بسیاری از افراد چاق سال هاست برای لاغر شدن از روش های مختلف تلاش می کنند اما هرگز لاغر نمی شوند.
آنها تصور می کنند که توانایی لاغر شدن را ندارند و این در حالی است که همه انسانها به یک اندازه از قابلیت متناسب شدن برخوردار هستند اما قدرت باور لاغری در افراد چاق به شدت ضعیف شده است و آنها نمی توانند لاغر شوند.
داستان تولد لاغری با ذهن
از سال ۱۳۹۳ با مباحث قانون جذب آشنا شدم و در ابتدا سعی کردم با استفاده از این قوانین شرایط زندگی ام را تغییر دهم اما بعد از چند ماه این ایده در ذهن من شکل گرفت تا از این قوانین برای لاغر شدن استفاده کنم.
به لطف خدای مهربان در این چند سال نتایج عالی کسب کردم و علاوه بر تغییر در تمام جنبه های زندگی ام باعث بهبود شرایط زندگی افرادی شد که از محتوای سایت تناسب فکری استفاده می کنند.
در این مدت موضوع قدرت ذهن در خلق شرایط زندگی برای من جالب توجه بود و تمرکز زیادی بر کشف ارتباط بین افکار و شرایط زندگی خودم و دیگران داشته ام.
این موضوع از زمانی که در فیلم راز راوی داستان از عبارت (افکار تبدیل می شوند به اجسام)استفاده کرد برای من مهم شد و تصمیم گرفتم این موضوع را در زندگی تجربه کنم.
هرچه بیشتر ادامه دادم و نتایج مختلف در زندگی کسب کردم به قدرت باور در شکل گیری شرایط زندگی بیشتر یقین پیدا کردم و از آنجا که قوانین در تمام جنبه های زندگی به یک شکل عمل می کنند مطمئن شدم که قدرت باور لاغری مهمترین موضوع در لاغر شدن افراد است.
بنابراین سعی کردم افکار و نگرشم درباره لاغر شدن و سلامت جسمی را به شکلی که دوست دارم تجربه کنم تغییر داده و بر صحیح بودن و تکرار این افکار استمرار داشتم.
به لطف خدا پس از مدت کوتاهی تغییر در وضعیت جسمی من شروع شد و بعد از ۳۵ سال چاق بودن و بارها تلاش کردن های بیهوده برای لاغر شدن توانستم برای اولین بار در زندگی به آسانی لاغر شده و به لطف خدا تا به امروز در روند بهتر شدن باشم.
پس از آن سعی کردم از طریق محتوای آموزشی سایت تناسب فکری قدرت باور لاغری را در ذهن افرادی که به این سایت هدایت می شوند ایجاد کنم. همچنین در دوره ورود به سرزمین لاغرها به شکل اصولی و گام به گام مراحل شکل گیری قدرت باور لاغری و رهایی از قدرت باور چاقی توضیح داده شده است.
افرادی که از این محتوای آموزشی استفاده کرده اند به لطف خدای مهربان توانستند قدرت باور لاغری را در ذهن خود ایجاد و تقویت کنند و در نتیجه آلبوم شگفتی سازان ایجاد شد که شامل تصاویر برخی از استفاده کنندگان از آموزش های لاغری با ذهن است.
ایمان دارم هر فردی که اضافه وزن دارد اگر به همان شکل که من در استفاده از آموزش ها و تمرینات عمل کردم با اشتیاق و استمرار مراحل آموزشی را سپری کند صد در صد شگفتی ساز شده و تصویر شگفتی سازی او وارد آلبوم شگفتی سازان خواهد شد.
قدرت باور لاغری چیست؟
برای درک بهتر این موضوع پیشنهاد می کنم به موضوع قدرت باور چاقی در ذهن خود توجه کنید. حتما با این نیرو آشنایی دارید و بارها آن را تجربه کرده اید.
- هر بار که به دلایل مختلف احساس چاقی یا چاق تر شدن کرده اید شما در حال استفاده از قدرت باور چاقی ذهن خود بوده اید.
- اگر عقیده دارید چاقی شما ارثی است، خود را مجهز به یکی از قوی ترین قدرت های باور چاقی را در ذهن خود ایجاد کرده اید.
- اگر عقیده دارید چاقی شما به دلیل کم تحرکی، پایین بودن سوخت و ساز بدن، مصرف دارو یا هر عامل دیگری را مقصر چاقی خود میدانید شما عوامل شکل دهنده قدرت باور چاقی را در ذهن خود ایجاد کرده اید.
- هربار که در مواجه شدن با مواد غذایی احساس ترس از چاق تر شدن داشته اید شما قدرت چاقی ذهن خود را قوی تر کرده اید.
- هربار که از دیدن خود در آینه احساس بد یا تنفر از خود داشته اید، قدرت چاقی ذهن خود را تقویت کرده اید.
نشانه های زیادی درباره تشدید قدرت چاقی در ذهن می توان نوشت که همه افراد چاق آنها را تجربه کرده اند.
در مقابل هر زمان که رژیم گرفته یا به سختی ورزش کرده اید، احساس لاغر شدن در شما شکل گرفته است. این احساس باعث ایجاد قدرت باور لاغری در شما شده و در صورتی که روش لاغری خود را ادامه داده باشید باعث تغییر در وضعیت جسمانی شما شده است.
اما به محض رها کردن روش لاغری خود، قدرت باور لاغری در ذهن شما کمرنگ شده و مجددا قدرت باور چاقی تقویت شده است و به همین راحتی دوباره به شرایط قبلی برگشته اید.
پروسه لاغر و چاق شدن یکی از واضح ترین نشانه های تاثیر قدرت باور ذهنی در وضعیت جسمانی است.
هر زمان به واسطه رژیم، ورزش، مصرف دارو و دمنوش و غیره برای لاغر شدن اقدام کرده اید به صورت خودبخود قدرت باور لاغری را در خود افزایش داده و مقداری کاهش وزن و سایز داشته اید اما به محض رها کردن روش لاغری خود مجدا قدرت باور چاقی به شکل قبل وارد عمل شده و باعث تغییر وضعیت جسمی شما به حالت گذشته شده است.
قدرت ذهن در شکل گیری جسم
ذهن انسان تنها عامل شکل دهنده جسم است. شاید این عبارت به نظر شما عجیب یا غیرواقعی به نظر برسد.
برای درک بهتر این موضوع به افرادی که برای چاق شدن تلاش می کنند توجه کنید.
در ذهن آنها قدرت باور لاغری به شدت قوی تر از قدرت باور چاقی است بنابراین هرچقدر برای چاق شدن تلاش می کنند به نتیجه دلخواه خود نمی رسند و حتی بارها شنیده اید که از دوباره لاغر شدن خود گله و شکایت کرده اند.
به این سوال فکر کنید که:
اگر برنامه رژیمی که افراد لاغر برای چاق شدن استفاده می کنند و برای آنها نتیجه ای در بر ندارد را یک فرد چاق استفاده کند چه اتفاقی رخ می دهد؟
قطعا در زمان کوتاه چاق تر خواهد شد.
اکنون به این سوال فکر کنید:
اگر برنامه رژیمی که یک فرد چاق برای لاغر شدن استفاده می کند و نتیجه ای برای او ندارد را یک فرد لاغر اجرا کند چه نتیجه ای خواهد داشت؟
به دو شکل نتیجه می دهد: ۱- لاغرتر خواهد شد ۲- تغییری نخواهد کرد
این موضوع اثبات می کند که مواد غذایی تاثیری بر شرایط جسمی افراد ندارند بلکه قدرت ذهن آنهاست که شرایط جسمی را مدیریت می کند.
همه افرادی که اضافه وزن دارند قدرت باور چاقی را در ذهن خود ایجاد کرده اند و سپس تلاش می کنند با استفاده از روش های مختلف لاغری از شرایط چاقی و اضافه وزن خلاص شوند و این خواسته هرگز محقق نخواهد شد.
برای لاغر شدن باید به همان شکل که قدرت باور چاقی را در ذهن خود ایجاد کرده این قدرت باور لاغری را در ذهن ایجاد و جایگزین قدرت چاقی کنیم. در این صورت به صورت خودبخودی لاغر می شویم.
با توجه کردن به افکار و نگرش خود درباره شرایط جسمی می توانید به انتظارتان از وضعیت جسمی خود دسترسی داشته باشید.
اگر انتظار چاق شدن دارید همچنان قدرت باور چاقی در ذهن شما قوی است.
قدرت چاقی ذهن را نمی توان از با رژیم گرفتن یا ورزش کردن تغییر داد. علاوه بر من و شما، میلیاردها انسان از سال ها قبل در تلاش هستند تا از طریق رژیم گرفتن و ورزش کردن لاغر شوند اما هرگر موفق نشده اند.
برای لاغر شدن فقط کافی است قدرت باور لاغری را در ذهن خود ایجاد و بر تقویت آن استمرار داشته باشید.
در این صورت بدون هرگونه استفاده از روش های لاغری می توانید در مدت زمان کوتاه تر از چاق شدن به شرایط اندام ایده برسید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
ایجاد قدرت باور لاغری در ذهن از مهمترین عوامل موفقیت در مسیر شگفتی ساز شدن است. این کار از طریق استفاده با دقت از محتوای آموزشی و انجام تمرینات امکانپذیر خواهد بود.
بنابراین لازم است هر روز یک قدم به شکل عالی در مسیر لاغری با ذهن بردارید تا به مرور قدرت باور لاغری در ذهن شما قوی تر شود.
برای انجام صحیح مراحل این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده با شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید.
- دیدگاه شما درباره تاثیر قدرت باور لاغری در کسب نتیجه عالی از روش های لاغری چیست؟
- در گذشته که از روش های لاغری استفاده می کردید چقدر انتظار لاغر شدن داشتید؟
- زمانی که از روش های لاغری استفاده کردید انتظار لاغری شما از آن روش بوده است یا از خودتان؟ شرح دهید.
- تفاوت اینکه از روش لاغری انتظار لاغری داشته باشید یا از خودتان در چیست؟ شرح دهید. (موضوع بسیار مهم)
- چرا بعد از رها کردن روش های لاغری دوباره چاق می شویم؟ نقش انتظار در این فرایند چیست؟
- به نظر شما ایجاد شدن انتظار رخ دادن هر موضوع در زندگی به چه صورت در ما ایجاد میشود؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.42 از 45 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام من باورم این بود اگه فلان موادغذایی روبخورم سریع چاق میشم یا رژیم ورزش لاغر میکنن چایی سبز لاغرکنندست یا خوابیدن زیادچاق کنندست سحرخیزبودن لاغرکنندهست برنج ونون حذف بشه لاغرمیشید همه اینها یجوراعتمادکردنه ونبایداینهاروتکرارکردبایدلاغری باذهن روهرروزمرورکردتاعادت خوب جایگزین عادت بدبشه
سلام وعرض ادب
من با شنیدن از طریق دیگران وتلویزیون باور کرده بودم بعد ۴۰ سالگی اضافه وزن پیدا میکنم وتاثیر غذاها بر چاقی رو هم پررنگ میدونستم وانتظار بالا رفتن وزنم زیاد شد برا همین تو سن ۴۵ سالگی ۷ کیلو اضافه وزن پیدا کردم طوری بود که انگار این حالت طبیعیه ومن بابد کمتر بخورم تا وزنم بیشتر از این بالا نره
تلاش میکنم این باور ها رو کمرنگ کنم تا به تناسب اندامی که میخوام برسم
باتشکر از استاد گرامی
سلام من مطمئن بودم بعد از ازدواج چاق میشم وشدم چون آن را باور داشتم و مطمئن بودم براثر حرف اطرافیان به این اطمینان وباور رسیدم ومدام چاق شدم ترس ادامه یافت و به جایی رسیدم که اصلا دوست نداشتم حالا هم دارم در این مسیر لاغری باذهن حرکت می کنم ولی هنوز ترس از خوردن بعصی غذاها هست و باور چاقی هست باید مداومت واستمرار داشته باشم ناامید نشم وبه این حرکت روزانه ادامه بدهم تا به هدف برسم هرچند بعضی روزها حالم خوب نیست وبعضی روزها پر از انرژی وخوبم ولی ادامه می دهم تا به نتیجه دلخواه برسم
باسلام خدمت تمام افراد سرزمین لاغری و استاد عزیز
قدرت باور لاغری خیلی موضوع جالب و واقعی و در عین حال مهمی بود و من هم تمام اینه ا رو تجربه داشتم و خداذوشکر در ابن چندساله ک در ابن مییر هیتم دبگه هیچ کدوم از این مشکلات از جمله ارثی بودنو ورزش کردنو رژیم گرفتن و وزن کردن و … رو ندارم و ایمان اوردم ب تنایب فکری و جواب هم گرفتم و چیری نمونده ب شگفتی ستز شدن پس مسایل دبگ بی ارزشن (روش های دیگر لاغری)این روش روش هدایت من و زندگی من است ک خدا من رو در اون قرار داده و یلدایه جدیدتری رو ساخته
من نه تنها درچاقی و لاغری بلکه با توضبحات شما متوجه وجه های دیگر زندگیم هم شدم ک افکار تبدیل ب اجسام و اتفاقات شده بود و فهمیدم ک من خودم خالق اون اتفاق ها بودم و انشالله با اکاهی های جدیدم میتونم زندگی جدیدتر و بهتر و یلدایه متناسبی باشم برای همیشه .
و دررابطه با قدرتباور ها خیلی فکرکردم و فقط ی مشکل داشتم اونم اینک کمی ب ذهنم در گیر این موضوع شده ک من فایل ها رو گوشندم و از دوره دور شم چاق میشم
از لحاظ منطقی و دلیل برهلن ذهنم رو قانع میکنم ولی خب باز در ناخوداگاهم کمی هست .
و در تلاشم ک ریشه های این باور رو هم پیدا و انشالله رفع کنم .
و خدایی که در این نزدیکیست.
خدایا شکرت برای آگاهی های هر روزه.
ما انسانها مدام در حال یادگیری هستیم و آنچه یاد میگیریم رو برای خودمون سرلوحه میکنیم و مدام از اموزشهامون در رفتار کردنمون استفاده میکنیم.خیلی وقتها به آنچه دلمون خواسته فکر کردیم ولی اون اتفاق نمیفته چرا؟؟فقط به این دلیل که ته دل و ذهنمون به رسیدنه ایمان نداریم و فقط از سرمون انگار اون تفکر گذشته،حالا برای رسیدن به اون خواسته فقط باید باورمون رو تقویت کنیم.منم چیزای زیادی رو بهش فکر کردم و برام خوشایند نبوده ولی دقیقا برام پیش اومده عین همون ماجرا.مثلا درباره ی چاقی شاید خیلی کم بهش فکر کرده باشم که مثلا ما خونوادگی همه مون شکم داریم و از این فکرم خیلی احساس بدی پیدا کردم ولی بعد از مدتی متوجه شدم که شکمم بزرگ شده چرا؟؟؟؟چون من بهش ایمان داشتم.یا اینکه من تازه بچه مو از دست داده بودم و توی جمع همکارام یکی از همکارام برام موضوع زن عموش رو تعریف کرد که زن عموش بعد از سقط اولین بچه ش بعد از ۱۸ سال بچه دار شد،این منو ترسوند و ته ذهنم بهش فکر میکردم که نکنه منم اینجوری شم و همین ترسها باعث شد که منم هنوز بچه دار نشدم یا ی مثال دیگه اینکه پدرم مریض احوال بود و من سرکار میرفتم و گاهی به این فکر میکردم که توی محل کارم بهم خبر میدن که پدرم به رحمت خدا رفته که دقیقا همینم شد و …. مثالهایی از این دست زیادن .پس به این نتیجه میرسم که ایمان داشته باشم به وزن ۵۴ کیلو و برای خودم روتین داشته باشم که باورهامو نسبت به این موضع آهسته و پیوسته عوض کنم،قطعا اتفاق خواهد افتاد.
خدایا شکرت.
یا حق
سلام استاد وقت بخیر
افکار ما تبدیل به اجسام میشوند.من فیلم راز را ندیدم ولی به این جمله اعتقاد دارم.بعضی اتفاقات در زندگی روزمره خودم و دیگران افتاد که به این موضوع فکر کردم و دیدم واقعا به هر چیزی فکر کنی به همان صورت اتفاق می افتد ویا کاری که داری انجام می دهی از هر نتیجهای برایش در ذهنت فکر کرده باشی همان میشود برای همین دارم تلاش میکنم که همیشه به کارها مثبت فکر کنم تا خروجی خوبی داشته باشند .در مورد چاقی هم این صحت دارد مثلاً من فکر می کردم اگه کباب بخورم چون چرب هست حتماً چاق میشم و حتی بعد از آن احساس سنگینی وخفگی می کردم و چاق تر هم می شدم.چقدرخوبه که ما در ذهنمون افکار لاغری داشته باشیم و نتیجه لاغری را داشته باشیم تا لاغر شویم مطمئن باشیم که حتماً در این مسیر لاغر میشیم تا به آن دست پیدا کنیم.خدا را شاکرم که من را به سوی مسیر لاغری با ذهن هدایت کرد تا با این مسیر صحیح به سلامتی و لاغری برسم.
سلام استاد.سپاس فراوان بابت این جلسه فوقالعاده.خداقوت بهتون.سلامت باشید.
چندتا نکته برای خودم:
✓کار کرد قانون در تمام جنبه های زندگی یکسانه
✓افکار تبدیل میشن به اجسام. و این مهم که شما چقد مطمعنید اونچه بهش فکر میکنید رخ میده
باید بیام بنویسم و به منطقم ثابت کنم که چرا این خواسته و این فکر میتونه اتفاق بیفته
✓من هیچ اطلاعی از چاقی و چاق کننده بودن مواد غذایی نداشتم تا اینکه اطلاعات وارد شدن. من افتادم به این فکر که باید پیشگیری کنم وگرنه چاق میشم. تمرکز من رفت روی چاق شدن.وقتی اولین بار جسمم وزن اضافه کرد ترس من بیشتر شد و میلم به پیشگیری بیشتر.
✓وقتی دیدم ادمای دیگرو که با چاقی درگیرن و تلاش میکنند و کم میخورن من فکر کردم چاقی چیزیه که تو زندگی منم طبیعیه باشه برا همین به فکر افتادم ک منم باید پیشگیری کنم.با اون عقل بچگانم فکر کردم چون رژیم میگیرن بقیه منم باید رژیم باشم.به همین سادگی.دیدم بقیه برای تناسب اندامشون تلاش میکنند فکر کردم منم باید همینکارو کنم.تصورم از ادمای لاغر و خوش اندام این بود که همشون کم میخورن،همه چیز نمیخورن و بد غذان و اینجوری به خودشون میرسن و اندام خوبی دارن.تو اون مدت چندتا شاهد این شکلی دیدم و سریع باور ایجاد شد.
✓از سن کم درگیر وزن شدم که چه عدد وزنی خوبی چ عدد وزنی زیاده. فکر کردم من خیلی چاقم.
حالا که فکر میکنم من سنم کم بود اشناها و دوستای هم سن سالی داشتم که اینا همه قدشون از من بلند تر بود و لاغر اسکلتی بودن،تعریف مناسبی نیست ولی نمیدونم چه کلمه ای استفاده کنم. به هر حال اینکه من اونارو باخودم که وزن عادی و طبیعی داشتم مقایسه میکردم و فکر میکردم چاقم.بلاخره بچه دختر بودم و حساس بودم و تمرکز داشتم ناخوداگاه رو این چیزا و کلی بابتش نگران شدم و غصه خوردم
✓من دریافت کردم که وعده های زیاد غذایی در روز چاق میکنه،منم وعده های غذاییم به یک وعده کاهش دادم
✓شنیدم قند و شکر چاق میکنه، قند و شکر حذف کردم.
✓شنیدم کالری بیش از نیاز بدن چاق میکنن،اومدم کالری شماری کردم.
✓همه این پیشگیریایی که من کردم و تغییر رفتار هام نشون میدن من باور کردن این عوامل میتونن منو چاق کنند.
✓میزان مراقبت و پیشگیری و حواس جمعیت مهم نیست، میزان و قدرت باورت نسبت به مسعله مهمه
✓ببین چه اطمینان هایی که داری که چاق میشی؟چه چیزی رخ بده چاق میشی
✓چون ایشون کیفشو گم کرده منم میتونم گم کنم،نکنه منم کیفمو گم کنم،طبیعیه ممکنه برا منم رخ بده: چقدر حرف جالبی بود من یاد چاقیم افتادم
من اینطوری بودم که چون بقیه میتونن چاق بشن منم میتونم چاق بشم.چون بقیه دارن تلاش میکنند برای لاغر و زیبا بودن منم باید تلاش کنم برای اندام خوبی داشتن. این غذاها کلی ادمو چاق میکنه پس منم چاق میکنه. ادما اومدن حذف کردن و اومدن کالری شماری میکنند پس منم همینکارو میکنم.تو اون سن هم من کلا ادم اجتماع نبودم و دورم شلوغ نبود برا همین همون چهارتا اطلاعاتی که درمورد چاقی شنیدم کار خودشو کرد دنیای منو بهم ریخت. دوست صمیمی هم داشتم که اونم بغل گوشم هر روز تو مدرسه فقط درباره چاقی حرف میزد.یعنی فکر کنید ما هر روز باهم بودیم و تمرکز و حرفامون راجب چاقی بود.طبیعی بود جذبش کردم.مدام گفته میشد که وای میترسم چاق بشم این چه بدنیه دارم نباید فلان چیزارو بخورم. خلاصه من هر روز که این بغل گوشم این حرفارو میزد استرسی میشدم و از همون سالم من سال به سال چاق تر شدم. هنوز با این دوستم هستم و اون هنوز همین حرفارو میزنه. حالا که تعریف کردم اصن فکنم همین که من مدام به فکر این بودم که از فردا فلان چیزو مضره نمیخورم همین صحبتای دوستم بود.ما تو مدرسه هر روز تنقلات میخریدیم یا مثلا ذرت میخریدیم که سس داشت این هرچی میخوردیم میگف وای چاق میشیم فردا بیا دیگه نخریم و ما فردا میخریدیم ،حالا همین تنقلات سالهای قبل من مصرف میکردم و اصلا چاق نشدم.و چقدر عجیب و ترسناکه من سال های بعدش و حتی الان هنوز این تو ذهنم تکرار میشه اینو نباید بخورم.ولی میخورم و به خودم میگم از فردا نباید بخورم. همش نفوذ کرده تو ناخوداگاهم و نمیدونم این صداهای تکرار شونده از کجا میاد.
✓طبیعت من همیشه لاغری و تناسب بود.فقط به خاطر ساده بودنم و بچه بودنم به خاطر اینکه هر روز بغل گوشم راجب چاقی و مواد غذایی صحبت شد من چاق شدم.
✓خودتو مستحق و لایق میدونی
✓فقط به خاطر اطمینانیه که داری
✓کسایی که تلاش میکنند لاغر نمیشن چون مطمعن نیستن اطمینان ندارن
من با رژیم به۴۷رسیدم چون به اون رژیم اطمینان صد داشتم
با تلاشای قبلیش من فکر میکردم شاید لاغر بشم ممکنه لاغر بشم برا همین لاغر نشدم.و اینکه مدام در طول رژیم میگفتم من زیاد خوردم.
✓درصد اطمینانتون به لاغری نسبت به چاقی مهمه.
✓فقط درصد اطمینانت به لاغر شدن باید بیشتر بشه.ایمان به اینکه میتونی.
✓کارکردن رو اینکه… پس منم میتونم.
✓اگر هنوز مطمعن نیستی اشکال نداره نیاز به اموزش داره ادامه بده
✓سعی کردم افکار و نگرشم درباره لاغر شدن و سلامت جسمی را به شکلی که دوست دارم تجربه کنم تغییر داده و بر صحیح بودن و تکرار این افکار استمرار داشتم.
✓ذهن انسان تنها عامل شکل دهنده جسم است.
✓مواد غذایی تاثیری بر شرایط جسمی افراد ندارند بلکه قدرت ذهن آنهاست که شرایط جسمی را مدیریت می کند.
✓با توجه کردن به افکار و نگرش خود درباره شرایط جسمی می توانید به انتظارتان از وضعیت جسمی خود دسترسی داشته باشید.
✓قدرت چاقی ذهن را نمی توان از با رژیم گرفتن یا ورزش کردن تغییر داد
✓برای لاغر شدن فقط کافی است قدرت باور لاغری را در ذهن خود ایجاد و بر تقویت آن استمرار داشته باشید،در این صورت بدون هرگونه استفاده از روش های لاغری می توانید در مدت زمان کوتاه تر از چاق شدن به شرایط اندام ایده برسید
۱_هرموقع که به روش لاغری خاصی اعتماد نداشتم و تو دو هفته نتیجه خاصی نمیگرفتم اون شیوه رو رها میکردم و ادامه نمیدادم.شیوه ای که بهش باور داشتم که کلید لاغر شدنمه، شروع کردم و ادامه دادم یک بار هم لغزیدم ولی دوباره برگشتم به همون رژیم و چندسال ادامش دادم.وقتی نتیجه گرفتم از اون رژیم دیگه باور کردم هیچ رژیم دیگه ای جواب نمیده و رژیم نگرفتن حتما منو چاق میکنن.وقتی نتیجه بیشتر میخاستم به خاطر باوری که داشتم نسبت به اون رژیم رهاش نکردم و گفتم حتما راه حل لاغرتر شدن تو همین رژیمه و بلاخره هم راهشو پیدا کردم و به وزن دلخاهم رسیدم.و چون خیالم راحت بود با این روش لاغر میشم هر روز نمیرفتم جلو اینه خودمو چک کنم.کلا افکار چاقی خاموش میشد.مدام شوق ذوق داشتم که هفته دیگه از اینم لاغر تر میشم و من مدام منتظر لاغر شدن بودم .حالا که فکرشو میکنم این انتظاره منو به عدد وزنی دلخواهم رسوند. من قبل رژیم هم این خاسته وزنی داشتم ولی انتظارشو هر روز نداشتم مثلا یادمه وقتی ورزش میکردم انتظارشو داشتم و بهش فکر میکردم و حالم خوب میشد ولی با این رژیمه من دوسال متداوم انتظار لاغر شدن داشتم و در نهایت خواستمو تجربه کردم.
۲_از هر روش لاغری که استفاده کردم انتظار لاغری من از اون روش بود.باور داشتم اون روش یا اون ورزش تاثیر خاصی میزاره رو جسمم و منو لاغر میکنه.و اگر اون رژیم و ورزش نباشه اون تاثیر گذاری رو جسمم اتفاق نمیفته و من لاغر نمیشم. یه چیزی باید رو جسم من اعمال بشه که لاغر شم.
همیشه دنبال تحقیق و روشی بودم که منو لاغر کنه و هیچ وقت انتظار لاغری از خودم نداشتم و فکر نمیکردم من تاثییری دارم رو جسمم .نقش من در لاغری فقط ارادم در اجرا شیوه های مختلف لاغری بود.
۳_وقتی انتظار لاغر شدن دارم از رژیم باید صد درصد مطابق اون عمل کنم تا منتظر لاغر شدن باشم و اگر ۱۰۰بشه ۹۰ حسابی میره رومخم و فکر میکنم لاغر نمیشم و عرضه ندارم.وقتی انتظار دارم رژیم منو لاغر کنه و رژیم دارم ذهن چاقم اروم میگیره و وقتی هم رژیم نیستم هر لحظه از شبانه روز به چاقی فکر میکنم و وضعیت بدتری از جسمم تجسم میکنم و میترسم و حالم بده.و اینقدر این انتظار و تلقین در من قوی بود که با یزره تغییر در رژیم یا کلا یک روز رها کردن رژیم من تو جسمم تغییرات میدیدم و برای همین ترسیده شدم رژیم رها کنم و وسواس غذایی شدید گرفتم . هیچی خارج رژیم من لب نمیزدم.یا خارج از ساعت خاصی هیچی نمیخوردم.
ولی بازم خوددرگیری داشتم و همون مواد مجاز رو که بیشتر میخوردم منتظر بودم چاق بشم و لاغر نشم و هر روز میگفتم از فردا همینارم نمیخورم.یعنی من تو رژیم هم براخودم رژیم میگرفتم. ذهن چاق همیشه حرفاش یکیه و هستش. رژیمم تبدیل میکنه به چاقی
اینقدر به جسمم بدبین شدم که من سریع و راحت چاق میشم و نباید هیچی بخورم.
اینکه از خودم انتظار لاغری داشته باشم برام عجیبه چون تاحالا فلش سمت خودم نگرفته بودم. اینکه از خودم انتظار لاغری داشته باشم یعنی هیچ چیزی دربیرون روی من تاثییر نمیزاره.وقتی از خودم انتظار لاغری دارم نمیام طبق رژیمو دستور العمل مشخصی عمل کنم.کاری رو به خاطر لاغر شدن یا چاق نشدن انجام نمیدم.خودمو مجبور به ورزش نمیکنم.تمرکز روی غذا و نوع غذا و کنترل غذا نیست .مسئولیت لاغر شدنم رو نمیندازم گردن رژیم و ورزش.وقتی از خودم انتظار لاغر شدن دارم اصلا استفاده از رژیم و ورزش لزومی نداره.
اگر از خودم انتظار لاغری داشتم خیالم راحت بود و شاد بودم.رها بودم از ترس چاق تر شدن.رها بودم از مرور افکار و تصاویر چاقی.کنجکاو شیوه های لاغری و علت لاغری بقیه نبودم.مطمعن بودم در مسیر متناسب تر شدن هستم و ایده ال که شدم همونطور ایده ال میمونم.
۴_بعد رها کردن رژیم چاق میشیم چون اون رژیم مارو لاغر کرده بود،دلیل لاغر شدنمون اون رژیم بوده،وقتی رژیم رها میکنیم چاق میشیم چون اون زندگی بدون رژیم رو دلیل چاقی خودمون میدونستیم و ما انتظار داریم اون سبک غذایی مارو چاق کنن.
انتظار یعنی مدام راجب چیزی فکر کنی و تصویرش زنده جلوی چشات باشه و حالت نادلخوانش یعنی مدام احساست بده و از اون فکر و تصویر ذهنی اصلا خوشت نمیاد یعنی قبول کردی که اون تجربه میکنی فقط منتظری وقتش برسه
به نام خدای مهربان من خیلی دلم می خواد که نکته بسیار مهمی که درباره چاق شدن من و بیشتر و بیشتر چاقی من در ۱۵ سال گذشته داشت بیان کنم . من این فایل را مانند همه فایلهای بسیار شگفتی افرین استاد عزیز دوست دارم و چندین مرتبه گوش دادم و از گوش دادن آن لذت می برم چون من را آگاهتر می کند و می خواهم هر روز گوش کنم چون هر دفعه متوجه نکات جدیدی میشوم . من هنگامی که شب کار بودم در بیمارستان چند تا از پرستارها و همکاران و دوستانم پی در پی می گفتند که پ ستادهای شب کار چاقترین پرستارها هستند چون مدام با خوابیدن با خوردن مبارزه می کنند . به من گفتند ما هر وقت خوابمون میاد باید یک چیزی مثل شیرینی یا چیپس و تنقلات بخوریم که بیدار بشیم . یک جورابی جوانه انتظار چاق شدن در من میده شد و من از خودم انتظار چاق شدن پیدا کردم و هر وقت که خواب به سراغم میومد همون حرف همکارم به یادم نیامد و یک چیپس از ماشین بیمارستان با نوشابه می گرفتم و تا آخرش می خوردم تا بیدار بمانم . و من که توی ذهن خودم دیگه پذیرفته بودم که حتما چاق میشم پس با روبروی با دوستان و همکاران که هر کدامشان غذاها و خوراکیهای گوناگون بر سر کار می آوردند و همه اشتیاق داشتند که من با آنها همسفره شوم چون دوست و هم صحبت خوبی بودم پس من هم که نمی خواستم به هیچ کسی نه بگم مبادا دلشون بشکنه یا فکر کنند که من غذای اونها را دوست ندارم و از طرف دیگر دیگه کاملا انتظار چاق و چاقتر شدن را از خودم در شیفت شب داشتم و به کلی موضوع لاغری را به دست فراموشی سپرده بودم و روز به روز چاق تر و چاقتر میشدم تا جایی که ایستادن برای بیشتر از ۵ دقیقه و راه رفتن برایم خیلی سخت شده بود . از کمر درد شدید رنج می بردم . و حالم روز به روز بدتر میشد . از لحاظ روحی هم افسردهی گرفته بودم چون حس می کردم دیگه خودم نیستم تا اینکه استاد عطا روشن فرشته خداوند و اموزشهای تناسب ذهنی مانند معجزهای وارد زندگی من شدند و کن فیکن شدن احوال درونی من و سپس جسمی من با کوش دادن به فایلهای رایگان روزی چندین بار به وقوع پیوست . من وقتی به من ل می رسیدم فایلها را شروع می کردم و مدام گوش میدادم همین که تمام میشد باز هم از اول و در حالی که خواب بودم هم فایلها را گوش میکردم . زندگی و سلامتی و روح و حسم من از آن روز دیگه روز به روز بهتر و زیباتر و سلامت تر شده و من الان یک شخص دیگری شدم و کارم را عوض کردم الان پرستار اژانس هستم هم از نظر مالی و مکانی و زمانی من خودم آزاد هستم که هر وقت خواستم کار کنم و این عالیه . وقت زیادی برای خودم و دنیای شگفت انگیز تناسب ذهنی دارم . اصلا اگر من یک روز در این دنیای تناسب ذهنی نباشم مثل اینکه خودم را گم کردم . خیلی حالم و احساس درونزام خوب و عالیه . من احساسم خیلی خوب شده و به خدای درونم خیلی نزدیک شدم و الهامات زیادی را دریافت می کنم و به انت عمل می کنم و شهید الهی من را هدایت می کند به جایی که الان خستم و انتظار بیشتر و بهتر شدن زیباییها و نعمات و سلامتی و عشق و اشتیاق در زندگی را دارم چون با احساس خوب اطمینان دارم که همه اینها به وقوع می پیوندند چون من فرزند پاک و نیک خدای مهربان هستم و استحقاق بهترینها را دارم . همیشه همگی در مسیر تناسب ذهنی با اطمینان و ایمان قلبی انتظار لاغری و زیبایی اندام و سلامتی و بهبود تمامی جوانب زندگی از قبیل رابطه حسنه با عزیزانمان و عشق و شادی در زندگی و ثروت و برکت را داریم . با تشکر از استاد عزیز و گرامی و خدای یکتا . با آرزو و انتظار بهترینها برای همگی دوستان عزیز در مسیر تناسب ذهنی مسیر شگفت انگیز شدن همه ما در این دنیای زیبا . الهی شکرت 🙏😃♥️
سلام آیلین جان
دیدگاه شما بسیار عالی بود .
از خوندنش لذت بردم و از اینکه متناسب شدید بهتون تبریک میگم .
منم خیلی وقتها بخاطر دل دیگران غذا می خوردم و الان هم هنوز اینکارو می کنم .
همش فکر می کنم نباید همسرم رو تنها بذارم .
البته این عادت رو از خونه ی خودمون داشتم و تا الان هم ادامه داره .
خیلی از شما ممنونم .
کارتون عالیه .
خیلی خوشحال شدم از تناسب اندام شما .
در پناه حق باشید .🙏🌺
سلام به همگی عزیزان تاثیر قدرت باور به لاغری در هیچ کدام از روشهای لاغری تا قبل از آشنایی با تناسب ذهنی اصلا معنی نداشت چون بلافاصله پس از اتمام روش لاغری که اعم از ورزش و رژیمهای گوناگون بود منتهی به چاقی مجدد میشد چون فقط باور به آن روش بود و وقتی روش لاغری و مدت زمانش تمام میشد وقت خداحافظی با لاغری سر میرسید و سلام مجدد به چاقی و حتی چاقتر شدن بیشتر از قبل از روش زیرا که قدرت فقط ازان روشهای لاغری و بیرونی بود و با تمام شدن عوامل بیرونی لاغری هم اتمام می یافت .در گذشته من راهای بسیار زیاد و عجیب غریب و پر هزینهای و برای مدت طولانی طی کردم تا به لاغری برسم ولی پس از رنج و عذابهای فراوان و ورزشهای سخت و طولانی و رژیمای سخت و خوردن دمنوشهای تلخ و زجر اور و بی مزه بالاخره خلاص شدن از این همه عذاب لاغری که چند کیلو بیشتر نبود با اتمام رنج و عذاب آن مسیرها تمام میشد و بعد از چند هفته همه وزن از دست رفته بر می کشت . راستش را بگم من همیشه ته دلم مطمن بودم که باز هم چاق میشم و این وزن کم شده خیلی مدت کوتاهی دوام داره . هر چند روز وزنه خودم را وزن میکردم و کم شدن نمرات مرا خوشحال میکرد ولی توی دلم مطمن بودم که این شما های و ن پایین عمرشان خیلی کوتاه هست و به زودی تمام وزن کم شده و حتی بیشتر بر خواهد گشت . من هرگز در عمرم انتظار لاغری دایم را نداشتم و همیشه مطمن و منتظر بودم تا چاقی رفته باز برگرده حتی با وزن بیشتر و همین طور هم شده . هنگامی که از روش لاغری انتظار لاغر شدن را دارم وقتی روش مدتش تمام شود پس نشانه این است که لاغری که از آن روش به دست آمده به زودی تمام خواهد شد چون تکیه به بیرون از وجود من بود .ولی انتظار لاغری از خودم یک مبحث جداگانه است زیرا که انتظار از درونم می باشد از ذهن ناخودآگاه عزیزم سرچشمه میگیرد و من با احساس آرامش و انتظار لاغری از خودم تصویر سازی می کنم از خودم ایلین لاغر و اطمینان دارم که لاغر خواهم شد و برای همیشه لاغر می مانم تا آخر عمرم چون این انتظار از خودم همان اطمینان به وقوع لاغری می باشد پسحتما انفاق می افتاد و همیشگی است چون اینگونه لاغری با تغییر نگرش و افکار من نسبت به خوراکیها و غذاها می باشد و رفتار من در عمل نسبت به غذاها تغییر کرده است و این تغییر باورهاست و تغییر رفتارهای من با غذاها منجر به نتیجه زیبای لاغری در اندام من میشود . چون انتظار لاغری از خودم نتیجه تغییر ذهن ناخوداگاهم و رفتار غذایی من با غذاهاست چون دیگر به این مرحله رسیدهام که آگاهی کامل دارم که این غذاها نیستند که باعث چاقی یا لاغری من میشوند بلکه رفتار من با غذاها نتیجه لاغری من را رقم می زند .بعد از رها کردن روشهای لاغری باز هم چاق میشوم زیرا که روش بیرونی نتیجه کوتاه مدت دارد . من احساس می کنم این موضوع را بیان کنم . خیلی شبیه عاشق شدن هست چون وقتی عاشق میشیم ذهن ناخودآگاه و تغییر نگرش و افکار ما درونی است و این عشق پایدار است و نتیجه عشق ازدواج ولی اگر فقط یک رابطه برای چهره و اندام و وضعیت مالی شخصی باشد خیلی شانس دوام آن رابطه کم است چون عوامل بیرونی زود عادی میشوم و یا با تمام شدن آن موارد دیگر برای انسان جالب نیست ولی عشق هرگز تغییر نمی کند شاید مشکلات و موارد زندگی را بالا و پایین کند ولی خیلی استواری بیشتری دارد . لاغری با ذهن همین که با تغییر ذهن ناخودآگاه و باورهایمان و نگرش ما به غذاها یک تولد دوباره است و یک انسان جدید با افکار و رفتارهای غذایی جدید است که نتیجه عامل و رفتارش با غذاها و خوراکیها لاغری و سلامتی و زیبایی بیشتر و بیشتر و پایدار و همیشگی است . الهی شکرت . به نظر من ایجاد شدن انتظار رخ دادن یک اتفاق در زندگی بستگی به اطمینان ما به رخ دادن آن انفاق دارد . اصلا مهم نیست که ما از رخ دادن آن اتفاق حراس داریم و یا می ترسیم که اتفاق نیافتد و تمام تلاش خودمان را برای پیشگیری از آن انجام میدهیم با این وجود دقیقا همان اتفاق رخ میدهد زیرا که ما به آن توجه کردیم حتی توجه منفی و اطمینان داشتیم که اتفاق می افتاد پس برای رخ ندادن آن اتفاق اقدام کردیم و برای پیشگیری از وقوع آن سعی و تلاش کردیم و این رفتار ما حاکی از ام است مه ما انتظار وقوع آن اتفاق را داریم در نتیجه آن اتفاق رخ میدهد درست بنا بر انتظار ما ،
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن دائم گام بردارم…..
این کلیپ عالی بود. بیشتر گره های ذهن منو باز کرد. یاد رفتارهای خودم و خانوادم و اطرافیانم افتادم. به هر چی فکر کنی همون میشه. به لاغری فکر کنی، لاغر میشی. به چاقی فکر کنی، چاق میشی. به ثروت فکر کنی، ثروتمند میشی. به فقر فکر کنی، فقیر میشی.
من خواب شبم خوب نیست. نمیدونم از کی گفتم من شبا خوابم سبکه و بد میخوابم. از همون زمان کلا خواب سبک و بد خواب شدم. از همین امشب تصمیم گرفتم، کلا همه چیو در مورد خوابم رو تغییر بدم. در مورد لاغری با ذهن هم باید بگم، بار دوم که اومدم داخل سایت، با خودم گفتم چون چند هفته دیده بودم، از همون روز اول لاغر میشم. همین طور هم شد. من مطمئن بودم لاغر میشم و لاغر شدم همون هفته اول
مامان من معتقده با نوشابه چاق میشه. هر بار نوشابه رو کنار میزاره، کلی وزن کم می کنه. به محض خوردن نوشابه، وزن زیاد میکنه.
ما اطرافمون افراد زیادی رو میشناسیم که در مورد خیلی از مسائل مطمئن هستن. شبیه همین الان ما، چون هر روز به سایت سر میرنیم و میخونیم، مطمئن هستیم که موفق میشیم. ولی به محض رها کردن (چون هنوز فرمول های جدید ثبت نشده و )احتمال داره چاق بشیم. پس نیاز بیشتریه که در این سایت ثابت قدم باشیم…..
یا اینکه وقتی فرزندی در خانواده ای متولد میشه. از همون ابتدا میگن به خانواده پدری رفته یا مادری. همین اطمینان اطرافیان هم باعث میشه بچه شبیه یکی از افراد خانواده پدری یا مادری بشه….
وقتی اطمینان داریم، یه غذایی ما رو چاق می کنه، پس حتما چاق میشیم. پس افکار و رفتار خیلی مهمن. چقد خوبه تمرین داشته باشیم تا خوبی ها رو جذب. حس و حال خوب رو جذب کنیم. به لاغری با ذهن اطمینان داشته باشیم. بدونیم که لاغری با ذهن آسون ترین کار دنیاست
به جرات میتونم بگم که تو این 65 روزی که در سایت هستم، این ویدیو تاثیرگذارترین ویدیو بر روی من بود. چه نکته ریز و جالب و پنهان از چشمی! باور! باور! باور!
بعد از گوش کردن این گام مدام دارم تمام ابعاد زندگیمو شخم میزنم و زیر و رو میکنم و دقیقا به صحت اصل باور میرسم. به گذشته که نگاه میکنم، هر جا که باور به رخداد اتفاقی داشتم چه خوب چه بد، اون اتفاق رخ داده و هرجا که باوری وجود نداشت علارغم تلاشهای بسیارم آن اتفاق رخ نداده است. چرا تا الان از این بُعد به زندگیم نگاه نکرده بودم؟! الان میفهمم که چرا دوستان باتجربه تر این مسیر همیشه میگن که لاغری با ذهن تنها درس لاغری نیست و میشه ازش درس زندگی گرفت.
اصلا خواسته و ناخواسته خاصیت مسیر لاغری با ذهن ایجاد این باور تو ذهنمونه. عمیق تر که فکر میکنم تو تمام دوران گذشته هر برنامه رژیمی و ورزشی که اجرا میکردم و حتی به نتیجه مساعد هم میرسیدم هیچوقت جرات نداشتم لباسهای دوران اضافه وزن رو دور بریزم. چون حتی به لاغری هم که دست پیدا کرده بودم و تو آینه با چشمام میدیدم باور نداشتم. لباسا رو میذاشتم تو یه بقچه که شاید بعدا به دردم بخوره و واقعا هم به درد میخورد. چون من باور داشتم که وزن سابق برمیگردم و برمیگشتم. اما قشنگی مسیر ذهنی اینجاست که تو این مدت کوتاه انقدر منو مطمئن کرده که یه روزی به نتیجه دلخواهم خواهم رسید که لباسهای مجلسی و پلو خوری که تو کمد برای مراسمها و جاهای خاص کنار گذاشتم رو بیرون کشیدم و دارم به صورت روزمره ازشون استفاده میکنم. چون یه حسی بهم میگه چند ماه دیگه همشون برام گشاد و بدون استفاده میشن و بهتره بخاطر پول زیادی که بهشون دادم 😉 الان ازشون استفاده کنم.
به نام خدای مهربان 😇🙏
سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان عزیزم 🙋♀️❤🌹
قدرت باور لاغری💪🏻💪🏻💪🏻
تاثیر قدرت باور لاغری در تمام روش های معمول درباره خود فرد نیست درواقع اون روش رو باعث لاغری فرد میدونن وقدرت باور چاقی در افراد وجود داره که روی میارن به این روشها تازمانی که انجام میدن نتیجه هم میگیرن ولی قدرت باور چاقی آنقدر در اونها قوی که نمی تونن برای همیشه از روش لاغری استفاده کنن پس رها کرده و همین شکست های پی در پی در افراد باعث قوی تر شدن باور چاقی شده چون مطمئن هستن به راحتی چاق میشن وبه سختی لاغر
من در گذشته زیاد از روشها استفاده نکردم چون لاغر بودم ودرصد خیلی کمی شکم داشتم ولی چون قدرت باور این که ممکن چاق تر بشم ودر خودم اراده رژیم نداشتم و همیشه می گفتم من که زیاد نمی خورم چرا شکم دارم به همین خاطر دنبال روشهای مختلف نرفتم ولی ی مدتی رفتم ورزش و دیدم اگه ورزش میتونه لاغر کنه چرا خود مربی شکم داره پس رها کردم وزیاد روزه می گرفتم تا شکمم آب بشه ولی فایده نداشت از صورت لاغر تر میشدم و رها می کردم
حالا فهمیدم که من مطمئن بودم که تمام بدنم لاغر و چاق نمیشه واز اون ور مطمئن بودم که سزارین باعث چاقی شکمم میشه وبه مرور بزرگ تر میشه و دلایل زیادی برای چاقی شکمم پیدا کرده بودم وخودم رومستحقق داشتن شکمم میدونستم ولی به لطف خدا از جای که فکرش رو هم نمی کردم من رو هدایت کرد تا متوجه اشتباهم بشم و مسیر درست رو انتخاب کنم واز خداوندگار سپاس گذارم
تمام افراد چاقی که می شناسم هیچ یک انتظار لاغر شدن خودشون ندارن و لاغر شدن رو به تمام اون روشها وابسته میدونن و باور آنها چاق بودن واز چاق تر شدنشان می ترسن وحتی آب خوردن رو هم دلیل چاقی میدونن
تفاوت این که از روش لاغری انتظار ، لاغری داشته باشی یا از خودت ؟افراد چاق انتظار لاغری رو از اون روشها میدونن وبه محض رها کردن دوباره انتظار چاقی در فرد بیشتر میشه وبه همین خاطر که بعد از رها کردن به سرعت چاق میشن حتی بیشتر از قبل چون وقتی تو رژیم ویا ورزش هستیم ما بازم مطمئن هستیم که خودمون نمی تونیم لاغر بشیم چون مشکل از جسمون میدونیم که نمی تونه لاغر بشه به همین خاطر دست به دامن روشهای لاغری میشیم و تلاش می کنیم ولی چون امید به لاغری نداریم و دوست داریم زود از شر چربی ها خلاص بشیم خیلی زود رها میکنیم وبا رها کردن انتظارمان از خودمان چاق تر شدن هستش
پس این اطمینان و انتظار ما هستش که شرایطشان رو رقم میزنه پس حالا فهمیدم که واقعا واقعا خودم مسئول چاقی خودم هستم واین نگرش خودم نسبت به خودم بوده که شرایطم رو خلق کرده و حالا تنها کاری که من باید کنم این که مطمئن باشم که من به راحتی لاغر میشم و باورم شده که لاغری در وجودم هست باید چشم ها را شست جور دیگری به خود نگاه کرد به خود واقعی ایم به اصلم که سالم و لاغر و شاد و ثروتمند هستش
انتظار در تمام شرایط زندگی ودر تمام ابعاد زندگی نقش آفرینی می کنه
من دیگه مطمئن شدم وکه انتظارات وتوجهات من شرایطم رو رقم میزنه نه هیچ کس و هیچ چیز
ماه پیش یخچال جدیدی که خریده بودم وارد خونه شد بماند که چه داستانی داشت برام ولی من با توجه به این که نکنه خط خوشی بیفته همین رو جذب کردم اولش ناراحت شدم ولی بعدش برام این باور قوی شد که به هر چی توجه کنی و مطمئن باشی اتفاق می افته واقعا اتفاق میوفته وبرای من خیلی درس داشت وقتی یخچال رو میبینم دو تا باور در من قوی تر میشه
یک این که وقتی مطمئن باشی چیزی رخ میده وهمشه توجه کنی رخ میده
دوم این که از خدا خواستم که همونی رو که می خوام با شرایط من جفت و جور کنه وبه خدا توکل کردم زمانی که شرایط چیز دیگه رو نوید میداد
حالا فهمیدم که نگرش درست نسبت به خودم و خدای خودم نجات دهنده من هستش
از بیماری به سمت شفا
از چاقی به لاغری
از شرایط ناجالب مالی به شرایط عالی مالی
از روابط در هم شکسته به روابط دوستانه وصلح آمیز
از نا آرومی ذهنی به آرامش ذهنی
از نجواهای ذهنی به کنترل ذهن
اوست که توبه پذیر مهربان همه ماست وهدایت کننده به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده
خدیااااااااااااااااااااااااااشکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
ایجاد انتظار رخ دادن در ما از طریق
دیدن و شنیدن و یا یک بار تجربه کردن ودر ذهنمون زیاد توجه کردن
ویا ترسیدن از یک موضوعی که نکنه برامون رخ بده
ومطمن شدن از رخ دادن هر شرایطی در هر یک از ابعاد زندگی در ما انتظار تجربه کردن شکل میگیره چون تبدیل میشه به یک فرمول ذهنی درباره خودمون
ومن دیگه انتظار اتم از خودم و جهان پیرامونم خداوندم به کل تغییر کرده از خودم انتظار دارم که آرامش درون رو تجربه کنم و همیشه در حال چشیده طعم های خوب باشم انتظارم از خودم شفا جسم هستش در نمام ابعاد سلولهام تنم
واز همه مهم تر لاغر شدنم رو حتمی میدونم
وانتظارم از جهان پیرامونم رقم زدن تمام اتفاقات خوب برام هستش وباعث گسترش و بهبود زندگی من در تمام ابعاد هستش ودر حال اقدام که افراد و شرایط عالی رو برام رقم بزنه وشور وشوق زندگی بهتر رو برام به ارمغان بیاره
واز همه مهمتر انتظار ونگرشمو نسبت به پروردگارم بسیار بهتر شده ودر هر لحظه ایمان دارم اون من رو هدایت میکنه به بهتر انتخابها و بهترین شرایط مالی رو برام به ارمغان میا ره و کسب وکار همسرم رو متحول میکنه واین مطمئن هستم چون قبلا طعمش رو چشیدم و حالا بهتر از قبل خداوند برام می خواد ومن اکنون با اراده خدا همسو شدم ودر آرامش و سکوت وبا ایمان قلبی منتظر معجزاتش هستم
سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🏻❤🌹
خدایا شکرت شکرت شکرت تتتتتتتت🙏🏻🙏🏻🙏🏻❤
سلام به خدای مهربان .ویلیام به استاد و همراهان سایت تناسب فکری،
بنده خدارا شکر متناسب هستم.
اما در مورد باور مثلاً من خودم باور داشتم فقط قرص استامینوفن مسکن خوبی است و در هر موردی که نیاز بود و استفاده میکردم نتیجه خوب بود درد ساکت می شد .
اما الان این سوال را دارم.
آیا باروش لاغری با ذهن میشود سایزسینه را کوچک کرد اگر میشود چه طوری باید این کار را انجام داد .البته من چند تا توده به لطف خدا ،خوش خیم
در سینه دارم وعلت بزرگی میتواند این باشد ،استاد جان هم برای شفا و درمان این توده ها وهم کوچک شدن سایز سینه راهنمایی ام بفرمایید .
با تشکر از استاد عزیزم وهمه عزیزان که این کامنت را مطالعه کردند .
سلام و درود
به قدرت ذهن و بی نهایت بودن آن ایمان دارم
اما درباره مسائل جسمی و پزشکی صلاحیت ابراز عقیده ندارم.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
با سلام ودرود خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
در مورد این فایل بسیار عالی ..اینکه ما چیزی رو که خیلی دوست داریم برامون اتفاق نمیوفته ولی در مورد چیزی که اصلا دوست ندارم ورخ میده دلیلش همین باور محکمی هست که نسبت به اونموضوع برای من محکم شده ونقش محکمی بسته …تبدیل شده به جزئی از وجود ما من هم مطمعن بودم چاقتر میشم ولی هیچ وقت نمیگفتم که من لاغر میشم
همه ی کارهایی که انجام دادم اصلا مهم نبوده بلکه اون دلیل قانع واطمینان وباور وایمان من به موضوع چاقی اون برای من رخ داده
دقیقا همینه واقعا چرا ما چیزایی که به دردمون نخورده رو اینقد باور کردیم …چرا رو ایم افکار پافشاری کردیم
ولی الان آگاهی پیدا کردم که حالا که این همه آدم تونستن منم میتونم …این باور رو تقویت میکنم ..تقویت میکنم ..وبارها تکرار میکنم تکرار میکنم که اصلا اینا نیست
چاقی من فقط وفقط وفقط به خاطر ذهن چلقم بوده به خاطر این منطق های بیخود باور شانس لاغر شدن .من یخ ذهنم رو میشکنم و
در این مسیر لذت بخش میمونم واز همین الان رویای خودم رو تحقق یافته میبینم
من تا هر روزی که طول بکشه این کار رو ادامه میدم
ادامه میدم
ادامه میدم
خدایا شکرت
من این رو باور کردم
در مورد تکرار یه موضوع هم یه نکته یادم اومد همیشه هر وقت میخاستم بریم مسافرت ما کلیدمون گم میشد یا یه اتفاقی براش میوفتاد ..به خطر ذهن همسرم که همش نگرانه که چیزی گم بشه یا ازش بدزدن ..یا یادش بده وهمیشه این شده بود به سوژه برا ما که ما الان میریم مسافرت وکلیدنون رو گم میکنیم ..یه بار هم بعد از یک سال پیداش کردیم همسرم گذاشته بود تو موتور ماشین ..کاپوت رو که دادیم بالا دیدیم اونجاس
کلی خندیدیم
خدایا سپاس
سلام
من پدرم اینجوریه ک همش موقع غذا خوردن میگه این ضرر داره وبعد خودش برمیداره اونو میخوره کوکو نوشابه این از چی میاد اگه تو مطمئنی ک این ضرر داره پس چرا میخوری
چرا ما ب صلح با رفتارمون نرسیم ک من کداینو دوس دارم میخورمش چرا ی برچسب بهش بزنم پس من همیشه از ی اطمینان ب ما میگه این ضرر داره این فلانه بهمانه ک واقعامن باور کردم
ولی وقتی اومدم تو خونه مادرشوهرم دیدم اینها از غذاهاشون روغن میچکه و تموم ازمایشتاشون سالمه
یا در زمان کرونا همه مریض شدن الا اینها
چرا
چن اصلاباور نداشتن ک مریض میشن ب این چیزها اصلا اهمیت نمیدن
اما پدر من همیشه از ی اطمینان میگه وهمش فرکانس ترس دارم
نمیدونم چندیدن بار من شنیدم ک روغن ضرر داره نباید استفاده بشه کم استفاده بشه واینا خب این نقش باور بیشتر ب من نشون میده ب هرچی باور کنی اون برات میشه
خواهر شوهر من بالای ۱۰۰ وزنشه اما میگه تموم ازمایشاتم نرماله ن قند دارم ن چربی چن باوری نداره نسبت ب این ک این غذاهه باعث چربی یا قند میشه در اون
ولی باور داره ک چاقش میکنه
پدر من حتی ی بچه بیرون بازی کنه میگه الان ک دزد بیاد بگیرتش ببرتش همش بخاطر ورودی های منفی هس مدام با اخبار ب ذهنش میده
ومن قبلا ک مثل پدرم فک میکردم همش در احساس استرس وفشار بودم اما الان مثل پدرم نگا نمیکنم ب قضیه واون چیزی ک دوس دارم میل میکنم وازش لذت میبرم من ک اونو خواهم خورد پس چرا با ی برچسب بهش اینکارو بکنم
پدر من همیشه میگفت ورزش کن تحرک داشته باش والا چاق میشی ومن اینو باور کرده بودم
کافی بود چن روز مریض بشم ورزش نکنم قشنگ چاق میشدم چرا چن مطمئن بودم ک ورزش نکنم چاق میشم
من خودم دیدم ک مادر وپدرها از لاغری یا چاقی فرزندشون خجالت میکشن انگار ک این بچه ی وسیله هس ی لبای هس ک بخاطر نظر دیگران بچه هارو تو فشار خوردن ونخوردن میزارن
و اونقدر ب خاطر جسمشون اونهارو تحقیر وسرزنش میکنند حد نداره پدر من محال تو ی سفره ب برادرم نگه اینو نخور اینو کم بخور این ضرر داره محال نگه ته دیگ ضرر داره نخور
اونقدر با لحن بد باهاش حرف میزنه ک نگو
ب نظرم اون انتظاری ک خودش از خودش داره رونمیتونه انجام بده انتظار داره ک بچش این کارو نکنه چن در ذهنش باور ب این داره ک این مضره وما اینجوری تربیت شدیم وچاق شدیم
والان میبینم ک افرادی هستند ک همین کارهاو میکنه و متناسبه پس چی شد اگه مشکل غذاها بودند ک باید تموم افراد چاق میشدن پس چرا ی عده ای متناسبند چن مشکل غذا نیس
مشکل طرز فکر واطمینان و باوری ک من ب اون غذاها دارم واون موقع دستاورد اولش اینک حس عذاب وجدان تنبیه سرزنش بعدش نخواهد بود واین باعث حس خوب من خواهد بود
من در اطرافم زنهایی رو میبینم ک اونقدر با تنفر از شکمشون حرف میزنند ک حد نداره
کاری ک خودمم قبلا داشتم
جوری حرف میزنن ک انگار این شکم از اول اینجوری بوده جوری میگند ک این بدنه ی مشکلی داره
ک انگار از اول شکم اینجوری بوده
اما من فهمیدم اینجوری نیس بدن من اینه افکار وباورهای من هس والان شکم من از اول اینجوری نبود ومشکل از بدن من نیس بدن از من اطاعت میکنه
من میبینم اونها حتی بدن فعلی ک بالاخره چندین ساله باهاشن حتی اون شکم رو نپذیرفتن وهی سرکوفت میزنند و کاری هم نمیکنند فک میکنند با این حرفها اون خوب میشه
اما چرا فک نمیکنیم ک اگه با این حرفها کاری میشد کرد تا حالا شده بود
یا میبینم در افرادی باوردارند ک باید ورزش کنند چن نمیتونند پاهاشون درد میکنه با کمرشون
پس این شکم حق اونهاست و پذیرفتن و کاری نمیکنند
درحالی ک من میبینم ک افرادی ک بالاخره با رژیم یا بدون رزپژیم با این روش ذهنی شکمشون رفته مثل استاد پس بالاخره میره پس اینک بپذیرم ک ن این شکم با من هس چن من زایمان کردم یا ورزش نمیکنم ی چیز کاملا اشتباه هست من نمیپذیرمش ومیبینم کسایی رو ک شکمش صاف صافه زایمانم کردند ورزشم نمیکنند شکم هم نمیرند
چقدر من این باور رو داشتم ک ب ای اینک شکم صاف بشه بره باید شکم بره ۵۰۰ تا ولی این هنه ادم گ اصلا نمیدونستن شکم رفتن چجوریه ومتاسب بودن مثل نه نه جون خودم پس برای داشتن شکم صاف لازم ب شکم رفتن نیس میتونی بدون شکم رفتن هم شکمت صاف باشه کوچک باشه
پس برا من هم میشه پس من میام دیدگاهمو عوض میکنم و جور دیگه قضیه رو میکنم
من کسی ور دیدم ک میگفت پاهام عمل کردم ودکتر گفته راه برو ولی من نمیتونم خب تو میتونی ک دکتر میگه چن در ذهنت قبول نکردی ک میتونی ترس باعث میشه اقدام نکنی
یا من کسایی ور میبینم ک عمل کردند ومشکلی نیس مشکل حل شده
اما تو اون ترس تو اون فضای ذهنی موندن واصلا با طرز فکرشون نمیزارند ک ترمیم صورت بگیره بعد میگند بدن من مشکل داره یا اونقدر مشکل رو برای خودشون بزرگ میکنند بیماری رو بزرگ میکنند ک بدن نمیتونی اون کاری ک باید رو بکنه
بالای صد بار شنیدم ک جاریم میگه معده من تنبله
اما من هم این باور داشتم ولی با درست رفتار کردن دیدم خوب شد و مشکل معده من نبوده طرز باور رفتار وافکار مم بوده ک این شرایط ور برای من ساخته بود
پس هر شرایطی داری قابل تغییر هس وحی منزل نیس
میشه تغییر پیدا کنه پس نپذیر موندن تو درد رو چاقی هم ی رنج هس ک میشه تغییر پیدا کنه مثل همه تغییراتی ک ما انجام دادیم و کلی لذت بردیم چاقی هم هیچ فرقی با اونها نداره میشه تغییر پیدا کنه فقط تو باید مسئولیتشو قبول کنی و بدونی همه چیز خودتی ن دیگران
با سلام
وقتی از روش لاغری انتظار لاغری داریم ،قدرت رو دادیم دست اون روش و خودمون رو سپردیم به اون.
یعنی این من نیستم که لاغر شده روشی که استفاده کردم کارش درست بوده!
اما وقتی از خودمون انتظار لاغری داریم یعنی بدون شرط و با هر روشی امکان لاغر شدن در ما وجود داره .
یعنی ما باور داریم که بدنمون به سمت متناسب شدن میره بدون هیچ نیرویی که از بیرون به جسم ما وارد شده باشه.
و من متاسفانه توی این چند سال چاقیم به روش های لاغری تکیه کرده بودم و قدرت ذهن و باور خودم رو ندیده گرفته بودم،و به همین دلیل کاهش وزن من کوتاه مدت بود!
چون ما به همون روش لاغری مورد استفاده اطمینان کردیم نه به جسم خودمون،
ما انتظار داریم در صورت استفاده از روش لاغر بشیم و اگر اون روش رو استفاده نکنیم انتظار ما هم به پایان می رسد.
ما به یک روش بیرونی دل خوش کردیم !منتظریم یک روش یک شخص خاص بیاد و به ما کمک کنه ،در صورتی که قدرت ذهن خودمون رو فراموش کردیم .
اگر باور و عقیده من این باشه که لاغر میشم ،روشهای لاغری یه وسیله جانبی و کمک کننده به حساب میان که ما رو در مسیر قرار میدن.
چند سال پیش که حدودا ۲۳. ۲۴. ساله بودم برای اولین بار از یه برنامه تلویزیونی که مورد سلامتی بود و در مورد ام اس بود ،با این بیماری آشنا شدم ،چیزایی که ازون برنامه یادم مونده این بود که زنان بین ۲۰تا۴۰ سال امکان ابتلاشون خیلی بیشتر از دیگر افراده،در مورد علایم هم گفت که نمیدونم چه جمله ایش باعث شد من ازون زمان به بعد که با ام اس آشنا شدم ،ام ای برام مهم شد.برنامه دیگه ای هم راجع به سرطان و بیماریهای دیگه دیده بودم اما آنقدر منو به خودش مشغول نکرده بود.
اما نمیدونم چرا از ام اس میترسیدم ،
نکته جالبترش اینه که ؛
اول اسم و فامیل من به انگلیسی همین کلمه «ام اس» هست
وقتی فضای مجازی باب شد ،روزایی که اینترنت ضعیف بود بجای عکس پروفایلم اول اسم و فامیلم نوشته میشد”MS”!😑
نمیدونید چقدر متنفر میشدم ازین کلمه آنقدر که اسم پروفتیلمو عوض کردم و هیچ وقت دیگه اسم و فامیلم رو به انگلیسی کنار هم ننوشتم که دیگه مجبور نباشم کلمه« «ام اس» رو توی پروفایلم ببینم.
متاسفانه من ندانسته «ام اس » رو جذب کردم !
من ناخواسته باور داشتم که یک زمانی ام اس به سراغم میاد.
و واقعا معتقدم که از هر چی بترسی به سرت میاد!
معتقدم از هرچی بدت بیاد به سرت میاد!
دلیلش هم اینه که وقتی از چیزی بدت میاد و متنفری بهش زیاد فکر میکنی،و وقتی زیاد بهش فکر بکنی قدرت ذهن و کائنات کار خودش رو انجام میده و اونو برات محیا میکنه.
در مورد چاقی هم همین طوری شده بودم ،
باور داشتم که بارداری و زایمان باعث چاقی میشه ،بچه اولم به خیر گذشت ،بچه دومم هم بخیر گذشت البته تا زمانی که بهش شیر میدادم و بعد از اون باورهای کار خودش رو کرد و چاق شدم ،
الآنم دوباره باید خودم رو به اون باور برسونم که با لاغری فاصله ای ندارم .
به نام خداوند همیشه حاضر و مهربان و خواهان پیشرفت همیشگی ما،
و درود و رحمت برکت و ثروت و سعادت دو جهان و سلامتی و نور هدایت رشد آگاهی و آسانی آرامش عمر با عزت و طولانی و خال خوب همیشه جاری به هر لحظه زندگی شما استاد ارجمند و گرامی،
یا خدا مدام معجزه مدام شگفتی در هر فایل آموزشی واااای خدایااااا ،
وقتی به خودم میام همش میگم آنقدر اسان بود این مسیر خدای من قدرت اصلی درون من بوده و تمام همین بود،
واقعا از اینهمه آسانی و از اینهمه زیبایی و لذت به وجد میام خدایا ممنونم استاد ممنونم،
قدردانم از خدا تا بینهایت بخاطر وجود شما واقعا،
و من باید با شجاعت و نترسیدن و ناامید نشدن بفهمم درک کنم و مسیری را که چاق شدم باید ازهمان مسیر اینبار با کنترل ذهنم و آگاهی های درست با ذهنم و دیدن و آموزش و یادگیری و تکرار میتوانم و توانستم لاغر بشوم برگردم ،
نگاهم را از درونم تغییر بدم که نترسم و بدانم پشتوانه های محکمی در ذهنم در ادامه مسیر دارم ،
بگم و باور کنم از درونم که لاغری درهر لحظه ، با قدرت ذهنم و باورم و به اسانی بطور عمیقی نفوذ کرده و در ذهنم و در اعماق وجودم با آرامش با حس لذت خوب و باور واقعی و
داشتن همان عینکی و دیدگاه درست ،
که استاد فرمودید :سلول به سلولم باور کردن که بدن من اصلا لاغر هست نقشه اصلیش همین هست و مدام در آگاهی و دیدن تصاویر و فایلها و آموزش دیدن یادگیری زبان جدید برای قوت بیشتر گرفتن باورهام دنبال علتها و منطقها و شناسایی ترمزها و پاکسازی و تمرکز و تمرین در لاغری ذاتی خودم باشم و ادامه ادامه ادامه دهم فقط،
حالا استاد شما دقیق میفرمایید و من برای جا افتادن مطالب و تغییر باور و ریشه دار شدن باور درست برای خودم مینویسم : اگر
رها نکنم ،
مدام پیشگیری کنم و تمرکز کنم ب ر اشتباه و ترسم
و نا امیدی و روضه خوندن و گوش دادن به نجواهای شیطان درونم ،
و درد دل و مرور افکار نادرست
و شاهد به بدی جمع کردن،
اعتماد و اطمینان نداشتن به عدالت خداوندم که فقط هم بر پایه حق مطلق و خوبی و خیر برای ما هست همه این موارد باعث میشه من به هدفم نرسم ،
بایددر ذهن ما ت فیبر ریشه ای اتفاق بیفته و اطمینان ابدی باید از ته دلمون نه تنها در لاغری بلکه در همه موارد زندگیمون رعایت کنیم،
حالحالا ا گر من از زاویه منفی دیگه نگاه کنم:
خوب اگر من چاق بمونم لاغر نشم خوب آخرش میخوام زودتر بمیرم با زجر هم زندگی کنم خوب پس این حق منه دیگه و این زندگی آدمیه که فقط میخواد زنده بمونه نه اینکه لذت ببره و زندگی کنه و همشم بخاطره اینکه ایمان نیاوردم حقمه این مدل زندگی بد پس حرفی باقی نمی مونه انتخابم این بوده ایمان نداشتم باور نداشتم به عدالت و خیر خدا و این حقمه و این مدل زندگی بد،
اما اگر میخوایم خوب زندگی کنیم دیگه اینهمه نا امیدی بهانه آوردن واسه چیه ؟باز من که قرار بمیرم پس چرا زرنگی نکنم با حال خوب زندگی نکنمو با لذت بردن از این زندگی نمیرم ؟؟؟
به نظر من آدم عاقل خوبی رو انتخاب میکنه اون زندگی خوبی ر وکه حقش هست رو از دنیا میگیره باز عقلانی که این مدت رو عالی زندگی کنه دیگه بهانه آوردن واسه چی ؟هی نا امیدی هی اطمینان نداشتن چرا ؟
اینا رو به خودم میگم تا آنقدر ذهنم حرف نزنه و بفهمه از ته قلبم ،
بعد حالا از زاویه دیگه استاد :
اصلا از کجا این افکار اومدن؟
و چرا فکر میکنیم همیشه افکار منفی قوی نزدیک و آسان و شدنی هستن چرا ؟
خوب مگر اینکه راهش این بوده که فقط توسط اطرافیان ما برامون تکرار شده مدام ؟؟؟؟
خوب پس من طبق راه حل شما که فرمودید دقیقا چرا برنگردم از همون مسیر؟؟؟ منتهی اینسری با اگاهی و تکرار درست ؟؟؟
یا چرا نیام؟؟؟ افکار مثبتمو نزدیکمو به جاش آسان و قویتر نکنم با تکرار و تمربن و واقعا فکر ک زدن باد بگیرم و دلیل درست پیدا کنم ،
اما الان من آگاهانه این کارو میکنم عقلم اینو میگه حالا که فهمیدم فرمانروای من ذهنم نه هیچی در بیرون قدرت دست خودم راهشم فهمیدم میام برای باور ذهنی گلم تقویتی میزارم قدرتمندش میکنم تغییر واقعی نگرشمو انجام میدم ،
ممکن هم هست کمی اولش فقط سخت باش اما تکرار کنیم بیفتیم روی غلطک اسونتر میشه و باورمون راحتتر از قبل و بیشتر یشه و در انتها پیروزیم و خدا هم بیشتر از تلاشمون همیشه بهمون داده و هوامونو داشته،فقط ادامه بدیم و استقامت کنیم و خوشحال باشیم که میشه،
خدایا شکرت
استاد هزاران با ممنونیم واقعا بی نظیرید خداوندا ممنونیم هزاران بار .
بنام خدا
قدرت باور لاغری . چیزی که هرروز باید روش کارکنم تابتونم نتیجه بگیرم بهتر از قبل . یکی از دلایلی که من به وسیله ی اون چاق شدم این بود که من احتمال چاقیم زیاده اول از همه تو سن خیلی کم چاق بودم و وقتی خودمو میدیدم .تو آینه یه اطمینان در من وجود داشت که این شکلی باقی میمونم حتی باخودم میگفتم که بزرگ بشم یعنی بااین بدن چه شکلی میشم یادم اومد تازه که که تازه اسم این رو که الان دارم تو آینه می بینم میشه . چاقی نمیدونستم من خونوادمو هم میدیدم پدرم و مادرم هردو اضافه وزن داشتن . . مثلاً من چون خیلی با مادرم ارتباط داشتم همیشه کنارش بودم میدیدم که اضافه وزن داره و خب یه سری رفتار غذایی داره ومن هم تواین زمان که دوباره برگشتم به مسیر لاغری باذهن دارم به رفتارهای خودم نگاه میکنم که خیلی از رفتارام مثل مادرمه چه تو خوردن غذا و چه حتی تو آماده کردن غذا به وضوح داره برام روشن میشه و حتی تو بچگی وقتی میدیدم مشکلات هست تو خانواده و اطرافیانم چطور با ما رفتار میکنن ومادر من همیشه حس قربانی بودن روداشت ووقتی بزرگ شدم دیدم چقدر بیشتر . ومن چون همیشه توخونه بودم مادرم اکثر مواقع می نشست ودردودل میکرد وخب من وخواهر بزرگم می نشستیم گوش میدادم . یه بار تازه یاداومد یه بار تلویزیون یه مرد خار جی روداشت نشون میداد وکلی آدمای چاق که داشتن راه میرفتن پشت سرش توخیابون .وبعد شروع کردن به نشون دادن همبر گر و رستو ران اون مرد رفت یه سینی همبر گر وسیب زمینی و اینطور چیزابعد بهم یهونشون دادن که موقعی که غذامیخوره .این غذاچطور وارد معده میشه .وچقدر معده بزرگ وبزرگتر میشه و کش میاد .بعد من ایستاده بودم جلو تلویزیون میخ شده بودم بعد باخودم گفتم یعنی منم اینطوریم من غذامیخورم . .وبعد شروع شد . اما یه مدت بعد از اون زمان که گذشت باخودم میگفتم که مامانم میگه که خودش چون غمگین هست معمولا به خاطر همین چاقه .و.من هم باور کردم به خصوص که خونه ی پدرم بودم .و همیشه جو خونمون سنگین بود من بیشتر چاق میشدم . واطمینان کامل داشتم .وازسمت دیگه ای هم از همه هام شنیده بودم که میگفتن فشار خون تو خونواده ی ما ارثیه . وبه حدی که مادربزرگم مادر مادرم .به خاطر همین فشارخون بالا .کناردستم حالش بدشدوازدنیارفت .آنقدر فشارش بالا رفته بود که حالا دقیق نمیدونم .ولی میگفتن که چندتا رگهای مغزیش پاره شده بودن . ومادر پدرم زیاد قرص استامینوفن مصرف میکرد خیلی لاغربود.وهمیشه لباس مشکی پوشیده بود از .وقتی چشم باز کردم و اونودیدم همیشه .پیرهن مشکی میپوشید وتالحظه ی مرگش هم .همیشه گریه میکرد .به خاطر پسر بزرگش که از دست داده بود .وبعدهم پدربزرگم که اون هم ازدنیارفته بود همیشه مشکی .می پوشید وچندروز قبل از مرگش بیشتر از قبل گریه میکرد و به یاد پسر از دست رفته گریه میکرد و میگفتن باخودشون که برای مادرمون اتفاق می افته دقیقا دوسه روز بعدش ازدنیارفت ..ماسمت خونمون توجزیره یه مرکز بهداشت بود یه نفر از مسولین بهداشت گفته بود که بهش بگین نخوره چون کبدواز کارمینداز ه . استامینوفن و دقیقا مادر پدرم برای ازدست رفتن کبد از دنیارفت. و.وخب حالا درموردمن .مادرم بهم تعریف میکرد .با اول که تب کردی .وچندبار هم تشنج کردی .دکتر مغز واعصاب یه دارو داد گفت ازاین به بعد مراقب باشین .مثل یه فیل .شروع میکنه به خوردن .آنقدر میخوره که سیر نمیشه .وهی باید بهش غذابدین . وچقدر واقعا من وقتی فهمیدم .حس کردم ..وباخودم گفتم که این باخودش چه فکری کرده تو همون زمان هشت نه سالگی . وبعداز اون هم .من یه حس عجیبی درموردخودم داشتم طوریکه وقتی میرفتم مدرسه .کلاس اول ابتدایی همه بهم میگفتن تو کلاس پنجمی .دوسال رد شدی که .اومدی اینجا ووقتی میگفتم کلاس اول ابتدایی هستم هیچ کس منوباورنمیکرد .چون دیگه حرف مادرموقبول کرده بودم .مادرم هم همیشه توخونواده وقتی بهش میگفتن که جلوی بچتوبگیر آنقدر چاق نشه.میگفت نمیشه به خاطر خوردن این داروهست. .و.واقعا باور آدمها چقدر توسرنوشت اونها تاثیر میزاره .امروز که داشتم این فایل رو دوباره میدیدم .گفتم نمیدونم چی بنویسم ولی همه چیز مثل فیلم ردشد درمورد خودم هم که هربار با غذا آب میخوردم به خودم میگفتم حتما چاق میشم اصلا قبل از اون من چاقی خودم روپذیرفته بودم و .میخوردم یه نمونه همین الان قبل از این فایل به اختیار خودم رفتم و یه خامه صبحانه باچندتاتیکه نون خوردم .بعد هم . خودم خواستم که بلند بشم .یعنی گفتم باخودم که بسه برای حال خودمو بد کنم .وچندتا لقمه خوردم وبرگردوندم یخچال چیزی که قبلاً نمیتونستم انجامش بدم و باید تاته میخوردم اما بلندشدم اما بلافاصله ترس از چاق شدن اومدسر اغم این یعنی هنوز من درست درک و باور نکردم .ونشون میده که من هنوز باوردارم که نون .وچیزای شیرین باعث چاقیم میشه. . وخب من .اینطوری شد که چاق شدم البته باور خواب صبح باعث چاقی میشه خوردن نمک باغذاوبرنج ت باعث پف صورت میشه و.ووووووووووووتادلتون بخواد .باورهادارم که باید اصلاح کنم . و یه باور دیگه ای هم که فهمیدم درشوهرم هست غذاهای چرب رو دوست داره و اینکه البته نه همه یغذاها اما وقتی بهش نگاه میکنم . فقط شکم داره اونم یه ذره .اما بهم میگه من چون همه ی کاراموایستاده انجام میدم و بار سنگین این ور اون ور میکنم به خاطر همین همش سوخت میشه .اما دیدمش هم که چندبار به شکمش نگاه کرده .وگفته چاق شدم به خاطر این که بهم غذازیاد میدی باخودم ببرم سرکار وبعد موقع سفره هم زیاد غذاهای خوشمزه درست میکنی ولی باور قدرتمندش همون هست که میگه .من همهی غذاهاسوخت میشه توبدنم..وله خاطر همین هم خیلی گرسنه میشم.
.✨ودرنتیجه باورهامون تاثیر میزاره روی جسممون به وسیله ی عادتهامون .و این جمله ی جلسه ی چهارم از دوازده گام لاغری باذهن.هستش که گفته شده .والان دارم درست درکش میکنم.🌹🌹
به نام خداوند عزیزم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات قدرت باور لاغری
به نام خدای هستی بخش
گام 37:قدرت باور لاغری
باور یا همون اطمینان در رخ دادن یه اتفاق چه مثبت چه منفی باعث رخ دادن اون اتفاق در زندگی من میشه یعنی اصلا مهم نیست اون اتفاق مثبت باشه یا منفی یا من دوست داشته باشم در زندگیم اتفاق بیوفته یا نه فقط کافیه اطمینان کنم که ممکنه در زندگی من هم اتفاق بیوفته که اون اتفاق میتونه چاقی یا لاغری ، ثروتمند بودن یا فقیر بودن،مریض بودن و سالم بودن،و ……. مهمه اینکه که من به کدومش اطمینان دارم که ممکنه برام اتفاق بیوفته . الان که به شرایط زندگی خودم نگا میکنم من به چاق شدن اطمینان داشتم که چاق شدم ، من به مشکلات مالی خودم اطمینان داشتم که همیشه هشتم گرو نهم بوده ، من به همیشه مریض بودن اطمینان داشتم و ….. واین اطمینان با دیدن این شرایط در بیرون از زندگی خودم و نگران شدن که نکنه اینها هم در زندگی من رخ بده به وجود اومده . ودرمقابل به اینکه لاغر بشم یا ثروتمند باشم یا همیشه سالم باشم اطمینان نداشتم . چه خوب گفتین استاد که ما باید با هر روز نگا کردن به آلبوم شگفتی سازان به این اطمینان برسیم که میتونیم ماهم لاغر بشیم اصلا کلا ما باید همیشه با دیدن افراد متناسب در هرجا این اطمینان رو به خودمون بدیم که ما هم میتونیم برای همیشه متناسب باشیم یا با دیدن یک فرد ثروتمند باید به خودمون اطمینان بدیم که امکان ثروتمند شدن هم برای ما هست امکان استفاده از تمام نعمت های خداوند برای همه به طور یکسان هست فقط ما باید به این باور و اطمینان برسیم که هیچ تفاوتی بین ما و فرد متناسب با ثروتمند یا کسی که در سلامتی کامل هست نیست و ما هم مثل اون میتونیم همه ی اون چیزاهارو داشته باشیم.
به نام خداوند بی همتایم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
قدرت باور لاغری
دو تا عکس پر محتوا وزن کردن ذهن و وزنه زدن ذهن
واقعا خیلی از افراد چاق ،سنگینی چاقی ذهنمون خیلی خیلی بیشتر از سنگینی جسممونه
و اینقدر که به ورزش بها دادیم برای لاغری که ذهنمون اونو به یک باور لاغر ساز تبدیل کرده
خوب زیاد پیش اومده توی زندگیم که اگر خواب بدی دیدم سریع تعبیر شده، و مو به مو اتفاق افتاده ؛
یا حتی زمانی که اضطراب از موضوعی به دلم می افتاد ،عینا اون اتفاق در شوم ترین حالت خودش، برام اتفاق می افتاد و اصلابرام واضح شده بود که من آدم بدشانسی هستم .
اما زیاد پیش اومده بود که خوابهای خوبی میدیدم و اونا در حد ،همون خواب ،باقی میموندن و تجربشون نمیکردم و یا حسهای مثبت که خیلی کم اتفاق می افتاد واقعی بشن
و الان فهمیدم که دلیل این اتفاقات باورها و اعتقادات من بوده که رنگ واقعیت به اون افکار میداده، اگر تا به امروز با وجود تلاشهای هر چند اشتباه برای تناسب نتیجه نگرفتم چون هیچ وقت باور نکرده بودم که ذات جسم من تناسبه و من باور کرده بودم چاقی برای من واقعی تره تا لاغری و تناسب
و وقتی شروع میکردم به پیشگیری کردن از چاقی مثلا رژیم میگرفتم ورزش سنگین میکردم یا روشهای دیگه لاغری و انجام میدادم در تمام اون مدت که شروع میکردم به پیشگیری کردن در واقع داشتم اعلام میکردم که مطمئنم چاقی برای من رخ میده و این باور باعث ایجاد چاقی در من میشد
یا حتی زمان اوج کرونا من با دیدن اخبار و ترس از بیمار شدن بچه هام خیلی اتفاقات بدی و رقم زدم
مثلا اجازه رفت و آمد با دیگران یا حضور در مدرسه و پارک و هر جایی که جنبنده ای بود و ممنوع کرده بودم از ترس اینکه نکنه بچه هام کرونا بگیرن و بیمار بشن .
در حالی که ما با هیچ آدمی در تماس نبودیم در تمام اون دوران همش مریض بودیم و همه تعجب میکردن که ما از کجا مریض شدیم، با اون حجم کنترل بهداشت و قرنطینه؛
و این برای خودم هم سوال بود تا اینکه به لطف خداوند در این فایل ارزشمند به اشتباه رفتاری گذشته ام و دلیل اون بیمار شدنها پی بردم بله ترس از بیماری و باور بیمار شدن و پیگیری اخبار و ورودیهای منفی باعث میشد من نگران بشم و اقدام به پیشگیری کنم و مراقبتهای اضافه ای و انجام میدادم تا اون اتفاق نیفته و انگار مطمئن بودم برای ما هم اتفاق میفته چون میشنیدم همه گیری و این ترس افکار من و بالفعل به یه سری اعمال جدید تبدیل میکرد و اطمینان من به اتفاق افتادن بیماری باعث بوجود اومدنش میشد
در مورد چاق و لاغری هم این مورد صدق میکنه
مثل اینکه هر کدوم از ما افراد چاق از نوعی از خوراکی ها میترسیم و اونو دلیل چاقی خودمون یا چاقتر شدنمون میدونیم مثل چربیها،شیرینیجات،کربوهیدراتها
من تا قبل اینکه از کالری شماری استفاده کنم برای لاغری ،هرگز از کالری ها نمیترسیدم اما از بعد این ،هر چی میخواستم بخورم تو ذهنم کالری سنجی میکردم خوب این خوراکی اینقدر کالری داره و کالری مجاز امروز من اینه و هزار تا جنگ برای نخوردن و هزار تا جنگ برای خوردن در من اتفاق میافتاد
و اگر تجاوز از کالری روزمره میکردم منتظر چاقی بودم
من امروز فهمیدم باید عقاید و فرمولهای چاق کننده خودم و قشنگ ریشه یابی و کشف کنم و اونها رو آروم آروم از سکه بندازم و بهشون عدم اطمینان پیدا کنم .
استاد چقدر اینجای فایل و دوست داشتم اگر یک اتفاقی زیاد برات پیش میاد اگه داره تکرار میشه یک فرمولی در ذهن شما ثبت شده که شما خودت و مستحق اون اتفاق میدونی خودت و لایق اون اتفاق بد میدونی و اون داره تو زندگیت تکرار میشه و این جملات ریشه مشکل بزرگی در من و بهم نمایش داد
من الان یکماهی هست تقریبا که بسیار مایل به پرخوری و خوردن شیرینی جات شدم و چون خودم و لایق و مستحق چاقی دونستم دارم رفتار چاق کننده انجام میدم البته درسته خوراکیها ترس ندارن و چاق کننده نیستن ولی من خودم خوب میدونم دارم رفتار چاق کننده و اشتباه انجام میدم و زیاده روی و خوب متوجه میشم و بعد اصلاح میکنم رفتارم و و دوباره یه چند روزی خطا میرم دلیل همه اینا اطمینان من به چاقی و باور حالا یکباره دوباره تلاش میکنم باعث این اتفاق شده و من تعهد میدم این فرمول شناسایی شده رو اصلاح کامل کنم
همش وقتی خطا میکردم میگفتم خوب من قبلا خیلی این رفتارها رو تکرار میکردم الان خیلی کم شدن و حالا اشکال نداره گاهی اتفاق بیفته ،همین باور حالا اشکالی نداره گاهی اتفاق بیفته باعث لیز خوردن من و جواز عبور از راه غلط بود مصی برای خودت زنگ تفریح تعریف کردی؟
برای خودت جایزه تعیین کردی؟
برای خودت جواز کار اشتباه صادر کردی؟
تو لیاقتت اینه؟
لیاقت تو چاقی و سنگینی و حال بده؟
نه قشنگم تو لایق بهترینها هستی
تو قطعا در مسیر درست هستی
نباید برای کار اشتباه توجیه بیاری اشتباه اشتباهه و با هیچ چیزی توجیه شدنی نیست
پس من با یقین و ایمان به تناسب گام برمیدارم و از هیچ توجیهی برای خوب جلوه دادن اشتباهات رفتاری ذهن چاقم استفاده نمیکنم
زمانهایی که رفتار غلط ذهن چاق و انجام نمیدم شاهد سرعت تغییر جسمم هستم و زمانی که به ذهن چاقم توجه میکنم و فرمولهای اونو حتی کوتاه و کوچک انجام میدم متوجه کند شدن روند تناسبم هستم پس بدن من عاشق متناسب شدنه و کم یا زیاد بودن سرعت این حرکت به سمت تناسب همش دست خودمه و لیاقتی که از خودم نشون میدم برای کسب تناسب
پس من لایق بهترینها هستم و اطمینان من باعث لاغری من میشه نه تلاش من برای کم خوردن و ورزش کردن چه بسا اگر این تلاشها نتیجه همیشگی داشت الان من متناسب بودم اما در تمام زمانهایی که از اون روشها برای لاغری استفاده میکردم انجام اون کارها نبود که من و به سمت لاغری میبرد بلکه اطمینان من به انجام اون کارها در جهت لاغری بود که نتیجه لاغری و بوجود میآورد
من اطمینان دارم به مسیر تناسب فکری و با اطمینان در این مسیر قدم برمیدارم به شکر خدای بی همتایم امروز هم فرمول دیگری از ذهن چاقم را شناسایی کردم و در صدد رفع آن تعهد میدهم سپاسگزارم استاد برای آگاهی های نابتان
الهی به امید تو
با سلام به استادعزیزم و دوستان شگفتی ساز
به لطف خداوند این گام ۳۷رو هم برداشتم
واقعا عالی بود این آگاهی که به من داده شد من هم سالها بود نا خواستهای زندگیم باور کرده بودم ونامید وبا احساس بد زندگی می کردم ولی به لطف خداوند ۲سالی هست خیلی با احساس خوب و عشق الهی زندگی میکنم و همین عشق الهی من رو به این سایت هدایت کرد و الان باورم شده که من خوشبخت هستم که در مسیر تناسب اندام درحال ساخت باور لاغر شدن آسان ترین کار دنیا است قرار گرفتم
تمرین هرروزم این که هروز یک گام برداشته واستمراردر تغییر نگرش داشته باشم
۱-تکرار و باور این که در حال لاغر شدن هستم به آسانی با احساس عالی
۲-لباس رنگ روشن وبا سایز جدیدم که دوست دارم برسم به اون سایز بخرم—
۳-اگر کسی نسبت به چاق شدنم چیزی گفت فقط با لبخند در دلم بگم من لاغر هستم توخطا دید داری
۴-همش تکرار کنم چقدر لاغر شدی
۵-لاغر شدن حق توی ،تولایق بهترین ها هستی
۶-توازاول متناسب بودی و چند سالی از خونه اصلیت خارج شده بودی به خاطر حرف دیگران وترسیده بودی واحساس خطر کرده’بودی واز اون خونه رفته بودی و حالا دوباره به خونه خودتت با آگاهی بیشتر و آرامش واحساس خوب برگشتی تاشگفتی ساز بشی
ایجادقدرت باورلاغری درذهن ازمهمترین عوامل موفقیت درمسیرشگفتی ساز شدن است👌
پرسش وپاسخ
‐دیدگاه شمادرباره تاثیر قدرت لاغری درکسب نتیجه عالی از ارزوشهای لاغری چیست؟
قدرت و باور لاغری اگه به روش ها باشه نه خودمون جواب نرسیدن به لاغری هست
همه چی به باور وقدرت لاغر شدن مان بستگی داره اگه باور وایمانمان به خودمان لاغر شدن باشه اون وقت نتیجه عالی بدست مییاریم به همان درجه از قدرت باور نتیجه حاصل میشه نه تلاش و سختی از روشهای بیرونی
-در گذشته که از روشهای لاغری استفاده کردی چقدر انتظار لاغر شدن’داشتید ؟
انتظار کمی داشتم لاغری شکمی’رو تجربه کنم چون وقتی رژیم کنار میگذاشتم انتظار چاقی از خودم قوی تر بود وهمون اتفاق می افتاد
زمانی که از روشهای لاغری استفاده کردیدر انتظار لاغر ی شما از آن روش بوده یا از خودتان شرح دهید؟
از آن روش بوده ،واقعا انتظار کمی داشتم چون باور کرده بودم لاغری من به نخوردن ورژیم وابسته هست وخودم ضعیف وبی اراده میدونستم وقدرت به اون رژیم ومواد غذای داده بودم وجسم مو مقصر می دونستم که درناحیه شکم چربی ذخیره می کنه وجاهای دیگه بدنم لاغر هست وفکر میکردم از من کاری ساخته نیست واین ‘ژن من هست که به این شکل رفتارمی کنه .به لطف خدا این آگاهی رو کسب کردم که فقط باور نادرست خودم در من این حالت رو نا زیبا رو بوجود آورده وبا ایمان به خداوند در مسیر جایگزین کردن باور درست خودم هستم خدایا شکرت🙏🏻
تفاوت اینکه از روش لاغری انتظارلاغری داشته باشید یا از خودتان درچیست ؟
تفاوت در باورهاست
باورکردن لاغر بودن اصل ما بوده و هست وبه راحتی متناسب میشویم. به این باور ایمان وامید داشته باشیم همون اتفاق میوفته 😄👏
یا باور کنیم ما ژن چاقی و……غیره را دلیل چاقی و باورقلبی خودمون بدونیم همون اتفاق نازیبا پیش میاد
باورم از جسمم فقط لاغری هست وبس
لاغر شدن حق مسلم من هست
لاغر شدن’آسان ترین کار دنیاست.
لاغر شدن هدیه خداوند است.
-چرا بعداز رها کردن روش لاغری دوباره چاق میشویم؟نقش انتظار دراین فرایند چیست؟
چون با رها کردن باور داریم’چاق میشویم .چون انتظار و باور از خودمان درراستای چاقی است باور لاغری برایمان دست نیافتنی وسخت بوده
نقش انتظار در هر موضوع اصل اون موضوع هست این انتظار از خودمون هست که سرنوشتمون تغییر میده به بهتر شدن یا بدتر شدن 👌
به نظر شما انتظار رخ دادن هر موضوع در زندگی به چه صورت درما ایجاد می شود ؟
از طریق کسب آگاهی ها لازم درهر موضوع و کشف باورهای اشتباه درهر موضوع ،
و استمرار و ادامه دادن برای جایگزین کردن انتظار و باور درست در ذهنمان و ایجاد باور قلبی برای رسیدن به خواسته هایمان
درمورد لاغر ی باید این باور که لاغر شدن آسون هست وفقط باید در سایت ماند و ادامه داد و عمل کرد به آگاهی های که از طرف خداوند به ما داده میشه وبه اونها اعتماد کرده وبا امید واحساس خوب منتظر وقوع شگفتی در جسممان باشیم و این یک باور درست هست خداوند شفا دهنده جسممان هست نه ترسی هست نه غمی ، خدایا شکرت🙏🏻
چندتا از باورهای درست برای خودم انتخاب کردم
باورهای درستی رو که جایگزین باورهای نادرست کردم
من لایق داشتن تناسب اندام دل خواهم هستم
من لایق سلامتی در جسم و جانم هستم
من لایق زیبای و جوانی هستم
من لایق تجربه کردن روابطه عالی با همسرم و فرزندم هستم
من لایق داشتن خانه زیبا و بزرگ برای خودم هستم
من لایق داشتن درآمد مستقل هستم
من لایق داشتن ماشین شخصی هستم
من لایق داشتن تمام’امکانات روز دنیا هستم
من لایق خیر دنیا و آخرت هستم
من لایق چشیدن طعم خوشبختی درتمام ابعاد زندگی هستم
من لایق چشیدن ثروت بی حساب پروردگارم هستم
من لایق احساسات عالی و خوب هستم
من لایق شکمی تخت و زیبا هستم
من لایق درک بهتر جهان هستی هستم
حالا باید کاری برای قوی شدن این باور ها کنم
هروز باید احساسم خوب کنم
هرروز باید مراقب ورودی یام باشم
هرروز باید به سایت سر بزنم آگاهی کسب کنم
هرروز باید درراستای عمل به شنیده ها باشم
وبا امید در مسیر لاغری در حرکت’باشم نشانه امید و ایمان برای خودم این که شاد هستم ،لباس های روشن و سایز مورد علاقه ام میخرم چون باورم واقعا لاغر شدنم هست .
سپاس گذارم از استاد عزیزم که دستی از دستان پروردگارم بود برای نجات دادن ما 🙏🏻🙏🙏🏻🌹🌹🌹❤❤❤
سلام استاد
خیلی خوشحالم که توانستم گام 37 قدرت باور لاغری را با ذهن را گوش بدهم
استاد چقدر خوب توضیح دادید که اگر ما به موضوعی فکر کنیم و خواسته باشیم برای ما اتفاق بیفتد و این اتفاق نمی افتد و موضوعی را نمیخواهیم اتفاق بیفتد ولی آن اتفاق می افتد به خاطر این است که اطمینان داریم این موضوع یک چیز منطقی است و ممکن است برای همه اتفاق بیفتد و آن اتفاق را که افکار است به جسم تبدیل میکنیم
سلام استاد
خیلی خوشحالم که توانستم گام ۳۷ را گوش بدهم که قدرت باوری ذهن است این مهمترین فرمول ذهنی برای رسیدن به خواسته هایمان است فقط باید نسبت به کاری که انجام میدهیم باور داشته باشیم و چقدر استاد زیبا گفتید که چرا ما فکری را دوست نداریم اتفاق بیفتد ولی اتفاق می افتد واخلاقی که دوست نداریم آن اتفاق می افتد چون اطمینان داریم آن اتفاق می افتد و اطمینان داریم اتفاق نمی افتد پس کاری صورت نمی پذیرد شما بارها در فایل ها گفته بودید که لاغری با ذهن فقط از طریق باورهای ذهنی است ولی در این فایل اطمینان من سر این موضوع بیشتر شد و الان متوجه شدم که اگر لاغری در من کم شده به خاطراین است که بااطمینان کامل و ۱۰۰ درصدی قبول نداشتم لاغر میشوم و هنوز در گوشه ای از ذهن ما چاق بودن برای من امر طبیعی شده ولی خدا راشکر دیگر فرمولهای ارثی ، بارداری، تیرویید ، کم تحرکی ، پرخوری در من خیلی کم رنگ شده و چقدر قشنگ شما قانون جذب را متوجه شدید و خانه مبله ، ماشین ، لاغری را جذب کردید فقط با اطمینان کامل و ممنون که دوباره یادآوری کردید آلبوم شگفت انگیزان را هرروز ببینم چون یادم رفته بود .
استاد ممنون که هر چند وقت یکبار دوباره اینها را تکرار می کنید که ذهن ما با انرژی و سرعت بیشتری به سمت لاغری پیش برود و اگر جایی لیز خوردیم دوباره برگردیم
دیدگاه شما درباره تاثیر قدرت باور لاغری در کسب نتیجه عالی از روش های لاغری چیست؟ تاثیر قدرت باور لاغری خیلی مهم است و اگر باور نباشد اتفاقی نخواهد افتاد
در گذشته که از روش های لاغری استفاده می کردید چقدر انتظار لاغر شدن داشتید؟ خیلی کم و باور اینکه دوباره چاق میشوم همیشه همراه من بود
زمانی که از روش های لاغری استفاده کردید انتظار لاغری شما از آن روش بوده است یا از خودتان؟ شرح دهید. از آن روش چون هیچ وقت خودم را مسئول چاقی خودم نمی دانستم و فکر میکردم روشها من را لاغر میکنند
تفاوت اینکه از روش لاغری انتظار لاغری داشته باشید یا از خودتان در چیست؟ شرح دهید. (موضوع بسیار مهم) تفاوت خیلی زیادی دارد چون الان با اطمینان اینکه من باعث چاقی خودم شدم و خودم هم می توانم خودم را لاغر کنم می تواند به راحتی باعث آرامش فکری در من شود و وقتی کسی را مقصر ندانم به غیر از خودم و بدانم این بدن من شخصی بوده و شخص خودم هم باید آنرا لاغر کنم خیلی مهم است
چرا بعد از رها کردن روش های لاغری دوباره چاق می شویم؟ نقش انتظار در این فرایند چیست؟ چون باور داریم فقط از طریق رژیم و کنترل غذا و ورزش زیاد لاغر می شویم نه از طریق باور اینکه ما هم روزی متناسب بودیم و دوباره می توانیم لاغر باشیم
به نظر شما ایجاد شدن انتظار رخ دادن هر موضوع در زندگی به چه صورت در ما ایجاد میشود؟ با اطمینان که این این موضوع یک چیز منطقی در زندگی است و برای همه می تواند اتفاق بیفتد پس برای من هم اتفاق می افتد و چیز عادی است و اصلا فکر نمی کنیم که افکار تبدیل به اجسام می شوند
سلام به همگی
خیلی از نوشتتون لذت بردم استاد عزیزم
مخصوصا اون مثال هایی ک راجب تغذیه افراد لاغر و چاق بود عالی بودن
قبلا هم گفتم ک یکی از اقوام میرف باشگاه ک چاق بشه میگف بدتر لاغرم شد
الان ماهواره داره اهنگ پخش میکنه و همش حواس منو پرت اندام های زیبای خواننده ها میکنه
اگه تا شب هم بشینم پاش باز سیر نمیشم از دیدن و لذت بردن اندام های لاغر 😍
وای نگم از اون کمرهای باریکشون ک تو دل آدم غش میندازه چقد آرزو میکنم کاش یک روزی به اون درجه از لاغری برسم چون چیزی ک خدا آفریده
دقیقا همینه همین اندام لاغر و متناسب برای همین خودش چیزی ک آفریده رو تحسین کرده
نه این اندامی ک ما داریمو خدا که نمیاد توپ قل قلی درست کنه بعد بگه دم خودم گرم چی ساختم خخخ
تضادی ک هی میاد تو ذهنم هی میره اینه ک امان از دس این آیینه ک آدمو فریب میده و میگه این تویی نگاش کنااا
باعث میشه من همش سر بخورم ولی به قول شما استاد عزیزم هر بار سر خوردی دوباره برگرد به مسیر
اون روز مادرم گف زینب دیگه باشگاه نمیری اون موقع خیلی خوب لاغر شده بودیا الان دوباره داری چاق میشی و هر از گاهی از این ترکش ها میاد میخوره بهم
ولی من تا چه زمانی مقاومت میکنم اینه ک مهم
تا چ زمانی با قاطعیت میتونم بگم من دارم لاغر میشم و نباید توجهی به حرف دیگران یا نگاه اونا بکنم
مثلا همین پری شب جلو خواهر شوهرم لباسموعوض میکردم سریع اومد تو ذهنم اومد
الان نگام میکنه میگه زینب رو نیگا وای اه اه چقد چربی اضافه داره این ور اون ورش
شاید اصلا بنده خدا سرش تو گوشی بودا
ولی من چون هنوز افکار چاقی همرام و حساسم
سریع افکار چاقی بهم حمله میکنن و میخوان منو از پا در میارن
از طرفی دیگه فک کنم باردار هستم هنوز تست ندادم هیچی نشده هیچیییی نشده سریع افکار تپل شدن اومده سراغم بابا اون بچه اگه وجودم داشته باشه اندازه مورچس چرا باید از الان چاقیمو دارم به اون ربط میدم و تغییرات تو بدنمو ربط میدم به حاملگی ☹️😞😑
وای از دس این افکار منفی... با این حال به قول یکی از دوستان ما حتی در مقاومت نشون دادن هم بدنمون داره لاغر میشه تنها کاری ک باید بکنیم
اینه که اینی ک هستیمو باور نکنیم و به آینده امید داشته باشیم و انقد عجول نباشیم
حالا تو فکرم برم عکس خانم های بارداری ک در عین حاملگی لاغرم هستن رو تماشا کنم تا به ذهنم بفهمونم بارداری ربطی به چاقی نداره
منظورم اون خانم هایی ک رون ها و دستای لاغری دارن و فقط شکم بزرگی دارن ک خب اونم طبیعی بچه توشه
به امید لاغری و شکست افکار منفی
ذهن ما از افکار ما تشکیل شده وقتی که ما میگوییم که من لاغر هستم ذهن آنرا باور میکند و برای خودش دنبال شواهد و مدارک میگردد و زمانی که آنرا باور میکند به طور کامل جزیی از زندگی روز مره انسان میشود و وارد دنیای ما خودآگاه میشو و ما پی مدتی متوجه میشویم که به صورت تا خودآگاه از سفر کنار کشیدیم و دیگر میل به غذای اضافی نداریم چون میدانیم که این غذا نبوده که باعث چاقی ما شده بلکه فقط افکار ما بوده و بس
غذا ها نعمت های الهی هستند که انرژی روزانه مارو تامین کنند و ما با استفاده از مصرف غذایی زنده هستیم و این نعمت الهی در این دنیا به اندازه بی نهایت وجود دارد و وقتی تموم بشه باز دوباره تولید میشه و هیچ کس استرس نبود غذا رو نداره دقیقا مثل بقیه مخلوقات خداوند که هر گز از نبود غذا نمیترسند میدانند که خواند روزی و نعمت های فراوانی قرار داده است و این بدن ما است که توسط برنامه ریزی خداوند روی حالت کم مصرف تنظیم شده بدن ما پر از عشق خداوند که دوست دارن ما هر روز لاغر و متناسب تر بشیم و به زندگی واقعی و دنیای واقعی وارد بشویم و چقدر میبینیم که انسانیی که متناسب هستند در جامعه جدی گرفته میشوند و چقدر دوستداشتنی تر هستند و خیلی لایق احترام هستند و چقدر افراد دیگر کنارشون احساس امنیت میکنند و چقدر حال خودشان و بقیه خوبه و به شادی زندگی میکنند لاغری نعمتی است که خداوند هدیه و پاداش میدهد به کسی که پرخوری نمیکند چون پرخوری جز پنج گناه کبیره ای است که خداوند منع کرده پرخوری مارا از خواند دور میکند بخاطر همینه که وقتی که پرخوری میکردم حال و احوال بدی داشتم ولی حالا که بدنم واکنش نشان میده به غذا ها حال خیلی بهتری دارم
چه روزایی که چه غذا های بی مزه رو برای خودم خوشمزه جلوه میدادیم یا به زور میخوردم که صاحب خانه ناراحت نشود یا تلاش میکردم غذایی که کسی م رو تمام کنم من خیلی خوشحالم که الان این آزادی رو. ازم که اگر سبز شدن غذا بماند و به سطل زباله برود نه داخل بدنم چقدر خوشحالم که به یک انسان آزاد در زمینه غذا تبدیل شدم که میتوانم از هر غذایی که دلم میخواد انتخاب کنم و و ازش لذت ببر م و به اندازه نیاز بدنم مصرف منم و بقیه رو کنار بزارم و چقدر راین کار شیک و کلاسیک است که به بدن خودت بیشتر از هرچیزی اهمیت بدهی این نشان از ثروتمند بودن است ثروتمند. بودن در زمینه آگاهی دانش و اینکه سلامتی من و بدن من از هرچیزی واجبتر است و من چقدر عاشق بدن خودم هستم و خدارو هزاران باز شکر میکنم که با گروه تناسب فکر آشنا شدم و تونستم یه بار دیگر دنیا رو جوری دیگری ببینم و از زندگی حوری پیگیری لذت ببرم زندگی برای من واقعا توی این یکی سال خورده ای تغییر کرده رفتارم با آدما تغییر کرده دیدگاهم تغییر کرده موفقیت هام تغییر کرده با قانون جذب آشنا شدم و بیشتر در موردش مطالعه کردم که واقعا زندگی زیبایی برای من رقم زده شد .
به امید روز ی که هیچکسی در این دنیا چاقی نباشه و همه در حالت تناسب اندام ایده آل از زندگی لذت ببرند.
نشان های دریافت شده
سلام
وای که این مطلب چقدر عالی بود از خوندنش خسته نمیشدم . تصویر اول صفحه هم خیلی عالی بود .
چقدر رویاهای منو به من نزدیکتر کرد . هدف من رسیدن جسمم به وزن ایده آل نیست هدف من سبک شدن ذهنمه .
ذهنم سنگینه که جسمم سنگین میشه .
چقدر این متن این هدف منو پررنگ تر کرد .
ذهن ما فقط و فقط با دریافت آگاهی های ناب الهی سبک میشه .
اگه این اطلاعات همیشه دوام داشته باشن لاغری سریع حاصل میشه . چون مدار الهی واقعا کن فیکون هست . به محض درخواست اجابت میشه . وقتی ذهن سبک میشه جسم سریع واکنش نشون میده درست همونطور که مثل آب خوردن چاق میشدیم دقیقا مثل آب خوردنم لاغر میشیم .
منتها مهم اینه ذهن و خالی کنیم از باورهای چاقی . سبکش کنیم .عکسی که مغز رو وزن میکرد خیلی جالب بود . کلی اطلاعات و آگاهی بهم داد .
ما همواره دنبال وزن کردن جسممون هستیم در حالیکه ما باید دنبال وزن کردن ذهنمون باشیم .
راستی ترازوی ذهن چیه ؟
با چی میشه ذهنیت رو سنجید ؟
به نظرم اول احساس بعد رفتار حتی گفتار و عادات و جسم .
یعنی همه ی اینا معیار سنجش ذهنه . وقتی ما رفتار چاق کننده داریم یعنی در ذهنمون داره توجهات و تمرکزات چاقی دور میزنه .
وقتی ماحسرت لاغری داریم یعنی ذهن ما سنگینه .
وقتی ما دائم خودمون رو مقایسه می کنیم یعنی در ذهنمون داره اطلاعات چاقی دور میزنه . وقتی احساس چاقی و خودسرزنشی داریم یعنی ذهن ما سنگین شده مدارمون پایین افتاده شادیمون کم شده و ذهنمون پر از انرژیهای منفی شده .
به خدا که به سرعت نور میشه لاغر شد . چون فرامین ذهنی در کسری از ثانیه به جسم میرسه فقط این فرامین رو باید حفظ کرد تقویت کرد . حتی یک درصد نباید نگران لاغری بود . در کمال آرامش و ایمان .
وای که چقدر این متن عالی بود .
من ذهنمو از بار اصافه رها می کنم .
من خودم رو میپذیرم . من عالیترین مخلوق خداوند در کره ی خاکی خودم هستم . من خودمو با کسی مقایسه نمیکنم چون هر لحظه بهترین خودمم . چون هر لحظه دقیقا دارم مطابق الگوهای ذهنیم خودمو خلق میکنم .
وای که آفرینش با چه سرعتی داره مراحل تکاملش رو طی می کنه . یه دانه چقدر سریع در خاک شروع می کنه به تغییر تغییرش هر لحظه است . او در هر لحظه با لحظه ی پیشش فرق می کنه . فقط مهم نگرش ماست .
به عنوان مثال اگه ما فقط کلی نگر باشیم در محور اعداد فقط عدد ۱و ۲ و ۳ و…. رو میبینیم . میگیم چرا وقتی از ۱ میخوایم به ۲ برسیم انقدر طول می کشه . چون نگرشی به اون فاصله نداریم . نمیدونیم بین ۱ و ۲ کلییییییی عدد هست که در حال آفرینشه . اعدادی که ارزششون به اندازه ی ۱ و ۲ هست و دارن خلق میشن . بی نهایت عدد بین ۱ و ۲ هر لحظه دارن خلق میشن و با سرعت نور دارن تغییر می کنند و حرکت می کنند .
حرکت یعنی تغییر . همین حالا در بدن ما کلیییییی اتفاق داره در جهت تناسب میفته هر لحظه میفته حتی زمانی که ما افکار چاقی داریم و داریم چاقی رو خلق می کنیم باز لاغری داره کار خودشو می کنه بای همین زور چاقی رو میگیره و چاقی سرعتش کند میشه . ولی وقتی در جهت کاهش وزن حرکت می کنیم خیلی سریعتر از زمان چاق شدنمون حرکت می کنیم و ما در عرض چند ماه اضافه وزن ده بیست ساله ی خودمون رو از بین میبریم .
سرعت لاغری خیلی زیاده فقط باید از راه درستش وارد شد تا لذتش رو حس کرد . لاغر شدن باید راحت باشه راحت نباشه یعنی راهش غلطه . راحتی کار نشون میده چقدر خودبخود داره صورت میگیره .
لاغری ما خلق شده است .
وای خدا چقدر ذهنم داره سبک و سبکتر میشه .
میخوام این سبکی رو ادامه بدم . ادامه بدم ادامه بدم . میخوام بارهای اضافه ای که توان منو گرفته از روی ذهنم پایین بزارم .
خداست که جاریه .
خداست که در ذهن ما جاریه .
خداست که حاکم ذهن ماست .
خدایا شکرت .
بابت این رهایی شکر
بابت این آرامش شکر
بابت اتفاقات خوب زندگیم شکر
بابت ذهن عالیم شکر .
بابت حال خوبم شکر .
بابت این سایت عالی شکر .
بابت رهایی روزافزونم شکر
بابت سبک شدنم شکر .
بابت استاد خوبمون شکر
آخیش من چقدر حالم خوبه . خدایا شکرت
سلام فاطمه جان
چقدر از نوشته ات لذت بردم مخصوصا اون یه تیکه ک گفتی از یک تا دو اعداد دیگه ام هست
و بدن ما در حال لاغر شدن به مرور هستش یعنی۱/۱ و ۱/۲ و ۱/۳ و …تا عدد ۲
بدن ما در تلاش که خودشو به دو برسونه
و اینکه خدا پر خوری رو گناه میدونه چون دوست نداره ب این بدن آسیب بزنیم چون مکانیزم این بدن رو خیلی بهتر از ما بلد ولی ما راهمون رو اشتباه رفتیم و همش نجوای ذهنی منفی میاد سراغمون
به امید روزی که لاغر و بی نقص بشیم
سلام استاد مهربان و دوستان گرامی
من به خوبی قدرت باور لاغری رو درک کردم و به وضوح دیدم وقتی این قدرت در کسی قوی باشد اصلا امکان چاق شدن وجود ندارد
میخوام براتون تجربه ای رو تعریف کنم :
برادر من آدمیه که همیشه تو رژیم و ورزش کردن هستش وبه محض اینکه رژیم رو کنار میزاره سریع وزنش بالا میره به خاطر قدرت باور چاقی که داره
ولی خانم برادرم آدم متناسب و لاغری هستش و با وجود اینکه ۴ تا زایمان داشته اصلا اندامش فرقی نکرده نه ورزش میره نه پیاده روی ، فقط باورش اینه که من چاق نمیشم
حالا دختر بزرگش رو که کمی تپل بود از بچگی میگفتن این مثل باباش و عمه اش ( که من باشم ) ولی دختر دوم که به مادرش هم شبیه و هم از بچگی لاغر بود می گفتن این مثل مامانشه .
حالا پس از گذشت چند سال دختر دومی که واقعا هم خوب میخوره و در طول روز مدام داره یه چیزی میخوره ، (چون مدام تکرار میکنن این مثل مامانشه اصلا چاق نمیشه ) اصلا چاق نشده ولی دختر اولی با وجود اینکه همیشه مواظب خوردنش بوده و در حال ورزش کردن ( چون همیشه تکرار میکنن این مثل باباشه ) خیلی چاقتر شده
جالب بدونید دختر سومی هم که از نظر خوردن مثل دومیه با وجود اینکه الآن ۸ سالشه و باشگاه هم میره ورزش میکنه ، روز به روز تپل تر میشه ( چون بهش میگن تو هم مثل خواهر بزرگترت هستی و داری چاق میشی )
خیلی جالبه وقتی خونه ما مهمان هستن من دقت میکنم میبینم سر سفره ، دومی با لذت هر چقدر میخواد میخوره ولی اون دوتای دیگه با نگرانی غذا میخورن شایدم کمتر از اون بخورن
من دارم میبینم و تجربه میکنم که واقعا باور لاغری و چاقی در ذهن انسان چه جوری عمل میکنن .
وهمین باور چاقی در مدت ۴۸ سال زندگی من در اثر تکرار خودم با این جملات :
من ماه رمضون حتما ۲ ،۳ کیلو اضافه میکنم ( با وجود اینکه تمام ماه رمضون رو روزه میگرفتم و باشگاه میرفتم )
من دوران بارداری تا ۲۰ کیلو وزنم اضافه میشه ( با وجودی که حالم خوب نبود و نمیتونستم زیاد بخورم ولی بازم اضافه میکردم)
من دوران شیر دهی نه تنها لاغر نمیشم بلکه چاقتر هم میشم ( هم باشگاه میرفتم ، هم روزه میگرفتم ولی بازم چاقتر میشدم )
با وجودی که در مقایسه با دیگران( ماه رمضون و دوران بارداری و شیردهی ) اصلا بیشتر نمیخوردم آن وقتها برام عجیب بود که چرا بدن من اینجوریه ؟؟ ولی حالا میفهمم که همه به خاطر تکرار و باور من بوده وبلاییه که خودم سر خودم آوردم
از زمانی که دیگه این حرفها رو در مورد چاقی و چاقتر شدن تکرار نکردم وزنم ثابت مونده دیگه بالاتر نرفته
خدا رو شکر که به راحتی تونستم وزنم رو کنترل کنم
خدارو شکر به خاطر همه چیزایی که بهم دادی و ندادی چون تو ندادنش هم حکمتی بوده که با گذشت زمان متوجه شدم
استاد بازم مچکررررررررررررررم
سلام استاد گرامی و دوستان هم مسیر
من یاد گرفتم که مهمترین موضوع در لاغر شدن ما، میزان اطمینان ما از لاغر شدنمون هستش.
اطمینان زیاد داشتن در هر موردی باعث به وقوع پوستن آن میشود.
مثلا مطمئن باشیم که دچار مریضی ارثی که در خانواده وجود داره میشویم اگر مواردی را رعایت هم کنیم باز مبتلا میشویم .
افکار تبدیل به اجسام می شوند
فقط قدرت ذهن در شکل گیری جسم مهم است
هر زمانی به واسطه ی رژیم،ورزش،دمنوش ،قرص و … برای لاغر شدن اقدام کردیم به صورت خودبخودی قدرت باور لاغری را در خود افزایش داده ایم،
اما
به محض رهاکردن روش لاغری خود ، مجددا قدرت باور چاقی به شکل قبل وارد عمل شده و باعث تغییر وضعیت جسمی ما به حالت گذشته شده است.
برای لاغر شدن فقط کافیست قدرت باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنیم و بر تقویت آن استمرار داشته باشیم.
یکی از راههای کمک به این اطمینان و تقویت باور لاغر شدن نگاه کردن هر روز به آلبوم شگفتی سازان است,
چون به خودمون میگیم ما هم میتونیم مانند همه ی افرادی که توانسته اند به لاغری برسند .
ممنونم از فرمایشات با ارزشتون استاد عزیز
سلام و درود بر دوستان عزیز و استاد گرامی و بزرگوار
قدرت باور لاغری چیست؟
قدرت باور لاغری همون باوریه که ما سالیان سال دنبالشیم و در ما وجود نداشته و برعکس آن در ما قوی بوده بخاطر این باور بوده که ما سالهای سال بی نتیجه از هر کاری برمیگشتیم و درمانده و خسته و نالان از کاری دست میکشیدیم
ما همیشه باورمون این بود که من خیلی زود چاق میشم یعتی این باور طوری قوی بود که میگفتیم آب هم چاقمون میکنه
در این حد قوی و پر قدرت
و بخاطر همین باور مخرب هستش که هر تلاشی میکنیم بی فایده هس شاید برای مدتی کوتاهی نتیجه بده ولی بعد از رهایی از اون عمل باز برمیگردیم سرجای اول که همون چاقیه چون باور چاقی در من فعاله
و باور لاغری تا زمانی که توی اون کار هستیم و بخاطر اون محدودیت و ورزشی که انجام میدیم وزنمون کم میشه و قدرت باور لاغری در ما فعاله ولی به محض رهایی اون باور چاقیه میاد بالا و برمیگردیم سرجای اولش
قبلا اصلا باور نداشتم که میتونم روزی وزن کم کنم و ثابت باقی بمونه
و این باور در من پررنگ بود که چاقی رو باید بپذیریم و سرنوشت ما همینه
خداوند ما رو اینجوری خلق کرده و دیکه هر کاری بکنی به جز سختی و زجر کشیدن نتیجه ای نداره
دیگه بپذیر و باور کن که تو نمیتونی لاغر بشی
ولی از زمانی که وارد سایت تناسب فکری شدم تمام باورهای مخربم رو پیدا کردم و برای همه ی آن ها نمونه پیدا کردم که مریم ببین چاقی ارثی نیس چرا ارثی نیس
چرا این فکر یک فکر اشتباهه
چون اگه چاقی ارثی بود چرا تو خانواده ی همسرم اینا عده ای از فرزندانش چاق و عده ای لاغر
چرا برادرام متناسب و ما خواهران چاق
چرا دختر عمه ام لاغر و اون یکی دیگه اش چاق
چرا تو خانواده ی دوستم پدر و مادر متناسب ولی فرزندانشون چاق
و برای این باور خیلی زیاد نمونه پیدا کردم و این باورم رو کمرنگ کردم آخه میگن باوری که ساخته بشه از بین نمیره بلکه کمرنگ میشه
ولی من میگم این باور دیگه اصلا ندارم پاک هم شده
و باور بعدیم اینکه بارداری آدم و چاق میکنه
برای خودم اتفاق افتاد بدون خوردن چون ویار شدید داشتن اصلا غذا نمیخورم اصلا فقط چند لقمه اونم در حد خیلی کم
ولی اضافه وزن زیادی پیدا کردم چون قدرت باور چاقی در من فعال بوده و بدون اینکه چیزی بخورم وزن زیاد میکردم
و من این باور رو براش نمونه پیدا کردم که ببین جاریه هم باردار شد فقط ۷کیلو اضافه کرد
عروس عمه ام فقط چند کیلو
دختر عموم فقط چند کیلو اضافه کرد
این باورم و رد کردم
و باور اینکه شام آدم و چاق میکنه باور اینکه برنج آدم و چاق میکنه باور اینکه خوردن فست فود
خوردن اینکه تو دورهمی ها آدم چاقتر میشه
باور اینکه بی تحرکی خواب زیاد ازدواج باور تیروئید قرص اعصاب دارو ها که همگی اینا چاقی به همراه دارند رو کمرنگ کردم برای همه ی این باورها نمونه پیدا کردم چند نمونه دیدم که این باورهام کمرنگ شدن
در این مدتها که ما در تلاش برای جسم خودمون بودیم با یه افکار اشتباه فقط دلیلش یه فکر اشتباه بوده که نتونستیم به اون وزن ایده آل برسیم اگه از اول بهمون گفته بودن که بابا همه ی اینا بخاطر این باور اشتباه هستش الان خیلی کمتر در معرض این جاقی بودند و اینقدر گسترش پیدا نمیکرد
و خدا رو شکر میکنم که در این دوره ها هستم و آگاهی لازم رو کسب میکنم و با استمرار داشتن و ادامه دادن در این مسیر به موفقیت دست پیدا میکنم
ووقتی یک نفر نتیجه ببینه پس همه میتونن نتیجه ببینن برای همه صدق میکنه
وقتی استاد عزیزمون باور قدرت لاغری رو در خودش می بینه
پس ما میتونیم این باور رو در خودمون به وجود بیاریم
با استمرار و تمرین و تکرار شدن
پس من قدرت باور لاغری رو در خودم فعال کردم و من میتونم متناسب بشم و متناسب بمونم
برای لاغری کاری نداره خیلی اسونه و راحت
ما باید قدرت لاغری رو در دهن خودمون تقویت کنیم و دیگه خود به خود لاغر میشم نیازی نیس اینقدر خودمون رو تو سختی بندازیم
من قدرت لاغری رو دارم و مطمئنم به تناسب اندام میرسم
جون باور قدرت لاغری رو در خودم به وجود اوردم با این یک فایل گوش دادن من این باور رو در خودم به وجود نیاوردم
من چند ساله در این دوره ها هستم و وزن کم کردم و مطمئنم که من میتونم وزن کم کنم
چون من این باور رو دارم که میتونم به راحتی مثل آب خوردن لاغر بشم
خیلی راحته خیلی خیلی
سلام استاد سلام دوستان عزیز
یک بار دختر عمم در مورد ماجراهای طلا گم شدنش گفت و من خیلی تعجب کردم و ماه بعد لنگه ی گوشوارم گم شد
وقتی برای تولد دخترم وارد اتاق عمل شدم از خدا خواستم دیگه هیچ وقت وارد اتاق عمل نشم و چند سال بعد که دوباره برای عمل کیسه صفرا در شرایط کرونایی وارد اتاق عمل شدم فقط سعی کردم بهش اهمیتی ندم و از خدا ارزوی سلامتی کردم
کت دامن پاتختیم چنان ازم کوچیک شده بود که تنها فکر میکردم با ورزش و رژیم سخت میتونم دوباره تنم کنم ولی الان تنها با باور لاغری داره اندازم میشه در حالیکه نه رژیمم و نه ورزش خاصی میکنم
ممنون استاد مدتهاست خودم در خونه حیاط دار تصور میکنم ولی هنوز برام محقق نشده شما درست میفرمایید هنوز باورش نکردم
لاغری برام باور پزیر شد انقدر استمرار پیدا کردم در دوره تا لاغر شدن باور کردم
باور کردم که محصول زندگی تناسب برای لاغری لازم نیست کاری کنی فقط لازم اشتباهات گذشته رو تکرار نکنی
سلام و درود
نمی دونم از کجا شروع کنم ، چون واقعا نمیدونم چه جوری شروع شد ، آشنایی با شما رو میگم !
فقط میدونم خدای مهربون بین این همه مشکلاتی که تو زندگی دارم یه باره دیگه خواست بهم بگه که من رو هم میبینه و هنوزم دوستم داره …
آشنایی با شما آقای عطار روشن و سایت خوبتون و دوره های آموزشی تون الان همون روزنه نور کوچیک تو تاریکی مطلق زندگی من هستش که مطمئنم که به زودی این روزنه من رو به روشنایی می رسونه ، حداقل تو زمینه درونیه خودم و تناسب اندامم ..من خانه دارم و درآمدی از خودم ندارم که بتونم دوره رو خریداری کنم ، اما از همین دوره های رایگان و مطالبی که رایگان در سایت هست استفاده میکنم و تلاش میکنم بهترین نتیجه رو بگیرم ..
حتی شاید بهتر از شرکت کننده ها😉
حتی تو این مورد اونقدر خود خواهم که فکر میکنم خدا به خاطر من تو دل آقای عطار روشن انداخت که دوره رایگان برگزار کنن تا منم جا نمونم 😊😁
تا این حد خود خواه😂
این اولین نوشته من هست تو سایت چون بیشتر تو دفترم مینویسم …اما چون خودم از نوشته های دوستان استفاده کردم سعی میکنم منم بنویسم اینجا …
آقای عطار روشن بزرگوار بی نهایت سپاسگزارم برای دوره رایگان خدا خیرتون بده که این کار رو کردید …..
از خدا بهترین ها رو براتون خواستارم…..
سلام به همگی اهالی سایت تناسب فکری
با چند روز غیبت برگشتم در حالی که برای تمام این آگاهی ها و مسیرم دلتنگ شده بودم برگشتم و اتفاقا من همین سفر سه روزه رو هم که نبودم خودم خلق کردم خودم با افکارم خلقش کردم بسکه به سفر قبلی توجه کردم و با حال خوب سپاسگزاری کردم و واقعا خوشحالم که قانون داره جواب میده و من هر بار چیزی رو خلق میکنم از شدت ذوق و خوشحالی در پوست خودم نمیگنجم حقیقتا به خودم میبالم که در این مسیر هستم و اینقدر راحت و زیبا زندگی میکنم و از خدا تشکر میکنم که من رو لایق دریافت این آگاهی ها دونست و من رو وارد این مسیر کرد چون اطرافیان من که بی خبر ازاین قانون های جهان هستی هستن این همه در زجر و تقلا دارن زندگی میکنن.و من دوست ندارم مثل بقیه زندگی کنم و ناآگاه از این قوانین باشم دوست دارم با آگاهی و دانایی در این جهان زندگی کنم و زندگی خودم روخلق کنم .
بعضی از افراد عقیده دارن خیلی راحت چاق میشن و اما به سختی لاغر میشن و کلا این دیدگاه رو در خیلی از جنبه ها ی زندگی دارن که هر چیزی رو که بخوان و دوست داشته باشن که به دستش بیارن به سختی انجام میشه و اتفاق میافته و یا هرگز اتفاق نمیفته و اما هرچیزی رو که نمی خوان داشته باشن و یا نمیخوان که در زندگی اونها باشه خیلی راحت اتفاق میفته اما تمام این حرفها به خاطر این هست که افراد قانون رو نمیدونن و با همین آگاهی ها آشنا نیستن که اینطور فکر میکنن و اما برای خود من باید بگم من هم قبلا این حرفها رو گفتم اما نه زیاد و در کل شاید مواقعی بوده که این حرفها رو زدم چون من کسی بودم که در گذشته خیلی زیاد و بارها تونستم لاغر بشم اما هیچ وقت لاغری برام ماندگار نبوده و همیشه گله داشتم چرا لاغری من ماندگار نیست و در زند گی شخصی هم خیلی زندگی آرام و بدون دغدغه ای داشتم و خلاصه اینکه زیاد این حرف رو نزدم اما خوب بوده هم که گفتم و این حرفها بر زبانم جاری شده اتفاقا نمونه ی واضح این حرف رو براتون بگم :
دیشب من برای خرید یه جعبه شیرینی قنادی برای عزیزی به قنادی رفتم و کلی شیرینی های زیبا و جذاب خامه ای این قنادی داشت که من با دقت اونها رو انتخاب کردم تا با عشق برای تقدیر از زحمت این دوست عزیزم تقدیم ایشون کنم اما در یه لحظه به همسرم گفتم انگار منم دلم خواست کاش برای خودمون هم میخریدم و اما یکم دیر گفتم چون همسرم در حال رفتن به صندوق بود برای حساب کردن و اما وقتی اومدیم جعبه رو ببریم اون خانم فروشنده در قنادی یه شیرینی چیز کیک با تکه های میوه به سایز بزرگ به ما داد وگفت بفرما و ما گفتیم این چی هست ؟گفت امروز تست این چیز کیک جدید هست برای مشتریان. و همسر من خیلی به خنده گفت بیا این هم چیزی که خواستی و من برای یه لحظه گفتم ببین عجب همزمانی خواستم و درخواست کردم و شد اره شاید بگین حالا یه تکه کیک که چیزی نیست نه از لحاظ هزینه نه از لحاظ مقدار اما برای من خیلی درس داشت خیلی خوشحالم کرد انگار خدا رو با همین چیزهای کوچیک بیشتر حس میکنم و اتفاقا خیلی هم خوشمزه بود و سایزش هم بزرگ بود و من فقط یه نصفه تونستم بخورم و ما بقی رو دادم به همسرم و من ناخود آگاه در همون لحظه گفتم مرسی خدای من که اینقدر مهربونی اما همسرم به خنده گفت چرا چیزهای بزرگتر نمیخوایی که خدا بهت بده اما من گفتم فعلا سپاسگزار همین کیک یه هوبی هستم تا بزرگترش هم داده بشه پس ایمانم قویتر شد که من هر آنچه که بخوام اگر بهش نچسبم و و یا اطمینان داشته باشم که به من داده میشه و کلا در مسیر درست باشم به من داده میشه .
پس من در این مورد در گذشته خیلی بد نبودم و اما الان که این آگاهی ها رو دارم بازم بهتر و بهتر شدم و مثبت اندیش تر شدم و با اطمینان به یه قدرتی که تنها قدرت جهان هست دارم زندگی میکنم و امیدوارم که خودش همه چیز به من میده اونم از نوع عالی ودرحه یک اون به من بهترین اندام و بهترین روابط و بهترین ثروت و بهترین سلامتی و بهترین خانواده و افراد در اطرافم و آسمان و توکل و حال خوب و آرامش و اعتماد به نفس و شادی درونی و …..رومیده اگر بهش اطمینان داشته باشم .که تمام سعیم این هست که این اطمینانم و آرامشم که همون ایمان هم میشه گفت رو روز به روز بیشتر کنم .
من در این مسیر یاد گرفتم به هر چیزی توجه کنم همان برام اتفاق میافته حتی پیشگیری در بروز بیماری باعث ابتلای ما به همون بیماری میشه چون داریم به اون توجه میکنیم اصلا میبینم در بین اطرافیانم افرادی هستن که میگن فلان بیماری در بین ما ارثی هست پس باید از حالا رعایت کنیم و بعد شروع به انجام یه سری کارها میکنن و اما این افراد مطمعنا بیمار تر میشن و بیماری رو جذب میکنن اول اینکه باید بگم من دیگه اصلا قبول ندارم که من فلان بیماری و مشکل رو به ارث خواهم برد چون پدر و مادر من و یا خاندان من داشتن چون من مخلوق خداوند هستم و من ازبدو تولد پاک و سالم آفریده شدم و تا آخر عمر هم خداوند هیچ بیماری برای من نمیخواد و اون فقط خیر و خوبی وسلامتی رو برای من میخواد پس من باید بارها بگم من از خدا سلامتی رو به ارث بردم و اصلا نگران آینده ی خودم نیستم و این خود ما هستیم که بیماری رو جذب میکنیم و با نادرست زندگی کردن در این دنیا به اونها مبتلا میشیم و دیگه با یه سری از کارها برای جلوگیری از مبتلا شدن به بیماری واقعا مخالفم چون میدانم با انجام اون کارها دارم اون بیماری رو به زندگیم دعوت میکنم پس این کار رو نمیکنم .و یا از هیچ بیماری نمیترسم چون اون رو جذب میکنم .
پس من هر وقت خیلی مراقبت کنم که اتفاقی نیفته دقیقا اون اتفاق میفته مثال :
من در گذشته خیلی مواظب بودم چاق نشم برای همین من کلی رژیم داشتم و گرسنگی و محدودیت و ورزش داشتم اما بازم چاقتر و چاقتر میشدم .چون با این کار ها خودم رو مستحق چاق شدن میدونستم و خودم رو لایق چاق شدن میدونستم و این فرمول در ذهن من ثبت شده بود تا با این راه آشنا شدم و خودم رو اصلاح کردم و گفتم چرا من باید چاق بشم ؟ نه این همه آدم لاغر در اطراف من هست و من هم یکی مثل بقیه هستم .دقیقا من هم زمانی که چاقی اطرافیانم بعد از ازدواج خصوصا خواهرم و همسر ایشون و بقیه رو میدیدم گفتم خب طبیعیه که افراد چاق بشن پس منم چاق میشم من حتی یادم میاد وقتی کسی خیلی لاغر بود مادر من یا مادر بزرگم به اطرافیانش میگفتن تو فکر نباش وقتی ازدواج کرد چاق میشه خوب میشه هنوز مجرد هست که اینطور یعنی این فرمول در ذهن من حک شده بود که اره ازدواج باعث چاقی میشه و من چون پذیرفتم و یه جاهایی هم ترسیدم که نکنه چاقتر بشم واقعا چاق شدم .
فرق بدن من با متناسب ها این هست که من در گذشته اطمینان داشتم نمیتونم لاغر بشم وگرنه هیچ فرقی دیگه ای نداریم.پس این اطمینان هست که کار رو جلو میبره و من باید بارها به خودم بگم اگر افراد شگفتی ساز تونستن پس منم میتونم و من هیچ دلیلی برای چاقی خودم ندارم
کم تحرکی باعث چاقی من نیست چون دخترم با کمترین تحرک بسیار لاغر و خوشاندام هست .
مواد غذایی چرب و شیرین و .. باعث چاقی من نیستن چون دخترم تمام اینها رو استفاده میکنه اما بسیار لاغر وخوش اندام هست .
دارو وقرص باعث چاقی من نیست چون دوستم و اطرافیان من همین دارو ها رو استفاده کردن و بسیار لاغر هستن .
زایمان و بارداری اونم دو بار باعث چاقی من نیست چون خواهر همسرم و دوستم و زن همسایه ی ما با دوبار زایمان اندام بسیار لاغر و سایز دخترونه و زیبایی دارن .
اشتها باعث چاقی من نیست چون چیزی به این اسم در من وجود ندارد و این خودم کن هستم که با رفتارهای نادرستم باعث چاقی خودم شدم
.
سن و سال باعث چاقی من نیست من خیلی افراد سن بالا رو میشناسم که بسیار لاغر و زیبا وخوش اندام هستن و کلی از من بزرگتر هستن .
زمان مصرف مواد غذایی باعث چاقی من نیست چون دخترم خیلی راحت در هر ساعتی از شبانه روزی غذاا میخوره و لاغر هست .
پس با اطمینان باید به خودم بگم من دارم هر روز لاغر تر و لاغر تر میشم وچون در مسیر درستم و لاغری رو آموزش میبینم .
من هم جز افرادی هستم که از وقتی وارد این دوره ها شدم دارم با اشتیاق هر روز گوش میدم و تلاش میکنم تا به نتیجه ی دلخواه برسم .