فايل رهایی از افکار منفی فوق العاده عالى بود و با توضيحات شفاف و كامل استاد عزيز, در ايجاد احساس خوب من تاثير خيلى خوبى داشت.
در واقع در اين فايلها, اينقدر حكمت و آگاهى هست كه بايد در آن انديشيد و نمى شه به سادگى از كنارش گذشت.
به لطف خداوند مهربان, در اين مسير, هر روز زندگيم, نو و تازه هست و شروعى دوباره است, و به لطف خداوند مهربان من در اين مسير, در روند تغيير هستم.
هنگامى كه اين فايل رو گوش مى دادم, خيلى چيزا به ذهنم مى اومد در باره اشتباهاتى كه داشتم, نگرانى هام, اما من ادامه ندادم و توبه كردم تا در احساس بد باقى نمونم.
من متاسفم و توبه مى كنم براى همه ى اشتباهاتى كه در زندگيم انجام داده ام.
حتى مواردى كه مدام در ذهنم مرور مى شد, رو, روى كاغذ نوشتم, انگارى از ذهنم خارج شون كردم و بعد احساس بهترى داشتم.
شيطان ( ذهن منفى بافم ) نمى خواد من در زندگيم جلو برم, اون مى خواد با استفاده از ايزار افكار منفى, من رو در گذشته ى خودم نگه داره و فكر كنم كه, چرا درست زندگى نكردم⁉️ چرا اين⁉️ چرا اون⁉️ و با اين چراااها سرگردان بشم تا نتونم به خدا اعتماد كنم و به مسير اصلىم بازگردم.
دلم خوش بود كه من مواد سمى نمى خورم اما غافل از اينكه افكار منفى هم در بدن واكنش شيميايى نشون مى دن.
سالها شيطان با فريب ذهنى, طورى وانمود مى كرد كه اونى كه بايد تغيير كنه, تو نيستى ! چرا من بايد تغيير كنم ‼️چرا تو‼️ تو كه خوبى, اون بَده ( اونا ) بايد تغيير كنه و تا اون ( اونا ) تغيير نكنه, هيچى درست نمى شه ! من خودمو سرزنش نمى كنم.
اما دريافتم كه ” من ” بايد تغيير مى كردم, تا جهانم تغيير كنه, و اينكه با ناآگاهى منتظر باشى كه ديگران تغيير كنند تا اوضاع عالى بشه, مثِ دور كوه چرخيدنه و تو و زندگى به جلو نمى رى‼️
خدا رو شكر و سپاس, در اين مسير هستم, من همه ى نگرانى هايم را رها مى كنم و به خدا مى سپارم.
من ذهن استدلالى خودمو با اعتماد به خدا, خاموش مى كنم, و نمى زارم برام دليل و برهان بياره و دنبال مقصر در زندگيم باشم. از وقتى كه در اين مسير هستم, اون سوالاتى كه جوابش برام مبهم بود, يكى يكى دريافت مى كنم, بارها شده بود كه به خدا مى گفتم, چرا من شاد نيستم, چرا از زندگيم, و از طبيعت زيبا لذت نمى برم! در حالى كه طبيعت من, شادى رو دوست داشت, و دريافتم كه بايد ذهنم رو خالى كنم از افكار منفى, از احساس گناه, از ترسها و نگرانى ها, از خشم ها و دلخورى ها از خودم و ديگران … اين موارد حجم زيادى از ذهنمو مسدود كرده‼️
❄️سوْال, شما كى مى خواى فصل بهار زندگى خودت رو ايجاد كنى⁉️
در پاسخ به اين سوْال, آرامش درونى دارم, بخاطرِ اينكه من در مسير تغيير هستم, و حتى امسال اولين پاييز و زمستان بهارى رو در اين مسير تجربه مى كنم و بسيار خرسندم. در اين مسير آگاه هستم كه خداوند مهربان نقشه ى خيلى خوبى براى زندگيم داره و شيطان ( ذهن منفى بافم ) با دليل و برهان و استدلالهاى ذهنى, مانع از اعتماد من به خدا مى شد.
اون نمى خواست كه من آگاه باشم كه مسيرى ديگه اى هم وجود داره كه منو به چيزاى خوب دعوت مى كنه. و در مجموع, به فرموده ى استاد عزيز در يكى از كليپاشون فرمودن, من نگران هيچى نيستم, همه چى براى من فوق العاده است. چقدر اين جمله حس خوبى به من مى ده و در موقع نگرانى, اونو تكرار مى كنم.
“نوشته خانم شادی عزیز در بخش نظرات این فایل”
قدیمی ترین خاطره ای که دارم. همیشه در اوج خوشی میاد و حالم رو بد میکنه مربوط به زمانی هستش که اول دبستان بودم.
با مادرم از مدرسه برمیگشتیم و من گفتم برای بازی به پارک بریم سوار تاب بودم و خیلی داشت بهم خوش میگذشت تا اینکه یه پسر بچه بدو بدو از خیلی نزدیک تابی که من سوارش بودم رد شد و من نتونستم خودم رو متوقف کنم و بهم برخورد کردیم و سرش زخمی شد.
با اینکه مقصر نبودم اما همیشه تصویرش جلوی چشممه همیشه که نه گاهی که خیلی خوشحالم در اوج خوشی میاد جلوی چشمم که تو آدم بدی هستی و با خودم میگم اون الان صد بار تا حالا اینجوری زمین خورده و خوب شده و تو هنوز ول کن نیستی.
در مورد انتخاب یک بار پدرم یک گوشی نو خریده بود برای خودش و گفت اگر تو میخوای بدم به تو و من قبول نکردم و چند وقت بعد گوشی گم شد خودم پشیمان بودم که چرا گوشی به این خوبی رو رد کردم و نخواستم و هی سرکوفت به خودم و برادرم هم مضاعف سرزنش که تو عقل نداری و فرصت ها تو به باد میدی.
که یک جور ترسی هم در من بوجود آورده تکرار این خاطرات و حرف ها که من همه کاری رو خراب میکنم.
وقتی با لاغری با ذهن آشنا شدم هیچ کس منو تحقیر نکرد ، نگفت چرا انقدر روش های سخت برای لاغر شدن انجام دادی ،نگفت چه خبرته انقدر چاقی و…….
تشویق شدم با هر پیشرفت تحسین شدم تا جاییکه یاد گرفتم خودم ، خودم را تشویق و تحسین کنم و اصلا انتظار تشویق و تحسین از دیگران نداشته باشم.
به این ترتیب اعتماد به نفسم بیشتر شد ، از افکار منفی رها شدم، نتایج بیرونی در زندگیم کسب کردم. هرروز شادتر شدم و لاغرتر.
از گذشته ام خجالت زده نیستم بلکه میدونم بهترین تصمیم ها را در آن لحظه ها اتخاذ کرد و به خودم افتخار میکنم که راهم را پیدا کردم و دارم ادامه میدم.
توانایی هایی که داشتم برایم واضح شد و احساس من تغییر کرد.
سوال کردن از خودتان را متوقف کنید و از خدا سوال کنید.
سوال به معنی درخواست کردن است.. درخواست کردن هم باید فقط از فردی قوی باشد پس از خدا سوال کن تا به سوی بهترین ها هدایت بشی و قوی تر از خداوند برای درخواست کردن چه کسی است؟ هیچ کس.
اگر میخوای طبقه ی خودت در جهان هستی را ارتقا بدی از خداوند درخواست کن و افکار منفی را رها کن.
برای حرکت به سمت خالص شدن باید اول افکار در دسترس شیطان را کاهش بدهی.
ذهن ما جهت را مشخص نمیکند ، مسیر را مشخص میکند. محتویات ذهن شما ،جهت را مشخص میکند و باید مواظب ورودی های خودمان باشیم چون جهت حرکت ما را مشخص میکند.
معجزه را از درون خودت شروع کن و جهت را عوض کن تا در مسیر نعمت ها و خوشبختی قرار بگیری.
عفونت روح ما ، افکار و محتویات ذهن ماست.. شک ، کینه ، حسادت ، دشنام ، غیبت ، ناامیدی ، گله وشکایت کردن ،فشار عصبی و……. میکروب های روح ما هستند. ما خلق نشدیم تا منبع آلودگی ها و عفونت های روحی باشیم. این ها خواست خداوند برای روح ما و زندگی ما نیست. از کودکان بیاموزیم که نمونه ای از روح پاک هستند.
نباید به افکار و اتفاقات منفی توجه کنیم. چرا همه ی ما همواره نگران اتفاقاتی هستیم که هنوز در زندگی ما رخ نداده اند؟ چون روح ما سرشار از عفونت شده. روح ما مریض شده و مقصر آن تنها خودمان هستیم و باید به فکر درمان و پیشگیری از عفونت های بیشتر باشیم اگر میخواهیم زندگی سالم و ایده آلی که در رویاهایمان است را تجربه کنیم.
پاک کردن این عفونت ها باعث نزدیکی ما به خداوند میشود و احساس میکنیم که در این جهان پشت و پناهی محکم داریم.
نگرانی هایت را به خدا بسپار و روحت را از عفونت خالی کن.افکار الهی را در مخزن خودت ذخیره کن تا خالص بشی.
خداوند همواره نعمت به سمت بندگان خودش روانه میکند اما برای دریافت این نعمات الهی ما باید فضای کافی در مخزن خود داشته باشیم.
از افکار منفی رها شو تا صلاحیت دریافت نعمات الهی پیدا کنی و منتظر باش تا هدایای الهی به تو برسد.
“نوشته من می توانم عزیز در بخش نظرات این فایل”
به شما دوست عزیزی که به هر طریقی با من و این مطلب مواجه شده اید توصیه میکنم فایل های رایگانی که به منظور تغییر زندگی قرار داده ام را با دقت گوش داده و به تمرینات آن عمل کنید و چنانچه احساس کردید توانایی آموزش های بیشتر و کاربری تر را دارم از محتوای آموزشی دوره شگفت انگیز خدا هرگز دیر نمی کند استفاده کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.46 از 57 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
روز۸۴تکرار
سلام و وقت بخیر
با شنیدن این فایل بازم برام مرور شد که برای کاشت بذر های جدید اول باید زمینو شخم بزنیم تا زمینمون حاصلخیز بشه ،زمینی که پر از علف های هرز و کرمه جایی واسه رویش بذر جدید نداره ،وقتی ذهن من پر باشه از کینه وخشم وعصبانیت و ناراحتی ،چطور امکان داره بتونم آرامش وشادی وثروت وباورهای جدید تناسب اندام رو وارد ذهنم کنم،فنجونم پره،باید فنجونمو خالی کنم ،باید افکار وبرنامه های جدیدو دانلود کنم تو ذهنم وانقدر تکرارشون کنم تا در وجودم نهادینه بشه،همین فایل گوش دادن،نوشتن؛خوندن نظرات دوستان؛در موردش حرف زدن ،باعث میشه آروم آروم بره تو عمق ضمیرناخوداگاهم وبعد تو زندگیم نمایان میشه بصورت اتفاقات خوب،تناسب اندام،ثروت؛شادی واگر تمرین کنم این نتایج بصورت خود به خود وارد زندگیممیشه پس نیاز به شنیدن دارم بقول یکی از اساتیدم ؛باید گوش وچشماتونو بذارید تو دیدن وشنیدن های خوب خیس بخوره ،و الان دقیقا من دارم گوش وچشمامو میذارم در معرض رسیدن به خواسته هام
ممنونم استاد از فایل عالیتون
گام ۶۳ ….سلام وقت بخیر ..رهایی از افکار منفی (قسمت چهارم)…یکی از مواردی که در بچگی زیاد تجربه ش کردم ،سرزنش کردن از طرف خانواده و اطرافیانم بود و بعد از اونها ،خودم هم عادت کردم که خودمو تخریب و سرزنش کنم .یعنی یجورایی معتاد اون رفتارها شدم .با انجام هر کاری که خللی در اون وارد میشد خودمو بشدت تخریب میکردم ،مقایسه میکردم،احساس بی ارزشی به خودم القاء میکردم وووووو من به تکرار برای از دست رفتن پول هام خودمو سرزنش کردم ،مثلا اون زمانیکه دلار ۴ هزار تومن بود و من ۸۰ میلیون پول نقد داشتم و میخواستم سرمایه گذاری کنم ،یکی از دوستانم بهم گفت اگر دلار بخری سود خوبی خواهی داشت ،دلار تا ۶ هزار تومن هم رشد میکنه و من توجهی نکردم و پولمو جایی سرمایه گذاری کردم که از بین رفت و من سالها خودمو سرزنش میکردم ..همین چند روز پیش یه رفتار تندی با شخصی داشتم که بعدش خودم پشیمون شدم از رفتارم ،اولش رفتم تو احساس سرزنش کردن ولی بعدش متوجه شدم و از اون حالت اومدم بیرون ولی چند روزه حالم خوب نیست از خودم و توی خودم هستم😶 که این حالو دوست ندارم ..از وقتیکه وارد دوره های ذهنی شدم و متوجه شدم گفتگوی ذهنی چیه و چه آثار مخربی در زندگی من داره ،آگاهانه مراقب ورودی هام بودم .نمیگم تونستم عالی عمل کنم .گاهی هم در این مسیرها لیز میخورم ولی مجدد شروع میکنم و ادامه میدم .گاهی انقدر فشار نجواها زیاده که خودم هم متوجه نمیشم چندین روزه درگیرشون شدم و دارن بهم آسیب میزنن ،آگاه که میشم ،مجدد مراقب خودم میشم…خدارو شکر مدتیه که مراقب عملکردهام و افکارم هستم .میدونم باید مخزن ذهنم خالی باشه تا جا برای چیزهای جدید باشه ..باور های ما ،مارو به مسیرهای مشخصی هدایت میکنن. اگر مخزن باورهای من پر باشه از سعادت و شادی و سلامتی ووووو من به سمت همونها فرستاده میشم. درست مثل قطاریکه بوسیله سوزان بان ،ریل عوض میکنه و قطار فقط در همون مسیر حرکت میکنه تا مجدد ریل عوض بشه برای مقصد بعدی ..ذهن ما هم بوسیله محتویاتش مارو میفرسته به ریل های متفاوت ،ریل حال خوب،ریل ثروت،ریل سلامتی، تناسب ووووو یا به برعکسش …دقیقا از زمانیکه به تضاد خوردم و خواستم که تغییر کنم و مراقب ورودی هام بودم ،آرام آرام در مسیرهای یکمی بهتر قرار گرفتم و زمان هاییکه بازم به نجواهای منفی م گوش میکنم ،حالم بدو بدتر میشه و این تغییرات با ما هستند ،با تغذیه مناسب به مسیرهای بهتر و با تغذیه آلوده به مسیرهای ناهموار فرستاده میشیم..دقیقا افکار منفی مثل زنجیر بهم وصل هستند ،از این طرف به اون طرف همه چیزو بهم ربط میده ،چرا فلانی اینکارو کرد ،چرا این حرفو زد ،چرا اون رفتارو داشت وووو و به خودت میایی میبینی داری خفه میشی از فشار افکار ناراحت کننده بیهوده که فقط فرکانستو پایین اورده …میخوام نگرانی هامو به خداوند بسپارم و مخزن ذهنمو خالی کنم از هر چی افکار منفیه که مدام در مغزم میچرخه و مدام یا حال منو بد میکنه یا منو میترسونه ..میدونم که هر چقدر آگاهانه جلوی ورودی های ذهنم نگهبان بذارم و مراقب باشم میتونم ،تجربیات تمیز تر و لذت بخش تریو تجربه کنم