سالهای زیادی از زندگیم را با اضافه وزن زیاد زندگی کردم و در همه این سالها علاقه شدیدی به لاغر شدن داشتم. علاقه من به حدی بود که از روش های زیادی را برای رسیدن به رویای خود تلاش می کردم اما نتیجه ای که مطابق با تلاش من باشد کسب نمی کردم. این عدم نتیجه گیری باعث ایجاد حسرت لاغری در من شده بود.
به لطف خدا وقتی در سن 36 سالگی با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم نور امیدی در قلب من روشن شد و احساس کردم با استفاده از قدرت ذهنم میتوانم متناسب شوم و از آن روز همه تمرکز و تلاش من برای یادگیری بهتر و به عمل درآوردن آموزشهای ذهنی به عمل در زندگی است.
باور تاثیرگذار در چاق یا لاغر شدن
یکی از موضوعات مهمی که در این چند سال به وضوح برایم مشخص شد این است که در تمام سالهایی که دوست داشتم لاغر شوم، من حسرت لاغری را داشته ام.
هر بار دیگران درباره چاقی من صحبت می کردند یا توصیه می کردند به فکر خودم باشم احساس حسرت در من برای لاغر شدن شدت می گرفت.
هر بار که فرد متناسبی را می دیدم به راحتی فعالیت می کند، به راحتی لباس مورد علاقه اش رای می پوشد، بدون ترس از چاق شدن غذا می خورد حسرت لاغری در من شدت می گرفت.
علاقه ما برای رسیدن به هر هدفی اگر در مسیر درست به کار گرفته نشود به راحتی تبدیل به حسرت در رسیدن به آن هدف می شود.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان حسرت متناسب شدن را دارند.
این حسرت طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند در آنها شکل گرفته است.
هر بار که چاق تر شدن را تجربه می کنیم حسرت لاغری ما بیشتر می شود.
چرا دوست داشتن لاغر شدن باعث لاغری نمی شود
تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند متناسب باشند، اما این دوست داشتن با تبدیل شدن به حسرت لاغری سبب می شود هرچقدر آنها تلاش کنند که لاغر شوند نتیجه ای کسب نکنند.
دلیل تاثیر حسرت لاغری در شکست افراد برای متناسب شدن این است که سبب توجه به چاقی میشود. هرچه میزان حسرت لاغری در ما بیشتر باشد در مقایل توجه ما به چاقی بیشتر خواهد بود.
توجه کردن به چاقی و ایجاد احساس نگرانی و ناامیدی از وضعیت موجود باعث وضوح بیشتر تصاویر ذهنی ما درباره چاقی می شود و این تصاویر ذهنی هستند که در نهایت وضعیت ما را مشخص می کنند.
به عبارتی مغز از روی تصاویر ذهنی ایجاد شده در ما وضعیت جسمی مارا طراحی میکند.
اگر تصاویر ذهنی شما درباره خودتان از نوع چاق کننده باشد دستورات مغز به سیستم عصبی رفتاری شما سبب ایجاد واکنش هایی رفتاری در شما می شود که نتیجه اش چاقی بیشتر است.
زمانی که شما از آموزش های ذهنی برای لاغر شدن استفاده می کنید به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت خودتان تغییر می کند.
نشانه بارزتغییر وضعیت تصاویر ذهنی شما احساسی است که در شما ایجاد می شود.
به میزانی که احساس بهتر و امید بیشتر برای لاغر شدن داشته باشید نشانگر تغییر تصاویر ذهنی شما می باشد.
تاثیر آموزش در تبدیل حسرت لاغری به اشتیاق
در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمریناتی که اشتیاق ما برای متناسب شدن را بالا می برد و از طرفی خودباوری برای متناسب شدن را در ما شکل می دهد این مانع ذهنی (حسرت لاغری) را به خوبی برطرف می کنیم.
در مسیر لاغر شدن همواره باید مراقب میزان اشتیاق و حسرت خود نسبت به لاغر شدن باشیم، اشتیاق سبب می شود ما امیدوار باشیم و هر روز یک قدم به سوی هدف خود برداریم اما حسرت سبب می شود که مایوس شویم و چاقی را بعنوان سرنوشت خود بپذیریم.
تغییرات عالی در سلامتی، افزایش چشمگیر آرامش درونی، احساس شادی پایدار، بهبود روابط با دیگران، افزایش آرامش در خواب، افزایش اعتماد به نفس تنها بخشی از نتایجی آموزش های لاغری با ذهن است.
این تغییرات که به صورت گام به گام با انجام تمرینات ارائه شده در شما ایجاد می شود به شکل قابل توجهی حسرت لاغری شما را به اشتیاق برای لاغری تبدیل می کند.
اگر این روند تغییر حسرت لاغری به اشتیاق لاغری را ادامه دهید که از طریق استمرار در انجام تمرینان دوره آموزشی این کار امکانپذیر می باشد به مرور تصاویر ذهنی شما درباره وضعیت جسمی خودتان تغییر کرده، سپس مغز بر اساس تصاویر ذهنی جدید ایجاد شده دستورات عصبی رفتاری متفاوت در جهت متناسب شدن شما صادر می کند.
در این شرایط افکار و رفتارهای شما به مرور تغییر می کند.
به میزان کمتری درباره چاقی فکر می کنید و نگران چاق تر شدن خواهید بود.
حرص و ولع شما برای خوردن های بی رویه تغییر می کند و به آرامش درونی برای غذا خوردن دست پیدا می کنید.
در طول روز کمتر به تهیه کردن و خوردن مواد غذایی فکر می کنید.
به مرور ترس شما از غذا خوردن کمتر می شود و ارتباط دوستانه ای با مواد غذایی برقرار می کنید.
این پروسه نیاز به آموزش و تمرین دارد که همه فنون آن در دوره های آموزشی برای علاقمندان آماده شده است.
خواندن نوشته خانم فریبا عزیز در بخش نظرات به گسترش آگاهی در این باره کمک می کند:
“نکته جدید و مهمی ک امروز متوجهه شدم همین موانع لاغری هستن.
با اینکه چند وقتی در مسیر هستم و کلی مدانع هستن ک تو ذهنم پاک نشدن.
شاید من بخام خیلی مقدار کمی وزن کم کنم ولی الان ک میبینم چ باورها و موانع زیادی داشتم تو ذهنم ب وجود میوردم ک باعث شد من چاق بشم یا شاید اگه در این دوره نبودم چاق تر هم میشدم.
حسرت لاغری واقعا من تاحالا به هیچ کی فکد اونحوری نکردم ک بگم کاش من جای این بودم چون جایی که هستم رو دوست دارم.
ولی اگه کسی میدیدم ک اندامش خوبه ی حس بدی بهش داشتم.
خیلی خفیف مثلا سریع عکسشو رد مکردم یا نگاهش نمی کردم.
این همون ترس هست و وقتی فرد چاق تر میدیدم مگفتم خدارشکر لاغر تر اینم.
خب خدا شکر اینا مال گذشته بوده.
وقتی این موانع از ذهن حذف بشه میوفتیم رو ذور لاغری البته ک اینطور هست وقتی تمام قوانین رو ب طور صحیح یاد بگیریم و درسن ازش استفاده کنیم چرا ک نه.
خدارشکر مکنم ک باورم و انتطارم از خودم بهتر شده و باور م شده ک لاغر بشم لاغرس اسونه و استعداد چاقی استخون درشته و ارثی بودن و این چیزا الان برام مزحک و خنده داره.
ی چیزی نظرم رو خیلی بخودش جلب کرده بود ک میخاستم بگم
عشق من امروز مریص بود و هرر کار کردم قرص بخوره نخورد چون باور داشت بدنش میتونه این سرماخوردگی رو حل کنه و خودش دوست داشت روند طبیعی بدنش خوب بشه میگفت اگه قرص بخورم الان شاید زود خوبب بشم ولی ممکنه هفته بعد سرما بخورم چون بدنم میتونه بطور کامل این ویروس رو از بدنم خارج کنه و قرص رو اصلا نخورد….
تعجب کردم واقعا و یچیزی دیگم ک میگف چند رروزی هست باشگا نرفتم الان لاغر میشم بهش گفتم چرا این فکرو میکنی میگفت وقتی باشگا نمیرم ینی تو کار بدنم دخالت نمکنم بدنم بطور طبیعی خودش کار میکنه و منو ب همون وزن اصلیم برمیگردونه
ی لحظه خندیدم گفتم ترموستات ذهنیت اینه خب.
ولی باور قشنگی داشت درسته دوست داره اندامش حجیم باشه و عضله ای ولی اگه باورش این بود ک اگه باشگا نرم چاق میشم شاید قضیه برعکس بود مثل باور من در گذشته.
ولی وقتی بدن رو درحالت طبعیش قرار بدیم خودش انرژی مورد نیازش از غدا رو میگره و بقیش بیرون.
وقتی خودش گشنش بشه الارم میده خب من بودم ک با بی توجهی این قانون رو رعایت نکردم ولی خدارشکر ک یاد گرفتم.
فکر نگهبان من قبلا این بود ک من استخون بندیم درشته و با شک و تردید به موصوع لاغری نگاه مکردم و میگفتم مگه میشه لاغر شد، درصورتی که من فبلا متناسب هم بودم بازم خودم انقد ب این فکر قدرت دادم ک شده بود باور نگهبان.
خب اینجور ک میبنم هنوزم کار دارم ولی باور های اصلیم درست شده لاغری خیلی اسونه و من میتونم به راحتی لاغر بشم.”
ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک میکند رویای متناسب شدن خود را خلق کنید.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.58 از 38 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خداوند بخشنده و مهربانم،
عرض سلام خدمت استاد گرامی و همه اعضای سایت خودمون.
بله درست میفرمایید استاد جان حسرت مانع رسیدن خیلی از نعمت است ،
مثلاً من خودم بیست سال هست مشکل خواب دارم،ویک جوری حسرت خوابیدن بدون قرص خواب آور .سبب شده که از نعمت خواب طبیعی محروم باشم ،
مورد دیگر در یک بازه زمانی سه دستگاه ماشین در پارکینگ وجلو در خونه بود ،ولی فرد نادرستی بنام همسر اجازه نمی داد حتی سویچ را دستم بگیرم ،وتااکنون
ماشین ندارم ،وقتی استاد فرمود ما خودمان را لایق داشتن تناسب اندام نمیدانیم به همین دلیل هم متناسب نمی شویم ،ومن هم به دلیل احساس عدم لیاقت تا کنون از داشتن نعمت ماشین محروم ماندم، یا یک عمر انتظار داشتم مادرم که از شش سالگی منو ول کرد وطلاق گرفت،الان که سالی دو یا سه بار منو میبینه بهم محبت نمیکنه ولی تا حالا که خودم دردهه شش زندگی هستم هنوز که هنوز محبتی واحترامی از اوندیدم که فکر میکنم حسرت نداشتن محبت مادر ،منو از محبت او محروم کرد، ،واز مردم محبت و احترام می بینم ولی از او نه ،وبعد از آشنایی با سایت تناسب فکری بیشتر به خودم اهمیت میدم ،وبرای خودم خرید می کنم وخودم را بیشتر دوست دارم،
وبه محبت دیگران نیاز ندارم .وخودم به خودم محبت میکنم . وخیلی عجیب ه دیگران هم به من احترام میگذارند ،
ودرخیلی از کارها کمکم میکنند ،وخدا را شکر احساس آزادی از نیاز مند نبودن به تایید ودوست داشته شدن از طرف دیگر ان میکنم .و خدارا شکر میکنم واز استاد تشکر میکنم وحالم بهتره خدا را شکر
به نام خداوند جان و دل
سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان لاغر شدن یک امر مقدس هست و من با این کارم کلی ارزش می آفرینم برای لاغر شدن باید موانع ذهنی را برطرف کنیم یکی از آن موانع حسرت خوردن هست بجای حسرت خوردن خودمون را لایق لاغری بدانیم خداوند طبیعت بدن منو لاغر شدن آفریده پس من با برداشتن موانع ذهنی به سمت لاغری حرکت میکنم لاغر شدن و لاغر ماندن آسان ترین کار دنیاست من لایق داشتن اندام زیبا و سکسی شکم و پهلوهای کاملا تخت و صاف و وزن پنجاه و شش کیلوگرم هستم حالا که لایق هستم خداوند هم آن را به من هدیه میدهد دوران راهنمایی به من گفتند که باید بافتنی ببافید و مادرم هر کار کرد نتونست آن را به من یاد بدهد و من یاد نگرفتم گذشت و مدرسه تموم شد من رفتم کلاس خیاطی بعد میدیدم دوستانی می آیند که با همون مربی عروسک میبافند دیدم هی منم دلم میخواد ببافم عروسک ولی بافتنی باد نیستم و همیشه تو ذهنم این بود که من بافتنی را یاد نمیگرم و کار سختی هست ولی به کمک مادر و مربی بافتنی را یاد گرفتم بعد از آن عروسک های خوشگل خوشگلی بافتم و کاری که فکر میکردم هیچوقت یاد نمیگرم را یاد گرفتم حالا لاغر شدنم هنر هست و من با رفع موانع ذهنی تحسین اندام های لاغر و زیبا حسرت نخوردن بلکه باور به اینکه منم میتوانم و لایق هستم و باور به این جمله که خداوند به کسانی که تلاش میکنند پاداش میدهند میروم جلو و به وزن و اندام ایده آلم میرسم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
به نام خدای هستی بخش
چه مثال قشنگی زدین استاد که خاصیت و ماهیت آب جاری شدن مگر اینکه با ساختن سد سر راه اون مانع ایجاد کنیم که این سد بخاطر مانع بودن حالت طبیعی آب نیروهایی رو متحمل میشه .اگر لاغری و تناسب اندام که حالت طبیعی و پیش فرض ماست رو مثل رودخونه در نظر بگیریم که باید همیشه جاری باشه که در بعضی از افراد بله جاری هست ولی در تعدادی دیگه از افراد از جمله خود من جاری و ساری نیست بخاطر اینکه که خودمون جلوی جاری گرفتن اونو گرفتیم و سد جلوش قرار دادیم و بخاطر به وجود آوردن این سد نیروهایی منفی زیادی رو متحمل میشیم . چون این سد نامرئیه و ما اونو مثل سد فیزیکی که جلوی رودخونه رو میگیره نمیبینیم کار یکم سخت و تخصصیه که اجزای تشکیل دهنده این سد نامرئی هزاران مانع ریز که باعث به وجود اومدن یه سد بزرگ در برابر جاری شدن تناسب اندام مون شده پس اگر میخوایم به آرزوی همیشگی مون که تناسب اندام برسیم باید دونه به دونه این موانع رو از بین ببریم و درمواقع در این سازه سد چندین ساله مون رخنه ایجاد کنیم . با برداشتن هر مانع مقداری آب که همون تناسب اندام جاری میشه همون طوری که وقتی در یک سازه هرچند بزرگ آب رخنه کنه اون سازه محکوم به نابودیه حال شاید یکم زمان ببره ولی درنهایت از بین خواهد رفت و در تناسب اندام هم با برداشتن هر مانع ذهنی با ایجاد حس امیدواری و شادی در سازه چاقی مون که اصلا مهم نیست قدمت چند ساله داره و چقدر بزرگه رخنه ایجاد میکنیم و با برداشتن هر مانع این کار ادامه خواهد داشت تا جایی که این سد فرو میریزه و تناسب اندام تجلی پیدا میکنه. بخاطر همینه که تناسب فکری زمان بر هستش و برای هر فردی متفاوته چون تعداد موانع در افراد متفاوت هستش در نتیجه هرچه موانع بیشتر باشه برطرف کردنشون هم زمان بر هست ولی تنها چیزی که ما باید به اون توجه داشته باشیم اینه که این سد حتما فرو خواهد ریخت فقط باید صبور باشیم و ادامه بدیم تا ریختن این سد غول آسا رو ببینیم حسرت لاغری نداشته باشیم بجاش سرشار از اشتیاق باشیم که راه از بین بردن این سد رو پیدا کردیم و حتما به پایان کار خواهیم رسید .
با سلام
من یه اعتقادی دارم که با دین و مذهبی اصلا هم خوانی ندارد و با فایل امرووز مرتبط هست اما واقعا قبولش دارم چون با تجربیاتم از زندگی بهش رسیدم.
بنظر من آتش جهنمی وجود ندارد!
جهنم فقط حسرت خوردنه!
عذاب وجدان و حسرت کارهای کرده و نکرده در دنیا و این که دیگه دیگه مهلت دوباره برای جبران نداریم،همپن آتش جهنمه ،همنقدر سوزان و از بین برنده!
حسرت در زندگی هم اون رو به جهنم تبدیل میکنه و روزهای خوش زندگی رو تلخ می کنه.
حسرت خوردن بخودی خود یک جنبه منفی از انسان رو نشون میده و آدم رو روی نداشته ها ، دیگران و یا گذشته خودش متمرکز می کنه، دو عاملی توی روانشناسی و مسایل خودشناسی نکوهش شده .چون حسرت خوردن باعث میشه دیگه خودت و داشته هات رو نبینی،و از خودت دورت میکنه.
و من با تجربه های که از زندگیم گرفتم ،هر چی از خودت دورتر بشی ،از خدا هم فاصله میگیری و دیگه کائنات و قانون جذب و مسایل اینجوری دیگه بدردت نمیخوره و جوابگو نیستن.
حسرت لاغری رو خوردن هم باعث افکار منفی میشه.
چرا من؟
ای کاش!
بیشتر جملاتی که با این عبارات ساخته میشه بوی حسرت میده .حالا چه حسرت های کوتاه و چه حسرتهایی که مغز آدم رو به بازی میگیره و چند روز ادامه داره.
حسرت خوردن باعث لاغری نمیشه ،فقط منو از هدف لاغریم دور می کنه ، هر چی در مورد لاغری یاد گرفتم رو نابود می کنه.
باید عاشق لاغری بود تا لاغر شد ،عاشق لاغری بودن یعنی چه من لاغر باشم چه نباشم لاغری قشنگع ، فرقی نمیکنه در وجود خودم لاغری رو ببینم یا کس دیگه ای به هر حال از دیدنش لذت می برم و تحسینش می کنم عشق باعث میشه فقط خوبی های لاغری رو ببینیم.
اما دوست داشتن لاغری فرق داره ،یعنی اگه لاغرم دوستش دارم و اگه نیستم حسرتش رو میخورم برای نداشتنش غصه می خورم ،اگه در وجود کس دیگه ای ببینم عصبی میشم،حسادت میکنم،نشخوار ذهنی می کنم،خود سرزنشی میکنم ، آه می کشم.
چند روزه که متاسفانه در مورد مسئله ای افکار منفی منو دوره کردند .امروز که این فایل رو خوندم و در موردش با هزار زحمت نوشتم (این مسائل منفی تمرکزم رو شدیدا گرفته و فکرم رو به خودش مشعول کرده)
امروز که اینا رو نوشتم میفهمم حسرت خوردن و متاسفانه مقایسه روحی و رفتاری خودم با دیگران این حسرت ها رو برام بوجود آورده.
خدا رو شکر با نوشتن یه سر نخی در مورد افکارم پیدا کردم و راحتتر میتونم اون رو کنار بذارم و خودمو خلاص کنم.
نکات مهم این فایل:
۱حسرت خوردن یعنی یک مانع بزرگ در به وجود آوردن و رسیدن به خواستمون و یک ناشکری بزرگ و بیاحترامی به عدالت و قدرت خداوند عادلنچ و قادرمون نعمتو از ما دور میکنه به ما نعمت داده نمیشه مثلادر لاغری از ما دور میشه،
۲برای رسیدن به تمام خواسته هامون در همه زمینه ها با استفاده از اینکه قوانین خداوند همان سنت و مشیت الهی همگی ثابت هستند و خوبیهاش مثل زنجیر بهم وصل هستند و اگر ما یک قانون را یاد بگیریم به بقیه خوبیها و موفقیتها در تمام زمینه های میرسیم،
و اولین و مهمترین قانون :
کار ما شناسایی موانع ذهنمون هست که اون موانع هست که از نعمت دورمون میکنه رو باید بشناسیم و رفعشون کنیم خود ب خود اون مانع که بر روند این طبیعت بدن ما و زندگی و موفقیتهای ماست که رو به سوی ما جاری شوند مثل لاغری مثل ثروت و سلامتی برداشته میشه
پس نیایم با ایجاد سد جلوی حرکت اب جاری خداوندو بیایم جلو روند طبیعی حرکت آب را بگیریم چون دچار مشکل و فشار روانی میشیم نیایم با حسرت و عجله و نا امیدی و دلایلو بهانه الکی بگیم چاق می مونیمو لاغر نمیشیم .
از ما حرکت از خدا برکت و خداوند گفته مرا بخوان اجابتت میکنم .به به !استاد شنیدیم اما انگار هر بار تازه شنیدیم این جملات رو.
در خودتون اطمینان و توانایی به وجود بیاورید و به خدا و قدرتش تکیه کن و صداش کن همان خدایی که بدن ما رو آفریده .و اوخودش مارا لاغر میکند خدای مهربانم .
جسم ما توانمند و با لیاقت هست . مطمئنا خداوند هدایتمون کرده و حمایتمون هممیکند.
استاد باور نگهبانم میگه:
بخور برقصو بریزو بپاش بشکن بزنو شادی کن و آسان بگیر عمرت داره میره بابا ول کن دیگه هر روز حیرت چیو بخورم از وی بترسم مریضی چیو بکشم بیخیال وقتی خدا به این خوبی دارم خاطر اسودمو میخواد عاشقم و پیشرفتو سلامتیمو میخواد،توروخدا شادی کنیم دیگه یکبار عمر داریم.
خداوند عزیزم میگه لب تر کن جانم:تولاغری خواستی طبیعت هم میخواد دیگه چیزی نمیمونه منم برات خواستم ،
فقط یکی از قوانین جهان تعادل که رعایتش کن و شاد باش بقیش با ما و قدرت تمام هستی خداوند مهربانم
پیشاپیش به خودم و همه تبریک میگم لاغریو
و از خداوند هر لحظه هزاران بار ممنونم و از استاد لاغری با ذهن خوبمان استاد ممنونم.
به نام خداوندم که حسود نیست
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حسرت لاغر شدن
وقتی به گذشته خودم فکر میکنم پر از ای کاش و ای کاشه
ای کاشهایی که دلم نمیخواست هیچ وقت بهشون دچار بشم و افسوس و حسرت از دست رفتن چیزهایی که دیگه قابل جبران و برگشت نیستن
گاهی میگم ای کاش ،عقل الانم و بیست سال پیش داشتم اونوقت ،خیلی از راههایی که رفتم و الان نمی رفتم و خیلی از راههایی که نرفتم و اشتباه رفتم و الان درست میرفتم .
اما زندگی قابل برگشت نیست و دنیا و زمان کوتاهی که توشیم محل حسرت خوردن نیست
من بلند شدم یک بلند شدن تمام قامت،
برای جبران خسارتهایی که بدلیل، عدم آگاهی لازم به خودم زدم و هیچ وقت برای جبران خسارت دیر نیست
اگر الان حسرت لاغری رو دارم ،بخاطر اینه، که علم دارم به رفتار اشتباه خودم و این خسارتی که به خودم زدم باعث ناراحتی و افسوس و پشیمانی من شده
چاقی امروزم دلیل انتخابهای غلط دیروزمه
پس امروز با عقل و آگاهی انتخاب کنم که فردای خوبی و بسازم فردایی که بهش افتخار کنم نه حسرت بخورم .
اگر زندگیم و مثل کشتی تصور کنم
حسرت مثل لنگر قدرتمندیه که خیلی راحت میتونه من و در گذشته نگه داره و مانع رشد و پیشرفتم بشه و نزاره از زمان حال لذت ببرم ،لنگری که نمیزاره کشتی من حرکت کنه یه سده یه مانعه برای حرکت کشتی زندگی من .
من نباید بترسم برای زمانی که از دست رفته ؛
چون تصور نداشتن فرصت کافی برای جبران اشتباهات گذشته خودش مخرب تر از جبران نکردن اون اشتباهه
پس وقت زیاده من تازه اول مسیر زیبای زندگی هستم و خداوند منو هدایت کرده به مسیر صحیحی که زمان در اون معنا نداره و باید یاد گرفت و به عمل تبدیل کرد اینجا خدا جریان داره و خدا هرگز دیر نمیکند
اگر من سالها حسرت لاغری دیگران و خوردم چون که خودم رو از رسیدن به اون اندام دور میدیدم و آنچنان لاغری برام غیر قابل باور و تصور بود که چاره ای بجز حسرت خوردن نمیدیدم ؛
چون خیلی از راههای مختلف تلاش کرده بودم برای لاغری و دیگه نا امید شده بودم از رسیدن به چیزی که لاغرها و متناسبها به راحتی داشتن و من فقط قسمتم داشتن حسرت اون اندام زیبا و لاغر و متناسب بود و یه جورایی انگار حسرت خوردن طبیعی ذهنم بود چون در خودم نمیدیدم که به لاغری دست پیدا کنم و خیلی آرزو بود اونم یه آرزوی دور و دراز و غیر ممکن ؛
و چون دستم به اون لاغری نمی رسید با حسرت بهش نگاه میکردم و حتی برای جبران احساس نفرت و نا امیدی که در درونم میجوشید و برای هم سو کردن افکار اطرافیانم با چاقی خودم تلاش میکردم که لاغری و زیبایی اندام دیگران را به شانس آنها و نوع خلقتشان و یا ژنتیک و …..نسبت میدادم تا خودم و دیگران را توجیح کنم که من چون شانس ندارم چون خداوند منو چاق خلق کرده چون ژن و هورمون بدنم چاقیه چون و چون وچون و هزاران چون
……..پس من چاقم
این حرفها دردی از چاقی من دوا نمیکرد فقط کمی آب بر آتش حسادتم میریختم تا کمتر بسوزم
من خودم را لایق لاغری و تناسب میدونستم و وقتی به هر دری میزدم ولی نتیجه جالب توجه و مد نظر خودم و کسب نمیکردم ،علاوه بر حس حسرت لاغری،احساس حسادت و نفرت وخشم به تمام جهان هستی وجودم و فرا میگرفت
و باعث میشد نه تنها به فکر جبران خسارتی که با دستان و افکار خودم بر جسمم زدم نباشم ؛
بلکه همه را مقصر حتم بدانم، الا خودم؛
و به جای جبران مافات، کلی پرخوری کنم و در آخر فحش به عالم و آدم بخاطر شانس و سرنوشت چاق خودم .
وقتی با افراد متناسب روبرو میشدم از داشتن بدن چاقم خجالت میکشیدم و احساس گناه و شرم تمام وجود منو پر میکرد و اضطراب قضاوت شدن دیوانه ام میکرد و به شکل اتوماتیک گوشه گیری و انزوا و رقم میزدم .
تا امروز که خداوند بار دیگر منو هدایت کرد به گام جدیدی و آگاهی بی نظیری؛
هرگز و هرگز فکر نمیکردم این حسرت لاغری دیگران رو خوردن یک مانع پر قدرت ذهنی برای من باشه.
از وقتی در سایت فعالیت دارم با دیدن افراد متناسب اونها رو در ذهنم تحسین میکردم و میگفتم من راحت از شماها سبقت میگیرم و از شماها زیبا اندام تر میشم ولی ته ته دلم واقعا حسرت میخوردم ولی دیگه حسادت نمیکردم فقط همون ای کاش و خوش به حالش رو در درونم داشتم
امروز فهمیدم حتی نباید ای کاش و حسرت و خوشا به حالش رو هم از ذهنم رد کنم من باید جبران کنم
راههای مقابله با حسرت برای من اول اینه که واقعیت خودم و بپذیرم و بدونم نمیتونم زمان و به عقب برگردونم ولی میتونم الان با یادگیری صحیح اصول ذهنی و برداشتن موانع چاقی به صورت خود به خودی لاغری و به جریان بندازم ؛
برای جبران هیچ وقت دیر نیست
من از خودم عذرخواهی میکنم و قول میدم تمام اشتباهات رفتاری و افکاری خودم و که سبب چاقی ام شدن و اصلاح کنم
من امروز خودم و بخشیدم و افکار گذشته رو رها میکنم و به آینده زیبایی که در حال ساختنش هستم با عشق خیره میشم و به مسیرم ادامه میدم و از تمام اشتباهاتی که در طول مسیر تناسب فکری انجام دادم و لیز خوردم درس میگیرم و با خودم عهد میبندم برای گرفتن نتیجه مطلوب از مسیر تناسب فکری جلوی تکرار اشتباهات مکرر و لیز خوردنها رو تا حد ممکن بگیرم تا بعدا پشیمانی و حسرت درو نکنم
من موفقم و پیروزی حق مسلم منه
پس با قدرت فریاد میزنم
نه به حسرت خوردن
من در این گام فهمیدم وقتی به هر چیزی با حسرت نگاه کنم رسیدن به اون چیز تبدیل به غیر ممکن میشه
این یک قانونه مثل قانون جاذبه زمین
زمانی که خداوند بزرگ انسان را خلق کرد گفت و من خلیفه ای در زمین برمیگمارم و به فرشتگان دستور داد به انسان سجده کنند و فرمانبردار او باشند
ما یادمون رفته که هستیم
ما همون خلیفه و جانشین خداوند روی زمین هستیم
و خداوند آفرینش و کائنات رو طوری خلق کرده که فقط کافیه ما چیزی رو اراده کنیم و بخواهیم و باور کنیم
آنوقت فرشته نگهبان مثل داستان علا الدین و غول چراغ جادو میگوید در خدمتم سرور من
چی میخوای سرور من
بله جهان طوری خلق شده که من فقط کافیه اراده کنم و بخوام اون سریع برای من موجودش میکنه فقط کافیه فرکانس اون خواسته رو به جهان هستی ساتع کنم و باور کنم که نظم جهان من و بر مدار باور و خواسته ام قرار میده
پس من فرکانس دوست داشتن لاغری و سلامتی و ثروت و آرامش و خوشبختی و ………….به جهان میفرستم و لاغری و ثروت و سلامتی و آرامش و خوشبختی و ..…….درو میکنم
آفرینش جهان بر مبنایی خلق شده که هدفهای مقدس به سرعت به سر منزل مقصود میرسند چون خداوند کمال مطلقه
من گرایش دارم به لاغری اصلا فطرت درونی من لاغریه بخاطر همین علاقه کلی تلاش کردم تا به حال تا به لاغری برسم چون عاشق لاغری ام بهم حس آزادی میده حس نشاط میده چاقی برام محدودیته ،برام سده، ازش بیزارم ،دنبال رهایی ام ،دنبال لاغری و چون این هدف مقدسه پس از طرف کائنات حمایت میشه و من به کمک خداوند و نیروی آفرینش به راحتی به خواستهام میرسم و از داشتن اندام زیبا لذت میبرم
چاقی در درون من مثل سدی میمونه که جلوی متناسب شدن من و گرفته الان کلی انرژی نهفته پشت چاقیم دارم که میخوام ازش استفاده کنم برای پیشروی به سوی لاغری
از پتانسیل چاقی ام که پشت سد ذخیره شده جهت جنبش و به حرکت در اومدن لاغری بهره میگیرم
چطور ؟
با برداشتن موانع چاقی که مثل سد جلوی جریان لاغری منو گرفته و حالا امروز هم مانع دیگه ای برداشته شد و اون حسرت لاغری بود
من لایق لاغری و سلامتی و متناسب شدنم
من هیچ دلیلی برای لاغر نشدن نمیبینم من سرشار از عشق به لاغری ام
خداوند براش کاری نداره که منو لاغر کنه فقط کافیه من بخوام و باور کنم که میتونم من تلاش میکنم برای متناسب شدن
با انگیزه و عشق ادامه میدم
به اندازه ای که اطمینان داشته باشیم که لاغر میشیم لاغر میشیم
خدایی که این همه سیستم پیچیده بدن من و اتوماتیک انجام داده مگه کاری داره براش منو لاغر و متناسب کنه
مگه من میدونم تو بدنم چه خبره همه چی خودبه خودیه
من به قدرت جسمم ایمان دارم اون خسارتی که بدلیل عدم آگاهی بهش زدم و جبران میکنه چون ذاتش تناسبه طبیعتش تناسبه و قطعا خداوند منو تنها نمیزاره
همونجور که از دیشب در حال درمان کرونام با کمک ذهنم هستم و امروز کلی حالم عالی تر بود و میتونم بگم بیماری در حال رخت بر بستن از جسم منه
مگه من متوجه شدم چطور بدنم بصورت خود به خودی بیماری و دفع کرد پس دفع کردن چاقی هم خودبخودی انجام میده چون ذات بدنم طبیعت بدنم تناسب و سلامتی و لاغریه
خدایا تو را سپاس میگویم که مرا خلق کردی و به من قدرت اختیار و انتخاب عطا کردی و منو در مسیر هدایت الهی ات قرار دادی پروردگارم دوستت دارم و از تو خواستارم به خودم و عزیزانم و استادم و دوستان همگامم قدرت و نیروی برداشتن موانع ذهنی و رشد و پیشرفت فکری عطا کنی
الهی به امید تو
به نام خدا سلام خدمت استاد گرامی ودوستان عزیز. در این گام میاموزم که هر نکته ای که یاد میگیرم رو بهتره در هر زمینه ای به کار ببرم. هرگز حسرت چیزی رو در زندگیم نخورم چون باعث میشه هیچ وقت به اون موضوع مورد علاقه ام نرسم واین یکی از قوانین خداوند هست حسرت حس بدی به مامیده حس ناامیدی حس بیچارگی و بدبختی پس نباید حتی یک لحظه هم حسرت چیزی رو بخوریم چه قدر قوانین خداوند رو دوست دارم همشون مارو به سمت شاد بودن سوق میدن وتاکید میکنن که ای انسانها هرگز از چیزی ناراحت نباشید واز هیچ چیز نترسید ما این قوانین رو یادمون رفته باید کسی باشه که اینها رو به ما بیاموزه ومن بینهایت خدا رو شکر میکنم که من رو به سمت آموختن قوانینش هدایت کرده .و خداوند وعده داده که هرکس برای هدف خودش تلاش کنه اون روحمایت میکنه ومن یکی از این حمایتها رو چند روز پیش تجربه کردم من برای ادامه ی مسیر بی حوصله و بی اشتیاق شده بودم و من تا گام ۵۰ رو بدون عضویت استفاده کرده بودم و وقتی خاستم گام بعدی رو استفاده کنم فایل باز نشد چون فقط برای اعضا باز میشد و من خیلی ناراحت شدم که حالا چطور لاغر بشم ولی یادم افتاد که طبق آموزشها ی استاد نباید ناراحتی به خودم راه بدم و تحت هر شرایطی باید مسیر رو ادامه بدم پس با خودم گفتم اشکالی نداره فقط از نوشته ها بهره میبرم .آخه میدونید عظویت در یک سایت برای من خیلی خیلی کار سختی بود ونوشتن در اون سختتر!!! اما میخام اینو بهتون بگم که روز بعدش بدون اینکه تصمیم به عضویت گرفته باشم این کاربدون اراده ی من توسط خود من انجام شد مثل یه ادم آهنی که کنترلش کنن . من ثبت نام کردم و بدون اراده ی خودم حتی بلافاصله دیدگاهم رو نوشتم وفرستادم همه ی این کارها بدون اراده ی من انجام شد والان خودم موندم چی شد که منی که اصلا وابدا به عضو شدن و نوشتن تو سایت فکر هم نمیکردم چشم باز کردم دیدم در این مرحله هستم و میخام بگم تاثیر فوق العادهای روی اشتیاق من در ادامه دادن مسیر داشت به طوری که صد برابر شده احساس فوق العاده ای دارم والان حتی ذره ای احساس حسرت لاغری در خودم نمیبینم میخام بگم کسانی که این نوشته رو میخونن و عضو نیستن ویا نمینویسن اگر میدونستن با نوشتن تو سایت چقدر بهتر میشه ادامه داد حتی یه لحظه هم صبر نمیکردن واز این نعمت بزرگی که خداوند بهشون داده نهایت استفاده رو میکردن.فطرت درونی هر کسی میخادکه به تناسب برسه به ازادی برسه واین خود ما هستیم که جلوی خودمون رو برای رسیدن به تناسب گرفتیم با افکار و رفتاراشتباهیمون ما آفریده نشدیم که نواقص و کمبود ها رو تجربه کنیم ما لایق بهترینها هستیم خداوند عاشق ماست پس باید ماهم عاشق خودمون باشیم شک و تردید رو کنار بذاریم و باور کنیم که خداوند مهربان تمام زیباییهارو برای ما خلق کرده.
سلام و درود .
لاغری با ذهن خوبیش اینه که هر روز لاغر شدن در نظر ما راحت تر و راحت تر میشه .
علت اینکه حسرت در وجود ما پدید میاد به این خاطره که ما فرمولهای دیگه ی ذهنمون در مورد لاغر شدن غلطه .
اول اینکه راه لاغری رو پیدا نکردیم یا اونایی که پیدا کردن ولی دوباره گم کردن راه رو . به دلیل استفاده زیاد و عادت وار از فرمولهای چاقی و استفاده نکردن از فرمولهای لاغری و امتداد ندادن مسیر لاغری . این دو دسته از افراد فرمول حسرت لاغری رو با گم کردن راه لاغری در خودشون خودبه حود ایجاد می کنند .
چون خودشون رو از لاغری دور میبینند . چون لاغری رو یه امر محال و دست نیافتنی می دونند . اصلا نمیبینندش حسش نمی کنند . همنشینشون چاقیه .
یعنی این ها به دو صورت از لاغری دورن . اول اینکه با چاقی همنشینن و از فرمولهای چاقی استفاده می کنند و دوم اینکه از لاغری دورند چون از فرمولهای لاغری استفاده نمی کنند .
سوم اینکه اصلا شاید با این راه آشنا نشدن و کلا نمیدونند چاقی و لاغری با ذهن یعنی چی .
خب من الان اگه بخوام در مورد خودم بگم این و میتونم بگم من روز به روز در مسیر لاغری بهتر حرکت می کنم .
چون اول اینکه دارم سعی می کنم خوب یاد بگیرم و دوم اینکه دارم سعی می کنم خوب ازشون استفاده کنم تا عادت کنم و بازم کار برام راحتتر بشه .
به هر حال من الان تازه کارم نیاز به تمرین و تکرار دارم . لازمه که عادت کنم با فرمولهای چاقی زندگی نکنم و بر عکس با فرمولهای لاغری زندگی کنم .
پس بعد از آموزش که مرحله ی مهمی از فرایند لاغریه استفاده کردن از فرمولها در زندگی خیلی مهمه .
خب وقتی کسی این راه رو ندونه همیشه لاغری براش سخته و همیشه در حسرته . خب حق داره . دلش میخواد لاغر بشه . در عین حال روشهای لاغری غلط تو ذهنشه . ذهنم که به هیچ وجه نمیزاره ما سختی بکشیم . در نتیجه واقعا این فرد لاغری رو اصلا حس نمی کنه و در نتیجه حسرت انسانهای لاغر رو میخوره .
اما چطور میشه این حسرت از بین بره . با هدایت شدن به مسیر لاغری با ذهن . با درک کردن این مسیر زیبا و به باور لاغری آسان حقیقتا رسیدن .
من شاید اولش خیلی درک درستی از لاغری آسان نداشتم . ولی هر چی بیشتر می گذره حتی این آسان بودن رو هم بهتر درک می کنم .
چون هر چی بیشتر تمرین می کنم میبینم باز لاغری از اینم آسونتر میشه .
استاد راستی یه ویژگی در پاسخ شما به دوستان نظرمو جلب کرده که واقعا به عنوان شاگردتون برام جای تحسین داره .
اینکه شما هیچ وقت هیچ کسی رو تکذیب نمیکنید . رد نمی کنید . همیشه همه رو تایید می کنید . تشویق می کنید .
مثلا گاهی حتی خود من که تازه فقط یه شاگردم بعضی دیدگاه ها رو که میخونم و غلط املایی خیلی زیادی در نوشته هاشون میبینم طوری که اصلا برام قابل مفهوم نیست تو خودم غر میزنم که خب ویرایش که داریم یکم متن رو ویرایش کن که ما برای خوندن اذیت نشیم اما بعد میبینم شما بهشون مدال دادید و بعضا چقدر تشویق و تاییدشون کردید .
یعنی توجهتون روی محتوا بوده و تمرکز مارو هم به این سو هدایت کردید که توجهمون روی خوبیها باشه .
اینجا نگرشتون رو تحسین کردم و گفتم ببین عطا توی همین یه برخورد کوچیک میشه فهمید استاد عطار چقدر میتونند عالی شاگردانشون رو پیشرفت بدن و کانون توجه مارو روی غلطهامون نمیزارید بلکه کانون توجه ما رو روی صحیح ها میزارید و اینطوری صحیح هامون بیشتر میشه نه غلطهامون . چون توجهمون رو هدایت می کنید . شما هیچ وقت از ما ایراد نمیگیرید به نوعی با خودکار قرمز زیر غلطهامون خط نمیکشید و بگید اینجا اشتباهه این اشتباهه باید اینجوری بگی و … بلکه با تایید کردن ما در هر مرحله باعث میشید حس خوبی به خودمون پیدا کنیم و خود به خود غلطهامون رو کمتر تکرار کنیم و بهتر عمل کنیم .
این ویژگی برای من واقعا جای تقدیر و تحسین داره و به عنوان شاگردتون این صفت رو در شما میستایم .
خب بریم سراغ ادامه مطلب حسرت لاغری .
خب حالا مسیر لاغری رو یاد گرفتیم . هر چقدر بیشتر این مسیر رو یاد بگیریم و معیارهای سنجش لاغری رو جسمی ندونیم و بیشتر توجه و تمرکزمون روی استفاده کردن از فرمولهای لاغری و استفاده نکردن از فرمولهای چاقی باشه خب این باعث میشه لاغر شدن رو خیلی راحت ببینیم . یه راه قابل اجرا . یه راه قابل دسترس .
و یادگیری لاغری باعث شده خودبه خود کلی از فرمولهای ما در مسیر لاغر شدن هدایت بشن . و به این باور برسیم که لاغر شدن در لاغری با ذهن قابل دسترسه و نیاز به هیچ سختی نداره . خب در این صورت ما دیگه حسرت نمی خوریم بلکه هر لاغری رو میبینیم تایید و تحسینش می کنیم و اتفاقا روحیه میگیریم تا با تکرار بیشتر خودمونم لاغری خودمون رو بسازیم .
اما فرمولهایی که من امروز در مسیر لاغری به کار گرفتم :
۱- ساعت ۷ از خواب بیدار شدم . نه اینکه ساعت ۷ از خواب بیدار بشیم تا لاغر بشیم نه چون لاغرتر و سبکتر شدم نیازم به خواب کمتر شده و ساعت ۷ خود به خود بیدار شدم .
۲- پیاده رفتم سرکار . نه اینکه بخوام پیاده روی کنم که لاغر بشم بلکه چون لاغر و سبک هستم میبینم از راه رفتن بیشتر لذت میبرم تا با موتور رفتن . هوا هم که عالی شده . بهار زیبا این خنکی هوای دم صبح رو و وزیدن نسیم و حس کردن نسیم ملایم روی صورتم رو دوست دارم . چون وقتی با موتور میرم باد زیاد روی صورتم میخوره و هواسم به مسیرمه به ترافیکه که از کجا برم و نمیتونم لذت مسیر رو حس کنم .
خیلی حال می کنم پیاده میرم سرکار .
امروز خانوم همکارم چند تا شیرینی برای همسرش که همکار من باشه گذاشته بود همین که رسیدم تعارفم کرد . من یکی خوردم چند تا هم روی میز بود همکارم گفت عطا اینا رو ببر اینا مال خودت منم چند تا دیگه دارم . ازش تشکر کردم . بعد دیدم دارم ذوق خوردن و نقشه ذهنی خوردن رو با خودم مرور می کنم .
بعد با خودم گفتم خب الان تو داری نقشه خوردن می کشی یعنی داری از فرمول چاقی استفاده می کنی . الانم که یکی خوردی دیگه بقیه اش یه مزه میده بیا از فرمول لاغری استفاده کنیم . آیا گرسنه ای ؟ گفتم نه . گفتم پس چرا میخوای بخوری ؟ گفتم چون دوست دارم ذوقشو دارم . گفت خوبه که ذوق و شوق خوردن داری ولی این دوست داشتن و علاقه رو بزار برای زمانی که گرسنه شدی . بعدش چرا برای خوردن شیرینی ذوق می کنی ؟ گفت چون خوشمزه است . باهاش حال می کنم . گفتم حالش چقدر طول میکشه . گفت کم . گفتم برای اینکه این حال بردن بیشتر بشه چیکار میتونیم کنیم ؟ گفت خب دو راه داریم یا هی خوردن رو تکرار کنیم و هر لحظه بخوریم ولی چون دلم درد میگیره و به حس ولع و اینا میرسم و برام رنج آوره موندن در این حالت و ذوقم کور میشه ترجیح میدم وارد اون مرحله نشم .
گرسنه هم که نیستم .
پس ترجیح میدم نخوردن رو انتخاب کنم .
نمیخورم که ذوقم کور نشه .
نمیخورم که حالم بد نشه .
نمیخورم که سنگین نشم حالا نه به خاطر عذاب وجدان و حس چاقی .
به خاطر ورم معده .
استاد اتفاقا به یه جایی رسیدم میگم عذاب وجدان گرفتن و احساس چاقی کردن خودش نعمته . چون ما به خاطر احساس چاقی هم که شده خوردن رو متوقف می کنیم و فشار جسمی نمیاریم . یعنی حتی حتی هیچ فرمولی هم نباشه ما میتونیم از همین فرمول حس چاقی برای لاغری و تحمیل نکردن خوردن بی رویه برای جسم استفاده کنیم البته این فرمول یه فرمول فوتی فوریه . وگرنه فرمول بهتر اینه اصلا چرا باید به جسمم فشار بیارم . یا اصلا چراباید وقتی سیر شدم خوردن رو به خودم تحمیل کنم یا اصلا چرا باید بعد از سیر شدن بارم حس خوردن رو در خودم فعال نگه دارم . خوشمزگی غذا که بعد از سیری اصلا حال نمیده چرا من بخوام به حال بدم ادامه بدم یا باز میشه از فرمولهای دیگه استفاده کرد . پس شیرینیها رو نخوردم و گذاشتم برای یه وقتی که خوردن اون شیرینی حس منو بد نکنه . زمانی که حس گرسنگی جسمی کنم خب میخورم اونم نه در حد زیاد که دوباره حالم و بد کنه در حدی که خب دوس داشته باشم و راضی باشم .
خب من تا این ساعت که حدودا ساعت ده صبح هست ۲ تا فرمول لاغری استفاده کردم . البته ۲ تا فرمول شاخه دار لاغری و سیم کشی های ذهنمو تا اینجا در مسیر لاغری ساختم .
حالا باز تا شب آگاهانه عمل میکنم تا از فرمولهای چاقی استفاده نکنم و از فرمولهای لاغری استفاده کنم .
راستی چند فرمول دیگه هم استفاده کردم تو خیابون نگاه به سایه نکردم خودم رو توی شیشه های مغازه ها بر انداز نکردم . فایلهامو صبح زود گوش کردم . خوندم . درسهامو مرور کردم . شکرگزاری کردم . لذت بردم و …
استفاده از فرمولها در دو سطح استفاده میشه
اول در سطح خوداگاه و بعد به سطح ناخوداگاه کشیده میشه و عادت میکنم بهش .
خب حالا که من ذهنم مشغول زندگی کردن با لاغریه و انقدر راحت در همین کارای روزانه برای خودم قابل دسترسش می کنم . در موردش مینویسم . بهش فکر می کنم ازش حرف میزنم خب حالا دیگه حسرتی باقی نمی مونه . خب منم دارمش . لاغی رو دارمش . اشتیاق لالر سدن رو دارمش . چون لاغر شدن اسان رو یاد گرفتم . بنابراین دیگه حسرتی نمیخورم و کاملا مشتاقانه در مسیر یادگیری و عمل حرکت می کنم .
سلام
صبح ۲۰ اسفند ۱ ۱۴۰
رسیدن به اهداف مقدسن نه فقط لاغریی همه اهداف .
با خوندن ودیدن این فسمت من طی این دوره متوجه شدم که چرا شما تویی این دره به احساس وامیده در این مسیر تاکید داشتید چون ویک نکته طلای برای خود من داشته که با برکشتن ودیدن این فایل اون نکته طلایی که میتونه کمک خیلی زیادی به من کنه پیدا کردم کنج تویی توییاین فایل بود که من با کمک خداوند کشفس کردم سه روز پیش وفتی وار این گام شد هر کاری کردم نشد فایل باز کنم ازش گذشتم امروز داشتم دوبار برکشتم فایل موفق شدم باز کنم دیدم چه نکته طلای داره برای پادردم واون حسرت خودم به کسانی که راه میرن من با دیدن افرادی که درکوچه وخیابان راه می رفتن غم عالم من میگرفت ویاس ونامیدی تمام وجودوم میگرفت حتی اون لحظه به چاقی هم بیشتر فکر میکردم وازش تفرم خیلی بیشتر میشد ومن چاقتر شدم باورتون میشه چاقتر شدم من تویی این مد ت چون توجه به این موضوع کمتر شده وداشتم یاد گیری انجام میدادم حسرت وتکرارش کمتر شده چون از دیدن راه رفتن دیگران دیگه غم نداشتم امید به لاغر شدن اون کمتر کرده وامید داستم تویی این مسیر راهکارشو پیدا میکنم احساس میکنم پادردم کمی بهتر شده پس علت این بوده تشکر اقای عطاران
علاقه + خواسته + احساس ازادی + پا دردمحدویت + راه رفتن = هدف مقدس راه رفتن ازادی ورها شدن ازپادرد
احساس یاس ناامیدی + نگرانی ازپادرد + حسرت راه رفتن دیگران = وضوح تصویر ذهنی بیشترپادرد
اخساس + تغییر احساس + امید = نشان گر تغییر تصاویر ذهنی پا درد
خدایا سپاس بی کران باید یاید تصویر ذهنمو درست کنم تا پا درد خوب بشه بارها به خودم میگفتم من توییاین دوره نمدونم چرا این حس داشتم امروز جوابم گرفتم من پا درد خوب میشه مشگل تصویر ذهنم بود پس دوره شما همه مسیرها رو جواب میده تو سلامت بدن جواب میده من یقین داشتم میشه وحالاکامل اطمینان در من بوجود امید
احساس یاس ونامیدی +نگرانی + حسرت لاغریی =وضوح بیشتر تصویر ذهنی چاقی
احساس + تغییراحساس + امید = نشانگر تغییر تصاویر ذهنی
خودباوری _( حسرت لاغریی)+ اموزش های لاغریی با ذهن
= متناسب سدن
در مسیر لاغریی ما باید مراقب اشتیاق وحسرت لاغریی باشیم اشتیاق مارو به جلوراهنمایی میکنه ولی حسرت باعث میشه مایوس وناامید شده چاقی رو سرنوشت خودمون بودنیم .هرچه میزان اشتباق بیشتر باشه موند تو مسیر بیشتر هست .
ما در این اموزسهای یاد مگیریم =ارامش دورنی رو + شادی پایدار + بهبود روابط با دیگران + افزایش ارامش + افزایش اعتماد به نفس
زیا شدن اشتیاق باعث میشه حسرت کم شده با کم شدن حسرت لاغریی وبااستمرا وتمرین تصاویر ذهنی مغز تصاویر ذهنی جدید ودستوارات عصبی ورفتاری متفاوت متاسب شدن صادر کنه حرص ولع خوردن کم بشه
براداشتن موانع مهمتراز انگیزه هست هر جه موانع بیشتر ادشته شه نتیجه بهتر وبیشتر است
قوانین خدا همیشه ثابت هست فاصله خورشید تا زمین ماه تا زمین ثایت است تغییر نمکنه
تویی دره وفتی یی قانون یاد میگیرم فقط تویی این مسیربه کارمون نمیادتویی مسیرهای دیگه هم کاربرد داره تک مسیز نیست چندین مسیر حواب میده
اگه دره تویی قوانین خوب یادگیری انجام بشه تو جنبه سلامت ثروت لاغریی روابط باهمسر کافی اول هدف مقدستون بدونین چیه جایگزین کنید انسالله جواب میده مثل فرمول من
ما با ذهنم هی مانع درست کردیم حال اون موانع رو برطرف کنیم تا به نتیجه برسیم این من بودم که مانع درست کردم وای وای وای اونوفت دنبالش تویی رژیمهای ورزشها وهر روش اشتباه میکشتم
بخش نگه دارنده باورهای تو ذهنمون ما مواطبت میکنه از باوره
حسرت تویی هر هدف مقدس = نرسیدن به اون هدف این یی مانع بزگ برای نرسیدن به اهداف
هنه مادوست داریم به اهداف مقدسمون برسیم
ابن قانون تویی همهجنبه هازجواب میده
سلامتی ماشین خونه ثروت همه ما دوست داریم لاغر بیشیم
مخواستم لا غر بشیم فکر هم که میکنیم احساس ازادیی پیدا میکنیم ازادی بیشت هدف مقدس است تجربه ازادی قدم برداشتن خداوند کمک میکنه
ازادی در پوشیدن ازادی در متناسب شدن ازادی در انتخاب رنگبی وازادی در هر چیزی که در لاغریی واهدافتون هست
من باور داشتم مرحله به مرحله این باور بزگتر شد خودم میدیدم با بزگتر شدن باورم یاد گیریم هم بهتیر صورت میگیره وعشقتر میشم برای لاغریی که داشته باشمش
من وفتی باورم قوی کردم تو قسمت حلقه باورهای از ۹۰ به ۱۰۰ درصد رسیدم وکارم بهتر شده یاد گیری ۱۰۰ در صد شده
اصلا مطالی رو درک میکنم که خودم در خودم نمی دید کار خداوند مهربان هست بود وخواهد بود مهربانم من متشکرم
توکمک کردیی کارمن نبود هودم میدونم میگم کار من نبود حس نکید من ادم باهوشی بود نه من مثل خیلهای دیگه انقدر باهوش نیستم کار خداوند مهربانون هست من قدر کاری که خدا برا انجام داده رو باید بدونم قادر مطلق یا غفار یا ستار یا شکور یارحمان با رحیم سپاسبی بی کران
“به نام ”الله” خداوندی که قدرت مطلق است و مهربان”
درود به شما تناسب فکری های عزیز و استاد گرامی؛
گام پنجاه و سوم : حسرت لاغری ، مانع لاغری می شود ؛
خدایا در این مرحله و زمان ، یاری و توجه بیشتر تو را خواهانم تا بتوانم از ناامیدی و دلسردی دور شوم و با اشتیاق و آگاهی بیشتر و بهتر ، مسیری را که خود تو مرا به آن هدایت کرده ای را ادامه بدهم و به خواسته ام تناسب و لاغری برسم.خداوند عزیز از تو سپاسگزارم که امروز دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱ توانستم به لطف و یاری تو گام پنجاه و سوم را بردارم.
راه رسیدن به تناسب اندام و لاغر شدن در اصل شامل شناسایی موانع و انگیزه دادن به خود در طول مسیر لاغری می باشد .شناسایی موانع خیلی خیلی مهم تر از انگیزه دادن به خود است چون با شناسایی موانع ما می توانیم این موانع را برطرف کنیم و از این طریق به راحتی روند لاغر شدن جسم ما شروع می شود و همین روند لاغری خود باعث انگیزه در ما می شود و شور و اشتیاق ما را برای ادامه ی مسیر بیشتر می کند.یکی از موانع ذهنی خیلی مهم در مسیر لاغری با ذهن حسرت لاغری است یعنی اینکه ما با دیدن کسانی که لاغر و متناسب هستند دچار حسرت و ناراحتی می شویم و با خود می گوییم کاش من هم مانند آنها لاغر و متناسب بودم و این نشان از عدم باور و اطمینان ما به توانمندی خود و جسم خود در لاغر شدن را می رساند و اینکه لاغر شدن سخت است و من نمی توانم به راحتی لاغر شوم .پس همین حسرت خوردن مانع بزرگی در رسیدن ما به لاغری به حساب می آید.اما سوال این است که من و شما دوستان هم مسیر چگونه می توانیم این مانع را برطرف کنیم؟! خود من با توجه به اطرافیانم که لاغر و متناسب هستند با خودم می گویم که اگر این افراد لاغر و متناسب هستند پس من هم می توانم لاغر و متناسب باشم چون با توجه به اینکه خداوند بزرگ و مهربان جسمی فوق العاده توانا و هوشمند به ما عطا کرده است که براحتی بدون آنکه ما دخالتی در آن داشته باشیم به تمام فعالیت های پیچیده ی خود در طول شبانه روز ادامه می دهد مانند : نحوه ی گردش خون در بدن ،ضربان قلب ،پلک زدن ،ترمیم زخم ها و … که همگی این کارها را بدون اینکه ما بفهمیم و دخالتی در آن داشته باشیم انجام می دهد و حالت پیش فرض و طبیعی همین جسم توانمند ، لاغری و متناسب بودن می باشد که توسط خود ما به این حال و روز در آمده است و دچار اضافه وزن و چاقی شده است که حالتی غیر طبیعی و ناپایدار است و همین جسم باز هم با وجود این همه اضافه وزن توانسته است به خوبی خود را با آن وقف دهد و به فعالیت خود ادامه بدهد پس بسیار و بیشتر از خود ما خواهان لاغر شدن می باشد تا راحت تر و بهتر کارهای خود را انجام بدهد و برای او هیچ کار سختی نیست که این اضافه وزن را کم کند چون کارهای پیچیده تر و سخت تر از آن را انجام می دهد و کم کردن چند کیلو اضافه وزن واقعا برای او کاری ندارد و راحت و آسان می تواند آن را کم کند تنها اگر ما به قدرت و توانایی او و خالقش ایمان و باور داشته باشیم .من باید همیشه بر روی لیاقت و تواناییم در لاغر شدن کار کنم و آن را در ذهن خودم افزایش دهم تا با این کار از حسرت خوردن لاغری جلوگیری کنم .وقتی که ما افراد چاق به لاغری فکر می کنیم احساس خوبی در ما به وجود می آید و احساس آزادی و رهایی می کنیم پس برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی کوتاهی نمی کنیم و زمانی که از مسیر و راه درست استفاده می کنیم پس باید مطمئن باشیم که بالاخره به خواسته ی خود خواهیم رسید کافی است تحت هر شرایطی فقط ادامه بدهیم و با دلی قرص و محکم در مسیر بمانیم و موانع را یکی یکی شناسایی و برطرف کنیم و پس از اینکه به تناسب فکری دست پیدا کردیم خود به خود ، به تناسب جسمی هم دست پیدا می کنیم و آزاد و رها می شویم و در دیگر جنبه های زندگی خود نیز به موفقیت و پیروزی خواهیم رسید چون تمامی قوانین خداوند در جهان هستی ثابت و پایدار است پس ما در این راه هر قانونی را یاد بگیریم می توانیم در دیگر جنبه های زندگی خود نیز آن را به کار ببریم و استفاده کنیم .خداوند که قادر و توانای مطلق در جهان هستی است از قدرت خود در وجود ما قرار داده است تا به وسیله ی آن به تمامی خواسته ها ی خود در زندگی برسیم پس ما حمایت گری مانند خداوند بزرگ داریم که در هر کاری با توکل به او و حمایتش از ما ، به راحتی می توانیم هر سدی را از سر راه خود برداریم و به موفقیت و پیروزی دست پیدا کنیم .
“لاغر شدن راحت ترین و آسان ترین کار دنیاست.”
“یا حق ”
به نام خدا
من وقتی به الانم نگاه میکنم متوجه شدم که چقدر من از لحاظ فکری وجسمی تغییرات خوبی دارم وآرامش بی نظیری دلرم .
همین چند روز پیش با خواهرم دوتایی رفتیم بیرون .اون نوبت دندانپزشکی داشت و من هم بازار خرید داشتم بهش گفتم هرکدوم کارمون زودتر تموم شد بهم اطلاع بدیم وبا هم هماهنگ کنیم که باهم برگردیم خونه .
کار من یک ساعت زودتر تموم شد و من هم نزدیکی مطب یک فضای بازی درخیابان بود که تردد افراد زیاد بود . روی یک سکویی نزدیک خیابان نشستم و با خودم گفتم بیام تمرکز کنم روی ویژگی های مثبت و تحسینشون کنم .
هرچه افراد متناسب بودن و هر چه افرادی که موهای سالم وپرپشتی داشتن و هرچه افرادی که روابط خوبی داشتن واز کنارم رد میشدن تو دلم تحسین میکردم .
آنقدر این شکل آدم ها زیاد بود که فکر کنم بالای صد نفر رو تو این مدت تحسین کردم وچقدر لذت بردم .
وآخرش وقتی خواهرم کارش تموم شد و پیشم آمد نگام کرد نه مثل گذشته غر میزدم که تو وقت منو گرفتی و … .وخودش هم تعجب کرد که چقدر من عوض شدم .
تازه اصلا احساس گرسنگی هم نداشتم . کلی از خدا ممنون شدم که به یک مسیری هدایت شدم که تمرکز زیادی روی خواستم گذاشتم .
نزدیک به این مدتی که اینترنت نداشتم اما تمرینات عملی رو عاشقانه انجام دادم ومیدم انگار دلم میخاد اینطوری زندگی کنم ولذت میبرم .
الانا احساس میکنم با رسیدن به خواستم دارم به خدام نزدیکتر میشم چونکه هدف خدا از آفریدنمان تجربه لذت وآزادی هست و من باقدم دراین مسیر الهی دارم بهش نزدیک میشم .
حسرت لاغری تبدیل شده برام به عشق وتحسین به لاغری .
من تازه که داشتم وارد حساب کاربری میشدم متوجه شدم استاد عزیز منوی باشگاه تناسب فکری رو هم قرارداده و با انجام دادن وفعالیت داشتن و انجام دادن تمریناتی که نفعش به حال خودمان هست کلی جایزه درنظر گرفته به صورت تخفیف خرید . که باعث استمرار واشتیاق بیشتر ما در ماندن در این مسیر ورسیدن به خواسته مان میشود .
و همین جا ازشون به خاطر اینهمه انگیزه ای که به ما دراین مسیر میدن و تلاشهای زیادی در بهبود سایت انجام میدن وانتشار اینهمه آگاهیهای ناب صمیمانه متشکرم .
بنام،خدا
فایل حسرت لاغری مانع لاغری میشه
حسرت کلمه ای هست که من چندشم ازش من تو ذهنم ایطوری ازش برداشت میکنم که حسرت یعنی کمبود یعنی یعنی خودت را از دیگران جدا بدونی که چرا خدا فلانی را به این شکل مال و ثروت و زیبایی داده اما من مثلا ایطوری باید حسرت بخورم میگفتم چرا خدا همه ی چیزهای خوب و مثبت تو یک نفر خلاصه کرده ولی من باید فقط حسرت بخورم همیشه همین طور بودم نمیدونستم که حسرت یکی از موانعی هست که نمیزاره من به ثروت ،لاِغری و هر موفقیتی برسم برا همین همیشه هم بی انگیزه بودم گاهی یهویی به سرم میزد فلان کار را انجام بدم اما فوری یه نیرویی به من میگفت که تو نمیتونی ،نمیشه و من بی انگیزه میشدم لاِغری هم همین طور بود که با تمام تلاشهای من آخرش بیهوده تمام میشد و من دلسرد و بی اراده رها میکردم اما از وقتی که لاغری با ذهن را شروع کردم خیلی از موانع را شناسایی که یکی از آنها حسرت لاغری بود من الان حسرت لاغری ندارم اشتیاق دارم انگیزه دارم اصلا وقتی حسرت رفت انگیزه و اشتیاق خودشون اومدن من کاری نکردم فقط فایل گوش کردم تمرین و عمل و به این ترتیب پشت سرشون لاغری یواش یواش بوجود میاد چقدر لذت بخش است لاغری چه حس خوبیه وقتی کسی بهت بگه فلانی چکار میکنی لاغری امروز همین جمله را یکی بهم گفت لذت بردم انگار دنیا را بهم داده بودن چرا چون خودت متوجه لاغری نمیشی مگر کسی بهت بگه از بس که زیبا لاغر میشی اصولی لاغر میشی من که غرق خوشی هستم با لاغری با ذهن چقدر خوش بختم هر روز میگم خدایا شکرت که منو برا این مسیر زیبا انتخاب کردی وگرنه من کجا و این سایت کجا اصلا اهل این چیزا نبودم که حتی بیام سرچ کنم واقعا خدا دستم را گرفت انداخت تو سایت استاد روشن و گفت آینده تو از اینجا شروع میشه من راهو بهت نشون دادم بقیه اش با خودت و من هم قول میدم تا آخر عمرم تو مسیر بمانم جز لذت چیزی نداره .
ممنون استاد عزیز
سلام خدمت استاد عطار روشن گرامی و دوستان فوق العاده ی خودم که رویای متناسب شدن دارن.
من در گذشته کلی انگیزه برای لاغری داشتم اما همراه با اون کلی هم موانع داشتم که نمیزاشتن من لاغر بشم پس من باید در مسیر درست حرکت کنم تابه لاغری برسم یعنی هم انگیزه داشته باشم هم مانع نداشته باشم تا روند متناسب شدن من خیلی راحت تر باشه .
در جهان کلی قوانین ثابت هست مثل قانون چاذبه و قانون …پس قوانین خدا هم ثابته پس اگر من در لاغری به نتیجه برسم میتونم از همون آموزشها برای رسیدن به بقیه ی خواسته هام هم استفاده کنم .
من در گذشته که افراد لاغر رو میدیدم کم غذا میخورن و انگار همیشه سیر هستن و هبچ حرصو ولعی برای خوردن ندارن و اما هر چیزی رو که میخوان میخورن به راحتی میخورن و اصلا از خوردن استرس و نگرانی ندارن وبسیار شیک پوش، وخوش اندام هستن خیلی حسرت میخوردم و همیشه به خودم میگفتم خوش به حال فلانی که لاغره و اینطور هست و یا میگفتم خوش به حالشون که اینقدر راحت هر چیزی رو میخورن و….اینقدر با حسرت میگفتم که چند باری هم مسخره شدم یادم در جمعی اینقدر با حسرت به دوست میگفتم خوش به حالت که لاغری و اینطور میخوری که دیدم از طرف همسر ایشون مورد تمسخر قرار گرفتم .
من شاید ناخواسته خیلی چیرهای دیگه رو هم که دوست داشتم مثل روابط زیبا ،فرزندان عالی و موفق و یا ثروتمند بودن ،یا سلامت بودن رو با حسرت خوردن ازخودم دور کردم چون قانون ثابت هست اما حالا دیگه آگاه هستم به جای حسرت خوردن فقط این زیبایی ها و خواسته هام رو تحسین میکنم و به اونها توجه میکنم و از خدا بازم بیشتر و بهتر برای اون افراد و خودم درخواست میکنم .
من سالها هست دوست داشتم لاغر بشم و من سالها تلاش کردم و خودم رو اذیت کردم که لاغر بشم چرا ؟چون از لاغری خوشم میومد با فکر کردن به اون حالم خوب میشد اما چاقی رو دوست نداشتم چون چاقی محدودیت و بیماری و …بود و من لاغری رو دوست داشتم چون آزادی در تمام جنبه ها رو مثل خوردن و خریدن فعالیت کردن و پوشیدن و زمان و …روبه من میده و این هدف لاغری واقعا هدف مقدسی هست و هر هدفی که باعث بشه من آزادی بیشتر رو تجربه کنم هدف مقدسی هست و ازطرف کاینات و جهان حمایت میشه و چنین فردی که برای تجربه ی ازادی قدم برمیداره خدا حمایتش میکنه پس من که برای رهایی از چاقی قدم برداشتم خدا حمایتم میکنه .و اگر من بخوام به هر دلیلی جلوی متناسب شدن خودم رو بگیرم من آسیب میبینم چون سیستم جسم من به سمت تناسب شدن هست .و این پیش فرض جسمم هست و زمانی که من ناآگاهانه جلوی این روند رو گرفته بودم کلی بیماری و حال بد داشتم چون نمیزاشتم این جسم متناسب بشه اما از وقتی موانع رو برداشتم احساس آزادی و خوبی پیدا کردم .
و یکی از بررگترین موانع ما حسرت داشتن هست و من در گذشته کلی دلیل داشتم
چون دارو ی هورمونی میخورم
چون کم کاری تیرویید دارم
چون اشتهام زیاده
چون بارداری داشتم
چون تحرکم کم هست
چون رژیم غذایی ندارم
چون …
من چاق هستم و همیشه حسرت بقیه رو میخوردم و اما من هی دورتر ازهدفم میشدم چون حسرت داشتن برای چیزی یعنی اون چیز در من وجود ندارد و اون در وجود من کم هست و چون من در وجود خودم باور ندارم لاغری رو پس به اون نمیرسم .حالا هر چقدر من تلاش کنم ورزش کنم و رژیم بگیرم فایده نداره چون باورهای من هستن که زندگی من رو رقم میزن حالا به هر دلیلی من بگم نمیتونم لاغر بشم پس هر چقدر تلاش کنم فایده نداره اما خدا رو شکر الان مدتها هست هیچ مانعی برسر راه جسمم برای متناسب شدن ندارم و خندم میگیره اگر کسی بگه من نمیتونم لاغر بشم چون همش خودمون هستم که با افکار و باورهای و رفتار هامون لاغری رو رقم میزنیم
من کسی بودم که با همین کم کاری تیرویید وارد این مسیر شدم و کلی وزن کم کردم پس دلیل اولم نقض میشه .
من کسی بودم که با همین داروهای هورمونی خوردن در این مسیر کلی وزن کم کردم پس این دلیلم برای چاقی حذف میشه .
من کسی بودم که بدون هیچ تحرکی در این مسیر کلی وزن کم کردم پس بی تحرکی هم دلیل چاقی نیست .
.
من کسی بودم که با همین مواد غذایی سفره تا حالا کلی لاغر تر شدم پس مواد غذایی هم دلیل چاقی نیستن .
من کسی هستم که با دوتا بارداری و زایمان اما تا حالا کلی سایز و وزن کم کردم. پس بازم میتونم لاغر تر بشم و اونها دلیل چاقی من نیستن .
من کسی بودم که با این باور که اشتها دارم وارد این مسیر شدم ولی الان اصلا خبری از اون پرخوری ها نیست و کلی لاغر تر شدم پس این حرف خودم رو رد میکنم و میگم حق انتخاب دارم .
پس من هیچ مانعی ندارم و به راحتی لاغر میشم و دیگه هیچ حسر تی به لاغری خواهرم و دخترم و پسرم و یا خواهر همسرم و یا خواهر زاده های همسرم و یا دوست خودم و یا زن همسایه مون و … ندارم چون منم این ویژگی رو در وجود خودم دارم و به راحتی میتونم خلقش کنم بدن من با اونها هیچ فرقی نداره همه ی ما به یک اندازه به تناسب دسترسی داریم فقط باید باور کنیم که میتونیم لاغر بشیم و برای اون قدم برداریم من زمانی که وارد این مسیر شدم خیلیها بهم خندیدن که با فایل گوش دادن لاغر نمیشی ولی من ایمان داشتم که میتونم چون خدا من رو هدایت کرده بود پس گفتم همین خدا که من رو هدایت کرده حتما کمکم میکنه تا لاغر بشم و از خدا لاغری رو خواستم و فقط حرکت کردم و خدا هم کمکم کرد و من کلی لاغر تر شدم و علاوه بر اینکه لاغر شدم در بقیه ی جنبه های زندگیم هم کلی پیشرفت کردم بنابراین دیگه به لاغری هیچ کس حسرت ندارم و من به جاش اطمینان دارم که در آینده من هم به اندازه فلان شخص متناسب لاغر میشم و به تمام رویاهای خودم میرسم و به اندازه ای که این اطمینان بیشتر بشه لاغری بیشتر به من داده میشه و به قول استاد پای خدا رو هم باید بیارم وسط و بگم همین خدا که داره در هر لحظه جسم من رو مثل ضربان قلبم و یا دم و بازدم من رو کنترل میکنه میتونه شرایط من رو تغییر بده و من رو متناسب کنه بدون اذن خدا هیچ برگی بر زمین نمیفته پس برای من لاغری خیلی راحت مثل نفس کشیدنم مثل پلک زدنم مثل گردش خونم و سلول سازی و …باید اتفاق بیفته بدون زجر و سختی فقط کافیه به جسمم و به این قدرت خداوند ایمان بیارم من لیاقت متناسب شدن دارم من خیلی کارها رو فکر میکردم نمیتونم انجام بدم اما حالا انجام میدم چون خدا کمک کرده پس این رو هم میتونم انجام بدم من از سن نوزادی تا الان خیلی کارها رو یاد گرفتم خیلی راحت انجام بدم مثل راه رفتن ،نوشتن و خواندن ، بزرگ شدن ،رشد قد ورشد مو ور شد ناخن و تکامل دید و حرف زدن و نشستن و…که هیچ سختی بر ام نداشته پس این لاغری رو هم میتونم به راحتی نشست و برخاستم به راحتی پلک زدن و و به راحتی راه رفتنم یاد بگیرم و اتوماتیک متناسب بشم .
من میتوانم لاغر بشم
من لایق لاغر شدن هستم
من موجود ارزشمندی هستم و جسم ارزشمندی هم دارم که باید متناسب باشه.
من باور دارم لاغری به راحتی به دست میاد
این همه افراد لاغر در اطراف من هست که در ارامش،و راحتی لاغر هستند من هم یکی مثل اونها هستم
سلام استاد گرامی
و سلام عزیزان
این مطلب هم عالی بود
این حسرت خوردن واسه لاغری رو من خیلی وقتها داشتم،
از این به بعد من هر روز موقع راز و نیاز با خدا ازش میخوام کمکم کنه و مثل گذشته ها که این همه تغییر و تحول عالی تو زندگیم ایجاد کرد ، این بار هم من خودم رو لایق جسمی متناسب و زیباتر میدونم و مطمئنم که بهم میده.
وقتی موانع ذهنی (مثلا حسرت) از بین بره , کم کم در ما اشتیاق اضافه میشه و باعث میشه امیدوار باشیم هر روز یک قدم به سوی هدف خود برداریم،
احساس خوب خواهیم داشت ، حالمون بهتر میشه ،رفتارمون با دیگران بهتر میشه ، نگران نیستیم ، پس تصاویر چاقی کمرنگتر میشن و تصاویر ذهنی لاغر رو در مغز مون خواهیم داشت و مغز از روی تصاویر ذهنی ایجاد شده در ما ، وضعیت جسمی ما را طراحی میکند .
به امید موفقیت همه ی شما عزیزان که عاشق لاغری هستید
ان شاالله همه ما به لاغری و تناسب اندام خواهیم رسید
ممنونم استاد عزیز
سلام
من از روزی که با دوره تناسب فکری دارم آموزشها رو دنبال میکنم اصلا فکرم یه جای دیگه باشه وقتی فرد متناسب رومیبینم میگم آفرین به خانوادش که چطور باور نادرست رو به مغز این بچه ندادن و طرف متناسب هست .
اوایل میگفتم آفرین براین پسر متناسب یا دختر متناسب که باورهای غلط درمورد چاقی یا لاغری نداشته الان که یاد خاطرات خودم میافتم میگم این پسر ۱۵ یا ۲۰ ساله که قدرت ذهن رو نمیدونه که بخاد تحلیل کنه باورهای مخرب رو .
پس در کانون خوبی بزرگ شده که آموزشهاشون به فرزندشون حداقل در زمینه تناسب اندام درست بوده .
و از اون زمان تا الان فقط تو دلم تحسینش میکنم که تحت تاثیر باورهای مخرب قرار نگرفته .
مگه ما انسانها تو زندگیمون غیر آزادی چی برامون مهمه.
آزادی در پوشش. آزادی در خوردن . آزادی در عبادت . آزادی در خریدن و ….
که متاسفانه به هرمشکلی که برمیخوریم درهر زمینه ای . اولین تجویزی که بهمون میکنن عدم آزادی است .
چاق باشیم محدودیت در خوردن
بیماربشیم محدودیت در خوردن و….
و چون ما انسانها چون آزاد ومختار آفریده شدیم نمیتونیم این محدودیت رو قبول کتیم و خودمون رو تحت فشار قرار بدیم.
به خاطر همین رژیم که تغذیه ما رو پزشک تعیین میکرد بیش از چند وقت نمیتونستیم انجام بدیم . و دوباره برمیگشتیم به مسیر پرخوری .
در مسیرلاغری با ذهن هرچی هست آزادی هست و این باعث میشه که هرسری که باورهای مخرب رو شناسایی میکنیم و زندگی کمی برام راحت تر ازقبل میشه و آزادتر میشیم احساس خوبی میگیریم و ادامه میدیم .
فقط چون با جسم چاق داریم در مسیر لاغری قدم بر میداریم بایستی خیلی مراقب باشیم که تمرکزمون به جسم ما نباشه که حس بد بهمون بده . خودم که نزدیک بود چندباری سر بخورم که چرا این قسمت از بدنم تکون نمیخوره .
باز سریع نگاهمو برمیدارم و به خودم میگم طوری نشده توجهاتم غلط بوده شده این . خوب توجهاتم رو درست میکنم تا کم کم متناسب بشیم .
یا تحت تاثیر حرفها و سرزنشهای اطرافیان قرار نگیریم که تو این مرحله هم پیروز شدم چون خانوادم نمیدونم چه اخلاقی دارن اگه هزار تا محاسن داشته باشی و نمیبینن و اگر سر سوزن چاق باشی یا اشتباه کنی تا اون مشکل رو برطرف نکنی رو مخت هستن .
به نظرم کمبود اعتماد به نفسشون هست چون اینطوری میخان بگن ماها رو نگاه عرضه داشتیم متناسبین و … و تو بی لیاقت و بی عرضه ای و این مشکل رو داری .
البته این دلیل نمیشه از خودم سلب مسولیت کنم منم افکاری شبیه اونها داشتم که با اونها زیر یک سقف زندگی میکنم وگرنه کبوتر با کبوتر . باز با باز
وقتی اینطوری توپ رو میاندازم زمین خودم . خیالم راحته که هیچ ظلمی از طرف خدا بهم نشده و من دقیقا در جای درستم هستم .
منم ذهنیتم رو عوض کنم با اونها نخواهم بود .
میدونم سخته اما میشه .
به نام خداوند هدایت کننده استاد عزیزم سلام فایل امروز عالی بود فکر میکنم خداوند ازطریق کلام شما و فایل امروز به من پیام رسوند که از خدا بخواه بهت کمک میکنه من حسرت لاغری ندارم و ایمان دارم به راحتی لاغر میشم مثل خیلی از افراد خوش هیکل و زیبا و سلامت ولی در مورد ثروت حسرت داشتم دیشب از خدا خیلی خواهش کردم کمکم کنه مشکل مالی من حل بشه وامروز این فایل سر راهم قرار گرفت خدایا شکرت
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
حسرت داشتن به چیزی که دوست داریم بهش برسیم مانعش می شه همون مثل معروف که یادمه تا یه چیزی می شد تو مدرسه ها بچه ها می گفتن حسود حسود هرگز نیاسود …یادش بخیر .
موانع ذهنی مهمتر از انگیزه های ذهنی برای رسیدن به هدف است .و وقتی حسرت داشته باشیم نسبت به چیزی محاله که بهش برسیم شاید الان فکر می کنم من هم به اون چیزهایی که دوست داشتم برسم و نرسیدم حسرت داشتم ولی نمی دونستم نمی دونم مثلا همیشه دوست داشتم کار داشته باشم موقع دانشجوییم حالا که سالها می گذره ولی یادمه که مامانم همیشه باورش این بود که زن نیاید کار کنه چون خودش سالها کار کرده بود به ما اینطوری می گفت و یادمه که یکی از اشناهامون یه خانمی بود که همیشه به دخترش می گفت باید کار کنی که یه دو سه سالی از من بزرگتر بود و اون موقع کار می کرد یعنی مادر پشتش بود و تشویقش می کرد خیلی .
وای خدا من یه وقتها خیلی حسرت گذشته و می خورم مثلا الان که این یادم اومد می رم تو دوران گذشته و خیلی هم بده و اینو هم به خودم دایم یاداوری می کنم که مومنان نه غمی دارند نه ترسی نه غم گذشته و می خورند نه ترسی از آینده دارن ولی چه کنم که ذهن منو یه وقتا تا کجاها می بره و الان برد به اون دوستانی که سالهاست ندیدمشون
هر چیزی که باعث احساس خوب در ما بشه و بهش فکر کنیم احساس آزادی در ما بوجود میاد .آزادی در تمام جنبه های زندگی .
هدف خدا از خلقت ما این نبوده که در چاقی بمونیم و فقر و…. هدف آزادی و احساس آزادی .
چاقی یه محدودیت و رسیدن به تناسب اندام یه نوع ازادیه .طبیعی و پیش فرض اینه که بدن سلامت باشه و متناسب باشه و اگر بخوایم جلوش و بگیریم فشار میاریم باید موانع و برداریم خود به خود لاغری میاد وقتی حسرت می خوری یعنی باور نداری فکر می کنی تو نمی تونی لاغر بشی . باید باور کنی که می تونی لیاقتشو داری و خداوند هم کمک می کنه همونطور که همه سیستم بدن کارهاشون به صورت اتوماتیک انجام می دن به صورت اتوماتیک هم بدن به سمت لاغری پیش می ره .
جلسه ۶۳ تکرار
حسرت لاغری مانع لاغری میشود
سلام و درود به همراهان عزیز و استاد محترم ،خدارو شکر برای دیدن و تجربه کردن یک روز دیگه
حسرت لاغر شدن سالهای زیادی با من بود ،میتونم بگم از ۱۰ سالگی تا ۲ سال پیش ،چونکه تصور میکردم من نمیتونم لاغر بشم پس حسرت خوردن چاره ی مشکل منه که ریشه حسرت از حسادت میاد
حسرت خوردن چیزییکه که باور نداشتیم میتونیم داشته باشیم ،حق خودمون نمیدونستیم و هیچ شبکه عصبی براش درست نشده بود ،چیزی که برای ذهنمون نشدنی بود در عمل هم نمیشد که تجربه بشه ،اول باید از شدن و اتفاق افتادن چیزی اطلاع داشته باشیم تا اون چیز رخ بده و متاسفانه در ما هیچ اطلاعاتی وجود نداشت
و جالبه ما از وجودی که پر از باورهای چاق کننده بود منتظر لاغری بودیم هر چند به اون انتظار باور نداشتیم و مدام توی حرف هامون اعلام میکردیم که منکه میدونم لاغر نمیشم ،یا منکه مطمئنم مجدد چاق میشم ،منکه میدونم این لاغر شدن موقتیه وووو و همیشه پر از اضطراب چاقی بودیم بجای آرامش تناسب
حسرت های منهم زمانی بیشتر میشد که من باید ساعتها توی باشگاه رنج و سختی میکشدم تازه بعدش هم نمیتونستم چیز خاصی بجز خوراکی های رژیمی بخورم یا زمانیکه مهمونی بودم که یا رژیم بودم یا اگر رژیم هم نبودم پر از ترس بودم
یا در مسافرت هام که از اول اعتراف میکردم تو این مسافرت ۳ کیلو چاق میشم و چاق هم میشدم و یک استرس دائمی در سفر با من بود ،حالا اگر همسفری همراه من بود که راحت و بدون استرس غذا میخورد یا آدم هاییو میدیدم که متناسبن و اصلا استرس ندارن حرصم میگرفت و شروع میکردم به شکایت کردن به خدا و سرزنش کردن شدید خودم و همیشه خودمو مایه دردسر و بدبیاری های خودم میدونستم و در انتها از خودم فاصله زیادی گرفته بودم
و حسرت لاغری کاملا توجه مارو میبرد بسمت توجه به چاقتر شدن ،هر بار که داشتیم به چراهای چاق شدنمون فکر میکردیم ناآگاهانه در حال حرص خوردن و حس ناتوانی به لاغر شدن داشتیم و ۱۰۰ درصد تمرکز روی چاقی بوده و ما تصور میکردیم داریم برای لاغر شدنمون تلاش میکنیم و مرتب به همه میگفتیم *من که دارم سعی میکنم لاغر بشم ولی نمیدونم چرا چاقتر میشم ؟ *
به دنبال اون حسرت ها و توجهات ،حس نگرانی و دلهره چاقتر شدن در ما بیشتر اوج میگرفت و ما متوجه نبودیم که دشمن داره از ریشه مارو منهدم میکنه ،حس نگرانی ها ،تصاویر چاقتر رو آفرینش میکرده که بر جسم ما اثر ۱۰۰ درصد داشته
شخصیت قبلی ما اون شکلی بوده که تا الان نوشتم و حالا شخصیت جدید ما طبق اصولی که در حال آموزش هستیم شکل میگیره ،همونجوری که حسرت خوردن ،توجه مارو میبره بسمت چاقی بیشتر پس توقف این حسرت مسیر مارو از اون جاده قدیمی تغییر میده و خودبخود وارد مسیر تازه ای خواهیم شد که در اونجا خبری از حسرت و حس استرس نیست
در لاغری با ذهن ولع خوردن بسیار کم میشه چونکه محدودیتی در کار نیست و میتونیم و آزادیم که هر جوری مایلیم انتخاب کنیم و همین حس خوب باعث آرامش میشه و دیگه نسبت به غذاها ترس نخواهیم داشت چونکه میبینیم که الان داریم براحتی غذا میخوریم ولی چاق نمیشیم ،همین تجربه ها باعث امنیت و احساس توانمندی در ما میشه که ادامه مسیرو زیباتر ادامه بدیم
خدارو شکر میکنم ۲ ساله در مسیر لاغری با ذهن زیبا قرار گرفتم که سرشار از خبرهای خوبه ،امروز استاد چندتا استوری از نوشته های دوست عزیزی گذاشته بودن که حکایت از لاغر شدن بود و اندازه شدن مانتوها و لباسها ،چقدر خوشحالم که جهان داره بسمت آگاهی بیشتر میره و مطمئنم به زودی این روش همه گیری میشه و همه آدم ها میتونن با قدرت درونی خودشون راحت و نرمال زندگی کنن و جهان زبباتری به کمک هم داشته باشیم و این کامنت ها نشان از ما انسان های خاص و خارق العاده ای میده که به غیب ایمان آوردیم و در دسته اولی های بودن در این مسیر سبز قرار گرفتیم
شناسایی موانع مهمترین تمرینیه که بهتره داشته باشیم ،همین الان اگر از من که ۲ ساله تو این مسیرم ،بپرسن ،فریده تو چرا ۲ سایز دیگه کم نکردی چه جوابی دارم که بدم ؟
من نتونستم ۲ سایز کم کنم چونکه ممکنه هنوز هم موانعی باشه در درونم که من نتونستم شناساییشون کنم یا شاید هنوز خودمو توانمند در رسیدن به سایز ۳۸ ندونم یا شاید با این سایز الانم راحت شدم یا رسیدن به سایز ۳۸ برای من سخت و دست نیافتنیه
شاید چونکه میترسم بدنم شلتر از این بشه یا پوستم چروک بشه ،زشت بشم ، قیافم بد و استخونی بشه یا دیگران لاغر شدنمو مسخره کنن یا احساس کنم بی جون و ضعیف میشم یا شاید چونکه همش ذهنم درگیر مسائل دیگه ست تمرکزم کم شده باشه هر چند هر روز مینویسم و گوش میکنم یا شاید انتظارم لاغر شدن بیشتر نباشه و تصور میکنم میام اینجا که سرگرم بشم
نمیدونم بلخره یکی از اینها یا همشون با هم دلیل لاغرتر نشدنمه، میخوام بهت بگم فریده عزیزم تو توانمندی در همه کارهات و میتونی هر کاریو زیبا انجام بدی پس لاغر شدن هم که بسیار ساده است میتونی بهش برسی
و اینکه این سایزی که هستی اصلا جالب نیست و من دوسش ندارم و پر از دردسره و رنجه برای من و بهتره از خر شیطون بیایی پایین و بری بسمت لاغر شدن
رسیدن به سایز ۳۸ هیچ کار سختی نیست و بسیار آسونه ،همونجوری که چند سایز کم کردم ،۲ سایز دیگه که چیزی نیست ،این نشون دهنده اینه که من توانایی لاغر شدن رو دارم ،پس بدو که بریم این ۲ سایزم کم کنیم که لذت بیشتری ببریم ،تو توانا تر از اینها هستی دختر خوشگلم
بدنت هم شلتر از این نمیشه نترس ،آروم باش ،روش های اشتباه قدیمی باعث شل شدن بدن میشد ،خدارو شکر تو با بدن و ذهنت هماهنگی و جسمت بلده چجوری لاغرت کنه مثل تمام شرکت کننده ها سفت و زیبا و شیک ،افرین دختر عزیزم
پوستت چروک نمیشه ،زشت نمیشه ،آویزون نمیشه تازه برعکس زیباتر و شیک تر هم خواهی شد چونکه لاغری تو با رژیم و سختی نیست ،بدنت با ذهنت هماهنگه و نیازی به درد و فشار نیست ،تو داری راحت لاغر میشی و بدن ،صورت و پوستت روز به روز قشنگتر و جوانتر هم میشه
هیچ کس تورو مسخره نمیکنه تازه محو تو میشن که چجوری تونستی و میتونی لاغر بشی ،اونها تو رو میبینن که کار سختی انجام نمیدی ولی داری لاغر میشی ،پس تازه الگوی بقیه افراد هم خواهی بود و همه دوست دارن با متد تو لاغر بشن
با لاغر شدن بی جون و ضعیف نمیشی ،اینهمه افراد لاغر هستن که اتفاقا پرجونتر و قویتر هم هستن و همینطور باید بتونی ذهن و احساستو جمع کنی برای خودت و به مسائل اطرافت کاری نداشته باشی و در آخر باید انتظارت از خودت لاغرتر شدن باشه ،مگه در مسیر نیستی؟ مگه تمریناتتو انجام نمیدی؟ مگه محتویات ذهنتو تغییر نمیدی؟
تغییر میدی ،پس جواب میگیری چونکه در جاده صحیح هستی ،دیگه شک و دودلی نداریم ،فقط رفتن و حس توانمندیه که چراغ راه ماست ،بریم که خدا هم حامی و هدایت گر ماست و کمکمون میکنه تا براحتی به مقصدمون برسیم
خلقت خداوند بدون عیب و نقص بوده و هست ،بیس جهان هستی بر گسترش و زیباتر شدنه ،بدن ما هم بر پایه سلامتی و تناسب برنامه ریزی شده و هر چه که تا به حال به ما گفتن که خواست خدا بوده که ما ناهنجار و چاق باشیم ،دروغی بیش نبوده ،ما برای لذت بردن به این دنیا اومدیم و حق ما متناسب بودنه
پس خداوند هم دوست داره که ما خوب و سلامت زندگی کنیم و جهان جای زییا و امنی برای ما خلق شده فقط کافیه موانع ذهنی ما برطرف بشن تا جریان خروشان رودخانه وجود ما هم به حرکت در بیاد
به اندازه ای که در خودم اطمینان بوجود بیارم که منهم توانمندم در لاغر شدن ،حسرت از بین میره ،من باور دارم میتونم لاغر بشم چونکه منم مثل بقیه مغز دارم ،توانایی دارم ،در دوره هستم و میتونم به بالاترین های خودم برسم
همون خدایی که منو هدایت کرد به این مسیر ،برای ادامه راه ،حمایت هم میکنه ،اون قدرتمنده و پادشاهه جهانه ،من اطمینانم به خداست و به خدا اعتماد دارم و میدونم منو به راحترین راهها به مقصد میرسونه
کی ما برای نفس کشیدن ،قلب ،کلیه وووو دخالتی کردیم ما فقط استفاده کردیم ،تنظیماتش با خدا بوده و هست ،خدایی که اونقدر تواناست ،براش لاغر شدن ما کاری نداره ،اصلا خنده داره ،خدای من قادره ،توانمنده و از هوش برتر در من هم گذاشته و تمام آپشن هاییکه نیازه ،از قبل برای من فراهم کرده
من به قدرت خودم ایمان دارم ،من به توانایی های خودم ایمان دارم ،این بدن سالهاست کنار منه با تمام صدماتی که بهش زدم ولی باز هم خودشو ترمیم کرده و داره به راهش ادامه میده
من لایق داشتن بدن متناسب ،لاغر و زیبا هستم ،اصلا اگر من متناسب نشم کی متناسب بشه ؟ من به این دنیا اومدم که مثل پادشاه جهانم ،زیبا و باشکوه زندگی کنم ،حق من لذت بردن از تمام داده هاییست که ارباب جهان برای من آفریده که فقط من لذت ببرم و تجربه کنم
خدارو سپاس که بینهایت است
سلام
حسرت
قبلا فک میکردم حسرت هیچ چیزیو نمیخورم
اما هر بار ک ی فرد لاغر میدیدم میگفتم خدایا چی میشد منم لاغر بودم یا میدیدم ی فرد لاغر خیلی میخوره میگفتم خدایاقربونت برم چی میشد منم اینطوری بودم
الان ک نگا میکنم میبینم چقدر حسرت اینو داشتم ک ی لقمه بدون ترس عذاب وجدان و برچسب زدن و وزن کردن بخورم
از اون ترازو ک غذامو وزن میکردم واقعا بدم میومد
یک کار خسته کننده
الان میدونم لاغری در من هس منم دارمش قطعایقینا لاغر میشم ایمان و باور دارم
حسرت یعنی اون چیز من ندارم نمیتونم داشته باشمش
یعنی اقرار ب نداشتنش نتونستن
و اینک مال من نمیشه بیشتر از منه
قدرتمند تر از منه دوره
ولی هر چ قدر تو مسیر باشیم و ب توانایی خودمون ایمان بیاریم حسرت ریشش خشک میشه
وقتی خدا گفته انسان متفاوت خلق کردم از روح خودم در اون دمیدم
یعنی ماشگفت انگیزیم اینی نیستیم ک باور کردیم قبول کردیم ما قدرت هر کاری داریم ما خدارو داریم
هر کی خدا رو واقعا حس کنه دیگه نگران نیس وقتی قدرت خدا رو حس کنه توانایی خدارو حس کنه ب توانایی و قدرت خلقت خودش هم ایمان میاره
و نگران هیچی نخواهد بود
الان ک فک میکنم میبینم چقدر نگران بودم
نگران اینک برم جایی شوهرم گشنه میمونه
یا بچم گشنشه
یادمه وقتی مسافرت می رفتیم من هرچی برمیداشتم همسرم میگف تو راه میگیرم یا هرکی مسافرت میرفت و بارشونگا میکرد میخندید اخه این میشه تو مسیر خرید منو اون موقع حرصم میگرف اما الان میبیبنم ک این فکر یک فکر سالمه واون خبر از افکار ذهن چاق نداشت
افکار ذهن نگران نداش
دیروز ک احساس سرماخوردگی داشتم قرص خوردم وقتی قرص خوردم ب خودم گفتم کی میخوای تموم کنی و فرمولها رو تغییر بدی
ک بعد حموم نگی سرما میخورم وفلان گفتم هنوز فرموله هس بخور و بعدش گفتم اخه من اینو میخورم این فرمول صحیح شو نابود میکنم
و این متن خیلی زیبا بود مطمئنم ک خواست خدا بود تا این مطلب من بگیرم و هنوزم ک هنوز من اونطور ک باید ب توانایی جسمم روحم پی نبردم
اینک جسمم قادره تواناست
میتونه نترسم نگران نباشم
ما ادمهای چاق از ی لحظه گشنه شدن خودمونم هم نگرایم میترسیم خب ک چی
اما ی فرد متناسب نگران نیس میبینی گشنگی داره ولی براش مهم نیس عادیه براش
ما آزادی خودمون نابود کردیم دربندیم
دربند افکار نگرانی
ولی من میخوام ازاد باشم و میدونم جسمم ذهنم این توانایی داره
و من میدونم ک قادرم در جهت ازای حرکت کنم ازادی روحم ذهنم بدنم
ازادی از بیماری و افکار منفی و پوچ و نجواها
ازادی از چاقی
ازادی از اسیر بودن و تحت تاثیر بودن
من انتخاب میکنم ک ازاد باشم رها باشم ما انسانها کافیه انتخاب کنیم انتخاب از روی ایمان ب خود بقیش حله چن من میدونم ک میشه
سلاااام سلااام عاااشقای لاغری
یک گام دیگه دور تر از چاقی و یک گام دیگه نزدیکتر به جایگاه طبیعیمون لاغری😍
حسرت لاغری مانع لاغری می شود…
این همه سالی که با چاقی گذروندیم از بس تلاش کردیم که با روشهای مختلف لاغر بشیم و نشد که نشد باعث شد حسرت لاغری تو دلمون بمونه انگار هربار احساس ضعف و شکست بیشتری به ما دست می داد و لاغری رویایی شده بود دست نیافتنی !..
من که خیلی حسرت می خوردم بیشتر هم سر لباس و سایز و اینا …بعد از هر دورهمی یا جشن و یا مسافرت و تفریحی من و مامانم خاطراتمون این می شد که فلانی را دیدی خوش به حالشون زایمان کردند اصلا انگار که نه انگار طرف متأهله ؟!خوش به حالشون هرچی دلشون می خواد می خورند و چاق نمی شوند ..خوش به حالشون تو حراجی ها چه لباسهایی گیرشون میاد از بس لاغرند و همیشه تک سایزند !…خوش به حالشون علاقه ای به شیرینیجات ندارند …آخرش هم می خواستیم حسودی نباشه یهو استغفرالله😄 !..می گفتیم خب اونها ژنتیک خانوادشون اینطوریه یا یه کارهایی می کنند و صداشو در نمیارند یه قرصی یه روشی …یا آخرش می گفتیم اشتها ندارند و نمی خورند اونها اراده دارند ونمی خورند ؟!.،،
و هر بار بیشتر احساس ناتوانی می کردیم و قدرت چاقی را در ذهنمون بیشتر می کردیم و دوباره در تکاپوی این می افتادیم که اینبار با اراده قویتر لاغر کنیم و خدایی مادرم خیلی سفت و سخت ادامه می داد ولاغرهم می شد عالی ولی هیچوقت براش ماندگار نبود و نتیجه اش شده اعصاب خراب و چین و چروکهای صورت و یک عالمه اضافه وزن بیشتر !….
پس ممکنه یک فرد چاق دوست داشته باشه لاغر بشه ولی باید این علاقه را در مسیر درست به کار بگیره یعنی علاقه را به توانمندی و قدرت درونی خودش پیوند بزنه نه اینکه مانع کنه و حسرت و دوری راه کنه برای خودش هیچ فرقی نمی کنه حتی لاغراندام هایی هم دیدم که دوست دارند کمی چاق شوند ولی حسرت چاقی دارند و نمی توانند چاق شوند حسرت خوردن یعنی توجه به نتوانستن خود در برابر خواسته و این مااانع بسیار بزرگ و قوی است برای رسیدن به هر هدفی که با آموزشهای ذهنی نیروی علاقه و دوست داشتن رسیدن به رویای خود را در مسیر صحیح قرار می دهیم و نتیجه را بهتر و با سرعتی بیشتر رقم می زنیم .
در آموزشهای ذهنی مهمترین کار برداشتن موانع هست و در کنارش انگیزه برای ادامه یادگیری و حرکت ✨….
به لطف خداوند از وقتی که در مسیر مستقیم و پرنعمت قرار گرفتم متوجه شدم که بی نهایت فراوانی از همه چیز وجود داره مثل بی نهایت تعداد برگ درختان یا بی نهایت قطره باران و برف یا بی نهایت شن ریزه و دلیل منطقی تر دیگری هم دارم که مدتیست دارم تجزیه تحلیلش می کنم هر 👌ذره هوشمند از انرژی در این عالم هستی قابلیت تبدیل شدن به بی نهایت از آن فرم موردنظر من را دارد .تبدیل انرژی به ماده که با تقاضای من عرضه صورت میگیره …یعنی من با شناختی که نسبت به کیستی و جنس حقیقی وجودم به دست می آورم می توانم جانشین خداروی زمین باشم همان چیزی که قرار بوده باشم از اول خلقتم ؟!..
من 👑فرمان می دهم و تمام آنچه بر وجود و حقیقت درونی ام سجده کردند فقط یک پاسخ می دهند: فرمانبردارم سرورم 🙏
همیشه سعی دارم که اگر ماشین موردعلاقه ام را دیدم که زیاد هم میبینم juke برای راننده طلب خیر بفرستم و با صدای بلند تو ماشین خودمون میگم خیرشو ببینی خدا بیشترت بده چرخش به خیر بچرخه !…خونه یا حتی مدتی پیش خانمی که کارش مدلینگ بود و اندام زیبایی داشت را تحسین کردم و گفتم اندامتون بسیار زیباست ….وقتی گوشه کنار خیابون عاشق و معشوقی هم میبینم یه طور دیگه نگاه می کنم هر کجا عشقی هست جلوه حضور خداست که مسیر تکاملش رسیدن به عشق درونی و حقیقی است .مدتی هست که میرم استخر برای آموزش شنا و اندامها متفاوتی میبینم وجالبه با این آموزشهای ذهنی بینشم تغییر کرده هر اندامی را خوشم بیاد میگم خدایا نشونم می دی و می گی بی نهایت اندامهای متفاوت داریم انگار منو جلوی من هست و میگه تو کدوم را دوست داری و انتخاب می کنی ؟و لذت میبرم .
پس موضوع حسرت خوردن در هر چیزی از ناآگاهی نسبت به شناخت خودمون به دست می آید و نوعی شرک هم محسوب می شود چون فکر می کنیم مثلا خونه یا ماشین یا کار حتی همسر و فرزند مورد علاقه ما تعداد محدودی بودند که بین دیگران تقسیم شدند و تمام شد و رفت دیگه نیست !…
در صورتیکه تمام اینها ساختنی هستند و چقدر فوق العاده اون روزی که آگاه بشیم اول با گل رس توی دستمون شاید بتونیم فقط یک کره کوچولو بسازیم اما هر چه به این قدرت خلق کنندگی خودمون اطمینان بیشتری می کنیم ذوق می کنیم و کم کم می شیم یک پیکره تراش 🤩
نمی دونم چطور بگم این یک مسیر پرماجراجویانه است مگه میشه دلت برای کسی تنگ نشه یا دیگه تفریح تلوزیونی و غیبت کردن دلت نخواد !؟چی تو این مسیره که اگر حالت هم بد باشه در حال ماجراجویی هستی و شناخت و تجربه !؟
همه افراد چاق در عمق وجودشون لاغری را دوست دارن چون حالت طبیعیشون هست و البته همسویی با ذات مقدسشون ولی یه جورهایی دارند خودشون را گول می زنند میگند همسرم اصلا عاشق اندام تپله !؟یا اتفاقا چاقی مد شده !…یا اینکه قرص و بیماری و سن و سال و ژنتیک و کم تحرکی باعث شده خلاصه در تنهایی خودشون با خودشون اون متناسب درونشان میگه آزادم کن من می خوام نمایان شوم …و الهی که این زمان برای همه فرا برسه💥انفجار آگاهی
هدف خداوند از خلقت ما آزادی بوده که از این دنیای مادی لذت ببریم تجربه کنیم جهانی با شکوه بسازیم و رد پای جانشینی خدا را به جا بزاریم …
چاقی یک محدودیته یک اسارته !…چاقی مانع زیبایی و لذت بردن از پوشش لباسهای زیبا و شیک و رنگ شاد برای ما شده و البته مانع حرف زدن در جمع ها یا مانع انتخاب غذاها برای خوردن بدون ترس با لذت مانع از خیلی تفریحات …..یادمه ۱۰سالم که بود و تازه چاق شده بودم وقتی میرفتیم شهربازی و چرخ و فلک اون آقای متصدی به والدین بعضی از بچه های خیلی چاق می گفت نمی تونند سوار بشوند چون وزنشون بالاست و یک تابلویی هم داشتند افراد تا وزن ۳۵کیلو مثلا و من انقدر می ترسیدم که نکنه الآن منم سوار نکنند یا خجالت بکشم البته هیچ وقت اینطوری نشد ولی بزرگتر که شدم خودم را از تفریحاتی محروم می کردم که مبادا همچین حرفی بشنوم تله کابین یا الکلنگ و تفریحات آبی که عاشقش بودم ولی دوست نداشتم برهنه بشم همش احساس می کردم زیر نظرم ..و دارم قضاوت میشم و شاید هم مسخره ..بارها می دیدم که وقتی دونفر مشاجره می کردند در دعوا سریع چاقی طرف را نشونه می گرفتند …و این نقطه ضعف بود انگار !…
پس خداوند لاغری و تناسب را بر من اراده کرده است ولی من با اختیار خودم ناآگاهانه چاقی را یادگرفتم و زندگیش کردم ولی می خوام آزاد بشم رهاااا 🦋
می خوام زندگی را بچشم لمس کنم بو کنم حس کنم بودنم را ….و این هدیه ارزشمند زندگی را …
من می توانم و می خواهم و می شود
چون اراده و قدرت تنها حقیقت عالم در وجودم جاریست ….
قدمهاتون شاکرانه و نگاهتون پر مهر و قلبتون تپنده به عشق عالم🌷
سلام به استاد گرامی و محترم و همه دوستان خوبم
چه فایل آموزنده و جالبی بود
حسرت خوردن برای لاغری مانع لاغری میشود
قبلا که با رژیم میخواستم لاغر شوم یادمه هروقت یک خانم متناسب را می دیدم چقدر حسرت میخوردم و به خودم می گفتم چی میشد اگر من هم مثل او بودم خدایا میشه منو هم مثل این خانم خوش اندام کنی خوش به حالش چقدر خوشبخته
آنموقع اصلا فکرش را نمی کردم که این حسرت خوردن از لاغر شدن من جلوگیری میکند
من چقدر سختی می کشیدم که با رژیم لاغر بشم اما این نکته حسرت نخوردن که به راحتی میشد انجامش داد تمام آن تلاشها را بی فایده میکرد
الان که به شکر خدا وارد مسیر زیبای لاغری با ذهن شدم این قانون ها را یاد میگیرم و از همان روز اولی که اینرا یاد گرفتم آنرا به اجرا گذاشتم
هر وقت که افراد متناسب را می بینم با خوشحالی توی دلم به آنها تبریک میگویم و آنها را تحسین میکنم اصلا همین یک کار احساس خوبی به من میدهد و هیچ خبری از حسرت در من نیست
ممنونم استاد عزیز که این آموزشهای گرانبها را به ما میدهید
یاد گرفتن قانون جهان و به کارگیری آن در تمام موارد زندگی چقدر احساس خوبی در ما ایجاد میکند و چقدر به ما توانایی میدهد
بنام خدا
سلام به همه ی دوستان و استاد عطار
یک مانع بسیار مهم دیگه را یاد گرفتم مانعی که هرگز باور نداشتم میتونه مانع لاغری من بشه . خیلی سالها تلاش کردم و انواع روشها را امتحان کردم و لاغر نشدم ویا دو سه کیلو کم میکردم و باز بر می گشت. حسرت زیاد میخوردم وقتی متناسبها را میدیدم و یا وقتی آدم ثروتمندی را می دیدم خیلی حسرت میخوردم که فلانی خوش به حالش چقدر خوش اندام هست ویا خوش به حالش چه خانه چه ماشینه خوبه یا چه روحیه ی خوبی داره غافل از اینکه این حسرت مانع لاغری من میشه و وقتی به هر چی حسرت داری هرگز به آن خواسته نمی رسیم.لاغری یعنی آزادی و وقتی به،لاغری برسیم در همه ی جنبه های زندگی آزادی داریم در شادی ،نشاط ،پوشیدن لباس ،آزادی در،سلامتی و اگر ما با افکار و رفتار اشتباه خود جلوی متناسب شدن را بگیریم به خودمان ضربه میزنیم پس نباید نسبت به لاغری حسرت داشته باشیم بلکه باور کنیم که ما توانایی و لیاقت لاغر شدن را داریم و به فکر نگهبان خودمان که از رفتار و افکار منفی ما محافظت میکند و دائم میگه که تو نمیتونی لاغر بشی تو ناتوانی تو لیاقت لاغری نداری و ما از این روش منصرف میکند اجازه ندهیم بر ما غلبه کند با شناسایی افکار و موانع لاغری و،جای گزین افکار مثبت خودمان.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
ما در این دوره ها هستیم که یا موانع رو از سر راه خودمون برداریم و یا انگیزه ایجاد کنیم
ما اگر موانع رو برداریم خود به خود متناسب میشیم و روند لاغری ما خیلی تندتر حرکت میکنه .
اگر من در هر جنبه از زندگی که دوست دارم پیشرفت کنم و موفق بشم حسرت داشته باشم از نتیجه ی دلخواهم و اون موفقیت دور میشم یعنی اگر فرد موفقی ببینم در اون جنبه بگم خوش به حالش محال ممکنه به اون موفقیت برسم (من خودم مدتیه افرادی رو که روابط عالی با همه دارن رو تحسین میکنم تا نتیجه ی دلخواهم رو بگیریم ).و حالا در این سایت من دوست دارم لاغری ۵۹ کیلو رو تجربه کنم بماند که خیلی دوست دارم ثروت و محبوبیت و سلامتی و روابط عالی و خوشبختی رو به حد عالی تجربه کنم.اما اگر در همون زمینه ی لاغری که خیلی دوست دارم به اون وزن دلخواهم برسم و سالها برای رسیدن به اون تلاش کردم و رنج و سختی کشیدم با دیدن هر فرد لاغری در دلم آه و ناله کنم و حسرت بخورم که خوش به حال فلانی چه شانسی داره خدا برای این فرد خواسته که بخوره و راحت باشه و بدون استرس و نگرانی باشه و لاغر هم باشه و اما خدا برای من نخواسته و من باید همیشه در سختی و محدودیت باشم و تازه چاق هم باشم با ایننگاه از نتیجه دور میشم من خودم یه عمر حسرت لاغری خواهرم و یا دوستم و یا اطرافیانم رو خوردم و همیشه از ته دلم بهشون میگفتم خوش به حالتون هر چی میخوایین میخورین و لاغر هم هستین این یه نعمت که خدا به شما داده و به ما نداده و بعضی مواقع چنان با حسرت به افراد لاغر این حرف رو میزدم که مسخره هم میشدم و خبر نداشتم چه کار خطرناکی دارم انجام میدم و بسیار حسرت این رو میخوردم که چرا هیچ وقت این افراد لاغر گرسنه نیستن و من همیشه گرسنه هستم و با حسرت میگفتم خوش به حالتون من اینطور نیستم و حرص،و ولع دارم و ..
چاقی یک محدودیت هست و هدف خداوند از خلق ما این نبوده که ما در محدودیت و فقر و بدبختی و چاقی و بیماری بمونیم هدف آزادی ما بوده و چون با لاغری به اون آزادی بیشتر میرسیم پس خواستن لاغری خواسته ای درسته کلا هر هدفی که به ما آزادی بیشتر بده مورد تایید خداوند هست و از طرف خداوندو کایینات حمایت میشه .
هر فردی که برای تجربه ی آزادی قدم برمیداره خداهدایتش میکنه که راحت تر قدم برداره (به به خدا جونم هر لحظه هادی و حامی من باش برای خلق خواسته هایم به صورت کاملا طبیعی و ساده و روان ).
لاغری هم یعنی آزادی ،،آزادی در خریدن و خوردن و فعالیت کردن و سلامتی و زمانم و ….پس قطعا حمایت میشیم .
هیچ فرد چاقی نیست که نخواد لاغر بشه ممکنه شجاعت اقدام کردن رو نداشته باشه اما در دلش ارزو داره متناسب بشه و اون چاقی داره هر لحظه به فرد ضربه میزنه چون خلاف جریان طبیعی بدنش و جهان هست و بدن ما به حالت طبیعی و پیش فرضش لاغر بودن هست که اما ما با یه سری افکار و رفتار اشتباه جلوی اون روند طبیعی رو گرفتیم و داریم به خودمون ضربه میزنیم همین امشب من خیلی گرسنه بودم و با دخترم دو قاشق کوچک ذرت مکزیکی خوردم و دیگه ادامه ندادم و رفتم خانه ی مادرم ابگوشت داشت و من با نون به اندازه نیازم خوردم و بعدش هم یه لیوان چایی با خرما خوردم و اصلا سنگین نبودم و راحت بودم اما کلی نجوا داشتم که بشین حساب کن ببین چقدر نون و عدا خوردی انگار امشب زیاد خوردی و از این افکار داشتم که چرا آبگوشت رو خالی نخوردی و … و من سریع به خودم اومدم و گفتم اصل قضیه به اندازه خوردن هست و نوع غذا فرقی نداره پس من کار اشتباهی نکردم و بدنم نیاز داشته و من بهش جواب دادم و اصلا این غدا قدرت چاقی نداره و این افکار من هستن که قدرت چاقی دارن ولی من همونجا تمومش کردم و گفتم همانطور که دخترم یه لیوان پر ذرت مکزیکی با پنیر و قارچ و کالباس خورد و بسیار لاعر هست چون افکار علط نداره پس منم چاق نمیشم چون افکار درست رو جایگزین افکار نادرستم کردم و من در مسیر درستم .
حسرت نسبت به لاغری نداشته باشید چون حسرت داشتن از این هست که ما خودمون رو لایق لاغری نمیدونیم و از این هست که خودمون رو لایق و توانا برای لاغری نمیدونیم در واقع هر کدوم از ما کلی دلایل داریم که خودمون رو لایق متناسب شدن نمیدونیم .و این بدترین حالتی هست که نمیزاره ما متناسب بشیم در واقع وقتی حسرت میخوری یعنی من یه چیزی کمتر ازاونها دارم که اونها میتونن من نمیتونم و این اشتباه هست همه ی ما به یک اندازه به تمام نعمتها دسترسی داریم و همه ی ما بنده ی یک خدا هستیم و به یک اندازه به خدا نزدیک هستیم و یک نیرو و قدرت در درونمون داریم پس شک و تردید و حسرت نداشته باش به لاغری چون اگر داشته باشی یعنی لاغری در من وجود نداره و احساس کمبود و نبودن میکنی در واقع تو دوست داری لاغر بشی ولی اون افکار نگهبان تو میگن نه لاغری وجود نداره لاغری سخته و یا لاغری غیر ممکن هست در حالی که تو لاغری رو دوست داری اما نتیجه رو همین افکارهای عمیق تو همون باورهای تو همون افکار نگهبان تو رقم میزنه و مهم نیست تو چه دوست داری مهمم اون باورهای توو هست همانطور که ما خیلی از این افکار نگهبان در ذهنمون داریم که نتیجه رو رقم میزنه مثلا من دوست دارم ماشین خارجی شاسی بلند بخرم اما در افکار نگهیانم صدایی میاد که نه بابا سخته ، نمیشه گرونه تا هر وقت تو بخوای بخری اونها گرونتر شدن و یا پول کجا بود که تو بخری و یا اینکه من دوست دارم به استقلال مالی برسم اما ذهن نگهبانم میگه دیگه تو سنت بالا رفته و کار نیست و این همه جون بیکار هست حالا برای تو کار باشه و … . (که مدتی هست دارم روی این باورهام هم کار میکنم و کمرنگ تر شدن ولی هنوزم باید کار کنم ) اما حالا بعد از مدتها در سایت بودن اگر در مورد خواسته ی خودم لاغری حرف بزنم که دوست دارم لاغر بشم اون صدای مثبت ذهنم سریع جواب میده و میگه میشه تو میتونی تو خالقی بابا این همه ادم لاعر هست تو هم یکی مثل اونها و میگه رسیدن به این خواسته که کاری نداره بسیار آسان هست برای تو چون داری هر روز آموزش میبینی و قدم برمیداری وبهم میگه تو هدایت شده ی خداوندی پس قطعا در تو توانایی دیده که انتخابت کرده فقط ادامه بده نتایج برای تو به وجود میاد .
پس بارها میگم برای من لاغری وجود داره اونجور که دخترم و یا خواهرم و یا اطرافیانم لاغر هستن پس منم میتونم لاعر باشم و به اندازه نیازم بخورم و اصلا چیز محالی نیست و یا استاد و دوستان شگفتی ساز رو میبینیم که لاغر شدن پس به خودم میگم اگر اینها هم از این راه تونستن موفق بشن پس منم میتونم و حسرت خوردن نداره حتی بارها میگم اگر خود خودم تونستم به همین روش یک کیلو کمکنم پس میتونم ده کیلو دیگه هم کم کنم البته به شرط فرصت دادن به جسمم برای ترمیم خودش و من کسی هستم که از این راه کلی وزن و سایز کم کردم و در یک قدمی تناسبم هستم پس من میتونم .
من همون اول راه باور کردم میتونم متناسب بشم و من باور کردم که عیب از جسم من نیست عیب از جای دیگه هست و من ناتوان نیستم چون بارها تلاش کرده بودم و موفق شده بودم و در گذشته میدونستم من میتونم متناسب بشم اما نمیدونستم چیکار باید بکنم که دوباره اضافه وزنم برنگرده و چون راه درستش رو بلد نبودم فکر میکردم ایراد از خودم هست ایراد از جسمم هست .اما حالا به خودم میگم اگر این خدای من در قران گفته بخواه از من تا تو را اجبات کنم من لاغری رو میخوام پس از خدا بخواه تا جوابت رو بده به قول استاد حد اقل اگر لاغر نشدی و رفتی اون دنیا حرفی برای گفتن داشته باشی که من میخواستم اما تو ندادی و حرفی برای گفتن داشته باشی با همین انگیزه کارت رو شروع کن و ادامه بده و نتیجه ی خوب رو خواهی دید مثل استاد عزیزو دوستان که کلی نتیجه دیدن بنابراین حسرت به لاغری نداشته باشین و اطمینان داشته باشین که میتونین لاغر بشین به اندازه ای که حسرت برای لاعری داشته باشی به همون اندازه نتیجه میره باید بارها بگی من توانایی متناسب شدن رو دارم و پای خدا رو بکش وسط و بگو همون خدایی که داره تمام اندامهای من رو کنترل میکنه و اعمال بدن من مثل تتفس و پلک و زدن و ضربان قلب رو و گردش خون و سلول سازی … رو اتوماتیک کنترل میکنه پس همون خدا هم میتونه من رو متناسب کنه اگر خداوند رو قادر و توانا بدونی پس متناسب شدن هم انجام میشه فقط کافیه به قدرت خودت و جسمت ایمان بیاری این جسم توانایی متناسب شدن رو داره چون بارها متناسب شدم در زمانهای مختلف اما دوباره برگشته بارها بدنم زخم و یا بیمار شده اما دوباره برگشته اگر موانع رو برداری و روی باور لیاقت و توانایی خودم کار کنم و بارها بگم من کلی کار که بلد نبودم آموزش دیدم و یاد گرفتم و انجام دادم حالا لاعری رو هم یاد میگیرم و انجام میدم و یا اینکه بارها بگو من همون نوزاد کوچکی بودم که حالا این همه رشد کردم و بز رگ شدم و مهارتها رو یاد گرفتم پس این رو هم میتونم یاد بگیریم و من لساقت داشتن اندام عالی رو دارم و این هدف من که چیزی نیست و خیلیها اون رو به صوزت راحت و فابریک دارن پس منم به زودی به دستش میارم و از اون تناسب لذت میبرم .
سلام فروغ جان ، وقت بخیر ،
مثل همیشه عالی نوشتی .
یه چیزایی هم من برای گفتن یادم اومد . از موانع مهم ذهنی برای لاغر شدن علاوه بر حسرت و انتظار لاغری از خود نداشتن ،گیر دادن به غذاهای مورد نیاز بدن برای تامین انرژیست .
و این مسیله گریبانگیر چاقهاست نه لاغرها .
معیار ما برای تناسب و لاغری آدمای لاغر فابریک و طبیعی هستن .
اونا هیچکدوم هیچ درگیری ذهنی نسبت به چه چیز خوردن ، چقدر و چه وقت خوردن ندارن .
دقیقا برعکسش چاقها که همیشه به دنبال لاغرین با این مسایل درگیرن . و این خودش یک علامت از چرایی لاغر نشدن ما چاقهاست .
هر وقت تونستیم از این مانع رد بشیم و مثل لاغرها فکر و عمل کنیم یکمانع بزرگ رو از سر راه برداشتیم و یکی از پازلهای اندام لاغر و متناسب رو در جای خودش گذاشتیم.
دیشب شاممنزل خواهرم بودم ساعت ۹ نشده بود سفره انداختن .من به اندازه نیازم خوردم بماند که وقتی به آخراش داشتم می رسیدم احساس کردم دارم سیر میشم پس می شد که کمتر از یککفگیر هم برنج بکشم .ولی با اینحال گفتم بذار اینچند قاشقو هم میل کنم .
ولی بارها دیدم که یک فرد لاغر اگر سیر بشه هیچ ابایی نداره که دو تا قاشق آخرو نخوره اما من خوردم .
خوب این نشون میده من از تناسب فاصله دارم .نباید بپرسم پس چرا لاغر نمیشم .
هر وقت اضافه خوری به صفر برسه کاملا بجاست که انتظار لاغر شدن از خود داشته باشیم وگرنه انتظار بی جایی است که زیادتر از نیاز بخوریم و انتظار لاغر شدن هم داشته باشیم .
سه ساعت و نیم بعد منزل خودم بودم رفتم که بخوابم احساس گرسنگی کردم .یه صدایی گفت چیزی نخور .شام بیشتر از نیازت خوردی .بهتره گرسنه بخوابی .
ولی صدای دیگه ای گفت نه اینکارو نکن .
به اینکار میگن افراط و تفریط .
تو نمی خواد با حس گرسنگی بری به رخت خواب و خودتو بدخواب کنی شما هر وقت سیر شدی دست از غذا بکش نگو بذار این دوتا قاشقم بخورم . اصلا غذا کمتر بکش تا خودتو مجبور نکنی چند قاشق اضافه تر بخوری
از اینطرف وقتی گرسنه ای حتما غذا بخور . رفتم یه ساندویچ کوچیک اولویه خوردم و با یه حس خوب از سیری به اندازه خوابیدم .
سلام شهربانوی عزیزم
چقدر منم از خواندن نوشته های شما لذت میبرم وست خوبم و واقعا خوشحالم که در جمع شما دوستان عالی هستم چقدر خوشم میاد که از خودتون و طرز برخوردتون با مواد عدایی مثال میزنید چقدر این رفتارهای شما رو که گفتین شام خونه خواهرم دو قاشق زیادتر از نیازم خوردم رو درک میکنم چون بارها برای خودم این مشکل پیش اومده که بزار این یه ذره رو بخورم دیگه نمیخورم اما همون یه ذره من رو به فشار شکمی میرسونه .
چقدر عالی گفتین لاغرها حساب و کتاب در خوردن ندارن هر جا نخواستن غدا رو خیلی راحت ول میکنن و ادامه نمیدن مثل پسر خودم و یا دختر متناسب خودم و یا بر عکس هر وقت از شبانه روز احساس گرسنگی کنن خیلی راحت غدا میخورن اما به اندازه نیازشون و چقدر هم عالی و خوش اندام هستن و منم دوست دارم با تکرار دوره ها این مهارت در من بیشتر و بهتر بشه
سلام
برارسیدن ب تناسب اندام باید موانع ذهنی برداشته بشه یکی از این موانع حسرت داشتنه
حسرت مثل علف هرز میمونه ک گند میزنه ب زمین و نمیزاره اون برداشت زیبا اتفاق بیافته
حسرت داشتن مانع رسیدن ب هدف میشه
ما باید ب خدا و راهی ک بهمون نشون داده یاور داشته باشیم
همه ارگانهای بدم ما ب قدرتی ک خدا در بدن ما قرار داده کار میکنه تناسب هم همینطور
هر هدفی ک ب ما کمکم کنه ب ازادی برسیم اون هدف مقدسه و خداوند حمایت و هدایت میکنه
باید باور داشته باشیم اطمینان داشته باشیم ک میرسیم ک متناب میشیم
من قبل اینک وارد این مسیر بشم واقعا حسرت و اندوه وجودمو فرا گرفته بود ولی الان باور دارم ک متناسب میشم و شکی توش نیس
باید مثل یک کشاورز ک ی دانه میکاره و ابشو میده بهش میرسه و صبر میکنه تا جوانه زدن و رشد بذرشو ببینه ماهم باید در تناسب فایلمون گوش بدیم و کارهای لازمو بکنیم و همونطوری ک کشاورز این کارها براش عادی شده و مطمئنه ک اون نتیجه لازمو میبینه ما هم باور داشته باشیم ک لاغری رو میبینیم و در ما خودشو نشون میده
سلام استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم
گام ۵۳در مسیر لاغری من
برای رسیدن به هر هدفی باید موانع رسیدن به اون هدف برداریم وقتی موانع برداریم راحت اسان به هدف خود میرسیم و انگیزه اشتیاق به وجود میاد برای رسیدن به هدف چون وقتی موانع برداریم نشانه هایی وتغییراتی در خودمان میبینیم که باعث انگیزه اشتیاق فرد میشه واسه ادامه دادن و که مسیر برای فرد راحت اسان میکنه
حالا ما بدلیل شکستها قبلا در رسیدن به تناسب اندام حسرت لاغرشدن در خودمان به وجود اوردیم دوست داشتیم لاغر بشیم ولی باور ما این بود بابا تو لاغر بشو نیستی چاقی تو ارثی است هرچی تلاش کردی نشد سخته لاغر شدن اصلا نیست لاغری این باور ما بود ولی دوست داشتیم هم لاغر بشیم ولی وقتی فرد لاغری میدیدیم با حسرت نگاهش میکردیم میگفتیم کاشکی منم مث اون میشدم خوشبحالش نگاه چقدر متناسب است و حسرت میخوردیم و
همین حسرت خوردن مانع متناسب شدن ما میشد چون داشتیم میگفتیم لاغری نیست من لاغر بشو نیستم نمیتونم لاغر بشم توجه میکردیم به چاقی خود با حسرت ناراحتی افراد متناسب نگاه میکردیم همین باعث شده بود ما چاق تر بشیم از قبل و متناسب نشیم
حسرت از چی به وجود میاد از باور نیست نمیتونم نمیشه من لایق متناسب شدن نیستم وقتی باورت این باشه معلوم که متناسب نخواهی شد چون جواب باورهات میبینی نهه باور دوست داشتن هات
من دوست دارم متناسب باشم
من دوست دارم ثروتمند بشم
من دوستدارم روابط،عالی جذب کنم
من دوستدارم همیشه بدنی سالم داشته باشم
حالا من این چیزها دوست دارم که به وجود میاد برام وقتی که باور کنم من لایق این چیزها هستم اطمینان کنم به این چیزها خواهم رسید با اشتیاق لذت افرادی که این هدف ها دارند نگاه کنم تحسین کنم بگم وقتی این فرد داره منم میتونم داشته باشم این که چیزی نیست واسه خداوند اینجوری باور جدید در ما شکل میگیره که منم میتونم منم لایق این خواسته هدف هستم منم بهش میرسم و با اطمینان مسیر طی میکنیم با انگیزه شور اشتیاق و به هدف مان میرسیم چون هدف ما با باور ما هماهنگ شده پس وقتی باور و خواسته هماهنگ بشه به هدف میرسیم جوری که اگه یکی گفت چیشد مثلا متناسب شدی نتونیم بگیم چیشد بگیم نمیدونیم واقعا فقط میدونم خواسته ام با احساس خوب به خواسته ام توجه کردم ایمان داشتم میرسم رسیدم همین
من خودم قبل از هدایتم به این مسیر خیلی حسرت لاغر شدن میخوردم هرفرد متناسبی میدیدم میگفتم نگاش کن خوشبحالش میبینی چقدر قشنگ است هرچی دوست داره میخوره هرچی دوست باشه میگیره لباس ازاد است قدرت و ازادی در خوردن خریدن لباس تفریح دارد نگاه خودت کن شدی خرس حقته چاق بمونی از بس میخوری اصلا یک لحظه دهنت بسته نیست بابات چاقه معلومه چاق میشی و لاغر بشو نیستی روی بابات رفتی ورزش نمیکنی چاق هستی و اینقدر دلیل میاوردم واسه چاقی خودم که طبیعی میدونستم چاقی در خودم و هر وقت فرد متناسبی میدیدم حسرت میخوردم خوشبحال فلانی کاش منم جای اون بودم وای همان مانتویی که من دوست دارم اون راحت میتونه بپوشه ولی سایز من نمیشه ای خاک تو سرم فلان و خیلی حسرت میخوردم دلم ازادی میخاست قدرت میخواست احساس خوب میخواست ولی نداشتم چون چاقی خودم به وجود اورده بودم و چاقی یعنی محدودیت و جسم ذهن من دانبال اصل خویش بود یعنی متناسب شدن واسه همین رها نکردم تلاش کردم شکست خوردم سالها تا رسیدم به مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم
و وقتی هدایت شدم به مسیر صحیح یک ارامش درونی در من به وجود اومد که بقیه روش ها ول کردم گفتم همه اونها مسیرها اشتباه بود مسیر صحیح همین است و بارها لیز خوردم سر عجله کردن حسرت خوردن وزن کردن مقایسه خودم با بقیه افراد ولی یکی یکی موانع سر راهم برداشتم و به اطمینان قلبی رسیدم که متناسب میشم دیگه حسرت نمیخورم عجله ندارم خودم مقایسه نمیکنم ناامید نمیشم و با خیال راحت ادامه میدم و مطمعنم متناسب خواهم شد اگه یک نفر حتی از این مسیر متناسب شده پس منم میتونم اینکه چیزی نیست به شکر خدا استاد و هزاران فرد دیگه از این متناسب شدن و من هر روز نتایج فوق العاده این افراد میبینم و فردی که جدیدا به البوم شگفتی سازان رسید فردی بود که ۲۳کیلو وزن کم کرده بود از این مسیر وقتی این فرد ۲۳کیلو تونسته کم کنه منم میتونم ده کیلو کم کنم این که چیزی نیست
وقتی باورت که همان انتظار از خودته تغییر بدی و افراد متناسب تحسین کنی و به خودت بگی وقتی این فرد تونسته منم میتونم این که چیزی نیست این همه موفقعیت بدست اوردم به اینم مسیرم و باور کنی و باورت با دیدن افراد متناسب تقویت کنی با دیدن افراد در البوم شگفتی سازان به این نتیجه میرسی که اره منم میتونم وقتی این همه افراد تونستند منم میتونم این که چیزی نیست و با اطمینان اشتیاق علاقه مسیر طی میکنی و حسرت نمیخوری چون به این نتیجه رسیدی به این باور که منم میتونم متناسب بشم پس حسرت نمیخوری تازه با افراد متناسب این باور در تو تقویت میشه که لاغر شدن اسان است وجود دارد چرا حسرت بخورم خیلی راحت مسیر با اطمینان اشتیاق ارامش علاقه طی میکنی و متناسب خواهی شد
و این یک اصل است یک قانون که برای رسیدن به همه خواسته ها هست وقتی بهش عمل کنی حسرت نخوری اطمینان کنی که توهم میتونی خیلی راحت به همه هدف هات میرسی
شاد شاد شاد باشید
سلام سلام 🤩
حسرت لاغری مانع لاغری میشود
قبل از اینکه متن رو بخونم و فایل رو تماشا کنم میخوام چند خطی درباره ی عنوان گام ۵۳ بنویسم..
حسرت داشتن یعنی اینکه خودت رو انقدر دور از خواسته ای که داری میبینی و نمیتونی باور کنی که روزی میتونی تجربه اش کنی بنابراین احساس بدی بهت دست میده و این حس بد اسمش میشه حسرت …
حالا دلیلی که این احساس در ما ایجاد میشه میتونه به خاطر تلاش های مکرر و بی نتیجه ای باشه که انجام دادیم و یا اینکه اصلا بدون هیچ تلاشی خودمون را ناتوان از رسیدن به خواسته مون میدونیم.
برسیم به حسرت در موضوع لاغری ..
خوب وقتی من حسرت لاغری دارم احساس کمبود در من تقویت میشه و در ذهن ناخودآگاه چون کمبودی وجود نداره میاد و وجهی که در من وجود داره رو تقویت میکنه یعنی چاقی؛
من هربار که حسرت لاغری داشته باشم دارم به چاقی توجه میکنم چون چیزی هست که من الان دارم تجربه میکنم و تکرار این حس بد هربار چاقی رو در وجود من تثبیت میکنه ، ریشه های درخت چاقی عمیق تر میشوند این عمق تا جایی ادامه پیدا میکنه که دیگه مسئله از جسم هم عبور میکنه و باعث ایجاد احساس دوست نداشتنی بودن میشه ، حس لیاقت را از ما میگیره ، اعتماد به نفس را کمرنگ میکنه و ناامیدی بوجود میاره..
و خیلی غیر مستقیم زندگی و خواسته های من رو تغییر میده ..
حسرت به هر چیزی باعث دور شدن از آن چیز میشه..
حسرت قبولی در آزمون ، حسرت ثروتمند بودن، حسرت داشتن همسری خوب و همراه ، حسرت زندگی در خاه ای مجلل و غیره غیره ..
تا حالا نشده از فرد موفقی بشنویم که من کل عمرم حسرت این شرایط رو داشتم و بهش رسیدم ❌
بلکه آنها رویای بهتر زندگی کردن رو داشتند و تا جاییکه تلاش کردند بهش رسیدند..✅
درباره ی این مانع خیلی میشه نوشت و توضیح داد ولی چیزی که در زندگی ما اثر میذاره این هستش که وقتی مواجه میشیم با شرایطی که میتونن حس حسرت در ما ایجاد کنند ، ما چه واکنشی داریم؟ !
در مقابل حسرت لاغری که موضوع بحث امروز ماست چه حسی باید جایگزین بشه که تاثیرگذار باشه؟
من خودم این نظر رو دارم که احساس حسرت داشتن در نتیجه این دیدگاه بوجود میاد که ما خودمون رو در مسابقه با آدم های اطراف مون ( کسانی که شرایط شون رو میبینیم) میدونیم..
و مسابقه دونستن زندگی باعث میشه که لذتی از اصل زندگی نبریم..
شاید سخت ترین مرحله این باشه که باور کنیم وقتی احساس های بد و به قولی موانع رو از خودمون دور کنیم و مدار ما تغییر کنه ما در سطح و شرایط بهتری زندگی خواهیم کرد..
شرایط بهتر نسبت کی؟
نسبت به قبلا خودمون..
هیچ مسابقه ای در کار نیست ..
من یک واحد مستقل هستم برای خلق زندگی خودم..
و شرایط و امکانات من و دیگران تابعی از افکار و باورهای ماست …
خوب پس وقتی من واقعا و عملی بخواهم که برای خودم زندگی کنم، برای خودم بخوام که متناسب باشم چون خیلی مزایا برای شخص من داره ، چون من خودم رو بیشتر از هرکسی در جهان دوست دارم ، چون عاشق سلامتی هستم، چون اندام متناسب احساس بهتری به من میده،چون رابطه ی من رو با خداوندم زیباتر میکنه و خیلی مزایای دیگه..
اگر میخوام بهترین زندگی رو داشته باشم دلیلم این باشه که من شایسته ی بهترین ها هستم نه اینکه بخوام تو چشم اینو اون بکنم دارایی هایم رو..
و این از نظر من یعنی تمرین عملی حسرت نداشتن..
حالا چه احساسی جایگزین حسرت میشه ؟؟
به نظر من جایگزین نمیشه بلکه کلا تغییر میکنه
و فقط هم یک احساس نیست..
شاخص ترین هایش که الان به ذهنم میرسه این هاست:
امید
اعتماد به نفس
عزت نفس
دوست داشتن خود
انگیزه و اشتیاق برای تغییر.
(در طول نوشتن این متن اصلا فکر نمیکردم و هرچی به ذهنم اومد نوشتم و خودم خیلی لذت میبرم از این مدل تمرین کردن و بی قضاوت نوشتن)
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تجربه ی من از حسرت لاغری :
هربار که کسی به من نگاه میکرد شاید هزار بار میگفتم به خودم که کاش من لاغر بودم…
و این حس رو به بقیه هم منتقل میکردم..
یک بار در خانه ی مادربزرگم جمع بودیم و یکی از اقوام اومد دیدن ما ، همه در حیاط و من در اتاق بودم تا که خواستم برم سلام و احوال پرسی کنم با میهمان ، خاله ام گفت : الان میگن واه واه دخترشون چه قدر چاقه !!!
و این حرف رو درست تو روی خودم گفت …
من همونجا خشکم زد و گفتم آره راست میگه و نشستم روی زمین و دیگه نرفتم بیرون…
و دخترخاله ی من که متناسب بود خیلی راحت رفت و وارد اون جمع شد..
و خدا میدونه که من در اون لحظات به خودم و جمیع آفریدگان خدا چه حرف هایی که نزدم!…#@&
و در دلم آرزو (حسرت) اینو داشتم که حداقل یک روز از عمرم هم که شده تجربه کنم این لاغری رو ببینم چجوریه..
تا جواب دندان شکنی به افرادی از جنس خاله ام ، یا فروشندگانی که با تمسخر میگفتند خانم این مدل سایز شما نداریم داده باشم…
از احساس حسرت تازه شروع میشه میرسه به تنفر و ناامیدی از همه …
همین که میگم درخت چاقی ریشه هاش با احساس بد رشد میکنه مثل کود که پای درخت بریزی و کل زندگی رو تحت تاثیر قرار میده.
تبدیل علاقه به ملاقه (حسرت) :
اولش خیلی دوست داریم که نتیجه بگیریم با عشق و اطمینان هم یک مسیری که تشخیص دادیم درست هست رو شروع میکنیم مثلا رژیم میگیریم یا باشگاه میریم.
اوایل نتایجی میگیریم که امید ما هم بیشتر میشه اتفاقا ادامه میدیدم در ایده آل ترین حالت ما کاملا متناسب میشیم ، و خوب به مقصد رسیدیم دیگه رژیم یا ورزش را رها میکنیم..
بعد مدتی میبینیم نتیجه ای که با سختی زیاد به دست آوردیم خیلی راحت داره از دست ما میره..
با یکشیرینی ، با یک وعده پرخوری ، با یک عروسی رفتن خیلی راحت به وزن ما اضافه میشه ..
اینجاست که علاقه به لاغری تبدیل میشه به حسرت که ای بابا من کلی سختی کشیدم این شدم حالا مفت مفت داره از چنگم میره و چاقی ای که به زور بیرونش کردم داره خیلی شیک و مجلسی دوباره به جسم من میاد..
و حرکت دوره ایه رژیم ===》 کاهش وزن ===》 بیشتر چاق شدن شروع میشه و ما گرفتار این چرخه ی باطل میشیم و علاوه بر ضرر و زیانی که به جسم میزنیم داریم در زمین چاقی بازی میکنیم و در ذهن ناخودآگاه مون تقویتش میکنیم.
لاغری با ذهن یعنی همه چیز
حسرت لاغری نداشتن که کم ترین نتیجه ی شماست.
برای من اینجوری بود که فهمیدم آقا من در زندگی با خودم چند چندم…
اصلا چی میخوام؟ چرا میخوام؟ و کلی گره هایی که در ذهن من باز شد..
و نباید اینجوری فکر کنم که به به من دیگه حسرت لاغری ندارم آفرین به من و رها کنم برم 👩🦯
چون همونجوری که این حس رفته اگر من مسیرم رو ادامه ندم ، میتونه برگرده ..
به خودم همیشه میگم ادامه بده…
و همیشه میگم من الان همونی هستم که میخوام باشم ولی میخوام بهتر باشم ، میتونم بهتر باشم، و باید بهتر باشم..کار من چیه دیگه در این دنیا؟؟؟
ارتباط دوستانه با مواد غذایی :
یعنی یکی از بهترین نتایج من بوده و هست ..
اینکه دیگه فکر نمیکنم به غذاها یعنی بهشت🤩
یک زمانی از استاد پرسیدم من عصرها پرخوری میکنم ، چیکار کنم؟
گفتند : فقط ادامه بده ..
و من امروز میبینم بهترین جواب برای من همین بوده ..
چند روز پیش داشتم با خودم فکر میکردم برم به استاد پیام بدم بگم چرا من ……؟؟
بعد گفتم خوب چی بگه بنده خدا؟
بگه بفرما این فرمول جادویی من؟؟
خوب تو دوره رو داری ، دوره پاکسازی رو داری ، استفاده میکنی تکرار کردی مرور میکنی بگرد خودت ببین چرا تو..؟
جز من هیچ کس نمیتونه تشخیص بده که من باید چیکار کنم تا بهتر باشم!
بعد یک مثالی یادم افتاد از دو بازیگر
یکی بیست سال تلاش میکنه فیلم بازی میکنه و معروف میشه
اون یکی سال ها تلاش هایش خیلی به چشم نمیاد ولی ادامه میده و ناامید نمیشه و ادامه میده تا اینکه با یک سریال شهرتی به اندازه ی بازیگر شماره ۱ و محبوبیتی خیلی بیشتر به دست میاره..
این مثال احساس خیلی خوبی به من داد و گفتم دیدی من میتونم به من کمک کنم.
پس ادامه بده ، مطمئن هم ادامه بده ، با قلبی قرص و محکم و با شادی به مسیرت بچسب و لذت ببر..
نتیجه ایناهاش …
خیلی بهت نزدیکه …
وقتی بذری رو میکاریم ریشه و ساقه و برگ و بعدها میوه اش که در قاره ی دیگه ای نیستند ، همونجا در دل دانه نهفته شدند..فقط کافیه شرایط رو مهیا کنی تا معجزه رخ بده…
فایل تصویری:
موضوع اصلی در لاغری با ذهن شناسایی و رفع موانع هستش چون با این کار روند رسیدن به هدف شروع میشه و بسیار راحت طی میشه و مشاهده ی نتیجه خود به خود باعث ایجاد انگیزه و علاقه به عنوان سوختی برای ادامه ی مسیر در وجود ما میشه.
ثابت بودن قوانین خداوند
چه قدر این عنوان رو دوست دارم و مشتاقم که زندگیم رو برمبنای باور و عمل کردن بهش پیش ببرم.
چون خیلی شنیدم که خدا برای فلانی خواست برای ما نخواست یا این به صلاحت نیست که بهت نمیده یا اگر بهش برسی از یجا دیگه پدرتو درمیاره 🥲😑
و این سوال همیشه در ذهنم بود که چرا چیزهای خوب هیچ وقت به خیر و صلاح من نمیشه؟😅🤔
فرق بقیه با من چیه؟!
و یک روزی فهمیدم این تفکر از ریشه غلط هستش ..
ما خداوند رو مثل انسان فرض میکنیم و طبق قوانین انسانی خودمون فکر میکنیم رفتار میکنه که اگر از کسی خوشمون بیاد تحویلش میگیریم و اگر با طرف حال نکنیم محلش نمیدیم..
حالا این محل ندادن در مورد خدا میشه که چون خیلی دوست مون داره تحویل نمیگیره 😅
خوب نتیجه ی این مدل تفکر هیچ وقت خوشبختی نیست …
ولی اینکه این جهان روی قانون عمل میکنه و پارتی بازی هم نمیکنه و فرقی برایش نداره چه کسی داره از قانون استفاده میکنه به من آرامش میده..
سبک تفکری هست که برای من لذت بخش و امیددهنده است.
پس اگر بخوام بیارم در موضوع لاغری ، میشه که وقتی من در مسیر درست حرکت کنم حتما به نتیجه ی جسمی ایده آلم هم میرسم..
این قانونشه ..
حمایت خواسته هایی با هدف تجربه ی آزادی توسط کائنات :
چه خواسته هایی در من باعث ایجاد احساس آزادی میشوند؟
خواسته هایی که صرفا مربوط به خوشبختی من میشود.
همین الان دوستم بهم پیام داد فلان خبرو شنیدی؟
گفتم نه
گفت واقعا نشنیدی؟ 😳
گفتم نه
گفت اینستاگرام برات میفرستم
گفتم نه نفرست خوشم نمیاد (یعنی عاشق این جسارت و نه گفتنم شدم ) چون میدونم قبلا چی بودم و این تغییر برای من یک دنیا ارزش داره
و من عاشق این بی خبری ام 🥰
در دنیای من خبری از بیرون نیست..
این سایت و اینجا محیط امن من برای من بودن هستش و خیلی دوستش دارم..
اخبار دنیای من شامل موفقیت های خودم هستش ..
مثلا خبر خوب امروزم این بود که نامه ی دانشگاه که چند وقت منتظرش بودم رسید و کارم درست شد..
خدایا شکرت
ما خبر از کار بدن نداریم ولی کار داره انجام میشه
واقعا درسته ..من هر ثانیه میلیون ها رنگ و تصویر دارم میبینم بدون اینکه بدونم این فرآیند اصلا چجوری داره انجام میشه،قلب من تپش داره ، من نفس میکشم بدون اینکه تصمیمی برای هربار نفس کشیدن بگیرم ..
پس من میتونم به همین راحتی هم متناسب بشم و متناسب باشم..
سلام🙂
متناسب شدن از طریق ذهن فقط در مورد دوتا موضوع هست یکی برداشتن موانع تناسب دوم انگیزه برای تناسب
که البته موانع خیلی مهمتر از انگیزاننده ها هستش
چون همین که موانع رو شناسایی و برطرف کنیم تناسب کم کم ابتدا در ذهن و سپس در جسم ما ظاهر میشه و خود همین نتایج منجر به انگیزه میشه برای ادامه دادن و تناسب بیشتر..
چون جسمی که خداوند خلق کرده اونقدر مشتاق تناسب هست که با رفع موانع تناسب خودبه خود جاری میشه
چطور ممکنه اینهمه فعالیت های شگفت انگیز در جسم ما توسط سلولهای هوشمند بدن رخ بده اونوقت قادر نباشه چند کیلو اضافه وزن رو ررطرف کنه؟؟؟؟؟
چطور ممکنه جسم من با هزاران نفری که مثل من انسان هستن و در همه جزئیات جسمی مشترک هستیم تفاوت وجود داشته باشه و اونا متناسب باشن و من چاق؟؟؟؟؟
چطور ممکنه من خدایی رو قبول داشته باشم که قادر مطلق هست ولی از پس چند کیلو اضافه وزن بر نیاد؟؟؟؟
چطور ممکنه از کارخونه این خدا جنس ناقص و بنجول دربیاد؟؟؟؟؟
چطور ممکنه اینهمه فعالیت مختلف در بدن من ناخودآکاه انجام بشه اونوقت اشتها و فرم بدنی من ناخودآگاه تنظیم نباشه؟؟؟؟؟
چطور ممکنه خدایی که من رو به هدف تجربه آزادی خلق کرده جسمی رو در اختیار من قرار داده باشه که منو محدود کنه؟؟؟؟
یا تعریفهای ما از خدا اشتباهه یا ما خودمون چاقی رو ساختیم و الان داریم مسئولیتش رو میندازیم گردن ارث و نحوه خلقت و اشتها و سوخت و ساز ناقص و در واقع فرافکنی میکنیم؟؟؟؟
که به نظر من هم تعریفامون در باره خدا نادرسته و هم فرافکنی میکنیم…
یکبار برای همیشه بپذیریم که خودمون چاقی رو خلق کردیم بپذیریم که خدای قادر مطلق من جنس ناقص و بدر نخور نمیسازه …بپذیریم که هیچ کسی قادر نیست آزادی من رو از من بگیره… بپذیریم که جسم من توانایی دفع ۴۰ تن خوراکی رو در طی ۴۰ سال داشته پس ۲۰ کیلو رو هم به راحتی میتونه دفع کنه….. بپذیریم که اشکال نه در خلقت منه نه در خواست خداوند برای من نه در متابولیسم بدن من و نه در ناتوانی جسم من برای دفع این اضافات بلکه فقط و فقط من خودم با افکار و باور اشتباه و محدود کننده خودم رو از زیبایی،تناسب،جوانی،سلامتی،آزادی،خوش تیپی،اعتماد به نفس و شادی محروم کردم و فقط خودم هم میتونم تمام اینا رو که حق الهی من بوده و از اول در طبیعت من به صورت برنامه نصب شده بوده رو برگردونم اگه خودم بخوام و قبول کنم آموزش ببینم و اجازه بدم ذهنم و جسمم با سرعت خودشون ،به تناسب برسن و اونقدر به قول قدیمیا با یه غوره ترش نشم با یه مویز شیرین……
حسرت خوردن از موانع لاغری هست چونکه احساس بدی رو در ما میسازه چون که نگرانی از لاغر نشدن رو درما تشدید میکنه چونکه احساس کمبود و فقدان رو در ما بوجود میاره و همه اینها احساس بده و احساس بد یعنی کانون توجه من به چاقی هست که ناخواسته منه و توجه هرجا باشه انرژی هم همونجاست و خلق هم همونجا اتفاق می افته.
در نوشته های ابتدای فایل متوجه شدم که این حسرت با حرف و نظر دیگران درباره چاقی ما ،با نگاه کردن به خوش تیپی بقیه ،با نگاه کردن به روانی و آسانی حرکت بقیه ،با چاقتر شدن خودمون در ما شکل میگیره یا تشدید میشه و خودش میشه یه مانع برای تناسب ما…..
وبرداشتن اون هم با ایجاد احساس لیاقت در خودمون با ایمان و اعتماد به جسممون با ایمان به پرودرگاری که تناسب رو اصل و ذات ما قرار داده و با بی توجهی به نظر دیگران و توجه به تناسب و زیبایی میشه تغییر داد و اگه بدون عجله و با شور و اشتیاق این مراحل رو طی کنیم متناسب هم میشیم مثل همه کارهایی که از نظر بقیه غیر ممکن بوده ولی ما انجامش دادیم😏
سلام دوست عزیز
از خواندن نظر شما لذت بردم .
همینطوره میشه گفت بیشتر آدم ها موقع ناتوانی و شکست دنبال مقصر میگردند و هنگام پیروزی و موفقیت تنها دلیل و عامل رو خودشون میدونند.
در صورتی که در هردو شرایط این من بودم شکست خوردم و یا موفق شدم..
بهانه و توجیه خیلی راحت تر از مقصر دونستن خودمونه ..
ذهن زیربار نمیره که خودش مسئوله ..
اوایل آشناییم با دوره ی رایگان که فهمیدم مقصر چاق بودنم خودم هستم ، پذیرش این مسئولیت برای من سخت و سنگین بود چون فهمیده بودم همه ی بهانه ها و توجیهاتم بی اساس و بی معنیه..
از یک طرف راه متناسب شدن برای من هموار شده بود و از طرفی دیگه مسئولیت با خودم بود و این موضوع هم میتونست مفید باشه و آرامش بده که خوب اگر تا اینجا رسوندم جسمم رو به لاغری و شرایط ایده آل هم میتونم برسونمش و از طرفی دیگه میتونست باعث رها کردن مسیر بشه چون ذهن نمیخواد قبول کنه خودش مقصره که خداروشکر برای من مورد اول اتفاق افتاد و ادامه دادم که الان اینجا هستم.
سلام
چقدر لذت بخشه که با کسایی هم مسیر هستی که عاشق یادگیری ان .من هم از همسفر بودن با شما خیلی لذت میبرم❤❤
سپاسگزارم از انرژی مثبتتون❤
به نام فرمانروای کل جهان
من برداشتی که از این فایل و تجربیاتی که از قبل داشتم میتونم بنویسم که حسرت داشتن نسبت به همه چی اول از همه نه تنها باعث نرسیدن ما به اون خواسته میشه بلکه باعث میشه ما هر روز دور تر و دور تر بشیم
حسرت باعث میشه یه ناراحتی همیشگی تو دلمون باشه که من دیگ نمیتونم
این ناراحتی ها هی جمع میشه و تبدیل میشه به خشم
تبدیل میشه به کینه و ….
حسرت نه تنها مارو از خواستمون دور میکنه بلکه حس های منفی بیشتری ام هر لحظه به درون ما اضافه میکنه
و ما بچه هااای دوره الان خوب میدونیم که حسرت و خشم و کینه ذره ذره از وجود ارزشمند خودمون کم میکنه چون حالمون بده با اینا چون یه چیزی مثل یک بعد منفی هر لحظه و با ما داره حرکت میکنه
حالا ما به جای حسرت خوردن بیایم از اون افراد لاغر الگو بگیریم از تجربه های شیرین اونا بشنویم ،درس بگیریم و مثل خانواده خودمون باهاشون رفتار کنیم
اونا فقط افراد لاغر این جهان هستن و میتونیم به عنوان یک دوست به اونا نگاه کنیم اونا نمیدونن ولی واقعا به عنوان دست خدا دارن بهمون کمک میکنن
اگه فقط این باور و داشته باشیم که حسرت از وجود ارزشمند خودمون کم میکنه و عذابمون میده دیگه نمیکشیم
چون فردی که ارزشمنده و عزت نفس بالایی داره نمیخواد که از ارزشمندیش کم بشه
بیایم به جای حسرت و خشم و کینه
بذر عشق و دوستی و محبت و .. بکاریم رشدش بدیم
خدایا شکرت بابت اگاهی های امروز و مرسی از استاد بابت این فایل عالی شون 😍😍😍😍🌸🌸🌸🌸🌸🌸🤍🤍🤍🤍🤍🤍🌻🌻🌻🌻🌻
بنام خداوندی ک آرامش بخش دلهاست سلام ب استاد عزیز و دوستان همراه گام۵۳حسرت لاغری مانع لاغری می شود ،
من بچه آخر خانواده ام و من بیشترین اضافه وزن رو دارم طوری ک همه فک میکنن من از اون یکی خواهرام بزرگترم چند سال پیش ک خیلی پی گیر رژیم و ورزش و لاغری اینا بودم و خواهر بزرگم ک در جریان من بود ک چقدر فشار رومه
ی روز بهم گف چرا تو همش تو باشگاهی و رژیم میگیری ولی اون یکی خواهرم هر چی دوس داره میخوره و ورزشم نمی کنه و همیشه از همه خوش تیپ تره واقعا من اونجا گریه م گرفت گفتم نمی دونم من شانس ندارم اون موقعه ها نمی فهمیدم الان می فهمم منم مث همه ی افراد چاق حسرت لاغری و افراد لاغر رو میخوردم نگاشون نمی کردم میگفتم پررو میشن همیشه میگفتم خدایا چرا من یادمه موقعه های ک دیگه از رژیم بریده میشدم سر نماز گریه میکردم میگفتم خدایا خودت منو لاغر کن من نمی تونم دیگه غافل از اینکه تمام این کارا باعث چاق تر شدنم میشد الان فهمیدم ک توجه کردن ب چاقی و احساس گناه و ناامیدی از وضعیت چاقی و ایجاد احساس گناه باعث میشه واضح بشن تصاویر ذهنی ما در مورد چاقی ،برای متناسب شدن باید موانع رو برداریم و انگیزه ایجاد کنیم موانع ک برداشته بشه خیلی راحت لاغر می شیم ان شاالله.
با درود فراوان حضور محترم استاد عزیز وهمراهان گرامی ،
استاد مرحبا به شما ،آنقدر شنیدن این فایل به من انرژی داد که چندین بار آن را گوش دادم وچقدر انرژی گرفتم .دقیقا از کلام شما پیداست آن پیروزی وموفقیتی که از درک کار ذهن بدست آوردید و چه خالصانه آن را در اختیار همگان قرار می دهید !
بیاد می آورم که من هم آن زمانها که برای لاغری تلاش می کردم ورانداز هم نبود ،چقدر از دیدن افراد متناسب حسرت می خوردم وناامید می شدم که دیگه نمیشه من لاغر بشم ،بخصوص که آن مانع بزرگ ،که هرچی سن آدم بالاتر بره در ذهنم ریشه دوانده بود ،ولی خدارا شکر که با آموزشهای لاغری با ذهن و تمرکز وتوجه در امر یادگیری این آموزشها، به این درک وآگاهی رسیدم که تنها با قدرت ذهن می توانم لاغر شوم. وبه این درک رسیدم که بطورکلی حسرت داشتن در زندگی مارا در هر مرحله ای که دلخواه ماست به نتیجه دلخواه نمی رساند.
یادم می آید که من ودوستم که خیلی هم لاغر بود ،من برای کاهش وزن واون برای اضافه کردن وزن به یک دکتر تغذیه مراجعه کردیم، واینو بگم که من همیشه در حسرت لاغری او بودم واو در حسرت اضافه وزن من!
ودر آخر پس از مراجعات مکرر به دکتر ،در آخر ، نه من اضافه وزنم را ازدست دادم با اینکه طبق برنامه عمل می کردم ونه اون که باید روزی ۵ لیوان نوشابه می خورد وسالاد ش را با چند قاشق مایونز ! دریغ از یک گرم اضافه وزن ،! (پس در اینجا یک نتیجه دیگر هم می گیریم که مواد غذایی مثل نوشابه ومایونز چاق کننده نیستند ،قابل توجه دوستان)!!
وهردو ناامیدتر از دفعه قبل به خانه بر می گشتیم.
ولی در این دوره آموختم که خود حسرت خوردن یعنی توجه به مورد نداشتنی ، مثل حسرت پول ،حسرت لاغری ،حسرت تحصیل ! وهمین کافی است تادر ما ایجاد احساس نگرانی وناامیدی از وضعیت موجود بکند که در نتیجه تصاویر ذهنی نامناسبی را در ماایجادکنندودر نهایت وضعیت ما مشخص می شود .به عبارتی مغز هم ازروی این تصاویر ذهنی ایجادشده درما وضعیت جسمی را طرحریزی می کند!! ودر مقوله لاغری این دستورات مغز به سیستم عصبی رفتاری را درما ایجاد می کند که نتیجه آن چاقی می باشد.
در حقیقت با استفاده از آموزشهای ذهنی به مرور سبب تغییرات این تصاویر ذهنی می شویم ،که از نشانه های آن ، تغییر در احساسات می باشد.که هر چقدر احساس بهتر وامید بیشتر تماما نشانگر تغییر تصاویر ذهنی می شود .
وبا انجام تمرینات اشتیاق ما برای متناسب شدن بالا می رودودرما ایجاد خودباوری می کند وخودباوری ،خود مانع ذهنی حسرت لاغری را به خوبی رفع می کند .
وهمینطور که همه می دانیم ،شور واشتیاق ما نسبت به لاغر شدن مارا به هدف نزدیکتر می کندو لی حسرت واندوه سبب می شود که در چاقی بمانیم!!
حاصل این تغییرات عالی :
سلامتی
امید
آرامش در خواب وبیداری
خود باوری
اعتمادبه نفس
نتایجی شگرف است که از این آموزشها به دست می آوریم.
وهرگاه که ما استمرار در این زمینه آگاهی داشته باشیم، رفته رفته تصاویر ذهنی تغییر کرده،مغز دستورات متفاوتی در جهت متناسب شدن صادر می کند.
وتمام توجه ما از روی چاقی برداشته شده وتمرکز ما بر روی لاغری معطوف می شود.
کم کم حرص وولع نسبت به غذاها برداشته می شود ،کمتر به تهیه غذاها وخوردن آن فکر می کنیم.ترس از موادغذایی از بین می رود وارتباط دوستانه ای با آنها برقرار می کنیم.
من به شخصه با دیدن آدمهای متناسب ولاغر حالا دیگر لذت می برم ،وبادیدن آنها باخودم تکرار می کنم ببین طبیعیه که آدم لاغر ومتناسب باشه ،
خداوند در این دنیا همه چیز را به بهترین شکل خود آفریده ، همه چیز را به اندازه آفریده ، همه چیز را زیبا آفریده ، وهمه چیز را روی برنامه وبا نظم وترتیب آفریده همانطور که طلوع وغریب خورشید که چقدر زیباست! تغییر فصلها که درموقع وزمان خودش اتفاق می افتد ،جنگلها، مراتع ،دشتها کوه ها، نشان از جبرو جبروتش می دهد .خدای یگانه
ما در روند طبیعی خود دخالت کردیم وبا افراط وتفریح های خود از مدار خارج شدیم واین دخالت ما درسیستم منظم بدن ما ایجاد اختلال کرد!
هیچیک از موارد ارثی ، استعداد ، درشتی وباریکی استخوان بندی، دلیل بر چاق بودن ما نبوده واین تنها بهانه هایی بود که خودمان برای خود تراشیدیم وتوجه کردیم.
خداروشکرکه با شرکت در این دوره وورود به سرزمین استثنایی لاغر هابه این حقایق مهمونای با ذهن آشنا شدیم.ومن به شخصه اثرات آن را در کل زندگیم می بینم و به این باور که حق طبیعیه منه که لاغر ومتناسب باشم ایمان کامل دارم خدایا شکرت
صبح که می شود
یادم باشد در آینه آسمان بنگرم
به دریاهای اطراف آسمان سر بزنم
نگاه بیشه های زیبارا
به کلبه خورشید راهی کنم
ودست آفتاب را بگیرم
برویم باهم کوچه به کوچه
پنجره هارا بیدار کنیم
مبادا زندگی خواب بماند
زنده باد زندگی
گام ۵۳ حسرت لاغری مانع لاغری میشود
به نام خدا 💞💞💞
✅هدف از این فایل های آموزشی ایجاد انگیزه و رفع موانع است غیر این دو تا چیز دیگه ای برای لاغر شدن وجود ندارد.
🔴 و جالب که رفع موانع خیلی مهم تر از انگیزه است چون وقتی موانع را کنار بگذاریم به هدف نزدیک می شویم و خود به خود انگیزه به وجود می آید.
یک مانع مهم ، به راحتی میتواند ما را از متناسب شدن دور کند وقتی این موانع را برداریم روندمتناسب شدن خیلی راحت میشه.
وقتی یک قانون در مورد متناسب شدن کارایی داره در جنبههای دیگه زندگی هم کارایی داره .
درتناسب و هر مورد از زندگی حسرت داشته باشیم محاله که بهش برسی این یکی از موانع مهم ذهنه.
چرا دلمون میخواد متناسب بشیم چون به من انگیزه میده به وجد می آیم احساس آزادی می کنم هدف خداوند از خلقت ما تجربه آزادی در همه جنبه های زندگی است.
چاقی یک محدودیت است تناسب آزادییه
و راهی و هدفی که شما کمک میکنه آزادی بیشتری کسب کنید این هدف مقدس و مورد تایید خداوند این هدف از طرف جهان هستی حمایت میشه .
🔴رهایی از چاقی تجربه احساس آزادییه.
آزادی در انتخاب لباس
آزادی در انتخاب غذا
آزادی در انتخاب تجربه تناسب اندام
داشتن آزادی در انتخاب سلامتی
آزادی در انتخاب شادی
حتی کسانی که چاقی خود را پذیرفته اند و اینها هم در خلوت خودشان گرایش به تناسب و فطرت الهی خود دارند. اگر بخواهیم جلوی آب را بگیریم و فشار به وجود می آید اگر جلوی متناسب شدن را هم در وجودمان بگیریم به ما فشار میآید جلو حرکت الهی را داری متوقف می کنیم
حرکت پیش فرضه نمیتونه جلوی شو بگیری
با یک سری افکار و رفتار اشتباه جلوی متناسب شدن را میگیریم بهت فشار درونی میاد ضربه میخوری.
🔴 موانع ذهنی را بشناسی و برداری روند لاغری شروع میشه ✅علت اینکه افراد در این مسیر حرکت می کنند همان روز اول احساس شون عوض میشه احساس آزادی احساس ایمان و امیدواری است چون تازه داره روند شروع میشه.
⛔ ما تلاش زیادی کردیم اما در ناخودآگاه خودمان خودمان را لایق متناسب شدن نمیدانیم این بدترین حالتی است که نمیشه متناسب شد.
اگر دوست دارید شما متناسب بشی ولی نگاهت با شک و تردید است در نهایت فکر نگهبان ات پیروز میشه براساس افکار اشتباهی که در ذهنت ذخیره کردی میگه متناسب شدن امکان نداره.
همونجور کسی که لاغره و باورش اینه که نمیتونه چاق بشه و باور نگهبان اش به وجود می آید .
پس مراقب باشید این مانع را باید برطرف کنیم .
داریم می بینیم خیلی از انسانها به تناسب رسیدند و متناسب هستند ولی ناخودآگاه فکر میکنه لاغری وجود ندارد. ✳دلیل تاثیر حسرت لاغری در شکست افراد برای متناسب شدن این است که سبب توجه به چاقی میشود هرچه میزان حسرت لاغری در ما بیشتر باشد در مقابل توجه ما به چاقی بیشتر خواهد بود و ایجاد احساس نگرانی و ناامیدی از وضعیت موجود باعث وضوح بیشتر تصاویر ذهنی ما درباره چاقی می شود این تصاویر ذهنی هستند که در نهایت وضعیت ما را مشخص میکنند به عبارتی مغز از روی تصاویر ذهنی ایجاد شده در ما وضعیت جسمی ما را طراحی میکند.
موقع استفاده از آموزش های ذهنی به مرور تصاویر ذهنی ما درباره خودمان تغییر میکند نشانه بارز تغییر وضعیت تصاویر ذهنی ما احساسی است که در ما ایجاد می کند هرچه 🔴احساس بهتر امید بیشتر⏪ نشانگر تغییر تصاویر ذهنی ماست.
تاثیر آموزش در تبدیل حسرت لاغری به اشتیاق
🔴با انجام تمرینات اشتیاق ما بالا میرود
خودباوری برای متناسب شدن در ماشکل میگیرد.
این مانع ذهنی (حسرت لاغری )را به خوبی برطرف میکنیم.
✅اشتیاق سبب امیدواری و رسیدن به هدف می شود و
⛔حسرت سبب مایوس شدن و پذیرش چاقی
من ازوقتی باور کردم که می توانم لاغر بشوم افراد خیلی زیاد بی نهایت گفتند تو نمی توانی
اگر من از چاقی رنج میبرم من برای خودم لاغری را می خوام خداوند گفته است بخواهید تا اجابت کنم .
حسرت ما رو از تناسب دورمیکنه به اندازه ایی که اطمینان داشته باشیم متناسب می شویم
پای خداوند را بکش وسط برای تنفس پلک زدن التیام زخم و دفع بیماری…. هیچ فکر نمی کنیم همه تحت قدرت خداوند است .
وقتی باور کنیم که خداوند قادر مطلق است می تواند به راحتی ما را هم متناسب کند
✳ اگر باور کنیم می توانیم خداوندبه ما کمک می کنه که متناسب شویم .
در این فایل به نکته مهمی رسیدم ما حدود هشت ماه هست میخواهیم ساخت وساز کنیم روند اداری نقشه خیلی طول کشید و هنوز هم داره اذیتمون میکنه.
من همیشه به شوهرم غرمیزدم( چون تو خیلی منفی باف هستی که اینطور میشه قرار بود ما قبل از عید شروع کنیم مصالح هم اینقدرگرون نمیشد) حالا با این فایل فهمیدم
همه زیرسر خودم بوده من هر کس که خانه داشتن یا با ما شروع کرده بودن وحالا داشتن وسایل میبردند روباحسرت نگاه میکردم
به خانههای نیمساز میرفتم و میگفتم خوش به حالشون دارند خونه شون را میسازند
بایک حسرت و اندوهی از نقشه خودمان یاد میکردم حتی وقتی شوهرم در در موردش ازم نظر خواهی می کرد دلم نمی خواست درموردش صحبت کنم .
ممنون استاد 🌺که درهمه جنبه ها کمک ما هستید.
از امروز هم برای این نکته هم تناسب سعی میکند این مانع را کنار بگذارم این همه آدم خونه هاشون ساخته شده و ساختمان خونه ما هم حتما خیلی سریع شروع میشه این همه انسان متناسب اینهمه کار فوقالعاده خداوند انجام میده ما انسانها در کش عاجز هستیم.
تناسب و این چند کیلو چربی برای خداوند چیزی نیست اگر ناامید باشیم نه تنها به خودمان ظلم کردیم بلکه به خداوند هم ظلم کردیم و قدرت لایزال الهی را قبول نداریم.
گام ۵۳ حسرت لاغری مانع لاغری میشود به نام خدا هدف از این فایل های آموزشی ایجاد انگیزه و رفع موانع است خیلی این دو تا چیز دیگه ای برای لاغر شدن وجود ندارد و جالب که رفع موانع خیلی مهم تر از انگیزه است چون وقتی موانع را کنار بگذاریم به هدف نزدیک می شویم و خود به خود انگیزه به وجود می آید � مانع مهم که به راحتی میتواند ما را از متناسب شدن دور کند وقتی این موانع را رابر
با سلام:گام ۵۳
حسرت لاغری مانع لاغر شدن می شود
کاملا صیحیح و درست است که حسرت خوردن مانع رسیدن به هدف می شود. موقعی که برای رسیدن به هدفی تلاش می کنیم و نتیجه خوبی دریافت نمی کنیم نرسیدن به نتیجه در ما باعث حسرت می شود. در مورد لاغری هم همینطور است :سالها تلاش کردیم و از راههای مختلف ،اما به نتیجه مطلوب نرسیدیم در ما حسرت متناسب شدن ایجاد شده.
یادم هست سالهایی که در دانشگاه شبانه روزی تربیت معلم بودم ساعتهای بیکاری دوچرخه سواری می کردم کاهی وقتها دو ساعت در محیط بزر گ دانشگاه و خیلی هم متناسب و خوش فرم بودم هر روز صبحانه کامل و نهار و بعد هم شام با خیال راحت و آرامش بدون ترس از خوردن و بدون نگرانی می خوردم و مهم تر که هیچوقت حسرت لاغری و خوش اندامی را نداشتم خیلی حس خوبی بود .اما بعد از مدتی یهو متوجه شدم مقدار کمی اضافه کردم و از آن موقع به بعد رژیمها و ورزش ها شروع شد و سالها ادامه داشت و به نتیجه نرسیدن به وزن و فرم قبلی ،با تلاش و کوششهایی که داشتم باعث ایجاد حسرت در من شد در تمام این سالها حسرت لاغری و اندام قبلی در من بوجود آمده بود و هر وقت فردی را می دیدم خوش اندام ،با خود می گفتم :حیف یک زمانی من هم اینچنین بودم و همین افسوس و حسرت د. من نگرانی ایجاد می کرد و این نگرانی خود مانع رسیدن به هدف می شود، و فقط آرزوی اونون موقع ها در من می بود هر چی هم تلاش می کردم نمی شد و بارها می گفتم :این دفعه حتما موفق می شوم به وزنی که سالها پیش بودم برسم ولی دریغا :هر دفعه با نا امیدی و همین ناامیدی در ما باعث حسرت می شود
چرا دوست داشتن، لاغر شدن ،باعث لاغری نمی شود؟
زمانی که برای رسیدن به هدفی تلاش می کنیم و موفق نمی شویم همون حس موفق نشدن در ما اثرات مخربی می گذارد مثل
افسردگی
خشم
ناتوانی
بی ارادگی
ناباوری و شک
عدم اعتماد به نفس
بارها از خود می پرسیدم چرا این همه تلاش به جایی نمی رسد ؟
غافل از اینکه مسیر اشتباه بوده قدم در جاده ای گذاشته بودم که کاملا اشتباه و پر خطر!!کدوم خطر؟؟
انواع مریضی ها بخاطر رژیمهای مداوم
درد های ماهیچه ای و استخونی به علت حرکتهای زیادی و تحرکهای پیش از اندازه ،نه به دلخواه بلکه به اجبار به امید لاغری
افسردگی
و اما : الان که در مسیر قرار دارم ولی هنوز به نتیجه نرسیدم چون هنوز باید یاد بگیرم هنوز باید ورودیهای درست را یاد بگیرم هنوز گاه گاهی ذهن چاق خودش را به من نشون می دهد که که هستم جایی نرفتم هنوز خطاها هست
هنوز مانع ها هست
فرمول های قبلی گاه گاهی یک سری می زنند
باید استمرار داشته باشیم
ادامه بدهیم
رمان تعیین نکنیم
هنوز بعد از مدتها نا تو اینه نگاه می کنم حواسم می ره به سمتی که نباید بره در یک لحظه نجوا می گوید تو که تغییر نکردی
در یک ثانیه سریع یک نجوا می اید و می رود این به معنی که باید کار کرد تا زمانی که تصاویر ذهنی کاملا تغییر کند ،تغییر تصاویر ذهنی در نهایت وضعیت ما را مشخص می کند هر چه بیشتر زمان بگذاریم برای یادگیری ،به مرور تصاویر ذهنی در باره وضعیت ما تغییر خواهد کرد و تصاویر جدید احساس جدید در ما ایجاد می کند
وقتی دستمون به سوی خوراکی ناخودآگاه کشیده می شود سریع ذهن می پرسد!ایا لازم است ؟نیاز داری؟یا فقط هوس است !!!!ان موقع فکر می کنی 😴
راست می گوید 👏
چرا باید بخورم؟
این همون عادت اشتباهی است که از قبل بوده و اما چون تصاویر تغییر کرده . واکنش هم تغییر کرده یعنی که لاغری را داریم یاد می گیریم
برای اینکه عادتها و رفتارهای اشتباه تکرار نشود؟کدوم عادت ؟همون که ناخودآگاه ذهنمون به سمت خوراکی می رود ،
کدوم رفتار ؟حرکتی که از ما سر می زند یعنی دستمون به سمت خوراکی می رود
چگونه حسرت را از بین ببریم ؟به جای حسرت خوردن با ذوق و اشتیاق ادامه بدهیم ؟چی را؟
آموزش ها
تمارین
تکرار
استمرار
بدون تعیین زمان
انجام این باعث می شود که حسرت جای خود را به اشتیاق بدهد وقتی حسرت نباشد فکرت آرام و رهاست و هیچگونه ترس و نگرانی نخواهد بود درست مثل زمانی که دوچرخه سواری می کردم برای لذت آن نه برای حسرت لاغر شدن
اشتیاق باعث لاغری می شود و حسرت باعث ناامیدی و تسلیم چاقی
وقتی احساس خوب باشد یعنی مشتاق رسیدن به هدف هستیم
چگونه می توانیم احساس خوب داشته باشیم ؟
با ورودیهایی که به مخزن خود می ریزیم باید ورودیها را کنترل کنیم
اما اگ. ناامید شویم و رها کنیم یعنی حسرت در ما پیروز شده
اموزش لاغری با ذهن خیلی محاسن دارد ؟
مهمتری :سلامتی فیزیکی و روحی
ارامش
افزایش اعتماد به نفس
عزت به نفس
حس شادی
حس استقلال
خودباوری
با ادامه استمرار در انجام تمرینات و عجله نداشتن چه تغییری ایجاد می شود؟؟تصاویر ذهنی تغییر می کند و تصاویر جدید احساس جدید ودر نهایت جسم جدید
و این تغییرات گسترده در ما باعث می شود که در باره اضافه وزن و ناهمواریهای بدن کمتر فکر کنیم و آنقدر ادامه دهیم تا کاملا فکر مخرب نکنیم و ترس از خوردن از بین می رود و به آرامش درونی می رسیم.🙏
سلام خدمت استاد و همراهان مسیر تناسب اندام
دلم میخواد فایل آموزشی امروز رو اینجوری تفسیر کنم .
اگه جهان رو دریا فرض کنم و ماهی های دریا رو همون خواسته ها و هدفم.
دقت کنم تو دریا همه جور ماهی هست حالا من با تور ذهنم میخام ماهی متناسب شدن رو صید کنم وقتی تور ذهنم پاره شده باشه با حسرت . باورهای اشتباه و عادتهای اشتباه و… . چی جوری من میتونم ماهی متناسب شدن رو صید کنم و بعدش به خدا میگم ببین تو دریا ماهی نیست چون من هیچی صید نکردم خدا هم میگه من توری که بهت داده بودم سالم بود خیلی ها دارن و خوب ماهی صید میکنند تو برو و تور خودتو سالم کن و دوباره بیا تو هم کلی ماهی بگیر .
منم با تغییر باورها و عادتهای اشتباه ام تورم رو درست میکنم و میرم دریا و منم مثل بقیه صید میکنم .
حسرت از چاقی دقیقا هم مانند پاره گی هست که در تور ذهنمان ایجاد کردیم و نتونستم ماهی متناسب شدن رو صید کنیم هر بار با حسرت پاره گی تورمون بیشتر میشه و صید کردن ماهی سخت تر. بعدشم سر آخر یقه خدا رو میگیریم که تو بین بنده هات فرق میزاری.
تازه هرچی روی ذهنمان کارکنیم تور ماهیگیری ذهنمون بزرگتر میشه و میتونیم کلی ماهی متناسب شدن صید کنیم .
فقط مراقب باشیم تور ذهنمان رو پاره نکنیم.
سلام دوست عزیز
از خوندن نوشته شما لذت بردم
چه توصیف قشنگ و قابل لمسی استفاده کردید
سپاسگزارم از شما
همه افراد چاق بدلیل اینکه توانایی لاغر شدن رو در خودشون نمیبینن هر فرد متناسبی رو بهش توجه میکنن یا از روی حسرت ویا از روی تنفر به اون فرد نگاه میکنن و این نتیجه باور ناتوانی برای لاغر شدن هست همیشه احساس حسرت از نداشتن ویا محرومیت چیزی در ما شکل میگیره و این باعث شک و تردید به خودمون میشه ولی باید به این قانون جهان هستی توجه کنیم که حسرت خوردن برای هر چیزی این پیغام رو به جهان هستی میده که من توانایی داشتن این چیز رو ندارم ویا این چیز در جهان کم هست و ما این پیام رو به جهان مخابره میکنیم که این نعمت فقط برای افراد خاصی آفریده شده و مقدارش خیلی کم هست و ما از اون نعمت محروم هستیم در صورتیکه اگر ما این باور رو داشته باشیم که جهان پر از فراوانی هست و هرروز درحال گسترش این فراوانی هست وبه اندازه کافی برای تمام موجودات هست دیگه حسرت از زندگی ما بیرون می ره حسرت در مورد لاغری باعث توجه به چاقی و گسترش تصاویر چاقی بیشتر میشه و ذهن ما از روی اون تصاویر جسم ما رو می سازه ما آزاد آفریده شدیم و حق داشتن تمام نعمات رو داریم و این خودمون هستیم که باعث محرومیت میشیم حسرت لاغری ما رو از لاغر شدن دور میکنه برای بدن ما چاقی غیرطبیعی هست وما نباید چاقی خودمون رو بپذیریم ما نباید قبول کنیم که چاق هستیم اما نباید حسرت بخوریم لاغری یک هدف هست هدفی مقدس ،هر هدفی که در زندگی آزادی رو بوجود میاره هدف مقدسی هست که از طرف خداوند حمایت میشه. قوانین خداوند ثابت هستند مانند قانون جاذبه زمین و در هر موردی حتی لاغری صدق میکنن گرایش به شادی ،گرایش به سلامتی ، حس خوب در فطرت تمام انسانها نهاده شده ولی ما افراد چاق بخاطر افکار منفی که به ذهن ناخودآگاه خودمون وارد کردیم باعث شدیم در ذهن تصویرسازی چاقی بوجود بیاد چون ما از مسیر اشتباه برای لاغری اقدام کردیم وبه خودمون فشار آوردیم این فکر نگهبان از باورهای ما محافظت کرده و نتونستم لاغر بشیم لاغری با ذهن داره باورهای جدیدی به فکر نگهبان میده تا تغییرات در فکر و رفتار ما بوجود بیاد و سپس اون تغییرات در جسم نشون داده بشه و باعث اشتیاق و استمرار بشه چون از بین بردن موانع ذهنی خیلی مهمتر از ایجاد انگیزه و اشتیاق هست خداوند در وجود ما چنان نیروی عظیمی گذاشته که ما رو از سایر مخلوقات جدا میکنه احساس خوب و داشتن باور قوی مهمترین ابزار در این مسیر هستن وقتی باور کردی که توانایی لاغر شدن رو داری و با احساس خوب و اشتیاق پیش رفتی مطمئن باش موفق میشی چون در مسیر درست هستی و به اندازه ای که اطمینان داشته باشی موفق میشی و فقط باید ادامه داد و در این مسیر دلسرد و ناامید نشیم چون خدایی داریم توانا که من رو کنترل میکنه تمام نظم جهان هستی در دستان قدرتمند اوست هر لحظه در بدن همه ما هزاران فعالیت شیمیایی انجام میشه که خودمون خبر نداریم این دنیای به این عظمت در حال فعالیت و گسترش است من خودم رو به همین خدای قدرتمند می سپارم همون خدا باعث میشه من لاغر بشم ما نمونه کوچکی از وجود خداوند در این جهان هستیم پس لیاقت متناسب شدن رو باید در خودمون قوی کنیم باور متناسب شدن رو قوی کنیم ما می تونیم به تناسب برسیم چون قانون جهان هستی تناسب است ما مخالف قانون جهان هستی حرکت کردیم نتیجه چاقی ،محرومیت از آزادی و همه چیزهای خوب بود و الان باید همسو قوانین جهان حرکت کنیم تا همه نعمات خوب رو که چاقی از ما گرفته دوباره بدست بیاریم و از زندگی مون لذت ببریم تا روزی که از این دنیا رفتیم حسرت واقعی رو نخوریم.
نشان های دریافت شده
سلام گام ۵۳
حسرت لاغری مانع لاغری میشود با تشکر از شما استاد گرامی بابت این فایل آموزشی . .
من در این فایل و متن به یه باوری رسیدم .
اگرچاق میشیم چون جلوی روند تناسبمون رو میگیریم
اگر بیمار میشیم چون جلوی روند سلامتیمون رو میگیریم .
اگر فقیر میشیم چون جلوی روند ثروتمندشدنمون رو میگیریم .
اگر ناامید میشیم چون جلوی روند امیدواربودنمون رو میگیریم
اگر حالمون بد میشه چون جلوی روند حال خوب رو میگیریم .
اگر نفرت می ورزیم چون جلوی عشق خودمون رو میگیریم و …..
چیزی که در روح و ذهن و جسم ما جاریه تناسبه ثروته لذته سلامتیه عشقه حال خوبه و….
وقتی ما به هر دلیلی جلوی این جریان رو بگیریم از این جریان دور میشیم .
اما ما چطور جلوی این جریان رو میگیریم مگه کسی میتونه جلوی خدا رو بگیره .
ما سد میسازیم . و چون اختیار داریم با اختیار خود جلوی خوشبخت شدن خود را میگیریم .
اما خبر خوب اینست که او فراتر از سد ماست .
ما جلوی آفرینش خدا رو نمیتونیم بگیریم اما قانون خلقت اینه وقتی ما به چیزی باور داریم و داریم ارتعاش اون رو میدیم اون چیز ساخته میشه . چیزی که ما با ذهن خودمون میسازیم نادلخواهه ولی چون انسان هستیم و قدرت اختیار داریم ساخته میشه اما حتی اگه ساخته هم بشه در مقابل دریای عظیم الهی که بر روند خیر جاریه هیچه .
آفرینش ما در مقابل آفرینش خداوند هیچه .
اگر چاقی خلق شد چون خودمون ساختیم به تناسب توجهمون کم شد و از کانون ارتعاش تناسب دور شدیم پس چیزی که به دست ما رسید عدم تناسب بود .
اما حتی در زمانهایی هم که ما در حال چاق شدن بودیم باز هم در حال متناسب شدن بودیم و طبیعت هرچقدر که ما تخریب میکردیم او به کار ترمیم ادامه میداد .
این تئوریها کاملا همین حالا داره اتفاق میفته روند تناسب همین حالا هم در ما جاریه . فرق الان ما با اون زمان اینه که ما داریم بهش توجه می کنیم حتی اگه بهش توجه هم نکنیم خلق میشه چون درست مثل پلک زدنه هر لحظه داره خودبخود ایجاد میشه . اما باز هم چاقی خلق میشه . چون ما دست بردیم در طبیعت .
ما خودمون خودمون رو با توجهاتمون چاق میکنیم بعد از اون بدتر حسرت کسانی که لاغرن میخوریم . یعنی مانع پشت مانع .
حسرت خوردن یعنی من دارم از زاویه ی نداشتن چیزی به قضیه نگاه میکنم . در حالیکه در قانون الهی نداشتن وجود نداره . در قانون او همیشه هستی و بودن معنا میده .
استاد یکی از خواسته هام اینه کاش بشه فایل صوتی گذاشتن در سایت فعال بشه تا تمریناتمون رو به صورت صوت بزاریم . نمیدونم چطور ولی خدا کنه در سایت این امکان فراهم بشه که بشه علاوه بر نوشتن ویس بزاریم .
حالا بگذریم .
حسرت خوردن یعنی من لایق تناسب نیستم من شایستگی متناسب بودن نیستم . در حالیکه خداوند این همه شایستگی به ما داده .
چطور شایسته ی متناسب شدن نباشیم .
🚩 حسرت خوردن چه زمانهایی ایجاد میشود ؟
🔴در تمام سالهایی که دوست داشتیم لاغر شویم، حسرت لاغری را داشته ایم.
🔴هر بار دیگران درباره چاقی ما صحبت می کردند یا توصیه می کردند به فکر خودمان باشیم احساس حسرت در ما برای لاغر شدن شدت می گرفت.
🔴هر بار که فرد متناسبی را می دیدیم که به راحتی فعالیت می کند، به راحتی لباس مورد علاقه اش را می پوشد، بدون ترس از چاق شدن غذا می خورد حسرت لاغری در ما شدت می گرفت.
🚩حسرت چگونه در ما ایجاد میشود ؟
🔵علاقه ما برای رسیدن به هر هدفی اگر در مسیر درست به کار گرفته نشود به راحتی تبدیل به حسرت در رسیدن به آن هدف می شود.
🚩در مورد چاقی چگونه حسرت خوردنمانع لاغری میشود ؟
🔶بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان حسرت متناسب شدن را دارند.
🔶این حسرت طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند در آنها شکل گرفته است.
هر بار که چاق تر شدن را تجربه می کنیم حسرت لاغری ما بیشتر می شود.
سوال مهمی که در متن مطرح شد : 🚩چرا دوست داشتن لاغر شدن باعث لاغری نمی شود؟
چون دوست داشتن لاغری با حسرت همراه است با احساس نتوانستن . چون بارها تلاش کرده ایم و نتیجه نگرفتیم . این نتیجه نگرفتن ها در ما حسرت و خشم و نومیدی و سرخوردگی ایجاد کرده .
🚩چرا تلاش ما ثمر نداده است ؟
چون ما در مسیر غلط تلاش کرده ایم .
تلاش کردن در مسیر غلط هیچ وقت به مقصد نمیرسد .
🚩اکنون که مسیرمان درست است چرا باز هم نتیجه نمیگیریم ؟ چون مسیر صحیح را هنوز یادنگرفته ایم چون هنوز ورودیها را کنترل نمیکنیم .
چون هنوز هم ورودیهای نادلخواه به خود وارد می کنیم . نمیدانیم چطور باید از قدرت ذهنمان در جهت لاغری استفاده کنیم . چون مانع های لاغری هنوز هم هستند . چون نومیدی و نتوانستنها و خشم و نتیجه نگرفتنها هنوز هم هست .
چون توجه ما به چاقی هنوز هم هست .
چون ذهن ما هنوز هم همان فرمولهای قبلی را به اجرا میرساند .
چون هنوز در مسیر صحیح استمرار لازم را نداریم .
اما اینها دلیل لاغر نشدن نیست . اینها همه پاسخ است برای اینکه بهتر عمل کنیم و سعی کنیم از فرمولهای لاغری بیشتر در زندگی روزمره استفاده کنیم .
جمله ی طلایی متن ⬇
هرچه میزان حسرت لاغری در ما بیشتر باشد در مقایل توجه ما به چاقی بیشتر خواهد بود.
مراحل تاثیرگزاری احساس حسرت بر چاقی :
☠توجه کردن به چاقی
☠ ایجاد احساس نگرانی و ناامیدی از وضعیت موجود ☠ وضوح بیشتر تصاویر ذهنی ما درباره چاقی
☠تصاویر ذهنی هستند که در نهایت وضعیت ما را مشخص می کنند.
☠مغز از روی تصاویر ذهنی ایجاد شده در ما وضعیت جسمی مارا طراحی میکند.
☠دستورات مغز به سیستم عصبی رفتاری و ایجاد واکنش هایی رفتاری که نتیجه اش چاقی بیشتر است.
🚩چطور میشود تصاویر ذهنی را تغییر داد؟
🔵زمانی که ما از آموزش های ذهنی برای لاغر شدن استفاده می کنیم به مرور تصاویر ذهنی ما درباره وضعیت خودمان تغییر می کند.
به میزانی که احساس بهتر و امید بیشتر برای لاغر شدن داشته باشید نشانگر تغییر تصاویر ذهنی شما می باشد.
اما برای اینکه بتوانیم برنامه گذشته را تکرار نکنیم باید برنامه ی جایگزین بگذاریم .
به جای حسرت اشتیاق را بنشانیم .
چگونه حسرت لاغری تبدیل به اشتیاق میشود ؟
آموزش
تمرین
تکرار
نکات و فرمولهای مهم در مسیر لاغری که رعایت آنها سبب کسب نتایج بهتر میشود :
↩در مسیر لاغر شدن همواره باید مراقب میزان اشتیاق و حسرت خود نسبت به لاغر شدن باشیم، ↩اشتیاق سبب می شود ما امیدوار باشیم و هر روز یک قدم به سوی هدف خود برداریم
↩پرهیز از حسرت . حسرت سبب می شود که مایوس شویم و چاقی را بعنوان سرنوشت خود بپذیریم.
↩نشانه ی اشتیاق احساس خوب و امیدو ادامه دادن مسیر است . با کنترل ورودیها احساسمان را خوب نگه داریم .
↩ نشانه ی حسرت نومید شدن و رها کردن مسیر است . با تبدیل حسرت به اشتیاق مانعلاغری را تبدیل به فرصت لاغری کنیم .
نتایج آموزشهای لاغری با ذهن چیست ؟
➰تغییرات عالی در سلامتی،
➰افزایش چشمگیر آرامش درونی،
➰ احساس شادی پایدار،
➰بهبود روابط با دیگران،
➰افزایش آرامش در خواب،
➰افزایش اعتماد به نفس
اینها تنها بخشی از نتایجی آموزش های لاغری با ذهن است.
آموزشها چگونه حسرت لاغری را تبدیل به اشتیاق برای لاغری می کند ؟
💠 تغییراتی که در بالا به ان اشاره شد به صورت گام به گام با انجام تمرینات ارائه شده در ما ایجاد می شود به شکل قابل توجهی حسرت لاغری شما را به اشتیاق برای لاغری تبدیل می کند .
💠ادامه و استمرار در انجام تمرینات دوره آموزش و پرهیز از عجله
💠تغییر تصاویر ذهنی ما درباره وضعیت جسمی خودمان
💠صدور دستورات عصبی رفتاری متفاوت در جهت متناسب شدن توسط مغز بر اساس تصاویر جدید
💠در این شرایط افکار و رفتارهای شما به مرور تغییر می کند.
تغییرات رفتاری ما از انجام و استمرار تمرینات و آموزشها چیست ؟
✔به میزان کمتری درباره چاقی فکر می کنید و نگران چاق تر شدن نخواهیم بود.
✔حرص و ولع ما برای خوردن های بی رویه تغییر می کند و به آرامش درونی برای غذا خوردن دست پیدا می کنیم.
✔در طول روز کمتر به تهیه کردن و خوردن مواد غذایی فکر می کنیم.
✔به مرور ترس ما از غذا خوردن کمتر می شود و ارتباط دوستانه ای با مواد غذایی برقرار می کنیم.
با سلام و درود
برای لاغر شدن باید موانع ذهنی رو از بین ببریم که یکی از این موانع حسرت داستن لاغری یا برای هر چیزی ایست وقتی چیزی رو ببینیم و حسرت نداشتن اون رو بکشیم هیچ وقت به اون هدف نمیرسیم.
و برای رسیدن هدفمون باید اول حسرت اون موضوع رو در خودمون از بین ببریم.
انسان ناخودآگاه حس حسرت بهش دست میده و ناخودآگاه ممکنه این حسرت به ذهن بیاد و خیلی عالی میشه که هرکس بتونه این حس رو کنترل کنه
و وقتی هر فردی در همه احساساتش کنترل داشته باشه همچنیت در زمینه لاغری راحت میتونه لاغربشه و وقتی که لاغر بشیم احساس آزادی و راحتی بیشتری خواهیم داشت و این کنترل احساس باید ناخودآگاه صورت بگیره نه بزور و خودآگاه
ودربین این احساسات مواظب افکار منفی و بخش های نگهبان ذهنمون باشیم
و حسرت نخوردن مساویست با رسیدن به خواسته هامون
گام ۵۳ ،،، سلام استاد و دوستان همراه ،،حسرت لاغری مانع لاغری میشود ،،حسرت داشتن هیکل لاغر دیگران یکی از رفتارهای مخرب من بود که فکر میکردم اگر حسرت بخورم ،شاید فرجی بشه و منم شکل افراد متناسب بشم و این در افراد چاق مشهوده که هر زمان متناسب هارو میبینن با حسرت میگن ،خوش بحالشون ،ما چرا انقدر چاق و بی ریختیم ،اونا هر چی میخوان میخورن ،ما باید حسرت خوردن هم داشته باشیم ،چقدر خوش شانس هستن ووووو یکی از حسرت هایی که قبلا داشتم، وقتی بود که پشت مربی م،تمرینمیکردم و مدام تو ذهنم میگفتم ،ببین مربیت چقدر خوشتیپه،چه خوش اندامه ،،خودتو ببین چه بد هیکل و چاقی و خودمو تو آینه نگاه نمیکردم یا نگاه ناراحت کننده و ناراضی داشتم و مدام خودمو تحقیر میکردم ،حتی الان هم اگر مراقب رفتارهام نباشم ،گاهی پیش میاد که برم تو حالت ،تنفر از خودم و دلم میخواد شروع کنم به تعریف از مربی م و سرزنش خودم ،و خیلی سریع مچ خودمو میگیرم و اجازه نمیدم خود تحقیری کنم و میدونم باید خودمو نوازش کنم و خودمو بیشتر دوست داشته باشم ،،،یکی دیگه از حسرت های من ،لباس پوشیدن در مسافرت بود ،وقتی میدیدم که همسفرهام برای هر مکانی که میریم لباس مخصوص همون جارو میپوشن و من فقط لباس سیاه یا سورمه ای اونم بلوز و شلوار یا پیراهن بلند تیره ،،ولی اونا لباس های رنگی رنگی،شلوارک ،دامن کوتاه وووو میپوشیدن ،من دلم میگرفت ،دلم میخواست منم با لذت لباس هامو ست کنم ،،تو آخرین سفرمون ،وقتی یه روز یه پیرهن بلند گشاد پوشیده بودم ،یکی از همسفرام ،گفت ،آخیش بلخره فریده بغیر از بلوز وشلوار چیز دیگه ای هم پوشید ،،انگار اون زمانها ،حسود شده بودم ،همش خدارو مسبب اونهمه ناراحتی هام میدونستم،احساس میکردم دوستم نداره و داره با چاقی با زندگی ناراحتم ،ازم انتقام میگیره ،مدام بهش میگفتم ،خب باشه ،دیگه دست از سر من بردار ،دیگه چیزی برای دلخوشی ندارم ،دیگه برو به بنده های دیگه تم سر بزن ،،، امروز یه باور مخربم که در مورد خدا داشتم ،از لابلای صحبت کردن هام با خودم و خدا ،ریخت بیرون ،،من هر روز مینویسم که خدای قدرتمندم لطفا منو با خودت بیشتر آشنا کن ،میخوام بهتر درکت کنم ،،و امروز صدایی بمن گفت ،ولش کن خدارو ،اگر به خدا نزدیک بشی ،خیلی بدبخت میشی ،آخه خدا به هر کسی نزدیک بشه یا فقیرش میکنه یا با از بین بردن عزیزانش امتحانش میکنه ،اذیتش میکنه ،،و متوجه شدم من باورهای مخرب زیادی در مورد خدا دارم که اون موانع اجازه جاری بودن جریان رودخانه سالم زندگی رو بمن نمیده ،،در اصل ذهن ناخوداگاه من از خدا وحشت داره ،معلومه اون خدایی که من تو باورهام دارم ،خدای مهربانی نیست و من انتظار خوبی ازش ندارم ،من سراپا ترسم ازش و دلی دوست ندارم بهش نزدیک بشم ،،،با شناسایی این باورها ،حالا میتونم موانعو بردارم تا بتونم بیشتر به خدای خودم نزدیک بشم ،،، تمام لحظات زیادی که با حسرت به آدم های متناسب نگاه کردم و حالم از خودم بد شده و به دیگران حسودی کردم ،در حال پرداختن به چاقی بیشتر خودم بودم ، در حال توجه کردن بر عوارض چاقی بودم و در خیال خودم داشتم از چاقی فرار میکردم ولی در اصل داشتم محکمتر به چاقی میچسبیدم ،،و بدتر از اون این بود که به اون شخص متناسب میگفتم که خوشبحال شما که خوش اندامید ،منکه داغونم،نمیتونم لاغر بشم،ژنتیکمه،ارثیه ،استخونام درشته،قرص های مولتی میخورم ،زایمان کردم چاق شدم ووووو و مدام خودمو کوچیک میکردم ،خودمو کوچیک میدیدم و دیگرانو بزرگ و زیبا ،معلومه با حس بی لیاقتی که من ارسال میکردم ،نتیجه هم چاقی بیشتر بود ،،و در اون زمان ها تصویر من چاق پررنگتر میشد ،البته برای من همیشه اون تصویر چاق وجود داشت و آزار دهنده بود و هیچ وقت کمرنگ نشد حتی تایم هایی که با رژیم های سخت هم لاغر میشدم ،نگران چاقتر شدنم بودم و از دوران تناسب اندامم لذتی نمیبردم ،چاقی خیلی بمن نزدیک بود ،حس میکردم درو باز کنم چاقی میاد تو ،،،چه مسئله مهمیه ،اینکه مغز از روی تصایر ذهنی ما جسممونو میسازه ،،،با درک این موضوع ،میتونی راز شکست های کل زندگیتو متوجه بشی ،،،تصویر من ناتوان ،باعث میشه در زندگی موفقیت های خاصی بدست نیاریم ،تصویر من نالایق بر همه جنبه های زندگیمون اثر مخرب میذاره ،،اینکه احساس لیاقت تو هیچ زمینه ای نداریم و جایگاه خوبی هم بدست نخواهیم آورد،،اولین نتیجه های تغییر تصاویر ذهنی ،درونیه ،یعنی اول حالت آرومتر میشه،احساس امیدواری داری ،ترسات کمتر میشن،ولعت کمتر میشه ،علایقت تغییر میکنه ،رفتارهات عوض میشه،، در کل دیگه هوس غذاهای خاصو ندارم ،البته که مثل قبل هر چیزو نمیخورم ،، در کل با غذا جنگی ندارم ،، دقیقا با یه تغییر کوچیک در سایز ،انگیره چند برابر میشه برای ادامه دادن و این در خود منهم بود،وقتی متوجه شدم لاغر شدم و دیگران هم بهم گفتن ، خوشحال شدم ،اینکه خودم با کانون توجهم و تغییر باورهام و رفتارهام دارم سایز کم میکنم حس قدرت بهم میداد ،،دوستم چند روز پیش بهم گفت ،که باباشون بهش گفته که لاغر شده ،،دوستم خیلی خوشحال بود،ایشونم در دوره مقدماتیه و اصلا باور نمیکرد که بتونه لاغر بشه ،هر چقدر هم من بهش میگفتم ،میگفت تو میخوایی بمن انگیزه و انرژی بدی و باورش نمیشد ولی وقتی پدرشون که آدم بسیار جدی هستن و اصلا بهشون نمیگن که لاغر شدن و الان بهشون گفتن ،دیگه باورش شده که در حال سایز کم کردنه ،، امروز یکی از دوستان که منو اسفند ۹۹ دیده بود ،دید ،گفت فریده جمعتر شدی 😁،واقعا وقتی به لاغر بودن فکر میکنم حس آزادی ،سبکی،رهایی،شادابی،سلامتی،زیبایی،شجاعت،عشق،محبت ،اعتماد بنفس،موفقیت و ووو در من بوجود میاد،، فکر نگهبان من بهم میگفت تو هیچ وقت نمیتونی لاغر بشی،تو ارثی چاقی، مدل بدنت چاقیه،استخون بندیت درشته، ازدواج کردی ،زایمان کردی ،سنت بالا رفته ،سوخت و سازت پایینه،تو پر خوری میکنی وووو،،یکی از باورهای من این بود که خدا منو اینجوری خلق کرده پس دیگه نمیتونم لاغر بشم ،با داشتن این باور قوی ،دیگه نمیتونستم از خدا بخوام که راهی برای لاغر شدن من بهم الهام کنه ،در واقع از کمک گرفتن از خدا ناامید شده بودم و مدام چنگ مینداختم به کمک های بیرونی،دکترها،متخصصین،آدم ها وووو و زمانیکه دستامو بردم بالا و از ته وجودم خسته شدم و متوجه شدم دیگه راهی نیست که امتحان کنم ،وقتیکه تسلیم شدم و بریدم ،راه صحیح بمن گفته شد و منهم به قشنگی وارد این مسیر شدم ،انگار محیا شده بودم که بیام اینجا و سیراب بشم از اینهمه آگاهی که منتظر من بودن سالهاست ، ،،،من خدایی دارم که تواناست ،همین خدایی که تا اینجا منو هدایت کرد ،حمایت هم خواهد کرد ،،خدایی که بدن و سیستم این جهانو انقدر قدرتمند بوجود آورده ،برای تناسب اندام ما که کم نمیاره،تناسب اندام در ما بوده و هست ،ما خودمون با افکارمون خرابش کردیم ،،اصلا قدرت خداوند در وجود ما هم هست ،اگر بتونیم مجدد برنامه ریزیش کنیم اون شکلی که خودمون میخواییم ،با باورهای قدرتمند کننده ،بسازیمش و ازش لذت ببریم،،باید هر روز موفقیت های گذشته تا الان خودمونو مرور کنیم تا به توانایی های وجودمون بیشتر باور کنیم که ما میتوانیم هر آنچه را که میخواهیم خلق کنیم ،با ساختن این باور ،ما در مسیر رسیدن به خواسته ها قرار خواهیم گرفت
سلام استاد حالت bold من بلد نیستم کجاست میشه بکم توضیح بدید
سلام دوست عزیز
در بخش نوشتن دیدگاه نوار ابزاری وجود دارد که یکی از آنها حرف b می باشد
هر زمان بخشی از نوشته خود را انتخاب کرده و کلید b را بزنید آن قسمت از نوشته به شکل ضخیم تر نمایش داده می شود
سلام استاد گرامی
از امکانات فوق العاده نحوه ی تایپ در دیدگاهها واقعا ممنون و متشکر .
یکی ازامکانات فوق العاده اتون امکان دنبال کردن افراد دلخواهه .
یکی از کسانی که خیلی دوست داشتم هر جا در دیدگاهها نظر گذاشت متوجه بشم خودشما بودی .
همه اش می گفتم کاش می تونستم استاد هر جا به هر کس جوابی نوشت من مطلع بشم
و خوشبختانه این فکر و خواسته ی قلبیم به واقعیت پیوست چون چیزی بود که از ته قلبم می خواستم
یکی هم خیلی دنبال صحبتاش بودم یکی از شگفتی سازان خانم فاطمه سادات بود که خوشبختانه تونستم پی گیر حرفاشون باشم .ایشون تونستن با تمرینات دوره های رایگان و دوره مقدماتی در عرض پنج ماه شروع به کاهش وزن کنن و در عرض سه چهار ماه تونستن ۲۰ کیلو کاهش وزن داشته باشن این خییییلی عالیه
یعنی تصاویرشون که در سایت هست بدون اسم و نشانیه .
نشان های دریافت شده
سلام عزیزم بازم ممنون . تصاویر شگفتی سازان در سایت هست میتونید گفته های اون دوستان رو مطالعه بفرمایید . تازه اینها افرادی هستند که عکس گذاشتن وگرنه تعداد افرادیکه نتیجه گرفتن زیاده . تازه نه تنها در زمینه ی لاغری در سایر زمینه ها هم نتیجه گرفتن . چون کار با ذهن رو یاد گرفتن . درک کردند که چگونه عمل کنند که تاثیر بهتری روی ذهنشون داشته باشه و ارتعاشات و احساساتشون بهتر بشه که نتایج بهتری بگیرن .
هرکس که وارد این راه بشه نتیجه میگیره . اگه کسی نتیجه نگیره یعنی هنوز خوب یاد نگرفته چطور عمل کنه پس باید اونقدر استمرار بورزه که یاد بگیره .
یه چیز دیگه هم هست استمرار باعث میشه نتیجه ماندگار بشه چون به مرور زمان ما عادت می کنیم از این محتویات استفاده کنیم ولی متاسفانه کسانی که میرن چون دوباره همون محتویات قبلی توی سرشون میاد باز دوباره ممکنه بعد از مدتی اضافه وزن پیدا کنند چون ما اطلاعات چاق کننده رو خیلی تکرار کردیم . عاداتمون قویتره . باید در محتویات لاغر کننده هم استمرار داشته باشیم تا کم کم مسیر جدید عادتمون بشه و رومون تاثیر عالی بزاره .
بعضی از دوستان دیگه اونقدر احساسشون خوب شده که در زمینه های دیگه هم فعالیت میکنند .
ولی خیالتون راحت باشه حتی اگه فقط استاد به تنهایی اینجا باشن ایشون لشگر یک نفره هستند که فرمولهای ذهنشون رو ۶-۷ساله دارن تغییر میدن و در همین مدت کوتاه این همه نتایج عالی گرفتن . وقتی ایشون که یه فردی مثل قبلهای ما بودن تونستن پس ما هم میتونیم فقط ما هم باید مثل ایشون استمرار داشته باشیم و تا میتونیم عمل کردن رو یاد بگیریم . البته من خودمو عرض میکنم و در همین چند کلامی که از شما خوندم متوجه شدم که شما در عملکردن به آموزه ها خیلی عالی دارید عمل میکنید .
قدم اول در راه ما داشتن اطمینان و یقینه . ایمان داشته باشیم نتیجه قطعیه . و کاهش وزن طبیعی ترین نتیجه ای هست که از این راه به دست میاد .
به نام خدای مهربان
با عرض سلام محضر استاد عزیز عطار روشن و دوستان تلاشگر
مطالب مطرح شده در این فایل بسیار آموزنده و مفید بودن مثل همیشه و همه ی فایل های دیگه…
وقتی داشتم گوش می دادم همه ی گذشته م توی ذهنم مرور شد زمانی که این قانون زیبای خداوند را نمیدونستم که حسرت داشتن هر چیزی ما ار از رسیدن به اون بازمیداره…
حسرت خوردن یک عامل بازدارنده ی قوی برای رسیدن به هدف هامونه…خیلی اتفاق افتاده بود که من افراد متناسبی را در بین دوستان و همکاران و آشنایان میدیدم و دیدنشون حالم را خراب می کرد که خدایا چرا اینها اینقدر باید اندام زیبایی داشته باشن و من نه؟
مگر من چی از اینا کمتر دارم و ی آهی از عمق وجودم می کشیدم و حسرت همه ی وجودم را فرا می گرفت و مصمم تر میشد تا با رژیم های کذایی وزن کم کنم و منم متناسب بشم تا پیش دیگران عرض اندام کنم اما همیشه تلاشم بی نتیجه بودم یا مختصر نتیجه ای که می گرفتم بخاطر احساس و حال بدی که داشتم دوباره به حالت اول برمی گشت و من ناامیدتر و افسرده تر از قبل حسرتم بیشتر و بیشتر میشد و این فقط در مورد تناسب اندام نبود بلکه در همه ی امور زندگی ام بود حسرت داشتن یرخونه ی خوب ی ماشین خوب ی زندگی عالی که در اطرافم کم هم نبود همیشه مرا رنج میداد و سرخورده و افسرده می کرد و ای دریغا که نمیدونستم این حسرت خوردنا و آه کشیدنا چقدر کار مرا به تاخیر میندازه و خراب تر میکنه…
و نمیدونستم فقط و فقط زمانی من به خواسته م که لاغری ثروت روابط خوب هست می رسم که حالم خوب باشه احساسم عالی باشه و از داشته هام هر چند کم لذت ببرم و راضی باشم تا نعمت های بیشتری نصیبم بشه و شرایط بهتری را تجربه کنم و از وقتی این موضوع را فهمیدم دیگه بخاطر چیزهایی که ندارم حسرت نمی خورم بلکه خوشحال میشم و با خودم میگم وقتی این همه آدم این شرایط را دارن یعنی متناسبن ثروتمندن ماشین شیک و عالی دارن خونه زیبا و ویلای رویایی دارن پس یعنی نعمت های خدا بیکرانه و منم می تونم داشته باشم و خدا را شکر میکنم برای داشته هام و با احساس خوب و عالی ایمان و اطمینان دارم که خداوند برای هم داره و در نظر گرفته و فقط باید با حس خوب و عالی آماده ی دریافتشون بتشم و خیلی شرایط زندگیم عوض شده هم از نظر مالی و هم از نظر تناسب اندام…
حرکت به سمت لاغری و تناسب اندام بر اساس خلقت و فطرت ماست که احساس آرامش و آزادیه….خدای مهربون همه ی انسان ها را آزاد آفریده تا از آزادی شون لذت ببرن و حالشون خوب باشه و هر حرکت و تلاشی که برای رسیدن به آزادی باشه از نظر خداوند تایید و حمایت میشه و نیروهای جهان هستی و کائنات ما را برای رسیدن به اون همراهی و یاری می کنند…
چاقی یک محدودیته،یک محدودیت عذاب آور که انسان را از انجام خیلی کارها و خیلی لذت ها محروم میکنه و احساس آدم را بد و غم انگیز و غیرقابل تحمل میکنه..
چاقی محدودیته چون آزادی آدم را در انتخاب لباس ،انتخاب غذا ،انتخاب داشتن اعتماد به نفس،انتخاب سلامتی و آرامش و بالاخره انتخاب آزادی و رهایی و احساس خوب و لذت بردن از مواهب الهی محروم میکنه، زندگی را برای آدم جهنم میکنه،لذت و آرامش و همه ی احساس های خوب را از ما میگیره و یاس و ناامیدی و تلخی و رنج را به ما تحمیل میکنه.
مطمئنا اگر ما به سمت متناسب شدن قدم برداریم که در واقع بازگشت و حرکت به سوی هدف آفربنش مون هست حتما حتما خدای مهربان هم ما را در رسین به اون زندگی آرمانی و زیبا کمک و همراهی و هدایت میکنه🙏
سیستم بدن ما طوری طراحی شده که به سمت سلامتی و تناسب اندام که پیش فرض آفرینش مون بوده و در ابتدای خلقت مون متناسب بودیم و خدای مهربان ما را متناسب آفریده و در واقع حالا تلاش و حرکت ما به سوی تناسب اندام حرکت به سوی کمال خودمون هست و مورد حمایت و رضایت خداوند…
و برای همین هست که وقتی چاق هستیم فشار روحی و جسمی زیادی را تحمل میکنیم چون جلوی حرکت به سمت متناسب شدن را گرفتیم مثل آبی که جریان داره اگر جلوی حرکتش را بگیرند فشار زیادی را باید تحمل کنن…..
و یکی دیگه از موانع لاغری داشتن فکر نگهبانه که نمیذاره ما لاغر بشیم…
من خیلی دوست دارم لاغر بشم و برای لاغر شدن تلاش زیادی کردم تا حالا رژیم های مختلف ورزش مثرف دارو و حتی در بعضی موارد عمل جراحی…اما هر چه بیشتر تلاش میکنم به هدف نمیرسم چون افکار نگهبان ذهنم را پر کرده، مثلا دائم توی ذهنم مرور میکنم که چاقی من ژنتیکیه،من پرخوری عصبی دارم،سوخت و ساز بدنم کمه،کارم پشت میز نشستنه،خوابم زیاده،تحرکم کمه و…از این نمونه افکار که نمیذارن ما علیرغم علاقه و تلاش زیاد، متناسب بشیم چون نگاه مون به لاغری همراه با شک و تردیده و باورمون اینه که نمی تونیم لاغر بشیم این همون فکر نگهبانه که دائم توی گوش ما می خونه که لاغر شدن سخته غیرممکنه،اینهمه تلاش کردی نتونستی لاغر بشی، و ما به این باور میرسیم که نمی تونیم لاغر بشیم…در واقع
فکر نگهبان، نگهبانی میکنه از باورهای غلط ما و ما هر قدر هم که دوست داشته باشیم لاغر بشیم و تلاش کنیم به هدف نمیرسیم…
برای رسیدن به تناسب اندام و لاغری باید این افکار نگهبان که مانع لاغری مون هستن را برداریم برطرفش کنیم ایمان و باور و اطمینان داشته باشیم که اگر خدا گفنه از من بخواهید تا اجابت کنم حتما حتما حتما ما را به خواسته مون می رسونه و متناسب میشیم بشرطی که ایمان اطمینان و باور قلبی داشته باشیم که خدا به قولی که داده عمل میکنه و ما را در رسیدن به هدف که تناسب اندامه یاری و همراهی و هدایت و حمایت میکنه و ما متناسب میشیم…
باید در خودمون انگیزه ایجاد کنیم به این همه آدم لاغر که در اطرافمون هستن،این همه افرادی که با این روش متناسب شدن و مهمتر از همه خود استاد که این همه نتایج عالی از این روش گرفتن توجه کنیم و با احساس خوب و استمرار به تمرینات ادامه بدیم و ایمان و باور داشته باشیم که به هدف عالی خودمون که متناسب شدن هست میرسیم...
و ایمان داشته باشیم خدای قادر و توانا که جسم ما را اینقدر توانمند آفریده که قادر به انجام خیلی کارها مثل تنفس تپش قلب..پلک زدن التیام زخم ها و بیماریهایی که مبتلا میشیم و هزاران کار مهم دیگه را بدون اینکه ما تلاشی بکنیم برامون انجام میده می تونه متناسب هم بشه فقط باید باور داشته باشیم و موانع را از ذهن مون پاک کنیم.
به امید موفقیت همه ی دوستان
هدف استاد در این فایلها این هست که یا موانع رو برداره و یا انگیزه رو ایجاد کنه غیر از این دو نیست .
که رفع موانع ذهنی مهمتر از ایجاد انگیزه هست برای متناسب شدن چون اگر موانع رو برداریم انگیزه هم خود به خود به وجود میاد و روند متناسب شدن خیلی آسون و راحت به وحود میاد .(مانعها رو برداریم لاغری خود به خود به وجود میاد منم دارم روی مانع ذهنیم که روند لاغر شدن بسیار کند و آهسته هست کار میکنم تا خیلی زود به نتایج بزرگی برسم و من بارها میگم همانطور که دوستان شگفتی ساز تونستن در دو ماه ده کیلو کم کن بدون زجر و سختی پس منم به راحتی وزن کم میکنم و متناسب میشم .)
قوانین جهان همیشه ثابت هستن و برای این مردم میتونن اکتشاف داشته باشن و ماهواره و یا موشک به هوا بفرستن و …
و قوانین خدا هم ثابت هستن پس حسرت داشتن به هر موضوعی ما رو از اون مو ضوع دور میکنه پس وقتی با حسرت به ثروت و یا ماشین و یا اندام شخصی نگاه میکنی که ای کاش منم داشتم داری حسرت میخوری و محال ممکنه به اون برسی و این یکی از قوانین مهم هست .(حسرت خوردن یعنی وجود من یه چیزی کمتر از اون شخص داره که من نمیتونم به اون برسم و پامثل اون شخص داشته باشم ولی اون میتونه و همین کار ما رو از خواسته دور میکنه و چقدر من قبلا این کار رو میکردم به هر شخص لاعری در جمع میرسیدم که یا خودش فابریکی لاعر بود با حسرت می.گفتم خوش به حالش و یا هر شخص چاقی که تونسته بود وزن کم کنه من با حسرت میگفتم خوش به حالت که تونستی چقدر خوب طوری که بقیه من رو مسخره میکردن و میخندیدن که حالا تو که اینطور میگی مگه خودت نمیتونی و نتونستی تا حالا لاغر بشی و وزن کم کنی ؟ و هر وقت شخص لاغری رو میدیدم که همه چیز میخوره و لاعر بود می گفتم خوش به حالش خدا به این افراد چه نعمتی داده و به ما نداده و شما باید قدر بدونید ولی حالا دقیقا بر عکس شده من هر فرد لاغری رو میبینم با اطمینان میگم من به زودی به نتیجه ی دلخواهم که مثل این فرد هست میرسم و لاغر میشم )
همه ی ما دوست داریم لاغر بشیم و همه ی ما دوست داریم روابط عاشقانه داشته باشیم همه ی ما دوست داریم سلامت باشیم و برای همین دوست داشتن لاغری هم باعث شده ما خیلی کارها انجام بدیم تا به خواستمون برسیم چرا ما دوست داریم به لاغری برسیم ؟؟چون وقتی بهش فکر میکنیم در ما آزادی به وجود میاره و احساس خوب به وجود میاره و اما چاقی محدودیت هست و هدف خداوند از خلق ما این نبوده که ما در محدودیت و تنگدستی و بیماری باشیم هدف از خلقت ما آزادی بوده
پس هر خواسته ای که کمک کنه ما به آزادی بیشتر برسیم اون هدف مقدس هست و از طرف خداوند و جهان حمایت میشه و خداوند اون رو حمایت میکنه .(من همیشه برای لاغری تلاش کردم و هیچ وقت ناامید نشدم و دست نکشیدم حتی اگر دوباره چاق شدم گفتم عیب نداره از دوباره شروع میکنم و رژیم و ورزش رو شرو ع میکنم تا لاعر بشم چون باور داشتم لاغری حق من هست و سهم من هست و من با لاعری در آزادی هستم و در سلامت هستم اما چون راهم غلط بود من رو خسته میکرد و ناراحت میکرد و اما دوباره شروع میکردم و این اواخر که تند و تند و با فاصله ی کم چاق و لاعر میشدم دیگه به حالت تسلیم در اومدم و به دنبال راهی که برای همیشه لاعر بشم تا با این سایت آشنا شدم و انگار که حرفهای استاد خوراک روح و روان من شدن و با جون و دل اونها رو پذیرفتم و اجرا کردم تا خیلی هم موفق شدم و همچنان در حال فعالیت در سایت هستم و گوش میدم تا به تناسب دلخواهم برسم و الان اگر چه نتیجه ی اصلی رو کامل به دست نیوردم ولی خیلی چیزای دیگه به دست اوردم مثل آزادی مثل ایمان به خودم و خود باوری و توانمندی و ارامش و شادی درونی و …. که میدونم به دنبال اینها لاغر شدنم میاد و هر چقدر همه بیان با هم فریاد بزنن این راه علطه ولی من ادامه میدم چون روح و روان من و خودم در آرامش،و اسایش،و راحتی و حال خوب قرار گرفتیم و به آزادی در لباس مورد علاقه ام آزادی در غدای مورد علاقه ام آزاری در اندام مورد علاقه ام و آزادی در خیلی از جنبه ها برام به وجود اومده )
پس هر کس میگه من از چاقی خودم راضیم و مشکل ندارم اما مطمعن باش در خلوت خودش دوست داره لاغر بشه و گرایش داره به لاغری امکان نداره دوست نداشته باشه .مثل این هست که جلوی جریان آب رو بگیری میدونی چه مشکلاتی به وجود میاد و چه صدمه هایی زده میشه حتی در آدم ها به شکل از دست دادن روحیه و از دست دادن سلامتی و از دست دادن … چون داری جلوی پیشرفت رو میگری فشار بهت میاد و ضربه میخوری و فشار درونی هست و ما نااگاهانه داریم جلوی متناسب شدن رو میگیریم با افکار و رفتار اشتباه هست .(من خودم این اواخر کلی افکار جدید برای خودم درست کرده بودم که مانع لاعری من شده بودن و هر روز روحیم بدتر میشد و برای رهایی از چاقی فشار بیشتر به خودم وارد میکردم و سلامتی کمر و زانوم به خطر افتاده بود اما تحمل میکردم که شاید دیگه جاقتر نشم نه که لاغر بشم چون با اون مانعها میگفتم من نمیتونم لاعر بشم خداکنه دیگه چاقتر نشم اما هر ماه از ماه قبل چاقتر میشدم و حالم بدتر میشد چقدر محدودیت در خوردن و در زمان و در لباسها برام به وجود اومده بود به خاطر چاقی ولی نمیدونستم دارم با این افکارم جلوی روند چاقی رو میگیرم و به خودم ضربه میزنم و همچنان ادامه میدادم با حال بد و افسردگی تا با این مسیر آشنا شدم و الان منتطرم تا در روزهای آینده به زودی یه متناسب شگفت انگیز بشم که باوجود لاغری جسمم همه چیز بخورم و بپوشم و و روحیه ی عالی و سلامتی و شادابی و جوانی دلشته باشم و اما در وزن ایده الم هم باشم الانم در همین حالت هستم و اما هنوزم نتیجه رو بیشتر برای خودم میخوام )
و هر کس با همون روزهای اول احساسشون تغییر میکنه و احساس امید و آزاد ی رو داره حس میکنه به همین علت هست که تازه داره جلوی جریان رو باز میکنه (من از همون روز اول که وارد سایت شدم تغییر احساس داشتم و ارامش داشتم و ازادی پیدا کردم و کلی ریزش سایز و وزن داشتم و هنین ملاک من شد که راهم درسته و حاصر نبودم اون استرسهای رژیم و فشارهای ورزش، رو دوباره تجربه کنم و اونها رو رها کردم و این مسیر رو ادامه دادم تا الان که نزدیک متناسب شدن هستم دارم ادامه میدم و هیچ تمایلی برای رفتن بهاون ایام رژیم ورزش با هم ندارم و تازه متنفر هستم و تعجبم میگیره به هر کس که با این روشها داره لاغر میشه )
.
خیلی از ما خودمون رو لایق لاغری نمیدونیم و میگیم ارثی هست و یا فعالیتم کم هست و یا خوابم زیاد هست و این دلایل بدترین حالتی هست که نمیزاره متناسب بشین .(منم کلی دلیل داشتم چون اشتهام زیاده چون کم کاری تیرویید دارم چون قرص هورمونی میخورم پس چاقی من طبیعی هست اما حالا به هیچ وجه این افکار رو ندارم و میگم لاعری حق من هست و جسم من باید لاعر باشه و من خیلی راحت به لاعری میرسم بدون زجر و سختی و در کمترین زمان من یه متناسب فوقالعاده میشم )
وقتی نگاهت به متتاسبها یه نگاه با شک و تردید باشه یعنی لاعری وجود نداره و یه چیزی رو که وجود نداره به وجود نمیاد .(من الان به هیچ عنوان همچین دیدی ندارم و هر لاغری رو تحسین میکنم و میگم من هم به زودی متناسب میشم مثل اونها و لاعری خق من هست و من لایق جسم زیبا و سلامت هستم چون خداوند برای من میخواد من در راحتی و زیباسی و سلامتی و بهترینا باشم و از خدا به ارث بردم تناسب و لاعری رو و خدا حامی من هست و اگر الان در این سایتن خواست خدا بوده پس حتما من رو به لاعری میرسونه و حتما خدا میدونه که من میتونم متناسب بشم من رو با این راه آشنا کرده و در من توان لاعری رو دیده که من رو وارد این سایت کرده حتی لباسو یا شلوار دیدیم که کمی برام تنگ بوده اما خریدم و اطمینان داشتم که من هم به زودی متناسب میشم و اندازم میشه و میپوشم یعنی با این اطمینان در نورد لاعری خودم حرف میزنم که خرید هم کردم )
و یه فکری داریم در ظاهر که میگه دوست داره لاغر بشیم اما فکری د اریم به نام فکر نگهبان که میگه نمیشه لاغر شد چون سخته چون غیر ممکنه و میگه محال لاغر بشی و نمیزاره ما لاغر بشیم و ما همچنان چاق هستیم .(باید ببینیم در اون لایه های زیری ذهن ما چه افکاری هست اونها نتیجه رو رقم میزنه من ممکنه بگم از خوردن نمیترسم ولی وقتی بخوام یه خوراکی در شب یا دیر وقت بخورم بترسم که چاق میشم نه نخورم و این نشون میده من از خوردن ترس دارم یا نه و یا ممکنه من در ذهنم بگم لاغری اسون هست و راحت هست ولی وقتی برم داخل ایینه و جسم خودم رو ببینم که هنوز چاق هست بگم نه بابا این روش هم فایده نداره چون کاری نمیکنم باید سختی بکشم و نخورم تا لاغر بشم و خیلی افکار دیگه و نتیجه رو همون افکار نگهبان رقم میزنه و من دارم دنبال همون افکار درون خودم میگردم تا نتیجه تندتر و روانتر و سریعتر برام رقم بخوره مثلا من فکر کنم اون ته ته های ذهنم باورم این باشه خیلی طول میکشه تا تو متناسب بشی ولی من نشون ذهنم دادم که افراد تونستن در دوماه ۱۰ کیلو کم کنن پس منم میتونم و میخوام ذهنم با این خواسته هماهنگ بشه و کمک من کنه تا به زودی به اندام دلخواهم برسم )
و حالا ممکنه بر عکس کسی باور کنه نمیتوته چاق بشه هر چقدر بخوره اما نمیتونه چاق بشه چون فکر نگهبان میگه نمیشه (اینم یه راه دیگه هست که نشون میده در ذهن موانع هست برای چاقی و باید اونها رفع بشن که بسیار کار خطرناکی هست که عواقب بدی داره و بهتر ذهن رو برای چاقی دست کاری نکنیم )
حسرت خوردن از لاعری شما رو از نتیجه دور میکنه .
ناخود آگاهت فکر میکنه نیست و نمیشه لاغر شد و کوچکترین تنلنگری اون رو از پا در میاره .
خیلیا گفتن با این فایلاا نمیشه و اما خودم باور کردم که میشه و گفتم اگر این خدا هست پس من لاغر میشم (منم قبلا خیلیا میگفتن نمیشه ولی الان کاری به حرف هیچ کس ندارم خودم گوش میدم و مینویسم و راهم رو انتخاب کردم و مطمعنم نتیجه ی عالی میگیرم و به تناسب دلخواهم میرسم فقط باید موانع رو شناسایی کنم و بردارم و میگم خداوند در این راه من رو فرستاده پس قطعا کمکم میکنه و هدایتم میکنه )
خداوند گفته بخواه از من تا اجابت کنم پس بگو من لاعری رو میخوام و نگو خداوند برای من چاقی رو خلق کرده و این سرنوشت من هست و تلاش کن برای لاغری خودت اگر موفق شدی چه بهتر ولی اگر نشد در اون دنیا حرفی داشته باش برای گفتن و بگم سیستم تو ناقص بود و من نشد لاغر بشم .(من خیلی به این روش متعهد و مشتاقم و امید دارم به زودی لاعری رو برای خودم رقم میزنم و از خدا میخو ام اون اندام لاعر ۵۹ کیلویی رو که به من داده بود و من اون رو با افکار اشتباه و اعمال اشتباه از دست دادم دوباره به من بده و خودش گفته از تو حرکت از من برکت من دارم با تعهد جلو میرم خودت بهترین راه ها و مسیر ها و آگاهی رو در اختیار من قرار بده تا نتیجه بگیرم )
بنابراین حسرت داشتن شما رو دور میکنه .
بنابراین به اندازه ای که اطمینان داشته باشی حسرت دور میشه .
پای خداوند رو بکش وسط و بگو همون خدایی که داره اندام ها و تنفس و پلک زدن و گردش خودن و التیام زخم ها رو اتوماتیک کنترل میکنه و انجام میده پس همین خدا من روهم متناسب میکنه و همین خدا قادر هست که بدون تلاش و زحمت فیزیکی برای متناسب شدن ما رو متناسب بکنه فقط کافیه متناسب شدن و موانع رو برداری و به قدرت این جسم و توانمندیش ایمان داشته باشی و این جسم قدرت توانمند شدن داره و بگو من لایق و توانمند هستم و به تناسب اندام هستم
و بگو همون خدایی که که من رو از سن کم حامی بود و من رشد کردم و بزرگ شدم حالا هم کمکم میکنه متناسب بشم .(خداوند در هر لحطه در جسم من صدها کار انجام میده تا من زنده باشم و نفس بکشم و سلامت باشم حالا برای خدا کاری داره که من رو به تناسب هم برسونه واقعا برای خدا کاری نیست و از خدا میخوام به من هم یه جسم لاغر و متناسب همراه با راحتی بدون زجر و سختی و محدودیت درهر جنبه به من بده و من که دارم تلاش خودم رو میکنم خدای من هم باید پاداش این همه تلاش من رو بده و من رو به نتیجه ی دلخواهم برسونه از هر طریقی که میدونه یا موانع رو آشکار کنه تا من با کمک خدا و استاد عطار روشن رفعش کنم و یا ذهنم رو با خواسته هماهنگ تر کنه و یا قدرت عمل کردنم رو بهتر کنه تا خطا کمتر داشته باشم و خلاصه از هر راهی که میدونه چربیها رو در جسم من اب کنه و من به زودی یه متناسب فوقالعاده بشم و لدت ببرم از جسم خودم و اون رها بودن و سبک بودن در تمام لباسها و مانتوها رو اشته باشم و به اون حس قشنگ ازادی برسم و … الانم این نتایج رو دارم اما هنوزم بیشتر میخوام خدای مهربونم )
سلام🙂
جمله زیبای” اگه موانع لاغری رو برداریم متناسب شدن خود به خود اتفاق می افته”😍😍
یکی از موانع متناسب شدن حسرت داشتنه👌👌
همه ما افراد چاق این مانع رو داریم
و به نظرم هر چی که از تناسب فاصله گرفتیم این حسرت بیشتر هم شده و چون خودش یه مانع هست باز چاقی بیشتر داده بعد حسرت بیشتر و همینطور این سیکل معیوب ادامه پیدا کرده
ممکنه خیلی از ماها با خودمون فکر کنیم که نه من اصلا اینجوری نیستم در صورتیکه در عمق ضمیر ناخودآگاهمون این حسرت وجود داره😉😶
👈وقتی که احساسمون بد میشه وقتی در جمعی حضور پیدا میکنیم که ادمهای متناسب اون جمع زیادن
👈وقتی وارد مغازه میشیم و لباسهای خوشگل و جذاب و خوشرنگ رو با سایزهای پایین میبینیم و میدونیم که اندازه ما نیست
👈وقتی فروشنده ها بهمون میگن این لباس رو سایز شما نداریم
👈وقتی یه رنگ شاد انتخاب کردیم و همراهمون تاکید کرده اینو برندار چاقتر نشونت میده
👈وقتی همیشه لباس رنگ تیره پوشیدیم و در حسرت رنگهای روشن بودیم
👈وقتی لباسهای کوتاه رو نپوشیدیم که رونها و باسن توش پیدا است و همیشه در حسرت پوشیون لباسهای کوتاه بودیم
👈وقتی افراد لاغر رو دیدیم که چقدر فرز هستن و راحت نشست وبرخاست میکنن و با خودمون گفتیم خوش به حالش
👈وقتی غذا خوردن اونا رو در مهمونیها دیدیم و متوجه شدیم از ما بیشتر غذا میخورن ولی لاغرن و با خودمون گفتیم خوش به حالش ژنتیکش اینجوریه
👈وقتی توی عروسیها دیدیم چقدر افراد متناسب لباس به تنشون نشسته و هیچ کجای بدنشون بیرون زدگی و نا فرمی نداره چقدر دلمون خواسته ما هم لباس که میپوشیم اینطوری به تنمون وایسه
👈وقتی اعتماد به نفس رقصیدن و صحبت کردن در اون جمع رو نداشتیم
👈وقتی هم که بالاخره خودمون رو راضی کردیم بلند شیم همش نگران نگاه بقیه بودیم
👈وقتی عروسی میرفتیم و باید شادی ولذت رو تجربه میکردیم ولی با حس بد و نا امیدی و حسرت از اون عروسی بر میگشتیم
اینا همش حسرتهای ما بوده دیگه🤨
در واقع وقتی خودمون خودمون رو دوس نداشتیم و چاقی رو جدا از خودمون دونستیم به عنوان یه ضایعه…..چه انتظاری از بقیه میرفت🤨
همه اینها نشون میده که این مانع چقدر در ما پر رنگه و کلی از روزها و ساعتهای عمرمون به خاطر این حسرت در ناراحتی و نا امیدی و ترس و نگرانی سپری شده😶😶
👈حتی خیلی از ما حسرت شنیدن این جمله رو هم داریم “فلانی انگار لاغر تر شدی”
الان که بهش فکر میکنم میبینم که چقدر ما حسرت داشتیم
و چقدر خوشحال شدم و سپاسگزار 🙏🙏🙏خداوند که ما رو به این مسیر هدایت کرد که روز به روز با شناسایی موانع و برداشتن کم کم اونها تناسب رو تجربه کنیم و خیلی جالبه که قبل از رسیدن به تناسب اندام همه این موانع کمرنگ میشه مثل اینکه حسرت اندام دیگران رو دیگه نمیخوریم یا خیلی توجه مون از روی اندامها بر داشته میشه
چون ایمان داریم به مسیرمون و مطمئنیم در ما هم این توانایی قرار داده شده که لذت آزادی در انتخاب لباسها ،غذاها و مقدار و نوع خوردنها رو تجربه کنیم😏
اصلا هدف خداوند از خلقت ما کسب لذت و آزادی هست 🎁🎁
و چاقی در واقع این آزادی رو از ما گرفته و ما رو محدود کرده
و رسیدن به تناسب اندام یعنی زندگی در لذت و آزادی🤗🤗🤗
من عاشق این خدام که هدفش لذت شادی ثروت ارامش احساس خوب ازادی برای تمام مخلوقاتش بوده
و من این خدا رو میپرستم …این خدای شخصی منه خدایی که ثروته پوله ارامشه فراونیه عشقه تناسبه لذته آزادیه زیباییه 🙏🙏🙏❤❤❤
و بقیه خدا ها رو میندازم دور خدایی که توی کتابها معرفیش کردن یا اونی که بقیه میگن رو میندازم دور👌👌
من هر چی از خداوند در ذهنم بسازم خدا به همون شکل وارد زندگیم میشه منم میخوام خدای ثروت و فراونی و عشق و سلامتی و ارامش و آزادی و شادی و رفاه و تناسب رو بسازم که غیر از اینم نیست🤩🤩👌
سلام سلام وقتتون بخیر😍
بدون مقدمه چینی بریم برای شرح ..فایلی ک کلمه ب کلمه اش ی دیدگاه شرح داره برای خودش🤸🤾🏃
حسرت لاغری مانعی برای لاغر شدن .
هدف از فایل های آموزشی
🧐🤔🙄
1️⃣روی موانع متناسب شدن کار کنیم
2️⃣انگیزه برای متناسب شدن در خودمون ایجاد کنیم .و غیراز این دو ، موضوع دیگری وجود ندارد😊😐در متناسب شدن…و تفاوت این دوموضوع دراین است ک موانع مهمتراز انگیزه هاست.چرا 🙄🤔🧐⁉️خیلی ساده اس 💃😍🤸چون اگ ما بتونیم موانع متناسب شدن را از ذهنمون پاک کنیم ، روند متناسب شدن یجورایی خود ب خود انجام میشه💃😍🤸
و نکته جالب و هیجان انگیزش اینجاست ک وقتیک روند متناسب شدن شروع بشه 🤲🙏 از دیدن همون روند انگیزه بوحود میاد برای ادامه دادن💃🤾👌💪🤸😍🤩😎👏
پس :موانع ذهنی مهمتر از انگیزه های ذهنی برای رسیدن ب هدف هستن.
و ما امروز یاد گرفتیم ، متوجه شدیم ، درک کردیم و در حال باور سازی برای ذهنمون هستیم ک ی مانع بسیار بسیار مهم میتونه یک فرد رو براحتی از متناسب شدن دور کنه و هم میتونه فرد رو از رسیدن ب هدفش باز داره . ووقتیک ما موانع رو برداریم روند متناسب شدن آسانتر ادامه پیدا میکنه و این برداشتن موانع در هر جنبه اززندگی یا رسیدن ب هدفی میتونه تاثیر گذار باشه و ازش استفاده کرد..
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
قوانین خداوند باهم تفاوتی نداره -مثل قانون جاذبه ک ذر هر زمینه ای بخان ازش استفاده کنن این ثابته .. یا ، فاصله ی زمین تا خورشید همیشه ثابته ..
بخاطر همینه ک میشه خیلی از اکتشافات رو انجام داد، یا ماهواره هارو ب فضا فرستاد ، چون این اعداد ، فاصلها ، سرعت ها همیشه ثابتن ..
قوانین خداوند هم همیشه ثابته .پس وقتیک ما قانونی رو یاد میگیریم علاوه بر متناسب شدن میتونیم در جنبه های مختلف زندگی ، در هر موضوعی هم ازش استفادها کرد..
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
یکی از مهم ترین موانع ک مانع متناسب شدن میشه حسرت داشتن نسبت تناسبه و یل در هر موضوعی از زندگی .
حسرت داشتن ب موضوعی ک ما بهش علاقه داریم مثلا:ما دوست داریم ک لاغر بشیم اما توجهمون ب افراد لاغر با حسرته 😐🤔🧐یا ثروت ، خونه ، ماشین ،ازدواج ، تحصیل ، شغل و غیره..
هر وقت مااحساس حسرت ب چیزی رو داشته باشیم محاله ممکنه ب اون برسیم …مثلا🤔
ای کاش منم مثل خواهرم لاغر بودم اوفففففف ، یا هییییییی😔
ای کاش خونه منم مثل خونه ی دوستم بودآ🤔😔 چی میشد مگه🙄
ای کاش ماهم ی ماشین داشتیم مثل خیلیآ ک با ماشین خودشون مسافرت میرن😤☹️🙁
ای کاش منم مثل فرزانه دوستم وکیل میشدم ن خانه دار و بچه تر و خشک کنم ☹️
و خیلییییییییی دیگ ازین ای کاش ها..
من همیشه میگفتم ک ای کاش این ای کاشها نبودن.😔
و الان خوشحالم ک دارم راه و روشش رو پیدا میکنم برای آینده زندگی خودم و فرزند دلبندم ک عاشقانه دوسش دارم و ی تار موش رو ب دنیایی شغل وکلات نمیدم …چون ای کاش و حسرتی دیگ نباید باشه 😊🙏🤸🤾
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺باادامه شرح مطلب همراهم باشید لطفا 🙏🙏
برای اینک دوست داشتیم لاغر بشیم خیلی کارها رو کردیم از جمله : رژیم های سخت و دشوار ، ورزش های سنگین ،دمنوشهای تند و تلخ و بی مزه، قرص های چربیسوزی ، انواع و اقسام چای سبز ، قهوه سبز ،قهوه ،خوردن ناشتا لبموترش ، عسل ، دارچین ،معجون های بیرحم😂برای سوزاندن چربی کمربند حرارتی ، گن های لاغری ، تردمیل ،دو چرخه ، پیاده روی و غیره….
خب حالا چرا⁉️⁉️برای اینک ب خواستمون (لاغر شدن )برسیم،
چرا دوست دارم لاغر یشم ❓برای اینک میدونم در من احساس بهتری ایجاد میکنه ،اصلا بهش فکر میکنم ب وَج میام ، بهش فکر میکنم احساس آرامش و آزادی میکنم.و هیچ حسی قشنگتراز این حس نیست و نخاد بود تاابد💃😍
هدف خداوند از خلقت ما تجربه ی آزادی بوده ، آزادی در تمام جنبه های زندگی ،چاقی یک محدودیته بنابراین هدف خداوند از خلقت مااین نبوده ک در چاقی بمونیم ، هدف خداوند از خلقت مااین نبوده ک در فقر بمونیم ، این نبوده ک در تنگ دستی بمونیم ، ،،،،☹️🤔😐
پس هدف خدااز خلقت ما چی بوده و وی هست ⁉️🧐هدف :آزادی و احساس آزادی در تمام مقاطع زندگی ،،پس چاقی یک محدودیته و رسیدن ب تناسب اندام آزادی ، احساس آزادی رو در ما بوجود میاره ،
ب همین دلیل هدف مقدسیه و هر هدفی ک ما در زندگی انتخاب کنیم ک ب ما کمک کنه ک آزادی بیشتر رو تجربه کنیم اون هدف مقدسه 😊👏👏
اون هدف مورد تایید خداوندع و حمایت میشه از طرف کائنات ، و از طرف نیروهای جهان هستی…اون هدف حمایت میشه ک فرد تصمیم میگیرع برای تجربه آزادی قدم برداره و خداوند اون فرد رو هدایت میکنه ک ب شکل ساده تری مسیر طی بشه…
رهایی از چاقی و رسیدن ب تناسب اندام تحربه ی احساس آزادیه .
آزادی در انتخاب لباس ، رنگ لباس ، مدل لباس ،
آزادی در انتخاب غذا ، نوع غذا ، مقدار غذا ،
آزادی در انتخاب تجربه ی تناسب اندام داشتن .
آزادی در انتخاب تجربه ی سلامتی داشتن ،
آزادی در انتخاب تجربه ی شادی ، و نشاط داشتن ،
آزادی در انتخاب تجربه ی آرامش درونی ، و لذت داشتن ،
این همه حال و حس خوب پیامدهای هدف لاغری ک ما انتخاب کردیم.
پس این طبیعیه ک همه ی ما دوست داریم لاغر بشیم ، حتی اون دسته از افرادی هم ک یجورایی چاقیشون رو پذیرفتن و خیلی وقتا ازشون شنیدیم ک میگن ماازین وضعمون راضی هستیم ، و مشکلی نداریم خیلی هم خوبه و روزگارمون داره میچرخه و دنیا داره پیش میره ،حتی اون افراد هم در خلوت خودشون گرایش دارن ب لاغر شدن و متناسب بودن.
گرایش دارن ب نجربه ی آزادی ،
اصلا این فطرت درونی ماست ،
واگرنه هیچ فرد چاقی نیست ک از چاقیش لذت ببره ،و نخادلاغر بشه ، اصلا نمیشه…
مثل این میمونه ک ما بخایم جلوی حرکت آب رو بگیریم وما میدونیم ک وقتی ک آب جاری بشه باید حرکت کنه و اگ بخایم جلوش رو بگیریم نیرو بوجود میاره.
در چاق و لاغر شدن هم ب همین شکلع ،اگر ک ما بخایم جلوی متناسب شدنمون رو بگیریم فشار در درون مون بوجود میاد، و صدمه میبینیم ، ب شکل برهم خوردن تناسب انداممون خودش رو نشون میده ، ب شکل از دست دادن سلامتی ، روحیه ، آرامش ، لذت ، احساس خوب ب هزاران شکل خودشو نشون میده ، چون ما داریم حرکت متناسب شدن رو در وجودمون رو متوقف میکنیم ،این حرکت الهی رو داریم متوقف میکنیم 😐و بیایید نکنیم این کارو با حسرت خوردن ..زندگی یا تناسب اندام بقیه ، بابا بقیه تونستن ماهم میتونیم ،،بقیه این راه رو رفتن ماهم میریم 🤲🙏 انشاءالله 🙏😍
سیستم بدنی ما جوری طراحی و تنظیم شده ک ب سمت سلامتی ، ب سمت تناسب اندام ، ب سمت کمال خودش حرکت میکنه ، اصلا پیش فرضشه و ما نمیتونیم ب هیچ وجهه منل وجوه جلوش رو بگیریم و اگ بخایم باز جلوش رو بگیریم بهمون فشار میاد و ضربه میخوریم .فشار درونی احساس میکنیم و همه ی این رنجهایی ک ما از چاقی میگیریم ب همین دلیله ک داریم ناآگاهانه جلوی متناسب شدنمون رو چیییییی میگیریم😐با ی سری افکار و رفتار و باورهای اشتباه🧐😐☹️🙄🙆
حرف اخر:وقتی موانع ذهنی رو بشناسیم انشاءالله و برشون داریم از سراه و مسیر صحیح و درستمون روند متناسب شدن ما چ بخواهیم چ نخواهیم شروع میشه و ما احساس آزادی میکنیم و این احساس آزادی یعنی انرژی و انگیزه برای ادامه دادن مسیر.
حسرت نداشته باشیم ب موضوع لاغری – لاغری هست وجود داره ، و میبینیم افراد ی در خانواده ، دوستان ، آشناییان ، جامعه ،استاد ، شگفتی سازان ..ولی اگ دید ما نسبت ب این افراد منفی و محدود باشه ،تنفر داشته باشیم ، آه بکشیم ،پوووف بگیم این فرمول رو در ذهن ناخودآگاه مون ایجاد میکنیم ک لاغر شدن ، تناسب اندام ، و متناسب شدن و موندن نیست و وجود نداره ..ذهن عزیزمون کم فرمول و رفتار و افکار و باورهای منفی و اشتباه و غلط داره ..بیایید دیگ خودمون بهش مانع اضافه نکنیم بلک کمک کنیم یاد بگیریم ، اموزش ببینیم موانع رو برداریم ،فرمول های صحیح و درست جایگزین کنیم بلک ذهنمون هم نفسی بکشه 😍🙏بیایید مفید باشیم برای خودمون حال خودمون ، ذهن خودمون ، درون خودمون ک با حرف همیشه دیگران ناراحت نشیم ، کم نیاریم ،پا پس نکشیم ، عقب نشینی نکنیم ،،پرزور ، پر قدرت ،بااعتماد ب نفس سر بالا ،ادامه بدیم ، استمرار داشته باشیم ،دیگران تلنگر اشتباه و غلطین ، بجای اینک باافکار و رفتارمون با حسرت خوردنهای بی جا و الکیمون لاغر شدن رو برای ذهنمون کمرنگ کنیم این دیگران و حرفاشون رو ک چرا چاقی ، چقدر چاقتر شدی رو کمرنگ و کمرنگتررر کنیم …
من تواناییم چون خدامون تواناست ..ما قدرتمندیم چون خدامون قدرتمنده .ما زیباییم چون خالقمون خالق زیبایی هاست..من تلاش میکنم برای متناسب شدن ،حسرت نسبت ب تناسب اندام مارو از مسیر دور میکنه …باید ب خودمون ، ب توانایی هامون ،ب باورامون باور قلبی داشته باشیم ..
و امید و باورمون این باشه ک خدایی ک مارو هدایت کرده ، خودش کمک میده ک ما لاغر بشیم قربونش برم 🤩😍 انشاءالله 🙏
مرسی ک وقت گذاشتید متن من روخوندید .ب امید موفقیت ، تناسب افکار ،تناسب اندام ،و شگفتی شدن دوستان عزیز و همسیرم😍🙏🌹
نشان های دریافت شده
سلام به استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم گام 53حسرت لاغری مانع لاغری میشود. 😊☺️🌟
میخواهم آنچه من از این گام دریافت کردم خدمت دوستان عزیزم شرح بدهم حسرت چیه اصلا چجوری به وجود میاد چرا به وجودمیاد. 😶🤔
از مسیر اشتباه رفتن برای هر هدفی حسرت در ما به وجود میاره چون ما میگیم ما این همه تلاش کردیم نشد شکست میخوریم وفک میکنیم لاغری وجود نداره وماتوانایی لاغر شدن نداریم واسه همین حسرت میخوریم توجه به چاقی باعث حسرت بیشتر در ما میشه ومانع تناسب اندام میشه ،😑🤪
خوشبحال فلانی مبینی چه اندام قشنگی داره این همه میخوره ولی اندامش عالیه کاشکی من جاش بودم من کجا اون کجا خاک تو سر من کنن نگاه اندام من از بس زشتم روم نمیشه یه عکس از خودم بگیرم این همه تلاش کردم چیشد من سرنوشتم اینه خدا نمیخاد ژنتیک من چاقی است من دارو مصرف میکنم من پیاده روی نمیرم من عصبی هستم دکتر بهم گفته تو لاغر نمیشی من عمل جراحی کردم نشد …..و وقتی ما باورمان این باشه ما لاغر نمیشیم چرا چون هزار بار هزارتا کار مختلف انجام دادیم نشد لاغر نشدیم وحسرت میخوریم و این حسرت خوردن مانع لاغر ما میشه. 😱😫
حالا من قبلا خودم خیلی حسرت میخورم از خودم بیزار بودم اگه میرفتم تو جشن عروسی از درون به شدتت ناراحت بودم که حالا همه نگاه ها روی منه من مسخره میکنن اگه برم برقصم من زشتم من چاقم برم یه جایی سرگرم بشم که کسی من دعوت نکنه به رقصیدن نگاه دختر فلانی چقدر خوش اندام است ای خدا چرا من نیستم مگه من بندت نیستم مگه من چه بدی کردم که این شده سرنوشتم توهمچی سرکوفت بخورم حسرت بخورم نگران باشم چرا خدا کاشکی منم دوست داشتی خدا کاشکی منم لاغر میکردی خسته شدم از این وضعیت مگه من چکار کردم این چاقی حق من نیست …واصلا باور نداشتم که بتونم لاغر بشم کلا باور نمیدونستم چیه ذهن چیه انتظار چیه حالا خیلی از این افکار باورها مثبت خوشم میومد دانبال میکردم ولی راستش نمیفهمیدم فک میکردم باور یعنی نشستن یه جا چشمات بستن خیال پردازی کردن که همچی عالیه ونمیدونستم دارم اشتباه میکنم و من متعقدم حسرت در من بخاطر طی کردن مسیر اشتباه برای رسیدن به هدف به وجود اومد حالا بگم من یک پکیج کامل از شکست بودم در همه جنبه ها چون همچی میخاستم فیزیکی حل کنم وشکست میخورم حسرت باور افکار منفی و شکست بیشتر واصلا خبر از ذهن نداشتم ونمیدونستم چیه ذهن باور چیه این افکار باور ماست که زندگی مارو رقم میزنه. 😍🤩
تا خداوند من هدایت کرد به این مسیر از طریق دوستم والان خداروشکر میکنم که با این مسیر آشنا شدم ومث یک نوزاد دارم یاد میگیرم کاری ندارم قبلا چقدر اشتباه کردم اشتباهاتم میپذیرم تقصیر هیچکس نبوده جز خودم چون خودم با افکارم با طرز فکرم نگرشم انتظارم باعث به وجود اومدن وضعیت الانم شدم وخیلی خوشحالم که این وضعیت قابل تغییر است ومن در این مسیر هر روز دارم یه آموزش یک نکته طلایی برای زندگی کردن یاد میگیرم و عمل میکنم و سعی میکنم روز به روز بهتر به آموزش ها عمل کنم وقت بیشتری بزارم از کارها بیهوده دست بکشم و بیشتر وقتم بزارم واسه هدفم واسه تناسب ذهنم بعد تناسب جسمم وقتی ذهن متناسب بشه همچی درست میشه پس دیگه حسرت نمیخورم چون میدونم من لاغر میشم بدن من توانایی لاغر شدن داره خداوند من هدایت کرده به این مسیر و اطمینان داره که من توانایی لاغرشدن دارم و من هدایت کرده پس منم با اطمینان در این مسیر حرکت میکنم کاری ندارم که تا الان چند کیلو کم کردم اصلا کم کردم یا اضاف کردم کاری ندارم بقیه من مسخره کنن یا نهه من وقتی در این مسیر هستم آرامش دارم اطمینان دارم باور دارم که لاغر میشم ومطمعنمم لاغر میشم و شرایطم تغییر میدم و آدم وقتی باورش این باشه لاغر میشه حسرت نمیخوره عجله نمیکنه خودش وزن نمیکنه نگران حرف بقیه نیست دلهره ترس نداره کلا خیالش آسوده است که همون جور که وقتی به بدنش زخم میزنه ضربه میزنه بدنش خودش خودش ترمیم میکنه به همون اندازه هم خیالش راحته که لاغر میشه حالا هرچه بیشتر روی افکارش کار کنه موانع شناسایی کنه برداره تغییرات بیشتری هم در رفتارش جسمش خواهد دید و دیدن رفتار جدید خودش اشتیاق انگیزه بیشتر میکنه پس به دانبال رفع موانع لاغری باشیم انگیزه خودش به وجود میاد جای اینکه خیال پردازی کنی بشینی یه جا بگی آره لاغرشدن آسان ترین کار دنیاست ولی وقت نزاری به آموزش ها عمل نکنی خودت لایق ندونی به خودت خدای خودت اطمینان نداشته باشی وبگیمن هیچ تلاش ذهنی نمیکنم باورم اینه متناسب نمیشم الکیه این حرفها حالا فقط میگم آسان است لاغری ببینم لاغر میشم یا نهه که نشدم برم بگم دیدی استاد من لاغر نشدم خب چجوری میخواه لاغر بشی وقتی خودت باورت این باشه لاغر نمیشی خودت به خودت اهمیت ندی خودت واسه رسیدن به آزادی به آرامش خودت تلاش نکنی تناسب اندام سلامتی عشق ثروت شادی رفاه اینها همه پیش فرض سیستم ذهنی ما است و ما با وجود آوردن موانع ذهنی جلو روند طبیعی این نعمت ها به زندگی مان رو گرفتیم باید موانع برداریم هرچه بیشتر اطمینان پیداکنیم که ما میتوانیم لاغر بشیم حسرت از بین میره. 😀
هدف خداوند از خلقت ما تجربه آزادی بوده در تمام جنبه ها زندگی اگه الان خودمان محدود کردیم در همه چی در همه جنبه ها بخاطر موانعی است که خودمان ایجاد کردیم چاقی محدودیت است و تناسب اندام آزادی واسه همین بدن ما به طور پیش فرض دوست داره لاغر بشه و توانایی لاغر شدنم داره حالا ما خودمان با باورهایمان به خودمان ضربه میزنیم حالا ما قبلا اشتباه راه رفتیم حسرت به وجود آوردیم توانایی خودمان نادیده گرفتیم حالا که خداوند مارو هدایت کرده به یک مسیر شسته رفته آماده واسه دگرگونی در زندگی در همه جنبه ها پس استفاده کنیم برای رسیدن به آزادی ما قبلا این همه کار کردیم که اولش میگفتیم ما نمیتونیم ولی قشنگ یاد گرفتیم الان به راحتی انجام میدیم من توانایی های خودم میگم قاب سازی دسبند درست کردن پت بافی آشپزی رقصیدن آرایشگری خیاطی ساختن سبد با کنف خب من این ها اول یادگیری خیلی برام سخت بود ولی انجام دادم تمرین کردم خراب کردم باز انجام دادم که الان چشم بسته هم بلد هستم پس لاغری هم آموزشی است یاد میگیرم در زندگی بهش عمل میکنم و لاغر میشیم همین اصلا میخام تا حالا هزارتا کار کردم نشد میخام این روش ذهنی هم انجام بدم و بعد بگم خدایا من همه کار کردم تغییری به وجود نیومد خودت نخواستی من تغییر کنم میخام همه تلاشم کرده باشم واسه تغییر زندگیم و از این به بعد در هیچ جنبه از زندگیم حسرت نمیخورم چون میدونم یاد گرفتم که میتونم با تغییر باور هام وکوچیک کردن خواسته ام بهش برسم و خیلی هم خوشحالم و مطمعنم بدن من توانایی لاغر شدن داره چون تا الان هزاران بار من ناخواسته بهش ضربه زدم اون خودش ترمیم کرده و چاقی هم یک ضایعه است که بدن من خودش توانایی داره ترمیم کنه خودش و به تناسب اندام برسه فقط باید موانع بردارم و باورهای تغییر بدم و شرایطم به شکل عالی تغییر میکنه در همه جنبه ها زندگی ،😍🤩.
وقتی بدونی همه چی میشه تغییر داد وقتی به مسیرت مطمعن باشی دیگه چرا حسرت بخوری وقتی به خودت مسیرت مطمعن باشی که نتیجه عالی میده خیلی با اشتیاق علاقه پیش میری و جزشگفتی سازان قرن جدید میشی ،❤️😍🤩🌺😋در پناه حق
سلام و خدا قوت…من ک همیشه حسرت آدم های لاغر و متناسب رو داشتم یه جوری بودم ک وقتی می دیدمشون می اومدم خونه چند روزی بهشون فکر میکردم و چیزی نمیخوردم مخزم داغون میشد ک چرا فلانی اینجور اندامی داره ولی من ن..الان دیکه با گوش دادن ب صحبت های استاد بزرگوار خیلی روبراه تر شدم دیگه سعی میکنم ک حسرت و آهی نکشم میگم منم میتونم
وقت بخیر عزیزان
قوانین خدا همیشه ثابته در تمام جنبه ها استفاده می شه. همه ما دوست داریم لاغر بشیم چون لاغر شدن در ما احساس بهتری بوجود میاره.
هدف خدا از خلقت ما ، آزادی بوده .چاقی یه محدودیته .هدف احساس آزادی در تمام موارد زندگی .
در هر هدفی که دنبال می کنیم اگه احساس آزادی بیشتری و تجربه کنیم اون هدف مقدسه و مورد تایید خداونده و حمایت می شیم از طرف خدا.
یکی از مهمترین موانع حسرت لاغری یعنی در ناخوداگاهمون خودمون و لایق متناسب شدن نمی دونیم.فکر می کنیم چاقیمون ژنتیکی و سوخت و سازمون کمه و….و این باعث می شه که متناسب نشیم .اون چیزی و که باور داریم تجربه می کنیم.حسرت داشتن به هر چیزی ما رو از مسیر دور می کنه و وقتی اطمینان داشته باشیم حسرت از بین می ره . من خدایی دارم که تواناست و منو کنترل می کنه .همه فعالیتهای بدنمون به صورت اتوماتیک انجام می شه متناسب شدن هم همینطوره فقط باید موانع و برداریم!
حسرت لاغری داشتن مانع لاغر شدن میشه ۰۰۰۰۰۰۰
به نظر من تمام افرادی که چاق میشوند حسرت لاغرها ولاغرشدن در وجودشون هست تا حالا که آموزش ذهنی نداشتیم نمیدانستیم که حسرت خوردن خودش یک مانع بزرگ برای رسیدن به هر هدفی از جمله لاغر شدن است
اول باید ببینم این حس حسرت داشتن چیه واز کجا در ذهن ما پیدا میشه ؟؟؟
حسرت داشتن یعنی نداشتن آن موضوع مورد علاقه وداشتن آن برای فرد دیگر از کجا این حسرت در ما ایجاد میشه ؟ داشتن حسرت از طرف ذهن منفی باف ایجاد میشود ونجوای منفی ذهن آن را اول با حسرت وبعد با حسادت در ما تقویت میکند ۰۰۰
چطور این حسرت را تبدیل به اشتیاق وعلاقه کنیم ؟ فقط با یاد آوری این که ما لیاقت بالاتر از این هم داریم وباور این که ما میتوانیم و قادریم چون در گذشته کارهای سخت تری را انجام دادیم وما بالیاقت وارزشمندیم توانایی های خودمان را به ذهن امان یاد آوری کنیم وبا تلاش در تکرار تمرینات باور و لیاقت خودمان را به ذهن امان اثبات کنیم
چرا حسرت داشتن باعث شکست در لاغر شدن ما میشود ؟ حسرت داشتن مانع بسیار بزرگ وقدرتمندی است که باعث میشود ما به چاقتر شدن خودمان توجه بیشتری کنیم وروند پیش فرض ذهنی خودمان که لاغر شدن است را متوقف کنیم واین حس بد باعث میشود ما تصاویر نادرست چاقی وچاقتر شدن را به مغزمان بدهیم وقتی این تصاویر به مغز برسد مغز براساس این تصاویر فرمان چاقتر شدن را برای ما صادر میکند وحالا هرچه ما تلاش کنیم رژیم بگیریم ورزش کنیم چون فرمان صادر شده مانع لاغری ما میشود پس باید مراقب حس حسرت داشتن باشیم تا این مشکلات برای ما بوجود نیاید
چطور میشود مراقب این حس بود ؟
با آموزش درست ذهنی چرا ذهنی ؟ چون حسرت یک حس ذهنی است که فقط از طریق آموزش ذهنی میتوان برطرف اش کرد وآن را تبدیل به اشتیاق برای رسیدن به هدف کرد
احساس بهترین نشاته برای درست عمل کردن ویا به اشتباه عمل کردن است
احساس خوب داشتن راه درست مسیر است واحساس بد داشتن بیراهه رفتن است
احساس خوب از داشته های دیگران از موفقیت دیگران واز قدرت دیگران در هر هدفی باعث پیشرفت ذهنی خود ما در باره همان هدف میشه چطوری ؟ به این شکل که وقتی من کسی را ببینم که لاغر شده در وجود خودم به آن شخص آفرین بگم وخوشحال باشم که باز هم یک نفر دیگر به آرزویش رسیده این حس خوب در ذهن من گسترش پیدا میکنه چون ذهن اصل را ازبدل تشخیص نمیده وفکر میکنه من به آرزوم رسیدم وطوری مغز را برنانه ریزی میکنه وتصاویری به مغز میده که مغز هم همان فرمان ها را در راستای رسیدن به هدف صادر کنه
این برداشت من از فایل ارشمندتون بود استاد عزیزم موفق باشید
فایل های دوره بر دواساس هستند اول رفع موانع لاغری دوم ایجاد انگیزه
مورد اول خیلی مهمترهه چون وقتی موانع برطرف شور روند لاغری شروع میشود وخود روند لاغری باعث انگیزه میشود
یکی از این موانع حسرت لاغری است
من خودم هروقت مادرشوهر یا خواهرشوهرمو میدیدم لباس شیک میپوشیدن از حسرت و حسادت حتی نگاهشان نمیکردم
درواقع حسرت داشتن به خاطر مجموع افکار اشتباهی بود که در ذهن من بودند ومن خودمو لایق لاغری ولباس های زیبا نمی دانستم
افکار اشتباهی همچون ارثی بودن چاقی پرخوری عصبی کم تحرکی پرخوری
واین ها همه میشد پایه ی حسرت
در حالی که الان میدونم من لایق لاغری ولباس های زیبا هستم چون افکار من اشتباه بوده ومن الان دارم سعی میکنم افکار صحیح رو در ذهنم پررنگ کنم من باور دارم با قدرت ذهنم لاغر میشم و من لایق لاغری هستم چون خدا من را خلق کرده برای تجربه ی شادی لاغری لباس های زیبا سایز۴۰ ورزش های عالی پس من فقط پیش میروم باقدرت ادامه میدهم حرف هیچکس مهم نیست من فقط بر اساس باور خودم که میتونم لاغر بشم پیش میروم همون خدایی که این همه کار رو در جسم من به راحتی انجام میده مثل هضم غذا تنفس ضربان قلب گردش خون سلول سازی پس من را متناسب میکند چون حق طبیعی من لاغری و متناسب شدن است خدایا شکرت که این مسیر زیبا رو به من نشون دادی
با سلام حسرت لاغرشدن مانع لاغری
تازه دارم متوجه میشم که در واقع عجله کردن حسرت کشیدن دلیل اوردن برای چاقی ومسیولیتشو نپزیرفتن داشتن عادت های غلط چطور باعث چاقی من شده والبته از دست دادن باور لاغری امروز خداروشکر میکنم که هر انسان متناسبی رو میبینم بهش توجه میکنم والگوی خودم قرار میدهم وبا اشتیاق میبینمش نه حسرت خدارو شکر میکنم که عجله ای ندارم وفقط در انتظار لاغر تر شدن هر روز ودارم انتظار درست رفتار گردن هر روز دارم از خودم مسیولیت چاقی خودمو باتمام وجودم میپذیرم وباور دارم که خداوند من رو درمسیر لاغری وزیبایی قرار داده درمسیر فوق العاده تر شدن از الان روزی رو میبینم که بشدت متناسب شدم وهمه انسان ها از زیبایی من شگفت زده شده اند همین طور که تا همین الانشم بارها به زیبایی من اعتراف کردن ووقتی به هیکل ایده آل خودم برسم به زیبایی هیکلم هم اعتراف میکنند🥰😁درواقع حسرت خوردن نداره کسی حسرت میخوره که خدارو نداره کسی که یک چیزی رو فکر میکنه به هیچ وجه نمیرسه بهش حسرت میخوره ولی من وقتی هم خدارو دارم هم ایمان وباور رسیدن ونزدیک تر شدن به لاغری رو دیگه جایی برای این موضوع نمیمونه پس فقط کافیه به جای ناامیدی بیخودی هرروز یک گام برداریم ومطمئن باشم که میرسم درکمال آرامش وایمان😍🥰
حسرت خوردن هر چیز اون چیز رو امون دورتر میکنه ،من به شخصه تجربیات زیادی در این زمینه داشتم وتا قبل از شنیدن این اصل دلیل خیلی از نرسیدنها نداشتنها رو نمی دونستم وهمش می گم خدا به کی فلان چیز رو داده ،کهاصلا قدرش رو نمی دونه ؟درمورد لاغری من همیشه حسرتش رو می خوردمم،چطوری ؟خب ما کم کم چاق میشیم در واقع به صورت سایلنت چاق می شم پس متوجه نمی شیم کهچاق شدم من هر وقت میرفتمخرید ومیرفت اتاق پرو که لباس مدنظر رو امتحان کنم میدیدم آآآآآلباسه برام تنگه ویا اصلا توتنم قشنگ نیست وچون دور تا دورم همش آینه است توآینه می دیدم که ای وای چقدر بدنم چاق شده اصلا انگار ورم کردم واینجوری متوجه چاقتر شدن خودم می شدم وخیلی ناراحت می شدم وحسرت می وردم که چرا نمی تونم لباس موردعلاقه ام رو بپوشم ویا وقتی به هر دلیلی مجبور می شدم خودم رو وزن کنم که از این کار همیشه متنفر وفراری بودم ،وزنم ازاونی که فکر می کردمبیشتر بود وناراحت می شدم وهمسرم هم که خودش رو وزن می کرد ومثل همیشه وزنش ثابت بود من بهش حسودیم می شد چون باهم رژیم می گرفتیم پیاده روی می کردیم آخرش من لاغر نمی شدم واون حسابی لاغر می شد وهی بیشتر حسرت می خوردم واینجوری از لاغری روز به روز لاغرتر می شدم تا اینکه خدامن روهدایت کردو من واردسرزمین لاغرهاشدم خدایا هزار مرتبه شکرت ،واینجا تازه فهمیدم که اصلاخود همین حسرت خوردن مانع لاغرشدن من می شه ویادگرفتم چطوری این عادت رو ترک کنم واون رو به اشتیاق برای لاغری تبدیل کنم
قسمت اول :
دوست دارم یکی از مطالبی را که به تاز گی خوانده ام برای شما اینجا بگویم. “زیبایی در کنار خوبی و قابل اعتماد بودن تعریف میشود. اکثرشخصیت های باهوش و دارای نقش مثبت در فیلمها خوش اندام و خوش سیما هستند.” ما همیشه حسرت و ارزوی لاغر شدن را داشته ایم. ما همه الان میتونیم باور کنیم لاغر میشویم و شروع کنیم به لذت بردن از زندگى ، بعد معجزه اتفاق میفتد و ما لاغر میشویم. بعد میبینیم هر چقدر لاغر شویم باز هم کم است.
قسمت دوم:
در جایی دیگر مطلبی دیگر خواندم که میگفت “رنگ سفید نشانه رفاه است و مورد ستایش قرار گرفته است و زیبا شناخته شده است.” من همیشه حسرت رنگ سفید پوشیدن را داشتم ولی چون استاد گفتند فعلاً خرید نکنیم و ما میخواستم به مکانی بریم که هوا خیلی سرد بود، من مجبور شدم پالتو ی سفیدی را که خیلی وقت پیش خریده بودم و تنها لباس گرمی بود که داشتم بپوشم. باور نمیکنید اگر بگویم من چقدر توی این پالتو ی سفید برای اولین بارزیبا به نظررسیدم. وقتی با این پالتو با حضور دیگر اعضای خانواده عکس گرفتم طبق معمول ،من رفتم که عکسم را با کمک خانم ذره بین زیر سوال ببرم و ببینم که چاق به نظر میرسم و عکس را حذف کنم که یهو با تعجب دیدم من نه تنها لاغر، بلکه زیبا به نظر میرسم. عکس من تکی نیست برای همین نميتوانم به اشتراک بگذارم ولی دوستان، من بالاخره بعد ازمدتها ،ازدیدن عکس خودم احساس لذت کردم با اینکه پالتوی سفید زیبایی بر تن داشتم. من معجزه را با چشمان خودم دیدم.
قسمت سوم :
از اینکه باور کردم و لاغر شدم لذت بردم. از اینکه افراد متناسب را میبینم احساس شادی میکنم. احساس حسرت ندارم. حسرت خوردن از من دور شده ، احساس شادی و لذت در خانه ما موج میزند. اینقدر خوشحال شده ام که احساس میکنم به وزن دلخواهم که50 کیلوگرم است رسیده ام. از دوره تکرار همه چیز در خانه ما رنگش عوض شده ، طعمش تغییر کرده ، فکرهای عالی ، روابط محترمانه ، صدای خنده های بلند همه و همه در خانه ما به چشم میخورد و به گوش ميرسد. قسم میخورم که من همه ویدیوها را به تنهایی میبینم ولی تاثیر و باز خورد انها را در پسرم و مخصوصا در همسرم میبینم و انها هم مرتب بابت شاد بودن من از من تشكر میکنند.
قسمت چهارم:
من زندگی با طعم خدا را دارم میچشم. ميخواهم اعتراف و اقرار کنم که هیچ کس و هیچ چیز بالاتر و بهتر از خداوند عالم، نميتوانست من را در این راه بیندازد و هدایت کند. الان هم که من در دوره هستم هنوز او ميتواند پشتیبان و حامی من در هر لحظه از زندگیم باشد. چند روزپیش به همسرم گفتم که ارزو کرده ام 120 سال عمر کنم چون ا ینقدر زندگی برایم جذاب شده که دوست دارم همه تمرینها را انجام دهم و نتیجه و تاثیر ان را در زندگیم ببینم و بخندم و شاد باشم و بقیه را شاد کنم. همسرم نگاهی به من کرد و با لبخندی گفت “افرین خوشحالم که این را از تو میشنوم ،به این میگویند زندگی. همه باید مثل تو فکر کنند و زندگی کنند. ” من برق شادی و رضایت را در چهره همسرم دیدم که خیلی لذت بخش بود. من دیگر نه حسرتی برای لاغری دارم نه مانعی میبینم. استاد از شما صميمانه تشکر میکنم و به زود ی با لاغر شدنم قدر همه زحمات شما را جبران خواهم کرد. ممنونم از این دوره بی نظیر با شما استاد که بی نظیرترین استاد من درطول تاریخ بوده اید. 🙏🙏🙏
لاله جان چقدر خوشحال شدم از این احساس خوبی که با پالتو سفید داشتی آنقدر این احساس تو در نوشته ات ملموس بود که من هم با اینکه ندیدمت کلی ذوق کردم وتو دلم برایت آفرین گفتم انشالله خیلی زود به آرزوی لاغری وتناسبت میرسی عزیزم و شگفتی ساز میشی گلم آفرین برشما
سلام لاله عزیز..من از نوشتتون خیلی لذت بردم ..پراز حس خوب و قشنگ و عالی بود..ک ب منم منتقل شد..و صبحم رو با دیدگاه شما شروع کردم ..و چقدر احساسم خوبتر شد😊😍🌹درتمام مدتی ک متن شمارو خوندم لبخند روی لبام بود .و بابت پوشیدن لباس سفیدی ک مطمینن زیبایی تون رو چند برابر کرده خیلی خوشحال شدم و باامید خدا انشاالله ک ۱۲۰سال ب خوبی و خوشی ، لذت و آرامش در کنار عزیزان دلت زندگی های قشنگ قشنگی رو سپری کنی عزیزم.. 🙏🤲
آمین.
به نام خدا سلام شاید عمری را باحسرت وحسادت به اشخاص لاغر وخوش اندام گذراندم ولی الان اصلا این حس دروجود من نیست چون ایمان دارم که خداوند دررسیدنم به هدفم مرا یاری میکند وحامی من است من هرروزی که میگذرد بیشتر احساس متناسب شدن دارم ودیگر از دیدن اشخاص لاغر احساس حسرت ندارم وبرعکس خیلی هم لذت میبرم وخودم را مثل آنها میبینم واصلا از کنار آنها بودن احساس بددر من ایجاد نمیشود ودوست دارم بااشخاص لاغر وخوش اندام نشست وبر خاست کنم تا از آنان تاثیر بگیرم آموزشهای لاغری تاثیری برمن گذاشته که تمام رفتارهای اشتباهم را تغییر داده واینهگه تغییر مگر میتواند من را به هدف نرساند من ایمان دارم که به زودی عکسم درآلبوم شگفتی سازان سایت تناسب فکری قرار خواهد گرفت وتمام تلاشم را میکنم که شادی آن روز را باتمام وجودم احساس کنم خدایا شکرت که به من تناسب اندام هدیه دادی
با سلام
من باور دارم که می تونم متناسب بشم و یک جسم سالم و بی نقص دارم و توانایی یادگیری متناسب شدن را دارم و می دونم می تونم به تمام خواسته هام برسم. این دنیا برپایه سلامتی و وفور نعمت جای تردید و نگرانی نیست . هیچ چیزی نیست در این دنیا که نتونیم بدستش بیاریم. با تغییر رفتار غذاییم افکار اشتباهم با کم کردن چند کیلو از وزنم می دونم که متناسب شدن رو یادگرفتم و باور دارم روزهایی عالی در انتظارم. تنها یک باور است که حقیقت دارد من طبیعت جسمم تناسب اندام و ایمان دارم متناسب میشم و متناسب می مونم . مثل یک انسان خوش اندام رفتار می کنم و فکر می کنم مثل یک انسان خوش اندام هم از زندگیم لذت می برم. از همین لحظه هم دارم از زندگیم لذت می برم.
سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز شصت و سوم تكرار ,
🔸فايل تصويرى – صوتى , حسرت لاغرى داشتن , مانع لاغرى مى شود .
” من تصميم قاطع خود را گرفته ام كه تمام موانع ذهنى و محيطى خود را از بين ببرم ” بزرگترين مانع ذهنى , همون بخش منفى ذهن و يا ذهن منفى بافم است كه موانع ذهنى رو در ذهنم ايجاد مى كنه . ذهن منفى بافم , با عجله داشتن در رسيدن به هدف و اينبار با حسرت و اى كاش و اى كاشها سبب مى شه كه من از دريافت نعمتها و رحمتهاى خدا , دور و دورتر بشم . اتفاقا خيلى وقتا شده كه همون چيزى رو كه در جستجوش بودم و يا دوست داشتم كه داشته باشم , در فرد يا افراد ديگه اى مى ديدم و اگه آگاه به قانون معنوى ( جذب ) نباشم , در من حسرت ايجاد مى شه . بارها پيش اومده كه من بخاطرِ مسئله اى ناراحت و يا نگران بودم و اينجورى شده كه من در همون لحظه , افرادى رو ديده ام كه شادن و مى خندن و انگار هيچ غم و غصه اى ندارن ! فكر مى كنم , خدا مى خواسته از طريق اونا به من نشون بده كه نگران نباش ! همه چى درست مى شه , و از طرفى ذهن منفى بافم حسرت رو در من ايجاد كرده كه مثلا اى كاش من جاى اونا بودم ! اما من خدا روشكر و سپاس در اين مسير آگاه شده ام و هر وقت نعمتهاى خداوند رو در ديگران ببينم مثِ نعمت لاغرى و تناسب اندام , بجاى حسرت و اى كاش اينجورى بودم ! مى گم , به لطف خدا منم مى تونم متناسب و لاغر اندام بشم چون من در مسير تناسب فكرى و لاغرى با ذهن هستم . در واقع حسرت , من رو به عقب مى بره و نمى زاره من جلو برم و به مسيرم ادامه بدم . از اونجايى ذهن منفى بافم , منو فريب مى ده كه من آگاهى از اين مانع ذهنى نداشته باشم !
طبق اين عبارت
” از تو حركت , از خدا بركت ”
من در مسير متناسب شدن , هر روز در حال ادامه دادن هستم 🚶🏻♀️🚶🏻♀️🚶🏻♀️ و ديگه چرا حسرت‼️‼️‼️وقتى من خودم هر روز در جهت خواسته ام دارم قدم برمى دارم و خداوند هم با منه , با حسرت و موانع ذهنى , عجله داشتن در مسير , و يا موانع ذهنى ديگه فقط منو از مسير اصلى و هدفم دور و دورتر مى كنه . فايل خيلى ارزشمندى بود , و خوشحال و سپاسگزارم كه با آگاه شدن از مانع ذهنى حسرت , مى تونم با احساس خوب به مسيرم ادامه بدم و در حسرت چيزى نباشم و حتى از ديدن افراد لاغر , متناسب و خوش اندام خوشحال و سپاسگزارم , بخاطرِ اينكه هر چى بيشتر افراد لاغر اندام رو ببينم , تمركزم بيشتر روى لاغرى است .
با تشكر فراوان , شاد پرتوان باشيد🧡🧡
روز 63 تکرار :
فایل های این چند روز از دوره ی تکرار فوق العاده هستند. تماشای لایو ها از اول که با موضوع عشق به لاغری شروع شد سپس به موانع پرداختیم مثل اینکه ما نباید در ذهنمان خودمان را شبیه کسی بدانیم چون تصاویر ذهنی در نهایت شرایط ما را بوجود می آورند.
بعد فهمیدیم که منظور از باور چیست. و با جایگزین کردن کلمه به جای ، دریچه ای از آگاهی به روی ما گشوده شد و دسترسی عظیم ما به باورهایمان، فراهم آمد. امروز هم یکی دیگر از موانع لاغری که حسرت داشتن است را مرور میکنیم.
فایل های. این چند روز مثل زنجیر بهم متصل هستند و من از اجرای این چند روز بی نهایت لذت بردم.
حسرت لاغری :
💎 قوانین خداوند در تمام موضوعات ثابت است مثلا مانع حسرت داشتن در هیچ موضوعی باعث رسیدن به خواسته نمیشود و در تمام جنبه های زندگی یک مانع است و ما را از خواسته مان دور نگه میدارد.
💎💎حسرت داشتن مثل یک سد، جلوی جریان لاغر شدن را میگیرد.
💎💎💎 حسرت لاغری از چه چیزی منشأ میگیرد؟ از افکار و فرمول های اشتباه مثل چاقی ارثی است، مثل خواب زیاد باعث چاق تر شدن میشود، کم تحرکی عامل چاقی است و…. این افکار اشتباه وقتی روی هم قرار میگیرند دیواری محکم از باور های نگهبان تشکیل میدهند و به شدت از چاقی نگهبانی میدهند. برای رهایی از حسرت لاغری باید افکار و فرمول های اشتباه مان را کمرنگ کنیم، سپس فرمول های جدید جایگزین آنها کنیم و از این به بعد از فرمول های صحیح و لاغر کننده که مطابق با سیستم الهی ما را به سمت تناسب اندام میبرند، استفاده کنیم.
💎💎💎💎 برای از بین بردن مانع حسرت داشتن، باید روی لیاقت لاغری کار کنیم، انتظار لاغر شدن را در خود ایجاد کنیم، توانایی های خودمان را بشماریم و ببینیم که لاغر شدن در مقابل بی نهایت کارهایی که ما انجام داده ایم، کوچک و خیلی راحت تر است.
مانع مهم ذهنی که فرد رو از رسیدن به هدف دور میکنه :حسرت خوردن به لاغری هر فرد متناسب هست
من تا قبل از اشنایی با این دوره به شدت این مانع رو داشتم و از ته دلم حسرت میخوردم به آدمهای لاغر و اون دسته از لاغرها که هر چی میخوان میخورن و لاغرن وقتی اونها رو میدیم همش میگفتم خوش به حالتون شما یه نعمت عالی دارین که چاق نمیشین ولی ما این نعمت رو نداریم و هر چه بخوریم سریع چاق میشیم و اگر یه فرد رو میدیدم که تونسته مقداری از وزنش رو کم کنه خیلی با حسرت میگفتم خوش به حالت چقد لاعر شدی؟ چی کار کردی؟ طوری که بعصی مواقع بقیه خندشون میگرفت از این حرفم که تو چرا همیشه با این لحن میگی خوش به حالت
ولی خیلی وقت هست که یاد گرفتم منم میتونم و هیچی از بقیه کمتر ندارم و هر جا متناسبی دیدم دوق میکنم و خوشحال میشم که چه خوب و عالی هست چه اندام قشنگ و زیبایی و تحسین میکنم اون فرد رو و تمام تو جهم رو میبرم روی جسم زیبای اون فرد که منم حتما اینجوری میشم و دارم لاغر میشم مثل این شخص و ایمان قوی و باور قوی دارم که حتما لاغر میشم اصلا حق من هست که ایده آل باشم و متناسب باشم و جسم من مشتاق این کار هست و من نباید با موانع حلوی روند متناسب شدن جسمم رو بگیرم
به نطر من حسرت لاغری داشتن یا هر چیز دیگه یعنی اینکه طرف مقابل یه قدرت و توانایی رو در خودش داره و من ندارم اون توانایی رو و من یه چیزی کمتر دارم از اون و همین فکر باعث میشه که من لاعر نشم در صورتی که هر انسان به صورت کامل و جامع تمام قدرت و توانایی ها رو داره فقط باید ایمان داشته باشه و باور داشته باشه که میتونه لاغر بشه
این یه قانون کلی هست در جهان هستی که حسرت شما رو از خواسته دور میکنه پس حسرت هیچ چیز رو نخوردید مثل حسرت پول و ثروت یا سلامتی یا تناسب رو چون شما رو از اون موصوع دور میکنه
وقتی به چیزی حسرت داشته باشیم محال ممکنه به اون چیز برسیم
حسرت روبط عاشقانه
حسرت ثروت
حسرت تناسب
حسرت امکانات عالی
حسرت سلامتی
لاغری رو دوست دارم چون از فکر کردن به اون به وجد میام
رسیدن به تناسب اندام در من ازادی به وجود میاره
آزادی در انتخاب غذای مورد علاقه ات
آزادی در تجربه ی شادی و نشاط
آزادی در انتخاب لباس مورد علاقه ات
حرکت به سمت متناسب شدن یه حرکت الهی هست که اگه جلوی اون رو بگیریم باعث صدمه زدن به جسم میشیم
پس حسرت خوردن باعث جلوگیری از لاغری میشه و صدمه به جسم وارد میشه
من هیچ دلیلی برای لاعر نشدن ندارم مثلا سوحت سازم پایین یا فعالیتم کم هست یا زنیتیک من چاقیه یا ارثی من هست که چاق بشم نه دیگه نمیخوام هیچ فکر اشتباهی یا هیچ باور اشتباهی داشته باشم .
حسرت به موصوع لاغری نداشته باشیم یعنی وقتی میبینی آدم متناسبی رو فکر میکنیم برای ما نیست به وجود نمیاد و همین باعث غم و اندوه و ناراحتی ما میشه .
خدای من همراه من هست در این مسیر عالی پس نتیجه ی عالی برای من رقم میخوره
من توانایی متناسب شدن رو دارم
چون جسم من بی نهایت کار رو داره هر روز انجام میده مثل پلک زدن اتیام زخم سلول سازی و …. که من خبر ندارم پس این کار رو هم جسم من به راحتی انجام میده پس جسم من توانایی متناسب شدن رو داره اگه موانع متناسب شدن رو بردارم
من لایق متناسب شدن هستم من توانایی متناسب شدن رو دارم و من قدرت متناسب شدن رو هم دارم .
خیلی عااالی بود از خواندن نوشته شما انرژی خیلی خوبی گرفتم. 🌹
در هر زمینه ای احساس حسرت نداشتن مهمه …
یکی دیگه از موانع های ذهنی احساس حسرت داشتنه ،با این که خیلی فکر میکردم که خیلی خوب پیش میرم احساس حسرت ندارم انتظارم لاغریه ۱۰۰٪ولی اگه بخوام با خودم روراست باشم هنوز که هنوزه ته تهای ذهنم هم میشه حسرت پیدا کرد هنوزم وقتی به افراد متناسب توجه میکنم ی ریزه حسرت وجوداره و نمیتونم انکارش کنم ،کیو گول بزنم خودم رو؟
با این که آگاهم و خبر دارم که لاغری واقعا آسونه لاغری برای منه لاغری چیزیه که تو دسترس خیلی ها ست ،لاغری یاد گرفتنه و منم دارم اونو یاد میگیرم و هیچ چیز سختی وجودنداره ولی باز اون افکار مانع هست …موانع ذهنی و محیطی برای همه ادم ها وجودداره ولی فرق بین افراد موفق و شکست خورده این که افرادی که موفق میشوند مانع هارو سعی میکنن برداردند ناامید نمیشن آگاهن و ادامه میدن ،مسیر رو ادامه میدن ولی افرادی که شکست میخورن با هر مانعی کوچیک و کوچیک تر میشن اما من میگم این مانع رو دارم مانع های زیادی هم داشتم اون هاو برداشتم و حالا قوی ترم اینم یکی مثل همونا و من ادامه میدم و به حق خودم به انتظار خودم که لاغریه میرسم و این چیز عجیبی نیست!
هدف من هدف لاغریه هدفی که آزادی رو به دنبال خودش داره هدفی که تایید شده از سمت خداست ،و در راهی قرار دارم که خدا من رو هدایت کرده و کائنات هم ساپورت میکنن خواستمو
دیگه چی ازین بهتر؟؟؟
دیگه کاملا همه چیز مشخصه که من به هدف خودم میرسم و این شعار نیست بلکه این واقعیته منه ….
خودم رو گول نمیزنم من این همه مهارت تو زندگیم یاد گرفتم و عملی کردم اینم روش ،
و این خواسته من در برابر نعمت های خدا واقعا کوچیک و ناچیزه .و در اینجا ست که مطمئنم که به هدف به بهترین شکل ممکن میرسم و هیچ مانعی نمیتونه باعث توقف من بشه
همونی که از روز اول گفتم….یا میمیرم یا متناسب میشوم
به نامخدا
سلامبه استاد گرامیو دوستان متناسبم
من همیشه با حسرت با افراد متناسب نگاه میکردم.آدم های که به نظرم ژیگول تر وخانوم تر وشیک تر بودن.منبا وجود سعی در شیک پوشی ولی شیک نبودم.چون دیگه همه مون تجربه کردین کجا سایز ۴۸ شیک میشه. لباس ها ومانتوهایی که به نظر من شبیه گونی هستن.اعتماد به نفسم منفی بود. وقتی سر کار بهناهار ظهر میرسیدیم واون فردمتناسب شروع میکذد به خوردن البته زیاد نمیخورد ولی با خیال راحت میخورد من حسرت میخوردم. وقتی همسرم غذاهای خوشمزه میخورد من حسرت مبخوردم.جرات نمیکردم پیشیکی بگم پام یا کمرم درد میکنه سریع میگفتن یکم رژیم بگیر وزن کم کن خوب میشی. دوران بارداری من کنار همه لذت هاش عذاب اضافه وزن و حرف مردم هم داشت. چون نمبتونستم تنهایی بلند شم همش خجالت میکشیدم.برای همین از بارداری بعدی خیلی میترسیدم.ولی با این فایل بی نظیر استاد یاد گرفتم تمرین کنم حسرت م رو شوق تبدیل کنم.بله من لیاقت تناسب اندام رو دارم .مثل همه. خدای زیبایی ها اصلازشتی و نامتوازنی واسه کسی نمیخواد. اصل همه ما زیبایی و تناسب اندامه. خدایی که خودش زیباست و عشق ونور .همون کمکم میکنه .همانطور که خودش دراوج ناامیدی به این سایت تناسب اندام با ذهن هدایتم کرد کمکم میکنه تا ادامه بدم و در مسیر صحیح بمونم.من لایق زیبایی و تناسب اندامم. رسیدن به تناسب کاری نداره.در ذهن من خیلی کوچیک شده.من که اینقد کارای بزرگی کردم …کارمند بودن مادر بودن همسر بودن …خدا شاهده به نقل قول بقیه در همه کارام نمونه م.از عهده هر کاری مردونه و زنونه برمیام.پس از پس این یکیم برمیام.من بزودی متناسب میشم.اول بخاطر خودم .برتی اینکه سبک شم. بیماری سراغم نیاد. زیبا شم.آروم شم و به آرزوم برسم و بعد برای پسر کوچولوم…برای تربیت پسری به قدرتمندی مادرش. استاد عزیزم دعا میکنم به هر چی میخواین برسین که رسیدین. همه عمر ۳۵ سالم یک طرف این دو ماه یک طرف.دارم عشق میکنم با زندگی. من لیاقتم بیشتر از اینیه که خودم سرخودم آوردم.باورتون نمیشه هفت صبح بیدار میشم تا قبل بیداری پسرم که دیگه نمیذاره دو تا فایل گوش میدم و حالمم و خوب میکنم
من بزودی شگفتی قرن میشم….
سلام به استاد و دوستان عزیز
منم قبلا هر وقت که افراد متناسب رو میدیدم کلی حسرت میخوردم و همین حسرت خوردن منو از هدفم دور میکرد، دیگه گفتگوی ذهنی من این میشد که مردم چه شانسی دارند، خوشبحالشون که متناسبند، هر چی دلشون بخواد میخورند ولی من آبم میخورم چاق میشم و …
با تلاش هایی که برای لاغر شدن انجام میدادم و نتیجه نمی گرفتم، دیگه باورم شده بود که من لاغر بشو نیستم.
اما از وقتی که با لاغری با ذهن آشنا شدم، واقعا ذهنم به آرامش رسید و مطمئن شدم که منم میتونم با روش ذهنی متناسب بشم، به خودم گفتم وقتی استاد با روش ذهنی تونستند متناسب بشن، وقتی کلی از هنرجوها با روش ذهنی تونستند متناسب بشن، پس منم میتونم متناسب بشم.
با اشتیاق فراوان شروع به گوش دادن فایل ها کردم، در ماه اول تغییرات احساسی عالی داشتم اما از ماه دوم تغییرات جسمی هم شروع شد و دیگه نور علی نور شد. با کاهش وزنی که پیدا کرده بودم اشتیاقم دوچندان شد و دیگه کاملا به این روش ایمان آوردم😊.
به نام خدا..
نکته جدید و مهمی ک امروز متوجهه شدم همین موانع لاغری هستن بااینکه چند وقتی در مسیر هستم و کلی مدانع هستن ک تو ذهنم پاک نشدن شاید من بخام خیلی مقدار کمی وزن کم کنم ولی الان ک میبینم چ باورها و مدانع زیادی داشتم تو ذهنم ب وجود میوردم ک باعث شد من چاق بشم یا شاید اگه در این دوره نبودم چاق تر هم میشدم. حسرت لاغری واقعا من تاحالا ب هیچ کی فک اونحوری نکردم ک بگم کاش من جای این بودم چون جای ک هستم رو دوست دارم ولی اگه کسی میدیدم ک اندامش خوبه ی حس بدی بهش داشتم خیلی خفیف مثلا سریع عکسشو رد مکردم سا نگاهمو برمگشتوندم این همون ترس هست و وقتی فرد چاق تر میدیدم مگفتم خدارشکر لاغر تر اینم. خب خدا شکر اینا مال گذشته بوده. وقتب این موانع از ذهن حذف بشه میوفتیم رو ذور لاغری البته ک اینطور هست وقتی تمام قوانین رو ب طور صحیح یاد بگیریم و درسن ازش استفاده کنیم چرا ک نه.
خدارشکر مکنم ک باورم و انتطارم از خودم بهتر شده و باور م شده ک لاغر بشم لاغرس اسونه و استعداد چاقی استخون درشته و ارثی بودن و این چیزا الان برام مزحک و خنده داره.
ی چیزی نظرم رو خیلی بخودش جلب کرده بود ک میخاستم بگم
عشق من امروز مریص بود و هرر کار کردم قرص بخوره نخورد چون باور داشت بدنش میتونه این سرماخوردگی رو حل کنه و خودش دوست داشت روند طبیعی بدنش خوب بشه میگفت اگه قرص بخورم الان شاید زود خوبب بشم ولی ممکنه هفته بعد سرما بخورم چون بدنم میتونه بطور کامل این ویروس رو از بدنم خارج کنه و قرص رو اصلا نخورد…. تعجب کردم واقعا و یچیزی دیگم ک میگف چند رروزی هست باشگا نرفتم الان لاغر میشم بهش گفتم چرا این فکرد مکنی میگفت وقتی باشگا نمیرم ینی تو کار بدنم دخالت نمکنم بدنم بطور طبیعی خودش کار مکنه و منو ب همون وزن اصلیم برمیگردونه ی لحظه خندیدم گفتم ترموستات ذهنیت اینه خب. ولی باور قشنگی داشت درسته دوست داره اندامش هجیم باشه و عضله ای ولی اگه باورش این بود ک تگه باشگا نرم چاق میشم شاید قضیه برعکس بود مثل باور من در گذشته. ولی وقتی بدن رو درحالت طبعیش قرار بدیم خودش انرزی مورد نیازش از غدا رو میگره و بقیش بیرون. وقتی خودش گشنش بشه الارم میده خب من بودم ک با بی توجهی این قانون رو رعایت نکردم ولی خدارشکر ک یاد گرفتم.
فکر نگهبان من قبلا این بود ک من استخون بندیم درشته و باشک تردید ب موصوع لاغری نگا مکردم و میگفتم مگه میشه لاغر شد وفلان دذصورتی ک من فبلا متناسب هم بودم بازم خودم انقد ب این فکر قدرت دادم ک شدخ بود باور نگهبان. خب اینجور ک میبنم هنوزم کار دارم ولی باور های اصلیم درست شده لاغری خیلی اسونه و من میتونم به راحتی.
سلام و درود خدمت استاد و دوستان گرامی ، من در گذشته واقعا حسرت لاغری داشتم وبا دیدن آدمهای لاغر ورزشکارخیلی حسرت میخوردم و لاغری از خودم بسیار دور میدیدم چون فکر میکردم که پرخوری عصبی دارم و سوخت و ساز بدنم پایینه و این موضوع هیچ وقت درست نمیشه چون ژنتیکیه و خودمو لایق متناسب شدن نمیدیدم و همیشه درونم غمگین بود گرچه در ظاهر خودمو به دیگران آدم شادی نشون میدادم ولی از وقتیکه به لطف خدای مهربان وارد دوره شدم و از همون روزای اول به احساس خوب رسیدم و از درون شادی را حس کردم دیگه حسرت لاغری را نخوردم و مطمئن شدم حتما لاغر میشم و با دیدن افراد متناسب به احساس خوب میرسیدم و اونارو تحسین میکردم وبراشون آرزوی سلامتیو شادی میکردم و همون لحظه خداراشکر میکردم که منم چن وقت دیگه متناسب میشم ، تو این مدت سعی کردم فقط از زندگیم لذت ببرم الان هم که مقداری سایز و وزن کم کردم اطمینان قلبی من صد برابر شده که به چیزی که میخام میرسم و دیگه دنبال نتیجه نیستم و باورم کردم که لاغر شدن آسونترین کار دنیاست و با تمام سلولهام این اسونی را درک کردم چون خدای مهربان منو تو این مسیر قرارداد اون میدونست که متناسب شدن و خوشحال زندگی کردن حق طبیعی منه ( خدایا شکرررت )
به نام خدا
با سلام به همه ی دوستان و استاد گرامی
حسرت لاغر شدن مانع لاغر شدن میشه
قبل از شروع دوره من حسرت لاغری رو داشتم و هر وقت که ادم های متناسب رو میدیدم همش بهشون حسودی میکردم که خوش به حالشون چه اندامی دارن من که نمی تونم خدا ما رو اینجور افریده ما ژنتیکی چاقیم یعنی خانواده ای همه چاقیم و امکان نداره لاغر بشم همش حسرت میخوردم که ای خدا یعنی روزی میشه منم لاغر باشم و از پوشیدن لباس های زیبا لذت ببرم همیشه سوالم این بود از خداوند
همیشه در محدودیت بودم هم در لباس پوشیدن و هم در خوراکی
اما بعد از شروع دوره این باور در من کمرنگ شد که شد که شد
و الحمدالله خدا رو بخاطر این دوره ی مهم بسیار شکرگزاری میکنم که با این دوره مهم و ارزشمند اشنا شدم و میتونم با ازادی خاطر زندکی کنم و هیچ محدودیتی ندارم و عاشقانه زندگی میکنم و هر روز شکر گزاری میکنم و هر وقت فرد متناسبی می بینم تحسینش میکنم و میکم افرین بهت تو فوق العاده ای منم به زودی به این تناسب نزدیکم و براش ارزوی سلامتی میکنم و میگم لاغری مگه چیه خیلی راحته راحت
منم به سمت لاغر شدن دارم خرکت میکنم
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سیستم بدن من طوری طراحی شده که به سمت متناسب شدن ،سلامتی،اعتماد به نفس،روابط خوب ،و .ثروت .و ……..حرکت میکنه 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام
حسرت لاغری داشتن مانع لاغری میشود
💙
ما یک حس خواستن لاغری داریم
بشدت میخوایم که لاغر بشیم
یک پتانسیل بالا
حالا شروع به کارهایی در گذشته کرده بودیم که نتیجه نداده
الان: یعنی منکه که دیگه تو این حالت نیستم ولی دارم موشکافیش میکنم…..
حالا خسته و درمانده و ناامید شدیم
معنای لغوی حسرت یعنی امید نداری دیگه درست بشه….راهی براش نمیبینی
توی گذشته بوده و افسوسشو میخوری
و دقیقا در حال توجه به لاغری هستی اما از بعد نشدن
صدالبته که همه اینها توهمی بیش نیست….و دلیل اینکه من الان با قدرت سرمو بالا میگیرم و این حرفو میزنم این که دوره را گذروندم و خیلی خیلی قانون برام جا افتاده و مهمترز اون ترمزام برای لاغری از بین رفته
ولی چون در زمینه های دیگه چالش دارم میخوام بنویسم تا درک کنم
همه چیز در دنیا اول احساس
بعد قالب ماده میگیره
تناسب یک احساس
حسرت تناسب هم یک طیف احساس
اما یک تجربه احساسی منفی
خب بابا ما که میتونیم یعنی توانایی توجه به حس خوب تناسب را هم داریم پس دیگه حسرت واس چی؟؟؟
خداوند عادلترین حاکم جهان
حتی ذره ای خیر و شر در دنیا حساب و کتاب داره
چرا باید یک عده بتونن متناسب بشن یک عده نتونن
چرا باید یک عده بتونن ثروت مند بشن یک عده نتونن
بابا توحید
توحید
توحید
احساس
احساس
احساس
دلیل تبدیل شدن هر خواسته ای به حسرت فقط عدم آگاهی ما از ماهیت وجودیمونه
حالا نقطه مقابل حسرت اشتیاقه
یعنی امیدداری
یعنی قلبت روشن که به هدفت میرسی
استاد من در زمینه تناسب الان تو سرازیری افتادم
در زمینه های دیگه فقط امیدوار شدم به شدن
که البته بعد فایل انتظار که یک تلنگر بزرگ بود برام این اتفاق افتاد
من رو باوارم کار میکردم ولی انتظار ثروتو نداشتم
شما واقعا استاد عاشق هستید
عاشقانه هر جا ترمزی دیدید راه حلشو فایل کردید
هر چقدر ثروت کسب کنید استحقاقشو دارید
من انتظار نداشتم توی روز ۶۳ تکرار یک چیز جدید یاد بگیرم
💙💙💙
اینکه فرمودید موانع را بردارید🤔🤔
چطور تحلیلش کنم با شابلونای خودم
خب ما یک فرکانس هستیم
یک جسم که در حال ارتعاش
خب این ارتعاش انرژی تولید میکنه
حالا منم که با کانون توجهم تصمیم میگیرم این ارتعاش تولیدی در مسیر خواسته هام باشه
رنگ و بوی خواسته هامو بده یا ناخواسته هامو
حالا وقتی یک نوزاد متولد میشه خب تنظیمات کارخونه اش رو اندازه خوردن…حالا یسریا بچه ها چاقن که از دوران جنینی شبیه اطرافشون شدن اما ذات هر انسانی تناسب
وقتی از خوردن لذت میبری داری یکجایی این انرژی تولیدی را از مدار تناسب خارج میکنی
که بصورت چاقی در جسم این خارج شدن از مسیرو نشون میده بهت
یا غصه میخوری و به یک موضوعی گیر میدی به شکل بیماری در جسم خودشو نشون میده
حالا بیا این موانع را بردار
این رفتارهارو اصلاح کن
خب به مسیر اصلیت برمیگردی
لازم نیست کاری کنه
فقط موانع را بردار
مثلا لذت بردن از خوردن غذا یک مانع در مسیر تناسبه
این را اصلاح کنی بدنت به هوشمندترین حالت کار خودشو انجام میده
مثل من که هنوزم موندم چطور انقدر لاغر شدم
انقدر با فیزیک و رفت وآمد نتیجه گرفتم که این لاغری برام مثل خواب بوده
شاید چندماه پیش کسی بهم میگفت نگران چاقی هستی میگفتم نه
من اضافه ای ندارم
این چیزی نیس که
اما در درونم بدون اینکه متوجه بشم حس حقارت و حسرت پنهان بود
انقدر پنهان که با دوره فهمیدم اون حسات نسبت به لاغرا یعنی ناامیدی
یعنی از ما که گذشت
💙💙💙
هدف خداوند از خلقت ما تجربه آزادی است
هر باور منفی یک محدود کننده است که در تقابل با آزادی قرار میگیرد
کشف توحید
شناخت خدا منجر میشه به رفع کردن فیلترها، آزاد کردن حدها
مثل اتفاقی که در تناسب برای من و هزاران نفر دیگه افتاد
پس خدا دویت نداشته فریبا از چاقی و حس حقارت پر باشه، راهش را گذاشته ومن هدایت شدم و متناسب شدم
خیلی راحت
درسته فایل گوش کردم ولی تلاش فیزیکی نمیخواست
یک مثالی بهم الهام شد
فرض کنید ما یک بستری برای آب در باغمون ایجاد میکنیم
و منتظر جاری شدن آب هستیم
وقتی آب نمیاد ذره ای فکر نمیکنیم که باید بریم سر قنات تا ورودی آب را باز کنیم
هی بستر آبو بیشتر میکنیم
هی پهنش میکنیم
بابا داستان جای دیگه است
داستان تناسبم اول در سطح ذهن
در سطح متافیزیکه
بعد در جسم خودشو نشون میده
جسم ایستگاه دومه
ذهن ایستگاه اول
چرا توی ایستگاه دوم وایستادیم و فکر میکنیم مشکل از وایستادن ماست!!!!!!!
💙💙💙
هر هدفی که شما انتخاب کنی در زندگی که بهت آزادی بیشتری بده اون هدف مقدسه، مورد تایید خداست
واقعا درک این جمله یک خداشناسی قوی میخواد
اینکه باور کنیم خدا از ما مشتاقتر برای پاره کردن این زنجیرهایی که به دست و پامون بستیم
هزاران نفر فیلترهاشونو برداشتن و رشد کردن
در خانواده های چاق
در خانواده های بسیار فقیر
در میان بیماری
هدف خداوند از خلقت ما رنج دادن ما نبوده
اگر خدا میخواسته به هر نحوی مارا بکشه چرا مارا بدنیا آورده اصلا؟؟؟؟
😉😉😉
وقتی به رسیدن به خواسته فکر میکنیم به وجد میایم!!!
بخاطر همین احساس بهتر هست که میخواهیم خواسته مون را تجربه کنیم
همین حس که اشتیاق زیادی به ما میده تا مسیرو پیش بریم
البته کار کردن روی ذهن اصلا کار راحتی نیست
ولی با یک راهنما و تمارین خوب شدنی
راستش استاد تو این یکماه اخیر بخاطر الهامات زیادم موضوع ثروتمند شدنو باور کردم
ولی بازی اوقات شیطان بدجور منو میبرد گوشه رینگ
الانم میبره
منتها من امروز فهمیدم این موضوع احتیاج به تکرار داره
یعنی اون حرفشو میزنه
من باید سریع شبنم رو با حسم تولید کنم
و این احتیاج به تکرار بالا داره
مثلا دو روزه هر وقت حرف میزنه کمی مکث میکنم و میخوام منفی بافی کنم که سریع میگم نه درست اینه….
میگم زندگی در ساده ترین حالت بازی احساساته
انقدر ساده که کسی باورش نمیشه
انقدر دروغ شنیدیم که حرف راست بنظرمون عجیب میاد
انقدر از مسیر دور افتادیم که اصلمون یادمون رفته
پس هر وقت ناراحتم میکنه سریع جمله شبنم وارو تکرار میکنم و حسم خوب میشه
حالا یک نمونه شو دوست دارم بگم:
یکی از حالاتی که موشکافی کردم در طول روز حسمو بد میکنه نگران آینده بودنه
بعد ببینید فرشته چه جوابی داد
گفت فریبا مگه آینده چیزی خارج از تو؟؟
اولا عمر تو تا وقتی که ارتعاش میدی
خب حالا که این جاده داره با قدمهای تووووو ساخته میشه پس نگرانی چی؟؟
تو خووووووودت داری میسازیش
وقتی دست خودته پس چرا مثل کتابی بهش نگاه میکنی که یکی دیگه نوشته!!
آینده خارج از تو نیست
با ارتعاشات تووووو
حالا انقدر باید تحلیل بالا را تکرار کنم تا آروم بشم
تا انتخاب ناخوداگاهم بشه
من تا پریروز به آینده مثل شهری نگاه میکردم که ساخته شده و قرار یک مدت توش زندگی کنم
حالا باید با قانون جذب و افکار مثبت اون چالش هاشو حل کنم
در صورتی که با الهام فرشته وارد بعد جدیدی از آگاهی شدم
خیلی چسبید
البته مثل دوره تناسب احتیاج به تمرین و ممارست روزانه داره
که شروع کردم به انجامش
استاد فایل انتظار شما لاغری باشد خیلی عالی بود
تلنگر عالی بهم زد
ممنونم
💙💙💙
هر رنجی مثل چاقی مثل فقر مثل بیماری مثل تنهایی وطرد شدگی فقط بخاطر این هست که با باورهای محدودمون جلوی جاری شدن انرژی خداوند را گرفتیم
و این از شکل خارج شدنا میخواد بگه تو در مسیر صحیح نیستی؛
برگرد
این قبای بقا که تنت کردی مال تو نیست
این قبای نابودی تووووو
اثباتشم رنجهایی که داری میکشی
بخاطر افکار اشتباه خودمان را لایق متناسب شدن نمیدانستیم
لیاقت یعنی طبیعت
یعنی طبیعت ما تناسبه
این هم الهامم بود که تازه درکش کردم
لیاقت یعنی طبیعت
چون خیلی دنبال تعریف لیاقت بودم
که پرمغزترینش از جانب خداوند بهم الهام شد
طبیعت ما ثروته
طبیعت ما تناسبه
طبیعت ما سلامتیه
طبیعت ما تجربه عشق و مودته
مگه میشه با خدای درونت هم نشین بشی و کسی نباشه عاشقت بشه!!
محال ممکنه
چون همه خدارا دوست دارند
همه مظاهر خدوند را دوست دارند بصورت فطری
ممنون از فایل خوبتون
۲۹ مرداد ۹۹
به به چقدر این دلنوشته عاااااالی بود👏👏👏👏
با درود به عزیزانم . من هم واقعا در کودکی بلد نبودم حسرت بخورم چون خداوند این خصلت را اختیاری در دجود نهادینه کرده است و ما انسانها تربیت می شیم که گاها با توجه به دوست داشتن اطرافیانمان مثل اونها عمل کنیم و یاد بگیریم . و فکر می کنیم این یک امر متداول و شایسته است . من واقعا هیچوقت حسرت نمی خوردم و نخوردم ولی انتقاد و یاد گرفتم . که می تونم مثلا از بازیگر ها انتقاد کنم یا ایراد بگیرم یک دبیر داشتیم که می گفت در نتیجه حسادت فرد شروع به انتقاد می کنه . حالا اگه نتونه انتقاد کنه حسرت می خوره البته اینو خودم می گم . حسرت تناسب اندام در دیگران . حسرت نداشتن تناسب برای خودش و نتوانستن پوشیدن مدل مورد نظر . و حتی رنگ دلخواه . این مورد چون به موضوع همسفر هاو خودم مربوط می شه همین و مثال میزنم . واقعا چرا حسرت بخوریم . چرافرد متناسب را که یا خودش تلاش کرده یا جهان هستی بی منت اورا متناسب افریده الگو قرار ندهیم . چرا در دلمون تحسینش نکنیم . و تبارک الله احسن الخالقین و تکرار نکنیم . ؟ چرا حس شعف و جایگزین حس حسرت نکنیم . حس وجد و سپاس برای خلقتی که جهان هستی در من نیز نهادینه کرده است . و برایش تلاش کنم تا شجاعتم را به رخ بکشم . کسی که مدام در حال تغییر به زیبا تر شدنه شجاعه . و بیاییم ما این حس و در اطرافیانمون بجای انتقاد به تحسین تغییر بدیم و به آیندگان جهت و مسیر درست رو نشون بدیم . و خداوند و سپاس که حداقل برای نسل نو شاید مفید باشم و بتونم حس وجد و شادی از زیبایی و محاصن دیگران و آموزش بدم تا اونها دیگه مثل ما درگیر نشن و به دیگر کمال های جهان هستی بپردازن . سپاس برای استاد عزیز و تشکر فراوان. 🙏🙏🙏🙏
با سلام خدمت دوستان عزیزم.چه فایل خوب و پر محتوایی بود خیلی دوسش داشتم و دقیقا من چند روز پیش یه نفر بهم گفت انگار یکمی دوباره چاق شدی و من اولش بهم ریختم و بعد گفتم این یه افت هست پس باید از خودم دورش کنم و دیگه به حرفش توجه نکردم.من هم در قدیم تا افراد متناسب رو میدیدم اصلا نگاهشون نمیکردم یا میگفتم ببین چه خوش شانسه همه چی میخوره و اصلا چاق نمیشه .ولی الان تا افراد متناسب رو میبینم مدام از اندامشون تعریف میکنم مدام در ذهنم میگم چقدر لذت بخش لاغری و خیلی بهشون توجه میکنم و میگم من هم یه روز اینجوری میشم و بهترین لباس هارو میپوشم.من هم میخام به تناسب اندام برسم و حس زیبای ازادی و سلامتی رو بچشم که بهترین حس دنیاست.
سلام بالاخره منم باور محدود کننده خودمو پیدا کردم من در گذشته هرگز حسرت نمیخوردم و مشکلی هم نداشتم بعدا از اطرافیانم یاد گرفتم متاسفانه
از همون موقع ایرادات وبد اخلاقی های منم شروع شد وفکر میکردم باعث پیشرفت من میشه واز حالت سکون درمیام. جالبه اضافه وزنم هم از همون موقع شروع شد چون به افراد زیبا متناسب با غبطه نگاه میکردم تا باعث رشد من بشه ولی غبطه هم انرژی منفی داره
از وقتی با لذت به نعمت ها وزیبایی های اطرافیانم نگا ه میکنم هرروز درهمه زمینه ها دارم رشد میکنم ولذت میبرم
خدایا سپاسگزارم
استاد عزیزم ممنونم
این فایل خیلی عالی بود.
من در مورد ثروت با اینکه بعد از ازدواجم همیشه در تنگنا بودم ولی هیچوقت از دیدن ثروت کسی حسرت نخوردم ولی چون همیشه میترسیدم اگر ثروتمند بشم عشق تو زندگیم کمرنک میشه بنابراین میترسیدم اد خداوند ثروت بحوام و خیلیییی مواقع در زندگیم اذیت شدم و نداری رو با گوشت و خونم حس کردم😔 ولی الان دیگه میدونم این دو موضوع هیچ ربطی به هم ندارن ادم میتونه هم ثروتمند باشه هم عاشق.
در مورد لاغری هم من واقعا همیشه حسرت افراد متناسب رو میخوردم و چون در خانوادمون همه متناسبن و من چاقترین فرد فامیلم این اواخر اصلا جایی نمیرفتم و هر وقت مهمانی یا عروسی بود ماتم میگرفتم که چطوری نرم یا اگر مجبور بودم برم حالا چی بپوشم و…. وای از بعد از شروع دوره دیگه حسرت ندارم و تازه خوشحالم که در فامیلمون همه متناسبند و کلی الگوی درست دارم پیش روم و هر فرد متناسبی میبینم به خودم میگم به زودی تو هم همینقدر خوش هیکل و جذاب میشی🥰
سلام واقعا که چه باوری ،بله من فکر میکنم این باور رو دارم البته یه مدته که با سایت شما همراهم کم رنگتر شده ولی حالا که فکر میکنم این یکی از باورهای محدود کننده من در تمام جنبه هاست بخصوص تناسب اندام و ثروت جالب اینجاست کا من همیشه فکر میکردم من ادم حسودی نیستم و راه خودمو میرم کاری به بقیه ندارم ولی وقتی یه ادم متناسب میدیدم یا ماشین عالی یا ثروتمند بودن رو واقعا حسم بد میشده شاید اونقدرها زیاد نبوده ولی بوده بازم …ممنون استاد بابت اموزشهای عالیتون که ادم رو به فکر میبره وبه خودشناسی میرسونه که اره کند وکاو کن ببین این مانع در تو هم هست یا نه و واقعا من ذهنیت میخواد بگه نه اصلا…. تو خیلی هم خوبی ولی وقتی خودم رو متعهد میکنم که قبل از خوندن نظرات دوستان اول نظر خودم رو بنویسم کم کم همه دست ذهنم برای خودم رو میشه و این خودش اولین قدم محکم هست برای موندن در این مسیر و درنهایت به نتیجه لاغری رسیدن،من این باور محدود کننده رو دارم با شجاعت میگم ولی خودم رو به خاطرش سرزنش نمیکنم بلکه خوشحال هم هستم که پام رو از روی یکی دیگه از ترمزها برمیدارم و نتیجه زودتر خودش رو نشون میده،من میخوام به جای این باور، باور قدرتمند کننده من لایق تناسب اندام هستم و تناسب اندام برای من کاملا طبیعی هست رو جایگزین کنم ،به امید موفقیت🙏😊
من همیشه متناسب بودم غیر از چند سال اخیر ! ولی همیشه در حال رژیم بودم با اینکه لاغر بودم شبا شام نمی خوردم نمی دونم هر کی و نگاه می کردم هرچی می خوره می گفتم وای فلانی اینجوری هر چی بخواد می خوره !
و الان من شام می خورم همه چی هم می خورم ولی لاغر شدم توی این یکساله !
امروز داشتم فکر می کردم که چند سال پیش که رفته بودم ایران من یه مسایلی بود که من اصلا اشتهام کور شده بود توی مسافرت شیراز و اصفهان من با این میزهای سلف سرویس و اینا ولی هیچی وزنم کم نشد همش فکر می کردم من که هیچی نخوردم چرا وزنم کم نشده از بی اشتهایی حالا دارم می فهمم اصلا به خوردن و نخوردن کار نداره !
می دونم که فرشته درونم و خداوند منو تنها نمی زارن تا اینجا خوب پیش اومدم از اینجا به بعدم همینطور انشالله !
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
زمانی فکر میکردم لاغر شدن برای من غیر ممکن خواهد بود و من باید با این ارزو بمیرم چون متناسب شدن رو کاری خیلی سخت و پیچیده و از طرفی خودم رو ادمی بسیار ضعیف و بی انگیزه میدیدم .همیشه فکر میکردم برای لاغری دو تا کار رو باید انجام بدم تا بتونم بهش دست پیدا کنم اول رژیم و دوم ورزش اون هم از نوع سفت و سخت و خوب توی خودم همچین توانایی برای انجام این دو کار نمیدیدم پس در نتیجه با چاقی کنار اومده بودم و میگفتم دیگه کاریش نمیشه کرد.
اما خوب همیشه ته دلم هم دوست داشتم به جوری اسون با یه روشی که نه رژیم داشته باشه و نه ورزش اشنا بشم .😂و جالبه همیشه توی اینترنت وقتی جستجو میکردم میزدم لاغری اسان و یه همچین چیزابی .وخوب خدارو شکر واقعا هم له این روش رسیدم .
الان که میبینم این روش نه رژیم احتیاج داره و نه ورزش خوب خیلی خوشحالم 😁
والان دیگه میبینم اصلا متناسب شدن دور دست نیست ،سخت نیست ،غبر ممکن نیست .بلکه خیلی اسون و راحت و در دسترس هست و فقط به دو تا کار نیاز داره اول اموزش و بعد استمرار ،همین و من خیلی خدارو شکر میکنم که با این روش اشنا شدم و خیلی خیلی نسبت به قبل خودم متناسب شدم و هر بار که خودم رو جلوی اینه میبینم برخلاف قبل که فورا میرفتم سراغ چاقی شکمم و حالم بد میشد الان بازم میرم سراغ شکمم با این تفاوت که میگم خیلی نسبت به قبل عاای شدم .افرین ،خیلی خوبه ،باریک الله ادامه بده .
و بازهم از استاد عزیزم تشکر میکنم 🙏🙏🙏😊😊
سلام استاد عزیز ودوستان گرامی خسته نباشید
من تازه متوجه شدم ک ب چه صورت باید عمل کنم
خیلی خوشحالترم ودلم قرص محکم شده ک من میتونم ب لاغری برسم چون لاغری منتظر منه خداوندا خودت مارا هدایت کردی در مسیر درست هدایت کردی کمکمون کن ک ب ارزو مون برسیم خدایا شکرت
چون ما برخلاف اب شنا میکردیم نمی تونستیم ب تناسب ذهنی ولاغری برسیم حسرت خوردن باعث میشه ما انرژیمونو در مسیر اشتباه استفاده کنیم هر چه بیشتر حسرت بخوریم از هدفمون دور تر می شیم این مسئله باعث ناامید ی میشه
وما همیشه خودمونو شکست خورده ناتوان می بینیم
شکر خدا بزرگ واستاد عزیزمون من متوجه شدم
لاغری اسانترین کار دنیاست ولی برای خودش فرمولی دارد وقوانین خاص خودش را دارد وقانون خداوند هرگز تغییر نمی کنه
ب فکر نگهبانم گفتم ک لاغری مثل اب خوردنه وبهش یاداوری میکنم ک کمکم کنه ک شگفتی ساز بشم
من تصمیم گرفتم دیگه حسرت هیچ چیزی را نخورم وب جاش انرژی خوب براش بفرستم ک خداوند مرا هم در همان مسیر ی ک ارزوشو دارم قرار بده
خدایا شکرت
استاد سپاسگذارم ??
روز۶۳ تکرار
سلام به استاد عطارروشن و دوستانم
تمام مدت عمرمو که در چاقی گذشت همراه حسرت لاغری بودم
خوشبحال مربی م که انقدر خوش هیکله،چه لباسایی میپوشه،خوشبحال فلانی هر چی میخواد میخوره منکه همیشه باید تو رژیم باشم و بعدش بد وبیراها شروع میکردم ونثار خودمو وخانواده و خدا میکردم وهمه رو مقصر هیکل ونداشته های خودم میدونستم،ناآگاهانه فرکانس ترس واسترس وناکامی به جهان میفرستادم ،جالبه انتظار داشتم لاغر ومتناسبم باشم
تو جنبه های دیگه زندگی هم مرتب ارتعاش بد میفرستم وپر از فرمول های مخربم ،اونوقت انتظار دارم ثروتمند وسالم وشاد باشم ،البته ۲سالی میشه دارم آمورش میبینم وخیلی خیلی بهتر عمل میکنم
من تقریبا ۳۰سال از زندگیمو توی حال وهوای نامتعادل زندگی کردم ،زمان میبره برنامه های جدید مورد دلخواهمو مجدد روی ذهن و جسمم دانلود کنم ولی اطمینان دارم که اون خداییکه منو از قعر چاه در اورد البته به خواست خودم،و منو توی این مسیرهای صحیح ذهنی گذاشت ،حتما کمکم میکنه که به انتهای راه ومقصد برسم ،وقتی راه موفقیت فقط یک جاده داره ومنم مطمئنم الان تو جاده ش هستم دیگه خیالم راحته که با هر سرعتی برم بازم به هدفم میرسم ،تمرین میخواد،تلاش میخواد،اعتماد میخواد،حال خوب میخواد ،توکل میخواد
من باور دارم ، ایمان دارم به هر آنچه میخوام با تلاش خودم وکمک خدای مهربان خواهم رسید
سلام. موانع را از مسیر حذف کنید، متناسب میشوید.
نگاه به متناسب شدن با دیده ی حسرت، یک مانع مهم برای متناسب نشدن است. من فکر می کنم که موانع با تکرار کردن و استمرار داشتن به راحتی از بین میروند.
من از امروز در ذهنم افراد متناسب را تحسین میکنم همینطور که قبلا هم میکردم.
رسیدن به تناسب اندام برای من لذت بخش و حتمی است.
حسرت داشتن، احساسی نیست که بتواند به ما در رسیدن به اهدافی که داریم کمک کند. باعث سرخوردگی و افسردگی میشود.
اما باور من میتوانم، احساسی است که میتواند به راحتی ما را در رسیدن به اهداف خود هدایت کند.
باعث سرزندگی و شادی میشود.
در مورد لاغری با ذهن تنها یک باور من میتوانم کافی است با همین باور شروع کردم، ادامه میدهم و متناسب میشوم. بقیه باورهای درست و متناسب کننده در طول مسیر به من داده میشود.
با سلام
باور کردن : هر مشکلی را که شما بررسی کردید آخرش رسیدید به باور . چقدر این باور مهمه . من امروز متوجه شدم اولاً اگر با حسرت به کسانی که نعمتی را که من می خواهم دارند را می بینم و حسرت می برم دلیلش اینه که من چون باور دارم من هرگز اون نعمت را به دست نخواهم آورد حسرت میکشم و حالا باید به دنبال رفع اون هم باشم .باورم را عوض کنم و باور جدیدی را بوجود بیاورم و اونو تقویت کنم . خدایی که دیگران را به آرزویشان رسانده منو هم میتونه برسونه به آرزوهام و هر کس را که می بینم خواسته منو داره تشویقش کنم ، براش شادی کنم ، تحسین کنم و به خودم بگم من هم میتونم به این آرزو برسم .من هم به زودی متناسب می شوم و شاد باشم و سعی کنم احساس خودم را خوب نگه دارم و با لذت غذا بخورم چون دیگه نگرانی ندارم .این حال و احساس این روزهای من است .خدا را شکر
سلام به عاشقان متناسب شدن
منم قبلا وقتی کسی رو میدیدم که اندام خوب ومتناسبی داره می گفتم خوش به حالش در واقع یه جورایی حسرت توی کلامم موج می زد و واقعا ته دلم می گفتم یعنی میشه منم بتونم لاغر بشم؟! اونموقع نمی دونستم که این خودش می تونه یه مانع برای رسیدن به تناسب اندام باشه ممنون از فایل و توضیحات عالی تون . من توی این دوره فهمیدم وقتی میخوام طعم چیزی را درک کنم فقط باید تحسینش کنم تا بهش برسم اونم با احساس خوب نه با حسرت??
دقیقا همین طوره خدا خیلی نیرومندتر وقوی تر از اونیکه ما تصور می کنیم وباور داریم ،وجالبش اینه فقط یک قدم به سمت اون برداریم خدا ده قدم به ما نزدیک می کنه وهمیشه پشتیبان ماست برای رسیدن به هدف فقط کافیه باورداشته باشیم که می تونیم ومی شه وتوی تناسب اندام هم همراهیمون می کنه وفقط زمانی که ناامید هستیم یا مشکلی برامون پیش میاد اون رو صدا می زنیم واین درحالیه که خدا همیشه وجود داره وهمرلهمونه وحمایتمون می کنه
فکر کنم همه یه ججورایی این حسرت خوردن و داشتیم نسبت به لاغری همیشه در ناخودگاهمون بوده و نمی دونستیم!
الان من هر وقت کسی و می بینم متناسب زودی خودم و مجسم می کنم توی اون اندام!
و اطمینان دارم یه روزی من هم مثل همه متناسب می شم انشالله با توکل به خدا و می دونم خدای قدرتمند و توانا منو در این مسیر هدایت می کنه که طعم متناسب شدن و بچشم!
خدایا ممنون و سپاسگزارم زندگی با طعم متناسب بودن چقدر خوب و لذت بخش است
سلام استاد مهربانم و همه دوستان عزیزم
اصلا فکرش را هم نمی کردم که وقتیکه اشخاص متناسب را می دیدم تو دلم می گفتم خوش بحالش چقدر خوشبخته که اندام متناسب داره این مانع برای متناسب شدن من بشه از وقتیکه اینرا یاد گرفتم که نباید حسرت افراد لاغر را بخورم در عوض آنها را توی دلم تشویق و تحسین کنم این رفتار برایم به حالت یک عادت در آمده و چقدر هم از انجامش لذت میبرم و احساس شادی به من دست میده انگار اندام متناسب آن شخص را باهاش شریک میشوم ?????☺
ممنونم استاد بزرگوارم برای این همه اطلاعات و آموزشهای با ارزش و عالی ???????
روز شصت و سه تکرار:
حسرت لاغری داشتن مانع لاغر شدن میشود:
منم مثل خیلیای دیگه از دیدن تناسب دیگران حسرت میخوردم. اما با شرکت در دوره یاد گرفتم که وقتی با چیزی که دوست دارم و دلم میخواد تجربش کنم مواجه میشم با لذت و عشق تماشاش کنم و خودمو در حین داشتنش مجسم کنم. احساسی رو که با رسیدن به تناسب ایدهالم خواهم داشت همین حالا تجسم کنم و ازش لذت ببرم و به خودم بگم بزودی منم مثل اون شخص متناسب میشم.
این موضوع خیلی به من کمک کرد تا اشتیاق رو جایگزین حسرت و غصه بکنم. الان همیشه چشمم به دنبال چیزهاییه که میپسندم و دوست دارم منم داشته باشم تا بتونم با تصور داشتنش احساسمو خوب کنم و قدمی به خواستههام نزدیکتر شم.
باسلام خدمت استاد عزیز ودوستان خوبم
من از صبح چند بار این فایل رو گوش کردم نمیتونستم درک کنم که وقتی من میگم خوش به حال فلانی که لاغر شده چرا میتونه این معنی رو داشته باشه که من لاغر شدن رو برای خودم بعید میدونم وباور ندارم که میتونم لاغر بشم .درصورتیکه ووست دارم لاغر بشم .
تا اینکه همینطور که داشتم فکر میکردم توی مغزم با خودم وفایل کلنجار میرفتم یهو این فکر افتاد توی سرم که وقتی خانواده ام میخوابن من وقتهایی که موقعیت خوابیدن نداشته باشم ونتونم بخوابم .حالا یا کاری داشته باشم یا بخوام برم جایی یا هر دلیل دیگه ای .انوقت میگم خوش به حالشون که خوابیدن .اما هر وقت کاری نداشته باشم وبتونم بخوابم هیچ وقت تا حالا نگفتم خوش به حالشون وبعدش بخوابم .بدون گفتن همچین حرفی وفکری راحت منم میرم میخوابم .
وبعد همین مثال رو برای چیزهای ساده تر مثل خوردن یه غذا ویه خوراکی .رفتن به جایی وموردهای اینطوری که توی روزمده خیلی پیش میاد تعمیم دادم .وبهم ثابت شد وقتی میگم خوش به حال فلانی که لاغر شده دقیقا این جمله رو میگم که خوش به حال فلانی که لاغر شده من که متاسفانه نمیتونم لاغر بشم و الی اخر .
اما نکته مثبتش اینجا بود که وقتی توی حرفها ورفتار خودم جستجو کردم دیدم الان دیگه افراد متناسب رو که میبینم این حرف رو نمیزنم ویاد گرفتم به دید دیگه ای به افراد متناسب نگاه کنم .
نشان های دریافت شده
سلام سلام سلام به تمام دوستان عزیز??بازم ممنون استاد همیشه وبه موقع راجب موضوعهایی که که بی نهایت مهم هستن برای ما فایلایی تهیه میکنین ***واقعا از شروع تا حالا که حدود ۲و سال نیم از شرکت من در این دوره ها میگذره کلی تغییر داشتم واقعا قبلا من حسرت داشتم برای لاغر شدن هرچن اضافه وزنم کم بود ولی نم تونستم به هدفم برسم ***ولی از زمانی که دوره لاغری با ذهن رو شروع کردم دیدیم افکارم اشتباهه وبا گوش کردن وراهنمایی استاد عزیز کم کم به هدفم رسیدیم البته نا گفته نمونه که من بدای لاغری اومده بودم ولی استرس هدفمتد بودن انگیزه بالا برا رسیدن به تمام اهدافم در من شکل گرفت که همینطور که میبینین هنوز با الاغری با ذهن همراهم هر وقت فایل جدید هس گوش میدم لذت میبرم واز تکرار فایلای قدیمی هنوز لذت میبرم ممنونم استاد بابت تمام زحمات شما????????