بسیاری از افراد چاق عقیده دارند که به دلیل نداشتن انگیزه برای لاغری نمی توانند لاغر شوند درحالی که در زمان هایی که انگیزه عالی برای لاغر شدن داشتند هم نتوانستند لاغر شوند.
انگیزه برای لاغری داشتن
همه ما دوست داریم لاغر شویم و می دانیم که اشتیاق داشت برای لاغری یکی از ارکان مهم موفقیت در تحقق رویای لاغری است اما به اندازه کافی انگیزه برای لاغری نداریم.
داشتن انگیزه برای لاغری از مهمترین اصول کاهش وزن و تجربه تناسب اندام دلخواه است اما باید بدانید که به راحتی می تواند مانع موفقیت شما در رسیدن به هدفتان شود.
در لاغری با ذهن هدف فقط لاغر شدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگی است.
دآگاهی از آنچه در مسیر لاغری با ذهن به دست می آوریم باعث ایجاد انگیزه برای لاغری می شود.
لاغر شدن فقط یک هدف از ده ها هدفی است که می توان در زندگی تعیین کرد و به آن ها رسید.
البته لازم به ذکر است که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به بیشتر اهداف خود نمی رسند چرا که آنها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خود نمی شوند. نداشتن انگیزه برای لاغری سبب می شود که انگیزه برای رسیدن به خواسته های دیگر خود را نداشته باشند.
در تمام سال هایی که اضافه وزن داشتم در مقطع های سنی مختلف بخاطر چاق بودن رسیدن به خواسته هایی که دوست داشتم تجربه کنم برایم بی اهمیت میشد.
موفیت های هنری، موفقیت های تحصیلی و … برایم اهمیت نداشتند چون به دلیل چاق بودن خودم را لایق موفق شدن نمی دانستم چون عقیده داشتم من عرضه ندارم چون نتوانستم لاغر شوم و نداشتن انگیزه برای لاغری سبب شده بود که تصور کنم من در هیچ زمینه ای نمی توانم موفق شوم.
تا وقتی چاق بودم هیچ هدف و انگیزه درست و حسابی برای زندگی کردن نداشتم.
البته ناگفته نماند که اصلا نمی دانستم هدف چیست و اشتیاق داشتن در زندگی چه اهمیتی دارد.
سالها بود هر روز فقط زندگی می کردم و تلاش می کردم مسائل و مشکلاتی که برایم ایجاد می شود را حل و فصل کنم.
اکنون که در شرایط بسیار متفاوتی زندگی می کنم تصور می کنم در آن روزها من فقط تلاش می کردم که زنده بمانم و هیچ تجربه ای درباره زندگی کردن نداشتم.
زنده ماندن با زندگی کردن بسیار متفاوت است.
هدف از لاغر شدن
فردی که می خواهد فقط زنده بماند تمایلی به داشتن هدف در زندگی ندارد. به همین دلیل است که افراد چاق وقتی انگیزه برای لاغری را از دست می دهند به یقین می رسند که نمی توانند لاغر شوند و تمام انگیزه و اشتیاق خود برای زندگی کردن را از دست می دهند.
آنها دیگر انگیزه برای لاغری ندارند چون مهمترین هدف انسان زندگی کردن و لذت بردن از لحظات زندگی است اما فردی که اضافه وزن دارد به این دلیل که از شرایط خود و زندگی لذت نمی برد انگیزه اش را برای همه جنبه های زندگی از دست می دهد.
او ترجیح می دهد به هر شکلی شده مسائل روزمره خود را حل کند و روزها رو به پایان برساند و بر سال های عمر خود اضافه کند.
اما فردی که می خواهد زندگی کند از حل کردن مسائل روزمره خود برای رسیدن به هدف هایی که خودش تعیین کرده است استفاده می کند.
خیلی تفاوت دارد شما هر روز برای حل مسائل همان روز زندگی کنید و منتظر مسائل فردا باشید یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنید که اگر مساله ای حل می کنید برای حرکت به سمت هدفی باشد که برای تجربه کردن انتخاب کرده اید.
در لاغری با ذهن هدف من ایجاد انگیزه و اشتیاق زندگی کردن به واسطه ایجاد انگیزه برای لاغری در دوستانم است نه فقط زنده ماندن.
چرا که با چاقی هم می توان به هرشکلی که شده زنده ماند و روزها را سپری کرد. اما فردی که هدف لاغری را انتخاب می کند تصمیم گرفته است هر روز در عین حالی که چاق است و درگیر مسائل چاقی است اما یک قدم برای تغییر خود بردارد.
او چاقی را بعنوان سرنوشت خود قبول نکرده است و می خواهد با عبور از این مانع به ظاهر بزرگ در ذهنش به خواسته های زیادی که سال هاست دوست داشته است تجربه کند دست پیدا کند.
بنابراین لازم است برای رسیدن به هدف لاغری و سپس دیگر اهداف خود در زندگی از اصول عملکرد ذهن به خوبی آگاهی داشته باشیم تا مسیری که برای خلق رویاهای خود طی می کنیم ضمن کوتاه تر شده ساده تر و لذت بخش تر باشد.
هدف لاغری سخت تعیین نکنید
شاید از زبان اساتید زیادی شنیده باشید یا در کتاب های موفقیت خوانده باشید که برای رشد و پیشرفت باید هدف های بزرگ تعیین کنید.
داشتن هدف های بزرگ به انسان اشتیاق و انگیزه حرکت کرد می دهد. داشتن هدف بزرگ نشانه شجاعت و توانمندی افراد عنوان می شود.
به لطف خدا از زمانی که با قدرت ذهن آشنا شدم و تصمیم قاطع گرفتم باید زندگی خودم را تغییر بدهم کتاب های زیادی درباره اصول موفقیت، قدرت ذهن و قانون جذب مطالعه کردم و سعی کردم به آنچه در این کتاب ها گفته می شود عمل کنم.
بنابراین از آنجا که در بسیاری از این کتابها تعیین اهداف بزرگ و دور از دسترس را نشانه شجاعت و اشتیاق فرد برای تغییر کردن عنوان کرده بودند من هم اهداف بزرگی را برای ادامه زندگی ام تعیین کرده بودم و تصور می کردم به این شکل من آدم قوی و توانمندی خواهم بود و جهان به این تصمیم شجاعانه من پاسخ خواهد داد.
اما هرچه در زمینه درک اصول عملکرد ذهن آگاهی بیشتری کسب کردم و مخصوصا از زمانی که توانستم با استفاده از قدرت ذهن به تناسب اندامی که سال ها در رویای من هم نبود دست پیدا کنم به وضوح برایم مشخص شد که داشتن هدف بزرگ به راحتی می تواند مانع حرکت کردن افراد برای تغییر کردن باشد.
هدف های لاغری کوچک تعیین کنید
زمانی که در مسیر تغییر کردن چندین مرحله انگیزه ام را برای ادامه مسیر موفقیت از دست دادم بیشتر مطمئن شدم که برای حرکت کردن و مخصوصا استمرار داشتن برای تغییر کردن نباید اهداف بزرگ و دور از دسترس تعیین کرد چون هر کاری که انجام آن برای ذهن ما سخت و دشوار باشد از با مقاومت شدید ذهن ناخودآگاه برای انجام دادنش مواجه می شویم.
اگر به زندگی خود توجه کنید موارد بسیاری پیدا خواهید کرد که شما تصمیم به انجام کاری داشته اید اما وقتی درباره مسائلی که در مسیر رسیدن به خواسته خود از زبان دیگران شنیده اید و یا تجربه های سخت دیگران در این مسیر را شنیده اید باعث شده است که شوق و اشتیاق خود برای حرکت کردن به سمت خواسته تان را از دست داده و رویای خود را فراموش کنید.
دلیل این رویداد دادن اطلاعات درباره مسائل و مشکلاتی است که در مسیر رسیدن به آن هدف به ذهن خود داده اید.
هرگونه اطلاعات و آگاهی درباره سختی ها، مشکلات و مسائل رسیدن به هر هدفی را در ذهن خود مرور کنید سبب می شود که ذهن ناخودآگاه شما به راحتی ابتدا شوق و اشتیاق شما را نسبت به خلق آن هدف کاهش داده و سپس شما را از اجرای آن تصمیم منصرف می کند.
این طریق عملکرد ذهن درباره لاغر شدن نیز صدق می کند و به همین دلیل است که افراد زیادی که اضافه وزن دارند بارها تصمیم به لاغر شدن گرفته اند اما پس از مدت کوتاهی از تصمیم خود منصرف شده و چاق بودن را بر انگیزه برای لاغری داشتن ترجیح داده اند.
مسیر لاغری من
به لطف خدای مهربان تصمیم من جهت استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن بعد از کسب آگاهی نسبی درباره چگونگی عملکرد ذهن ناخودآگاه بود به همین دلیل هیچوقت برای لاغر شدن از همان روزهای اول هدف بزرگ تعیین نکرده ام و به همین دلیل توانسته ام با ایجاد انگیزه برای لاغری در خودم چندین سال است به آرامی ولی به صورت پیوسته در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهم.
همچنین درباره دیگر جنبه های زندگی همین شیوه را به کار گرفته ام و اطمینان دارم دلیل استمرار و حفظ شور و اشتیاق من برای تغییر کردن و خلق شرایط جدید و دلخواه در زندگی ام رعایت این اصل مهم بوده است که من هیچ وقت هدف های بزرگ و دور از دسترس انتخاب نکرده ام.
اهمیت ایجاد صحیح انگیزه برای لاغری در رسیدن به تناسب اندام ایده آل و دائمی به قدری مهم است که درصورت عدم اطلاع از آن به راحتی می تواند باعث شکست یا دلسردی شما برای خلق شرایط رویایی تان شود.
از این رو لازم می دانم درباره این موضوع مهم (انگیزه برای لاغری) آنچه درک کرده ام و به من کمک کرده است تا جنبه های مختلف زندگی ام را تغییر دهم با شما دوستان خوبم به اشتراک قرار دهم.
اطمینان دارم درک این آگاهی و عمل کردن به آن باعث تحولی عظیم در بهبود احساس شما برای رسیدن به هدف های مورد نظرتان دارد.
از این رو توصیه می کنم با دقت به محتوای ارائه شده توجه کنید و به آنچه درک می کنید به بهترین شکل عمل کنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
با انجام تمرینات در مسیر یادگیری لاغری با ذهن اشتیاق و انگیزه برای لاغری را در خودتان افزایش دهید.
ابتدا محتوای نوشتاری انگیزه برای لاغری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به صورت انشایی پاسخ دهید.
- به نظر شما برای لاغر شدن باید اهداف بزرگ تعیین کرد یا هدف ها کوچک؟ چرا؟
- در گذشته برای لاغر شدن چگونه هدف گذاری می کردید و نتیجه آن چه بوده است؟
- آیا تاکنون برای چاق شدن هدف تعیین کرده اید؟ شرح دهید چگونه چاق تر شدید؟
- به نظر شما هدف تعیین کردن برای لاغر شدن باعث لاغری می شود یا مانع آن؟
- در مسیر لاغری با ذهن چگونه برای لاغر شدن باید هدف گذاری کنید و انگیزه برای لاغری را در خود ایجاد کنید؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.45 از 62 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام مانع لاغری فکردن به عوانل چاقی مثل ارث وژنتیک وبیماری بستگی دارد اصلا ربطی نداره هیچ کدوم ننیتونه مانع باشه نبایدبگیم مثلا من ۱۵کیلواضافه وزن دارم وبایدلاغرکنم مغز شروع میکنه به مقاومت وماموفق نمیشیم پس هدف گذاری کنیم بگیم ۳کیلودرماه به راحتی برامغز امکانپذیره خواسته ها براساس ذهن ناخوداگاه تنظیم بشه راحته وبه لاغری میرسیم درگذشته تامیگفتم میخوام ۲۰کیلوکم کنم مغزمقاومت میکرد خواسته خودش مانع ایجادمیکنه برالاغری هدف کوچیک گام بلندباعث موفقیت میشه نزاریم خواسته باعث مانع رسبدن به هدف نشه
به نظر شما برای لاغر شدن باید اهداف بزرگ تعیین کرد یا هدف ها کوچک؟ چرا؟
اهداف باید کوچک باشند تا برای ذهن ما باور پذیر باشن واقعا تا اینجا که اومدم این خیلی رو مخم بود که باید ۳۳ کیلو کم کنم البته اول ۳۶ تا بود الان شده اینقد به هر حال من همش حس میکردم مسیر خیلی طولانیه ولی با این حال که اذیت بودم اما متوجه اذیت بودنم نبود حالا میفهمم که این خودش یه مانع هست از الان من به خودم میگم که فقط ۲ کیلو میخوام کم کنم و این برای ذهن من خیلی اسون و باور پذیره دو کیلو واقعا چیزی نیست . الان میفهمم چرا هرگز برای کارم سراغ تبلیغ توی اینستا نرفتم من خیلی کمالگرا بودم فک میکردم اوه من چقد باید کار کنم تولید محتوی کنم دونه دونه فالور بگیرم تا برم اکسپلو و این جور موانع و هرگز انجامش نمیدادم الان چند روزی هست همش پست میزارم ولی باز یه چیزی طولانی بودن مسیر اذیتم میکرد و الان من فهمیدم باید چکارش کنم .
در گذشته برای لاغر شدن چگونه هدف گذاری می کردید و نتیجه آن چه بوده است؟
من خیلی سختش میکردم واسه خودم میگفتم می خوام بشم ۶۰ کیلو و هرگز من به اون وزن نرسیدم حتی ۶۵ شدم اما ۶۰ نه تازه این کمالگرایی باعث شده بود من زمانی که ۶۵ کیلو یا ۷۴ کیلو بودم با خودم فک کنم من هنوز چاقم هنوز باید کم کنم و بعد با این ذهنیت من دوباره با رها کردن رژیمی که ازش خسته بودم وزنم برمیگشت به اول و یا حتی خیلی بیشتر .
اولین بار که ۹۰ کیلو شدم باورم نمیشد گفتم من هیچ وقت این وزن نبودم این وزن من نیست خود بخود کم میشه من تو هیچ وره ای اینقد نبودم باورش نکردم فک نکردم طبیعیه میگفتم غیر طبیعیه و وزن من با رژیم و ورزش اومد پایین دومین بار بعد از حاملگی وزنم ۹۴ کیلو شد و این بار من خیلی راحتتر باورش کردم و قبولش کردم و الان با این باور کردن من اینجام
آیا تاکنون برای چاق شدن هدف تعیین کرده اید؟ شرح دهید چگونه چاق تر شدید؟
اره ۷۹ کیلو بودم میگفتم وای نکنه بشم ۸۰ تا . بعد چند وقت میدیدم شدم ۸۱ کیلو و بعد میگفتم نکنه ۸۵ بشم وای خدا نکنه بعد میدیدم شدم ۸۴ این بار بیشتر وحشت میکردم رژیم و ورزش و میشدم مثلا ۷۰ کیلو اونجا خسته میشدم ول میکردم بعد با خودم میگفتم الان رژیم ندارم بزار وزن کنم ببینم چند شدم بعد همینجور دو کیلو دو کیلو بیشتر و بیشتر میشد و الان ۹۶ کیلو بودم موقع پیوستن به سایت و الان ۹۳ کیلو هستم شایدم کمتر اخرین بار من یک ده روز پیش وزن کردم برا همین دقیق نمیدونم . چون گفتن وزن نکنید من یه لباس شاهد برا خودم گذاشتم لباسی که برام کیپ بود ۲۰ روز بعد میپوشم ببینم راحتتر شده باشه میفهمم کم کردم دو کیلو رو .
به نظر شما هدف تعیین کردن برای لاغر شدن باعث لاغری می شود یا مانع آن؟
هدف بزرگ تعیین کردن مانع هست اما هدف کوچیک تعیین کردن هیچ مانعی نمیشه حتی بیشتر انگیزه بخش هم هست از طرفی ذهن هی میگه دو کیلو کم کردم بزار برم سراغ دو کیلوی بعد و چند بار که اینطور بشه فوق العاده راحتتر قبول میکنه این موضوع رو .
این که از اول بگیم من لاغر لاغر میشم باور ناپذیره و کلی باید زور بزنی که باورش کنی اما هدف کوچیک نیاز به زور زدن برای باور کردنش نداری چون برات اسونه و باور داری که میتونی انجامش بدی برای همین کار اسونه .
و من الان با هر گام تازه میفهمم که یک راهنما داشتن توی چنین مسیری خوب و عالیه
اون راه رو رفته تمام سختی هاشو دیده و اونا رو براحتی بهمون اموزش میده و اینکه چنین محتوی ارزشمندی رو رایگان در اختیار همه قرار دادین بسیار سپاسگذارم
در مسیر لاغری با ذهن چگونه برای لاغر شدن باید هدف گذاری کنید و انگیزه برای لاغری را در خود ایجاد کنید؟
من ۲ کیلو ۲ کیلو میخوام کم کنم این برای ذهن من خیلی باور پذیر و عالیه و هیچ زوری نمیخوام بزنم برای ذهن ناخود آگاهم و اون همراهیم میکنه و این عالیه .
اول گفتم ۳ کیلو اما دیدم یه خورده برام سخت شد برای همین دو کیلو برام اوکیه و عالیه .
به نام خدای مهربان و بخشنده
سلام به همه دوستان عزیزم
داشتن هدفهای بزرگ مخصوصا با تایین وقت مثلا در فلان زمان باید به اندام دلخواهم برسم یا فلان کار باید تموم بشه باعث میشه که همش ذهن آدم مشغول باشه چیکار کنم که به هدفم برسم یا چقدر راه هست تا به این هدف رسید من که از عهده اش بر نمیام و در نهایت دیگه از انجام کار منصرف میشیم اما وقتی هدفهامون رو کوچک میکنیم رسیدن به اون هدف تو رهنمون خیلی راحت میاد و به قول استاد منی که میخوام ده کیلو لاغر بشم اگر اون رو به اهداف کوچکتر مثل دو کیلو لاغر بشم این هدف برام دست یافتنی تر هست و ذهنم باهاش راحت کنار میاد نه اینکه مثل هدفهای قبلی برای لاغری که نه تنها ورچزن تایین می کردم حتی کی باید بهش برسم رو تایین میکردم و روزها میگذشت و من اندر خم یک کوچه بودم و در نهایت روزهای آخر دیگه امام توان و فشارم رو زیاد میکردم که مثلا کم نیارم و چه عذابها به خودم وارد نمیکردم
همون طور که برای چاق شدنمون وقت و وزن تایین نکردیم و خیلی راحت و خوشمزه به چاقی الانمون رسیدیم برای لاغری هم باید هدفهای اونقدر کوچیک باشه که هیچ فشاری بهمون وارد نشه که بخواهیم این راه رو هم کنار بزاریم
من این مشکل هدف گذاری رو برای همه ی کارهام دارم مثلا چند سال هست که برای کار خودم میخوام وارد کار آنلاین بشم اما اونقدر هدفگذاری بزرگی دارم که دلم میخواد همه رو باید با هم انجام بدم یا بهتره انجام ندم یعنی دلم میخواد یه کاری رو خوبه خوب انجام بدم اگر اینطور نباشه اصلا انجام نشه بهتره این هم یکی از موانع ذهنی من هست و حالا که فکر می کنم اگر هدف هام کوچیک بود الان در کارم به صورت آنلاین چقدر پیشرفت کرده بود و به اون ایده آلی که مدنظرم هست رسیده بودنم
از امروز تصمیم گرفتم نه تنها برای لاغری بلکه برای همه ی کارهای عقب افتاده ام هدف ها رو تا حد امکان کوچیک کنم و پس زهرا خانوم پیش به روی پیشرفت
بزرگی هست درعالم خدانام که دل با یاداومی گیردارام
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مسیر
من خودم چند وقت بود تصمیم گرفته بودم صد
گام رو شروع کنم و اومدم تا گام دقیقا یادم نیست
فک کنم ۱۵ با ۱۶ بود تو این فکر افتادم که بیام
کارایی عقب افتادم رو انجام بدم بعد دخترمم رفت
مدرسه کلا کارام زیاد شد با خودم گفتم همشون
رو باید انجام بدم ،یه وقتی اومدم به خودم دیدم
نزدیک دو سه هفته س که نه صدگام رو رفتم نه
کارای عقب افتادم رو انجام دادم فقط با اعصاب
خراب هیچ کاریم نکردم ،کارایی عقب افتادم چندتاشون
یاد گرفتنیه باید هر روز زمان بزارم اومدم گفتم چی کار
کنم که بتونم دوتایشون رو انجام بدم ،
اخه کارایی عقب افتادم زیاد بودن باید حتما
انجامشون بدم بعد گفتم بیام یه روز درمیونش
کنم یه روز کارایی عقب افتادم رو انجام بدم
یه روز یک گام از صدگام رو برم ،در کنار اینا
بچه کلاس اولی دارم کلی تمرین داره تو روز
باید باهاش انجام بدم ،کارایی منزلمم هست
و بعضی اوقاتم خوب مهمون میاد مهمونی
میریم زیاد میشه کارام وقت نمیکمم حالا
الان چند روز خدا رو شکر تا الان تونستم
جلو بیام به امید خدا بقیشم برم ،با تشکر
از استاد عزیز ،همین طور که گفتید یکی از
خصوصیات نا خود آگاه اینه که زیر کار
زیاد نمیره و انجام نمیده صد درصد در لاغری
هم همین طوره همین طور که همه دوستان
خودشون تجریه کردن که وقتی ما در روش هایی
قبلی هدف بزرگ انتخاب میکردیم ،ذهن قبول نمیکنه
و هیچ کدوم از اون انتخاب ها به نتیجه نرسیدان
و نصفه رها شدن در لاغری با ذهن هم باید هدف رو
خورد کنیم،تا ناخود آگاه ما رو در اجرایی کارهایی
که باید انجام بدیم همکاری کنه ،ما باید توجه رو از
روی چاقی برداریم و روی لاغری بزاریم برای چاقی
هیچ هدفی تعیین نکردایم و ما همین طور هفته به
هفته ماه به ماه از ماه هایی قبلی چاق تر میشیدم
هدف هایی خورد انتخاب کردن در لاغری با ذهن
تاثیر گذار هست ،و انشالله بتونیم به این آگاهی
ها عمل کنیم با تشکر از استاد عزیز و زحمت کش
که اینقدر زمان میزارن برای سایت واین اطلاعات
که به راحتی ازشون استفاده کنیم
سلام استاد
دقیقا ۳۱ روز پیش که من اومدم اینجا بزرگترین سایز شلواری که داشتم یعنی سایز ۵۰ دکمه ش بسته نمیشد و من که نمیخواستم برم سایز ۵۲ بخرم موقع نشستن تو ماشین دکمه و زیپ شلوارمو زیر مانتو موقع نشستن باز میزاشتم کسی هم متوجه نمیشد ولی وقتی پیاده میشدم سریع میبستمش ایستاده بسختی بسته میشد و کمی گوشت شکمم رو اذیت میکرد ولی چاره نداشتم
اونموقع که با لاغری با ذهن ناخودآگاه آشنا شدم و فهمیدم دیگه رو ترازو هم نباید برم پیش خودم گفتم ببین همین که همین شلوار سایز ۵۰ براحتی تنم بشه برای من دستاورد بزرگیه
یکفهته نشده بود که دیدم شلوار پنجاه بهم گشاد شد
هفته بعدش شلوار سایز ۴۸ رو بزور تنم میکردم تو تنم آزاد نبود اونم بزور بسته میشد ولی خوب من خوشحال بودم اینکه سایز کم کرده بودم
ده روز گذشت و من دیدم سایز ۴۸ تو تنم گشاد شده و شاید باورش برای بعضیا اینجا سخت باشه و فکر کنند من خالی میبندم حق میدم بهشون
شاید خودمم اگه یکی میگفت باور نمیکردم ولی الان که باهاتون صحبت میکنم ۳۱ روزه من اینجا هستم و الان شلوار سایز ۴۶ تنم میکنم البته اینم بهم تنگه و فیت تنمه و آزاد نیست
ولی خوب من هدفم رو خورد کردم مطمئنم بعد ده روز دیگه همین سایز ۴۶ تو تنم آزاد میشه
و چه بسا برم سراغ سایز ۴۴
شاید از همون ابتدا که اومدم بهمتون اعلام کردم که بابا من چهل کیلو اضافه وزن دارم ولی حقیقتا هیچ وقت ازهمون اول به کم کردن چهل کیلو فکر نکردم
با خودم گفتم اگه من ماهی پنج شش کیلو هم کم کنم یا یک تا دو سایز کم کنم عالی میشه
خوب الان میبینید دیگه تو ۳۱ روز حدودا هفت کیلو و از سایز ۵۰ رسیدم به ۴۶
الان تقریبا بظاهر متناسب شدم و ازون چاقی مفرط درومدم
خوب الان فقط به دو کیلوی بعدی فکر میکنم هدفم کم کردن دوکیلوی بعدی و رسیدن به سایز ۴۴ هست
خوشبختانه یکبار گفتم من از بس چاق و لاغر کردن برای همه ی سایزهام شلوار و لباس دارم
و همیشه هم نگهشون داشتم چون میدونستم دائم در نوسان خواهم بود
تو زندگیم هم مثلا من عاشق بدمینتون بازی بصورت حرفه ای و شرکت تو مسابقات هستم ولی مثلا امکان گرفتن مربی خصوصی رو بخاطر مالی و …نداشتم
چیکار کردم یه دوره کوتاه با مربی کار کردم اصول رو یاد گرفتم بعد با دیدن کلیپ های آموزشی خارجی و .آموزش میدیدم و بعد فردای اون روز میرفتم پارک تنیس جهانشهر کرج باغ فاتح و با یکسری بازیکن حرفه ای که صبحا میان تمرین و مسابقه میدادم
الان ۱۸ سال میگذره و من هر روز صبحا به صورت مستمر و تقریبا بیشتر سال میرم پارک و تمرین میکنم طوری شده که من به یه بازیکن حرفه ای تبدیل شدم و تقریبا حتی تمام آقایون حرفه ای پارک رو هم میبرم
و همه در تعجب بودند که من با این همه اضافه وزن چطوری همه رو تو بدمینتون شکست میدم
خوب من از اول انتظار یک شبه قهرمان شدن رو نداشتم و پله پله هر روز با سرعت کم فقط تمرین کردم و بازی کردم اونم با عشق و لذت
چون من با بدمینتون حالم خوبه چون عاشق این ورزشم هم ذهنم درگیر میشه تو این بازی هم جسمم
بیجورایی مثل شطرنج که بازی میکنم بازی فکری هستش
الان که به درجه ای از حرفه ای شدن رسیدم شاید با گرفتن یک دوره مربی حرفه ای اون حرکات طلایی و سخته این بازی رو هم دوره و آموزش بیشتر ببینم
پس میبینید من با قدمهای کوچک ولی مستمر ۱۸ سال طول کشیده تا الان به اینجا برسم و هنوزم مشتاقم با ذوق و شوق بدمینتون رو ادامه بدم نمیگم بابا من سنم بالا رفته ۴۳ سالمه ،برو به بچه داریت برس غذاتو درست کن
نه من شبا ناهار فردا مو درست میکنم صبحش میرم بازی میکنم و خوشبختانه پسرم هم تو درس و تحصیل موفقه و مثل خودم تو تیزهوشان درس میخونه و یه گیتاریست و هنرمند حرفه ای هستش که آهنگم میسازه
پس هیچ مانعی حتی مالی نتونست جلوی پیشرفت من رو تو بدمینتون بگیره
همون طوری که الان هیچ مانعی نمیتونه جلوی کم کردن سی و سه کیلو اضافه وزنم رو بگیره اولش چهل کیلو بودا الان شده ۳۳
من با ذوق با شوق با اشتیاق کامل میرم جلو ،هی نمیگم چرا و چگونه من با ذهن لاغر خواهم شد مگه میشه مگه داریم
نه قبول میکنم دیدم نتیجه رو تو این یکماه دیگه
چه دلیلی ازین قوی تر که من تو این ۳۱ روز حضورم اینهمه تغییر کردم
بابا اینهمه حال دلم خوب شده اینهمه سرحال شدم اینهمه آرامش پیدا کردم اینهمه تازه فهمیدم زندگی فقط فکر کردن به رژیم و لاغری نیست
تازه دنبال بیداری خدایی هستم دنبال مطالعه در مورد شمس و مولانا هستم دنبال پاک کردن ذهن ناخودآگاه برای جای دادن روح الهی درآنجا هستم
آره من چقدر خل بودم قبلا میشستم ساعتها فکر میکردم که چرا مثلا خواهر شوهرم به همسرم پیام میده و ازش بیگاری میکشه و نمیزاره این طفلک یه مغازه ش برسه
تو ذهنم همش اون فرد رو لعنت و نفرین میفرستادم خودمو اذیت میکردم اس مس هاش رو یواشکی تو گوشی همسرم چک میکردم و مدام حرص میخوردم
الان یاد گرفتم رهاش کنم اصلا ببخشمش ،یاد گرفتم ببین مژگان تو نمیتونی آدمای اطرافت رو تغییر بدی حتی از تلاش برای تغییر دادن همسرم هم دست برداشتم
روحم به آرامش رسید الان رو خودمو رو جسم و روح و روان خودم کار میکنم سعی میکنم خودم انسان بهتری بشم بتونم برای جامعه مردمم مفید باشم
بتونم به جای فکر کردن به خواهر شوهر ،مادرشوهر تو ذهنم به خدا فکر کنم
به داشته هام فکر کنم
از کوچکترین داشته های زندگیم شکر کنم
صبح که پا میشم لبخند بزنم از نور پنجره اتاقم که میتابیده به صورتم تشکر کنم
از جسم سالمم از اعضای بدنم از تشک و رختخوابم از تشکر کنم
از لمس یه گربه لذت ببرم از لمس تن درختان در طبیعت لذت ببرم
مهر بدم عشق بدم شادی و رقص بدم به آدمها
یاد گرفتم های کنم نور بیاد تو ذهنم نور خدا بر من جاری بشه همون طوری که الان شده
نمیدونید از وقتی که ذهنم از فکرهای بد منفی انسانهای بد خالی کردم همه جوره انسانهای خوب رهنما سر راهم قرار میگیرند
مثلا خدا استاد روشن رو در مسیر لاغری سر راهم قرار. داد تو اینستاگرام استاد مزدافر و دکتر قریشی و شمس و مولانا رو تو مسیرم قرار داد شعرهای خیام رو سر راهم قرار داد
و من دارم تازه به تازه جوانه میزنم و سبز میشم
میدونید این اتفاقها کی افتاد بعد سختی از دست دادن پدرو مادر بعد گرفتن سرطان بعد فوت عزیزانم تو کرونا
بعد کلی اشتباه در زندگی بعد اینهمه چاق و لاغر شدن و شکست تو لاغر موندن
میخوام بگم بعضی وقتا نورو روشنایی و آگاهی ذهنی درست بعد اینکه تو درمانده و خسته و ناامید شدی اتفاق میفته
گاهی وقتا فکر میکنم من باید اینهمه سختی رو میکشیدم تا الان قدر سلامتی م رو بدونم
من باید مواد مذاب شیمی درمانی از گلوم پایین میرفت موهام میریخت دندونام رو از دست میدادم و کلی وزن اضافه میکردم
تا الان به این درجه از آگاهی برسم و رشد کنم و از ترسام عبور کنم
من از رانندگی میترسیدم الان نمیترسم سوار میشم
من از پارک دوبل میترسم ولی دارم روش کار میکنم درستش کنم و دیگه از پارک دوبل نترسم
من قبلاً از غذا و کالری و چاق شدن میترسیدم ولی الان نمیترسم من اصلا دیگه به کالری و این چرت و پرتها و خاصیت و …فکر نمیکنم
راحت به اندازه طبق میلم میخورم سیر شدم دیگه نمیخورم
راحت هله هوله و ریزه خواری نمیکنم
راحت بستنی که اینهمه سال عاشقش بودم نمیخورم چون نمیدونم چطوری ولی میلم دیگه بهش نمیکشه
بابا خودمم نمیدونم بخدا نمیدونم ولی میلم به نون خامه ای بستنی نوشابه پنیر پیتزا کرانچی پفک چیپس تخمه نمیکشه
نه که بزور نخوام بخورم نه
من الان میلی به خوردن آت آشغال ندارم
من تازه ارزشمندی خودمو فهمیدم من نمیگم حیفه اومدی مهمونی یا پولشو دادی یا اضافه غذای پسرمه نه نمیخورم
من تغییر کردم روح من فکر من ذهن من و حالا جسم من تغییر کرده
اونقدر این کم کردن باقی اضافه وزنم برای راحت و کوچیک شده که دنبال هدفهای دیگه ای تو زندگیم میگردم
رسالت منه مژگان از اومدن به این دنیا چیه
من چه نقش هرچند کوچکی میتونم رو هم نوع هام بزارم
الان تو پیجم فقط از شادی و روحیه و رقص و آواز خوب و انرژی مثبت دادن حرف میزنم مطلب میزارم
برام مهم نیست جنگ شده همه از جنگ میگن من از جنگ و استرس حرف نمیزنم من راه خودمو میرم
من همون تاثیر کوچیکه مثبت تو زندگی شاید یکی تو این دنیا باشم
خیلی حرف زدم فعلا بسه برای امروز
دوستتون دارم و مطمئنم هیچ جایی به اندازه حضور در این سایت و دورهمی تلگرام افراد همدیگرو درک نمیکنند
از استاد روشن عزیز خیلی خیلی سپاسگزارم که چراغ راه من و خوردن اون جرقه روشنایی در من شدند
سلام طبق گفته استاددرفایل های قبلی مغزوذهن ناخوداگاه بعنوان عامل اصلی در لاغری باذهن میباشد وماهمیشه عامل چاقی روبه گردن ارث یا بیماری مینداختیم درصورتی هیچ کدوم ازاینانقشی نداشته وماباافکارعامل چاقی خودهستیم ازغذاها ترسیدیم وبهش قدرت دادیم درصورتی هیچ کدوم هیچ قدرتی ندارن وما باید برالاغری اهدافمونوکوچیک کنیم تابه هدف بزرگ برسیم درموردلاغری من ۱۵کیلواضاف دارم بایدبگم دوکیلومیتونم کم کنم وهمین بزرگترین کمک براکاهش وزن میباشد حتی توکارها باید اهداف کوچیک کردتا بتونیم به مقصدبرسیم چون ذهن ناخوداگاه اصل ازبدل رونمیشناسه وقتی یه فکری واردذهن میشه اونم خوداگاه بعد وقتی واردناخوداگاه شدتکرارمیکنه من عجله ندارم حتما ۱۵کیلوروسریع کم کنم از کم شروع بشه خیلی خوبه حتی توکارهام از کوچیک شروع میکنم تابه بزرگترین اهدافم برسم پس مامیتوانیم ازهمین اهداف کوچیک به هدف های بزرگ برسیم
بنام خدا
چگونه انگیزه لاغری داشته باشیم
تمرین اول
ما باید برای لاغر شدن اهداف کوچک را بکار ببریم چون اگر من خودمو میگم اون موقع وقتی فکر میکردم که باید حدود ۱۵ کیلو کم کنم خیلی ناامید میشدم انگیزه تلاشم از دست میدادم ولی الان که میگم من میخوام یک کیلو کم کنم چقدر راحتم و مطمئن هستم که کم میکنم هدف تعیین کردن برای لاغری یک مانع هست که ما خودمون نمیدونیم در زندگی اهداف زیادی داریم که یکی از آنها لاغری است و ما در روش لاغری با ذهن لاغر شدن را یاد میگیریم و آن را برای خودمان کوچک و آسان میکنیم استاد مثالهای خوبی در مورد ریز کردن عدد وزنی و همچنین ریز کردن سایر مسائل زندگی مثل بدهکاری زدن که واقعا کار ساز هستش و آسان و اگه ما این مهارت را خوب یاد بگیریم در زندگی موفق میشویم مخصوصا در لاغری من همیشه میگم میخوام یک کیلو کم کنم ووقتی کم کردم میرم برای دو کیلو و اضافه وزن خودم را ریز میکنم و به این ترتیب لاغر میشویم .
چقدر سخنان شما زیبا و دلنشین بود و چقدر قبول دارم مثلا اینکه
فردی که می خواهد فقط زنده بماند تمایلی به داشتن هدف در زندگی ندارد
یا
مهمترین هدف انسان زندگی کردن و لذت بردن از لحظات زندگی است
دقیقا همینطوره
شاید دوستان درباره ی هرم مازلو شنیده باشند
که سلسله مراتب نیاز های انسان رو اینگونه تعریف کرده
ولی افرادی که درگیر مسائل چاقی و لاغری میشوند در همان کف هرم باقی میمانند زیرا دائما درگیر خوردن و نخوردن و ناتوانی هستند پس نمیتوانند به خود شکوفایی که غایت و کمال ماست برسند
خود من تا پیش از آشنایی با لاغری ذهنی به جای لذت بردن از لحظات در گیر همان مسائل پیش افتاده ی چه بخورم چه نخورم و کالری ها بودم و به جای لذت بردن از بودن در کنار عزیزانم ظاهراً در کنارشان بودم و باطناً درگیر ناراحتی های ذهنی خودم بودم که چه طور به نظر میرسم یا چقدر میخورم…
اونجا که استاد توی فایل صوتی گفتند دنبال کاهش چهل کیلو بودند باعث شد یاد خودم بیفتم. من میخواستم ۲۵ کیلو کم کنم هربار بهش فکر میکردم اینقدر سخت بود دور از دسترس بود که هنوز نرفته ناامید میشدم. الان بخوام به مسیر دو تا شهر فکر کنم خیلی ترسناکه . چی بخورم کجا بمونم کجا وایسم وای بنزین چی میشه کی بخوابم ؟
و نباید سفر رو شروع کنم ! در صورتی که این مسیر قرار نیست توی یک دقیقه یا یک ساعت طی بشه! من فعلا برنامه ام اینه از این شهر به شهر بعدی برسم .
( آخه خودم تجربه اش رو داشتم که از ترس بزرگ بودن کاری اصلا سمتش نرفتم که اگر پنج سال پیش روزی یک ساعت براش وقت میذاشتم الان بهترین بودم توی اون کار) همون مثالی که همیشه شنیدیم
روز اول کل دفتر ها کتاب ها خودکارها درس ها و .. رو نشون یک بچه بده و بگو قراره اینا همه رو در طول تحصیلت بخونی یا استفاده کنی! ایست قلبی میکنه 😁پس چجوریه که ما ۱۲ سال ۱۶ سال ۱۸ سال حتی بعضی هامون بیست سال درس خوندیم!
همونطور که استاد هم گفتن من هم اول فکر میکردم باید دنبال هدف بزرگ باشم. مدام با خودم میگفتم باید بشی ۵۷ کیلو.
باید ۲۵ کیلو کم کنی!
توی زندگی هم همیشه سنگ بزرگی رو برمیداشتم که به قول معروف علامت نزدن بود.
اما الان دست از. کمالگرایی توی کارهام برداشتم. ( البته معجزه که نشده.😁سعی میکنم کمالگرا نباشم.😁)ولی الان حتی به عدد وزن فکر نمیکنم واقعا به این فکر میکنم یه کمی یواش تر بخورم. یه کمی آرامش داشته باشم. یه کمی حرکت بدم بدنم رو ( بخاطر سلامتی ام). یک قدم یک قدم جلو میرم. آهسته و پیوسته. هدف اگر برای انگیزه باشه خوبه مثلا من هدفم اینه به تناسب اندام برسم برای اینکه لباسهایی که دوست دارم رو بپوشم اما اگر هدف گذاری به این معنی باشه که فقط دنبال یک نتیجه ی خاص باشی نه اصلا خوب نیست چون اولا از مسیر لذت نمیبری ( درست مثل ورزشها و رژیم های سنگینی که فقط دنبال نتیجه بودیم ) و ثانیا اگر دقیقا به اون نتیجهی دلخواه نرسی از همه نظر نابود میشی. جسمت روحت روانت بهم میریزه.من همیشه یک عدد رو گذاشته بودم به عنوان هدف ( بین ۵۷ تا ۶۷ باشم) و خب اون عدد چون از من خیلی دور بود هی ناامید میشدم. مثلا اگر حرف از نیم کیلو یا یک کیلو بود برام راحت بود!
ولی وقتی میرفتم رو تردمیل و فکر میکردم وای من ۲۰ کیلو باید کم کنم آنقدر تند میدویدم که قلبم میخواست بترکه.🫤😕یادم نمیاد هیچوقت برای چاق شدنم هدف گذاشته باشم. یه مسیری بود که یواش یواش اومدمش پس چرا برای لاغر شدن بخوام هدف بذارم؟؟؟؟این چیزی جدا از زندگیم نیست که بخوام بهش فکر کنم. همین طور که دارم زندگی میکنم , قلبم میزنه ، نفس میکشم، بدنم هم کار خودش رو میکنه و به تناسب اندام میرسه. انشاءالله
من قراره به زودی اسمم بره جزو شگفتی سازان ☺️
سلام مری خانم
اصلا نمیدونم کی هستی و از کجایی
ولی با توجه به نوشته هات بهت قول میدم تو بزودی یک شگفتی ساز خواهی شد
قشنگ اینو از طرز فکر جدیدت از آرامش نوشتارت میشه حس کرد دختر
چقدر لذت بردم از دیدگاهت دمت گرم
حرف دل ماهارو زدی
خوشحال شدم هم مسیر روشنفکری چون تو کنار خودم احساس میکنم
استاد توی متن گفتن که:
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به بیشتر اهداف خود نمی رسند چرا که آنها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خود نمی شوند. نداشتن انگیزه برای لاغری سبب می شود که انگیزه برای رسیدن به خواسته های دیگر خود را نداشته باشند.
خب من خودم با همچین مشکلی دست و پنجه نرم میکردم.
هر سال روز تولدم گریه میکنم چون احساس میکنم که به خواستههام نرسیدم. از زمانی که به لاغری با ذهن هدایت شدم و از وقتی وارد سایت شدم، برنامههایی که سالها توی مغزم داشتم، کارهایی که سالهاست میخواستم بکنم، چیزایی که میخواستم بخونم، چیزایی که میخواستم انجام بدم رو دنبال میکنم. هم اعتماد به نفس اش رو پیدا کردم که برم دنبالشون هم انگیزهاش رو. با اینکه چیزی توی زمان یا مشغله های من تغییر نکرده اما انگار واقعا برای اون کارها زمان پیدا کردم . حس ارزشمندی زیادی پیدا کردم و مطمئن هستم امسال بهترین تولد عمرم رو تجربه خواهم کرد. زندگی من تو این ۲۰ روز عوض شده . مطمئنم اسفند امسال بهترین تولد منه.
مهم نیست چند کیلو باشم یا چند تا کتاب خونده باشم یا به اون اهدافی که میخوام رسیده باشم یا نه همین که میدونم دارم براشون کاری انجام میدم خیلی حالمو خوب میکنه
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز
گام ۱۷: چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشم
///بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به بیشتر اهداف خود نمی رسند چرا که آنها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خود نمی شوند.////
اين جمله استاد برقي زد توي سرم و بهم گفت به جريان هدايت ايمان بيار
ديدن اين فايل براي من مصادف شد با بودنم در دوره بي نظير ورود به ضمير نا خودآگاه..در قسمت دوم فايل و در دومين كامنتم اشاره كردم به اينكه اگر اين سد اضافه وزن براي من بشگنه به تمام اهداف ديگرم خواهم رسيد همونطور كه براي استاد عطار روشن اينگونه بوده است…
من در زندگي پيشرفت هايي داشته ام ولي از نظر مالبي و ابعاد ديگر در اون مقطعي نيستم كه دلم ميخواسته باشم و همه اش مربوط ميشه به همين سدي كه تمام انرژي هام پشتش گير كرده…
سپاس ميگم خداوندي رو که عوامل بیرونی رو در مسیر کانون توجه من، الگوها و گفت و گوهای ذهنم می چینه…مثل همين بودنم در اين سايت …مثل همزماني كامنت دومم در قسمت دوم ضمير ناخودآگاه و الهامي كه در اون كامنت بهم شد{ إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى ﴿ليل ۱۲﴾و البته بر ماست که (خلق را) هدایت کنیم.}
و الان دارم ميبينم استاد عين همون رو در متن عنوان كرده ….شاكر خدايي هستم كه من رو داره آسان ميكنه براي آساني ها..{فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى ﴿ليل ۷﴾ پس به زودی او را برای راه آسانی آماده می کنیم.}
خیلی تفاوت دارد شما هر روز برای حل مسائل همان روز زندگی کنید و منتظر مسائل فردا باشید یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنید که اگر مساله ای حل می کنید برای حرکت به سمت هدفی باشد که برای تجربه کردن انتخاب کرده اید.
و اين جمله استاد يك چراغي ديگه براي من روشن كرد كه هدفدار باشم كه سعي و كوشش انسان بي هدف به گفته قرآن سعي و كوششي پراكنده است. هدفدار يعني يك مسير مشخص كن و به اون پايبند باش… به خودت و انتخابت احترام بزار …توفيق ميخوام ، در يك مسير بمانم در صراطي كه بهش هدايت شدم و با تمام صداقم ميگم ، تا به حال در بيست سال گذشته زندگيم انقدر با آرامش غذا نخوردم كه دارم توي اين بيست و چند روزي كه مجدد برگشتم به سايت دارم غذا ميخورم.
شناسايي موانع بزرگترين قدم در رسدن به اهداف هست .
دو دسته مانع داريم:
من موانعي كه براي اضافه وزنم شناختم :ژنتيك و كم تحركي بود كه خدا رو شكر شناختمشون و فهميدم اينها واقعي نيستن.
توضيح خيلي مهم استاد براي موانع به اينجا رسيد كه بعضي وقتا خواسته ما مانع رسيدن به خواستمون هست!!!
در مسير لاغري اينكه من هي شروع كنم بگم ميخوام بيست كيلو لاغر بشم ، شايد مانع از رسيدن من به تناسب اندامم بشه
بهترش اينه كه يا كلا اعداد رو بزارم كنار ، يا اگر نميتونم اعداد رو بزارم كنار بيام و اين اعداد رو كوچيك كنم
مثلا بيام بگم دوست دارم سه كيلو كم كنم در اين ماه …يا اگر نخوام برم روي وزنه ، بهتره يكي از لباس هاي قبليم رو هدف قرار بدم و بگم اگر بعد از يكماه اين لباس فلان قدر بهم گشاد شد يعني به هدف اين ماهم رسيدم
بگم اگر شلوارم 4 انگشت بهم گشاد شد يعني به هدف اين ماهم رسيدم.
من درگذشته اشتباهي كه شما در اين فايل بهش اشاره كرديد رو انجام ميدادم …فقط يه بارش رو يادمه كه هدفم رو خورد كرده بودم و توي اون دوره تونستم تقريبا به دو دقدم قبل از هدف اصليم دست پيدا كنم و بعدش رها شد به دو قدم آخر نرسيدم …چون رژيمي كه داشتم اذيتم كرد.
استاد خيلي خووووووب توضيح داد. و گفت اون فردي كه همه اش 5 كيلو اضافه وزن اين براي ذهنش خيلي بزرگه…ولي اون كسي كه 30 كيلو اضافه وزن داره ف اگر بهش بگي 5 كيلو ميتوني كم كني ميگه آره
دليلش چيه؟
اينه كه خواسته خودش مانع ميشه …تمام اون مشكلي كه داري رو ميايي در قالب خواسته عنوان ميكنيم
مثل فردي كه فقط 5 كيلو اضافه داره و بهش بگي ميتوني 5 كيلو رو كم كني ميگه نه بابا دارم خودمو ميكشم كم نميشه.
بطور واضح براي چاقي برنامه نداشتم اما روش هاي غلطم داشت به ذهنم فرمان اضافه وزن ميداد..همين اتفاقي كه در اين سالها افتاده و برخلاف ميلم من دچار اضافه وزن شده بودم…رژيم گرفتن باعث شد انتظار چاقي در من بيشتر بشه …ولي اگر توجه مخربم رو از روي مواد غذايي برميداشتم ، ذهن من ميپذيرفت كه من تمايلي به مسايلي كه به دردم نميخوره ندارم…و طبق قانون جهان كه همه چيز رو به بهبود هست …جهان بدن من رو بهبود ميداد و متناسب ميشدم.
هدف اصولي رو قبول دارم ولي هدفي كه غير اصولي باشه مثال تمام بيست سال گذشته ام رو نه ديگه قبول ندارم.
كوچك كردن هدف حلقه طلايي اين برنامه ريزي بود
ذهن با اهداف بزرگ مقاومت ميكنه. مثالي ميخوندم در كتابي و ميگفت اگر يك فيل بزرگ توي خونتون بميره ، چطور ميتونيد اون رو از خونتون خارج كنيد…جواب ها جالب بود…بعضيا ميگفتن ديگه امكان نداره اون فيل مرده رو تكون داد…بعضيا ميگفتن كلا اون خونه رو ترك ميكنيم و جواب هاي ديگر……
اما جواب درست چي بود؟
اينكه اون فيل رو تيكه تيكه كنيم و از خونه خارجش كنيم
بهترين هدفي كه ميتونم تعيين كنم سبك شدنم هست …من همين الان به خاطر زانو هام كه زياد قدرتمند نيستن و به خاطر اضافه وزنم نميتونم خيلي از كارها رو انجام بدم و همين باعث شده حسم بد باشه…اگر سبك بشم ، اين تغيير سريعا روي حركاتم خودش رو نشون ميده و هر چه بيشتر بتونم تحرك داشته باشم بدون اينكه زانو درد بگيرم خوب بيشتر انگيزه ميگيرم براي لاغري.
خاصيت ذهن ناخودآگاه رو استاد توضيح دادن و گفتن اگر خواسته مون رو با ويژگي هاي ذهنمون هماهنگ نكنيم بهش نميرسيم. ويژگي ذهن ما اينه كه با تصميمات بزرگ مقاومت داره
فقط براي امروز سعي ميكنم حواسم به باورهايي كه مياد روي ذهنم باشه
فقط براي امروز تمرين ميكنم بگم ميل ندارم
فقط براي امروز حواسم به نقطه سيريم هست
اين فرمول رو ميتونم هر روز تكرار كنم
گفتيد مثالي بزنيم از كاري كه از روز اول فكر نمي كرديم بتونيم اون رو انجام بديم
من روز اول كه مهاجرت كردم به همه و خانواده ام ميگفتم من شش ماه ديگه برميگردم براي بازديد و اون موقع كه مهاجرت كردم شش ماه مونده بود تا عيد نوروز ،و كلا ميگفتم من دوست ندارم برم ديگه پشت سرمو نگاه كنم مثل يليا كه مهاجرت كردن…من دلم ميخواد شش ماه يكبار بيام ايران..
.
.
.آقاااااا شما فك ميكني من چند وقت برگشتم ايران ؟؟
.
..
8 سال بعد!!!
بله مني كه قرار بود شش ماه بعد برگردم ، شد 8 سال
و اگر روز اول بهم ميگفتن ميري و 8 سال ديگه نميتوني خانواده ات رو ببيني هرگر نمي پذيرفتم.
و خوب شرايط طوري پيش رفت كه نشد توي اين مدت بيام و خانواده ام رو ببينم
و جمله طلايي ديگر : خيلي از استعدادهامون در استمرار شناسايي ميشه نه در عجله كردن…
ممنونم به خاطر اين فايل
و خدایی که در این نزدیکی ست.
خواستهمون موانع ذهنمون هست.ما باید بتونیم اهدافمون رو کوچیک کنیم.باید تا میتونیم هدفها روبرای ذهنمون کوچیک کنیم تا باورپذیرتر و انجامش آسون تر بشه.من با اینکه ۴ کیلو وزن کم کردم ولی مدام دارم به ۶ کیلو باقیمونده فکر میکنم که چطور میخواد اتفاق بیفته در صورتی ک من باید اینطور تصمیم بگیرم که دو کیلو کم کنم و ی سایز کم کنم چی میشه؟؟اینجوری ذهن میگرده و راه حل رو پیدا میکند و من به راحتی دو کیلو رو کم میکنم.باید اجازه بدم بدنم خودش کارشو انجام بده ن اینکه من براش کاری کنم من فقط باید باور داشته باشم ک میشود.الهی شکر
سلام خدا قوت ممنون بابت این آگاهی که در اختیارمون قرار دادید.
این فایل گوش دادم یاد این ضرب المثل افتادم که
از قدیم میگفتن سنگ بزرگ علامت نزدنه
درسته
وقتی هدف بزرگ انتخاب بشه رسیدن بهش سختتر می کنه
و برای هدفگزاری بهتره هدف بزرگ را به اهداف کوچک تقسیم کرد
تا پله پله در مسیر لاغری جلو رفت و اگر فقط نگاهمون به مقصد باشه از مسیر لذت نمی بریم
و حتی مانع رسیدن بشه
کل کاهش اضافه وزن از وزن طبیعیم را به مقدار کم تغییر میدم
تا توجهم به قدمهای کوچک لذت بردن از مسیر لاغری با ذهن باشه
سلام استاد ممنون از شما که وسط همه کاراتون برای ما وقت میگذارید.
این کوچک کردن اهداف خیلی مهم است برای من که میخواهم بیست کیلو کم کنم که غیر قابل قبول برای مغز من که از کارهای سخت فراری هست که دیگه اصلا نمی پذیرد.به نظر من هم باید اهداف کوچک انتخاب کرد تاهم برای خودمان و هم برای مغز قابل قبول باشد و راحت.وحتی بعد از رسیدن به هدف کوچک هم انگیزه میگیرم هم خیلی لذت می بریم.
درگذشته هدف من پانزده.وبیست کیلو بود وتا حالا به دوکیلو فکر نکرده بودم.تا حالا برای چاق شدن هم هدف تعیین نکردم.
هروقت هدف داشتم که مثلاً چند کیلو کم کنم چند هفته بعد میدیدم چند کیلو اضافه شدم.
به نظر من هدف بزرگ مانع لاغری است ولی هدف کوچک انگیزه لاغری.
یادم هست روزی چند وسیله که احتیاج داشتم را میخواستم بخرم و هر چه تلاش میکردم نمیشد و همسرم هم میگف نمیشه بعد فکر کردم و شروع کردم به پسانداز ویکی را خریدم و حالا نوبت دومی هست.این روش را برای لاغری هم میخواهم امتحان کنم.خدایا به امید تو.
سلام عالی بود چیزی فرا تر از عالی سپاسگزارم بابت این فایل تصویری واقعا حقیقتی را با زبان شیوا وشیرین خودتون به زیبا ترین شکل درقالب کلمات بیا ن کردید دقیقا همین هست که شما گفتید من هروقت هدف بزرگی انتخاب می کنم ذهن ناخودآگاهم مانع آن میشود مثلا تصور می کنم ۲۰ کیلو کنم کلا منصرف میشوم ولی الان که شما گفتید من گفتم خوب ۱ کیلو کم میکنم احساس بسیا رخوبی داشتم احساس کردم واقع توانمندم وازعهده این کار به خوبی بر می آیم
به نام پروردگار جهانیان
سلام و عرض ادب
الحمدلله که باز هم اینجام
بازم یک گام عالی
درک من از این گام چی بود؟!
من فهمیدم دو نوع موانع داریم
۱-موانعی که خودمون از مانع بودنشون آگاهیم ، و راحت تشخیص داده میشوند
۲- خواسته هایی که موانع ما هستن ولی ما فکر میکنیم انگیزه میدن یابه طور کلی خوبن!
و خب این موانع سخت تر تشخیص داده میشوند
وقتی که به زندگی خودم نگاه کردم ، دیدم که بله منم هر وقت به کل هدف نگاه کردم دلسرد شدم
ولی هروقت هدفم کوچک بود به راحتی به آن رسیدم
به نظر من داشتن هدف بزرگ خوبه اما به شرطی که کوچکش کنیم
منظورم اینه که هر هدفی بزرگه و قابل احترام
واگر میخواهیم به آن برسیم باید برای ذهن راحتش کنیم
چون ذهن به شدت مخالف راه دشواره
ولی یک کار راحت و لذت بخش رو دوست داره
و اگر راحت باشه براش هر کاری شدنیه
این یک واقعیته:
اگر چیزی که در سطح افکارت مرور میشه و خواسته تو هست ، براساس تنظیمات ذهن ناخودآگاه تنظیم کنی ، راحت به اون خواسته میرسی و اگر نکنی نتیجه بر عکس میشه
چطوری تنظیم میشه؟!
با کوچیک کردن و راحت کردنش برای ذهن
فقط کافیه هدفت رو کوچیک کنی!
همین
هدف کوچیک!
چون با این کار خیلی لاغری رو در ذهن آسون میکنیم
و چون راحت میتونیم لاغر کنیم اون عدد کم روز
بهمون انگیزه ادامه دادن میده
اصلا در لاغری هرچقدر به وزن ایده آلم نزدیک میشدم اصلا مهم نبود بیشتر حواسم روی کل اون وزنی بود که باید کم میکردم
و همین انتخاب کل هدف بود که ناامید و خستم میکردو نتیجه این هم اگر داشت همراه با ترس و نگرانی بود که دوباره برگرده
خیر
من اصلا هدف کوچک هم انتخاب نکردم
اگه به وزنم اضافه شد به خاطر نگرش های اشتباهی بود که به انتظار تبدیل شد
و باعث شد باور کنم که همه در مسیر چاق شدن هستن
و هر چقدر از عمر بگذره به وزن اضافه میشه مگر اینکه کاری کنیم
و شاید همین باور ها هدف کوچک در ناخود آگاهم بود
به نظر من هدف داشتن خوبه
اگه هدف کوچک انتخاب کنیم باعث میشه که به خواستمون برسیم و انگیزه ما بیشتر بشه
باید هدف خودمون رو کوچک کنیم و کار را برای ذهن آسان تر کنیم
و بعد با بودن در این سایت از طریق دیدن و شنیدن آگاهی درست بدیم تا نگرش درست درما شکل بگیره هدف ذهن ناخودآگاه ما هم لاری باشه ، ولی خیلی راحت و با اقدام کوچک ولی محکم
و چون این کار برای ذهن آسون شده و تو میتونی کم کنی باعث میشه انگیزه و امید برای ادامه دادن پیدا کنی
خب آخرین باری که خودمو وزن کردم ۵کیلو اضافه داشتم
اما حالا میخواهم هدف رو کوچک کنم
و من فقط میخوام نیم کیلو وزن کم کنم
و این به نظرم خییییلییییی آسونه
پس با این کار به خودم انرژی ادامه دادن میدم
نگاهتون به آسمون باشه و برسد جلو
الحمدلله که آگاه ترم شدم
ممنونم استاد
حق نگهدارتون
به نام خدا سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشیم درباره رفع موانع ذهنی صحبت کنیم اگر موانع ذهنتون درباره لاغر شدن تغییر بدیدحتی اگر رونده لاغر تون توقف شده متاسفانه باید بیشتر تلاش کنیم در حالی که باید موانع رو برداریدیک مانع برطرف میکنی و شناسایی میکنی مثلا شاید پر کاربردترین و مهم ترین لاغری ارثی هست لاغری به چه دلیلی ژنتیکی نیست اون مانع برطرف کنیم به همین دلیل در مسیر لاغری باذهن مانع شناسای میشودسیستم تغییر کردن به همین شکل موانع رو به دوسته تقسیم می شوند این موضوع مانع میشود اون فرد عقیده اش که کم تحریک وسو خت سازم پایین غذاهامانع لاغری میشودفردی که با لاغری باذهن آشنا میشود خواسته من مانع منه خیلی واضع لاغری من ژنیتک هست ومانع خواسته است اگه اون برطرف کنیم ونقض کنیم اون دلیل باعث انگیزه اشتیاق شماست همه ی افرادی که میخواهند لاغر بشوند همه عدد تو ذهن دارند30کیلو گرم کم کنم خیلی خوب میشم همین گفتن اشتباه بود تویه آدم میخواهی از خودت جدا کنی خواسته من میخواهم 30کلیو کم کنم در واقع این یه خواسته خیلی خوبه اما همین خواسته مانع مامی شود اگر خواست هاتو بر افکار اگر خواسته رو بر شکل ذهنی تنظیم کنیم دلیل این که هماهنگ و عدم هماهنگ با ذهن نا خودآگاه ذهن ما نسبت به یک کار بزرگ خیلی مقاومت دارد ولی تو ذهن فردی که اضافه وزن داردچون خواسته خودش مانع میشود اگر توجه کنیم اضافه وزن مایکجا اضافه نشده تا لاغر بشویم این کار اشتباه برای ذهنم که یک کار بزرگ انجام بده نمی توانه به همین دلیل باید هدف تونو کوچک کنیدباید بگیم 1کیلو 2کلیو کم کنیم هدف من 2کلیو هست هدف مون اون جوری تنظیم کنیم نباید هدف بزرگ در ذهن جا بدیم وگر نه موفق نمیشویم باید گام های کوچک برداریم قدم به قدم جلو بریم واگر موانع ذهنی دونسته ویکی از موانع کم تحریکی و ژنیتک سوخت ساز و غذاها یکی یکی بیایم برطرف کنیم ونقضش کنیم ولاغر میشویم خواست مون داره مانع مون میشه خاصیت ذهن ناخودآگاه اگر اون موضوع خوب درکش کنی توذهنت کوچکش کنی وبگید من میخواهم 2 کلیو کم کنم گام کوچک بردارید به خواست ات میرسی باید در هر جنبه اززندگی گام کوچک برداریم تا به آن برسیم ماباید دراین مسیر استمرار داشته باشیم وعجله نکنیم وباید برا ی خودت وقت بذازیم وروی خودمون کار کنیم ولذت ببریم دراین مسیر ودر حال باشیم چون ذهن ما درحال هست ممنونم استاد گرامی بابت آگاهی زیباتون سپاس فراوان
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری قرار داد تا با آموزش آن به سمت متناسب شدن حرکت کنم …..
باز هم از شما ممنونم جناب استاد عطار روشن. برای رسیدن به هدف باید انگیزه داشت. ولی یه سری آرزوها خیلی بزرگ هستن و با گفتنش حتی خودت هم میدونی غیر ممکنه، خیلی زود به اون برسی. شاید سالها زمان ببره. مثلا داشتن فلان ماشین یا خونه ای با متراژ بالا. ولی وقتی کم بخوای ذهنت هم قبول میکنه و کم کم و با گذشت زمان به ارزوت دست پیدا می کنی و با تلاش و پشت کار هر غیر ممکنی، ممکن میشه….
کامنت دوستان رو خوندم و منم با خانم ها موافقم. هر زمان بخوام خونه تکونی کنم. چون کارها زیاده، تیکه تیکه می کنم کارهای خونه رو. تقریبا در ده روز کل کارها رو انجام میدم. یه مثال دیگه بخوایم بزنیم، شبیه یادگیری زبان انگلیسی. بعضی آموزشها به این شکله که در مدت سه ماه با روزی نیم ساعت آموزش دیدین، میتونی به راحتی با زبان انگلیسی صحبت کنی. یا می تونی فیلم های با زیر نویس انگلیسی رو متوجه بشی. نمیشه یه هفته ای با آموزش چندین ساعته، به آرزوت رسید. ولی اگه سه ماه روزی نیم ساعت وقتت رو بزاری، براحتی میتونی به هدفت برسی. افراد موفق زیادی اطرافمون میشناسیم که یه شبِ به مهارت یا آموزش نرسیدن بلکه ماهها کار کردن. حالا اگه ما بخوایم لاغر بشیم یه مدت زمانی طول میکشه. ۱۳ کیلو اضافه وزن من در طول چند ماه بدست نیومده که چند هفته ای یا یک ماهه به لاغری برسم. البته من میدونم به آرزوی خودم که لاغر شدن با ذهن هست ، حتما میرسم. چون تغییرات خودمو با چشم هام میبینم. من میخوام یک کیلو یک کیلو کم کنم. نمی خوام ذهنم مقاومت کنه. آرامش خودم و ذهنم از همه چیز مهمتره. همون طور که جناب استاد عطار روشن تونستن ما هم حتما می تونیم. چون بدن انسان طوری آفریده سده که به سمت متناسب شدن حرکت می کنه. یه سری آگاهی هایِ اشتباه در طول چند سال توی ذهن ما جا خوش کرده. هر زمان به نقطه ابتدا و الان نگاه می کنم، خیلی حالم خوب میشه و انگیزه ام بیشتر برای ادامه مسیر هست. آشنایی با این سایت در همه ی زمینه ها به من کمک کرد. یادمه اولین بار اول(حدود یک سال پیش) باعث شد یه دارو رو کنار بزارم(در طول سه هفته). در ابتدای این دوره هم باعث شده، اعتماد به نفسم بالا بره. یه سری عادتهای اشتباه داشتم که متوجه شدم ، وقتمو خیلی میگیره. اون عادتهای اشتباه رو کنار گذاشتم و داخل سایت مشغول خوندن مطالب مفید هستم. به نظر من، ماها فقط به لاغری نمیرسیم، در همه ی زمینه ها میشه از مطالب استاد عطار روشن استفاده کرد. خدا رحمت کنه رفتگان استاد عطار روشن را. روحشان در آرامش که مطالب رایگان در اختیار ما قرار دادن.
بزرگی هست در عالم خدانام که دل بایاد او می گیرد آرام
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر
به نظر من که دارم توی این راه یاد می گیریم
قطعا هدف هایی و قدم هایی کوچیک ،کوچیک
می تونه ما رو به مقصد برسونه وقتی هدفمون
کوچیکه برای ذهنمون قابل پذیر تر هستش
و قبول می کنه و میزاره که توی مسیر باشیم
در گذشته من ،مثلا میگفتم ۱۰کیلو اضافه دارم
باید اینو کم کنم ،همین طرز گفتن خودش مشکل
داره وقتی ما میگیم می خوام ۱۰ کیلو کم کنم ذهن
می ترسه ،ازش میخواد چیزی کم بشه در حالی که
باید بگیم از حالت طبیعی خودم ده کیلو کم کنم
این به این خاطره که چاقی در ما طبیعی شده
من در روشهایی قبلی همیشه شکست می خوردم .
من هیچ وقت برای چاقی هدف تعیین نکردم و
همیشه چاق تر از سالهایی قبلم بودام چرا چون که
تمرکز ما چه موقعه های رژیم گرفتن چه حالت عادی
بر روی چاقی و ما توی سراشیبی چاقی افتادایم
که خداوند لطف کرده و ما رو توی این مسیر
گذاشته ،هدف تعیین کردن عموما باعث لاغری
نمیشه چون من هم مث همه کل اضافه وزنم
رو در نظر گرفتم و میگفتم باید این رو کم کنم
خوب معلومه ذهن می ترسه و نمیزاره پیش بریم
ما باید خیلی ارام و و کوچولو قدم برداریم که انشالله
در این مسیر موفق بشیم ،تبریک میگم بهتون استاد
برای این همه انرژی و حال خوب انشالله همه این
مسیر رو ادامه بدن .
سلام و درود بر استاد
استاد با دیدن این فایل مهم به این نتیجه رسیدم که باید پله پله راه لاغری رو بریم واقعا درست میفرمایید
وقتی هدفی که برای خودمون تعیین میکنیم حتی برای ذهن ماهم سخت میشود خودمون هم سخت باور میکنیم مثلا من میخواهم ۲۰کیلوازوزنم خودم رو کاهش بدم خب فکر کردن به ۲۰کیلوسخت تر هست یا کمکردن پنج کیلویی خب صد درصد ذهنم با همون پنج کیلو موافقت بیشتری داره
باید بهش کمک کنم تا یواش یواش و با صبر منو یاری کنه تا به هدفم برسم
اصولاً آدمهایی که خیلی هدف های بزرگی داشته باشن یکدفعه بهش نمیرسن اگر ازشون سوال کنیم میفهمیم که از کم شروع کردن و در ادامه تبدیل شده به کار بزرگ حالا در هر زمینه ای که هست
چه خوب که شما به این مهم اشاره کردین ازشما سپاسگزارم
باسلام
خدمت استاد عزیز و دوستانی که عاشق لاغری هستند
مطالبی که در فایل بود وقتی به انها گوش کردم انگار تلنگری بزرگ ب من زد و جرقه ای در ذهنم،انگار یه مانع بزرگ دیگع رو هم پیدا کردم و انگار این حرف ها برای من بود.
من هم بارها اینکارو تجربه کرده بودم.
اخرین نمونش برای چند وقت پیش بود که من بایدبرای اولین بار ی مقاله مینوشتم و از اسم مقاله هم میترسیدم و این دست اون دست میکردمو و تایمم داشت به پایان نزدیک میشد و من مجبور میشدم ک استارت بزنم .
تااینکه تصمیم گرفتم بشینم ب صورت تیتری فقط کارهایی که لازمه براش انجام بدم رو به ترتیب بنویسم،بعد از اون رفتم مطالبی که مرتبط بود رو با گشت زنی تو نت پیدا کردم و کم کم مقدمه نوشتم و بلاخره استارت زدم و به راحتی نوشتمش و بعد از ۳ روز اماده شد و در پایانش بع خودم اومدمو دیدم که چقدر راحت تونستم ارام ارام بنویسم.
تااینک فایل شمارو گوش دادم و فهمیدم ک باید اینکارو یادبگیرم .
وقتی تو فایل گفتید باید ۱ دهم وزنی ک دوست داریم کم کنیمو در نظر بگیریم من سریع به ذهنم رسید که من اینشکلی باید ۱ کیلو کم کنم ،و شما سریع گفتید شما حتی از شنیدن اینهم حس خوبی بهتون دست میده و دقیقا هم همینطور بود .حس خوب و توانمندی و شناختن یک مانع بهم دست داد و مطمئن میدونستم که من میتووونم به راحتی یه کیلو کم کنم.
و اون بخشی از فایل هم که گفتید حواسمون نیست به کاهش سایز و وزنی کع داشتییم و فقط حواسمون به چیزی هست که باقی مونده.و دقیقا هم همینطوره من حواسم نیست که از سایز ۴۸،۵۰به سایز۴۲،۴۴ رسیدم و حواسم نیست که نزدیک ۱۵ کیلو کم کردم و فقط ۱۰ کیلو مونده تا وزن مورد علاقه من .
بعد از گوش دادن به این فایل و خواندن متن متوجه این مانع بزرگ شدم .
من میخواهم ۱ کیلو کم کنم😉
ممنون از اگاهی های زیباتون
بنام ایزد منان خالق یکتا
سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن
مسیر لاغری من صد گام:گام ۱۷
چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشم.
خيلی از انسانهای چاق این عقیده را دارند که به خاطر عدم انگیزه برای لاغریشان نمی توانند لاغر شوند این در حالی هستش که وقتهایی هم که انگیزه خوبی برای لاغریشان داشتند هم نتوانستند لاغر شوند.
تمام کسانی که چاق هستند دوست دارند لاغر شوند و همه می دانند که شوق واشتیاق داشتن برای لاغرشدنشان یکی از با اهمیتترین اصول کاهش وزن و تجربه کردن رسیدن به تناسب اندام دلخواهمان هستش ولی خیلی راحت واسون می تواند مانع رسیدن موفقیتمان برای رسیدن به هدفمان باشد.
ما در این مسیر لاغری باذهن هستیم که فقط هدفمان لاغر شدن نباشد. بلکه اصول آموزش دیدن اصولی عملکرد ذهنمان برای ایجاد شرایط دلخواهمان در زندگیمان باشیم.
آگاهی و اطلاعاتی که در این مسیر لاغری باذهن کسب میکنیم سبب بدست آوردن انگیزه برای لاغریمان می شود.
هدفمان از لاغر شدنمان تنها یکی از هدفهایی از دهها هدفی هستش که می توانیم در زندگیمان تعیین کنیم و به آن برسیم.
عده ای که چاق هستند و اضافه وزن دارند به خيلی از هدفهایشان نمی رسند چون هیچوقت موفق نشدن که بخاطر چاقیشان به هدف لاغری خودشان برسند عدم انگیزه برای لاغرشدن باعث می شود که انگیزه برای رسیدن به خواسته های دیگرشان را نداشته باشند.
در تمام مدت عمرم که چاق بودم در سنین مختلفی که می خواستم کاری انجام دهم و یا خواسته ای که داشتم برایم هیچ اهمیتی نداشت چون فکر می کردم با اون وضع جسمی که دارم نخواهم توانست کاری انجام دهم.
من هیچگاه نتوانستم به اون لاغری و تناسب اندامی که مد نظرم بود برسم همیشه يا برگشت داشتم یا از نیمه راه انگیزه خودم را از دست می دادم و به همین خاطر فکر می کردم که من در هيچ زمینه ای نمی توانم موفق وپیروز شوم.
وقتی به صحبتهای اساتید گوش می کردم اصلآ نمی دانستم که منظورشان از هدف داشتن چی هستش و اصلآ نمی دانستم که هدف یعنی چی؟
من تا زمانی که با این سایت آشنا نشده بودم فقط داشتم با چاقی خودم کلنجار می رفتم که شاید بتوانم لاغر شوم اگر هم به تناسب دلخواهی که مد نظرم بود نمی رسیدم فقط می خواستم که زیادتر چاق نشوم یعنی من هیچوقت آنطوری که دوست داشتم زندگی نکردم در واقع داشتم زنده مانی می کردم نه تجربه زندگی کردن داشتم و نه اینکه می دانستم هدف از زندگی کردن چیست؟
کسی که بخواهد فقط زنده بماند هیچ تمایلی برای هدفش در زندگی ندارد.
به همین خاطر است که وقتی انگیزه ندارد شوق و اشتیاق خود برای زندگیش را از دست می دهد.
من خودم وقتی که می خواستم و تصمیم می گرفتم که لاغر شوم و این لاغر شدن برایم خیلی اهمیت داشت واقعا وقتی فکر می کردم که وقتی لاغر شوم چه کارهایی می توانم انجام دهم ولی وقتی اون نتیجه که می خواستم را نمی گرفتم واقعا از زندگی کردنم دلسرد می شدم و هیچوقت از زندگی کردنم در شرایط چاقی ام لذت نبردم. فقط اون لذت بردنهادر مدت زمان کوتاهی که به لاغری می رسیدم بودند. و دوباره اون لذت با برگشت وزنم از بین می رفت و باعث می شد که در تمام جنبه های زندگیم انگیزه ام را از دست بدهم
فقط می خواستم به هر صورتی زندگی کنم و در آخر سر زندگیم به پایان برسد مانند تمام کسانی که قبل از من بودند و زندگی خودشان را سپری کرده بودند.
و امروز بودنمان در این مسیر لاغری باذهن هدفمان بوجود آوردن انگیزه و شوق در زندگی کردن بخاطر بوجود آوردن انگیزه برای لاغرشدنمان است نه فقط زنده ماندن.
ما همیشه با چاقیمان هم در هر صورت توانسته ایم زنده بمانیم و زندگی کنیم و روزهایمان را سپری کنیم ولی وقتی هدفمان لاغر شدن است و تصمیم به لاغر شدن گرفته ایم و چاق هستیم و درگیرش هستیم ولی یک گام یک قدم هر روز برای تغییر خودمان بر می داریم.
من دیگر چاقیم را به عنوان سرنوشت خودم نپذیرفته ام اما مسئولیتش را قبول می کنم و می خواهم با عبور کردن از موانع های به ظاهر بزرگ که در ذهنم هستند به خواسته هام و آرزو های بیشتری که خیلی سال است که دوست دارم داشته باشم و تجربه کنم، دست پیدا کنم.
پس لازمه که بخاطر رسیدن به هدف لاغریم و بعد دیگر هدفهایم که در زندگی دارم از اصول عمکرد ذهنم به خوبی اطلاعات و آگاهیهایی داشته باشم و مسیری که برای داشتن رویاهایم سپری می کنم ضمن اینکه کوتاه شوند راحتتر ولذت بخش تر هم بشوند.
ما همیشه شنیده ایم که باید بخاطر موفقیت در زندگیمان باید هدفهایمان بزرگ باشد.
چون بخاطر داشتن هدفهای بزرگ شوق واشتیاق و انگیزه حرکت کردن به ما می دهد و بخاطر قدرتمند شدنمان، این هدف بزرگ را شجاعت داشتن می دانند.
خدا را شکر می کنم از زمانی که وارد این مسیرزیباقرارگرفتم توانستم از قدرت ذهنم آگاه شوم و تصمیم قطعی گرفتم که زندگیم را تغییر دهم.
ما در اینجا به آگاهیهایی رسیدیم که داشتن هدف بزرگ خیلی راحت واسون می تواند مانع حرکت کردنمان برای تغییراتمان شود.
ما در اینجا یاد گرفتیم که برای ادامه مسیرمان برای حرکت کردنمان و مخصوصا استمرار داشتن برای تغییراتمان نباید هدفهای بزرگ و دور از دسترس تعیین بکنیم چون هر کاری که انجام دادنش برای ذهنمان سخت و دشوار باشد با مقاومت شدید ذهن ناخوداگاهمان برای انجام دادنش رو به رو خواهیم شد.
_در گذشته برای لاغرشدن چگونه هدف گذاری می کردید و نتیجه آن چه بوده است؟
من اصلا در گذشته نمی دانستم هدف یعنی چی وتا می آمدم بگم می خواهم لاغر شوم می گفتند که اون هدف نیست فقط یک تصمیم هستش که گرفتی که لاغر شوی .
لاغر شدن مگر هدف است و همیشه من گيج و منگ می شدم و رها می کردم وهیچگاه به اون لاغری که خواسته وآرزوهایم بود نرسیدم
_آیا تا کنون برای چاق شدن هدف تعیین کرده اید؟شرح دهید چگونه چاقتر شدید؟
من هیچوقت برای چاقی ام هدفی تعیین نکرده بودم و همیشه از اندام چاقم از شکم بزرگ و سینه های بزرگم بیزار بودم و همیشه از خودم متنفر بودم چون من از بدو تولدم چاق بدنیا آمده بودم چطور می توانستم هدفی برای چاقی ام داشته باشم من فقط چاق ام را دیده بودم و هیچ وقت لاغر و متناسب نشدم.
_ به نظر شما هدف تعیین کردن برای لاغر شدن باعث لاغری می شود یا مانع آن؟
ما نباید برای لاغرشدنمان هدف تعیین کنیم چون هیچوقت سبب لاغریمان نخواهد شد بلکه مانع از لاغریمان خواهد شد چون تعیین کردن زمان یا اندازه ومقدار می تواند مانع شود تا ما به اون خواسته که می خواهیم نرسیم و ناامید ومایوس شویم
_در مسیر لاغری باذهن چگونه برای لاغرشدن باید هدف گذاری کنید و انگیزه برای لاغری را در خود ایجاد کنید؟
ما در این مسیر یاد گرفتیم که اصلآ هدف داشتن عدد و سايز تعیین نکنیم چون طبیعت جسممان خودش می داند و تعیین می کند که ما در چه وزنی و سايزی باشیم من همیشه این سخن را از استادگرامی یاد گرفتم که به زمان بندی خداوند ایمان کامل داشته باشم و اوست که می داند و آگاه است که من چه خواسته وآرزویی دارم و خودم را به او سپرده ام و می دانم که من با این ذهن تغییر جسم عالی را تجربه خواهم کرد. و این من هستم که با استمرار. تکرار و ادامه دادن و تلاشهای ذهنی ام به سايز و وزن دلخواهم میرسم و می دانم که هیچ سختی ندارد و به آرامی دارم دراین مسیر گام برمیدارم و به اون خواسته وآرزویی که دارم می رسم نه فقط لاغری بلکه در تمام جنبه های زندگیم
خدایا شکرت
یا حق. حق نگهدارتان
به نام خدای مهربان😇
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم 🙋♀️❤🥰
گام ۱۷ :چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشیم🤔
افراد چاق فکر می کنن چون انگیزه برای لاغری ندارند نمی توانند لاغر بشن ولی در حالی که زمانهایی که انگیزه عالی برای لاغری شدن هم داشتند نتوانستند لاغر شون
داشتن انگیزه برای لاغری از مهم ترین اصول کاهش وزن وتجربه تناسب اندام دلخواه است اما باید بدانیم که همین انگیزه به راحتی میتونه مانع موفقیت ما در رسیدن به هدفمان شود
در لاغری با ذهن هدف فقط لاغر شدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگی است
آگاهی های که در مسیر لاغری با ذهن بدست می آوریم باعث ایجاد انگیزه برای لاغری میشود دریافت همین آگاهی ها درما انگیزه ایجاد می کنه تاموانع لاغری رو در خودمون کشف کرده ودر ذهنمون پاک کنیم بلکه از کشف مانع لاغری سکویی برای پرتاب خودمون به سمت هدفمون باشیم اونم لاغری
.در افراد چاق نرسیدن به لاغری در اونها انگیزه رسیدن به دیگر خواسته هاشون از بین میبره
زنده ماندن با زندگی کردن بسیار متفاوت است
هر فردی که می خواهد فقط زنده بماند تمایلی به داشتن هدف در زندگی ندارد افراد چاق وقتی به لاغری نمی رسند دیگر انگیزه هیچ خواسته ای را ندارند تمام اشتیاق زندگی کردن را از دست می دهند
خیلی تفاوت دارد که هروز برای حل مسائل همان روز زندگی کنیم و منتظر مسائل فردا باشیم یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنیم که اگر مساله ای حل می کنیم برای حرکت به سمت هدفی باشد که برای تجربه کردن انتخاب کرده ایم
باید در خودم هدفم این باشه که انگیزه و اشتیاق زندگی رادر ذهنم از طریق آگاهی ها ایجاد کنم تا زندگی را زندگی کنم نه فقط زنده بمانم
باید از عملکرد ذهن نا خودآگاه آشنا باشم و خواسته ام رو با ذهنم همسو کنم نباید لاغری رو برای ذهنم سخت کنم
داشتن هدف بزرگ به راحتی می تونه مانع حرکت کردن من برای تغییر کردن باشه
وقتی چاقی شکمی در من ایجاد شد ودوست داشتم شکمم تخت بشه چون در ذهنم غیر ممکن بود در من باعث شده بود خواستم مانع لاغریم بشه وقتی به این مسیر درست هدایت شدم فهمیدم باید خواسته ام که شکم تخت داشته باشم رو به هدفی کوچک تر تقسیم کنم که می خوام کمی دور شکمم کوچک تر بشه ونیم کیلو کم کنم و همین خواسته کوچک در من انگیزه ادامه دادن واستمرار و امید ایجاد کرد واکنون در مسیر سرازیری لاغری قرار دارم و بدونه عجله کردن به شکم تختم خواهم رسید
من نباید هدف های بزرگ ودور از دست رس رو انتخاب کنم
برای رسیدن به اهداف بزرگ باید اهداف کوچک تعیین کنم تا ذهنم باهاش همسو بشه و همکاری کنه
در گذشته به خیلی از خواسته هام نرسیدم به دو دلیل یکی نداشتن احساس لیاقت و دوم بزرگ وسخت دونستن آن خواسته ها
برای چاق شدن هیچ هدفی تعیین نکردم فقط باورم شد که چاق شدن به راحتی اتفاق میوفته وبا لذت خوردن همراه هستش ولی لاغری سخته و بدونه لذت و باید برنامهای براش تعیین کنی مثل ورزش و رژیم چون اینها برای ذهنم سخت بود پس من رسیدن به لاغری رو در ذهنم بزرگ.کرده بودم وبرعکس چاقی رو کوچیک و راحت. خوب مسلما عملکرد ذهنم هم به سمت راحتی حرکت می کنه اونم چاقی بود و حالا ترفند ذهن نا خودآگاه رو کمی فهمیدم که هر چیز کوچک و راحت رو بهش به شکل باورایجاد کنی اون هم باورش میشه همون طور که جسمم چاق کرده بود حالا لاغر میکنه
به نظر من از همون مسیر چاقی باید بر گشت به سمت مسیر لاغری برای چاقی هدف تعیین نکردم وبرای لاغری هم هدف تعیین نمیکنم فقط انتظارم از خودم لاغری باشه و عجله نداشته باشم همون طور که گرم به گرم چاق شدم دوباره گرم به گرم لاغر میشم فقط به لطف خدا سرعت لاغری بیشتر از چاقی هستش چون خواسته لاغری من بااصل وجودیم یکی شده وسرعت بالای داره
من لایق بهترین اندام هستم
من لایق ثروت فراوان هستم
من لایق بهترین روابط هستم
من لایق بهترین اتفاقات خوب هستم
من لایق رسیدن به تمام خواسته هام هستم
با سپاس فراوان از استاد عزیزم❤🙏
به امید خدای گستراننده خیر در زندگیم 🙏🙏🙏🥰
با سلام ودرود
به نظرم هدف گذاری بزرگ وگنده تو مسیر ما رو نا امید میکنه ولی یاد گیری واحساس لذت باعث رسیدن به نتیجه مطلوب میشه ..تغییر ات کوچیک رو باید مهم بدونیم ..مثلا من از کره محلی میترسیدم وهیچ وقت نمیدیدم وهمش به همه میگفتم من نمیخرم چون خیلی چاق کننده است …
ومیترسیدم ولی آلام خریدم وصبحانه برای اولین بار چند لقمه بدون ترس خوردم ولدت بردم وهیچ فکر ترسی به ذهنم نیومد …به عید وشیرینی وانیل یه دید دیگه داشتم الان دیگه اون دید گاه رو ندارم واز عید نمیترسم اگه بخام میخورم بعضی موقع هم میگم میل ندارم …
هدف های کوچیک داشتن وعادت های جدید ریز ریز ایجاد کردن خیلی بهتره
چون ما که برا چاقی هد ف نداشتیم خود به خود با باورهایمان چاق شدیم .ورفتارمون تغییر کرد
بله من هدف اصلیم یه وزن نرمال هست واون وزن مد نظرم هست ولی فشار نمیارم مثل رژیم گرفتم که من یک ماهه که دارم تمرین میکنم باید ۴ کیلو کم کنم یا هرچی
دارم خوشحالی میکنم که داره فرمولهام عوض میشه
وتو مسیر درستی ونتیجه خودش میاد
حتماحتما حتما
بنام خدای مهربانم
سلام استاد عزیز
امروز خیلی خوشحالم خیلی و این خوشحالی رو مدیون خدای مهربانم هستم که من رو به این سایت هدایت کرد و تشکر از،استاد عزیز دلیل خوشحالی من این که بدون این که متوجه بشم و رژیم و یا مواردی چون ورزش پیاده رویی یا خوراکی های که یه زمانی فکر میکردم با خوردش لاغر میشم رو استفاده کنم .اطرافیانم بعد چند روزی که همو ندیده بودیم با تعجب نگاهم کردن و گفتن وای الی چی شده صورتت و بدنت لاغر شده .تو ظاهر چیزی نگفتم اما قند تو دلم آب شد و همون لحظه شکر کردم خدای مهربونم چون من بهش اعتقاد دارم و ایمان من به خدای مهربانم شدید تر از،قبل شد .
و فایل امروز هم درس دیگری برای بهتر ادامه دادن مسیر هست و بر داشتن موانع که من تو این یک ماهی که فقط از فایل های رایگان استفاده کردم سعی کردم خیلی از موانع رو از،سر راهم بر دارم
شاید یکی از،فرمول ها که هنوز،خیلی نتونستم روش کار کنم این که آدما بدون ورزش هم میتونن لاغر بشن خیلی سعی میکنمااا اما باز باور های قبل هر از گاهی رونمایی میکنن تو ذهنم و سعی میکنم پاک کنم در تلاشم شاید یکی از،مانع همین باشه
و یه مانع دیگه هم شاید مواد غدایی باشه که این فرمول رو به ظاهر خوب اجرا میکنم که هر چی دلم میخواد میخورم و از،خودن لذت میبرم و بعد دوباره فرمول این که آدما با خوردن چاق میشن هر از گاهی میاد سراغم .شاید هم باید رو این مانع کار کنم .
امروز صبحانه بعد از،سالها چایم رو شیرین کردم و بدون هیچ ترسی با لذت با نون و پنیر و گردو خوردم .اولین بار بود که خوشمزه تر شده بود این صبحانه .
و شکر کردم خدارو .
امید دارم یکی از،شگفتی سازها باشم به لطف پروردگار
ممنون از استاد عزیز 🌹🌹
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری😊 و با اشتیاق داری ادامه میدی
برای دریافت آگاهی مناسب درباره تاثیر ورزش بر جسم و لاغری از محصول برنامه ریزی ذهن برای ورزش کردن استفاده کنید.
موفق باشید
سلام تشکر حتما
خیلی ممنون که راهنمایی میکنید .🌹🌹
با سلام
خب مطمئنا برای برای لاغر شدن از اهداف کوچکتر شروع کنیم بهتر نتیجه میگیریم ،
برای کم کردن بیست کیلو زمان و انرژی زیادی باید بذاریم و این زمان زیاد ممکنه حوصله ما رو سر ببره و وسط کار ازش دست بکشیم و از هدفون دور بشیم، اما کم کردن دو کیلو نه زمان زیادی میخواد نه انرژی زیادی میبره و ممکنه حتی قبل از زمانی که براش در نظر گرفتیم به انجام برسه و این امید و انگیزه ما رو بیشتر میکنه برای انجام هدف بعدی…
قبلا هدف من فقط لاغر شدن بود و اینه بگم چند کیلو وزن کم بکنم در کار نبود،تا زمانی که با یه اپلیکشن کالری آشنا شدم و نصبش کردم،خداییش بهم انگیزه میداد.
توی همین برنامه هدف گذاری کردم برای اینکه سه کیلو در سه ماه کم کنم ،اوایل خیلی خوب بود و من تونستم در یک ماه سه کیلو کم کنم ،اما این ماهی که برنامه برام درنظر گرفته بود آزمایشی بود و تکوینی برای یه هدف سه چهارماهه ومن وقتی دیدم تونستم انجامش بدم خوشحال و راضی از خودم دیگه عجله ای برای ثبت ادامه راه نداشتم انگار که فقط می خواستم خودم رو محک بزنم که ببینم می توانم یا نه!
و وقتی به نتیجه رسیدم عجله و ذوق و شوق تموم شد و انقد فاصله افتاد بین ثبت هدف اصلی و هدف فرعی من که دوباره سه کیلو به حالت اول برگشت ،
البته با اطلاعاتی که الان از طریق شما بدست آوردم اگرر هم ادامه میدادم و به وزن دلخواهم می رسیدم دوباره برگشت میکرد،چون ذهنم به اندازه کافی چاق شده بود.
من برای چاقی هدفی تعیین نکردم اما همین که اعتقاد داشتم زنان بعد از یه سنی بلاخره از حالت تناسب اندام خارج میشن ،مثل هدفی بود برای ذهنم که با رسیدن به اون سن و شرایط من رو آماده رسیدن به هدف چاقی کرد،
بنظرم ظاهراً برای چاقی هدف و برنامه ای نداشتم اما ضمیر ناخودآگاه من و ذهنم با توجه به اطلاعاتی که من واردش کرده بودم به این نتیجه رسیده بود که من هدف چاقی دارم و تمام تلاشش رو کرد تا من رو به هدفم برسونه و موفق هم شد!
هدف تعیین کردن برای لاغری هم بنظر من مثل تعیین هدف برای چاقی هست .
اگر ما برای لاغری هدف تعیین کنیم و در راه رسیدن به اون تلاش کنیم قطعا نتیجه میگیریم ،اما اصل کار ذهن و ضمیر ناخودآگاه هست که باید درست بشه .
اگر در فکر ما حرف ما و عمل ما لاغری باشه اما ذهن و ناخودآگاه ما چاق ،متاسفانه رسیدن به هدف لاغری کوتاه مدت خواهد بود.
در مسیر لاغری با ذهن هدفی که من تعیین کردم برای خودم لاغر کردن ذهنم هست ،که این کار با تغییر عادتها و تغییر سبک زندگی میسره و در انتها تغییر جسم !(که البته خیلی مشتاق هستم ،اما عجله ای برای رسیدن به آن ندارم)
و در صورتی که با برنامه و درست پیش برم خودم نقشی در لاغری جسمم نخواهم داشت ،ذهن و عادتهای جدیدم برام انجامش میدن!😍
در حال حاضر هدف من هیچ ربطی به جسمم نداره،با بودن در سایت فقط میخوام به آرامش ذهنی و جمع آوری اطلاعات و تغییر نگرش برسم تا ذهنم لاغر بشه و بعد از همه اینها انتظار لاغری جسم رو داشته باشم.
مهلا جان عالی نوشتی عزیزم
خیلی از نوشته ت لذت بردم
مرسی از آگاهی خوبت و انتشارش
بنام خدای یکتا
بازهم خدا رو شاکرم که مرا با این مسیر آشنا کرد
در مسیر لاغری با ذهن ما دونوع مانع داریم که باید اونا ها رو از سره راه برداریم که به خواستمون برسیم اولین موانع همون باورهای غلطی بودن که باعث چاقی ما شدن از جمله چاقی ارثی بلوغ آدمو چاق میکنه ازدواج آدمو چاق میکنه زایمان آدمو چاق میکنه و ……ولی ما این باورهای غلط رو جدا کردیم و آنها رو اثبات کردیم که غلطن و باورهای درست جایگزین آنها کردیم ولی یه مانع هست که خوده اصل مطلب هست یعنی لاغری که بگیم ما حتما باید فلان کیلو کم کنیم این اشتباهه ما باید درک کنیم که چاقی رو یکجا به دست نیوردیم که بخوایم لاغری رو یکجا به دست بیاریم وقتی ما یه چیر بزرگ میخوایم ذهن میترسد و اصلا تلاشی برای به دست آوردن آن نمیکند پس ما باید خواستمون رو کوچیک کنیم تا به آن برسیم یک مثال همین قرعه کشی های خانگی که میگذاریم ما پولی که میخوایم یکجا و بزرگ هست ولی اگر دقت کنیم اول باید آن را خورد خورد بدهیم تا یک پول بزرگ به دستمون بیاد یا همون درس خوندن اگه ما درس به درس بخوانیم برای امتحان آخر سال اصلا نگران نیستیم و نتیجه خوبی کسب میکنیم ولی اونی که همه کتاب رو گذاشته برای شب امتحان میدونیم که تلاشش بی فایدست یک ضرب المثل خوب هم بایت این موضوع داریم اینکه میگن قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود پس ما نتیجه میگیریم هر خواسته ای داریم باید اون رو کوچیک و تیکه تیکه کنیم تا بهش برسیم باز هم تشکر میکنم از شما استاد عزیز که یک قدم دیگر همراه ما بودین😍
سلام
خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/10/17 توانستم این فایل مهم را گوش دهم
درلاغری با ذهن هدف لاغرشدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه زندگی است .
داشتن هدف بزرگ به راحتی میتواند مانع حرکت کردن افراد درتغییر کردن باشد . درمورد رسیدن به هدف نباید از مشکلات و سختیهای آن اطلاعات بدست بیاورید چون سبب میشود شوق و ذوق خود را ازدست بدهید و شما را ازانجام دادن آن هدف منصرف میکند .
اگر ما موانع لاغری را برطرف کنیم بدن ما خود به خود لاغر خواهد شد . اگر فکر میکنی لاغری درشما متوقف شده است نباید تلاش بیشتری بکنی بلکه باید موانع لاغری را برطرف کنی
ما باید ابتدا موانع لاغری را ازبین ببریم تا کیفیت کار درما بهتر شود
موانع لاغری دودسته هستند 1- موانعی که ما ازآنها خبر داریم مثل چاقی ارثی است – سوخت و ساز و کم تحرکی درمن کم است و…2- موانعی که قابل شناسایی نیستند آنها خواسته های من هستند و جالبه که نمیدانیم داشتن خواسته مانع لاغری دربدن من است مثلا خواسته من این است که من باید 20کیلو کم کنم
انچه را شما درافکار و ذهن خود داری اگر بتوانی براصول ذهن ناخودآگاه خود تنظیم کنی بسیار خوبه و به آن خواهی رسید ولی اگر نا هماهنگی درذهن شما اتفاق بیفتد این افکار یک مانع برای لاغری درذهن شما بوجود میآورد
تنظیم ذهن ناخودآگاه : وقتی ما میخواهیم کار بزرگی را انجام دهیم ذهن دربرابر انجام آن کار مقاومت میکند . یعین وقتی من به ذهن بگویم من میخواهم 30کیلو کم کنم چون این اضافه وزن یک دفعه اضاف نشده و کم کردن یک دفعه ای هم برای ذهن دوراز انتظار است پس مقاومت میکند و این فکر مانع برای لاغری است .
باید ابتدا هدف خود را کوچک کنید تا احساس شما نسبت به تغییرات تفاوت کند . نباید اول هدف خود را بزرگ تشخیص دهید .
درکتابها و مقالات برای پیشرفت ابتدا میگویند هدفهای بزرگ را انتخاب کنید ولی وقتی با افراد موفق صحبت میشود هیچکدام چشم اندازی از آینده برای خود مشخص نکرده بودند و این نشان میدهد موفقیت درهر کاری پله پله انجام میشود .
من استاد الان متوجه شدم بعد از 8 ماه من 3 سایز کم کردم ولی وزن من یک کیلو هم جالبه کم نشده است و من زیاد توجه به وزنم کردم و هر بار با ذهنم تکرار میکردم من 30کیلو باید کم کنم که الان متوجه شدم چون از قبل درذهن من انتظار چاقی یک چیز کاملا منطقی و طبیعی بود این یک مانع لاغری برای من است و من به هیچ وجه وزن کم نمیکنم تا این مانع ذهنی من برطرف شود .من باید ابتدا به ذهنم بگویم من دراین ماه حداقل یک کیلو کم میکنم تا بعد از ان یک کیلو یک کیلو کم شوم . مثل پیاده روی اگر الان بگن 2 کیلومتر باید بروی اصلا حوصله ووقت نداری ولی وقتی حرکت کردی و خودت را به کاری مشغول کردی و به قولی ذهن ناخودآگاه را به دنبال نخود سیاه بفرستی خیلی بیشتر از 2 کیلومترهم پیاده رفتی .
ه نظر شما برای لاغر شدن باید اهداف بزرگ تعیین کرد یا هدف ها کوچک؟ چرا؟
هدف های کوچک چون اگر هدف بزرگ داشته باشیم دیر به ان هدف میرسیم چون بدن ماهم یگبار این اضافه نشدیم چند سال طول کشیده و این لاغر شدن به مدت زمان زیادی نیاز دارد تا ما به هدف به این بزرگی دست یابیم
من برای چاق شدن خودم هدف تعین نکرده بودم ولی مغز خوب و بد را تشخیص نمیده ما هدف چاق نشدن رادر ذهنمون بوده ولی این هدف خیلی چیزهارا یاد اوری کرد متلا همیشه در همه کاری هدف زیاد بزرگ نباشه که اگر انجام نشد زیاد ناراحت نشویم
به نظر شما هدف تعیین کردن برای لاغر شدن باعث لاغری می شود یا مانع آن
بله به شرطی هدف من زیاد نباشه یعنی امید به زیاد وزن کم کردن نباشم در چند هفته
سلام به شما، اول از هر چیز میخواستم برای به اشتراک گذاشتن این فایل ازتون تشکرِ ویژه کنم. مدتهاست مطالبی که گذاشتید رو میخونم و بارها فک کردم خوب دیگه مطلب رو فهمیدم ولی باز یه مطلب جدید میذارید و یه زاویه دید جدید باز میشه.
راجع به مطلبی که گفتید، من دقیقا همین مساله رو چند روز پیش تجربه کردم..مدتیه احساس میکنم از وزنم کم شده، و خودم احساس میکنم دارم جمع میشم،با اشراف به این موضوع یه پالتوی قدیی رو برداشتم پوشیدم ولی هنوز تنگم بود، و این موضوع که به اون اندازه ایی که تو ذهنم توقع داشتم کم نکرده بودم ناا امیدم کرد. لذت کم کردنِ این چند وقت رو برام زهر کرد و احساس کردم حالا کار خاصی هم نکردم و شاید اصلا توهم دارم که لاغر شدم و همه چیز برام زیر سوال رفت.
تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم که کوچیک یا بزرگ بودن هدف می تونه تاثیر خیلی زیادی روی نتیجه ی اون هدف داشته باشه و الان که بهش فکر میکنم،من برای برنامههای روزانه ام، چیزهای کوچیک و بی اهمیت رو هم مینویسم، و انجام دادن و خط زدن تک تکشون بهم حس مفید بودن میده،از خرید هفته گرفته تا رفتن به پست یا هر چیز کوچیکی خط زدنش بهم این حس رو میده که اونروز خاص کارهای خیلی زیادی انجام دادم در نتیجه اون حس مثبت واقعا به سمت بهتر کار کردن یا کار بیشترانجام دادندر روزهای آتی سوقم میده،در حالی که وقتی تو اهداف روزانهام هدف بزرگ و کلی تعیین میکنم معمولان هفتهها به تعویق میندازمش و یه حسی همیشه پس ذهنم بهم یادآوری میکنه که وای باید اون کار رو انجام بدم و در واقع من به شدت می ترسم برم سمت اون کار..تنبلی هم نباشه ترس نمیذاره سمتش برم، پس به نظرم منطقیه که ذهن ناخود آگاه همین کار رو راجع به لاغری بکنه. یعنی اگر برای ذهنم ۲۰ کیلو رو متصور شم الان برام نزدیک به غیر ممکنه و ۱ کیلو کاملا ممکنه.
ضمن این که اون احساسی که بر انگیخته میشه وقتی آدم احساس میکنه وزنی کم نکرده یا به جلو نرفته خیلی حال رو خراب میکنه و امکان هدفمند موندن و انگیزه داشتن رو سخت تر میکنه و امکان رها کردن و منصرف شدن رو بالا میبره. من در گذشته همیشه هدف بزرگ میذاشتم و همیشه هم وسط پروسه خسته شدم و همیشه رها کردم و اینجا در این نقطه دارم می فهمم کجا رو اشتباه می کردم!
فکر میکنم ناخوداگاه در طول این سالها حتما برای چاقتر شدن هدف تعیین کردم که روز به روز چاقتر شدم، انتظار دائمی برای چاق تر شدن، فکر به اینکه قطعا بد از هر تعطیلات، یا سفر، یا موضوعی خاص حتما باید کمی چاقتر شم، به مرور ذهنم رو برای رسیدن به موضوع نهایی که چاقتر شدن بوده آماده کرد!
پس منطقیه که هدف تعیین کردن برای لاغری باعث لاغری میشه، ولی تا اینجای قضیه تمرکز ذهنی من روی چاقی بوده نه لاغری..روی این بوده که چاقتر نشم نه اینکه لاغر بشم..و فکر میکنم این خودش یه پله ی کلیدی تو این پروسه ست.ولی همونجور که گفتید هدف باید آهسته و پیوسته اتفاق بیفته.. هدفی که ذهن رو نترسونه و ما رو برای رسیدن به هدف نهایی که لاغر شدنه با انگیزه نگاه داره.
خواندن مطالبی که میذارید به صورت روزمره به من خیلی کمک میکنه، روزهایی که وقت نمیکنم به مطلب گوش کنم ناخوداگاه ذهنم بیشتر روی چاقی متمرکزتره تا لاغری. میخوام یه هدف کوچیک بذارم و اون کم کردن ۱ کیلو تو یه ماه آینده باشه، فشار رو از رو خودم بر دارم و با حس خوب به راهم ادامه بدم، البته باید بگم من مدتهاست خودم رو وزن نمیکنم چون نمیخوام استرس به بدنم بدم که کم کردی یا کم نکردی ولی از روی لباس و واکنش اطرافیان و چشمی تا حدودی میفهمم سبکتر شدم.
خیلی خیلی ممنونم از مطالب خوبتون…تنها چیزی که بهم امید می ده تو این مسیر به نتیجه می رسم دیدن نتیجه ایه که شما گرفتید و به اشتراک گذاشتید و بابتش خیلی شکرگزارم. متشکرم.
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزمو دوستان گلم
چندین بار این فایل رو گوش کردم هر بار که گوش میکردم حس میکردم بازم نیاز تا گوش کنم استاد چقدر روان و ساده مطالب رو توضیح میدینمن تو خیال خودم وزن ایده آل ام ۵۹ کیلو بود بارها تصمیم گرفتم وزنم رو از ۷۰ به این عدد برسونم و تا ۶۴ نهایت میاومد و استپ میکردم چون دیگه فک میکردم این ۵ کیلو آخر غول مرحله آخر و شکست دادنش سخته فک میکردم باید رژیم هامو سخت تر کنم فعالیت هامو بیشتر کنم اما امروز یاد گرفتم اگه یه جایی کاهش وزن من استپ میکنه بخاطر تلاش فیزیکی نیست من به یه مانع برخوردم که باید پیدا و حلش کنم و اون موقع لاغری خود به خود اتفاق میافته مثلا یکی از موانع من بعد اینکه به این وزن میرسه اینه که من اگه بیشتر لاعر شم پوستم شل میشه و زشت میشم و این ترس مدت هاس شده مانع من برای لاغری
از وقتی با مسیر لاغری با ذهن آشنا شدم فهمیدم من یه سری موانع دارم که باید اونا رو بردارم مثل اینکه کم تحرکی من باعث چاقی ام شده یا ژنتیکی یا ریزه خواری من باعث چاقی شده و….. روی اینا کار کردم و سعی کردم ذهنیت جدیدی بسازم و طرز فکرم رو عوض کنم که نتیجه شد ۷ کیلو کاهش وزن اما از یه جایی به بعد دچار استپ شدم میگفتم خوب من که موانع رو برداشتم چرا پس نتیجه تغییر نمیکنه
و یه نکته مهم که همین خواسته من شده بود مانع برای من کم کردن اون ۵ کیلو باقی مونده از کوه کندن سخت تر بود و من مدام میگفتم ۵ کیلو آخر رو اگر بتونم کم کنم
آنقدر که به این ۵ کیلو فکر میکردم و خودمو ناتوان میدیدم همش با شکست مواجه میشدم من باید این هدف رو کوچیک بکنمهمیت الان از خودم آین سوال روپرسیدم که اگر من بخام نیم کیلو کم کنم آیا میتونم خیلی سریع ذهنم گفت نیم کیلو که کاری نداره و یه حس قدرت بهم میده این جمله
وقتی به اینوموضوع فک کردم یادمه وقتی اولین فایل رو میخواستم گوش کنم ۴۲ دقیقه بود منی که قبلا زیاد اهل آهنگ نبودم خیلی این کار برام سخت بود اومدم به خودم گفتم من فقط میخام ۱۰ دقیقه اش رو گوش کنم و وقتی به خودم اومدم دیدم کل ۴۰ دقه فایل رو گوش کردم چون اولش برای خودم ساده گرفتم
من از همین فایل ایده گرفتم که از این تکنیک تو نتایج مالی که مدت هاست دارم تلاش میکنم ولی نتیجه ای کسب نمیکنم استفاده کنم برای فعالیت تو ایستا همش به خودم میگفتم اوه باید هر روز استوری بزاری محتوا تولید کنی و … ولی من باید بیام بگم فقط میخام یه محتوا و فایل آماده کنم و این برام خیلی قابل باور پذیر تره
وقتی به پروسه ای که این یک سال و خورده و فایل هائیکه گوش کردم فک میکنم میبینم اگه همون اول بهم میگفتن تا آخر عمرت باید فایل گوش کنی و مراقب ذهنت باشی عمرا ادامه میدادم اما هر روز به خودم گفتم فقط امروز میخام این فایلها رو گوش کنم و الان که میبینم شاید بیشتر از هزار تا فایل رو بارها گوش کردم و این کار برام لذت بخش ترین کار دنیاست
وقتی متوجه شدم نباید درگیر وزن باشم گفتم اوکی پس باید تمرکزم رو سایزم باشه اومدم با اینکه سایز ۴۲ هستم سایز ۳۸ رو هدف قرار دادم و هر روز بهش فک میکردم
درسته که درگیری از عدد رو ترازو برداشته شده بود ولی با گوش کردن این فایل متوجه شدم افتادم تو چاله ی دیگه ای و این که فرقی نکرد
گفتم پس باید همین هدف کاهش سایز رو هم کوچیک کنم مثلا بگم من فقط میخوام ۳ سانت کاهش سایز داشته باشم و همین عدد های کوچیک کنار هم جمع میشن و من در نهایت نتیجه دلخواهم رو میگیرم
استاد من اومده بودم برای ۶ ماه دوم سال برای خودم هدف تعیین کرده بودم که ۲۰ تومن پس انداز داشته باشم و فک میکردم هدف درستی انتخاب کردم هر وقت به این مبلغ فکر میکردم برام باور پذیر نبود منی که هیچ درآمدی ندارم یهو رفتم سراغ این مبلغ مشخصه که همین هدف شده مانع من و مدام میگفتم آه چرا پس نمیشه ولی اگه اینو برا خودم کوچیککنم راحتر میرسم مثلا بگم من فقط میخام یه تومن پس انداز کنم
آیا تاکنون برای چاق شدن هدف تعیین کرده اید؟ شرح دهید چگونه چاق تر شدید؟وقتی به این سوال فکر کردم دیدم من هیچ وقت برای چاقی تر شدن هدف مشخص نکردم فقط همیشه میترسیدم از چاق تر شدن و انتطارش رو داشتم مدام با هر خوردن تصور میکردم چاقی رو و آنقدر راحت چاق شدم که خودم فکرشو نمیکردم پس برای لاغری هم باید از همین مسیر برم باید انتظار لاغری رو بسازم باید توجه کنم به چاقی باید فکر کنم به لاعری و احساسم خوب بشه اونوقت من خود به خود لاعر میشم
درکی که تا اینجا از این فایل کردم میدونم کاما نیست یا حتی شاید خیلی هاشو هنوز درست درک نکرده باشم ولی ادامه میدم و میدونم با هر بار تکرار بهتر میشم
ممنونم ازتون استاد بهترین ها قسمت دل مهربونتون
به نام خداوند نورانی ام
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات انگیزه برای لاغری
به نام خدای مهربان که هر لحظه هادی و حامی من هست .
من موانع ذهنی ام رو اگر بردارم بدنم خود به خود لاغر می شود .پس نیاز به تلاش بیشتر نیست نیاز هست که در هر مرحله موانع ذهنی رو بردارم مثلا بزرگترین مانع ذهنی افراد این هست که چاقی ارثی هست یا چاقی به خاطر اشتهای زیاد هست .و …. ولی من چند سال هست که در این مسیرم این مانع ها رو برداشتم و خیلی راحت مثل اب خوردن لاغر شدم و اتفاقا امروز با یکی از دوستهای قدیمی ام بعد از مدتها در کافه قرار گذاشتم و از اون لحظه ی اول که همدیگه رو دیدیم دوستم می گفت تو رو خدا بگو چی کار کردی که اینقدر لاغری ؟؟ عمل کردی ؟؟ و من فقط در دلم می خندیدم و می گفتم کاری نکردم و البته به خودش هم گفتم من از فلان راه دارم لاغر میشم و تمام این موفقیتهام به خاطر نداشتن مانع ذهنی آشکار و شناسایی شده هست .
موانع ذهنی به دو دسته تقسیم میشن یه دسته اینکه افراد مانع ذهنی خودشون رو می،شناسن مثلا خیلی ها میگن چون فعالیت ندارم چون قرص میخورم چون از این مواد غذایی مصرف میکنم و یا چون چاقی من ارثی هست من چاق هستم یعنی خودشون اگاهن چه باورهای نادرستی دارن پس به محض ورود به این راه اونها رو خیلی راحت می شناسن و برطرف میکنن مثل خودم و وزن زیادی هم کم میکنن و اما یه سری مانع های دیگه هستن که اونها رو نمی شناسیم یعنی اونها خواسته های ما هستند اما مانع ما هستند مثلا اگر خواسته ی من این بود که باید بیست کیلو کم کنم و یا فقط میخوام شکمم رو اب کنم یا میخوام لاغر بشم اما صورتم لاغر نشه همینها مانع لاعری ما میتونن بشن اگر نتونیم این خواسته ها رو با اصول ذهن هماهنگ کنیم پس ممکنه خیلی خواسته ها باشن که ما سالها هست به اونها نمیرسیم چون با ذهن ما هماهنگ نیستن مثلا ممکنه من بگم میخوام پنج کیلو کم کنم اما در ذهن ما این کار بزرگی هست و این خواسته مانع میشه پس، ذهن هیچ وقت اون رو انجام نمیده مثلا .من مرتب خودم رو با افراد لاغر اطرافم مقایسه میکردم و میگفتم میخوام اینقدر لاعر بشم تا لذت ببرم در صورتی که باید توجهم رو بزارم روی تمام لاعری هایی که تا حالا کسب کردم و از نتایج جدیدم لدت ببرم چیزی که در گدشته ارزوش رو داشتم اما حالا خیلی راحت به دستش اوردم .
پس باید هدف لاغری رو کوچیک کنید مثلا بگید من میخوام نیم کیلو کم کنم تا به اون .برسین
پس هدف لاغری رو انتخاب کن و مشخصش کن و بعد در ذهنت اون رو بشکن و بگو من میخوام ماهی نیم کیلو کم کنم تا کم گم به خواسته ام برسم پس همیشه بگو کم کم به خواسته ام میرسم و هیچ فرد موفقی از روز اول به اون کل موفقیت نرسیده اونها هم پله به پله موفق شدن .استاد میتونه الگوی خوبی برای این حرف باشه که باید خواسته رو خرد و ریز کنبم چون بارها استاد میگه من زمانی که وارد این راه شدم فکرش رو هم نمیتونستم بکنم که بدهی هام یه روزی صفر میشه پس کم کم قدم برداشتم و هر ماه کمی از اونها رو پرداخت کردم تا بعد از مدتی دیدیم کلا بدیهی های من از بین رفت پس اگر استاد تونسته من هم میتونم .
من خودم پله به پله ددراین راه قدم برداشتم و هرگز یک شبه لاغر نشدم اینقدر کم کم وزن کم کردم که خودم متوجه نشدم .
من بارها شده به چیزی که برام مهم نبوده رسیدم و یه چیزی که برام مهم بوده نرسیدم .و دلیلش هم همین بزرگ بودن خواسته برای ذهنم بوده
من خودم تمام مانع های ذهنی ام رو که میدونستم درراین راه شناسایی کردم و از بین بردم اما خواسته هام که میگم سایز ۳۸ رو میخوام مانع دهنی من هستن و من باید توجهم رو از روی انها بردارم و توجهم رو بیارم روی تمام سایز هایی که تا حالا با این راه کم کردم .من نباید کاری که برای ذهنم سخت هست رو انجام بدم من اول باید کوچیک و اسونش کنم و بعد ببین چه راحت به اون میرسی .
بارها شده من یک کاری رو کردم که اگر از اول میدونستم چه مراحلی داره هرگز انجام نمی دادم
مثل پخت یه غذای سخت و یا مثل انجام یک کار اداری و یا مثل ثبت نام بچه ها در مدرسه یا مثل ….
.
مثلا من میتوم راحت و اسون با این استمرارم و با این تلاش ذهنی به سایز و وزن دلخواهم برسم و اصلا کار سختی نیست و من هر ماه با کم کردن یکم از وزنم میتونم راحت تا چند ماه دیگه به وزن قشنگی که دوست دارم برسم .من باید بارها به خودم بگم همینطور که تا حالا اینقدر راحت لاعر شدم از این به بعد راحت تر بقبه ی اضافه وزنم رو هم از دست میدم و تبدیل به یک فرد بسیار لاغر و عالی میشم .
سلام به دوست عزیزم
خیلی قشنگ نوشتی گلم.چون میدونم خیلی وقتی هست چند ایستگاه لاغری رو پشت سر گذاشتی وقشنگ در مسیر بازگشتی نوشته هات بهم امید میده.نوید تناسب اندام زیبا و رسیدن به ارزوی همیشگی قلبم…آخ که چه حس شگفت انگیزیه رسیدن به آرزوها…بازم با انگیزه برامون بنویس…از احساست بگو.خوشم اومد نوشتی نمیدونم چیکار کردم و چطوری ولیچندین سایز کم کردم. عالی بود. این شگفتیه لاغری با ذهنه.بهت تبریک میگفتم دوست من
سلام دو ست هم مسیر من
صبح جمعه ی خوبی داشته باشی
هزاران بار از خدا سپاسگزارم که نوشته ی من باعث امید و انگیزه در دل یکی از همراهانم شده .
از خدا میخوام من و شما و تمام بچه ها ی سایت خیلی راحت به سایز و وزن مورد علاقمون برسیم و الگوی بقبه برای تناسب اندام بشیم
ردپای من درگام 17 مسیرلاغری من
سلام به استاد عزیز و همراهان لاغری با ذهن
راستش من اول که فایل رو شنیدم انتظار این اگاهی های ناب رو نداشتم به نظرم نکات اساسی ای که در این فایل گفتین خیلی جاها تو زندگی قابل مشاهده است
مثلا من همیشه فکر میکردم برای تبدیل شدن به یه فرد خارق العاده باید کارهای بی نظیری انجام داد و باید پلن دقیقی داشت و بهش پایبند بود و طوری شده بود که مدام برای خودم مخصوصا زمان سال تحویل هدف گذاری کنم و همونطور که خودتون میدونید به بیشترشم نمیرسیدم اما به جای اینکه به روشم شک کنم این روش رو در جزییات زندگیمم اضافه کردم طوری که شب قبل خواب کلی برنامه روزانه میچیدم و صبح هیچ علاقه ای به بیدار شدن نداشتم و یه جورایی وسواس هم شده بودم که این روی همه جنبه های زندگی و ذهنی من اثر گذاشته بود فایل امروزتون ثانیه به ثانیه پر از نکات مهم و کلید ی بود و این خیلی منو شگفت زده کرد
راستش الان که دارم براتون از اگاهی هایی که از طریق این فایل دریافت کردم مینویسم بازم ذهنم هی به سمت تعیین هدف بزرگ گذاشتن میره انگار میگه همین چند کیلو که اضافه وزن داری رو یهو کم کن بره و باز هی دنبال اهداف کوچیک نباش من و خیلیای دیگه سالها ارزوی لاغری داشتیم و وقتی دارم به گذشته ام فکر میکنم و میبینم راهی هست که راحت و دلپذیر متناسب بشم بیشتر این اشتیاق و عجله من رو وادار میکنه
ولی با همه این تفاسیر نمیشه با قوانین جنگید مثل اینه که بخوای با جاذبه زمین بجنگی و مبارزه کنی الانم نمیشه فقط انرژیم رو الکی هدر بدم چون ذهن من خیلی در مورد خواسته های بزرگ مقاومت میکنه و اگه خواسته من مانع رسیدن من بشه واقعا دیگه اون لحظه گیج میشم
خواسته من که دقیقا همون چیزیه که میخوام و دارم براش تلاش میکنم باید انگیزه من بشه ن سدی جلوی راهم پس اینجا زور راهگشا نیست و جواب نمیده به جاش یه راه دیگه هست که شما توی این فایل گفتین و اون بخش کردن هدفمونه
مثلا یه نفر 5 کیلو اضافه وزن داره و تو همین وزن گیر کرده چون براش یه خواسته بزرگ شده یا یکی 30 کیلوعه و هرکار میکنه کم نمیشه اما دقیقا تو این موقعیت به اون فردی که 30 کیلو اضافه وزن داره بگی 5 کیلو میتونی کم کنی؟ اون راحت میگه معلومه که میتونم کم کنم من بارها مثلا فلان کارارو انجام دادم و پنج کیلو کم کردم
بزرگ و کوچیکی اون هدف تو ذهن ماست و ممکنه برای یکی دیگه راحت باشه ولی تو این لحظه ما باید به خودمون نگاه کنیم و نباید با مقایسه با دیگران خودمون رو سرزنش کنیم به جاش میتونیم همون هدفی که داریم رو خورد کنیم یه شخصی که 5 کیلو اضافه وزن داره به جای اینکه بخواد همه رو یه جا کم کنه برای خودش یه هدف کوچکتر مثلا 1 کیلو یا نیم کیلو تعیین کنه اینطوری خیلی بهتر رو روال لاغری میوفته تا اینکه بخواد از همون اول کل وزنش رو ملاک بزاره عجله ایم برای لاغری نیست چون لاغری یه بازه که نداره یه سبک زندگی همیشگیه و وقتی توی مراحل اول اروم اروم تغییرات احساسی و رفتاری و جسمی رو ببینیم و ادامه بدیم بدون دردسر کاملا طبیعی لاغر و متناسب میشیم لاغری با ذهن این شکلیه دیگه
من تاحالا چندبار اقدام به لاغری کردم اما از یه طرف باورهایی که داشتم و از طرف دیگه اشتهای کاذبی که داشتم باعث شد بیشتر از یکی دو کیلو کاهش وزن نداشته باشم که البته با دوره های لاغری با ذهن خیلی خیلی بیشتر از قبل کم کردم
در کل اونجوری که از خودم یادم میاد چون باور کرده بودم چاقی ارثیه تلاشهامم جواب چندانی نمیداد و منم بعد یه مدت کلا رها کردم یه جوری شده بود و اهداف بزرگ من که اغلب هم جواب نمیداد توی جنبه های دیگه زندگیم بود ولی همه اشون ثابت میکنن که وقتی تو ذهنت یه چیزیو بزرگ میکنی یا یه هدف بزرگ رو تو ذهنت ملاک قرار میدی جواب نمیده
یادمه بچه که بودم بهم میگفتن خیلی لاغری در صورتیکه همین دیشب از مامانم میپرسم میگه نه اتفاقا خیلی لاغر نبودی متناسب بودی!!!
و منم که اون زمان بچه بودم و از این چیزا سر در نمیاوردم دلم میخواست تپل بشم که لاقل از بقیه این چیزا رو نشنوم به مرور تو پر شدم اما از یه جایی به بعد حدودا 13_14 سالگی این روند بیشتر شد سرعتش بیشتر نشد ها ولی با همون سرعتی که داشت چاقتر شدم این یکی دوسال اخیر دیگه داشت جهشی میشد و من مدام لباس بزرگتر میگرفتم تا اینکه با سایت شما اشنا شدم شاید تو عالم بچگی حس خوبی بهم میداد یکم توپر شدن ولی فکرشو نمیکردم یه هدف ساده کمرنگ بخواد سبک زندگیمو تغییر بده
الان که با خودم فکر میکنم و دلم میخواد سبک زندگیم رو با اشتیاق به تناسب اندام تغییر بدم به نظرم نباید عجله کرد واسه پاک کردن اون اضافه وزنه گاهی اوقات ادم به خاطر این تحت فشار قرار دادن خودش از مسیری که خیلی دوستش داشته ام دلزده میشه ما که بالخره لاغر میشیم بالاخره اون لباسای خوشگل رو میپوشیم و اون جاهایی که میخوایم میریم و اون کارایی که میخوایم میکنیم چرا وقتی این اضافه های بدن بدون درد و خونریزی قرار ازبین برن ما خودمونو حساس کنیم من خودم به شخصه اونقدر ذوق و شوق و عجله داشتم که حتی ی مدت نسبتا زیادی رو متوقف شدم و دقیقا خواسته ام مانع رسیدنم شد اما الان درس بزرگی گرفتم و اون اینکه سخت نگیرم بزارم بدنم سیستم تناسب رو یاد بگیره اروم اروم باهاش همسو بشه و من بدون هیچ زوری به خواسته ام برسم
یه چیز جالب که دیشب فهمیدم این بود که یکی ازشلوارام که به سختی پام میشد الان راحت پام میشه قبلا دو دقیقه نمیتونستم بپوشم ولی دیشب حتی باهاش خوابیدم وقتی با یکی دیگه از شلوارامم سایزش مقایسه کردم اون 36 بود و این 32 واقعا از این موضوع خیلی خیلی خوشحال شدم و میخوام همینطور راحت به مسیرم ادامه بدم خدایا شکرت خدایاشکرت
به نظر من بهترین کاری که میتونیم بکنیم تغییر نگرش و بهتر کردن سبک رفتارمون با مواد غذاییه
که خب میشه با استفاده کردن از فایلهای اموزشی و تجزیه و تحلیلشون و عملکردن به نکات گفته شده لاغر شد :))
ممنونم ازتون استاد که با این انرژییییی مثبت و عالیتون برامون فایل ضبط میکنین و با نکات مهمش برای تغییر زندگی راهنمای ما میشین
سلام و درود
چقدر این نوشته عالی و خوش احساس بود
از خوندنش لذت بردم
به شما دوست عزیز تبریک میگم و منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
ممنونم ازتون و خداروشکر میکنم که توی این مسیر قرار گرفتم و با لطف خدای بزرگ و تلاشی که شما برای این سایت انجام دادین میتونم رویام رو حقیقی کنم و احساسم قلبا عالی بشه⚘⚘
سلام به دوست گلم…
من هم از متن زیبات و اشاره به اینکه بازم متناسب تر شدی خوشحال شدم وحس خوبی گرفتم و هم از اینکه دیدم سنت رونوشته 20 ساله.افرین.خیلی درکت بالاست. یه جایی استاد دریه فایلی گفته بودن ورودی های جدید سایت هم درکشون بالاست هم دارن شگفتی ساز میشن.واقعا درسته. خدا رو شکر که در این سن داری واقعیتی از جهان و کاینات و خدا رومیفهمی که من در 35 سالگی فهمیدم.مطمینا فرصت بیشتری داری که بهتر و قشنگتر و با آگاهی زندگی کنی.مسیر زندگیتو با این آگاهی ها عوض کن. زیباتر کن.زندگی رو واقعا زندگی کن.با آرامش وحس خوب وتناسب اندام
موفق باشی دختر زیبا
برای رسیدن ب خواسته ها مهمترین اصل اینه ک خواسته یا هدف رو خرد کنیم مثلا اگر ده کیلو وزن کم کنم باید یک کیلو ی کیلو بگم ک وزن کم کنم.ب کل هدف نباید فکر کرد.
به نام خدای مهربان 🪴
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی سایت تناسب فکری 🦋
گام هفدهم: چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشم؟
خیلی از افراد چاق عقیده دارن به خاطر نداشتن انگیزه برای لاغری نمیتونن لاغر بشن،در حالی که اون زمانهایی هم که انگیزه عالی برای لاغر شدن داشتن، بازم نتونستن لاغر بشن، اشتیاق داشتن برای لاغری، یکی از ارکان مهم موفقیت در تحقق رویای لاغریه،
ولی ما به اندازه کافی انگیزه برای لاغری نداریم،داشتن انگیزه برای لاغری از مهمترین اصول کاهش وزن و تجربه تناسب اندام دلخواهه،اما باید بدونم که همین به راحتی میتونه مانع موفقیت من در رسیدن به هدفم بشه.
در لاغری با ذهن، هدف فقط لاغر شدن نیست،بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگیه،آگاهیهایی که در مسیر لاغری با ذهن به دست میارم باعث ایجاد انگیزه برای لاغری در من میشه،
لاغر شدن فقط یک هدف از دهها هدفیه که میتونم در زندگی تعیین کنم و به اون برسم،خیلی از افرادی که اضافه وزن دارن به بیشتر اهدافشون نمیرسن،چرا که اونها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خودشون نمیشن،
نداشتن انگیزه برای لاغری باعث میشه که انگیزه برای رسیدن به خواستههای دیگه رو هم نداشته باشن.
زنده موندن با زندگی کردن بسیار متفاوته،
فردی که میخواد فقط زنده بمونه تمایلی به داشتن هدف توی زندگی نداره،برای همینه که افراد چاق وقتی انگیزه برای لاغریشون رو از دست میدن، به این یقین میرسن که نمیتونن لاغر بشن و تمام انگیزه و اشتیاقشون رو برای زندگی کردن از دست میدن،
اونا دیگه انگیزهای برای لاغری ندارن،
چون مهمترین هدف انسان زندگی کردن و لذت بردن از لحظات زندگیه،ولی اونی که اضافه وزن داره، به این دلیل که از شرایط خودش و زندگیش لذت نمیبره، انگیزه اش رو برای همه جنبههای زندگی از دست میده،ترجیح میده به هر شکلی که شده مسائل روزمرهاش رو حل کنه و روزها رو به پایان برسونه و بر سالهای عمرش اضافه کنه.
ولی اونی که میخواد زندگی کنه،از حل کردن مسائل روزمره اش برای رسیدن به هدفهایی که خودش تعیین کرده استفاده میکنه،خیلی فرق داره که من هر روز برای حل مسائل همون روز زندگی کنم و منتظر مسائل فردا باشم،یا اینکه هر روز به شکلی زندگی کنم که اگه مسئلهای حل میکنم برای حرکت به سمت هدفیه که برای تجربه کردنش انتخابش کردم.
اگه هدف لاغری رو انتخاب کردم،و تصمیم گرفتم که هر روز در عین حالی که چاقم و درگیر مسائل چاقیم،اما یه قدم برای تغییرم بردارم،و چاقی رو به عنوان سرنوشتم قبول نکردم و میخوام با عبور از این مانع به ظاهر بزرگ توی ذهنم به خواستههای زیادی که سالهاست دوست داشتم تجربه کنم دست پیدا کنم،پس لازمه که برای رسیدن به هدف لاغریم و دیگر اهدافم در زندگی،از اصول عملکرد ذهن به خوبی آگاهی داشته باشم،تا مسیری که برای خلق رویاهام طی میکنم ضمن کوتاهتر شدن،سادهتر و لذت بخشتر باشن.
شاید بارها شنیده باشم که برای رشد و پیشرفت باید هدفهای بزرگ تعیین کنم،ولی باید بدونم که داشتن هدف بزرگ به راحتی میتونه مانع حرکت کردن، برای تغییر کردن باشه.
برای حرکت کردن و مخصوصاً استمرار داشتن برای تغییر،نباید اهداف بزرگ و دور از دسترس تعیین کنم،چون هر کاری که انجامش برای ذهنم سخت و دشوار باشه،با مقاومت شدید ذهن ناخودآگاه برای انجام دادنش مواجه میشم،اگه به زندگیم توجه کنم،موارد بسیاری رو میتونم پیدا کنم که تصمیم به انجام کاری داشتم،اما وقتی درباره مسائلی که در مسیر رسیدن به خواستم، از زبان دیگران شنیدم، و یا تجربههای سخت دیگران در این مسیر رو شنیدم،باعث شده که شوق و اشتیاقم برای حرکت کردن به سمت خواستههام رو از دست بدم و رویاهام رو فراموش کنم،
دلیل این رویداد هم دادن اطلاعات درباره مسائل و مشکلاتیه که در مسیر رسیدن به اون هدف به ذهنم داده بودم.
اگه هرگونه اطلاع و آگاهی درباره سختیها، مشکلات و مسائل رسیدن به هر هدفی رو در ذهنم مرور کنم،باعث میشه که ذهن ناخودآگاهم به راحتی اول شوق و اشتیاقم رو نسبت به خلق اون هدف کم کنه،بعد هم منو از اجرای اون تصمیم منصرف کنه.
این طریق عملکرد ذهن درباره لاغر شدن هم صدق میکنه،برای همینه که افراد زیادی که اضافه وزن دارن، بارها تصمیم به لاغر شدن گرفتن، اما بعد از مدتی از تصمیمشون منصرف شدن،و چاق بودن رو بر انگیزه برای لاغری داشتن ترجیح دادن.
پس سعی کنم هیچ وقت برای لاغر شدن از همون روزای اول،هدف بزرگ تعیین نکنم، تا بتونم با ایجاد انگیزه برای لاغری در خودم،به آرومی، ولی به صورت پیوسته در مسیر لاغری با ذهن ادامه بدم و سعی کنم این شیوه رو در تموم جنبههای زندگیم هم به کار ببرم،و این اصل مهم رو رعایت کنم و هیچ وقت هدفهای بزرگ و دور از دسترس انتخاب نکنم،
اهمیت ایجاد صحیح انگیزه برای لاغری در رسیدن به تناسب اندام ایدهآل و دائمی به قدری مهمه که در صورت عدم اطلاع از اون، به راحتی میتونه باعث شکست یا دلسردی من برای خلق شرایط رویایی بشه،
اگه بتونم موانع ذهنیم درباره لاغر شدن رو برطرف کنم، خود به خود بدنم به سمت لاغر شدن حرکت میکنه،
اگه نمیتونم لاغر بشم، یا لاغر نمیشم،به خاطر موانع ذهنیه که خودم ایجادش کردم.
حتی اگه روند لاغر شدنم هم شروع بشه و یه جایی فکر کنم باز دوباره متوقف شده،باید بدونم که یک مانع دیگه است که روند لاغر شدنم رو متوقف کرده،و باید اون مانع رو برطرف کنم،به هیچ وجه نباید فکر کنم که باید تلاشم رو بیشتر کنم تا به خواستم که لاغریه برسم،اصلاً اینجور نیست،باید موانع رو برطرف کنم.
همینجور که توی این مسیر پیش میرم به موانع بعدی برخورد میکنم،یک مانع رو شناسایی میکنم، برطرفش میکنم،بعد به مانع بعدی برخورد میکنم.
یکی از پرکاربردترین و پرخطرترین مانعی که توی ذهن افراد چاق هست اینه که فکر میکنن چاقی اونا ژنتیکیه،برای همینه که این افراد نمیتونن لاغر بشن.
این افراد اگه با دوره لاغری با ذهن آشنا بشن وقتی که مطالب های این دوره رو گوش میکنن، متوجه میشن که چاقی اونها ژنتیکی نیست،اونوقت این حرف رو میپذیرن و با انجام تمریناتشون در الگوی فکری اونها تغییر ایجاد میشه و این باور رو تغییر میدن و این مانع رو برطرف میکنن،و این به این معنی نیست که دیگه موانعی وجود نداره،بازم موانع دیگه هست،من باید همیشه این مسیر رو ادامه بدم تا یکی یکی موانع رو پیدا کنم و برطرفشون کنم.
موانعی که توی ذهن هستن به دو دسته تقسیم میشن،یه سری موانع واقعاً مانع هستن،یعنی خودمون هم میدونیم که این موضوع مانع لاغریمون میشه،مثلاً اونی که عقیده داره لاغریش ارثیه یا ژنتیکیه،خودش میدونه که به خاطر اینکه چاقیش ارثیه،برای همین نمیتونه لاغر بشه،یعنی مانع رو میشناسه،
یا اونایی که عقیدهشون اینه که چاقیشون به خاطر کم تحرکیه،
یا به خاطر سوخت و ساز پایین بدنشونه،خودشون دیگه میدونن که این مانع لاغریشون شده،درسته که اونا مانع نیستن،ولی چون اون فرد در ذهنش این فکر و عقیده رو درباره خودش داره،خودش هم میدونه این مانع لاغریشه،و افرادی که با دوره لاغری با ذهن آشنا میشن، بعد از یه مدت کوتاهی به راحتی میتونن این موانع ذهنی رو شناسایی کننوبرطرفش کنن.
یه دسته دیگهای از موانع ذهنی هستن که به راحتی قابل شناسایی نیستن،چون اونا خواستههای ما هستن،یعنی خواسته من مانع منه و منم نمیدونم،یعنی شما اصلاً نمیدونی که این مانع هست،تازه فکر میکنی که این باعث انگیزه و اشتیاق شماست،در حالی که همون خواسته،مانع شما برای رسیدن به لاغری میشه.
مثلاً خیلی از افراد هستن که میخوان لاغر بشن،یه عدد وزنی توی ذهنشون دارن که من میخوام به اون عدد برسم،خواستهها متفاوته، یکی میگه من دوست دارم ۴۰ کیلو کم کنم،یکی میگه من اصلاً چاق نیستم، فقط یکم پهلو دارم،یکی میگه من چاق نیستم، فقط یه ذره شکم دارم، میخوام یه ذره شکمم رو آب کنم،یکی میگه من میخوام لاغر بشم، ولی نمیخوام صورتم تغییر کنه،یکی میگه من میخوام لاغر بشم ولی نمیخوام بازوهام تغییر کنه،
خلاصه هر کسی خواستهاش رو یه شکل و خاصی داده،همه اینها خواستهاشون لاغریه،و توی ذهنش اینه که میخواد لاغر بشه، و مثلاً میخواد ۲۰ کیلو کم کنه،خیلی هم خواسته قشنگیه،و از طرفی هم باعث شور و اشتیاق میشه،میگه من میخوام این مقدار رو کم کنم،و خوشحاله که اگه من این مقدار رو کم کنم چی میشه؟؟در خودش انگیزه ایجاد میکنه،اما همین خواسته ۲۰ کیلو کم کردن، مانع لاغری میشه.
اگه بلد نباشی خواستهات رو درست تنظیم کنی در ذهنت،چون ذهن ناخودآگاه تنظیماتش رو تو نمیتونی تغییر بدی،اون یه اصولی داره،اگه خواستههات رو، اگه اون چیزی که در سطح افکارت داره مرور میشه رو بر اساس تنظیمات ذهن ناخودآگاه بتونی تنظیم کنی، خیلی راحت شما به خواستهات میرسی،اما اگه خواستههات رو نتونی بر اساس اصول ذهن ناخودآگاه تنظیم کنی،در عین حالی که خواسته شما هستن، هیچ وقتی بهش نمیرسی.
اینو خیلیها تجربه کردن که خیلی خواستهها داشتن، خیلی هم براش تلاش کردن، اما بهش نرسیدن،دلیلش همین ناهماهنگی خواسته ما و عدم هماهنگی با تکنولوژی و سیستم ذهن ناخودآگاهه،
ذهن ناخودآگاه تنظیماتش چه جوریه؟؟ذهن ما نسبت به یک کار بزرگ خیلی مقاومت داره و اصلاً انجامش نمیده،
وقتی که ما میگیم مثلاً میخوام ۲۰ کیلو کم کنم،فرقی نمیکنه حالا چند کیلو باشه،حتی برای اونی هم که ۵ کیلو اضافه وزن داره،وقتی میگه میخوام ۵ کیلو کم کنم،این برای ذهنش کار بزرگیه،
مثلاً اونی که ۳۰ کیلو اضافه وزن داره،اگه بهش بگی ۵ کیلو میتونی کم کنی؟؟ میگه آره ۵ کیلو که چیزی نیست،صد بار تا حالا ۵ کیلو کم کردم، ولی برگشته،ولی توی ذهن اونی که فقط ۵ کیلو اضافه داره، بهش بگی ۵ کیلو رو میتونی کم کنی؟؟میگه نه بابا کجا میتونم، این همه سال دارم تلاش میکنم یک کیلوش رو هم نتونستم کم کنم،
چرا ؟؟چون خواسته خودش مانع میشه،چون میاد تعریفش رو کلی میکنه میگه من میخوام ۵ کیلو کم کنم،یعنی تمام اون چیزی رو که اضافه داره رو میاد در قالب خواستهاش مطرحمیکنه.
باید بدونیم که اضافه وزن ما به صورت یکجا به ما اضافه نشده که حالا ما بخواهیم خواستهمون رو اینجوری تنظیم کنیم که مثلاً من میخوام ۳۰ کیلو کم کنم،این کار اشتباهه که ما بیایم برای ذهنمون یه کار بزرگ رو بخواهیم تعریف کنیم که باید این کار بزرگ رو انجام بدیم،
به هیچ وجه ذهن ما زیر بارش نمیره و انجامش هم نمیده،اصلاً ویژگی و خاصیت ذهن اینجوریه که کار بزرگ رو نمیتونه انجام بده،چون اصلاً حوصله و انرژی زیادی نمیخواد مصرف کنه،برای همینه که باید هدفمون رو کوچیک کنیم.
مثلاً بگیم من میخوام یک کیلو کم کنم، میخوام دو کیلو کم کنم،با این کار احساسمون هم نسبت به خودمون تغییر میکنه.
ما به اون هدف آخری که تعیین میکنیم میرسیم،اما نباید از اول اون هدف بزرگ رو در ذهنمون جای بدیم،به شدت ذهنمون مقاومت میکنه برای انجام دادنش.
پس همیشه سعی کنم خواستم رو خوردش کنم توی ذهنم،و توی ذهنم تعریف کنم که یک قدمش رو میخوام بردارم.
ذهن ناخودآگاه ما به برداشتن یک لقمه بزرگ اصلاً علاقهای نداره و انجامش نخواهد داد،چون هر وقت که ما به کل هدفمون فکر کنیم، نمیتونیم انجامش بدیم.
ذهن ناخودآگاه ما اینجوریه که کوچیک و بزرگ اصلاً براش فرقی نداره،برای همه داره یه جور عمل میکنه و در بچهها هم سیستم ذهن ناخودآگاه همینه،که اگه یه کار بزرگی رو بهش بدی که انجام بده،کلاً میکشه عقب و میگه من نمیتونم.
پس سعی کنم برای خودم هدف بزرگی رو تعیین نکنم،اصلاً پلن دوری نداشته باشم که حتماً باید به اونجا برسم،در خیلی از کتابهای موفقیت هست که کارهای روزانهات رو بنویس،هر روز بنویس میخوای چیکار کنی، اهداف هفتگی، سالانه، ماهانه،اما خیلیها با نوشتن حتی اینها هم نتونسته بودن اونا رو اجرا کنن،ولی ما به خیلی از چیزهایی رسیدیم که اهدافمون نبودن،براش پلن هم نداشتیم،نقشه هم نداشتیم،ولی بهشون رسیدیم،فقط اونها رو میخواستیم،میگفتیم اگه این بشه خیلی خوب میشه،حالا فعلاً مهم نیست،ولی دیدیم که به اون رسیدیم،ولی یه چیزی رو که گفتیم خیلی مهمه باید حتماً بهش برسم رو نرسیدیم،
پس موانع ذهنی دو دسته هستن،یه سری موانع قابل شناساییان،مثل ژنتیک، کم تحرکی، پرخوری عصبی، اینا رو خودمون میدونیم که موانع ذهنیان،خیلیها میگن من آدم عصبی مزاجم، هر وقت عصبی میشم پرخوری میکنم، برای همینه که نمیتونم لاغر بشم،و خودشم میدونه که این یه مانعِ،
ولی خیلی از مواقع هم هست که خواستههای ما مانع میشن،مثلاً کسی خواستهاش اینه که ۲۰ کیلو کم کنه اما همش توجهش به این ۲۰ کیلوهه،که من کی اینو کم میکنم،خیلیا هستن که چندین سایز کم کردن، اصلاً براشون مهم نیست، بیشتر دارن به اون بخش دوم اهمیت میدن، همش میگن حالا مونده تا به ایده آلم برسم،همش توجهش به اون بخشیه که هنوز کم نشده و این خاصیت ذهن ناخودآگاهه،و اگه حواسمون به این نباشه و خواستهمون رو با ویژگیهای ذهنمون هماهنگ نکنیم، ما به خواستهمون نمیرسیم.
خیلی از این مثالها رو میتونیم توی زندگیمون پیدا کنیم که یه چیزی رو اگه از اول برامون تعریف کنن که بریم تا فلان جا ،میگیم من حوصلهاش رو ندارم،سه روز بریم مسافرت،نه بابا من سه روز چه جوری کارم رو تعطیل کنم،ولی خیلی وقتها یه چیزی پیش میاد ما یه هفته سر کار نمیریم، هیچی هم نمیشه،خیلی از این مثالها میتونیم توی زندگیمون پیدا کنیم.
پس سعی کنم که با انگیزه باشم،اشتیاق داشته باشم،هدفهای کوچک تعیین کنم،رسیدن به هدفها برام لذت بخش باشه، استمرار داشته باشم،خیلی از مشکلات ذهنی و خیلی از موانع در استمرار داشتن شناسایی میشه و برطرف میشه، نه در عجله کردن.
سپاس فراوان از استاد عزیزم💖💖🪴🪴🦋🦋
سلام دوست عزیز
این قسمت از دیدگاه شما:؛
باید بدونیم که اضافه وزن ما به صورت یکجا به ما اضافه نشده که حالا ما بخواهیم خواستهمون رو اینجوری تنظیم کنیم که مثلاً من میخوام ۳۰ کیلو کم کنم،این کار اشتباهه که ما بیایم برای ذهنمون یه کار بزرگ رو بخواهیم تعریف کنیم که باید این کار بزرگ رو انجام بدیم،
به هیچ وجه ذهن ما زیر بارش نمیره و انجامش هم نمیده،اصلاً ویژگی و خاصیت ذهن اینجوریه که کار بزرگ رو نمیتونه انجام بده،چون اصلاً حوصله و انرژی زیادی نمیخواد مصرف کنه،برای همینه که باید هدفمون رو کوچیک کنیم.
مثلاً بگیم من میخوام یک کیلو کم کنم، میخوام دو کیلو کم کنم،با این کار احساسمون هم نسبت به خودمون تغییر میکنه.
ما به اون هدف آخری که تعیین میکنیم میرسیم،اما نباید از اول اون هدف بزرگ رو در ذهنمون جای بدیم،به شدت ذهنمون مقاومت میکنه برای انجام دادنش.
پس همیشه سعی کنم خواستم رو خوردش کنم توی ذهنم،و توی ذهنم تعریف کنم که یک قدمش رو میخوام بردارم.
عااالی بود چقدرر قشنگ مفهوم رو بیان کردید😍😍
و همچینین این قسمت ک خلاصه کامنتتون هم انگار بود؛؛
پس موانع ذهنی دو دسته هستن،
یه سری موانع قابل شناساییان،مثل ژنتیک، کم تحرکی، پرخوری عصبی، اینا رو خودمون میدونیم که موانع ذهنیان،خیلیها میگن من آدم عصبی مزاجم، هر وقت عصبی میشم پرخوری میکنم، برای همینه که نمیتونم لاغر بشم،و خودشم میدونه که این یه مانعِ،
ولی خیلی از مواقع هم هست که خواستههای ما مانع میشن،مثلاً کسی خواستهاش اینه که ۲۰ کیلو کم کنه اما همش توجهش به این ۲۰ کیلوهه،که من کی اینو کم میکنم،خیلیا هستن که چندین سایز کم کردن، اصلاً براشون مهم نیست، بیشتر دارن به اون بخش دوم اهمیت میدن، همش میگن حالا مونده تا به ایده آلم برسم،همش توجهش به اون بخشیه که هنوز کم نشده و این خاصیت ذهن ناخودآگاهه،و اگه حواسمون به این نباشه و خواستهمون رو با ویژگیهای ذهنمون هماهنگ نکنیم، ما به خواستهمون نمیرسیم.
بی نهایت سپاس ممنونم برای این دیدگاه آگاهی دهنده شما😍😍🥰🥰💐💐
سلام دوست عزیزم🌹🌹
ممنونم بابت خوندن دیدگاه و نظری که دادین،
خیلی خوشحالم که دیدگاهم براتون مفید بود.
من خودم بیشتر با نوشتن و خلاصه کردن فایلهای استاد مفهوم رو میفهمم و درک میکنم،
بعد به صورت فایل صوتی درش میارم که مرتب گوش بدم.
اینجا هم کامنتش میکنم که اگه کسی خواست بخونه.
بازم از شما ممنونم🙏🙏🙏🌼🌼
به نام خدا
راستش سوال اخر رو دوس داشتم از زبون خودتون بشنوم. هدفگذاری برای من خیلی مبهمه و سوال های مختلفی براش دارم. مثلا ایا باید تاریخ مشخص کرد یا نه؟
یه جا تو فایل شنیدم نباید تاریخ مشخص کنیم. باز از یک طرف وقتی یک تاریخ مشخص رو انتخاب نمی کنم و بر اساس اون هدف رو ریز نمی کنم، احساس می کنم سرعت رشدم از دستم در میره. یعنی دقیقا نمی دونم دارم فشار میارم به خودم یا نه خیلی اهسته پیش میرم. حتی چطور در روز برامه ریزی کنم…
چیزی که فعلا به ذهنم می رسه اینکه 2 ساعت یا بیشتر در روز زمان بذارم برای تناسب. اینکه کی لاغر میشم رو هم میسپارم به خدا. اگه می خوام سرعتش بیشتر بشه هم بیشتر زمان بذارم. البته 2 الی 3 ساعت در روز طبق تجربیاتم فوق العاده سریع متناسب می کنه. اولاش سخت بود برام 3ساعت اما کم کم چون مقاومتم به مطالب کمتر شد و نوشتن و خوندن هم که اونقدر جذابه یادت می ره چند ساعت گذشته، خلاصه برام خوبه.
در کل اینم بگم عجله کردن و ایده ال گرا بودنم هست که باعث میشه تکامل رو نادیده بگیرم و سعی کنم فشرده تر عمل کنم. یعنی در کنارش اینم در من هست. یکی از پاشنه اشیلامه.
جواب سوالا:
اینم بگم نمیدونم هدفگذاری برای لاغری منظور چی هست. فقط میزان تمرین کردن به ذهنم میرسه.
دنبال این نبودم وزن اضافه کنم یا بصورت منطقی و اگاهانه اصراری برای اضافه کردن وزن نداشتم. تنها چیزی که بسیار متعهد بودم براش استمرار و زمان گذاشتن برای فکر کردن به چاقیبود! یعنی تا جایی که یادم میاد هر روز به چاقی فکر می کردم از طرق مختلف. مثلا حتی فیلم نگاه می کردم یه خانم که اندامش خوب بود حسادت و حس بد پیدا می کردم…اره این حس یادمه خیلی استمرار داشت.
خب چاقی هم هی بیشتر می شد خودبخود.
میدونین استاد انگار من یه برنامه ی روزانه رو بدون ناراحتی و حتی بدون اشتیاق انجام میدادم(فکر کردن به چاقی) و اصلا به نتیجه فکر نمی کردم. بنابراین چاقی با یک مسیر خیلی اسون رقم می خورد.
اگه این هدف مثلا تعیین کردن این باشه که تا فلان تاریخ اینقدر شده باشم…به نظرم خوب نیست. برای من بیشتر تمرکزمو می بره روی انتظار کشیدن. یعنی یه ذوق بدون عمل. یعنی یادم میره تمرینات اگر انجام بشن اون هدف سر موقع تیک می خوره.
تنها کاری که می کنم اینه بیشتر به خودم بقبولونم یا عادت بدم خودمو(بدون فکر کردن به لاغری) که هر روز این تمرینات رو باید انجام بدی تا اخر عمر. اصلا سبک زندگیته. برای اینکه یه سری نعمتا همچنان جریان داشته باشه باید این کاراو بکنی هر روز. این مقاومت ذهنمو کمتر می کنه.
سلام و درود
حال خوب مهمترین موضوع زندگی است
زمان مهم نیست
تلاش فیزیکی مهم نیست
تمرکز هم مهم نیست اگه حال خوب نداشته باشیم
پس هر وقت اینجایی به هدف حال خوب داشتن و ارزش قائل شدن برای خودت باشه
لاغری و هرچی نیازه به دست میاری
موفق باشی
به نام خدا
سلام روزتون بخیر
فوق العاده تاثیر گذار بود. ممنونمممم
عجیب بود اصلا انگار منو کشید از خیابونای شلوغ بیرون و برد بالای یه برج بلند و ازونجا همه چیو میبینم. این حسی بود که از توصیه تون گرفتم.
حتی فکر اینکه ازین به بعد واسه دل خودت واسه حس خوب کاری رو انجام بدی هم همین الان حالمو خوب کرد.
چشم حتما…چرا بیام ازمون و خطا کنم اخرش به حرف شما برسم! خب الان اجراش می کنم.
سلام براستاد عزیز و دوستان همراه
منم وقتی که دوره رو شروع کردم فکر کردن به اینکه متناسب بشم برام سخت بود و نیتم این بود حداقل این وضعیت نابسامان جسمانیم یه خرده هم بهتربشه خدا رو شکر میکنم
چونکه مرتب درحال افزایش وزن بودم و این خواسته هم برام آرزوی بزرگی بود .
و بعد مدتی که احساس کردم رفتارغذاییم یه مقدار تغییرکرده کلی خوشحال شدم و بعد چند ماه یه خرده لباسهام از حالت چسبون درآمده امید بیشتری گرفتم برای ادامه دادن مسیر .
من خودم به خاطر برداشت نامناسبی که از قانون جذب داشتم و روی این قانون حساب باز میکردم بارها دچار مشکلات ورنج های زیادی شدم .
یه همکاری داشتم که تعریف میکرد که میخاستم مرغداری بزنم و روی این حرفه کارکنم و یک سوله وشرکت بزرگی تاسبس کنم و روی این کار سرمایه گذاری کنم ایشون برای مشورت پیش باجناقش رفت و باجناق درخصوص تصمیمش بهش گفت بهتره اول یک مکان کوچکی رو اجاره بکنی و مدتی مشغول باشی و چالشهای این کار رو ببینی اگه خوشت اومد حالا سرمایه گذاری کن روی این کار.
ایشون گفتند به حرف باحناقش گوش دادند و یک مکانی رواجاره کردند و تعدادی جوجه و مرغ آوردند و مواد غذایی وکارگر و…
بعد مدتی میگفت تصمیم گرفتم که جمعش کنم و منصرف شدم ازش دلیلش رو پرسیدم گفتش مرغ موجود زنده ای هست وخیلی چالشهای زیادی داره که اکه حواست نباشه کلی ضرر میکنی .
مثلا یکی اش اینه مرغی مریض باشه و تو حواست نباشه چون مرغها به پشت هم نوک میزنن این مرغ مریض این بیماری رو به باقی مرغها منتقل میکنه و باقی مرغها هم بیمار میشوند .
یا یه شب برق بره و تومتوجه نباشی و تهویه خاموش باشع و..
و این کار با روحیه ایشون سازگار نبود واونجا کلی از باجناقش تشکر کرد که این راهکار رو بهش معرفی کرد .
و وارد حرفه موردعلاقش در شهرداری شد والان میگه بااینکه دوشیفت کلرمیکنه ولی چون گل وگیاه رو دوست داره خیلی راضیه
یانمونه های اینچنینی .
به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️❤️❤️
سلام🙋
مسیر لاغری من : گام 17 : چگونه انگیزه برای لاغری داشته باشیم 💪
تمرین آموزشی ✍️✍️✍️
در گذشته هر وقت از روشهای مختلف برای لاغر شدن استفاده میکردم از همون اول قبل از هر چیز حواسم به کل وزنم مثلاً 80 کیلو بود بعد با توجه به قد و وزنم حساب میکردم و مثلاً 20کیلو اضافه وزن داشتم بعد با خودم می گفتم وایی یعنی من باید این اضافه وزن و رها کنم و از همون اول کم کردن وزن 20کیلو تو ذهنم خیلی بزرگ بود ولی به عشق رسیدن به لاغری شروع میکردم ، روزای اول با اشتیاق و انگیزه پیش میرفتم و هر طور که بود محدودیت و سختی های اون روش و تحمل میکردم چند روز که میگذشت دوباره حواسم میرفت پی اون بیست کیلو اضافه وزن و با خودم میگفتم بابا من هر کاریم که بکنم لاغر بشو نیستم چون به شدت اعتقاد داشتم که چاقی من ارثیه و با خودم میگفتم حالا من چه طور میخوام بیست کیلو اضافه وزن و رها کنم و مدام با خودم گفت و گوی ذهنی داشتم که حالا گیریم که من با تمام رنج و سختی و تلاش لاغرم شدم خب بعدش چی دوباره چاق میشم یعنی اصلا خودمو توانمند نمیدونستم اصلا خودمو لایق داشتن اندام متناسب نمیدونستم و انتظارم از خودم لاغری نبود و چاقی و داشتن اضافه وزن و حق خودم میدونستم و اگه یک مرتبه در استفاده از روشی مرتکب اشتباه میشدم و خطایی در خوردن داشتم به عنوان مثال اگه در یک روش خوردن بستنی ممنوع بود و من هوس میکردم و میخوردم دیگه رها میکردم و با خودم میگفتم همه چیز خراب شد و دوباره شروع به خوردن با حرص و ولع میکردم.😬😬😬
الان مدتیه که دارم روی خودم کار میکنم کلی از باورام تغییر کردن ، انتظارم از خودم داشتن کاهش وزن و لاغر شدنه ، داشتن تناسب اندامی زیبا و ایده آل و حق طبیعی و الهی خودم میدونم و در این مسیر با هر گامی که بر میدارم یه آگاهی جدید بهم اضافه میشه و یکی از موانع ذهنیم شناسایی و رفع میشه 👏👏👏
و در این گام یاد گرفتم که برای اینکه بتونم بهتر و آسانتر به مقصد برسم باید هدفم و کوچک کنم یعنی واسه من که فکر کنم 7-8 کیلو اضافه وزن دارم اگه تا الان با خودم میگفتم باید هشت کیلو از وزنم و رها کنم الان دیگه کم کردن کل اضافه وزن مو مدام به خودم یاد آوری نکنم به جاش بگم من میخوام مثلاً ماهی 300 گرم از وزن مو کم کنم تا برای ذهنم این مقدار کم کردن ساده و راحت باشه همین الان که دارم این مقدار کم از کم کردن رو مینویسم خنده به لبم نشست و حالم خیلی خوب شد و همین نشون میده که کوچک کردن هدف باعث بالا بردن انگیزه و اشتیاق آدم میشه و بزرگ کردن هدف باعث کاهش اشتیاق و علاقه به ادامه دادن مسیر میشه
منم با نظر استاد موافقم که کوچک کردن هدف در همه جنبه های زندگی جواب میده مثلاً برای خودم بارها پیش اومده که با بچه هام پیاده رفتیم پارک و مسیر پارک تا خون مون تقریباً میشه گفت دوره و اینم بگم من سه تا بچه دارم و چون دو تا از دخترام پیاده راه رفتن و خیلی دوست دارن و مسیر هر چقدرم که دور باشه اصلا غر نمزنن ولی پسرم که 7 ساله شه تو راه خسته میشه و مدام غر میزنم و هی میپرسه مامان چه قدر دیگه مونده پس کی میرسیم منم هی بهش میگم یه کوچولو دیگه مونده الان میرسیم ه سختی راه برای آسون بشه و متوجه طولانی بودن مسیر نشه اونم باذوق هی همراهی میکنه تا رسیدیم به پارک اونجام کلی با اشتیاق بازی کرده و اصلأ متوجه نشده که چقدر راه رفتیم و الان از این گام درس گرفتم و آموختم که از همین ترفند برای راحت تر لاغر شدن استفاده کنم و مرتب به خودم یادآوری کنم که که من آرام آرام چاق شدم و گرم به گرم به وزنم اضافه شده پس الانم باید آرام آرام لاغر شوم و گرم به گرم از وزنم کم بشه تا متناسب بشم .
لاغر شدن خیلی راحت و آسونه فقط باید تو مسیر باشی و حرکت کنی و از مسیر خارج نشی🌹
خدایا شکرت بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا 🙏🙏🌹
ممنون استاد از زحمات بیدریغ تون .🙏🙏🌹
سلام دوست عزیز روز بخیر
اومدم کامنت ها رو بخونم تا ابهاماتم برای هدفگذاری برطرف شه. کاملا شما اونجاییش که گفتین مثلا اول 300 گرم کم کنم.
این برام جالب بود فهمیدم اینجوری به خودم بگم که ادامه میدم تا اول یکم متعهد بشم و تمریناتم رو ادامه بدم. یکم صبوری رو یاد بگیرم. یعد ادامه میدم تا یکم لباسام ازاد تر بشه از قبل.
این مدل هدافگذاری احساس خوبی بهم داد و اتفاقا انجام هم شده. الان سایزم کوچیکتر شده.
سلام دوست عزیز ممنون که وقت گذاشتید و نوشته منو خوندید و همچنین خوشحالم که نوشته من برای شما تأثیر گذار بوده هر جا که هستید براتون آرزوی موفقیت و شادکامی و تناسب اندام دلخواه تونو دارم.
به نام خداوند هستی بخشم
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
خوب میدانم در چه مسیری قدم گذاشتم و خداوند را بسیار سپاسگزارم برای این هدایت و قرار گرفتن در مسیر درست زندگی خوب برویم سراغ گام امروز انگیزه و اشتیاق لاغری همانطور که همگی ما بارها امتحان کرده ایم و از روشهای مختلف خواسته ایم به هدف بزرگ کاهش وزن خود برسیم در ابتدا با حجم عظیمی از چربی و اضافه وزن روبرو شده ایم و دچار استرس شدیم که یا خدا حالا چه کنیم !!!؟؟؟دنبال روشی بودیم که در کمترین زمان ممکن بهترین و بیشترین کاهش وزن را داشته باشیم و قدم در مسیرهای اشتباهی گذاشتیم که جز تلف کردن وقت و هزینه و انرژی عواقبی چون نا امیدی و افسردگی و سرخوردگی را هم در ما بوجود آوردند ابتدای رژیمها کلی انگیزه داشتیم و وقتی روی ترازو میرفتیم چون انتظار کاهش وزن بیشتری داشتیم حالمان بد شد و گاها رها کردیم و پذیرفتیم که این سرنوشت و تقدیر ماست و باز هم مثل آپاچی ها به سمت مواد غذایی با ولعی وصف نشدنی حمله ور میشدیم البته شاید اوایل قطع رژیم کمی مراعات میکردیم و به خودمان قول میدادیم دیگر درست با مواد غذایی برخورد کنیم اما بعد مدتی دوباره روز از نو بود و روزی از نو و ما و اعداد وحشتناک متر و ترازو ؛
اما حالا در مسیر درست تناسب قرار داریم در این مسیر توجه ما نباید به اعداد و ارقام متر و ترازو باشد نباید شتاب زده و هیجان زده باشیم نباید انتظار تغییر سایز و وزن در زمان کوتاه را داشته باشیم اینجا فقط باید صبور بود یاد گرفت و یاد گرفت و قدم برداشت این سبک درست زندگیست این تناسب اندام همیشگی است در کامنتهای دوستان متوجه شدم که متاسفانه گویا اصل صحبتهای استاد را متوجه نشده اند
در لاغری با ذهن هدف فقط لاغر شدن نیست بلکه یادگیری اصول عملکرد ذهن برای خلق شرایط دلخواه در زندگی است
در لاغری با ذهن هدف ایجاد انگیزه و اشتیاق زندگی کردن است نه فقط زنده ماندن
با کمی تامل در همین دو جمله ناب و پر مغز متوجه میشویم اعداد اصلا اهمیتی نباید داشته باشند سایز و وزن ملاک حال خوب نیست چه بسا ما بارها و بارها با هزاران رنج لاغر شده ایم و بعد کاهش وزن به این رسیده ایم که حالا که چی این همه تلاش کردم چی شد و همین سرد شدن آتش لاغری باعث رها کردن رژیم و ورزش و غیره شده است و دوباره چاقتر شده ایم
متاسفانه ما یاد گرفته ایم مدام دیگران ما را تایید یا تخریب کنند واقعا چرا برای خودمان زندگی نمیکنیم؟ کلی هزینه میکنیم برای داشتن فلان برند فلان وسیله که فقط پز بدهیم ما باید ذهنمان را درست کنیم تا زندگی آسان و لذت بخشتر شود ما باید به فکر متناسب شدن باشیم اول برای سلامت جسمی خودمان و بعد شخصیتمان؛
من در این مسیر پر از شوق و انگیزه یادگیری و گام برداشتنم الان که مثل شخص متناسب با مواد غذایی رفتار میکنم کسانی که پرخوری میکنند و یا همش دنبال ذهن چاق حرکت میکنند را که در اطرافم میبینم خدا را شکر میکنم که من را هدایت کرد و هر لحظه برای استاد عطار روشن و خانواده اش دعای خیر میکنم که اینطور بدون چشم داشت آنچه خودشان با سالها تلاش و زحمت بدست آورده اند در طبق اخلاص به سایر بندگان خداوند هم بهره می رسانند خدایا عمرشان را دراز کن و به قلبشان آرامشی ناب هدیه کن بی نهایت سپاسگزار خداوند و استاد روشنگرم هستم هر چند کلمه استاد هم برای شما کم است پاینده باشید
سلام استاد .
ابتدا باید به شما استاد عزیز خسته نباشید بگوییم بابت زحماتی که برای این سایت میکشید من دیروز این سایت را خواندم و نتوانستم نظرم را بنویسم الان امروز امدم دیدم عسکهای سایت عوض شدند و تمرین هم برایمان گذاشتید بازم ممنون
چقدر واضح درمورد موانع ذهنی شما صحبت میکنید این در حالی است که همه افراد این موانع را نمیبینند و حتی برای رسیدن به لاغری ان را لازم میدانند و ممنون از شما چون من هم همیشه به خودم میگفتم میخواهم برسم به وزن 70کیلو یعنی با 30کیلو کاهش و در گوشه ای از ذهنم میگفت نمیتوانی و خیلی سخته ؟ و الان جواب سوالم را گرفتم که باید وزن را خرد خرد کرده تا به ان برسیم مثل وزنی که ما به بدنمان اضافه کردیم من 30کیلو را یکبار اضافه نکردم در طی 40 سال پس باید کمکم و بدون عجله و خرخرد آن را از بدنم کم کنم و جواب سوالات
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری😊
جواب درست اینه که فرد تمرینات رو انجام بده
هر جوابی بده چون بر مبنای محتوا ذهن خودش جواب داده قطعا جواب درسته
با ادامه دادن درک موضوع لاغری با ذهن واضح تر میشه و خود فرد متوجه چگونگی بهبود پاسخ هاش میشه
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
به نام خداي هدايتگرم
سلام به استاد عزيزم
بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به بیشتر اهداف خود نمی رسند چرا که آنها موفق به عبور از مانع چاقی و رسیدن به هدف لاغری خود نیستند.
من نشانه بارز اون فرد هستم كه با اضافه وزنش به اهداف چند سال گذشته اش نرسيده
قبلا هم در فايل هاي نتايج شما ديده بودم كه از تيكه تيكه كردن كارها صحبت كرده بوديد
امروز كه در اين فايل هم ديدم متوجه شدم بايد روي اين آموزش كار كنم چون از شما دوبار شنيدم
من هم كاهش وزنم رو ميكنم 3 كيلو به 3 كيلو
زمان هم نميزارم براي اينكه چند روزه 3 كيلو رو كم كنم …ولي بي خيال هم نيستم كه بزارم به حال خودش …مثل شما كه يك ميليون اول رو حتما پرداخت كرديد تا استارت بخوره اين روند
دوست ندارم برم روي وزنه چون دارم ترك ميكنم وابستگيم رو به وزنه
يعني دارم قدرت رو از وزنه ميگيرم
اين قدرتي كه به وزنه دادم بر عليه خودم استفاده شده
اين وزنه ابزاري هست براي مهمان ناخوانده …من دارم يكي يكي ابزارها رو از مهمان ناخوانده ميگيرم
بايد بگردم يك روشي براش پيدا كنم
شايد براي اولين سه كيلو قبل و بعدش رو با سانتيمتر بدنمو اندازه گيري كنم بعد برم روي وزنه تا يك معياري دستم بياد كه با سه كيلو چند سانت از هر كدوم قسمت هام كم ميشه …اينطوري ميتونم با وزنه هم خداحافظي كنم
استاد من اين روش رو كه فقط يكم اول يه كاري رو بگم رو انجام ميدادم و خيلي جواب ميگيرم …مثلا آخر هفته ها كه ميخوام چندتا فروشگاه برم با همسرم…بهش نميگم چند تا فروشگاه قراره بريم…فقط اسم يه فروشگاه رو ميارم و ميگم ميخواهيم بريم اونجا…قبلانا كه عادت نداشت به اين اخلاق من…بعدت از شش ساعت كه با من داشت توي فروشگاهها مي گشت …به من ميگفت اصلا فكر نميكردم انقدر طول بكشه فكر ميكردم يه ساعت قراره طول بكشه ..
و خوب گذشت و گذشت و به اين اخلاق من عادت كرد
الان كه اشاره كرديد از اين تكنيك در تمام جنبه ها استفاده كنيد من به خودم گفتم بايد آگاهانه بيشتر ازش استفاده كنم
خيلي پيش اومده كه از صب به خودم گفتم امروز كل خونه رو تميز مي كنم و تا شب هيچ كاري نكردم و مقابلش ، پيش اومده كه به خودم گفتم درسته كه كل خونه نياز به تميز كردن داره ولي من فقط آشپزخونه رو تميز ميكنم…و بعد شاهد بودم كل خونه رو تميز كردم…چون خورد خورد نشون ذهنم دادم
مثل مثال همون فيل مرده وسط خونه كه در كامنت هاي ديگرم بهش اشاره كردم
ذهن تا ميبينه يك فيل وسط خونه مرده شروع ميكنه به انرژي منفي دادن كه ديگه تموم شد تو نميتوني اينو از خونه ببري بيرون خونه رو گند ميگيره …
ولي وقتي به ذهن ميگم من هر روز يك بخشي از بدن فيل رو جدا ميكنم و ميبرم بيرون، ذهن ساكت ميشه و بعد از چند روز خونه پاكسازي ميشه…يادمه اين مثال رو در يك كتابي خوندم كه اسم كتاب رو يادم نيست
يادمه يه ماه پيش كه رفتيم كوه من نفسم خيلي ميگرفت ..به همسرم گفتم اون جايي كه هميشه ميرفتيم چقدر با ما با فاصله داره گفت 45 دقيقه …گفتم خوب ده دقيقه ميريم آروم آروم و بعد بر ميگرديم..من نفسم ميگيره و نميتونم بيام تا اونجا …گفت باشه
ده دقيقه رفتم…يكم استراحت كرديم …دوباره گفتم ده دقيقه ديگه بريم …بعدش برميگرديم….
و بعد از اون ده دقيقه دوم دوباره كمي استراحت كردم…
تا اينجا فقط بيست دقيقه فاصله داشتم با جايي كه قبلا قبل از اضافه وزنم ميرفتيم….
و ايدفعه ديگه بيست دقيقه رو رفتيم و رسيديم به اون نقطه هميشگي …و به همسرم گفتم ذهن عجب چيز پيچيده ايه
من به تازه گي متوجه شدم با ذهن بايد مثل بچه رفتار كنم بايد يواش يواش كه ناراحت نشه چيزها رو بهش بگم
در اينصورت اون به كمكم مياد تا اون خواسته ام رو انجام بدم
چند روزه هر روز به بدنم كه ذهنم هم بر اون تسلط داره ميگم …بيا فقط امروز رو تلاش كنيم تا بريم سمت متناسب شدن…و آخر شب نتايج برام خيلي خوشايند هست
موفق باشد
سلام به همه دوستان
مرسی از استاد عزیزم اینکه همیشه در تلاشین تا موانع ذهنی رو هم برای خودتون هم ما پیدا کنید
دقیقا همینطوره ذهن ما در برابر اعداد بزرگ مقاومت داره
اضافه وزنی ک دارم راحت حاصل ۱۰سالی میشه
ولی امان از عجله کردن خب واقعا این چه درخواستیه چ منطقیه که از بدن داریم ک انتظار داریم مثلا تو سه ماه کل این وزن رو برگردونیم به وزن قبلی
معلوم ک ذهن مقاومت میکنه
خیلی جالبه رو برگه ای ک به کابینت آشپزخونه چسبوندم نوشتم اسم من زینب ۵۸کیلو وزن ایده عالم خب معلومه ک ذهن میخواد مقاومت کنه دیگه ۷۵ کجا ۵۸ کجا😐😑
مثال دیگه ک من اصلا فکرشم نمیکردم بتونم برم لیسانس بگیرم ولی دوستم باعث شد اول منو به کاردانی کشوند بعد به کارشناسی
تازه کارشناسی برام راحت ترم بود با اینکه فک میکردم سخت تره چون مدرک بالاتریه بالخره 😂😂
از این به بعد تمرکزم به دو کیلو کم کردن
مرسی از تموم زحمت هایی ک برای ما میکشین
خداروشکر میکنم بابت وجود شما
الهی شکرت
سلام استاد گرامی و دوستان هم مسیر
واقعا موضوع مهمی بود
نمیدونم چرا باید اینجوری باشه ولی در طول زندگیم هر چیزی که ذوق و اشتیاقم خیلی زیاده براش، نتیجه خوبی نداشته.
حتی غذا ، وقتی یه جاییم و میبینم غذای مورد علاقه ی من رو درست کردن میگم وااااای من عاشق این غذام، یه دفعه میبینم که مو توش هستش :((
مثلا ازدواج اولم احساس میکردم از این انتخاب بهتر امکان نداره ، در حالی که بدترین انتخاب بود به عنوان شریک زندگی .
یه مثال دیگه هم یادم اومد،
من ۸سال پیش از یه کوچه ای عبور کردم گفتم چقدر خوبه آدم خونش اینجا باشه به هر جایی دسترسی داره،
اون جوری نبود که حسرت داشته باشم و بیش از حد باشه،
فقط میخواستم،
بعد یه سال یه پسر که خونشون همون کوچه بود ازم خواستگاری کرد و الان ۷ساله که اونجا زندگی میکنیم 🙂
یعنی کلا اگه هیجانم بیش از حد نباشه واسه هر چیزی، خیلی خوب و عالی میشه،
همین دیروز که رفتیم باغ یکی از آشناهامون
ون انتظار خاصی نداشتم، میگفتم یه دیدار خوبی شاید بشه ، خیلی بهم خوش گذشت، همش شاد بودم و میخندیدم .
مثلا کارهای خونه رو وقتی بگم امروز باید تموم کارها رو انجام بدم خیلی برام سخته،
اما وقتی شروع میکنم به جارو کردن، وقتی تموم شدم میبینم هنوز انرژی دارم واسه شستن ظرف،
و خیلی وقتا بوده بعد اون انرژی داشتم واسه تمیز کردن سرویس بهداشتی،
اما اگه تمرکز کنم رو کل کارها، خیلی سخته واسه ذهن ناخودآگاهم و دوست ندارم انجامش بدم .
حالا یاد گرفتم هدفم رو خورد کنم ،خواستم رو کوچیک کنم، من که میخوام ۱۰کیلو کم کنم باید از این به بعد بگم من یک کیلو میخوام کم کنم،
واسه ذهنم کار رو راحت کنم .
استاد ممنونم از فرمایشات با ارزشتون
بنام خدا
سلام
من این فایل را قبلا گوش دادم اما عجیب چرا امروز گوشش کردم احساسی که الان دارم را قبلا نداشتم الان خیلی خوشحالم فوری رفتم توی دفتر عدد وزنی خودم را کوچک نوشتم گفتم من میخوام یک کیلو کم کنم رفتم بدهی که داریم یعنی پول دستی را که قرض گرفتم را گفتم من یک میلیون یک میلیون میخوام پس بدهم دفتر های قسطی که دارم را تقسیم کردم از عدد کوچک شروع کردم و گفتم میخوام بروز باشن وام های من
ماشینی که داریم و دیگه خستمون کرده همین الان هم همسرم برد تعمیر گفت ولا من روم نمیشه از مکانیکی که ببرمش خواستم و کوچک کردم و نوشتم یه چند مدل بالاتر بخرم که خیلی تعمیر نره .
چرا من خیلی خوشحالم از گوش دادن این فایل همین چند ساعت پیش همسرم خیلی ناراحت بود که خیلی بده کارم و با مردم چکار کنم شرمندشون نشم من گفتمش توکل به خدا روزی رسونه خداست توانا و قهاره بر هر چیزی وقتی ما را آفریده وقتی جهانی تحت فرمان اوست پس قادره زندگی منو هم تغییر بده من از منبع بی نهایت الهی درخواست نعمت میکنم و ایمان دارم که میشه البته اینا را با خودم می گفتم چون همسرم همان اول که گفتم توکل به خدا گفت یعنی چی من حقوقم همینه از کجا بدم برا همین ادامه ندادم باهاش اما تو دلم میگفتم خدایا ایمان دارم
و همسرم طبق معمول رفت تعمیرگاه منم گوشی را گرفتم رفتم نکات طلایی دیدم فایل ها را گوش دادم اما این فایل را دیدم گفتم باز کنم و گوش کردم که این مطالب بسیار ارزشمند را گوش کردم و حال منو دگرگون کرد و من ایمان دارم که فقط هدایت خداوند بود که من چند تا خواسته ی مهم خودم را روی کاغذ نوشتم و آنها را خرد کردم چقدر امیدوار تر شدم حالم خوب شد برا همین خیلی احساسم بهتر شد
ممنون استاد عزیز .
سلام
خوب که به زندگیم نگاه میکنم بیشتر به عمق مطلب این فایل پی میبرم .
یادم میاد که من الان مدتی هست میخام یادگیری زبان انگلیسی رو به طور اصولی شروع کنم طوریکه اگه یه روز قصد مهاجرت کردم دغدغه زبان نداشته باشم .
اما هرسری به بهانه های مختلف ردش میکردم چون بارها شنیدم که این کار خیلی سخته نزدیک به ۴ سال زمان میبره بایستی بری اون ور آب . امتحان آیلس ازت میگیرن که خیلی سخته و از این حرفها .
چون در ذهنم آنچنان سختش کردم که قدرت خودم رو ندید گرفتم و هرسری منصرف میشدم . ولی اگر همون اول کوچیکش میکردم تا حالا گرفته بودمش .
یا وقتی چندسال پیش باشگاه میرفتم یه روز مربیمون گفت میخام درکنار کلاستون هیپ هاپ هم کارکنیم و من چون خیلی از قبل شنیده بودم که سخته وتمرکز بالایی میخاد خیلی مقاومت میکردم . و این باعث شد اوایل خیلی کند پیش برم اما کم کم وقتی دوستانم رو میدیدم که عالی پیش میرن منم ادامه دادم و کم کم پیشرفتم زیادتر شد .
یا موقع خونه تکانی که همه غصه شون میشه ما اومدیم گفتیم هرچند روز یک اتاق رو تمیز میکنیم تا بهمون فشار زیادی نیاد وبااین کار الانا خونه تکونی برامون خیلی راحت شد .
یا وقتی مدرسه میرفتیم اصلا به آخرش فکر نمیکردیم وهرساله میرفتیم با ذوق وشوق و یهو دیدیم تحصیلاتمون تمام شد .
در پروسه چاقی هم همینطوره اگه همون اولش به فکر میافتادم که بایستی ۱۵ کیلو کم کنم مطمنا نمیتونستم وقتی استاد عواقب عجله کردن رو میگفتن من تمام تلاشم رو میکردم که به نتیجه فکرنکنم وفقط به آنچه گفته میشه خوب عمل کنم .
واینکه بعضی از دوستان بعد مدتی استپ میخورن و دیگه لاغر نمیشن یه تجربه ای دارم که دلم میخاد باهاتون به اشتراک بزارم .
من وقتی روی یک موضوع ذهنی خیلی عالی کارکردم به طوریکه ۹۹ درصد اون موضوع حل شد و همش به همه میگفتم من باقدرت ذهن فلان مشکلم رو حل کردم بعد مدتی دیدم یواش یواش اون موضوع داره بر میگرده . علیرغم اینکه تمارینش رو انجام میدادم و در ذهنم بود .
کم کم متوجه شدم که من فقط روی قدرت خودم حساب باز کردم و جایگاه خداوند و الهاماتش رو در مسیر کلا نادیده گرفتم .
من فقط فایل ها رو گوش میدادم و تلاش میکردم این خدای بزرگ بود که تلاشم رو می دید الهامات رو در قالب شناسایی فرمولهای مخرب چاقی بهم میگفت وپاداش عملم رو میداد و من از این موضوع غافل شدم و قدرت رو به خودم واستاد دادم .
خداوند ذهن ما رو متناسب آفرید . خداوند سیستم بدنمون رو هوشمند آفرید . خداوند ما رو صاحب اختیار آفرید که بتونیم زندگیون رو خلق کنیم .
من فقط تلاش میکردم که موانع رو پیدا کنم این خداوند بودکه نتیجه تلاشمو با الهاماتش در هرزمان و مکان بهم میگفت و من اون فرمولهای مخرب رو پیدا میکردم .
خدایا منو ببخش که قدرتت رو نادیده گرفتم وقدرت رو به خودم واستاد دادم .
استاد دستانی از خداونده و من هدایت شدم به سمت دستان خداوند .
وخداوند با الهاماتش کمکم کرد تا به رویام برسم .
خدایا شکرت
از استادعالیقدر هم بابت آموزشهای نابش سپاسگزارم
سلام…. من اولین قدمم بعد دیدن این فایل، تصمیمم برای پرداخت بدهیمون بود.. کلا 4میلیون و پونصد تومن همسرم باید پرداخت کنه. و منم از قبل تصمیم داشتم که خرید عید امسال انجام بدم، اما حالا نظرم اینه که قبل از ورود به قرن جدید و سال جدید، خودمونو سبک کنیم از بار قرض…. و من میتونم خریدمو کوچیک کوچیک کنم که مجبور نباشم یجا برم خرید کلی کنم…. برای وزن کم کردن هم دقیقا همینه. چالشی که تمام چاقها دارن همینه که ملاکشون عدد وزنه… بااینه وزن اصلا ملاک تناسب اندام و لاغری نیس.. بنظر من بدون در نظر گرفتن وزن و عدد مدنظر برای لاغری، به مسیر ادامه بدیم. چون من روزی رو تجربه کردم که وزنم 40کیلو کم شد اما به تناسب اندامم نرسیدم. پس توجه به وزن مورد نظر فقط مانع رسیدن به خواستمون میشه.و نتیجه نهایی هم ممکنه نباشه…. مهم جسممونه که به تناسب دلخواه برسه…. خداروشکر که هرکس دراین مسیر قرار میگیره، هدایت شده و تمام چالش هاش برطرف میشه… ممنون استاد. عمرتون بابرکت…. یاعلی
با عرض سلام و خسته نباشید برای منم کوچیک و تکیه کردن هدف ها پیش اومده البته بیشتر به صورت ناخداگاه مثلا من می رم همیشه یک دور کامل دور دریاچه چیتگر پیاده روی ببشتر وقت ها می خوام شروع کنم می گم از اینجا شروع می کنم و مثلا تا بام لند می رم و هر دفعه رفتم و از باملند رد شدم و یک دور کامل بدون خستگی پیاده رفتم
سلام
فایل کوچک کردن خواسته ها فایل ارزشمندی بود در مسیر تناسب اندام یا رسیدن به هر هدفی به قول استاد ذهن ناخوداگاه دلش نمیخواد از اونحاشیه امنی که برای خودش درست کرده خارج بشه چون تغییر شرایط براش خوشایند نیست و هرچه این تغییر بزرگتر باشه مقاومتش بیشتره تمام تلاشش رو میکنه که مارو قانع کنه که این هدف دست یافتنی نیست و دوباره شروع میکنه به بهانه تراشی و دلیل برهان آوردن و جالبه که به طرز عجیبی ما رو قانع میکنه
در فرایند کاهش وزن وقتی که کل کاهش رو در نظر میگیریم مثلا ۱۰ کیلو تو روزهای اول مشتاقیم ولی کم کم ذهن شروع میکنه به بزرگنمایی هدف و تمام موانع رو جلوی چشم ما میاره
جالبه این فایل یه جورایی در هماهنگی با دوره اول هست امروز داشتم فایلهای دوره رو گوش میکردم واقعا چیزهای جدیدی یاد گرفتم که انگار به این بخش هم مربوط میشه
بزرگ جلوه دادن هدف در تضاد با ذهن ناخوداگاه قرار میگیره و حس ما رو بد میکنه وقتی فکر میکم من باید ۱۰ کیلو کم کنم احساسم بد میشه ولی وقتی هدف رو کوجیک کنم احساسم خوب باقی میمونه و ذهن که منبع تغذیه اش احساس ماست با ما همراه میشه و کمکمون میکنه همه چی برمیگرده به احساس. هدف رو تا جایی انتخاب کنید که احساستون خوب باشه
من میتونم هدفهای یک یا حتی نیم کیلو در هفته رو انتخاب کنم چون دست یافتنی هست پس حسم خوبه وقتی حسم خوبه ذهنم رو مثبت تغذیه میکنم پس راحتتر بهش میرسم
اما در تمام رژیمهای قبلی من هدفم کم کردن همین ۱۰ کیلو بود اونم با حس بد اولش متوجه نبودم خودم رو گول میزدم که جقدر شاداب و سرحالم چقدر از خوردن غذای کمتر احساس خوبی دارم و چقدر ورزش منو سرحال کرده ولی غافل از اینکه احساس بدم افسار ذهن ناخودآگاه رو در دستش گرفته بود و در خلاف جهت هدف من حرکت میکرد نکات طلایی واقعا طلایی آن من سومین فایل رو گوش کردم و لذت بردم
حالا که دارم روی حس خوبم کار میکنم هدفم رو هم دست یافتنی و واقعی تنظیم میکنم تا در دسترس باشه و رسیدن بهش حالم رو بهتر کنه
سلام خیلی فایل قشنگی بود .دوس دارم با ها و بارها گوشش ب م خیلی چیزای خوبی ازش یاد گرفتم و فهمیدم کارهایی که میکردم چقدر اشتباه بوده .الان یاد گرفتم که هدفم رو دز هر زمینه ای کوچیک انتخاب کنم من ۳۰ کیلو اضافه وزن دارم.من میخام سه کیلو کم کنم به نظرم خیلی کار راحتیه .
استاد شما دست خدا روی زمینی .هر وقت که به مشکلی بر میخورم ناخوداگاه هر کدوم از فایلای شما رو گوش میدم به جواب سوالم میرسم .ممنون از اینکه اینقدر با حرفاتون به ما کمک میکنید بهتر در مسیری که هستیم ادامه بدیم
سلام دوستان . درسته که ما یه هدفی رو در نهایت داریم و اون هدف ممکنه خیلی بزرگ باشه و وقتی بهش فکر میکنی شاید برات دست نیافتنی باشه برای ذهنت سخته که تو چطور میخوای انجامش بدی ولی وقتی در راستای اون هدفت گامهای کوچک برمیداری و خودت رو یک قدم نزدیک هدفت میبینی امیدوارتر قدمهای بعدی رو برمیداری .مثلا وقتی برای یک روز کارهای مختلفی رو برنامه ریزی میکنی اگر از صبح به انتها نگاه کنی ممکنه به خودت بگی این کار ها برای امروز زیاده دچار استرس بشی و نتونی از پسش بربیای ولی وقتی کارهارو قسمت کنی برای هر کاری که انجام دادی خوشحال بشی اخر روز که برسه میبینی به همه کارهات رسیدی . چون ذره ذره انجام دادی .از اول به انتها نگاه نکردی پس در همه کارها میشه این فرمول رو بکار برد و ذهن امادگی پذیرش رو پیدا کنه .ممنون استاد که نکات ظریف و مهم رو به ما یاداوری میکنید
عالی بود و برای من نکته خیلی مهمی بود. ممنونم.
عالییییییی بود و ارزشمند
دقیقا حقیقت رو عرض کردید
من فکر میکنم خیلی از موانع و مشکلات ذهنی ما تزریق اشتباه از محیط، جامعه،اطرافیان، خانواده، انواع رسانه ها، کتابها، حتی بعضی معلمان و پزشکان و در نهایت خود ماست
به قول شما خیلی از تبلیغات و کتاب های موفقیت نوشته شده هدف های بزرگ تعیین کنید، بلند پرواز باشید و….
خیلی هامون شاید زیاد این عبارات یا نمونه هاش رو شنیده باشیم: لاغری تضمینی در ۳۰ روز، ثروتمند شدن در کمتر از یکسال، یادگیری کامل زبان انگلیسی در کمتر از ۲ ماه….
مگه من ۳۰ کیلو اضافه وزنم رو توی ۳۰ روز بدست آوردم که توی ۳۰ روز از دست بدم؟!!!! چرا باید اصلا براش زمان تعیین کنم؟!!! اونم به اشتباه!
وقتی گاهی راه رو اشتباه میری و نتیجه ای که دلخواهت هست و اون هدفی و فرایندی که گفتند قراره اتفاق بیافته، نمی افته، ناامید میشی، به توانایی ها خودت شک میکنی و باعث عقب نشینی و در نتیجه پیشرفت که هیچ ،پس رفتت هم میشه
و مورد دیگه همون بزرگ جلوه دادن هدف و عدم پذیرش ذهن ناخودآگاه هست، یوقتهایی پیش اومده رفتم دکتر تغذیه، اولین کار وزن کشی انجام شده و آنالیز بدن و سایز و…. بعد گفتند چاقی مفرط داری یا درجه دوم و مثلا ۳۰ کیلو اضافه وزن داری و باید کم کنی، ۴ تا سایز باید کم کنی، میزان چربی دور شکمت فلان قدر باید کم بشه و… بعد شنیدن این حرفها بهم حس بد انتقال شده، حس عدم توانایی و قدرت و اراده، اینکه من چطوری ۳۰ کیلو کم کنم؟!!!! مگه من میتونم ۳۰ کیلو کم کنم…
بنظر منم با کوچیک کردن و خرد کردن هدف ها
میشه به اهداف بزرگ رسید
چند وقت پیش به من گفتند باید در عرض چند ماه مدرک آیلتس بگیری!!!!! روز اول گفتم منی که حروف الفبا انگلیسی رو بزور بلدم نمیتونم، و قبول نکردم و گفتم نمیتونم، ولی بعدش گفتم ببین سلیمه، زبان انگلیسی مثل یه اقیانوس میمونه و تو نیازت فعلا اینه که به اندازه یه آبگیر کوچیک، یه رودخانه، یا همون اول ساحل رو ازش یاد بگیری نه کل اقیانوس رو و اینجوری شد که خودم و ذهن قبول کرد که شروع کنم به خوندنش
در مورد لاغری هم همیشه به وزن ایده خودم که ۷۵ هست فکر کردم و الان که ۱۰۲ کیلو هستم به خودم میگم من در درجه اول میخوام فقط ۳ کیلو کم کنم و از ۳ رقمی به۲ رقمی تبدیل بشم تا خودم و ذهنم بتونه بپذیره و منو همراهی کنه…
و این مسئله ای که بیان کردید در تمام جنبه های زندگی ما و اطرافیانمون کاربرد داره….
بسیار زیبا، خصوصا مثال زیباتون در مورد زبان، امیدوارم که به هدفاتون در اوج خوشحالی برسید🙏🏻🙏🏻
(مدال دیدگاه برتر برای طریق صحیح منطقی کردن فرمول های جدید)
موانع هدف دو دسته هستن موانع اولی قابل شناسای هستن و خودمون میدونیم چین و قبول داریم ولی موانع دوم خود خواسته ها هستن که با تکرار اون خواستها مانع رسیدن به اون میشیم
من بارها در فایلی از استاد شنیدم که هدفت رو تا میتونی کوچیک کن و ریز کن در تمام جنبهای زندگی چه لاغری چه ثروت و مادیات و به جاش تا میتونی باورهای خودت رو بزرگ کن در واقع همون مثال گوی و حلقه عالیه که استاد عطار روشن به ما گفتن فرض کن هدف ما مثل یه گوی و باورهای ما مثل حلقه میمونن که هدف بزرگتر از باورها باشه پس گوی از حلقه رد نمیشه پس برعکس اگه قطر گوی که همان هدف باشه رو کوچیک کنیم و به جاش قطر حلقه رو که باورهای ما هستن رو بزرگ کنیم به راحتی از داخل هم عبور میکنن و هدف ما به صورت تجربه وارد زندگی ما میشه پس بازم برمیگردیم به اینکه تا میتونیم روی باورهامون کار کنیم و استمرار داشته باشیم تا پر رنگ و بزرگ بشن در ذهن ما و هر وقت به هدفت فکر کردی بگو این که چیزی نیست مثلا در مورد لاغری من بارها به خودم میگم این همه ادم لاغر در اطراف من هستن که سلامت و لاغر هستن و هر چی بخوان میخورن و در تناسب کامل هستن پس من هم یکی مثل اونها و حتما به هدفم میرسم اگر عجله نکنم و یا در هر زمینه ی دیگه مثل مادیات این همه آدم ثروتمند و خوشبخت هست در اطرافم حالا من هم یکی مثل اونها برای خدای به این بزرگی و عظمت با این همه فراوانی و نعمت و … اینها که چیزی نیستن و خدا حتما به من میده و من هم با حس خوب منتظر دادنش هستم یعنی ایمان دارم که من رو به هدفم میرسونه
یا اینکه من بارها با رژیم تونستم وزنهای زیادی رو کم کنم که نشان از توانمندی جسمم هست و اما این اواخر که با دورهای استاد آشنا شدم در اصافه وزن شدید نبودم شاید اگه اشنا نمیشدم دوباره میرسیدم به جای اولم ولی خدا رو شکر به موقع خدا کمکم کرد و پدیرفتم که خدا هرگز دیر نمیکند مثلا شاید در حد ۱۳ کیلویی میخواستم کم کنم یا ۱۴ کیلو نه بیشتر و من به خودم گفتم که من بارها تونستم ۳۰ یا ۴۰ کیلو کم کنم حالا این که دیگه چیزی نیست حتما به راحتی کم میکنم و خدا رو شکر کم هم کردم ولی نمیدونم چقدر دیگه باید کم کنم خودم میگم همینطوری شاید ۵ کیلو شایدم کمتر باید کم کنم تا ایده ال بشم ولی نمیدونستم ریز تر از این هم میشه بهش نگاه کنم مثلا بگم من میخوام یه کیلو کنم اما من همیشه گفتم ۱۴کیلو میخوام کم کنم و در مقابل قبلا خودم که اصلا چیزی نیست و به راحتی کم میکنم ولی بازم کوچیکترش میکنم اصلا میگم من میخوام هفته ای ۳۰۰ گرم کم کنم چقدر اسون و راحت و اینجوری موافقت ذهنم رو هم بیشتر جلب میکنم که با من همکاری بکنه
پس جسم توانمندم، من از این به بعد با همکاری ذهنم و با قدرت ذهنم هفته ای ۳۰۰ گرم از چربی های اصافه ی تو رو بر میداریم و تو را به ایده آل خودت که بودی میرسونیم من فروغ به تو قول میدم در این راه از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکنم
هزاران راه به نتیجه نرسیده رفتم برای لاغری،هربار که گفتم به اطرافیانم دیگه تصمیم گرفتم لاغر بشم واز امروز غذا کم میخورم با تمسخر گفتند اینم مثل سری های قبل دو سه روز شوق و ذوق داری بعدش هیچی دوباره همونی ،اره تو لاغر نمیشی البته یک بارم قبل بارداری ۲۰ کیلو کم کردم ولی بعد زایمان۴۰ کیلو برگشت همش بهم میگن دیگه لاغر نمیشی تو نمی تونی اما شما درست میفرمائید ۴۰ کیلو برای ذهن من خیلی مشقت باره اگه بگم پنج کیلو باید کم کنم خیلی بهتره این دفعه به هیچکس نمی گم که من میخوام پنج کیلو کم کنم به خودم تکیه میکنم واز راهنمایی های شما پیروی میکنم
بارها به اطرافیانم میگفتم که میخوام ۳۰ کیلو کم کنم ، ۳۰ کیلو کم کنم دیگه همه جی اوکیه !
و از اون ورم هروقت راجب تناسب اندام حرفی زده میشد یاد این ۳۰ کیلو می افتادم و هی تو ذهنم تکرارش میکردم اره ۳۰ کیلو چیزی نیست خیلی ها تونستن منم میتونم!
و خب تا حدی هم همبن ۳۰ کیلو رو برای خودم آسون کردم البته نمیدون برای ناخوداگاهامم اسون شده یا نه!
از همین لحظه که با خودم گفتم ۳ کیلو دیگه کم کنم بسته یه حس رهایی بهم دست داد فقط۳ کیلو دیگه فقطط و الان این شوقو دارم که صبح بشه بررم به همه بگم دیگه فقط ۳ کیلو کنم بسه و واقعا حس میکنم الان خیلی راحت تر شد برام چون از اولم ۳ کیلو کم کردن برام کاری نداشت تو همون هفته اول ورزش یا رژیم کم میشد و خودم حسابش نمیکردم !
پس از این به بعد یاد آوری میکنم هم به خودم هم به اطرافیانم که بیشتر برای خودم تایید بشه و حس خوب بگیرم که من دیگه فقط ۳ کم میکنم فقط
سلام دوست عزیز
برای رها تر شدن بهتره به دیگران چیزی نگی
فقط خودت بدونی کافیه
سلام به دوست خوبم
امیدوارم در مسیر تناسب فکری موفق باشید دوست خوبم اکثر انسانها نگرشهای متفاوتی از مسائل روزمره دارند و اینکه ما خواسته ای داریم و برای آن تلاش میکنیم دیگران درک درستی از آن ندارند و امکان دارد با کوچکترین کلامی ما را از ادامه دادن مسیر دلسرد کنند ما باید خواسته مان را با ویژگی های ذهنی خودمان جلو ببریم درست است که کم کردن عدد کاهش وزن باعث دلگرمی میشود اما بیشترین دقت و تمرکزمان باید روی تغییر باورها و رفتارهایمان دقت کنیم ببینیم امروز نسبت به دیروز چقدر موفقتر بوده ایم در اصلاح رفتار و ذهن چاقمان به چه پیشرفتهایی رسیده ایم امروز حال دلمان بهتر از دیروز شده یا نه ؟ توجه به جسم ما را از آموزش باورهای ذهنی کمی دورتر خواهد کرد ارزش انسانها به جسمشان نیست به روح و افکار و رفتار آنهاست باید سعی کنیم دیگران از بودن کنار ما لذت ببرند
در انتها برای شما دوست همگام و تمام کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده آرزوی بهترینها را دارم
موفق و پیروز باشید
سلام سلام
این فایل خیلی عالی بود. قشنگ این فایل الهام شده بود که الان گوش بدمش ، چون من میخواستم یک قطعه جدید با پیانو یاد بگیرم، آهنگش خیلی قشنگه، و وقتی نت اش رو پیدا کردم و بررسیش کردم ۶ صفحه بود و میشه گفت برا من تقریبا سخت بود و نیاز به تمرین زیادی داشت. یه جورایی انگار خیلی سخت و زیاد بود ،
البته برای یاد گرفتن یک قطعه باید ذره ذره یاد گرفت ، این و میدونستم ولی بازم برام کار سختی بود .خیلی پیش اومده که خواستم قطعه جدیدی و یاد بگیرم و به خاطر سختیش ولش کردم. وقتی این فایل و گوش دادم با خودم گفتم اینکه کاری نداره من میخوام یک آهنگ خیلیی قشنگ یاد بگیرم پس هر روز یک میزان یاد میگیرم همین طور میزان به میزان جلو میرم تا شگفتی خلق بشه. اتفاقا اینطوری بهتره هم در نظرم آسون تر میهد و هم اینکه بهتر یاد میگیرم اشتباهم کمتره. لاغری هم همینطوره من میخوام یک کیلو کم کنم، یک کیلو خیلی کوچیک که مثل آب خوردن کم میشه.
باسلام خدمت دوستان واستاد گرامی
این فایل بسیار ارزشمند بود ومن بارها به خودم گفتم پس چرا ۵۰ کیلو کم نمیکنم وکی قراره بشم اون مدل هیکلی که خودم میخوام البته من موانع دیگری هم دارم که ذهنمو درگیر خودش کرده اما برای من یک کیلو هم زیاده به نظر من یک کیلو هم ایجاد وسواس ذهنی میکنه از بس که رفتم روی ترازو قبل این دوره ونیم کیلو نیم کیلو ویک کیلو یک کیلو وزنمو کم کردم وهی براش زمان تعیین کردم اون روزا برای خودم مدام زمان میزاشتم که مثلا نمیتونم ده کیلو کم کنم اما یک کیلو یک کیلو که کم میتونم بکنم ویک هفته ای کم میکنم ودر کمال ناباوری هفته بعد با ۵۰۰ گرم کاهش وزن ناامید میشدم یا با ۵۰۰ گرم افزایش وزن شکست خورده خلاصه خیلی بد بود برای همینم فکر کردم در ذهن من گرم کوچیک ترین واحد جهان که میتونم روش بدون وسواس حساب باز کنم فوقش میخواد طولانی تر بشه زمان لاغریم خب بشه منکه براش زمان نگذاشتم برای همین یک گرم یک گرم کم میکنم واز آنجایی که ترازویی نیست که گرم وزن منو بسنجه ومنم ترازویی ندارم در نتیجه بدنم هر چقدر دوست داره وهر جور صلاح میتونه میتونه یک گرم یک گرم وزنمو کم کنه از روزی یک گرم تا روزی چند گرم برای من عالیه فقط همینکه یک گرم یک گرم پیش برم وکم بشه همین عالیه ممنون استاد بابت فایل فوق العادتون
سلام استاد عزیز
من دیشب نماز میخوندم و ازخدا خاستم ک بهم راهی رو نشون بده ک بتونم نتیجه حوب بگیرم داشتم فکر میکردم من اینهمه تغییر کردم ذهنم روحیم و یکمم جسمم ولی هنورم اونی ک میخام نشده گفتم خدایا چی هنوز تو ذهنم حل نشده ک من نمیدونم و جلوی لاغری منو گرفته.
همون بعدش گوشی مو باز کردم و تو تلگرام فایل شمارو دیدم ک جواب اکثر سوالانم بود.
البته من چون وزن نمیکنم نشستم فک کردم گفتم تاحالا ک کابشن مشکی ام اندازم شده زبیش ب راجتی بسته میشه اون شلوارا صورتی ام میره الان تنم ولی زبش بسته نمیشه. خب اول من از طریق ذهنم خودم رو اندازه شلوارم میکنم این ک خیلی راحته. ویک نکته جدید ک یاد گرفتم من همیشه با پس انداز کردن مشکل داشتم ینی تا پولی دستم میاد همشو خرج مکنم ولی میخام ازین به بعد از یک مقدار کم طبق گفته شما پس انداز کنم امیدوارم بتونم ب دوتا هدفهام برسم.
سلام استاد و دوستان همراهم
یه ضرب المثلی هست که میگه اگر بخوایی فیلو بخوری اول باید به قطعات کوچکتر تقسیمش کنی،،،برای من و ذهنم هم کم کردن ۲۷ کیلو کار راحتی نبود،البته که در حال حاضر اضافه وزنم ۲۷ کیلو نیست،خودمو وزن نمیکنم ولی مطمئنم ۱۷ کیلو از اضافه وزنم مونده ،پس از این به بعد این اضافه وزنو به ۱کیلو وهفتصد تقسیمش میکنم که برام سخت وطولانی نباشه و ذهنم فرار نکنه ،،تو کلاس انعطاف که میرم و وقتی همکلاسی هامو میبینم که حرکات سخت بدنی انجام میدن ،من وحشت میکنم ،البته خوشحالم میشم که در آینده منم مثل اونا توانمند در انجام دادنشون میشم،هرچند منفی بافم میگه ،نه ،تو که نمیتونی درحد اونا پیشرفت کنی ،،ذهنم مدام میخواد منو منصرف کنه ولی از این به بعد بهش میگم که من قراره فقط ۵میلیمتر پیشرفت در تغییر اون حرکت داشته باشم،هر چند مربیم مرتب بهمون گوشزد میکنه ومیگه بچه ها ۱میلیمتر هم تغییر کنید عالیه،،یا گاهی که هدف های بزرگمو تجسم میکنم،ذهنم منو میترسونه که ،تو تازه اول راهی،حالا حالا طول میکشه تا باورهای مالیت تغییر کنن،تا تکاملتو طی کنی،تا به اونجاهاییکه میخوایی برسی ،خیلی زمان میبره، بابا ولش کن و گاهی بی انگیزه میشم از ادامه باورسازی هام ولی این بی انگیزه گی فقط چند ساعت ادامه داره وبه خودم میگم ،حالا اگر تو تمرینات ذهنی هم نکنی که هیچ امیدی به رسیدن به هدفات نیست ،پس بلند و مجدد شروع کن ،مثالهای بیشماری دارم از اینکه کاری برام سخت و دشوار بوده وانجامش ندادم و منصرف شدم،از این به بعد هدفامو کوچیک کوچیک میکنم تا برام راحتر انجام بشه ،ممنون از فایل عالیتون استاد
سلام استاد عزیزم
این فایل بسیار ارزشمند را دوبار دیدم بعد از دیدن این فایل انگار ی نوری تو ذهن من روشن شد این بود که گفتین هدف را کوچک کنیم وتقسیم به قدم های کوچک کنیم من همیشه میگفتم ۳۰ کیلو باید کم کنم الان یاد گرفتم که در ۳۰ قدم آن را کم کنم وهر قدم من باید ۱ کیلو باشد تا ذهن من قبول کند که ۱ کیلو چیزی نیست خیلی راحته کم کردن ۱ کیلو واز ذهن ام خواستم راهکاری پیدا کند که ۱ کیلو کم کنم البته الان من تو دوره تکرار ورود به سرزمین لاعری هستم سایز ام نسبت به شروع دوره که بهمن ۹۸ بود خیلی فرق کرده واز خودم راضی هستم ولی این فایل به من یاد داد که به هدف بزرگ فکر نکنم در هر موردی و هر خواسته ایی که دارم آن را تقسیم به اهداف کوچک کنم در باره موانعی که میتواند مخفی باشد واصلا ما فکر نکنیم که آن ها میتواند مانعی برای لاغر شدن ما باشد خیلی فکر کردم شور اشتیاق برای لاغری خوبه اما نباید اینقدر این اشتیاق را زیاد کنیم تا تبدیل به عجله برای زود رسیدن به لاغری در ما بشود همین قدر که اجازه دهیم ذهن ما در آرامش خودش نقشه لاغری را ترسیم کند وما به ذهن امان بازخورد بدهیم وتشویق کنیم کافی است و هر روز فایل وتمرینات مربوط به دوره را انجام دهیم واطلاعات به ذهن ناخوداگاه امان بدهیم که مسیر لاغرشدن را رسم کند ودر آرامش به این مسیر ادامه دهیم تا قدم به قدم به هدف امون برسیم
استاد در قسمتی از فایل گفتید که مثلا یکی پهلو اش چاقه یا شکمش بزرگه چطوری میشه این توجه به قسمت های موضعی را قدم به قدم یا با هدف های کوچک به سمت لاغرتر شدن پیش برد؟
ی سوال دیگه هم دارم با اجازه اتون
چون تو این دوره فقط برای لاغر شدن نیست که شرکت کردیم بلکه برای پیشرفت در زندگی هم درس میگیریم
استاد اگر خواسته ایی برای خرید مثلا یک ویلا داشته باشم چطور این هدف را تقسیم کنم این ذهن منو درگیر کرده
تو یکی از فایل ها گفته بودید که خواسته اتون را کوچک کنید تا از حلقه باور ذهن رد بشه با ابن کار یادتون باشه من به خواسته خودم رسیدم ولی این مورد که در این فایل گفتید آیا میشه در باره خرید ملک هم استفاده کرد ؟
کاملا ذهن من درگیر این دو مورد شده آیا باید خواسته را کوچک کنم بگم این که چیری نیست من خیلی راحت به هدف ام میرسم و یا به چه شکل در ذهن ام هدف را تجزیه کنم تا به خواسته خودم برسم
در رابطه با یک کیلو کم کردن که چیزی نیست وخیلی راحت من یک کیلو لاغر میشوم وقدم اول را برمیدارم وهدف من ۳۰ قدم بیشتر نیست واین ۳۰ قدم خیلی راحت مثل آب خوردن به سمت لاغر شدن میروم
استاد ی خواهش دیگه داشتم که بیشتر راجع به باورهای مخفی صحبت کنید لطفا این باورهای مخفی برای هر شخصی تفاوت داره این را میدانم ولی ی سرنخ میخواهم که بتوانم پیداشون کنم مثل همین فایلی که زحمتشو کشیدید آن هم در چنین شرایطی که خانواده منتظرتون بودند ولی شما باز هم به فکر ما بودید واین خیلی برای من ودوستان هم گروه ارزشمنده باز هم از شما بسیار سپاسگذارم استاد عزیز
با سلام. وقتی عنوان فایل رو خوندم هم خیلی خوشحال شدم به خاطر فایل جدید و هم تعجب کردم که یعنی چی اشتیاق مانع لاغری میشود؟ 🤔😳
متن رو کامل خوندم و کمی واضح تر شد برام که جریان چیه و وقتی فایل رو گوش کردم متوجه شدم موضوعی هست که خیلی در زندگیم اتفاق میوفته و هیچ وقت فکر نمیکردم همین مانع منه..
مثلا در موضوع لاغری :
صد بار به دوستم گفتم که من باید 20 کیلو وزن کم کنم و دوست دارم که 54 کیلو بشم و اونم همیشه گفته نمیتونی 😬..
به خودم بارها گفتم که 20 کیلو کم کنم فلان میشه و بهمان میشه و در سطح خودآگاه کلی ذوق کردم و به قولی انگیزه و اشتیاق گرفتم، اما متوجه نشدم، اون عقب های ذهنم، اون مسئول تنبل، ترسیده و گفته یااا خدا 😱 20 کیلو؟؟!!
سراغ نداریم از این اصلا که بتونه 😂 و خط زده این خواسته رو… من ادامه دادم و ادامه دادم و هرروز اشتیاق داشتم ولی نتیجه ای نگرفتم و حیران ماندم که خوب نتیجه کو؟؟ کجاست؟؟
یا در مورد تحصیلات، خیلی از استادها شنیدم که باید بی شمار کتاب بخونید، بی نهایت تمرین حل کنید تا به موفقیت برسید و این بار از ترس زیاد بودن انجام ندادم.. همیشه دوتا انتخاب داشتم :1: کاری طاقت فرسا با ساعت طولانی در روز انجام دادن (در موضوعات مختلف) و
2: استراحت کردن
که فکر میکنم بدونید من کدوم رو انتخاب میکردم..
خوب کمی هم به خودم حق میدم که در انبوهی از حرف هایی که شنیدم برای موفقیت همیشه سعی و تلاش و مشقت کشیدن بسیار لازم بوده و منم انتخاب میکردم که شاید بعدا بخوام موفق بشم و به استراحت خودم میرسیدم. 😂😂
این ایده رو خیلی دوست دارم و میخوام اجرا کنم که من کلا میخوام 2 کیلو کم کنم. اولا آرامش میده به من، دوما لازم نیست از استراحتم بزنم چون واقعا 2 کیلو کم کردن چیز خاصی نیست هم برای خودم و هم برای ذهنم…
میخوام انتخاب کنم که امروز من یک مبحث درسی میخوام یاد بگیرم فقط یکی نه کل درس رو..
مثل قطعات پازل.. من روزی یک قطعه سرجاش میذارم و بالاخره این پازل ساحته میشه مهم نیست چه زمانی ولی در نهایت پازل به پایان میرسه و میتونم هدف و پازل جدیدی برای ساختن انتخاب کنم.
در مورد انجام دادن تکالیف منم مثل آقا پسر استاد، حجم تکالیف زیاد هم استرس به من میداد و هم نمیتونستم انجام بدم و کلی غر میزدم تا تموم بشه 😂.
کوچیک کردن و تیکه تیکه کردن هدف یا خواسته، تکنیک فوق العاده عاااالی هستش که از امروز به لیست تمریناتم و سپس عمل بهش در زندگیم اضافه میشه.
خدایا شکرت برای درک، یادگیری و عبور از این مانع. 💎❤️🌹💚
باعرض سلام
اتفاقا دو مورد از این موانع در مسیر من هست که یه جورهایی معمولا روی آن توقف دارم وایست میکنم یک مانع که اهمیت و بزرگی و قدرت نگهدارنده درمن دارد ،من بنا به دلایلی نتوانستم از عکس خانمهای زیبا و متناسب برای الگوی ذهنی خودم استفاده کنم و عکس زنان نامحرم ویا حالا غریبه را در اتاق خواب و محل شخصیمان بزنم ،که همیشه به آن نگاه کنم ،درعوض عکس دخترم که بیست وچهار ساله وخوش اندام هست را پرینت کردم وروی کمدم چسباندم ،ولی از اون روز تا به حال یک نجوایی درونم میگفت این عکس دختر تو هست مگر میشود یک مادر ویک دختر هم سایز هم باشند من مادرم واو دختر من هست واو تمام راه هایی که من رفته ام نرفته و محال هست من بتونم هم سایز دختر خودم بشوم واین کار خنده دار هست که البته خودم میدانم باز مانعهای ریزودرشتی در همین یک دیدگاهم دارم،ومانع دیگه یک شلوار بیرونی قبل از دوره خریده بودم وداعم با دست خودم اندازه ای که باید تنگ شود رو برای خودم مشخص میکنم وقبلا هم یک ساسون داده ام ولی باز نجوایی میگوید مگر میشود اینقدر من این شلوار برایم گشاد شود وبه نظر خودم این کار رو خیلی بزرگ میبینم ودور ودر از میبینم ،واز اتفاق هر وقت این شلوار را می پوشم میبینم روی بازو یا سینه وجاهای دیگه لباسهایم گشادشده و آزاد شدن لباسها رو احساس میکنم ولی توی کمر شلوار هیچ تغییری نمی بینم و بیشتر روی اعصابم هست و خودم این مسعله برایم عجیب مانده و علت آن را هم میدانم که دارم توجه منفی میکنم ولی نمی دانستم سطح توقع و خواسته ام رابرای خودم بالا برده بودم وباید آن را خرد خرد کنم تا نتیجه بهتر بشود.ان شاءالله
سلام استاد عزیز خسته نباشید الان که این فایل گوش دادم وتماشا کردم واقعا مث یک روشنایی در تاریکی بود برام من خودم خیلی این اشتباه کردم در مورد لاغری همیشه میگفتم باید ۱۵کیلو کم کنم وهمیشه این تو فکرم بود وبعضی وقتها میگفتم چطوری میشه واحساس ناامیدی شکست میکردم ذهنم مقاومت میکرد رهاش میکردم حتی برام اتفاق افتاده که گفتم فردا سه تا از فایل استاد گوش بدم اون تمرین هم انجام بدم ولی نصفشم انجام ندادم ولی یه روزم همین جوری میگم الان که بیکارم برم فایل گوش بدم مبینم جز اون فایل تمرین انجام دادم دیدگاه دوستان خوندنم بدون اینکه متوجه وقت بشم یا خسته بشم وتو خیلی از کارها خونه هم همین اتفاق ها برام افتاده که وقتی میگم این یه کار انجام بدم رفتم شروع کردم دیدم چندتا کار انجام دادم که اگه از اولش میگفتم میگفتم ای وای نهه نمیتونم این همه کار کنم بیخیال ….استاد عزیزم بابت نکته طلایی که بهمون گفتید خیلی ممنونم ازتون واقعا با این نکات ارزشمند دارید مسیر ما رو برای رسیدن به هدف اسان تر میکنید من میخوام از این نکته واسه رسیدن به دوتا از هدفهام استفاده نتیجه که گرفتم میام همین جا اعلام میکنم برای دوستان عزیزم بازم ازتون ممنونم استاد بابت فایل بینظیرتون
سلام و صبح بخیر راستش واقعا نکته خیلی خوبی را گفتید من خودم ۳۰ کیلو اضافه وزن دارم سلیزم کم شده این مدت که تو دوره هستم و خداروشکر اضافه به وزنم نشده و کاهش هم نداشتم و تغییر روحی بسیار دادشتم وواقعا شکر خدا که دیدگاهم به زندگی تغییر کرده و خودم را عامل چاقی ام می دونم و خیلی رو باورهام دارم کار می کنم و این ۳۰ کیلو را به ۱ کیلو در ماه تقسیم کردم که خیلی راحت و اسونه واون عدد را کلا از ذهنم پاک کردم
سلام دوستان عزیز
از قدیم گفتن سنگ بزرگ علامت نزدنه
وما باید بتونیم اونها رو در ذهن مون کوچک کنیم تا انجام دادنش راحتر باشه
چند روز پیش ب همراه دوستم ب پیاده روی رفتیم وقرار بود فقط نیم ساعتی پیاده روی کنیم اما زمانیکه برگشتیم ومن اصلا احساس خستگی نمیکزدم تازه خیلی هم سرحال بودم دوشی گرفتم وبرای خودم ی چای ریختم وقتی ب پزیرایی امدم نگاه کردم چقدر زمان زود گذشته ومادوساعت1 پیاده روی کردیم ودوستم برام پیغام داد ک ما حدودا ده کلیومتر پیاده روی کردیم بدون اینکه برامون خسته کننده باشه در صورتیکه اگر قبلش ب این فکر میکردیم حتما برای نرفتن بهانههایی پیدا میکردیم
ومن برای ذهنم توضیح دادم ک هدف من تناسب بهتر داشتنه واون میتونه یک کیلو باشه ومنو خیلی خوشحال کنه چون هدف من توانستنه توانستن
این مسئله خیلی مهمه ووقتی شروع بشه تشویق ش میکنم واون بیشتر منو ب وزن ایده الم میرسونه وخوشحالی ب من اشتیاق وانرژی بیشتری برای رسیدن ب هدف را میده
براتون ارزوی موفقیت دارم
استاد سپاسگذارم
سلام آقای عطار روشن ممنونم فوق العاده بود و خیلی استفاده کردم
موفق ترین باشید
👌👌