در قسمت قبل مراحل دیگر واقعیت تبدیل کردن رویای موفقیت توضیح داده شد. در این قسمت درباره داشتن زندگی آرام و بی دغدغه توضیح داده می شود.
شادی و آرامش
به نظر من دستیابی به یک زندگی آرام و بی دغدغه، بالاترین و باشکوه ترین هدفی است که می توان در زندگی تجربه کرد.
هدف خداوند از آفرینش ما این بود که تجربه های شاد و شگفت انگیزی از زندگی روی زمین داشته باشیم.
وقتی سرشار از نشاط و آرامش درونی هستید با ویژگی های قدرت اراده خداوند که شادی ناب، خلاقیت، مهربانی و عشق هستند همسو شده اید.
حالت طبیعی شما یعنی حالتی که با آن متولد شده اید. هیچ انسانی در بدو تولد نگران نبوده است، اندوه نداشته است، شاد و کنجکاو برای تجربه زندگی بوده است. اما هرچه بزرگتر می شود به جای رشد و گسترش آنچه بوده است، افکار و رفتاری را آموخته و به اجرا می گذارد که زندگی او را سرشار از ترس، نگرانی، اندوه و حسرت می کند.
برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند لازم است به اصل و ماهیت واقعی خود برگردید.
شما از منبعی آفریده شده اید که شادی و آرامش می بخشد. به زمان هایی که سرشار از شادی و آرامش هستید توجه کنید، خواهید دید که با همه چیز و همه کس در آرامش و صلح به سر می برید.
در صلح و آرامش بودن با خود، دیگران و تمام زندگی خواست خداوندی است که شما را از خود خلق کرده است.
زمان هایی که در زندگی از اطرافیان خود متنفر هستید، آنها تغییر خاصی نکرده اند که باعث تنفر بیشتر شما شده باشند، بلکه این شما هستید که اندکی بیشتر از منبع و منشاء به وجود آورنده خود فاصله گرفته اید.
خشم، نفرت، کینه، حسرت، واکنش های تند، افسردگی و …. همه و همه فقط به خاطر اندکی فاصله گرفتن از منبع خلق کننده در افراد ایجاد می شود و این درحالی است که آنها عامل دیگری (اشخاص، شرایط و …) را دلیل این حالت خود می دانند.
وقتی در حالتی سرشار از شادی هستید در تمام جنبه های زندگی خود، کمال را احساس می کنید.
آزاد شدن از نگرانی و اضطراب، راهی برای شادی کردن با میدان قدرت خداوند است.
لحظه هایی که در زندگی شاد و خوشحال هستید و به خودتان اجازه می دهید به طور کامل زنده و هدفمند باشید در حقیقت در هماهنگی با روح جهانی و خداوند قرار دارید.
زندگی کردن با حالت اضطراب و نگرانی، احساس ناامیدی و دلتنگی و مصرف قرص های آرامبخش حالت های طبیعی زندگی نیستند.
افکار آشفته منجر به بروز فشار خون بالا، ناراحتی معده، احساس نگرانی دائمی، بی قراری و بی خوابی و همچنین بروز پی در پی خشم و رنج می شوند حالت های طبیعی شما در زندگی را برهم می زنند.
اعتقاد داشته باشید یا نه، شما دارای قدرتی هستید که می توانید زندگی طبیعی آرام و بی دغدغه ای را که آرزو دارید خلق کنید.
همچنین می توانید از این قدرت برای جذب ناامیدی یا شادی، نگرانی یا آرامش استفاده کنید.
بنابراین اگر احساس سلامتی و تندرستی از حالت های طبیعی بشر است پس چرا گاهی اوقات به نظر می رسد که ناخوشی و نگرانی را تجربه می کنیم؟!
پاسخ این سوال، راز رسیدن به زندگی سرشار از آرامشی است که آرزویش را دارید.
نگرانی، خواسته ی قدرت اراده شخصی است
وقتی نگرانی یا اضطرابی را در وجودتان احساس می کنید، اراده شخصی (منیت) آزاردهنده مشغول کار است.
البته این بخش از وجود ما به دنبال نابود کردن ما نیست بلکه به دلیل طبیعت انسان بودنش است که می خواهد در مقابله با نگرانی و اضطراب کاری انجام دهد. تمایل انسان به مقابله با مسائل منجر به فعالیت بیشتر اراده شخصی می شود.
قدرت اراده شخصی بر اساس عادت، سنت، آموزش از والدین و … اعتقاد دارد که نگران شدن راه درست مقابله با مسائل است و باید باشد.
اگر به نگرانی های خود توجه کنید، شباهت بسیاری به والدینتان دارند مگر اینکه سالها از آنها دور زندگی کرده باشید.
انسان به مرور که بزرگ می شود باور می کند که نگران بودن طبیعی و آرامش داشتن غیرطبیعی است در حالی که در کودکان این فرایند کاملا عکس می باشد.
قدرت اراده شخصی همیشه نگرانی را آرزو می کند و این درحالی است که با هر بار برآورده کردن آرزویی او به قدرت و تکرار آن آرزو کمک می کنیم.
اما به معنای واقعی هیچ نگرانی یا اضطرابی در جهان وجود ندارد بلکه افکار انسانها به اشتباه این عقاید را خلق می کند.
نمی توانید نگرانی را بسته بندی، مشاهده یا لمس کنید. فقط می توانید انسان هایی با افکار سرشار از نگرانی ببینید.
نگرانی محصول افکار انسان است که از طریق گفتار، چهره و رفتار انسانها متولد شده و به انسان های دیگر منتقل می شود.
اضطراب و نگرانی از هر ویروسی سریع تر منتقل می شود اما انسان ها به آن توجهی ندارند و برای جلوگیری از ابتلا به ویروس اضطراب و نگرانی هیچ راهکاری ندارند.
اضطراب و نگرانی ویروسی قدرتمند است که نه تنها هیچ راهکار جهانی برای مقابله با آن ارائه نشده است بلکه از بی نهایت طریق انسانها به صورت ناآگاهانه در حال انتشار و گسترش آن هستند.
تصور عموم انسان ها این است که نگرانی و اضطراب به دلیل عوامل بیرونی در آنها ایجاد می شود.
شاید شنیده و یا حتی خودتان بارها گفته باشید: نگرانی و اضطراب به جانم افتاد.
نکته جالب توجه اینکه نگرانی و اضطراب به ندرت در اثر حمله ی عوامل و یا موجودات خارجی به وجود می آید.
تقریبا در همه موارد نگرانی و اضطراب به دلیل اعتقاد و نگرش افراد در آنها ایجاد می شود.
تصور کنید فرزند شما دیر کرده باشد.
چه افکاری در ذهن شما مرور می شود؟
آیا این افکار واقعی هستند؟
مسلما خیر چون هر فکری زمانی واقعی می شود که در دنیای بیرون به شکل صحنه ای قابل تماشا یا تجربه کردن تبدیل شود.
اما به گونه ای افکار را در ذهن خود مرور می کنید که گویی به واقعیت تبدیل شده اند و به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و نگرانی و اضطراب را تجربه می کنید و مدتی بعد فرزند شما به خانه می آید.
صدها بار این نمایشنامه تکرار می شود و هر بار بالاترین حد از اضطراب و نگرانی را تجربه می کنید در حالی که خود را درگیر توهم کرده اید.
شاید این گفته در ذهن شما مرور شود که: بچه هایی بوده اند که دیر کرده باشند و بعد مشخص شده که درگیر اتفاق و سانحه ای شده اند.
کاملا حق با شماست. اما اگر تمام مواردی که بجه ها دیر کرده باشند فقط 1% به خاطر اتفاق و سانحه باشد آیا لازم است هربار که کودکی دیر می کند به خاطر ترس از آن یک درصد خود را تحت فشار اضطراب و نگرانی قرار دهید؟
اصرار ذهن، به نگران بودن به خاطر انبوه شنیده هایی است که هرگز آنها را تجربه نکرده اید اما از طریق دیگران به گوش شما رسیده است.
زمانی که انبوهی از اخبار و اطلاعات درباره سرقت، تجاوز، تصادف و … را وارد ذهن خود می کنید، طبیعی است که اراده شخصی شما همواره به شما هشدار دهد. این کار به شکل نگرانی و اضطراب در شما پدیدار می شود.
این فقط یکی از اندیشه های نگرانی زا در ذهن انسانهاست و این در حالی است که لبست بلندی از اینگونه اندیشه ها در ذهن خود دارید.
اگر خواهان تجربه زندگی توام با آرامش هستید باید افکار نگرانی زا که در ذهنتان مرور می کنید را شناسایی و مرور کردن آنها را متوقف کنید.
هر فکری که باعث برهم خوردن آرامش شما شود در دسته افکار تنش زا قرار می گیرد و مهم نیست این فکر درباره چه موضوع یا چه فردی باشد چون در نهایت قرار گرفتن در احساس اضطراب و نگرانی نمی تواند به بهبود شرایط کمک کند.
اگر حتی هدف قدرت اراده شخصی شما این باشد که با ایجاد اضطراب و نگرانی به شما هشدار دهد که باید کاری انجام دهید، قطعا در زمان نگرانی نمی توانید تصمیم درست و کمک کننده ای اتخاذ کنید، بنابراین حفظ آرامش در هر شرایطی در اولویت قرار می گیرد.
چه افکاری باعث بروز نگرانی می شوند
به نظر من این افکار در دو دسته بندی قرار می گیرند:
1- افکار محیطی، افکاری هستند که از طریق دیدن و شنیدن وارد ذهن می شوند و هرگز تجربه ما نبوده اند.
- می شنوید که ماشین فلانی را دزدیده اند. این خبر تبدیل به یک فکر برای هشدار دادن به شما در زندگی روزمره می شود.
- می بینید فردی دچار سانحه شده است. این تماشا به یک فکر برای هشدار دادن به شما در زندگی روزمره می شود.
- از طریق رسانه ها مطلع می شوید که به یک کودک تجاوز شده است. این خبر به یک فکر برای هشدار دادن به شما در زندگی روزمره تبدیل می شود.
این لیست بی نهایت است و از این لحظه در زندگی روزمره هربار که در معرض این اخبار قرار بگیرید به یاد خواهید آورد که این یک فکر محیطی است و می تواند به یک فکر هشدار دهنده در ذهن من تبدیل شود.
اگر برای آرامش و احساس خوب خود ارزش و اهمیت قائل باشید ترجیح می دهید افکار محیطی کمتری را وارد ذهن خود کنید.
2- افکار شخصی، افکاری هستند که درباره خودتان دارید و باعث آزار و اذیت شما می شوند.
- من از دیگران مهم تر هستم.
- انتظار من برآودره نشده.
- من آدم مهمی هستم و نباید منتظر بمانم.
- من مشتری هستم و باید به من توجه شود.
- باید محبت من را جبران کند.
- باید درخواست من را قبول کند.
این افکار و افکار مشابه همه جنبه شخصی دارند و مربوط به انتظار ما از دیگران درمقابل خودمان هستند.
هویت شما با شغل، موفقیت ها، دارایی، سمت، شهرت و هیچ عامل دیگری تعیین نمی شود. شما جنبه ای از قدرت مشیت الهی هستید که برای مدتی کوتاه در جسم مادی حضور پیدا کرده اید تا زندگی روی زمین را تجربه کرده و از آن لذت ببرید.
بنابراین نباید خودتان را در معرض نقدو بررسی از طریق نگاه و توجه دیگران قرار دهید. به اندازه ای که به توجه دیگران نیاز برای درک ماهیت خود وابسته باشید از آنچه خداوند برای شما درنظر گرفته است دور می شوید.
قدرت اراده خداوند در برابر قدرت اراده شخصی
هر روز صدها فرصت برای فراخوانی قدرت اراده خداوند و استفاده از آن در برابر قدرت اراده شخصی فراهم می شود که بسیار ارزشمند هستند.
با هر بار استفاده از قدرت اراده خداوند برای مقابله با هجوم افکار منفی می توانید نزدیک بودن و دردسترس بودن خداوند را احساس کنید.
آرامشی که در لحظه فراخوانی در خود احساس می کنید نوید پاسخ خداوند به درخواست شماست.
با ذکر چندمثال از فراخوانی قدرت اراده خداوند در زندگی روزمره، نحوه استفاده از این قدرت بی نهایت را واضح تر می کنم.
- برای انجام کاری قصد دارم از خانه خارج شوم. درب پارکینگ را باز می کنم اما فردی خودروی خود را جلوی درب خانه ما پارک کرده و رفته است.
ناگهان عصبانی می شوم و افکار متنوعی در سرزنش و محکوم کردن آن فرد در ذهنم مرور می شود و خودم را آماده برخورد جدی با او می کنم.
در این لحظه به یاد می آورم که فرصت مناسی است تا از قدرت اراده خداوند برای حضور در زندگی ام دعوت کنم.
این فکر را در ذهنم مرور می کنم که شاید سانحه ای در انتظار حضور من است و به این ترتیب خداوند وقفه ای در حرکت من ایجاد کرده است. من نمی دانم اما او می داند.
- برای خرید به فروشگاه می روم و موقع پرداخت هزینه، فردی جلوی من ایستاده است و بر سر قیمت فاکتور خود با فروشنده بحث می کند. در همان لحظه افکار در ذهن من شروع به مرور شدن می کنند.
چقدر بدشانسم که این فرد بی ملاحظه جلوی من ایستاده است.
چقدر سوال می پرسد و اصلا توجهی به من ندارد که پشت سر او هستم.
او با این کارش موجب آزار من و معطل کردن من می شود.
در این لحظه به یاد می آورم که این یک فرصت است تا از قدرت اراده خداوند برای حضور در زندگی ام دعوت کنم.
مرور افکار قبلی را ادامه نمی دهم و افکار جدیدی را انتخاب می کنم.
من عجله برای رفتن به مرحله بعد ندارم. زندگی مسابقه نیست بلکه تجربه کردن است. من اکنون می توانم میزان آرامش و احساس خوب داشتن در این لحظه را تجربه کنم.
من نمی دانم در ذهن این فرد چه افکاری مرور می شود که به این شکل درحال جستجو کردن برای یافتن اشتباهی از طرف فروشنده است پس صبر می کنم تا او به جواب قانع کننده ای برسد و آرامش پیدا کند.
اکنون این فرد را دشمن یا موجب آزار و اذیت خودم نمی دانم بلکه او را فرشته ای می بینم که فرصت دعوت از خداوند به زندگی را برایم فراهم کرده است.
- صبح روز شنبه است، با ذوق و شوق از خانه خارج می شوم تا به محل کارم رفته و فعالیت مورد علاقه ام را انجام دهم.
به محل کارم رسیدم چند بار ریموت درب پارکینگ را فشار دادم اما درب باز نشد، با خودم فکر کردم حتما درب پارکینک خراب شده.
در همین لحظه افکار شروع به مرور کردن شد. مدیر بی لیاقتی است، چرا باید درب خراب شده باشد، حتما سرویس انحام نشده.
در همان لحظه به هوای ابری و زیبای آن روز توجه کردم و با خودم گفتم ماشین رو خیابان پارک می کنم، مشکلی نیست، حتی آفتاب هم نیست و ماشین رو پارک کرده وارد ساختمان شدم که متوجه شدم آسانسور هم کار نمی کند.
متوجه شدم برق ساختمان قطع شده.
افکار شروع به مرور کردن شد.
چقدر بدشانسم، اول صبح چرا نباید برق باشد.
این چه کشوری است که هنوز مساله برق آن حل نشده است.
به یاد آوردم که فرصت مناسبی است که قدرت اراده خداوند را به زندگی خود دعوت کنم.
مرور افکار قبلی را متوقف کرده و افکار جدید را انتخاب کردم.
اکنون چه کاری می توانم انجام دهم که احساس بهتری داشته باشم؟ می توانم کتاب بخوانم، فایل تصویری ضبط کنم حتی می توانم لایو اینستاگرام برگزار کنم.
هر روز در زندگی روزمره با مسائلی مواجه می شویم که قدرت اراده شخصی بلافاصله وارد عمل شده و افکاری که اضطراب و نگرانی را ایجاد می کنند در ذهن ما مرور می کند.
برای داشتن زندگی آرام و بدون دغدغه باید فراخوانی قدرت اراده خداوند برای مقابله با هجوم افکار قدرت اراده شخصی را تمرین کنید.
انقدر باید این الگوی فکری جدید را تمرین کنید تا تبدیل به عادت شده و جایگزین عادت قدیمی یعنی واکنش دادن به شیوه ای تنش زا شود.
شما در هر لحظه از زندگی با یک انتخاب روبرو هستید:
- به مرور افکاری که تنش زا هستند ادامه دهید.
- تلاش کنم افکاری را مرور کنید که احساس آرامش ایجاد می کنند.
این یک انتخاب است و باید مسئولیت آن را بپذیرید.
افرادی که در زندگی روزمره به طور پیوسته در حال واکنش دادن به مسائل زندگی هستند حق انتخابی برای خود قائل نیستند، آنها تصور می کنند کاملا طبیعی است که در مواجه شدن با هر مساله ای به همان شکل واکنش نشان دهند.
برخی از انسانها عقیده دارند باید با هر کس مانند خودش رفتار کرد. این عقیده بالاترین حق زندگی که انتخاب کردن است را از شما سلب می کند و همواره در زندگی انتخاب شما بر اساس عوامل بیرونی خواهد بود.
برای داشتن زندگی سرشار از آرامش و بی دغدغه باید مسئولیت انتخاب افکار خود را به عهده بگیرید.
در قسمت بعد درباره انتخاب احساس خوب، اهمیت آن و تاثیری که بر زندگی شما می گذارد توضیح داده می شود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.27 از 22 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد
چقدر از خواندن این مطالب مفید لذت میبرم
هدف خداوند از آفرینش ما این بود که تجربه های شاد و شگفت انگیزی از زندگی روی زمین داشته باشیم.هرگز به این بعد از آفرینش نگاه نکرده بودم و فکر میکردم خداوند برای امتحان کردن ما برای سختی ها دراین دنیا مارا خلق کرده است و بعضی از موارد درموقع سختی ها به خداوند میگفتم که چرا من باید این سختی را بکشم درحالی که خودم باعث خلق این سختی ها بودم با افکارم و نمیدانستم
و یا جمله ی زندگی کردن دراین جهان مسابقه دادن نیست بلکه تجربه کردن است
نگرانی و داشتن استرس و عصبانیت و خشم و قضاوت کردن همگی از اراده شخصی دستور میگیرد و وقتی ما با اتفاقی مواجه شدیم باید قبل از واکنش دادن و دستور از ذهن خود آگاه آن را با اراده خداوند درنظر بگیریم و بگویم که اگر این اتفاق نمیافتاد امکان داشت بدترش درجایی دیگر بیفتد و برای این اتفاق باید سپاسگزار خداوند باشیم .
نگرانی و استرس به خاطر نداشتن ایمان کامل به خداوند است که خداوند درهر لحظه ای مراقب من و خانواده ام خواهد بود و نباید برای دیر کردن فرزندمان دچار استرس باشیم و اتفاقات بد اتفاق نیفتاده را درذهن خود مرور کنیم بلکه با ایمان به اینکه خداوند درهر شرایطی محافظ من و فرزندانم خواهد بود زندگی را ادامه دهیم .
استاد من امسال دخترم دانشگاه فرهنگیان زاهدان قبول شد من با اعتماد به اینکه خداوند در هر لحظه مراقب و مواظب فرزند من است او را راهی زاهدان کردم درحالی که خیلی از آشنایان به من تذکر دادند که چطور میتوانی دخترت را به شهر دور و پر از ناامنی بفرستی و کار اشتباهی انجام دادی و بعدها میگویی که چرا این کاررا کردم ولی من با اطمینان به اینکه خداوند درهمه لحظات مراقب فرزند من است او رابرای ادامه تحصیل به زاهدان فرستادم و خدارا شکر بسیار راضی هستم
قدرت اراده خداوند بسیار بالاتر از قدرت اراده شخصی ما است پس وقتی کاری را با اطمینان به خداوند واگذار کنیم حتما نتیجه بسیار خوبی به همراه دارد و ذهن ما به آرامش درونی خواهد رسید و دور از استرس و نگرانی و واکنشها کار خواهد کرد که خداوند به من نزدیک است و علاوه برتوکل بر خداوند سپاسگزار اتفاقات خواهیم بود
استاد من قبل از آشنایی با این سایت دربرابر بعضی از حرفها و حرکات دیگران واکنش نشان میدادم ولی الان با کمی تامل به خودم میگویم این عصبانیت از افکار خانم منفی باف است که احساس من را بد کند با مقداری صبر و خود را سرگرم کاری کردن درهمان لحظه واکنشی انسان نمیدهم و چقدر من ازاین عملکرد خودم راضی هستم چون بعد از گذشت زمان مقدرا واکنش من نسبت به موضوع بسیار کم و حتی بی اثر خواهد بود و چقدر خوشحالم که یاد گرفتم چگونه اراده شخصیخود را کنترل کنم تا واکنش بدی نداشته باشد
ما درهر آن باید تصمیم بگیریم که چه چیزی را انتخاب کنیم افکار تنش زا و یاد نه تلاش کنیم افکاری را مرور کنیم که احساس آرامش ایجاد می کنند. تا احساس ما هم به آرامش برسد و مسئولیت این انتخاب با ما است که چه رفتاری را انتخاب کنیم تا احساس ما بد نشود و این کار احتیاج به تکرار و تمرین دارد تا به کسانی که خداوند در قرآن آنها را صابرین خوانده است برسیم و زندگی شاد و سراسر خوشی را دراین دنیا تجربه کنیم .
سلام استاد
مرسی از مطالب ارزشمندتان
باید در هر لحظه انتخاب کرد اینکه چه افکاری داشته باشیم افکاری که از اراده شخصی میان یا از اراده خداوند
ترس و نگرانی از اراده شخصی میان و نشون دهنده این هستن که از منبع دور شدیم مومن نه ترسی داره نه غمی،چون دست خدا را بالای همه دستان میبینه که همه چیز را تحت کنترل داره و به نفع من و اونجوری که من میخوام و دوست دارم پیش میبره اگه من اعتقادم این باشه که این خدا به نفع من محیط کاریم را پیش میبره دیگه نگرانی و ترس چرا؟من از منبعی آفریده شدم که شادی و آرامش آفرینه
این نیرو ،این خداوند،تمام دنیای بیرون من را به جهتی سوق میده که من خوشحال و شاد باشم و از زندگی لذت ببرم
این نیرو هست چرا ازش استفاده نکنیم؟ اون هر لحطه داره واکنش میده بما،چرا به نفع خودمون ازش سود نیریم؟
با نوشتن لیستی از شکرگذاریهام،و توجه به نکات مثبت زندگی،خودم را به منبع نزدیک میکنم چون میدونم که افکاری که از ذهن منفی بافم من میان ،همگی محدودکننده و نادرست اند .اعتقاد به نیرویی برتر و اینکه در خدمت منه و به نفع و خواست من جلو میبره منو ،اعتبار تمام نگرانی ها و ترس ها زیر سوال میره و اهمیتشون از بین میره ….فریب افکار منفی را نخوریم چون واقعی نیستن و نشون از ضعف آدمه،آدمی که به خدا ی خودش ایمان نداره به وجودش و به خیر بودنش ایمان و باور نداره …خدا منبع بینهایتی از تمام چیزهای خوبه،که در وجود منه،در تمام کائنات وجود داره و از رگ گردن بمن نزدیکتره،و هر لحطه بمن الهام میکنه و منو هدایت میکنه به مسیر درستم،مسیر رشد و تکاملم،این نیرو سرچشمه تمام خوبیها و پاکیهاست،چرا خدایی فکر نکنم؟ چرا خدایی نگاه نکنم؟ چرا اطمینان و آرامش نداشته باشم وقتی همچین نیرویی حامی و پشتیبان من است در تمام نسائل،مسائلی که وقتی نگاه تعصب آلود خودم را کنار بگزارم، دست از قضاوت بردارم من رو بهدجلو حرکت میده و به اونچیزی که میخوام و دوست دا م و روحم میخواد تجربه کنه و لذت ببره میرسونه