منم دوست دارم که بگم از تمرینهای خودم در این مدت به خواستههام فکر کردم باعث خوب و شکرگزار داشتههام بودم چه تجربهای به دست آوردم،
من فهمیدم که هر چیزی در اون لحظه منو پیدا میکنه مثلاً وقتی هوس میکنی که غذایی رو بخوری اگه ساعتها بگذره دیگه دوست نداری و بهش فکر نمیکنی و این مهمه که هر خواستهای رو در لحظه داشته باشیم،،
اما چرا بعضی از خواستههای ما در لحظه اتفاق نمیافتند مثل خرید ماشین خرید خونه اون چیزی که دوست داریم رفتن به سفر یا حتی لباس که به نظر ما کوچکترین چیزها هستند،
همیشه که قرار نیست جوان بمانیم و در حال تجربه کردن خواستههایمان باشیم چرا باید همیشه در راه رسیدن به خواستههامون صبر کنیم،
اما الان جواب تمام این سوالها را بهتون میگم از نظر من انسان با تکرار و تمرین و باور قدرت ذهنش میتونه همه چیز رو برای خودش به وجود بیاره،
و آیا همه چیز مادی هستند و همه چیز باید اشیا و یا جامداد در دور و ور ما باشند تا به چشم خود ببینیم؟
آیا سلامتیتان جای شکرگزاری ندارد آیا همین که در اینجا هستین تغییر کردین و یک انسان مفید هستین جای شکرگزاری ندارد آیا چشمهای خوبی که میتوانی جهانی که میتونی با اونها جهان زیبا رو ببینین جای شکر ندارند و …..
همیشه در حسرت آن چیزی هستیم که در زندگی ما وجود ندارد و یا وسیلهای که دیگه برایمان تکراری شده و بهش عادت کردیم،
اگر نبود چی اگر تختی نداشتیم چی که روی اون استراحت کنیم اگر تلویزیونی نداشتیم که فیلم ببینیم چه میکردیم آیا اینها نعمتهای ما نیستند آیا گوشی موبایلی اگر نداشتیم چگونه ارتباط با دیگران برقرار میکردیم اگر برای هم داشتن همه این وسیلهها باید هزینه پرداخت میکردیم چه میکردیم،
پس خدایا شکرت برای داشتن تمام داشتههای مادی و معنوی من در زندگیم چه احساس خوب زیادی دارم و چقدر راضی هستم از خودم و از نعمتهای زندگیم،
و میخواهم در راه رسیدن به خواستههام با احساس خوب و شکرگزاری همیشه به کنم خواستههای خودم رو و برای داشتههام شکر گذار باشم ،
باتشکرازشما
برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.ثبت امتیازامتیاز: 0 از 0 رأی
سلام و درود بر همه دوستان عزیز و سلام و درود بر استاد گرامی
از شنیدن این فایل ارزشمند لذت بردم. ووقتی به درون افکارم رجوع میکنم می بینم که دلایل زیادی برای احساس عادی شدن نعمتها و طعم های خوب زندگی وجود داره که بخش عمده ای از آن در باورهای ماست. باور هایی که عمدتا به دلیل عدم شناخت دنیای درون حاصل شده . وقتی پیچیدگیهای نظام خلقت رو نمیشناسیم برامون ساده به نظر میاد. مثلا وقتی خودمون هر روز یک غذایی مشخص برای خانواده تهیه میکنیم عموما عادی شده و انتظار خودمون هم تشکر عادیه ولی اگر یک روز غذا رو به همراه اونها تهیه کنیم یا غذایی جدیدترین تهیه کنیم رفتار اونها فرق میکنه . چند سال پیش که به پسرم طرز تهیه پلوی ساده را یاد می دادم چند بار گفت مامان چقدر مراحل داره من فکر میکردم خیلی راحته و می دیدم که هر وقت پلو میخوره دستت دردرد نکنه قشنگتری میگه .به این مآگاهی هم عادی شده چشمهایمان ببینه لبهامون حرکت کنه و صدا از گلومون بیرون بیاد. راحت اجابت مزاج کنیم و ااین همه سیستم پیچیده بدن در هماهنگی و نظم کار کنند ولی دختر عمویی دارم که تا چند سال پیش هفته ای 3 بار دیالیز می شد و بعد از پیوند هم روزی 12 قرص میخوره با ترس و لرز فراوان برای حفاظت از کلیه جدیدی که داره ، ولی برای ما عادیه.
به جز سیستم پیچیده بدن هزاران هزار نعمت پیدا و پنهان هم داریم که برامون عادی و کم ارزشه ولی به هر دلیل از دست دادنش میتواند مشکلاتمشکلات غیر قابل توصیفی را به وجود بیاره مثلا ما خیلی راحت در شهر یا روستایی محل اقامتمونزندگی می کنیم با همه سلام علیک می کنیم تو مراسم های عمومی یا خصوصی شرکت می کنیم بچه مون با بچه های دیگران معاشرت میکنه و… حالا تصور کنید کوچکترین انگ اجتماعی به کسی در مورد یک مسیله خورده شده باشه مثلا بگویند طرف ایدز داره یا طرف پدر یا پدربزرگش یا یکی از بستگانش جرمی مرتکب شده، می بینیم تانسلها افراد اون خانواده نمی تواند آرامش روانی داشته باشند . چیزی که ما چون داریم از ارزشش بی خبریم اما اونها باید انرژی زیادی بگذارند تا خودشان را از گذشته ای در اون نقشی نداشتند جدا کنند . به واسطه شغلم با خانواده زندانیان برخورد دارم و می بینم که چقدر تلاش می کنند در ااین موضوع و گاهی دوست دارم به عموم مردم بگم قدر اینکه راحت تو خیابان پرسه می زنید رو بدونید این نعمت بزرگی نگران نیستید کسی پشت سرتان حرف بزنه این نعمت بزرگیها از پدر و مادرتون با افتخار حرف میزنید نعمت بزرگیه و هزاران هزار نعمتی که اگر بخواهیم شکر کنیم زبان قاصره .
البته ما تلاش میکنیم از دریای بیکران نعمتهای خداوندی بهره مند بشیم دریایی که هر چه ازش برداریم ذره ای کم نمیشه و روش برداشت از اون دیدن نعمتها، درک نعمتها و لذت بردن و فراهم کردن زمینه استفاده همگانی از اونهاست که در مجموع میشه چارچوب سپاسگزاری.
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم.
خداوند مهربانم بی نهایت سپاسگزارم.
برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.ثبت امتیازامتیاز: 0 از 0 رأی
سلام
چن روز بود ک معدم درد میکرد و اون موقع ب خدا گفتم خدایا سپاسگزارم چن وقتی سالمه انقدر از داشتنش خوب نبودم برام یک چیز عادی بود ولی الان ک حالش بده میبینم ک چقدر سلامتی نعمت بزرگیه خدا یا شکر میکنم ک سالمم شکر میکنم ک میشنوم شکرت میبینم زیبایی هارو بچمو خودمو
هر موقع بچو میبینم تموم وجودم پر از احساس خوب میشه شکر میکنم این فرشته کوچولو رو دارم
یک روز ک میرم بیرون شب ک میام بالشهامو بغل میکنم و میگم خدا یا شکرت هیجا خونه ادم نمیشه
اون روز ک حالم بد بود پاشدم غذا و سالاد درست کردم تا احساسم بهتر بشه بعد دخترم گف برا بابا تولد میگیرم تو عالم بچگیش پاشد کل خونه رو بهم ریخت ولی از نظر خودش تزیین کردومن هیچی نگفتم گفتم برار احساس خوبش بمونه بعد اهنگ باز کرد رقصید کلی کیف کردم بعد من نیز چیدم وبعد بچم چراغها خاموش کردبهش دوتا کلوچه رو گذاشتم رو هم و عین کیک رقصید و چقدر دنیای بچه ها زیباست درگیر قیافه و خاص بودن نیستن از لحظشون لذت میبرن و این خود سپاسگزاریه شکر کردم ک همسری دارم و خونه ای دارم اشپرخونه ای دام ک باهاشون چن ساعت زیبا برای خودمون بسازم
هر بار ک ما کیک میپزیم یا تولد یکیه بچم مبگه تولده منه و با چاقو برش میزنه کلی کیف میکنه و بچه ها خودشون پر از درس هستن برای کسی ک میخواد یاد بگیره
اونها ب هیچ وجه وابسته نیستن حتی اسباب بازی هاشونو ک انقدر دکس دارن وابستشون نیستن
پریروز ی کیف گرفتم ی جوری خوشحالی میکرد ک نگو
مثل ما عادی نیس براس خیلی از ما جتی از خریدهامون حالمون خوب نمیشه چن عادی شده برامون
برا صبحانش شکلات صبحانه گرفته بودم هیچی نمیخورد تو صبحونه و فقط اون میخورد امل سه روز تنون شده حتی دنبالشو نمیگیره این یک فرمول صحیح هستش با اینک یک هفته داره میخوره عادت نکرده وابسته نیس
سپاسگراری یعنی ب وجد اومدن احساس خوب از داشتن
چن روزه مبلهای جدیدم اومدن هر بار ک نگاش مبکنم حسم خوب میشه لذت میبرم و این سپایگزاریه
هر موقع خواهرم میبینم تو خونش شکر میکنم و اروزی خوشبختی برا هنه دارم
هر وقت میرن خونه مامانم شام میام شکر میکنم میگم خدایا شکرت ک هستن خونشون گرنه چراغ خونشون روشته
برای سپاسگزار بودن باید اون چیز برامون عادی نشه منظورم اینو ی لحظه ب نبودنش فک کنیم میبینیم چیودارم و کلی خوشحال میشیم
من خوشحالم ک اینجاهس فایلهای رایگان هس ومن دارم باهاشون حال خودمو خوب میکنم تغییر میکنم زندگی میکنم شکر میکنم خدا منو ب این سرزمین هدایت کرد شکر میکنم استادی چن شما انقدر سخاوتمند دارم ک راهنمایی بزرگ و گرانقدری برای هممون هس
شکر ک خدا رو دارم شکر
برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.ثبت امتیازامتیاز: 0 از 0 رأی
باید بدونیم و اگاه باشیم که تمام خواسته و اهداف ما تنها به این خاطر هستن که ما بتونیم لذت بیشتری در زندگی تجربه کنیم و لذت هم زیر مجموعه ای از حس و حال خوب هست پس همه چی در جهان در واقع همان حس و حال خوبه ،خب چرا کار رو برای خودمون سخت میکنیم ؟مگه الان نمیشه شاد بود ؟مگه برای شاد بودن چه چیزی نیاز داریم که الان در ما وجود ندارد؟چرا همیشه فکر میکنیم برای حال خوب نیاز به عامل بیرونی هست ،ما میتونیم به جای نیاز بیش از حد به خواسته و لذت نبردن از زندگی به خاطر نداشتن آن نعمت ،دیدگاه و نگرش خودمون رو تغییر بدیم و با این کار اهداف برای ما معنای جدیدی پیدا میکنند ،یعنی ما حالمون عالیه و خواسته فقط سبب میشه عالی تر باشیم ،یعنی ما رضایت کامل داریم ولی بیشتر هم میخوایم چون هدفمون از زندگی هر لحظه بهتر شدنه اما این به معنا نیست که ما الان بد هستیم، ما عالی هستیم و قرار هست عالی تر باشیم ،اشتباه نکنیم هدف اصلی زندگی کردنه و عوامل بیرونی فقط شدت میدهند ، آن ها اصل نیستند ،یاد بگیریم حس و حالمون رو خوب نگه داریم تا خودمون رو لایق و شایسته نعمت های بیشتر قرار دهیم ،برای دریافت نعمت های خداوند باید سطح و جایگاه مون در جهان هستی بالا بره و هیچ راهی برای بالا رفتن نیست مگر حال خوب :)هوشیار بودن در زندگی یک عامل مهم برای حال خوب هست ..عادی شدن نعمت های خداوند و قدر دان نبودن برای آن ها یک مانع بزرگ برای نرسیدن به اهدافمون هست ،خیلی چیز ها داریم که متاسفانه به آن ها توجهی نداریم ،من چند روزی هست تصمیم گرفتم زمانی رو در نظر بگیرم و به چیز هایی که خیلی عادی در زندگی به نظر میرسن و البته نبودشان به شدت ناراحت کننده خواهد بود فکر کنم ،این عمل باعث میشه از وجود آن ها خوشحال و راضی باشم .من به این نتیجه رسیدم خواسته ها در زندگی با تضاد به وجود میان وقتی کمبودی حس میکنیم یا چیزی مارو اذیت میکنه که دوست نداریم اینگونه باشه به صورت ناخودآگاه چه به زبان بیاریم چه نیاریم به صورت درخواست به خداوند ارسال میشه و همان لحظه توسط خداوند اجابت میشه ،اما ما به خاطر مقاومت و نداشتن حس خوب نسبت به آن خواسته ،خودمون رو از دریافت آن دریغ میکنیم ،درواقع این خودمون هستیم که ما با افکار و سپس رفتارمون خودمون رو لایق و شایسته دریافت قرار نمیدهیم ،ما تعیین میکنیم خداوند چه چیزهایی رو به ما بده ،در این جهان تا دلمون بخواد نعمت هست و نعمت ها به اندازه دید و باور و انتظار ما برای ما کوچک میشوند ،تنها تفاوت بین انسان ها افکار آن هاست ،هیچ انسانی برتر نیست مگر با فکر برتر ،نگذاریم افکار محدود کننده به سراغ ما بیایند ،راه را برای آن ها باز نکنیم ،با فکر های مثبت جایی برای آن ها نگذاریم.با توجه کردن به نعمت ها تز زندگی لذت ببریم و هر لحظه خوشحال باشیم که خداوند شرنوشت مارا در اختیار خودمون قرار داده است و ما قدرت اختیار و آزادی داریم ،ممنون از استاد عزیز به خاطر تمام زحمت هایتان
برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.ثبت امتیازامتیاز: 0 از 0 رأی
باسلام خدمت شما استاد عزیز
منم دوست دارم که بگم از تمرینهای خودم در این مدت به خواستههام فکر کردم باعث خوب و شکرگزار داشتههام بودم چه تجربهای به دست آوردم،
من فهمیدم که هر چیزی در اون لحظه منو پیدا میکنه مثلاً وقتی هوس میکنی که غذایی رو بخوری اگه ساعتها بگذره دیگه دوست نداری و بهش فکر نمیکنی و این مهمه که هر خواستهای رو در لحظه داشته باشیم،،
اما چرا بعضی از خواستههای ما در لحظه اتفاق نمیافتند مثل خرید ماشین خرید خونه اون چیزی که دوست داریم رفتن به سفر یا حتی لباس که به نظر ما کوچکترین چیزها هستند،
همیشه که قرار نیست جوان بمانیم و در حال تجربه کردن خواستههایمان باشیم چرا باید همیشه در راه رسیدن به خواستههامون صبر کنیم،
اما الان جواب تمام این سوالها را بهتون میگم از نظر من انسان با تکرار و تمرین و باور قدرت ذهنش میتونه همه چیز رو برای خودش به وجود بیاره،
و آیا همه چیز مادی هستند و همه چیز باید اشیا و یا جامداد در دور و ور ما باشند تا به چشم خود ببینیم؟
آیا سلامتیتان جای شکرگزاری ندارد آیا همین که در اینجا هستین تغییر کردین و یک انسان مفید هستین جای شکرگزاری ندارد آیا چشمهای خوبی که میتوانی جهانی که میتونی با اونها جهان زیبا رو ببینین جای شکر ندارند و …..
همیشه در حسرت آن چیزی هستیم که در زندگی ما وجود ندارد و یا وسیلهای که دیگه برایمان تکراری شده و بهش عادت کردیم،
اگر نبود چی اگر تختی نداشتیم چی که روی اون استراحت کنیم اگر تلویزیونی نداشتیم که فیلم ببینیم چه میکردیم آیا اینها نعمتهای ما نیستند آیا گوشی موبایلی اگر نداشتیم چگونه ارتباط با دیگران برقرار میکردیم اگر برای هم داشتن همه این وسیلهها باید هزینه پرداخت میکردیم چه میکردیم،
پس خدایا شکرت برای داشتن تمام داشتههای مادی و معنوی من در زندگیم چه احساس خوب زیادی دارم و چقدر راضی هستم از خودم و از نعمتهای زندگیم،
و میخواهم در راه رسیدن به خواستههام با احساس خوب و شکرگزاری همیشه به کنم خواستههای خودم رو و برای داشتههام شکر گذار باشم ،
باتشکرازشما
سلام و درود بر همه دوستان عزیز و سلام و درود بر استاد گرامی
از شنیدن این فایل ارزشمند لذت بردم. ووقتی به درون افکارم رجوع میکنم می بینم که دلایل زیادی برای احساس عادی شدن نعمتها و طعم های خوب زندگی وجود داره که بخش عمده ای از آن در باورهای ماست. باور هایی که عمدتا به دلیل عدم شناخت دنیای درون حاصل شده . وقتی پیچیدگیهای نظام خلقت رو نمیشناسیم برامون ساده به نظر میاد. مثلا وقتی خودمون هر روز یک غذایی مشخص برای خانواده تهیه میکنیم عموما عادی شده و انتظار خودمون هم تشکر عادیه ولی اگر یک روز غذا رو به همراه اونها تهیه کنیم یا غذایی جدیدترین تهیه کنیم رفتار اونها فرق میکنه . چند سال پیش که به پسرم طرز تهیه پلوی ساده را یاد می دادم چند بار گفت مامان چقدر مراحل داره من فکر میکردم خیلی راحته و می دیدم که هر وقت پلو میخوره دستت دردرد نکنه قشنگتری میگه .به این مآگاهی هم عادی شده چشمهایمان ببینه لبهامون حرکت کنه و صدا از گلومون بیرون بیاد. راحت اجابت مزاج کنیم و ااین همه سیستم پیچیده بدن در هماهنگی و نظم کار کنند ولی دختر عمویی دارم که تا چند سال پیش هفته ای 3 بار دیالیز می شد و بعد از پیوند هم روزی 12 قرص میخوره با ترس و لرز فراوان برای حفاظت از کلیه جدیدی که داره ، ولی برای ما عادیه.
به جز سیستم پیچیده بدن هزاران هزار نعمت پیدا و پنهان هم داریم که برامون عادی و کم ارزشه ولی به هر دلیل از دست دادنش میتواند مشکلاتمشکلات غیر قابل توصیفی را به وجود بیاره مثلا ما خیلی راحت در شهر یا روستایی محل اقامتمونزندگی می کنیم با همه سلام علیک می کنیم تو مراسم های عمومی یا خصوصی شرکت می کنیم بچه مون با بچه های دیگران معاشرت میکنه و… حالا تصور کنید کوچکترین انگ اجتماعی به کسی در مورد یک مسیله خورده شده باشه مثلا بگویند طرف ایدز داره یا طرف پدر یا پدربزرگش یا یکی از بستگانش جرمی مرتکب شده، می بینیم تانسلها افراد اون خانواده نمی تواند آرامش روانی داشته باشند . چیزی که ما چون داریم از ارزشش بی خبریم اما اونها باید انرژی زیادی بگذارند تا خودشان را از گذشته ای در اون نقشی نداشتند جدا کنند . به واسطه شغلم با خانواده زندانیان برخورد دارم و می بینم که چقدر تلاش می کنند در ااین موضوع و گاهی دوست دارم به عموم مردم بگم قدر اینکه راحت تو خیابان پرسه می زنید رو بدونید این نعمت بزرگی نگران نیستید کسی پشت سرتان حرف بزنه این نعمت بزرگیها از پدر و مادرتون با افتخار حرف میزنید نعمت بزرگیه و هزاران هزار نعمتی که اگر بخواهیم شکر کنیم زبان قاصره .
البته ما تلاش میکنیم از دریای بیکران نعمتهای خداوندی بهره مند بشیم دریایی که هر چه ازش برداریم ذره ای کم نمیشه و روش برداشت از اون دیدن نعمتها، درک نعمتها و لذت بردن و فراهم کردن زمینه استفاده همگانی از اونهاست که در مجموع میشه چارچوب سپاسگزاری.
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم.
خداوند مهربانم بی نهایت سپاسگزارم.
سلام
چن روز بود ک معدم درد میکرد و اون موقع ب خدا گفتم خدایا سپاسگزارم چن وقتی سالمه انقدر از داشتنش خوب نبودم برام یک چیز عادی بود ولی الان ک حالش بده میبینم ک چقدر سلامتی نعمت بزرگیه خدا یا شکر میکنم ک سالمم شکر میکنم ک میشنوم شکرت میبینم زیبایی هارو بچمو خودمو
هر موقع بچو میبینم تموم وجودم پر از احساس خوب میشه شکر میکنم این فرشته کوچولو رو دارم
یک روز ک میرم بیرون شب ک میام بالشهامو بغل میکنم و میگم خدا یا شکرت هیجا خونه ادم نمیشه
اون روز ک حالم بد بود پاشدم غذا و سالاد درست کردم تا احساسم بهتر بشه بعد دخترم گف برا بابا تولد میگیرم تو عالم بچگیش پاشد کل خونه رو بهم ریخت ولی از نظر خودش تزیین کردومن هیچی نگفتم گفتم برار احساس خوبش بمونه بعد اهنگ باز کرد رقصید کلی کیف کردم بعد من نیز چیدم وبعد بچم چراغها خاموش کردبهش دوتا کلوچه رو گذاشتم رو هم و عین کیک رقصید و چقدر دنیای بچه ها زیباست درگیر قیافه و خاص بودن نیستن از لحظشون لذت میبرن و این خود سپاسگزاریه شکر کردم ک همسری دارم و خونه ای دارم اشپرخونه ای دام ک باهاشون چن ساعت زیبا برای خودمون بسازم
هر بار ک ما کیک میپزیم یا تولد یکیه بچم مبگه تولده منه و با چاقو برش میزنه کلی کیف میکنه و بچه ها خودشون پر از درس هستن برای کسی ک میخواد یاد بگیره
اونها ب هیچ وجه وابسته نیستن حتی اسباب بازی هاشونو ک انقدر دکس دارن وابستشون نیستن
پریروز ی کیف گرفتم ی جوری خوشحالی میکرد ک نگو
مثل ما عادی نیس براس خیلی از ما جتی از خریدهامون حالمون خوب نمیشه چن عادی شده برامون
برا صبحانش شکلات صبحانه گرفته بودم هیچی نمیخورد تو صبحونه و فقط اون میخورد امل سه روز تنون شده حتی دنبالشو نمیگیره این یک فرمول صحیح هستش با اینک یک هفته داره میخوره عادت نکرده وابسته نیس
سپاسگراری یعنی ب وجد اومدن احساس خوب از داشتن
چن روزه مبلهای جدیدم اومدن هر بار ک نگاش مبکنم حسم خوب میشه لذت میبرم و این سپایگزاریه
هر موقع خواهرم میبینم تو خونش شکر میکنم و اروزی خوشبختی برا هنه دارم
هر وقت میرن خونه مامانم شام میام شکر میکنم میگم خدایا شکرت ک هستن خونشون گرنه چراغ خونشون روشته
برای سپاسگزار بودن باید اون چیز برامون عادی نشه منظورم اینو ی لحظه ب نبودنش فک کنیم میبینیم چیودارم و کلی خوشحال میشیم
من خوشحالم ک اینجاهس فایلهای رایگان هس ومن دارم باهاشون حال خودمو خوب میکنم تغییر میکنم زندگی میکنم شکر میکنم خدا منو ب این سرزمین هدایت کرد شکر میکنم استادی چن شما انقدر سخاوتمند دارم ک راهنمایی بزرگ و گرانقدری برای هممون هس
شکر ک خدا رو دارم شکر
باید بدونیم و اگاه باشیم که تمام خواسته و اهداف ما تنها به این خاطر هستن که ما بتونیم لذت بیشتری در زندگی تجربه کنیم و لذت هم زیر مجموعه ای از حس و حال خوب هست پس همه چی در جهان در واقع همان حس و حال خوبه ،خب چرا کار رو برای خودمون سخت میکنیم ؟مگه الان نمیشه شاد بود ؟مگه برای شاد بودن چه چیزی نیاز داریم که الان در ما وجود ندارد؟چرا همیشه فکر میکنیم برای حال خوب نیاز به عامل بیرونی هست ،ما میتونیم به جای نیاز بیش از حد به خواسته و لذت نبردن از زندگی به خاطر نداشتن آن نعمت ،دیدگاه و نگرش خودمون رو تغییر بدیم و با این کار اهداف برای ما معنای جدیدی پیدا میکنند ،یعنی ما حالمون عالیه و خواسته فقط سبب میشه عالی تر باشیم ،یعنی ما رضایت کامل داریم ولی بیشتر هم میخوایم چون هدفمون از زندگی هر لحظه بهتر شدنه اما این به معنا نیست که ما الان بد هستیم، ما عالی هستیم و قرار هست عالی تر باشیم ،اشتباه نکنیم هدف اصلی زندگی کردنه و عوامل بیرونی فقط شدت میدهند ، آن ها اصل نیستند ،یاد بگیریم حس و حالمون رو خوب نگه داریم تا خودمون رو لایق و شایسته نعمت های بیشتر قرار دهیم ،برای دریافت نعمت های خداوند باید سطح و جایگاه مون در جهان هستی بالا بره و هیچ راهی برای بالا رفتن نیست مگر حال خوب :)هوشیار بودن در زندگی یک عامل مهم برای حال خوب هست ..عادی شدن نعمت های خداوند و قدر دان نبودن برای آن ها یک مانع بزرگ برای نرسیدن به اهدافمون هست ،خیلی چیز ها داریم که متاسفانه به آن ها توجهی نداریم ،من چند روزی هست تصمیم گرفتم زمانی رو در نظر بگیرم و به چیز هایی که خیلی عادی در زندگی به نظر میرسن و البته نبودشان به شدت ناراحت کننده خواهد بود فکر کنم ،این عمل باعث میشه از وجود آن ها خوشحال و راضی باشم .من به این نتیجه رسیدم خواسته ها در زندگی با تضاد به وجود میان وقتی کمبودی حس میکنیم یا چیزی مارو اذیت میکنه که دوست نداریم اینگونه باشه به صورت ناخودآگاه چه به زبان بیاریم چه نیاریم به صورت درخواست به خداوند ارسال میشه و همان لحظه توسط خداوند اجابت میشه ،اما ما به خاطر مقاومت و نداشتن حس خوب نسبت به آن خواسته ،خودمون رو از دریافت آن دریغ میکنیم ،درواقع این خودمون هستیم که ما با افکار و سپس رفتارمون خودمون رو لایق و شایسته دریافت قرار نمیدهیم ،ما تعیین میکنیم خداوند چه چیزهایی رو به ما بده ،در این جهان تا دلمون بخواد نعمت هست و نعمت ها به اندازه دید و باور و انتظار ما برای ما کوچک میشوند ،تنها تفاوت بین انسان ها افکار آن هاست ،هیچ انسانی برتر نیست مگر با فکر برتر ،نگذاریم افکار محدود کننده به سراغ ما بیایند ،راه را برای آن ها باز نکنیم ،با فکر های مثبت جایی برای آن ها نگذاریم.با توجه کردن به نعمت ها تز زندگی لذت ببریم و هر لحظه خوشحال باشیم که خداوند شرنوشت مارا در اختیار خودمون قرار داده است و ما قدرت اختیار و آزادی داریم ،ممنون از استاد عزیز به خاطر تمام زحمت هایتان