در صلح قرار گرفتن با هر عادتی که می خواهید آن را تغییر دهید مهم ترین تاثیر در میزان موفقیت شما برای تغییر آن عادت را دارد.
لاغری با ذهن از طریق آموزش ذهن صورت می گیرد.
آموزش ذهن شامل دیدن یا شنیدن، تفکر کردن و نوشتن است.
بنابراین اگر تصمیم گرفتید از طریق یادگیری لاغری با ذهن به رویای همیشگی ذهن خود که لاغر شدن و لاغر ماندن است برسید باید مراحل آموزشی را به خوبی انجام دهید.
آنچه در لاغری با ذهن می آموزید قوانین ثابت جهان هستی است که با تمرکز بر موضوع لاغری ارائه می شود.
در طی این مسیر بارها به وضوح درک می کنید که موضوع مطرح شده در جنبه های مختلف زندگی شما صدق می کند و شاید باعث تعجب شما شود که چطور ممکن است این موضوع که در جنبه های دیگر زندگی به وضوح آن را قبول داشته ام و درک کرده ام در لاغری با ذهن تاثیر گذار است.
موضوع تکمیلی جلسه دوم چالش من اینو نخوردم دقیقا از همین مواردی است که در سایر جنبه های زندگی شما بارها با آن روبرو شده اید و نتایج آن را به خوبی می دانید.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در هنگام عصبانیت تصمیمی گرفته باشید یا اقدامی کرده باشید و بعد از آرام شدن از انتخاب یا عملکرد خود پشیمان شده باشید.
به عنوان مثال در حالت عصبانیت از حرکت یا رفتاری از فرزندتان به شدت با او برخورد کرده باشید یا او را تنبیه کرده باشید و بعد از چند دقیقه که از حالت عصبانیت شما کم شده است از عملکرد خود پشیمان شده باشید.
یا درمواجه شدن با فردی که باعث عصبانیت شده شده است حرکت کرده یا حرفی زده باشید و بعد از فروکش کردن عصبانیت از عملکرد خود پشیمان شده باشید.
بنابراین به خوبی می دانیم که رفتار و تصمیمات ما در حالت آرامش بهتر از حالت عصبانیت و ناراحتی است.
چرا که در حالت عصبانیت مغز ما در حالت نبرد و دفاع از خود قرار می گیرد و به همین دلیل واکنش های ما در برخی مواد غیرارادی و بدون فکر کردن به عواقب آن صورت می گیرد.
به همین دلیل اگر می خواهید عادتی که باعث احساس بد یا عذاب وجدان در شما شده است را اصلاح یا تغییر دهید باید از روش در صلح قرار گرفتن با مغز خود وارد شوید.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز4,200,000 تومان
تا زمانی که نسبت به رفتار خود حالت ناراحتی و عصبانیت داشته باشید مغز شما در حالت نبرد خواهد بود و مطمئن باشید تلاش و استمرار شما در برابر قدرت ذهنتان راه به جایی نخواهد برد و شما قادر به اصلاح آن عادت نخواهید بود.
اگر با هر بار تکرار رفتاری که بصورت عادت شما درآمده است احساس ناراحتی و عصبانیت از خود داشته باشید، از آنجایی که هر روز یا حتی روزی چند مرتبه آن رفتار را تکرار می کنید خیلی طبیعی است که نسبت به خودتان حالت عصبانی داشته باشید و از عملکرد خود ناراضی باشید.
در این حالت نبردی بین شما (خود منطقی) و مغز شما (خود ناخودآگاه) شکل می گیرد و از آنجایی که منطق ما توانایی رویارویی و تغییر اجباری ناخودآگاه را ندارد نبرد بین منطق و ناخودآگاه ما همیشه به نفع ناخودآگاه به اتمام خواهد رسید.
از این رو هربار که ما تصمیم گرفته ایم عادت خود را ترک کنیم موفق به این کار نشده ایم و یا به زحمت توانسته ایم برای چند روز آن عادت را تکرار نکنیم و دوباره به شکل قبل و عادی آن عادت تکرار شده است.
نکته جالب توجه در موضوع تکرار عادت ها و احساس بد ایجاد شده این است که هر دو طرف ماجرا را خودمان انجام می دهیم.
به این شکل که خودمان آن رفتار را تکرار می کنیم و خودمان هم از انجام آن رفتار عصبانی و ناراحت می شویم و با خودمان دعوا می کنیم اما دوباره آن رفتار را تکرار می کنیم و این چرخه سالهاست ادامه داشته است و به همین دلیل باعث تضعیف روحیه و توانایی ما در اصلاح رفتارمان شده است.
هدف از ارائه این توضیحات این است که برای شما واضح کنم نمی توان با رفتارهای خود مبارزه کرد و آنها را تغییر داد بلکه قدم دوم بعد از شناسایی رفتارهایی که باعث ایجاد احساس بد در ما می شود(قدم اول) در صلح قرار گرفتن با آن رفتار است.
این قانون در مورد لاغر شدن هم صدق می کند.
اگز می خواهید لاغر شوید نمی توانید با چاقی مبارزه کنید و انتظار لاغر شدن داشته باشید.
اتفاقی که سالهاست آن را انجام داده ایم و نتیجه ای جز چاقی بیشتر برای ما نداشته است.
هر بار که از چاقی به خشم آمده و تصمیم جدی و قاطع گرفته اید که باید لاغر شوید و از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کرده اید شما در حال مبارزه کردن با چاقی بوده اید چون تصمیم شما برای شروع تلاش برای لاغر شدن از سر خشم و ناراحتی از چاقی بوده است و این به معنای مبارزه کردن با چاقی است.
از آنجایی که چاقی نتیجه مجموعه فرمول هایی است که در ناخودآگاه ما ذخیره شده است به هیچ عنوان نمی توانیم با منطق و تصمیم به مبارزه با چاقی فرمول های ذهن ناخودآگاه را تغییر دهیم و به همین دلیل از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نکرده ایم.
این موضوع بسیار مهم در دوره ورود به سرزمین لاغرها به صورت مفصل توضیح داده شده است.
برای این قسمت از چالش من اینو نخوردم باید بیشتر به موضوع در صلح قرار گرفتن با عادتی که برای اصلاح یا تغییر دادن انتخاب کرده ایم توجه کنیم.
هرچه بیشتر بتوانید با رفتاری که مدت هاست باعث رنجش و آزار شما شده است در صلح قرار بگیرید بهتر و ساده تر می توانید آن رفتار را اصلاح کنید.
باید تمام تقصیرها و مشکلات رفتاری که باعث آزار شما شده است را از ذهن خود پاک کنید و دیگر رفتار خود را عامل هیچگونه حسارت یا مشکلی برای خود ندانید.
در این صورت شما قدرت را از رفتار تکرار شونده گرفته و به خود اضافه می کنید.
نشانه اینکه توانسته اید این کار را به خوبی انجام دهید این است که با تکرار آن رفتار احساس بد در شما ایجاد نشود.
در اینصورت شما توانسته اید تمام خاطرات و اطلاعات موجود در ذهن ناخودآگاه درباره آن رفتار را پاک کنید.
این نشانه بسیار مهم برای در صلح قرار گرفتن با هر عادت آزار دهنده است.
ضمن تاکید به تماشای با دقت توضیحات تکمیلی ارائه شده به شما پیشنهاد می کنم به آنچه گفته شده است به خوبی فکر کنید و درباره آگاهی که کسب می کنید در بخش نظرات این قسمت بنویسید.
به این شکل شما به خوبی مراحل دیدن یا شنیدن، تفکر کردن و نوشتن را انجام داده اید.
عواقب این طریق انجام تمرینات مسیر لاغری با ذهن در چالش من اینو نخوردم به زودی برای شما واضح خواهد شد و از اینکه به خوبی به آنچه گفته شده است عمل کرده اید از خود راضی خواهید بود.
منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.30 از 64 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
این موضوع برام جالبه
با شروع این چالش، وقتی گرسنه باشم چیزی میخورم. یعنی وقتی شکمم قار و قور کنه می خورم. بعد چند لقمه هم سیر میشم. چون بعد چند لقمه هیچ لذتی از غذا خوردن نمیبرم، غذا خوردن رو متوقف می کنم.
ولی جالبه چون فکر کنم شبیه قبل نمی خورم یه مقداری کسل میشم. قبلن بعد خوردنِ زیاد یه چای میخوردم تا سر معده ام سبک بشه. البته بدتر میشدم و شکمم و معدم بیشتر ورم می کرد.
میخوام اینجا از درست و اندازه خوردن بنویسم تا همه چی توی ذهنم حل بشه و اون کسالت از بین بره.
من روز به روز چاق تر میشدم و مضرات زیادی برای من داشت. هنوزم نمی تونم درک کنم از کی و کجا زیاد خوردم. چرا بعد اینکه سیر بودم بازم میخوردم؟
با اضافه وزن، شکمم بزرگ شد و تمام لباس هام تنگ بود. مجبور بودم لباس گشاد بپوشم تا شکمم دیده نشه. اونقد سریع غذا میخوردم که متوجه نمیشدم چه مزه ای داره. این یکی دو سال آخر کمر درد هم داشتم. قطعا با بالا رفتن وزنم بعدها بیماری های بیشتری می گرفتم. یادمه چند سال پیش یه نفر از اقواممون می گفت، تپل شدی چقد خوشگل شدی بعد چند وقت پیش که منو دید گفت تو شبیه فلانی که چاق بود شدی و الان خوبی. همین مردم مدام از چاقی یا لاغر بودن ایراد میگیرن. من نمی خوام گوش به حرف کسی بدم. دوست دارم به تناسب اندام برسم. به نظرم این کسالت یه مانع ذهنی برای من شده. می خواهیم با هم در صلح باشیم.
می خوام بگم کسالت عزیزم اگه تو نبودی من هیچ وقت شادی رو درک نمی کردم.
کسالت عزیزم من بعد پرخوری که عادت شده بود حالم خوب بود. بعد چند روز به این اندازه خوردن هم عادت می کنم و کسالتم از بین میره.
اشکال نداره تو هستی و من آغوشم برات بازه. میپذیرم تو رو.
من تو رو شبیه چربی های اضافه بدنم دوست دارم. از بودن شما ناراحت نیستم.
بیایین با هم مهربون باشیم.
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن دائم گام بردارم….
خب الان من متوجه شدم منظور شما چیه. ما باید در مورد چاقی هر چی که هست در صلح باشیم. چون رفتارهای تکرار شونده رو خودمون انجام دادیم.
خودمون پرخوری کردیم بعد سیر بودن. خودم چشممون به جعبه شیرینی افتاد و شیرینی برداشتیم. خودمون چشممون به ظرف نذری افتاد و خوردیم… از بیرون که نبوده. از قبل انتخاب کردیم و با گذشت زمان و تکرار آن عادت کردیم. من الان ناراحت نیستم که دیشب باز یه لقمه نون و پنیر درست کردم و خوردم. میگم اشکال نداره من به مرور همه چیو درست می کنم. تو مقصر نیستی. اینا نتیجه تکرار کارهای من هست. خودتو ناراحت نکن.
می خوام با چاقی بدن و چربی های بدنم در صلح قرار بگیرم. من از شما ناراحت نیستم. بعد خوردن خیلی لذت میبردم. احساس شادی زیاد داشتم.
الان که به صورت ناخودآگاه بدون اینکه فشاری باشه، نمی خورم. یه مقداری کسلم ولی من از نخوردن بیشتر لذت میبرم. میدونم بعد چند روز عادی میشه همه چی. چون تکرار می کنم.
زمانی که متناسب بودم و در طول روز و شب اندازه میخوردم، از نخوردن های طولانی اذیت نمیشدم. ولی بعدها با خوردن های زیاد لذت بردم و با گذشت زمان و چاق شدنم از هیچی لذت نبردم. حتی ناراحت هم میشدم. زهر مار میخوردم بعد هر غذا
ولی این چند روز طعم هر غذایی رو به خوبی حس می کنم. مزه ها رو درک کردم. قبلن اگه سیر هم بودم میخوردم. چون عادت داشتم ۹ صبح صبحانه بخورم و ۲ بعد از ظهر ناهار. ولی الان نه. صبر می کنم گرسنه بشم. وقتی گرسنه بشم، غذا واقعا لذت بخشه. وقتی سیر شدم هم دست از غذا میکشم. تکرار نمی کنم که بعدش رنج بکشم.
من این چند روز اندازه خوردم. شاید یکم اولش برام سخت باشه(نه از گرسنگی. درست شبیه ترک دارو که اولش اذیت میشی ولی بعدش خوب میشی. ). چون چند ساله من سیر بودمو خوردم. ولی میخوام به اندازه نیاز بدنم بخورم
سلام زودعصبی میشم زودازحرف دیگران ناراحت میشم زودواکنش نشون می م به رفتار دیگران یاازپرخوری زود ناراحت میشم عذاب وجدان میادسراغم یا فکرمیکنم به چاقی خیلی زود عصبی میشم انشالله به لطف خداواشنایی بااین سایت وانحام تمرینات بتونم به موفقیت برسم
سلام من جزافرادی هستم زودعصبانی میشم وتواون حال کارهایی انجام میدم بعدارامش خیلی پشیمانی میشم مثل دخترم اذیت میکنه منم عصبی میشم ومیزنمش وخودم پشیمان میشم یا پرخوری درحالت عصبانیت وهمه اینهانبایددرحالت عصبانیت باشه وچاقی برامن مزایایی نداشت همیشه باعث رنجش من میشد ولی به گفته استادباید باعادت هایی که باعث رنجش مامیشه به صلح رسید وبشه روتین نبایدتکراربشه عادت بدوسرزنش وعذاب وجدان نیادسراغ ما یانبایدافکار منفی رونبایدهی تکرارکرد خداروشکر پرخوری کم شده ومن با جسمم به صلح رسیدم
هیچ وقت فکر نمیکردم که پرخوری کردن هم مزیتی برام داشته باشه ولی وقتی خوب فکر کردم دیدم من با پرخوری میتونم زمان بیشتری رو در کنار خانواده باشم
من با خوردن به آرامشی میرسم که با هیچ چیز دیگه به این آرامش نمیرسم
لذتی که با خوردن در من به وجود میاد خیلی دلچسبه و دوست دارم
با پرخوری و به وجود اومدن اضافه وزن من به فکر چاره افتادم و با سایت تناسب فکری آشنا شدم و علاوه بر تناسب اندام برای من دست آوردهای زیاد دیگه ای که بالاتر از لاغری هست دست پیدا میکنم.
با پرخوری و پیدایش اضافه وزن من احساس توانمندی و مقابله با هر سختی رو در خودم احساس میکنم
سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم صلح با هر عادت که میخواهیم تغییرش بدیم مهم ترین تاثیرش موفقیتش برای تغییر اون عادت هست صلح اینکه با عادتی که میخوایم تغییرش بدیم من ازشیرینی خوردن لذت می برم واحساس خوب میکنیم و اگر بخوام تغییر بدم باید اون عادت شیرینی خوردن خودم در صلح باشیم واحساس خوب داشته باشیم چون اگر با عادت مشکل داشته باشیم ودر ناراحتی باشیم اون عادت باما لج میکند وهیچ تغییر نمیکند باید درهر جنبه در صلح قرار بگیریم به موفقیت میرسیم.
همیشه لاغری رو دور از خودم میدیدم فک میکردم باید ورزش کنم رژیم بگیرم و رفته رفته رژیمهارو سخت میکردم جوری ک واقعا سرگیجه میگرفتم و عصبی بودم حتی یادم میاد یبار همسرم گف تورو خدا ول کن رژیم رو
من این همه مدت با خودم جنگیدم الان ک تو این چالشم انگار کل وجودم یاد اون روزها افتاده و ترس از ندادن نخوردن و استرسو اضطراب میاد سراغم
فریبا جانم من دیگه اگاه شدم هیچ وقت با رژیم وورزش تو رو اذیت نمیکنم هیچ وقت
مطمئن باش
تو ازادی ک همه چی بخوری من تورو محروم نمیکنم
میدونم خیلی درد کشیدی خیلی عذاب کشیدی عزیز جانم اروم باش مطمئن باش من سمت رژیم نمیرم و تو ازادی تو رهایی
تو عزیز دل منی
من در زمان رژیم در مبا رزه با تک تک خواسته هام وجودم بودم والان میخوام ب صلح با تموم وجودم برسم خیلی از عادتهام حل شدن وخیلیها میخوام حل کنم عادتی ک میخواستم تغییرش بدم
عادت اینک گرسنه نباشم با دیگران نخورم
دیروز این اتفاق افتاد ومن دیدم ک هی میخواد واون عذاب وجدان میمومد سراغم ولی گفتم مشکلی نیس فریبا هنه چی خوب خواهد شد وانقدر خودمو اذیت نکردم ودیدم چقدر حسم خوب شد حداقل چیزی ک خوردم زهرمار نکردم برا خودم
من در این صلح بخشش و گذشت رو ادامه دادن رها کردن بودن در لحظه رو میبینم
اینک تو از ته وجود اشتباهتو ببینی وببخشی وبپذیری
مزایای این رفتار بودن با عزیرانم
ک اینم ی فرموله ک مم بودن با عزیزانم رو درخوردن میبینم و فک میکنم ک این کارو نکنم انگار با عزیزانم نیستم درحالیک خوردن یک چیز شخصیه ولی چقدرم ا ب این باورداریم هیچی
خوردن در بدن تو اتفاق میافته وتو حس میکنی واین کار شخصیه تو هستش
و من در این روند اینک گرم کنم غذا رو یا بعدا بخورم سختمه
واین ی مانع میشه برای اینک این رفتارو اجرا کنم
درحالی ک فریبا همانطورک دستشویی کردن ی کار شخصیه مختص تو هستش خوردن غذا هم ی کار شخصیه
حالامن این اینجوری باور کردم ک خوردن دورهم میچسبه دورهم باید خورد دور ی سفره ی میز
اما عزیز جانم اینجوری نیس تو این همه سال اینجوری یاد گرفتی اما الان میبینی ک خوردن ی کارشخصیه همانطورک دختر من میبینی گرسنه نیس سرسفره نمیاد ایا این کار دست نیس
اگه بخوره احساسش پری پیدا کنه خوبه مریض بشه خوبه
میدونم ک میخوای بیشتر با عزیزانت وقت بگذرونی ولی این راهش نیس
تو
باور کن غذا خوردن بودن با عزیزان نیس تو میتونی با اونها باشی وبخودت اسیب نزنی میتونی با اونها باشی ونخوری هیچ مشکلی بوجود نمیاد
باعث دوری شما نمیشه نترس عزیزم
این ی باور اشتباهه ببین چی انتخاب میکنی چی رو اصل میدونی
بسیار شاکر خدایی هستم ک تونستم توی این مسیر بردارم،درسته ک خیلی نتیجه س دلخواه رو هنوز نگرفتم و گاهی میترسم و خطا دارم ولی در کل ایمان دارم ک دیر جواب میده ولی صد درصد جواب میده.ممنونم خدایا.
مزیتهای چاقی برام این بوده ک تا چند سال پیش بازوهای سفت و قشنگی داشتم و این باعث میشد ک مادرشوهرم بهم دست بزنه و بگه ک ج بدن سفت و خوبی داری و من از شنیدن این جمله لذت میبردم،چاقی باعث شده بود ک بهم بگن توپر و دقتی میرفتم پیش خیاطم بهم میگفت ک بدنت چقدر شکل خوبی داره و کمر و باسن خیلی مناسب لباسای اندامیه و من از شنیدنش لذت نی بردم،چاقی باعث شده بود ک فک کنم بدنم سالمه،محکمه و قرص هستم.چاقی باعث شده بود ک لباس سایز چهل خیلی راحت برام پیدا بشه و مشکلی با پرو کردن لباس نداشتم هر مدلی رو ک میخواستم برام مغازه دار میآورد چون ب نظرم خیلی هم چاقی برام سخت و دردآور نبود.چاقی باعث شده بود ک زیاد خوردن بد نیست چون افراط ندارم و فقط دو یا سه تا قاشق اضافه میخورم و در عوضش چشمم دنباله غذا نبست.الان ک فک میکنم میبینم ک خیلی هم برام رنج آور نبوده،گاهی از چاق بودن یا توپر بودنم لذت بردم و من با شادی کم کم ب سایز ۴۲ رسیدم و این راه رو خودم انتخاب کردم.من با پذیرش چاقی م و با فکر کردن درمورد چاق شدنم ب این نتیجه میرسم ک خیلی هم بد این دوران رو نگذروندم،بهم در طول مسیر خوش گذشته،ب راحتی و ب اندازه ی دلخواهم خوراکی وارد بدنم کردم و از خوردنشون لذت بردم.ممنونم خدا جون ک روزای خوب زیاد داشتم ولی میخوام این روزا رو ب شکل عالی و در مسیر صحیح متناسب شدن طی کنم،میخوام با خودم آشتی کنم با خودم در جنگ نباشم با خودم حال کنم و ب مغزم بگم هروقت تو دستور بدی غذا توی دهنم میذارم میخوام تو تصمیم بگیری میخوام تو بگی چیو چقدر بخورم و کی بخورم.ممنونم از استاد از خدا از خودم
با سلام
خدا رو شکر من آنقدر با این عادت چایی با قند بزرگ خوردن مشکل ندارم و از تکرارش عصبانی نمیشم و فقط به این دلیل دراین چالش اون رو انجام میدم چون این فرمول ذهنی رو دارم که حذف قند باعث لاغری میشه و البته اینم بگم که منظورم از قند، شیرینی و کوکی و کیک و اینجور چیزها نیست فقط حبه قند هست ،چون این فرمول ذهنی بخودی خود میتونه باعث چاقی بشه و طبق تجربه دوران تناسبم فقط قند حبه رو حذف می کنم.
از خوبیهای چایی داغ با قند بزرگ خوردن اینه که یه جورایی حس متفاوت بودن بهم میده ،هر کسی نمیتونه چاقی رو داغ داغ به راحتی سر بکشه.
چایی خوردن در جمع باعث میشه حس کنم من هم عضوی از جمع هستم و نشون میده برای استراحت و گپ زدن پایه هستم .
قند شیرینه و هیچ کس نمیتونه خوبی مزه شیرینی رو انکار کنه.
گاهی وقتا که چایی میخورم واقعا خستگی رو از تنم میبره .
وقتایی که با بچه ها توی خونه بیکارم چای آوردن بهانه ای میشه که دخترم از اتاقش دربیاد و پسرم هم با شیرین زبونیاش برای مدت کمی آروم بگیره و بشینه .
به نام خداوند مهربان و همیشه حاضر و خواهان پیشرفت ما،
و درود رحمت برکت ثروت شادی لذت سلامتی آگاهی و طول عمر با عزت و طولانی روانه و جاری به هر لحظه زندگی شما استاد بی نظیر عالیقدر و واقعا نور هدایت و دست کمک کننده خدا برای ما و دیگران،
استاد ارجمند و گرامی هر فایلتون برق از سرمون رد میکنه هوشیار سرمون میپرونه چقدر قشنگ قوانین جهان هستی رو دارید عملی در بکاربردنس در زندگیمون دارید آموزش میدهید،
واقعا مربی از طرف خداوند و فوق العاده ای هستید ممنونم ازتون خیر براتون باش هر احظه،
خدایا شکرت واقعا (الحمدالله رب العالمین ) یعنی بگیم:
شکر که همه چیز در این جهان مربی آموزگار ماست و مانند استادانی مثل شما آموزگاری بی نظیر برایمان شدید خدایا شکرت بابت این سفیر نجات و معلم و رب و استاااد خوبمون آقای روشن هدایت یافته خوشبخت و واقعا ممنووونم استاد نمیتونم حدی برای این تشکر قائل باشم به خدا وصف ناپذیره ممنونم ازتون تا بینهایت …
استاد واقعا بازم به این رسیدم که خداوند همه چی را فقط خیر فریده و جز تسلیم شدن و احترام به قوانینش و آفرینشش هیچکار دیگه ای لازم نیست ،
پس برای نشان دادن قدر دانی واحترام به آفرینشش باید با تمام خلقش مهربان و در صلح و پذیرشش باشم همانطور که فرمودید.
و حالا میخوامذهنمو برای صلح با چاقیم از طریق نوشتن که فرمودید آگاه کنم و آموزش بدم با نوشتن خواندنم و تکرار و دیدن،
خداوندا در چاقی که پیدا کردم:
به من فهماندی ذهنم چقدر شگفت انگیز هست
چقدر مرا قدرتمند آفریدی
مرا کامل و بی نیاز افریدی
چقدر بدن سالم و توانایی دارم
چه ذهن همراه و آماده ای برای خلق تصورات و باورهایم دارم و چقدر ما برای تو عزیزیم که هر چه بخواهیم میگویی تقدیمت،
خداوندا از طریق همین چاقی که به من نعمت بزرگی بود که عطا کردی :
خواستی قوانین هستی و فرمول اصلی خوشبختی در تمام زمینه ها را یاد میگیرم
صبوری باور و ایمان واقعی ،در هر لحظه زندگی کردن و خوشحال بودن را یاد بگیرم،
تسلیم بودن خاضعیت و اینکه همه چیز خیر و برکت هست را یاد بگیرم ،
و تو خواستی به من یاد دهی نجاتم دهی که خودم را کافی کامل عالی آفریدی
و من فهمیدم چقدر سالم هستم چقدر توانایی دارم
خواستی لذت از طعم غذاهارو بفهمم شگفتیهاشو.
و اینکه همه چیز جهان روبه خیر گسترش داره و ما نیازی نیست خودمان را عذاب دهیم فقط اگر
شکر گزاری باشیم ایمان بیاوریم به عزت و راحتی خوشبختی برای ماست،
دقیقتر بخوام فکر کنم
احساس قویتر بودن قدرت بیشتر سلامتی بیشتر اینکه بدنم توانایی بیشتری و یک امتیاز بیشتری داره نسبت به فرد لاغر هر چند خودم قبلا لاغر بودم و حس خوبی هم از چاقی داشتم اما بعد از چاقی گفتم خوب فکر کنم الان تواناترم قویترم حتی زیباترم ،یا مادر سالمتری هستم و کودکم سالم هست،
چاقی برای من زیبایی بیشتری به ارمغان آورد ،
من توانایی روحی و جسمی بیشتری از خودم با چاق شدنم دیدم ،
و الان هم تواناییهای بالاتری رو داره بهم آموزش میده از قدرت ذهن و قوانین جهان هستی
مسیری جدید برای رسیدن به سعادت دو جهان .
خدایا ممنونم
استاد تشکر میکنم
به نام خدای هستی بخش
مزایای رفتار خوردن تنقلات موقع فیلم دیدن
1- خیلی وقت ها به دلیل خوردن تنقلات دیگه میلی به خوردن شام و زیاده رویی نداشتم
2- اکثر اوقات بخاطر احساس لذت که موقع خوردن تنقلات و فیلم دیدن داشتم باعث میشد که قهرم رو با شوهرم طولانی نکنم که بشینیم باهم تنقلات بخوریم و فیلم ببینیم
3-باعث میشید که با یک تفریح در دسترس و کم هزینه لذت ببرم و حالم خوب بشه
4- خیلی وقت ها در احساس بد باعث تغییر حال و هوام میشد
سلام استاد
خدا را شاکرم که درتاریخ 1402/08/14 توانستم برای بار دوم این فایل را گوش بدهم و چقدر نکات کلیدی و مهم داشتند که من با دوباره گوش دادن یادم آمد
آموزش ذهنی از طریق 1- دیدن2- شنیدن 3- تفکرکردن 4-نوشتن نظرات درسایت ایجاد میشود که باید به این موضوع اهمیت داده شود چون با تکرار باعث میشود اشتباهات شما اصلاح شود و با تمرینات آنها را جایگزین افکار چاقی درذهن میکنید
همه ی انسان ها درصلح بهتر می توانند فکر کنند – تصمیم عالی بگیرند – و استعدادهای خود را شکوفا کنند و در حالت روحی احساس آرامش و امنیت بهتری داشته باشند و از استرس و ناراحتی به دور باشند. کشورهایی که همیشه درحالت صلح و دوستی هستند خیلی بیشتر از کشورهایی که درحال جنگ هستند پیشرفت داشتند .
خیلی مثال خوبی زدید استاد ما با فرزندانی که سرجنگ داشته باشیم همیشه به مشکل برمیخوریم و اگر از دردوستی و صلح با بچه ها صحبت کنیم میتوانیم آنها را متقاعد به انجام دادن هرکاری که دوست داریم انجام دهند .خود ما هم وقتی که رفتاری که احساس ما را بد میکند و از انجام دادن آن ناراحت هستیم انجام دهیم با آنکه فشاری از بیرون برما وارد نمیشود ولی احساس خوبی از انجام دادن آن کار نداریم ولی کاری را که دوست داریم انجام دهیم احساس امنیت و آرامش بهتری داریم پس از ابتدا باید ما با چاقی خودمان از در صلح و دوستی وارد شویم و با آن آشتی باشیم و از چاقی خود متنفر نباشیم چون کارهای لاغری را با احساس خوب انجام نمیدهیم ودرنایت نتیجه خوبی نخواهیم گرفت
مزیتهای چاقی برای من
1- احساس قدرت و بزرگی نسبت به هم سن و سالها
2- درمدارس همیشه جزء انتظامات یا کادراجرایی بودم و این احساس خیلی خوبی به من میداد
3- صورت و لپای من همیشه تپل بودند
4- در خانواده نسبت به خواهر و برادرها من قدرتمند تر بودم و باعث میشد کارهایی که زور بیشتری میخواست را من انجام دهم
5- با احترام بیشتری با من برخورد میشد
6- درهنگام کشیدن غذا سهم بیشتری به من داده میشد
7- در ماشین ابتدا من روی صندلی جای میگرفتم چون جای بیشتری لازم داشتم و همیشه جلو بودم
8- در موقع لباس پوشیدن تا مقطعی از چاقی خودم لذت میبردم
9- خیلی از چاقی خودم متفرنبودم و آن را ارثی ویک نشانه ی از ایل و تبار می دانستم
10- درمقایسه با دیگران همیشه ازمن تعریف و تمجید میشد
11- با لذت هرغذایی که دوست داشتم میخوردم
12- از خوردن هیچ غذایی از طرف خانواده منع نمیشدم
13- من عاشق خوردن ته دیک و نون با برنج بودم و واقعا لذت میبردم هنگام خوردن
استاد حالا که فکر میکنم میبینم من زیاد هم از چاق بودن خودم ناراحت نبودم تا جایی که بیماریها خودشان را نشان دادند و درهنگام راه رفتن درد زانو و کمر درد شدم و در واقعیت با چاقی خودم در صلح بودم و بعدها از چاقی خودم متنفر شدم و باید با منطق به خودم ثابت کنم من این بدن را چاق کردم با لذت خوردن، الان هم فقط خودم مسئول متناسب شدن آن هستم و با تنفر داشتن از چاقی من کاری را پیش نمیبرم و هرروز چاق تر می شوم پس من در هرموقعیتی از چاقی خودم هستم باید خودم را دوست داشته باشم .
استاد ممنون از شما بابت این آگاهیها
سلام به همه دوستان عزیز
چاقی برای من لذت بخش بوده چون صورتم رو زیباتر نشون میده، باعث شده که اطرافیان من رو قوی بدونن و مثل خواهر که لاغرها نگن مریضی
اوایل چاقی که اضافه وزنم کم بود لباسها تو تنم قشنگ وایمستاد و من لذت می بردم
چاقی باعث شده تا اشپزیم و شیرینی پزیم خوب شده چون دوست داشتم غذاها و شیرینی های خوشمزه رو درست کنم و بخورم و همه از دستپختم تعریف میکنن
خونه ما هیچ غذا یا خوراکی اسراف نمیشد چون من همه رو میخوردم
من برخلاف خواهر لاغرم هیچگونه کمبود ویتامین یا املاح معدنی ندارم
پس این چاقی برام مزیت های زیادی داشته و من دوست دارم با چاقیم و عادت تند غذا خوردنم در صلح باشم
واقعا اوایل چاقی رو من دوست داشتم و میخواستم چند کیلویی اضافه کنم پس من خودم انتخابش کردم و چیزی رو با لذت انتخاب شده جنگ و اعصاب خوردی نداره.
سلاماستادمنالانباوزن دلخواهم۵ کیلوفاصله دارم،ومتوجه شدم چاقی ذهنم از جسمم بیشتره،از محدودیترژیمخستهشدم وبا این سایت عالی اشناشدم،هم دوست دارم این کاهش وزنم ثابت بمونه هم رویذهنم کارکنم،الان باید چطور غذابخورم ،عادتی که من انتخاب کردم خوردن زیاد بعدحد سیری هست،چطور باهاش به صلح برسم؟؟
سلاممنمتوجهنشدماونرفتار رو یعنی انجام بدیم؟؟تمرینروانجامدادممزیتهایچاقیرونوشتمفقطنمیدونماونرفتار روانجامبدمیانهچوناونمواقعذهنمهم رورفتاردرستتاکیددارههممیگهرفتاراشتباهروانجامبده
سلام و درود
دوباره فایل اموزشی رو تماشا کنید تا درک بهتری از انجام تمرین داشته باشید
سلام و با تقدیم حس خوب به همه شما عزیزان
من اصلا فکر نمیکردم بتونم به این عادتم حس خوبی داشته باشم، به عادت خوردن میان وعده و شکلات و شیرینی وقتی که گرسنه نبودم، ولی حالا یه مزیت براش پیدا کردم که میتونم این عادت رو دوست داشته باشم و عین قبل ازش متنفر نباشم! و اون اینه: خوردن هله هوله ها باعث میشد من زمان وعده های اصلی اونقدر گشنم نباشه ونخوام زیاد بخورم در هر صورت اونا منو سیر نگه داره و دیگه از این عادتم متنفر نیستم و باهاش تو صلحم❤️
سلام به همگی
من بعد از چند روز غیبت برگشتم چون مسافرت بودم و باید بگم بسیار از ،رفتار های خودم در سفر راضی بودم و واقعا خود به خودی انجام میشدن و من هیچ ادایی در نمی اوردم که البته هم سفرای من خیلی جاها فکر میکردن من رژیم هستم که نمیخورم اما من واقعا میل به خوردن نداشتم من هر روز به رستوران میرفتم و صبح ها سفره ی صبحانه ی انچنانی روی میز ویلا ی ما چیده میشد اما من به راحتی هر جا سیر بودم نمیخوردم و رها میکردم همیشه چایی و نسکافه و تنفلات و شیرینی و کلوچه و تخمه و میوه و …. روی میز مبل ها و یخچال بود اما من راحت برنمیداشتم و ریزه خواری نمیکردم و حالا که دارم مینویسم واقعا یادم میاد چقدر عالی رفتار کردم و خودم رو تحسین میکنم اما امروز و دیروز به محض برگشتن به خانه و اشپزی کردن همون عادت نادرست گذشته رو دوباره در خودم دیدم پس میخوام با حال خوب این دوره و تمریناتش رو انجام بدم تا رفتارهای نادرستم کمرنگ تر بشن.
من باید با همه چیز در صلح باشم تا ارامش خودم بیشتر بشه و احساسم بهتر بشه در تمام موارد همینطور هست و این قانون وجود داره مثلا در روابط با فرزندانم باید همینطور باشم با اخلاق های نادرست اونها نجنگم و مقابله نکنم بلکه با اونها حرف بزنم تا مشکل برطرف بشه پس اگر من الان رفتاری دارم در زمینه خوردن که دوستش ندارم نباید با اون بجنگم چون اون در مقابل من قویتر ظاهر میشه هر چقدر بخوام که دیگه تکر ار نشه اما اون قویتر تکر ار میشه چون هر بار انجامش میدم حالم بد میشه و میگم این مقصر چاقی من هست اون قویتر میشه پس با رفتارم و چاقیم باید در صلح باشم .
من عادت دارم به غذاها هنگام کشیدن در ظرف و یا برداشتن اونها و یا جمع کردن از روی میز عذا ناخنک بزنم و اما باید بگم اصلا این کار من رو نباید ناراحت کنه چون در قسمت قبل کلی مزیت براش نوشتم مثلا به من حس ازادی میده و یا همراهی با همسرم در خوردن میده و یا حس کار ثو اب و یا حس عالی بودن طعم غذاهام رو میده و …. و اما حالا باید علاو ه بر رفتار خودم با چاقی خودم هم در صلح باشم و بگم چافی برای من چه لذتهایی داشته
لذت زیبا تر شدن چهره ام
لذت تایید بقیه رو گرفتن (افراد مسن فامیل )
لدت داشتن پوست شفاف تر
لذت زیباتر شدن لباسها به تنم
لذت قویتر شدن جسمم
لذت رضایت بیشتر همسرم
لذت اشنایی با سایت تناسب فکری
لذت باشگاه رفتن و دوستان جدید پیدا کردن.
لذت دریافت اگاهی های سطح بالا
لدت اشنایی با این مسایل کنترل ذهن
لذت یاد گرفتن ورزش ایروبیک و زومبا
لذت یادگیری خلق رویاهام
لذت کار کردن بهتر با موبایل
لذت خود شناسی و خود باوری و …
همین امروز ظهر بعد از ناهار دخترم خواست شیر کاکاییو با کیک بخوره اما چون جدیدا شیرینی خارجی به ما سوغات داده بودن اون یکی از اونها رو اورد باز کنه و چون خودش نتونست گفت تو باز کن و من این کار رو کردم چون در هر پاکت دو عدد ویفر شکلاتی هست گفت من یکی میخوام و اون رو نمیخوام و من سریع اون یکی رو باز کردم و خوردم و برای یک لحظه گفتم این کارم غلط بود چرا من با دیدن تحریک شدم و برداشتم اما یاد اموزشها افتادم و گفتم ناراحتی نداره اون به زور که وارد بدن من نشده من خودم انتخاب کردم که بخورم جتما لذت میبرم که انچامش دادم چون اگر در ذهنم جز کارهای درد اور باشه که انجامش نمیدم پس باید باهاش در صلح باشم. و بپذیرم که اون رفتارم به من حس خوب میده که انجام میدم و از اون متنفر نباشم من باید بارها به خودم بگم حتی از اندامم که هنوز از خیلی ها چاق تر هست نباید متنفر باشم و باید با تمام وجودم بهش عشق بدم و با تمام چربی های اصافه خودم رو دوست داشته باشم
سلام ب فرمانروای جهان و جهانیان،خداوند زمین و زمان
سلام ب استاد عزیز و دوستان گرامی
یک زمانی ب صلح فکر میکردم نظرم برام نجنگیدن 2 کشور بود که در صلح هستند،یا صلح یا آتش بس یک کشور ب کشور دیگر.
حال که تمرکزم را خداوند از آنها برداشت و ب خودم نهاد(خدااااااایا شکرت)و ب من آموخت ،صلح یعنی درونم را آرام کردن ،یعنی خدا را وارد ذهن و جسم کردن،یعنی اجازه دادن ب خدا در لا ب لای تارو پودم نور افشانی کردن،صلح یعنی وحدت درون،یعنی لبیک گفتن ،یعنی ندای درون شنیدن،
یعنی آرامش الهی،یعنی یکپارچگی ذهن و جسم،یعنی رهایی از قید و بندها،یعنی آزااادی ،آزاد شدن از باورهای قدیمی و پوچ،صلح یعنی بینش های الهی،صلح یعنی سلام ب خداوند جدید،صلح یعنی سلامم ب خداااااوند جدید،صلح یعنی خدا شدن،صلح یعنی تسلیم شدن،صلح یعنی قدرت خدا را
درون خود دیدن ،صلح یعنی با خووودم با تووو با اووو با جهااااان هستی یکی ،همسووو شدن.
من اینجا تعهد صلححح میدم که 1 لیوان آب هم را نگاه کنم و توجه کنم و بعد بیاشامم،یا حتی با مشکلات جسمی ام ، از در صلح و دوستی و آشتی
نگاه کنم و ب آنها که خودم بوجود آوردم عششق بدهم.
با لقمه هام حرف بزنم و شکرگزاار باشم و بعد در دهانم بگذارم و ب چیزی که خودم بر خودم تحمیل کردم (چاقی)به عششق بنگرم، و خودم را تحسین
کنم که من اشرف مخلوقاتم ،و همه را با لذت و عششق بنگرم
از موقعی که بدنم پر شده دیگران و همسرم می گویند قشنگتر شدم
باعث شده ب تضادی که خوردم ،خدا مرا ب این سایت هدایت کرد و بتوانم از این نکته ها ب کل سلامتی ام توجه کنم
باعث شده که من بیشتر متوجه شدم که افکارم تا چه حد منفی است
باعث شده نیروی توانستن و دوباره خودم را خلق کردن در من زنده شده.
با سپااااااس فراوان از استاد بخاطر صبر و شکیبایی در سایت و تلگرام
ب امید تغییرات.
سلام.درسته خوردن زیاد ته دیگ تبدیل شده به عادت همیشگی من و دیگه برام رنج اور شده ولی من میپذیرم که خودم انجام میدادم و خودم میتونم آگاهانه بخورم و در حد نیاز بدنم.من دیگه با خوردن ته دیگ حس رنج نمیگیرم چون میدونم که میتونم خیلی کم بخورم و از همون مقدار کم لذت ببرم و زیاد خوردنش اصلا برام لذتی نداره.من دیگه اضافه غذای پسرم رو نمیخورم ولی اینبار نخوردنم از روی عشق هست عشق و ارزش نهادن به خودم.من انقدر ارزشمندم که نباید بدن عزیزم رو سطل اشغال غذای اضافی کنم.وقتی شروع به خوردن میکنم تصور میکنم ملکه پشت میز غذا نشسته و همه دارن حرکات این ملکه باتو رو نگاه میکنن واسه همین با آرامش میخورم و به محض سیری میکشم عقب و از یه ملکه بعیده که اضافه غذاهارو بخوره.برای من همیشه غذا در دسترس هست و بدن عزیزم هر زمان نیاز داشتی من به تو غذای دلخواهت را میرسانم پس نگران نباشم و ملکه بودنم رو حفظ کنم.من با تمام عادتهایی که برام رنج داشتن از امروز در صلح هستم و تصمیم میگیرم از امروز انتخابم رو عوض کنم و عادتهای خوب رو جایگزین کنم
سلام ظهر بخیر
من ته دیگ خیلی دوستدارم وعادت به خوددن مقدارزیاد ته دیگه هستس چون فبلا من در مدلهای مختلف ته دیگ درست میکردم ومیکنم از ته دیگ برنجی ته نونی ته دیک سیب زمینی ته دیگ زعفرانی ته دیگ کاهو
از جویدن ته دیگه چنان کیفی درمن ایجاد میشه که نگو صداش حس خوبی داره مزش که نگو نپرس وفتی دیکران ار ته دیگه غذام تعریف میکردنند حس غرور داشت
مهترین قسمت غذایی تویی منزل ماته دیگه سرش دعوا میشه واون کیف که بچه هاسرس دعوا میکنن وبرای خودشون میکشن من خیلی دوستدارم .
تویی سینی میکشم دور می چرخونم و اولین تکه وبزرگترین خودن بر میدارم انگار پیروز میدان شدم
با خودرنش توی مهمانی خلاصه باید بگم حالم با تهدیگ بهتره چکارگنم دوستس دارم
سلام صبح بخیر۲۶ بهمن ۱۴۰۱
با خودم به صلح رسیدم د خوردن موا غذایی
قبلا در هنگام خودرن اگه صبخونه بودساعت بیداری ۷ صبح ساعت خوردن بود چه گرسنه بودی چه سیر با خوردن یی نون ببری احساس سیری داشتم خوردن یی نون ببری نشانه سیری بو تا نون تویی سفره بود هنوز چیزی به اسم سیری وجودنداشت وخیلی خوش می گذشت
تا ظهر سر ساعت ۱۲ تا ۱ حتما نهار مفصلی خورده شده بود یی بشقاب پر که جای تکان خور ن نداشت برنج ویی بشقاب خورشت تا اخرین چیزیگه توبشقاب بود میل میشد هر کی می تونست بشقاب دوم بخوره مثل برنده شدن بود به خودم افتخارمیکردم که همیشه برای خوردن جادارم این مدال افتخار بود حال میداد
باسیری کامل یی محیطی فرار میگرفتم با تعارف ربرو میشدم حتما جواب مثبت بود جیزی به عنوان میل ندا م نبود این حس که جواب مثبت دادم منو ادم با ادبی نشون میدا د خوب بود
دست رعد به هیچ نذری نمی زدم تا اخرین دونه برنجم بخاطری نذری بودنش مصرف میشد
بعدازظهره بساط عصرونه پهن میشد از میوه اگه آشی یا چای پنیر نون تازه بوددوباره صرف میکردم
شب پارک رفتن بردن غذای تویی خون درست شده همراه خانواده واقوام با صبحت کردن ومیل هر انچکه بردیم وسبد خالب برگدونندن همه با کمال لذت بود
حالا من با بدنم در صلح قرار گرفتم ۶ صبح بیدارمیشم اول فایل روزم تکاه نوشته دیگاه میخونم بعد نوشتن دیگاه خودم بعضی زمان مبینم ساعت ۹ صبح ولی من نه احساس گرسنگی دارم نه میل تا وفتی احساس گرسنه ندارم صبحان نمیخورم
مقدارش به اگه نونببری باشه با خوردن ۶تا ۷ لقمه واقعا سیرمیشم یی تکه نونموندهباشه نگاش نمی کنم من گه سیرم
میزارمش کنار اگه تا ظهر احساس گرسنگی کردم اون یی تگه رو مخورم اگه نه میمونه
وعدهایی دیگه همین طوری عمل میکنم بعضیو قتهای میبینم ساعتها از وقت غذا خوردن گذشته من فراموس گردم چیزی بخورم .
با احساس ضعف متو جه میشم چیزی نخوردم میرم غذامواونم به اندازه که احساس سیری کنم میخورم نه لقمه بیشتر نه یی لقمه کمتر تویی یی بشقاب کوچک غذامومیکشم
هر لقمه که میخورم به قدری خوشمزه هستس که اون دوبشقاب قبل این مزه رونداشت اگه سیرنشدم دوباره میکشم در مقدارکم حال خوبی داره با خور ن ا ن غذاب بعد غذام خیلی کم شده
سعی دارم با این مدل رفتار با خودم درصلح وآشتی باشم
با امید خدا تا نتیجه نهایی تا حالا که عالی بوده نه گرسنه بودم وهم حس خوب سبکی دارم مغز روانم در ارامشه ابن حس از هرچیزی قشنگتره احساس شادی دارم
به امیدخدا
سلام ۲۶ بهمن ۱۴۰۱
مزایای چاقی برای من
تاحالا من داشتم تویی قسمت ۱۰۰ گام ازمشکلات چاقی میگفتم حالا باید ازخوبش بگم ادم هنگ میکنه
برام من چون تویی دردکشیدبا پام هستم راه رفتن انجام حرکتم کم شده حق بدید ازخوبش چیز زیادیاد نیاد ولی سعی خودم میکنم تا قسمت هم کامل انحام بدم.
خوبهای جاقی من که ازش لذت مبردم .
۱_ قبلازازدواجم من دختر پر زروی بودم در انجام کارهایی منزل وکارهایکه دوتا خواهرام نمتوستن انجام بدن ماردم از من کمک می گرفت من از اینکه خواهرام نمینونن انجام بدم من میتونم کیف میکردم.
۲_بعدازازداوجم پا به پای همسرم ا زکارهایی سخت مثل جابجای وسایل سنگین جلوی همسرم کم نمیاوردم.
۳_تویی مهمانی داری زود خسته نمی شدم وتا اخر مهمانی کارهای خودم انجام میدادم.
۴_توفضایی باز از من توقع کوه بالا رفتن نداشتن
۵،_موقع غدا خوردن باشوهرم هم پابودم تویی بشقابم از غذایی مونده خبری نبود
۶_کارهایی که یی مرد انجام میداد من می تونستم انجام
بدم
۷_تویی اقوام همسرم به داشتن نیروی بیشترازا نها به خودم افتخا میکردم.
۸_ازمن انتظار دویدن کارهاز چهشی درون مدرسه نبودیا کمتربود
۹_لقب چاقها ادمهای مهربانی هستن دوست داشتم حس خوبی میدا د.
۱۰_همسرم ازاینکه بیرون باشه وخریدی خوارکی بکنه بهش بگی نمی خورم به شدت ناراحت میشه ولی من ازخرید کردن وخردن خوراکی اصلا کلمه نه بکارنمبردم پا به پا میخوردم .
۱۱_ من اراینکه کارهایی که ازیی زن نمتونه انجام بده من انجام میدن پیشی همسرم خودم سربلندمیدونستم.
ولی حالا که خوب فکر میکنم بانوشتن این چاقی وکار سنگین پامونابود کردن .
کارهایی که یی زن نباید انجام میداد من انجام دادم حالا دچار مشکل شدم .ار من به خانهای سایت کاری که از توانی یی خانم خارج هستش یاانجام ندید یا درست اصولی انجام بدید که مثل منن در اینده دچار دردنشید مشکل برای سلامتی درسن بالانداشته باشید
سلام و درود .
من دوباره اومدم این تمرین رو انجام بدم . راستش رفتم تمرین صدگام امروز رو انجام دادم . بدون فیلتر چاقی انقدر چیزای خوب و واقعی دیدم که لذتش هنوزم باهامه . گفتم بیام اینجا هم دوباره بدون فیلتر چاقی بنویسم و لذتشو بیشتر ببرم .
واقعیت زندگی و واقعیت رفتارهای من بدون فیلتر و عینک چاقی .
چقدر زندگی بدون فیلتر چاقی لذتبخشه . چه واقعیت زیباییه . چقدر روحم سبک میشه وقتی عینک چاقی رو از ذهنم بر میدارم . من بدون فیلتر چاقی نه تنها جسمم رو سبک می کنم بلکه روحم رو هم به پرواز در میارم . حالم عالی میشه . مست واقعیت زیبای زندگی میشم .
خودم رو زیبا و خوش اندام میبینم رفتارهای عالی دارم انجام میدم . حس سیر شدن رو تجربه می کنم . در فیلتر چاقی سیری وجود نداره همش گرسنگی و گرسنگی و گرسنگی پی در پی . نومیدی افسردگی . همش رنج و ولعی بی پایان همش حس سیری ناپذیری رنج آور و بعدش همش عذاب وجدان .
من این فیلترارو بر میدارم . چی می مونه ؟ لذت از زندگی . حال خوب . تناسب اندام . سبک بودن . خندیدن . شادی . اعصاب آروم . وای که زندگی در تناسب اندام چقدر قشنگه . این نگاه از پشت عینک چاقیه که تناسب اندام رو برامون دور از دسترس می کنه . در حالیکه واقعیت می گه وقتی فیلترا رو برداری و بدون فیلتر چاقی به طبیعت اصلیت نگاه کنی میتونی تصویر متناسب خودت رو در ذهن ببینی . میتونی رفتار عالی و رضایت بخش خودتو در ذهنت ببینی و در واقعیت انتخابش کنی . میتونی قدرت انتخاب داشته باشی . میتونی احساس لیاقت کنی . میتونی بلند شی از جات و با شادی هر کاری خواستی انجام بدی .
این عینک چاقی رو از ذهنت بردار . خیلی راحته فقط خودت خواستی که بزاری روی چشمت وقتی بر داریش واقعیت جسمتو میبینی .
میل و علاقه واقعیتو میبینی .
گرسنگی واقعیتو میبینی .
سیری رو میبینی .
تو این زندگی رو تجربه می کنی نه زندگی در ولعی سیری ناپذیر و خشمی بی پایان .
تو بدون فیلتر چاقی سیر میشی . حس سیری رو تجربه می کنی .
اما با فیلتر چاقی تو اصلا نمیدونی سیری یعنی چی ؟
پس چاره کار تنها و تنها برداشتن فیلتر چاقی از ذهنته و نگرش از نگاه متناسب به خودت .
تو همین حالا هم متناسبی .
همین حالا هم خیلی عالی داری رفتار می کنی .
همین حالا هم گرسنگی و سیری رو تشخیص دادی و زندگی یعنی تغییر .
تغییر کردن زاویه نگاه و نگرش درون . یعنی برداشتن عینک چاقی و دیدن واقعیت خودت .
بدون فیلتر چاقی خودتو نگاه کن . چی میبینی ؟
من بدون فیلتر چاقی چقدر عالی هستم .
قد بلند . شکم تو رفته . شونه های استخونی و پهن . بازوهای کشیده . استوار . پاهایی محکم و پر زور و لاغر .
کسی که به بدن خودش احترام میزاره عاشق بدن خودشه و هیچ رفتار تحمیلی به خودش نداره .
رفتارش رو انتخاب می کنه و خودش رو لایق متناسب شدن میدونه . چقدر این من زیباست .
چقدر این شخصیت زیباست .
دوست دارم همیشه به خودم اینجوری نگاه کنم .
چقدر سبکم . چقدر فرزم . چقدر دارم عالی کارامو انجام میدم . چقدر موفقم . چقدر پولدارم . راستی دخترا رو میبینم که دارن با هم حرف میزنند و پچ پچ میکنند و میگن . بچه ها بچه ها . این همون پسر خپله س . چقدر قشنگ شده .
از نگاه دخترا خندم میگیره آره من همون عطا خپلم ولی خدا همون وقت که خپل بودم و هیچ کدومتون بهم نگاه نمیکردین ، اون نگاه کرد و هدایتم کرد . همون وقتی که من توی باتلاق چاقی دست و پا میزدم و نمیدونستم چه کنم به دادم رسید . من همون خدا رو دارم و هیچ کدوم از شما رو نگاه هم نمی کنم . چون من به عشق خودم لاغر شدم . چون من تناسب اندام خودمو پیدا کردم . چون جسمم لایق لاغریه . بعد مامانمم و میبینم که برام اسفند دود می کنه و میگه عطای خوشگل من اومد . مادری که همیشه ازم حمایت میکرد . دستای مادرمو میبوسم ولی بازم پیش خودم میگم تو با مهر مادریت فقط بدون ابنکه بدونی از چاقیم حمایت کردی البته تو تقصیری نداشتی چون تو هم لاغری واقعی رو بلد نبودی و لاغر شدن رو رنج میدونستی و منو از رنج لاغری حفظ میکردی . چون این راه لذتبخش رو سراغ نداشتی . پس مسئولیتش رو به عهده میگیرم و میگم این من بودم که چاقی رو انتخاب میکردم چون منم راه لاغری رو بلد نبودم و با لذت مسیر زیبای لاغری آشنا نبودم . چون چشمام نمیدید . چون واقعیت رو درک نمیکردم . بعد خودمو میبینم که دارم خانه ی خدارو طواف می کنم . نه بیرونشو . داخلشو . توی کعبه . من توی خونه خدا رو طواف کردم . دو سه هفته پیش خوابشو دیدم . همه آدما بیرون خونه خدا رو طواف می کردن ولی من و چند نفر دیگه داخل خونه ی خدا بودیم و اونجاهم دور چیزی میگشتیم . از طرفی می گفتم این دیواره ها هم مقدسن . کمی دیواره ها رو میبوسیدم کمی قسمتهای اندرونی کعبه رو . یعنی داخل کعبه بودم .
من این خواب رو به فال نیک میگیرم . و سایت تناسب فکری رو خانه ی خدا میدونم . چون اینجا خودم و خدای وجودم رو پیدا کردم و دارم گرد خدای وجودم میگردم .
من اینا رو بدون فیلتر چاقی میبینم .
کلی دیگه تصویر متناسب میبینم و چقدرم واضح میبینم . زندگی بدون فیلتر چاقی خیلی لذتبخشه وقتی این نگرش رو تکرار کنم و بدون فیلتر چاقی این تصاویر ذهنی رو بسازم عادت می کنم به خلق خود متناسبم و جسمم آروم آروم مطابق شرایط ذهنم میشه .
استاد فایل فیلتر خیلی فایل هدایتگری بود . واقعا حال کردم باهاش و تونستم کلی تصویر لاغریمو باهاش ببینم .
خیلی خوشحالم و ازتون قدردانی میکنم . خدا مادرتون رو رحمت کنه استاد که انقدر عالی حال مارو خوب و خوبتر می کنید .
سلام و درود نوشته قبلم برداشتم در مورد متن بود و این نوشته برداشتم در مورد فایل .
من هنوز از پرخوری ناراحت میشم . پس هنوز با این که این همه نوشتم ولی هنوزم از انجام دادنش ناراحت میشم و وقتی حالم خوبه که انجامش نمیدم .
پس این ناراحتی بعد از پرخوری هم یه عادته که لازمه ترک بشه .
به نظرم این عادته که مارو اذیت می کنه یعنی ناراحتی بعد از پرخوری . یعنی پرخوری مارو ناراحت می کنه . بعد ناراحت شدن از پرخوری هم باز مارو ناراحت و ناآرام می کنه و مدام اعصابمون خورده .
پس باید اول ناراحتی از پرخوری رو ترک کنم .
بعد از پرخوری ناراحت نشو . این فرمول ذهنیه که انقدر تکرارش کردی عادت کردی بهش .
ناراحت شدن از پرخوری یعنی تو انرژی و انگیزه و حال خوب و تمام قدرتتو دادی به پرخوری . اون رو بزرگ کردی و خودتو کوچیک .
پس اول انتخاب کن که ناراحت نشی . باز اگه بگی نمیتونم دست خودم نیست . یعنی قدرت رو دادی دست ناراحتی . در حالیکه ناراحتی رو هم خودت انتخاب کردی .
مزایای پرخوری :
پرخوری برای من خیلی هم بد نبوده . موقع انجامش لذت بردم . باهاش حال می کردم .
خوردن شیرینی خامه ای به مقدار زیاد بستنی پفک چیپس به مقدار سیری ناپدیری حتی اون حس ولع داشتن به غذاها همه برای من شیرین بود . موقع خوردن ماکارونی خام اونقدر لذت میبردم که هر بار برای رسیدن به اون لذت باز بیشترش میکردم . موقع خوردن کباب پیتزا و … یه حس سیری ناپذیری داشتم با حالتهای مختلف میخوردم تا به این حس سیری ناپذیریه برسم . یعنی بزرگترین علت من برای خوردنهای بی رویه فقط و فقط لذت بردن و رسیدن به حس سیری ناپذیری بود . فقط خوردن بود و خوردن بود و خوردن .
حس سیری ناپذیری بهم یه حس مستی و فراموشی میداد . غمهامو فراموش می کردم . در حقیقت من برای رسیدن به آرامش و شادی میخوردم .
وقتی با دوستام میرفتیم مسافرت و کلا عشق و حال و صفا تنها موضوع لذت برای من پرخوری بود و پرخوری .
وقتی تو خونه بودم تنها راه راصی کردن مادرم و تشکر از زحماتش که زحمت کشیده بود غذا درست کرده بود فقط با خوردن و خوردن بود . یعنی من به اندازه یک دیس غذا میخوردم و مامانم خوشحال بود .
مزیت دیگه پرخوری برام اضافه نیومدن غذاها بود و بازم رضایت مادر .
مزیت دیگه برنده بودن بود . من موقع مسابقه پرخوری با دوستام همیشه برنده بودم و این برنده بودن به من حس قدرت میداد . همیشه در خوردن اول میشدم .
مزیت دیگه خوش اومدن از همه غذاها بود . من همه چی میخوردم . هیچ وقت از هیچ غذایی بدم نیومد . همیشه دلم میخواست همه چی بخورم برای همین هیچ وقت آدم بد غذایی نبودم .
مزیت دیگه ببخشید برطرف کردن ترشی و رفلاکس معده است . وقتی معده ام از زیاده خوری رفلاکس میکرد با خوردن دوباره اون حس ترش کردن غذا از بین میرفت .
مزیت دیگه پرخوری راحتی و آزادی و رهایی و بود . من هر چی دلم میخواست میخوردم . هروقت دلم میخواست میخوردم . نمیخورم و سیرم و میل ندارم و این حرفا نبود . میخوردم و حالشو میبردم . اصلا نبودن غذا برام معنایی نداشت هرچی میخواستم بود . هر چی هم نبود سفارش میدادم می آوردن .
نخوردن غذا یه مزیت داره پولام جمع میشه 😁
ولی با همه این حرفا و مزیت های پرخوری من خودم شخصا از تکرار پرخوری خسته شدم . از فشار جسمی که پرخوری بهم میده خسته شدم . همش تنبلی همش رخوت . میدونید با ترک کردنش بیشتر حال می کنم تا ادامه دادنش .
دیگه از حس سیری ناپذیر بکدن و ولع خسته شدم .
خسته شدم . از پرخوری ناتوان شدم . دیگه نمیتوتم پرخوری کنم . دیگه بهم نمیسازه . تمام وجودم و رخوت و سستی و بیحالی و بیخوابی می گیره .
من این چند وقت که پرخوری رو ترک کردم بهتر تونستم کار کنم بهتر تونستم فعالیت کنم . سبکتر بودم . حالم بهتر بود . حتی بهتر تونستم بخوابم . توی روز حالم بهتر بود .
توی شب حالم بهتر بود .
پرخوری برام مزیت داشت ولی دیگه دوسش ندارم . دیگه دلم نمیخواد انتخابش کنم . دوست دارم ازش جدا بشم . شاید لحظاتی باهاش خوش بودم ولی من و پرخوری دیگه ابمون با هم توی یه جوب نمیره . میدونم الانم باز دارم بهش قدرت میدم . اون شخص نیست انسان نیست فقط یه رفتار بیجانه که خودم خلقش کردم و حالا دیگه نمیخوام انتخابش کنم . دیگه باهاش حال نمی کنم .
من با رفتار متناسب بهتر حال می کنم .
رفتار متناسب به من شخصیت میده . هویت میده . هویت انسان متناسب میده . هویت انسان سالم میده . من با متناسب رفتار کردن احساس قدرت می کنم . انجام رفتار متناسب کننده هم خودم انتخابش می کنم . کار سختی نیست که نتونم انجامش بدم . اونم راحته . حالم خوبه باهاش .وقتی انتخابش می کنم ازش راضی ام . از خودم راضی ام . خلاصه باهاش بهم خوش میگذره . راحتم . آرومم . قدرت انتخاب پیدا کردم . مزیت رفتار متناسب کننده در ذهنم بیشتره .
من در رفتار متناسب کننده سیر میشم گرسنگی نمیکشم ولی در رفتار پرخوری دائم حس گرسنگی دارم . سیر نمیشم هرچی میخورم بازم میخوام . اصلا نمیفهمم سیری یعنی چی .
ولی در رفتار متناسب من نقطه سیری رو پیدا کردم .
نمیدونم ولی با این حال هنوزم به خاطر لذتهایی که در رفتار نامتناسب کننده داشتم بازم انتخابش می کنم و چاره اینه که از انتخابش ناراحت نشم و یاد لذتهاش بیفتم تا باهاش به صلح برسم و درونم آروم بشه و نخواد بر من غلبه کنه تا رفتار پرخوری رو بر خودم تحمیل کنم .
من با خودم ملایم رفتار می کنم و بر اساس زبان بدنم تصمیم به انتخاب میگیرم و اگه پرخوری رو انجام دادم ناراحت نمیشم .
راستی دلم میخواست همینجا مزایای رفتار ناراحتی بعد از پرخوری رو هم بنویسم .
ناراحت شدن از پرخوری هم برام مزیتهای زیادی داره .
اول اینکه منو از حالت مستی در میاره و حالت عقلانیت به من میده .
ناراحتی باعث میشد حداقل در زمانهایی که ناراحت بودم دیگه نخورم . عمل پرخوری رو به تعویق مینداخت . ناراحتی از پرخوری باعث شد من بیام و این مسیر رو برای خودم انتخاب کنم . قطعا اگه از پرخوری ناراحت نبودم به لاغری با ذهن هدایت نمیشدم .
ناراحتی از پرخوری باعث میشد برای لحظاتی من از رفتارهایی که از حیوان بدتره استفاده نکنم .
ناراحتی باعث میشد به فکر جبران باشم و حداقل نصف روز یا یک روز من تکرار نکنم و حال خودمو بدتر نکنم .
اینم مزیتهای ناراحتی بعد از پرخوری بود.
سلام و درود .
از قسمت اول متن فهمیدم در حالت چاقی بودن حالت موقت ذهنه که تصمیمات آنی در اون گرفته میشه .
همه ما از پرخوری کردن ناراحت میشیم درست مثل عملی که در هنگام عصبانیت انجام میدیم .
و بارها بهمون گفتن در هنگام عصبانیت رفتاری انجام ندید که بعدا پشیمون بشید . پس این یعنی عصبانی شدن حالت طبیعی ما نیست .
زمانی هم که احساس پرخوری به ما غلبه می کنه (البته یاد گرفتیم که اون انتخابه نه اشتها )
این زمان هم حالت عادی ما نیست و هر نوع واکنشی باعث بدتر شدن این وضعیت میشه . بارها امتحان کردیم هر چی بیشتر بخوریم حالمون بدتر میشه . هر واکنشی که در هنگام غلبه احساس خوردن در مواقع غیر از گرسنگی به ما دست میده اولا یک نوع انتخابه و ثانیا بهترین انتخاب اینه که ما هیچ واکنشی رو انجام ندیم . چون این حالت گذراست و از گرسنگی نیست .
نشانه ی این حالت اینه که شک و تردید داریم ، نمیتونیم نقطه سیری و گرسنگی رو تشخیص بدیم ، خشم داریم ، احساس ناتوانی داریم ، احساس بیزاری از خود داریم ، بعدش پشیمون میشیم ، تمام این حالات که منجر به رفتار پرخوری میشه به دلیل فرمولهای ذهنی ایجاد میشه .
خب کسی که میخواد شخصیت لاغرش در وجودش غالب بشه باید خودشو از این حال و هوا بیرون بیاره . چون شخصیت لاغر در آرامشه . در آرامش گرسنگی واقعی رو تشخیص میده . وقتی سیره چیزی نمیخوره . به راحتی چیزی نمیخوره . انتخابش در موقع سیری نخوردن هست و قدرت انتخاب داره .
با هوای نفس غذا نمیخوره با زبان بدن غذا می خوره .
خوردن در مواقع غیر گرسنگی واقعا آزار دهنده است . روح و روان رو به هم میریزه و حالت چاقی رو در ذهن تشدید می کنه .
اما خوردن موقع گرسنگی به انسان آرامش میده . روح و روان رو آروم می کنه و بعدش ما از رفتار خودمون راضی هستیم . عزت نفس داریم .
من باید سعی کنم نسبت به پرخوری به صلح برسم و بدونم اون رفتاریه که در نامتعادل بودن شرایط روحی انجامش میدم و دو راه میتونم انتخاب کنم یا خودمو به شرایط روحی آرامش و تعادل برسونم یا مطلقا سعی کنم در چنین شرایطی واکنش خوردن رو انجام ندم و خوردن رو فقط بر اساس زبان بدن انتخاب کنم .
وقتی من از پرخوری فاصله میگیرم باهاش به صلح میرسم . وگرنه مگه میشه انسان در آتش باشه و نسوزه . به صلح رسیدن با پرخوری زمانی انجام میشه که ما ازش فاصله میگیریم وقتی ازش فاصله میگیریم خوردن در دفعا کمتر اتفاق می افته و این خوردن مثل آتش مارو گرم می کنه و ما از مزایاش استفاده می کنیم .
اما اگه بیفتیم داخلش سرنوشتی جز سوختن نداریم . چون آتش همه رو میسوزونه . فقط باید فاصله رو باهاش حفظ کرد و از مزایاش بهره برد .
پر خوری = بودن در دل آتش
خوردن موقع گرسنگی = کنار اتش بودن و از گرمای آن استفاده کردن .
پس فعل خوردن مثل آتیشه . مزایا داره برای ما . باعث انرژی رسوندن به بدن میشه . باعث سلامتی میشه باعث حال خوب میشه . باعث شادی میشه ولی همه ی اینا زمانیه که رفتار ما در تناسب با خوردن باشه . اما همین مزایا وقتی به جای کنار آتش بودن و از مواهب آن برخوردار شدن در دل آتش قرار بگیره فقط سوختن و سوختن و سوختنه .
تنها راه نجات از آتش اینه که نریم داخلش .
تنها راه نجات از پرخوری و در امان ماندن از آسیب هاش اینه که مطلقا انجامش ندیدم . هیچ کسی از پرخوری حالش خوب نیست و همه در آتش پرخوری خواهند سوخت .
به صلح رسیدن با آتش زمانی ممکنه که من فقط از بیرون نظاره گرش باشم و از گرماش بهره ببرم . (انجام رفتار متناسب با خوردن )
خب همانطور که بچه یکبار دستش به آتش بسوزه دیگه هیچ اشتیاقی برای نزدیک شدن به آتش نداره ما هم باید دقیقا همینطور باشیم .
پرخوری آدمو میسوزونه . به قول مامانا جیزّه .
پرخوری جیزّه 😃😃 .
واقعا کاش مامانا از کوچیکی همینکارو با ما میکردن تا ما به پرخوری عادت نمیکردیم . ولی حیف که اونا خودشونم نمیدونستن دارن ما رو با کله میندازن تو آتش .
ولی حالا خودمون فهمیدیم و من با امتحانهایی که کردم تنها راهی که به من آرامش میده راه لاغریست . و تنها مسیر لاغری که به من آرامش میده مسیر لاغری با ذهنه .
پس اونقدر تمرین می کنم تا شخصیت متناسب بر من غالب بشه و من زمانهایی هم که به رفتارم آگاه نیستم شخصیت متناسبم خودبه خود متناسب رفتار کنه . بازم درست مثل همون آتش . حتی اگه ما حواسمونم پرت باشه هیچ وقت سراغش نمیریم .
در حقیقت کاری که ما میخوایم انجام بدیم دشمنی با خودمون نیست . غذا خوردن طبیعت بدن ماست . غذایی رو دوست داشتن طبیعت ماست . اما مصرف بیش از اندازه ی اون غذا برای لذت بیشتر غیر طبیعیه . چون بیشتر بخوری طعم اون غذا از بین میره و حالت ولع و سیری ناپذیری و انتخابهای خوردنهای پشت سر هم میاد و آرامش ما رو میگیره .
من با رفتارم در صلح هستم . ولی مسئولیتش رو خودم پذیرفتم . خودم بهش عادت کردم و تنها راه ترک عادت انجام همین تمرینهاست تا کم کم بپذیرم من از رفتار جدید بیشتر لذت میبرم . از رفتاری که درجات پرخوری درش کمتر و کمتر میشه و راههای دیگه بهش اضافه میشه .
وقتی امتحان کردم و دیدم رفتار خوردن بر اساس زبان بدن چقدر دلچسب و گواراست و حال منو خوب می کنه چقدر بهم آرامش میده چقدر بعدش احساس سبکی دارم . معده ام سنگین نمیشه . بیماریهام همه خوب میشه . سبک میشم و راحتتر حرکت می کنم چرا این رفتار رو استمرار ندم .
چه سختی در این رفتار وجود داره که من درونم هنوز به پرخوری متمایله . به نظرم علتش در تکرار نکردنه . رفتار جدید تازه است و من تا جاییکه میتونم باید اونقدر ازش استفاده کنم تا حال خوبم رو دائمی با وجود این رفتار حس کنم .
پرخوری فقط یه لذت داره که همونم لذت نیست . چون من وقتی سیر بشم دیگه خوردن بیش از حد طعم اون غذا رو از بین میبره و تکرار خوردن دیگه فقط رنجه .
چیزی که مازش لذت میبریم در حقیقت الگوی متناسب رفتار کردنه که ما طعم اصلی غذاها رو هم میچشیم و اصلا میل به زیاده روی هم دیگه در ما پدید نمیاد چون میدونه زیادتر بخوره دیگه به دهانش بی مزس و بهتره دیگه استفاده نکنه تا جسمش دوباره طلب کنه .
خوردن بر اساس زبان بدن خیلی مزیت داره که هیچ کدومش در پرخوری نیست . پرخوری مثل یک کاه می مونه . وقتی مسئولیت انجامش رو بپذیریم کوه پرخوری رو تبدیل به یه کاه می کنیم و خیلی راحت اون رو بر میداریم و کنارش میزاریم .
در حقیقت آتش رو خودم بر پا می کنم و فروزاننده آتش خودم هستم . خودمم خودمو میندازم داخلش و میسوزم و بعد میگم نمیتونم ترک کنم .
پس دیگه ناراحتی از پرخوری معنایی نداره . چون فقط کافیه دیگه انتخابش نکنی و رفتار متناسب کننده رو جایگزینش کنی .
ناراحتی زمانی اتفاق میفته که تو خودتو بیکاره حساب کردی و پرخوری رو همه کاره . این باور رو تغییر بده . خودتو همه کاره حساب کن و پرخوری رو هیچ کاره . حالا انتخاب کن و انجامش نده به همین راحتی . نمیونم دیگه اینجا معنایی نداره چون اگه بگی نمیتونم اولا نشان از این داره که هنوز مسئولیتشو نپذیرفتی و دوما پرخوری رو بهش قدرت دادی . بهش اختیار دادی و این باورها حتما باید تغییر پیدا کنه .
پرخوری فقط یک انتخابه که میتونی انجامش ندی و اگه هم انجامش دادی ناراحت نشی چون خودت انجامش دادی و باز خودت میتونی انجامش ندی .
سلام . در مورد این فرمول ذهنی خیلی فکر کردم . چرا وقتی ما میخوایم عادتی رو ترک کنیم باید باهاش به صلح برسیم ؟ خب وقتی به صلح برسیم یعنی میپذیریم که اون عادت بازم هست پس ترک نمیشه . مثلا فکر کنید یه زوج . وقتی با هم خوب باشن که همو ترک نمی کنند خب در صلح با هم زندگی می کنند . مگه اینکه طلاق تفاهمی بگیرن که اونم آخه وقتی از در کنار هم بودن حالشون خوبه بازم معنایی نداره که تفاهمی همو ترک کنند .
خب این سوال خیلی ذهن منو مشغول کرد تا اینکه یه جوابی به ذهنم رسید که تا حدودی متقاعد شدم .
ناراحت شدن از عادت مورد نظر یه فرمول چاق کننده است .
عادت مورد نظر هم یه فرمول چاق کننده است .
ما هم که گفتیم فرمولهای چاقی رو باید پاک کنیم .
پس ناراحت شدن از عادت چاقی رو هم باید پاک کرد .
منتها سطح عملکرد این دو فرمول چاق کننده با هم فرق داره .
طبق آموزه های دیروز ما از دو طریق لاغری رو تمرین می کنیم یکی از طریق افکار یکی از طریق رفتار .
ترک کردن پرخوری در سطح رفتاره .
ناراحت نشدن از پرخوری در سطح افکاره .
پس ما هم در سطح فکر و هم در سطح رفتار داریم دو فرمول چاقی رو پاک می کنیم . البته که ترک پرخوری قبل از اینکه در سطح رفتار جاری بشه در سطح فکر هم هست .
پس ما اینجا در اینجا با دو فرمول سرکار داریم . یکی در سطح فکر و دیگری در سطح رفتار .
پس نیازه که هر دو فرمول رو تبدیل به فرمولهای لاغری کنیم .
ترک پرخوری فرمول لاغر کننده در سطح رفتاره که با نیاز بدن و حس گرسنگی و سیری تنظیم میشه و به وجود میاد . تلاش اولمون اینه .
اما اگر به هر بهانه ای باز هم عادت رو تکرار کردیم قدم بعدی که برای لاغری به کمکمون میاد صلح و آرامش با پرخوریه . یعنی سرزنش نکردن خود بعد از این فعل و بخشیدن خودمون تا دچار عصبانیت نشیم که باعث بشه کلا مسیر لاغری با دهن رو هم مثل رژیم ها رها کنیم . در واقع یکی از علل رها کردن رژیمها هم همینه . ما در رژیم با وجود خودمون در جنگیم . برای همین همیشه شکست میخوردیم . و ما یاد گرفتیم مراقب رفتارمون باشیم که حالت رژیم پیدا نکنه که یکی از تفاوتاش دقیقا همینه . وقتی آرامش داشته باشیم قطعا ذهن ما هم با ما وارد جنجال نمیشه و در نتیجه حساسیت ما کم میشه و خودبخود ذهن دچار لج و لجبازی نمیشه که بخواد برما غلبه کنه و مسیر لاغری با ذهن رو رها کنه . خدا میدونه چقدر شادم . امروزم من با این فرمولا عالی عمل کردم و حالم بسیار عالیه و در صلح با خودم هستم . من با پرخوری خودم به صلح رسیدم و کاملا دلیل این صلح رو فهمیدم که اینم یه فرمول لاغر کننده در سطح فکره و به ترک پرخوریم که در سطح رفتاره کمک می کنه و این کار برای ما راحتتر انجام میشه .
خب ذهن خوبم ما با هم تصمیم گرفتیم که با مشارکت هم پرخوری رو ترک کنیم . اما هر وقتم خواستی می تونی این عادت رو تکرار کنی . از نظر من اشکالی نداره . اما یقینا وقتی بر اساس نیاز جسمی که هر دو با هم به خوبی اون رو درک کردیم عمل کنیم مطمئنا حال هردومون بهتره . اما یه وقتی اگه جایی هم دیگه از دستمون در رفت و دچار فعل پرخوری شدی من بازم باهات دوستم . خودم میبخشم و به مسیر لاغریم ادامه میدم .
خب من آماده ام که از این گام هم عبور کنم و به مرحله ی بعد برم .
به نام خدا .
واقعا که من از سایت تناسب فکری دچار حیرت میشم . انگار که دقیقا احساس منو میفهمه . چه فرمول خوبی امروز گفتید . دقیقا من در اینجا با احساسم روبرو شدم . پس ناراحتی و عصبانیت از عادت مورد نظر فقط باعث شکست ما در مسیر لاغر شدن میشه . خب پس اگه عادتم رو تکرار کردم ناراحت نشم عصبی نشم که در طول روز هم عصبانی باشم . اما چطور با عادت صلح کنم . واقعا راست میگید . خودم انجامش میدم خودمم ازش عصبانی و ناراحت میشم و احساس بدی بهم دست میده . الان نمیدونم چجوری باید با عادت خودم در صلح قرار بگیرم . خب من باید راجع به این تمرین فکر کنم که دیگه اگه بازم عادتم و تکرار کردم ناراحت نشم . به نطر خودم میاد همون نمره دهی برام خوب باشه . مثلا من امروز یه لقمه اضافه خوردم ناراحت شدم حالا درسته ناراحتیم خیلی زیاد نبود اها فهمیدم اینم یه فرموا ذهن چاقه . ناراحتی از عادت از ذهن چاقه . جزء پارسهای سگه است . برای همین اینم باید پاک بشه .
چقدر فرمول چاقی داریم ما . یادمون میره .
پس توی این فایل یاد گرفتم اینکه از تکرار عادت ناراحت بشم هم جزء فرمولهای چاقیه .
پس من سعیم و می کنم که انجامش ندم . اما اگه انجامش هم دادم ازش ناراحت نشم . یعنی بیخیالش بشم . بگم عیب نداره . دوباره شروع می کنم . هربار بهتر عمل می کنم . یا نه بگم عیب نداره . نمیدونم باید روی این تمرین فکر کنم ببینم چجوری به صلح برسم . پس تا این تمرین رو انجام ندم نمیتونم برم سراغ تمرین بعد البته عجله ای هم ندارم اینجوری بهتره . فکر می کنم تحلیل می کنم ببینم چی به ذهنم میرسه .
مزیت های بیشتر پرخوریم
ودرصلح قرار گرفتنم با پرخوریم
مثلا مزیت پرخوری برای من اینکه باعث میشه خواب آلوده بشم وخیلی زود خوابم ببره
مزیت هفتم پرخوریم این بوده که چون از همه چی میخوردم وزیادم میخوردم هیچ وقت کمبود هیچ ویتامین وچیزی نداشتم مثلا کمبود کلسیم وکم خونی وتیروئید پرکاروکم کار و….نداشتم چون همیشه اگه زیاد خوردم چیزای خوبم زیاد خوردم وپرخوری کردم وخداروشکر صحیح وسالمم
مزیت هشتم پرخوری من این بود که از آنجایی که همیشه میخوردم وزیادم میخوردم آشپزیم خیلی خوب شد والان که تنها ۳۱ سال دارم قادرم چند صد نفرو غذا دسر وشیرینی بدم وخیلی خوب بلدم پذیرایی کنم وهمه رو شگفت زده کنم ودرتدارک جشن ها مهارت فراوانی دارم
وبسیار کدبانو شدم
هیچ وقت یادم نمیره دفعه اولی که خانواده شوهرمو خونمون دعوت کردم دومدل غذای ایرانی ویک مدل پیتزا چند مدل سالاد وماست انواع ترشی وحتی کیک تولد برای پذیرایی وکلی چیز دیگه پختم وقایمشون کردم
واز اونجایی که ناهار دعوتشون کرده بودم
وقتی اومدن خونمون پدرشوهرم گفت به شوخی که غذا ندارن وبویی نمیاد وتازه بیدار شدن
ومن خندیدم وبه شوهرم گفت برو چند سیخ کباب بخر که زنت تازه کار منم بعد چای خوردن وپذیرایی خندیدم وگفتم کلی غذا ودسر پختم که همشون حاضرن
وفقط زیر فر روشن کنم تا پیتزاهامم نیم ساعته داغ حاضر بشن
حتی مادر شوهرم اولش میخواست کمکم کنه غذا بپزم ووقتی غذاهارو دیدم شگفت زده شد
وفکر کردن مادرمو یه جا قایم کردم 🤣🤣🤣
که همسرگفت که مادرش شاغل ونتونسته بیاد وهمشو دیروز خودش آماده کرده وامروز پخته صبح زود بلند شده والان جاافتاده
وحتی منم وقت کمک بهشو نداشتم وکف کرده بودند
حتی یه بارم که عملا بیپول شده بودیم یه خورشت کرفس پخته بودم که هرچی خانواده شوهرم میخوردن سیر نمیشدن وآخرش با دل درد از جاشون بلند شدن وخواهر شوهرم گفت که چطوری خوشت کرفس به این خوشمزگی پختی آخه مگه میشه من از کرفس متنفرم اونقدر خوردم دلم درد گرفت 🤣🤣🤣
خلاصه که پرخوری وعلاقه من به زیاد خوردن وخوردن منو آشپز ماهر وچیره دستی کرد که یکی از بهترینهام وبه تنهایی میتونم آموزش آشپزی وشیرینی پزی وپذیرایی تدریس کنم ورستوران بزنم برای خودم
پس میبینم که همین پرخوری کلی مزیت داشته برام که از من آدم بامهارت بالا بهتر وشخصیتی خوب ساخته
حتی خستگی منو درکرده ومن قادر به ساعت ها کارو تلاش مداوم کرده وکاری کرده که شکست ونپذیرم
خلاصه که خوب که فکر میکنم دیگه ازش دلگیر نیستم ودلیلی نداره احساس بدی نسبت بهش داشته باشم
من باید بدونم که هرعادتی منشا لذت وشادی وخوبی داشته وسعی درکمک به من واگه قصد نابودی وآزار منو داشت ذهن من هرگز حتی یک بارم انجامش نمیداد واز این به بعد باید درصلح باشم بااین عادت پرخوریم وبه هیچ وجه حس بدی از انجامش نداشته باشم درسته که تصمیم منه که انجامش بدم یا ندم ولی حسم دیگه باهاش خوبه دیگه ازش بدم نمیاد
اینبار که پرخوری کردم میخندم که مثل بادکنک باد کردم ودیگه از جام نمیتونم تکون بخورم حسمو خوب نگه میدارم
فرشته جان میشه دستور و فوت و فنهای خورشت کرفس بدی بچه هام خیلی دوست دارن ولی من خوب بلد نیسنم
سلام منیره خانم گل دوست عزیزم
بله باکمال میل
برای خورشت کرفس خوب چندتا چیز لازمه
اول کرفس تازه وجوان واگرم نداشتین حتما باید نخ های کرفس های پیر که روی کرفس با چاقو جدا کنید وگرنه نمیپزه
منظورم شیارهای روی کرفس وهمینطور سرخکردن کرفس ها قبل پختشون
دوم سبزی قورمه سبزی تازه وسرخکرده وهمینطور برگ های خود کرفس که ریز بشن وکمی تفت بخورن
سوم گوشت قرمز که چربی هم داشته باشه
من داخل کرفسم لوبیا چیتی هم میریزم
اگه مهمان داشته باشم حتما داخلش زعفران ویه قالب کره ۵۰ گرمی هم میریزم
ولی برای خودمون نه
بسته به زودپز بودن کرفستون که سبز کمرنگ یا دیر پزبودنش که ساقه های پیرش
میتونید زمان اضافه کردن به گوشت وپیاز وادویتون تنظیم کنید
من پیاز بزرگ نگینی میکنم به علاوه گوشت وادویه هم زردچوبه فلفل سیاه ودرآخرم نمک میزنم
میپزم وکرفسم بعد تفت دادن اگه دیرپز بود اولش با گوشت میگذارم میپزه به همراه سبزی قورمه ولوبیا خیس خورده وسبزی کرفس
وقتی همش پخت تقریبا اگه قوره داشته باشید که خیلی خوشمزه اش میکنه
اگه نداشتین لیمو عمانی پوست ودونشو جدا کنید سه چهار تا بریزید داخلش زیرشو کم کنید جا بیوفته نمکم که درآخر ودلخواه
چندتا چیز خوشمزش میکنه
اول آب قلم
دوم چربی گوشت
سوم زعفران
چهارم کره
فقط اینکه خورشت کرفس از صبح تا شب طول میکشه وانتظار دوساعت پختن وخوشمزه شدن ازش نداشته باشید وبهتره زیرش کم وریز جوش باشه
امیدوارم لذتشو ببرید ومتناسب باشی دوست عزیزم
ممنون فرشته جان واقعا مهربانی
سلام به استاد عزیز
من با تند تند غذا خوردنم و تند تند کار کردنم در صلحم باهاش رابطه ی خیلی صمیمی دارم چون خیلی جاها برام خوب بوده خیلی جاها باعث شده که ازم تعریف و تمجید کنن
من اگه دوباره این عادت رو تکرار کنم احساس بدی ندارم و خودمو سرزنش نمیکنم چون خودم به وجود اوردمش و الان با صلح در حال تغییرشم
سلام استاد عزیز
ببخشید استاد کاش برای دوره های رایگان هم امکان رفتن به گام بعدی رو هم بزارید خیلی عالی میشه
واینکه استاد کاش یه امکانی بود میتونستیم به همه دیدگاههای دوستان که فالو کردیم به ترتیب تاریخ دسترسی داشتیم
مطمئنم حتما در دست اقدام هستن چون همواره شما و سایت در حال بهتر شدن هست ولی کمی زودتر بشه عالیه
ممنون استاد
سلام و درود
از اینکه در بهبود سایت تناسب فکری مشارکت می کنید از شما سپاسگزارم
دیدن تمام دیدگاه های یک فرد در نظرات به زودی به سایت اضافه میشه
امکان رفتن به گام بعدی فقط برای قسمت محصولات قابل اجرا می باشد.
چون محتوای رایگان به صورت فایل های جداگانه روی سایت قرار می گیرند این امکان وجود نداره
مگر اینکه این دوره ها در قالب یک محصول ارائه شود که در این صورت گزینه رفتن به جلسه بعدی و همچنین این جلسه را مشاهده کردم به آن اضافه خواهد شد.
ممنونم استاد دست گلتون درد نکنه
سلام و درود ▪︎
قسمت ۲ از ۲ چالش ترک عادت ▪︎
این قسمت : صلح با عادت ▪︎
■■■■
در صلح قرار گرفتن با هر عادتی که می خواهیم تغییرش بدیم مهم ترین تاثیر در میزان موفقیت ما برای تغییر اون عادت داره ▪︎ لاغری با ذهن از طریق آموزش ذهن صورت می گیره ▪︎آموزش ذهن شامل دیدن ، شنیدن، تفکر کردن و نوشتنه ▪︎بنابراین اگر تصمیم گرفتیم از طریق یادگیری لاغری با ذهن به رویای همیشگی ذهنمون که لاغر شدن و لاغر ماندنه برسیم باید مراحل آموزشی را به خوبی انجام بدیم ▪︎
با این توضیحات وارد اصل بحث میشم یعنی صلح با عادتی که می خوام تغییرش بدم …▪︎
از عصرونه خوردن لذت می برم اما همینکه احساس می کنم یک عادت چاق کننده می تونه باشه و اگر بی خیالش بشم و ترکش کنم یا نواقصشو برطرف کنم می تونه در روند لاغریم کمک خوبی باشه ، به همینمنظور طبق توصیه و فایل آموزشی امروز باید باهاش در صلح قرار بگیرم ▪︎
همیشه ما یا در حال جنگ با عادتمون هستیم یا درصلحیم ▪︎ من باید از حالت جنگ و احساس بد و و ناراحتی نسبت به عصرونه خوردن بیام بیرون و باهاش در صلح و دوستی قرار بگیرم.نمیشه هم ازش دلخور و ناراحت باشم هم برای انجام دادنش تحت فشار ذهنم قرار بگیرم ..اینجوری آرامشم به هم می ریزه و کاری از پیش نمی برم ▪︎یعنی فکر نکنم این عادت چیز بدی بوده یا چیز بدیه باید با با بودنش کنار بیام به محسناتی که تا حالا برام داشته بیشتر فکر کنم و به قول معروف نیمه پر لیوانمو ببینم اما آرام آرام تغییراتی در نوع مصرفش ایجاد کنم تا بتونم ترکش کنم …..اگر بخوام یهو ، کنارش بذارم مثل حالت جنگ و عصبانیت می مونه که اثرات تخریبی داره و به حل موضوع کمکی نمی کنه ▪︎
پس از این به بعد تا مراحل بعد ی اینچالش اجازه می دم طبق روال همیشه عصرونه امو بخورم اما با یه حس خوبتر از قبل ، من هیچوقت از عصرونه خوردن بدم نمی اومده همیشه با میل و رغبت انجامش دادم ولی از وقتی با آموزه های این دوره آشنا شدم متوجهم که اگر کلا مث متناسبها بی خیالش بشم می تونه باعث بشه انرژی کمتری به بدنم بدم و برای وعده شام در حالت گرسنگی کامل قرار بگیرم و با میل کاذب از سر مقررات قبلی شام نخورم، و غذایی که با حس گرسنگی واقعی خورده بشه به شرط زیاده روی نکردن نه تنها چاق کننده نیست بلکه لاغر کننده هم هست ▪︎ ولی برای رسیدن به این هدف لازمه باهاش در حالت صلح قرار بگیرم و وقتی میلم به خوردن عصرونه کشید و کاری به احساس قبل و بعدم نداشته باشم و با حال خوب و خوش برم میل کنم… احساس رضایت در پیش بگیرم تا ببینم فردا چی پیش می آد ▪︎ به نظر خودم به عنوان اولین قدم برای ایجاد حس خوب و صلح باید میل به خوردن عصرونه پیدا کردم خودمو سرکوب نکنم ..و به مقداری که حس آرامش و رضایت بهم میده میل کنم ….▪︎
با عرض سلام و ادب
خیلی جالب بود که برای عادت ناپسند خودم بخواهم از لذت ها و مزیت هایش بگویم.
من عادت خوردن در حالت سیری را انتخاب کرده بودم تا بتوانم این عادت را در این چالش ترک کنم.
اگر از مزیت هایش بخواهم بگویم
لذت بردن از مواد غذایی
داشتن نظم در منزل برای غذا خوردن
همراه شدن با اعضای خانواده برای خوردن
بعد از سری کامل اجابت مزاج به خوبی انجام میشود
چند سال بعد از خوردن به خوردن فکر نمیکنم
سراغ ریزه خواری نمیروم
احساس می کنم انرژی انجام کارم زیاد تر شده
خوب من می خوام با این روش ذهن را آموزش بدم تصمیم دارم که عادت بد خود در صلح را بگیرم تا بتوانند تغییری در آن صورت دهم
یاد گرفتم که اگر می خواهم عادت را ترک کنم نباید با آن مبارزه کنم.
هر چه بیشتر بتوانم با رفتاری که مدتهاست باعث رنجش من شده در ساخت قرار بگیرم ساده تر می توانم آن رفتار را اصلاح کنم.
باید تمام مشکلات رفتاری که باعث آزار من شده از ذهن خود پاک کنم و دیگر رفتار خود را عامل هیچگونه مشکلی برای خود ندانم.
در این صورت است که تمام خود را در اطلاعات موجود در ذهن من از رفتار پاک میشود.
آنچه نوشتم خلاصه ای از مطالب این بود که گام دوم فراگرفتم. با تشکر از شما
سلام امیدوارم حال همه ی شما دوستان عزیز خوب خوب خوب باشه
آقا جان من با کشیدن قلیون و سیگار خیلی لذت میبردم
۱ آرامش لحظه ای بهم میداد
۲ اوقات فرغات لذت بخشی داشتم
۳ سرگرم بودم
۴ با رفیقام کلی دور هم بودیم و لذت میبردم
۵ کلی خاطره خوب باهاش دارم
۶ بهم حال میداد
۷ احساس بزرگ بودن میکردم
سلام بر استاد ارجمند و دوستان پر انگیزه ام
من واقعا ازبودن در دوره ها و کامنت نوشتن لذت میبرم و تمام سعیم این هست که به آموزشها عمل کنم تا نتیجه بگیرم .
ما انسانها اگر با همه چیز در صلح باشیم خیلی بهتر رفتار وفکر میکنیم و همانطور میبینیم که کشورهایی که با همه در صلح هستن خیلی روند پیشرفت بهتری دارند یعنی در تمام زمینه ها همینطور هست حتی در بچه داری اگر در مقابل رفتار بچه ها بایستیم و قد علم کنیم هیچ نتیجه ی خوبی نمیگیریم و … پس برای چاقی هم همینطور هست اگر من هر روز رفتار غذایی بدی دارم که حالم رو بد میکنه و ناراحت میشیم و اما به زور بخوام اون روحذف کنم نمیشه و فقط ما اون رفتار رو بیشتر تکرار میکنیم و نتیجه ی نامطلوب تری به ما میده پس ما باید با رفتارها. و چاقیمون در صلح باشیم تا نتیجه ی خوبی بگیریم .پس مزایای چاقی برای من :
@من با چاقی احساس زیبایی بیشتری میکردم و احساس جذابیت بیشتری میکردم .
@من با چاقی احساس میکردم بدنم قویتر شده و میتونم بچه های با بنیه ی قوی تر به دنیا بیارم
@من با چاقی در جسمم احساس میکردم لباس به تنم زیبا تر شده و بیشتر از خودم و تنخور لباسهام خوشم میومد.
@من به خاطر چاقی. تونستم با این سایت و این قوانین ثابت جهان آشنا بشم .که واقعا هر روز بابتش سپاسگزار خدا هستم .
@من به خاطر چاقی تونستم به باشگاه برم و یه مهارت جدیدی در رشته ورزشی فیتنس و ایروبیک پیدا کنم .
@من به خاطر چاقیم تونستم کلی دوست جدید درگذسته در باشگاه. پیدا کنم .
@من به خاطر چاقیم تونستم یه ورژن جدید از زندگیم و خودم رو در این دنیای مادی تجربه کنم .
@من به خاطر چاقیم تونستم رضایت چند نفر از افراد درجه یک در زندگیم رو از خودم ببینم که بارها بهم میگفتن آفرین حالا خوب شدی
و اتفاقا جا داره بگم دخترم دیشب تولد یکی از اقوام درجه یک دعوت بود و زمانی که اومد خونه میزبان کلی از فینگر فودهای روی میز و کیک خامه ای و …. به اون داده بود که بیاره برای ما و من چون تنوع مواد غذایی رو دیدم خصوصا که اون فینگر فودها بیشتر فست فودی بودن من از تمام اونها تا حدودی که نیاز داشتم خوردم و اما در آخر از کیک هم یکم خوردم دیدم طعمش بینظبر هست و بسیار باکیفیت من بازم دوباره با چنگال از اون خوردم تا یه برش از اون کیک رو هم به تنهایی خوردم و اما بعدش تا اومدم پشیمون بشم و فکر بد کنم گفتم نه خیر نباید ناراحت باشم چون این کارم به من لذت آزادی و لذت خوشحالی و لذت در چار چوب هیچ باید و نباید و لذت….. رو میده پس نزاشتم عذاب وجدان و فکر بد داشته باشم و گفتم حتما در همون لحظه انجام این کار رو دوست دارم که هر از گاهی دوباره تکرار میشه پس نباید از اون متنفر باشم و خودم رو ناراحت نکردم و مطمعنم اگر باهاش در صلح باشم. به مراتب وقتی غذای خوشمزه. و یا غذای مورد علاقم رو دیدم دیگه بیشتر از نیازم نمیخورم .
سلام
حالا که دارم فکرشو میکنم می بینم چه قدر خوبه که من چاقم . چه قدر خوشحالم که چاقم اگه چاق نبودم هیچ وقت این سایتو پیدا نمیکردم. خیلی آدمای لاغر دیدم که خودشونو دوست ندارن و تا آخر عمرشون قربانی میمونن و قربانی هم می میرن. هیچ پیشرفتی نمیکنن توی زندگیشون و چیزی از این دنیا به دست نمیارن خب این زندگی چه فایده ای داره؟ حالا بهترین اندام رو هم داشته باشی خیلی هم زیبا و محبوب باشی ولی وقتی به خودت هیچ عشقی نداری این لاغری به چه دردی میخوره؟ چند وقت پیش فیلم جیا رو دیدم که درباره ی زندگی اولین سوپر مدل تاریخ جیا کارنگی بود که اگه فیلمو ببینید یا زندگی نامشو بخونید متوجه میشید که این دختر با وجود اندام و چهره ی جذابی که داشت و محبوبیت خیلی زیادی که کسب کرده بود ولی یه خلاء عمیق توی وجودش داشت که باعث شد به مواد رو بیاره و زندگیشو نابود کنه. خب من اگه لاغر شم ولی بازم این احساسو به خودم داشته باشم چه فایده؟ همش میگم اگه فلان موفقیتو به دست بیارم من آدم خوشحالی میشم ولی خیلی آدما همون موفقیتو دارن ولی شاد نیست پس این شادی چیه؟ چیزیه که از درونه. من با پیدا کردن این سایت به واسطه ی چاقیم تونستم به خودم عشق بورزم و بهتر خودمو بشناسم و صدای خودمو بشنوم . اگه چاق نبودم هیچ وقت از خدا یه راه برای لاغری نمیخواستم و هیچ وقتم توی یه شب نا امید کنننده این سایت پیداش نمیشد و هیچ وقت دوره ی ورود به سرزمین لاغر ها رو نمیخریدم و توش حرفایی نمیشنیدم که با اون حرفا بتونم چند قدم به عاشق خودم شدن نزدیک بشم.
پس من ازت ممنونم چاقی اگه تو نبودی من اینقدر عاقل نمیشدم شاید همون بچه ی لوس بابایی باقی میموندم و رشد نمیکردم شاید اگه لاغر میموندم با اون دخترایی دوست میشدم که خودشونم لاغر بودن و دغدغشون این بود که اون کسی که باهاش تو رابطه هستن چه رفتاری باهاشون میکنه و دغدغه های منم همینا میشد و دیگه هیچ وقت به کتاب خوندن علاقه ای پیدا نمیکردم به خاطر اینکه تنهام و توی مهمونیا به خاطر اینکه با بچه هایی که همشون لاغر بودن بازی نکنم که مبادا یه بار مسخرم کنن کتاب با خودم نمی بردم که بشینم یه گوشه بخونم و با کسی کار نداشته باشم و کسیم با من کار نداشته باشه اما همه تو دلشون بگن چه دختر خوبی که کتاب میخونه. معلومه که من عاشق چاقیم چون این همه خوبی برام داشته تا حالا. اگه من با پام یه سنگ ریزه رو پرت کنم بره ممکنه سرنوشتم تغییر کنه ، به خاطر همین یه رفتار کوچولو ! اگه اون سنگه رو پرت نمیکردم ممکن بود یه اتفاق دیگه برام بیوفته پس چطور به خودم میگم دلم میخواست هیچ وقت چاق نمیشدم؟ چون اگه چاق نمیشدم مطمعن الان یه صبای دیگه بودم چاقی یکی از نقطه عطفای زندگی منه و ازش ممنونم که برام اتفاق افتاده.
من وقتی لاغر بودم پسرای فامیل اذیتم میکردن ولی از وقتی چاق شدم و چاقیم همراه شد با به سن تکلیف رسیدنم دیگه اجازه نمیدادم اذیتم کنن و اونام چون چاق شده بودم دیگه دوستم نداشتن و ازم خوششون نمیومد. و اگه لاغر میموندم مطمعنن این آزار و اذیتا ادامه پیدا میکرد
همون زمانی که من چاق شدم به سن تکلیف هم رسیدم و دلم میخواست به بهونه ی حجاب و رسیدن به سن تکلیف خودمو پنهان کنم تا کمتر بقیه چاقیمو ببینن و این شد که من دختر با حجابی شدم و ازونجایی که خانواده ی پدریم مذهبین این رفتار من خیلی مورد پسندشون بود و همش تشویقم میکردن و از نظرشون من دختر خیلیییی خوبی بودم که با به سن تکلیف رسیدنم دیگه کامل حجابمو رعایت میکنم. پس یه خوبی دیگش این بود که من یه دوره ای از عمرم همیشه مورد تشویق دیگران بودم و دختر عاقلی خونده میشدم و همه روی من حساب میکردن.
من بچه ی خیلی لوسی بودم و بابام منو خیلی لوس میکرد اما ازون وقتی که چاق شدم دیگه اینطوری نبودم و خیلی مستقل شدم نمیدونم دقیق چه اتفاقی افتاد ولی بعد از یه مدتی دلم نمیخواست بابام لوسم کنه فکر میکردم زیادی برای لوس شدن تپلم و فکر میکردم اگه یکی از بیرون ببینه که من هم چاقم هم لوس دیگه قطعا پیش خودش میگفت: هم لوسه هم چاق؟ اوق حالم ازش بهم میخوره . و من با باور به اینکه دیگه اگه چاقم نباید لوس باشم ، تبدیل شدم به یه دختر چاق مستقل . و همین باعث شد که مامانم وقتی میخواست بچه ی دومشو بیاره که یعنی همون داداشم ، پیش خودش گفت که صبا میتونه از پسش بر بیاد و کمکم کنه مخصوصا اینکه من 3 سال از روی چاق شدنم میگذشت و حسابی تونسته بودم خودمو ثابت کنم که من دختر مسئولیت پذیریم و دیگه ازون صبای دست و پا چلفتی که از تنها موندن توی خونه میترسه خبری نیست . همین شد که مامانم داداشمو به دنیا اورد و من بزرگش کردم . یعنی مامانم شاغلن و بعد از 9 ماه مرخصی که برای زایمان داشت بعدش دیگه باید میرفت سر کار و سپهرو باید میزاشت پیش من البته بیشتر تابستونا چون من صبحا خودمم مدرسه بودم و این شد که من به سپهر غذا میدادم ، پوشکشو عوض میکردم ، باهاش بازی میکردم ، حمام میبردمش و خلاصه یه خانوم از توی من در اومد و به جرعت میتونم بگم اگه چاق نبودم هیچ کس روی من حساب نمیکرد . همین الانم فهمیدنش خیلی سادست: اگه یه بچه ی یه ساله رو بخواین برای چند ساعت تنها بزارید و بسپاریدش به یکی و دوتا گزینه بیشتر نداشته باشین ؛ یکی اینکه بسپاریدش به یه دختر نحیف و ظریف که موهاش ابریشمیه و تو اتاقش با عروسکاش بازی میکنه و خیلی لطیف و با ناز حرف میزنه ؟ یا یه دختری که تپله و همش توی کوچه داره با بچه ها بازی میکنه و با پسرا مچ میندازه و مچشونو میخوابونه و صداش به خاطر چاقی کلفت شده و تا میرسه خونه همه ی خوراکیا رو درو میکنه؟ من میدونم که شما ممکنه فکر کنین پیش دختر دومی امنیت جانی و مالیتون ممکنه تو خطر بیوفته ولی مطمعنن دختر قابل اعتماد تری به نظر میاد و خب من اون دختر دومیه بودم.
و خلاصه بخوام بگم ؛ اگه چاقی نبود صبا هم نبود و من نمیخوام چیزی که انقدر برام منفعت داشته رو بندازم دور و کارایی رو بکنم که وجود چاقی توی بدن و ذهنم به خطر بندازه. من میخوام با چاقی دستی به نشانه ی دوستی بدم و با هم دیگه وقت بگذرونیم همین .
و این در مورد عادت هایی که مربوط به چاقین هم صدق میکنه . چرا باید اون عادتایی که به من نشون میده چاقی هنوز هست ، اون دوست قدیمی هست رو کنار بزارم؟ من میخوام از انجامشون لذت ببرم . اگه بخوام عادتامو ترک کنم یا باهاشون بجنگم مثه اینه که من هر روز برام اس ام اس میاد که 1 میلیارد به حساب شما واریز شده و بعد من برم ارسال این پیامکو لغو کنم . اگه اون پیامکو لغو کنم دیگه یادم میره که هر روز یه میلیارد داره میاد به حسابم پس اگه این عادت های چاق کنندم رو هم دور بندازم و باهاشون مقابله کنم و بخوام حذفشون کنم دیگه نمی فهمم که من آدم چاقیم ولی من دیگه با چاقی دوستم چرا نخوام بدونم که چاقم؟ پس فقط میخوام با این پیامکای گاه و بی گاه به صلح برسم و دوسشون داشته باشم و ازشون لذت ببرم.
خدایا شکرت
سلام استاد عزیز
امیدوارم حالتون خوب خوب باشه
استاد خیلی جالب بود واقعا این حالت رو در برخورد با اشتباهات دخترم میبینم و تا وقتی من با آرامش و مهربانی باهاش صحبت نکنم،همش لجبازی میکنه.
به این عادت اشتباه خیلی فکر کردم دیدم که من ۶ساله دارم ازش نهایت لذت رو میبرم،
مثلا شاید یکی دو ماه در هر بار که تو این ۶سال رژیم گرفتم ، خرید شیرینی عصر رو انجام نداده باشم،
بقیه وقتها هر هفته با شوق زیاد رفتم خرید کردم،
(البته کلا عاشق خرید کردنم ، بیشتر در امر خوردن میوه و سبزیجات و …)
بعد دیدم این همه به من احساس خوب داده برای ادامه ی زندگی،
شاید خیلی ها این همه ِلذت رو تجربه نکردن تو زندگیشون،
ممنونم از شیرینی های خوشمزه ،تازه و تمیز شیرینی سرای ژاوه رو :))
خودم بعضی وقتها خندم میگیره که چرا باید تا این حد از یه چیز مادی لذت ببرم،
و گاهی گریه م میگیره …
و این وابستگی اذیتم میکنه
❤الهی به امید تو❤
من با چاقی در صلحم
میدونم برام مزایای زیادی داشته
۱) احساس میکنم اون غرور کاذب و منفی رو آدمایچاق خیلی کمتر دارن،بیشترشدن مهربونند و دلسوز.
۲) این میل به خوردن و خریدن خوردنیای جذاب و خوشمزه همیشه ما رو بیشتر در کنار همدیگه نگه داشته،
مثلا وقتی یه جعبه شیرینی تازه گرفتیم به داداشم گفتم چایی درست کنید میایم با شیرینی میخوریم،اونارو هم خوشحال کردیم.
۳) خود چایی که باعشق شیرینی دم کردم، سرحالم کرده و پر انرژی ،
۴) من چون خودم مربیگری میکردم همیشه عاشق حالتی بودم که سرحال و پر انرژی باشم و از کسل بودن بیزارم،
همیشه دوست داشتم و طوری به نظر رسیدم که انرژی مثبت میدم به بقیه
و این خوردنی کمکم کرده که شاد بمونم.
۵) احساس میکنم این حس توی ناخوداگاهم هست که این گوشت بدن کمک میکنه در افتادن و…کمتر آسیب ببینم و لاغر ها آسیب پذیرترند.
اینم از مزایای چاقی و عادتهای خوردن .
من میتونم با این احساس خوبی که دارم موفق بشم که ترکش کنم این عادتهارو که بنظرم اشتباه هست.
ممنونم استاد بزرگوار
سلام
صلح با رفتار پرخوری
وقتی خوب به رفتارم فکر میکنم میبینم دراصل هیچ مشکلی دیگه باهاش ندارم
پرخوری کردن منو خوشحال میکرده منو از تنهایی وسررفتن حوصلم جلوگیری میکرده
احساس خوب تنوع طلبی مند اقناع میکرده وبه من آزادی درانتخاب درخوردن میداده
منو سیر وپر نگه میداشته تا احساس دارا بودن کنم
منو غرق لذت میکرده تا زندگیمو قرین با لذت کنم
تفریح کردن وبودن درکنار عزیزانموتماشای تلویزیون رو برام لذت بخش تر ومفرح تر میکرده
من با پرخوری محبت دیگران را کسب میکردم وحس حمایت گری ومفید بودن بهشون میدادم از طرفی حس مفید بودن به خودم وتشکر وتقدیر از دستپختم منو خوشحال میکرد
الان که فکرشو میکنم میبینم احساس خوبی دارم بهش
من دیگه باهاش جنگ ندارم دشمن من نیست پرخوری
دوست با من ونیتش خیره وکمک به من
ودیگه نسبت به پرخوری کردن احساس بدی ندارم
وازش متشکرم بابت خدمات وحمایتهاش
سلام و سپاس
استاد من با شنیدن این فایل دچار تناقض شدم، لطفا اگر امکانش هست، راهنمایی بفرمائین.
خوب یادم هست که چن ماه پیش از شما یک فایلی شنیده بودم که تو اون فایل فرمودید که هر وقت اضافه خوردید به خودتون یک چیز بدی نسبت بدید؛ مثلا حیوان که سیر میشه ، اضافه نمیخوره تو از اونم بدتری…
الان اگه بعد اضافه خوردن (رفتاری که اذیتم میکنه) به خودم حرف بد بزنم آیا با صلح با رفتار اذیت کننده در تناقض نیست؟
سلام و درود
فایلی که درباره تنبیه بود برای زمانی است که فرد نتواند از طریق صلح با عادت خود به نتیجه عالی برسد
استاد حقیقتا باعث تعجب منید و کلی از همینکه به این سرعت پیام منو میدید درس میگیرم که باید چقدر پیگیر و تلاشی مستمر داشته باشم
سپاسگزارم استاد عزیزم
اگر پرخوری را رفتاری بدونخطر در نظر بگیرم قطعا تکرارش خواهم کرد
من واقعا پرخوری کردن را دوست دارم و چه دلیلی مهمتر از این برای تکرار کردن پرخوری
و فقط ناراحت این بودم که چاق میشم اما وقتی پرخوری باعث چاقینشه چرا باید باهاش مشکلی داشته باشم خب پرخوری کردن هیچ بدی نداره تماما خوبیه من عاشق پرخوری کردنم و بهم حس لذت میده و هیچ دلیلی برای انجام ندادنش نیست پر از خوبیه
من میپذیرم که من بخاطر لذتی که از پرخوری میبرم دارم تکرارش میکنم و خب چرا باید بخاطرش ناراحت باشم هیچ دلیلی نداره
اگر ازش لذت نبرم خوب دیگه تکرارش نمیکنم
خیلی سادست
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه
من باراولی که این فایل روگوش دادم رفتارغلطم درمورد خوردن میان وعده بعد صبونه بود که وقتی صبونه رو ساعت ۷ میخوردم هرچی مثلا املت وچای .
دوباره ساعت ۹.۳۰ گرسنم میشد چای با بیسکویت ساقه طلایی میخوردم بعد تا ناهار بشه مرتب بیسکویت ساقه طلایی میخوردم .
واین عادت رو نمیتونستم ترک کنم وقتی اولین بار که میشه چهارماه پیش این تمرینات رو انجام دادم به این صورت که مثل همیشه یک دونه ساقه طلایی رو گرفتم و نگاش کردم لبخند زدم بهش وازش معذرت خواهی کردم که علیرغم فایده ای زیادی که برام داشت من حسم بهش بد بود و کلی باهاش عاشقونه صحبت کردم طوریکه بغض گلویم را گرفت . واون روز فقط یکی یا دو دونشو خوردم .
و فرداش هم همینطور وقتی یک دونشو برداشتم بالبخند اونو دستم گرفتم وبردم پیش نایلکسی که پر بود از ساقه طلایی.
و بهش گفتم اینهمه من دارم و اصلا نترس فراوونه ومن دوستت دارم و تو فروشگاه بین اینهمه وسایل خوشمزه تو انتخابم بودی
وهرسری درطی روز کارامو انجام میدادم چشم که به بسته ساقه طلایی میخورد یه لبخند عاشقونه بهش میزدم .
کم کم متوجه شدم میلم به خوردنش کمتر وکمتر میشه تعجب کردم تا حالا که ازش متنفربودم از خوردنش سیر نمیشدم حالا که عاشقش شدم ولع خوردن ندارم .
شاید باورتون نشه که من اون نایلکس که توش پربود از ساقه طلایی و من ماهانه میخریدم و داخل اون نایلکس میزاشتم دیگه چندتایی مونده بود که تموم بشه من دیدم مزه دهنم نسبت بهش عوض شد و اصلا بهم مزه نمیداد.
واون چندتا رو دادم به دیگران .
وخودم رفتم سمت کلوچه.
از امروز که تصمیم گرفتم با کلوچه هم همین کار رو کردم یهو دیدم از دوتا دونه ای که داخل بستش هست فقط یک دونه اشو خوردم و کنار کشیدم . میلی نداشتم
من خودم رو مسول این رفتارهام میدونم و خودم هم میتونم این رفتارهای اشتباه رو انجام ندم .
تنفر از خودم و موادغذایی . سرزنش کردن خودم بابت خوردن و … رو کنارگذاشته و عشق به موادغذایی و خودم رو جایگزین کردم .
استاد بی نهایت ازتون ممنونم بابت این آموزشها که سخاوتمندانه در اختیار ما قرارمیدین .
عادتی که من برای تغییرش انتخاب کردم پرخوریه
خب پرخوری یه عالنه مزیت داره مثلا من همیشه سیرم یا مثلا از اونچیزی که دوست دارم رچقد دلم میخاد میخورم و حسرت نخوردن غذایی را ندارم و همیشه با اینکه پر بودم اما غذاهای جدید را امتحان کردم و حسرتشون به دلم نمونده
خلاصه چرا من باید با کاری که خودم دارم انجامش میدم در جنگ باشم فدای سرم چطور وقتی یه لیوان میشکونم برام مهم نیست و میگم فدا سرم یا وقتی لباسم کفشم یا هرچی خراب میشه راحت دور میندازم و با خرید کردن دوباره در صلحم خب حالا هم پرخوری کردم من خودم پرخوری کردم و مسئولیتش را هم میپزم و باهاش هم در صلح قرار میگیرم امروزهم پرخوری کردم ولی خداروشکر از عذاب وجدان قبلی خبری نبود انشالله کم کم عادت پرخوری هم از سرم میوفته
سلام به استاد عزیز
جلسه سوم
مزایای چاقی من
من تاحالا بهش فکر نکردم که چاقی من مزیتم داشته باشه
اما بعد فکر کردن متوجه شدم که
اول چاقی من تو بچه گی احساس قدرت میکردم هیچکس از هم سن و سال جرات نداشت به من چیزی بگه
تو دوران نوجوانی و جوانی اصلا به فکر دوست پسر نبودم چون میدونستم چاقم کسی چاقی رو دوست نداره
وقتی ازدواج کردم اولین عروسی از خانواده همسرم بودم یه چاق بودم همه می گفتن چه عجب مثل عروسی دیگه نی قلیون نیست من کیف میکردم
تو خونه بخاطر چاقی غذا های متنوع و خوشمزه درست میکنم
بخاطر چاقی الان با این سایت و استاد عزیز اشناشدم
بخاطر چاقی برخوردم با دخترم و اطرافیانم که چاق و یا لاغر هستن فرق کرده
خیلی عالی بود این جلسه
من دیروز نهار ماکارونی خوردم و دیشب جایی دعوت بودم که جگر داشتن یه دونه خالی خوردم دیگه نتونستم بخورم واقعا منی که از هیچ غذای نمی گذشتم اوردم خونه که هر وقت گرسنم شد با لذت بخورم
الانم صبح و من هنوز میلی به غذا ندارم و کیف میکنم که خودم تصمیم گرفتم که نخورم
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی
در صلح بودن با عادت اشتباه
از ماست که برماست
همه چیز به خاطر جنگ بین ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه خود ماست و برنده همیشه ضمیر ناخودآگاه هست چون لذت میبریم از عادت اشتباه
پس قدم اول در صلح و آشتی با خودمون چاقی مون و عادت اشتباهشان هست
چطور ؟؟؟؟
بیام از خوبی هاش بگیم و بنویسیم
مزیت های پرخوری کردن و نون خوردن من در وعده ناهار
سیر میشدم انرژی تمام بعد از ظهر دارم
خواب راحت عصر
چای عصری بعد خواب راحت می چسبه
تا شب گشنه نمیشم دیگه عصرانه نمیخورم که عذاب وجدان بگیرم
دور هم تمام خانواده سر سفره نون گرم خیلی خوبه
مزیت های چاقی ام
بنیه قوی
کمتر مریض میشدم
لباس ها به تنم بعضی وقت ها خوب بود چون پر میکردم
چون خجالت میکشیدم در مراسم ها باشم بیشتر تو خونه بودم درس خوندن رو دوست داشتم و موفق شدم
چون بیشتر توخونه بودم و خودم از خودم راضی نبودم به روابط با پسران نه علاقه داشتم نه پیگیر بودم و سالم موندم
مهمتر از همه باعث هدایت من به این سایت شد و آشنایی با استاد و تغییرات شگفت انگیز من در زندگی ام
چاقی ازت ممنونم و کم کم دارم ازت خداحافظی می کنم خداحافظ چاقی و اضافه وزن
سلام استاد این مطالب را من بلد نیستم شما در حواب دوستمون تو سایت برا من ارسال کردید من روی کنجکاوی اومدم دیدم خیلی عالی الان یک این مطلب را چطور پیدا کنم. چالش من اینا نخوردم را می گم
سلام و درود
از طریق منوی سایت وارد گزنه برای لاغری شوید در قسمت دوره های آموزشی هدیه تمام قسمت های چالش من اینو نخوردن قرارداده شده است
سلام استاد عزیزم
ببخشید استاد تو این فایل از یک فایل حرف زدین که اون موقع می خواستین ضبط کنید کدوم فایل بود ممنون میشم بگین من یادم رفته خیلی مشتاقم گوش کنم
سلام و درود
خاطرم نیست ولی حتما ضبط شده
به نام خدا
موضوع این جلسه به صلح رسیدن با عادات چاق کننده
خوب عادات چاق کننده ی ما عادات و رفتارهایی هستند که انجام انها برای ما لذتبخش بوده و هست ولی نتایجی که در پی دارند برای ما رضایت بخش نیست، به همین دلیل باعث عذاب وجدان و حس بد بعد از انجامشون در ما میشوند. مثلا خوردن شیرینی برای من بسیار لذتبخش است مخصوصا با قهوه ولی نتیجه ی چاقی که برای من داره باعث آزار من شده است ولی خود شیرینی خوردن واقعا برای من لذتبخش است. و خوب ذهنم هم این رو میدونه که من شیرینی دوست دارم و از انجا که پی لذت بیشتر است شرایط و موقعیت ها و یاداوری های لازم برای خوردن و تهیه این مواد رو به من میکنه تا من بیشتر لذت ببرم، ولی نتیجه ای که من از این رفتارها میگیرم نتیجه ای نیست که دوست دارم و خوشحالم کنه، پس باید رفتار لذت بخشم رو عوض کنم!! و رفتارهایی داشته باشم که هم باعث لذت من باشه و هم نتیجه ای رو بده که من میخواهم چگونه؟ استاد قراره بگه🤣🤣 اولیش اینکه دیگه از انجام رفتارم عذاب وجدان نداشته باشم چون الان فهمیدم واقعا من از انجامشون لذت میبردم و میبرم برای همینه که تکرارشون میکنم از ذهنم هم عصبانی نیستم اون همش میخواد من شاد باشم و لذت ببرم خصومتی نداره، داره کارش رو میکنه، اصلا دمش گرم که همش به فکر من و لذت بردن منه. عذاب وجدان باعث میشه من تصمیمات اشتباه بگیرم مثل تصمیماتی که قبلنا گرفتم و همشون شکست خوردن، باعث میشه کارهای عاقلانه نکنم، باعث استیصال و ضعف و ناتوانی من در تغییرمیشه، پس باید بزارمش کنار و با خودم و ذهنم در صلح قرار بگیرم، ذهنم خود واقعی منه گول نمیخوره، واقعا میدونه من کی هستم و چی دوست دارم خود واقعی واقعیه منه، فیلم بازی نمیکنه، تظاهر نمیکنه، دروغ نمیگه، میگه اقا تو این هستی، اینکارها و این خوراکی ها رو دوست داری وظیفه ی منم مهیا کردن شرایط مورد علاقه ی تو برای توست و انصافا هم که سنگ تموم میزاره، حالا اگه من میخواهم نتایجم متفاوت باشه باید خودم تغییر کنم باید علایقم واقعا تغییر کنه نه اینکه فیلم دربیارم باید واقعا از ته وجودم دیگه از انجام اون کارها بدم بیاد و انجامشون برای من واقعا لذتی نداشته باشه تا انجامشون ندهم، و برای اینکار لازمه که با ذهنم در صلح قرار بگیرم یا با خود واقعیم در صلح قرار بگیرم تا ارام ارام بتونم تغییرش بدهم و در این جلسه اموختم که با علم به اینکه این رفتارهایی که انجام میدهم یکسری مزایا و لذتهایی داشته که تبدیل به عادات من شده است دیگه بعد از انجامشون عذاب وجدان نگیرم و باهاشون در صلح باشم، پس از همین لحظه تصمیم قاطعانه میگیرم از انجام هیچکدام از رفتارهایم احساس بد و عذاب وجدان نداشته باشم و بپذیرمشون چون این رفتارها خود واقعی من است، بریم برای عمل به این دانسته ان شا الله.
بنام خدا
سلام خدمت همه ی دوستان و استاد عزیز
قسمت دوم چالش
من با رفتاری که گاهی اوقات فکرمو مشغول می کند در صلح هستم .از قدیم گفتن در هر رفتار بد و یا مشاجره خانوادگی همیشه باید یه طرف قضیه کوتاه بیاد و گرنه اوضاع که خوب نمیشه هیچی بدتر هم میشه و حال ما را خراب میکنه و زندگی را به کام خود بد میکنیم حتی اگر با فرزند خود در مشاجره باشی که یه کاری انجام داده و حالتو بد کرده اگر با آرامش با او حرف زد مشکل خیلی راحت حل میشه اما اگر با عصبانیت حرف بزنی او بیشتر لجوج میشه و باز هم انجام میده پس در صلح همیشه مسائل حل میشوند.
در مسئله چاقی هم همین طور هستش نباید از چاقی متنفر باشیم باید با او آشتی و در صلح باشیم .و مزیت های آن را برا خودمان بنویسم .مثلا خودم وقتی بهم میگفتن خوش به حالت تو توپول هستی خوش تری لذت میبردم و یا خوش تیپ تری ،صورتت قشنگتره لذت میبردم و به این صورت ما چاقی را ودست خودمان میدانیم و راحتر میتوانیم لاغر شویم چون قدرت را از او میگیریم و به قول قديمي ها با زبون خوش مار را از سوراخ می کشیم بیرون .و چاقی را از خودمان دور میکنیم .
برا عادتها هم همینه باهاشون دوست میشویم و کم کم او عادت را از خو مان دور میکنیم .
با صلح همیشه در آرامش هستیم .
من بیشتر در مورد دیگران نطر میدم و این رفتار زشت نیدونم برای در صلخ قرار گرفتن بای بگم ک این رفتار باعث شده من یک ادم با معاشرت بالا باشم بتونم حرف بزنم ب طرف بگم برام مهمه
باعث شده خودمو اشتباهات اون ها رو تکرار نکنم
باعث شده بهترین ایده هارو ب طرف بدم باعث اطلاعاتم بیشتر بشه باعث شده صمیمیتم بالاتر بره
باعث شده اشتباهات طرف مقابل بفهمم و بهش بگم
باعث شده خیلی ها ازم نظر بخوان
باعث شده خوب طرفهای مقابلو بگم
چیزی ک برای طرف مقابل فایدس بگم در اکثر اوقات
باعث شده مشارکتم بره بالا
باعث شده بیشتر تو دید باشم
بیشتر ازم حساب ببرن
من در مورد چاقی ک چاقی سخت میدونم و میخوام ک باورسازی کنم ک لاغری اسونه
و این جمله ک لاغری اسانترین کار دنیاست تکرار کنم بیشتر ب کار ببرم
از این ک من چاقی اسون میدونستم فایده برام داشته یک بهانه بوده ک بتونم از خودم دفاع کنم در برابر بقیه
برگ برنده داشتم انگار ک مظلوم تر دیده میشدم
من با سخت دونستن لاغری انگار ک ب بقیه میگفتم ک چن سخته من ندارمش و اینطوری ارومتر بودم
چن من ب دست اوردنشو سخت میدونستم بقیه همسرم یا خانوادم بهم حق میدادن
سخت دیدنش باعث شده بود ک بخوام بدستش بیارم و همیشه درگیرش بودم در فکرم در زندگیم باعث شده بود قدر تلاشهامو بدونم اهمیت بدم بخودم
باعث شده بود ک همه بهم حق بدن دلشون بحالم بسوزه
باعث شده همیشه ورزش کنم ب سلامتیم اهمیت بدم
باعث شد ک سخت بدونمش واز خدا بخوامش و عجز خودمو بگم و خدا ب این سایت هدایتم کنه
در صلح قرار گرفتن با چیزی ک دوسش نداری سخترین کار ممکنه هس هرکی این مرحله رو رد کنه اون فرد واقعا شاهکار کرده
واقعا من هر وقت از حرف بقیه ناراحت بودم اومدم با خودم جنگ کردم ک باید رژیم بگیری باید فلان چیز نخوری خودمو سرزنش کردم
ولی الان با صلح در چاقی اومدم هر وقت اینه خودمو میبینم یا دراز کشیدم یا لباس عوض میکنم هی نجوا میگه ببین پاهات چقدر بزرگه یا شکمت ببین چقدر بزرگه انگار ک حامله ای یا فلان بین لباست چ بد فرمه
ولی من خودمو ناز میکنم میگم فریبا جانم این چاقیه تو مهمون ناخوانده ای ک میره خودتو بخاطر ی چیزی ک میره ناراحت نکن وانقدر اروم میشم
الان چاقی باعث شد من ب این سایت هدایت بشم احساسم خوب بشه حال خوب شادی ارامش ب دس بیارم
چاقی مسیر زندگی منو عوض کرد این مهمون ناخوانده فایده های زیادی برا من داشت من خوشحالم ک چاق بودم و ب این مسیر هدایت شدم تا زندگی کردن رو یاد. بگیرم
چاقی باعث شد من خودمو دوس داشته باشم دوس خودم باشم
چاقی باعث شد من امیدوار ب زندگی بشم توانایی های خودمو ببینم خودمو ب خودم ثابت کنم باعث شد خدارو بهتر بشناسم اصلا خدارو درک کنم عاشق خدابشم
چاقی ی رفیق نیمه راهه ک بزوی جسم منو ترک خواهد کرد
چاقی باعث شده من قوی بشم یک زن قوی
یک مادرقوی
باعث شد من هی ب بچم ب زور غذا ندم باعث شد یاد بگیرم ک بچمو خوب تربیت کنم و ذهنشو پر فرمول نکنم
باعث شد درگیر دیگران نباشم
باعث شد خودم باشم باعث شد در مسیر درست گام بردارم و ب طبیعت خودم نزدیک و نزدیک تر بشم
سلام🙂
وقتی میخواستم این جلسه رو ببینم بی اختیار چشمم افتاد به تعداد بازدید که نزدیک به ۳۰۰۰ بازدید داشت و شما در همین فایل تصویری و حتی نوشته قبل فایل تاکید زیادی کرده بود بر نوشتن تمرین و حتی گفتین که اونایی که تمرین رو انجام نمیدن نتیجه نخواهند گرفت ولی باز هم میبینیم که تعداد کامتنهای جلسه قبلی تا الان فقط ۱۱۷ تاست و به مرور طبق حرفای شما از جلسه اول به مرور در طی جلسات ریزش میکنه و همین مشخص میکنه که چقدر ما برای خودمون و برای آموزش و برای هدفمون متعهد هستیم ..و حیف که قدر این آموزشهای به اصطلاح رایگان رو هم نمیدونیم و خیلی سرسری ازش عبور میکنیم حتی با تاکید زیادی که شخص شما بر نوشتن و فکر کردن دارین…انشالا بهتر از قبل درک کنیم که اصلا رش آموزش ذهنی چجوریه و اهمیت تکرار رو در به ناخوداگاه سپردن آموزش درک کنیم که اونوقت خیلی عالیتر و محکمتر و مطمئنتر قدمها رو بر میداریم.
کاملا برای هممون قابل درکه مثالهایی که زدین و بارها برای خود من پیش اومده که حرفی رو از روی عصبانیت زدم یا تصمیمی رو گرفتم که بعدها پشیمون شدم چون در اون لحظه عصبانیت و فعال شدن سیستم جنگ و گریز بدن جریان خود از قسمت قشر جلوی پیشانی که مرکز تفکر هست دزدیده میشه تا جریان خون بیشتری برای قلب و ریه ها و دستها و پاها برای جنگ یا فرار فراهم بشه و این سیستم طبیعی بدن هست در هنگام استرس و تحت اثر هورمونهای کورتیزول و بقیه هورمونهای استرس در بدن رخ میده…
برای همین بارها حتی در تعلیمات دینی تاکید شده که خشم خودتونو فرو ببرید یا محل رو ترک کنید یا سکوت کنید یا آب بخورین یا آبی به دست و صورت بزنین….چون واقعا و علمی هم ثابت شده که تفکر فعال و آگاهانه در اون شرایط رخ نمیده چون امکان نداره همزمان هر دو سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک در بدن فعال باشن و در هر لحظه یکی از اونافقط فعالیت داره .
مثال تون رو در مورد فرزند خیلی دوس داشتم و خیلی برام درس داشت که حتی در مورد تربیت فرزند و واکنش به رفتار یا کلام اشتباه فرزندمون هم سرزنش و جنگ و دعوا …کاملا بی اثره و اتفاقا فرزندمون رو از ما دورتر میکنه
روانشناسای کودک و نوجوان همیشه میگن که نقش والد فقط حمایتگری هست و انتخاب راه در نهایت به عهده هر فردی هست ولی حتی اگه فرزند ما انتخاب ناصحیحی هم انجام داد در نهایت وظیفه ما فقط حمایت و محبت هست تا برگرده…
همون کاری که خدای عزیز همواره برای تک تک ماها داره انجام میده وهر لحظه منتظره که ما برگردیم و همیشه هم خودش رو ستارالعیوب و غفار الذنوب معرفی کرده و ما با هر مقدار بار خطا و اشتباه و به اصطلاح گناه هر لحظه ای که متوجه بشیم و توبه کنیم (برگردیم )بلافاصله میبخشه و تمام خطاهای ما رو از صفحه ذهن خودش و ذهن تمام کائنات پاک میکنه و با آغوش باز ما رو میپذیره و ما رو پاک میکنه دقیقا مثل زمانی که از مادر متولد شدیم.
در رابطه با عادت هایی که از نظر خودما اشتباهه و تکرارشون بعد از تمام لذتهایی که داشته حالا باعث ناراحتی و عذاب وجدان ما شده هم بهترین و موثرترین راهکار جنگ نیست چون جنگ هرگز راهکار درست و موثری نیست چون تصمیمی هست که از سر عصبانیت و خشم و ناراحتی گرفته میشه و گفتیم که در ناراحتی و خشم ما اصلا تفکر درستی نداریم پس عصبانیت و ناراحتی رو کنار بذاریم و بپذیریم که اینم جزیی از رفتارهای تکراری ما شده چون مزایایی برای ما داشته از جمله تعربف و تمجید دیگران به خاطر لاغر نبودن و ضعیف نبودن مون….یا حتی زیباتر شدن صورتمون به خاطر تپل شدن…و همین حرفا باعث شده که برای اینکه از زیبا شدن و سالم بودن و مورد تایید بودن لذت بیشتری ببریم خودمون هم به چاق شدن و تپل شدن توجه کردیم واگه الان این توجه رو مانع میدونیم برای لاغری خودمون بوجودش آوردیم و راهش اینه که باهاش به صلح برسیم و ازش ناراحت نباشیم خوب به نوعی بچه مونه بچه ای که حاصل توجهات خودمون بوده باید بغلش کنیم و برای اون هم در وجودمون جا باز کنیم .در واقع بپذیریمش که فعلنا هستش و اشکالی هم نداره که هست …
اینطوری دیگه جنگی در کار نیست درگیری ای در کار نیست و ذهن ناخودآگاه که مرکز فرمان این عادت هست هم دیگه نمیخواد مبارزه کنه و مقاومت نشون بده و در صلح قرار میگیره با ما…
نشونه اینکه خوب این تمرین رو انجام دادیم اینه که با تکرار دوباره و دوباره اون رفتار عادتی دیگه حسمون بد نمیشه عصبانی نمیشیم عذاب وجدان نمیگیریم …پس باز هم برگشتیم به اون اصل ثابت و همیشگی حال خوب که اصل و اساس تمام موفقیتهاست
با گذشته ی خود صلح کنید
تا حال شما را از بین نبرد.❤️
اهمیت قرار دادن صلح با چیزی که اذیتمون میکنه.
اوه اوه اومدیم آشتی کنون 🥳🥳🥳
در قسمت قبل اومدیم از عادتهایی که داریم گفتیم و و این که بعد از تکرارشون حالمون رو بد میکنند و عذاب وجدان میگیریم ،گفتیم و بعد چند مورد از لذتها و اینکه چرا اونها رو انجام میدم گفتیم.
در این جلسه میخوایم در مورد مزایای که فکر میکنیم اون عادتها و چاقی مون دارند رو بیان کنیم.
یادم میاد وقتی میرفتم مدرسه و کمی دیر میومدم مادرم نگران میشد ،پدرم بهش میگفت نگران نباش اون میتونه از پس خودش بربیاد .من هم احساس قدرت میکردم و این موضوع بهم حتی جسارت حرف زدن رو هم میداد.
یکی دیگه از مزایای چاقی این بود که هر وقت با داداشم دعوام میشد جلوش کم نیارم و بزن بزن راه میانداختیم ولی وقتی ازدواج کردم اون از همه بیشتر ناراحت شد. و این احساس قدرت بعد از ازدواج هم باز باهام بود تا جایی که برای سرگرمی با همسرم کشتی میگرفتیم و خیلی باحال بود .😅
یکی دیگه از مزایای چاقی این بود که من چون درشت بودم البته اون موقع اونقدر چاق نبودم بیشتر به قول معروف هیکلی بودم و این باعث شد که با همسرم ازدواج کنم .چون دوست داشت پسرش هیکلی بشه.😁
و یکی دیگه از مزایای تند غذا خوردن من این هست که وقتی دیرم شده باشه میتونم تو ۲ دقیقه غذام رو بخورم و به کارام برسم.
یکی از مزایای ناخنک زدن و کیک دوست داشتن من اینه که هم دستپختم خیلی خوب بشه هم خیلی خوب کیک و شیرینی میپزم و همسرم بهم افتخار میکنه.🥰
. یکی دیگه از مزایای چاقی این بود که با این سایت و استادروشن آشنا شدم و یه بار دیگه معجزه ی خداوند رو دیدم. بعد از چند سال احساس کردم منم میتونم مفید باشم و یه چیز خاص برای خودم داشته باشم .انگار به کار مثبت رو شروع کردم و به خودم افتخار میکنم که آره منم هنوز هستم و میتونم مثل گذشته باشم. و دیگه تو خونه بیکار نیستم و فکر میکنم رفتم کلاس و این منو واقعا خوشحال و امیدوار میکنه .همسرم هم متوجه شده که روحیه ام بهتر شده و شاداب تر هستم. متشکرم🌹
با سلام و درود به خوانندگان محترم سایت تناسب فکری
■■■■■■■■■
مصاحبه فرضی دیگری رو با جناب استاد عطار روشن در این جا شاهد خواهید بود درباره متن آموزشی جلسه دوم (۲) از دوره ی چالش من اینونخوردم با عنوان :
سلام استاد جان ،
ممنون که در این مصاحبه شرکت کردید و به سوالاتم پاسخ می دید .
استاد : سلام من هم به شما .از اینکه در نشر آگاهی های سایت تناسب فکری همکاری دارید از شما متشکرم .آماده شنیدن سوالاتتونم .بفرمایید .
خواهش می کنم جناب استاد روشن .باعث افتخاره بنده اس در خدمت شما و دوستان خوبم باشم .
به عنوان اولین سوال از شما می پرسم :
شاید برای شما هم پیش آمده که در هنگام عصبانیت تصمیمی گرفته باشید یا اقدامی کرده باشید و بعد از آرام شدن از انتخاب یا عملکرد خود پشیمان شده باشید.به عنوان مثال در حالت عصبانیت از حرکت یا رفتاری از فرزندتان به شدت با او برخورد کرده باشید یا او را تنبیه کرده باشید و بعد از چند دقیقه که از حالت عصبانیت شما کم شده از عملکرد خود پشیمان شده باشید.یا درمواجه شدن با فردی که باعث عصبانیتت شده حرکتی کرده یا حرفی زده باشید و بعد از فروکش کردن عصبانیت از عملکرد خود پشیمان شده باشید.بنابراین به خوبی می دانیم که رفتار و تصمیمات ما در حالت آرامش بهتر از حالت عصبانیت و ناراحتی است.چرا که در حالت عصبانیت مغز ما در حالت نبرد و دفاع از خود قرار می گیره و به همین دلیل واکنش های ما در برخی موارد، غیرارادی و بدون فکر کردن به عواقب آن صورت می گیره.به همین دلیل اگر می خواهید عادتی که باعث احساس بد یا عذاب وجدان در شما شده است را اصلاح یا تغییر دهید باید از روش در صلح قرار گرفتن با مغز خود وارد شوید.
بله به این دلیل که تا زمانی که نسبت به رفتار خود حالت ناراحتی و عصبانیت داشته باشید مغز شما در حالت نبرد خواهد بود و مطمئن باشید تلاش و استمرار شما در برابر قدرت ذهنتان راه به جایی نخواهد برد و شما قادر به اصلاح آن عادت نخواهید بود.اگر با هر بار تکرار رفتاری که بصورت عادت شما درآمده است احساس ناراحتی و عصبانیت از خود داشته باشید، از آنجایی که هر روز یا حتی روزی چند مرتبه آن رفتار را تکرار می کنید خیلی طبیعی است که نسبت به خودتان حالت عصبانی داشته باشید و از عملکرد خود ناراضی باشید.
در این حالت نبردی بین شما (خود منطقی) و مغز شما (خود ناخودآگاه) شکل می گیرد و از آنجایی که منطق ما توانایی رویارویی و تغییر اجباری ناخودآگاه را ندارد نبرد بین منطق و ناخودآگاه ما همیشه به نفع ناخودآگاه به اتمام خواهد رسید.
در پاسخ به این سوال شما می بایست به نکته جالب توجهی در موضوع تکرار عادت ها و احساس بد ایجاد شده اشاره کنم و اون اینه که هر دو طرف ماجرا را خودمون انجام می دیم.به این شکل که خودمون اون رفتار را تکرار می کنیم و خودمون هم از انجام اون رفتار عصبانی و ناراحت می شیم و با خودمون دعوا می کنیم اما دوباره آن رفتار را تکرار می کنیم و این چرخه سالهاست ادامه داشته است و به همین دلیل باعث تضعیف روحیه و توانایی ما در اصلاح رفتارمان شده است.هدف از ارائه این توضیحات این است که برای شما واضح کنم نمی توان با رفتارهای خود مبارزه کرد و آنها را تغییر داد بلکه قدم دوم بعد از شناسایی رفتارهایی که باعث ایجاد احساس بد در ما می شه (قدم اول) در صلح قرار گرفتن با آن رفتاره.
بله این قانون در مورد لاغر شدن هم صدق می کنه.
اگر می خواهید لاغر بشید نمی تونید با چاقی مبارزه کنید و انتظار لاغر شدن داشته باشید.اتفاقی که سالهاست آن را انجام داده ایم و نتیجه ای جز چاقی بیشتر برای ما نداشته است.
هر بار که از چاقی به خشم آمده و تصمیم جدی و قاطع گرفته اید که باید لاغر شوید و از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کرده اید شما در حال مبارزه کردن با چاقی بوده اید چون تصمیم شما برای شروع تلاش برای لاغر شدن از سر خشم و ناراحتی از چاقی بوده است و این به معنای مبارزه کردن با چاقی است.از آنجایی که چاقی نتیجه مجموعه فرمول هایی است که در ناخودآگاه ما ذخیره شده است به هیچ عنوان نمی تونیم با منطق و تصمیم به مبارزه با چاقی فرمول های ذهن ناخودآگاه را تغییر دهیم و به همین دلیل از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نکرده ایم.این موضوع بسیار مهم در دوره ورود به سرزمین لاغرها به صورت مفصل توضیح داده شده است.برای این قسمت از چالش من اینو نخوردم باید بیشتر به موضوع در صلح قرار گرفتن با عادتی که برای اصلاح یا تغییر دادن انتخاب کرده ایم توجه کنیم.
هرچه بیشتر بتونید با رفتاری که مدت هاست باعث رنجش و آزار شما شده در صلح قرار بگیرید بهتر و ساده تر می تونید آن رفتار را اصلاح کنید.باید تمام تقصیرها و مشکلات رفتاری که باعث آزار شما شده را از ذهن خود پاک کنید و دیگر رفتار خود را عامل هیچگونه خسارت یا مشکلی برای خود ندانید.در این صورت شما قدرت را از رفتار تکرار شونده گرفته و به خود اضافه می کنید.
سوال ششم :
نشانه اینکه تونستید این کار را به خوبی انجام بدید اینه که با تکرار آن رفتار احساس بد در شما ایجاد نشه .در اینصورت شما تونستید تمام خاطرات و اطلاعات موجود در ذهن ناخودآگاه درباره آن رفتار را پاک کنید.این نشانه بسیار مهم برای در صلح قرار گرفتن با هر عادت آزار دهنده است.
●●●●●●●●●●
استاد ممنونم که وقتتونو به من دادید .استاد : خواهش می کنم موفق باشید .
پایان مصاحبه .بعد از پایان مصاحبه می پردازم به عادتی که خودم می خوام ترکش کنم و بخاطرش در اینچالش شرکت کردم .
این عادت ، خوردن نون با برنج و ماکارونیه .
من امروز یاد گرفتم باید با این عادت بعد از تعیینمزایای اون که در جلسه قبل به اون پرداختم و نوشتم از در صلح دربیام .
یعنی چی ؟ یعنی اینکه از این به بعداز انجامش خشمگین نباشم و همواره به این فکر کنم که انجام این عادت به دلایلی لذت بخش بوده و باعث شده من از سیری کامل احساس خوبی داشته باشم و کلی هم انرژی و ویتامین به بدنم رسونده .پس من باهاش هیچ جنگی ندارم .اما تصمیم دارم اول کمترش کنم که بعدن راحت تر بتونم ترکش کنم به این دلیل که لاغرها ومتناسبهایی که باهاشون در اینمورد صحبت کردم اکثرن گفتن همچین عادتی ندارن .و چون من هر روز در میثاق نامه با خودم عهد می بندم متناسبها رو الگوی رفتاری خودم قرار بدم اقدام به ترک این عادت کردم .
سلام استاد ببخشید این فایل فوقالعاده ای که گفتید در کدوم قسمت دوره سرزمین لاغرهاست
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
من همیشه دوباره غذا میکشم یعنی بعد صرف غذا و سیر شدن از روی عادت دوباره میکشم
مزایای کار من
از این کار لذت میبرم
میتونم بیشتر بخورم
میتونم از قسمتهای بهتری بکشم
میتونم ته دیگ بخورم
وقتی دوباره میکشم مطمین میشم که سیر شدم
سلام دوست عزیز منیره خانم :
من یه دختر عمو دارم ۴ سال از من بزرگتره یعنی ۵۷ سالشه و هیچوقت در طول زندگیش تا حالا چاق نبوده چهار فرزند طبیعی به دنیا آورد اما هیچوقت چاق نشد .
چند سال پیش منزل ما مهمان بود ازش پرسیدم چه توصیه ای به من داری کهبتونه در لاغرتر شدنم کمک کنه ؟
گفت هیچوقت دوبار غذا نکش .
همون بار اول کهمی کشی کافیه .
اگر غذا تریدی هست مثل آبگوشت
نون زیاد در ظرف غذات نریز .چون توی شکمت باد می کنه سنگین و چاق میشی .
خلاصه که دوبار غذا کشیدن یک رفتار چاق کننده اس که معمولا متناسبها انجام نمی دن .مگر اینکه احساس کنن سیر نشدن باز یه کم دیگهمی کشن و با لذت بدون ترس می خورن
فایل “صلح با عادت مورد نظر (قسمت دوم-2):”
من در تمرین اول، تصميم گرفتم که موقع خوردن چای ، فقط یک برش از کیک و یایک عدد خرما و یا یک عدد بیسکویت و یایک برش دونات donut یا یک عدد شیرینی بخورم.
الان ميخواهم با دنیای درونم درباره این تمرین به صلح برسم. این صلح، درونی است. من ميخواهم پادشاه درون خودم باشم، خودم دستور دهم و خودم، رفتار مملکتم را کنترل کنم.
تمامی رفتارها ی بیرونی من، مثل خوردن کیک ، خرما ، بیسکویت ، دونات و شیرینی همه ملتهای من هستند و چون من تنها پادشاه مملکت جسم خودم هستم، پس دوست دارم که با خودم در صلح باشم تا بتوانم مملکتم که رفتارم است را خوب اداره کنم.
نمیدونم چرا ما این طوری فکر میکنیم، ولی همه ما دوست داریم که دوست داشته باشیم، در حالیکه خودمون، خودمون را دوست نداریم.
مثل این میماند که من به شما یک پارچه جنس نامرغوب بدهم و به شما بگويم برو پیش خیاط و ازش بخواه برایت لباس شیکی درست کند.
ایا نظرم درست است ؟ ایا نظرمن، جنس پارچه نامرغوب را مرغوب و شیک میکند؟
مسلم است که نه. نظر وعقیده من، جنس بد و نامرغوب پارچه را تغییر نمیدهد. پس برگردیم به خودمون. ما مرغوب هستیم ، لازم نیست از کسی بشنویم که ما خوب و دوست داشتنی هستیم به خاطر این که خداوند همه ما را زیبا و دوست داشتنی افریده است.
ما همه دوست داشتنی هستیم. دیشب داشتم در استخر شنا میکردم. یک نگاهی به اسمان و عظمت خداوند کردم ، ستاره ها ، درختان و ارامش استخر ناخوداگاه من را یاد جمله ای انداخت.
وقتی به خودم امدم دیدم که مرتب دارم با خودم جمله ای را تکرار میکنم که حالم را خوب میکند و ان جمله این بود “لاغری با ذهن اسان ترین و راحت ترین کار دنیاست. من خودم را تایید میکنم. “
من اگر خود الانم را دوست بدارم ، دوست داشتنی میشوم. چون عشق درون من، ديگران را در دنیای بیرون جذب من میکند، بعد همان عشق باز به خودم برمیگردد و من لاغرتر و متناسب تر میشوم.
ما به راحتی میتوانیم با دنیای درونمون هماهنگ شویم ، چون الان در حال اموزش هستیم و از نظر ذهنی در حال تمرین فایلها هستیم و از طرف دیگر خودمون را دوست میداریم، پس هماهنگی این دو جنبه ما را به لاغری و تناسب اندام و صلح درونی میرساند.
چیزی که استاد بارها به ان اشاره کرده اند این است که نمایش اصلی زندگی ما و منشأ اصلی ما، در درون ماست نه در دنیای درون ما.
ما هر چه بیشتر با خودمون در صلح باشیم ، هر چه بیشتر در صلح درون باشیم ، سریعتر به لاغری و تناسب اندام میرسیم.
با انکه در طول یکسال گذشته از سایز Large به سایز small رسیده ام و در عکس پروفایلم مشاهده میکنید ، باز هم گاهی ذهنم بهم میگوید “خیلی هم خوب لاغر نشده ای .”
من به حرف ذهنم لبخند میزنم و میگویم “اره درست میگویی، ولی فقط یکسال است که دارم تمرین ذهنی انجام میدهم، اگر بیشتر تكرار و تكرار و تکرار کنم ، بیشتر و بهتر نتیجه میگیرم. “
گاهی هنوز از دیگران میشونم که در حال دفاع هستم یا دوست دارم به انها ثابت کنم که برنده هستم، ولی دوستان خوبم این رفتارها، در درجه اول خودم را اذیت میکند ، بعد ديگران را. من دارم تمرين میکنم که خودم را دوست بدارم.
نمیدونم که چرا ما را بر علیه خودمون در جامعه ، خانواده و مدرسه تربیت کرده اند، ولی این را مطمئن هستم که کلید موفقيت همه ما الان در گرو دوست داشتن خودمون است وبس.
بیایید در راه پیمایی صلح با عهد و پیمان تمرین خودمون در قسمت اول، قیام کنیم. این راه پیمایی را همه با هم شرکت کنیم تا با خودمون دوست بشویم، بعد میبینیم که اطرافیان ما هم با ما دوست میشوند و چاقی ما هم با ما دوست میشود و به راحتی جای خودش را به دوست دیگرش، لاغری و تناسب اندام میدهد.
بیاییدفایلها را با دقت ببینیم، بشنویم ،تفكر کنیم و نظراتمان را بنویسیم. بیایید با خودمون در ارامش و صلح باشیم.
اینها شعار نیست.اینها نتیجه یکسال تمرین مداوم من است که همچنان در حال یادگیری این مطالب ناب هستم.
بیایید تمرینی را که برای خودمون در نظر گرفته ایم را انقدر تكرار کنیم تا عادتمان شود.
با سپاس و قدردانی مخصوص از استاد خوبمان.
قسمت دومبخش ۲
سلام .
قبل از نوشتن دیدگاهم لازم است بگویم راه اموختن هر مطلبی ، گوش دادن ، فکر کردن ، درک کردن و نوشتن و تکرار کردن هست و تا این مهم انجام نگیره اموخته های جدید در ذهن تثبیت نمیشن و در همان مراحل اولیه از بین میروند دقیقا مثل زمان تحصیل که ما برای یادگیری حروف الفبا یا اعداد ریاضی گوش میکردیم و مینوشتیم و تمرین میکردیم تا در ذهنمون ملکه و تثبیت شد پس قطعا برای اموختن لاغری و به دنبالش لاغرشدن طبیعی و لذت بخش و آسانما نیاز به نوشتن و تمرین و تکرار و درک کامل مطالب داریم
خب برمیگردیم به فایل این قسمت که صلح و اشتی با عادتها و رفتارهای تکرار شونده ی چاقی هست و به دنبالش رسیدن به ارامش که کلید حل بسیاری از مشکلات است چون ارامشی که در این صلح وجود داره باعث میشه ذهن راهکارهای خوب و کارگشا یی ارائه کنه حتی در مورد لاغری خب در این فایل ما پی می بریم وقتی با رفتارها و عادتهایی که باعث چاقی ما شدند به صلح برسیم و بگوییم که این عادتها نیز ساخته ی خودمونه و از هیچ جاو کس دیگری بر ما تحمیل نشده
کلی از احساس بد ما نسبت به این عادات کاسته میشه و ما میتونیم برای کنار گذاشتن این عادات موفق تر و بهتر عمل کنیم
حتی استاد به صلح رسیدن به خود چاقی رو هم برای ما یاداوری میکنند
خود کلمه صلح بار بسیار مثبتی داره و در ما ارامشی عمیق رو ایجاد میکنه ما اگر با رفتار فرزند یا همسر یا دوستمون مشکلی داریم تا وقتی با رفتار اونا جنگ و مبارزه داشته باشیم و بخواهیم با این روش با اونا مقابله کنیم نتیجه که نمیگیریم هیچ برعکسانها هم با جنگ و مقابله با ما برخورد میکنن و جز جر و بحث و دعوا چیزی برای ما به دنبال نخواهد داشت
در صورتی که اگر با رفتارها ی دیگران به صلح برسیم و این مسئله رو در ذهن خودمون حلش کنیم در کمال ارامش میتونیم تصمیمات خوبی بگیریم
خب حالا بر میگردیم سر بحث خودمون و فرمولها، رفتارها و عادتهایی که باعث چاقی ما شدند
در قسمت قبل من دو عادتی را که فکر میکردم باعث چاقی من شده رو بیان کردم و گفتم که اگر ما رفتاری را دوست نداشته باشیم هرگز تکرارش نمیکنیم پس طبیعیه وقتی من رفتاری را تکرار میکنم مثلا خوردن مقداری غذا قبل از وعده اصلی غذا خب من اگر حسم نسبت به این رفتار بد بود هیچ وقت تکرارش نمیکردم و چون دوستش داشتم تکرارس کردم و در من تبدیل به عادت شد پس چرا الان ازش بیزار شدم ، اتفاقاوقتی خوب فکر میکنم میبینم همین مقدار اندکی که قبل از وعده ی اصلی غذا میخورم خیلی هم به نفعه منه چون اون حس ولع موقع خوردنه وعده ی اصلی غذا رو میگیره و نمیزاره خیلی پر خوری کنم
مزیت دیگه ای که داره بارها شده سر سفره دیگه اصلا نمیتونم غذا بخورم و همان چند لقمه که قبل از غذا خورده بودم میشه وعده ی کامل غذای من
از طرفی میشه حتی با ذهن هم به صلح رسید و طبق میل ذهنی عمل کرد هر وقت گرسنه میشیم بخوریم این اصلا بد نیست تازه میشه اعتماد داشتن به ذهنی که در حال اموزش هست
زمانی که با ذهن به آشتی برسیم ارامشی که در ما پدید میاد باعث از بین رفتن حس ولع میشود و همین رهایی باعث رفتارهایی کاملا طبیعی در ما میشود یعنی ذهن چون ازاده دیگه بهانه های خوردن نمیگیره میدونه که غذا همیشه هست و در موقع نیاز، میتونه بهشون دسترسی داشته باشه و همین ارامش کلی در جهت لاغر شدن به ما کمک میکنه و نتیجه بخشه پس من اینجا متعهد میشم با خودم و ذهنم و فرمولهاش و رفتارها و عادتهایی که فکر میکنم باعث چاقی من شدن کاملا به صلح برسم و
تازه از این عادات بسیار هم تشکر میکنم 😁چرا که باعث فراهم کردن لحظات شادی بخش و لذت بخش برای من شدند و تصمیم میگیرم با پیگیری اموزشها و تمرین کردنها فرمولهای صحیح لاغری رو در کمال ارامش در ذهنم جایگزین کنم و رفتارهای جدید و به دنبالش عادتهای خوب ایجاد کنم تا این عادتها و لذتی که از انها می برم همیشگی و دائمی باشن
و مطمینم تا وقتی با رفتارهای قبلی به صلح و آشتی نرسم محاله ممکنه بتونم در مسیر لاغری موفق عمل کنم چون تا زمانی که احساسم نسبت به عملکردم و اندامم و رفتارم بد باشه طبیعی که جایی برای ازادی ذهنی نمیمونه
ما باید با خودمون به صلح برسیم تا بتونیم در کمال ارامش فرمولهای جدید و صحیح و به دنبالش رفتارهای صحیح و لذت بخش را در خودمون ایجاد کنیم
سلام و عرض ادب
خیلی عالی بود نوشتتون . واقعا از مطالب خوبتون استفاده کردم .
گوهر درون شما خیلی خوب از نوشته هاتون خودشو نشون میده . خوشحالم که جذب دیدگاهی به این خوبی شدم که کلی نکات برای آموزش داشت .
از لطف شما سپاسگزارم
سلام و عرض ادب خدمت هم کلاسی عزیز در مدرسه ی لاغری
متشکرم از شما ، نگاه خودتون زیبا بود که نکات اموزنده رو از نوشته های بنده استخراج کردید
مطمئنا همگی ما در این مدرسه به مدراج عالی دست پیدا میکنیم چرا که شور و شوق و تکرار و تمرین و از همه مهمتر ایمان به این مسیر ذهنی رمز اصلی موفقیت در لاغری با ذهن. و همینطور ابعاد دیگر زندگی است .
و تشکر میکنم از استاد که این بستر رو فراهم کردند تا همه ی ما بتونیم در این مدرسه باشیم و از اموزشها استفاده کنیم و لاغری را مانند یک مهارت بیاموزیم
براتون آرزوی بهترین تناسب افکار ، تناسب احوال و تناسب اندام را از خداوند متعال خواستارم
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی .
من تصمیم داشتم با عذاب وجدان خود بعد از مصرف مواد غذایی به صلح برسم . یعنی از اینکه عذاب وجدان میگیرم ناراحت نشوم . خب تا حدودی توانسته ام این کار را کنم البته که با این تمرین بعد از خوردن دیگر عذاب وجدانی سراغ من نیامد و اگر هم بیاید من دیگر ناراحت نمیشوم بنابراین زود میرود .
البته به قول شما نیاز به تمرین بیشتر دارد تا کاملا بعد از خوردن احساس رهایی داشته باشم . چون وقتی احساس عذاب وجدان دارم و از این موضوع ناراحت میشوم عذاب وجدانم بیشتر میشود
ولی وقتی عذاب وجدان را طبیعی بدانم و بدانم انسان پس از انجام کاری که در ذهن او نامتعارف تعریف شده طبیعیست که احساس عذاب می کند . اگر میخواهد این عذاب رخ ندهد باید ابتدا با رفتاری که این عذاب را ایجاد کرده به صلح برسد و از انجام آن ناراحت نشود .
برای اینکه از انجام آن رفتار ناراحت نشوم باید آن رفتار را در دایره ی کارهای دلخواه قرار دهد . باید با خوردن به صلح برسد . باید خوردن را طبیعی بداند . باید خوردن را رفع نیاز جسم بداند . باید حتی عذاب وجدان بعد از خوردن را نیز نیاز جسم بداند که اگر دچار آن شد به خودش بگوید این احساس عذاب وجدان مرا از آن رفتار نادلخواه پاکسازی کرده و اجازه میدهد رفتارم دلخواه تر شود .
پس انسان کلا باید با هر رفتاری که از او سر میزند احساس صلح داشته باشد و اصلا هیچ کدام از کارهای خود را بد تعریف نکند .
دایره ی رفتارهای دلخواه را در ذهنش گسترش دهد .
خب پس من در این تمرین باز هم باید به صورت عملی با عادتی که میخواهم ترکش کنم به صلح برسم و عذاب وجدان خودم ناراحت نشوم . بلکه خوشحال شوم که چنین حسی در من هست که باعث میشود من به آرامش برسم وجودم پاکسازی شود حس بهتری به خود پیدا کنم .
درست است که عذاب وجدان یعنی احساس بد ولی اگر من با احساس بدم به صلح برسم احساس بد در من به احساس خوب مبدل میشود .
آن وقت من با وجود خودم یگانه میشوم .
پس یکی دیگر از مزایا و لذتهای صلح با عذاب وجدان رسیدن به یگانگیست .
هدف از زندگی رسیدن به وحدت و یگانگیست .
من با صلح با نیروی تاریک وجود خود به احساس یگانگی میرسم و دیگر دوگانگی در وجودم نیست .
سلام دوست عزیز.
من نوشته ی شمارو مطالعه کردم. خودمم درگیر این موضوع هستم. یعنی در واقع شما اومدین و مزایایی که عذاب وجدان داشته رو برای خودتون نوشتید و باهاش به صلح رسیدین؟ چه کار کردین که تونستید تو این قضیه حال بخری بعد از خوردن داشته باشید؟ ممنون میشم که از تجربیاتتون به منم انتقال بدین .
سلام
استاد واقعا برای این چالش هزاران هزار براتون شادی میخوام خیلب چالش خوبیه واقعا من در خودم نیاز ب فایلها رو حس گددم ودرست ب موقع ب این فایلها هدایت شدم، سپاسگزارم ک این فایلهای ک واقعا هیچ قیمتی نمیشه روش گذاشت رو برامون تهیه کردی
من یک عمر در تنفر باچاقی بودم یک عمر از خودم گله کردم چ بسا خواری خودم همش احساس رنج و عذاب تو مهمونی ها عروسی همه خوشحال بودم و ولی من ناراحت چن همیشه خدا وزن ثابتی نداشتم ک لباسم تنم بشه یا چاق یا لاغر یا خیلی چاق الان ک مببینم بابد با خودم در صلح بودم من ادمهای چاق زیادی میشناشم ک واقعا چاقن دارن میترکن ولی خبلی اعنماد ب نفس بالا دارن اصلا فک نمبکنن دارن زباد میخورن یا میخورن خواهر شوهر من میخوره اصلا یک اعنماد ب نفسی داره ک هر لباسی بپوشه میگه منوفلانم من بهمانم شیکترین لباسها رو میپوشه عین ماخودشو محدود نمیکنه
ولی من یک عمر خودمو خودمو عداب دادن واسه هر لقمه خودمو تنبیه کدوم یک زمانی واسه هر اضافه خوردنم خودمو تنبیه میکردم ورزش اضافه شکم حلقه ب میران کالری اون کاهش کالری وای من چ زجرها ب بدنم دادم واینجا ار بدن عزیزم معذرت میخوام ک انقدر اذیتش کردم از خوردن
ترسیدم از دیدن ترسیدمواز لدت بردن ترسیدم چ شبا زورا من ورزش کردم با اینک هزاران هزار کارخونه انجام داده بودم حال نداشتم چ زمانها من ورزش کردم با اینک مهمون بودم همش دصطراب داشتم ک دیر میشه و فلان چرا انقدر خودم از زندگی کردن محروم کردم مزایایی ک چلقی برای من داشته اول از همه ک باعث شد باین سایت هدایت شم خودمو دوی داشته باشم زندگی کنم ولذت ببرم
باعث شده همش متفاوت باشم هیچکسو مسخره نکنم ب خاطر چاقی یا بخاطر هر ایرادی ک داره
باعث شده بیشتر و بیشتر ب خودم توجه کنم نیازهامو ببینم
باعث شده همش تو دید باشم
هر وقت هرجا خوردم ب در ودیواری باعث شده وقت یک کبودی یا خراش ایجاد بشه
چن بار از پله افتادم ب خاطر چاقی استخوانم سالم موندن
چاقی باعث شده من الان بخوام ک با داداشم ک چاقه درست رفتار کنم یا دریت رفتار کردن ب پدرم یاد بدم تا انقدر دهن این بچه رو پراز فرمول نکنه
باعث شده خیلی چیزاهای مضر زو نخوزم
چاقی باعث شده ک همش خودمو ب چالش بکشم
باعث شده ب خودم توجه کنم باعث توپر شدن صورت م ک گونه هام خیلی خوب میشه شدم
باعث شده همش غذا رو کم بخورم وعین جاروبرقی نباشم در مهمانی ها و
باعث شده همش ب سبد خریدم توجه کنم مزایا ک معایب همه عداهارو در بیارم
باعث شده در جمع همیشه در موزد خوردنی ها و فلان با شخصیت رفتاز کنم
در مورد عادت میوه خوردن بخصوص عصر باعث شده حس بهتری داشته باشم باعث ایجا حس خوشحالی و شور و هیجان در من شده باعث شده افریده های خدا روبیشتر وبیشتر ببینم درک کنم باعث احساس طعم بهشتی در من شده شادی در من شده
واقعا از نوشتن این ها احساس لدت کزدم دیدم انقدام بد نبوده
با سلام
چاقی باعث شد که من هیچ وقت آدم های چاق رو مسخره نکنم و نگرش من به آنها عوض بشه.و اونها رو آدم شکمو و بی اراده ندونم .چون من تا یه سنی خاص متناسب بودم .
چاقی باعث شد همیشع در جابه جای وسایل منزل راحت باشم ولازم نیست که صبر کنم و روز خاصی رو برای تمیز کردن خونه درنظربگیرم تا پدرم و یا برادرم باشه و کمکم کنن.
چاقی باعث شد که من بتونم با خواهرزاده ام و بچه های کوچیک درست رفتارکنم و یه سری رفتارهای غلط رو به عنوان الگوی درست بهشون آموزش ندم مثل چند وقت پیش خواهرزادم اومد خونمون و اون عادت داره سرغذا هی اینور وانور میره بعد میاد یه قاشق یه قاشق غذا میخوره و میره و برمیگرده دیدیم هیچی نمیشه همیشه موقع غذا برنامه مسابقه زود غذا خوردن گذاشتیم هرکی زودتر غذا بخوره برنده میشه و اون سریع غذاشو میخوره. الان که فهمیدم باعث میشه که عادت سریع غذا خوردن درش شکل بگیره دیگه بهش هیچی نمیگم .ومسابقه ای هم نمیزارم و…
چاقی باعث شد من که بینی پهنی دارم کمتر روصورتم خودشو نشون بده .
چاقی باعث شد من با دوره بی نظیر لاغری با ذهن آشنا بشم و قدرت ذهن و باورها رو در زندگیم یادبگیرم و بتونم ازش خوب ودرست استفاده کنم برای بهبود زندگیم .
چاقی باعث شد من به رفتار غذاییم توجه داشته باشم و مثل یک انسان درست رفتار کنم .
چاقی باعث شد موقع بند انداختن صورتم کمتر درد بگیره .
به نام خدا
جلسه ی دوم چالش من اینو نخوردم
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
استاد من به این حرف شما که میگید انسان در صلح ارامش داره میتونه درست تصمیم بگیره درست فکر کنه کاملا موافقم من دقیقا وقتی به این سایت هدایت شدم که با خودم در صلح قرار گرفتم پذیرفتم من اینم این رفتارها رو دارم دیگه خودم رو سرزنش نکردم دیگه همش از خودم عصبانی نبودم و در ذهنم با خودم خوب حرف زدم پذیرفتم این اندام من است و این رفتار غذایی من، بجای ناراحتی اومدم به خداوند توکل کردم و از اون کمک خواستم گفتم خدایا من نمیدونم من بیشتر از این بلد نیستم تو میدونی تو کمکم کن و همش به خودم میگفتم خدا کمکم میکنه تا اومدم تو سایت شما و هدایت شدم به مسیر لاغری با ذهن، من باور دارم ما زمانی میتونیم حرف ها و الهامات خدا رو بشنویم که ارام باشیم که با خودمون در صلح باشیم که شاد باشیم. نمیشه با چاقی مبارزه کرد و اون رو از خودت دور کنی باید با چاقی در صلح باشی . باید ببینی چاقی چه لذت هایی چه فوایدی برای تو داشته، مزیت هایی که چاقی برای من داشته یکیش اینکه باعث شده من بدن ورزیده و قدرتمند تری داشته باشم از کسانی که در خانواده همیشه لاغر بوده و هستند چطور؟ من از دبیرستان برای لاغر شدن به باشگاه رفتم و کلی ورزش کردم و سیستم قلبی عروقیم کلی قویتر شد بعد از اون من چون مدام پیاده روی میکردم، پیاده روی و پیاده رفتن برای من کاملا اسان بود و خیلی ها تعجب میکردند از اینکه من میتونم بدون هیچ ناراحتی یک عالمه مسیر رو پیاده برم براحتی، و بدنم خیلی در پیاده روی مقاوم و احساس خستگی نمیکنه، بعد از اون هم که به ورزش بدنسازی روی اوردم و الان عاشقشم و اصلا باعث شد کاری رو که عاشق انجام دادنش هستم پیدا کنم و هدف زندگیم رو پیدا کنم، چاقی باعث شد من کلی دستورهای غذایی سالم و خوشمزه رو یاد بگیرم و درست کنم و کلا سبک تغذیه ام عوض بشه و سالم بشه مثل انواع اسموتی با میوه های یخ زده، انواع کیک های سالم و خوشمزه با ارد جو و روغن زیتون و عسل، انواع پنکیک های پروتینی، توپ های خرمایی خوشمزه و سالم و باعث شد حالا که زیاد میخورم حداقل مواد سالم و عیر فراوری شده مصرف کنم و بدن سالمتر و مواد غذایی با کیفیتتری رو وارد بدنم کنم و ذائقه ام رو تغییر بدم، چاقی باعث شد به سایتی هدایت بشم که در مورد قوانین ثابت خداوند اگاه بشم و زندگیم و طرز فکرم تغییر کنه و اصلا نظام باورهام زیر و رو بشه، چاقی باعث شد دستپخت عالی داشته باشم و طعم و مزه ی غذام عالی باشه، چاقی باعث شد یاد بگیرم خودم رو در هر اندازه و شکلی دوست داشته باشم در حالیکه تلاش کنم بهترین ورژن خودم بشم، چاقی باعث شد روی اعتماد به نفسم کار کنم. و اعتماد به نفسم رو افزایش بدهم، چاقی باعث شد بیشتر به رفتارهام دقت کنم و خودشناسیم خیلی بیشتر از قبل شد مثلا متوجه شدم در وجود من ترس از کمبود ترس از از دستن دادن مواد غذایی خوشمزه شاید بخاطره اینکه بچه که بودیم اگه مثلا کیکی رو تو یخچال داشتیم و سهم من بود و حالا به هر دلیلی نمیخوردم فرداش که میخواستم برم بخورمش دیگه نبود و یکی از خواهر برادرام خورده بودش🤣🤣 و به قول مامانم مال نخور برای بخور😐😐 یا مثلا وقتی گرسنه میشم به جای غذا تمایل دارم هله هوله و شیرینی و کیک و اینا رو بخورم و …..چاقی باعث شد بیشتر به رفتارهام فکر کنم و بشناسمشون. چاقی باعث شد همیشه سعی کنم شکمم رو تو بکشم برای همین الان عضلات شکم قویتری دارم. اینا مزیت هایی بود که چاقی برای من داشته، واقعا تا ننوشتمشون نمیدونستم این همه خیر و خوبی برام داشته که بزرگترینش هدایت و اگاهی از قوانین رب العالمین است.
روز دوم چالش من اینو نخوردم
برای اینکه عادت ریزه خواری ام رو ترک کنم باید از امروز در صلح با ریزه خواری باشم،روز قبل هم هی دستم میرفت که یه لقمه یه خرما یه قند یه انجیر یا میوه بردارم ولی خیلی به خودم گفتم بسه تو چالش این و نخوردم هستی و این باعث شد که ناهار رو به شدت زیاد بخورم چون مطمعن بودم دیگه ناهار جزو اون ریزه خواری نمیشه، خیلی سریع و خیلی زیاد حدود 3 تا ظرف کشیدم و با ولع خوردم، میدونستم کارم درست نیست ولی انگار گرسنه بودم اینقدر از صبح رو خودم کنترل داشتم که دیگه نمیتونستم جلوی خودم و بگیرم و بعد خیلی سنگین و پر شدم، از امروز باید در صلح با ریزه خواری ام باشم، هر وقت انجام اش دادم بگم حتما بدنم نیاز داره و حس خوب و آرامشی بهم میرسونه و مقاومت نکنم و اون کار و انجام بدم، کلا ریزه خواری ام رو دوست داشته باشم، به خاطر حس خوب و آرامشی که بهم میده به خاطر اینکه اجازه نمیده موقع ناهار خیلی گرسنه شوم، دوسش داشته باشم، در صلح باشم.
به نام خدایی که راه رو به من نشون میده
سلام به همگی
خب چیا یاد گرفتم: توی در صلح بودن با خودت و دنیا، آرامش و عشق و پیشرفت وجود داره…واقعا یکی از مشکلات من همین در صلح بودنه و مهمش اینه که توی سختی و چالش، در صلح باشی با بقیه و خودت والا وقتی همه چی آرومه که هنر نیست در صلح بودن
اینکه وقتی از یه رفتار و عادتمون ناراحتیم و حالمون از انجامش بد میشه، بیشتر همون حال بد و رفتار بد رو هی تکرار می کنیم و بیشتر جذبش می کنیم و این لوپ تا هر وقت که حالمون باهاش خوب نباشه و به پذیرش نرسیم متاسفانه ادامه پیدا می کنه..این پذیرش خیلی مهمه…مشکل من همینه که به پذیرش با خودم و بدنم نمی رسم و نمی تونم از اندام چاقم حالم خوب باشه. اونجایی که استاد می گه حتی چاقی هم با لذت بوده برامون حتما…خیلی برام عجیب و سخته چون من همش سختی و بدی های چاقی توی ذهنمه اما لابد بوده دیگه..کلی این روزها دارم بهش فکر می کنم و اینم یاد گرفتم که نشانه موفق بودنم اینه که از انجام و تکرار رفتار و عادتی که گفته بودم (ریزه خواری) حالم خوب باشه…نه که هربار انجامش بدم و بگم و اشکال نداره ها..نه! رعایت کنم و حواسم باشه که مقید به تعهدم باشم اما اگه یه بارم از دستم در رفت و مقید نبودم اشکال نداره..اونجا باید با خودم در صلح باشم و حالم رو بد نکنم…فرصت جبران هست ..من با بد نکردن حالم به تکرار نکردنش کمک می کنم.
درباره مزایای عادت ریزه خواری هم جلسه قبل نوشتم که خلاصه ش میشه:
خب حالا ببینم خود چاقی چه مزیت هایی برام داشته؟
خیلی فکر کردم..خیلی واکاوی کردم توی خودم و این کامنت رو از طرفای ظهر شروع کردم به نوشتن و هر زمانی که یه چیزی به قلبم میومد می نوشتمش و الان ساعت نزدیک ۸ شبه…واقعا واقعا نوشتن عالیه.. واقعا نوشتن معجزه می کنه ها…قشنگ از صبح که دیگه بعد از دو روز گوش دادن فایل و فکر کردن بهش رسیدم به جایی که خواستم بنویسم تا الان من درحال کنکاش توی خودم بودم و این عالیه..خدایا شکرت که این فرصت رو بهم دادی و تو این مسیر کنارمی تا این گام ها رو محکم تر و با ایمان تر بردارم .. خدایا به امید خودت و به همت خودم میرم فایل بعدی رو ببینم
سلام 😍
موضوع صلح با رفتارها
برای آموزش از طریق ذهن باید تمرینات به خوبی انجام بشه یعنی مراحل دیدن یا شنیدن و تفکر کردن و نوشتن انجام بشه مثل دیگر آموزشها که برای مهارت های دیگری فراگرفتیم …رمز موفقیت هر چه بهتر تغییر و یا اصلاح عادت اینکه هرچه به صلح بیشتری برسیم با اون رفتار سریعتر و بهتر نتیجه می گیریم …و چون آموزش ذهن بر پایه قوانین جهان هستی میباشد در تمام جنبه های زندگی ما تأثیرگذاره و همیشه در صلح و آرامش ما تصمیمات بهتری می گیریم حتی کشورهایی که در صلح با دیگر کشورها هستند پیشرفتهای بهتری داشتند ولی در کشورهایی که جنگ زیاده استرس و نگرانی زیاده و مردم نگرانند حالا چی میشه ؟به کجا میرسه ؟چیکار کنیم و غیره حتی در مواقعی که فرزند ما رفتاری یا کاری انحام داده که به خودش و ما و عابروش خسارت زده اگر در صلح باشیم و فرصت جبران و توضیح بدیم در کمال آرامش راه حل های الهی دریافت می کنیم و موضوع حل میشه اما در حالت خشم و عصبانیت بارهااا شده با فرزندمون که رفتاری غیر صحیح از نظر ما داشته برخورد کردیم و تنبیه کردیم و بعد پشیمان شدیم یا فردی به ما حرفی زده و ما هم حرفهای بدتری زدیم و بعد که عصبانیتمون فروکش کرده از خودمون ناراحت شدیم جالبه اون رفتار رو خودمون انجام میدیم یعنی از بیرون نمیاد و تفنگ که زیر گردن ما نزاشتند که انجام بدیم اما انجام می دیم و بعد هم با خودمون دعوامون می کنیم بنابراین فکرش بامنه و عملکرد نیز بامنه و دعوای آخر هم خودم با خودم و تخریب کردن خودم 🤷🏻♀️
و در این حالت مغز حالت نبرد میگیره یعنی ما هر بار که اون رفتار رو که اتفاقا خیلی مزیت هم برای ما داشته تکرار می کنیم به خودمون میگم بازم نتونستی و انجام دادی و تقصیر این رفتاره اگر این نبود ‼️و همین یعنی قدرت میدیم به اون رفتار و هر چه جنگ بیشتر مقاومت تغییر رفتارهم بیشتر بنابراین با نوشتن مزیتهای رفتارها و عادتهامون با اونها به صلح میرسیم یعنی اگر تکرار شد دیگه خیلی معمولی برخورد می کنیم و دیگه یک رفتار خاص برامون نیست و دیگه مقصرشون نمی کنیم کلا حالمون خوبه میگیم یه رفتاره دیگه و این قدم رو باید برای خودمون برداریم .
برای لاغری هم نمیشه با چاقی مبارزه کرد یعنی میشه همون کارهایی که سالها انجام دادیم و با جنگ و مبارزه با جسممون هر بار شکست خوردیم و اگر با خود فکر کنیم می بینیم که چاقی هم برای ما مزیتهای زیادی داشته اینکه تو قوی هستی پر زوری تو شجاعی
حس خوب میداده یادمه اون قدیما یه آهنگ هم از نوار کاست گوش می دادند :😂زن باید تپل باشه تپل و کمی چاق،تپل و کمی چاق اینم یه فرمول ذهنی عتیقه ….منم فکر میکردم دیگه خواستگارا الان تو صف هستند ‼️😁مامانم هم می گفت ؛تو خوبی تپل خوش هیکلی منم کلمه چااق رو دوست نداشتم اما نمی دونم چرا از تپل خوشم میومد 🤷🏻♀️‼️هر وقتم لیز میخوردم تو برف یا مچ پام پیچ میخورد می گفتم خدایا شکرت اگر لاغر بودم پام می شکست ،تو مهمونی و تولد دوستان دوران دبیرستان هم شرکت نمی کردم و لازم نبود جلب توجه کنم و یا تو خرج بیفتم .روی صندلی ماشینم اون وقتاااا که تازه شروع به چاق شدن کرده بودم یک جای اختصاصی داشتم نمی گفتند بچه است بشینه رو پامون .دیگه لازم نبود لباسهای متنوعی بخریم ….و خیلی مزیتهای دیگر
من به لطف خداوند و آگاهی های ارزشمند استاد از دیروز رو این گام موندم خیلی بهتر شدم و تازه متوجه شدم که من در طول روز و حالا سالها چندبار این رفتارها رو تکرار می کردم و هربار گفتگوی ذهنی منفی شدیدی با خودم پیدا می کردم و چقدر خودم رو سرکوب و تحقیر می کردم 😔و تا چندساعت یا یک روز کامل من با خودم درگیر و در تلاش که این رفتار ترک بشه و باز فرداش روز از نو و روزی از نو ‼️
من حتی حق ندارم از دست خودم عصبانی بشم یا خودم رو قضاوت کنم .تنها قدرتی که تکان می دهد ولی هرگز تکان نمی خورد قدرت خداست و من با او یگانه ام 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
دوست عزیز سلام .
می خوام اون فرمول عتیقه ذهنی رو که نوشتی با اجازه اصلاحش کنم .درستش اینه :
زن خوبه خوشگل باشه ،سفیدو یه کمچاق .
این جمله ارو پسر عمه ام که مجرده هر از گاه که اسم زن و ازدواج و این چیزا می آد وسط بازگو می کنه و آخرش میگه فقط یه کمچاق یه کم
🙂 🙂
به نام الله
سلام به دوستان مسیر تناسب
من امروز در هفته سوم تکرار دوباره دوره هستم
دوشب پیش خیلی از دست خودم عصبانی بودم داشتم به آلبوم شگفتی سازان نگاه میکردم و میگفتم چرا من الان به این نقطه نرسیدم ساعت ۵ صبح بیدار شدم و واقعا از خدا خواستم راهم رو روشن کنه میدونستم گره کار من در ذهن عجول منه و چیزی هست که در پس ذهنم ناشناخته مونده و داره اذیتم میکنه از خدا خواستم یه نشونه کوچیک رو ببینم صبح همون روز رفتم سر کشوی لباسهام و یه تی شرت زرد و رنگی که همیشه از پوشیدنش تو این یه سال اخیر ترس داشتم رو برداشتم و پوشیدم و در کمال تعجب دیدم اندازه ام شد
واقعا نمیدونستم چجوری خدا رو شکر کنم من یادمه همزمان با شروع دوره تو سال قبل فایلهای رایگان رو هم گوش میکردم و دوره چالش من اینو نخوردم برام خیلی جالب بود و دوباره از دیروز شروع کردم به گوش کردن این دوره .خیلی برامحالب بود حرفها برام کاملا تازه بود انگار اصلا نشنیده بودم و حتی متدحه شدم در قسمت دوم چالش که استاد از ما خواسته بود لذت چاق بودن رو بنویسید من حتی برای خودم هم اونو یادداشت نکرده بودم اونوقت فهمیدم دعام جواب داد و اینوه یه جاهایی که توش گیر کرده بودم داره برام روشن میشه
این دوره به حق کاملترین دوره تناسب اندام چون جای جای این سایت پر از آگاهی و نکات طلاییه که شاید در نظر ما بی اهمیت باشه ولی تاثیر فوق العاده عمیقی در روند تناسب ما داره
قطعا همه ما دارای عادتهایی بودیم که ما رو در این مسیر کشونده و این عادتها به دنبال تکرارشدنشون جزو لایف استایل ما شدن و یه جاهای احساس میکردم که ترکشون خیلی سخته گاهی اوقات آزار دهنده و گاهی اوقات لذت بخش
ولی هر دفعه که من برای تناسب اندام تصمیم به ترک اونا میگرفتم در نظرم اونا رو دشمن اصلی عدم تناسب خودم قلمداد میکردم و سعی در ریشه کن کردن ا نا رو داشتم تا جایی که مواجهه با اونا منو میترساند بعدها که یاد گرفتم قدم اول برای هر گونه تعییر و اصلاحی د صلح قرار گرفتن با چیزیه که ما رو ازار میده فهمیدم باید اون رو همه ما تعمیم داد.
چاقی چیزی که دایم آزارم میداد و هیچ وقت حتی به مخیله من خطور نکرده بود از مزایای اون بنویسم یا فکر کنم ولی امروز میخوام در موردش بنویسم و اونو به عنوان یه مزیت در دوره ای از زندگیم به حساب بیارم نثل یه خاطره خوش
تو اوایل سنین بلوغ چاقتر بودن من باعث شده بود که پدرم نسبت به خواهر کوچیک ترم به من اعتماد بیشتری داشته باشه و خیلی از کارها رو به من محول میکرد مثل اماده کردن چای عصرانه و همیشه با افتخار میگفتن که من از پس کارها برمیام همین مسئله اعتماد به نفس و استقلال رو در من به شدت افزایش داد تا حایی که قدرت مدیریت و رهبری جمع های کوچیک رو به من میداد مسئله دیگه این بود که مادرم تغدیه درست و قدرت مالی ما رو دلیل بر سلامت و درشت تر بودن ما نسبت به بقیه میدونست و همیشه تو مدار مالی مثبت بود و هیچوقت از روی ترس یا کم اومدن غذا چیزی رو از ما دریغ نمیکرد و من این خصوصیت رو از اون به ارث بردم و در بدترین شرایط نگران رزق و روزی و کمبود نیستم مزیت بعدی این بود در اوایل ورود به دانشگاه تصمیم گرفتم وزنم رو با پیاده روی پایین بیارم و هر کسی منو میدید اراده ام رو تحسین میکرد و من در درون خودم احساس قدرت میکردم مزیت بعدی اون آشنایی با لین سایت بود و وقتی وارد سایت شدم و به اهمیت قدرت ذهن در بهبود شرایط پی بردم همزمان شروع کردم به مطالعه کتابهای مختلف و شرکت در دوره هی مراقبه برلی تقویت شخصیت و روحیه ام و تاثیرات عجیب اونا رو در آرامش خودم دیدم
شرکت در این دوره و آشنایی با اینهمه اطلاعات ناب و استادی بی نظیر مثل آقای روشن از مزیتهای چاق بودنم بوده شاید روزی استاد گفتن کسانی که متناسب هستند هرگز لذت رسیدن به تناسب رو درک نمیکنن واقعا حق گفتن چون وقتی در یه چالش شرکت میکنی و به واسطه تلاش و همت خودت هدفی رو تیک میزنی شعف و شور و شوق ادامه زندگی و ارتقای شخصیت رو نمیشه با هیچ جایزه ای مقایسه کرد
من امروز با فهمیدن مزایای چاق بودنم حالای از آرامش دورن رو کسب کردم و فهمیدم که من قراره دوره ای از زندگی ام که در اون با سایز متفاوت زندکی کردم رو تغییر بدم و وارد مرحله جدیدی بشم من این روزها و روزهای قبل چاق بودنم رو دوست دارم چون باعث شد امروز اینجا باشم و برای یک هدف والا که تناسب جشم در کنار تناسب فکر و اندیشه هست رو براش تلاش کنم و ایمان داشته باشم که به هدفم میرسم و پیروز ایم رو با تمام وجود جشن میگیرم
سلام دوستان خوبم
تمرینات رو باید انحام بدید اگر میخوایید نتیجه بگیرید چون سیستم آموزشی ما بر این هست که بنویسید و گوش بدید و تکرار کنید تا مهارت پیدا کنید و اون رو یاد بگیرید .
انسان در صلح خیلی بهتر میتونه تصمیم بگیره و احساس بهتری داره و بهتر زندگی میکنه و آرامش و امنیت داره و در جنگها همیشه مردم در ترس و نگرانی هستن و آرامش و امنیت ندارن .
حتی کشورهایی که در صلح با همه هستن روند پیشرفت بهتری دارن مثال : اگر با بچه ات مشکل داری یعنی با اون سر جنگ باشی و تحت فشار باشی هیچ نتیجه ای نخواهی گرفت جون موضوع نبرد و مبارزه هست پس با صلح و دوستی با هم باشین تا نتیجه ی بهتر بگیرین .
وقتی یک رفتار رو خودم دارم انجام میدم و ناراحت هستم و باعث ناراحتی من هست و هر روز دارم اون رو تکرار میکنم و باعث ناراحتی من هست یعنی به اندازه ای که دوست ندارم اون رو انجام بدم اون عادت هم در مقابل من قد الم میکنه و خود من تصمیم میگیرم اون رو انجام بدم و هیچ زوری و تحمیلی در ما برای انجام اون رفتار نیست .
پس خیلی از ما داریم با چاقی مبارزه می کنیم اما نمیشه با اون مبارزه کرد باید با اون در صلح باشیم و حالا فکر کن ببین چاقی چه مزیتهایی برای تو داشته ؟؟
مثلا برای استاد چاقی باعث شده که :
من احساس قدرت کنم و احساس ضربه پذیری کنم و هر جا خوردم زمین خیالم راحت باشه اسیب نمیبینم
و یا باعث شده بود من نرم داخل کوچه و به کامپیوتر علاقه مند بشم و کل زندگیم الان با کامپیوتر در حال پیشرفت هست .
و چاقی باعث شده بود من به سمت رابطه ی بد نرم با جنس مخالف
وقتی حسم در مورد چاقی خوب شد دیگه به جنگ با اون نرفتم
دیگه حتما خوب فکر کنید و مزایای رفتار خودتون رو پیدا کنید و هر وقت انجام دادید باهاش در صلح باشید یعنی اگر تکرارش کردید دیگه حالتون بد نخواهد شد
پس با خودت و این رفتارت در صلح قرار بگیر تا بتونی ادامه بدی مزایای اون رو فکر کن تا به آرامش برسی و اگر تکرارش کردی حالت بد نخواهد شد از تکرارش .
و اما من خوب یاد گرفتم هیچ وقت در مقابل چاقی قد علم نکنم که بخوام با اراده ی آهنیم اون رو از بین ببرم و یا اینکه با سختی و رنج و فشار بخوام اون رو از بین ببرم چون این کارها نشون میده چاقی در بدن من قدرت داره چاقی بر من تسلط داره چاقی خیلی زورش زیاده و من از پسش برنمیام .
کلا با هر رزیم سخت و با هر زجری اون رو در بدنم بیشتر گسترش دادم چون بهش توجه کردم چون بهش قدرت دادم ولی من باید با اون در صلح باشم و بگم چاقی که چیزی نیست و احتیاج به هیچ کار خاص جسمی و فشار و زجری نداره و اصلا اراده نمیخواد چاقی یه مهمان ناخوانده در جسم من هست که به زودی از بین میره و به جاش تمام تمرکزم رو و توجه ام رو بیارم روی لاغری دلخواهم تا به اون لاعری قدرت بدم و در بدنم گسترش پیدا کنه(هنر ما این هست که به چیزی که نیست بتونیم توجه کنیم و ذهنمون رو کنترل کنیم )
پس اصلا به جسم چاقمون و یا اندام های چاق خودمون نباید نفرت بدیم باید عاشقانه خودمون و جسممون رو دوست داشته باشیم مگر میشه به چیزی عشق بدیم اون به ما نفرت بده ؟؟نه متقابلا چاقی هم به ما عشق میده پس باید اینقدر این کار رو کنیم که با دیدن خودمون در ایینه و با دیدن اون نافرمیها ی جسممون دیگه حالمون و احساسمون بد نشه دیگه ترس و نگرانی نداشته باشیم و به جاش ارامش داشته باشیم که به زودی از جسم ما میره و خیلی راحت و در صلح باشیم با خودمون و همین طرز فکر باعث شده بود اوایل آشنایی با سایت و شروع دوره های رایگان استاد که در باشگاه هم بودم با دیدن خودم حالم بد نشه دیگه از شکمم و رانهای چاقم در آیینه ی باشگاه حالم بد نشه و کاری بهشون نداشته باشم انگار آروم شده بود اطمینان داشتم که به زودی در تناسب قرار میگیریم و حالم بهتر شده بود و این همون در صلح بوده با خودم و اندام چاق هست و حالا میتونم به مزایای چاقی فکر کنم
باعث شده بود من برم باشگاه و و اون اوایل کلی حال خوب و دوستان خوب و مربی خوبی پیدا کنم
باعث شده بود فرم صورتم به خاطر چاقی تغییر پیدا کنه و از نطر خیلیا زیباتر شده بودم
باعث شده بود از نظر خیلیا بعضی لباسها در تنم بهتر باشن
باعث شده با این سایت و دوره ها اشنا بشم و تولد آگاهانه ی دوباره ای داشته باشم
باعث شده با رفتن به این دوره ها تو کلم و ایمانم بهتر بشه و خدای خودم رو و خودم رو بهتر بشناسم
باعث شده بودکه در نظر خانواده ی همسرم سالم باشم چون خوب و زیاد غدا میخوردم و چون بعد از ازدواجم چاق شده بودم و همه چیز خور شده بودم و این یک تشویق بود برای بیشتر چاق شدنم .
و قبلا در نظرم دست و پاهای چاق و صورت چاقی خیلی زیبا بود و خیلی خوشم میومد که این اندام های من چاق تر شده بودن و ذهنم داشت هی اونها رو چاقتر میکرد و از خیلیا هم میشنیدم که چقدر چاقی بهت میادو به خاطر چاقی خودم رو زیباتر میدیدم .
و بعد از دواج خوردن و رفتن به رستورانها و فست فود ها یک تفریح عالی و لذت بخش بود و ما بسیار این کار رو میکردیم و لد ت میبردیم و باعث شده بود من چاقتر بشمو به خاطر چاقی و اون خوردنها بیشتر تفریح میکردم .
و اما الان که دارم دوباره این چالش رو انجام میدم من خیلی از تناسب فاصله ندارم و یک مقدار چاقی در شکم و رانها دارم که میدونم به زودی زود از بین میره و من اصلا توجه شدید به اونها ندارم و کاری بهشون ندارم و میدونم لاعری به زودی در تمام اندام هام پیدا میشه پس به چاقی قدرت نمیدم
قدرت به چاقی =ترس و نگرانی و استرس و نفرت از چاقی و توجه بر روی اون اندام های چاق و محدودیت داشتن و و رژیم ها و تحقیق در مورد روشهای لاغری و حرف زدن در مورد چاقی خودمون و دیدن تصاویر چاق خودمون و یا نخوردنهای از روی ترس و ….
تا به زودی از بدن بره و به جاش تمام این کارها رو ولی برعکس برای لاغری میکنم تا جایگزین لاغری بشه
سلاممم
من خیلی به این دوتا فایل فکر میکردم همش دلم میخواست با عادتام به صلح برسم ولی همش ازشون میترسیدم وقتی میخواستم تند غذا بخورم میگفتم وای دوباره قراره تند تند غذا بخوری و کل سفره رو درو کنی ولی گذاشتم این عادت بازم بیاد، باز هم تند غذا خوردم ولی به این فکر کردم وقتی تند غذا میخورم انگار که غذا خیلی دلچسب و لذیذه و این مامانمو خوشحال میکنه وقتی من با این هیجان غذام رو میخورم. واقعا هم خوشمزست غذا های مامانم. اما من وقتی با این سرعت و حس هیجان غذامو میخورم مامانم ازینکه غذای به این خوشمزگی پخته خوشحال میشه و من عاشق اینم که مامانمو خوشحال کنم. پس این عادت فقط نتیجه های بد توی زندگیم نداشته و همین یه عادت باعث نشده من چاق بشم بلکه این مزیت خیلی بزرگ رو هم داشته و من ازش ممنونم که باعث شد از طریق اون بتونم لبخند به لبای مامانم بیارم.
یا مثلا عادت دیر بیدار شدن از خواب که خیلی خیلی سعی کردم باهاش بجنگم ولی الان حتی گوشیم رو نمیزارم روی زنگ به خودم گفتم میتونی تا هر وقت دلت خواست بخوابی و اصلا نباید استرس اینو داشته باشی که کارات دیر شد . الان که با این رفتارم در صلح قرار گرفتم با آرامش بیشتری از خواب بیدار میشم و اینطوری کار های روزانم رو با احساس بهتری شروع میکنم چون در تمام مدتی که سعی میکردم به زور صبح ساعت 6 از خواب پاشم و برم درس بخونم خیلی احساس خواب آلودگی داشتم حتی اگه شب قبلش ساعت 9 هم میخوابیدم بازم با رضایت از خواب بیدار نمیشدم و اصلا صبحم رو با احساس راحتی و رضایت شروع نمیکردم ولی الان اینطوری نیست من حتی اگه ساعت 10 هم از خواب بیدار بشم با حال خوب از رخت خوابم بلند میشم و این قدم بزرگی برای منه به این خاطر که این عادت باعث شده من دیگه صبحا احساس خواب آلودگی نکنم و با شادی اینکه هر چقدر دلم خواسته خوابیدم صبحم رو شروع میکنم.
میدونین به نظرم همینکه ما سعی میکردیم با عادت هامون بجنگیم دقیقا مثل صحبت استاد میمونه که گفتن ما قدرت رو میدیم به عادتمون و احساس میکنیم اسیر اون عادت شدیم در صورتی که ما خودمون اون عادت رو به وجود اوردیم کاملا به خواست خودمون و به این خاطر که اون عادت رو دوست داشتیم و باهاش احساس راحتی میکردیم. وگرنه امکان نداره ذهن ما عادتی رو در ما به وجود بیاره که بهمون احساس رنج میده . این اصلا با تعهدات ذهن ما جور در نمیاد چون ذهن ما عاشق لذت و راحتیه پس قطعا هر رفتاری که به عادت ما تبدیل شده چه خوب و چه بد باعث احساس شادی ما میشده که ذهنمون اجازه ی ورودش رو به سلسله ی عادت هامون داده. و به هیچ عنوان نمیشه با ایجاد محدودیت که در ذهن ما با رنج عجین شده یک عادت رو از بین برد. من در دوره ی لاغری یاد گرفتم از انجام ندادن اون عادت لذت ببرم وگرنه تا آخر عمرم هم نمیتونستم خودم رو در برابر توت فرنگی و پر خوری هام کنترل کنم. اما الان به جای فرمول اینکه خوردن توت فرنگی باعث لذتم میشه ، نخوردن اون برام لذت بخشه. و همه ی این عادت های خوب با آگاهی های استاد در دوره و تمرین کردن به انجام رسیده و هیچ کدوم از تغییرات رفتاریم و چه بسا جسمیم یک شبه نبوده. همش نتیجه ی استمرار در راه لاغریه. تنها راه تغییر، چه تغییر جسم، چه تغییر درآمد، چه تغییر روابط همه و همه با تغییرات ذهنی امکان پذیره . تغییرات ذهنی هم یعنی انجام تمرینات این دوره و یا هر دوره ی دیگری که در حال شرکت در اون هستیم + احساس عالی+ انتظار برای اتفاقاتی که دوست داریم برامون پیش بیاد و توجه به اتفاقات مشابه اون.
و یک حرف خیلی قشنگی زدید استاد. من تا حالا به مزایای چاقیم دقت نکرده بودم. این چند وقته که چشمم رو از جسمم برداشتم دیگه توجهی به چاقی ندارم ولی الان که شما اینارو گفتید یاد تمام فایده های چاقیم افتادم. من از 8 سالگی چاق شدم و قبل از اون بچه ی بازیگوشی بودم بعد از چاقیم خیلی گوشه گیر شدم و علاقه ای نداشتم با آدمای جدید رو به رو بشم و همین باعث شد من به کتاب خوندن رو بیارم و هر وقت جایی میرفتیم با خودم یه کتابی چیزی میبردم که بشینم یه گوشه برای خودم بخونمش و این به خاطر چاقی بود که من کتابای زیادی خوندم تاحالا. یا مثلا من هم به خاطر چاقیم اعتماد به نفس اینو نداشتم که با جنس مخالفم ارتباط برقرار کنم و این باعث شد در فضای خیلی سالمی بزرگ بشم و دغدغه های خیلی هم سنیم هام که در ارتباط با دوست پسرا و روابط این چنینیشون بود رو نداشته باشم . و چون این کارا رو نمیکردم و وقت اضافه ی زیادی وجود داشت میرفتم کلاسای مورد علاقم رو ثبت نام میکردم یا بیشتر درس میخوندم و شاید همین چاقی که ازش متنفر بودم باعث شده بود که من همیشه از شاگردای برتر کلاسامون باشم.
و مهممممم ترین مزیت چاقی برای من پیدا کردن این سات بود دقیقا همون شبی که حالم داشت از چاق بودنم بهم میخوردم خدا به وسیله ی همون چاقیم منو به این سایت هدایت کرد. بلههه من به خاطر چاقیمه که الان اینجام. و خیلی خیلی خیلی از چاقیم ممنونم که در من وجود داشت. من نمیدونم اگه چاق نبودم اصلا این سایت رو پیدا میکردم؟ یا اگر هم پیداش میکردم مطالبش برام جذاب بود؟ من واقعا کل زندگیم رو مدیون چاقیمم. من جهان بینی های خیلی خوبی از دوره های انرژی درمانی و کتابا و خیلی چیزای دیگه به دست اوردم اما دقیقا از وقتی توی دوره ی ورود به سرزمین لاغر ها و زندگی با طعم خدا که همشون توی این سایت هستن ، شرکت کردم، یاد گرفتم واقعا زندگی کنم و تا حالا توی این چند ماه، فکر میکنم از بهمن تا حالا که اردیبهشته ، نشده که من ناراحت باشم. شاید برای کسی که این متن رو میخونه عجیب باشه و بگه مگه میشه آدم ناراحت نشه اما واقعا برای من اتفاق افتاده و دیگه برام عادی شده. از بس به آگاهی های خوب توجه کردم رفتارم عوض شده و دیگه چیزای ناراحت کننده به سمتم نمیاد یا اگر هم بیاد من بهشون توجه نمیکنم و فقط به چیزایی که دوست دارم برام اتفاق بیوفتن توجه میکنم و دارم میبینم که بعد از یه مدت همون چیزای خوب برام اتفاق میوفتن. همه ی اینا به خاطر مرواریدیه که در صدف این سایت پنهان شده و اینکه من میتونم به عمق این اقیانوس شنا کنم و همچین آگاهی های نابی شکار کنم به خاطر اینه که یه روز از چاقیم خسته شدم و همون چاقی خودش بهم این راهو نشون داد. چون خودشم دوست نداره من توی این وضعیت چاقی بمونم. یه لحظه تصور کنید، خود چاقی به من این سایت رو نشون داد تا از بین ببرمش. چقدر چاقی میتونه ماه باشه. واقعا ازت ممنونم چاقی عزیزم ممنونم که این همه تا حالا به من کمک کردی و باعث خیلی از اتفاقای خوب زندگیم شدی. ازت سپاس گزارم که اومدی و فرصت پاکسازیت رو بهم دادی.
خدایا شکرتتتت
ممنووووونم استاد
با سلام عادت که من ازش بدم میومد خوردن مقدار قابل توجهی از هر گونه شیرینی کلوچه کیک شکلات گز وتمامی مواد قندی وشیرین بود که منو آزار میداد اما متوجه شدم که این رفتار یک رفتار معمولی مثل همه رفتارها ومن اتفاقا خیلیم دوستش دارم وقتی شکلات وشیرینی وگز و…درخونمون هست همیشه نشان از جشن وسرور داشته ومنو خوشحال کرده برای همینم میخورمش همیشه عیدها که جیبمون پراز پول میشه به لطف خدا خونمون غرق این خوراکی های لذیذ میشه پس خیالمو بابت پول راحت میکنه وبه من لذت میده یا وقتی دوست وفامیل عزیزی به دیدنمون میاد معمولا یا من این خوراکی هارو میخرم ویا اون فرد این خوراکی ها رو میخره ومیخوریم ولذت میبریم پس نوید آمدن مهمان میده در ضمن چای وقهوه وشیرمو لذیذ تر میکنه ودلچسب تر وانرژی خوبی بهم میده این عادت که هر روز تکرارش میکنم بسیار منو خوشحال میکنه واحساس خوشبختی میده ومن خیلی دوستش دارم چون لذت بخش طعم شیرینی وشکلات وبسیار انرژی بخش 🥰🥰🥰وخودشکلات ومغز های درون شیرینی ها تخم مرغ وشیر وآرد وشکر وکره اش همگی برای بدن من مقوی ومفید هستن وبه سلامتی من انرژی دادن به من کمک میکنن وهیچ خوراکی بد وناسالم نیست مگر اینکه خوب پخته نشده باشد یا کثیف باشد که این نشان از این داره که تمام باورهای من راجب بیماری زا بودن شیرینی ها کاملا غلط هست ومن در سلامتی کامل به سر میبرم با هر چیزی که بخورم واگه دختر عمه عزیزم دیابت گرفته به خاطر بد بودن قند وشیرینی وشکلات نبود بلکه به خاطر افکار مسمومی بودکه سالها با ترس این مواد خوراکی رو خورد وتک تک این خوراکی ها رو به سم علیه بدنش تبدیل کرداما نکته خیلی جالب این چالش جدای از صلح با این عادت خوردن شیرینی وشکلات هر روز صلح باچاقی خودمه من سالها برای نابودیش جنگیدم وهمیشه فکر میکردم باید با تلاش ومبارزه وسختی باید از بین ببرمش در حالی که چاقی برای من هم مثل استاد مزایای فراوانی داشت چند ماه پیش تصادف وحشتناکی درجاده شمال من وهمسرم کردیم سرعتمون ۱۲۰ تا بود کمربند هم نبسته بودم در حال ریختن چای برای همسرم بودم یعنی بدترین حالت رعایت نکردن ایمنی درسفر ماشین چرخید وبا سرعت درنهر کنار جاده گیر کرد وبه علت شدت ضربه ماشین سمت من بلند شد وکوبیده شدم زمین ایربک ها ترکید وماشین داخلش آتیش گرفت شاید باورتون نشه من فقط به خاطر چاقی کمی پای راستم کبود شد وکتف چپم کشیده شد همین هیچ بلایی سرم نیومد دکترها زنده بودنمون معجزه میدونستن اما آسیب ندیدنمون معجزه بزرگتری که من جونمو مدیون چاقیمم چون داخل صندلی گیر کرده بودم وجم نخورده بودم کمربند وایربک سر خود شده بودن وبه قول استاد ضربه گیر شد نه کمرم نه زانوم نه گردنم وقفسه سینم ونه هیچ جام نشکسته بود وآسیب ندیده بود🥰🥰😅خیلی باحال بود این فقط یه نمونش وقتی خوب فکر میکنم مزیت بعدی چاقی برای منم مثل استاد این بود که چاقیم باعث شده بود دنبال دوست شدن با پسر ها نرم وحتی به آرایشگاه برای قرطی بازی های دخترونه نرم ووقتی ازدواج کردم درامان مانده بودم از آفت این ماجرا ها وصورت وموهایی زیبا ودست نخورده داشتم ودر عروسیم به حدی زیبا شده بودم که مادرم وقتی اولین بار منو دید نشناخت واز بعد شناختن گریه کرد هنوزم وقتی خونه اقوام میرن بهم میگن خیلی خوشگل شدی از وقتی ازدواج کردی و این خیلی برام جذاب ودوست داشتنیه واینو مدیون چاقیم هستم مزیت بعدی چاقیم این بود از آنجایی که بسیار شکمو بودن ودنبال غذا بسیار آشپز ماهری شدم وبه واسطه اون قناد حرفه ای هم شدم وهمین طور کدبانو وخانه دار فوق العاده به طوری که بزرگای فامیل روی آشپزی من قسم میخورن و منو درحد خودشون وحتی بهتر میدونن که همین قضیه باعث شد من به خودم خیلی افتخار کنم مزیت بعدی این موضوع چاقی من باعث سالم خوری من وداشتن دانش فراوان راجب انواع خوراکی بود که همین امر باعث شد تا همسرم که از ناراحتی گوارشی شدیدی رنج میبرد درطی دوسال ونیم زندگی مشترک بسیار بهبود بیابه به طوری که قرصی که ۷ سال بود میخورد دیگه نمیخوره چیزی که حتی فکرشو نمیکرد وهمیشه فکر میکرد مثل عمه هاش سرطان روده میگیره ومیمیره اما با آشپزی خوب من ودانش من بسیار امیدوار وسالم تر از قبل شده ومن وهمسرم اینم مدیون چاقی من هستیم که منو تشویق به آموزش کرد مزیت بعدی چاقی من این بودکه همیشه با کمترین هزینه بهترین وخوشمزه ترین خوراکی ها رو برای خودم وخانوادم فراهم میکردم چه پدرومادرم چه الان که همسرمه وهمیشه غذای گرم وخوشمزه وخوراکی های لذیذ مثل پادشاهان درخونمون داشتیم مزیت بعدی چاقیم این بود که حسابی راجب خودم فکر کردم واز آنجایی که با چاقی مبارزه میکردم ولی با مبارزه موفق به شکستش نمیشدم چند تا فایده برای من داشت اول اینکه فرد پرتلاش وسرسختی شدم که ناملایمات زندگی منو نشکوند درثانی فردی شدم که به دنبال یادگیری وافزایش ورشد شخصیت خودش شد چند سال پیش یک روانشناس عالی دوره دیدم وکلی چیز ازش یاد گرفتم بارها کتاب ها ومطالبی درمورد خودشناسی روانشناسبی وانسان بهتری شدن خوندم ودیدم بارها درسمینارها شرکت کردم ومطالب مفیدی یاد گرفتم هم نسل های من پولشون خرج قر وفرشون میکردن ومن صرف اخلاقم صرف شخصیتم صرف سیاست داشتن همسرم داری وخیلی چیزای دیگه تاجایی که وقتی این سایت پیدا کردن مثل یک انسان تشنه که هلاک آب بود با هر زحمتی بود دراوج بیپولی دوره رو خریدم ودرش با جان ودل شنا کردم وبالاخره بعد دویدن های بسیار به مقصود خودم رسیدم خیلی شاکرم که چاقی منو به این راه کشوند وممنونم ازش اگه لاغر نبودم اینگونه زندگی کردن نمیآموختم خدای خودمو نمیشناختم وعشق ونمیافتم درزندگی ومطمئنم حتی موفقیت های بعدی وثروت های بعدی کلانی که بدست میارم رو هم مدیون این چاقی خودم خواهم بود که اگه چاق نبودم هیچ وقت بهشون نمیرسیدم من زن فوق العاده ای برای همسرم شدم به واسطه این چاقی ام دختر فوق العاده ومهربانی وسرسختی برای پدرومادرم شدم وخواهری قوی وسرسخت برای برادرم والگویی که وقتی به تناسب همیشگی خودم برسم الگو واسوه ای میشم جاودانه برای همه دوستان وخویشانم چاقی من خیلی دوستت دارم حالا که فکرشو میکنم میبینم تو فقط خوبی منو میخواستی وبرای من خیلی مزیت ها داشتی وداری ممنونم ازت که بودی حالا من انسان قوی وفوق العاده ای شدم وکه تناسب همیشگی لیاقتشه وحالا میخواد به چیزی که حقشه برسه ممنونتم وهمیشه مدیونتم خدانگهدارت باشه تو خوش قلب ترین چیزی دروجودم بودی که داشتم به خدای بزرگ میسپارمت 🥰😘
سلام فرشته مهربون .حالت خوبه ؟
خداروشکر که خوبی ؟
با خوندن متن قشنگی که فرستادی یه مطلبی به ذهنم رسید که بگم :
به نظرم یکی از فکرایی کهمی تونه به ما کمک کنه با چاقیمون به صلح برسیم اینه که باور کنیم چاق شدن ما قطعا بی حکمت نبوده .
درسته که ما سالیان سال در حال جنگ باهاش عمرمونو گذروندیم ولی چاقی دیتایی است که اومد تا یک زمانی که صلاح خودمون و پروردگارمون بود به آگاهی های این سایت بی نظیر دست پیدا کنیم و کلی دیتای دیگه ارو پاکسازی کنیم .
مطمینم خیلی آدمای لاغر داریم که اعتماد بنفس ضعیفی دارن یا تحقیر شدن یا بی پولن یا بیمارن یا نا امید و غمگینن و از خودشون بدشونمی آد .وخودشونو به این در و اون در می زنن که راه نجاتی پیدا کنن و نمی کنن .امید به لطف خدا کهپیدا کنن ولی ما بواسطه چاقیمون به این سایت هدایت شدیم کهنه تنها به تناسب می رسیم بلکه به قول استاد نتایجی فراتر از حد تصور برای یک زندگی بهتر به دست می آریم .
اگر لاغر بودیم عمرن که اینجا بودیم و این همه اطلاعات ناب نصیبمون می شد
با عرض سلام خدمت شما شهربانو خانم عزیز ومهربان
خداروشکر عالیم امیدوارم که شما هم خوب باشید
بله دقیقا با نظر شما موافقم
منم این سایت کم از معجزه نمیبینم
زمانی که دختر بودم فکر میکردم چون دررویای ازدواج با مرد رویاهام هستم اینقدر متناسب وجذابم اما درست بعد ازدواجم با تغییر باورهام به اینکه متاهل ها چاق میشن چاق وچاق تر شدم وفکر میکردم لاغری وجذابیت فقط برای مجردها است چون هیچ دغدغه ای ندارن غذا نمیپزن سختی نمیکشن ومسئولیت وحرصی هم نمیخورن
از وقتی درسایت عضو شدم متوجه شدم که من هر کاری روبخوام انجام بدهم بهونشم پیدا میکنم
مثلا دراوج ناباوری همه رانندگی یاد گرفتم والان راننده ماهری شدم درحالی که پدرم حتی اجازه رانندگی بهم نمیداد وکاری مردونه میدونستش
من خواستم تلاش کردم والان یک راننده ماهر هستم وبه خودم افتخار میکنم وبارها هم این مهارتم کارمو راه انداخته ولذت واستفادشو بردم
چاقی هم همین نیازی به جنگ نیست
تا الان لذت چاقی وبهره شو بردم از این به بعد میخوام لذت وبهره لاغری رو ببرم
جنگی درکار نیست خواست منه وباید انجام بشه به لطف خدا وتلاش خودم بدستش میارم این چیزیه که باید همیشه بهش فکر کنیم حق ماست لاغری حق من حق شماست چون فابریک ماست چون پیش فرض ماست وچون لیاقت بهترینا رو داریم
خیلی خوشحال شدم که نظرتون برام نوشتین
دوستدار شما فریبا
سلام به استاد عزیز ودوستان متناسبم
چه عالی شد که تصمیم گرفتم این دوره رو دوباره مرور کنم استاد.یادم رفته بود باید با عادات غذاییم که اتفاقا چاق کننده هستن در صلح باشم.در صلح بودن بعنی از تکرار اون احساس عذاب وجدان و ناراحتی پیش نیاد و خودمو سرزنش نکنم. من مدتی بود که هی از دست خودم با تکرار عادتم عذاب وجدان میگرفتم و هی خودمو دعوا میکردم.و من دا،م ناراحت بودم. خدایا وقتی امشب این فایل رو دیدم خیلی خوشحال شدم. ذوق کردم. بخدا ما باید دا،م این دوره رو مرور کنیم. نمیدونم چرا اینقد زود فراموشم میکنم.ولی من از این به بعد با عاداتم در آرامش و صلحم.انسان جایز الخطاست.خوب ممکنه گاهی اشتباه کنم ولی خوب ناراحت نمیشم فقط ادامه میدم. استمرار دارم. و سعی میکنم تموم آکاهی های استاد رو مو بهمو انجام بدم….
خدایا شکرت
ممنونم استاد
من با همه جهان در صلحم
چاقی یک دشمن نیست بلکه مهمان ناخوندهای هست که بادرزدن اون من به اون اجازهی وروددادم پس نباید باهاش جنگ کنم وازش فرارکنم وقدرتی که خودم دارم روبهش بدم چاقی همیشه دوستی بوده که توهمه ی لحظه های زندگی کنارم بوده درسته این اواخر بهمن فشاراومده امااگه هم اومده به خاطر این هست که شرایطم داره لبریزمیشه ازچاقی چون دیگه ازحرف ادماخسته شدم وچیزای دیگه وخودمم یه جورایی دیگه ازاینرجورزندگی کردن لذت نمیبرم به خاطر اینکه ازاین جورزندگی کردن زده شدم اما بیشترین خاطراتی که دارم ازچاقی حتی از بودن درکنارادمابیشتره چون زندگی کردم پس بی انصافیه که فقط ازچاقی تنفر داشته باشم همه ی مسایل زندگیموبذارم گردن چاقی .امزیتهای ی زیادی داشت اینکه میتونستم توجمع میشینم بادوستام بیشترازخوردن لذت ببرم لباس سال جدید برای مدرسه که میرفتم دیگه نگران نبودم که نداشته باشم چون جاداربرام میدوخت ومن سال بعد اگه میدیدم تنگه یه خورده ساسوناشوبازمیکردممزیت دیگر هم این بود که کارهای یکه نیازبه این داشت که بایدروبلندی وایسی روانجام نمیدادم توی س مازیادسردم نمیشدوموقغی که تومان رمضون گرسنه بودن ادمامن زیادگرسنم نمیشدحتی اگرسحری نمیخوردم باورم این بود که من ذخیره ی چربی دارم به خاطر همین مشکلی برام پیش نمیومد احساس قدرت نمایی میکردم با انجام کارهای سخت که نیاز به قدرت بدنی داشت .وکلی مزیتهای دیگه هم مثل ضدضربه بودن مثل قوی بودن درانجام کار .
سلام و احترام فراوان به شما استاد بزرگ،مهمترین مزیت چاقی برای من،آشنایی با شما بود .از وقتی با آموزش های شما آشنا شدم ،فرد دیگری شدم و عاشق خودم هستم،یاد گرفتم روح خودم رو بشناسم و به خودم احترام بذارم و این موارد باعث تاثیر در حس و حال من شده است ..من آرومم ،آرامش دارم ،میخندم ،امیدوارم و حالم روز به روز بهتر میشه..اگر چاق نبودم و به صورت ناخداگاه فرمول های درستی در مغزم بود ،هرگز لذت متناسب شدن بعد از سال ها چاقی را نمیچشیدم و هیچ چیز زیبا تر از این نیست که به خودت افتخار کنی و اراده و تلاش خودت رو لمس کنی ،من عاشق متناسب شدن هستم و عادت های بد من کمکم ناپدید میشن و دنیا را هرلحظه قشنگ تر میبینم 🙂
سلام فواید خوردن در زمان تماشای فیلم :من وقتی می خورم از فیلم بیشتر لذت می برم فیلم خیلی هیجان انگیز تر میشه و بیشتر روی فیلم تمرکز دارم و حواسم پرت نمیشه و اون فیلم بیشتر در خاطرم می مونه و حتی اگه خسته باشم خوردن باعث میشه خوابم نگیره و فیلم رو تا آخر ببینم .
مزایای خوردن غذا بعد از ظهر بدون گرسنه بودن اینه که گرسنه نمی شم و نصف شب از گرسنگی بیدار نمیشم و قبل از این که گرسنگی بهم فشار بیاره و بیشتر از نیاز بدنم بخورم غذا می خورم و این مشگل رو ندارم و مرتب همسرم اسرار نمیکنه بیا شام بخور
باسلام… من از کوچیکیم شروع میکنم. از بچگی که حتی یادم نمیاد و مامانم میگف تو از نوزادی چاق بودی….مزیتی که چاقی من داشت در مدرسه بود که بخاطر تپل بودنم به خودم اجازه هر شیطونی و تنبلی رو نمیدادم. چون توی کلاس همیشه من به عنوان سرگروه و نماینده انتحاب میشدم اونم بخاطر تپل بودنم..بزرگتر که شدم چون چاق بودم، چاقیم باعث شده بود که من بزرگتر از سنم بنظر بیام. ینی هنوز دخترمجرد خونه بودم ولی شروع کردم زودترازسنم، به اشپزی کردن و کارایی که درحد یه خانوم خونه داربود انجام میدادم. مزیت دیگه ای که داشت ، سعی داشتم بچه گانه رفتارنکنم. چیزای مفید یادبگیرم و خلاصه اینکه از دنیای دخترونه و بچگی که درحدسن واقعیم بود، دور باشم.همین باعث دستپخت خوبم شدکه ازهر هنری یه چیزی یاد بگیریم. ازدواج کردم وچاقیم بازهم بامن همراه بود.اجازه پوشیدن هر لباسی و پوششی رو به خودم نمیدادم.و چاقیم بیشترین خاطره ای که برام بجا گزاشته،توی خوردنمه. که که اینقدر ازادی درخوردنم داشتم که بیشترین لذت دنیا برام شده بودخوردن فست فود و تنقلات.چون قدم هم بلنده چاقیم باقدم مخفی میشد،و همیشه توی خونم بجای بوی غذای خونه، بوی چیبس و پفک و فست فود بلند بود…و اینکه چاق بودم ولی خیلی خوش لباس بودم و هرلباسی به تنم میکردم، جذاب بود. و بقیه هم این موضوع رو به زبون میاوردن که تو خیلی خوش لباسی… و همه ی اینا مزیت های من بود برای چاقیم.
سلام من با چاقی ام دیگه مشکلی ندارم چرا که باعث شده بود من تو هر جمعی نشینم
خوردن نوشابه لذت بیشتری برای من به همراه داشته لذت بیشتر از غذا خوردن
من هله هوله را دوست دادم چرا که همیشه در دسترسم بوده با هزینه کم.
من چاقی مو دوست دارم چون زیبایی صورتم بیشتر بچشم میومد
من چاقیمو دوست دارم..چون پا ب پای من راه اومد.
من چاقیمو دوست دارم چون هرچی خوردم تحمل کردو دم نزد.
من چاقیمو دوست دارم چون از فشار پا درد و کمر درد بازم همراه من بود
من چاقیمو دوست دارم.چون هر جا ک رفتم..هر جا بودم ..هر چی ک شنیدم
پا ب پای من دید و شنید و گوش کرد
پا ب پای من گریه کرد.ودم نزد
من چاقیمو دوست دارم ..
چاقیمو دوست دارم چون تو عبد ذهن اشتباه من بودو دم نزد
چاقی چاقی چاقی
ک اسم بد در رفته ….
چاقی جسم من خودم اینکارو باهات کردم..ولی ب کمک خودت جسم چاقاق نجاتت میدم…
سلام ب همگی وقت همگی بخیر و خوشی
من الان در صلح با خرما هستم ..دوس دارم مرسی ک هستی و باعث انرژی من میشی
صلح با نوشابه .نوشابه بهترین نوشیدنی خنک
شیرینی جات ها انواع و اقسام:شما بهترینی برای من.
بستنی و کاکایو:بهترین فاب ترین .پرانگیره ترین خوراکی های دنیای من
من از تمام خوردنی هایی ک دوسشون دارم و حس خوب بهم میدن ..وانرزی مو زیاد میکنن.ممنون ک تو ی زندگی من هستن…
درود بر شما
من از نان خوردن با غذا لذت زیادی میبرم
وقتی نان با غذا میخورم بیشتر احساس سیری میکنم
نان همیشه در دسترس هست ومن میتونم خودمو خیلی سریع با اون سیر وراضی کنم
من از کودکی عاشق نون وپنیر بودم واز خوردن نون لذت زیادی میبرم
از بوی نون خیلی خوشم میاد وی احساس خوبی ب من میده
با خوردن نون تا ساعتها سیر هستم ولذت میررم
اما الان ب صورت عادتی در امده ک بیشتر باعث اذیت من میشه ودر خوردنش زیاده روی میکنم ودچار عذاب وجدان میشم وحالمو بد میکنه
ب این دلیل میخوام اونو تغییرش بدم
میدونم ک ذهنم ب من کمک میکنه تا موفق بشیم
استاد سپاسگذارم
به نام خدا سلام
من چای خوردن رودوست دارم چون تودورهمیها لذت بخش ترین پذیرایی چون با یه چای خوب وخوشرنگ بعضی موقع هنر کدبانییتو نشون بدیم چای رودوست دارم چون خستگیمو ازبین میبره چای رو دوستدارم چون وقتی چای میریزم میتونم کنار همسرم بشینم وبه بهانه چای خوردن حرف بزنیمو وقت بگذرونیم وقتی میرفتم آموزشگاه همیشه چای به راه بودوچه بهانه یخوبی بودبرای دست از کار کشیدنو حرف زدنو خندیدن دورهم
خب الان در این بخش وظیفه من اینکه صلح داشته باشم با عادت هایی که میخوام ترکشون کنم باید اونقدر از مزایای این عادت هام برای خودم بگم و تکرار کنم تا موفق شم ترکشون کنم ….
من جلسه اول ۳ تا عادت رو نوشتم:
عادت اول تند غذا خوردن : به نظر من تند غذا خوردن خیلی خوبه میشه سریع تر از سفره بلند شد و به کار های دیگه رسید ، تند غذا خوردن خیلی خوبه چون زود تر سیر میشم ، تند غذا خوردن خوبه زودتر طعم هارو می چشم ، تند غذا خوردن وطول ندادن غذا خوردن رفتار خیلی خوبیه
چون لازم نیست کلی وقت بزارم غذارو بجوم و همینطور سریع با ۲ ، ۳ بار جویدن میخورم غذامو ، تند غذا خوردن خیلی خوبه و راحته و نیاز نیست زمان زیادی صرف جویدن و خوردن کنم و تند غذا خوردن خیلی راحته و آسون و من از تند غذا خوردن لذت میبرم ،
عادت بعدی :
خوردن هر تنقلاتی که میبینم :من تنقلات رو رو علاقه دارم به خوردنشون و لذت نیبرم از خوردن تنقلات و این خیلی رفتار خوبیه چون لذت بخشه برای من ، چون من با خوردن تنقلات احساس آزادی بهم دست میده و لذت میبرم از خوردنشون ، من از طعم های ترش ، شور ، شیرینی، چیپس و پفک بستنی و آجیل و تخمه و همه ی تنقلات خوشم میاد و وقتی تنقلات میخورم حس خوبی بهم دست میده، وقتی تنقلات میخورم این خوردن رو لذت و تفریح میدونم و لذت میبرم ، وقتی تنقلات میخورم وقت براش صرف میکنم و دوست دارم در اوقات فراغتم تنقلات زیاد بخورم و زمانم با خوردن خوراکی های خوشمزه طی بشه ، من از خوردن هر تنقلاتی که میبینم لذت میبرم و این رفتار صحیحی هست چون حالم رو خوب میکنه .….
عادت بعدی من :
خوردن همه وعده های غذایی حتی در حالت سیری :من از خوردن همه وعده های غذایی لذت میبرم ، من وقتی تمام وعده های غذاییم رو میخورم احساس میکنم وظیفه خودم رو به خوبی انجام دادم و از این حس خیلی خوبی بهم دست میده ، من وقتی تمام وعده های غذاییم رو میخورم احساس سیری زیادی بهم دست میده و من این احساس سیری رو دوس دارم و لذت میبرم، من تمتم وعده های غذایی رو میخورم چون به خوردن غذاهای خوشمزه علاقه دارم و لذت میبرم از غدا خوردن ، من تمام وعده های غذاییم رو میخورم چون خوردن تمام وعده های غذایی برام لذت و تفریح هست و لذت میبرم ، من تمام وعده های غذاییم رو میخورم و اینطوری اوقات من پر میشه با غذا خوردن ، من نه تنها عدا خوردن رو برای رفع نیاز جسمی و سیری میبینم بلکه برای تفریح و وقت گذرونی هم میبینم و به نظرم گزینه خیلی خوبیه مخصوصا وقت هایی که غذای خوشمزه باشه در کل این که بخوام تمام وعده های غذاییم رو بخورم خیلی خوبه و خیلی لذت بخشه و برام خوشاینده وو این رفتاریه که لذت میبرم ازش
سلام دوستان و استاد عزیز اولش درمورد اضافه وزن چیز مثبت خوبی به ذهنم نرسید مگه اصلا خوبی داره؟ ولی کم کم که فکر کردم دیدم وقتی آدم یذره تپل باشه صورتش شفاف تره، پوستش کشیده تره، لباس به اندامش بیشتر میاد تا آدمای لاغر، و مهمترینش اگه من در گیر همین 7.8 کیلو اضافه وزن نبودم هیچ وقت با شما وسایت خوب شما آشنا نمی شدم. 😊
من میخوام با عادت ریزه خواریم در صلح باشم و از اون متنفر نباشم و ناراحت نباشم اگه که فعلا فعلا ها تکراش میکنم باید بدون احساس بد و ناراحتی باشه بدون تنفر و عداب وجدان باشه تا در من چاقی بیشتر به وجود نیاد پس من دیشب در دورهمی بودم با کلی تنقلات و غذا یکم اون احساس تنوع طلبی رو دیشب در خودم حس کردم که داشتم مزه ی عداهای بقیه رو میچشید م و بدون اینکه نیاز داشته باشم به غدا پس آگاهانه انجام ندادم چون سیر بودن و نیاز به عذا نداشتم و فقط فرمولهای گذشته بالا اومده بود در حالی که تا
چند لحطه قبل داشتم همه ی مزه ها رو امتحان میکردم
و دوباره بعد از شام شروع کردم به ریزه خواری:
از شکلات ها ی متنوع با چایی من فقط یه دونه خوردم از تخم ها ی داخل طرف هم یک یا دو مشت پر خوردم و از چیپس و پفکها با مزهای مختلف هم خوردم در حالی که واقعا سیر بودم
و بعد بلافاصله کلی افکار اومد سراغم که چرا اینجوری کردی و نباید میخوردی ریزه خواری کردی زیاده روی در خوردن کردی ولی همش به خودم گفتم تو که خوردی و رفت فقط لذت ببر از این شرایط بیرون اومدن و دور هم بودن با مادر و خواهرهات و احساست رو بد نکن و حالت رو بد نکن و بیشتر از این به خوردن هات فکر نکن و در واقع بپدیر این عادت رو و در صلح باش اینم جز فرمول های گذشته ی من هست که با دورهمی و تفریح در فضای سبز دوباره بالا اومده حالا ناراحت نباش که کار رو خراب میکنی و چاقی بیشتر رو جذب میکنی فقط بپذیر این عادتت
رو و به مزایای این عادت فکر کن که شب خوبی بود و کلی خوش گدشت و هر چی هم دوست داشتی به اندازه مورد نیازت خوردی و چیپس و پفک هم بود و تو هم با خوردنشون به حس خوب آزادی در خوردن رسیدی پس نگران نباش و دوست داشته باش رفتارت رو تا نتیجه ی بهتری بگیری
و نکته اینجاس من اگه چیپس و پفک بخوام و میلم بکشه میخورم و یا شیرینی بخوام با چایی میخورم ولی دیشب سیر بودم واصلا نمیتو نستم هیچ چیزی بخورم ولی با انواع مواد عذایی شروع به ریزه خواری کردم و بیشتر از نیاز جسمم خوردم و حالا بعدش منفی باف اومده بود و کلی با من حرف میزد که تو چاق شدی چون زیاد خوردی ولی حالا با این فایل که به صورت تصادفی گوش دادم متوجه شدم که نه من ممکنه این عادتم رو هر از گاهی تکرار کنم ولی نباید حالم با اون عادت بد بشه و عداب وجدان بگیرم باید در صلح باشم و خیلی با دید خوبی به رفتار دیشبم نگاه کنم و مواظب باشم احساسم رو بد نکنم و حالم رو بد نکنم
به این صورت حالم رو بد نکنم که هر چی که خورده باشم بازم از اون موقع هام که خیلی کمتر خوردم و در ضمن حالا آگاهم که چه رفتاری داشتم و به رفتار خودم نطارت دارم ولی قبلا اینطور نبودم و من باید مثل یه متناسب که دیشب در جمع بود و هر چی خواست خورد و ناراحت نبود من هم مثل یه متناسب رفتار کنم اتفاقا اون متناسب دو شکلات خورد من تقریبا یکی چون کمیش رو هم گداشتم اون متناسب عین من چیپس و پفک خورد ولی اصلا حالش بد نبود و من هم به اندازه اون خوردم ولی حالم رو میخواستم بد کنم که نزاشتم باید خودم و رفتارم رو بپدیرم و در صلح باشم با اون رفتارم پس عاشق خودم و رفتارهام هستم و همچنان راهم رو ادامه میدهم هر چند که ممکنه بعصی وقتها خطایی از من سر بزنه ولی به قول استاد باید حواسم باشه که تعداد رفتارهای صحیح من از اشتباهای من خیلی بیشتر هست و به مراتب اشتباهاتم کمتر و کمتر میشن
پس همه ی ما باید خودمون و چاقی و رفتار های چاق کننده ی مورد نطر خودمون رو بپدیریم رمز
موفقیت هرکس به نطر من پذیرش خود و رفتارهای خودش هست پدیرش و تسلیم در کنار هم عالیه
سلام
من یک متناسبم ولی کم کم داشتم به سمت چاقی میرفتم و هر روز خودمو وزن میکردم میدیدم که داره وزنم بیشتر میشه و عصبانی میشدم از خودم .
تا اینکه با این سایت عالی آشنا شدم.
خوب البته باعث شد که ورزش های زیادی کنم و قدرت بدنیم زیاد بشه و احساس میکردم نسبت به اطرافیانم سالم تر و قوی ترم.
البته ورزش کردن و خیلی دوست دارم و ورزش های خیلی مختلفی و انجام دادم.
حتی چندین سال پیش رژیم گرفتم و ۱۳ کیلو کم کردم در حالی که اونقدر ها چاق نبودم ، فقط از خودم راضی نبودم. و این رژیم گرفتن از کنترل خارج شد و باعث بیماری سختی شد که به خودم و اطرافیانم ضربه زد و کارم به دکتر و بیمارستان کشید.
درسته که کار درستی نبود ولی فهمیدم که چقدر قدرت اراده زیادی دارم.
الان هم یک متناسبم که عادت های غذاییم به شکر خدا خیلی بهتر شده مخصوصا به لطف استاد عزیز.
قبلا از اینکه چقدر غذا بخورم استرس داشتم و اگه یکم احساس میکردم داره به شکمم فشار میاد بعدش عذاب وجدان میگرفتم .
و گاهی اوغات که میدیدم هر چی ورزش میکنم و کم غذا میخورم ،به ایده عال خودم نمیرسم اعصابم از خودم خورد میشد و میزدم به سیم آخر ، بعد میرفتم هرچی تو خونه داشتیم و میخوردم.
و این رفتار داشت باعث چاق شدن من میشد.
الان هم اینجام ، عالیم ، از خودم راضی هستم و هرروز دارم بهتر میشم.😊
چاق بودن و تو پر بودن و محبوب دیگران شدن
همه وقتی میخوان یه غذایی بخورن یاد من میفتن
تو اشپری معروف میشم و غذاهای خوب درست میکنم
دستور غذایی میدم و محبوبتر میشم
خیلی ها به واسطه بلد بودن انواع غذا من رو میشناسن
همیشهه طعم های جدید خلق میکردم
با این سایت اشنا شدم که خیلی بهم ارامش داده
اگه چاق نبودم و با این مباحث اشنا نمیشدم و حس ارامش نداشتم
ذوق کنم از چیزای خوشمزه و دوست داشتنی باشم
با ورزش های مختلف اشنا بشم و از بدنسازی اطلاعات داشته باشم
ته غذا چیزی نمیمونه و حس خوبی داره
سلام به شما و همراهان عزیز
من تصمیم گرفتم وعده های زیاد غذایی ام رو کم کنم، چون حدودا 20 تا چایی از صبح تا شب میخوردم و در کنارش با قند و شکلات و کیکی همراه بود که دیگه فکر میکنم معده ام کم آورده و گنجایش این همه هضم ریز ریز چای و تنقلات رو نداشته باشه، من خیلی غذای اصلی نمیخورم ولی امان از دست این میان وعده و ریزه خواری، حالا قراره با این ریزه خاری صلح کنم و وقتی که مهمون ناخوانده شدن از اومدن اش ناراحت نشم و با خوش رویی ازش پذیرایی کنم خلاصه همه چی در صلح و صفا باشه، مزایای چاقی من همون قدرت بالای من بود که تو کلاس های سنگنوردی مقاومت بالایی داشتم و لذت و چشیدن اشتها باعث شد که من به کار آشپزی جذب بشم و تو این زمینه پیشرفت کنم، چاقی من باعث شد غذاهای خوشمزه برای مهمون هام درست کنم و خوشحالشون کنم، چاقی من باعث شد که تو جشنواره های متعدد غذا شرکت کنم، چاقی من باعث شد که با همه پایه خوردن باشم و همیشه با هم دیگه خوش بگذرونیم و با کلاس الکی😂 حال گیری نکنیم، و چاقی من باعث شد….
به نام خدا
سلام به همه ي دوستان عزيز و استاد گرامي
من هر وقت پرخوري ميكنم خيلي عصبي ميشم و از رفتار خودم خالم بد ميشه روزهاي كه رفتارم درست نيس
همين جور اين رفتار تكرار ميشه انكار سريع گرسنه ميشم نميدونم جرا
وقتي رفتارم اشتباهه به دنبالش رفتارهاي بد و بد و بد مياد
و همش باهاش در جنگ هستم و از امروز با جاقي در صلح و اشتي قرار ميگيرم و از رفتار هاي اشتباهم نگران نميشم
جاقي براي من مزاياي داشته كه باعث شده اعتماد به نفسم بره بالا
هميشه در خانواده و اطرافيان و اقوام هاي نزديك از جاقي من حرف ميزدن كه جقدر جاقي بهت مياد اكه لاغر بشي زشت و سياه ميشي
مردها از زن هاي جاق خوششون مياد نكنه يه موقع خودت و لاغر كني
اصلا بهت نمياد
با صحبت هاي دوستان و اقوام و خانواده باعث شد كه من در اين وزن باقي بمونم جون يه جوري هاي اخساس ميكردم خب معلوم خيلي قشنك هستم كه همه ميكن و به فكر راه و چاره نميكشتم اعتماد به نفس در اين خصوص داشتم
و يكي ديكه از مزاياي چاقي اينه كه همسرم مرا در اين هيكل انتخاب كرد و عاشق من شد
و هميشه بهم ميكفت اندامت خوبه من اينحور اندامي رو دوست دارم نميخاد رزيم بگيري
و هيج وقت اقدام نميكردم
ومزاياي ديكه اي كه داشت اين بود كه با جاق بودنم احساس قوي بودن ميكردم از اطرافيان شنيده بودم كه ادم هاي جاق قوي هستن و هر جه تحرك داشته باشن خسته نميشن و من هم فعاليت هاي زيادي انجام ميدادم و خسته نميشدم
😀
خواهر همسرم هميشه بهم ميكفت من جون لاغرم حوصله ي هيح كاري ندارم صعيفم زود خسته مبشم نميتونم زياد كار كنم و من باورم شده بود كه ديكه من حون جاقم قوي هستم و زرنك 😀
جاقي مزاياي زيادي براي من داشته و من از الان باهاش در صلح و اشتي قرار گرفتم و از هيكل الانم راضي هستم و خدا رو شكر ميكنم و كم كم و بدون سختي روز به روز گرم به گرم وزن كم ميكنم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام
من همیشه وقتی دو تاقاشق بیشتر غذا میخوردم عذاب وجدان میگرفتم به قدری که دلم میخواست بالا بیارم مخصوصا فست فود که عاشقشم و همیشه بیش از اندازه میخورم اگر هم سعی کنم کم بخورم ولی خیلی با لذت میخورم و این عذاب وجدان بعدش دیوانه کننده بود الان دیگه میدونم باید باهاش در صلح باشم همون اندازه که لازمه بخورم و دیگه بعدش عذاب وجدان نداشته باشم من هم مثل همه آدمهای متناسب از غذام لذت میبرم و حال خوبی دارم
سلام من از بس منفی درمورد چاقیم فکر کرده بودم نمیتونستم فوایدش پیدا کنم اما با خوندن نوشته دوستان متوجه شدم نه هست
چاقی من این فاید داشت همه غذایی لذت میبردم یعنی هرغذایی امتحان میکردم وهیچ وقت نمیگفتم این غذا دوست دارم اون دوست ندارم تنوع میتونستم در غذا امتحان کنم
همین چاقیم باعث باروش ذهنی آشنا بشم خودم بهتر بشناسم فرکانسم بره بالاتر خیلی از مسائلم که آزارم میداد با روش ذهن آشنا شدم حل شد رسالت خودم پیدا کردم دوستانی پیدا کردم همیشه آرزوش داشتم همچون دوستی داشته باشم چون روش ذهنی باعث افراد خوب دوستداشتنی جذب کنم
حتی چاقیم باعث شد وقتی خشمگین میشدم برم سراع غدا به کسی ضربه نزنم مخصوصا شیرینجات لذت شیرینی در دهانم بود آرومم میکرد هواسم پرت میکرد از اون عصبانیت
حتی عادت خوردن بهانه ای میشد افراد دورهم جمع بشیم ارتباط داشته باشیم خوش بگذرونیم
چاقیم باعث شد احساس قدرت کنم وکسی نتونه مزاحمم بشه یا بهم تو مدرسه ضربه بزنه یا اگه ضربه میخوردم زیاد احساس درد نمیکردم
با سلام
هرچقدر فک کردم زیاد نظرای خوبی نداشتم.
فق اینکه چاقی باعث شد برا خوردن حد و مرزی نداشته باشم با خیال راحت بخورم
بخاطر اینکه هیکل خداروشکر ولی نچندان خوب ندارم تو مهمونی و عروسی ها خوب غذا میخوردم و خوش میگذرونم ن مث اون خوش هیکلا سر سنگین کلاس بزارم چو اصلا نمیتونستم ب من نمی اومد
سلام استاد عزیز من چند روزه دارم به این موضوع فکر میکنم اما هیچی به ذهنم خطور نکردفقط این دو مورد تونستم بنویسم. 1به خاطر صورت گردوتپلی که داشتم خیلی ها تعریف میکردن که خوش به حالت تو هر وقت بخوای لاغر بشی صورتت تکون نمیخوره. 2 مادر شوهرم اینا دوست داشتن یه عروس درشت و تپل داشته باشن که نوه هاشم تپل باشن.
باسلام خدمت دوستان و استاد محترم من سید احسان یک متناسب ۸۰ تایی هستم
من درمورد چاقی و خوردن زیادی مزایای زیادی را دیده ام بگونه ای که اکثر مواقع از خوردن زیاد لذت میبرم ومثلا مواقعی که قراربود جایی برویم که احتمالا چیزی برای خوردن نبود یا احتمال داشت با ذائقه من جور نباشه قبلش حسابی میخوردم و تا برگشت به خونه دیگه احساس گرسنگی نداشتم یا اینکه برای بیشتر خوردن مسابقه میزاشتیم و برای لذت بردن تا مرز خفگی میخوردم و جالب اینکه به اینکار خودم که کسی به من نمیرسه احساس خوبی داشتم و به خودم نسبن به این مزیتم نسبت به دیگران احساس غرور میکردم و دیگر اینکه چون مقداری تپل با چشمان رنگی و قد بلندی داشتم همیشه به این مزیت خودن مبالیدم و خوشحال بودن که تپلم و دیگه اینکه خیلی خوشحال بودم که وقتی غذا میخورم باعث تشویق دیگران میشد احساس رضایت میکردم و اینکه تصمیم گرفتن با کمک این چالش دیگه ریزه خوری نکنم و و باخودن به صلح و آرانش برسم و اینکه تا حدامکان از خوردن میوع بیش از حد نیاز بدنم جلو گیری کنم و الکی خودمو گول نزنم که این میوه است و همش آبه باعث چاقی نمیشود و امید وارم که در این دو مورد به موفقیت برسم
سلام من امروز غدای مورد علاقه ام رو درست کردم و قبل از ناهار اصلا ریزه خواری نداشتم و غذای خودم رو خوردم و لذت بردم ولی بعد از طهر که از خواب پا شدم رفتم روی قایلمه ی غدا و یه مقدار برنح رو خالی خوردم و بعد از ته دیگ اش که دست نزده بودم یه مقدار در اوردم و خوردم اول اینکه سعی کردم اصلا حسم بد نشه و فکر بد نکنم و عداب وجدان نگیرم و دوم اینکه گفتم بدن من اصلا مشکلی نداره و خیلی عالی مثل یک متناسب هر چی رو که بخواد جذب میکنه و و در کل باهاش در صلح بودم و پذیرفتم و با عادتم در جنگ و جدل نبودم و حالم رو بد نکرد هر چند من خیلی وقت بود این کار رو نکرده بودم ولی امروز بعد از مدتها تکرار کردم این کار رو و حالم رو اصلا بد نکردم چون علتش اینه که من کشمش پلو رو بارها گفتم ب خودم و همه که خیلی دوست دارم وامروز که درست کردم خیلی به اون واکنش نشان دادم
باید یاد بگیریم به غذاها برچسب نزنم و خاطره نداشته باشم و همه رو عادی به یک جور نگاه کنم برای رفع نیاز جسم ام ولی میدونم نیاز به کار داره
من میخوام با این چالش بتونم ریزه خواری هام رو برطرف کنم
پس قدم اول در صلح بودن و پذیرفتن عادت مورد نطرم هست و با تکرار عادتم نباید حالم بد بشه
🌈سلامو درود به استاد گرانقدر و همه عزیزان🌈
انقدر در مورد چاقی منفی فکر کردیم که الان که میخوایم از فوایدش بگیم یخورده متعجبیم!🥴
من بعد از فکر کردن در مورد فواید چاقیم میتونم بگم
⭐ اول صورت گرد زیبا و پر که همیشه اطرافیان بخاطرش تحسین و تعریف میکنن🥰
⭐اینکه همیشه دنبال یه راه حل اساسی و ریشه ای برای رفع چاقیم بودم و خیلی تحقیق میکردم و دنبالش بودم و به همین علت وقتی از خدای مهربون خواستمکه کمکم کنه و راه درست و نشونم بده من و به طور خیلی اتفاقی با قدرت شگفت انگیز ذهن آشنا کرد 😍 که در بقیه مسائل زندگیم ازش استفاده کردم و کم کم تغییرات شروع شد و نتایج عالی گرفتم😊 و بعد هم به همین واسطه با استاد عطار روشن عزیز و روش عالیشون آشنا شدم😀
⭐پس همین چاقی بود که من و وادار کرد دنبال راه حل باشم
⭐دیگه اینکه بعضی از لباسها به افراد لاغر نمیاد و وقتی من مثلا همون لباس و که یه فرد لاغر پوشید و بهش نیومد پوشیدمش هم خودم حس میکردم خیلی تو تنم قشنگ ایستاده هم بقیه میگفتن و این یکی دیگه از فواید چاقی بود🤭🙂
⭐اینکه بخاطر چاقی و خوب غذا خوردن هیچ محدودیتی حس نمیکردم و راحت از هر چی به هر میزان که دلم میخواست میخوردم و لذتش و میبردم😋
و نتیجه اینکه :
جسم و ذهن عزیزم من با چاقی خودم کاملا در صلحم🙂😘
و ازتون ممنونم که کمکم میکنین با همکاری همدیگه یه جسممتناسب و عالی بسازیم😍🥰
دوستتون دارم ❤
⭐خدایا شکررررررررت⭐
به نام خدا
سلام
اولها چاقیِ من منو زیبا نشون میداد.
چاقی باعث شد که من طعم هایِ مختلف و خوشمزه رو تجربه کنم.
بیشترِ غذاهام خوشمزه ان.
همه دستپختمو دوست دارن.
و اینکه باعث شد که خداروشکر که با این سایت آشنا بشم و تناسبِ اندامم رو خودم عاشقانه و آگاهانه خلق کنم.
سلام موهبتی که چاقی برام داشته این بود که من با این سایت آشنا کرد و فهمیدم که من هرمشکلی که تو زندگیم دارم خودم با فرمول های اشتباهی که به ذهنم دادم جذب کردم و هرچی برام اتفاق افتاده تقصیر هیچ کس نیست جز خودم و نمیشه ذهن با عمل فرق داشته باشه و به هدف رسید نه تنها برای اضافه وزنم این سایت خوب بود بلکه برای همه مواردی ومشکلاتی که داشتم خدا بنده هاش مقصر میدونستم اللان بعد بیست خورده سال زندگی فهمیدم اصلا چجور باید زندگی کنم چجوری باید به راحتی به اهدافم برسم وشکر گذار باشم چاقی درسته همیشه برام زجر اور بوده ولی اگه این چاقی نبود من با این سایت استاد آشنا نمیشدم والان از ته دلم شکر میکنم که چاق بودم وچاقی باعث تحول درونی در من شد و زندگیم عوض کرد راه ورسم زندگی کردن آموختم استاد ازتون خیلی ممنونم باعث تولد دوبارم
1_ من وقتی که چاق بودم موقع نشستند چون زمین سفت بود موقع نشستن استخوان آن درد نمی کرد
2_ چاقی به من اجازه داده بود که همیشه در حال ورزش کردن باشم و همیشه بدنم سالم بود و کمتر مریض میشدم.
3_ چاقی من باعث شد که جدی تر به خودم فکر کنم
4_ چاقی باعث شده که بیشتر به فکر سلامتیم باشم و چیزهای مقوی زیادی بخورم
5_ چاقی باعث شده قوی تر و پر زور تر باشم و هیچ وقت از گرسنگی ضعف نکنم
6_ چاقی من باعث شده بود که صورت خیلی پر و زیبا داشته باشم و پوست صورتم سفید تر و روشن تر بشه
7_ چاقی من باعث شده بود که من وقتی مهمونی میرم از همه نوع غذا بخورم و لذت همه غذاها رو داشته باشم.
چاقي چه موهبتي براي من داشته؟
چه حسن هايي داشته؟
پرخوري؟
چاقي
چاقي بهم اجازه داده همش بخورم
هرچي دلم ميخاد بخورم
چاقي و تند خوردن باعث ميشه من زياد بخورم
از همه چيز بخورم
تا سفره هست من فقط بخورم
چاقي باعث شده من راحتي بخام
همه چيز رو راحت بخوام
از ديدن چيزاي خوشمزه ذوق كنم
هميشه در حال خريد خوشمزه جات باشم
چاقي باعث شده دستپختم خيلي خوب بشه
هميشه غذا هاي خوشمزه ميپزم
هميشه غذاهارو خوشگل ديزاين ميكنم
هميشه دنبال رسپي بودم و از آدم هايي كه دستپخت خوب دارن ياد گرفتم
خودم آزمون و خطا كردم و غذاهاي بي نظير درست كردم
من هرچيز پختني رو با انگيزه امتحان كنم و بِه موفقيت برسم
مثل كيك پختن
نون پختن
انواع غذاها
هميشه ازم ياد ميكنن دستپختت عاليه
هميشه بِه استقبال غذاهاي جديد ميرم
نعمت هاي خداوند رو امتحان ميكنم
لذت ميبرم از غذا ها و خوردنشون
چاقي باعث شده جايي ميرم كه كار تيمي هست بِه من آشپزي كردن كه ازش لذت ميبرم بيافته
چاقي باعث شده من هميشه بگردم و خوشتيپ باشم
لباس هاي مناسب و زيبا بپوشم
باعث شده ورزش كنم
پياده روي كنم
چاقي باعث شده انگيزم براي لاغري زياد بشه
و من خودم رو محك بزنم تو اين مسير عالي و قطعا بي نظير هم خواهد بود اين دستاورد برام
خداي من شكرت
درود بر شما استاد عزیزم
مثالی که در قسمت دوم این جالش فرمودید در رابطه با فرزند عالی بود چرا که من دقیقأ آنرا تجربه کردم
من دختر بزرگم خیلی خودرای و حرف گوش نکن بود و من همیشه با او در جنگ و نزاع بودم و در نتیجه او هم روز به روز بیشتر با من و حرفهایم سر جنگ داشت و از هم دور و دورتر میشویم
خلاصه این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه او بزرگ شد و به سن بلوغ رسید و ما همچنان رابطه خوبی با هم نداشتیم تا اینکه وقتی به دانشگاه رفت و رشته تحصیلی اش هم تا حدودی به روانشناسی و رفتار شناسی مرتبط میشد روزی پس از این که با هم مشاجره سختی کردیم و هر دو خسته از اینهمه مشاجره شده بودیم و هر دو خیلی گریه کردیم
یک دفعه فکری به ذهنم رسید و پیش خودم گفتم تا به حال من که نتوانستم رفتار او را آنطور که میخواهم تغییر دهم پس باید به گونه ای دیگر رفتار کنم و اینبار از در دوستی با در آمدم و گفتم تو چرا اینقدر با من مخالفی
دخترم که بنا به رشته ای که خوانده بود درست مانند یک روانشناس شروع کرد به صحبت که شما چرا اینقدر با من می جنگی تا کی میخواهی ادامه دهی البته من ساکت نشسته بودم و فقط گوش میدادم و وقتی از احساسش و اینکه از اینهمه کنترل کردن من واقعا به تنگ آمده بود برایم صحبت کرد و من میدیدم خیلی از حرفهایش حق بود کم کم نرم و نرو تر شدم تا جایی که متوجه شدم من با این رفتارم چقدر در حق این بچه ظلم کرده بودم و نگذاشته بودم آب خوش از گلویش پایین برود برای اینکه میخواستم حرف حرف من باشد
خلاصه با شنیدن صحبتهای شما آن روز دوباره برایم تداعی شد
بعد از اینکه ساعتی را با هم صحبت کردیم من به اشتباه رفتار خودم پی بردم و متوجه شدم اگر آنروز این مسئله پیش نمی آمد شاید من برای همیشه عشق دختر دوستداشتنیم را از دست میدادم پس تصمیم گرفتم تجدید نظری در رفتارم داشته باشم
از آنروز تا به امروز من بیشتر از اینکه بخواهم با عصبانیت و جنگ با او رفتار کنم به او عشق بدهم و تاییدش کنم
خلاصه ارتباط ما از آنروز به بعد روز به روز بهتر و بهتر شد و حالا دیگر نه تنها او مرا دشمن خود نمیدانید بلکه بهترین دوستها برای یکدیگر شده ایم
و امروز کاملا متوجه شدم که باید با عادتهای بد و ناپسندم که موجب چاقی من شدهاند هم دوستی کنم تا آنها را به عادتهای متناسب شدن تبدیل کنم
از حضور شما بینهایت عذرخواهی میکنم که اینقدر زیاد نوشتم ولی بنا به دستور خودتان که گفتید هر چه بیشتر بنویسید نتیجه بهتری میگیرید این داستان را برایتان تعریف کردم
پاینده باشید ممنونم
خب در قسمت قبل از حس رهایی و لذت آزادی که بعد از خوردن جیپس و پفک و تنقلات خشک در من ایجاد شد صحبت کردم و خوبیهاشم گفتم .دقیقا در این دنیا هر چیزی دو جنبه داره یکی مثبت یکی منفی که اکثر انسانها از جمله من یاد گرفتیم که دید ۰یا ۱۰۰ یا همون صرفا سفید یا صرفا سیاه داشته باشیم که دقیقا اشتباه همین جاست.دنیای ما جهانی خاکستری ایست که از مجموعه مثبت ها و منفی ها ساخته شده و نگاه انسان سالم به زندگی نگاه خاکستری است نه سیاه مطلق و نه سفید مطلق ،من این مطالب و قوانینو خوب میدونستم ولی بازهم پای چاقی که وسط میومد فقط نگاه سیاهی و بدی داشتم چون هیچ وقت در زندگی من کسی حرفی از خوبی چاقی نزده وهمه از منفور بودن و زشت بودن و ترسناک بودن و مضراتش گفتن الا استاد نازنینم که واقعا روی خوش زندگیو به من نشون داد تو این یکسالی که در دوره ها هستم.و واقعا چاقی مزایای زیادی برای من داشته از جمله اینکه چون همیشه دنبال راه جدیدی برای کم کردن وزنم بودم خیلی منو به خوندن وتحقیق و علم جدید واداشت چون همیشه به نظرم من ی چاق متفاوت بودم که باید ی راه حل جدید و متفاوت براش پیدا کنم حتی چاقی یکی از دلایلی بود که من تصمیم گرفتم زبان انگلیسی وحتی ایتالیا یاد بگیرم که بتونم تحقیقات و مقاله های علمی و ورزشی دنیارو بخونم ،البته نه اینکه ۱۰۰ درصد به خاطر چاقی من این تصمیم به بالابردن علم و مهارتم کردم ولی چاقی بی تاثیر هم نبود چون از طرفی به خاطر اضافه وزنم احساس عزت نفس پایینی داشتم و چون نگاه جامعه به آدمهای چاق آدمهایی تنبل و خنگ و ناتوان است من سعی مردم خلاف اینو ثابت کنم و همیشه با خودم میگفتم نمیذارم چاقی من مساوی خنگی طلقی بشه .بنابراین من به قدری در تنهایی و چاقی توانمند شدم که الان به عنوان ی انسان آگاه و باهوش و ثابت قدم ازم نامبرده میشه ،چاقی به من کمک کرد که به ورزش علاقمند بشم و حتی با وجود چاقی هیچ وقت دست از ورزش نکشم و بدنمو قوی و سالم نگه دارم درصورتی که اگر لاغر بودم هیچ وقت به ورزش علاقمند نمیشدم و خودمو از این حس خوب محروم میکردم،من برای اینکه چاقیم آخرین نقطه توجه آدمها باشع سعی کردم به ی آدم اجتماعی و خندان و با طنز قوی و قدرت حاضر جوابی بالا تبدیل بشم که آدمها از بودن کنارمن لذت ببرن و دوستای خوبی داشته باشم در صورتی که اگر به خود لاغرم بود من ترجیح میدادم در حد ی ناظم دوران مدرسه عبوس و خشک باشم و در اجتماع نباشم ولی با این ادا درآوردنها دقیقا شدم ی آدم به ظاهر پرانرژی و خوش مشرب،دیگه🧐🧐اها چاقی باعث شد منم دقیقا عین استاد به کامپیوتر و گوشی و کلا تکنولوژی علاقمند بشم و حتی بهترین استفاده رو از تکنولوژی بکنم جوری که دقیقا کار من هم همش با کامپیوتره،از دیگه مزایای چاقی برای من آشنایی با این دوره ها و حتی علاقمندی به یادگیری قوانین دنیا و ذهن بود که واقعا میتونم بگم هرچی دارم تو زندگیم از همین قدرت ذهنمه.و جالب اتفاقا دیشب به این نتیجه رسیدم که من که اینقدر به تحقیق و یادگیری علاقه دارم چرا درسمو ادامه ندم و در رشته خودم دکترا نگیرم که به جرات میتونم بگم این حس توانایی و انجام هر کاریو بعد از هنرجوی این دوره بودن بهش رسیدم وگرنه من هیچ وقت درست درس نخوندم و به زور با معدل ۱۲ لیسانس گرفتم و حتی با وجود قبولی در دوره ارشد انصراف دادم چون حوصله نداشتم درس بخونم دیگه و الان تصمیم دارم بعد از حدود ۱۴ سال به رویای دکترا گرفتن خودم برسم که تهشو بگیری واقعا همه اینها از صدقه سر چاقی بود ،اینم بگم که چون همیشه زنای چاق بی عرضه و تنبل خطاب میشدن من برای غلبه بر این حس سعی کردم بیشتر وارد کارای مردونه بشم که کمتر زنی از پسش برمیاد مثلا گواهینامه پایه یک گرفتم و در زمینه فروش ملک و خونه و ساخت و ساز وارد شدم که هم به خودم هم به دیگران ثابت کنم من فقط ی بدن چاق نیستم من ی ذهن خلاق و توانا در یک بدن چاقم که به لطف خدا دارم درک میکنم که به زودی به تناسب مدنظرم میرسم و کاملا میشم همون آدمایی که سالها تقلا میکردم بشم🌷🌷🌷
سلام استادعادتی که تعهددادم در این چالش ترکش کنم بیدار شدنم در شب وخوردن درشب است من همیشه باید در اتاق قفل میشد و کلید هم شوهرم قایم میکرد تا نتونم برم چیزی بخورم و امروز فهمیدم من حصابی با این عادت که از وقتی خودم را شناختم با من بودمقابله کردم وهر روز قویترش کردم دیشب خوابیدم و در اتاق هم باز بودچند بارهم بیدار شدم اما صبح مثل قبلا احساس بدی نداشتم چون با گوش دادن دو فایل اول تقریبا با عادتم به صلح رسیدم استاد من نمیدونم با چه زبونی از شما تشکر کنم خیلی به آرامش رسیدم از خداوند میخواهم همیشه در زندگیتون به بهترینها برسید.شما بی نظیرید🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سلام استاد عادت خیلی عذاب اور من همین تند غذاخوردن وپرخوری هستش ولی خوب الان که خوب بهش فک میکنم خیلی هم بد نبوده با تند خوردن میتونم از همه غذاهای سر سفره استفاده کنم هر چند تاکه بشه وچون تند میخورم به کارهام هم زودتر میرسم در وقت صرفه جویی میشه واگه غذایی هم بوی بد وطعم بدی هم داشته باشه تقریبا دراخرش که سیر شدم میفهمم وباز از همه بهتر اینکه بعداز این جوری خواب عصر خوبی میکنم خواب عمیق ودر مورد چاقی چون از همون ابتدا من همه چیز رد حتی سرد هم میخوردم مادرم برای تغذیه من مشکلی نداشته همیشه وزنم در بهداست خوب بوده ومادرم هم همیشه تشویق میشده که چه مادره خوبی وخودم هم هیچوقت کمبود هیچ ویتامینی رو نداشتم ودرمدرسه به همین خاطر زیاد اهل ورزش نبودم وهمیسه ترجیح میدادم در زنگ ورزش تمرین ریاضی روانجام بدهم وجزو شاگردان نمونه بودم ودر مجالس به خازر اضافه وزنم زیاد صحبت نمیکردم وجزو ادمهای محجوب به حساب میومدم ود میهمانی ها به خاطر اضافه وزنم که همه به من نگاه میکنند کم میخوردم وچاقی صورت که نگم براتون چقدر پوزش ومیدم چاقی بدن درحین لباسهای مختلف وهمیسه ادعام میسد که من خوش لباسم واز همه مهمتر شوهری دارم که یکی از ملاکهایش همین چاقی بوده وباشگاه رفتن وورزش کردنم ولدت بردنم در ورزش وپیدا کردن دوستهای خوب وخیاطی کردنم که برای خودم لباس بدرزم تا بخرم وتنگ باشه وسیستم ایمنی قوی ام وبدن قوی ام ودر زمستون کمتر سرما میخورم به خاطر چربی هایم وباز هم خدارو شکر وسپاس از همه
سلام به تمامی دوستان ** اگه من این مقدار اضاقه وزن و نداشتم شاید اینقد پیگیر ورزش نمیشدم **شاید اینقد دنبال نمیکردم صحبتهای ارزش مند استاد و وبا این گروه آشنا نمیشدم ** و بیشتر به فکر سلامت زیستن و شاد زندگی کردن نمی افتادم ** و شاید حالا که غذایی رو میخام بخورم به این فک میکنم که آیا واقعا گرسنه هستم یا فقط بخاطر تفریح غذا می خورم **و از همه مهتر این که می تونم آینده رو بخاطر رفتار غذایی بد خودم در جسم تجسم کنم
سلام چاقی باعث شد دیدم به زندگی بهتر شی چاقی باعث شد ذهنم بتهره ومسیر درست انتخاب کنم چاقی باعث شد قدر زندگیمو بهتر بدونم واز عمر باقی موندم بهتر استفاده کنم ولذت ببیرم از زندگیم وخدا شکر که هدایت شدم چاقی باعث شد قدر نمعت خدا بدونم وبا ارامش ولذت غذا بخورم چاقی باعث شد خودمو خوب بشناسم
با درود من با چاقی به صلح رسیدم چون اگر چاق نبودم به ورزش روی نمی آوردم دوم اینکه چاقی باعث شد که من توانایی خودم را در اینکه میتوانم نخورم با وجود اینکه خودم درست میکردم حیلی از غذاها را لب نمیزدم واین کارم مایه تعجب اطرافیانم بود وبه من قدرت میداد چاقی باعث شد من با ذهن آشنا شوم وبا خیلی مطالب خوب که ذهنم درگیرش بود ولی نمیدانستم آشنا شوم ومدام دارم تجربه های جدید یاد میگیرم واین برایم حیلی با ارزش است
با سلام خدمت استاد و هم مسیرهای خوبم ، الان که فکر کردم دیدم چاقی برام مزیتهای خوبی داشته ، ۱_ چاقی باعث شد که من بخاطر غذاهای سنتی شهرهای مختلف سفرهای متنوع و دلپذیری را تجربه کنم ۲_چاقی باعث شد که دستپختم عالی بشه که هرکسی از خوردن غذام خیلی لذت میبرد و تعریف میکرد۳_چاقی باعث شد که قدرت بدنی خوبی داشته باشم میتونستم کارهای سخت مثل فرش شستن یا جابجایی وسایل سنگین خونه را انجام بدم ۴_ بواسطه چاقی من دوستای خیلی خوبی تو باشگاه پیدا کردم و با مربیان با تجربه و خوبی آشنا شدم ۵_من با تند غذا خوردنم میتونستم غذا های زیادی تو زمان کمی بخورم و کلا زمان زیادی برای غذا خوردن نیاز نداشتم و در وقتم صرفه جویی میشد ۶_من با چاقی و قدرت بدنیم سرعت عمل بالایی تو انجام کارهام داشتم ۷_با چاقی صورت پر وزیبایی داشتم که خودم دوست داشتم دیگران هم میگفتن ، من برای اولین باره که به مزیتهای چاقی فکر کردم و خیلی هم برام لذت بخش بود باعث شد که از چاقیم خوشم بیاد و دیگه نسبت بهش تنفر نداشته باشم ، استاد واقعا از این چالش بسیار بسیار ممنونم
من تازه متوجه شدم اینکه من عادت دارم تا ته لشقابم را بخورم میخواهم که این عادت را ترک کنم حالا باید یک دلیل خوشایند برای این کارم بیاورم خوب دلیلش این است که ما یاد گرفتهایم که باید پایان غذا بشقاب تمیز باشدحالا من نمیدانم باید این کار را انجام دهم با حس خوب این کار را بکنم یا اینکهبا حس خوب وبا لذت شروع کنم یک مقدار ته بشقابم نگه دارم ؟
سلام به همگی
من اگه بخواهم از مزیت های چاقی بگم البته چاقی یا همون پر خوری های خودم :
همیشه فکر میکردم با چاقی صورت من زیباتر هست
با چاقی پوست صورتم زیبا و با طروات تر هست و جوانتر هستم
همیشه فکر میکردم با یکم چاقتر شدنم لباس به تنم قشنگتره
همیشه فکر میکردم با یکم چاقتر شدنم بدنم قویتر هست در مقابل خیلی از مریضها
فکر میکردم با چاقی در بارداری میتونم بچه ای با بنیه قویتر به دنیا بیارم
فکر میکردم با خوردن های بدون دلیل و همیشگی خیلی از زندگی بیشتر لدت میبرم
با چاقی خیلی از فرصتهای بیکاری یا بیهوده رو تونستم خیلی راحت پر کنم و دیگه حوصله ام سر نره و خودم رو مشغول اشپزی و بعد خوردن کنم
چاقی باعث شد که من با موضاعات ذهنی و کنترل ذهن آشنا بشم
چاقی باعث شده من با یک نگاه جدید به زندگی ادامه بدهم
چاقی باعث شده که قدر لحطه به لحظه ی زنده بودنم رو بدونم چون با دورهای نابی از استاد آشنا شدم
چاقی باعث شده خودم رو بهتر بشناسم و …..
با سلام خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی
راستش هیچوقت لاغری مورد دلخواه من نبوده و داشتن یه پرده گوشت به لحاظ اینکه پوست صورت نمیفته و سن زیاد دیده نمی شه مورد دلخواهم بوده است. ولی نمی دانم چه طور شد که آرام آرام کنترل وزن از دستم رفت و با روش های معمول امکان کاهش آن میسر نشد و آرام آرام به سوی چاقی پیش رفتم. همانگونه که استاد هم در فایلها اشاره داشتند چاقی قسمتهایی از بدن مورد توجه قرار می گیرد من هم اضافه وزن و سایز دور کمر و شکمم برایم آزار دهنده شده و فکر می کنم که چگونه با این روش بتوانم سایز دور کمرم را متناسب کنم.ضمن آنکه وقتی به رفتار غذایی خود توجه می کنم آدم پرخور و ریزه خوری نیستم و دلیل اضافه وزنم برای خود من هم سوال برانگیز شده است.به هرحال ناامید نیستم و تصمیم گرفته ا که با این روش بتوانم به نتیجه دلخواهم برسم.این دومین باری است که فایلهای لاغری به کمک ذهن را دوره می کنم. ممنون می شم اگر استاد بتوانند در این زمینه راهنمایی کنند.
با سلام براستاد عزیز و همراهان گرامی
راستش هیچوقت لاغر بودن برایم خوشایند نبوده ولی متناسب بودن چرا. همواره دوست داشتم که هیکل متناسبی داشته باشم و از یه پرده گوشت هم بدم نمی آمد. چون اعتقاد دارم که پوست صورت نمیفته و انسان پیرتر دیده نمی شه.ولی واقعا نمی دونم چه طور شد که آرام آرام اضافه وزن پیدا کردم و چاق شدم.چاقی به غیر از موارد فوق که گفتم هیچ مزیتی برایم نداشته و دوست دارم که تناسب اندام داشته باشم و با وزن و هیکل متناسب در راستای سلامتی و حال خوش باشم. همونطوری که استاد در تعدادی از فایلها اشاره کردند که چاقی قسمتهایی از بدن مورد توجه قرار می گیره من هم از چاقی دور کمر و شکمم بیزارم و هرقدر هم تلاش می کنم و فایلها را گوش می کنم و به انجام تمرینات می پردازم نتیجه کمتری می گیرم. البته نا امید نیستم و تصمیم گرفته ام که با ادامه این روش بالاخره نتیجه مطلوب را بگیرم.ازاستاد محترم درخواست می کنم که اگر در این زمینه می توانند مرا راهنمایی نمایند.
استاد عزیز. با تشکر از توجه شما و پاسخ به یادداشتم.
استاد بی نظیر عالی چالشتون فوق العادست استاد من همیشه فکر میکردم به خاطر چاقی عمرم به فنا رفته و اصلا حالا چه فایده دارم لاغر شدن ولی با نوشتن تمرین مزایای چاقی چنان آرامشی گرفتم و اصلا سبک شدم مرتب به تمام لذتهای گذشته فکر میکنم واقعا به قدری این چالش ساده بود که من فکر نمیکردم تا این حد تاثیر گزار باشه احساس میکنم کل دوره رو پوشش میده البته من همزمان تکرار دوره رو هم شروع کردم که فکر میکنم در کنار هم خیلی بهتر باشه ولی کلا نگرشم عوض کرده و بیان لذتها که از چاقی بردم به قدری باعث شده خودم بپزیم که از بیانش ناتوانم و البته اینکه هنوز هم مشتاقم که لاغر باشم ولی نه اصلا اون اشتیاق پر از استرس و یاس و امید یک اشتیاق پر از آرامش اصلا به باوری رسیدم که الان که من چاقی پزی پزیرفتم در واقع همون لاغرم و تا وقتی که از چاقی بدم بیاد چاقم نمونه اش آدمهای زیادی که در اطرافم لاغرن ولی لاغریشون دوست ندارم و روز به روز لاغر تر میشن
سلام به هم چالشی های محترم واستاد عزیز
تند غذا خوردن من از زمانی شروع شد که شام خوردن برای من ممنوع شد یعنی از ۱۰ سالگیم ومن وقتی گرسنه بودم وآشپزخونه خالی بود ،حمله ور میشدم و تند تند هر چی روی گاز بود میخوردم ،اون لحظاتو یادم میاد که خیلی هم ترسیده بودم وچندین بار مچمو گرفته بودن در حین ارتکاب جرم وتنبیه وسرزنش هم شده بودم ،یادمه همیشه تو استرس گرسنه موندن بودم واحساس بی ارزشی داشتم ،پس تند غذا میخوردم و میتونستم حجم بیشتری در زمان کمتری مصرف کنم واین شد عادت دیرینه من که هنوزم باهاش درگیرم و اون لحظات خوشم میومد که توانایی خوردن هر نوع خوراکیو در هر پوزیشنی داشتم،مثلا من میتونستم پرس غذامو حتی در حین راه رفتن هم تند تند بخورم و خواهرم تعجب میکرد
اینکه علاقه داشتم تنقلات خودمو که خوردم برم سراغ تنقلات خواهرم وبا هر ترفندی مال اونم بخورم و تمام اون رفتارها برای من قدرت ولذت تعریف شدن ،یادمه اون زمان ها فقط به فکر خوراکی وخوردنشون بودم و بهم لقب ها وبرچسب های زیادی میزدن ،اگر همه تو فکر بازی بودن من تو فکر خوردن چیزی بودم
در کل رفتارهای بد غذایی زیادی داشتم که همگی بهم احساس لذت میدادن ،یادمه بچه بودم و رفته بودیم یه مراسم مهمونی توی تالار و من موقع شام انقدر تنوع غذایی زیادی کشیده بودم و الان تعجب میکنم آخه یه بچه ۱۰ ساله چرا باید انقد تو فکر خوردن باشه ؟
مرتب شنیدم که آدم باید یه چربی داشته باشه که موقع مریضی آب کنه ،،وقتی بچه بودم دوستای هم سن وسالم ازم میترسیدن،همیشه تو جمع پسرها بودم و آماده همکاری برلی کتک کاری با دخترا 🙂
بهم گفته بودن تو قوی هستی چونکه چاقی
تو سالم هستی چونکه چاقی
ما تورو بیشتر دوست داریم چونکه غذاتو بیشتر میخوری
تو زودتر بزرگ میشی چونکه غذای بیشتری میخوری
تو صورت بازاری وعامه پسندی داری پس بهتری
مردها زن تپل وصورت درشت دوست دارن
لاغر بشی همه فکر میکنن فقیر شدید
چاق باشی صورتت صورتی وخوشرنگه
لاغر بشی صورتت چروک وزشت میشه ،دور چشمات سیاه میشه
پیری آدم های چاق قشنگتره تا آدم های لاغر
تو مقاوم تری ،تو قدرتمندتری،تو سالمتری
تو وقتی غذا میخوری آدم لذت میبره ،اشتهاش باز میشه ولی وقتی خواهرت غذا میخوره حالمون بد میشه چونکه کم غذا ولاغره
و من تمام این صحبت هارو شنیدم و پذیرفتم و اونها بشکل باور،عادت،رفتار و عمل در اومدن و من تبدیل شدم به یک شخصیت وهویت چاق ومنفور ونخواستنی
ولی تمام اون عادت ها ورفتارها اون روزها برای ذهن من خوب ولذت بخش تعریف شد
متاسفانه یکی از توانایی های من خوردن تمام غذاهای مانده دیگران بود که اونم از باور مرخرف مادرم سرچشمه میگرفت که میگفت تو باقی مانده غذای دیگرانو بخور ،حیفه،اسراف میشه و منهم همیشه آماده وتشنه خوردن های بیشتر بودم و تمام اون لذت ها جواب داد من تبدیل شدم به یه آدمی که روز به روز چاق وچاقتر میشد
یادمه یه جمله ایو زیاد بهم میگفتن ،اینکه اگر قحطی بیاد اول فریده رو میخوریم ،نه اینکه گوشت خالیه ،چاقه ،بدرد قحطی میخوره ،نمیفهمیدم قحطی یعنی چی ،،ولی اونا نمیدونستن با گفتن اون جملات دارن چه باورهای داغونیو تو زمین حاصلخیز ذهن من میکارن، تو ذهن من گوشت وبدن من خیلی خوشمزه وبا خاصیت تعریف شد و من متوجه شدم چاقی من خیلی بدرد بخوره ،اصلا یه آپشنه واسم و از اونور هم باور قحطی و فقر و نداری هم در من شکل گرفت ،مدت ها از دیگران میپرسیدم قحطی یعنی چی؟ وقتی گفتن قحطی یعنی گرسنگی ،بدبختی،مردن ،،،خیلی میترسیدم،شب ها خواب میدیدم قحطی شده وهمه دارن گوشت بدن منو میکنن و میخورن و یه ترس بزرگ توی من ساخته شد ،یادمه شب ها مدام کابوس میدیدم وتا صبح توی خواب راه میرفتم ،حرف میزدم وشب ادراری داشتم
خوشبختانه ۲ساله با کنترل ذهن آشنا شدم و دارم لایه لایه ترس هام ،باورهام و تعریف هامو میبینم،میپذیرم و کنارشون میذارم و در حال ساختن یه هویت جدید هستم ،تو این دوره هم فریده چاقو لایه لایه بیشتر شناختم ،متوجه شدم بنده خدا خودش خبر نداشته که تمام این بالاهارو خودش سر خودش اورده ،دارم یاد میگیرم که جای اون لذت های قدیمو با لذت های جدید عوض کنم
باید جور دیگه ای فکر کنم توجه کنم،عادت کنم،رفتار کنم ودر انتها عمل کنم ،باید ۱سالی خوب خوب مراقبش باشم مثل وقتی که لباس های چرکو میریزیم توی لباسشویی ،تو تمام مدتی که لباسها در حال شسته شدن هستن ومرتب دارن به در ودیوار لباسشویی میخورن ،دارن تمیز میشن،دارن نو میشن ،باید صبر کنیم تا بوق اتمام شستشو زده بشه اونوقت لباسا تمیز میشن
ذهن هم همینطوره ،زمان میبره تا تمیز بشه ،عوض بشه
و من مشتاقانه منتظر این نوزادی که ۷ماهه دارم ازش مراقبت میکنم هستم ،میدونم وقتی بدنیا بیاد ،تعریف های جدید داره رفتارهای جدید داره و نتایج جدیدی میگیره
به به چه نوشته ی عالییی! لذت بردم شگفتی ساز قهرمان! 😍
ممنونم از انرژی خوبت الهام عزیز🌹🌹
چقدر خوب نوشتی فریده جان متناسب❤️❤️❤️
دوست عزيزم از نوشته تون لذت بردم
ان شاالله كه به زودي در البوم شكفتي سازان نمايان بشين
🥰😍
ممنونم مریم عزیز
خدارو شکر فیلم و عکسم هم تو اینساگرام استاد هست هم توی آلبوم فیلم سایت 🙂
همه دوستانی که در این مسیر بینظیر هستن حتما به تناسب جسمی و فکری خواهند رسید
سلام خدمت استاد گرامی مزیت های چاقی خوب از یه نظر های دیگه و از یه زاویه های دیگه بخوام به چاقی نگاه کنم در خیلی جاها زیادم بد نبود وبه نفع من بود در قبال ادم های خیلی لاغر احساس قدرت کردم و زیبا بودن احساس پر بودن واین خودش حس خوب میده و در بعضی لباس پوسیدن ها خیلی هم بد نبود از چاقی تشکر میکنم که باعث شد من در مسیر متناسب شدن قرار بگیرم و این لذتبخش ترین کار دنیا است چاقی باعث شده من در دنیای دیگه باشم وبا لاغر شدنم دنیای دیگه رو تجربه کنم واینم خیلی جالبه خوب پر خوری پر خوری باعث شده کع طمع خیلی از غذا هارو امتحان کنم ولذت ببرم باعث شده اروم بشم در بعضی از مواقع باعث شده خودم رو با ادم هایی که بیشتر از من میخورن مقایسه کنمو بازم این هم حس خوب میده پر خوری در بعضی وقت ها خیلی هم خوبه 😅😅😅
با سلام وعرض ادب🌺🌺💐
همانطور که اموختیم، من تنها نیستم درون من یعنی در ذهن من دو موجود دیگر به نام چاق ولاغر وجود دارند وراه موفق شدن من ورضایت وجلب موافقت ذهنم جهت متناسب شدن :
۱- دوستی وتمرکز بر روی لاغر درونم👏🌺👌🏻
۲- نجنگیدن با چاق درون ویا همزیستی مسالمت آمیز با آن، همانند یک مهمانی که دیگر وارد خانه ات شده به زور نمی توانی بیرونش کنی بایستی بپذیری وباهاش کنار بیایی تا خودش کم کم رخت بربندد وبرود👌🏻🌺
ومن جهت پذیرایی از این مهمان ناخوانده اعلام میکنم که جناب چاقی شما برای من مزیت هایی از زمان ورودت به جسمم داشتی :
۱- زمانی که من ازدواج کردم باور من واطرافیانم این بود که زن بایستی یک پرده گوشت داشته باشد (وتپل وکمی چاق ) تا مورد پسند ودلخواه شوهر باشه وتو با ورودت به جسمم این خواسته منو برآورده کردی ومرا از لاغر مردنی در آوردی ومن کاملا خوشحال شدم ولذت بردم وحس خوبی داشتم .
۲- من زمانی که کار زیاد داشتم وفرصت محدود، برای خوردن غذا، وقت کافی نداشتم ، مثلا موقع امتحانات پایان ترم دانشگاه ، من باوجود وورود تو ( چاقی ) به تند خوری که از تبعاتت بود ، خو گرفتم وکارامو با سرعت بیشتری پیش بردم. ودر حالت عادی هم این تند خوری برام هدیه پر خوری بیشتر ولذت بردن بیشتر ومتنوع خوری را به دنبال داشت ومن راضی.
۳-من با تو ( چاقی) حس میکنم از لحاظ مقاوت در برابر دشمنان درونی(بیماری ها) وبرونی (کنتاک با دیگران) پیروز میدانم وراضی.
۴- من با ورودت به جسمم برای تفریح کردن ولذت بردن از اوقاتم فرضا دیدن یک فیلم ویا ملاقات دوستان ومهمان ومهمانی رفتن ویا برای رفع غم وغصه ام تحت حمایت وپناه تو (خوردن ، حتی زمانی که سیر بودمو وبی نیاز) آرام گرفتم ولذت میبرم .
۵- وخلاصه اینکه تو همیشه برگ عبور من از بسیاری از ممنوعیت ها وخط قرمز ها( فرضا نخوردن یک شیرینی خوشمزه خامه ایی به دلیل کالری بالایش توسط دیگران) بودی ومن راحت وبی دغدغه از این تابو شکنی ها لذت بردم و…
با سلام. من مزایای عادتی که میخوام ترک کنم رو در قسمت قبل نوشتم اما اینجا یکی دوتا دیگه هم اضافه میکنم.
1.عادت من این هستش که وقتی سیر هستم هم باز مواد غذایی مصرف میکنم. این عادت در کودکی باعث تشویق شدن من میشد. و مادران دیگه به بچه هاشون میگفتن ببین هرچی مامانش میده میخوره،فاطمه بزرگ و قوی میشه اما تو نه 😂
و خلاصه از طرف همه تشویق و تایید دریافت میکردم.
۲.پدرم همیشه به من میگفت وقتی با تو غذا میخورم اشتهام باز میشه چون اون موقع هم هروقت پاسخ من به غذا بله بود و با ولع تا ته غذا رو میخوردم. و حتی اونایی که میلی به غذا نداشتن با دیدن من هوس میکردن بخورن. پس من برای لذت بردن از غذا خوردن به دیگران کمک کردم. 😁
سلام به استاد محترم و دوستان
استاد من هم مثل یکی از دوستان دقیقا متوجه نشدم مزیت چاقی یا مزیت رفتار تکرار شونده رو باید بنویسم
اگه مزیت چاقی منظورتون باشه
من ساعتها فکر کردم ولی هیچ مزیتی پیدا نکردم.
سلام استاد خسته نباشید
راستش من این فایل را چند باری گوش کردم وبرای خودم نوشتم وتازه متوجه شدم ک باید خدا را شکر کنم واز پرخوری ممنون باشم ک اسیر عادتهای بدتری نشدم لذت پرخوری در بعضی زمانها بسیار ب من کمک کرده ک بتونم از آن بحرانها راحتر بگذرم وب خاطر لذتی ک از خوردن های زیاد بردم ی جورایی برایم ارامش بخش بوده اما در اون دوران خیلی خیلی ب من کمک کرده ومن ازش ممنونم ک مسکن بسیار قوی وخوشمزه ایی برای من بوده
اما حالا ک از اون دوران گذر کردم تازه متوجه مشکلات پرخوری شدم اما الان چطور میتونم با پرخوری ک سالها دوست نزدیک من بوده واز هرکسی یا چیزی ب من نزدیکتر بوده کنار بیام
این رفیق قدیمی ک من باهاش تنهایی هامو پر کردم
از دست دادنمو پر کردم
بی خوابی هامو پرکردم
عصبانیت تمو ارام کردم
دلتنگی هامو کمرنگ کردم
نداشتن هامو پر کردم
بلاتکلیفی هامو پر کردم
از هرچه ترسیدم ب اون پناه بردم
از هرچه ناراحت شدم ب اون پناه بردم
در خوشحالی هایم از اون استفاده کردم
و وووووو
واین کمال بی انصافیه ک از دوست نزدیکم انتظار داسته باشم ک خیلی راحت مرا ترک کند
استاد عزیز وگرامی ازتون سپاسگذارم ک مارا ب فکر کردن وادار میکنید امیدوارم ک در این چالش موفق شوم
استاد سپاسگذارم
خدایا شکرت
سلام .چاقی چندتا مزیت داشته برا من ک همیشه زورم زیاد بود و حتی اقایونی ک تو خیابون مزاحم میشدن برمیگشتم کتکشون میزدم ب راحتی .کلا همیشه احساس قلدری میکردم .یکی دیگه اینه ک غذا اسراف نداشتیم و باقیمانده غذا نگه میداشتم یکم دیگه میخوردم تا هدر نره .یکی دیگه اینه ک هرکی باهام غذا بخوره بعدش میگه چقد با اشتها میخوری منم تحریک کردی و کلی غذا خوردم .و دیگه اینه ک دسپختم عالیه طوریه ک خیلی از اشناها بهم میگن ک تو رو خدا مارو دعوت کنید و از دسپختت لذت ببریم .چون اشتهام خوبه برا همین دسپختم هم عالی شده ..خلاصه چاقی هم برا خودش مزایای زیاد داره خیلی ها تو حسرت چاقی موندن و من تازه میخوام با چاقی صلح کنم .من وزنم 76 کیلو هست دوست دارم 70 همیشه ثابت بمونم و عجله ای ندارم و خیلی خوشحالم کنار هم داریم ی کار مفید انجام میدیم .ممنون از استاد بزرگوار
سلام استاد من این فایل رو چندبار گوش دادم ولی متوجه نشدم که باید درموردمزیت چاقی بنویسم یا مزیتی که اون رفتار برام داشته؟؟🤔چون بیشتر دوستان در موردمزیت چاقی نوشتن درحالی که شما توی فایل درمورد اون رفتاری گفتید که قصداصلاحش را داریم باید بنویسیم. رفتاری که منو اذیت می کنه سریع خوردن غذاست هرچی فکر می کنم مزیتی براش ندارم فکر می کنم یه نوع عادته که دراثرتکرار انجامش میدم
ممنون از راهنمایی تون استاد الان متوجه شدم.
سریع خوردن غذادرمیهمانی وجشن هاباعث می شد که من تنوع غذایی بیشتری رو انتخاب کنم و چون سریع میخوردم احساس سیری نمی کردم و اینجوری لذت خوردن همه غذاها رو داشتم و می تونستم چندنمونه غذا وحتی دسر و… انتخاب کنم😉
تندخوردن غذا باعث میشد که خیلی وقتم گرفته نشه و اگه کاری داشتم می توستم سریع به کارام برسم. توی مسافرت ها چون خیلی سریع غذامو میخوردم دیگه نگران نبودم که وقتم واسه خوردن کم باشه پس هم از مسافرت لذت می بردم و هم اینکه هر خوراکی که دلم می خواست در زمان کوتاهی می خوردمش .ایام نوروز ومخصوصاسیزده بدر که بیرون می رفتیم غذا خوردن واسم سخت نبود چون سریع غذامومیخوردم و به گشت وگذار می پرداختم واز گشتن تو طبیعت لذت می بردم.
خوب که دقت کردم متوجه شدم که خیلی از لحظات از این رفتارم لذت می بردم
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز
ببخشید من یه سوال برام پیش اومده منظور شما از این فایل اینه که عادت من که پرخوریه اونقدر این عادت رو انجام بدم و ازش نترسم و پرخوری رو تکرار کنم تا باهاش دوست بشم و همین دوستی من با پرخوری باعث میشه این عادت رو دیگه انجام ندم و کنارش بذارم؟ برای خودم فرمول پرخوری=آرامش و متناسب ماندن رو قرار بدهم.
از این که وقتتون رو در اختیار ما قرار می دین ممنونم.
سلام هم چالشی های خودم استاد ممنون از چاش بی نظرتون انگار جانی دوباره به مسیر لاغری من بخشید امروز مهمان دارم ولی دارم تکالیف اول صبح انجام میدم برام خیلی مهم که از دوره فاصله نگیرم چاقی عزیز باهات خیلی به من خوش گذشت چه مهمونیا و دورهم هایی که با هم نبودیم و نترکوندیم همیشه از همه خوشگلتر بودم چون تو بودی همیشه لباسها تو تنم میرقصید چون تو بودی چون تو بودی همیشه باید از برندهای معروف لباس بخرم و لباسهای گرون بپوشم آخه لباسهای ارزون و الکی برای لاغر هاست همیشه برای خوردن تمام خوراکیها میل داشتم همیشه برای انجام خیلی از کارها جون داشتم و کلا باهات خیلی بهم خوش گذشت دوست دارم لاغری هم تجربه کنم چون حتما با اون هم بهم خیلی خوش میگزره چاقی تو باعث شدی من در این مسیر قرار بگیرم که دنیام عوض کنه وگرنه من کجا وارد تناسب ذهنی میشدم یادم چه قدر میرفتم دکتر تغذیه خوش میگذشت فقط بدون هالی هستی
سلام خدت همه عزیزان
از دیروز دارم به مزایای چاقی فکر میکنم ولی یه دلیل بیشتر پیدا نمیکردم ولی منتظر شدم دوستان بنویسند تا برای من یاداوری بشه شاید دلیل منم باشه تا امروز که نوشته های مهناز عزیز و خوندم که چقدر عالی مزایای چاقی رو پیدا کردن، برای منم چاقی باعث شد با این سایت و این مسیر و این آگاهی ها هدایت بشم
باعث شد دنبال درست کردن فکرم برم تا جسمم درست بشه، باعث شد هیچوقت وارد رابطه نادرست با جنس مخالف نشم، که من مهمترین مزیتشو آشنایی با این سایت و دوره لاغری با ذهن میدونم حتی چاقی باعث شد من تو این مسیر با خودم دوست بشم و عاشق خودم بشم
موفق و متناسب باشید
سلام. وقت به خیر.
ممنونم برای تلاشها و فایلها و آموزه های مفیدتون.
دو بار متن نوشتم و ارسال کردم در مورد این فایل خوب.
ولی ثبت نشد.
نمیدونم چرا !!!
در هر صورت براتون موفقیت بیش از پیش آرزومندم جناب عطار روشن عزیز 🌹🌸💮🌼🌺
با سلام خدمت استاد و همراهان لاغری با ذهن
مزیتهایی که چاقی برای من داشته از قرار زیر است
من بخاطر چاقی وارد عرصه کار کردن روی ذهن و آشنایی با قوانین جهان شدم و نتایج بسیار عالی در حوزه ثروت ،روابط ،شغل و ….شدم و بخاطر چاقی وارد این حوزه شدم چون از رژیمهای لاغری و ورزشهای سنگین خسته شده بودم و خواستم راه متفاوتی رو امتحان کنم و این راه متفاوت برای چاقی همه قسمتهای زندگی من و در بر گرفت
۲_کتابهای زیادی خوندم در باره قوانین جهان ،خودشناسی،شفای جسم و……
یعنی چاقی باعث شد من برای درمانش از کتابهای مختلف کمک بگیرم و مطالعه بیشتری داشته باشم من شاید بخاطر درمان چاقی حدود صد جلد کتاب و بعضی کتابها رو دهها بار خونده باشم که باز مطالب اون کتابها در همه زمینه های زندگی به من کمک کردند
۳_ اطرافیانم همه از عوض شدن رفتار و زندگی من شگفت زده شدن و راه حل رو از من خواستن و من با کمال میل کتابها رو به اونها معرفی کردم و اونها هم با قوانین جهان آشنا شدن و زندگی اونها هم دچار تحول شد و ارزشمندی من برای خودم و آنها بسیار بیشتر شد و به سرانه مطالعه فامیلم اضافه شد و این کار هم از مزیتهای چاقی بود
من اگه بخوام اینجا بنویسم شاید حدود ده تا پانزده مزیت باشه که شاید از حوصله دوستان خارج باشه و به همین سه عنوان اکتفا میکنم
من با چاقی و رفتار تکرارشونده شیرینی خوردن صلح میکنم و از چاقی سپاسگزارم برای رشدی که در زندگی به کمک اون کردم
سلام ، اشکال نداره بقیش رو بنویسید ما حوصله خوندش رو داریم
سلام خدمت جناب عطار روشن عزیز و دوستان همراه.
۱_ در تصادفی، بازوی من دچار جراحت بدی شد و در اطاق عمل بخیه زدند.
دکتر گفتن که چاقیم به دادم رسید چون چربی بازو زیاد و ضخیم و محکم بود و باعث شد که برش جراحت به عصب نرسه. اگر چربی نبود، عصب دستم قطع میشد و دستم از کار میفتاد.
۲_ وقتی چاقم، چهره ام زیباتر هستش. چاقی به من خیلی میاد.
۳_ صورتم به اصطلاح بیبی فیس هستش. وقتی لاغرم، خیلی خیلی کم سن به نظر میرسم. به خرید که میرم، یا به نهاد یا ارگانی مراجعه میکنم، با من مثل یه کودک رفتار میکنن.
چاقی باعث میشه که به سن واقعیم، نزدیک تر دیده شده و مرا به رسمیت بشناسن.
۴_ وقتی تعدادمون زیاد باشه، هنگام سوار شدن به ماشین یا تاکسی، از من میخوان که صندلی جلو بشینم.
منم راحت و آسوده در صندلی جلو نشسته در حالیکه بقیه که لاغر هستن، کنسرو وار، تنگاتنگ هم در صندلی عقب میشینن.
۵_ در پارک و … وقتی تعدادمون زیاده و نیمکت و صندلی کم، از من میخوان که بشینم تا دچار کمر درد یا پا درد نشم.
۶_ وقتی خرید میکنیم، کیسه های سبک رو به من میدن و حمل کیسه های سنگین با بقیه ست.
و من از این موضوعات نهایت سوء استفاده رو میبرم و حظ میکنم 😊
در مورد پر خوری که عادت و رفتار ناخوشایند منه، هم مواردی هست که سبب لذتم میشه:
۱_ همسرم به شدت به چاقی من علاقه نشون میده و ازش حمایت میکنه.
واقعا من رو چاق دوست داره.
شاید یکی از دلایل اضافه وزن بیش از اندازه من بعد از ازدواجم ، رضایت بسیار همسرم از چاقی منه.
۲_ پدر شوهرم رو خیلی دوست دارم. کم حرف و خجالتی هستن.
مادرشوهرم میگن، وقتایی که من نهار یا شام منزلشون هستم، پدرشوهرم خوشحالن و عااااالی غذا میخورن.
یه بار میلی به خوردن نداشتم.
پدرشوهرم اعتراف کردن که وقتی من غذا میخورم، ایشان بسیار لذت میبرن. نوع خوردن من به ایشان لذت بیشمار میده. ایشان رو به وجد میاره.
حتی چون میدونن که عاشق شیرینی تر هستم، هروقت مهمانشونم، برام یه جعبه شیرینی تر میخرن. میگن بخور. همه رو بخور. وقتی با لذت میخوری، من کیف میکنم.
منم که از خدا خواسته… 😂😂😂
خلاصه که چاقی و پر خوری همیشه برام بد نبوده.
خیلی جاها برام به راستی سودمند و مفید بوده.
در هرصورت من خودم و اندامم رو خیلی دوست دارم. اصلا از هیکل چاق خودم خجالت نمیکشم.
و اطمینان دارم که روز به روز و حتی ساعت به ساعت به سوی اندامی زیباتر و ایده آل تر نزدیک و نزدیک تر میشم.
متشکرم آقای عطار روشن عزیز.
خدای مهربونم دوستت دارم و میدونم که خیلی دوستم داری ❤
الحمدلله.
۱۳۹۹/۵/۱۹
سلام به همه ی دوستانم و استاد عزیزم
من یک سوال داشتم درباره ی کامنت این دوستمون
دوست داشتن چاقی باعث نمیشه که در چاقی بمونیم؟
در واقع چطور وقتی من چاقی رو دوست دارم به سمت لاغری حرکت میکنم؟
سلام استاد من اصلا با چاقی مبارزه ندارم و دوست دارم بیشتر به تناسب اندام فکر کنم تا چاقی حتی تو خیابون سعی میکنم به چاقها نگاه نکنم ولی دقت بیشتری به افراد متناسب دارم حالا لطفا کمی بیشتر راهنمایی کنید چون اصلا چاقی هیچ مزیتی برای من نداشته حتی یک مورد حالا چکار کنم
سلام من وقتی عادت خورده خوری رو انجام میدهم و هنگام سیری هم چیزی میخورم:
۱_وقتهای مرده رو پر میکنم
۲_حسهای بد و خشم و ناامیدی و تنهایی رو کمرنگ میکنم
۳_سیستم گوارشم حرکات بهتری داره و دچار مشکل نیستم
۴_خوراکی هایی که ممکنه بمونن و کسی نخوره خورده میشن
۵_از خوردن دور هم و دسته جمعی در هر موقعیتی حتی سیر بودن لذت میبرم
سلام استاد چقدر حس خوب مهمه،حس خوب اساس همه آموزشهای ذهنی هست در تمام دوره های آموزش ذهنی در موضوعات موفقیت همیشه روی حس خوب تاکید میشه و فرمول احساس خوب=اتفاقات خوب همیشه به عنوان یه قانون ثابت در جهان معرفی میشه توی فایلهای شما هم همیشه روی احساس خوب تاکید دارین و همیشه میگین مهمترین موضوع براتون احساس خوبتون باشه الان که توی این چالش شرکت کرده هم باز هم دارم تاکید شما رو روی این موضوع به وضوح میبینم،خیلی جالبه باوجودیکه ۷ ماهه توی سایت شما دارم اموزش میبینم بازهم با شروع این چالش فکر میکردم یه جورایی آموزش میدین یا تاکید میکنین بر تصمیم به ترک این عادتها ولی حالا میبینم که باز هم روی اساس آموزشهاتون که احساس خوب هست دارین کار میکنین و خبری از تاکید بر اشتباه بودن اون رفتار نیست تاکید بر اینه که با اون رفتار در صلح باشیم چجوری؟با این روش که دیگه از اون رفتار و عادت حالمون بد نشه و خودمون رو سرزنش نکنیم و به این صورت که خیلی ساده وراحت این عادت رو بپذیریم و حس خوبمون رو خراب نکنیم قدرت رو از اون عادت بگیریم و به خودمون بدیم ،در واقع با جنگ کردن و مقاومت کردن در برابر اون عادت که نتیجه اش احساس بد هست اون عادت رو بپذیریم و حس خوبمون رو فدا نکنیم ،با مقاومت و جنگ ما داریم خودمون رو ضعیف میکنیم پس راهش اینه که اگه باز هم تکرار شد حسمون مهمتر باشه و اینجوری اون عادت کمرنگ تر میشه
من از زمانی که آموزش لاغری با ذهن رو دارم کار میکنم خوردن شیرینی با چای برام راحت تر و قابل پذیرش تر شده وقتی میدونم و یاد گرفتم که مواد غذایی قدرتی ندارن برای چاق کردن ما با خیال راحت تری میخورمشون وقتی فایلهای شما رو میبینم که قهوه رو با کیک شکلاتی میخورین وفقط از خوردنش لذت میبرین منم یاد میگیرم که اینه روش درست لاغر شدن👌👌
سپاسگزارم استاد از فایلهای فوق العاده شما ،من با فایلهای سایت شما مطالب آموزشهای ذهنی در مورد مسایل دیگه رو هم خیلی آسونتر و عمیقتر یاد میگیرم،ممنونم ازتون🙏❤