0

مراقب چشم های ذهن خود باشیم

اندازه متن

سلام به استاد عزیز و دوستان همراه

وقتی گفتید که خوشحال بودید که امروز سنگ صبور کسی بودید ، یاد گذشته خودم افتادم که وقتی از چند نفر شنیدم که زهره راز داره و متوجه شدم این ویژگی می تونه منو محبوب کنه ، شدم گوش شنوا برای هم سن و سالان و دوستانم و حتی بزرگترهای فامیل !

چقدر خوشحال بودم و وقتی حرف از من میشد افتخار می کردم .

اما کم کم که فهمیدم این کار باعث تمرکز بر کمبودها و ناله ها و شکایت ها میشه کناره کشیدم و ذهنم گاهی اوقات شماتتم می کرد که ببین جایگاهتو از دست دادی اما من آگاهانه خوشحال بودم که دیگه نمی خوام سنگ صبور باشم .

نکته جالبی که در این فایل بود اینه که حوض ذهن ما قابل پاکسازیه و با مثالی که از خودتون زدید که از چه مرحله ای تونستید به چه مرحله ای برسید و تغییر کنید ، این نوید رو میده که با هدایت چشمه های دلخواه به ذهنمون می تونیم دستاوردهای دلخواهو داشته باشیم و بخاطر ورود چشمه های نادلخواه قبل محکوم به سوختن و ساختن نیستیم .

با اینکه با ورود به مسیر تغییر هزاران بار شنیدم که خودم خالقم اما روز به روز بیشتر درک می کنم که من خالق زندگی خودم هستم و این خالق بودن چطوره .

خوشحالم ، دارم لذت می برم . خدایا شکرت

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 5.00 از 5 رای

https://tanasobefekri.net/?p=19019
برچسب ها:
12 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا فروغی
      1402/07/08 14:12
      مدت عضویت: 565 روز
      امتیاز کاربر: 15200 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 455 کلمه

      باسلام خدمت شما استادعزیز 

      منم امروز انتخاب میکنم که برای ورودی ذهنم به خوبی‌ها و احساس خوب فکر کنم و هر چیزی رو که دلخواهم نیست وارد ذهنم نکنم،

      من امروز که از خواب بیدار شدم با احساس خوبی شروع کردم به زندگی کردن و از فرصت دوباره زنده بودن با سپاسگزاری لذت می‌برم و می‌خوام که هر روز خودم رو با احساس خوبی آغاز کنم،

      من همیشه تصمیم می‌گیرم که چه افکاری رو در طول روز انتخاب کنم که وارد ذهنم کنم و آیا در بیشتر اوقات به این انتخاب خودم دقت می‌کنم یا نه،

      برای مثال امروز یک موضوع کوچک اما در ذهن من پیش اومد که برای ناراحت نشدن دوستم اون رو باز هم به زندگی خودم راه بدم و در ذهنم به این فکر کردم که آیا از اینکه دعوتش نکردیم نکنه احساس بدی پیدا کنه و ناراحت بشه از من و حتی با مادرم این بحث رو مطرح کردم و گفتم نظر تو چیه آیا به خاطر اینکه اون فرد ناراحت نشه اون رو دعوت کنیم،

      اما بعد با گوش دادن این فایل و آگاهی به دست آوردن با خودم تصمیم گرفتم که هر کس که با من احساس خوبی داره می‌تونه با وقت گذاشتن برای من در زندگی من جا داشته باشه،منم با حس خوبی با اون فرد رفت و آمد می‌کنم

      و انتخاب کردم که درباره احساس کسی نداشته باشم که آیا از من ناراحت می‌شه یا خوشحال می‌شه و مهم‌تر از همه خود من هستم و احساس خودم مهمه و من برای داشتن احساس خوب می‌خواهم که همیشه سپاسگزار داشته‌های خودم در زندگی باشم،

       و برای رشد و گسترش ذهنم همیشه تلاش کنم که توجه به خوبی‌ها و طعم‌های خوب خدا را داشته باشم و از موضوعات و جزئیات زندگی به هم نریزم و اصل زندگی یعنی زنده بودن و ماهیت خودم رو در نظر بگیرم و من هر روز که بیدار می‌شم سپاسگزارم برای فرصت دوباره‌ای که به هدیه داده شده به من و می‌خوام با توجه به احساس خوب و شادی آرامش لذت بردن از زندگی و جسم سالم و ورودی‌های خوبی در ذهنم داشته باشم تا خروجی افکارم اتفاق‌های خوب و زیبا باشند،

      من امروز تصمیم می‌گیرم که با چشم‌های خودم خوبی‌ها زیبایی‌ها و احساس خوب را ببینم و بخواهم برای ذهن خودم انتخاب می‌کنم که توجه من همیشه به نعمت‌های و داشته‌های خودم باشم،

      در مسیر رسیدن به خواسته‌های خودم یعنی یک انسان متفاوت بودن با احساس یکنواختی که رفتار و اعمالم یکی هستند زندگی کنم و احساس و رفتار خوب من برای من در زندگی یک عادت بشه که باعث تغییر من در همه شرایط زندگی باشه و بتونم در همه مراحل احساس خوب خودم رو اول از همه داشته باشم و با رفتار خوبی در مواجهه با هر شرایطی حال خوبی داشته باشم و می‌خوام که همیشه بهترین خودم باشم،

      باتشکرازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/04/02 00:58
      مدت عضویت: 1668 روز
      امتیاز کاربر: 28651 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,017 کلمه

      ما یه بخشی در مغزمون داریم که اون دایما در حال دریافت اطلاعات هست .

      دیدیم خیلی وقتا کاری نداریم  و بیکاریم و شروع میکنیم به انجام کاری مثلا شروع میکنیم به موبایل گردی در اینستا و تلگرام و …. و تمام شبکه هایی که خیلی معروف شدن روی این ویژگی انسان دارن کار میکنن .

      دیدی خیلی وقتها که در اینستا و. .. هستی چند ثانیه چندثانیه یه کلی وقت صرف کردی  و یا فیس بو ک تلگرام و این نشون میده مغز ما نمیتونه بی تفاوت باشه نسبت به بیکاری و دایما داره اطلاعات میگیره افراد  حالا  فرد موفق کسی هست که داره آگاهانه بخشی از این ورودی ذهن  رو به عهده میگیره  که چیه چبزی بهش بده حالا همش رو ممکنه نتونه به عهده بگیره 

      خود من چند سال قبل هیچ کنترلی نداشتم و هر چه بود گوش میدادم و میشنیدم و سنگ صبور خیلیها میشدم و یا اخبار بی بی سی و اینا رو گوش میدادم  و هر کس که در تلویزیون فحش میداد و کسی رو مقصر میکردد خیلی خوشحال میشدم و اخبار به روز رو میگرفتم و خلاصه  این مغزه من دایما داشت پر میشد  مغز من مثل یه حوض هست که دایما داره از آب   چشمه پر میشه حالا اگر خودتون اگاهانه انتخاب کنید چه آبی واردش بشه خوبه اگر آب شفاف و زلال واردش بشه خوبه ولی اگر شما مراقبش نباشید هر آبی میشه واردش بشه و این نیست اگر  شما مراقبش نباشید اون بیکار بشینه اصلا این،طور نیست پس زمانی رو که هر روز صرف میکنید برای نگاه کردن برای یه فایل آموزشی با ذهن و یا برای اتجام تمرینات نوشتاری و یا دیدن همین فایل و یا فایلهای صبحگاهی  و یا نوشتن  و یا خوندن و یا هر جور که شما خودت رو متوجه کنی و کنترل کنی  و  ورودی ذهنت رو کنترل کنی  تمام اینها حداقلش این هست که ذهن نمیره هر چیزی رو برای خودش جمع کنه بیاره چون هر چیزی در پیرامون  ما اشغال هست .

      در اطراف ما کلی افراد منفی و  کلیپها ی منفی و …هست مثلا یه نفر مشهور  میره کشور دیگه  تا چند روز اینستا و تلگرام پر  میشه  از تصاویر این فرد که رفته خارج  تا فرزندش رو به دنیا بیاره یعنی هر موضوع بی ربط رو به منبع تغذیه خودمون تبدیل میکنیم و روش  بحث میکنیم و اینها همش چشمه های آب گند هست که داره وارد ذهنت میشه بنابراین خیلی مهم هر روز بخشی از ورودی ذهنت رو کنترل کنی و صرف کارهای زیبا کن مثلا دیدن فایل آمورشی و یا خواندن کتاب و یا هر چیزی که به شما احساس خوب میده .

       استاد میگن نتایجی که در زندگیم گرفتم به همین دلیل هست که بخشی از زمان روزم رو صرف چیزی کردم که بهش علاقه دارم فایل و ویدیو خوب ودوستان خوب و .. و این نتایج رقم خورد و هیچ معجزه ای هم رخ نداد  به اندازه ای که من کنترل کنم نتیجه  تغییر میکنه پس مراقب ورودیهای ذهنتون باشید مخصوصا بچه های لاغری با ذهن میبینید کسی میاد چیزی میگه و بچه ها همه حواسشون نیست و غرق اون ماجرای بیخود میشن  که همش حاشیه هست و هیچ اهمیتی نداره  و داریم مغزمون رو پر میکنیم .

      از وقتی که دارید درست استفاده کنید  با این همه فایل و … و دنبال چرت و پرت نرو هر موضوعی که به شما احساس خوب میده و امید بخش،و الهام بخش هست استفاده کن  شما داری در اون لحظه به خودتون ورودی خوب میدید .

      هیچ چیز مهم تر از ما در زندگی نیست . باید از این لحظه بیشتر مراقب خودم باشم کسی از من مهمتر در دنیا نیست .

      برداشت من از فایل :

      ورودیهای ذهن ما  نتیجه رو رقم میزنه هر چقدر من ورودی خوب و عالی بدم خروجی هم هم خوب و عالیتر میشه پس من زمانی تغییر میکنم که آگاهانه ورودیهام رو کنترل کنم و در مسیر درست حرکت کنم . من  خودم انتخاب میکنم چه چیزی رو ببینم یا بشنوم و یا بخونم در واقع انتخاب من چیزهایی هست که به من احساس خوب بده  چون همین احساس خوب مایه ی زندگی  برای ما انسانها هست و همین احساس خوب ما رو به سلامتی و موفقیت و ارامش؛ شادی و … میرسونه پس مواظب باشیم چیزی که احساس ما رو خراب میکنه  بهش توجه نکنیم و درموردش حرف نزنیم  اگر بتونیم آگاهانه  تمرکز بر نکات مثبت زندگی داشته باشیم  هم حالمون بهتر  هست و هم از اون جنس اتفاقها وارد زندگی ما بیشتر میشه .

      من چند روز پیش در جمعی بودم که تمام اون افراد در مورد موضوعات  منفی  و مشکلات دیگران حرف میزدن و به نظر خودشون  این بحث کردنها در مورد مشکلات دیگران کار خوبی بود و داشتن تجزیه و تحلیل میکردن و اما من اگاهانه با هیچ کس وارد بحث نشدم و کمی بعد شخصی اومد برای من کلی درد و دل کرد و از مشکلات روابط در  زندگیش شروع به حرف زدن کرد و حقیقت نمیشد ولش کنم  و از اونجا برم چون شرایط طوری بود که من تتها مخاطب ایشون بودم و رودربایسی هم داشتم پس  فقط به ظاهر گوش دادم  یعنی از این گوش میشنیدم و از اون گوش خارج میشدن و هیچ حرفی برای همراهی ایشون نداشتم و نزدم چون جز ناخواسته های من بود و اصلا توجه نکردم و گفتم والا نمیدونم چی بگم  گفتم اگر کاری  از دستم بر میاد برات انحام بدم چون من هیچ راه کاری به ذهنم نمیرسه و بحث رو تموم کردم  و واقعا در همون حد گداشتم و ذهنم رو کنترل کردم هر چقدر ذهنم خواست دوباره یاد من بیاره من عمدا توجه نمیکردم و خودم رو مشغول میکردم چون میدونم این کار چه عواقبی داره . و برعکس امشب جایی بودم و در اون جمع کلی زیبای و نکات مثبت بود  مثلا روابط زناشویی عالی و زیبایی چهره ی یه خانم  و کلی ثروت و موفقیت یه زوج دیگه همه رو اگاهانه تحسین و تشویق کردم و لذت بردم و کلی به خودشون هم گفتم که چقدر این خوبه این زیبا هست و یا این عالیه و خوشحالم که آگاهانه ذهنم رو کنترل میکنم  تا زندگی خودم رو خلق کنم .

      چه کسی مهمتر از من تو این دنیا هست هیچ کس  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم