موضوع باور کردن لاغر شدن به قدری اهمیت دارد که به تنهایی قادر است مانع از لاغر شدن شما شود.
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند متاسفانه اسیر این باور قدرتمند و بسیار مخرب هستند که نمی توانند لاغر شوند و به این شکل برای خود به هیچ وجه توانایی و شانس لاغر شدن قائل نیستند.
اهمیت باور کردن توانایی لاغر شدن
سی و پنج سال از زندگی ام با چاقی گذشت و در این مدت تلاش های زیادی برای لاغر شدن انجام دادم.
رژیم های غذایی مختلف را استفاده کردم و بارها برای لاغر شدن باشگاه رفتم و صدها کیلومترها پیاده روی کردم اما هیچ وقت لاغر نشدم.
البته در حین تلاش کردنم برای لاغری نتایج مختلف کسب کردم و هر بار مقداری از وزن و سایز من کم می شد اما مقدار کم شده زودتر از زمانی که کم شدنش طول کشیده بود دوباره به وزنم اضافه می شد.
این نتیجه نگرفتن ها برای سالهای متوالی سبب شده بود که من باور کنم قابلیت لاغر شدن ندارم.
البته باور کردن صحبت های اطرافیان مبنی بر ارثی بودن چاقی در خانواده من، پایین بودن سوخت و ساز بدنم و دلایل مختلفی که برای چاقی من عنوان می کردند باعث تقویت باور کردن سخت بودن لاغر شدن در ذهنم شده بود.
اطمینان دارم شما دوست عزیزی که این نوشته را می خوانی مانند من در گذشته بارها برای لاغری از روش های مختلف اقدام کردید، رژیم گرفتید، ورزش کردید و … اما از آنجایی که نتیجه نهایی بر اساس نگرش شما درباره چاقی و خودتان رقم می خورد موفق به تحقق رویای لاغری خود نشده اید.
در تمام دفعات و روزهایی که برای لاغر شدن اقدام می کردید توجهی به اهمیت باور کردن توانایی لاغر شدن خودتان نداشته اید و از آنجا که این نگرش به طور عمومی در بین افراد چاق وجود دارد سبب شده است که از تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن نتیجه نگیرید.
این در حالی است که شما در انجام بسیاری از کارها موفق بوده اید اما فقط در کاهش وزن هیچ موفقیتی کسب نکردید و تنها دلیل آن باور کردن چاقی و همچنین باور کردن ناتوانی خود در لاغر شدن بوده است.
نقش باور (انتظار) در زندگی
موضوع باور کردن لاغر نشدن فقط مربوط به افراد چاق نیست بلکه در بسیاری از افراد متناسب نیز این موضوع در جنبه های دیگر زندگی آنها به وضوح دیده می شود.
بعنوان مثال فرد باور کرده است نمی تواند در کسب و کار به موفقیت برسد.
باور کرده است نمی تواند با شخص مورد علاقه اش ازدواج کند.
باور کرده است که نمی تواند در کنکور با رتبه قابل قبول پذیرفته شود.
بنابراین در افراد چاق علاوه بر باور کردن لاغر نشدن، در جنبه های مختلف زندگی عدم باور های مختلفی وجود دارد اما به دلیل اینکه موضوع چاقی از اهمیت زیادی برخوردار است و فرد خود را در لاغر شدن ناتوان می داند سبب می شود که به راحتی باور کند در موضوعات دیگر نیز ناتوان است.
نکته حائز اهمیت اینکه:
باور کردن هر موضوعی سبب تاثیر ساده و راحت آن باور در موضوعات دیگر زندگی می شود و همچنین باور نداشتن به یک موضوع سبب عدم باور نسبت به سایر موضوعات دیگر می شود.
بنابراین برای تحقق رویای لاغری نیاز داریم ابتدا روی موضوع باور کردن توانایی لاغر شدن خودمان کار کنیم.
نیاز داریم تا به توانایی ذهن خود اطمینان کنیم و باور کنیم که می توانیم لاغر شویم.
کسب نتیجه از روش لاغری با ذهن
یکی از سوالات پرتکرار از طرف اعضای سایت تناسب فکری این است که:
“منم میتونم از دورها نتیجه بگیریم و لاغر بشیم؟”
چرا خیلی ها این سوال را می پرسند؟
چون به توانایی خودشان برای لاغری اعتماد و اطمینان ندارند.
آنها فقط روی نکات ضعف خودشان در موضوع لاغر شدن تمرکز کرده و تمام موفقیت ها و توانمندی های خودشان را در جنبه های مختلف زندگی مورد توجه و تاثیرگذار در تحقق رویای تناسب اندام نمی دانند.
وقتی بارها برای لاغری اقدام کرده و نتیجه نگیرید این طبیعی است که توجه شما بر لاغر نشدن متمرکز شود و باور کنید توانایی لاغر شدن را ندارید.
تمرکز بر شکست ها و فراموش کردن توانایی های خود، کار ذهن منفی باف است و البته ذهن اشتباه نمی کند چون بر اساس باورهایی که در ذهن مان ذخیره کرده ایم عمل می کند.
بیشتر انسانها باورها و نگرش های مخربی درباره خود در ذهنشان ذخیره کرده اند.
باور کردن اینکه: نمی تواتم لاغر شوم، نمی توانم به خوبی یاد بگیرم، نمی توانم در فلان موضوع موفق باشم، نمی توانم با افراد شایسته و دلخواهم ارتباط برقرار کنم.
انسانها عموما نگرشهای مشترک و اغلب منفی درباره خودشان دارند و این نگرش به طور گسترده بر تمام جنبه های زندگی آنها تاثیرگذار است.
باور کردن توانایی لاغر شدن
برای تقویت قدرت لاغری خودتان باید از موفقیت ها و توانایی های خود در جنبه های مختلف زندگی کمک بگیرید.
باید توانمندی های خودتان را بنویسید و بارها آنها را مرور کنید تا به قدرت ذهن خود در رسیدن به خواسته های دیگرتان پی ببرید.
باید آنقدر توانمندی های خود را مرور کنید تا به این باور برسید که می توانید لاغر شوید.
پس توانمندی هات رو مرور کن و به این باور برس که تو میتونی.
به کوچکترین توانمندیت توجه کن مثل: آشپزی کردن، خیاطی کردن، خونه داری کردن، رانندگی کردن و ….
بسیاری از ما ناآگاهانه برچسب های مختلفی به خودمان می چسبانیم.
من فراموشکارم، من دیر یاد می گیرم، من اراده ندارم، من زود فراموش می کنم، من زود چاق می شوم، من تمرکز کافی ندارم، من حوصله خوندن و یا نوشتن تمرینات را ندارم. این برچسب ها در عین حال که به نظر ساده هستند اما باعث تشدید باورهای ناتوانی در ما می شوند.
روش لاغری با ذهن و تمرینات دوره ورود به سرزمین لاغرها، دوره پاکسازی چاقی ذهن و دوره پیشرفته لاغری و دیگر دوره های آموزشی موضوعی نیست که شما قادر به یادگیری آن نباشید. اهمیت ندارد چقدر در اطرافیان یا خانواده به شما گفته شده است که توانایی یادگیری یا لاغر شدن یا هرچیز دیگری را ندارید.
مهم این است که اکنون باور کنید توانایی یادگیری و به نتیجه رساندن هر کاری را دارید.
مهم این است که باور کنید می توانید در هر جنبه از زندگی تان رشد و گسترش ایجاد کنید.
هر انسانی می تواند تغییر کند اگر در ذهنش باور کند که می تواند.
من سی و پنج سال چاق بودم و بارها در استفاده از روش های مختلف برای لاغری شکست خورده بودم.
هزاران بار از اطرافیانم شنیده بودم که من لاغر بشو نیستم چون چاقی من ژنتیکی است.
آنها عقیده داشتند اشتهای من زیاد است و اراده رژیم گرفتن را ندارم.
بارها می گفتند که من فرد تنبلی هستم و به همین دلیل سوخت و ساز بدنم پایین است و نمی توانم لاغر شوم.
دلایل مختلفی برای لاغر نشدن من عنوان می کردند و باور کردن گفته های اطرافیانم سبب شد در طی سی و چند سال که در تلاش برای لاغر شدن بودم لاغر نشوم چون باور کرده بودم : من لاغر بشو نیستم!
زمانی که به لطف خداوند ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهن من شکل گرفت تصمیم قاطع گرفتم که از این مسیر باید به هدف چندین ساله ام که لاغر شدن بود برسم.
مهمترین موضوعی که باعث شروع مسیر لاغری با ذهن، ادامه دادن و کسب نتایج عالی نه تنها در موضوع جسم بلکه در تمام جنبه های زندگی من بود باور کردن دارا بودن قدرت تغییر کردن بود.
من با استفاده از تمرینات ذهنی که در دوره ورود به سرزمین لاغرها به وضوح درباره آن توضیح داده شده است ابتدا قدرت لاغر شدن را در خودم ایجاد و سپس نسبت به تقویت آن اقدام کردم.
به اندازه ای که باور کردن لاغربشو هستم در من تقویت شد، جسم من نیز تغییر کرد و امروز به لطف خداوند در شرایط کاملا متفاوتی نسبت به سالها قبل هستم.
تغییر کردن و مخصوصا لاغر شدن همانطور که برای من امکانپذیر شد برای هر فردی که اضافه وزن دارد و این نوشته را می خواند امکانپذیر است. باور کردن اینکه شما هم می توانید لاغر شوید مهم ترین و اصلی ترین دلیل شگفتی ساز شدن شما خواهد بود.
هماهنگی جسم و ذهن
بدن انسان با هر فکری سازگار می شود.
هر فکر یا نگرشی را در ذهن تان تقویت کنید بدن شما به آن نگرش واکنش نشان می دهد. در واقع تقویت هر فکر یا نگرش در ذهن خود باعث باور کردن آن نگرش می شود.
هر فکری که در ذهن شما مرور می شود همانند تکه ای از پازل شخصیت شما می باشد. وقتی تعدادی فکر نامناسب و تضعیف کننده درباره خود در ذهنتان مرور کنید تصویری ضعیف از خود در ذهنتان ایجاد می شود و به مرور جسم شما نسبت به آن تصویر ضعیف واکنش نشان می دهد.
اینکه وقتی تصمیم به انجام کاری می گیریم بلافاصله احساس بی حوصلگی نسبت به انجام آن کار در ما شکل میگیرد و در اجرای تصمیم خود مردد می شویم.
حالت شک و دودلی در اتخاذ تصمیمات روزمره زندگی یکی دیگر از نتایج شکل گیری شخصیت ضعیف یا باور کردن ناتوان بودن خود در ذهن می باشد.
بنابراین ضروری است نسبت به افکاری که درباره خودتان در ذهنتان مرور می کنید احساس مسئولیت داشته باشید. چون این افکار و نگرش ها منجر به باور کردن امکانپذیر بودن موفق شدن یا نشدن می شود.
نسبت به شنیده ها و توصیف های دیگران از خودتان مراقب باشید که منجر به باور کردن چه چیزی درباره خودتان خواهد شد.
اگر دیگران عقیده دارند انسان ضعیف یا بی اراده ای هستید این نظر آنهاست و حتی اگر صحیح باشد درباره شخصیت و عملکرد گذشته شما بوده است. باور کردن اینکه ضعیف هستید مانع از تغییر کردن شما خواهد شد.
از این لحظه شما می توانید تصمیم بگیرید شخصیت متفاوتی داشته باشید. شخصیتی مصمم و با انگیزه برای تجربه شرایط جدید. شخصیتی که مشتاق برآورده کردن رویاهای خودش است. شخصیتی که عاشق لاغر شدن است و تصمیم گرفته است از مسیر لاغری با ذهن برای تحقق رویای لاغری خود حرکت کند.
برچسب ها را از خودتان جدا کنید
هرگز به خودتان برچسب نزنید.
خیلی از انسانها تمایل به تغییر کردن ندارند بنابراین با برچست زدن به خودشون تغییر نکردن را توجیه می کنند.
- خودم دوست ندارم تغییر کنم.
- دلم می خواد تغییر کنم اما مقاومت ذهنی دارم.
- خیلی دوست دارم تغییر کنم اما توانایی یادگیری ندارم.
- خیلی دلم می خوام تغییر کنم اما اراده برای شروع کردن ندارم.
این افراد به این شکل ترس از تغییر کردن را مخفی می کنند. آنها شجاعت تغییر کردن و روبرو شدن با مسائل احتمالی که در مسیر تغییر کردن ممکن است با آن مواجه شوند را ندارند. بنابراین با استفاده از برچسب ها خودشان را فاقد توانایی یا شرایط لازم برای تغییر کردن نشان می دهند.
بدین شکل هم خودشان را توجیه می کنند که من شرایط تغییر کردن را ندارم و هم برای افرادی که به آنها پیشنهاد تغییر کردن می دهند جواب قانع کننده ای فراهم کرده اند که مورد سرزنش قرار نگیرند.
باور کنید می توانید لاغر شوید
چرا به خودت اعتماد نداری و برچسب لاغر نشدن به خودت میزنی؟
وقتی تونستی با همه رنج و ناراحتی ها در طی این مدت چاق بشی پس حتما میتونی لاغر بشی چون لاغری سمت مقابل چاقی است.
چرا به خودت اعتقاد نداری که می تونی به بهترین شکل موضوعات جدید رو یاد بگیری و برچسب من کندذهن هستم یا من حافظه ضعیفی دارم را به خودت می زنی؟
اگه در یادگیری ضعیف بودی قطعا نمی تونستی چاق بشی. برای چاق شدن صدها فرمول جدید در ذهنت ذخیره کردی. صدها رفتار جدید رو در خودت ایجاد کردی و صدها یا حتی هزاران بار افکار و رفتار چاق کننده را تکرار کردید تا جسم خود را در وضعیت چاقی قرار دادید.
پس شما توانایی یادگیری، به خاطر سپاری و عمل کردن به آموزش ها را به شکل عالی در وجودت از قبل داشته اید و دلیل اثبات این ادعا وضعیت فعلی جسمی تان است.
بنابراین برای لاغر شدن نیاز به توانایی متفاوت و مجزایی نداریم که شاید تصور کنید توانایی لاغر شدن را ندارید.
توانایی که برای لاغر شدن نیاز داریم همان توانایی است که قبلا از آن برای چاق شدن استفاده کرده ایم و انقدر توانایی ما بالا بوده است که به راحتی و مثل آب خوردن چاق شده ایم.
بنابراین از همان توانایی فوق العاده ای که سالهاست از آن برای چاق شدن استفاده کردید این بار برای لاغر شدن استفاده خواهیم کرد.
نتیجه آموزش لاغری با ذهن
همه چیز در جهان دو وجه دارد. همانطور که شب و روز با هم معنی پیدا می کنند، بالا و پایین با هم فابل درک هستند، چاقی هم با لاغری معنی و مفهوم پیدا می کند.
اگر خودت را چاق خطاب می کنی به این دلیل است که سمت مقابل آن که لاغری است وجود دارد و چون می توانی لاغر شوی آرام و قرار برای لاغر شدن نداری.
این را روح و اصل وجودت می داند که توانایی لاغر شدن را داری بنابراین به هر شکل ممکن شما را ترغیب و تشویق با لاغر شدن می کند.
اگر تونستی چاق بشی صد در صد می تونی لاغر بشی حتی اگه تا الان از فکر کردن به لاغر شدن هم احساس یاس و ناامیدی کردی باید از این لحظه نگرش خودت درباره توانایی لاغر شدنت رو تغییر بدی. باید روی باور کردن لاغر شدنت حسابی کار کنی تا یقین پیدا کنی که لاغر شدنی هستی اونم از نوع خوب و راحت و شگفتی سازش.
اگر تا حلا نتونستی لاعر بشی چون مسیرت اشتباهت بوده. در مسیر اشتباه به هر اندازه با هر سرعتی حرکت کنی هرگز به مقصد نخواهی رسید. در مقابل وقتی در مسیر صحیح حرکت کنی با هر سرعتی به حرکت خودت ادامه بدی، اگه بارها متوقف بشی و پیاده بشی و دوباره سوار بشی و ادامه بدی باز هم به مقصدت می رسی چون مسیرت درسته.
لاعری با ذهن همون مسیر درسته است برای لاغر شدن.
لاغری با ذهن مسیری است که هر کی با هر سن و هر مقدار اضافه وزنی واردش بشه و انجامش بده نتیجه میگیره.
فردی که تصمیم می گیره و قدم اول رو بر میداره و دوره آموزش لاغری با ذهن رو تهیه می کنه و اشتیاق برای یادگیری داره و تمرینات رو به شکلی که گفته شده انجام میده و ادامه میده چه بخواد چه نخواد لاغر میشه.
همانطور که چاق شدن به خواسته ما ربط نداشت و با اینکه هیچ کس دوست نداره چاق بشه ولی به راحتی چاق و چاق تر میشه بنابراین لاغر شدن هم خودبخودی انجام خواهد شد و اصلا ربطی به خواستن و نخواستن نداره.
وقتی کارهایی که فایل هایی که گذاشته شده رو گوش میدی، تمریناتی که گفته شده رو انجام میدی و به توصیه های آموزشی عمل میکنی لاغر شدن خودبخودی انجام میشه.
آیا ذهن ما برای لاغر شدن مقاومت دارد؟
خیلی ها تصور میکنند ذهن مقاومی دارند بنابراین به راحتی نمی توانند لاغر شوند. آنها عقیده دارند ذهنشان مقاومت دارد و را راحتی لاغر شدن را نمی پذیرد.
لازم است بدانید که ذهن هیچگونه مقاومتی ندارد.
این شما هستید که می توانید در خودتان نیروی مقاومت کردن را از طریق تنبلی کردن، پشت گوش انداختن و خیلی موارد دیگر ایجاد کنید.
ذهن اندام فیزیکی نیست که توانایی مقاومت کردن داشته باشد. بنابراین اگر مقاومتی در خودتان مشاهده می کنید مربوط به ذهن نمی باشد بلکه ایجاد شده توسط خودتان است.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام تمرین جلسه باور کردن لاغر شدن ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن سوالات مطرح شده را با شرح انشایی در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.
- تاثیر باور کردن لاغر شدن در موفقیت خود برای لاغر شدن را شرح دهید.
- تاثیر باور کردن یا باور نکردن در سایر جنبه های زندگی را شرح دهید.
- در روش هایی که قبلا برای لاغر شدن استفاده کرده اید نگرش شما نسبت به خودتان برای لاغر شدن چگونه بوده است؟
- باور و نگرش شما درباره توانایی لاغر شدنتان را شرح دهید. در گذشته چه نگرشی داشتید و اکنون چه نگرشی دارید؟
- استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن چه تاثیری بر باور کردن قدرت لاغر شدن شما گذاشته است؟
- لاغری با ذهن چگونه به باور کردن توانایی لاغر شدن شما کمک میکند؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.17 از 66 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد روشن مهربان و دوستان عزیزم
بنظر من اگه کسی مثل من واقعا به ته خط رسیده باشه و دیگه ازین وضعیت نامتناسبش خسته شده باشه و بهش فشار بیاد و واقعا بخواد که شرایط جسمی و روحی ش تغییر کنه
با شور و اشتیاق شروع میکنه و ادامه میده
اگه کسی شروع نمیکنه و هزار تا دلیل برای ادامه ندادن میاره همش بهانه ست همش توجیه تنبلی خودشه همش بخاطر اینه که با تمام وجودش لاغری و تناسب رو نمیخواد هنوز به ته خط نرسیده
من دیگه حتی نمیتونستم خودم رو بشورم دستم بزور به خودم میرسید تو حموم مینشستم نمیتونستم پا شم
پله های خونه مون که آسانسور هم نداریم بزور و با هن هن و نفس زدن بالا میومدم هر شب کف پاهام گز گز میکرد کمردرد امونم رو بریده بود دیگه هیچ لباسی تنم نمیشد شلوارام همه تنگ شده بودند از قسمت لای شلوار همه ترکیده بودند همسرم دیگه مثل اوایل ازدواج نگام نمیکرد تو بدمینتون که ورزش مورد علاقه مه به توپها نمیرسیدم کوه نمیتونستم برم طبیعتگردی برام سخت شده بود ازون مهمتر حال دلم اصلا خوب نبود حس میکردم افسرده شدم رابطه م اصلا با خدا خوب نبود درونم پر از خشم و نفرت از اطرافیان رو مخی بود
دیگه باید چی میشد که من تصمیم میگرفتم بیام اینجا و حرکت کنم به سوی لاغری و تناسب اندام
چقدر دلیل لازم بود که من اینهمه با شور و شوق شروع کنم و ادامه بدم
اینکه الان جدای اینهمه لاغری و تناسب که نصیبم شده اینهمه حال دل من خوب شده اینهمه آرامش اینهمه شادی اینهمه لذت اینهمه اعتماد بنفس اینهمه دوست داشتن خودم نصیبم شده
کدوم قرص و دکتری کدوم ویزیتی کدوم روانشناسی میتونست اینهمه حال منو خوب کنه
اینهمه نگاه من به همه چیز مثبت شده
اینهمه حس شکرگذاری در من شکوفا شده
من صبح با لبخند چشمامو باز میکنم و از همون ثانیه اول میگم خدایا شکرت بخاطر همه ی این نعمتهایی که بهم دادی چقدر خوابهام با کیفیت شده
از صدای گنجشکهای پشت پنجره اتاقم تا نوری که به تختم تابیده تخت خواب گرم و راحتم سلامتی جسم و جانم حضورم تو اینجا همه و همه رو شکر میکنم
من دیگه از زندگی چی میخوام الان آرامشی رو دارم تو زندگی تجربه میکنم که تو این ۴۳ سال عمرم هیچ وقت با این کیفیت تجربه اش نکرده بودم الان همه ی شادی ها و لذتهای من درونی شده
من از جستجوی لذت از بیرون و عوامل بیرونی رسیدم به درون ،همه چیز درون من بوده و من اینهمه مدت جای اشتباهی به دنبالش می گشتم
الان از تنهایی هام هم لذت میبرم از خودم افکار جدیدم لذت میبرم زندگیم رنگی رنگی شده
مسیری که قبلا برای لاغری میرفتم تهش بن بست بوده من تلاشمو میکردم ولی چون مسیرم به کل از ابتدا اشتباه بوده به هدف نمیرسیدم راه رو گم کرده بودم دور زدم برگشتم تو مسیر حالا سرعت حرکتم مهم نیست حتی میشه مثل همون لاکپشت آهسته و پیوسته حرکت کنم مهم اینه دیگه تو مسیر درستی هستم
خوب الان که مسیر درست رو استاد داره بهم نشون میده چراغ رو هم برام روشن کرده تا من جلوی پام رو ببینم زمین نخورم چرا من ازش استفاده نکنم و کفران نعمت کنم
ازین نعمت که خدا منو برگزیده و درش قرار داده استفاده میکنم از استادم تشکر میکنم با نوشتن احساساتم تغییراتم چه جسمی چه روحی یجورایی استادم رو خوشحال میکنم چون میدونم چقدر موفقیت شاگرداش خوشحالش میکنه
چون میفهمه رسالتش تو این دنیا نتیجه بخش بوده
چند تا آدم مثل من رو استاد هدایت کرده
خیرش نور وجودش به چند نفر مثل من آرامش داده
چند نفر تو این سالها مثل من با اومدن تو این سایت زندگی شون زیرو رو شده
یه انسان چی دیگه از خدا میخواد
اینهمه تاثیر مثبت رو دیگران معجزه ست
قطعا پیامبران هم در گذشته کارشون همین بوده
الهی همه ی این حال خوب های زندگی من مثل نور و رحمت برگرده تو زندگی استاد روشن
و از خدا هر چی میخواد نمیدونم پول ثروت عشق سلامتی عاقبت بخیری فرزندانش همسرش همه و همه براش از طرف خدا جور بشه برکت پر بشه تو زندگیش دست به هر چیزی میزنه طلا بشه
سلام دوست عزیز مژگان خانم از خواندن دیدگاهت خیلی لذت بردم مرحبا بر شما آفرین برات بهترینها را آرزومندم .
بنام خدا سلام گام30:باور کردن لاغری ازاینکه دراین مسیر زیبا قرار دارم خوشحالم وایمان دارم که لاغر میشویم چون اون باور کردم لاغری رو حالت طبیعی جسمم میدونیم وباور دارم که توانایی لاغر شدن رو دارم چون ما چگونه چاق شدیم همان طوری لاغر میشویم فقط باید فرمولهای جدید جایگزین کنیم وباید استمرار داشته باشیم چون لاغری یاد گرفتنی است بایدمثل زبان انگلیسی اون یاد بگیریم تمرین تکرار داشته باشیم واون باور رو در خودمون تقویت کنیم وبه نتیجه میرسیم چون ما توانایی انجام هر کاری رو داریم مثل آشپزی کردن خونه داری کردن وهر و باید هرروز دراین مسیر زیباباشیم اطمینان اشتیاق واستمرار داشتن که مارا به موفقیت میرساند به لاغری دائم میرسیم باورها همه چیزند چون درتمام جنبه های زندگی تاثیر گذار است به هر چیز باور کنیم اون در زندگیمون نمایان میکنیم واگر باور داشته باشیم که لاغر میشویم اون لاغر در زندگی ما نمایان میشود ومن ایمان دارم که میرسم وخداوند متعال مارا به راه راست هدایت کرده است این کلام زیبا که لاغری آسان ترین کار دنیاست واقعاهمین طور هست ممنونم استاد گرامی بابت این آگاهی ارزشمندتون سپاس فراوان
و خدایی که در این نزدیکیست.
چ خوب فرمودید استاد.دوره ۱۲ گام رایگان برای اینه که آدمهای تازه وارد متوجه بشن که توانایی آموزش لاغری رو دارن منم تواناییش رو دارم چون توانایی چاقی رد داشتم،توانایی حرف زدن توانایی گوش کردن توانایی خواندن و نوشتن توانایی کار کردن در بیرون از خونه،توانایی آشپزی و خیاطی و گل آرایی رو دارم.من توانمندم در آموزش و یادگیری هرآنچه دلم بخواد.و دلم میخواد هر روز نکته های بیشتری رو یاد بگیرم.دلم میخواد یاد بگیرم ک متناسب باشم و مثه ی انسان معمولی رفتار کنم.الهی شکر.
یا حق
سلا من باور کرده بودم چاقم وسرنوشت منه وخسته وبا اعصاب خراب زندگی می کردم تا متوجه شدم حالا باید باور کنن من می تونم لاغر بشم لاغر بمونم ومشوق لاغری دیگران باشد وتنها راه آن لاغری باذهن است هیچ راه دیگری ندارد از خدا متشکرم که آقای عطار روشن واین سایت را سر راه من گذاشت عاشقانه ومسرانه هرروز گامهای محکمتری در این راه بر می دارم
سلام استاد عزیز امیدوارم همیشه سالم و شاد باشید.
قدرت ذهن انسان بسیار زیاد است و کسی که این را باور کند توانایی انجام هر کاری را دارد چه مثبت و چه منفی.واین نگرش ما هست چه کاری را انجام بدهیم یا به سمت آن نرویم.من به قدرت ذهن خودم ایمان دارم من اشرف مخلوقات هستم و خداوند مهربان از روح خودش دمیده است من حتّی اگر ذره ای از آنچه خداوند به من داده است را باور کنم و به کار بگیرم یه هر آنچه دوست دارم میرسم.همه ی مواردی که سعی در نرسیدن ما به اهدافمان می شود موانع ذهنی هستند که ما خودمان ایجاد کرده ایم ویا دیگران با تکرار حرف آن را در ذهن ما بزرگنمایی کرده اند واین باعث شده تبدیل به باور ما شود .فقط کافیست که به لطف خدا و قدرت ذهن خود ایمان داشته باشیم و جلوی افکار و حرف های منفی را بگیریم و استمرار داشته باشیم تا شگفتی ساز شویم.به امید آن روزهای قشنگ.
سلام استاد خداقوت.سپاسگزارم بابت فایل و مقاله فوق العاده ی این صفحه.سلامت باشید.
چندتا خلاصه نکته برای خودم:
✓جسم ما خیلی با فکر ما سازگاره.هرطور فکر کنی بدنت همون شکل واکنش نشون میده و به شکل افکارت درمیاد.
✓تو توی یادگیری بسیار توانمند و باهوشی.
✓تو از پس هرکاری برمیای.
✓تو هر روز حوصله و وقت و انرژی و هوش اموزش های جدید رو داری.
✓نگرش ما اینه: میتونم چاق تر بشم.کاری نداره.
✓نگرش ما اینه: چون تلاش کردم و لاغر نشدم پس من لاغر نمیشم.
✓نگرش ما اینه :نمیتونم لاغر بشم.
✓لاغر شدن کار ذهنه. لاغر شدن به کار فیزیکی و مربوط به جسم ما نیست. ما با ذهنمون میتونیم لاغر بشیم. لاغر شدن فقط یک کار ذهنیه فقط یک نتیجه از کارکرد ذهنمونه.
✓لاغر شدن ۱۰۰درصد ذهنیه.لاغر شدن فقط کار ذهنمونه.
✓چرا با وجود تلاش های بسیار سخت لاغری همیشگی اتفاق نیفتاد؟ چون ما باور نداشتیم که میتونیم لاغر بشیم و لاغر بمونیم. موقع اون تلاش ها استرس داشتیم که نکنه لاغر نشم استرس داشتیم که نکنه دوباره چاق بشم. باوری نسبت به لاغر شدن وجود نداشت. ما باورمون چاقی بود.
حالا چون با سخت ترین تلاش ها نتونستیم همیشگی لاغر بشیم الان لاغر شدن برامون یه کار بسیار سخت شده و توقع نداریم بدون فشار بتونیم لاغر بشیم.
با رژیم باورهایی درما بوجود اومد در مورد جسممون،رفتارمون،موادغذایی،ارادمون،ساعات خوردنمون که هیچ کدوم بهمون کمک نمیکنه.فقط اوضاع رو سخت تر میکنه .
✓بنابراین برای تحقق رویای لاغری نیاز داریم ابتدا روی موضوع باور کردن توانایی لاغر شدن خودمان کار کنیم.نیاز داریم تا به توانایی ذهن خود اطمینان کنیم و باور کنیم که می توانیم لاغر شویم.
✓بیشتر انسانها باورها و نگرش های مخربی درباره خود در ذهنشان ذخیره کرده اند.باور کردن اینکه: نمی تواتم لاغر شوم، نمی توانم به خوبی یاد بگیرم، نمی توانم در فلان موضوع موفق باشم
✓اینا همش باوره:
من فراموشکارم، من دیر یاد می گیرم، من اراده ندارم، من زود فراموش می کنم، من زود چاق می شوم، من تمرکز کافی ندارم، من حوصله خوندن و یا نوشتن تمرینات را ندارم. این برچسب ها در عین حال که به نظر ساده هستند اما باعث تشدید باورهای ناتوانی در ما می شوند.
من نشستم چند صفحه نوشتم درمورد الگوهایی تو زندگی خودم و کارایی که انجام دادم که جملات بالا رو نقض کردن و واقعا به این نتیجه رسیدم:
من هم حافظه قوی دارم هم خیلی زود و راحت یادمیگیرم،من خیلی ادم با اراده ایم. زود میتونم لاغر بشم ،تمرکز بالا و شدیدی دارم، من کاملا حوصله خوندن و نوشتن و تمرین کردن هر موضوعی رو دارم.هرکاریو که انجام میدم عالی انجام میدم حتی اگر بار اولم باشه.خیلی اوقات فکر میکنم موفق نمیشم تو فلان موضوع ولی وقتی شروع میکنم موفق میشم. خیلی باهوشم و گیراییم بالاست. و تو زمینه های زیادی استعداد دارم. خطاطی نقاشی طراحی رنگ امیزی اشپزی خیاطی ورزش ریاضیات ارتباطات صحبت کردن.
✓ اهمیت ندارد چقدر در اطرافیان یا خانواده به شما گفته شده است که توانایی یادگیری یا لاغر شدن یا هرچیز دیگری را ندارید.مهم این است که باور کنید می توانید در هر جنبه از زندگی تان رشد و گسترش ایجاد کنید.هر انسانی می تواند تغییر کند اگر در ذهنش باور کند که می تواند.
✓دلایل مختلفی برای لاغر نشدن من عنوان می کردند و باور کردن گفته های اطرافیانم سبب شد در طی سی و چند سال که در تلاش برای لاغر شدن بودم لاغر نشوم چون باور کرده بودم : من لاغر بشو نیستم!
✓باور کردن دارا بودن قدرت تغییر کردن .
✓ابتدا قدرت لاغر شدن را در خودم ایجاد و سپس نسبت به تقویت آن اقدام کردم.
✓بدن انسان با هر فکری سازگار می شود.
✓هر فکر یا نگرشی را در ذهن تان تقویت کنید بدن شما به آن نگرش واکنش نشان می دهد. در واقع تقویت هر فکر یا نگرش در ذهن خود باعث باور کردن آن نگرش می شود.
✓هر فکری که در ذهن شما مرور می شود همانند تکه ای از پازل شخصیت شما می باشد. وقتی تعدادی فکر نامناسب و تضعیف کننده درباره خود در ذهنتان مرور کنید تصویری ضعیف از خود در ذهنتان ایجاد می شود و به مرور جسم شما نسبت به آن تصویر ضعیف واکنش نشان می دهد
✓ اینکه وقتی تصمیم به انجام کاری می گیریم بلافاصله احساس بی حوصلگی نسبت به انجام آن کار در ما شکل میگیرد و در اجرای تصمیم خود مردد می شویم.
حالت شک و دودلی در اتخاذ تصمیمات روزمره زندگی یکی دیگر از نتایج شکل گیری شخصیت ضعیف یا باور کردن ناتوان بودن خود در ذهن می باشد
✓نسبت به شنیده ها و توصیف های دیگران از خودتان مراقب باشید که منجر به باور کردن چه چیزی درباره خودتان خواهد شد.
اگر دیگران عقیده دارند انسان ضعیف یا بی اراده ای هستید این نظر آنهاست و حتی اگر صحیح باشد درباره شخصیت و عملکرد گذشته شما بوده است. باور کردن اینکه ضعیف هستید مانع از تغییر کردن شما خواهد شد.
✓از این لحظه شما می توانید تصمیم بگیرید شخصیت متفاوتی داشته باشید. شخصیتی مصمم و با انگیزه برای تجربه شرایط جدید. شخصیتی که مشتاق برآورده کردن رویاهای خودش است. شخصیتی که عاشق لاغر شدن است و تصمیم گرفته است از مسیر لاغری با ذهن برای تحقق رویای لاغری خود حرکت کند.
✓برچسب ها را از خودتان جدا کنید
هرگز به خودتان برچسب نزنید
همه برچسب ان : اراده شروع ندارم_توان یادیکری ندارم_مقاوت ذهنی زیادی دارم_حوصلشو و زمانشو ندارم
✓به هیچ عنوان به هیچ طریقی خودتو توجیح نکن که من شرایط تغییر کردن را ندارم
✓همانطور که چاق شدن به خواسته ما ربط نداشت و با اینکه هیچ کس دوست نداره چاق بشه ولی به راحتی چاق و چاق تر میشه بنابراین لاغر شدن هم خودبخودی انجام خواهد شد و اصلا ربطی به خواستن و نخواستن نداره.
✓خیلی ها تصور میکنند ذهن مقاومی دارند بنابراین به راحتی نمی توانند لاغر شوند. آنها عقیده دارند ذهنشان مقاومت دارد و را راحتی لاغر شدن را نمی پذیرد.
لازم است بدانید که ذهن هیچگونه مقاومتی ندارد.
این شما هستید که می توانید در خودتان نیروی مقاومت کردن را از طریق تنبلی کردن، پشت گوش انداختن و خیلی موارد دیگر ایجاد کنید.
✓بنابراین اگر مقاومتی در خودتان مشاهده می کنید مربوط به ذهن نمی باشد بلکه ایجاد شده توسط خودتان است.
باسلام
وقتتون بخیر
باور کردن مطلبی هست که من هم خیلی تجربش کردم هم از وجه خوبش و هم بلعکس و یکی یا شایدم مهمترین راهنمایه زندگیه و خیلی ب زندگی جهت میده و باید یادش گرف و ادامه داد.
من از متن فایل خیلی مطالب زیادی دذک کردم و چیزای جدیدی یاد گرفتم و نقطه لنگ خیلی از کارامو پیداکردم ک بیشتر از برچسب ها بود و الان قدم ب قدم تغییرشون میدم.
باتشکر از اگاهی های زیباتون🦋
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن دائم گام بردارم….
لاغری با ذهن آسان ترین کار دانیاست. وقتی وارد این مسیر میشی کم کم با حال خوبت و حس خوبی که از سایت میگیری، متوجه میشی تو یه انسان قوی هستی. می تونی خیلی کارها انجام بدی.از وقتی وارد این سایت شدم، خیلی از رفتارهای اشتباهم رو پیدا کردم. هم در زمینه لاغری هم در زمینه های دیگر.یه سری عادت های اشتباه رو حذف کردم. خیلی خیلی روی زندگیم تاثیر گذاشته. زندگیم هدف مند شده. از صبح بیدار میشم کلی برنامه دارم ولی قبلن هیچ کاری انجام نمیدادم. یعنی کار مفیدی انجام نمیدادم که باعث بشه احساس مفید بودن داشته باشم….
امدم امروز اینجا بگم وقتی عادت ریزه خواری شبانه و دیر شام خوردنم رو کنار گذاشتم، باعث شد بدنم یه سری تغییرات و کاهش وزن در همین دو سه روز داشته باشه. چون هدفم رو یک کیلو یک کیلو گذاشته بودم. ولی امروز وقتی بعد چند روز خودمو وزن کردم و دو کیلو کم کرده بودم. هدف بعدی کمتر از ۷۰ کیلو هست به امید خدا. ما اگه بخوایم یه مهارتی رو یاد بگیرم قطعا یه سری سختی ها رو باید بکشیم در ابتدای کار. در لاغری با ذهنم هم همین طوره. اگه بخوای یه عادت اشتباه رو کنار بزاری چند روزی زمان میبره تا عادت جدید جایگزین بشه. ولی مهم نتیجه هست. من باور دارم این مسیر مسیر درستی هست. ما باید رفتار غذایی درست پیدا کنیم. تا قبل آشنایی با سایت، اصلا با گرسنگی سر سفره نبودم. همیشه وقتی سفره انداخته میشید با بوی غذا گرسنم میشد. شاید قبلش یه چیزی خورده بودم و سیر بودم. ولی الان صبر می کنم تا گرسنم بشه. صدای قار و قور شکمم بیاد یا اینکه واقعا گرسنم بشه. من تا به حال نمیدونستم گرسنگی چه حالتی هست. یا برای سیری اونقد نمی خورم دلم درد بگیره و بعدش بیحال بشم. با اولین دستور از مغز غذا نمی خورم. حتی اگه یه قاشق غذا داخل بشقاب باشه. تا همین چند وقت پیش در طول روز هوس انواع و اقسام میوه و شکلات و بستنی داشتم. ولی الان اصلا دلم نمیخواد. هر بار میگم اگه نخرم، خب نمیخورم. پس نخریم. ماها اونقد در طول این سالها رفتارهای اشتباه داشتیم که نمیشه بعضی هاشو پیدا کرد. یه مثال دیگه اینکه خیلی وقته میل به صبحانه نداشتم ولی یه جاهای خونده بودم. حتما صبحانه رو بخورید. من فکر میکردم، اگه صبحانه نخورم ممکنه تا ظهر یا تا ناهار قندم بی افته. پس همیشه با اینکه بی میل بودم، میخوردم. الان خیلی راحت صبحانه نمیخورم. یا اینکه نزدیک ظهر میخورم تا ناهارم هم باشه…..
سلام استاد روز بخیر
میگن خاستن توانستن است
ولی من میگم اراده و باور کردن توانستن و رسیدن است
زمانی که باور کنیم وایمان بیاوریم نصف راه رفتیم و نصف دیگه اش و صبر و استمرار در این کار هست
باید به خودمون ایمان بیاوریم وقتی از بچگی تا الان که به این سن رسیدم نکاه میکنم میبینم چقدر تونستم کارهای سختی رو انجام بدم که الان وقتی در موردش فکر میکنم باورم نمیشه که این من بودم
ولی متاسفانه خودم رو در لاغری ناتوان میدیدم چون ذهنم پر بود از فرمولهای چاقی و قدرت چاقی بیشتر بود در من از وقتی وارد سایت شدم و لاغری با ذهن رو یاد گرفتم فرمولهای لاغری در من بزرگتر شد وقوی تر شد
به نظر من انسان قدرتمند ترین موجود روی زمین هست که خدا وند آفریده
فقط باید خودمون باور کنیم
یادم میاد وقتی رفتم رانندگی یاد بگیرم اون خانوم که آموزش میداد گفت شما سرعت عمل پایبن داری و نمیتونی همزمان گاز و کلاج بگیری من ناراحت شدم و حرفهای اون خانوم باور کردم
بعد یه مدتی فکر کردم چرا نتونم مگر من همزمان در خانه به چندتا کار رسیدگی نمیکنم و همه اش هم عالی میشه یعنی این قدرت رو ندارم پس رفتم و ادامه دادم و اصلا حرفهای اون خانوم جدی نگرفتم و دیدم که واقعا نتیجه گرفتم
پس الآنم میتونم لاغر بشم و لاغری آسان ترین کار دنیاس در حالی که با قدرت ذهن انجام بشه
به نام خدای مهربانم
باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم
من باور کردم لاغر میشم
چون انتظارم از خودم لاغری شده جوری شده که اصلا به چاقی فکر نمی کنم و حرفی از چاق شدن نمی زنم و باامید و یقین در مسیر تکرار دوره های رایگان هستم خیلی دوست دارم به زودی بتونم دوره اصلی!رو خرید داری کنم ولی در ذهنم نباید لاغر شدنم رو به خریدن دوره محدود کنم لاغر شدن با همین دوره رایگان هم برام اتفاق افتاده پس لاغر شدن راحت وآسونی فقط باید باور کنم که لاغر میشم چون چاق شدنم هم به راحتی در فاصله زمانی طولانی شکل گرفت حالا لاغر شدنم هم راحت وخیلی سریع تر از چاقی در بدنم نمایان میشه
قبلا از آشنا شدن با این سایت باورم شده بود چاق تر خواهم شد و لاغر شدنم خیلی سخته چون فقط چربی شکم داشتم وخیلی هم سفت بود وهر کار میکردم آن چربی ها شل و آب نمیشدن وتوی فکرم بود اگه بیمار بشم یا ویار دوران بارداری رو داشته باشم چربی شکمم آب میشه ودر خودم حتی توانایی گرفتن رژیم های سخت رونمی دیدم چون باور نداشتم لاغر بشم ولی!وقتی وارد سایت شدم و فهمیدم بدون رژیم وورزش میشه لاغر شد امید در قلب روشن شد واز همون اول باور کردم که من لاغر میشم وهروز در این مسیر آنقدر ادامه می دم تا به خودم ثابت کنم زهره برای لاغر شدن لازم نیست سختی بکشی فقط باید لاغری رو در درونت باور کنی و ادامه بدی اگردرمسیر حتی چیزی نمیبینی فقط به دونسته هات اطمینان داشته باش وادامه بده تا لاغری رو خلق کنی
زهره فقط ادامه بده انقدر ایمانت رو نشون بده تا کائنات جهان هستی آرزوی لاغری رو!برات به ارمغان بیارند
در تمام ابعاد زندگیم اگر چیزی رو بدست آوردم چون باور کردم که می تونم واگر چیزی رو بدست نیاوردم باور ناتوانی وضعیف بودن داشتم
من تازه دارم میفهمم من بهترین خودم بودم واین نگرش اشتباه نسبت به خودم رو از نگرش اشتباه دیگران نسبت به خودم رو باور کرده بودم
باورهای ضعیف کننده من مال من نبوده و اینها نگرشهای دیگران بوده وکلا اشتباه هستن
من تمرکزم کم و سر به هوا هستم
بلبل زبان وجواب بده هستم
تنبل و راحت طلبم هستم
و حالا فهمیدم من خیلی مسولیت پذیر هستم
واگر وارد هر کاری شوم تا آخرش میرم
من هروز در مسیر بهتر شدنم در حرکتم
من خیلی اهل یادگیری علم و آگاهی هستم و خستگی نا پذیرم
تقریبا یک سالی که قدم در مسیر لاغری برداشتم هرگز لیز نخوردم ودر این مسیر استمرار داشتم
و حالا به من ثابت شد که برای رسیدن به اهداف خوب عمل میکنم وتوانمندم فقط اشتباهم این بود که باید دنبال تعیین کردن هدف های جدید باشم
در گذشته نگرشم لاغر نشدنم بود وترس از چاق تر شدن داشتم ولی اکنون نگرشم لاغر شدن خودم هستش و هیچ نگرشی از چاق تر شدن ندارم چون انتظارم از خودم لاغر شدن هستش
تمام روشهای معمول برای لاغر شدن در من بدتر ثابت می کرد که لاغر شدن برای همیشه غیر ممکنه و چاق شدن رو برای ذهنم طبیعی کرده بود انتظارم از خودم لاغر نشدن بود
لاغری با ذهن با دادن آگاهی های درست درباره خودشناسی خودم ونحوه همسو کردن ذهن وجسم وروحم و نگرش درست درباره غذاها در من باعث میشه به آرامش وخیال راحت برسم که من!توانایی لاغر شدن رو دارم ودر من باور لاغر شدنم رو تقویت میکنه واون وقت که شگفتی ساز میشم وبرای رسیدن به موفقیت باید ادامه بدم با ایمان وامید وانتظار لاغر شدن بدون شک وتردید بدونه فکر کردن در آرامش وبی فکری
فقط ادامه بده زهره عزیزم تو توانمندی و باهوش چون تو از طرف خداوند دعوت شدی به این مسیر پر از اتفاقات خوب و کسب سلامتی وثروت وآرامش وهمه ی چیزهای فوقالعاده
خدایا شکرت
سپاس فراوان از استاد عزیزم
زهره جان برات آرزوی بهترینها رو میکنم متنت فوق العاده بود و من مطمئنم تو شگفتی ساز میشی
سلام به دوست پر انرژی وبا اراده ام مژگان جان
واقعا از شما سپاس گذارم که احساستون رو در خصوص دیدگاهها بیان میکنید ومن با تحسین شما انرژی بالای شما رو دریافت میکنم واز خداوند بایت بودن در چنین مسیر رویایی و فراق از مسائل پیرامونم ورفتار های ناجالب اطرافیانم در این مسیر از دوستانی که پیدا کرده ام احساس خوب دریافت می کنم سپاس گذارم بله واقعا دارم شگفتی ساز بودن رو تجربه میکنم خیلی حس خوبی و مطمئن هستم شما هم تجربه خواهید کرد به امید روزی که همون جشن تناسب دلخواهمان میگیریم🙏🥰🌹❤
باسلام خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
من درکی که از این موضوع باور کردم چه در زنگی کل
وچه در جسم چاقم ..اینو متوجه شدم که همه چیز به آسانی در دسترس من بوده والان هست …مثل سلامتی
پول ..روابط ..موفقیت ..لاغری ..تناسب اندام…ولی من با با ورهای اشتباه وبرچسب های نادرست وترس لز چاقی وایجاد تصویر چاق از خودم ..وترس از ۵ کیلو چاقی ..باعث شد نتیجه ای که خلق کنم بشه حال وروز الان من …
در گذشته اونقدر روی چاقی تمرکز کردم وبرچسب زدم
که حتی عید پارسال به دلایلی لاغر شدم ولی باورش نکردم وگفتم حالا بزار بینم میمونه یا نه ..باور کردم که من دباره برمیگردم وبرگشتم ..وبیشتر از قبل ..شدم
واینا همش به دلیل باورهای حک شده ی اشتباهم بود
اول…عدم باور به خودم
دوم عدم شناخت ذهن
سوم با ور به چاقی راحت
چهارم باور به لاغری سخت
پنجم باور به چاق کننده بودن غذاها
پنجم باور به ژنتیکی بودن چاقی
هفتم باور به اگه ورزش رد قطع کنم بیشتر چاق میشم
هشتم باور به شام نخورم لاغر میشم
نهم باور به نهار نخوری لاغر میشی
دهم باور به روزه بگیری لاغر میشی
یازدهممسافرت بری چاق میشی
دوازده عیدا چاق میشی
سیزده ماه محرم چاق میشی
چهارده تحرک نداشته باشی چاق میشی
من اراده ندارم
من سوخت وسازم کمه
من ۴۰ سال به بالام
غذا خوردی وخوابیدی چاق شدی
روغن زیاد ریختی تو غذای خودت چاق شدی
تمرکز روی چاقی روی چاقی روی چاقی
بابا بسه دیگه اینا رو ذهن چاق من میگه گوش نده
تو واون خدای درونت میدونید متناسب هستید
من با انجام این تمرینها ویاد گیری دباره وبرداشت این ب چسب ها میزارم اون تناسب اندام بیاد در دسترس من .ونمیدونم مثل آب خوردن ِاگر میشم وامیدوارم وشاد وخوشحالم که تو این مسیرم
خدا یا شکرت به خاطر
ووجود استاد وخودم وخدای مهربان
سلام
دیروز تو ی مهمونی بودم حرف چاقی ولاغری بود چن خواهر شواهر من امپول میزنه برای لاعر شدن این روزها خیلی خیلی تو مهمونی ها حرف چاقی ولاغری من میبینم ک خواهر شوهرم دنبال تایید از دیگران مدام میپرسه من لاغر شدم مدام از چاقی حرف میزنه مدام خودشوم مقایسه میکنه فلانی چاقه یا من
وهمه وهمه اینها میشه توجه ب چاقی
واین بیشتر نشون میده ک ایشون تو مسیر چاقی هس واون امپول ذهنیت رو تغییر نداده
ب نطرم فقط ی تلقین ایجاد کرده و ترس
دیروز یجوری از عملهای جراحی حرف میزدند ک انگار مثل ی سرماخوردگی هس انقدر عادی میومد ب نظرشون انقدر طبیعی ب نظرشون میومد وانقدر راحت میگفتند ک فلانی عمل کروه بهمانی عمل کرده باورم نمیشد ک چقدر ما راحت قبول کردیم ک چاره ای نیس و من نمیتونم باید عمل کنم
حتی یکی لاعر لاغر بود فقط شکم داشت هزار تا بلاییک سر خودش اورده رو داش میگف باورم نمیشد ک انقدر راحت ما انسانها گول بخوریم دختری دیدم ک اونقدر زیبا خوشگله طبیعتا اما دنبال راههای زیبایی وفلانه
چرا ما زنها ک اصلا قدرت خداوند هستیم روی زمین انقدر خودمون رو کوچک میبینم
چرا فک میکنیم اصلا زیبا نیستیم و حتما باید فلان کارو بهمان رو بکنیم و ب زیبای برسیم
یکی گف در نافم قرص نمیدونم چی چی میزارم برای لاغری امتحان میکنم و اگه شد بدونید شده واگه مردم بدونید از اون بود
باورم نمیشه انسانیک برای چی اومده بود ب این دنیا اسیر چ چیزهایی شده چقدر درگیر ضواهر شده
حتی زیباترین دختران رو اطراف میبینیم ک واقعا زیبایی خاصی دارند ولی دنبال چیزهایی این چنینی هستند
و این نشونه چی هس
نشونه با کلاس بودن یا نشونه پولدار بودن یا نشونه بخود رسیدن
ب نطر من نشونه فاجعه انسانیت هس ک با خودشون در صلح نیستند وفک میکنند عزوسک هستند وخودشون دوخت ودوز میکنند
من در همه اطرافیان عدم پذیرش تایید از دیگران عدم دوست داشتن خود دنبال اثبات خود ب دیگران بودن رو میبینم
قبلا همش حرف چاقی ولاغر ی بود اما الان بحثها افتضاح وترسناکتر شده
واقعاما انسانها داریم ب کجا میریم
من در همه اونها عدم باور ب لاغر شدن رو حس کردم وطبیعی بودن چاقی و طبیعی بودن نتونستن وعادی جلوه دادن عمل جراحی رو دیدم
اما برای بار دیگراز خداوندم سپاسگزارم از چاقی دورنم ک منو ب اینجا هدایت کرد و مسیر زندگی من از ی جایی ب بعد با چاقی عوض شد وشکر گزارش هستم وسپاس از استاد مهربان
من صبح دوچرخه دخترم تو حیاط بود و من ب شدت دوست داشتم دوچرخه سواری کنم یبار این کارو کردن ولی ترس نزاشت ک اصلا اما امروز گفتم فریبا میخواد چی بشه بیا تجربه کنیم من تو کودکی دوچرخه نداشتم و واقعا دوس داشتم با تموم ترسهام نشستم ودو دور زدم باهاش با تموم ترسها بخدا بدنم خشک شده بود اما من این کارو کردم چی شد
من قدم برداشتم برای خواستم
رفتم تو دل ترسم اگه ما چیزی وتجربه نمیکنیم از این نیس ک دیگه نمیتونیم از اینک نرفتیم توش از اینک یادش نگرفتیم مثل لاعری من در مسیرشم دارم یاد میگرم همانطور ک ی دوچرخه سوار از همون اول دوچرخه سوار نبوده یاد گرفته تمرین وتمرین کرده لاعری روهم یاد میگیریم تمرین میکنیم و میشیم
خوشحالم ک انقدر خودمو اذیت نمیکنم انقدر نگاهم با بقیه یکی نیس
خودمو دوس دارم بدون اینک بخوام فلان بلا رو سر خودم بیارم ک فلانی من بخواد درنگاههای فلانی خوب باشم
دیروز تو مهمونی وارد ک شدم دیدم همه ارایشگاه رفتن و لباس های انچنانی من ی لحطه قالب تهی کردم هی درونم گف شلوارت بده پیراهنت ارزونه وای ببین شلوارت بد وایساده
ی لحطه فقط گفتم فریبا زیبایی تو ارزش تو ب پوشش تو نیس ب ارایشگاه رفتن ونرفتن تو نیس ب لباسهای گرون قیمت نیس ب جسمت نیس ب لاعری وچاقی نیس و واقعا اونقدر اروم شدم اونقدر اعتماد بنفسم بالا رف ک نگو وفهمیدم ک باید بین خودم این صحبت ها باشه در این مواق
وکودک دورنم بفهمه ک اون زیباست همیشه
من در مسیر رشدم و این رشد رو خودم دارم میبینم همین ک حالت خوب باشه همین ک برای دیگران تلاش نمیکنم خود خود موفقیت در این زمان هس
وواقعا الان میفهمم ک دلیل این همه بیماری ها چیه ولیل این هنه بیماری های زنان از عدم دوست داشتن خودشون هس
ما هممون شگفتی هستیم شگفتی خداوند ما اثر دست خداییم نقاش اول واخر اما چرا چی شد ک انقدرخودمون رو پایین دیدیم
فریبای زیبای من من دوستت دارم بی اندازه چن تو اثر هنرمند اول واخر خدا هستی زیبا دوس داشتنی
من کسی رو در فامیلمون دیدم ک برای تایید همسرش خودشو ب اب واتیش میزد و عیب بزرگ میدونست لاغری رو وچندین سال دکتر غصه اینها چن سالی هس ک چاق شده اما بازم ن در کلامش در زندگیش اون شادی رو نمیینیم واقعا این چیزها عادی میشه شادی واقعی از درون هس اونقدر ازخودش تعریف میکنه یجوری مثل این من دوس داشتنیم چن چاق شدم ک تابلو هس ومسخره
ومن ی ک لاغر اون رو هم دیدم میبینم ک چقدر زیبا بود چقدر سبک بود چقدر راجت بود
همه ما باید هوای خودمون رو داشته باشیم تک وتنها اومدیم تک و تنها هم میریم اما فقط وفقط دنبال راضی کردن این و اون افتادیم اصلا یادمون رفته ی خودی هم هس این خود اونقدر دفن شده ک دیده نمیشه
خود نازنینم من پیشتم اومدم پیشت باشم همیشه
و میدونم ک تو توانایی لاغری رو داری همانجوریک چیزهای دیگه رو یاد گرفتی اینم در حال یادگرفتنش هستی درچ یزهای دیگه تو ب سرعت پذیرفتیو عمل کردی الانم باید ب یادگرفته ها عمل کنی عزیز دل
من مادری رو دیروز تو مهمونی دیدم ک چی گف واقعا باورم نمیشد گف هر خرجی برای ی ی دختر بکنی هیچه چن در نهایت ازدواج میکنه و زنش نمیزاره حالا اینو چرا گف برای اینک دختراش کار نمیکردن و یکیش تو ارایشگاه بود برای اینک نسون بده بهترین انتخاب رو برای دخترس داشته و رفته ارایشگا بقیه رو نابود کرد
من کی انقدر یاد گرفتیم ک انتظار داشته باشیم و فک کنیم اگه مثلا منی ک لیسانس دارم کار بکنم اون درسم ارزش داشته چرا این همه مزایای ک درس خوندن برای من داشته دیده نمیشه و فقط وفقط کار کردن دیده میشه ایا تموم مردها اون چیزی ک خوندن رو کار پیدا کردند ن پس چرا درمورد زنها اینجور فک میکنیم
وزن رو محکوم ب فنا شدن میدونیم چرا چن کار نمیکنه یا کسی ک کار میکنه رو محکوم ب خیلی چیزهای دیگه میکینم
مادرشوهر و پدر شوهر من مدام این رو سر من میزنند فریبا کار نمیکنه وفلان
ومن هی توصیح میدادم
ولی امروز گفتم با خودم فریبا تو مسیول اونها نیستی چرا توصیح میدی اگه اونها با کار نکردن تو مشکل دارن مشکل اونهاست تو چرا خودتو ناراحت کنی یا تلاش کنی ک اونها راضی باشن یا بفهمند
ودرس بزرگی گرفتم ک اگه کسی مشکلی با جسم تو زفتار تو انتخاب تو داره مشکل اونهاست وتو فقط وفقط مسئول خودت هستی
سلام
همینطور یاد گرفتیم همیشه نتیجه رو ببینیم
مثلا من درمسیر لاغری با ذهن کلی تغییرات کردم کلی تو این مسیر تغییر کردم کلی کلی احساساتم تغییر کرده کلی رابطم با خودم و کلی فقط میام نتیجه رو میبینم ک ن من لاغر نشدم چرا این همه فایده دیگه ک داشته رو نمیبینم فریبای اون موقع با فریبای الان زمین تا اسمون فرق کرده چرا اون همه تغییر رو نمیبینم ماها عادت کردیم ک اخر کار رو قضاوت کنیم
مثلا فلانی همسرمون پدر مادر همه وهمه کلی خوبی بهمون کردن ولی ما میایم اون کار بده ک کرده رو میبینم و اون بر حسب اون قضاوت میکینم اصلا نمیگیم بابا این همه خوبی هم کرده
ما عادت کردیم ودنبال ایراد باشیم تا بگیم ببین این خوب نیس بیایم این عادت رو ایجاد کنیم ک در طول مسیر لذت ببیریم از ادمها جنبه های خوبشون رو هم ببینیم درمورد خودمون من امروز ی چن تا رفتار اشتباه داشتم اما همش ک اشتباه نبوده اما من اشنباه ها رو میبینم انگار برنامه ریزی شدیم فقط و فقط اون جنبه منفی رو ببینیم چرا من مثبتها انقدر ب چشمم نمیاید در مورد بقیه هم همینطوره فک میکنیم همه چی باید ۱۰۰ در صد باشه ک ما بگیم اره این جواب میده اره این شخص خوبه اره من خوبم ما حتی از خودمون هم راضین هستیم چ برسه ب دیگزان چ برسه روش لاعری با ذهن
سلام فریبا جان
وقتی داشتم مطلبت رو میخوندم اشک شوق ریختم تو چقدر منی آخه ،چقدر شبیه من فکر میکنی فریبا
حیرت زده شدم منم دقیقا مثل تو به زیبایی طبیعی که خدا بهمون داده اعتقاد دارم تو زندگیم هیچ عمل یا حرکت خاصی برای تغییر ظاهری خدادادیم انجام ندادم
البته هیچ وقتم کسی رو سعی میکنم قضاوت نکنم ولی به قول تو بعضی ها دیگه شورشو درآوردند
یبار تو یه جمعی گفتم من یبار روز عروسیم آرایشگاه رفتم و بقیه ش یا تو خونه خودم موهامو رنگ کردم
هیچ وقت ناخن مصنوعی نکاشتم یعنی یبار امتحان کردم اونقدر بدم اومد سریع درآوردمش
اصلا نمیدونم چرا یا چهره های غیر طبیعی و تزریقی حس خوبی نمیگیرم ازشون ،احساس میکنم همیشه از خودشون ناراضی هستند و تو یه باتلاقی طفلکیا گیر کردند که هر چی ام خرج میکنند انگولک میکنند سر و صورتشان رو بازم از خودشون ته دلشون راضی نیستند
و متوجه شدم که رضایت یه چیز درونی و صلح از درون با خودته اینجوری حتی چروک صورتت هم تو چشمت قشنگ میشه
تاثیر باور کردن لاغر شدن در موفقیت خود برای لاغر شدن را شرح دهید
من اولی که وارد این سایت شدم اصلا این ها را باور نداشتم و بعد مدتی که گذشت و این فایل ها را گوش دادم دیدم واقعا حرف دل من را میزنن من با اشتیاق زیادی این فایل ها را گوش میدادم و واقعا اگر فایل ها را گو ش میدادم و تمرین های آن را انجام نمیدادم انگار که گوش دادن برای من فایده نداشت چون حرف ذهنم را به زبان نمی آوردم و من این لاغری را باور کر دم و انسان اگر چیزی را باور داشته باشه حتما به آن میرسه چون من چند ماهی نتوانستم فایل ها را گوش بدم و باور کردم که با گوش ندادن به آن ها من باز دوباره چاق میشوم. این اتفاق هم برای من افتاد چون باور من غلط بوده است
باسلام
وقتی باور کنیم ،انگیزه و امیدمون بیشتر میشه،صبرمون بیشتر میشه چون مطمئنیم به هدف میرسیم.
زمانی که چاق شدم ،دیگه لاغر نشدم چون باور کرده بودم که بله با از شیر گرفتن بچه چاق میشی .
تو این چند سال هم باورم این بود که تو این سن لاغری رو باید به خاک بسپارم اما با آشنایی با شما فهمیدم که کار نشد نداره خیلی دلم میخواد اندام لاغر خودم رو جلوی آینه ببینم بعد از چند سال!
روش های قبلی هم با امید و انگیزه شروع میشد اما همین که کند پیش می رفت یا اذیت میشدم،به این نتیجه رسیدم که هم لاغر شدن خیلی سخته و گاهی وقتا سعی می کردم با چاقی خودم کنار بیام دیگه.
به نام خدای همیشه خواهان پیشرفت ما،
و درود رحمت و برکت سلامتی خداوند بر شما استاد ارجمند،
استاد چه جمله ای مگر ذهن ما از ما اجازه گرفت برا چاقی که بخواد الان لاغریمونو اجازه بگیره ،
فقط با دیدن و شنیدن ناخوداگاه چون توانایی آموزشدیدن و خلق کردن داره ذهن ناخودآگاهمون چاقمون کرد،
حالا به قول استاد مثل یادگیری زبان جدید حالا آگاهانه از طریق تمرین تمرکز و توجه به آسانی و با توجه به توانایی ذهن ناخوداگاه خارقالعادمون ،از همان مسیر که چاق شدیم آگاهانه برمیگردیم و لاغر میشم آره بعد هر شبی روزی هست صعود داریم نزول چرا نداشته باشیم؟
اینهمه قدرت یادگیری و پشتکار داریم حالا که شناساییش کردن و مسیرو نقشه اشو تودستام دارم نتونم از پس لاغر شدن بر بیام ،
آره ذهنم مجوز داده چون خدا میخواد پیشرفت کنم؟
چرا چون الان خدا خواسته اینجا باشم،
همه چیز جهان مبنایش بر پیشرفت و خیر هست و شدنی میباشد چه شر بخواهی چه خیر پس چه بهتر رو به سوی خیر برویم.
ممنونم از خدا و استاد و همراهان لاغری.🙏
در مورد باور کردن لاغر شدن باید بگم امروز با خودم گفتم که مگه میشه مثلا شکمت تخت تخت مثل فلان کس باشه که یک دفعه ذهنم پاسخ داد فلان کس یک انسان لاغر با رفتار غذایی صحیح پس اگر تو هم رفتارت درست باشه فورا نه ولی حتما به اون تناسب میرسی
خودم از جواب خودم به وجد اومدم
انروز صبحانه نخوردم چون سیر بودم
خونه مادر همسرم چای و کلوچه نخوردم چون اون نوع کلوچه رو دوست نداشتم
با همسرم به شیرینی فروشی رفتم اون میخواست برای دوستش شیرینی بخره هیچ نوع شیرینی نتونست من رو وسوسه به خوردن کنه حتی نخوردن صبحانه هم نتونست دلیل موجهی برام باشه
موقع نهار بیشتر از مقدار غذایی که برای خودم کشیده بودم از دیس برداشتم ناهار جگر بود و من چون کم خونی دارم فکر میکردم باید بیشتر بخورم و این رفتارم درست نبود نتیجه تمام بهتر مواد غذایی که برامون بیشتر مفیده همین چربیهای اضافس و یک فرد متناسب هیچ وقت از دیس برنمیداره در هر حال رضایت کامل از خوردنم دارم چون غذا نمیتونه من رو چاق کنه ولی از رفتارم نه چون من در حال تمرین برای بهترین رفتار رو دارم و خیلی این روزها برام مهه اصلاح کنم رفتارهای غذاییم رو
ایمان دارم غذا چاق نمیکنه
بلکه رفتار ما با مواد غذاییست که چاقمان میکنه
موقع اذان مغرب و تهران هم بارانیست ارزو میکنم همه ما هر چه زودتر لباس تناسب بر تن کنیم همراه با بهترینها انشاالله
خیلی عالی که به دبدگاه خودم پاسخ میدهم
چه قدر تغییر کرد ه ام و به چه سطحی از اکاهی رسیدم که میتوان تمام نوشته ام را نقض کنم در واقع رفتار من نخوردنای من ناشی از فرمولهای ذهنیم و اصلا نیازی به بیانشان هم نبوده خوردنی که از فرمول ذهنی لاغر شدن نتیجه میشود را دلیل لاغری خود دانسته ام
این موضوع بسیار ساده است اما بیانش برام سخته
من لاغری با ذهن را پزیرفته بودم و رفتارهای غذاییم اصلاح شده بود به صورت ناخوداگاه و راحت و در مسیر لاغری بودم اما کم کم علت لاغر شدنم را اصلاح سبک زندگی دانستم در صورتیکه علت اصلاح سبک زندگیم به واسطه باور لاغری بوده و دوباره فرمول نخوردن برابر با لاغر شدن در ذهنم پر رنگ شد و در برابر خوردن احساس چاقی را میگرفتم و همین یک فرمول دوباره همه چیز را بر هم زد غذا منرا چاق نمیکند حتی پر خوری من هم نیاز بدنم است به شرطی که لاغر شدن را باور کنم
من دیشب یک عد بستنی شیر شکلاتی خوردم سعی کردم از خوردنش تا اخرین مقدار لذت ببرم واقعا دلم میخواست سعی کردم ترس از خوردنش رو کنار بزارم فراموش کنم چاق کنندگیش رو سخته اما باید بتونم
باید بپزیرم که غذا منرا چاق نمیکند باید رفتار ادمهای لاغر پر خور را مرتب کنار خودم بررسی کنم
به نام قانون گذار هستی
رد پای من در گام ۳۰ مسیر لاغری من
محتوای این گام واقعا برام تکان دهنده بود و وقتی حرفهاتون رو درک میکردم یاد گذشته افتادم
یاد لحظاتی که تلاشم به شکست منجر میشد و اونقدر ادامه پیدا کرد که دیگه اعتماد به نفس نشون دادن خودم به بقیه رو ندارم قبلا بیشتر به هنرهام و سلیقه ام اهمیت میدادم اما الان از بروز دادن خودم میترسم همین دوره لاغری صد گام رو هم به دو سه نفر گفتم اینجا تنها جایی که خیلی راحت حرفمو میزنم و اصلا از حرف هام خجالت نمیکشم
من لاغری رو باور کردم و خیلی چیزا در وجودم تغییر کرده
(من فقط دوره صد گام رو دارم انجام میدم)
سلام دختر گل. سارا جان.
برای شمایی عزیز که تو این سن خوب به این مسیر هدایت شدید اروزیی خوب دارم که به آنچه که تو ذهنت از بودن تو این مسبر هستی برسی ادامه بده که برای شما زمان ومکان عالی رو خداوند برات قرار داده قدردانی که هستی ولی بیشتر بدان که با ادامه دادن توسن خوبی به اون رشد وگسترش بیشتری خواهی رسید برات بهترینها رو اروز دارم .کم شدن وزنت بهت تبرک میگم ابن نشونه کار کرد خوب خودت هست که داره جسم اون تجربه میکنه
خدا پشت. وپنا. هتون. یا حق حق نگه دارتون
به نام خداوند خیر خواهم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات باور کردن لاغر شدن
به نام خدا
تو زمینه ی کسب و کارم، بهبود روابطم و هزارتا کار خورده ریزه که نمی تونستم انجامشون بدم، با دلیلای مختلف خودمو در مسیر قرار دادم. مثلا به خودم گفتم حالا انجامش بدیم ببینیم چی میشه نشد هم نشده. این فکره منو هل داد راضیم کرد شروع کنم به تمرین کردن. این فکره دقیقا همون من می تونمه بود اما ضعیف تر و با یه شکل دیگه. من خودم در اوج ناامیدی و غرق در افکار منفی بودم تا حالا. می فهمم ادمی که حتی یه سر سوزن هم من می تونم تو ذهنش نیست اصلا پررررته. حتی هدف و نیاز به تغییر براش بوجود نمی یاد چه برسه به اینکه بخواد کلنجار بره خودشو راضی به حرکت کنه.
خب همین فکره من می تونمه خودش نیاز به تکامل داشت و هر بار می دیدم حسم قوی تر میشه و واقعا هم از پسش براومدم.
الان که به توانایی هام و مسیری که تقویتش کردم فکر می کنم می بینم ای بابا مسیر لاغری هم مثل همونه و چرا به لاغری که می رسه این فکرا به سراغم نمی یاد! همین تمرینات واقعا ادمو سر عقل میاره و یاداوری می کنه براش. چقدر همه چیز ساده ست!
تاثیر باور نکردن هم اینجوریه که درجا ادمو استاپ می کنه. هم ذهنی هم عملی. اصلا اجازه نمیده تمرین کنی چون می گی نمیشه دیگه. اینو بارها تجربه کردم.
یه چیزم چند روزه یادگرفتم اینه که هر بار انجام یه کاری تو ذهنم سخته مثلا فک می کنم نمی تونم بااراده باشم انجامش بدم، بلافاصله می گم چیزی نیست خیلی اسونه. این جمله واقعا شگفت انگیزه. چرا؟ چون من ماه هاست می خوام یکاری رو انجام بدم اما با اینکه وقت داشتم اما انگار اراده صفر میشد. زور می زدم امروز انجامش بدم و به بخشیشو پیش می رفتم اما کامل انجام نمیشد. تا اینکه چند روزی هست فهمیدم من ازین راه دارم ضربه می خورم که تا تو ذهنم انجام اونکار میاد می گم نمی تونی و نمیشه و با احساس بد اونکار تو ذهنم میاد. هر روز هم برای انجامش تلاش می کردا اما کامل انجام نمی دادم. خلاصه اومدم به شیوه ی دیگه( همون جمله ی خیلی اسونه کاری نداره) رو هر بار که فکره انحامش تو ذهنم میومد می گفتم. حتما باورتون میشه یه ماهه 30 درصد انحام میدادم بیشترم نمیشد حتی کمترم میشد. حالا یکی دوروزه 90 درصد اونکارو انجام دادم امروز تقریبا 100 درصد. واقعا فهمیدم فکره که اینجوری رفتارای منو کنترل و محدود می کنه.
خلاصه خوشحالم که درست شد دیگه دستم اومد چجور افسارشو دستم بگیرم. خب حالا برای لاغری هم می گم چیزی نیست اتفاقا خیلی هم اسونه.
خودتخریبی. اینکه تو بی اراده ای درست بشو نیستی. این دارو این رژیمو گرفتی اما نمی تونی متعهد بهش باشی. یعنی در این حد اوضاع باورام بد بودا…اونا رو امتحان می کردم اما بارو داشتم اصلا کاراکتر من اینجوریه. از خودم می پرسم…واقعا چطور امکان داشت همچین ادمی با این ذهن قفل و بسته اراده داشته باشه؟ چه توقعا از خودم داشتم! طفلی ذهنم اینجوری عمیق باور داشتم نمی تونم اینهمه سرزنش بعد توقع داشتم رژیمو ادامع بدم!
خیلی جا داره احساس ایمانم عمیق تر بشه و توقعم ندارم فقططط با اموزش ذهنی و مطلب خوندن ایمانم هی قوی تر بشه. بلکه یه مقدار از بار افزایش ایمان رو دوش نتیجه ی فیزیکی گرفته. چیزی که الان می دونم اینه ترس هام در مورد چاقی و مواد غذایی کمتر شده. حداقل فکر چاقی کمتر تو ذهنم می یاد. احساس می کنم می تونم متناسب بشم. یعنی احتمالش برام بیشتر شده.
قبلا خب درب و داغون بود دیگه. فکره چاقی میومد تو ذهنم کلی حسرت و مقایسه ی خودم با بقیه ی و حس برتری دختری دیگه و همیطور افکارشو زیرمجموعه ای به دنباالش می اورد. در صورتی که الان اینطور نیست.
در یک کلام فقط ناتوانی و خودتخریبی بیشتر. واقعا چرا باید روشی رو پیش بگیرم و درست بدونم که اینهمه حس خودتخریبی و ناتوانی بهم میده؟
لاغری با ذهن ترغیبمون می کنه که یبار بدون تعصب به سراغ بررسی اطرافیانمون و چاقی بریم. ببینیم واقعا چه بقیه چجوری لاغرن فرقشون چیه جکار می کنن. این بخش اولیه ی ایمان اوردن به لاغریه که زمینه رو فراهم می کنه تا امیدواریه ساخته شه. باعث می شه شک کنیم به هر چیزی که شنیدیم.
درقدم بعدی باعث می شه به خودمون یه نگاهی بندازیم. توانایی هامون در زمینه های دیگه رو بیاد بیاریم. چشممونو باز کنیم که در اون ها هم ابتدای راه پر از شک و ناامیدی بودیم اما ادامه دادیم و انجام شد. خب لاغری هم همینطوره.
در ادامه بهمون گوشزد می کنه کمالگرا نباشیم و ادامه بدیم. این مسیریه که باید تا ابد ادامه داد حتی وقتی که کلی نتیجه گرفتیم. این شیوه فققط مختص لاغری نیست بلکه هر توانایی دیگه ای رو برای اینکه بتونی حفظش کنی باید تکرارش کنی.
لارم نیست برای اینکه باورمون بشه می تونیم لاغر بشیم مدام استاد تو همه ی فایلاش بگه تو میتونی تو میتونی…همه ی توضیحات در فایل ها غیرمستقیم القا می کنه که میشه چرا نشه. مثلا تمرین پیدا کردن الگو های مخالف. در ظاهر ذهن ذرگیر میشه که عه فلانی نوشابه می خوره متناسبه. اما در پس افکارمون ذهن قبول می کنه دلیلی برای چاقی وجود نداره. پس چرا نتونم لاغر بشم..
به نام خدای هستی بخش
گام 30: باور کردن لاغر شدن
من با گوش دادن فایل امروز به این آگاهی رسیدم که باور داشتن چقدر در زندگی ما مهمه . من در گذشته اطلاعی از باور نداشتم و به جای اون از کلمه استعداد استفاده میکردم و عقیده داشتم که در کاری که استعداد دارم میتونم اونو به خوبی انجام ولی در مقابل در بعضی از کارها نگرشم این بود که استعداد ندارم پس مسلماً نمیتونستم اونو خوب انجام بدم و در اون کار خودمو ضعیف میدیدم در واقع حس میکردم استعداد یه آبشن ، یه تواناییه که در ما وجود داره و قابل آموزش نیست و هرکسی در چیزی استعداد داره و الان که مدتیه با سایت تناسب فکری آشنا شدم متوجه شدم اصلا چیزی به عنوان استعداد وجود نداره وهمه انسان ها توانایی های یکسان دارن و بسته به باوری که دارن اون توانایی هارو میتونن شکوفا بکنن . باور داشتن در لاغری بسیار اهمیت داره اگر من باور کنم که لاغری رو هم مثل چاقی ، مثل آشپزی کردن و خیلی چیزای دیگه میتونم به راحتی یاد بگیرم مطمئناً موفق میشم من در آشپزی به خودم باور دارم که هر غذایی جدیدی رو بهم دستورش رو بدن میتونم به راحتی اونو آماده کنم ولی در مقابل باور دارم که نمیتونم کار آریشگری رو یاد بگیرم چون یه دوره کوتاه آموزش آرایشگری شرکت کردم و نتایج باب میلم نبود میگفتم که من استعداد آرایشگری ندارم ولی الان متوجه شدم که من باور نداشتم که بتونم حرفه ای آرایشگری رو یاد بگیرم . در روش هایی که در گذشته برای لاغری استفاده میکردم باور داشتم که میتونم لاغر بشم و تونستم بیست کیلو از وزنم رو کم کنم ولی بخاطر اشتباه بودن مسیرم وزنم برگشت و بعد از اون دیگه هرچی تلاش کردم نتونستم لاغر بشم و باور کرده بودم که من دیگه اراده قبلی رو ندارم ، بدن من دیگه برای لاغری مقاوم شده چون یه مدت بهش گرسنگی دادم الان دیگه براش تأثیری نداره و هزارتا برچسب این چنینی!!!! تا قبل از اینکه با سایت تناسب فکری آشنا بشم اصلاً باور نداشتم که بتونم لاغر بشم و کلاً ناامید شده بودم ولی از وقتی با سایت آشنا شدم و دارم فایل ها رو گام به گام جلو میرم یواش یواش دارم باور میکنم که من هم میتونم لاغر بشم چون این سایت داره به ما آموزش میده که لاغر شدن اصلاً به شانس و توانایی و بدن و رژیم و ….. بستگی نداره فقط به این بستگی داره که باور کنی و باور داشته باشی که توهم میتونی لاغر بشی و اونو برای خودت دست یافتنی بدونی .
سلام و درود بر استادعزیز و دوستان همراه
الان داشتم فکر میکردم که چطور من این روش ذهنی رو برای لاغرشدن باور کردم اما خواهرام که به شدت آرزوی لاغری دارند و میدونن من با این روش لاغر شدم وبهشون چندین بار گفتم اما حاضر نشدن این روش ذهنی رو دنبال کنند:
چون وقتی ازشون میپرسم نه به خاطر اینکه نگرانشون باشم فقط میخام بدونم چرا من این آموزش رو دنبال کردم وباور کردم ولی اونها خیر
وقتی پرسیدم میگن وقت نداریم . حوصله میخاد . اما خودم متوجه شدم باور ندارن به این روش ذهنی برای لاغرشدن بااینکه روشی بسیار راحت هست وکافیه فقط روباورهات کارکنی .
منم چون یک سری روشهای فیزیکی رو برای لاغرشدن امتحان کردم اما جواب نگرفتم و مرتب توی ذهنم بود که چه روشی رو برای لاغری امتحان کنم که دیگران انجام دادن وجواب گرفتن وخیلی یه مدت روش زوم کردم وخدا منو هدایت کرد به این روش .
اوایل چون تغییرات دیده نمیشد خوب نزدیک بود منم سر بخورم اما ته دلم میگفت ادامه بده . حرفهای استاد رو وقتی میشنیدم امیدوار می شدم و تمرینات رو انجام میدادم .
هرموقع میخاستم نومید بشم تصاویر و لایوها رو می دیدم .
آنقدر بهمون گفتند نابرده رنج گنج میسر نمیشه که باورم نمیشد بدون رنج صاحب گنج لاغری بشم.اما چون پیش زمینه قاون جذب رو داشتم و مباحث جذبی رو خیلی دوست داشتم و کم وبیش نتایجی هم گرفتم تونستم بر این باور مخرب غلبه کنم و ادامه بدم .
قبل انجام این تمرین کامنتهای دوستان رو خوندم وچقدر سطح کامنتها بالارفته و چقدر خوب این مسیر رو حلاجی میکنن خصوصا کامنت دوست عزیز آقای عطا که چقدر با حوصله اینهمه کامنت جذاب وفوق العاده فقط تو این فایل نوشته وچقدر خوب دوستان رو راهنمایی کرده .
وچقدرعالی ذهنمون با خوندن این کامنتها برنامه ریزی میشه برای لاغری . همانطور که من آرام آرام وباعشق چاق شدم و خوندن همین کامنتها روزانه آرام آرام ذهنم رو برنامه ریزی میکنه برای لاغرشدن باعشق .
باورهای چاقی که خوراک ذهنم کردم و جسمم رو برای چاقی رشد دادم الان کافیه اون خوراکهای چاقی رو قطع کنم و خوراکهای لاغری بهش بدم تا جسمم لاغر بشه . وچقدر هم ذهنم اشتیاق داشت برای این خوراکیهای لذت بخش لاغری وچقدر راحت جسمم هم ازش استقبال کرد و من تونستم لاغرشدن رو تجربه کنم .
اشتیاق ذهنم آنقدر زیادشد که حتی حاضرنیست یه دوسه کیلوی باقیمانده رو هم تحمل کند ومرتب منو به شوق میاورد که بروتوسایت . آموزشها رو دنبال کن و خوراکیهای لاغری منو بده . به طوریکه الان نزدیک به سه ساعته تو سایتم و احساس خوبی دارم .
خدا روشکرمیکنم بابت هدایتم به این سایت و باور کردن اینکه من میتونم لاغربشم و لاغرهم شدم .
تشکر از استاد عزیز بابت آموزشهای بی بدلیلش جهت ترویج متناسب شدن و آرزوی خیلی ها رو مثل من محقق کردن .
به نام خداوند مهربانم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
باور کنید لاغر میشوید
زندگی که الان داریم نتیجه باورهای ماست اگه چاق شدم چون باورم این بود که سرنوشت من چاقیه و با بهانه های مختلف خودم و توجیه میکردم برای بیشتر خوردن و چاقتر شدن .
گاهی که باور میکردم باید لاغر تر بشم و شروع میکردم به رژیم گرفتن و ورزش های سخت انجام دادن،
بازم چون باورم این بود، که چون الان دارم تلاش میکنم،به اندازه و طبق قانون میخورم و ساعتها ورزش میکنم ،پس حتما باید و باید لاغر بشم و انتظارم فقط لاغری بود و این باور اتفاق می افتاد؛
تا اینکه یواش یواش احساس کردم و باور کردم که سرنوشتم چاقیه و از این همه تکاپو خسته شده بودم گفتم بیخیال اصلا دیگه نه رژیم میگیرم نه ورزش میکنم و دیگه برام مهم نیست دیگران میخوان راجع به من چی بگن (آخه من همیشه بخاطر دیگران قصد لاغری داشتم و حرفهای آدمها درباره چاقی ام سبب میشد مدام خودم و تو زحمت بندازم)و چون این و باور کردم که منم و چاقی ام حالا وارد یک پرسه فرسایشی شده بودم .
چرا فرسایشی؟
خوب من چاقی ام و قبول کردم و اونو باور کردم و جز جدایی نشدنی از زندگیم دونستمش و متاسفانه بعد از چند ماه که دوباره از چاقی به تنگ اومده بودم و شروع کردم به رژیم زیر ۱۵۰۰ کالری و روزی ۳ساعت ورزش و پیاده روی های طولانی و مصرف قرصهای لاغری و دمنوش و …..
اما اما
چون باورم درباره چاقی تغییر کرده بود دریغ از کاهش صد گرم وزن یا تغییر سایز بلکه روز به روز تلاش من بیشتر میشد و باور اینکه من دیگه با سختی هم لاغر نمیشم هم بهم اضافه شد تصمیم گرفتم برم دکتر و بررسی کنم ببینم بدنم چرا قاطی کرده ؟
در صورتی که الان میفهمم بدن بیچاره من قاطی نکرده بود این باورهای من بود که باعث تغییر جسم و زندگیم شده بود
متاسفانه دچار افسردگی و بیماری شدم و همش احساس میکردم که مشکلی در جسمم دارم که اینقدر حالم بده
من خیلی حال و احوال بدی و اون روزها تجربه کردم و هر روز حالم بدتر میشد چون باور داشتم بیمارم و دارم میمیرم .
بعد از پیگیری های پزشکی شکر خدا متوجه شدم کاملا سلامت هستم ولی حالم همچنان بد بود
پزشک خانوادگی ما میگفت همه چیز آزمایشات و سونو ها،ام آر آی ها و همه و همه …. نرماله نمیفهمید مشکل من چیه چون من یکباره حالت غش پیدا میکردم و مدام سرگیجه داشتم و کاملا خودم و باخته بودم .
تا اینکه پزشک خانوادگی ما گفت شاید مشکلات هورمونی پیدا کردی که وزنت هم پایین نمیاد و توصیه کرد که پیش فوق تخصص غدد برم .
دکتر غدد هم کلی آزمایش و سو نو و چکاپ کرد و من شکر خدا کاملا سلامت بودم .
دکتر غدد متوجه شد من روحم بیماره و دلیل این بیماری چاقی منه ،چون بهش گفتم بزرگترین آرزویی که تا به حال نتونستم به دستش بیارم برطرف کردن این چاقیه رنج آوره
من بیشتر از اینکه جسمم چاق باشه ذهنم چاق بود و تحمل این اضافه وزن ذهنی من و بیمار و افسرده کرده بود و هر چی که اون روزها تجربه کردم فقط و فقط بخاطر باورها و نگرشهام بود .
من وقتی وارد سایت شدم و تحت آموزش قرار گرفتم تازه طعم زندگی و چشیدم قبلا فکر میکردم زندگی بی معناست گاها به پوچ گرایی میرسیدم و میگفتم اصلا برای چی باید زندگی کرد و واقعا آرزوی مرگ داشتم با اینکه خدا رو شکر زندگی خیلی خوبی داشتم که آرزوی خیلی هاست اما من باورهام و ذهنیتم نمیگذاشت از زندگی لذت ببرم .
هیچ پزشکی ،هیچ روانشناسی ،هیچ روانپزشکی ،هیچ مشاوری ،نتونست بهم کمک کنه ولی الحمدلله با ورودم به سایت و شنیدن صحبتهای استاد روشن ضمیرم و خوندن کامنت دوستان انگار یک دگرگونی در من شکل گرفت .
احساس میکنم زندگی زیباست ،آرامش و سلامتی و شادی حق منه .کاری که اونها نتونستن انجام بدن و حال من و خوب کنن اینجا به راحتی شکل گرفت و من هر روز با شوق و لذت اینجام .
اینجا من یاد میگیرم و درست رفتار میکنم من باورهام و اصلاح میکنم من یقین دارم خداوند کار عبث و بیهوده انجام نمیده من ایمان دارم خداوند من و جای درستی هدایت کرده اینجا نه تنها متناسب شدن حتمیه.
اینجا زندگی شاد داشتن ،آرامش،و تغییر کل زندگی و رسیدن به خدایی که بی نهایت عاشقشم موج میزنه .
برای بودن در این مسیر نیاز به تحقیق نیست، نیاز به شک کردن نیست، اینجا لازم نیست بترسی همه چیز زیباست چون خداوند در اون موج میزنه اینجا همه چیز بخاطر نزدیکی بیشتر به خدا چیده شده از رایگان بودن مطالبی که شنیدن اونا میتونه یک انسان و کاملا عوض کنه تا خرید دوره هایی که برای تهیه اونها بیشتر از بهایی که میپردازی نتیجه کسب میکنی اینجا همه چیز رنگ خداست
من مدت زیادی نیست که اینجام اما در همین مدت کوتاه اینقدر زندگیام تغییر کرده که تناسب اندام و تغییر جسمم شده جز کوچکی از تغیراتم من چیزهایی و کسب کردم که برای تک تک اونها شاکر پروردگارم من اینجا حالم خوبه
خدایا سپاسگزارم برای هدایتم من باور دارم تو ، من و اینجا به تکامل میرسونی من اینجام که کسب کنم و رشد کنم و موفق بشم
استاد بینهایت سپاسگزارم بابت تمام زحماتتان برای شما و خانواده و عزیزانتان بهترینهای هستی رو میخوام همچنین برای خودم و عزیزانم و دوستان هم باورم هم آرزوی بهترین های هستی رو دارم
الهی به امید تو
سلام استاد عزیز
چقدر خوشحالم که توانستم گام 30 را طی کنم و علاوه بر لاغری خیلی چیزهای دیگر یاد گرفتم
استاد خیلی ممنون از شما که این فایل را گذاشتید چون حال روزه های من را بازگو میکنه من بعد از یکماه که خودم را وزن کردم هیچ تغییری در وزن من ایجاد نشده بود حتی نیم کیلو – ولی سایز بدنم کم شده است و لباسهایم همگی گشاد شدند ولی این شیطان درون بدن حرفهای منفی باف را چند بار بهم گفت ببین لاغری را باید با کم شدن وزنت نشون بده ولی این کار نشده و این باعث لیز خوردن من و احساس بد درمن شد واقعا تعجب کردم که چرا وزن من کم نشده که خداراشکر دخترم گفت مامان وزن کم شدن هنر نیست سایز کم کردن خیلی بهتر از وزن کم کردن است چون من دو به شک شده بودم و من را تشویق کرد که دوباره با اشتیاق به این راه ادامه بدهم من واقعا اطمینان کامل دارم که لاغری با ذهن اولین و آخرین روش برای متناسب شدن است چون برای رفع بیماریهای من خیلی مفید بود و چون تعهد دادم باید با تکرار وتکرار تمرینات رفتارم را درمورد چاقی به لاغری تغییر بدهم
استاد ممنون از شما که واقعا تمام این مسیر را تنهایی و بدون همراه به خوبی سپری کردید و موانع ذهن را شناسایی نمودید که الان راهنمای ما باشد . بازم ممنون
سلام و درود فراوان
استاد عزیزم که همیشه با صبر و شکیابی نظرات مارو دنبال میکنی و وقت میزاری
مشخص شما خیلی آدم صبوری هستین چون اگر نبودین به چنین موفقیت هایی نمیرسیدین و استاد لاغری نمیشدین
من مسئولیت رفتار اشتباه چاقی ک هنوز در من هست رو قبول میکنم من ب تازگی دچار تزلزل شدم و مشکلمو سری پیشم گفتم افکار منفی ک میاد سراغم وقتی میبینم رونام ب نظرم دارن بزرگتر میشن و احساس ناراحتی میکنم خدایا این چربی ها چین من خودمو دوست ندارم
و اینکه اونطور ک باید زمان و توجهم رو صرف توجه و گوش دادن فایل ها نمیکنم و همین باعث شده به راحتی به این نتیجه برسم ک تحرکم پایین برا همین ک پاهام حرکتی نمیکنن ک لاغرم بشن😞
پس باید وقت بیشتر بزارم از و نکته برداری کنم
و اونارو هر روز برای خودم تکرار کنم و به این زودی ناامید نشم خب بریم سراغ تغذیه ام طی این مدت
خب جدیدا خیلی دلم میخواد یه کیک معمولی بدون خامه درست کنم دو بار درست کردم
سری دوم ک برا همسرم اوردم خودم از ذوق کیک بدون اینکه گشنه باشم کمی خوردم
ولی رفتار دیشبم درست بود ک قبلش ک گشنم بود ی چیزایی خوردم ولی موقع شام هم خیلی خوابم میومد هم زیاد گشنم نبود نصف شاممو خوردم نصفشو نگه داشتم امروز نهار خوردم
و خیلی احساس بهتری به خودم پیدا کردم
کلا انجام فرمول های لاغری خیلی حس قدرت بهم میده
و اتفاقا خواهرشوهرم لاغر پری شب دیدم که نصف غذاشم نخورد و بقیه اسرار کردن ک بخوره و اونم گف ک سیره و نمیتونه بخوره منم همون جا گفتم رفتار لاغر ها ، تازه سری قبلم دیدم آب هویجی ک بیرون خریده بود رو نصفه تو لیوان گذاشت تو یخچال با خودم گفتم ی لیوان آب هویج اخه چیه دیگه نصفشم نخورده با خودم گفتم رفتار لاغرها
الان اگه ما بودیم یه لیوان رو سر کشیده بودم حالا این برا بیرون رفتار قبلی چاق ها رو ک یادم میاد خودمون هویج میگرفتیم آبشو میگرفتیم شاید دو لیوانم میخوردیم منو شوهرم و ذهصن میگف بخور بخور ک دیگه گیرت نمیاد اگه نخوری رضا میخوره ها🤣🤣
دوستمون کامنت کردن چاقی سخت تره درسته چون ب بدن آسیب میزنه چون فشار میاره ولی چون اجزای ما دهان ندارن ک مثل ما داد و بیداد کنن اعتراض کنن ما یا بیشتر متوجه نمیشیم یا به شکل بیماری بالخره خودشون رو نشون میدن
یه مشکل دیگه دوستمون بهم اشاره کردن اینه ک من به تنهایی باید برم فضای ی سبز یه قدمی بزنم نباید حتما منتظر دوستی باشم و نباید ب قصد لاغری برم بلکه فقط ب قصد حال خوب برم
حس میکنم اینطوری کمتر ب خودم انگ بی تحرکی میزنم
خلاصه من ادامه تموم تلاشمو میکنم تلاش بیشتری تو این راه داشته باشم تا ذهنمو بیشتر تقویت کنم ک باور کنم ک لاغری خیلی راحت تر از این حرفاس
خدایا خودت منو وارد این مسیر کردی خودتم لاغرم کن ک هیچ مسیری زیباتر از مسیر لاغری نیست
من قبلا لاغر شدم میدونم چه طعمی و حسی داره باریک بودن سبک بودن خدایا منو لاغرم کن
سلام و عرض ادب . جسارت میکنم بانو دارم پاسختون رو میدم . البته این نظرم کاملا شخصیه و با کمال ادب و احترام بیان میکنم و دارم درس پس میدم خدمت شما بانوی بزرگوار .
بانو کمی حس نگرانی از چاقتر شدن از متنتون گرفتم .
ترس و یا نگرانی از چاقی ، احساسیه که مانع جریان مسیر لاغری میشه .
شما در مسیر صحیح هستید نگران نباشید .
خودتون بیشتر از من آگاهی دارید
طبیعت بدنتون لاغریه
بخواین نخواین چربیها تجزیه میشن .
چربی سوزی کار طبیعی بدنه و هر لحظه در خواب و بیداری در حال انجامه .
بدن ما بی وقفه در حال لاغر شدنه .
حتی گوارش و هضم غذا ، نشانه لاغر شدنه .
اصلا وقتی یکم عمیقتر میشم ما چیزی به نام چاقی در بدن نداریم . ما فقط ما افکار و حس چاقی خودمون رو چاق کردیم .
چربی ها برای تجزیه شدن وارد سلولهای چربی میشن و اونجا در صف تجزیه شدن قرار می گیرند .
کار سلولهای چربی اینه اونها دائما دارن چربی که یه عنصر سنگین هست رو به عناصر سبکتر آب دی اکسید کربن و اکسیژن اکسید می کنند و این چربی سوزی دائمیه .
بدن هر آنچه نیاز نداشته باشه رو تجزیه می کنه و میره .
اما مقدار چربی که نگه میداره مورد نیازشه
حالا با احساس ترس نگرانی اندوه و…
نیاز بدن رو بالا میبریم چون خلاء ذهنی ایجاد می کنیم . به نوعی با افکارمون از خودمون انرژی خواری می کنیم و حس جنگ و محرومیت در بدن ایجاد می کنیم و بدن برای اینکه در این جنگ از ما محافظت کنه از طرفی چربیهای بیشتری نگه میداره و از طرفی میل ما رو برای افزایش مصرف انرژی بیشتر می کنه . یعنی باز هم برای محافظت از ما در برابر جنگ و محرومیت و قحطی داره چربی ذخیره می کنه . یعنی اون با احساسی که ما بهش میدیم ما رو در خطر میبینه و با اندوخته کردن چربی میخواد از ما محافظت کنه .
اگه دقت کرده باشید هر چقدر حس ما منفی تر باشه میل ما برای دریافت انرژی بیشتره .
و وقتی ما در کمال امنیت و آرامش حرکت بدن از ما حس آرامش و امنیت رو میگیره و دیگه نیازی به اندوختن چربی نمی بینه . چون در وضعیت صلح هستیم و او دیگه نیازی به چربی اضافه نداره .
اینارو من حس میکنم و وقتی اینجوری نگاه می کنم و از این زاویه میبینم نسبت به لاغری دائمی بدنم ایمان بسیار بالایی پیدا می کنم و تمام موانعم خود به خود میریزه و به نتیجه ای که استاد فرمودن میرسم بخوایم نخوایم لاغر میشیم .
بدن کار خودشو بلده .
با امنیت خاطر راحت و آسون لاغر میشه .
چون طبیعتش لاغریه .
هر کاری در بدن داره انجام میشه نشان از لاغریه . حتی فرد چاق هم هر لحظه داره لاغر میشه ولی خب چون همزمان داره افکار چاقی می پرورونه چاق هم میشه .
و اگه لاغری طبیعی بدن نبود ما تا حالا با افکارمون جسم خودمون رو هزاران کیلو کرده بودیم .
پس به نظرم به جای نگرانی حس امنیت و آرامش نسبت به پروسه لاغری دائمی بدن داشته باشیم هم دیگه خودمون رو چاق نمیکنیم هم لاغری بدن رو میبینیم و ذهنمون رو باهاش همسو می کنیم و هم مسیر رو با حس خوب سپری می کنیم .
بازم عذر خواهی می کنم بابت کامنتی که براتون گذاشتم . چون همواره خودم رو شاگرد کوچک این مسیر می دونم و معمولا به کامنت کسی پاسخ نمیدم و الانم دارم درس پس میدم خدمت شما بزرگوار .
سلام آقا عطا
بله جدیدا باز نگرانی ها به سراغم اومدن
مرسی از پاسختون باز پر از آگاهی بود برام
و دو نکته گفتین با آرامش بدن دیگه چربی ذخیره نمیکنه و دومیشم حتی افراد چاق هم دارن لاغر میشن ولی ذهن مانع میشه لاغری میشه
نه این چه حرفیه اینجا ما همه در مسیر لاغری هستیم و از هم دیگه یاد میگیریم یا شایدم یادآوری میکنیم بهم فرمول های لاغری رو
مرسی ک وقت گذاشتین موفق باشید
سلام بله درست میفرمایید .
اما من از بعضیها که برام پاسخ کامنت میدن حس محدودیت میگیرم . حسم بد میشه نسبت به کلمات و لحن اداشون .
شاید نیتشون خیر باشه ولی نگرش من بهشون منفیه که البته میدونم باید نگرش خودم رو هم اصلاح کنم .
برای همین خیلی ملاحظه می کنم که اگه خواستم نظرم رو به کسی بگم خیلی با احتیاط بگم که خدای نکرده حس بدی از نوشتم نگیره .
ممنون که حس خوبمو درک کردید .
در مورد تگرانیهاتونم فقط به خودتون بگید نگرانی ها اومدن خودشون رو دارن نشون میدن که من باورهای لاغریم رو قوی کنم .
هر چقدر لاغر بودن طبیعی رو بیشتر در جسمتون ببینید ایمان به لاغری بیشتر میشه . نشانه هاش رو هم در پیام قبل گفتم . هر چقدر به این نشانه های لاغری که همیشه داره رخ میده بیشتر توجه کنید یقینا ایمانتون به لاغری عمیقتر و عمیقتر میشه گسترده تر میشه شاخ و برگش بیشتر میشه و خود به خود بر نگرانیها غلبه می کنه .
اتفاقا افکار و احساسات منفی برای ما چراغ راه هستن که باورهای مثبتتو قویتر کن که نگرانیها در مقابلش کوچیک و کوچیک میشن .
میشه برام بنویسید در مورد لاغری چه باوزهایی دارید ؟
ممنون میشم ازتون
سلام دوست عزیز
منم خودم تو این سایت خیلی کم پیش میاد که برای شخص دیگه ای کامنت بزارم پس حتما کامنت شما ی سیگنال هایی رو به ذهنم فرستاد ک به لاغری در ذهنم کمک کرد
داستان من اینطوریه همیشه همه چیز رو به غذا ربط میدادم میگفتم رژیم بگیرم این کالری بالاس ذهنم شده بود کالری سنج قندشو حساب میکردم حتی اون زمانی ک اولین بار رژیم گرفتم نمک غذاهامم کم کردم خلاصه با این سایت آشنا شدمو باور غذایی ک انقد تو ذهنم میخکوب شده بود به راحتی رفع شد چون معمولا من آدم پر خوری نیستم در کل ولی خب الان آگاهانه به احساس سیری توجه میکنم ، و در حین اینکه اینجا بودم باشگاهم میرفتم ک هم خودم دوس داشتم برم هم همسرم باور داشت ک سخت ورزش کردن و عرق ریختن ک باعث لاغری میشه خلاصه من آموزش های استاد رو همراه ورزش دنبال میکردم خیلی هم عالی داشتم لاغر میشدم به خودم میگفتم عامل اصلی لاغری من لاغری ذهن ن ورزش ، میام ورزش میکنم ک فقط به بدنم فرم بدم و انرژی بگیرم حال خوب بگیرم ، موند خوردم به عید باشگاهم تعطیل شد بعد عید خواستم برم ک دیدم شهریه باشگاه زیاد شده ک دیگه نرفتم و چون فقط از اون باشگاه خوشم میومد باشگاه دیگه به چشم نمیومدن همینطوری موند تصمیم گرفتم آزمایش واقعی استاد رو خودم پیاده کنم ک میگفتن بدون ورزش و لاغری از طریق ذهن توجه به سیر شدن توجه به رفتار افراد لاغر ، ولی همش میاد تو ذهنم ک تو تحرک خاصی نداری باشگاه نمیری برا همینم نمیتونی لاغر شی ، در صورتی ک افراد لاغر زیادی میبینم ک تحرکشون مثل من هیچ باشگاهی هم نمیرن یا خود استاد ک همش پای سیستم هستن و تحرک خاصی ندارن الان تنها مانع من بی تحرکی شده و در تلاشم ک برا ذهنم منطقی کنم ک اشتباه
من قبلا هم به استاد عزیزمون گفتم من خیلی علاقه دارم به ورزش دسته جمعی و خیلی انرژی میگیرم و برام سرگرم کنندس ولی انگار ته ذهنم فک میکردم ک بیشتر ورزش کن بیشتر لاغرشو،الانم حس میکنم دارم دوباره مثل سابق میشم و پرتر میشم
تازه الان همسرمم دیگه اسراری نداره ک برم باشگاه
سلام و عرض ادب .
چه خوب ریشه یابی کردید .
باور بی تحرکی .
من ۳ راه به ذهنم میاد که این باور رو در ذهنم تجزیه کنم و بسوزونمش .
ما بی تحرک نیستیم .
از چند وجه میشه این موضوع رو بررسی کرد .
اول از راه همون کالری شماری که باورش در ذهن چاقمون هست .
ما خیلی حرکت داریم .
تمام کارهایی که داره توسط بدن انجام میشه تحرکه .
ما هر ساعت حدودا ۷۰ تا ۱۰۰ کالری داریم انرژی میسوزونیم . چه خواب چه بیدار چه نشسته چه در حال فعالیت .
شما مگه چقدر ورزش میکردید ؟
روزی نهایت ۲ ساعت دیگه بیشتر که گمان نکنم ورزش میکردید
خب پیاده روی ۴ کیلومتر در ساعت فقط ۱۰۰ – ۱۲۰ کالری انرژی در یک ساعت میسوزونه .
بعضی ها می گن ۲۰۰ تا ولی اون پیاده رویهای خیلی طاقت فرساست .
اما یه پیاده روی نرمال فقط ۱۰۰ تا ۱۲۰ کالری انرژی میسوزونه .
خب نهایت ۲ ساعتم انجام بدین فقط ۴۰ کالری از حالت نشسته بیشتر دارید انرژی مصرف می کنید .
چون در حالت نشسته یا خوابیده هم ما داریم انرژی میسوزونیم .
تمام اندامهای بدن در حالت طبیعی دارن کار می کنند .
شما همین که زنده هستی داری کلی فعالیت می کنید .
خب حالا با همین اعداد و ارقام و کالری شماری میبینیم ورزش هیچ تاثیری در لاغری نداره .
یعنی با همین اعداد و ارقام هم که هیچ تاثیر مثبتی در ذهن نداره ما به خودمون ثابت کردیم ورزش تاثیری در لاغری نداره
و اتفاقا بدن رو فرسوده و زخمی می کنه .
مگر عاشقش باشی که البته فرمودید علت اصلی ورزش کردنتون یه خاطر لاغریه .
با بورزش ما نیازمون بیشتر میشه بعد میاییم میخوریم تازه بیشترم میخوریم چون مدام با خودمون میگیم خسته شدیم ورزش کردیم و به نظرم تازه خوراک چاقی بیشتری به ذهنمون میدیم . پ
س ورزش عادت پرخوری رو در ما بیشتر می کنه .
گرچه من پرخوری رو هم برای خودم تجزیه کردم ولی خب بعضی از دوستان شاید هنوز به پرخوری باور داشته باشه
ورزش در یه صورت تاثیر خوب داره رومون اینکه ما از خود همون ورزش خوراک ذهنی لذت سرگرمی تفریح بازی و … به خودمون بدیم ولی در هر صورت بازم اون ورزش لاغر نمی کنه فقط حالمون رو خوب می کنه و اون حال خوبه که همسو با طبیعت بدن میشه و موانع لاغری رو برمیداره . ولی ما این حال خوب رو از خیلی چیزا میتونیم بگیریم و مهمترش وصل شدن به خدای وجود خودمونه .
خب این یه دلیل .
دلیل بعدی لاغری دائمی ما اینه که
چربی سوزی یه روند ثابتیه که هر لحظه داره انجام میشه .
تجزیه چربیها یه روند دائمیه .
پس با توجه به روند چربی سوزی دائمی بدن که تنفس بزرگترین شاهدش هست میتونید اثبات کنید به خودتون که لاغری همواره در حال انجامه .
راه سوم .
شما میتونید با نوشتن و تحلیل کردن ، عضلات ذهنتون رو قوی کنید.
عضلات ذهن که قوی بشن عضلات جسم هم قوی میشن .
حتی از نظر من که بدن خودش عضله هم به قدر کافی داره و خیلی عالی همه چیز رو تنظیم می کنه .
چربی رو در ذهنتون تجزیه کنید .
ما راهمون تناسب فکری هست . ما چاقی رو در ذهنمون باید لاغر کنیم .
چربی سوزی رو در ذهنمون بالا ببریم
وگرنه جسم همه کارهاش تنظیمه .
خوراک خوب به ذهنمون بدیم .
ذهن رو با مطالب دلخواه تغذیه کنیم .
طبیعت بدن رو ببینیم .
همین حالا کلی چربی داره در بدن ما سوخته میشه و کلی عضله هم داره ساخته میشه .
احساس چاقی فقط مربوط به باور ماست .
ما با نوشتن و تحلیل کردن و فکر کردن باورهای چاقی رو تجزیه می کنیم آبش می کنید .
ورزش از نظر شما یعنی تجزیه چربی
این باورها هم یعنی باورهای چاقی یعنی باورهای چربی ساز
اینا رو در ذهنتون تجزیه کنید و با نوشتن و تحلیل کردن ورزش ذهنی به خودتون بدید .
هر زمان که این باورها از بین رفت یعنی ورزش ذهنیتون لاغرتون کرده و وقتی چاقی از ذهن پاک بشه خب مسلما در جسم هم از بین میره .
به جای ورزش جسمی که تاثیری در لاغری نداره ورزش ذهنی کنید که تاثیر عالی روی چربی سوزی ذهنی داره .
چربی ذهنی یعنی همون باورهای چاقی
چربی سوزی ذهنی یعنی همون تجزیه و تحیل و شرح دادن این باورها تا آب بشن و گلوله باورهای چاقی باز بشه .
به نظر من شما بیشتر از اینکه به ورزش جسمی نیاز داشته باشید به ورزش ذهنی که همون تجزیه و تحلیل کردن باورهای چاقی هست نیاز دارید
و ذهنتون این باورها رو در سطح خوداگاهتون میاره تا بگه من به چی نیاز دارم .
ذهنتون رو ورزش بدید و باور بی تحرکی رو به تحرک وا دارید .
ذهنتون که حرکت کنه احساس تحرک بهتون دست میده و برچسب بی تحرکی از ذهنتون پاک میشه .
اینا مطالبی بود که به ذهن من رسید و من کلی ورزش کردم .
خیلی لذتبخش بود برام . ممنون از شما که با کامنتتون باعث قویتر شدن عضلات ذهن من شدید .
سلام خدمت شما عطا عزيز
چقدر كامل پاسخ داديد دوبار خوندم انقدر كه نكته داشت متن شما
سپاس
متن شما رو كپي كردم كه همين روش ها رو استفاده كنم و شبيه سازي كنم براي خودم
بهتون تبريك ميگم انقدر مطالب رو خوب درك كرديد كه ميتونيد انقدر عالي توضيح بديد
موفق باشيد
سلام و عرض ادب ممنون از نظر مثبت شما .
ما چاقی رو دقیقا با امثال این ادله ها برای خودمون منطقی کردیم .
دقیقا باید از همون مسیر چاقی الگو بگیریم و لاغری رو برای خودمون بسط و گسترش بدیم و منطق پذیرش کنیم .
چون لاغری در تمام لحظات داره اتفاق میفته .
یه نکته ی دیگه هم اینکه انسان چاق که حالا بیست سی کیلو اضافه داره نسبت به یه انسان لاغر خیلی داره فعالیت می کنه چون هر لحظه ۲ تا وزنه ده بیست کیلویی همراهشه داره میزنه .میخوابه وزنه همراهشه . بیداره وزنه همراهشه راه میره وزنه همراهشه . پس خود به خود اون ورزش می کنه ولی چرا لاغر نمیشه . او دائما خسته است . حالا همچین فرد خسته ای رو بگو برو ورزش کن اصلا جونی براش مونده بره ورزش کنه . تنها راه لاغر شدن تنها و تنها تغییر همین الگوهای ذهنه تا واکنشهای بدنمون رو تغییر بدیم و خیلی راحت لاغر بشیم .
به خدا ماها از غیرتمون بود ورزش میکردیم شایدم از دوست نداشتن خودمون . وگرنه انسانهای لاغر انقدر خودشون رو دوست دارن که وقتی بهشون اضافه بار بدی اصلا حمل نمی کنند .
اونا اگه از ما فعالترن فقط به خاطر سبک بودنشونه . کار کردن برای اونا کاری نداره .
اگه انسان متناسب ظاهرا فعالتره ؛ چون در لاغر بودن راحتتر کارها انجام میشه . راحتتر نشست و برخاست می کنیم راحتتر راه میریم و فعالیتهای عادی روزمره رو انجام میدیم . حتی راحتتر غذا میخوریم .
زندگی در لاغری خیلی راحته برای همین یه انسان لاغر ناخوداگاه فعالتره
در یه جمله
لاغری فعالیت میاره ولی فعالیت لاغری نمیاره .
لاغری فعالیت میاره ولی فعالیت لاغری نمیاره
چه سخن جالی واقعا با پوست و گوشتم درکش کردم وقتی واقعا بدونم فعالیت لاغرم نمیکنه اینبار بیشتر به ورزش علاقه پیدا میکنم از روی که برای لاغر شدن ورزش کردم هر روز بیشتر و بیشتر از ورزش متنفر شدم
اقا عطا یه سوال یک جا فرمودید که ما برای نیاز جسم و ذهن غذا میخوریم
و گفتین باید با خودمون به صلح برسیم و به نیاز ذهن هم پاسخ بدیم میتونم بخوام که بیشتر توضیح بدید ممنون
فکر کنم بیشار خوردنهای من نیاز ذهنی باشه نه جسمی
چه طوری بپزیرمش
بهش پاسخ بدم
و لاغر بشم
سلام .
من فقط تجربه خودمو می گم .
بانو ۸۰ درصد خوردنهای ما نیاز ذهنی به خوردن هست .
نیاز ذهنی یعنی همون خلاء های عاطفی ، خلاء های ذهنی ما .
ما کلی فرمول اشتباه در زمینه های دیگر زندگیمون داریم که برای برطرف کردن همه ی اونها خوردن رو انتخاب کردیم . اما خوردن فقط زمان کوتاهی مارو اروم میکرد اما ریشه مشکل رو حل نمی کرد .
در حقیقت به نوعی ما از غذا برای تسکین روان آسیب دیده مون استفاده میکردیم .
مسکن موقتا پاسخ میده ولی مشکل رو حل نمی کنه .
برای برطرف کردن ریشه ی مشکلات ما باید فرمولهای غلط ذهنی در سایر زمینه های ذهنیمونم برطرف کنیم .
فرمولهای غلط فقط در زمینه چاقی و لاغری نیست .
ما کلی فرمول غلط در حوزه ی روابط داریم
کلی فرمول غلط در حوزه پول داریم
کلی فرمول غلط در مورد عزت نفسمون داریم
کلی فرمول غلط در مورد سلامتیمون داریم
و در هر زمینه ای اگه واکاوی کنیم میبینیم کلی فرمول غلط داریم که وقتی باهاش برخورد می کنیم فقط میخوایم برای آرامش یافتن و تسکین درد به غذا پناه ببریم .
خب اگه ما روی اون زمینه ها کار کنیم و راه حل اونها رو از ذهن خودمون بخوایم ذهن به جای امر به خوردن راه حل رو پیدا می کنه
مثال میزنم که بهتر منظورمو برسونم .
مثلا من خودم قبلا با مادرم خیلی بحث می کردم .
همش سر کوچکترین مساله دعوا می کردیم .
خب من هر وقت با مادرم دعوام میشد و اعصابم خورد میشد میرفتم سراغ غذا و تا دلتون بخواد میخوردم تا اون رنج تموم بشه . حالا بماند که رنج عذاب وجدان بهش اضافه میشد و حال منو میگرفت و من برای رهایی از عذاب وجدان بازم میخوردم .
در حقیقت غذا برای من پناه بود . ارامش بود . تنها زمانیکه حس میکردم میتونم بدون دغدغه و نگرانی لذت ببرم فقط موقع خوردن غذا بود .
اما اینا فقط مسکن بود و مشکل منو با مادرم حل نمیکرد .
پس در نتیجه هر بار تکرار میشد و هر بار من از این واکنش جهت آروم کردن خودم استفاده می کردم .
اما من در این راه شریف روانشناسی رو آموختم . فهمیدم این راه برطرف کردن مشکلات نیست .
مشکلات راه حلی دارن که ریشه اش در خود ذهن منه و از اونجایی که طبق آیه قرآن شنیده بودم که ان مع العسر یسرا پس به طور قطع راه حل مشکلات من در دل مشکلات من پنهان شده .
پس شروع کردم به واکاوی مشکلاتم .
در همون مثال مادرم میگم .
نشستم بیشترین زمانهایی که با مادرم دعوام میشد رو نوشتم .
خب من موقعی که با دوستام تا نصفه شب بیرون میرفتیم وقتی می اومدم خونه دعوا میشد
یا صبح که میخواستم از جا بلند بشم و رختخوابم رو جمع نمی کردم
یا به خاطر به هم ریختگی اتاقم
یا به خاطر تند صحبت کردن با مادرم
اینا نمونه هایی از دعوای من با مادرم بود که بعدش واکنش من بعد از دعوا پناه بردن به غذا بود .
خب من اومدم این مشکلات رو برطرف کردم .
خودم مسئول کارهای خودم شدم .
اتاقم رو مرتب کردم .رختخوابم رو جمع کردم . حتی گاهی به خود مادرم هم کمک کردم خرید وسایل بیرون رو که بابام فرصت نمیکرد بخره رو من خریدم شبا تا دیر وقت با دوستام نمی موندم یا اگه میخواستم بمونم به مادرم اطلاع میدادم و یه جورایی منطقی مجابش میکردم که به تفریح نیاز دارم .
خلاصه من قسمت اعظم مشکلاتم رو با مادرم حل کردم .
مادرم هم گیراش خیلییییی کمتر شد .
البته گاهی هنوزم اختلاف نظر پیدا می کنیم ولی نه مثل قبل و اینکه در چنین زمانهایی من به غذا پناه نمیبرم فرمول ذهنم رو پیدا می کنم . اون رو اصلاح می کنم مشکلم برطرف میشه .
راه حل تمام مشکلات یا کنترل ورودیه که مواردی که واقعا ضرورتی ندارن رو از زندگیم حذف می کنم و مواردی که ضروری هستند رو کنترل و یا بهتره بگیم مدیریت ذهن می کنم .
اینجوری خیلی راحت مشکلاتم حل میشه و از طرفی مشکل اضافه و غیر ضروری هم برای خودم نمیتراشم در نتیجه من ریشه ی مشکلم رو حل کردم و دیگه نیاز ذهنی به مسکن غذا پیدا نمی کنم
و با همین مدیریت ساده تنها دلیل خوردنهای من فقط نیاز جسمی شده .
وقتی گرسنه ام میخورم وقتی سیرم نمیخورم .
خوردنم رو با عشق انتخاب می کنم
نخوردنم رو هم با عشق انتخاب می کنم .
برای گرسنگیهای ذهنیم هم که همون فرمولهای انرژی خوار هستند سیری ذهنی پیدا می کنم .
ذهنم رو برای راه حل سازی تربیت کردم نه برای مشکل سازی
برای همین نسبت به قبل خیلییییی مشکلاتم کم شده و به جای اینکه انرژیم دیگه صرف برطرف کردن مشکلات بشه در جهت پیشرفت مصرف میشه .
یعنی من روز به روز پیشرفت می کنم
کارم خوبه خدارو شکر . روابطم خوبه . عزت نفسم عالیهههههه . و در کل از زندگیم راضی هستم .
سعی کردم کمال طلبی رو هم که فقط باعث میشه از زندگی فعلیم لذت نبرم کنار بزارم . نه اینکه هدف نداشته باشم دارم ولی خودمو دچار خلاء ذهنی نمی کنم با لذت بردن از زمان حال خودمو پر و سیر می کنم .
در حقیقت گرسنگی ذهن خودمو با غذاهای ذهنی پر می کنم و از غذا فقط برای رفع گرسنگی جسمم استفاده می کنم .
من خیلی خوب لاغر شدم نه خودمو محدود می کنم نه عذاب وجدان میگیریم هم از خوردن لذت میبرم هم از نخوردن .
برای خلاء های ذهنیم راه حل پیدا کردم و در نتیجه از درون بزرگ شدم . وقتی خودمو از درون بزرگ کردم جسمم کوچیک شد . چون خودمو بزرگتر از مشکلات دیدم و در خودم حلشون کردم .
چاقی رو در وجودم حلش کردم چون خودم رو بزرگتر از چاقی دیدم . چون چاقی آفریده ی دست خودم بود . پس چیزی رو که خودم با توجهاتم با نفرتم با احساسات منفیم خلقش کردم به راحتی با تغییر سبک نگرشم به راحتی برطرفش کردم .
در عین حال زمانهایی هم که باز اشتباه میکردم اشتباهات خودمو میپذیرفتم و در جهت جبرانش بر می اومدم . در کل از وضعیتی که دارم راضی هستم . خدارو شکر
شاید مشکلات من از نظر شما خیلی کوچیک باشه و در وجود خودتون بگید کاش مشکلات ما هم انقدر راحت حل میشد
در پاسخ باید بهتون بگم ذهنی که مشکلات بزرگ خلق می کنه قادره راه حل های بزرگ هم خلق کنه . پس خودتون رو با این تفکر که مشکلات عطا کمه یا سنش کمه و هنوز وارد جریان زندگی نشده به ادامه ی مسیر قبلی مجاب نکنید .
قطعا شمایی که مشکلاتتون بزرگتر از منه ذهنتون برای برطرف کردن مشکلاتتون هم راههای بیشمار بیشتری میتونه بهتون ارائه بده پس ازش بخواین و ذهنتون رو برای راه حل تربیت کنید .
این بهترین راه برای برطرف کردن گرسنگیهای ذهنیه .
و یکی دیگه اینکه خودتون رو در معرض مشکلات جدید قرار ندید . یعنی همون کنترل ورودی منظورمه .
ببینید اینا ترفندهای ساده ای هستن اما هر بار که ازشون استفاده کنیم خودتون شاهد نتایج عظیمش خواهید بود .
به خدا این ماییم که انتخاب می کنیم در کدوم مسیر باشیم .
مسیر مشکلات یا مسیر راه حل
مسیر سختی یا مسیر آسانی .
با تغییر برداشت و تحلیلهای ذهن قدرت ذهن رو در جهت خلق آرزوهامون تغییر بدیم .
سلام به عطای عزیز
اره واقعا عالی بود آفرین به شما به درک عالیتون از لاغری با ذهن
چقدر خوب توضیح دادین که کارکردن روی ذهن همون ورزش کردن هست به جای ورزش جسمی ورزش ذهنیمونو بیشتر کنیم لاغر میشیم
آخرشم خیلی بهم چسبید گفتین ممنون که باعث شدین من کلی ورزش کنم
به اميد موفقیت شما وهمگی
سلام بانوی گرانقدر .
ممنون از شما و نظر لطف شما .
برقرار باشید .
بله درسته ما با نوشتن عضلات ذهنمون رو قویتر می کنیم که بهتر درک کنه و در نتیجه احساسمون خوب باشه در مسیر .
احساس بد ناشی از عدم شناخته .
وقتی شناختمون از لاغری کمه ترس میاد سراغمون ولی وقتی لاغری رو رفیق دیرآشنای خودمون بدونیم که از اول زندگیمون با ما بوده و تا آخر عمرمون هم خواهد بود دیگه نه به نبودنش گرفتار میشیم نه به سخت بدست آوردنش .
او همیشه در بدن جاریه وداره رخ میده .
وقتی ببینیمش دیگه با فکرمون تولید چاقی نمی کنیم .
همینکه تولید چاقی نکنیم لاغری خودش خود به خود بدن رو متناسب می کنه .
ممنون اقا عطا خیلی لطف کردید که پاسخ من رو دادید
یک بارداستاد گفتن نیاز ما به خوردن در حد یه سیب خیلی تعحب کردم
بله واقعا ۸۰ درصد نیاز ما به خوردن ذهنی
من گاهی صبح صبحانه نمیخورم ساعت دوازده یک چای میخورم و موقع ناهار سیر سیرم ولی باز ناهار میخورم
به هزار و یک دلیل و فرمولهای اشتباه
سلام به آقا عطای عزیز
چقدر عالی تجزیه تحلیل کردین الان میفهمم تلاش ذهنی من اون طور ک باید نیست و باید وقت بیشتری رو براش بزارم و تجزیه و تحلیل کنم به قول شما ک مثال عالی زدین گلوله چربی ذهنی رو بازش کنم
الان ک فکر میکنم میگم چرا من زودتر کامنت نزاشتم برای شما خلاصه قانون تکامل رو نباید نادیده گرف حتما الان وقتش بوده
متشکرم از وقتی ک برای من ودوستان گذاشتین😊👏👏👏👏
خیلی خیلی لذت بخش بود شما منو به فکر کردن بیشتر تشویق کردین
کسی رو تشویق کردین ک رویای لاغری خودش رو فراموش کرده بود
در صورتی ک من خیلی از کامنتام مدال طلایی گرفتم اونجا یه انرژی دیگه فرستادم یه حال دیگه داشتم ولی به مرور ک رویامو یادم رفت امیدمم کم کم داشت از دس میرف
شما خیلی باهوش هستین نمیدونم شاید من دقت نکردم و کامنت بیشتری نخوندم
ولی شما از زاویه دیگه ای به لاغری نگاه میکنید
و ذهنتون خیلی خیلی خوب تجزیه و تحلیل میکنه
من خیلی خوشحالم ک با این سایت و استاد عزیزمون و شما آشنا شدم
به امید لاغری همیشگی و باربی شدن
به امید اینکه دیگه جایی به گوشم نخوره ک طرف به خاطر رژیم قندش افتاده و رفته تو کما
دلم میخواد همه از وجود این سایت اگاه بشن و دنیایی داشته باشیم ک همه متناسب باشن
حداقل دیگه دغدغه اندام لاغر رو نداشته باشن
دیگه لاغری رویا نباشه
الهی به امید تو
سلام و درود .
بله کاملا درست می گید .
لاغری دیگه رویا نیست .
ما لاغری رو داریم زندگی می کنیم .
یه لحظه فکر کنید نیروی لاغر شدن در بدن وجود نداشت . یه لحظه فکر کنید طبیعت بدن چاقتر شدن بود .
میدونید در این چند سال عمرمون چند کیلو بودیم .
شاید به اندازه یه تریلی یا بزرگتر . یعنی ۱۰ تن یا ۲۰ تن
حالا برگردیم به همین الان . چند کیلوییم
۱۰۰ کیلو
۲۰۰ کیلو
پس بقیه اش چی ؟
۹ تن دیگه چی ؟
این ۹ تن کجا رفته ؟
خب حالا ببینید قدرت چربی سوزی در بدن چقدر زیاده که در طول عمر ما ۹ تن رو تجزیه کرده و از بین برده .
حالا این نیروی عظیم لاغری که در این سالها ۹ تن رو تجزیه کرده نمیتونه ۵۰ کیلو اضافه وزن ما رو کاهش بده ؟
لاغری رویا نیست . لاغری واقعیتیه که ما از اول عمرمون تا الان داشتیم باهاش زندگی میکردیم . منتها نمیدیدمش .
فقط چاقی رو میدیدیم .
حالا ببینید سرعت کاهش وزن نسبت به افزایش وزن چقدر زیاده .
ما در این همه سال با نیروی ذهن خوداگاه خودمون تونستیم ۵۰ کیلو اضافه کنیم . در حالیکه نیروی ناخوداگاه ما همواره بر مسیر لاغری بود .
چاقی به ناخوداگاه ما نرفته و بدن ما دائما داره چاقی رو پاکسازی می کنه .
حالا اگه ما اگاهانه دیگه افکار چاقی رو تولید نکنیم طبیعت بدن تمام اضافه وزن ما رو پاک می کنه .
اصلا لازم نیست ما برای لاغری کاری انجام بدیم .
چون او هر لحظه داره رخ میده .
چه خواب چه بیدار
چه نشسته چه سرپا
نشانه های لاغری در همه جای بدن ما هست .
از پلک زدنمون گرفته تا رشد ناخنها همه در مسیر لاغری و تناسب هستند .
وقتی نگرشمون رو تغییر بدیم ایمانمون به لاغری زیاد میشه و میبینیمش و دیگه نگران نیستیم .
چون چه حواسمون باشه چه نباشه اون داره کار خودشو می کنه .
چه بخوایم چه نخوایم لاغری داره رخ میده .
بله کاملا حق با شماست ما باید روی ذهنیتمون کار کنیم تا سبک نگرش ما تغییر کنه و از زاویه دید لاغری به بدن نگاه کنیم .
اون وقت ایمانمون زیاد میشه . نگرانیمون میره ترسمون میره . اندوهمون میره . حس قدرت پیدا می کنیم . دیگه انرژی ها رو صرف افکار منفی نمی کنیم و زندگیمون میشه سراسر لذت و آرامش .
خوا رو شکر که دوستان فهمیده ای چون شما در این سایت هستند که از نوشته هام استقبال می کنند .
به نظر من شما خودتونم عالی هستید و درک بالایی دارید و باهوش هستید و با ذهنتون کاملا آشنا شکست نفسی میفرمایید اما همین که حرفامو درک کردید و بهم حس خوبتون رو انتقال دادید ازتون ممنونم .
خدارو شکر به خاطر وجود دوستان خوبی چون شما .
اقا عطا ممنون که هستید واقعا استاد چه ستاره هایی رو درخشان کردن حیف شما نبود که چاق بودید شما برای لاغری افریده شده بودید
ادم وقتی چاقه فقط چاقیش دیده میشه و هیچ
ارزو میکنم موفق باشید
من یه روز طبق نیاز جسمم عمل میکنم و خوردنهای ذهنی رو کنترل میکنم در واقع باهاش به صلح میرسم مثلا میگم الان سیری نخوراین غذا همیشه هست اون هم میگه باشه و واقعا فرداش اثرش رو تو اندامم میبینم شاید بعضیها قبول نکنند ولی من یک روزه لاغر میشم در حالیکه گرسنگی نچشیدم ولی چی کار کنم که این رفتارم تا اب شدن تمام چربیها استمرار داشته باشه
سلام .
تداومش فقط زمانی اتفاق میفته که شما نیاز بدنتون رو تشخیص بدین .
کم خوری ضعف میاره . پرخوری آسیب میزنه .
بعد از کم خوری احساسمون بده ( ولع و به اجبار جلوی خودمون رو گرفتن به اجبار می گیم نخور )
بعد از پرخوری هم احساسمون باز بده . (عذاب وجدان . چرا خوردی ؟ )
اما اندازه نیاز جسم جاییه که نه خودمون رو مجبور می کنیم به نخوردن و نه جایی که عذاب وجدان بیاد سراغمون .
بلکه حس بعد از خوردن حس رضایت و سپاسگزاری باید باشه .
اجبار به نخوردن رو رها کنید . نیازی بهش نداریم .
عذاب وجدان رو هم رها کنید . به اونم نیازی نداریم .
بعد از غذا حس رضایت و سپاسگزاری رو در خودتون تمرین کنید تا خوردن متناسب رو پیدا کنید .
وقتی پیدا کردید اون حس انقدر عالیه که خود به خود دلتون میخواد اون حس رو ادامه بدید .
حس افراط و تفریط میره و حس تعادل میاد .
حس تعادل حس رضایته .
حس خوبیه .
ذهن ما بر اساس تعادل آفریده شده .
جسم ما براساس تعادل آفریده شده .
فقط خودمون تعادل رو نمیدونیم چیه .
تعادل جاییه که شما احساس رضایت از عملکردتون دارید .
برای دائمی شدن این احساس باید همیشه از عملکردتون حس رضایت داشته باشید و متاسفانه انسانهای چاق از این حس دور هستند و به فراموشی سپردند و گمش کردند در حالیکه اصل وجودشونه
و این حس عالی رو هنوز پیدا نکردند .
ولی اغلب انسانهای لاغر اون حس رو به صورت طبیعی زندگی می کنند .
از هرکدومشون بپرسی بعد از غذا چه حسی داره ۹۹ درصدشون می گن سیر شدیم و یه حس رضایتی دارن از عملکردشون .
خودشون رو به پرخوری و کم خوری متهم نمی کنند . همیشه میگن اندازه نیازمون خوردیم .
ولی ما اون نیازه رو خیلی وقتها تجربه نکردیم
ولی هردو حس کم خوری و پرخوری رو میشناسیم . پس فقط کافیه کم خور و پرخور نباشیم یعنی نه ضعف کنیم نه عذاب وجدان بگیریم .
قبل از خوردنم باز با احساسمون میتونیم تشخیص بدیم .
نجوای بخور بخور ذهنی از نخور نخورهای ما میاد .
هر لقمه که میخوری از درون به خودت میگی نخور نخور و هر چه بیشتر خودتو منع می کنی خوردن ذهنی قویتر میشه .
اگه میخواین امر به خوردن ذهنی کم بشه در هر لقمه نخوررن رو به خودتون تلقین نکنید .خودتون رو لایق خوردن بدونید . شما لایق خوردن غذاهای خوشمزه هستید .
وقتی با این احساس بخورید ذهنتون آروم میشه و دستور خوردنهای ذهنی کم میشه . چون هر چی بگید نخور نخور اون بیشتر میخوره .
چون نخور نخور فقط توجه ذهن رو به خوردن بیشتر می کنه .
شما باید به خودتون بگید خوردن نیاز توست . نخوردنم نیازته . وقتی به خودتون تلقین نخوردن با رنج کنید ذهنتون فکر می کنه نخوردن تحمیله و نتیجه عکس نشون میده .
نخوردن رو به خودتون تحمیل نکنید .
اجازه بدین حس خوب نخوردن خودشو نشون بده نه حس بدش .
نخوردن در زمان درست خود به خود رخ میده
نخوردن در زمان خودش لذته
نخوردن در زمان خودش فرصت به بدنه تا فرایند هضم رو تکمیل کنه .
وقتی هضم تکمیل بشه ما احساس گرسنگی می کنیم .
زمان خوردن وقت گرسنگیه .
نخوردن گرسنگی کشیدن نیست .
خوردن سیر بودن نیست .
خوردن در زمان گرسنگیه
نخوردن در زمان سیری .
گرسنگی ذهنی هم گرسنگیه . پس موقع گرسنگیهای ذهنی هم باید خوردنهای ذهنی رو انتخاب کنید که ذهنتون سیر بشه .
خب ما گرسنگی ذهن رو میدونیم چیه .
در اثر تحمیل نخوردن ایجاد شده .
سیری ذهن هم باید اتفاق بیفته .
زمانیه که شما به خودت تلقین خوردن می کنی اونقدر به خودتون میگید بخور تا ذهنتون بگه سیر شدم .
وقتی خوردن رو به خودتون تلقین کنید ذهن سیر میشه و دیگه دستور به خوردن نمیده دستور به سیر شدن میده
همون جور که وقتی نخوردن رو به خودتون تلقین میکردید در ذهن حس گرسنگی پدید می آوردید و ذهن دستور به خوردن میداد
البته اینا فقط تجربیات خودمه . چیزی که شما رو ترغیب به استمرار می کنه اینه که به خودتون نگید نخور تا نجوای بخور ذهنی آروم بشه .
بدن ما هدیه تکرار نشدنی از طرف خداوند پس این امانت الهی که از ابتدا به صورت کاملا متناسب ساخته شده و به دست ما سپرده شده و ما بخاطر یکسری فرمول های اشتباه در این بازی چاقی افتاده اییم مه خانواده اطرافیان خواه یا نا خواه مارا وارد این بازی کردند البته شاید خانواده شما هم مثل من خودشان درگیر این بازی بودند .
که از نظر من یک بازی خیلی سخت و خسته کننده ست و تناسب فکری تنها تکنیک برنده شدن در این بازیها چرا
چون همه ما راه های زیادی رو امتحان کردیم که از این هزارتوی چاقی نجات پیدا کنیم ولی تنها راهی که از ابتدا روستایی را نشان ما داد لاغری با ذهن بوده و هست
لاغری با ذهن میگوید که بدن ما همیشه لاغر بوده همیشه متناسب بوده به صورت پیش فرض فقط بخاطر یکسری فرمول های و باور ها درگیر این بازی شدیم
و در این بازی ما دچار خیلی بیماری ها شدیم کمر درد پا درد مشکل در جهت زانو ها مثل زانو ضربدری یا زشت شدن چهره ترک افتادن روی پوست
و همه اینها ثابت میکنه که چاقی حالت طبیعی ما نیست چون همانطور که میدونیم اکثر افراد دنیا متناسب هستند یا از لاغری شدید رنج میبرن پس این ثابت میکنه که یک حالت طبیعی ما لاغری و دو لاغر شدن واقعا کار ساده و پیش پا افتاده ای است چرا که افراد لاغر بدون فکر کردن سال هاست که لاغرن و هر روز لاغر تر میشن بدون اینکه فکر کنم چی بخوریم و وی نخوریم و و….
پی درنتیجه چیزی که واقعا سخته و طاقت فرساست چاقیه و ما با ادامه دادن به چاقی به خداوند و نعمت های اون اینکه تمام نعمات های خداوند در فراوانی هستند کفر کردیم پسلاغری از روش درست یک جور بازگشت به سمت خداوند هست بخاطر همین همه ما یه جور خاصی به این مسیر راه پیدا کردیم
خداوند مارو اول به سمت خودش و رستگاری در این دنیا دعوت کرده بعد لاغری
پس چیزی خداوند برای ما انتخاب کرده اول صحیح و دوم موفقیت آمیزه چه بسا ما از این راه موفقیت های بیشتری قراره کسب کنیم
شاعر میگه گر ز خود ببند دری. ز رحمت گشاید در دیگری
ما از کجا بدونیم شاید داستان چاق شدن ما حمکتی داشته که با قدرت ذهن آشنا بشیم شاید قراره موفقیت هایی بسازیم که زندگی کردن روی زمین رو راحتر کنیم ذهن هیچ محدودیتی نداره هییچ خداوند هم هیچ محدودیتی نداره پس همانطور که خدا خلق کرده صفر تا صد من بنده رو منم میتونیم خلق کنم با ذهنم چون خداوند خودش گفته در روح انسان دمیده ام پس ما خیلی قدرتمندتریم لاغری که چیزی نیست لاغری رو همه میتونن تجربه کنن حتی کسایی که سواد ندارن مناسبت کسایی که نمیتونن یا اعتقادی به قدرت ذهن ندارم الان در متناسب تریم حالت خود زندگی میکنن ما قادر به خلق خیلی چیزای بیشتری هستیم لاغری که یه بخش کوچیکی از اونه که از اول در طبیعت ما زاده شده پس همه ما میتونیم لاغر بشیم و برای همیشه لاغر بمونمیم
مرسی از استاد گرانقدرمون♥️♥️♥️
سلام و درود .
دلم میخواست این گام رو مجددا انجام بدم .
باور لاغری .
باور لاغری زمانی در من ایجاد میشه که من باور کنم لاغر شدن خیلی آسون انجام میشه .
چی لاغر شدن رو برای من سخت و غیر ممکن کرده ؟
روشهای غلط لاغری .
تمام روشهای قبلی باورهایی در سر من ایجاد کردن که لاغر شدن رو برای من سخت کردن و این سخت بودن لاغری در ذهن من تا حدیه که اجازه نمیداد در هیچ مسیر لاغری دوام بیارم .
الان خدارو شکر می کنم که خیلی اون روشها رو امتحان نکردم و خداوند منو هدایت کرد تا لاغری با ذهن رو امتحان کنم .
تصویر لاغری در ذهن من باید از چاقی ساده تر و آسونتر بشه .
اگه هر گونه فشار و سختی در این راه به خودم بیارم باعث میشم چاقی برام راحتتر بشه .
در حالیکه چاق شدن واقعا کار سختیه .
اینکه تو غذا بخوری و این غذا در تو ذخیره بشه کار سختیه چون نگهداشتنش کار سختیه . چون تمام چربیها طبیعتشون اینه که تجزیه بشن و از بین برن .
این که تو بدنت رو وادار کردی روی هم اونارو ذخیره کنه و بار اضافه وزن رو به خودت تحمیل کردی این کار خیلی سختیه .
چاق شدن اصلا کار راحتی نیست . اینکه تو مدام احساس ولع داشته باشی و اصلا نفهمی کی سیر میشی کی گرسنه ای و مدام از سنگینی و ورم معده و فشار روانی مینالی و افسردگی گرفتی اصلا کار راحتی نیست .
(چاق شدن سخت ترین کار دنیاست . )
بله
چاق شدن سخت ترین کار دنیاست .
چاقی یعنی تحمیل بار اضافه به بدن و تحمل اون سالها و سالها .
چاقی یعنی ظلم به خود و بدتر از اون ظلم رو در نظر خودمون زیبا و منطقی جلوه دادن و از اون لذت بردن .
وای که ما با بدنمون چه کردیم . با روح و روانمون چه کردیم .
و باز بدتر از اون راه طبیعت اصلی جسم که بسیار راحت و آسون اتفاق میفته رو بستیم و اون رو در نظرمون سخت و طاقت فرسا نشون دادیم و ظلم رو چند برابرش کردیم .
خدایا منو در این راه ثابت قدم کن .
خدایا من به خودم خیلی ظلم کردم .
خدایا استمرار منو بیشتر کن .
خدایا کمکم کن تصویر ذهنمو درست کنم تا بتونم عملی که انجام میدم مطابق راحتی و آسانی عملی باشه که تو برام میخوای .
خدایا من میدونم تو راحتی رو برام میخوای .
میدونم تو نمیخوای به من ظلم کنی .
خدایا منو از تاریکی جهل و بد عملی نجاتم بده تا درست ببینم و درست بیندیشم و درست عمل کنم .
خدایا آگاهی منو زیاد کن تا بهتر درک کنم و ببینم آنچه را که باید ببینم .
لاغر شدن خیلی آسونه .
چون طبیعت بدنه .
من از زیاده خوردن رنج می کشم چون خلاف طبیعت بدن منه . چون روح و روانم رو مکدر می کنه و به جسمم آسیب میرسونه .
من از زیاده خوابیدن و زیاده نشستن رنج می کشم چون زیاده از حد فعالیت نکردن به من رنج میده و علاوه بر روح و روانم جسم منو هم آسیب میزنه .
خدایا چشمام رو باز کن که بیشتر درک کنم که چاق بودن و زندگی در چاقی چقدر سخته و من این همه مدت چطور در چاقی زندگی کردم و به خودم و بدنم آسیب رسوندم .
چاق شدن سختترین کار دنیاست .
چاق شدن سختترین کار دنیاست .
چرا سخته ؟
چون طبیعت بدن من نیست .
چون رفتارهای تحمیلی زیادی داره .
چون من عادتهای خشن زیادی در این مسیر به جسم و روح و روانم تحمیل کردم .
خدایا داره اشکم در میاد .
حالا در مقابل این جهان یه جهان دیگه هست که فقط توش لذته
تو لازم نیست فعالیت کنی که لاغر بشی . فقط اینو بدون هر وقت دلت خواست کاری یا فعالیتی انجام بدی ازش لذت ببری .
هدف از هر فعالیتی اینه که حال تو بهتر بشه و بتونی نفس تازه کنی و هوای تازه به بدنت برسونی . چون وقتی فعالیت می کنی بدنت بهتر نفس می کشه و شادابی و نشاط بیشتری رو بهش هدیه میدی .
این فرمول صحیح برای انجام هر حرکتی هست . دیگه هیچ فعالیتی برای لاغری انجام نده .
لاغری های غلط تازگی و بشّاشیت در انجام حرکات رو از تو گرفتن .
در حالیکه تنها هدف هر فعالیتی اینه که تو بیشتر از نعمات خداوند استفاده کنی . از دست و پات برای لذت بردن استفاده کنی . از فضای آزاد برای لذت بردن استفاده کنی . از تنفس بهتر برای لذت بردن استفاده کنی . خدا میدونه چقدر مواد زائد از بدنت دفع میشه .
وای که چقدر اینگونه تفکر کردن ورزش رو برام دلچسب می کنه .
همه ما بازی و تفریح و فعالیت رو دوست داریم اما به خاطر رژیم وورزشها و اون فشاری که به ما می آوردن چقدر مارو عذاب دادن و لذت حرکات ورزشی رو ازمون گرفتن .
حالا ما اینجاییم که لذت رو دوباره به خودمون برگردونیم .
چقدر عالی بود . واقعا که همراه کردن دوره ورزش + من اینو نخوردم + صدگام چه تاثیر عالی در ذهنیت من گذاشت .
چقدر تصویر لاغری در دهن من بهتر نشون داده شد . چقدر نگرشم تغییر کرد تازه من فقط یه جلسه تمرینش رو انجام دادم ولی اینقدر نتیجه عالی برام داشت .
همه ما چاقها باورهای مربوط به خوردن و فعالیتمون دستکاری شده هک شده توسط هکر چاقی وقتی این باورها رو اصلاح کنیم لاغر شدن خیلی ساده اتفاق میفته چون بدن ما سالمه . بدن ما تمام مواد زائدش رو دفع می کنه . لازم نیست به زور عمل کنیم . فقط باید فرمولها رو درست کنیم .
لازم نیست به زور جلوی خودتو بگیری که نخوری فقط کافیه به ذائقه ات نگاه کنی که ایا سیره یا نه . فقط کافیه به معده ات فکر کنی که سیره یا نه .
دوره تغییر عادت رو بارها و بارها انجام بده . لزومی نداره تغییرات زیادی ایجاد کنی . تو همین حالا هم متناسب ترینی . فقط کافیه تغییرات کوچیکی به عاداتت اضافه کنی که از عادت پرخوری برات آسونتر بشه .
پرخوری کردن خیلی سخته . خوردن اضافه بر نیاز خیلی سخته . حتی لذت بخش کردن و جذاب کردن غذاها در حالیکه دیگه خوردنشون برات لذتی نداره و بهش نیازی نداری خیلی سخته .
اره چاق شدن سخته و ما این کار سخت رو بارها انجامش دادیم .
ولی من همونطور که سایر روشهای لاغری رو به راحتی ترک کردم با بخت کردن چاقی برای خودم اون رو هم ترک می کنم و با آسون کردن مسیر لاغری صحیح برای خودم اون رو آسون و آسون و آسونتر می کنم .
انقدر می نویسم تا برنامه ریزی دهنم تغییر کنه . اونقدر گوش میدم و تکرار می کنم تا برنامه ریزی دهنم تغییر کنه . اصلا در این راه عجله ای نمی کنم و هر فعالیتی رو فقط برای لذت بردنش انجام میدم .
خیلی خوشحالم فرمولهای ذهنی صحیح رو دارم پیدا می کنم و هی تکرارشون می کنم تا بهشون عادت کنم . ایمان دارم گذر زمان آسونی بیشتری رو برام به ارمغان میاره .
آخه از این راحتتر چی میتونه باشه .
اینکه من در لاغر شدن ماهر میشم و اینکه کم کم چاقی رو کنار میزارم و لاغر بودن رو تصویر دهنی خودم می کنم که خود به خود لاغ شدن رو تجربه کنم .
دلم میخواست دوباره این تمرین رو انجام بدم تا لاغر شدن رو بهتر و بهتر باور کنم .
سلام دوست عزیز واقعا از کامنتتون لذت بردم و آگاهی های زیادی توش بود ک روم اثر گذاشت
و لیاقت مدال طلایی داشت به نظرم تا دیدگاه فنی
ولی خب این نظر منه چون من از یه زاویه دیگه ای بهش نگاه کردم و ذهن و برداشت همه متفاوت
موفق باشی دوستم
سلام و عرض ادب .
ممنون از ابراز لطف شما بانو .
فکر میکردم کسی که مدال فنی میگیره مشمول مدال طلایی هم هست .
در هر حال ممنونم از احساس مثبت شما و دیدگاه عالییی که برام فرستادید .
سلام کامنتی که معمولیه سطحش پایین تر از متوسط
ولی کامنت مدال فنی یه خرده بالتر و در حد متوسط
کامنت مدال طلایی بالاترین سطح رو داره
سلام و عرض ادب
ممنون از راهنماییتون
لطف کردید .
ممنونواز پاسخ عالیتون ببخشید اینجادپاسخ دادم در اخرین پاسختون به من جایی برای پاسخ نبود متاسفانه
تجربیاتتون عالی
امروز موقع ناهار خیلی گرسنم بود و خوردن رو حق طبیعی خودم میدونستم طبق عادت یک ظرف کوچک اواردم و غذا کشیدم همون قاشقهای اول الارم سیری رو حس میکردم ولی یه کوچولو بیشتر از اون خوردم هنوز برای خودم عادی سازی نکردم که مثلا من میتونم با چند قاشق سیر بشم و برم کنار
فکر کنم دلیل اینکه انسانهای چاق دیر سیر میشن همینه که میگن مغزشون دیر دستور سیری میده و باید اروم غذا بخورن
مگه این مغز من نیست که در زمان چاقی الارم سیری نمیداد چرا الان الارم سیری رو زود میده انگار راه گلوم بسته میشه و لقمه پایین نمیره چون من از غذا نمیترسم همین حس ارامش که سیرم میکنه
سلام
خیلی خوبه از غذا نمیترسید .
معده ای که یه لقمه رو هضم میکنه ده تا لقمه رو هم هضم می کنه براش فرقی نداره چقدر بریزیم توش اون وظیفه اش هضم کردنه .
فقط خودمون حس می کنیم زیاده روی کردیم حسمون بد میشه .
وقتی بیخیال فرمولهای چاقی بشیم اصلاااااا دیگه درگیر خوردن نمیشیم .
چون هر چی میخوریم هضم میشه و میره .
لاغری و چاقی شدن هیییییچ ربطی به غذایی که میخوریم نداره
اگه باور خوردن رو از چاقی و لاغری برداریم دیگه با ذهنمون به چاقی از طریق خوردن توجهی نداریم و چاقی رو با چنین فرمولهایی خلق نمی کنیم .
سلام اقا عطا ممنون از توشتتون ممنون که اینجا هستید و پیام میزارید کاش بیشتر مینوشتید پیامهای دوستان مخصوصا شما واقعا کمک بزرگی به رسیدن هردچه زودتر به مقصد میکنه قبلا یه خانمی تو سایت بودن که خیلی خوب می نوشتن درک و اگاهیشون رو از سایت و شگفت انگیز هم شدن ولی یه جایی به بعد رفتن دلیلشون هم این بود که میگفت با توجه به صحبتهای استاد من قدرت رو از غذا گرفتم و لاغر شدم ولی اینجا خیلی بعضی از دوستان در مورد خوردن و نخوردن بحث میکنند
برای من سواله اقا عطا ایا گرفتن قدرت از غذا به این صورت عمل میکنه که باعث میشه درست تر نسبت به مواد غذایی رفتار کنیم؟
در من اینطوری عمل میکنه یعنی ترس از خوردن من رو پر خورتر میکنه و نترسیدن از خوردن باعث میشه غذا برام بی اهمیت بشه و ولعم از بین بره
من روی رفتار لاغرها خیلی تمرکز کردم دور و برم ادم های لاغر زیادی قبلا فکر میکردم همشون کم خور هستن ولی الان به نتایج جدیدی رسیدم اتفاقا اونها کم خور هم نیستن ولی تایمعای خوردنشون با چاق ها فرق داره درست زمانیکه همه میخورن اون لاغره میگه میل ندارم و درست زمانیکه همه سیرن اون یک چیزی میاره و با لذت میخوره و میگه اخیش دست و پام داشت میلرزید
در واقع اونها بر مبنای نیاز بدن میخورن نه ایتم دیگه
پیروز و موفق باشید
سلام .
ممنون از ابراز لطف شما .
الحمدلله به لطف تناسب فکری کارو بارم پر رونق تر شده بیشتر زمانم مشغول کار هستم برای همین کمتر مینویسم . عذرخواهی منو پذیرا باشید ولی هروقت که سرم خلوت تر میشه میام و میخونم و و گوش میدم یعنی خودم رو در معرض آگاهیها قرار میدم و استفاده می کنم از بیانات استاد و سایر دوستان .
اما در مورد سوال شما چیزی که به ذهنم میرسه اینه که هر کسی نیازش با شخص دیگه متفاوته .
به نظرم بهترین معیار رو برای اینکه تشخیص بدیم کی بخوریم و کی نخوریم رو خداوند برامون گذاشته و به نظرم اگه هر کسی واقعا نقطه سیری و گرسنگی خودشو پیدا کنه دقیقا مثل همون انسان متناسب زمان خوردن و نخوردن خودش رو میتونه تشخیص بده .
ببینید من به یه نتیجه رسیدم وقتی سیرم بهترین گزینه نخوردنه . وقتی هم گرسنه هستم بهترین گزینه خوردنه .
خوردن و نخوردن رو بر اساس ذهنم انتخاب نمی کنم بر اساس جسمم انتخاب می کنم .
از طرفی خوردن از نظر من چاق کننده نیست . خوردن برطرف کردن نیازمه . تبدیل شدن به انرژیه .
شاید بگید خب این درسته اما پرخوری چاق کننده است .
میگم اگه کسی طبق نیازش بخوره اصلا پرخوری نمی کنه .
خب باز ممکنه بگید من عصبی بشم میخورم استرسی میشم میخورم هیجانی میشم میخورم و …
خب من میگم وقتی ما از نظر ذهنی هنوز مشکلات دیگه مون رو حل نکردیم و هنوز از ذهن خلاق خودمون به جای حل مساله در مشکلسازی استفاده می کنیم خب طبق الگوهای قبلی خیلی به خودمون حس نیاز میدیم . ذهن و بدن رو نیازمند می کنیم و ما کارمون اینه این احساس گرسنگیهای ذهنی رو پر کنیم .
ما اگه مدیریت ذهن رو همیشه انجام بدیم و بلد بشیم چطور از قدرت ذهنمون به جای مشکل سازی در جهت حل مسائل استفاده کنیم قطعا حس نیازمون توسط مدیریت ذهن پر میشه و ما یا اصلا عصبی نمیشیم یا خیلی دیر عصبی میشیم نومید نمیشیم افسرده نمیشیم بیمار نمیشیم فقیر نمیشیم و این احساسات نیاز وقتی نباشه بدن ما طبق طبیعت خودش چربی سوزی رو کامل انجام میده و وقتی حقیقتا خودش نیاز به مصرف مواد غذایی پیدا می کنه از طریق میل ما به ما اعلام میکنه .
من نظرم اینه بیشتر حواسمون به آلارم بدنمون باشه برای خوردن .
خیلی خوب بهمون میگه . وقتی گرسنه ای میل برای خوردن خیلی عالیه غذاها خوشمزه ترن بیشتر بهت میچسبند ولی واقعا خوردن در موقع سیری و براساس دیدن یا شنیدن یا به به و چه چه دیگران اونم باز در زمان سیری لذتی نداره .
فقط باعث میشه حسمون بد بشه و از لحظاتی که میتونیم لذت ببریم نبریم در عین حال وقتی گرسنه ای و هی به خودت بگی نخور نخور باز حس ولع زیاد میشه و بازم نیاز ذهنی به نیاز جسمی اضافه میشه .
به نظر من بهترین تعادل برای اینکه ذهن منفی نشه خوردن بر اساس نیازه .
اینجوری نه هیچ وقت عذاب وجدان میگیری و نه هی برچسب پرخوری و تحقیر و سرزنش به خودت میزنی نه هیچ وقت نخور نخور به خودت می گی که ولعت و زیاد کنی نه احساس ضعف می کنی نه در حسرت غذاهایی .
من اینو واقعا در بدنم شناختم و اجازه میدم زمان خوردنم رو حس گرسنگی بهم اعلام کنه و نخوردنم رو حس سیری .
از خودم زمانبندی نمیزارم . انقدر بخور این زمان بخور این زمان نخور وای الان زیاد خوردم کم خوردم .
.چون انقدر کار دارم که دیگه ذهنم درگیر لذت بردن از کارمه . خوردنمامم هیچ وقت محدود نیست . حس محدودیت هم ندارم آزادم ولی بر اساس نیاز جسمم عمل می کنم و خیلی سعی می کنم دچار هیجانات نشم چون الگوهای خوردنهای هیجانی رو دارم . ولی مدیریت می کنم که از طرفی منفی نشم نومید نشم حسادت نکنم شکرگزاری می کنم هر روز صبح که مبخوام برم سرکار از خدای خودم تشکر می کنم که کار دارم مشتری دارم زیاد در وادیهای هیجانی خودمو نمیندازم و اصولا به چیزهایی که هم سن و سالهام بهش علاقه دارن خیلی علاقه ای ندارم مگر تفریحات سالم که اتفاقا پایه هستم . مثل کوهنوردی و اردوهای جهادی . البته یه نکته مهم من برای تنهاییم خیلی ارزش قائل هستم یعنی با وجودیکه انسانی هستم که همیشه بیرونم ولی همیشه خلوتی برای خودم دارم که دلم نمیخواد کسی خلوتم رو به هم بزنه . با خدای خودم حرف میزنم قدردانی می کنم خواسته هام رو می گم ستایشش می کنم یعنی به جای پناه بردن به غذا من با خدای خودم در ارتباطم .
من خیلی از چاله های ذهنی که قبلا خودم ایجاد می کردم رو با خدای خودم پر کردم . چاله سازی رو هم با توجه نکردن به ناخواسته ها کنار گذاشتم برای همین خیلی کم پیش میاد که من بر اساس فرمولهای قبلیم غذا بخورم در نتیجه دیگه حس محدودیت ندارم و خیلی راحت نیاز جسمم رو تشخیص میدم .
یعنی میخوام اینو بگم وقتی مدیریت ذهن باشه گرسنگیهای ذهنی اصلااااااا ایجاد نمیشه .
و گرسنگی فقط بر اساس جسمه .
توجه به داشته ها رها شدن از حسادت ها رها شدن از مقایسه کردن ها و ناشکری نکردن خیلی کمک کننده است .
مثلا قبلا من یه عادتی داشتم این بود که خیلی خودمو با دیگران مقایسه میکردم میگفتم فلانی ماشین داره من ندارم . فلانی باباش اینجوری حمایتش می کنه من اون حمایت رو کمتر دارم فلانی انقدر پول داره خونه داره باباش بهش خونه مجردی داده من ندارم من چاقم کسی به من ابراز علاقه نمی کنه و خلاصه کلییییی از این حرفا با خودم داشتم اینا و امثال این گفتگوهای ذهنی همون چاله سازی های ذهنیه که توسط شخص من انجام میشد و اگه ادامه پیدا کنه ذهنم رو بیمار می کنه دچار خلاء می کنه ارتعاشش منفی میشه در نتیجه چیزای منفی بیشتری هی جذبش میشه و باز چاله ها عمیقتر .
سیاه چاله هایی که تمام انرژی روحانی انسان رو میخورن و نیازمون به مصرف مواد غذایی رو شدیدتر می کنند و باز فرمولهای اشتباه محدودیت باز چاله های عمیقتر .
خلاصه همه ی اینا تنظیمات بدن رو به هم میزنه .
اما وقتی در صدد بر بیاییم که اول تمام چاله ها رو پر کنیم از خدامون بخوایم کمکمون کنه که البته او دائما خودش این کار و می کنه ما به شفای درونی متصل میشیم و خیلی راحت ذهنمون رو سالم می کنیم و پر می کنیم تمام سیاه چاله هایی که انرژی ما رو میخورن .
اینا یعنی کار روی ذهن .
وقتی ذهن سالم میشه ارتعاشش مثبت میشه دیگه به جای انرژی خواری انرژی رسان میشه .
بدن این ارتعاش رو دریافت می کنه بهش انرژی میرسه دیگه کمبود انرژی نداره در نتیجه بدن هم آروم آروم با اصلاح ذهن به طبیعت خودش که تناسب اندامه برمیگرده و میلش به ذخیره انرژی در حد طبیعت جسمی میشه .
عالی نوشتید مثل همیشه
و در واقع ختم کلام رو گفتید وقتی سیری نخور وقتی گرسنه ای بخور
من اوایل که اومدم تو دوره نمیدونستم واقعا به چه طریقی دارم لاغر میشم ولی به فرمولها توجه میکردم مثلا وقتی همسرم خوراکی میخورد من میدیدم و هوس میکردم ولی با خودم میگفتم من قبلا هیچ برنامه ای برای خوردن این نداشتم پس نمیخورم و یا اینکه ته غذای بچه هام رو نمیخوردم وووو
یهو به خودم اومدم دیدم موقع ناهار نمیتونم با بقیه ناهار بخورم مثلا ساعت ۴ نهارم رو میخوردم و دیگه شام نمیخوردم در واقع به هیچ وجه مقدار رو کم نکردم مثلا تنوع غذایی رو کم کردم و هر روز بی میل و بی میلتر میشدم کسی که اشتهاش خیلی زیاد بود یادمه یه بار برای افظار فقط ابجوش و بلال سر سفره گزاشتم و خیلی هم با لذت خوردیم چون جند روز بود بلال میخواستم و وقتی غذا میخوردم دیگه نمیتونستم هیچی بخورم روند لاغری هم به کندی ادامه داشت تا اینکه به توصیه استاد ظرف غذا رو کوچک کردم بعد ناخوداگاه حجم غذام کم شد خیلی هم کم شد یادمه شب چله خونه برادر همسرم من به خانم برادر همسرم گفتم کاش شام فقط همین سوپ رو میزاشتی و تا چند روز بعد اون مهمونی نتونستم چیزی بخورم روند لاغری بهتر و بهتر شد تا صفرام رو عمل کردم و انقدر همه گفتن چون صفراش رو عمل کرده لاغر سده که خودم هم باور کردم و اضافه وزن کم کم برگشت دوباره کلاهم رو قاضی کردم و چسبیدم به سایت و اینبار دیدم که موقع گرسنگی میخورم و وقتی سیرم دست از غذا میکشم این شد کد لاغری من ووخیلی هم سرعت لاغری رو برد بالا تو اوج بودم که منظورم از اوج تو مسیر بودن و در حال تناسب شدن به یک فرد چاقی خیلی گیر دادم که چرا دو بار شیرینی میخوری و انگار بعد اون همه چی برام بهم ریخت اوایل فکر کردم چون اون سادات بوده دلش رو شکستم حتی بهش گفتم خندید و گفت وای چه حرفها اصلا ناراحت نشدم
بعد فهمیدم وقتی اون رو نصیحت میکردم به ذهن خودم میگفتم که شیرینی چاق میکنه در واقع ذهنم گیج شد
ماه ها طول کشید که خودم رو جمع و جور کردم و الان خدا رو شاکرم که در بهترین حالتم هستم خیلی خوشحالم که از کسب و کارتان راضی هستید ارزوی بهترینها رو دارم براتون
سلام .
ممنون از تجربه ی عالیتون که به ما هم انتقال دادید .
بله و اتفاقا میل طبیعی ما روی گرسنگی و سیری تنظیمه .
وقتی گرسنه میشیم میلمون میاد که بخوریم وقتی سبریم میل میره .
حالا دنیا ما فرمولهای چاقی هم داشته باشیم وقتی بدن سیره میل نمیاد .
من واقعا بهش رسیدم .
واقعا وقتی میل به غذا داری یعنی گرسنه هستی .
و حتی خوشمزه ترین غذاها وقتی سیر میشی تمایلی برای مصرفش نداری .
حتی اگه بخوری هیچیش جذب نمیشه .
مثل اسفنج که داخل آب میندازیم . تا وقتی خشکه آب رو جذب می کنه ولی وقتی پرآب شد هر چقدرم آب بریزی داخلش دیگه جذب نمی کنه !
منتها افکار چاقی هستند که مارو چاق کردند نه غذا غذای اضافه دفع میشه به همین راحتی .
باور کنید اصلا میل برانگیخته نمیشه برای خوردن غذای اضافی .
تمام چیزی که ما با میل و رغبت خوردیم واقعا نیاز جسم ما بوده .
بدن چاق به واسطه ی فرمولهای چاقی دچار قحطی زدگی و جنگ شده و بدن برای محافظت از ما در وضعیت جنگ و مبارزه میل به ذخیره می کنه .
یعنی ما با فرمولهای اشتباه خودمون که فلان غذا چاق کننده است انقدر بخوری چاق کننده است من دارم چاق میشم نشستن چاق کننده است آبم میخورم چاق میشم نفس میکشم چاق میشم و چنین فرمولهایی خودمون رو ناراحت کردیم و به خدای خودمون تهمت زدیم . به سیستم آفرینش تهمت زدیم . چاقی کفره تناسب اندام سیستم طبیعی ماست حتی ذخیره ی انرژی چیز بدی نیست . جزء سیستم دفاعی بدن ماست . ما اشتباه کردیم که به خودمون فرمول غلط دادیم و هی بدن ترسید هی میل برای ذخیره بیشتر شد .
این راه خیلی روشنه وقتی ما عملکردمون با خدا با خودمون با مردم با مواد غذایی رو تغییر بدیم و به همه چیز نسبت خوب بدیم واکنش بدن از حالت ذخیره انرژی خارج میشه
خیلی راحت خود به خود ما متناسب میشیم .
هر لحظه این تناسب و تعادل داره انجام میشه .
هر لحظه .
واقعا جز قدردانی از خداوند که دیدگاه مارو با هدایت به این مسیر زیبا باز کرد چه میشه گفت
کسی که به این مسیر وارد میشه دوباره از نو مسلمان شده . تمام باورهای محدود کننده کفر هستند .
نسبت دروغ به خداوند گناهه و برای همین حالمون بد میشه .
هر وقت فکر منفی در سرمون میاد حالمون بد میشه و داره می گه ایست کن این تفکر غلطه تغییرش بده و ما هر روز در حال تازه کردن ایمانمون هستیم .
ممنون عالی نوشتید ولی ممکن سوال پیش بیاد اگر شما قاطعانه میگید که غذا چاق نمیکنه پس چرا شما حتی استاد و خیلیها غذاشون رو نسبت به قبل کم کرد
سلام .
من غذامو کم نکردم . بر اساس نیاز بدنم میخورم .
هر وقت حس نیاز کنم می خورم .
گرسنمه میخورم سیرم نمیخورم . چیزی رو کم نکردم .
به نظر من این سوال از ذهن چاق میاد .
ذهن چاق تصورش اینه که انسان متناسب یا لاغر کم غذا میخوره و خودش زیاد میخوره .
این تصور غلطه .
همه به اندازه ی نیازشون میخورن . اصلا کسی خارج از ظرف و نیازش نمیتونه بخوره .
منتها فکر چاق میگه نیاز من چاق کننده است
فکر لاغر یا بهتره بگیم متناسب می گه نیاز من متناسب کننده است .
فکر چاق از چیزی که خورده حس چاقی تولید می کنه
فکر متناسب حس تناسب و سلامتی .
وقتی افکارمون رو اصلاح کنیم و ذهن لاغرمون رو فعال کنیم حتی سوالایی هم که پیش میاد در جهت لاغرتر کردن و متناسب تر کردن ماست گرچه در ذهن متناسب اصلا سوالی در این زمینه ها پدید نمیاد .
ممنون از پاسخ عالیتون
ببخشید اقا عطا من در زمینه لاغری هیچ مشکلی ندارم و میدونم اینجا بهترین جا برای لاغری ولی بعضی از قسمتهای بدن برای مثال بازو فکر میکنم امکان نداره لاغر شه حتی فیلم افرادی که ۶۰ کیلو لاغر شدن رو میبینم که این قسمت از بدنشون تغییر خاصی نکرده و همین من رو از حرکت به سمت جلو بازمیداره
دوست داشتم بدونم از کدوم دوره بیشترین نتیجه رو گرفتین و اینکه در یه جای نوشته بودید والک پلو میتونم بپرسم این غذا مخصوص به چه منطقه ای چون برام خیلی جالب بود
واقعا بهتون تبریک میگم شما الگوی من در لاغری هستید چون تمام زندگیتون رو تغییر دادید
البته جا داره من هم بگم که من به هیچ وجه نمیتونستم صبح بیدار شم ولی الان سحر خیزم
به هیچ وجه سیر نمیشدم 😂ولی الان سیر میشم
به هیچ وجه دیگران رو نمیبخشیدم ولی الان میبخشم
اعتماد به نفسم بیش از اندازه پایین بود ولی الان نیست
ووووو
ممنون از شما به خاطر پاسختون امیدوارم موفق و موید باشید در تمام زمینه های زندگی خیلی ها تو سایت لاغر شدن ولی من فکر میکنم ذهن شما بهترین روش رو برای لاغری در مقابلتون باز کرده دوستانی هستن که نوشته هاشون پر از بوی رژیم ولی خودشون نمیدونن و هیچ حس خوبی از نوشته هاشون نمیگیرم ممنون از شما من همه نوشته هاتون رو تو سایت میخونم و واقعا بهم کمک میکنه
سلام .
ببخشید قسمت پاسخ به دیدگاه در نوشته آخرتون غیر فعال بود برام اینجا پاسخ دادم .
پاسخ به سوال اولتون در مورد چاقی موضعی در بازو
در مورد چاقی موضعی شما باورش رو در ذهنتون دارید .
بعضیها این حساسیت رو روی شکم دارند بعضی ها روی پاها و در شما این باور روی بازو هست .
خب شما با دلیل و مدرک باید به خودتون ثابت کنید این باور غلطه .
خیلی از انسانها رو داریم که بازوهای لاغری دارن .
بازو هم عضوی از بدنه و
چربی سوزی در تمام قسمتهای بدن طبق طبیعت خودش داره انجام میشه .
منتها چون شما توجه به چاقی بازو دارید در این قسمت با توجهات خودتون چاقی رو بیشتر خلق می کنید .
اگه میخواین چاقی در بازوتون خلق نشه بهش توجه نکنید چشمتون رو برگردونید .
با همین یه تمرین ساده کم کم باور چاقی بازو در شما غیر فعال میشه و این پدیده دیگه در بیرون خلق نمیشه .
لاغری بدن هم که همیشه در جریانه و وقتی با تغییر کانون توجه شما چاقی خلق نشه طبیعت بدن خودش چاقیهای گذشته در بازو رو پاک می کنه و بازوی شما مثل سایر قسمتهای بدنتون به راحتی لاغر میشه .
پاسخ به سوال دوم
من در دوره ی ۱۰۰ گام و در دوره تغییر عادت و در دوره ورزش شرکت کردم و بیس اصلی لاغری با ذهن رو یاد گرفتم
در دوره های دیگه هم میخواستم شرکت کنم اما به دلایلی منصرف شدم .
ترجیح دادم مطالب سایت رو مطالعه کنم و مطابق با الگوها و برداشتهای ذهن خودم حرکت کنم .
پاسخ به سوال سوم
ما در تهران زندگی می کنیم .
والک یه گیاه عالی و خوشمزه است که در کوه روییده میشه البته پرورشی هم کاشت می کنند ولی اصلش در کوه هست و اردیبهشت ماه روییده میشه .
در مورد موفقیتهاتون هم که نوشتید خیلی بهتون تبریک می گم .
بسیار عالیه
موفقیتهاتون روز افزون بانوی شجاع و توانمند .
در مورد نوشته هام هم به بنده خیلی لطف دارید منم هرچی یاد گرفتم از این سایت هست که حدودا یک ساله خداوند منو به این سایت هدایت کرد و خدارو شکر برکاتش رو دارم در حوزه های مختلف زندگیم میبینم .
ممنون از پاسخ عالیتون موفق و موید باشید
سلام و درود .
باور کردن لاغری .
من لاغری رو باور می کنم .
چون جسم من طبیعتش لاغریه .
من خودمو با طبیعت جسمم همسو و هماهنگ می کنم .
بدن من لاغر شدن رو بلده .
من در فکر و رفتارم با لاغر شدن همسو میشم .
در فکرم لاغر بودن رو باور می کنم .
من همین حالا هم چربیهای بدنم داره گرم به گرم اکسید میشه و بدن من داره لاغری رو تجربه می کنه .
لاغری داره در جسمم اتفاق میفته . چون تمام غذاهایی که میخورم به طور کامل از بدنم خارج میشه . چیزی در بدن من ذخیره نمیشه .
بدن من همواره در حال خروج مواد از بدنه . بدن من انرژی لازم برای کارکرد اندامها رو نگه میداره و مابقی اون رو مرحله به مرحله دفع می کنه . بدن من دائما در حال خروج مواد زائد از خودشه . بدن من دائما در حال سبک کردن خودشه . چاقی فقط یک امر موقته . تمام چربیها مرحله مرحله در حال اکسید شدن هستند و اگه ما فقط موقع گرسنگی بخوریم و موقع سیری نخوریم تمام چربیهای اضافه ی بدن ما به مرور از بین رفته و بدن ما به تناسب میرسه . چون ما دیگه چاقی تولید نمی کنیم .
من وقتی رفتاری بر اساس زبان بدنم دارم احساس متناسب شدن می کنم . احساس لذت تناسب با هیچ لذتی قابل مقایسه نیست .حتی باور لاغر بودن با انجام رفتاری بر اساس زبان بدن برای من باور پذیر میشه .
وقتی رفتار چاق کننده انجام میدم باور اینکه من چاقم و یا دارم چاقتر میشم خیلی زیاده .
یعنی من از رفتار چاق کننده برداشت چاقی دارم .
پس برای اینکه باور لاغریم قوی بشه باید رفتار غدایی مناسب داشته باشم . تمام غذاهای من اکسید میشه و هیچ ماده ای به جز ۲-۳ روز در بدن من نمی مونه و این جسم من هر لحظه در حال تغییره . نمیدونم چقدر طول می کشه تا هر آنچه چربی در بدن منه اکسید بشه ولی این رو مطمئنم تنظیمات بدن من خیلی دقیقه و باور لاغر بودن وقتی در من خیلی قوی بشه من بدون دغدغه خیلی راحت لاغر می مونم .
خیلی دوست دارمبیشتر بنویسم .
لاغر شدن رو حق خودم می دونم . لاغر موندن رو حق خودم می دونم .
ولی من یه اشتباهی دارم .باور لاغر بودن رو وابسته کردم به انجام رفتار غذایی متناسب با زبان بدن .
در حالی که انجامرفتار متناسب با زبان بدن کاملا بر اساس باور لاغر کننده میاد .
یعنی وقتی من باور داشته باشم که لاغر میشم رفتار غذایی بر اساس فرمولهای چاقی انجام نمیدم و رفتارهام متناسب میشه .
یعنی یه جورایی به نظرم میاد بر عکسه .
از شخصیت متناسب رفتار متناسب خلق میشه . چون من شخصیت متناسب رو دارم از طریق فایلهای آموزشی در خودم فعال می کنم و چیزی که از شخصیت متناسبم خلق میشه رفتار غذایی متناسبه .
و هر چقدر تمرکز من بیشتر میشه عملم بهتره و حالم بهتره
خیلی عالی بود باور لاغری رو متناسب کردید به رفتار متناسب بله این غلطه من اوایل که در سایت بودم با تمرینات مثل تصورلاغری پزیرفتن لاغری و نترسیدن از غذا افکارم و بعد هم رفتارم متناسب شد یعنی لاغر میشدم ولی وقتی یک نفر میگفت داری چی کار میکنی نمیتونستم بگم خوب برخورد من با مواد غذایی عالی شده بود مثلا همه یه خوراوی رو میخوردن من سیر بودم نمیخوردم و وووووو
بعد مدتی فهمیدم که فقط در مواقع گرسنگی غذا میخورم و دیگه نمیتونه دلیلی محرک خوردن من شه مثلا من خیلی به بوی غذا حساس بودم و واقعا گرسنم میکرد دیگه اصلا بوها رو حس نمیکردم مثلا میفهمیدم بوی غذا بو پله ها پیچیده ولی اصلا دقت نمیکردم و به به چه چه نمیکردم حتی گاهی بدم هم میومد
بعد دیگه کم کم با حجم خیلی کمی سیر میشدم این روند ادامه پیدا کرد و منکه دیگه هر روز صبح داشتم لاغری رو مشاهده میکردم در پاسخ اینکه چه طور لاغر شدی جواب میدادم وقتی گرسنم میخورم و وقتی سیرم نمیخورم و این برای خودم یک فرمول شد و تمام اموزشهای من رو پوشش داد و من این فرمول به همه توصیه میکردم در صورتیکه توجه نکردن به کانالهای عصبی تنوع ندادن به سفره غذا ووووباعث به وجود امدن این عملکرد من شده بود یعنی من فرد لاغری شدم و کلی از قطعات گمشده یک پازل رو کنار هم چیدم تا پازل لاغریم رو ساختم من اشتباه کردم که گفتم وقتی سیرم نمیخورم وقتی گرسنم میخورم بعد مدتی همه چی بهم ریخت حتی خودم هم نمیتونستم از فرمول خودم پیروی کنم
ببینید من دیروز صبحانه جگر خوردم این هزار تا فرمول داره اون رو سرخ کردم اول اینکه از غذا نترسیدم به کالری جگر توجه نکردم و فقط به خاصیتش توجه کردم که چه قدر برام مفیده بعد ساعت ۱۲ میوه خوردم و موقع ناهار هیچی نخوردم تا غروب که مهمان اومد و شیرینی اواردن و من یک عدد خوردم و موقع شام هم یک کاسه کوچک اش و یک کاسه کوچک ابگوشت خوردم خوب هزاران فرمول در عملکرد دیروز من بود مثلا من میتونستم چند تا شیرینی بخورم ولی نخوردم چون میتونستم هم نخورم خودش شامل صد تا فرموله که من تونستم به راحتی فقط یه شیرینی بخورم در حالیکه گرسنه بودم من چون متناسبم رفتار متناسبی داشتم نه اینکه بگم دیروز من هر وقت گرسنه بودم خوردم و به محض سیری نخوردم
سلام بله کاملا درست میفرمایید .
از شخصیت متناسب رفتار متناسب خلق میشه .
وقتی باور دارم که متناسبم پس هر رفتاری که انجام بدم در جهت تناسبه .
سلام
عزیز جان میشه یکم بیشتر توضیح بدید اینو ک یعنی چی ک گرسنه نیستم و یا سیر شدن عمل نکردی چن من خیلی توجه دارم ب این مسئله ک حتما گرسته بودم بخورم سیر شدم نخورم گیر کردم
سلام و درود .
این فایل در مورد فرمول باور کردن لاغری بود .
هر فرمولی که ایجاد میشه قطعا دلایلی برای ایجادش هست .
چرا من باور دارم که نمیتونم لاغر بشم؟
چون لاغری رو سخت میدونیم .
چون بارها ازراه غلط امتحان کردیم و دیدیم چقدر سختی بهمون وارد اومده و راه غلط رو نتونستیم ادامه بدیم ولی این بار از راه درست داریم عمل می کنیم .
ولی چاقی همیشه برامون راحت بوده . در حالیکه اگه لاغری اصلی رو یاد بگیریم میبینیم که لاغرشدن راحتتر از چاق شدنه . چون همسو شدن با طبیعت بدنه .
در لاغری واقعی ما داریم خودمون رو با زبان بدن همسو و هماهنگ می کنیم . پس اینبار لاغر شدن با دفعات پیش فرق داره .
این بار ما با استفاده از طبیعت بدن میخوایم حرکت کنیم . موقع گرسنگی بخوریم . موقع سیری نخوریم . موقع خستگی بخوابیم . موقع کار کار کنیم و اینها کار عملی بیرونی هست . کار عملی دیگه هم یادگیری است که ما هرروز باید فایل گوش بدیم بخونیم و بنویسیم تا این راه رو خوب یاد بگیریم .
حالا این بار ما از این طریق داریم حرکت می کنیم مهم استمرار در مسیره . لاکپشت وار حرکات آرام و مستمر داشته باشیم و به تغییرات کوچک توجه کنیم . کم کم عادات ما رنگ و بویی جدید به خودش میگیره و ما کم کم و آهسته آهسته تغییر می کنیم و به خودمون میاییم و میبینیم مسیر رو به پایان رسوندیم و تمام شده .
پس دیگه لازم نیست به لاغر شدن فکر کنیم فقط هر روز قدمهایی کوچک در مسیرش برداریم . قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود .
دریای لاغری از قطرات کوچک مستمر آب تشکیل میشه و ما به خودمون میاییم و میبینیم لاغر شدیم .
توجه ما فقط باید به مسیر حرکت باشه . نه نقطه شروع و نه پایان .
که نه مغرور بشیم و نه ناامید .
اگه هم توجهی به نقطه شروع داریم برای انگیزه و امید باشه .
اما مسیر چیه . مسیر همین امروزها و همین حالاهایی هست که من دارم ازش عبور می کنم .
هر روز که در مسیر لاغری متعهد بمونیم باور می کنیم که لاغر شدن برای ما هم میسره .
اون وقت باور لاغری در ما شکل میگیره .
سلام و درود ▪︎
آفرین آقا عطا شما چقدر درست گفتی که : هر روز که در مسیر لاغری متعهد بمونیم باور می کنیم که لاغر شدن برای ما هم میسره .
اون وقت باور لاغری در ما شکل میگیره .
من با استمرار در این مسیر از آگاهی های جدیدی برخوردار شدم که پایه های باور آسان بودن لاغری رو در من محکم کرده …
خصوصا دوره اصلاح اشتها و پرخوری ….خیلی به من کمک کرد که باور لاغر شدن اصلا سخت نیست و بسیار آسانه در من جا بیفته …می بایست در دو جنبه فکر و رفتار تغییرات رو بوجود بیاریم با چی ؟ با آموزش و یادگیری ، ایجاد تغییر در این دو جنبه مثل بالهای پرواز در یک پرنده می مونه …اگر سنگی یا جراحتی به یکی از بالهای هر پرنده ای بخوره و زخمی بشه دیگه نمی تونه پرواز کنه …چون پرنده برای پریدن به هر دو بال خودش نیازمنده ..
ما می خوایم از قفس چاقی خارج بشیم و در آسمان سرزمین لاغری به پرواز دربیاییم پس به دو بال نیرومند نیاز داریم بال افکار و باورهای لاغر کننده صحیح ذهنی و بال رفتارهای صحیح در جهت متناسب شدن ….
هر کدوم دچار اشکال باشن پریدن از قفس اضافه وزن امکانپذیر نخواهد بود ..
در این دوره های ارزشمند با افکار و باورهای صحیح آشنا شدیم ما آماده پروازیم و شناخت رفتار صحیح و تکراراونها قدرت پرواز و رهایی از قفس چاقی رو به صد در صد می رسونه …
خلاصه رفتار صحیح غذایی این میشه که به حدی از قدرت اندیشه و فکر برسیم که بتونیم براحتی نه تنها پرخوری بلکه اضافه خوری و ریزه خوری رو هم کنار بگذاریم از خوردن نترسیم اما به اندازه به قدر نیاز میل کنیم … خوب اگر زیر سازی فکری ما که در تک تک فایلهای دوره پازلهای اون به تدریج کنار همچیده شده قوی و به حد نصاب رسبده باشه براحتی می تونیم از سه گانه پرخوری ، ریزه خوری و اضافه خوری بپرهیزیم و رعایت کنیم و بر خود مسلط بشیم و در انتخاب مقادیر مناسب و سایزهای کوچکتر موفق عمل کنیم و به این ترتیب براحتی لاغر میشیم و سایز و وزن پایین می آد …
با تشکر از شما دوست عزیز ….
سلام صبح زیبایی ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ شادباشد
امروزرسیدیم به گام باور این باور در مادربچگی ودر داخل .خانوا ده شکل میگیره زمانی که کودک ازا مایش وخطا جلوش میگریم این چه خطرناک چه بی خطر تفاوت برای این خانوادها نداره
توی بچه ایجاد باور انجام ندان کار زمینه سازی میکنن بعضی دیگه در مدارس ایران شجاعت انجام کاری که احتمال به ریختن محیط مدرسه باشه جلوگیری دزنتیجه ما باور انجام بعضی کارها نداریم وافرادی که کمی تبلی چاشنی رقتارشون این مودرو بیشتر قبول دارن وتنیلی رو پنهان کرد باور رو جا یگزین کرده وانجام دادن بعضی از کارها به باور ربط میدن
اگه ما تونستیم به این وضع موجود برسیم باور قویی داشتیم که مامیتونیم چاق چاقتربشیم .این باور درما بیسار قویی عمل کرده ای گاش این باور در زمینه لا غریی بود واین همه مشکل بر ای ما بوجود نمیامد..
ما باور داریم متونیم خیاطی کنیم پس جرات کرده پارجه ررا برش زده از اون پارجه ساده یی لباس زیبا در بیاوریم چون باور قویی داریم که میتونیم .
دختر من خیاط من پارچه چادری کرنی بهش دادم میگفت می ترسم خرابش کنم نمی دوزم بهش گفتم تو لباس مجلسی سنگین دوخت میکنی قیمت پارچه چادری مشکی تورو ترسودنه میدوزی که باور کنی موتونی من درتو توانی این کار دیدم . دوخت برا اورد گفتم دیدی کار نشد نداره .
اگه ما هم باور مون قوی کنیم که حتما ما میتونیم لاغز بشیم ودرمسیر درست باآموزش خوب ویاد گیری و استفاده عملی ازاموخته ها به نتیجه نهایی میرسیم
من چندین مر تبه باروش اشتباه حدود تا۲۰ کلیو هم وزن کم کردم تویی کل این همه سال همه روحساب کنم شاید از وزن طبیعی که باید باشم بیشترلاغر کردم ازروش اشتباه تونستم از روش درست واصلولی نمیشه .
مسیر اشتباه باهر سرعت بری با هر ماشبنی بری = شکست وبرگشت وبی نتیجه
این باور بخاطر این نبوده ما توان انجامشو نداریم بخاطر همین سرخردگی ویاس نامیدی که بعد هر دروه رژیم داشتیم
وترس از شکست دوباره درما این حسو بوجود اورده که نمی تونیم
ما تا کی مخوایم این وزن سنگین بع دوس بکشیم
تویی سال گذسته با مسیر اشتباه ۱۱ کلیوکم کردم زمانی میترسیدم نکنه نتونم موفق شم باطر ی نوشابه به مقدار وزن کم کردم بغل می کردم وراه میرفتم تا انگیزم بیشتر بشه ولی بازم چون مسیر اشتباه بود وزنم دوباره داشت برگشت میکرد ازخدا خواستم تا مزه شکست دوباره نکشم من تویی مسیر بهتری هدایت کنه چون میخواستم وخداوند من تویی این مسیر انداخت کارخدا بی حکمت نیست شاید تجربه من به کار کسی تویی این مسیر بیفته ازباور نمتونم به باور حتما میتونی حهش کنه که میشه کار نشود نداره همت کنی میشه
به خداتوکل کرده پا تومسیر گذاشته به ندای تو میتونی گوش داده نجوایی ذهنیتو نمتونی محل نداده وادمه میدیم به عینک چاقی برداشته به محیط پیرامون نظر کرده .
کارهایی که انجام داده وموفق بودم مرور کرده ووتوان خود رو به کارگرفته یاعلی گفته.
پا درمسیرگذاشته حس پرواز وامید وانگیزه در این مسیر وسبکی که من تو این اموزشهای چشیدم یی طرف کل رژیمهای خون خراب کن یی طرف
“به نام یکتا خالق هستی”
درود و سلام به همراهان عزیز و استاد گرامی ؛
گام سی ام : باور کردن لاغر شدن ؛
انسان یک زمانی هم حتی به این فکر نمی کرد که بتواند پرواز کند یا به ماه سفر کند و یا اعماق دریا ها و اقیانوس ها را ببیند و بپیماید اما در یک زمانی از تاریخ بشریت ، کسانی پیدا شدند که به رویاها و آرزوهای دست نیافتنی خود بال و پر دادند و کم کم احساس کردن که می توانند به رویای خود دست پیدا کنند هر چند دور از ذهن و باور نکردنی باشد.پس آرام آرام در وجود خود به این باور رسیدند که هر کاری که بخواهند به حقیقت بپیوندد و انجام شود با تلاش و استمرار و باور به خود و انجام آن کار ، می توانند آن کار را انجام دهند . اینگونه بود که انسان توانست از طریق باور به خود و انجام هر کاری ، در طول زمان به خیلی از کارهای باور نکردنی و دست نیافتنی مانند پرواز در آسمان ها ،سفر به فضا و خیلی از سیارات دیگر ، اکتشافات در اعماق اقیانوس ها و دریاها و …دست پیدا کند و گستره ی علم و آگاهی خود را بیشتر کند و گسترش دهد.اکثر آدم ها به خصوص خانم ها این خود باوری و انتظار موفقیت در خیلی از کارها را در خود نمی بینند و باور دارند که انسان ناتوان و ضعیفی هستند در صورتی که ما در طول تاریخ بانوان موفق و خود ساخته ا ی زیادی در زمینه های گوناگون و مختلف داشته ایم و داریم مانند خانم ها مریم میرزاخانی ، انوشه انصاری،ماری کوری ،پروین اعتصامی ،فروغ فرخ زاد و خیلی اسامی دیگر در زمینه های مختلف علمی ،ادبی ، فرهنگی، ورزشی ،سیاسی ، اجتماعی و … انسان هایی بسیار موفق و توانا بوده اند چون به خود و کاری که می خواسته اند به انجام برسانند ایمان و باور داشته اند و در راه رسیدن به خواسته ی خود تلاش و کوشش و استمرار داشته اند.در حالت عادی در مورد خودم من می توانم بگویم که توانسته ام دوازده سال درس بخوانم و موفق به اخذ دیپلم ،فوق دیپلم و لیسانس شده ام و همچنین توانسته ام گواهی رانندگی خود را اخذ کنم.به لطف خدا توانسته ام مادر شوم و فرزندان خود را تا این زمان بزرگ کنم ،کار سخت و تکراری خانه داری را به خوبی انجام دهم،دوچرخه سواری را یاد گرفته ام ،هنگامی که مهمان دعوت می کنیم در واقع به تنهایی تمامی کارها را از نظافت خانه تا پخت و پز و پذیرایی را به خوبی انجام می دهم،آشپزی را خوب یاد گرفته ام و خیلی کارهای دیگر،پس من باید در خودم این باور را پرورش دهم که همان طور که توانسته ام این کارها را به انجام برسانم پس به راحتی هم می توانم وضعیت جسمی و ذهنی خود را از چاقی به لاغری تغییر دهم و فردی متناسب و لاغر شوم .من ایمان و باور دارم که می توانم متناسب و لاغر شوم شما هم به خود و کاری که می خواهید انجام دهید باور داشته باشید دوستان عزیز.
“یا خق”
باسلام
در مورد اینکه آیا من هم میتونم متناسب بشم یا نه باید بگم از اونجایی که مادرم مادر بزرگم خالم و اکثر بستگانم اضافه وزن دارند من هم پذیرفته بودم که مدل ما اینطوری هست اما همیشه دلم میخواست متناسب باشم اولین تلاشم نوزده سالگیم بود که ۱۵ کیلو کاهش وزن داشتم و کاملآ متناسب شدم اما چون ته ذهنم این بود که دوباره برمیگرده چون ما مدلمون اینطوریه ۳ سال وزن ۵۸ کیلو رو حفظ کردم اما بعدوزنم کم کم برگشت .تلاش بعدی و بعدی و بعدی ادامه پیدا کرد و من ۱۵ کیلو .۱۸ کیلو .۲۰ کیلو.۷ کیلو دائم کم میکردم اما با رها کردن رژیم و ورزش بلافاصله وزنم برمیگشت و دوباره درمونده میشدم……ولی هیچ وقت متناسب شدن رو فراموش نکردم و همیشه خواسته ام بوده .به امید خدا این بار با راهنمایی های ناب استاد به متناسب میشم و تا آخر عمر متناسب میمونم. با تشکر 🙂
سلام خدمت استاد عطار روشن عزیز و دوستان سایت تناسب فکری.
بلاخره من بعد از چندین گام که نتونستم وارد دیدگاهم بشم دوباره تونستم دیدگاه بنویسم یعنی مشکلی در ناحیه کاربری من بود که برطرف شد به لطف خدا.استاد خیلی این حرفتون به جا و قشنگ بود این که بها بپردازید پول بدین و دست رو دست بذارید و کارهای قبلتون رو تکرار کنید لاغر نمیشید به پول دادن کافی نیست باید استمرار داشته باشی باید قدم محکم برداری تا این مسیرو باور کنی اونوقت اونقدر برات راحت میشه که متوجه میشی لاغری با ذهن راحت ترین کار دنیاست استاد من به حدی عاشق این مسیر شدم عاشق صحبت های شما شدم و بهش توجه دارم که اصلا برام مهم نیست که این 100 گام رایگان هست و شاید نکات اساسی بیشتری درونش نباشه چون اونقدر شما با دلسوزی مطالب ارزشمندی رو ضبط میکنید و به ما آموزش میدین که من هر فایلی که تماشا میکنم عزمم جزم تر میشه برای ادامه دادن و مطمئنم یه روز شرایطم مهیا میشه و هزینه دوره سرزمین لاغرها رو تهیه میکنم حتی همه قسمت های محصولات سایت رو چون به شما به این مسیر و روش باور دارم اعتماد دارم امروز 34 روزه که پا در مسیر لاغری با ذهن گذاشتم و خیلی خوشحالم که این همه حس و حالم عوض شده روز اولی که وارد شدم تا مقدمه مسیر لاغری من رو بخونم و فایلش در حال دانلود بود یه ناامیدی عجیبی تو وجودم بود که حالا من نگاه میکنم ولی مگه میشه با گوش دادن اشتهات کم بشه و لاغر بشی چون من در مرداد ماه به سایز 50 رسیده بودم و همه لباسهام تنگ شده بود و هرکسی میرسید شروع میکرد به نصیحت کردن و من با یه رژیم سخت خودمو تو یک ماه رسوندم به سایز 48 اما چند روز قبل از ورود به سایت تناسب فکری متوجه شدم دوباره ارادم داره سست میشه و شروع کردم به پرخوری و وقتی اولین فایل مقدمه استاد رو گوش کردم گفتم ای وای که دارم مسیر رو اشتباه میرم چرا این یکماه اینقدر کم خوراکی کردم با حس و حال بد ولی دوباره ارادم سست شده و متوجه شدم واقعا این همون مسیر درستی هست که باید ادامه بدم هرچند تا 10 روز اول هیچ تغییری در جسمم ندیدم اما در اشتهام چرا در ولعم چرا اینا خیلی عوض شده بود اما هنوز ترس رو داشتم ولی دست از تلاش و استمرارم برنداشتم و به خودم گفتم تو قول دادی تعهد دادی نباید زیرش بزنی و به لطف خدا هر روز باورم بیشتر شد و واقعا استاد برچسب زدن به خودمون کار اشتباهیه با اینکه من همیشه به خودم میگم یعنی اطرافیان همه میگن که تو باهوشی چه در زمینه کامپیوتر و تعمیر نرم افزاری موبایل چه در حساب کتاب و بیشترین چیزی که میشنوم اینه که ندا تو حضور ذهن خیلی بالایی داری محاله چیزیو فراموش کنی ولی من در یک مورد همیشه به خودم برچسب زدم که تو خیلی بی اراده وتنبلی تو خیلی شکمو هستی بخاطر همین هست که هیچوقت نتونستی لاغری پایداری داشته باشی امان از اینکه من نمیدونستم ذهن چاق من نمیذاره من دست از پرخوری بردارم و لاغر بمونم و تا پیش از ورود به این سایت باور نداشتم که من اینقدر بااراده و قوی هستم و توانایی دارم که چندین بار تونستم با رژیم و ورزش تا 16 کیلو وزن کم کنم و خیلی هم خوش فرم شده بودم حتی الان که به عکس هایی که تو دورانی که لاغر شدم نگاه میکنم بیشتر به این باور میرسم که من توانایی بسیار بالایی دارم ولی روش درستش رو بلد نبودم که لاغری با قدرت ذهن هست و من الان به لطف خدا و استاد دلسوز که با گذاشتن فایل رایگان در سایت این فرصت رو به ما دادن که پا در مسیر درست خودمون بذاریم و درست زندگی کردن و لذت بردن از زندگی جدید رو یاد بگیریم تونستم سایز کم کنم نمیدونم چقدر کم شدم چون نه وزن دارم و نه رفتم جایی وزن کنم و اشتیاقی هم نداشتم چون نمیخواستم تمرکزم به هم بریزه و به هدفم لطمه بخوره اما بازم از روی کنجکاوی امروز صبح زود که بیدار شدم و خواستم این گام رو شروع کنم قبلش با متر در منزل شروع کردم به اندازه گیری و خیلی خوشحال شدم که دور کمر من از 95 به 89 رسیده هنوز خیلیییییییی راه دارم تا به اون اندام رویاهام برسم اما میرسم نمیخوام به سرنوشت خرگوش دچار بشم میخوام اگه مثل لاکپشت کم کم تغییر میکنم اما در آخر موفق بشم همینطور تمام قسمت های بدنم چند سانت کم شدن با اینکه هنوز کسی رو ندیدم به من این یکماه بگه ندا لاغرتر شدی حتی تعدادی هم چند روز قبل گفتن باز چاق تر شدی فکر خودت باش و من نه تنها ناراحت نشدم بلکه ارادم قوی تر شد که به همه اونهایی که قصد دارن این افکار منفی رو به من برسونم نشون بدم که من مسیر درستم رو پیدا کردم و لزومی هم ندیدم تو این مدت با هیچکس در مورد این سایت صحبت کنم چون اطرافیان من همگی بر این باور هستند که چاقی کلا ارثی هست و نمیشه بدون کم خوردن ورزش نکردن لاغر شد یعنی هیچکس در نزدیکان و یا دوستان من لاغری با ذهن رو نمیشناسن و دوست هم ندارن بشناسن چون همون چند روز قبل یکیشون بهم گفت تو تقصیری نداری از مامانت ارث چاقی داری لاغر هم بشی باز چاق میشی اولش اومدم واکنش نشون بدم و جوابشو بدم اما انگار یه نجوای درونم گفت سکوت کن و برعکس این افراد مادرم چند روز پیش که به منزلشون رفتم گفت که چقدر صورتت کوچیک شده و من چقدر از شنیدن این حرف لذت بردم و امروز باور این 34 روزم تبدیل به واقعیت شد و بدون رژیم بدون ورزش بدون دمنوش و قرص استرس ترس و بدون نیاز به کم خوری و اون لیست های مسخره وحشتناک اینقدر قشنگ از سایزم کم شده و هیچ حرفی منو سست نمیکنه اراده من چندین برابر شده دیگه میفهمم چه زمانی سیر هستم چه زمانی بیشتر خوردم که فشار شکمم رو حس میکنم و به قول استاد به حالت خفگی میرسم هرچند کمتر روزی پیدا شده من به خفگی رسیده باشم همش در حالت سیر شدن بودم بدون اینکه تلقین کنم مثل قبلا یا ضعف کنم سرگیجه بگیرم چون دیگه سیری رو شناختم هیچ محدودیت غذایی هم ندارم مثل یک شخص لاغر طبیعی و اینو نخورم اونو نخورم ندارم حتی استاد من در مدت این یکماه دوبار به تفریح رفتم و تونستم اشتهای خودمو کنترل کنم چیزی که قبلا محال بود که به یک تفریح یک روزه با خانواده برم و تا خرخره خودمو خفه نکنم و اونقدر از خودم راضی هستم که هیچ تفاوتی بین خودم و برادر متناسبم در افکار دیگه نمیبینم هرچند من تازه اول راه هستم اما میدونم و باور دارم مسیرم درسته اطمینان دارم اون روز برام میرسه که از محصولات سایت هم خریداری کنم خصوصا فایل مربوط به بارداری که بعدا بهش نیاز دارم و در آخر بگم که هرکسی به لطف خدا و به درستی پا در این مسیر زیبا بذاره محاله عاشقش نشه و ازش دست بکشه به امید تناسب اندام خوب برای همه ما اعضای سایت تناسب فکری و اضافه شدن به عکس های شگفت انگیز
به نام خدا
با سلام به استاد عزیز و دوستان شگفت انگیز
حالا که فکرشو میکنم من اگر کاری رو شروع کردم و بهش علاقه داشتم تا تهش رفتم سختی زیاد دیدم ولی اون کارو انجام دادم برای مثال رانندگی کردن خیلی میترسیدم فکر میکردم هیچ وقت راننده نمیشم حدود ۴ بار آزمون رو رد شدم ولی الان یه راننده کار بلد هستم و ماشین شخصی دارم همه جا میرم بدون ترس من عاشق یاد گرفتنم و اعتقاد دارم اگر کاری رو بقیه انجام دادن منم میتونم چاقی رو یاد گرفتم و تا ته سلولای من نفوذ کرده لاغری رو هم یاد میگرم اونقدر ادامه میدم تا به نتیجه دلخواهم برسم ایمان دارم برای من کار نشد نداره من اگر اراده کنم بدست میارم تمام توانمو میزارم و تمام تلاشمو میکنم کارای دیگه شد اینم میشه تازه آسون تره و فقط به خودم بستگی داره نه دیگران هر چی کارها رو آسون تر بگیریم آسون تر اتفاق میفته پس باید لاغری روهم آسون گرفت آسونه دیگه یکم مدیریت ذهن میخواد و مدیریت رفتار فکر کردن به هدف و دیدن نتیجه عالی و لذت بخش وای از اینکه دوباره خودمو به خودم ثابت میکنم چه کیفی میکنم وقتی لباسای گشادو تو تن خودم میبینم من ایمان دارم این لذت رو تجربه میکنم
ممنون اقا عطا خیلی لطف کردید که پاسخ من رو دادید
یک بارداستاد گفتن نیاز ما به خوردن در حد یه سیب خیلی تعحب کردم
بله واقعا ۸۰ درصد نیاز ما به خوردن ذهنی
من گاهی صبح صبحانه نمیخورم ساعت دوازده یک چای میخورم و موقع ناهار سیر سیرم ولی باز ناهار میخورم
به هزار و یک دلیل و فرمولهای اشتباه
سلام استاد عزیز
من این بار دفعه سوم هست که از مسیر لاغری من استفاده میکنم دفعه اول که اصلا باور نداشتم بشه به راحتی و بدون سختی لاغر شد دفعه دوم یکم لاغر شدم ولی بازم ذهنم میگفت من نمیتونم لاغر بشم ولی اینبار ایمان کامل دارم به بهترین نحو ممکن متناسب وزیبا میشم ایمان دارم جسم من هم مثل بقیه دوستان شگفت انگیز هست و اگر اونا تونستند منم میتونم ایمان دارم من زندگیم و افکار ورفتارمو تغییر دادم پس طبق قانون باید جسم هم عوض بشه ایمان دارم عکس منم میره جزو شگفت انگیزان من آهسته و پیوسته ادامه میدم تا به آرزوی همیشگیم برسم اینبار دیگه نوبت منه
سلام
الان که نزدیک به یک سال وسه ماه است که آموزشهام رو دنبال میکنم اونم به صورت جدی . وخیلی نتیجه عالی گرفتم که این سری که خالم اینا اومدن خونمون خیلی از وضعیت جسمانیم تعجب کردن و اونها فکرمیکنن من دارم رژیم میگیدم میگن بسه دیگه زیاد لاغرشدی دیگه ادامه نده .
یا برادرم بهم میگه شبیه ۱۵ ساله ها شدی معلومه داری چیکار میکنی اونم فکرمیکنه یه قرصی چیزی استفاده میکنم و این موضوع رو قایم میکنم وبهشون نمیگم .
خواهربزرگم که موقعی که آموزشها رودنبال میکردم ویه کم نتایج داشت خودشو نشون میداد بهش گفتم اونم فکرمیکرد بیخوده و بعد مدتی برمیگرده ودوباره چاق میشم .
الان که وضعیت جسمانی منو میبینه متاسفانه حسرت میخوره ومیگه خوشبحالت . میگم خوب تو هم بیا تو دوره . همون بهانه ها وقت ندارم . غذا کم میخورم و …. .
مامانم که میگه استادت مگه چی میگه تو اینجوری مدام لاغر میشی یه کم عامیانه میگم گوش میکنه و ساکت منو نگاه میکنه .
حس خودم که عالیه . دومانتو جدید تابستونه خریدم نو نو هست اما آنقدر گشاد شده که دوتا سایز فکرکنم باید کوچکتر بگیرم .
من بدون ترس ادامه میدم . میدونم بدنم نقطه استپ رو میدونه و خودش میدونه چی کارکنه . فرم زیبای صورتم رو دارم پوست بدنم کاملا سفت هست وصاف .
اصلا ریزش مو ندارم وحس وحال خوبی دارم . هرچقدر دلم بخاد باعشق میتونم پیاده روی کنم بدون اینکه زانوم اذیت کنه .
هرغذایی دلم بخاد میخورم حتی فست فود بدون ترس و نگرانی .
من باور کردم که من میتونم باهمین ذهنم که چاق شدم میتونم لاغرشوم . وانگیزه گرفتم و ادامه دادم .
دوستان کامنتهام رو که میخونم خیلی لذت میبرم . میبینم کجا بودم و چه کارها کردم وچطور روی خودم سرمایه گذاری فکری کردم .
اگه دوست دارید روند موفقیتم رو بدونین کامنتهام رو دنبال کنین هر باور مخربی که درطول مسیر شناساییش میکردم توی سایت مینوشتم و هرسری که دوره رو دوباره شروع میکردم کامنتهام رو میخوندم بیشتر نتیجه میگرفتم .
چرا فکر کنم لاغری با ذهن سخت هست .
وخود این باور خودش باور مخرب هست و مسیر لاغرشدنم رو کند میکند .
لاغرشدن با ذهن راحت ترین وپایدارترین روش متناسب شدن هست .
خانم متناسب شاد ، دوست عزیز سلام وقت بخیر
مرسی که تجربه اتو از متناسب شدنت با ما به اشتراک گذاشتی عزیزم مرسی لطف کردی ..
یه قسمت که نوشتی هر چی که دلت خواسته بدون ترس و نگرانی خوردی رو میشهکمی بیشتر توضیح بدی ؟
من خودم جدیدن به اینکه هر چی و هر وقت دلم خواست بخورم میدون نمی دم چون فکر می کنم من از زیادی خوردن چاق شدم علاوه بر افکار مخرب و اشتباه و چاق کننده ….الان بعد دو سال به بیشتر افکار و باورای چاق کننده اشراف پیدا کردم و دیگه قبولشون ندارم اما هنوزم خوردنهای خودمو مقصر لاغر نشدنم می دونم اینکه در وعده صبحانه و ناهار و شام باید به اندازه کافی بخورم و نیم گرسنه از سر سفره کنار نکشم برام لذت بخشه و قبولش دارم و دنبال اینکه از سر و تهش بزنم نیستم بدن من حتما نیاز به تامین انرژی داره کهمنو با احساس گرسنگی به طرف غذا خوردنمی بره ولی به احساس گرسنه بودن در وقتایی غیر از این سه وعده حساس شدم میگم نه اینا اضافه خوریه باید جلوش وایسم و به خودم برای خوردن میدون ندم و برا اینکه بهتر بتونم از پس این شرایط بربیام خودمو به کار می زنم یا میرم پیاده روی به خودم میگم باید به اینمعده بیچاره یه کم استراحت بدی بذاری که به پاکسازی بدنت مشغول بشه آخه نمیشه هر چی و هر وقت دلت خواست بخوری حتی اگر احساست گرسنگیه به خودم میگم حق نداری غیر از این سه وقت به خوردن مشغول بشی اگر خیلی فشار آورد یه چیز مختصر بخور تمومش کن ببین اشکال از کجاست که میل به خوردن اونجور که دلت می خواد تو رو رها نمی کنه و آزارت می ده ..
سلام دوست عزیز
من وقتی روی باورهام کارکردم منی که یک استکان چای رو با ۵تا۶ تا دونه قند میخوردم الان یک حبه کوچک روچند تانصف میکنم ومیخورم اگه یک حبه رو با چایی بخورم نمیتونم انگار گلوم گیر میکنه .
من قبلن میخاستم فست فودبخورم میترسیدم اما الان میخورم ولی قبلن یک بشقاب پر میخوردم الان درحد نصفه بشقاب . نه گه خودم رو مجبورکنم نه اصلا بیشتر ازاین نمیتونم بخورم .
یا برنج و نان همه چی رومیخورم اما حجم خوردنم اتوماتیک وار کم شده .
قبلنا دوتا دوتا بستنی میخوردم اما الان فقط یه دونه میخورم سیرم .
همه چی رو دلم بخاد هوس کنم میخورم اما اتوماتیک وار با یه کم خوردن سیر میشم .
ازکجا میفهمم یه کم خوردم .وقتی خودم رو باقبل دوره مقایسه میکنم متوجه میشم اصلا دیگه مثل قحطی زده ها نیستم با آرامش رفتار میکنم .
اگه هنوز ترس از خوردن داری اصلا دلواپس نباش فقط این مسیر رو ادامه بده .
بعد یه نکته ای که من متوجه شدم این هست نگاه کن تو خونتون کدوم غذا رو بیشتر ازش تعریف میکنن و مقوی میدونن اون غذا رو تو ذهنت عادی جلوه بده .
مثلا تو خونمون به گوشت خیلی بها میدادن .
یه مراسمی دعوت بودیم اصل رفتن رو به کباب وگوشت و متعلقات بها میدادیم . یا مجلس عزا وعروسی نگاه میکردن میزبان از غذای گوشتی چند مدل آورد . یا موقع بیماری همش کباب میکردیم و میخوردیم . یا تفریح ومسافرت و…
واین کباب وگوشت در ذهنم زیاد تکرار میشد و بااینکه کم هم میخوردم انگار به خاطر دلبستگی دپو میشد تو معدم .
از وقتی این باور رو شکوندم تو ذهنم یهو افتادم تو سرازیری و خیلی لاغر شدم .
اصلا نترس وعجله نکن . متناسب شدن حق طبیعی مایی هست که داریم روی ذهنمون کارمیکنیم .
فقط ادامه بده دوست عزیز. موفق و متناسب باشی .
سلام دوست خوبم ، ممنون از توضیحاتت ،
عالی بود …تشکر از راهنمایی ارزشمندت …
هر سختی در این راه بکشم به جون می خرم تسلیم نمیشم می دونم در صورت ادامه دادن و کمک خواستن از فرشته و خدای لاغری به هدفم می رسم … بالاخره یه جایی با یه کلام بخصوصی ، دیوار مقاومت شکسته میشه به خودم میگم اصلا ناراحت و نگران نباش تو فقط تمرین و توجه بیشتر نیاز داری …
یه کسی که داره دوره آموزشی موسیقی رو میگذرونه اگه یه مدت از تمرین و کلاساش بگذره بعد استادش یه نتی رو بهش بگه که بنوازه اگر خراب کنه و نتونه ،،، این دلیل بی عورضگی یا بی لیاقتی یا ناتوانی یا هر خصوصیت منفی دیگه نیست فقط هنوز یاد نگرفته باید به تمرین و مهارت آموزی ادامه بده یا بچه کلاس اول از نظر نوشتن دیکته ، هیچ شباهتی با وقتی که در کلاس دوم دیکته می نویسه نداره ….چون آگاهی و مهارتش زیاد شده ….
دوست عزیز ، من می دونم که من هنوز لاغر شدن رو یاد نگرفتم و چاق بودن هنوز برام غیر طبیعی نشده هیچ چیز دیگه غیر اینا نیست و راهش فقط ادامه دادنه …..بازم ممنون از توضیحات ارزشمندت …. متناسب شدن حق طبیعی کسیه که سختی رو تحمل می کنه سختی رژیم و ورزش رو نداریم ولی سختی غلبه بر وسوسه های ذهنمنفی بافو داریم که باید ادامه بدیم تا صداش ضعیف و بی اثر بشه
گاهی میگم چرا من باورم نسبت ب خودم کمه
بعد ک فک مبکنم میببنم ی ریشه اش ب ترس برمیگرده ترس از نشدن
انقدر ک رژیم گرفتم و نشده یا شده و برگشته دیگه انگار ادم از خودش ناامید میشه
و ترس دارم ک نکنه نشه
ولی من اونقدر خسته بودم از رژیمها ورزشها ونخوردنها گفتم من میرم انشالله میشه
من دوباره ب خودم فرصت دادم ن من خدا بهم نشون داد
از بر چسبهایی ب مواد غذایی می زدم دیگه زندگی رو برام زندان کرده بود
منی ک در همه چیز انقدر مصر هستم انقدر راحت با جسارت انجامش میدم چرا نتونم لاغری رو یاد بگیرم
فریبا لاغری و لاغر شد ن یک هنره
یادگرفتنی هستش
پس یادش بگیر
یادمه یبار یکی گف خوش ب حالتون چاقید فرد لاغری بود
من گفتم جیزی نیس ک من تو یه هفته ۵ کیلو هم میتونم چاق شم تا رژیم ول میکردم در عرض دور روز من ۳ کیلو افزایش داشتم این از چیه از اینک من چاقی عالی یاد گرفتم
الانم با صبر میتونم عالی لاغری رو یاد بگیرم فقط عجله نکن
باید اونقدر ایمانت قوی بشه ک بدن هم کار کنه
برای لاغر شدن باید ابتدا باید لاغر شدن را خودمون ایجاد کنیم وبا توانایی ذهن خود اطمینان کنیم وباور کنیم ک میتوانیم لاغر بشیم
اولین باری ک اومدم همه چیز برام گنگ بود اما الان لاغری باور دارم حداقلش باور دارم ک از رژیم نگرفتن و ورزش کردن و اینا ب دست نمیاد اگه بیادم میره
باور کردم لاغری یاد گرفتنیه
فریبا از گذشته نترس
گذشته تموم شده رها کن نامیدی ها و بغضها خاطرات شکست رو
و بیا ایمان بیار ب خودت
تو بهترینی تو توانمندی
تو همیشه خدا در مسائل یادگیری همیشه موفق تر بودی
اینجا فقط و فقط خودتی
ناجی فقط خودتی
باید درون خودت تغییر بدی
از تغییراتت خوشحال باش
زندگی شیرینه
تو محکوم ب چاقی نیستی
والا خدا این راه رو نشون نمیداد
خدا ب اندازه توانایی هر کس براش مقرر مینه
تو هم توانایی
من ب خودم باور دارم ایمان دارم ک شگفتی ساز خواهم شد
و بخودم افتخار میکنم و میگم فریبا دوستت دارم
سلام به استاد عزیز
من به لطف خداوند امروز گام سی را برداشتم وخوشحال وسپاسگزارم که متعهد بودم واین یک ماه را گذراندم
موضوع فایل امروز باور کردن لاغرشدن
من یک ماه است که در این مسیر قرار گرفتم وهر روز یک گام از دوره صدگام را برداشتم اگر بخواهم خودم را با یک ماه پیش مقایسه کنم خیلی تغییر کرده ام هم از لحاظ روحی هم آگاهی رفتاری عادتی حالا من در هر کدام از این موارد مقداری تغییرات داشته ام واین تغییرات از ذهن من شکل گرفته پس باور دارم روی جسمم هم تغییرات شروع میشود خوب من کسی بودم اصلا دوست نداشتم کسی به من بگه چرا چاق شدی وچند روزی میریختم به هم الان درک کردم خودم به وجودش آوردم ومیتونم لاغری را هم به وجود بیارم ودیگه قدرت گرفتم من دیگه چند سالی بود تسلیم شده بودم وبیخیال ومیگفتم سرنوشتم چاقی است واز خداوند هم شکایت داشتم اما حالا جوانه های امید درونم زده شده امیدوار شدم باید در مسیر بمانم تا جوانه هایم جون بگیرند وقویتر شوند ومن پر از احساس خوب واشتیاق شوم من تغییرات را درونم حس میکنم مگه ما یک دانه گندم را بکاریم وقتی اون زیر خاک جوانه زده ورشد کرده را میبینیم نه بعد از مدتی میبینیم سر از خاک بیرون میآورد جوانه های من هم به زودی نتیجه را روی جسم من نشان میدهند شاکر وسپاس گزار خداوند هستم که در این مسیر عالی قرار گرفتم
سپاس فراوان از شما استاد گرامی
خدایا متشکرم دوستت دارم
سلام و درود به استاد عزیزم و همراهان همدلم
من همون لاکپشت هستم تو مثالتون حدود یکسال که من عضو این سایت باارزش هستم و خدارو بینهایت شاکرم چون علاوه بر اینکه در زمینه جسمی دارم تغییر میکنم (9کیلو) در زمینه های روانی و ذهنی که بخش بسیار تاثیر گذار در تمامی مراحل زندگی انسان است شاهد تغییرات بسیار خوبی هستم. ذهنی که 30 سال از اطرافیان، رسانه ها، پزشکها ، شبکه های مجازی در هر زمینه ای (شخصی، حرفه ای، زبان، رشته، روابط و…) بسیار اطلاعات و داده های منفی که همه بوی نمیتوانم و نمیشود داشت، حالا به صورت لاکپشتی داره تغیرات خوبی رو میبینه. باید پذیرفت اطلاعات 30 سال که بالای 30 میلیون دفعه شنیده و بدتر 30 میلیارد دفعه پذیرفته که نمی تواند رو نمیشه بهش زمان داد که بگم من باید سال دیگه، چند ماه دیگه لاغر میشم یا به فلان موفقیت میرسم…. باید موانع هارو از بین برد که خودش پروسه بسیار زمان بری هستش … زمان دادن به موضوعات بدترین کاری هستش که من با روان و ذهنم میکنم چون منو از همه موفقیتهایی که میتونم کسبشون کنم دورم میکنه… باید رو فرمولای ذهنی کار کرد. من تو این سایت علاوه بر اینکه دارم رو فرمولای ذهنی اشتباه در پیرامون لاغری کار میکنم، روی مسائل و جنبه های زندگیمم کار کردم و خدارو شکر نتیجه ی خوبی میبینم…. نباید وا داد باید پارو زد… جمله خیلی خوبیه … باید در مسیر حرکت کرد… خیلی موقع ها احساس شکست کردم، حتی هفته ها به سایت سر نزدم، خیلی موقع ها از خودم متنفر شدم، ولی نباید نا امید شد… ناامید شدن محصول زمان دادنه.. به من چه ربطی داره خانم x یا اقای y با چه سرعتی پیش میرن ( لاغر شدن، تحصیلات عالیه داشتن، موقعیت شغلی خوبی دارن) من قرار رشد خودمو بکنم، چون خوشحالی من، شادی من، لذت بردن از زندگی، نگاه به رشد خودمه نه نگاه به رشد دیگران … ایکه دیگران 100 قدم از من جلوترن یا سرعت پیشرفتشون از من 10 برابر بیشتر به من چه؟؟ من با شرایط و موقعیت امروز تصمیم میگیرم که امروزم رو بهتر از دیروز کنم… این سایت بسیار عالی چنین امکانی رو به من داد.. امکان رشد کردن و شاد بودن و اینکه منم میتونم متناسب باشم فقط فرمولارو باید دستکاری کرد… ایمان دارم که یاری خدا میتونم به وزن ایده آلم برسم.
سلام استاد من با استفاده از این دوره فهمیدم که روش های قبل اشتباه بوده و الان تو مسیر درست وارد شدم خدا رو شکر میکنم که راه درست رو پیدا کردم و به لطف خدا دارم ادامه میدم تا به این زودی به نتایج عالی برسم . من هم مانند سایر دوستان از تمام روش ها رفتم و به نتیجه ای نرسیدنم و در حای که به نا امیدی و گلایه از خداونر رسده بودم همان خدای مهربان من را به این مسیر هدایت کرد و کسی را فرستاد که تمام حرفهای دل من رو می زنه با تمام وجود حرفهای استاد رو درک و باور دارم. ممنونم اسنادبزرگوارم
سلام و درود فراوان بر همه دوستان عزیز و سلام و درود بر استاد گرامی
حقیقتش الان که این متن را مینویسم در بهت و غم فراوانی هستم و اون هم به دلیل از دست دادن یکی از اقوام جوان هست که امروز به دلیل جراحی معده برای لاغری جان خود را ازدست داده.
بله به همین سادگی چند خانواده داغدار شدند. واقعا در بهت هستم هم از هدایت خداوندی به این مسیر و وجود استاد عزیز سپاسگزارم و هم میگویم ای کاش ایشان هم با این مسیر آشنا میشد و تن به این اقدام نمیداند و شاید می توانست سالها برای 2 فرزندش پدری کند.
به هرحال این موضوع غم انگیز را اشتراک گذاشتم تا قدر مسیری که در آن هستیم را بیش از پیش بدانیم .این دستاوردها را بی اهمیت ندانیم این اطلاعات ناب این آگاهی از توانایی انسان و لطف خدا در دستیابی به بهترین زندگی بسیار با ارزش است.شاید اگر این آگاهی را بسیاری از افراد داشته باشند بسیاری از مشکلات جامعه خودبخود حل شود.
واقعا در عین غصه برای این بنده خدا، نمیتوانم از سپاسگزاری از هدایتم به این مسیر روشن و لطف استاد در راهنمایی ما قدردانی نکنم.
باور میکنم که این مسیر بهترین و زیباترین راهی است که در زندگی انتخاب کرده ام و تناسب اندام یکی ازثمرات شیرین آن است.
خدایا متشکر م و امیدوارم روح این جوان را به ارامش رهنمون گردی
استاد عزیز متشکر م
سلام به همه
اتفاقا من برعکس این دوستان تا تو این دوره شرکت کردم گفتم من با عملکرد ذهن و قدرتش آشنایی دارم و همزمانم داشتم تو دوره ثروت مربوط به استاد دیگه دوره میگذروندم، یه جورایی به خودم مغرور شده بودم که اره من میدونم ذهن چیه پس خیلی نتیجه بهتری نسبت به بقیه دوستان که اگاهی ندارن میگیرم، همین نگاه باعث شده بود من با دید خودم بلدم دوره رو شروع کردم و هرچی بیشتر میگذشت میدیدم خیلی ها از نتایجشون مینویسن ولی من هنوز نتونسته بودم یه هفته پشت هم درست عمل کنم چه برسه چند ماه، سریع ذهنم جرقه زد که از کجا آب میخوره، یه بار دیگه دوره رو تکرار کردم ولی بازم ذهنم میگفت تو حالا همشو یبار گوش دادی همه رو بلدی و باز باعث شد من نتونم اونجوری که باید به حرفای استاد عمل کنم و برام راضی کننده نبود، ازین عمل کردن های جسته گریخته خسته شده بودم نا امیدی در من شکل گرفت و اینجا تازه ذهنم شروع کرد.. تو نمیتونی، تو عرضه ی انجامش و نداری، تو نمیتونی خوردنتو کنترل کنی، تو نمیتونی لاغر شی، تو نمیتونی یه کاری رو درست انجام بدی و کلی ازین حرفا، یه مدت گفتم اصلا ولش کن نمیخوام فایل گوش کنم وقتی نمیتونم انجامش بدم، ولی ازونجایی که این مسیر رو خدا بهم معرفی کرد خیلی زود دیدم باید برگردم همینجا، گفتم ببین این همه اعضای سایت مثل من بودن تونستن عمل کنن، یه خانمی گفته بود از روزی که تمرین به اندازه خوری رو شروع کردم الان 8 ماه میگذره و حتی یکبارم پرخوری نکردم، یه خانم دیگه گفتن یه ساله تو دوره ها هستن و زندگیشون کلا عوض شده، یه آقایی که خیلی چاق بودن و میگفتن نمیتونستم از کنتر فستفود رد شم بوش به دماغم برسه و نرم نخرم حتما باید میخریدم و میخوردم حتی اگه سیر بودم ولی انقدر عالی عمل کرده بودن که دیگه هیچ ربطی به گذشتشون نداشتن و کلی ازین نمونه ها، گفتم ببین همه اینا مثل تو بودن، فقط ایمان اوردن و عمل کردن، تو هم میتونی، قبلا بارها با رژیم خودتو به سایز 36 رسوندی الان که دیگه همه چی آسونتر و راحت تره، تو میتونی، مثل اونها ادامه بده
اومدم دوباره با این دید شروع کردم که بابا من هیچی نمیدونم نه چیزی از قدرت ذهن میدونم نه چیزی از اگاهی های دوره لاغری، میخوام تازه یاد بگیرم، تازه بشنوم، و واقعا هم از اون موقع تازه دارم آگاهی هارو میشنوم و میدونم هر بار که از اول گوش کنم آگاهی ها رو بهتر میشنوم، منم میتونم، من حتی میتونم عالی تر از همه دوستان عمل کنم و بشم الگو برای همه، من توانایی شو دارم وگرنه هدایت نمیشدم اینجا اونم توسط کی توسط خدا بالاترین قدرت جهان، اون منو فرستاد اینجا، یعنی میتونم چه جورم میتونم
بازم تعهد میدم انجامش بدم ،هرچی میشنوم تبدیل به عمل کنم، و ادامه بدم….
من بارها توسط روش های دیگه لاغر شدم
اولین بار 15 سالگی چند کیلو لاغر شدم و متناسب شدم
بار بعدی 19 سالگین 7،8 کیلو
بار بعدی 23 سالگی 18 کیلو
بعدی 25 سالگی 14 کیلو
از اون به بعدم دایم در حد 8،10 کیلو لاغر و چاق میشدم تا اینکه با این روش آشنا شدم
پس من توانایی شو دارم ولی مسیرم اشتباه بوده، من خیلی هم با عرضه بودم که با اون روش های اشتباه این همه عالی لاغر میشدم حالا با این روش درست که دیگه باید کولاک کنم
باید به نقاط مثبت خودم توجه کنم و یاداوری کنم برای خودم که بارها تونستم
پس الانم میتونم خیلی بهتر از قبل
روز ۵۲ تکرار
سلام وقت بخیر
باور کردن لاغر شدن
خدارو شکر میکنم برای بودن در مسیر آموزش و تغییر
قبلا منهم باور نداشتم که میتونم برای همیشه براحتی لاغر بشم و لاغر بمونم ، من تصور میکردم میتونم چند کیلویی لاغر بشم ولی این لاغر شدن دائمی نیست چونکه اصلا حق خودم نمیدونستم که لاغر باشم
اینم بخاطر اون حرف هایی بوده که قبلا بمن گفتن و منهم باور کردم ،بمن گفته بودن تو نمیتونی فرد لاغری باشی چونکه استخون بندیت درشته ،پر خوری ،شیر مادرتو زیاد خوردی ،مدل بدنت این شکلیه ،خواست خدا بوده ووو
منم پذیرفتم ولی هر بار دلم میخواست به مسیری هدایت بشم و امیدمو از دست ندادم هر چند مطمئن بودم که لاغر شدن هام موقتیه ولی تلاشمو میکردم
الان که به اون روزها فکر میکنم متوجه میشم که چقدر سطح مغز و افکار من آلوده بود و هیچ جایی وجود نداشت برای تصور لاغری ،مثل یک رویایی دست نیافتنی بود ، یعنی من بتونم لاغر بشم و مهم تر از همه لاغر بمونم؟
حس ناتوانی در لاغر شدن باعث میشه فرد چاق در همه جنبه های زندگی موفق نباشه ،اعتماد بنفس مهم ترین بخش وجود افراده که با چاقی بسیار مخدوش شده و وای به اون وقتی که فرد بی اعتمادبنفس میشه و خودشو کم میبینه ،اونوقته که تو هر کاری شکست میخوره
حس خودارزشمندیش پایین میره ،حس ناتوانی داره ،خودشو کم میبینه وووو
آیا میتونم از دوره ها نتیجه بگیرم و لاغر بشم؟ بله که میتونم چونکه خدارو شکر تا الان هم لاغر شدم ،استاد لاغر شدن،دوستم براحتی لاغر شده از همین متد و هزاران نفر نتایج عالی گرفتند پس منهم براحتی میتونم نتیجه بینظیر بگیرم
چونکه منهم ذهن بسیار قدرتمندی دارم مثل همه افرادی که نتیجه گرفتن و کارایی مغز من هیچ فرقی با بقیه نداره
چونکه منهم دارم از دوره های به خوبی استفاده میکنم و تمریناتشو زندگی میکنم پس منهم نتیجه میگیرم
چونکه اگر من لاغر نشم پس کی لاغر بشه؟ چونکه بیس بدن من لاغر بودنه ،چونکه من هم با تغییر فرمول های مغزی و تغییر نوع نگاهم به مسائل و خوراکی ها میتونم لاغر بشم
چونکه من اشرف مخلوقاتم و خداوند زمین و آسمان را به تسخیر من در آورد پس من باید مثل ملکه ها ارزشمند و زیبا زندگی کنم ،در جسم زیبا زندگی کنم ،من لایق بهترین ها هستم
من نکات مثبت بسیار زیادی در وجودم و زندگیم دارم که باید بتونم ببینمشون ،متاسافانه من سالها بر نکات منفی خودم و درونم توجه داشتم که همون رفتارها منو در مسیر دیدن ضعف های بیشتری از دنیای پیرامونم قرار میداد
من موفقیت ها و توانمندی های خودمو نمیدیم و فکر میکردم باید کار خیلی خاصی انجام بدم تا خاص بشم بنابراین خودمو کوچیک میدیدم دنیا هم موقعیت های کوچیک برام میفرستاد
من توانمندی های بیشماری دارم مثل انجام مسئولیت های منزلم ،ارتباط عالی که با دخترانم دارم، اتفاقا امشب که از مسافرت برگشتم دخترم اومد تو بغلم و ۲۰ دقیقه فقط از خوبی های من گفت و بوسم کرد ،منم میپذیرفتم چونکه میدونم من یک شخصیت بینظیری دارم ،باید نکات مثبت خودمونو هر روز به خومون یادآوری کنیم و نکات منفیمونو تصحیح کنیم
منم قبلا برچسب های زیادی به خودم میزدم ،خودمو فرد بی عرضه ،ناتوان و دیر فهمی مدونستم اونم بخاطر اون بود که اطرافیانم زیاد مهم گفته بودن که تو احمقی بی خاصیتی ووو
و زمانیکه من باور کرده باشم که ذهن ضعیفی دارم بسمت ضعف بیشتر هدایت خواهم شد ،بسمت انجام کارهای احمقانه خواهم رفت
ما هر چیزیو که باور کردیم تجربش کردیم ،اگر به ما گفتن تو باهوشی ما باهوش شدیم اگر گفتن تو کودنی ما کودن شدیم ،مهم ما هستیم و دایره عقایدمون
اگر ما تونستیم چاقیو یاد بگیریم و تونستیم چاق بشیم یعنی ما توانمندیم ،میتونیم همون مراحله برای لاغر شدن طی کنیم
خدارو شکر الان خوشحالم و خیالم راحته که در مسیر صحیح قرار دارم که با هر سرعتی برم میدونم بلخره به خواستم میرسم ،منکه فشاری به جسم و روانم نمیارم ،دارم در امتداد مسیر ،آگاهی های لازمو یاد میگیرم و در زندگی زندگیشون میکنم
من باور میکنم و به خودم ایمان دارم اگر تونستم به این راه هدایت بشم یعنی من هدایت شده هستم ،اگر تونستم چند سایز کم کنم بقیشم میتونم کم کنم ،اگر تونستم با خودم ارتباط بهتری برقرار کنم یعنی من دارم بصورت ریشه ای تغییر میکنم
و اگر تمریناتم رو انجام بدم انجام خواهد شد ،پس من برای هدفم تمام تلاش خودمو خواهم داشت ،به لاغر بودن توجه میکنم ،موفقیت های گذشته خودمو یادآوری میکنم ،با غذاها ارتباط بهتری برقرار میکنم ،خودمو لاغر تصور میکنم ،با خودم به صلح میرسم ،اونوقت خودبخود وارد همون دنیایی میشم که بهش توجه کرده بودم
تقویت خودباوری به ما کمک میکنه تا در تمام امور زندگی به موفقیت هایی برسیم ،در این مسیر هم من فرد توانمندی هستم که ۲ ساله پا به پای استادم قدم برداشتم و قدم برخواهم داشت
امشب شب تولدمه ،همون تولدی که ۲ سال پیش تصمیم گرفتم هدیه تولدم ۳ دوره لاغری با ذهن باشه و وارد دنیای جدیدی شدم که سالها با دنیای قدیمم فاصله داشت که اینجا همه چیز خوب است ،همه چیز راحت است ،لاغر شدن راحته مثل آب خوردن
خدایا شکرت من برای بار دوم متولد شدم و الان تازه ۲ ساله هستم
سلااام
خود باوری اولین گام نردبام خوشبختیه ، مهم نیست که حتی کاری که میکنیم درست باشه یا نه ، مهم اینه که به خودمون ایمان داشته باشیم مثلا یه دزد موفق ، درسته کارش اشتباهه و باید جزای کارش رو ببینه اما موفقه! و این به خاطر اینه که در کارش به خودش ایمان داره . پس خود باوری مهم ترین نه ، اما اولین قدم ما به سمت موفقیته و اولیت همیشه با ایمان به خودمون هست .
من تا قبل از آشنایی با آگاهی های لاغری با ذهن به توانایی های خودم باور نداشتم اما بعد از ورودم به سرزمین لاغر ها فهمیدم که اتفاقا خیلی آدم توانایی هستم ، یاد گرفتن بسکتبال ، یاد گرفتن کار های مربوط به سینما ، نمره های بالا اوردن ، لاغر شدن بعد از هر بار تلاشی که میکردم ، یادگرفتن دوچرخه سواری ، آشپزی کردن ، سحر خیزی…
اینا همه نشون میده من آدم خارق العاده ای هستم و به جهان ثابت کردم که میتونم از پس همه ی کارها بر بیام .
من دو هفتست که درگیر رفتار های اشتباه خودم هستم ، خیلی دارم با خودم بد رفتاری میکنم ، همش به چاقی توجه میکنم و کلی آدم چاق میبینم این چند وقته یعنی آدم های لاغر هم هستن ولی من توجهم به چاقا جلب میشه و قضاوتشون میکنم اما میدونم که اینا رفتار های عمدی من نیستن، من مسئولیت همشون رو به عهده میگیرم ولی میدونم اینا الگو های ناخودآگاهم هستن و من باید ریشه ی اونا رو پیدا کنم. میخواستم در قالب یه دیدگاه همه ی اینا رو به استاد بگم و ازشون کمک بگیرم ولی پشیمون شدم چون تا کی مگه استاد میتونن جواب منو بدن؟ من قراره تا آخر عمرم با خودم زندگی کنم پس باید این مشکلی که برام پیش اومده رو خودم حل کنم ، من با صبر و حوصله دقیقا مثل همون لاکپشت آهسته و پیوسته پیش میرم تا بالاخره یه روز به خودم بیام و ببینم تبدیل به آدمی شدم که لیاقت لاغر شدن رو در خودش ایجاد کرده و الان لاغره نه آدمی که همه ی مشکلاتشو فقط پشت سر گذاشته و هیچ درسی ازشون نگرفته.
همین یعنی من خودم رو باور دارم و به این نتیجه رسیدم که میتونم خود مشکل خودم رو حل کنم ، پس ادامه میدم چون توی مسیر درست هستم.
…
درباره ی اون چند نفری که بهونه های مختلف اوردن هم فکر کردم و دیدم من خودم هم قبلا همین فکرو میکردم و همین دیدگاه رو درباره ی توانایی هام داشتم ، ولی بعد فهمیدم که معیار توانایی های من کارهای عقب افتاده و انجام نداده ی من نیست بلکه کوچیک ترین و یا بزرگ ترین کارهایی که انجام دادم حتی اگه کوچک بودن اما اونا نشون میدن که اصل توانایی من ، بر یاد گرفتنه ،بر توانستنه ، بر پذیرشه وگرنه این ناتوانی هست که دلیل میخواد مثلا هر روز که من میرفتم مدرسه و به موقع میرسیدم خب کسی باهام کاری نداشت اما اگه دیر می رسیدم دیگران دلیل تاخیرم رو ازم میخواستن . اگه یه بار غذای خوشمزه میپختم کسی چیزی نمیگفت که پرا غذات خوشمزست؟ ولی اگه یه بار غذا رو میسوزوندم ، دیگران دنبال دلیل حواس پروتیم میگشتن و ازم میپرسیدن چرا غذا رو سوزوندم . اگه یه بار توی کلاس بسکتبال گل میزدم کسی بهم نمیگفت چرا گل زدی ولی اگه یه بار خراب میکردن همه ازم بازخواست می کردن ، پس اصل بر شدنه ، اصل بر توانایی و تونستنه و نتونستن دلیل میخواد ، چاق بودن دلیل میخواد ، تصادف کردن دلیل میخواد وگرنه اصل بر اینه که وقتی یه نفر یه راهی رو شروع میکنه به مقصدش برسه ، نرسیدن دلیل میخواد ، اصل بر رسیدنه .
پس بهتره که این همیشه گوشه ی ذهنمون باشه که برای شروع هر کاری اصل اون کارو بر تونستن و توانایی های الهیمون بزاریم ، اینطوری خدا هم بیشتر به ما کمک میکنه چون راهش برای کمک به ما بازه ، ما با باور به توانایی های خودمون موانع رو از جلوی خدا برمیداریم تا نور فراوانی هاش رو راحت تر به زندگی ما بتابونه
خدایا شکرت
دوست دارم
سلام هم مسیری های قدرتمند
باور کردن لاغری ….
اصلا باور کردن چیه ؟اون انتظاری که از زندگی داریم یعنی همه دوست دارند خوش بخت باشند و پول داشته باشند و سلامت باشند و روابط عاشقانه ای داشته باشند ولی تجربه اونها از زندگی متفاوته چون یکی دائم می گه من بدبختم و شانس ندارم و این انتظارشه و دیگری میگه این درد علاج نداره و این انتظارشه دیگری میگه عشق واسه جوونی بود و تموم شد و این انتظارشه و دیگری میگه پول نیست و این انتطارشه ؟!!…عجب
چقدر باور و انتظارهامون تو زندگیمون نقش دارند و در واقع همه بر می گرده به شناخت قدرت درونی خودم اما فردی که در بچگی تحقیر شده و سرزنش شده یا بهش توهین شده و تهدید شده فقط در خودش ضعف میبینه فقط شکست و احساس ناتوانی ….
اما یه جایی باید به خود بیاییم تا کی آخه ؟!…
باور به اینکه من میتوانم موفق باشم در تمام جنبه های زندگی ما میتونه مؤثر باشه و به نظر من با شناخت از خودمون این باور به صورت درونی و ریشه ای به وجود میاد و در مراحل بعد با تمرین نوشتن روزانه (می خواهم و می توانم و می شود البته با تفکر و احساس خوب )و یا دیدن الگوهای موفق (شگفتی سازان )یا فکر کردن به تمام موفقیتهای به ظاهر کوچک و روزمره خودمون می توانیم این باور را به صورت قدرتمند ایجاد کنیم .
فردی که به توانمندی خودش ایمان نداره نمی تونه که باور کنه لاغر میشه اونم آسون!..، و این فرمول ذهنی قوی هست که نمیزاره لاغر بشه و خیلی مهمه که با تجزیه و تحلیل فکری سریع این باور اصلاح بشه ….
خیلی از دوستان با شک و تردید در این مسیر زیبا حرکت می کنند مثلا آیا من میتونم یادبگیرم ؟!یا اینکه من فراموشکارم یا خیلی ساله درس نخوندم یا مطالب فرراره ؟!…خب اینها نجوای ذهن و شیطان هست که همیشه میگه تو نمی تونی و نمیشه و نیست و فلان
حالا شخص تمام کارهای شخصیشو خودش داره در طول روز انجام میده ولی مثلا یکبار یک مسئله ریاضی را نتونسته حل کنه (چون علاقه نداشته یا وقت آموزش کمی گذاشته برای خودش یا درگیری ذهن داشته)حالا همون باعث شده که احساس ناتوانی کنه چه طور خانمهای امروز از هر انگشتشون یک هنر می ریزه یعنی من نشده یک خانم ببینم که چندتاکار بلد نباشه!…مثلا همزمان خیاطی و آرایشگری و آشپزی و قالیبافی و مدرک هایی از کامپیوتر فرد داره ولی برای لاغری احساس ناتوانی می کنه و دلیلش اینه که روشهای بسیاری قبلا استفاده کرده دردو رنج متحمل شده و در نهایت نتیجه ماندگار نداشته و شکست خورده و چاقی شده خان هفتم رستم ولی مسیر درست نبوده و همین که هر بار باز روشهای دیگری را برای لاغری تست کرده یعنی توانمندی …
یعنی همونطوری که تونستم چاق بشم حتما میتونم لاغر بشم و همینطور که استاد و مجموعه افراد شگفتی سازان لاغر و متناسب شدند منم میتونم باشم .
این جهان دوقطبی هست و انتخاب ناآگاهانه من چاقی بوده تا یه روزی که فهمیدم قدرت منم نه کسی یا چیزی دیگر و حالا میام قدرت خودمو پرورش می دم برای لذت بردنم اززندگی و رسیدن به تمام خواسته هام و احساس ارزشمندی و شادیم برای اینکه طبیعی باشم و همسو و هماهنگ با جهانم و روابط صمیمانه ای با خالقم داشته باشم و به انتخاب خدا احترام می زارم..،
من دیشب این دیدگاه را نوشتم و بعد یهویی پرید تا حالا چندبار پیش اومده و منفی باف گفت ولش کن بابا این هم نوشتی و پرید ….ولی من گفتم برای تعهد به مسیرم و یادگیری ام می نویسم و اگر استاد نبینه هم مهم نیست چون در کائنات ثبت میشه و خدا تلاشمو میبینه و امروز باز نوشتم ولی الان یهویی دیدم پیام اومد شما متن ذخیره شده دارید و خواستم اول خودمو تشویق کنم به خاطر استمرارم در این مسیر و هم بگم منفی باف چه نجواهایی داره و فقط ادامه می دهم …..
سلام و درود دوستان و هم مسیری های توانمندم
باور نکردن لاغری خودش یک فرمول قدرتمنده که مانع از لاغر شدن ما می شود …
خیلی از افراد چاق باور به توانمندی خود برای لاغر شدن ندارند و از اونجاییکه برای فرد چاق لاغری خیلی اهمیت داره وقتی احساس ناتوانی در برابر چاقی می کنه توجهش به این ناتوانی جلب میشه و دائم با خودش میگه من نتونستم و شکست خوردم و بنابراین در خیلی دیگر از موضوعات زندگی هم نمی تونه تصمیم گیری بکنه و موفق بشه ….خیلی از دوستان مدرکهای سطح بالایی دارند ولی نمی توانند وجود خودشون را ابراز کنند چون اعتماد به نفس و خودباوری و احساس توانمندیشون دچار ضعف شده است …خیلی از افراد متناسب هم هستند در جنبه های دیگر زندگی مثل کسب و کار و روابط و سلامتی و ثروت احساس ناتوانی می کنند و باورهایی غیر صحیح دارند که اجازه نمی ده شرایطشون را تغییر دهند و اصلاح کنند.
این برچسب هایی که من نمی توانم و یاد نمیگیرم و سخته و فراموشکارم و تمرکز ندارم و گیرایی ام کمه و حافظه ام بده و غیره …،،همه فقط یک اندیشه است که ریشه در گذشته داره خیلی وقتها در کودکی برچسبهایی به ما زده شده که از تهدید و تحقیرو توهین و تحمیلها سرچشمه می گیرند و ما باور کردیم ولی تا کی باید با این اندیشه ها که به ما تحمیل شده زندگی کنیم ؟!.،
یک جایی باید رها کنیم و تمام این عقاید و باورهایی که باعث خسارت خوردنمون می شوند را بی اعتبار کنیم ….خانواده و جامعه و رسانه به ما آموختند که باید کارهای بزرگی انجام بدی تا دیده بشی و مورد تأیید قرار بگیری و ما افتادیم در مسیر بیراهه و پوچ مقایسه و مسابقه ….و این در صورتی است که هر بار هم نتونستیم اونطوری توجه دیگران را جلب کنیم و بیشتر احساس ضعف و شکست و ناامیدی کردیم.
در اصل در شآن خدایی خدا نیست که اشرف مخلوقاتش ناتوان باشه و همه ما خیلی توانمند هستیم و حتی افراد معلول هم از نظرات حسی و یا در زمینه های دیگر بسیار توانمند هستند ما در زندگی روزمره خود بسیاری از کارهای شخصی خودمون و حتی خانواده را انجام می دیم که همش گویای توانمندی ما هست و ممکنه مدرکهای گوناگونی هم داشته باشیم مثل خیاطی و آرایشگری و دوره های کامپیوتری و مربی گری و یا قالیبافی حتی دوچرخه سواری که خیلی ها بلد هستند و در تمام این مهارتها یک انسان توانمند هستیم که میتونیم به خودمون یادآوری کنیم که ما می توانیم باشیم هر چیزی که می خواهیم….
یه وقتهایی خودمون نمی خواهیم و ترس از تغییر کردن داریم یعنی شجاعتشو نداریم یک ویترین جدید از خودمون ارائه بدیم و می خواهیم در منطقه امن ذهنمون زندگی کنیم و بهانه میاریم که ذهنم نمی پذیره و غیره …یک کمی دلیلش اینه که همیشه به ما آموختند همرنگ جماعت باش و یک نفر تغییر کرده برامون بد جلوه دادند گفتند فلانی پولدار شد عوض شد ویا فلانی خوب بود تغییر که کرد طلاق گرفت و تمام ادر ذهن ما ثبت شده به هر حال ما انتخاب می کنیم اسارت و محدودیت و رنج یاااا تغییر مقدس و آزادی و لذت بردن از عمرو زندگی !؟..
موضوع اینه که ما بارها از روشهای گوناگون برای لاغری استفاده کردیم ولی همون وقتها هم باور نداشتیم که لاغر میشیم و لاغر میمانیم و بنابراین شکست خوردیم دلیل دیگرش سختی مسیر راه بوده که صحیح نبوده و به هر حال توانمندی ما سرجای خودش بوده ولی مسیر لاغری با ذهن بسیار آسون و راحته بدون محدودیت غذایی و زمانی و غیره و تنها راه صحیح لاغری هست .و مسیر صحیح مسیری هست که مستقیمه و راحت و مقصد داره حتی اگر در آن کند حرکت کنی .
بعضی از دوستان هم فکر می کنند باید پول بپردازند تا لاغر بشوند ولی در روشهای قبلی هم ما خیلی هزینه کردیم اما نتیجه ماندگار نداشتیم یا فکر می کنند در دوره ها معجون جادویی لاغری می دهند!…. نه دوست عزیز در تمام مسیر لاغری با ذهن ما با آگاهی و تجزیه تحلیل افکار خودمون در حرکت هستیم و فردی که متعهد به مسیر یادگیری هست با شوق و احساس خوب حرکت می کنه و البته در مسیرش استمرار داره و نتیجه میگیره .
در روش آموزش ذهنی ما اول به شناخت قدرت ذهن خود می رسیم و بعد فقط از قدرت ذهن خودمون برای خلق شرایط جدید جسم یا جنبه های دیگر زندگی کمک می گیریم و در واقع تغییر بینش و افکار ماهست که باعث میشه شرایط جدیدی خلق شوند و بسیار مهم هست که باور کنیم ما توانمند هستیم وهمانطور که تونستیم چاق بشیم می توانیم لاغر بشیم .
من خانه دارم و مدرکم کاردانی هست و حدود ۱۷سال پیش دوترم کلاس زبان خصوصی رفتم و خیلی هم موفق بودم ولی نمی دونم مسافرتی پیش آمد و ادامه دادن قطع شد …اینم بگم اون روزها میخواستیم فقط مدرک جمع کنیم و از کسی عقب نباشیم .تا حدود یک سالی بود دلم می خواست زبان بیاموزیم برای نیازم واینکه زبان مشترک انسانها است و نشانه هایی دریافت می کردم و خلاصه به لطف خداوند هدایت شدم به مسیری فوق العاده و خواستم هزینه کامل دوره را بپردازم و به لطف خداوند و تمام آموزشهایی که از مسیر خودشناسی در این دوسال داشتم شروع کردم و البته که بعد از ۱۷سال کمی جلسات برام نامفهوم بود ولی در هر جلسه دو سه کلمه ای که متوجه می شدم خودم را بغل می کردم و می گفتم آفرین بر تو و چقدر احساس توانمندی من بیشتر می شد و حتی با خود نگفتم حالا چند جلسه برم ببینم چی میشه ؟با اینکه به صورت ترمی هم ثبت نام می شد اما من کل دوره پکیج را می خواستم باید بشه می توانم گفتم عجله ندارم هرروز یک قدم بر می دارم و تکرار می کنم و باورتون بشه روز سوم شروع کردم به صحبت کردن با دختر ۴ساله ام و چقدر خندیدیم و لذت بردیم و فرزندم علاقه مند شده و خوشش اومده میگه مامان انگلیسی بگو و عبارات تیکه تیکه و چندکلمه ای بود ولی خوب عمل کردم و خیلی لذت بردم😇
من همیشه در شرایطی از زندگی که برام سخت می شد می گفتم اگر دیگران توانستند من هم می توانم هر کاری اون افراد کردند منم می کنم و خیلی باعث موفقیت های من شده است که خالقم را هزاران بار شکر گویم کم است و هر آموزشی را حتی منجوق دوزی با عشق شروع کردم و کاملا بها از انرژی و وقتم گذاشتم و موفق هم بودم در همین مسیر سرسبز در ابتدای ورود در کمتر ازدوماه حدود ۱۰کیلو از اضافه وزنم کم شده و امروز که گام سی ام از تکرار دوره هستم اصلا نفهمیدم چه طور گذشت از بس با شوق و عشق میام مینویسم انگار تفریح منه و صورتم بسیار جوان و لاغر اندام شده همینطور بدنم و ترسم از مواد غذایی خیلی کمتره و ریزه خواری چند مورد داشتم و پرخوری هم چند مورد یعنی مثل قبلا ها هرروز و همیشگی نبوده زمان غذاخوردنم را احساسم تعیین می کنه نه ساعت روی دیوار و خطاهایی هم داشتم اما دلشادم از مسیرم و باور دارم که خوب دارم ذهنم را پی ریزی می کنم من از خرابیها برج می سازم برجی که هر طبقه اون یک نعمته سلامتی و شادی عزت و قدرت زیبایی و نیکویی دانایی و رهایی و خدایی که همیشه منو هدایت و حمایت و حفاظت می کنه
خدایا شکرت
خدایا عاااشقتم ❤️
هم مسیری ام باور دارم که شما هم طبیعی میشی و لاغر اندام
چون داره فرکانس تناسب و طبیعی بودن در جهان گسترش پیدا می کنه کافیه یک قدم برداری شروع کنی و خدا تمام قدمها را خودش برات بر می داره فقط اعتماد کن 🌱🦋
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
دیگه بعد از این همه وقت من که باورم شده البته من از اول باورم شده بود خدا رو شکر .
ولی منم خیلی برچسب می چسبوندم به خودم ولی دیگه الان خیلی کمتر اینا رو می گم منهم با همین کار روی ذهن خیلی چیزها یاد گرفتم مثلا من جرات نداشتم چیزی درست کنم چون مامان اینا خیلی ایراد می گرفتن مامانم که اینجا بود با ما زندگی می کرد خوب همه کارها و می کردن من اصلا هیچ کاری نبود بکنم یه خورده تمیز کردن و شستشو یعنی جتی غذا هم نمی ذاشت من بکشم می گفت نه اینطوری نه برنج خراب می شه اینقدر اینجوری بود که من اصلا فرصت تجربه کردن چیزی و نداشتم در صورتیکه منم دست پختم خوب بود خیلی چون از مامانم یاد گرفته بودم مثلا حتی سبزی هم پاک می کردم می گفت نه اینطوری نه باید اینطوری یه دفعه یادمه مادر شوهرم اینجا بود با هم شوید گرفته بودیم پاک کردیم می گفت اینطوری که خوب نیست ولی من اون روش و بهتر دیدم منم کسی بودم که فقط آشپزی مامانم و قبول داشتم اصلا به نظرم نمیامد غذاهای کسان دیگه رو .
حالا امروز رفته بودم خونه مامانم جاتون خالی هویج پلو درست کرده بود با مرغ خیلی خوب شده بود منم خیلی وقت بود که نخورده بودم به اندازه خوردم یعنی یه دفعه پیغام سیری و گرفتم .و بعدش چایی هم خوردم ولی خالی یه خورده نشستم و اومدم که به کارام برسم هر کاری داشته باشم باید بعد از ظهر ها به کارهای ذهنیم برسم حتما چون خیلی لازم دارم . صبحی شیطونه هی می گفت نرو یوگا امروز چون یه ذره اوکی نبودم ولی واقعا لازم داشتم که برم به حرفش گوش ندادم . و الان هم می خوام هر چند وقت یه بار غذاها و چیزهایی که هیچ وقت تجربه درست کردنشون و نداشتم درست کنم با مربا هویج شروع کردم . دیروز تو فکر کاچی بودم می خوام تجربش کنم .
دیگه و من هم الان باور کردم و اطمینان دارم که هر کاری و بخوام می تونم انجام بدم مثل لاغر شدن و ادامه می دم و لذت می برم از مسیر
به نام خدا
باور اینکه ما میتونیم لاغر بشیم .
همیشه در ذهن ما چاق شدن خیلی راحت و آسون بوده و لاغر شدن خیلی سخت، و خیلی هم از اطرافیانمون شنیدیم و تایید کردن این مطلب رو که آدم خیلی راحت چاق میشه ولی وزن کم کردن خیلی سخته و درست هم بود چون بارها تلاش میکردیم خیلی زیاد رنج و زحمت می کشیدیم تا لاغر بشیم یا لاغر نمی شدیم و یا خیلی زود برمی گشتیم.
لاغر شدن از طریق اشتباه خیلی سخت و زجرآور و بود حالا میخواهیم باور کنیم که ما از این روش خیلی راحت و آسون می توانیم لاغربشیم و استپ هم نداریم. چطور وقتی دستمون میبره بدن ما کاملاً تا آخرین مرحله رو انجام میده و استپ نمی کنه نمیگه همین قدر ترمیم شد بسته شه دیگه ، تا خوب شدن کامل اون بریدگی وظایفش رو انجام میده پس چرا وقتی بدن شروع میکنه خودش رو به حالت نرمال و عادی برگردونه این باور رو داریم که استپ کردیم.
از لاغر شدن در ذهن ما یه غول ساخته شده باور این که من بتونم ۱۰ کیلو کم کنم . من بتونم به سایز ۳۸ برسم بتونم ۵۷ کیلو بشم در من باید قوی بشه.
باید قبول کنم من هم میتونم لاغر بشم. من هم میتونم به سایز ۳۸ برسم اگه این همه آدم از این طریق و از این مسیر تونستن چرا من نمیتونم. اونها باور کردند و به خودشون ایمان داشتند که از این طریق میتونند لاغر بشن و لاغر شدن.
من الان در حالی باور ندارم که بتونم ۱۰ کیلو دیگه کم کنم که خیلی راحت ۷ کیلو وزن کم کردم از این طریق و برنگشته ۷ کیلو کم کردنی که یه زمان آرزوم بود بتونم این وزن رو کم کنم .
من فایل ها رو گوش میدم متن دوستان رو میخونم تمرینات رو انجام میدم . پرخوریهام نسبت به قبل خیلی تغییر کرده .حجم غذام کم شده ولی چرا از خودم انتظار لاغر شدن رو ندارم چرا فکر می کنم دیگه رو سایز ۴۴ موندم.
باید باور کنم چیزی به نام استپ وجود نداره جهان در حال پیشرفته و هیچ چیزی ساکن نمیمونه یا رشد میکنه و یا پسرفت پس بدن من هم ساکن نمونده و در حال پیشرفت به سمت لاغری من تمام تلاش می کنم و بدنم هم هر روز داره لاغر میشه فقط باید باور کنم همین
سلام به همه دوستان همراه! ما زندگیمان را بر اساس باورهایمان میسازیم. اگر باور داشته باشیم آدم موفقی هستیم قطعاً به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا میکنیم و بر عکس اگر خودمان را بدشانس و بد اقبال بدانیم قطعاً زندگیمان به همین صورت پیش میرود. این که باور کنیم می توانیم لاغر شویم عامل اصلی ما در لاغر شدن است و اگر این باور را نداشته باشیم قطعا مانع بزرگی سر راه لاغر شدن مان وجود خواهد داشت.
وقتی کسی باور نداشته باشد میتواند به وزن دلخواهش برسد، به دنبال آن باور ندارد که به سایر خواستههایش از جمله :شغل مناسب، ازدواج با کسی که دوستش دارد، پیشرفت در زندگی و غیره خواهد رسید. بنابراین باور کردن اینکه می توانیم لاغر شویم رکن اصلی در این مسیر است. اینکه کسی شک دارد با استفاده از دورههای آموزشی بتواند لاغر شود به این معنی است که به خودش اطمینان و اعتماد ندارد و فقط روی نقاط ضعفش تمرکز کرده است و تواناییهایش را نمی بیند. البته ذهن است که باعث میشود توانایی های خودش را نبیند و دلیل آن هم این است که ذهن را با باورهای اشتباه پر کرده است مثلاً باور دارد نمی تواند لاغر بشود یا یاد بگیرد و موفق شود. برای رفع این مشکل بهتر است به موفقیتهای گذشته خودمان نگاهی بیندازیم و هر جا هر موفقیتی هرچند کوچک کسب کرده ایم را به خاطر بیاوریم و آنها را به عنوان مثال های نقض کننده برای ناتوانایی های مان در نظر بگیریم. یعنی وقتی قبلا بارها توانسته ایم موفق بشویم، حتما باز هم میتوانیم.
از برچسب زدن به خودمان اجتناب کنیم و عبارات منفی در مورد خودمان به کار نبریم. با تغییر دادن ذهنمان ما هم تغییر خواهیم کرد و این کار مستلزم تغییر باورهایمان است. بدن انسان با هر فکری سازگار می شود اگر افکار خودمان قوی کنیم بدنمان نسبت به همان افکار واکنش نشان میدهد پس بهتر است افکار منفی در مورد خودمان نداشته باشیم. یکی از عواملی که باعث میشود خودمان را باور نکنیم، ترس از تغییر کردن است. ذهن انسان تمایل دارد که وضعیت کنونی خودش را حفظ کند چون الان تمام فعالیت هایش به صورت عادت در آمده و کمترین میزان انرژی را مصرف میکنند و اگر بخواهیم خلاف عادت هایمان رفتار کنیم قطعاً، مقاومت می کند و تمام تلاشش را به کار می بندد تا ما را منصرف کند. البته این به آن معنا نیست که ما ذهن مقاومی داریم و نمیتوانیم چیزی یاد بگیریم. همه ما بارها در طول زندگیمان مهارت های مختلفی را آموزش دیده ایم و حتی افراد با پایین ترین سطح یادگیری هم در طول زندگیشان موفق به آموزش دیدن میشود. بنابراین از هرگونه برچسب منفی زدن به خودمان خودداری میکنیم و این باور را تقویت میکنیم که ما فرد توانمندی هستیم و بارها و بارها به خواسته هایمان دست پیدا کرده ایم.
در مورد خودم، خدا را شکر، جزو افرادی با ضریب هوشی بالا هستم و در تمام دوران تحصیل و شغلم جزو نفرات برتر بوده ام و حتی در زمینه لاغری هم بارها به موفقیتهایی دست پیدا کردم و چند بار حدود ۹و ۱۵ و ۲۳ کیلو وزن کم کرده ام، بنابراین من باور دارم که می توانم لاغر شوم اما مثلاً در زمینه آموزش رانندگی چون ترس دارم حتی برای آموزش دیدن هم اقدام نمیکنم، با اینکه می دانم اگر شروع کنم این مهارت را هم یاد میگیرم. با توجه به همه موارد، اجازه ندهیم ترس بر باورهایمان تاثیر بگذارد و به تواناییهای خودمان ایمان داشته باشیم.
سلام استاد گرامی و دوستان خوبم
این فایل بسیار امیدوار کننده است برای کسانیکه باور لاغر شدن را ندارند و خودشان را در این مورد ناتوان می بینند
من خوشبختانه جزو آن گروه نیستم و خودم را در لاغر شدن توانمند می بینم و اطمینان صد در صد دارم که در مسیر درست هستم و با حفظ شور و اشتیاق روزهای اول شروع دوره به هدفم که تناسب اندام همیشگی است میرسم
ممنونم استاد عزیز که یک راهنمای دلسوز و مهربان هستید و تمام تلاش خودتان را برای نتیجه گرفتن ما هنرجویان می کنید متشکرم
به نام خدایی که در این نزدیکیست 💖💖💖
سلام به همه دوستان هم مسیرم 🙋
مسیر لاغری من : گام سیام :باور کردن لاغر شدن 🌹
باورها در هر جنبه از زندگی ما خیلی اهمیت دارند تا حدی که زندگی ما بر اساس باورهای ما شکل میگیره قبلاً اگه کسی و میدیدم که مثلاً لاغر بود یا پولدار بود یا شاد و سلامت بود میگفتم خوش به حالش شانس داره بنده خاص خداست خدا براش خواسته و همیشه عدالت خدا رو نادرست میدونستم و میگفتم که این انصاف نیست که خداوند به یکی داده تخت پادشاهی ، به یکی داده کشکول گدایی غافل از اینکه خداوند این جهان و بر اساس عدل و انصاف آفریده و این من هستم که با باورهای غلط و نادرستم چیزهای خوب و مورد علاقه مو بلد نبودم دریافت کنم درسته که دیر متوجه شدم ولی بازم خدارو شکر که بلاخره حقیقت تو درک کردم و اگه بتونم باورها مو درست کنم قطعاً نتایج فوق العاده ای میگیرم و به هر چیزی که در زندگیم بخوام میرسم .ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست .
من سالها با چاقی دست و پنجه نرم کردم و با چاقیم جنگیدم که شاید بتونم اونو شکست بدم و من پیروز شوم اما هیچ وقت طعم پیروزی و نچشیدم و همیشه چاقی پیروز و پرچمش بالا بود چرا چون در خانواده ای بودم که تقریباً بیشتر اعضای اون چاق بودند و از بچگی بهمون گفتند که چاقی در خونواده مون ارثی و ژنتیکیه و اگه خودمونم بکشیم لاغر بشو نیستیم ،بچه هامون فقط تا وقتی که مجرد هستند لاغرند به محض اینکه ازدواج کنند چاقی شون شروع میشه ، ما سن مون از سی که رد بشه دیگه لاغر نمیشیم تازه چاق ترم میشیم ، زایمان به خصوص سزارین باعث میشه که شکم تا آخر عمر آویزون بمونه و دیگه هیچ وقت تخت و صاف نمیشه و این کاملاً طبیعی ……و این قدر این حرفا رو گفتن و ما هم شنیدیم و این قدر الگو و نمونه دیدیم که دیگه باور مون شد که ما چاقی تو خون مونه با اینکه من قبل ازدواج کاملا متناسب بودم ولی همه این حرفها رو کاملاً تایید میکردم و باور داشتم که روزی شامل حالم میشه و به محض اینکه ازدواج کردم مدام تصور میکردم که دارم چاق میشم و هر چیزی که میخوردم فکر میکردم که تبدیل به چربی میشه و کم کم چاقی و اضافه وزنم شروع شد و با ، بارداری و زایمان و شیر دهی اوضاع بد و بدتر شد پس این نشون میده که بدن ما با هر فکری سازگاری داره و اگه اونو در ذهن مون قوی کنیم بدن مون نسبت به اون واکنش نشون میده و به همون شکل در میاد و من این موضوع رو از زمانی که به این مسیر زیبا هدایت شدم کاملاً با همه وجودم درک کردم چون از زمانی که یاد گرفتم و دارم باورامو تغییر میدم جسمم داره تغییر میکنه .یعنی با تغییر دادن افکار و باورام کم کم رفتار و عادتهای نادرستم نسبت به مواد غذایی تغییر کردند و در نهایت با تکرار افکار و رفتار های درست جسمم در حال تغییر کردن و متناسب شدنه و این حس شیرین و دلنشین و دارم هر روز تجربه میکنم .😍🤩
باور کردن مهم ترین موضوعی که زندگی ما رو رقم میزنه و در هر جنبه از زندگی بر اساس باورهایی که داریم زندگی رو تجربه میکنیم . مثلاً اگه باور داریم که شرایط اقتصادی و کسب و کار خرابه قطعاً در زمینه کسب و کار موفق نخواهیم بود .
اگه باور داریم که لاغر شدن سخته و چاق شدن آسونه دیگه مهم نیست که چقدر برای رسیدن به لاغری تلاش میکنیم چون ما همیشه چاق بودن و تجربه میکنیم
پس حالا که به مسیر درست هدایت شدیم باید باور لاغر شدن و به خوبی تمرین کنیم تا در ذهن مون به خوبی نهادینه و ایجاد بشه 🌹
شاید در مدرسه ، خونواده ، دوستان و آشنایان … یک بر چسب هایی به ما زده باشند و حالا ما خود مونو با اون ویژگی ها بشناسیم برچسب هایی مثل تنبل ، خجالتی ، تپل ، بلبل زبون ، خوش خواب ، زبر و زرنگ ، کوتوله ، دراز ….. و ما با شنیدن بارها از زبون دیگران و تکرار شدن اونا ما هم دیگه این ویژگی ها رو پذیرفته و باور کرده باشیم .
حالا که من تا اینجا مسیر رو اومدم و با تغییر باورام جسمم کلی تغییر کرده و علاوه بر اون کلی تغییرات در رفتار و عادت هام به وجود اومده این نشون میده که من توانمندم و توانایی متناسب شدن و دارم اگه تا قبل از آشنایی با این مسیر فکر میکردم که لاغر شدن سخته و چاق شدن آسونه بخاطر این بوده که من علم لاغر شدن و بلد نبودم و ، وقتی که میخواستم کاری واسه چاقی و اضافه وزنم انجام بدم از ترس اینکه شنیده بودم مثلاً لاغر شدن سخته و برای کم کردن یک کیلو باید خودتو بکشی و تو فشار و محدودیت باشی ترجیح میدادم که چاقی رو یک جورایی بپذیرم هر چند که دوسش نداشتم و هرچند که مدام به دنبال روش های مختلف برای لاغرشدن بودم ولی هیچ وقت نمیتونستم به هیچ کدوم از اون روشها پایبند باشم و ادامه دادن به اون روش برام سخت بود بخاطر همین خودمو دلداری میدادم که حالا من که تنها نیستم تو این دنیا کلی آدم چاق وجود داره منم یکی از اونا همه که نباید لاغر باشن ، خدا خواسته که من چاق باشم منم که نمی تونم به جنگ با خدا برم در واقع چون ذهن مون دوست نداره که از حیطه امن خودش بیاد بیرون ما در هر زمینه ای که میخوایم تصمیم جدید برای تغییر کردن بگیریم منطق مون جلو میاد و ما رو یک جورایی منصرف میکنه خب اون موقع ما آگاهی نداشتیم و طبق فرمول هامون حرکت میکردیم ولی الان که دیگه آگاه شدیم و کلی از فرمول های اشتباه مونو تغییر دادیم پس تنبلی رو کنار بزاریم و دست از بهانه های بنی اسرائیلی برداریم و به خودمون برچسبهای الکی نزنیم چون همه ما توان مندیم و قدرت لاغر شدن و داریم فقط باید ایمان داشته باشیم و باور کنیم و به باور مون پر و بال بدیم تا در ذهن مون قوی و قدرتمند بشه .به قول معروف بهشت را به بها دهند به بهانه ندهند . این که بشینی و بگی خب من از محتوای آموزشی استفاده میکنم ، فایل گوش میکنم ، مطالب سایت و میخونم خب حالا دیگه خود به خود لاغر میشم . نه همچین چیزی نیست اگه این طوری فکر کنی حتی اگه هزینه پرداخت کنی و دوره رو هم خریداری کنی با همچین ذهنیتی لاغر نمیشی . درسته که اینجا خبری از تلاش جسمی نیست ولی باید تلاش ذهنی داشته باشی به اراده هم نیست . باید تصمیم بگیری ، متعهد باشی و به تعهدات پایبند باشی ، استمرار و اشتیاق و علاقه داشته باشی ، عجله نکنی و صبور باشی ، از همه مهمتر ایمان و باور داشته باشی به درستی روش و توانایی خودت و چیزهایی که آموزش دیدی در زندگی تبدیل به عمل کنی بقیه شو بسپار به خدا . خداوند خودش بهترین شکل ممکن کمکت میکنه مطمئن باش که به هدفت میرسی . برای اینکه ذهنت بیشتر پذیرا بشه و در فضای لاغری قرار بگیره باید آلبوم تصاویر دوستان شگفتی ساز و ببینیم .
من اگه تونستم هنرهایی مثل خیاطی ، آرایشگری ، قلاب بافی ، آشپزی ، خونه داری ، بافتنی ، گل دوزی ، عروسک سازی ….. رو آموزش ببینم و یادبگیرم پس صد در صد میتونم لاغری با قدرت ذهن و یاد بگیریم چون لاغری هم ذهنی و آموزشی خب هنر هایی هم که یاد گرفتم ذهنی و آموزشی هستند پس یاد گیری هر چیزی که آموزشی و ذهنی باشه برای من خیلی راحت و آسونه چون من خیلی باهوش و توانمندم خیلی خوب یاد میگیرم ومن باور دارم که من توانمندم و ایمان دارم که درست ترین روش برای متناسب شدن و متناسب ماندن روش لاغری با قدرت ذهن خودمه نه چیز دیگه چون من همه هنرهایی که آموزش دیدم ، یادگرفتن و الان در زندگیم دارم ازشون استفاده میکنم با قدرت ذهن خودم یاد گرفتم پس لاغر شدن و هم یاد میگیرم ، در زندگیم ازش استفاده میکنم و لذت شو میبرم .👏👏
این جهان یک طرفه نیست اگه شب هست روزم هست ( پایین_ بالا ، شادی_ غم ، سلامتی_ بیماری ، خنده __ گریه ، گرما _ سرما ، راحتی __ سختی ،کوتاه_ بلند ،چاقی لاغری ، سربالایی _ سرپاینی )
اگه من تونستم چاق بشم پس میتونم لاغر بشم در ذهن همه افراد چاق ، چاق شدن راحت و آسونه ولی لاغر شدن سخته چون برای لاغر شدن همیشه تحت رنج و فشار و محدودیت بودند ولی برای چاق شدن نه در کمال راحتی چاق شدن حالا باید همین کار رو انجام بدیم لاغر شدن همون چاق شدنه فقط کافیه مسیر اشتباه و برگردیم و در مسیر درست حرکت کنیم تا به هدف مون برسیم .
با تشکر از زحمات استاد گرامی 🙏🙏🙏🌹🌹🌹
با آرزوی بهترین ها برای همه دوستان 🌹
به نام خدای خالق ذهن
روز 148: روز 52 تکرار ، چهارشنبه 1400/6/17
سلام
بدترین ظلمی که می توانیم در حق خود یا دیگران انجام دهیم، برچسب زدن است. همانطور که بارها تجربه کرده ایم، کلام ما عصای معجزه گر ماست. و بیشترین تاثیر کلام بر ما ، کلامی است که خطاب به خود بیان می کنیم. منظور فقط سخن با صدا نیست بلکه افکارمان نسبت به خود را نیز شامل می شود. هر کلام منفی نسبت به خودمان باید توسط 17 نفر شخص تاثیرگذار در زندگی ما نفی شود تا در ذهن ما کمرنگ شود. پس دست از خودآزاری برداریم و به خودمان برچسب نزنیم و برچسب های دیگران را نپذیریم و به خودمان نچسبانیم.
همه انسانها قدرتمند و توانمند آفریده شده اند. حتی کسانیکه معلول متولد می شوند هم در زمینه هایی چنان قوی هستند که تحیر افراد سالم را بر می انگیزند. فقط کافیست خود را و توانایی خود را باور کنیم. باید بخواهیم که در مسیر درست قرار بگیریم و پس از یافتن مسیر صحیح non stop بدون توقف پیش برویم بالاخره دیر یا زود به نتیچه می رسیم.
باید بر آموزشهای ذهن خود متمرکز باشیم و استمرار در اصلاح باورهای ذهنی را به هر قیمتی پیش ببریم و از همه مهمتر در حال زندگی کنیم از همین لحظات لذت ببریم و برای شاد بودن و تجربه آرامش منتظر متناسب شدن نمانیم.
تجربه حدود 4 ماهه من می گوید فقط به دنبال یادگیری باش. باورهای درست را جایگزین باورهای غلط کن. ذهن خودت را از خرافات و افکار بی پایه و اساس خانه تکانی کن. قبل از تمیزی محیط در برابر تمیزی روح و ذهن و جسمت مسئول هستی پس مسئولیت خودت را به عهده بگیر و خانه ذهن تکانی کن. بگذار روحت با جسمت در تعادل باشد و نفسی تازه کند. آرام باش و صبور تو هدایت شده ای که در مسیر صحیح قرار گرفته ای، این شعار نیست که برای تلقین به خودت بیان کنی خودت تغییراتت را با تمام وجود احساس می کنی. پس ادامه بده ادامه بده ادامه بده ……..
همانطور که برای دیپلم باید 12 سال استمرار به خرج می دادی. برای لیسانس 152 واحد را باید پاس می کردی و حتی یک واحد کمتر و منصرف شدن از گذراندن یک واحد برابر نرسیدن به هدف و عدم دریافت مدرک بود و همانطور که دو سال تمام برای چاپ مقاله ات در مجله isi استمرار داشتی و ناامید نشدی و همانطور که هر روز برای بهتر شدن شیوه اجرایی کردن مسئولیت های شغلی و خانوادگی ات تلاش می کنی در حق خودت هم کوتاهی نکن بپذیر کلاس درس لاغری 1000 پله دارد و تو در آغاز راه هستی همانطور که با استمرار در چاق شدن این 1000 پله را نرم و آرام بالا رفتی ، حال باید با اشتیاق و در عین همراهی لذت بخش با دوستانی شجاع و قدرتمند این پلکان را به پایین حرکت کنی. ناامید نشو ، سردر گم نشو، فقط لذت ببر و ادامه بده . عجله نکن که این پلکان لیز است و سقوط می کنی و از ادامه مسیر باز می مانی. از مناظر زندگی ات لذت ببر ، شعر بخوان و برقص و شاد باش زندگی را زنذگی کن و در لحظه ای که اصلا انتظارش را نداری خودت را در مقصد خواهی یافت و شادی ات صد چندان می شود و پیروزی واقعی نصیبت می شود چون هم متناسب شده ای و هم شیوه زندگی کردن در بهشت دنیا را آموخته ای .
بهشتیان زمینی گامهایتان به سمت موفقیت استوار .
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
من هم جز افرادی هستم که دارم فایلهای رایگان رو با تمرکز کار میکنم و مدتها هست دارم اونها رو با اشتیاق و تعهد دنبال میکنم ولی بعد از این همه مدت هنوز نجواهای منفی رو دارم و میدونم تا زنده هستم این نجواهای منفی هم با من هستن چون کار شیطان همین هست که افکار منفی و بد به ما بده تا ما رو از مسیر درست خارج کنه و ما رو ناامید کنه و اما من با ایمان و توکل قوی که دارم این شیطان درونم رو شکست خواهم داد دقیقا همین امروز ذهنم پدرم رو درآورد که تو نمیتونی لاغر بشی و انگار چاقتر شدی و اما میدونم این فکر منفی از کجا در من به وجود اومده و به قول معروف ابشخورش از کجا هست ؟؟نه اینکه دیشب تو کامنتم نوشتم دوبار در خوردن زیاده روی کردم اونم سریع اومده بود که من رو ناامید کنه اره تو زیاد خوردی تو داری چاق میشی اما من بهش جواب دادم این همه مدت خوب رفتار کردم حالا دوبار هم بد رفتار کردم مهم نیست کفه ی ترازوی رفتارهای صحیح و لاغر کننده ی من سنگین تر هست پس من چه بخوام چه نخوام لاغر میشم و اصلا تو نمیتونی حال من رو بدکنی و ناامیدم کنی و یا دوباره گفت نه اخه به فشار شکمی رسیدی گفتم بله بسیار کار زشتی هست که به خودم تعهد دادم دیگه تکرارش نکنم حتی امروز ظهر هم بسیار عالی و به اندازه خوردم .و حواسم بود به اون حالت نرسم و نرسیدم .
پس نزارید ذهن شما به شما برچسب بزنه که تو نمیتوتی لاغر بشی چون تو انگار چیزی یاد نگرفتی چون تو داخل دوره ی اصلی نیستی و یا تو توانایی لاغر شدن نداری و یا اینکه تو نمیتونی لاغر بشی چون اشتهات زیاده یا اندامت درشت هست و یا اینکه نمیتونی لاغر بشی چون قدرت یادگیری و درک و فهم تو کم هست و یا اینکه تو نمیتونی لاعر شبی چون خنگی و از این قبیل حرفها رو ذهن ممکنه زیاد بزنه ولی تو باور نکن و مرورشون نکن و هر وقت از این افکار اومد برات که تو نمیتونی سریع دلیلی بیار نه خیر من در مسیر تغییرم و من انسان توانمندی هستم من انسان قوی و با درک و فهمی هستم و بسیار جسم من توانایی لاغر شدن داره و بارها بگو هیچ مواد خوراکی قدرت چاق کردن من رو نداره و من هر روز به تناسبم نزدیکتر میشم و …..و اصلا خیلیها هستن که وارد این سایت شدن اما خودشون دوست ندارن که تغییر بکنن و چیز جدیدی یادبگیرین و از اون حیطه ی امن خودشون خارج بشن و پیش خودشون میگن حالا کی حال داره هر روز فایل گوش بده و بنویسه و ترس از اینکه نکنه راهش سخت باشه در دوره ها شرکت نمیکنن در صورتی که نترسید باید شرکت کنید و به خودتون اعتماد کنید و نگید من خنگم و یا من دیر یاد میگیریم و …به خودتون برچسب نزنید بابا به این فکر کنید که من تونستم چاقی رو یاد بگیریم و جسم من و ذهن من قدرت تغییر کردن داشته پس حالا هم میتونم لاغری رو یاد بگیرم و تغییر کنم و اصلا خود چاقی یه نوع توانمندی در بدن ما و ما به حساب میاد ولی اگر از نتیجه اش راضی نیستیم میتونیم اون رو تغییر بدیم خیلیها دوست دارن چاق بشن و نمیتونن و اما ما تونستیم پس توانمندیم من خیلی توانمندیهای دیگه هم دارم که چون از نتیجه ی اونها خوشم نمیاد پس انجام نمیدم مثلا من توانایی دعوا کردن رو دارم ولی انجام نمیدم من توانایی دروغ گفتن رو دارم ولی انجام نمیدم من توانایی عیبت کردن و قضاوت کردن و .. رو هم دارم اما چون از نتیجه ی این کارها راضی نیستم پس انجامشون نمیدم و حالا چاقی هم یک کار مثل همین کارها هست چون نتیجه اش در جسم من خوب نیست و من دوست ندارم پس من رفتارهای چاقی رو انجام نمیدم .
این باور کردن به اینکه من میتونم لاغر بشم خیلی مهم هست و اگر همین یک جمله رو باور کنیم نصف راه رو رفتیم همه ی ما یک روزی باور کردیم که میتونیم چاق بشیم و چاق شدیم من خودم باور داشتم بعد از ازدواج ما چاق میشیم و انصافا هم شدم و خیلی راحت و بدون هیچ کار خاصی من چاق شدم و حالا هم باید باور کنم من میتونم از این راه خیلی راحت و آسون لاغر بشم اگر رفتارها و افکار صحیح پیدا کنم و نتیجه رو در جسمم میبینم همین طور که خودم تا حالا تونستم مقدار زیادی از اضافه وزنم رو از دست بدم پس در ادامه ی راه هم میتونم بقیه ی اضافه وزنم رو از دست بدم .فقط باید تعهد و استمرار داشته باشم و با اشتیاق هر روز ادامه بدم .
لاغری با ذهن به پرداخت هزینه نیست که تا پول دادی لاغر بشی نه خیر باید به آموزشها عمل کنیم و فاصله ای بین حرف های ما و عمل ما نباشه تا موفق بشیم و اون پرداخت پول برای این هست که تو متعهد تر بشی به انجام تمرینات و اشتیاق داشته باشی هر روز دنبال کنی و این فرد چه بخواد چه نخواد لاغر میشه .
افرادی که حرص، ولع در اونها کمتر شده و یا در اونها ترس از خوردن کمتر شده و یا اینکه ایمان و توکل در اونها بیشتر شده که من میتونم لاغر بشم و …این افراد باید به خودشون و جسمشون بیشتر اعتماد کنن که میتونن لاغر بشن و در دوره ها باشن و ادامه بدن تا نتیجه ی لازم رو بگیرین .
بعضیا میگن ذهن من مقاومت داره و من چیزی یاد نمیگریم چون در فلان موقع من خواستم فلان چیز رو یاد بگیریم اما نتونستم و اما آگاه باشید این کار ذهن شیطانی هست که توجه ما رو ببره به سمت کارهایی که نشده و یا نتونستیم انجام بدیم تا ما رو ناامید کنه و از مسیر درست خارج کنه ولی تو خیلی راحت به توانمندیهات فکر کن و اونها رو مرور کن تا متوجه بشی تو توانایی داری من خودم وقتی فکر میکنم میبینم چقدر من توانایی داشتم و چقدر کلاسهای مختلف رو عالی گذروندم مثلا ۲۰ سال پیش تقریبا من کلاس کامپیوتر در دو سطح مختلف رو مدرک گرفتم و یا اینکه گلسازی رو مدرک گرفتم و رانندگی رو مدرک گرفتم و یا ارایشگری رو مدرک گرفتم و یا نقاشی رفتم و یا اینکه ورزش ایروبیک رو در سطح بالا یاد گرفتم و یا اینکه خانه داری آشپزی و بچه داری و … رو هم که خیلی عالی یاد گرفتم پس من بارها به خودم میگم چقدر فروغ تو توانمندی و اگر من تونستم یک قدم بردارم میتونم صد قدم دیگه رو هم بردارم بماند که در زمینه ی لاغری هم کلی توانمند بودم و در گذشته من از راه های غلط بارها برای لاغری اقدام کردم و تونستم لاغر بشم و اما چه فایده که ماندگار نبود چون من بعد از ازدواج چاق شدم و چاقی خودم رو نپذیرفتم و از همون موقع با ورزش،و رژیم بارها خودم وزنم رو کنترل کردم و کم کردم و مورد تحسین اطرافیان هم قرار میگرفتم اما هیچ وقت ماندگار نبود مثلا دراوایل ازدواجم ۸ کیلو کم کردم بعد از بارداری اولم حدود ۲۵ کیلو کم کردم و چند سال بعدکه عروسی خواهرم بود حدود ۱۷ کیلو و بعد از بارداری دومم حدود ۳۰ کیلو کم کردم و بعد از اونهم بارها من وزن کم کردم در حد ۶ کیلو ، ده کیلو، ۸ کیلو تا در تناسب باشم اما کار بسیار سختی بود برام و خسته شده بودم و چون راهم غلط بود و نمیشد همیشه در رژیم باشم و وزنم سریع بالا میرفت به خودم شک کرده بودم که خودم مشکلی دارم که نمیشه لاغر باشم و بارها به خودم و بقیه میگفتم که بدن من با متناسبها فرق داره که نمیشه لاغر بشم و اون فرقشم این هست که من اشتها دارم و اونها ندارن که من همیشه میل به خوردن دارم و اما اونها ندارن که من همیشه گرسنه هستم و اونها همیشه سیر هستن و اما حالا به راحتی دلیل اصلی چاقی خودم رو رد میکنم چون اصلا همچین چیزی در بدن ما وجود نداره و در ذهن ما وجود داره ما هیچ جسم خارجی و یا داخلی و یا هیچ غذا و انزیمی به نام اشتها نداریم که ما رو وادار به خوردن بکنه و این ما هستیم که با این افکار اشتباه زیاد خوردن خودمون رو توجیه میکنیم تا به راحتی به کار غلطمون ادامه بدیم به جاش،باید بارها بگم من قدرت انتخاب دارم که در چه زمانی از چه غدایی به چه مقداری بخورم و این جایگزینی عالیه و من بارها به خودم میگم من قدرت انتخاب دارم و چیزی به نام اشتها در من وجود نداره .
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
آدمی از زمانی که تولد میشه تحت آموزش های مختلفی قرار می گیره از نحوه ی حرف زدن و راه رفتن و لباس پوشیدن گرفته تا چگونگی انتخاب شغل و سرمایه گذاری و تشکیل زندگی .
این وسط خیلی چیز ها هم فقط با شنیدن و دیدن ملکه ذهنش میشه و به عنوان رفتار و عادت توی طول زمان تکرار می کنه .
یکی از این شنیده و دیده ها نحوه ی عکس العمل اطرافیانش از شنیدن انتقاد ها و تمجید دیگران هست.
یادمه توی دانشگاه یه کلیپی دیدم در مورد عدد یک بود برای من جالب بود و طرف میگفت مواظب یک های زندگیتون باشید .گاهی با یک نخ کبریتی انباری رو می سوزونه .گاهی با یک لبخند دلی رو شاد میکنی .گاهی با یک حرف دلی رو می شکنی .گاهی با یک پیام امید رو به کسی می بخشی و…
واقعیت زندگی همینه گاهی یک حرفی ما میزنیم شاید اصلا یک درصد هم قصد و غرض بدی توی دلمون نباشه ولی همین یک حرفی که ما میزنیم بد رقم روی طرف مقابلمون تاثیر میگذاره و ممکنه دنیاش عوض بشه و به سمت افسردگی پیش بره یا به طرف نور و امید.
این فقط مختص بزرگترها نیست حتی روی بچه ها هم اثر میگذاره نمونه بارزش همین دو هفته پیش بود که با دوستم رفتیم مراسم یک دختر خوشکل و خوش زبونی بود چند تا دوست هم پیدا کرده بود و داشتن حسابی بهشون خوش میگذشت و از اونجایی که من عاشق بچه هستم توجه ام به مطهره ۴ساله جلب شد و یکهو توی اون همه شور و نشاط دیدم مطهره دمق شد و هی داره با جورابش ور میره .یکم پیگیر شدم فهمیدم دوستش بهش گفته جورابت سوراخه و اونم دیگه تا آخر مجلس همش فکر جورابش بود و هی خجالت میکشید و اصلا لذتی از مراسم نبرد .
راسیتش ناراحت و شاکی شدم که آخه چرا به مطهره گفتن جورابت سوراخه و نذاشتن بهش خوش بگذره .
توی همین ماجرا مطهره لباس خوشکل داشت دوست خوب داشت موهای بلند طلایی داشت و خوش زبونم بود ولی یک حرف کل داشته هاش رو از یادش برد و زوم کرد روی اون نداشته اش(جوراب سالم)
یک حرف چند ساعت از دنیای یک بچه رو درگیر خودش کرد چه برسه به دنیای آدم بزرگ ها
متاسفانه ما همین هستیم فقط کافیه یکی تیر نا امیدی به قلبمون بزنه
دیگه دنیا روی سرمون تیر و تار میشه و انگار دنیا به آخر رسیده اینقدر به اون حرف بی ارزش بال و پر می دهیم که باورمون میشه ما فاقد اون ویژگی هستیم و شاید چندین بار هم تلاش کنیم ولی به خاطر حرف هایی که شنیدیم و انگیزه ای نداشته مون دیگه باورمون میشه که قدرت و توانایی رسیدن با اون چیز رو نداریم .
همین عامل سبب میشه برچسب چاق بودن و زشت بودن و خنگ بودن و کوتاه بودن و بد خط بودن و … رو به خودمون بچسبونیم .
در صورتی که تنبلی از خودمون هست و اون باورهای اشتباهی که در ذهنمون جاسازی شده و مانع حرکت ما میشه .
در واقع بزرگترین موانع زندگی ما اون افکار ما هست
در صورتی که ما نا توان نیستیم و خیلی آموزش دیدیم و اگه ما نا توان بودیم هیچ هنری کسب نمی کردیم و الان برای هر کار کوچکی مثل آشپزی و خیاطی و رانندگی و … نیاز به دیگران داشتیم. اما واقعیت امر چیز دیگری هست و ما توانمند هستیم .
از اونجایی که ذهن راحت طلب هست وقتی یک چیزی بهش پیشنهاد میشه بیشتر جنبه سختی کار رو برای ما پر رنگ میکنه و تمام تلاشش اینه که ما رو از حرکت کردن در اون مسیر باز بدارد.
در مورد چاقی هم همین جور بوده و همیشه ما به خاطر اضافه وزنی که داشتیم مسیر رسیدن به لاغری روبه خاطر باورهای اشتباه ذهنی برای خودمون دشوار کردیم و فکر کردیم ما هیچ وقت لاغر بشو نیستیم .
اما غافل از اینکه ما یک روز متناسب بودیم و چاقی رو آموزش دیدیم و پله پله چاق شدیم و الانم خیلی راحت میشه لاغری رو آموزش ببینیم و پله پله لاغر بشیم .
فقط کافیه باور کنیم ما توانمندیم و لیاقت لاغری رو داریم
اون وقت لاغری برای ما مثل آب خوردن اتفاق میافته و ما لاغر میشیم .
به قول استاد لاغری آسانترین کار دنیاست .
وقتی مسیر درست باشه حتما به نتیجه میرسیم شاید یکم دیر برسیم ولی میرسیم .مثل همون تبلیغ رانندگی هست که میگه دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن هست. ولی مسیر اشتباه هیچ وقت به مقصد دلخواه نمیرسیم چون اصلا مقصدی در کار نیست.
مسیر لاغری با ذهن همون مسیر درست و صحیحه که خیلی راحت آهسته و پیوسته به مقصد دلخواهمون میرسیم
کافیه در مسیر با اراده قوی استوار بمونیم و به دانسته هامون عمل کنیم.
برای رسیدن به خواسته ها یک چیز لازمه و اون خواستن همراه با برخواستن هست .اما برای نرسیدن به خواسته ها هزار تا بهونه میشه ساخت تا ما خودمون رو قانع کنیم که نشد و نتونستیم و نمیتونیم برسیم.
عمری با باورهای اشتباه گول خودمون زدیم و خودمون رو ناتوان جلوه دادیم
الان که متوجه اشتباه مون شدیم پس خیلی راحت قدم در مسیر درست بگذاریم و به سوی موفقیت ها قدم بر داریم.
جهان بر اساس باورها یمان به ما پاسخ میده .چه بهتر هست که همیشه باور داشته باشیم که ما لایق بهترین ها هستیم .
به قول گفتنی برای خوب زندگی کردن کوتاهی عمر را بهانه نکنیم عمر کوتاه نیست ما کوتاهی میکنیم
در مورد چاقیم همینه کم کاری خودمون رو به پای نا توان بودن نگذاریم و باور کنیم که ما توانمندیم .
من از وقتی متوجه اشتباه خودم شدم و فهمیدم کم کاری من نبوده واین مسیر اشتباه بوده که من رو از رسیدن به لاغری بازمانده. با تمام وجود باور کردم که من توانمند و لیاقت لاغری دارم و مسیر لاغری همون راه درست و هموار هست و من می تونم به تناسب اندام دل خواهم برسم .خیلی راحت و بدون دردسر به سمت لاغری حرکت کردم و هر روز بهتر از روز قبل هستم
خیلی قشنگ متوجه تغییر سایزم می شوم چیزی که قبلا حسرت یه ریزه جمع و جور شدنش رو داشتم.
این ها همه لطف خداست که استاد رو در مسیر زندگی ما قرار داد تا ما متوجه بشویم به معنای واقعی اشرف مخلوقات و لایق بهترین زندگی ها هستیم.
باور کن لایق بهترین هایی
باور کن تو می تونی به تمام خواسته هایت برسی
باور کن لاغر شدن یکی از اون خواسته هاته که راحت بهش میرسی
به قدرت خودت شک نکن
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
شب *روز
دور نزدیک
بالا پایین
فقر ثروت
زیبایی زشتی
هر چیزی در دنیا دو وجه دارد و هیچ چیزی یک وجهی نیست
چاق لاغر لاغر چاق چاق لاغر لاغر چاق چاق لاغر
وقتی ما میتونیم چاق شیم پس میتونیم لاغر هم بشیم
چیزی به اسم مقاومت ذهنی وجود نداره
وقتی من رانندگی بلدم پس میشینم پشت فرمون و میرم ذهنم نمیتونه مقاومت کنه و مثلا پای من از روی کلاج برداره هر چه قدر هم تلاش کنه من رانندگی میکنم
وقتی من لاغری بلدم ذهنم نمیتونه من چاق کنه ببین مثلا یک غذای خوشمزه رو مثال میزنم و اسمش هم نمیارم چون یعضی از دوستان روی کانالهای عصبی خیلی خوب کنترل ندارن مثل قبل خودم که وقتی استاد در فایلها از خوردن و نخوردن میگفتن من بعد فایل میرفتم و غذا میخوردم
خوب یک غذای مورد علاقه من وقتی من سیر میشم ذهنم نمیتونه به من بگه که بخور چون دیگه گیرت نمیاد من بهش یاد دادم از روز تولدم تا الان همیشه غذا بوده و تا زمان مرگم نیز خواهد بود
نمیتونه به من بگه بخور چون تولد یا کادو دادی من بهش یاد دادم غذا وسیله ای برای اهداف ما نیست و فقط برای رفع نیاز بدن و به امنیت جسمم احترام میزارم
نمیتونه به من بگه از فلان غذا هم بکش چون من بهش یاد دادم که به تنوع غذاها دقت نکنه
بعد صرف غذا نمیتونه به من بگه دیدی خوردی این بار هم شکستت دادم چون من بهش یاد دادم غذا قدرت چاق کردن من نداره و تمام لاغرها هم غذا میخورن درست مثل امروز که صبحانه را با نان تازه با لذت خوردم و با لذت سیر شدم و جالب بعد صرف صبحانه ذهنم به جای اینکه بگه نون خوردی پس چاق میشی به میز نگاه کرد لبخند زد و گفت چه صبحانه عالی ای این تجربه جدیدی بود قبلا حسش نکرده بودم پس از اموزشی جدید تراوش میکند
ذهنم نمیتونه بعد صرف غذا من تشویق به خوردن هر ماده خوراکی بکند چون من سیرم و هیچ چیزی از گلوم پایین نمیره چون من بهش یاد دادم معده من یک بخش داره نه صد بخش جداگانه برای هر ماده ای مثلا یک قسمت برای نهار یک قسمت برای میوه یک قسمت برای بستنی و ….
جسم من دچار استپ وزنی نمیشود چون من به ذهنم یاد دادم که چیزی به اسم استپ وجود ندارد و بدن روند طبیعی خودش برای ترمیم پیش میبرد
ذهن من نمیتونه من به زور روی ترازو ببره چون من بهش اموزش دادم کار بیهوده ای مثل خوردن سم یا بریدن دست برای من سودی نداره و فقط به من اسیب میزنه
پس ذهن من هیچ مقاومتی ندارد اون طبق اموزشهایش عمل میکند چه زمانی که چاق بودیم چه الان که لاغریم
خواهر من که بافتنی میبافد نمیتواند با مقاومت ذهنی نبافد چون بلد ست و نمیتواند اموزشش را فراموش کند هر وقت بخواهد میتواند ببافد
چیز به اسم مقاومت ذهنی وجود ندارد
سلام منیره جان
چقدر نوشته ی تو عالی بود چقدر لذت بردم چقدر قشنگ برای هر رفتار غلط ما که به سمت چاقی میرود دلیلی زیبا اوردی که ذهن قانع بشه و دیگه انجامش نده چقدر بار آموزشی داشت من میخوام از تمام جملات شما برای ذهن خودم استفاده کنم پس من تک تک حرفهای شما در دفترم مینوبسم و هر روز صبح و اگر نشد در هر زمانی که فرصت کنم از روی نوشته ی شما خواهم خواند .
پیروز و متناسب و شاد باشی
بنام خدا
دیدگاه من از،این فایل بسیار آموزنده
یکی از موانع بسیار مهم اینه که ما باور نکنیم که میتوانیم لاغر شویم قدرت باور خیلی بالاست اگر ما باور کنیم که میتوانیم لاغر شویم حتما لاغر میشویم ذهن ما اشتباه نمی کنه به هرچی متمرکز بشیم همون اتفاق می افته در هر زمینه ای ما خودمان را ناتوان جلوه بدیم و بهش پرو بال بدیم که من مثلا نمیتوانیم با شخص مورد علاقه ام ازدواج کنم و یا کار خوبی داشته باشم در هر زمینه ای از زندگی اگر خودمان را باور نداشته باشیم در آن زمینه شکست میخوریم وام فکر میکنیم که واقعا ما خنگ هستیم و ناتوان یا فراموش کار هستیم و همش به خودمان عنگ ناتوانی بزنیم .باید به آن دورها فکر کنیم که من چطوری چاقی را یاد گرفتم ،چطور آشپزی را یاد گرفتم و همینطور خیاطی ،رانندگی را وبه،این نتیجه می رسیم که ما میتوانیم لاغر شویم و ذهن ما می تواند لاغری را هم همچون سایر کارها یاد یگیرد و با استمرار لاک پشتی تو مسیر درست به حرکتمان ادامه بدیم و لاغر شویم .
در آخر یکی از توانمندیهای خودم مینویسم که تقریبا به این موضوع ربط دارد.
من شاغلم چند روزه یه کار گروهی داریم انجام میدیم دو نفر ثبت کردن در سیستم را به عهده دارن و دونفر دیگه که من جز دسته دوم بودم یه کار غیر سیستم که اسونتر بود و من با این که روزانه قبلا با سیستم کار میکردم اما این کار جدید بود و سخت همش من فراری بودم و،خودم را ناتوان می دیدم به همکارا میگفتم شما ثبت کنید من بلد نیستم می ترسم اشتباه کنم خلاصه چند روز گذشت همکارا گفتن شما باید بشینید پای سیستم و کار ثبت را انجام بدید و من تصمیم گرفتم گفتم یاد میگیرم و روز بعد شروع کردم و این دو روزه کاملا مسلط شدم و کلا کار ثبت را خودم به عهده گرفتم و خیلی خوشحالم که توانستم و چیزی به عنوان ناتوانی در من وجود نداره کافیه در،هر کاری بگیم ما میتوانیم آنوقت نتیجه کار خود را خواهیم دید،.
سلام
باور بزرگترین اشتیاق و شوق رسیدن تو این مسیره بتید باوره باشه نتو این راه بلکه باید تو همه زمینه ها اون باوره باشه ک حرکت کنی با ایمان حرکت کنی من بارها ک باره لاعز شدم وقتی دیپلم بودم ۳۰ کیلو کاهش داشتم قبل اونم تو دوران مدرسه همیشه متناسب بودم ن شکم ن پلو یک اندام زیبا داشتم بعد دوران نامزدی کم کردم بعد در خونم تو نستم چن گیلو کم کنم
بعد دوران باردادی ۱۹ کیلو کم کردم پس بدن من مشتاق لاغری و من توانایی لاغر شدن رو دارم اگه از مسبر درست برم این لاغریه برام میمونه
من اشرف رمخلوقات هستم خدا توانایی هر چیزی ب من داده خدا خودش میگه اگه من چیزی تو دلت انداختم پس بدون توانایی رسیدن بهش رو داری من باور و ایمان دارم ک لاغر میشم متناسب میشم لاغری در هر لحطه و ثانیه در من جریان داری اگه این همه ادم تونست منم میتونم
سلام گام سی ام در مسیر لاغری من 😌
زندگی براساس باورها است هرفردی به اندازه باورها خود اتفاقات برای خود جذب میکنید
باور چیست یک فکر است یک حرف که از دیگران بارها شنیده مث پدر مادر اعضای خانواده،دوستان اشنایان ،رسانه،یا از یک فرد معتبر مشهور شنیده در نظر ما دکتر ،بازیگر،بازیکن،اساتید قانون ،استاد دانشگاه مدرسه خیلی مهم هستند در نظر ما و هر حرفی بزنند بدون ذره ای شک میپذیریم و باور میکنیم اون حرف و برای همه هم بازگو میکنیم که دیگه در ذهنمان قوی بشه این باوراین نحوه شکل گیری باور است 😊☺
خب ما که قبلا نمیدونستیم این باور ایت که زندگی مارو رقم میزنه نه تلاش فیزیکی ما
واسه تغییر دادن هر شرایطی که براساس باورها ذهنی خودمان شکل گرفته بود میخواستیم با زور اجبار تلاش فیزیکی از بین ببریم واسه همین شکست میخوردیم چون این روشش نبود و ما داشتیم روش اشتباه طی میکردیم و مسیر اشتباه با هر سرعتی طی کنی اخرش شکسته که همه ما افراد چاق که الان در این مسیر هستیم خیلی خوب میدونیم شکست چیه تجربه کردیم 😣😁
ما ذهن خیلی قدرتمندی داریم ولی اومدیم خودمان با باورها اشتباه جلو تغییر شرایط خودمان رو گرفتیم
باورها ما چی هستند همون برچسپ ها که ما رو ضعیف نشان میدهند و مت احساس ناتوانی میکنیم
مثلا من نمیتوانم لاغر بشم چون خیلی سخته لاغر شدن چون چربی ها در بدن من انباشته شدن و دیگه اب نمیشن، باورندارم لاغر بشم چون هرکاری کردم واسه لاغر شدن شکست خوردم، من نمیتوانم جلوی خودم بگیرم موقع خوردن چون معده من بزرگ شده دیگه،این ها برچسپ هایی است که به خودمان میزنیم در مورد ناتوان بودن در لاغر شدن خب همین حرفها باورها ما روشکل میدهند حالا شما هرچقدر میخواه تلاش کن فشار بیار به جسمت محدودش کن عرق بریز عمل جراحی کن لاغر نمیشی واسه همیشه چون باور داری نمیتونی لاغر بشی
اگه در مسیر صحیح هم باشی ولی باورت این باشه نمیتونی لاغر بشی نمیشی چون تو داری واسه خودت تعیین میکنی که ای جهان هستی من قدرت لاغری ندارم من ضعیفم من ناتوانم خب وقتی این باور در مورد خودت داشته باشی هیچوقت متناسب نمیشی حتی اگه تمام فایل ها استاد محصولاتش حفظ کنی مث شعر بخونی لاغر نمیشی چون باور داری نمیتونی لاغر بشی
حالا ما هدایت شدیم به مسیر صحیح اولین قدم در مسیر صحیح اینه که من باور کنم میتونم لاغر بشم چون لاغری هم مث چاقی است اموزشی است ذهنی است هیچ عامل بیرونی من چاق نکرده جز خودم افکارم باورهام این چاقی در ذهن من و بعد جسم من تشکیل داده اند الانم با تغییر باورهام متناسب میشم چاقی ولاغری یک هنر است مث بقیه هنرها یادگرفتنی است
من الان اشپزی چشم بسته بلد هستم کاری ندارم تو خونه باشم یا بیابان یا مهمانی هرجا باشم بلدم درست کنم غذاهایی که یاد گرفتم اگه یک غذا هم جدید باشه زود یادش میگیرم چون هیچ انتظار منفی ندارم که نمیتونم سخت است فلان
ارایشگری اوایل دو سال پیش اصلا بلد نبودم ولی دوست داشتم یاد بگیرم با اینکه هیچی ازش بلد نبودم الان مدرک ارایشگری دارم و خیلی قشنگ انجام میدم و عاشقش شدم اینم از طریق ذهن یاد گرفتم تمرین کردم تا ماهر شدم در این هنر
امتحان تستی خیلی خوب در حد عالی ازش نمره میارم یادم دوم دبیرستان امتحان صنعتی داشتم یک کتاب سخت همراه فرمول هرکسی رشته حسابداری خونده باشه میفهمه چی میگم یک خانم معلم خیلی سخت گیری هم داشتیم خانم جعفری من نتونستم بخونم اومدم سر جلسه امتحان همه دخترها میگفتن وای چقدر سخته الان هرچی سوال سخت میده ولی من هیچ نگرانی نداشتم و گفتم امتحان تستی است و عاشق امتحان تستی بودم من امتحان دادم و اولین نفرم تحویل دادم با نمره ۱۸قبول شدم با اینکه اصلا نخونده بودم ولی باورم این بود من امتحان تستی چشم بسته هم قبول میشم بقیه که خیلی نگران بودند همش میترسیدند نمرات خیلی پایین گرفتن پس اینجا هم میشه فهمید که چقدر ذهن من قدرتمنده حافظه خیلی خوبی دارم یادگیریم عالیه پس چرا مدام با خودم تکرار میکنم من هوش هواس درستی ندارم من حافظه ام ضعیفه و دارم به خودم برچسپ میزنم
پته بافی یک هنر است که من تو سه روز یاد گرفتم اولین بار حتی نمیدونستیم چی به چیه فقط گفتم دلم میخواد بلد باشم شروع کردم به تمرین با اینکه روز اول کلا زدم خراب کردم ولی ناراحت نشدم ناامید نشدم و باز تمرین کردم و الان خیلی قشنگ کار میکنم تازه برجسته بافی هم کار میکنم
رقصیدن کتاب خواندن نوشتن حتی همین پول انتقال دادن در سایت نوشتن و خیلی کارها دیگه همه این ها هنر بوده که من با تمرین اموزش یاد گرفتم خیلی عالی الان انجام میدم پس منی که باورها و اموزش ها چاق کننده خیلی راحت ساده چاق شدم از طریق همین ذهن الانم با تغییر باورهام میتوانم لاغر بشم 😊☺😍😍
هر برچسپی که با ن شروع میشه مث نمیشه ،نمیتونم،خدا نمیخواد،ناتوانم،حافظه ندارم،قدرت ندارم ،سخته نمیشه، میندازم دور و دیگه توذهنمم تکرار نمیکنم و دیگرانم بهم بگن توجه نمیکنم
من میتونم لاغر بشم قدرتش دارم ذهنم خیلی قوی است من خیلی راحت چاق شدم با همین ذهن الانم چاقی نمیخوام میخوام متناسب بشم کافیه باورهام تغییر بدم و بگم بارها به خودم که من میتوانم لاغر بشم من قدرتش دارم لاغر شدن اسان است من خودم بل رفتن مسیر اشتباه سختش کردم برای خودم
این همه هنر اموختم لاغری هم یکی مث بقیه هنرها باید یادش بگیرم تکرارش کنم تمرین کنم تا متناسب بشم
هرجا در هرکاری احساسمان بد شد و به شکست هایمان توجه کردیم خودمان رو ناتوان دیدیم بدونیم کاردشمن قسم خورده انسان شیطان است که داره ما رو منحرف میکنه بدونیم که خیلی خیلی نزدیک موفقعیت هستیم ولی شیطان میخواد کاری کنه که نزاره ما موفق بشیم پس همیشه به موفقعیت هایمان توجه کنیم و بارها بگیم به خودمان من میتوانم هرجوری که دوست داشته باشم تغییر کنم از نظرروحی رفتاری جسمی شرایط زندگی در هر جنبه ای فقط کافیه خودم باور کنم و به توانایی هان توجه کنم ☺😊😍😊☺😍
من میتوانم لاغر بشم چون تونستم چاق بشم همونجوری که این تحت اموزش چاق شده تحت اموزش لاغری هم لاغر میشه فقط کافیه خودم باور کنم و بارها تکرار کنم که من میتوانم لاغر بشم ذهن من خیلی قدرتمند است جسم من توانایی لاغر شدن دارد لاغری هم مث بقیه هنرها است فقط باید یادش بگیرم با طی کردن مسیر صحیح و تغییر باورهام و عمل کردن به تمرین هام موفق خواهم شد و تا ابد متناسب خواهم شد 😊☺😉😍😍😍😍😍
سلام همگی دوستان
گام سی ام باور کردن لاغر شدن:
اول از همه بنویسم که خیلی خوشحالم که تا الان تا گام سی پیش اومدم و نشانه های فوق العاده ای در ذهن، حس و حال و رفتار و حتی جسمم دارم میبینم، خیلی عالی واکنش نشون دادن و با هم همسو شدن و دارن من رو به هدفم نزدیک میکنن و با تشکر از استاد عزیز که این اطلاعات ارزشمند را در اختیار ما قرار دادند…
دوستانی که استرس این را دارن که میتونن از دوره ها نتیجه بگیرن با توجه به توجیهاتی مثل ذهنم مقاومه، یادگیریم ضعیفه خنگم، یادگیریم کنده، فراموشکارم و … عزیزان چیزی نیست که شما نتونید یاد بگیرید متاسفانه ما خودمون به خودمون یک برچسب هایی را میزنیم که این برچسبها از گذشته ایجاد شده ممکنه از یک حرف ساده ای که معلم ما چند سال پیش زده شروع شده باشه، ممکنه در خانواده یک چیزی را بارها به ما گفته باشند و ما الان در سن ۳۰-۴۰ هستیم و خودمون را با یک ویژگی میشناسیم!!!
استاد هم تصوراتی درباره خودشون داشتن مثلا یادگیری ضعیف و کتاب خوندن مساوی با خوابیدن و چون باور کرده بودن در خوندن کتاب ناتوانند نمیتونستن انجامش بدن اما وقتی یادگرفتن چطور روی ذهن کار کنند و اصولش رو یادگرفتن جوری شد که به کتاب خوندن علاقه مند شدن و اصلا خوابشون نمیگرفت و دیگه الان اگه بخوان نخوابن کافیه کتاب بگیرن دستشون!! چقدر تغییر میتونه در یک فرد ایجاد بشه وقتی که فرمول های ذهنی عوض بشه!
وجود ما با هر فکری سازگاره هر فکری ایجاد کنی واکنش بدن هم به همون شکل میشه! هر تصوری درباره خودت داری و اون تو را ضعیف میکنه اشتباهه! بعضیا از ترس اینکه خودشون را نشون ندن به خودشون برچسب میزنن یعنی طرف نمیخواد جرأتشو نداره که خودش را توانمند نشون بده بعد تصمیم میگیره همین ناتوانمند بودن بهتره یه جورایی انگار نمیخواد از حیطه امن خودش خارج بشه، نمیخواد بپذیره که اونم میتونه یاد بگیره این دوره رو، اونم میتونه متناسب شدن را یاد بگیره و مثلا قرار باشه یکم فایل گوش کنه یا حالا هر روز کی حوصله داره!!! بخاطر اینکه از حیطه امن خودش خارج نشه و ترس اینکه نکنه سخت باشه، شما که دوره رایگان را استفاده کردی انقدر عالی نتیجه گرفتی روی افکارت تاثیر گذاشته اصلا نگاهت رو به موضوع عوض کرده یه مقدار روی تمایلاتت به خوردن تغییر ایجاد شده مشخصه که شما میتونی این دوره را یاد بگیری و از این روش نتیجه بگیری، چرا به خودت اعتماد نداری؟! چرا بهانه میاری؟! من خنگم! من فراموشکارم! من دیر یاد میگیرم!!!!!
اگه خنگی چطور چاق شدن را یادگرفتی؟؟؟؟! اگه فراموشکاری چرا چاق شدن را فراموش نمیکنی؟؟؟! اگه دیر یاد میگیری چرا سریع چاق شدی؟؟؟!
پس چون تونستی چاق بشی پس میتونی لاغر بشی چون این جهان یک طرفه نیست یعنی فقط یک مسیر وجود نداره اگه شب هست روز هم هست اگه بالا هست پایینم هست اگه چاق شدن هست لاغر شدن هم هست، پس وقتی تونستی چاق بشی میتونی لاغر بشی وقتی که باور کنی که میتونی!
همه افراد چاق باور کردن که میتونن چاقتر بشن از هرکی چاقه بپرسی که میتونی چاقتر بشی؟! خب خیلی آسونه و مطمئناً میگه آره میتونم چاقتر بشم اما بهش بگی میتونی لاغر بشی؟! میگه نه نمیتونم من چند بار تلاش کردم نشده!!!! راست میگه اما دوست عزیز وقتی از یک مسیر اشتباه بخوای به خواسته برسی مطمئناً نتیجه اشتباه میشه، یک مسیر اشتباه را شما با هر قدرت و سرعتی طی کنی به مقصد اشتباه میرسی، اما یک مسیر صحیح رو هر چقدر آروم طی کنی مثل لاکپشت و خرگوش (لاکپشت با اینکه سرعتش کم بود اما کارش را درست انجام میداد توقف نمیکرد استراحت نمیکرد یک قدم یک قدم برمیداشت اما خرگوش بخاطر اینکه سریع میدوید مغرور شد و شروع کرد به بازی کردن وقت تلف کردن و غافل شد و خوابش برد و لاکپشت برنده شد چون استمرار داشت و کار درست را داشت انجام میداد) به نتیجه عالی میرسی!
لاغری با ذهن یک مسیر درسته و هرکسی واردش بشه و اون را انجام بده مطمئناً نتیجه خواهد گرفت تاکید میکنم هرکسی انجامش بده! یعنی فقط پرداخت هزینه نیست اونی لاغر میشه که انجام میده اونی لاغر میشه که با همین اشتیاقی که ثبت نام میکنه با همین اشتیاق دوره را دنبال کنه هر روز فایل ها رو گوش بده و تمریناتش را انجام بده، احساس خوب داشته باشه، اشتیاق داشته باشه بله اون لاغر میشه!!! ما برای روش های قبلی هم خیلی پول دادیم اما لاغر نشدیم پس پول دادن نمیتونه شما را لاغر کنه! شما پول میدی که وارد این مسیر بشی و متعهد باشی این مسیر را ادامه بدی و اونی که انجام بده چه بخواد چه نخواد لاغر میشه!!
فقط کافیه به خودتون اعتماد کنید و قدم در این راه شگفت انگیز بگذارید!!
ذهن مقاوم: وقتی شیطان درون بخواد ما رو ضعیف کنه از هر چیز ساده ای استفاده میکنه مثلا طرف چند سال پیش میخواسته یه شعر حفظ کنه دو سه بار خونده نتونسته بعد حوصلش سر رفته و گذاشته کنار و از اون روز فکر میکنه ذهنش مقاومه اون یاد نمیگیره!! وقتی اشپزی رانندگی خیاطی و … بلدی پس اینا رو چجوری یاد گرفتی مگه این ها هم توانایی ذهنی نمیخواد؟! پس توانایی ذهنی داری فقط جاهایی ازش میتونس استفاده کنی که باور داری میتونی!
وقتی یک قدم را برداری صد قدم هم میتونی برداری فقط کافیه باور کنی و به خودت اطمینان داشته باشی که میتونی یاد بگیری، میتونی انجام بدی و میتونی لاغر بشی!
لاغر شدن خیلی راحت و آسونه…👍
مه تاب متناسب، با اعتماد بالا و باوری قوی🥰🏅
با سلام خدمت استاد گرامی ودوستان همراه من من در این فایل این رو فهمیدم که من در تمام دوره زندگی ام که با چاقی دست وپنجه نرم میکردم و موفق نمیشدم فقط وفقط باور نتوانستن رو داستم نه باور اینکه لاعر نمیشم اخه باور نتوانستن باور اینکه لاغری غیر ممکنه رو هم بوجود میاره باور نتوانستن داستم که در هر کاری خودم رو موفق نمیدونستم حتی اگه خیلی خوب انجام میدادم باز خودم خودم رو وتوانایی خودم رو قبول نداشتم گفتم خودم رو قبول نداشتم اره خودم رو چرا قبول نداشتم چون ذهنم باور اینکه تو نیمتونی رو قبول داره واینکه خودم وتوانایی ام رو قبول ندارم واکنش ذهنمه که به این باور میده وفکر اینکه تو هیچ کاری رو درست انجام نمیدی واعتماد به نفس پایین هم نتیجه باور نتوانستنه باور اینکه تو نمیتونی وتوانایی نداری و تو هیچ کاری رو درست نمیتونی انجام بدی این باور سرسخت در ذهن من باعث شده که حتی باور لاغر میشم رو هم قبول نکنم من برای اینکه باور توانستن رو در ذهنم وارد کنم دیگه همه کارها برام اسون مبشه اخه خداوند به نظر من همه استعدادها وتواناییها رو به همه داده یکی باور توانستن رو خوب صرف میکنه واز استعداد وتوانایی که خداوند بهش داده خوب استفاده میکنه واعلب این ادمها متناسب ولاعرند واعتماد به نفس بالاایی دارند و همیشه شکر گزار خداوندند البته در همه چیز استثنا هم وجود داره ولی من خودم رو نگاه میکنم اشپزی خوبی دارم خیاطی میکنم وخانه داری ام خوبه بچه داری خوبه وهمسر داری وروابط باهمه خوبی دارم پس چرا بی استعداد باسم لیسانس ریاصی رو گرفتم ودارای هوش خوبی هستم چرا خودم رو بی اراده وبی عرضه میدونم مثلا ادمهای متناسب چیکار میکنند که من بلد نیستم اره اونها فقط درست میخورن وبه اندازه وبرابر با نیاز بدنشون من تا این جلسه فایلها فقط فهمیدم ما هیچ ایرادی نداریم خیلی برده واسیر غذ ا وطعمهایش هستیم وهمش فقط از غذا لذت میبریم وبقیه این کارهایی که در طول روز خیلی انجام میدیم دیگه روتین زندگی مون شده وتکراری انجام میدیم واصلا به اینکه چقدر ما خوب انجام میدیم فکر نمیکنیم واز صبح تا شب به اینکه چی بخورم چاق نسم وچی نخورم صرف میشه وهمه ذهنمون پر شده از فرمولهای اشتباه واصلا دیگه به این همه استعداد وتوانایی فکر نمیکنیم وخدارو شکر نمیکنیم بابت این همه توانستن وقتی میتونیم به اینصورت خودمون رو چاق کنیم حتما میتونیم به همین صورت لاعر بشیم چون همه چیز توی دنیا دو جنبه داره چاقی جنبه دیگه لاعری هست فقط باید مسیر چاقی خودمون رو پیدا کنیم واز همون مسیر برگردیم ولاعر بشیم ما همه مسیر رو اشتباه میریم اگه مسیر رو برگردین ودرست بریم حتما لاعر میشیم شک نکن که ماهم میتونیم باور داریم که لاعر میشیم ومیتوانیم وبیایید باهم فعل توانستن رو این باور به شکل دیگه ای صرف کنیم من میتوانم حتما میتوانم ومن باوردارم که لاعر میشوم تومیتوانی وحتما میتوانی وتوباور داری که لاغر میشوی وما میتوانیم وحتما میتوانیم وما باور داریم که لاغر میشویم وما میتوانیم والی اخر صرف میکنیم ودر اخر هزاران بار خدایا شکرت
به نام خداوند جان و خرد
سلام و درود
باور کردن لاغر شدن🙂
باور کردن توانمند بودن خودمون💪🏻
باور کردن ذهن پرقدرت خودمون😍
من خیلییییی توانمندم💪🏻من خیلی پر قدرتم💪🏻من خیلی با استعدادم💪🏻من خیلی صبور و با حوصله هستم💪🏻من خیلی ثابت قدم و استوار هستم💪🏻من خیلی عملگرا هستم💪🏻من خیلی باهوشم💪🏻من همه موارد رو به زودی و به بهترین شکل یاد میگیرم💪🏻
من دختریم که تو ۱۷سالگی با رتبه۳۲ رفتم دانشگاه و سه ساله با معدل بالا لیسانس گرفتمممم💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
من انقد توانمندم که زمانی که فهمیدم رشته ای که توش درس خوندم رو دوست ندارم و رسالت شغلی ام رشته دیگه هستش،تغییر رشته دادم با شجاعت و قدرت💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
من دختریم که بعد تغییر رشته تو یک ساله چهار تا دوره خیاطی(نازک و مانتو و شلوار و ضخیم )رو گذروندم و تو همون آموزشگاه به عنوان کمک مربی رفتم💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
من دختریم با اینکه تازه رشته مو عوض کرده بودم ولی درکنارش درآمد هم داشتم💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
من دختریم که تو یکسال مدرک کاراکو بین المللی کیک بوکسینگ رو گرفتم💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
من دختریم که مدرک بین المللی سخنرانی و فن بیان رو گرفتم💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
من انقد با اراده و توانمند هستم که وقتی خواستم ساعت پنج صبح پاشم متن لاغری رو بخونم و بعدش فایل گوش بدم و بعدش متن خودم رو بنویسم و بعد انجام این سه مورد برم سر کار…از روزی که اراده کردم به طور مرتب انجام میدم💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
و هزاران هزاران موفقیت و توانمندی کوچیک و بزرگ دیگه🌟🌟🌟🌟🌟
من خیلیییییی توانمندم😍😍😍😍😍😍😍
ذهن من خیلیییییی توانمنده💜💜💜💜💜💜💜
انقد توانمند هستم که امروز فایل ۳۰ رو گوش دادم کلییییییی تغییر کردم😍😍😍😍😍😍😍
چه از لحاظ بدنی چه از لحاظ ذهنی🙂
من توانمندم که بدنم شروع کرده به تغییر کردن💪🏻
من توانمندم که ذهنم شروع کرده به توانمند بودن💪🏻
من توانمندم که دو سال پیش وقتی اراده کردم رژیم و ورزش داشته باشم برای لاغر شدن انقد اندام زیبایی برای خودم ساختم که همه میگفتن💪🏻
من خیلییییی توانمندم💪🏻
من توانمندم که چاق شدن رو یاد گرفتم و همینجور داشتم ادامش میدادم…من توانمندم که زمانی که فهمیدم راهم اشتباهه ،،،از مسیرم برگشتم….من توانمندم که قبول کردم مسیرم اشتباه….من توانمندم که قبول کردم مسئولیت الان زندگی و اندامم با خودمه…من خیلی توانمندم💪🏻
ما انسان ها خیلی توانمندیم…من و تمام دوستانم در این مسیر سرشار از توانمندی و قدرت هستیم…
فقط کافیه باور داشته باشیم به خودمون…
باور تو زندگی ما خیلی تاثیر گذار هستش…
باور داشته باشی میتونی،اون کار رو به سادگی انجام میدی….باور داشته باشی نمیتونی،نتونستن پشت سر هم برات رخ میده…
یه مثال بزنم از این باور تو زندگی خودم…..من باور داشتم که من ارثی میگرن دارم…همیشه از مادرم شنیده بودم که من میگرن دارم سنا هم مثل منه…تاحالا هیچ دکتری نرفته بودم که بخوا تایید کنه…فقط چون شنیده بودم و باور کرده بودم همیشه سر درد داشتم…تا با قانون ذهن آشنا شدم….با خودم گفتم من رو چه سند و مدرکی این رو باور کردم…و شروع کردم رو خودم کار کردن و از اون به بعد سر درد من کم و کمتر شد😍چون باور هامو در مورد این موضوع تغییر دادم💪🏻
ما تو تمام جنبه های زندگی همین کار رو باید بکنیم…
ما باید باور کنیم که ما توانمندیم در لاغری…
ما باید باور کنیم که غذا ها مارو چاق نمیکنن،غذا برای نیاز بدنه…
ما باید باور کنیم لاغری آسان ترین کار دنیا هستش….
ما باید باور کنیم طبیعت بدن ما لاغری هستش…
ما باید باور کنیم بدن ما تناسب اندام رو دوست داره و هر روز براش تلاش میکنه و بهش نزدیک تر میشه….
ما باید باور کنیم وقتی یه نفر توانسته ما هم میتونیم…
ما هیچ فرقی با اون فرد نداریم…یه نگاه به شکل ظاهری تمام انسانها بندازیم،،،همه مغزشون تو یه نقطه قرار گرفته و قلب شون در یه نقطه….کسیو پیدا نمیکنی که قلبش در معده قرار گرفته باشه و مغزش در پاهاش…میزان توانمندی انسانها هم یکی هستش…ولی بستگی به میزان باور و عمل کردن انسانها داره….بستگی داره اون فرد چقدررر برای خواستش تلاش میکنه…
تمام شگفتی سازان لاغری کسانی هستند که تا انتهای مسیر رو رفتن و بعد تموم کردن هم باز ادامه دادن…نه اینکه یه فایل گوش کنی و فرداش بخوای ۱۰ کیلو کم کرده باشی و وقتی کم نکرده باشی مسیر رو ادامه ندی و بگی من توانمند نیستم من نمیتونم…
ما خیلیییی توانمندیم و تک تک ما شگفتی سازااااان بی نظیری هستیم💪🏻🌟💪🏻
انقد توانمند بودیم که بعد این همه تلاش فیزیکی ،،،راه درست لاغری رو پیدا کردیم و تک تکمون انقدددد تا همین جای مسیر تغییر کردیم که کلییی حس و حالمون خوبه😊
میخواهم🤩میتوانم💪🏻میشود🌟
👏👏👏👏👏👏آفرین و دست میزاد به دوست فوق العاده توانمندم😘😘
با سلام خدمت دوستان گرامی واستاد عزیز در مورد این فایل اگه بخواهیم فکر کنیم وصحبت کنیم ما چاقها خیلی صحبت داریم اخه مشکل اصلی ما همین پذیرفتن وباور کردن اینه که تومیتونی لاغربشی دیگه اگه ذهن ما این مطلب وباور رو پذیرفت که کار تمومه دیگه مشکلی نیست بیشتر ما روی این باور وقبول کردن این باور مشکل داریم دیگه میدونید همه مشکلات ما ازهمین قبول نکردن این باور دیگه اخه در حقیقت خودمون وتوانایی خودمون رو قبول نداریم همه ما در ته ذهنمون خودمون رو ادمهای نا لایق و ناتوان وکم ذهن وهمیشه خسته وافسرده وبدون اعتماد به نفس میدونیم وهمیشه دوست داریم از زیزر کارهای جدید ویا بهتر بگم از زیز تغییر کردن بیرون بیاییم وهمونطور مثل قبل برگردیم به روال عادی وچاقیمان زندگی کنیم اخه یک جورایی هم ذهنمون رو هم تنبل کردیم واون هم عادت به تغییر نداره اخه همه عمرش رو داره طبق چاقی برنامه ریزی میشه ودستور میده وحالا براش سخته اولش که بخواد کمی خودش رو به چالش بکشه البته اولش ولی وقتی میفهمه که این لاعری باذهن همون برنامه کارخونه سازندهاش هست دیگه کار راحت میشه واون سریعتر وراحتر برنامه ریزی اش رو عوض میکنه وبرمیگرده به حالت نرمال وطبیعی خودش که پروردگار افریده اش وکلا قبول کردن این کدها وفرمولها براش اسونتره وبه راحتی انجام میده ودستور درست صادر میکنه خلاصه به نطر من ما خودمون اول توانایی وقدرت خلق کردن رو درخودمون ضعیف کردییم ما اگه به یک برنامه روزانه خودمون نگاه کنیم چه فعالیتهایی که خیلی ها نمیتونند انجام بدن انجام میدیم چه هنرهایی داریم که یاد گرفتیم واز هزار ادم متناسب موفقتریم توی اون هنرها وچه توانایی های داریم که خودمون به خاطر عدم اعتماد به نفس واعتماد به توانایی خودمون از اونها غافلیم ویکی از اونها واز همه مهمتر که هرروز داشتی چاقی رو یاد میگرفتیم وچه خوب وکامل هم انجام میدیم که هیچ ادم متناسبی نمیتونه به خوبی ما انجام بده واز اون مهمتر چه فعالیتهایی برای لاعری انجام ندادیم همین انجام کارهای بیهوده که برای لاعری انجام میدادیم هم خودش یک سری توانایی مارو نشون میدادبه نطر من ما چاقها ادمهای بسیار با اراده ای هستیم اخه چقدر ما روشهای لاعری یخت رو با اراده انجام دادیم بابا مامیتونیم لاعر بشیم لاعر شدن از اون کارهای سخت اسونتره مخصوصا لاعری باذهن در لاعری با ذهن ما اصلا اذیت نمیشیم اخه از خوردن چیزی محروم نیستیم وورزشهای سخت نمیکنیم خیلی برای ما راحته اگه درست بفهمیم ودرک کنیم واز همه مهمتر عمل کنیم خیلی راحته لاغری با ذهن ما چند دفعه وهر دفعه چند کیلو کم میکردیم حالا بیاد یک ادم متناسب ۵ کیلو اضافه کنه اگه تونست ما بسیار هم باهوش با اراده وزرنگ هم هستیم واز همه مهمتر به نطر مت ما چاقها از طرف خدا بیشتر هدایت میشیم من که به خاطر چاقی ام با سایت اشنا شدم وچقدر که زندگی ام واولا چه قدر خدارو بعد خودم رو بیشتر شناختم وچه قدر که تغییر کردم خدارو شکر میکنم که مرا هدایت کرد به خدا ما بیشتر هدایت میشیم کمی فکر کنیم میبینیم که هدایت شده پروردگاریم خدایا شکرت فک میکنم خدا مارو بیشتر دوست داره که چاقمون کرد اخه معنی تولد دوباره رو با لاعری بهتر میفهمیم وتناسب اندام رو قدرشو بیشتر میدونیم ما چه قدر که به خدا بیشتر نزدیک شدیم وبه اصل وجودی خودمون من که باور دارم از صمیم قلب که ههمون لاعر میشیم من که تا سی روز این دوره رو اومدم دیگه هدایت شدم وتموم من موفق میسم من مطمینم وباور دارم که لاعر میشم ولاعری اسونترین کار دنیاست وخداروشکر وتمام
سلام🙂
باور لاغر نشدن به تنهایی میتونه مانع متناسب شدن بشه
واقعا چقدر مهمه باور کردن….
باور کردن هست که اشتباق و انگیزه رو در ما ایجاد میکنه که مسیری رو شروع کنیم و ادامه بدیم
اگه باور داشته باشیم که متناسب میشیم با هر سرعتی حرکت کنیم لاغر میشیم👌👌👌
بسیاری از ما باور داریم نمیتونیم لاغر بشیم دلیلش هم اینه که بارها از انواع و اقسام روشهای لاغری استفاده کردیم و لاغر نشدیم و این شکستها احساس توانمندی ما رو برای لاغر شدن کمرنگ کردن
از طرفی هم از بچگی یه سری برچسبها به ما زده شده مثل خنگی،فراموشکار بودن،کند بودن در یادگیری،تنبل بودن،بی اراده بودن،…. و ما این برچسبها رو باور کردیم و الانم که بزرگ شدیم و کسی درباره اونا به ما حرفی نمیزنه خودمون به خودمون برچسب میزنیم و همینها باعث میشه توانایی ذهن و جسممون رو نادیده بگیریم و در برابر غول چاقی ناتوان و ضعیف باشیم😬😬😬
در صورتیکه ما در این دوره یادگرفتیم که چاقی آموختنی بوده و ما اونو یاد گرفتیم واگه چاقی رو آموختیم لاغری رو هم میتونیم بیاموزیم👌👌
در ضمن ما با تمام برچسبها یه عالمه توانایی و مهارت داریم که اونا رو هم یادگرفتیم و این یادگیری هم از طریق ذهن ما بوده مهارتهایی مثل آشپزی،فرزند پروری،همسر داری،خانه داری،مهمانداری،رانندگی، و مهارتهایی که در شغل و حرفه آموختیم 👌👌👌
این همه مهارت رو یاد گرفتیم لاغری رو هم میتونیم یاد بگیریم چرا که اولا لاغری با ذهن بسیار آسونه و احتیاج به هوش و استعداد متفاوتی نیست ثانیا اونم یه مهارته مثل بقیه مهارتهایی که تا الان کسب کردیم
در هر حال همه ما در شبانه روز ۲۴ ساعت وقت داریم و زمانهایی از این ۲۴ ساعت هست که برای خودمونه وما برای سایت گردی و اینستاگردی و دیدن سریالهای تلویزیونی و…. میگذرونیم خوب بیاین همین وقت رو بذاریم برای کار کردن روی ذهنمون برای آرزوی لاغر شدن برای بهتر شدن جسم و سلامتیمون
ما که داریم این زمان رو میگذرونیم چه بهتر که برای بهبود جسممون باشه👌👌👌🙂
زمانی که نه تنها ما رو لاغر میکنه ،شاد و آرام و با اعتماد به نفس و زیبا و جوان و سالم هم میشیم .🙂🙂🙂🙂چی بهتر از این واقعا 👌👌👌👌
چه عملی صالحتر از این 👌👌👌👌
وقتی اراده کنیم و تصمیم بگیریم که زمانی رو به خودمون و آموزش مون اختصاص بدیم تمام کائنات بسیج میشن که ما بتونیم به این آموزش بپردازیم
بالاخره همه ما یکسری وظایف و مَشغولیات داریم که هر روز باید انجام بدیم و در محیط و شرایط زندگی هامون یه سری اتفاقات و درگیریها هست که باید مدیریت بشه ولی در کنار همه اونها ما باید برای خودمون هم وقت بذاریم اگه ارزش خودمون رو بفهمیم و برای رشد خودمون هم ارزش قائل باشیم👌👌👌
با درود به استاد عزیز وهمراهان گرامی ،
باور کردن لاغری ، برای خیلی از چاقها باورکردنی نیست چون آنقدر بارها وبارها با شکست روبرو شدند ونتیجه ای از تلاشهای خودشون نگرفتند ،باور ندارند که می توانند لاغر شوند ،.
بطور مثال خودمن قبل از اینکه در این دوره شرکت کنم ویا حتی آشنا شوم به جایی رسیده بودم که پذیرفته بودم که خیلی خودم را بکشم بیشتر از دوسه کیلو دیگه نمی تونم لاغر بشم چونکه چربیها دیگه سفت شده وفایده ای هم نداره ،یا من باید تا آخر عمرم در رژیم باشم ویا باید همیشه ورزش،کنم واگر اینکارها و نکنم فایده ای نداره وهمش برمیگرده ،
این باور بسیار قوی در خیلی از ما که دچار اضافه وزن هستیم وجود دارد،ودر ذهن همه ما ریشه داره ،لاغری با ذهن برای خیلیها یک حرف ناشناخته است ، بطور کلی خیلی از ما با این مقوله آشنایی ندارند ،کمتر شنیده شده در موردش ،کمتر از ش درجایی جز عده ای کم صحبت کرده اند وخداروشکر این آگاهی در مورد کار ذهن روز به روز نه تنها درایران بلکه درسراسر دنیا مورد بحث خیلی از محافل ومجلات ومقاله هاست ،
کسانی به راحتی این مبحث لاغری با ذهن را می پذیرند که به طور کل آدمهای شجاع وتوانمندی باشند ، وربطی به بی استعدادی ویا بی عرضگی ویا کم هوشی ندارد! !! انسانهایی موفق می شوند که علاقه وهمت داشته باشند نسبت به تغییر وباورهای خودشان ،!
ذهن ما معمولا سخت از منطقه امن خویش بیرون می آید ، ودر اینجا فرق انسانهای موفق وناموفق مشخص می شود .
همسر سابق من ،با اینکه آدم تحصیلکرده و رنگی بود در کارش ولی تغییر جا وموقعیت برایش همیشه سخت بود ویادمه که من برای هر تغییری ،چه بزرگ وچه کوچک ،باید به قول معروف خیلی چانه می زدم ،والبته چون همیشه از یکنواختی ودرجا زدن بدم می آمد ، علیرغم آنهمه مخالفتها ، من کار خودم را می کردم وهمیشه دنبال پیشرفت وبرنامه ریزی بودم وچه موفقیتهایی درمعامله های گوناگون به دست می آوردم ، چون همیشه زیر لب نجوا می کردم که،
زندگی یعنی هیاهو ،زندگی یعنی تکاپو ،زندگی یعنی
شب نو ،روز نو،، اندیشه نو ،
زندگی بایست سرشار از تکان وتازگی باشد والی آخر.. ..
منظورم اینه که ،مهمه که برنامه امروزت با برنامه فردا فرق داشته باشد ،ومن همیشه به استقبال چیزهای تازه ونو بودم، اینکه عده ای از شرکت کردن دراین دوره بی نظیر طفره می آورند ، وبهانه می آورند ، در باورهای محکم واشتباه خودشون گیر کرده اند ،و نمی دانند که به قدری این روش وکار با ذهن دررسیدن به لاغری وتناسب اندام آسان وِلذت بخشه که وقتی وارد این سرزمین بشوند ،دیگر خودشان هم بخواهند از این دوره اجتناب کنند ،نمی توانند! ،واین از ویژگی های این دوره می باشد ، واین را نه من بگویم ،بلکه اکثریتی که اینجا هستند ،اذعان دارند که این دوره چقدر متفاوت ،چقدر شیرین ،چقدر لذت بخش است. بطوریکه دیگر هیچ روش ،هیچ پیشنهاد دیگر اعم از مصرف قرص ،دمنونش ، ماساژ ، ورزشهای طاقت فرسا ،دو ،پیاده روی ،را دیگر نمی پذیرند . چرا؟
چون در این روش برخلاف گذشته که ما به جسممان فشار می آوردیم ، اینبار با تمرکز وتوجه واشتیاق تنها با ذهنمان به تناسب اندام می رسیم،
نه تنها به تناسب اندام بلکه به تمامی خواسته ها وارزوهایمان می رسیم .
از نظر من این روش کار با ذهن ،یک روش معمولی
نیست، بلکه افرادی که به این مسیر هدایت شده اند، به جرات می توانم بگویم که با خواست خدای یکتا هدایت شده اند ،این روش درواقع یکنوع خودشناسی است ،اونقدر ساده واسان است که کسی باورش نمی شود ،از بسکه ما عادت کرده ایم که هر چیزی را به سختی به دست بیاوریم ،باور اینکه لاغری آسانترین کار دنیاست را باور نمی کنیم که هست!!
ما تا زمانیکه خودمان را دست کم بگیریم وخودمان را
انسانی ضعیف بدانیم ،همانطور در هر موقعیتی که هستیم ، با قی می مانیم!!
وبرعکس اگر به قدرتمندی خودمان باور داشته باشیم ،کوه را هم جابجا خواهیم کرد ،
باور از ایمان می آید ، واگر ایمانت به خدای با عظمتی که مارا آفریده وچنان آفریده که تمام جبروت و ملائکه را سر به سجده گذاشتن در مقابل ما انسانها نهاده، پس بدانیم که ، که هستیم ، چنانکه خداوند فرمود :هستم که هستم ،وامروز که انسانهای پاک نهاد وپاک سرشت وحقیقی همچون استاد رضا عطاروشن وغیره سر ،بلند کرده اند واین هدایت را در دست گرفته اند ،بی شک از اراده وعزم یگانه خداوندی است که می خواهد به انسانها بگوید که بیدار شوید ،آگاه که هر کدام ا ز شما یک قدرتید ، یک عظمتید ، یک توانایید ، واز همه مهمتر خالقید ، در بوجود آوردن آنچه که می خواهید ، بخواهید تا به شما داده شود واین از فرموده های عیسی مسیح در کتاب مقدس است ،بخواهید وتنها بخواهید ،خودمان را دست کم نگیریم به خودمان احترام بگذاریم ،تمام عرش الهی درزیر پای ماست ،سستی وکاهلی را کنار بگذارید ،بیاموزید ،تقلید نکنید ،شما خود ارزشمندید، نمی دانم به کجا رفتم ولی بخاطر ایمانی که به اصل وجود دارم ،بی اختیار می شوم .
ولی دوستان ودوستان که در شک وشبهه بسر می برید ،
باور کنید وباور کنید که لاغری با ذهن آسانترین کار دنیاست
با آرزوی موفقیت برای همراهان عزیزم،
باسلام و درود به همه دوستان مخصوصا استاد عزیزم.
گام۳۰ باورکردن لاغرشدن: نکات دریافت شده از این گام:
۱ موضوع باور کردن لاغرشدن به قدری اهمیت دارد که به تنهایی می تواند مانع از متناسب شدن شود.
۲ خیلی از افرادی که اضافه وزن دارند متاسفانه اسیر این باور قدرتمند و بسیار مخرب هستند به این شکل که به هیچ وجه برای خود توانایی وشانس متناسب شدن قائل نیستند.
۳ همه افراد چاق برای لاغرشدن تلاش کردند رژیم گرفتند ورزش کردند وخیلی از کارهای غیرممکنی که افراد متناسب نتونستن انجام بدن اما از آنجایی که نتیجه نهایی آنها براساس باور آنها نسبت به توانایی خودشان رقم می خورد آنها موفق به لاغری نمی شدند چون که آنها در باورکردن توانایی لاغری خود با مشکل مواجه هستند.
۴ این درحالی است که همان افراد درانجام بسیاری از کارها موفق هستند اما فقط در لاغرشدن هیچ موفقیتی به دست نیاوردند تنها دلیل آنها باورکردن چاقی و همین طور باورداشتن به ناتوانی خود در متناسب شدن است.
۵ موضوع باور فقط مربوط به افراد چاق نیست بلکه افراد متناسب هم این موضوع در جنبه های دیگه زندگی آنها به روشنی دیده میشه.به عنوان مثال فرد باور به کسب موفقیت ندارد یا باور به ازدواج با شخص مورد علاقه اش ندارد.
۶مثلا خود من میخواستم برم برای رانندگی اون زمان تو فامیل ماکسی از زنها گواهینامه نداشت و والدینم بهم پیشنهاد دادن که در تابستان که دانشگاه نداری برو برای گواهینامه ثبت نام کن منم قبول کردم ولی در ذهنم همش می ترسیدم که نکنه سخت باشه ومن قبول نشم رفتم کلاسلارو و مقدماتی و علائم هم اولین بار قبول شدم ولی شهری رو چند بار رد شدم با اینکه همه از رانندگیم تعریف می کردند مخصوصا مربی خودم بعد که سرهنگ امتحان عوض شد تا امتحان دادم بهم گفت دخترم تو رانندگیت عالی فقط یکی دو مورد اشتباه داری که من دیدم مهارتت خوبه موندم چرا چند بار رد شدی الان درک میکنم باور نداشتن به توانایی خودم بود که این نتیجه رو برام رقم زد.هرکاری رو اگه بخوای شروع کنی باید باور داشته باشی که تو توانایی انجامشو داری.
۷ من چون بارها در لاغرشدن شکست خورده بودم خودم رو ناتوان میدیدم و این ناتوانی باعث شده بود که من باور کنم که در یادگیری تمام موضوعات ناتوانم چون باور داشتن به هر موضوعی سبب راحت شدن باور نسبت به موضوعات دیگر می شود وبالعکس .
۸ پس برای متناسب شدن باید اول باور توانستن رو در خودمون ایجاد کنیم وبه توانایی ذهنمون اعتماد کنیم و باور کنیم که می توانیم متناسب بشیم.
۹چیزی نیست که انسان نتونه یاد بگیره و متاسفانه ما به خودمون برچسب هایی می زنیم که در گذشته ایجاد شده است حالا ممکنه در خانواده اتفاق افتاده باشه یا در مدرسه و ما هم باور کردیم و چون بارها تکرار کردیم دیگه اون پذیرفتیم که این برچسب برای ما درسته درصورتی که اصلا امتحانشم نکردیم ببینیم درسته یا نه.
۱۰چقدر یک تغییر در فرد میتونه اتفاق بیفته وقتی که تغییر از ذهن شروع بشه جمله تاثیر گذاریه.
۱۱ بدن و وجود ما انسانها با هر فکری سازگار است هرچیزی که در ذهنت قوی کنی و بهش باور داشته باشی بدن هم واکنش نشون میده و این از معجزات الهی خداوند برای بدن ماست.
۱۲ هر تصوری که راجع به خودت داری و تو رو ضعیف میکنه اشتباه است به توانایی ذهن خود برای لاغرشدن اعتماد کن اگر فکر میکنی در یادگیری ضعیف هستی تو اتفاقا قوی و خوب هستی فقط نمی خواهی هیچ وقت خودتو نشون بدی .
۱۳ بعضی از ما از ترس اینکه خودشونو نشون ندن حاضرن به خودشون برچسب بزنن و جراتشو ندارن و نمیخوان خودشون رو توانمند نشون بدن نمیخوان از حیطه امن خودشون خارج بشن و نمی خوان بپذیرن که آنها هم میتونن یادبگیرن که لاغر بشن.
۱۴ از ترس اینکه نکنه سخت باشه برچسب خنگی رو به خودشون میزنن.اگه من خنگم چجوری تونستم لیسانس بگیرم اگه من خنگم چجوری تونستم گواهینامه بگیرم اگه من خنگم چجوری تونستم خیاطی یاد بگیرم اگه من خنگم چجوری تونستم کار سخت رو انجام بدم اونم باوجود زیاد بودن مشتریاو اداره کردن چند باجه در یک زمان و یادگیری مطالب آموزشی در عرض یک هفته.
۱۵ اگه من تونستم چاق بشم پس میتونم لاغر هم بشم چون جهان دوسویه و دوطرفه است کی؟ روزی که باور کردم من هم میتونم لاغر بشم و خدا روز بعدش منو هدایت کرد به این مسیر صحیح و درست برای لاغری.اگه یه مسیر اشتباه رو باهر سرعت و قدرتی طی کنی به مقصد اشتباه میرسی ولی مسیر درست رو هرچقدر کند طی کنی با هر قدرتی بازم به سرمنزل مقصدت میرسی.فقط باید استمرار داشته باشی.
رهرو آن نیست گهی کند و گهی تند رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
سلام برمشتاقان مسیر تناسب اندام.
خوب معلومه ما چون تو رسیدن به تناسب اندام بارها و بارها شکست خوردیم و مرتب از طرف اطرافیان مورد سرزنش قرار میگرفتیم یه جورایی به خودمون گفتیم پس من نمیتونم .من آدم قوی نیستم . و این کم کم در ما تبدیل به باور شد .
ولی اگه تمرکز کنیم بر ویژگیهای خوبمون و موفقیت های قبلی خودمون تو زمینه های مختلف کم کم مقاومت ذهنی مان شکسته میشه و کم کم اعتماد به نفس مون بر میگرده . و برای این کار هم باید روزانه مثل مسیر لاغری با ذهن اتفاقات خوبی که برامون میافته یا کاری رو به درستی انجام دادیم مرتب به خودمون یادآوری کنیم .
بعدش برای باور موفقیت در این دوره کافیه تصاویر شگفتی سازان رو بارها و بارها ببینیم وبه خودمون بگیم وقتی اونا توانستند پس من هم میتونم . چون که اونها هم مثل من همین مشکل چاقی رو داشتند و بعضا بدتر از من .
اونها توانستند پس چرا من نتونم .
من که هر وقت آدم متناسب رو میبینم لذت میبرم و به خودم میگم ارزشش داره که من اینهمه وقت بزارم و بعدشم لذت ببرم .
سلام استاد،نیمه شبتون به خیر. من زهره غیاثوند هستم ۳۷ ساله با آرزوی لاغر شدن. بقیه خصوصیاتم مثل قد و وزن و … رو نمیگم چون میدونم که در این مسیر اهمیتی نداره و تنها چیزی که مهمه خواستن تغییر کردن و لاغر شدن، شروع این مسیر و باور به توانستن است. که به لطف خدا و استفاده از مطالب ارزشمند سایت شما الان در گام ۳۰ ام مسیر لاغری من هستم و با اشتیاق مسیر رو شروع کردم و کلمه به کلمه حرفهاتون رو درک کردم و به درستی روشی که به او هدایت شدم یقین و باور دارم همچنین به توانایی خودم در تغییر ذهنم در جهت رسیدن به آرزوی لاغری ام. چون تغییر در احساس و میل به خوردن و دیدگاهم به مواد غذایی با طی کردن ۳۰ گام از دوره رایگان مسیر لاغری من ،به طور واضح مشهود و ملموسه. حتی برای اولین بار در طول زندگی ام تونستم توی ماه رمضون ۳ کیلو کاهش وزن داشته باشم که این اصصصصلا سابقه نداشته و در بهترین حالت سالهای قبل وزنم ثابت میموند. ولی شکر خدا وبا هم مسیر شدن باشما امسال رمضان کاااااملا متفاوتی رو تجربه کردم. من که هرسال به خاطر بی حوصله شدن در اثر گرسنگی ،قبل از ماه رمضان به خونه مادرم کوچ میکردم تا بتونم از پس نگهداری دوتا پسرام با وجود روزه بودن بر بیام ولی امسال نه تنها روزه رو گرفتم بلکه اصلا هم بی حوصله نشدم و تا یک هفته بعد از عید فطر هم خونه مامانم نرفتم و تازه وزن هم کم کردم و معلم پسر کلاس اولیم هم بودم ولی با همه این شرایط بهترین و راحت ترین رمضان عمرم رو تجربه کردم.
همهی اینها رو گفتم که عرض کنم خودم رو برای لاغر شدن با ذهن کاملا مستعد میدونم و به درستی این روش با همهی وجودم ایمان دارم .
فقط یه سوال دارم استاد: با همه ی شرایطی که توضیح دادم آیا لازمه مسیر لاغری من رو تا گام آخر ادامه بدم یا دیگه میتونم در دوره ورود به سرزمین لاغرها ثبت نام کنم؟ و بقیه مسیر رو اصولی تر و با تمرینات منظم تر ادامه بدم؟ یا با همین فرمون پیش برم تا ببینم تا کجا پیش میرم؟ راستش با اینکه میدونم خیابونی که من دارم توش حرکت میکنم با خیابون کناری که شما و دوستانی که از دوره استفاده میکنن مقصدش یکیه ولی نگرانم که شاید خیابون شما راهی میانبر به مقصد لاغری باشه برای همین میخوام بقیه مسیر رو از خیابونی که شما در اون در حرکتید ادامه بدم . ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
سلام دوست عزیز
ازاینکه احساس بهتری دارید خوشحالم
نسیم شادی در کوچه پس کوچه های سرزمین لاغرها به آرامی می وزد و دلهای عاشقان لاغری را نوازش می کند
خوشحالم که همراهان عالی در سرمین لاغرها حضور دارند
دوره های رایگان عالی هستند اما فردی که بها پرداخت میکنه مطمئنا محتوای متفاوتی دریافت میکنه
در دوره 12 جلسه ای رایگان در جلسه 5 فکر کنم یک ویدیو اضافه کردم که هر زمان احساس کردید مسیر لاغری با ذهن همان روشی است که می توانید با آن رویای خود را به واقعیت تبدیل کنید حتما اقدام کنید و از دوره ورود به سرزمین لاغرها استفاده کنید.
موفق باشید
به نام داددار مهربان
به خاطر وجود مشکلی که برای شوهرم به وجودآمد ده روزه درگیرعمل وبیمارستان شدم بااینکه هنذفری باخودم برداشتم که از فایل ها عقب نمونم ولی شرایط به گونه ایی رقم خورد که حسابی درگیر شدم به طوری که حتی خواب شبانه نداشتیم .بااینکه حسابی دلتنگ فایل ها بودم ولی اولویت شوهرم بود که بهش برسم .
ولی اتفاقاتی برام افتاد که خیلی جالب بود نشان میداد ذهنم دست بردار نیست مرتب کارهای اطرافم رو تجزیه وتحلیل میکرد .من از آینه گریزان بودم وسعی میکردم درمقابل آیینه نباشم تا برجستگیها حالم را خراب کند .ولی ازبودن درآسانسور چاره ایی نبود در آسانسور که خودم را دیدم حالم گرفته نشد بلکه برای خودم بوسه فرستادم و خداقوت گفتم و خوشحال بودم که این چربی ها مهمان زودگذر من بودند .یاوقتی چادرم رو میپوشیدم و بیرون اتاق میرفتم درزیر چادر حس خوبی داشتم که قابل مقایسه با قبل نبود .همیشه نگران بودم که حجم من چقدر زیاد شده ولی الان حس تناسب و باریک بودن داشتم 😍منی که همیشه نگران قضاوت دیگران درمورد ظاهرم بودم الان به نظر پرستارها خودم رو متناسب میدیدم .برایم خیلی خوشایند بود یک جوانه امید و شادی در وجود من داشت رشد میکرد .درصورتی که درسختترین شرایط خودم بودم ولی حال دلم خوب بود .
یاوقتی از خستگی نمی توانستم راه بروم روی کاناپه دراز کشیدم وبه سایه ام روی دیوار نگاه کردم اون سایه همیشگی نبود سایه ایی که من مسخره اش میکردم نبود سایه زیبایی بود باکمری باریک بدون چربی های اضافه ، نمی دانم چه اتفاقی افتاده ؟من هنوز تغییراتی درجسمم رخ نداده ولی من این بدن را خیلی دوست دارم وبدنی که توانمند و همراه است موقع صرف ناهار وشام رفتارم کاملا مانند یک انسان متناسب بود .میخواستم به قدر نیازمیخوردم نمی خواستم هرکارمیکردم نمی توانستم بخورم چون هیچ لذتی برایم نداشت.
من باور قوی دارم که تناسب من همراه سلامتی است .در این گیرودار دیسک کمرم اصلا اذیتم نمیکرد کمر وپایی که اجازه حرکت را از من میگرفت .چون دارم باور میکنم که خداوند مهربانم مرا سلامت و خوشحال میخواهد و از شوهرم هم خواستم او هم مانند من باور منفی رو از خودش دور کند و بگذرد بدنش خودش را ترمیم کند و سلامتی را به او هدیه کند .
وقتی فایل ۳۰ را گوش کردم دیدم من لاغری رو باور دارم چیزی که درذهنم داردنهادینه میشود .من هم مثل لاکپشت ادامه میدهم بلاخره به مقصود میرسم حتی هدفم رو رها کردم فقط دلم میخواهد در این مسیر حرکت کنم و زندگی خود و خانواده ام رو تغییر دهم .
به یکی از عزیزانم خیلی این راه رو پیشنهاد دادم چون یقین دارم به هدفم میرسم ولی معلومه که هنوز آماده نیست ولی حرفی به من زد که من رو خوشحال کرد گفت تو با من فرقی داری من نمی توانم مثل تو ادامه بدهم تو اراده قوی داری .
فکر کردم دیدم راست میگه ولی چرا خودم به توانایی هایم پی نبردم جدا از اینکه مادر و همسر هستم و آشپزی و خیاطی وشیرینی پزی یاد دارم .سه سال پیش بااینکه بچه ام کوچک بود و شاغل و گرفتار بودم در آزمون ارشد قبول شدم و با معدل عالی یکساله مدرک ارشد رو گرفتم .آیا این نشان از اراده قوی من نمیداد .یا ۱۵ سال پیش گواهینامه گرفتم بعد از آن بنا به دلایلی رانندگی نکردم و این شد عقدی برای من همیشه خودم را بی عرضه مینامیدم و خودم رو شماتت میکردم تا ۳سال پیش خسته از اینکه همیشه محتاج شوهرم بودم که مرا به مدرسه یا بازار برساند بودم .
رفتم و با یک مربی قرار گذاشتم مربی خیلی دانایی بود گفت همین یک جلسه کافییه فقط خودت رو باور کن و هدفت رو رها نکن .این جمله طلایی مربی عزیزم باعث شد دیگر از رانندگی نترسم و الان به لطف خدا به آرزویم که حتی فکر به آن هم برایم محال بود برسم .
پس چطور ممکن است این دوره رو به سرانجام نرسانم اینجا که استادی کاربلد و راهی روشن دارد فقط باید ادامه بدهیم .تا دوسال دیگر باافتخار از این مسیر موفقیت ورسیدن به تناسب صحبت کنم .
من انقدر یقین دارم که برای خودم لباس تازه نمیخرم میدانم دیگه اندازه ام نیست .ولی گفتم برای این تلاش ذهن علاقمند یک جایزه ایی بخرم و هردوتامونون شاد بشیم .😍😍
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام خدمت استاد عزیز و دوستان پر انرژی .گام سی ام ،باور کردن لاغر شدن .تا قبل از اینکه با این سایت آشنا بشم و کلا با قانون جذب آشنا بشم قبلا خیلی این پیام رو تو فضای مجازی میدم ک ب هر چی باور داشته باشی همون چیز برات اتفاق میفته ،اگر فک کنی میشه پس اتفاق میفته برات و اگر فک کنی نمیشه پس اتفاق نمیفته برات ، و من همیشه در مورد مسائلی ک تو زندگی دارم فکر میکردم و میگفتم خوب اگه اینطوریه خوب من باور دارم ک لاغر میشم ولی چرا هر کاری میکنم این دفعه از دفعه قبل چاق ترم ،بعدش متوجه شدم ب گفتن نیست باور های ما با اعمالمون مشخص میشن ،مثلا این باور ک من بر خاطر اینکه ب سن بلوغ رسیدم چاقم ،یا ارثیه چاقی من یا در مورد پول وثروت اینم همیشه فک میکردم پولدار میشم خودم ب استقلال مالی میرسم بعدش دیدم ک من ترس دارم از خرج کردن پول این یعنی ک من ب فراوانی اعتقاد ندارم و میگم اگه پولم خرج بشه دیگه پولی نیست ک جاش بیاد و خدا رو شکر ک با این مباحث آشنا شدم و ب ی آرامش درونی رسیدم نزدیک دوساله ک از ورزش متنفر شدم و دیگه فعالیت ورزشی انجام نمیدم و خونه هستم از خودم متنفر بودم همیشه ب خودم میگفتم تو تنبلی همش خونه ای همیشه خسته ای بعدش ک میرفتم بیرون یا ورزش دوس نداشتم اون کار رو بکنم ولی امسال خدا رو شکر از این ک خونه ام ودر سایت فعالیت دادم خوشحالترینم خدایا شکرت و ان شاالله بعد از اتمام فایل رایگان می خوام هدیه برای خودم دوره رو خریداری کنم ک من بهترینم و خداوند فقط از من یدونه ساخته من تکم تو این دنیا نظیر ندارم ممنونم از استاد عزیز.
بنام ایزد دانا. گام 30. باور کردن توانایی لاغر شدن. سلام وصد سلام به همه شما عزیزان. تعریف من از باور همان ایمان واعتقاد قلبی است. ایمان به خدا وباور کردن وجود خدا بزگترین باوری است که به هر انسانی هدیه داده شده. خدایی که ه با چشم سر قابل دیدن نیست وفقط یه حس ویه باور قلبیه. باور یک شخص همه دارایی یک شخصه وقتی باورت خراب بشه مدتها شاید سر پا نشی برای همین باور خیلی خیلی تو زندگی نقش داره در سعادت وخوشبختی ما. حالا ما با اطلاعات اشتباهی که دریافت می کنیم یه سری باورهای غلط در ذهنمون فرمول سازی شده وباعث شده رفتار وخصلت اشتباهی در زندگی را تجربه کنیم. ورود به سایت تناسب فکری وآشنایی با لاغری با ذهن دید مارا باز کرده ونگاه ما وباور مارا عوض کزده خیلی از باورهای مخرب وخراب ما از هم پاشیده شده به آرامش رسیدیم به یه حس خاص وناب ما تا حالا در لاغر کردن وکاهش وزن ناتوان نبودیم وبه کرات توان خودمون رو در لاغر شدن دیدیم. اما باوری پشت این توانایی که مارو ساپرت کنه نبوده. باورهای ذهن ما همیشه مارو برگردونده سر نقطه اول ما مدتها مسیر اشتباهی رو رفتیم وحرکت در مسیر اشتباه هرچقدرم با سرعت باشه به مقصد ختم نمی شه اما حرکت در مسیر درست هرجقدرم کند باشه به هدف خواهد رسید. ذهن ما از تغییر می ترسه وتا ما می خوایم تغیبری در افکارمون ایجاد کنیم جبهه می گیری وتا می تونه دلیل وبرهان برای منصرف کردنمون میاره برای همین مااول کار همیشه یه اشتیاق وصف ناپذیری داریم وبعد مایوس می شیم چون ذهنمون فرمون رو به دست داره وباز می برتمون سر خونه اول. ما ترس از تغییر داریم برای همین صفاتی رو به خودمون نسبت می دیم مثلا تنبلم کند ذهنم خنگم اینا همه حربه های ذهن چاقه که نمی خواد از نقطه امن خودش خارج بشه. ولی واقعیت چیز دیگه ای ما صاحب قدرتی هستیم که می تونیم هرناممکنی رو ممکن کنیم. ما ذهنی دازیم که بی نهایته وتنها مختص ما انسانهاست وتکه ای از وجود خداست. پس باور لاغر شدن رو یاد بگیریم تکرارش کنیم تکراش کنیم تا به یه ایمان قلبی تبدیل بشه. درسته ایمان به چیزی که دیده نمی شه سخته چون ما هر روز با جسم چاقمون روبه رو هستیم. ولی ما به خواست خدا به غیب ایمان داریم به حضور خدایی که دیده نمی شه ایمان داریم پس لاغری جسم ما حتمی وشدنی هست همین حالا هم هست کافیه منتظر رسیدنش باشبم وبا اشتیاق هر روز ادامه بدیم وبدونیم ما تونستیم پس جنم لاغر شدن وتغییر کزدن در ما هست باور کنیم هیج نشدنی در کار نیست. به امید سعادت همه دوستان خوبم واستاد بی نظیرمون
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
این سوال دوست عزیز رو می خواستم با تجربیات خودم جواب بدم
این سوال که آیا من با دوره تناسب فکری می تونم لاغر بشم یا نه؟
من زمانی که این دوره رو تهیه کردم ته خط بودم
این ته خط بودن خوب بود
چون من تسلیم این دوره شدم
اگه شما از هر چیزی و هر روشی برای لاغری استفاده کرده باشید همین سوالم نمی پرسید و میگید بزار این روش غیر فیزیکی رو امتحان کنم ببینم چی میشه
من بی نهایت با چاقی مشکل داشتم
تو تمریناتم گفتم و دیگه نمی گم و میدونم همه ی چاق ها این رنج هارو تجربه کردن
ولی طبق این فایل من یه روز ی چاقی رو آموزش دیده بودم و اونقد رتکرار کرده بودم که شده بود برام مثل آب خوردن
هر آموزشی اولش چالش های خودش رو داره
ولی واقعا آیا من اونقدر عاجز شدم که دربس بشینم آموزش بینم یا نه؟
چاقی برای من شده بود کابوس 24 ساعته و من هیچ راه دیگه ای رو سراغ نداشتم
حساب کنید من 5 سال برای اینکه چاق نشم هر چی رو می خوردم معذرت می خوام بالا میاوردم و بعدا فهمیدم این یه جور بیماری بوده
خودتون حساب کنید دیگه چیکار داشتم می کردم با خودم
و اما در مورد برچسب هایی که ما به خودمون می زنیم
همیشه این برچسب ها هستند که مارو اسیر می کنند و غولی از نشدن ها و ناتوانی هارو برامون میسازن
یکی از آشناهای نزدیکم بهم می گفت من نمی تونم خیلی سریع بدوم چون من وقتی به دنیا اومدم 20 روز بیشتر شیر مادرمو نخوردم و اونقدر بنیه ی قوی ندارم و بعد که مادرش بهش گفته بود که کی گفته تو 6 ماه شیر خوردی ولی همراه با شیر خشک ، دویدن اون فرد بیشتر شده بود.
یا مثلا من خودم سالهاست که گیاه خوارم و اونقدر دلیل محکم برای تقویت بدنم دارم که کسی باورش نمیشه چون یه عالمه آدم و ورزشکار دیدم که چه عضلاتی دارن و چقدر سلامتن در حالی که گیاهخوارن یکیشون یه ایرانیه دورگه اس که چند سال پیش قوی ترین مرد آلمان بود و نه تنها گیاهخوار بود که گیاهخوار وگن بود یعنی محصولات حیوانی مثل شیر و ماست تخم مرغ و کشک و عسل هم نمی خورد
یا یه مثال دیگه معلولین زیادی که کوهپیمایی های بسیار طولانی می کنند و با عصا کیلومترها از کوه بالا میرن
یا نوازنده هایی که معلولیت دارن ولی عالی ساز میزنن یا خلبانی می کنن یا رانندگی می کنن یا کارای هنر ی رو فقط با دهانشون انجام میدن مثل نقاشی کشیدن و یه عالمه مثال از اینکه نشون میده یاد نگرفتنی وجود نداره
این دروغه که یادگیری یه چیزی سخته یا نمیشه یا هر برچسب دیگه ای به خود زدن
من الان دارم این صحبت هارو می کنم که از این روش نتیجه گرفتم و با تعهدی که از خودم نشون دادم هر روز فایل هامو کار کردم
شما خیلی توضیح عالی دادین که کسی که برچسب به خودش میزنه نمی خواد از منطقه امن خودش خارج بشه
در مورد تناسب فکر ی بله باید از منطقه امن خارج شد
باید ایمیل ساخت
باید تو سایت ثبت نام کرد
باید هزینه پرداخت کرد
باید جزوه پرینت گرفت
باید هر روز کار کرد و گوش داد و نوشت
باید تایپ کرد ووو
این کارا عشقه
میدونید چرا
چون با این دوره هم خوش میگذرونید هم لاغر میشید هم تو یه عالمه از جنبه های زندگیتون پیشرفت می کنید
همین فایل خودش کلی آموزش به همراه داشت
همین فایل منو یاد یه عامه الگو تو کره ی زمین انداخت که با هر شرایطی تونستن تو کاری متخصص بشن و به زندگیشون به زیبایی ادامه بدن
همین فایل یادم داد که اومدن از منطقه امنم منو به آزادی های رسوند که یه روزی آرزوم بود
امروز خواهر بهم گفت که چقدر با تعهدی که به این دوره داشتم عالی ننتیجه گرفتم
خدارو شکر خدارو صدها هزار مرتبه شکر
من روش لاکپشتی رو خیلی دوست دارم آهسته و پیوسته و همیشگی
و گرنه تا دلتون بخواد یه شیطانی درونمون هست که یه چیزایی رو بولد میکنه که آدم باورش نمیشه تحت تاثیر اونا از حرکت ایستاده
همین دیروز با خانمی صحبت می کردم که از ترس یاد نگرفتن رانندگی از سال ها پیش که پول آموزش رانندگی 80 هزار تومن بوده تا حالا که شده 1/5 میلیون تومن ، هر بار ثبت نام کرده ولی نرفته کلاس
در صورتی که این خانم سالهاست داره عالی خیاطی می کنه و با ترس هاش تو خیاطی مواجه شده و اونارو پشت سر گذاشته و تونسته پدال چرخ رو طبق نیازش فشار بده ولی از فشار دادن پدال گاز ماشین ترسیده
واقعا چه فرقی داره یادگیری با هم؟
خیلی ممنون از این فایل با ارزش
گام سی ام .
سلام سلام . خیلی خوشحال هستم که تا اینجا رسیدم و مصمم هستم تا انتها در این مسیر باقی بمانم تا ذهن چاق را به ذهن متناسب و شخصیت خودم را تغییر بدهم.
باور کردن لاغر شدن
اولین ویژگی یک ذهن چاق این است که باور کرده نمی تواند تغییر کند و از حالت چاقی به لاغری برسد . بنابراین ، موضوع باور کردن باید خیلی برای ما مهم باشد و برای ایجاد آن تمرین کنیم .
هم چنین یک ذهن متناسب هم باور کرده است که نمی تواند چاق بشود .
افراد چاق بارها برای تغییر شرایط خود اقدام کرده اند چون روح آنها ریشه در تناسب دارد و این شرایط چاقی و توهمی که ما در اثر باورهای اشتباه ایجاد کرده ایم، را نمی پذیرد . اما نتیجه را باوری که در طی سال ها و به سبب تکرار در ذهن ما نهادینه شده است ، رقم می زند.
من باور دارم که میتوانم به راحتی با استمرار و ادامه دادن زبان های زنده ی زیادی یاد بگیرم.
من باور دارم میتوانم که غذاهای خوشمزه ای تهیه کنم.
من باور دارم که در تزیین و سفره آرایی هنرمند هستم.
من باور دارم که حفظیات من بسیار قوی است.
من باور دارم که میتوانم کاری را که دوستش دارم به نحو احسن انجام بدهم.
من باور دارم که در انتخاب رنگ و چینش اشیا ، استعداد دارم.
من باور دارم که در یادگیری کار کردن با لوازم الکترونیک مهارت دارم.
من باور دارم که قدرت و خلاقیت نویسندگی دارم و می توانم نویسنده ی قابلی بشوم.
من باور دارم که دستخط زیبایی دارم .
فایل تصویری:
توانایی خود را باور کنید.
آیا من می توانم از دوره ی آموزشی نتیجه بگیرم ؟ این سوال درستی نیست و به نظر من سوال درست این است که:
آیا من توانایی لاغر شدن را در خودم می بینم ؟
چرا من باید لاغر باشم؟
آیا من می توانم در طول مسیرم ، متعهد باشم و استمرار داشته باشم ؟
وقتی شیطان درون بخواهد ما را گمراه کند ، از هر ترفندی استفاده می کند. مثلا مزیت ها و خصوصیات خوب ما را در نظرمان کوچک و بی اهمیت جلوه می دهد ، ناامید می کند ، ضعف های ما را بسیار بزرگ و بد جلوه می دهد تا از خودمان ناراضی شویم و بدمان آید.
هر کاری نیاز به توانایی ذهنی دارد ، اما چون چاقی در نظر افراد چاق بسیار بزرگ و غیرقابل دسترس شده است نمی توانند باور کنند که می شود از این وضعیت رها شد و برای همیشه در حالت متناسب باقی ماند.
اگر تا امروز که گام 30 ام هست ،آمده ای باور کن که می توانی تا رسیدن به تناسب هم پیش بروی.
احساس توانایی را در خود ایجاد کنید و حرکت کنید و اقدام کنید برای متناسب شدن..
من دو دوره از سه گانه ی دوره های لاغری با ذهن را دارم و به این باور رسیده ام که علاوه بر پرداخت بهای مالی محصول باید بهایی دیگر نیز پرداخت شود تا نتیجه به دست آید . بهای احساس : احساس خوبی که خرج حضور در این مسیر می کنیم ، در آینده ای نزدیک به ما برگشت می شود .
بهای زمانی : که مدتی که در سایت هستیم میتوانستیم صرف کارهای دیگر بکنیم .. این متفاوت بودن از دیگران و استفاده ی متفاوت و آگاهانه از وقت نتیجه ای دلچسب و فوق العاده هم به همراه دارد.
نشان های دریافت شده
باور به زبان ساده همان ذهنیتی است که در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد. باور انواع مختلفی دارد که برخی از آنان به ما برای موفقیت و پیشرفت کمک میکنند؛ و برخی دیگر نیز برعکس باعث پس رفت و شکست ما میشوند.
باورها را به طور کلی میتوان به دو دسته باورهای منفی و باورهای مثبت تقسیم کرد.
اگر از تأثیر باور بر زندگیمان با خبر شویم و بدانیم که اساس اصلی قانون جذب باور است هر چه زودتر به دنبال راه هایی برای تغییر باور های غلط و یا همان منفی خود می گیریم ، همینطور به دنبال راه هایی برای چگونگی شکل گیری باور های درست یا همان مثبت می افتیم.
قدرت باور که اغلب به عنوان ایمان و اعتقاد نیز شناخته می شود، نیرومند ترین و خلاق ترین نیرو در جهان است.
باور ها نقش مهمی را در زندگی ما ایفا می کنند زیرا بسیاری از موفقیت ها و شکست های زندگی هر فرد ناشی از باورهای درونی او است. باور ، تأثیر بی نظیری در انجام پذیری و یا انجام ناپذیری اکثر تصمیمات ما دارد.
باور در واقع همان ذهنیتی است که در تفکر ما و ضمیر ناخوداگاه ما وجود دارد.
باور نوعی نمایش ذهنی از یک نگرش مثبت یا منفی در انجام امور مختلف است به زبان ساده تر باور یعنی تکرار مداوم یک تفکر در طول زمان
مردم اصولا چیزی را باور میکنند که با ذهن و تفکراتشان در تضاد نباشد. آنان تفکراتی را باور می کنند که با ذهنیت اصلی آنان در ارتباط با عملکرد جهان سازگار است، به همین دلیل است که یک باور غلط باعث ایجاد چندین باور غلط دیگر می شود. (کوین ترودو)
انواع باور ها
به طور کلی باورها را میتوان به دو دسته باور های مثبت و باورهای منفی تقسیم بندی کرد.
این بدان معناست که تمامی باورهایی که ما در زندگی داریم زیر مجموعه این دو دسته هستند. به طور مثال باور های محدود کننده جزء باور های منفی به حساب می آید و باورهای انگیزه ساز جزء باورهای مثبت محسوب میشود؛
باورهای مثبت
برخی از باورها سبب ایجاد انگیزه مضاعف می شوند و سبب موفقیت و پیشرفت در کارها می گردند. باورهایی که نیرو و انرژی ما را در انجام کارها افزایش می دهند، سبب ایجاد یک نیروی مضاعف در انجام کارهای گوناگون می گردند و انرژی ما را برای انجام کارهای سخت افزایش می دهند.
باور های مثبت درونی که در واقع همان ایمان و اعتقادات هر فرد می باشند، سبب افزایش اعتماد به نفس ما می گردند و انرژی درونی ما را برای مقابله با مشکلات زندگی افزایش می دهند.
ما با تقویت باورهای مثبت می توانیم این انرژی ها را درونی کرده و از آن برای دستیابی به اهداف بزرگ خود بهره ببریم.
به این ترتیب باور مثبت، محرک ما در انجام کارهای گوناگون و دستیابی به موفقیت به شمار می رود.
تأثیر باور های مثبت بر زندگی:
باورهای مثبت سبب افزایش تمرکز ما در زندگی می گردند. باورهای مثبت به ما کمک می کنند تا به اهداف خود برسیم.
باورهای مثبت سبب افزایش ایمان و اعتقاد قلبی ما می گردند و انرژی مضاعفی را در وجود ما ایجاد می کنند.
افزایش باورهای مثبت، میزان ریسک در زندگی را کاهش می دهد. باورهای مثبت سبب افزایش تفکرات مثبت و سازنده می گردد و در نهایت منجر به موفقیت و پیشرفت بیشتر در زندگی می گردد.
اگر باورهای مثبت خود را تقویت کنیم به آسانی می توانیم در شرایط دشوار زندگی مشکلات خود را برطرف کنیم.
باورهای منفی و تأثیر آن در زندگی
نوع دیگری از باور نیز وجود دارد که سبب ایجاد محدودیت در انجام کارها می گردند.
در صورتی که باورهای منفی در ذهن ما وجود داشته باشند، در واقع مانع بزرگی برای رسیدن به موفقیت می باشند.
باورهای منفی قدرت انجام کارهای گوناگون را از شما گرفته و سبب رسیدن به ناکامی می گردند به همین دلیل باید نهایت سعی خود را در کاستن از باورهای منفی داشته باشیم.
باور های انسان در واقع مسیر پیشرفت او در زندگی را مشخص می کنند. بسیاری از افراد به دنبال کسب موفقیت در زندگی هستند و برای دستیابی به اهداف خود باید نیروی باور را برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود مورد استفاده قرار دهند.
بیشتر افکار ما حاصل باورهای درونی هستند و نقش مهمی را در تصمیم گیری ها و عملکرد ما در شرایط گوناگون بر عهده دارند.
تأثیر باور های منفی بر زندگی:
راهکارهای تغییر باورهای غلط
راهکارهای مختلفی برای تغییر باورهای اشتباه یا غلط وجود دارد که توسط این راهکارها می توانیم زندگی خود را تغییر داده و نگرش خود را نسبت به پدیده های گوناگون تغییر دهیم.
تغییر باورها به خصوص در مورد باورهای منفی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
با تغییر باورهای منفی می توانیم عملکرد خود را در زندگی مان بهبود بخشیده و در زمینه های گوناگون، موفقیت و پیشرفت های بسیار زیادی را به دست آورده و به اهداف خود برسیم.
شناسایی باورهای منفی، اولین گام برای تغییر باورها می باشد.
الگوهای مختلفی برای تغییر باورهای منفی وجود دارد که توسط این الگوها می توانید باورهای مثبت را جایگزین باورهای منفی کرده و در انجام کارهای گوناگون به موفقیت برسید.
ایمان و اعتقاد ارتباط مستقیم با باور دارند. در صورتی که شما ایمان و اعتقاد قلبی خود را تقویت کنید، به آسانی می توانید باورهای منفی را از ذهن خود دور کرده و در مراحل مختلف زندگی موفقیت های بی شماری را به دست آورید.
در تغییر دادن باور ها باید به این نکته نیز توجه داشته باشید که باور دو نوع است:
یکی باورهای درونی و دیگری باورهای بیرونی؛ باورهای بیرونی و ظاهری را سریع تر از باورهای درونی که به صورت بنیادی در وجود ما قرار گرفته اند می توان تغییر داد. در صورتی که برای تغییر باورهای درونی باید در کنار ایمان قلبی، از نیروی صبر نیز بهره برد.
اگر بخواهیم یک باور جدید و مثبت برای خودمان بسازیم و این باور با باور های منفی ما تناقض داشته باشد؛ انرژی زیادی از مغز ما صرف می شود، در نتیجه مغز تلاش میکند که ما را منصرف کند پس هیچگاه نا امید نشویم و به راهمان ادامه بدهیم .
ارتباط بین باور و ایمان
ایمان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل در تغییر باور می باشد. برای تغییر باورها باید ایمان و اعتقاد قلبی ما این باشد که می توانیم شرایط را تغییر داده و با تغییر باورهایمان، در جهت موفقیت و پیشرفت بیشتر گام برداریم.
جایگزین کردن باورهای منفی با باورهای مثبت سبب ایجاد تغییر بزرگی در کیفیت زندگی ما می گردد و زمینه را برای موفقیت های بعدی فراهم می آورد.
ایمان و اعتقاد نیز از باورهای افراد سرچشمه می گیرد.
ایمان و اعتقاد در واقع یکی از انواع باورهای مثبت می باشند.
مدل های ذهنی انسان باورهای او را می سازند و این مدل ها در ادراک و نحوه عملکرد انسان نقش مهمی را ایفا می کنند.
ایمان و باور در رسیدن به موفقیت و پیشرفت در زندگی افراد نقش مهمی را برعهده دارند.
باور اگر با اطمینان و یقین همراه شود، به آن ایمان گفته می شود.
ایمان نیرویی شگفت انگیز است و بر ذهن انسان بسیار تأثیرگذار می باشد. بنابراین برای دست یافتن به اهداف مورد نظر خود در زندگی باید به آن هدف ایمان داشته باشیم و باور قلبی ما رسیدن به آن باشد.
در این صورت باور و ایمان قلبی ما سبب ایجاد تحول در زندگی مان می گردد و هدف ها و آرزوهایمان به حقیقت تبدیل می گردد.
هرچقدر میزان ایمان واعتقاد ما بیشتر باشد، تکاپوی ما برای دستیابی به اهدافمان افزایش پیدا می کند و در نهایت می توانیم با موفقیت در جهت رسیدن به اهداف خود گام برداریم و در این مسیر به موفقیت و پیشرفت برسیم.
زیرا در این صورت توانایی ها و مهارت های خود را باور می کنیم و با ایمان به مهارت های فردی خودمان، می توانیم شرایط زندگی مان را تغییر داده و موفقیت های بیشتری را به دست آوریم.
قدرت باور
قدرت اعتقاد و باور ، نیرویی درونی را ایجاد می کند که سبب ایجاد معجزه در انجام کارهای گوناگون می گردد.
بسیاری از رفتارها و عملکردهای انسان ناشی از باورهای درونی می باشد. میزان موفقیت و پیشرفت ما در زندگی نیز به همین عامل بستگی دارد.
حقیقت های بسیار زیادی در زندگی ما وجود دارند که حاصل باورهای درونی ما می باشند.
باور در بسیاری از تصمیمات مهم زندگی تأثیرگذار می باشد و از قدرتمندترین نیروهای درونی به شمار می رود.
با تغییر باورهای منفی می توانیم تحول بزرگی در زندگی خود ایجاد کرده رفتار و عمل و واکنشها و سرنوشت و دنیای اطرافمان را نیز تغییر دهیم .
با بررسی افکار و مدل های ذهنی خود می توانیم باورهای درونی تان را کشف کرده و آن ها را مطابق با انتظارات خود از شرایط زندگی مان تغییر دهیم.
در واقع باورهای درونی هر یک از ما نشأت گرفته از مدل ها و تصورات ذهنی می باشند. در هرکاری ابتدا تفکر می کنیم و سپس مطابق مدل های ذهنی به انجام آن کار می پردازیم.
بنابراین برای تغییر باورهای منفی و مخرب باید این باورها را به چالش کشیده و شیوه های جدیدی از تفکر را جایگزین این تفکرات منفی گرایانه کنیم ، از این طریق می توانیم زندگی خود را متحول کرده و شرایط را برای کسب موفقیت بیشتر تغییر دهیم .
تأثیر باور در زندگی
انرژی لازم برای دستیابی به اهداف گوناگون از باورهای مثبت انسان تأمین می شود. بنابراین باورهای ما در واقع پلی برای رسیدن به پیشرفت و موفقیت در زندگی مان می باشند. کنترل شرایط گوناگون زندگی و رسیدن به موفقیت های بیشتر نیاز به افزایش باورهای مثبت و تغییر نگرش و باورهای منفی دارد.
چیزی که ما اساسا در مورد خودمان باور داریم منجر به تصمیم گیری در شرایط گوناگون زندگی می گردد و تجربه های مختلف در لحظه های گوناگون را ایجاد می کند. ایمان و اعتقاد نیروهای قدرتمندی هستند که بر سلامتی و توانایی ما تأثیرگذار است.
باورهای ما تحت تأثیر عوامل شخصی و یا فرهنگی قرار دارند و از این طریق رفتار ما را تغییر می دهند.
ایمان و اعتقاد سبب ایجاد احساس امنیت بیشتر شده و یافتن افرادی که اعتقادات مشابه دارند، سبب افزایش ارتباطات فردی و اجتماعی می گردد.
باور ها می توانند مانند یک موتور متحرک ما را به سمت موفقیت ببرند و یا می توانند مانند کفش هایی سنگین ما را از ادامه راه منصرف کنند.
باور های درونی اگر غلط یا منفی باشند مشخص است که ارتعاشات ما نیز منفی است؛ پس در نتیجه قانون جذب برای ما بر عکس عمل می کند و به جای به ارمغان آوردن پیروزی های مختلف برای ما فقط شکست پدید می آورد.
قانون جذب یک قانون طبیعی است که فقط با ارتعاشات ما یعنی همان باور ها، افکار و ایمان ما سر و کار دارد.
اینکه ما آدم خوبی هستیم و یا آدم بدی هستیم برای قانون جذب فرقی ندارد زیرا این قانون طبیعی بر اساس قوانین حاکم بر جهان هستی برای ما عمل می کند.
باور چگونه شکلی میگیرد؟
ذهنیت ما باورهای درونی مان را شکل میدهند و موفقیت یا شکست ما در انجام بسیاری از کارها به دلیل همین باورهای ذهنی می باشد.
توجه و تمرکز بر روی افکار مثبت سبب وقوع اتفاقات خوب در زندگی می گردد و می توانیم انرژی مثبت حاصل از باورهای درونی خود را درک کرده و آن ها را در زندگی به کارببریم. باورهای مثبت قابلیت های فردی ما را تقویت کرده و کیفیت زندگی ما را بهبود می بخشد.
در شرایط گوناگون زندگی خوش بین باشیم و همواره جنبه مثبت اتفاقات را در نظر داشته باشیم و از پرداختن به جنبه منفی آن ها خودداری کنید.
به آینده امیدوار باشیم و اهداف خود را با شجاعت دنبال کنیم . باور داشته باشیم که
افکار درونی خود را تغییر داده و تنها افکار مثبت و همسو با اهداف خود را در نظر داشته باشیم.
در انجام اهدافمان جسور باشیم و تا رسیدن به نتیجه مطلوب دست از استمرار برنداریم .
همواره به دنبال عملی کردن اهداف خود باشیم و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکنید.
باور قلبی ما سبب افزایش انگیزه مان می گردد.
برای تقویت باورهای مثبت بهتر است روزانه دقایقی را به تمرکز بر روی آرزوها و اهداف خود اختصاص دهیم.
با این کار می توانیم باورهای مثبت را در وجودمان ایجاد کرده و شانس خود را برای دستیابی به اهدافمان افزایش دهیم.
هدف گذاری یکی از کلیدی ترین اسرار موفقیت است.
در صورتی که بتوانیم برای یک بار، کاری را انجام دهیم که بر خلاف باورهای محدودکننده درونی مان باشد، این موفقیت عاملی برای از بین بردن باورهای منفی خواهد بود و کامیابی ما در آینده را تضمین خواهد کرد.
به این ترتیب با تغییر باورهای منفی و محدود کننده می توانیم ذهن خود را در جهت دستیابی به اهداف مان هدایت کنیم. بنابراین ما با تغییر باورهای منفی خود، می توانیم مسیر زندگی مان را به سمتی که دوست داریم هدایت کنیم و آرزوهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم.
(برداشت از سایت *** )
هدف ما در اینجا تناسب اندام هست .
وقتی ما هر روز ساعاتی را به مطالعه و گوش دادن و انجام تمرینات می گذرانیم کم کم ذهنیت ما در مورد تناسب اندام تغییر می کند . کم کم تمایلات ما تغییر می کند و کم کم دستورات ذهنی ما برای عمل تغییر می کند .
برای همین هم هست که لاغری با ذهن آسانترین کار دنیاست . هر چقدر ما بیشتر با محتوای این سایت روزمان را بسازیم ذهنیت و باورهای ما بیشتر به تناسب اندام نزدیک میشود . به جای اینکه همواره به چاقی و نتوانستن فکر کنیم به توانایی و تناسب اندام فکر می کنیم . انتظارمان از خودمان تغییر می کند . روحیاتمان تغییر می کند و ایمانمان به خودمان برای رسیدن به تناسب اندام بیشتر میشود و عمل ما در راستای تناسب اندام حرکت می کند .
باور کنیم که رسیدن به تناسب اندام اصلا سخت نیست . فقط کافیست به توانایی خود ایمان داشته باشیم و رفتارهای خود را بر اساس لاغر شدن و سلامتی تحلیل کنیم.
وقتی باور کنیم که رفتار ما همسو با هدفمان است انتظار ما در جهت تناسب اندام حرکت میکند .
اغلب اوقات تفسیر ما از اعمالمان در جهت منفیست . یعنی ذهنیت خوبی نسبت به عملمان نداریم . حتی اگر خیلی هم از نظر ظاهری عملمان درست باشد باز هم تحلیل ما از رفتارمان در جهت منفی و نامساعد است .
همین ذهنیت نسبت به عمل سبب میشود ما در انجام کارهایمان حس خوب نداشته باشیم و با سرزنش خود قدرت عمل را کاهش دهیم .
تغییر ذهنیت نسبت به عمل بسیار مهم است و یکی از عوامل رسیدن به هدف است .
اگر ذهنیمان را نسبت به عمل خود تغییر ندهیم هرچقدر که کار درست انجام دهیم باز هم آن را باور نداریم .
پس باور کنیم ما همواره در جهت تناسب اندام حرکت می کنیم و حتی اگر حرکتمان خیلی ارام باشد اما رسیدن به هدف قطعیست .
باسلام.گام ۳۰باور کردن لاغر شدن
یاور خیلی قدرتمند است نه تنها در مسیر لاغر شدن، در تمام جنبه های زندگی باور نقش مهمی دارد
باورهای مخرب مثل طوفانی می مانند که وقتی وارد ذهنت می شوند همه چی را از سر راه بر می دارند و تبدیل به مخروبه می کنند ذهن منفی همیشه باورهای اشتباه را قوی تر و قدرتمند می کند ذهن چاق اسیر باورهای اشتباه آست برای همین بارها و بارها برای لاغر شدن و لاغر ماندن تلاش کرده ایم اما چون نتیجه نهایی بر اساس باورهایی که داریم رقم می خورد موفق نشدیم..
وقتی باور داشتم خوردن باعث چاقی می شود همیشه ترس از چاقی مانع خوردن می شه
ترس از چاقی برای من انتخاب می کرد که کدوم غذا را بخورم و کدوم غذا را نخورم
ترس از چاقی مرا در محدودیت و محرومیت قرار می داد
ترس از چاقی مرا وادار به گوش کردن و تهیه کردن انواع و اقسام تبلیغات سوق می داد
همه اینها بر اساس باورهایی بود که در ذهن من کاشته شده بود—و نتیجه را همین باورها رقم می زد
باور کردن مربوط به همه افراد، در جنبه های مختلف زندگی تاثیر دارد مثلا شخصی باور ندارد که می تواند در انتخاب همسر موفق باشد و همین باور باعث می شود که بارها و بارها اشتباه انتخاب کند و انتخابهای اشتباه با روح و روان او بازی می کند یا شخصی باور ندارد که می تواند در کسب و کار آزاد موفقیت کسب کند بارها تلاش می کند کارهای مختلفی برای رسیدن به موفقیت انجام می دهد ولی نتیجه بر اساس باور او رقم می خورد چون اعتقاد دارد که عرضه business را ندارد
یا ممکن است شخصی در اشپزی خانه داری خیاطی بسیار توانمند باشد ولی هیچوقت خودش را باور نداشته باشد و همیشه احساس بیهودگی و کمبود موفقیت را به همراه خود حمل کندکه بسیار سخت و رنج اور است و مخصوصا کلمات ناسزا مثل خنگ یا بی عرضه هم از اطرافیان بشنود که نهایت این افکار، افسردگی و بیماری است
بنابر این برای متناسب شدن و در هر جنبه دیگر از زندگی نیاز داریم ابتدا باور توانستن را در خود تقویت کنیم و باور کنیم که می توانیم لاغر بشویم
باید تمام تواناییهایی که در زندگی کسب کرده ایم را مرتب مرور کنیم و اول خودمون را باور کنیم که توانایی داریم در هر کاری موفق بشیم مثل خیاطی که تغییرات زیبایی روی لباسهای عروس انجام می دهم یا اشپزی همیشه از ایده های خودم برای پخت و پز استفاده می کنم و جتی ادویه مخصوص خودم را دارم همه اینها توانایی هایی است که دارم در نتیجه توانایی متناسب بودن را هم دارم چون در خیلی موارد ثابت کرده ام که توانایی دارم پس قادرم ذهن لاغری داشته باشم
می توانم تغییر کنم اگر ذهنم را تغییر دهم و تغییر ذهن با تغییر باورهاست بدن ما با هر فکری سازگاری دارد هر فکری را تکرار کنیم قوی می شود و بدن واکنش نشون می دهد اگر تصویری از خودم داشته باشم که ناتوانم یک تصویر اشتباه است باید به خودم بر چسب خوب بزنم که من می توانم و توانایی هر کاری را دارم من شجاع و نترس و با قدرت و ایمان ،صبورانه به سمت هدفم می روم همانطور که ذهنم چاقی را آموخته خیاطی را آموخته اشپزی را آموخته درست زندگی کردن را آموخته پس قادر است لاغری را هم بیاموزد چون در ابن جهان همه جی دوسویه است اگر ذهن چاقی داری می توانی ذهن لاغری هم داشته باشید تا حالا که موفق نشدم چون در مسیر اشتباهی قرار داشتم و این مسیر را مدام تکرار می کردم اما به مقصد نمی رسیدم لاغری با ذهن یک مسیر درست هست که مطمعنم به مقصد می رسم چون باور دارم
چون احساسم بهتره
چون هنگام خوردن هیچگونه ترسی ندارم
چون در خوردن آزاد هستم
چون خودم انتخاب می کنم چه موقع بخورم و زمان گرسنگی و سیری را دریافت می کنم -گاهی شیطان می خواد من را ضیعف کند مثلا می گه تو عرضه نداری فلان کار را انجام بدی ذهن به تمام تواناییهایم توجه نمی کند و فقط زوم می کند که تو خنگی که نتوانستی زبان دیگری را یاد بگیری
اینجا باید من به توانایی هم مثل اشپزی—خیاطی—خانه داری —تربیت خوب فرزندانم —-طراحی لباس و….فکر کنم و خودم را باور کنم و اطمینان داشته باشم که می توانم —من آدم توانمندی هستم و حرکتم را به سمت متناسب بودن ادامه می دهم تا به نتیجه نهایی برسم🙏
باسلام گام ۳۰ : باورکردنی لاغر شدن
ارث ،ژنتیک ، تحریکات عصبی ،ترس از خوردن ، ورزش ورژیم و………… از جمله فرمولها و باورهای غلط ذهنی هستند که چاق شدن را دربردارند .اعتقادوباور به هرچیز سهم بزرگی در رسیدن به همان مطلب را دارد .چون توجه به ان مطلب را به دنبال دارد وتمرکز وتوجه به هرچیز چون باعث مرور وتکرار ان است انرا در ذهن ذخیره می کند وقتی رفتار وفرمول در ذهن ذخیره شد باور ما را درانجام دادن ان کار وتشکیل عادت مارا بوجود می اورد .وقتی ما توجه به رفتارهای چاق کننده داریم ومدام انها را تکرار می کنیم ان رفتارها در دهن ذخیر ه می شود وبه مزاق ذهن خوش می اید پس رفتارها وفرمولهای ذخیره شده در ذهن به شکل عادت رفتاری چاقی در رفتار ذهن ما بروز کرده ودرنهایت چاقی جسم ما را تشکیل می دهد.همانطور که باور به چاقی رفتارهای چاق کننده را تقویت می کند وباعث چاقی می شود باور به لا عری هم اساس وبنیان تقویت وافزایش رفتارها وفرمولهای متناسب کننده را بدنبال دارد که نتیجه ان لاغری وتناسب اندام می شود.اگر باور نداشته باشیم که لاغر می شویم مانند نمی توانیم لاغر شویم مانندچاقها که باور ندارن لاغر می شوند برای همین هرچه واز هر راهی تلاش می کنند بخاطر اینکه باور ندارند لاغر می شوند پس لاغر ومتناسب نمی شوند. تقریبا نصف مسیر رسیدن به تناسب اندام باور واطمینان به متناسب ولاغر شدن است .
باورداشتن به تناسب وهرکاری هم برای لاغرها وهم برای افراد چاق بسیار حائز اهمیت است.
چاق ها در امورهای دیگر زندگیشان موفقند چون باور دارند که می توانند .لاغرها هم اگر متناسب هستند چون باورشان این است اگر باور نداشته باشند چه درتناسب وچه دیگر امورات زندگیشان موفق نمی شوند.باور به یک موضوع علاوه برموفقیت دران موضوع موثر بر دگرگونی موضوعهای دیگر وابسته یا غیر وابسته به ان موضوع نیز می شود . برای لاغرشدن اول باید باور کنیم که می توانیم لاغر شویم واین باور باید درذهن ذخیره شود تا کار تناسب راحت واسان صورت گیرد.
درطول مدتی که تلاش برای لاغر شدن از طریق ورزش وشنا وجکوزی ورژیم وترس از خوردن وحرص و ولع خوردن ووزن گیری وسایز کردن را داشتم در واقع باور به توانمندی به لاغر شدن را نداشتم که بجای ذهن از فرمولهای گول زننده استفاده می کردم .اگر توانمند نبودیم اینهمه راهها وروشهای سخت ورنج اور رابرای لاغر شدن نمی رفتیم ووقتی شکست می خوردیم دوباره شروع نمیکردیم واز روش دیگری استفاده نمی کردیم .ازنوشروع کردن واستمرار مسیر لاغر شدن با روشهای بافشار غیر از ذهن خو نشان دهنده توانمند بودن چاقها برای لاغر شدن بوده .پس افراد چواق بسیار توانمند هستند اما راه وروش صحیح لاغر شدن را نمی دانند وبه اشتباه حرکت می کنند. با امتحان کردن همه روشهای علط لاغری وبه نتیجه نرسیدن متوجه شدیم که اصلی ترین راه لاغری کار روی ذهن است که به هدف تناسب برسیم اما باید توجه داشته باشیم وقتی از مسیر لاغری با ذهن استفاده می کنیم نباید به خود تلقین کنیم که یاد نمی گیریم ازما گذشته ذهنم نمی کشه خسته ام نمی فهمم مغزم کشش نداره من فراموشکارم ودر ذهنم جا نمی گیره حوصله خوندن وانجام تمرینات را ندارم وقتم رو میگیره وقت ندارم کارهام خیلی زیاده دیگه به این نمی رسم و………
اگر واقعا می خواهیم متناسب شویم بایدوقت بگذاریم وتلاش کنیم یاد بگیریم وتمرینات را با دقت وحوصله واشتیاق انجام دهیم وبهانه برای در رفتن از مسیر نیاوریم .
تغییر باورها ،عادتها را تغییر می دهد وعوض شدن عادتها انتظار تغییر درجهت ان حرکت وان زمینه را برایمان دارد.باید افکار ی که حرکت درمسیر وانجام تلاش برای تغییر را ضعیف می کند را کنار گذاشت وافکار درست را تقویت وجایگزین فکرهای اشتباه کرد.نباید در ذهن خود باور وتصویر اشتباه ذخیره کرد.اینکار برچسب زدن به خوداست .چون نمی خواهیم تغییر کنیم بهانه می اوریم وبه خود برچسب های خسته شدم فراموشکارم حوصله ندارم و……. رامیزنیم که در جهت لاغری حرکت نکنیم .ترس از سختی راه وسختی تغییر باعث این بهانه ها وبرچسب زدن برخودمان می شود.
اگر ما توان یاد گیری لاعری را نداریم وفراموشکاریم ویا ذهن ما نمی کشد ویا حوصله نداریم ویا ………پس چطور چاقی را یادگرفتیم چطور توان یادگیری چاقی را داشتیم .اگر ذهن ما ناتوان دریادگیری است پس چگونه رانندگی واشپزی وخانه داری وکارهای روز مره زندگی خود را یاد گرفتیم .تغییر نکردن ما از چاقی به لاغری به علت عدم توانمندی ما نبوده بلکه مسیر لاغر شدنمان اشتباه بوده.وقتی مسیری اشتباه است هرچقدر تند وباشتاب حرکت کنی اخر به پایان نمی رسد اما اگر مسیر صحیح باشد هرچه به کندی حرکت کنی اخر به پایان کار می رسیم.🌸۱
۲–وقتی برای لاغرشدن تلاش میکردم تمام مسیرهای رژیم وورزش ونخوردن همه اشتباه بوده وهرچند بافشار بیشتری اینکارها را انجام می دادم مثل زیاد دویدن که نفس نفس بیشتر بزنم وعرق بیشتری بریزم ویا در روز فقط یکبار و یک تخم مرغ بیشتر نمی خوردم که چاق نشوم بازهم چون روش کارم اشتباه بوده دراخر لاغری چنانی یا نداشته ویا بعد از مدتی برمیگشته چون مسیر کاملا اشتباه بوده .اما مسیر لاغری با ذهن مسیر صحیحی است وبه نتیجه می رسیم چون مسیر بالذت واشتیاق واحساس خوب بدون رنج وفشار وسختی ونخوردن است.در این مسیر مهم ترین واصلی ترین مطلب با دقت گوش کردن به فایلها ویادگیری مطالب درس داده شده وعمل به نکات گفته شده وانجام تمرینات است نه هزینه پرداخت شده .خیلیها فکر می کنند با شرکت در دوره های با هزینه وپرداخت ان هزینه دیگه لاغر می شوند درصورتیکه اصلا اینطور نیست باید مطالب اموزش داده شده را یاد گرفته وعمل کرد تا ذهن دستور به رفتارهای صحیح خوردن وغذایی بدهد.نباید انتظار داشت در طی یکی دوهفته تراشیده بشیم چون ما که درمدت کوتاه چاق نشدیم که بخواهیم در ان مدت کوتاه اغرشویم همینکه در اوایا وشروع دوره احساس خوب وحال خوب داشته باشیم وعلاقه به مسیر واستمرار راه وحالت خوردن ما خوب شده باشد یعنی مسیر درست است وباید ادامه دهیم .خود من از روزی که در این مسیر لاغری شرکت کردم الان چهل روز میگذره واقعا عادتهای غذاییم تغییر کرده واحساسم خیلی خوب شده ،ارامش بیشتری پیدا کردم قبلامدت ۱۲ سال اصلا شام وصبحانه نمی خوردم تا اغر شوم ونتیجه نداشت اما حالا صبحانه را کامل می خورم وشامم را دلچسب می خورم گاهی هم اخر شب گرسنه می شوم بلز هم به اندازه نیاز ورفع گرسنگیم می خورم ودطی ای چهل روز کمر شلوارم به اندازه ۴ انگشت بسته گشاد شده همین یعنی مسیر درسته باید صبر کرد وبا حوصله واشتیاق ادامه داد.
در روشهای قبلی یکبار سال ۷۰ اقدام به لاعری کردم ۸۵ کیلو بودم ۱۲ کیلو کم کردم دوباره بعد از دوسال برگشت وبعد درسال ۷۹ اقدام کردم این بار ۱۶ کیلو کم کردم ولی ۳ سال بع برگشت وبعد در سال۸۵ اقدام کردم اینبار۸ کیلو بیشتر کم نکردم وخسته شدم وبار اخر سال۹۵ دوباره برای لاغر شدن اقدام کردم و۷ کیلو کم کردم که تاحالا ۴ کیلو از ان را از دست دادم اینها همه نشان دهنده توانمندی واراده محکم من است که می توانم لاغر شوم اما راهم اشتباه بوده ولی الان مییر درست راپیدا کردم ولطف خدا شامل حالم شد وبااستاد گرامی دراین مسیر هدایتم کردوتاحالاهم خوب پیش رفتم وراضیم. ذهن نا خود اگاه مقاوم نیست بلکه ما برای ترس از خوردن وحرص و ولع خوردن بهانه می اوریم که لاغر نشویم ودرنتیجه ذهن نا خوداگاه است که دراثر رفتارها وباورها وفرمولهای غلط به ما تلقین می کند نمی توانیم لاغر شویم .ولی با ایجاد باورهای درست وتمرکز وتوجه وتمرین وتذکر ومروربر انها توانمندی خودرا بیاد می اوریم که چقدر تلاش کردیم باسختی وفشار وشکست خوردیم اما ناامید نشدیم وباز شروع کردیم.پس همینطور که چاقی رایاد گرفتیم می توانیم لاغری را هم یاد بگیریم
خدایا بابت همه نعمتهایت سپاسگزارم واز شما استاد گرامی نیز سپاسگزارم.
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۳۰ میخواستم به این دوستانیکه گفتند در یادگیری ضعیفم ذهنم مقاومت داره بگم که من چند سال پیش خیلی دوست داشتم زبان انگلیسی یاد بگیرم ورفتم ی کتاب نصرت خریدم چون کتاب خوبیه هم کلمه انگلیسی داره هم تلفظ ومعنی برای من مبتدی عال بود هر کاری کردم جور نشد که بخونم کتاب گذشت چند سالی که دکتر بهم قرص تقویت حافظه داد منم شنیده بودم که کسانیکه خاطرات دو سالگی وبچگیشونو یادشون میاد و خاطرات جدید یادشون میره ی نوع الزایمر دارن منم فکر کردم مال الزایمر ولی مال سرکیجه و وز وز گوش بود وگفتن بهتر ی زبان یاد بگیری شروع کردم به انگلیسی یاد گرفتن تا درس ۱۴ پیش رفتم اما همش به خودم شک داشتم از اول شروع میکروم اینکار شاید ۱۰ بار انجام دادم اما درس ۱۵ نرسیدم میخواستم بگماینا دلیلش این نبود که من در یادگیری ضعیف بودم یا خنگم یا سنم زیاد دیگه مغزم نمیکشه نبود کتاب باز میکردم حفظ بودم دلیش این بود که فرمولهای مغزی من اول باید تغییر میکرد وبارها وبارها ا تحقیق کردم که چطور بخونم تا موفق بشم اما فایده نداشت واینم بگم که هنوزم اونها رو بلدم ومیتونم در اون حد صحبت کنم پس ما خنگ نیستم توانمدیم فقط نمیخوایم یکم سختی به خودمون بدیم وبه به خومون برچسب منفی میزنیم چیزی تو دنیا وجود نداره که ما نتونیم یادش بگیریم بدن ما با هر فکری سازگاره چرا فکر میکنیم که دوره تهیه کنیم لاغر میشیم یا نه اخه منکه شرکت نکردم اما شنیدم که دوره گام به گامه وهر روز تمرین داره واز همه مهمتر که تمریناتش ریزکاریهارو اصولی واساسی برطرف میکنه وما گام به گام به سرزمین لاغرها نزدیک ونزدیکتر میشیم همینطور که الان داریم دوره در مسیر لاغری طی میکنیم اگر فایل گوش بدیم تمرین انجام بدیم استمرار داشته باشیم حتما حتما به هدفمون میرسیم واگر بتونیم وتوان پرداخت دوره داشته باشیم چه بهتر مستقیم میری سر اصل مطلب لاغری اما اگه نداشتیمم دوره های رایگان هست وما رو راهنمایی میکنه وبازم موفق میشیم وما چجوری تونستیم انقد چاق بشیم میتونیم لاغر بشیم ما توانمدیم هر کسی ی جوری من با ی بچه ۴ ساله درس خوندم شاگرد ممتاز کلاسم بودم تازه رشته ام حسابداری بود هم صب تا ظهر کلاس داشتم هم بعد از طهر با بچه وهمسر این یعنی چی توانمدی وقدرت ذهنمو میرسونه دیگه پس این همه زحمت کشیدیم وهر دفعه که رزیم گرفتیم چند کیلو وزن کم کردیمم ی جور توانمدیمونو نشون میده درس خوندن وبه مقطع بالاترم رسیدن توانمدیمونو نشون میده وهزاران کار دیگه وما تواندیم ومیتونیم سنگ از سر راهمون برداریم وتا به ابنجا رسیدیم بقیه اشم ادامه میدیم تا به سرزمین لاغرها برسیم وطعم خوش اون سرزمین احساس کنیم ولذت ببریم وقتی مسیر درست انتخاب کنیم صد در صد که چه عرض کنم هزار در هزار به نتیجه میرسیم راه دیگه ای نداره فقط به متیجه رسیدن میمونه دیگه پس شک نداشته باشید وبا هم ادامه بدیم وما وقتی از دوره رایگان استفاده کردیم حالمون بهتر شده ترس از خدرنومون کمتر شده حرص ولع کمتر سده احسایمون بهتر وشده و…حالا فکر کنیید اگه دوره تهیه کنیم واصولیتر پیش بریم چه اتفاقات خوشی انظارمونو میکشه این ی نعمته که میتونید دوره تهیه کنید وبه نظرم اینکار و حتما بکنید تا زودتر به هدفتون برسید هر کسی نمیتونه این کار رو بکنه ومجبوره دوره های رایگان تکرار کنه پس به پاس شکر کذاری که میتونی دوره تهیه کنی برو جلو وتوکل به خدا حرفهای استادم گوش کن تمریناتم انجام بده به عمل تبدیل کن ببین چه نتیجه ای میگیری اصلا از خوشحالی تو پوست خودت نمیگنجی فقط که لاغری نیست درتمام جهات زندگیت تغییر میکنی بقول بچه ها بی ادبی نباشه برو حالشو ببر منظورم تهیه دوره ست وبس وفقط وفقط باید باور کنی که میتونی لاعر بشی اون موقعست که چه لخوای وچه نخوای لاغر میسید موفق باشید
خیلی از افراد استرس دارن که ما از دورهای استاد میتونیم نتیجه بگیریم ؟؟؟
در حالی که هر کدوم خودشون رو با یه ویژگی میشناسن مثلا فراموشکارم یا خنگم و یا توانایی ام کم هست .
در واقع همه ی این افراد به خودشون برچسب زدن و خودشون رو با یه خاصیت و ویژگی میشناسن .
(واقعا چرا باید خودمون رو دست کم بگیریم چرا باید به انسانی که اشرف مخلوقات هست وخداوند به خاطر دادن ذهن به بشر اون رو از بقیه ی موجودات متمایز کرده از این برچسبها بزنیم ؟
چون خودشناسی نکردیم
چون خودمون رو نشناختیم که چی هستیم و کی هستیم؟
بشر مثل یه کامپیوتر آخرین سیستم و مدل هست با کلی قابلیت به روز و بالا که ما بلد نیستم از اون آپشنها ی کامپوتر استفاده کنیم و فقط باهاش عکس و فیلمی میبینم یا فوق فوقش آهنگی گوش میکنیم و این ناراحت کننده هست که انسان با این همه قابلیت و توانایی ولی در سطح پایینی ازخودمون و توانایی هامون استفاده میکنیم چرا ؟چون ذهن داریم هم این ذهن میتونه ما رو بالا ببره هم پایین بیاره بستگی داره محتواش چی باشه پس شدیدا ورودیهای ذهنتون رو کنترل کنید .)
استاد هم میگن من قبلا به خودم خیلی از این ویژگیها رو ربط میدادم که من سربه هوام من نمیتونم کتاب بخونم و اگر بخونم خوابم میبره ولی وقتی اصول کار کردن روی ذهن رو یاد گرفتم دیگه همه چیز عوض میشه و همه چیز تغییر میکنه
وقتی ذهن فرد عوض بشه دنیای فرد عوض میشه و استاد که قبلا میگفت نمیتونم کتاب بخونم تا میخوند خوابش میگرفت ولی حالا که روی ذهنش کار کرده به راحتی ساعتها کتاب میخونه (پس همه ی ما قدرت تغییر کردن رو داریم و در هر زمینه ای که بخوایی تغییر کنی میتونی هم موفقیت فردی هم کسب و کار و هم درآمد بالاو هم روابط هم لاغری و … میتونی در زمینه ای که داری حرکت میکنی نگاه به افراد موفق اون مسیر بکنی و دنبال اونها حرکت کنی نه شکست خوردهارو ببینی و بگی خوب اگر فلانی نتونسته پس منم نمیتونم نه این از حربه های شیطان و ذهن هست که تو رو منصرف کنه تا به سمت موفقیت نری و اما ذهن ما هم که دوست نداره به سختی بیفته پس هر کاری رو که آشنایی نداره و براش سخت و رنج آور هست رو انجام نمیده و اگر ما بر خلاف ذهنمون وارد اون کار و زمینه بشیم ذهن سریع میترسه و میخواد ما رو منصرف کنه چون ذهن نمیخواد از حیطه ی امن خودش خارج بشه و کار ذهن ما این هست که همیشه بگرده ببینه آیا فردی هم بوده که نتیجه نگرفته اگر هست پس بگه ببین منم نمیتونم ولی آگاه باشیم و به دنبال افراد موفق حرکت کنیم و همیشه بگو اگر حتی یه نفر تونسته موفق بشه پس منم میتونم . )
هر تصوری در مورد خودت داری اشتباه است
مثلا اگر بگی من در یادگیری ضعیف هستم و یا بعضیا از ترس تغییر کردن و نشون ندادن به خودشون برچسب میرنن که من ناتوانم در واقع این افراد نمیخوان از حیطه ی امن خودشون خارج بشن و بارها میگن که کی حوصله داره گوش بده و تمرین کنه و به خاطر ترس از اینکه نکنه سخت باشه کار نمیکن(ذهن ما مثل یه آدم ترسو هست که سریع ما رو میترسونه چون از آینده خبر نداره و همه چیز براش گنگ هست و دوست نداره وارد راه جدید که نمیشناسه بشه ولی ما باید به ندای درونمون گوش کنیم اگر حالت خوبه اگراین حرفها رو قبول دارین و به تو آرامش میدن و … پس راهت درسته و ادامه بده و با انگیزه و اشتیاق ادامه بده و استمرار داشته باش من که با شنیدن این حرفها لذت میبرم و آرامش میگیریم و حالم خوب شده پس ادامه میدم )
چرا به خودت اعتماد نداری و بهانه میاری که من فراموشکارم و خنگم و یا دیر یاد میگیرم و همیشه توجه داشته باشین اگر این صفات رو دارین پس چطور چاق شدن رو یاد گرفتین ؟؟و زود یادش گرفتین ؟؟؟
چون جهان یک طرفه نیست پس اگر تونستی چاق بشی میتونی لاغر هم بشی کی؟
وقتی که باور کنی میتونی لاغر بشی .
(من به خودم اعتماد دارم که میتونم لاغر بشم و همیشه میگم جسم من مشتاق تغییر کردن و حرکت به سمت بهبودی و اصلاح هست به شرطی که باور کنم میتونم و مانع سر راهش نزارم به شرطی که ذهنم رو آموزش بدم تا لاغری رو یاد بگیره همانطور که چاقی رو یاد گرفت و رمز موفقیت این هست که ذهن یاد بگیره و اون وقت هست که چه تو بخوایی چه نخواهی لاغر میشی چون ذهن با خواسته هماهنگ شده وهمیشه میگم من قبلا از راه اشتباه حرکت کردم و کلی نتیجه گرفتم و حالا که در راه درستم حتما میتونم عالیتر نتیجه بگیریم اونم ماندگار چون لاعری از طریق ذهن یه راه اصولی و ماندگار هست پس من در این راه قدم بر میدارم و همیشه میگم یادش میگیریم فقط کمی نیاز به صبر داره تا نتیجه رو ایده آل ببینم همانطور که هنرهای دیگه رو یاد گرفتم مثل رانندگی و آشپزی و ارایشگری و گلسازی و خانه داری و ورزش ایروبیک و زومبا و … پس اصلا لاغری هم چیز سختی نیست زود یادش میگیرم )
از هر کس که چاقه بپرسید که میتونی چاقتر بشی میگه اره ولی بگو میتونی لاغر بشی میگه نه چندبار تلاش کردم نتونستم .و این افراد هم راست میگن چون راهشون اشتباه بوده (واقعا همه ی چاقها چاقی رو خوب بلدن و اگر بگیم ماهی دیگه ۲ کیلو اضافه کن خیلی راحت میتونه اضافه کنه ولی بهشون بگیم ماه دیگه ۲ کیلو کم کن نمیتونن چون بلد نیستن چون لاغری رو آموزش ندیدن و هاج و واج نگاه میکنن که حالا چه ورزشی کنم چه رژیمی بگیرم چه وسیله ی ورزشی بخرم که لاغر بشم همش به دنبال راهی از بیرون میگردن تا لاغر بشن چون خودشون بلد نیستن ذهنشون یاد نگرفته و دست به دامن عوامل بیرونی میشن که شاید کمکش کنن ولی این غلط هست همانطور که ما چاقی رو نا خواسته یاد گرفتیم باید لاغری رو خواسته بیاییم یاد بگیریم و کمک خودمون کنیم بدون هیچ عامل بیرونی فقط از طریق خودم و قدرت ذهنم )
یه مسیر اشتباه رو هر چقدر تند بری به مقصد نمیرسی یا اگر برسی زود از دستش میدی ولی مسیر صحیح رو هر چقدر آهسته و آروم بری به مقصد میرسی چون استمرار داری در یک راه درست
لاغری با ذهن یک مسیر درست هست که مطمعنا نتیجه میده (.این راه درسته چون من میدونم هر چیز رو که ما میخواییم یاد بگیریم اول باید به ذهنمون آموزش بدیم مثلا نقاشی رو میخوام برم یاد بگیریم نمیام که دستم رو تنها ببرم در کلاس و به دستم آموزش بدم و بعد انتطار نقاشی کشیدن از خودم داشته باشم پس خودم در کلاس نقاشی حضور پیدا میکنم و از طریق ذهنم آموزش میبینم و بعد نقاشی میکشم برای لاغری هم من نباید به جسمم فشار بیارم که تو من رو لاغر می کنی و مثلا با نخوردن و ورزش و قرص و … جسمم لاغری رو یاد نمیگیره مثل دستم که یاد نمیگرفت نقاشی رو پس باید ا و ل ذهنم رو آموزش لاغری بدم و بعد نتیجه رو ببینم )
و فقط پرداخت هزینه نیست که شما رو لاغر میکنه اونی لاغر میشه که هر روز فایل گوش کنه و تمرین انجام بده و احساس خوب داشته باشه و ما برای مسیرهای اشتباه قبلی مثل رژیم و ورزش و …هم زیاد پول دادیم ولی هیچ وقت نتیجه نگرفتیم یا اگر گرفتیم همیشگی نبوده پس پول نیست که ما ر و لاغر میکنه پول میدیم که وارد این مسیر بشیم .(من خودم الان مدتها هست دارم فقط با این دورهای رایگان استاد که صد جلسه داره کار میکنم و هیچ بهای مالی هم ندادم ولی بها که فقط مالی نیست بهای وقت و انگیزه و اشتیاق و استمرارم رو دارم پرداخت میکنم و قطعا نتیجه میگیریم .حالا اگر تو بهای مالی رو پرداخت هم کردی اما تا زمانی که وقت نزاری فایلها رو گوش نکنی و تمزینات رو انجام ندی و به عمل تبدیل نکنی هیچ فایده ای نداره اگر اهل عملی از همین رایگانها هم میتونی خودت رو محک بزنی ولی اگر اهل عمل نیستی پول هم که بدی فایده نداره تا عمل کنی )
هر کس تونسته در این مسیر نتیجه هایی بگیره پس شما به خودتون و جسمتون بیشتر اعتماد کنید و قدم ها رو محکمتر بردارید تا نتیجه رو ببینید .(مثلا دوستان شکفتی ساز رو نگاه کنیم تا انگیزه پیدا کنیم و حرکت کنیم )
وقتی که شیطان درون میخواد ما رو ضعیف کنه از هر چیزی استفاده میکنه مثلا ما رو میبره روی کارهایی که چند سال پیش نتونستیم انجام بدیم ولی ما باید به توانمندیها به هنرهای خودمو ن فکر کنیم مثل آشپزی و رانندگی و تحصیلات و …(من که فقط اگر در این مسیر لاغری بخوام به تعدا د دفعاتی که رژیم گرفتم و لاغر شدم اشاره کنم متوجه میشم در این یه زمینه چقدر توانمند بودم و هستم و به خودم افتخار میکنم که نزدیک به ۱۰ بار یا شاید بیشتر من رژیم گرفتم و هر بار هم نتیجه گرفتم و عالی لاغر شدم هر دفعه هم در حد ۲۰ کیلو ۳۰ کیلو ۱۸ کیلو و بار آخر ۳۵ کیلو کم کردم اما ماندگار نبوده و متوجه میشم چقدر جسمم توانمند هست ولی راهم غلط بوده و از مسیر غلط با هر سرعتی که حرکت کنی به هدف نمیرسی یا اگر برسی از دستش میدی گذشته ی من گواه همین حرف بوده )
فقط ذهن ما جاهایی کمک ما میکنه که ما باور داریم میتونیم کاری انجام بدیم و یاد بگیریم و استاد میخواد که ما باور کنیم که میتونیم لاغر بشیم
احساس توانایی در خودتون ایجاد کنید و حرکت کنید به سمت متناسب شدن (پس چقدر خوب هست که ما ذهنمون رو پر از باورهای صحیح و مثبت کنیم تا نتیجه بگیریم مثلا باور اینکه :
من هر روز دارم لاغر میشم و در این راه توانمندم و این راه رو دارم به خوبی یاد میگیریم چون تا گرسنه نباشم به سمت غدا نمیرم و همین دیروز صبح از خواب که پا شدم دیدم سیرم و اصلا نمیتونم هیچی بخورم و بعد از مدتها شاید ده سال یا ۸ سال برای اولین بار صبحانه نخوردم تا نزدیکهای ساعت ۱۱ بود دیدیم گرسنه هستم و بعد رفتم سراغ یه لیوان شیر و کیک کاکاییویی و با لذت خوردم و یا دیشب اصلا بهم شام نخورد چون سه یا چهار قاشق سمنو خورده بودم و انگار سیر سیر شدم و واصلا دوست ندارم اون حالت سنگینی و فشار شکم رو حس کنم و از این حالت متنفرم و نخوردم چون نمیخواستم این حالت رو تجربه کنم و درواقع من فرق بین سیری و پرخوری رو عالی یاد گرفتم و اگر قبلا بود که به زورم شده بود میخوردم و فشار شکم رو حس میکردم و فکر میکردم طبیعی هست و این یعنی سیری در جسم من پس آگاهم و باور دارم که من دارم لاغری رو یاد میگیرم و هر روز هم متناسبتر میشم چون رفتارهای من هر روز دارن متناسبتر میشن .)
بسیار لذت بخش بود. سپاس.
سلام و خدا قوت..من قبل از اینکه وارد این دوره بشم اصلا باور نداشتم ک با یه فایل گوش دادن و یه صفحه نوشتن لاغر بشم می گفتم این همه دوره رفتم و ورزش کردم نشد یعنی این دوره امکان داره لاغرم کنه همیشه خودمون رو دست کم میگیریم من تو اشپزی خیلی سلیقه دارم ولی خیاطی ن ب راحتی میتونم رانندگی کنم البته اولش ترس داشتم بعد فهمیدم توانائیش رو دارم تو درس خوندن همه ی درس هام خوب بود ولی ریاضی ن همیشه کسایی ک ریاضیشون خوب بود می گفتم درسشان خوبه استعداد دارن خودم رو نمی دیدم
سلام 🙂
یکی از موضوعات مهم این فایل باور به توانایی خودمون در لاغری هست باور توانایی یادگیری،توانایی اندیشیدن به روش جدید،توانایی عمل کردن به روش افراد متناسب،توانایی درک نقطه سیری،توانایی نوشتن،
توانایی اعتراف به اشتباهاتت در مقابل دیگران ،توانایی پذیرفتن اینکه فقط خودت مقصر چاقیت هستی و تنها کسی هم که میتونه کمکت کنه خودت هستی ،توانایی اینکه از این به بعد به خودت برچسب خوب بزنی و
برچسبهای قبلی رو جدا کنی و دیگه ازش استفاده نکنی (برچسبهایی مثل من نمیتونم،دیگه از من گذشته،من پیر شدم،خدا منو دوس نداره،من بد شانسم،من فراموشکارم،من بی انگیزه ام،من هر کاری کردم جواب نداده،من بی استعدادم و…..)
خوب چطور میتونیم باور توانستن رو تقویت کنیم؟
با یاداوری کوچیکترین تواناییهای قبلی این باور من میتوانم پر رنگتر میشه
خوب …..من چه تواناییهایی دارم؟ آشپزی،رانندگی،تمام کردن تحصیلات پزشکی با وجود همسر و فرزند،مهمانداری،همسر داری،فرزند پروری،ارتباط خوب با مشتری،هندل کردن مشکلات کار و خانه به تنهایی
،انجام کارهای زیبایی در مطب ،یادگیری موضوعات مربوط به شغلم و موضوعات قانون جذب و موفقیت و…،قدرت نفوذ کلام،تشخیص خوب پزشکی،و تواناییهای بسیار دیگری که همه ماها داریم ولی فراموش کردیم یا برامون خیلی عادی شده
لاغری با ذهن مثل همه اموزشها در صورتیکه علاقه داشته باشیم و براش وقت بذاریم و تکرارش کنیم نتیجه میده صرف دپرداخت هزینه یه دوره کاری برای لاغری انجام نمیده
،وموفقیت در هر زمینه برای کسی رخ میده که بهای اونو پرداخت کنه و بها همیشه فقط بهای مالی نیست و شامل وقت و انگیزه و عملی کردن آموزشها هم میشه چه بسیار کساییکه توی دوره های مختلف از استاتید مختلف مثلا در حوزه موفقیت شرکت کردن و کلی هم پول پرداخت کردن و نتیجه ای هم نگرفتن تا زمانی که این آموزش وارد ناخودآگاه ما نشه و به صورت عملی ناخودآگااهانه در نیاد جسم ما تغییر نمیکنه ولی امان از وقتی که نا خودآگاه بشه اونوقته که دیگه برای همیشه قسمتی از اعمال و رفتار ما میشه و ناخودآگاه شدن هم فقط فقط با تکرار و استمرار امکانپذیره پس درهر شرایطی که هستیم چه تا کنون نتیجه جسمی گرفتیم چه نگرفتیم فقط وظیفه مونه که ادامه بدیم چون تنها مسیر درست لاغری همیشگی همین مسیره حالا که خدا لطف کرده و ما رو در این مسیر قرار داده یا باید بمیریم یا لاغر بشیم انتخاب دیگه ای وجود نداره😊😊😊💪💪💪
سلام 🙋♀️
باور كردن 🪅
گام ٣٠. 🪅٩٩١١٣٠🪅🪅🪅
خدايا شكرت براي اين دوره عالي كه ٣٠ تا ايستگاه رو اومدم جلو با حال خوب با احساس خوب ، با انگيزه عالي⭐️
انسان دستگاه اثبات باورهاشه
چه بخاي چه نخاي هرآن چيز كه باورته نسبت به خودت نسبت به اتفاقات نسبت بِه رفتار بقيه با تو همون اتفاق ميافته و اصلا نميتونه غيراين باشه، حتي اگه بياي كلامي خلاف باور ذهنيتم بگي كار نميكنه! اون باور ذهن هست كه كار اصلي رو ميكنه👌
هرچي رو باور داري ، انتظار همونم ميكشي … و مسلما همونم اتفاق ميافته ، اگر نيافته ناعادلانس اصلا!
قانون انتظار باورها درست درست كارش رو ميكنه … تو انتظار موفقيت تو مسيرت داري ، موفقيت نصيبت ميشه ، تو انتظار بيماريميكشي بيماري نصيبت ميشه ، تو انتظار چاقي رو ميكشي باور داري همينطور داري چاق و چاق تر ميشي ، خوب ميشي … اگه نشيكه كار غلط از آب در مياد !
تو انتظار لاغري داري باور داري لاغر ميشي محاله چاق بشي، اتفاقات و نتايج كاملا همسو با باوري كه داريم و انتظاري كه براي نتيجهميكشيم .
استاد من تا قبل دوره هر روشي هم كه ميرفتم جلو تلاش ميكردم عمل ميكردم ولي باورم اين بود تو لاغر نميشي ! تو لاغر بشو نيستي ! انتظار لاغري هم نميكشيدم ، چون ذهنم همش تو چاقي بود فقط براي فرار از رنج زشتي اندامم يه كاري ميكردم اما بي سرانجام بودهمشون …
اما اين دوره براي ذهنم داره هي منطقي و باور پذيرتر ميكنه كه بابا توام لاغر ميشي ، اصلا چرا نشي ! انقد دوس داشتم گفتيد وقتيتونستي چاق بشي ميتوني لاغرم بشي ، وقتي اين همه چيز ياد گرفتي لاغري رو هم ميتوني ياد بگيري …
معلومه كه ميتونم ، معلومه كه من لاغر ميشم . اگه من بِه دوره و يادگيري هام پايبندم هر روزم رو دارم رو دوره كار ميكنم ، تعهد دادم بهخودم حتي يك روز جدا نميشي ، اگه من لاغر نشم پس كي لاغر بشه !؟
من بِه راحتي از اين دانشگاه هم پيروز بيرون ميام و اون روز كه عكسم ميره تو آلبوم شگفتي ساز ها رو ميبينم ، من لاغر ميشم ، منتوانايي زيادي در يادگيري و كسب مهارت در همه زمينه هارو دارم 😍💪💪💪💪💪💪
لاغري و دوره هاي لاغري با ذهن اين نيست پول دوره رو دادي و شركت كردي خود به خود لاغر بشي ، دكمه تغيير نداره ، آمپول نيست بِهازاي پولت بهت بدن تزريق كني و چند روز بعد خوب بشي ، لاغري مهارته بايد پيش بري درس هاتو خوب بخوني تكرار كني به تمرين هاعمل كني تا هر روز ماهر تو بشي تا هر روز ذهنت با اين پروسه جديد دوست تر بشه و هرچه مهارتت بيشتر ميشه تو قطعا تغييراتميبيني حست خوب ميشه اعتمادبنفست بالا ميره ارزشمنديت بالا ميره ، مثل رانندگي با يه تئوري كه ما راننده نشديم بهمون گفتن تمرينكرديم از كوچه پس كوچه ها با سرعت كم بعد خيابون ها يكم سرعت بيشتر مهارت بالاتر رفته بعدش ميتونيم كم كم بريم تو شهر تو ترافيكتو اتوبان ها، يه مسيره ، كه لذت بخشه ، انگيزه داريم پس غر نميزنيم تو مسير نميگيم من نميتونم من راننده نميشم هر روز ميگم امروزبهتر از ديروز بود تا انقد تكرار ميشه ميره تو ناخودآگاهمون اين فرمول هاي رانندگي و ديگه الان وقتي ميشينيم يادمون نرفته اِ كلاج كو!؟گاز كو ؟! دنده ٢ كجاست؟ خودش خود به خود انجام ميده
همينطور كه تو چاقي ما اين پروسه رو ذي كرديم و الان بسيار ماهريم.
پس ميتونيم اگر بخايم باور كنيم با انگيزه بگيم درس ها هرچي باشه من از پيش بر ميام ، من عاليم ، من فوق العادم من ميتونم .💚
سلام به همه گام سی ام باور کردن لاغرشدن. هرچیزی باور کنی برات به وجود میاد اگه باور کنی پول زیاد است هیچوقت به مشکل بی پولی نمیخوری و همیشه پول داری نه اینکه چشمات ببندی بگی تصور کنم نهه باور کنی یعنی چی یعنی نگرشت راجب پول ثروت خوب باشه احساس خوبی داشته باشی حالا راجب هرچی باور کنی برات اتفاق خواهد افتاد بدون شک مطمعن باش حالا اگه تو باور کنی لاغر شدن سخت است مطمعن باش عمل جراحی کنی هم همه دوره ها استاد بخری هم لاغر نمیشی چون این باور تو است که آیندت میسازه حالا اگه باور کنی متناسب میشی با همین روش رایگان هم لاغر میشی پس همچی به باور ما بستگی داره وقتی باور کنی بقیش حله و هر روشی باشه با اشتیاق شروع میکنی ادامه میده چون مطمعنی نتیجه میده برات نتیجه میده پس اگه در مسیر لاغری من هستید تا این گام پیش اومدیت یعنی باور کردیت که میتونید لاغر بشید که استمرار داشتید تا گام سی ام از این به بعد با اطمینان کامل قدم بردارید وموفق خواهید شد چون باور شماست که شرایط براتون به وجود میاره تو بیشتر کارها موفق بودی تو لاغری هم میتونی موفق باشی من تو درس تو مدرک آرایشگری تو آشپزی ….خیلی چیزها موفق بودم پس لاغرم میتونم بشم مطمعنم با روش صحیح باور اینکه من توانایی لاغر شدن دارم و استمرار کردن عمل کردن موفق خواهم شد پیش بسوی آینده با اندام ایده آل مطمعنم نتیجه من چیزی جز لاغری نیست باور کنید که میشه اگه خداوند این قدرت در شما نمیدید شمارو به این مسیر هدایت نمیکرد همت کنید شروع کنید باور کنید که میتونید فقط کافیه آموزش ببینید عمل کنید لاغر شدن حق طبیعی شماست و جسم شما این توانایی دارد به خودمون برچسپها منفی نزنیم شروع کنیم و مطمعن باشیم باور کنیم که میتونیم چون واقعا این همه آدم توانستند اونها که از کره مریخ نیومدن مال همین کشور ایران هستند پس توهم میتونی اگه قبلا شکست خوردیم چون راه اشتباه رفتی حالا که راه صحیح بلدی هیچ کار سختی فیزیکی نمیخاد کنی تو فقط گام به گام آموزش ببین برو جلو نتیجه خودش رقم میزنه بدون اینکه بفهمی سختی بکشی لاغر میشی باور کنید که میتونید مث بقیه چیزهایی که بهش رسیدید اینم میرسید راه صحیح انتخاب کن پیش برو باور خودش به وجود میاد در پناه حق
سلام سلاممممم😍😍😍روزتون بخیر حالتون چطوره..بریم شروع کنیم شرح ی روز فوق العاده دیگ😍😊آماده اید بزنیم بریم👣👣👣
فایل (سی ام 🤔 ازمسیر لاغری ذهن)چ خوش گذشتتت🤩❤️
باور کردن لاغری👌👌👏👏
موافیقت راجبه باور بیشتر حرف بزنیم ؟؟؟؟؟؟؟
خب مااومدیم تو فایل قبل راجبه باور کلی حرف زدیم وبازباور انقدر مهممه ک هر چی راجبه ش بدونیم کمه .باور/باور/🤔
باور:ب زبان ساده همان ذهن ماست در ضمیر ناخودآگاه.یکی از عوامل محدود ساز درزندگی باور ماست ک باید باورهای اشتباه و غلط راشناسایی کنیم و باورهای درست و صحیح رو جایگزینشون کنیم اما ممکنه ک این تغییرباورها کار سخت و دشوار و زمان بری باشد. قدرت باور بسیار زیاداست و تمام زندگی هارا باور هر انسانی می سازد.باورها نقش مهمی درزندگی کردن ایجاد میکنن…و تنها تفاوت ماانسانها در باورهامونه.مثلا دوفرد ک از سلامت جسمی و تحصیلی یکی هستن ..یکیشون باور داره ک مثلا میتونه پول داربشه و میشه ..انا فرد دوم پول دار شدن و حتی تو تصوراتشم نمیتونه ببینه و بهش فکر نمیکنه چونباور داره ک نمیتونه.باور درزندگی نقش بسیار مهمی رو ایفا میکنه.تمام شکست ها موفقیت ها درزندگی براساس باورماست ک درزندگی ایجاد کردیم.باورها براساس افکارمون شکل میگیرن از لحظه بدنیا اومدن تاهمین الان ک در خدمتتون هستمو دارم درک ازین فایل رو براتون شرح میدم..باورهای زیادی درزندگی هامون ایجاد شده……
باورهای منفی
باورهای مثبت
بچها بیایید ی تست از خودمون بگیریم ک باورمون ب این مسیر درسته یا اشتباه ؟؟؟!!!
الان ک در مسیر لاغری باقدرت ذهن هستیم احساسمون چجوریه؟؟؟🤔🤔🤔فکر کنید😊😊🙏
اگ احساستون عالی و بینظیر بود مثل من 🖐️نشانه اینه ک باورمون درسته و میتونیم آرزوی لاغری خودمون رو خلق کنیم .و ب لاغری و تناسب اندام برسیم👌👌💪
ولی اگ ی سری مسائل و مشکلات وجود داره نشانه باورهای منفی است ک باعث ایجاد چنین مسائل ومشکلاتی در زندگی شده.
باورها براساس ورودی های ذهنمون ساخته میشن وورودی ذهنمون همون افکار ماست ک باور ساز هستن.خب یعنی چی ک باورها براساس ورودی ذهنمون ساخته میشه ؟؟🤔ما تو روزه مره فیلم های ک میبینیم مثبت منفی ، آهنگ های ک گوش میدیم مثبت منفی ،اصلا ب هر چیزی ک فکر میکنیم بازم مثبت و منفی ما در حال ساختن باورهامون هستیم.و اگ با دیدن فیلم و یا گوش دادن آهنگ اگ حالمون بد بشه ناراحت بشیم حس و حالمون خراب بشه این حال و هوا ی بد میشه ورودی های منفی..ولی اگ حس و حالمون خوب بود شاد و خوشحال بودیم اینا میشه و ودی های مثبت.
بهترین راه برای تغییر باور ها اینه ک ما ورودی های مثبت وارد ذهنمون کنیم و همیشه حالمون خوب باش….
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یکی از مهم ترین موضوعات در ایجاد و شکل گیری باور در انسان اینه ک افکار انسان باور سازه.وقتی فکری چندین و چندین بار تکرار بشه ب مرور زمان باور ما میشه.
مثلا اگ فردی تو زندگی یااطراف ما باشه ک همیشه فازش غمه ..همیشه افکار منفی داره ب مرور زمان ک ما باهاش معاشرت کنیم رفت و آمد کنیم خل و خوی اون فرد و ما میگیریم ..و اگ ما فردی شاد و پرانرژی باشیم با نشست و برخاست بااون فرد ما هم کمکم منفی باف میشیم و همش انرژیمون منفیه .پس چ بهتر از چنین افراد خودداری کنیم.💃🤩
افکار ما دودسته اس افکار منفی .افکار مثبت.
افکار مثبت=خال خوب ، حس خوب ، اعتماد ب نفس بالا ، عزت نفس بالا ، انگیزه ، شور ، اشتیاق ، لذت ، آرامش ، شاد و سر حال بودن وغیره.
افکار منفی =حال بد ، حس بد ، غمگین ، منزوی ، افسرده ، منفی بافی ، شک ، گریه ، محدود بودن ، روز مرگی ، لذت نبردن اززندگی ، اعتماد بنفس پایین ، عزت نفس نداشتن 😐
افکار مثبت در ما انگیزه ایجاد میکنه تا مارو ب هدف و خواسته هامون برسونه..
افکار منفی مارو دو ب شک میکنه ، نامید میکنه و از هدف و خواسته هامون دور ودورتر میکنه تاجایی ک رها میکنیم.
افکار مثبت اگ با مواجهه با موضوعی احساسمون بهش خوب و عالی بود اون افکار صحیح و درسته …..افکار منفی اگ با مواجهه با موضوعی احساسمون بهش بد کسل کننده بود اون افکار اشتباهه.
موضوع بعدی:تغییر باورها ممکنه زمان بر باشه. ممکنه چند ماهی لازم باشه براش وقت بزاریم تا ی افکار منفی رو تغییر بدیم تا شرایط عوض بشه .واصلا ممکنه وقتیک باورهای درست و صحیح رو در ضمیر ناخوداگاهمون ایجاد کردیم باز ب باورهای منفی و محدود کننده تبدیل بشه.پس ما همیشه باید روی خودمون کار کنیم تا باورهای درست تقویت بشن..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸خب خب امیدوارم ک تاینجا خسته نشده باشید و خداقوت میگم بهتون😍👏👏
تااینجا اوندیم رتجبه مهم بودن باور گفتیم و چطور ایجاد میشه و …حالا برسیم ب نکته خیلی مهم ک تو فایل بهش اشاره شد(تغییر باور با برچسب ها)::
ما همیشه برای خودمون باورهایی داریم
مثلا من زمانهای ک ب مدرسه میرفتم باورم این لود ک امتحانارو شفاهی خیلی بهتر جواب میدم و نمره عالی میگیرم..و مقابلش ی باوری داشتم ک من همیشه امتحان کتبی هامو خراب میکنم و همیشه همینطور بود…😐..همه چی ب باور های ما بستگی داره و توانایی هامون…اگ ما باور کنیم ک توانایی هر کاری رو داریم .اون باور توانایی در ماایحاد میشه و ما همیشه موفق خواهیم بود .اما تگ باور کنیم ک ما بی عرضه ایم و توان هیچ کاری رو نداریم این باور ناتوانی در ماایجاد میشه و ما کوچکترین کاری رو نمیتونیم توش موفق باشیم….
در مورد چاق و لاغری هم همینه ..اگ ماباور کنیم ک ماهمون جور ک تونستیم چاق بشیم باور کنیم ک میتونیمم لاغر بشیم بدون هیچ زحمت خاصی ما موفق میشیم و لاغر میشیم.
اما اگ باور کرده باشیم ک برای لاغری باید سخت تلاش کنیم رژیم بگیریم ورزش کنیم محدود باشیم .ما هیچوقت نمیتونیم لاغر بشیم ….
پس مهم ترین قدم برای رسیدن ب خواستهایمان همه ی خواسته ها ک در حال حاضر من تنها خواسته ام (لاغری)اینه ک باورمون رو تغییر بدیم .باید باور کنیم ک آن چیزی رو ک میخایم بهش میرسیم..
موضوع بعدی :آیا میتونم از دورها نتیجه بگیرم و لاغر بشم ؟؟سوالیه ک خیلیا میپرین چرا چون ب خودشون اعتماد و اطمینان ندارن ..خودشون و ناتوان میدونن…فکر میکنن چون پول دادن لاغر میشن ..دوست عزیز اون پول دادن تو رو لاغر نمیکنه ..اون جزوه تو رو لاغر نمیکنه..هروز فایل گوش دادن تورو لاغر نمیکنه…باید یادبگیری ..آموزش ببینی ..ب آموزش ها عمللللل کنی عملللللل..باید بااشتیاق و حال خوب فایل گوش بدی ن بابی حوصلگی و ب زور …یا هی بگی کی تموم میشه من برم خودمو توآینه ببینم ببینم باربی شدم….متاسفانه جامعه ی ما همه چی رو توی پول میبینن..حتی بارها شنیدیم ک پول مرده رو زنده میکنه..ولی اینجا دیگ پول لاغرمون نمیکنه😂😂😂 شاید مقطعی پول بدی عمل کنی ولی دایمی و همیشگی نیست..
ی ذره روی ذهن و افکارمون کار کنیم روی خودمون..مگه خودمون چشه کار کنیم وقت بزاریم نیازی ب خرج حتی یک ریال هم نیست.فقط خودمون.افمار خودمون.حال دل خودمون .احساس خودمون..💪💪
ما باید باور مودمون رو ک براساس ی سری دیده ها و شنیده در ذهن ماایجاد شده ک ما نمیتونیم و با آموزش و یادگیری تغییر بدیم ب باور اینکه ما میتونیم .ما
قدرتت مندیم….💪💪وباور کنیم ک ما هم میتونیم لاغر بشیم
ب امید موفقیت و شگفتی شدن دوستان همسیر🙏🙏🌹
وقت شما بخیر عزیزان
به من هم از بچگی برچسب زیاد زده شده بود حتی یادمه که وقتی از دواج کرده بودم ما کرج خونه گرفته بودیم همسرم هم سرباز بود تهران ولی به خاطر دانشگاه من گفت بریم اونجا که راحتتر باشه برام بعد چون رفته بودیم کرج همه می گفتن وای پونه رفته کرج از مامانش خیلی دور افتاده وای اینجور وای اونجور همیشه بهم نزدیک بودن حالا یه دفعه می خواد بره کرج حالا انگار سفر قندهار می خواستم برم😂
و یه سری چیزهای دیگه که الان هم فکر می کنم نسبت به دیگران من دیرتر یاد می گیرم همه چیزو ولی بعضی وقتا هم می بینم نه اینطور نیست خودم و تشویق می کنم و من هم با فایلهای رایگان شروع کردم و باور کردم که تنها راه و مسیر درست همینه حتی اگر خیلی سرعتش کند باشه ولی من در مسیر درست هستم و همیشگیه زندگی می کنم باهاش . چیز عجیبی نیست ، کار خاصی نمی خواد بکنم و نمی خواد کمتر بخورم …..و فقط و فقط فایل گوش میدم و تمرینات و انجام می دم و عمل می کنم
باور کردن توانایی لاغر شدن ۰۰۰۰۰۰۰۰۰
یک سری از باور و باورهایی که در ذهن ما وجود داره باورهای منفی است که به طور ناخود آگاه وارد ذهن ما شده وبه صورت فرمول در آمده ذهن قدرت تشخیص اصل از بدل را نداره بنابراین هر فکری که در مغز ما ایجاد میشه اگر بر روی آن فکر به طور نا خود آگاه تمرکز کنیم چون ذهن اصل را از بدل تشخیص نمیده آن را به صورت باور وبعد فرمول در مغز ایجاد میکنه حالا با آگاهی از این دانسته باید در راه ترمیم باورها نادرست قدم برداریم چگونه ؟ راه حل چیست ؟
راه حل درست برای باور غلط که من نمیتوانم لاغر شوم چیست ؟
راه حل این است که اول به فکر مون یک نظم و انظباط بدیم فکر کنیم در باره توانایهایی که قبل از این بدست آوردیم مثلا من توانستم دیپلم بگیرم ودبیرستان را به خوبی پشت سر بگذارم من توانستم دانشگاه بروم ودر رشته تربیت بدنی لیسانس بگیرم و کارشناسی ارشد را ادامه بدهم من توانستم یک ازداواج موفق داشته باشم وفرزندان خوبی را تربیت کنم من توانستم مدارج بالای مدرسی را در رشته تربیت بدنی از ایران وانگلیس بگیرم من توانستم باشگاه بسیار عالی را دائر کنم من توانستم رانندگی وآشپزی و خانه داری خوبی را یاد بگیرم من توانستم معاملات ملکی خوبی را انجام دهم من آدم بسیار توانمندی هستم وقتی من به مغزم وذهن ام تمام این توانایی ها را یاد آوری میکنم این قدرت را در ذهنم ایجاد میکنم که تناسب اندام که از این کارها آسانتره پس من حتما توانایی تناسب اندام را هم دارم کار سختی نیست خیلی آسانه در برابر این همه کارهای سختی که داشتم وموفق شدم تناسب اندام ساده راحت وآسانه این فکر را درخودم بال وپر میدهم تا ذهن من باور کنه تناسب اندام آسانترین کار دنیاست واین انتظار لاغر شدن را در من شکل میده که من خیلی راحت خیلی راحت لاغر میشوم ولاغر میمانم فقط کافی است به توانایی خودمون اعتماد کنیم وانتظار لاغر شدن را از خودمون داشته باشیم واین مسعله را میتوان در دیگر جنبه های زندگی هم به کار گرفت وموفق شد
با سپاس از استاد عزیزم و دوستان متناسبم
آیا میتونیم از دورها نتیجه بگیریم و لاغر بشیم ؟؟
سوالی که خیلیها میپرسن چرا ؟؟
چون به خودشون اعتماد و اطمینان ندارن چون فقط روی نکات ضعف خودشوت تمرکز کردن و تمام موفقیتهاو توانایی ها و توانمندیهای خودشون رو در هیچ زمینه ای نمیبینن و این کار ذهن ما هست و اونم اشتباه نمیکنه چون بر اساس باورهای ما ذهن ما عمل میکنه پس ما باور اشتباه داریم که نمیتونیم لاغر بشیم و یا نمیتونیم یاد بگیریم و یا نمیتونیم موفق باشیم حالا در هر زمینه ای حتی لاغری پس توانمندیهات رو مرور کن و به این باور برس که تو میتونی به کوچکترین توانمندیت توجه کن مثل :آشپزی کردن خیاطی کردن خونه داری کردن و رانندگی کردن و ….
پس به خودتون خیلی از برچسبها رو میزنید مثل من فراموشکارم یا دیر یاد میگیریم و یا گیراییم کم هست یا من تمرکز و حوصله ندارم من حوصله خوندن و مطالعه رو ندارم … که باعث ناتوانی شما میشه .
و این دورها چیزی نیست که نتونیم یاد بگیریم پس به خودتون برچسب نرنید هر چند در اطرافیان و یا خانواده به شما گفته میشه و باور شما میشه ولی قبول نکید و یاد بگیرید روی ذهنتون کار کنید و باورهاتون رو تغییر بدین و اصول اون رو یاد بگیرید تا دقیقا به توانایی های خودتون برسین .
پس میشه هر کس تغییر کنه اگر ذهنش تغییر کنه تغییر ذهن با تغییر باورها هست که تغییر باورها با تغییر انتظارات شما از خودتون در زمینه ای که دوست دارین تغییر کنید هست .
یعنی بدن انسان با هر فکری سازگار هست هر فکری رو قوی کنید بدن به اون شکل واکنش نشون میده پس اگر هر تصوری از خودت داری که تو رو ضعیف میکنه اشتباه هست پس به خودت برچسب نزن .بعضیها دوست ندارن تغییر کنن پس به خودشون برچسب میزنن که من نمیتونم یاد بگیریم و ..که از اون حیطه ی امن خودش خارج نشه و از ترس اینکه نکنه سخت باشه انجام نمیده در واقع این افراد آدم های شجاعی نیستن و ترس از تغییر کردن دارن .
ولی چرا به خودت اعتماد نداری و به خودت برچسب میزنی ؟
اگر تو واقعا فکر میکنی چیزی یادنمیگیری چرا چاق شدن رو یاد گرفتی؟؟ اگر چیزی رو دیر یادمیگیری چرا چاق شدن رو زود یاد گرفتی؟؟ پس در این جهان همه چیز دوسویه هست اگر تونستی چاق بشی میتونی لاعر هم بشی .
اگر تا حلا نتونستی لاعر بشی چون مسیرت اشتباهت بوده و هر چقدر مسیر غلط رو تند بری اما به نتیجه نمیرسی یا زود از دستش میدی ولی مسیر صحیح رو هر چقدر اهسته بری ولی به نتیجه میرسی .
لاعری با ذهن یه مسیر درست هست که هر کس واردش بشه و انجامش بده نتیجه میگیره یعنی فقط به پول پرداختن نیست باید استمرار و اشتیاق داشته باشی و تمرینا رو خوب انجام بدی اون وقت هست که به قول استاد چه بخواهی چه نخواهی تو لاغر میشی .
تو پول میدی که متعهد باشی و استمرار داشته باشی پس خوب انجام بده تا نتیجه رو بگیری
حالا اگر تو احساست بهتر شده اگر پرخوریت کمتر شده اگر ایمانت و توکلت بیشتر شده به اینکه من میتونم لاعر بشم و توانایی لاعر شدن رو پیدا کردی پس ادامه بده و به خودت اعتماد کنن تا موفق بشی .
خیلیها میگن من ذهن مقاوم دارم یعنی چی
و چی هست ؟ذهن مقاومت نداره فقط خود اون شخص هست که نمیخواد به هر دلیلی و هر برچسبی که به خودش زده ذهنش رو آموزش بده و در واقغ این افراد ترس از تغییر کردن دارن و گرنه ذهن یه اندام غیر فیزیکی در بدن ما هست مثل سایر اندام های فیزیکی ما مثل دست و پا و چشم و ..که در خدمت ما هست.
شیطان درون که میخواد ما رو ضعیف کنه از هرچیزی استفاده میکنه که تو رو بی عرضه جلوه بده یعنی هزار تا کار رو بلدی انجام بدی به اونا کاری نداره اما یه کار رو که تو قبلا خوب انجام ندادی اون رو انتخاب میکنه و روی اون زوم میکنه تا تو رو آدم خنگی جلوه بده اما تو به توانایی های خودت تمرکز کن مثل اشپزی رانندگی و یا خیاطی یا خانه داری و … و ببین تو میتونی جیزی رو انجام بدی فقط باید باور کنی و به خودت اطمینان داشته باش که میتونی لاعر بشی و انجام بدی .
من آدم توانمندی هستم و ادامه میدم و حرکت میکنم به سمت متناسب شدن و بسه دیگه چاقی و مطمعنم نتیجه میگیریم .
من توانمندم در لاغری چون من جز افرادی بودم که بعد از ازدواجم چاق شدم و در این مدت زمانی که من چاق بودم بیش از ۴ یا ۵ بار رژیم گرفتم و بسیار عالی نتیجه گرفتم و این نشان از توانمندی جسم من در لاغر شدن هست ولی اگر نتیجه داعمی نبوده چون روشم غلط بوده و حالا مینویسم در چه تاریخی چند کیلو لاغر شدم که ذهنم ایمان بیاره من توانمندم
۱:در سال ۸۲لاغر شدم در حد ۸ کیلو
۲: در سال ۸۶ لاعر شدم در حد ۲۰ کیلو
۳:در سال ۹۰ لاغر شدم در حد ۱۸ کیلو
۴:در سال ۹۳لاعر شدم در حد ۳۵کیلو
۵:از سال ۹۳ به این طرف من بارها چاق و لاعر شدم با رژیم و دکتر رفتن و دوباره چاق شدم و دوباره رژیم گرفتم و ۶ کیلو و یا ۸ کیلو و ۱۰ کیلو کم کردم .. ولی دوباره برگشته و من ثابت نبودم
و من فقط نوشتم که توانمندی خودم رو فقط در این زمینه ی لاغری ببینم هر چند در زمینهای دیگه هم کلی توامندی دارم مثلا خیلی سال پیش من مدرک ارایشگری و گلسازی و کامپیوتر و رانندگی و … رو گرفتم من باور دارم میتونم لاغر بشم و با تمرکز و دقت بر روی این توانمندیهام برای ذهنم بیشتر شفافش میکنم که من ایمان دارم میتونم لاغر بشم و ادامه میدم و برای همیشه لاغر و متناسب میمونم .
من روی باور :به راحتی در حال متناسب شدن هستم .خیلی باید تمرکز و توجه کنم .
فایل “لاغر شدن تان را باور کنید. “:
به نظر من باورهای ما به حدی قدرتمند هستند که میتوانند ما را از یک قهرمان یا دانشمند به یک انسان کودن تبدیل کنند. در واقع این ما نیستیم که کودن هستیم بلکه این باورهای ماست که ما را به یک کودن تبدیل میکند. بنابراین ما میتوانیم با چیزی که در ذهن داریم ،باعث رسیدن یا عدم رسیدن به موفقیت هایمان شویم. ما میتوانیم با باورهایمان هویت لاغر خود را تقویت کنیم. وجود همه ما ،پر از باورها ی عجیب است. ما باید باورها ی اشتباه و محدود کننده را کنار بگذاریم. لاغری ما رابطه مستقیمی با میزان باورها ی ما نسبت به خودمان و تناسب اندام ما دارد. ما هر فکر و باوری که نسبت به خود داشته باشيم با فرستادن ارتعاش و فرکانس ان فکر ، همان فکر و باور به ما باز میگردد. ما باید به افکار خود سر و سامان دهیم. ما باید باورهای غلط را حذف کنیم. ما باید باور کنیم لاغر میشویم.
من قبل از شرکت در دوره باورنداشتم که می تونم لاغر بشم بلکه برعکس باور کردهبودم که چاقبودن سهم منه از این زندگی وباید باهاش کنار بیام ولی کلی ناامیدی ،بعداز شرکت در دوره کم کم باور کردم که من انسان توانمند هستم ودرهر زمینه که می خوام می تونم پیشرفت کنم واول از همه لاغری رو باورکردم که چقدر راحت وزیبا با ذهن می شه بهش رسید
به نام خدای مهربان
با سلام
اینقدر از بچگی خانواده و جامعه به ما تلقین کردن که نمی تونین و نمیشه و نیست که ما هم باورمون شده که نمی تونیم در صورتیکه وقتی می تونیم یک کاری را یاد بگیریم و درست انجام بدیم حتما توانایی یادگیری خیلی کارهای دیگه را هم داریم ولی از بس ناتوانی هامون به رخ مون کشیده شده باورهامون هم تغییر کرده و باور کردیم که نمی تونیم و نمیشه..چون اعتماد به نفس مون را از دست دادیم و میترسیم که نکنه من این کار را شروع کنم و نتونم انجام بدم و برای اینکه نکنه ی وقت شکست بخوریم اصلا اقدام به خیلی کارهای درست و مفید نمی کنیم.در صورتیکه بارها خیلی کارهای سخت را شروع کردیم و با توانمندی به سرانجام رسوندیم…
وقتی تونستیم درس بخونیم با وجود شرایط سخت و امکانات خییییلی کم و مدارک عالی بگیریم یا تونستیم شغل خوب پیدا کنیم و بدرستی انجام بدیم یا خیلی کارهای هنری را بدون ذره ای تشویق اطرافیان یاد بگیریم و انجام بدیم حتما کار ساده راحت بدون زحمت لاغری با ذهن را هم براحتی خواهیم آموخت و به نتیجه ی عالی خواهیم رسید…
خود من بدون اینکه حتی یک مشوق داشته باشم کارهای مهمی را یاد گرفتم و به بهترین و زیباترین شکل انجام دادم چون به توانایی خودم ایمان و باور داشتم و اصلا به اظهار نظر اطرافیان اهمیت نمیدادم...
در مورد لاغری شاید چون بارها تصمیم گرفتیم و رژیم های سختی گرفتیم و موفق نشدیم حالا ممکنه قدری تردید داشته باشیم اما با یادآوری و تذکر توانایی هامون به ذهنمون یاد میدیم که خیلی توانمندیم و با اعتماد و اطمینان به لطف خدای مهربون و راهنمایی های استاد عزیز و همت خودمون با پشتکار و اشتیاق و تعهد و استمرار حتما به هدف عالی مون میرسیم و متناسب میشیم.
به امید آن روز زیبا🙏🙏
با سلام
اگه تا امروز توی دوره هستم پس یعنی من باور کردم که می تونم لاغر و متناسب بشم. این توانایی که با تمام افکار منفی دست از مسیرت برنداری این توانایی که با گوش دادن و تمرینهای مستمر با عوض کردن خودت بتونی به رویات برسی در تمام افراد هست فقط باید باور کرد. امروز که شاهد این هستم که دارم وزن کم می کنم به خودم میگم من باور داشتم که می تونم و الان تونستم الانم باور دارم که دیگه یک ذهن کاملا متناسب دارم که با قدرت خودم تونستم اون رو آموزش بدم و می دونم باید منتظر ترمیم باشم چون دیگه جلوی تخریب گرفتم.و چقدر لذت داره وقتی این فایل شنیدم به خودم گفتم تو باور کردی و با همه سختی های مسیر و افکار منفی که هنوز هم هست دست از تلاش برنداشتی و الان مدتی داری حاصل تلاشت می بینی دارم می بینم که وزن کم می کنم کاملا از اندامم معلوم خدارو شاکرم که در این مسیر قرار گرفتم و باور دارم که می تونم تا انتها ادامه می دم و می تونم شاد و متناسب و شکرگزار زندگی کنم.
روز 52 تکرار :
باور کردن لاغر شدن :
سلام. من همیشه با خودم فکر می کردم که باور کردن یک فرآیند سخت و بسیار زمان بر هستش و هرکسی که میگه من به این موضوع باور دارم حتما ساعت ها مطالعه و تحقیق و پژوهش کرده و همه ی جنبه های اون موضوع رو بلد هستش. بنابراین هر چه قدر ادامه میدادم باور نداشتم که من باور کردم که میتونم لاغر بشم..
اما امروز تکرار فایل باور کردن لاغری، باعث شد یک جرقه ای در ذهنم زده بشه که اگر اشتیاق داشتن باور نیست پس چیه؟؟
من باور کردم که الان اینجا هستم و هرروز همراه استاد و بچه ها هستم.
باور کردن خیلی ساده شد برام و این جمله در ذهنم تداعی شد که باور کردن، آسان ترین کار دنیاست 😊..
من باور دارم و باور کرده بودم میتونم لاغر بشم اما باورِ خودم رو باور نمی کردم..
همش منتظر بودم به یه نحوی بشه که منم باور کنم و بعد از اون منتظر نتیجه باشم اما الان میدونم که همه ی تلاش هایی که دارم میکنم و همه اشتیاقی که دارم نتیجه ی باور من هستش.
پس ادامه میدم…
سلام و درود , استادعزيز & دوستان سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز پنجاه و دوم تكرار , 🔸فايل , باور كردن لاغر شدن ,
من بارها و بارها چاقى رو با تكرار و تكرار , ياد گرفته ام , وقتى كه از اينو اون مى شنيدم كه فلانى ازدواج كرده , چاق شده , معلومه كه زندگى بهش ساخته‼️فلانى از بس غصه خورده , لاغر شده‼️فلانى لاغر مردنى هست‼️فلانى باردار شده , چاق شده ‼️فلانى تيروئيد كم كار داره , چاق شده‼️فلانى متابوليسم بدنش كند است , سوخت و ساز بدنش پايينه‼️و خيلى خيلى از اين حرفا شنيدم , حرفاى رژيمهاى غذايى متفاوت , يادمه يه زمانى خيليا دوست داشتن مثِ عروسك باربى بشن , و به همين خاطر عروسك سارا و دارا رو آوردن . خلاصه حرفاى دور و برمون همش از چاقى بود . خيليا حتى براى لاغرى به ورزش , فكر هم نمى كردن , چون ورزش بانوان هم , محدوديت داشت , خودم خيلى دوچرخه سوارى دوست داشتم اما خب نمى شد‼️براى همين
خانما بيشتر دوست داشتن با رژيم غذايى لاغر بشن ,اما من اصن رژيم غذايى رو دوست نداشتم . دوست نداشتم طبق يه برنامه غذا بخورم , و البته برام سخت هم بود . و اينكه خيليا لباس زيبا و اندامى , دوست داشتن , خودمم دوست داشتم لباس شيك و زيبا بپوشم , و به اين فكر نبودم كه تناسب اندام در اولويت هست . حتى خيليا رو هم مى ديدم با اينكه چاق بودن , اما لباس اندامى مى پوشيدن , يعنى مى خواستن با لباس , خوب جلوه كنن . بگذريم😊 حالا من در اين مسير تصميم دارم زبان لاغرى رو با تكرار و تكرار ياد بگيرم و از زندگيم لذت ببرم , با ايجاد احساس خوب با فايل صبحگاهى , با اجراى ميثاق نامه , با ديدن و گوش دادن فايلهاى تصويرى – صوتى , و حتى دوره ى تكرار , متناسب زندگى كردن و توجه به افراد متناسب و لاغر اندام و خيلى كاراى خوب ديگه كه در اين مسير , پيش روو دارم و به آينده اى روشن مى نگرم . آگاه هستم , در اين مسير موانع ذهنى و محيطى هم وجود داره , دست اندازها … اما من تصميم دارم آهسته و پيوسته با احساس خوب ادامه بدم .
با تشكر فراوان , شاد و سرسبز باشيد🧡🧡
سلام استاد
من تا اینجای دوره رو خیلی خوب پیش رفتم همیشه باور داشتم که میتونم لاغر شم و به هدفم برسم از همون اول که شروع کردم مطمئن بودم اکثرا تمام روز هارو شادم و مطمئن وخوشحال و همه چیز خوب پیش میره تا وقتی که مواقعی پیش میاد که نمیتونم خوردنم رو کنترل کنم شاید چند هفته یکبار نمیدونم بعضی وقتا زود زود پیش میاد که یک یا چند روز نمیتونم واقعا کنترل کنم و خودمم خیلی ناراحت میشم و برای اون مواقع کاملا خودم رو ناتوان میبینم این همه روز صحیح غذا میخورم و راحتم ولی اگه چند روز اشتباه برم دیگه خودم رو خیلی ناتوان و دور ار لاغری میبینم و الان هم تو همین وضعیتم امروز نتونستم کنترل کنم خوردنم رو و الان ناتوان میبینم خودم رو دارم این باور که میتونم لاغر شم رو از دست میدم و کاملا ناامید و ناراحت میشم تو این مواقع ….استاد میشه راهنمایی کنید برای اینطور مواقع چیکار کنم ؟ من همه تلاشمو میکنم درست صحیح بخورم ولی بعضی مواقع دست خودم نیست و خب کلا ناامید میشم
سلام دوست عزیز
در دوره آموزشی در این باره توضیحات لازم داده شده
دوره رو به شکل عالی ادامه بدید و اصلا به مواقعی که درست عمل نمی کنید توجه نکنید
چاقی شما به این دلیل بوده که بیشتر مواقع رفتار نادرست داشتی و فقط برخی مواقع رفتارت درست بوده پس نتیجه چاقی شده
الان شما بیشتر مواقع رفتار درست داری و فقط برخی مواقع رفتارت راضی کننده نیست پس بازم نتیجه شما لاغری خواهد بود
ادامه بدید
بدون نگرانی
سلام بر استاد عزیز ودوستان متناسبم..
موضوع فایل امروز باور توانایی هامونه…که اینم مثل خود چاقی ما برمیگرده به گذشته و نقش خانواده و اطرفیان در تربیت ما.از بچگی چاقی ما رو با کلی فرمول غلط تو ذهن ما جا کردن که تو ارثی چاق هستی و به مامانت رفتی.اون آبجی لاغره به بابات رفته. پس تو محکومی تا آخرت عمرت چاق بمونی و لذت هیچی و نبرب و با حسرت زندکی کنی.دوم باورهامونو غلط در ذهن ما کاشتن.اینکه تا یکم در کاری ناتوان باشی میگن توخنگی. استعدادشو نداری.اینکارا کار بچه پولداراست.تو استخون بندیت درشته.رانندگی ماله مرداست. اینا باعث شده تا الان من هنوز با وجود علاقه شدیدم به رانندگی وخریدن ماشین رانندگی ر و یاد نگرفتم.بخودم میگم نیست که تو تصادفی زیاد دیدی میترسی.میدونی تو استعدادشو نداری.ی چیرایی مختص مرداست.اینا افکار مخرب ذهن منن.الان که دارم فکر میکنم میبینم این همه زن تو دنیا رانندگی میکنن.منی که استعداد رفتن به دانشکده پزشکی و کار در بیمارستان رو دارم مادر هستم خانه داری روهمزمان به بهترین شکل انجام میدم چطور بخودم میگم بی استعداد.نه نه نه.من توانایی هر کاری رودارم.من توانایی لاغر شدن رودارم.وقتی این همه کار انجام دادم لاغری هم مثل بقیه آموزشش میبینم عمل میکنم و در مسیر میمونم و بزودی به مقصد میرسم.من برای پسرم حتما همین رویه رو پیش میگیرم. با قدرت ذهن آشناش میکنم از همین کودکی تا در بزرگسالی اعجوبه ای بشه برای خودش.نه که با افکار قدیمی ذهن طفلیشو مسموم کنم که آتش استعدادهای خدادادیشو در نطفه خاموس کنم.این رسالت منه به عنوان یک مادر توانا….. .اون مثال خرگوش و لاک پشت مثال عملی این شعره…رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود….رهرو آنست که آهسته وپیوسته رود…….
کلید طلایی استمراره.باید فقط ادامه داد. نذاری ذهن منفی باف هیچ برچسبی بهت بزنه.فقط استمرار داشته باشی. منی که از اول دوره اینقد خوشحالم اشتیاق دارم حسم خوبه آرامش دارم خیلی از تمایلاتم عوض شده ریزه خواری ندارم خوب یعنی مسیرم درسته فقط باید ادامه بدم.من دیشب رفتیم جایی برای پام وآسیبی که دیده که عکس بگیریم و من از لچگی بشدت از این مکان ها میترسم و فوبیا دارم.اولش که ذاخل شدم سریع اومدم بیرون و جامو به کسی دیگه دادم .ترسیدم.همراه با خجالت از پرسنل . تا اومدم توحیاط قدم زدم.به یاد حرفا و آکاهی های ناب شما افتادم.بخودم گفتم تو قدرتمندی. تو میتونی. تو داری عوض میشی.باید عوض شی. بخاطر پسرت باید آدمقوی باشی.برو و انجامش بده….و رفتم و انجام دادم….ممنونم استاد نازنینم…الان یکی از آرزوهام اینه که سعادت داشته باشم محضر شما رو از نزدیک درککنم…شمایی که منودوباره زنده کردین….متشکرم
سلام
تکرار تمرین وقتی یگ چیززی زو تکرار کنی ملکه زهنت میشه من تو زندگیم خیلی چیزها رو تمرین مردم و سریع یاد گرفتم ک االان برام انقد عادی شده ک فک مکنم کسی ک میگه سخته خندم میگره مطمنم یروزی هم انقد لاغری برام عادی میشه گ اونقد لاغر میشم ک برام راحت باشه.
عشق تکرار علاقه ب ادامه دادن و انگیزه من دوست دارم برای هر غایلی دو روز وقت بزارم تا بیشتر تکرارش کنم اینحوری خیلی بهتر یاد میگرم و عادی تر میشه برام.
سلام به استاد محترم و دوستان عزیز ، من این فایل چند روز مداوم شنیدم و در موردش فکر کردم ، من بخاطر باور نتوانستن که از گذشته داشتم تو بعضی کارها موفق نشدم و باور کردم که نمیتونم و استعداد ندارم یا اینکه ی کاری را خیلی سخت یاد میگیرم یعنی تو ذهن من یادگیری مساوی بود با سختی کشیدن بود ، مثل لاغر شدن که خیلی برام سخت بود در صورتیکه من چاق شدن را خیلی آسون یاد گرفته بودم وهیچ رنج و زحمتی براش نکشیده بودم ، تازه خیلی هم لذت بخش بود ، با شنیدن این فایل و یاد گرفتن زبان ساده لاغری باورم قوی شد که من توانایی یاد گیری هر چیزی را دارم فقط باید باور کنم که یاد گیری خیلی آسونه اگه همراه با لذت باشه برای همین هدفهایی را برای خودم تعیین کردم که به خاطر باور غلط استعداد نداشتن ، از یادگیری و انجامشون فرار میکردم ودلایل زیادی برای انجام ندادن میآوردم ولی ته دلم همیشه دوست داشتم انجام بدم ، بزرگترین هدفم یاد گیری زبان انگلیسی بود که جزء آرزوهای محالم بود و چون چند بار تلاش کرده بودم و نتیجه نگرفته بودم باور کردم که من بی استعدادم ، ولی وقتی به لاغری رسیدم اونهم خیلی راحت فهمیدم هیچ آرزوی محالی وجود نداره برای همین تصمیم گرفتم با یک معلم خصوصی آموزش را شروع کنم و از همون روشی که زبان لاغری را یاد گرفتم برای یادگیری انگلیسی استفاده کنم یعنی باور کنم که این زبان بسیار ساده س و با انگیزه و اشتیاق استمرار داشته باشم و منتظر نتیجه نباشم ، عجله نکنم و مثل مراحل لاغری پله پله یادگیری را ادامه بدم تا به نتیجه دلخواه برسم و مثل بلبل انگلیسی حرف بزنم ، الان به نیمه راه لاغری رسیدم و بسیار از نتیجه راضی هستم ، آرزوی محالم به واقعیت تبدیل شده در حال حاضر باورم اینه که هیچ کاری نشد نداره و اصلا سخت نیست ، سختی فقط توی ذهن ماست ، کلیدش هم شوق و استمراره ، من باور صددرصد دارم که به تناسب اندام میرسم ، لاغری تو مشت منه ، خدایا شکرت
به نام خدا
سلام مثال قورباغه خیلی جالب و اموزنده هس منم اروم اروم خرکت میکنم تا به مقصد نهایی که متناسب شدن هستش برسم و دوست ندارم عجله کنم جون با عجله کردن کاری از پیش نمیره و حتی ضرر هم میکنم
متناسب شدن اسانترین کار دنیاس خیلی راحته مثل اب خوردن لاغر میشم
من هم خیلی پسوندهای بدی به خودم میزنم از اینکه من خیلی در یادگیری ضعیفم خیلی گیرایم ضعیفه خیلی ضعیفم خیلی تنبلم و خیلی چیزای دیگه و یا موقعی که میخام تمرین بنویسم به حودم میگم ببین دوستان چقدر زیبا مینویسن تو جه میخاهی بنویسی هر روز تکراری اصلا تو نمیتونی متن های زیبا بنویسی
ولی از اینکه به حرف منفی بافم گوش نمیگنم خیلی خوشحالم از اینکه من توانمندم از اینکه تونستم با این دوره باشم و تمرینات و فایل ها رو گوش میدم و تغییراتی زیادی در من به وجود اومده من در این دوره خودم و فرد توانمند میدونم که میتونم از پس هر کاری بر بیام خدایا شکرت🙏🏻
همان طور که من در زندگی اشپزی و رانندگی کردن و ………یاد گرفتم پس میتونم متناسب هم بشم و با لاغری زندکی کنم😍
وقتی من تونستم یک قدم به سوی متناسب شدن بردارم پس مطمینم که میتونم صد قدم دیگه رو بردارم
و دیگه من نمیشینم نگاه چاقی خودم کنم چون سالها نگاه کردم و چیزی حز رنج و سختی نبوده و بقیه عمرم رو میخام با شادی و سلامتی زندکی کنم و لاغری رو تجربه کنم و لذت ببرم از متناسب بودن 😍🙏🏻😍😍🙏🏻🙏🏻🙏🏻
من باور دارم که این دوره تنها راه متناسب شدن هستش و باور دارم که میتونم از این راه به تناسب دلخواهم برسم چه بخوام چه نخوام من متناسب میشم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻😍😍😍😍🙏🏻🙏🏻🙏🏻😍😍
با سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان متناسبم
من این باور رو در ذهنم هر روز تکرار میکنم ک لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست و این باور روز به روز برام ثابت تر میشه و لیشتر باورش میکنم از اینکه خیلى رفتارم مثل آدماى عادى شده خیلى بدون استرس با غذاها مواجه میشم و فکر میکنم ک براى سلامتى بدنم هستند و مثل قبل اصلاً نسبت به غذا ها حرص ندارم و خیلى رفتارهایم مثل متناسب ها هستش و این باور رو دارم تنها راهى ک میتونه ما رو متناسب کنه همین روش تناسب فکرى هستش
با سلام من باور کردم که با آموزش ذهن میشود لاعر شد وبا شرکتدر این دوره الان که در روز ۵۲ تکزار هستم نصف بیشتر مسیر را رفته ام به راحتی وبدون هیچ فشار ویا محرومیتی به جسمم وتا هر وقت لازم باشد آنقدر تکرار میکنم تا راضی شوم وصد درصد اطمینان دارم که این روش آسانترین راه برای لاغری است چون خودم آن را بخوبی تجربه کردم
سلام و درود بر دوستان، من هم از روز اول که این دوره را شروع کردم تحولات زیادی داشتم. واقعاً شناخت قوانین حاکم بر ذهن چقدر مهمه. احساس میکنم مقدم بر همه چیز هست. خدا را شکر که زندگی با طعم تناسب و دانستن و یادگیری لاغری چقدر لذت بخش هست.
سپاس
سلام استاد عزیز ودوستان همراه در این مسیر زیبای متناسب شدن
خدا رو شکر میکنم که الان که دارم این متن رامینویسم روز ۵۲ از تکرار دوره هستم.من ایمان دارم وباور دارم که میتونم متناسب بشم همون جوری که الان خیلی با روز اول که این دوره را شروع کردم فرق کردم چه از لحاظ جسمی وچه از لحاظ عادت های رفتاری…
وقتی یک نفر تونسته باشه تو یک مسیر موفق بشه قطعا منم میتونم …اگر چه که تو این مسیر افراد زیادی هستند که موفق شده اند.من باید فقط استمرار داشته باشم ودر گوش کردن فایلها
وعمل کردن به اونها چرا که ذهن من سالها ست که چاق شدن را یاد گرفته پس باید به اندازه تکرار داشته باشم.که لاغری را هم یاد بگیره…لطف خداوند هم اینه که سرعت در این مسیر بیشتر خواهد بود.البته من باید مراقب باشم که دچار عجله نشوم که آفت این مسیر است…
با اشتیاق وعلاقه فراوان به پیش میروم وایمان دارم که به هدف خودم خواهم رسید
با سلام.اری به درستی این باور هست که کل زندگی مارو تحت تاثیر قرار میده .من از وقتی در دوره شرکت کردم خیلی از چیزهایی رو که بهم برچسب میزدن رو فراموش کردم و از هر کار خوبی میکنم فورا خودم رو تشویق میکنم که ببین توتوانایی هر کاری رو داری و من از خودم راضی هستم.من از روزی که در دوره شرکت کردم حتی وقتی به فروشگاه میرم لباس هایی با سایز کوچیک میارم و باور دارم که روزی میتونم اونهارو بپوشم. پس من چون از خودم انتظار لاغری دارم روز به روز لاغرتر میشم.وقتی ذهن رو برتامه ریزی کنی و تکرارو تکرار کنی مثل انسان متناسب رفتار میکنی .پس در هر کاری باور کنیم که میتوانیم ما برای خواستن و لذت بردن افریده شدیم.
من از اول باور داشتم به این راه با اینکه هیچ کس بهم معرفی نکرده بود این سایت و من فقط فایلهای رایگان و گوش دادم و وزنم کم شد تصمیم گرفتم که تهیه کنم با اینکه خیلی سخت بود چون خارج از ایران هستم و نمی خواستم به کسی بگم بالاخره به داداشت گفتم که برام تهیه کنه و شروع کردم جزوه و پرینت کردم رفتم دادم سیمیش کردن با اینکه اون موقع مسایلی پیش اومده بود و من خیلی ذهنم در گیر بود ولی شروع کردم و تمرین و تمرین تا الان هر روز تمرین می کنم تا یه هفته دیگه میشه یک سال که در دوره شرکت کردم
سلام وقت بخیر
منم برچسب های زیادی به خودم زدم چونکه زیاد شنیدم که فریده دست پا چلفتیه،بی عرضه س،،خنگه،مغز فندقیه، ومن خودم اجازه میدادم بهم این برچسب ها زده بشه و نمیتونستم از خودم دفاعی کنم چونکه باور کرده بودم پس جهان هم بمن اون تعاریف رو ثابت میکرد و منم قبولشون کرده بودم،هر کاریو میخواستم انجام بدم صدایی جلوتر از من میگفت تو که نمیتونی،و منم نمیتونستم،احساس ناتوانایی های زیادی داشتم ،اعتمادبنفسم پایین بود،عزت نفس که داغون، الان دارم بهتر میشم،اول هر کاری به خودم میگم تو میتونی انجامش بدی بدلیل اینکه قبلا کارهای بزرگی انجام دادی،،مثلا همین نوشتنو،همش منفی بافم قبلش میگه آخه میخوایی چی بنویسی،همش حرفای تکراری مینویسی،و منم اول کامنتم از خدا هدایت میخوام ومیبینم تازه زیاد هم نوشتم ،میخوام به توانمندی هام بیشتر توجه کنم که طعم بیشتری ازشون بچشم
من باور کردم که لاغر میشم و بقول دوستمون بدن من میاد توی ظرف لاغری من قرار میگیره
وقتی که یک قدم برداری، صد قدم هم میتونی برداری.
وجود ما با هر فکری سازگاره.
نمیدونم واقعا چرا من یا شایدم در بقیه انسان ها اینجوری باشه که وقتی یه چیز منفی رو باور میکنیم سریع باهاش مواجه میشیم، اما وقتی چیزهای مثبت و خوب رو میخوای باور کنی به سرعت باور منفی ها نیست و موانع هم داره با اینکه در باور منفی ها هیچ مانعی نیست.؟! ?
بله استاد ما باور کردیم که چاقیم و چه قدرداین جمله زیبا بود که بسته دیگه چه قدر بشینیم و چاقیمون نگاه کنیم وقت حرکت رسیده
با سلام
وقتی در فایل های قبلی در مورد قدرت ذهن و اینکه باورها چه قدرتی دارند شنیدم و فهمیدم اگر من باورکنم هر کاری را می توانم انجام بدهم حتماً می توانم و اگر فکر می کنم نمی توانم حتماً نمی توانم . و با ادامه دوره شروع کردم به باورسازی که من می توانم لاغر شوم .لاغری اسانترین کار دنیاست .پس من باید اول اون باور خودم را درست کنم تا کارها بر طبق اون انجام بشه . با شنیدن توضیحات خوب استاد مثالی در ذهنم اومد که باعث شد بهتر این مبحث باور را یاد بگیرم و با خودم گفتم خوبه این تجربه را با دوستانم به اشتراک بگذارم .،یاد تدریس انواع مواد در علوم افتادم . ما در بیان خصوصیات مایعات می گفتیم .یکی از بارزترین خواص مایع اینه که در هر ظرفی ریخته شود شکل همون ظرف را می گیرد . و در ادامه این فکر اومد به ذهنم که ذهن و باورهای ما هم مثل مایعات هستند و باورهای ما مثل ظرف هستند .اگر من باور کنم می تونم لاغر بشم بعد انگار جسمم میاد و در اون ظرف قرار میگیره و شکل اونو می گیره و تا حالا که می گفتم من چاق هستم ظرفم چاقی بوده و بدنم در ظرف چاقی بوده پس چاق شده .و این در مورد همه باورها صدق می کنه .وقتی من احساس می کنم بی پول هستم انگار یک ظرف بیپولی دارم و بعد داشته هیم را در اون می ریزم و شکل نداری می گیره حتی اگر سه شیفت هم کار کنم من باز به اندازه کافی نخواهم داشت چون ظرفم نداری است .همچنین در روابط و …..گوش دادن به فایل ها معرکه است.اگر استاد بعداز اتمام دوره این فایل ها را نمی گذاشتند قطعا ما به نتایج دلخواه نمی رسیدیم . من امروز ظرف لاغری را انتخاب کردم و زندگی با طعم لاغری چه زیباست و لذت بخش .
استاد سپاسگزارم
خیلی عالی بود مثال تون.
چقدر مثال جالبی زدید دوست عزیز،مثال مایعات وفرم شکل گیریشون،عالی بود،استفاده میکنم،نظرات دوستانم عالیه
خیلی نوشته هاتون و مثالتون عالی بود.با ارزوی بهترین ها برای شما
امان از این برچسب چسبوندن ها به خودمون منم قبلا خیلی اینطوری بودم ولی الان کمتر شده و سعی می کنم بیشتر به توانایی هام توجه کنم!
من پارسال اواخر ژانویه بود که بااین سایت آشنا شدم نه کسی تا حالا اینکار و کرده بود که بگه به لطف خدا افایلهای رایگان و گوش دادم و بعدش خریداری کردم و تصمیمم و گرفتم که من فقط با همین راه می تونم متناسب بشم فقط و فقط و به کسی هم نگفتم تا اینکه بعد از چند وقت همه متوجه تغییرات شدن کم کم و من باور کردم که این تنها راه که من دارم و به لطف و خدا و راهنماییهای استاد دارم این راه و ادامه می دم و اطمینان دارم که من هم یک شگفتی ساز می شم
سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان خوبم
من لاغر شدنم را باور دارم و تا به حال هم حدود ۱۰ کیلو کم کرده ام هروقت اطرافیان می پرسند چکار کردی لاغر شدی میگم از طریق درست کردن باورهایم و ایمان داشتن به روش لاغری با ذهن بعضی از آنها با ناباوری فقط لبخند میزنند و بعضی ها هم میگویند بیشتر راجع به این روش بگو به آنهایی که پوزخند میزنند کاری ندارم و به آنهایی که اطلاعات بیشتر میخواهند آدرس سایت تناسب فکری را میدهم
ممنونم استاد عزیز که زندگی خیلی ها را تغییر دادید و آنها را به رویاهایشان رساندید خدا پشت و پناه شما و خانواده عزیزتان باشد
انشالله که همسرتان هم به سلامتی فرزند سومتان را به دنیا بیاورند و مادر و فرزند زیر سایه خداوند مهربان باشند ??
با سلام
دوره تناسب فکری باور انسان رو قوی میکنه وقتی به راحتی لاغر میشیم و تاثیر اونو در تمام زندگی میبینیم کلا باورمون تقویت میشه و ایمان میاریم که از طریق تناسب فکری میتونیم موفق بشیم .
من اوایل مسیر فکر میکردم پیشامدها و لاغری و تمام چیزهایی که از این مسیر بدست آوردن تصادفی هست و شاید تموم بشه مگه میشه آدم هر چی بخواد بخوره آرامش داشته باشه و لاغر هم بشه و بعد از گذشت مدتی کوتاه به این باور رسیدم و اطمینان قلبی پیدا کردم
بعضی اوقات که در جمعی هستم طبق گذشته ها به من میگن تو که بستنی نمیخوری یا اینکه میگن شیرینی رو نیارین رها دلش میخواد منم میگم چرا بیارین خودم هم میخورم یا بستنی ویا هر چیز دیگه ولی با انتخابی جدید .
مثلا چند وقت پیش جائی مهمون بودم که برای من غذای رژیمی درست کرده بودن من تشکر کردم و از سایر غذاها خوردم و گفتن حیفه ما ناراحت نمبشیم حالا که اینقدر خوب شدی به خاطر ما نخور من خندیدم و گفتم من حدود 10 ماه هست که غذای رژیمی نخوردم و همه گفتن پس چطور لاغر شدی منم توی دلم خندیدم گفتم از استاد بپرسین?????????
بله من لاغر شدن لاغر ماندن لذت بردن از زندگی رو زیر سایه تناسب فکری باور کردم باااااااااااور کردم
استاد خوبیها ممنونم
چقدر این باور اثر بینظیری داره واقعا??????
چقدر از عکس هاتون لذت میبرم.به امید روزی که منم عکس هام رو توی گروه شگفتی سازان بزارم
لاغر شدنتان را باور کنید:
یکی از خصوصیتهایی که من برای خودم قائل بودم و خیلی هم باعثناراحتی من میشد این بود که معتقد بودم اسمافراد یادم نمیمونه و خیلی دیر یاد میگیرم. با ورود به دوره و انجام تمرینهای مریوط به تناسب یه روز توجهم به این خصوصیت خودم جلب شد و باورم در مورد دیر به خاطر سپردن اسمها شکست. به خودم گفتم پس این خصوصیت رو هم خودم خلق کردم و تصمیمگرفتم دیگه اون جمله رو به زبوننیارم . بعد هم فراموشم شد. چند روز پیش دو سه تا اتفاق پشتسرهم افتاد در ارتباط با به یاد اوردن اسم شخصی ومن به یکباره متوجه شدم که من اسم اونها رو با یه بار شنیدن به خاطر سپردم! در اصل میدونم این فرشتهی درونم بود که توجه منو به این موضوع جلب کرد ومن دیدم بر خلاف قبل اون چند مورد رو کاملا به یاد دارم. متوجه شدم که دارم تغییر میکنم. بسیار اتفاق خوش آیندی بود برام چون دیدم حتی توجه به یه ضعف و مشاهده کردنش به همراه تغییر باور نتیجهی متفاوتی به بار آورد.
درسته که باید تقویت بشه ولی همون مقدار هم منو سورپرایز کرد و یک بار دیگه ایمان اوردم که ذهن ما خالق تجربیات ماست.
نشان های دریافت شده
سلام براستاد عزیز ودوستان همراه گرامی
یادگیری چیزی نیست جز تکرار وتکرار وتکرار
یادگیری کاری به میزان سوادواستعداد واینا نداره
یه مثال که میشه بزنیم
قدیمی های ما که بدون داشتن سواد خیلی عالی قالی بافی میکردن
تنها با تکرار وتکرار این کار رو یاد گرفتند
دریادگیری مهمه از استادکاربلد استفاده بشه که هم راه رو رفته باشه وهم به موصوع کامل اگاه باشه
اینجوری هم یادگیریت عمقی تره
هم ازمون وخطات کمتره وموفقیت تضمینی تره.
ما چاقی رو یاد گرفتیم چون بارها وبارهاافکار غلط درمورد چاقی ورفتارهای غذایی غلط بر طبق همون افکار تکرار وتکرار شده واین شده چاقی رو یاد گرفتیم
ما فقر رو یاد گرفتیم چون اطلاعات غلط به ذهن ما بارها وبارها رسیده
واون درذهن ما تکرار شده واین شده که فقر رو یاد گرفتیم
حالا که تونستیم این فقر وچاقی رو یاد بگیریم مطمیننا میتونیم ثروت ولاغری رو یاد بگیریم
مهم اینه درمسیر درست واطلاعات درست قرار بگیریم وبا تکرار وتمرین
لاغری رو هم مثل چاقی یاد بگیریم وکسی که این مسیر رو خودش رفته به زیبایی میتونه راه بلد خوبی باشه واسه رسیدن به هدفی که داری
ان شالله که همه بتونن از این فرصت ویژه استفاده کنه وبه هدف خودش برسه