رژیم گرفتن ، دلیل چاق تر شدن است
مراقب باشید! نفرت از رژیم سبب چاقی بیشتر می شود.
سالهای زیادی از عمرم را اضافه وزن داشتم و به خوبی مسائل و مشکلات افراد چاق را درک میکنم به همین دلیل همواره سعی میکنم تا با ارائه راهکارهای مناسبی میزان فشار و استرس ناشی از اضافه وزن روی افرادی که اسیر چاقی هستند را کاهش بدهم تا احساس و توانایی متناسب شدن را در خود ببینند و برای تغییر کردن اقدام کنند.
یکی از مسائل مشترک بین تمام افرادی که اضافه وزن دارند رژیم گرفتن است. هر فردی که اضافه وزن داشته باشد حداقل یک بار در طول عمر خود اقدام به رژیم گرفتن کرده است و تاثرات روانی آن را به خوبی می داند.
در تمام دفعاتی که برای لاغر شدن اقدام میکردم بخشی از برنامه رژیم غذایی بود، لیستی شامل مقدار و نوع موادی که مجاز به استفاده هستم داشتم بعلاوه یک ترازوی جیبی کوچک که ابزار اندازه گیری نان بود. همیشه برای شروع برنامه های لاغری اشتیاق داشتم چون مصمم می شدم که شرایط خودم را تغییر بدهم اما بعد از چند روز انجام مراحل رژیم غذایی به دلایل مختلف از ادامه مسیری که انتخاب کرده بودم عاجر میشدم و ادامه نمیدادم.
مسائل و مشکلات رژیم گرفتن را همه افرادی که اضافه وزن دارند میدانند و نیازی به توضیح بیشتر درباره آن نیست.
موضوع اصلی این مقاله درباره تاثیرات مخرب کلمه رژیم گرفتن در ذهن ما است، تاثیری که به طور ناخودآگاه نه تنها مانع از متناسب شدن ما میشود بلکه به شدت در چاق تر شدن ما تاثیرگذار است.
مهمترین خواسته روح انسان داشتن آزادی است، و این خواسته از طریق ذهن ما مورد حمایت قرار میگیرد. هر برنامه ای که سبب محدودیت در آزادی ما شود به شدت باعث ایجاد احساس بد در ما خواهد شد.
در تمام دفعاتی که برای لاغری اقدام کردید و از انواع رژیم های غذایی استفاده کردید عملا شما روح و جسم خود را از آزادی منع کردید و خود را با محدودیت مواجه کردید. موضوعی که به هیچ وجه مورد تایید روح و ذهن ما نیست و به هیج شکلی نمیتوان ذهن را متقاعد کرد که از احساس آزادی خود چشم پوشی کند.
این خصوصیت ذهنی سبب میشود هرچقدر که شما سعی کنید با اعمال رژیم ها خود را به تناسب اندام برسانید ذهن شما تلاش بیشتری میکند تا از طریق ترغیب شما به خوردن و بیشتر خوردن خود را از بند اسارت رژیم رها کرده و به آزادی دست پیدا کند.
به همین دلیل است که بسیاری از افراد بعد از اتمام مدت رژیم به پرخوری بیشتر روی می آوردند و خیلی زود به وزن و سایز قبلی بر میگردند چون ذهن شما مدت زمان محدودیت را از طریق تشویق شما به پرخوری جبران خواهد کرد.
مجموعه خاطرات و مسائلی که ما در دفعات رژیم گرفتن تجربه کرده ایم در ذهن ما ترس عظیمی از رژیم بوجود آورده است و هروقت صحبت از رژیم میشود بلافاصله ذهن ما واکنش میدهد و احساس بدی در ما شکل میگیرد حتی اگر ما در رژیم نباشیم و یا حتی قصد رژِیم گرفتن نداشته باشیم که همه این واکنشها بخاطر تصاویر ذهنی محدود کننده ایست که قبلا از برنامه های رژیمی در ذهن خود ذخیره کرده ایم.
ترس ما از رژیم گرفتن سبب میشد که همواره برای دور ماندن از احساس رژیم گرفتن به پرخوری خود ادامه دهیم و اصولا زیاد خوردن را به عنوان حالت طبیعی و پیش فرض خود انتحاب میکنیم و هر بار که مشغول خوردن میشویم برای اینکه احساس رژیم نداشته باشیم حتما مقداری از حد توان خود بیشتر میخوریم که مطمئن باشیم رژیمی درکار نبوده است و ما در نهایت احساس آزادی هستیم.
این اختلال در عملکرد ذهن افراد چاق سبب میشود که فرد از ترس رژیم گرفتن علاقه ای به لاغر شدن هم نداشته باشد و چاقی را بر لاغری ترجیح دهد چون در ذهن او لاغری به معنی رژیم گرفتن و محدویت است.
بسیاری از افراد چاق در مهمانی ها برای اینکه مورد خطاب قرار نگیرند که مگه رژیم داری؟ سعی میکنند پرخوری کنند تا کسی گمان نبرد که او طبق برنامه خاصی رفتار غذا میخورد.
به قدری از کلمه رژیم متنفر است که ترجیح میدهد با پرخوری کردن خود را در معرض چاقی بیشتر قرار بدهد اما برچسب رژیمی به او زده نشود.
این اختلال ذهنی در افرادی که حتی در دوره لاغری با ذهن شرکت میکنند به وضوح دیده میشود که البته سعی شده است با فایل های توضیحی و تمرینات مناسب اطلاعات ذهنی فرد درباره کلمه رژیم تغییر کند تا فرد به شکل راحت تری در مسیر متناسب شدن قرار بگیرد.
اما استحکام این باور قوی و قدیمی سبب بروز اختلال در روند متناسب شدن افراد میشود به شکلی که فرد مطرح میکند که پعد از استفاده از مطالب آموزشی دوره لاغری با ذهن پیغام سیری را به خوبی دریافت میکند و به وضوح میداند که به اندازه کافی غذا خورده است و دیگر نباید زیاده روی کند اما از ترس اینکه مبادا رژیم گرفته باشد اقدام به بیشتر خوردن میکند و عواقب این کار عذاب وجدان و بد شدن احساس شرکت کننده است.
دوستان خوبم به این موضوع دقت کافی داشته باشید، باید دیدگاه خود درباره صحیح خوردن را تغییر دهید، فردی که در دوره لاغری با ذهن شرکت کرده و مراحل آموزشی را گام به گام طی کرده است و آموزشهای لازم را به ذهن خود داده است با فردی که اضافه وزن دارد و از آموزشهای ذهنی استفاده نکرده است بسیار شرایط متفاوتی دارد.
ذهن فرد آموزش دیده به خوبی پیغام سیری را ارسال میکند و فرد به وضوح متوجه میشود که سیر شده است اما ذهن فردی که آموزش ندیده است پیغام سیری را در موقع درست صادر نمیکند و سیری در این افراد به معنی پرخوری و انباشته کردن غذا در حد خفگی در بدن خود است.
ذهن شما با کمال احساس آزادی پیغام سیری را صادر میکند و شرایط ذهنی فرد آموزش دیده کاملا با فردی که آموزش ندیده است و ذهنش در پی درک احساس آزادی است متفاوت است.
ذهن فردی که آموزش دیده آزادی را در متناسب شدن میداند و فردی که آموزش ندیده آزادی را در چاقی بیشتر و رهایی از هرگونه محدودیت غذایی می بیند.
ذهن فردی که آموزش دیده لذت را در خوردن غذا به مقدار مناسب میداند و ذهن فردی که آموزش ندیده لذت را خوردن مقدار بیشتری از غذا ها میداند.
محتوا و فرمول های ذهنی شما دوست عزیزی که از آموزشهای دوره لاغری با ذهن استفاده کرده اید کاملا با خود گذشته تان متفاوت است.
پس اگر در مقدار خوردن شما با اشتیاق و علاقه تغییر حاصل میشود و از نخوردن مقدار اضافه احساس خوبی دارید این تغییر در رفتار غذایی خود را با رژیم گرفتن اشتباه نگیرید.
متاسفانه این اشتباه بزرگ سبب میشود که فرد علیرغم اینکه به خوبی مطالب آموزشی را درک میکند و تمرینات را به بهترین شکل انجام می دهد اما از کسب نتیجه مطلوب محروم بماند چرا که با ترس از رژیم داشتن به اجبار خود را به پرخوری محکوم می کند برای اینکه خیالش راحت باشد که رژیم نگرفته است.
رژیم گرفتن با تغییر سبک رفتار بسیار متفاوت است. رژیم همانطور که از اسمش مشخص است برای مدت خاص و محدودی است. مثلا برای یک ماه، سه ماه، شش ماه و … و حتما روزی به پایان میرسد و فرد مجددا به شکل قبلی خود غذا میخورد و ذهن او این مدت محرومیت را از طریق پرخوری، بسیار آرام آرام جبران می کند.
اما تغییر سبک زندگی به این معنی است که شما از روزی که متوجه پیغام سیری ذهن خود میشوید و به اندازه مورد نیاز غذا میخورید تا وقتی که زنده هستید میخواهید به این سبک جدید رفتار و زندگی کنید.
پس شما در رژیم نخواهید بود بلکه سبک زندگی شما کاملا متفاوت شده است.
با توجه به سبک زندگی افرادی که همیشه متناسب هستند به وضوح متوجه میشوید که آنها در اغلب موارد مقدار غذایی کمتر از دیگران مصرف میکنند و به هیچ وجه احساس رژیم بودن یا تنفر از رژیم گرفتن را ندارند
چون رفتار آنها سبک زندگیشان است و یک رژیم مقطعی و کوتاه مدت نیست.
بنابراین تمام سعی شما باید تبدیل کردن عادت های رفتاری غذایی خود به سبک زندگیتان باشد و با مطالعه چندبار این مطلب فوق العاده و فکر کردن به موضوعات مطرح شده، یقین حاصل کنید که تغییر رفتار غذایی شما به معنای رژیم داشتن نیست بلکه به معنای تغییر کردن سبک زندگی شماست. چرا که شما دیگر نمیخواهید آن فرد چاق قبل از شرکت در دوره باشید.
تصمیم گرفته اید لاغر شوید و برای همیشه لاغر بمانید پس آموزشهای شما برای مقطع کوتاهی از زندگی نیست و قرار ما تغییر سبک زندگی شرکت کنندگان است.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 4.54 از 13 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام به استاد گرامی و دوستان خوبم….
من خیلی به این مقاله فکر کردم.فایل صوتی تصویری که اصلا دانلود نشد ولی متن بقدری قوی بود که کلی مشکلات من رو حل کرد….
بله استاد.درسته.من در قسمت نظرات مقاله قبلی هم گفتم من مشکلم اینه که با وجود اینکه کما بیش پیغام سیری رو همون ابتدای غذا خوردن دریافت میکنم با خودم میگم من که هنوز چیزی نخوردم یکم دیگه بخورم یا اینکه میگم من که رژیم نیستم و غذا چاق کننده نیست میتونی بیشتر بخوری .حستو بد نکن و بخور. هستن احساسایی که نشون از مقابله من بین سبک رژیم و ترس از محرومیت وسبک جدید زندگی من بعد آموزش ها داره.من میدونم هیچ ماده غذایی به خودی خود چاق کننده نیست ولی طرز برخورد ما با اون ماده ست که ما رو چاق یا متناسب میکنه.وقتی زیاد به خوردن نخوردن (رژیم) فکر کنیم یا حتی اصلا به طرز و نوع خوردنمون فکر نکنیم و بی هوا بخوریم چاق میشیم.من از این فایل بینظیر اینو متوجه شدم که سبک زندگی من با آموزش ها عوض شده و چون بی اختیار و ناخودآگاه بوده ذهن خودآگاه من باهاش مقابله میکنه و نمیپذیره.الان ذهن خودآگاهم هم متوجه موضوع شد و دیگه مطم،نم مشکلی پیش نمیاد.ناهماهنگی روح و ذهن و جسم بود. الان که هماهنگ شدن همه چیز رو به پیشرفت حرکت میکنه. مشکل برطرف خواهد شد. هر وقت پیغام سیری که امروزا به وضوح دریافت میکنم از مغز یا ذهن رسید جسمم هم دست از غذا میکشه و براحتی اطاعت میکنه و تمام….یه تکه دیگه از پازل موفقیت هم جور شد….مرسی استاد…بخدا تو فایل قبلی هم مطرحش کردم. مونده بودم چرا با این همه خوندن و گوش دادن به حرفاتون نمیتونم این موضوع رو حل کنم و درست عمل کنم.من از حس محرومیت وحشت داشتم.در ناخودآگاهم.و طفلکی من….طفلکی ناخودآگاه من….سالها در مسیر اشتباه زجر کشیده. نخورده.رژیم های سخت داشته و اثری ندیده. چشش ترسیده.اسم رژیم و محرومیت که میاد میترسه و باز براش لاغری سخت میشه. ولی شعار ما اینه . لاغری با ذهن آسونترین کار دنیاست.وقتی یه جایی که ذهن میگه نخور .بسه سیر شدی. ولی چشم و دهن دو تا کانال محرک دوست دارن بخورن تضاد پیش میاد که مگه نگفتی غذا چاق کننده نیست. مگه استاد نگفت تو روش من محرومیت نیست. مگه نگفت آزادی کامل داری.من به هوای این شعار اومدم که گمشدمو اینجا پیدا کنم.راحت باشم و دغذغه نداشته باشم .پس بخور چیزیت نمیشه….آخی…نمیدونه داره بزرگ میشه.داره آموزش میبینه درست زندگی کنه.داره یاد میگیره یه سبک دیگه از زندگی رو تجربه کنه .و وقتی این تجربه لذت بخش باشه ذهن هی تکرارش میکنه .تکرار به عادت و عادت به رفتار صحیح لاغری تبدیل میشه و چند وقت میگذره یهو میبینی لباسات گشاد شدن.اون رفتار خودش رو در جسمت نشون داده. تو لاغر شدی.و چه خوشبختی ای بالاتر از این…….
استاد احساس میکنم به سطح بالاتری از درک رسیدم….
نمیدونم چی شده…انگار یه پله پیشرفت داشتم….
خیلی خوشحالم.در پوست خودم نمیگنجم از اینکه قراره از این لحظه درست عمل کنم و یک مانع بزرگ لاغریمو برداشتم.قراره باقدرت بیشتری در مسیر لاغری با ذهن گام بردارم.عالی بود. بینظیر بود.چقد عالی ما رو درک میکنین استاد….
مرسی خدای مهربونم
سپاس استاد خوبی ها