سالاد اولویه لاغری با همان مواد اولیه ای که همه سالاد ها تهیه می شوند درست شده است اما نگرش درباره مواد تشکیل دهنده آن 100% اصلاح شده است. پس با خیال راحت این غذای خوشمزه را تهیه و نوش جان کنید.
ترس از خوردن در ذهن افراد چاق
سال های زیادی اضافه وزن داشتم و بعد از ارثی بودن چاقی غذاها را مهمترین عامل چاقی خودم می دانستم.
عاشق سالاد اولویه بودم اما از خوردن آن ترس داشتم چون شنیده بودم بخاطر داشتن سیب زمینی و سس مایونز خاصیت چاق کنندگی دارد.
نکته جالب توجه درباره افراد چاق این است که همیشه به دنبال کشف عوامل چاق کننده و لاغر کننده در غذاهایی که می خورند هستند و این در حالی است که افراد متناسب زیادی را می شناسند که از همان غذاها و حتی به مقدار بیشتر از آن ها می خورند اما همیشه متناسب هستند.
سالاد اولویه لاغری شامل همان مواد تشکیل دهنده ای است که سالها قبل عقیده داشتم چاق کننده است اما تفاوت این دو با هم تغییر نگرشی است که در خودم درباره مواد غذایی و تاثیر آنها بر جسم ایجاد کردم.
تمام دستورات تهیه غذاهایی که تحت عنوان آشپزخانه لاغری با ذهن تهیه و ارائه می شوند شامل این مورد هستند.
برای خیلی از اعضای سایت تناسب فکری چگونگی تغییر نگرش درباره غذاهای چاق کننده عجیب و البته جالب توجه است و بارها در پیام های ارسالی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی درباره چگونگی تغییر نگرش و اصلاح فرمول های ذهنی درباره غذاهایی که می خوریم سوال می پرسند.
در ویدیوی طرز تهیه سالاد اولویه لاغری ضمن معرفی مواد تشکیل دهنده این سالاد خوشمزه درباره چگونگی ایجاد نگرش صحیح درباره سس مایونز که از نظر افراد چاق خطرناک ترین ماده تشکیل دهنده سالاد اولیه است توضیح داده ام.
البته چگونگی شناسایی فرمول های ذهنی اشتباه درباره مواد غذایی و همچنین چگونگی تغییر آنها را به شکل مفصل در دوره پیشرفته لاغری با ذهن توضیح داده ام اما جهت آشنایی دوستان عزیز با نحوه تغییر نگرش خودم درباره مواد غذایی در این ویدیو درباره این موضوع توضیح داده ام.
البته نکته ای که باید مدنظر قرار گیرد این است که اصلاح نگرش درباره مواد غذایی نباید به اشتباه باعث افزایش میزان خوردن یا پرخوری کردن از آن ماده غذایی شود. بلکه تغییر نگرش به این منظور لازم و تاثیرگذار است که خوردن مقدار مورد نیاز با آرامش و احساس خوب انجام شود و با مرور افکار اشتباه فرمول ها و تصاویر ذهنی چاق را تقویت نکنیم.
مواد تشکیل دهنده سالاد اولویه لاغری
۱. مرغ (نصف سینه + یک عدد ران)
۲. سیب زمینی (۴ عدد درشت یا ۸ عدد ریز)
۳. تخم مرغ پخته (۳ عدد)
۴. خیارشور (نیم کیلو)
۵. ذرت پخته (۲۰۰ گرم)
۶. هویچ نگینی پخته (۴ عدد متوسط)
۷. کالباس ژامبون گوشت (۲۵۰ گرم)
۸. سرکه (نصف لیوان)
۷. سس مایونز (یک شیشه متوسط)
طرز تهیه سالاد اولویه لاغری
ابتدا مرغ ها را در زودپز به مدت ۱ ساعت می پزیم.
برای خوش طعم و عطر شدن مرغ ها یک عدد پیاز به آن اضافه می کنیم. همچنین یک قاشق غذاخوری نمک و به مقدار کم فلفل قرمز و یک پیمانه گل پر اضافه می کنیم.
توجه کنید خیلی ها برای پختن مرغ سالاد اولویه از زردچوبه بعنوان چاشنی استفاده می کنند که روش صحیح نیست و بهتر است استفاده نشود.
سیب زمینی ها را در قابلمه گذاشته و آب به مقداری که روی سیب زمینی ها بپوشاند اضافه می کنیم سپس مقدار کم سرکه به آن اضافه کرده و صبر می کنیم تا کاملا پخته شود.
نکته مهم اینکه سعی کنید تمام آب سیب زمینی ها بخار شده و سیب ها به حالت کاملا خشک تبدیل شوند.
تخم مرغ ها را در آب یا دستگاه تخم مرغ پز قرار داده و به اندازه ای که سفیده و زرده آن کاملا سفت شود می پزیم.
هویج ها را پوست گرفته و به صورت نگینی ریز خرد می کنیم و به همراه ذرت ها در مقدار کم آب قرار داده و اجازه می دهیم تا کاملا پخته شوند.
کالباس ها را به صورت نگینی خورد می کنیم تا به هنگام تهیه سالاد اولویه لاغری به سایر مواد مواد اضافه کنیم.
خیارشورها را به صورت نگینی و ریز خورد می کنیم.
مرغ را پس از پخته شدن از زودپز خارج کرده و اجازه می دهیم خنک شده و سپس ریش ریش می کنیم.
سیب زمینی ها را نیز بعد از پخته شدن در سینی قرار دهید تا کاملا خنک شوند.
پوست تخم مرغ ها را پس از خنک شدن کنده و آماده می کنیم.
مرحله آخر:
در ظرف مناسب سیب زمینی ها را با رنده درشت رنده می کنیم. سپس تخم مرغ ها را با همان درجه درشتی رنده می کنیم.
سایر مواد که از قبل آماده کرده این را به ظرف اضافه کرده و در انتها سس مایونز را اضافه می کنیم.
دو سه قاشق از سس مایونز را نگه دارید تا در انتهای کار روی سالاد اولویه را با آن تزئین کنید.
نصف لیوان سرکه به همراه نصف لیوان از آب مرغ که از صافی رد شده است را به مواد تشکیل دهنده سالاد اولویه لاغری اضافه کرده و خوب با هم مخلوط می کنیم.
پس از اتمام مخلوط کردن باقیمانده سس مایونز را با قاشق یا لیسه روی سالاد اولویه پهن می کنیم.
سالاد اولویه لاغری شما آماده است.
آن را در یخچال قرار داده و چند ساعت صبر کنید تا خنک و مزه مواد با هم ترکیب شود و سپس نوش جان کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
محتوای آموزشی رسانه ای:
امتیاز 4.24 از 83 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد گرامی ، وقت بخیر
جدیدن بیشتر می آم به آشپزخونه لاغری سر می زنم و هر بار علاقمندتر میشم که اینمباحث رو دنبال کنم چون غیر ممکنه یک فایل آشپزی بذارید و در اون آگاهی و نکات لاغری نباشه ….
من یک دوستی دارم که زمانی که کرونا شروع شد و مجبور شد توی خونه بمونه رژیم گرفت و شش هفت ماه بعد گفتن حدود ۲۰ کیلو کم کرده و حسابی لاغر شده …
جدیدن که دیدمش کمی توپولتر از اونموقع شده که تازه دست از رژیم برداشته بود و می خواست به زندگی عادی تری برگرده …دیشب برنامه آشپزیتونو دیدم لینکشو به همراه یکپیام براش فرستادم ▪︎
[ سلام عزیزم خوبی صب بخیر . با یه مطلب آموزشی چطوری ؟
[ آشپزخانه لاغری
هیچ غذایی در دنیا وجود ندارد که بتوان از آن بعنوان غذای لاغری نام برد چون چاقی و لاغری به دلیل ایجاد فرمول ها و تصاویر ذهنی است نه مواد تشکیل دهنده غذاهایی که مصرف می کنیم.▪︎
بنابراین غذاهایی که مصرف می کنیم تاثیری بر وضعیت جسمی ما ندارند بلکه تعریقی که ما درباره هر ماده غذایی در ذهن خود داریم باعث شکل گیری انتظار چاقی یا لاغری در ما می شود و در نتیجه جسم ما به همان وضعیتی که انتظار داریم تغییر شکل می دهد.▪︎
در مجموعه فایل های آشپزخانه لاغری با ذهن برخی از غذاها و مواد غذایی که در زندگی روزمره از آنها استفاده می کنم را در قالب دستورالعمل تهیه غذایی در معرض نمایش عموم قرار داده ام تا نه تنها باور بی تاثیر بودن مصرف مواد غذایی در وضعیت جسمی را تقویت کرده بلکه ترس و نگرانی افرادی که اضافه وزن دارند را از خوردن مواد غذایی اصلاح کنم.▪︎
[ عزیزم این آموزشا باعث میشه ترس از غذا خوردن از بین بره ….▪︎
[ ترس از غذا به دو شکل بین ما رایجه :
اول چاقهایی که از چاقتر شدن می ترسن و چون غذا خوردن رو عامل چاقی می دونن پس از خوردن هم ترس دارن که اتفاقا همین ترس ، چاقترشون می کنه
این ترسها برمی گرده به نگرش ما نسبت به مواد غذایی …▪︎
چرا لاغرای طبیعی این ترسهارو ندارن چون هم نسبت به خودشون نگرش لاغر کننده دارن هم نسبت به غذاها …▪︎
یعنی اینکه مثلا باور دارن ژنتیکی لاغرن یاباور دارن سوخت و سازشون بالاس یا باور دارن استعداد چاقی ندارن و از این قبیل افکار ونگرش که این باورا به نفعشون تموم شده و متناسب باقی می مونن بدون هیچگونه ترسی از غذا خوردن مگر اینکه به دلیلی باورهاشون شکسته بشه …. و چون این باورهای ریشه ای مثبت رو درباره خود دارن اگر هم بخوان چند کیلو چاقتر بشن نمی تونن و هر کاری می کنن نمیشه ….
اینا مال باورهاشونه ….در صورتی که همه انسانها فطرتا متناسب خلق میشن و خداوند هیچ تفاوتی بین آدما از این جهت قائل نشده ..▪︎
خدا نخواسته یه عده ژنتیکی و امثالهم لاغر و خوش اندام باشن و لذت دنیارو ببرن اما یه عده ژنتیکی چاق و بدهیکل خلق بشن و تا آخر عمرشون با اضافه وزن سر و کله بزنن و با کلی بیماری به سالمندی سالمی نتونن برسن …▪︎
به خدا باید پناه ببریم از این کفرگویی نسبت به خداوندی که عادل مطلقه و هیچ ظلمی به بندگان روا نمی داره ….▪︎
ما باید دیدگاهمونو نسبت به خدا درست کنیم …. وگرنه بی دین و ایمان از دنیا می ریم …و به خودمون ظلم می کنیم ،،▪︎
ما ژنتیکمون چاقی نیست ما استعداد چاقی نداریم ما سوخت و سازمون به هر علت پایین نیست▪︎
اینا همه اش باورای غلط نسبت به خودمونه …▪︎
ما با یکسری باورای بیخود و غیر واقعی به چاقی چسبیدیم ….▪︎
منتها تغییر دادن باورها ، یه کار ذهنی وتقریبا مشگلیه که فقط با استمرار در آموزشهای صحیح می تونیم بهش دست پیدا کنیم …
[ من تا حدود زیادی ترس از خوردن رو دیگه ندارم فقط دارم روی تغییر فرمولهای چاق به لاغر توی سایت ادامه می دم …یه روز بدون هیچ سختی لاغر خواهم شد …▪︎
[ تعریف درست از مواد غذایی :
غذاها منبعی از انرژی هستن که برای ادامه حیات انسان باید مصرف بشن مثل آب ، اکسیژن و نور …▪︎
مهم فقط در به اندازه خوردنه …..▪︎
ما باید از خوردن به هر دلیل بیرونی بپرهیزیم ….▪︎
دیدی ایرانیا چه ضرب المثلایی برای خوردن دارن ؟ بهانه های بسیار برای پرخوری و بیش از نیاز خوردن ▪︎
بخور دیگه گیرت نمی آد.▪︎
بخور نذریه▪︎
بخور جشنه▪︎
بخور سحره تا شب از گشنگی قش نکنی ▪︎
بخور افطاره خیلی گرسنگی کشیدی▪︎
بخور چون بهت تعارف زدن زشته نخوری▪︎
بخور خوشمزه اس▪︎
بخور داره تموم میشه▪︎
بخور پولشو دادی▪︎
بخور تا حال فلانی رو بگیری▪︎
بخور چون خیلی کار در پیش داریم انرژی داشته باشی …ممکنه بعدن گشنه ات بشه گیرت نیاد▪︎
بخور چون همه دارن می خورن▪︎
بخور چون دیگه گیرت نمی آد▪︎
بخور چون دعوت شدی زشته نخوری▪︎
بخور قندت افتاده▪︎
بخور خاصیت داره▪︎
بخور قوی بشی▪︎
بخور زود بزرگ بشی▪︎
بخور خوشگل و توپول بشی▪︎
و…. و…. و…..
[ ماها خیییلی بهانه برا خوردن داریم
ایناس که مارو چاق می کنه به اینا میگن خوردن بیش از نیاز▪︎
نیاز چه وقته ؟ وقتی که از درون بهت آلارم گرسنگی میده بدن نیاز به انرژی پیدا کرده واسه صدها کاری که باید با ترکیب آب و غذا و اکسبژن برای بدن بسازه برای ادامه حیات و زندگی واسه تولید انرژی انجام کار ….حتی فکر کردن و کار ذهنی و فکری هم انرژی نیاز داره …
[ منتها خداوند دوست داشته انسان موقع غذا خوردن از طعم و رنگ و تنوع غذاها لذت هم ببره ….مثل آب بی مزه وبدون تنوع نباشه▪︎
خدا دوست داره بندگانش بخورن لذت ببرن و متناسب باشن ..
[ نمونه هایی از میثاق نامه که هر روز من و دوستانم جلوی آینه باید بخونیم و به خود نگاه کنیم تا تکلیف هر روز جلو نظرمون باشه :
من خوردن را لذت و تفریح نمی دانم و برای رفع نیاز جسم خود غذا می خورم ▪︎
من سعی می کنم هر روز توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشم ▪︎
من از امروز به انسانهای متناسب توجه می کنم و آنها را الگوی رفتاری خودم قرار می دهم ( اینجا منظور لاغرهایی که پرخوری می کنن نیست )
[چندتا بهانه دیگه یادم اومد :
بخور نذار چیزی ته بشقابت بمونه اصرافه
بخور همین امشبو داری مگه درسال چندبار میری تالار عروسی ؟▪︎
بخور خسته ای خستگیت دربره ▪︎
( درصورتی که علاج خستگی خوابیدنه نه خوردن )▪︎
بخور جشن تولده مگه میشه کیک تولدو نخورده رفت▪︎
بخور حیفه▪︎
بخور حوصله ات بیاد سر جاش▪︎
بخور تا عصبانیتت فروکش کنه شاد بشی▪︎
بخور بیشتر لذت ببری ▪︎
تو پشت میز نشین و کم تحرکی چه بخوری چه نخوری بازمچاق میشی پس بخور لذتشو ببر دنیا دو روزه کی به کیه▪︎
بخور چون اومدیم پیک نیک▪︎
بخور اومدیم مسافرت غذا می چسبه ….▪︎
[ اگر ما این اضافه خوری هارو کنار بذاریم و فقط برای رفع گرسنگی که فرمانش اصلا بیرونی نیست و از درون ما می آد غذا بخوریم به هیچ وجه چاق نمیشیم …اصلا فرق نمی کنه چه نوع ماده غذایی داریم می خوریم حتی چقدر می خوریم هم مهم نیست …..مهم فقط رعایت نقطه سیری هست که به شکل یک احساس و یک صدا از درون به ما میگه بسه کافیه سیر شدی و ما باید بکشیم کنار و حتی یک لقمه اضافی هم نخوریم
[ استاد آموزشهای مربوط به غذاها وچگونه و چقدر خوردنهارو آخرای دوره به ما یاد داد که خوب فایلهای آموزشی قبل از این تمرکزش روی فکر و باورها و فرمولها بود ..و برای من زیاد طول کشید …
[ اما الان دوباره برگشتم به اول دوره برای تکرار موضوعات آموزشی[
دوره ای داریم به نام دوره تکرار[
لاغر شدن یک موفقیته وما از کودکی موانع ذهنی موفقیت هم داریم که باید روی اونا هم کار کنیم
موفقیت در هر زمینه ای که لاغر شدن از راه صحیح یکی از اوناس .
که اینم یکپروسه مهم و بسیار قابل توجه هست▪︎
جسم من هر روز لاغر تر میشود این فعالیت روزانه ی جسمم است همانطور که هر روز .پلک میزنم و یا نفس میکشم .▪︎ جسم من خیلی طبیعی و راحت و اتوماتیک لاغر میشود بدون هیچ زجر و سختی ، مثل حرف زدنم ،مثل راه رفتنم که دیگه اونها رو یاد گرفتم و سختی نمیکشم .▪︎ جسم من ازصبح تا شب از سه طریق چربی میسوزاند ، تنفس ، گوارش و چرب کردن سطح پوست بدن و موهایم . چربیهای اضافه را به عنوان تهدید کننده سلامتی از بین میبرد چون بدن من مشتاق لاغر شدن و سلامتیست ▪︎ خوردن باعث چاقی من نمیشود ، غذا نیاز من برای زنده ماندن است .بلکه زیاد خوردن است که باعث چاقی من میشود▪︎ با هر وعده غذا خوردن مقدار مورد نیاز از غذا برای سلامتی جسمم جذب میشود و ما بقی دفع می گردد ▪︎ غذاهای اضافه جذب بدن من نمیشوند▪︎چون جسممن ،یکجسم متناسب است و ذهنی لاغر دارد ▪︎
جسم من بسیار هوشمند است و به من کمک میکند تا به اندازه نیازم از هر غذا بخورم و در خوردن زیاده روی نکنم ▪︎ من در هر ساعتی از شبانه روز که گرسنه باشم باید به بدنم انرژی مورد نیاز نه بیشتر رابرسانم چون غذا مثل بنزین برای ماشین است پس ترس و نگرانی از زمان خوردن ندارم ▪︎ من هر چقدر غذا میخورم به هیچ عنوان اضافه اش جذب بدنم نمیشود.چون بدنم با ذهنم که تناسب را دوست دارد هماهنگ است ▪︎ من انسان بسیار توانمند ، قدرتمند و ارزشمندی هستم و جسم زیبا و سالم حق طبیعی من است ▪︎ من لاغری رو یاد گرفتم و هر روز مهارتم در این هنر بیشتر میشود پس طبیعی است که روز به روز متناسب تر بشوم .زیرا که مهارتم در برخورد با مواد غذایی عالی شده است ▪︎
من با پرخوری به خودم ظلم نمیکنم بلکه با به اندازه خوردن ، عمل صالح انجام میدهم و این بالاترین و معنوی ترین کاریست که در طول روز انجام میدهم . من مشتاق انجام این عمل صالح هستم .▪︎
دوست عزیز و توانمندم سعی کن افکار و باورهاتو در مورد خودت و غذاهایی که می خوری تغییر بدی وگرنه این همه زحمت کشیدی لاغر کردی همه اش به هدر خواهد رفت ….
با احترام شهربانو
سلام و درود عزیزم ،
ممنون از توجه و محبت شما ..
از وضعیت حضور یا عدم حضورخانم سادات خبری ندارم .
در مورد از چاقی حرف نزدن کاملا حق رو به شما می دم این اشتباهیه که از من سرزده …البته من در بیرون از سایت حرف زدنم راجع به چاقی خودم یا دیگران خیلی کم شده ولی انگار برام جا نیفتاده که توی سایت هم نباید راجع به چاقی خودم یا دیگران حرفی نزنم انشا الله به یاری خدا دیگه تکرار نکنم
ترجیح می دم خود استاد پاسخ شما رو هر جور صلاح می دونن بیان کنن …
سلام منیره جان ، ممنون از نظرت ، لازم به توضیحه به مقدار خیلی زیادی ترسم از خوردن ریخته ..من الان به این فکرم که وقتی بعد دوسال که دارم تمرین می کنم می خونم و می نویسم و سعی کردم به حدی بخورم که راضی باشم و خودمو سرزنش نکنم ۴ کیلو چاقتر شدم ….
قبل دوره ،هیچوقت بخاطر نوع و مقدار خوراکم خودمو سرزنش نمی کردم و همیشه با لذت می خوردم میلم زیاد بود از هر چیزی هر چقدر دلم می خواست می خوردم
و می دونستم که این حالت چاقترم می کنه چون اینو یادم داده بودن
توی این دوسال هم همینطور بودم به این امید که با نترسیدن و رضایت از خوردن به همراه ایجاد تناسب فکری ،لاغر میشم ولی نشدم ….اصلا از استاد در این مورد سوالی نپرسیدم که چرا اینطور شده …چون جواب این سوال رو از جنبه های مختلف در فایلهاشون شنیدم ….سعی کردم به یاد بیارم و همینطور به عقل خودم هم مراجعه کردم تا چرائی این اتفاقو بفهمم مهمترین چیزی که به ذهنم رسید این بود که در خوردن زیاده روی کردم با اینکه خط بطلان کشیده بودم روی تمام علل بیرونی که به چاقی ربطش می دیم و در حقیقت چاقی رو توجیه می کنیم و می پذیریم
مثل ژنتیک ،خواب ، بی تحرکی ، طبع سرد ، رژیم و هر چیزی که یا خودم یا دیگر دوستان به چاقی ربط می دادیم و تنها عامل بیرونی که نتونستم منکرش بشم و نادیده بگیرمش زیاد خوری به علت تنوع طلبی بود … من نتونستم ربط چاقی به پرخوری رو در ذهنم بی اعتبار کنم
تا قبل از شنیدن و درک فایل مدیر خوبی برای کارخانه خود باشید داشتم لاغر می شدم و اولین فایل استاد یکتحولی از نظر فکری در من ایجاد کرده بود و خوب داشتم پیش می رفتم خوب یادمه یکهفته از گوش دادن به فایلهای دوره رایگان گذشته بود مامان بهم گفت دخترم انگار لاغر شدی تازگیا رژیم گرفتی ؟ گفتم نه مامان جان من رژیمی نیستم بدم می آد از محدودیت غذایی چون بدتر حرص برم می داره همینجوری عادی راحت ترم ..ولی فایل مدیر کارخونه یک تزلزلی در افکار لاغر کننده نوپای ذهنم بوجود آورد .وقتی سعی کردم درکش کنم با خودم گفتم نه بابا به این مفتیام نیست باید حواسم باشه که چقدر دارم می خورم هی با خودم کلنجار می رفتم که درسته هیچ غذایی چاق نمی کنه اما اینجوری نیست که هر چقدر دلم خواست بخورم باید حواسمو جمع کنم و اینجوری دوباره ترس از خوردن به جونم افتاد …این فایل می گفت غذا منبعی است از انرژی که اگر زیادی مصرف بشه بی برو برگرد چاقتر می شی …البته استاد این فایل رو برای ماهایی گفته که زمینه فکری و رفتاری چاقی در مورد غذاها رو داریم وگرنه به قول خانم سادات این برای لاغرای طبیعی اما پرخور جواب نمی ده و منطبق نیست ….این برای ماهاست که پرخوری کردیم و بهمون هم یاد داده بودن چاقی به دلیل پرخوری اتفاق میفته ..
…استاد این فایلو گذاشت و روی این فرمول صحه گذاشت گفت به این به این دلیل پرخوری یعنی بیش از نیاز خوردن چاقی می آره و در صورت ادامه دار شدن روزبروز چاقترتون می کنه …و در فایل دیگه ای از ایشون شنیدم که گفتن من نمی دونم لاغرایی که هر چی و هر چقدر و در هر زمان می خورن ولی چاق نمیشن نمی دونم چه سیستمی توی مغز ایناس که فرمول پرخوری و چاقی در اینا کار نمی کنه ..وگفت شما کاری به این گروه نداشته باشید چون اینا یه روزی به دلیل شنیدن یک حرف از کسی و یا از جایی این فرمول در اونها سست میشه و در خطر چاقی قرار می گیرن ….پس الگوی شما لاغرهای با رفتار متعادل باشه ….
شنیدن این صحبتا ذهن منو از فکر بذر اولیه لاغری ذهنی خارج کرد و برام باور پذیر شد که فقط یک عامل فیزیکی و بیرونی می تونه به چاقی دامن بزنه و چاقتر بشیم و اونم پرخوریه…. این بود که من حساس شدم به این موضوع و دوباره فرمول قدیمی پرخوری = چاقی در من پررنگ شد و برام حساسیت برانگیز شد و از حال خوش لاغری ذهنی خارج شدم و بعد هر چقدر درباره فایل ۲۹ هفته چهارم خوندم و نوشتم که استاد میگه کاری به مقدار غذاتون نداشته باشید فقط موقع خوردن به علتش فکر کنید …باز هم نتونستم بی خیالش بشم و با فکری آزاد و بدون استرس غذا بخورم و حتی دوباره به رژیم گرفتنم فکر کردم اما خوب به خودم نهیب زدم که نه ، رژیم یعنی چی ؟ تو اومدی اینجا اونم با اون مشکلاتی که سر راهت بود از نظر جور کردن هزینه دوره گام اول که با ذهنت لاغر بشی حالا می خوای به رژیم فکر کنی ..نه نه هرگز …..
اما متاسفانه وسواس فکری در مورد مقداری که می خورم کار دستم داده و چاقتر شدم جوری که به زانوهام فشار زیادی اومد و مجبور شدم یه چند روز با کمک عصا بشینم و بلند بشم انگار وزنم چندین برابر همیشه بهم فشار می آورد شاید دو هفته به اینمنوال گذشت تا اینکه رفتم ویزیت ارتوپدی و با گرفتن عکس از زانوی راستم دکتر تشخیص داد که باید رژیم بگیرم و سریعا وزنمو پایین بیارم یه چند روز دچار ترس و استرس از روی وزنه رفتن و برنامه رژیم شدم با راهنمایی مشفقانه استاد آروم شدم و دکتر تغذیه ویزیت کرد رفتم روی وزنه متوجه شدم ۴ کیلو چاقتر از دوسال قبلم هستم …اما نترسیدم و قبول کردم که درست کار نکردم .. آموزه های ذهنی رو خوب درک نکردم خوب عمل نکردم وگرنه نباید این اتفاق می افتاد و من نیاز دارم به ادامهاین مسیر باید دوره تکرا و عمل رو حتما پشت سر بگذارم باید روی دوره های دیگه که دارم غیر از گام اول بیشتر تمرکز کنم و حواسم به رفتارها و واکنشهام نسبت به مواد خوراکی باشه ببینم کجاها دارم خطا می کنم…
برنامه نسبتا خوبی داد دستم گفت ماه آینده دوباره بیا آخر هر هفته هم دور شکم و باسن رو اندازه بزن و یادداشت کن بیار … و البته اینم بگم چندتا کاری که سفارش کرده بود حتما انجام بدم اهمیتی ندادم
مثلا برام قرص کاهنده اشتها نسخه کرد و چند جور قرص ویتامین هنوز بعد دو هفته اینارو نخریدم چون اصلا قصد خرید ندارم
گفته بود هر روز ۱۵ دقیقه حلقه بزن ، نزدمچون بلد نیستم …
نوشته بود هر شب شکمتو با روغن سیاهدونه ماساژ بده ، ندادم چون اعتقادی به تاثیر اینکار ندارم …چون یک عامل بیرونیست و ….
امروز دو هفته اول رعایت برنامه غذایی رو پشت سر گذاشتم از عملکردم هم راضی ام چون هر جا لازم بوده تغییراتی در برنامه مطابق راحتی جسم و روحم اعمال کردم نگذاشتم زمان به زجر و گرسنگی بهم بگذره
درباره این تغییرات ،، مفصل در فایل ۱۵ تکرار در دیدگاه فایل آموزشی آیا با رژیم می توان لاغر شد توضیح می دم که با این برنامه ثابت از پیش تعیین شده چه کردم که از خودم رضایت دارم …از هر سه وعده و میانوعده رضایت دارم …..برام اصلا مهم نیست دو هفته دیگه برم روی وزنه کم کرده باشم یا نه …..چون دیگه از این بهتر نمی تونم رفتار غذایی داشته باشم .من زره جنگی رو از تنم خارج کردم چون قصد جنگ با مغزمو ندارم فقط دارم آروم آروم رفتارای صحیح رو تکرار می کنم ..و این برام مهمترین چیزه ….برا همین مهم نیست وزنم دو هفته دیگه می آد پایین یا نه …
اصلا اصراری ندارم همه جا و همه وقت عین این برنامه رفتار کنم حتی گاهی کمتر از میزان توصیه شده خوردم گاهی کمی بیشتر از برنامه …اما در هر صورت راضی بودم ….
اینی هم که از خوردن ذهنی صحبت کردم همیشه اینجور نیستم گاهی اینجور میشم که ذهنی چیز می خورم …ترسم از مغزمه که بدل از واقعیت تشخیص نمی ده که وقتی با یکتصویر ذهنی به خوردن مشغول میشم فکر می کنم واقعا دارم غذا می خورم ولی در حقیت در شرایط گرسنگی بیشتر دارم قرار می گیرم و بالاخره پا میشم غذا می خورم و اینمیشه انرژی دوبل که باعث چاقیه …البته از وقتی اینو با خودم حرفشو زدم نمی ذارم وضعم به این مرحله برسه غذامو طوری می خورم که به حال گرسنگی به رخت خواب نرم و به همین خاطر در برنامه غذاییم تغییراتی دادم که گرسنگی نکشم و خاطرات بد و نفرت انگیز از رژیم در ذهنم پاک بشه.
ببخشید منیره جان متنم طولانی شد جدن عذرخواهی می کنم .
سلام مجدد دوست خوبم فاطمه ،
یه چیزی رو در پیام قبلی که به عنوان پاسخ برات نوشتم یادم رفت که بنویسم
یه قسمت نوشتین که دلسوزی شمای خاله جان اون بنده خدارو ترسوندی از مسیر قشنگش جدا کردی و باعث چاقیش شدید …
می خوام بگم این دختر خاله ما خیلی لاغر بود پوست تیره ای هم داره یه عمل جراحی غیر از زایمان داشت که لاغرترش کرد …بارها از خواهراش شنیدم که آرزوشه چند کیلو چاق بشه …عشق می کرد اگه یکی بش می گفت مثل اینکه کمی جون گرفتی گوشت به تنت اومده اینو من می دونستم وگرنه در یکی از فایلها استاد تاکید داشتن از این به بعد نه راجع به چاقی خودتون و نه دیگران اظهار نظر نکنید ….اگر من اون یک بار به این دختر خاله جانم گفتم مثل اینکه چاق شدی چون می دونستم خیلی خوشحال میشه ولی خواست خودشو لوس کنه که اون کلمات حاکی از نگرانی رو بروز داد….حتی خنده ای هم چاشنی این کلمات کرد به ما تحویل داد …. چون ته دلش خوشحال شد
بله اگر با آدم لاغر و متناسبی حشر و نشر داریم که از چاق شدن می ترسه این به نظرم خیانته که بریم بهش حرفی بزنیم که بیشتر بترسه …این میشه ناخدمتی چون آرامشش رو به هم می زنیم ….درست مثل افراد نا آگاهی که قبلترها از این حرفا به ما می زدن و حالمونو می گرفتن ….
استاد عزیز موفق شد راهی رو به یاری خدا کشف کنه که بدون رژیم کم خوری فقط با به اندازه خوردن اما متنوع ، در هر زمان واز هر نوع ماده غذایی لاغر بشیم و خودشون هم از همین راه رفتن و نتیجه گرفتن و خدا هم حمایتش کرد که بیاد به ما هم یاد بده …ما از ایشون بی نهایت ممنونیم و براشون طول عمر با عزت خواهانیم
اما شما فاطمه سادات بیا مدلی رو کشف کن کهبا پرخوری هم بشه لاغر شد و لاغر موند …اینم خیلی عالیه ….یعنی در حقیقت راهی و روشی روبرای لاغر شدن کشف کنی که نه پرخوری و نه هیچ مدل خوردنی نتونه خللی در اون وارد کنه … و قطعا فرمولهایی طلایی اون در جهان موجوده ….موفق باشی و در پناه خدا …….ولی دلم شکست که باغیظ و ناراحتی از گروه تناسب فکری خداحافظی کردی ….
خدانگهدار ت باشه هر جا که هستی …..
با آموزه های استادمون یاد گرفتیم یکی از راههای ایجاد یک باور تکرار هزاران بار یک فکره ….. فاطمه سادات شما اگر استقامت کنی و در این مسیر بمونی می تونی تنها باوری کهمارو از چاقی می ترسونه یعنی پرخوری = چاقی رو از اعتبار به طور کل ساقط کنی و به لاغری واقعی و ماندگار وپر از لذت و آرامش برسی ...از همین حالا بهت تبریک میگم چون تو می تونی …. ما در این مسیر یادگرفتیم که اگر در ذهنمون حتی یک دلیل برای چاقی داشته باشیم یعنی اونو واسه خودمون طبیعیش کردیم و چیزی که طبیعی شده باشه قابل تغییر نخواهد بود .شما درست میگی که وقتی برای چاقی دلیلی به نام پرخوری در ذهن داریم اگر همه دلایل دیگه ارو در ذهنمون بخاطر غیر طبیعی و غیر واقعی بودنشون از اعتبار خارج کرده باشیم ولی فقط و فقط یک دلیل اونم پرخوری در ذهن براش متصور باشیم قطعا نوعی امساک و نوعی رژیم برای برطرف شدنش نیاز خواهیم داشت همینکه میگیم باید رفتار درمانی در پیش بگیریم و این خودش بایدها و نبایدهایی رو در پی داره این خودش نوعی رژیمه چون می خوا د چگونه اندازه خوردن رو یادمون بده این از نظر شخصی من نوعی رژیمه ….می دونم از این اسم هم اصلا خوشتون نمی آد ولی این یه واقعیته …. ولی زمانی می تونیم لاغری ذهنی صد در صد داشته باشیم که عامل پرخوری هم بی اعتبار شده باشه …که این خودش یک پروسه اس …پروسه تغییر یکباور بسیار قدیمی و بسیار محکم در ذهن همه ما ….. موفق باشی عزیزم ….
عرض احترام و سلام مجدد ،
فاطمه سادات شما کارت درسته ادامه بده چون می خوای به فرمول مغزی لاغرهایی پی ببری که کاملا لاغر و متناسبن اما پرخور ، ،با آزادی تمام ، هر آنچه هوس می کنن چه سیر باشن چه گرسنه ، می خورن و لذتش رو هم می برن ….بندگان خوشبخت و آزاد و رهای خدا هستن ….
اینا باورهای قرص و محکمی در مغزشون هست که از تناسب اندامشو ن حمایت می کنه و هیچ مدل خوردنی نمی تونه خللی در اون وارد کنه ….. اینا هم آدمای جالبین ولی خدا کنه هیچوقت کوچکترین آسیب و سستی به این باورهای متناسب کننده اشون وارد نشه چون کم کم عین خوره همه چیزو خراب می کنه …
من یه دختر خاله دارم که توی فامیل معروف بود به لاغر پرخور ….جوری همه چی می خورد با هر مقدار در هر زمان که بقیه حسرت می خوردن اما چاق نمی شد اما حالا در آستانه چهل سالگی کمی شکم پیدا کرده در صورتی که تا حالا صافه صاف بود دو تا بچه هم داره کوچیکه ۴ سالشه خودش میگه سر بارداری دومم بعد از زایمان شکممو نبستم و انگار خوراکم بیش از اندازه بوده سنم هم بیشتر شده حالا دارم چوبشو می خورم ….…. می بینی پادشاه خوردن و لذت داره یواش یواش چاق میشه چاقیش از شکمش شروع شده …… یه شب اومده بودن تهران منم رفتم ببینمش گفتم انگار چاق شدیا گفت وای خاکبرسرم آره خاله جان رفت روی ترازو گفت وای ۲ کیلو چاقتر از چند ماه قبلم شدم …..
خوب اینم سرانجام یه لاغر خوش خوراک پرخور .
…………………………….
سلام فاطمه جان ، ممنون از نظرات ارزشمندت …باید بگم اصلا پیچیده ننوشتی اتفاقا من خوب می فهمم چی میگی هر چیزی در دایره باور یک نفر قرار بگیره حتما دیر یا زود متجلی میشه حتی اگر اون فکری که به دلیل تکرار در باور کسی قرار گرفته خیلی عجیب و غیر واقعی به نظر بیاد ، اصل هر اتفاق و رویدادی باورهایی هستن که اونو در برگرفتن ….
منم عرض کردم این نظری که دادی اگر به مرحله باور کردن برسن خیلی هم عالی و تاثیرگذارن …
من خودم لاغری در عین پرخوری رو دوست ندارم …لاغرای کم خوراک از نظر من ایده آل و قابل قبولن …
ولی لاغر پرخور بخوبی ثابت می کنه که چاقی از خوردن نیست از باورها و عقایدمونه …ولی هیچ تضمینی وجود نداره که این باورها محکم و پابرجا بمونن اگر به دلیلی سست بشن در خطر چاقی قرار می گیرن ….پس چه بهتر که لاغرای کم خوراک الگوی ما قرار بگیرن …..
این رو هم قبول دارم که برای باور کردن یک فکر فقط دیدن مطرح نیست اگر به دیدن بود وجود استاد و تصاویر شگفتی سازان ،تمام شک و تردیدها به روش ذهنی رو از بین می برد ….
الان وقتی یک آدم چاق با چرایی لاغرهای طبیعی مواجه میشه نمیگه این ذهنی لاغر مونده فوری براش دلیل می تراشه اون استعداد داره من ندارم اون سوخت و سازش بالاس برا من پایینه اون ژنتیکی لاغره من ژنتیکم چاقیه خلاصه هر دلیلی رو برای لاغری اون می پذیره الا دلیل ذهنی و فکری رو ….
ولی من و شما و هر کی به این مسیر اومده و مونده و خارج نشده یک دلیل محکم داره اونم اینکه با هدایت خدا اینجاییم چون توان بالقوه تناسب اندام فکری در ما توسط خداوند دیده شده …ما می تونیم چون خدا اینو میگه …..
این قسمت از نظرت رو هم خیلی قبول دارم که نوشتی ما هر روز به دلیل تغییر سطح آگاهی هایی که دریافت می کنیم در مدار جدید و بالاتری نسبت به روزهای قبلتر خودمون قرار می گیریم شاید امروز چیزی رو باور نکنیم چون در مدار و فرکانس اون قرار نداریم اما ممکنه بعدن با تغییر مدار و فرکانس بتونیم براحتی باورش کنیم …
چقدر خوبه که شما در مدارهای بالاتر فکری ، ذهنی و علمی قرار داری و به اونچه حقت بوده تا حد زیادی رسیدی …خدارو شکر
سلام دوست خوبم ،
سادات جون من از توضیحاتتون قانع نشدم اینکه غذاها هیچ انرژی به بدن نمی دن و این جان و روح ماست که به غذاها کمک می کنن به چیز بهتری تبدیل بشن ..
یعنی اگر می تونستم این نظریه ارو باور کنم می تونست در لاغری من نقش بازی کنه …ولی نمی تونم باور کنم و بپذیرم ..
پس فایل مدیر کارخونه چی میشه که ما اینقدر روی اون مانور می دیم و سعی داریم برای ذهنمون جا بندازیم که غذا منبعی است از انرژی که با خوردنش نا متناسب میشیم چون خودمون با کلی تحریک از بیرون اقدام به خوردن می کنیم و لی اگر به اندازه نیاز غذا بخوریم متناسب میشیم .
سلام منیره ،خوبی عزیزم
ممنون از دیدگاهت منو یاد مطلبی انداختی ….یادم اومد یکی از دلایلی که نمی ذاره لاغرتر بشم ذهنی غذا خوردنه …بیشتر ،آخر شبا اگر به اندازه کافی شام نخورده باشم یا خیلی زود و سرشب شام خورده باشم یا بعدالظهرهای ماه رمضان که روزه می گیرم سراغم می آد این حالت ، یعنی گشنه ام شده یا چیز حاضری واسه خوردن نداشتم یا حال ترک رخت خوابو نداشتم به طور کاملا غیر ارادی شروع می کنم در عالم خیال غذایی رو خوردن …با اینکه می دونم مغز من تفاوت خیال و واقعیت رو نمی فهمه و این خیال پردازی به ضررم تموم میشه اما دست خودم نیست نمی دونم باید چکار کنم در این مواقع ؟ 🙁
گاهی که این خیالات به سرم افتاده اگر زمان روزه داری رو فاکتور بگیرم به خودم گفتم پاشو زود یه چیزی پیدا کن بخور وگرنه انرژی دوبل به حسابت نوشته میشه … اگر چیزی نخوری این خیال رهات نمی کنه چون این حس گرسنگی اومده پس بهتره شده یه چیز مختصر بخوری اینکارو کن تا ذهنت دست از خیال پردازی برداره .اگر در مقابل گرسنگی مقاومت کنی میشی آش نخورده ،دهن سوخته تازه آآخر سر که کلی ذهنی یه عالمه غذا خوردی پامیشی میری غذای واقعی می خوری ، حتی اگر کم هم بخوری بازم اینجوری چاق می مونی و لاغر نمیشی ……. ما نه تنها با تحریک پنج حس دیگه امون مثل بینائی و بویایی غذا می خوریم بلکه ذهنی هم می خوریم …استاد راجع به این مسئله راهکار ارائه ندادن یا من متوجه نشدم …استاد میشه یه راهنمائی کنید ؟ ممنونم
فاطمه سادات عزیز : سلام مجدد جدن درک بعضی از نظراتت در حد فهم من نیست یکبار دیگه می خونیم قسمتی از دیدگاهت رو :
●●●●●●▪︎
انرژی غذا برای استخراج و تجزیه نیاز به گرما و انرژی داره . این قانون شیمیست .
وقتی چیزی میخواد تجزیه بشه باید بهش انرژی داد تا موادش از هم جدا بشه . غذای ما برای تجزیه شدن از بدن ما انرژی می گیرن . ملکول به ملکول . یعنی شما هرچی غذا بخوری لاغرتر میشی .
چون قبل از اینکه انرژی غذا بخواد در ما ذخیره بشه خودش انرژی ما رو گرفته . غذا هیچ وقت به ما انرژی نمیده . چون از لحاظ آفرینش ما از اون برتریم . اون برای تبدیل خودش به بهتر شدن انرژی مارو جذب می کنه .
حتی تمام اندامهای بدن از روح ما انرژی میگیرند نه از غذایی که میخوریم . غذایی که مصرف می کنیم اصلا انرژی مورد نیاز برای اندامهای مارو نداره .
ما زنده به جانمون هستیم نه زنده به خوردن .
این اصل آفرینشه .
منتها فکر ما همیشه این بوده که غذا به ما انرژی میده اضافه اش جذب میشه زیاد بخوری ذخیره میشه و … در حقیقت چیزی که چاقمون می کنه انرژی و احساسیه که این افکار به ما میدن اونم بیشتر زمانیکه ما پرخوری می کنیم .
چون با تکرار زیاد عمل خوردن نگرش و حس پرخوری در وجودمون فعال میشه و روی فرایند مغزمون اثر میزاره و بدن طبق دستورات مغزی و احساسمون از حالت طبیعی خارج میشه . ما برای این نباید پرخوری کنیم که نگرش و حس چاقی در ما فعال نشه .تنها علت پرخوری نکردن خاموش کردن ذهنیت چاق کننده است .
چون ذهن ما عادت کرده خوردن رو چاق کننده می دونه . در حالیکه خوردن دقیقا مثل پلک زدن مثل نفس کشیدن مثل جریان خون و … یک فعل هست و برای انجام پروسه اش نیاز به انرژی داره . منتها فعلی که ما تا یه حدی میتونیم در کنترل خودمون بگیریمش و همین ارادی بودنش باعث شده ما اون رو تبدیل به چاقی کنیم . وگرنه اگه این فعل هم مثل بقیه افعال غیر ارادی بود ما نیروی چاقی بهش نمیدادیم و هیچ وقت خوردن در ما حس چاقی ایجاد نمیکرد . مگه کسی با نفس کشیدن چاق میشه که با خوردن چاق بشه .
خیلی باید روی این نظریه فکر و تجزیه و تحلیل بشه …
شما دقیقا با نیروی فکرت لاغر شدی …افکاری فراتر از حتی آموزشهای لاغری ذهنی در سایت تناسب فکری …
قسمتهایی از دیدگاهت رو برای بار اول بود که شنیدم …
موفق و موید باشی و آفرین به شما
سلام دوست خوبم سرکار خانم فاطمه سادات ….
عزیزم دیدگاه عالی شمارو خوندم ..اجازه می خوام نظر خودمو هم بگم ….
طبق فرمایش شما ، به جای باور تخریبی غذاها چاق می کنن بیاییم باور ترمیم کننده غذاها لاغر می کنن بذاریم ….
خوب اینا باورهای بسیار ارزشمندی هستن که بالطبع تاثیر عالی خودشونو می ذارن ….
اما من میگم موضوع غذاها مثل شمشیر دو لبه اس هم می تونه چاق کنه هم لاغر و این بسته به اینه که آیا ما اندازه خوردن رو رعایت می کنیم یا خیر .
فایل مدیر کارخانه لایقی باشید تمام حرفش این بود که غذاها منبعی از انرژین که اگر ما به عنوان مدیر کارخونه بیش از حد نیاز به بدن وارد کنیم روی دست سیستم می مونه و اینقدر این انرژی زیاده از حد تولید میشه که باوجود دفع چربی های سوخت نشده به شکل ۲۴ ساعته توسط سیستم ترمیم کننده از بدن ، باز هم شاهد انباشت چربی اضافی در جسم هستیم یعنی به علت تنوع طلبی و زیادخوری و یا پرخوری سرعت تخریب بیش از سرعت ترمیم هست و ما شاهد کاهش وزن به شکل چشمگیر نخواهیم بود ….
پس باید هم با کار کردن روی مغز و ذهن ورودی های چاق کننده ارو کنترل کنیم هم یه جاهایی آگاهانه کنترل رفتارمون به دست بگیریم …