0

تغییر را چگونه آغاز کنیم

اندازه متن

سلام استاد
روز شما بخیر و شادی

چقدر این فایل خوش حس و حال بود

تحسینتون میکنم بخاطر کنترل ذهنتون…بخاطر تربیت ذهنتون…بخاطر ارزشی که در جهان ایجاد می کنید…بخاطر تغییری که کردید

بخاطر ثروتی که کسب می کنید….بخاطر ماشین زیبا و شیکتون…بخاطر چهره بشاش و سرحالتون

الهی شکر
من یکی از مواردی که حسمو بد می کنه این هست که چرا بجای ساعت هشت..هشت ونیم میرسم دفتر

یعنی وقتی هشت میرم خیلی حسم بهتره….باید اصلاحش کنم

خیلی هم این باور تو وجودم قوی مثل اینکه…الان متوجه اش شدم

انقدر گفتن سحرخیز باش تا کامروا باشی که باورمون شده

و یک لحظه تصویرسازی کردم شمارو درحال بازکردن مغازه و بیرون گذاشتن وسیله ها و مقایسه اش کردم با الان….این نشون دهنده قدرت ذهن ماست…شما استاد روشن روشن ضمیر هستید

سلامت و زنده باشید..ممنون بخاطر انرژی خوبتون

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.31 از 13 رای

https://tanasobefekri.net/?p=20180
برچسب ها:
13 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/07/22 17:33
      مدت عضویت: 1057 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 269 کلمه

      بودن در این سایت و باور بهش
      مثل سرگذشت امامان و پیامبران ماست ک اونها از چیزی ک نبود ولی نشانه هاش بود حرف میزدن و باورشان ب ما میگفتن دلیل میاوردن و اثبات میکردن و انسانها مسخره شان میکردن و عده ای کمی باور میکرد
      الانم ما با توجه ب چیزی ک نیس و ایمان بهش دقیقا مثل اونهاییم حرفهای مارو هرکی میشنوه مسخره میکنه ب عقلمون شک میکنه در حالی ک ما نمونه ای عینی داریم میبینیم
      تغییر کردن شیرین ترین اتفاقی ک هر کسی این شانس ب خودش بده برندس
      چ زیباس ک تصور کنی چیزی و ک میخوای و قدرت باور بیاری بالا
      مثل زن حامله ای ک نه ماه مطمئنه ک بچه دار میشه
      اون نه ماه طولانی ترین زمان برای یک مادره اما اون باتموم سختی ها تنها توجه ش ب بچشه زود میخوابه و همش مراقبه میگه بچه تو دلمه اینو بخورم اونو نخورم کانون توجهش ب بچه ای ک هنوز نیس
      ماهم در این مسیر چ در مسیر لاغری چ در مسیر زندگی و روابط باید در همون باتلاقی ک هستیم توجهمونو ب ساحل و جزیره رویایی ببریم
      چقد زیباس ک اون چیزیو ک میخوای ب دست بیاره در حالی ک همه دیوانه میدانستند
      ب نظرم خدا جایزه صبر مارو در این مسیر بهمون میده
      وقتی تو کنار ریل قطار وایمیسی مطمئنی ک قطاری از اونجا رد میشه با اینک قطاری نمبینی
      و اونجا صبر میکنی یکروز دو روز سه روز بعد اون مدت میبینی صدای قطار میاد بعد اون میبینی قطار خوشبختی اومد و چیزی ک تو منتظرش بودی
      من میدانم ک دیوانه میخوانن مرا ولی من این را رسم عاشقی میخوانم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم