اگر چاق هستید به این دلیل نیست که چاقی شما ارثی است یا سوخت و ساز بدن شما پایین است بلکه شما به این دلیل چاق هستید که فرمول های ذهنی چاق کننده را در خود ایجاد کرده اید و سال هاست از آنها در زندگی روزمره استفاده می کنید.
ما به دلیل ایجاد فرمول های چاق کننده در ذهنمان چاق شده ایم اما هر بار خواستیم لاغر شویم به سراغ تغییر رفتارهای چاق کننده خود رفته ایم.
به ما گفتند چاق هستیم چون از هر غذایی استفاده می کنیم به همین دلیل برای ما برنامه های غذایی نوشتند که اگر می خواهید لاغر شوید باید طبق این برنامه غذایی غذا بخورید.
به ما گفتند چاق هستیم چون فعالیت بدنی پایینی داریم و اگر می خواهیم لاغر شویم باید روزانه به این مقدار پیاده روی یا ورزش کنیم تا لاغر شویم.
هر دلیلی برای چاقی ما عنوان شده است بر اساس واکنش جسمی بوده است و هیچ توجهی به فرمول های ذهنی نشده است.
در سال هایی که چاق بودم هربار که تصمیم می گرفتم با رژیم گرفتن لاغر شوم بهانه چاق شدن را استفاده از فلان ماده غذایی می دانستم و سعی می کردم از آن ماده غذایی کمتر مصرف کنم یا در بهترین حالت هرگز مصرف نکنم.
به عنوان مثال متوجه شده بودم علت چاقی من خوردن برنج است. بنابراین سعی می کردم کمتر برنج بخورم یا اگر هم می خورم به تعداد فقط چند قاشق برنج بخورم و به جای خوردن غذا از سالاد و سبزیجات برای سیر کردن خودم استفاده می کردم.
این تلاش من با تمرکز بر واکنش جسمی (خوردن) بود و به همین دلیل نتیجه ای در لاغر شدن دائمی من نداشت.
درست است که در آن مدتی که برنج نمی خوردم مقداری لاغر می شدم و دلیل آن را نخوردن برنج می دانستم اما از آنجایی که تا ابد نمی توانستم برنج نخورم و بالاخره خوردن برنج را شروع می کردم با دو سه مرتبه برنج خوردن دوباره چاق می شدم.
در این مثال خوردن برنج واکنش رفتاری من بود که نقشی در چاقی و لاغر شدن من نداشت.
نگاه و تصوری که من درباره مصرف برنج داشتم فرمول اصلی بود که باعث چاق و لاغر شدن من می شد.
من تصور می کردم برنج باعث چاقی می شود به همین دلیل اگر برنج نمی خوردم مقداری لاغر می شدم و اگر برنج می خوردم دوباره چاق می شدم.
فرمول های مشابه در باره سایر مواد غذایی در ذهن من وجود داشت.
درمورد نان، تخم مرغ، سس مایونز، پیتزا، کلوچه، شکلات و بسیاری از مواد غذایی فرمول هایی در ذهنم ایجاد کرده بودم که سبب شده بود به مرور به شرایطی برسم که عقیده داشتم آب هم می خورم چاق می شوم.
هرچه فرمول های بیشتری درباره تاثیر مواد غذایی بر جسم در ذهن من ایجاد می شد ترس من از خوردن مواد غذایی بیشتر می شد و انتظار چاق تر شدن را داشتم.
در این شرایط اگر می خواستم لاغر شوم باید از آن مواد غذایی که آنها را باعث و بانی چاقی خودم می دانستم مصرف نکنم و به مرور لیست مواد غذایی چاق کننده به حدی زیاد شد که دیگر ماده غذایی باقی نمانده بود که درباره آن تصور چاق کنندگی نداشته باشم.
کار به جای رسید که دیگر نمی دانستم اگر بخواهم چاق نشوم از چه ماده غذایی باید بخورم چون تقریبا همه مواد غذایی را چاق کننده می دانستم.
درک تفاوت بین فرمول های ذهنی چاق کننده و رفتارها و واکنش های چاق کننده به ما کمک می کند تا با آگاهی بیشتری در مسیر لاغری با ذهن قدم برداریم.
در دوران کودکی و زمانی که از خوردن برنج می ترسیدم و آن را چاق کننده می دانستم سریال تلویزیونی در حال پخش بود که آداب و رسوم مردم ژاپن را نشان می داد.
غذای اصلی ژاپنی ها در صبح و ظهر و شب برنج بود.
از تماشای هر روز برنج خوردن آنها و اینکه همگی متناسب بودند تعجب می کردم و با خودم فکر می کردم اگر من هر روز برنج بخورم خدا می دونه چقدر چاق خواهم شد.
در مثالی دیگر بعضی از آشنایان ما بودند که علاقه زیادی به برنج داشتند و به گفته خودشان هر روز برنج می خوردند و بارها از زبان آنها شنیده بودم که تا برنج نخورم سیر نمی شم و حتی برخی از آنها برنج را با نان می خورند.
از دیدن رفتار آنها شگفت زده بودم که چرا آنها چاق نمی شوند ولی من اگر هفته ای به جای یک وعده برنج خوردن دو وعده برنج بخورم حتما مقداری چاق تر می شوم.
آن روزها دلیل این تفاوت در رفتار خودم با دیگران را استعداد چاقی می دانستم که آنها این استعداد را ندارند اما من سرشار از استعداد چاقی هستم.
اما امروز به وضوح می دانم که دلیل تاثیر برنج در چاق تر شدن من و تاثیر نداشتن برنج خوردن در چاقی آن افراد به دلیل تفاوت در فرمول های ذهنی من و آنها بوده است.
در ذهن من برنج عامل چاقی تعریف شده بود اما در ذهن آنها برنج غذایی خوشمزه و مقوی برای سیر شدن تعریف شده بود.
یادم می یاد حتی مادرم درباره نوع برنجی که آنها مصرف می کردند سوال کرده بود پون تصور می کرد شاید برنج هایی که ما مصرف می کنیم چاق کننده باشند اما مثلا برنج های شمالی چاق کننده نباشند.
تفکر درباره برنج از مادرم به من ارث رسیده بود و همین الان هم دیدگاه مادرم درباره برنج چاق کننده است اما من مدت هاست تقربا هر روز برای وعده ناهار برنج می خورم و به هیچ وجه فرمول های ذهنی قبلی درباره برنج را در ذهنم ندارم.
دقت کنید در جمله بالا گفتم: “تفکر درباره برنج از مادرم به من ارث رسیده بود”
اگر شما تصور می کنید که چاقی ارثی است به این دلیل نیست که از طریق ژنتیک چاقی به شما منتقل شده باشد بلکه به این دلیل است که عقاید خانواده شما درباره چاقی به ذهن شما منتقل می شود.
خانواده و اطرافیان ما دیدگاه های خود درباره موضوعات مختلف را به ذهن ما منتقل می کنند.
زندگی ما در جنبه های مختلف شبیه خانواده مان است اما توجهی به موضوعات دیگر نداریم به همین دلیل تصور نمی کنیم که میزان موفقیت در شرایط مالی را از خاواده خود به ارث برده باشیم اما یقین داریم که چاقی از خانواده به ما ارث رسیده است.
البته همین عقیده ارثی بودن چاقی نیز از طریق خانواده به ما منتقل شده است.
اگر می خواهید به شکل ساده و آسان لاغر شوید باید مهارت شناسایی فرمول های چاق کننده را کسب کنید.
مهارتی که در دوره ورود به سرزمین لاغرها و سایر دوره های لاغری با ذهن به شکل تخصصی آن را یاد می گیریم.
جهت افزایش مهارت خود در شناسایی فرمول های ذهنی باید به عامل ایجاد کننده هر وضعیتی در خود توجه کنید.
بعنوان مثال هر فرد چاقی از پرخوری کردن خود ناراحت است و هر بار که پرخوری می کند احساس عذاب وجدان دارد و خودش را سرزنش می کند و احساس بد چاق تر شدن در او شکل می گیرد.
شاید همه افراد چاق بارها تصمیم قاطع گرفته اند که پرخوری نکنند اما موفق به انجام ندادن پرخوری نشده اند.
حتی برنامه های رژیمی و لاغری با تاکید بر چگونه خوردن سعی در مهار پرخوری افراد چاق دارد.
اینکه به ما گفته می شد که باید آرام غذا بخوریم و هر لقمه را 20 تا 30 بار بجویم به این دلیل بود که آنها تند غذا خوردن را عامل پرخوری کردن و پرخوری کردن را عامل چاق شدن می دانستند.
از این رو سعی می کردند با دادن برنامه های غذایی و چگونه خوردن غذا پرخوری کردن افراد چاق را مهار کنند.
از آنجایی که پرخوری کردن یک واکنش جسمی است و تحت تاثیر فرمان های مغزی صورت می گیرد به هیچ وجه نمی توان با کنترل کردن میزان خوردن یا چگونگی خوردن افراد فرمول های مغزی آنها را تغییر داد.
به همین دلیل هر فردی که سعی کرده است از طریق آرام جویدن غذا بر رفتار پرخوری یا تند تند غذا خوردن خود غلبه کند نتیجه ای کسب نکرده است چون پرخوری نتیجه فرمول هایی است که در ذهن ما ایجاد شده است.
پس با تغییر فرمول های ذهنی می تواند واکنش های جسمی را تغییر داد نه با فشار آوردن به جسم.
لاغر شدن مهمترین آرزوی من بود. یادم میاد از سنین راهنمایی تلاش می کردم که لاغر بشم ولی همواره از تلاشی که انجام می دادم نتیجه ای نمی گرفتم و هر وقت هم با تلاش زیاد مقداری از وزنم کم می شد طولی نمی کشید که دوباره به وزن قبلی بر می گشنم.
از زمانی که به لطف خدا در مسیر لاغری با ذهن فرای گرفتم، نتیجه بسیار عالی در لاغر شدن کسب کردم و این روش به قدری عالی و آسان بود که تصمیم گرفتم به افرادی که نیاز به لاغر شدن دارند آموزش بدهم که از این طریق به رویای لاغری دست پیدا کنند.
فرمول های ذهنی خود در واکنش های رفتاری نسبت به غذاها را شناسایی کردم و به مرور فرمول های ذهنی متفاوتی برای لاغر شدن را در ذهن خودم ایجاد کردم و به مرور رفتار غذایی من تغییر کرد و جسم من مطابق با رفتار غذایی من شکل جدیدی به خود گرفت.
در دوره لاغری با ذهن همین فرمول ها را جهت لاغر شدن به علاقمندان آموزش میدهم و به لطف خدا نتایج عالی برای بسیاری از شرکت کننده ها شکل گرفته است.
جسم ما همیشه به رفتارهای ما واکنش های متفاوتی میدهد، در بیماری ها واکنش بدن ما به شکل کسل شدن و بی حالی است، واکنش بدن ما در زمان تشنگی، گرسنگی، نیاز به استراحت یا موارد دیگر متفاوت است.
چنانچه به واکنش جسم خود در برابر پرخوری های خود توجه کنید به راحتی می توانید رفتارهای اشتباه خود را شناسایی و سپس با ایجاد فرمول های صحیح رفتار صحیحی از خودتان بروز دهید.
واکنش جسمی فرد چاق نسبت به سیر شدن، با واکنش جسمی افراد متناسب بسیار متفاوت است و توجه به این تفاوت می تواند به ما کمک کند که رفتار مناسبی داشته باشیم.
شناسایی واکنش های جسمی ما نسبت به رفتار غذایی ما می تواند تاثیر فوق العاده ای در توانمند شدن ما در لاغر شدن داشته باشد.
پیشنهاد می کنم فایل آموزشی فرمول های ذهنی چاق کننده را که برای شما دوستان عزیز آماده کرده ام را با دقت گوش داده و به توصیه های گفته شده عمل کنید.
برای لاغری با ذهن آنچه مهم است تغییر فرمول ها و افکاری است که درباره چاقی در ذهن خود داریم، و این کار نیاز به اشتیاق و استمرار در تغییر کردن دارد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 3.66 از 101 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام وقت بخیر
موضوع امروز مدیریت بر روی مواد غذایی هست.درحال حاضر این مواد غذایی هستند که ما را مدیریت میکنند و ما را وسوسه برای خوردن می کنند و امروز می خواهیم یاد بگیریم چگونه کنترل خوردن خودمان را داشته باشیم.
وقتی تفاوت بین خوردن افراد چاق و لاغر وجود دارد پس این تفاوت مربوط به فرمول های ذهنی آنها هست و در نهایت این فرمول ها رفتار را بوجود می آورد.ما انسان هستیم پس باید بتوانیم کارهای خود را کنترل کنیم و اگر در این راه ناتوان هستیم مشکلی هست وان هم فرمول ها هستند باید فرمول های اشتباه را شناسایی کرده و آن را درست کنیم تا موفق شویم .
فرمول اشتباه ذهن من سریع خوردن بود که نه از طعم غذا لذت می برم و نه زمان سیری خودم را می فهمیدم همیشه به من میگفتند خودت زود غذا بخور تابتونی به بچهها غذا بدی واین فرمول اشتباه چندین سال با من هست که به لطف خدا در مسیر لاغری با ذهن دارم تلاش میکنم درستش کنم.
من پرخوری عصبی هم داشتم که دارم تلاش میکنم برطرف شود.
واقعا فرد چاق پیغام سیری را دریافت نمیکند و به سنگینی وخفگی که میرسد دست از خوردن بر میدارد خودم هم همینطور بودم که به لطف خدا چند روز پیش تا الان دارم تلاش میکنم پیغام سیری بدنم را دریافت کنم و وقتی سنگین میشدم کلی به خودم بد میگفتم و امروز که این فایل را گوش کردم خیلی ذوق کردم که مسیر را درست ادامه میدهم و کلی امیدوار شدم از امروز پر قدرت تر پیش میرم سعی می کنم سلف سرویس و بسته بندی مواد غذایی و گولم نزند از همه مهمتر مانند یک انسان غذا بخورم خدابا به امید تو برای همه هم مسیری ها و استاد گرامی آرزوی موفقیت و سربلندی دارم.انشاالله همه متناسب با رفتار غذایی درست بشیم
به نام خدا سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم فرمولهای ذهنی چاق کننده اگر چاق هستیم به این دلیل نیست که چاقی ارثی است یا سوخت ساز بدن پایین است بلکه ما به این دلیل چاق هستیم که فرمولهای ذهنی چاق کننده رادر خود ایجاد کردهایم وسالهاست از آنها در زندگی روز مره خود استفاده میکنیم ما به دلیل فرمولهای چاق کننده در ذهنمان چاق شدهایم هر بار خواستیم لاغر شویم به سراغ رفتارهای چاق کننده خود رفته ایم به ما گفته اند چاق هستی چون از هر غذا استفاده میکنیم به همین دلیل برنامه غذای برای ما نوشته اند واگر میخواهید لاغر شوید با طبق این برنامه غذا بخوریم وبه ما گفته اند چاق هستی چون فعالیت بدنی پایینی داری واگر میخواهید لاغر شوید باید ورزش پیاده روی کنید تا لاغر شوید دلیل برای چاقی ما عنوان شده است براساس واکنش جسمی بوده است.هیچ توجهی به فرمولهای ذهنی نشده است در سالهای که چاق بوده ایم هر تصمیم. میگرفتیم که لاغر شویم رژیم گرفتن ورزش کردن مصرف دارو ومصرف نان برنج سعی میکردیم کمتر بخوریم واوناها علت چاق خود میدانستم این تلاش من باتمرکز بر واکنش جسمی و نخوردن بود وبه همین دلیل نتیجه ای کسب نمیکردیم درست هست و آن مدت از نان برنج کمتر میخوردیم یا نمیخوریم مقداری لاغر میشدیم ودلیل آن را کمتر خوردن نان برنج میدانستیم. این تا ابد نمیتوانیم نان برنج نخوریم بلاخره خوردن نان برنج شروع میکردیم باسه مرتبه نان برنج خوردن چاق میشدیم چون خوردن نان برنج واکنش رفتاری من بود که نقشی در چاقی ولاغر شدن من نداشت نگاه تصور ی که درباره نان برنج داشتم فرمول اصلی بود که باعث چاقی لاغری من میشد من تصور میکردم که نان برنج باعث چاقی من میشود به همین دلیل اگر از آن ها نخوردم مقداری لاغر میشدم واگر مصرف میکردم چاق میشدم فرمولهای مشابه در سایر مواد غذایی در ذهن من وجود داشت در مورد نان برنج تخم مرغ سس مایرنز پیتزا سرخ کردنی کلوچه شگلات کیک بسیاری از مواد غذایی فرمولهای در ذهنم ایجاد کرده بود که سبب شد بو د به مرور که به شرایط عقیده داشتم هر چیز بخورم چاق میشوم هر فرمولهای بیشتر درباره تاثیر مواد غذایی بر جسم من ایجاد شد ترس از خوردن مواد غذایی بیشتر شد وانتظار چاق تر شدن داشتم درک تفاوت بین فرمولهای ذهنی چاق کننده ورفتار هاو واکنش های چاق کننده به ما کمک میکند تا به آگاهی بیشتر در مسیر لاغری باذهن قدم برداریم ان روزها دلیل این تفاوت در رفتار خودم ودیگران اما امروز میدانم که دلیل تاثیر غذا در چاق تر شدن من تاثیر نداشت غذا خوردن در چاقی آن افراد به دلیل تفاوت در فرمولهای ذهنی من وانها بوده است درذهن من غذا وشیرینی عامل چاقی تعریف شده بود در ذهن افراد متناسب غذاها خوشمزه ومقوی هستند وبه اندازه خوردن وسیرشدن تفکر درباره غذا از دیگران به هم به ارث رسیده بود به این دلیل نسبت که به شما منتقل شده باشد بلکه به این دلیل است که عقاید خانواده شما درباره چاقی به ذهن شما منتقل شده است اگر بخواهیم به شکل ساده واسان لاغر شویم باید مهارت فرمولهای چاق کننده رو کسب کنیم وباید فرمولهای ذهنی خود را اصلاح کنیم موانع ذهنی رو برداریم واگر پرخوری کردیم باید خودمان رو سرزنش کنیم تا این رفتار نادرست رو انجام ندهیم وپر خوری یک واکنش جسمی هست وبا تغییر فرمولهای ذهنی میتوانید واکنش جسمی رو تغییر داد ونه با فشار آوردن فرمولهای ذهنی خود واکنش های رفتار ی نسبت به غذاها و شناسایی کنیم وبه مرور فرمولهای ذهنی متفاوتی برای لاغر شدن در ذهن خود ایجاد میکنیم وبه مرور رفتارهای غذایی ما تغییر میکند وجسم ما مطابق با رفتار غذایی شکل جدید به خود میگیرد و جسم ما همیشه بر رفتار های واکنشهای متفاوتی میدهد بیماری بدن ما به شکل بی حالی است واکنش ما در زمان تشنه شدن گرسنگی ونیاز به استراحت موارد دیگر متفاوت است به واکنش پر خوری توجه کنید وبه راحتی میتوانید رفتار اشتباه خودرا شناسایی کنید پس باایجاد فرمول صحیح رفتار صحیحی از خودتان بروز میدهید واکنش جسمی فرد چاق نسبت به سیر شدن واکنش افراد متناسب بسیار متفاوت است وتوجه به این تفاوت میتواند به ما کمک کنه تا رفتار مناسبی داشته باشیم شناسایی واکنش هایی جسمی ما نسبت به مواد غذایی ما میتواند در توانمندی شدن مادر لاغرشدن داشته باشد وبرای لاغری باید فرمولهای جدید جایگزین کنیم وباید درمسیر لاغری باذهن باشیم وبرای انجام آن نیاز به اشتیاق واستمرار داشتن داریم.
بزرگی هست در عالم خدا نام که دل با یاد او می گیرد آرام
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر
یه جایی صحبت هایی یه آقایی بود که درس هایی
معنوی میدادن و در مورد خوردن هم صحبت میکردن
و میگفتم که خوردن یک امر مقدسه و ما هیچ وقت
در طول روز اینقدر شاید نزدیک هم نشنیم ولی این
امر خوردن باعث میشه در روز دوبار یا سه بار در کنار
عزیزانمان بنشینیم و به بدنمون که جایگاه روح الهی
هست انرژی برسونیم و از همدیگه انرژی بگیریم
خوب این خیلی برای یکی مث من زمان ببره که
از این پروسه لذت ببرم ،و به اندازه بخورم چون
از زمانی که یادمه مادرم همیشه میگفت زود بخورید
تا جمع کنم ،استرس بهمون میداد مامانم فرد عجولی
هست و دوست داره همه کارا زود تموم بشن ،کسی
که از بچگی اینطور باهاش رفتار کردن تا این رفتار درش
عادت بشه زمان میبره ،ومن کم نمیارم اینقدر روی خودم
کار کردم که ادم صبوری بشم ،زود واکنش نشون ندم
به هر چیزی خاله ام میگه وقتی صبر پخش میکردن
چند بار رفتی تو صف 😊عزیزانم بیایم و کم نیاریم
توی مسیر انشالله همه توی این مسیر به نتیجه
برسیم ،باتشکر از استاد عزیزم یه درخواستی داشتم
تو مسیر صد گام ،گام هایی که به عنوان نکات طلایی
نامگذاری کردید در پایین مطالب که برای بقیه
گام ها هست در اون گام هایی نکات طلایی کلید
که به صفحه ی قبل و بعد میریم نداره چون این
گزینه خیلی کار رو راحت کرده اگه امکانش هست
در این صفحه ها هم اعمال کنید این کلید ها رو
ممنون از همه زحماتتون .
به نام خدای مهربانم
باسلام خدمت استاد گرامی ودوستان همراهم
فرمولهای ذهنی چاقی
من فرمول های چاقی مثل ژنتیک و ازدواج و زایمان وچربیهای سفت و معده سرد و عصبانیت در من باعث تند خوردن پرخوری میشه وغذاها چاق کننده هستن همه اینها رو در ذهنم کاشتم وبا هر بار توجه بهشون اونهارو قوی تر کردم واین باورهای اشتباه در من رفتار وعادتهای نازیبا رو ایجاد کردن ومن قدرتو به غذاها دادم وخودم رو ناتوان در مقابلشان دیدم و همین افکار سمی در من عادت بیشتر از نیازم بدنم رو ایجاد کرد ودر مقابل غذاها با توجه به خاطرات گذشتم با اونها بر خورد میکردم نه به خاطر نیاز بدنم
واقعا من باید مصرف کردن غذاها رو مدیریت کنم چون قدرت رو به بعضی غذاها دادم واونها من رو مدیریت می کنن بیشتر از بدنم مصرف کنم و گاهی زود جمع کردن سفر در من باعث میشه تند تند غذا بخورم و اون دلیل دیگه پرخوری من هستش وباعث زیاد رویی من میشه دلیل سوم این که گاهی به خاطر این که اصراف نشه من کمی بیشتر از نیازم مصرف می کنم
چرا این جوری هستش؟ به خاطر خاطرات من درباره مزه های بعضی غذاها زیاد رویی میکنم و حالا باید یاد بگیرم چطور در مواجه شدن با غذاها مورد علاقه م بهتر برخورد کنم من ضعیف نیستم وبی اراده نیستم
فقط باید لاغری با ذهن رو یاد بگیرم تا لاغریم بشم
من توانایی لاغر شدن در این روش رودارم چون هم من اراده دارم وهم راهم درست هستش ومن در مسیر درست الهی هدایت شدم و همین لحظه در حال درک آگاهی ها هستم وخداوند بامن هستش ومن رو به سمت لاغری هدایت کرده وبا درک این آگاهی ها روح وجسم به تعادل رسیده وبا خواسته من همسو میشه ودرجسم من لاغری خلق میکنه
گاهی زیاد روی میکنم ومعدم اذیت میشم بدنم واکنش میده که دوسه قاشق بیشتر از نیازم خوردم نشون میده اشتباه رفتار کردم واین رفتار من به خاطر خاطرات گذشتم نسبت به اون غذا در من باعث زیاد رویی شده باید سعی کنم خاطراتم رو کمرنگ کنم ولذت سبکی و لاغری رو بیشتر کنم و دلیل دیگه این که نگرش اشتباه حیف، دو سه قاشق دور بریزم و دلیل دیگه این که ممکن دوباره به این خوشمزه ای نشه اینها دلایل پر خوری من هستن
باید بدونه فکر غذا بخورم ودست از تجربیات گذشتم بردارم و باید برای لذت و تفریح کردن برای اینکه گناه نکنیم و به خاطر این که دوباره ممکن نباشه پر خوری نکنم
من باید از خودم رفتار انسانی در برابر غذاها داشته باشم
چرا وقتی غذا قورمه سبزی هست زیاد رویی میکنم ویا وقتی غذایی طعم فوق العاده داره زیاد روی میکنم باید در شان یک انسان رفتار کنم
من نباید اجازه بدم غذاهامن رو کنترل کنند
و باید به احساسم بعد از خوردنم توجه داشته باشم و رفتارهای نا جالبم رو باید برطرف کنم پرخوری رو چرا در برابر بعضی غذاهارو کنترل کنم رفتار غیر انسانی انجام ندم دلیل این رفتار ناجالب میتونه این باشه که میخوام از اون غذا لذت ببرم چون در زندگیم دنبال لذت بردن هستم واشتباها آمدم از خوردن غذای خاصی حالم رو خوب کنم
استاد دلیل پر خوری من در مورد بعضی غذاها رو فهمیدم به خاطر خاطراتم از اون طعم غذاها هستش و
به خاطر احساس کمبود اون غذا ها در ذهنم هستش
به دلیل دست پخت بعضی ها که تجربه کردم باعث زیاد رویی در من میشه
واکنون باید به خودم بگم قورمه سبزی در ذهنم قدرتی نداره که باعث بشه زیاد رویی کنم و باید بگم فراوانی مواد غذایی بسیار در زندگیم هستش که احتیاج به رفتار غیر انسانی درمن نمیشه
ودست پخت اون شخص همیشه وهر زمانی بخوام میتونم دوباره امتحان کنم پس در من باعث رفتار پر خوری نمیشه ومهمانی رفتن در من باعث پرخوری نمیشه
پس غذاهای خوشمزه به وفور وجود داره و احتیاج به زیاد رویی نیست و هرگاه پر خوری کردم باید به خودم بگم مگه تو انسان نیستی چرا رفتار غیر انسانی از خودت نشون دادی
با سپاس فراوان از استاد گرامی
به امید ایزد مننان
به نام خداوند تعادل و کمک کننده و همیشه عاشق پیشرفت ما،
و ممنونم از استاد محترم ارجمندو وگرامی
استاد اهرم رنج و لذت رو همیشه تو ذهنم داشتم اما بلد نبودم انگار زمانم نبود ازش استفاده کنم نمیفهمیدم اصلا چکارشکنم مینوشتم ولی حسی اونموقع نداشتم به حملات و افکارم
اما الان با توضیحات شما انگار چراغ در سرم روشن شد فهمم رفت بالا درک کردم
چرا چطور چگونه سیئوالات عالی و علت و منطق عالی و جایگزین های خودمان و استفاده از اهرم رنج و لذت الان کاربردی تر شد برام
خدا خیرتون بده استاد ممنونم و از خداوندم هم ممنونم 🙏🙏🙏
ارزش فایلها فوق العاده هستن
باعرض سلام خدمت استاد عزیز من با دیدن این فایل واقعا چاقی خودم در زیاد خوردن میبینم چون من دارای دو فرزند هستم و همیشه اضافی بچه هایم را میخوردم چون همیشه در ذهن من بود که این ها اصراف است نباید دور ریز شود و من خودم را سطل اشغال بچه هایم کرده بودم و از وقتی که در این سایت هستم و فایل ها را گوش میدم واقعا دیگه خودم را سطل اشغال و جمع اوری اضافه های بچه هایم نمی دونم و به اندازه خودم بر میدارم و زیادی ان ها را استفاده نمیکنم زیاد هم برایم مهم نیست که زیاد میاد یا نه وازاین خیلی خوشحالم و قبلا هم هر کسی به من میگفت شما چاق هستید چون هر روز برنج مصرف میکنید چون من همیشه برنج را کته میکنم و ابکش نمیکنم هر کس میدید میگفت بگو چرا چاقی چون برنج کته دارای خیلی نشاسته هست به همین دلیله ولی من همیشه دوست داشتم خوردن برنج کته و از خوردن ان لذت میبرم وحالا خیلی خوشحالم که با گوش دادن به این فایل باز هم از خوردن غذاهایم لذت میبرم ودیگر ترسی در من وجود نداردواز خدای متعال میخواهم که من را دراین مسیر قوی و پایدار بدارد
جمله ای ک بسیار باید تفکر بشه در موردش،در شان یک انسان باید رفتار کرد در غذا خوردن.همین ی جمله تاثیر میذاره و باعث لاغری خود ب خود میشه
به نام خدای بخشنده ام
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
خداوند و سپاسگزارم که امروز این فایل بی نظیر و گوش دادم و این گام فوق العاده رو برداشتم عجب چیزی هستن این فرمولهای چاقی و چقدر لذت بخشه که استاد عزیزم این موانع رو به ما یاد میدن و حالا ما هستیم که باید این لطف بی کران رو با درست عمل کردن جبران کنیم
بهبه چه جمله زیبایی تفاوت در رفتار ماست که باعث تفاوت در جسم ما میشه و این رفتارها از ذهن بوجود میاد و ذهن ما میگه ما چطور رفتار کنیم ؛ تفاوت فاحشی که انسان با سایر موجودات داره، نیروی اراده و عقله و قدرت انتخابه وگرنه تمام موجودات به صورت غریزی کارهایی رو انجام میدن که شاید هیچ انسانی قادر به انجام دادن آن نظم و زیبایی نیست اما ما انسانها دارای قدرت تصمیمگیری و انتخاب هستیم اگر امروز چاقیم چون خودمان انتخاب کردیم خودمان به ذهن چاقمان بها داده ایم و به جسممان ظلم کرده ایم ما سالیان سال تلاش کردیم تا متناسب شویم و کارهای رنج آور زیادی انجام دادیم اما چون مسیر اشتباه بود مقصد حاصل نمیشد و همش فکر میکردیم ایراد از ماست و سرزنش و افسردگی تنها دست آورد آن روشهای کذایی بود مدام چاقی خودمان را به نوع مواد غذایی یا کم تحرکی یا ژنتیک یا ….ربط میدادیم و همیشه میگفتیم اشتهای من زیاد است نمیتوانم جلوی آن را بگیرم و دست خودم نیست من بارها قرصهای کاهش اشتها مصرف کرده ام ولی باز هم فایده نداشت اما به شکر خدا الان که در مسیر ذهنی گام برمیدارم دیگر چیزی به اسم اشتها در من وجود ندارد منی که به شدت پر خور بودم الان دارم نتایج بی نظیری میگیرم بدون هیچ دارویی به طرز شگفت انگیزی اشتها و میل ندارم الهی شکرت من قبل از آشنایی با سایت قرص لاغری خریده بودم و هزینه بالایی هم داده بودم ولی چون وارد مسیر شدم به شکر خدا حتی این قرص را امتحان هم نکردم و بسیار از لحاظ روحی و جسمی حالم عالی شده همش به خودم میگم ببین دوره ها رو تهیه کنی چقدر حالت بهتر میشه و با عشق منتظرم این صد گامم تمام بشه و دوره ها رو تهیه کنم و بیشتر یاد بگیرم
وای استاد چقدر جالب من هم سالهاست که حتی از مردن هم خجالت میکشیدم و حتی عموم فوت شده بود چون خیلی فرد متناسبی بود و به علت کما به شدت ورم کرده بود همش حالم بد بود میگفتم این که لاغر بوده اینجوری شده وای به حال من چقدر حالم بد میشد وقتی به این چیزها فکر میکردم
خوب بریم سراغ پر خوری ،من در تمام مدت که در مسیر تناسب فکری هستم همیشه میدونستم شما متناسبهای با رفتار صحیح مد نظرتونه و خودم و رفتارهام و سعی کردم مثل همون افراد متناسب کنم شاید بعضی وقتها احساس ضعف داشتم و کمی مثل ذهن چاق رفتار کرده باشم ولی بازم نا امید نشدم و از مسیر خارج نشدم چون من در اول راهم و تا جسم و ذهنم با هم هماهنگ شود نیاز به زمان مناسب هست جالبه من قبلا اصلا سیری رو نمیفهمیدم حتی وقتی که داشتم میترکیدم بازم هوس میکردم و اگر اون موقع نمیتونستم بخورم تو ذهنم برنامه ریزی میکردم که خوب حالا مثلا فلان تایم مصرف میکنم وای خدایا چی کردم با خودم مهمون برام میآمد چندین مدل سالاد و دسر و انواع غذا رو درست میکردم و از چند روز قبل مدام به فکر تزیین غذاها و سفره بودم یعنی جوری پذیرایی میکردم که همیشه کسانی که میخواستن بیان خونمون قرص اشتها میخوردن و حتی اضافه غذاها رو میبردن و همش تعریف و تمجید از غذاها و من کیف میکردم که عجب پذیرایی کردم من بیشتر مهمان داشتم تا مهمانی رفتن چون واقعا الان که فکر میکنم چرا من این کارها رو کردم چرا ساعتها وقت میگذاشتم تا برای دیگران غذاهای آنچنانی درست کنم اصلا چه لزومی داشت بخوام خودم و به نمایش بگذارم واقعا حالا که چی ؟خونمون هتل پر ستاره بود با کلی غذاهای عالی و همینطور حس راحتی که به میهمانهام میدادم و واقعا جای صاحب خانه و مهمان عوض شده بود چقدر رفتارهای اشتباه داشتم چقدر متاسفم برای خودم اما هنوزم دیر نشده من درستش و میسازم من یاد میگیرم من هر روز یک گام به سمت رفتارهای درست برمیدارم من هر لحظه رفتارهای صحیح و یاد میگیرم و اگر اشتباه کنم اونو میپذیرم و برطرفش میکنم من پرخوری در ذهنم وجود نداره ،من اونقدری غذا نمیخورم که فشار شکمی درم بوجود بیاد ،من مثل انسان متناسب با مواد غذایی رفتار میکنم ،من نگرشم به مهمانی دادن تغییر کرده، من در مواجهه با مواد غذایی با عقلم انتخاب میکنم و از ذهن چاقم که داره اصلاح میشه پیروی نمیکنم ،من خاطرات چاقی که از مواد غذایی دارم و با خاطرات لاغری جایگزین میکنم، من دیگه نمیگم این حیفه، این اسرافه، این گناه داره، یعنی چی این حرفها خوب کمتر غذا تهیه کن که اسراف نشه، اضافه آمد دهن نزن بده فقیر، اصلا بده حیوانات خدا بخورند، تو داری گول شیطان و میخوری بهت میگه گناهه اسرافه و تو برمیداری میخوری؛ پس گناه نیست که بدنت که امانت الهیه رو داری نابود میکنی؟ این یه جور خودکشیه، همون قدر گناه داره ،همون قدر منفوره، منتها تو متوجه نبودی هر روز با دست خودت سم به بدن نازنینت وارد کردی و نتیجه اش شده کیلومترها فاصله گرفتن از انسانیت؛ اما دیگه بسه ،من بهترین خودم و میسازم من هدف دارم کسی که هدف نداره این مسیر به دردش نمیخوره یعنی هیچ کاری به دردش نمیخوره من عاشق مسیرم هستم من عاشق تناسب فکری ام عاشق هیچ وقت معشوقش و تنها نمیزاره این مسیر عشق منه بخاطر عشقم هر روز درست غذا میخورم رفتارهای ذهن چاقم و موانع و شناسایی میکنم تمریناتم و انجام میدم فایلهام و گوش میدم کامنتها رو میخونم زندگی سالم دارم من هدف دارم سالهاست هدف داشتم ولی چون آدرسش و بلد نبودم هیچ وقت نتونستم بهش برسم؛ اما الان آدرس دستمه و فقط باید هر روز یه قدم بردارم شاید خیلی طول بکشه ولی مهم اینه بهش میرسم ؛من با عشق کارم و انجام میدم هر روز که دارم گام برمیدارم سعی میکنم با تمام توانم جلو برم و تمرین کنم، من برای داشتن زندگی عالی ،اول از همه باید به خودم برسم، باید خودم و دوست داشته باشم ،نباید بخاطر خوش آمد دیگران خودم و آزار بدم (مثلا وقتی مهمون برام میاد)من هر روز با عشق ورزش میکنم ،من باشگاه نمیرم چون حس میکنم برای لاغری دارم میرم، مثل قبلا، من تو خونه خودم بدون اینکه تایم خاصی مد نظرم باشه یا بخوام جایی برم با گوشیم ورزش میکنم، هندزفری میزارم و یه ساعت تو دنیای خودم عشق میکنم و حس خیلی عالی بهم میده این کار، من ورزش نمیکنم لاغر بشم ؛من دارم گام صحیح در جهت مسیرم برمیدارم و احساس خوب در خودم بوجود میارم من هر روز کنار خانواده ام میشینم و با عشق به اندازه نیاز بدنم غذا میخورم من توی این چند روز خیلی عالی متناسب تر شدم جسمم عالی داره جلو میره و همه اینها رو از خداوند و استاد ارجمندم دارم همش میگم خدایا نمیدونم چطور سپاسگزاری کنم ؛ دیروز داشتم همین فایل و گوش میدادم بدون هندزفری همسرم شنید صحبتهای استاد و گفت حتما دوره ها رو هم تهیه کن و خیلی خوشش اومد و میگفت عالی شدی هم از لحاظ رفتاری هم جسمی و آخر شب خودش میخواست شیر بخوره گفت برام نصف لیوان بریز با اینکه متناسبه ولی صحبتهای زیبای استاد روش تاثیر گذاشته بود و من در دلم داشتم کیف میکردم که خداوند من و انتخاب کرده که از راهنمای خوبش استاد روشن عزیزم بهره ببرم و دیگه بهانه ای برای من خدا نگذاشته راه و چاه و نشونم داده و دیگه این منم که باید انتخاب کنم و جلو برم و دیگه گلایه ای پذیرفته نیست در درگاه خداوند پس با عشق ادامه میدم الهی به امید تو
به نام خدای مهربان
سلام مجدد به استاد عزیزم
استاد واقعا به اندازه خوردن حس سبکی داره و بی نظیره و صدرصدددد وقتی این مدلی میخورم احساس لاغری و سبکی بیشتری میکنم
دوستان توجه کنن که دارم میگم احساس سبکی و لاغری یعنی یه چیزی کاملا درونیه
یه حس فوقالعاده
و وقتی حس آدم خوب باشه مسلم که احساس لاغری تبدیل میشه به اندامی کاملا متناسب و لاغر
اتفاقا دو روزه ک معده درد دارم دیشب ک معدم به شدت میسوخت غذامو با خورشت قاطی کرده بودم با اینکه ب خاطر سوزش هیچ لذتیم نبرده بودم ولی چون با خورشت قاطی شده بود اون چند قاشق اخرم با بی میلی تمام خوردم و احساس بدی داشتم
ولی امشب ک معدم همون وضع بود غذامم خوشمزه بودا با خودم گفتم این احساس سوزش که نمیخواد بزاره من احساس سیری رو متوجه بشم
همون وعده غذاییم رو به دو قسمت تقسیم کرذم
نصفشو خوردم نصفشم گفتم اخر شب گشنم شد میخورم ک وعده دوم سوزش معدم خوب شده بود تازه بیشترم چسبید بهم
و من در هر دو وعده احساس سبکی میکردم
و این خیلی برام لذت بخش بود
البته ک چون پروسه ذهنی ک بیاد تبدیل بشه به عمل ک همون داستان ک قبل از احساس ترکیدن دس از غذا بکشیم من بعضی وقتا مثل دیشب کار درستی نکردم ولی خب اگه بخوایم نیمه پر لیوان رو ببینیم اغلب غذاهام فقط در حد سیر شدن رسیدن و پرخوری خیلی کم شده
و این تبدیل ذهنی به رفتار تمرین بیشتر میخواد
خیلی خیلی خیلی حواس جمعی بیشتری میخواد
و اینکه یادمون نره ک هیچ عجله ای نیست غذارو از دستمون نمیدزدن که با حوصله بزارین یخچال هر موقع بدن درخواست کرد باز به اندازه بخورین
البته ک چون شوهرم شبا بیشتر کارش و من شبا بیدكارم باعث میشه بازم گرسنه بشم وگرنه خیلی کم پیش میاد گرسنگی یه نفرو از خواب ناز بیدار کنه
و اینکه بحث علمی هس ک میگه بدن از فلان ساعت شروع به پاکسازی میکنه و ما نباید نصفه شبی چیزی بخوریم البته نمیدونم دقیق واقعیت داره یا نه
و در آخر اینکه همسرم داره شغلشو عوض میکنه پس شبا زودتر میخوابم و دیگه احساس گرسنگی رو متوجه نمیشم
مثالی ک استاد زدین راجب برنج دقیقا همین فرمولارو هم من هم دوستان داریم
نمیدونم واقعا چراااا انقد این برنج رو برای ما بولدش کردن چرا برنجی ک انقد خاصیت داره مثلا باید با گوشت فرق داشته باشه؟؟!
دوتاشونم غذان ک خدای بزرگ آفریده
تو رژیم ب خاطر نبود برنج ک ۷ ماه نخوردم موهای زیبامو از دس دادم
وقتی نیاز بدنه پس ضرر نداره
مهم نیس ک ما چی میخوریم فقط مهم ک تا قبل ترکیدن دست از غذا بکشیم حتی اگه اضافه مونده باشه
خدا شاهده من همین چند ماه پیش برنجمو در هفته دو س بار میخوردم هیچ تغییری هم در جسمم نبود
ولی حالا ک هر شب میخورم چون دارم از لحاظ ذهنی رو خودم کار میکنم چون من دیگه فرمولای قبل راجب مواد غذایی رو ندارم تازه روز ب روز دارم باریک ترم میشم
من عاشق لاغریم من عاشق اینم وزنم کم باشه سبک بخورم بخوابم بگردم
چون لاغری با جسم و روح من هم راستاس
و ب خاطر همینکه احساس فوق العاده ای رو به ما میده
الهی شکر برای وجود استاد عزیزم ک یکی از دستان خداست
الهی شکر و آفرین به خودم به اراده ای ک خدا بهم داده تا به راحتی به خواستم ک لاغریه برسم
سلام ب استاد قدرتمند
سلام ب دوستان خوبم
بحث امروز منو یاد اکثر ادم های متناسب اطرافم انداخت
یکیش پدر خودم …از وقتی خوب وبد رو تشخیص دادم و یادم میاد پدرم همیشه ب اندازه میخورد و. همیشه همین وزن وسایز مونده از جوانیش همین وزن بوده الانم ک ۷۸ساله شده همون وزن هست و مقدار غذاش هیچوقت بیشتر نشده…بارها شده ک وعده غذاییمون دیر میشد و هممون دچار ضعف میشدیم و زمانی ک سفره پهن میشد نمیدونستیم چجوری بخوریم ک زود وارد معدمون بشه😂
اما پدرم همیشه با همون آرامش همیشگی بدون ولع میخورد انگار ن انگار ک ضعف داره یا از وعده غذاییش گذشته ….جالبه ک پدرم همیشه قسمت خوبه مواد غذایی و انتخاب میکنه اگه غذای مورد علاقه ش نباشه ترجیح میده نون و پنیر بخوره 😂…واقعا استاد چطوری میشه ک انقد راحت و شیک میتونه خودشو کنترل کنه🤔…
هیچوقت ولع نداره و همیشه هم بهترین نوع غذا رو میخوره اما من و امثال من یه ولع خاصی داریم و انگار فقط اون خوراکی ک میتونه ولعمونو ازبین ببره و یه فرقیم ک بین افراد چاق و لاغر هست اینه ک فقط میخان شکمشونو زود پر کنن و به اون درجه ی سنگینی معده برسن…حتی ب علاقشونم دقت نمیکنن حاضرن بدون هیچ اطلاعی از سود و ضرر اون غذا امتحانش کنن ولی فقط سیر بشن ….در کل افراد چاق همه چیو دوست دارن از هیچی بدشون نمیاد😅…
واقعا این چیه درونشون ک انقد قشنگ هدایتشون میکنه ک حتی اجازه نمیده یک لقمه بابا یک لقمه هم اضافه نمیخورن ….
ینی واقعا پدر من همین شکلیه بارها شده توی طرفش دوتا قاشق مونده مادرم میگه خب بخور تمومش کن میگه نمیتونم سیرم همه بهش نگاه میکنن میگن ینی جای این یه قاشق دیگه رو نداری مگه میشه؟؟ میگه آره نمیتونم همین یه قاشق دلم درد میگیره اذیت میشم …
وای خدا بهشون حسودیم میشه😂😂.
اما یچیزی درونم میگه توام ب این درجه میرسی شک نکن…ب درجه ای ک ذهنت بدنت اشتهات همه باهم همسو بشن و هم عقیده ک ن ذهن اذیت شه ن بدن و در عین آرامش و حال خوب و با میل خودشون ب اندازه بطلبن
الهی ب امید خودت🙏
سلام خدمت استاد مهربان
تواین چند وقتی که دوره شما شروع کردم اویل با حس کنجکاویی بود ولی ته دل میگفت خدا تورو در بدترین شرایط به این مسیر هدایت کرده.
حالا دارم حدود ا ماهی هست گوش میدیم روی خودم عمل میکنم میبینم کارخدا بی حکمت نبوده.
امروز این فایل گوش کردم نشانه سیری در افراد نامتناسب خوب که فکرکردن دیدم من اصلا تا حالا به موضع به این شگل وبا این حس توجه نکردم .
چرامن فکر میکردن اگه معده پر پر بشه یعنی سیر شدی
پس من داشتن انفجاری رفتار میکردم .
چرا فکر نکردم سیری علامت داره افراد لاغر اصلا چطور غذا میخورن علامت سیری این افراد چطوریی فکر میکردم چون معده اون کوچیک بخاطر همین زود سیر میشن موضوع
یی چیز دیگه بود.
افراد متناسب چیزی به عنوان غذا خوردنی با علامت ما ندارن فقط تا جایی میخورن که نیازشون بر طرف بشه من افرادی لاغریی دیدم که نصف کمتر غذاشو خورده بفیه غذاشو برای گربه منزلش اورده در صورتی که اگه اگه غذایی بمونه که نمونه برای وعده بعدی در نتیجه ما چاق اونا لاغر به همین اسونی
افردا چاق سیری در صورتی قبول دارن که معده دیگه جایی برای خوردن نداشته باشه وتغیر فیزیکی اخساس کنن واین نتجش میشه چاقی.
افردا نامتناسب اگه دقت کنن در خوردن به اندازه.
اصلا محیط اطراف براش ملاک نباشه وفقط فقط تو چگونه خوردن وعلامت سیری دقت کنن مشگل بزگی روبرطرف کردن
.من برای خودم تشویق وتنبیم غذایی درست کردم از چیزی خیلی دوسش دارم گل گباه با اون برای خودم تشویقی درست کردم غذام اگه اشتباه بخورم یا ازحد خارج شه از چیزی خیلی ازشبدم میاد خودم با اون کلمه تنبه کنم
در خوردن ما افراد چاق به نظرم ملکه واری رفتا کنیم .
یعنی با ارامش ویواش یواش وبا ناز غذا بخوریم تا احساس بهتری داشته باشیم زودتر سیر بشیم ورفتا انسانی از خودمون نشون بدیم این غذاهاازز زمان ا دم وجود داشته تا ابد هست این ما هستیم که زندگی مدت داری تو این کره زمین زندگی میکنم پس به خوم میگم اسیر زندان بدن بخاطر خوردن زیاد نشو .
خودت سبک کن تو این مدت که مهمان کره زمین هستی. لذت فقط خوردن نباشه تو میتونی از رفتن به اطراف دیدن مناظر زیبا دیدن محیط قشنگ کبف دنیا کنیم نا با خوردن
خودرن زیادی تورو اسیر کرده غذاهای برای من حد مرز درست نکن خودم برای خودم زندگی کنم نه برای غدا امروز با کمال احترام به خودم درمو قع خوردن رفتار کردم با بشقاب غذام حرف زدم گفتم من تا اینجا سیر شدم اضافه تو بشقابم برای یی روز دیگه ست من عاشق لاغریی شدم
من با گل گیاهم حرف میزنم چون واقعا عاشق گل گیاه هستم
تا حالا برای چاقیم وبدنم اینگونه عاشقانه رفتار نکرده بودم از شما سپاسگزارم که من عاشق لاغریی کردیید عاشق تناسب اندام کردید ادم عاشق اگه سعی وتلاش ب موقع در جهت صحیح انجام بده به عشقش که لاغریی میرسه به امید همچین روزی
سلام و درود .
ممنون از فایل امروزتون و فرمولهایی که در این فایل گفتین .
بیشترین حسی که از این فایل گرفتم این بود که مثل یه انسان رفتار کن .
به نظر من تفاوت من با یه آدم متناسب تفاوت در انتخابامونه .
اون انتخاب کرده که بر اساس جسمش بخوره یا نخوره ولی من انتخاب کرده بودم که بر اساس هوای نفسم بخورم .
خب بزرگترین تغییر همینجا شروع میشه که من لازمه انتخابهامو تغییر بدم تا بتونم مثل یک انسان متناسب رفتار کنم تا شخصیت متناسبی که در وجودم هست رو کشف کنم و بشناسم .
وقتی همواره بر اساس گرسنگی و سیری غذا میخورم دیگه نه از چاقی میترسم نه از پرخوری و نه حتی از مواد غذایی نه از سرزنش نه از رژیم نه حتی از خود مواد غذایی .
در هیچ حالتی من اذیت نمیشم چون رفتارم رو بر اساس نیاز جسمم گذاشتم و تنوع طلبی و خواسته های بی رویه نفسم رو کنار گذاشتم .
وقتی یه چیزی رو میبینیم که دلمون میخواد در حقیقت این دل ما نیست که اون رو میخواد این هوای نفسی هست که به دلیل نوع انتخابهامون در ما شکل میگیره . اگه ما انتخابهامون رو بر اساس جسم تنظیم کنیم دیگه هوای نفس کم کمتر میشه . دیگه دنبال غذا و راضی کردن نفسمون از طریق غذا نیستیم . احساس لیاقت می کنیم . احساس انسان بودن میکنیم . غذا برامون تعیین خوردن و نخوردن نمی کنه بلکه خودمونیم که تصمیم میگیریم بر چه اساسی غذا میخوریم .
شاید بگیم خب اون وقتها هم ما خیلی تصمیم برای لاغری می گرفتیم ولی همیشه شکست میخوردیم دلیلش هم این بود که ما تصمیم میگرفتیم تا اینجا درست بود اما راهشو بلد نبودیم و از راه محدودیت میخواستیم به زور به کاهش وزن برسیم ولی الان راهشو یاد گرفتیم و حالا تصمیم میگیریم که از راه لاغری با ذهن و تغییر در الگوهای فکری و رفتاری و انتخاب خوردن و نخوردن بر اساس گرسنگی و سیری عمل کنیم . نتیجه گرفتن از این راه خیلی طبیعی و آسونه . چون وقتی فرمولهای چاقی اصلاح بشن و تحلیلهای ذهنی در مورد غذاها نداشته باشیم خب طبیعتا این وسواس ذهنی در مورد خوردن در ما از بین میره و ما شخصیت متناسبمون رو بر اساس طبیعت اصلی جسم میسازیم .
امر به خوردن که در ذهن ما مثل وسواس شده در حقیقت خود ماییم که چون به اون وسواس عمل کردیم در وجودمون قدرتمند شده . چاقی فقط یه وسواس فکریه . وقتی بهش عمل نکنیم کم کم و آروم اروم از بین میره .
من دارم آروم آروم به طبیعت اصلیم که لاغریه بر میگردم .
امروز که کاپشنمو میپوشیدم حس کردم کول شونه هام دیگه داره کم کم از بین میره . فقط دو هفته است دارم بر اساس نیاز جسمم غذا میخورم اما من در این دو هفته کلی فرمولهای ذهنی صحیح شنیدم و تکرار کردم و میبینم تغییرات مستمر داره در من اتفاق میفته در تغییرات موقت . از این تغییرات مستمر خیلی خوشحالم و ایمان دارم همین کار روی فرمولهای ذهنیم که امروز خیلی عالی در مورد تنوع طلبیم بود ، سال دیگه این موقع من رو به تناسب در جسمم هم میرسونه و مابقی عمرم رو دیگه در تناسب زندگی می کنم . چون خودم دارم زندگی در تناسب رو انتخاب می کنم .
انقدر بهش ایمان دارم که دیگه نگران اندام فعلیم نیستم و کاملا توجهم سمت تغییر الگوهای ذهنی و رفتاری و اصلاح اونها رفته .
فعلا نکته ای در خودم پیدا نکردم . اما جالبه من حتی فرمولهای چاقی رو در اطرافیانم هم پیدا می کنم . خاله ام داشت خیاطی میکرد کارش که تموم شد به من گفت عطا دوشاخه رو از پریز دربیار . یا اون یکی خاله ام داشت سیب میخورد گفت عطا پاشو این سیب و به مامان تعارف کن . یعنی حتی حال ندارن از جاشون بلند بشن و این فرمول رو من دیروز یاد گرفتم امروز در اطرافیانم دیدم . البته در خودمم هست ولی مدتیه دیگه خودم این کارای کوچک رو انجام میدم و به کسی نمیگم . جالبش برام اینه اونا هیچ وقت به من نمیگفتن کاراشون رو . چون میدونستن من از خودشون تنبل تر بودم ولی اونا هم متوجه تغییرات رفتاری من شدن .
نکته بعدی که از این درس یاد گرفتم این بود که سرزنش و تنبیه بعد از رفتار غلط چیز بدی نیست و این فرمول چاقی نیست . بلکه دیدگاه من به اون میتونه اون رو تبدیل به فرمول چاقی کنه یا لاغری .
یعنی سرزنش کردن در مسیر چاقی سبب چاقی میشه چون من تحلیلم اینه و سرزنش کردن در مسیر لاغری من و لاغر می کنه چون تحلیل من به این رفتار تغییر کرده .
پس همه چیز بر میگرده به سبک نگرش من و تحلیلهای من .
یک انسان متناسب غیر از اینکه رفتارش درسته تحلیلاتش هم درسته و چیزی که در رژیمها اصلا مد نظر قرار نمیدن همینه که اونها به تحلیلهای مغز ما در مورد چاقی و لاغری و غذاها کار ندارن . میگن رفتارتو که درست کنی لاغر میشی .
اما علت شکست رژیمها رو متوجه نشدن که ریشه در روح و روان ما داره . البته بعضی از متخصصین تغذیه هم دارن روان درمانی چاقی رو هم همراه با رژیم انجام میدن اما باز چون رژیم یعنی یه شخص از بیرون داره منو لاغر می کنه پس قدرت دست اونه پس اعتماد به نفس لازم رو به من نمیده .
(من ) در روش رژیم قوی نمیشه . قدرت انتخاب در رژیم نقشی نداره . احساس لیاقت نقشی نداره .
پس باوجود روان درمانی بازم اصل رژیم و برنامه دادن از بیرون غلطه چون بر اساس زبان بدن من نیست .
خوشحالم که به این راه هدایت شدم و فهمیدم تنها دلیل چاقیم خودم هستم . پس تنها دلیل لاغریم هم خودم هستم . خودمم که انتخاب می کنم . خودمم که تحلیل می کنم و با تغییر انتخابها و تحلیلها و رفتارم با مواد غذایی به راحتی به تناسب اندام هم میرسم . تناسب اندام همیشگی .
به نام خالق زیبایی ها سلام
خدا یا متشکرم برای تک تک هدایت هات خدا جونم یاریم کن بنویسم آنچه را که باید .چاقی به خاطر نوع مواد غذایی نیست چرا که یکی از اقوامم بسیار متناسب هست و از تمام مواد غذایی مصرف میکنه چیپس و پفک و کاکائو و برنج و نان و آب میوه های صنعتی و سس و…. تمام این هارو میخوره اما کاملا متناسب هست تفاوت او با من در نحوه برخوردمون نسبت به مواد غذایی هست مثلا من شیرینی تر میبینم همه رو میخواهم تست کنم ببینم چه جوری در واقع بافتش و طعمش در ذهنم تصور میکنم هر چند تا رولتی باشه اون نه تنها دو نمونه از شیرینی تر بر میداره و میخوره . اون هم خیلی راحت و با لذت دیگه چشمش دنبال شیرینی ها نیست اما من بعد این که تعارف کردن اون نوعی که از طعمش بیشتر خوشم اومد بنا به خاطره ای که ازش داشتم یا به این خاطر که تو لیست غذا های مورد علاقه من بود برمیدارم . او مهم نیست اب میوه اش بطری کوچک یا سس در یک ظرف و بسته بندی کوچک باشه یا هر ماده دیگه کاری به اندازه بسته و سایز خوراکی نداره اون مقدار که سیر بشه میخوره و بقیه رو میزاره کنار . او نگران خوردنش اصلا نیست نگران این که غذا زیاد بیاد هم نیست چون فکرش نگرشش که نتیجش این رفتارهاست نسبت به مواد غذایی کاملا متناسب هست
وقتی میریم مغازه فقط باید لوازم مورد نیازمون بگیریم نه این که بزاریم بسته بندی مواد غذایی یا حتی بافت و رنگ و شکل مواد غذایی تعیین کنه که چی بگیریم چه نگیریم چه قدر بخوریم چه قدر نخوریم تنها تنها باید به حرف جسممون نه افکاری که از محیط بیرون دریافت کردیم گوش بدیم و این کار ساده و آسان هست . همه ما از بچگی وقتی که نوزاد بودیم شیر به اندازه ای میخوردیم که سیر میشدیم و وقتی سیر میشدیم دیگه نمیخوردیم این موضوع در نوزاد ها هم الان میشه دید . پس پیش فرض همه ی ما تناسب اندام به اندازه نیاز غذا خوردن هست و ما باید بهش توجه کنیم همه ما پیغام سیری رو به راحتی دریافت میکنیم همین طور گرسنگی رو و اصلا پیچیده و عجیب و غریب نیست خیلی راحت و ساده هست اما نمیخوایم بهش گوش کنیم به خاطر فرمول های چاقی هست و من باید این فرمول ها رو شناسایی کنم تا به راحتی به نقطه سیری و گرسنگی بدن عزیم گوش بدم . وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِي اَلْأَرْضِ إِلاّٰ عَلَى اَللّٰهِ رِزْقُهٰا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهٰا وَ مُسْتَوْدَعَهٰا كُلٌّ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر آنکه روزی اش با الله است و او، محل ماندن و انتقال هر جنبنده ای را می داند.همه در کتابی آشکار، (ثبت) استهود(آيه: 6)مریم روزی همه که شامل تمام نعمت ها حتی پیغام سیری و گرسنگی که بهترین نعمت ها ست بارب و از همه چی اطلاع داره پس واقع نگرانی لازم نیست دلت قرص و محکم به رب باشه و بدان که خداوند رحمتش بر خود نوشته عزیز دل من لِمَنْ مٰا فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ قُلْ لِلّٰهِ كَتَبَ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلىٰ يَوْمِ اَلْقِيٰامَةِ لاٰ رَيْبَ فِيهِ اَلَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاٰ يُؤْمِنُونَ بگو آنچه در آسمان و زمین است از آن کیست ؟ بگو الله که مهر و رحمت را بر خود نوشته و شما را در روز قیامت که شکی در آن نیست گرد میآورد کسانی که به خود زیان زده اند ایمان نمی آورند. الانعام(آيه: 12) میبینی عزیز دلم باید به ربت به هدایت و رحمتی که برخودش واجب دانسته ایمان بیاری وگرنه جزو زیان کاران میشی . خداجونم بی نهایت ازت متشکرم برای تک تک نشانه ها و هدایت هات و این کلام زیبا و شیرین ت هر بار که بهت اعتماد کردم و ازت درخواست کردم شگفت زدم کردی و به زیبایی پاسخم دادی جوری که قلبم آرام گرفت یا رب العالمین به حقیقت تنها صاحب و مالک من تو هستی و بس دوست دارم بی انتها متشکرم که توهم من رو بیشتر از آنچه که فکر کنم دوستم داری . هر بار که یک قدم برداشتم برای بهبود زندگیم تو صد قدم برام برداشتی متشکرم متشکرم متشکرم باید به یاد داشته باشی مریم تو یک انسانی اشرف مخلوقات و این پیغام سیری و گرسنگی رو از ساده ترین موجودات هم دریافت میکنند حتی از دوران نوزادی هم این پیغام دریافت میکردی الان هم دریافت میکنی و این برخلاف قوانین خداوند که تو این پیغام دریافت نکنی( مثل این میمونه که رب بگه خوب دیگه این نعمت زیادی دریافت کردی دیگه نباید دریافتش کنی درواقع دریافت کردن و نکردن یه نعمت به صورت احساسی و واکنشی از طرف رب باشه و برخلاف قوانین ، درواقع مریم وقتی که تو به این دو احساس سیری و گرسنگی گوش نمیکنی داری کفر میورزی حالا چه جوری میتوانی سپاس گزار باشی که نتیجش لاجرم تناسب اندام بیشتر و بیشتر باشه گوش کردن به پیغام گرسنگی و سیری بدنت به هدایت رب و اعتماد کردن به این جسم بدون هیچ نگرانی و ترسی ) همه و همه ی این انتظارها و طرز نگرش تو نسبت به چاقی یعنی فرمول های چاقی در ذهنت باعث چاقی تو شده و بس و نه هیچ عامل بیرونی دیگه تو وقتی مدیریت ذهنت به دست بیاری در مسئله چاقی و تناسب اندام اونموقع که می توانی مسئولیت مابقی زندگیت در دست بگیری و دنیاتو اونجوری که میخوای بسازی. وَ إِذٰا سَأَلَكَ عِبٰادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ اَلدّٰاعِ إِذٰا دَعٰانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ و هنگامی که بندگانم از تو درباره ی من می پرسند، (بگو:) من نزدیکم و درخواست دعاکننده را آنگاه که مرا می خواند، اجابت می کنم.پس باید فرمانم را بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا هدایت یابندالبقره(آيه: 186)مریم هرچی بتوانی بیشتر به رب وجودت که همیشه بهش متصل هستی و اجابت میکنه خواسته های تورو وقتی صداش میکنی میتوانی به راحتی موفق بشی و به خواسته هات بررسی . میخواهم یه نکته رو بهت یاداورکنم خیلی از عادت ها مثل همیشه مسواک زدن مثل بودن در این مسیر و لذت بردن از مسیر و از انجام تمرین ها مثل خیلی از کارها و رفتارهای دیگه که به رب سپردی و به راحتی شد بخشی از عادت ها و شخصیت تو این رو هم به خودش بسپار و نگران هیچ چیز نباش همان طور که خودش میگه . قُلْنَا اِهْبِطُوا مِنْهٰا جَمِيعاً فَإِمّٰا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدٰايَ فَلاٰ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاٰ هُمْ يَحْزَنُونَ گفتیم: همگی، فرود آیید و چون هدایت و رهنمودم برای شما بیاید، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترس و هراسی بر آنان خواهد بود و نه اندوهگین خواهند شدالبقره(آيه: 38) مریم تناسب فکری میدونی یعنی چی یعنی به دنیا و اطرافت به تمام مسائلت به صورت متناسب فکر کنی ، نگرش و افکارت مدیریت کنی و این طوری رفتارت مدیریت میکنی . درواقع زندگیت رو مدیریت میکنی . و این مسیر بهترین مسیری که درش قدم گذاشتی . بهت تبریک میگم به خاطر این که در این مسیر هستی و به این مسیر زیبا هدایت شدی تبریک میگم که به هدایت رب گوش کردی . خدایا متشکرم . متشکرم متشکرم .
یاحق
“به نام الله ، یکتا پروردگار عالم”
درود و سلام به همگی؛
گام نوزدهم : فرمول های ذهنی چاق کننده؛
الان که دارم می نویسم صبح پنج شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ می باشد و من گام نوزدهم را بر می دارم.در این گام استاد به فرمول های ذهنی چاق کننده اشاره داشتند.درسته که من الان در مسیر لاغری قرار دارم ولی باز گاهی اوقات پرخوری دارم و رفتارم با بعضی از غذاها و خوراکی ها درست و انسانی نیست و من باید خیلی بیشتر و بیشتر به نحوه ی رفتار و عملم با غذاها و خوراکی ها دقت کنم تا بتوانم این مسیر را بهتر و صحیح تر طی کنم و به هدفم که لاغری و تناسب اندام است برسم.نکته این جاست که من چطوری می توانم به این رفتار و عمل خودم مسلط بشوم تا آن را کنترل کنم و از پرخوری و زیاده خوری جلوگیری کنم.من هم باید مانند خود استاد از تکنیک تنبیه و تشویق برای ذهنم بهره ببرم یعنی هر وقت که پر خوری کردم و دچار حالت های بد و زشت آن شدم مانند درد در ناحیه ی شکم یا احساس خفگی و یا عذاب وجدان از اینکه زیاد خوردم باید خودم را با القاب و عناوین زننده و زشت و نازیبا مورد شماتت قرار دهم و آن حس بد را به ذهنم القا کنم که کار خوب و لذت بخشی انجام نداده ام و به خودم ضرر رسانده ام و در مقابل هر وقت به درستی رفتار کردم و به اندازه از مواد غذایی و خوراکی خوردم با القاب و عنوان های زیبا و قشنگ خودم را تشویق کنم که ذهنم متوجه شود درست عمل کرده ام و از کار خود لذت می برم تا کم کم این عمل و رفتار من به فرمول مغزی مفید و لذت بخش تبدیل شود و جزوه رفتارهای همیشگی من قرار بگیرد.البته این کار مستلزم تمرین،تمرین،تمرین و استمرار در انجام آن دارد که به ملکه ی ذهنم تبدیل شود و با موفقیت کامل در انجام آن من نصف بیشتر مسیر لاغری خودم را طی خواهم کرد و هرچه بیشتر به لاغری و تناسب اندام نزدیک تر می شوم و به آن میرسم.لاغری و متناسب شدن حق طبیعی من است و من لیاقت آن را دارم پس حتما لاغر و متناسب می شوم.باید بیشتر به فرمول های چاق کنند ه ی موجود در ذهنم دقت کنم و آنها را شناسایی کنم تا بتوانم با فرمول های لاغری و صحیح و درست آنها را جایگزین کنم و از این فرمول ها بهره ببرم و لذت بی نهایت لاغری را به خودم بچشانم و از مزایای بیشمار آن بهره مند شوم.ما همگی می توانیم اگر بخواهیم.
با سلام و دورود
داستان چاقی من از رمانی شروع شده که من کلید تنظیمات ذهنی خودم در مورد خوردن را عیر فعال کردم و آن را روی تنظیمات دستی قرار دادم . تا قبل از این زمان من می خوردم بدون اینکه از خوردن بترسم و چاق شوم واما از رمانی که تلقینات و افکار چاق کننده در دهن من پر رنگ شد و من باور کردم باید میزان خوردنم را خودم کنترل کنم شروع به چاق شدن کردم چون من نمیدانستم :
ذهن من کنترل کننده بهتری است تا جسمم . پس کمتر از نیاز خوردم ،به جسمم فشار آوردم و جسمم احساس کمبود کرد و در مرحله بعد تلاش کرد جبران کمبود کند، ذهن من در حسرت ماند و سعی کرد لذت را به من بازگرداندو مرا به خوردن بیشتر وسوسه کرد. من نمیدانستم : هر چقدر سعی کنم چیزی را بیشتر کنترل کنم ، آن چیز من را بیشتر کنترل خواهد کرد . اینطور من چاق شدم
اما حالا که چاق شده ام میدانم باید تلاش کنم ذهنم مسولیت تنظیم رفتارهای غذایی من را بر عهده بگیرد.
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
بسیار متفاوت بود موضوع این فایلتون
خیلی مفید هم بود
از این به بعد مطمئنم که هر وقت نزدیک به سیری بشم حتما یاد حرفهای شما میوفتم و راحتتر دست میکشم .
اینکه برامون توضیح دادید که از متناسب منظورتون متناسبی هستش که رفتار غذایی درستی داره ، خیلی لازم بود .
ممنونم استاد گرامی از مطالب با ارزشتون
با سلام خدمت الهام خانم گل ،خیلی از کامنتتون لذت بردم وبراتون بهترین ها رو آرزو میکنم
اما چند تا موضوع رو دلم خواست بهتون بگم
درنوشتتون نوشته بودین که دلم میخواد زیاد کار کنم نه ورزش سخت
لطفا از خودتون سوال کنید چرا میخوایید مدام کار کنید
آیا اینم مانع ذهنی شما برای افزایش تحرک شما برای تناسب اندامتون نیست ؟
درثانی درسته که آهسته وپیوسته عالیه وعجله اشتباه وهرکسی زمان تناسی اندام خودشو داره مثلا من بعد یک سال ونیم دراین سایت تازه دارم متناسب میشم وتناسب اندامم هم شدت گرفته وهرروز بیشتر از دیروز متناسب میشم به طوری که عکسمم دررده شگفتی سازان جدید قرار داده شده اما با این حال بازم با سرعت تمام دارم لاغر میشم
اما به نظرم بیشتر روی این مانع ازذهنتونم کار کنید واز بین ببریدش که چرا سه وعده باید خورد اصلا وچرا فکر میکنید همه مردم دنیا ۳ وعده میخورن
دراصل اگه خوب به افراد متناسب نگاه کنید والگو برای خودتون بردارید متوجه میشید که نه تنها۳ وعده نمیخورن بلکه اصلا وعده نمیخورن
یعنی زمان گرسنگی میخورند وعلائم گرسنگیشون از بین رفت دیگه نمیخورن مثلا میخورن تا غاروقور شکمشون بخوابه یا ضعف ناشی از گرسنگیشون رفع شه وصبر نمیکنن شکمشون فشار بیاد بهش یا نیاد حتی اگه با دوقاشق سیر بشن دست میکشن
من خودم شخصی رو دارم که تایم زیادی رو میخوابه ولاغر لاغره
بلند میشه ساعت ۱۲ ظهر نگاه میکنه ناهار باب میلش هست یا نه اگه باشه یکم میخوره ومیره اگه نه میره بیرون ویا گاهی ساعت ۳ شب غذا میخوره یا حتی شیرینی خامه ای
اینو میگم که بدونید کم خوردن خیلیم خوبه به قول استاد بدن ما رو یک سیب هم میتونه انرژیش تامین کنه وتا این حد بدن ما کم مصرف واصلا نترسید که زود سیر میشین و….هزاران ترسی که خودمم داشتم
دقیقا فکر کنید دارید مثلا یه حرفه ای یاد میگیرید یه هنری یه شبه که یا حتی یه ماهه که قطعا نفر اول اون رشته نخواهید شد
ولی وقتی استاد به شما میگن مثلا درنقاشی فقط یک قطره از رنگ آبی بردار دراین قسمت کار شما نمیتونی بگی پس چرا همه ده قطره برمیدارن کم کم تلاش میکنی قلمو رو جوری داخل رنگ بزنی که یک قطره برداشته بشه
یا وقتی دررقص استاد رقص به شما میگن مدل دستتون این طور بگیرید نمیتونید بگید کجای دنیا اینجور میرقصن همه تو عروسی ها از خود بی خود میشن وهیچکدومشونم از این قوانینم رعایت نمیکنن
استاد به شما میگن بله حق با شماست ولی اصول رقص مثلا ایرانی این ودرصورتی که بخوایید این هنر بیاموزید به بقیه نباید فکر کنید وفقط تمرکز وتوان خودتون روی این کار معطوف کنید
دراصل خود من وقتی برای اولین بار دریک عروسی دخترخانومی رو دیدم که اصولی میرقصه تازه متوجه تفاوت فاحش رقص خودم واون شدم
تازه فهمیدم بعداز ۲۰ سال رقصیدن چیزی بلد نیستم
تناسب اندامم همینه چاقی مثل رقصیدن هپلی هپول وسط جمع که بپر بپر میکنن وعرق میریزن وخیلیم خوشحالن ولی کسی واقعا نمیرقصه وهنر وزیبایی خلق نمیکنه
شما تنها زمانی به تناسب اندام میرسید که خودتون با بقیه مقایسه کنید که چه میکنن هنر متناسب شدن ومتناسب فکر کردن بیاموزید وبا تلاش وتمرین اثر خودتون خلق کنید وشگفتی ساز بشین
بازم براتون آرزوی بهترین ها رو دارم به امید روزی که درجمع شگفتی سازان بدرخشید
سلام عزیزم ممنونم از لطف ومحبتتون عزیزم
تبریک میگم بهتون از کسب نتایج عالی که گرفتین .
گلم من مجبوری خودم رو وادار به کار کردن نمیکنم عاشق فعالیت هستم خودجوش لذت میبرم از فعال بودنم یه جوری میشه اینقدر یه روز فعالیت میکنم دیگه چند روز استراحت میدم به خودم چون پام درد میکنه پس برای لاغری نیس کارهای خونه رو قبلا تنبلی میکردم اینقدر میخوردم انرژی نداشتم ولی حالا جایی از خونه نامرتب باشه نمیتونم تمیز نکنم نمیتونم بشینم یا عاشق حیوانات شدم دوست دارم کار کردن باهاشون رو جوجه دارم هر روز باید به اونا مثل بچه رسید من عاشقانه دارم بهشون میرسم دوست دارم اینقدر سبک بشم که بتونم کارهایی که عاشقشونم انجام بدم مثل رسیدگی به حیوانات
آب وغذا دادن به حیوانات رو دوست دارم یا تمیز کردن جاشون رو چند تا گاو داریم تو روستا اسب داریم من عاشقانه به اونها میرسم نه برای اینکه لاغر بشم بعد دوره من انرژیم بالاتر رفته خوب این انرژی باید یه جایی آزاد بشه کلا فعالیت برام لذت بخشه ورزش کردن نه چون ورزش وبرای لاغری میرفتم ولی حالا کار کردن وفعالیت رو برای دل خودم برای عشق کردن برای لذت بردن میخوام
دوست دارم سبک بشم تا فعالیتهای که عاشقشم راحت انجام بدم ازاینکه به خاطر زانودرد نمیتونم ناراحتم
واینکه گلم من شاید کشورهای خارجی رو دقیق ندونم چند وعده میخورن ولی تو ایران خودمون سه وعده میخورن دو میان وعده هم میخورن ولی همه چاق نیستن کلی آدم لاغر و متناسب داریم پس مشکل از وعده ها نیس مشکل از ذهن نامتناسبمون هست که از غذاها می ترسیم وبهشون قدرت میدیم و چاق میشیم .
خوب شما بگین شما که لاغر شدین یه وعده خوردین که لاغر شدین؟
کاش پیامتون رو در پاسخ به دیدگاه من مینوشتین برای خوندن دیدگاه خانم شهربانو اومدم اینجا هدایتی پیامتون رو دیدم
موفق باشی گلم
با سلام خدمت الهام خانم گل وعزیز دل
بانوی دوستداشتنی ومهربان خیلی از شما بابت تبریکات صمیمانتون سپاسگزارم وآرزو مندم هر چه زودتر شمارو هم درقسمت شگفتی سازان ببینم
دوست عزیز
اینکی من گفتم وعده نمیخورن اصلا درخارج از کشور نیست دقیقا منظورم افراد اطرافم هستن درخود ایران
وعده یعنی شما خودتون ملزوم ومجبور میدونید که درسه وعده غذایی یا چیزی میل کنید که درانسان های متناسب وجود نداره
افراد متناسب پرخور درجایی استاد عزیز بهشون اشاره کردن که ما تا تمام افکارمون درست نشده حق پیروی ازشون رو نداریم ودرضمن این گونه افراد افراد با رفتار پرخطرن که هر روز ممکنه به علت شکسته شدن باورشون چاق بشن وتناسبشون از دست بدن
شما درسته که درهر سه وعده احساس گرسنگی میکنید
اما واقعا واکنش گرسنگی هم دریافت میکنید
یعنی غاروقور دارید یا ضعف جسمانی وخالی بودن شکم واحساس تهی بودن درشکمتون دارید
یا نه ظهر شده وبوی غذا پیچیده تو خونه وباورچاقم میگه به به چه بخوریم
ظهر شد زنگ گشنگیش به صدا درمیاد
من خودم از وقتی دقیق شدم به خودم دیدم خیلی مواقع همه ناهار خوردن خوب منم خوردم
میوه خوردن منم خوردم ولی دراصل واقعا گرسنه نبودم
درمورد فعالیتم از اونجایی که بخش زیادی از کودکیمو درروستا سه ماه تابستان بودم خیلی خوب میدونم
خانم های عزیز روستایی چقدر کار دارن وچقدر زحمت میکشن وعاشق کار کردن وشعارشون اینکه حالا پاشیم چی کار کنیم واز نشستن واستراحت بیزارن وفقط موقعی که توان نداشته باشن یا کارشون تموم بشه استراحت میکنن
برخلاف چیزی که درذهن ما فرو بردن که تحرک عامل نشاط سلامتی ولاغریه
دراصل برعکسش صحت داره
بدن ما در۲۴ ساعت برای زنده بودن درحال تحرک وپویاییه وبه اندازه کافی فعالیت میکنه
وتحرک خارجی تنها برای گذران زندگیه ومنکه ندیدم
فرد متناسب واقعی رو که از تحرک وفعالیت زیاد لذت ببره واونو عامل سلامتی خودش وتناسبش بدونه
اتفاقا اکثر افراد متناسب واقعی از دیدگاه ما چاق ها انسان های تنبل پرخواب وکم تحرکین که بهشون میگیم جون ندارن طفلیا درصورتی که خیلیم از مم وشما جون دار ترن وچابک ترن ولی چون دلیلی برای تحرک اضافه نمیبینن انجامش نمیدن
واتفاقا از اینکه بهشون نحیف وبیجون بگیم استقبال میکنن وزندگیشونو درنهایت راحتی آرامش وبا دلخواهشون انجام میدن
مثلا من دوستی دارم که متناسب بسیار واصلا پیاده روی نمیکنه ودائم سوار ماشین ومیگه خسته میشم من لاغرم جون ندارم
ولی باهاش مسابقه دوبدی ده متر جلوترت میدو
یا میگه من لاغرم معده ام خیلی کوچولو اصلا نمیتونم بخوره معده ام پاره میشه وخونریزی میکنه دکتر گفته زیاد نخوریا معده ات پاره میشه تو نمیتونی زیاد بخوری
حالا دروغ وراست بهشون این باورودادن یا از خودشون درمیارن
دوست عزیز فقط چاره کار وارد کردن مواد غذایی یا خوراکی به اندازست که هرچه کمتر بهتر وکم کم بدنتون عادت میکنه که کمترم مشکلی نیست
درجواب سوال شما
بله من ۳ وعده نمیخورم
وگاهی تا ظهر گرسنه نمیشم وچیزی نمیخورم
وظهرم هر ساعتی باشه از یک تا ۶ عصر هرزمان گشنه بشم هرچی دلم بخواد میخورم مثلا شده ناهار قورمه سبزی پختم ساعت ۵ نون پنیر سبزی خوردم چون دلم خواسته
ویا ده شب قورمه سبزی خوردم ولی تا سیر شدم بلند شدم یعنی تا ضعفه رفته جمع کردم نشستم پای قابلامه تا تهشو بخورم والان مدتیه تو نعلبکی غذا میخورم
ومثل متناسبا میگم نمیتونم بیشتر معده ام درد داره میگیره😉
موفق ومتناسب باشین
ممنونم از پاسخت گلم بازم تبریک میگم بهتون
گلم من تو روستا ساکن نیستم ولی تو روستا خونه داریم همسرم چون عاشق حیوانات هست چند تا گاو واسب وغاز ومرغ و جوجه نگه میداره من عاشق حیوانات نبودم می ترسیدم ازشون فرار میکردم ولی از وقتی تو دوره شرکت کردم کلا عاشق حیوانات شدم وترسم ریخته و این رو از برکات دوره میدونم چقدر من درین دوسال لذت بردم از زندگی با حیوانات چقدر حیوانات انرژی مثبت دارن
وبه خاطر زانودردم امسال کمتر رفتم ولی هر وقت رفتم شارژ میشم میام
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی گلم
با سلام وصبح بخیر خدمت الهام خانم گل
خیلی ممنون بابت تبریک دوبارتون وبراتون آرزوی سلامتی وتناسب اندام رو خواستارم
با اینکه خودمم حیواناتو خیلی دوست دارم اما فقط در روستاها نه درقفس وآپارتمان ها
اما چون زانو درد دارین بیشتر مراقب خودتون باشین لطفا وبه خودتون عشق بورزید ببشتر
با آرزوی شاد کامی وسلامتی برای شما وهمگی دوستان عزیزم💐💐
سلام خدای مهربان و عزیزم
پرخوری کردن یکی از رفتارهای معمول روزانه افراد چاق هست افراد چاق هرروز دچار پرخوری میشن بااینکه خودشون فکر میکنن چیزی نمیخورن ولی در اصل خیلی چیزها رو میخورن ولی فکر میکنن بدنشون استعداد چاقی داره یا بدنشون قند سوزه وچربی سوز نیس یا تحرک کافی ندارن یا اشتهاشون زیاده یا غم وغصه زیاد میخورن یا استرس زیاد دارن یا قرص خاصی میخورن یا ازدواج کردن چاق شدن یا بارداری چاق میکنه آدمو و… ولی در اصل این طور نیس
>افراد چاق عاشق خوردن هستن عاشق اینکه هر لحظه به غذا فکر کنن یا به غذا ناخنک بزنن با غذا عشق وحال کنن غذا برای افراد چاق برای رفع گرسنگی یا برای زنده موندن نیس برای همین همواره دچار فشار شکم هستن اونا غذا رو به دلایل مختلف میخورن اونا برای غذا خوردن برنامه خاصی ندارن بدون برنامه میخورن میبیننن میخورن می شنون میخورن راه میرن میخورن میچشن میخورن بو میکنن میخورن بیرون میرن میخورن بیرون نمیرن میخورن خوردن براشون عادت شده ولی دیگه این طور نمیشه زندگی کرد
;اونا برده واسیر غذا ها هستن باید دست ازین پرخوری ها زیاده خوری ها بردارن .اونا دیگه خودشونو باختن فکر نمیکنن دیگه بشه ازین پرخوری ها رها شد اونا دوس دارن لاغر بشن ولی خوردن رو نمیتونن ترک کنن دوست دارن بخورن همش ولی لاغر بشن دوست دارن همون آدم سابق باشن ولی یه دوره ی معجزه بخش یا یه داروی لاغری بیاد اونا رو لاغر کنه همه دنبال اینن که هیچ کاری نکنن ولی لاغر بشن یا لاغر بمونن . ولی اینطور نمیشه هر چیزی بهایی داره
;باید از یه جایی شروع کنن و مایی که اینجا هستیم شروع کردیم ولی باید سعی کنیم تا حد امکان درس رفتار کنیم اینم مرحله به مرحله میشه درست کرد میدونین همه چی تکاملی هست حتی پرخوری نکردن .واقعا ذهن من خیلی تغییر کرده فرمان درس میده ولی من خودم بعضی جاها نمیخوام درس رفتار کنم ودچار فشار شکم میشم . این راه محدودیت زمانی مکانی ومحدودیت غذایی نداره واین خیلی عالیه درستشم همینه
;الان به ذهنم رسید خیلی اساتید بزرگ جذب درثروت و کار و درآمد آزادی زمانی و مکانی رو تبلیغ میکنن ولی وقتی به لاغری و سلامتی می رسه خودشون رو از لحاظ زمانی و مکانی و غذایی محدود میکنن و یه وعده یا دو وعده غذا میخورن همه چیز نمیخورن برنج نمیخورن یا نون نمیخورن چون فکر میکنن سیستم هورمون ها رو می ریزه به هم اگه اینطور بود همه ژاپنی ها الآن باید بیماری دیابت داشته باشن یا هندی ها یا شمالی ها یا همشون بیمار و چاق باشن یادر ثروت میگن برای پولدار شدن نباید سختی بکشی صبح تا شب بدویی ولی تو لاغری و سلامتی میان میگن بدون پیاده روی کردن بدون فعالیت نمیشه لاغر شد با یه جا نشستن ذهنی نمیشه لاغر شد .
من با دوره لاغری درین دو سال فعالیت و انرژییم این قدر بالا رفته که دیکه به زانوهام وبدنم فشار اومده اینقدر دوست دارم تو خونه وروستا فعالیت کنم عاشق فعالیت شدم بدون اینکه چیزی نخورم یا بدون حذف چیزی اشتهام خودش کم شده ساعتها گرسنه نمیشم . دوست دارم کار کنم . نه برم ورزش ورزش حس خوبی بهم نمیده چون سالها رفتم ورزش پیاده روی یا سالن که متنفر شدم. به نظرم برای خانمهای خانه دار اینقدر کار هست تو خونه که فعال باشن نیاز نیس برن جایی اگر برای هوا خوری و تفریح برن پیاده روی یا بیرون در مورد اون صحبتی نیس ولی برای لاغر شدن اصلا ورزش خاص یا پیاده روی نیاز ندارم من.
;مردی در شهر ما هست ده ساله ساعتها در کوه ودشت زیبای اینجا پیاده میره میاد ولی چاقه من به این نتیجه رسیدم هر چقدر هم بیشتر ورزش کنی بدن به غذای بیشتری احتیاج پیدا میکنه چون انرژی زیادی مصرف میکنی نیاز به استراحت بیشتری داری و اگه ندی نیازشو بدن افت میکنه وبدنتو تخریب میکنی واینکه تا چه وقت میخوای ورزش کنی تا اخر عمر که نمی تونی بری ورزش پس ورزش در ذهنم برای لاغری دیکه برای لاغر شدن منتفی شده. من دیگه برای لاغری به ورزش نیاز ندارم من.
دارم به ذهنم یاد میدم که خوردن خوبه ولی به اندازه . خوردن خوبه ولی برای اینه که گرسنه نباشی وبتونی فعالیت های روزمره تو انجام بدی ذهنم داره تازه داره یاد میگیره گرسنگی وسیری رو تازه داره الفبای لاغری رو یاد میگیره نباید اونو سرزنش کنم نباید ازش ناراحت بشم که چرا نمیتونی درس رفتار کنی باید تشویقش کنم باید آرام آرام بهش یاد بدم ذهنم مثل کودک نوپاست که داره راه رفتن یاد میگیره نباید انتظار داشته باشم از همین اول کار بتونه بدوئه باید صبور باشم و بزارم تمرین کنه تکرار کنه یاد بگیره
یه جایی هم اگه دیدم خودشو ول کرده تلاش نمیکنه کمی باهاش تند برخورد کنم تا به خودش بیاد تا تلاشش رو بیشتر کنه با زور نمیشه ذهنو به رفتار درس ترغیب کرد یا یهو یه وعده بهش غذا داد سالها سه وعده خوردی چطور یه دفعه ای میخوای یه وعده بهش بدی یا کجای دنیا آدمها یه وعده میخورن همه با یه وعده خوردن لاغر میشن نیاز به حذف چیزی هم نیس .
>با عجله چیزی درس نمیشه با یه روز نمیشه همه الفبا رو به یه بچه یاد داد فایده نداره برای ذهنم همینطوره من نمیخوام یه شبه لاغر بشم یا چند ماهه لاغر بشم و دوباره چاق بشم من دوس دارم تکاملی لاغر بشم و لاغر بمونم دوس دارم راحت لاغر بشم زجر نکشم بدون هیچ محدودیت غذایی و زمانی و مکانی غذا بخورم میخوام آروم آروم لاغر بشم میخوام برای خودم لاغر بشم نه دیگران برای همین عجله ندارم
میخوام یواش یواش عاداتم درس بشه نه یهویی
همه این یهویی ها محکوم به شکست هست و محکوم به سختی کشیدن ولذت نبردن از زندگی و اینو خیلی ها درک نکردن من به وجود استاد عزیزم افتخار میکنم .< به قول استاد لاغر شدنی هنره که در مسیر عادی روزمره زندگی باشه همین وبس فقط باید صبور بود و زندگی کرد واز زندگی لذت برد اونوقته که میبینی لاغری هم میاد خوبم میاد من به لاغر شدنم ایمان دارم
سلام دوست عزیز ، چقدر از نوشته ی شما لذت بردم ، منم با شما هم عقیده هستم ، آزادی باید تو همه چیز باشه ، نه فقط آزادی زمانی ، مالی و مکانی ، بلکه تو خوردن هم باید آزادی باشه ، وقتی ذهن را تحت فشار محدودیت و نخوردن قرار ندی و ذهن درک کنه که آزاده ، مغز خودش خود به خود دستور زیاد نخوردن را صادر میکنه ، و پرخوری از بین میره ، و آدم رفتار درست غذایی را یاد میگیره بدون فشار و محدودیت و سختی ، لاغری با ذهن بهترین و آسانترین راه لاغر شدن و درست ترین راه زندگیه ، بخصوص وقتی که بهترین استاد دنیا همراهت باشه ، خدایا شکرت که هدایتمون کردی به این مسیر زیبا ، الهام عزیز آرزو میکنم با اندام متناسب زیبا تو این دنیای قشنگ همیشه شاد و سلامت باشی
سلام دوست عزیزم
ممنونم ازت گلم از دیدن پیامتون خیلی خوشحالم وخدارو شکر می کنم که دوستان عالی ومثبت اندیش دارم که به همدیگه عشق و امیدو آگاهی میدن .
ممنونم از دعای قشنگی که برام کردین .
آخر این راه شادی آرامش ولذت و لاغری و سلامتی هست بدون هیچ محدودیتی
دوست عزیزم الهام
دیدگاهتو خوندم عالی بود حتما نظرمو برسم خونه برات می نوبسم ..توی مسیر برگشت هستم به تهران …
اگه بدونی چقدر توی این شهر کوهپایه ای خنک به من و مامان خوش گذشت امروز ۱۳ روز شد که توی این شهر بهشتی گذروندم … واقعا نفس کشیدم شبا یخ می کردم توی بهارخواب ، دو تا پتو می کشیدم روم ،زیر پشه بند راحت و آسوده می خوابیدم ….جاتون واقعا خالی ، اینجا یه جای دیدنی داره به نام پارک سر چشمه ..اصلا از نظر منظره بینظیره .
عزیزم امیدوارم یه روز به این شهر بهشتی از توابع اصفهان بیایی و لذت ببری البته اگر بتونی شهریور بیایی که عالیه آفتابش کم جونتر میشه و روزهاش هر از گاه ابری میشه و خنک اما شبهاش بی استثناء واقعا خنک آخر شبا یخ می کنی انگار رفتی تو یخچال نشستی :))
حالا اگه بدونی چطور داخل اتوبوس خودمو تحویل گرفتم که تا مقصدم که پنج ساعت راهه راحت برم برسم …آخه من خودمو خیلی دوست دارم همه اش دنبال راحتی و آسایشم …عشقم بکشه از جون و دل فعالیت هم می کنم اگر نه فقط استراحت ….زیر پام یه صندلی متحرک گذاشتم تکیه گاهم یه بالشتک گذاشتم که حرکت و توقف ماشین ، اذیت نشم …
خلاصه که با راحنی تمام توی مسیرم ….منتظرم ببینم چه وقت سر و صدای شکمم در می آد یه چیزی بخورم یه تخم مرغ آبپز بدون نون برداشتم و یه مقدار انگور همین کافیه صبحانه صبح زود خوردم باز یه تخم مرغ آب پز با کمی نون و یه فنجون چای …..تازگیا کامل متوجهم احساس گر سنگی که بعد از نفخ و سوزش معده سراغم می آد با گرسنگی واقعی که همراه با قار و قور شکم هست فرق داره و دارم کاملا کاذب بودنشو تشخیص می دم اتفاقا جدیدن که به فرمول خوردن بعد از این حالت بها و اهمیت نمی دم و چیزی نمی خورم خیلی راحت ترم و از نخوردن دارم لذت می برم مگر اینکه سر و صدای شکممو حس کنم که یه جایی هست پایینتر از سر معده ….جالبه تا حال متوجه این موضوع نبودم …..امروز صبح ناشتا یه قرص اومپرازول خوردم خیلی بهترم چند دقیقه ای میشه که حس می کنم کمی سر معده ام ناراحته انگار داره میگه چیزی بخور ولی من نمی خورم میگم هنوز قار و قور شکمم که پایینتره درنیومده پس صبر می کنم و از نخوردن لذت می برم …دیگه به ساعت خاص برای خوردن اهمیت نمی دم ..هر وقت شکمم سر و صدا کرد غذا می خورم و سعی می کنم همراه با سیری کامله کاملم نباشه هنوز میل داشته باشم که دست بکشم …..به نظرم به کلید طلایی متناسب شدن دسترسی پیدا کرده باشم . الان مسافرصندلی کناری سیب تعارف کرد گفتم ممنون میل ندارم تشکر ،توی کیف خودم هست ، تشکر
ممنون الهام جون که پای صحبتام نشستی ..حتما از عطاری کامبوجارو تهیه می کنم ، ببینم این محصولو خودت درست می کنی به عطاریا می فروشی ؟
اگر اینطور باشه که خیلی عالیه
موفق باشی در مسیر تغییر کردن ….
سلام عزیزم
خیلی خوشحال شدم از پیامت وخیلی خوشحال تر که جای با صفا وزیبایی رفتی وخوش گذروندی واقعا از حس پیامتون عشق کردم ولذت بردم عاشقتم گلم
آفرین بهت گلم ایشالا به سلامت برسی آفرین که خیلی عالی در مسیر هستی وبرای لاغری اشتیاق زیادی داری
توکل به خدا ما هم لاغر میشیم چون داریم تلاش میکنیم خدا هیچ تلاشی رو بی نتیجه نمی زاره خدا با ماست
گلم آره در سال 97کسب وکار خانگی راه اندازی کردم و مستقیم وهم به عطاری میفروختم درآمد خوبی داشتم اوایل کارم بود محصول ناشناخته بود و شهر کوچک یکسال فروختم واقعا اعتماد به نفس فوق العاده ای پیدا کرده بودم هم کارهاش رو خودم میکردم همسرم مخالفت میکرد خانواده همسرم هم به نوعی دیگر یک سال فروختم ولی به خاطر عجله و رعایت نکردن قانون تکامل رها کردم دوست داشتم یه شبه پولدار بشم کارخانه بزنم اینقدر عجله داشتم ولی خودباوری هم داشتم الآن که به اونروز ها فکر میکنم اصلا باورم نمیشه من اون همه کار کردم در یکسال واقعا باورم نمیشه حتی برای مجوز هم رفتم پیش فرماندار هم رفتم من که تنهایی هیچ جا نرفته بودم
ولی به امید خدا بازهم اون خودباوری رو دردر خودم به وجود میارم وبه استقلال مالی میرسم
عزیزم موفق و سلامت باشی
الهام عزیز ، ممنون از پیامی که فرستادی ، از شرح موفقیتت خوشحال شدم …
اینمحصول کامبوجا که میگی از عطاری بخرم مجوز ساخت از وزارت بهداشت هم داره ؟ شما که میگی چند وقتی هست دیگه چیزی تولید و عرضه نمی کنی …اگر این کامبوجا محصول ساخت خودته پس الان عطاری ها از کجا می آرن می فروشن ؟
عزیزم منم شهرای آذربایجانو خیلی دوست دارم ولی چون زبانشونو بلد نیستم تا حالا به اون شهرها سفر نکردم فقط یکبار چند سال پیش با مامان رفتیم سرعین اردبیل و لذت بردیم از هوای عالی ….
امیدوارم بازم قسمتم بشه برم …
امیدوارم یه روز از نزدیک ببینمت و میزبانت باشم و کلی از لاغری با ذهن با هم حرف بزنیم .و اصلا چند روزی کنار هم باشیم صبحها با هم فایل صبحگاهی گوش کنیم و شادی کنیم بعدم با هممیثاق نامه بخونیم چه کیفی میده یه دوستی اینطوری :))
سلام مجدد
نه گلم محصول ساخت من نیس منم یادش گرفتم خودم طبیعی وارگانیگشو برای خودم درس کردم.اول خودم مصرف کردم نتیجه دیدم بعد فکر تولید و فروش محصول به ذهنم رسید .
عطاریها دارن اونا اصل و طبیعی هستن ولی تازگی ها کارخونه ایش هم اومده من مصرف کردم کارخونه ایشو اصلا به درد نمیخوره هیچ خواصی نداره عین دلستره
ولی طبیعیش کمی ترشه بوی سرکه میده وگازداره ولی معده رو اصلا اذیت نمی کنه کلی خواص هم داره واقعا به جای نوشابه آدم بخوره کلی بدنو سم زدایی میکنه و سرشار از ویتامین هست .برای همه ی بدن خوبه چون پاکسازی انجام میده تو آسیای شرقی بیشتر مصرف میشه و واقعا طول عمر زیادی میکنن بیش از صد سال
خودتون باید امتحان کنید ببینید تحقیق کنید بعد عاشقش میشید .
چه آرزوی قشنگی کردین به امید خدا خدارو چه دیدی
شاید همدیگه رو یه روز از نزدیک دیدیم
منم مشتاق دیدارتون هستم
فعلا خدانگهدار تون باشه
سلام الهام جان ،
خوبی خوشی ؟ الهی خوب و خوش باشی
الان دارم از عطاری برمی گردم عرق کامبوجا خریدم محصول کاشان …حالا فهمیدم که این محصول تایید وزارت بهداشت هم داره…از امشب مصرفشو شروع می کنم الهی که شفا باشه برام …ممنون از راهنماییت عزیزم
سلام استاد عزیز
ببخشید من یه سؤال دارم من راستش کامل درک نکردم فشار شکم چطور میشه
بعد استفاده از دوره غذای من کم شده اصلا دیگه به مقدار توجه نمیکنم ولی وقتی واقعا دیگه نمیتونم بخورم خوردنم متوقف میشه دیگه زورم بکنم نمیتونم بخورم اونوقت دست می کشم زود هم سیر میشم بعدش کمی اذیت میشه معده ام چند روزه فکر میکنم نکنه معده ام مشکل پیدا کرده
نمیدونم رفتارم درسته یا همون فشار شکم هست یا زیاده خوری
زود احساس پری معده میکنم و معده ام اذیت میشه
سلام و درود
درباره این موضوع و سایر موضوعات مربوط به خوردن در دوره اصلاح پرخوری و اشتها به صورت مفصل توضیح داده شده است.
ممنونم استاد
ان شاءالله شرایط فراهم میشه منم دوره رو خرید میکنم .
سلام استاد عزیز،
امروز میرم با دقت دوره کنترل اشتها و پرخوری رو یکبار دیگه با دقت می خونم و نظرمو می نویسم .
اما جدیدن مطمئن شدم که علت عدم موفقیتم در ایجاد فاصله گذاری نسبتا زیاد مثلا ۶ ساعت بین وعده های غذاییم، وجود مشکل در جهاز هاضمه و سیستم گوارش منه … میشه گفت از زمانی که شروع به چاق شدن کردم مشکلات گوارشی و نفخ و سوزش سر دل برام بوجود اومد تا قبل از اون لاغر و متناسب بودم و همچین مشگلی نداشتم …
این ناراحتی گاهی به دلیل استرس یا فشارای عصبی که اینروزا اجتناب ناپذیره به اوج می رسه عصبی ترممی کنه یعنی هر وقت سر معده ام شروع به سوزش می کنه و احساس ورم و سنگینی پیش می آد حالت گرسنگی بهم غالب میشه …یعنی انگار این حالت برام تبدیل به یک فرمول شده و همیشه هم اجرا شده
فرمول : نفخ و سوزش = خوردن
با خوردن بسرعت بهبود پیدا می کنه و علائم حاد از بین میره و اعصابم بهتر میشه چون سوزش معده ام تسکین پیدا می کنه ولی ورم و بزرگی باقی می مونه همراه با بادگلو …. چند سال پیش به دلیل مشگل نفخ و ترش کردن معده ام آندوسکوپی شدم یکسری دارو مصرف کردم دیگه ترش نمی کنم ولی سوزش و نفخ از بین نرفته ….
در حقیقت اگر این بیماری باعث پرخوری شده باشه دلیلش خوردن روی سیری نبوده و نیست من واقعا احساس گرسنگی پیدا می کنم و فرمول ، اجرا میشه تا آروم بشم .
فعلا که شهرستانم از هوای گرم تهران فرار کردم اومدم یه چند روز از هوای کوهستانی و خنک شهر خوانسار استفاده کنم پس فردا برمی گردم تهران و حتما پیش پزشک میرم ببینم چه باید بکنم …
سلام خانم شهربانوی عزیزم
امیدوارم بهتون خوش بگذره چه کار خوبی کردین .شهر ما یکی از مناطق خوش آب و هوای آذربایجان هست بااینکه تابستان هست گرمی هوا آدمو خیلی اذیت نمیکنه باد خنکی میوزه .امشب نزدیکهای صبح هوا سرد شده بود بااینکه چند روزه به خاطر خنکی هوا پنجره هارو میبندیم ولی بازم سرد بود بخاری رو روشن کردم😝
سفر حس خوبی داره واقعا دلم یه سفر کوتاه خواست
در مورد معده تون منم چند سال پیش این مشکل رو داشتم معده ام سوزش داشت فکر میکردم همش گرسنه هستم اسید معده ام فکر کنم زیاد بود از پرخوری هم بود داروی معده میخوردم ولی چهار ساله به لطف خدا برطرف شد خدا هدایتم کرد به محصولی که خودم تو خونه درس کردم و مصرف کردم اسمش کامبوچا یا کامبوجاس از عطاری ها می تونید تهیه کنید یا اگر توانستید قارچش رو تهیه کنید وخودتون درس کنید این عالی میشه خواصش هم خیلی زیاده برای قند و فشار خون و چربی خون وکبد چرب عالی جواب میده مشتریانم بازخورد میدادن
من چهارساله دیگه قرص نخوردم همون هفته اول خوب شد سوزش معده ام دیگه چند وقته نمیخورم کامبوجا ولی معده ام درد نمی کنه
یا اگر نتونستین سرکه سیب طبیعی رو با آب مخلوط کنید بخورید بعد غذا اینم عالیه به شرط اینکه در هر دو مورد زخم معده نداشته باشید
امیدوارم براتون مفید باشن گلم
سلام دوست بسیار خوب و عزیزم خانم خضرلو
از راهنماییت بی نهایت ممنونم حتما از عطاری تهیه می کنم …من مطمئنم اگر مشگل معده ام برطرف بشه حتما روی لاغرتر شدنم تاثیر مثبت می ذاره ….
اینو تهیه می کنم نتیجه اشو برات گزارش می کنم …
بازم از شما ،عزیز ،تشکر می کنم ..
ممنونم عزیزم
ان شاءالله براتون مفید خواهد بود گلم
با آرزوی سلامتی برای همه مردم جهان و همه دوستان عزیزم
به نام خدا
بنده دفعه سوم هست که دوره را شرکت میکنم دفعه اول که اصلا انگار اومده بودم یه دنیای دیگه و خیلی با حرفای استاد مخالفت میکردم و همش میگفتم مگه میشه اینا چرته ولی دفعه دوم هم دوباره همین راهو برای لاغر شدن انتخاب کردم یه مقداری هم لاغر شدم جالبه که هر جا استاد میگفت باید رفتار ما تغییر کنه من فقط تو ذهنم رفتار غذایی بود البته که وقتی با قبل مقایسه میکنم خیلی تغییر کردم ولی گفتگوی منفی ذهنم همیشه بود و همیشه این باور گوشه ذهن من بود که من هر کار کنم لاغر نمیشم واما اینبار از جلسه اول ایمان داشتم لاغر میشم و بازخوردای خوبی میگرفتم تو این چند جلسه فهمیدم نقطه ضعفم تو مهمانی و مسافرت و دورهمی هست و رفتار غذایی اشتباه دارم که دیشب تو یه مهمانی یک ساعت یه شیرینی خامه ای جلوی من بود و من علاقه ای به خوردنش نداشتم اگه قبلا بود طبق عادت اون شیرینی رو میخوردم ولی دیروز فقط به خودم گفتم بدنم الان نیازی به این شیرینی نداره و اصلا دیگه تحریک نشدم به خوردنش حالا میفهمم تغییر در رفتار فقط تغییر در رفتار جسمی ودر مقابل غذاها نیست و تغییر افکار هم شامل میشه خیلی برای این آگاهی هایی جدید از استاد متشکرم و خوشحالم که به جان و دلم میشینه ایمان دارم لاغری درمن شروع شده ایمان دارم بزودی شاهد لاغری جسمم وتناسب اندامم هستم و ایمان دارم جزو شگفت انگیزان قرار میگیرم و عکسم میره تو آلبوم شگفت انگیزان
به نام خدا
چقدر خوبه وقتی از صبح بلندبشیم آنقدر توذهنمون اهداف ومسیر زندگیمون جذاب باشه که ناخودآگاه درمحیط پیرامونمون بتونیم بهش توجه کنیم .
من خودم وقتی صبح ازخونه میزنم بیرون اول بابت آب وهوا که پاک وتمیز و معتدل هست شکرگذاری میکنم . بعد زیبایی های طبیعت رو که میبینم همینطور . وقتی راه میرم ناخودآگاه بابت استایل بدنی زیبا و تقریبا متناسبم شکرگذاری میکنم وهمینطور الی آخر .
وقتی فردی رومیبینم که متناسب هست ناخودآگاه تودلم تحسینش میکنم که کدهای مخرب چاقی رو به ذهنش اضافه نکرده یاهمینطور فرد موفق وثروتمند و باقی چیزها رو که درمسیر اهدافم هستند .
منم اوایل جزو گروه چاقها بودم و درد ورنج چاقی . امیدواربودم که من میتونم متناسب بشم . تمارینم رو به صورت عملی انجام دادم خیلی . آنقدر که ملکه ذهنم شد که حتی موقع کرونا پیش پزشکم میرفتم ذهنم میرفت پیش استایل بدنی پزشک که خدایا اون که کم تحرکه . وضع مالیش عالیه میتونه بهترین غذاها رو بخوره پشت میز نشینه و… چقدر خوب که متناسبه ودیگر تمارین عملی که درکامنتهای قبلیم نوشتم واجراش کردم و لذت میبرم .
لذت میبرم که زندگی کردنم هدف مند شده است . اینکه میدونم باید توجهاتم رو روی ورودی هام بزارم وگلچین کنم وزوم کنم روی خواستم . ونکات مثبت زندگی .
امروز یه مقدارشیر برداشتم گرم کردم وموقع خوردن احساس کردم زیاد داخل ظرف ریختم یه مقداری در کاسه خودم ریختم ومابقی رو گذاشتم روی اجاق .
وچقدر حس خوبی بهم داد که من مجبورنیستم همشو بخورم چون حالا همشو گرم کردم .
وقتی باذهنم میتونم زندگیمو خلق کنم خوب این کلر رومیکنم . اوایل یه کم ذهن فشار میاره نه به خاطرسختی . چونکه میخاد تو مسیرامنش بمونه اما الانا انگاردلش میخاد که من همین مسیر رو برم . و منو تشویق میکنه بیا برو توسایت . درسته تقریبا متناسب شدی . اما من دلم میخاد بیای توسایت واین آگاهیهای ناب رو نوش جان کنم .
منم به ذهنم میگم چشم . ولذت میبرم وحس خوبی دارم .
الانا به خاطر متناسب شدن نمیام به خاطر احساس خوب وآرامش وآگاهیهای نابش میام توسایت .
آنقدر بعدمدتی ذهنم ازاین فرمول های اشتباه تخلیه میشه که احساس سبکی میکنم . آخه اینکه یکی ازبزرگترین دغدغه زندگیمون حل بشه و فضای ذهن آزادتر بشه با انرژی بیشتری برای مابقی خواسته هام وقت میزارم .
من آزادانه بین اینهمه موادغذایی آنچه دلم میخادمیخورم .ولذت میبرم . ونگران هیچی هم نیستم . زندگی بهم لبخند میزند ومن آرامش دارم .
خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر الهی .
سپاسگزارم از استادعزیز بابت انتشار این آگاهیهای ناب .
من یاد گرفته بودم ک رژیم بگیرم فک میکردم چن من نمیتونم رعایت کنم چرا چن مثلا چیزی ک دوس دارم همسرم گرف اورد من نمیتونم و از این رو چاق میشم
بارها وقتی همسرم پفک و نوشابه میگرف دعواش میکردم اما الان نوشابه میگیره میمونه یخچالم
چرا
چن من اون تعریفها رو از مواد غذایی برداشتم حسرت حرص و ولعی نیس و من ازادم ب اندازه نیاز بدنم بخورم
هرکی میبینی میگن کم بخور جلوی خودتو بگیر چ خبرته
و من و امثال من یاد گرفتن ک لاغری مساوی با رژیم گرفتن ورزش کردن شام نخوردن برنج نخوردن کم خوردن
در حالی من تو فامیلمون هستند کسایی ک ورزش نمیکنن و رژیم نمیگیرن پیاده روی نمیکنن تموم وعده هاشونم میخورن اصلا نمیدونن خوردن و نخوردن چیه
و متناسبن پس اینها مشکل کار نبود مشکل ذهن من و تعریفهایی بود ک منو حریص کرده بود
مثل حیوونی بودم ک اختیار از دستم در رفته بود
این باعث شده بود واقعا از لحاظ روحی داغون بودم چن واقعا دیگه ب اخر خط رسیده بودم
خوردن عذاب وجدان ناراحتی شده بودن کل زندگی من
ن از زندگی لذتی میبردم ن از خونم ن از دخترم
اما اومدم اینجا یاد گرفتم ک هرچی یاد گرفتم همه اشتباهن باید تغییرشون بدم
من پذیرفتم ک خودم مسئول اشتباهاتم هستم خواستم و شروع کردم ب ادامه دادم
من باور دارم ک ب همه چیزی خواهم رسید من خیلی فرق کردم خیلی کم پیش بیاپرخوری کنم شکمم درد بگیره
من نیازهای خودمو فراموش کرده بودم
اصلا همه چیر خوردن نخوردن میدیدم
من یادگرفتم ک طبیعت انسان لاغریه و بدن همواره تلاش میکنه منو ببره ب حالت سلامتی بدن من عاشق سلامتیه لاغری هم یک بعد از سلامتیه
خیلی از بیماریها از چاقیه بیشتر روح من مریض شد
طبیعت من لاغریه
و چاقی بدیهیه
طبیعیش اینه ک من لاغر نحیف و زیبایی اندام داشته باشم
طبیعیش اینه نیازاتمو راحت بخرم لباس های رنگی شاد بگیرم شیک پوش باشم من لایق اینها هستم وبهشون میرسم چن لایق بهترینهام لایق طبیعت بدنم لایق زیباییها لایق ارامش لایق آزادی رهایی لایق لاغری و متناسب موندن و پوشیدن لباسهایی ک دوسدارم
لایق سلامتیم لایق روح و ذهن سالم وجسم سالم و سلامت هستم
لاغری در من هس چیزی جدا از من نیس فقط دفن شده بود زیر خروار خروار خاک سنگ
خدا هدایتم کرد تا من اون سنگ ها و خاکها رو برطرف کنم پاکش کنم
من ب اون گنجهای درونم دوباره میرسم ایمان دارم و اون موقع این ک میگم فریباجانم افرین دیدی تونستی مطمئنا اعتماد بخودم بیشتر و بیشتر میشه شادابتر میشم روحیم بالاتر میره احساس عالی دارم
اینک برم مغازه بگم سایز ۳۸ بدین تموم وجود پر از هیجان وشادابی میشه
تصور این دیگه بتونم همه چیز بپوشم دیونه کرده اره من شکر میکنم ک در این مسیرم
مسیر سرسبز زندگی لاغری زیبایی
من با لاغری راحتر و سبکتر میشم جسمم ب سلامتتر میشه زنده تر میشه پر انرژی میشه
سلام به همه واستاد نازنین
وااقعا خداروشکر می کنم که در مسیر لاغری هستم ،وبه خودم می بالم که در جمع کسانی هستم که از افراد فرهیخته هستند کسانی که اهل فکر هستن ،اهل تعمق هستن ،با فکر کردن بنتایج شگفت انگیز دست پیدا می کنن ،چقدر برایم جالب بود این نتیجه ای که استاد اشاره کردن بهش ،فقط کسانی باین نکات در زندگی می رسن که اهل گرفتن اشارت ها هستن ،لطافت و ظرافت فکر دارن ،بنظر من خداوند بعضی قلبها رو محرم این نکته های لطیف می دونه و هرکسی نمی تونه این نکته هارو دریافت و هضم کنه
استاد خلاصه الان شما یه جورایی پیر و مرشد ما هستین 😊
بله منم در این تفاوت ها می اندیشم
مثلا اون نکته که استاد اشاره داشتن ،هروقت غذایی اضافه بمونه ،انگار یه ماموریت بهم می دادن که تو تمومشون کن
برای این تموم کردن احساس آرامش می کردم ،انگار یه کار معنوی انجام داده بودم ،انگار از اسراف جلوگیری کرده بودم
حالا که فکر می کنم می بینم دو برابر گناه کردم ،هم نعمت خدا رو در جایی مصرف کرده بودم که نیازی نبود ،هم به جسم خودم آسیب زده بودم ،حالا می فهمم که فکر کردن چرا عبادته چرا از عبادت ۷۰ سال بالاتره ،
اینهارو باید دقت داشته باشیم و ازش بسادگی عبور نکنیم
مممنون استاد که به ما درس عمیق بودن و تعمق کردن می دین
سلام استاد عزیز
من امروز به لطف خداوند گام نوزدهم را برداشتم
یادم میاد چند سال پیش برای کاهش اشتها چند ماه همیشه روزه میگرفتم که در طول روز پر خوری نکنم وبا روزه گرفتن به کاهش وزن خوبی میرسیدم اما واقعا انتخاب رفتارهای درست خیلی بهتر از تحمل اون همه سختی است
واما قانون جدید برای خودم این است که از این لحظه اگر من به خاطر حیف بودن غذا_پول دادم باید بخورم_در مهمانی بخورم زحمت کشیدن بخورم ناراحت نشوند بعضی اوقات خانه مادر همسرم چون بچه ها وهمسرم غذایی را دوست ندارند من جای اونها هم میخورم تا به مادر همسرم احترام بگذارم خلاصه اگر در این مواقع من در حد سنگین شدن غذا خوردم من یک……هستم چون یک انسان عاقل به جسم خود که همراه ما در این جهان است که من همیشه احساس میکنم جسم مرکب من است یعنی چیزی که باهاش تو این جهان حرکت میکنم صدمه نمیزند جسم من باید سبک وسالم باشد تا روزی که من در این جهان هستم به راحتی بتوانم از آن استفاده کنم
سپاس استاد بزرگوار
خدایا متشکرم بابت یک روز دیگه ونوشتن این دیدگاه خدایا دوستت دارم
درود بر شما همراهان مسیر لاغری با ذهن
بسیار سپاسگذارم استاد با این فایلهای بسیار عالیتون و اون وسعت قلبتون که اجازه میدید بصورت رایگان در اختیار ما باشه،امیدوارم زندگانی پر برکتی در پناه خدا داشته باشید
در این ۱۸ گامی که گوش دادم متوجه چندین رفتار پر خطر چاقی شدم،اینکه من حق خوردن اضافی در چندین موارد رو بخودم میدادم،مثلا اشکال نداره عصبی هستی استرست کمتر میشه بخور،شام مهمونی داریم ناهار نخور یا کم بخور که شام تو جمع و مهمونی بتونی بخوری،با شنیدن این فایل ها متوجه شدم باید فرمولهای متناسب شدن رو جایگزین کرد بیشتر وقت خودم رو به فکر کردن در مورد فایل و اصلاح رفتار پر خطر خوردن اضافه و سنگین شدن میذارم و در مورد فایل ها با خواهرم صحبت میکنم،دوستان بهتون پیشنهاد میکنم اگر ی دوست یا از نزدیکانتون که هم چاقن و هم باهاشون صمیمی هستید در مورد چاقی و فایلها با هم صحبت کنید خیلیا چیزها رو از هم یاد میگیرید،یکی دیگه از کارهام اینکه قبل از خوردن به این فکر میکنم به اندازه خوردن چه لذتی داره، چه حس خوبی دارم که مثل آدمهای متناسب رفتار میکنم با غذا،من متوجه شدم جسم نباید به من بگه بسه بلکه این ذهن هستش که باید فعالش کنیم،اینکه غذا نباید برای ما تصمیم بگیره این ذهن ما هستش که باید تصمیم بکیره که چه مقدار براش کافیه،در کنار شما دوستان احساس مسکنم تنها نیستم و ما با همیم امیدوارم همه ی ما طعم لذت بخش متناسب شدن و به رویای لاغری دست پیدا کنیم
به امید موفقیت و پیروزی همه دوستان عزیزم،در پناه خدا باشید
درود بر شما دوست گرانقدر
دیدگاهتون فوق العاده بود،به باور من تمامی کلماتون رو با گوشت و پستتون لمسش کردید که اینقدر زیبا بیان کردید
امیدوارم در پناه خدا در تمامی ابعاد زندگیتون شاد و پیروز باشید
سلام به همه
والا اومدم یه لفظی واسه خودم در نظر بگیرم موقع پرخوری دیدم نمیشه، اخه همه حیوونا هم که درست غذا میخورن به اندازه میخورن، دیدم خدایا یعنی من موقع گرخوری از حیوونم کمترم و چقدر جایگاه انسانی خودم و زیر سوال میبرم، مشکل ما اینه فراوانی رو باور نداریم، فراوانی اندام زیبا رو باور نداریم، بریم بیرون و یه نگاه به آدم هایی که رد میشن بندازیم، میبینیم خیلی ها متناسب هستن، پس این اندام وجود داره، اگه ما نداریمش یعنی نخواستیمش، اگه مثل ادم های متناسب رفتار کنیم اگه مثل اونها رها باشیم و اسیر افکار و رفتار غیرطبیعی مون نباشیم این اندام خود به خود ایجاد میشه، چرا من باید در مهملنی بعد از غذا از میوه و شیرینی که تعارف میشه بخورم ولی جاری متناسبم دیگه چیزی بعد شام نمیخوره؟؟ چرا من باید بعد شام کیک تولد بخورم و جاریم از کیک تولد خودش هم بعد شام نمیخوره؟؟ و اصلا براش مهم هم نیست که نخوردش، بعد منطقیه بگم چقدر اون خوش شانسه که متناسبه ولی من نه؟؟؟ چرا من اگه چند نوع غذای مورد علاقمو رو سفره ببینم از همش میخورم بعد اخرش میبینم دارم میترکم ولی متناسب ها یا از اون غذایی که بیشتر دوس دارن میخورن یا همون غذای مورد نیازشونو جوری میخورن که از همش یه مزه کرده باشن؟؟ چرا من از برنج میترسم ولی همسایمون اگه برنج باشه صبحانه هم میخوره و واقعا چندین بار دیدم که از برنج دیشب که تو یخچال بود اورد گرم کرد و یه بشقاب پر داره صبحانه میخوره ولی من از ترس 4 تا قاشق اونم فقط ناهار میخوردم؟؟ یعنی خدا منو چاق آفرید و از اونا بیشتر خوشش میومد اونارو لاغر آفرید؟؟؟ خلاصه سالها گذشت و من با روش لاغری با ذهن اشنا شدم و دیدم نه برنج و… چاق میکنه نه لاغرا ادم های خوش شانسی بودن، یه چیزی تو ذهن اوناست که دارن طبق اون رفتار میکنن که در ذهن من جور دیگه ایه که باعث میشه رفتار دیگه ای بکنم، دیدم اندام متناسب مال منم هست اگه ندارمش چون نخواستمش، رفتار و افکارم همسو با خواستم نبود، پیتزا یک نفره معنیش این نیست همشو باید یجا بخورم، اونا به فکر فروش و تبلیغات خودشون هستن من چرا باید گول بخورم و به بدنم آسیب برسونم، بارها دیدم خواهر زادم غذایی رو سفارش داد و به راحتی از اضافش گذشت و اصلا براش مهم نبود چقدر پول داد ولی من میگم حیفه پولشو دادم خیلی خوشمزش و همشو میخوردم، چرا واسه اینکه غذا حروم نشه باید بریزمش در بدنم؟؟ مگه من سطل آشغالم؟؟ خب بزارم تو یخچال واسه یه وقت دیگه یا اینکه بدم یه حیوون بخوره و سیر بشه، دیدین شاه و خانوادش وقتی میخواستن غذا بخورن چقدر باکلاس اندازه نیازشون میخوردن و اصلا براشون مهم نبود بقیش چی میشه؟؟ باید مثل یک شاهزاده با بدنمون رفتار کنیم، من پسر کوچیک دارم که اصلا هنوز نشده یک لقمه اضافه بخوره، یا وقتی دوست داره غذایی رو بخوره من بزور تونسته باشم بهش غذا بدم، کااااااملا رفتار متناسبی داره و من لذت میبرم که چقدر همه چی در ذهنش درسته، من اگه حتی از رفتار پسرم هم تقلید کنم و اونو الگوی خودم قرار بدم باید به راحتی لاغر بشم، ایده خوبی واسه خودم بود و سعی میکنم از امروز مثل پسرم رفتار کنم
سلام دوست عزیز ومتعهدم
چقدر دیدگاهت عالی بود …جای تبریک داره ….
پرخوری از رفتارهای بسیار زشت افراد چاقه …. خودشونم می دونن که زشته اگر نه اینقدر دنبال یه راه حل یا یه دارو یا حتی عمل جراحی کوچک کردن معده برای کنترل اشتها و برای کم کردنش نبودن …. اما راه کم کردن اشتها و کنار گذاشتن عادت پرخوری ، خوردن یه داروی معجزه آسا و عمل جراحی نیست …. پرخوری اگر لذت نداشت تکرار نمی شد …اگر با اهرم رنج و لذت آشنا باشیم باید از طریق استدلال ومنطق بتونیم پرخوری رو از روی اهرم لذتی زودگذر برداریم و روی اهرم رنج بلند مدت بگذاریم ….
رفتار مقابل پرخوری دوتا کلمه اس یا اندازه خوردن یا کم خوردن …..
ماهایی که عاشق لاغری هستیم و می دونیم که پرخوری اجازه لاغر شدن رو نمی ده می خوایم بدون گذر از مرحله اندازه نیاز خوردن ،به مرحله کم خوری بریم و بدون رنج و مشقت با خوردن یه پیش دستی غذا سیر بشیم و به سرعت لاغر بشیم ..
به نظر من این یک تلاش بیهوده اس …اگر بتونیم از پرخوری به اندازه خوری صعود کنیم و خوردنهای بی اساس رو ازش بگذریم شاهکار کردیم و مدال تناسب اندام رو دریافت خواهیم کرد …اونوقت وقتی در این مرحله استاد شدیم می تونیم به کمتراز نیاز خوردن هم برسیم و عادت کنیم و لاغر بشیم ….
تا می تونیم باید به زشتی پرخوری بیشتر واقف بشیم … مثل همینمثالی که شما زدید حیوانات پرخوری ندارن پس چاق نمیشن اما متاسفانه انسانهای چاق که هر کدومشون اشرف مخلوقاتن با این رفتار بسیار زشت، دور از جون شما از حیوان هم پست تر میشن ….وچقدر تن آدم می لرزه وقتی به این حالت فکر می کنیم ….
خدا نمی خواد موجودی که اشرف مخلوقاته اینجور از مرحله انسانی خودش سقوط کنه و باعث سرافکندگی بشه …
پرخوری از شیطانه و هر گاه به دعوتش برای اضافه خوردن پاسخ مثبت می دیم در حقیقت با شیطان که دشمن ماست هم پیاله میشیم ما باید از پرخوری توبه کنیم چرا که گناهیست بس بزرگ ..
حالا دقیقا به چی میگیم پرخوری ؟
زمانی که سیر هستیم و بدن هیچ نیازی به انرژی نداره اقدام به خوردن کنیم ….
خوردن سر سیری با بهانه های بسیار متنوع از سوی چاقها انجام میشه کهما باید اونارو شناسایی کنیم جوری که هر گاه در چنین موقعیتهایی قرار گرفتیم از خوردن منصرف بشیم و این میشه عمل به رفتار صحیح …که تکرار اونها متناسب شدن رو به دنبال خواهد داشت ……
به نظرم خوردنهای عصبی و احساسی بیشترین سهم رو در پرخوری دارن …مثلا چاقها عادت دارن وقتهای بیکاری و احساس تنهایی میرن سراغ یخچال و کابینت خوراکیها و تنقلات
یا وقتی استرسی میشن ، یا وقتی خشمگینن دیدید در مواقع خشم با حرص غذارو می جون و دندانهارو روی غذایی که می خورن فشار می دن تا حرصشون بخوابه …یا وقتی غمگینن …
ولی اگر ما به رفتار متناسبها دقت کنیم می بینیم در مواقع احساسی راه حلهای دیگری غیر از خوردن دارن چون یادنگرفتن که مثلا خشم خودشونو با خوردن تسکین بدن مثلا یک لیوان آب می خورن و میرن قدم می زنن خوب ما باید یاد بگیریم این رفتارهای صحیح رو ….
باید به آموزش لاغری ادامه بدیم تا فرمولها در ذهن ، عوض بشه
فرمول پرخوری = لذت تبدیل بشه به :
پرخوری = رنج
پرخوری = هم پیاله شدن با شیطان
پرخوری = پایین آمدن عزت نفس
پرخوری = گناه بزرگ
پرخوری = حرام کردن نعمتهای خدا
پرخوری = حماقت
پرخوری = سقوط از مرحله انسانی به مرحله بدتر از حیوانیت
پرخوری = هیکل کج و کوله زشت و بدنما و در آخر
پرخوری = تبدیل شدن بدن به پارکینگ بیماریها
دوست عزیز باز هم از دیدگاه خوبت تشکر می کنم تلنگری شد به افکار لاغری و تبدیل شدن به کلمات لاغر کننده ….
مرسی از شما دوست خوبم
سلام دوست متناسبم امیدوارم حالتون عالی باشه چقدر از خوندن نوشته شما لذت بردم واقعا زیبا بود ما غذاهای اضافه فرزندانمون میخوریم و میگیم اسراف نشه،گناهه دور بریزیم ، در اصل داریم با این اضافه خوری ها و بهانه های واهی ذهن چاق، گناه میکنیم و با شیطان هم پیاله میشیم خوب میشه به اندازه غذا تهیه کرد کا اسراف نشه یا حتی میشه اضافه اونو دهن نزد و به فقرا داد یا حتی به حیوانات داد؛ چقدر این دیدگاه رو دوست داشتم واقعا با پرخوری ها نعمات خدا رو هدر میدیم در کل این گناه است نه آنچه تا به حال فکر میکردیم من دیگر با شیطان راه نمیروم دیگر به نداهای ذهن چاق که وسوسه گر آن شیطان رجیم است بها نمیدهم خدایا به همه ما کمک کن تا در مسیر زیبای تناسب فکری متناسب بیاندیشیم و متناسب عمل کنیم الهی آمین در انتها برای شما و همه دوستان گلم آرزویی بهترینها را دارم و از خداوند برای استاد بی نظیرمان و خانوادشون زیباترین های خداوند را خواستارم
عزیزم خانم کوثری سلام …چقدر باید از شما دوست خوبم تشکر کنم برای ثبت نظر خوبتون ، دستت طلا ژحمت کشیدی و نوشتی .باعث شدی یکبار دیگه نظر خودمو بخونم و یادآوری مجدد بهم بشه که هیچ دلیلی برای اضافه خوری و یا پرخوری پذیرفته نیست … ماهایی که مدتهاست در این مسیر هستیم هنوز مبتلاییم به اجرا کردن گاه و بیگاه فرمولهای چاقی ذهن …اگر ده بار درست عمل کنیم یک بار خطا می کنیم …جای شکرش هست که یک به ۱۰ خطا می کنیم و بیشتر داریم در مسیر درست حرکت می کنیم …
سلام عزیزم البته من اول راهم و قطعا شما بهتر و بیشتر از من واقف هستید به امور براتون بهترین آرزوها رو دارم دوست خوبم از خوندن دیدگاههای شما همیشه لذت میبرم در پناه خداوند باشید
سلام و درود فراوان بر همه بزرگواران و سلام و درود بر استاد گرامی
امروز در آسانسور اداره حدیثی شنیدم از امام علی (ع ) به این مضمون:
زندگی را برای خوردن نخواهید بلکه خوردن را برای زندگی بخواهید.
مقصودم این هست که رنج چاقی با ابعاد فردی و اجتماعی مختلف داره زندگی همگی رو تحت تاثیر قرار میده و من خدارو هزاران بار شکر میکنم که با هدایتم به این مسیر و تلمذ در محضر شما استاد عزیز دارم یاد میگیرم که با تکیه بر تلاش خودم در این راه اقدام کنم و چقدر شیرینه.
تا یادم میاد در گذشته فقط و فقط خواستم با رژیم لاغر شمرانواع رژیم گرفتم و ک میدونستم اونی ک باید تغییر کنه ذهن مندهس واز این رو جسمم تحت فشار قرار دادم و ب اون نکته رسیدم ک در مقابل خودم اعتراف کردم ک دیگه رژیم بسه
از وقتی وارد سایت شدم فهمیدم ک واقعامن گناهکار بودم ولی یک گناهکار نااگاه بودم ک تحت شنیده ودیده ها باورهام شکل گرف و شد این
واقعا ذهن من پراز فرمولهایی هس ک مواد غذایی محکوم میکرد ب جای خودم
حسرت اینک چرا بقیه میخورن و متناسبن و من نمیخورم چاقم کل ذهن منو درگیر کرده بود
اما حالا میدونم ک مشکل از چی و کجاس و با لذت مسیرم ادامه میدم ذهنم شخم میزنم علفهای هرزشو در میارم و نهالهای لآغری رو کاشتم ابیاری میکنم و با دلم ایمان دارم مطمئنم ک ب اون ایستگاه لاغری میرسم
من از این سبک ک گفتید ب واکنش بدنمون دقت کنیم چ واکنشی در برابر پرخوری دارم و ومیتونم از این شگرد استفاده کنم ک ب جسمم ضربه نزنم
من دیروز چایی دم کرده بودم و ی استکان خوردم و میخواستم دوباره بخورم ک دیدم اصلا جا ندارم برا اون نصف استکان بیشتر نبود یچیزی تو درون من فریاد ک فریباتو از ی چای نمیتونی بگذری در حالی میل جایی براش نداری و نخوردم
من قبلا دو لیوان چای میخوردم میگفتم حیف دم کردم بخورم
ولی الان ن
فایل ثوابشو بخر خیلی کمکم میکنه در این شکلگیری این رفتار
بعدش همسرم میوه میخورد ک من ی لحظه پرتقال دیدم دل خواست ک بخورم اصلا میلی نداشتم زود پاشدم پوست بکنم ک همسرم گف بده من پوست بکنم و من اون لحظه همسرم پرتقال داد بهم دیدم واقعا میلی بهش ندارم و نخوردم و ممنونم ازخودم ک بدجسمم ب خودم ب مسیرم و ب مسئولیتی ک ب عهده گرفتم احترام گذاشتم و فدای اون لحظه نکردم
سلام و درود شکر بودنمان و مسیر و راهمان 🙏🏻🦋
همه سالهای دردآور چاقی ما با محدودیت های جسمی سپری شدند تمام افکار و باورهایی که ما از خانواده به ارث بردیم باعث می شد روند لاغری ما کند و بدون نتیجه ماندگار باشد پذیرش اینکه برنج چاق می کنه …کیک خامه ای و کره ته دیگ و سس مایونز از یک طرف و پذیرش چاقی ارثی و ژنتیکی یا کم تحرکی و استعداد چاقی داشتن از طرف دیگر …و همانطور که ما پذیرفته بودیم که غذاها قدرتی دارند که ما را چاق کنند وقتی با رژیم غذایی خود را محدود می کردیم کمی اضافه وزنمون کاهش پیدا می کرد و از اونجایی که لیست نخوری ها هرروز گسترده تر میشد و دیگه غیر کاهو و کلم چیزی نمی موند 😄و تا ابد که نمی شد غذاها را کنار گذاشت و در شروع مجدد استفاده از غذاها باز در مسیر چاقی خود فعال می شدیم .
افراد چاق مدیریتی روی مواد غذایی خود ندارند یعنی غذاها برای ما تصمیم می گیرند که چقدر ازشون استفاده کنیم .. 🤔
واکنشهای روحی ما هم بر خوردن ما مؤثر هستند چون ما سالها یادگرفتیم وقتی عصبی هستیم بخوریم وقتی افسرده میشیم بیشتر می خوریم وقتی خستگی ناشی از کار زیاد داریم هم می خوریم و همیشه در حال خوردنیم .
ذهن ما مثل یک نوار خالی بوده که ما بهش الگو دادیم از طریق دیده و شنیده ها و تکرار اونها در عملکردمون و الآن مغز طبق الگوهاش داره دستور صادر می کنه .
تنها راه اصلاح فرمولهای ذهنی شناسایی فرمولهای چاقی در ذهن است و بعد در مرحله تغییر کردن قرار می گیره و اصلا نیازی به محدود کردن و رنج کشیدن نیست ما عقل داریم و اراده اول تفکر می کنیم و بعد تصمیم میگیریم آگاهانه رفتار کنیم
ما باید وقت بزاریم و فکر کنیم که این مسئله به ضررمون هست و یه جایی باید حل بشه یا اینکه ما تا آخر عمر باید چاقی و مضراتشو با خودمون حمل کنیم ؟!اینکه ما بسیار توانمند و قوی هستیم کاملا مشخصه چون بارها در مسیرهای لاغری در روشهای لاغری قبلی شکست خوردیم و باز شروع به حرکت کردیم و الآن اینجا هستیم و تمام اون شکست ها به خاطر این بوده که در مسیر صحیح نبودیم مسیر بیراهه بوده و مقصدی هم نداشته پس اگر ده درصد همون تلاش و توانمندی ها را در این مسیر مستقیم و هموار بگذاریم حتماااااا نتیجه می گیریم .
تبلیغات تلوزیون هم به ما شکست را القا می کردند به این صورت که وسیله و یا قرص و دمنوش را تهیه می کردیم ولی نتیجه که می خواستیم نمی گرفتیم اما چون در ذهنمون بود که در تبلیغ ،فرد چاق با استفاده از همون محصول بلافاصله لاغر شده خودمون را مقصر می کردیم که حتما من نتونستم یا من مشکلی داشتم چون اون تصویر فرد متناسب تو ذهنمون بود شروع به مقایسه کردن خودمان می کردیم
اگر بخواهیم مسیر های قبلی را با روش لاغری با ذهن مقایسه کنیم در مسیرهای قبلی هر روز از خودمون و مسیرمون متنفر تر می شدیم اعتماد به نفس پایین و احساس ناتوانی در ما بیشتر می شد ولی در روش لاغری ذهنی احساس خوب و احساس ارزشمندی و توانمندی و خودباوری در ما بیشتر میشه و چون هیچ محدودیتی نیست مسیر لذت بخشه و و آسون .
افراد چاق درکی از سیر شدن ندارند و این رفتار متفاوت بین فرد چاق و متناسبه .
فرد چاق از درد شکم و یا حالت تهوع یا نس نفس زدن متوجه سیری خود میشه ولی رفتار یک فرد متناسب اینگونه نیست او نقطه سیری را درک می کند و به صورت ناخودآگاه بدون اینکه واکنش جسمی دریافت کند دست از غذا می کشد .
جسم ما وقتی دچار مشکل میشه واکنش نشون میده دقیقا وقتی دندان پوسیده میشه درد میگیره پس باید خیلی عمیق فکر کنیم که ما داریم به خودمون خسارت می زنیم و یعنی یک مشکلی ایجاد شده !…🤔
خب بلد نبودیم یادنگرفتیم ولی باید با توجه و تمرین یادبگیریم و اصلاحش کنیم
تفاوت رفتار افراد چاق و متناسب بسیار زیاده البته افراد متناسب که الگوی صحیح رفتاری هستند و افراد متناسبی هم هستند که پرخوری دارند و رفتارشون صحیح نیست و در معرض خطر هستند باید در شرایط باوری خود قرار بگیرند و یکدفعه در مسیر چاقی بی رویه ای می افتند (ممکنه فرد متناسب ۳۵ساله باشه ولی فرمولش این باشه که از ۴۰سالگی سوخت و ساز بدن کم میشه بنابراین هنوز به اون سن نرسیده که فرمول اجرایی بشه و شرایطشو داره برای چاقی
بنابراین افرادی که متناسب هستند و الگوی صحیح رفتاری دارند مد نظر ما هستند .
ما باید رفتار انسانی داشته باشیم و در جایگاه و شآن الهی خود باشیم و باید این موضوع پرخوری را اصلاح کنیم حتی درنده ها هم به وقت سیری برای خوردن حمله نمی کنند ما باید فکر کنیم که غذا منبع انرژی هست برای زنده بودن جسم ما فقط همین!… یعنی این برچسب لذت را از روی مواد غذایی برای همیشه بکنیم و برچسب (فقط در حد نیااز )بزنیم .باید این موضوع اصلاح بشه فقط هم دست خودمونه نه هیچ کس یاهیچ چیز دیگری!…🤔
شروع می کنیم آکاهانه قبل از اینکه به جسم ما فشاری وارد بشه یا واکنش بده دست از خوردن می کشیم و تمام مواد خوراکی را در یک سطح از انرژی جهت نیاز بدن در دسته بندی قرار می دهیم و خودمون را تشویق می کنیم باید تمرین کنیم و اگر اشتباهی پیش اومد تنبیه حتی با القاب توهین آمیز به خودمون داشته باشیم چون تنبیه و تشویق باید کنار هم باشه اگر تنبیه نباشه باز ۳۵سال به پرخوری ادامه می دهیم و یک جایی باید جدی با این موضوع برخورد بشه .
ما هرروز با تغذیه فایلهای آموزشی به ذهنمون به صورت ملایم داریم در ذهنمون کدنویسی لاغری می کنیم اما برای حمایت و تقویتشون باید عملکرد مناسب هم داشته باشیم که اصل موضوعه یعنی پیشنهاد مورد تأییده و بعد از مدتی خودبه خودی رفتار صحیحی انجام می دهیم .
تمام این مسیر توسط استاد عزیز هرروز کدگشایی میشه برای اینکه مسیر برای ما راحتتر و آسونتر بشه و نتیجه سریعتر اتفاق بیفته پس حالا که انتخاب شدیم و موردلطف و عنایت خداوند قرار گرفتیم در مسیر طبیعی شدن جسممون با اشتیاق و اعتماد حرکت کنیم .
روزی که آزاد بشیم جشن پروازه برای تمام بشریت چون تغییر از خود ما شروع میشه و چقدر لذت بخشه اینکه ما احساس قدرتمندی می کنیم و مسلط بر شرایط و غذاها و ذهن خودمون هستیم تازه تولدی دوباره پیدا می کنیم و از متناسب بودن و تمام لذتهاش بهره مند میشویم این راه راه امیده راه عشقه باید گام به گام شاکر بود🙏🏻🦋♥️🌱
خدایا شکرت بابت وجود پیام رسان عاشق و اگاهت
شکر وجود استاد عزیز و سخاوتمند
خالقم هزاران بار شکر
عاشقتم ❤️❤️❤️
عالیترینهای مسیر لاغری پیش روی ماهتون
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃
سلاااممثل همیشه متن اول صفحه رو خوندم و لذت بردم از این چیزایی که نوشته بودین، خیلی دوست دارم وقتی تجربه های شمارو در زندگیتون میخونم ، چون هر وقت با اون مشکل مواجه میشم یاد این میوفتم که شما چطور اون مشکل رو پشت سر گذاشتین و ما هم همونطور رفتار میکنم.
منم اطلاعاتی رو میشنیدم درباره ی اینکه یه سری از مواد غذایی باعث چاقی ما میشن اما این هیچ وقت الگو نشده بود توی ذهنم چون مامانم شغلش طوری بود که همیشه سر کار به بقیه درباره ی تغذیه توصیه میکرد و به ما هم همیشه میگفت همه چیز بخورید ولی به اندازه بخورید و همین باعث شده بود من خوردن یه ماده ی غذایی به خصوص رو ملاک چاقی قرار ندم ولی همیشه اطرافم کسایی بودن یا میشنیدم از بقیه که اعتقاد داشتن مثلا برنج و ماکارونی و شیرینی و سیب زمینی رو اگه از برنامه ی غذاییشون حذف کنن دیگه میتونن لاغر بشن و الان میفهمم که چقدر فکرشون اشتباه بوده و این غذاها کاری جز انرژی رسوندن به ما انجام نمیدن و مایی که داریم توی این خانواده ها زندگی میکنیم که برنج عضو حذف نشدنیه سفره هامونه چقدر به خودمون ظلم میکنیم نه از نظر اینکه فواید و ضررای برنج خوردن چیه بلکه به خاطر فشار روانی ای که برای اون فرد داره ، تصورشم سخته که یه نفر بخواد هر روز چیزایی درست کنه بخوره که هیچ علاقه ای بهشون نداره و همش چشمش دنبال خوراکی هایی باشه که برای خودش ممنوع کرده ، همین فشار روانی باعث چاقی بیشتر ما میشه.
و اما موضوع خیلی کمک کننده ی این فایل که درباره ی فشار شکم و دریافت پیام سیری بود.خیلی خیلی زشته که من خودمو توی غذاها غرق کنم و همیشه پرخوری کنم و معدم بعد از خوردن هر وعده ی غذایی سنگین باشه. من کسیم که خیلی به دیگران اهمیت میدم حتی طبیعت و حیوونا ولی وقتی به خودم میرسه بیشترین ظلم رو با این پرخوری ها در حق خودم میکنم ، اگه حتی یه درصد به چیزایی غیر از خودم اهمیت میدم و حواسم بهشون هست خب مطمعنن باید صد برابر اونا به خودم اهمیت بدم و وقتی اهمیت نمیدم یعنی یه چیزی این وسط مشکل داره و باید یه چیزی رو درست کنم ، دقیقا همونطوری که تو ذهنمبه وجود اومده ؛ با الگو ، با تصویر ، با گوش دادن به حرف بقیه ، خلاصه هر چیزی که بوده تدریجی بوده و روی ذهن من و فرمولاش تاثیر گذاشته الانم من باید این مسیرو طی کنم و صبر با ایمان داشته باشم. مطمعنم خدا توی سرزمین لاغرها منتظر منه
خدایا شکرتممنونم استاد
روز ۴۲ تکرار
سلام وقت همگی بخیر
خدارو سپاسگذارم برای عمل کردن به آموزش ها
فرمول های ذهنی چاق کننده را بشناسیم
همینکه متوجه میشیم دلیل چاقی ما ارثی نیست یا ربطی به عوامل بیرونی نداره خیلی کمک کننده است چونکه دست پیدا کردیم به دلیل و ریشه چاقیمون ، اگر دلیل چاقی ما واقعا ارثی بود که الان ناامید بودیم ،چجوری ارث خودمونو تغییر میدادیم ؟
ولی الان میدونیم هر چی هست در درون ماست و زیباتر از اون اینکه ما توانایی تغییر دادن محتویات ذهنمونو داریم
اون وقتا چقدر درگیر چی بخوریم چی نخوریم بودیم ،چه دردسرهایی تحمل کردیم فقط بخاطر اینکه دلمون میخواست طبیعی و نرمال زندگی کنیم ،دست به هر کاری میزدیم ،رژیم ،ورزش ،قرص و دارو و دم نوش وووو
ما در پی تغییر دادن رفتارها بودیم ولی مشکل ما در فرمان مغز بود ،و الان با همین تمرینات در حال تغییر محتویات مغز هستیم ،همینکه من دارم مینویسم یعنی توجهم بر لاغر شدنه ،وقتی فایلی گوش میدم داره کد های قبلی بی اثر میشه و کد های جدید دانلود میشه و تجمیع همه اینها منجر به فرمان های جدید میشه و جسم که اطاعت کننده است هم به جمع ما خواهد پیوست
درک همین موضوع باعث میشه دیگه دلهره و شک نداشته باشیم و فقط به راهمون ادامه بدیم ، هر چند همه این تضادها بوجود میاد تا ما در این راه قویتر بشیم ،رد کردن این موانع باعث میشه درون ما و آگاهی های ما محکمتر بشن
دیروز که با دوستم صحبت میکردم( دوستم الان در دوره پیشرفته است و تا الان خیلی خوب داره نتیجه میگیره )ولی از اونجاییکه منفی بافش نمیذاره پیشرفت های این مدتشو ببینه حالشو بد میکنه
گفت ذهنم بهم میگه بیا اومدی دوره پیشرفته پس چرا خیلی لاغرتر نمیشی؟ بهش گفتم الان منتظری اومدی تو پیشرفته یدفعه ۴۰ کیلو بریزی ؟ گفت انتظار دارم خیلی نتایجم بزرگ باشه ، گفتم میدونی چرا اینجوری فکر میکنی ؟ چونکه تو به دوره ها تکیه کردی و اعتماد داری نه به خودت
اگر بصورت ریشه ای درک کرده بودی که این محتویات مغز توست که داره تغییر میکنه که بهت فرمان های جدید رفتاری میده و در انتها جسمت لاغر میشه ، اگر همین یک اعتقاد رو باور و درک کنی دیگه منتظر معجزه از طرف دوره رو نداری
در ضمن بهش گفتم تو در دوره مقدماتی که تمرین خاصی هم انجام ندادی ۲۳ کیلو کم کردی حتی بیشتر از من ، که خودم ایمان دارم یکی از چند هنرجوی اول سایت هستم که هر روز کامنت مینویسم و دوره هامو کامل انجام میدم ،پس از خودت راضی باش
خودتو سرزنش نکن ،اینهمه اضافه وزنی که الان داری حاصل سالها سرزنش و رفتارهای تخریبی بوده که باید مسئولیتشو بپذیری ، اجازه بده اطلاعات جدید با آرامش وارد مغزت بشه اینهمه اضطراری که داری مال اینه که میخوایی از خودت فرار کنی
وگرنه اگر اطمینان داشتی که بلخره لاغر میشی که اینهمه خودتو متر و سانت نمیزدی ،پس بپذیر که ۸۰ کیلو اضافه وزن حاصل سالها تلاشت برای چاق شدنه الان موظفی چند سال پی در پی محتویات لاغریو به خودت اضافه کنی، با توجه به اینکه این دوره هیچ سختی و رنجی نداره ،داری لذت میبری و لاغر میشی ،کجای دنیا اینجوری لاغر میشن ؟ به هر کسی بگی مسخره ت میکنه ،ولی ما داریم نتیجه های عالی میگیریم
همه افراد چاق حتما به مراتب خوردن برنجو یا سالها حذف کردن یا کم کردن ،منکه عاشق برنج بودم و هستم ،زمان هاییکه مصرف برنج فطع میشد یا کم ،حالم بد میشد ،فقط میتونستم همون زمان تحمل کنم و به محض اتمام رژیم مجدد شروع میکردم ،چقدر اون سبک زندگی بد و رنج آور بود
من اعتقاد دارم تازه ۲ ساله دارم زندگی پر آرامشیو تجربه میکنم در رابطه با مسئله خوردن ، حس آزادی بینظیره ،مثلا دیروز که تولد دوستم بود ما از صبح بیرون بودیم ،نهار رستوران خوردیم ،کارهامونو انجام دادیم ،اتفاقا شام هم رستوران بودیم ،ولی من هم نهار هم شام فقط به اندازه ای که سیر بشم غذا خوردم
دوستم ازم پرسید فریده تو فقط یکمی از غذای نهار و شامتو خوردی ،چجوریه؟ بهش گفتم خودت که میدونی من به محض سیر شدنم ادامه نمیدم ، کافه ای که دیشب رفته بودیم برای شام مخصوص کنافه و چای ترکی و مراکشیه ،بعد از شام با اینکه خودم یکمی جا برای کنافه و چای گذاشته بودم ولی احساس کردم اضافه بر نیازم خوردم که اونم ازش گذشتم ،میدونم مسئله مهمی نبوده ،ولی بیس رفتارهای من تا حدود زیادی درست و صحیح شده و خواهد شد ،اونم بخاطر برداشته شدن ترس ها و دانلود شدن اطلاعات جدیده ،این یعنی آزادی
از همون دوران کودکی از همه آدم ها شنیده بودم برنج و نون و یه عالمه خوراکی دیگه بینهایت چاق کننده هستن و کد چاق کننده بودن اونها در مغز من ساخته شد ،یعنی در مغز من تصویر و عکس هایی از خوراکی ها بود که هر وقت من به اون خوراکی ها فکر میکردم ،اون عکس و تصویرها مشاهده میشدن با حس و نگرششون
پس من با تصایر غول های چاق کننده ای روبرو میشدم که بدون شک باعث چاقی و ترس های من میشدن و حتی با فکر کردن به اونها هم من چاق میشدم چونکه ذهن من فرق بین تخیل و واقعیتو نمیفهمه ،پس مدام من در حال خوردن ذهنی هم بودم
اونهمه ترس و تصایر نا زیبا باعث شده بودن ،کانون توجه من بر چاقی باشه و روز به روز چاقتر بشم ،پس اون برنجه چاق کننده نبود و نیست اون تصویره ناهنجار بوده و تو این دوره ها داریم اون تصاویرو تغییر میدیم
مثلا وقتی میخواییم غذاییو بخوریم و ته درونیاتمون میترسه به خودمون همین باورسازی هارو یادآوری کنیم ،به خودمون بگیم بدن ما به انرژی نیاز داره باید غذا بخوریم پس ترسی در کار نیست اینجوری یواش یواش تصویر ترسناک برنج به تصویر انرژی بخش بی آزار و خنثی تبدیل میشه و ترس ما حین خوردن کمو کمتر میشه و هر چقدر ترس ها کمتر بشن درد های ما هم کمتر میشه پس بسمت لاغر شدن هدایت میشیم
الان که برای بار دوم دارم دوره مقدماتیو تکرار میکنم داره درک مطالب برام بهتر میشه و میدونم برای بار سوم که میخوام دوره پاکسازی و پیشرفته رو مرور کنم اونجا باگ های اصلیم برداشته میشه و بصورت قویتر ترس هام از مواد غذایی بصورت اصولی کمتر میشه
من یاد گرفتم که با خودم گفتگوهای آگاهانه داشته باشم و مثل قبل باری به هر جهت نباشم ،حرف هیچ کسی رو همینجوری نپذیرم و قبل از پذیرش از فیلترهای قوانینی که یاد گرفتم ردشون کنم اگر مطابقت داشت میپذیرم و این مستلزم تمرین بیشتره
دقیقا ما عقاید الگوهای خودمونو استفاده میکنیم ،چونکه به مراتب دیدیم و شنیدیم که اونها از برنج و روغن و نون ووو ترسیدن و این افکار نسل به نسل ما ادامه پیدا کرد،مثلا مادر من اگر نهار برنج بخوره دیگه شب برنج نمیخوره در کل شبها غذای سبک میخوره ،اگر جایی مهمان باشه حتما نهار برنج نمیخوره تا بتونه در وعده شام که مهمانیه برنج بخوره و من اینهارو دیدم و قبولشون کردم
و نقطه نقضش اینه که من ۲ ساله دارم تقریبا هر روز برنج میخورم ولی چاق نشدم ،من که همون فریده سابقم چرا قبلا با ترس میخوردم یا نمیخوردم در هر صورت چاق میشدم ولی الان حتما میخورم ولی لاغر میشم؟
اینکه ما فکر میکنیم چاقی ارثیه ،پولدار بودن یا فقیر بودن ارثیه،بیماری ارثیه ،نه بخاطر اینکه ارث ما اونهاست ،بدلیل اینکه افکار فقر یا ثروت بصورت دیدگاه و نگرش در مغز ما بوسیله الگوها دانلود شده ،ما اون عقایدو زندگی میکنیم
وقتی الگوهای یک بچه مدام بهش گفتن پول نیست،پول زیر پای فیله ،اگر پولدار بشی خدا ازت قهر میکنه ،پولدار بشی حتما بیمار میشی یا اتفاق بدی برات میفته وووو اون بچه بزرگ که میشه محاله دنبال پول بره، میترسه باور کرده که پول در اوردن رنجه ،پول سخت بدست میاد ،حالا چجوری از زیر پای فیل در بیاره؟
نکنه پولدار بشه خانواده شو از دست بده،نکنه بیمار بشه ،نکنه خدا ازش دور بشه ووو اون شخص باید موانع بازدارنده های مالیشو پیدا کنه بعد رفتارها و اتفاقات و شرایطش تغییر میکنه
برای لاغر شدن هم باید اعتقاداتی که از طرف الگوها و اطرافیان در ما دانلود شده ،شناسایی و رفع بشه تا ما بریم بسمت لاغر شدن ،پس چاقی در ما ارثی نیست ،عقایدی که از دیگران داریم در ما ضبط شده اونها باید عوض بشه
و نکته مهمی که باز هم باید بهش تاکید کنیم درست و صحیح غذا خوردنه اینکه درک کنیم بدن ما سطل آشغال مواد غذایی اضافه نیست ،برای بدنمون احترام قائل بشیم و به اندازه ایکه نیازشه بهش مواد غذایی برسونیم
مگه ما وقتی آب میخوریم انقدر میخوریم که حالمون بدشه ؟ آیا ما وقتی حمام کردیم باز هم توی حمام میمونیم و دوباره و دوباره حمام میکنیم ؟ یا توی سرویس بهداشتی ساعت ها اضافه میمونیم؟
پس چرا برای خوردن خودمون ارزش قائل نمیشیم؟ اگر عادت کردیم که باید آگاهانه رفتارهای جدید انجام بدیم که رفتارهای قدیم مارو به همون مقصدهای گذشته میبره
خدارو شاکرم برای یک روز دیگه و آگاهی های جدید
درود بر شما دوست گرانقدر
دیدگاهتون فوق العاده بود،به باور من تمامی کلماتون رو با گوشت و پستتون لمسش کردید که اینقدر زیبا بیان کردید
امیدوارم در پناه خدا در تمامی ابعاد زندگیتون شاد و پیروز باشید
سلام دوست عزیز
ممنون از محبت و لطف شما
منم برای شما سلامتی ،شادی و تناسب رو آرزو دارم
در پناه خداوند باشید🌷
سلام دوست متناسب از خواندن دیدگاه شما لذت بردم چقدر خوشحالم که خداوند مرا به این مسیر هدایت کرد امیدوارم به زودی جز شگفتی سازان شوید استمرار و تلاش شما در بودن در مسیر با این همه حس ناب و زیبا قابل ستایش و الگوبرداری برای من بود انتهای دیدگاهتان هم برایم خیلی جالب بود که مثال حمام و دستشویی …..زدید برایتان بهترین آرزوها را دارم پاینده باشید
سلام دوست عزیز
ممنون از شما که وقت گذاشتید کامنت منو مطالعه کردید
براتون خوشحالم که در مسیر صحیح قرار دارید
امیدوارم آگاهی های جدید بر جان و وجودتون بشینه و همواره سلامت و متناسب باشید⚘
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
واقعا همینطوره باید مدیریت کنیم روی واکنش هامون نسبت به مواد غذایی . فرمولهای ذهن افراد چاق . می خورن برای اینکه ناراحتن می خورن برای اینکه خوشحالن و دورهمی لذت ولی افراد لاغر به این صورت نیست به اندازه نیازشون می خورن کاری ندارن سلف سرویسه از همه چی باید بخورن . چون رفتن عروسی مهمونی ولی افراد چاق این یه لقمه حیفه گناه داره حالا همین یه لقمه اضافه است فقط .
مثل من الان از خونه مامانم اومدم صبح رفته بودم کلاس یوگا بعد ساعت ۱۰ صبح رفتم خونه مامانم صبحونه یه دونه شیرینی کوچولو خوره بودم و رفتم چون وقت نبود بعد که رسیدم هنوز نرسیده مامانم شروع کرد ناهار بمون … گفتم نه باید برم الان ساعت ۱۰ تازه گفت صبحونه خوردی گفتم حالا یه چایی می خورم ولی الان نه یه ساعت دیگه رفت چایی گذاشت و نون و پنیر و گردو و تخم مرغ آورد جلو من البته خیلی نبود یه تکه نان کف دست نان افغانی هست اینجا مدل نون بربری های خودمونه خلاصه من نصف تخم مرغ و با نون و پنیر خوردم با چایی دیگه تقریبا ظهر بود هر دفعه هم می گم من اومدم بهتون سر بزنم برای غذا که نیومدم …
ولی خوب خوردم ولی الان خیلی وقته که احساس سنگینی نمی کنم بعضی وقتها ممکنه که احساسم بد بشه و فکر کنم زیادتر از حد خوردم ولی سنگین نبودم هیچ وقت .
ما هم همه روشها رو انجام دادیم ولی روش درست نبوده .مثلا اما دیروز من نزدیک ساعت ۱۱ اینطورها صبحونه خوردم بعدش تا شب شام خوردم البته قبل از شام هم میوه خوردم .یه وقتا هم هر سه تا وعده و می خورم بستگی داره . قبل از دوره فکر می کردم نباید شام بخورم اونم دیر وقت ولی می دیدم همسرم همیشه دوست داره شام بخوره ولی دیر وقت هی می گفتم تو هم بهتره این عادتتو ترک کنی همه اینجا ساعت ۵-۶ شام می خورن ….
اگه این مسایل خوردن برای تفریح و ناراحتی و گناه نکنیم ….. رو برطرف کنیم آدم خود به خود لاغر می شه .به اندازه ای غذا بخوریم که احساس سنگینی نکنیم . سنگین شدن و باید برای ذهنمون بد کنیم و اگر احساس سنگینی کردیم خودمون و سرزنش کنیم و اگر نکردیم خودمون و تشویق کنیم که خوب انجام دادیم..
کی حدو مرز غذا ها رو تعیین می کنه بسته بندی ها ….
کی گفته پیتزای یه نفره باید چقدر باشه مجبور نیستیم همشو بخوریم حالا اینجاها بیشتر پیتزا ها بزرگ خانوادگی می گیریم ولی یه رستوران ایرانی هست که پیتزاهاش یه نفره است و خیلی ایرانیه خیلی خوبه ولی مثلا من اگه قبلا بود همشو می خوردم ولی الان ها همیشه نمی تونم با مامانم شر می کنم . یا مثلا یه نوشابه قوطی مال یه نفر ه ….
باید خودمون تشخیص بدیم که غذای مورد نیازمون چقدره به همون اندازه هم مصرف کنیم.و به واکنش های بدن بعد از اتمام غذا باید توجه کنیم . و رفتارمون و تنظیم کنیم.
سلام برهمگی
چقدر استاد ریزبینانه ومسلط بر رفتارچاقها هر بخشی رو توضیح میدن و همه چی از دوران چاقیشون یادشونه و نکته ای باقی نمیمونه .
من که اوایل با این دوره آشنا شدم فکرمیکردم من چرا اینهمه باورهای اشتباه دارم ولی رفتارغذاییم صحیحه . واین رو از کامنتهای اولم میتونید متوجه بشید .
ولی امروز منی که فکر میکردم از سن ۲۵ سالگی روند چاقیم شروع شد وتا اون سن متناسب بودم سخت در اشتباه بودم . واینکه استاد میفرمایند از متناسبهایی الگو بگیرید که رفتار غذاییشون درسته کاملا درسته .
چون من خودم متناسبی بودم که رفتارغذاییم کاملا اشتباه بوده است والان براتون کلا توضیح میدم .
من در کودکی همش باورم این بود که غم و غصه باعث لاغر شدن میشه و هرفردی که به نوعی مشکل داشت دراطرافم میدیدم همشون لاغربودند .
وچون خودم درکودکی باداشتن یه سری مشکلات خاص همش غصه میخوردم این باور باعث شد متناسب نشون بدم اما هرموقع ناهار یا شام میخوردم سنگین میشدم و همون پای سفره میافتادم و سریع خوابم میبرد که پدرم به شوخی همش به همون میگفت مگه له بورده بینج پلا ره بخردنی . شمالی گفتم .
ولی من با این رفتارم همش متناسب بودم وهرکی منو میدید تعجب میکرد با این هجمه غذا چطور متناسبم واز غذاخوردن لذت میبردم چون هرچقدر میخوردم وسنگین میشدم بازم متناسب بودم .
چون باور داشتم غم وغصه باعث لاغری میشع واین در ناخودآگاه من بود و قدرت این باور از قدرت غذا خوردنم بیشتربود . تا قبل از ورودبه این دوره این باور رو داشتم .و چون من خیلی کودکی به خاطر یکی ازمسایل زندگیم غصه میخوردم باعث شد من لاغربمونم .
والان که درس امروز رو خوب گوش دادم فهمیدم که من تا سن ۲۵ سالگیم درقالب متناسب بودم وکم کم کمی ازمشکلاتم کمتر شد یواش یواش اون باور اینکه غم وغصه باعث چاقی میشه قدرتش درمن کمترشد وهرسری که فکرشو میکنم نوسان اون مشکل درمن باعث چاقی ولاغری میشد تا جایکه با قانون جذب آشنا شدم و فهمیدم ریشه تمام مشکلات درون خودمه و …. دیگه مشکلاتم یه جورایی برام بی اهمیت شد
وکم کم ازقالب متناسب بودن ظاهری خارج شدم ولی اون رفتارهای زشت غذایی و سنگین شدن بعد غذا که فکر میکنم مثل بعضی از دوستان از محیط خانه یادگرفتم قدرتش بیشتر وبیشتر شد به طوریکه من متناسب رسیدم به وزن ۷۴ کیلو . بالای ۱۶ یا بیشتر اضافه وزن .
و هر سری که بیشتر وبیشتر میشد من ربطش دادم به شغلم و کم تحرکی و … .واین باورهای اشتباه روند چاقی منو سریع تر میکرد .
استاد ازتون ممنونم من همش فکرمیکردم معنای گرسنگی وسیری رو میفهمم و فکر میکردم اگه درد شکم بعد غذا نداشته باشم یعنی درست غذا خوردم ولی الان متوجه شدم سنگین شدن بعد صرف غذا که من از خردسالی تا به الان داشتم واون رو طبیعی میدونستم یک رفتار نادرستی است که من پیغام سیری رو نگرفتم یا یه جورایی ازش رد شدم .
بعد اصلاح فرمولهای ذهنی تا به الان کلی از رفتارهای نادرستم اصلاح شد ووقتی با دوره رایگان پیش رفتم الان اون سنگینی رو اصلا ندارم و تعجب میکردم که تا چندساعت بعد غذا خوردن خوابم نمیاد و این رفتاراشتباهم بعد سالیان سال درست شد .
استادعزیز ازتون سپاسگزارم که اینقدر موشکافانه وقت میزارید و موضوعات رو بررسی میکنید و آموزش میدید .
هر سری که ویس تون رو گوش میدم انگار یه مطلب جدیدی بود که انگارسری قبل خوب گوش نکردم و ازش رد شدم .
ودرتکرار متوجه میشم .
با اشتیاق و استمرار مراحل بعدی رو طی میکنم .
گام 19(تکرار1)
بنام خدا
چاقی ما نه ارثیه ، نه ژنتیکیه ، نه سوخت و سازیه و….بلکه به این دلیله که برای خودمون فرمول های ذهنی چاق کننده ایجاد کرده بودیم و سالهاست که از آنها در زندگی روزمره استفاده میکردیم .
ما به دلیل ایجاد کردن فرمول های چاق کننده در ذهنمان چاق شدیم ، ولی هردفعه که تصمیم گرفتیم لاغر بشیم به سراغ تغییر رفتارهای چاق کننده خودمون رفتیم .
به ما گفتن چاقیم ، چون غذا زیاد میخوریم یا از هر غذایی استفاده میکنیم . بخاطر همین ما هم اومدیم از برنامه غذایی و رژیم برای لاغر کردن خودمون استفاده کردیم .یا چون فعالیت بدنی پایینی داریم و اگه میخوایم لاغر بشیم باید هر روز یک ساعت پیاده روی یا ورزش و… کنیم .
پس هردلیلی برای چاقی ما عنوان شد براساس واکنش جسمی ما بوده است و هیچ توجهی به فرمول های ذهنی نبود .
من خودم هردفعه که برای لاغر شدن شکست میخوردم بازم باید پا میشدیم و ادامه میدادم حالا از هر روش دیگه ای که شده !چون قبول نداشتم که من باید با اضافه وزن زندگی کنم و یسری افراد با لاغری و تناسب اندام فوق العاده !
نمیتونستم بپذیرم اگه قراره چیز خوبی برای یسری افراد باشه ، باید برای منم باشه !
ولی من برعکس دلیل چاقی خودم رو مصرف یسری از غذاهای خاص نمیدونستم ، درواقع تا قبل از 13 سالگی اصلا دلیلی برای چاق شدن نداشتم !! ولی اضافه وزن داشتم . بعد کم کم که خودم اقدام به لاغر کردن کردم باعث ایجاد یسری فرمول های ذهنی در خودم شدم .
اصلی ترین فرمول هم غذا خوردن بود ! به این صورت بود که فکر میکردم شاید مقدار غذایی که من مصرف میکنم بیش از اندازه است و بخاطر همین چاق شدم ! در صورتی که گاهی اوقات یسری از وعده هارو غذا نمیخوردم و همینطور هم حجم غذام زیاد هم آنچنانی نبود ! ولی چون از کودکی بار ها به طور ناخواسته شنیده بودم که آدم اگه زیاد غذا بخوره چاق میشه و نمونش هم در مادرم دیده بودم ،شاید در کودکی این باور به طور ناخوداگاه در ذهن من فرمولش نوشته شد و ازونجایی هم که مادر من همیشه از دوران کودکی بخاطر باورهای مزخرف و نادرستی که برای سلامتی بیشتر و رشد قد و …. داشت به زووورر میخواست بهمون غذا بده ، فرمول های ذهنم با رقتار های نادرست ترکیب شد و فرمول های چاق کننده ایجاد شد و در من رفتار های نادرست غذایی شکل گرفت !
ولی هیچوقت من زندگی در بدن چاق رو قبول نمیکردم و نخواهم کرد .!
پس من متوجه شده بودم که علت چاقی من زیاد غذا خوردن یا حتییی غذا خوردن است ! و من سعی میکردم برای اینکه لاغر بشم غذانخورم یا رژیم هایی رو که غذاهایه کمتری در اون مصرف میشد و جزو رژیم های سخت محسوب میشد و بگبیرم .
این تلاش من با تمرکز بر واکنش جسمی یعنی خوردن بود و به همین دلیل نتیجه ای در لاغر شدن داعمی من نداشت .
درسته که در اون مدت با رعایت اون رژ یم ها خیلی لاغر شده بودم و دلیلشو غذا نخوردن میدونستم و هرکس هم که بهم میگفت خیلی لاغر شدما مامانم بهشون میگفت که خودش و کشت دیگه !
ولی دیگه تا یجایی میتونستم خیلی کم غذابخورم. تا ابد نمیتونستم ! ضعیف شده بودم و بعد از مدتی که شروع میکردم عادی غذا بخورم با اینکه مقدار عادی هم کاملا مناسب بود و زیاد نبود ، دوباره چاق میشدم !
خوردن واکنش رفتاری من بود که ربطی به چاقی و لاغر شدن من نداشت ولی من نگاه و تصوری که درباره خوردن داشتم فرمول اصلی بود که باعث چاق و لاغر شدن من میشد !
چون که من تصور میکردم چون زیاد غذامیخورم چاق میشم پس به همین دلیل اگه کم غذا میخوردم یا اصلا غذا نمیخوردم مقداری لاغر میشدم و اگه دوباره به سبک عادی یا یزره بیشتر از حد اون رژیم های سخت میخوردم ، دوباره جاق میشدم .!
این خیلی مهمه که ما تفائت فرمول های ذهنی چاق کننده رو با رفتارها و واکنش های چاق کننده بدونیم ، چون بهمون در این مسیر کمک میکنه .
در دورانی که من سعی میکردم غذا نخورم و از غذا خوردن میترسیددم خیلی از افراد ، به ویژه دوست صمیمیم و میدیدم که خیلییی بیشتر از من حتی مقدار حجم غذایی که زمانی که اضافه وزن هم داشتم بیشتر میخورن ولی متناسبن ! و من تعجب میکردم و واقعا حرصم میگرفت !
و کم کم داشت این فرمول در من ایجاد میشد که من ژنتیک چاقی دارم ! اما نمیخواستم که ژنتیک چاقی داشته باشم ، به هیچ وجه نمیتونستم قبولش کنم و حتی چند بار هم درباره چگونگی تغییر ژنتیک جستجو کرده بودم ! استاد اینم بگم که من زمانی که بدنیا اومده بودم چشمام آبی تیله ای بود و به سبز تغییر رنگ داد بعد هم که کم کم بزرگ شدم رنگ چشمام از سبز به فندقی، عسلی تغییر کرد و من واقعا میخوام که چشمام دوباره سبز بشه ! و برای تغییر دادنش خیلی جستجو کردم و روش هایی دیدم که خیلیی خطرناک بوده و احتمال اینکه که حتی ادم بینایی خودش و هم از دست بده وجود داره !
ولی مطمعنم که چشمام هم سبز میشه جون قبلا بوده پس بازهم میشه ! بعد از این که تو این مسیر اومدم با خودم خیلی فکر کردم که چه فرمولی باعث شده که رنگ چشمام از سبز روشن مقداری تیره تر بشه و فندقی ، عسلی بشه و چند تا هم فرمول پیدا کردم که همه رو به راحتی میتونم نقص کنم !
پس امکانش هست که تو این مسیر برای روشن کردن چشمام هم نتیجه بگیرم ؟؟
برگردیم به موضوع اصلی ، خب من در این مسیر متوجه شدم که دلیل تاثیر غذا خوردن در چاق تر شدن من و تاثیر نداشتن غذاخوردن در چاقی افراد به دلیل تفاوت در فرمول های ذهنی من و انها بوده است !
این نوع تفکر هم درباره غذاخوردن از مادرم آموزش دیده بودم و حتی الان هم مادرم و همینطور مادرش دیدگاهشون درباره غذاخوردن چاق شدنه نه رفع نیازشون !!ولی من فرمول های ذهنی که درباره غذاخوردن داشتم رو شکستم .
خانواد و اطرافیان ما دیدگاه های خودشون رو درباره موضوعات مختلف به ذهن ما منتقل میکنن که همین عقیده ارثی بودن چاقی هم از همین طریق به ما منتقل شده بود .
برای شناسایی فرمول های ذهنی باید به عامل ایجاد کننده هر وضعیتی در خود توجه کنیم .
مثلا پرخوری کردن ! همه افراد چاق از پرخوری کردن ناراضی هستن و هربار که پرخوری میکنن ، خودشونو سرزنش میکنن و احساس بد چاق تر شدن رو در خودشون شکل میدن و حتی بارها هم تصمیم قاطع گرفتن که دیگه پرخوری نکنن اما موفق به انجام ندادن پرخوری نشدن !
برنامه های رژیمی هم همه تاکید بر چگونه خوردن در مهار پرخوری افراد چاق دارند !اینکه غذارو آروم بخوریم و کاملا بجوییم تا زودتر سیر بشیم و دیگه بیشتر نخوریم.
در واقع کسی که پرخوری میکنه اصلا حس سیری رو احساس نمیکنه که آروم غذاخوردن بخواد تاثیری در ایحاد احساس سیری در اون ها به وجود بیاره ! در هر حالت در پرخوری جسم سیره ولی مغز گرسنس پس هیچ ربطی نداره که ما بخوایم آروم غذا بخوریم یا نخوریم !
پرخوری کردن یک واکنش جسمی است و تحت تاثیر فرمول های ذهنی صورت میگیرد و به هیچ وجه نمیتوان با کنترل کردن میزان خوردن یا چگونه خوردن ، فرمول های مغزی افراد را تغییر داد!
پس با تغییر فرمول های ذهنی میتوان واکنش های جسمی را تغییر داد نه با فشارآوردن به جسم !
جسم ما همیشه به رفتار های ما واکنش های متفاوتی میدهد. در بیماری ها ، گرسنگی ، تشنگی ، خستگی و… واکنش های جسم باهم متفاوت است .
درلاغری با ذهن آنچیزی که مهمه تغییر فرمول ها و افکاری است که درباره چاقی در ذهنمون ذخیره کردیم .
پس اگه ما به واکنش های جسممون در برابر کارهامون توجه کنیم به راحتی میتونیم رفتار های اشتباهمون و شناسایی و بعد با ایجاد فرمول های صحیح ، رفتار صحیح داشته باشیم .
چون واکنش جسمی فر چاق با فرد لاغر نسبت به سیر شدن متفاوت است .
در لاغری با ذهن انچیزی که مهمه تغییر فرمول ها و افکاری است که درباره چاقی در ذهن خودمون داریم و این کار نیاز به اشتیاق و استمرار در تغییر کردن دارد .
موضوعی که بسیار مهم است و به ما در کنترل خوردن ، رفتار ها و واکنش های ما به مواد غذایی کمک میکنه مدیریت و کنترل خودمونه !
مهم ترین موضوع مدیریت رفتارهای غذاییمون هست .چون افرادی که اضافه وزن دارند ، هیچ مدیریتی روی واکنش ها و رفتار های خودشون به مواد غذایی ندارند و هر عاملی سبب تحریک کردن اونا به خوردن میشه .
و در واقع این موادغذایی هستند که براشون تصمیم میگیرند که چه مقدار باید مصرف کرد .
مثلا بعضی غذاهارا که دوست داریم به ی مقدار، و بعضی غذاهارو که خیلییی بیشتر دوست داریم بیشتر مصرف میکنیم و مواد غذایی درحال مدیریت خوردن ما هستند و ما هیچ مسولیتی در قبال خوردن خودمون به عهده نداریم ! و هر ماده غذایی به شکلی مارو تحریک به خوردن میکنه .. یا همینطور واکنش های روحی افراد مثلا ناراحتی یا عصبی بودن یا خسنگی و افسردگی و…ویا هرموضوعی که باعث ایجاد واکنش عصبی در ما بشه رو باعث پرخوری در خودشون میدونن در هنگام مواجه شدن با هرکدوم از این عوامل طبعا بیشتر میخورن !
پس این تنها فرمول های ذهنی افراد متناسب با افراد چاق هست که باهم فرق میکنه و باعث میشه که هرکدوم از این افراد در موقعیت های مختلف ، واکنش های مختلفی از خودشون نشون بدن !
و همین تفاوت در رفتار باعث تفاوت در جسم میشه ! نه ژنتیک و محل زندگی و بیماری و هورمون و….خیلی موضوعات دیگر که افراد چاق برای توجیح اضافه وزنشون از اون استفاده میکنند .
در واقع تفاوت در ذهن و الگویی هایی است که ما خودمون به خودمون دادیم ! چون ذهن دقیقا مثل یک کامپیوتریه که سیستم عاملی روش نصب نشده و ما خودمون میخوایم و تصمیم میگیریم که مثلا از سیستم عامل ویندوز استفاده کنیم یا لینوکس !
پس ما خودمون تصمیم میگیریم که میخوایم به چه شکلی رفتار کنیم !
و در ادامه مغز ما هم با استفاده از این فرمول های ذهنی به جسم ما واکنش میده و دستور میده که ما چجوری باید رفتار کنیم !
مثلا مواقعی که خودم پرخوری میکردم و میدونستم که سیرم و بدنم احتیاجی به غدا نداره و نمیخواستم هم که بخورم اما نمیتونستم هم که جلوی خودمو بگیرم ! انگار خودم نبودم. ما باید اون چرایی و اون فرموله رو کشف کنیم .
زمانی که اون فرموله شناسایی بشه و تغییر پیدا کنه ، واکنش های رفتاری ما خود به خود تغییر میکنه .و اصلا دیگه نیاز به سختی و رنج و… نیست .
ما انسان هستیم ، عقل و اراده داریم و به قول خودمون اشرف مخلوقات هستیم !! و باید بتونیم خیلی راحت چیزی و که به ضرر ماست رو برطرف کنیم !
اگه هم نمیتونیم ، بخاطر اینه که بلد نیستیم و گرنه ما ناتوان نیستیم ! خودمون داریم خودمون و ضعیف میکنیم و به خودمون برچسب های بی ارادگی و ناتوانی و … میزنیم .
شخصی مثل من که بارها از راه های مختلف برای لاغرشدن اقدام کردم وبیخیالم نمیشدم و آرام نداشتم اتفاقا آدم خیلی توانمندیم و آدم ضعیفی نبودم ، ضعیف کسیه که یبار تصمیم میگیره که انجام بده و با اولین شکست رها میکنه .
کسی که از هر روشی برای لاغر شدن خودش استفاده کرده و شکست خورده ولی دوباره از روش های دیگه ای اقدام کرد که هر کدوم سخت تر و رنج آور تر از دیگری بود و درنهایت بخاطر اینکه روش اشتباه بوده شکست خوردن . اینها افراد توانمندی هستند و همه ی کسانی که الان در این مسیر هستند ، جزو این افراد هستند .
دقیقا من هم وقتی به گذشته ی خودم پی میبرم که برای لاغرشدن چه کارهایی انجام دادم و یا حتی در مسایل دیگر که سختی هایی و متحمل شدم که حتی از لاغرشدن هم خیلییی سخت تر بود !
استاد حالا شما هفته ای 3روز یا 4 روز میرفتید ! من هر روززز تابستون تو گرما پیاده میرفتم تو پارک دو ساعت میدویدم و پیاده هم برمیگشتم خونه و عرق سوز و داغون میشدم و فقط هم در روز تنها تمام وعده های غذایی من تخم مرغ آبپز بود و فقط 5 عدد تخم مرغ ابپز میخوردم تو روز خیلی هم سخت بود ولی من بازهم ادامه میدادم . و بعد که نتیجه نمیگرفتم رژبم و عوض میکردم، فعالیت و عوض میکردم اما بازم نتیجه نمیداد و یا دقیقا اگه نتیجه میداد برای مقطع کوتاهی جواب میداد و دوباره بعد از ی مدت کوتاه و دوباره وزن قبلی و .. اینا
ببخشید اینو میگم ولی استمرارر و جججررررر داده بودم ! و اصلا هم جا نزده بودم و این همه تلاش هم کردم تا متناسب بشم ولی نشدم .این نشان از توانایی منه ! من حتی اگه 10% این توانایی و که برای کارایی که برای لاغرشدن تو روش های سخت دیگه انجام داده بودم رو اینجا تو این مسیر داشته باشم ، 100% نتیجه میگیرم ! که البته دارم .
همه ی ما برای اینکه لاغر بشیم ، خیلی زحمت کشیدیم ، خیلی توانایی به خرج دادیم ولی چون روش اشتباه بوده ، نتیجه نگرفتیم و فکر کردیک که مشکل از خودمونه ، مثلا خودم که میگفتم شانسم بده که من باید چاق و مریض باشم و بقیه باید لاغر و خوش اندام باشن و هرکاری که دلشون میخواد انجام بدن .
ولی وقتی با این روش آشنا شدم ، دقیقاا اولین نتایجی که من گرفتم احساس خوب و آرامش خاطر و بعد صلح با خودم بود .
ولی در شرایط قبلی من همش متنفر تر میشدم از خودم و به خودم میگفتم اگه تو اینجوری نبودی مجبور نبودیم اینهمه سختی بکشیم و یا اینهمه رژیم بگیریم و….با تمام اون غمی که داشتم از انجام تمام اینکارا بازم انجامشون میدادم چون مجبور بودم و عاشق لاغری بودم .
ولی تو روش ذهنی دیگه خبری ازینا نیست !من که اصلا دراز میکشم رو تختم و همیشه تمرینامو انجامش میدم و بین اون حتی به بقیه کارامم میرسم !
یعنیی دیگه از این راحت تر نمیشد و الانم که کاهش وزن و سایز و در بدن خودم دارم ارام ارام احساس میکنم !خدایی لاغر شدن انقدر آسون بود ؟؟
و نکته جالب تر اینکه همه ی ما به نحوی با این مسیر آشنا شدیم که از نظر ما اتفاقی بوده ولی در صورتی که به انتخاب خدا بوده چون همونطور که استاد گفتن ، هیچ گونه تبلیغی برای این روش انجام نشده !
پس تفاوت رفتارهای ما با افراد متناسب تونسته به ما ضربه هایی بزنه و مارو از حالت طبیعی خارج کنه !
استاد انقدر با محبت هستند و انقدر لطف دارند که حتی برای اشخاصی که هنوز شرایط شرکت در دوره ها رو به هردلیلی ندارن ، هم آموزش گذاشتن چون واقعا در شان ما نیست که تا آخر عمرمون چاق بمونیم ، خیلی زشته !!
اتفاقا استاد چند مدت پیش من تو اینستاگرام ناخواسته با پستی مواجه شدم که فرد خیلی چاقی فکر کنم حدود 400 /500 کیلو داشت ، خودشو از آپارتمانش پرت کرده بود و بیرون و خودکشی کرده بود و نیروهای کمکی نمیتونستنن حتی جنازشو حرکت بدن !! خیلیی دیدن این ویدیو برام ناراحت کننده بود که ی انسان حتی مرگشم مشکل باشه برای بقیه !! واقعاا این افراد نیاز به کمک دارن ! اون شخص دیگه دیدن خودش تو اون وضعیت براش خیلی سخت بود که بخواد ادامه بده و نصمیم گرفت به زندگیش پایان بده .
چون اضافه وزن بر خلاف فشاری که به جسم میاره ، صدها برابر به ذهن و اعصاب افراد فشار میاره و همه چیزو مختل میکنه !
استاد چون خودشون دارن تجربه میکنن که واقعاا شرایط زیبا و فوق العاده ایه زندگی در جسم متناسب ، احساس آرامش و دوستی با خودمون و لذت و شاادی و…. میخوان که به ما هم کمک کنن تا ماهایی که واقع ارزومون لاغر شدنه ، به این شرایط برسیم !
واقعا هم همینطوره من حتی زمانی که با روش های اشتباه لاغر شده بودم هم سبکی خاص و اغتماد بنفس فوق العاده بالایی پیدا کرده بودم و دوستان زیادی هم پیدا کرده بودم !
واقعاا لذت بخش بود .
بنابراین ماهایی که با این مسیر اشنا شدیم ، صلاحیت و لیاقت لاغر شدن رو داریم.
موضوع اصلی اینه که افراد چاق حس سیری خودشون رو در فشار اومدن به جسمشون میدونن ، در صورتی که حس سیری واقعی ذهنیه ! و ما باید به صورت ذهنی متوجه بشیم که سیر شدیم یا نه !
افراد چاق اونقدر میخورن که دیگه جای نفس کشیدن نمیزارن ! تا شکمشون درد نگیره و حالت تهوع نگیرن احساس سیری خودشون رو حس نمیکنن! دز صورتی که افراد لاغر و متناسب اصلا همچین تجربه ای از احساس سیری خودشون ندارن و خیلی راحت احساس سیری خودشون رو درک میکنن و میتونن به اندازه بخورن !
افراد متناسب حتی اگه در انبوهی از غذاهای مختلف هم قرار بگیرند ، بازهم زیاده روی نمیکنند ولی افراد چاق علاوه بر اینکه باید از هرمدل بخورن ، حتی باید خودشون و از اون مدلایی هم که میخورن هم بترکونن !
البته مثل اینکه افراد متناسب با رفتار های غذایی درست ! نه اینایی که ما تو اینستاگرام میبینم و حرصمون میگیره ، این افراد فقط کافیه در شریطی قرار بگیرن که باورشون نسبت به چاقی و چاق نشدن شون شکسته بشه ، اصلاا فاجعه به بار میادد !!
هر موقع واکنش جسمی در ما به وجود میاد ، معمولا مواقعیه که بدن ما دچار مشکل شده ، مثلا زمانی که ما ضربه ای به بدنمون وارد میشه ، درد رو احساس میکنیم و بدنمون واکنش میده یا همین چند روز پیش که من حالم خوب نبود و متوجه شدم که که مشکلی برام پیش اومده و من با خوردن دارو رفعش کردم و واکنش های بدنم الان کاملا طبیعی شده .
حالا به نسبت اون بیماری که میگیریم ویا اون ویروس که باعث بیماری در ما شده بدنمون واکنش نشون میده .
بدن وقتی دچار مشکل بشه و بخواد مارو باخبر کنه واکنش جسمی نشون میده ! چون نمیتونه که با ما حرف بزنه ! و مارو با واکنش در جسم از اون مشکل باخبر میکنه تا ما بتونیم بهش کمک کنیم .
در حالت گرسنگی که در افراد چاق وجود نداره یا به ندرت وجود داره واکنش متفاوتی ایجاد میشه ، مثلا من شکمم صدامیخوره و حالت تهوع میگیرم که حتی اون احساس حالت تهوع من بر اثر گرسنگی و سیری کاملاا باهم متفاوت هستند !!! ….
و ما با این واکنش ها متوجه میشیم که مشکلی هست که با مقداری غذا برطرف میشه .
بنابراین واکنش بدن همواره در برابر مشکلاته !
پس ما هروقتی که داریم غذامیخوریم و بدنمون واکنش میده ، چه از طریق فشار شکم ، احساس خفگی و گرم شدن و ….اینا نشونه ی اینه که ما اشتباه رفتار کردیم و داریم به جسممون ضربه میزنیم .که جسممون داره به اینشکل واکنش میده .ولی ما توجه نکردیم .
و فکر میکردیم که این درسته!
در فرد چاق سیری برابر با یک واکنش جسمیه که این خیلیی خطرناکه .و وقتی یک فرد چاق غذا میخوره ، حتما باید یک تفاوت جسمی رو احساس کنه تا متوجه سیری خودش بشه ، باید حالت سنگینی کنه ، ولی در افراد متناسب اصلا اینطوری نیست و به اندازه نیاز خودشون میخورن و اصلا هیچ احساس سنگینی و بدی بعد از غذاخوردن ندارن ! و غذاخوردنشون دقیقا مثل سایر اعمال بدنشونه ، مثل تنفس کردن و ضربان قلب و …
همونطور که کسی از نفس کشیدن خسته نمیشه ، اذیت نمیشه ، چون به طور اتوماتیک این عمل داره انجام میشه .
ولی در خوردن باید حتما در ما فشار بیاد ی واکنش فیزیکی ببینیم که حس کنیم سیر شدیم .
باید سعی کنیم طوری غذابخوریم که اذیت نشیم و فشاری به ما تحمیل نشه و قبل از اینکه اون فشار و حس کنیم دیگه نخوریم ، مثل من که الان دقیقا اینطوری رفتار میکنم .
اصلا نباید برای ما مهم باشه که چه ماده غذایی رو داریم میخوریم یا کجا هستیم و..
غذا باید به عنوان یک ماده یا موضوعی که نیازی رو در ما برطرف کنه معنا و مفهوم داشته باشه . نه معنای لذت بردن و چبران کردن و…
که متاسفانه تو بیشتر افراد و خانواده هایی که اضافه وزن دارند خوردن به هر دلیلی وجود داره
این طرز نگاهه به غذا خوردن مشکل سازه ؛ باید یادبگیریم که طرز نگاهمون و به لذت بردن و غذاخوردن و فرمول های اینا تغییر بدیم ، کی گفته فرمول لذت بردن باید غذا خوردن باشه ؟! فیلم و سریال وو رقص و موزیک و گردش و…
جرا همش تمرکز ما در هر مواقعی رو خوردنه ؟
باید این مسیله رو برطرف کنیم ، اگه این مسیله برطرف بشه ، خود به خود لاغر میشیم !
باید طوری غذابخوریم که به اون واکنشه بدن نرسیم ، باید انقدر واکنش بدن برای ما زشت و زننده و ناپسند باشه که به هیچ وجه اجازه ندیم به اون حد برسیم ! و حتی اگه اینطوری شد خودمون رو حتی سرزنش هم بکنیم !
این درواقع سرزنش نیست ، نوعی تنبیهه ، ذهن ما نیاز داره به تنبیه شدن وقتی که رفتار اشتباهی رو انجام میده و به خودمون نهیب بزنیم که همچین رفتاری انجام دادیم .
ولی استاد من به خودم نهیب نمیزنم و میگم اشکال نداره ، دفعه بعد سعی کن بهتر باشی و اینطوری جواب گرفتم البته چند باری هم سعی کردم با نهیب زدن خودمو درست کنم که تغییر نکرده بود به همین دلیل اینطوریبیشتر جواب داد .
ما انسان هستیم و در شان ما نیست که پرخوری کنبیم ! حتی در حیوانات و در طبیعت هم پرخوری وجود نداره ! ما در طبیعت حیوانی رو نمیبیبیم که پرخوری کنه یا بیشتر از حد نیاز بدنش غذا مصرف کنه . درنده ترین حیوانات هم حتی وقتی سیر بشن دیگه به کسی حمله نمیکنن و آرام میشن ؛ مگه اینکه برای دفاع از خودشون بخوان به چیزی صدمه بزنن .
ما اشرف مخلوقات هستیم ، یعنی همچین رفتاری در حد ما هست ؟
البته یهو نمیشه تغییر کرد ولی باید سعی کنیم که آرام آرام این رفتارو دور کنیم . و به خودمون یاد آوری کنیم که این چه نوع رفتاری بود که انجام دادیم تا تشویق بشیم دفعه بعد دیگه اون رفتار و انجام ندیم !
و حتی وقتی هم رفتار درستی داشتیم ، به اندازه خوردیم و سبک بودیم هم خودمون رو تشویق کنیم .
برای رفتار خوبمون خودمون و تشویق کنیم ، برای رفتار بدمون هم خودمون و سرزنش کنیم که برای بهتر شدن انگیزه بگیریم .و مشتاق بشیم که رفتار بهتری از خودمون نشون بدیم .
رفتارمون باید در شان یک انسان باشه !
نباید اجازه بدیم غذاها و یا بسته بندی های شرکت ها برای ما حد و مرز خوردن مشخص کنن . من خودم اینطوریم که یک چیزی و هیچوقت کامل و تا ته نمیتونم بخورم ، یک بیسکوییت و کامل نمیتونم بخورم و یا مثلا یک نوشابه یا یک بستنی و بیشتر اوقات نمیتونم تا تهش بخورم و بقیه رو میدم برادرم بخوره .
بسته بندی محصولات به این معنی نیست که حتماا این برای یکنفره ، هیچ کس در حدی نیست که بخواد تایین کنه که ما چیکار کنیم چی کار نکنیم ، در هر موضوعی !
افراد متناسب به حجم غذایی که سرو میشه یا نوع بسته بندی و تنوع غذایی اهمیت نمیدن و به مقداری که نیاز داشته باشن مصرف میکنن ولی در افراد چاق حتما باید براشون مشخص بشه که چی کار کنن چی کار نکنن ، مثل بچه هاا ! خدایی خیلی زشته !
رفتارمون رو تنظیم کنیم و صحیح رفتار کنیم تا از زندگی کردن لذت ببریم ! به واکنش های خودمون بعد از غذاخوردن توجه کنیم ! و براساسا اون خودمون رو سرزنش یا تشویق کنیم .
و سعی کنیم که دیگه درد پرخوری و برطرف کنیم .
هیچ دارویی براش وجود نداره ، فقط خودمونیم .
شاد و پیروز و متناسب باشید .
سلام به همه دوستان همراه! اگر اکنون شما چاق هستید، به هیچ کدام از دلایلی که برای چاقی تان نوشته اید ربطی ندارد بلکه فقط به این دلیل است که فرمولهای ذهنی چاق کننده را در خودتان ایجاد کرده اید و هر بار چون فقط سعی در تغییر رفتارهای چاقی داشته ایم و فرمولهای چاق کننده تغییری نکرده، ما در لاغر شدن شکست خورده ایم. مثلا تا زمانی که برنج نمیخوریم لاغر میشویم ولی بعد که دوباره خوردن آن را شروع میکنیم، چاق میشویم نه به این دلیل که خوردن برنج چاق کننده است بلکه به این دلیل که فرمول ذهنی ما به این شکل است که خوردن برنج چاق می کند و هرچه میزان این فرمولهای ذهنی بیشتر باشد ترس از خوردن و درنتیجه انتظار چاق شدن بیشتر است. اگر تفاوت بین فرمولهای ذهنی چاق کننده و واکنشهای چاق کننده را درک کنیم با آگاهی بیشتری در مسیر لاغری با ذهن قدم برمیداریم. چاقی ارثی نیست و از طریق ژنتیک منتقل نمی شود ولی عقاید و رفتارهای درمورد مواد غذایی و چاقی از طریق خانواده به ذهن شما منتقل میشود. بنابراین ابتدا مهم است که فرمولهای چاق کننده را کشف کنید و برای این کار باید به عامل ایجاد کننده هر وضعیتی در خود توجه کنید. مثلا توجه کنید که ترس از پرخوری باعث چاقی شما میشود چون شما این فرمول ذهنی را دارید که اگر زیاد غذا بخورید یا اگر تند غذا بخورید، چاق تر میشوید و حتما این اتفاق برایتان رخ می دهد و هرچقدر هم بخواهید با فشار آوردن به جسم پرخوری را کنترل کنید، امکان ندارد چون فرمان پرخوری از طریق ذهن صادر میشود. باید فرمولهای ذهنی خود را در واکنش های رفتاری نسبت به غذاها را شناسایی کنیم و فرمولهای ذهنی متفاوتی برای لاغر شدن را به جای آنها در ذهن ایجاد کنیم و به مرور جسممان نیز تغییر می کند. مثلا واکنش جسمی افراد چاق در مواجهه با سیری با افراد متناسب متفاوت است و توجه به این تفاوت ها هست که به ما کمک می کند تا رفتار مناسبی داشته باشیم و البته این کار نیاز به اشتیاق و استمرار در تغییر کردن دارد. در واقع مواد غذایی و حالات روحی ما و هر چیزی که یک واکنش عصبی روی ما دارد، تعیین کننده میزان خوردن ما هستند. اگر ما فقط 10 درصد از تلاشی را که در سایر روشهای لاغری و فعالیت هایمان برای لاغری به کار برده ایم در روش لاغری با ذهن به کار ببریم حتما نتیجه میگیریم و به این باور میرسیم که مشکل از بی ارادگی و ناتوانی ما نبوده است. مثلا من خودم 3 روز در هفته باشگاه میرفتم و روزهایی که میخواستم به باشگاه بروم افسردگی میگرفتم برای همان یک ساعتی که قرار بود سختی بکشم و همیشه با خودم میگفتم اگر من متناسب بودم از این زمانی که صرف باشگاه می کنم میتوانستم خیلی بهتر و شادتر استفاده کنم به جای زجر کشیدن و کل زمان را به ساعت نگاه کردن و منتظر تمام شدنش ماندن!
چرا ما نمیتوانیم به صورت ذهنی متوجه نقطه سیری خودمان بشویم و فقط فشار بدن ما را متوجه سیری می کند؟ باید افراد متناسب با رفتار غذایی صحیح را درنظر بگیریم و دقت کنیم بدن وقتی واکنش نشان می دهد که دچار مشکل شده باشد. در ذهن آدم چاق سیر شدن حالتی است که یک واکنش جسمی را مشاهده کند. افراد متناسب هیچ سنگینی بعد از غذا خوردن ندارند. اشتباه است که تصور کنیم سیر شدن یعنی یک تغییر فیزیکی در بدن و باید قبل از ایجاد فشار از غذا خوردن دست بکشیم و اصلا غذا خوردن نباید معنای لذت بردن داشته باشد یا مثلا چون برای آن هزینه کرده ایم تا آخر غذا را بخوریم میتوانیم اضافی غذا را با خودمان بیاوریم و بعدا که باز گرسنه بودیم استفاده کنیم. یا اگر غذا مجانی هست خودمان را خفه کنیم! بدن شما سطل زباله نیست و شما مسئول خوردن غذاهای اضافه نیستید حتی اگر فکر می کنید دور ریختن آنها اصراف است.
هروقت این رفتارهای اشتباه را انجام دادیم ذهن خودمان را تنبیه کنیم مثلا من از این به بعد اگر از حد نیاز بیشتر خوردم و بعدش بدنم واکنش جسمی نشان داد، خودم را سرزنش کنم و به خودم میگویم مگر تو قحطی زده ای، مگر غذا ندیده ای که خودت را خفه می کنی؟!
حتی در روایات اسلامی هم فرموده اند که چند لقمه قبل از اینکه سیر بشوید از غذا خوردن دست بکشید که باعث سلامتی بدنتان می شود و هروقت هم رفتار صحیح را انجام دادیم خودمان را تشویق کنیم و مثل یک انسان رفتار غذایی داشته باشیم. من میخواهم موقع غذا خوردن خودم را یک پرنسس ببینم که برای خوردن هم آداب و رسوم خاصی دارد و در شان یک پرنسس رفتار می کند.
سلام به استاد عزیزمان و دوستان گرامی
الان که در مورد رژیم فکرش را میکنم می بینم این نهایت بی احترامی به ما بود که کسان دیگر به ما بگویند چی بخور چقدر بخور و کی بخور
مثل کسی که خودش توانایی تصمیم گرفتن نداره و مثل کسی که عقلش نمیرسه که چی براش خوبه و اونه که باید کنترل در خوردنش داشته باشه نه اینکه غذا کنترل را به دست بگیره برای همین کسان دیگر این اجازه را به خودشان میدهند که به ما امر و نهی بکنند و به اسم رژیم ما را کنترل کنند
خوشحالم که الان دیگر خودم کنترل را به دست گرفته ام و این دوره بی نظیر به ما یاد میده که چطور خودمان کنترل خوردنمان را به دست بگیریم و برای همین در این دوره بی احترامی به ما نمیشه که بگویند چی بخور و چی نخور فقط به ما یاد میده که برای رفع گرسنگی به اندازه نیاز بدن بخور و نه برای هیچ چیز دیگر
ما در محیطی بزرگ شدیم که برایمان عادی کردند که از غذا برای رفع احساسات بیشماری استفاده کنیم
حوصله سر رفتن ناراحت شدن استرس داشتن عصبانی شدن همراه شدن با دیگران لذت بردن بیشتر از تماشای فیلم
اینها فقط چند نمونه برای خوردن بود که به ما یاد داده بودند اما الان که فهمیدیم غذا خوردن باید فقط برای رفع گرسنگی باشد و وقتیکه سیر شدیم دست از خوردن برداریم همین یک مورد ما را به تناسب اندام میرساند
هر وقت که به سمت غذا میرویم یک لحظه صبر کنیم و از خودمان بپرسیم چرا میخواهیم غذا بخوریم اگر برای هر چیز دیگر به غیر از گرسنگی باشد آنرا با کار دیگری عوض کنیم
برای خودمان لیستی تهیه کنیم که برای رفع چه احساسی چه عملی جایگزین خوردن کنیم
مثل گوش دادن به موسیقی مثل رفتن به پیاده روی مثل خواندن کتاب مثل تماس گرفتن با کسی که از هم صحبتی با او لذت میبریم
هر کس طبق علاقه هایی که دارد برای خودش برنامه ریزی کند
این خود ما هستیم که میدانیم در چه موردی از چه حرکتی برای برطرف کردن آن احساس استفاده کنیم که برایمان لذت بخش باشد
بعد از تکرار و تمرین این جایگزین ها بصورت عادت در ذهن ناخودآگاه ما ثبت میشود و دیگر حتی احتیاج به فکر کردن نداریم خود بخود و بدون تامل ذهن ناخودآگاه تصمیم گیری میکند و ما به راحتی آنرا به اجرا میگذاریم
به خودمان یاد بدهیم که مثل افراد متناسب فقط از طریق دهان غذا بخوریم و نه از حواسهای دیگرمان
با آموزشهایی که دیده ایم راههای تحریک شدن از طریق حواس پنج گانه را کنترل کنیم
وقتیکه خودمان در کنترل باشیم آنوقت است که حق اشرف مخلوقات بودن را ادا کرده ایم
با سلام خدمت استاد عزیز
من حدود پونزده سالی همه نوع روش لاغری رو امتحان کردم و جواب گرفتن من کاملا موقتی بود ودر ضمن هر بار نتیجه کمتری میگرفتم تا جایی که دیگه سختترین روشها رو امتحان میکردم و نتیجه تقریبا صفر بود چون معتقد بودم که جواب نمیگیرم و بدن من مقاوم شده
وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم که واقعا پرتلاش بودم و واقعا قوی بودم فقط راه درست رو نمیدونستم
و الن خدارو شکر آرامش دارم و این نشون میده که من دارم راه صحیح رو میرم
این مسیر درست رو خدا به من نشون داده و من هم در بودن در این مسیر استمرار دارم
اززمانی که با این مسیر آشنا شدم به خیلی ها این روش رو معرفی کردم که حس میکردم واقعا نیاز دارن به این روش ولی با اینکه بادیدن این فایلها خیلی حس خوبی بشون دست داده و میگفتن اشتیاق زیادی برای ادامه دادن دارن ولی زود به بهانه وقت نکردن کنار گذاشتن و به بعدا موکول کردن ادامه دادن رو
پس من واقعا توی این راه هم قوی هستم که اینجور دارم ادامه میدم و هیچکس و نمیشه به زور واداشت که توی مسیر بمونه
من به خودم میبالم که باخیال آسوده مسیر امن و ایمن رو دارم ادامه میدم و خدارو شکر میکنم که به من کمک میکنه و کنار من هست تا من با آرامش مسیرم رو طی کنم
از زمان شروع این مسیر تغییرات زیادی در خودم حس کردم و دیدم یکی ازین تغییرات آرامش درونی من و صلح با خودم و مواد خوراکی هست و تغییر دیگرم فرمولهایی ذهنی چاق کننده من برام تا حد زیادی آشکار شدن
ریزه خواری من خیلی کم شده تا حد زیادی روی خوردنم تسلط پیدا کردم ولی هنوز کار داره و فکر میکنم هنوز بیشتر از نیازم میخورم نه ددر حد ترکیدن اما میدونم با مقدار کمتر هم سیر میشم پس بازم تمرین میکنم و بادقت بیشتر به حد مناسبم میرسم
هربار که به اندازه خوردم به خودم تبریک میگم وهربار بیشتر خوردم میگم نه رفتارت درست نبود و بامقدار کمترهم سیر میشدی واین اضافه خوردنت بی دلیل بود
بازهم سپاس فراوان از استاد عزیز
سلام به استاد عزیزم
گام ۱۹
یه فایل بی نظیر که بی نهایت نکته داشت
#فرمول اصلی چاقی نگاه من به مواد غذایی:در ذهن من برنج نان پیتزا همه چاق کننده بود ههمه اینها عقایدی بود که از خانواده به ما منتقل شده بود اما طبق گام قبلی دیگه خاطره از غذا ها ندارم
##پرخوری نتیجه فرمولهای ذهنی است که مااعلب بعد از واکنش جسم بهش توجه میکنیم
##هیچ مدیریتی روی واکنش نداریم
##مواد غذایی هستند که خوردن ما رو مدیریت میکنند
##تفاوت در ذهن و الگوی ماست
##ما انسانیت و عقل داریم و اراده
## اگر نمیتوانیم روش یاد نداریم انسان ضعیفی نیستیم بلکه قوی هستیم چون بی نهایت روش امتحان کردیم فقط به علت روش اشتباه نتیجه اشتباه بوده
##اگه ده درصد انرژی در روش قبلی در این روش بزاریم ۱۰۰در ۱۰۰ نتیجه عالی دریافت می کنیم
اما موضوع اصلی تفاوت افکار
چرا افراد چاق باید اینقدر بخورن که فشار بیاد رو شکم و احساس سنگینی کنند
اما افراد متناسب زیاده روی نمیکنند
و نکته مهم هر وقت ما واکنش جسمی شروع شد یعنی بدم ما دچار مشکل شده که بدن ما داره نشون میده
که این واکنش باد کردن شکم احساس خفگی فشار شکم اینها خطر ناک و نشانه سیری نیست
افراد متناسب اصلا به این درجه نمی رسند چون به اندازه نیاز مصرف میکنند
تمرین امروز
از امروز به حدی میخورم که فشار به بدنم تحمیل نشه
اصلا مهم نباشه کجا هستم و چه غذایی هست نگاه نکنم که غذا نذری یا اسراف میشه
و به اون حس زننده و زشت نرسم
اگه به اون حس برسم خودمو سرزنش کنم که حیوان که درنده هستند این کار نمیکنن پس من که اشرف مخلوقات نباید این کار بکنم
اگر قبل از اینکه به اون حد برسم غذا نخوردم خودمو تشویق کنم
پس رفتار من باید در شان یه انسان باشه
سپاس فراوان از این فایل زیبا
درود خداقوت :
گام نوزدهم :
چاقی ما نه ارثی است نه علتش پایین بودن سوخت ساز بدوه
در این فایل صحبت میکنیم که ما با ید یک مدیریت در واکنش مون نسبت به مواد غذایی داشته باشیم
و متاسفانه این مواد غذایی هستن مه تصمیم میکیرن ما چقد مصرف کنیم و اونا دارن خوردن نارو مدیریت میکنن
و هر ناده غذایی مارو تخریک میکنه برای خورد و بعضی ا رفتارهای ذهنی خودمون
مثلاافسردگی ناراحتی خستگی اینافرمول های اشتباه تاثیر گذار هستن در میزان مصرف ما نسبت به مواد غذایی
تفاوت رفتارهای ما باعث تفاوت رفتارهای جسمی ما هست
رفتار ذهن ما متفاوته نسبت با رفتارهای مناسب یک فرد متناسب
مثال یک رفتار ذهنی اینه که ما خودمون هم میدونیم که کاملا سیر هستیم ولی باز غذا میخوریم و باید این رفتارها شناسایی بشه و تعغیر بدیم
اتفاقا افرادی که بار رها از دوره های متفاوتی برای لاغر شدن استفاده میکردن اینا افراد بسیار قوی هستن با انگیزه بالا چون هر بار که نتیجه نمیدیدن نا امید نمیشدن بلکه دوباره شروع میکردن
ما توانایی زیادی داریم ما اشر ف مخلوقات هستیم ما توانایی درک و فهم بالای داریم پس خیلی راحت میتوتیم خوردن خودمون رو کنترل کنیم و برای خوردنمون مدیریت داشته باشیم و اینا نشانه توانایی ماست
اینکه تا به امروز ما موفق نشدیم که متناسب بشیم برای بی ارادگی و ضعیف بودن ما نیست بلکه برای بلد نبودن ما بوده یا علت اشگتباه بودن روش بوده .
در روش ذهنی باید ازش لذت ببری .استرسی وجود نداشته باشه و هرچه جلوتر میرییم برامون انگیزه بیشتری بیاره نشون میده این روش روش درستی است چون تعغیرات رو به خوبی حس میکنیم در دوره متناسب ذهنی خبری از رنج و حس بد و محدود کردن غذا نیست و نتیجه های لذت بخش و خوبی هم به ارمغان میاره
باید این تفاوت رفتارهای بین افراد چاق و متناسب رو کشف کرد .
بعضی از این رفتار برخورد من با مواد غذایی با سفره مهمونی ها
و واقعا چراباید بسته بندی مواد غذایی تصمیم گیرنده باشه مقدار خوردن من
نوع ماده غذایی و رنگ و لعابش اتفاقا الان من متوجه میشم که وقتی زیاده روی میکردم در لحظه شاید کمی از خوردن لذت میبردم ولی با استرس و عذاب وجدان همراه بود
یکی از این رفتار های اشتباه افراد چاق از طریق فشار جسمی زیاد احساس سیری میکردن با فشار روی معده با زیاده روی بیش از اندازه
ولی افراد متناسب میبینیم که به راحتی بعد از اینکه نیازشون برطرف شد از غذا خوردن دست میکشه و دیگه ماری له میزان بسته بندی و نوع و غذا و کیفیت غذا تبرک بودن و گناه نداشتن و اسراف و گرون بودن مواد غذایی ندارن
و برای بدنشون ارزش قاعل هستن که زمانی اخساس سیری از طریق ذهن براشون پیش اومد دست از غذا خوردن بکشن .نه اینکه واکنش جسم باشه
پس من از این فایل یاد گرفتم چاقی من ارثی نیست بلکه بعضی ذهنیتهای اشتباه که از خانواده به من ارث رسیده
دوم مواد غذایی چاق کننده نیست رفتار من با مواد غذایی جاق کنندست
سوما .اینکه من اکر از این روش لذت بردم و اشتیاق برای ادامه دادن داشتم یعنی روش روشی درست است
چهارم .واکنش جسمی و فشار جسمی مثل فشار روی معده نشون دهنده سیری نیست بلکه اون چیزی که ذهن تشخیص میده دیگه بدن نیاز به غذا نداره
مورد پنجم اینه که نگاه کردن من به مواد غذایی اینکه تبرکه .میزان بسته بندیشه .برای تفریحه .برای نار احتی .برای سود کردن .برای اسراف نکردن باید درست بشه و این رفتا ها پاک بشه و اگه این نگاه رو رد کنیم و درست کنیم
خود به خود لاغر میشویم 💞
به نام خدا
در ذهن من شیرینی و هرچیزی که شکر داره یعنی چاق شدن و معتقد بودم چون از بچگی خیلی به ما آب قند دادند حالا هم ما اینطوری شدیم و طعم های شیرین رو دوست داریم البته خیلی دیدم آدم های متناسبی رو که عاشق شیرینی هستند و اصلا هم چاق نیستن.
فایل امروز خیلی خوب بود فکر می کنم یه صفت مشترک بین همه آدمهای چاق
دقیقا من هم همیشه وقتی احساس میکردم معدم باد کرده و سنگین شده میگفتم که سیر شدم قبل از دوره بعد از سنگینی همش احساس عذاب وجدان داشتم و می گفتم باز هم پرخوری کردم واقعاً که چرا نمیتونم به اندازه بخورم ولی الان بیشتر اوقات در حد نیاز میخورم البته بعضی مواقع هم از دستم در میره و پرخوری می کنم ولی سریع خودم را قانع می کردم و می بخشیدم و میگفتم دفعه بعدی حواسم هست،
ولی حالا از امروز می خوام از این روش استفاده کنم من از شیر و پلنگ که کمتر نیستم اون ها هم با آن خوی درندگیشون به اندازه خودشون غذا می خورند تو چه جوری اشرف مخلوقات هستی که نمی تونی خودت رو کنترل کنی که به اندازه خودت بخوری چرا میزاری مواد غذایی واسه تو تصمیم بگیرند در صورتی که ما در تمام جوانب زندگی مون خیلی حساس هستیم که کسی در زندگی ما دخالت نکنه و فقط خودمون برای خودمون تصمیم بگیریم و نمیزارم کسی تو تصمیماتمون دخالت کنه و چرا باید بزاریم مواد غذایی بیجان بتونن تو تصمیمات ما دخالت کنند.
از امروز قویتر عالی تر و بهتر پیش به سوی لاغری
سلام استاد واقعا درس خیلی مهمی بود من وقتی به گذشته نگاه می کنم که وقتی به یک مهمانی می رفتیم تا وقتی که همه چیز سر سفره بود می خوردیم تا تمام شود از خودم خجالت می کشم وبا خودم می گم با بی فرهنگی تمام داشتم غذا می خوردم وای که چه کار زشت ونا پسندی چه جور داشتم با دست خودم به سلامتی خودم لطمه می زدم تازه بعد از اون خوردن فجیع دستم را روی دلم می گذاشتم ومی گفتم وای دلم چه قدر ورم کرده و تا شب از ورم معده و روده رنج می بردم و تازه فهمیدم که خودم را برای یک لذت چند دقیقه ای ساعت ها شکنجه می دادم اما حالا تا وقتی که گرسنه ام نباشه لب به خوردن چیزی نمی زنم و وقتی که سیر بشوم و معده ام دستور سیری بدهد زود از سر سفره بلند می شوم و تازه فهمیدم چه قدر این طوری خوردن لذت بخش است وفرهنگ ودیسیپرین آدم بالا می ره و کسی به چشم یک آدم نخورده بهم نگاه نمی کنه و اون درد و رنج های بعدش هم دیگه نیست پس بیاییم و برای سلامتی و راحتی خودمون ارزش قایل باشیم وبه خودمون احترام بگذاریم و همیشه دنبال بهترین ها باشیم
به نام خدای عشق و مهربانی
روز ۱۳۵: روز چهل و دوم تکرار ، چهارشنبه ۱۴۰۰/۶/۳
سلام چهارشنبه تون شاد
خدای مهربان که عادل است، همه افراد را متناسب آفریده است. آنچه در جسم ما نمود می یابد نشانه باورهای ذهنی ماست. پس تفاوت جسمی مشاهده شده بین افراد متناسب و چاق مربوط به تفاوت در فرمول های ذهنی ماست. در ذهن چاق بسیاری از شرایط محیطی و احساسی با دستور به خوردن برابر است ولی این فرمولها در ذهن بکر انسان نیست و فرمولهای غلطی است که با آموزشهای خانوادگی و محیطی در ذهن ایجاد شده و رفتار مطابق این باورها ، به چاقی جسم ما منجر شده است.
هر یک از افراد چاق برای غلبه بر چاقی گامهای فراوانی برداشته اند که چون مسیر غلط بود به نتیجه نرسیدیم و این موضوع سبب کاهش خودباوری ما برای غلبه بر چاقی ما شده است.
در مسیر صحیح لاغری با ذهن تصمیم داریم بر باورهای ذهنی خود کار کنیم و بجای فشار جسمی به درمان باورهای ذهن چاق می پردازیم. راه موفقیت در این روش شناسایی و درمان این باورهاست. می خواهیم در اوج آرامش در حین اصلاح باورها و صلح با چاقی در مسیر عشق به تناسب اندام حرکت کنیم.
یکی از تفاوتهای رفتاری ناشی از ذهن متناسب و ذهن چاق تشخیص نقطه سیری و دست کشیدن از غذاست.
بدن ما به هر آنچه برایش مشکل ایجاد کند واکنش می دهد. وقتی پرخوری می کنیم و دچار نشانه های مختلف فشار شکمی و … می شویم به جسم خود ضربه می زنیم و جسم خود را وادار به واکنش می کنیم. ذهن چاق به اشتباه سیر شدن را با دریافت واکنش جسمی برابر می داند.
باید باورهای درست در ذهن ایجاد کنیم تا رفتار ما اصلاح شود. نگاه ذهن چاق به غذا غلط است. غذا در ذهن چاق ابزار رفع خستگی، رفع استرس ، لذت بیشتر و …. است. در حالیکه غذا یک نعمت الهی برای تامین انرژی بدن ماست.
باید هر روز سعی کنیم بر تشخیص نقطه سیری خود متمرکز باشیم و بیشتر از حد نیاز خود نخوریم. غذا خوردن ما باید مناسب شخصیت انسانی ما باشد. باید هر بار تلاش کنیم بهتر عمل کنیم و به اندازه نیاز خود مصرف کنیم.
بازد قدرت را به دست بگیریم و خودمان تعیین کنیم که نیاز جسم ما به غذا چقدر است و قدرت را از محیط ، نوع غذا ، تزئینات میز غذا و تنوع غذاها بگیریم و شخص خود ما تعیین کننده میزان مصرفمان باشیم.
برای هر روز بهتر شدن باید رفتار درست خود را تشویق کنیم و برای تکرار رفتار غلط هم تنبیه را بکار ببریم.
من از امروز تصمیم می گیرم برای انجام صحیح پایبند بودن به دست کشیدن از غذا با دریافت پیغام سیری یک تیله زیبا به خودم جایزه بدهم و وقتی تعداد تیله ها به ۱۱۰ عدد رسید برای خودم یک جایزه بخرم و برای هر بار پرخوری و عدم انجام رفتار صحیح انسانی سه تیله از خودم می گیرم.
می دانم که تکرار یک رفتار درست برای جلوگیری از مصرف انرژی زیاد ، به عادت تبدیل می شود و با انجام درست این تمرین برای مدتی، رفتار غلط تمایل به پرخوری حذف خواهد شد.
خدایا خودت مرا به این مسیر هدایت کردی پس مرا به شکل عالی هدایت و حمایت فرما.
ممنون استاد واقعا نکته ای طلایی بود اینکه مراقب باشیم فشار بدنی موقع خوردن رخ ندهد
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
فایل صوتی امروز :
ما باید خوردن خودمون رو کنترل کنیم و ما بابد واکنشهای خودمون به مواد غذایی رو مدیریت کنیم
و این ما هستیم که باید خودمون رو در مقابل مواد غذایی مدیریت کنیم نه اونها ما رو مدیریت کنن و ما رو تحریک به خوردن کنن و در چاقها واکنشهای روحی خیلی تاثیر گذارن در خوردن ، بعضیا فکر میکنن خستگی و یا سر درد و یا ناراحتی و … در خوردن ما تاثیر میزارن .
تنها تفاوت ما با لاغرها در واکنشهای غدایی ما و یا همان رفتار ما هست که تفاوت در جسم ما رو به وجود آورده نه ژنتیک و هورمون و ارث و .. که بعضیا استفاده میکنن برای توجیه چاقی خودشون .
چاقها و لاغرها در فرمولهای ذهنی با هم فرق دارن و اصلا نیازی به تغییر منوی خوردن و فعالیت جسمی نیست چون ما انسانیم و عقل داریم باید مساله ای رو که به ضرر ما هست پاکش کنیم .
فردی که اضافه وزن د اره و از روشهای مختلفی برای لاغری اقدام کرده ولی موفق نشده این فرد نباید خودش رو شکست خورده و ناتوان ببینه نه این فرد یک فرد شجاعی هست که بارها برای لاغری اقدام کرده. و روشهای مختلف رو انجام داده که راه های غلطی بودن این افراد افراد توانمندی هستن همه ی ما جز این افراد هستیم و و وقتی به گذشته ی خودمنگاه میکنم خیلی افتخار میکنم چون واقعا استمرار داشتم و چندین سال من برای لاعری تلاش میکردم و لاغر هم میشدم اما ماندگار نبود .
و منی که اینقدر پشتکار داشتم اگر ده در صد اون رو وارد این راه کنم موفق میشم .
و واقعا از وقتی وارد این دوره شدم کلی نتایج خوب مثل اعتماد به نفس عالی و خود باوری و روابط عالی و .. به وحود اومد که نشون میده این مسیر درسته .
همیشه به دنبال تفاوت رفتار در متناسبها و چاقها باشین و ببین این رفتار های متفاوت چقدر به چاقها ضربه زده و اونها رو از تناسب دور کرد ه
استاد قبلا حتی خجالت میکشیدین که حتی بمیرن چون فکر میکردن اونجا هم باعث دردسر میشه و خیلی زجر میکشن و اضافه وزن بیشتر از جسم به روح ما فشار میاره .
تمام افرادی که در این راه قرار گرفتن دارن در مسیر صحیح به راهشون ادامه میدن .
و اما موضوع مهم این هست که افراد چاق چرا باید اینقدر بخورن که از فشار شکمی بفهمن سیر شدن و چرا باید اینقدر بخورن تا گلو ی اونها پر بشه که دیگه نتونن لقمه ها رو قورت بدن و به زور دیگه لقمه های آخر رو میخوردن و تازه بعدش هم به دنبال خوردن چیزی برای هضم کردن اونها و سبک کردن هستن و چرا این فرد متناسب در هر جایی باشه چرا زیاده روی نمیکنه و به اندازه میخوره .؟؟؟
وقتی به رفتارهای بدنی توجه کنید متوجه میشید هر وقت واکنش جسمی در ما به وجود میاد بدن ما مشکل داره مثلا وقتی در بدن ما دردی هست چون بدن ما ضربه ای خوره و وقتی ما سرما بخوریم بدن ما گلو درد و آبریزش بینی پیدا میکنه و یا وقتی شی برخورد میکنه به بدن ما ما دردمون میاد و یا حتی وقتی یک فرد متناسب صدایی در شکم و یا پیچش صدایی رو احساس میکنن متوجه گرسنگی میشن و غدا میخورن و اما در این مورد هم بدن واکنش نشون داده و متناسب رفعش کرده حالا در نطر بگیر وقتی داری غدا میخوری و بدن واکنش نشون میده مثلا به نفس نفس میوفتی و یا ضربان قلبت میره بالا و یا احساس خفگی و در د شکم داری در اینها بدن داره واکنش نشون میده به این شکل در مقابل پرخوری اما ما توجه نداریم و فکر میکنیم این صحیحش هست .
در چاقها فکر میکنن سیری مساوی هست با فشار شکمی و باید در اون حد بخورن که فشار شکمی احساس کنن و فرد چاق باید اینقدر بخوره که احساس،سنگینی رو حس کنه که متوجه بشه سیر شده اما فرد متناسب به هیچ وجه اینطور نیست و بعد از خوردن سنگین نمیشه و خوردنش مثل سایر اعمال اون هست مثل پلک زدن اون مثل تنفسش و ضربان قلبش … هست و دیدیم ما با تنفس و ضربان قلب و اینا بهمون فشار نمیاد اما چرا از خوردن به ما فشار میاد چون اشتباه فکر میکنیم سیری مساوی هست با تغییر فیزیکی و باید به جایی از بدن فشار بیاد و ما باید قبل از رسیدن به این حالت دست بکشیم و نباید برای ما مهم باشه چه ماده ی غذایی مصرف میکنیم و یا اینکه در چه مهمانی هستیم بلکه باید غدا به عنوان یک ماده که نیاز بدن من رو تامین کنه مفهوم بشه نه به معنای ماده ای برای لذت بردن جبران کردن و یا جبران پولی رو که دادن و .. باشه یا به معنای اسراف نشدن بخوریم و این نگاه باعث میشه ما بیشتر بخوریم چرا وقتی میری هتل همش میگی من باید ببشتر بخورم تا حالشون رو بگیریم چرا همش به فکر خوردن بیشتری که جبران پولت رو بکنه چرا بیشتر نفس نمیکشی این چه دیدگاهی هست که ما داریم ؟؟؟جرا از غدا برای هر عنوان دیگه استفاده میکتیم چرا از غدا برای ضربه زدن سود کردن و برای اینکه به نفع ما باشه و برای اینکه اسراف نشه و برای لذت بیشتر بشه و برای اینکه دور نریزیم و ….. و برای هر چیزی از خوردن استفاده میکنیم و اگر این کار رو نکنیم خود به خود لاغر میشیم .
قبل از رسیدن به اون احساس فشار شکمی باید دست از خوردن بکشیم و اون احساس پرخوری و فشار شکمی اینقدر باید زشت و زننده باشه در ذهن ما که حتی نسبت بدی به خودمون هم بدیم و اینقدر حس بدی در ما ایجاد کنه که نزاره به اون حالت برسیم .
چند وقتی هست یه عناو ینی رو برای خودم در نظر گرفتم و وقتی پرخوری کردم میگم مگر تو فلانی که اینطور میخوری ؟؟
این تنبیه برای ذهن چاق نیاز هست و به خودمون باید نهیب بزنیم و خودمون رو باید سرزنش کنیم برای این رفتار و بگو من مگر انسان نیستم که اینطور رفتار میکنم ؟؟؟ و به خودت بگو کدوم حیوان در طبیعت اینطور هست؟؟؟؟ حتی درنده ترین حیوانات هم اینطور نیستن وقتی سیر هستن به چیزی حمله نمیکنن پس چرا من انسان باید هر بار که عدا میخورم با این حالت از روی میز عدا بلند بشم چرا ؟؟؟؟هر غدایی میمونه من باید بخورم چرا ؟؟؟ هر غدایی روی سفره هست من باید بخورم چرا ؟؟؟؟؟ از امروز سعی کنید اون حالت سنگینی و سیری بعد از غدا رو دور کنید و به خودتون لقب بدید اگر من اینطور شدم باید خودم رو تنبیه کنم و وقتی خوب رفتار کردی خودت رو تشویق کن و اگر بد رفتار کردی خودت رو سرزنش کن.
رفتار ما باید انسانی باید باشه و در شان یک انسان رفتار کنیم و اجازه ندیم غذاها برای ما حد مصرف انتخاب کنن و یا اینکه بسته بندی شرکتها برای ما حد مصرف انتخاب کنن مثلا چون یک نوشابه هست ۵۰۰ میلی لیتر هست من باید همش رو بخورم و یا کی گفته یک پیتزا یک نفره هشت برش باید باشه چرا فرد متناسب به حجم غدای بسته بندی و قابل مصرف یک نفر توجه نداره به میزان نیاز بدنش توجه داره و یا اینکه چرا متناسب به تنوع غدایی اهمیت نمیده و به اندازه نیازش میخوره اما فرد چاق هر چقدر بزرگتر و بیشتر میخوره و هر چقدر سفره متنوع تر باشه میخوره ؟؟
ما باید رفتارمون رو تنظیم کنیم و رفتار صحیح بروز بدیم و به واکنش بدن بعد از خوردن توجه کنید اگر فشار شکمی درد و سنگینی داشتید بدونید بد رفتار کردید و باید اون رو برطرف کنید وهیچ دارویی نداره و فقط خودتی که باید درد پرخوری و فشار شکمی رو برطرف کنید تا بتونید به سمت تناسب حرکت کنید .
درراین مسیر هر روز استمرار داشته باشید .
برداشتمن از فایل :
من دقیقا تمام توجهم و تمام تلاشم برای همین قضیه هست چون خیلی از عادتهای پرخوری رو دیگه ندارم حرص، ولعها رو ندارم تحریک به خوردن غذاها خیلی در من کمتر شده و ریزه خواری تقریبا ندارم با چایی شیرینی خوردن ندارم شاید هر از گاهی باشه چون مصرف چایی ام کم هست شاید یک بار در روز چایی بخورم شاید هم نخورم و هر چیزی رو فرصت برای خوردن نمیبینم مثل تولد و تفریح و سفر و دورهمی و … ولی هنوز باید عالی روی خودم کار کنم که سیری رو درست اجرا کنم و قبل از فشار شکمی غدا رو رها کنم و به اون حد نرسم فارغ از اینکه چه غدایی هست و یا اینکه کجا هستم و یا اینکه پولش رو دادم و یا اینکه اسراف نشه و ….من باید به اندازه بخورم و اگر زیاد بخورم طبق دوره ی کنترل اشتها من خودم رو تنبیه میکنم و اگر خوب خوردم خودم رو طبق جدول تمرنی تشویق میکنم و بارها میگم آفرین بازم عالی بود و خوب از پس انجامش براومدی و واقعا خوب دارم جلو میریم و دقیقا برعکس گدشته ی خودم شدم و اون حالت فشار شکمی برای من بسیار حالت زشت و زننده ای شده که اگر به این حالت برسم بارها به خودم میگم چرا چی شد که اینطور رفتار کردم ؟؟؟ نود درصد اوقات هم دلیلم این بوده که من این غذا رو خیلی دوست دارم اما در فایل قبلی گفتیم باید بدون هیچ خاطره ای و سناریویی عذا بخوریم فقط برای رفع نیاز جسم بخوریم و به غدا به عنوان یک وسیله برای رفع نیاز جسم نگاه کنیم و ما بدون هیچ تغییر فیزیکی در بدنم باید احساس سیری رو درک کنم و غدا رو کنار بزارم که من همیشه این احساس،سیری رو درک میکنم و ۸۰ یا ۹۰ در صد اوقات به موقع رها میکنم و ده درصد اوقات مغلوب ذهن چاقم میشه و علاوه بر سیری چند لقمه اضافه میخورم اما متناسبها به هیچ عنوان اینطور نیستن نمونه ی واضحش دختر خودم و خواهر همسر خودم و یا خواهر خودم به هیچ وجه در هیچ زمانی پرخوری نمیکنن و به اندازه نیاز میخورن و اصلا براشون مهم نیست که چه غدایی جلوی اونها هست و هیچ سناریویی برای هیچ غذایی ندارن و دقیقا به اندازه نیاز جسمشون میخورن و حالا که منم در این مسیرم بیشتر اوقات همینطور میخورم و از خودم راضیم و قبلا که زیاد میخوردم و همیشه هم گرسنه بودم و اینقدر میخوردم تا حالت تهوع میگرفتم و خیلی عذر میخوام بالا میوردم چون سالها در رژیم بودم به قول دکتر و اطرافیان میگفتن معده ی تو کوچیک شده اما ذهن چاق من رو وادار به پرخوری میکرد طوری که از درد شکم به خودم میپیچیدم باید چیز ترشی مثل سرکه ی سیب و اب غوره و یا آب لیمو ترش و یا … میخوردم تا شاید کمی بهتر بشم و یا استفراع میکردم و همیشه علت این کارم رو اشتهای زیادم میزاشتم و میگفتم دست خودم نیست اشتها دارم اما الان که در دوره هستم اصلا اشتها رو قبول ندارم که وجود فیزیکی داشته باشه در بدن من و هر گز به اون حد نخوردم و نمیتونم بخورم و با خوردن نصف اون موقع ها احساس،سیری میکنم و یا حتی فشار شکمی دارم که بازم نشون میده باید کمتر بخورم که بسیار در این مدت روی خودم کار کردم که ذهنم با من همراهی کنه و من بیشتر نخورم . من در ذهنم پرخوری رو قرار دادم با کار شیطانی کار بسیاز زشت و کار ی که بعدش باید تنبیه بشم کاری که از تناسب دلخواهم من رو دورم میکنه کاری که حال روحی و جسمی من رو بد میکنه کاری که هیکل من رو به حالت بسیار زشت و ناجور ی میرسونه .کاری که من رو سنگین میکنه کاری که فشار شکمی و حالت تهوع و دل پیچه دارم کاری که ..
به اندازه خوردن در ذهنم مساوی هست با سبکی و با حال خوب و با بودن در بهترین حالت روحی و جسمی و من رو به سمت تناسب هل میده و من رو در اندام ایده الم قرار میده و من رو به خدای درونم نزدیکتر میکنه کاری که بدون وابسته بودن به هیچ عامل بیرونی من رو به تناسب میرسونه و کاری که بسیار در من احساس توانمندی به وحود میاره .
من باید بتونم وقتی احساس سیری کردم دبگه به غدای در بشقابم کاری نداشته باشم و اون رو رها کنم و این کار و دیدن اون چند لقمه ی نخورده احساس توانمندی و خود باوری در من به وحود میاره که منم میتونم و چقدر حس خوبی هست و من اگر با وجود سیری خوردم اما این لقمه های اضافه روبخورم بایداونها رو مثل غول چاقی بدونم که وارد بدنم میشن و تمام بدنم رو چاق میکنن و لاغری د روجود من هر روز با تکرار این کار کمرنگتر میشه و زورش کم میشه و این چاقی هر روز در بدن من بزرگتر و با زور بیشتر میشه و کل بدنم رو میگیره .
سلام استاد گرامی
چرا هر چی تو سفرست من باید بخوم
چرا هر چی داره خراب میشه من باید بخورم
چرا هر چی خوشمزست من باید بیشتر بخورم
چرا دیگران باید حد و مرز خوردن برای من تعیین کنه
چرا تنوع مواد غذایی برای من میزان خوردن تعیین میکند
چرا تمام لذت ها در وجود من به خوردن ختم میشود
چرا باید تا حدی بخورم که با فشار جسمی مواجه شم
چرا در شان یک انسان عمل نمیکنم
چون خدا این همه مواد غذایی افریده پس من باید بخورم انگار رسالت من از به دنیا اومدن خوردن و خوردن و خوردن من تستر خدا هستم من افریده شدم تا نزارم خوراکی فاسد بشه
بقیه به اندازه کافی از رنگ ها و زیبایی ها و طبیعتش لذت میبرن من بهتر بخورم تا منفجر شم
حتی حیوان ها هم برای جسمشون ارزش قا یلن
سلام خدمت همه عزیزان.
همه روشهای لاغری گر چه برای مدت کوتاهی جسم مارو به طرف لاغر بردن اما چون دلیل چاقی در فرمولهای ذهنی ما قرار دارن نتوانسته اندمشکل رو ریشه یابی کنند ودلیل چاقی رو برای همیشه ازبین ببرند .
یعنی در واقع اونها پرخوری مواد غذایی وعدم تحرک رو دلیل چاقی میدونن .به همین دلیل است که هرروز با یک برنامه خاص مثل شمردن تعدادلقمه ها و….رو پیشنهاد میدم.
در صورتیکه پرخوری یک واکنش رفتاری است که ریشه آن در ذهن قرار دارد اگر این فرمولها شناسایی بشن و به جسم فشار نیاد به راحتی فرمول صحیح ذهنی جایگزین فرمول چاق کننده بشه به مرور رفتار ماهم تغییر پیدا میکنه جسم هم شما جدید پیدا میکنه.که این روند تغییر به خاطر فرایند هماهنگی ذهن ورفتار وجسم هست.
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی🌹
مهمترین مشکل افراد چاق این هست که توی غذا خوردن مدیریتی ندارند یعنی از هر فرصتی استفاده میکنند برای خوردن👈خوشحالیم از هر بابت توی آزمون رانندگی قبول شدیم یا امتحان کنکور یا آزمون استخدامی فرقی نمیکنه فورا بساط بخور بخور راه میندازیم و میگیم یه چیزی میخوریم که انرژی بگیریم ودیگرانم دعوت میکنیم تا در خوردن شریکمون بشن تا خوشحالیمون چند برابر بشه 👈گاهی هم برعکس اعصابمون خرد شده آزمون ها قبول نشدیم و کارهامون خوب پیش نرفته یا خدایی نکرده تصادف کردیم باز هم شروع به بخور بخور میکنیم و میگیم من وقتی حالم بده زیاد میخورم و اصلا هم نمیفهمم چی میخورم 😔 یعنی هم شادی و خوشحالی و هم مشکلات روحی وروانی ما را به سمت خوردن سوق میدهد وما از آنجایی که ذهنمون راحت طلب هست و مدام در حال خوردن هستیم و همیشه حرص و وله خوردن داریم هیچ مقاومتی از خودمون نشون نمیدیم و به خوردن ادامه میدهیم 😔
برعکس افراد لاغر اینطوری نیستن و در مواجه با خوراکی هااصلا حرص و وله ندارند و همیشه به اندازه نیازشون میخورند 🌹این تفاوت رفتاری در مواجه با خوراکی ها باعث میشه که اندام و جسم ما متفاوت باشه 🌹👈👈همه ی این مشکلات به خاطر اینه که ذهنمون رو به سمت چاقی حرکت دادیم و ذهن فرمان خوردن میده وجسم اطاعت میکنه و باعث چاقی ما میشه .یعنی فرمول های اشتباه رو توی ذهنمون جا سازی کردیم 😔 و سال های زیادی به دنبال انواع مختلف رژیم ها بودیم تا به افراد متناسب ملحق بشویم و بادیدن انواع تبلیغات و دیدن افرادی که از اون روش ها لاغر شده بودند روحیه میگرفتیم که این روش دیگه منو لاغر میکنه 😍 دوره ای رو با هزار تا امید وآرزو شروع میکردیم ولی بعد از مدتی جز سختی و ناراحتی و اعصاب خردی نتیجه ای برای ما نداشت 😔 این بار با دیدن افرادی که از اون روش لاغر شده بودندحال ما بدتر می شد و شروع به سرزنش خودمون میکردیم که من نمیتونم و ضعیف هستم و قدرت لاغری ندارم و سرنوشت من هست که چاق باشم 😔اما 👈مشکل اساسی ما همین بوده که فکر میکردیم ما افراد ضعیف هستیم در صورتی که اصلا هم ضعیف نبودیم بلکه ما گول تبلیغات و روش های ناکارآمد خوردیم و به اشتباه فکر میکردیم ما نمیتوانیم و ضعیف هستیم و هیچ وقت مشکل چاقی خودمون رو ریشه یابی نکردیم 😔👈👈ما توانمند هستیم 👈👈چون اگه ضعیف بودیم اینقدر پیگیر لاغر شدن نبودیم و اینقدر راه های مختلف رو دنبال نمیکردیم و استمرار نداشتیم😊 فقط به خاطر اینه که روش ها اشتباه بوده ما به نتیجه دلخواه نرسیدیم دلیل برناتوانی ما نیست😊 اونی ضعیفه که با اولین شکست جا میزنه و پیگیر نمیشه👈 نه ما که اینقدر پیگیر بودیم که به لطف خدا با سایت تناسب فکری آشنا شدیم و الان حسابی دنیای ما زیر ورو شده و حالمون خوب خوبه 🥰اگه ما یک دهم اون وقتی که برای انواع مختلف رژیم ها به کار گذاشتیم الان وقت بگذاریم واستمرار داشته باشیم مطمئنا به اندام دلخواهمون میرسیم🥰 لاغری با ذهن در کمال آرامش و خیلی راحت ما را به سمت اندام ایده آلمون پیش میبره و در تمام جنبه های زندگی ما اثر میگذاره روحیه عالی، جسمی سالم عاری از هر گونه بیماری، باعث میشه انگیزه پیدا کنیم که مالایق بهترین ها هستیم و ما انتخاب شده خدا هستیم و خدا خواسته که ما به این مسیر هدایت بشویم و در مسیر رشد و تکامل قوی بشویم تا بتوانیم باعث ارشاد دیگران بشویم و آنها هم به این مسیر سراسر لذت هدایت کنیم و باعث حال خوب دیگران بشویم😊 توی زندگی همیشه افراد مختلف یه کارهایی برامون انجام دادن که ۹۰ درصدشون بعدها سرمون منت گذاشتن که فلان موقع من اون کار رو برات انجام دادم و من باعث شدم تو توی کارت موفق بشی اما حالا که استاد بی هیچ منتی واسه ما وقت گذاشته و با شور واشتیاق به ما روحیه میده باید به پاس این همه لطف به نتیجه برسیم تا گوشه ای از لطف هاشون جبران بشه و انگیزه و عاملی برای دیگران باشیم که آنها هم به تناسب اندام برسند.😊 آدمی چون زبون داره وقتی یه خواسته یا مشکلی داشته باشه با زبون اعلام میکنه و گلایه یا تشکر میکنه 😊 بچه شیرخواره زبون داره ولی قدرت تکلم نداره و با گریه نیازهاشو اعلام و برطرف میکنه 😊اما بدنمون نه زبون داره و نه گریه بلده😔وقتی هم نیازی داشته باشه یا دچار مشکل بشه و آسیب بهش وارد بشه مثلا زخم شده باشه یا ضربه بخوره واکنش نشون میده که معمولا به صورت درد و صدا مشخص میشه و ما از طریق اعلام صدا و دردش تازه متوجه در سختی بودن بدنمون و آسیب بهش میشم 😔 متاسفانه بار ها شده با بد غذا خوردن شکم مون شروع به درد کرده وما در حال آسیب رسوندن به بدنمون بودیم یم و فقط فکر سیری خودمون بودیم و هیچ توجه ی به این نکته نداشتیم که داریم به بدنمون ضربه میزنیم نداشتیم😔 چرا ما نباید به صورت ذهنی بفهمیم سیر شدیم نه اینکه با فشار شکمی و حالت سنگینی متوجه بشیم😔افراد متناسب با رفتار صحیح غذایی خیلی راحت با لذت و به اندازه نیازشون غذا میخورند و خیلی راحت زندگی میکنن .ما هم باید برای بدن خودمون ارزش قائل باشیم و به غذا فقط به عنوان یک عامل برای ساختن انرژی لازم بدن هست نگاه کنیم و به غذا عنوان تفریح و سود کردن و ضرر رسوندن به دیگران بهش فکر نکنیم .نباید اینقدر پرخوری کنیم که با فشار بدنی دست از غذا بکشیم باید برا خودمون ارزش قائل باشیم و به اندازه نیازمون غذا بخوریم و هر غذای آشغالی رو وارد معدمون نکنیم و زیادی نخوریم و اجازه ندیم دیگران برای ما تعیین تکلیف کنن و مقدار غذا خوردن ما مشخص کنن 😔خداوند قدرت اختیار را برای وجود ما قرارداده و اینگونه آفریده شده ایم که هرچیزی به خیر وصلاحمون هست انتخاب کنیم اگه یه پیتزا و ساندویج و نوشابه یه نفره میخریم به اندازه ایکه نیاز بدنمون هست بخوریم نه کل اون غذا شرکت ها و مغازه ها با این طرز بسته بندی ها فقط فکر منافع خودشونن نه سلامتی ما 😊 ما باید به فکر خودمون باشیم و سلامتیمون بر منافع اون ها ارجحیت بدهیم😊 🥰فقط خودمون میتونیم با جایگزینی افکار لاغری در ذهنمون و استمرار داشتن در این مسیر به تناسب اندام و به تبع آموخته ها در سایر جنبه های زندگی موفق باشیم🥰پس همت میخاد .تو بخواه که خواستن توانستنه🥰
سلام
این فایل میخواست چیزیو ب ما بگه اینک فرمول های اشتباه باعث شدن ک ما رفتار های اشتباه داشته باشیم ک اونم واکنش جسم دو ب دنبال داره
اینک ما باید کنترل خوردنمون دست خودمون باشه و در عمل این کار اجرایی کنیم من خودم ب شخصه نقطه سیری اصلا تشخیص نمیدم و از شکم درد اینو میفهمم ولی تو اینک الان گشنم نیس نمیخورم پیشرفت کردم واقعا چرا مای چیزیو ک خدا خلق کرده برای ادامه حیات برای لدت اونو برابر میکنیم با زجر و سختی چرا یچیزیو ک میخوریم باید اونقد بخورم ک شکمم درد بکنه چرا واقعا چرا ارزش خودمو نباید بدونم
اینک استاد گفتن عقاید خانواده ما ب ما ب ارث رسیدن ایمان دارم بهش من پدر و مادر همش اینو نخور چاق میکنه نخور فلا میشه این غذا چربه الان شبه الان میخوابی تحرک نداری ورزش نداری اوف از فرمولهای ذهنی مزخرفی ک وارد ذهنم کردن من هنوزم از روغن میترسم اون ترسم ازش نریخته الان برادرکوچکم ک چاقه دقیقا بری بنشینی سر سفره قشنگ بچگی خودتو میبینی طفلک. بچه اونقدر گفتن ک ی هر لقمه رو با سرزنش میخوره هر وقت میبینمش اونقد ناراحت میشم ک نگو بچه دستشو ب هرچی میبره اولش میگن نخور کم بخور تپل شدی چاقی فلانی چی بگم اخه
طفلک بچه اون روز میگف میخورم اونقدر گفتن گ بچه داره با لجاجت عذا میخوره
تو عالم خودشونم میگن ما داریم لطف میکنیم
چاقی بچه ی عیب بزرگ ی کار اشتباه انگار ک بچشون مریضه اینو میبین وا رفتارشون عدابش میدن اون روز داداشم میگف من میخورم چرا نخورم همش باید ورزش کنم هیچی نخورم همش عین چی بچه رو پیاده روی و ورزش میبرم انگار ک اسیر گرفتم تو پباده روی میگن تو یواش میای تو فلانی
وخیلی. چیزهای اشتباه دیگه ک جز افسوس برا من چیزی نداره خود من واقعا غذای کمی میخورم از وقتی دارم رو نقطه سیری کار میکنم در حد دو قاشق میخورم واکنش بدنمو مبیبینم و میبینم همش این فرمولهای اشتباه کردن رومخم
مبدونم ک خدا کمکم میکنه منم ب دادشم بزرگ شد کمک میکنم
استاد عزیز کاش بهمون یاد بدید چطور با بچه هامون دست رفتار کردن در برابر غذا رو یاد بدبم لطفا ی لایو ی فایل در موردش بگید ک منم داداشم ب زبون خودش راهنمای کنم ی جوری ک بفهمه این فرمولا نرن تو مخش
سپاس
یک دنیا ممنون باعث حرف هایی ک فقط شما درک میکنید
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه ی نوزدهم: فرمول های ذهنی چاق کننده رو بشناسید.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
من میخواهم در این قسمت درس هایی رو که تا این جلسه یاد گرفتم و دارم روشون تمرین میکنم بنویسم تا یک جمع بندی در ذهنم بشوند و بتونم بیشتر روشون تمرکز داشته باشم، البته با اجازه ی شما استاد عزیزم
اول از همه من در این دوره باور پیدا کردم که تنها راه لاغری من از طریق ذهنم هست، همانطور که من از طریق ذهن به اسانی و با لذت چاق شدم میتونم از طریق همین ذهن با آسانی و با لذت لاغر شوم. و هیچ راه دیگه ای نمیتونه من رو لاغر کنه. رژیم و ورزش جزء عوامل بیرونی هستند و هرگز نمیتونن من رو لاغر کنن یا از همه مهمتر لاغر نگه دارند تا زمانیکه که ذهن من همکاری نکنه هیچ اتفاقی نمیوفته، و رژیم و ورزش تصمیماتی هستند که من با ذهن خوداگاهم برای فرار از رنج چاقی میگیریم در حالیکه ذهن من همچنان از خوردن بیشتر، و امتحان مزه های مختلف و شیرینیجات و …. لذت میبره و نمیخواد که این لذت رو از دست بده و میخواهد که این لذت رو داشته باشه و البته بیشترش هم کنه با فراهم کردن موقعیت هایی که مواد غذایی بیشتر رو در دسترس من قرار بده و به من یاداوری کنه که مثلا فلان خوراکی هم در فلان جا هست که هنوز نخوردیش برو بخورش خیلی خوشمزست😋😋 و در این جنگ بین خوداگاه و ذهن صدالبته که ذهن پیروز است و در جایی ما بالاخره رژیم رو میشکنیم یا ورزش رو کنار میزاریم چون لذتی برای ذهن ما نداشتن و ما به زور داشتیم کارایی رو انجام میدادیم که دوست نداشتیم ولی فکر میکردیم که ما رو به اهدافمون میرسونن، پس نتیجه میگیریم که برای لاغر شدن باید خوداگاه و ذهن ناخوداگاه ما باید در یک راستا و همسو با هم باشند تا ما بتونیم مسیر رو ادامه بدهیم و به خواستمون برسیم، حالا چطور بتونیم ذهن ناخوداگاهمون رو با خوداگاهمون در یک راستا کنیم؟ با اموزش هایی که به ذهنمون میدیم، با پرده هایی که از جلوی چشمش برمیداریم، با منطق هایی که براش میاریم، با مهربانی و دادن وعده ی لذت هایی که لاغری براش به ارمغان میاره، با نشان دادن زشتی بعضی از رفتارها و نمایان کردن چهره ی واقعی و زشت اون رفتار از پشت پرده ای که اون رو طبیعی و زیبا میدونست، با رها کردنش از فکر کردن به خوردن و …..
حالا این اموزش هایی که تا اینجا به ذهن دادیم چیا هستند؟
۱_ ترس از خوردن، همه ما چاق ها خوراکی ها رو به دو دسته ی خوب و بد تقسیم کردیم و در ذهن ما تقریبا بیشتر خوراکی ها چاق کننده هستند مثل برنج، مثل نون، مثل شیرینیجات، مثل فست فود و …. و ما از خوردنشون میترسیم در حالیکه همه ی ما در اطرافمون کسانی رو داریم که از این مواد غذایی استفاده میکنند و لاغرند، اینجا به ذهن اموزش میدهیم با منطق که هیچ ماده ی خوراکی چاق کننده یا لاغر کننده نیست و استفاده ی نادرست ما از این مواد خوراکیه که ما رو چاق کرده، پس هیچ ترسی از خوردن وجود نداره و باید به بدنمون اطمینان کنیم که خودش میدونه از هر غذایی به چه اندازه بخوره تا همیشه متناسب بمونه.
۲_ تا اینجا یاد گرفتیم که زمانی غذا بخوریم که گرسنه بشیم و این گرسنگی با علائمی مثل حالت ضعف و صدای شکم خودش رو نشون میده و کم کم شروع میشه. مثلا من قبلنا اصلا از گرسنه شدن میترسیدم میگفتم وای گرسنه شدم الان هر چی دم و دستم اومد رو میخورم، در حالیکه الان مشتاقانه صبر میکنم گرسنه بشم چون میدونم اونوقت هیچ محدودیتی نیست و میتونم اندازه ی نیازم بخورم و اینکه تا زمانی میخورم که احساس گرسنگی برطرف بشه و هنوز احساس سبکی داشته باشم ( معمولا اگر تا زمانی که سیر نشدی دست از غذا خوردن بکشی بیست دقیقه بعد متوجه میشی که چکار خوبی کردی چون کاملا سیر شده بودی و این پیغام به مغ رسیده).
۳_ یاد گرفتیم که ما معتاد به خوردن شدیم و همانطور که کسی که معتاد به مواد مخدر است از روی ظاهرش میشه متوجه شد هم اینکه معتاده و هم اینکه اعتیادش چقدر سنگینه، ما هم از روی ظاهرمون میتونیم بفهمیم که چقدر معتادیم و اعتیادمون چقدر سنگینه، و چون هیچ قانونی برای اعتیاد به مواد خوراکی وجود نداره این ما خودمون هستیم که باید قوانینی رو برای خودمون وضع کنیم. قوانینی مثل اصرار کردن به دیگران و مخصوصا بچه هامون برای بیشتر خوردن ممنوع، قوانینی مثل بیشتر از حد نیاز خوردن چون حیفه چون نعمت خداست چون پول براش دادیم، چون خوش اب و رنگه، چون نخوریم ناراحت میشن، چون میخوایم تو خوردن همرایش کنیم تنها نخوره و ….. ممنوع است. قوانینی مثل پرخوری بعد از خوردن غذا و فقط از روی هوس ممنوع است. خوردن به خاطره خستگی، بی حوصلگی، ناراحتی، شادی و …ممنوع است.
۴_ در رابطه با هوس ها مثل خوردن شیرینیجات، کیک و شکلات و اجیل و میوه …. چیزی که من تا اینجا درک کردم مثلا وقتی غذا خوردی و سیری دلیلی نداره بری بخوری، ولی اگر خیلی هوس کردی و دوست دادی بخوری و از اونجا که جنگیدن با ذهن بی فایده است میتونی به اندازه ای که حس خوب و ارضا شدنی بهت میده بخوری، به امید روزی که اصلا ذهن من فرمان خوردن این چیزا رو صادر نکنه ( استاد عزیزم ازتون ممنون میشم که یک فایلی در مورد این هوس خوردن چیزایی غیر از غذا بزارید مثل شیرینیجات، مثل کیک و تنقلات و چیپس و … که چه فرمولی رو به ذهنمون بدیم که اینقدر فرمان خوردن این خوراکی ها رو نده، پیشاپیش سپاسگزارم)
۵_ زیاد به خوردن، و چی بخورم و چی نخورم و کجا برم کجا بشینم و چی بخورم فکر نکنیم و بیشتر در لحظه باشیم. و اینقدر برنامه ریزی برای خوردن نکنیم.
۶_ از خودمون انتظار لاغری داشته باشیم، و چون این روش سادست و سختی و رژیمی نداره فکر نکنیم حقمون نیست لاغر بشیم یا لاغر شدن سختر از این حرفاست، با نگاه کردن به استاد و دیگر شگفتی سازان به خودمون بقبولونیم باید از این راه لاغر بشیم و تا حالا مسیر رو اشتباه میرفتیم، مسیر به همین سادگیست و حق ما لاغر شدن و لاغر بودن است تا زمانی که زنده ایم و این توقع رو از خودمون داشته باشیم.
۷_ و اخرین مطلبی که الان یاد گرفتم اینکه رفتار پرخوری که باعث میشه شکممون درد بگیره و بهش فشار بیاد رو کنار بزاریم و در صورت انجام دادن اینکار خودمون رو توبیخ و تنبیه کنیم و از خودمون انتظار تکرار این رفتار رو نداشته باشیم و بالعکس اگر درست رفتار کردیم خودمون رو تشویق کنیم. و همچنین اجازه ندیم که مواد خوراکی و مقدارشون در بسته بندیها برای ما تصمیم بگیرن که چقدر بخوریم ، مثلا یه پیتزای یک نفره رو کامل بخوریم چون میگن یک نفره ست دیگه بجای اینکار به بدنمون و نیازمون توجه کنیم و جایی که احساس رضایت و سیری کردیم از خوردن دست بکشیم.
سلام دوست عزیز
جمع بندی و ذکر نکات ضروری را به شکل عالی انجام دادید
خوشحالم که در مسیر صحیح در حال حرکت کردن هستید
سلام گام ۱۹در مسیر لاغری من 😊☺
نکات طلایی فایل ۱۹👇😍
ما افراد چاق مدیریتی روی مواد غذایمون نداریم این مواد غذایی هستند که خوردن مارو کنترل میکنند و برای ما برنامه ریزی میکنند هر غذایی به چه مقدار مصرف کنیم
ما مسئولیت خوردن خودمان رو نداریم این موادغذایی هستند که برای ما برنامه ریزی میکنند که چهه مقدار ازهر غذایی بخوریم
هرموضوعی که یک واکنش عصبی در ما ایجاد میکنه تاثیر داره روی خوردن ما
تفاوت افرادچاق و متناسب در فرمول ها ذهنی این افراد است که با توجه به فرمول ها ذهنی افراد جسم افرادم تغییر کرده یکی چاق شده یکی متناسب تفاوت در رفتار باعث تفاوت جسمی هم شده
مغز ما براساس فرمول ها ذهنی دستور میده و ما رفتار میکنیم و باعث چاقی یا لاغری ما میشه هیچ چیزی مارو چاق نکرده جز فرمول ها ذهنی
خیلی روش ها رفتم شکست خوردم و به این نتیجه رسیدم که من توانایی لاغر شدن ندارم و نمیدونستم که من مسیر اشتباه رفتم یعنی بدن من توانایی لاغرشدن دارد فقط باید مسیر صحیح انتخاب کنیم
در ذهن یک فرد چاق سیر شدن برابر با یک واکنش جسمی است مث خفگی درد شکم و این فوق العاده خطرناکه احساس درد خفگی نقطه سیری میدونن افراد چاق
اما یک فرد متناسب به هیچ وجه به این حالت نمیرسه وقتی فرد متناسب غذا میخوره بعدش هیچ احساس سنگینی خفگی نداره چون به اندازه نیازش میخوره
غذا خوردن یک فرد متناسب مث سایر اعمالشه مث نفس کشیدنشه مث پلک زدنشه …
فرد چاق در نفس کشیدن پلک زدن ..بهش فشار نمیاد ولی چرا در خوددن باید فشار احساس کنیم چون ذهن پر میکنیم سیر شدن یعنی یک تغییر فیزیکی در بدن ما شکل گرفتن
از امروز سعی کنیم به حدی بخوریم که اون فشار جسمی به ما تحمیل نشه یعنی قبل از فشار ما دست از خوردن برداریم اصلا نباید توجه کنیم چه غذایی میخوریم در چه رستورانی هستیم در چه مهمانی هستی
غذا رو باید به عنوان یک ماده که نیاز بدن ما رو تامین میکنه برای ما معنا داشته باشه نهه به عنوان رفع خستگی، رفع ناراحتی، واسه شاد نشان دادن خودمان ،جبران کردن ،تلافی در اوردن ،نذر است گناهه باید حتما بخورم ،حالا سالی یکبار این اتفاق میفته برم رستوران ،پولش دادم،این اشتباه است این نگاه کردن به غذا باعث مشکلات پرخوری چاقی میشه
ما باید غذا به عنوان ماده ای که نیاز بدن تامین میکنه مصرف کنیم به حد نیاز همین مثلا وقتی تشنه هستی با اب روبه رو میشی یک لیوان اب بخوری تشنگیت رفع میشه حول نمیزنی واسه اینکه بیشتربخورم نکنه کم بیاد فقط واسه اینکه نیازت برطرف بشه مصرف میکنی غذا خوردنم باید همین نگاه داشته باشیم که غذا فقط واسه رفع نیاز بدن است همین نه واسه خستگی تفریح ناراحتی شادی است
اگه هر روز سعی کنیم به حدی بخوریم که به اون حس سنگین پرخوری نرسیم خود به خود لاغر میشیم
اگه بیشتر حد خوردم به اون حس زشت سنگینی رسیدم باید خودم تنبی کنم و در حد نیاز خوردم خودم تشویق کنم چون حیواناتم پرخوری نمیکنن پس چرا ما که اشرف مخلوقات هستیم باید پرخوری کنیم و به اون حس بد برسیم
ما باید در شان یک انسان رفتار کنیم اجازه ندیم غذاها برای ما تصمیم بگیرند بسته بندی غذاها میزان خوردن ما رو تعیین کنند
پس این تمرینم انجام بدیم در حد نیازمان بخوریم و قبل از خفگی سنگینی دست برداریم از،خوردن و نگاهمان به غذا به عنوان رفع نیاز بدن باشه همین
شاد شاد شاد باشید 😀😀
💝💝💝 به نام خداوند رنگین کمان فروزنده ی روز و شب ، آسمان 💝💝💝
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم ⚘⚘⚘
گام نوزدهم : فرمول های ذهنی چاق کننده را بشناسیم
فایل امروز به ما کمک می کنه که بتونیم روی خوردنمون مدیریت کنیم و این مهمترین موضوعه 😍😍😍
برداشت من از این فایل :
افراد چاق مدیریتی رو غذاخوردنشون ندارن و به جای اینکه خودشون مسئولیت غذا خوردنشون رو به عهده بگیرن این مسئولیت مهم رو سپردن به دست یک مدیر نالایق یعنی مواد غذایی ! 🙄🙄🙄
این افراد مدیریت غذا خوردن خودشون رو گذاشتند به عهده ی مواد غذایی و این مواد غذایی هستند که تصمیم می گیرن کی و به چه مقدار باید ازشون بخورن ! 😳😳😳
افراد چاق از غذاها به عنوان ابزار استفاده می کنند و یاد گرفته اند که تمام خلاء های احساسی خودشون رو با خوردن پر کنند ! 😟😟😟
وقتی ناراحتند می خورند که کمی از غصه شون کم بشه و کمی شاد بشن ! یعنی احساس ناراحتی و غم اندوه رو با خوردن می خوان برطرف کنند !
وقتی خوشحالند می خورند که شادیشون بیشتر بشه !
وقتی استرس دارند می خورن که آروم بشن !
وقتی حوصله شون سر میره می خورند که حوصله شون بیاد سرجاش !
وقتی خسته ان می خورند که خستگی شون در بره !
وقتی مریض میشن بیشتر می خورن که زودتر حالشون خوب بشه !
وقتی افسرده ان می خورن که حال روحیشون خوب بشه !
وقتی می خوان کار کنند می خورند که جون داشته باشن کار کنند !
وقتی عصبانی میشن می خورن که آروم بشن !
وقتی کارشون تموم میشه می خورن که انرژی به بدنشون برگرده !
وقتی میرن مهمونی می خورن که صاحبخونه بهش برنخوره !
وقتی میرن مهمونی بیشتر می خورن که خوردن صاحبخونه رو تلافی کنند !
وقتی براشون مهمون میاد می خورن که مهمون احساس غریبی نکنه !
وقتی سیرن و یک غذای نذری براشون میارن می خورن به خاطر تبرکش !
وقتی میرن مراسم ختم به خاطر ثوابش می خورن ! که برسه به روح اون مرحوم !
وقتی سیر میشن ولی هنوز ته بشقابشون غذاست به زور می خورن که اسراف نشه !
وقتی خوابشون میاد می خورن که خواب از سرشون بپره !
وقتی میرن سفر بیشتر می خورن که بیشتر بهشون خوش بگذره !
وقتی می خوان برن پارک یا پیک نیک مقدار زیادی غذا و خوراکی با خودشون می برن و بیشتر ار وقتای دیگه می خورن که شادیشون تکمیل بشه !
وقتی می خوان مهمونشون رو تحویل بگیرن سفره ی رنگین براش می اندازن و با تهیه ی انواع خوراکی ها می خوان به مهمونشون هم بیشتر خوش بگذره !
وقتی با غذای مورد علاقه شون مواجه میشن در حد انفجار می خورند !
وقتی میرن رستوران بیشتر می خورن که پولشون حروم نشه ! و …
مثال هایی که در بالا زدم معمولاً همش در یک شخص نیست و ممکنه در یک فرد چاق فقط چند تاش وجود داشته باشه ولی اینها رفتارهای اشتباه چاق کننده است که خودم با دقت در رفتار افراد چاق مشاهده کردم !
اما وقتی به رفتار افراد لاغر دقت کردم دیدم به هیچ وجه اینطور رفتار نمی کنند ! و در خیلی از موارد کاملاً برعکس !
مثلاً :
وقتی ناراحتن هیچ غذایی از گلوشون پایین نمیره !
وقتی عصبی میشن راه گلوشون به طور کل بسته میشه !
وقتی مریض میشن اشتهاشون کور میشه !
وقتی خبر خوش بهشون میرسه و هیجان دارند نمی تونن غذا بخورن !
وقتی میرن پیک نیک یا تفریح هم فقط به اندازه ی نیاز بدنشون غذا می خورن و از غذا به عنوان ابزاری برای شادی بیشتر استفاده نمی کنند !
وقتی افسرده ان میلشون به غذا کاهش پیدا می کنه !
وقتی از مسئله ای شادن از شدت هیجان نمی تونن غذا بخورند !
وقتی زیاد کار کرده باشن از شدت خستگی نا ندارن غذا بخورند و به جای خوردن کمی می خوابن تا خستگیشون در بره ! و…
بسیاری از واکنش های رفتاری ما به مواد غذایی به علت فرمولهای اشتباه ذهنی به وجود اومده
مثلا : بعضی از افراد چاق این فرمول اشتباه رو در ذهنشون دارن که عصبانیت باعث پرخوری میشه و وقتی عصبی میشن ناخودآگاه می خورن !
یا بعضی از افراد چاق غصه خوردن رو عامل چاقی می دونن !
و وقتی غصه می خورن ناخودآگاه پرخوری می کنن و فکر می کنن غصه چاقشون کرده !
جالب اینجاست که افراد لاغر هم دقیقاً بر عکس این فمول رو در ذهنشون دارن و می گن غصه می خوریم سیر میشیم دیگه نمی تونیم غذا بخوریم !
خود غصه که توانایی چاق و لاغر کردن افراد رو نداره بلکه اون فرمول ذهنی که در ذهن افراد در مواجهه با غصه خوردن ذخیره شده در زمان مواجه شدن با غصه باعث میشه برامون تصمیم بگیره که بخوریم با نخوریم !!!
ما خیلی انسان هاب توانمندی هستیم که بارها و بارها رژیم گرفتیم و خیلی روشهای سخت دیگه برای لاغری انجام دادیم ولی چون روشمون اشتباه بوده شکست خوردیم اما دوباره تلاش کردیم ! 💪💪💪
اگر ضعیف بودیم با یکی دو بار شکست خسته می شدیم و دیگه تلاشی برای لاغر شدن نمی کردیم !
پس هر چی تعداد شکست هامون بیشتر باشه ما توانمند تریم ! 🥰🥰🥰
حتی حیوانات وحشی هم وقتی سیر باشن و با غذاشون مواجه بشن شکارش نمی کنن و به این فکر نمی کنندکه شاید فردا دیگه این غذا گیرم نیاد !
فقط وقتی گرسنه باشن به دنبال شکار میرن و هیچ عامل بیرونی در خوردنشون دخیل نیست و ما در طبیعت حیوان چاق پیدا نمی کنیم چون اونا ذهن ندارن که بتونن برای خوردنشون برنامه ریزی کنن بلکه به صورت غریضی این کار رو انجام می دن !
انسان ها اشرف مخلوقات هستند و فقط انسانها هستند که ذهن دارن و از بین نیازهاشون فقط غذا خوردنشون به عهده ی خودشونه و باقی نیازها مثل نفس کشیدن ، پلک زدن ، ضربان قلب و … به صورت غیر ارادی انجام میشه !
غذا خوردن هم یک نیازه مثل بقیه ی نیازهای بدن پس چرا ما نمی تونیم کنترل همین یک نیاز رو درست انجام بدیم ؟ چرا با خودمون نمیگیم امروز یکم بیشتر نفس بکشم چون هوا خوبه ؟ یا چرا این الگوی ذهنی رو نداریم که مثلاً وقتی من عصبانی میشم بیشتر نفس می کشم یا بیشتر پلک میزنم ؟!
افراد چاق متوجه پیغام سیری نیستند و در واقع زمان سیر شدنشون رو بلد نیستند و فکر می کنن سیر شدن باید به صورت یک واکنش فیزیکی در بدنشون باشه که باعث درد در یک ناحیه از بدن باشه مثل فشار شکم !
افراد لاغر با رفتار غذایی صحیح هیچ وقت به این نقطه از سیری نمیرسن که به صورت واکنش فیزیکی در بدن مواجه بشن و وقتی غذا خوردنشون تموم میشه و دست از غذا می کشن هیچ گونه حس سنگینی در بدنشون ندارن !
اجازه ندیم که بسته بندی غذاها ما رو گول بزنند و بگیم چون ۸ برش پیتزا برای یک نفره پس من باید همه شو بخورم !
گول بسته بندی مواد غذایی رو نخورید که خیلی خطرناکه !
افراد لاغر با رفتار غذایی صحیح اصلاً به بسته بندی غذا یا مقدار پرسی که برای یک نفر در نظر گرفته شده توجهی ندارند و فقط به پیغام سیری خودشون توجه می کنن و به محض اینکه پیغام سیری رو دریافت کردند دست از غذا می کشن !
و اینکه افراد لاغر با رفتار صحیح غذایی به تنوع غذاهایی در سفره یا میز غذا و مهمونی ها توجه ندارند و فقط از یک مدل غذا اون هم به اندازه ی نیاز بدنشون می خورند !
افراد لاغر با رفتار غذایی صحیح وقتی سیر باشن و خوراکی مورد علاقه شون بهشون تعارف بشه خیلی راحت ازش می گذرند و نمی خورن و براشون مهم نیست که اگر الان خورن دیگه ممکنه گیرشون نیاد !
ما در سایر روش های لاغری تلاش زیادی کردیم و نتیجه نگرفتیم که البته همه اشتباه بوده و تقصیر ما نبوده که نتیجه نگرفتیم اما اگر فقط ۱۰ درصد اون تلاشی که برای روش های دیگه کردیم صرف این روش کنیم قطعاً نتیجه می گیریم 😍😍😍
مطالب مهم متن استاد :
دلیل چاق شدن افراد چاق به خاطر ارث و ژنتیک
یا پایین بودن سوخت و ساز بدن و … نیست بلکه به علت فرمولهای ذهنی چاق کننده ست که در ذهن آنها ذخیره شده و سالیان سال از آنها در زندگی روزمره استفاده می کنند !
علت چاقی همه ی ما به دلیل فرمولهای چاق کننده ذهنمون بود اما هر وقت خواستیم لاغر بشیم رفتیم به سراغ تغییر رفتارهای چاق کننده ی خودمون !
هروقت به مطب پزشکان تغذیه رفتیم علت چاقی ما رو زیاده روی در خوردن مواد غذایی و یا کم تحرکی و یا بیماری موروثی و یا کم کاری تیروئید و … دانسته اند !
پزشکان همیشه علت را اشتباه تشخیص دادند و عوامل بیرونی رو مقصر چاقی ما معرفی کردند !
برای لاغر شدن به ما لیست برنامه ی غذایی دادند از باید ها و نبایدها ! و ما را وادار به رژیم و ورزش و … کردند !
و تمام دلایل چاقی ما رو بر اساس جسم ما مشخص می کردند و هیچ کدام به فرمولهای ذهنی ما توجه نکردند !
و ما هم طبق گفته های دیگران همیشه برای کم کردن وزن خودمون هر بار تصمیم می گرفتیم لاغر بشیم چند مواد غذایی رو از غذامون حذف می کردیم یا تحرکمون رو بیشتر می کردیم و انواع ورزشها و پیاده روی رو انجام میدادیم !
مثال از خودم : یکی از روشهایی که برای لاغری انجام دادم یک رژیم بود از دکتر طب سنتی که خیلی از افراد چاق با انجامش لاغر شده بودند ولی من در زمانی این کار رو انجام دادم که به شدت نسبت به لاغر شدن نا امید شده بودم و دیگه هیچ روشی روم جواب نمیداد !
خلاصه به خودم گفتم منکه اینهمه کار رو برای لاغری انجام دادم اینم روش و رفتم و با هزینه ی خیلی بالا داروها و نون جو و چند ماده ی غذایی دیگه که دستورش رو گفته بود تهیه کردم و برای من نون و برنج و قند و شکر و روغن و غذاهای پختنی منع شد و گفت اگر نخوری بهتر نتیجه می گیری !
من هم دقیق طبق برنامه عمل کردم و مدت رژیم اول ۴۰ روز بود و قرار بود من در این ۴۰ روز ۱۰ الی ۱۵ کیلو کم کنم و خیلی خوشحال بودم و همه ی سختیهای رژیمم رو به جون خریدم برای غذا فقط نون جو می خوردم با ارده با شیره ی انگور یا نون و پنیر و سیاهدانه یا تخم مرغ آبپز و یا یک تکه مرغ یا گوشت گوسفندی آبپز یا سوپ و … که هر لقمه رو باید ۴۰ بار می جویدم 🤕🤕🤕
و چندین داروی بدمزه و عذاب آور که هم تهیه اش خیلی سخت بود و هم خوردنش که من روزی ۴ بار باید از هر کدام از داروها می خوردم 🤢🤢🤢
و سخت ترین قسمتش این بود که باید یک ژل چربی سوز بسیار چرب و بد بو رو به شکم و پهلو می مالیدم و دور تا دورش رو چندین لایه پلاستیک و سفره یکبار مصرف می بستم و بعد دو تا چادر رو باید جوری سفت به خودم می پیچیدم که نفسم حبس بشه 😬😬😬
و بعد به مدت ۲۰ الی ۴۰ دقیقه بسته به توان خودم پیاده روی خیلی سریع می کردم تا خیس عرق بشم 😥😥😥
وقتی ورزشم هم تموم میشد بلافاصله باید میرفتم حمام و دوش آب گرم می گرفتم و نا گفته نماند که پاک کردن چربی اون ژل چربی سوز سخت ترین کار رژیم بود که هر چی با صابون و لیف خودم رو می شستم بز هم چرب بود 😢😢😢
ولی وقتی سفره و پلاستیکها رو از دور شکم و پهلوهام می کندم برام عجیب بود انگار یک پارچ آب جمع شده بود توش 😶😶😶 ولی با تمام این کارهایی که در مدت ۴۰ روز انجام دادم و واقعاً یکی از سخت ترین رژیمهام بود حتی یک کیلو هم کاهش وزن نداشتم 😫😫😫
و من در لون زمان خیلی خیلی افکارم در مورد چاقیم منفی بود و به شدت از خودم عصبی بودم و واقعاً با خودم سر جنگ داشتم و موقع پیاده روی مرتب به خودم بد و بیراه می گفتم چون چند نفر حرفهایی بهم زده بودند که برآم فوق العاده گرون تموم شده بود و من می خواستم لاغر بشم تا مشت محکمی به دهان یاوه گویان بزنم !
الان که خوب فکر می کنم می بینم بار اولی که پیش دکتر تغذیه رفتم خیلی سریع و راحت وزنم پایین اومد که همه ی خواهرام و مامانم به من غبطه می خوردند که چطور با اینکه کمتر از اونا رعایت کردم و غذام بیشتر از اونا بود در طول ۳ ماه ۱۵ کیلو کم کردم ؟! 🤔🤔🤔
من الان علتش رو می دونم چون من در اون زمان حق طبیعی خودم می دونستم که وقتی ورزش کنم و رژیم بگیرم صد در صد باید لاغر بشم و به اندازه ی مادر و خواهرانم الگوی ذهنی چاق کننده در ذهنم نداشتم برای همین زود لاغر شدم
مسئله دیگه این بود که من اون زمان علت چاقیم رو بیشتر پر خوری و خوردن مواد غذایی چاق کننده می دونستم مثل نوشابه ، سس مایونز ، انواع شیرینی ، شکلات ، برنج ، نون ، فست فود ، تنقلات ، روغن و غذاهای سرخ کرده و … می دونستم و در طول رژیم تمام این غذاها یا محدود بود یا موادی مثل شیرینی و شکلات کاملاً حذف بود
پس من باید لاغر میشدم و چقدر جالب بود که بار دوم که همین رژیم رو گرفتم البته با برنامه غذایی محدودتر و رعایت خیلی دقیق تر در طول ۳ ماه ۹ کیلو کم کردم چون در اون زمان چند دلیل مخرب دیگه به فرمولهای ذهنیم اضافه شده بود !
اون هم کم خونی و کم کاری تیروئید و دو بار سزارین و … بود که اجازه نمی داد وزنم کم بشه !
آخه رژیم همون رژیم بود با محدودیت بیشتر !
بدن هم همون بدن بود !
اما ذهن همون ذهن نبود ! و چند تا خط سیاه دیگه روش کشیده شده بود ! برای همین اینبار با تلاش بیشتر هم خیلی کمتر نتیجه گرفتم !
در این شرایط اگر می خواستم لاغر بشم باید از اون مواد غذایی که آنها را باعث و بانی چاقی خودم می دانستم مصرف نکنم و به مرور لیست مواد غذایی چاق کننده به حدی زیاد شد که دیگر ماده غذایی باقی نمانده بود که درباره آن تصور چاق کنندگی نداشته باشم !
کار به جای رسید که دیگه نمی دونستم اگر بخوام چاق نشم از چه ماده ی غذایی باید بخورم چون تقریبا همه مواد غذایی را چاق کننده می دونستم !
مثلاً من قبلاً دیگه میوه رو چاق کننده نمی دونستم ! ولی بعد به لطف دکتر تغذیه متوجه شدم حتی اب هم چاق کننده ست ! 😏😏😏
در اون روزها دلیل این تفاوت در رفتار خودم با دیگران را استعداد چاقی می دونستم که اونا این استعداد را ندارند اما من سرشار از استعداد چاقی ام !
اما امروز به وضوح می دونم که دلیل تاثیر مواد غذایی در چاق تر شدن من و تاثیر نداشتن مواد غذایی در چاقی افراد لاغر به دلیل تفاوت در فرمول های ذهنی من و آنها بوده است.
در ذهن من بسیاری از مواد غذایی عامل چاقی تعریف شده بود اما در ذهن اونا اینطور نبود ! مثلاً همسرم هم از تمام غذاهایی که من می خوردم می خورد ولی به شدت لاغر بود !
و هر وقت اعتراض می کردم که چرا من آب هم بخورم چاق میشم می گفت تو استعداد چاقی داری و من چون به بابام رفتم چاق نمیشم !
خانواده و اطرافیان ما دیدگاه های خود درباره موضوعات مختلف را به ذهن ما منتقل می کنند.
زندگی ما در جنبه های مختلف شبیه خانواده مان است اما توجهی به موضوعات دیگر نداریم به همین دلیل تصور نمی کنیم که میزان موفقیت در شرایط مالی را از خاواده خود به ارث برده باشیم اما یقین داریم که چاقی از خانواده به ما ارث رسیده !
البته همین عقیده ارثی بودن چاقی نیز از طریق خانواده به ما منتقل شده !
اگر می خواهید به شکل ساده و آسان لاغر شوید باید مهارت شناسایی فرمول های چاق کننده را کسب کنید.
ما باید تمام فرمولهایی که در ذهن خودمون ذخیره کردیم و به صورت یک باور چاق کننده در دهن ما در اومده شناسایی کنیم و با تکرار و تمرین اونها رو از بین ببریم !
و بعد باورهای لاغر کننده رو در ذهنمون جایگزین باورهای چاق کننده کنیم .
برای انجام این کار یک راه بیشتر وجود ندارد و اون هم اینه که با دادن آموزش های درست و لاغر کننده به ذهن خودمون فرمولهای چاقی که از قبل در ذهن وجود داره رو غیر فعال کنیم .
و خیلی راحت و بی دردسر به هدف زیبای لاغری و تناسب اندام برسیم 😍😍😍
سلام همگی دوستان
گام نوزدهم فرمول های ذهنی:
یکی از مشکلات افراد چاق اینه که مدیریتی روی واکنش ها نسبت به مواد غذایی ندارن یعنی این مواد غذایی هستن که تصمیم میگیرن چقدر باید مصرف کنن! غذاهایی که بیشتر دوستدارن بیشتر مصرف میکنن و این مواد غذایی هستن که خوردن را مدیریت میکنن در واقع مسئولیتی را در قبال خوردن خودشان بر عهده ندارن و این مسئولیت را مواد غذایی بر عهده دارن و هر ماده غذایی به شکلی آن ها را تهدید میکنه به خوردن!
واکنش های روحی هم خیلی تاثیر گذارن، افرادی که فکر میکنن ناراحتی آن ها موجب پرخوریشون میشه طبعأ وقتی ناراحت هستن بیشتر میخورن، افرادی افسردگی یا خستگی یا هرچیزی که یک واکنش عصبی را در ما ایجاد میکنه را دلیل خوردنشون میدونن!
تفاوت افراد چاق و متناسب در فرمول های ذهنی آن هاست!
تفاوت در رفتار باعث تفاوت در جسم میشه!
ژنتیک و هورمون و محیط زندگی، بیماری، مصرف دارو و … توجیه خوبی برای اضافه وزن نیستن!
ذهن مثل نوار خالی هست و این ما هستیم که میگیم به چه شکلی میخوایم رفتار کنیم و در ادامه مغز ما با استفاده از این فرمول های ذهنی به بدن واکنش میده و میگه که چطوری باید رفتار کنی و خیلی وقت ها موجب پرخوری میشه در صورتی که میدونیم سیر هستیم!
وقتی این فرمول ها شناسایی و عوض بشه واکنش های رفتاری ما خود به خود عوض میشه و اصلا با رنج و محدودیت و ورزش سخت و این چیزا نیست! ما انسانیم عقل داریم اراده داریم خیلی راحت باید بتونیم مسئله ای که به ضرر ما هست را حل کنیم حالا اگه نمیتونیم بخاطر اینه که بلد نیستیم نه اینکه فکر کنی ضعیفی و اراده نداری و …!
آدم ضعیف کسیه که یه بار دوبار که شکست خورد دیگه انجام نمیده و میگه من نمیتونم اما افرادی که روش های مختلف و هربار سخت تر را انجام دادن و فقط بخاطر روش اشتباه نتیجه نگرفتن این ها افراد توانمندی هستن و همه ما جز این افرادیم!
مثلا من رژیم نگار را که گرفتم روز اول باید میوه میخورم و روز سوم سبزیجات و همش بقیه مسخرم میکردن و یا یه سری غذاها را اصلا نباید میخوردم و بقیه را نگاه میکردم الان که نگاه میکنم واقعاً همون مدت خوب اراده کرده بودم و واقعا توانمند بودم که تونستم تحمل کنم و انجام بدم فقط اون مسیر اشتباهی بود!
اگه ده درصد توانایی برای کارهای قبلی را در مسیر ذهنی بذاریم مطمئنا نتیجه میگیریم🥰🏅
همیشه هم در روش های قبلی خودمون را سرزنش کردیم که من نتونستم و ناتوانم چون تبلیغات و عکس ها لاغر شدن را نشون میداد!
در روش ذهنی نتایج فقط کاهش وزن و سایز نیست و عوض شدن روحیه، کاهش استرس، بهتر شدن ارتباط با خود و درون، پذیرفتن خود و … بخشی از نتایج آن است!
تفاوت رفتاری افراد چاق به جسمشان ضربه زده است و از حالت طبیعی خارج کرده است!
اضافه وزن علاوه بر فشاری که به جسم میاره صدها برابر به ذهن فشار میاره و مختل میکنه همه چیز را!
چرا افرادی که اضافه وزن دارن انقدر باید بخورن که از فشار جسمی بفهمن که دیگه سیرن و چرا از طریق ذهنی نمیتونن متوجه بشن که چقدر غذا خوردن و آیا این مقدار کافی بوده یا نیست؟! ولی افراد متناسب با غذاها اینطور برخورد نمیکنن؟!
درد زمانی ایجاد میشه که یه مشکلی برای بدن پیش اومده باشه مثلا چیزی به بدن برخورد کرده باشه یا ویروسی وارد بدن شده باشه یا مثلا با چاقو دستت ببری، بدن زمانی واکنش نشون میده که مشکلی وجود داشته باشه و به شکل جسمی واکنش نشون میده حتی زمانی که بدن به شدت گرسنه باشه بدن واکنش نشون میده مثلا صدا یا دردی چیزی به وجود میاد!!
هر باری که غذا میخوری و بدن واکنش میده چه از طریق فشار شکم و یا حس خفگی، ضربان قلب و تنفس، این ها نشون میده که ما اشتباه رفتار کردیم و داریم ضربه میزنیم به جسممون که داره واکنش میده به این شکل اما ما توجه نکردیم و فکر میکنیم این صحیحشه! در ذهن یک فرد چاق سیر شدن برابر با واکنش جسمیه و این فوق العاده خطرناکه!
یک فرد متناسب هیچ احساس سنگینی بعد از غذا خوردن نداره، غذا خوردنش دقیقا مثل سایر اعمال بدنشه مثل تنفس کردنش پلک زدنش، فرد متناسب از تنفس کردن خسته نمیشه مثل ما که خسته نمیشیم و یا فشار به ریه نمیاد چون اتوماتیک داره انجام میشه اماااااا چرا از خوردن بهمون فشار میاد؟ چون اشتباها فکر میکنیم سیر شدن یعنی یک تغییر فیزیکی در بدن ما شکل گرفتن یعنی حتما باید به یه نقطه فشار بیاد تا مشخص بشه ما سیر شدیم و اگر ما از امروز به حدی غذا بخوریم که اون فشار به ما تحمیل نشه یعنی قبل از فشار از خوردن دست بکشین و اصلا براتون مهم نباشه که چه ماده غذایی را داری مصرف میکنی، در چه رستورانی داری غذا مصرف میکنی، در چه میهمانی هستی، غذا فقط باید ماده ای که برا رفع نیاز بدن شماست براتون مفهوم داشته باشه نه اینکه معنای لذت بردن، معنای ضربه زدن که اون اومد خونم خیلی خورد حالا منم بایدبخورم، فرصت خوبیه، پول دادم و… این نگاه کردن به غذا این مشکلات را برامون به وجود میاره!
چرا وقتی یه هتل میری و پول میدی بیشتر نفس نمیکشی اونجا؟ همش تمرکزت رو خوردنه، اینکه مثلا فکر میکنی به اندازه ای که پول دادی باید غذا بخوری حالشونو بگیری، این چه دیدگاهیه داری؟ چرا اینجوری هستی؟ چرا از غذا به خیلی از عنوان های دیگه استفاده میکنی؟ برا تفریح غذا میخوری، برا ناراحتی، برا ضربه زدن به دیگران، برا سود کردن، براکه چیزی دور نریزیم، برا که گناه نکنیم، چرا اینجوری هستی؟ اگر بتونی این مسئله را رفع کنی خود به خود لاغری میشی👍✌️ یعنی هر بار که غذا میخوری به اون حس فشار نرسی! باید احساس سنگینی در ذهن شما زشت و زننده بشه و حس بدی را ایجاد کنه که به هیچ وجه اجازه نده به اون حد برسین!! اگر به این نقطه رسیدی با عناوین مختلف به خودت چیز بگو تو فلانی! این سرزنش نیست تنبیهه! ذهن ما نیاز داره به تنبیه وقتی یه رفتار اشتباه انجام میده ما نیاز داریم که ذهنمون را تنبیه کنیم پس چی خوبه؟! اینکه هربار پرخوری کنیم بگیم طفلکی اشکال نداره دفعه دیگه بازم میبینی تکرار میشه!!!!
برای پرخوری باید حدی قرار داد و اگه از اون حد بیشتر خوردیم باید خودم را سرزنش کنم برای این رفتارم که چرا من اینجوری رفتار کردم مگه من انسان نیستم که دارم به این شکل رفتار میکنم؟! در طبیعت در حیوانات پرخوری معنا نداره اصلا؟! کدام حیوان را دیدین که بیشتر از نیاز بدنش مصرف کنه؟؟ درنده ترین حیوانات هم وقتی سیر بشن آرام میشن و دیگه به کسی حمله نمیکنن، حیوانی شکار نمیکنن مگر اینکه بخوان از خودشون دفاع کنن که به کسی صدمه بزنن و حمله کنن و الا برای خوردن نیست! پس چرا منکه انسان هستم هربار که غذا میخورم باید با این حالت از پای سفره بلند بشم؟؟ چرا به خودم نمیخوام توجه کنم ؟ چرا نمیخوام رفتار زشت خودم را تغییر بدم؟ چرا باید اینجوری باشه؟ چرا هرچی تو سفره هست را من باید بخورم؟ چرا هرچی غذا میمونه را من باید بخورم؟ اگر به این موضوع فکر کنید و از امروز سعی کنید یواش یواش این حالت سنگینی و سیر شدن بعد از غذا را از خودتون دور کنید و براش یه سری لقب ها در نظر بگیرید که اگه به اون حد رسیدی که به خودت یادآوری کنی که این رفتار اشتباه را انجام دادی بخاطر اینکه تشویق بشی دفعه بعد اون رفتار را انجام ندی! در مقابل هر بار هم که به اندازه غذا خوردی سبک بودی و احساس خوبی داشتی خودت را تشویق کن، یعنی برای رفتار خوبت خودت را تشویق کن برای رفتار بدت هم خودت را سرزنش کن که انگیزه بگیری برای بهتر شدن، که مشتاق بشی برای اینکه رفتار بهتری از خودت نشون بدی!
این فرمول هم در ذهنت باشه که رفتار ما باید انسانی باشه، در شأن یک انسان باید رفتار کنیم و مراقب این موضوع باشید اجازه ندین غذاها برای شما حد و مرز خوردن را ایجاد کنن یا مشخص کنن، اجازه ندین بسته بندی های شرکت های مواد غذایی براتون حد مصرف تعیین کنن مثلا نوشابه ۳۳۰میلی لیتر بسته بندی کردن بگیم حتما برا یک نفره و من حتما باید اینو بخورم!!!
کی اینو گفته که دیگران باید بسته بندی غذاها را برای شما میزانش را تعیین کنند؟ چه کسی گفته که مثلاً پیتزای یک نفره حتما باید ۸ برش یا انقدر وزنش باشه؟ چرا باید دیگران برای ما تعیین کنند؟ چرا یک فرد متناسب به میزان بسته بندی توجهی نمیکنه و مقداری که خودش نیاز داشته باشه میخوره؟ به حجم غذایی که براش سرو میشه اهمیتی نمیده و به مقداری که نیاز داره میخوره! چرا به تنوع غذایی که در سلف سرویس ها هست اهمیتی نمیده و به اندازه نیازش مصرف میکنه؟!
اما یک فرد چاق همیشه دیگران براش تصمیم میگیرن که چقدر باید بخوره!! ما باید این رفتارمون را تغییر بدیم و هرروز یک گام به سمت بهتر شدن و متناسب شدن بر داریم و این خیلی به ما کمک میکنه که رفتار درستی داشته باشیم و از زندگی صحیحی که انجام میدیم لذت بیشتری ببریم!!!
مه تاب متناسب و یک پرنسس که با ارامش غذا میخوره و در شأن خودش🥰🤩
به نام خداوند جان و خرد❤سلام و درود🌸
رفتار ما باید انسانی باشد باید قدر این بدن و موهبت و نعمتی که خداوند در اختیار ما قرار داده را بدانیم و با رفتارهای اشتباه لیاقت آن را پایین نیاریم…
ما یه انسان هستیم،،،من سنا اشرف مخلوقات هستم،،،سنا جانم تو روح پاک خدا هستی و لیاقت بهترین ها و عالی ترین هارو داری،،،نه اینکه هر ماده غذایی رو بخوری،غذایی که چند روزه مونده رو بخوری،،،اضافه غذا دیگران رو بخوری،،،غذا رو تا آخر بخوری بگی حیفه،،،،نه نه نه تو حرفی بدنت حیفه ،،،تو باید بهترین هارو بخوری و ارزش بهترین مواد غذایی رو داری😊
تو به عنوان اشرف مخلوقات نباید با غذا جوری رفتار کنی که باعث حال بد تو بشه،،،برعکس غذا برای نیاز بدن ما واجبه برای سلامتی و شادابی ما لازمه ما باید جوری غذا بخوریم که وقتی از سر سفره پامیشیم احساس عالی داشته باشیم لبخند بزنیم☺نه اینکه با دل درد و سنگینی یه گوشه بشینم منتظر یه چایی باشیم که شاید چایی فرجی بکنه تازه با اون همه غذایی که خوردیم حتما هم با چایی باید یه شکلاتی شیرینی و…چیزی بخوریم که بهتر نمیشیم که هیچ بدترم میشیم و تو این زمان فقط کافیه یکی صدامون بزنه بیا که با عصبانیت ما مواجه میشه،به جای اینکه از خودمون ناراحت باشیم که چرا انقد زیاد خوردیم از طرف مقابل ناراحتیم که چرا مارو صدا زده تازه غذا خوردم😐
من به شخصه چند روزه این تمرین رو دارم انجام میدم ونتایج رو میبینم،،،زمانایی که صد در صد تمرین رو درست انجام میدم و به محض احساس سیری دست از غذا میکشم چه از لحاظ روحی چه جسمی خیلی سرحال و شاداب هستم…ولیییی زمانی که نود درصد تمرین رو درست انجام میدم و فقط ده درصد بیشتر میخورم،حتی یه لقمه بیشتر قشنگ اون احساس دل درد و سنگینی رو دارم و به خودم تذکر میدم که نگاه کن حتی اون یه لقمه بیشتر باعث واکنش فیزیکی توی معده تو شده یعنی مازاد نیاز بدنت خوردی و دفعه دیگه سعی کن صد در صد انجام بدی….
خدارو شکر من با این تمرین حالم خیلی خوبه که هر موقع گرسنگی ما به واکنش فیزیکی تبدیل شد غذا بخوریم و تا زمانی که این واکنش تموم شد ادامه بدیم و از حس بد فشار شکم دور باشیم…با این تمرین خیلی حجم غذام کم شده و در مقابل کم شدن خیلی احساس خوبی دارم و همش خودمو تشویق میکنم و ذوق میکنم از پیشرفت هام😍
مطمئن هستم من موفق ترین شگفتی ساز میشم🤩
لاغری آسان ترین کار دنیا هستش و من روز به روز به تناسب اندام نزدیک تر میشوم🌟
طبیعت بدن من لاغری هستش و مشتاق لاغر شدن و لباسای خوشگل پوشیدنه🦋🥰❤
میخواهم میتوانم میشود💪
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت به سادگی و یه زیبایی و عزتمندانه به وزن دلخواهم رسیدم😇
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بهترین استاد و بهترین آموزش و بهترین مسیر رو برایم قرار دادی🙂
با سلام استاد گرامی باشنیدن این فایل فهمیدم که مثلا من امروز یهر چرا کمی بیشتر خوروم چون باز دوباره موادغذایی برای من تصمیم گرفت وگفت چون عذا زیاد درست کرده ای باید بیشتر بخوری که نماند بار دیگر نتوانستم مدیریت کنم مواد غدایی رو وبعصی وقتها که خسته هستم یا در مسافرت هستم یا درتفریح هستم یا …ویا واکنشهای روحی من مثل خیلی خوشحالی . تفاوت من با ادمهای متناسب چیست ایا فکر میکنم دوباره باید باز روی فرمولهای ذهنی تمرکز کنیم فرمولهایی که خودمون وارد ذهنمون کردیم وزمانی که این فرمولها شناسایی بشن فرمول جدید ودرست وارد ذهن ما بشن واکنش رفتاری ما هم تعییر میکنهچرا واقعا ماکارهای تکراری اشتباه رو هی تکرار میکنیم وقتی خوب فک میکنم به این نتیجه میرسم که ما ادمهای چاق واقعا توی اراده کم نداریم توی همین تکرار هم خوب هستیم اخه همین تکرار وممارست رو هم خیلی از ادمها نمیتونند انجام بدن حالا ما خوب تکرار میکنیم ولی هرچند به علط اخه ما راهش رو بلد نبودیم از بیراهه رفتیم وفقط خودمون رو خسته کردیم اگه از راهش بریم بسیار هم موفق وازهمه لاعرها هم شاگرد زرنگتریم وحالا تفاوت من با یک ادم متناسب در چی هستش واقعا چرا مانمیتونیم به طور صحیح غذابخوریم چرا واقعا ما در حد خفگی میخوریم واگر ده نوع غذاببینیم باید از همه در حد خفه شدن بخوریم چرا واقعا با کمی فکر کردن ودیدن ادمهای متناسب مثل پسر خودم چرا حتما ما باید واکنش جسمی داشته باشیم که بفهمیم که سیر شدهایم یعنی دیگه در حالت خوبمون اینقدر میخوریم که بالای شکممون باید یک فشاری ایجاد بشه چرا واقعا حتما باید بدن بدبختمون یک نشانه ای از خودش بروز بده تا بفهمیم سیر شدهایم چرا نقطه سیری ما مساوی با یک ازار به بدنمونه چرا واقعا چرا میگم ازار اخه چرا اینقدر نفس نمیکشیم که ریه هامون درد بگیره یا اینقدر لباس رهم نمیپوشیم که بدنوم احساس سنگینی کنه یا چرا روی هم کفش نمیپوشیم که پاهامون خسته بشه اخه بدنما نمیزاره به حد درد برسیم زود بهمون الارم میده ودیگه اون کار رو برای بار دیگه انجام نمیدیم اخه بدنمون اسیب دیده وذهنمون نمیزاره که تکرار بشه خاطره این کارها توی ذهن میمونه ودیگه تکرار نمیکنه ولی درحین غذاخوردن ماشکممون درد میگیره بعضی وقتها حالت تهوع داریم احساس سنگینی میکنیم ولی دوباره در وعده بعدی این کارها رو تکرار میکنیم چرا واقعا همش به خاطر فرمولهای اشتباه ذخیره شده در ذهنمونه در موارد بالا ما هیچ فرمول اشتباهی وارد هن نکردیم ولی در خوردن تا دلت بخواد ما فرمولهای اشتباه داریم کهوارد دهنمون خودمون کردیم واقعا چرا ما وقتی مثلا به کنار دریا میریم حتما باید سبد مملو از خوراکی رو برداریم وکنار دریا بخوریم واصلا راه نریم ولذت دریا رو نبریم وبا بچه هامون ماسه بازی نکنیم دنبال بچه هامون ندویم با بچه هامون توپ بازی نکنیم وکارهاز مختلفی که میتونیم به غیر از خوردن انجام بدیم ویا چرا کنار ساحل همیشه مواد خوراکی مبفروشند واقعا چرا چرا اینقدر خوردن طبیعی که خداوند برای ما قرار داده است رو با مشکل روبرو کرده ایم بابا مگه این هم چیزی به عیر از نفس کشیدنه چرا زیادی هوا نمیخوریم چرا اینقدر توی این مورد خلل ایجاد کردیم چرا وقتی مراسمی داریم مثل عروسی فقط میخوریم ومیزبان فقط به فکر خوردن مهمانه یا درتفریحاتمون چی برداریم چی بخوریم چرا نمیگیم بریم جایی که هوا بیشتر بخوریم یا چون دارم میرم تفریح باید کفش بیشتری ببرم یا لباس بیشتری بردارم یا بپوسم یا زیاد بریم اونجا پلک زیادی بزنیم چرا همیشه باید به بدنوم اسیب بزنیم چراباد همیشه یک فشاری توی شکممون حس کنیم باید سعی کنیم دیگه این فشار رو حس نکنیم دیگه بیاییم بدنمون رو کمی در این مورد استراحت بدیم ودیگه بسه اینقدر ادیتش کردیم واون خوردن بیش ا حدز که اون تجربه کرده خیلی زشت وزننده است واقعا بسه دیگه بزاریم اونم نفس بکشه دیگه قت داشته باشه کمیبه خودش وتر میم خود ش برسه اخه همش در حال هضم غذای اصافی ما است بیاییم به غذا هم مثل هوا نگاه کنیم نه از نفس کشیدن ما عداب وجدان میگیریم نه اینقدر نفس میکشیم که ریه هامون درد بگیره پس غذاخوردن هم همیکه از امروز اینقد بخوریم که دیگه فشاری وسستی در بدنومون احساس نکنیم وبعدش هم ع اب وجدان از خوردن غذا دیگه نداشته باشیم این مقدار لذا حق بدنمون بدای انجام کارهای روزمرها اش بیاییم دیگه طبیعی بشیم واز این ادم مصنوعی خلاص بشیم وگه از امروز بیایم وبا بدنمون دوست بشیم واینقدر ا ذیتش نکنیم ببخشید این حرف رو میزنم من خودم رو میگم وقصد جسارت به هیچ کسی رو ندارم میخوام از این به بهد که پرخوری کردم به خودم بگم اندازه یک گوسفند هم نیستی که به اندازه نیازش میخوره واگه سیر باشه توی دشت پرا از علف هم ببریش دیگه نمخوره بابا اندازه اونم نیستی مثلا من انسانم واشرف مخلوقاتم حالا گرفتار شکمم شدم وبنده وبرده مواد عدایی شدم واون مواد غدایی برای من تعیین تکلیف میکنه من مثلا خداوند تمام خوشید وماه رو دراختیارم قرارد اده که بسازم دنیام رو نه خراب کنم دنیامرو من ارزشم در نزد خدا بیشتر از این حرفهاست که نتونم خوردنمو مدیریت کنم باید این فرمولهای پلاسیده ذهنمو عوص کنم ودیگه به ریسمون نخ نخ شده این فرمولها به چه عمیق چاقی فرو نروم از امروز فقط وفقط فقط یواش یواش مثل ادم مثل انسان مثل اشرف مخلوفات مثل انسان کامل غدا بخورم وخودم رو بابت رفتار درستم خودم رو تشویق واحساس خوبی داشته باشم وخدارو بابت تمام نعمتهایش شکر کنم وخدایا شکرت واقعا که غذارو افریدی تا ما فقط صرفا انرژی لازم برای انجام کارهای روز مره مان رو با خوردن اون غدا بدست بیاریم خدایا شکرت .
سلام دوست عزیز
تبریک میگم به شما چقدر عالی نوشتید
لطفا از اینتر کردن برای پاراگراف بندی دیدگاه استفاده کنید
به این شکل نوشته شما راحت تر خونده می شه و قابل درک تر می شه
متشکرم
سلام دوست هممسیر من
چقدر عالی نوشتید و توضیح دادید من که لذت بردم واقعا کامنت شما ارزنده و مفید و پر از آگاهی بود برای من .
امیدوارم به اندام رویایی خودتون به همراه سلامتی کامل برسید و لدت ببرید
سلام🙂
استاد این فایل از دقیقه ۲۱ میپره آخرین دقیقه و ۷ دقیقه اش پخش نمیشه بصورت آنلاین موقع دانلود هم تا ۷۰ درصد دانلود رخ میده بعد پیغام download failed میاد ممنون میشم یه بررسیش بکنین🙏
کنات این فایل تا این لحظه؛
چاقی ما حاصل عقایدی هست که از خانواده به ما منتقل شده عقایدی که اونا در مورد غذاها داشتن اینکه کدوم غذاها چاق کننده هستن کدوم غذاها کالری بالایی دارن چه مقدار غذا چاق میکنه
تحرک باعث تناسبه و بی تحرکی چاقی میاره
خواب زیاد چاق میکنه
پدر من هنوز که هنوزه اعتقادشون اینه که برای لاغر شدن باید کم غذا بخوری
و من از سنین نوجوانی یادمه که همواره به مادرم درباره کم خوردن تذکر دادن و این همه تذکر فقط نتیجه اش شده چاقی مادرم و ما بچه ها 😑
مادرم از نوجوانی من بارها و بارها رژیم گرفتن هربار ۱۰ کیلو ۱۵ کیلو کم شدن مجدد برکشته
چندین سال باشگاه رفتن دریغ از یه کیلو کاهش وزن فقط در اون سالها وزن و سایز اضافه نشده سالها پیاده روی کردن نتیجه اش فقط شده زانو درد
با اینکه مادرم کلا دختر متناسب و لاغری بودن وقتی ازدواج کردن و تا بعد از فرزند دوم هم همچنان متناسب بودن و اینهمه سختی و رنج رژین و پیاده روی به خاطر تذکر دادنهای مکرر پدرم باعث شد که هم ایشون و هم فرزندانشون همگی از تناسب خارج بشن 🤨
وقتی همه ما از بچگی بارها شنیدیم که برنج چاق میکنه
هر روز برنج خوردن چاق میکنه
ماکارونی چاق میکنه
شیرینی جات چاق میکنه
هله هوله چاق میکنه
نوشابه چاق میکنه
هر چی شکر داشته باشه چاق میکنه
نون با برنج چاق میکنه
یکجا نشستن چاق میکنه
آدمهای چاق تنبلن همین تنبلی باعث چاقیشون شده
بعدها که بزرگتر شدیم باورهای دیگه هم اضافه شدن مثل بارداری چاقی میاره کم کاری تیرویید باعث چاقی میشه داروهای تقویتی چاق میکنن …..
ودر نهایت این باورها باعث فرمانهای مغزی ای شدن که پرخوری و رفتارهای چاق کننده دیگه رو بوجود آوردن و تکرار اون رفتارها تبدیل به عادتهای ما شده و جسم چاق رو برای ما ساخته😬
با این اوصاف تنها روشی میتونه ما رو متناسب کنه که این عقاید و باورها رو تغییر بده و تمام روشهایی که تمرکزشون بر جسم هست و کاری به افکار و ذهن ندارن محکوم به شکست هستن👌👌👌
یکی از رفتارهای متفاوت ما با افراد متناسب پرخوری تا اندازه فشار شکم واحساس خفگی هست در صورتیکه افراد متناسب هرگز بیش از نقطه سیری نمیخورن و به محض سیری دست از خوردن میکشن و بعد از اون هر نوع شیرینی و غذای رنگارنگ و خوشمزه هم براشون بیارن میلی ندارن و نمیخورن ولی ما اصلا نقطه سیری رو گم کردیم و در حدی میخوریم که فشار شکم ودرد شکم یا احساس خفگی پیدا کنیم اونوقت دست از خوردن میکشیم
افراد متناسب خوردنشون هم مثل سایر اعمال بدن اتوماتیک هست وهرگز حتی یه لقمه هم بیشتر از نیازشون نمیخورن ولی افراد چاق خوردن رو دست کاری کردن و دیگه از حالت اتوماتیک خارج شده
نکته اینه که بدن ما در واکنش به فشار درد رو ظاهر میکنه پس هربار که ما بعد از خوردن فشارشکم ودرد شکم داریم به این معنی هست که زیاده روی کردیم و فشار بیش از اندازه بر معده وارد کردیم
با تمرینی که استاد دادن برای دریافت احساس گرسنگی و سیری و بعد از اون اقدام کردن برای دریافت و دست کشیدن از غذا ما کم کم به یاد میاریم که نقطه سیری کجاست و باتمرین اونو بهتر درک میکنیم وبه مرور رفتارهای خوردن ما اتوماتیک صحیح میشه
خود این تمرین گام مهمی برای تناسب هست اونم به روشی آسون و بدون محدودیت👌👌👌👌
همین به اندازه نیاز مصرف کردن منجر میشه که انرژی اضافه ای باقی نمونه که تبدیل به چربی بشه و در نواحی مختلف بدن ذخیره بشه در واقع ما به جای افزایش چربی سوزی ،چربی سازی رو متوقف میکنیم و اینطوری تناسب آروم آروم در جسم ما خودش رو نشون میده😊😊😊😊
سلام دوست عزیز
فایل صوتی بررسی شد
مشکلی در پخش شدن و دانلود شدن نداشت
از مرورگر گوگل کروم برای استفاده از محتوای سایت استفاده کنید.
سلام و درود به مشتاقان تناسب اندام
استاد من با اینکه فکر میکنم یه ۱۸ کیلویی اضافه وزن داشته باشم اما واکنش رفتاری من در حین خوردن کاملا شبیه افراد متناسب هست و خدا رو شکر معنای گرسنگی و سیری رو با حسم متوجه میشم به راحتی .
اما بعضی از غذاها مثلا خوردن گوشت حیوانات محلی مثل مرغ و خروس و… یا کله پارچه و کره رو اصلا نمیتونم بخورم حتی موقعی که متناسب بودم و آنها رو یه کمی میخوردم بلافاصله احساس خفگی و سنگینی میکردم و حسم بد میشد که چرا خوردم. بعد چند بار که این حالت تکرار شد برام . دیگه این غذاها رو نمیخورم .
البته وقتی کودک بودم از خانواده می شنیدم که اینها غذاهای خیلی مقوی هستند .
میشه یه مقدار راهنمایی کنید که این حالتها برای چیه ؟
سلام دوست عزیز
چا اهمیتی داره برای چیه؟
چیزی رو که دوست نداری نمی خوری
مثل چیزی که دوست داری و میخوری
باسلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم گام نوزدهم فرمول های ذهنی چاقی را بشناسیم الان که فکرشو میکنم میبینم چقدر آدم میتونه انتخاب مسیر درست تو زندگی مارو برای رسیدن به اهدافمون مهم باشه سالها خودمو درحسرت اون چه که دوست داشتم وانتخاب مسیر اشتباه قرار گرفتم با فرمولهای اشتباهی به خورد ذهنم دادم و تنو جسم بیچاره رو اذیت کردم فرمولهای اشتباهی که روز به روز من در مسیری اشتباه قرار داده بود اینکه چاقی من حاصل اینکه من ارثی چاقم اینکه من آب کم میخورم اینکه برنج، نون ماکارانی،شیرینجات خلاصه زمین زمانو مقصر چاقی خودم میدونستم و با انتخاب راههای اشتبا اقدام به لاغری های موقت اما سخت و طاغت فرسا میکردم وغافل ازاینکه جسم من مقصر نیست واین ذهن و فکر من هستش که در مسیری اشتباه قرار گرفته آمال خدارو شکر میکنم که من رو هدایت کرد و در مسیر درست قرار گرفتم یادم میاد من عاشق صبحانه خوردن بودم و خیییییلی دوست داشتم چای شیرین بخورم اما میترسیدم که بخورم و چاق بشم اما الان هر چیزی که بخوام میخورم اما به اندازه نیاز بدنم از همه مهمتر بدون ترس استرس و عذاب وجدان و هروز تلاش میکنم فرمول های چاقی رو پیدا کنم و فرمولی های درست لاغری رو جایگزین کنم و به یاری افکار درست و فرمول های لاغری جسممو به تناسب ایده آل و آرزوی دیرینه برسون اینکه از غذاها درست و در حد نیاز بدنم استفاده کنم و با غذاها درست برخورد کنم ولع نداشته باشم و زمان برام مطرح نباش اینکه وقتی من مسیرم درست باشه بدون شک نتیجه ام عال خواهد بود باز هم خدارو سپاسگذارم که من رو به این مسیر هدایت کرد و همیشه دع گوی استاد عزیز و گرامی هستم و آرزو میکنم همه دوستان در این مسیر موفق باشن با تشکر
به نام خدایی که در این نزدیکیست.
مسیر لاغری من _گام نوزدهم: ( فرمول های ذهنی چاق کننده دلیل چاقی افراد است)
من قبلاً هیچ مدیریتی روی مواد غذایی نداشتم و این مواد غذایی بودن که برای من تصمیم میگرفتند که چه غذایی رو کجا و چه زمانی بخورم چون در خانواده ای بزرگ شدم که همه اضافه وزن داشتن و این طور آموزش دیده بودم که مواد غذایی وسیله ای برای تفریح و سرگرمیه و کلا لذت بردن از زندگی یعنی بیشتر و بهتر از انواع و اقسام مواد غذایی مصرف کردن ومن بزرگ تر که شدم و بعد از اینکه ازدواج کردم کم کم همه آموزش ها رو در زندگیم تبدیل به عمل میکردم و الحق که خوبم نتیجه میداد و من روز به روز چاق و چاقتر میشدم و در همه حال در حال خوردن بودم وبعد به زمین و زمان ناسزا میگفتم که چرا من اینقدر اضافه وزن دارم و مثلاً فلانی شانس داره و لاغره ولی هیچ وقت به رفتار های افراد چاق دقت نمیکردم که شاید رفتار های صحیح او دلیل لاغریش باشه و رفتار های اشتباه من دلیل چاقیه من باشه . فقط میگفتم مشکل من از ژنتیکمه هر کاری هم کنم درست نمیشه و متناسب شدن برام فقط یک آرزو بود . ولی هیچ وقت هم نمی تونستم با اضافه وزنم کنار بیام وهیچ وقت از اندامم راضی نبودم و همیشه
برای لاغرشدن خیلی تلاش میکردم و از انواع دمنوش های گیاهی ، قهوه ، پودرهای لاغری، چای سبز، ورزش و پیاده روی و باشگاه استفاده می کردم یادمه تازه زایمان کرده بودم بچه شیرخواره مو میزاشتم پیش همسرم و میرفتم پیاده روی و کلی تلاش میکردم واسه اینکه دیگه چاق تر نشم .و چون در استفاده از اون روشها من به نتیجه دلخواهم نمی رسیدم فکر میکردم که اشکال از منه در صورتیکه اون روشها غلط و نادرست بودن وگرنه من که تلاش مو میکردم جسم بیچارمم که با من همکاری میکرد و مقداری از وزنم کم میشد ولی کاهش وزنم هیچ وقت ماندگار نبود پس من آدم ضعیفی نبودم چون من تلاش مو میکردم وهر کس هر پیشنهادی برای لاغر شدن میداد من اونو تبدیل به عمل میکردم اگه موفق نمیشدم چون اون روشها نادرست بودن و در مدت زمان استفاده از اون روشها من همیشه فقط رفتار های چاق کننده مو تغییر میدادم و سعی میکردم که در اون مدت اون رفتار هامو انجام ندم و مقداری از وزنم کم میشد و به محض اینکه مدت زمان استفاده از اون روشها تموم میشد چون فرمول های چاق کننده ذهنم هیچ تغییری نکرده بودند در نتیجه دوباره آرام آرام جسمم شروع به چاق شدن میکرد و چون لاغرشدن رو از روش درست بلد نبودم خودمو آدم ضعیف و ناتوانی میدونستم .
و همیشه عصبی و ناراحت و افسرده و شاکی از خداوند عزیزم بودم که چرا منو این جوری و با ژنتیک چاق آفریده . اما زمانی که به این مسیر درست لاغری از طریق ذهن آشنا شدم فهمیدم که صحیح ترین روش برای متناسب شدن و متناسب ماندن فقط و فقط استفاده از همین روشه و روشهای دیگه همه غلط و نادرستن. و یاد گرفتم که من انسان خیلی شجاعی هستم که هیچ وقت با چاقیم کنار نیومدم و همیشه به دنبال راهکارهای مختلفی برای خلاصی از چاقیم بودم و فهمیدم که باید لاغرشدن رو یاد بگیرم و برای این کار باید اول فرمول های چاق کننده مو تغییر بدم و اونا رو اصلاح کنم و وقتی که فرمولهای نادرست در ذهنم تغییر کنه کم کم رفتار های چاق کننده هم تغییر میکنن و با تکرار و تمرین وتبدیل آموزش ها به عمل در زندگیم کمکم جسمم تغییر می کنه و لاغری در من نمایان میشه همین دیروز که دخترمو برده بودم مهد و چون مدارس بخاطر ویروس کرونا تق و لق مربیش دو ماه بود که منو ندیده بود وقتی که منو دید با تعجب گفت چقدر لاغر شدی . ازم پرسید رژیم گرفتی ؟ چه کار کردی؟ ومن با خنده گفتم نه .. و مدام میگفت حتما نون و برنج 🍚 نمی خوری؟ ومن گفتم نه اتفاقا هر چی دلم بخواد به اندازه میخورم .و اصلا نمی دونستم که چه جوری بهش توضیح بدم . تا خونه فقط لبخند میزدم و مطمئن بودم که دیگه چاق نمی شم تازه از این لاغرترم میشم. چون دارم لاغرشدن رو یاد میگیرم و هرچه بیشتر بگذره ومن تکرار و تمرین آموزش هام بیشتر بشه به تجربم اضافه میشه و من متناسب تر میشم و بیشتر لذت میبرم . بر عکس روش های نادرست دیگه که وقتی از اونا استفاده می کردم وکمی کاهش وزن داشتم اگه بعد از مدتی کسی منو میدید و میگفت لاغر شدی من کلی هیجان زده بودم که توضیح بدم که چه کار کردم و چه اتفاقی افتاده ولی ته قلبم ایمان داشتم که دوباره چاق میشم. ولی در این روش ایمانم کامل دارم که درست ترین روش ، برای هر کس فقط استفاده از قدرت ذهن خودشه . و ، وقتی که به گذشته فکر میکنم میبینم که چقدر رفتار های چاق کننده قبلی من به من ضربه زدن و باعث شدن که جسم من از حالت طبیعی خودش خارج بشه و هر روز مدام چاق و تپل تر بشه . الان که به این مسیر زیبا هدایت شدم تازه دارم میفهمم که چقدر تفاوت وجود داره بین رفتار های من با رفتار های یک فرد متناسب یک فرد چاق غذا میخوره برای تفریح و سرگرمی و لذت ولی فرد متناسب غذا میخوره فقط برای رفع نیاز بدنش . فرد چاق در همه حال : شادی، غم هیجان در حال خوردنه ولی فرد متناسب فقط زمان گرسنگی غذا میخوره .فرد چاق با حالت سنگینی و فشار شکم دست از خوردن غذا میکشه ولی فرد متناسب به محض اینکه پیغام سیری رو دریافت کرد دیگه به خوردن ادامه نمیده وسبک و سرحال از کنار غذا رد میشه . فرد چاق وقتی که گرسنه باشه هر چی که دم دستش باشه میخوره و اصلا براش مهم نیست فقط میخواد سیر بشه ولی فرد متناسب اصلا این طور نیست اگه غذای مورد علاقه اش نباشه اونو نمی خوره منتظر میمونه تا غذای مورد علاقه شو بخوره . ……..
واین تفاوت بین رفتار هاست که باعث تغییر جسم میشه . نه ژنتیک و ارث، شانس و خواست خداوند، استفاده از برنج 🍚 و نون و چربی و هزار جور دلیل دیگه که همه شون بهانه های افراد چاق برای بیشتر خوردنه. و از بین اینا خوردن در حد ترکیدن و سنگینی و فشار شکم یک رفتار رشت و زننده ست که من قبلاً بار ها و بارها این رفتار رو انجام دادم و همین جا از جسم عزیزم عذر خواهی میکنم که با تکرار این رفتار اشتباه بهش ضربه زدم و باعث چاقی و اضافه وزنم شدم و به اشتباه فکر می کردم که نقطه سیری یعنی خوردن در حد فشار شکم و باید اینقدر میخوردم تا به این حد برسم وبعد دچار عذاب وجدان میشدم و همیشه تو خونه مون کلی عرق نعناع و رازیانه و گلاب و عرقیات گیاهی واسه نفخ معده و لاغری داشتم که بعد از غذا برای اینکه عذاب وجدانم کمتر بشه از اونا استفاده می کردم. و اصلا نمیدونستم که این حالت یه جور واکنش که بدنم داره از خودش نشون میده و سعی می کنه که به من بفهمونه که من با این رفتارم دارم واسه بدنم یک مشکلی به وجود میارم همون طوری که وقتی سرما میخورم آب ریزش بینی دارم یا گلو درد و بدن درد دارم فوراً متوجه میشم و به فکر درمانم میوفتم . در مورد اضافه وزنم هم همینطور ه بدن من وظیفه شو به خوبی انجام میداد با واکنش نشون دادن از خودش زنگ خطر رو برای من به صدا در میاورد ولی من ندانسته هر روز با تکرار این رفتار زننده بیشتر و بیشتر به خودم ضربه میزدم غافل از اینکه خداوند حکیم بدن منو این همه هوشمند آفریده .ومن حق ندارم بدنی رو که خداوند صحیح و سالم به امانت دست من سپرده با انجام رفتارهای نادرست غذایی پارکینگ انواع بیماریها وچاقی و اضافه وزن کنم و اگه قبلاً این رفتارهای نادرست رو داشتم و تکرار میکردم به خاطر این بوده که من لاغرشدن رو بلد نبودم و فقط چاق شدن رو آموزش دیده بودم و خیلی خوب یاد گرفته بودم ولی الان دیگه فهمیدم ودارم هنر زیبای لاغرشدن و لاغر موندنو یاد میگیرم و خدا رو شکر که مدتیه دارم درست رفتار میکنم و آموزش هامو به درستی در زندگیم تبدیل به عمل میکنم . به آرامش رسیدم وایمان دارم که این روش درست ترین روش برای متناسب شدن و مهم تر از اون متناسب موندنه . هر روز پوستم داره بهتر میشه ، با خودم و با خدای عزیزم دوست شدم و دیگه هیچ کسی رو مقصر مشکلاتم نمیدونم ، دیگه تو خواب نفسم نمیگیره ، سبک و سرحال از کنار سفره غذا بلند میشم ، دیگه کمر درد و پا درد و بیماری های دیگه ندارم ، کلی سایز و وزن کم کردم ، لباس های شیک و رنگ شاد میپوشم و میدونم که متناسب شدن حق طبیعی و الهی منه ومن لیاقت داشتن این خواسته رو دارم و اونو به زمان بندی الهی میسپارم تا بیشتر و بهتر در زندگی واقعی من دیده بشه . ان شا الله
با تشکر از زحمات بیدریغ شما استاد گرامی که هر روز ما رو یک قدم به سمت رسیدن به هدفم مون راهنمایی میکنید.و با آرزوی بهترین ها برای همه.
سلام به استاد گرامی و همه دوستان عزیز
اول یه سوال: این همون فایل گام نهم بود. درسته؟
ارث بردن افکار به نظرم بهترین عبارت بود. اگر دقت کرده باشید پدر یا مادر یک پزشک معمولا پزشک است. خواهران و برادران پزشک زیادی دیده ایم. فامیلی که وقتی جمع شوند بالای 90 درصد پزشک هستند. چرا؟ یعنی آن ها استعداد فوق العاده ای دارند که بقیه خانواده ها ندارند؟ نه! قطعا نه! فرزندان در این خانواده ها اینقدر پزشک اطراف خود دیده اند که پزشک شدن را یک امر عادی و معمول زندگی می دانند. در نظر آنها پزشک شدن کار سختی نیست آنها فرمول خاص زندگی خودشان را دارند. چاقی هم همین طور است. به خانواده یک آدم چاق نگاه کنید : معمولا پدر یا مادر و خیلی از وابستگان و فامیل یک فرد چاق، ها چاق هستند. چون آن ها اینقدر آدم های چاق دیده اند که چاقی روند طبیعی در زنگی آن هاست و فکر می کنند باید چاق شوند.
در خیلی از موارد زندگی به ارث بردن تفکرات و انتقال باور ها را می بینیم. مثل دین. فکر میکنید که اگر ما در جامعه مسیحی به دنیا می آمدیم مسلمان می شدیم؟؟ خیلی کم و انگشت شمار هستند انسانهایی که به این باور رسیده اند که نباید از دین پدر و مادر خود تقلید کنند. اما اکثریت آدم ها این چنیند که از اعتقادات و آداب و رسوم خانواده و فامیل خود پیروی می کنند.
وقت، وقتِ هنجارشکنی های این چنینی است.
درست است که من در خانواده ای بزرگ شده ام که اکثر آن ها چاق هستند اما من یک انسان مستقل هستم. یک موجودیت مستقل با خلقتی بی نظیر. من باورهای خودم را می سازم و به آن ها پایبند خواهم بود.
زندگی در مسیر لاغری را دوست دارم. با عزم و اراده بیشتر هر روز به این راه ادامه می دهم و اجازه نمی دهم افکار دیگران در من نهادینه شود. من فکر و باور خودم را دارم و بهترین ها را برای خودم خلق می کنم.
خدایا شکرت. سپاسگزارم که مسیرهای هدایت را هر روز برای من روشن تر می کنی و هر روز بر شادی و سلامتی و آرامش زندگی من اضافه میکنی.
برای همه دوستان آرزوی سلامتیو لاغری و تناسب اندام دارم.
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام ب همه دوستان و استاد عزیز.گام نوزدهم فرمول هایی ذهنی چاق کننده را بشناسیم .اگه ما چاقیم ب دلیل ارثی بودن یا سوخت و ساز پایین بدن نیست بلکه ب خاطر فرمول هایی ذهنی چاق کننده ی است ک در ذهنمون ایجاد شده و سالهاست ک ازشون استفاده می کنیم ما ب دلیل فرمولهایی چاق کننده که در ذهنمان ایجاد شده چاق شده ایم اما هر بار خواستیم لاغر بشیم ب سراغ رفتارهای چاق کننده خود رفتیم فرو کردن تو مغز ما ک چاقیم و چون از هر غذایی استفاده می کنیم به همین دلیل برای ما برنامه های غذایی نوشتند ک اگر می خواید لاغر بشید باید طبق این برنامه غذایی ،غذا خورد یکی از دلایل مهم دیگه بی تحرکی و تحرک کم رو دلیل چاقیمون میدونستنن و ورزش کردن رو عامل لاغری ما میدونستند هر دلیلی رو ک واسه چاقی ما میاوردند بر اساس واکنشهای جسمی بوده است و هیچ توجهی ب فرمول هایی ذهنی نشده ،خوردن مواد غذایی مثل برنج و سس و نوشابه رو عامل چاقی می دونستیم ودر رژیم گرفتن هامون این مواد ها را کم یا قطع می کردیم عامل چاقی را از این مواد می دانستیم و با کم کردن آن نتیجه مقطعی می گرفتیم و در آخر چون ک نمی دونستیم تا آخر اون نخوردن ها را رعایت کنیم و قتی خوردن برنج و سس و…را شروع می کردیم به سرعت نور اون چاقی رفته بر می گشت هر چه فرمول هایی،بیشتری در باره تاثیر مواد غذایی بر جسم در ذهن من ایجاد میشد ترس من از خوردن مواد غذایی بیشتر حتی انتظار چاق تر شدن رو داشتیم تفاوت بین ادم متناست و آدم چاق در فرمولهایی ذهنی آنهاست اگر ما فکر میکنیم ک چاقی ارثی است ب این دلیل نیست ک از طریق ژنتیک چاقی ما منتقل شده بلکه ب این دلیل است ک افکار خانوادمون درباره چاقی به ما منتقل شده است ما اگر می خوایم لاغر شویم برای فرمول هایی چاق کننده در خودمون رو پیدا کنیم برای شناسایی فرمول های چاق کننده باید ب عامل ایجاد کننده هر وضعیت در خود توجه کنیم ،با تغییر فرمول هایی ذهنی واکنش جسمی هم تغییر میکنه نه با فشار آوردن ب جسم افراد چاق مدیریتی روی واکنش هایی رفتاری شون ندارند
مثلا بعضی غذاها رو ک دوس داریم زیاد میخوریم بعضی غذاها رو نه ،تفاوت در رفتار افراد چاق و متناسب هست ک تفاوت در جسم هست تفاوت این دو در الگو هایی ذهنشون هست ذهن ما مث یک نوار خالی هست و ما اون رو پر می کنیم از اطلاعات ، ی ادم چاق ک چندین بار رژیم گرفته و به نتیجه نگرفته و شکست خورده ادم بی ارده نیست اتفاقا افراد توانمندی هستند فقط از لاغری اطلاعی نداره و باید اصول لاغری رو شناسایی کنه و استمرار در لاغری باعث متناسب شدنش میشه افراد متناسب اصلا تفاوت غذاها براشون مهم نیست و در مقابل انواع غذاها هم ک قرار بگیرن فقط ب اندازه رفع نیاز بدنشون میخورن واصلا احساس کمبود در وجود شون نیست ک هرچی ببینن بگن نکنه فردا نباشه یا حیفه ،یا حروم میشه ،گناه داره و هزاران دلیل دیگه ک ادم های چاق میارن ما اصلا نباید برامون فرق کنه ک چ مواد غذایی مصرف میکنم و فقط باید ب اندازه نیاز بدنمون استفاده کنیم ان شاالله همگی ما در این را موفق بشیم 🌹🌹🌹
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی🌹فرمول های ذهنی چاق کننده را بشناسیم🤔ما چاق هستیم چون یک سری باورهای اشتباه از کوچیکی توی ذهن ما جاساز کردن که بی تحرکی منجر به چاقی و اضافه وزن میشه و چاقی ما ارثی هست و ما کلا استخوان بندیمون محکم هست برای همین هرچی میخوریم چاق میشویم و ما کلا استعداد چاق شدن داریم 😔😔😔و از این باورهای اشتباه که ما هم بدون تحقیق و تفحص فقط با دیدن چهارتا نمونه بارز دلایل هاشون که خودشون بود خیلی راحت پذیرفتیم که چاق شدن جز برنامه بدنیمون هست 😔توی مسیری که چاق شدیم بارها شد انواع رژیم های غذایی برای بهبود حالمون استفاده کردیم توی تمام رژیم ها برنج و نون رو همیشه چاق کننده معرفی کردن و همیشه با یک کفگیر برنج یا کف دست نون باید روز تو شب می کردی😔فقط بحث نخوردن یا کم خوردن بود .که فلان غذا اینقدر کالری داره و باعث چاقی میشه .تحرک و عرق کردن باعث چربی سوزی میشه ⛹️♀️🚴♂️ فلان دمنوش 🍵باعث لاغری میشه.در واقع همیشه ما رو ترسوندن که غذاها عامل چاقی ما هستن و باید ازشون پرهیز کنیم تا یکمی به وزن متعادل برسیم .وقتی ترس از خوردن خوره جونت باشه نمیتونیم تحمل کنیم و نخوریم بالاخره بعد یکم کلنجار رفتن با ذهنمون به این نتیجه میرسیم یکمی خوردن اشکال نداره همین یکمی یکمی حسابی ما رو چاق کرد😔در طول این مدت در تلاش بودیم نتیجه چاقی رو عوض کنیم و هیچ وقت به این فکر نکردیم که اول باید چاقیمون رو ریشه یابی کنیم ببینیم اصلا ما چرا چاق شدیم🤔 چرا خیلی ها لاغرند و هر چی میخورن چاق نمیشن🤔 ولی ما جرات خوردن یک کیک کوچولو نداریم و فورا چاق میشیم🤔اما الان متوجه میشیم که فقط باورهای اشتباه چاق کننده سال ها ما رو یاری کرده برای چاق شدن و باعث شده سال ها با ترس غذا هارو کالری شمار بخوریم 😔 خب حالا دیگه وقت بها دادن به باورهای اشتباه و خانمان خراب کن نیست و باید به پا خیزم و تمام باورها رو از ذهنم پاک کنم و خیلی با اراده به سمت باورهای متناسب شونده و لیاقت بهترین ها داشتن حرکت کنم و در این مسیر از هیچ تلاشی کوتاهی نکنم .چون به قول استاد هیچ کس عزیز تر از خودت نیست 😊خدا رو شکر از وقتی با سایت آشنا شدم و رو خودم کار کردم خیلی از باورهای اشتباهم نابود شدن و به جاش رویای لاغری و حال خوش وآرامش توی سراسر زندگیم در جریانه 😊دیگه حرص و وله غذا خوردن ندارم😊 دیگه به اندازه نیازم میخورم😊و هر وقت سیرم هر غذاییم بیارن دیگه نمیخورم😊 ناخونک به غذاها نمیزنم😊تمام کارهام حتی غذا خوردنم با لذت هست .کلا حس و حال خوبی دارم 😊
سلام به استاد و دوستان عزیز
منم قبلا در موقعیت های مختلف (عروسی، دورهمی، خوشحالی، ناراحتی و…) مدام دستم به خوردن بود، تا حد خفگی میخوردم، با اینکه خیلی از غذاها برام چاق کننده تعریف شده بود (برنج، نون، شیرینی ها، سرخ کردنی ها و…)، اما چون برنامه ریزی ذهنم به سمت چاقی رفته بود دیگه دست خودم نبود مدام فرمان خوردن صادر میشد و من جز اطاعت کردن کاری از دستم برنمیومد، البته گاهی خودم رو تنبیه میکردم و خودم رو در رژیم سخت و یا ورزش طولانی مدت قرار میدادم، ولی این تنبیه ها نهایت 2 ماه طول میکشید، بعد خسته میشدم و رهاش میکردم و دوباره پرخوری ها شروع میشد .. هیچ مدیریتی روی خوردنم نداشتم و روز به روز چاق تر میشدم😔. روش های مختلفی هم واسه لاغر شدن استفاده کردم رژیم، دمنوش، قهوه سبز، پیاده روی، طناب زدن، دراز و نشست و… اما لاغر نشدم. لاغر نشدم چون خودم رو لایق لاغری ندیدم😔.اما از وقتی وارد مسیر لاغری با ذهن شدم، افکار و رفتارم 180 درجه عوض شد، خودم رو لایق متناسب بودن میدونم😊، خودم رو انسان شجاع و توانمندی میدونم که سالها پای هدفم ایستادم، درسته مسیرم اشتباه بود اما دست از تلاش بر نداشتم، همین استمرار داشتنم باعث شد که به مسیر صحیح هدایت بشم. خداروشکر در مسیر صحیح ثابت قدم بودم و شرایط زندگیم رو تغییر دادم😊. دیگه مثل متناسب ها رفتار میکنم😊، خیلی وقته که از فرمول های لاغر کننده ای که پیش فرض ذهنم هست استفاده میکنم😊، دیگه مثل سابق حرص و ولع خوردن ندارم، دیگه تا حد خفگی نمیخورم، دیگه اجازه نمیدم بسته بندی غذاها، مقدار پُرس غذا برام تعیین کنه که من چه قدر باید بخورم، دیگه به تنوع غذایی اهمیتی نمیدم، مثل متناسب ها غذا رو برای رفع نیاز جسمم میخورم، مثل متناسب ها به اندازه نیازم غذا مصرف میکنم، مثل متناسب ها میتونم حد سیری ام رو ذهنی تشخیص بدم😊.
به نام داددارمهربان🌷🌷
باسلام برهمگی 🌺🌺
چاقی من به خاطر ارث وسوخت وساز پایین نیست بلکه نتیجه فرمول های ذهنی چاق کننده است .ما به خاطر داده های که اشتباهی وارد بدنمان شده چاق شدیم هربار که خواستیم لاغر شویم به جای اینکه داده های اشتباه رو تغییر بدهیم به سراغ جسم خودمان رفتیم و رفتارهای چاق کننده خودمان را تغییر دادیم .
رژیم های سنگین برایمان نوشته شد بهمراه ورزش های سخت و خسته کننده ،برنج ۶تا۸ قاشق اونم دو روز درهفته .روزی که برنج داشتم اینقدر باید سالاد وسبزی میخوردی که ۶قاشق برنج در آن گم میشد .و چقدر اون دو روز خوشحال بودم که برنج دارم .
وااای به روزهای گه میخواستم فست باشم سوپ چربی سوز رو میخوردم که هنوز از بوی آن سوپ بدنم میلرزه .الحق به خاطر همین چربی سوز بود که از ترس چربی هات آب میشد 😅.
هرچی بیشتر در رژیم غرق میشدم فرمول های بیشتری در مورد مواد غذایی در ذهنم ایجاد میشد و ترسم از خوردن بیشتر میشد و درهمه حال منتظر چاقی بودم .
درک این تفاوت فرمول های ذهنی چاق کننده و رفتارها و واکنش های چاق کننده به ما کمک میکند تابا آگاهی بیشتر در مسیر لاغری با ذهن قدم برداریم .
بعضی تفکر واندیشه های پدر ومادر ها به فرزندان ارث میرسد مثلا مادرمن چاقی را تندرستی میداند وقتی رژیم گرفتم و به تناسبم نزدیک شدم .مادرم خیلی بارژیمم مخالفت میکرد .بعد یک مدت دیسک کمرم خیلی اذیتم میکرد و من یک مدت خونه نشین شدم .مادرم علت آن را لاغر شدنم میدانست به طوری که خودمم باور کردم نکنه حرفش درست باشه .تااینکه الان که بعد دو سال دوباره چاق شدم و دوباره دیسکم عود کرده و من یک ماهه با لاغری با ذهن آشنا شدم و دارم این باور غلط خودمو اصلاح میکنم که تناسب باعث بیماری من نمی شود .
برای لاغری آسان وساده باید مهارت شناسایی فرمول های چاقی رو کسب کنیم .مثلا اینکه غذا رو آروم بجویم واین آرام آرام خوردن باعث میشه پرخوری نکنیم.
این باور درست نیست چون پرخوری نتیجه فرمولی است که در ذهن ایجاد شده .این سوالی بود که خیلی از استاد میپرسیدند که آرام جویدن باعث میشه که کمتر پرخوری کنیم آیا درسته که این کار رو انجام بدیم استاد میگفتند من این کار رو نمیکردم .دلم میخواست علتشو بفهمم که به شکر خدا در این فایل فهمیدم.
ما باید مثل فرد متناسب رفتار کنیم در هنگام مواجهه با سفره رنگین ، دل و دین خود رو ازدست ندهیم . باید بدانیم غذا برای لذت و شکم چرانی های زیاد نیست بلکه انرژی برایمان تولید میکند که برای زندگی و زندگی کردند به آن احتیاج داریم .
رفتار ما باید انسانی باشد و درشان انسانی که خلیفه خدا در روی زمینه .اجازه ندهیم برای اشرف مخلوقات غذا تعیین تکلیف کند .خداوند خالق ماست و خودش میداند چه آفریده .
از خودش میخواهم که به ما کمک کند تا رفتارمان رو تنظیم کنیم و به واکنش هاا توجه کنیم .
نشان های دریافت شده
بنام خداوند حکیم. گام 19. فرومول های چاق کننده…..
سلام خدمت دوستان هم مسیر واستادبزرگوارم.
دیروز با یکی از اقوام که چند ماهی هست عمل اسلیو انجام داده چت می کردم.
ایشون اضافه وزن بالایی داشتن. وهر وقت می اومدن منزل ما از اونجایی که افردا چاق درددل های مشترک زیادی باهم دارن مدام راجب چاقی واینکه از چه روشی برا لاغری کمک بگیریم صحبت می کردیم.
دیروز بعد مدتها باهم چت که کردیم برام عکسی از خودش فرستاد که خیلی لاغر ومتناسب شده بود.
گفتم خیلی برات خوشحالم وکلی انرژی مثبت براش فرستادم. ولی خودش اصلا خوشحال نبود
همش می گفت برام دعا کن به اون وزن مورد نظرم برسم. می گفت همسرم خیلی ازم شاکیه ومی گه دیگه از این لاغر تر نشو صورتت زشت شده ولی خودم می گم حتی شده جداهم بشم باید لاغر بشم
می گفت همش احساس می کنم دارم زیاد غذا می خورم واین باعث شده همش بترسم.
واکنش من به این حرفها زمین تا آسمان با قبل فرق کرده اگه قبلا بود فوری می گفتم. اره ببین نون وبرنج نخور یا برو باشگاه یا اینکه دیگه از این به بعد رسبدی به چربی های قدیمی تر وکندتر لاغرمی شی یا اینکه تو دیگه شاید نتونی از این لاغرتر بشی چون استخون بندیت وژنتیکت چاقه.
ولی می دونید چی بهش گفتم؟
گفتم عزیزم اولا که لاغری اصلا زشتت نکرده بلکه خیلی هم بهت میاد همون همسرت اگه اینجوری دوست داره ومشکلی نداری پس چرا داری اینقد فشار روحی وروانی به خودت وارد می کنی بعدشم اینکه از این به بعد دیگه توجهتو از رو بدنت بردار دیگه خودتو وزن نکن. به خودت وبدنت ظلم نکن بزار سیر بشی به خودت گشنگی نده وبعد خوردنت دیگه اصلا فکر نکن چی شد وچرا شد بسپار به بدنت اون بلده چکار کنه.
به ظاهر قبول کرد ولی مطمعنم عمل نمی کنه چون خودمم قبلا همین افکار رو داشتم.
ترسیدم جریان سایت رو براش بگم ونپذیره.
چیزی نگفتم ولی خیلی براش ناراحتم اون رفته زیر تیغ جراحی حتی بخاطر ناراحتی قلبیش خیلی هم ریسکش بالا بود.
با این وجود بازم تو رژیمه بازم از غذا وحشت داره واز همه مهم تر حالش خوب نیست😔.
برای خودم خیلی خوشحالم من از اون آدمای بودم که عمل رو خیلی قبول داشتم دوست داشتم مثل هنرپیشه ها که اینجوری لاغر شدن عمل کنم وهمیشه به همسرمم می گفتم. ولی از دیروز تا حالا خیلی خوشحالم که خدا هنوز لایقم دونسته وبه این مسیر هدایتم کرده. دریافتم از فایل ونوشته های قبل فایل که بی نظیر بودن مثل همیشه👍.
سالها توسط دیگران راجب غذا وچگونگی غذا خوردن وچگونگی عملکرد ونقش غذا در بدن برای ما صحبت شده ولی تا حالا هیچ کس مثل استاد عطاروشن به این زیبایی وسادگی برای ما روشن نکرده.
غذاها قدرت چاق کنندگی ندارند هیچ ماده غذایی قدرت چاق کنندگی ندارد.
سوخت وساز همه انسان ها چه چاق وچه لاغر به یک صورت است.
چاقی از طریق خون ونژاد وارث منتقل نمی شود.
هیچ عمل بیرونی مانند کم تحرکی. بیماری. افزایش سن ومصرف دارو عامل چاقی ما نیست.
فقط رفتار با غذا. فکری که پشت اون رفتاره. واز همه مهم تر باوری که باعث اون رفتار شده باعث چاقی ماست.
در یک اتاق فکر که همه کاره اون ذهن است باوری ساخته شده ودوستورات لازم صادر شده وجسم بیچاره فقط یک عمل کننده است.
تا وقتی که فورمول های ذهنی چاق کننده به مغز داده بشه محصول فقط چاقیست. با جبر وفشار ومحدودیت هیچ چیزی درست نمی شود.
باید با آموزش فرمول های لاغری یادگرفته شود وجایگزین فرمول های چاقی شود تا کدها به مغز داده شود ومحصول جدید که لاغریست تولید شود.
من تا اینجا رو با جون ودل باور کردم وبا ایمان کامل قبول دارم. دیگه در نحوه رسیدن به ابن هدف وچگونگی اجرا شدنش باید.
اول به خودم اعتماد کنم که می توانم وشدنی است وبعد در همه حال همراهی خدا واینکه با خواست او به اینجا هدایت شده ام را باور کنم وبعد ذهنم رو بسپارم به صدای دلنشین وتصویر دلسوز استاد عطاروشن تا روشی رو که خودشون رفتن وبه نتیجه عالی رسیدن رو به من یاد بدن.
من هنوز هیچ دوره ای رو نخریدم ولی منتظرم نموندم تا جور شدن اوضاع برای خریدم از هر فایلی که تو سایته واستاد سخاوتمندانه می زارن استفاده می کنم تا حالم خوب باشه. احساسم خوب بمونه. ویاد بگیرم ویاد بگیرم. خیلی خیلی خیلی خیلی مردین استاد🙏💓
سلام استاد گرانقدر،سال نو شما مبارک سالهای زیادی از عمر عزیزم با چاقی گذشت در همه کارها معذوریت داشتم و هنوز هم دارم در دوران دبیرستان بسیار لاغر بودم که مادرم بمن قرص اشتها آور میدادن که من غذای بیشتری بخورم یادمه یک تابستون که رفته بودیم تهران خونه عموم ،همه بمن می گفتن غذا بخور که چاق بشی زن عموی من همیشه برنج ته قابلمه که چرب تر بود بمن میدادن که من چاق بشم و هیچ کدوم از این چیزها منو چاق نکرد ولی بعد از ازدواجم چون توی فامیل میگفتن دخترهای فامیل بعد از ازدواج و بارداری چاق میشن وزن من بالا رفت و من در بارداری اول سیزده کیلو اضافه وزن پیدا کردم و با هر رژیم و حلقه زدن و کمربند لاغری و قرص شاید دو کیلو لاغر شدم و بعد از بارداری دوم حسابی چاق شدم و از نظر من چاق شدن طبیعی بود من همیشه از خوردن شیرینی و نوشابه و برنج و نون می ترسیدم و اونها رو عامل چاق شدنم میدونستم و هیچ وقت معنی سیر شدن رو نفهمیده بودم و فکر میکردم سیری یعنی فشار شکم و خوردن در حد خفگی و باید اونقدر بخوری که دیگه از اون غذا بدت بیاد ولی تو این سه ماهی که با این سایت آشنا شدم خدا رو شکر فهمیدم سیری را با ذهن خودم درک کنم نه با فشار بر جسمم ،الان از غذا خوردنم لذت می برم و برنج و نون و شیرینی رو عامل چاقی خودم نمیدونم و هروقت میل داشته باشم نوشابه و برنج و شیرینی و هر ماده غذایی دیگه می خورم و این اولین عیدی هست که برای خوردن شیرینی و آجیل و غذا حرص و ولع ندارم و ذهن من مثل یک فرد متناسب آگاهانه تصمیم میگیره که چی بخوره و چی نخورده ،و چه لذتی داره که حاکم بر ذهن خودت هستی و اسیر مواد غذایی نیستم و به اندازه مورد نیاز غذا می خورم و هر روز این انتظار رو از جسمم دارم که لاغرتر بشم چون من در این مسیر هستم اگر من لاغر نشم پس کی میخواد لاغر بشه ،و وقتی افراد فامیل در مورد رژیم و باشگاه رفتن حرف میزنن و موادغذایی رو عامل چاقی شدنشون میدونن و خانمهای فامیل وقتی توی جمع از چاق شدنشون توی عید حرف میزنن که بعد از عید رژیم رو شروع کنیم و بریم باشگاه من توی دلم به حرفهاشون میخندم و وقتی خودم رو می بینم که با لاغری با ذهن در حال متناسب شدن حتی در عید هستم خدا رو شکر میکنم که من برگزیده و هدایت شدم و هنوز خیلی از افراد این روش یعنی لاغری با ذهن حتی به گوششون نخورده و هنوز دارن این چرخه معیوب رو دنبال میکنن تازه میفهمم اگر رژیم و باشگاه جواب میداد اکثر افراد دغدغشون لاغر شدن نبود و توی هر جمعی امکان نداره از چاقی و لاغری و رژیم و باشگاه حرف نزنن ،وما که با این روش آشنا شدیم تنها روشی که در دنیا باعث تناسب میشه میفهمیم چه قدر برگزیده و خاص بودیم که انتخاب شدیم خدایاااااا شکرت و من هرلحظه برای سلامتی و موفقیت استاد عزیزم دعا میکنم و از ایشون بسیار متشکرم که تجربیات بسیار بسیار ارزشمندشون رو به این راحتی در اختیار ما میگذارن ،سپاس استاد مهربانی ها
گام ۱۹
سلام وقت بخیر
بر اثر پذیرش چاقی خودم ،مجبور شدم سالها تحت رژیم های سخت باشم،بیشتر غذاها برای من ممنوع بود و در ذهن من خطرناک تعریف شدن،برنج غذایی که خیلی مورده علاقه من بود و حتی حاضر بودم برنجو بپزم با روغن و نمک ،خالی بخورم ولی برنجو تو غذام حذف نکنن و تو تمام رژیم ها برنج یا حذف میشد یا چند قاشق بود،بعد از یه مدتی که موهامون میریخت،میگفتن بخاطر کمبود ویتامین B ،جالبه وقتی وارد دوره شدم و سایز کم کردم،همزمان ریزش مو هم گرفتم،متوجه شدم اون باور قدیمی در من داره اجرا میشه،به خودم مرتب میگفتم ،منکه رژیم نیستم ،منکه کمبودی برای بدنم نمیذارم و آرام ارام ریزش موهام کمتر شد ،
برای ذهن من نون،برنج ،روغن،شیرینی جات ووووووووو
چاق کننده تعریف شده بود ،غذای اصلی ما ایرانی ها هم که همین هاست ،انقدر بجای غذا سالاد خورده بودم که دیگه متنفر بودم از خیار و گوجه و مخصوصا کاهو ، همیشه انجیر و خرمای خشک همراهم بود که اگر گرسنه شدم داشته باشم
دقیقا تو سریال اوشین که اون زمانها پخش میشد میدیدم که ژاپنی ها صبحونه نهار شام برنج میخوردن ولی هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم که پس چرا اونها چاق نمیشن، و زیاد شنیده بودم ژاپنی ها بعد از غذاشون چایی میخورن چونکه داغه چربی غذارو میبره ،یا اونا چونکه سرخ کردگی نمیخورن لاغرن
مادرم نظرش این بود و هنوزم هست که برنجو باید فقط در یک وعده مصرف کرد اگر ظهر برنج بخوره دیگه شب نمیخوره،یا اگر شام بخواد بره مهمونی ،نهارو برنج نمیخوره که بتونه شام برنج بخوره
یعنی برنج تو ذهن بیشتر ماها چاق کننده است
۲ بار تو یه رژیمی شرکت کردم باید آهسته غذارو چندین مرتبه میجویدیم ،تازه تو یه روشش باید فایل های هیپنوتراپی هم در حین خوردن غذا گوش میدادم که خیلی زجر آور بود که صدایی تو گوش من بگه ،قاشقو بردار ،غذارو بخور ،خوب بجو ،لذت ببر و منهم باید همراه اون صدا غذا میخوردم،اصلا نمیفهمیدم دارم چی میخورم
من یکی از همون افرادی هستم که هر راه سختیو رفتم که بتونم به نتیجه برسم
چهارشنبه سوری که با عده ای از دوستانمون که طبیعت گرد هستن رفته بودیم خارج از تهران برای تفریح و آتیش بازی ،یکی از آقایونی که اونجا بود ،یدفعه اومد طرف من و دوستم و شروع کرد از عمل کوچیک کردن معده ش تعریف کردن و گفت ۱۵۰ کیلو بوده و خیلی راضی بود و پیشنهاد میکرد که دوست منهم که چاق هستن و در دوره مقدماتی هستن، این عملو انجام بده،منم تو دلم گفتم ما که تو مسیر درست قرار گرفتیم و خوشحال شدم که دغدغه آدم های چاقو دیگه ندارم
منم خودمو انسان شجاع و خاصی میدونم که سالها پای هدفم ایستادم و هنوزم دارم تلاش میکنم ،راه های زیادیو رفتم حتی به اشتباه ولی بلخره خواستم که لاغر بشم و در انتها خداوند منو هدایت کرد به این سایت و روش عالی
قبلا ،موقع سیر شدن ،همچنان چند لقمه شاید بیشتر میخوردم ولی الان این موضوع خیلی کمرنگتر شده
خدارو شکر در حال یادگیری و تشویق خودم هستم بسمت هدفم
از زمانیکه یاد گرفتم وقتی گرسنه هستم غذایی مصرف کنم و زمانیکه سیر شدم ادامه ندم ،این مسئله هم برام راحتر شده و مطمئنم که بهتر هم عمل خواهم کرد ،مثلا دیشب رستوران رفتم ، ۲ تیکه کوچیک نون سیر خوردم،چندتا چنگال پستو و یک برش پیتزا ،احساس کردم سیر شدم بقیه غذارو نخوردم
غذاها مارو چاق نمیکنن بلکه نوع نگاه ما و عملکرد ماست که مارو در ردیف چاق ها یا متناسب ها قرار میده
منم میخوام جزء ردیف متناسب ها باشم و به دستورات جدید ذهنم عمل کنم
با سلام.🤩
فرمول های ذهنی چاق کننده
برای چاق شدن فرمول های زیادی دست به دست هم دادند تا این شرایط بوجود آمده اما بعضی ها به جهت بیشتر تکرار شدن و قدمت طولانی تر ،نقش و اثر پررنگ تری در چاقی دارند…
میخوام مثالی از زندگی خودم بزنم در مورد فرمولِ شانس …
شاید من میلیونها بار گفته باشم که ما شانس نداریم و این جمله ی ۳ کلمه ای تبدیل به باوری شده که همه ی تصمیمات زندگی من رو تحت الشعاع قرار داده …
در مورد لاغر شدن،در مورد تحصیلات،در مورد ازدواج و تشکیل زندگی ، در مورد شغل ، و غیره….
وقتی که بیشتر تکرار میکنی آموزش های لاغری با ذهن رو به یک جایی میرسی که میفهمی باید چیزی در درونت تغییر کنه تا جسم و شرایط بیرونی ات هم تغییر کنه …
همینطور که از یک جایی موضوع شانس نداشتن در ذهن من طبیعی شد همونطور هم باید این موضوع تغییر کنه و هر باور اشتباهی به همین صورت …
فایل صوتی:
مدیریت رفتار در مقابل مواد غذایی
واکنش های روحی ما روی برخورد ما با مواد غذایی خیلی تاثیرگذار است و باعث میشود بیشتر بخوریم در صورتی که همان واکنش ها ،در افراد چاق باعث میشود نتوانند غذا بخورند .همین تفاوت در رفتار باعث تفاوت در جسم افراد متناسب و چاق میشود…
مغز ما بر اساس همین فرمول های ذهنی به جسم دستور میدهد.
تلاش های من برای لاغری:
تلاش ۱۰ ساله ی من برای لاغر شدن،استمرار داشتن ،شکست خوردن اما دوباره روشی جدید امتحان کردن،تحمل درد بدن ناشی از ورزش اما باز ادامه دادن و…
اگر من ۱۰٪ این تلاش را روی مسیر لاغری با ذهن بگذارم ،نتیجه ی فوق العاده و شگفت انگیزی کسب میکنم.
فشار اضافه وزن بیشتر بر ذهن است تا جسم:
چاقی در جسم فقط باعث بزرگ شدن جثه و ایجاد بیماری میشود اما در ذهن تا بی نهایت میتواند گسترده شود از کمبود اعتماد به نفس تا خجالتی بودن و افسردگي میتواند از عوارض چاقی باشد …
چرا از واکنش های جسمی باید پیغام سیری را دریافت کنیم؟
فشار شکم ، اعتراض بدن به این رفتار اشتباه ماست نه نشانه ی سیر شدن ….
واکنش بدن ،همواره در برابر مشکلات است ..
احساس سیری نباید باعث هیچ واکنش جسمی در ما بشود.
سیر شدن به هیچ وجه یک تغییر فیزیکی نیست بلکه یک فرآیند ذهنی است که مغز ما بر اساس فاکتورهای داخلی و مقداری که به انرژی نیاز دارد ،آن را تعیین میکند ..
مثل نفس کشیدن که اتوماتیک است و هیچ فشار و سختی به جسم ما تحمیل نمیکند .
تنبیه برای رفتار بد ، تشویق برای رفتار خوب :
پرخوری در حیوانات اصلا معنا ندارد..تو که انسان هستی …خودت انتخاب کن چطور رفتار کنی ، وقتی پرخوری کنی حتی از حیوانات هم ….. پایین تری .
در شان یک انسان رفتار کن در خوردن …
اجازه نده مواد غذایی،بسته بندی غذاها ،مقدار پُرس غذا ،تعیین کنه که تو چه قدر باید بخوری … تحت تاثیر هیچ چیزی در خوردن نباش… به تنوع اهمیت نده …
و از صحیح زندگی کردن لذت ببر..
نشان های دریافت شده