0

امسال (۱۴۰۳) بهتر از پارسال

اندازه متن

آغاز سال جدید و نو شدن زندگی بهانه مناسبی برای دعا و آرزو کردن است. دعاها و آرزوهایی که هر ساله انسان های زیادی در شروع سال جدید با خود زمزمه می کنند اما در پایان سال خبری از تحقق آنها نیست.

چرا بسیاری از دعاها و آرزوهای لحظه تحویل سال تا ۳۶۵ روز پس از آن همچنان برآورده نشده است؟!

دعای هر سال من

شنیده بودم دعاهای تحویل سال را خداوند برآورده می کند. هر سال موقع تحویل سال همزمان با پدرم که چند دقیقه قرآن می خواند و سپس دعای تحویل سال را زمزمه می کرد من هم برای خودم دعا می کردم.

اولین دعای من این بود که امسال لاغر شوم. البته که مطمئن بودم بعد از ایام تعطیلات چاق تر خواهم شد ولی این آرزو برای ادامه سال جدید بود. آرزویی که هر سال از خداوند طلب می کردم اما هرگز برآورده نشد.

دومین آرزوی من پول دار شدن بود و بعد از آن، مشهوری شدن بود.

اینها آرزوهای لحظات تحویل سال بود اما به محض شروع شدن دورهمی ها خبری از امید و اشتیاق تحقق خواسته ها نبود و همه حرف ها در مورد مسائل و مشکلات روزمره بود.

سالی که نکوست از بهارش پیداست

سال به سال دریغ به پارسال

تفاوت عملکرد چند ساله من و البته اکثر انسانها در شروع سال جدید یا در لحظات اولیه دید و بازدید های نوروزی با چند دقیقه بعد آن این است که من و احتمالا اکثر انسانها عقیده داشتیم که تغییرات سال جدید باید منجر به تغییر شرایط زندگی ما شود درحالی که با توجه به شرایط شروع سال جدید و روند مسائل مختلف نشانی از بهبود اوضاع و بنابراین بهبود شرایط زندگی دیده نمی شد.

شاید دور از واقعیت نباشد که می گویم همه انسان ها منتظر تغییر شرایط سال جدید هستند تا بلکه زندگی آنها هم مقداری تغییر کند.

سی و چند سال از زندگی ام به این شکل گذشت و هرگز فکر نمی کردم که شرایط زندگی من تنها در صورتی که من تغییر کنم تغییر خواهد کرد.

البته که نمی دانستم من چطور یا چگونه باید تغییر کنم؟ و مهمترین دلیل اینکه نمی دانستم این بود که می دانستم و شنیده بودم که شرایط و اوضاع دنیای پیرامون تاثیر مستقیم بر شرایط زندگی ما دارد.

همیشه پدرم و اطرافیانم و بعدها خودم به دولت و مسئولین و … بد و بیراه می گفتیم که چرا شرایط زندگی مان خوب نیست و سال به سال زندگی سخت تر می شود.

هرگز تصور نمی کردم که برای تغییر شرایط زندگی، من باید تغییر کنم.

به لطف خدا در سال ۱۳۹۳ که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم در ابتدا تصورم این بود که من چند ماه یا نهایتا یکی دو سال سعی می کنم قوانین و نحوه تغییر زندگی را یاد بگیرم و سپس زندگی من گلستان می شود و به این امید حرکت در مسیر یادگیری و تغییر زندگی را شروع کردم.

شاید اگر روز اول به من گفته می شد که برای تغییر کردن باید همیشه در حال بهبود و تغییر کردن باشی هرگز تصمیم به تغییر کردن نمی گرفتم چون در آن زمان عقیده داشتم برای موفق شدن باید مدرک و پول و پارتی و کلی عوامل دیگر داشته باشی که من هیچکدام را نداشتم.

در زمان آشنایی با قانون جذب تصور من این بود که راهی پیدا کرده ام که با یادگیری آن می توانم بر همه عواملی که مانع موفقیت من هستند غلبه کنم و نهایتا با یکی دو سال یادگیری و تمرین کردن به این مهم دست پیدا می کنم.

با این درک سطحی و خیال خوش قدم در مسیر تغییر کردن گذاشتم و امروز در شروع سال ۱۴۰۳ درک و نگرش من درباره موفقیت و تغییر کردن به کلی تغییر کرده است و خدا رو شکر می کنم که در شروع مسیر مرا نسبت به این مسیر آگاه نکرد و مرا در خواب غفلت نگه داشت تا برای رسیدن به خوشبختی در کمترین زمان ممکن سفر خود را آغاز کنم.

و اما ادامه ماجرا ….

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.72 from 60 votes

https://tanasobefekri.net/?p=43007
برچسب ها:
17 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 24422 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 904 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      بله من سال گذشته رو بهترین سال عمرم یاد میکنم چرا همین یه دلیل کافی که من از بیماری که قرار بود تا آخر عمرم با من همراه باشه و ذره ذره منو به بهشتی شدن نزدیک کنه رها شدم یعنی شفا الهی تجربه کردم 

      بماند که چقدر فقط بخاطر همین بیماری من ذهنم خالی شد آرامش ذهنی پیدا کردم از کلی اذیتهاش رها شدم نمیخوام یاد کنم تصمیم گرفته بودم دیگه درباره بیماری تو تمرینام خیزی ننویسم اما نشد باید می‌نوشتم 

      چقدر آرامش الهی رو تجربه کردم چقدر روزم به شب و شبم با آرامش الهی سپری کردم چقدر با آرامش خوابیدم چقدر با آرامش غذا خوردم و از خوردنش لذت بردم چقدر با آرامش حرف زدم چقدر اطرافیانم خیالشون راحت شد و اگر بخوام بنویسم هزاران چقدر دیگه هم هست 

      حالا از خوبیهاش بگم چقدر آگاهی صحیح وارد ذهنم کردم و در ذهنم نشست کرده تا موقع لزوم ازشون استفاده کنم و خداروشکر کنم و لذت ببرم چقدر از افکار منفی رها شدم چقدر حالم در طول روز عالی بوده چقدر سپاسگزار خداوندم بودم برای لحظه به لحظه زندگیم که با خیال راحت زندگی میکنم که با آرامش میرم دبل یو سی چقدر حالم خوبه چقدر احساسم خوبه چقدر شادم چقدر اطرافیانم شاد هستند به من امیدوار شدن اونا مرگ منو پذیرفته بودن بجز دختر کوچکم  

      اینا فقط تغییرات یه موضوع از زندگی منه 

      چقدر صحبت کردنم عالی شده چقدر با تک تک اعضای خانواده‌ام بهتر رفتار میکنم چقدر باعث میشن حال انسانها دیگه خوب بشه چقدر داناتر شدم چقدر مشکلاتم خودم حل میکنم با آموزشهایی که یاد گرفتم چقدر افکارم تغییر کرده چقدر رفتارم تغییر کرده چقدر حال دلم خوب شده چقدر سلامتر شدم و چقدر و جقدر و چقدر های دیگه 

      اینا هر کدومش کم چیزی نیست من قبل از اینکه با این آگاهی‌ها آشنا بشم در به در دنبال آرامش خیال راحت حال دل خوب سلامتی میگشتم و کلی کار هم انحام می‌دادم فقط نهایتا برای یک ساعت حالم خوب بود الان به لطف خدای مهربانم و استاد عزیزو گرامی و عالیقدرم الان بیشتر روز من حالم خوبه حد اقل اینکه ناراحت نیستم 

      حالا گاهی هم یه اتفاقی میافته من حالم بد میشه و اینم به لطف خدای مهربانم و زحمات استاد عزیزم یاد گرفتم چطور حالم خوب کنم به اون فکر یا رفتار دیگران یا حرفی که شنیدم فکر نمی‌کنم سریع میرم یه فایلی که مال دورهام نباشه و یه چیز جدید باشه که تمرکز منو کلا ببره به سمت خودش گوش میدم 

      وقتی فایل دورها رو گوش میدم چون قبلا گوش دادم میدونم الان استاد اینو میگه پس نمیتونم تمرکزم جمع کنم بازم یادم به اون حرف و…میافته و گفتگو ذهنی من شروع میشه  اما وقتی یه فایل جدید گوش میدم کل تمرکزم روی فایل میره همون سه چهار دقیقه اول افکار قبلی یادم میره خدایا شکرت 

      استاد من واقعا به قدرت ذهن ایمان دارم  با قدرت ذهن میشه شفا الهی رو برای همیشه تجربه کرد  با قدرت ذهن میشه مشکلات به شکلات تبدیل کرد با قدرت ذهن میشه  به اطرافیانت کمک کنی اونها رو از اون حال خیلی بد رها کنی و دلشونو شاد کنی خیالشون راحت کنی برگردن به زندگی عادی خودشون باقدرت دهن میشه خداوند خودتو بهتر بشناسی با قدرت ذهن میتونی علم اسما یاد بگیری با قدرت ذهن میتونی پولدار بشی 

      با قدرت ذهن میتونی آرامش الهی تجربه کنی با قدرت ذهن میتونی هر خواستهای که داری بهش برسی با قدرت ذهن معجزه تو زندگیت رخ میده با قدرت ذهن دنیای جدیدی رو برای خودت میسازی و با قدرت ذهن هر کاری که دوست داری میتونی انجام بدی فقط و فقط و فقط باید قدرت ذهن باور کنی بهش ایمان بیاری  خدایا شکرت که به من ذهن دادی و برای ذهن من بالاترین حد قدرت در نظر گرفتی تا من خوشبختی در دنیا و آخرت تجربه و زندگی کنم خدایا شکرت 

      بله استاد اگر به اطرافیانم درباره مثلا قدرت ذهن بگم باور نمیکنن چرا چون درک نکردن چون معنی اونو متوجه نمیشن نمیتونن بپذیرن اما اگر به شکل ساده تر بگم خیلی سریع خیلی راحت می‌پذیرن  

      مثلا من داشتم برای دخترم یواشکی صحبت می‌کردم گفتم مامان جان فکرشو درباره کم رشدی موهات درباره بیماری موهات تغییر بده دختر کوچیک من جلوی موهاش یکم ریخته و دکتر هم بردمش آب پاکی ریخت رو دستش گفت موهات خوبه نمیشه این ارثی چون پدرت هم همین طور دخترم اگر خجالت نمی‌کشید همون جا تو خیابون زار زار گریه میکرد 

      خلاصه داشتم صحبت می‌کردم پدرش شنید گفت این چرت و پرتها  چیه میگی فکرشو عوض کن همه چیز درست میشه قبول نکرد کلی چیز بار من کرد منم هیچی نگفتم چون منکه میدونم چی دارم میگم 

      ولی همین همسرم وقتی داشت رانندگی می‌کرد عجله داشت دیرش شده بود غر می‌زد و…من بهش گفتم که بجای اینکه آنقدر اعصابتون خورد کنی بعدا بگی معده ام درد میکنه و قلبم درد میکنه بگو خدایا این راه باز کن همچین بغلش نشست و لذت برد گفت درست میگه آدم باید مثبت نگر باشه و خدایی سریع ترافیک از بین رفت راه باز شد خیابون خلوت شد ایشون راحت رفتن تا به مقصد برسن 

      من ساعت  ۱۳/۳۰دقیقه غذا خوردم یکم آبگوشت  مهمون بود خوردم 

      من ساعت ۱۶ رفتم دید و باز دید خونه مامانم  یه شکلاتی کاکائویی داشتن خیلی خوشمزه بود منکه عاشق کاکائو هستم اما این شکلات خیلی خوردم شاید ۵ تا شد راضی  نیستم 

      من ساعت ۲۱/۳۰ دقیقه غذا خوردیم گرسنه بودم یه کفگیر برنج با یه تیکه کوچیک مرغ با کمی ترشی 

      من ساعت ۲۱/۵۰ دقیقه چای خوردم 

      من ساعت ۲۲/۱۵ دقیقه ساعت پایان خوردنم رو اعلام می‌کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 24422 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,372 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      بله من سال گذشته رو بهترین سال عمرم یاد میکنم چرا همین یه دلیل کافی که من از بیماری که قرار بود تا آخر عمرم با من همراه باشه و ذره ذره منو به بهشتی شدن نزدیک کنه رها شدم یعنی شفا الهی تجربه کردم 

      بماند که چقدر فقط بخاطر همین بیماری من ذهنم خالی شد آرامش ذهنی پیدا کردم از کلی اذیتهاش رها شدم نمیخوام یاد کنم تصمیم گرفته بودم دیگه درباره بیماری تو تمرینام خیزی ننویسم اما نشد باید می‌نوشتم 

      چقدر آرامش الهی رو تجربه کردم چقدر روزم به شب و شبم با آرامش الهی سپری کردم چقدر با آرامش خوابیدم چقدر با آرامش غذا خوردم و از خوردنش لذت بردم چقدر با آرامش حرف زدم چقدر اطرافیانم خیالشون راحت شد و اگر بخوام بنویسم هزاران چقدر دیگه هم هست 

      حالا از خوبیهاش بگم چقدر آگاهی صحیح وارد ذهنم کردم و در ذهنم نشست کرده تا موقع لزوم ازشون استفاده کنم و خداروشکر کنم و لذت ببرم چقدر از افکار منفی رها شدم چقدر حالم در طول روز عالی بوده چقدر سپاسگزار خداوندم بودم برای لحظه به لحظه زندگیم که با خیال راحت زندگی میکنم که با آرامش میرم دبل یو سی چقدر حالم خوبه چقدر احساسم خوبه چقدر شادم چقدر اطرافیانم شاد هستند به من امیدوار شدن اونا مرگ منو پذیرفته بودن بجز دختر کوچکم  

      اینا فقط تغییرات یه موضوع از زندگی منه 

      چقدر صحبت کردنم عالی شده چقدر با تک تک اعضای خانواده‌ام بهتر رفتار میکنم چقدر باعث میشن حال انسانها دیگه خوب بشه چقدر داناتر شدم چقدر مشکلاتم خودم حل میکنم با آموزشهایی که یاد گرفتم چقدر افکارم تغییر کرده چقدر رفتارم تغییر کرده چقدر حال دلم خوب شده چقدر سلامتر شدم و چقدر و جقدر و چقدر های دیگه 

      اینا هر کدومش کم چیزی نیست من قبل از اینکه با این آگاهی‌ها آشنا بشم در به در دنبال آرامش خیال راحت حال دل خوب سلامتی میگشتم و کلی کار هم انحام می‌دادم فقط نهایتا برای یک ساعت حالم خوب بود الان به لطف خدای مهربانم و استاد عزیزو گرامی و عالیقدرم الان بیشتر روز من حالم خوبه حد اقل اینکه ناراحت نیستم 

      حالا گاهی هم یه اتفاقی میافته من حالم بد میشه و اینم به لطف خدای مهربانم و زحمات استاد عزیزم یاد گرفتم چطور حالم خوب کنم به اون فکر یا رفتار دیگران یا حرفی که شنیدم فکر نمی‌کنم سریع میرم یه فایلی که مال دورهام نباشه و یه چیز جدید باشه که تمرکز منو کلا ببره به سمت خودش گوش میدم 

      وقتی فایل دورها رو گوش میدم چون قبلا گوش دادم میدونم الان استاد اینو میگه پس نمیتونم تمرکزم جمع کنم بازم یادم به اون حرف و…میافته و گفتگو ذهنی من شروع میشه  اما وقتی یه فایل جدید گوش میدم کل تمرکزم روی فایل میره همون سه چهار دقیقه اول افکار قبلی یادم میره خدایا شکرت 

      استاد من واقعا به قدرت ذهن ایمان دارم  با قدرت ذهن میشه شفا الهی رو برای همیشه تجربه کرد  با قدرت ذهن میشه مشکلات به شکلات تبدیل کرد با قدرت ذهن میشه  به اطرافیانت کمک کنی اونها رو از اون حال خیلی بد رها کنی و دلشونو شاد کنی خیالشون راحت کنی برگردن به زندگی عادی خودشون باقدرت دهن میشه خداوند خودتو بهتر بشناسی با قدرت ذهن میتونی علم اسما یاد بگیری با قدرت ذهن میتونی پولدار بشی 

      با قدرت ذهن میتونی آرامش الهی تجربه کنی با قدرت ذهن میتونی هر خواستهای که داری بهش برسی با قدرت ذهن معجزه تو زندگیت رخ میده با قدرت ذهن دنیای جدیدی رو برای خودت میسازی و با قدرت ذهن هر کاری که دوست داری میتونی انجام بدی فقط و فقط و فقط باید قدرت ذهن باور کنی بهش ایمان بیاری  خدایا شکرت که به من ذهن دادی و برای ذهن من بالاترین حد قدرت در نظر گرفتی تا من خوشبختی در دنیا و آخرت تجربه و زندگی کنم خدایا شکرت 

      بله استاد اگر به اطرافیانم درباره مثلا قدرت ذهن بگم باور نمیکنن چرا چون درک نکردن چون معنی اونو متوجه نمیشن نمیتونن بپذیرن اما اگر به شکل ساده تر بگم خیلی سریع خیلی راحت می‌پذیرن  

      مثلا من داشتم برای دخترم یواشکی صحبت می‌کردم گفتم مامان جان فکرشو درباره کم رشدی موهات درباره بیماری موهات تغییر بده دختر کوچیک من جلوی موهاش یکم ریخته و دکتر هم بردمش آب پاکی ریخت رو دستش گفت موهات خوبه نمیشه این ارثی چون پدرت هم همین طور دخترم اگر خجالت نمی‌کشید همون جا تو خیابون زار زار گریه میکرد 

      خلاصه داشتم صحبت می‌کردم پدرش شنید گفت این چرت و پرتها  چیه میگی فکرشو عوض کن همه چیز درست میشه قبول نکرد کلی چیز بار من کرد منم هیچی نگفتم چون منکه میدونم چی دارم میگم 

      ولی همین همسرم وقتی داشت رانندگی می‌کرد عجله داشت دیرش شده بود غر می‌زد و…من بهش گفتم که بجای اینکه آنقدر اعصابتون خورد کنی بعدا بگی معده ام درد میکنه و قلبم درد میکنه بگو خدایا این راه باز کن همچین بدلش نشست و لذت برد گفت درست میگه آدم باید مثبت نگر باشه و خدایی سریع ترافیک از بین رفت راه باز شد خیابون خلوت شد ایشون راحت رفتن تا به مقصد برسه 

      بله استاد من کاملا باور دارم کاملا دارم با چشمان خودم میبینم و حسش میکنم

      من در باره موضوعاتی که یاد میگیرم با همسرم صحبت نمیکنم حالا گاهی یه چیزی میگم که آروم بشه نترسه و نگران نشه یا چیزی بگم مثل مثال بالا که آرامش بدست بیاره بی‌تابی نونه ولی خدا شاهده که هیچ چیزی نمیگم 

      ولی خدا وکیلی دارم میبینم که درسهایی که من دارم آموزش میبینم اون درک میکنه به من میگه تو باید اینجوری باشی اصلا به بیماریت فکر نکن نگو من مریضم بگم من سلامتم تو چشم وامید این بچه ها هستی یا میگه من هر روز که میخوام برم سرکار چرخهای ماشینم میبوسم از خدا سپاسگزاری میکنم  ایشون قرآن برمی‌داره تند تند بوس میکنه میگه خدایا به امید تو میرم سرکار روزی  زن و بچه منو بده هر کسی به شکل خودش از خدای خودش سپاسگزاری میکنه 

      یا اینکه به دخترم چیزی نمیگم فقط گاهی که حالش بد میگم آرومش میکنم اما پن دارم آموزش لاغری با دهن میبینم ایشون داره لاغر و لاغر و لاغرتر میشه همش بهش میگن چقدر لاغر شدی نصف شدی یک سوم شدی

      من دارم تغییرات در اونها هم میبینم اگر بهشون مثلا بگم که بخاطر منکه دارید شما تغییر میکنید حتما مسخره میکنن چهار تا بد و بیراه هم میگن اما این واقعیتی که من دارم احساسش میکنم دارم با چشمان خودم میبینم 

      من اصلا درباره خدا با من است با همسرم صحبتی نکردم فقط در حد یکی دو جمله گفتم اونم خیلی ناراحت بود نمیدونم چی شده بود که من فقط بهش گفتم هر کسی یه خدایی رو در قلب خودش داره که همیشه مراقبش و هواشو داره  اونم یه فیلمی اون روزا میدید اسمش خدا با من است بود یادش افتاد به اون از اون روز تا حالا همش میگه دخترم نگران نباش خدا با ماست 

      خیلی زیاد این جور مسائل در همسرم دیدم که خدا شاهده اگر حتی یک کلمه درباره اون موضوع من باهاش صحبت کرده باشم من چند روز پیش اون درس گرفتم اون چند روز بعد به من پس میده اون درس حالا نه به شکل من در حد دو سه جمله مثلا میگه دیگه اون موضوع  گذشته تو نباید حسرت اونو بخوری اگر تو حسرت بخوری هیچ چیزی تغییر نمیکنه فقط تو اعصابتون خورد کردی خیلی این جور مسائل در زندگیم دیدم 

      خدایی استاد هر دوره ای که در این چند سال استفاده کردم هر کدومش یه جور حالم خوب کرده الانا که به هر دورای هدایت میشم میگم آهان این دیگه همون چیزی که من میخوام این منو به آرزوهام میرسونه میخواستم بگم مقصد نهایی میرسونه گفتم در سایت تناسب فکری مقصد نهایی وجود نداره همیشه باید ادامه بدی تا همیشه و هدر لحظه حالت خوب باشه خدایا شکرت 

      استاد منم هر سال موقع تحویل سال قرآن میخوندم دعا میکردم آرزو میکردم و امسال اومدم همشو نوشتم که ببینم تا ۶ ماه یا تا سال دیگه چه اتفاقاتی برای من رقم میخوره و کدام آرزوهام زودتر برآورده میشه و چند تا آرزوهام برآورده میشه و..

      و سال‌های قبل هم آرزو میکردم اصلا الان یادم نمیاد سال ۱۴۰۲ چه آرزوهایی کردم کدامشان برآورده شده ولی میدونم و مطمئنم که پارسال بهترین سال زندگیم بوده 

      خوب استاد اگر واقعیتشو بخواید فکر میکنم همه ما مثل شما فکر می‌کردیم 

      فکر می‌کردیم که باید دنیا تغییر کنه که شرایط ما هم تغییر کنه منم بتونم مثلا ماشین فلان مدل بخرم یا منم صاحب خونه بشم 

      اصلا اینجوری فکر نمی‌کردیم و اصلا نمیدونستیم که باید من و ما و تغییر کنیم که دنیای من تغییر کنه باید ما تغییر کنیم که دنیای پیرامون ما تغییر کنه 

      امروز همسرم میگفت این یه خواب ندیده بود که ما تونستیم پراید بگیریم مگه میتونم اینو بزرگترش کنم یا بفروشم یه ماشین بهتر بگیرم همه انسانها فکر میکنن که شرایط پیرامونمان باید تغییر کنه که زندگی ما هم تغییر کنه ما شانسی بیاریم بتونیم ماشینی بگیریم خونه ای عوض کنیم و….

      منم این موضوع  کاملا درک میکنم که هر کسی تو دنیای خودش زندگی میکنه من تو دنیای خودم هستم  همسرم تو دنیای خودش دخترم تو دنیای خودش یه وقت میبینی یه موضوعی باعث آزار و اذیت دخترم میشه برای من و همسرم چیز مهمی نیست یا برعکس 

      یه وقت میبینم یه چیزی برای همسرم مهم برای من و دخترم مهم نیست یا بعصی چیزا برای همسرم مهم برای من هم مهم برای دخترم مهم نیست اینو تجربه کردم یه چیزهایی برای دخترم خیلی مهم بوده برای من مهم نبوده میگم آخه این چیه که توانقدر بخاطرش حرص خوردی ارزششو داشت 

      ولی بعضی چیزها هم برای من و دخترم مهم بوده برای همسرم مهم نیست میگه آخ آخ برای این موضوع  آنقدر خودتونو ناراحت کردین  آخه آدم برای موضوع به این بی ارزشی اینجوری حرص میخوره 

      واقعا دارم میبینم هر کسی تو دنیای خودش زندگی میکنه من از صبح تا شب سرم تو دفتر کتاب خودم  همسرم از صبح تا شب دنبال کار کردن پول درآوردن دخترم یا خوابه یا داره فیلم میبینه یا به کسی کمک میکنه راهنماییش میکنه چکار کن چکار نکن شب که میشه چند ساعتی دور هم هستیم دختر بزرگم این وسط در حال رفت آمد اونم تو دنیای خودش زندگی میکنه از طرفی یکمی با دنیای قانون جذب و قانون‌های آشنایی داره از طرفی هم من اگر یه وقتی یه چیزی بگم جبهه میگیره نمیپذیره پس هر کس تو دنیای خودش زندگی میکنه 

      من میخواستم بگم دنیای من بهتره دیدم همسرم تو دنیای خودش داره لذت میبره عشق میکنه دخترم تو دنیای خودش پس اینم نمیشه گفت دنیای من بهتره هر کسی در دنیای خودش داره لذتشو میبره ولی با تمام اوصاف من فکر میکنم دنیای من بهتر زیباتر جالب‌تر دوست داشتنی تر لذت بخش تر ین دنیاست خدایا شکرت که من عصو افتخاری این دنیا هستم و استاد عزیزو گرامی و عالیقدرم ممنون سپاسگزارم و متشکرم که باعث شدید من عضو این دنیا باشم بینهایت سپاسگزارم 

      استاد من موضوع  تغییر کردن درک میکنم و میدونم که من باید تغییر کنم تا دنیای پیرامونم هم تغییر کنه ولی انکار خیلی خوب درک نکرده بودم چون فکر میکردم در سال جدید اتفاقاتی رخ میده که به نفع منه 

      در واقع من با تغییر افکارم با تغییر نگرش با تغییر رفتاری با تغییر احساسی وکه بر اثر انجام دادن هر کاری در من ایجاد میشه فرکانسی ارسال میکنم و خداوند هم بر مبنای احساس ارسال شده من همزمانی و شرایطی ایجاد میکنه که من در سال جدید اتفاقات خوب یا بد تجربه و زندگی میکنم  پس این من هستم که با تغییر کردنم دنیای پیرامونم  تغییر میکنه 

      استاد آرزو من در سال ۱۴۰۳ یکی رسیدن به سلامتی و تناسب اندام ایدهالم و دومی پولدار شدنم سومی سلامتی کل جسمم که شامل سلامتی گوشهام و چشمانم میشه  

      دوست دارم مقدار پولی که در رویاهام دارم بدستم برسه تا برم دو سه تا از خواسته‌ام برآورده کنم 

      فعلا اینارو میخوام بدستش آوردم تجربه کردم خدا به من هدیه داد آرزوهای بعدی ایجاد میکنم 

      من هیچ فکر و ایدهای ندارم برای بهبود شرایط مالی و به خدا هم گفتم خدایا من به معجزات الهی ایمان دارم من مطمئنم که خداوند در زمان مقرر منو با آرزوم همزمان میکنه تا اونو تجربه کنم به چطور و چگونه برآورده شدنم کاری ندارم 

      من منتظرم که خدا کمکم کنه تا من بتونم آرزوهام زندگی کنم خودش گفته دعای دعا کننده رو اجابت میکنم مطمئنم که اجابت شده مطمئنم که بدستم میرسه چون هر چیزی که من فکر میکنم در انبار خداوند موجود است 

      پس استاد من قطعا پیشرفت میکنم چون همیشه با حال خوب در مسیرم حرکت میکنم گاهی هم حالم بد میشه ولی سعی میکنم خیلی زود حالم خوب کنم 

       من اینو تجربه کردم مثلا داشتم با همسرم بحث می‌کردیم یا دعوامون میشد ی چیزی میگفت اینو بگو اونو بگو اون خانم فریبکار بود که دوست داشت دعوا گسترش پیدا کنه اما خداوند که دوست داره دعوا زودتر تموم بشه به تو میگه ولش کن آره میدونم تصیر اونه اما تو ببخشه ولش کن ادامه نده و  وقتی خیلی عصبانی باشی این صدا رو نمیشنوی در بالای اون شلوغی گم میشه  

      خیلی این اتفاق برام رخ داده یه جایی یه حسی میگفت بسته دیگه ولش کن اعصابتون خورد نکن و این الهامات الهی بود که من اون زمان انجامش می‌دادم بدون اینکه بدونم اون همون الهام خداوند 

      .

      استاد منم دیدم که فیل‌ها رو در هر چی دیدم انیمیشن مستند همیشه درحال حرکت کردن بودن اینم دیدم که فیل‌ها زیر بارون هم در حال حرکت بودند 

      استاد منطق انسان همون فکرهای خودمونه همون شنیدها مونه من دارم یاد میگیرم با نگاه خداوند به خودم و زندگیم اطرافیانم نگاه کنم من میخوام مثل سایر موجودات دیکه از منطق خودم زیاد استفاده نکنم از نگاه خداوند به دنیا نگاه کنم میخوام به شکل ساده هدایت بشم الهامات دریافت کنم عمل کنم یه زندگی با کمک خدا ند رو تجربه و زندگی کنم خیلی لذت بخش خیلی آرامش بر انگیز خیلی حالت همیشه خوبه خیلی همیشه شادی فارغ از اینکه تو دنیای مادی چه اتفاقاتی میگذره اصلا برات مهم نیست 

      استاد من تغییر کردن خیلی دوست دارم عاشق تغییر کردن هستم  چون وقتی یه چیزی یاد میگیرم برام خیلی لدت بخش از خدا میخوام به من کمک کنه تا هر آنچه که آموزش میبینم در ذهن من دخیره بشه نشست کنه در موقع لزوم بیادم بیاد و من اونو انجام میدم و عشق میکنم لذت میبرم نمیدونید استاد من چقدر حالم خوب میشه وقتی آگاهی‌ها یادم میاد به موقع ازشون استفاده میکنم خودم آرام میکنم اطرافیانم باعث میشم خیالشون راحت بشه خیلی حال خوبی نمیدونم چطور توصیفش کنم  

      منم قبلنا اینجوری بودم آگاهی نداشتم موانع بوجود میاد منم کم میوردم خواستم رها میکردم ولی الانا دیگه کم نمیارم من از موانع بزرگتر هستم موانع به راحتی حل میکنم 

      مثلا من دیروز ۳ روز سال نو بود من نتونسته بودم برم خونه مامانم اینا هی مهمون میومد نمیشد و قرار بود برای من مهمون بیاد حالا خودشونم نمیدونستن کی میخوان بیان 

      من گفتم امشب میرم شاید برای شام برگشتم رفتم موندم غذا خوردیم بعدا اومدیم  امروز م قرار نبود بیان یهویی گفتن ساعت ۱۱و نیم که می‌آییم کلی موانع بود قند نداشتم میوه کم بود کاهو کم بود اما من بزرگتر از اون موانع هستم اونا رو حل کردم کاهو خورد کردم و خیار کوجشو ریز خورد کردم بهش اصافه کردم دو تا ظرف سالاد درست کردم  سیب یکم درشت بود یکم ریز برای مهمون درشت گذاشتم برای خودمون ریز این مسئله هم حل شد یک کیلو قند گرفتم این مسئله هم حل شد موانع هستند فقط مت باید به خدا ایمان داشته باشیم و بگیم خداوند خالق منه و همواره مراقب و پشتیبان منه پن به معجزات الهی ایمان دارم من به زمانبندی خداوند ایمان دارم مطمئنم راه حلی جلوی پای من میذاره که من به راحتی به سادگی از اون مشکل عبور کنم پس خداروشکر 

      هدف من بهبود افکارم در تمام جنبه های زندگیم هدف بعدی من رسیدن به تناسب اندام ایدهالم  هدف بعدی من بهبود شرایط مالیم  و برای اونها هر روز تلاش میکنم تا بدستشون بیارم من هر روز قدم اون روزم برمیدارم برای سلامتی و تناسب اندام ایده الم  شاید یه روز فایل گوش ندم تمرین ننویسم اما میرم فایلهایی که گوش دادم نکات مهم اونو پیدا میکنم در دفترم مینویسم بعدا میخونم 

      برای بهبود افکارم هر متنی میخونم هر کاری انجام میدم هر تمرینی مینویسم میگم خدایا این کارو انجام میدم برای بهبود افکارم  و برای بهبود شرایط مالیم سعی میکنم از منطق خودم استفاده نکنم نگم پول ندارم این گرون من نمیتونم بخرم میگم الان نیاز ندارم یا میگم از پول پس اندازم تهیه اش میکنم 

      وقتی افکار خوبم به حدش برسه احساسم درگیر میشه احساسم درگیر بشه به حد خودش برسه رفتارم تغییر میکنه بعد رفتار به حد مناسب برسه نتیجه وارد زندگی من میشه نتیجه ای فراتر از انتطارم خدایا شکرت 

      استاد من دارم یاد میگیرم که مانع ها خیلی هم چیزهای خوبی هستند چون اگر اونها نباشن من بزرگتر نمیشم اگر مانعها نباشن من از خونه امن خودم خارج نمیشم مانعها اگر نباشن من اونها رو حل نمیکنم وارد بعد جدیدی از زندگیم نمیشم همیشه در حال درجا زدن هستم پس مانعها رو خداوند برای ما آفریده تا ما با توکل به خدا اونها رو حل کنیم بزرگ بشیم مرحله بعدی زندگیمونو تجربه کنیم اونها برای نابود کردن ما بوجود نیومدن اونها اومدن تا ما بزرگ بشیم اون مانع از سر راه برداریم لذت ببریم که عه خداروشکر اینم حل شد خدارو شکر من بر این مانع هم پیروز شدم اونو رد کردم ازش عبور کردم پس مانعها رو چیز بدی ندونیم ازشون بعنوان مسئله‌ای که برای رشد منه استفاده کنید اینجوری مانع باشه شما ناراحت نمیشی عصبی نمیشی ای بابا بازم یه مشکل دیگه خدایا بذار عرق تنم از مشکل قبلی خشک بشه بعد مانع بعدی میدادی 

      استاد من مقاومت آهن ندیدم اما تا دلتون بخواد مقاومت چوب دیدم هر ساله که میریم باغ وقتی میخوام چوب بشکنم تا آتیش روشن کنم خیلی مقاومت میکنه نصف نمیشه تا جایی که پن ار آره استفاده میکنم تا به قطعات کوچکتر تقسیم کنم 

      اتفاقا استاد یه شبکه داریم که این مستندها رو نشون میده که چقدر انسان با تجربه و کارآمد انتخاب میکنن چقدر هزینه میشه چقدر زحمت کشیده میشه چقدر داخل آب سرد میرن  چقدر هزینه میکنن یه ماشین بسیار غول پیکر با تمام امکاناتش به اونجا در طبعیت میبرن تا بتونن طلا یا سنگ‌های قیمتی استخراج کنن 

      استاد من دیگه خیلی وقتکه فضای مجازی نمیرم از محتوا اونها استفاده نمیکنم اما نیازی نیست که برم تو اینستا و…اطرافیانم آنقدر مسائل دارن که به فضای مجازی نمیرسه من اگر بخوام توجه کنم باید روزی یکبار بمیرم و اینو تجربه کردم به محض اینکه چند روزی نتونم از آگاهی‌ها استفاده کنم سریع فضای ذهنی ام با خیلی چیزا پر میشه که دیگه حس و رمقی برام نمیمونه حوصله ای ندارم که بیام فایل گوش بدم و‌..

      بله استاد یک باغدار هر ساله به باغش بایر رسیدگی کنه تا محصول خوبی برداشت کنه  همیشه باید موقع بهار که علفهای هرز رشد نمیکنن علف چینی کنه همیشه باید سالی دوبار در فصل بهر سم پاشی کنه همیشه باید موقع بهار زمین شخم بزنه کود بریزه تا در نهایت ف ماه خرداد اوایل تیر محصول عالی برداشت کنه تا کیلاسها و آلبالو کرم دار نشن تا زرد آلو ریز نباشه تا سیب بتونه مراحل رشد خودش به بهترین روند انجام بده و این کارها هر ساله باید باید بابد تکرار بشه وگرنه خبر از گیلاس تک دانه درشت نیست گیلاس میشه ریز 

      سیب ها روی درخت خراب میشن گلاس و آلبالو کرمو میشه 

      استاد الان سه سال و چند ماهه که دارم همیشه این کارو انجام میدم به دهنم محتوا خوب میدم اما از طرفی هم محتوا بد هم دریافت کردم 

      ولی متعهد میشم من فرزانه ابوالحسنی متعهد میشوم در تاریخ ۴ فروردین سال ۱۴۰۳ تصمیم گرفتم و میخوام هر روز یک محتوا خوب به ذهنم بدم و میخوام بازده زمانی یکسال یا ۶ ماه ببینم چه تغییراتی داشتم و همیشه تا آخر عمرم در خدمت شما استاد عزیزم و دوستان گرامیم در سایت تناسب فکری هستم و خواهم بود الهی آمین خدایا به امید تو 

      من سه چهار سال دارم ادامه میدم ولی میخوام از الان تا آخر سال آگاهانه این کارو انجام بدم تا ببینم نتایج فراتر از انتظارم 

      من گفتم‌سال گدشته بهترین سال زندگیمون بود افکارم خیلی تغییر کرده بهتر شده رفتارم صحبت کردنم عالی شده نگرش نسبت به خداوند تغییر کرده من کلی آگاهی جدید در این سال تجربه کردم کلی اتفاقات خوب برام رخ داده دارم نگرش خودم با نگرش خدا جابجا میکنم کلی اتفاقات خوب رخ داده شفا پیدا کردم سلامت شدم رابطم با اطرافیانم بهتر شده کلی جسمم تغییر کرده من کلی رابطم با جسمم بهتر شده 

      من مطمئنم که در سال جدید نتایج فراتر از انتطارم دریافت میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 24422 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 139 کلمه

      سلام به دوست خوبم خانم منیژه 

      دوست خوبم امیدوارم تونسته باشم دستان خداوند بشم برای یاری رساندن به شما دوست عزیزم براتون از اعماق وجودم آرزو دارم هر چه زودتر شفا الهی رو تجربه کنید بیایید تجربه شفا گرفتنونو ب ای ما تناسب فکریها توضیح بدید ما هم پشت سر هم پیام تبریک و شاد باش برای شما ارسال کنیم چون در سایت هستیم همدیگر نمی‌بینیم نمیتونم براتون کاری کنم وگرنه براتون یه کادو کوچیک تهیه میکردم که یادگاری از من داشته باشید هر وقت اون کادو دیدید یادتون به شفا الهی میافته از اعماق وجودتون سپاسگزار میشد الهی آمین 

      منتظر خبرها برای تجربه شفا الهی هستم در پناه خدا  مطمئنم که حتما موفق میشد دوست خوبم آرزو دارم همه دوستان تناسب فکری من همیشه در بهترین حالت سلامتی باشن الهی آمین بهترین روزها رو درپیش رو داشته باشید الهی آمین 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 24422 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 735 کلمه

      سلام منیژه خلنم دوست عزیزو گرامی خودم 

      دعا میکنم الهی همیشه سلامت باشید  

      و اینکه چطور شفا الهی رو تجربه کردم 

      من چند بار تجربه کردم اولین بار که تجربه کردم  یادم نمیاد کار خاصی انجام داده باشم چون اوایل بود فقط تمرکز دادم به اگاهیهایی که کسب کردم و شروع دوره خدا هرگز دیر نمی‌کند بعد از ۷ ماه خودبه خود شفا الهی تجربه کردم 

      بعدا یه بیماری گرفتم که دکتر جوابم کرد  بذار ید توضیح درباره بیماری ندم راه حل فقط بگم 

      اول اینکه باید به خدا ایمان داشته باشیم و به اینکه یکی از خصوصیت‌های خدا ند شفا دهنده است ایمان داشته باشیم باید بدونیم که خداوند منبع شفا نعمتی بنام بیماری نداره 

      هیچ وقت به بیماری که الهی همیشه سلامت باشید فکر نکنید نمیشه بیمار باشی و به بیماری فکر نکنی اما میشه درد خدای نکرده داری من میگفتم این درد فقط یک توهم که خانم فریبکار برای من ایجاد کرده تا منوناراحت کنه از خدای خودم دور کنه 

      خانم فریبکار بخش منفی وجود ماست که ما براش اسم گذاشتیم یا همون شیطان 

      پس به بیماری فکر نکنیم  باید همیشه به شفا فکر کنیم درسهایی که گرفتیم اجرا کنیم البته من این کارو انجام می‌دادم 

      من خداوند منبع سلامتی و شفا میدونستم میگفتم بعد فایل خیمه خود را جابجا کنید هم خیلی گوش میدادم آرامم می‌کرد میگفتم خدایا خودت گفتی مگر بیماری تو چقدر پیشرفت کرده که در پن نمیبینی من تو رو شفا بکم من قادر مطلق هستم من بر هر کاری توانا هستم 

      میگفتم خدایا من اگر با بیماری بمیرم در اون دنیا از تو شکایت دارم چون خودت گفتی به من ایمان داشته باش من تو رو شفا میدم حالا من بهشتی شدم با بیماری  هر چی بلد بودم میگفتم 

      مثلا الان دارم دوره زندگی با کمک خداوند پاس میکنم میگم خدایا من به معجزات الهی ایمان دارم میدونم مطمئنم که تو معجزه‌ای رو وارد زندگی من میکنی که زندگیم دگرگون بشه 

      پن اون زمان یاد گرفته بودم ذهن من اصل از بدل تشخیص نمیده یعنی دروغ از راست تشخیص نمیده من درد شدیدی داشتم اما هر روز به خودم میگفتم خدایا شکرت امروز دردم یکم کمتر شده هر زود میگفتم بخدا بعد از یه مدت میدیدم هی دردم کمتر و کمتر میشه 

      من نمیدونم در چه موردی میخواید شفا بگیرید فایل خیمه ها رو جا به جا کنید گوش کنید خیلی بهتون کمک میکنه چطور و چی بگید 

      من اون زمان آموزش دیدم که درباره بیماری با هیچ کس حرفی نزن چون کلمات قدرت دارم و خداوند نمیدونه که شما داری درباره بیماری با کسی صحبت میکنی اون فکر میکنه شما این شرایط دوست داری و خدا هم کارش زیاد کردن پس درباره بیماریتون با کسی حرف نزنید گفتگو ذهنی هم نداشته باشید 

      من به هیچ کس نگفته بودم چی شد فقط اونم بعدا که شفا گرفته بودم مدتها ازش می‌گذشت به دخترم گفتم که ناشکری نکنه 

      من همیشه دارو استفاده میکردم میگفتم تو خدایی به اون قرصی که میخواستم بخورم میگفتم تو خدایی به این شکل تبدیل شدی که من به سلامتی تندرستی شفا برسم پس میخوام برای تو بدنم به سلامتی تندرستی شفا تبدیل بشی وقتی قرص میخوردم تو ذهنم میگفتم ستایش پرستش تو را سزاست که خدای سلامتی و شفا الهی من هستی 

      هر دارویی مصرف میکردم تمرینات میگفتم من ی

      باید یه محلولی درست میکردم توش می‌نشستم وقتی کل محمدی گل پنیر پونه رو دم میکردم میخریدم تو آب میگفتم شما ها خدا هستی میخوام برای تو بدنم هر چه بدی بیماری پوستی عفونت و…هست بشوری از بدنم خارج کنی 

      آنتی بیوتیک میخوردم میگفتم تو خدایی تو چدک خشک کن قوی هستی میخوام بری تو بدنم هر چی عفونت هست خشک کنی ریشه کن کنی 

      بعد فایل بمب انرژی هم گوش میکردم دوره خدا هرگز دیر نمی‌کند هم داشتم میگذرونم هر چی یاد میگرفتم ربطش می‌دادم به شفا الهی و بعد از یه مدت واقعا بیماری من ریشه کن شده بود با اینکه دکتر گفت تا آخر عمرت این بیماری باهات میمونه تازه به پن گفت برو خوش بگذرون منظورش این بود که زمان زیادی زنده نیستی دیگه 

      اما من باور نکردم گفتم اون بر اساس درسی که خونده علمی که آموزش دیده داره به من میگه ولی علم من قوی تره چون خداوند اونها رو به من میگه من عقیده دارم حرفهایی که از زبان استادم می‌شنوم همه اونها از طرف خدا اومدن تا من به اونها عمل کنم زندگیم بسازم شفا الهی تجربه کنم 

      امیدوارم که تونسته باشم به شما کمک کرده باشم الهی که زودتر شفا الهی رو تجربه کنید  اصلا نگران بیماری نباشید نترسید 

      الهی همیشه همه سلامت باشن  الهی آمین 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم