آسان ترین راه لاغر شدن روشی است که کاملا منطبق با زندگی روزمره شما و هم جهت با روشی باشد که از آن طریق چاق شده اید.
شاید در نگاه اول این عبارت که آسان ترین راه لاغر شدن استفاده از همان راهی است که چاق شده اید، عجیب و غیرمنطقی باشد اما برگشتن از همان راهی که رفته اید آسان تر از پیدا کردن راه جدید است.
علاقه مغز به انجام کارهای آسان
ما در زندگی روزمره بارها از خانه به قصد انجام کار یا تفریح و … خارج می شویم و به سمت مقصد حرکت می کنیم. اگر بخواهیم از مقصد به سمت خانه برگردیم به صورت ناخودآگاه از همان مسیری که آمده ایم به سمت خانه بر می گردیم.
این ویژگی مغز است که دوست دارد کارها را به ساده ترین شکل ممکن انجام دهد بنابراین برای برگشتن از مقصد به خانه اولین پیشنهاد مغز استفاده از همان مسیری است که از خانه تا مقصد طی کرده ایم.
سیستم عصبی مغز به این شکل است که برای ساده تر کردن تصمیمات فرمول های ذهنی را در جنبه های مختلف زندگی به کار می گیرد به همین دلیل استفاده از مسیرهای طی شده به دلیل در دسترس بودن اطلاعات و آشنایی که نسبت به آن مسیر دارم نسبت به انتخاب مسیرهای جدید همیشه برای مغز در اولویت قرار دارد.
از خانه تا محل کار و برگشتن از محل کار تا خانه برای مغز تفاوتی با رفتن از محل کار به پارک و برگشتن از پارک به محل کار ندارد.
مغز کاری به مبدا یا مقصدهای مختلف ندارد بلکه فرمول ذهنی درباره طی کردن مسیر بین مبدا و مقصد و بالعکس عمل می کند. به همین دلیل از هر مبدایی به سمت هر مقصدی حرکت کنید هنگام برگشتن پیشنهاد اول مغز برگشتن از همان مسیری است که طی کرده ایم.
چاقی و لاغری برای مغز تفاوتی ندارد و این شما هستید که باید تصمیم بگیرید تا چه زمانی می خواهید به مسیر حرکت خود به سمت چاقی ادامه دهید.
هر زمان تصمیم به لاغر شدن بگیرید برای مغز بهترین و آسان ترین راه لاغر شدن برگشتن از همان مسیری است که برای چاقی طی کرده ایم.
چرا چاق ها لاغر نمیشن
اولین قدم برای لاغر شدن تصمیم گرفتن برای توقف حرکت به سمت چاقی و برگشتن به سمت لاغری است.
هر فردی که اضافه وزن دارد خیلی وقت است به این نتیجه رسیده که باید لاغر شود. پس قدم اول را همه افراد چاق به خوبی بر می دارند اما دلیل اینکه چرا لاغر نمی شوند این است که برای برگشتن به سمت لاغری از آسانترین راه لاغر شدن حرکت نمی کنند. آنها از مسیر هایی برای لاغر شدن اقدام می کنند که برای چاق شدن از آن مسیرها حرکت نکرده اند.
وقتی از مسیری که برای چاق شدن رفته اید به سمت لاغری برنگردید طی کردن مسیر برای مغزتان سخت و دشوار به نظر می رسد و به همین دلیل خیلی زود از ادامه حرکت در مسیر اشتباه خسته شده و رها می کنید و دوباره به حرکت در مسیر چاقی که برای مغزتان آشناست بر می گردید.
بررسی مسیرهای اشتباه
برای درک بهتر موضوع مسیر چاقی و همسو بودن آن با مسیر لاغری برخی از روش های لاغری که قبلا استفاده کرده بودم را بررسی می کنیم.
در سی و پنج سال چاقی بارها تصمیم می گرفتم از برنامه های رژیمی برای لاغر شدن استفاده کنم.
انتخاب برنامه های رژیمی برای لاغر شدن به این دلیل پرمخاطب است که در دسترس ترین و منطقی ترین روش برای لاغر شدن است و از هرکسی درباره لاغر شدن سوال کنید اولین پیشنهاد او رژیم گرفتن خواهد بود.
هربار که به دلایل مختلف از چاق بودنم کلافه می شدم تصمیم قاطع می گرفتم که هرطور شده باید لاغر بشم.
با کمی تحقیق برنامه رژیمی که تنوع غذایی خوبی داشت و به نظرم اجرا کردن اون خیلی سخت نبود را پیدا کرده و شروع به رژیم گرفتن می کردم. در آن زمان آسان ترین راه لاغر شدن به نظر من رژیم گرفتن بود چون بارها از دیگران شنیده بودم که اتگه می خوای لاغر بشی باید رژیم بگیری.
روزهای اول به خاطر رنج چاقی و ذوق و شوق لاغر شدن به خوبی اصول برنامه رژیمی از نظر نوع مواد غذایی و مقدار تعیین شده را رعایت می کردم و احساس خوبی نسبت به لاغر شدن داشتم.
اما از آنجا که من برای چاق شدن از برنامه رژیمی استفاده نکرده بودم و طبق زمان بندی یا تعیین مقدار و نوع مشخصی از مواد غذایی چاق نشده بودم بنابراین روش رژیم گرفتن مسیر برگشت به سمت لاغری نبود چون هیچ مطابقتی با روش چاقی من نداشت.
من برای چاق شدن هیچ برنامه غذایی استفاده نکرده بودم. برای چاق شدن غذای خودم رو اندازه گیری نمی کردم و ترازو و قاشق و ابزار اندازه گیری غذا نداشتم.
بنابراین بعد از چند روز که از اجرای دقیق برنامه رژیمی می گذشت انتظار لاغر شدن به دلیل رژیم گرفتن در ذهنم ایجاد می شد و به مرور ذوق و شوق و هیجان روزهای اول فروکش می کرد و این شروع سخت شدن مسیر لاغری از طریق رژیم غذایی بود.
به محض اینکه ذوق و شوق اجرای رژیم کم می شد حرف و حدیث ها و گفتگوهای ذهنی درباره سخت بودن رژیم و کلافه شدن از محدودیت و … شروع می شد. از آنجا که من برای چاق شدن رژیم نگرفته بودم بنابراین نمی توانستم برای مدت طولانی رژیم بگیرم و بالاخره بعد از چند روز یا هفته رژیم را رها می کردم و به مسیر چاقی که از قبل بلد بودم و بودن در این مسیر برام راحت بود بر می گشتم و خیلی زود همه چیز مثل روز اول می شد.
به این نکته توجه کنید دلیل رها کردن برنامه رژیمی این است که در ذهن ما مسیر چاقی به دلیل اینکه مدت طولانی مورد استفاده قرار گرفته است مسیر راحت و آسانی می باشد بنابراین رژیم گرفتن به دلیل جدید بودن مسیر حرکت برای ذهن جدید و سخت می باشد و به دلیل عدم هماهنگی بین مسیر چاق شدن و لاغر شدن تحت فشار ذهن قرار گرفته و رژیم را رها می کنیم.
در مورد استفاده از ورزش کردن برای لاغر شدن نیز دقیقا همون شرایط رژیم گرفتن در ذهن من رخ می داد و به همین دلیل هیچ وقت نتوانستم برای مدت بیش از یک ماه ورزش کنم و به هر بهانه ای بود ورزش کردن را رها می کردم.
در مورد افرادی که سالهاست برای لاغری تلاش می کنند ولی لاغر نمی شوند موضوع به این شکل است که در مغز آنها ورزش کردن به عنوان یک مسیر جدید پذیرفته شده است چون مدت هاست این فعالیت تکرار شده است اما به این دلیل که ورزش کردن مسیر برگشت چاق شدن نیست این افراد عادت کرده اند که هر روز یا هفته ای چند روز ورزش کنند اما لاغر نمی شوند.
شاید این افراد برای لاغر شدن یا چاق نشدن ورزش می کنند ولی در ذهن آنها ورزش کردن هیچ ارتباطی با لاغر شدن ندارد چون آنها با ورزش کردن چاق نشده اند که اکنون با ورزش کردن لاغر شوند. بنابراین سالها ورزش می کنند اما لاغر نمی شوند.
از هر روشی برای لاغر شدن اقدام کنید تفاوتی ندارد فقط به این دلیل که از آن روش برای چاق شدن استفاده نکرده اید هرگز نمی توانید با استفاده از آن روش لاغر شوید.
آسان ترین راه لاغر شدن
بعد از ۳۵ سال چاق بودن و استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن به لطف خدا در سال ۱۳۹۳ ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهن من شکل گرفت.
هرچه بیشتر در مسیر یادگیری لاغری با ذهن ادامه دادم برخلاف تلاش های قبلی ام برای لاغر شدن مشتاق تر می شدم.
هفته ها و ماه ها می گذشت و من تغییر خاصی در اندام و شرایط جسمی ام مشاهده نمی کردم اما از نظر ذهنی بسیار به این روش علاقمند شده بودم و مقاومت ذهنی برای ادامه دادن روش لاغری با ذهن نداشتم.
هر روز مثل گذشته از غذاهایی که همه می خوردند استفاده می کردم و تغییری در ساعت غذا خوردن، مقدار یا نوع غذایی که می خوردم ایجاد نشده بود و تمرینات ذهنی که برای لاغر شدن انجام میدادم هیچ تداخلی با مسیر زندگی عادی من نداشت.
به همین دلیل ذوق و شوق من برای یادگیری و درک استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن بیشتر می شد و هر روز زمان زیادی برای انجام تمرینات صرف می کردم.
مدت ها گذشت و به لطف خدای مهربان نشانه های تغییر جسم در من ظاهر شد و علاوه بر ذوق و شوق قبلی اینبار اطمینان از نتیجه گرفتن هم به انگیزه قبلی من اضافه شد.
زمانی که به شکل واضح لاغر شده بودم درک کردم که تنها دلیل اینکه من این روش را ماه هاست دارم دنبال می کنم و لاغر شدن این است که تداخلی با زندگی روزمره من نداشته است و دقیقا روشی بوده که همسو با مسیر چاقی می باشد.
مسیر چاقی هم تداخلی با زندگی روزمره من نداشت و به راحتی از هر غذایی به هر اندازه ای که دوست داشتم می خوردم و در مسیر لاغری با ذهن هم دقیقا همین شرایط برقرار بود.
بنابراین به این نتیجه رسیدم که آسان ترین راه لاغر شدن استفاده از روش لاغری با ذهن است چون تنها روشی است که همسو با مسیر چاق شدن است و دقیقا من به همان روشی که در این دوره در تلاش برای لاغر شدن هستم چاق شده بودم.
آسان ترین راه چاق شدن
همه افراد چاق به یک شکل چاق شده اند و آن از طریق برنامه ریزی ذهن برای چاق شدن بوده است.
بخش یادگیرنده مغز در بدو تولد مانند لوح سفیدی است که آماده یادگیری است.
هر اطلاعاتی از طریق حواس پنجگانه به مغز برسد ذخیره شده و مورد پردازش قرار میگیرد و به مرور نمای داخلی مغز از دنیای پیرامون ایجاد می شود.
شنیده ها و دیده های ما بخشی از اطلاعات وارد شده به مغز هستند.
قرار گرفتن در معرض شنیده های اطرافیان درباره چاقی سبب ورود اطلاعات درباره چاقی و ایجاد فرمول های ذهنی چاقی در ذهن می شود.
دیدن رفتارهای اطرافیان و واکنش های آنها نسبت به مواد غذایی و صحبت هایی که قبل از خوردن و بعد از خوردن درباره غذاها و چاق شدن و تاثیر غذا در چاق شدن و … باعث شکل گیری عادت ها در ما می شوند.
به این ترتیب ما نه تنها عادت های رفتاری اطرافیان خود را می آموزیم بلکه عادت های افکاری و گفتاری آنها را نیز یاد می گیریم و ترکیب عادت های رفتاری با عادت های فکری و گفتاری نتیجه زندگی ما را رقم می زند.
بر اثر تکرار و زیاد شدن به مرور افکار چاق کننده نمای داخلی مغز از وضعیت چاق جسمی تشکیل می شود. این در حالی است که هنوز جسم وارد مرحله اضافه وزن نشده است. فقط بخاطر ایجاد فرمول های چاق کننده در ذهن و شکل گیری انتظار چاقی تصاویر چاق از وضعیت جسمانی در مغز ایجاد میشود.
مغز بر اساس تصویری که ایجاد شده است شروع به شکل دادن به جسم می کند و بعد از مدت مشخصی جسم فرد مبتلا به چاقی می شود.
این روند خلاصه شده و ساده چاقی با ذهن است.
چرا لاغر نمیشم؟!
اگر رویای لاغر شدن دارید و بارها برای لاغر شدن تلاش کرده اید اما نتیجه نگرفته اید باید بدانید که لاغر شدن با حذف موانع ذهنی امکانپذیر می شود.
در همه سال هایی که برای لاغر شدن تلاش می کردم به هر چیزی که مانع لاغر شدن من می شود فکر می کردم الا قدرت ذهن خودم.
- بارها با خودم می گفتم چون تابستان است و مدرسه ها تعطیله و بیشتر در خانه هستم نمی تونم لاغر بشم.
- یا فکر میکردم بخاطر فلان دوستم هست که هر روز باهاش میرم بیرون و حتما یه چیزی باید بخوریم.
- یه وقتهایی هم مهمانی رفتن یا مهمان دعوت کردن های مادرم را مانع لاغری خودم می دانستم.
و در تمام آن سالها در خواب هم نمی دیدم که ذهن خودم مانع لاغر شدن من است.
خیلی عجیب اما جالب است که من برای لاغر شدن تلاش می کردم و در عین حال خودم مانع لاغری خودم شده بودم.
وقتی با موضوع لاغری با ذهن آشنا شدم واقعا نمی دانستم چه مسیری را باید طی کنم.
تمرکز بر لاغر شدن و انجام تمرینات مختلف سبب شد که در این مسیر برای رسیدن به خواسته ام که لاغری بود هدایت شوم و ایده های عالی به من داده می شود.
بعد از مدتی که سعی می کردم لاغری با ذهن را یاد گرفته و رویای خودم را خلق کنم، موضوع موانع لاغری با ذهن برایم جلب توجه کرد.
رفع موانع ذهنی لاغر شدن
بعد از ۳۵ سال چاقی و سالها تلاش کردن بی نتیجه برای لاغر شدن اکنون که به لطف خداوند چند سال است در شرایط جسمی و سلامتی متفاوت هستم با اطمینان اعلام می کنم که آسان ترین راه لاغر شدن روش لاغری با ذهن است.
در روش لاغری با ذهن هم مهم ترین موضوع برای کسب نتیجه عالی شناسایی و برطرف کردن موانع ذهنی لاغر شدن است.
از آنجایی که خیلی علاقه به درک قوانین جهان هستی از طریق طبیعت پیرامون خود دارم، جریان آب برایم جلب توجه کرد.
با خودم گفتم که آب بدون هیچ نیرویی در حال حرکت است، برای به جریان انداختن آب هیچ کاری لازم نیست انجام دهیم اما اگر بخواهیم جریان آب را متوقف یا منحرف کنیم باید انرژی صرف کنیم و با ایجاد موانع این کار را انجام دهیم.
این روند را در سیستم بدنم جستجو کردم و به این درک رسیدم که جسم من همواره در حالا تلاش برای بهبود وضعیت جسمانی من است.
بارها شده که با بی احتیاطی به خودم آسیب رسانده ام اما جسم من بدون هیچ تلاشی از طرف من عملیات ترمیم را انجام داده است.
به این باور رسیدم که جهان هستی و جسم من همواره در حال بهبود شرایط و اصلاح مشکلاتی است که من برای خودم بوجود می آورم.
باور کردم که چاقی مشکلی است که من برای خودم بوجودش آورده ام و جسم من همواره در تلاش است تا این مشکل را برطرف کند.
اما استمرار من در تمدید و تشدید پایداری چاقی سبب شده است که جسمم قادر به رفع این مشکل نباشد.
این موضوع به طور مفصل و عالی در فایل سرعت ترمیم و تخریب در دوره ورود به سرزمین لاغرها توضیح داده شده است.
بنابراین به این نتیجه رسیدم آسان ترین راه لاغر شدن استفاده از روش لاغری با ذهن و یادگیری کشف و رفع موانع ذهنی لاغر شدن است، در این صورت روند لاغر شدن خودبخود در جسم من صورت میگیرد و برای متناسب شدن نیاز به تلاش خاصی نیست بلکه لاغر شدن با حذف موانع ذهنی آسان می شود.
به همین دلیل بیشتر از اینکه به دنبال راهکاری لاغری با ذهن باشم به دنبال درک و رفع موانع ذهنی لاغر شدن هستم.
اصلاح تصاویر ذهنی چاقی
تصاویر ذهنی متشابه یکی از موانع مهم لاغر شدن در ذهن افراد چاق است. در روش لاغری با ذهن رفع موانع ذهنی مهمترین هدف ما می باشد.
هر فرد چاقی در ذهن خود تصاویری از اطرافیان خود دارد که خود را شبیه آنها می داند.
مثلا باور دارد که من از لحاظ جسمی مانند عمویم هستم، شبیه فلان خاله ام هستم، من به پدربزرگم شبیه هستم
داشتن دلیل و منطق برای چاق بودن بر اساس ایجاد شباهت با افرادی دیگر یکی از مهمترین موانع لاغری است.
این مانع سبب میشود شما همواره در ذهنتان خودتان را شبیه فرد دیگر ببینید و در حالت خیلی بدتر خود را مغلوب ژنتیکی بدانید که از آن فرد به شما منتقل شده است.
همین یک باور کافی است که مانع لاغر شدن شما شود چون هر چقدر که شما برای لاغر شدن تلاش کنید سبب تغییر تصویر ذهنی شما از خودتان و شباهت شما به فرد دیگری نمی شود.
در تمام سال هایی که چاق بودم بارها من را شبیه سایر اعضای خانواده ام می دانستند و این برخورد والدین سبب شده بود که باور کنم من از نظر ژنیکی شبیه فلان عمویم هستم و چون عمویم در بسیار چاق بود نه تنها باور کرده بودم که نمی توانم لاغر شدم بلکه برای من طبیعی بود که بسیار بیشتر از مقداری که چاق بودم چاق تر شوم.
از آنجایی که ذهن ما بر اساس تصاویر و الگوهای ذهنی کار می کند بنابراین اهمیتی ندارد شما چقدر دوست دارید یا تلاش می کنید لاغر شوید یا از چه روش هایی برای لاغر شدن استفاده کرده اید.
مغز شما بر اساس تصاویری که در آن ذخیره کرده اید عمل می کند و شما را در وضعیتی که فکر می کنید باید باشید و طبیعی است که باشید نگه میدارد.
بنابراین به همین شکل باید موانع ذهنی لاغر شدن را شناسایی کنید و با منطق برای خودتان اثبات کنید که این نگرش که از گذشته در مغز شما ذخیره شده است کاملا اشتباه بوده است.
در روش لاغری با ذهن به شکل مختلف با استفاده از تمرینات مختلف به شناسایی موانع ذهنی لاغری با ذهن و برطرف کردن آنها پرداخته می شود. به همین دلیل است که هنرجویان لاغری با ذهن با شرکت در دوره های آموزشی خیلی زود به این اطمینان می رسند که لاغری با ذهن آسان ترین راه لاغر شدن است.
✍️ تمرین آموزشی 📖
همه ما سالها برای لاغر شدن از طریق مختلف تلاش کرده ایم و نتیجه قابل قبول کسب نکردیم. اکنون که به لطف خداوند آسانترین راه لاغر شدن پیش پای ما قرار گرفته است باید تمام تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن را بر یادگیری روش لاغری با ذهن متمرکز کنیم.
به این شکل نتیجه فراتر از انتظار کسب خواهید کرد و تصویر شما در آلبوم شگفتی سازان قرار خواهد گرفت.
همه ما تجربه استفاده از سخت ترین روش های لاغر شدن را داریم و در آن زمان چون تصور می کردیم که این روش منجر به لاغری ما خواهد شد با تحمل رنج و سختی مسیر خود را ادامه می دادیم بنابراین اکنون که در مسیر آسان ترین راه لاغر شدن حرکت خود را شروع کرده ایم باید با اشتیاق و انگیزه صدها برابر گذشته به حرکت خود ادامه دهیم.
برای یادگیری زبان لاغری با ذهن باید هر روز مقداری از زمان خود را صرف یادگیری، تمرین کردن و به کارگیری آموزش ها در زندگی روزمره خود کنید.
به این ترتیب در مدت کوتاهی همزمان با یادگیری لاغری با ذهن نتایج این روش را به شکل های مختلف در زندگی خود مشاهده خواهید کرد و هرچه بیشتر ادامه دهید و نتیجه کسب کنید مطمئن تر خواهید شد که این روش آسان ترین راه لاغر شدن است.
برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را مشاهده کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در بخش نظرات همین جلسه پاسخ دهید.
اطمینان داشتن به مسیر لاغری با ذهن بعنوان آسان ترین راه لاغر شدن در کسب نتیجه عالی بسیار موثر است بنابراین:
- چرا به روش لاغری با ذهن اطمینان کرده اید؟ چه چیزی در این روش مشاهده کردید که در روش های دیگر نبوده است؟
- به نظر شما چرا لاغری با ذهن آسان ترین راه لاغر شدن است؟
یکی از موانع مهم لاغر نشدن توجه کردن به شرایط فعلی است که می تواند باعث ایجاد احساس بد شود بنابراین باید نسبت به این موضوع آگاه باشید.
- چه احساسی از چاق بودن دارید؟ شرح دهید.
- توجه کردن به چاقی به چه شکل باعث ایجاد احساس تنفر و ناامیدی در شما شده است؟
- نظر شما درباره اهمیت بی توجه بودن به شرایط فعلی برای ادامه دادن در مسیر لاغری با ذهن چیست؟ شرح دهید تا اهمیت این موضوع برای شما واضح شود.
- نظر شما درباره اینکه افراد چاق در ذهنشان خودشان را شبیه فردی از اعضای خانواده می دانند چیست؟ تجربه خود را شرح دهید.
- چگونه می توانید اثبات کنید چاقی شما ارتباطی به دیگران ندارد و ارثی نیست؟ شرح دهید
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.04 از 57 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرلر داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن دائم گام بردارم…..
خیلی خوشحالم با این سایت و جناب عطار روشن آشنا شدم. چند سال از عمدم با چه افکاری گذشت. چقد همه چیو سخت گرفتم. من حتی هز متناسب ها هم کمتر میخورم. افکار من باعث چاقیم شد. آخه اگه غذا چاق کننده باشه ما باید وزنمون بالای ۵۰۰ کیلو باشه. اندازه غول باید باشیم. خوبه حداقل بعد ۷ یا ۸ سال با این مسیر آشنا شدم. این روزا با مواد غذایی آشتی هستم. حس بد ندارم. سراسر حس خوب. امروز که جلو آینه خودمو دیدم، به خودم گفتم آفرین باز وزن و سایز کم کردی و مشخصه. الان شبیه مانکن های بیرون شدی. خودمو شبیه مانکن ها میبینم. قبلن هم همین طور بودم. با افکار منفی باعث شدم اون اندام زیبا رو خراب کنم. با اینکه الان هنوز به اون وزن نرسیدم، همین الان خودمو توی اون وزن میبینم و هیچ اضافه وزنی حس نمی کنم. من کاری به ترازو ندارم. فکرم لاغر شده. حس خوب دارم. رفتارهام خوب شده. انتظارم لاغریه. روز به روز خودمو متناسب تر میبینم.
من حتی در زمینه های دیگه هم کار کردم. فقط لاغری نه. چون با کنترل ذهن میشه هر کاری انجام داد.
هنوزم برام سواله چرا این چند سال چربی ها رو ذخیره کردم. چرا فکر کردم چربیها رو نگه دارم. چرا خودمو با بقیه مقایسه کردم و گفتم تو شبیه فلانی هستی. من شبیه خودِ متناسبم هستم و شبیه هیچ کسی نیستم. من خودمو الان متناسب میبینم. خیلی دوست داشتم عکسمو اینجا انتشار میدادم، ولی خب برام سخته و پوششم کامل نیست. مهم این هست که من الان توی این مسیرم و از جناب عطار روشن هم متشکرم. ممنونم فایل های رایگان در اختیار ما گذاشتین. خدا رحمت کنه اموات شما رو
سلام به همه. امیدوارم حال دلتون خوب باشه
آقاااااااا مگه میشه؟! مگه داریم؟! انقدر اطمینان و باور فقط با 50 تا وویس رایگان؟! خواستم سفت و محکم همینجا اعلام کنم و بگم آقایون خانوما استاد محترم، من ِ نیلوفر لاغری رو یاد گرفتم. چقدر مسیر راحتی بوده و من سی سال از عمرمو هدر دادم. شما غبطه نمیخورین که ای کاش زودتر با این مسیر آشنا میشدین؟! من یه موقع هایی واقعا حسرت زمانی که از دست دادم رو میخورم. زمانیکه کلش به توجه به چاقی و جنگ باهاش گذشت در صورتیکه میتونستم ازش برای علاقمندی هام استفاده کنم. میدونم هنوزم دیر نشده و از این به بعد میرم دنبال خواسته هام ولی بازهم حیف از عمری که سوزوندم.
دیروز با خاله م داشتم صحبت میکردم. از دوران کودکی خاله م یار همیشگی مسیر ستیز با چاقیه من بوده. همدرد بودیم با هم. میگم بودیم چون دیگه نیستیم. خاله تو همون مسیر قبلیه ولی من دیگه دردی ندارم که بخوام باهاش همدردی کنم. داشت میگفت یه آمپول خریده 950 هزار تومن و تو چهار مرحله تزریق کرده و 4 کیلو کم کرده. پیشنهادش این بود که من هم بخرم و استفاده کنم. چه پیشنهاد مسخره ای!! البته به گذشته که فکر میکنم کارای مسخره تر از اینم انجا دادما ولی این دفعه جواب من بهش یک نه قاطع بود. بهش گفتم من مسیرمو پیدا کردم و ترجیحم لاغری آهسته و همیشگی و آسون با مسیر خودمه. مثل روز برام روشنه که دو ماه دیگه وزنش به حالت سابق برمیگرده ولی من تا اونموقع کلی تو مسیر خودم کارکشته تر و حرفه ای تر شدم. امروز عازم سفر هستم و ذره ای استرس های گذشته در مورد مسافرت و چاق شدن رو ندارم. مطمئنم تو این سفر با وجود اینکه محدودیت خوردن ندارم، موقع برگشت متناسب تر از امروزم هم هستم.
من ذهنیتم در مورد فیزیک خودم هم عوض شده.قبلنا خودمو خیلی گنده تر از چیزی که بودم میدیدم. مثلا یکی رو تو خیابون نشون همسرم میدادم و میگفتم این هم سایز منه و اون میگفت بابا و خودتو خیلی گنده در نظر گرفتی، تو نصف اونی. یا مثلا یکی از علاقه های من از بچگی سوارکاریه ولی هیچوقت جرات نکردم برم سراغش. بهم نخندینا، همیشه فکر میکردم اگر سوار اسب بیچاره بشم دچار کمر درد میشه 🙂 🙂
الان دقیقا نمیدونم چقدر اضافه وزن دارم چون نرفتم رو ترازو ولی میدونم انقدر وزنم کم نشده که حسم نسبت به خودم تغییر کرده. شایدتو این مدت عضویت تو سایت 5،6 کیلو بیشتر کم نکرده باشم ولی وزن ذهنیم خیلی کمتر شده. یه موقع هایی حتی حس میکنم همین الانش هم متناسبم ولی از لحاظ اعداد ارقام 20-25 کیلویی فاصله تا تناسب دارم. امسال به امید خدا میخوام برم دنبال علاقه م و سوارکاری یاد بگیرم.
خواهر شوهر من خیلی لاغره. از ایناییکه همیشه دنبال اینن که چاق بشن ولی نمیتونن. قبلنا بهش میگفتم بیا ناهار بخور میگفت میل ندارم. صبحانه یدونه تخم مرغ خوردم سیرم. من میگفتم خب که چی؟! اون صبح بوده و الان ظهره. بعدشم من یدونه تخم مرغ رو در کنار نون و پنیر به عنوان اشانتیون صبحانه میخورم و آخم نمیگم. الان که به سیگنالهای گشنگی و سیری بدنم اهمیت میدم، خواهرشوهرمو درک میکنم. میبینم ای دل غافل من از روی تصور ذهنی و طبق برنامه که معده من با انقدر نون و انقدر پنیر و انقدر تخم مرغ سیر میشه غذا میخوردم و میکشیدم عقب و توجهی به سیری و گشنگی نمیکردم. الان انقدر خوشحالم صبحا تخم مرغ میخورم تا ساعتا دلم نمیخواد چیزی بخورم. اصلا عاشق جمله با کلاس میل ندارم شدم. جمله ای که قبلا درکش نمیکردم چون توجهی به پیغام های ذهن بدبخت نمیکردم. البته هنوزم یه موقع های وقتی حجم غذا رو میبینم میگم آدم با این سیر نمیشه. ولی سریع به خودم میام و میگم عیب نداره بخور اگه سیر نشدی دوباره میکشی و میخوری و جالب اینجاس که با همونم سیر میشم. انگار ذهنم با مقادیر غذایی که الان میخورم هنوز انس نگرفته و غریبی میکنه.
من این دوره رو به چند نفر معرفی کردم ولی دیدم واقعا آدما باید تو مدار باشن تا بتونن وارد بشن، ادامه بدن و بتونن نتیجه بگیرن. با وجود اینکه خودشون میگن تو خیلی جمع شدی و لاغر کردی، باز هم با تردید ازم میپرسن مطمئنی فقط از لاغری ذهنی استفاده میکنی؟! میگم اره و راهنمایشون میکنم، گوش هم میدن به وویسا ولی درک نمیکنن. باعث میشن حس آدم فضایی به آدم دست بده.در آخر آرزو میکنم همه آدما هر چه زودتر فرکانسشون به حدی برسه که بتونن وارد این مسیر بشن و لذت زندگیشون چندین برابر بشه.
سلام نیلوفر عزیزم
از خوندن دیدگاهت لذت بردم عالی بود. خیلی حس خوبی داشت.
آفرین به نتایجی که کسب کردی ادامه بده
موفق باشی
باسلام خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
واقعا هر بار که به فایلهای استاد در مسیر لاغری با ذهن گوش میکنم آگاهی جدیدی برام باز میشه
چیزهایی که من در این فایل مهم متوجه شدم اینکه اولا خودم به این مسیر ایمان آوردم..بعد به این که میتونم با این مسیر ویادگیری اون وارد سرزمین متناسب ولاغری بشم وبقیه خودش اتفاق میوفته ونکته مهمش همینه که
۱…بدونم خودم باعث خلق این جسم شدم
۲….ایمان دارم که از این مسیر لاغر میشم
۳….اینکه منم مثل استاد وبقیه یاد میگیرم
۴…اینکه استمرار دارم وتمرینها رو انجام میدم
۵…اینکه حرفای استاد رو فقط وفقط قبول دارم
۶…به هیچ مسیر دیگه ای فکر نمیکنم
۷…اگهاطرافیان منو ناامید کردن من دباره میام واز مطالب سایت استفاده میکنم
۸…واگویه های منفی رو شناسایی میکنم
۹..موانع ذهنی رو با کمک استاد ودوستان ومطالب سایت شناسایی میکنم وذهن منطقم رو گوش نمیکنم
۱۰…میدونم که فقط شبیه خودم هستم ونه هیچ کس دیگه وچاقی به ژنتیک ربطی نداره ..اینقد این موضوع رو به ما گفتن که ما باور کردیم که چاقی با ژنتیک همراه هست
من به خدای لاغری درونم ایمان دارم واگه لیز خوردم دباره برمیگردم..
میدونم که این تنها مسیره ..
اتفاقا دیروز در محل کار داشتیم صحبت میکردیم همکارمون گفت فلانی رو که قبلا همه میشناختیم ولی الان دیگه نمیاد سر کار …دیدم تو خیابون اینقد چاقتر شده که نشناختم وبعد که اون صحبت کرده من تازه فهمیدم …گفت قبلا خیلی متناسب تر بود الان فک کنم کمتر میاد سر کار بهش ساخته وچاق شده ..منم که تو سایت تناسب فکری هستم وکلا میدونم علت چیه
گفتم خانم دکتر ببین ایشون قبلا با رژیم سخت لاغر شده بود ولی چون فرمولهای باقی مونده با یه تغییر شرایط جدید دباره به حالت اول بلکه بیشتر از قبل برگشت
والان چاقتر شده ..نتیجه میگیریم که تا از بالا خودمونو درست نکنیم جسمممون تغییر نمیکنه
بله باریم وسختی وشماره والری وورزش سخت مقداری از وزن میاد پایین ولی تا میای نفس راحت بکشی ودیگه تا آخر عمرت نمیتونی رژیم رو رعایت کنی تمام شرایط
برمیگرده به حالت اول
ولی من که تو سایت تناسب فکری هستم دیگه میدونم ولی ۹۹درصد افراد اینو نمیدونن وآگاهی هم که من بهشون میگم باور نمیکنن فقط وایمیسن وپلک میزنن وشاید اون لحظه تعجب کنن ولی حرف من رو باور نمیکنن…
خدا رو شکر که من تو این مسیرم ولازم باشه تا آخر عمر میمونم تو این سایت نه به خاطر دیگران به خاطر خودم که خودمو دوست دارم وعاشق معصومه ی لاغرم که خیلی تو سن تناسب هستم
خدایا شکرت
ممنون از استاد
ممنون از دوستان که نظراتشون رو ثبت میکنن
سلام و درود بر استاد عطا روشن
در گذشته چاقی خودم رو به گردن ارثی و ژنتیکی وچون عمه من چاق بود فامیل پدری چاق بودن پس من هم به اونا رفتم و خب دیگه باید چاق بشم اصلا انتظارم از خودم همین بود اونقدر بهم گفته بودن که باور کرده بودم حتی اگر کمتر از نیاز خودم هم میخوزدم بازهم من فردی چاق بودم
یا مثلاً برنج میخوری نون میخوری هی پس چاق هستی دیگه من باور چاق داشتم وهرگز بدون این که بخای ذهن بیمار خودت رو در مان کنی نمیتونی لاغر بشی و از رنج چاقی در بیای
چند روز پیش دیدن خانومی از فامیل رفتم که تازه نوزادی رو بدنیا آورده بود
خب نوزاد زیاد شیر میخورد و تمام افرادی که در اون جمع بودن بطور هم رای مبکفتن که به فلانی رفته و از اقوام اونا هست وشکموهست و مثل اونا چاق میشه ومن که با این افکار اشتباه آشنایی داشتم واقعا افسوس میخوردم که چرا یه نوزادی که هنوز اندام کاملا متناسب و وزن طبیعی داره در آینده با این نظرها و باورهای اشتباه حتما باید تبدیل به یک فرد چاقی بشه و رنج ببره
واقعا افکار اشتباه ما چقدر آسیب رسان هست و میتونه آدم رو تخریب کنه
خدارو شکر به لطف خدای مهربان من به این سایت هدایت شدم و تونستم با آشنا شدن با استاد و به آکاهی رسیدن در مورد خودم و ذهنم تونستم باور های غلط رو کم رنگ کنم و در ادامه راه به تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنم
سلام
اطمینان از لاغری
من ب چیزی ک همیشه در بدنم هس اطمینان دارم نظام بدن بر پایه ی تناسب هس این ماهستیم ک مانع ایجاد کردیم بر خلاف این نظام حرکت کردیم و بر ابدنمون ب جنگ پرداختیم
من اشتباه کردم واین رو میپذیرم و میدونم ک لاغری تناسب همیشه هس
ومن میتونم دیروز تو ی جمعی ب ی پسر بچه ک اولش ک کاملا متناسب بود از زمان کوچکی وزیاد میخورو واقعا زیاد اما متناسب بودمن خودم دیدم ک دیگران با تشویق طرز خوردن اینها باعث شدند این پسر رفته رفته چاق بسه هی خوردنش رو بلد میکردند ک انگار ی کار خارق العاده میکنه ومادرش دیروز گف معدش سرده وبراش شربت گرفتیم تا معدش گرم بشه الان دوباره نمیخوره چاق شده جوری ی پسر کوچک از سردی معده حرف میزد ک باورم نمیشه ک چقدر قبول کرده بود
در حالیکه همه ی اینها افسانه هس من خودم شاهد این بودم ک این پسر تناسب داشت اگه معدش سرده مس چرا اون موقع لاغر بود معده یهویی عوض شد این برچسب رو بعنوان ی نقص این پسر قبول کرده بود وخانوادش مهر تایید میزدن بهش
همینک الان اینو گفتم ذهن میگف حالا بزار بزرگ بشه الان بازی میکنه فعالیت داره اون موقع بیشتر چاق میشه الیته ک اینده رو هیچکس ندیده ما با افزایش سن انگار ب این فک میکنیم ک رژیم بگیریم ورزش کنیم از این میشنویم از اون میشنویم و باورهای چاقی ما بیشتر میشه و ما چاق میشیم ن از عدم تحرک
همون مادر ب دختر من ک کاملا متناسب و زیبا برگشته میکه تو بچگی تپل بودی خیلی خوشگل بودی الان لاعری
خب این یعنی چی
ب پسرخودش میگه لاغر شو اصلا معلوم نیس ب کدوم صراط ایمان داند
واینطوری فرمول رو میکنند تو ذهن ما دیگه ومیشیم چاق بعد خود این ادم باز میگه لاغر بودی خوب بودی
لاغری کجاش زشته میتونی هر لباسی رو بپوشی راحتی سبکی بند غذا نیستی شکمت صافه وراحت میتونی کارهاتو بکنی وهز اران هزار مزایای دیگه
بعد دخترم میگه خودم میدونم تو عکسهام دیدم ومن سعی کردم توجه هشو ببرم جای دیگه
تو فامیلمون خیلی این حرفها رورنسبت ب بچم میگن ولی چن من تو خونه تکرار نمیکنم اثرش میره
و همین باید بخاطر خودمون لاغر بشیم این مردم لاغر باشی باز حرف برا گفتند دارند چاقم باشی
کسی ک دنبال حرف زدن باشه پیدا میکنه پس نظر دیگران برات مهم نباشه
در گذشته خیلی درگیر نظر دیگران بودم ک چی میگن و فرداش رژیم میگرفتم ک روی اون وکم کنم اما اثرش بعد دو روز میرف
چن اون طرف رو نمیدیم چن عصابانیتم خاموش میشه
من مترسک نیستیم من ادمم من مترسک نیستم ک ادمها منو شکل بدند من خودمم هرجوری هستم خودم هستم هرکسی زندگی خودشو داره شاید قیافه شبیه باشه ولی زندگی فقط مال تو هستش
انگار با ی فلش مموری خالی وارد این جهان میشم ک پر میشه و اون پرشدنه زندگیه تو رو شکل میده
من شبیه ب هیچکس نیستم من خودمم و باورهای من جسم من رو شکل دادنو این کاملا دست خود منه ک تغییر کنه
در خانواده مادری ما همشون میکنن ما ارثیمونه ک پاهامون بزرگه اما من دیدم ک خالم با همین پاها فست گرف ولاغر شد درحالیک پاهای بزرگی داش
پس قابل تعییر ه ثابت نبور چاقی ما ثابت نیس پس این نشون میده ک همه اینها افسانه هس دروغه
وجسم ارث نیس وی چیز کاملا قابل تعییره ی چیزی ارثه ک قابل تعییر نباشه اما ما میبینیم ک جسم ما تغییر میکنه پس من میتونم جسمم رو تغییر بدم ومن شبیه هیچ کس نیستن
من خودم تو زندگی دارم خترم خیلی علاقمند ب خالشه ومدام میبینم ک هر کاری میکنه میبینی مامانم میگه عین زهراست کشیده ب زهرا
خب اینطوری ما تلاشی نمیکینم میگیم من عین اینم
مثل همون پسر بچه ک با قبول اینک معدش سرده دیگه کاری برای لاغریش نخواهد کرد فریبا جان همانطور ک استاد اون همه اضافه رو رها کردند وان در همون جسم لاغری رو زندگی میکنند پس توهم میتونی همانطور ک من مییینم ک بازوها وبدن استاد ب این زیبایی جمع شده ترمییم پیدا کرده این یعنی تناسب حق طبیعیه ماست وطبیعت بدن هس و ما در راستای این طبیعتیم ومن میخوام در راستای طبیعت بدنم باشم
الان خیلی مد شده ک همه چیو ربط میدند ب ارث بودند اینها همه باعث میشه بپدیریم ک هس وخواهد بود
بیماریها ب خاطر اون فرکانس ما افکار ما باور ما هستند
ربطی ب ارث ندارند ربطی ب هیچی نداره
من این رو نخواهم پذیرفت
امروز تو کارتون ک دخترم میدید شنیدم و چقدر زیبا بود من تبدیلش کردم ب چاقی ولاغری هرکاریک برای چاق بودن میکنی رو برعکسشو انجام بده
گفتن زیباست یعنی اکه شدن ب بهانه ها
متناسب بودن رو زندگی کردن خوبه
مثل همون مربی لاغری مربی چاقی
با عرض سلام به دوستان عزیز و استاد گرانقدر
درمورد ژنتیک من یه ایده خوب پیدا کردم واینکه از لحاظ علمی در انسان هر چیز نتیجه ژنتیک به اضافه محیط است و انسان اثر تعامل این دو هست حالا اگر هر کدام رو جداگانه بررسی کنیم در ژنتیک فقط وفقط ژنتیک دوقلوهای تک تخمکی باهم برابر است وحتی ژنتیک دوقلوهای دوتخمکی کاملا یکسان نیست ژن ها در هر کسی از پدر ومادرش به ارث میرسند پس پیوند های DNA هر کس فرق داره حتی خواهر برادران ممکنه ژن ها رو با تفاوت از پدر ومادرشون به ارث ببرن که خیلی بستگی به تقسیم سلولی داره ودر تقسیم سلولی حتی استرس مادر اثر گزاره خلاصه که ما از نظر ژنی منحصر به فردیم و از نظر محیط هم حتی در یک محیط یکسان افراد برداشت های متفاوت از یک موضوع یکسان رو دارند واون به افکار وباورهاشون برمیگرده پس محیط هم برای هر کس متفاوته ودرنتیجه انسانی که حاصل تعامل این دو هست منحصر به فرده مثل اثر انگشتش هیچ کس شبیه من نیست و من شبیه به هیچ کس نیستم و افکار قبلی که مغایر با این بود باطل بودن فقط من اونها رو باور کرده بودم و بهشون جان داده بودم وحالا یه باور درست و جدید جای اون باور غلط قبلی رو گرفت و در ذهن من یک مانع برداشته شد پس طبیعی هست که من لاغر بشم چون یه گام جدید برداشتم و انتظارم از خودم لاغری هست
با سلام
در این چند سالی که اضافه وزن پیدا کردم ،خیلیا بهم گفتن چاق شدی ، از خانواده و فامیل ولی از همه اینا فقط نظر همسرم برام مهم بوده و ناراحتم میکرده .در جواب دیگران همیشه میگفتم آره نمیدونم چرا چاق شدم فک می کنم از وقتی پسرم رو از شیر گرفتم این اتفاق افتاده و هیچ وقت توضیح دیگه ای ندادم و ناراحت هم نشدم.
خواهرم وقتی جلوش لباس عوض می کنم یا پرو می کنم همیشه میگه من از اول چاق بودم ولی تو آخه چرا داری مثه من میشی و همیشه می فهمم که داره برای روزهای لاغری من حسرت میخوره و دوست نداره من چاق تر بشم.
هر چی فکر میکنم می بینم برای دل خودم میخوام شم .
میخوام دوباره سبک وزنی و اندام ایده آل رو در خودم تجربه کنم .
دوست دارم مامان خوش تیپی باشم.
فقط وقتی لاغریم رو که تصور میکنم دیگران میان تو ذهنم که تعجب کردند و میگن دوباره مثه قبل شدی!
و من براشون از لاغری با ذهن میگم ! و سایت رو بهشون معرفی می کنم.
بیشتر دوست دارم لاغر بشم تا بهانه ای بشه که شما رو بهشون معرفی کنم .چون برای خودم خیلی جالبه که با کاری نکردن لاغر بشم و دوست دارم دیگران هم این روش رو بلد باشن،وگرنه فکر میکنم فقط ۱۰درصد به رضایت دیگران از لاغریم فکر میکنم .
زمانی که بطور اتفاقی کلمه تناسب فکری رو در اینترنت دیدم و از لحاظ دستور زبانی از عبارتی خوشم اومد ،فکر میکردم شاید فقط یه مقاله در مورد لاغری باشه،اما وقتی روش کلیک کردم و برام جالبتر شد و متوجه شدم وارد یه دنیای دیگه ،یه سرزمین شدم و دیدن عکس قبل و بعد خودتون جذبم کرد و وقتی صحبتهاتون رو شنیدم جذابیتش برام بیشتر شد!
و چون از قبل راجع به قانون جذب و دوره های آموزشی دیگران رو شنیده بودم و گوش داده بودم. و تاثیر مثبتش رو در زندگیم دیده بودم همون لحظه اول باورتون کردم !
من مطمئنم که با ذهن میشه به خواسته هات برسی فقط راه و روشش رو بلد نیستم ،تمرکزی روش ندارم . و احتیاج به یه راهنما دارم و چه راهنمایی بهتر از شما .
و لاغری هم یه خواسته است که با تمرین ذهنی میشه بهش رسید و شکی در اون نیست.
من با چاقی ام زیاد مشکلی ندارم و بنظر خودم آنقدر چاق نیستم که مشکل ساز بشه و سلامتیم به خطر بیوفته .
هنوز هم لباس بازاری برام هست و احتیاجی به رفتن به خیاطی پیدا نمیکنم. هنوز هم با نشستن و بلند شدن مشکلی ندارم و برام یه کار ساده و راحته. هنوز هم احساس زیبایی و اعتماد بنفس در مورد ظاهرم رو دارم .
اما چون قبلا ازین که هستم خیلی لاغرتر بودم اصرار دارم به حالت قبل برگردم .اصلا دلم میخواد با همون وزن کم با لاغری پیر بشم و بمیرم .
اصراری برای لاغری فقط اینه که چون قبلا تجربه ش کردم و حس میکنم اون مهلای لاغر منِ واقعی هست نه این و میخوام خودم رو به واقعیتم برسونم.
در کل من عاشق لاغری هستم چون زیبایی های این عشق رو دیدم و با تمام وجود حس کردم.
من همیشه سعی کردم خودم رو تربیت کنم و خیلی کارها و رفتارهایی که بقیه اعضای خانوادم انجام دادن و مورد قبول من نبود رو سعی کردم انجام ندم و متفاوت عمل کنم و اینطوری نبوده که بگم چون من عضو این خانواده ام پس من هم باید همینطور رفتارم باشه و ازش گریزی نیست.
در مورد چاقی هم باید همینطوری باشه . من ظاهراً شبیه مادرم هستم و از وقتی اضافه وزن پیدا کردم همش همین میاد تو ذهنم که مدل چاق شدنم هم شبیه مادرمه !
یعنی چربی های اضافه در بدن من دقیقا در بدن مادرم هم دقیقا همون شکل و قیافه رو به مادرم داده مثلا چاقی بازو و پهلو! و من همیشه جلو آینه به خود بدون لباسم که نگاه میکنم ناخودآگاه مادرم رو هم می بینم.
نمیدونم این همون چاقی ارثی هست که مورد بحثمون هست یا شباهت ظاهری به حساب میاد.
هر چی هست من تمام عمرم بجز این هفت سال آخر لاغر بودم و خواهرم تمام عمرش چاق بوده و همیشه همه می گفتن زهرا ارثی چاق شده و مهلا نه !
پس همین که من چاق نشدم یعنی چاقی ارثی نیست،یعنی چاقی که الان دارم هم ربطی به ارث نداره،
خاله های من لاغرن بجز مادرم حتی با سن بیشتر از من.
عمه های من آنقدری چاق نیستن که در موردشون صحبت بشه.اما مادربزرگم لاغر بود.دایی هام دوتا لاغر یکی چاق
پس منی که چاق شدم هیچ ربطی به ارث نداره و هر کسی اندام و هیکل خودش رو داره متفاوت از دیگران
دقیقا مثه اخلاق و رفتار که همه متفاوت از هم هستیم ،جسممون هم همینطوره!
با دریافت آموزش و تربیت طرافیان اخلاقمون شکل میگیره و شبیه اطرافیان میشیم و جسممون هم همینطوره
کسی که میخواد در رشته ی مورد علاقه ش درس بخونه و مثلا دکتر بشه اما مدام به این فکر بکنه که من دکتر نمیشم ،چقدر میرم سخته ! مدام به اینکه چیزی بلد نیست فکر بکنه ،مدام به اینکه چقدر تا هدفش مونده فکر بکنه قطعا کارش یا بی نتیجه می مونه یا اگر هم به هدفش برسه آنقدر ذهن خسته ای داره که بخوبی نمیتونه ادامه راهش رو بره
من هم الان خودم رو یه دانشجو تصور میکنم که در مورد هدفم اطلاعاتی ندارم و دارم آموزش می گیرم.اگه مدام به اطلاعات کم خودم در مورد لاغری و چاقی فکر بکنم ،اگه مدام به چاقی الآنم فکر بکنم ،تز هدفم دور میشم و از فرط خستگی ممکنه جا بزنم . پس می پذیرم که من اطلاعات کمی دارم می پذیرم که در حال ظاهر من به همین شکل هست و ممکنه تا ماهها به همین شکل باقی بمونم یا حتی چاق تر بشم ،اما میدونم که در مسیر درست هستم و پایان خوبی در انتظارمه.
بنام خداوند مهربانم وهمیشه حاضروعاشق پیشرفت ما،
و درود رحمت برکت سلامت نعمت ثروت هدایت لذت رضایت مغفرت عزت صداقت معرفت آگاهی رشد نور و رضایت شادی ارامش آسایش سعادت عمر با عزت طولانی و هر آنچه که میخواهید خداوند بزرگ به هر لحظه زندگی شما استاد ارجمند و گرامی جاری باشد،
خدایا شکرت دارم نشانه های باور را در سخنان ارزشمند و آموزنده شما متوجه میشم و در ذهن و جسم خودم میبینم،الهی شکرت بله تا آخر عمرم بخاطره خودم ادامه خواهم داد،
و چقدر زیبا فرمودید:دقیقا برای حرف دیگران هر کاری کردم اتفاقا همیشه کم آوردم و بدتر میشد همه چی میریخت بهم بدتر،
استاد اما الان نزدیک عید هم هست ،
امروز سه شنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۲ هست همه افتادن در جنب و جوش برای ورزش بیشتر باشگاه رفتمبع نیست لاغری و رژیم گرفتن و مموندن چرا من آنقدر بی خیال با آرامش با فراغی بال قشنگ خودمو میبینم دست زیر سر پا رو پا با چنان آرامشی با چنان شادی و اطمینانی رسیدم همواره داره قند در دلم آب میشه و همش از خداوند شکر گزارم که نجاتم داد از طریق بندگان خویشان مثل شما خدایااااا شکرت ،
استاد سیرم نمیخورم حقیقتش هم خیلی هوس کنم خیلی انتخابی آگاهانه میخورم تا آروم بشم قبلا اصلا اینطوری نبودم اصلا بقران تغییرمو متوجه شدم ،
الان تو رژیم دیگران پنج تیکه نون نوشتن
من خودم جزو کسانی بودم با پنج تیکه نان باز گرسنه بودم اما الان خودم در عجبم با یک تیکه هم سیر میشم اصلا خودم موندم در تعجب زود انقدر من زود سیر میشدمو نمیدونستم ؟؟؟!!!
یا پرخوری روبروی تلویزیون شبها بعد انجام همه کارها بقران دلم اصلا نمیخواد چیزی بخورم دیگه ،
استااااد چای دلم نمیخواهد الان دارم به خودم میگم چطوری قبلا خوشت میومده چای بخوری به این بدمزگی رو تازه هی با قندو کیک اونم بخوری اصلا میگمراست میگی تینا چطوری من از این ترکیب خوشم میومد منولی الان چرا بدم اومده دلم اصلا نمیخواد این ترکیبو به خدا استاد!!!!
استاد زمان نهار در خوردن پلو به خدا به سه نهایتا فکر کنم حدودا چهار الی پنج قاششششق!!!!! حدودا دقیق نمیدونمبه خدا ،
استاد الان دارم همش فکر میکنم مقدار غذامو میگم و دارم حدودی عدد میگم اونم دقیق نمیدونم ،
دارم از تعجب شاخ در میارم من آدمی بودم آخه چهار کفگیر یا بیشتر نمیدونم اما زیاد بود و بیشتر میخوردم،
استاد از این تغییراتم دارم از تعجب شاخ در میارم من آدمی بودم آخه چهار کفگیر یا بیشتر نمیدونم بیشتر میخوردم!!!الله اکبر.
استاد غذایم اضافه بماند نمیخورم به هیچ عنوان نمیخورم،
قاطی پاطی نزدیک بهم روی هم غذاها رو نمیخورم،
ورزش را به نیت سلامتی شادی خودم نه به نیت لاغری انجام نمیدم.
تماما آرامم و آرامش و صبوری پیدا کردم
حرفهای دیگران را نمیشنومم و بیشتر تمرین لاغری با ذهن دارم انجام میدم بیرون هم میرم نگاه به رفتار افراد متناسب میکنم و لذت میبرم و درسهای شما در ذهنم میاد و جدید هم کشف میکنم اونا اصلا مدام به غذا و مزه اش فکر نمیکنند .
استاد من همیشه خودمو شبیه مادرم میدیدم الهی شکر نخواستم اون شکلی باشم و بمونم فقط از نظر جسمی ایشون منظورم چون خسته شده بودم انقدر میگفتم وای چکار کنم شبیه به مادرم نباشم و از این دایره باطل و تصویر اشتباه بیام بیرون کلافه شده بودم که با سایت شما آشنا شدم و از خوشحالی میخواستم بال در بیارمالعی شکر ،
نکاتی که استاد فرمودید:
هر چی رو باور کنیم برایمان همان میشود
خودمون خالق هستیم
تصویر درست در مقابل خود در ذهنمون بگذاریم
ذهن زمان را نمیشناسد
اصول یادگیری با ذهن با علمهای الان فرق دارد طریق خودشو داره،
استاد راستی یک مثال خوبی زدید و حرف قشنگی هم زدید همیشه در ذهنم تکرار میکنم و شده راه موفقیت من و باور من :
(لاغری و راه درست مانند آب روان طبیعی راهشو میره ولی موانع ذهن میاد و مشکل ساز ر آه آب جاری میشود من باید موانعو بردارم تا آب روان به راه درست خود ادامه دهد مثل لاغری طبیعی و سلامتی و باور درست ذهن من که برای جسم من و موفقیت در تمام ابعاد زندگی من هست من باید اجازه دهم موانع را بردارم تا ادامه دهد)
(و اون حرف طلایی تاریخ سازتون،همیشه تکرارش میکنم:
ذهنی که لاغر شود شما خود ب خود چه بخوای چه نخوای لاغر میشوی،)
(با خودت در صلح باش،
متعهد باش استمرار داشته باش باور کن میشه)
و
من نهایتش رو هم که فکر میکنم خوب من اگر شاد زندگی نکنم حال خوب و امیدواری و استمرار زیبای راه آسان این راه لاغری با ذهنمو انتخاب نکنم بیام پس غصه رو انتخاب کنم ؟!!!کدوم حال منو خوب میکنه؟خوب معلوم من صد در صد میام لاغری با ذهنم انتخاب میکنم که حق و درست و صحیح نه راه های دیگه رو که پدر منو درآوردن آخرشم هیچی،نه اینکه تازه بیام غصه چاقی الانمو بخورم نه دیگه هیچ وقت انتخاب من غصه و در ناراحتی ماندن و عجله نیست من انتخابم لاغری با ذهن اسان شاد لذتمند و ابدی نامحدود تا بی نهایت تا آخر عمرم هست.
چقدر دیگه زندگی کنم ۳۷ تا بهار رو دیدم حالا بیام بقیه عمرمم اصلا خوبه بیشتر از نصف دیگشم با ناراحتی بگذرونم خوب آدم عاقل به عقلم بخوای رجوع کنی اینو نمیگه پس همون با لذت با اطمینان و با عشقو صبوری بدون افسردگی و عجله فقط لاغری با ذهن تا ابد انتخاب کردم دیگه لوسبازی که امروز خراب کردم عزای عمومی اعلام کنم تا آخر عمرم نمیگیرم بسته یک عمر با تحقیر و ضعیف کردن خودم زندگی کردم بسته با الگوبرداری غلط از افراد درس گرفتم و بدون تفکر حرفها رو شنیدم و ذهن پاک ناهوداگاهمو مریض کردم بسته میخوام هر چند تا بهار از عمرم مونده رو با عزت و احترام به خودم زندگی کنم حال خوب انتخاب کنم تمام.
چون وقتیچشممو دوختم به تصاویر و نوک قله ای که دارم بهش میرسم بر سرعتم داره افزوده میشه بر خوشحالیم که نگم براتون وصف نشدنی احساس قدرت و اعتمادی به خودم پیدا کردم اصلا حرف هیچکس رو جز قلبمو دهنمو نمیشنوم.
این پررنگت کردن لاغری آرامش و امیدواری و قوت و محکمتر شدن و باور عمیقتر و اطمینان الهی که از طرف خدا بهم داده برای به جلو رفتن
نظر شما درباره اینکه افراد چاق در ذهنشان خودشان را شبیه فردی از اعضای خانواده می دانند چیست؟ تجربه خود را شرح دهید.
بنام خدا مهربانم و همیشه حاضرم و عاشق پیشرفت ما،
و درود و برکت نعمت و ثروت و همه چی که عالی هست نثار هر لحظه زندگی شما استاد ارجمند گرامی از طرف خداوند مهربان,
چه سخن زیبایی :
•نه مدت معنا داره نه نوع و مقدار غذا در لاغر شدن درست مثل چاق شدن باید مسیر لاغری آسان باشد،
•چه نکته مهمی از همان مسیر چاق شدن با شناسایی موانع لاغری تو لاغر میشوی چون مغز مسیر آسان را میشناسد و تنها مانع لاغری من ذهن خود من بوده و
•بدن من مثل مسیر آب روان جاری بوده برای لاغری اما من مشکل براشیاهتم حالا اگر موانع را بردارم با تکرار و امید و ادامه دادن در یادگیری زبان لاغری خود ب خود آب روان دوباره برای سلامتی جاری میشود.
به نام خدای هستی بخش
گام 49 :آسان ترین راه لاغر شدن
همان طوری که استاد گفتن مهم ترین چیز در مسیر لاغری با ذهن اینکه ما از لاغر شدن خودمون اطمینان داشته باشیم و مطمئن باشیم که با ادامه دادن این مسیر به تناسب اندام خواهیم رسید همانطوری که وقتی مسیری رو برای رسیدن به مقصد طی میکنیم مطمئن هستیم که با طی کردن این مسیر به مقصد مورد نظرمون میرسیم و رسیدن به یک مقصد دیگه رو غیرممکن میدونیم .باید درمسیر لاغری با ذهن در رسیدن به مقصد که در اینجا تناسب اندام مطمئن باشیم . آسان ترین راه رسیدن به تناسب اندام برگشتن از مسریه که از تناسب اندام دور شدیم یعنی درواقع مسیر چاقی وقتی اون مسیر رو پیدا میکنیم و قدم در اون مسیر میزاریم دیگه باید اطمینان داشته باشیم به تناسب اندام .من باید لاغرشدن رو برای خودم بخوام چون مغز من به احساسات من واکنش نشون میده وقتی من با بودن درسایت تناسب فکری حالم خوب باشه و به آرامش برسم و ذهنم آروم بشه مغزم به این احساسات من واکنش نشون میده و سعی میکنه که بیشتر اتفاقات مشابه برای من رقم بزنه که حالم بهتر بشه ولی وقتی من برای دیگران برای اثبات خودم به دیگران قصد لاغر شدن داشته باشم مغز من که به احساسات دیگران کاری نداره و اصلا احساسات دیگران براش مهم نیست که بخواد باعث روند عالی کاهش وزن من بشه پس درنتیجه فقط برای خودم، برای سلامتی خودم ، برای حال خوب خودم، برای اعتماد به نفس خودم ، برای لذت بردن بیشتر از زندگی ، برای آزادی خودم ، برای شکوفا شدن استعدادهام ، برای زندگی بهتر خودم میخوام لاغر بشم و ذهنم وقتی ببینه تناسب اندام باعث این همه حس و حال خوب و پیشرفت در من میشه و علی الخصوص احساس من خوبه پس منو با تمام قوا به هدفم که تناسب اندامه میروسونه ودیگران هیچ نقشی در تصمیم من برای تناسب اندامم ندارن . وقتی که استاد گفتن افراد چاق خودشون رو شبیه به کسی میدونن یه لحظه ذهنم مشغول شد که آیا منم خودم رو شبیه به کسی میدونم ؟ دیدم بله!!!!!! من هم خودم رو شبیه به عمه میبینم که اون هم چاقه و پاهای چاقی داره که هم بارها دیگران بهم گفتن و هم خودم با خودم مرور کردم که من هم مثل اون پاهای چاقی دارم ولی از امروز تصمیم دارم که خودم رو شبیه به کسی ندونم و خودم رو شبیه به خودم بدونم درواقع شبیه به کسی که دوس دارم بهش تبدیل بشم .
به نام خداوند بینایم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات آسانترین راه لاغر شدن
چرا به روش لاغری با ذهن اطمینان کرده اید؟ چه چیزی در این روش مشاهده کردید که در روش های دیگر نبوده است؟
در روشهای قبلی لاغری که قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری از آنها جهت رسیدن به رویای لاغری خودم استفاده کرده ام مسیری سراسر رنج و درد و سختی را هر لحظه به جان میخریدم برای رسیدن به آرزوی لاغری اما نه تنها رسیدن به آرزوی لاغری غیر ممکن شده بود بلکه من پذیرفته بودم سهم من چاقیست چون دیگر هیچ روش لاغری جلوی پیشرفت چاقی مرا نمیگرفت که هیچ چه برسد به لاغر شدن
اما وقتی وارد مسیر تناسب فکری شدم نه دیگر از آن رنجها خبری بود نه فشاری بلکه آرامش و شادی به خانه ی وجودم آمد و چاقی ام هم به راحتی آب خوردن بدون هیچ عذابی متوقف شد دیگر هرچی دلم میخواست میخوردم خبری از محدودیتها نبود تازه جسمم در حال متناسب شدن و پیشرفت به سمت لاغری است به همین راحتی و به همین آسانی
لاغر شدن با قدرت ذهن آسانترین راه و سریعترین راه رسیدن به لاغری است من انواع رژیمها و ورزشهای سخت را امتحان کردم من انواع و اقسام داروها و ابزار لاغری را امتحان کردم اما دریغ از گرفتن نتیجه فقط و فقط سختی بود و رنج اما در روش لاغری ذهنی هیچ خبری از سختی نبود و به راحتی من توانستم در مدت ۴۰ روز کاهش وزن ده کیلویی را تجربه کنم الان نمیدانم وزنم چقدر است یعنی اصلا برایم اهمیت عددی معنایش را از دست داده اما میدانم در حال رسیدن به عشق دیرینم لاغری هستم آسانی راه این راه را برایم قابل پذیرش کرده و کنار زندگی لحظات شیرین لاغر شدن را تجربه میکنم بدون محدودیت بدون رنج و کاملا در آسانی
سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان همراه
من یکی از موانع لاغری ام این بود که چون دایی ام رو خیلی دوست داشتم و دایی ام همینطور بهم خیلی علاقه داشت ومن همش خودم رو شبیه دایی ام میدونستم که دست ودلبازه و مهمان دوست ومهربان
واز طرفی دایی ام چاق بود و این خودش در ذهن من برنامه نویسی کرد که افراد مهربان ودست ودلباز چاق هستند و این در روند چاقی من تاثیر گذاشت .
و تو خونه هم مادرم همش بهم میگفت تو شبیه فلان عمه ات هستی چون اون عمه ام قدبلند و چاق بود وقتی منم کمی چاق شدم چون قدم بلند بود همش بهم میگفت تو به عمه ات رفتی و این هم روند چاقیمو سرعت داد .
از طرفی چشم وابروم کاملا شبیه پدرم بود ومن هم تو ذهنم خودم روشبیه پدرم میدونستم و چندتا از رفتارهای پدرم رو هم دیدم که کلا شبیه هم هستیم وچون پدرم از ناحیه شکم خیلی چاق هست و این باعث شد که منم ناخودآگاه از ناحیه شکم شبیه پدرم بشوم و فروشگاهی میرفتم خرید خانم فروشگاه بهم میگفت بارداری؟ اینقدر شکمم تابلو بود .
ولی از روزی که پذیرفتم که من شبیه هیچ کس نیستم الا خودم . چون یکی لز برادر وخواهرام شبیه هیچ یک از اعضای خانواده ام وکل اقوام نیستند پس بگم اونها بچه این خانواده نیستند ؟
پس من به صرف اینکه از لحاظ ظاهری شبیه پدرم باشم دلیل نمیشه که وضعیت جسمانیم شبیه اون باشع .
چون من اقوامی دارم قیافشون شبیه پدر ومادرش هستند اما وضعیت جسمانی خیر . مثل دخترعمه هام شبیه عمه ام هستند اما لاغرند .
یا فرد مهربان و خوش اخلاق وخانواده دوست درذهنم چاق بودند درحالیکه شوهرعمه ام لاغره شبیه یه تکه چوب اما بینهایت مهربان خانواده دوست هست .
من پذزرفتم که من چاقی رو یاد گرفتم چون من یادم میاد از کودکی تابزرگ شم همش درمورد عمه اام چاق هستند زبباهستند . فلان پسرهمسایه ام چاقه ازبس تنبله کار نمیکنه وتحرک نداره . عموم چاقه به همین دلیل تو سرمای زمستان تی شرت میپوشه . فلانی چاقه تو دعوا و درگیری قویتره .
فلانی چاقه لباس گیر داره . دخترا باید چاق باشن تا رنگ و رو داشته باشند و به چشم بیان . فلانی زندگی خوبی داره آرامش داره شوهر خوبی داره به همین دلیل رنگ و رو داره و چاقه .
خواهرت از بس میخوابه تا لنگ ظهر چاقه . زایمان سزارین باعث جاقی میشه . مادرهستم طبیعی چاق بشم . دارو مصرف میکنم طبیعیه چاق بشم . چاقی ژنتیکی هست .
از بس کارت پشت میزنشینی هست وتحرک نداری چاقی .
واز این قبیل حرفها . من به خودم چاقی رو آموزش دادم و چاق شدم .
پس الان هم باید به خودم متناسب شدن رو آموزش بدم تا متناسب بشم .
من ناآگاهانه پا درمسیر چاقی گذاشتم الان باید آکاهانه پا درمسیر لاغری بگذارم .
به نام خداوند حمایت کننده ام
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
اطمینان به لاغری با ذهن
سالهاست که بشر دنبال اطمینان و اعتماد کردن بوده برای اینکه قلبش آرام شود و اضطرابهای درونی اش تقلیل پیدا کند اصلا اطمینان داشتن باعث افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس انسان میشود و باور را افزایش میدهد
ما در تمام مراحل زندگی این اعتماد کردن را داشته ایم زمان بیماری،پیش پزشکی می رویم که مورد اعتماد ماست و او هر دارویی میدهد ولو اینکه ربطی به درمان ما نداشته باشد چون به او و طبابتش اطمینان داریم پس باور میکنیم در حال بهبود هستیم و با پذیرش این باور آرام آرام حال ما خوب میشود
در زمینه لاغری با روش ذهنی هم اگر میخواهیم به نتیجه مطلوب لاغری برسیم باید این اصل مهم را رعایت کنیم با اعتماد و اطمینان به موثر بودن این روش و یادگیری مطالب آموزشی به آرامی با قبول این باور ما به سمت لاغری حرکت میکنیم
من به شخصه در روش لاغری با ذهن به موثر بودن این روش اطمینان دارم زیرا معتقدم همه چیز اینجا اصولی و تجربه شده است و استفاده های مکرر من از روشهای غلط لاغری در گذشته اطمینان بیشتری برای من نسبت به این تکنیک جذاب و کارآمد لاغری بوجود آورده
لاغری با ذهن آسان است
در این روش به آسانی بدون رنج رژیم و ورزش و دارو و …..در حال متناسب شدن هستم و تغییرات رفتاری و افکاری بی نظیری را در خودم شاهد هستم
مثلا قبلا من مدام در حال خوردن بودم به هیچ چیز قابل خوردنی کوچکترین رحمی نمیکردم اما از زمانی که در سایت هستم میبینم کابینتها و یخچال پر از خوراکی است اما من بدون فشار و اذیت مایل به مصرف آنها نیستم و گاهی متعجب میشوم که چقدر قبلا میخوردم
کسب ثروت و لاغری
الان به اقتصاد خانواده هم کمک میکنم و کسب ثروت هم نتیجه لاغری با قدرت ذهن است که مخارج افراد چاق واقعا بالاست و با آموزش لاغری با ذهن خیلی از هزینه های اضافی من کمتر شده است و اینها معجزه تغییر کردن است
تنفر از چاقی
من همیشه از چاقی متنفر بودم و این نفرت من به اندازه ای بود که خودم را در آیینه نگاه نمیکردم ،برای خودم لباس نمیخریدم مگر اینکه مجبور بودم،از مهمانی رفتن و بیرون رفتن بدم می آمد و……….
و اینقدر به چاقی ام توجه میکردم که روز به روز حال روحی ام وخیم تر و افزایش وزن من بیشتر میشد
از وقتی وارد آموزشهای سایت شدم دیگر از چاقی ام متنفر نیستم و حتی برای اتفاقاتی که در زندگی ام برایم رقم زده شکر گزار هم هستم مثلا اگر من چاق نبودم به این سایت هدایت نمیشدم و این همه تغییرات مثبت در زندگیم را تجربه نمیکردم
الان چاقی ام مرا اذیت نمیکند چون اصولا خودم را چاق نمیبینم من متناسبم و لاغری انتظار من است توجه ام را از روی جسمم برداشته ام و روی تغییرات ذهنی ام فوکوس کرده ام و یقین دارم لاغری حق مسلم من است.
اگر من حواسم به جسمم برود چون پروسه لاغری با ذهن نیاز به زمان برای تغییر افکار و نگرشها دارد و تا زمانی که به تناسب فکری نرسیم هیچگونه تناسب جسمی ماندگار نیست ممکن است در طی مسیر لیز بخورم و نا امید شوم
بنابراین من به خودم گفته ام اینجایی برای یادگیری زبان لاغری و وقتی بر این زبان مسلط شوی آن وقت پروسه لاغری بصورت خودبخودی در طی مراحل یادگیری در حال انجام است من تصویر ذهنی ام لاغری است و لاغری درو میکنم
من شبیه که هستم؟
وای از دست فرهنگ ایرانی ،از بس سرمان در زندگی دیگران است تا زندگی خودمان ،نقاط ضعف و قوت دیگران را بهتر از نقاط ضعف و قوت خودمان بلد شده ایم به قولی
خار را در دست دیگری میبینیم اما در چشم خودمان نه
از وقتی نوزادی متولد میشود همه اطرافیان در صدد هستند هر ویژگی او را به کسی نسبت بدهند چشمش به عمه فلانی رفته ،گوشش به دایی فلانی رفته،لب بالایش شبیه پسر خاله فلانی است ،لب پایینش شبیه باباشه
چرا نمیخواهیم بفهمیم او شبیه همه هست اما شبیه هیچ کس نیست
او خودش است یک انسان جدید
یعنی خداوند بلد نبوده انسانی جدید خلق کند و هر قسمت موجود متولد شده شبیه کسی شده ؟
یعنی خداوند یک سری چشم و گوش و لب و بدن خلق کرده هر بار که شخص تازه ای به دنیا می آید رندوم تعدادی از آنها برمیدارد و ظاهر آن شخص را میسازد؟
یعنی خداوند ناتوان است؟
نه خداوند قادر و تواناست و این ما هستیم که گمان میکنیم ژنتیک و شباهت ظاهری وجود دارد و مدام آدمها را به هم ربط میدهیم
حتی آدمهای قدیم اعتقاد داشتن مادر زمان بارداری به چهره هر کس زیاد توجه کند فرزندش شبیه او میشود
این همان جریان فرکانس و مدار است
ما چیزی را کسب میکنیم که آن را باور داریم
وقتی مادری در دوران بارداری پر از فرهنگهای اشتباه باشد بعد از زایمان فرزند بی نوایش در انبوه افکار اشتباه باشد و کم کم باورهای غلط زندگی او را بسازد آیا باید در بین این همه باور مخرب انتظار زندگی عالی برای آن نوزاد تازه رسیده داشته باشیم ؟
من میخواهم با یادگیری صحیح دنیای جدیدی خلق کنم نسل جدیدی خلق کنم فرزندان من دیگر نباید تحت این باورهای اشتباه قرار بگیرند
اگر من قبلا بدلیل نداشتن آگاهی خطای این چنینی مرتکب شده ام دیگر نه تنها تکرارش نمیکنم بلکه بهترین باورها را بوجود می آورم
من شبیه هیچ کس نیستم
من خودمم
همانقدر توانمند همانقدر قوی
همانقدر متناسب
فرزندان من شبیه هیچ کس نیستن حتی خودم یا پدرشان
آنها انسانهایی جدید هستن با ویژگی های منحصر به فرد خودشان، آنها بی نهایت توانمندی دارند و من میتوانم آن توانمندی ها را به وضوح ببینم
خداوند در بهترین شکل و حالت هر کدام از فرزندانم را خلق کرده و آینده ای بی نظیر برایشان قرار داده و آنها در مسیر دستیابی به بهترینهای هستی هستند
ثروت و سلامتی و تناسب و آرامش و……..حق من است من شبیه هیچ کس نیستم من خود خود خودم هستم همینقدر خاص و موفق
در گذشته مدام به من میگفتند تو ژنتیک وار شبیه عمه هستی آخر ژنتیک چیزیست که از بدو تولد همراه آدم باشد مثل رنگ پوست و….نه منی که بعد زایمان دچار چاقی شدم بدلیل رفتارهای غلط چاق کننده ام
جالب است برادر زاده ام از بعد عمل بینی اش همه اطرافیان مدام به او میگفتن چقدر شبیه من شده است و او با حسرت میگفت کاش من نه تنها قیافه ،هیکلم هم شبیه عمه میشد و وقتی من از رنج چاقی به او میگفتم باور نمیکرد و اینقدر طی این چند ماه با گفتن همین جملات تلقینی باورهایش را تغییر دادند که الان او هم مثل من چاق شده کسی که بسیار بسیار لاغر بود من نمیتوانم چاق شدن الان او را به دکتر تغذیه ربط بدهم چون او سالها دکتر تغذیه رفت اما صدگرم هم چاق نشد ولی اینقدر باورهایش از بعد عمل بینی دستخوش تغییر شد که من به معجزه ذهن در چاقی و لاغری ایمان کامل پیدا کردم
پس من اطمینان دارم روش لاغری با ذهن آسانترین و سریعترین راه برای لاغری است
پس به یاری خداوند بی همتایم و آموزشهای بی بدیل استاد روشن بزرگوار در مسیر تناسب فکری با عشق و اطمینان حرکت میکنم و لاغری را کسب میکنم
الهی به امید تو
سلام استاد
خیلی خوشحالم که دراین مسیر هستم و هرروز به اگاهیهای من اضافه میشه و علاوه بر لاغری خیلی چیزهای دیگه یادمی گیرم
من در این مسیر یاد گرفتم چاقی من دیگه ژنتیکی نیست و دیگر خودم را با دیگران مقایسه نمی کنم و نظرات دیگران که چاقی من را به عمه ها و عموها نسبت می دهند دیگر برایم مهم نیست چون دانستم اینها واقعیت ندارد و ذهنم را با این افکار مسموم درگیر نمی کنم
و همچنین متوجه شدم که چرا باید چاقی یا لاغری من، برای دیگران مهم باشد آیا آنها سختی ما چاقها را درک میکنند و همچنین متوجه شدم اولا دراین مسیر باید اطمینان و اعتماد کامل به روش تناسب با ذهن داشته باشم دوما دراین مسیر استمرار داشته باشم سوما نظرات دیگران اصلا برای من مهم نباشد چهارما در این مسیر من فقط خودم مسئول چاقی خودم بودم و خودم هم باید خودم را لاغر کنم و با اشتیاق این مسیر بدون سختی را ادامه بدهم و انشاالله متناسب میشوم
چرا به روش لاغری با ذهن اطمینان کرده اید؟ چه چیزی در این روش مشاهده کردید که در روش های دیگر نبوده است؟ چون در این روش استاد دقیقا حرفهای دل ما را میزنند و ما را راهنمایی می کنند دراین جا قضاوت نمی شویم که اراده نداریم بلکه استادگفتند ما چاقها خیلی اراده داریم که هنوز با این همه ناامید شدن از لاغری باز دنبال روش جدید هستیم و اصلا در این مسیر سختی رژیمهای سخت و طاقت فرسا ، ورزش های سخت نیست و به راحتی از طریق آموزش با ذهن لاغر می شویم
به نظر شما چرا لاغری با ذهن آسان ترین راه لاغر شدن است؟چون در این روش سختی نداره و باآموزش ذهنی موانع لاغری را شناسایی کرده و با برطرف کردن آنها متناسب می شویم فقط باید استمرار داشته باشیم برای آموزشها و تمرینات
چه احساسی از چاق بودن دارید؟ شرح دهید.چاق بودن را خیلی بد نمی دانم یعنی از آن متنفر نیستم بلکه متناسب شدن را خیلی بهتر می دانم چون در تناسب اندام احساس خیلی بهتری دارم و سلامتی در تناسب اندام است و احساس اعتماد به نفس بیشتری است پس برای رسیدن به آن تلاش میکنم حالا نمی دانم این هم یکی از موانع لاغری است که از چاقی متنفر نیستم ؟
سلام و درود .
من عاشق لاغری هستم . من شبیه خودم هستم . من وقتی که چاق میشدم تفکرم و احساسم در مسیر چاقی قرار گرفته بود وقتی که به چاقی فکر نکنم به خوردن فکر نکنم احساس چاقی نکنم لاغر میشوم .
من شبیه هیچکدام از افراد فامیلم نشدهام چون آنها هر کدام مسیر ذهنی خود را می پیمایند و من هم مسیر ذهنی خودم را طی می کنم . من ذهن خودم را برای لاغر شدن برنامه ریزی می کنم . این برنامه ریزی چگونه است ؟
من هر روز برای برنامه ریزی ذهنم فایلهای لاغری با ذهن را گوش می کنم . تمریناتم را انجام میدهم در مورد لاغری صحبت می کنم . نگاه و توجه چاقی به خود ندارم . هر وقت که چاقی خودم را می بینم می گویم فکرت را ذهنت را باورت را لاغر کن لاغر میشوی . تمام اندام من تمام سلول های من از ارتعاش احساس من تاثیر می گیرند . آنها خود هوشمند هستند وقتی که من احساس خودم را کنترل کنم و حس ناراحتی از چاقی و یا هر تفکر دیگری نداشته باشم ؛ سلول های من مطابق الگوهای اولیه خود ایجاد می شوند .
ما باور داریم الگوی اولیه سلول های ما همه در جهت سلامتی و تناسب اندام است . اگر حتی مدتی بیمار شده ایم این برنامه موقت است و نیروی ترمیم بدن آن را در عرض چند ماه برطرف می کند . اگر ما افکار و احساس چاقی و بیماری را در خود تکرار نکنیم برنامه سلامتی و تناسب اندام بدون مانع شروع به اجرا شدن میکنند . اما اگر مراقب افکار و احساس خود نباشیم برنامه سلامتی و تناسب اندام را دچار اختلال می کنیم .
یکی از این اختلال ها باور شبیه بودن به شخص دیگری است . ما انسان ها به حکم انسان بودن شباهت کلی به همدیگر داریم اما باز هم به حکم انسان بودن میتوانیم در برنامه ریزی ذهن خود تغییرات ایجاد کنیم . برای همین هیچ وقت نمی توان دو انسان را به هم شبیه کرد مگر اینکه برنامه ذهنی آنان شبیه هم باشد .
من خودم هستم که افرادی که می خواهم شبیه آنان باشم را از نظر ذهنی انتخاب می کنم وگرنه اگر انتخابشان نکنم و با خودم نگویم که من شبیه فلانی هستم ؛ تفکر من نیز از او فاصله خواهد گرفت .
در کل می توان گفت حتی این الگو نیز انتخاب خود من است و تا زمانی که من خودم را شبیه کسی ندانم افکار من هم ارتعاش با افکار آن شخص نخواهد بود .
پس در انتخاب افرادی که میخواهیم شبیه آن ها شویم دقت کنیم افرادی را انتخاب کنیم که در جهت لاغری هم سو با آنان شویم .
فکر ما ناخودآگاه تفکر انسانی را که می خواهیم شبیه او شویم را از فکر و دریافت می کند . برای همین اکثر انسانهایی که شبیه هم هستند ؛ دارای تفکر یکسان در موضوع مورد شباهت هستند . پس من از این خاصیت ذهن که دوست دارد شبیه دیگران باشد به نفع لاغری خودم استفاده می کنم و برای شبیه شدن افرادی را آگاهانه انتخاب می کنم که انسانهای لاغر هستند .
من با انسان های لاغر دوست می شوم چرا که دوست دارم تفکر من به صورت ناخودآگاه هم شبیه آنان شود در عین حال همنشینی با آنان رفتارهای خودآگاه مرا نیز کم کم شبیه آنان می کند . پس من از دو سر میتوانم این باور را در جهت لاغری استفاده کنم .
از طریقه دیگر نیز می توانم این باور را در مسیر لاغری هدایت کنم . اینکه بپذیرم من انسانی منحصر به فرد هستم . من شبیه خودم هستم . من شخصیت لاغر خودم را دارا هستم . من شبیه شخصیت لاغر خودم هستم . زیرا که من همواره دارم با خودم زندگی می کنم . پس بیشترین کسی که می توانم شبیه او باشم خودم هستم . خود لاغرم تفکرات لاغرم احساس لاغرم و رفتارهایی در جهت لاغری که به من فکر لاغر و احساس لاغری القا می کند .
من با خود لاغرم همنشینی می کنم و خودم را شبیه خود لاغرم می کنم رفتارهایم را شبیه خود لاغرم می کنم من همنشین خودم هستم .
من با کمک و همنشینی با شما رفتارهای لاغری خود را کشف کرده ام . آنها را اختراع نکردهام بلکه کشف شان کرده ام من از زیاد خوردن لذت نمیبرم . در عین حال زیاد خوردن را هم مسبب چاقی خودم نمیدانم . تصمیم گرفتم دیگر به خوردن و نخوردن فکر نکنم حرف نزنم نقشه ذهنی نکشم و در جهت لاغری فکر خودم را حرکت دهم . درجهت باور لاغری من اینگونه خودم را شبیه خود لاغرم می کنم و خود لاغرم را برای شبیه شدن انتخاب می کنم .
در این صورت من به خودم قدرت میدهم به خود لاغرم قدرت میدهم که بی مانع خلق شود من در جهت جریان لاغری شنا می کنم . جسم من لاغر شدن را بلد است . لازم نیست من به او فشار بیاورم تا لاغر شود . من فقط موانع ذهنی ام را در جهت لاغری برمیدارم تا جریان لاغری راحت تر و راحت تر در بدنم جاری شود من خودم را شبیه خود لاغرم می کنم . امروز از یکی از دوستان لاغرم پرسیدم تو خودتو گرسنه نگه میداری . گفت من ؟ نه بابا من اصلا خودمو گرسنه نمیزارم . ولی بیشتر اوقات سیرم .
او هم در ذهن خود بر اساس الگوهای جسمی غذا میخورد و او همیشه لاغر بوده است و اصلا به خوردن و نخوردن و چاقی و لاغری فکر نمی کند . یعنی ما حتی داریم به لاغری فکر می کنیم چون اکنون نیاز داریم تا تفکرات چاقی را مرور نکنیم و لاغری را آموزش ببینیم تا لاغری را در ذهن و جسم خود به یاد بیاوریم . اما افراد لاغر حتی به لاغر شدن هم فکر نمی کنند . یعنی فکر آنها کلا درگیر موضوعی به نام چاقی و لاغری نیست . ما هم روزی شبیه آنها میشویم . گرچه ما مثل معتادانی هستیم که چاقی و پرخوری را ترک کرده اند اما لازم تست بیشتر از انسانهای سالم مراقب باشند تا دوباره خود را اسیر چاقی و پرخوری نکنند .
تنها راه رها کردن ذهن و جسم از چاقی و پرخوری اینست که به چاقی و پرخوری فکر نکنیم و اگر طبق عادت فکرشان را کردیم به محض آگاه شدن اندیشه ی خود را تغییر دهیم . اینگونه کم کم شبیه خود لاغرمان میشویم و میتوانیم بیشتر او را در وجود خودمان حس کنیم .
لاغر شدن آسان میشود اگر موانع ذهنی را از مسیر لاغر شدن برداریم و اجازه دهیم طبیعت روند طبیعی خود را طی کند .
چقدر متن تون پر از اگاهی بودم نک لذت بردم انگارما در برخورد با دنیای بیرون انتخاب میکنیم من در جمعهای خانوادگی مون میبینم ک اونها مثل باورهای چایچ ک من در ذهنم دارم سخن میگند قبلا باهشون بحث میکردم وکلی انرژی از دست میدادم کلی از این سایت دور میشدم الان من انتخاب دیگری میکنم این بیام اینجا بنویسم بنویسم ک چجور فک کنم وبرای خودم منطقی کنم ک اونها باورهاشون چاقیه ومن باور ک الان دارم رومیخوام زندگی کنم بنظر م ما برای تثبیت باورهای لاغر ی باید انتخاب کنیم ک ب کدوم درخت چاقی یا درخت لاغری اب بدیم
چن اونها ورودی هستند اینک من در ذهنم ب کدوم ورودی بها میدم مهمه واس همینک میگیم دیگران هیچ قدرتی ندارند واین ماییم ک با قدرت تفکر توجه تمرکز ب اونها قدرت میدیم
در رابطه با خودمون هم ب نظرم این عملیه ذهن ما در رابطه با مواد غذایی یا رفتار ما میاد باورهای گذشته ور بالا میاره این ماییم ک باید بدون بحث بدون هیچ حرکتی بیایم باور جدید رو مرور کنیم منطقیش کنیم حرف بزنیم درموردش شاید زمان ببره اما ذهن هم قبول میکنه ک اره این راه جدید ممکنه خوب باشه
پس درمورد رفتارهامون مثل قبل فکر نکنیم بیایم ی جور دیگه نگا کنیم یجور دیگه با ذهنمون حرف بزینم وصبور باشیم
بله افراد لاغر اصلا درمورد چاقیو لاغری نظری ندارند ب صورت خودکار تناسب در اونهانمایان هس ولی خب با مسیر چاقی رو هم ایجاد کردیم پس باید اگاه ماجرا باشیم تا مسیرمون ثابت بشه پس من باید ب فکرم ب رفتارم بخودم جهت بدم ولی ی فرد لاغر بدون جهت دادن ی مسیره هس
ولی انگار مسیر ما دوبانده هس من همواره باید از مسیر چاقی دور بزنم و بیافتم تو مسیر لاغری و واونقدر ادامه بدم ک مسیر من هم تو باند لاغری ثابت باشه
به نام الله
سلام
ما میتونیم وباور داشته باشیم من دارم یاد میگریم چیزی که من یادبگیر محال هست فراموش کینم .
وفتی قصد کوهنوردان قله دماوند باشه از پایین که به قله نگاه میکنه باوررسیدن درش قویی نباشه احنمال نرسیدن به قله خیلی زیاد هستدرمسیر اگه همش چشمش قله بیینه ولذت مسیر برگه اب کناری سنگهای گلهیای زیبایی گنار تپه خاکها رو نبینه ققط به قله وگوکرد ناشی از اتشفشان در نظر بگیر احتمال حکمه بتونه به قله برسه
اول باید اطمیان داشته باشه که میتونه وباودر واعتماد به خودشو قویی کنه این باعث قویی شدن پادرمسیر هست
به اموزشهای که قبلا دیده اعتما کنه درخودش باور میتونم وقویی کنه موانع ازجلویی پاش برداره به خاطر دیگران کهنور نکنه چون جسم وذهنش کم میاره ود اخر وقتی قله رسید حتی بوی گوکردهای قله براش لذت بخشه .
ما برای لاغریی همین کار روبکنیم
خودباوری+ایمان+اموزش+حرکت=نتیجه بهتر وخوب در لاغریی
هرگز وهرگز برای دیگران لاغرنشویم یا برای کوبیدن دیگران یا برای انتقام لاغریی فقط فقط بر ای خودمان باشه دیگران را در این موضوع ربط ندهیم تا بهتر نتیجه بگیریم ذهن برای خوش امد یا بد امد کسی کار انجام نمیدیم
در لاغریی اول باید فقط موانع لاغریی رو بشناسیم اون برطرف کنینم به نتیجه توجه نداشته باشیم جسم کارخودشون به درستی انجام میده ولاغریی نتجه اخر هست
اولین مانع برای لاغریی ذهن ماست که با خودمون هست وبرای من دومی وقویترن مانع ژنتیک بود.
هر ربط ژنتکی که باعث بشه مارو متوفق کنه باطله چون من ژنتیکو د رمرحله ژنتیکی رعد کردم وپروندشو بستم بایگانی کردم چون خودم قربانی این ژنتیک بودم عشق زیاد به پدرم وعمه من رو متوفق کرده بود با خودم خیلی جنگیدم تا به خودم بادلیل مدرک ثابت کردم این فرمول ازاساس اشتباه هست من شبیه هیج کسی نبستم فقط شبیه خودم هستم این مانع رومن از بین بردم برام سختیرین مانع بود علاقه بی حدم به پدر وبعدازن اون عمه برای من مانع شده بود .
سن مربوط به جسم هست سن درذهن نقشی نداره ذهن افزایش سن نداره تغییر در ذهن زمان نمی شناسه وسن نمشناسه اگه قبول کردی پیری دردذهن اتفاق بیفته باعث پیری در جسم هست
برای لاغریی وکسب کار وهر کار دیگه سن د رنظر نگیرید جون (ذهن سن نداره)
من تا فبل این دوره ابن باورداشتم که ذهنم پیر شده به خودم ثابت شد این حرف واقعا درست نیست ودرست این که ذهن سن نداره یاد میگریم با جوانان خودم مقایسه مبکنم میبنم کم نیاوردم ودارم یاد میکیرم اگاهی داره زیاد میشه با جوانان اطرافم دختر داماد صبحت میکنم اونااز من وچطور کار کردن دراین مسیر از من اطلاعات میگیرن این همون ادم ۶۰ روز بیش نیست کلی اطلاعات واگاهی درست به دست اوروه مثل کلاس درس دارم تلاش میکنم که ار بیقه عقب نمونم واین جه لذتی داره فقط خودم میدونم .
من حتی سنم دیگه قبول ندارم چون ۱۰ سال گذشته زندگی نکردم اگر کردم خیلی قابل عرضه نبوده یا دردبوده یاافسوس
ویایهای دیکه حالا دارم برای بهار ودوباره شروع تلاش میکنم
مثل گل پامچال که با بهار از زیر خاک ببرون میاد دشت دمن زیبامیکنه من میخوام از درون خودم شکوفه زده بیرون بیام وتلاش کنم برای ادامه زندگی وسعی میکنم برای خودم ا ول حس زیبایی زندگی وبعد اموزش ذهن کامل درست اموزش بینم که من همه این لذت از این اموزش دارم.
که با هیج چیزی دیگه عوض نمیکنم دارم یاد میگیرم تویی زمانهای که باید درست عمل کنم چطور باشم اکه خداوند کمک کنه سال دیگه در همین روزهای بذر گاشته شدم ثمر داده واز داشتن جسم سبک لذت خوام برد لاغریی نتنها بخشی ازاین به دست اوردهای خواهد بود تویی ۲ ماه این همه تحول تویی سال دیگه عالی خوام شد فشار ذهنم ازاد شده شمامی گفتید تراموستاد ذهنی حالافهمیدم یعنی چی ذهنم رهایی رهاست تویی خونه هستم ولی اون تویی دشت دمن کوه صحرا قله سیر میکنه لایی درختای جنگل لایی شکوفهای بهاری روی چمن رواین ازدای از همه چیز ا افکارمنفی از حس بد از امید نداشت به خود وهر چیزی بد دیگریی نتیجه حضور
هر روزه خودم هست هر رو بهتر از دیروز خدا کنه کسانی دیگه هم به این مسیر راه پیدا کنن تااونها هم حس من داشته باشن دعا میکنم افراد زیادی وارداین محیط شده وخودشون بابودن در این اتمسفر رهای رها کنن ازاد ازاد از افکا اشنباه چقدرصدمه به من زد این افکار اشتباه خوشا وخوشا به حال افرادی که از سن کم تویی این فضا قرار میگرن اگه قدر بودنن چه ها که خواهن کرد پشترفت سریع وبا اگاهی اگه باورکنن ودرست عمل کنن به امید ورد افرد بیشتر وحس بهتر اقراد دیگه خود من هم از مسیرخارج نشم وادمه بدم انشالله
یا حق
“به نام خداوندی که وجودش مایه ی آرامش است”
درود به شما عزیزان همراه و استاد گرامی ؛
گام چهل و نهم : لاغر شدن آسان است اگر … ؛
پروردگار مهربانم ،تو را سپاس می گویم که امروز ۴ اسفند ۱۴۰۱ هم به من کمک کردی تا بتوانم گام چهل و نهم را بردارم.لاغر شدن آسان است اگر من به توانایی خودم و راهی که به آن هدایت شده ام قلبا باور و ایمان داشته باشم و مطمئن باشم که در مسیر درست قرار گرفته ام و در آخر مسیر به تناسب اندام و لاغری قطعا خواهم رسید ،در این که شکی نیست.ذهن ما با ایجاد تصاویر ذهنی و پر رنگ کردن آن تصاویر در خود سعی می کند که هر چه بیشتر به تصویری که برای خود ساخته است نزدیک تر بشود و خود را شبیه آن کند.ما از همان کودکی بارها از خانواده ی خود یا فامیل شنیده ایم که تو شبیه مثلا پدرت ،مادرت،عمو ،خاله،دایی و … هستی و اگر ما به فرد مورد نظر علاقه داشته باشیم و او هم چه از لحاظ ظاهری و چه از دیگر لحاظ ها خوب و عالی باشد از این تشابه خوشحال می شویم و ناخود آگاه سعی می کنیم که بیشتر به آن شخص شبیه شویم ،من خودم در دوران کودکی از بعضی از اطرافیان می شنیدم که من شباهت کمی از لحاظ قیافه به مادر بزرگ مادریم دارم و من چون مادر بزرگم را اصلا ندیده بودم ولی تعریفش را در زیبایی ، بسیار از قوم و فامیل ها شنیده بودم خیلی خوشحال بودم که به مادر بزرگم تا حدودی شبیه هستم و این حس خوبی به من می داد هر چند من نه خود مادر بزرگم را و نه عکس و تصویری از ایشان دیده بودم.یادم می آید زمانی که فرزندانم تازه متولد شده بودند اطرافیان سعی می کردند که تشخیص بدهند فرزندانم شبیه چه کسی هستند ؟! گاهی از خودم می پرسیدند که مثلا پسر بزرگم شبیه کیست؟ من هم در جواب آنها می گفتم که شبیه خودش است و این چه حرف درست و خوبی است چون اگر در طول زندگی به هر کسی گفته شود که شبیه کسی جز خودش نیست بیشتر به توانایی ها و استعدادهای خود دقت می کند تا بتواند آنها را به عمل در آورد و در واقع هر کسی شبیه خودش است و منحصر به فرد می باشد با تمامی خصوصیات و رفتارهای منحصر به خودش .اگر به ما گفته شود که تو شبیه فلان کس هستی تنها کافی است آن شخص از لحاظ جسمی و ظاهری و شرایط دیگر در وضع نامناسبی باشد بلافاصله ما در درون خود و ذهن خود احساس بدی می کنیم و همیشه در تلاش هستیم که شباهت خود از هر لحاظ نسبت به آن شخص را کمتر کنیم البته این تلاش ها فایده ندارد چون ما باید باور و نگرش خود را نسبت به خود تغییر دهیم و به این باور برسیم که ما شبیه هیچ کس به جز خودمان نیستیم و تصویر ذهنی خود را تغییر بدهیم و آن را بهبود ببخشیم .یکی دیگر از توانایی های ذهن برای رسیدن به اهداف این است که اگر انجام کاری برای ذهن لذت بخش باشد و فرد به آن علاقه و توجه خاصی داشته باشد ذهن بیشتر تمایل به انجام آن کار را در فرد ایجاد می کند به طور مثال خود من از دوران ابتدایی با ورزش هندبال آشنا شدم و به آن بسیار علاقه پیدا کردم و در هر شرایطی سعی می کردم که به باشگاه بروم و تمریناتم را به درستی انجام بدهم و اگر همزمان با این کار باید کار دیگری را انجام می دادم من دوست داشتم که هندبال را انجام بدهم چون احساس خوب و لذت بخشی به من می داد و تمایل من به انجام آن بیشتر بود .از زمانی که در دوره ی رایگان در مسیر لاغری من (۱۰۰ گام) شرکت کرده ام بسیار به این باور که من هم توانایی لاغر شدن را دارم دست پیدا کرده ام و احساس خوب و سبکی از لحاظ روحی به دست آورده ام و هر روز با شور و اشتیاق یک گام را به طور کامل بر می دارم و بعضی عادت های نادرست من تا حدودی بهتر شده است ولی با وجود اینکه چهل و نه گام از این مسیر را برداشته ام و می توان گفت نصف راه را طی کرده ام اما از لحاظ وزنی تغییر چندانی نکرده ام و این خیلی فکر را مرا به خود مشغول کرده بود ولی امروز با دیدن فایل تصویری کاملا به این درک رسیدم که شاید من هم در ذهنم این باور قوی وجود دارد که با لاغر شدن می توانم به خانواده و اطرافیانم ثابت کنم که من هم می توانم لاغر شوم و فرد با اراده و قویی هستم و در اصل نظر و قضاوت دیگران برای من اهمیت دارد هر چند برای خود من هم بسیار مهم و پرفایده است که به تناسب اندام برسم یکی از فواید آن ، احساس قدرت و توانمندی بیشتر در خودم است و اینکه اعتماد به نفسم بیشتر می شود و همچنین هر لباس و پوششی را که دوست داشته باشم می توانم به راحتی بپوشم و از اندام خود لذت ببرم و هم اینکه جسمی سالم و زیبا خواهم داشت .پس از این به بعد تنها به این فکر می کنم که با لاغر شدن این خود من هستم که مهم و اهمیت دارم و اولویت اول و آخر خودم هستم و حسی که از این کار در من به وجود می آید نه دیگران.نکته ی دیگری که از این فایل به آن دست پیدا کردم و درک کردم این است که من نباید بیش از حد به نتیجه ی کار دقت داشته باشم و هر روز خود را بسنجم که آیا من لاغر شده ام یا نه بلکه باید به این نکته توجه داشته باشم که من در مسیر درست و صحیح قرار گرفته ام و در این مسیر استمرار دارم و ثابت قدم هستم و از خیلی جهات تغییرات مثبتی در من به وجود آمده است پس حتما در زمان مناسب خود ، جسم من هم شروع به کاهش وزن می کند و شاهد تغییرات فیزیکی خودم هم خواهم بود و از آن لذت خواهم برد .همین ایمان ،باور ،اطمینان و نگرش مثبت من در اینکه لاغر و متناسب می شوم و مسیر درست را انتخاب کرده ام مهمترین و اصلی ترین راه رسیدن من به لاغری است و برای انگیزه دادن به خود باز هم تکرار می کنم که : “لاغر شدن آسان ترین و راحت ترین کار دنیاست”
“یا حق”
سلام خدمت استاد عطار روشن عزیز و دوستان سایت تناسب فکری.
استاد این نه در 90 درصد بلکه در 100 درصد همه کسانی که وارد این سایت شده اولش با این هدف اومدن که بخاطر اینکه رو فلانی کم بشه دهن فلانی بسته بشه به فلانی ثابت کنم من میتونم خوش اندام باشم و به جز اینا مشکلات تنگی لباس ها و نداشتن تنوع نگاه اطرافیان مسخره کردناشون و یه تعدادی هم چاقی آنها منجر به مریضی از ناحیه کمر پا فشار خون قند خون و غیره شده اما همه اولش با این هدف میان جلو که بذار منم لاغر بشم اون فلانی که تو فلان جمع مسخره ام کرده ببینه خجالت زده بشه ولی بعد که با دوره چه رایگان چه محصولات پیش میرن و صحبت های شما رو میشنون دیگه اولویت اونا بقیه و نمایش دادن به بقیه نیست حس و حال خوبشون میشه اولویت و در نتیجه میشه تناسب اندام خوب من خودم از اون دسته از افراد بودم که قبل از اینکه وارد این دوره بشم بخاطر اینکه با همسرم بحثم شده بود که بهم گفت کمتر رژیم بگیر تو خودتو هم بکشی لاغر نمیشی هرچی من یادمه تو رژیمی و تغییر نمیکنی و یکی دیگه هم حرفهای چند نفر از آشنایان که بهم گفتن خیلی هیکلت بد شده اگه یه بچه بیاری با این وضع باید با کاری جا ب جات کنیم و الفاظ به این صورت زشت که به گفته خودشون شوخی میکردن اما جدی بود و روحیه منو به شدت داغون کرده بود و زمانی که وارد سایت شدم و نکته به نکته توجه کردم و پیش رفتم حس و حالم تغییر کردم پله خوردنم عوض شد ریزه خواریم کلا از بین رفت یعنی جوری بگم که محو شد احساس ضعف که همیشه توی رژیم داشتم در کار نبود و من داشتم باور میکردم که این روش همون معجزه ای هست که دنبالش بودم و مدام میگفتم خدایا شکرت و اونقدر پیش رفتم که یادم رفت کی بهم میگه چاق تر شدی یا لاغر نشدی یا هر حرفی دیگه اونقدر درگیر این سایت شدم که الان دیگه اولویت من فقط حس و حال خوب داشتن و آرامش هست گام 49 هست تغییرات خیلی خوبی داشتم در سایز و وزن و لباس ها و اطرافیانی که گفتن جمع تر شدی اما دیگه برام اونقدر مثل اوایل اهمیت نداره و داره خیلی سریع و ساده روند کاهش وزن من پیش میره و چقدر از این بابت خوشحالم احساس راحتی میکنم از خدا سپاسگزارم از استاد سپاسگزارم و همینطور ادامه میدم بی وقفه چون عاشق این مسیرم تا ابد.
مسئله بعدی اینکه بقیه رو توی ذهن خودمون الگو قرار دادیم و مانع ذهنی ایجاد کردیم برای خودمون منم این مورد رو داشتم هنوزم کماکان اطرافیان بر حرف خودشون پایبند هستن ولی من مانع ذهنیم رو آزاد کردم چون همیشه میگفتم من شبیه خانواده مادرم هستم و مادرم به من از بچگی گفت تو شبیه خالت هستی خصوصا اون فیله های پشت کمرت که کلا ارثی هست الان یادم میاد خیلی خنده ام میگیره چطور باور کردم چون توی این مدت 50 روز من نصف فیله های کمرم آب شدن و برای خالم کماکان به شدت دارن چربی بیشتری میگیرن اونقدر این موضوع رو مادرم برای من تکرار کرده بود خصوصا جلوی خالم و دخترش که الان خالم تا منو میبینه میگه خاله ول کن ما لاغر بشم نیستیم تو رو من رفتی ولی دختر خودش متناسب هست و میگه این رو خانواده باباش رفته و این موضوع برای من شده بود به باور قوی تا قبل از ورود به این سایت و آشنایی با شما الان دیگه هزاران نفر هم بیان بگن تو شبیه خالت هستی محاله باور کنم و قبول کنم من شبیه کسی هستم بله استاد ما شبیه هیچکس نیستیم من ندا شبیه خودم هستم و خودم در همه جنبه های زندگیم تاثیر گذارم در زمینه لاغری در زمینه ثروت در زمینه خداشناسی و هر مسئله که به موفقیت یا شکست منجر بشه مسئولیتش با خودم هست و خودم میتونم برای ذهنم مانع و فیلتر ایجاد کنم خودمم میتونم اونا رو رفع کنم لاغر شدن من هیچ خوشحالی برای اطرافیانم نداره سلامتی من هم هیچ خوشحالی برای اونها نداره اما چاقی من برای اونا نفع داره چون یه مسئله ای پیدا میکنن که شروع کنن به حرف زدن چرا باید خودمو درگیر حرف کسی کنم چرا باید الگو برای خودم انتخاب کنم خصوصا الگوی اشتباه من خودم چشم گوش عقل دارم و میتونم تصمیم بگیرم غلط رو از درست تشخیص بدم و این مسئله که چاقی هیچ ارتباطی با سن نداره کاملا دیگه برام شده یه باور بسیاااااااااار قوی چرا چون من همیشه میگفتم اگه برسم به سن 30 سال بیش از حد چاق میشم چون شنیدم سوخت و ساز بدنم میاد پایین تر و دقیقا الان که 30 سالمه 4 ماه پیش به شدت چاق شده بودم اما الان اونقدر ذهنم آزاد شده حس میکنم یه دختر 18 ساله هستم که تازه تصمیم گرفته اندامشو بسازه آینده اش رو بسازه و همینو به شوهرم به مادرم به پدرم برادرم هم گفتم که سن فقط یه عدد هست ما جسممون هر سال بزرگتر میشه اما ذهن ما که پیر نمیشه این بستگی به ما داره که چطور از ذهنمون استفاده کنیم مثل همون فایل سن سلامتی که عالی بود این همه افراد بالای 60 سال تازه یاد گرفته بودن شنا کنند کوه نوردی دوندگی و بسیار ورزشهایی که ما با افکار غلط توی سن زیر 40 سال میگیم پیر شدیم از ما که گذشت و استاد خلاصه همه این ها کلا ختم میشه به باور کردن اینکه ما میتونیم لاغر بشیم اگه عاشق لاغر شدن باشیم و استمرار داشته باشیم و از همه مهمتر باور داشته باشیم که لاغری با قدرت ذهن درست ترین روشی هست که خدا ما رو به سمتش هدایت کرده و استاد من خیلی زود به تناسب میرسم و فایل پاکسازی ذهن و دوره بارداری رو خریداری میکنم اونم با پول خودم و نقد سپاس از خدای مهربان و خلق شما استاد دلسوز و فداکار خدا قوت.
سلام .
واقعا گل گفتین . اولش ما به خاطر دیگران میخواستیم لاغر بشیم ولی وقتی وارد آموزشگاه لاغری شدیم این حال خوب و لذت و آرامش رو با هیچی عوض نمیکنم . دیگه نه به خاطر دیگران بلکه به خطر خودم میخوام در دنیای لاغری باشم . چون همه ما لایق لاغری هستیم .
به نام خدا
سلام براستاد عزیز ودوستان همراه
قبل از همه چیز جا داره ازاستادعزیز تشکرکنم بابت امکانات فوق العاده ای که دربخش کامنتها گذاشتند و خیلی عالی شد وما به راحتی میتونیم به کلیه دیدگاههای خودمان وفرد موردعلاقمون در بخش کامنت اون قسمت دسترسی پیدا کنیم به راحتی .
بعد اینکه فایل رو گوش دادم اومدم تمامی کامنت خودم دراین قسمت رو خوندم و چقدر لذت بردم . و واقعیتش بعضی خاطرات چاقی گذشته کلا فراموشم شد چون مدتیه که در سرزمین متناسب ها هستم واین خوبه که دوباره بهم یادآوری شد که قدر این متناسب شدن رو بدونم وخیلی آگاهانه تر متوجه ورودی های ذهنم باشه .
الان برای بار چندمی که دارم دوره رو مرور میکنم بازم به سطح آگاهیهای جدیدتری میرسم انگار که سری قبل گوش نکرده بودم .
اینکه ترس از برگشت چاقی بعد متناسب شدن .
وچقدر قشنگ شما مثال زدید که مگه ما که چاق بودیم با تلاش فیزیکی تونستیم متناسب بشیم . که الان که یاد گرفتیم متناسب شدن رو ترس از چاق داشته باشیم .
واینکه یادگیری متناسب شدن مثل رفتن به خونه مادرمون هست مگه آدرس خونه مادرمون یادم میره . مثلا من ۱۵ سال پیش فارغ التحصیل شدم ولی آدرس دانشگاه رو علیرغم تغییرات جاده ها وخیابان ها بازم به راحتی بلدم چون من یاد گرفتم و من متناسب شدن رو هم یاد گرفتم وجای هیچ گونه نگرانی نیست که دوباره برگرده .
مگر اینکه من دوباره کانون توجهاتم بره سمت چاقی .
وقتی کامنتهای قبلیم رو خوندم متوجه شدم اون چاق شدن حق من بود و الان هم متناسب شدن حق منه .
راستی اگه کامنتهای قبلی منو بخونید دریک جا از شبیه بودن فرم ابرو و مو به پدرم گفتم که من پذیرفته بودم من شبیه پدرم هستم و پدرم توسن ۶۸ سالگی اکثر موهاش ریخت و من تواین سنم بیشتر موهام ریخت وهمش در ترس ونگرانی بودم و دوا ودارو هم اثری نداشت .
ولی به لطف الهی وآموزش این فایل آموزشی وکارکردن روی ذهنم باورهای مخرب رو پیدا کردم والان به لطف الهی بالای ۹۰ درصد موهام دوباره رشد کرد وموهای بلند و حجیمی دارم و جالبه که مادرم میگه موهات خیلی بلنده کوتاهش کن .
استاد عزیز بی نهایت از شما بابت این فایل های بسیار ارزشمند سپاسگزارم و روی فایل هاتون نمیشه قیمت گذاشت از خدا میخام همینطور که شما نگرانی ما رو در موضوعات مختلف زندگی برطرف میکنید ولذت بردن از زندگی رو با انتشار آگاهیهاتون بیشترمیکنید هر نعمتی که از خدا میخواهین به محض اینکه در قلبتون میافته آن واحد بهتون داده بشه وزندگیتون سراسر خوشی ولذت و سلامتی باشه .
خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر الهی.
سلام و درود بر همسفران متناسب و سلام و درود بر استاد عزیز
وقتی این فایل رو شنیدم و نکات زیبای دوستان را خواندم توجه ام به مسایل مختلف جلب شد . اول اینکه مادران ما در زمان بارداری به چه چیزهایی و یا چه کسانی توجه میکردند؟، چون حتما تمرکز و توجه اونها مستقیما بر ما اثر داشته.این واقعیت که در زمان قبل عمدتا مادران در آرزوی پسر داشتن بودند و ما دختر بودیم چقدر بعد از زایمان بر اونها و بر رفتار و نظرشان به ما اثر گذاشته ؟ شاید برای اینکه بتوانند خودشون رو از زیر بار فشار اطرافیان به خصوص مادرشوهر و خواهر شوهر رها کنند دایما ما رو شبیه اونها می نامیدند . (در فرهنگ ترکها که ضرب المثنی با همین مضمون داریم که دختر اصیل به عمه اش میره )برای خود من هم این شواهد زیاده که اکثر میگفتند به عمه ات رفتی .
دوم اینکه اینقدر تاثیر پذیری از محیط زیاده که خودمون می بینیم اکثر زن و شوهرها بعد از زندگی مشترک طی سالها شبیه هم می شنداین شباهت تو مدل غذاخوردنشون ، لباس پوشیدنش حتی طبع بدنشان مشاهده میشه من عمه ای داشتم که مرحوم شدند و دختری به فرزندخواندگی آورده بودند قابل باور نبود که بعد از چند سال این دختر جوان اینقدر به عمه ام و همسرش شبیه شده بود. علت شاید در همون یادگیری غیرمستقیم حاصل از توجه و تمرکز یا به قول استاد ورودیهایی که هر لحظه به ذهن مون میدیم .
خداروشکر ر که استاد با اموزشهای خوبشون به ما یاد دادند که این موضوع قابل تصحیح هست و با بازنگری در عوامل ذهنی میشه باورهای درست را جایگزین کرد. تصویر سازی درست ، تصحیح این باور که ما شبیه هیچ کس نیستیم و خودمون خاص و یونیک آفریده شدیم بار بزرگی رو از روی ذهنمان بر میدارم و جایگزین کردنش با فوق العاده بودن خودمون انرژی بزرگی برای ادامه مسیر لذت بخش زندگی میده . خداوند مهربان را بی نهایت بار شکر که قدرت روشنایی و آگاهی بسیار بسیار بیشتر از تاریکی و جهله . هر بار که یک آگاهی رو درک میکنیم یک بار بزرگ برداشته میشه و هزاران قدم در مسیر تتناسب فکری و فیزیکی جلو میریم.
استاد عزیزم خدا همواره پشت و پناهتان
خداوند مهربانم بی نهایت شکرت
سلام استاد گرامی
و سلام دوستان هم مسیر
لاغر شدن آسان میشود اگر ما کسی را الگوی ظاهری خود قرار ندهیم و نگیم که شبیه فلان فامیل هستیم چون معمولا برای اکثر افراد چاق کسی رو اسم میبرن و میگن شبیه اون فرد هستی و کم کم باورمون میشه این گفته چون فوری ذهنمون تصویر سازی میکنه و در ذهنمون تصویری چاق از خودمون رو کشیده،کم کم جسممون هم اون طور خواهد شد .
از هر انسانی فقط یک فرد منحصر بفرد خلق شده است.
وقتی به ایمان قلبی در این مسیر برسیم که من میتوانم لاغر شوم دیگر بقیه راه فقط استمرار ، تکرار و ادامه دادن خواهد بود .
[پس
۱)خود باوری و ایمان به اینکه من میتوانم لاغر شوم.
۲)اساس هدف خودم باشم و بخاطر خودم بخواهم لاغر شوم نه بخاطر حرف و توجه دیگران ]
(مهم ، دادن برنامه ی مناسب به ذهنه،
اصلا ذهن سن و سال برایش مهم نیست )
«وقتی از مسیر مطمئنیم کاری به مقصد نداشته باشیم
فقط از مسیر لذت ببریم »
ممنونم استاد گرامی
سلام استاد عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه
ببخشید یه چند بار از یکی از آشناهام که قبلا دوره خریده بود شنیدم که هر بار ما وارد سایت میشیم ،یه مبلغی فکر کنم گفت 1000تومان به کیف پولمون اضافه میشه،
ولی مال من همون صفر تومانه، میشه پاسخ بدید که این طوری یا نه ؟
ممنونم
سلام و درود
دو سال قبل برنامه پاداش روزانه بازدید روی سایت فعال بود اما غیرفعال شده است
سلام استاد
ممنونم که جواب دادید متوجه شدم خدانگهدار.
سلام
اگه بخام به دید مثبت به قضیه طعنه و سرزنش اطرافیان نگاه کنم بارها به خودم میگم اگه این تضادها نبود منم این تکون اساسی رو نمیخوردم که فکری به حال خودم بکنم .
سرزنش اطرافیان رنج چاقی رو برامون بیشتر میکرد و چون ذهن ما از رنج خوشش نمیاد مرتب درفکر راه حلی بود که از این رنج رهایی پیداکنه و ما رو مجبور میکرد دنبال روشهای مختلفی بریم .
اگه مشکل فقر . بیماری . چاقی. روابط نامطلوب تا یه فشار اساسی بهمون نیاره ما حاضر با مدارا میشدیم و ما هیچ پیشرفتی نداشتیم و زندگی ما همچنان با دردهامون ثبات بود.
و اینکه موضوع ژنتیک درسالهای اخیر کلا به چالش کشیده شده .
طرف چاقه میگه ژنتیکه . مثل خودم که مادرم همش میگفت به عمه ات رفتی و استخوان بندیت درشته . ازبس گفته بود منم پذیرفته بودم ویادم میاد که گاها به در میخوردم مادرم سریع میگفت عمه ات همینطوری بود و مرتب به در ودیوا میخوردم البته عمه ام عینکی بود و منم نزدیک به چندسال عینکی بودم .و کم کم برام بیشتر ثابت شد که من شبیه اونم .
بعد مدتی به خودم اومدم گفتم .
اگه ژنتیک واقعیته یه خواهر و یه برادرم .شبیه پدر ومادر و حتی ما برادر خواهر وحتی فامیل های مانیستند .
البته یک تجربه کوچک خودم به دست آوردم نمیدونم چقدر درسته الان بهتون میگم .
اینکه خواهر اولم شبیه عمه هام سرخ وسفید شد نه به خاطر ژنتیک بلکه به خاطر اینکه پدر ومادرم یک سال خونه مادربزرگم دسته جمعی زندگی میکردن وعمه هام اون موقع مجرد بودن و مادرم که باردار شد زیاد با عمه هام بود یعنی توجهش به قیافه عمه هام بود و کانون توجه ما زندگی ما رو رقم میزنه و خاهرم به خاطر توجه چشمی مادرم به عمه اام واحتمالا صحبت درمورد زیباییشون و چون خودش باردار بود خواهرم در رحم مادر فرم صورتش از کانون توجه مادرم به عمه هام شکل گرفت .
اینها تصورات شخصی من هست که روز به روز بیشترشو میبینم .
پس ما به ژنتیک هیچ کس نرفتیم و هرکس رسالتی در این دنیا دارد که برای اون خلق شده . و شباهت ظاهری به خاطر کانون توجهات مادران به قیافه شخصی بوده که بیشتر باهاش در ارتباط بوده هست و بهش نمود احساسی میداده . همین
مثل رنگ چشم . مدل ابرو . فرم صورت و….
اما چاقی و … آموزش حین بارداری و بعد زایمان بوده که ما را وارد سرزمین چاقها کرده .
وچقدر خوب هست که ما میتونیم دوباره بایه سری آموزشها مسیر زندگیمون رو تغییر بدیم.
وخوداستاد نمونه بارزی بودن که جسم چاق از کودکی داشتن و این جسم چاق سالها با ایشون بود . وایشون تونستن باقدرت ذهن ۳۵ سال آموزش اشتباه رو درمدت یک سال ونیم متوقف کرده وبا آموزش های درست جسم متناسب برای خودشان خلق کنند .
واتفاقا به ایشون هم میگفتن به عموت رفتی ولی استاد شجاعانه نپذیرفت و علم ژنتیک رو زیر سوال برد و تونست با رویای چندین ساله خودش برسه .
من هم گاها اتفاق میافته که از بعضی غذا میترسم وقتی میبینم استاد دقیقا رفتارش شبیه متناسب ها شده و با لذت و آسودگی خیال غذا درست میکنه و غذا میخوره ترسهام کمتر شدن و برام باور پذیرتر شده که مواد غذایی ترسی ندارند .
بلکه نحوه رفتارما با مواد غذایی هست که ما رو چاق میکنه .
سلام و درود دوست عزیز بسیار نکته دقیقی رو اشاره کردی واقعا که توجه مادران ما در زمان بارداری ما به چیز که بوده اون اطلاعات در حافظه سلولی ما ذخیره شده و خدا میدونه که در شرایط اون زمان چه چیزهایی میتونه باشه ؟ ممنونم از این نکته و آگاهی جالب و جدید
جلسه ۶۱ تکرار
سلام وقت بخیر
لاغر شدن آسان میشود اگر …..
چقدر این جمله خوبه و خیال منو راحت میکنه که * اگر رویای لاغر شدن دارید باید بدانید که لاغر شدن با حذف موانع ذهنی امکانپذیر میباشد* یعنی نرو سراغ روش های نخ نمای سابق ،به حرف و پیشنهاد آدم ها کاری نداشته باش ،راهتو برو ،اینجا جاییکه تورو به مقصد میرسونه ،بدون محدودیت ،بدون رنج و درد ،بدون چی بخورم چی نخورم
مثلا الان که از کلاس انعطاف و رقص اومدم و ساعت ۲ ظهر بود و نهار من ۱۰ دقیقه ای زمان میبرد تا آماده بشه و خودمم میخواستم دوش بگیرم ،ترجیح دادم یه دونه شیرینی بخورم که بتونم گرسنگی بیش از حدمو کنترل کنم ،یه دونه شیرینی خوردم و ۲۰ دقیقه بعدش نهارمو خوردم ،این یعنی من آزادم و حق انتخاب دارم
قبلا که باشگاه میرفتم یه ظرف با خودم هویج ،سیب و کرفس میبردم که مصرف کنم ولی در طول انجام ورزش و خوردن اون خوراکی های به قول خودن کالری صفر، حالم بد بود و به خودم فحش میدادم ،هر چند الان گاهی دلم میخواد اون خوراکی هارو استفاده کنم و با کمال میل ازشون استقبال میکنم چونکه الان آزادی و حق انتخاب دارم و این حس ارزشمندی به من میده
حالا موانع ذهنی که انقدر ازش صحبت میکنیم چی هستن و چجوری شناسایی و رفع میشن ؟ مثلا برای تجربه امروز من ،شیرینی خوردن اونم شیرینی خامه ای ،مطرح میشه ،من قبلا باور داشتم که شیرینی ها بسیار بسیار چاق کننده هستن و هرگز نباید استفاده شون کنم و خوردن هر یه دونه شیرینی یا حتی یه حبه قند برابر ۳ هزار متر راه رفتنه یعنی من برای خوردن یک خوراکی شیرین باید ساعتها پیاده یا ورزش میکردم
خب در طول زندگی برای من میلیون ها بار پیش اومده که من با شیرینی ها روبرو شدم که به محض برخوردم باهاش ،مانع ذهنیم فعال شده ، فیلترهای چاق کننده کار گذاشته شده مغزم آماده به کار شدن ،حالا من ۲ تا انتخاب داشتم یا بخورم یا نخورم
اگر میخوردم که عذاب وجدان منو داغون میکرد و تا ماه ها خودمو سرزنش میکردم و با ورزش های سخت از خودم انتقام میگرفتم که در این صورت هم فیلترهای چاق کننده روشنم فعالتر میشدن و هم اون یک ماهی که درگیر عذاب وجدان و گفتگوهای درونیم بودم باز هم فیلترهای چاق کننده خاموش نبودند و همچنان برای من به حالت اضطرار مواد شیمیایی ترس و چاقیو ترشح میکردن
اگر هم اون شیرینی خورده نمیشد که میرفتم تو حالت غم،ناراحتی،حس عدم لیاقت،احساس بی ارزشی ،حس کمبود ،جنگ درونی و بیرونی و ولع و اینکه انقدر خوردن اون شیرینیو تو ذهنم مرور میکردم و دل و قلبم پیش اون شیرینیه میموند که بدن و مغزم تصور میکردند من در حال خوردن اون شیرینی هستم و باز هم فیلتر چاق کننده و مواد شیمایی ترس ها در من بیدار و شروع به کار میکردند
در هر دو صورت فیلترهای ذهنی چاق کننده فعال میشدند، مهمترین کاری که باید انجام بدیم اینه که شناسایی کنیم ما از خوردن چه خوراکی هایی میترسیم یا چه باورهای مخربی داریم ،حالا من متوجه شدم از خوردن شیرینی ها میترسیدم ،مانع شناسایی شد ،اولین قدم برداشته شد
حالا باید با خودم صحبت کنم که شیرینی ها چاق کننده نیستن افکار من مسموم هستند که شیرینی هارو چاق کننده میبینن ،من نوع نگاه آلوده ای دارم ،وگرنه خیلی ها شیرینی مصرف میکنن ولی متناسبن
من از زاویه ای به شیرینی ها نگاه کردم که چاق کننده دیدمشون ،تغییر نوع نگاه به خوراکی ها باعث میشه ،قدرت چاق کنندگی غذاها ازشون گرفته بشه و قدرت برگرده به خودمون ، من چی میبینم ؟ چجوری میبینم ؟ من مهم هستم
حالا داریم این مانعو برمیداریم با بودن در دوره ها ،با حرف زدن با خودمون ،با خوندن کامنت ها و نوشتن ،الان که در معرض شیرینی خوردن قرار گرفتم ،یه صدای آرومی بهم میگه میخوایی بعد از ورزش شیرینی بخوری؟ ( چون این باورو داشتم که تا ۲ ساعت بعد از ورزش نباید چیزی خورد)
و یه صدای بلندتری بهم میگه یه ته بندی کن برو دوشتو بگیر و بیا برو نهارتو بخور ،برای این صدای جدید فرقی نمیکنه تو شیرینی بخوری یا یه دونه سیب بخوری ،تو باید یه چیزی بخوری که بتونی خودتو برسونی به غذا
حالا اون درون ما چی میگذره ،چه گفتگوهایی ایجاد میشه بستگی داره به تمرین کردن هامون ،بمن که گفت شیرینی بخور و برو حمام ،دیگه نجوایی نیومد که منو از شیرینیه بترسونه ،این یعنی شناسایی موانع و رفع کردنشون
یعنی در حین خوردن شیرینی نباید گفتگوهای درونی ترسناکی داشته باشیم یا حداقل کم جون باشن که با ۲ کلمه حرف حسابی ،بی خیال بشن و برن و اینجوری یواش یواش صدای منفی درونمون کمرنگ میشه و آرامش به درونمون وارد میشه و هر جاییکه آرامش باشه یعنی فرکانس صحیحه و راه درسته
این یکی از راه های شناسایی موانع ذهنیه که باید برای هر بار که به موضوعی برخورد میکنیم بتونیم درست و صحیح از آموزش ها استفاده کنیم و آرام آرام درونمون پاک و ذلال بشه
یکی از موانع بزرگی که من کاملا باهاش آشنا هستم و همیشه ازش رنج بردم این بود که بمن میگفتن تو شبیه دختر عمه پدرت هستی و حتی اسم اون خانمو بمن نسبت میدادن و تا ۱۵ سال پیش هم خانواده پدریم منو به اون اسم صدا میزدن با اینکه خیلی باهاشون کلنجار میرفتم که بهم نگن ولی میگفتن، مخصوصا ۲ تا از عموهام که خیلی روی مخم بودن و توی جمع به مسخره منو به اون اسم صدا میزدن
که اتفاقا اون خانم بسیار چاق ، گنده ،بی ریخت و سبزه بود و هر زمان ناراحت میشدم با مسخره میگفتن فلانی که خوشگله چرا ناراحت میشی و حالا متوجه میشم من از بچگی با اون خانم همزادپندری میکردم حتی اگر خوشم نمیومده ولی تصویر ایشون در مغزم ثبت شده بوده
منم قبلا دوست داشتم بخاطر حرف دیگران لاغر بشم یا بخاطر اون افرادی که منو سالها مسخره کرده بودن و دلم میخواست توانمندیمو نشونشون بدم یا افراد خانواده خودم که سالها منو باور نداشتن و مطمئن بودن که به نتیجه نمیرسم و خودم ،تنها دلیل برای لاغر شدنم نبودم که در این دوره ها شناسایی شدن و در حال رفع کردنشون هستم که هر چقدر عزت نفس و حس ارزشمندیم بیشتر بشه حرف و نظر دیگران برام کمرنگتر خواهد شد
مثلا سالها به من و خواهرم میگفتن پاهاتون و بازوهاتون شبیه به عمه تونه ،گوشتون شبیه فلانیه وووو و خبر نداشتیم که ما در حال تغییر شکل دادن به سمت همون آدم ها میشدیم چونکه فرمانی که به سلول ها داده میشد همون ها بود و جالبه الان که عمه خودمو نگاه میکنم که سرتاپاشو عمل جراحی کرده و دیگه خبری از پاهای چاق و بازوهاش نیست به خودم میگم فریده دست بردار از سر عمه ت ،ببین دیگه چاق نیست ،تو هم مسیر خودتو برو
یا سالها به ما گفتن خانم ها از ۳۵ سالگی دردهاشون شروع میشه ،دیگه میفتن تو سرپایینی ،موها سفید و پوست چروک میشه وزن بالا میره و هر چقدر که به این سنین نزدیکتر میشدیم با باورهای خودمون برخورد میکردیم
تقریبا ۱ ساله دارم با خودم صحبت میکنم مگه نه اینکه سلول های بدن ما هر روز ،هر هفته ،هر ماه و هر سال از بین میرن و مجدد تولید میشن ،این سلول ها که نو و تازه نفس و جوان هستن ولی چرا در بدن یک فرد ۶۰ ساله ،نقش یک سلول جوان رو ایفا نمیکنه ؟
چونکه بدن و سلول های من دقیقا به باورهای درونی من وصل هستن ، من چه چیزهایی در مورد پیری شنیدم ؟ همونها برای سلول ها اجرا میشه ،اگر بچه ایی که تازه به دنیا اومده رو ببرن تو یه جزیره ای بذارن که هیچ آدمی اونجا نباشه که باورهای محدود کننده به اون بچه بده ،در حافظه سلولیش خیلی کمتر باورهای پیری ،بیماری ووو بوجود میاد
در بدن ما اتم و زیر اتم وجود داره که درونشون خالیه و فقط انرژی وجود داره که اون انرژی با نگاه ناظر ما شکل و فرم میگیره ،اگر به اون انرژی بخندیم اونها هم میخندن اگر اخم کنیم اخم میکنن
خب حالا انرژی های سلول های مارو چجوری پر کردن ؟ با چه نگاهی ؟ نتایج زندگی و بدن ما نشانگر کیفیت درونی اون زیر اتم هارو نشون میده
حالا اگر میخواییم اون انرژی های درون اتم ها تغییر کنن باید نگاه خودمونو تغییر بدیم و آرام آرام سلول های قبلی پاک میشن از حافظه قدیمی خودشون و این پروسه به درک بیشتری نیاز داره
پس سن و عوارضشو ما خودمون تعریف کردیم و الان شاهد نتیجش هستیم اگر نتایج بهتر میخواییم اول بپذیریم که سلول های ما نو و سالم هستن ،نگاه ما بهشون جهت داده و میده ،یه سرکی به نوع نگاهمون بندازیم ،ما قرار نیست در هر سال کمی پیرتر بشیم با وجودیکه سلول هامون تازه نفس هستن
مراقب باشیم که ۸۰ درصد از باور های ما همون باورهای پدر و مادر و الگوهامون هستن که دارن در جسم و فکر ما هنوز زندگی میکنن ،تلاش کنیم خودمون باشیم یونیک و بی همتا ،اگر نیاز بود از عمه من ۲ تا آفریده بشه خداوند ایشونو ۲ قلو می افرید ،من باید خودم باشم با تفکرات مجزای خودم
که باورهای جدید من ،میتونن مسیر منو عوض کنن و منو ببرن به مسیر سلامتی ،جوانی ،عشق ،تناسب و ثروت
وقتی به این موضوعی که استاد در مورد اون ثروتمند روسی گفتن ، فکر میکنم ،اینکه تو ذهن هر کدوم از ما بعضی کارها سختره ،مثلا برای اون فرد روس ،بدست آوردن پول راحت و داشتن رابطه سخت بوده ،در صورتیکه اگر باور کنیم که همه واقعیت های زندگی ما در دست عقاید و درونیاتمونه،که میتونیم با تغییر باورها به هر آنچه میخواهیم برسیم ،دیگه برامون مهم نیست رابطه عاشقانه میخواییم یا پول یا سلامتی
شاید بعضی ها فکر کنن که نمیتونن بیماری های خودشونو درمان کنن چونکه در ذهن ما بیماری جور دیگه ای تعریف شده که مثلا بعضی بیماری ها لاعلاج هستن ولی کافیه ما بپذیریم که میتونیم با ساختن باورهای سالم به بدن سالم هم برسیم اونوقت دیگه نیازی نیست ما کار خاصی انجام بدیم ،بدن خودبخود وارد دنیای سلامتی خواهد شد ،همونجوری که با توجه بر ناخواسته ها به دنیای بیماری ها ورود میکنیم میتونیم از دنیاشون خارج هم بشیم
حالا مهمه که ما باور کنیم میتونیم با عوض کردن محتویات ذهن ،لاغر بشیم ،دیگه بقیه مسیر کار خود ذهنه و ما فقط باید در مسیر باشیم و حمایت کنیم
چیزی که ما یاد میگیریم محاله که یادمون بره ،پارسال که دوره هام تموم شد و میخواستم مجدد تکرارشون کنم ذهنم بهم میگفت دیگه دوره هات تموم شد و تو دوباره چاق میشی ،یه مدتی با خودم کلنجار میرفتم بعد به این نتیجه رسیدم که مگه من رژیم گرفتم که رژیمم تموم بشه مجدد چاق بشم و متوجه شدم این باور از رفتارهای گذشته و رژیم ها نشاء گرفته ،به خودم گفتم فریده تازه کار تو شروع شده هنوز اول راهی و داری نت های موسیقی لاغریو یاد میگیری بعد از این با نت هاییکه یاد گرفتی باید آهنگ لاغریو بنوازی
من بعد از اتمام رژیم ها ،میترسیدم که دوباره چاق بشم و چاق هم میشدم و پارسال هم تصور میکردم با اتمام دوره هام روند چاقی من شروع میشه و وقتی این باورو تو خودم شناسایی کردم ،ترس هام ریخت و براحتی به ادامه دوره هام پرداختم
و دقیقا همینطوره ،مگه ما فارسی حرف زدن رو فراموش کردیم ،عموی من سی و چند ساله ژاپن زندگی میکنه و خیلی به ندرت میاد ایران ،با توجه به اینکه همسرش هم ژاپنی بوده و با پسرهاشم ژاپنی صحبت میکنه و اینکه در ژاپن ایرانی وجود نداره ولی عموم میتونه فارسی صحبت کنه،هر چند به سر هم کردن جملات فکر میکنه ولی میتونه شکسته صحبت کنه
ما هم داریم لاغریو آموزش میبینیم و هیچ وقت فراموشمون نمیشه چونکه داریم ازش استفاده میکنیم ،مثلا وقتی ترس از خوردن در من از بین بره ، ۵ سال دیگه که خودمو عمدا تو ترس قرار نمیدم البته اگر اگاهانه زیستنو یاد بگیرم و دلم نخواد مجدد نورون های چاقیو بر اثر توجه کردن بهشون در خودم فعال کنم
خدارو سپاسگذارم برای بودن در مسیر تغییر
سلام دوست عزیز
خوندن کامنتتون بهم خیلی دلگرمی میده . ممنونم که صادقانه باما به اشتراک میزارین .
من وقتی اوایل در مسیر لاغری با ذهن بودم خیلی جاها میشد دلسرد میشدم چون روند لاغریم از بس کند بود به چشم نمیومد اما لایو شما با استاد بهم حسابی انرژی داد و با ذوق تمام دوباره ادامه میدادم و هر جا کم میاوردم سریع لایو شما رو میدیدم و انرژی دوباره میگرفتم . وحس وحال خوب لاغری بهم منتقل میشد .
جا داره ازت تشکر کنم بابت لایوتون و اون صحبت های انرژی بخشت که منو تو مسیر نگه داشت .
و اون خاطره تلخی که از کودکی بیان میکردین منم دراون شرایط قرار گرفتم و بارها میشد منم مورد تمسخر خانوادم خصوصا مادرم . ومرتب درکودکی به فکر خودکشی بودم
برام جای سوال بود از یک طرف با یک سرفه کوچیک جونشون رو واسه ما میدادن ولی از یک طرف این حرفها .
البته فکر میکنم به اونها هم یاد دادن که برای تنبیه کودک از اشتباهاتش اونها رو به شدت مسخره کنین تا ادب بشن .
درحالیکه با این کار فقط اعتماد به نفسمون رو خرد کردن . و…
با این وجود چون خوبیهاشون بیشتر از این رفتارشون بود گذاشتم به حساب نا آگاهیشون و همه رو بخشیدم .
قسمت بالای کامنتتون از اتم وسلول و باور صحبت کردین برام خیلی جالب بود . کتابهای خاصی رو مطالعه میکنین .
ممنون میشم به منم بگین .
چون اینجور مطالب رو خیلی دوست دارم
با آرزوی تندرستی و تناسب اندام برای شما دوست عزیز
سلام دوست عزیز
خدارو شکر که کامنتم براتون مفید بوده
بله رفتارهای تضعیف کننده خانواده ها باعث شکل گیری حس های ناتوانی و بی اعتمادی به خود و توانمندی های ما شد که اونم بر اثر ناآگاهی اونها بوده و همین الان هم اونها تغییری نکردن و همون رفتارهارو دارن این مهمه که ما آگاهانه تو مسیر برخوردهاشون قرار نگیریم یا بتونیم خودمونو ببریم تو راه های بهتر
منم خدارو شکر سالهاست در مسیر یادگیری هستم و در کل روحیه اموزش پذیری بالایی دارم و خیلی خوب هم میتونم مطالبمو ارائه بدم
تحقیق و مطالعه من فقط با یک رفنس خاصی نبوده از ۸ سال پیش بصورت جدی تر مطالب روان درمانی ،ان ال پی،گذروندن دوره های زیاد ،خوندن کتاب های مرتبط ذهنی ووو انجام دادم و میتونم بگم هر کدوم از دانسته هام مال قسمتی از این مسیره
ولی کتابی که خودم خوندم و به نویسنده ش ایمان دارم کتاب های دکتر جو دیسپانزاست ،مخصوصا کتاب شکستن عادت های کهنه که تمام این مطالبی که داریم در مورد افکار و باورها آموزش میبینیم رو در کتابش بصورت علمی توضیح داده ،البته کتاب ماوراءطبیعی شدن هم ازش خوبه
و همینطور هنوز هم در حال یادگیری هستم ،امیدوارم بتونیم اینهمه دانسته رو به عمل تبدیل کنیم و ازشون استفاده کنیم
براتون بهترین هارو ارزو دارم🌷
سلام دوست عزیزم
سپاسگزارم از توضیحاتتون
سلام
من ب خودم میگم فریبا جانم تو یک شبه چاق شدی ن عزیزم الان ده سال ک داری چاق میشی خب یک شبه هم لاغری نمیشه من دارم رو ذهنم کار میکنم و میدونم قطعا نتیجه میگیرم پس نباید بچسبی ب نتیجه نتیجه ول کن تو تو مسیر درستی پس تواین مسیر اتفاق میافته بالاخره میرسم دارم ب سمتش حرکت میکنم همینطور ک میرم موانع رو دارم حل میکنم دارم برچسب از مواد غدایی برمیدارم دارم میگم فریبا تو توانایی هر کاری داری خدا تو رو خلق کرده تو انسانی این همه کار ک دیگران نمیتونستن تو انجام دادی
تو هدایت شدی وقتی ی فکری ب مغزت میرسه اون شدنیه
این منم ک دارم اگاهی وارد میکنم این منم ک میخوام تغییر کنم پس اگه من لاغر نشم ذهنم متناسب نشه پس کی میشه
اسم تناسب فکری بهترین اسمیه ک میشد برا این سایت گذاشت اسمش هم ب ادم ارامش میده
زندگیتو بکن کارتو بکن ورودی های منفی نزار رو خودت کار کن نتیجه هس اگه نبود خدا منو ب اینجا هدایت نمیکرد
من شبیه خودم هستم
از من فقط یدونس
عزیزم خاله من دختراش شبیهش نیستن چرا من باید باشم چرا
من فقط شبیه خودم هستم چن ب نظر من خیلی مسخرس
من شبیه پدر باشم یا بقیه چن من در سالهای خیلی بعد از اون متولد شدم و من قدرت دارم پدرمن دارم اختیار وانتخاب دارم پدر منم اینها رو داره نثل درخت و حیوان نیستم ک سیستم یکی باشه پس هر کسب مسئول خودشه ن دیگری
و همه ما میدونیم جسم ما قابل تغییره وابسته ب کسی چیزی نیس الان خواهر من لاغر من چاق اگه قرار بود شباهتی باشه اونم بود چرا من
من شبیه هیچکس نیستم من خودمم
منفی باف برو پی کارت خواهر شوهر من خیلی چاقتر از منه من شبیهش نیستم من حتی شبیه دخترم نیستم چ برسه ب خواهر شوهرم
من از دخترم میبینم چاقی از اموزشه اگه منم مثل بقیه مادرها بودم والان بچم چاق بود ولی میبینم نیس چون اموزشش نمیدم
اگه ارثی بود دختر منم چاق بود
اگه شباهتی بود الان دخترم شبیه من بود
من در مسیردرستم الان جسم چاقه ولی در حال لاغر شدنه در حال تغییره چن من میخوام چن من تو مسیر درستم و هر روز دارم یادش میدم ب خودم
من لاغری یادمیگیرم همونطوری ک چاقی یادگرفتم
جسم من هم جواب این همه محبت میده من عذابش نمیدم بارژیمهای مختلف و ورزش
من ازادش گذاشتم تا خودش ب حالت اولیه خودش برگرده جسم من خیلی هوشمنده و خودش ترمیم میشه چن من سعیم ب اینه ک سرعت تخریب پایین بیارم تا ترمیم خودشو نشو ن بده
لاغری اسونه هر چیو یاد بگیری و قلقش دستت بیاد اسونه
زندگی زیباست
من تصمیم گرفتم با جسم چاقم لذت ببرم ازش و ب سمت لاغری برم
چن میدونم ک من اگه بلد نباشم زندگی کنم چ چاق باشم چ لاغر زندگی نمیکنم
چ بهتر ک اول زندگی کردن یاد بگیرم
و ی ذره خودمو رها کنم ازاد باشم نفس بکشم
به نام خالق بی همتا و یگانه ام که هر مخلوقش را شاهکار و اثری تکرار نشدنی آفرید
درود به هم مسیرانم که جلوه های زیبایی و عزت خداوند هستید 🍃🌸
لاغر شدن آسان است اگر موانع ذهنی برطرف شوند..
در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتیم و در تلاش بودیم تا با روشهای بیرونی مثل رژیم و ورزش و غیره لاغر اندام شویم در مسیرمون با موانعی برخورد می کردیم مثلا امروز دورهمی هستیم و مهمانیم دیگه کاریش نمیشه کرد یا عید شد و هرروز که عید نیست یا مادرم مهمان دعوت کرده و درست نیست و بنابراین ما به تمام این موارد قدرتی می دادیم که مانع از استمرار و تعهد ما می شدند در صورتی که تمام قدرت از آن ما بود و باید به این باور توانمندی در خودمون می رسیدیم که اولویت زندگی من چیه یا هدفم چیه ؟!اینکه من تصمیم گیرنده هستم نه هیچ عامل دیگری!..
جریان آب به راحتی و خود به خودی جاریست ولی اگر بخواهیم مسیرش رو تغییر بدیم یا مانع جریانش بشیم باید سختی بکشیم و تلاش مضاعف کنیم یا هزینه های گزاف بپردازیم …
سلامتی و ثروت عشق و آگاهی و تناسب و زیبایی هم جاریست و همین الآن وجود داره ولی ما تو ذهنمون سد زدیم و مانع درست کردیم انقدر در طی سالها با توجه به دیده و شنیده هامون دلیل داریم که ممانعت کنیم از جریان سلامتی و تناسب اندام و ثروت !….جسم ما به صورت طبیعی می خواهد سلامت و متناسب باشه و هر لحظه در حال ترمیم و بهبود و بازسازی خودش هست اما ما هستیم که با قدرت ذهنمون در کارش و روند تناسب اختلال ایجاد می کنیم پس در تمام جنبه های زندگی اگر مسائلی داریم باید موانع را شناسایی کنیم و خود به خودی همه چیز به حالت طبیعی خودش بر می گرده و هر بار بیشتر این موانع را بر می داریم هماهنگی بیشتری با ذات الهیمون پیدا می کنیم .
باور کردن توانمندیمون و احساسی که از کاری که برای هدفمون انجام می دهیم دریافت می کنیم .تضمین موفقیت ما هست .که در کنارش آموزش و تمرین و استمرار کمک کننده است .
نکته مهم:بایددلیل لاغر شدنم فقط برای خودم باشه نه برای راضی نگه داشتن دیگران .چون ذهن هماهنگی لازم را انجام نمی ده و کار و روند تغییر سخت میشه
افراد چاق سالها از طریق اطرافیان دچار سرزنش و تحقیر شدند مسخره شدند و کم محلی بهشون شده و وقتی یه روزنه امید پیدا می کنند می خواهند تمام آن پتانسیلی که سالها از خشم و ناراحتی در خود ذخیره کرده اند را منفجر کنند می خواهند توانمندی و تلاش و هر آنچه را از دست دادند به دست بگییرند و جار بزنند ببینید من هستم ..ولی در مسیر رشد و آگاهی آموزش ذهنی با تمرینهای مختلف مثل همین نوشتن تخلیه افکار و پتانسیل صورت می گیره و اولین نشونه ها برای فرد تغییر احساسی است و کم کم به این نتیجه می رسد که لاغری اش تمام و کمال برای خودش است صاحبش خودش هست چون سلامتی و زیبایی را خودش تجربه می کند لذت پوشیدن لباسهای شیک و رنگی و سایز متناسب احساس ارزشمندی و آزادی و قدرت درون خودش هست و تمام لذت برای خودش هست و دیگران نفعی از این موضوع نخواهند برد حالا اگر تشویقی هم از بیرون صورت میگیره باید باعث انگیزه بیشتر برای موفقیت های بیشتر ما باشه و قبل از اینکه نیاز داشته باشیم کسی به ما توجه کنه باید خودمون را تأیید وتشویق کنیم و به خودمون تبریک بگیم و این نوع آزادی بسیار لذت بخش است .
هر فردی ممکنه در زمینه هایی موفق باشه و در زمینه هایی شکست خورده !…فردی که عاشقه ممکنه بیمار باشه یا فردی که سلامته ممکنه بی پول باشه و تمام این شرایط از موانع ذهنی افراد باعث اختلال در مسیر زندگیشون میشه ولی با آموزش ذهنی تغییراتی در برنامه ریزی ذهن ایجاد میشه که در تمام جنبه های زندگی مؤثره .فرد چاق برای لاغرشدن با ذهن آموزش میبینه ولی باور به توانمندیش و عزت نفس و تغییرات احساسیش روند زندگی کردنش را متحول می کنه ….
برای افرادی هم این زمان رسیدن به نتیجه خیلی مهمه و در واقع دست و پا گیر اونها میشه و فکر می کنند مثلا یک سال آموزش زیاده ولی باید در نظر داشته باشیم که ما سالها چاق بودیم و الآن داریم از ریشه و بنیاد درستش می کنیم و برای یک عمر از لاغری دائم و حال خوبمون لذت میبریم و یک سال در برابر چندین سال هیچیییییی نیست هیچیییییی.
به فلانی رفتی !؟…🙄یک موانع ذهنی برای موفقیت است .
متأسفانه ما یادگرفتیم بچه که به دنیا میاد کلی خط کش می زاریم ببینیم به کی رفته و شروع میشه این داستان و بچه بارها میبینه و میشنوه که ظاهرش یا رفتارش به فلانی رفته و باب شده می گویند بچه حلالزاده به داییش میره !…و هر آن داره در ذهنش الگو سازی می کنه و ذهن طبیعی میدونه و سعی داره تصویر و الگو را به واقعیت تبدیل کنه در واقع موضوع سن و زمان مربوط به جسم ما هست و ذهن و روح ما زمان نداره و مثلا پدری که چاقه و ۴۰سالشه و الگوی چاق در ذهن پسر ۱۵سالش هست چاقی پسر نسبتا به پدرش بیشتره یعنی ذهن تشخیص نمی ده که باباش تو ۱۵سالگی مثلا ۳کیلو اضافه وزن داشته و الآن روندش تا ۴۰سالگی شده ۲۰کیلو اضافه وزن و پسر ممکنه الآن در این سن ۲۰کیلو اضافه وزن داشته باشه ….
من بارها شنیدم از مادرم و خانواده اش که تو به ما رفتی پاهات و پایین تنه ات چاقه ….پارسال که رد شدم و گفتم نه من الگو ندارم ؟!….به محض شنیدن این فایل از لایه های زیرین ذهنم متوجه شدم که شاید مادرم را الگوی چاقی خود قرار دادم بعد منفی باف خواست که بگه نه توکه اخلاقت فرق می کنه و راه و روش زندگیت ؟!اما یادم افتاد یک ماه پیش یکی از اقوام خیلی دور منو دید و گفت چقدر شکل مامانت شدی !…منم لبخند زدم و خوشم اومد چون مامان زیباست ،حتی ما چال گونه داریم و جد مادرم چال گونه داشت و بعضی نوه و نتیجه ها هم چال دارند و چقدر شبیه سازی شدیم در صورتیکه برای هر کسی متفاوته !…،فهمیدم که اونروز جهان خواسته اینو بهم بگه و متوجه نشدم یعنی حتما درونم بوده که جهان برام آورده همین باعث شد امروز فکر کنم من هیچوقت دوست نداشتم شبیه مامانم باشم البته بسیار زیبا و کدبانو و مردم دوست و خیرخواه و البته مذهبی هست مادرم. از طرفی وقتی دیگران از موارد خوب به من نسبت می دادند که مثل مادرت کدبانویی خیلی خوشم می اومد ولی همیشه سعی داشتم رفتارم با فرزندانم دقیقا برعکس مادرم باشه یعنی ثابت کنم من اونطوری نیستم که به قول خانم لوییز هی نویسنده کتاب شفای زندگی دقیقا یعنی من هستم و متوجه شدم که من همون رفتاری را با فرزندانم و خودم دارم که با من والدینم داشتند این مانع ذهنی من بوده و هست و تلنگر#به جایی بود.خدایا شکرت 🙏🏻
…خیلی جالبه امروز صبح که رفته بودم بیرون قبل از اینکه به این فایل گوش بدم داشتم به آسمون نگاه عمیقی می کردم و با زمینم با هر قدم سپاسگزاری عشقبازی می کردم . با خود گفتم یعنی چه طوری میشه واقعا این همه آدم از اول خلقت هر کدام یک اثرانگشت مختص خودشون دارند و یکدونه هستند ؟!…در عرفان هم خونده بودم که هرذره با ذره ی دیگر متفاوت است و انقدر شگفت انگیزه که قابل درک نیست ولی از خداوند شناخت و درکش را طلب می کنم …
درسته از کودکی منو شبیه سازی کردند و همیشه با مقایسه ها به ذهنم الگو دادند اما به لطف و عظمت خالقم امروز در مسیر صحیح قرار گرفتم تا به شکوه و جلال خودم و وجودم پی ببرم اینکه تو کل عالم از من یکدونه هست سوگلی هستم و چقدر خاصم برای خالقم با چه عشقی منو خلق کرده و چقدر خوبه درک کنم این عشق بی پایانشو 😇♾❤️….
از این لحظه من خودم هستم و شبیه خودم من تنها اثری هستم که هرگز تکرار نخواهم شد من یک دانه ام یک دانه خاص و محبوب خدا ✨
من خودم خالق زندگیم هستم و مسئول ساختن یک زندگی عالی برای خودم هستم ✨
بخش پرسش و پاسخ:
یعنی ممکنه بعد از لاغر شدن من چاق بشم ؟مگه وقتی زبان مادریم را یاد گرفتم فراموش کردم؟!..من چاقی را هم یاد گرفتم و سالها زندگیش کردم بنابراین لاغری یک زبان و هنره مثل جدول ضرب که در عمق وجودمونه و سالهاست به یاد داریم اگر لاغری را خوب یاد بگیریم میشه انتخاب زندگیمون و اصلا نمیشه فراموشش کرد مثل زبان مادری
توجه به نتیجه لاغری چه پیامدی داره !؟…
اگر باور به مسیر صحیح لاغری داشته باشیم با خیال راحت حرکت می کنیم یعنی توجه را میزاریم روی آموزشها چون باور داریم لاغر میشیم و تا ابد لاغر میمونیم دقیقا مثل وقتی که از شهرمون قصد سفر می کنیم و باور داریم در نهایت اگر ترافیک باشه یا در مسیر تایمی استراحت کنیم بالاخره ما به مقصد می رسیم
فردی که خانواده متناسب داره باید دنبال چه فرمول ذهنی غیرصحیحی بگرده !؟هر کدام از ما هزاران فرمول در ذهنمون داریم که خودمون باید شناسایی کنیم چون یک سری مخصوص به افکار و فرهنگ و آداب و رسوم و یا شرایط تربیتی مسیر زندگی خودمون هست …
اگر فرد چاقی که خانواده متناسبی داره از کودکی چاق شده حتما چاقی را آموزش دیده است رقابت بین مادران برای داشتن فرزندی هیکلی و گرفتن رتبه لایق بودن برای مادر یا توجه به حرف پزشکی میتونه یک باور ذهنی چاق باشه و با استفاده از فایلهای آموزشی و خواندن دیدگاه دوستان این فرمولها شناسایی می شوند و جوینده یابنده است .
چطور به این باور برسم که من شبیه خودم هستم؟! …
فکر کردن به اختلاف ها و نوشتن و ساعتها تجزیه تحلیل فکری و البته بی توجهی به شباهتها میتونه راه گشا باشه و با باور توحیدی که خداوند یگانه است و از یگانگی خودش خاص بودن و یکی بودن را به من هدیه کرده است روند کار بهتر میشه با تفکر و استمرار میشه این باور را قدرتمند کرد ..
آیا با گفتن عبارات تآکیدی میشه لاغر شد؟!.
به نظر من و البته تجربه خودم اگر کسی کمی به شناخت و باور توحیدی برسه برای تلنگرو یادآوری به خودش میتونه از عبارات تآکیدی کمک بگیره من روبروی آینه این عبارات را تاکید می کردم ۱۰تای اولی با قدرت و احساس بود ولی بعد میشد طوطی وار …البته اگر این باشد که کلام من هم قدرتمند است بی اثر نیست اما چیزی که متوجه شدم گفتار و افکار و احساس که باهم جمع بشوند قدرت فوق العاده و فرکانس بالایی می گیرند و اما من مدتی است این کار را می کنم مثلا در دفترم می نویسم من بسیار کشیده و لاغر اندام هستم بعد در ادامه از خودم می پرسم چرا و چگونه ؟!
با فکر و احساس جواب می دهم چون سلامتی و تناسب حالت طبیعی منه چون مثل آب روان جاریست چون جسمم مشتاقه طبیعی باشه و مثل جنگل سوخته که سریع بهبود پیدا می کنه و خودشو ترمیم می کنه جسم من هم درروند بازسازی هست چون قدرت در دست منه و اراده کردم طبیعی باشم چون آموزش لاغری میبینم چون بهاشو می دم چون احساسم خوبه چون بارها توانستم موفق بشم در هر کاری چون جسم من در طول عمرم ۴۰تن غذا را هضم و جذب و دفع کرده و این ۱۲کیلو هیچییییی نیست هیچیییی .چون من خالق زندگی خودم هستم .چون انتخاب شده خدا هستم .چون من خالق جسم خودم هستم . سلولهای جدیدی که در جسمم متولد میشوند شعور و حافظه سلولی سلامتی دارند و این یکی از تمرینهای فوق العاده عالی منه که هرروز صبح انجام میدم خیلی احساسی میشم و گاهی اشک شوق هم میریزم و قدرت میگیریم و می نویسم پول هست بعد جواب می دم چون هرذره قابلیت تبدیل شدن به هر شکلی را داره هرذره بی نهایت فراوانی پول داره و با قانون تقاضای من به من عرضه میشه و پول از هزاران راه الهی به سمت من جاری میشه مگه خدا نگفته بخوان تا اجابتت کنم !؟….(هدیه شب یلداتون 🎁😊)
ولی آینه را خیلی دوست دارم خود حقیقی ام را میبینم و دلتنگ خودم که هستم حالمو عالی میکنه
من خیلی باحالم در طی این دوسال که وارد دوره های خودشناسی شدم میرم جلوی آینه و خودم را نوازش می کنم و قربون صدقه خودم میرم اوایل یواشکی بود و با خجالت ولی به قدرت و عزت خدا قسم جلوی بچه ها و همسرم و بلند بلند اصلا انگار وجود خارجی ندارند ایندافراد (و پسرم میگه چه طور روت میشه ؟!گاهی هم برعکسشو میگه و منو قدرتمند تر میکنه )و چقدر اعتماد به نفس گرفتم 😊💪💪
من امروز دلم خواست یک گردو خوردم گرسنه نبودم و چون فایلی از استاد دیده بودم امروز آزادتر بودم و گفتم دلم خواسته خوردم هرروزی که نیست و کاری هم که نمیتونه بکنه (یعنی لاغری با ذهن خیلی عمق داره هرچه به عمش برسی آزادتر میشی و کار ساده تر میشه و فقط با تکرار و استمرار میسره ….
عشق به تن واحده
عشق به زمان و مکان
عشق به هزاران نفری که استاد را پرورش دادند تا تمام آموزه هاشون را به من هدیه کنند
برای چندساعت درروز در لحظه حالم رها از زمان و مکان و حاااالم عالیه خدایا شکرت و عاشقتم ❤️
همواره در مسیر تغییر کردن رها از پیله های ذهن باشید🦋✨
سلام و درود دوست عزیز بسیار زیبا و دقیق بود نکاتی که نوشتید سپاسگزارم امیدوارم مانند نام زیبایی که انتخاب کردید همچون ملکه زیبا همواره بدرخشید.
سلام و درود بر شما دوست عزیز
سپاسگزارم از حس توجهتون به دیدگاهم و اظهار لطف و محبتتون .
و بزرگان فرمودند: دعای دیگران در حق شما از دعای خودتان نسبت به خودتان گیراتر است .
همواره در مسیر مستقیم و پرنعمت الهی شادمانه گام بردارید 😊
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
مهمترین گام باور داشتنه اینه که ما با این روش می تونیم لاغر بشیم برای خودمون لاغری و فقط باید برای خودمون بخوایم حال خوب خودمون نه برای دیگران چون هر کاری برای دیگران باشه ذهن اونو نمی پذیره اصلا لاغری ما چه سودی برای دیگران داره منم از اول به کسی نگفتم و دوست داشتم خودم لاغر بشم و لذت ببرم مثلا الان از چیزهایی که می تونم بپوشم و قشنگتر از قبل بهم میاد لذت می برم حالا بقیه می خوان بپسندن می خوان نپسندن مهم آدم خودشه ولی از بس همیشه ما رو اینطوری پرورش دادن که باید تاییدیه بگیریم . در هر کاری که دوست داریم اونو انجام بدیم یا داشته باشیم اگه نداریم اون کار و یعنی مانعی هستش اگه این مانع ها بر طرف شه اون کار خیلی راحتتر بدست میاد .من هم از بچگی این حرفها و خیلی شنیده بودم اصلا چرا ما دوست داریم همه رو شبیه یکی ببینیم و این الان هم هنوز هم من هر کی و می بینم هر جا می رم اشخاص و شباهتشون و نسبت می دم به کسی . یادمه که دخترم هم به دنیا اومده بود همینطور که همسرم می گفت شبیه خودشه شبیه هیچ کی نیست . ولی من الان درسته که دیگه این باورها و ندارم ولی باز داشتم فکر می کردم چرا من شبیه هیچ کس نیستم نه پدر و مادرم اصلا شبیه اونها نیستم ولی نمی دونم چرا اینها به ذهنم اومده بود باید باور کنم شبیه خودم هستم . شبیه خودم و منحصر به فرد . دختر خالم بچش تازه یه سالش شده همه هی می گن شبیه اینه شبیه اونه من یه وقتا می گم به بچه نگین ولی دایم می گن دیگه .
لاغری و یاد بگیریم مثل کارهای دیگه که یاد گرفتیم دیگه یادمون نمی ره پس دیگه چاق نمی شیم چون لاغری و یاد گرفتیم این شیطونو باید دور کنیم که یه وقتا میاد اگه اگه زیاد می کنه .باید از مسیر لذت ببریم مثلا امروز من قرار گذاشته بودم که با خودم ساعت ۶ بلند شم دیروز بلند شدم ولی امروز نتونستم دیگه باید تمرین کنم چون همیشه صبحها زود بلند می شدم حالا امروز ۷:۳۰ بلند شدم و رفتم قهوه کردم با کیک ولی نتونستم همه رو بخورم نصفش موند هی شیطونه داشت می گفت بخور ولی من دیگه پیغام سیری و گرفته بودم و بعضی وقتا خیلی خوب پیغاما و می گیرم خدا رو شکر قبلا اصلا نمی دونستم سیری چیه به خدا دایم باید دهنم می جنبید بی خودی .
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه
با گوش دادن این فایل یکی از باورهای مخربی که هم در زمینه چاقی و هم در زمینه های مختلف زندگی داشتم برام شناسایی شد . زمینه هایی که آرامش و آسایش رو در زندگیم
داشتند به هم میزدند.
من همش تو ذهنم بود که درسته که چاقم قبول . چرا شکمم به نسبت چاقیم خیلی بزرگتره . حتی اون موقع که یه کم داشتم چاق میشدم وقتی فروشگاهی برای خرید لباس میرفتم فروشنده میگفت که خانم بارداری؟ که مانتوی بارداری بهم بده .
وهمش برام سوال بود و حتی با اینکه ۶ ماهه مستمرا در این دوره هستم و کلی از لباسام گشاد شده و همچنان داره گشادتر میشه چرا شکمم شبیه خانم بارداره .
تا اینکه الان که دارم دور دوم تکرار گام رو گوش میدم متوجه یه باور پنهانم شدم . البته ناگفته نمانه کلی از باورهای مخربم رو پیدا کردم و اونها رو با نمونه های دیگه نقض کردم .
باور اشتباهم این بود که هر موقع آرایشگاه میرفتم یا پیش دوستام همش بهم میگفتند چقدر ابروهات کلفته چقدر قشنگه و چقدر موهات صاف و لخته واحتیاج به سشوار نداری و من با اعتماد به نفس کامل میگفتم شبیه پدرم هستم .
چون عکس جوونی های پدرم رو میدیدم که موهای صاف و لخت و پرپشتی داشت والان یه کم مو داره . و ابروان کلفت ومشکی زیبایی داشت که اینم الان کم پشت شد .
ومن هرکی بهم میگفت سنت کمتر نشون میده من تو دلم افتخار میکردم که خدا رو شکر حداقل یه ژنتیک خوب بهم از پدرم بهم رسیده که باعث میشه یه خورده اعتمادبه نفسم بیشتر بشه .
اینکه استاد عزیز میفرمایند ذهن سن نمیشناسه درست میگن .
تا اینکه دوباره که فایل رو گوش دادم یهو ذهنم سوت کشید
درسته فرم شکم من کلا شبیه فرم پدرم هست و من چون از یه سن خاصی شکمم بزرگ وبزرگتر شد .
همش میگفتم خدایا من که هیچ وقت حتی به شوخی پدرم رو مسخره نکردم چرا با اینکه خواهربزرگترم و کوچکترم چاقند وشکمشون به اندازه چاقیشون هست ولی برای من شبیه شکم خانمهای بارداره .
درسته چون خواهر کوچکترم اصلا شباهتی به پدر ومادرم نداره و خواهربزرگترم هم شبیه مادرمه . واونها تو ذهنشون همچین باوری نداشتند و من داشتم .
و من هر سری چون از اطرافیانم اینو میشنیدیم کم کم باورم شد که من چشم وابرو و موم به بابام رفته و چاقی رو خوردن غذای بیش از اندازه پدرم میدانستم و اصلا چاقی شکم پدرم رو به خودم ارتباط نمیدادم چون مامانم مرتب میگفت تو چاقیت شبیه عمته که قدش بلنده و نشون نمیده.
الان استاد با اینکه من ۳۰ سال از پدرم کوچکترم باورتون نمیشه بیشتر موهام درعرض سه چهار سالی رفت و یه کمی مونده و فرم شکمم هر دفعه بیشتر به فرم شکم پدرم شبیه تر میشه و چندتا از مشکلات دیگه که نمیتونم بگم تو این سه چهارسالی برام پیش اومد که شبیه مشکلات پدرم هست .
با اینکه من فقط چشم وابرو و موهای پدرم تو ذهنم بود که من ازش به ارث بردم دقیقا از یه سنی ۷۰ درصد موهام تا الان ریخت و کم کم داره شبیه موهای پدرم که کمه میشه . وفرم شکمم شبیه اون میشه .و …
علیرغم اینکه رفتارهای من و اون کاملا فرق داره .ومن چیزهایی که دوست دارم اصلا اون دوست نداره مثل گل وگیاه . و…
شاید دوستان بگن برو آزمایش واسه مو بده پیش بهترین متخصص رفتم و آزمایش های متعدد هورمونی دادم ولی فایده ای نداشت .
پس اگه کسی حتی ازم تعریف کرد که فلانی چقدر خوش فرمی چقدر صدات قشنگه چقدر ابروهات زیباست فقط میگم از خدام به ارث بردم و گول حربه شیطان رو نخورم.
درسته اینجا ازم تعریف میشه و لذت میبرم اما کلی مشکلات دیگه از اون فردی که تو ذهنم خودمو بهش تشبیه کردم بهم سرایت میکنه که خودم تصورش رو نمیکردم .
من فقط شبیه خودم هستم .
اگه قرار باشه آدم ژنتیک رو از پدر ومادرش به ارث ببره برای همه باید اینجوری باشه .
پس چرا خواهرم و برادرم شبیه پدر ومادرم نیستند و من فقط هستم نه این غلطه . اگه قانونی درسته برای همه باید اینطوری باشه نه فقط برای من .
استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم که آگاهی های نابی دراختیار ما میزارید که درهیچ کتابی نوشته نشده و علاوه بر چاقی کلی ازمسایل زندگیمون داره حل میشه فقط با قدرت ذهن .
سلام و درود بر شما😍 چقدر خوب روی
این فایل متمرکز شدین و چه جالب گفتین حتی اگر تغییرات جزیی و لذت بخشی از دیگران در ذهنمون الگوسازی بشه در واقع ذهن متوجه نیست و یک الگو از شخصیت کامل فرد داره و ممکنه خیلی از مسائل ما را و شرایط جسمی و زندگی ما را شباهت سازی کنه ولی خبر خوش این بود که شما متوجه شدین و حتما تا الآن مانع را برطرفش کردین و این که الآن شما خودت درمانگر خودت هستی قدرت داری و اراده داری و مژده اینه که قراره شکم شما صاف و تخت بشه و البته موهاتون و ابروهاتون پرپشت و زیباتر از قبل چون شما شاهکار خلقتی و اثری تکرار نشدنی ….این صحبتها نشونه است از خداوند برای شما خدا را سپاسگزارم که پیک حق بودم .روزگارتان همواره شادمانه و آگاهانه.🍃🌸
به نام خدای مهربان سلام
یه جمله رو همین امروز دیدم
که هر وقت خواستی با کسی بحث کنی اول دوتا سوال از خودت بپرس
۱.کجای زندگیشم؟
۲.کجای زندگیمه؟.
خوب ما باید به این فکر کنیم که اگر لاغر بشم چه فرقی به حال دیگران داره و اون تفاوت آیا زندگی من و میتونه تغییر بده یا نه ؟
قطعا اگر درست فکر کنیم میبینیم که تغییر واقعی فقط در زندگی خودمون هست و اون تغییر خیلی هم بزرگ هست چون اعتماد به نفس از دست رفته و و لذتهای از دست رفته به ما برمیگرده و فکر میکنم این عوامل باعث میشه که به آرامش بیشتری برسیم و مدارمون تغییر کنه و به نعمتهای بیشتری دسترسی داشته باشیم
در ضمن من فکر میکنم که ما تازوانی که چاق هستیم روزانه پنجاه شصت درصد فعالیت ذهن ما به چطور لاغر شدن مشغول هست و ما میتونیم ازین مقدار مصرف برای موفقیت استفاده کنیم.
اشتیاق به هدف مورد نظر باعث میشه از مسیر یادگیری اون هدف لذت ببریم و همیشه چشممون به اون هدف باشه که بالاخره بهش خواهم رسید
یه دوستی دارم که در خارج از ایران زندگی میکنه
ازش پرسیدم که آرزوت چیه
گفت داشتن یه خونه ویلایی دوبلکس چهارپنج خوابه و ماشین مدل بالا و داشتن محل کار مستقل برای خودم
و میدونم که این آرزوها نیست ونهایتا تا ده سال آینده قطعا من به خواسته م میرسم و اینجا طبیعیش اینه که بتونی به این چیزا برسی و اصلا دور از انتظار نیست
حالا موقعیت الانش :
چندسال قبل با مردی ازدواج کرد که عشقش بود و باهم درهلند در یک اتاق اجاره ای زندگی رو شروع کردند و به گفته خودش خرید خیلی چیزها امکانپذیر نبود و تحصیل کرد و حالا درسش تمام شد و یه واحد آپارتمانی از خودشون دارند و مطمین بود که تا چندسال دیگه به آرزوهاش میرسه
به نظر من این شخص قطعا به خواسته هاش خواهد رسید چون دیدش با فردی که داره میگه
اینهمه وقتم و پولم و گذاشتم و خرج تحصیل کردم که چی بشه آخه حالا باید بزارم در کوره آبشو بخورم و حالا باید دنبال یه شغل باشم با درامد بخورو نمیر کاملا متفاوته و این شخص درنهایت میتونه یه شغل بادرامد بخورو نمیر پیدا کنه نه بیشتر
در مورد لاغری هم همینطوره من درحالی که دارم از مسیرلاغری با ذهن لذت میبرم چشمم به هدفم هست که بالاخره بهش خواهم رسید و سعی میکنم بهتر یادش بگیرم و بیشتر تلاش کنم
به امید موفقیت
خدایا سپاس
سلام اسناد عزیز و دوستان خوبم
چه فایل انگیزه بخش و دلگرم کننده ای بود
اینکه ما باید برای خودمان بخواهیم لاغر شویم نه هیچکس و یا هیچ چیز دیگر
من فکر میکنم الان که ما به این حد رسیده ایم که خودمان را دوست داریم و برای خودمان ارزش قائل هستیم برایمان آسانتر است پذیرفتن اینکه ما لاغری را برای خودمان بخواهیم برای خوب شدن حال خودمان برای شادی و نشاط خودمان برای به دست آوردن سلامتی و اعتماد به نفس خودمان و خیلی چیز های دیگر که در کنار لاغر شدن به ما هدیه داده میشود
از بین بردن موانع لاغر شدن راه را برای رسیدن به تناسب اندام هموار میکند
یکی از موانع این است که ما خودمان را شبیه به شخصی از خانواده و یا اقوام بدانیم
اگر بخاطر شنیدن مکرر اینکه ما به چه کسی از لحاظ جسمی شبیه هستیم و اینرا پذیرفته باشیم ذهن ما علیرغم خواسته ما برای لاغر شدن به خاطر تصویری که به او داده ایم ما را به آن جهت هدایت میکند
پس خیلی مهم است که ما خودمان را به هیچکس شبیه ندانیم و مانع برای رسیدن به هدفمان ایجاد نکنیم
خیلی جالب بود شنیدن اینکه ذهن سن نمی شناسد او شما را به طرف تصویری که برای خودتان ایجاد کردید پیش میبرد
اگر خودتان را پیر بدانید ذهن شما را به آنسو میبرد و آنوقت است که ناتوانی جسم را تجربه میکنید و برعکس هم همینطور خواهد بود
هر چیزی را که باور کنید همان چیز برای شما پیش می آید
وقتیکه شما این روش را باور کردید به نتیجه فکر نکنید چون باید مطمئن باشید که به هدف می رسید و فقط از پیمودن مسیر لذت ببرید
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
مرحله ی مهم لاغری با ذهن این هست که باور کنم من میتونم لاغر بشم و وقتی به این اطمینان برسی دیگه بقیه اش میشه استمرار و تکرار کردن .و من باور کردم با هر روز آموزش دادن لاغری به ذهنم به درستی و راحتی من دارم لاغر میشم .
پس قدم اول در شروع هر کاری این هست که من باور کنم میتونم در این راه موفق بشم و اگر باور نکنم خیلی راحت اون کار رو رها میکنم.و دلیل اینکه من ۲۳ ماه هست در این سایتم و هر روز دارم با اشتیاق فایلها رو دنبال میکنم این هست که باور کردم میتونم لاغر بشم و برای همین باور کردن هست که حتی یک دفعه از مسیر خارج نشدم و لیز نخوردم .
خیلیها که وارد مسیری لاغری با ذهن میشن میخوان لاغر بشن که به دیگران نشون بدن دیدین من لاغر شدم و در واقع الویت اول اونها برای لاغر شدن ساکت کردن افراد هست که بلخره من لاغر شدم و .. اما ذهن نمیپذیره کاری انجام بده که اساس انتخاب اون کار خودمون نیستیم و در واقع ذهن برای ما کاری انجام نمیده که با اون بخواییم بزنیم تودهن بقیه و اونها رو خرد کنیم و بر اونها غلبه کنیم و پیروز بشیم ذهن نمیپذیره و همکاری نمیکنه و تلاش ما بی فایده هست . پس من بارها به خودم میگم من وقتی لاعر تر بشم خودم خوش لباس تر میشم خودم خوشتیپتر میشم خودم حال روحیم و جسمیم بهتر میشه خودم سبکتر و رها تر میشم خودم از خرید کردن لدت بیشتری میبرم خودم بهتر فعالیت میکنم و خودم از دیدن خودم در آیینه لذت بیشتری میبرم خودم از جسم خودم مراقبت بهتری میکنم خود با اعتماد به نفس تر میشم خودم توانمندتر میشم خودم …. پس من وقتی لاغر بشم تمام فایده اش برای خودم هست در نهایت میتونم الگو بشم برای خیلیها که وارد این مسیر بشن و به استاد در گسترش رسالتش کمک میکنم .
پس خیلی مهم هست که در لاغری با ذهن هدف خودمون باشیم و اگر میخواییم لاغر بشیم باید همش به خاطر خودمون باشه نه اینکه نصفش برای مردم باشه نصفش برای خودم باشه اگر اینطور باشه نتیجه خیلی برای ما کند میشه .
من هم به اون اعتماد به نفس و خود باوری رسیدم که من میتونم لاغر بشم و اصلا کاری ندارم چند کیلو اضافه دارم به خودم میگم منم میتونم همانطور که تا حالا وزن کم کردم و لاغر شدم پس دوباره هم میتونم لاغر بشم و من هر روز تلاش میکنم و قدم برمیدارم که لاغری رو یاد بگیرم و چاقی رو برای همیشه کنار بزارم .
شادی و سلامتی و اعتماد به نفس رو هم من در کنار این آموزشها به دست آوردم که باورم نمیشه و زمانی که وارد این راه شدم اصلا نمیدونستم این نتایج رو هم داره ولی چون دارم ذهن و جسم رو در هماهنگی قرار میدم کلی نتایج خوب دیگه هم دارم میگیرم که تاثیروشون رو در زندگیم دارم میبینم حتی در ایمانم و توکلم به خدا هم کلی تغییر کردم .
هر موضوعی رو که دوست دارم تجربه کنم و الان ندارمش چون در ذهنم کلی موانع دارم اگر ثروت ندارم موانع دارم اگر عشق و مودت در زندگی ندارم چون موانع دارم اگر روابط خوبی ندارم چون موانع دارم اگر سلامتی ندارم چون موانع دارم و ….پس اگر لاغری ندارم چون در ذهنم موانع دارم و باید من با این آموزشها این موانع رو کمرنگ کنم .
من بارها در ذهنم میگفتم حتی در دوران لاغری خودم قبل از ازدواج بارها میگفتم شکمم که یه مقدار کوچیک برامده هست انگار شکم مادرم هست حالا مادرم چهاربار زایمان داشته و به نسبت اندامش همیشه شکم بزرگی داشته و یا من بالاتنه ی خودم رو شبیه عمه هام و یکی دوتا از خاله هام میدیدم و یا اینکه ….. من خیلی الگوی نامناسب داشتم و ذهن من کاری نداشت که مادر من کلی بزرگتر هست فقط چون باور کرده بودم من در سن کم حتی ۱۲ سالگی و در اوج لاغری یک شکم کوچیک داشتم اما خواهر بزرگترم بسیار شکم صاف و چسبیده به کمری داشت چون این باور رو نداشت و یا از لحاظ بالاتنه شبیه عمه ام شده بودم که کلی از من بزرگتر بودو خیلی چاق بود چرا ؟؟؟چون کلی تصویر ذهنی چاق داشتم و ذهن من که کاری به سن نداره و این چیزی که من در جسمم دارم میبینم سن جسم ما هست نه سن روح ما به همین دلیل وقتی که بزرگتر بشیم روح ما تغییر نمیکنه..
ذهن هر چیزی براش طبیعی بشه همون رو تجربه میکنه و من چون سالها مادرم رو دیده بودم و خواهر بزرگترم رو دیده بودم و یا حتی خاله و عمه هام رو دیده بود همه خانه دار هستن و هیچ شغلی رو ندارن پس برام طبیعی شده بود منم خانه دار بشم با وجود رفتن به کلی از کلاسهای متفاوت اونم ۱۸ سال پیش مثل آرایشگری و گلسازی و رانندگی و اموزش کامپیوتر در دو سطح مختلف و ….. ولی در نهایت مشغول به هیچ شغلی با این مدارکم نشدم و خانه دار ماندم و اما چندین سال بعد که دیگه در اطرافم دوست و دختر خاله ی شاعل و دختر عمه ی شاغل دیدم دلم خواست اما خودم ته دلم باور نداشتم که من از پس کاری بیرون از خانه همزمان با خانه داری و بچه داری بربیام و بارها از اطرافیان میشنیدم که کار بیرون از خونه برای زن سخته و به زن فشار میاد و …و در اون زمان شاید تا حالا هم برام طبیعی نشده بود که من شاغل باشم و همزمان بچه داری و خانه داری کنم و همزمان در آرامش هم باشم .
ولی من اگاهانه باید باورهای ذهنی و تصویرهای ذهنی خودم رو عوض کنم تا در طی مدتی حالا مشخص نیست در چه مدتی اما من به هدفم که داشتن شغلی مناسب در کنار خانه داری هست برسم .مثل استاد عزیز که با تغییر باورها ش تونست از شغل کارمندی به شغل اینترنی محبوب خودش برسه که فقط و فقط از طریق تغییر باورها ی ذهنی به این جا برسه و به هر چیزی که دلش خواست الان رسیده پس ذهن سن و زمان نمیشناسه و قاطیش نکن با مسایل ذهنی .
و اگر بگی من ۳۶ سالم میشه لاعر بشم ؟؟؟استاد میخنده و میگه ذهن سن نداره و این سن جسم شما هست و ذهن سن رو نمیشناسه فقط کافیه درست آموزش ببینی .
خیلیها وقتی به سن خاصی میرسن میگن من پا به سنم و دیگه سنی از من گدشته و خودشون رو از خیلی چیزها محروم میکنن چون عدد سن رو میبینن باور میکنن که من دارم بزرگ میشم و یا از یه جایی به بعد میگن من دارم پیر میشم اما چون ذهن سن رو نمیشناسه ولی این حرفها رو باور میکنه پس در سن کم ۵۰ سالگی کلی بیماری و درد پیدا میکنه چون تصویر ذهنی شما عوض شده و کلی باور علط دارین که پیر شدین و … .ذه زمان نمیشناسه پس در هر سنی هستی برای لاعر شدن مهم نیست فقط کافیه اموزش ببینی و جسم شروع به تغییر کردن میکنه .
اگر میخوایی کسب و کاری رو شروع کنی به خودت نگو از سن من گدشته (چیزی که من به عنوان مانع برای خودم درست کردم ) و برعکس خودت رو برای اون کار مهیا کن و میبینی نتایج عالی برای تو رقم میخوره و تو سریع پیشرفت میکنی .
مثل خود استاد عزیز در این سن کسب و کار جدیدی رو شروع کرده و در آمدش از گذشته ی خودش چندین براربر بیشتر شده و ممکنه با عقل منطقی جور در نیاد اما برای ذهن اینها همه حرفه که سن من و مدرک من و شهر من برای کار خوب نیست باید ذهنت رو برای کسب و کار برنامه ریزی کنی تا بیخیال تمام شرایط بیرونی شما موفق بشید .
من بذر لاغری رو در ذهن خودم کاشتم و تمام الگوهای غلط گدشته رو دور ریختم و دیگه نمیگم شکمم و یا فرم پاهام انگار مادرم هست و بالاتنه ی من انگار به عمه هام و یا بعضی از خاله هام رفته و یا … اینها همه حرفهای الکی هستن که فقط ذهن ،من رو بیمار میکنه و من بارها میگم من شبیه هیچ کس حتی پدر و مادرمم نیستم و بارها میگم من شبیه هیچ کس خواهرم مادرم و یا پدرم نیستم من میخوام یه فروغ جدید باشم پس در زمینه ی جسمی الگو نداشته باش چون تو رو از نتیجه دور میکنه یعنی اگر در ذهنت تصویر ذهنی چاق داشته باشی هر گز لاعر نمیشی و فایده نداره هر جقدر تلاش کنی هم فایده نداره من خودم یه لکس از دوران تناسب ۵۹ کیلویی خودم داشتم که پاک شده ولی تاچند وقت پیش بسیار نگاهش میکردم و جدیدا از یک مانکن بسیار خوش اندام عکسی در موبایلم گداشتم که هر روز نگاهش میکنم و به ذهنم تصویر درست میددم .
بارها بگو من میخوام طور دیگه زندگی کنم .و دقیقا منم استاد همین حال رو دارم که اگر تمام پزشکان دنیا بیان فریاد بزنن بگن کم کاری تیرویید چاقی میاره و یا اشتها وجود داره و یا کم تحرکی چاق میکنه و یا فلان مشکل هورمونی چاق میکنه من فقط میخندم چون خودم کسی بودم که با تمام این مشکلات کلی متناسب شدم و نتیجه ی متفاوتی گرفتم پس اگر تا حالا تونستم وزن کم کنم دوباره هم میتونم متناسب بشم و لاعر تر بشم پس من دیگه باور کردم خودم زندگی و شرایط جسمیم رو خلق میکنم و کاری ندارم پدرم و مادرم چطور بودن و کی بودن و … من شرایط جدید ی رو برای خودم خلق میکنم نه اینکه علم غلط باشه نه من نمیخوام باور کنم و برام اتفاق هم نخواهد افتاد .
چند نکته :
*من همیشه چیزی که برام الویت بیشتری داره اونم رو انجام میدم و الانم لاغری با ذهن الویت من هست و با اشتیاق ادامه اش میدم .
به نام خدای مهربان
روز ۱۶۲: روز ۶۱ تکرار ، چهارشنبه ۱۴۰۰/۶/۳۱
سلام شروع فصل پاییز هزار رنگ مبارک
برای اینکه به اهداف خود برسیم باید:
۱- خودم را لایق رسیدن به ان هدف بدانم و باور داشته باشم که توانایی و لیاقت رسیدن به ان هدف را دارم. باور به استعدادداشتن در یک زمینه سبب موفقیت در ان می شود.
قبلا اعتقاد داشتم استعداد چاقی دارم و الان می دانم متناسب آفریده شده ام و هیچ کس استعداد بد از خدا به ودیعه نمی دهد و دریافت من از خدا و استعداد ذاتی من لاغری و تناسب اندام است پس با تغییر باور خودم در مسیر متناسب شدن قرار گرفته ام و چه بخواهم و چه نخواهم لاغر می شوم.
۲- هدف باید برای مزایای ان هدف صرفا برای شخص خودم باشد و نه برای اثبات خودم به دیگران و رقابت با انها.
ذهن من در مسیری مرا حمایت می کند که برای شخص خودم باشد چون ذهن من است نه دیگران. من میخواهم متناسب شوم تا سلامتی و شادابی و آرامش بیشتری را تجربه کنم. عرق سوز شدنها تمام شود و بتوانم از لباسهای بیشتری که در کمد لباسهایم تلنبار شده و برایم تنگ شده استفاده کنم. امروز در حال گردگیری پاییزی دفتر خاطرات سال ۹۳ خودم را دیدم که در ان موقع برنامه رژیم گرفته بودم و از اکنون خودم حدود ۱۰ کیلو لاغرتر بوده ام. دقت کردم به گذشته خودم ، من حتی در ۱۵ کیلو کمتر از اکنونم احساس چاق بودن داشتم.همین تصاویر چاقی ذهن مرا به اینجا کشانده است. اکنون تصویر ذهنی من لاغری است و باور دارم می توانم با روش ذهنی به تناسب اندام پایدار و همیشگی دست پیدا کنم. من عاشق متناسب شدن هستم و مزایای ان را برای شخص خودم می خواهم و به شدت مشتاقم لذت زندگی متناسب را تجربه کنم. من ایمان دارم به لطف خدای مهربان و تلاش خودم به تناسب اندام پایدار می رسم.
۳- برای رسیدن به هر هدفی باید موانع ذهنی و محیطی رسیدن به هدف را شناسایی و برطرف کنیم.
الگوسازی غلط و ایجاد تصویر ذهنی یکی از بستگان، آینده جسم ما را تحت الشعاع قرار می دهد. من از کودکی خودم متوجه شباهتم به مادرم بودم و از ۵ سالگی از رسیدن به چاقی مادرم وحشت داشتم. فکر می کردم باید به ان جسم برسم. خوشبختانه خیلی قبل از ان با مسیر لاغری با ذهن اشنا شدم و الان در مسیر متناسب شدن هستم.
یادم هست در یک گفتگوی خانوادگی یکی از عمه های من از باور خودش به خواهرانش گفت که خدا به دادمون برسه هم پدر و هم مادر ما بر اثر سرطان و زمین گیر شدن فوت شدند پس ما هم همینطور می میریم و دربهار ۱۴۰۰ در سنین میانسالی در کمال ناباوری ما به همان شکل که تصور می کرد به رحمت خدا رفت.
الگو سازی و باور های ذهنی ما اینده ما را رقم می زند.
در هر لحظه باید باورهای خود را مورد ارزیابی قرار دهیم و باورهای غلط منجر به عواقب بد را با باورهای درست جایگزین کنیم.
من شبیه هیچکس نیستم. من خارق العاده و منحصر بفرد افریده شده ام پس باید الگوهای دیگران را حذف کنم و هر انچه برای خودم می پسندم که باشم را تصویر ذهنی خودم قرا دهم.
بزرگی می گوید جهنم هر فرد لحظه ای است که ان کس که می توانست باشد، کسی را که اکنون هست ملاقات میکندو دیگر فرصتی هم باقی نمانده است.
۵- اگر برای رسیدن به هدف ذهن خودرا هماهنگ کنیم و قدرت ذهن خود را جدی بگیریم می توانیم ره چند ساله را یک شبه طی کنیم. ذهن سن نمی شناسد. هر لحظه که اگاهی کسب کنیم زمان تولد ماست. سن تقویمی اصلا اهمیتی ندارد. با قدرت ذهن می توانیم جسم خود را فرسوده تر از سن تقویمی خود کنیم و یا با قدرت ذهن هر روز جوانتر و سالمتر و فعال تر شویم.
ذهن ما بشدت تابع تصویر ذهنی ماست. یک مثل قدیمی میگه پیشونی نوشت منو کجا می نشونی . من میگم درستش اینه: تصویرذهنی ناخوداگاه من مرا به کجا می کشونی.
تو همانی که باور داری.
سن من ، مدرک من، شرایط من ، وزن من، درامد من هیچکدام نمی تواند مانع موفقیت من باشد اگرباورهای خودرا اصلاح کنم و درمسیر موفقیت قرار بگیرم.
باید همواره مواظب تصویرذهنی خود باشم که در نهایت به ان می رسم.
تصویر ذهنی مطلوب= تجربه طعم دلخواه در زندگی
تصویر ذهنی غلط و نا مطلوب = تجربه ناخواسته ها در زندگی
به امید تولدی دوباره با متناسب شدن
سلام
لاغری یاد گرفتنی هس نیاز ب تلاش و عرق ریختن و اینا نداره بلک نیاز ب توجه دادن اگاهی نوشتن شنیدن و استمرار داره
برای موفق شدن در مسیر لاغری با ذهن باید ذهنتو تغییر بدی باید وموانع ذهنی رو برطرف کنی و برنامه صحیح بدی ب ذهنت ک تغییرات اتفاق بیافته و در نهایت لاغری اتفاق بیافته
ذهن ما سن نداره اصلا برا ذهن ما سن اهمیت نداره
ذهن زمان نداره زمان نمیشناسه
هر چیزیو باور کنی اون برات اتفاق میافته باید باور کنی ک میتونی لاغر بشی
باید بفهمی و باور کنی ک داری لاغری یاد میگیری و لاغری یاد گرفتنی هستش
باید باور کنی ک لاغر میشی ن اینک منتطر لاغر شدن باشی منتظر بودن یعنی اینک مطمئن نیستی ک میشه باید انتظار لاغرشدن حتما داشته باشی تا نتیجه اتفاق بیافته
لاغری در جسمت رخ بده
ما فقط برای خودمون لاغر میشیم لاغر شدن من سودی برای دیگران نداره همینطور ک لاغرشدن بقیه برا من سودی نداره
من مسیر لاغری با ذهنو دوس دارم چن در این مسیر ب خیلی چیزها رسیدم و میرسم ک در مسیرهای قبل اونا رو از دس میدام مثل صلح با خودم .ارامش روان.اعتماد ب نفس .سلامتی روحی جسمی.شادی .خوشحالی .حال خوب .حس خوب .شجاعت .جسارت.باورخودم . قدرت خودم .توانایی خودم. ب خدا .خیلی چیزهای دیگه
ما انسانها وقتی ی مشکلی برامون بوجود میاد مث چاقی بجای اینک ب خودمون قدرت بدیم و خودمون باور کنیم میایم مشکلو اون چاقی بزرگ میکنیم طوری ک اون مشکله ما رو نابود میکنه در حای باید ب خودمون ایمان داشته باشیم اعتماد کنیم من در این مسیر ب خدای خودم ب خودم و استاد ایمان و اعتماد دارم وبا این مسیر خیلی حالم خوبه
استفاده از روش ذهنی برای لاغر شدن تاثیر فوق العاده ای در ایجاد احساس ارامش ذهنی دارد
برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزیم همانگونه و در گذشته هنر چاق شدن را یاد گرفتیم و برامون طبیعی شده چاق شدن باید
باید لاغر شدن رو یاد گرفته و با استمرار در عمل ب یادگیری خود ب تناسب اندام رویایی خود دست یابیم
سلام سلام دوستان هم مسیرم
گام چهل نهم در مسیر لاغری من
من وقتی این فایل دیدم یک نکته طلایی یاد گرفتم که من قبلا فک میکردم باید تلاش کنم تا لاغر بشم در همین مسیر لاغری بودم ولی فک میکردم با تلاش بدست می آید ولی با دیدن فایل به این نتیجه رسیدم لاغری یادگرفتنی است مث هر اموزش دیگه که تا الان یاد گرفتم من دارم یاد میگیرم که چطور رفتار صحیح در خودم به وجود بیارم چطور متناسب بشم این مسیر لاغری با ذهن استاد عطار روشن داره به من یاد میده لاغری رو من باید تکرار کنم تمرین کنم عمل کنم تا یاد بگیرم
این مثال میزنم که واسه خودم شفاف سازی کنم من قبلا اشپزی بلد نبودم کنار دست مادرم یاد گرفتم اول میزدم خراب میکردم اشتباه میکردم ولی اینقدر تکرار کردم تمرین کردم تا الان به تنهایی میتونم غذا درست کنم لاغری هم یاد گرفتنی است نیاز به تکرار تمرین عمل دارد شاید یه جاهایی بد عمل کنیم یا سر عادت قبل اشتباهات رفتاری تکرار کنیم این دلیل نمیشه که من ناتوان هستم نمیتونم نمیشه یا این روش اشتباه هست نهه اصلا این طور نیست بگو با خودت من در حال یادگیری هستم و ممکن هنوز اشتباه کنم اشکالی ندارد اینقدر تکرار میکنم استمرار،دارم تا رفتارها صحیح ام بیشتر بشه و بهتر عمل کنم
من این همه هنر یاد گرفتم اشپزی پته بافی ارایشگری حسابداری کمک بهیاری خانه داری اینم یاد میگیرم فقط کافیه به خودم فرصت بدم منتظر معجزه نباشم بگم من در حال اموزش هستم اموزش مبینم عمل میکنم و بعد متناسب میشم این نکته یاد گرفتم شاید ربطی هم نداشت به این گام ولی چون یادش گرفتم دوست داشتم بنویسم واسه خودم که حک بشه برام که لاغری با ذهن یادگرفتنی است و منم در حال یادگیری هست مث هر چیز دیگه ای که یاد گرفتم لاغریم یاد میگیرم همین
حالا ما وقتی هدایت شدیم به این مسیر باید اطمینان پیدا کنیم که این بهترین مسیر و صحیح ترین مسیر وماندگارترین مسیر واسه متناسب شدن است
حالا سیستم ذهن یک جوری است که کلا نمیپذیره که یک هدفی داشته باشی واسه دیگران رضایت دیگران جلب توجه دیگران واسه همین است که به خیلی از اهداف مان نمیرسیم چون واسه دیگران است نهه خودمان
پس هدف ما از لاغر شدن باید واسه خودمان باشه تا موفق بشیم نه دیگران که مانع متناسب شدن ما میشه
بازم با خودمان حرف بزنیم بگیم ما الان چاق هستیم سختی فشار روحی مشکلات چاقی داریم خودمان تحمل میکنیم به خودمان ضربه زده پس من چاق بشم یا متناسب واسه خودمه هیچ خسارتی یا امتیازی واسه دیگران نیست پس من واسه خودم متناسب شدن میخوام وقتی متناسب بشم حالم خوب میشه احساسم خوب میشه اعتماد بنفسم عالی میشه شاد میشم تفریح مسافرت لذت بردن از کوه استخر ازادی در خوردن انتخاب لباس روابطم بهتر میشه این ها همه واسه من هست پس من متناسب شدن واسه خودم میخوام نه دیگران بزار هرکه هرچی میخاد بگه هر رفتاری میخواد نسان بده اصلا اگه الان چاقم بخاطر چاقی من نمیخواد بزار بره من خودم دوست دارم و دوست دارم تجربه کنم متناسب شدن رو چون حالم خوب میکنه چون یک ادم موفق میشم پس من متناسب شدن فقط واسه خودم میخوام
باید موانع متناسب شدن برداریم تا متناسب بشیم باید موانع برداریم تا برسیم به هدف هر هدفی که الان دوست داریم داشته باشیم تجربه کنیم ولی نداریم به دلیل اینکه موانعی وجود دارد که نمیزاره ما به خواسته خود برسیم
وقتی موانع برداریم واسه متناسب شدن لاغر خواهیم شد
یکی از موانع مهم که خیلی از افراد دارند اینه که در ذهن مان ما خودمان شبیه یک نفری میدونیم من هم خودم شبیه مادرم پدرم میدونستم چون بهمم گفته بودن تو پهلو داری شبیه مادرتی هیکلت مث مادرت هست بعضی ها میگفتن چاقیت مث باباته ولی من بیشتر خودم شبیه مادرم میدونستم
حالا مادر من در ۵۴سالگی ۹۰کیلو بود و من که ۲۷سالم هست ۸۰کیلو شده بودم چون من خودم شبیه مادرم میدونستم و ذهن سن زمان براش مهم نیست هرچیزی به عنوان تصویر ذهنی بهش بدی الگو بزاری شبیه اون میشی در کمترین زمان تمام تلاشش میکنه که در کمترین زمان شبیه تصویر ذهنیت بشی
ذهن ما زمان نمیشناسه سن نمیشناسه پس مهم نیست چه سنی داری چه وزنی داری برای ذهن مهم نیست اصلا ذهن سن زمان نمیشناسه وقتی ما الگو صحیح به ذهن میسپاریم ما متناسب خواهیم شد و کاری نداره سنت چقدر است
سن اصلا چیزی نیست ولی ما اینقدر این سن باور کردیم که باعث محدودیت ها زیادی شدیم در زندگی خودمان مثلا من سنی ازم گذشته پیراهن رنگی رنگ شاد نمیپوشم یا چون سنم رفته بالا باید پادرد کمر درد داشته باشم پیرتر بشم نتونم کاری انجام بدم چون سنم رفته بالا و خودمان اسیر یک کلمه به اسم سن میکنیم یک جور برده سن میشیم
افراد خارج از کشور افراد بالای شصت هفتاد سال از ما افراد ایران در سن سی چهل سال جوان تر هستند خوشتیپ تر قوی تر واسه اینکه برده سن نیستند نمیگن سن ما رفته بالا باید صورت مان چروک داشته باشه طبیعی است که پیرتر بشیم نهه اونها این انتظارات در خودشان ایجاد نکردن
حالا وقتی بگی من پیرم پیر شدم سنم رفته بالا پیر میشم در کمترین زمان سن علائم پیری در صورتش ایجاد میشه چون خودش این انتظار در خودش ایجاد کرده و ذهنم جواب انتظارات تصویرها ذهنی فرد میده
ما شبیه هیچ کس نیستیم از ما یکی افریده شده و شبیه خودمان هستیم شبیه هیج کس نیستیم حتی شبیه پدر مادر خودمان هم نیستیم این فکر که من شبیه فلانی هستم بندازیم دور این فکر مخربی است که نمیزاره ما متناسب بشیم
ذهن کاری به تلاش ما ندارد کار داره به الگو ذهنی خودمان پس باید این الگو برداریم و بگیم ما شبیه هیچکس نیستیم من شبیه خودم هستم باید الگو ها ذهنی خودمان رو در همه جنبه ها تغییر بدیم تا موفق بشیم
هرچیزی رو که باور کنیم همان میشه پس بیاییم خودمان باور کنیم و بگیم من شبیه هیچکس نیستم من شبیه خودم هستم حالا چیزهایی که میخوام خودم بدست میارم با قدرت خودم وذهنم
شاد شاد شاد باشید
سلام🙂
مثال جریان آب خیلی عالی بود آب برای جاری شدن نیاز به هیچ نیرو و فشاری نداره فقط کافیه که موانع رو از سر راهش بردایم اونوقت خیلی آسون و سریع جاری میشه در مورد لاغری هم اگه باور کنیم که چاقی فقط از طریق ذهن ایجاد شده و ذهن هم توانایی زیادی داره و باز هم باور کنیم که ذات و طبیعت جسم ما تناسب هست و ما با ایجاد موانع مانع جاری شدن تناسب در جسممون شدیم اونوقت خیلی راحتتر میتونیم به تناسب برسیم چون فقط کافیه که موانع تناسب رو برداریم ….
یکی از مهمترین موانع تناسب باور نداشتن به خودمون و توانایی ذهنمون هست شما میگین که وقتی این باور ایجاد بشه بقیه اش فقط میشه استمرار و تکرار…. و من برای خودم اینطوری تفسیر کردم که اگه هرکسی در این مسیر استمرار داره و داره تکرار میکنه پس به این خود باوری رسیده که میتونه متناسب بشه🙂
من هم مثل شما و خیلیهای دیگه به خاطر بقیه میخواستم لاغر بشم و به قول شما ۵۰ ،۵۰ بود و ماها اینقدر هم از شرایط چاقیمون در رنج و عذاب و محدودیت نیستیم ولی حرف و حدیث بقیه ،تذکرهای وقت و بی وقتشون،کمبود اعتماد به نفس به خاطر حضور در جمعها باعث شده که بخوایم زودتر لاغر بشیم تا بتونیم از این همه فشار روحی خلاص بشیم،تا خودی نشون بدیم که دیدین اینهمه گفتین چاقی منم لاغر شدم،دیدین منم اراده دارم و….از این حرفا که البته به مرور زمان و با تکرار آموزشها این مساله کمرنگ میشه ولی کامل از بین نمیره …
و از اونجایی که ذهن ما فقط مربوط به خود ما است اصلا براش معنی نداره که بخوایم به خاطر خوشایند بقیه یا به خاطر بستن دهان بقیه کاری رو برای خودمون انجام بدیم.
ذهن فقط به توجهات ما نظر داره و در همون جهت گسترش پیدا میکنه اتفاقا وقتی به حرف بقیه توحه میکنیم و احساسمون بد میشه این به توجه منفی هست و ذهن ما همین رو گسترش میده چون اون رو علاقه ما تفسیر میکنه…
یه باور خیلی حالب و مخفی در این فایل گفته شد اونم اینکه ما خودمون رو شبیه به یکی از نزدیکان میدونیم و فرم بدنیمون رو به ایشون نزدیک میدونیم چون بارها از بچگی شنیدیم که شبیه فلانی هستیم شبیه فلانی غذا میخوریم یا راه میریم …و این شده یه باور محدود کننده در ما… در صورتیکه ما به هیچ کس شبیه نیستیم چون تک تک ما منحصر به فرد خلق شدیم و به قول خانم سهیلا یکی از مدارک این منحصر به فرد بودن هم اثر انگشت ما است که در هیچ کدوم شبیه به دیگری نیست.پس لزومی هم نداره خودمون رو در هر موضوعی شبیه به بقیه بدونیم ما این توانایی رو داریم که ذهنمون رو آموزش بدیم و با این آموزش پله پله پیشرفت کنیم به طوریکه هیچ ربطی دیگه به گذشته خودمون هم نداشته باشیم چه برسه به دیگران😏
موضوع جالب دیگه برام این بود که ذهن ما که اصلا سن نمیشناسه چون زمان براش مطرح نیست و سنی که ما داریم سن جسم ما است پس در هر سنی که باشیم میتونیم ذهنمون رو آموزش بدیم و شرایط جدید رو تجربه کنیم 👌
استدلال شما رو در مورد اینکه چطور به خاطر بقیه لاغر نشیم خیلی دوس داشتم …گفتین بشینین با خودتون منطقی صحبت کنین که با لاغر شدن شما چی به شما میرسه چی به بقیه؟؟؟؟ سلامتی وزیبایی وجوانی واعتماد به نفس ،دوس داشتن خودمون،قدرت و آزادی ، دستاوردهای ما است در لاغر شدن سهم بقیه چیه؟؟؟کمتر نظر دادن…
حالا ببین تو بیشتر سود میکنی از لاغر شدن یا بقیه…🙂
در مورد ترازو من یه حرف شما خیلی به دلم نشست و دیگه راحت شدم از این نجوای ذهنم که میگفت برو ترازو (البته هنوزم میگه)ببین اصلا وزن کم کردی یا نه….اونم اینکه اصلا وزن کردن چرا بوجود اومد؟؟؟مگه نه اینکه وزن رو کنترل کنه تا سلامتی و تناسب ما حفظ بشه… ولی چی شد؟؟؟ هیچ کمکی که نکرد بدتر هم شد یعنی ما با وزن و سایز کردن توجهمون به چاق شدن بیشتر شد و چاقتر شدیم پس وسیله ای که چاقی رو بیشتر کرده هیچچچچ فایده ای نداره و باید کنار گذاشته بشه….
در این مسیر فقط استمراره که به همه ما کمک میکنه…پس ادامه بدیم در هر شرایطی هستیم حالمون خوبه ادامه بدیم حالمون بده ادامه بدیم اوضاع محیطی خوبه یا بده ادامه بدیم مهمون داریم ادامه بدیم مهمانی دعوتیم ادامه بدیم بالاخره این مسیر به مقصد میرسه لازم نیست هی چک کنیم که راه درسته یا نه …رها کنیم و از مسیر لذت ببریم👌
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه گام ۴۹لاغر شدن آسان است اگر .لاغر شدن آسان ب شرط بر داشتن مانع های ذهنی ک داریم. حس توانایی داشتن در هر کاری باعث پیشرفت در اون کار میشه وقتی مطمئنی ک میتونی ی کاری انجام بدیم دیگه کار تمومه با تکرار کردن و یاد گیری و پیاده کردن معلومات در زندگی ما ب خواستمون میرسیم ،یکی از این موانع لاغر شدن برای دیگران است ذهن ما نمی پذیره ک ما برای دیگران لاغر بشیم و اصلا قابل درک براش نیست و متاسفانه ما آدمایی چاق اینقد بهمون حرف زدن برا اینکه خودی نشون بدیم این باور در هممون وجود داره و ما باید برای خودمون مهم باشه ک در سلامت جسمی و روحی ،ب سر ببریم ،برای دیگران اندازه سر سوزنی اهمیت نداره وقتی ک ما در اثر چاقی مریض باشیم ،اتفاقا من چند روزیه دارم روی این موضوع با خودم حرف میزنم اخه چون چند وقته دیگه هم عروسی خواهر زادمه هم پسر خالم ذهنم همش میگه لباسات بهت تنگ شدن بیا رژیم بگیر تا اون موقعه لاغر بشی ولی من بهش ن گفتم اصلا فکرشم نکن این راه درسته چاقم ک چاقم من تو مسیر درستم همه چی درست میشه این عروسی ام مث عروسی هایی دیگه میگذره میره اصلا مهم نیست دیگران چی فکر می کنن،مسئله بعدی ک در من وجود داره اینه ک همش ب این فک میکنم ک من چطور می خوام این ۳۰ کیلو وزن اضافه رو کم کنم بعدش با خودم حرف میزنم ک فقط یک تا دوسال بیشتر طول نمیکشه تو بیشتر از ۱۲ ساله ک چاقی و مسیر لاغر شدن خیلی آسونه اخه همرا با شادی و خرمی و اعتماد ب نفس و خیلی راحته ان شالله ک منم تو این سال جز شگفتی سازان بشم🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏❤
بادرود فراوان حضور محترم استاد عزیز وهمراهان گرامی ،
این فایل هم همچون فایلهای گذشته ،سرشار از نکات جالب وشنیدنی ویک دور کامل از مسیر لاغری با ذهن وهمچنین شناخت موانع ذهنی بود.
در ابتدا اطمينان پیدا کردن به اینکه می توان لاغر شد بسیار مهم است وبقیه آن می شود تکرار کردن واستمرار داشتن!
هرچه احساسمان در کاری که به آن علاقه داریم بهتر وخوبتر باشد ،در یادگیری آن موضوع قدرت وتوانایی بیشتری می گیریم ، وهرچه بیشتر استمرار داشته باشیم وتکرار کنیم ،نتیجه بهتر می شود ،بستگی دارد که چه موضوعی در اولویت علاقه های ما قرار دارد . بطور مثال من درحال حاضر چون علاقه شدیدی به لاغری وتناسب اندام دارم درحال حاضر در اولویت آموزشهای دیگرم مثل نواختن پیانو برای من دارد وبا اینکه به سایز دلخواهم رسیدم می خواهم بازهم ادامه بدهم!
نکته دیگر اینکه اگر بخواهیم به خاطر دیگران ویا حرف دیگران به یک موضوعی برسیم ،مطمئنا به آن نمی رسیم!مهم این است که هرکاری که می کنی برای وجود خوت باشد وباید اولویت تواند که به هدف برسی،چون اگر بخواهیم به دیگران ثابت کنیم ویا نمایش بدهیم ویا جلب توجه کنیم ،این موضوع را ذهن ما نمی پذیره که تو می خواهی لاغر شوی!وبرای ذهن قانع کننده نیست.یا اینکه می خواهم لاغر بشم که به همه برتری خودم را نسبت به دیگران نشان بدم وبه قول معروف شواف کنم،که باز ذهن ما آن را نمی پذیرد وهمکاری هم نمی کند تلاش ماهم بی فایده است!
وقتی ما بااحساس توانمندی برای لاغری در خودمان برسیم خیلی کار ،راحت تر می شود وان موقع قابل مقایسه نیست با زمانیکه باور نداری که لاغر می شوی ومرتب سعی می کنیم با فشار آوردن بر جسم لاغر شویم!
ما از طریق گوش دادن به فایلها، بیشتر به این نتیجه می رسیم که توانایی لاغر شدن را داریم وترقی نمی کند چقدر اضافه وزن داریم ،ونباید به آن مقدار توجه کنیم وبگیرم که چطور می توانیم لاغر شویم، فقط کافیه که لاغر شدن با ذهن را بیاموزیم وتغییرات خودش شروع می شود.وقتی شما از یک مبدأ شروع به حرکت می کنی تا به مقصد برسی ،توجه کردن به زمان واینکه چقدر طول می کشد که برسید ،لذت سفر کردن را در مسیر راه را از شما می گیرد.همانطور که ما متوجه نشدیم که چقدر زمان برد ما چاق شدیم ،حالا هم نباید توجه کنی که چقدر طول می کشدتا لاغر شوید!تنها باید باور واطمینان داشته باشیم که به وزن ایده آلمان می رسیم واین بستگی به صبرو حوصله وشورو اشتیاق وپیگیری واستمرار ما در امر یادگیری دارد.واین طبیعیه که ما این فرصت را به خودمان بدهیم وعجله نکنیم ،چون می خواهیم به شیوه درست وصحیح لاغر شویم،برای خودمان وبرای سلامتیمان واینکه به خودباوری واعتماد به نفس دست پیدا کنیم وزندگی بهتر ولذت بخش تری برای خودمان بسازیم.چون می خواهیم در عین حال ،ذهن وجسم را در تعادل قرار دهیم.
در ضمن باید ما موانع لاغر شدن را از جلوی راه خود برداریم.واگر حتی ثروتمند هم بخواهیم بشویم باید موانع را در ذهنت برطرف کنی ودر داشتن یک روابط خوب با همسر هم همینطور است ودر همه موارد خواستنی در زندگیمان تنها با ذهنمان می توانیم سدها را بشکنیم!که در اینصورت کار راحت تر می شود،افرادی هستند که ثروتمندندولی رابطه خوبی با همسر ویا فرزندانشون ندارند،مثل بیل گیتس با آنهمه ثروت درحال جداشدن از همسرش می باشد. بعضی ها دریک رشته ای موفقند ولی در جای دیگر نیستند ،واین از کارهای ذهن است وموانعی که در آن مورد بخصوص وجود دارد.
یکی دیگر از موانع ذهنی این است که خودمان را با افرادنزدیک ویا خویشان مقایسه می کنیم ویا شبیه می کنیم.بطور مثال در باور من این بود که چون درخانواده ما همه استعداد چاقی دارند پس این طبیعیه که من چاق بشوم واین یک الگوی نامتناسب بود .
ودیگر اینکه ذهن برایش زمان مطرح نیست وفقط تلاش می کند که شمارا به تصویر های ذهنی برساند وکاری به سن هم ندارد.سن درواقع گذر جسم ماست نه ذهن ماست، ذهن ما بعد زمان ومکان را نمی شناسد وافزایش سن هم ربطی به ذهن ندارد.خیلیها فکر می کنند چون سنشان بالا رفته باید تارک دنیا شوند ودست از آرزوهاو رویاهایشان بکشند وگوشه ای بشینند ومنتظر مرگ بمانند ولی این بستگی به خودمان دارد که چه باوری در ذهنت داری تا همان بشود که فکر می کنی!وقتی ما برنامه صحیح را به ذهنمان بدهیم ذهن ما کاری ندارد کهدر چه سنی هستیم او فقط برطبق علایق ما برنامه ریزی می کند.در ضمن هیچوقت ما نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم،اگر من می خواستم خودم را با همسن وسالام مقایسه کنم قطعا به نتایج وموفقیت هایی که الان بدست آوردم نمی رسیدم ما تنها شبیه خودمان هستیم ومنحصر به فرد .پس اگر قدمی برمی داریم ویا خواسته ای داریم باید اول برای وجود خودمان باشد واین خودخواهی نیست بلکه به تکامل رسیدن است، ! من دلم می خواهد تا لحظه ای که نفس می کشم جوان لاغر ومتناسب وشیکپوش وجذاب باشم واز زندگیم لذت ببرم در موقعیت مالی عالی وشغل عالی!
پس بیاموزیم که: هر الگویی که در ذهنت از افراد برای خودت بسازی درواقع ملاک عمل ذهن تو می شود.
هیچ چیز در زندگی ارثی نیست وهر کس سرنوشت زندگی خودش را با افکار وباورهایش رقم می زند.
برای لاغر شدن دنبال تایید ونظر دیگران نباشیم ،هرکس زندگی خودش را دارد وبرای دیگران فرقی نمی کند که شما در چه وضعیتی هستید ،خودمان باید تنها برای خودمان مهم باشیم.
چاق ولاغر شدن ما نفعی برای دیگران ندارد.
نگران بازگشت چاقی در این دوره نباشید ،چون شمادر غیر اینصورت با ترس ازاین تفکر ،در حال تلاش کردن برای لاغری هستید ،در صورتیکه دراین مسیر هیچ تلاشی برای لاغر شدن وجود ندارد،بلکه تنها با اموزش،ساختن افکار صحیح لاغری در ذهن می توان به لاغری وتناسب اندام همیشگی دست پیدا کرد.
هیچ آموزشی اعم از لاغری وچاقی فراموش شدنی نیست.
در این دوره منتظر نتیجه نباشید،وقتی شما باور کرده اید که لاغر می شوید ،اشتیاقتان بیشتر می شودودیگر به عقب نگاه نمی کنید، خودتو مرتب چک نکن ،منتظر لاغر شدن نباش فقط ادامه بدهید ،نگویید میشود یا نمی شود! اگر مطمئن باشید وایمان داشته باشید که به مقصد می رسید دیگر باید مقصد را رها کنی وتنها در این مسیر زیبا لذت ببرید.
متناسب شدن نیاز به توجه وتمرکز دارد.
بطور کلی نگاه ما در زندگی به مسائل مختلف اعم از چاقی ولاغری ، تحصیل کسب وکار و باید طوری باشد که بجای اینکه مسائل را بزرگ کنیم به این باور بزسیم که ما نسبت به همه موارد خیلی قدرتمندتر وتواناتریم وهیچ مسئله لاینحل در زندگی وجود ندارد وسعی کنیم درواقع آن موضوع را برای خودمان کوچک فرض کنیم.
به قول بزرگی می گفت ، عظمت باید در نگاه توباشد ، نه به انچه که می نگری!
خوشحالم که همراهتان هستم !
🥀بنام خداوند بی همتا 🥀
گام 49 لاغر شدن با حذف موانع ذهنی
با سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان هم مسیرم
این گام هم مثل همیشه پر بار وسرشار از آگاهی است من تصور می کنم یک دور خلاصه کل مسیر لاغری با ذهن ودر کنارش شناسایی چند مانع مهم بود
💖 اگر رویای لاغری دارید باید بدانید لاغر شدن فقط با حذف موانع متناسب شدن امکان پذیر است
سالهای زیادی برای لاغر شدن تلاش کردیم به هر دری زدیم تا متناسب شویم وتناسب باقی بمونیم سراغ هر چیزی رفتیم الا ذهن خودمان چیزی که در وجود ما بود وما تشنه لبان گرد جهان می گشتیم. متناسب شدن آرزوی ما بود اما دلیل برآورده نشدن خودمان بودیم که برسرراه آن مانع ایجاد کرده بودیم
اگر سیستم بدن را با آب مقایسه کنیم 🤙
طبیعت آب در جاری بودن وخروشان بودن است هیچ جوری نمی شود این خصلت آب را از بین برد مگر اینکه مانعی بر سر راهش ایجاد کنیم سد جلوی راهش بگذاریم حوض ودیوار دورش بچینیم ومانع حرکتش شویم. سیستم بدن هم خاصیتش ترمیم وبهبود نا خالصی ومشکل موجود در بدن است. چاقی یکی از مشکلات بدن ماست که برای ترمیم وبهبود آن ما به دست خود برایش مانع ایجاد کردیم سیستم بدن همچنان به خوی ترمیم گری خود ادامه می دهد اما تلاش واستمرار ما برای این مانع باعث می شود نتواند بهبودی را ایجاد کند وناموفق است
❣️ جهان هستی وجسم ماهمواره در تلاش برای بهبود شرایط واصلاح مشکلاتی هستند که ما برای خودمان به وجود آوردیم
💕اگر من بر روی رفع موانع ذهنی متناسب شدن تمرکز کنم روند لاغر شدن خودبه خود در جسم من صورت می گیرد وبرای لاغر شدن تلاش خاصی لازم نیست
🌷بیشتر از اینکه دنبال راه حلی برای لاغر ی با ذهن باشیم به دنبال درک رفع موانع ذهنی برای متناسب شدن باشیم
⛔شناسایی مانع 🧐🧐👈تصاویر ذهنی متشابه
هر فرد چاقی در ذهن خود تصاویری از اطرافیان خود دارد که خود را شبیه آنها می داند
تصاویر متشابه به چه صورت مانع لاغری می شوند
موضوع تصاویر متشابه به این صورت مانع لاغری می شود که ما دلیل چاقی خودمان را با این مورد منطقی می کنیم ودلیل چاقی را شباهت خودمان با اون فرد می دونیم وعلاوه بر آن به چاقی ژنتیکی هم رنگ ولعاب می دهد وما را مغلوب ژنتیکی بودن چاقی می کند
♦️باور اینکه ما از لحاظ جسمی وچاقی شبیه کس دیگری هستیم کافی است تا هیچ وقت لاغر نشویم
زیرا هر چقدر هم از جنبه های دیگر خوب عمل کنیم تصویر ذهنی ما از خودمان وکسی که شبیه او هستیم تغییر نمی کند
💖باور اینکه ما شبیه کس دیگری هستیم چاقی وچاق تر شدن را برایمان طبیعی می کند
مغز بر اساس تصویر ذهنی عمل می کندبرای همین اهمیتی ندارد چقدر دوست دارید لاغر شوید وبرای آن چقدر زحمت می کشید مغز بر اساس همون تصویری که شما زخیره کردین حالا از خودتان یا فردی که فکر می کنید شبیه او هستید شمارا در وضعیتی که فکر می کنید باید باشید وطبیعی است باشید نگه می دارد
راه حل برای برداشتن مانع تصاویر متشابه 🤙
باور کنید شما فقط شبیه خودتان هستید.
شما منحصر به فرد هستید
شما از لحاظ جسمی و هنی وروحی شبیه به هیچ کس نیستید حتی پدرومادر تان
باید این موضوع را باور کنید واگر سخت است باور کردن این موضوع به دنبال تفاوت های خود با شخصی باشید که فکر می کنید شبیه او هستید فقط به آن یک مورد خاص که بزرگش کردین مثل چاقی وبه چشم شما میاد توجه نکنید هیچ دونفری اونقدر شبیه هم نیستند که چاقیشان بهم رفته باشد
مراحلی که نقش اساسی در لاغری با ذهن دارند
مرحله اول 👈 اطمینان وایمان قلبی به اینکه مسیر لاغری با ذهن تنها راه لاغر شدن است 👈 باور
مرحله ی دوم 👈 استمرار علاقه داشتن در مسیر
مرحله ی سوم 👈 انجام تمرینات گوش دادن به فایل ها
اگر این سه مرحله طی شود بقیه راه فقط یادگیری آموزش هااست ودیگه کار تمامه وما هیچ وقت این یادگیری را فراموش نمی کنیم همان طور که در هر شرایطی دودوتا چهار تا می شود را بلدیم مگر اینکه مغز ما دچار آسیب شود
شناسایی مانع 🧐🧐لاغری بخاطر دیگران
اگر بخاطر علاقه وخوش آیند دیگران بخواهیم چیزی را یاد بگیریم ذهن برای این یادگیری هیچ همکاری وتلاشی با ما نمی کند 😒
ذهن نمی پذیرد بخاطر علاقه دیگران کاری برای شما انجام دهد چون آن علاقه را متعلق به شما نمی داند
نکته مهم 👈 در لاغری با ذهن هدفتان خودتان باشید
من واقعا این مانع را دارم ودر تمام تلاش هام برای لاغری شاید بیشتر از پنجاه درصد بخاطر دیگران بوده همیشه ترس از این داشتم که نظر دیگران راجب من چیه قبل هر عروسی ومسافرتی خودمو هر طور شده لاغر می کردم تا به نظر دیگران زشت نباشم یعنی خودم با چاقی یه جورای کنار اومده بودم درسته حسرت وخواست همیشه لاغری بود بیشتر از هرچیزی ولی باهاش چندان مشکل نداشتم که بخوام حتما بی دلیل لاغر بشم فقط وفقط برا خودم حتما قبل مراسمی تحت فشار بودم برا کاهش وزن
شناسایی مانع 👈عجله برای لاغری
به کل ماجرای چاقی ومشکلات اونو فراموش کنید کافیه لاغری با ذهن رو یاد بگیریدکم کم تغییرات شروع می شه. اگه سی سال چاق بودین انتظار نداشته باشید یه شبه ویه هغته ویه ماه لاغر بشید ولی خیلی هم به اندازه سن چاقی طول نمی کشه همین که آموزش هارو یاد گرفتید کم کم از جایی که شروع کردید فاصله می گیرید وبه جایی که قراره برسید نزدیک می شوید از تلاش ها استمراری که دارید هیچ ضرری نمی کنید خیلی چیزها در جنبه های مختلف زندگی به دست می آورید حتی اگر دیرهم به تغییرجسم برسید
شناسایی مانع 🧐👈الگوی نا مناسب
اگر برای ذهن یک الگوی نا مناسب داشته باشیم ذهن زمان وسن را ملاک قرار نمی دهد بلکه تمام تلاشش را می کند تا به آن تصویر ذهنی شمارا برساند
مانند والدینی که بچه های چاق دارند 🤙
از آنجایی که ذهن با گذر زمان وافزایش سن جسمی هیچ تغییری نمی کند وقتی بچه های والدین چاق خود را می بینند از آنها رفتارهای اشتباهی یاد می گیرند آن رفتارها در آنها عادت می شود وتصویر ذهنی در آنها شکل می گیرد وذهن این تصویر را قبول می کند در زمان کوتاهی با سرعت زیاد تلاشش را برای به واقعیت درآوردن آن تصویر شروع می کند ومی بینیم که بچه ها در سن پایین وزنی برابر یا بیشتر از پدریا مادر خود در سن بالا دارند
خبر خوب اینکه 👈اگربتوانیم آگاهانه باورهای خود را با باور درست جایگزین کنیم تصویر درستی از خودمان ایجاد کنیم وبه ذهن بسپاریم می توانیم زندگی متفاوتی را تجربه کنیم ودر مدت کوتاهی آن همه خسارت هارا جبران کنیم وبه موفقیت های باور نکردنی دست پیدا کنیم
👈شناسایی مانع 🧐افزایش سن
اگر برنامه صحیحی به ذهن بدهید اصلا مهم نیست چه سنی دارید سن را با ذهن قاطی نکنید
چیزی به نام پیری برای ذهن تعریف نشده است هر ساله از سن شناسنامه ای ما می گذرد وما خودمان را به پیری نزدیک می بینیم باعث می شود ذهن این موضوع را به یک خواسته تلقی کند وهمین باعث می شود خیلی ها در سن های پایین انرژی وتوانایی جوانی را نداشته باشند وبدن آنها مانند افراد مسن فرتوت وپیر باشد
⛔ذهن به تصویری که تو در آن ثبت کردی پایبند است
بگویی من پیرم 👈تلاشش این است تورا به پیری برساند
بگویی من چاقم 👈تلاشش این است تو چاقی را تجربه کنی
در هر سنی که هستید برای لاغری برای کسب وکار برای تحصیل برای هرچیزی دیر نیست
♦️ اگر ذهن را تنظیم کنی نتایجی که برای بقیه در 30 سال به دست می آید برای شما در 3 سال یا کمتر به دست می آید زیرا ذهن سن وزمان نمی شناسد
اگر نگرانی بعد از آموزش ها وتغییر ات به حالت قبل برگردی به این دلیل است که مسیر لاغری با ذهن را مثل رژیم می دانی وکسب نتیجه را با تحمل سختی ورنج می دانی اگر لاغری با ذهن را یاد گرفتی محاله فراموش کنی مثل بقیه آموزها ی که به ذهنت دادی
منتظر لاغری نباشید
اگر باور کرده باشی مسیر لاغری با ذهن همان مسیری است که تورا به مقصد می رساند دیگر به عقب برنمی گردی نگاه کنی یا منتظر اینکه کی به مقصد برسی نیستی چون مطمعنی دیر یا زود به مقصد می رسی به همین خاطر فقط از مسیر لذت می بری ومی دونی به مقصد می رسی
وقتی به مشکلی بر می خورید همیشه ایمان وتوانایی خود را بزرگ کنید نه آن مشکل را زیرا اگر مشکلی را برای ذهنت بزرگ کنی مطمعنن نمی توانی راه حلی برای رفع آن پیدا کنی
اولویت زندگیتان خودتان وهدفتان باشید وقتی کسب رضایت وخوشحال دیگران اولویت زندگیتان باشد نمی توانید به اهدافتان برسید
💣 ترازو
یکی از ساده ترین حربه های ذهن چاق ترازو و زن کردن است
چاقی بیشتر ارمغان ترازو است
⛔ ترازو را مین جنگی تصور کنید که اگر روی آن رفتید نابود می شوید
💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖
گام ۴۹ رویای لاغری آسان است
به نام خدا🌺🌺🌺
مهمترین و جذاب ترین چیز اطمینانی است که به متناسب شدن خودمان داریم .
✅وقتی به اطمینان قلبی برسی که می توانید لاغر شوی کار تمام است.
✳ مرحله مهم این مرحله است بقیه اش میشه استمرار و تکرار کردن
هر هنری را باید با عشق و علاقه انجام دهیم چون باور میکنیم که میتوانیم آن کار و هنر را یاد بگیریم پس با تمرین و تکرار می توانیم مهارت کافی را کسب کنیم.
افراد زیادی برای یادگیری هنری راشروع می کنند ولی ادامه نمی دهد و رها می کند چون باور نکرده اندکه میتوانند یاد بگیرد .
مثل موضوع لاغری که اگر ادامه ندهیم به نتیجه نمیرسیم
🔴 اینکه تناسب برای خودمان باشد نه برای دیگران.
✳ برای تناسب گام اول می توانیم متناسب شویم
گام دوم استمرار داشتن در این مسیر است.
❇ برای تناسب هدف اصلی و اولویت خودمان باشیم نه دیگران
⛔نباید به وزن و مشکلمون فکر کنیم کافیه که لاغری باذهن رو یاد بگیریم و تغییرات شروع بشه.
وارد شدن در این مسیر واقعاً خدایی است از رژیم های زیادی خسته و ناامید می شدیم و کسی نبود که به ما انرژی بدهد ولی اینجا سرشاراز عشق است اولاً گرسنگی نمیکشیم و تازه چیزهایی که کل عمرمون ازش ترسیدیم بدون نگرانی می خوریم و هر وقت مشکلی پیش بیاید جوابشو ازفایل ها میگیریم من ازدیروز توجه به خوردن بیشتر شده و نسبت به چند روز قبل بیشتر گرسنه می شوم .
برای خودم یادآوری می کنم که استاد گفت علت باورهای چاقیه پس ناامید نشو ادامه بده خودش درست میشه و اینکه خوراکی ها قدرت چاق کردن من را ندارد.
یا مدال هایی که می گیریم تشویق های بزرگی محسوب می شود که داری خوب پیش میری ادامه بده و ناامید نشو.
حتی نگارش در سایت هم خودش لذتی دارد که وصف نشدنی است .
دو روز نت ضعیف بود و کلید گفتار به نوشتار کار نمیکرد مجبور بودم با دست تایپ کنم چون نمی خواستم از مسیر موفقیت خودم عقب بمانم .
در این مسیر سراسر عشق و امید و شادی چرا خسته شویم و زمان تعیین کنیم.
در این مسیر شادی درونی لاغری و اعتماد به نفس… به دست میآوریم .
❇یکی از موانع لاغر شدن تصویر ذهنی متشابه
فرد چاق در ذهن خود تصاویری از اطرافیان خود دارد که خود را شبیه آنها میداند.
داشتن دلیل و منطق برای چاق بودن بر اساس ایجاد شباهت با افراد دیگر یکی از مهمترین موانع لاغری است.
✳ بر اساس تصاویری که در ذهن ذخیره کردهاید عمل میکند شما را در وضعیتی که فکر میکنید باید باشید و طبیعی است که باشید نگه می دارد.
❇ ذهن زمان نمی شناسد گذر سال ها ی سن مربوط به جسم است .
ًاین جمله ذهن زمان نمیشناسد خیلی برایم جالب بود هروقت تغییرات دوستان رو میدیدم سریع بالای صفحه رو نگاه می کردم ببینم چند روزه که درمسیر است .برای اینکه کمتر به دنبال تغییرات جسمم باشم خودم به ذهنم یک مانع داده بودم گفتم ببین تا دوسال دیگه هم که نتیجه نگرفتی عیب نداره .ظاهرش عیبی نداره ولی چرا برای ذهنی که زمان براش معنا نداره زمان دادم .پس از این به بعد به زمان هم کار ندارم هروقت آمد خوش آمد .
✅ وقتی الگوی نامناسب در ذهن ما ذخیره شده باشد خیلی سریع تر بهش میرسیم .
با اینکه استفاده از زندگی کارمندی متنفر بود در نهایت باورهایش کار خودش را کرد و کارمند شد.
الگوی ذهنی استاد اون بود. ولی وقتی خودش آگاهانه تصمیم گرفت که الگوی زندگی خودش را عوض کند در مدت دو سال زندگی خودش را تغییراساسی داد.
وقتی ذهن را تغییر بدهیم خیلی رویاهای دست نیافتنی دست یافت میشود.
وقتی برنامه صحیح به ذهنت بدهی خودش کار درست را انجام می دهد.
بالا رفتن سن را میبینیم و از آنجایی که ذهن زمان را نمی شناسد ولی هی مدام میگویم که داریم پیر میشویم میبینیم این فرد خیلی زودتر پیر می شود چون خودمان باورمیکنیم داریم پیر میشیم .
✴بعضی تصاویر را عوض کنیم نتایج عوض میشود من شبیه خودم هستم و هرجای بدنم راکه دوست ندارم می توانم عوض کنم.
✳ هر چیزی را که باور کنیم همون میشه من دوست دارم سالم متناسب ، موفق و ثروتمند باشم.
و میدانم و باور دارم که میرسم.
پس اگر این موانع ذهنی که الگوی ذهنی متشابه دیگران هستیم برداشته شود خود به خود مانع چاقی ارثی نیز برداشته میشود ذهن قدرتمند می تواند باورهای غلطی که به ذهن دادیم پاک کند .
✅چگونه ترس از چاق شدن دوباره را ازبین ببریم ؟زبان فارسی یا چیزی که یاد گرفته ایم فراموش نمیکنیم خیالمان راحت که داریم یاد میگیریم و لاغری را یادمیگیریم و هرگز فراموش نمی کنیم .
✅ اگر منتظر لاغر شدن باشیم کار سخت می شود ولی اونی که مطمئن هست که لاغر میشه ادامه میدهد.
⛔استفاده ازترازو مثل مین جنگی است که معلوم نیست چه بلایی سرمان بیاورد و ارمغان ترازو ⏪چاقی است .
با سلام گام ۴۹:لاغر شدن با حذف موانع ذهنی
برای رسیدن به هدف در هر کاری وقتی موانع بر داشته شود آسان شود
برای لاغر شدن هم بارها و بارها تلاش کرده ایم از راههای مختلف اما نتیجه نگرفتیم !چون موانع ذهنی را حذف نکردیم ،چون آگاهی نداشتیم و همیشه در مسیر اشتباه می رفتیم
زود با دیر رسیدن به هدف بستگی دارد که چقدر بتوانیم موانع ذهنی را بشناسیم و برای بر طرف کردن آن راه درست و صیحیح را انتخاب کنیم
مثلا می خواهیم برویم مسافرت از شهری به شهری به مدت ۴ ساعت حالا ما می توانیم این ۴ ساعت را به موقع برسیم یا اینکه در مدت ۷ یا ۸ حتی ۹ ساعت !!!!چرا!!؟؟چون موانعی در جاده هست که مدت زمان را آهسته می کند و بستگی دارد به مسوولانی که مسول هستند موانع سر راه را بر دارند مثل تصادفی که انجام می شه و مانع بوجود می آرد یا جاده در دست ساخت است که مانع بوجود می آرد یا ماشین دچار اشکال می شه که مانع درست می شه و با آخر هفته که همه هجوم می ارند به جاده ها و شلوغی زیاد مانع بوجود می آرد و همه این موانع باعث دیر رسیدن به مقصد می شه و بر طرف کردن موانع هم بستگی به نوع موانع دارد بعضی زود بر داشته می شه و بعضی بیشتر وقت می گیرد .
لاغری با ذهن هم کلی موانع دارد که باید شناسایی و بر داشته شود و بستگی به ذهن پر تلاطم ما دارد ذهنی که سالها چاقی را آموخته طول می کشد تا شناسایی و بر طرف شود باید ادامه دهیم و موانع را بشناسیم و یکی یکی آن را حذف کنیم و تمام سالها و تلاش هایی که انجام می دادیم غافل بودیم که ذهن ما مانع لاغر شدن ماست مثل:خوردن شیرینی مانع لاغر شدن ماست
خوردن غذاهای چرب و خوردن غذاهای مثل نان و برنج و ماکارونی سیب زمینی مانع لاغر شدن ماست و همه اینها ترس از چاقی بود که در ذهن ما نهادینه شده و اکنون با آموزش اطلاعات صیحیح باید تمام موانع شناسایی و حذف شود تا لاغری آسان شود
ترس از خوردن برای ما بزرگترین مانع است با وجودی که کلی تغییر کرده ام ولی هنوز کاه گاهی ناخودآگاه ذهنم هشدار می دهد مواظب باش چه می خوری همانطور که آگاه هستیم که سیستم ذهنی ما جوری است که همواره در حال بهبود شرایط و اصلاح مشکلات است که خودمون بوجود می آوریم مثل زخم در بدن و یا اضافه وزن و همیشه فکر می کردیم که جسم ما مشکلات را بر طرف می کند غافل از اینکه ذهن ماست و اکنون که می دانیم باید تمرکز کنیم بر روی موانع ذهنی برای متناسب شدن آن ،آن موقع روند لاغری خودبخود در حسم صورت می گیرد و نیازی به هیچ گونه تلاش و زحمت خاصی نیست اگر ایمان داشته باشیم که می توانیم متناسب شویم حتمی به نتیجه می رسیم وقتی باور کنیم و اطمینان داشته باشیم فقط باید تکرار کنیم و ادامه دهیم تا به نتیجه برسیم
گام آول:باور داشتن که می توانیم متناسب شویم
گام دوم:علاقه واشتیاقی که برای متناسب شدن داریم
گام سوم:برای خودم به متناسب برسم نه برای دیگران
گام چهارم:باخودباوری و ایمان پیش برویم
در همه موارد زندگی فقط اگر موانع را برداریم موفق می شویم مثلا اگر بخواهیم ثروتمند بشیم باید موانع را برداربم با اگر بخواهیم روابط خوبی داشته باشیم باید موانع را بر داریم باید بدانیم که ذهن زمان براش مطرح نیست بلکه تصویر ذهنی مهم است
بکی دیگر از موانع لاغری ترس از نتیجه نگرفتن آست این تری در ما رشد کرده بر اثر تمام تلاش و فعالیتهای که انجام داده ایم و نتیجه نمی داده یا برای کوتا مدت بوده و نرسیدن به هدف یک موانع آست که باید با تکرار واستمرار و درک عمیق آن این موانع را بر طرف کنیم باید به این درک رسیده باشیم که تلاش فیزیکی و گرفتن رژیم جزه فشار روحی و جسمی نتیجه دیگری به همراه ندارد وتا ذهن ما این موضوع را درک نکند ما همچنان مشکل خواهیم داشت که با استمرار و ادامه در این روش می شه تمام موانع را بر داشت .سپاسگزارم استاد
سلام بر همگی
بااین فایل آموزنده دوباره ذهنم تکون خورد و یه باور غلطی که داشتم خودشو بهم نشون داد .
من از کودکی بااینکه متناسب و زیبا بودم تا ۱۰ سال پیش . آنقدر اعتماد به نفسم پایین بود که هیچ وقت از زیبایم و تناسب اندامم لذت نمیبردم . و یه بازیگری در تلویزیون بود که در طنز بازی میکرد یه دختر قدبلند و لاغر که از لحاظ عقلی روبه راه نبود و به من نسبت میدادن . اگرچه یادآوری خاطرات گذشته برام خیلی سخته ولی می نویسم. و هرشب که به اتفاق خانواده اون طنز رو نگاه میکردیم آنقدر بهم گفتن که این دختره شبیه توست و من هر دفعه حسم بد میشد که کم کم پذیرفتم منم شبیه این دختره هستم . علیرغم اینکه در دبیرستان رشته ریاضی وفیزیک درس خوندم و دختر سفیدرویی بودم ولی نمیدونم چرا اعتمادبه نفسم کم بود .
و همینطور وقتی پام به جایی میخورد یا دستم سریع بهم میگفتند و االان هم میگن تو شبیه فلان عمت هستی و اون هم همینجوری هستش. به نظرم قبل از اینکه کسی بچه دار میشه باید ببرنش کلاس بچه داری و آموزش ببینه . نه اینکه بچه به دنیا بیارن و با حرفشان دلشون بشکونن.
تشبیه من به فلان عمه و فلان بازیگر روز به روز شخصیت و رفتار و تیپم رو شبیه اونها میکرد و منم که باورم شده بود .
ولی حالا که یکی دیگه از موانع ذهنی لاغرشدن رو پیدا کردم ردش میکنم ومیگم هر موقع اثرانگشتم شبیه یه نفر بود من شبیه اونم .
من شبیه خودمم وفقط خودم . و حاضر هم نیستم همین الان جای هیچ کس با هر شرایطی بهتر وبالاتر باشم .
من متناسب میشم و ازش لذت میبرم . همانطور که متناسب میشم اعتمادبه نفسم هم بالا میره که مثل گذشته دختر متناسب با اعتمادبه نفس پایین نباشم که مورد تمسخرباشم و زیبایی خودم رو نبینم.
من متناسب میشم و هرطور که دلم میخواد هر لباسی رو میتونم بپوشم ولذت ببرم. لباسهای رنگ شاد .
من متناسب میشم برای خودم . نه برای هیچ کس دیگه. هرکسی منو بخواد من همینم چه چاق چه لاغر و برام مهم نیست و این منم که انتخاب میکنم با چه کسی ارتباط داشته باشم نه دیگران . و نظر دیگران دیگه برام اهمیتی نداره .
اگه به خاطر همین تیپم خانواده ام وکلا اطرافیانم میخان بدن بدن همون بهتر چون من خودمو عاشقانه دوست دارم خوندم رو با هیچی عوض نمیکنم الان که فکر میکنم ۱۷ یا ۱۸ کیلو اضافه وزن دارم حتی اگه وزنم ۲۰۰ کیلو هم باشه باز هم همینه .من عاشق خودم هستم .من شبیه خودم هستم
در هر کاری اگر مانعی وجودداشته باشه اون کار یا انجام نمیشه یا کند پیش می ره در لاغری با ذهن ما باید موانع ذهنی رو یکی یکی شناسایی و سپس رفع کنیم تا خیلی راحت به هدفمون برسیم یکی از این موانع اینه که ما لاغری رو دوست داریم ولی باور نداریم که توانایی لاغر شدن رو داریم و این یک مانع خیلی بزرگ محسوب میشه که نمی ذاره ما لاغر بشیم برای لاغری با ذهن اول باید باور کنیم که می تونیم لاغر بشیم و سپس با علاقه و اشتیاق توی این مسیر ادامه بدیم و لاغری رو فقط بخاطر خودمون بخواهیم نه برای اینکه دیگران ما رو تحسین کنن چون تمام مزایای لاغری برای خودمون هست و ما از اون مزایا بهره مند میشیم اگر یک درصد برای حرف دیگران بخواهیم لاغر بشیم ذهن ما همکاری نمی کنه و لاغر نمی شیم در مورد موضوع دوم دقیقا این اتفاق برای من افتاد که من رو با خواهر بزرگم مقایسه میکردن در صورتیکه از نظر چهره و اخلاق و رفتار ما شباهتی با هم نداشتیم.من پذیرفته بودم که چاقی من ژنتیکی چون خوارم چاق در صورتیکه خواهر و برادران من متناسب بودم خود من هم در زمان مجردی و قبل از بارداریم متناسب بودم ولی بعد اطرافیانم که چاق شدم دقیقا مانند خواهر بزرگم شده بودم و شاید چاق تر و این در حالی بود که اختلاف سنی ما 15 سال بود ولی بدلیل الگو برداری ذهنی چاقی من سرعت بیشتری گرفته بود و من فکر میکردم طبیعی که من و خواهر بزرگم شبیه هم باشیم و همیشه با خودم می گفتم چقدر کم شانس هستم کاش شبیه خواهران دیگرم بودم که چهار تا فرزند دارن ولی متناسب هستن و تا زمانی که با لاغری با ذهن آشنا نشده بودم نمیدونستم که این یک باور اشتباهه و یکی از موانع ذهنی برای لاغر نشدن هست و امروز درک کردم که باید باور سازی جدیدی انجام بدم من از خیلی از جهات دیگه شبیه خواهرم نیستم پس این مقایسه از نظر من مردوده و این مانع رو برای ذهنم منطقی کردم و مطمئنم که ما هر چیزی رو که یاد گرفتیم فراموش نخواهیم کرد پس باید لاغری رو یاد بگیرم و میدونم وقتی موانع در ذهنم از بین رفت من لاغر میشم و تا زنده هستم لاغر میمونم چون لاغری رو یاد گرفتم و فراموش نخواهم کرد و این باور که می تونم لاغر بشم رو هر روز تقویت میکنم من در خیلی از امور دیگه زندگی موفق بودم و تونستم به بهترینها دست پیدا کنم پس لاغری هم آسون و راحت هست و من می توانم لاغر بشم و لاغر بمونم خدایا شکرت
سلام
لاغر شدن با حذف موانع ذهنی را من با تمام وجود درک کردم.
من موانع ذهنی زیادی داشتم که با گوش دادن به مطالب استاد با اکثر آنها آشنا شدم و تصحیح کردم.
اما هنوز دو باور غلط یا دو مانع ذهنی داشتم که حتی خودم به اینکه این دو باور غلط یا مانع ذهنی هستند پی نبرده بودم.
سال ۹۸ از شهریور تا اسفند (دقیقا قبل از کرونا) ۱۰ کیلو طی ۶ ماه کاهش وزن داشتم . خیلی دوران خوبی بود خیلی لذت بردم. باشگاه و مناسب خوردن. فایلهای استاد را هم گوش می دادم و انگیزه می گرفتم.
ولی با آمدن کرونا و مشکلات بیماری که برای پسرم و خودم پیش آمد و قرنطینه شدن و نامناسب شدن شرایط باعث شد که من ورزش باشگاه را کنار بگذارم و چون باور غلطی داشتم که اگر ورزش نکنم حتما چاق خواهم شد و بدون ورزش، لاغر شدن برای من معنایی نداشت در عرض ۳ ماه ۱۰ کیلو برگشت.
خیلی ناراحت شدم . ولی بعد از گذشت یکسال دوباره تصمیم گرفتم این باور غلط را اصلاح کنم و از ورزش کردن بت نسازم بلکه به این باور رسیدم که با ورزش و یا بدون ورزش من لاغر خواهم شد.
با شروع سال جدید من دوباره شروع کردم و بعد از گذشت بیشتر از یک ماه از تغییر باورم روند کاهش وزن را در خودم احساس می کنم.
باور غلط دیگه ای که داشتم استفاده از ترازو بود.
که باید حتما وزنم را یادداشت می کردم.
و با وزن کردن چه با کاهش یا با افزایش وزن غیر از عدم موفقیت چیزی برام نداشت.
امسال تصمیم گرفتم به هیچ وجه وزن نکنم و تغییرات خودم را از روی تغییر سایز لباسم ببینم.
که البته لذتش هم خیلی بیشتر است.
این تجربیات من از باورهای غلط و موانع لاغری بود. امیدوارم برای دوستان مفید باشد و اشتباهات من را تجربه نکنند.
سلام سلام😍😍
موضوع امروز هم موانع ذهنی هستند که با حذف آنها میتوانیم لاغر شویم.
وقتی به موضوع موانع ذهنی فکر میکنم احساس میکنم کار من برای لاغر شدن بسیار راحت است چون این موانع در ذهن من هستند نه شخص دیگر و نه عوامل بیرونی.پس منبه راحتی میتوانم آنها را اصلاح کنم.
مانع امروز ، تصاویری است که با وجود آنها خود را شبیه فردی دیگر میدانیم..
من قبلا تمرین این فایل را انجام داده ام و الان خودم را شبیه هیچ کسی نمی دانم و میدانم که من یک فرد مستقل از هر نظر هستم و شباهتی به هیچ کس ندارم.
یکی از دلایل اشتیاق من برای شروع دوباره ی دوره ورود به سرزمین لاغرها به همراه استاد،این است که یاد بگیرم برای تکرار کردن و دوباره تمرین کردن باید چه چیزهایی بنویسم و چه کاری انجام بدهم تا هم تاثیر گذاری آن بر من بیشتر شود ، هم دیگر تکراری نباشد و هم به لایه های پایین تر و مخفی تر اطلاعات ذهنم دستیابی داشته باشم😍
مثلا من دیگر خودم را شبیه کسی نمیدانم پس امروز برداشتم از فایل و متن این گام را می نویسم.💃🏻
💎شرایط فعلی ما هیچ مهم نیست چون این شرایط فعلی در طی سالها اشتباه کردن به دست آوردیم و حالا با آموزش صحیح لاغری با ذهن و برداشتن موانع ذهنی و محیطی میتوانیم به جسم ایده آل دست پیدا کنیم که حاصل افکار درستیه که الان داریم آموزش میبینم. 💎
فایل تصویری 💻📖🎧✏:
✅بعد از باور قلبی متناسب شدن ، بقیه اش استمرار داشتن و تکرار کردن است و ما به نتیجه میرسیم.
باور کردن توانایی خودمان علاوه بر احساس خوبی که به ما می دهد باعث ادامه دادن ما هم می شود.
✅خیلی ها شروع می کنند اما ادامه نمی دهند.
یا علاقه نداری به اون موضوع و باور نداری که میتوانی موفق بشی ، یا شروع آن کار به خاطر خودت نیست.
در لاغری ؛
از خودم مثال میزنم .یادم هست که با شروع هر روشی اشتیاق من به لاغری دوباره به سطح خیلی بالایی افزایش پیدا میکرد و مطمئن بودم که لاغر میشم اما هرچی که میگذشت سخت تر شدن مسیر و نتیجه ی کم آن باعث می شد از خیر لاغری بگذرم یا حتی خودم را ناتوان ببینم چون همیشه صاحبان آن سبک ها از مشتریانی مثال می زنند که هیچ وقتی هم مدرکی ازشون نبود ولی میگفتند که عالی نتیجه گرفتند..یا مسائل جدی برای من پیش می آمد که سلامتی ام را نشانه می گرفت مثلا ریزش مو، معده درد، ضعف اعصاب و… میخوام بگم که من همیشه در ابتدای هر مسیری که برای شروع کردم باور داشتم میتوانم نتیجه بگیرم و لاغر شوم ولی سختی راه باعث می شد من خودم را ناتوان از ادامه دادن ببینم ولی بازهم ادامه می دادم اما کاربه جایی می رسید که جسمم صدمه می دید و آنجا بود که رها می کردم.موضوع بعدی؛ لاغر شدن برای دیگران است. نمی دانم این فرمول از کجا ایجاد شد .مثلا من خودم هیچ اهمیتی برایم ندارد که جسم بقیه چه شرایطی دارد 😅ولی دوست داشتم که در نظر بقیه متناسب باشم و همیشه من را مثال بزنند که فاطمه،خیلی خوش هیکل است و..این موضوع ، زمانی که میهمانی یا عروسی دعوت بودم ، شدت می گرفت.هم به خاطر تهیه ی لباس و هم اینکه بتوانم با اعتماد به نفس در مجالس شرکت کنم.
خوب با وجود این شرایط که دیگر اصلا میهمانی و دورهمی نیست ، باید به این فکر کنیم که آیا الان هم میخواهم متناسب بشوم؟/ الان دلیل من برای اینکه میخواهم لاغر بشوم ، چیست؟
به نظر من الان بهترین شرایط برای شخصی سازی کردن متناسب شدن است…
زمانی که بیندیشیم و انتخاب کنیم که من در هر شرایطی که میخواهم باشم و هر پیشرفت و اتفاق خوبی که میخواهم تجربه کنم را فقط برای خودم میخواهم.زندگی بسیار کوتاه تر از آن است که من بخواهم برای پسند و دل خوشی و رضایت دیگران زندگی کنم.
دوست دارم در شرایطی باشم که خودم از آن رضایت دارم.
عشق به لاغر شدن در من از عشق بی نهایت به خودم و اینکه میخواهم همیشه سلامت باشم نشات میگیرد ،نه به خاطر پسند دیگران.تشویق دیگران، فقط حاشیه ی این مسیر است و نباید به عنوان هدف این مسیر به آن نگاه کرد.
با این تغییر دیدگاه ، نتیجه نیز تغییر خواهد کرد و شرایط بسیار متفاوتی برای ما ایجاد می شود.
✅در هر موضوعی که دوست داری تجربه کنی و الان نداریش ، به این دلیل هست که درباره ی آن موضوع در ذهنت موانع هست.
✅شبیه دانستن جسم خودمون به فردی دیگر فقط به موضوع چاق و لاغری محدود نمیشه و باعث میشه که این شباهت را در جنبه های دیگر زندگی پیدا کنیم. حتی از سطح خانواده هم میتونه فراتر بره ..مثلا ما ایرانی ها….ما فارس ها….، ما ترک ها… و شباهت هایی که معمولا منفی هستند و مشکلات را شامل می شوند..
که معمولا هم به صورت جک و برای مسخره مطرح می شوند ولی نکته اینجاست که ذهن اصل و بدل را از هم تشخیص نمی دهد .
ما در فامیل مان یک مثالی هست که میگن : کسی که سمت ما میاد یا شبیه ماست یا شبیه ما میشه و همین باعث میشه آنهایی که باورش کردند ، بهش دچار بشوند و تجربه اش کنند و افرادی با مشکلات مشابه به آنها برخورد کنند و وارد زندگی شان بشوند.
💎هیچ چیزی ارثی نیست.
💎هیچ چیزی الکی به دست نمیاد.
✅ذهن ، زمان و سن نمی شناسد .
ذهن، به تصویری که از خودت ایجاد میکنی پایبند است و تلاش می کند تو را به آن تصویر برساند.
با برنامه ی صحیح به ذهن دادن،تغییرات آغاز می شود .
با برنامه ی صحیح ، شرایطی که برای دیگران در ۳۰ سال رقم میخورد برای شما در ۲ سال اتفاق می افتد.
چون ذهن ، زمان را نمی شناسد فقط رساندن شما به تصاویر ذهنی را بلد است و هرچه این تصاویر واضح تر و باورپذیر تر بشود در ذهن شما، نتایج در جهان مادی در زمان بسیار کم تری اتفاق می افتد.
✅شما باید شبیه خودت باشی..هیچ تصویری از خودت در مقابل دیگران قرار نده …تو حتی شبیه پدر و مادرت هم نیستی…💎شبیه هیچ کسی نباش در زندگیت…
✅تو هرچیزی را باور کنی، برای تو همان اتفاق می افتد..
✅اگر اینجوری باشه ، چی میشه؟!
اگر من فقط شبیه خودم باشم ، چی میشه؟
👈🏻وقتی من هیچ شباهتی به هیچ کس نداشته باشم یعنی میتوانم آنطوری که دوست دارم زندگی کنم، یعنی چیزی به نام سرنوشت از پیش تعیین شده وجود ندارد و تمام زندگی نتایج انتخاب های من است و با آگاهی از این موضوع میتوانم با تغییر انتخاب هایم نتایجم را تغییر دهم.من شبیه هیچ کس نیستم یعنی من مستقل از تمام افراد و اتفاقات زندگی هستم .من ایستگاهی هستم که افکارش را تجربه می کند فارغ از نتیجه ی دیگران ، نتیجه ی زندگی من فقط و فقط مربوط به من است.
✅من در حال یادگیری لاغری هستم و چیزی را که یاد میگیرم هیچ وقت فراموش نمی کنم و لاغر می شوم و لاغر می مانم تا همیشه.
✅در مسیر لاغری با ذهن، منتظر نتیجه نباشید.
✅متناسب شدن نیاز به توجه و تمرکز دارد.
من شبیه خودم هستم ، یعنی شامل مثال هایی که دیگران می زنند نمی شوم یعنی در فرمول های آنها شرایط زندگی من رقم نمی خورد ، یعنی باورهای افراد نزدیک به من هیچ تاثیری در زندگی من ندارد وقتی که من فرمول های شخصی خودم را داشته باشم.
من شبیه خودم هستم یعنی میتوانم زندگی ای با معیارهای خودم داشته باشم.فارغ از اینکه برای دیگران قابل باور هست یا نه..
همین یک باور ( من شبیه خودم هستم) باعث افزایش اعتماد به نفس من می شود ، باعث آرامش من می شود که دیگر لازم نیست تا خودم را شبیه کسی کنم ، همین جمله به من می آموزد که من نیاز به هیچ الگویی ندارم من می توانم نسخه ی کامل و عالی از خودم را تجربه کنم .
سلام به دوستان و استاد عزیز
ما هر کاری رو باید بخاطر احساس خودمون انجام بدیم حتی برای لاغری با ذهن چون فقط نتیجه خوبشه که برای خودمون میمونه،
اصلا زندگی هرکسی برای دیگری مورد توجه نیست که لاغری و چاقی ما برای کسی مهم باشه
و برای لاغر شدن باید سعی کنیم که لاغری با ذهن رو یاد بگیریم و به مشکلات و موانع راه فکر نکنیم چون هر درسی سختی و آسونیه خودش رو داره و اگه بتونیم این مسیر رو یاد بگیرم به همه اون چیزایی که میخوایم میرسیم که مهترین آن برای من تناسب اندامه و من حتما میتونن به تناسب دلخواهم برسم .
چونکه لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
و برداشتن موانع برای رسیدن به لاغری بهترع که الگوهای مناسب و درست رو انتخاب کنیم و تصویر های ذهنی متناسب متفاوتی بسازیم
و همه الگوهای اشتباه و باورها و فکر های مخرب رو از ذهنمون پاک کنیم
و فقط هر روز روی متناسب شدن تمرکز و توجه داشته باشیم .
نشان های دریافت شده
سلام گام ۴۹
لاغر شدن با حذف موانع ذهنی آسانتر میشود .
من اول جواب اون دوستی که سوال کرده بود غذاها قلقلکش میدن بدم با این جمله باور خودتون رو نشون دادید . البته توجه منم که به این جمله جلب شد نشون داد منم مشابه این باور رو در ذهن داشتم . حالا در حقیقت برای توضیح دادن به شما به خودم توضیح میدم که همین باور یک باور در مسیر چاقیه .دوست عزیز اونقدر غذا رو به خودتون محدود کردید و اونقدر غذا رو برای خودتون برابر با چاقی قرار دادید و این نگرش ها رو اونقدر تکرار کردید که غذاها براتون شد عامل تحریک به خوردن و عامل تحریک به چاقی .
اگه لاغری با ذهن رو یاد گرفته باشی اصلا غذا قلقلکتون نمیده اگه دلتون بخواد با خیال راحت میخورید هروقتم نخواید نمیخورید . وقتی لاغری با ذهن رو یاد بگیری دیگه به غذا فکر نمی کنی . اصلا یادت میره .
اگه نخوردن برات از خوردن لذت بخش تر شده باشه و طبیعت وجودت شده باشه دیگه هیچ خوردن هیچ خوراکی نمیتونه دائما تورو تحریک کنه که بخوری و مطمئنا اگه ببینی و بخوری هم دائما بهش فکر نخواهی کرد . تو وقتی هنوز به خوردن داری فکر می کنی و وسوسه ی ذهنی داری یعنی هنوز باور مربوط به خوردن رو در سرت داری . تا این باورها رو از زیر و بن شناسایی نکنی و اونها رو کنار نزاری و ازش در زندگی روزمره استفاده نکنی همچنان غذاها قلقلکت میدن .
چرا هیچ وقت پیاده روی کردن قلقلکت نمیده . چون تو از پیاده روی لذت نمیبری و از خوردن لذت میبری . چون پیاده روی برات رنجه ولی خداییش لذت پیاده روی بیشتره یا لذت خوردن . اصلا کاری به این ندارم که در ذهن ما خوردن برابر چاقیه و پیاده روی برابر با لاغری من به لذتش نگاه میکنم خداییش برای من در شرایط فعلی حرکت کردن لذتبخشتر از خوردن هست . اگه خوردن در طی شبانه روز نیم ساعت وقتم رو بگیره و پیاده روی هم یک ساعت مسلما اون یک ساعتی که من دارم پیاده روی می کنم بیشتر دارم از زندگیم لذت میبرم . خوردن خیلی هم فرایند لذبخشی نیست . غذاهای شیرین که دل آدم رو میزنند . غذاهای ترش هم که دوست ندارم خیلی غذاهای پلویی هم که آدم رو سنگین و خواب آلود می کنند . غذاهای آشی هم که آدم رو شل و وارفته می کنند . میوه رو که اصلا دوست ندارم . غذاهای چرب و چیلی هم که راه گلوی آدم رو میبندن و نفس کشیدن رو برای آدم سخت می کنند .
تازه هیچ کدوم از اینها هم که نباشه تنها فرمولی که غذا رو به آدم زهر مار میکنه چاق شدنه واقعا کدوم ویژگی غذا شمارو قلقلک میده .
ولی پیاده روی جربان خون رو حرکت بیشتری میده . گوارش رو تنظیم میکنه . آدم رو سرحال میاره مخصوصا الان در فصل بهار چقدر کیف میده استفاده از طبیعت برای لذت بردن .
واقعا توی طبیعت غیر از دیدن زیباییها و گل و گیاهها پیاده رویه که حال آدم رو جامیاره و سبک و فرز می کنه آدم رو و استفامت بدن رو بالا میبره . من و قویم می کنه . حال خیلی خوشی بهم دست میده . پاکسازی میکنه روح و روان و جسمم رو .
خب پیاده روی منو مدتیه داره قلقک میده و منم از این قلقلکش میخندم و بلند میشم حرکت میکنم .
راستی استاد در سن ۳۵ سالگی که برای شما حدودا میشه سال ۹۴ و تقریبا ۶ سال پیش هست خیلی خوبه که درامدتون 100 برابر شده .
شما فرمولهایی رو یاد گرفتید که برای همه ی شرایط زندگی دارید ازش استفاده می کنید .
مبارکتون باشه . خیلی خوشحال شدم .
یکی از موانع من اینه که وقتی روی یک موضوعی تمرکز میکنم دیگه نمیتونم روی موضوع دیگری تمرکز کنم . این یه فرمول اشتباهه . همه ی مایی که الان لاغری با ذهن رو داریم تمرین می کنیم مسلما در قسمتهای دیگه هم داریم به مهارت میرسیم و این یعنی خودبخود با تغییر محتوای ذهنی قسمتهای دیگه ی زندگی ما هم اصلاح میشه .
الان که داشتم به تغییرات خودم فکر می کردم یکی یکی ثروتهایی که دارم در خوداگاهیم اومد و دیدم با اینکه من اصلا روی ثروت کار نکردم تغییرات زیادی داشتم . و نکته ی جالب توجهشم اینه من با اینکه ظاهرا سرکار نمیرم این جذبهای عالی رو هم داشتم یعنی شاید به ظاهر من موانعی برای خودم دارم ولی قدرت ثروت الهی برام از این موانع خیلی بزرگتره و قدرت موانع من در مقابل قدرت بخشایندگی الهی هیچه .
اما میریم سراغ برداشت من از مفاهیم متن و فایل .
حذف موانع لاغر شدن لاغر شدن را آسان می کند .
چطور میشه موانع رو شناسایی و حذف کرد . اول اینکه کلی از موانع رو استاد در هر فایل شناسایی می کنند و با منطق و دلیل و مثال اونها رو رد میکنند . مثلا مثل همین وزن کردن چقدر قشنگ به مین تشبیهشون کردن و این تا آخر در ذهن من می مونه هر وقت به ترازو فکر کنم یاد مین میفتم که الان منفجر میشه و منو از بین میبره . همین تصور به مرور اگه ادامه دار و قوی بشه دیگه وسوسه ی ذهن مبنی بر برو خودتو وزن کن تبدیل میشه به هیچی . تازه با نگاه کردن بهش یاد مین میفتی و حتی دیگه بهش نگاهم نمیکنی و کم کم یادت میره .
خب ما هم دقیقا واسه شناسایی و حذف موانع لاغری باید از همین شیوه استفاده کنیم .
یعنی چیزهایی رو که به نظرمون مانع لاغری ما میشن رو به چیزی تشبیه کنیم که اون برای ذهن مساوی بایک ضربه ی مهلک باشه و هی تکرارشم کنیم تا کم کم اون وسوسه کنار بره .
یعنی اینکار حتی برای اون دوستی که میگفت غذا قلقلکش میده هم کارسازه .
البته من خودم شخصا با منطقی کردن بهتر میتونم موانع رو شناسایی و حذف کنم تا تشبیه کردن .
یعنی از شیوه ی منطقی کردن بیشتر استفاده کردم . مثلا همین باور ارثی بودن یا مقایسه کردن خودمون با دیگران که من شبیه فلان فامیل هستم رو با دلیل به خودم ثابت کردم و ذهن خوداگاهم متقاعد شدکه این یه باور غلطه و با باور به غلط بودن این باور دیگه از اون استفاده نمیکنم و کم کم از باور جایگزینش استفاده میکنم و برای خودم تجزیه و تحلیل می کنم .
تجزیه تحلیل کردن برای من خیلی عالی جواب میده و خیلی منو به احساس بهتر میرسونه . تجزیه و تحلیل کردن رو دویت دارم و این کار یک لذت برام محسوب میشه و لاغر شدن برای من دقیقا یعنی تجزیه و تحلیل کردن . از این کار خسته نمیشم .
خب با این کار من به راحتی فرمولهای چاقی رو برای خودم شناسایی و بعد حذف و بعد فرمول جایگزین رو میزارم تکرار و استمرار دارم بازم تجزیه و تحلیل می کنم مثلا همون ارثی بودن یا مقایسه با دیگران رو اینطور میگم .
من از سه بُعد تشکیل شدم . بُعد الهی . بُعد ذهنی . بُعد جسمی .
بُعد الهی وجود من هم سه قسمته . بُعد ذاتی . بُعد صفاتی . بُعد فعلی .
من در همه ی این ابعاد زندگی می کنم .
اما من برتر یا همون من ذاتی اصل وجود منه که من باید اون رو کشف و بررسی کنم . اون همون انرژی هست که بی رنگ و بی شکل هست . این انرژی خاصیت گسترش و تبدیل و البته نزول داره .
این انرژی یا بُعد ذاتی وجود من میخواست خودشو بشناسه . پس صفات پدید اومد . اسماء و صفاتی که اتفاقا هر شب قبل افطار تلویزیونشروع میکنه به گفتن اونها صفات خود ماست . ما داریم خودمون رو وصف می کنیم . بُعد الهی وجود خودمون رو . یعنی انرژی ذاتی ما در این صفات جاری شدند و این صفات قادرن باز هم نزول کنند و به بُعد فعلی وجود انسان برسند . خب اولین مرحله ی به فعلیت رسیدن اسماء و صفاتی که انرژی ذاتی رو همراه داره ذهن ماست . اینجا خلق کردن شروع میشه . اول ما خلق الله العقل . ما افکار خودمون رو با انرژی الهی وجودمون خلق میکنیم و من ذهنی رو ایجاد می کنیم . اینها رو ما در بطن مادر انجام دادیم و بعد برای اینکه باز به تجارب دیگه و شناختهای بیشتری از خودمون برسیم خلق باید بیشتر میشد باید روشنتر میشد و باید عیانتر میشد .
به دنیا اومدیم تا خودمون رو بهتر تجربه کنیم . تا فعلیت رو بیشتر تجربه کنیم . تا دیدن رو تجربه کنیم و صفت بصیر بودن رو از طریق دیدن به نمایش بزاریم تا شنیدن رو تجربه کنیم و صفت سمیع بودن رو به نمایش بزاریم و درک کنیم و لذت ببریم . یا مثلا رشد و کنیم و بزرگ بشیم تا صفت اکبر بودن خودمون رو درک و مشاهده کنیم . بله این دنیا برای ما دنیای شهوده . ما بُعد الهی وجودمون رو در این دنیا به مشاهده نشسته ایم . خب حالا چاق یا لاغر بودن چه صفتی از مارو داره صفت اختیار و انتخاب . ما دارای اختیار و انتخاب هستیم و با متناسب شدن صفت تناسب و عدل خودمون رو به نظاره مینشینیم .
خب حالا واقعا ارثی بودن کجای این روند بود ؟ هیچ کجا . ما فقط دنیای خودمون رو انتخاب گردیم تا خودمون رو بهتر مشاهده کنیم . شخص دیگر هم برای خودش همین تجربیات رو داره و او هم به من هیچ ارتباطی نداره . تازه حتی همین امروز من هم با دیروزم زمین تا آسمون متفاوته .
پس حتی من از خود دیروزم هم چیزی رو ارث نبردم اگه چیزهای تکراری رو با خودم اوردم خب به دلیل اینه که دوسشون دارم انتخابشون کردم و به داشتنشون عادت کردم و دهن من اون فرایند رو تکرار و تکرار می کنه
خب پس باوری که به جای ارثی بودن میشه گذاشت باور استقلال و ازادی و انتخاب هست . چاقی در من یک انتخاب بود . خواستم انتخابش کنم . در انتخابش آزاد بودم و این پدیده یک پدیده ی کاملا مستقل بود پس اطرافیان منم جذب انتخابهای من شدند و من مدام افراد چاق خانوادم رو دیدم و با اتصال خودم به اونها باز هم کاملا ازادانه خواستم چاقی خودم رو گسترش بدم . پس چرا الان که من لاغرم و افراد خانوادم چاق چرا نمیگم چاقیم ارثیه . چون الان من خودمو از اونها جدا کردم و خواستم نوع دیگری از خودم رو به خودم نشون بدم پس به راحتی تغییر کردم و تغییرات دیگه هم دقیقا منوط به همین انتخاب و خواست و اختیار است .
خب پس باور ارثی بودن با تجزیه و تحلیل رد شد و باور استقلال و انتخاب و ازادی با دلیل و منطق جایگزین شد حالا تنها کار استمرار در این باور و تکرار این باورها و استفاده کردن از این باورهاست تا کم کم عادتم بشه که خیلی وقته عادتم شده این نوع طرز تفکر .
خب این همه رو من از شما استاد گرامی یاد گرفتم و به اندازه ای که استمرار داشتم و ازشون در زندگی روزمره استفاده کردم و در شناسایی باورهام قدم برداشتم نتیجه گرفتم . تازه نتایجم خیلی فراتر بوده و این آموزشها کلا از من شخصیتی دیگرگون ساخته .
من در این سه سال خیلی تعییرات عااااالییییی داشتم و همشم ناشی از آموختن از آموزشهای شما و تکرار و استمرار اونها هست . حالا هرچی بگذره این آموزشها رو بیشتر تعمیم میدم . درکم بهتر میشه . بهتر میدونم باید چطور عمل کنم . ازمون و خطا می کنم و مسلما در این مسیر فقط و فقط لذت میبرم .
بزرگترین نتیجه ی من از این همه آموزش لذت بردن از زندگیه و هرچقدر بیشتر به شناخت میرسم لذت بردنم بیشتر و بیشتر میشه .
خدایا دل همه رو شاد کن و همه رو به سمت شاد زندگی کردن هدایت کن .
یه شعر زیبا از مولانای جان هم برای حسن ختام میزارم و تقدیم میکنم به گل وجود همه ی دوستان عزیزم . امیدوارم گل وجودتون رو پیدا کنید و همگی با این گل زیبا در نهادمون عشق ورزی کنیم . این شادی رو که با تمام وجودم در سایت تناسب فکری حس میکنم تقدیم میکنم اول به استاد عزیز که پیشرو ما در این امر هستن و این راه رو به ما یاد دادن و بعد هم به دوستان گرامی .
امروز روز شادی و امسال سال گل
نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
گل را مدد رسید ز گلزار روی دوست
تا چشم ما نبیند دیگر زوال گل
مستست چشم نرگس و خندان دهان باغ
از کر و فر و رونق و لطف و کمال گل
سوسن زبان گشاده و گفته به گوش سرو
اسرار عشق بلبل و حسن خصال گل
جامه دران رسید گل از بهر داد ما
زان میدریم جامه به بوی وصال گل
گل آن جهانیست نگنجد در این جهان
در عالم خیال چه گنجد خیال گل
گل کیست قاصدیست ز بستان عقل و جان
گل چیست رقعه ایست ز جاه و جمال گل
گیریم دامن گل و همراه گل شویم
رقصان همیرویم به اصل و نهال گل
اصل و نهال گل عرق لطف مصطفاست
زان صدر بدر گردد آن جا هلال گل
زنده کنند و باز پر و بال نو دهند
هر چند برکنید شما پر و بال گل
مانند چار مرغ خلیل از پی فنا
در دعوت بهار ببین امتثال گل
خاموش باش و لب مگشا خواجه غنچه وار
میخند زیر لب تو به زیر ظلال گل
خدایا سپاسگزارم .
استاد ازتون ممنونم .
فاطمه ازت سپاسگزارم .
سلام دوست عزیز
به این قسمت از نوشته خودتون دقت کنید: “یکی از موانع من اینه که وقتی روی یک موضوعی تمرکز میکنم دیگه نمیتونم روی موضوع دیگری تمرکز کنم . این یه فرمول اشتباهه ”
و صحیح این جمله میشه این:
“یکی از بهترین مزیت های شما اینه که وقتی روی یک موضوع تمرکز می کنی دیگه نمی تونی روی موضوع دیگری تمرکز کنی ، این صحیح ترین طریق تغییر فرمول های اشتباهه”
در مورد نتیجه ای که انتظار داری اصلا نگران نباش
بارها در فایل های مختلف تاکید کردم وقتی فرمول ها تغییر کنه روی همه جنبه ها تاثیر می ذاره
چون بسیاری از فرمول های ذهنی ما در جنبه های مختلف زندگی مشترک هستند
نشان های دریافت شده
سلام . ممنون از راهنماییتون استاد گرامی .
گام ۴۹ ، سلام وقت بخیر ،لاغر شدن با حذف موانع ذهنی آسان میشود،،از وقتی به یاد دارم ،در دوران چاقی یا توپری بسر بردم ،تا مدتها فکر میکردم عوامل بیرونی مقصر چاقی من هستند مثل خوردن،ارث،ژنتیک،استخون بندی درشت،خواست خدا وووو ولی بعد از طی کردن اونهمه راهکار برای لاغر شدن و لاغر موندن ، با خودم فکر میکردم چی در من خوب کار نمیکنه ؟ و بعد از یه مدتی مطمئن شدم چیزی بغیر از اون عوامل، دخیل هستند که نمیتونستم متوجه بشم و چند سال پیش که با موارد ذهنی آشنا شدم ،فهمیدم ذهن من برنامه نویس وجوده منه ،چندین بار هم اقدام به خریدن دوره هایی کردم که مرتبط بود با ذهن ،مثل هیپنوتراپی ،ان ال پی ،آلفا ،ولی اون چیزی که میخواستم نبودن و جوابی هم نگرفتم ،تا اینکه با این متد آشنا شدم،، قبلا باور داشتم که برای بدست آوردن پول باید صبح تا شب ،سالها زحمت کشید ،تا در سنین پیری ،به پولی برسی ،نمیدونستم میزان پول من مرتبط با باورهای منه ،پس در خودم نمیدیدم که پولدار بشم ،اولا که فکر میکردم خانم ها نمیتونن پولدار بشن و فقط مردها باید پول در بیارن بدن به خانم ها ،یعنی این باورو در میارم ،وصله به یه باوره دیگه 😁 با داشتن اون حجم فرمول های منفی ،خودمو از ثروت بزرگ دور میدیدم ،گاهی فکر میکنم که من با داشتن اونهمه باورهای منفی ، بازم خوبه که خونه و ماشین و وسایل رفاهی خودمو دارم ،یعنی مسیر حرکت جهان بسمت رشده حتی زمانیکه ما داده های منفی هم داشته باشیم بازم بسمت خواسته هامون برده میشیم ،پس وقتیکه ذهنیت های آلوده رو پاک کنیم راحتر به مسیر فراوانی برده میشیم،البته من یه باوری در درونم داشتم ،که ،من باید راحت به خواسته هام برسم و دقت میکنم راحت به خواسته هام هم میرسم ،شاید دیر برسم ولی من براش تلاش خاصی نمیکنم،،در اصل وظیفه باورها ثابت کردن خودشون به ما هستند،،ولی ما تنها چیزی که یاد نگرفتیم آشنایی با ذهن و عملکردهاش بود،الان هم که بعضی چیزارو به مادرم توضیح میدم ،یجوری بمن نگاه میکنه انگار من دارم به زبان آلمانی صحبت میکنم و متوجه نمیشه ،اونا هنوزم به سبک خودشون زندگی میکنن،یعنی من اگر خودم نخواسته بودم و هدایت نمیشدم به این مسیر ،هنوزم باید با عقاید پدر ومادر و الگوهام زندگی اسفناکیو دنبال میکردم ،خدارو شکر برای این اگاهی ها ،الان فهمیدم به هر آنچه میخواهم برسم اول آلودگی های اون قسمتو پاک کنم تا خود حقیقی و فطرتم بیاد به کمکم،،مثل امروز که مسئله ایو میخواستم برای خودم حل کنم ،بعد از صبحانه رفتم توی تراس نشستم و نیم ساعت خوب و جامع اون باورو شناسایش کردم و منطقی نقضش کردم ،وقتی خوب در موردش با خودم صحبت کردم برگشتم تو خونه ،،در مورد لاغری هم هر روز با خودم صحبت میکنم ،مثلا دیشب که دخترم از سرکارش اومد خونه و یه نایلون دستش بود ،گفت مامان بیا از این کیکا بخور ،خریدم،توش نوتلا داره ،منم بدون ابنکه بهش فکر کنم ،یدونه خوردم ،بعدش هی منفی بافم دعوام میکرد که چرا اول از خودت نپرسیدی آیا میل داری یا نداری؟ ،،چرا کیکو خوردی ؟ دیدم داره منو از اونور بوم میندازه و میخواد حال منو خراب کنه ،گفتم اتفاقا خوب کاری کردم دلم خواست خوردم ،نوش جونم ،اتفاقا دیروز درهای منزلمو تعویض میکردیم و از صبح نصاب داشتم و مشغول تمیز کاری بودم ،اونهمه انرژی مصرف کرده بودم ،خوردن یه کیک شکلاتی خوشمزه ،حق طبیعیه منه و کلی هم لذتشو بردم ،ولی قبلا با خودم دیالوگ های تخریب گرانه و سرزنش گرانه داشتم و تا میتونستم خودمو اذیت میکردم ،عمل به دانسته همینه ،که به موقع از آموزه ها استفاده کنیم و از زندگیمون لذت ببریم،،در دوران کودکی بمن گفته بودن که من شبیه نوه عمه پدرم هستم و مدام منو به اون اسم صدا میزدن ،اون دختر خانم ،یک شخص سیاه چهره و نازیبای چاقی بود که به نماد گنده بودن معروف بود و من بسیار عذاب میکشیدم که شبیه ایشون بودم و خجالت میکشیدم ،در عوض به خواهر بزرگتر من لقب دختر آمریکایی داده بودن ،چونکه خواهرم سفید پوست و بلوند بود ، و دقیقا من خودمو شکل اون دختر خانم میدیدم و سالهای سال اطرافیان من منو به همون لقب صدا میزدن و من هر چقدر مخالفت میکردم هیچ تاثیری نداشت ،،خدارو شکر میکنم که با ادامه دادنم در این مسیر ،به اطمینان قلبی بیشتر و محکمتری میرسم و هر چقدر این ایمان قویتر بشه و من خودمو لایق بدونم ،لاغر بودن رو طبیعی بدونم،حق خودم بدونم ،به هدفم نزدیکتر میشم ،،،،من علاقه زیادی دارم برای لاغر شدن اول بخاطر خودم و ترمیم احساساتم ،بخاطر سلامتی و آرامشم ،برای لذت بردن بیشتر از خودم،برای بالاتر رفتن اعتماد بنفسم ،بخاطر خرید آسانتر لباس هام،برای زیباتر شدن جسمم و دوست دارم یک خانم متناسب باشم چونکه فرزندانم در کنار مادر خوش اندام لذت بیشتری میبرن، نه اینکه فقط بخاطر بچه هام بخوام لاغر بشم ولی بچه هام هم لذت میبرن ،دوست دارم لاغر بشم چونکه در جمع آدم ها راحتر ارتباط بگیرم و اینها دلایل درجه دوم و سوم من هستن ولی برای خودم لذت بخشه که بتونم در مهمانی دوستم خوش تیپ وارد بشم بجای اینکه فقط بلوز شلوارهای سیاه بپوشم که چاقیمو قایم کنم ،دوست دارم لاغر باشم در کلاس رقصم و رها و شادتر باشم و مربی م هم لذت بیشتری ببره وووووقبلا هم بخاطر خودم دوست داشتم لاغر بشم هم بخاطر اطرافیانم که نشون بدم من اراده م قویه ،من پشتکار دارم و خودی نشون بدم یا دوست داشتم بواسطه هیکلم مورد محبت دیگران قرار بگیرم ولی در این دوره ها متوجه شدم که اولویت اول و آخر باید خودم و لذت های خودم باشه و الان دیگران و نظراتشون مثل قبل برام مهم نیست ،هر چند هنوزم دوست دارم که در جمع ها با خیال راحت وارد بشم ولی متفاوت تر از قبل فکر و عمل میکنم،،،وظیفه باورهای ما ثابت کردن خودشون در زندگی ما هستند ،اگر من باور کنم حق منه لاغر باشم، اون باور منو در مسیرهای متناسب شدن خواهد گذاشت تا خودشو بمن ثابت کنه ،همونجوری که سالهای سال ،باوره * من مثل آب خوردن چاق میشم* رو بمن ثابت کرد بدون اینکه من کار سختی انجام بدم ،،،ما تایم های زیادیو برای لاغری صرف کردیم که در انتها هم جواب خاصی نگرفتیم ،حالا داریم تغییراتیو بوجود میاریم که اتفاقا لذت بخش هم هست ،بلخره برای رسیدن به هر خواسته ای ،بهایی باید پرداخت بشه،مثلا شخصی که میخواد دکتر بشه باید چندین سال دانشگاه بره بغیر از دوران دبستان تا دیپلمش ،حدودا بیست و چند سال درس میخونه ،پس زمان و وقت و پول و انرژی گذاشته ،حالا ما هم زمان،انرژی،پول،عشق و حال خوبمونو هزینه این هدف ارزشمند میکنیم و یه عمر لذتشو میبریم ،لذت هاش که بیشتر از رنج هاشه ،اصلا رنجی نداره ،،،،من از بدنیا اومدنم تپل بودم و از ۱۰ سالگی تا ۴۴ سالگی رنج بینهایت از چاق بودنم و پروسه رژیم هام، بردم ،حالا ۲ سال هم که در راه لاغر شدنم باشم چیز خاصی نیست ،تازه تو این مسیر حالم خوبه ۲سایز هم کم کردم ،تو اون مسیر فقط درد و رنج بود و در انتها شکست پشت شکست ،،،اینجا ما ماهیگیری یاد میگیریم ،،،انقدر از دوران کودکی شنیدم که پاها و بازوی من و خواهرم به عمه م رفته که الان هر چی میخوام بپذیرم که اون تفکرات اشتباه بوده ،هنوز نتونستم موفق بشم ،من باور کردم بعضی از قسمت های بدنم شبیه عمه م است ،حالا باید وقت صرف کنم و اونهارو نقض کنم تا بتونم به مسیرهای جدید هدایت بشم ،،،منم میخوام فقط شبیه خودم باشم ،،،،من دختر سوم خانواده بودم که بعد از ۲ تا خواهر بسیار لاغر بقول مادرم ۸۰۰ گرم بودن ،بدنیا اومدم و مادرم فکر میکرده خواهرام از لاغری زنده نمیمونن و وقتی من ۴کیلو نیم بدنیا اومدم ،یه عالمه حال پدر و مادرم خوب شده و احساس غرور کردن که من تپل بودم و سالها خواهرامو سرزنش میکردن که فریده رو ببینید چقدر حرف گوش کنه و هر چی ما بهش میدیم میخوره،همیشه هم سالمه و اصلا هم دفترچه بیمه ش پر نشده ، و من از همون موقع ها تشویق شدم برای چاقی و احساس قدرت میکردم ،و یکی از مواردی که الان یادم اومد ،اینکه من تا ۴ سالگیم شیر مادرمو میخوردم و پدرم اجازه نمیداده منو از شیر بگیرن ،انگار منم خیلی وابسته بودم به شیر مادرم،یادمه کودکستانمون نزدیک منزلمون بود با خواهرم میرفتیم،زنگ تفریح میرفتم خونمون یکمی شیر مادرمو میخوردم و دوباره میرفتم و یکی از دلایل درشت بودن استخون بندی و قوی بودن منو ،زیاد شیر مادر خوردن میدونستن ،هر چند من از ۱۴ یا ۱۵ سالگی متوجه شدم قوای بدنی قوی ندارم و بدنم تو ورزش ها ،زود خسته میشد و بعد از ورزش بدنم به استراحت نیاز داشت و الان هم که ورزش میکنم بعدش به استراحت نیاز دارم ،البته قبلا دیرتر کم انرژی میشدم و انگار بدنم به ورزش های سخت عادت داشت و مجبور بود انجام بده ،،،عبارت تاکیدی که با باورهای ما مغایرت داشته باشه،گفتنش هیچ فایده ای نداره ولی ولی برای ما که در دوره ها هستیم و داریم یاد میگیریم،باورسازی های جدید داریم و موانعو شناسایی میکنیم ،گفتن جمله( لاغر شدن آسانترین کار دنیاست )بسیار مفیده ،چرا ؟ چون زمانیکه در دوره نباشیم و این جمله رو تکرار کنیم ،باورهای ریشه ای ما ،یک صدا با هم با ما مخالفت میکنن و میگن اگر آسان است چرا تو چاقی؟ و ما جوابی نداریم که بدیم ،پس جواب معکوس میگیریم و بعد از یه مدت سرخورده میشیم، ولی زمانیکه در دوره هستیم و میگیم لاغر شدن آسونترین کار دنیاست براش دلیل میاریم ،میگیم آسونه چونکه من در حال ساختن فرمول های لاغر کننده هستم ،چونکه من موانع ذهنیمو شناسایی کردم ،چونکه من موانعو نقض کردم ،چونکه من به توانایی های خودم آگاه شدم ،چونکه من به قدرت های پنهانم اگاه شدم ،برای اینکه من لایق لاغر شدن هستم ،چونکه خداوند منو متناسب آفرید من با افکارم خرابش کردم ،چونکه من اشرف مخلوقاتم و میتونم انتخاب کنم که چجوری زندگی کنم وووووو و گفتن این دلایل ذهن منطقی منو قانع میکنه که آره لاغر شدن آسونترین کار دنیاست و این در جملات تاکیدی ثروت ،سلامتی و همه جنبه میتونه اثر گذار باشه ،به نحوی که توضیح دادم ،،پس صرفا گفتن ۱۰۰۰بار تکرار یک جمله ی بدون منطق و آگاهی هیچ اثری نداره و من یکی از افرادی بودم که بشدت جملات تاکیدی تکرار کردم و جوابی نگرفتم ،حالا بعضی از اساتید مطرح ایرانو میبینم که توی تمریناتشون مرتب به گفتن جملات تاکیدی اصرار دارن ولی راه درستشو نمیگن ،،،جریان این جملات تاکیدیو پارسال یکی از اساتیدم برام توضیح داد و بهم گفت اگر میخوایی جمله ایو بگی با آگاهی و دلیل به خودت بگو که حس خوب بهت بده و باورسازیتو قوی کنه و من دیگه ۱۰۰۰بار جمله ایو تکرار نکردم ،،، ممنونم برای این باورسازی های قوی و خوشحالم که من جزء هدایت شدگان هستم
با سلام فریده عزیز
خیلی عالی نوشتید.من همیشه نوشته هاتون رو با لذت دنبال میکنم.وخیلیهاش گویا حرفهای خودم باشه.مثل اینکه نوشتید خوبه حالا با اون افکار ما در شرایط فعلی هستیم.واقعا خدایا شکرت.🙏🙏🙏
واینم از لطف بیکران خداوند مهربان است وبس .
والان که در مسیر هدایت هستیم باید انتظارمون بیش از این حرفها باشه وبا استمرار وتداوم در این سایت وباور به رسیدن به آرزوهاپیش بریم.
درضمن واقعا از اینکه شما رو در لایو دیدم بسیار خوشحال شدم.راستش وقتی یکی پیام داد که حاضر است در لایو شرکت کند یه احساسی بهم میگفت که اون شخص شما هستید وبالاخره شما رو می بینم.وباورتون نمیشه وقتی اومدید چند لحظه اول که از هیجان بوجد اومده بودم از اینکه احساسم چقدر درست حدس زده بود…واقعا از دیدنتون خوشحال شدم ومتوجه شدم همونطوری که حدس زدم هستید خونگرم ومهربان ....وصمیمانه بهتون تبریک میگویم بخاطر این همه درک درست ورسیدن به هدفهاتون…براتون آرزومند بهترینها هستم .
همواره در پناه خداوند شاد وسلامت وکامیاب باشید.
سلام دوست عزیز
خدارو شکر میکنم که با خوندن کامنت های دوستان ،باورهای قویتری در ما شکل میگیره ،منم از خوندن نظرات شما و دوستانم لذت میبرم و استفاده میکنم در جهت بهبودسازی درونیم ، سپاسگذار این همه انرژی عالی از دوستانم هستم 🥰 من مطمئنم اومدن من تو اون لایو ،یجور هدایت خداوند بود ،اون انرژی که در من تو شرایط نامناسب ایجاد شد که اجازه نداد حتی فکر کنم ،فقط انگشتم رفت روی کلید رکوئیست و استاد هم بسرعت جواب دادن و ارتباط برقرار شد ،من فکر میکردم یه چند دقیقه ای طول میکشه که وصل بشم و من فرصت خواهم داشت ،موقعیتمو استیبل کنم ولی نشد 😊 و انگار اون جملاتی که ادا میکردم یک نوار ضبط شده ای بود که بدون دخالت من در من روشن شد ،وقتی ارتباطم قطع شد با لایو ،تازه به خودم اومدم و انگار چیز زیادی یادم نبود از گفته هام ،بعدا نگاه کردم ،دیدم چقدر حرف زدم 😊 ولی همشون از حسم و درونم بود ،من هر روز ساعتها به همون شکل با خودم صحبت میکنم و از آگاهی های درونم لذت میبرم و خدارو شکر میکنم که اون صحبتها ،به دل دوستان همراهم نشسته
ممنونم عزیزم برای انرژی خوبت ،منم خوشحالم در کنار شما خوبان ،هم قدم هستم 🥰
براتون بهترین های خداوندو آرزو دارم 🌹
با سلام
واقعا براتون بسیار خوشحالم که اونتقدر باذهنتون کار کردید وفرمولهای درست رو بهش دادید که دیگه براش بحالت روتین دراومده وبصورت مطالب ضبط شده البته صحیح به مغز فرمان میده….واقعا بهتون تبریک میگم..وبصورت جدی عرض میکنم که من ازتون الگو میگیرم وبارها به نوشته هاتون مراجعه میکنم که ببینم بعد چند وقت به نتیجه رسیدید ویا در مورد فلان فلایل نگرشتون چیه…براتون آرزومند تناسب اندام دلخواه…ورسیدن به آرزوهاتون هستم.وبسیار خوشحالم که دوستان نازنینی البته بصورت مجازی در این سایت پیدا کردم.
به امید موفقیت برای تمامی دوستان در سایت وبا تشکر ویژه از استاد
سلام دوست عزیز
خوشحالم از انتقال انرژی دوستانم ،واقعا ما دوستانیکه اینجا هستیم و با هم تعامل داریم از معدود انسان های ۱ درصدی جهان هستیم که دلمون خواسته متفاوت فکر ،عمل و نتیجه بگیریم ،به خودمون افتخار میکنم و لذت میبرم از بودن در کنار همسفرهای خاص
موفقتر باشی دوست همراهم 🌹
🤩وااای فریده عزیزم چقدر عالی و این ۱درصدی چه انرژی داشت و منو یاد قران کریم انداخت اکثرهم لایعقلون و سالها ما هم تعقل نمی کردیم الهی شکر که انتخاب شدیم و چقدر وجودم گسترده میشه که با چنین دوستانی تعامل دارم که هیچ شناخت بیرونی نسبت به آنها ندارم ولی روحم آنها را می شناسد …
روزگار مملو برکت جانا✨🦋❄️
بودن ما در این سایت بی دلیل نیست ، محاله جهان هستی افراد غیر همفرکانسو به مدت طولانی در کنار همدیگه قرار بده ،وجه اشتراک و علایق ما تقریبا در یک مدار و مسیره
منم خوشحالم با دوستان متفاوتی هم قدم هستم و به این راه افتخار میکنم ،ما دقیقا ۱درصدی های جهان هستیم که خواستیم مثل قبل زندگی نکنیم و تصمیم گرفتیم ورژن با ایمانمون رو فعال کنیم بجای اینکه نق بزنیم و شکایت کنیم ،ما خواستیم و جهان دست به کار شد برای رسوندنمون به هدف هامون
ما یک قدم برداشتیم جهان ۱۰۰ قدم برداشت ،فقط کافیه به جهان اعتماد کنیم از بهترین مسیرها مارو میرسونه البته که اول باید اعتقادشو بسازیم بعد هدایت میشیم
براتون هر لحظه هدایت های خداوندو آرزومندم
سلام و درود بر فریده عزیزم چقدر این فایل را خوب و کامل و جامع و البته عامیانه توضیح دادین وقتی نوشته شما را خوندم که وقتی در مورد آموزش ذهنی به مادرتون توضیح میدین انگار آلمانی صحبت می کنم خیلی خندیدم 😄و یاد خودم افتادم که سالها تلاش میکردم با شوق و ذوق برای نزدیکانم توضیح بدهم و تو باغ نبودند و در مورد خود تخریبی هم خیلی عالی توضیح دادین یعنی متوجه احساستون بودین و یه جایی برای اینکه رفتار خودتون را تأیید کنید که قدرت را به دست بگیرید به منفی باف گفتین دلم خواسته خوردم با لذت هم خوردم من هم سالهای بسیاری خودم را قضاوت کردم و تخریب کردم چون بهم یاد دادند اولویت زندگی من راضی کردن دیگرانه و بارها حتی خواستم از مادرم در مقابل خاله یا مامان بزرگم دفاع کنم و همانجا از طریق خود مادرم روبروی اونها تحقیر و سرزنش شدم و به هر حال رنجهای من شد گنج های من و فریاد از عمق جان که تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم .
خوشحالم که هم مسیر هم هستیم و البته در راه مستقیم و پرنعمت که خداوند هدایتمون کرده است
عالیترینهای الهی پیش روی ماهتون ✨🦋
با سلام موانع ذهنی خیلی خوبه که بجای اینکه دنبال راهکار باشیم موانع را شناسایی کنیم و بعد خود به خود به هدف می رسیم من خودم هستم یک من که منحصر به فرد هست چون وجود من در روح و جسمم ثابت می شود و روح بسیار قوی تر و مهم تر از جسم است
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۴۹منم اول لاغری با ذهنو شروع کردم وحالا ۹ ماه میگدره والانم یکماهه که خیاطی شروع کردم وهر دو رو با اشتیاق ادامه میدماگه سر گیجه بذاره که ی نفس بکشیم خیلی سخته ولی امکان پذیره من میخوام خیاطی ادامه بدم چون دوست دارم که شغل اینده ام بشه وبتونم امران معاش کنم وازادی مالی پیدا کنموومیخوام که باور کنم که میتونم خیاطی رو یاد بگیرم وعلاقه دارم ومیخوام زندگی بهتری رو برای خودم رقم بزنمبه امید خدا ومن باور میکنم که هم میتونم در لاغری با ذهن موفق بشم وهم در خیاطی ودوست دارم مثل اون ادمهایی بشم که زود پیشرفت میکنن وبه هدفشون میرسن گام اول اینکه من میتونم متناسب بشم وگام دوم علاقه واستمراره وباقیش میشه تجربه کردن ویادگیری تمرینها ومواردیکه گفته میشه ونکته مهم اینکه برای خودمون به نتیجه برسیموومن چون یهو چاق شدم موقعیتی برای اطرافیان پیش نیومد که سرزنش کنن ودوست دارم لاغر بشم والویت اولمم خودمم هم برای لاغری هم برای خیاطی ودهن نمیتونه بپذیره که بر اساس هدف دیگران برای تو کاری کنهدکلا ذهن این چیزا رو نمیفهمهووبخوای به نتیجه برسی در زندگیت بخاطر دیگرانوپس لاعری با دهن خیلی مهمه که هدفمون خودمون باشیموواگهددر ذهنمون حتی یک در صد هم دوست داشته باشی که لاغر بشی که جلوی بقیه کم نیاری خدا رو شکر من این مشکل ندارم من چاق شدم ۲۰کیلو اضافه وزن داشتم تیروئیدم اومد بیشترش کرد کمر درد پا دردم داستم فقط وقتیکه زیاد سر پا میموندم یا راه میرفتم من سعی میکنم که استمرار داشته باشم که به این خود باوری برسم که من میتونم لاغر بشم من میتونم ی خیاط ماهر واستاد بشم واصلا توجه به شرایط فعلیم نمیکنم که چقد اضافه وزن دارم حالا چقد طول میکشه که من متناسب بشم فقط کافیه لاغری با ذهن ویاد بگیرم تغییرات خودش شروع میشه وبه جسمم میرسه نگران نباشیم چون لاغری مال ماست حق ماست منکه تو این مسیرم نرسم پس اونیکه نمیدونه لاغری با دهنچیه برسه من متناسب بشم ومنیکه ۱۸ ساله که چاق شدم حالا یکسال خیلی زمانی نیست که برای لاغر شدن حالا یکم بیشتر کمتر توفیقی نداره هدف مهمه که مال منهدوباید برای خودمون ارزش قایل بشیم وهمیشه برای دیگران کار کرویم ی زمانی رو هم برای خودمون بذاریم تا نه تنها به لاعری بلکن به سلامتی ثروت ارامش احساس خود درک کردن پیغام سیری وگرسنگی و…برسیم اینا ارزش نداره که ی زمانی رو براش صرف کنیم خیلی برای من بارزشه انقدر که نمیتونم ی قیمتی روش بذارم وممنونم از استادم وخداوند که نتیجه تلاش خودشونو برای من گذاشته ممنونم استاد پس با خودباوری وایمان اموزش میبینیم وحرکت میکنیم تا به نتیجه فوق العاده برسیم ایشالا بخش دوم منم به این باور رسیدم که وقتی موانع برداریم حالا در هر زمینه ای شرایط برامون مهیا میشه اگه بخوایم لاغر بشیم باید موانع در این زمینه از سر راهمون برداریم اگه بخوایم ثروتمند بشیم سلامت بشیم روبط عالی داشته باشیم باید موانع مربوط اون برداریم ودلیل اینکه الان ثروت نداریم اینکه ی مانعهایی وجود داره وما باید اونو برداریم اما بلد نیستیم وامیدوارم که استاد بهمون البته به من یاد بده ومنم شخصی رو میشناختم که این موضوع مال ۳۰ سال پیشه که ثروت داشت ولی بلد نبود خرج کنه واستفاده کنه چون خسیس بود ودر ضمن بیمار هم بود پنج شنبه که میشد حالا بعضی وقتا ۱۰۰تومن برمیداشت تا ببره امامزاده بلکن حاجتش خدا بده منم دارم سعی میکنم که موانع بیماری وثروت بردارم حالا نمیدونم چقدر موفقم همیشه ربا خودم میگم به به چه طعمی داره سلامتی به به چه لدتی داره ثروتمند بودن سلامتی حق منه مال منه این درستکه من سلامت باشم این درستکه من ثروتمند باشم این طبیعیه که من ثروتمند باشم سلامت باشم این طبیعیه که من شفا بگیرم این طبیعیه که من سرگیجه نداشته باشم خداوند منو سالم افریده واینارو که میگم حالم بهتر میشه ارامش میگیرم احسایم خوب میشه منم میدونم که بیماری من فقط فرمولهای اشتباه دهنی وسعی میکنم جایگزین کنم با فرمولهای صحیحچون خیلی کارها کردم برای بیماریم اما درست نشد از انواع دکتر رفتن مشاوره وتپینگ و..ولی نتیجه ماندگار نداشت فقط باید از طریق ذهن درمان بشم ایشالا در لاغری هم همین طوره وقتی موانع برداشته بشن ما لاغر میشیم با تمرین نوشتن فایل گوش دادن درک کرون و..ویکی دیگه از موانع اینکه ما فکر میکنیم شبیه یکی از اقوام هستیم حالا پدر مادر خاله عمو وهرکس دیگه منم فکر میکنم شبیه پدرم هستم از نطر چاقی نه از نظر قیافه واخلاقپدر من تقریبا ده ماه پیش بیمار شد ومن ۹ ماه پیش بیمار شدم وسرگیجه گرفتم وفکر میکنم که این بیماری بخاطر اینکه من خودمو شبیه پدرم میدونم شده وقتی الگو نا مناسب داشته باشیم در ذهنمون وذهن انسان دهن نداره وهمین دهنیکه در کودکی در ما بوده الانم هست اینده هم هست تغییر نمیکنه وقتی الگو نا مناسب در دهنمون بتشه ما خیلی سریعتر از اون به اون شرایط میرسیم الگو ذهنی ما هر چی باشه مهم نیست مهم اینکه ما تصمیم بگیریم که اگاهانه باورهای زندگیمونو عوص کنیم تصویرهای ذهنی متفاوتی از خودمون بسازیم وباور کنیم که ما میتونیم شرایط متفاوتی داشته باشیم ذهن ما زمان نمیشناسه سن نمیشناسه وقتی برنامه صحیح به مغزمون بدیم اصلا مهم نیست سنت چقدره وقتی برنامه صحیح بدیم کار انجام میشه بدون در نظر گرفتن سن جسمت از اونجاییکه ذهن سن نمیشناسه وما به خودمون میگیم من دارم پیر میشم این بدر وباور در ذهنمون میکاریم ومیبینی اون فرد دیکه پیری رو در ۷۰ یا ۸۰ سالگی تجربه کرده پیری رو در سن ۴۰ سالگی به اندازه فرد ۷۹ ساله افت بدنی مواجه میشه وچون خودمون میگیم من دارم پیر میشم ذهن به سنت کار نداره به تصویر پیری که در دهنت هست پایبنده وتو رو به اون شرایط میرسونه ودر هر زمینه سن مطرخ نیست وبه این فکر نکن که از سنم گذشته وقتی دهنتو درست برنامه ریزی کنی نتیجه ایکه برای دیگران در عرص ۲۰سال رقم خورده برای ما در عرض دوسال رقم میخوره وما پیشرفت میکنیم واگه فکر کنی من شبیه پدرم عموم خالهامو…هستم اینا ی مشت حرف بیهوده وباطل که فقط ذهنو بیمار میکنه ونمیذاره تو موفق بشی ومن شبیه هیچ کس نیستم شبیه پدرمم نیستم ونمیخوام باشم میخوام ی فرزانه جدیدی باشم وشبیه هیچ کس در زندگیت نباش اینا فکر مخربه نمیذاره تو لاغر بشی ذهنت کار به پدر ومادر عمو عمه نداره تصویر ذهنی از اونهاست که عمل میکنهدوقتی تصویرهای ذهنی عوص بشه همه چیز عوض میشه والان منم شبیه کسی نیستم من باور میکنم که زندگیمو خودم میسازم وشرایط جسمیممو خودم میسازم وکاری ندارم که پدرم کی بود ومادرم کی بود ژنتیکچی میکه هر چیزی رو باور کنی برات همون میشه وبه علمم کاری نداشته باش علم نمیتونه مارولاعر کنه
اطمینانی که افراد در این مسیر به متناسب شدن خودشون پیدا میکنن میتونه خیلی لذت بخش بلشه و دیگه وقتی به این اطمینان قلبی برسی کار تمام هست .و بقبه اش استمرار و تکرار کردن هست (من اطمینان دارم متناسب میشم چطور ؟وقتی فرد لاغر و خوش اندامی رو میبینم میگم منم به زودی همچین جسمی خواهم داشت و وقتی غذایی رو میخورم اصلا نگران نیستم و میگم این غدا برای سلامتی و تناسب اندام من هست و وقتی جسم خودم رو در آیینه میبینم لذت میبرم که تونستم یه مقدار کاهش وزن داشته باشم و میگم من ار از این بیشتر هم میتونم لاعر بشم و همیشه با اطمینان اینکه من در مسیر لاغری هستم به فایلها گوش دادم و نوشتم و اینقدر اطمینان داشتم که رژیم و ورزش رو با هم بعد از سالهای زیادی کنار گذاشتم و با ایمان در این مسیر شروع به حرکت کردم و نتایج عالی گرفتم )
اگر بخوای برای حرف دیگران و جلب رضایت دیگران کاری کنی نمیتونی و و شکست میخوری و در نهایت اون رو رها میکنی .(ذهن ما فقط مختص ما هست و هر کاری رو که برای بقیه بخواییم انجام بدیم ذهن نمیپذیره و در نهایت شکست میخوریم )
وقتی میخوایی لاغری با ذهن رو شروع کنی گام اول این هست که بگی من میتونم لاغر بشم و گام دوم علاقه و استمرار و بقیه اش میشه یادگیری و ..( برای من که ۱۶ ماه هست در این مسیرم و کلی هم کاهش وزن و سایز داشتم و اما برای ادامه ی راه پس این جمله ی بالا رو برای خودم تغییر میدم که من میتونم در مدت زمان کوتاهی ۶ یا ۵ کیلو از وزنم رو کم کنم همانطور که دوستان شگفتی ساز تونستن در دو ماه ۱۰ کیلو کم کنن پس منم میتونم برلی من کاری نداره من انتظارم از جسمم این هست که هر روز باوجود خوردن مواد عذایی مورد نیاز جسمم لاغر تر بشم تا به اندام لاغر و کشیده ی ۵۹ کیلو برسم پس با اشتیاق و کمک به ذهنم هر روز یک قدم در این مسیر لاغری بر میدارم تا به نتیجه برسم و وقتی این حرفها رو میزنم هیچ نجوای منفی رو نشنیدم پس این عالیه یعنی ذهنم همراه من هست با من هست تا ۵ کیلوی دیگه رو هم با هم کمک کنیم در مدت زمان کوتاهی )
خیلی مهم هست این لاغری رو برای خودت بخواهی و در ذهنتون نباید لاغری رو برای زمین زدن و نشون دادن به بقیه بخواهی ذهن نمیپذیره یه هدف داشته باشیم به خاطر دیگران و خیلی از خواسته ها اگر به خاطر دیگران باشن به اونها نمیرسیم و موفق نمیشیم و ذهن همکاری هم نمیکنه و تلاشت بی فایده هست اگر در ذهنتون حتی یک در صد از این افکار رو داشته باشین به سختی میفتین .(من الان لاغری رو برای خودم میخوام برای رسیدن به احساس سبکی و رهایی و آزادی و سلامتی و خوشتیپی و خوش لباسی و جوان بودن و زیبا بودن و حال خوب روحی و آرامش و …. میخوام میخوام از رنج چاقی و سختی چاقی و افسر دگی چاقی و محدودیتهاش رها باشم و شاید همین الان خیلیها بگن وزن تو خیلی خوبه بسه ولی من که برای کسی زندگی نمیکنم و کاری به حرف هیچ کس ندارم فقط به خودم و علایقم و خواستهای خودم احترام میزارم و اونها رو دنبال میکنم و نه اون موقع که بگن خوبی برام مهم هست نه اون موفع که بگن بدی برام مهم هست همانطور که بقیه در هر شرایطی باشن هیچ ار تباطی به من و زند گی من نداره پس زندگی من هم هیچ ارتباطی به بقیه نداره و جسم من شخصی ترین موضوع من هست که هر لحظه همراه من هست و من خودم میخوام تصمیم بگیریم در چه جسمی باشم و لدت ببرم )
پس چاقی ممکنه خیلی به جسم ما فشار نیاره و ما در سختی نباشیم و لی خیلی به روح ما فشار میاره .(بله من ۳۵ کیلو از وزنم رو با رژیم ورزش کن کردم وخیلی ادیت نشدم ولی بعد از اتمام رزیمم که من نوسان وزن داشتم و همش وزنم بالا و پایین میشد من خیلی تحت فشار روحی بودم و ادیت شدم که حتی گریه هم میکردم و اصلا ارامش نداشتم و آزادی نداشتم و زندگی سختی داشتم و همش در رنج بودم که جرا اضافه کردم حالا شاید در یک سال من در حد ۸ کیلو اصافه میکردم ولی همون اون ۸ کیلو خیلی من رواذیت میکرد و به مراتب بیشتر هم داشت میشد تا با اضافه وزن ۱۴ کیلو من با این مسیر آشنا شدم و خیلی سریع کاهش،وزن و سایز پیدا کردم و حالا یه مقدار کم مونده که باید کمش کنم من میتونم من بارها وزن کم کردم در حد ۲۰ یا ۳۰ کیلو و این ۵کیلو برای من چیزی نیست و به زودی بهش میرسم و موفق میشم )
وقتی کسی میگه من میخواهم لاغر بشم بیشتر به خاطر این هست که دیگران رو راضی کنه مثلا به خاطر همسر و مادر و دوستان و … میخواد لاغر بشه و بگه ببین من لاغر شدم .(من الان لاعری رو فقط برای بودن در بهترین حالت روحی و جسمی خودم و شاددابی و سبکی خودم و برای رسیدین به قدرت خلق کنندگی خودم و … میخوام قبلا شاید اینطور نبودم ولی حالا دیگه متوجه شدم که زندگی با لاغری از طریق ذهن یعنی تولد دوباره و من این لاغری رو به راحتی به دست میارم تا زندگی جدید رو تجربه کنم و من دوست دارم جسم جدید خودم رو خلق کنم و بیشتر به خودم ایمان بیارم که من میتونم و به زندگی ادامه بدم )
اگر دوستان به اعتماد به نفس و خودباوری من میتونم لاغر بشم رسیدن کار خیلی ساده تر میشه .(من هم با اعتماد به نفس من میتونم لاغر بشم رسیدم چطور ؟؟من خیلی از کارها رو به خوبی انجام دادم و مدرک گرفتم با آموزش دیدین از طریق ذهنم مثل رانندگی و آرایشگری و کامپیوتر و گلسازی و یادگیری ورزش ایروبیک و زومبا به خوبی و …بماند در زمینه لاغری بارها بیش از ده بار رژیم گرفتم و لاغر شدم و عالی نتیجه گرفتم اما ماندگار نبوده پس این بار هم از طریق آموزش به ذهنم من لاغری رو یاد میگیرم و چند کیلو اضافه رو کم میکنم هر چند مانع جدیدی دارم که انگار روند کاهش وزن من استپ کرده و یا خیلی کم شده ولی من باید بهش بگم نه من باور کردم که میتوتم فقط ادامه میدم با اشتیاق ادامه میدم و همینطور تا حالا کلی وزن کم کردم بدون هیچ کار خاصی پس دوباره هم من کلی وزن دیگه کم میکنم بدون هیچ عامل بیرونی و کار خاصی فقط از طریق گوش دادن به فایلها و نوشتن تمرینات )
هیچ وقت به کل اضافه وزنتون فکر نکنید که باید ۴۰ کیلو کم کنم و نگو چطور من لاغر بشم ؟؟فقط به یه قدم اون فکر کن و لاغری با ذهن رو یاد بگیر و تغییرات در شما به وجود میاد و تغییرات بزرگ و بزرکتر میشه تا به جایی که دوست دارید برسید .(من الان باید ۵ کیلو کم کنم البته نمیدونم از روی خودم حدسی میگم شاید کمتر یا بیشتر باشه و این برای من اصلا چیز خاصی نیست و من بارها از راه اشتباه وزنهای بالاتری رو کم کردم و من که دارم لاعری رو یاد میگیریم هیچ فرقی برام نداره یک کیلو یا ۶ کیلو باید کم کنم در نهایت من با درست رفتار کردن متناسب میشم و جای نگرانی نیست )
بعضیا ممکنه بگن چون این روش سریع نیست و مدتی طول میکشه بد هست و لی فکر کن در ۱۸ سال من چاق شدم اما الان با ۱۶ ماه فعالیت در سایت هست که حدود ۷ یا ۸ کیلو وزن کم کردم و البته برای افراد نتایج در زمانهای مختلف رقم میخوره و هرکس بستگی به میزان زمانی که میزاره و به میزان اشتیاق و استمرار و عمل کردن و … نتیجه میگیره همین چند روز پیش که استاد عکس دوست شگفتی سازی رو گذاشتن که در عرض دو ماه ده کیلو لاعر شده بود من به خودم گفتم پس میشه به این زودی نتایج بزرگی هم گرفت پس منم میخوام که ۵ کیلو اصافه رو در زمان کم از دست بدم و حتما به دست میارم ) .
فقط لاغری نیست خیلی چیزها به دست میاری(من که با این دورها خیلی چیزها یاد گرفتم و به اموزشهای دیگه هم هدایت شدم و باعث شد که اعتماد به نفس و خود باور و خودشناسی و ایمان و توکل بهتر و روابط بهتر و ثروت بهتر و ارامش بهتر و شادی درونی و … برسم )
موانع خیلی مهم هستن وقتی برداشته بشن خود به خود لاغری جاری میشه در مورد هر موضوعی این هست مثل سلامتی و روابط عالی و لاغری و تناسب همین هست .(من احساس میکنم یه مانعی دارم که روند کاهش وزن من خیلی کند و یا آهسته شده نمیدونم شایدم منفی باف هست که اینطور میگه ولی به هر حال به دنبال اینم که ذهنم رو پاکتر کنم و هیچ مانعی نداشته باشم تا خیلی زودتر نتیجه بگیریم و اگر مانعها نباشن روند لاغری سریع هست و من دو مانع رو فکر کنم دارم
۱:من هر چقدر به اخر وزنم میرسم کم کردن برام سختتر و دیرتر اتفاق میفته .
۲:من با این دورهای انگار نمیشه کامل متناسب بشم وحتما باید داخل دوری ورود به سرزمین لاعرها شرکت کنم تا لاغر بشم
و اما به ذهنم جواب میدم چه اواخر چه اوایل وزن من باشه هیچ فرقی برای جسم من نداره من لاعری رو یاد گرفتم و دارم عمل میکنم و نتیجه لاعری هست و نیاز به هسچ کار خاصی نیست و به زودی لاعر میشم .و اما من با این دورها هم خوب وزن کم میکنم چون هر چیزی که نیاز باشه استاد گفتن و من باید اگاه و دانا باشم و از این اگاهی خوب استفاده کنم و استمرار داشته باشم و عمل کنم تا نتیجه رو ببینم .)
فردی ممکنه خیلی ثروتمند باشه ولی ممکنه روابطش بسیار بد باشه چون در ذهنش موانعی برای تجربه ی عشق داره ولی برای ثروت هیچ مانعی نداره .
موانع رو پاک کن در ذهنت خود به خود لاغر میشی و نیاز نیست هیچ کاری انجام بدی همون فایلها و تمرینها رو انجام میدیم ولی راحت نتیجه میگیریم .(منم در بالا برای موانع خودم دلیل اوردم و ردشون کردم که تا به نتیجه برسم و قبلا یه مانع دیگه هم داشتم لاغری با ذهن خیلی روندش آهسته هست ولی الان به ذهنم میگم من که اینقدر وقت میزارم و فایل گوش میدم و تمرین دارم و استمرار و اشتیاق دارم قطعا باید روند کاهش وزنم استپ و یا اینقدر کم نشه و من هر هفته از هفته ی قبلم کلی لاغر تر بشم )
یکی از این موانع این هست که خودتون رو شبیه فلان آدم ببینی و یعنی باور کردی که تو شبیه فلانی هستی .
ذهن انسان سن نداره و این گذر سالها سن جسم ما هست سن روح و ذهن که نداریم و اصلا این دو افزایش سن ندارن پس اگر الگوی نامناسب ایجاد بشه ما خیلی سریعتر به اون الگو میرسیم و باید بدونیم هیچ چیز ارثی نیست و الکی به وجود نمیاد .(سن واقعا یه عدد هست و فقط انسانها رو از یک سری چیزا محروم میکنه و خودمون با این محدودیتها و نشان دادن عدد به دهن میگیم ما پیر شدیم و اصلا کار درستی نیست )
پس ذهن زمان و سن نمیشناسه و شما فارغ از سن جسمتون هستید و این عدد که هر سال روی کیک جشن تولد میزاریم اون سن جسم ما هست که کار بسیار خطرناکی هست و بیشتر باور میکنیم که ما پا به سن گداشتم و پیر شدم چون پنجاه بار تولد گرفتم و این بالارفتن سن رو دارم میبینم و از یه سنی به بعد طرف میگه من دارم پیر میشم و چون ذهن سن رو نمیشناسه و این باور رو در ذهنش میاره میبینه این فرد به جای اینکه در ۷۰ سالگی پیری رو تجربه کنه در ۴۰ سالگی تجربه میکنی اکر بگی من پیریم شما رو خیلی سریع در اون شرایط قرار میده (من کسایی رو میشناسم که در سن کم میگن من که پیر شدم همه جام درد میکنه و فقط مینالن و میگن ما بیماریم و کلی مشکل داریم و میدونم چقدر خطرناک هست و با این حرفها دهن کاری میکنه که واقعا ما در اون شرایط جسمی و روحی و مشکلات قرار ربگیریم و ذهن کارش همین هست که ما رو به تصاویر دهنی و افکار و اندیشه و باورهایی که در سر داریم برسونه پس فقط به دنبال این باش که بر نکات مثبت خودت و جسمت و سلامتیت و حال روحی خوبت تمرکز کنی تا برای بیشتر و بیشتر بشن و کاری به عدد سن نداشته باش،و من حدیدا تصمیم گرفتم برای هر تولدی به جای شمع تولدت مبارک بزارم و اون رو فوت کنیم واقعا احساسم و خودم با این کار عالی میشه و چقدر زندگی بدون محدودیت ها قشنگتر هست و مدتها هست به خاطر سنم خودم رو از هیچ چیز محروم نمیکنم و تازه طعم زندگی رو میچشم ).
و این فرد اینقدر به خودش حرفهای اشتباه گفته که از لخاط روحی و جسمی در وصع بدی قرار میگیره .
پس به ذهن برنامه صحیح بدین شروع به تغییرات میکنه .
پس اگر ذهنت رو درست برای کسب و کار برنامه ریزی کنی میرسی به نتایج بسیار بزرگی و سن و مدرک و شرایط هیچ ربطی به موفقیت تو ندارن پس ذهنت رو برنامه ریزی کن برای هدفت جدیدت و اوضاع جدیدی که میخوایی به دست بیاری .( پس همان طور که استاد بدون هیچ عامل بیرونی به موفقیت رسید در شهر خودش در کنار خانواده و بدون مدرک خاصی و فقط با کنترل ذهن و دنبال کردن این موضوعات تونست ما هم میتونیم موفق بشیم بدون هیچ عامل بیرونی من وزن کم کنم و لاغر بشم فقط از طریق کنترل ذهن و با قدرت دهنم من لاغر میشم و میگم این غذاها هیچ قدرتی ندارن که من رو چاق کنن فقط ذهن من قدرت داره من رو لاعر کنه و برای همین هر چیزی که دوست داشته باشم در حد نیازم میخورم و لاغر هم میشم چون ذهنم من رو لاعر میکنه دهنم رهبر این جسم هست و اون دستور میده کی من بخورم یا نخوزم با درست فرمان دادن من لاعر میشم من به قدرت ذهنم ایمان دارم )
اگر بذر لاغری رو در ذهنت بکاری عالی میشه پس الگوهای چاقی رد از خودت دور کن و بگو من شبیه خودم هستم و نگو من شبیه خاله هام و یا عماه هام هستم اینها حرفهای پوچ هست که ذهن شما رو بیمار میکنه شبیه هیچ کس نیستی حتی پدر و مادرت هم نیستی بگو میخوام یه فروغ جدید باشم و شبیه هیچ کس نباش
پس اگر بگی شبیه مادرم شکمم دارم پس هر چقدر تلاش کنی ذهنت نمیزاره چون ذهن تو رو به تصویرهای ذهنیت میرسونه و ذهن من کار نداره به تلاش من و تصویرهای ذهنی من مانع من هستن براز لاغری و من در ذهنم نباید تصویر داشته باشم .(واقعا من شبیه هیچ کس نیستم من عاشق ورژن جدید خودم هستم و سبک شخصی زندگی کردنم رو دوست دارم شاید خیلیها بدشون بیاد و بگن سرت رو زیر برف کردی ولی من برام مهم نیست هر کس اختیار خودش رو داره من دوست دارم و ادامه میدم و فقط به الگوهای لاعر اطرافم نگاه میکنم و اونها رو تحسین میکنم و به خودم میگم به زودی منم هم مثل شما میشم و کاری به چاقهای اطراف ندارم و مطمعنم ذهنم من رو به تصاویر لاغر اطرافم میرسونه و اصلا تصاویر لاعر خودم در دوران رژیم و یا قبل از ازدواحم رو نگاه میکنم و میگم من میهوام اون لاغر فابریک و اتوماتیک گدشته باشم نه با زور و چنگ و دندون و ناراحتی به لاعری برسم )
بگو من شبیه هیچ کس نیستم و اگر تما م پزشکان و مجلات علمی بیان داد بزنن چاقی ارثی هست من میخندم چون برای من اثبات شد چاقی ارثی نیست و من تغییر کردم و بگو من جسمم و شرایطم رو خودم خلق میکنم و بگو من کاری به هیچ چیز ندارم .پس کاری به علم و پروفسور و فلان مجله ندلشته باش اگر میتونن لاغرت کنن بفرما و اگر نه بیا اینجا و لاغر بشو .
زرنگ باشید و گوش کنید وبگو اگر اینجوری بشه چی میشه و لذت ببرید .(من هم باور کردم فقط با ذهنم لاغر میشم و مانع ندارم که چون فلان دکتر گفت چون قرص میخوری چون کم کاری تیرویید داری پس تو لاعر نمیشی نه میگم یه قرص هیچ کاری نمیتونه بکنه فقط خودم هستم که با زیاد خوردن خودم رو چاق میکنم و من که دارم یاد میگیرم به اندازه و درست بخورم پس ارگز چاق نمیشم و اگر همه پزشکان با هم بگن من باور نمیکنم )
به خاطر دیگران نخواهیم لاغر بشیم ::به خودت بگو اگر من لاغر بشم چی گیر اطرافیان میاد چه گیر من میاد و چه چیز لاغری من به نفع دیگران هست پس فقط به خاطر خودت لاغر بشو و حالا اگر تشویقت کنن اینها همه حاشیه هست و میشه انگیزه که ادامه بدی لاغر شدن شما هیچ ربطی به دیگران نداره و اصلا زندگی دیگران چه اهمیتتی بر ای من داره پس چاق و لاغری من هیچ اهمیتی برای دیگران نداره و اونها هیچ نفعی نمیبرن پس فقط به خاطر خودت زندگی کن .(قبلا که لاعر میشدم زیاد بقیه میگفتن شورتت زشت شدا بسه دیگه پوستت خراب شده دماعت بزرگ شده و انگار پیر زنی شدی ولی حالا که در این مسیر هستم اصلا برام مهم نیست چه نطری میدن و هیچ ارتباطی با هیچ کس نداره این جسم من یه چیز شخصیه که خودم باید براش تصمیم بگیریم و یا بلعکس برای هیج کس لاعر نمیشم که خوشش بیاد یا …)
هیچ وقت لاغری رو فراموش نمیکنم همانطور که هیچ وقت آدرس خونه ی مادرم یادم نمیره و یا جدول ضرب یادم نرفته چون هر چیزی رو که یاد بگیریم فراموشمون نمیشه پس محال ممکنه لاغری رو یادمون بره اگر فیلم بازی کنی چرا یادت میره.پس وقتی با ذهنت لاغر بشی لاغر خواهی ماند چون یادش گرفتی .
(چیزی که من همیشه به خودم میگم و همیشه انتطارم از خودم لاعگغری هست و هیچ وقت نگفتم دوباره چاق میشم چون ذهنم داره یادش میگیره پس هیچ وقت دیگه فراموشش نمیکنم و چاق نمیشم پس طبیعت دهن من داره تغیر میکنه و من خودم رو لاعر میدونم چون دهنم داره لاعر میشه و اصلا اموان نداره دهنم لاعر بشه و جسمم چاق باشه در نهایت هر دو در هماهنگی هستن )
درمسی ر لاغری با ذهن منتظر نتیجه نباش و تو اصلا مسیرت با وفتی که رژیم بگیری متفاوت هست .توجه به کاهش وزن نکن یعنی منتظر نباش که چرا من این هفته لاغر نشدم چرا امروز گذشت و لاغر نشدم و در واقع این فرد همش میگه میشه نمیشه من هم شاید شانس بیارم و لاعر بشم ولی کس که قبول داره ادامه میده و منتطر نتیحه نیست .(من همیشه گفتم در مسیر تغییرن و دارم لاعر میشم ولی با روند اهسته ولی خالا میخوام بگم نه در مسیر لاعری هستم و دارم لاعر میشم با روند تندتری چون آموزشهام و تجربه هام دارن بیشار میشن چون عمل کردنهام دارن بیشتر میشن چون ذهنم کلی زمان بیشتری رو در این مسیر رفته پس من انتطار دارم و حق من هست و مال من و سهم من هست که من به زودی یه شگفتی ساز ۵۹ کیلو بشم با اندام لاعر و کشیده بشم )
چطور باور کنم من شبیه خودم هست ؟خود من از لحاظ وضعیت جسمی ممکنه شبیه کسی باشیم ولی از لحاط روحی شبیه اونها نیستم پس شبیه اونها نیستیم فقط از لحاط اندام شبیه هستیم و در ۹۰ در صد موارد تو چیز دیگه ای هستی پس بزرگش نکن و به اختلافات با دیگران فکر کن و ببین جه اختلافاتی دارن و میفهمین شما انسان جدایی هستین .(من حتی شبیه یه سال پبش خودمم نیستم دیگه چه برسه به بقیه من یا ورژن جدید از خودم هستم با سبک جدید از زندگیم و خیلی با اطرافیانم فرق دارم چون اصلا نه شبیه من فکر میکنن نه رفتار میکنن پس شبیه گدشته ی خودمم نیست )
وفتی ما در زندگی به مشکلی بر میخوریم به جای اونکه مشکل رو برطرف کنیم میاییم مشکل رو بزرگ میکنیم مثلا میگیم این آزمون سخته و من اکر قبول نشم چی میشه و اون مشکل رو برزک میکنیم به جای اینکه خودشون رو بزرگ کنن و توانایی خودشون رو در حل مساله برزگ کنن و ایمانشون رو قوی کنن و بزرگ کنن مساله رو بزرگ میکنن.(ما باید هر هدف و یا خواسته ای رو تا میتونیم کوچیک کنیم و بگیم ما میتونیم حلش کنیم و این برای من و خدای من که جهانی به این بزرکی رو اداره نیکنه که اصلا چیز خاصی نیست جزیی از حز هست و حتما من به اون میرسم و با ارامش و ایمان و توکل به تودم و خدای خودم به سمت هدف گام برمیدارم برای همین لاعری من بارها گفتم این همه ادم لاعر در اطراف من هست که بدون زجر و سختی لاعرن پس من هم یکی مثل اونها و اصلا این که سخت نیست و بهش میرسم )
عبارت تاکیدی فقط برای انگیزه خوب هست که از وقتی این جمله رو شنیده باشی بهت امید بده و انگیزه و اشتیاق ایجاد بشه و همین مقدار کفایت میکنه پس اول باید باو ر های درست ایجاد کنیم (.من به راحتی لاغر میشم . من با سرعت بیشتری لاعر میشم . من بدون سختی کشیدین و هیچ عامل بیرونی با قدرت دهنم لاعر میشم . من با یادگیری لاعری برای همیشه لاعر میشم و …. )
روی ترازو رفتن یکی از ساده ترین حربه های ذهن هست که شما رو چاق کنه و وقتی رفتی روی ترلزو معلوم نیست چه بلایی سرت بیاره مثل مین جنگی هست و چاقی بیشتر برای من به ارمغان میاره(من واقعا این کار رو نکردم و متعهد هستم و یکی از علتهای اصلی ریزش،سایز و وزنم در اوایل دوره همون وزن نکردن بود چون واقعا برام شرایط رو سخت و رنج آور کرده بود و از وقتی روی ترازو نرفتم خیلی اوضاعم عالی شد )
سلام 🙂
این فایل پر از نکته های مهم وظریف بود و من برای اینکه فراموش نکنم اونا رو نکته برداری کردم:
✍نکته اول..؛ باور به این جمله که…..من میتوانم لاغر بشم…. اگه اینو باور کنیم بقیه کار راحته فقط ادامه اش میشه…. استمرار و تکرار
✍
نکته دوم به خاطر خودتون لاغر بشین نه به خاطر بقیه ….عملکرد ذهن برای خودتونه نه برای راضی نگه داشتن بقیه و تو دهن بقیه زدن و …اولویت خودتون باشین…این نشونه داشتن عزت نفسه👌👌
✍ نکته سوم؛ لاغری با ذهن رو که یاد بگیرین کافیه تغییرات شروع بشه و از همون یک کیلوی اول که کم بشه تا زمانی که ادامه بدین تغییرات ادامه پیدا میکنه اصلا به اینکه چقدر باید کم کنید و اینکه چطور قراره اینهمه وزن رو کم کنید فکر نکنید🙂
به خدا خیلی نیست که برای لاغری یکی دوسال زمان بذارین و لاغری رو برای همیشه یاد بگیرین و نه فقط لاغری بلکه اعتماد به نفس احساس ارزشمندی حال خوب و… سلامتی… رو هم پیدا میکنین چون ذهن رو داری اموزش میدی و ذهن و جسم رو درتناسب با هم قرار میدی😍😍
پس با خود باوری و ایمان حرکت کنید👌👌
✍برای لاغر شدن فقططططط کافیه موانع رو برداریم لاغری جاری میشه یا برای ثروتمند شدن فقطططط کافیه موانع رو برداری
چون همه اینها وجود داره به صورت طبیعی …..👌👌👌 فقط ما در ذهنمون یه سری موانع ساختیم و جلوی این جریان رو گرفتیم
این چیزها ربطی به استعداد نداره👌👌
تفاوت ادمها به علت تفاوت در ذهنشونه فقط همین☝👌👌👌👌👌
موانع لاغری رو که رفع کنید خود به خود لاغر میشین😏😏😏
یکی از موانع لاغر شدن شبیه دونستن خودمون به یکی از اقوام هست
من خودم رو شبیه مادرم میدونم از نظر رنگ چشم رنگ پوست چاقی و…
کلا به قول برادرم ما سه تایی شبیه مادرم هستیم
این شبیه دونستن این باور رو در من تقویت کرده که چاقی منشا ژنتیکی داره
وقتی همچین الگویی در ذهنم دارم ذهن من چنان سرعتی به جسم من داده که من با بیست سال سن کمتر از مادرم هموزن مادرم هستم😮
چون من ذهنم رو مملو کردم از فرمولهای چاقی
ذهن ما که سن نداره سن مال جسمه
الگوی نامناسب که در ذهن شکل بگیره اون کاری به سن نداره و تو رو میرسونه به اون جسم😶
یا الگوی ذهنی کارمندی…..حقوق سر ماه و……
با وجودیکه ممکنه متنفر باشی از کارمندی ذهن کاری میکنه که در نهایت کارمند بشی
خدایا چه قدرتی داره این ذهن🤨🤨🤨
یا من که وام گرفتن پدرم رو سالها سرزنش میکردم و میگفتم بابای من همیشه میگن عید دیگه وامم تمومه عید میشد میگفتن برج ۸ دیگه همه بدهی ها و وامها تمومه برج ۸ که میشد میگفتن دو ماه بعد از عید ….و همچنان یه وام تموم میشه یکی دیگه میگیرن ….😁خودم بعد از شروع کار برای خرید دستگاه درگیر یه وام ۵ ساله شدم😂😂
چون ذهن منو به اون شرایط رسوند شرایزی دوسش نداشتم ولی کاری به دوس داشتن من نداره که … وقتی من بارها از پدر ومادرم شنیده بودم که ادم بدون وام گرفتن تو زندگیش جلو نمی افته معلومه که منم درگیر وام میشم چون این فرمول غالب ذهن منه👌
وقتی ذهن رو تغییر بدیم زندگیمون به طرز شگفت انگیزی در مدت کوتاهی تغییرات اساسی میکنه🤩🤩
پس تغییرات ذهنی ربطی به سن نداره و ما در هر سنی میتونیم تغییرات در ذهن ایجاد کنیم وزندگیمون تغییر کنه مثل سرهنگ ساندرس که رستورانهای kfc رو در سن بالای ۶۰ و بعد از بازنشستگی ایجاد کرد و هم کارآفرین شد و هم ثروتمند👌👌👌
جالبه در ایران اکثر آدمها بالای ۵۰ خودشون رو پیر میدونن ولی بارها دیدیم که توریستهای خارجی در سن ۷۰ به بالا تازه شروع میکنن به دنیا گردی و همه شون هم زانوها سالم واندام متناسب هست و به راحتی از پله های اتوبوس بالا پایین میرن خوب این تفاوت در چیه؟ سن که یکیه پس این تفاوت از کجا میاد؟….
همش از ذهنه عزیزم👌👌👌
پس اصلا خودت رو شبیه هیچ کسی ندون چون بعدش تو هی میخوای لاغر بشی ولی مامانت همیشه جلوی چشمته
همیشه ما در یکسری از موضوعات دیگه با بقیه متفاوتیم و این نشون میده که ما به هیچ کس شبیه نیستیم ولی درذهنمون اون موضوع رو پر رنگ کردیم فکر میکنیم که شبیه اونا هستیم و برای حل این باور کافیه اختلافاتت رو با اون فرد پیدا کنی و میبینی که در درصد بالایی اصلا شبیه نیستیم
یه کاری که برای تغییر این فرمول شبیه بودن به مامانم میتونم انجام بدم اینه که تفاوتم رو در جنبه های دیگه زندگی رو پیدا کنم من با مامانم تفاوت زیادی دارم در نوع دیدگاهم به مسائل ،در نحوه برخوردم با مشکلات، در آسون گرفتنم در زندگی ، دیر تر عصبانی میشم ،کمتر غر میزنم ،عاشق یادگیریم مخصوصا در موضوعات ذهنی ،علایقم در زندگی با مادرم متفاوته ،سلیقه هامون متفاوته ،طعم غذاهامون متفاوته ،نحوه وقت گذروندمون در روز با هم خیلی فرق داره،من تنهایی رو بیشتر از بودن در جمع دوس دارم ،مامانم خیلی در مورد تمیزی وسواس دارم من نه، . شغلمون کاملا با هم فرق داره نحوه پول خرج کردن نحوه پس انداز کردن و…..خیلی مسائل دیگه
اینا فقط یه گوشه ای از تفاوتهای من با مادرم پس من اصلا شبیه نادرم نیستم یه انسان دیگه ای هستم با تواناییها استعدادها و رفتارهای متفاوت دلیلی نداره خودم رو در موضوع چاقی هم شبیه ایشون بدونم👌👌👌😉😉
دیروز توی یه دور همی یه صحبتی شد که برای من خیلی جالب بود
قشنگ نحوه شکل گرفتن فرمولهای چاق کننده رو داشتم به چشم میدیدم یه خانمی که خودشون متناسب هستن و دخترای متناسب هم دارن میگفتن دخترای من اصلا استعداد چاقی ندارن(فرمول صحیح)
یه دختر ۸ ساله داشتن که الان لاغر بود میگفتن بچه که بوده صورت تپل داشته و خوشگل بوده و بقیه هم تایید میکردن که اره بچگیهاش صورتش تپل بوده و…الان خیلی لاغر شده و…. و داشتن فرمول لاغری =نا زیبایی رو براش میساختن ولی من که دیگه با این فرمولها و خطرات اونا آشنا هستم بلافاصله گفتم نه اتفاقا همین الان هم هم از نظر صورت هم از نظر اندام خیلی خوبه و همینطوری هم ناز وخوشگله❤❤🤗
✍استاد از یه زمانی تصمیم گرفتن و خودشون شرایط جسمی و زندگی خودشون رو رقم زدن و یه جسم جدید با شرایط مالی جدید رو ساختن🤩🤩
ما هم همگی میتونیم با آموزش ذهنی جسم جدید و زندگی جدید برای خودمون بسازیم👌👌
✍در موضوعات ذهنی کاری به دستاوردهای علمی نداشته باشید علم خیلی چیزها رو تاکنون کشف نکرده چون میخواد براساس منطق و سند ومدرک عمل کنه برای همینم عقب مونده یا اینکه با خودتون بگین اگه علم من تونسته بود منو لاغر کنه که تا حالا لاغر شده بودم اگه نتونسته پس دنبال روش دیگه ای باشید و به کسی گوش کنید که تونسته با ذهن لاغر بشه و فنجونتون رو خالی کنید تا یاد بگیرید☝️☝️
✍ تایید دیگران حاشیه است فقط ….
لاغر شدن ما فقط به ما مربوطه و فقط منفعتش برای خود مااست پس بخواه فقط واسه خودت لاغر بشی👌👌👌
ما اگه بخوایم طبق نظر دیگران زندگی کنیم که هر روز باید یه جوری زندگی کنیم🤨🤨🤨
✍ اگه هنوز نگران این هستیم که بعد از یادگیری لاغری با ذهن دوباره چاق بشیم یعنی هنوز باور نداریم که با ذهن میشه لاغر شد چیزی که شما یاد میگیرین که هرگز فراموش نمیکنید مثل ادرس خونه تون جدول ضرب، کامپیوتر ،آشپزی و رانندگی و…
✍ در مسیر لاغری با ذهن منتظر نتیجه نباشین 👌👌👌👌
اگه باور کنی کلا اشتیاقت متفاوت میشه اگه مطمئن باشی که در مسیر درست هستی هی برنمیگردی عقب خودتو چک کنی👌👌👌👌
اکر منتظر لاغر شدن باشی یعنی هنوز باور نکردی……
اونی که مطمئنه رها میکنه و فقط ادامه میده و از مسیر لذت میبره👌👌👌👌
✍ خود ما باید با ادامه دادن باورهای محدود کننده رو پیدا کنیم👌👌
✍ما باید خودمون رو بزرگ کنیم تا از مانع رد بشیم ولی ما مشکل رو بزرگ میکنیم
باید ایمان رو بیشتر کنیم باید توانایی های خودمون رو یادآوری کنیم اونوقت مشکل هم راحت رفع میشه
✍ خود باوری خیلی مهمه در موضوع لاغری با ذهن و باید بارها چیزهایی که قبلا برامون سخت بوده انجامش والان راحت انجام میدیم رو یاداوری کنیم اونوقت لاغری هم برامون راحت میشه و باور میکنیم که میتونیم لاغر هم بشیم👌👌
✍ لاغری با عبارت تاکیدی امکانپذیر نیست فقط در حد یه انگیزه است
جمله” لاغر شدن آسانترین کار دنیاس” یه جمله امید دهنده و جرقه زننده است وحتی یه بار شنیدنش هم کافیه
این جمله خیلی به دل ادم میشینه واصلا لازم نیست تکرارش کنیم به عنوان جمله تاکیدی
✍ روی ترازو رفتن یکی از ساده ترین حربه های ذهنه که شما رو چاق تر کنه👈 ترازو عین مین جنگیه وقتی روی ترازو رفتی معلوم نیست چه اتفاقی برات بیفته و چقدر حالت رو خراب میکنه و نا امیدت میکنه و تو رو از ادامه راه منصرف می کنه و باورت رو به توانایی لاغر شدن و باور به لاغری با ذهن کم میکنه
وحداقل نتیجه اش چاق شدن بیشتر خواهد بود😶
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیز و
دوستان شجاعم
چقدر این مثال استاد عزیز زیبا و عالی بود که :مثل آب که اگر مانع را از سر راهش برداریم خودش جاری میشه: همینطور اگر موانع را از سر راه ذهن برداریم خودبخود لاغر میشیم…
و جالب اینجاست که آب بسیار لطیف و نرمه ولی با استمرار می تونه سخت ترین موانع مثل سنگ را هم سوراخ کنه و راه خودش را باز کنه و رد بشه و به مقصد برسه…
ذهن را هم اگر با فرمول ها و باورهای صحیح به جای باورهای غلط و اشتباهی که در طول عمرمون آموختیم،آموزش بدیم در واقع موانع را از سر راه لاغری مون برداشتیم. یکی از مهمترین و سرسخت ترین موانع ذهنی من برای لاغر شدن باور ژنتیکی بودن و ارثی بودن چاقی بود.شاید هزاران بار این جمله را از فامیل دوستان همسایه ها شنیده بودم که شما چاقی تون ارثیه بی خود به خودتون زحمت ندین چون با رژیم و اینکارا لاغر نمیشین شما ژنتون چاقه و رژیم گرفتن تون بی فایده س و از این قبیل فرمایشات…
و من هم که بارها و بارها این حرفها را شنیده بودم باور کرده بودم که نمی تونم لاغر بشم و بنابراین هر وقت هم که با سختی زیاد رژیم می گرفتم و قدری وزن کم میکردم چون همراه با باور و تردید لاغر نشدن بود، خیلی زود به شرایط قبل و حتی بدتر از قبل بر می گشتم و دوباره استرس و اضطراب که خودش عامل چاقتر شدنه و این هم خودش از موانع لاغریه…
بطور کلی بدلیل داشتن باورهای غلط در مسیر چاقی قرار گرفته بودم و هر روز از شرایطی که داشتم ناراضی تر بودم و احساس بد و استرس خودش عامل چاقتر شدن و من چاقتر می شدم..
یکی دیگه از موانع ذهنی من برای لاغر شدن این بود که تلاش میکردم لاغر بشم تا خودم را به دیگران ثابت کنم و یا حال کسانی که بارها چاقیم را به رخم کشیده بودن یا دست گرفته بودن را بگیرم و یا اینکه تحسین دیگران را برانگیزم،که متاسفانه خیلی از ماها کلی انرژی و وقتمون را معمولاً برای دیگران صرف می کنیم و همه ی اینها خودش مانع لاغری بود و من نمیدونستم و بی خود زحمت بیهوده می کشیدم و جسمم را آزار میدادم و باز بی نتیجه…
و خیلی باورهای غلط دیگه که همیشه ذهن من را درگیر میکردن و مسیر لاغری را دورتر و دورتر😔
و از موانع مهم دیگه این بود که به جای تمرکز کردن روی لاغری، روی چاقیم تمرکز میکردم یا خیلی بهش توجه میکردم و در واقع به جای توجه و تمرکز روی راه حل مشکلم،روی خود مشکل تمرکز می کردم و بنابراین مشکل بزرگتر میشد و توان من کم و در نتیجه چاقتر میشدم و این قصه ی تلخ تکرار و تکرار می شد…
و از موانع دیگر لاغر شدن تصویر ذهنی ماست که ملاک عمل مغزه و مغز بر اساس اون فرمان میده، و متاسفانه من همیشه تصویر ذهنی که از خودم داشتم تصویر چاق بود، به همین دلیل من هر چه بیشتر تلاش میکردم و سختی می کشیدم که لاغر بشم مغز من براساس اون تصویر چاق،فرمان چاقی صادر میکرد و من علیرغم همه ی تلاشهایم برای لاغر شدن باز هم چاقتر میشدم،از زمانی که این موضوع را فهمیدم و یاد گرفتم که تصویر ذهنی خودم را تغییر بدم و یک تصویر متناسب از خودم را در ذهنم ایجاد کنم ، لاغری ام شروع شد و مغز من براساس تصویر متناسب ذهنی ام فرمان صادر میکنه و من به لطف خدا در مسیر لاغری قرار گرفتم و روند لاغریم شروع شد🙏
خدا را شکر میکنم که با این روش آشنا شدم و باورهای غلطی را که داشتم شناختم، با موانع ذهنی آشنا شدم و فهمیدم که من هر چقدر تلاش کنم اگر موانع ذهنی ام را برطرف نکنم زحماتم بی نتیجه می مونه و یا شاید نتیجه ی عکس بده و اینکه تصویر ذهنی برای لاغر شدن خیلی مهمه و خیلی مطالب مهم دیگه ای که مسیر لاغری را برامون آسون میکنه و البته آنچه بسیار مهمه استمرار داشتن با احساس خوبه، هر چه بیشتر با این آموزش ها آشنا میشم بیشتر باور میکنم که« لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست» خدای مهربون را بی نهایت سپاسگزارم که مرا به این مسیر زیبا هدایت کرد. اطمینان دارم که به لطف خدای مهربون و تلاش و پشتکار خودم با استمرار در انجام تمرینها حتما متناسب میشم و آرامش و سلامتی و احساس خوب و اعتماد به نفس و یک دنیا پاداش های عالی دیگه را دریافت میکنم.
به امید موفقیت همه ی دوستان
باعرض سلام خدمت استاد و دوستان مسیر لاغری با قدرت ذهن 😍😍
فایل ۴۹ از مسیر لاغری من با حذف موانع لاغری، لاغر شدن آسانتر میشود 🤲🙏😊
خب من در تمام سالهایی ک برای لاغر شدن تلاش میکردم ب همه چی فکر میکردم ک جلوی لاغر شدن منو میگیره جز قدرت ذهن..
لاغر نشدنم رو توی پر خوری میدیدم ک اره چون زیاد میخورم چاقم ، توی بی تحرکی میدیدم ک چون بی تحرکم چاقم ، توی عرق نکردن میدیدم چون موقع تحرکم عرق نمیکنم ک چربیسوزی انجام بشه چاقم ، توی ژنتیکی میدیدم ک چون مادربزرگم و عموم چاقن منم چاقم و هر چی ک تلاش کنم لاغر بشو نیستم 😐 البته و هزار البته دوراز جون الان 🤲🙏
در حالیک چاق شدن من هیچ ربطی ب عوامل بیرونی نداشته و نداره ، همه چیز در درون من اتفاق میفتاده ،و بزرگترین و موثرترین مانع در وجودخودم نقش داشته …چ نقشی ؟؟!!نقش فرمانروایی…
فرمانروایی ک اگ الان دارم براتون دیدگاه شرح میدم برای اشتراک گذاشتنش ب دستور اونه ،،،اونه ک داره دستور میده ک چی بنویسم وب چ شکلی بنویسم …قدرت ذهن بی نهایته..من ۳بار این متن رو نوشتم ،۳با پاک کردم چون متنم ب دلم نمی نشست،،،
تو فایل های قبل یاد گرفتیم ک عملکرد ذهن مثل کامپوتر هست.فقط کافیه ک چیزی ازش بخای .من از غروب دارم راجبه موانع ذهنی فکر میکردم درواقع سرچ کردم و ذهنم هزار جور موانع برام گذاشت یاد روزهای افتادم ک خیلی کمرنگتر شده بودن برام و خیلی وقته ک بهشون فکر نمیکنم،😐خب منی ک چاق شدن رو یاد گرفتم و ب ذهنم سپردمش حالا با رژیم ، ورزش ،عرق کردن ، ژنتیک ، ارث ،چربیسوزی و هزار راه برای لاغر شدن نمیتونم هزار سال لاغرش کنم .چراا چون ذهن من از خوده من چاق شدن رو آموزش دیده و من هم هر دفعه با ی رژیم ، با ی ورزش ، یا ی مدل حرکت ک عرقم دراد براش چاقتر شدنم رو پرنگتر کردم ، خب الان ازش چ انتظاری باید داشته باشم ..انتظار اینک ذهنی ک با چشم دیده افراد چاق رو ک خودم براش منطقیش کردم با توجه کردنم ب افراد چاق و طریقه ی خوردنشون ، با گوش شنیده ک همین امشب بخور ، گرون خریدم بخور ، سوغاته بخور ، نذری بخور ، تبرکه بخور ملیون ها بار شنیده ک بخور ، بخور ،بخور ،ودرکنار این بخورهاا لذت بوده ، آرامش بوده ،معلومه ک نقشه ی چاقتر شدن من رو میکشیده😐😶من خودم مانع بودم برای لاغرشدنم از طریق دیده ها و شنیده ، رفتارام ،و افکار و باور من هم هروز چاقتر و چاقتر شدن …
خب من قبلا نمیدونستم ، خبر نداشتم ، متوجه نبودم ک چقدرر علارقم راه و روشهای اشتباهم و مسیر نادرستم چقدرر ب خودم آسیب زدم اونم درونی بوده..عزت نفسم بوده ک لهش کردم ، اعتماد ب نفسم بوده ک تقریبا نداشتمش ، غرورم بوده ک شکستمش ،لذتی بوده ک نداشتمش و آرامشی ک خیلی وقته از من دور و دور تر شده بود ،ب تعداد دفعاتی ک من هی چاقتر و چاقتر میشدم از درون تخریب و آواره تر میشدم😔😔
راجبه تصاویر ذهنی ک ب ذهنم دادم همیشه بخاطر چاق بودنم ک الان دیگ نیست باافراد چاق نشست و برخاست میکردم ک ببینم چ رژیمی میگیره ،کدوم باشگاه میره ، چ چربیسوزی میخوره ،چیکار میکنه منم مثل اون فرد اون کارهارو انجام بدم ،ک ب خیال سطحی خودم رفاقتی ، رقابت کنیم ،باشگاه رفتنی نگاهم ب افراد چاق بود ک اومدن باشگاه تو ی ماه ببینم چقدر جمع و جور میشن ک بعدش حرکات اونارو انجام بدم حریص بودم ک کجا لاغری میدن بدوعم،،از جمله تصاویر ذهنی چاق همیشه ی سایز بزرگتر میخریدم ک برجستگی ها معلوم نشن .کم چاق بودم ..بااون لباس ها ……نگم بهتره …..
افراد چاق اگ فقط .فقط و فقط یک دلیل برای چاق بودنشون داشته باشن همون یک دلیل کافیه برای ابنک تا همیشه چاق بمونن..فقط یک دلیل ..حالا سال ها رژیم بگیرن وورزش کنن
اونا تا ذهنشون رو آموزش ندن برای لاغر شدن هیچوقت هیچوقت موفق ب لاغر شدن نمیشن…متاسفانه.😶
الان ب خودم میگم سمی سر بالا. خوشحال ، قبراق ،سر حال ..تو هدایت شدی ب راه و روش و مسیر درست و درمون،،،قبلا دردت بی درمان بود ..الان دیگ درد نداری ولی درمان داری😍💃💪تواین مسیر میتونی خیلی راحت ب راحتی آب خوردن موانع ذهنیت رو پیدا کنی و حلشون کنی وکلن از سراه درستت برشونداری،،انشالله🙏
تو دنیا هیچ کس شبیه کسی نیست…تو دنیا فقط یک نفر از ماهست ..حتی اون دسته از دوقلوها صدرصد اخلاقشون ، حسشون ، رفتارشون باهم یکی نیست ،،هرکس ی اخلاق و رفتاری داره ..اینک بعضیا میان نظرشون رو ب ما تحمیل میکنه و ب خودشون اجازه انتقاد و دخالت میدن و میگن ک عه تو شبیه فلانی .همه چی رو تو ی ظاهر میبینن..بخاژر ابن ک افراد رو ازروی ظاهر عمیشه قضاوت میکنن..واین افراد کسایی نیستن جز دبگران😐😤
این دیگران کین ؟؟!! چیعن ؟؟!!چی میگن؟؟!!
دیگران افراد بیکار و بیعاری هستن ک کارشون دخالت در کار بقیه افراد ، فضولی ،حسادت ، نظر دادن های بیجا ،است..و نقش بسیار پرنگی در زندگی افراد دارن..چراا چون ما بخاطر دیگران همیشه هوشتیپ بودیم ، برای مهمونیشون شاید قرض کردیم و سفرههای انچنانی انداختیم ، عروسی های ملیونی گرفتیم ک دهنشون رو ببندیم،،و خیلیییی کارهای مسخره ی دیگری ک باعث شده ب خودمون آسیب بزنیم ک دیگران خوششون بیاد ، راضی باشن ، از ماخوب تعریف کنن ، ناراحت نشن ،،نرن ،اجازه دخالت دادیم ، اجازه مسخره کردن دادیم ، اجازه انتقاددادیم ، اجازه له کردن عزت نفسمون رو خوده خوده خودمون بهشون دادیم 😐😐
دیگرانی ک ذره ای ما ، حال ما ، دست تنگی ما ، زمین خوردن ما ، مریضی ما ، چاق و لاغر بودن ما اصلا اصلا براشون مهم نیست ،،،،
اما دیگ بسه ب خودمون بیاییم ، لنزهای فیلتر شده رو برداریم بلک واضحتر ببینیم ،،خودمون رو ،اطرافمون رو. این دیگران رو😐اصلا امتحان کنید یبار ب اون دیگران بگو بجای لباس صورتی ،سفیدشو بخر یا بهت اهمیت نمیده ، یا میگ ب تو چ ، یا خیلی محترمانه میگ سفید دارم و صورتی ی چیزه دیگ س..
پس دوتاازموانع ذهنی لاغر نشدن من یکیش خودم بودم درراه اشتیاه و غلط ..یکیش دیگران…..
من برای دیگران چاق نشدم ک الان برای دیگران بخام لاغر بشم….دیگران منو حمایت نکردن در حد ی دلداری ک عیبی نداره تو سعی تو بکن خدا کمک میده ..همیشه زدن تو سرمون ک تو نمیتونی ..همینی ک هستی ..پس برای لاغر شدنمم ن ازشون نظر میخام ، ن نظر حتی لاغرشدی شون هم برام مهم نخواهد بود.. اصل خودمم ، حال خودم ، احوال خودم. لذت اززندگی خودم کنار عزیزانم،آرامش درونی خودم ،،پس دیگران گوش کنید دارم فریاد میزنم ک دبگ برام مهم نیستید✊👊💪💃😍
ذهن سن نداره،این ما هستیم ک هر سال بالا رفتن سن شناسنامه ایمون هر سالی ک میگذره خودمون رو محدود و محدود تر میکنیم…حتی این سن رو توی ازدواج جواان ها دخالت دادن…و ازدواج رو فقط در سنهایی ۱7تا نهایتن ۲۵سال تقریبا میدونن و اگ یکیش و ۳۰ رو رد کنه برچسب ترشیده ، ببینم چ ایرادی داره ، دختر یا پسر سطحی و خوبی نیست ،دارا نیستن ،و خیلییی دیگ ازین برچسبها نثارشون میکنن و حتی فرصت نمیدن طرف خودشو بشناس و بدون کجایی زندگیه ،،،و ابنجوری ی فرد دیگ رو شریک نداری و بدبختیهای خودشون میکنن چون ب اون درک ازدواج نرسیدن اینک یکی میاد ک تا همیشه هست..ببخشید ک از کلمه ی بدبخت استفاده کردم ..چون هر کسی با قدرت ذهن آشنایی نداره ک ب اون درک و باور توانایی خودش خبر داشته باش..
خلاصه ک ما در هر سن و سالی ک باشیم ذهنمون با همون قدرت بدو تولد جریان داره و شگفتی سازه..وبرای هیچ کاری هیچوقت هیچوقت دیر نیست..سن فقط یک عدده و برای عده ای از افراد سن محدودیت مییاره😐😶
حرف آخر ازاین قسمت فایل آموزشی بکرو فوق العاده..وقتیک ما موانع رو بشناسیم و سعی در رفعش کنیم ما چ بخواهیم چ نخواهیم مالاغر میشویم ..و اصلا لاغر شدن علاوه بر باور.حال خوب .اشتیاق و استمرار رفع موانع ذهنی است ک با نبوده موانع ،،مارو خیلی راحت و آسان ب مقصد ایدالمون میرسونه و این برداشتن موانع تنها و تنها در مسیر لاغری با قدرت ذهن جناب استاد عطارروشن امکان پذیرع….
پس یادمون نره ک ما فقط و فقط برای اصل خودمون ک حال خوبه لاغرشدن را آموزش ببینیم ،تمرینات رو انجام بدیم و باتوکل بخدا ب عمل برسونیم…وباین کارهای ساده مسیر برامون لذت بخش میشه وما باجون و دل لاغرشدن رو تجربه میکنیم انشاالله 🙏
ب امید موفقیت همه ی دوستان همسیر😍🙏
سلام دوست عزیز
چقدر نوشته ی شما عالی بود خیلی از خوندنش لذت بردم وقتی داشتم می خوندم رفتم تو عمق زندگی خودم انگار. شما شرح زندگی منو نوشته بودین خیلی عالی بود و دقیقا با شما موافقم ما خیلی وقتا تو زندگی آرامش و لذت و شادی زندگی مون را بخاطر دیگران زیر پا گذاشتیم که حالا فلانی چی میگه نکنه ناراحت بشه نکنه خوشش نیاد نکنه ی چیزی بگه حالمو بگیره و هزار تا از این نکنه ها و اما و اگرها که زندگی را بهمون تلخ کرده….و من از وقتی با این روش آشنا شدم خیلی احساس راحتی میکنم اصلا دیگه حرف و نظر دیگران برام مهم نیست و چقدر احساسم آرامش و آسایش و آزادی میکنم اینکه از قید و بند دیگران رها بشی و فقط به خودت و احساس خوبت و به خدایی که همه چیز در دست اونه و دوست واقعیه و راهمنا و یار ویاورمونه فکر کنیم و تمرکز کنیم چقدر خوب و عالی و آرامش بخشه…
برای شما دوست عزیزم که به این درک عالی و موفقیت رسیدین آرزوی سلامتی و موفقیت بیشتر دارم.
سپاس از مطلب زیباتون
سلام .دوست عزیز و همسیرم..سپاس از لطف ومحبت و انرژی شما …خوشحالم ک دیدگاهم مورد پسندتون بوده..و خیلی خوشحالم از تغیراتتون و حال بهترتون..نسبت ب دیگران..اصل حال خوب خودمونه در کنار عزیزانمون..
ب امید موفقیت و شگفتی شدن دراین مسیر😊😍🌹
سلام گام چهل نهم در مسیر لاغری من
موضوع این گام لاغرشدن با حذف موانع ذهنی آسان میشود
خیلی این فایل عالی بود خیلی نکات طلایی بود در این فایل من میخوام به صورت خلاصه و نکته ای بگم خدمت دوستان هم مسیرم.
در رسیدن به هدف باید اول از همه چیز به اطمینان قلبی برسیم که ما میتوانیم لاغربشیم با روش لاغری با ذهن این خیلی نکته مهم و پایه است وکلا ستون استوار این مسیر است تا وقتی به این باور قلبی نرسی هرچقدر فایل گوش بدی تمرین انجام بدی به نتیجه دلخواهت نمیرسی و رها میکنی چون باور ناخودآگاهت این است من لاغر نمیشم پس قدم اول برای رسیدن به هدف باور قلبی است که به این هدف میرسم حتما و هیچ شکی در این مسیر نیست.
وقدم دوم در رسیدن به هدف اشتیاق استمرار و علاقه است که وقتی باور کردی به هدفت خواهی رسید خیلی راحت این اشتیاق استمرار برات به وجود میاد.
😍🤩نکته خیلی مهم اینه که برای خودتان بخواهید لاغر بشید نه دیگران وقتی اولویت ذهن شما بخاطر دیگران باشه بخاطر رضایت دیگران جلب توجه دیگران بستن ذهن اطرافیان خودنمایی کلا واسه دیگران لاغری بخواهی موفق نمیشی پس بخواه فقط برای خودت لاغر بشی نه دیگران حالا دوست داری لاغر بشی ولی ت دلت انگیزت اینه لاغر بشم چون فلانی دوست داره چون میتونم توجه دیگران جلب کنم میتونم خودی نشان بدم
حتی اگه یک درصدم بخواهی برای دیگران لاغر بشی به موانع برمیخوری وراهت سخت میکنی و شکست میخوری چون ذهن برای دیگران کاری انجام نمیده پس از این به بعد بخواه برای خودت لاغر بشی تا زندگی جدیدی رو تجربه کنی همین پس لاغری برای خودتان بخواهید نه دیگران تاموفق بشید ،🤩😍.
کافیه شما یاد بگیری لاغری با ذهن رو و تغییرات شروع بشه هرچند کوچیک تا بی نهایت ادامه پیدا میکنه چون ذهن وقتی چیزی رو یاد بگیره تمام تلاشش میکنه تا آن موضوع بیشتر در زندگی شما گسترش بده بخاطر همین وقتی آموزش دیدی و تغییرات شروع بشه تا بی نهایت ادامه پیدا میکنه.
واصلا مهم نیست چقدر وقت میزاریم ما چاقی در یکماه دوماه یکسال یاد نگرفتیم که الان انتظار داریم لاغری با دو سه ماه بدست بیاریم پس این وقتی که برای لاغر شدن میزاریم خیلی کمتر از زمانی است که چاق شدیم چاقی ما مال چندین سال است ولی لاغری ما در شیش ماه یکسال بدست میاوریم پس فک نکن ما ضرر میکنیم نه خیلی هم نفع میکنیم چون خیلی سریعترلاغر میشیم ونتایج عالی با لاغر شدن بدست میاوریم درهر جنبه از زندگی و کلی تاثیر عالی برایمان به ارمغان میآورد لاغرشدن و روی همه جنبه ها تاثیر مثبت میذاره ،
🔴 هر موضوعی که آرزو داری داشته باشی در هر جنبه ای که الان نداری فقط به این دلیل است که موانعی در ذهنت بخاطر اون موضوع و هدف است که باید اول موانع برداری تا بدستش بیاری هدفت وتحربه کنی🔴.
یکی از موانع مهم لاغر نشدن در ذهن افراد چاق که ما خودمان رو شبیه یکی از اعضای خانواده یا اعضای فامیل میدونیم از نظر جسمی ومیگیم ما ارث بردیم از پدرمان ما شکم بزرگمان روی عموهامون رفته ….بخاطر همین الگو اشتباه که به ذهن مان سپردیم وتصویر ذهنی ما براساس اون الگو شکل گرفته ما روز به روز چاق تر میشم چون ذهن براساس تصویر ذهنی پاسخ میدهد ومارو در اون شرایط قرار میدهد وکارینداره اون فرد در چه سنی هست چه وزنی داره و اصلا سن براش مهم نیست تمام تلاشش میکنه که مارو هرچه سریعتر دراون شرایط وتصویر ذهنی قرار بدهد الگو ما ممکن است طی بیس سال چنین وضعیت جسمی برای خودش به وجود آورده باشه ولی وقتی الگو ذهن ما قرار داده شد طی پنج سال مارو در اون شرایط قرار میدهد و ذهن اصلا کاری به سن و زمان نداره
باید آگاهانه تصمیم بگیریم با آموزش دیدن باور صحیح تصویرها ذهن مان را عوض کنیم و ما شبیه هیچکس نیستیم جز خودمان حتی شبیه پدر مادر مان هم نیستیم ما شبیه خودمان هستیم پاک هستیم در جهان هستی و روی هیچکس نرفتیم و ارثی نیست چاقی ما بلکه همش ساخته ذهن خودمان است.
وقتی برنامه صحیح آموزش بدی به ذهنت ذهن کار اینکه چندسالته شهرت کجاست مدرکتچیه در چه شرایطی هستی کاری به هیچ چیز نداره خیلی سریع اون آموزش در زندگیت گسترش میده و به هدفت میرسی به همین راحتی
هر باوری به ذهنت بدی دهنت تمام تلاشش میکنه که هرچه زودتر شما رو در اون شرایط قرار بده مثلا اگه بگی دارم پیر میشم مبینی سی سالته ولی اندازه یک آدم پنجاه ساله پیر میشی چون خودت این باور این تصویر ذهنی در ذهنت به وجود آوردی پس شما شبیه هیچکس در زندگیت نیستی جز خودت و بگو من شبیه خودم هستم و هرکجا زندگیم ازش خوشم نیومد تغییر میدم که همش ذهنی است باید باور کنی که من خودم با باور صحیح و رفع موانع ذهنی زندگی جدیدی برای خودم میسازم وهیچ چیز هیچ کس نمیتونه من محدود کنه چه از نظر جسمی چه از نظر شرایط مالی روابط کسب کار کلا همچی قابلیت تغییر پذیری داره و نه سن چته شهر مدرک وضعیت سرنوشت میتونه جلوی من بگیره من همه موانع ذهنی برمیداریم وزندگی جدیدی برای خودم میسازم به همین راحتی پس من میتوانم من شبیه خودم هستم و حالا که میخام یکبار زندگی کنم خودم شبیه هیچکس نمیدونم و هرچی الگو نامناسب در مورد جنبه ها مختلف زندگیم دارم میریزم دور وزندگی جدیدی برای خودم میسازم و مطمعنم ذهنم زودتر از آنچه فکرش میکنم من رو در اون شرایط طبیعی قرار میده و هرچی که باور کنی زندگی میکنی
چندتا نکته که خیلی ازش خوشم اومد و از پاسخ به سوالات دریافت کردم دوست داشتم با شما دوستان هم باز اشتراک بزارم اینه که خودمان رو در برابر مشکلاتمان کوچیک نکنیم تا بتوانیم خیلی راحت از آن مانع رد بشیم وموفق بشیم پس مشکل کوچیک کنیم خودمان رو بزرگ کنیم در برابر آن مشکل
وقتی چیزی یاد بگیری اصلا فراموش نمیکنی تا حالا هزارتا مهارت یاد گرفتیم مث آشپزی خیاطی گیتار زدن رانندگی بافندگی گلیم بافی نقاشی فارسی حرف زدن
تا حالا شده فراموش کنیم این چیزها رو نهه پس بیاییم این ترس بندازیم دور شما لاغری داری یاد میگیری و لاغر میمونی و تا ابد هم لاغر خواهی ماند به همین راحتی کسی که تظاهر میکنه و فیلم بازی میکنه اون فرد لاغری فراموش میکنه وچاق میشه
و استفاده از ترازو به طور به مکرر باعث چاقی بیشتر میشود و مانع لاغری میشود
باید در زندگیت اولویت بدی به خودت و هدفت تا لاغربشی و اولویتت جلب توجه دیگران رضایت دیگران نباشه روی خودت وهدفت متمرکز باش نه روی رضایت دیگران اول خودت برای خودت مهم باشه وقتی خودت برای خودت مهم باشی برای دیگران هم مهم خواهی شد و ارزش بزار به خودت و هدفت بعد اگه وقت کردی برای دیگران وقت بزار.
خیلی حرف زدم ببخشید به امید موفقیت دوستان در پناه حق
سلام و خدا قوت استاد بزرگوار و دوستان خوب و متناسبم..فایل بسیار خوبی بود با شنیدنش من آگاه تر شدم من بعد از ازدواجم ک چاق شدم همسرم بهم میگفت ک تو مثل خواهرت و عمه هات هستی چاق میشی منم بهش می گفتم قبل ازدواج خیلی متناسب و خوب بودم من مثل اونا نیستم البته از بس خانواده و دور و اطراف می گفتن انگار قبول کرده بودم ولی دوستش نداشتم همیشه ب فکر خودم بودم تا اینکه خدا کمک کرد و با این دوره عالی آشنا شدم و الان هم فقط بخاطر خودمه ک میخوام متناسب بشم کس دیکه ای برام مهم نیس خودم برای خودم مهم هستم عاشق لاغری هستم این دوره رو هم دوست دارم و آن شالله ک همیشه باقی بمونم
وقت بخیر عزیزان
این مسیر سه گام داره:
۱_ باور اینکه می تونیم متناسب بشیم
۲_ علاقه و استمرار داشتن در مسیر رسیدن به خواسته
۳_برای خودتون بخواین لاغری و نه به خاطر دیگران.
چون ذهن کلا نمی پذیره به خاطر اینکه هدفی و داشته باشیم به خاطر دیگران و تلاش بی فایده است.باید هدفتون خودتون باشین.با خود باوری و ایمان به لینکه می تونم متناسب بشم ادامه بدید.
و اگه موانع برداشته شود خود به خود لاغر می شیم.
یکی از موانع لاغری اینکه ما خودمون و شبیه یکی از افراد خانواده می بینیم من هم اینو از اول خیلی شنیده بودم تو شکل عمه هاتی ،پاهات کپی شکله اونها جالبه که چیزهای بدم همه به خانواده پدریم رفته بودن چون اخلاقم هم بد بود😂😂😂😂خلاصه این حرفها من شنیده بودم دیگه حالا شایدم باورم شده بود خودم و نگاه می کردم دوست نداشتم و تصویر ذهنی ها بوجود اومده بود اصلا من دوتا عمم که همیشه خارج بودن اون یکی هم که من شکلش بودم خیلی کم می دیدم ولی تصویر ایجاد شده بود به قول شما و فکر می کردم اره دیگه من شکل عمم هستم باید پاهام همینطوری باشه دیگه.
حالا جالبه که وقتی دخترم به دنیا اومده بود هی من می گفتم شکل مامانمه همسرم می گفت نه بچه شکل خودشه کلا نه حالا دخترم بچه های دیگه و هم همینو می گفت می گفت بچه شکل خودشه مگه حتما باید شکال یکی باشه .
ذهن ما سن و زمان و نمی شناسه مثل روحه سن نداره سن مال جسمه اگه برنامه صحیح بدیم بهش تو رو به هدفت می رسونه.
من هم شبیه خودم هستم خیلی تفاوت دارم با عمم البته اصلا خیلی کم دیدم ولی می تونم بگم هیچی مون شبیه نیست و من هم شبیه هیچ کس نیستم و شبیه خودمم،
چگونه این باور رو ایجاد کنیم که بعد از لاغر شدن با این روش دوباره چاق نمی شیم؟
برای اینکه چیزی و که یاد بگیریم دیگه فراموش نمی کنیم مثل خیلی چیزهای دیگه مثلا آشپزی رانندگی …..
منظر نتیجه نباشید هر روز چون کسی که منتظره نتیجه اس یعنی هنوز باور نکرده که می تونه لاغر بشه اما اونی که باور کرده منتظر نتیجه نیست ادامه می ده و از مسیر لذت می بره
(شرح بر اساس محتوا، درک عالی، منطقی کردن موفق شدن)
.
حس توانایی در هرکاری چه لاغری ویا هر هدف دیگر در زندگی باعث پیشرفت در آن هدف میشود این که من حس کنم در آن هدف توانمندم ومشتاق رسیدن به هدفم هستم وسعی کنم موانع رسیدن به هدفم را پیدا کنم وآن را حذف کنم صددر صد به نتیجه دلخواه ام میرسم مثالی که استاد در رابطه با آموزش گیتار وآموزش زبان انگلیسی زدید من احساس کردم شما هر دو آموزش را دوست داشتید ولی چون از کودکی مشتاق فراگرفتن ساز بودید این در ذهن شما بوده وحالا خواستید آن را یاد بگیرید آموزش زبان را هم دوست داشتید ولی نه به اندازه یاد گرفتن گیتار بنابراین ذهن شما شما را بیشتر به سمت گیتار یاد گرفتن هدایت کرده ودر اولویت قرار داده من از این مثال یاد گرفتم که هر چقدر عاشق تناسب اندام باشم بیشتر به سمت تناسب اندام پیش میرم ذهن چیزی را که دوست داره گسترش میده وبه هدف میرسونه
وقتی راهی را شروع میکنیم ولی ادامه نمیدهیم بخاطر این است که هنوز ذهن باور نکرده میتونه موفق بشه وقتی باور کنی بهش عشق میدی وادامه میدی نباید بخاطر دیگران بخواهیم لاغر بشیم وقتی بخاطر دیگران بخواهیم لاغر بشویم ذهن این مسعله را درک نمیکنه چون کاری به دیگران نداره میگه این ذهن فقط مال توه نه مال دیگران پس این مانعی برای پیشبرد هدف میشه ومانع است باید اینو از ته قلب باور کنیم که این لاغر شدن فقط به نفع خودمونه من با لاغر شدن خودم بیشتر لذت میبرم نه دیگران از لاغری من لذت نمیبرند اینو باید درک کنیم با لاغر شدن خودمون به نتایج لاغری دست پیدا میکنیم سلامت تر میشویم لباسهای شیک تر میپوشیم وخودمون لذت اشو میبریم سبک تر میشویم چابک تر میشویم این پارامترها همه مربوط به خودمونه نه به دیگران اینطوری باید با خودمون گفتگو کنیم واین مانع را از جلوی پا برداریم واعتماد به نفس وخود باوری واحساس توانایی را درخودمون زیاد کنیم تا به لاغر شدن نزدیکتر بشویم شرایط فعلی ما هیچ مهم نیست چون این شرایط فعلی در طی سالها اشتباه کردن به دست آوردیم وحالا با آموزش صحیح لاغری با ذهن وبرداشتن موانع ذهنی ومحیطی میتوانیم به جسم ایده آل دست پیدا کنیم که حاصل افکار درستی ه که الان داریم آموزش میبینم واین مسعله به مرور زمان بدون عجله بدست میاید شاید زمان زیادی کشیده تا ما چاق شدیم پس مدتی هم باید صبر کنیم تا لاغر بشویم خوشبختانه لاغر شدن راحت تر وسریع تر از چاق شدنه چون چاقی با احساس بده ولی لاغر شدن با احساس خوبه وهمین احساس خوب به ما کمک میکنه زمان لاغر شدن سریعتر پیش بره ودر ضمن در این مسیر فقط لاغری مد نظر نیست با این روش حال روحی ما بهتر میشه در کسب وکار هم موانع ذهنی را شناسایی میکنیم در رابطه ها موانع را میشناسیم وبرطرف میکنیم پس در هرموردی میشه موانع شناسایی وبرطرف بشه وقتی یک مانع مثلا این که ما در بچگی بشنویم که شبیه فلان فامیل هستیم واین افکار در ذهن ما باور بشه ذهن تصاویر آن شخص را الگو میکند و سعی میکند این الگو را در ما ایجاد کند و مارا به همان الگو که تصویرش در ذهن است برسوند هر باوری از اینکه من شیبه فلان شخص هستم باید در ذهن کم رنگ شود واین باور در ما جایگزین شود من شبیه هیچ کسی نیستم من فقط شبیه خودم هستم خدا فقط یک دونه از من با این جسم وروح وذهن خلق کرده دقیقا از اثر انگشت انسانها مشخصه که هیچ کسی مثل کسی دیگر نیست و این هم از قدرت پروردگار است دقیقا دوتا خواهر یا برادر دوقلو از حیث ظاهر هر جقدر هم شبیه به هم باشند ولی باز با هم متفاوتند مثل اثر انگشت یا روحیه اشون یا تفکرشون پس از هرانسانی فقط یک فرد منحصر به فرد خلق شده ما تصاویری که در ذهن خودمان میسازیم تبدیل به همان تصاویر میشویم یعنی ما همان چیزی هستیم که فکر میکنیم حالا اگر درست فکر کنیم درست تصویر بسازیم درست برنامه به ذهن بدهیم موفق میشویم واین مسعله هیج ربطی به سن نداره چرا چون سن نال جسمه ذهن که سن نداره ما از بدو تولد با همین ذهن وروح متولد شدیم وبا همین ذهن ووروح از دنیا میریم وسن فقط مربوط به جسمه ولی با همین ذهن میتوان زودتر از موعود جسم را پیر کرد ویا با همین ذهن میتوانیم جسم را جوانتر کنیم و برای موفقیت نباید به سن توجه کرد چون در هر سنی که باشی اگر قدرت ذهن را بتوانیم به کار بگیریم میتوانیم موفق بشویم چون وقتی باور داری موفق میشوی دیگر ذهن کار به سن وسال وشهر ومدرک ندارد خودش موقعیت هایی را در زندگی بوجود میاورد که موفق شویم شناسایی این موانع میتواند ما را در لاغر شدن کمک کند باید مراقب تصاویر وفکاری که به ذهن میدهیم باشیم تا ذهن از الگو های مناسب برای پیشبرد هدف ما استفاده کنه تا بعد در جهان مادی این اهداف به نتیجه برسه
با تشکر از استاد عزیزم که موانع ذهنی من را به من نشان میدهد تا برطرفش کنم واستاد نمونه الگو وتصویر درست برای رسیدن به هدفم است سلامت باشید ااستاد عزیز
بسیار جذاب،زیباوکامل ،نکات کلیدی کل دوره د راین نوشته به چشم میخورد. منکه لذت بردم.
ممنونم لاله عزیزم 😘😘😘😘🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼
با سلام
این فایل خیلی جالب بود من به تازگی متوجه شدم که باید بیشتر وقت بگذارم تمرین کنم وفایل گوش کنم وببینم ومتن های دوستانمو بخونم من
قبلا ها که چاق بودم همه بهم میگفتن پایین تنه ات مثل عمه ات چاق وبالاتنت مثل خوانواده مادریت درصورتی که حتی عمه من دوکیلو هم اضافه وزن نداشت اما میگفتن اگه خودش ول کنه فرم گلابی چاق ومیشه وغیره خلاصه تا مدت ها این ذهنیت من بود حالا از طرفیم یک خاله خیلی چاق داشتم که چون بسیار جوان بود و تقریبا هم سن های خودم بود وخیلیم دوستش داشتم همش باهاش بیرون میرفتم همش غصه شو میخوردم ومدام به شکم بسیار بزرگش نگاه میکردم با اینکه من اصلا شکم نداشتم لاغر بودم فقط کمی ران های توپر وباسن توپری داشتم اما همش غصه اونو میخوردم ومیترسیدم چون منم ژن اونو دارم هم شکمم مثل اون بشه هم بقیه جاهم بزرگ وزشت تر بشه خلاصه نفهمیدم چطور چاق شدم و هر روز زشت تر حالا ترس هام واقعی شده بود هم شکم بزرگی داشتم البته نه به اندازه خاله ام ولی برای من که همیشه شکم تختی داشتم خیلی فاجعه بود وهم باسن بزرگ وران ها وساق پای چاقی وکم کم چاقیم به بالا تنمم سرایت کرد امروز متوجه میشم که چقدر فکر کردن من به مشکل خاله ام زندگی من سیاه کرد البته خدارو شکر میکنم چون در مسیر متناسب شدن هستم وبه لطف خدا هر روز دارم متناسب تر میشم وشکم وپلو وباسنم ورانم به شدت کوچک شده در ضمن داره همینطورم کوچک تر میشه چون من فابریکی لاغرم ودرس های خوبی هم گرفتم به هیچ وجه حرص وجوش مشکلات بقیه رو نمیخورم الویت زندگیمو خودم قرار میدم اگه وقت کردم برای بقیه وقت میگدارم به زندگی بقیه ومشکلاتشون فکر نمیکنم دربارشونم حرف نمیزنم اگه کاری از دستم بربیاد بعد از اینکه برای خودم وقت گذاشتم براشون وقت میگذارم تمرکزمو کلا گذاشتم روی خودم زیاد مهمونی نمیرم زیاد بیرون نمیرم اصلا وقک تلف نمیکنم قبلا الکی میرفتم بازار میچرخیدم الکی میرفتم کوچه خیابونا ومغازه ها آدم ها رو تماشا میکردم استدلالم هم این بود که آدم یک روز نره بیرون دلش میپوسه اونقدر وقت تلف میکردم که حد نداشت وهمیشه هم از تنهایی وحوصله سر رفت