0

صلح با عادت موردنظر (دوم – 2)

صلح
اندازه متن

در صلح قرار گرفتن با هر عادتی که می خواهید آن را تغییر دهید مهم ترین تاثیر در میزان موفقیت شما برای تغییر آن عادت را دارد.

 لاغری با ذهن از طریق آموزش ذهن صورت می گیرد.

آموزش ذهن شامل دیدن یا شنیدن، تفکر کردن و نوشتن است.

بنابراین اگر تصمیم گرفتید از طریق یادگیری لاغری با ذهن به رویای همیشگی ذهن خود که لاغر شدن و لاغر ماندن است برسید باید مراحل آموزشی را به خوبی انجام دهید.

 آنچه در لاغری با ذهن می آموزید قوانین ثابت جهان هستی است که با تمرکز بر موضوع لاغری ارائه می شود.

در طی این مسیر بارها به وضوح درک می کنید که موضوع مطرح شده در جنبه های مختلف زندگی شما صدق می کند و شاید باعث تعجب شما شود که چطور ممکن است این موضوع که در جنبه های دیگر زندگی به وضوح آن را قبول داشته ام و درک کرده ام در لاغری با ذهن تاثیر گذار است.

موضوع تکمیلی جلسه دوم چالش من اینو نخوردم دقیقا از همین مواردی است که در سایر جنبه های زندگی شما بارها با آن روبرو شده اید و نتایج آن را به خوبی می دانید.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در هنگام عصبانیت تصمیمی گرفته باشید یا اقدامی کرده باشید و بعد از آرام شدن از انتخاب یا عملکرد خود پشیمان شده باشید.

به عنوان مثال در حالت عصبانیت از حرکت یا رفتاری از فرزندتان به شدت با او برخورد کرده باشید یا او را تنبیه کرده باشید و بعد از چند دقیقه که از حالت عصبانیت شما کم شده است از عملکرد خود پشیمان شده باشید.

یا درمواجه شدن با فردی که باعث عصبانیت شده شده است حرکت کرده یا حرفی زده باشید و بعد از فروکش کردن عصبانیت از عملکرد خود پشیمان شده باشید.

بنابراین به خوبی می دانیم که رفتار و تصمیمات ما در حالت آرامش بهتر از حالت عصبانیت و ناراحتی است.

چرا که در حالت عصبانیت مغز ما در حالت نبرد و دفاع از خود قرار می گیرد و به همین دلیل واکنش های ما در برخی مواد غیرارادی و بدون فکر کردن به عواقب آن صورت می گیرد.

به همین دلیل اگر می خواهید عادتی که باعث احساس بد یا عذاب وجدان در شما شده است را اصلاح یا تغییر دهید باید از روش در صلح قرار گرفتن با مغز خود وارد شوید.

تا زمانی که نسبت به رفتار خود حالت ناراحتی و عصبانیت داشته باشید مغز شما در حالت نبرد خواهد بود و مطمئن باشید تلاش و استمرار شما در برابر قدرت ذهنتان راه به جایی نخواهد برد و شما قادر به اصلاح آن عادت نخواهید بود.

اگر با هر بار تکرار رفتاری که بصورت عادت شما درآمده است احساس ناراحتی و عصبانیت از خود داشته باشید،‌ از آنجایی که هر روز یا حتی روزی چند مرتبه آن رفتار را تکرار می کنید خیلی طبیعی است که نسبت به خودتان حالت عصبانی داشته باشید و از عملکرد خود ناراضی باشید.

در این حالت نبردی بین شما (خود منطقی) و مغز شما (خود ناخودآگاه) شکل می گیرد و از آنجایی که منطق ما توانایی رویارویی و تغییر اجباری ناخودآگاه را ندارد نبرد بین منطق و ناخودآگاه ما همیشه به نفع ناخودآگاه به اتمام خواهد رسید.

از این رو هربار که ما تصمیم گرفته ایم عادت خود را ترک کنیم موفق به این کار نشده ایم و یا به زحمت توانسته ایم برای چند روز آن عادت را تکرار نکنیم و دوباره به شکل قبل و عادی آن عادت تکرار شده است.

نکته جالب توجه در موضوع تکرار عادت ها و احساس بد ایجاد شده این است که هر دو طرف ماجرا را خودمان انجام می دهیم.

به این شکل که خودمان آن رفتار را تکرار می کنیم و خودمان هم از انجام آن رفتار عصبانی و ناراحت می شویم و با خودمان دعوا می کنیم اما دوباره آن رفتار را تکرار می کنیم و این چرخه سالهاست ادامه داشته است و به همین دلیل باعث تضعیف روحیه و توانایی ما در اصلاح رفتارمان شده است.

هدف از ارائه این توضیحات این است که برای شما واضح کنم نمی توان با رفتارهای خود مبارزه کرد و آنها را تغییر داد بلکه قدم دوم بعد از شناسایی رفتارهایی که باعث ایجاد احساس بد در ما می شود(قدم اول) در صلح قرار گرفتن با آن رفتار است.

این قانون در مورد لاغر شدن هم صدق می کند.

اگز می خواهید لاغر شوید نمی توانید با چاقی مبارزه کنید و انتظار لاغر شدن داشته باشید.

اتفاقی که سالهاست آن را انجام داده ایم و نتیجه ای جز چاقی بیشتر برای ما نداشته است.

هر بار که از چاقی به خشم آمده و تصمیم جدی و قاطع گرفته اید که باید لاغر شوید و از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کرده اید شما در حال مبارزه کردن با چاقی بوده اید چون تصمیم شما برای شروع تلاش برای لاغر شدن از سر خشم و ناراحتی از چاقی بوده است و این به معنای مبارزه کردن با چاقی است.

از آنجایی که چاقی نتیجه مجموعه فرمول هایی است که در ناخودآگاه ما ذخیره شده است به هیچ عنوان نمی توانیم با منطق و تصمیم به مبارزه با چاقی فرمول های ذهن ناخودآگاه را تغییر دهیم و به همین دلیل از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نکرده ایم.

این موضوع بسیار مهم در دوره ورود به سرزمین لاغرها به صورت مفصل توضیح داده شده است.

برای این قسمت از چالش من اینو نخوردم باید بیشتر به موضوع در صلح قرار گرفتن با عادتی که برای اصلاح یا تغییر دادن انتخاب کرده ایم توجه کنیم.

هرچه بیشتر بتوانید با رفتاری که مدت هاست باعث رنجش و آزار شما شده است در صلح قرار بگیرید بهتر و ساده تر می توانید آن رفتار را اصلاح کنید.

باید تمام تقصیرها و مشکلات رفتاری که باعث آزار شما شده است را از ذهن خود پاک کنید و دیگر رفتار خود را عامل هیچگونه حسارت یا مشکلی برای خود ندانید.

در این صورت شما قدرت را از رفتار تکرار شونده گرفته و به خود اضافه می کنید.

نشانه اینکه توانسته اید این کار را به خوبی انجام دهید این است که با تکرار آن رفتار احساس بد در شما ایجاد نشود.

در اینصورت شما توانسته اید تمام خاطرات و اطلاعات موجود در ذهن ناخودآگاه درباره آن رفتار را پاک کنید.

این نشانه بسیار مهم برای در صلح قرار گرفتن با هر عادت آزار دهنده است.

ضمن تاکید به تماشای با دقت توضیحات تکمیلی ارائه شده به شما پیشنهاد می کنم به آنچه گفته شده است به خوبی فکر کنید و درباره آگاهی که کسب می کنید در بخش نظرات این قسمت بنویسید.

به این شکل شما به خوبی مراحل دیدن یا شنیدن،‌ تفکر کردن و نوشتن را انجام داده اید.

عواقب این طریق انجام تمرینات مسیر لاغری با ذهن در چالش من اینو نخوردم به زودی برای شما واضح خواهد شد و از اینکه به خوبی به آنچه گفته شده است عمل کرده اید از خود راضی خواهید بود.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.29 from 52 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22346
برچسب ها:
144 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/08 14:44
      مدت عضویت: 142 روز
      امتیاز کاربر: 11953 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 499 کلمه

      به نام خداوند مهربان و همیشه حاضر و خواهان پیشرفت ما،

      و درود رحمت برکت ثروت شادی لذت سلامتی آگاهی و طول عمر با عزت و طولانی روانه و جاری به هر لحظه زندگی شما استاد بی نظیر عالیقدر و واقعا نور هدایت و دست کمک کننده خدا برای ما و دیگران،

       استاد ارجمند و گرامی هر فایلتون برق از سرمون رد می‌کنه هوشیار سرمون میپرونه چقدر قشنگ قوانین جهان هستی رو دارید عملی در بکاربردنس در زندگیمون دارید آموزش میدهید،

      واقعا مربی از طرف خداوند و فوق العاده ای هستید ممنونم ازتون خیر براتون باش هر احظه،

      خدایا شکرت واقعا (الحمدالله رب العالمین ) یعنی بگیم:

      شکر که همه چیز در این جهان مربی آموزگار ماست و مانند استادانی مثل شما آموزگاری بی نظیر برایمان شدید خدایا شکرت بابت این سفیر نجات و معلم و رب و استاااد خوبمون آقای روشن هدایت یافته خوشبخت و واقعا ممنووونم‌ استاد نمیتونم حدی برای این تشکر قائل باشم به خدا وصف ناپذیره ممنونم ازتون تا بینهایت …

      استاد واقعا بازم به این رسیدم که خداوند همه چی را فقط خیر فریده و  جز تسلیم شدن و احترام به قوانینش و آفرینشش هیچ‌کار دیگه ای لازم نیست ،

      پس برای نشان دادن قدر دانی واحترام به آفرینشش باید با تمام خلقش مهربان و در صلح و پذیرشش باشم همانطور که فرمودید.

      و حالا میخوام‌ذهنمو برای صلح با چاقیم از طریق نوشتن که فرمودید آگاه کنم و آموزش بدم با نوشتن خواندنم و تکرار و دیدن،

      خداوندا در چاقی که پیدا کردم:

      به من فهماندی ذهنم چقدر شگفت انگیز هست 

      چقدر مرا قدرتمند آفریدی 

      مرا کامل و بی نیاز افریدی 

      چقدر بدن سالم و توانایی دارم 

      چه ذهن همراه و آماده ای برای خلق تصورات و باورهایم دارم و چقدر ما برای تو عزیزیم  که هر چه بخواهیم میگویی تقدیمت،

      خداوندا از طریق همین چاقی که به من نعمت بزرگی بود که عطا کردی :

      خواستی قوانین هستی و فرمول اصلی خوشبختی در تمام زمینه ها را یاد میگیرم 

      صبوری باور و ایمان واقعی ،در هر لحظه زندگی کردن و خوشحال بودن را یاد بگیرم،

       تسلیم بودن خاضعیت و اینکه همه چیز خیر و برکت هست را یاد بگیرم ،

      و  تو خواستی به من یاد دهی  نجاتم دهی که خودم را کافی کامل عالی آفریدی 

      و من فهمیدم چقدر سالم هستم چقدر توانایی دارم 

      خواستی لذت از طعم غذاهارو بفهمم شگفتیهاشو. 

      و اینکه همه چیز جهان روبه خیر گسترش داره و ما نیازی نیست خودمان را عذاب دهیم فقط اگر 

      شکر گزاری باشیم ایمان بیاوریم به عزت و راحتی خوشبختی برای ماست،

      دقیقتر بخوام فکر کنم 

      احساس قویتر بودن قدرت بیشتر سلامتی بیشتر اینکه بدنم توانایی بیشتری و یک امتیاز بیشتری داره نسبت به فرد لاغر هر چند خودم قبلا لاغر بودم و حس خوبی هم از چاقی داشتم اما بعد از چاقی گفتم خوب فکر کنم الان تواناترم قویترم حتی زیباترم ،یا مادر سالم‌تری هستم و کودکم سالم هست،

      چاقی برای من زیبایی بیشتری به ارمغان آورد ،

      من توانایی روحی و جسمی بیشتری از خودم با چاق شدنم دیدم ،

      و الان هم تواناییهای بالاتری رو داره بهم آموزش میده از قدرت ذهن و قوانین جهان هستی 

      مسیری جدید برای رسیدن به سعادت دو جهان .

      خدایا ممنونم 

      استاد تشکر میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/08/10 20:53
      مدت عضویت: 1361 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 471 کلمه

      مزیت های بیشتر پرخوریم 

      ودرصلح قرار گرفتنم با پرخوریم 

      مثلا مزیت پرخوری برای من اینکه باعث میشه خواب آلوده بشم وخیلی زود خوابم ببره 

      مزیت هفتم پرخوریم این بوده که چون از همه چی میخوردم وزیادم میخوردم هیچ وقت کمبود هیچ ویتامین وچیزی نداشتم مثلا کمبود کلسیم وکم خونی وتیروئید پرکاروکم کار و….نداشتم چون همیشه اگه زیاد خوردم چیزای خوبم زیاد خوردم وپرخوری کردم وخداروشکر صحیح وسالمم

      مزیت هشتم پرخوری من این بود که از آنجایی که همیشه میخوردم وزیادم میخوردم آشپزیم خیلی خوب شد والان که تنها ۳۱ سال دارم قادرم چند صد نفرو غذا دسر وشیرینی بدم وخیلی خوب بلدم پذیرایی کنم وهمه رو شگفت زده کنم ودرتدارک جشن ها مهارت فراوانی دارم 

      وبسیار کدبانو شدم 

      هیچ وقت یادم نمیره دفعه اولی که خانواده شوهرمو خونمون دعوت کردم دومدل غذای ایرانی ویک مدل پیتزا چند مدل سالاد وماست انواع ترشی وحتی کیک تولد برای پذیرایی وکلی چیز دیگه پختم وقایمشون کردم 

      واز اونجایی که ناهار دعوتشون کرده بودم 

      وقتی اومدن خونمون پدرشوهرم گفت به شوخی که غذا ندارن وبویی نمیاد وتازه بیدار شدن 

      ومن خندیدم وبه شوهرم گفت برو چند سیخ کباب بخر که زنت تازه کار منم بعد چای خوردن وپذیرایی خندیدم وگفتم کلی غذا ودسر پختم که همشون حاضرن 

      وفقط زیر فر روشن کنم تا پیتزاهامم نیم ساعته داغ حاضر بشن 

      حتی مادر شوهرم اولش میخواست کمکم کنه غذا بپزم ووقتی غذاهارو دیدم شگفت زده شد 

      وفکر کردن مادرمو یه جا قایم کردم 🤣🤣🤣

      که همسرگفت که مادرش شاغل ونتونسته بیاد وهمشو دیروز خودش آماده کرده وامروز پخته صبح زود بلند شده والان جاافتاده 

      وحتی منم وقت کمک بهشو نداشتم وکف کرده بودند 

       حتی یه بارم که عملا بیپول شده بودیم یه خورشت کرفس پخته بودم که هرچی خانواده شوهرم میخوردن سیر نمیشدن وآخرش با دل درد از جاشون بلند شدن وخواهر شوهرم گفت که چطوری خوشت کرفس به این خوشمزگی پختی آخه مگه میشه من از کرفس متنفرم  اونقدر خوردم دلم درد گرفت 🤣🤣🤣

      خلاصه که پرخوری وعلاقه من به زیاد خوردن وخوردن منو آشپز ماهر وچیره دستی کرد که یکی از بهترینهام وبه تنهایی میتونم آموزش آشپزی وشیرینی پزی وپذیرایی تدریس کنم ورستوران بزنم برای خودم 

      پس میبینم که همین پرخوری کلی مزیت داشته برام که از من آدم بامهارت بالا بهتر وشخصیتی خوب ساخته 

      حتی خستگی منو درکرده ومن قادر به ساعت ها کارو تلاش مداوم کرده وکاری کرده که شکست ونپذیرم 

      خلاصه که خوب که فکر میکنم دیگه ازش دلگیر نیستم ودلیلی نداره احساس بدی نسبت بهش داشته باشم 

      من باید بدونم که هرعادتی منشا لذت وشادی وخوبی داشته وسعی درکمک به من واگه قصد نابودی وآزار منو داشت ذهن من هرگز حتی یک بارم انجامش نمیداد واز این به بعد باید درصلح باشم بااین عادت پرخوریم وبه هیچ وجه حس بدی از انجامش نداشته باشم درسته که تصمیم منه که انجامش بدم یا ندم ولی حسم دیگه باهاش خوبه دیگه ازش بدم نمیاد 

      اینبار که پرخوری کردم میخندم که مثل بادکنک باد کردم ودیگه از جام نمیتونم تکون بخورم حسمو خوب نگه میدارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 39490 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 346 کلمه

      سلام استاد عزیز
      امیدوارم حالتون خوب خوب باشه
      استاد خیلی جالب بود واقعا این حالت رو در برخورد با اشتباهات دخترم میبینم و تا وقتی من با آرامش و مهربانی باهاش صحبت نکنم،همش لجبازی میکنه.
      به این عادت اشتباه خیلی فکر کردم دیدم که من ۶ساله دارم ازش نهایت لذت رو میبرم،
      مثلا شاید یکی دو ماه در هر بار که تو این ۶سال رژیم گرفتم ، خرید شیرینی عصر رو انجام نداده باشم،
      بقیه وقتها هر هفته با شوق زیاد رفتم خرید کردم،
      (البته کلا عاشق خرید کردنم ، بیشتر در امر خوردن میوه و سبزیجات و …)
      بعد دیدم این همه به من احساس خوب داده برای ادامه ی زندگی،
      شاید خیلی ها این همه ِلذت رو تجربه نکردن تو زندگیشون،
      ممنونم از شیرینی های خوشمزه ،تازه و تمیز شیرینی سرای ژاوه رو :))
      خودم بعضی وقتها خندم میگیره که چرا باید تا این حد از یه چیز مادی لذت ببرم،
      و گاهی گریه م میگیره …
      و این وابستگی اذیتم میکنه

      ❤الهی به امید تو❤

      من با چاقی در صلحم
      میدونم برام مزایای زیادی داشته
      ۱) احساس میکنم اون غرور کاذب و منفی رو آدمایچاق خیلی کمتر دارن،بیشترشدن مهربونند و دلسوز.
      ۲) این میل به خوردن و خریدن خوردنیای جذاب و خوشمزه همیشه ما رو بیشتر در کنار همدیگه نگه داشته،
      مثلا وقتی یه جعبه شیرینی تازه گرفتیم به داداشم گفتم چایی درست کنید میایم با شیرینی میخوریم،اونارو هم خوشحال کردیم.
      ۳) خود چایی که باعشق شیرینی دم کردم، سرحالم کرده و پر انرژی ،
      ۴) من چون خودم مربیگری میکردم همیشه عاشق حالتی بودم که سرحال و پر انرژی باشم و از کسل بودن بیزارم،
      همیشه دوست داشتم و طوری به نظر رسیدم که انرژی مثبت میدم به بقیه
      و این خوردنی کمکم کرده که شاد بمونم.
      ۵) احساس میکنم این حس توی ناخوداگاهم هست که این گوشت بدن کمک میکنه در افتادن و…کمتر آسیب ببینم و لاغر ها آسیب پذیرترند.
      اینم از مزایای چاقی و عادتهای خوردن .
      من میتونم با این احساس خوبی که دارم موفق بشم که ترکش کنم این عادتهارو که بنظرم اشتباه هست.

      ممنونم استاد بزرگوار

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/10/25 11:22
      مدت عضویت: 1445 روز
      امتیاز کاربر: 6747 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 351 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه

      من باراولی که این فایل روگوش دادم رفتارغلطم درمورد خوردن میان وعده بعد صبونه بود که وقتی صبونه رو ساعت ۷ میخوردم هرچی مثلا املت وچای .

      دوباره ساعت ۹.۳۰ گرسنم میشد چای با بیسکویت ساقه طلایی میخوردم بعد تا ناهار بشه مرتب بیسکویت ساقه طلایی میخوردم .

      واین عادت رو نمیتونستم ترک کنم وقتی اولین بار که میشه چهارماه پیش این تمرینات رو انجام دادم به این صورت که مثل همیشه یک دونه ساقه طلایی رو گرفتم و نگاش کردم لبخند زدم بهش وازش معذرت خواهی کردم که علیرغم فایده ای زیادی که برام داشت من حسم بهش بد بود و کلی باهاش عاشقونه صحبت کردم طوریکه بغض گلویم را گرفت . واون روز فقط یکی یا دو دونشو خوردم .

      و فرداش هم همینطور وقتی یک دونشو برداشتم بالبخند اونو دستم گرفتم وبردم پیش نایلکسی که پر بود از ساقه طلایی.

      و بهش گفتم اینهمه من دارم و اصلا نترس فراوونه ومن دوستت دارم و تو فروشگاه بین اینهمه وسایل خوشمزه تو انتخابم بودی 

      وهرسری درطی روز کارامو انجام میدادم چشم که به بسته ساقه طلایی میخورد یه لبخند عاشقونه بهش میزدم .

      کم کم متوجه شدم میلم به خوردنش کمتر وکمتر میشه تعجب کردم تا حالا که ازش متنفربودم از خوردنش سیر نمیشدم حالا که عاشقش شدم ولع خوردن ندارم .

      شاید باورتون نشه که من اون نایلکس ‌که توش پربود از ساقه طلایی و من ماهانه میخریدم و داخل اون نایلکس میزاشتم دیگه چندتایی مونده بود که تموم بشه من دیدم مزه دهنم نسبت بهش عوض شد و اصلا بهم مزه نمیداد.

      واون چندتا رو دادم به دیگران .

      وخودم رفتم سمت کلوچه.

      از امروز که تصمیم گرفتم با کلوچه هم همین کار رو کردم یهو دیدم از دوتا دونه ای که داخل بستش هست فقط یک دونه اشو خوردم و کنار کشیدم . میلی نداشتم 

      من خودم رو مسول این رفتارهام میدونم و خودم هم میتونم این رفتارهای اشتباه رو انجام ندم .

      تنفر از خودم و موادغذایی . سرزنش کردن خودم بابت خوردن و … رو کنارگذاشته و عشق به موادغذایی و خودم رو جایگزین کردم .

      استاد بی نهایت ازتون ممنونم بابت این آموزشها که سخاوتمندانه در اختیار ما قرارمیدین .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/09/16 10:20
      مدت عضویت: 1296 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 486 کلمه

      به نام خدا
      موضوع این جلسه به صلح رسیدن با عادات چاق کننده
      خوب عادات چاق کننده ی ما عادات و رفتارهایی هستند که انجام انها برای ما لذتبخش بوده و هست ولی نتایجی که در پی دارند برای ما رضایت بخش نیست، به همین دلیل باعث عذاب وجدان و حس بد بعد از انجامشون در ما میشوند. مثلا خوردن شیرینی برای من بسیار لذتبخش است مخصوصا با قهوه ولی نتیجه ی چاقی که برای من داره باعث آزار من شده است ولی خود شیرینی خوردن واقعا برای من لذتبخش است. و خوب ذهنم هم این رو میدونه که من شیرینی دوست دارم و از انجا که پی لذت بیشتر است شرایط و موقعیت ها و یاداوری های لازم برای خوردن و تهیه این مواد رو به من میکنه تا من بیشتر لذت ببرم، ولی نتیجه ای که من از این رفتارها میگیرم نتیجه ای نیست که دوست دارم و خوشحالم کنه، پس باید رفتار لذت بخشم رو عوض کنم!! و رفتارهایی داشته باشم که هم باعث لذت من باشه و هم نتیجه ای رو بده که من میخواهم چگونه؟ استاد قراره بگه🤣🤣 اولیش اینکه دیگه از انجام رفتارم عذاب وجدان نداشته باشم چون الان فهمیدم واقعا من از انجامشون لذت میبردم و میبرم برای همینه که تکرارشون میکنم از ذهنم هم عصبانی نیستم اون همش میخواد من شاد باشم و لذت ببرم خصومتی نداره، داره کارش رو میکنه، اصلا دمش گرم که همش به فکر من و لذت بردن منه. عذاب وجدان باعث میشه من تصمیمات اشتباه بگیرم مثل تصمیماتی که قبلنا گرفتم و همشون شکست خوردن، باعث میشه کارهای عاقلانه نکنم، باعث استیصال و ضعف و ناتوانی من در تغییرمیشه، پس باید بزارمش کنار و با خودم و ذهنم در صلح قرار بگیرم، ذهنم خود واقعی منه گول نمیخوره، واقعا میدونه من کی هستم و چی دوست دارم خود واقعی واقعیه منه، فیلم بازی نمیکنه، تظاهر نمیکنه، دروغ نمیگه، میگه اقا تو این هستی، اینکارها و این خوراکی ها رو دوست داری وظیفه ی منم مهیا کردن شرایط مورد علاقه ی تو برای توست و انصافا هم که سنگ تموم میزاره، حالا اگه من میخواهم نتایجم متفاوت باشه باید خودم تغییر کنم باید علایقم واقعا تغییر کنه نه اینکه فیلم دربیارم باید واقعا از ته وجودم دیگه از انجام اون کارها بدم بیاد و انجامشون برای من واقعا لذتی نداشته باشه تا انجامشون ندهم، و برای اینکار لازمه که با ذهنم در صلح قرار بگیرم یا با خود واقعیم در صلح قرار بگیرم تا ارام ارام بتونم تغییرش بدهم و در این جلسه اموختم که با علم به اینکه این رفتارهایی که انجام میدهم یکسری مزایا و لذتهایی داشته که تبدیل به عادات من شده است دیگه بعد از انجامشون عذاب وجدان نگیرم و باهاشون در صلح باشم، پس از همین لحظه تصمیم قاطعانه میگیرم از انجام هیچکدام از رفتارهایم احساس بد و عذاب وجدان نداشته باشم و بپذیرمشون چون این رفتارها خود واقعی من است، بریم برای عمل به این دانسته ان شا الله.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hassanradin105@gmail.com
      1400/06/30 12:41
      مدت عضویت: 982 روز
      امتیاز کاربر: 78
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 364 کلمه

      با گذشته ی خود صلح کنید 

      تا حال شما را از بین نبرد.❤️ 

      اهمیت قرار دادن صلح با چیزی که اذیتمون می‌کنه.

      اوه اوه اومدیم آشتی کنون 🥳🥳🥳 

      در قسمت قبل اومدیم از عادت‌هایی که داریم گفتیم و و این که بعد از تکرارشون حالمون رو بد میکنند و عذاب وجدان میگیریم ،گفتیم و بعد چند مورد از لذتها و اینکه چرا اونها رو انجام میدم گفتیم.

      در این جلسه می‌خوایم در مورد مزایای که فکر میکنیم اون عادتها و چاقی مون دارند رو بیان کنیم.

      یادم میاد وقتی میرفتم مدرسه و کمی دیر میومدم مادرم نگران میشد ،پدرم بهش میگفت نگران نباش اون می‌تونه از پس خودش بربیاد .من هم احساس قدرت میکردم و این موضوع بهم حتی جسارت حرف زدن رو هم میداد.

      یکی دیگه از مزایای چاقی این بود که هر وقت با داداشم دعوام میشد جلوش کم نیارم و بزن بزن راه می‌انداختیم ولی وقتی ازدواج کردم اون از همه بیشتر ناراحت شد. و این احساس قدرت بعد از ازدواج هم باز باهام بود تا جایی که برای سرگرمی با همسرم کشتی می‌گرفتیم و خیلی باحال بود .😅

      یکی دیگه از مزایای چاقی این بود که من چون درشت بودم البته اون موقع اونقدر چاق نبودم بیشتر به قول معروف هیکلی بودم و این باعث شد که با همسرم ازدواج کنم .چون دوست داشت پسرش هیکلی بشه.😁 

      و یکی دیگه از مزایای تند غذا خوردن من این هست که وقتی دیرم شده باشه میتونم تو ۲ دقیقه غذام رو بخورم و به کارام برسم.

      یکی از مزایای ناخنک زدن و کیک دوست داشتن من اینه که هم دستپختم خیلی خوب بشه هم خیلی خوب کیک و شیرینی میپزم و همسرم بهم افتخار می‌کنه.🥰

      . یکی دیگه از مزایای چاقی این بود که با این سایت و استادروشن آشنا شدم و یه بار دیگه معجزه ی خداوند رو دیدم. بعد از چند سال احساس کردم منم میتونم مفید باشم و یه چیز خاص برای خودم داشته باشم .انگار به کار مثبت رو شروع کردم و به خودم افتخار میکنم که آره منم هنوز هستم و میتونم مثل گذشته باشم. و دیگه تو خونه بیکار نیستم و فکر میکنم رفتم کلاس و این منو واقعا خوشحال و امیدوار می‌کنه .همسرم هم متوجه شده که روحیه ام بهتر شده و شاداب تر هستم. متشکرم🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار علیرضا معینی
      1400/05/21 21:13
      مدت عضویت: 1001 روز
      امتیاز کاربر: 81
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 398 کلمه

      سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی . 

      من تصمیم داشتم با عذاب وجدان خود بعد از مصرف مواد غذایی به صلح برسم . یعنی از اینکه عذاب وجدان میگیرم ناراحت نشوم . خب تا حدودی توانسته ام این کار را کنم البته که با این تمرین بعد از خوردن دیگر عذاب وجدانی سراغ من نیامد و اگر هم بیاید من دیگر ناراحت نمیشوم بنابراین زود میرود . 

      البته به قول شما نیاز به تمرین بیشتر دارد تا کاملا بعد از خوردن احساس رهایی داشته باشم . چون وقتی احساس عذاب وجدان دارم و از این موضوع ناراحت میشوم عذاب وجدانم بیشتر میشود 

      ولی وقتی عذاب وجدان را طبیعی بدانم و بدانم انسان پس از انجام کاری که در ذهن او نامتعارف تعریف شده طبیعیست که احساس عذاب می کند . اگر میخواهد این عذاب رخ ندهد باید ابتدا با رفتاری که این عذاب را ایجاد کرده به صلح برسد و از انجام آن ناراحت نشود . 

      برای اینکه از انجام آن رفتار ناراحت نشوم باید آن رفتار را در دایره ی کارهای دلخواه قرار دهد . باید با خوردن به صلح برسد . باید خوردن را طبیعی بداند . باید خوردن را رفع نیاز جسم بداند . باید حتی عذاب وجدان بعد از خوردن را نیز نیاز جسم بداند که اگر دچار آن شد به خودش بگوید این احساس عذاب وجدان مرا از آن رفتار نادلخواه پاکسازی کرده و اجازه میدهد رفتارم دلخواه تر شود . 

      پس انسان کلا باید با هر رفتاری که از او سر میزند احساس صلح داشته باشد و اصلا هیچ کدام از کارهای خود را بد تعریف نکند . 

      دایره ی رفتارهای دلخواه را در ذهنش گسترش دهد . 

      خب پس من در این تمرین باز هم باید به صورت عملی با عادتی که میخواهم ترکش کنم به صلح برسم و عذاب وجدان خودم ناراحت نشوم . بلکه خوشحال شوم که چنین حسی در من هست که باعث میشود من به آرامش برسم وجودم پاکسازی شود حس بهتری به خود پیدا کنم . 

      درست است که عذاب وجدان یعنی احساس بد ولی اگر من با احساس بدم به صلح برسم احساس بد در من به احساس خوب مبدل میشود . 

      آن وقت من با وجود خودم یگانه میشوم .

      پس یکی دیگر از مزایا و لذتهای صلح با عذاب وجدان رسیدن به یگانگیست . 

      هدف از زندگی رسیدن  به وحدت و یگانگیست . ‌ 

      من با صلح با نیروی تاریک وجود خود به احساس یگانگی میرسم و دیگر دوگانگی در وجودم نیست . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/05/09 21:01
      مدت عضویت: 1045 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 502 کلمه

      سلام
      استاد واقعا برای این چالش هزاران هزار براتون شادی میخوام خیلب چالش خوبیه واقعا من در خودم نیاز ب فایلها رو حس گددم ودرست ب موقع ب این فایلها هدایت شدم، سپاسگزارم ک این فایلهای ک واقعا هیچ قیمتی نمیشه روش گذاشت رو برامون تهیه کردی
      من یک عمر در تنفر باچاقی بودم یک عمر از خودم گله کردم چ بسا خواری خودم همش احساس رنج و عذاب تو مهمونی ها عروسی همه خوشحال بودم و ولی من ناراحت چن همیشه خدا وزن ثابتی نداشتم ک لباسم تنم بشه یا چاق یا لاغر یا خیلی چاق الان ک مببینم بابد با خودم در صلح بودم من ادمهای چاق زیادی میشناشم ک واقعا چاقن دارن میترکن ولی خبلی اعنماد ب نفس بالا دارن اصلا فک نمبکنن دارن زباد میخورن یا میخورن خواهر شوهر من میخوره اصلا یک اعنماد ب نفسی داره ک هر لباسی بپوشه میگه منوفلانم من بهمانم شیکترین لباسها رو میپوشه عین ماخودشو محدود نمیکنه
      ولی من یک عمر خودمو خودمو عداب دادن واسه هر لقمه خودمو تنبیه کدوم یک زمانی واسه هر اضافه خوردنم خودمو تنبیه میکردم ورزش اضافه شکم حلقه ب میران کالری اون کاهش کالری وای من چ زجرها ب بدنم دادم واینجا ار بدن عزیزم معذرت میخوام ک انقدر اذیتش کردم از خوردن
      ترسیدم از دیدن ترسیدمواز لدت بردن ترسیدم چ شبا زورا من ورزش کردم با اینک هزاران هزار کارخونه انجام داده بودم حال نداشتم چ زمانها من ورزش کردم با اینک مهمون بودم همش دصطراب داشتم ک دیر میشه و فلان چرا انقدر خودم از زندگی کردن محروم کردم مزایایی ک چلقی برای من داشته اول از همه ک باعث شد باین سایت هدایت شم خودمو دوی داشته باشم زندگی کنم ولذت ببرم
      باعث شده همش متفاوت باشم هیچکسو مسخره نکنم ب خاطر چاقی یا بخاطر هر ایرادی ک داره
      باعث شده بیشتر و بیشتر ب خودم توجه کنم نیازهامو ببینم
      باعث شده همش تو دید باشم
      هر وقت هرجا خوردم ب در ودیواری باعث شده وقت یک کبودی یا خراش ایجاد بشه
      چن بار از پله افتادم ب خاطر چاقی استخوانم سالم موندن
      چاقی باعث شده من الان بخوام ک با داداشم ک چاقه درست رفتار کنم یا دریت رفتار کردن ب پدرم یاد بدم تا انقدر دهن این بچه رو پراز فرمول نکنه
      باعث شده خیلی چیزاهای مضر زو نخوزم
      چاقی باعث شده ک همش خودمو ب چالش بکشم
      باعث شده ب خودم توجه کنم باعث توپر شدن صورت م ک گونه هام خیلی خوب میشه شدم
      باعث شده همش غذا رو کم بخورم وعین جاروبرقی نباشم در مهمانی ها و
      باعث شده همش ب سبد خریدم توجه کنم مزایا ک معایب همه عداهارو در بیارم
      باعث شده در جمع همیشه در موزد خوردنی ها و فلان با شخصیت رفتاز کنم
      در مورد عادت میوه خوردن بخصوص عصر باعث شده حس بهتری داشته باشم باعث ایجا حس خوشحالی و شور و هیجان در من شده باعث شده افریده های خدا روبیشتر وبیشتر ببینم درک کنم باعث احساس طعم بهشتی در من شده شادی در من شده
      واقعا از نوشتن این ها احساس لدت کزدم دیدم انقدام بد نبوده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/04/15 18:21
      مدت عضویت: 1296 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 653 کلمه

      به نام خدا
      جلسه ی دوم چالش من اینو نخوردم
      سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
      استاد من به این حرف شما که میگید انسان در صلح ارامش داره میتونه درست تصمیم بگیره درست فکر کنه کاملا موافقم من دقیقا وقتی به این سایت هدایت شدم که با خودم در صلح قرار گرفتم پذیرفتم من اینم این رفتارها رو دارم دیگه خودم رو سرزنش نکردم دیگه همش از خودم عصبانی نبودم و در ذهنم با خودم خوب حرف زدم پذیرفتم این اندام من است و این رفتار غذایی من، بجای ناراحتی اومدم به خداوند توکل کردم و از اون کمک خواستم گفتم خدایا من نمیدونم من بیشتر از این بلد نیستم تو میدونی تو کمکم کن و همش به خودم میگفتم خدا کمکم میکنه تا اومدم تو سایت شما و هدایت شدم به مسیر لاغری با ذهن، من باور دارم ما زمانی میتونیم حرف ها و الهامات خدا رو بشنویم که ارام باشیم که با خودمون در صلح باشیم که شاد باشیم. نمیشه با چاقی مبارزه کرد و اون رو از خودت دور کنی باید با چاقی در صلح باشی . باید ببینی چاقی چه لذت هایی چه فوایدی برای تو داشته، مزیت هایی که چاقی برای من داشته یکیش اینکه باعث شده من بدن ورزیده و قدرتمند تری داشته باشم از کسانی که در خانواده همیشه لاغر بوده و هستند چطور؟ من از دبیرستان برای لاغر شدن به باشگاه رفتم و کلی ورزش کردم و سیستم قلبی عروقیم کلی قویتر شد بعد از اون من چون مدام پیاده روی میکردم، پیاده روی و پیاده رفتن برای من کاملا اسان بود و خیلی ها تعجب میکردند از اینکه من میتونم بدون هیچ ناراحتی یک عالمه مسیر رو پیاده برم براحتی، و بدنم خیلی در پیاده روی مقاوم و احساس خستگی نمیکنه، بعد از اون هم که به ورزش بدنسازی روی اوردم و الان عاشقشم و اصلا باعث شد کاری رو که عاشق انجام دادنش هستم پیدا کنم و هدف زندگیم رو پیدا کنم، چاقی باعث شد من کلی دستورهای غذایی سالم و خوشمزه رو یاد بگیرم و درست کنم و کلا سبک تغذیه ام عوض بشه و سالم بشه مثل انواع اسموتی با میوه های یخ زده، انواع کیک های سالم و خوشمزه با ارد جو و روغن زیتون و عسل، انواع پنکیک های پروتینی، توپ های خرمایی خوشمزه و سالم و باعث شد حالا که زیاد میخورم حداقل مواد سالم و عیر فراوری شده مصرف کنم و بدن سالمتر و مواد غذایی با کیفیتتری رو وارد بدنم کنم و ذائقه ام رو تغییر بدم، چاقی باعث شد به سایتی هدایت بشم که در مورد قوانین ثابت خداوند اگاه بشم و زندگیم و طرز فکرم تغییر کنه و اصلا نظام باورهام زیر و رو بشه، چاقی باعث شد دستپخت عالی داشته باشم و طعم و مزه ی غذام عالی باشه، چاقی باعث شد یاد بگیرم خودم رو در هر اندازه و شکلی دوست داشته باشم در حالیکه تلاش کنم بهترین ورژن خودم بشم، چاقی باعث شد روی اعتماد به نفسم کار کنم. و اعتماد به نفسم رو افزایش بدهم، چاقی باعث شد بیشتر به رفتارهام دقت کنم و خودشناسیم خیلی بیشتر از قبل شد مثلا متوجه شدم در وجود من ترس از کمبود ترس از از دستن دادن مواد غذایی خوشمزه شاید بخاطره اینکه بچه که بودیم اگه مثلا کیکی رو تو یخچال داشتیم و سهم من بود و حالا به هر دلیلی نمیخوردم فرداش که میخواستم برم بخورمش دیگه نبود و یکی از خواهر برادرام خورده بودش🤣🤣 و به قول مامانم مال نخور برای بخور😐😐 یا مثلا وقتی گرسنه میشم به جای غذا تمایل دارم هله هوله و شیرینی و کیک و اینا رو بخورم و …..چاقی باعث شد بیشتر به رفتارهام فکر کنم و بشناسمشون. چاقی باعث شد همیشه سعی کنم شکمم رو تو بکشم برای همین الان عضلات شکم قویتری دارم. اینا مزیت هایی بود که چاقی برای من داشته، واقعا تا ننوشتمشون نمیدونستم این همه خیر و خوبی برام داشته که بزرگترینش هدایت و اگاهی از قوانین رب العالمین است.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/15 01:04
      مدت عضویت: 1235 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 685 کلمه

      سلام  😍

      موضوع صلح با رفتارها

      برای آموزش از طریق ذهن باید تمرینات  به خوبی انجام بشه یعنی مراحل دیدن یا شنیدن و تفکر کردن و نوشتن انجام بشه مثل دیگر آموزشها که برای مهارت های دیگری فراگرفتیم …رمز موفقیت هر چه بهتر تغییر و یا اصلاح عادت اینکه هرچه به صلح بیشتری برسیم با اون رفتار سریعتر و بهتر نتیجه می گیریم …و چون آموزش ذهن بر پایه قوانین جهان هستی میباشد در تمام جنبه های زندگی ما تأثیرگذاره و همیشه در صلح و آرامش ما تصمیمات بهتری می گیریم حتی کشورهایی که در صلح با دیگر کشورها هستند پیشرفتهای بهتری داشتند ولی در کشورهایی که جنگ زیاده استرس و نگرانی زیاده و مردم نگرانند حالا چی میشه ؟به کجا میرسه ؟چیکار کنیم و غیره حتی در مواقعی که فرزند ما رفتاری یا کاری انحام داده که به خودش و ما و عابروش خسارت زده اگر در صلح باشیم و فرصت جبران و توضیح بدیم در کمال آرامش راه حل های الهی دریافت می کنیم و موضوع حل میشه اما در حالت خشم و عصبانیت بارهااا شده با فرزندمون که رفتاری غیر صحیح از نظر ما داشته برخورد کردیم و تنبیه کردیم و بعد پشیمان شدیم یا فردی به ما حرفی زده و ما هم حرفهای بدتری زدیم و بعد که عصبانیتمون فروکش کرده از خودمون ناراحت شدیم جالبه اون رفتار رو خودمون انجام میدیم یعنی از بیرون نمیاد و تفنگ که زیر گردن ما نزاشتند که انجام بدیم اما انجام می دیم و بعد هم با خودمون دعوامون می کنیم  بنابراین فکرش بامنه و عملکرد نیز بامنه و دعوای آخر هم خودم با خودم و تخریب کردن خودم 🤷🏻‍♀️

      و در این حالت مغز حالت نبرد میگیره یعنی ما هر بار که اون رفتار رو که اتفاقا خیلی مزیت هم برای ما داشته تکرار می کنیم به خودمون میگم بازم نتونستی و انجام دادی و تقصیر این رفتاره اگر این نبود ‼️و همین یعنی قدرت میدیم به اون رفتار و هر چه جنگ بیشتر مقاومت تغییر رفتارهم بیشتر بنابراین با نوشتن مزیتهای رفتارها و عادتهامون با اونها به صلح میرسیم یعنی اگر تکرار شد دیگه خیلی معمولی برخورد می کنیم و دیگه یک رفتار خاص برامون نیست و دیگه مقصرشون نمی کنیم کلا حالمون خوبه میگیم یه رفتاره دیگه و این قدم رو باید برای خودمون برداریم .

      برای لاغری هم نمیشه با چاقی مبارزه کرد یعنی میشه همون کارهایی که سالها انجام دادیم و با جنگ و مبارزه با جسممون هر بار شکست خوردیم و اگر با خود فکر کنیم می بینیم که چاقی هم برای ما مزیتهای زیادی داشته اینکه تو قوی هستی پر زوری تو شجاعی 

       حس خوب میداده یادمه اون قدیما یه آهنگ هم از نوار کاست گوش می دادند :😂زن باید تپل باشه تپل و کمی چاق،تپل و کمی چاق اینم یه فرمول ذهنی عتیقه ….منم فکر میکردم دیگه خواستگارا الان تو صف هستند ‼️😁مامانم هم می گفت ؛تو خوبی تپل خوش هیکلی منم کلمه  چااق رو دوست نداشتم اما نمی دونم چرا از تپل خوشم میومد 🤷🏻‍♀️‼️هر وقتم لیز میخوردم تو برف یا مچ پام پیچ میخورد می گفتم خدایا شکرت اگر لاغر بودم پام می شکست ،تو مهمونی و تولد دوستان دوران دبیرستان هم شرکت نمی کردم و لازم نبود جلب توجه کنم و یا تو خرج بیفتم .روی صندلی ماشینم اون وقتاااا که تازه شروع به چاق شدن کرده بودم یک جای اختصاصی داشتم نمی گفتند بچه است بشینه رو پامون .دیگه لازم نبود لباسهای متنوعی بخریم ….و خیلی مزیتهای دیگر 

      من به لطف خداوند و آگاهی های ارزشمند استاد از دیروز رو این گام موندم خیلی بهتر شدم و تازه متوجه شدم که من در طول روز و حالا سالها چندبار این رفتارها رو تکرار می کردم و هربار گفتگوی ذهنی منفی شدیدی با خودم پیدا می کردم و چقدر خودم رو سرکوب و تحقیر می کردم 😔و تا چندساعت یا یک روز کامل من با خودم درگیر و در تلاش که این رفتار ترک بشه و باز فرداش روز از نو و روزی از نو ‼️

      من حتی حق ندارم از دست خودم عصبانی بشم یا خودم رو قضاوت کنم .تنها قدرتی که تکان می دهد ولی هرگز تکان نمی خورد قدرت خداست و من با او یگانه ام 🍃🌸🍃🌸🍃🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 811 کلمه

      به نام الله 

      سلام به دوستان مسیر تناسب

      من امروز در هفته سوم تکرار دوباره دوره هستم

      دوشب پیش خیلی از دست خودم عصبانی بودم داشتم به آلبوم شگفتی سازان نگاه میکردم و میگفتم چرا من الان به این نقطه نرسیدم ساعت ۵ صبح بیدار شدم و واقعا از خدا خواستم راهم رو روشن کنه میدونستم گره کار من در ذهن عجول منه و چیزی هست که در پس ذهنم ناشناخته مونده و داره اذیتم میکنه از خدا خواستم یه نشونه کوچیک رو ببینم صبح همون روز رفتم سر کشوی لباسهام و یه تی شرت زرد و رنگی که همیشه از پوشیدنش تو این یه سال اخیر ترس داشتم رو برداشتم و پوشیدم و در کمال تعجب دیدم اندازه ام شد

      واقعا نمیدونستم چجوری خدا رو شکر کنم من یادمه همزمان با شروع دوره تو سال قبل فایلهای رایگان رو هم گوش میکردم و دوره چالش من اینو نخوردم برام خیلی جالب بود و دوباره از دیروز شروع کردم به گوش کردن این دوره .خیلی برام‌حالب بود حرفها برام کاملا تازه بود انگار اصلا نشنیده بودم و حتی متدحه شدم در قسمت دوم چالش که استاد از ما خواسته بود لذت چاق بودن رو بنویسید من حتی برای خودم هم اونو یادداشت نکرده بودم اونوقت فهمیدم دعام جواب داد و اینوه یه جاهایی که توش گیر کرده بودم داره برام روشن میشه 

      این دوره به حق کاملترین دوره تناسب اندام چون جای جای این سایت پر از آگاهی و نکات طلاییه که شاید در نظر ما بی اهمیت باشه ولی تاثیر فوق العاده عمیقی در روند تناسب ما داره 

      قطعا همه ما دارای عادتهایی بودیم که ما رو در این مسیر کشونده و این عادتها به دنبال تکرارشدنشون جزو لایف استایل ما شدن و یه جاهای احساس میکردم که ترکشون خیلی سخته گاهی اوقات آزار دهنده و گاهی اوقات لذت بخش 

      ولی هر دفعه که من برای تناسب اندام تصمیم به ترک اونا میگرفتم در نظرم اونا رو دشمن اصلی عدم تناسب خودم قلمداد میکردم و سعی در ریشه کن کردن ا نا رو داشتم تا جایی که مواجهه با اونا منو می‌ترساند بعدها که یاد گرفتم قدم اول برای هر گونه تعییر و اصلاحی د  صلح قرار گرفتن با چیزیه که ما رو ازار میده فهمیدم باید اون رو همه ما تعمیم داد.

      چاقی چیزی که دایم آزارم میداد و هیچ وقت حتی به مخیله من خطور نکرده بود از مزایای اون بنویسم یا فکر کنم ولی امروز میخوام در موردش بنویسم و اونو به عنوان یه مزیت در دوره ای از زندگیم به حساب بیارم نثل یه خاطره خوش

      تو اوایل سنین بلوغ چاقتر بودن من باعث شده بود که پدرم نسبت به خواهر کوچیک ترم به من اعتماد بیشتری داشته باشه و خیلی از کارها رو به من محول میکرد مثل اماده کردن چای عصرانه و همیشه با افتخار میگفتن که من از پس کارها برمیام همین مسئله اعتماد به نفس و استقلال رو در من به شدت افزایش داد تا حایی که قدرت مدیریت و رهبری جمع های کوچیک رو به من میداد مسئله دیگه این بود که مادرم تغدیه درست و قدرت مالی ما رو دلیل بر سلامت و درشت تر بودن ما نسبت به بقیه میدونست و همیشه تو مدار مالی مثبت بود و هیچوقت از روی ترس یا کم اومدن غذا چیزی رو از ما دریغ نمیکرد و من این خصوصیت رو از اون به ارث بردم و در بدترین شرایط نگران رزق و روزی و کمبود نیستم مزیت بعدی این بود در اوایل ورود به دانشگاه تصمیم گرفتم وزنم رو با پیاده روی پایین بیارم و هر کسی منو میدید اراده ام رو تحسین میکرد و من در درون خودم احساس قدرت میکردم مزیت بعدی اون آشنایی با لین سایت بود و وقتی وارد سایت شدم و به اهمیت قدرت ذهن در بهبود شرایط پی بردم همزمان شروع کردم به مطالعه کتابهای مختلف و شرکت در دوره هی مراقبه برلی تقویت شخصیت و روحیه ام و تاثیرات عجیب اونا رو در آرامش خودم دیدم

      شرکت در این دوره و آشنایی با اینهمه اطلاعات ناب و استادی بی نظیر مثل آقای روشن از مزیت‌های چاق بودنم بوده شاید روزی استاد گفتن کسانی که متناسب هستند هرگز لذت رسیدن به تناسب رو درک نمیکنن واقعا حق گفتن چون وقتی در یه چالش شرکت میکنی و به واسطه تلاش و همت خودت هدفی رو تیک میزنی شعف و شور و شوق ادامه زندگی و ارتقای شخصیت رو نمیشه با هیچ جایزه ای مقایسه کرد

      من امروز با فهمیدن مزایای چاق بودنم حالای از آرامش دورن رو کسب کردم و فهمیدم که من قراره دوره ای از زندگی ام که در اون با سایز متفاوت زندکی کردم رو تغییر بدم و وارد مرحله جدیدی بشم من این روزها و روزهای قبل چاق بودنم رو دوست دارم چون باعث شد امروز اینجا باشم و برای یک هدف والا که تناسب جشم در کنار تناسب فکر و اندیشه هست رو براش تلاش کنم و ایمان داشته باشم که به هدفم میرسم و پیروز ایم رو با تمام وجود جشن میگیرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/02/21 16:05
      مدت عضویت: 1328 روز
      امتیاز کاربر: 12736 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,190 کلمه

      سلاممم

      من خیلی به این دوتا فایل فکر میکردم همش دلم میخواست با عادتام به صلح برسم ولی همش ازشون میترسیدم وقتی میخواستم تند غذا بخورم میگفتم وای دوباره قراره تند تند غذا بخوری و کل سفره رو درو کنی ولی گذاشتم این عادت بازم بیاد، باز هم تند غذا خوردم ولی به این فکر کردم وقتی تند غذا میخورم انگار که غذا خیلی دلچسب و لذیذه و این مامانمو خوشحال میکنه وقتی من با این هیجان غذام رو میخورم. واقعا هم خوشمزست غذا های مامانم. اما من وقتی با این سرعت و حس هیجان غذامو میخورم مامانم ازینکه غذای به این خوشمزگی پخته خوشحال میشه و من عاشق اینم که مامانمو خوشحال کنم. پس این عادت فقط نتیجه های بد توی زندگیم نداشته و همین یه عادت باعث نشده من چاق بشم بلکه این مزیت خیلی بزرگ رو هم داشته و من ازش ممنونم که باعث شد از طریق اون بتونم لبخند به لبای مامانم بیارم.

      یا مثلا عادت دیر بیدار شدن از خواب که خیلی خیلی سعی کردم باهاش بجنگم ولی الان حتی گوشیم رو نمیزارم روی زنگ به خودم گفتم میتونی تا هر وقت دلت خواست بخوابی و اصلا نباید استرس اینو داشته باشی که کارات دیر شد . الان که با این رفتارم در صلح قرار گرفتم با آرامش بیشتری از خواب بیدار میشم و اینطوری کار های روزانم رو با احساس بهتری شروع میکنم چون در تمام مدتی که سعی میکردم به زور صبح ساعت 6 از خواب پاشم و برم درس بخونم خیلی احساس خواب آلودگی داشتم حتی اگه شب قبلش ساعت 9 هم میخوابیدم بازم با رضایت از خواب بیدار نمیشدم و اصلا صبحم رو با احساس راحتی و رضایت شروع نمیکردم ولی الان اینطوری نیست من حتی اگه ساعت 10 هم از خواب بیدار بشم با حال خوب از رخت خوابم بلند میشم و این قدم بزرگی برای منه به این خاطر که این عادت باعث شده من دیگه صبحا احساس خواب آلودگی نکنم و با شادی اینکه هر چقدر دلم خواسته خوابیدم صبحم رو شروع میکنم.

      میدونین به نظرم همینکه ما سعی میکردیم با عادت هامون بجنگیم دقیقا مثل صحبت استاد میمونه که گفتن ما قدرت رو میدیم به عادتمون و احساس میکنیم اسیر اون عادت شدیم در صورتی که ما خودمون اون عادت رو به وجود اوردیم کاملا به خواست خودمون و به این خاطر که اون عادت رو دوست داشتیم و باهاش احساس راحتی میکردیم. وگرنه امکان نداره ذهن ما عادتی رو در ما به وجود بیاره که بهمون احساس رنج میده . این اصلا با تعهدات ذهن ما جور در نمیاد چون ذهن ما عاشق لذت و راحتیه پس قطعا هر رفتاری که به عادت ما تبدیل شده چه خوب و چه بد باعث احساس شادی ما میشده که ذهنمون اجازه ی ورودش رو به سلسله ی عادت هامون داده. و به هیچ عنوان نمیشه با ایجاد محدودیت که در ذهن ما با رنج عجین شده یک عادت رو از بین برد. من در دوره ی لاغری یاد گرفتم از انجام ندادن اون عادت لذت ببرم وگرنه تا آخر عمرم هم نمیتونستم خودم رو در برابر توت فرنگی و پر خوری هام کنترل کنم. اما الان به جای فرمول اینکه خوردن توت فرنگی باعث لذتم میشه ، نخوردن اون برام لذت بخشه. و همه ی این عادت های خوب با آگاهی های استاد در دوره و تمرین کردن به انجام رسیده و هیچ کدوم از تغییرات رفتاریم و چه بسا جسمیم یک شبه نبوده. همش نتیجه ی استمرار در راه لاغریه. تنها راه تغییر، چه تغییر جسم، چه تغییر درآمد، چه تغییر روابط همه و همه با تغییرات ذهنی امکان پذیره . تغییرات ذهنی هم یعنی انجام تمرینات این دوره و یا هر دوره ی دیگری که در حال شرکت در اون هستیم + احساس عالی+ انتظار برای اتفاقاتی که دوست داریم برامون پیش بیاد و توجه به اتفاقات مشابه اون.

      و یک حرف خیلی قشنگی زدید استاد. من تا حالا به مزایای چاقیم دقت نکرده بودم. این چند وقته که چشمم رو از جسمم برداشتم دیگه توجهی به چاقی ندارم ولی الان که شما اینارو گفتید یاد تمام فایده های چاقیم افتادم. من از 8 سالگی چاق شدم و قبل از اون بچه ی بازیگوشی بودم بعد از چاقیم خیلی گوشه گیر شدم و علاقه ای نداشتم با آدمای جدید رو به رو بشم و همین باعث شد من به کتاب خوندن رو بیارم و هر وقت جایی میرفتیم با خودم یه کتابی چیزی میبردم که بشینم یه گوشه برای خودم بخونمش و این به خاطر چاقی بود که من کتابای زیادی خوندم تاحالا. یا مثلا من هم به خاطر چاقیم اعتماد به نفس اینو نداشتم که با جنس مخالفم ارتباط برقرار کنم و این باعث شد در فضای خیلی سالمی بزرگ بشم و دغدغه های خیلی هم سنیم هام که در ارتباط با دوست پسرا و روابط این چنینیشون بود رو نداشته باشم . و چون این کارا رو نمیکردم و وقت اضافه ی زیادی وجود داشت میرفتم کلاسای مورد علاقم رو ثبت نام میکردم یا بیشتر درس میخوندم و شاید همین چاقی که ازش متنفر بودم باعث شده بود که من همیشه از شاگردای برتر کلاسامون باشم. 

      و مهممممم ترین مزیت چاقی برای من پیدا کردن این سات بود دقیقا همون شبی که حالم داشت از چاق بودنم بهم میخوردم خدا به وسیله ی همون چاقیم منو به این سایت هدایت کرد. بلههه من به خاطر چاقیمه که الان اینجام. و خیلی خیلی خیلی از چاقیم ممنونم که در من وجود داشت. من نمیدونم اگه چاق نبودم اصلا این سایت رو پیدا میکردم؟ یا اگر هم پیداش میکردم مطالبش برام جذاب بود؟ من واقعا کل زندگیم رو مدیون چاقیمم. من جهان بینی های خیلی خوبی از دوره های انرژی درمانی و کتابا و خیلی چیزای دیگه به دست اوردم اما دقیقا از وقتی توی دوره ی ورود به سرزمین لاغر ها و زندگی با طعم خدا که همشون توی این سایت هستن ، شرکت کردم، یاد گرفتم واقعا زندگی کنم و تا حالا توی این چند ماه، فکر میکنم از بهمن تا حالا که اردیبهشته ، نشده که من ناراحت باشم. شاید برای کسی که این متن رو میخونه عجیب باشه و بگه مگه میشه آدم ناراحت نشه اما واقعا برای من اتفاق افتاده و دیگه برام عادی شده. از بس به آگاهی های خوب توجه کردم رفتارم عوض شده و دیگه چیزای ناراحت کننده به سمتم نمیاد یا اگر هم بیاد من بهشون توجه نمیکنم و فقط به چیزایی که دوست دارم برام اتفاق بیوفتن توجه میکنم و دارم میبینم که بعد از یه مدت همون چیزای خوب برام اتفاق میوفتن. همه ی اینا به خاطر مرواریدیه که در صدف این سایت پنهان شده و اینکه من میتونم به عمق این اقیانوس شنا کنم و همچین آگاهی های نابی شکار کنم به خاطر اینه که یه روز از چاقیم خسته شدم و همون چاقی خودش بهم این راهو نشون داد. چون خودشم دوست نداره من توی این وضعیت چاقی بمونم. یه لحظه تصور کنید، خود چاقی به من این سایت رو نشون داد تا از بین ببرمش. چقدر چاقی میتونه ماه باشه. واقعا ازت ممنونم چاقی عزیزم ممنونم که این همه تا حالا به من کمک کردی و باعث خیلی از اتفاقای خوب زندگیم شدی. ازت سپاس گزارم که اومدی و فرصت پاکسازیت رو بهم دادی.

      خدایا شکرتتتت

      ممنووووونم استاد  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/01/20 20:05
      مدت عضویت: 1361 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,054 کلمه

       با سلام عادت که من ازش بدم میومد خوردن مقدار قابل توجهی از هر گونه شیرینی کلوچه کیک شکلات گز وتمامی مواد قندی وشیرین بود که منو آزار میداد اما متوجه شدم که این رفتار یک رفتار معمولی مثل همه رفتارها ومن اتفاقا خیلیم دوستش دارم وقتی شکلات وشیرینی وگز و…درخونمون هست همیشه نشان از جشن وسرور داشته ومنو خوشحال کرده برای همینم میخورمش همیشه عیدها که جیبمون پراز پول میشه به لطف خدا خونمون غرق این خوراکی های لذیذ میشه پس خیالمو بابت پول راحت میکنه وبه من لذت میده یا وقتی دوست وفامیل عزیزی به دیدنمون میاد معمولا یا من این خوراکی هارو میخرم ویا اون فرد این خوراکی ها رو میخره ومیخوریم ولذت میبریم پس نوید آمدن مهمان میده در ضمن چای وقهوه وشیرمو لذیذ تر میکنه ودلچسب تر وانرژی خوبی بهم میده  این عادت که هر روز تکرارش میکنم بسیار منو خوشحال میکنه واحساس خوشبختی میده ومن خیلی دوستش دارم چون لذت بخش طعم شیرینی وشکلات وبسیار انرژی بخش 🥰🥰🥰وخودشکلات ومغز های درون شیرینی ها تخم مرغ وشیر وآرد وشکر وکره اش همگی برای بدن من مقوی ومفید هستن وبه سلامتی من انرژی دادن به من کمک میکنن وهیچ خوراکی بد وناسالم نیست مگر اینکه خوب پخته نشده باشد یا کثیف باشد که این نشان از این داره که تمام باورهای من راجب بیماری زا بودن شیرینی ها کاملا غلط هست ومن در سلامتی کامل به سر میبرم با هر چیزی که بخورم واگه دختر عمه عزیزم دیابت گرفته به خاطر بد بودن قند وشیرینی وشکلات نبود بلکه به خاطر افکار مسمومی بودکه سالها با ترس این مواد خوراکی رو خورد وتک تک این خوراکی ها رو به سم علیه بدنش تبدیل کرداما نکته خیلی جالب این چالش جدای از صلح با این عادت خوردن شیرینی وشکلات هر روز صلح باچاقی خودمه من سالها برای نابودیش جنگیدم وهمیشه فکر میکردم باید با تلاش ومبارزه وسختی باید از بین ببرمش  در حالی که چاقی برای من هم مثل استاد مزایای فراوانی داشت چند ماه پیش تصادف وحشتناکی درجاده شمال من وهمسرم کردیم سرعتمون ۱۲۰ تا بود کمربند هم نبسته بودم  در حال ریختن چای برای همسرم بودم یعنی بدترین حالت رعایت نکردن ایمنی درسفر ماشین چرخید وبا سرعت درنهر کنار جاده گیر کرد وبه علت شدت ضربه ماشین سمت من بلند شد وکوبیده شدم زمین ایربک ها ترکید وماشین داخلش آتیش گرفت شاید باورتون نشه من فقط به خاطر چاقی کمی پای راستم کبود شد وکتف چپم کشیده شد همین هیچ بلایی سرم نیومد دکترها زنده بودنمون معجزه میدونستن اما آسیب ندیدنمون معجزه بزرگتری که من جونمو مدیون چاقیمم چون داخل صندلی گیر کرده بودم وجم نخورده بودم کمربند وایربک سر خود شده بودن وبه قول استاد ضربه گیر شد نه کمرم نه زانوم نه گردنم وقفسه سینم ونه هیچ جام نشکسته بود وآسیب ندیده بود🥰🥰😅خیلی باحال بود این فقط یه نمونش وقتی خوب فکر میکنم مزیت بعدی چاقی برای منم مثل استاد این بود که چاقیم باعث شده بود دنبال دوست شدن با پسر ها نرم وحتی به آرایشگاه برای قرطی بازی های دخترونه نرم ووقتی ازدواج کردم درامان مانده بودم از آفت این ماجرا ها وصورت وموهایی زیبا ودست نخورده داشتم ودر عروسیم به حدی زیبا شده بودم که مادرم وقتی اولین بار منو دید نشناخت واز بعد شناختن گریه کرد هنوزم وقتی خونه اقوام میرن بهم میگن خیلی خوشگل شدی از وقتی ازدواج کردی و این خیلی برام جذاب ودوست داشتنیه واینو مدیون چاقیم هستم  مزیت بعدی چاقیم این بود از آنجایی که بسیار شکمو بودن ودنبال غذا بسیار آشپز ماهری شدم وبه واسطه اون قناد حرفه ای هم شدم وهمین طور کدبانو وخانه دار فوق العاده به طوری که بزرگای فامیل روی آشپزی من قسم میخورن و منو درحد خودشون وحتی بهتر میدونن که همین قضیه باعث شد من به خودم خیلی افتخار کنم مزیت بعدی این موضوع چاقی من باعث سالم خوری من وداشتن دانش فراوان راجب انواع خوراکی بود که همین امر باعث شد تا همسرم که از ناراحتی گوارشی شدیدی رنج میبرد درطی دوسال ونیم زندگی مشترک بسیار بهبود بیابه به طوری که قرصی که ۷ سال بود میخورد دیگه نمیخوره چیزی که حتی فکرشو نمیکرد وهمیشه فکر میکرد مثل عمه هاش سرطان روده میگیره ومیمیره اما با آشپزی خوب من ودانش من بسیار امیدوار وسالم تر از قبل شده ومن وهمسرم اینم مدیون چاقی من هستیم که منو تشویق به آموزش کرد مزیت بعدی چاقی من این بودکه همیشه با کمترین هزینه بهترین وخوشمزه ترین خوراکی ها رو برای خودم وخانوادم فراهم میکردم چه پدرومادرم چه الان که همسرمه وهمیشه غذای گرم وخوشمزه وخوراکی های لذیذ مثل پادشاهان درخونمون داشتیم  مزیت بعدی چاقیم این بود که حسابی راجب خودم فکر کردم واز آنجایی که با چاقی مبارزه میکردم ولی با مبارزه موفق به شکستش نمیشدم چند تا فایده برای من داشت اول اینکه فرد پرتلاش وسرسختی شدم که ناملایمات زندگی منو نشکوند درثانی فردی شدم که به دنبال یادگیری وافزایش ورشد شخصیت خودش شد چند سال پیش یک روانشناس عالی دوره دیدم وکلی چیز ازش یاد گرفتم بارها کتاب ها ومطالبی درمورد خودشناسی روانشناسبی وانسان بهتری شدن خوندم ودیدم بارها درسمینارها شرکت کردم ومطالب مفیدی یاد گرفتم هم نسل های من پولشون خرج قر وفرشون میکردن ومن صرف اخلاقم صرف شخصیتم صرف سیاست داشتن همسرم داری  وخیلی چیزای دیگه  تاجایی که وقتی این سایت پیدا کردن مثل یک انسان تشنه که هلاک آب بود با هر زحمتی بود دراوج بیپولی دوره رو خریدم ودرش با جان ودل شنا کردم وبالاخره بعد دویدن های بسیار به مقصود خودم رسیدم  خیلی شاکرم که چاقی منو به این راه کشوند وممنونم ازش اگه لاغر نبودم اینگونه زندگی کردن نمیآموختم خدای خودمو نمیشناختم وعشق ونمیافتم درزندگی ومطمئنم حتی موفقیت های بعدی وثروت های بعدی کلانی که بدست میارم رو هم مدیون این چاقی خودم خواهم بود که اگه چاق نبودم هیچ وقت بهشون نمیرسیدم  من زن فوق العاده ای برای همسرم شدم به واسطه این چاقی ام دختر فوق العاده ومهربانی وسرسختی برای پدرومادرم شدم وخواهری قوی وسرسخت برای برادرم والگویی که وقتی به تناسب همیشگی خودم برسم الگو واسوه ای میشم جاودانه برای همه دوستان وخویشانم چاقی من خیلی دوستت دارم حالا که فکرشو میکنم میبینم تو فقط خوبی منو میخواستی وبرای من خیلی مزیت ها داشتی وداری  ممنونم ازت که بودی حالا من انسان قوی وفوق العاده ای شدم وکه تناسب همیشگی لیاقتشه وحالا میخواد به چیزی که حقشه برسه ممنونتم وهمیشه مدیونتم خدانگهدارت باشه تو خوش قلب ترین چیزی دروجودم بودی که داشتم به خدای بزرگ میسپارمت 🥰😘 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم