0

من به قدرت تغییر ذهن خود ایمان دارم (قدم ۲۰)

تغییر ذهن
اندازه متن

انسان ها در مدت زندگی خود تلاش زیادی برای تغییر شرایط زندگی شان انجام می دهند. اما بیشتر آنها نتیجه قابل توجهی کسب نمی کنند.

این به آن دلیل نیست که آنها استعداد یا توانایی یا شانس کمتری دارند بلکه به این دلیل است که تلاش آنها برای تغییر شرایط زندگی منجر به تغییر ذهن شان نمی شود.

اخطاریه

قدرت تغییر ذهن

شما می توانید مدل موهایتان را عوض کنید.

رنگ و نوع لباستان را تغییر دهید.

محل سکونت خودتان را تغییر دهید.

حتی می توانید از همسر خود جدا شده و با فرد دیگری وارد رابطه شوید.

همچنین می توانید از شغل فعلی خود استعفا داده و وارد شغل جدیدی شوید.

حتی می توانید دعاهای جدید و روش های متفاوتی برای ارتباط با خداوند به کار بگیرید.

اما فارغ از تمام تغییراتی که در نحوه عملکرد خود در زندگی ایجاد می کنید، تا وقتی محتوای ذهن تان و نحوه استفاده از قدرت ذهن خود را تغییر ندهید، همان شرایط قبلی را بارها و بارها تجربه خواهید کرد.

شما توانسته اید همه چیز را در بیرون از خودتان تغییر دهید اما هیچ تغییری در درونتان ایجاد نکرده اید، بنابراین طی مدت کوتاهی بیرون شما، مجدداً بر اساس درون شما تغییر خواهد کرد و همان شرایط قبلی دوباره تکرار خواهد شد.

بسیاری از انسانها بارها محل کار خود را تغییر داده اند اما همچنان از شرایط کاری خود راضی نیستند.

بسیاری از انسانها بارها کسب و کار خود را تغییر داده اند اما همچنان از وضعیت کسب و کارشان راضی نیستند.

حتی افراد زیادی دو یا سه بار از همسر خود جدا شده و با فرد دیگری ازدواج کرده اند اما همچنان در شرایط نامناسب عاطفی به سر می برند.

تلاش شما برای تغییر دادن شرایط پیرامونتان در بهترین حالت می تواند برای شما پاداش و نتایجی به ارمغان بیاورد که از طرف انسان دیگری به شما داده شده است.

  • اگر شما مدت ها تلاش کنید تا نظر رئیستان را نسبت به خود تغییر دهید در نهایت او به شما چند ساعت اضافه کار پاداش خواهد داد یا مقدار اندکی حقوق شما را افزایش می دهد.
  • اگر شما مدت ها تلاش کنید تا رضایت همسرتان را جلب کنید در نهایت او با هدیه ای کوچک یا چند بار تشکر کردن پاداش شما را خواهد داد.
  • اگر سال های زیادی از عمر خود را صرف خدمت رسانی به دیگران کنید در بهترین حالت آنها از شما تشکر خواهند کرد و چند لحظه بعد تاثیر آن از ذهن آنها و شما پاک خواهد شد.

اما اگر به جای تمرکز بر تغییر شرایط پیرامون تان بر تغییر ذهن تان متمرکز شوید، پاداش دریافتی شما از سوی خداوند خواهد بود. آنچه از دست خداوند دریافت خواهید کرد فراتر از انتظارتان خواهد بود و هیچ شباهتی به دریافت های زمینی شما نخواهد داشت.

تغییر ذهن

مواردی که باید تغییر کنند

تاحالا سعی کرده اید موضوعی تکراری را در زندگی تان تغییر دهید؟!

شاید جزء افرادی هستید که هر چند روز یکبار انگشترتان را گم می کنید، یا کیف پول تان گم می شود یا کارت های بانکی تان را در محل خرید جا می گذارید.

هربار که این اتفاق رخ می دهد انرژی زیادی از شما به شکل استرس و اعصاب خوردی برای پیدا کردن گم شده تان تلف می شود.

نگرش شما درباره این اتفاقات تکراری چیست؟

  • شانس ندارید؟
  • خوب گم شده دیگه چیکار میشه کرد؟!
  • من که نمی خواستم گم بشه، ولی نمی دونم چرا هرچی حواسم رو جمع می کنم بازم گم میشه!

این یک نگرش و عادت در ذهن شماست که هربار به شکلی جدید یا تکرای اجرا می شود و به شما آسیب می رساند اما شاید نمی دانستید که این یک نگرش ذهنی تکرار شونده است که می توانید آن را تغییر دهید.

این فرمول ذهنی با جمع کردن حواستان برای گم نکردن اشیاء تغییر نخواهد کرد، با مقصر کردن دیگران که حواس شما را پرت کرده اند برطرف نخواهد شد. این فرمول ذهنی فقط با تغییر ذهن شما درباره طبیعی بودن گم شدن وسایل تغییر خواهد کرد.

  • شاید عادت کرده اید که وقتی حرفی به شما زده می شود که خوشتان نمی آید از شدن فشار عصبی گریه کنید. خیلی ها عقیده دارند بخاطر اینکه نمی توانند پاسخ فرد را بدهند یا اینکه فشار عصبی را درون خودشان می ریزند گریه می کنند.

به هیچ وجه اینگونه نیست. بلکه این یک برنامه در ذهن شماست که بر اثر نگرش هایی مانند ضعیف بودن، مورد ظلم قرار گرفتن، بی کس بودن، غریب بودن و … در شما ایجاد شده.

عادت گریه کردن را به سادگی می تونید با تغییر ذهن تان تغییر دهید و تصمیم بگیرید در برابر حرف دیگران گریه نکنید. تازه به جای گریه کردن می توانید این تغییر ذهن را ایجاد کنید که لبخند بزنید و با آرامش آن موضوع را رها کنید.

فردی را می شناسم که هر روز موقع صرف ناهار، غذا در گلویش گیر می کند و نیاز به خوردن آب دارد اما آب سر سفره نیست. او با عجله از اطرافیانش درخواست آب می کند و تقریبا هر روز از اینکه آنها سریع عمل نمی کنند عصبانی شده و برخورد نامناسبی بین او و دیگران شکل می گیرد.

چه چیزی باعث می شود به مدت ۳۰ سال، هر روز به خوردن آب همراه با غذا خوردن نیاز پیدا کنید اما نتوانید این عادت را در خودتان ایجاد کنید که قبل از شروع کردن به غذا خوردن برای خودتان یک لیوان آب در نظر بگیرید؟!

چرا یک مساله ساده باید سی سال باعث ناراحتی شما شود اما هرگز به فکر راه حل برای آن نباشید؟!

اینها همه نگرش های ذهنی هستند و انسان از ارتباط بین نگرش های ذهنی و مسائل زندگی و لزوم بررسی محتوای‌ ذهن خود اطلاع و آگاهی ندارد.

تغییر ذهن

ارتباط نگرش های ذهنی و اتفاقات زندگی

هر نگرشی در ذهن شما عکس العملی در دنیای بیرون ایجاد خواهد کرد.

خداوند در قرآن به نتیجه اعمال اشاره کرده است. بارها توصیه کرده است که عمل صالح انجام دهید ولی نگفته است عمل صالح چه عملی است؟!

عمل صالح حرکتی نیست که بر مبنای الگوهای مذهبی یا فرهنگی انجام دهید و خوشحال باشید که عمل صالح انجام داده اید بلکه عملی که بر مبنای نگرش صحیح انجام شود عمل صالح است.

نتیجه عمل فردی که عقیده دارد همه انسانها ارزشمند و لایق محبت هستند و با این نگرش به انسان های نیازمند کمک می کند با نتیجه عمل فردی که عقیده دارد برای رهایی از ۷۰ نوع بلای آسمانی باید به دیگران کمک کند تفاوت بسیار زیادی دارد.

هر دو کمک می کنند اما این کجا و آن کجا.

حضرت ابراهیم در گفتگو با خداوند در قرآن عرض می کند:

پروردگارا، بی‌گمان تو آنچه را که پنهان می‌داریم و آنچه را که آشکار می‌سازیم می‌دانی، و چیزی در زمین و در آسمان بر خدا پوشیده نمی‌ماند.

(سوره ابراهیم آیه ۳۸)

از آنجا که میزان اعمالی که ما در زندگی انجام می دهیم در مقایسه با افکاری که در ذهن خود مرور می کنیم بسیار ناچیز است بنابراین شرایط کلی و سرنوشت زندگی ما بر اساس افکاری که در ذهن خود مرور می کنیم رقم خواهد خورد نه اعمالی که انجام می دهیم.

هر نگرشی در ذهن تان ایجاد کنید نتیجه ای در بیرون از شما به ارمغان می آورد. اما به این دلیل که ناآگاهانه نگرش ها در ذهن ما ایجاد می شوند تصور می کنیم که شرایطی که در زندگی تجربه می کنیم هیچ ربطی به ما ندارد و تماما بخاطر شرایط و جبر زندگی است.

به همین دلیل است که اکثر انسانها دیگران را مقصر زندگی خود می دانند یا برخی شرایط خود در زندگی را خواست خداوند یا به دلیل اوضاع و شرایط زمانه می دانند و به همین دلیل هرگز برای تغییر شرایط خود اقدام نمی کنند چون نمی دانند که آنچه در زندگی شان تجربه می کنند بخاطر نگرش های ذهنی آنهاست و به همین دلیل عقیده ای به تغییر ذهن برای تغییر زندگی ندارند.

تغییر ذهن

چرا تغییر کردن سخت است

یکی از نگرش های مذهنی در ذهن ما این است که نتیجه اعمال خود در دنیای مادی را در دنیای پس از مرگ تجربه خواهیم کرد در صوتی که خداوند در قرآن کریم به نتیجه اعمال در دنیا و آخرت اشاره کرده است.

در حقیقت ما در دنیای مادی پاداش یا عذاب نگرش های خود را تجربه می کنیم.

اگر نگرش اشتباهی در ذهن تان مرور کردید یا عمل نادرستی را انجام دادید و اتفاقی برای شما نیافتاد به این معنی نیست که جهان بی نظم است یا خداوند خوابش گرفته بلکه شما مورد عفو و لطف خداوند قرار گرفته اید.

اما زمانی که میزان تکرار افکار یا اعمال اشتباه به حد نصاب تجربه عذاب برسید دیگر هیچ قدرتی نمی تواند مانع تجربه عذاب الهی شود.

هنگامی که وقت مجازات فرا رسد اگر آنقدر دعا کنید که لب هایتان خشک شود یا به قدری گریه کنید که چشمانتان سفید شود باز هم تغییری در عذاب الهی ایجاد نخواهد شد.

به داستان حضرت یعقوب مراجعه کنید تا واکنش خداوند به افکار و نگرش های انسان را بهتر درک کنید و بدانید که خداوند تفاوتی بین پیامبران و سایر انسانها قائل نیست.

وقتی مجازات فرا برسد تا وقتی اصلاح نشوید ادامه خواهد داشت همانطور که برای حضرت یعقوب سالها مجازات ادامه پیدا کرد.

بسیاری از ما این تجربه را داریم که وقتی دچار مشکل یا مساله ای می شویم مدت ها گرفتار آن مساله باقی می مانیم. به هر دری می زنیم تغییری در شرایط ایجاد نمی شود.

این ثبات در نتیجه به خواست خداوند ارتباط ندارد بلکه به این دلیل است که ما هنوز اصلاح نشده ایم و تغییر ذهن انجام نشده است.

برای تغییر نتیجه زندگی باید نگرش و افکاری که در ذهن خود دارید را اصلاح کنید تا نتیجه زندگی شما تغییر کند.

به همین دلیل است که بارها درباره رنج آور بودن تغییر ذهن توضیح داده ام.

زمانی که درگیر چاقی هستید و قصد تغییر ذهن و اصلاح کردن نگرش های خود را دارید قطعا کار سختی است چون همزمان با تحمل درد و رنج چاقی باید بر اصلاح نگرشهای خود متمرکز شوید.

فردی که رابطه اش با همسرش مخدوش است و می خواهد از طریق تغییر ذهن و اصلاح نگرشهای خود رابطه اش را التیام بخشید کار ساده ای در پیش ندارد. چون همزمان با اینکه فرد در تلاش برای تغییر نگرش هایش است برخوردهای نامناسب از طرف همسرش همچنان وجود دارد ولی راهی دیگر برای تغییر ذهن و ایجاد تغییر بنیادی در شرایطی زندگی وجود ندارد.

به همین دلیل است که خداوند همیشه به صابرین وعده پاداش های عظیم داده است. صابرین افرادی نیستند که سالها رنج و سختی را تحمل می کنند و هیچ اقدامی برای تغییر ذهن و نگرش خود نمی کنند، آنها تا ابد در رنج و سختی باقی می مانند.

صابرین افرادی هستند که وقتی مصیبتی به آنها وارد می شود خود را به خداوند می سپارند و با صبر کردن و حفظ آرامش برای تغییر ذهن و نگرش های خود اقدام می کنند.

شاید به نظر دردناک باشه ولی وقتی بر تصمیم خود ثابت قدم باشید بعد از مدتی که از شرایط دردناک خارج می شوید شکرگزار خداوند خواهید بود که به واسطه آن شرایط شما را وادار به تغییر ذهن و تجربه مرحله جدیدی از زندگی تان هدایت کرده است.

تغییر ذهن

علت تداوم شرایط نامناسب

نکته بسیار مهم درباره تداوم داشتن شرایط نامناسب این است که افراد به خاطر علاقه شان به آن شرایط نمی خواهند تغییر کنند.

افرادی سالهاست درگیر بیماری هستند و با تمام تلاشی که انجام می دهند اما سلامت نمی شوند. این بخاطر نقص در جسم آنها نیست بلکه به خاطر علاقه شان به بیماری برای استفاده از آن برای جلب توجه و دریافت حس دلسوزی اطرافیان است.

اگر واقعا دوست دارید از بیماری خلاص شوید از تغییر ذهن تان درباره بیماری باید شروع کنید. هرگز نباید درباره آن با دیگران درباره بیماری، روند درمان یا نتیجه تلاش های خود صحبت کنید. هرچقدر ذهن های بیشتری از بیماری شما اطلاع پیدا کنند روند سلامتی خود را پیچیده‌تر خواهید کرد.

خیلی ها دوست دارند بیمار باشند تا به واسطه بیماری مسئولیت شرایط زندگی خودشان را به گردن دیگران یا حتی خداوند قرار دهند که برای او بیماری را در نظر گرفته است و اکنون او در این شرایط است.

افراد زیادی بیماری خودشان را به دلیل ارثی بودن آن می دانند. چون پدرم، مادرم، مادربزرگم و … به این بیماری دچار شده اند.

هرگز بیماری ارثی نیست.

اگر شما سالم به دنیا آمده اید و بعد از سالها بیمار شده اید به خاطر ارثی یا ژنتیکی بودن بیماری نیست به خاطر آگاهی است که درباره بیماری در ذهن خود ذخیره کرده اید. شما انتظار آن بیماری را داشته اید و اکنون به انتظار شما پاسخ داده شده است.

نگرش و الگوی ذهنی مهمترین عامل شکل گیری شرایط شما در زندگی است.

افراد زیادی هنگام گفتگو کردن با دیگران زمانی که آنها درباره وضعیت نامناسب خود صحبت می کنند، نیز سعی می کنند با شرح وقایع غیرواقعی اثبات کنند که من هم شرایط نامساعدی را تجربه می کنم.

افرادی سالهاست درگیر رابطه نامناسب هستند و به ظاهر تلاش می کنند تا راه حل مناسبی پیدا کنند اما هرگز موفق به رهایی از آن شرایط نیستند نه به این دلیل که خداوند سرنوشت آنها را در رنج و سختی قرار داده است بلکه به این دلیل است که آنها به این شرایط علاقمند هستند و به این طریق حس مظلوم بودن و ترحم دیگران را به خود جلب می کنند.

بسیاری از انسانها روزانه در حال تولید انرژی منفی به خاطر صحبت درباره موضوعاتی هستند که هیچ اهمیتی ندارد اما نمی دانند که چه می کنند!

صحبت درباره بیماری دیگران، صحبت درباره شرایط دیگران، صحبت درباره اتفاقی که برای دیگران رخ داده است، صحبت درباره اختلاف دیگران.

شاید این نگرش در ذهن شما مرور شود که اگر نسبت به دیگران بی تفاوت باشیم پس مهر و عطوفت انسانی چه می شود؟ مگر می شود آدم بی خیال زندگی کند؟!

مهربانی و انسانیت را باید در عمل تجربه کرد نه در حرف.

اگر می توانید به انسانی کمک کنید حتما اقدام کنید بسیار پسندیده است. اما اگر نمی توانید کمک کنید بهتر است درباره آن صحبت نکنید چون نه تنها به او کمک نخواهید کرد بلکه خودتان را هم به وضعیت آن فرد گرفتار خواهید کرد.

تغییر ذهن

اهمیت در صلح بودن

اگر با فردی به مشکل برخورده اید هرگز درباره اختلاف خود با دیگران صحبت نکنید. حتی با خودتان هم درباره آن فکر نکنید.

تا می توانید با همه انسانها در صلح باشید. این به آن معنی نیست که موظف هستید با همه انسانها رابطه داشته باشید. بلکه به این معنی است که نباید در وجود خود نسبت به انسانها خشم و کینه داشته باشید.

شما حق دارید انتخاب کنید که با چه افرادی رابطه و گفتگو کنید اما حق ندارید نسبت به انسانها خشم و کینه داشته باشید نه به این دلیل که آنها انسان های موجهی هستند بلکه به این دلیل که خداوند به آنها اجازه زندگی و حضور در دنیا را داده است بنابراین خشم و کینه از انسانها به منزله خشم و کینه از خداوند است که بانی حضور آنها در دنیاست.

  • فردی که در وجودش کینه و نفرت دارد نمی تواند رابطه مناسب و آرامش بخشی با خداوند داشته باشد.
  • خداوند در جایی که کینه، نفرت و خشم وجود داشته باشد حضور ندارد.
  • وقتی از مردم نفرت دارید روی رابطه خود با خداوند کار نکنید چون نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
  • چطور می توانید خدایی که نمی بینید را دوست داشته باشید درحالی که از انسان هایی که هر روز می بینید متنفر هستید.
  • آنچه را می بینید تجلی خداست. تنفر از مخلوق تنفر از خالق را در وجودتان گسترش می دهد.

بنابراین سعی کنید تا می توانید مخزن ذهن خود را از کینه و نفرت و خاطرات رفتار و حرف های دیگران خالی کنید. رهایی از خشم و کینه یکی از تاثیرگذارترین اقدامات برای تغییر ذهن است.

تغییر ذهن

وابسته شرایط خود نباشید

برای رهایی از هر شرایطی باید وابستگی های خود به آن شرایط را رها کنید.

صحبت کردن درباره آن شرایط با دیگران نشانه علاقمندی شما به آن شرایط است.

مرور افکار در ذهنتان درباره آن شرایط نشانه علاقه شما و وابستگی به آن شرایط است.

غصه خوردن، تنفر ورزیدن، خشمگین شدن و … نشانه علاقه شما و وابستگی به آن شرایط می باشد.

به این آیه در قرآن توجه کنید:

از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.

(سوره اسرا آیه ۳۶)

آنچه می شنوید، آنچه می گویید و به آنچه فکر می کنید در زندگی شما تاثیرگذارند.

اینها مهمترین موضوعات در تعیین سرنوشت ما در زندگی است که هیچ اهمیتی به آنها داده نشده و هیچ آموزشی درباره چگونه استفاده کردن از کلام و افکار به ما داده نشده است.

از کلام و افکارتان برای تداوم وابستگی با شرایطی که در آن هستید استفاده نکنید.

از مرور خاطرات مربوط به برخوردهایی که موجب رنجش شما شده است خودداری کنید. تکرار خاطرات مانند این است که یک تصویر را در دستگاه کپی قرار دهید و تعداد زیادی از روی آن کپی کنید.

بسیاری از انسان ها از یک رفتار یا برخورد از طریق مرور کردن خاطرات کپی های زیادی ایجاد می کنند و به همین دلیل هرچه از زمان وقوع آن اتفاق می گذرد به جای اینکه به فراموشی سپرده شود بر کینه و خشم و ناراحتی آنها افزوده می شود.

صحبت کردن درباره هرآنچه مورد رضایت شما نیست مانند کپی گرفتن از آن در ذهنتان است.

تا می توانید از وقایع و اتفاقاتی که در زندگی تجربه کرده اید و مورد رضایت شما نبوده اند کپی تهیه نکنید. کاری که عموما انجام می دهیم.

در مقابل تا می توانید از خاطرات خوب و شرایط مناسب در زندگی تان از طریق مرور خاطرات و صحبت کردن درباره آنها کپی بگیرید. به این ترتیب مخزن ذهن خود را پر از فرمول های خوش احساس خواهید کرد کاری که عموما انجام نمی دهیم.

تغییر ذهن

گناهان مرئی و نامرئی

همیشه تمرکز آموزش ها، امر به معروف ها و … بر رفتار و مواردی است که با چشم دیده می شود.

همیشه به ما درباره نجوه لباس پوشیدن، مدل مو، رنگ ناخن، آرایش و …. تذکر داده شده است اما هرگز درباره افکاری که در ذهن ما مرور می شود توضیحی به ما داده نشده است چون افکار و نگرش های ما توسط افراد قابل دیدن نیست.

همیشه درباره گناهان مرئی مانند دروغ، غیبت، آرایش، مو، لباس و .. صحبت شده است و هیچوقت درباره گناهان نامرئی توضیحی داده نشده است.

اینکه از دیگران متنفر باشید گناه نامرئی است.

اینکه حسرت داشته باشید، کینه داشته باشید، خودسرزنشی داشته باشید، قضاوت کنید و … انواع گناهان نامرئی هستند که نه دیده می شوند و نه شنیده می شوند اما به وفور در ذهن ما وجود دارند.

  • چرا وقتی فردی وارد مکانی که شما حضور دارید می شود نگاه شما و احساس شما تغییر می کند؟ حضور آن فرد چه چیزی را در وجود شما شعله ور می کند؟
  • چرا وقتی همسر شما دیر می کند یا جواب تلفن را نمی دهد افکار و نگرش های منفی در ذهن تان مرور می شود؟!
  • چرا وقتی فرزند شما دیر می کند انواع افکار منفی درباره اتفاقات ناگوار برای فرزندتان در ذهن شما مرور می شود؟!

اینها گناهان نامرئی است که در اثر تکرار افکار و نگرش های نامناسب در وجود ما شکل گرفته اند و کسی به آنها اهمیت نمی دهد.

بسیاری از انسانها ظاهری متفاوت با باطن و درون خود دارند و به همین دلیل در حالی که ظاهری آراسته و موجه دارند باطنی سرشار از انرژی منفی و افکار نامناسب دارند.

بنابراین باید سعی کنیم ظاهر و باطن خود را به یک شکل پاک و مطهر کنیم.

تغییر ذهن

گذر از شرایط فعلی

وقتی درباره رها کردن یا پذیرش شرایط موجود صحبت می کنم به این معنی است که باید درعین حالی که در شرایط نامناسب هستید برای قطع وابستگی های خود به آن شرایط اقدام کنید. این اولین قدم برای تحقق خواسته ها و تغییر زندگی از طریق تغییر ذهن است.

ابتدا درباره آن شرایط صحبت نکنید، سپس درباره آن شرایط نشنوید و در سطح بالاتر درباره آن شرایط فکر نکنید.

به این صورت به سرعت از شرایطی که در حال تجربه کردن هستید خارج شده و وارد شرایط جدید منطبق با افکار و نگرش های جدید خود خواهید شد.

  • باید مسئولیت استفاده از امکانات و شرایط خود را با به عهده بگیریم.
  • باید مسئولیت استفاده از فکر و ذهن خودمان رو به عهده بگیریم و حواسمان باشد چه افکاری را در ذهن مان مرور می کنیم.
  • باید مسئولیت زبان مان را به عهده بگیریم و حواسمان باشد چه کلمات و جملاتی را به کار می بریم.
  • باید مسئولیت استفاده از جسم خود را به عهده بگیریم و حواسمان باشذ چه رفتار و واکنش هایی را انجام میدهیم.
  • باید مسئولیت گوش و چشم خود را به عهده بگیریم و حواسمان باشد چه می شنویم و چه می بینیم.

اگه به چیزی نیاز دارید حواستان باشه به چه شکل دارید تلاش می کنید تا به خواسته خود برسید.

استفاده از امکاناتی که دارید نباید باعث آسیب و جراحت دیگران شود.

قرار نیست به هر شکل و در هر شرایطی به خواسته خود برسید.

یه حرف هایی رو نباید بزنیم، یه چیزهایی رو نباید بشنویم، یه تصاویری رو نباید ببینیم و یه کارهایی رو نباید انجام بدیم و از همه مهمتر یه افکاری رو نباید مرور کنیم.

تغییر ذهن

تغییر ذهن دائمی

نکته بسیار مهم اینکه تا وقتی تغییرات به حالت دائمی و پیش فرض ما تبدیل نشده اند تاثیر عمیق بر درون و زندگی بیرون ما نمی گذارند.

خیلی از انسانها هر روز در شرایطی قرار می گیرند که تصمیم می گیرند تغییر کنند یا در شرایطی قرار می گیرند که طبق عادت قبلی شخصیت و نگرش متفاوتی از خودشون نشان می دهند اما شرایط درونی و زندگی بیرونی آنها هرگز تغییر نخواهد کرد.

تصور کنید وارد مجلس احیا شده اید، چه احساسی دارید؟ چه چیزی به خدا میگی؟‌ چه تصمیماتی برای تغییر خودت میگیری؟ ولی فردای اون روز دوباره همون آدم قبلی هستی.

افراد زیادی عازم سفر خانه خدا می شوند. هرچه به ایام سفر نزدیک تر می شوند احساس درونی و افکار و رفتار آنها معنوی تر می شود و در مدت حضور در خانه خدا به اوج خود می رسد اما فقط چند روز بعد از برگشتن از سفر خانه خدا دوباره همان آدم قبل می شوند.

برخی انسانها هر روز چند بار به مسجد می روند و هنگام حضور در مسجد کلام آنها تغییر می کند، انسان باگذشتی می شوند و دیگران را به گذشت، نیکی، بخشش و … توصیه می کنند اما به محض خارج شدن از مسجد همان آدم قبلی هستند.

ممکن است بارها توبه کرده باشید، ممکن است بارها در مراسم مذهبی شرکت کرده باشید، ممکن است بارها نذر و نیاز کرده باشید و با خداوند وعده گذاشته باشید، ممکن است شب های زیادی تا صبح قرآن خوانده و اشک ریخته باشید اما تا زمانی که تغییرات به شکل درونی و همیشگی نشود باعث تغییر نگرش و عملکرد شما نخواهد شد و هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

شاید مدت ها از خداوند درخواست کرده اید و با گریه و زاری دعا کرده اید و آنقدر این کار را انجام داده و نتیجه نگرفته اید که به این نتیجه رسیده اید که انگار خداوند شما را نمی بیند یا با شما قهر کرده است یا ظاهرا خدایی وجود ندارد.

اما مساله اصلی این است که شما تغییر نکرده اید تا شرایط بیرونی شما تغییر کند. شما با همان افکار و نگرش هایی که باعث خلق شرایط نادلخواه تان شده است دعا کرده اید، گریه و التماس کرده اید اما خداوند به احساس لحظه ای شما واکنشی نمی دهد بلکه به نگرش و افکار درونی شما پاسخ می دهد.

من هر زمان که در مراسمات مذهبی شرکت می کردم احساس می کردم امروز خداوند از من راضی است یا من کاری کرده ام که موجب رضایت خداوند بوده است.

در روز تاسوعا و عاشورا با شدت هرچه بیشتر سینه می زدم یا زنجیز می زدم چون احساس می کردم به این شکل ارادت خودم به پیامبران و ایمانم به خداوند را نشان داده ام اما فردای آن روز همان رضای روزهای قبل بودم با همان افکار و نگرش ها و عملکردها.

هر بار از انجام کاری که می دانستم شایسته من نیست توبه می کردم فقط چند ساعت به عهد خود وفادار بودم و با هر وسوسه شیطان یا پیشنهاد دوستان دوباره مشغول آن عادت می شدم.

واکنش های احساسی در روزهای خاص یا مراسمات خاص هیچ تاثیری بر نگرش های پیشفرض ما نخواهند داشت.

هر زمان در حالت عادی و طی زندگی روزمره نگرش ها و واکنش های ما تغییر کند نشان از تغییر واقعی در درون ما  

 می باشد.

خیلی ها از من سوال می کنند که چرا با اینکه مدت هاست دارم سعی می کنم توجهی به رسانه ها نکنم، مثبت اندیش باشم یا افکار منفی نداشته باشم ولی تغییر خاصی در زندگی من ایجاد نشده است؟ کجای مسیر من اشتباه است.

و پاسخ من همیشه این است که شما در مسیر اشتباه نیستید ولی هنوز تغییراتی که در رفتار خود ایجاد کرده اید به نگرش و پیشفرض ذهن شما تبدیل نشده است. بنابراین باید به روند خود ادامه دهید.

خیلی مهم نیست که چقدر از زمان خود را صرف مطالعه یا تجسم یا دعا و نیایش برای تغییر زندگی خود می کنید بلکه خیلی مهم است که چقدر می توانید به عادت های گذشته خود باز نگردید.

این مهمترین موضوع در تغییر تمام جنبه های زندگی است.
تغییر ذهن

تغییر ذهن برای لاغری

همه دوستانی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کرده اند این تجربه را دارند که بعد از مدت کوتاهی که از آموزش ها استفاده کردند نتایج عالی گرفتند اما به هر دلیل مسیر یادگیری را رها کردند و بعد از چند وقت دوباره در شرایط قبلی خود بودند. چون به مرور دوباره به حالت پیش فرض و قبلی خود برگشتند.

اگر تغییری در هر جنبه از شرایط زندگی تان با استفاده از آموزشها ایجاد می شود تا زمانی نتایج ماندگار هستند که شما بر اساس آموزش ها عمل و تغییرتان پایدار باشد. به محض اینکه به عادت ها و نگرش های قبلی برگردید دوباره نتایج شما مشابه گذشته خواهد شد.

دلیل اینکه افراد متناسب همیشه متناسب هستند این نیست که با اراده یا هوش و توانایی خاصی دارند فقط به این دلیل است که حالت دیگری در ذهن آنها تعریف نشده است و همیشه به یک شکل و یک حالت و عادت رفتار می کنند و نتیجه آنها همیشه متناسب بودن است.

اما فرد چاقی که تحت آموزش لاغری با ذهن و با تغییر ذهن قرار لاغر می شود، مانند فردی است که به دو زبان مسلط است و هر زمان می تواند به زبان دلخواه خود صحبت کند.

تا وقتی به زبان لاغری که یاد گرفته اید صحبت کنید قطعا متناسب خواهید بود اما اگر مجددا به زبان چاقی صحبت کنید قطعا چاق خواهید شد. این انتخاب شماست و ربطی به آموزش ها ندارد.

در مورد خودم هم این موضوع صدق می کند. اینکه من مؤسس لاغری با ذهن یا مدرس آن هستم دلیل تناسب اندام همیشگی برای من نخواهد بود بلکه تا وقتی به آنچه درباره لاغری با ذهن درک کرده ام عمل می کنم متناسب خواهم بود.

پس عادت های پیش فرض نتایج زندگی ما را تعیین می کنند و همه عادت های پیش فرض در ذهن نوشته و ثبت شده اند بنابراین هیچ نیرویی قوی تر از تغییر ذهن برای تغییر شرایط زندگی نیست.

تغییر ذهن

اشتباه‌ نشانه شکست نیست

نکته جالب توجه اینکه وقتی برای تغییر ذهن خود اقدام می کنید و تصمیمات جدید برای نحوه فکر کردن یا عمل کردن خود می گیرید ممکن است برخی مواقع به شکل و شیوه قبلی عمل کنید اما اهمیتی ندارد چون مهم این است که حالت پیش فرض و نرمان عملکرد شما چگونه باشد.

همانطور که تا وقتی نگرش و افکار خود را تغییر نداده بودیم بارها سعی کردیم به طریق مختلف در زندگی خود تغییر ایجاد کنیم و موفق نشدیم وقتی نگرش خود را تغییر دهیم اگر در مواردی اشتباه کردیم یا به شکل قبلی عمل کردیم باز هم تاثیری بر نتایج جدید ما نخواهد داشت.

من یه روزی تصمیم گرفتم دیگه گله و شکایت نکنم. روزهای اول شرایطی پیش می آمد که به خودم می آمدم و متوجه می شدم که در حال گله و شکایت کردن هستم ولی بلافاصله کلام خودم رو متوقف می کردم.

این روند چند وقت ادامه داشت تا به مرور گله و شکایت های ناخودآگاه من کم و کمتر شد و من دیگر به شکل عادی و بدون مراقبت کردن از خودم گله و شکایت نمی کردم. انگار زبان گله و شکایت از وجود من پاک شده بود.

این یعنی حالت پیش فرض من تغییر کرده است.

اما در سال های اخیر مواردی پیش آمده است که متوجه شدم دارم گله و شکایت می کنم و همان لحظه شیطان به من می گفت که ببین هنوز تغییر نکردی. تو شکست خوردی. تو توانایی نداری و تلاشت بی فایده بود.

آگاه باشید که اگر اشتباه کردید اهمیتی ندارد بلکه نباید اشتباه، عادت شما شود.

اینکه من یه وقت هایی گله و شکایت می کنم (که البته به محض متوجه شدن متوقف می کنم) اشکال نداره، این اشکال داره که من همیشه گله و شکایت کنم.

برای فرد چاقی که همه افکار و واکنش های غذایی او اشتباه بودند وقتی لاغری با ذهن رو یاد می گیرد انبوهی از افکار و واکنش های رفتاری او اصلاح می شوند حالا اگه یه وقت هایی یه اشتباهاتی انجام بده هیچ اشکالی نداره بلکه اشکال از جایی شروع می شه که اشتباه به حالت دائمی و عادت تبدیل بشه.

من قبلا آدم عصبی و پرخاشگری بودم و نسبت به خیلی از رفتارهای همسر و فرزندانم واکنش تندی داشتم.

یه روز تصمیم گرفتم خودم رو تغییر بدم و انسان واکنشی نباشم. بعد از مدتی موفق شدم این تغییر را در وجودم خودم ایجاد کنم اما این به این معنی نیست که دیگه هرگز عصبانی یا پرخاشگری نکردم بلکه به این معنی است که در بیشتر مواقع من آرامش و واکنش مناسب دارم و مواردی که اشتباه می کنم در برابر مواردی که صحیح عمل می کنم بسیار کم هستند بنابراین اشتباهات در سرنوشت من تاثیری ندارند.

این یک راه بررسی وضعیت تغییرات درونی است:

اگر تصمیم به تغییر گرفته اید و به مرور اشتباهات شما کم و کمتر می شود شما در مسیر صحیح هستید و فقط باید ادامه دهید.

مهم نیست اگر هنوز هم اشتباه می کنید مهم این است که دفعاتی که اشتباهات گذشته را تکرار نمی کنید به مراتب بیشتر شده و در حال بیشتر شدن است.

زمانی که یک عادت، از حالت عادی و پیش فرض شما خارج شد یعنی تغییر آغاز شده است و فقط باید با تمرین و تکرار و ادامه دادن حالت جدید را نهادینه کرد.

فردی که آگاه به افکار و نگرش های درونی نیست هرگز زمانی که در حال تکرار اشتباه است این نگرش را ندارد که رفتار یا واکنش او اشتباه بوده است. اما فردی که قدم در مسیر تغییر می گذارد هربار که مرتکب اشتباه می شود می داند که اشتباه کرده است و این اتفاق بسیار مهم و نشانه پذیرش مسئولیت زندگی است.

من در گذشته بارها نسبت به رفتار همسرم عصبانی می شدم و واکنش می دادم و همیشه فکر میکردم که حق با من است و همسرم اشتباه کرده یا فرد نادرستی است.

اما زمانی که درک بهتری نسبت به آگاهی پیدا کردم عصبی شدن و واکنش دادنم دیگه برام عادی و صحیح نبود بلکه می دانستم که این یک واکنش اشتباه از سمت من بوده است فارغ از اینکه همسرم چه رفتار یا حرفی زده است.

من واکنش و رفتار اشتباه خودم را متوجه می شدم چیزی که قبلا متوجه آن نبودم.

به مرور سعی کردم اشتباهات خودم در رابطه با همسرم را اصلاح کنم و به مرور روابط ما از آن وضعیت اسف بار به شکل شگفت انگیزی تغییر پیدا کرد.

تغییر ذهن

مهمترین موضوع برای تغییر کردن

برای تغییر کردن مهمترین موضوع تصمیم شماست که بخواهید از این شرایط خارج شوید.

ممکن است در گل و لای زندگی گرفتار شده باشید و هیچ نیروی کمکی یا راهی برای رهایی از این وضعیت نداشته باشید.

برای تغییر نیاز به هیچ کمک یا ابزاری ندارید فقط باید این نگرش را در خود ایجاد کنید که من نمی خواهم در این شرایط باقی بمانم. من باید این شرایط را تغییر دهم.

یک نگرش یا یک فکر عمیق و قدرتمند برای شروع شگفتی در زندگی تان کافی است.

  • انسان های زیادی در شرایط نامناسب عاطفی قرار دارند اما نمی توانند شرایط خود را تغییر دهند یا تغییر کردن برای آنها دشوار است.
  • افراد زیادی در شرایط نامناسب مالی هستند اما تغییر کردن برای آنها دشوار است.
  • افرادی زیادی در شرایط اعتیاد به مواد مخدر یا الکل یا هر رفتار آزاردهنده دیگری هستند اما تغییر کردن برای آنها دشوار است.
  • افراد زیادی در شرایط افسردگی به سر می برند اما نمی توانند شرایط خود را تغییر دهند و تغییر کردن برای آنها دشوار است.

همه ما فقط به یک دلیل نمی توانیم شرایط زندگی خود را تغییر دهیم چون دیگران را مسئول و مقصر آن شرایط می دانیم.

تکرار می کنم

تا زمانی که دیگران را مسئول و مقصر شرایط فعلی خود می دانید هرگز قادر به تغییر کردن یا تغییر شرایط تان نخواهید شد.

  • من ۱۳ در شرایط نامناسب مالی زندگی می کردم و خانواده و دولت و دیگران را مقصر آن می دانستم.
  • من ۱۵ سال در شرایط نامناسب عاطفی با همسرم زندگی می کردم و همیشه او را مقصر شرایط خودم می دانستم.
  • من ۳۴ سال چاق بودم و خانواده و ژنتیک را دلیل چاقی خودم می دانستم.
  • من ۲۰ سال عذاب وجدان داشتم که انسان گناهکاری هستم چون خداوند را مسئول عذاب ها و مشکلاتی که در زندگی ام داشتم می دانستم.
  • من ۲۰ سال درگیر خشم و کینه از اطرافیانم بودم و هیمشه آنها را مقصر حالات درونی خودم می دانستم.

اما زمانی که درک کردم اولین قدم برای تغییر کردن شرایط زندگی ام، پذیرش مسئولیت حالات و شرایط خودم است توانستم به مرور تغییرات گسترده در تمام جنبه های زندگی ام ایجاد کنم.

تغییر ذهن

نگرش های بنیادی

این دو نگرش را از من بپذیرید و سعی کنید آن ها را در ذهن خود ثبت و نهادیه کنید.

نگرش اول:

(همیشه تقصیر من است)

همیشه تقصیر شماست.

در هر شرایطی قرار گرفتید تقصیر شماست.

اگر فردی به شما بی احترامی کرد و باعث عصبانیت شما شد تقصیر شماست.

اگر همسرتان بداخلاقی کرد یا پرخاشگری کرد یا رفتاری انجام داد که موجب خشم تان شد تقصیر شماست.

حتی اگر در خیابان در حال قدم زدن بودید و دو نفر در سمت دیگر خیابان با هم دعوا کردند و سنگی به سر شما برخورد کرد صد در صد مقصر شما هستید.

شاید پذیرش اینکه در هر شرایط احساسی یا زندگی قرار داشته باشید مقصرش خودتان هستید کار ساده ای نباشد اما برای خوشبخت شدن و تسلط بر افکار و واکنش های درونی راه دیگری وجود ندارد.

نگرش دوم:

(هر کس در هر شرایطی است حقش همین است)

اگر فردی را مشاهده کردید که در شرایط بسیار بهتر از شما زندگی می کند و انبوهی از افکار در ذهنتان مرور شد که این عدالت نیست و چطور و چگونه این انسان که انقدر بد ذات و بد نیت است در این شرایط مرفه و پادشاهگونه زندگی می کند بدانید که دقیقا در جای درستش قرار دارد و حقش همین است.

اگر فردی را دیدید در شرایط نامناسب و تاسف برانگیز زندگی می کند به شکلی که قلبتان منقلب می شود وقتی او را می بینید باز هم یادتان باشد که دقیقا در جای درستش قرار داد و حقش همین است.

شما هم در هر شرایطی هستید دقیقا در جای درست تان هستید و حق شما همین است.

تغییر ذهن

اگر از شرایط خود راضی نیستید تنها راه حل آن تغییر ذهن و نگرش های درونی است. هیچ راه دیگری نیست.

شما نمی توانید به فردی کمک کنید تا در شرایط بهتری زندگی کند تا وقتی که همان افکار و نگرش ها را در ذهنش مرور و تکرار می کند. به همین ترتیب هیچ کس نمی تواند به شما کمک کند تا در شرایط بهتری زندگی کنید مگر اینکه خودتان افکار و نگرش های درونی تان را تغییر دهید.

زندگی با کمک خداوند راهکاری برای تغییر ذهن، تغییر افکار و نگرش های بنیادین است.

این نگرش ها زمانی که در ذهن نفوذ کنند باعث تغییر افکار و واکنش های شما خواهند شد بدون اینکه تصمیم لحظه ای بگیرید.

واکنش های احساسی شما را به واکنش های عمیق درونی تغییر خواهند داد و به این شکل مسیر را برای ایجاد دگرگونی در شرایط زندگی فراهم می کنند.

همه این آگاهی ها در این جلسات نهفته شده اند اما می توانند بی تاثیر باشند اگر شما تصمیم برای تغییر نگرفته باشید.

اگر شما به آنچه دریافت می کنید ایمان نداشته و عمل نکنید.

آگاهی به تنهای هیچ قدرتی برای تغییر زندگی تان ندارد همانطور که خداوند با تمام قدرت بی نهایتش هیچ اصراری به تغییر شرایط زندگی انسانها ندارد مگر آنهایی که خودشان می خواهند و تصمیم به تغییر گرفته اند و مسئولیت شرایط خود را پذیرفته اند.

و در نهایت به این موضوع توجه کنید که شیطان با دعا کردن، نماز خواندن یا هرگونه اعمال مذهبی شما هیچ مشکلی ندارد. او زمانی به مشکل برمی خورد که شما قصد تغییر ذهن را کرده باشید.

اخطار

تمرین:

۱- نگرش شما درباره قدرت ذهن چیست؟

۲- از چه زمانی با این موضوع آشنا شده اید و چقدر به این تاثیر قدرت ذهن در زندگی ایمان دارید؟

۳- مثال هایی از زندگی خود یا اطرافیانتان شرح دهید که ارتباط داشتن قدرت ذهن با اتفاقات زندگی را اثبات می کند.

۴- نگرش شما درباره تغییر ذهن چیست؟ آیا تغییر کردن برای شما سخت است؟!

۵- مثال هایی از زندگی خود یا اطرافیانتان شرح دهید که مقاومت کردن دربرابر تغییر کردن را نشان می دهد.

۶- به نظر شما علت تداووم در شرایط زندگی چیست؟ شرح دهید.

۷- نگرش شما درباره تغییر ذهن چیست؟ تجربه شما درباره تغییر موقتی و دائمی ذهن چیست؟!

۸- تجربه شما از تاثیر قدرت ذهن در لاغری چیست؟! شرح دهید.

۹- واکنش شما به اشتباه‌ کردن در زندگی چگونه است؟ آیا اشتباه‌ کردن باعث ناامیدی شما می شود؟!

۱۰- درک و برداشت خود درباره نگرش های بنیادین را شرح دهید و مثال بزنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.35 از 37 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42787
برچسب ها:
30 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زینب ندرلو
      1403/01/13 23:43
      مدت عضویت: 345 روز
      امتیاز کاربر: 5155 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 417 کلمه

      به نام خدای مهربان

       سلام به استاد عزیزم

       استاد آنقدر این جلسه پر بار بود که نمیدونستم از کجا شروع کنم از خدا کمک خواستم و این شد که تصمیم گرفتم از تمرینات شروع کنم 

      نگرش من درباره قدرت ذهن

       چند سال پیش که با قدرت ذهن آشنا نشده بودم اصلا نگرشی در این باره نداشتم

       اصلا حتی به این فکر نمیکردم که اونی که باید تعییر کنه منم !

      میگفتم همه یه مشکلی دارن من اینجا قربانی شدم و مورد ظلم قرار گرفتم همیشه به دیگران کمک میکردم و اونچه نصیبم میشد تحقیر بود ناسپاسی

       این شد که باورم شد که خوبی دیگه جای نداره و هر با بعد خوبی سرزنش کردن خودم شروع می‌شدکه چرا درس عبرت نمیگیری

       توی رابطه با همسرم خیلی دچار مشکل بودم

      هر روز بحثو دعوا همه اطرافیان میگفتن تو باید کوتاه بیایباید بسازی ولی این جمله بیشتر عصبیم می‌کردچرامن باید شرایطی که دوست نداشتم رو تحمل کنم 

      هنوزبا قدرت ذهن آشنا نشده بودم ولی یکبار توی اینستا یه پستی دیدم که نوشته بود دست از تغییر دادن آدما بردار اونی که باید تغییرکنه تویی اون جمله خیلی روم تاثیرگداشت

       تصمیم گرفتم من تغییرکنم اولین‌ کاریکه کردم این بودکه دیگه گیر الکی به همسرم نمیدادم هر وقت با دوستاش بیرون میرفت با داد و بیداد نمیگفتم کجا رفتی میگفتم مواطب خودت باش و زود بیا خونه 

      اولش خیلی برام سخت بود ولی قول داده بودم تغییر کنم نکات مثبت همسرم رو مدام به خودم یاد آوری می‌کردم آنقدر این کار رو تکرارکزدم که همسرم آروم آروم شروع به تغییر کرد

       از آرامش من تعجب کزده بود اگر مناسبتی میشد و من کادو نمیگرفتم حتما قهر میکردم و جالب اینه همیشه دعوا بود و منم کادو نمیگرفتم

       وقتی تصمیم به تغییر گرفتم انتطارم رو از روهمسزم برداشتم برام خیلی جالب بود که این روش خیلی خوب جواب میداد همسرم برام کادوهایی گرون قیمت میگرفت

       وقتی دیدم با این روش آرامش به زندگیم برگشته تصمیم گرفتم ادامه بدم یه جاهایی اونم خیلی کم شاید نتونستم ذهنم رو کنترل کنم ولی زود برگشتم به مسیر اصلی

       آشنایی من با قدرت ذهن برمیگرده به زمانی که تازه زایمان گرده بودم و دنبال روشی بودم که بتونم بدون رژیم لاغر شم تنها ایده خودم ورزش بود راه دیگه ای نمی‌شناختم تا از طریق دوستم با قدرت ذهن آشنا شدم

       اوایل فک میکردم باورهامو یه بار تغییر میدم دیگه همه چی اوکی همه جا می‌گفتم  من دیگه تا آخر عمر متناسب هستم دیگه رژیم تموم

       ولی یکم که پیش رفتم فهمیدم اینجوری نیست من باید تا آخر عمر رو ذهنم کار کنم درسته وقتی این موضوع رو فهمیدم یکم انرژی ام افت کرد و از اونجاییکه باورهای محدودم زیاد بود و درک خوبی از قانون نداشتم یه جاهایی خیلی ناامید میشم ولی برام خیلی لذت بخش این مسیر و نمیتونم ازش دل بکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1403/01/13 22:56
      مدت عضویت: 625 روز
      امتیاز کاربر: 29339 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 887 کلمه

      ب نام خداوند خالق ذهنها و افکار مثبت 

      در مورد ذهن یا افکار،معمولا انسانها همش عادت کرده اند ک هر موردی یا هر اتفاقی پیش بیاید اول ب سمت فکر منفی پیش بروند ومن دقیقا نمیدونم ک چرا چنین چیزی هست،مثلا مثالی ک بیان شده،اگر بچه ای دیر از مدرسه برگردد اگر همسر کسی دیر ب تلفن پاسخ دهد شخصی از خانواده جایی رفته مدتی طول کشیده واطلاع ندهد وازین دست موارد خیلی زیاد است،ماها عادت کردیم تو این زمینه همش ب جنبه منفی قضیه نگاه‌ کنیم‌ ،چرا هیچ وقت تو این زمینه ها جای اینکه این همه منفی نگر باشیم جنبه مثبت قضیه رو نگاه نکنیم.

      هروقت چنین اتفاقاتی پیش میاد دلمان‌ ب هزار راه می رود،نکنه بیمار شده نکنه تصادف کرده نکنه حالش بد شده باشه نکنه با کسی رفته باشه،ازین دست موارد دورو پر من ب حد وفور پیدا میشه مثلا خواهرم و مادر من اگر چنین شرایطی پیش بیاد سریع چنین افکاری رو مرور می کنند ولی من خودم از همون خیلی وقت وقتی چنین چیزی پیش میومد یا اصلا هیچ فکر بد نمی کردم یا اگر هم فکر بد می کردم بواسطه نگرانی بقیه بوده و اون هم شاید در حد چن لحظه واینکه اصلا اگه خواستم فکرم رو بد کنم سریع حواسم رو جای دیگه می بردم‌ ک ب این موضوع فکر نکنم.

      چون من همیشه فکر می کردم اگه بگم چنان اتفاق بد افتاده احتمال اینکه اون اتفاق افتاده باشه خیلی بیشتر از زمانی هست ک خودم رو ب بی خیالی بزنم ودقیقا هم همین طور میشه،مثلا اون زمان ک پدرم در مسیر تهران بوده و خواسته بوده ک ب شیراز خونه برادرم بره،مادرم مثل اینکه براش چن دفه زنگ زد ولی جواب نداده بود،

      مادرم خیلی نگران شده بود شروع کرد ب فکر منفی ک چرا جواب نداده یعنی چی شده چرا جواب نداده جامونده مریض شده باشه ولی من اصلا ب هیچ چیزفکر نمی کردم ولی این فکرای منفی مادرم کار دستش‌ داد وپدرم نرسیده ب تهران دچار بیماری و مشکل شدید شده بود.این نمونه ای از فکر منفی.

      مثلا در مورد دعا خواندن یا اعمال مذهبی یا اینکه سفر مکه رفتن.خیلیها عقیده دارند ک شبهای خاصی فقط دعا بخوانند یا اینکه سفر مذهبی بروند همه جی درست میشه اتفاقا امروز داشت برنامه آقای قراعتی پخش می شد ایشون بیان کردند که این طور نیست ک شب احیا قرآن ب سر بگذارید ولی فداش همون کارهای قبلی انجام دهید وبیان کردند ک این شبها مثل ی شعله کبریت میمونه یعنی شما تو این مراسمات شعله رو روشن می کنید ولی خودتون باید این شعله رو روشن نگه دارید.

      مثلا در مورد مکه رفتن،مادر من خیلی خیلی علاقه داشت ک ب مکه مشرف شود ولی برایش مقدور نشد ولی این وآن او را شماتت می کردند ک چرا نرفتید و مادرم خیلی‌ ناراحت می شد ولی من گفتم مگه هر کی مکه رفته مگه حاجی محسوب میشه،اونهای ک می روند ولی اخلاقشان هیچ تغییری نمیکنه چ فرقی با افرادی ک نرفته اند دارند،من ب مادرم میگم شما بدون رفتن ب مکه حاجی هستی اصلا نگران نباش،من شمارو حاجی واقعی میدونم.

      چون واقعا خیلی افراد رو دیدم ک با وجود رفتن ب این سفر معنوی ی اخلاقی ازشون سر میزنه که من اصلا اونها رو نتونستم حاجی واقعی تلقی کنم ولی در عوض بعضی افراد رو دیدم ک آن چنان لطف الهی شامل حاشون شده بود ک چطور ب چ سعه صدری از چن نفر بیمار در خانواده خودشون نگه داری می کردند ولی حتی ب زور ی کلمه شکایت من از اینها نمی شنیدم 

      ب نظر من چنین فردی با وجود نرفتن ب مکه حاجی واقعی است وچن مرتبه هم ب خودشون گفتم خانم فلانی باور کن از نظر من شما حاجی واقعی هستین شما یک فرد بهشتی هستین.

      و خوب این مباحث بیشتر مبحث عرفانی دارد واگر تمام افراد دنیا اگر ب این درجه از مثبت گرایی می رسیدند ک دیگر دنیا گلستان می شد ودیگر هیچ مشکلی وجود نداشت و مشکل کار اینجاست ک اگر کسی واقعا بخواهد ب این درجه برسد یعنی همون است ک باید همیشه تقوا و پرهیزگاری پیشه کند یعنی باید هر فردی خودش رو پاستوریزه کند خوب مسلما هم تغییر کردن ب سمت فول مثبت خیلی ب راحتی هم اتفاق نمی افتد و مطمعنا نیاز ب تصمیم و تمرین فروان دارد.

      مثلا همسر‌ برادرم دیروز داشت درباره خراب شدن ماشینش کلی داشت گله و شکایت می کرد وخیلی نگران بود و می گفت هفت تومن الان هزینه شد و تعمیر کار گفته تا هجده تومن هزینه دارد.و همسر برادرم هر چن وقت ی بار برای ماشین هزینه می کند.دیدم خیلی داره ابراز نگرانی میکنه،من سریع ب او گفتم عوضش اینکه ماشین وقتی داری داشته باشی هر طوری هم باشه خیلی خوبه عصای دسته،حداقل اینه که همیشه هر جا کار داری دم دستته اونم تایید کرد و گفت آره، خیلی، من الان ماشین خراب بود میدونی حساب کردم چقد پول اسنپ دادم منظورش این بود ک اگه ماشین خودم باشه هزینش کمتره،من اینجا خیلی خیلی خوشحال شدم ک ناخودآگاه تونستم ی فکر منفی رو ب فکر مثبت تبدیل کنم.

      من در این شبهای عزیز مته مبارک رمضان ک این مطالب رو می نویسم از پروردگار عزیزم می خواهم ب همه ماها توفیق درک بیشتر فهم بیشتر صبر بیشتر واینکه بتونیم صادقانه ب همدیگر خدمت کنیم بتونیم دردهای همدیگر را بدون بازگو کردن بفهمیم همدیگر را مورد قضاوت قرار‌ ندهیم واین توفیق را ب ما عطاکند با همدیگر وبا همنوعان خودمان عاشقانه تر رفتار کنیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/01/12 15:57
      مدت عضویت: 269 روز
      امتیاز کاربر: 6610 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 641 کلمه

      به نام خالقی که قوانینش ثابت و غیر قابل تغییر است و سلام و عشق نثار استاد بی مثالی که عاشقانه و بی دریغ افکار و نگرشهای ما را به سمت بهترینهای خدا هدایت میکند❤️💚❤️

      تغییر شاه کلید رشد و پیشرفت در هر جنبه از زندگی است وقتی نگاه ما تغییر میکند واکنش ذهن ما هم تغییر میکند و ما برای تغییر لازم نیست خودمان را عوض کنیم فقط کافیست افکار و باورهای اشتباهمان را تغییر دهیم زیرا این باورهای ماست که سبب تغییر احساس و ایجاد عذاب یا پاداش الهی در زندگی ما میشوند و برای اینکه بتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم باید در واکنشهای رفتاریمان تغییر ایجاد کنیم به این صورت که دربارهٔ مشکلاتمان با هیچ کس حتی خودمان صحبت نکنیم و توضیح ندهیم چون وقتی دیگران به مشکل ما آگاه میشوند یا به آن فکر میکنند مشکل ما چند برابر رشد میکند و ما بیشتر از قبل گرفتارش میشویم پس باید هر فکری را که باعث رشد انرژی منفی در ما میشود را متوقف کنیم و سعی کنیم با همه چیز و همه کس از درون در صلح باشیم و این نوع صلح و پذیرش سبب تغییر شخصیت ما میشود و اینکه احساس ما تنها دارایی ماست که اگر خراب شود سبب دوری ما از خداوند میشود و وقتی از خدا دور باشیم هر چقدر هم تلاش کنیم نتیجه ای نمیگیریم چون برای رسیدن به هر چیزی لازم است که به انرژی منبع که همان خداوند است وصل باشیم و اینکه وابستگی ما به شرایط بیرون از خودمان و انتظارات ما از دیگران جلوی تغییر و پیشرفت و رهایی مان از مشکلات را میگیرد

      و اما قدرتمندترین ابزاری که خداوند در اختیار ما قرار داده برای خلق کردن هر آنچه که دوست داریم تجربه کنیم و لذت ببریم از زنده بودنمان، قدرت تفکر و قدرت کلام ماست بنابراین برای خارج شدن از شرایط نادلخواه کافیست در مورد آن حرفی نزنیم و چیزی نشنویم و بهش فکر نکنیم آنوقت به سرعت شرایط ما تغییر میکند و تغییراتی که در سطح فکر رخ میدهند ماندگاری زیادی ندارند و خیلی راحت فراموش میشوند اما تغییرات درونی دائمی هستند و شخصیت ما را میسازند و در مورد تاثیر قدرت ذهن در لاغری من در دورهٔ فوق العاده شگفت انگیز اصلاح پُرخوری و اشتها خیلی راحت و به وضوح دارم تغییرات را مشاهده میکنم و بدون سختی و بدون کوچکترین محرومیتی براحتی دارم متناسب میشوم و آموزشها و تمرینات این دوره بسیار متفاوت و سریع الجواب است و به ما کمک میکند براحتی اشتباهات رفتاری مان را اصلاح کنیم و اینکه تا من اشتباهی نداشته باشم تلاشی برای بر طرف کردن آن نمیکنم مثل اضافه وزنم که سبب شد من برای تغییر دادن آن اقدام کنم پس اشتباه کردن سبب تغییر و بوجود آمدن تجربه میشود و تجربه مهمترین دلیلی است که من بخاطرش به دنیا آمده ام و خداوند مرا به این جهان فیزیکی آورده تا خودم را کشف و تجربه کنم و من تنها از راه آزمون و خطا میتوانم خودم را محک بزنم و رشد کنم 

      من قبل از دریافت این آگاهیها و تغییرات فکری کُل خانواده ام در مدار افکار منفی بودند و همواره در حال حل کردن مشکلاتشان بودند و من به وضوح میبینم که تغییرات فکری من روی آنها هم اثر گذاشته و آنها هم مثل من دیگر تلویزیون تماشا نمیکنند و حساسیت شان روی اوضاع کشور و حوادث بد خیلی کمتر شده و این نشان میدهد که تغییر ما در جهت صحیح چقدر قدرتمند است که حتی روی دیگران هم تاثیر میگذارد و زندگی وقتی راحت و روان میشود که ما در برابر تغییرات سازنده مقاومت ذهنی نداشته باشیم و عاشقانه پذیرای این تغییرات رهایی بخش باشیم و امیدوارم تمام دوستان عزیز و همفکرم این نوع تغییر را با عشق و اشتیاق تجربه کنند💖

      سپاسگزارم استاد جان نوشته ها و آموزشهای شما بینهایت آگاهی بخش و قدرتمند هستند و تاثیر فوق العاده ای روی تغییر نگاه و باورهای ما دارند🌟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سهیلا عظیمی ویشته
      1403/01/12 11:52
      مدت عضویت: 1722 روز
      امتیاز کاربر: 15658 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 316 کلمه

      سلام استاد عزیزم 

      من گام چهارم هستم 

      اما امروز ی صدایی درونم میگفت این گام را باز کن ببین با اجازه شما این گام باز کردم و خوندم 

      از لحظه شروع به پهنای صورتم اشک ریختم چون دبدبم بی دلیل نبود آن صدا 

      چند روزه به شدت ناراحتم از واکنش نزدیکترین افراد زندگیم از اینکه با تمام محبتهای من اینقدر بع من بی مهرن خیلی دلسوخته بودم صبح خیلی گریه کردم  از این که دستم بی نمکه چرا من که اینقدز عاشقشون هستم حتی ی زنگ به من نمیزنن چرا وقتی من بهشون زنگ میزنم حتی حاضر نیستن دو کلام بیشتر با من حرف بزنند و طوری رفتار میکنند که سریع مکالمه را قطع کنند حتی خودشون از من محروم میگنند با این که میدونند من چقدر دوستشون دارم و براشون میمیرم  خیلی ناراحت بودم از خدا خواستم ی راهی بزاره جلو پام و امروز این نوشته راه را نشونم داد که باید با تغییر ذهن ام وابستگی را رها کنم باید با تغییر ذهن ام عزت نفس ام برگردونم چون خودم مقصرم  رفتارهای من باعث دور شدن عزیزانم شده باعث شده کارهای من براشون بی ارزش بشه باعث شده فکر کنند من همیشه وظیفه دارم ولی اونها وظیفه ایی ندارند  تا من در این شرایط هستم اوضاع همینه  پس برای تغییر اوضاع باید من تغییر کنم و ذهن ام را از وابستگی و دلبستگی نجات بدم اول باید یاد بگیرم که من مهمترین فرد و دلسوز ترین فرد زندگی خودم هستم. با این که سالهاست کنار همسرم به خوبی زندگی میکنم باز هم او را دلسوز خودم نمیبینم چون اگر شرایطی بوجود بیاد که  مجبور به بده شدن باشیم  او خودش را هیچ وقت دخالت نمیده و من برای صلاح فرزندانم مجبور به افدام میشوم پس هبچ کسی تو زندگی نمیتونه از من برای من مهربونتر باشه  باید ذهن ام از وابستگی خلاص بشه تا آرامش واقعی را تجربه کنم  استاد ممنونم برای زحمتی که مبکشید اجرتون با خدا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 16 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1403/01/11 12:59
      مدت عضویت: 276 روز
      امتیاز کاربر: 1245 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 315 کلمه

      سلام بر همه دوستان هم مسیر 

      درواقع تمام قدرت انسان وابسته به ذهن اوست متاسفانه من بسیار دیر به این قدرت عظیم پی بردم سال ۱۴۰۰ با آشنایی با این سایت و دوره های لاغری ودوره زندگی با طعم خدا ولی بازهم سپاس از پروردگار که درمسیر این آگاهی های بینظیر قرار گرفتم و یافتم که من هرچه هستم و میخواهم باشم بستگی به ذهنم دارد البته بعدا دریافتم که قبل از آگاهی چه اتفاقات زیادی که درذهنم ایجاد میشد وبوقوع میپیوست و متاسفانه اکثرا منفی وخوب خیلی بندرت هم مثبت 

      بعد که از این قدرت آگاه شدم ویافتم که همه چیز به ذهنم بستگی دارد ومیتوانم آگاهانه آن را کنترل کنم ویاد بگیرم که چگونه از قدرتش استفاده بنفع خود بکنم 

      خوب توانستم عادت پرخوری های بیشمار ودردآورم که حتی لحظه ایی فکر نمیکردم که بشود کنارش گذاشت خیلی راجت ترک کنم  وبا قدرت ذهن به تناسب نسبی خود نه ایده آل دست یافتم    نسبی اما همواره رو پیشرفت تناسب

       نه پس رفت 

      دریچه ایی نو و شگفت انگیز به روی من بازشد 

      رابطه ایی عالی و بینظیر با خالق خود گرفتم وبواقع او را یافتم 

      لذت وبخش وعالی آرام بخش و فوق العاده خدایی نو و مهربان و دوست داشتنی 

      درک کردم همه شرایطم بخودم مربوط بوده ونه هیچ کس دیگری 

      وتصمیم گرفتم خودم با ذهن خودم همه چیز راتغییر بدهم 

      اگرچه طبیعی است که گاهی ناامید میشوم یا اشتباه میکنم اما پا پس نمیکشم وادامه میدهم وادامه میدهم وتا زنده ام دراین مسیر لذت بخش میمانم کجا بروم بهتر ازاینجا 

      همین که بلافاصله متوجه اشتباهم میشوم خدای را سپاس این یعنی خودموفقیت ودرمسیر صحیح بودن 

      خوب تغییرات موقتی طبعا نتایج موقتی در بردارد 

      پس میبایست با این قدرت لایتناهی ذهنم که سرچشمه اش به نیروی خداوند اتصال دارد خودم درونم وذهنم را تغییر بدهم تا دنیای جدید پیرامونم را تجربه کنم 

      من دراین مسیر میمانم وخودم را نجات میدهم برای همیشه 

      وبه آرامش و ارتقا خودم در همه موارد زندگی دست پیدا میکنم 

      واین دور نیست   

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1403/01/11 12:52
      مدت عضویت: 279 روز
      امتیاز کاربر: 6235 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 492 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      چقدر با این دید نگا کردن به مسائل درک کردن همه چیز راحت تر میشه .همیشه با کلمات قلمبه سلمبه و خشک خواستن یه چیزایی رو به ما یاد بدن و مارو به یه سری چیزا ترقیب و از یه سری چیزهای دیگه منع بکنن که اگه این کارارو انجام بدی مورد رضایت خداوند و به بهشت میرین و اگر اینکارارو انجام بدین باعث خشم خداوند میشه و به جهنم میرین و هیچ وقت ما نفهمیدیم که فلسفه انجام دادن و انجام ندادن چیه . مطمئنا در پس انجام دادن کارهای سفارش شده حس خوبی نیست و به دلیل  ترس انجام میشه و همچنین در پس انجام ندادن کارهای منع شده هم حس خوبی نیست چون انسان از حس محدودیت خوشش نمیاد و احساس اجبار بهش دست میده ولی اگر به قول استاد در پس همه انجام دادن ها و انجام ندادن ها احساس خودمون رو درنظر بگیریم اینکه هرچیزی باعث حال خوب و احساس خوش درما شد انجام بدیم و هرچیزی حال و احساس مون رو بد کرد انجام ندیم قضیه فرق میکنه خیلی راحت تر میتونیم مراقب افکار و اعمال خودمون باشیم . بقول استاد اگرنیت کمک کردن ما به دیگران بخاطر ارزشمندی همه انسان ها بخاطر مخلوق خداوند بودن باشه خیلی فرق داره با وقتی که ما برای دفع بلا و مشکلات اونو انجام بدیم .ما به هرکسی دروغ بگیم به خودمون که نمیتونیم دروغ بگیم و از افکار و نگرش های خودمون خبر داریم میدونیم که در برخورد با فرد خاصی چه حسی داریم و یا با دیدن پیشرفت کسی حسادت میکنیم یا نه اینا همه گناهان مخفی هستن که وقتی زیاد تکرار میشن باعث عکس العمل و رفتار در ما میشن پس اگر ما میخوایم تغییر کنیم به حیا گرفتن و قران خوندن نیست به زیارت خانه خدا رفتن نیست خداوند به احساس لحظه ای ما پاسخ نمیده به احساس غالب ما پاسخ میده .ما برای تغییر باید از تغییر ذهن مون شروع کنیم و وقتی تغییرات به حالت دائمی و پیش فرض ما دربیان تاثیر عمیق بر زندگی  بیرون و درون ما میزارن. ما باید مسئولیت شرایط خودمون رو برعهده بگیریم و همیشه با خودمون تکرار کنیم که هر شرایطی که هستم لیاقت من بودن در اون شرایط .توقع نداشته باشیم که همون افکار و نگرش ها پوسیده گذشته رو داشته باشیم و زندگی مون گلستان باشه بقول استاد ما به شرایط مون وابستگی دارم برای ترحم و دلسوزی دیگران اگر مریضیم اگر شرایط مالی و عاطفی خوبی نداریم شاید به ظاهر از اون شرایط بیزار باشیم ولی با تعریف کردن اون شرایط برای دیگران به نیت خریدن حس ترحم و دلسوزی شون درواقع داریم پیوند بین خودمون و اون شرایط رو محکم تر میکنیم و تا زمانی که درباره اون شرایط صحبت نکنیم ، درمورد اون شرایط نشنویم ، ودرنهایت درمورد اون شرایط فکر نکنیم شرایط ما تغییر نخواهد کرد و هیچ کس مسئول تغییر شرایط زندگی ما نیست و همیشه ما مقصر هستیم و مسئولیت زندگی مون برگردن مونه  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم