0

زندگی با طعم خدا (جلسه اول)

زندگی با طعم خدا
اندازه متن

مهمترین موضوع در تغییر شرایط زندگی نوع نگرش یا باور افراد است. هر نگرش یا باوری نسبت به هر جنبه از زندگی داشته باشید همان شرایط را تجربه خواهید کرد.

نگرش شما درباره هر موضوع تعیین کننده میزان تلاش، انگیزه و اشتیاق شما برای کسب نتیجه عالی خواهد بود.

تاثیر نگرش در کسب نتیجه

برای اینکه از این دوره آموزشی نتیجه عالی کسب کنید باید نگرش شما درباره گفته ها و تمریناتی که انجام می دهید مثبت و امیدبخش باشد.

امیدبخش از این نظر که اطمینان داشته باشید با شنیدن آگاهی های این دوره و انجام تمرینات آن قطعا نتایج عالی کسب خواهید کرد.

افرادی که از آموزش های مختلف استفاده می کنند به طور کلی به دو گروه تقسیم می شوند:

گروه اول: افرادی که اطمینان صد در صد به تاثیرگذاری محتوای آموزشی ندارند و با این نگرش که حالا استفاده می کنم و اگه نتیجه داد با اطمینان بیشتر مراحل را دنبال می کنم.

گروه دوم: افرادی هستند که قبل از کسب هر نتیجه ای اطمینان صد در صد دارند که با استفاده از این آگاهی ها نتایج عالی کسب می کنند.

تفاوت این دو گروه در نوع انتظار آنهاست که باعث تغییر در نتیجه آنها می شود.

انتظاری که بر مبنای نتیجه شکل بگیرد به راحتی با تغییر نتیجه از بین خواهد رفت اما انتظاری که قبل از کسب هر نتیجه ای فقط بر مبنای اطمینان به مسیری که قدم در آن می گذاریم ایجاد شود هرگز وابسته به نتیجه نخواهد بود و به راحتی فرد از مسیر خود منحرف نخواهد شد.

بنابراین برای کسب نتیجه عالی و فراتر از انتظار مهم است که قبل از کسب هر نتیجه ای میزان اطمینان و باور خود نسبت به کسب نتیجه عالی را در ذهن خود افزایش دهید.

مراقبت از بذرهای تغییر کردن

آگاهی که از طریق تماشای ویدیوهای آموزشی وارد ذهن شما می شود مانند بذرهایی است که در دل خاک کاشته می شود. به مرور با ادامه دادن بذرهای تازه کاشته شده جوانه زده و سر از خاک بیرون می آورند.

در تمام مراحل کاشتن بذرها و رشد و نمو نهال تازه روئیده شده مسئولیت مراقبت و نگهداری از آنها به عهده شما می باشد.

اگر می خواهید نتیجه عالی از کشت و کار تازه ای که در بستر ذهن خود آغاز کرده اید کسب کنید نباید درباره آنچه در جلسات آموزشی مطرح می شود با دیگران صحبت کنید.

از آنجا که شنیدن آگاهی ها به سرعت باعث ایجاد احساس خوب و روشن شدن ضمیر ناخوداگاه ما می شود خیلی علاقه داریم تا دیگران را به شنیدن و استفاده از این محتوا دعوت کنیم. یا هرگاه مشاهده کنیم افرادی در شرایط احساسی نامناسب هستند تمایل داریم از طریق صحبت درباره آنچه شنیده ایم به دیگران کمک کنیم تا احساس بهتری داشته باشند.

این کار به منزله نابود کردن بذرها و جوانه های تازه روئیده در بستر ذهن خودتان است.

هر انسانی با توجه به آنچه در طی زندگی روزمره مورد توجه قرار می دهد دچار سطی از احساس می شود که می تواند از احساس افسردگی شدید تا شادی و سرزندگی متغییر باشد.

از آنجا که برای ایجاد احساس نیاز است مدت ها بر ورودی ها و افکار مشابه تمرکز کنیم بنابراین صحبت هایی که با افراد به منظور بهبود شرایط احساسی آنها انجام می دهید هیچ تاثیری بر تغییر شرایط احساسی آنها نخواهد داشت.

از آنجا که شرایط احساسی که شما درباره آن صحبت می کنید با آنچه خود فرد تجربه می کند بسیار متفاوت است بیشتر از آنکه موجب آرامش و ایجاد احساس خوب در او شود باعث ایجاد احساس عصبانیت می شود و فرد برای مقابله با افکاری که درباره انها صحبت می کنید با شما مخالفت می کند و سعی میکند به شما اثبات کند که اشتباه می کنید.

بنابراین به جای اینکه به فکر دیگران باشید از خودتان مراقبت کند تا نهال های تازه روییده در بستر ذهن شما به رشد خود ادامه داده و از نتایج عالی کشت و کار خود بهره مند شوید.

ساده بودن تغییر کردن

یکی از مهمترین موانع تغییر زندگی افراد این است که عموم مردم عقیده دارند تغییر کردن بسیار سخت و غیرممکن است.

البته این نگرش بیشتر از هر موضوعی درباره بهبود شرایط زندگی از نظر مالی صدق می کند.

اگر از من، شما یا هر فرد دیگری سوال کنند فردی که به بیماری سختی مبتلا شده است آیا ممکن است شفا پیدا کند احتمالا پاسخ همه ما مثبت خواهد بود چون در ذهن ما این نگرش وجود دارد که اگر خدا بخواهد معجزه رخ می دهد و ممکن است فردی که در شرایط سخت بیماری است شفا پیدا کند.

اما اگر از همه ما سوال شود که فردی که در شرایط مالی سخت زندگی می کنند ممکن است بتواند ثروتمند شود احتمالا اکثر ما پاسخ منفی خواهیم داد چون برای تغییر شرایط مالی تقریبا هیچ احتمالی برای خود یا دیگران قائل نیستیم حتی در این مورد برای خدا هم امتیازی قائل نیستیم که شاید معجزه رخ بدهد و فرد ثروتمند شود.

بنابراین برای بهبود شرایط زندگی خود خیلی مهم است که ابتدا باور کنید تغییر کردن بسیار ساده و امکانپذیر است.

برای باورپذیر کردن این نگرش در ذهن خود باید مثال های زیاد از طبیعت پیرامون خود پیدا کنید که جهان هستی به سادگی در وسعت بسیار زیاد شرایط محیطی ما را تغییر می دهد.

تصور کنید با بارش باران چه ابعادی از تغییر در طبیعت اطراف ما رخ می دهد؟

با ورزش چند دقیقه باد شدید چه حجمی از مواد در طبیعت جابجا می شود؟

با چند دقیقه تابش نور خورشید چه تغییری در دمای هوای یا گرمای اجسام ایجاد میشود؟

بی نهایت مثال مشابه باید پیدا کنید که همه نمایانگر ایجاد تغییر گسترده به واسطه عملی ساده است.

البته منظور از عمل ساده این نیست که هیچ اتفاقی رخ نداده یا وزش باد یا بارش باران بی اهمیت است بلکه به این معنی است که جهان به طریقی ساده و بدون نیاز به کمک انسان ها تغییرات گسترده ای در جهان پیرامون ما ایجاد می کند.

ما در دوره زندگی با طعم خدا می خواهیم از این ویژگی خاص جهان هستی استفاده کنیم و زندگی خودمون رو به شکل عالی دگرگون کنیم.

بنابراین پذیرش ساده بودن تغییر کردن گام مهمی در بهبود شرایط زندگی در جنبه های مختلف است.

انتخاب مسیر صحیح تغییر کردن

یکی دیگر از موضوعات مهم برای تغییر کردن انتخاب مسیر صحیح است. شاید راه و روش های مختلفی برای ایجاد تغییر در شرایط زندگی وجود داشته باشد که هر کدام طریق انجام متفاوت دارد. اما روشی که در دوره زندگی با طعم خدا در پیش خواهیم گرفت با تمام روش های تغییر مرسوم در دنیای پیرامون شما تفاوت دارد.

در این دوره آمورشی قصد تغییر زندگی بر مبنای اصول و قوانین زیربنایی خلقت جهان هستی است. قوانینی که توسط خداوند وضع شده است و تحت تاثیر هیچ تصمیم یا اقدام انسانی در دنیای مادی قرار نمی گیرد.

استفاده از مسیر الهی تغییر زندگی هیچ تاثیری از افزایش یا کاهش نرخ دلار نمی پذیرد و همواره به بهترین شکل ممکن عمل میکند.

مسیر الهی تغییر بی نهایت گسترده است و جا برای همه انسان ها دارد. بنابراین در این مسیر اصلا نیاز نیست نگران مکان یا سهمیه خود باشید. به هر اندازه بخواهید برای شما از قبل مهیا شده است و اگر آنچه را شما بخواهید همه انسان های جهان بخواهند باز هم بدون اینکه خداوند دچار کمبود یا نقصان شود خواسته همه انسان ها را برآورده می کند.

بنابراین به تنها چیزی که در مسیر الهی تغییر زندگی نیاز دارید، آرامش داشتن است. آرامش داشته باشید و با خیال آسوده و اطمینان قلبی در این مسیر قدم بردارید و به آنچه گفته می شود گوش جان بسپارید و با عشق عمل کنید و نتیجه عالی بگیرید.

تجربه هنرجوی زندگی با طعم خدا

زندگی با طعم خدا دعوتی از سوی خداوند برای افرادی است که رؤیای تغییر کردن دارند. آنان که در هر شرایطی که هستند امید دارند شرایط بهتری را تجربه کنند.

آنان که با تمام قهر و آشتی هایی که با خداوند داشته اند اما همیشه امید دارند خداوند درهای رحمت را به روی آنها گشوده و آنان را به زندگی در دنیای دیگری که سرشار از نعمت های الهی است دعوت کند.

باید باور کنیم که این تمرینات زندگی ما رو تغییر میده، اصل باور کردنشه، و قبل از اینکه به باور تبدیل بشه باید خیلی کارهای  دیگه انجام داده باشیم، اگر می خواییم یه‌ کاریو  انجام بدیم باید قبلش یه عالمه کار دیگه رو انجام داده باشیم.

یعنی چی؟ یعنی اگر بخواییم به جایگاه فهم و درک بالاتر برسیم قبلش باید از پله های اول شروع کرده باشیم، آزمون و خطا کرده باشیم، یه عالمه چالشو در خودمون حل کرده باشیم تا به درجات بالاتری برسیم. 

مثلا اگر سطح درکم از دوره های لاغری با ذهن بیشتر شده بخاطر اون شروعیه که ۲ سال پیش استارت زدم و در این ۲ سال بالا و پایین ها شدم و در اون فراز و نشیب ها من ساخته شدم.

اگر گاهی به سختی خوردم و راه به جایی نداشتم، کلافه شدم و از تمام عوامل بیرونی دست کشیدم‌ به این دلیل بود که به درون خودم ورود کنم که در درون من همه پاسخها وجود دارد.

اگر به چالشی برخورد کردیم، اگر حالمون بد شد، اگر ناامید شدیم، اگر برامون سئوالاتی پیش اومد، همگی اونها مارو قدرتمندتر کرد، قدرت و شجاعت درون ما رو بیدار کرد، درس صبر به ما داد، درس باورها رو برامون ملموس تر کرد، به ما ماهیگیری یاد داد که حالا می تونیم با قدرت روی پای خودمون و آگاهی هامون بایستیم و از خودمون و باورهای جدیدمون دفاع کنیم. 

پیمودن تمام اون راه ها برای ساختن و شکل دادن باورهای جدید ما بوده، اگر ما هنوز هم از دریچه پنجره دیدگاه های قبلیمون به جهان و اتفاقاتش نگاه میکردیم  که الان می باید در همون جایگاه و شرایط قبلی بودیم اگر تغییر کردیم یعنی نگاهمون تغییر کرده. 

پس این راه و مسیر ذهنیو برای بهبود کیفیت زندگیمون تو همه جنبه هاش استفاده کنیم که فقط و فقط از این طریق میشه به خواسته ها رسید.

اینکه در این مسیر دیگران رو مجبور نکنیم که همراه ما باشن هم‌ بسیار مهمه چونکه اوایل پیوستن به این مسیر، ما دوست داریم‌ اطرافیان یا دوستان ما هم با ما همراه بشن و مدام از آگاهی های جدیدمون می خواییم به اونها هم انتقال بدیم که البته نیت ما خیره ولی در بیشتر مواقع با فیدبک خوبی روبرو نخواهیم شد اونم بدلیل اینه که اون افراد اصلا در مدار شنیدن این مطالب نیستند و اتفاقا مارو آدم های خیال پرداز تصور میکنن.

برای خودم پیش اومد که افرادی رو با خودم به اجبار همراه کردم و هیچ کدوم از اون ها با من نموندن و تازه بمن گفتن تو توهم زدی و سرتو کردی زیر برف و واقعیت جهانو نمیبینی.

هنوز هم که گاهی متنی فایلی برای اطرافیانم میفرستم بی توجه هستن، مثلا من از اوضاع و شرایط ناراحت کننده یکی از نزدیکانم خبر دارم و براش ناراحت شدم و یک متن آگاهی دهنده براش فرستادم.

اولا که بعد از چند روز دید و هیچ عکس العملی نشون نداد اصلا فکر نکنم اون متنو خونده بود، پس زور الکی نزنیم برای آگاه کردن دیگران، اونیکه وقت بیداریش باشه از یه طریقی بیدار میشه.

نتایجی که ما در این مسیر خواهیم گرفت گویای مسیر درست ما خواهند بود، زمانیکه نتایج خوب داشته باشیم افراد به سمت ما خواهند اومد و از راهی که رفتیم خواهند پرسید. 

چیزی که قبلا شنیدیم این بوده که زندگی جبره ،زندگی سخته ،برای داشتن‌ حال و هوای خوب و خوشبختی باید سخت تلاش کنی ،رنج ببری ،پوستت کنده بشه تا بتونی شاید یه ذره روی خوش ببینی 

و حالا داریم یاد میگیریم که پایه و اساس جهان هستی بر ساده گیه بر زیباییه ،خیر و برکته ، حالا ما موندیم و اونهمه اطلاعات اشتباه که باید بتونیم آروم آروم ازشون دل بکنیم و از اون سرزمین به سرزمین جدیدی حجرت کنیم 

سرزمینی که قوانین داره که هر کسی از قانون هاش استفاده کنه میتونه رشد کنه و هر کسی قوانینشو نشناسه مجبوره تا آخر عمر بردگی کنه و زجر بکشه 

و ما حجرت کردیم‌ از سرزمین جهل به سرزمین آگاهی و داریم یاد میگیریم‌ که قربانی کنیم هر آنچه را که قبلا آموختیم ،جالبه برای ما یادگیری یک آموزش جدید سخت نیست ،دل کندن از اون همه یادگیری های قبلی سخته و واقعا اگر میخواییم بصورت ریشه ای تغییر کنیم باید تمام رفتارهای گذشته خودمونو فراموش کنیم 

خدارو شکر که به مسیر درست هدایت شدیم که در مسیر درست با هر سرعتی بریم حتما به مقصد خواهیم رسید، در مسیر صحیح که باشیم به موقع می خریم به موقع می فروشیم‌، یعنی همیشه در بهترین زمان در بهترین و مناسب ترین‌ مکان ها خواهیم بود.  

وظیفه ما در این راه باور کردن و رفع موانعه، چطورش کار خداست.

ما بهتره روی افکار و رفتارهای خودمون کار کنیم خدا وظیفه خودشو بلده.

اگر زیاد به چگونگی اش فکر میکنیم بخاطر عادت های مخرب سال هاییه که ما تصور کردیم وظیفه ما چطور رسیدنه و وظیفه خودمون که خواستن خواسته هامون بود رو یادمون رفت ،یعنی ما حتی جرات گفتن خواسته هامونو نداشتیم چونکه به چگونه رسیدنش فکر میکردیم و چونکه راهی براش پیدا نمی کردیم ناامید می شدیم.

شروع آموزش های من از ۲۰ سال پیش با خوندن یک کتاب شروع شد. چند سالی رها کردم و مجدد سال ۱۳۸۷ در دوره کوتاهی شرکت کردم و مجدد رها کردم.

نزدیک به ۲ ساله که در دوره های استاد هستم، دوره مقدماتی، پاکسازی، پیشرفته، روانشناس لاغری خود باشید،۳ دوره از خلق آرزوها و خدا هرگز دیر نمی کند که هنوز بصورت جدی شروعش نکردم.

و راضی هستم از انتخابم اینکه خواستم تغییر کنم و هدایت شدم به دوره های استاد.

من همچنین ۱ بار دوره ۱۰۰ گامو گذروندم و تقریبا ۹۰ درصد فایلهای رایگان سایتو دیدم و خوندم همچنین در دوره زندگی با اراده خداوند هم مشارکت دارم.

در کل خوشحالم از اینکه صاحب اینهمه آگاهی شدم و مصصم می خوام که همه دانسته هامو به عمل تبدیل کنم نه فقط دانسته باشمشون یا بتونم خوب بنویسم یا برای کسی توضیحش بدم میخوام جزء سلول های وجودم بشن.

دلیل بودن من در دوره های ذهنی که فقط در این سایت نیستم همزمان در چندتا دوره دیگه هم دارم فعالیت میکنم، اینه که میخوام دنیای دیگه ایو تجربه کنم. الان دیگه مطمئن شدم که در درون من چیزی از خودم وجود نداره که متعلق به من باشه.

ذره ذره وجود من مال دیگرانه، من یه جاهایی رفتارهای پدرمو دارم، جاهایی رفتار مادرم، عموهام، مادر بزرگم، پدر بزرگم، معلم ها وووو مخصوصا منیکه از بچگی در خانواده شلوغی بزرگ شدم و پدرم علاقه شدیدی داشت که ۱۰ ماه از سال رو پدر، مادر، برادرها و اقوامشو در منزل ما نگه داره بنابراین خونه همیشه شلوغی داشتیم، پس آموزش پذیری منهم از افراد بیشتریه. 

میخوام خودی از خودم بسازم که شکل هیچ کدوم از اونها نباشه ،وقتی از بیشتر ابعاد وجودم راضی نیستم یعنی من خود حقیقیم نیستم من مجبور شدم به خاطر اطرافیانم لباس های اجتماعی به تن کنم. 

تربیتی که شدم مورد دلخواهم نیست، می خوام با ارزش های جدیدم زندگی کنم، می خوام زیبایی برام تعریف جدید بشه، می خوام باورهای پول سازیمو تغییر بدم، می خوام نظرم در مورد روابط تغییر کنه، می خوام تمام اون افکار پوسیده نسل های قبلیمو که بمن رسیده بکنم از درونم، می خوام پوست اندازی کنم .

می خوام خود قبلیمو بذارم همون جایی که بود و با خودم نیارمش به این دنیای جدیدم، باید نوع نگاهمو به همه چیز، به خدا، به جهان، به آدم ها، به عشق، به پول، به روابط و به خودم مهم ترینش به خودم عوض کنم.

هر رفتاری که تا الان با خودم داشتم‌ کپی شده اطرافیانم بود که اصلا دوسشون ندارم برای همین قیام کردم و در مسیر قربانی کردن تمام اون وابستگی های سابقم هستم، باید بشکنم تمام اون بت هایی که برام ساخته بودن و منهم چشم بسته فقط گفته بودم چشم، چرا ؟ چونکه بمن فهمونده بودن که دختر باید حرف گوش کن باشه باید تو سری خور باشه. 

حالا دیگه نمی خوام اون فریده سابق باشم، میخوام اون لباس رنج و بدبیاری ها رو در بیارم و بیام تو مسیر عشق، نور، لذت، پول، زیبایی و هر آنچه که خودم دلم میخواد.

الان میدونم که حس قربانی بودنی که ۴۵ سال با خودم حمل کردم و ازش توجه دریافت میکردم برام حکم طناب دار و داره که منو همیشه در موقعیت های ضعیف قرار میده و میخوام اولین لباس ضعف  خودمو برای همیشه از تنم در بیارم.

سالهاست دارم تلاش میکنم که خود قبلیمو خاموش کنم، هرچند صدای اون خیلی بلنده ولی من تلاش خودمو می کنم که هر چقدر تمرین کنم بهتر و بهتر خواهم شد.

باید از اون پنجره ای که سالها ازش جهانو نگاه کردم، پولو نگاه کردم، عشقو نگاه کردم، خودمو  نگاه کردم، دیگه نگاه نکنم، اگر نگاه کنم یعنی دارم نقش تغییرو بازی میکنم، هر چند اولش با نقش بازی کردن شروع شد و داره جدی میشه که اگر جدی بشه نتایج گویای جدی شدن منه.

می خوام محکم و قوی و توانمند پای خودم وایسم، حامی خودم بشم، خودمو دوست داشته باشم و به خودم بگم که اگر اطرافیانت نتونستن تورو دوست داشته باشن اونها دوست داشتن بلد نبودند وگرنه تو دوست داشتنی بودی و هستی.

میخوام های زیادی دارم که خدا رو شکر در حال تمرین کردن هستم و میدونم بزودی منه قدیمم کمرنگ میشه و شخصیت جدید مقتدر متفاوتی از من زایش میشه.

یعنی باید زایش بشه، وقتی من دارم متفاوت فکر میکنم، جوری فکر میکنم که ۸ میلیارد انسان دیگه فکر نمیکنن، پس جوابی که از جهان دریافت می کنم جوابیه  که به ۸ میلیارد انسان نمیده.

اگر خودمو متفاوت ببینم متفاوت جواب می گیرم.

اولین قدم اینه که نوع زاویه نگاهم تغییر کنه که خود همین تمرین برای من ۸ سال زمان برده، از همون استارت اولی که ۸ سال پیش در زندگی من خورده شد و من با موضوع ذهن آشنا شدم .

منم دوست دارم آرامشی از جنس دیگه ایو تجربه کنم، عزت نفسم بیشتر بشه، احساس ارزشمندیم بیشتر بشه، اعتماد به نفسم بالاتر بره، سلامت تر باشم، ثروتمندتر باشم، روابط عالی داشته باشم، میخوام هر جای جهان دلم خواست زندگی کنم، سفر کنم و لذت ببرم، حالم خوب باشه، من دوست دارم تمام ذرات اجزاء هستی در خدمت من باشن.

و سپاسگذار خداوند هستم که من خواستم و هدایت شدم به مسیرهای صحیح و ریشه ای.

(نوشته فریده حسنی عزیز در بخش نظرات)

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه دوم دوره آموزشی زندگی با طعم خدا توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • تجربه خود از استفاده محتوای سایت تناسب فکری را بنویسید تا هم برای خودتان تکرار شود و هم در قلب دیگران ایجاد اشتیاق و انگیزه برای تغییر کردن ایجاد کنید.
  • محتوای آموزشی را چند بار تکرار کنید و برای درک بهتر حتما مرتبه اول به صورت تصویری تماشا کنید و برای تکرار می توانید از فایل صوتی استفاده کنید.
  • هدف خود از شرکت در دوره زندگی با طعم خدا را شرح دهید. می خواهید چه شرایطی را تجربه کنید؟!
  • شرایطی که دوست دارید در زندگی خود به واسطه استفاده از محتوای آموزشی تجربه کنید را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.13 from 185 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12168
برچسب ها:
512 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار mv.abtahi
      1399/10/17 18:01
      مدت عضویت: 1631 روز
      امتیاز کاربر: 2887 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,259 کلمه

      به نام خداوند بخشنده مهربان
      سلام
      داشتم فکر می کردم چه زمانی من از دکتر نمی پرسم که این دارو برای چیه و چرا به این میزان باید مصرف کنم؟
      دیدم زمانی که من واقعا به کمک نیاز دارم و چاره ای ندارم و دارم از یه متخصص که سال های سال در مورد اون مورد تحصیل کرده کمک می خوام و اعتماد می کنم و با خودم و اون دکتر سر مسائلی که اصلا تخصص ندارم چونه نمی زنم به حرف اون دکتر گوش میدم
      فقط نه دکتر
      مثلا دیروز که داشتم میرفتم مترو به این فکر می کردم که من از پله برقیای این مترو برای بالا و پایین رفتن استفاده می کنم از خود ترن مترو از باجه ای که به صورت الکترونیکی بلیط رو پرداخت می کنم از همیه اینا دارم استفاده می کنم و دنبال این نیستم که اینا چطور دارن کار می کنند
      اصلا دونستنشون خیلی هم برام مهم نیست و اگرم بفهمم و یا حتی پیگیری کنم الکی وقتمو تلف کردم و چون تو زمینه ی کاری من نیست و بی نهایت وسیله هم وجود داره که من دارم ازشون استفاده می کنم بدون اینکه بدونم چطور دارن کار می کنند
      مثل همین لپ تاپم و بی نهایت وسیله دیگه
      همه ای اینا توسط نیروی الهی به دستان خداوند برای خلقشون سپرده شد

      در مورد دو مسئله باید تمرین انجام می دادیم
      اول اینکه در مورد دوره هایی که با شما داشتیم تجربه بگیم
      و دوم اینکه در مورد خواسته هامون از خداوند بنویسم
      ممنون از این تمرینای خوب و کاربردی که ذهنمو بهتر برای سپاسگزاری فرمول سازی میکنه
      من دوره اول تناسب فکری رو دارم کار می کنم
      یکسال میشه که در این دوره هستم
      بی نهایت راضی هستم
      یعنی فکرشو نمی کردم این مسئله حل شدنی باشه
      اگه یه آدم متناسب برام این دوره رو تدارک میدید به هیچ وجه تهیه نمی کردم ولی زمانی که متوجه شدم مدرس این دوره از وزن بسیاز بالایی به تناسب اندام رسیده و مسئله ی چاقی خودشو حل کرده گفتم این دوره تجربه شداه است و جواب میده و درسته
      چون کسی که رنج چاقی رو کشیده باشه متوجه می شه من تو سرم چی میگذره و چطور باید حلش کنم
      من سایز و وزن کم کردم ولی خودمو وزن نکردم و نمی کنم ولی از لاغر شدنم خیلی خیلی راضیم و خوشحالم و هر موقع دیدم که آماده هستم که عکسمو برای شگفتی سازان ارسال کنم حتما اینکارو می کنم
      من هر روز دارم روی ذهنم برای متناسب شدن کار می کنم و اگه تمرینات این دوره نبود اونم به صورت روزانه و اینقدر منظم و اینقدر مرتب باور کنید من خیلی وقت پیش انگیزه مو از دست میدادم
      پشتیبانی استاد عطار روشن عزیز هم که بینظیره
      من کسی بودم که می گفتم از پرخوری میمیرم از چاقی می میرم و خیلی از این فکر غصه می خوردم
      فکر می کردم چاقی درد بی درمانه ولی یک کسی همت کرد و اول خودشو نجات داد بعد شد راهنمای بقیه و میگم اگه این دوره از یک آدم چاق که به تناسب رسیده شکل نمی گرفت من محال بود تهیه می کردم
      من اونقدر دکتر رژیم کمر باریک رفته بودم که اصلا متوجه نمی شد من چه مشکلی دارم
      و اونقدر آموزش های ذهنی دیده بودم و جلسات مختلف رفته بودم که حاشیه ی چاقی رو برطرف می کرد ولی اصل مسئله حل نشده باقی مونده بود که میدونستم میفهمیدم این دوره جواب منه
      این دوره دیگه راه هایی که میخواستم خودمو دور بزنم و با هر رفتاری یک انسان متناسب باشم رو به روم بست و گفت هیچ راه فرار و میان بر و دور زدن و الکی وجود نداره
      این دوره بهم نشون داد تغییرات در ذهنم سر میز غذا تبدیل به عمل میشه یعنی رفتارم میشه مثل یک انسان متناسب
      البته یک شبه نبود ، یک هفته ای نبود، یک ماهه نبود، حتی یکساله هم نبود و من همچنان با توجه با کاهش وزن و سایزی که داشتم هر روز تلاشمو برای رسیدن به تناسب فکری ادامه می دم
      من می خوام به جایی برسم که رفتار ذهنی و جسمی من در مورد تناسب اندام یک رفتار طبیعی باشه و همونطور که چاقی رو جوری آموزش دیدم که راحت چاق شدم لاغری رو هم بعد از آموزش جوری تمرین کنم که حسابی از لاغر شدنم کیف کنم

      البته این دو خط آخر یه جورایی مربوط به تمرین دوم و درخواست از خدا بود……
      اما درخواست های من از خدا من مثل همه ی دوستای عزیزم دقیقا میدونم چیا میخوام
      این بماند که تا یه سنی اصلا نمی دونستم از خدا چی میخوام ولی چند سالی بود که میدونستم ثروت میخوام ، تناسب اندام می خوام ، استقلال مالی زمانی مکانی میخوام ولی هیچ کاری براشون نمی کردم
      یعنی میخواستم این توقعات مادی من یکدفعه جلوی چشمام ظاهر بشه
      من همیشه به اشتباه دنبال تغیرات ناگهانی در خوشبختی بودم
      مثلا اینکه یدفه پولدار بشم، یدفه لاغر بشم، یه کسی یه وقتی یه وردی در گوشم بخونه چنان متحول بشم که زندگیم در لحظه از این رو به اون رو بشه
      در صورتی که متوجه شدم مثل همین مثال بذر که شما میگید به درخت تنومند تبدیل میشه ، بلاخره زمان برده دیگه
      یه شبه که اینجوری نشده
      همه ی ما آدما خواسته هامون خیلی مثل همه خیلی
      شهرت ، ثروت، آزادی، رفاه، خوش گذرونی ووو
      ولی من چقدر به سمت این خواسته ها می رفتم
      چطور می خواستم این خواسته ها محقق بشن ؟
      چه بستری براشون آماده کرده بودم
      مثلا همین خواسته ی متناسب شدن که رویای سی و چند ساله من بود
      اینقدر من شبای قدر برای این خواسته اشک ریختم، اینقدر دکتر رژیم رفتم، اینقدر نذر کردم، اینقدر ورزش کردم یعنی یه کارایی کردم که اطرافیانم شاخ در میاوردن
      ولی آیا من به این خواسته میرسیدم
      نه من یکم جلو میرفتم دوباره بر می گشتم سر خط چاقی
      چون تو ذهنم هیچ تغییری ایجا نمی شد
      مثلا دعا می کردم لاغر بشم ولی نمی تونستم جلوی پرخوریمو بگیرم خب معلومه رفتارم باعث چاقیم میشد
      ولی چون این خواسته رو داشتم و دنبالش حرکت کردم یعنی فکر می کردم چطور میتونم لاغر بشم و ول کن این قضیه نبودم هدایت شدم به این دوره
      آیا وقتی این دوره رو خریدم لاغر شدم؟
      نه
      تمریناتشو انجام دادم و سعی کردم درک کنم من بذر لاغری رو کاشتم و حالا باید به این بذر مواد مورد نیازشو برسونم تا خوب رشد کنه

      من بارداری رو تجربه کردم
      خیلی جالبه که یک جنین در بدن مادر آرام آرام رشد میکنه و زمان حیات در خارج از بدن مادر میرسه
      این خییییییییییییییللللللللللللی شگفت انگیزه
      حالا میدونم این تمرین یعنی اول من برای ذهنم روشن کنم از این جهان که اینقدر همه چی توش فراوونه من چی میخوام
      این خواسته یه بذره
      من وقتی به خواستن خونه فکر می کنم، به ماشین ها و تجربه هایی که با اون ماشین های مدرن دارم فکر می کنم ، به آزادی و استقلال زمانی و مکانی و مالی فکر می کنم خیلی احساسم عالی میشه
      حالا که در جهت خواسته هام در حرکت هستم میدونم که باید با این احساس کارهایی رو انجام بدم که منو خیلی سریع به این خواسته میرسونه
      مثل متناسب شدن
      من یکسالی هست که دارم با این دوره کار می کنم زجر نکشیدم، درد و نخوری و محرومیت و گرسنگی و ضعف نداشتم
      خیلی راحت در مسیر بودم
      چه دکتر رژیمی می رفتم که اینقدر راحت باشم و آزادانه هول و عجله رو از خودم بردارم و راحت وزن کم کنم و از ریشه بخوام درست بشم؟
      من که پیدا نکردم راستش
      نمیدونم این تمرین رو چطور انجام دادم ولی یادآوری های خیلی خوبی برای ذهنم داشت که مطمئن تر و مصمم تر به تمریناتم ادامه بدم
      خیلی هم ممنونم که فایل های زندگی با طعم خدا رو به صورت روزانه در فایل های تکرار دوره تناسب فکری قرار دادین
      خیلی ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم