تا آنجا که یادم می آید همیشه اضافه وزن داشته ام
به ندرت اتفاق افتاد که توانستم برای مدتی کوتاه وزنم را ثابت نگه دارم و این از طریق رژ یم سخت تا حد گرسنگی شدید و تمرینات طاقت فرسای ورزشی امکانپذیر شده
اما هیچ یک از این کارها آسان نبود و نمی توانستم برای مدتی طولانی به این برنامه ها ادامه بدهم و سرانجام، وزن قبلی ام دوباره برمی گشت
درلباس هایم راحت نیستم و خرید لباس برایم یک عذاب است
جلو کمد لباس هایم می ایستم و متحیرمی مانم که چه چیزی بپوشم، اگرچه لباس های زیبایی دارم، اما هیچکدام نظرم را نمی گیرند چون از ریخت و قیافه ی خودم در هرحال خوشم نمی آید
خیلی خوب نمی توانم حرکت کنم و راه بروم، اگرمی توانستم چند کیلویی وزنم را کم کنم همه چیز درست می شد، اما دیگر نای انجام هیچ کاری را ندارم و خیلی سرخورده و دلسرد شده ام
آبراهام پاسخ می دهد
حالا می خواهیم این مبحث را با یادآوری مهمترین بخش، یعنی آفرینش عمدی شروع کنیم
آفرینش به معنای اتفاق افتادن رویدادها از طریق عمل نیست. درحقیقت آفرینش اصلا به معنای اتفاق افتادن نیست
آفرینش به معنای جذب و پذیرش چیزهایی است که دوست دارید اتفاق بیفتد، و جذب و پذیرش از طریق اتصال و هماهنگی انرژی صورت می گیرد، نه از طریق عمل.
پذیرش این مطلب گاه برایتان مشکل می شود زیرا تجربیات شخصی در زندگی به شما آموخته که وزن اضافی را از طریق کاهش مقدار مواد غذایی مصرفی و تمرینات بدنی می توانید کم کنید.
ما با هیچ یک از اینها مخالف نیستیم. شکی نیست که عمل و حرکت نقش عمده ای در به وجود آمدن چیزها داشته، درحقیقت، بدون عمل، جامعه ی شما از بسیاری چیزها محروم می ماند.
اما هنگامی که عمل را پایه و اساس روند آفرینش قرارمی دهید و بدون درنظرگرفتن ارتعاشات وجود خود دست به عمل می زنید، مانع بزرگی را سر راه خودتان قرارداده اید زیرا در عمل کردن، نیروی کافی وجود ندارد تا بر انرژی افکار غیرمرتبط و غیرهماهنگ شما غلبه کند.
شاید برایتان اتفاق افتاده که تجربه ی موفقیت آمیزی درمورد کم کردن وزن داشته اید و کسی به شما پیشنهاد خوبی دراینباره داده و شما اشتیاق فراوانی برای انجام آن درخود احساس کردید.
اشتیاق شما را می توان قدرت عقیده ی کسی که این عقیده را پیشنهاد کرده نسبت داد.
شاید هم آن عقیده با نظریه ی شما هماهنگ بود. . . به رحال، اشتیاق شما مهم است و می خواهیم توجهتان را به آن جلب کنیم.
اشتیاق شما دلیلی است برآنکه ارتعاشات وجود شما در هماهنگی و ارتباط است. به یاد داشته باشید که بعد چه اتفاقی افتاد: شما مایل بودید که دست به عمل بزنید، و دست به عمل زدید و نتایج مثبت اتفاق افتاد. . . وضعیت و حالت شما بهبود پیدا کرد دستیابی به آنچه را می خواستید بیافرینید به روشی نیرومند تبدیل شد.
درلحظات نا امیدی، زمانی که اذعان داشتید جسم شما به صورتی که می خواهید نیست، پرنده ی آرزوهایتان را درباره ی آنچه می خواستید به پرواز درآوردید، و درآن مراحل زندگی، بدون آنکه
متوجه باشید، به محفظه ی ارتعاشی خود افزوده اید.
شما نسخه ی ارتعاشی سالم و خوشاندام، از خود، آفریده اید.
می خواهیم متوجه شوید چیزهایی که می گویم، رویاهای پرت و پلایی نیستند که جایی از خیالات شما سربرآورده. این حرف ها دوری جستن از واقعیت نیست. نوعی آفرینش است و درست به همان طریقی آفریده می شود که هرچه دراطراف خود می بینید آفریده شده است.
زندگی کردن منجر به نظریات و افکار می شود که در زمان مناسب، و با تمرکز روی آن آنچیزی می شود
که واقعیت می نامیدش.
بنابراین، دلسردی هایی را که احساس می کنید، نشانه ی عدم ارتباط میان آفرینش بدنی زیبا و افکاری است که درمورد بدن خود بدانها می اندیشید.
بدن شما از نظرارتعاشی درحال تکامل است اما الگوهای کهنه ی افکار و عقاید شما که دایم بدانها می اندیشید، عدم ارتباط ارتعاشی را ایجاد می کنند. دراین شرایط، اعمال نمی توانند موفقیت آمیز باشند، هرنوع فعالیتی مشکل میشود، به نتیجه نمی رسد و موجب دلسردی بیشتر می شود.
راه حل رساندن بدنتان به جایگاهی جدید، آن است که به شیوهای دیگر، غیراز آنچه اکنون می بینید به قضیه نگاه کنید. راه حل آن است که جنبه های منفی بدنی را که اکنون دارید کنار بگذارید و به آن فکر نکنید و درعوض به بدنی فکرکنید که می خواهید داشته باشید، زیرا تا زمانی که به بدنتان همانگونه که هست فکرمی کنید، ارتعاشات داشتن اندامی متناسب را نفی میکنید.
تا زمانی که به واقعیتهای فعلی می نگرید، نمی توانید واقعیتی تازه بیافرینید.
اکنون که دانستید چرا انگیزه ی لازم برای عمل را ندارید و چرا عمل حتی وقتی که به آن مبادرت می کنید، نتیجه ی اندکی به بارمی آورد.
اجازه دهید چند مطلب ساده را نشانتان دهیم که با انجام آنها روند ارتباط انرژی بلافاصله برقرار می شود. زیرا با درک قوانین کائنات و با فهم بنیاد آفرینش خودتان که اتصال ارتعاشی است درمسیر آنچه آرزویش را دارید قرارمی گیرید.
انتخابهای پیش روی شما، دراین لحظه، شامل داشتن یا نداشتن اندامی متناسب نیست.
انتخابی ندارید مگر آنکه درهمین وزن و هیکلی که اکنون دارید، بمانید.
فردا همین وزنی را که امروز دارید، خواهید داشت و روز بعد هم به همین ترتیب و الی آخر.
تغیر وزن بدن درحال حاضربه اختیارشما نیست. تغیر اتصال ارتعاشی به اختیارشماست و اختیار نیرومندی هم هست.
همچنین دراین لحظه تغیر داشتن احساس شگفت انگیز یا وحشتناک به انتخاب شما نیست
انتخاب احساس اشتیاق یا دلسردی با شما نیست.
گزینه های شما، درحال حاضردقیق تر و حساس تر از اینهاست.
شما می توانید افکاری خلاف جهت جریان یا درجهت جریان را برگزینید.
درجهت جریان یا خلاف جهت جریان، اینها گزینه های پیش روی شماست.
اما همین گزینهها کافی است.
برای مثال، فکرکنید پشت در یک مرکز خرید ایستاده اید، صدها نفراز فروشگاه های مختلف خارج یا وارد می شوند. این آدم ها از نظرشکل و قیافه و لباسی که به تن دارند با یکدیگرکاملا متفاوت هستند، اما شما بخصوص توجه تان معطوف است بر مردمی که لباسهای متناسب پوشیده اند، اندامی متناسب دارند و چهره هایی زیبا. با دیدن آن ها احساس بی قراری می کنید.
حالا با دشواری یادتان می آید چه لباسی برتن دارید و از شکل و شمایل خودتان راضی نیستید.
وقتی از جلوی ویترین مغازه ها رد می شوید، برمی گردید و به تصویر خود درانعکاس شیشه ها نگاه می کنید و از قیافه ای که دارید ناراحتید، احساس کلافگی دارید، دلسرد شدید و غمگین و روی هم رفته احساس می کنید خلق و خوی خوشی هم ندارید.
اکنون انگیزهی خود برای بیرون آمدن و خرید کردن را هم از دست داده اید.
دیگراز خرید کردن لذت نمی برید،
تنها فکری که دارید این است که چیزی برای خوردن پیدا کنید.
بوی غذاهای خوبی در هوا پیچیده و متوجه می شوید که گرسنه هستید و با چند لقمه ای غذا سیر می شوید.
چند گزینه پیش روی شماست. همه ی اینها بنظرتان خوب می آید: بستنی، شیرینی، یا چیزی پرمایه تری مثل ساندویچ؛ درحال حاضر همه ی اینها خوب هستند.
فشاردرونی، شما را وا می دارد تا درمکانی آرام بنشینید و چیزی بخورید و درحالی که سعی دارید با این فشار بجنگید راحت ترین کار این است که زود چیزی بگیرید و بخورید.
همانطورکه درصف ایستاده اید تا بستنی بخرید، متوجه آدم هایی لاغر، باریک و خوش اندامی می شوید که
دور و برتان درصف منتظر ایستاده اند.
وجود آنها، شما را آزارمیدهد و این رنجیدگی باعث میشود میل شما به بستنی شدیدترشود. . .
قبل از آنکه مابقی این مثال را شرح دهیم و قبل از آنکه برای بهبود اوضاع و شرایط شما پیشنهادی را ارائه کنم مایلم مطلبی را بگویم که بیشترمردم نمی دانند، و درواقع قبول آن برایشان مشکل است:
درواقع فرقی نمی کند که شما تمام نیروی اراده ی خود را به کار بگیرید و از صف بستنی فروشی خارج شوید یا آنکه درصف بمانید و چیزی را که می خواهید انتخاب کنید و بخورید، مثلا یک ظرف بزرگ از بستنی میوه ای.
بطورمطلق هیچ برتری ای میان اثریکی از این کارها بردیگری وجود ندارد.
حتی اگر اثرات ۱۰۰۰ روز پیاده روی را با اثرات ۱۰۰۰ روز خوردن یک ظرف بستنی بزرگ با هم مقایسه کنیم، انتخاب این یکی یا آن دیگری هیچ فرقی نمی کند.
عمل شما مهم نیست، ارتعاش شما مهم است.
عمل شما نیست که باعث چاقی شما می شود، بلکه ارتعاش شماست.
آنچه می کنید باعث ایجاد تفاوت نمی شود؛ احساس شما درباره ی آنچه می کنید باعث ایجاد تفاوت می شود.
امتیاز 4.04 از 27 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
برای رسیدن به هر خواسته ای ابتدا بایستی احساسمان رو خوب نگه داریم تا همسو بشیم با خواستمون .
و همینجوری خودمون رو دوست داشته باشیم که ارتعاش مثبت به خواستمون بفرستیم با توجه به افرادی که متناسب هستند و مزایای متناسب شدن و عشق به همین جسممون. مطالب دوره آموزشی رو با اشتیاق یاد بگیریم و باهاش زندگی کنیم تا متناسب بشیم .
اما من بارها و بارها شده که وقتی لباس جدید می خریدم بعد مدتی برام تنگ میشد و این حسمو خیلی بد میکرد و یا محدود کردن خودم از بعضی مواد غذایی. و شنیدن حرف های دیگران درباره جسمم باعث میشد با نگرانی تمام سعی در برطرف کردنش داشته باشم .
با روش فیزیکی میخواستم لاغربشم و چون توجه ام به چاقی بود تا لاغری و باز درمسیر چاقی بیشتر قرار میگرفتم.
با آگاهی های که از این دوره به دست آوردم مرتب دراین مسیر ادامه میدم تا لاغری رو زندگی کنم و به آرزوی متناسب شدن برسم.