم من کتاب خریدم گفتم میخونم
بعدش از اینستا چن تا پیج روانشناسی و اینها پیدا کردم رفته رفته تغییر کردم ولی ن انقدر ک رفتارم تغییر کنه
چندین مدت طول کشیدتا اینک من ی مدت تابستان صبح زود بیدار میشدم قران میخوندم و جملات تاکیدی و و کتاب میخوندم مینوشتم
بعدش هدایت شدم ب این سایت و از اون موقع تغییر رفتارهای من شروع شد
و من تا ب امروز خیلی از رفتارهام تغییر کرده و امیدوار ب زندگی شدم قبلا فقط یک جسم زنده بودم
یک مرده
اما الان عاشق زندگیم
عاشق دخترم خودم همسرم
و دوس دارم از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم
خدایا شکرت ک من تو این دنیا فهمیدم ک باید چیکارکنم
شکرت
گذشته رو خاک کنیم تا زندگی کنیم
من خودم ن کامل ولی دارم روش کار میکنم
چن خودم میخوام میدونم ک موفق میشم
من خیلی روزها میشه از طرز حرف زدن فامیلام ناراحت میشم هی حرص میخورم
و همینجا ب خودم تعهد میدم ک تغییر کنم و این فایل چن روز یکبار تکرار کنم و عمل کنم تا رفتار م بشه
مرسی استاد شما خیلی بزرگوارید
گاهی حس میکنم خوابم انقدر دنیام عوض شده
من از خدا ممنونم ک انسانهایی مثل شمارو سر راهم قرار داد
به نام خداوند بخشنده مهربان
موضوع: طریقه نگاه کردن به زندگی
بعضی وقتا در زندگی به مشکلات و موانع برخورد می کند انسانها در برخورد با موانع دو دست میشود دسته اول خودشون رو می بازند و توانایی حل مسئله را ندارند این افراد زندگی سختی رو میگذرونم ولی دسته دوم وقتی مسئله و مشکل در زندگی به وجود می آید سعی میکنند مشکل را برطرف کنم و به خدا توکل می کنم و میگم که اگر مشکلی به وجود میاد راه حلی هم وجود دارد و صبر می کند و کم کم شروع می کنم به برطرف کردن مشکل از کلمه صبر استفاده کردم این کلمه با کلمه تحمل خیلی فرق می کند کلمه تحمل بار منفی دارد یعنی اینکه ما با زجر و احساس منفی در موقعیت هستیم ولی کلمه صبر یعنی اینکه ما فعلا در این شرایط مشکلی داریم ولی امیدوار هستیم و احساس خوب داریم و ایمان و اطمینان داریم این مشکل حل می شود و تا جایی که دست ما است برای برطرف کردن مشکل �دام میکنیم و همیشه به مسائل و مشکلات جوری نگاه می کنیم که امید به بهتر شدن اوضاع در دیدگاه ما وجود دارد در زندگی وقتی � مشکلی برمیخوریم باید کنترل افکارمان را در دست بگیریم و این خیلی مهم است وقتی یک مسئله به وجود می آید که ما را ناراحت میکند مثلاً کسی به ما حرفی زده و احساس ما را بد کرده ما نباید در موردش حرف بزنیم و حتی بهش فکر کنیم چون فرکانس مثبت منفی میفرستی و به جهان هستی میگیم که ما از این نوع احساس می خواهیم و جهان هستی هم دوباره از همون دست مشکلات برای ما به وجود میاره که احساسمون منفی باشه پس در این شرایط چه کار باید بکنیم باید به طور آگاهانه و عمدی کارهایی را بکنیم احساس خوب به ما بده و افکاری را مرور کنیم احساس خوبی درمان به وجود بیاید مثلا اگر کسی حرفی به ما زده و ما را ناراحت کرده نباید در ذهن خودمون با اون بجنگیم باید بگیم که اگر فلانی حرفی زده و در زندگی من نظری داده اصلا مهم نیست چون او فکر میکنه که حرفش درست است اون در موقعیت من نیست که بدون من در زندگیم چه کار می کنم پس نظر و حرف اون مهم نیست چون من در زندگی خودم سعی می کنم بهترین خودم باشم حرف دیگران اصلا مهم نیست چون درست نیست پس در هر موقعیتی � قرار میگیرم سعی می کنم کار درست را انجام دهم و اینکه دیگران چه برداشتی از کارهای من دارند مهم نیست چون ها جای من نیستند و هر کسی با توجه به دیدگاه ها و باورهای خودش در زندگی حرف می زند و ممکن است دیدگاه هایش در زندگی اشتباه باشد هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من نشان دهنده همین موضوع است موفق و موید باشید
سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان همراهم
چقدر این فایل جالب و متفاوت بود واقعا اگر ما بتوانیم آزردگی های گذشته را به گذشته واگذار کنیم و در زمان حال زندگی کنیم چه زندگی پرمعنی و با ارزشی خواهیم داشت
همانطور که گفتید این آموزش احتیاج به تمرین و تکرار دارد تا در ما نهادینه شود
مقدار تمرین و تکرار بستگی به اشخاص دارد که چقدر این افکار نادرست مرور کردن اتفاقات ناگوار در آنها قوی است
باید بگویم من متاسفانه یکی از همان افرادی هستم که مرور کردن اتفاقات ناگوار در من به شدت قوی است
بارها به خودم گفته ام که این کار من تنها خودم را آزار میدهد ولی توانایی خلاص کردن خودم از این تله شیطان را نداشتم
الان از وقتیکه وارد سایت تناسب فکری شدم و از دوره های ارزنده مختلف استفاده کرده ام نسبت به قبل بهتر شده ام ولی میخواهم که باز هم بهتر شوم و با تغییر نگرشم یک زندگی با مسیر باشکوه و طراوت بخش رها شدن از افکار مخرب را تجربه کنم
باید بگویم که قبلا مرتبا اتفاقات ناگوار که مرا درگیر خودش میکرد برایم پیش می آمد ولیکن اخیرا متوجه شدم که مقدار آنها خیلی کم شده است
این البته جواب کائنات به من برای اقدام کردن به بهتر کردن زندگی ام است خدایا سپاسگزارم
ممنونم استاد گرامی برای این فایل عالی و طلایی
به نام خدای مهربان..
سلام بر استاد عزیز عطار روشن و دوستان شگفتی سازم…
فکر میکنم بزرگترین اتفاق خوبی که در این دوره برای من افتاد تغییر نگرشم به زندگی بود تغییر نگرشم به خودم به آدم های دیگه به جهان هستی و حتی تغییر نگرشم به خداوند متعال…اگر چه بزرگترین مشکل زمان ما فراموشیه ولی از اون بدتر و سخت تر خودفراموشیه…اینکه آدم خودشا فراموش کنه یادش بره کیه و مسئولیتش چیه؟ حضور در این دوره منو به خودم بازگشت داد یادم اومد کی هستم و برای چی اومدم به این دنیا….من بنده ی خدا هستم اشرف مخلوقات جانشین خدا در زمین، اومدم به این دنیا تا مثل خود خدا خالق باشم و زندگی ام را اون طور که دوست دارم خلق کنم. من چقدر بزرگم و چقدر کوچک شده بودم در لا به لای مسائل و مشکلات زندگی که چه بسا خودم برای خودم مشکلش کرده بودم و در واقع مشکل نبودن بلکه وسیله ای بودن تا مرا به خودم واقعی ام بازگشت بدن ولی من فقط به دید یک مشکل بهشون نگاه میکردم و بسختی می رنجیدم و دیگران را می رنجوندم و به همه بدبین می شدم حتی به خدای مهربون خودم…همه را مقصر می دونستم به جز خودم و چقدر دنیام تنگ، سخت،رنج آور و غیرقابل تحمل می شد.با خودم فکر می کردم خدا منو آورده توی این دنیا تا رنج و زجر بکشم بنابراین همیشه دلخور بودم شاکی بودم عصبی بودم از همه طلبکار بودم و این تفکر اشتباه مثل پیله منو در هم پیچیده بود و هر چه تلاش میکردم نمی تونستم ازش رها بشم بلکه بیشتر درگیر می شدم و ناامید
در صورتی که مشکلات تلنگری هستن از طرف خدای مهربون تا ما به خود بیایم به قدرت درونمون پی ببریم و توانایی مون را برای حل اون مشکل باور کنیم مشکل را حل کنیم و اون یاقوت درون مون را پیدا کنیم و با ایمان به توانایی و قدرت درون خودمون در مسیر صحیح قرار بگیریم و مسیر رسیدن به آرزوهامون را ادامه بدیم…مشکلی که در زندگی مون پیش میاد که کاملا هم طبیعیه باید باعث رشد ما بشه باید تلاش کنیم حلش کنیم و اگر نتونستیم ذهنمون را روش متمرکز نکنیم ذهن مون را درگیر نکنیم همش بهش فکر نکنیم اعصاب مون را با تکرار اون اتفاق خرد نکنیم و همچنین اعصاب اطرافیان مون را…بگذریم و از لحظه هامون لذت ببریم درواقع در لحظه زندگی کنیم. این متاسفانه شرایطی بود که من قبلا داشتم. چند سال پیش یک روز یک همکاری به من گفت دیروز تو نبودی که فلانی پشت سرت اینطور گفت و همه خندیدن…سالها ذهن من درگیر این ماجرا بود و دائم بهش فکر میکردم حرص می خوردم توی دلم بهش بد و بیراه می گفتم و آرامشم را از دست داده بودم، دائم با خودم غر می زدم که مگر من چه مشکلی با فلانی داشتم که این رفتار را داشته؟ خلاصه چند سال این موضوع روی اعصابم بود و در تمام این سالها اون با خیال راحت و بدون هیچ دغدغهای به زندگی معمولی خودش مشغول بود و شاید اصلا اسم من هم از ذهنش رفته بود ولی من همچنان خودم را زجر میدادم و حرص می خوردم..البته این فقط یک مورد بود که ذکر کردم خیلی مسائل و موضوعات دیگه بود که منو عصبی و نگران می کرد درواقع میشه گفت هر مسئله ی کوچیکی ذهن و دل و قلب و فکر منو درگیر می کرد و….تا اینکه به این دوره عالی هدایت شدم و در مسیر تغییر قرار گرفتم،از وقتی فایل ها و صحبت های استاد را بارها و بارها هر فایلی را تکرار کردم و گوش دادم به آرامش عجیبی رسیدم و این آرامش به من فرصتی داد تا به اعمال و رفتار گذشته م فکر کنم،وقتی یادم می اومد که هر مسئله ی کوچیکی منو چقدر بهم می ریخت اعصابم را خرد میکرد و منم اعصاب بقیه را، دلم برای خودم می سوخت از اینکه عمر عزیز و گرانمایه را سر موضوعات بی ارزش هدر دادم اینکه تو مشکلات من همه چیز و همه کس مقصر بودند حتی خدا، ولی نقش خودم را فراموش می کردم، خیلی از اونها اصلا مشکل نبودن ارزش وقت صرف کردن و فکر کردن و اعصاب خرد کردن را نداشتند و شاید این مشکلات سر راه من قرار می گرفتند تا من را به موقعیت بهتری هدایت کنن ولی من همیشه ذهنم را روشون متمرکز میکردم و همونجا درجا می زدم و به قول معروف «وقتی دری بسته میشه فقط به اون در بسته خیره نشیم بلکه دنبال درهای دیگه بگردیم و راه دیگه ای پیدا کنیم که مشکل را حل کنیم. یعنی اینقدر خودمون و روح مون را بزرگ کنیم که توی مشکل نمونیم ازش رد بشیم یا حلش کنیم.آموزش های استاد به من یاد داد که به جای عصبانیت و نگرانی به دنبال راه حلی باشم یا اگر حل شدنی نیست دیگه روش متمرکز نشم بلکه ازش بگذرم و فکر و ذهنم را آزاد کنم …مشکلات بوجود میان تا ما را به مدارهای بالاتر پرتاب کنن فقط باید صبور باشیم و استمرار داشته باشیم خودمون را زیاد درگیرش نکنیم فکر کنیم که چه راهی برای گذر یا عبور از این مشکل هست با حفظ آرامش و صبوری براحتی مشکل را تبدیل کنیم به یک فرصت برای ارتقاء خودمون…خدا را شکر می کنم بخاطر هدایتم به سمت این مسیر عالی و از استاد عزیز عطار روشن بخاطر آگاهی های عالی و بی نظیرشون بینهایت سپاسگزارم.موفق باشین..
بنام خدا
سلام دوستان،و،استاد عزیز
من مدتی است که فایلهای تغییر زندگی را مطالعه میکنم و خیلی چیزها یاد گرفتم .
از این فایل یاد گرفتم که زندگی پر از فراز و نشیب است و ما باید بتوانیم با آنها کنار بیاییم و آنها را جزئی از زندگی بدانیم
نمیشه خوب زندگی همش خوشی باشه ایطوری زندگی یک نواخت میشه و معنی نداره .پس اتفاقات بد هم در زندگی همه ی ما میفته ما،باید با آنها کنار بیاییم و در انها ایست نکنیم
ذهن خودمان را ایستگاه آنها نکنیم . مثلا کسی حرفی به ما زد یا با همسرمون حرفمون شد درسته لحظه ای در آن اتفاق باقی می مانیم اما باید انقدر مهارت داشته باشیم که سریع فراموش کنیم و دیگه بقیه روزمون را با آن اتفاق خراب نکنیم .
یا در بیرون از خانه هستیم و یه اتفاق برای یه نفر دیگه میفته و ما بیاییم خانه ان را با،آب و تاب برای همسر و یا دوست تعریف کنیم .این جور اتفاقات را اگر ازشون رد نشیم به راحتی لذت زندگی را از ما می گیرن .
چند روز پیش پسرم رفت بیرون و وقتی برگشت تو بازی فوتبال زمین خورده بود و دستش بد جور شکسته بود من الان که این فایل را دیدم متوجه شدم که در رابطه با،این حادثه بر خورد خوبی داشتم خیلی با آرامش پسرم و بردیم دکتر و بعد از اینکه عکس گرفته شد معلوم شد که جراحی داره و نیاز به پلاتین می باشد باز هم من آرام بودم و به باباش می گفتم خوب چه اشکال داره اتفاقه افتاده تازه خدا را شکر دستش بود و روز بعد پسرم و با هزینه ای که،برای ما زیاد بود جراحی کردن ما هم تازه حقوق گرفته بودیم و من یه مقداری کنار گذاشته بودم که همان مقدار را جهت هزینه جراحی پسرم دادم .میخام بگم که این اتفاق اگر قبلا بود من صددرصد میگفتم نگاه کن باز ما یه پولی کنار گذاشتیم و یه بامبول برای خرج کردنش بالا اومد اما این بار نگفتم فقط گفتم اتفاقه افتاده تازه خدا را شکر ما از خودمون هزینه داشتیم وگرنه این همه پول را کی بهمون میداد اینم کار خداست .دوستان باور کنید انقدر این مراحل پزشکی پسرم کادو روز بود خوب پیش رفت احساسم خوب بود وقتی کسی تماس میگرفت و خواست یه طوری با آب و تاب همدردی کنه من راحت میگفتم اشکال،نداره تموم گذشت و ایطوری البته به نظر خودم این،قضیه را تونستم مدریت کنم و امیدوارم که بتوانم در تمام مراحل زندگی هم خوب و هم بد را به خوبی مدریت کنم،
من میتوانم موفق بشم همنطور که استاد عزیز توانست زندگیشو تغییر بده پس منم میتوانم
با سلام
من با گوش دادن این فایل خیلی چیزها ی جدیدی یاد گرفتم اینکه در حال زندگی کنم اینکه همیشه انسان شاد باشد یا پولدار امکان نداره زندگی بدون فراز و نشیب اصلا وجود نداره انسان با برخورد به موانع پیشرفت می کند وقتی موانه را رد کنیم زندگیمان تغییر می کندباید استمرار داشته باشیم ما انسانها ذاتا عجول هستیم و با نگاه به زندگی ور زمان حال از عجله کردن دوری کنیم چرا وقتی یک مسئله به وجود می آید تمام روزمان یا هفته مان را درگیر می کنیم به این دلیل که ما در آن اتفاق توقف می کنیم ما باید از طبیعت بیاموزیم که در هر حالتی که باشد به کار خود ادامه می دهد اما زمانی حادثه منی در بیت الله رخ داد آسمان یا زمین را خداوند بخاطر خانه اش متوقف نکرد من طبیعت را الگوی خود قرار می دهم اولین چیزی که در یک رخ داد بد باید رعایت کنیم تا وارد زندگی ما نشود حرف نزدن در مورد آن مستله است هر اتفاقی که در گذشته رخ دادخ دیگه بهش توجه نکنیم چرا موج منفی همواره با ماست متوقف نمی شه فقط ما نباید بهش توجه کنیم این حرف استاد خیلی منوتغییر داد که ما هرچه قدر مدار مثبت خودمان را بالا ببریم مدار منغی هم آبدیت می شودبزارید تجربه امروز که هم زمان با صحبتهای استاد کسب کردم را برایتان تعریف کنم من چند روز هست که دارم خانه تکانی اساسی می کنم امروز بیشترین فعالیت را داشتم خیلللللی خسته شدم همسرم بعضی مواقع به عمد وقتی صدایش می کنم یا سوالی می کنم اصلا جواب نمی دهد و این منو تا حد وحشتناکی عصبانی می کنه طوری که دلم می خواهد جیغ بکشم امروز در اوج خستگی بودم یک سوال ازش کردم ولی جوابی نداد داشتم منفجر می شدم با عصبانیت در را کوبیدم و با دخترم خیلی تند رفتار کردم با جیغ گفتم من توی خونه آدمم داذم حرف می زنم چرا جواب نمی دی رفتم گوشیمو برداشتم و هنزفری را به گوشم کردم و کارامو ادامه دادم باور کنید حرفی که می زنم عین حقیقته من همین فایل را گوش دادم و از درون آروم آروم شدم توی دلم گفتم خوب من چند لحظه پیش عصبامی شدم الان مه گذشت بیخیال.
رفتم پیش دختر و همسرم انگار من که حسم خوب شد آنها هم ۱۸۰ درجه عوض شدن اصلا انگار نه انگار وایییی خدای من خیلی ممنونم قبلا ساعتها و حتی روزها و یکبار یک ماه طول می کشید تا اوضاع برمی گشت به روال عادی خیییلی خوشحالم ممنونم استاد خیلی ممنونم از خدای مهربانم ممنونم که منو در این مسیر شگفت انگیز قرار داد سپاسگذارم
چگونه زندگی خود را تغییر دهیم هر کسیکه دوست داره شرایطشو تغییر بده میتونه از این مسیر استفاده کن۷ به شکل عالی تغییر کنه واستاد میتونه الگو خیلی خوبی باشه ومنم الگوم شما هستید چون تنها الگو واضح وروشتی هستید که میتونم تغییراتو در خود شما زندگیتون ببینم وامیدوارم که تا به هر کجا که دوست دارید برسید روش لاغری با دهنتنها روشیه که فرد میتونه نتایج لمس کنه تو زندگیش ببینه اینجوری نیست که امروز اموزش ببینی ۵ سال بعد نتیجه بگیری به محض اینکه اموزش اول بگیری همون ان احساست عوص میشه وتو اروم میشی این ی نشانه ست که نشون میده این روش عالیه محشره از این بهتر نمیشه من نمیدونم با چه زبونی از شما استاد عزیزم تشکر کنم بابت تک تک کلماتی که در فایلهاتون میگید تووقتی الان داری فایل گوش میدی صدا رو میشنوی فرکانست واحساست شروع میکنه به تغییر کردن ونایج اول رو در درونت تجربه میکنی واگر ادامه بدی نتایج در پیرامونت هم تعییر میکنهدموضوع امروز طریقه نگاه کردن به زندگی خوب افرادی که فکر میکنن زندگیه خوبه که پایین وبالا نداشته باشه این زندگی وجود نداره اگر قرار بود زندگی همیشه در سطح عالی باشه خیلی از پیشرفتها بشر اصلا بوجود نمیومد همه پیشرفتها از کجا ناشی میشه از ایجا که ی مسیری داشتن طی میکردن ی وسیله ای ساختن به بن بست رسیدن شکست خوردن مشکل بوجود اومد اما افراد تلاش کردن کیفت بردن بالا به همین طریق کیفیت ژندگی در جهان هستی افزایش پیدا میکنه وما جزی از جهان هستیم اینجا افراد به دو گروه تقسیم میشن یکسری افراد وقتی به مانع برخورد میکنن دیگه خودشونو می بازن میگن نمیشه دیگه بدبخت شدیم واز خدا وزمین وزمان که دیگه نشد شرایط تغییر کرد این افراد نابود میشن اما افرادیکه به مانع برخورد میکنن به خدا توکل میکنن وسعی میکنن از مانع رد بشن سعی میکن اونو تغییر بدن ازش رو بشن خودشونو بزرگتر میکنن ویواش یواش با شرایز زندگی تغییر بدن وموفق میشن وقتی داری این فایل گوش میدی یعنی شما تصمیم گرفتی که شرایط زندگیتو تغییر بدی والی خیلیها هستند به این فایل برخورد میکنن اما رد میشن شما که داری این حرفها رو میشنوی میخونی در مسیر تغییر هستی میخوای که تغییر کنی که دنبال یادگیریش هستی پس مطمئن باش که میتونی تو لایق تغئر کردن هستی ومهمترین پارامتر اینکه استمرار داشته باشیراین گفته هارو زندگی کنی به عمل تبدیل کنی اینجوری نباشه تو حرفها رو شنیدی بگی خیلی خوبه عالیه از این به بعد باید اینجوری رفتار کنمکفردا یادت بره وبرگردی به مسیر قبلی باید اونا و زندگی کنی بعد میبینی چجوری زندگیت تغییر میکنه موضوع امروز نگاه کردن به زندگی بعضی موقعها ی مسئله ای در زندگیمون پیش میاد که ی مسیله ای میشه که کل روز مون خراب میکنه من در یک جنبه از زندگیم مشکل دارم اما در تمام جنبهای زندگی تاثیر میذاره وزندگی خراب میکنه مثلا ما صب با همسرمون بحثمون میشه چرا ما تا اخر شب حالمون بده حوصله هیچ کسی نداریم چرا کارمونو درست انجام نمیدیم یا اصلا انجام نمیدیم موقع رانند
گی عصبانی هستیمکچرا چون ی اتفاق ده دقیقه ای افتاده اما این ده دقیقه روی ۲۴ یاعت زندگیمون تاثیر میداره وزندگی امروزمونو خراب میکنه چرا اینجوری میشه چون ما همیشه در اتفاقات میمونیم اتفاقات بد برامون ی ایستگاه میشن بعصی وقتها چند وز چند ماهروی ی حرف یک نفر میمونیم چرا فلانی تو مهمونی فلان حرف بهم زد وقتی ی حرف بارها وبارها مرورش میکنیمبقیه اوقات از دست میدیم لذتشو نمیبریم بخاطر اون موضوع اون اتفاق اون حرفدما باید یاد بگیریم که در حال زندگی کنیم برای همه این اتفاقات بد رخ میده نمیشه که زندگی باسه اتفاق بد نباشهدچرا چون به هر حال ما فرکانس منفی هم داریم هر چقدر م تلاش کنیموافکار مثبت داشته باشیمکی بخش از دهنمون افکار شیطانی داره وکارشو انجام میده همون زمانیکه ما تلاش میکنیم از مسیر خارج نشیم اونم داره تلاش میکنه که ما رو از مسیر خارج کنه پس طبیعیه که ی مقدار افکار بد داشته باشیمووبابت همون ی مقدارم مسایل در زندگی ما بوجود میاد اما هر چقدر سعی کنیم بیشتر در زمان حال زندگی کنیم افکار مثبت داشته باشیم تعادل اونها بهم میخورهدوخیلی از ما ها هستند که اتفاقات بدشون از اتقاقات خوبشون بیشتره بعصی ها هستند که مساوی هستند بعضی ها هم اتقاقات خوبشون بیشتر از اتفاقات بدشونه واین اختلاف از کجا بوجود میاد از کنترل افکارشون افرادیکه به نطر من وشما زندگی خوبی دارن اگر باهاشون حرف بزنیم میبینیم که خیلی از مسائلیکه ما بهشون گیر میدیم اونا اصلا براشون مهم نیست گیر نمیدن ومیگدرن فلانی حرف ژده خوب باشه ولش کن اما ما چی حرف زده میرم حسابشو میدارم کف دستش ابروشو میبرم غلط کرده پشت سر زن من حرف زده خواهرشو به عذاش مینشونم و… ومن مطمئنم برای افرادیکه گیر نمدنم مشکلات بوجود میاد ماشینشون خراب میشه خوب خراب شده باشه اشکالی نداره بعد از طهر میبرم درستش میکنمفلانی حرف زده خوب باشه مهم نیست ولش کن بچه ات مریص شده باشه اتفاقه دیگه پیش میاد میبرمش دکتر زود خوب میشه اینکه غصه نداره اون منطقی برخورد میکنه وراحت مشکل حل میکنه ولی من چی ای وای بچه ام مریص شده ای خدا چکار کنم ای بابا ماشین پنچر شده حالا باید برم زاپاس بیارم جک بیارم پنچری بگیرمو یعنی همش میایم ی موضوع تو ذهنمون بزرگش میکنیم وقتی بزرگ بشه ابعاد مختلف زندگیمون تحت تاثیر قرار میده باید نگاهمون به زندگی گدرا باشه یاد بگیرید که هر اتفاقی که میافته ابزار احساسات میکنیم ممکن درگیر بشیم اما یا بگیرید ادامه بدیم زندگی رو سبستم جهان سیستم خداوند ما در زندگیمون موفق میشیم ما قبلا شنیده بودیم که اگر جایی اتیش بگیره در طبیعت دیگه هیچ چیزی رشد نمیکنه اونجاوبرای همیشه سرسبزی نداره اما وقتی استاد در پارک دید که عدهای چمن حالا به هر دلیلی اتیش زدن واون قسمت خشک شده بعد از چند روز میبینن که جوانه زده طبیعت روند رشد وترمیمشو شروع کرده خداوند هیچ چیز متوقف نمیکنه دیدی که اتفاقی که در مکه افتاد عدهای مردن اما خدا متوقف نکرد سیستم خدا اینجوری اون اتفاق افتاد اون همه ادمکه قرار بود بمیرن اما خدا چیزی رو متوقف نکرد سیستم جهان اینجوریه اونهاییکه نمیبایست بمیرن در فرکانس مردن قرار نگرفته بودند به هر دلیلی از پرواز جا موندن همیشه وقتی اتفاقی میافته بعدا خبرهاش میاد که ی مسافر به پروازش نرسیده ماشینش پنچر شده هر اتفاقی میتونه تا مدتی زندگی ما رو تحت تاثیر قرار بده باید یاد بگیریم که زندگی رو زندگی کنیم هر روزشو باید زندگی کنیم هر چیزی پیش اومد خوشت نیومد بای بتونی ازش بگدری ولش کنی توجه بهش نکنی باهات بر خورد میکنن باید بتونی ازش بگذری نه بخاطر ون بخاطر وجود خودت که خیلی ارزش داره باید هر روز ی روز جوید هر چیزی پیش اومد بهش توجه نکنبگذر حالا حرفی شنیدی تو ولش کن چجوری باید ولش کنم اولین پارامتر اینکه دربارش صحبت نکن خیلی مهمه اگر برای کسی اتفاقی پیش میاد یا برای خودت پیش اومده به هیچ کس نگو دربارش صحبت نکنتو گروه ندار وقتی ی اتفاقی رخ میده وتو تکرار میکنی عملا داری به جهان هستی میگی من دوست دارم از این اتفاقات بیشتر تو زندگیم رخ بده ودر تمام مدت حالت بده اتفاقات بد و بازگو نکن زندگیتو بکن هر اتفاقی که در گدشته رخ داده هر خطایی کروب بهت گفتناین اخرشه اخر گناه اخر فساد هر کاری کردی در گذشته تاثیرش در زندگی امروزت خودشو نشون میده وحال الانتم خراب میکنه اگر اصلا بهش توجه نکنی گدشت یکاری کردم تموم شد ورفت ولش کن اگر اینجوری باهاش مواجه بشی در زندگی امروزت تاثیر نمیذاره وحالتم خراب نمیکنه خیلی مهمه که نگاه به زندگیت ی نگاه صحیح باشه مبنی بر لدت بردن الانم کی تصمین میکنه که ما تا کی زنده هستیم پس چرا الان حالمون خوب نباشه از امروزمون لدت نبریم از این لحظه استفاده کن برای لدت بردن زندگی کردن ونکنته اموزشیش اینکه تا جاییکه میتونی از امروزتون واین لحظه تون لدت ببرید ی فرصت پیش اومدبرید مهمونی ی فرصتی پیش اومد برید پارک لدت ببرید خوش بگذرونید دهنتونو درگیر چیزی نکنید از هر موضوعی که دوستش نداری جدا خوداری کنید که حالتونو خراب میکنه
سلام استاد بزرگوار سال نو بر شما و دوستان خوب و متناسبم تبریک عرض میکنم ان شالله ک سال خوبی برای همگی باشه همراه با سلامتی و دل خوش😘🌹این فایل بنظر من ک خیلی هاش مربوط ب من میشد من همیشه ب فکر گذشته و آینده هستم حال الانم و خراب میکنم همیشه استرس و ناراحتی ب خودم میدم واقعا استاد صدای شما رو ک شنیدم حالم بهتر شد ب خودم اومدم ک کجام چرا با خودم و خانواده ام اینجورم استاد دوست دارم بیشتر در این موردها صحبت کنید خیلی ممنون میشم ان شالله ک هر کجا ک هستید در پناه الله متعال سربلند و سلامت باشید🙏
قبل از شرکت در دوره هر حرف یا مسئله ی ناراحتم میکرد مدت ها در موردش حرف میزدم الان خیلی خیلی بهتر شدم چون به این نتیجه رسیدم من مسئول زبان دیگران نیستم و مسئول گوش خودم هستم هستم و رمز موفقیت انسان های موفق فقط ادامه دادن است استمرار
عین سیستم جهان هستی هر اتفاقی میافتد خدا و جهان استکبار خودشونو ادامه میدهند طلوع غروب خورشید شب روز و تمام مسائل دنیا
پس تو هم باید سیستم خودتو به سیستم جهان هستی نزدیک کنی نمیدونی که میتونی پس فقط با حال خوب ادامه بده با احساس عالی
دوم اینکه در برخورد با موانع زندگی دوجور انسان وجود داره اول اینکه پشت موانع زانو میزنند و منتظر رفع موانع میشوند دسته دوم منتظر نمیمانند اینقد ادامه میدهند تا موانع رو برطرف کنند
من جزو دسته ی دوم هستم من پشت مانع چاقی واینسادم و انقدر مسیر اشتباه رفتم تا مسیر صحیح رو پیدا کردم من به خودم افتخار میکنم که دارم زندگی خودمو تغییر میدهم خدایا منو یاری کن تا لحظه ای زنده هستم در این مسیر زیبا بمانم وشک ندارم زمانی ذهن من کاملا متناسب شود جسم من نیز به بهترین نحو در مسیر تناسب قرار میگیرد
چون جسم من بازیگر ذهن من است عین بازیگری که نقش نویسنده رو اجرا میکند خدایا شکرت
من چند سال پیش که وضعیت خاورمیانه کلا بهم خورده بود ویه جنگنی گریبان کشورهای اطرافم رو گرفته بود شب وروز کارم این شده بود که به همراه همسرم از صبح زود اخبار رو نگاه کنیم و روز به روز بر بد واحساس نگرانی واسترس بیشتر طوری که نمی اونستم زندگیه طبیعی ونرمالی داشته باشم وسرکار وخونه فامیل ودوستان همش بحث اتفاقات بد که ساعته راجبش صحبت می شد،نتیجه ش چی شد هیچی فقط الکی ذهنم رو درگیر کردم وروزهای خوش زندگیم رو تباه کردم وقدرت ذهنم رو تحلیل بردم چون کاری از دست من برنمی یومد پس اشتباه کردم ولی پارسال2020 باوجود جو ناخوشایندی که بر جهان هستی حاکم بود والان هم تاحدود زیادی حاکمه من تا می تونستم ذهنم رو درگیر نمی کردم چون تنها کاری که از دستم برمیومد این بود که ماسک بپوشم زمانی که از خونه خارج می شم وبهداشتم رو رعایت کنم وتاجایی که امکان داره درخونه بمونم ودر جاهای شلوغ تردد نکنم همین هیچ کار دیگه ای از دستم بر نمیومد ونمیاد واخر سال نشستم باخودم فکر کردم که درسا برای بعضیا سال بدی بوده ولی برای من اینجوری نبوده از همه مهمتر تولد دخت عزیزم در این سالل بود وتونستم یه خونه ی دیگه بخرم وهم خودم وهم همه ی اعضای خانواده ام سالم وسرحال هستن پس چرا بخاطر شرایط جهان من بگم سال بدی بود هر کس بااتوجه به باورهایی که داره وفرکانسهایی که می فرسته از جهان هستیسهمش رو داتفاقات خوب وبد دیافت می کنه
از زندگی کردن لذت ببرید
هیچ هدفی مقدس تر از تغییر زندگی نیست
قبل از شرکت در دوره لاغری با ذهن من همیشه نگاه وتوجه ام روی مشکلات وموانع پیشرفتم در زندگی بود اما با شروع دوره کم کم توجه ام به نکات مثبت زندگی بیشتر شد آموزش لاغری با ذهن نه تنها در جهت لاغر شدن من داشت پیش میرفت بلکه با یادگیری تکنیک های آموزشی توانستم نگاه خود را به زندگی ام تغییر دهم واین نگاه هر روز زندگی من را بهتر کرد وزندگی فعلی من از نظر روحی واحساسی شباهتی به زندگی قبل دوره ندارد چون احساس ام عالیتر شده اعتماد به نفس ام بیشتر شده خیلی صبورتر از گذشته شدم دیگر بخاطر مسایل پیش پا افتاده غمگبن وناراحت نمیشوم یاد گرفتم با مسایل زندگی برخوردی آگاهانه داشته باشم چون میدانم این برخورد های آگاهانه است که زندگی آینده مرا رقم میزند ویاد گرفتم باور سرنوشت من این است را از ذهن ام پاک کنم وایمان داشته باشم که خودم خالق زندگی خودم هستم ومسولیت تمام کارهام را به عهده بگیرم وسپاسگژار خداوند باشم برای اختیاراتی که در زندگی زمینی به من داده
افراد زیادی در دنیا وجود دارند که سرنوشت را مقصر زندگی خود میدانند همانند گذشته که خود من هم این نگاه را به زندگی ام داشتم وفکر میکردم این ها همه سرنوشت من است وبخاطر رضای خدا باید تحمل کنم ولی وقتی با دوره آشنا شدم فهمیدم باید نگاه ام به زندگی تغییر کند چون خداوند قدرت انتخاب را به خودم واگذار کرده
زندگی انسان ها پر از فراز ونشیب است اگر این فراز ونشیب ها نباشد پیشرفتی هم نیست حل کردن موانع باعث پیشرفت میشود
افراد در مقابل موانع زندگی به دودسته تقسیم میشوند افرادی که زود شکست را قبول میکنند وخودشان مسول هیچ چیزی نمیدانند وفکر میکنند دیگران مقصرند وشکست در هدف را تمام شدن زندگی مبدانند وروحیه خود را از دست میدهند ودچار احساس بد میشوند و از درون اشان میشکنند
افراد دیگر وقتی با موانع برخورد میکنند به خدا ایمان دارند توکل به خدا میکنند ودوباره آستین ها را بالا میزنند وایمان دارند که خداوند حامی آنهاست وسعی میکنند موانع ومشکلاتشان را از سر راه بردارند واز خدا وند تقاضا میکنند که در این راه مسیر درست را نشانشان بدهد وتلاش میکنند خسته نمیشوند احساسشان همیشه خوب است وبا احساس خوب وخوش برخوردی با دیگران وامید به راهشان ادامه میدهند
قبلا منم همه را مقصر عوامل وموانع زندگی ام میدانستم واز همه گله میکردم وفکر میکردم دیگران این موانع را سر راه من گذاشتند آسیب وصدمه به من وخانواده ام زدند ولی الآن دیگر واقفم که خودم مسول بودم اگر هر مشکلی که سر راه ام میامد سعی میکردم آن مانع را با درایت بردارم مشکلات بزرگتر از آن دیگر پیش نمیآمد وحالا دیگر افسوس برای گذشته هیچ اهمیتی ندارد وباید نگاه را به زندگی تغییر داد بقول سهراب سپهری چشمها را باید شست وجور دیگر نگریست
الان با شنیدن این فایل میخواهم جور دیگر نگاه کنم وتغییر در زندگی ام ایجاد کنم وآرام آرام شاهد تغییرات عالی زندگی ام در تمام جنبه هاش باشم وشاهد موفقیت را در آغوش بگیرم
تقئیر نگاه در زندگی به سمت نکات مثبت باعث این میشود که نکات منفی زندگی کم رنگ تر شود ونباید به نکات منفی توجه کنیم چون روح ما از روح خداست وخداوند ناراحت بودن وغمگین بودن را دوست نداره وطبعا روح ما هم طالب شادی وزیبایی است وقتی ما از مسعله ایی ناراحت وغمگین میشویم احساس امون بد میشود وهمین احساس بد به کائنات ارسال میگردد و کائنات میگردد تا احساس مشابه آن را به ما نشان دهد اگر در ایستگاه های منفی زندگی زیاد توقف کنیم پشت هم از آن احساس های بد را تجربه میکنیم
نباید به حرفهای دیگران که احساس بد به ما میدهند توجه کنیم باید اینقدر خودمون را قوی کنیم که دیگران نتوانند اختیار روح واحساس ما را به دست بگیرند در واقع ما نباید برده دیگران بشویم وافکار منفی همان افکار شیطانی است که هر چقدر ما قوی بشویم آن هم قوی تر میشود تا بتواند افکار مثبت مارا خراب کند ولی هوشیاری ما والگو برداری ما از افراد موفق باعث قوی تر شدن ما از افکار شیطان میشود وتوقف نکردن در ایستگاه های منفی وگذر سریع از این ایستگاه های منفی میتوانند ما را به سوی موفقیت بیشتر رهنمون کند
طبیعت نمونه بارز این این موفقیت هاست زمانی که آسیبی به یک قسمت از طبیعت زده میشود خود طبیعت باعث ترمیم خودش میشود ودر ایستگاه صدمه باقی نمیماند روند ترمیم ورشد را انجام میدهد وبه راهش ادامه میدهد این قانون در تمام جهان هستی از جمله انسان هم وجود دارد هیچ وقت طبیعت وقوانین جهان هستی از حرکت خودشان باز نمیایستند هر اتفاقی هم بیافتد زندگی جاری است سیستم خداوندی به روند خود ادامه میدهد اگر در هر اتفاقی بخواهد بیافتد میافتد وبرای ما بستگی دارد آیا در مدار این اتفاق هستیم یانه اگر در مدلرش نباشبم از آن اتفاق گذر میکنیم وسییتم خداوند ادامه دارد
باید یاد بگیریم هر روزی که از خدا هدیه میگیریم یک روز وهدیه جدید برای ماست ونباید روزمان را با حرفهای بیهوده وماندن در ایستگاه های منفی خراب کنیم واز این هدیه خداوند کمال لذت وبهره را ببریم
حالا چطور یاد بگیریم در این ایستگاه های منفی نمانیم ؟؟
اولا در باره هر ناراحتی به هیچ عنوان حرف نزنیم وبا دیگران در این باره دردل نکنیم چون با این کار به جهان هستی دلریم نشان میدهیم که برای این ناراحتی میخواهیم شاهد جمع کنیم وجهان هستی هم مشابه آن ناراحتی ها را برای ما نشان میدهد وشاهدان را به دور ما جمع مبکند تا باز هم شاهد اتفاقات منفی دیگر برای ما باشند در تمام مدت اتفاقات بد حس وحال ما هم بد میشود حتی اگر این اتفاقات برای خود ما هم نباشد نباید بازگو کنیم وخبر های بد بدهیم نگاه به زندگی باید نگاه گذرا باشد وبرای اصل زندگی با خوشحالی زندگی کنیم
هر اتفاقی که در گذشته افتاده هر نوع گناه هر اتفاق بد هر چیز بد که در گذشته بوده گذشته نباید حال الان مارا خراب کنه الان است که باید شاد باشیم وبه گذشته فکر نکنیم واز الان لذت ببریم چون تضمینی وجود ندارد که حتی یک ثانبه بعد زنده باشیم الان که فرصت داریم لذت ببریم از داشته های الان امون لذت ببریم وشاد باشبم وخوشحالی را در خود واطرافیانمون گسترش بدهیم دیگر به حرف دیگران اهمیت ندهیم دیگران را ببخشیم تا خودمون وروحمون آرامش بیشتری داشته باشه دیگران راحقیر ندانیم وبه همه احترام بگذاریم تا جهان هستی که مثل آیینه روح ماست همان را به ما نشان دهد
با آرزوی موفقیت برای استاد بزرگوارم ودوستان ارجمندم
با سلام
چقدر استاد به این فایل احتیاج داشتم بارها شده بود که فکر حرف آدمهای دیگه چنان منو داغون کرده بود که روزمو حتی نفهمیده بودم مخصوصا وقتی کار خونه میکردم چنان گاهی غرق فکر میشدم که فلانی بدخواه من فلانی دشمن من دیدی اون روز چی گفت عوضی چقدر عقده ایه چقدر چیپ و..چقدر پرو میتونه باشه کسی که این حرف بزنه وحالشو میگیرم بارها بهش فکر کردم که چه موقع حالش بگیرم خلاصه چند وقت قبل موقعیت خوب دیدم چنان حرف بارونش کردم وبه مسخره گرفتمش که داغون شد اطرافیانمم خوشحال شدن آخه اونارم خیلی اذیت میکنه باحرف ها ونیش وکنایه هاش همه بی احترامیاشو با سیاست وکلی فکر ودرکنایه نثارش کردم وقتی اومدم خونه خیلی خوشحال بودم که حالشو گرفتم ولهش کردم ودیگه از این غلطا نمیکنه که کسی رو ناراحت کنه اما درونم خوشحال نبود قلبم شروع کرد به درد گرفتن شبش تا صبح نتونستم بخوابم همش با خودم میگفتم اون آدم بدست اون بد که منو بارها تحقیر ومسخره کرده بود اون شخصیه که باید عذاب بکشه نه من ولی حالم خراب وخراب تر میشد یه ندایی بهم میگفت اون عوضیه اون آدم بدیه تو چرا مثل اون رفتار کردی اصلا به تو چه اون عوضیه همه حرفاشو برای چه جمع کردی ودر یک روز سرش خراب شدی الان ببین حالتو به خودم قول دادم دیگه مثل اون زن بدجنس رفتار نکنم به خودم قول دادم که فقط همون جا از خودم دفاع کنم واگرم زیاد مهم نبود چیزی نگم خودمو اونقدر قوی کنم که ازش عبور کنم وشخصیتمو حفظ کنم توبه کردم از مسخره واذیت کردن دیگران من اصلا اینجوری نبودم اما یه جوری از این آدم کینه داشتم که رو سرش خراب شدم اینو نوشتم که بدونین تلافی کردن حالتونو خوب نمیکنه درضمن اون آدمم عوض نمیکنه شاید بدترشم بکنه برای همینم اصن مگه من مامانشم که تربیتش مسیولش من باشم پس میسپارمش دست خدا شاید اهل شد اگرم نشد بازم من رهاش میکنم از امروز میخوام راحت زندگی کنم بدون استرس واز زندگیم لذت ببرم واصلا به اتفاقای قبل فکر نکنم خداوند منو بخشید منو دوست داره وهوامو داره واین برای من کافیه 🙂🙂🙂🥰🥰حالا حالم بهتره وخدارو بابت تمام نعماتش تناسب اندام همیشگیم ثروت روز افزون سلامتی وزیبایی خودم وهمسرم روابط عاشقانه ام آرامشم احساس شادی وخوشبختی خانه ووسایل خوب ماشین خوب وهمه چیزایی که یادمه ویادم نیست شکر میکنم عاشقتم خداجونم نعمت هاتو هر روز برزندگیمون افزون کن که طعم لذیذ هر کدوم با اشتیاق میچشم ولذت میبرم عاشقتم وممنونتم🥰
من میتونم زندگی خودم رو تغییر بدم همان طور که استادعزیز تونسته من هم میتونم هم در جسمم تغییر کنم و هم در بقیه ی جنبه های زندگیم تغییر کنم .(اما به شرط عمل کردن به حرفهای استاد )
در طول روز فراز و نشیبهای زندگی هست و همیشه نمیشه ما شادو پر از خنده و ثروتمند باشیم و اگر همه چیز در سطح عالی باشه بشر پیشرفت نمیکرد و همیشه پیشرفت بشر از اینجا شروع شده که با برخورد به موانع پیشرفت میکرده بعضی از افراد با برخورد به موانع همه رو مقصر میکنن و بد و بیراه میگن ولی افرادی هستن که وقتی به موانع بر میخورن به خدا توکل دارن و امیدوارن مانع رو هم به خوبی و راحتی رد میکنن.
ما باید با حرفهای استاد زندگی کنیم و تبدیل به عمل کنیم تا یواش یواش زندگیمون تغییر کنه و ما نباید عجله کنیم و نباید با یه فایل گوش دادن ما منتظر نتایج باشیم ما باید استمرار داشته باشیم و عمل کنیم تا کلی نتیجه بگیریم .
در زندگی ما یه مشکلاتی پیش میاد که مقصر ما نیستیم هر چند که خودمون هستیم اما اگر از این قانون آگاهی نداشته باشیم میگیم ما مقصرش نیستیم مثلا یه اختلاف نظری بین من و همسرم هست دیگه تا شب من حالم بد هست حوصله بچم رو ندارم و یا ناجور رانندگی میکنم چرا ؟چون در اتفاقهای بد میمونم و برای ما ایستگاه میشن و گاهی ماه ها در یه حرف میمونیم و میگیم چرا فلانی اون حرف رو زد و ممکنه ما بارها یه اتفاق یا یه صحنه رو یا یه جمله رو مرور کنیم و اما اینطور لذت زندگی رو نمیبریم ما باید در لحظه ی حال زندگی کنیم .
ما هر چقدر هم سعی کنیم خوب و عالی باشیم و لی شیطان در درون من یه جایی و بخشی رو داره که هر چقدر من خودم رو قویتر کنم اونم خودش رو قویتر میکنه پس شیطان هست .
و اون افرادی که به نظر من و تو خوشبخت و خوب هستن اونها به مسایلی که ما گیر میدیم گیر نمیدن و همین باعث اختلافها میشه و ما وقتی مشکلی برامون پیش میاد میگیم چرا اینطور شد ما شانس نداریم و بزرگش میکنیم و گسترش میدیم .اماباید نگاهمون به زندگی گذرا باشه هر چقدر سیستم زندگیمون رو نزدیگ کنیم به سیستم طبیعت خیلی بهتر زندگی میکنیم .
نگاه کنید هر چقدر تو بلا سر طبیعت بیاری اما طبیعت دوباره کارش رو شروع میکنه یعنی روند اصلاح شدن و ترمیم همیشه در وجود طبیعت هست و این در کل سیستم جهان هست و خیلی وقتا یه اتفاقی میفته و کل ادمها درگیر میشن و بحث میکنن و اما خداوند هیچ وقت نشده با اتفاقی در دنیا خدا در کارش اختلالی ایجاد کنه و یه روند طبیعی رو متو قف نمی کنه مثلا طلوع و غروب خورشید رو متو قف نمیکنه و یا دیرتر انجام نمیشن نه خیلی عادی مثل هر روز انجام میشن .
اما انسانها با کوچکترین اتفاقی زندگیشون متوقف میشه باید زندگی رو زندگی کرد باید بتونیم از اتفاقهای بد بگذریم سخته اما بگذر .
بارها شده کسی یه حرفی زده و ما تا مدتها بهش فکر میکنیم کاش بهش این رو میگفتم و این حرف رو میزدم و زندگیمون رو خراب میکنیم هر روز یه روز جدید هست و باید از زندگی لذت ببریم و هر چیزی قبلا بوده تموم شده و اولین پارامتر این هست که در موردش حرف نزنیم این خیلی مهم هست و یه بار یه اتفاقی میفته و من بارها به اطرافیان میگم و بازگو میکنم و یا یه صحنه ی بد میبینم میام برای بقیه تعریف میکنم و اینطور ذهن احساس ناامنی میکنه که در جهانی زندگی میکنم که همش اتفاقهای بد هست و این جهان جای خوبی نیست و برای ما مشکلاتی پیش میاد پس لحظه های فعلی رو به خاطر اتفاقهایی که قبلا اتفاق افتاده خراب نکنید و گرنه فقط اعصاب خورد و ناامیدی و پریشانی و افسردگی وبیماری … نصیبت میشه و یا اگر قبلا هر گناهی کردی که خیلی هم سنگین بوده تو مرورش نکن چون هیچ تاثیری در زندگی الانت نداره ولی اگر مرورش کنی زندگیت رو به خاطر گذشته ات خراب میکنی پس نگاهت به زندگی صحیح باشه و بر اساس همین لحظه باشه پس باید حالم خوب باشه و احساسم خوب باشه برای لذت بردن از زندگی تا جایی که میتونی از این لحظه لذت ببرید الان رو به سبک الان زندگی کنید و از حرف زدن درمورد موضوعاتی که دوست ندارید جدا پرهیز کنید و حرف نزنید.
استاد من هم قبلا نگاهم به زندگی یه طور دیگه بود . همسرم بسیار با شخصیت و عالی هستن و هیچ وقت در این چند سال زندگی مشترک نارضایتی از هم نداشتیم و لی خوب به هر حال اختلاف سلیقه و نظرها هستن و حالا گاهی هم یه مشکلات کوچیک بوده که قبلا اذیت میشدم یا خوشم نمیومد از یه حرفی و ناراحت میشدم و زندگی رو برای خودم زجرآور و سخت میکردم ولی حالا دیگه اصلا اون نگاه رو ندارم همین جمعه خواستیم بریم بیرون و اون یه حرفی زد که البته خودم هم بی تقصیر نبودم و من کمی میخواستم دلخور بشم ولی دوباره گفتم آخه چرا باید ناراحت بشم انگار یه کسی بود درونم که میگفت اهمیت نده حالا گفته مگه چی شده تو خودت رو ناراحت نکن من کنار تو هستم و ادامه ندادم و رفتیم باغ اونجا هم به روی خودم نیاوردم و چنان در طبیعت غرق شدم و لذت بردم و چندین بار به تنهایی و با عشق با خودم قدم زدم که اصلا همه چیز رو فراموش کرده بودم و در نهایت هم که دوباره حرفش یادم اومد و ادامه ندادن خودم یادم اومد احساس کردم چه رفتار ی داشتم آفرین چقدر سنگین و بزرگانه و باوقار بوده و در شان من این رفتار بیشتر بوده تا قبلا که بحث و جدل میکردم یه جورایی انگار با خودم در صلح هستم و انگار هیچ چیز نمیتونه من رو ناراحت کنه و اذیت کنه و یا بترسونه چون خدا رو چنان در خودم و در اطراف خودم پیدا کردم و دلگرمم به وجودش که هر کس هر چی بگه من اهمیت نمیدم و نمیترسم و ناراحت نمیشم و خوشحالم که روز جمعه رو برای خودم خراب نکردم و بلعکس رفتیم باغ و کلی اونجا هم خوش گدشت و روز خوبی رو خلق کردم و از هر لحظه ی زندگیم دارم لدت میبرم و این لدت بردن فقط به خاطر ارامش،و ایمان و توکل بهتری هست که تونستم پیدا کنم.
این احساس لذت و شادی رو که همیشه در زندگیم دارم واقعا درونی هست و هر چیزی حتی یه چیز کوچیک خیلی سریع من رو خوشحال میکنه ولی شاید خیلیها یا به اون اهمیت ندن و یا اصلا توجه نکن و یا خیلی ها بهتر از اون رو داشته باشن ولی حالشون خوب نباشه اما من چون دید و نگاهم به زندگی عوض شده از هر چیز کوچیک و بزرگ خوشحالم راضیم و لذت میبرم و سپاسگزارم از نفس کشیدنم از سرپا بودنم و کار کردنم در خانه و درست کردن غدا برای بچهام و همسرم از خوردکن بر قی زیر دستم از ماشین ظرفشورم از لباسهام که به روز و رنگ شاد هستن از اندامم از چهر ه ام از صورتم از خانوادم از هر چیزی که در اطرافم و وجودم هست حتی از هوا از گنجشکهای لبه پنجره ی آشپز خونم از خیلی چیزا که الان نمیتونم به زبون بیارم و این همه حال خوب رو مدیون شما استاد عزیز و دورهای خوبتون و این راه عالی و اگاهی های عالیتون هستم .
-شرح عملکرد
به نظرم این هفته من وارد مرحله جدیدی از انجام تمرینها در زندگی روزانه ام شدم. مطالب برای من خیلی خیلی جذابتر و متفاوت تربود. استاد در فایلها خیلی هیجان زده بودند و من کاملاً تحت تاثیر قرا ر گرفتم. من خیلی بيشتر با دوره همسو بودم. من خیلی بيشتر تحت تاثیر تمرینهای بقیه قرار گرفتم. بعضی افراد خیلی خوب نکات را لیست میکنند. این عزیزان وقتی نکات جدیدی را با ذکر مثال با ما در میان میگذارند انگار دارند واحدهای تقویتی در کنار این دوره را در اختیار ما میگذارنند. من خیلی از خواندن انها لذت میبرم مخصوصا انهاییکه مدال طلا یا حتی دو مدال طلا میگیرند. خیلی دنیای جذابی را براي من نوعی میسازند.من مطالب زیادی از نوشته های دوستان یاد میگیرم و انها را به عمل تبدیل میکنم. از ایشان سپاسگزارم. مطالب بعضي از دوستان برای من مانند حالت یک فایل جدید میماند، حتی وقتی خیلی از انها را در زندگی خودم به کار میبرم، خیلی نتیجه میگیرم. بعضی از نکات هست که من اصلا انها را در فایلها متوجه نشده ام یا اصلا از ان دید به ان نگاه نکرده ام ، در اینجا خواستم تاکید کنم بر تاثير نظرات دوستان خوبم و هم اینکه خواستم از به اشتراک گذاشتن مطالب خوبشان تشکر کنم. برای من این همکاری به من این احساس را ميدهد که ما با هم در مسیری مشترک گام برداشته ایم ، همسو هستیم و به هم کمک میکنیم و حتی با انرژي چندین برابر برای تغییر زندگی به جهتی مثبت قدم در این راه گذاشته ایم. 😊😊
-شرح رضایتمندی
این هفته نسبت به هفته قبل من خیلی بیشتر توانستم در هر لحظه لاغری ذهنی، را زندگی کنم. در کل تمرینها بیشتر برای من در طول روزمرور میشد و من بیشتر به انها عمل میکردم. خیلی از این هفته بخصوص فایلهای تصویری زندگی باطعم خدا راضی بودم. دنیای من الان خیلی متفاوت شده حتی روحیه همسر و پسر من شادتر شده و انها سرحال تر هستند. من خیلی متحول شدم ، انقدر میخندم که حتی اگر موردی سر کارم پیش اید به من با احترام و یا دوستانه گفته میشود ولی از همکارانم میشنوم که انها خیلی تند و عصبی تر باهاشون برخورد میشود اگر ایرادی در کارشون و کیفیت ان نمودار بشود. من خیلی شادم و از زندگیم لذت میبرم ، سالم هم که هستم ، خدا را هم که دارم ، دیگه چیزی کم ندارم. من در شغلم پیشرفت زیادی داشته ام و هم در روابطم. با اینکه ما به خاطر تناسب اندام و لاغری در این مسیر گام برداشته ایم ولی هم خودم و هم اطرافیانم تغییر را در همه جنبه های دیگر زندگیم میبینند. 😀😀
-شرح نارضایتی
من احساس کردم که بعضی مواقع شاید ذهنم به خاطر مشغله کاری ام که ان هم کاری فکری است خسته بوده ، ولی باز فايلها را دنبال کردم . البته خیلی نامحسوس بود ولی خوب این تنها نکته نارضایتی من بود. 🤔🤔
-تعهد اجرای هفته بعد
من بااطمينان و تصمیم قاطع اعتراف میکنم که عاشق لاغر ی ام و در هر حالتی که باشم و هر چقدر شرایط زندگی من تغییر کند ،من همچنان در حال تلاش برای انجام فایلها و تمرینها و به عمل دراوردن انها تا حد توانم هستم و این تكرار برایم لذت بخش است.این دوره جز لا ینفک زندگى من شده است. من احساس میکنم که مطالب دارد بیشتر و بیشتر با تكرار و تکرار و مرور برایم جا میفتد، هر روز بیشتر از دیروز. من یا میمیرم ویا متناسب میشوم.از اینکه مطالب را به صورت ویس و یا نوشته از دوستانی که لطف میکنند درباره شگفت انگیز شدنشان به اشتراک میگذارند و استاد برای ما در یا تلگرام و یا حتی ایمیل دریافت میکنم گاهی هم شگفت زده و گاهی تواما پر انگیزه میشوم. خدایا سپاسگزارم. به نظرم در دوره تکرار، فایلهای زندگی با طعم خدا مثل مرواریدهایی در دل صدف این دوره تناسب لاغری از طریق ذهن جا گرفته است. من که خیلی احساس ام رو به خوبی است. من خودم را الان پر بارتر ، اگاهتر و با انگیزه تر از قبل میبینم. هر چه بیشتر زمان از شروع دوره برایم ميگذرد ، بیشتر خودم را میبینم که همسو با متناسب شدن در رودخانه لاغری شنا میکنم و بیشتر لذت میبرم. من الان به عنوان اشرف مخلوقات به خودم میبالم که در این دوره هستم. من به دانشجو بودن خودم و سطح اگاهیم به شدت افتخار میکنم. فایلهای متنوع ای که به دوره تکرار اضافه شده خیلی جذاب و دوست داشتنی و اموزنده هستند ، حیف که نمیتوانم کل شب را بیدار باشم و انها را مرور کنم. باز هم ممنونم استاد. 😁😁
فایل “از زندگى کردن لذت ببرید. “:
ما خیلی چیزها را در زندگی داریم که میتونیم ازش لذت ببریم. خیلی کارهای ساده که شاید اینقدر ساده هستند که ما یادمون میرود انها را انجام دهیم مثل شنا کردن ، کتاب خواندن ، نامه نوشتن به خدا یا فرشته درونیمان ، دعا کردن ، تمرکز کردن ، تنها در خانه ماندن ، چرت زدن ، دوش گرفتن ، در اغوش گرفتن فرزندمان ، عکس گرفتن ، مرخصی گرفتن ، تنها غذا خوردن در بیرون یا داخل خانه ، دیدن زیبایی خودمان ، رقصیدن ، روی چمن دراز کشیدن ، دیدن ابرهای در حال حرکت در حین رانندگی ، سپاسگزاری روزانه ، حرف زدن با ادمهای مثبت ، خواندن نظرات دیگران در سایت تناسب ذهنی ، داشتن رفتارهای محبت امیز ، گذراندن وقت بیشتری با خانواده ، پول خرج کردن برای خودمان ، تلاش برای یادگیری فرمولهای لاغری و غیره.
تجربه لذت بخش امروزمن حدود سه ساعت پیش :
من ساعت 5 تا 6:30 صبح در حال انجام تمرینهای تناسب ذهنی بودم ،زمانیکه همه خواب بودند و خانه در ارامش کامل بود. بعد چون از شب قبل رضایت همسر و پسرم را گرفته بودم، انها را بیدار کردم تا به سمت پارک نزدیک خانه برای صرف صبحانه برویم. من چای درست کردم در فلاسک ریختم. کره ، عسل ،پنیر ، مغزیجات را در نایلونی گذاشتم. کارد صبحانه ، بشقاب و لیوان یکبار مصرف برداشتم. نانها را که داغ کرده بودم به اضافه خرما در نایلون دیگری گذاشتم تا همسر و پسرم لباس گرم بپوشند، ماشین را روشن کردم. هوا 8 درجه سانتيگراد بود و هوا کاملا روشن نشده بود. همسرم زیر انداز را روی الا چیق گذاشت و من و پسرم همه مواد صبحانه را روی سفره ای که در نیمکت زیر الاچیق بود چیدیم و با یاد خدا صبحانه را میل کردیم. چمن ها را شب قبل زده بودند ، کل فضای پارک بوی چمن و تر و تازگی میامد. من صبحانه خیلی کمی خوردم ولي همان هم طعم خدا میداد. پسرم چون میخواست بیشتر صبحانه بخورد زیر الاچیق تنها گذاشتمش و به اتفاق همسرم در پارک که تقريبا کسی غیر از ما انجا نبود، قدم زديم. ما راجع به زیبایی خدواند که این پارک و فضای سبز و درختان را در اختیار ما گذاشته بود ،با هم حرف زدیم و از خداوند از صمیم قلب تشکر کردیم. زندگی خیلی زیبا و لذت بخش است اگر به قول استاد دیدگاه خود را عوض کنيم و عینک زیبایی و تغییر رابر چشم بزنیم. ☺☺☺☺☺☺☺
سلام دوست عزیز
تبریک می گم به شما
چقدر لذت بردم از خوندن تجربه عالی شما
احساس خوب
توجه به زیبایی ها
آرامش ذهنی
لذت از آنچه هست و می توانیم استفاده کنیم
خیلی نکات عالی در نوشته شما دیدم که احساس خبلی خوبی در من ایجاد کرد
متشکرم
سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز هفتاد و هشت تكرار ,
❄️آهنگ و جمله ى فايل صبحگاهى , فوق العاده زيبا و دلنشين بود 🎵 🎼 🎶
❄️فايل از زندگى كردن لذت ببريد .
من فكر مى كنم , به سادگى مى شه از زندگى لذت برد , و به سادگى مى شه , شاد بود , اما ياد نگرفتيم شاد بودن و لذت بردن از زندگى رو‼️ و به لطف خداى مهربان , من در اين مسير دارم ياد مى گيرم كه با حال خوب و احساس خوب زندگى كنم و از زندگيم لذت ببرم .
من در خداوند شادم . هر صبح انتخاب مى كنم كه روزم را با فايل صبحگاهى , شروع كنم و يا انتخاب مى كنم اخبارا رو دنبال كنم‼️من نعمتهاى فراوانى در زندگيم داشته ام , اگرچه توجه و تمركزم به اخبارا نبود , اما به مسائل زندگيم توجه و تمركز مى كردم و در باره شون صحبت هم مى كردم كه هيچ فايده اى نداشت , و كارى بس پوچ و بيهوده كه , سالها انرژى , آرامش و شاديمو ازم مى گرفت و همچنين مانع از ديدن خوشبختى و نعمتها در زندگيم مى شد , سالها وقتى بدون اعتماد كردن به خداوند و بدون آگاهى و شناخت ذهن منفى باف ت تلاش كنى , ناآگاهانه فقط دارى به روح و روان خودت آسيب مى زنى و انرژى خودتو كاهش مى دى , كه هيچ فايده اى هم , كه نداشت , من رو هم خسته تَر كرده بود , سالها دور كوه مى چرخيدم , انرژى كه بهتر بود صرف شادى خودم و فرزندانم مى شد . خيلى كتابا در اين زمينه ها خوندم كه چگونه بهتر زندگى كنم , در واقع كتابا , به من آگاهى و آرامش مى داد , خيلى زياد كتابامو دوست داشتم , زندگيم طورى بود كه كتابام برام خيلى ارزشمند بودن , از وقتى كه شروع به خوندن كتابا كردم و ورزش رو هم شروع كردم , درونم آرام تر شده بود , اما كافى نبود , بعد از مدتى , ديگه مثِ قبل كتاب نمى خوندم , و استمرار هم نداشتم , چند جلد كتاب خوب خريده بودم , با اينكه خيلى دوست داشتم كتاب بخونم , اما ادامه ندادم‼️خودم آرووم شده بودم اما مسائل زندگيم همچنان وجود داشت , و همينطور در فضاى مجازى دنبال كليپ ويدئو در زمينه زندگى بهتر … بازم كافى نبود . يكى از قوى ترين دلايلى هم كه قلبا دوست داشتم در اين دوره ى آموزشى شركت كنم , احساس خوبى بود كه از كليپ ويدئوهاى استاد عزيز در اينستاگرام مى ديدم و غرق انرژى و احساس خوب مى شدم . خودم احساس مى كردم گره اى در كارم هست كه از زندگيم لذت نمى برم , و به لطف خداوند مهربان به اين مسير هدايت شدم , در اين مسير به فرموده ى استاد عزيز , طعم هايى رو تجربه مى كنم كه قابل لمس و حس هستند , خداوند مهربان نيت قلبى منو ديد , من كه سالها تلاش مى كردم تا كيفيت زندگيم بهتر شه اما نتيجه ى چندانى نداشت , و به لطف خودش , منو به اين مسير هدايت كرد , هر چند كه دوست داشتم زودتر در اين مسير قرار مى گرفتم اما بازم خداروشكر و سپاس الان , اينجا هستم . خداى من , يه لحظه فكرشو مى كنم كه اگه اينجا نبودم , چى مى شد ‼️ دوباره يه پاييز ديگه‼️يه زمستون ديگه‼️اما اين پاييز و زمستون برام متفاوته, من به لطف خداوند مهربان تغييراتى رو كه سالها در جستجوش بودم , در اين مسير دارم احساس مى كنم . استاد عزيز , وقتى موضوع آتيش چمن پارك رو تعريف كرديد كه بخشى از چمن پارك سوخته بود و شنيده بوديد وقتى خاك مى سوزه ديگه اونجا گياهى نمى تونه رشد كنه‼️و چند روز بعد ديديد كه چمن سوخته , چند تا جوانه زده🌱🌱 من احساس خوبى از شنيدن اين تعريف شما در باره روند سبز شدن در طبيعت داشتم , در ذهنم تداعى شد كه مثلا وقتى يكى بخاطرِ هر مسئله اى در زندگيش آسيب روحى روانى مى بينه , خيليا متاسفانه مى گن , زندگيش تباه شد , زندگيش نابود شد , از بين رفت , و خيلى از اين حرفاى نااميد كننده , دقيقا مثال شيطان ( ذهن منفى باف ) كه وقتى مسئله اى در زندگى مون پيش مى ياد , مى گه , ديگه همه چى تموم شد‼️
اما خدا مى گه , هنوز تموم نشده , همه چى درست مى شه🌟 وقتى در سيستم جهان , طبيعت, هر آسيبى كه بهش وارد بشه , دوباره جوانه مى زنه و سبز مى شه ,🌱🌱پس بدن من هم همينطور . وقتى من در مسائل زندگيم 💯 به خدا اعتماد كنم , خداوند هم برام جبران مى كنه و ايده ها و راه حل هاى مناسبى به ذهنم مى ياد .
با تشكر فراوان , خدا قوّت , شاد و پر انرژى باشيد🥰🎄🎄
من با شرکت کردن در دوره ی آرزوها ، این فایل رو بهتر متوجه شدم مخصوصا قسمتی که هر اتفاقی در زندگی مون میوفته مقصرش ما هستیم . سر این موضوع خیلی عالی با درونم بحث کردم مذاکره کردم مقایسه کردم و در نهایت قبولش کردم در صورتی که وقتی این فایل رو گوش میدادم نمیتونستم قبول کنم این حرف را . به همین ترتیب متوجه شدم بقیه ی انسان ها هم مسئول و مقصر زندگی خودشون هستند و انتخاب آنها برای چگونه زندگی کردن نه به من مربوط میشه و نه تاثیری در زندگی من داره.
نگاه گذرا به زندگی داشته باشید و از مسائلی که احساس ما را بد میکنند خیلی زود بگذرید . این نکته به گذشته اجازه ی تاثیر در زمان حال را ندهیم مثل همان مثال استاد است که موج های پشت قایق تاثیری در حرکت جلوی قایق ندارد.
نکته ی حرف نزدن درباره ی مسائل و موانع باعث ایجاد آرامش و انرژی مثبت برای تغییر کردن و ادامه دادن میشود.
نمیدونم چجوری و چی میشه اما رعایت کردن نکات تغییر زندگی واقعا باعث تغییر میشه . و من تا امروز نتایجی دریافت کردم که شوکه شدم و با خودم گفتم واقعا عمل کرد و حتما میتونه این تغییذان و نتایج انقدر گسترده بشه که زندگی من در جنبه های مختلف رو تحت تاثیر قرار بده چون برای خداوند خواسته ی کوچک و بزرگ اصلا معنا نداره .
من امروز قبل از اینکه اصلا فایل رو گوش کنم حالم بود و تا اینکه به خودم گفتم ببین تقصیر خودته این حال حالا انتخاب هم با خودته که ادامه اش بدی و بدتر بشی یا رهاش کنی و به زندگیت برسی . تا اینکه به خودم رسیدم و لاک زدم و رقصیدم و از اون حالت خارج شدم و خداروشکر میکنم که من میتونم هم مسئولیت احساسم رو بپذیرم و هم برای تغییرش اقدام کنم به خدا این تغییر کمی نیست اما چون خیلی راحت و بدون اینکه من اصلا مستقیم بخوام که این تغییر در من شکل بگیره ، بوجود اومده باعث میشه فکر کنم که کار مهمی هم نیست اما واقعا بزرگه خیلی ها سال ها تلاش میکنن اما به تغییراتی که ما اینجا به راحتی تجربه میکنیم حتی نزدیک نمیشن.. و خوشحالم که انقدر عالی تغییر میکنم این طرز برخورد من با مسائل حتما پاداش از سوی خداوند و جهان داره که اولینش آرامشه و من مطمئنم بقیه نتایج هم به راحتی وارد زندگی من میشوند.
با سلام
امروز رو امروز زندگی کن : این دقیقا تصمیمی که من از روز قبل گرفتم و وقتی این فایل شنیدم خیلی خوشحال شدم عالی بود. یه چیزی هم بگم با خودم گفتم شما همه جلسات رو به تناسب ذهنی صرفا اختصاص نمی دید و یه روزهایی هم به افکارمون و احساسمون راجع به مسائل زندگی می پردازید این خودش یعنی حالا که یاد گرفتم درست رفتار و فکر کنم ، دیگه زندگی کنم فکر نکنم فقط باید به موضوع متناسب شدن فکر کرد اون خودش با گذر زمان پیش میاد به خصوص این روزها که تغییرات جسمی دیدم و از رفتار غذاییم راضیم. اما در مورد فایل : فقط امروز زندگی کن مدتی که با مشکلی شخصی رو به رو هستم و حالا که این فایل گوش کردم با خودم عهد کردم که دیگه راجع بهش نه با خودم نه با هیچکس دیگه صحبت نکنم حتی دیگه درباره اش فکر نکنم تا جایی که می تونم . افسوس دیروز نخورم چون دیگه تموم شد نگران فردا نباشم چون هنوز نیومده و من به لطف خدا نعمت امروز دارم . هرروز متفاوت زندگی می کنم و لذت می برم خدایا شکرت
به نام خدا سلام
😇😇
دورشدن از افکار منفی واینکه اجازه ندیم یه ناراحتی کوچیک رو کل زندگیمون تاثیر بذاره شاید کار خیلی سختی باشه ولی شدنیه چون من این روزها خیلی موفق عمل کردم وتونستم افکار منفی وگفتار منفی ورفتار منفی رو خیلی خوب از خودم دور کنم البته یه جاهایی هم اشتباه میکنم ولی خیلی کمتر از قبل شده وبه لطف خدا تغییر روتوزندگیم دارم میبینم واحساسم خیلی عالی وحال خیلی خوبی دارم ودیگه فکرم درگیر نیست وبیشتر میتونم روی مسائل خوب تمرکز کنم و نتایج خوبی دریافت کنم وشاید بهترین اونها تاالان روابط خیلی خوبی که تونستم با همسرم داشته باشم ومنی که عشق همسرم روباور نمیکردم الان همه ی فکرم اینکه چقدر دوستم داره وحتی یه لحظه هم بدون من نمیتونه زندگی کنه وخودش هم اینو تکرار میکنه ومن بارها دوستت دارم رو از زبونش میشنوم ونتیجه بعدیم قرارگرفتن منظم وبااشتیاقم درمسیر لاغری هست وایمان دارم که دراین مسیر حتما موفق میشم وتااینجا هم موفقیتهای خوبی کسب کردم وخداروشکر میکنم که تونستم درراه تغییر کردن قدم بردارم .
ب نام خداوند جهان هستی💫💖💫💖
سلام بر استاد گرامی و دوستان همراهم
من خیلی همیشه درگیر رفتار و حرف های اطرافیانم بودم و دراین مدت خیلی بهتر شدم .۲ ماه پیش بین من و یک خانواده ای مشکلی پیش اومد وبا این ک خیلی رو خودم کار کردم ک فراموشش کنم هر از گاهی این خانم لجبازه منفی باف میاد میگه چرا بهت بی احترامی کردند چرا اینجور چرا اینجور و حالم رو بد میکنه ،و الان فهمیدم ک هر چی ب اون موضوع فکر کنم بیشتر اعصاب خودم رو خراب کردم و زندگیم رو خراب کردم. و من در همین جا با خودم عهد می بندم هم این موضوع و هم هر چیزی ک باعث ناراحتی من بشه و دوست نداشته باشم را رها میکنم و اصلا بهش فکر نکنم تا زندگی عالی داشته باشم وبا آرامش زندگی کنم .انشاءالله
استاد ممنونم از این آگاهی هایی ک در اختیار ما گذاشتید 💖🌹🌹🌹🌹🌹🌹💖
سلام خیلی مطالب جالب ودرستی بود اما من در گذشته اینها را نمی دانستم اکنون از وقتی وارد این سایت شدم هرروز یک مطلب جدید می اموزم حالم خیلی بهتر شده کانا لهای خبری تلگرامم را حذف کردم بعضی از پیج های اینستا گرام را انفالو کردم واین مطابی که امروز یاد گرفتم ازاتفاقات بگذرم برایم خیلی ضروری بود با تشکر از استاد گرامی سپاس گذارم
به نام خدای مهربانم، امروز صبح که از خواب بیدار شدم با خوشحالی و حس خوب بیدار شدم و رفتم جلو ایینه و گفتم ای کاش همیشه خوشحال باشم اینطوری ای کاش هیچ وقت ناراحت نباشم سریع یه جمله اومد تو ذهنم که در هر شرایطی هم باشم بدترین شرایط ممکن هم باشم نباید ناراحت بشم چون ناراحتی ناراحتی فقط شرایط و بدتر میکنه ولی خوشحالی شرایطو تغییر میده برای تغییر زندگی نیاز دارم که از اصل زندگیم لذت ببرم نیاز دارم از همین لحظم لذت ببرم باید در هر شرایطی باشم امید و ایمان به خدا داشته باشم خدای من از تمام موانع من بزرگتره
هیچ وقت هیچ شرایطی وجود نداره که به خاطرش بخوام ناراحت باشم
ولی گول میخورم گول نجوای ذهنیم خانوم دروغگو رو
ولی این فایل برام تلنگر خوبی بود که من معلوم نیست تا کی زنده هستم
از کجا معلوم امشب خوابیدم صلح بلند شم و خورشیدو ببینم پس از همین حالا برای همین لحظه ای که دارم خداوند رو سپاس گذارم و لذت میبرم از زندگیم و تلاش میکنم برای به وجو اوردن شرایط بهتر تو زندگیم برای لذت بردن بیشتر😍خدایا بابت راه ها و فرصت هایی که بهم نشون دادی از تو سپاس گذارم بینهایت
در مورد قسمت که توی روابطم با دیگران چحووری باید باشم خیلی بیشترر باید کار کنم و خودم رو درگیرر حرف ها و مردم نکنم….
یادمه درمورد قانونی که یادم نیست در کجا خونده بودم نوشته بود که برای هر حرفی و یا هرچیزی اندازه خودش ناراحت باش
اگه کسی من رو تحقیر کنه یا توهین کنه اولا میدونم اونم شیطان درون داره و شبطان درونش ناراحتی من رو میخواد و میدونم شیطان درون من هم همکاری میکنه باهاش و میدونم که هرکس اختیار زبان خودش رو داره هرچیزی که بخواد بگه و این منم که باید اختیار گوش خودم و فکر خودمو داشته باشم که راه ندم و من هم مسئول شعور دیگران نیستم که بشبنم فکر کنم عجب ادم بی شعوری بود همچین حرفی به من زد !
پس من آفت هارو ندید میگیرم البته سعی خودم رو میکنم ندیده بگیرم و باید روی این مسئله بیشتر تمرکز داشته باشم
به نام خدای آرامش ، سلام ، از وقتیکه خدای واقعی را شناختم معنی واقعی آرامش تو زندگی را تجربه کردم از وقتیکه درک کردم که خداوند اختیار زندگیمو به دست خودم داده ، سعی کردم لحظات با ارزش زندگیمو درست خلق کنم ، آرامش و شادی به سراغم اومد به جای اینکه ذهن و وقت باارزشمو صرف حرفها و کارهای دیگران بکنم ، روی اهداف خودم متمرکز شدم و کاری به دیگران نداشتم و کم کم آدمهایی که هم فکر من نبودن از سر راهم کنار رفتن و خداوند اونها را سرگرم آدمهایی مثل خودشون کرد ، خیلی کم پیش میاد که از کسی یا چیزی ناراحت بشم ، اگه هم پیش اومد سعی میکنم با فایل گوش دادن حالمو خوب کنم به شدت ایمان دارم ، حال خوب = اتفاق خوب ، من هم همیشه دوست دارم اتفاق خوب را تجربه کنم ، خدایا شکرت
سلام،
ظاهراً لینک دانلود فایل صوتی و فایل تصویری، هر دو حاوی فایل تصویری هستند.
سلام دوست عزیز
لینک ها اصلاح شد
سپاسگزارم که اطلاع دادید
تشکر بابت این فایل خوب هرچیزی در روال طبعی خودش متوقف نمیشه هرچیزی بموقع وسروقت خودش اتفاق میوفته هرجور ک احساس کنیم و فکر کنیم همون رو دریافت مکنیم این یک قانون هست. صبرکردن و فکر. کردن راجب رفتاردر مقابل چیزی ک ناراحتم مکنه. بنطرم هیچ کس اون قدر اهمیت نداره ک بخاطرش ناراحت شد این توزندگی من هم زیاده ک سریع ناراحت میشم گاهی ولی میخام توانمدتر باشم. درمورد اتفاق ک افتاده اگه حرف بزنیم بدتر میشه و کش میدیم من قبلن انقدر اونو ب بقیه میگفتم تا حس کنم خالی شدم با چندتا بدبیرای ک. دیگران به اون مگفتن یا حس حرفای ک دیگران میگفتن ولی خیلی زشته الان ک میبنم هرچقدر بیشتر توصیح بدم بیشتر فک کنم ب دیگران بیشتر بگم باعث میشه اون اتفاق بیشتر میشه ممکن حس دیگران هم ب اون شخص بد تر کنم. وهزاران چیز بدتر ک رخ میده.
سلام به دوستان عزیزو استاد گرامی
من میخام سعی کنم از امروز به مسایل های منفی زندگیم بها ندم و اونا رو رد کنم بره و بخاطر یک حرف اعصابم خودم رو بهم نریزم
که روزها و ساعت ها و هفته ها و ماه ها مثل چسب بهم بچسپه و مرا اذیت کنه بیشترین تلاشم و میزارم رو قسمت های مثبت زندگیم و بهشون توجه میکنم تا اون بارهای منفی خنثی بشه
یک مورد براتون بگم همین دیشب بود که از دست جاریم عصبی بودم که چرا هیچی نمی فهمه خیلی خوب و بد نمیدونه چیه اینقدر من بهش خوبی میکنم ولی اون هیچ
از دیشب تا حالا حالم بد بود تا اینکه الان صبح از خواب بیدار شدم و متوجه شدم صبح زود منفی باف دوباره بهم یاد اوری کرد که دیگه بهش محبت نکن اون که چیزی حالیش نیس حیف خوبی هات تلفن زد بهش بگو چون خیلی ناراحتی بخاطر اون کارش تحقیرش کن
دیگه محلش نزار باهاشون بد رفتاری کن
این فکر منفی داشت منو خیلی اذیت میکرد همه رو روی برگه اوردم و نوشتم
خیلی عصبی بودم چقدر فایل ها به موقع و به جا گوش میدم خدایا شکرش
همین الان از این حرف گذشتم و انداختمش در سطل اشغال
و برام مهم نیس چرا بخوام واسه یک حرف، زندگی رو بد زندگی کنم ارزش این رو نداره که بخوام بد زندگی کنم منی که می تونم بهترین ها رو زندگی کنم چرا نکنم چرا خودم و ناراحت و عصبی کنم جرا
من به خداوند ایمان دارم و مطمینم تمام خواسته های مرا براورده میکنه چون من تنها ااو را می پرستم و تنها از او یاری میجویم و مطمینم که مرا به تمام خواسته هام که ارامش و اسایش و نعمت های بیشتر و سلامتی و ثروت بیشتر است می رسونه 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
و عاشق این جمله از استاد هستم کسانی که اینجا هستن و دارن فایل گوش میدن در مسیر تغییر هستن
اره خدا جونم من در مسیر تغییر هستم مطمینم به این خواسته هام میرسم مطمینممممممممممممممممم🙏🏻😍
چون هر روز رو با استمرار زیاد دوره رو دنبال میکنم ☺️☺️☺️
عاشق این دوره هستم و هر روز رو با این گوش دادن به فایل ها و تمریتات زندگی میکنم 🙏🏻
با سلاگ خدمت دوستان عزیزم.از نوشته ها و تغییرات شما لذت بردم.اره منم متاسفانه مواقعی میشه که خیلی به مساعلی فکر میکنم که خیلی ازش گذشته یا هنوز اتفاق نیوفتاده مدام توی ذهن خودم مرورش میکنم و به قول استاد تنها کسی که از این موضوع ناراحت میشه فقط وفقط خود فرد هست که با فکر کردن به اون به اتفاقات بد درخواست میده تا دوباره تکرار بشن و بعدی و بعدی تکرار بشه و دعوتنامه بعدی رو ارسال میکنیم به جهان.
وبا اینکه اینقدر از این موضوع اطلاع دارم و یاد گرفتم تو این دوره باید بگم بعضی وقتها واقعا هر کاری میکنم نمیشه بهش فکر نکرد .ولی میخام با تمرین و تکرار تو این کار استاد بشم چون اینکار باعث میشه هیچی نتونه ناراحتم کنه وبه خودم اسیب نزنم و خودمو دوست داشته باشم.البته از وقتی تو دوره هستم خیلی با همسرم و بقیه کمتر بحثم میشه و حتی ادامه بحث رو قیچی میکنم ولی خیلی دوست دارم بهتراز اینها باشم.استاد از فایل عالیتون ممنونم .
درود فراوان به استاد و همسفران مسیر تناسب فکری
فایل و گوش دادم البته دلم می خواست تصویری رو ببینم ولی انگار نت کشش نداشت که البته در فرصت خیلی نزدیک . نت کشش پیدا می کنه و نگاهم مثبته اگه برلی هنه کند بشه برای من تند و سریع می شه 😂😂😂😂. فایل عالی بود . گیر نکردن در چرا ها . حرف ها . خاطرات بد . زخم زبون ها ادم و رها می کنه . لینکه به این ذهن که می گرده ببینه چی تو رو درگیر می کنه و یادت بیاره که یهو از خودت خجالت بکشی . یا از فردی متنفر مضاعف بشی و مضاف و مضاف علیه ها را بجای موصوف و صفت ها قرار بدی باید آموزش ببینه باید تربیت بشه مثل یک بچه سرکش و بی تربیتی هستش که بد و خوب و آموزش نریده . زمان می بره و اینکه بایستی خودمونو هدشیار کنیم که مواظب لحظه ها باشیم . تا شروع می شه بایک کلمه خاموشش کنیم . بهش نگیم خفه شو چون همین خشونت باز مثل اینه بازتاب می کنه . بگیم خاموش شو . اروم باش . نگیم بتمرگ . بگیم بشین و مقبول یاش یک بیت شعر از بزرگان و حفظ کنیم و بلافاصله تکرار کنیم . هم اون یاد می گیره هن خودمون آروم می شیم . عشق آمدنی بود نه آموختنی .
عاشقش کنیم اگه این دهن و عاشق نکنی بهانه گیر ی هاش تا آبد و الآباد باهات میاد.
اگه کسی بهت بی احترامی کرد نه اینکه سیب زمینی باشیم اگه می تونی همون موقع بهش یک جواب با ادبانه و متفکرانه بده مثل شیخ اجل سعدی حاضر جواب اگه نمی تونی خوب نتونستی برو خودت و اپدیت کن . مشکل اون نیست . مشکل خودته . ولی دیگه بهش فکر نکن و تکرار کن که خدابا افراد همفرکانس منو در زندگیم قرار بده . که نخوام با هدشون کل کل کنم نخوام دنبال جواب دندان شکن باشم . مگه ما اومدیم دور هم که با هم کل کل کنیم ما آمدیم از وجود هم لذت ببریم که اگه نبریم باختیم . چون لحظه دیگه بر نمی گرده . نمی خوام از نثال های گذشته بنویسم چون منکنه زهر تنش و برام تشدید کنه و بهتره که منتظر لحظات شاد باشیم . اخبار نبینیم . سریال های ناراحت کننده نبینیم . اگه فیلم های کمدی بود اوکی. نبود فایل های استاد و گوش کنیم . کتاب های مطرح و ماندگار و مرور کنیم . خدارو شکر که گوگل و داریم بریم زندگی افراد موفق و مرور کنیم .
آرانش خودمونو خفظ کنیم . بگذریم . و ببخشیم و عذر خواهی کنیم از ناداتی هایمان و دعا کنیم اول برای ارامش و فرکانس مثبت خودمون و بعد فرکانس مثبت جهان هستی .دیدن لذت طلوع خورشید و از دست ندیم . و برلی خودمون طلب خیر کنیم تا بتونیم برای بقیه هم طلب خیر کنیم . خیلی احساس ارامش می کنم . خیلی فایل عالی بود . و خدارو سپاسگزارم بخلطر بودن م در این لحظه . و نوشتنم در این جایگاه که من اختصاص داده شده . مرسی از اون لحظه ای که به فکر استاد رسید که برای تک تک مون جایگاه نو شتن و احترام به شخصیتمون و لحاظ کنه . سپاسگزارم . و برای همه دوستان همسفرم طلب خیر و سلامتی و زیبایی روز افزون می طلبم . 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜🙏🙏🙏🙏🙏🧜♀️
با عرض پوزش بخاطر وفقه بعد از ارسال و قطع نت نتونستم تایپ کلمات رو بازبینی و تصحیح کنم به خوبی خودتون ببخشید
با سلام و درود خدمت شما
مثل همیشه بسیار عالی بود استاد عزیز
خداوند به شما و خانواده محترمتان طول عمر با عزت و شادی و سلامتی عطا کند که این فرکانس و انرژی های عالی و مثبت را در جهان هستی نشر میدهید و انسانها را آگاه میکنید
من از امروز مجددا تصمیم قاطع تری گرفتم که بیشتر در لحظه حال زندگی کنم و از زندگی ام لذت ببرم
من در دوران کرونا هم این تصمیم را گرفتم
و واقعا با قبل از این دوران فرق کردم و در این ایام که همه خبرهای کرونایی پخش میکنند و حالشان خوب نیست و وقتی میپرسی خوبی ؟خوش میگذره ؟در جواب میگن با کرونا که نمیشه خوش گذراند!!,,اما برای من یکی از بهترین دوران های زندگیم هست چون بیشتر از گذشته برای خودم وقت گذاشتم و با خودم رفیق شده ام و با گوش دادن به فایلهای عالی این سایت و یا هر مطلب با فرکانس و انرژی مثبت ،دید بسیار زیبا و جدیدی نسبت به خودم و زندگیم و خداوند مهربانم پیدا کردم و حال دلم خوب شده است و زندگی جدیدی را تجربه میکنم و اطمینان دارم که این زیباییها تازه اول راه هستند و قطعا زیبایی های بیشتری در انتظار من هست
و امروز که مجددا این فایل رو گوش دادم مصمم تر و پر قدرت تر از گذشته این مسیر را ادامه میدهم که مسایل ریز و کوچک و حرف دیگران را هم نادیده بگیرم و هر روز بکوشم تا روز فوق العاده ای برای خودم بسازم
خداوند مهربان و توانای من بابت قراردادن من در مسیر عالی بینهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
متشکرم استاد عزیز من بارها این فایل رو گوش کردم و هربار بیشتر لذت بردم امیدوارم بتونم مثل شما زندگی کنم
با سلام و درود خدمت شما
مثل همیشه بسیار عالی بود استاد عزیز
خداوند به شما و خانواده محترمتان طول عمر با عزت و شادی و سلامتی عطا کند که این فرکانس و انرژی های عالی و مثبت را در جهان هستی نشر میدهید و انسانها را آگاه میکنید
من از امروز مجددا تصمیم قاطع تری گرفتم که بیشتر در لحظه حال زندگی کنم و از زندگی ام لذت ببرم
من در دوران کرونا هم این تصمیم را گرفتم و واقعا با قبل از این دوران فرق کردم و
بسيار سپاسگذارم از اين فايل عالي. در اين دوران كرونا اتفاقاً اين نگاه به زندگي چقدر تحول برانگيز ميتواند باشد. من خودم هر روز براي تمام كارهايي كه نميتوانستم تا پيش از اين دوران بخاطر شلوغي زندگي انجام بدهم و الان با فراغ باز ميتوانم انجام دهم و لذت ببرم شكر گذاري ميكنم. در حال تلاش براي اينكه نيمه پر ليوان را زندگي كنم. عشق، به نظر ميرسه عشق ورزيدن و با عشق ديدن، زندگي هر كسي را متحول ميكند. مبناي زندگي و نظم كاينات با عشق جلو ميره.
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و دوستان محبوبم .از زمانی که تصمیم گرفتم واز همه مهمتر یاد گرفتم که چطوری در زندگیم ،در افکار م،در گفتار در ارتباطم در انتخاب طعم های لذت بخش زندگی خودم انتخاب کنم ،و متوجه شدم این قدرت در وجود من بوده ومن نا آگاه بودم ویا اگر چیزی هم میدونستم ولی استمرار و تکرار آن آگاهیهارو بلد نبودم و اتفاقی و تغییری هم احساس نمی کردم و انگیزه ای در کارم نبود،ولی با تاکید های استاد عزیز ویاد آوریهای ایشان برای تکرار و تمرین، روز به روز دارم جوانه ها و حتی شاخه های تازه شکل گرفته وجودم وشخصیتم وجسمم رو می بینم ،و این اتفاق برای من خارق العاده ترین اتفاق و تغییر وزنده شدن هست که هیچ وقت در هیچ کجای زندگیم و هیچ لحظه ی اون ،این احساسها و تغییرات ولذت ها و امنیت و آرامشی که دارم حس میکنم و این همه تغییر رو که بتونم باقدرت ذهنم در خودم و اطرافم و زندگیم ایجاد کنم رو مشاهده نکرده ام ،ومگر یک انسان از خدا وزندگی چی میخاد ،فقط یک زندگی که مطابق با ذات و فطرت درونیش هست .ومن باشرکتم توی دوره واز همه مهمتر و کلید دوم آن پیگیری دوره ،حضور در مسیر وقرار دادن این مسیر برای اصلی ترین انتخاب مسیر در زندگیم ،واقعا شاهد بزرگترین ونابترین پاسخها وجوابها به تمام امیال و آرزوهای درونم در زندگیم هستم و مانند آب گل آلود ونآرامی که فقط اسم آب داشت و اصلا کیفیت و ارزش آب بودن و گوارا بودن و زلال بودن وهزار ویک شرایط دیگر را نداشت ،منهم هیچ گونه رضایت وتسلی خاطر ونه هیچ مزه وطعمی از زندگی در خاطرم نداشتم ولی حالا با دنیایی رویایی که با دیدنش چشمانم گشاد شده و برایم غیر قابل باور بوده دارم آشنا میشوم ،همه چیز در دستان من هست حق انتخاب در افکار م، در گفتارم ،اتفاقات زندگیم ،برای تغییر اوضاعم، برا ی انتخاب خواسته هایم ،برای هر چیز خوبی که میخام و قبلا دنبالش بودم ،حالا دارم بایک منوی عظیم حتی خلاف انتظار و باورم روبرو میشم که دارم میبینم که از هر کجا وهر انتخابی شروع کرده ام داره مراحل دریافت ونشانه ها ومقدماتش درزندگیم رو میبینم وبرای خودم انگار یک چراغ جادویی در دست گرفته ام وخواسته هایم راباجرات مطرح میکنم و دریافت هم میکنم والبته با قدرت صبر و حوصله و تدبیر .خدای عزیزم سپاسگزارم.
سلام به همه عزیزان😍😍😍
از لحظه ای که تصمیم گرفتم زندگیمو تغییر بدم هر روز کمکهای خداوند از راه میرسید مثل همین امروز که بی حوصله بودم وشاد نبودم والان که عصر شده بود ومن فایلهامو گوش نکرده بودم ولی لایو استاد تو اینستا دوباره یادآوری بود برام اینم به همین دلیل بود که استادتو فایلتون توضیح دادید توجه به مسائلی که دوستشون نداریم ونگذشتن ازشون روزتو اگه غافل بمونی هفته وغافلتر ماهها زندگیتو می بلعید وهی بزرگ وبزرگتر میشد.
وبی توجهی بهشون..به چیزهایی که دوست نداری.شرایطت را تغییر میده وخوشی های زندگیتو بیشتر وبزرگتر میکنه.
وقتی تصمیم میگیری خودت وزندگیتو تغییر بدی یک توجه کوچیک به تصمیمت دوباره مثل امروز😉دوباره میارت تو مسیر بهت یادآوری میکنه که قانون زندگی اینه که توجه به چیزهایی که دوست نداری باعث میشه که دستگاه تولید فرکانسمون که همون ذهنمون هست از همین فرکانسها به جهان صادر کنه وجهان م که مثل آینه است از همون.اصل. وجوهره وارد زندگیمون میکنه ولی یک فرق داره هر دفعه بزرگتر میشه باز خدا رو ه سرعت رشد منفی ها کمتره
وتوجه به چیزهایی ه دوست داریم جهانمون را هر روز زیباتر میکنه واگه یاد بگیریم هر لحظمون
توجه به چیزهایی باشه که دوست داریم چه جهانی بشه جهانمون واینم با تمرین وتکرار اتفاق میافته…..😊😊😊😊😊
استاد عزیزممنونم از یادآوری قوانین جهان هستی بهمون……🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام و عرض ادب
من اگه بخوام تمام چیزهایی رو که در این دوره یاد گرفتم با همین یک موضوع مقایسه کنم باید بگم انقدر که این فایل تا حالا توانسته در زندگی من تاثیر گذار باشه هیچ روانشناس و داروی اعصابی برام این تاثیر و فایده رو نداشته .میگم تاثیر داشته به خاطر اینکه من این فایل رو خیلی وقت پیش هم گوش کرده بودم .
من از اون ادمهایی بودم که فقط کافی بود یکی حرفی بهم بزنه و اونوقت بود که من روزها و هفته ها در ذهنم با اون حرف زندگی میکردم اون رو تکرار میکردم ،صحنه ها رو یاداوری میکردم برمیگشتم به خاطره های قبل و اونها رو به این جمله پیوند میزدم و خلاصه ادمی بودم که از کاه برای خودم یک کوه بزرگ میساختم .در صورتیکه اون طرف مقابل به قول استاد نبود ودیگه حرفش و زده بود و تموم میشد .بارها همسرم بهم میگفت بد بخت فلانی الان داره تو خونش خوش زندگیش رو میگذرونه عین خیالش نیست اونوقت تو نشستی اینجا غصه میخوری ،بهش میگفتم تو منو درک نمیکنی ،بهم میگفت من اگه میدونستم با غصه خوردن چیزی حل میشه منم مینشستم کنارت باهم غصه میخوردیم خلاصه خیلی بهم میگفت ولی توی گوشم نمیرفت نمیتونستم این عادتم رو ترک کنم .اما توی این دوره از استاد عزیزم خیلی چیزها یاد گرفتم اصلا همه چیز رو طوری بیان میکنند که راحت اونو میفهمی برات قابل درک اصلا دوست داری اونطوری اون موضوع رو تجربه کنی و من الان خیلی خیلی این حالتم خوب شده ،هنوز ابن توانایی رو ندارم که توی لحظه بیخیال بشم و ناراحت نشم البته در مورد بعضیها،بعضیا رو هم همون لحظه ناراحت نمیشم .اما با این حال هی تکرارش نمیکنم بهش پرو بال نمیدم و زود فراموشش میکنم وقتی یه جاهایی فراموش کنم و در موردش حرف میزنم همسرم بهم یاداوری میکنه میگه پس این همه فایل گوش میدی واسه چیه واون لحظه یادم میاد و بیخیال موضوع میشم .
چند روز پیش با دوتا جاریهام رفته بودیم باغ یه موضوعی پیش اومد و خلاصه یکسری خاطرات پلی بک شد .من اصلا بهشون فکر نکردم ،گفتم بیخیال دیگه گذشته ولش کنید ولی اون دوتا بیخیالش نشدن بهش فکر کردن و اون روز خودشون رو خراب کردن و تا اخر حالشون بد بود در صورتیکه من اگه اون ادم قبلی بودم خیلی بیشتر از جاریهام به این خاطرات پرو بال میدادم و اگه اونا یه روز حالشون بد بود من حتما تا سه چهار روز حالم بد بود .و خوب خداییش چیزی هم تغییر نکرد و نمیکنه جز اینوه روز بد دیگه به اون روزهای بد اضافه کردند.و اول از خدا تشکر میکنم و بعد از استاد ،استاد واقعا ازتون ممنونم شاید خودتون ندونید ولی با همین نکته ها حال خیلی از ماها رو از این رو به اون رو می کنید و حال دلمون و خوب میکنید و حتی خیلی توی زندگیهامون تاثیر میگذارید .ممنونم ازتون
سلام. روز هفتاد و هشتم تکرار:
اگر شما اینجا هستی و داری این فایل رو گوش میدی یعنی در مسیر تغییر کردن هستی.
این جمله در فایل خیلی به من انرژی های خوب داد.
از خودم بگم که من آدم خیلی زودرنجی بودم یعنی کوچیکترین حرفی به من برمیخورد و گریه ام میگرفت خودم از این رفتارم خسته شده بودم ولی نمیدونستم چیکار کنم که درست بشه. از آدم ها که اذیتم میکردن یا حرفی میزدم کینه میگرفتم.
دوره ی لاغری با ذهن رو شروع کردم که لاغر بشم ولی یه تغییراتی کردم که باید دوره ی تغییر اخلاق و رفتار براش میرفتم، ولی بدون هیچ کدوم از آنها، رفتارهام تغییر کرد.
سعی کردم به مسئله های ناراحت کننده زمان کمی بدم. شدم داور یک مسابقه، مسابقه ی زندگی. اتفاقات خوب و بد میان و عرض اندام میکنن و این منم که هرکدوم رو بخوام انتخاب میکنم و براش چراغ سفید و ورود به زندگیم رو روشن میکنم یا ردش میکنم و چراغ قرمز رو میزنم تا از زندگیم حذف بشه. خیلی وقته حرف کسی بهم برنخورده. با شوخی و خنده ردش میکنم بره.
ولی فراموش کردن اتفاقات قبلی هنوز برام اتفاق نیوفتاده. شاید چون خانواده ام خیلی یادآوری گذشته میکنن برام تکرار میشه و رد شدن ازش کار بیشتری لازم داره.
من روی غذا خیلی حساس بودم اگر دوستش نداشتم قیامت برپا میکردم، قهر میکردم گریه میکردم ولی خیلی زود بعد از چند هفته از شروع دوره این عادت حذف شد نفهمیدم اصلا چی شد یه روز که ناهار یه چیزی داشتیم که من خیلی بدم میاد ازش، وقتی مامانم گفت ناهار چیه گفتم باشه عزیزم من میل ندارم.
دوتایی اینجوری شدیم 😳😳
از اون موقع اصلا غذا برام مهم نیست که خودم و خانواده م رو به خاطرش اذیت کنم من اگر یک وعده غذا نخورم چیزی نمیشه اما اون اثری که با رفتار بدم در روح خودم و دیگران میذارم اثرش در زندگی خودم برمیگرده و باعث حال بدم میشه.
برسیم به حرف های دیگران :سعی میکنم محل ندم و میگم من مسئول فکر و دهان این شخص نیستم. من تو این دنیا به این بزرگی مسئول کامل یک نفر هستم اونم خودم. همین یک نفر رو خوشبخت میکنم کافیه و هم عالیه.
قبلا میگفتم چرا فلانی منو دید سلام نداد، چرا منو محل نداد، چرا این حرف رو زد و….
الان به همه ی مزاحم های فکری میگم بروووو بااابااا من میخوام پیشرفت کنم بذار این احساس های بد همین پایین بمونه تا من برم بالا.
البته خیلی جای پیشرفت دارم خیلی و باید خیلی روی خودم کار کنم تا عالی عمل کنم اما تا همین جا هم راضیم ولی قانع نیستم.
الان که فکر میکنم میبینم انسان های موفق در هر جنبه ای هیچ وقت نمیگن مثلا من ۴۵۸۲۵۶ نفر حسودی کردم موفق شدم یا کینه ی خانواده و دوستانم رو داشتم موفق شدم یا حتی نمیگن راز موفقیت من به یاد سپردن بدی های دیگران هستش. انسان های بزرگ چه از لحاظ روحی و معنوی چه موفق در جنبه های مختلف زندگی همش از احساس خوب، خوبی ها، موفقیت ها و خودشون صحبت میکنند. حتما که اتفاقات بد در زندگی آنها هم بوده و هست ولی میبینیم که اصلا به آنها اشاره ای نمیکنن جوری که فکر میکنیم هیچ اتفاقی بد برای اونا وجود نداره. اگر میخوایم مثل اونا بشیم باید سبک زندگی اونا رو زندگی کنیم تا نتایج مثل آنها بگیریم.
خیلی خوشحالم از تغییرات شما
تا حدودی اینو یاد گرفتم که فوری بگذرم و دیگه تو اون ایستگاهی که ناراحتم کرده واینسم ! این هم همینطور دارم هر روز تمرین می کنم چیزهایی که دوست ندارم و تکرار نمی کنم.
حالا یه چیزی یادم میاد از بچگی که یکی از فامیلها هیچ وقت مریض می شدن یا اخبار بدشون و نمی گفتن به کسی بعد مامانم اینا خیلی ناراحت می شدن وقتی می فهمیدن همش می گفتن چرا اینا قایم می کنن همه چی رو…. !
حالا من همونطور که گفتم اگه ناراحت بشم زود می گذرم و ادامه نمی دم ولی چند روز قبل سر کارم رییسم همش می گفت تو این اشتباه و کردی تو تنها نفری بودی که اونروز کار کردی و این منو خیلی ناراحت کرد می خواستم هیچی نگم ولی گفتم که من اینو می دونم و امکان نداره که من این کا رو انجام داده باشم داروسازه اشتباه کرده بود هی به من می گفتن تا چند وقت بعدش نه خیلی من حالم خوب نشد بعد دوباره گفتم نه کار من نبوده اون هم این کار رو انجام داده بود بعد گفت پس یه نت می نویسم براش بالاخره قبول کرد و من هم بعد نیم ساعت یا یه ساعت خودم و جمع و جور کردم و رد شدم دیگه
سلام استاد عزیز،سپاسگزارم که قوانین مهم زندگی رو با این زبان ساده ولی شیوا بیان میکنید ،واکنش منفی به اتفاقات یکی از بزرگترین موانع ما برای پیشرفته،چون حالمون رو بد میکنه و تمرکزمون رو روی اون اتفاق بیشتر میکنه و طبق قانون به هر چی بیشتر توجه کنی از اون اتفاق بیشتر وارد زندگیت میکنی ،واقعا پذیرش یکی از بهترین و عالیترین چیزهایی هست که موفقیت رو برای ما تضمین میکنه اینکه بپذیریم خودمون رو در هر شرایط مالی ،وزنی، روحی ،روابط،و….. ،بپذیریم دیگران رو ،بپذیریم اتفاقات هر لحظه رو،بپذیریم قوانین جهان رو،بپذیریم و بگذریم واقعا چقدر عالیه وقتی به این درک از آگاهی میرسیم که همین پذیرشها هست که حالمون رو بهتر میکنه و اون دست اندازها رو راحت تر رد میکنیم کار سختیه چرا چون تا حالا جور دیگه ای رفتار کردیم چون تا حالا از دیگران هم یاد گرفتیم و دیدیم که اونا هم جور دیگه ای رفتار کردن و این عادت ما شده و فکر میکنیم اون درسته در صورتیکه وقتی یاد میگیریم وتمرین میکنیم که بپذیریم و بگذریم همه چی خود به خود در کمترین زمان حل میشه مسلم اینکه بار ها و بارها همون روش قبلی تکرار میشه ولی کم کم تکامل طی میشه و ما بهتر از دفعه قبل میتونیم بپذیریم و بگذریم و زندگی عالی میشه،سپاسگزارم استاد بابت یاداوری این قانون ساده ولی بسیاااااااار مهم وتاثیر گزار🙏🙏🙏🙏💚💚
سلام وقت همگی بخیر
استاد عزیز خدا قلبه تونو شادتر کنه وبهتون ارامش بیشتری بده انشاالله
چقدر این درسها از زبان شمااثرگذار برای ما
ومن خیلی چیزهای خوب یاد گرفتم ک خیلی خیلی میتونه ب من در زندگی کمک کنه شاید همگی ما بارها این مسایل از زبان دیگران شنیده باشیم اما صحبتها شما اثر گذاره چون خیلی زیباوساده بیان میشه ودرس های بزرگی برای یک انسان خوشبخت داره
من متاسفانه سالهای زیادی از عمر خودمو ک ارزش زیادی داشت خرج همین مسایلی ک هیچوقت حل نشد کردم وحیف از زندگی ما ک ب خاطر درگیری با این جور مسایل بگذره وعمرمون صرف چیزهای بد وخاطرات بد بشه
اما از زمانیکه در این دوره شرکت کردم خدا راسپاسگذرام ک کلی تغییر کردم ویاد گرفتم مسایل را ک دوست ندارم دنبال نکنم ودر لحظه زندگی کنم خوشبختانه تعییرات بسیار خوبی در خودم احساس میکنم و رفتار اطرافیان با من تغییر کرده خیلی بهتر آز قبل شدن واحساس میکنم انها هم در حال تغییر هستند واز همه مهمتر ارامش دارم وب خداوند نزدیکتر شدم زیاد روی مسایل پا فشاری نمیکنم ک همون چیزی ک من میگم درسته یا اینکه حتما باید همون کار را بکنند ک من فکر مبکنم درسته وکمتر در مورد مسایل ک دوست ندارم صحبت میکنم تا زودتر تموم بشه بره
راضی وخوشحال ترم
امیدوار تر شدم
خدا را بهتر احساس میکنم
ب نظرات دیگران کاری ندارم
ب شوهرم وبچه هام گیر نمیدم واونارو ازاد گذاشتم تا خودشون راه شونو پیدا کنند وبی خودی خودمو خسته نمیکنم
بیشتر ب خودم میپردازم ک چه فکرهایی در ذهنم هست وباید براشون چکار کنم ک بهتر بشه
خودمو با تمام وجودم دوست دارم واز خودم مراقبت میکنم
من میخوام الان و ب سبک الان زندگی کنم
واشتبا هات گذشته را رها میکنم
درمورد چیزهایی ک دوست دارم برام اتفاق بیفته صحبت میکنم
استاد عزیزم من دیگه نمیخوام اون ادم قبلی باشم
ازتون بی نهایت سپاسگزارم ب خاطر تغییرات زیادی ک درمن بوجود امده وکلی با اون ادم چند ماه پیش فاصله گرفتم وب پیش میرم تا بتونم جزو بهترین شاگرداتون باشم خداجونم خیلی خیلی بزرگ ومهربانی خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد سپاسگذارم
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
من در گذشته آدمی بودم که مسائل و مشکلات را بسیار بزرگ می کردم و این اخلاقم باعث شده بود از زیبائیهای زندگی ام لذت نبرم و نعمت هایی را که داشتم از دست بدهم و همیشه ناله و گلایه که چرا برای من این اتفاق ها افتاد ؟ و الان می فهمم که چرا روز به روز نعمت های بیشتری را از دست داده ام .حالامی فهمم که باید این نتایج را من می دیدم چون نتیجه ارتعاش و فرکانس خودم بوده .من یاد گرفتم از زندگی لذت ببرم و در لحظه زندگی کنم و مسائل و مشکلات را ریز ببینم و از آنها بگذرم ولی خوبیها و نعمت ها را بزرگ نمایی کنم ، یاد گرفتم شکرگزاری کنم و قدر نعمت ها را بدانم . من فهمیدم شکرگزاری واقعی شکر زبانی نیست ، آن است که من شاد باشم و لذت ببرم و کاری کنم عزیزانم و هر کس با من در ارتباط هست از طریق اخلاق خوب من .شکرگزار بودن غُرغُرو نبودن و از منفی ها حرف نزدن از من انرژی بگیرد .خیلی خوشحالم که خدا قانون های جهانش را به من یادداده و الان من می توانم خودم زندگی خودم را بیافرینم ، درسته سال ها من به روش غلط زندگی کرده ام اما همین که به قول استاد در اتوبان با جی پی اس فهمیدم راه را اشتباه رفته ام و از اولین دور برگردان برگشتم .مهم اینه من در مسیر درست هستم و هر روز قدمی به مقصد نزدیکتر می شوم و از مسیر هم لذت می برم نه اینکه مثل قبل فقط عجله داشتم به هدف برسم و در طول مسیر زیبایی ها را نمی دیدم که لذت ببرم .زندگی الان برای من لذت بخش شده و اطرافیان من هم از این تغییر من نصیب و بهره می برند .من دوباره از خدا و از استاد روشن بسیار سپاسگزارم
خیلی جالبه همسرم همیشه زود می گذره وفراموش می کنه وسریع می بخشه ومعذرت خواهی می کنه وبهمین خاطر همیشه خیلی راحتره وهمیشه همه چیز ومسائل رو به خوبی مدیریت می کنه وکمتر استرس داره ولی من برعکس اون هستم وبه قولی خودخوری می کنم پس من هم سعی می کنم مثل اون باشم واز همه چیز سریع وگذرا بگذرم چون اینجوری اول از همه در حق خودم لطف کردم بعدا دیگری
نکاتی که از این فایل یاد گرفتم خیلی زیاد هستن امیدوارم بتونم در عمل هم پیاده شون کنم به خودم که نگاه می کنم می بینم آدم زود رنجی هستم وگاهی یه اتفاقو بارها تو ذهنم مرور می کنم و واقعا از مرور کردنش هم ناراحت میشم ولی از امروز سعیم اینه که از نکات یاد گرفته شده تو زندگیم بهره ببرم و لحظه ی حالم را به خاطر اتفاقات گذشته خراب نکنم
من چند سال پیش که به ایران رفته بودم بعد از سالهای زیاد مشکلاتی برام پیش اومد و خلاصه من خیلی حالم بد بود و برای معلم یوگام در دل کردم و اون کلی باهام صحبت کرد و دیدگاهم رو نسبت به مسایل عوض کرد و از همون موقع من همچنان دارم اینا رو تمرین می کنم تا به این فایل رسیدم برام خیلی جالب بود یعنی وقتی حالم بد می شد خیلی روی همه کارام تاثیر می زااشت و من حوصلهی هیچ کاری و نداشتم همچنان دارم تمرین می کنم ولی بعضی وقتا هم یه چیزایی بازم منو بهم می ریزه این حرفا میاد تو گوشم که زمان حال و دریایب و لذت ببر از الان و دوباره برمی گردم
و این حرف شما که همش تو ذهنم چیزهایی و که دوست ندارم اصلا برای کسی تعریف نمی کنم که تکرار بشه کاشکی همه اینو می دونستن!
خداوند هیچ کاری و متوقف نمی کنه سبحان الله هر چیزی بشه خداوند کارهای دنیا و ادامه می ده ولی مردم در یک جا وایمیسن و گیر می دن به همونجا
و بازهم فایلی که گره کور افکار امروز منو باز کرد ?بعد از دوره در امتداد مسیر من هرروز به صورت تصادفی ی روزو انتخاب میکنم و گوش میدم امروز ی چندتا رو باز کردم تا در نهایت به این فایل رسیدم و واقعا جواب گره ذهنیم بود حالا قضیه این بود که: من بعد از فوت پدرم چون فرزند آخر بودم و ی جورایی تحت عشق و حمایت پدرم وقتی پدرم فوت شد خانواده که مادرم هم سر دستشونه شروع کردن به آزار و اذیت و ندادن سهم من از ارث پدر و منم مجبور به شکایت و وکیل و دادگاه شدم چون مادرم و برادرم دست به یکی کردن و سند سازی که تمام اموال پدر متعلق به این دو نفره و خواهرام هم چون ازدواج کرده بودن و شرایط مالی خوبی داشتن و از ترس مادر و آبرو و خانواده شوهر سکوت کردن ولی من در مضیقه بودم و مادرم مثل ی طفیلی با من برخورد میکرد که من با اینکه تحصیلکرده و عاقل بودم ولی تو خونه مثل ی موجود بی ارزش باهام برخورد میشد و وقتی که من از شرایط خسته شدم و خواستم به حقم برسم مادرم منو از خونه بیرون کرد و دقیقا من با تنها لباس توخونه ایی که تنم بود منو بیرون کرد و گفت هیچ حقی نداری دیگه به این خونه برگردی تو نه حقی داری نه اصلا بچه ی منی ،تو ابروی ماروبردی وکاشکی جای پدرت تو مرده بودی .خیلی داستان تراژیکه ولی واقعیت داره من دست خالی و با تنها پس اندازی کم و کمک دوستام و بعد از چندماه سرگردونی تونستم در اطراف شهر خونه ایی برای خودم دست و پا کنم که حتی مادرم اجازه بردن وسایل اتاقمو بهم نداد و فقط لباسامو خواهرم برام آوردن و من خودم به تنهایی با کار و تلاش زندگیمو از زیر صفر شروع کردم .حدود ۹سال از اون روز میگذره من الان شرایط زندگیم اگه از بقیه خانوادم بهتر نباشه بدتر نیست و همرو مدیون قدرت ذهنم هستم در این مدت من ۳تا وکیل گرفتم تا تونستم جز جز سهممو به وسیله قانون از مادرم و برادرم بگیرم ولی هنوز این قصه ادامه داره و حرفاشون از طریق یکی از خواهرام به گوشم میرسه دیروز چون نامه جدید از دادگاه رفته بود و حرفا و کارهای جدید اونا شروع شده و به گوش من رسید واقعا خیلی اذیتم کرد و همش داشتم فکر میکردم که بابا من واقعا مستحق اینقدر ناراحتی نیستم و اصلا چرا من باید ی همچین مادرو برادر ی داشته باشم که حتی از کوچکترین حق آدمها که کانون گرم خانوادس برخوردار نباشم درسته این چالش ها و سختی ها منو تبدیل به ی آدم خودساخته و مستقل و حتی موفق کرد ولی خب دیگه منم دوست داشتم خانواده ایی داشتم که نشد و دقیقا همون حرفی که استاد میزنه که ذهن همیشه به سمت بیشتر و بیشتر حرکت میکنه من دقیقا آگاهآنها ذهنم هی گذشته تلخو و رفتارهای ناعادلانه ی اونارو هی واکاوی میکرد و فقط حال منو بدتر میکرد و با اینکه میدونستم باید قطعش کنم ولی موریانه ذهنم داشت کار خودشو میکرد تا اینکه این فایل پلی شد و دوبار گوشش دادم و اصلا انگاری تاحالا این فایلو نشنیده بودم با اینکه من مطمئنم قبلا هم این فایلو گوش دادم ولی خلاصه خیلی کمکم کرد که برای همین امروز و همین لحظه بال و پر این کبوتر منفی خیالمو ببرم و از آرامشی که دارم لذت ببرم اصلا اومدم به بعد مثبت قضیه نگاه کردم که اگه این داستانها و چالشها پیش نیومده بود من اصلا استعدادها و خلاقیتهای خودمو نمیشناختم و مثل خیلی ها دنبال هیچ پیشرفت خاصی نبودم چون شرایط خانه پدری و دارایی ها در حدی بود که خوب بود و نیازهای معمولیو برطرف میکرد ولی من با گذر از اون مرحله قابلیت حتی بیشتر خواستن و داشتنو و تجربه کردنو پیدا کردم که در هیچ کدام از ادمهای اطرافم نمیبینم .میخوام بگم که همونطوری که چاقی باعث پیداکردن این راه و استاد و واقعا نقطه عطف روحی من شد ،نداری و بی کسی و تحقیر من هم در گذشته باعث رشد و موفقیت مالی من شد که بعد از دیدن این فایل تو ذهنم جرقه خورد که الان به جای تمام آدمها و احساسات نداشته گذشتم منی که از خودم و زندگیم متنفر بودم ولی الان یاد گرفتم که میتونم خودمو دوست داشته باشم و بهش توجه کنم و مراقبش باشم از دیدنش تو آیینه حالم بد نشه و با خودم مهربانتر باشم محبت و توجهی که ندیدمو خودم نثار خودم کنم چون واقعا گذشته در گذشته و منم نمیتونم چیزیو عوض کنم الا خودم ???و بازهم استاد سپاسگذارتم ??
آفرین به شما دوست عزیز
خوشحالم که مسیر خودتون و پیدا کردین سلامت و پایدار باشین در پناه خدا
از پیشرفت شما خوشحالم و شمارو تحسین میکنم👏👏👏
من میخوام نظرم رو در مورد فایل تغییر زندگی در اینجا بگم
حدود دو سالی میشه که با این مباحث اشنا شدم وتغییرات بزرگی رو در زندگی داشتم مثلا خیلی راحتر با مشکلات کنار میام وازشون می گذرم در حالی که قبلا مدتها با خودم سر یه حرفی که بهم زده بودن با خودم کشمکش داشتم ودر ذهنم انگار اون طرف مقابلم بود ومن حرفهایی که نزده بودم رو بهش میگفتم ومدام یه جنگ درونی داشتم
وسالها از بعضی افراد کینه به دل داشتمویاد گرفتم که به خاطر خودم ببخشمشون و میبینم که اون ادم انقدر ارزش نداره که من ذهنم وخودم رو در گیرش کنم
در مواجه با مشکلات مالی وروابط خودم رو بد شانش ترین ادم روی زمین به حساب میاوردم که مگه من چه گناهی کردم که این شرایط رو دارم مدام در گذشته بودم وخودم وخانواده رو سرزنش میکردم
ولی حالا واقعا ارامش رو احساس میکنم ?ومیدونم خودم مسئول مشکلاتم هستم وزندگی برام خیلی راحتر شده واز زنده بودنم وزندگیم لذت میبرم وخدا رو سپاسگزارم که این اگاهی رو توسط استاد روشن ودیگر اساتید بهم داد??❤
سلام استاد خوب و عزیز و گرامی و دوستان عزیزم
این فایل خیلی عالی و آموزنده بود و من صد در صد با آن موافقم اما به کار گرفتن این روش که به گذشته و اتفاقات ناراحت کننده آن فکر نکنیم برای من شخصا سخت است میدانم که درست نیست که زمان حال را بخاطر گذشته خراب کنیم اما امیدوارم با تمرین کردن و استمرار داشتن به این توانایی برسم که گذشته را رها کنم و حالم را با فکر کردن به آن خراب نکنم و در زمان حال زندگی کنم ????
سلام استاد عزیز و گرامی
ممنونم از راهنمایی با ارزشتان وقتیکه نوشته ام را دوباره خواندم متوجه شدم که این باور سخت بودن فراموش کردن گذشته را در ذهنم دارم با اینکه یاد گرفته ام که نباید چیزی را برای ذهنمان سخت کنیم والا ذهنمان آنرا انجام نمیدهد باز بطور ناخودآگاه اینرا نوشتم که برایم سخت است
ممنونم استاد عزیز که این مطلب را بازگشایی کردید و راهنمایی کردید حتما اینکار را میکنم و به ذهنم بارها و بارها تاکید میکنم که این کار آسانی است تا به ذهن عزیزم ترس وارد نشود تا بتواند آنرا اجرا کند ????
روز هفتاد و هشت تکرار:
با تمام وجود دلم میخواد در هر لحظه از زندگیم به گفتههای این فایل عمل کنم. دلم میخواد فارغ از اتفاقات بیرونی و در هر شرایطی آرامش و شادی خودمو حفظ کنم و تاثیر اتفاقات بر من فقط به شکل زیاد کردن شادیهام باشه. دوست دارم حتی رفتار نزدیکترین افراد خانوادم حتی، وقتی اونطور که من انتظار دارم نیست نتونه منو ناراحت کنه و من همیشه و در همه حال جشن درونمو حفظ کنم.
با اینکه بارها و بارها چه در این سایت و چه از طرق دیگه مطالبی از این دست رو خوندم و شنیدم و هر چند با گذشتهی خودم بسیار متفاوت عمل میکنم اما باز هم نیازه که بیشتر و بیشتر بشنوم بخونم و تمرین کنم چون از صمیم قلب میخوام به تواناییهایی فراتر از آنچه تا کنون عمل کردم برسم.
اتفاقا همین امروز همسرم حرفی زد و رفتاری داشت که منو ناراحت کرد. با خودم فکر کردم چکار میتونم بکنم و چطور عمل کنم که متفاوت با رفتار گذشتم باشه. اول تلاش کردم به چیزهای دیگه فکر کنم و اون اتفاق رو تو ذهنم تکرار نکنم اما زیاد موفق نبودم بعد از خودم پرسیدم الان دوست دارم چطور با من رفتار کنه و مجسم کردم که پیش از خروج از منزل منو بغل میکنه و میبوسه این حالمو بهتر کرد اما همسرم از پیشم گذشت و این کارو نکرد پس تصمیم گرفتم خودم کاری برای خودم بکنم. از کنار گلفروشی رد میشدم عطر نرگس مشاممو پر کرد وارد فروشگاه شدم و دستهای نرگس خواستم وقتی پولشو پرداخت کردم فروشنده دستهای دیگر هم بهم هدیه کرد و من با احساسی خوب شده و توجهی که معطوف عطر نرگس بود وارد محل کارم شدم و در طول زمانی که گلها رو در گلدان میچیدم از تغییر مدار احساسیم خوشحال بودم اما ناگهان دوباره همه چیز در ذهنم تکرار شد و من با اینکه تلاش زیادی میکردم حس خوبمو حفظ کنم یکمرتبه متوجه شدم که من فقط در حال انکار ناراحتیم هستم دارم به خودم دروغ میگم و تصمیم گرفتم با نوشتن انچه که میخوام در قالب تمرین امروزم دوباره توجهمو و افکارمو روی خواستههام متمرکز کنم. این شیوه خیلی خوب جواب داد بعد از نوشتن چند خط مشغول کار شدم و این متن رو تکه تکه مابین کارم ادامه دادم و تکمیل کردم و اکنون که یازده و نیم شب هست در اولین دقایق فراغت شبانم دارم تمومش میکنم تا در سایت بذارم. همین نوشتن خواستههام باقی روزم رو همونطور که میخواستم شکل داد و در نهایت احساس کردم موفق شدم.
من دلم میخواد انقدر تمرین کنم که بدون صرف اینهمه انرژی حالم همیشه خوب باشه و میدونم که استمرار کلید موفقیته.
سپاس از راهنمایی ارزندهی شما:
حتما از این به بعد از این ترفند استفاده میکنم
من خیلی شما رو تحسین میکنم که اینقدر نسبت به تکتک هنرجوهاتون احساس مسئولیت دارید همهی نظرات گذاشته شده در سایت رو که بعضا طولانی هم هستن با حوصله میخونید و هر جا لازم باشه راهنماییهای به موقع شما به همه کمک میکنه.
سلام
خیلی نکته درستی رو تو این فایل توضیح دادین ….من بهش رسیدم ….این که گذر کنیم از اتفاقات نادلخواهمون و کم کم که تو این رفتار بهتر بشیم دیگه قوی تر میشیم و اصلا توجهی نمیکنیم بهشون که اینجوری خیلی عالی میشه
یعنی موندن روی موارد نادلخواه و فکر کردن مدام بهشون جز زجر برای خود فرد چیزی نداره و مخصوصا این که این بار و تا سال ها روی دوش بکشی چون دارم میبینم توی اطرافیان که مثلا بعضی اتفاقات بد و تا سال ها هنوز تکرار می کنن و درموردش حرف میزنن و جز بد کردن حال خودشون نتیجه ای نداره براشون …
و این نکته رو باید خیلی برای خودمون تکرار کنیم که تضاد و مسئله تو زندگی همه ی ما انسان ها هست و این جز قانون و ساز و کار جهانه و مهم واکنش و نوع نگاه ماست به اون مسئله که زندگی ما رو به جلو میبره یا عقب ...
واقعا این مهارت رو با تمرین مداوم فقط میشه به دست آورد که روی مشکلات متوقف نشده و رد کنیم اونها رو هر چه بیشتر در مورد ناراحتی که داری صحبت کنی و یا حتی فکر کنی اون مشکل پررنگ تر خواهد شد
نشان های دریافت شده
سلام ولحظات زندگیتون خوش
نگاه به زندگی خیلی اهمیت دارد و زندگی هر شخصی فراز و نشیببهایی دارد که اگر با اراده و اعتماد به نفس از ان موانع گذشتیم زندگی ما رو به کیفیت بهتر حرکت می کند .
در بر خورد به این موانع افراد دو دسته می شوند :
عده ای با ناتوانی در برداشت مانع شکست می خورند و بعضا از نظر روحی نابود می شوند .
و دسته دیگر با امید به خدا و سعی و تلاش خود موانع رو از مسیر زندگیشان بر می دارند.و اینها پیشرفت می کنندو موفق می شوند.
در زندگی در قرار گرفتن در این مسیرها استمرارو عمل خیلی مهم است ، تا به تغییر شرایط زندگی برسیم.
زندگی هیچ فردی بدون مشکل نیست ، واگر اگاه نباشیم یک مشکل می تواند همه جنبه های زندگی رو تحت تاثیر قرار بدهد. چون در اتفاقات میمانیم.
مثلا بابت یک حرف ناخوشایند از کسی چند روز یا ماه خودمان رو خراب می کنیم و از زندگی لذت نمی بریم.
باید بتونیم در زمان حال زندگی کنیم وهمه مسائل گذشته رو فراموش کنیم و نسبت به مسائل امروز هم بی تفاوت باشیم .
نگاه به زندگی باید نگاه گذرا باشد.
هرچه سیستم زندگیمون رو به سیستم خدا و جهان هستی نزدیک. کنیم موفق تریم.
از طبیعت درس بگیریم که سیستم همیشه جاری خداست . گذشتن از حوادث و سبز شدن و رشد کردن از خصوصیات طبیعت است.
ما در مواجهه با حوادث زندگی رو تحت تاثیر قرار میدیم ولیخدا تحت هیچ شرایطی در روند جهان اختلال ایجاد نم کنه.
باید یاد بگیری هر روز زندگی یک روز جدیداست .
هرجه پیش اید خوش اید .
خیلی مهم است که بدونی اگر در مورد مسائل بد زیاد صحبت کنی و برای همه بگویی ، عملا به جهان فهماندی که من این حوادث رو دوست دارم و برایم بیشتر بفرست .
تا جایی که میتونید از امروز و این لحظه استفاده کنید
نشان های دریافت شده
ماندن در مسایل و مشکلات گله کردن و کنکاش ذهنی چیزی که من اسمش رو گذاشتم درون گویه و متاسفانه من خیلی این مساله رو دارم گاهی حتی قاطی می کنم که واقعا به طرف گفتم این مساله رو یا فقط درون ذهنم باهاش گلاویز بودم
اینکه آدم بتونه بگذره یا حداقل مساله اش رو منطقی مطرح و حل کنه هر دوش بسیار خوبه ولی در برهه هایی تو زندگی هر دو کار بسیار برای آدم سخت و دست نیافتنی بنظر میاد!!!!
نشان های دریافت شده
با سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد عزیز. من واقعا از صحبتهای شما چیزهای زیادی یاد میگیرم. من تازه با فایل شما آشنا شدم ولی خیلی مشتاقم که همه فایلهای شما رو گوش کنم. دیدگاه من خیلی از زندگی عوض شوده. خدارو شکر میکنم که با سایت شما آشنا شدم در آخر از شما سپاسگذارم.
نشان های دریافت شده
با سلام و سپاس فراوان از شما استادروشن
روشنگر ذهن وجان
مثل همیشه عالی و هم فرکانس با خواسته هام بود
همین مرا بس که:
زندگی را زندگی باید
فقط زنده بودن نشاید#????
نشان های دریافت شده
سلام استاد خیلی مفید بود لذت بردم
سلام استاد.با تشکر از شما.اما صوت و تصویر هماهنگ نیست.
نشان های دریافت شده
با سلام و سپاس
گفته های شما مثل جرقه ای هستش که شمع خاموشی رو روشن میکنه و اون شمع می تونه دوباره کار و مسیولیتی که بهش سپرده شده رو ادامه بده و این احساس رو من همیشه در گوش دادن به فایل هاتون بدست اوردم خدا رو شاکرم که در این مسیر قرار گرفتم