افکار منفی مهمترین مانع تجربه خوشبختی در دنیا و آخرت است.
نمیتوانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی تان جستجو نمایید!
اگر تصور می کنید زندگی شما مانند کالایی است که به شما تحویل داده شده و قابل تغییر نیست باید به شما بگم که من هم چند سال قبل این تصور را داشتم به عنوان فردی که توانستهام از شرایطی سخت زندگی خود را تغییر دهم به شما می گویم که نیازی نیست به زندگی خوب دیگران با حسرت نگاه کنید، چون شما هم می توانید زندگی فوق العاده ای را تجربه کنید.
زیرا هیچ فردی آنقدر خوشبخت نیست که شما نتوانید به اندازهی او خوشبخت شوید…
سالهای زیادی از زندگی ام را با افکار منفی و مشکلات زیادی سپری کردم اما همیشه اشتیاقِ فراوان برای تغییر زندگی را داشتم و به دنبالی راهی برای رسیدن به خواسته خودم بودم، به دنبال مهمترین عامل تغییر زندگی بودم و به لطف خدای مهربان شروع به آموزش خودم برای تغییر زندگی کردم، کتاب های زیادی را مطالعه کردم، از آموزش های اساتید مطرحی بهره بردم و در نهایت به روی دست یافتم که به تغییر زندگی را برایم آسان کرد.
دوره رایگان چگونه زندگی خود را تغییر دهیم حاصلِ نتایج بخشی از این سالها است برخی از آن در هیچ کتابی یافت نمی شود و شامل تجارب موفقیت آمیز خودم می باشد.
مأموریت این دوره، آموزش چگونه تغییر دادن زندگی به هر فردی است، که تصمیم گرفته و متعهد شده تا نه تنها فردی باشد که تغییر کرده است بلکه قادر باشد شرایط خانواده اش را تغییر دهد.
زیرا همه ما وظیفه داریم که تغییر کنیم و زندگی را آنگونه که خداوند برای ما مقدر کرده است تجربه کنیم. ما به این جهان فرستاده شدیم تا بتوانیم همهی زیباییهای جهان را تجربه کنیم، تا آزادانه برای خودمان زندگی کنیم، تا تجربه یک زندگی پر از رفاه و آسایش را تجربه کنیم.
زیرا این توانایی و لیاقت به همه ما داده شده است تا بتوانیم تجربه زندگی موفق و سرشار از شادی و احساس خوب و عشق و علاقه به دیگران را داشته باشیم.
ما وظیفه داریم از توانایی که خداوند به ما داده است استفاده کنیم تا در لحظه مرگمان، “بدون حسرت آنچه که میتوانستیم انجام دهیم اما ندادیم”، در آرامش و زیبایی این جهان را ترک کنیم.
تا بتوانیم به همه بگوییم، خوب زندگی کردن، نه تنها آسان، بلکه طبیعیترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتاٌ و طبیعتاٌ خوشبخت هستیم. چون بنده خدا هستیم.
خدا را شکر میکنم که مرا در این مسیر شگفت انگیز قرار داد.
خدا را شکر می کنم که توانستنم با ارائه آنچه که زندگی خودم را از بدترین شرایط، به شرایطی مطلوبی که هر روز در حال بهتر شدن است رساند، در دوره خدا هرگز دیر نمی کند به شما و افرادی زیادی در سراسر جهان کمک کنم تا با باورکردن خود و توانایی بهتر زندگی کردن تغییرات شگفت انگیزی در جهان پیرامون خود ایجاد کنند.
به شما دوست عزیزی که به هر طریقی با من و این مطلب مواجه شده اید توصیه میکنم فایل های رایگانی که به منظور تغییر زندگی قرار داده ام را با دقت گوش داده و به تمرینات آن عمل کنید و چنانچه احساس کردید توانایی آموزش های بیشتر و کاربری تر را دارم از محتوای آموزشی دوره شگفت انگیز خدا هرگز دیر نمی کند استفاده کنید.
نوشته خانم سهیلا عزیز در بخش دیدگاه:
“هیج هدفی مقدس تر از تغییر زندگی نیست
زندگی مانند کالا یا اجناسی نیست که به ما تحویل داده شده باشد و ما نتوانیم در آن تغییر ایجاد کنیم.
بلکه با تغییر نگاه و تغییر توجه و تمرکز داشتن بر روی نکات مثبت میتوانیم زندگی دلخواه عاری از حسرت و خوشبختی زندگی دیگران را نیز برای خود خلق کنیم.
وقتی به گذشته خودم مینگرم زندگی من پر از فرلز و نشیب های زیادی بود.
کلا فردی به ظاهر مثبت گرا بودم ولی درونم پر از نگرانی هایی بود که ممکن است برایم اتفاق بیافتد و همان نگرانی ها درونی باعث همان اتفاقات ناگوار در زندگی من شد.
اوایل احساس میکردم حتما حس ششم قوی دارم که این اتفاقات را میتوانم پیشگویی کنم ولی الان به نتیجه رسیدم که آن اتفاقات ناگوار را به دلایل تکرار زیاد در ذهن ام و تصویرسازی از آنها توانستم در زندگی خود خلق کنم و اینها به دلایل پیشگویی نبود بلکه قانون جهان هستی بود چون من به آن اتفاقها فکر میکردم و در ذهن ام از آنها تصویر میساختم و آن را به جهان هستی ارسال میکردم و به جهان میگفتم من از این نوع اتفاقات را در زندگی ام میخواهم.
حالا خدا را شکر گذارم که با شرکت در این دوره به این آگاهی ها دست پیدا کردم و چون تجربه فکر و تصویر سازی را دارم حالا با فکر صحیح و تصویر سازی صحیح میتوانم به خواسته و آرزوهام برسم.
الان به این آگاهی رسیدم که خداوند منشاء تمام خوبیها و زیبایی ها و رفاه و آرامش است و جز این هم برای بندگان خود نمی خواهد و من باید سعی کنم و حتی وظیفه دارم زندگی خود را تغییر دهم تا بتوانم برای اطرافیان ام هم راهگشا باشم و زندگی خود و کسان نزدیک ام را به سمت رفاه و آسایش ببرم.
چون ما لیاقت و ارزشمندی یک زندگی خوب و پر از آرامش و رفاه را داریم فقط باید نگاه امان را به زندگی عوض کنیم تا شرایط بهتری را تجربه کنیم.
یک زندگی خوب داشتن نه تنها آسان است بلکه به طور طبیعی هم ما برای خوب زندگی کردن آفریده شدیم و باید از لحظات خوب برخوردار شویم و طبیعت ما خوشبخت زندگی کردن است.
این مساله باید در ذهن طبیعی جلوه کند نه بدیهی.
طبیعت ما شاد زیستن است.
شادی زندگی، ارثی است که از خداوند به ما رسیده و ما نباید با افکار منفی و مخرب این شادی را تبدیل به حس و حال بد کنیم.
ما نیاز به آموزش صحیح برای تغییر زندگی داریم تا توانایی خلق کردن یک زندگی شگفت انگیز را بدست بیاوریم.
در این سمینار صوتی تمرین می کنیم تا به مخزن وجود خود پی ببریم و یاد بگیریم که این مخزن را از افکار مثبت پر کنیم تا کم کم افکار منفی در ذهن ما کمرنگتر شود.
معامله با خداوند برای استاد عزیز و قرار دادن فایل های رایگان را ارزش قرار بدهیم و راه این فایل ها را برای دوستان دیگر با گسترش آن باز کنیم تا بتوانیم حق خود را نسبت به اقدام استاد ادا کنیم.
مخزنی در ذهن ما قرار دارد که پر کردن آن به اختیار خودمان واگذار شده ما میتوانیم این مخزن را از افکار و دیدگاه های مثبت و یا منفی به دلخواه خودمان پر کنیم ونتیجه آن را در زندگی خود مشاهده کنیم.
در گذشته شاید به بودن این مخزن مطلع نبودیم و نمی دانستیم که با غر زدن شکوه کردن گلایه داشتن حسرت خوردن حسادت کردن عصبانی شدن و تمام افکار منفی داشتن داریم مخزن ذهن امان را پر میکنیم از این فکرهای منفی و انتظاراتی هم که در زندگی داشتیم بد شانسی بد بیاری بخت خوب نداشتن واتفاقات منفی در زندگی رخ دادن.
بارها در گذشته به دلیل آگاهی نداشتن این تجربه های تلخ را در زندگی تجربه کردیم هر بار که غر زدیم خدای این چه زندگیه که به ما دادی ببین فلانی چقدر خوشبخته از خوشبختی بیشتر فاصله گرفتیم.
چون افکار منفی حسرت و یا حسادت در ذهن ما انباشته بود وجایی برای افکار مثبت باقی نمانده بود و هر روز ما از شادی در زندگی دور دورتر میشدیم و روزهای خوب زندگی کردن را از دست دادیم اما حالا دیگر آگاهی پیدا کردیم که باید به نکات مثبت توجه کنیم ومخزن ذهن را پر از نکات مثبت وشادی آور کنیم تا بتوانیم از خوب زندگی کردن بهره ببریم.
مخزن ذهن ما از هرچی بیشتر پر شود از همان در زندگی ما بیشتر میشود چون جهان وظیفه دارد از همان ها به ما در زندگی بدهد واتفاقات زندگی ما برمبنای همان افکاری که در مخزن ذهن پر کردیم رقم میخورد و خروجی مخزن ما بر جهان پیرامون ما تاثیر میگذارد.
پس به این ترتیب ما هر روز میتوانیم بر دارایی مخزن خود اضافه کنیم و چون مساحت این مخزن محدود است مقداری از این انباشته های مخزن خارج می شود تا جای برای ورودی های جدید باز شود حالا اگر ما وردی های مثبت را بیشتر کنیم خروجی های منفی منفی میشود و جای برای وردی های مثبت در ذهن ما هم بیشتر میشود.
در صورتیکه ممکن است در گذشته عکس آن را انجام میدایم ولی الان دیگر آگاهی داریم که چه فکر و رفتار مثبتی داشته باشیم تا اتفاقات آینده ما به دست جهان هستی به سمت و سوی مثبت و خوشایند ما رقم بخورد.
افکار منفی مانند کینه ترس نگرانی خشم حسرت حسادت احساس گناه نفرت انتقام و تمامی افکاری که معادل آن است اگر وارد مخزن ذهن شود اتفاقات بد را رقم میزند.
اگر میخواهیم زندگی ما تغییر کند باید واقعیت را بپذیریم و با خودمان رو به رو شویم و مسولیت افکار منفی را بپذیریم و تلاش کنیم تا وردی های ذهن را به سمت مثبت ببریم و جودمان را که خانه خداست از این افکار منفی و مخرب پاک کنیم و به جایش افکار عالی و مثبت از جنس عشق محبت مهربانی گذشت همدلی زیبایی وک مک به دیگران پر کنیم تا جایی برای آن افکار منفی باقی نماند.
تا جهان هستی به این افکار عالی ما پاسخ مثبت از همان جنس افکار عالی هدیه بدهد و اتفاقات مثبت و عالی را در آینده ما رقم بزند.
زمانی که کسی میخواهد با برخورد منفی انجام دهد مثلا عصبانیت و ناراحتی میخواد ما را از افکار منفی پر کنه و ما را در مدار پایین جهان هستی نگاه داره و حق ما برای بالا رفتن ضایع میشه و روح ما از افکار منفی سنگین میشود و روح ما سبک نمیشود تا به مدار های بالاتر برود.
ما مرتب در مدار خودمون پرسه میزنیم و اگر این مدار پایین باشد فضای منفی بیشتری ما را احاطه کرده و بیشتر در این فضای منفی قرار میگیریم ولی اگر در مدار خودمون ایمان به لطف خداوند برای حل مشکلات پیرامون خودمون داشته باشیم و فرکانس های مثبت به جهان هستی ارسال کنیم و مخزن ذهن را از امید ایمان و توکل پر کنیم.
لطف خداوند هم شامل حال ما می شود و کارها بطور اتوماتیک از سمت خداوند وجهان هستی درست میشود و به این شکل ما در مدار بالاتر میرویم.”
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.14 از 87 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام مخزن من پرشده بودازکینه ونفرت وانتقام ازادمهای گذشته چرانتونستم جلوشون بیستم وحالشون بگیرم نمیدونم چراخدابمن استعدادنداره فلان رشته بخونم یاچرا زندگیم یجوردیگه بوده چرا پول نداده چرا همیشه مشکلات بوده من بنده ناشکربودم خدا بمن خیلی جاها لطف داشته ومعجزاتی برام داشته امیدوارم این افکارشیطانی ازذهنم پاک بشه ومن یک زن محکم ومثبت اندیش باشم
به نام خدای بسیار مهربانم وبسیار بخشنده ام
سلام استاد گرامی وهمراهان ودوستان عزیزم
وقتی مرتب افکار منفیمو مینویسم متوجه نکات جالبی میشم من مخزن ذهن خودمو با ۷۰ درصد نگرانی از آینده ۲۰ درصد حسادت وچند درصد بعدی رو هم شاید غم وغصه وناراحتی ونارضایتی از وضعیتی که گیر کردیم توش سپری کردم وانتظار داشتم کوهی از معجزات وخوشی ها سرازیر بشه
الان که خوب فکرش میکنم میبینم چقدر افکار منفی پرکرده بودم تو ذهنم خداییش هم کجای ذهنمو میخواست افکار مثبت بگیره اصلا جایی نبود
من وهمسرم دقیقا مصداق اون آدم بدبیاری هستیم که پشت هم زندگیمون شده بود بدبیاری
من تازه فهمیدم مسبب همه بدبیاریمون من هستم
من انسانی هستم که وقتی به چیزای خوب فکر میکنم خیلی عمیق وخالص بهش فکر میکنم ودراصطلاح درش غرق میشم
و وقتی هم به چیزای بد وناراحت کننده فکر کنم درش غرق میشم
این هم خوب هم بد
وقتی ناراحتم ومیوفتم رو مود ناراحتی بلکل یادم میره که بابا تو هدفت چیز دیگه ایه و تو کلا با افکارات چه معجزاتی که نکردی وبه چشم خودت ندیدی
تازه فهمیدم آدم قدرتمندی هستم که باید با احتیاط بیشتری ودقت بیشتری از قدرتم استفاده کنم
مطمئنم تک تک مایی که اینجاییم اینطور هستیم
چون قطعا خدا دربنده هاش چیزی دیده که این قدرت بهشون داده
حالا که فهمیدم آگاهی من وبه هوش بودنم وهدفمو الویت بگذارم درراس امور خودم باید باشه
احساس میکنم دوباره برگشتم
یه چیزیم بگم که من از محیط خیلی تاثیر میپذیرم
قشنگ وقتی جای خوب زندگی میکنم تبدیل میشم به آدم مثبت وپرانگیزه ووقتی پایین شهر زندگی میکنم تبدیل میشم به آدم دلمرده وبی انگیزه
الان به خاطر ورشکستگی مجدد مجبور شدیم بیاییم خونه پدریم خونه پدری من درمحله بالاشهر وخیلی محله لوکس
وتازه فهمیدم که نیمی از حال خوب من به خاطر طبیعت زیبا ومحله خوبش
انگار درشان خودم نمیبینم پایین شهر زندگی کردن حالمو بد میکنه
اما از طرفی هم خونه خریدیم وسط شهر
البته میدونم که تفکر من اشتباه وقطعا آرامش خونه خود آدم بودن بدون صاحب خونه اسبابکشی نکردن هر ساله بازسازی خونه به دلخواه
با اینکه کوچیک خونه و۵۳ متر ولی چون پارکینگ واگذاری داره طبقشم خوبه راحت میشه رفت وآمد خیلی خوبه
بالکنم داره
تازه یه کوچولو هم داره میاد به زندگیمون دیگه نمیشه طفل معصوم هی به دندان کشید از این خونه به اون خونه
تا ۷ سالم بشه اگه خدا بخواد وبا درست کردن افکارم یه خونه بهتر میخریم تو محله بهتر
اینجوری کلی حالم بهتر شد
حالا من میگم بیام یه کاری کنم
فعلا هر روز افکار منفیمو بنویسم
بعدش بیام هر روز صبح دربهشت خداوند بیدار شم وخودمو ببینم واز زیبایی ها وخوبی های بهشت خداوند برای پرکردن مخزن ذهنم استفاده کنم تا افکار مثبت خوبی برای مخزنم پیدا کنم مثلا فعلا بیام مخزن ذهنمو خالی کنم با نوشتن
ظرف ذهنمو بشورمش حسابی برقش بندازم
بعد چون نمیتونه خالی باشه از بهشت خداوند درونش پر کنم با شیر وعسل درش بگذارم
تا بهش چیزای بیشتری اضافه کنم
تا بشه همون معجونی که خودم دلم میخواد
افکار منفی میتونه کلا زندگی ما رو فلج کنه ..هر چی بیشتر بهش بال وپر بدیم اون تو ذهن ووجود ما خونه سازی میکنه واین کار آنقدر ادامه میده که تبدیل به یک شهر میشه
این شهر همون مخزن ما که پر شده حالا اگه من بیام با شکر گزاری و دائم تکرار کردن جملات مثبت به خودم این باور بدم که همه چیز میتونه تغییر کنه مثل یه بولدوزر میتونم به این شهر حمله کنم وتمام ساختمون هاشو از بین ببرم .وبا یک زیر ساخت جدید وایده نو دوباره این شهر با افکار مثبت بسازم .و درون خودم پر از انرژی کنم .
انرژی که منابع ش از خداوند نشأت میگره
خداوندی که هم چیز در اختیار ما گذاشته .ولی ما با فراموش کردن این دارایی به سراغ افکار وراه و روش منفی میریم .
بد هم از خدا شاکی میشیم که چرا اتفاقات مثبت در زندگی ما کمرنگ شده
در صورتی که ناشی از تفکرات غلط خودمونه
وگرنه خداوند همه شرایط خوب برای ما فراهم کرده این ما هستیم که بزرگی وعظمت خدا رو یادمون میره
به نام خدای بزرگ
با سپاس از استاد عزیزم که خداوند شما رو برای ما فرستاده که بتونیم از این دنیا لذت ببریم و ذهنمون رو از افکار منفی خالی کنیم
من امروز صبح حالم بد بود و سعی کردم خودم رو بهتر کنم ظهر که برگشتم خونه استراحت کردم و نماز خوندم بعدش خوابیدم و بیدار شدم یه کم بهتر بودم ولی رفتم پیاده روی و بعدش حالم خیلی بهتر شد و سعی کردم خونه رو مرتب کنم و غذا درست کردم دیدم دارم بهتر میشم و فایل استاد رو گوش کردم و اینقدر حالم خوب شد خدا خیرت بده استاد دیگه امشب با آرامش میخوابم و صبح با قدمزدن در بهشت خداوند افکار مثبت رو وارد ذهن خودم میکنم و این کار رو هر روز تکرار میکنم تا به نتیجه عالی برسم ممنون از شما
به نام الله هدایتگرم
با سلام و احترام خدمت شما استاد عزیز
سپاسگزارم برای این آگاهی های عالی که میتونه زندگی رو برامون زیبا تر کنه به شرط اینکه فقط شنونده نباشیم بلکه سعی کنیم عملگرا باشیم به تغییر کردن فکر کنیم از جاهای کوچیک شروع کنیم به تغییر …افکار سازنده یعنی شناسایی افکار منفی وجایگزین کردن شون با افکار و ایده های مثبت ،ساختن باورهای قدرتمند کننده ،رسیدن به آرامش اتصال به منبع انرژی خداوندی وداشتن توکل و ایمان و امید ،حرکت کردن و ساختن زندگی عالی
در پناه حق شاد باشید
افکار مثبت لازمه یه زندگی شاد و سالم است. هرچه افکار مثبت بیشتری در ذهن داشته باشیم طبعا زندگی شادتر و راحتتری تحربه می کنیم. زندگی پر از سعادت سلامت جسمی و روحی نشاط و سرزندگی وموفقیت .
برای رسیدن به زندگی ایده آل میبایست برای افکارمون ومدیزیت اونها برنامه ریزی داشته باشیم.یکی از بهترین راهها برای تخلیه افکار منفی نوشتن اونها روی کاغذ و بعد پاره کردن و دور انداختن اونهاست .به اصطلاح روانشناسی استفراغ ذهنی
استاد هر چه تمرین میدن حساب شده وعلمی هست این تمرین رو فروید پدر علم روانشناسی دنیا توصیه کرده ومنامتحان مردم واقعا موثر عست بخصوص قبل از خواب
اکثر ما اصلا توجهی به افکارمون نداریک و اگه داشته باشیم اونها رو بی ربط به اتفاقات دور و برمون میدونیم و راهکاری برای تغییر اونها نداریم
راهکار استاد بهترین راهکار هست که اگه مستمر انجام بدیم واقعا نتیجه بخش خواهد بود
هود من کمتر از یک ماه انجام دادم و خیلی تغییرات ذهنی دیدم ولی متاسفانه رهاش کردم و از امرپز دوباره شروع می کنم .
اگه همزمان ورودی ها هم کنترل بشه و طبق فرموده استاد همت داشته باشیم و صبح بمحض بیدار شدن به افکار مثبت فکر کتیم باصطلاح از باغ بهشت الهی این افکار رو قرض بگیریم که خیلی تشبیه زیبایی بود دیگه نور علی تور میشه
همه اینها کار آسونی نیست واقعا باید همت داشت تا بشه مستمر ادامه داد و در مسیر بود چون افکار خیلی فرار هستن پکنترل اونها کار سختیه ولی قابل انجام فقط باید همیشه در مسیر بود وحتی اگهمدتی منحرف سدیم از مسیر دوباره برگزدیم..
این مهمترین بخش رسیدن به موفقیت آرامش وخوشبختی است واپلین پایه اون
هر انسانی میخواد شاد سالم وموفق باشه اول باید بتونه افکارش روکنترل کنه چون همه چیز اول در فکر انفاق میوفته
سلام دوستان همیشه تغییر کردن کار سختیه ولی وقتی شما به نتیجه کار ایمان داشته باشید راه براتون آسون ودست یافتنی میشه .شما اون کاری رو که درسته انجام بدی خودش نتیجه مطلوب رو در پی داره. پس با رفتار درست مخزن وجودت رو پر کن تا افکار منفی ازش خارج بشه بریزه بیرون هرچی در وجود شماست پر از آرامش باشه زندگیتون پر برکت باشه
باسلام خدمت شما استاد عزیز،
ذهن من دوست دارم که درون مخزن تو خالی از انبوه منفیها باشه،
دوست دارم که آب زلال و شفاف رو از خروجی تو دریافت کنم،
ذهن آگاه من پس افکارم رو با آب زلال پر میکنم و منفیها رو بیرون میریزم،
مثل احساس خشم نفرت کینه عصبانیت دلخوری و حتی مدام فکر کردن به رفتار گذشته یک فرد،
هیچ نقشی توی زندگی من ندارند،
پس چرا باید از رفتارش و حرفاش ناراحت بشم و بهم بریزم ،
اون رو از ذهنم بیرون کنم ،
افکار منفی بسه من به شما دستور میدم متوقف بشین و از ذهن من برین بیرون ، به شما افکار منفی دستور خروج زو میدم،
از ذهن من برین بیرون و دیگه به ذهن من بر نگردید ،
دست از فکر کردن به گذشته بکش ذهن من از فکر به رفتار ادم ها و حرف های ادم ها ی که هم عقیده تو نیستند،
و با توضیح دادن حالت رو بد نکن و بهش فکر نکن ،
و فقط برای داشتن ذهن خوبم ارزش قائل میشم ،
برای ورودی و خروجیهای ذهنم تمرکز کنم پس من یاد گرفتم که هرچه درون مخزن ذهنم بریزم رو دریافت میکنم و نتیجهاش رو در زندگیم میبینم،
مدتها اگر تمرین کنیم گوش بدیم اما عمل نکنیم هیچ نتیجهای دریافت نخواهیم کرد و بالاترین نتیجه رو زمانی به دست میاریم که تمرین رو با عملکرد خودمون تبدیل به عادت زندگیمون میکنیم ،
من خودم به شخصه این رو تجربه کردم که اگر مدتها به چیزی فقط گوش بدی و عمل نکنی هیچ تغییری نخواهی کرد و مهمترین نکته انجام تمرینها نوشتن همراه با عملکرد مادر روز است،
من درون ذهن خودم ارزشهایی قائل هستم مثلاً به هر چیزی که مورد علاقم نیست گوش نکنم و یا حرفی یا صحنهای که منفی هستند نگاه نکنم حرفی رو که حالم رو بد میکنه نزنم و برای ورودی ذهنم ارزش قائل هستم،
پس امروز رو دوست دارم که بهترین رفتار و افکار رو داشته باشم همانطور که افکار منفی خودم رو نوشتم و دور انداختم از ذهنم این کار رو بکنم و افکار منفی رو که مینویسم دیگه بهش فکر نکنم ،
خیلی خوشحالم که در این مسیر خوب هستم و تقریباً یک سال میشه که من در سایت فعالیت میکنم و بسیار انسان آرام شد و با ایمانی شدم و از خودم راضی هستم و دوست دارم هنوزم پیشرفت کنم و به انسان اگاه تری تبدیل بشم و طعمهای خوب خداوند رو در زندگیم به دست بیارم و سپاسگزار واقعی با احساس خوب باشم که همیشه لبخند میزند و آرامش دارد،
باتشکرازشما
سالهاست از خودم می پرسم که بهترین هدف من در این دنیا چیه حالا میفهمم که تغییر کردن مهمترین هدف ماست
ما آدم ها هر کدام یک مخزن داریم که دارای ورودی و خروجی هست که ورودی های این مخزن افکار منفی و مثبتی است و ما متاسفانه هر روز داریم این مخزن رو با افکاری مثل عصبانیت نگرانی استرس حسرت گناه و خیلی چیزهای دیگه پر می کنیم
من به شخصه هر روز درگیری ذهنی زیادی دارم هر روز با مشکلات خود در ذهنم درگیرم، بیشتر اوقات از اطرافیانم دلخور و عصبانی هستم، حسرت داشته های دیگران رو دارم، گاهی اوقات این درگیری طوری هست که وقتی به خودم میام می بینم که از خشم و عصبانیت دندونهام رو محکم به هم فشار میدم یا از شدت ناراحتی گوشه چشمم اشک جمع شده
اما میخوام که از ورود افکار منفی به مخزن خودم جلوگیری کنم و حالا متوجه شدم که با این درگیری های ذهنی به غیر از خودم به کس دیگری آسیب نمی رساند
از دیروز که به ورودی مخزن خودم دقت کردم و سعی کردم از ورود آنها جلوگیری کنم مثلا وقتی به زمان دکتر رفتم فکر می کردم یک لحظه استرس سراغم اومد که دکتر نکنه دوباره ناامیدم کنه ولی سریع به خودم اومدم و گفتم که الان استرس داشته باشم مشکلی حل نمیشه پس این کار رو به خدا میسپارم و مطمنم خدا کمکم میکنه
من از امروز دوست دارم افکار مثبت بیشتری به مخزنم وارد کنم تا افکار منفی از آن خارج بشه و امید دارم روزی مخزنم با افکار مثبت پر شده باشه
به نام خدای مهربان
رهایی از افکار منفی قسمت دوم
افکار منفی مهمترین مانع تجربه خوشبختی در دنیا و آخرته،نمیتونم هدفی مقدستر از تغییر کردن رو در زندگیم جستجو کنم.
من وظیفه دارم که تغییر کنم و زندگی رو اونطوری که خداوند برام مقدر کرده تجربه کنم،من به این جهان فرستاده شدم تا بتونم همه زیباییهای جهان رو تجربه کنم،تا آزادانه برای خودم زندگی کنم،تا تجربه یک زندگی پر از رفاه و آسایش رو تجربه کنم،من وظیفه دارم از توانایی که خداوند بهم داده استفاده کنم تا در لحظه مرگم بدون حسرت اونچه که میتونستم انجام بدم اما ندادم در آرامش و زیبایی این جهان رو ترک کنم.
همه ما در زندگی روزمره با مسائل مختلفی روبرو میشیم،برخورد با ناملایمات در زندگی کاملاً طبیعیه چون خداوند متعال در جهانی که خلق کرده مجموعهای از ملایمات و ناملایمات قرار داده و در حال حاضر و در شرایط فعلی امواج و فرکانسهای ذهنم تصور باطلیه که انتظار داشته باشم همواره با خوبیها و ملایمات جهان هستی برخورد داشته باشم.
چیزی که درباره مخزن خودم باید بدونم اینه که مخزن من از هرچی پر شده باشه هر روز به دارایی خودش اضافه میکنه و جهان موظفه که مطابق با موجودی مخزن من برام اتفاقات رو رقم بزنه،خروجی مخزن من در جهان پیرامونم تاثیر مستقیم میذاره.
پس اگه هر روز مقداری از افکار منفی رو بر دارایی مخزنم اضافه کنم و چون فضای مخزنم محدوده، هر روز مقداری از افکار مثبت از مخزن خارج میشه تا با افکار منفی جاش پر بشه که همه اینها باعث مشکلات در زندگیم میشن،ذهنی مملو از افکار منفی، ترس، نگرانی، کینه، نفرت، استرس، ناامیدی، بیایمانی، پرخاشگری، گناهان متعدد اینها باعث اتفاقات بد در زندگی میشن.
پس اگه میخوام زندگیم رو تغییر بدم باید با خودم روراست باشم نمیشه خودم رو گول بزنم و انتظار داشته باشم واقعی زندگیم تغییر کنه،اینجا وقتشه که تصمیم بگیرم اگه میخوام درست و حسابی تغییر کنم باید واقعیت رو بپذیرم.
وقتی مخزن من مملو از افکار منفی باشه هر روز با اتفاقاتی که مشابه افکار مخزن من رو ایجاد میکنه روبرو میشم و هر روز به مخزن من افکار مشابه بیشتری اضافه میشه و در این شرایط هر چقدر تلاش کنم زندگیم رو تغییر بدم جز شکست که از جنس افکار مخزن خودمه چیزی نصیبم نمیشه.مثلاً اگه کلی فکر میکنم که حالا یه کاری انجام بدم، یه معاملهای انجام بدم، یه جنسی بخرم بفروشم، برم ماشینی ثبت نام کنم،درسته که اینها فکرهای خوبیه و در جهت سازنده است ولی نتیجه بر اساس جنس افکار مخزن من رقم میخوره.
باید بدونم که تغییر در زندگی من تنها و تنها از طریق تغییر در محتویات مخزن من ایجاد میشه،اینو باید باور کنم تا نتایج عالی کسب کنم،حالا تغییر رو چطور باید آغاز کنم؟؟با کاهش ورود افکار منفی به مخزن خودم،اگه طبق روال گذشته بخوام اجازه ورود افکار منفی رو به مخزن خودم بدم فرصت پیدا نمیکنم از انباشتههای فکری منفی خودم کم کنم.
پس قدم مهم بعدی عدم اضافه کردن افکار منفی به ذخیره مخزن خودمه،
چطور باید این کارو انجام بدم؟؟با آگاه بودن، توجه به هدف خودم داشتن،
مثلاً اگه همسرم، دوستم، یا یکی از اعضای خانوادم هر انسانی یه کاری میکنه که منو عصبانی کنه و من عصبانی شدم دو تا راه حل دارم،اینکه بیشتر از سه دقیقه به این عصبانیت ادامه بدم و بر ذخیره مخزن خودم اضافه کنم،و دیگری اینکه اجازه ندم صدمهای که اون در یک لحظه به من زده در من باقی بمونه و بارها و بارها به من صدمه بزنه، چون فردی که به من صدمه روحی رسونده رفته و احتمالاً الان داره خوش و خرم زندگیش رو انجام میده،ولی من بارها و بارها با مرور اون اتفاق به خودم ضربه میزنم،عصبی بودن من به اون که ضربه نمیزنه به خودم داره ضربه میزنه.
پس باید بدونم که هر کسی که منو عصبی کرد میخواد مخزن منو پر کنه از افکار منفی،تا منو در طبقه پایینتری از خودش در جهان نگه داره و وقتی مخزن من از افکار منفی پر بشه خود به خود فضا برای ورود افکار و ایدههای مثبت کم میشه،باید حواسم رو بدم و نذارم اون به خواسته خودش برسه.
اگه به افراد موفق و پولدار توجه کنم میبینم که اونها به ندرت پیش میاد که عصبانی بشن،اگر هم بشن خیلی زود از اون حالت خارج میشن و معمولاً در یک حالت آرامش قرار دارن و این عامل موفقیت و حضور اونها در طبقات بالاتر جهان هستیِ.
باید بدونم کسی که منو عصبانی میکنه میخواد مخزن منو از افکار منفی پر کنه و در نتیجه منو در طبقه پایینتری از خودش در جهان هستی قرار بده و من باید هوشیار باشم،نباید بزارم کسی حق منو ضایع کنه،وقتی من عصبانی میشم حقم در جهان ضایع میشه،افکار منفی ذهنم میره بالا، جایگاهم در جهان هستی میاد پایین،افکار منفی بار وزنی زیادی دارن و وقتی ذهنم پر از افکار منفی باشه روحم سنگین میشه، نمیتونم به طبقات بالاتر جهان هستی دسترسی پیدا کنم و در همین طبقات فوقانی میمونم.
افراد منفیگرا، منفی باف، بد دهن، عصبی، اینها همیشه در سطح پایینی از جهان هستی زندگی میکنن و هیچ وقتی رنگ خوشی رو نمیبینن چون روحشون سنگینه نمیتونن برن طبقات بالاتر، پس باید مواظب باشم و نذارم کسی منو از حق خودم محروم کنه و منو به طبقات پایینتر بفرسته
خیلی از افراد صبح که از خواب بیدار میشن ناخودآگاه در اطلاعات مخزن خودشون پرسه میزنن،کرایه خونه رو چطور پرداخت کنم؟؟قسط بانک چی میشه؟؟اگه امروز هم مشکلم حل نشه چی میشه؟؟اگه جواب آزمایش خوب نباشه چیکار کنم؟؟اگه امروز فروش خوبی نکردم چی؟؟و کلی در ذخیره بخش منفی ذهن خودشون قدم میزنن و توجه میکنن به محتوای مخزن خودشون.
باید سعی کنم این کارها رو متوقف کنم، درسته که ممکنه ذهنم فضای مثبت زیادی نداشته باشه و نشه در افکار مثبت قدم بزنم،ولی باید اول صبح در باغ بهشت الهی قدم بزنم و اونجا از مرور افکار مثبت استفاده کنم،هر روز صبح خودم رو در باغ نعمتها و محبتهای الهی تصور کنم،در پرتو رحمت خداوند، در پناه خداوند، در سرزمین افکار مثبت الهی همه چیز امکانپذیره،خدا کمک میکنه کرایه خونه رو پرداخت کنم،خدا کمک میکنه قسط بانکی رو پرداخت کنم،خدا کمک میکنه سلامتی کاملم رو به دست بیارم،خدا کمک میکنه به بهترین شکل به زندگی ادامه بدم،به این طریق افکاری رو مرور میکنم که در مخزن خودم وجود نداره و یه جورایی این افکار رو از مخزن الهی قرض میگیرم و به مخزن خودم اضافه میکنم،این افکار به شدت قوی هستن و بهم کمک میکنن تا خیلی سریعتر از ذخیره افکار منفی خودم کم کنم.
درسته که کار سختیه که بخوام جور دیگهای فکر کنم ولی چارهای ندارم،اگه میخوام زندگیم رو تغییر بدم باید بتونم از این مرحله با موفقیت عبور کنم و سعی کنم که اگه ذهنم منحرف شد و رفت که افکار منفی رو مرور کنه که عادتش هست،باید بازم به افکار خوب متمرکز بشم،اون وقت ذهنم یواش یواش عادت میکنه و برام دیگه این کار عادت میشه،پس برای اینکه خیلی بهتر بتونم اول صبح افکار خودم رو جهت دهی کنم شب که میخوام بخوابم ذهن خودم رو از افکار منفی و مشکلات پاک کنم و در حالت آرامش ذهنی بخوابم تا صبح که بیدار میشم از هجوم افکار منفی در امان باشم،به این شکل اول صبح فرصت پیدا میکنم که به افکار مثبت فکر کنم،به نعمتهای خدا توجه کنم،به دارایی خودم توجه کنم،هر روز که این کار رو تکرار کنم مقداری از ذخیره منفی ذهنم کمتر میشه و به مرور وزن روحیم پایین میاد و روح من قابلیت انتقالم به طبقه بالاتر در جهان هستی پیدا میکنه،و اونجا از نعمتهای بیشتری برخوردار میشم و بازم افکار منفیم کمتر میشه و افکار مثبتم بیشتر میشه و باز به طبقه بالاتر و باز بالاتر میرم.
به نام خدایی که قلبم در تسخیر اوست
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
مقدس ترین چیز در جهان هستی حرکت در مسیر درست و به طبع آن تغییرات مثبت در زندگی برای کسب نتیجه مطلوب و رشد انسانی است
در تمام سالهای زندگی ام گمان میکردم در مسیر درست و ثواب قرار دارم و هر روز به قربانی کردن خودم و زندگی ام برای دیگران اقدام میکردم
از همان دوران مجردی که زکات علم خودم را آموختن به دیگران می دیدم و تمام محله ما به صورت رایگان بچه هاشون و من درس میدادم و به جای تلاش برای کنکور خودم وقف دیگران بودم تا ……..
بعد از ازدواجم بخاطر دور شدن از خانواده و غربت عواطفم نسبت به خاندانم دستخوش تغییر شد و چون اونها زندگی های بی برنامه ، و باری به هر جهت داشتن تلاش میکردم اونها رو به مسیر صحیح زندگی راهنمایی کنم ،کم کم خودم بزرگ شدم و رشد کردم ،درسم و ادامه دادم و یک تنه با زندگی جنگیدم تا بهترینها رو بدست بیارم وضع مالی ام عالی شد ،رشد عقلی ام عالی شد ،اما من همیشه از خودم انتظار بهتر شدن دارم و اینها رو هیچ وقت کافی نمیدونم مدام در حال تلاش برای بهتر زندگی کردن هستم گشتم و نقص زندگیم و در آرزوی برآورده نشده تناسب اندام دیدم با وجود تلاشهای زیاد اما ناموفق در این مسیر ؛اینبار به سایت تناسب فکری هدایت شدم که بابتش همیشه شکر گذار هستم این سایت من و درباره خودم به فکر فرو برد ،خوب دقت کردم ببینم کجا وایسادم ،ورودی ها رو چک کردم ،خروجی ها رو چک کردم ،و شروع کردم به تلاش برای بهبود شرایط موجودم
تا به این روزها گمان میکردم کمک کردن ذهنی و مالی و همدردی و ……با دیگران یعنی ثواب ،یعنی من انسان خوبی هستم که دردهای آدمها رو درمان میکنم و همه اطرافیان هم دعا گو بودند اما هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که تلاش من برای بهبود اوضاع دیگران چه ویرانی برای خودم و همسرم و دخترانم بوجود میاره ؟
راستی مصی چرا یه مدته راکد موندی؟
چرا کارشناسی ارشدت و ادامه ندادی؟
چرا سر کار نمیری ؟مگه عاشق معلمی نبودی؟
چرا اوضاع مالیت پیشرفت نکرده مگه نه اینکه بصورت آسانسوری داشت وضعیت مالیت پیشرفت میکرد یهو چی شد؟
و هزاران چرایی دیگه که دنبال جوابهاشون بودم و الان فهمیدم بخاطر پر کردن مخزنم با چیزهای نامربوط بوده ؛
از وقتی یاد گرفتم باید ورودی های منفی ام کنترل بشه مدام تلاش کردم اما چه فایده ؟
آب در هاون کوبیدن بود
خانواده و آشنایان کوه انتظار بودن و نمیشد یکباره این همه تغییر کرد شروع کردم دو درجه دو درجه تغییر کردن ،کمتر تلفنها رو جواب دادم ،اگر خواستن بحث و بکشن به مشکلاتشون کانال و عوض می کردم و کلی جنگیدم تا رسیدم به بزرگترین سد زندگیم یعنی مادرم ؛؛؛؛
مادری که عادت داشت تمام دردهای خودش و اطرافیانش و روی من خالی کنه و انتظار اعجاز در بعضی مواقع از من داشت هر چقدر تلاش کردم به اون بفهمونم که این بازی کثیف و باهام نکنه موفق نشدم من خوردم به بزرگترین پر کننده مخزن ذهنم ؛یعنی مادرم ؛
بدلیل وابستگی عاطفی به مادرم و ترس از خداوند هیچ وقت جرأت مقابله و ایستادن نداشتم ؛
اما طی سفری که داشتم خودم و توی چالش بزرگی انداختم خواستم بدون دید عاطفی ، خانواده و اطرافیانم و بسنجم و وای از نتیجه ای که گرفتم ،فریاد از نتیجه ای که گرفتم
فهمیدم این همه سال فقط از من سو استفاده کردن و با احساساتم بازی کردن، برای کسب نتیجه دلخواه خودشون، فهمیدم اونا خوب روانشناسی ام کردن و تمام شگردهاشون و متوجه شدم ،الان چند روزی است از اون سفر برگشتم ولی حالم هنوزم خوب نبود چون به گذشته و بازی هاشون فکر میکردم، به آزارهاشون به قلب صاف خودم نگاه میکردم و تمام مخزن من پر میشد از خشم و گریه امانم و میبرید؛
امروز دوباره اومدم رهایی از افکار منفی و گوش دادم حالم بهتر شده ولی کامل خوب نشدم ، آخه خیلی آزار دیدم حتی بخاطر رنجشی که ازشون داشتم حاضر شدم سهم ارثم و بدم و بیام فقط دیگه این آدمها رو نبینم و نشنوم در حالی که مبلغ قابل توجهی هم بود اما خواستم تنها ریسمان ارتباطی ام هم ببرم ؛وقتی فکر میکنم چه بلاهایی بر سرم آوردن مخصوصا از بعد فوت پدرم حالت انزجار میگیرم و دوست دارم ساعتها بشینم و اشک بریزم برای غربت خودم و قلب صافم که همیشه جایگاه خدا میدونمش و اجازه ندادم حسهای کینه و دروغ و غیبت و بدی کردن ………در اون بوجود بیاد اگرم بوجود اومد در لحظه بدلیل یادآوری رنجها سریع از خدا خواستم حالم و خوب کنه و خوب شدم نمیدونم چرا اینبار حالم خوب نمیشه ، اشکال نداره اینقدر تلاش میکنم تا خوب بشم هیچ دردی همیشگی نیست ؛خدا هیچ وقت من و تنها نگذاشته، اون همیشه در قلب من زندگی کرده و کمکم کرده این درد هم تموم میشه ؛؛؛؛
جالبه که حال بد الانم بخاطر اینه که نکنه کار اشتباهی کردم که اونایی که ورودی بد میدادن و حذف کردم خصوصا مادرم و ،و حال خرابی ام برای همینه ،من حتی بی احترامی هم نکردم فقط خداحافظی ابدی کردم چون نگذاشتن نفس بکشم خسته ام کردن ،واقعا خودشون اینجور خواستن ،اونها حتی بهم زنگ هم نزدن حتی وقتی فهمیدن بیمارم کوچکترین واکنشی نداشتن و من و متهم کردن به دروغگویی یا خودشیرینی در حالی که من واقعا بیمارم ،و من دیدم کوچکترین ارزشی برای من قائل نیستن و فقط بخاطر منافعی که براشون داشتم باهام در ارتباط بودن و اینها دردناکه
خوب نتیجه فایل
مصی جونم تو باید بلند بشی ،باید حالت خوب بشه،باید دوباره پیشرفت کنی حتی بیشتر از گذشته چون تو الان آگاهانه جلوی ورودی های منفی و آدمهای بد و گرفتی پس با توکل به خدایی که عاشقشی ادامه بده مخزنت و بزار برای رشد کردن و موفقیتت ،دیگه بسته قربانی شدن،دیگه بسته احساسی بودن اونها قوه فکر و منطق تو رو با احساسی کردنت خاموش میکردن تا نتونی درست تصمیم بگیری ناراحتت میکردن احساساتی ات میکردن تا نتونی فکر کنی و درست عمل کنی ،پیدا کردم همینه ،آفرین دیگه اجازه نده افکار منفی اذیتت کنن ،تو گناهی مرتکب نشدی که داری خودت و رنج میدی تو فقط چاقویی که گذاشته بودن زیر گلوت و تلاش کردی برداشتی وای خدایا ممنونم چقدر حالم بهتر شد ،اینقدر نوشتم تا درد و درمان و پیدا کردم ؛استاد سپاسگزارم خداوند پاداش شما رو به بهترین حالت ها بده ،منم دقیقا همیشه هر کاری و انجام دادم گفتم با خدا معامله کردم و بهترین نتیجه ها رو کسب کردم الانم مطمئنم خداوند بی دلیل کاری نمیکنه به هدایتم یقین دارم و به مسیری که دارم میرم ایمان دارم ؛خدایا به آقای روشن از خیر و خوشی دنیا و آخرت برگزیده ترینها رو عنایت کن و عمر با عزت بهش بده که ما رو به تو میرسونه و حالمون و خوب میکنه ؛
یک دنیا بی کران سپاس استاد
الهی به امید تو
سلام دوست عزیزم
امیدوارم تونسته باشی حالتو کمی بهتر کرده باشی وبه صلح با خودت واطرافیانت رسیده باشی
مدتی هست شمارو دنبال میکنم داستان زندگی تو خیلی شبیه من هست شاید خیلی پردرد تر از تو
حتی سهم ارثی هم برای من وبقیه ی خواهرانم نیس ومادرم همیشه میگه همه چیزم برای پسرامه به اسم اونا میزنم قبل مرگم همه چیمو حتی قاشق هامو
حتی گفته برادرهام مارو اگر از دنیا رفت خونه راه ندن چون میترسه وسایل خونشو بدزدیم ببریم
در حالی که خواهرام خرج اونو پسراشو میدن ولی هیچ وقت راضی نیس وهمش از برادرهام تعریف میکنه واز دخترا همیشه بد گویی میکنه در حالی که پسراش براش کاری نمیکنن همش نگران اونهاس مريض میشه دخترا میبرن دکتر یا هر کاری
نمیخواستم اینهارو بنویسم ولی خواستم بدونی تو فقط تنها نیستی که درد کشیده باشی
من تورو درک میکنم منم رنجها و بیمهری های زیادی از مادرم وکلا خانواده دیدم ومهر مادری رو اصلا تجربه نکردم منم پدرم فوت کرده
ولی باید اینو بپذیریم که خودمون مسئول شرایط واتفاقات زندگیمون هستیم وهر بلایی سرمون اومده خودمون ناآگاهانه یا اگاهانه به سمت خودمون جذب کردیم وباید همه رو ببخشیم ورها کنیم خودمون رو از کینه ونفرت .
منم تقریبا دوازده سال هست از خانواده ام جدا شدم وبه شهر دیگه اومدم بعد ازدواج وواقعا خوشحالم که دیگه پیش خانواده ام نیستم وخداوند وقتی دید من برای خودم ارزش قائل شدم وبه خودم احترام گذاشتم وبه خودم بیشتر بها دادم منو ازون خونواده جدا کرد و من الان خیلی احساس خوشبختی وارامش دارم وقتی فرکانس تو تغییر میکنه جهان تو رو به سمت انسانهای بهتر وشهرهای بهتر شرایط بهتر هدایت میکنه.
من وقتی میخواد بعضي وقتها حالم از اینجا به هم بخوره به یاد میارم اون روزهایی که در بدترین شرایط روحی وروانی پیش مادرم وخانواده ام بودم وخودم رو اروم میکنم که این رفتارها در برابر رفتار خانواده ام که چیزی نیست بايد قدر این زندگی ارام وزندگی خوبی که دارم بدونم مطمئنن لایقش بودم که اینجام وبی جهت برای خودم مسئله درس نکنم وذهن ودرگیرچیزها الکی نکنم.
.ولی من خودم رو لایق زندگی بهتر ازین هم میدونم من لایق رفتارهای ازین بهترهم هستم لایق احترام بیشتر محبت بيشتر .
نوشته هاتو خیلی دوست دارم به دلم میشینه از خداوند برای تو ارزوی بهترین ها رو دارم .
همیشه شاد باشی مصی عزیزم
سلام دوست متناسبم
ممنونم که دیدگاه منو خوندی و نظر زیبای خودت و با من به اشتراک گذاشتی ،بله خدا رو شکر امروز با سومین گام رهایی از افکار منفی گویا انقلابی درونم شکل گرفت میخواستم فردا جلسه مشاوره با استاد روشن عزیز و برگزار کنم که تو همین فایل سوم کاملا جواب سوالاتم و گرفتم واقعا انگار استاد میدونن الان ما چه چیزی نیاز داریم از این همه لطف خداوند و هدایتم نمیدونم چگونه سپاسگزار باشم
استاد روشن الهی دست به خاکستر میزنی برات بشه کوه جواهر چنان حالم و دگرگون کردید که همش امروز دارم براتون دعا میکنم در بهترین حالات و فرکانسها قرار داشته باشید
نسبت به مشکلات خودم و مشکلات مشابه اون تنها میتونم دعا کنم خداوند همه بندگانش و در مسیر درست قرار بده و به من و دوستان هم فرکانسی خوبم مثل شما عزیز ،قرار دل و آرامش عنایت کنه تا قلب زیبامون که جایگاه پروردگار مهربونمونه سرشار از آرامش و خداشناسی بشه
ممنونم که منو لایق دونستید و داستان خودتون و بیان کردید در پناه خدای بی نهایت مهربانم باشید
سلام دوست گرامی خانم مصی …… عزیزم من متاسفم که اینقدر رنج کشیدی …از احساسات پاک و انسانی شما سوء استفاده کردن و قدر خوبی هاتو ندونستن …. ولی چه خوب که وقتی فهمیدی آدمای سمی زندگیت چه کسانی هستن دور اونارو خط کشیدی و به خدا توکل کردی … حتی مادر ها با وجود جایگاه والایی که در فرهنگ ما دارن ممکنه به دلیل نا آگاهی و بی سوادی یا کم سوادی تبدیل بشن به آدم سمی زندگی بچه هاشون …
یکمادر فهمیده و با کمال حتما متوجه هست که یک انسانه و حتما در ارتباط با بچه هاش ممکنه خیلی اشتباه حرف بزنه یا رفتار کنه و جا داره عذر خواهی کنه و اشتباهشو بپذیره و با غرور بی جا نمک به زخم بچه اش نپاشه ….
منم با مادرم که ۱۵ سال از من بزرگتره خیلی مشگل دارم حتی یه مدت دو سال پیش شماره هاشو بلاک کردم که باهام تماس نگیره …کاری کرد باقی بچه هاش علیه من جبهه بگیرن و تماس بگیرن و انتقاد کنن و نقش بچه های دلسوز واسه مادر بازی کنن …. دیدم نمی تونم و نمیشه باهاش قطع رابطه کرد پس سعی کردم نوع نگرش و فکرمو نسبت به مادرم تغییر بدم تا از این فشار روحی و رنجش فاصله بگیرم و آرامش رو تا حد زیادی به خودم برگردونم ….
همه چیز برمی گرده به نوع نگاه ما به آدما و مسایل زندگیمون … مثال می زنم یکی از علل چاقی ما نوع نگرش به مواد غذایی بوده غذای بیچاره که وظیفه اش فقط تامین انرژی مورد نیاز ما بوده اما ما با نوع فکر و انرژی منفی که بهش می دادیم از خوردنشون انتظار چاقی داشتیم و واقعا چاق می شدیم …. تناسب فکری فقط برای لاغر شدن نیست …نکته پندآموز و دانستنی هایی داره که در جنبه های دیگر زندگیمون تاثیر مثبت زیادی داره مثلا در جنبه روابط ما به خانواده ، دوستان و سایرافراد جامعه ….من یاد گرفتم در جنبه روابط هر طوری که نسبت به افراد فکر کنیم و بسته به نوع انتظار ی که ازشون داریم نسبت به ما واکنش می دن …
ما باید طرز فکر و نگرشمون رو نسبت به مادرمون تغییر بدیم وگرنه هیچی عوض نمیشه …
مادرهای ما معمولا آدمای مغروری هستن و فکر می کنن هر کاری که با فرزندانشون می کنن باید تایید بشن و احترامشون حفظ بشه ما ضمن حفظ احترامشون باید جور دیگه ای بهشون فکر کنیم تا اونا به تدریج رفتارشونو با ما تغییر بدن تا رضایت ما هم تامین بشه و تحت فشار روحی قرار نگیریم …
برات بهترینهارو آرزومندم
سلام دوست خوبم
سپاسگزارم که کامنت من و خوندید و باهام درباره زندگی خودتون صحبت کردید و من و راهنمایی کردید متاسفانه در اکثر فرهنگهای ایرانی پسر دوستی موج میزنه و فرهنگ بومی منطقه مادری من هم از این اصل مستثنا نبوده ولی به شکرانه پروردگارم و فایلهای استاد روشن و راهنمایی های ایشون و دوستان خوبی چون شما به حمدالله احوالاتم خوب شده و دست از خود آزاری خودم برداشتم و البته که پدر و مادر در فرهنگ و دین ما جایگاه ویژه ای دارند اما من فهمیدم دلیل نمیشه که هر بلایی دلشون میخواد سر ما دربیارن با عنوان این اسامی مگر من هم مادر نیستم کجا ظلمها و آزارهای این چنینی بر فرزندانم روا کردم و همیشه از خداوند میخوام که کمکم کنه تا مادر خوبی باشم منم طرز فکرم و به مادرم تغییر دادم قبل این اتفاقات احساس میکردم اگر به درد و دلهاش گوش نکنم و اگر کمک حال بچه ها و نوه هاش نباشم ازم دلخور میشه و گناه برام محسوب میشه و آق والدین میشم هر چقدر هم بارها بهش میگفتم که من و اذیت نکنه میگفت مگه من کی و دارم که بتونم روی کمکش حساب کنم و تمام دردهای بی پایان خودش و نوه هاش و پسرها و دخترهاش و ازمن میخواست حل کنم در حالی که من کوچکترین فرزندشم و تفاوت سنی ام با مادرم حدود ۴۰ساله و سایر برادر و خواهرهام از من بسیار بزرگتر هستن ولی جالبه من با این همه تفاوت سن باید درست و غلط و بهشون بگم و میرن گرفتار میشن باید نجاتشون بدم تعدادشونم کم نیست و همینطور گرفتاری هاشون واقعا خسته ام کردن ؛
مادرم میگفت من برای اینکه حال خودم و خوب کنم به تو میگم و اینجوری مخزن ذهن من و پر از درد میکرد و خودش و آروم میکرد در آخر آرامش خیال داشت که مشکلات هم توسط من داره حل میشه جالبه الان من ارثم و بخشیدم امروز پسرش زنگ زده ۵ملیون بریز
یعنی شاخ در میارم از این همه پر رویی و وقاحت این جماعت که زنگ نزدن حالم و بپرسن چون بیمار بودم ولی زنگ زدن پول بریزم؛
من به خدا واگذار کردم والله خیر الماکرین و هو الرحم الراحمین اونا همیشه از دل رحیم من سو استفاده کردن و قربانی ام کردن واگذارشون کردم و چه چیزی بدتر از این میتونه باشه دیگه نمیخوام ظرف درونیم و از آدمهای منفی پر کنم من سرشار از عشق و ایمان به خداوند هستم
در آخر برای شما عزیز دل بهترینها رو از خداوند خواستارم
عزیزم سلام …ممنون که منو قابل دونستی گوشه ای از ناراحتیتو به من گفتی ….. ماهایی که اینجا دور هم جمع شدیم فرکانس افکار مون باعث جذبمون به همدیگه شده و مسائلی که باهاش رو برو میشیم معمولا شبیه همن ..همین باعًث میشه بتونیم درک بهتری نسبت به هم داشته باشیم ..
مثلا مشکلاتی که در ارتباط با مادرهامون داریم … اونا خیلی هم مقصر نیستن اما متاسفانه چوب کم سوادی و نا آگاهیشونو خوردن و می خورن …
خدارو شکر من و شما در قرن آگاهی و اطلاعات زندگی می کنیم جزء با سوادها و تحصیلکرده ها حساب میشیم و نمی خوایم اشتباهات نسلهای گذشته ارو تکرار کنیم …
مهمترین چیزی که ما یعنی مادران نسل حاضر باید بهش اهمیت بدیم و بهش باور داشته باشیم اینه که فکر نکنیم چون مادر چند فرزند هستیم پس حق داریم هر جور دلمون می خواد با فرزندانمون رفتار کنیم اگر حرفی بزنیم یا کاری در حقشون انجام بدیم که ناراحتشون کنیم یا حقی ازشون ضایع کنیم مسئولیم و باید جبران کنیم ما ابتدا انسانیم با تمام خطاهای انسانی که طبیعت وجودمونه و بعد یک مادر که هیچ منتی بر فرزندانمون نباید بگذاریم ..من ایمان دارم هیچکدوم از ما برای پرورش نسل ازدواج نکردیم که حالا بخوایم منت به سرشون بذاریم خدارو شکر خیلی از مادران نسل حاضر که من و شما جزئی از اوناییم به این آگاهی ها رسیدیم و از کلمات عاق والدین به عنوان اهرم فشار به منظور خودخواهی و خودشیفتگی استفاده نمی کنیم و بچه هارو راحتشون گذاشتیم که هر طور دوست دارن زندگی کنن …
خدایا هزاران بار از تو ممنونیم که در عصر اتم و دهکده جهانی زندگی می کنیم و از فرهنگ خودشیفتگی و دیکتاتور منش فاصله گرفتیم …
دوست عزیزم برات بهترینهارو آرزومندم
سلام عزیزم ممنونم از کامنت زیباتون
بله من هم در حال تغییر نگرشهام هستم و دارم تلاش میکنم جهان پیرامونم رو طور دیگه ای رقم بزنم من هم مثل شما سرشار از شور و عشق به خداوند شدم و با ایمان به خدا در مسیر یادگیری هستم ممنونم که کنارم هستید و من و از نظرات خوبتون بهره مند میکنید
پاینده و سلامت و شاد باشید
سلام شهربانوی عزیزم
خوندن کامنتت منو به فکر فرو برد جایی ک گفتی باید نگرشمون رو به مادرامون عوض کنیم وهر انتظاری راجع به مادرمون داشته باشیم مادرمون همون رفتار رو با ما خواهد داشت.چقدر جملتون درست بود ومن یادم رفته بود همه چیز باوره همهچیز نگرشه حتی در مورد مادرهامون
من مادرم رو همیشه فردی بیرحم وسنگدل که فقط فکر خودشه وهمش حرف خودشه ومغرور تصور میکردم مادری که پسر دوست هست ودخترا رو دوست نداره واز دخترا سوءاستفاده میکنه وخیرش به ما نمیرسه تصور میکردم مادری که قدر مارو وقدر کارهایی که براش میکنیم وپولهایی که براش خرج میکنیم نمیدونه .
مادری روانی و عصبی تصور میکردیم که تعادل روحی نداره وهمه رو از خونه میندازه بیرون ..
مادری که همش فکر میکنه وقتی میریم خونه ش فکر میکنه ما از خونه ش چیزی دزدیدیم وهمیشه تهمت میزنه یا مادری تصور میکردیم که دوست نداره بریم خونه ش ومارو از خودش دور میکنه تنهایی رو بیشتر دوست داره دوست نداره خونه اش چیزی بخوریم حتی اگه خودت خریده باشی برده باشی
اینا همه نگرش من بود در مورد مادرم وجهان همه این هارو بهم ثابت کرد جهان اینه ی باورهای من بود در مورد مادرم من اگر دیدگاهم رو به مادرم عوض کنم که واقعا برام سخت شده مادرم رفتارهای دیگه از خودش نشون میده وتغییر میکنه همانطور که در مورد برادرهام تا حدودی رفتارش متعادل تره البته همه خانواده حتی برادرانم در مورد مادرم هچنین نظری دارن بااینکه اونها رو بیشتر دوست داره
نمیدونم واقعا باورهای همه ی ما خواهر برادرها ایراد داره یا واقعا مادرم هم مشکل داره ولی من یاد گرفتم مسئولیت تمام رفتارهای دیگران با خودم رو بپذیرم ومقصر رو خودم بدونم تا بتونم تغییرکنم من دیگران رو نمیتونم تغيير بدم ولی خودم رو میتونم .
ولی عید که رفته بودیم رفتارش با ما خیلی بهتر شده بود ولی مثل همیشه اخرش خراب شد وبا ناراحتی ودعوا خونه مامان رو ترک کردیم مثل همیشه ومنو نفرین کرد .
کلا برای من الگو شده وهمیشه تکرار که وقتی برم خونه مادرم اخرش با ناراحتی وگریه باید برگردم خونه خودم
باز هم ممنونم شهربانوی عزیزم
راستی اسم مادرمنم شهربانو هست وتقریبا همسن شماس شاید چندسال از شما بزرگتر
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!
قبلناخیلی شنیده بودم که آرزوی بد برای کسی نکن ، به سر خودت هم میاد ،
درموردکسی فکر بد نکن دلت چرکین میشه.
نفرین نکن چون نفرین دو سر داره و به خودت هم بر میگرده.
همیشه سعی کردم رعایت کنم و حواسم باشه با طلب خیر کردن برای کسی که ناراحتم کرده و یا آزارم داده اونو از ذهنم و به عبارتی از سر راه خوشبختی و زندگی خودم کنار بزنم .
وبا این کار واقعا آرام میشدم اما چرایی و چگونگی این مسأله برام سؤال بود که وقتی من این طوری فکر کنم چه اتفاقی میفته؟ ولی نتیجه بدیهی و آشکارش رو حس کرده بودم .
مدتها بود دنبال دلیلش بودم تا اینکه جوابم رو در این فایل پیدا کردم.
همیشه در این جور مواقع دوستام و اطرافیانم به من میگفتن چه دل گنده ای داری ! چطور می تونی خودت رو کنترل کنی؟ من جای تو بودم نمی بخشیدمش ، حتی دیگه نگاهش هم نمی کردم اما من باور داشتم وقتی از انجام کاری حس خوبی دارم ، اون کار درستیه.
یه باور دیگم که خیلی پر قدرته اینه که : بهشت و جهنم هر آدمی اول تو همین دنیا ودر پیرامون خودشه. درسته اینقدر شنیدیم که هر کاری انجام بدی اون دنیا نتیجه شو می بینی اما به نظر من لازم نیست خیلی منتظر جواب کارهات در اون دنیا باشی ، اون دنیا سر جاش ولی خیلی زودتر جواب کارها ونیات خودت رو همین جا وتوی این دنیا می گیری.
خداوند جواب کارهامون چه خوب وچه بد در همین دنیا بهمون نشون میده. به عدالت خداوند ایمان دارم وبهم آرامش میده.
به همین دلیل هیچ وقت حسرت زندگی کسی رو نمی خورم و هر وقت کسی باهام حرف میزنه که مگه فلانی چکار میکنه که من نکردم ؟ چرا اون اینطوریه و من اینطوریم؟ بهش میگم عزیزم اینجوری نگو . دنیا حساب و کتاب داره . بگو خدایا بیشتر به اون بده ، به من هم عطا کن . اینجوری خیلی بهتره.
ولی بهم میگن خوش خیالی! مگه خوش خیالی بده؟ من که میگم : نه، من از دنیا آرامش می خوام. نمیشه آدم هم تو دستش و( دلش البته ) آتیش باشه ولی نسوزه. البته حساب مرتاض ها جداست و اون چیز دیگه ایه و داستانش یه چیز دیگه س
هرچند اسم این حسرت خوردن امروزه یه جاهایی شده رقابت ولی درست از این کلمه استفاده نمیشه .طرف تلاش میکنه بیشتر به دست بیاره ولی چون حواسش به یکی دیگه س که بهش برسه یا اون شخص ازش جلو نزنه مدام اضطراب و استرس داره و هیچ وقت از داشته هاش لذت نمی بره ؛ اصلا به خودش فرصت لذت بردن نمی ده.
حالا که بعد از سالها جوابم رو پیدا کردم خیلی خداوند رو سپاسگزارم.
اینکه من در ذهنم مخزنی دارم که با هرچیزی پرش کنم از جنس همون مخزن خودم، در زندگیم اتفاق میفته خیلی باعث حیرتم میشه ومنو به سجده ی خداوندی وا میداره که اینقدر عادله و عدالتش در جهان گسترده س ، هيچ موضوعی رو پیدا نمی کنم که بی دلیل باشه واین موضوع باعث آرامشم میشه .خیالم راحته من به محکمه ی خداوندی میرم والان هم در دنیایی زندگی می کنم که قاضی عادلی داره وبه اصطلاح مو رو از ماست بیرون میکشه. پس دیگه نه حرص میخورم ، نه حسودی میکنم، نه اضطراب میگیرم و نه نگران بی عدالتی هستم. هرچند بهم میگن چون بی خیالی و حرص نمی خوری چاق شدی.
تازه یکی دیگه از صفات خداوند وکیل بودنشه ، پس وقتی خداوند وکیل منه خیالم راحته چون بهش ایمان دارم و حواسش به حق من هست پس دیگه کسی کلاه سر من نمی زاره. خدا روشکر همیشه هم در زندگیم با انسان های خوب و فهیم بیشتر برخورد داشتم واین هم از لطف خداوند به منه!
یه نکته ی خیلی جالب وآموزنده ی دیگه ای که از این فایل یاد گرفتم وخیلی بهم کمک کرد که آرامش بیشتری رو در زندگیم تجربه کنم این بود که وقتی یه نفر تو رو عصبانی میکنه میخواد تو رو به مدار پایین تری از خودش در جهان بکشونه وبا این کار حق تو رو ضایع کنه.پس باید بیشتر حواسم باشه که عصبانی نشم ، تا حقم ضایع نشه واین درس خوبیه .همین یکی رو تو زندگیم پیاده کنم کلی جلو میوفتم و من به این میگم پیشرفت.
یه موضوع دیگه از این فایل یادگرفتم واون هم اینه که همه چیز در جهان دو وجه داره: خوبی و بدی ، زشت و زیبا، نور و تاریکی ، محبت وکینه و…..
این خیلی مهمه که یاد گرفتم که تو مخزن من فقط جا برای یه وجه هست ونمیشه اضداد رو با هم یه جا جمع کرد نمیشه هم خشم باشه تو مخزنم وهم آرامش ، همون طور که نمیشه همزمان هم شب باشه و هم روز ، پس سعی میکنم حواسم به ورودی های مخزنم باشه که دارم با چی مخزنم رو پر میکنم. چرا که با این ورودی ها دارم در واقع زندگی خودم رو می سازم، خودم زندگیمو می سازم ، نه هیچ کس دیگه و مسئولیت مخزنم به عهده ی خودمه در نتیجه مسئولیت زندگیم هم به عهده ی خودمه و این برام خیلی لذت بخشه و البته مسئولیت سنگینیه برام واز خداوند برای انتخابهای درست کمک میخوام.
نکات این فایل خیلی مفید و پر باره و به اینجا ختم نمی شه .
استاد عزیزم ! ممنونم از این فایل بی نظرتون!
سلام استاد
نمیتوانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی تان جستجو نمایید!
چه جمله قشنگی ، استاد من در چند فایل قبلی طعم زندگی با خدا ، عاجزانه از خدا خواستم برای رفع فکر منفی رهای جلوی پام بگذاره و فردای آن روز در فایل تغییر زندگی قسمت افکار منفی را دیدم ووارد شدم و خداوند من را به این قسمت هدایت نمود در فایل اول و وقتی گفتید از افکار منفی خودمان بنویسم اول ترسیدم و گفتم اگر بنویسم شاید اتفاق بیفتد،من با اطمینان خاطر به حرف شما اعتماد کردم و فکرهای منفی که در ذهنم در محل کار از مدیر و همکاران بود را نوشتم وامروز تعجب کردم که فقط وقتی ذهن منفی من میاد حرفی در مورد آنها بگه یادان برگه می افتم و میگم این حرفها که تکراری است ودر برگه هم نوشتم، اینها مشکلی از من حل نمیکنه پس چرا به آن فکر کنم این درحالی بود که قبل از اینکه روی کاغذ بنویسم در مغزم آنها را محاکمه می کردم و حق را به خودم می دادم و هر بار با یک روش جدیدی موضوع را در فکرم حلاجی میکردم ، استاد من متوجه شدم وقتی من در مورد مردم حرف میزنم و قضاوت میکنم آنها هم در مورد من حرف میزنند در محل کارم یک خانمی است که زیاد حساسه و از دیگران همش بد میگه و همه ر اقضاوت میکنه متاسفانه من به خاطر اینکه فرزند شهید است ۱۵ سال است با او دوستم و به او احترام می گذارم ولی نمی دانم چرا یکسالی است که این خانم با همه بانوان و آقایان اداره درگیری لفظی پیدا کرده وبا همه دشمن شده و همش نزد من بد همکاران را میگه، من فقط گوش میدهم و کاری نمی کنم که متاسفانه این قضیه برای من هم تکرار شده و همه همکاران از من هم بدشون میاد و با من برخورد خوبی ندارند و این امر باعث تنزل پست مدیریتی در من شد و این موضوع باعث شد من از جمع کم کم فاصله گرفتم و به قولی سرم تو لاک خودم هست و صبح فقط با همکارانی که در راه تا اتاقم می بینم سلام میکنم وتا ظهر کاری به کارشون ندارم و با این سايت در اتاقم مشغول هستم الان که داشتم این فایل را گوش میکردم و نظرات دوستان را می خواندم متوجه شدم ورودی منفی به مخزن ذهن من زیاد است از طرف این خانوم در حالی که من اصلا کاری به همکاران ندارم و خبری از ایشون ندارم و الان به گوشیم زنگ زد که بگه چطور شده در اداره ولی من گوشی آن را برنداشتم و از خداوند متعال می خواهم کمکم کنه که خیلی محترمانه ورودی های منفی این خانم را قطع کنم و با مثبت اندیشی احترام همکاران را برای خودم بدست بیاورم .
افکار منفی مانند کینه ترس نگرانی خشم حسرت حسادت احساس گناه نفرت انتقام و تمامی افکاری که معادل آن است اگر وارد مخزن ذهن شود اتفاقات بد را رقم میزند.و من اینها را دارم در محل کارم لمس میکنم و اراده قوی ندارم که به این فرزند شهید بگم دوستی با تو به ضررم شده و آرامش من را بهم زده بارها بهش گفتم در مورد دیگران هیچی نگو ولی متاسفانه به قدری خود رای است که حرف هیچ کس را قبول نمیکنه و من ناچار فقط گوش میدهم و حالا متوجه شدم تمام افکار منفی من از ایشونه و خودم باید ورودی این افکارراقطع کنم و چرا تا الان اراده نداشتم که دوستی با او را کم رنگ تر کنم چون مخزن ذهن من ازتعریف های بدیهای همکاران پر شده در حالی که این تفکر من نیست که همه همکاران بد هستند و به یقین اگر با همین دیدگاه پیش بروم دیگر دوستی در اداره برای خودم نگه نمی دارم ، و من با این کارها روحم را سنگین کردم و اجازه نمی دهم روحم به طبقات بالاتری برود 😥😥😥
استاد ممنون از شما که اینقدر شفاف این مطالب را می گویید و انشاالله بتوانم با گوش دادن و عمل به تمرینات فکر خودم را از افکار منفی رها کنم و از خدا ممنونم که من را به این سایت هدایت کرد
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری😊
تصمیم خیلی خوبی گرفتی که ورودی های منفی به مخزن ذهنت رو کاهش دادی
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
سلام و درود فراوان
من کلا یاد نگرفته بودم که باید به ورودی ها و مخزن ذهن توجه داشته باشم .مخزن ذهن من اصلا منفی نداشت تا اینکه
در سن ۱۶ سالگی سال ۷۴ طبق رسومات خانواده ازدواج کردم در بچگی پدرم فوت کرد و مادرم چند تا بچه قد و نیم قد رو با زحمت خودش در آرامش بزرگ کرده بود و به هیچ عنوان در منژل پدری حرفهای حاشیه و غیبت و بدگویی و یل اینکه بی پولی وووو نبود فقط مدرسه به خانه و دغدعه من امتحاناتم بود و اهمیت بیش از حد مادرم به نماز و روزه.
با ازدواجم با اینکه فامیل بودیم انگار وارو سرزمین دیگه ای با رسم و رسومات عجیبی شدم خانواده ای پر از حاشیه و کاملا دهن بین و سر تاسر غیبت و بدگویی کل فامیل ….!!!!!این وسط تنها کسی که فرق داشت همسرم بود اما چه فایده به مرور هر دوی ما مجبور شدیم تابع خانواده باشیم و همسرم چون شغلش طوری بود که فقط یک بار می اومد خونه به من گفت فقط سکوت کن و من حتی اگه همسرم به من نمی گفت سکوت کن من بلد نبودم جواب بدم یاوحرفی بزنم الان که دقت میکنم میبینم شدیدا ازشون میترسیدم خلاصه اینکه الان با گذشت ۲۶ سال از زندگی ام ذهن و روح و روان من رو خشم گرفته و منفی باف غالب شده در این سال ها تنها کسی رو که تو این خانواده دوست داشتم همسرم بود عاشقش بودم اما چدر چند سال اخیر میگفتم چه فایده چه خیری از این دوست داشتن دیدم و کلا همسرم رو مقصر این حال بد خودم میدونستم تا اینکه ۳ سال پیش برادرشوهرم فوت کرد و همسرم به تمام معنا با فوت برادرش گوشه گیر و افسرده و مریض شد و من به معنای واقعی تنها شدم انگار همسر من فوت شده بود خانواده مرحوم خیلی سرحال تر و شاداب تر بودن من در این ایم عاجزانه و ناامید از همه جا و همه راه ها از خداوند کمک خواستم و خداوند مهربان من رو به این مسیر الهی راهنمایی کرد که با اینکه فراز و نشیب های زیادی رو پشت سر گذاشتم در واقع استاد عطار روشن روانکاو من بوده و من خیلی خیلی تغییر کردم حالت درونی من خیلی بهتر شده اما هنوز نتوانستم بعد از دو سال اون نتیجه و آرامشی که دوست دارم به دست بیارم وزنم هم که تکون نخورده و ابن فقط بخاطر افکار منفی ذهن ناخودآگاهم هست که هنوز شب که میحوابم با اینکه با فایل ها میخوابم فایل ها دقیقا مانند قرص خواب برا من عمل میکنه از وقتی وارد سایت شدم دیگه شبها بدون قرص خواب میخوابم .این افکار که همش هم افکار گذشته و حال خانواده همسرم و گاها خانواده خودم می باشند داغونم کردن با اینکه قبل این فایل ها روگوش کرده بودم اما انگار اولین بار بود گوش میدم با تمرین جلسه گذشته که چند بار هست دارم انجامش میدم حس میکنم خشم من کمتر شده و با این جلسه به لطف خدا اشکم سرازیر شد مدتها بود ظاهرا اشک نداشتم بغض داشتم اما اصلا نتونستم گریه کنم. اما الان با حس تازه ای گریه کردم و عاجزانه و از اعماق وجودم در همین جا از خداوند میخوام تادمن رو از شر افکار منفی نجات بده و آرامش و نشاط و شادابی رو سر منشا زندگی من قرار بده .
نحوه بیان استاد و آوازی که با این فایل هست متناسب با روح و روان من و کاملا معنوی می باشد بسیار ممنونم استاد بزرگوارم .
رفتار خوب و خوش اخلاقی و خنده هام البته به زور و ظاهر سازی برا خانواده همسرم و خودم بود و پرخاشگری و کتک زدن به بچه های مظلومم و اعصاب خوردی و بدرفتاری و جیغ و داد و من برا خودم و بچه ها و همسرم بود ای وای از این بی اطلاعی چه تاوان سنگینی!!!!😪😪😪
درسته استاد کسانی که مخزن ذهن من رو از افکار منفی کرده بودند خودشون خیلی راحت و شاد زندگی میکردن یادم میاد با یکموضوعی حدود دوماه من حالم بد بود اما اون ها خیلی راحت داشتن زندگی میکردن و کلا یادشون رفته بود که چی گفتن . من هنوز از موضوع گذشته ناراحت بودم اون ها یه سری موضوع جدید و اعصاب خرد کن جدید بارم کردن و دوباره مت حالم بد و این چرخه چندین سال ادامه داشت .من به معنای واقعی خودم یعنی من رو فراموش و نابود کردم از ۱۶ سالگی تا الان که ۴۳ سال دارم مثل یک موش آزمایشگاهی بودم.
عجب نکته بینظیری روح با افکار منفی سنگین میشه و نمیزاره شما به طبقات بالاتر برید .
دقیقا همین طوره روح من سنگین و سنگین و سنگین شده اینقدر سنگین که این دوسال با ورود به این سایت هنوز از زندان این افکار منفی آزاد نشده با گوش دادن به فایل برا چند دقیقه یا ساعت حالم خوب میشه بعد برمیگرده به حالت قبلی
مدام گفتگوی ذهنی دارم این افکار رو دور کن به نکات مثبت توجه کن دقیقا دارم با خودم مبارزه میکنم . و گاهی از این مبارزه کردن و گفتگوی ذهنی خسته خسته میشم
هر روز صبح با منفی باف بیدار میشم و لی سریع به فرشته مهربون میگم خواهش میکنم بزن تو سر منفی باف.
من بایددبه جایی برسم که همانگونه که با مطالب سایت میخوابم با مطالب سایت هم بیدار بشم اما عجیب با افکاری که اصلا دیشب بهشون فکر نکرده بودم بیدار میشم خودم هم تعجب میکنم!!!!
پرسه زدن افکار در باغ نعمت های الهی چقدر زیبا در سرزمین پرتو نعمتهای الهی باید باشم اما استاد این افکار در مخزن ذهن من نبست گاهی به خودم میگم چطور به افکار مثبت فکر کنم وقتی خرج روزمره زندگی ام رو ندارم و مدام خودم و همسرم رو مقصر این امر میدونم .راسنی این هم یک فکر منفی و غالب شدن آن در ذهن ناخودآگام که چرا در این سال ها من و همسرم برای دیگران کار کردیم و به فکر زندگی خود و بچه هامون نبودیم که همان افراد در حال حاضر میگن شما بی عرضه بودید به فکر خودتان نبودید.
بایدوبتونم این فکر وحشتناک رو از ذهنم دور کنم و روحم رو آزاد کنم تا بتونم با آزاد شدن روحم به طبقات بالاتر پرواز کنم .
اما راستی افکار مثبت چی هستن ؟
داشتن همسرم و بچه ها و برادرام و مادرم و وسایل تو خونه ام و مهمتر از همه نفس کشیدن و زنده بودن و دلشتن شغل و موقعیت اجتماعی خودم ورود به دوره تناسب فکری و داشتن چشمانی بینا و انگشتانی سالم که بتوانم کامنتم رو بنویسم و خیلی از نعمتهایی که من نمیبینم و برام عادی شده با نوشتن تمرین سپاسگزاری از نعمتهای خداوند در دوره خدا هرگز دیر نمیکند چرا هنوز نتونستی نعمتها رو غالب کنی و نداشته ها و سرزنش کردن ها در مخزن ذهن ات غالین؟
زینب جان از این روش سرزنش کردن و مقصر بودن و حسرت رفتار گذشته آیا نتیجه ای دیده ای ؟
چرا با حضور روزانه خودت در سایت هنوز نتونستی شادابی رو به دست بیاری ؟ چون مثل دوران مدرسه فقط داری گوش میدی و گه گاه تمرینمینویسی که فقط تکلیفی رو انجام داده باشی ؟ اصلا فکر کردی استاد چرا میگه تکرار و تکرار و تکرار؟ چون ۲۶ سال با تکرار اون افکار زندگی الان رو ساختی و برای تغییر زندگی الان باید موضوعات دیگه ای رو تکرار کنی .
این همه سال سعی گردی با نماز و روزه و قرآن و احساس گناه و بذل و بخشش بیهوده خودت رو آرام کنی و شاد باشی خب نشد که نشد
خدای مهربانم خکاهش میکنم دستم رو بگیر و از این زندان و اسارت افکار منفی رهایم کن.تا بتوانم سلامتی و لاغری و تناسب اندام و ثروت معنوی و الهی فراوان را از خزانه بی انتهای الهی کسب کنم. خدایا شکرت از این فایل گرانبها
استاد و برادر بزرگوارم ممنونم
سلام و درود
رهایی از افکار منفی وقتی آغاز میشه که بهش توجه نکنیم .
اولین مسیر تغییر زندگی تغییر دادن توجه ما هست .
یعنی مثلا یه اتفاق بد افتاده اگه ما بهش توجه کنیم تولید فکر منفی کردیم . توجه و فکر منفی رو ادامه بدیم در خودمون حس منفی ایجاد کردیم و با توجه منفی ، فکر منفی و حس منفی رفتارهای پرخاشگرانه و بدبینانه و بدی ایجاد میکنیم و با مجموع همه اینا عادات انسانهای بد رو به خودمون میگیریم و شخصیتمون یه شخصیتی از انسانهای جنگ طلب و لجباز و خرابکار و … میشه و کم کم کل زندگیمون رو فقط از تکرار سنگریزه ای به نام توجه تبدیل میکنیم به زندگی یک انسان تبه کار .
ما لایق زندگی در حال خوبیم .
ما آفریده نشدیم که رنج بکشیم .
پس باید تغییر رو در هر لحظه انجام بدیم .
تا میتونیم به چیزهای خوب توجه کنیم . به چیزهایی که حالمون رو خوب می کنه . تا پروسه تغییر زندگی با استمرار ما در مسیر نیکیها اتفاق بیفته .
امروز وقتی غذامو خوردم و سیر شدم یه فکری اومد توی سرم . داشتم فیلم میدیدم و هی توی سرم نجوای خوردن اومد .
سیر بودم ولی نجوای خوردن داشتم .
نشستم با خودم فکر کردم گفتم ببین ما به هزار دلیل ثابت کردیم نه خوردن و نه زیاد خوردن هیچ کدوم چاق نمی کنند تازه چون انرژی مصرف می کنند و هربار که گوارش انجام میشه بدن کلی کار و فعالیت انجام داده با اینحال که پیوند چاقی و پرخوری رو از هم جدا کردم اما من بازم از رفتار پرخوری و حس غذا از دهن افتادن و پرخوریهای مکرر بدم میاد .
چرا بخوام اینکارو انجام بدم .
در ذهنم فهمیدم من به مصرف مواد غذایی اعتیاد دارم .
من اعتیاد خودمو به چاقی تا حدود زیادی از بین بردم ولی اعتیاد خودم به مصرف بی رویه مواد غذایی از بین نبردم .
من پیوند پرخوری رو از چاقی جدا کردم اما دیدم پرخوری خودش یه اعتیاده . اصلا کاری به چاقی و لاغری ندارم .
من از اینکه دائم دنبال غذا باشم خوشم نمیاد و همش سراغ خوراکیها رو بگیرم با این که میدونم بهش نیازی ندارم .
فهمیدم این فقط یه وسوسه ی ذهنیه .
پس به راحتی بهش اهمیت ندادم و ترکش کردم .
خیلی راحت ترکش کردم . گفتم من معتاد نیستم .
من اختیارم دست خودمه نه دست مواد غذایی .
من دوست ندارم به مصرف مواد غذایی معتاد بشم و اختیارم دست عادتم باشه .
من میخوام عادت به اندازه خوری کنم .
و برای همین این موضوع هم به دلایل نخوردنم اصافه شد .
نمیخورم چون من معتاد نیستم .
همین توجه به این عملکرد کوچیک اونقدر حس و حالمو خوب کرد که گفتم بیام و بنویسم که چقدر آگاهیهای ذهنم که از شما یاد گرفتم قشنگ خودشو داره تو زندگیم نشون میده .
من قدرت اختیار و انتخاب دارم و به راحتی میتونم مصرف بی رویه مواد غذایی رو کنار بزارم فارغ از هرگونه تاثیری که بر من داره .
چون وقتی بنا به هر دلیلی حال من بد میشه بنا به این اعتیاد من به مصرف مواد غذایی رو میارم . در حالیکه خوردن فعلی است فقط بر حسب نیاز و ما حتما و حتما باید قسمت معتاد گونه اون رو که فرمول ذهنیست از ذهنمون پاک کنیم با عمل نکردن به آن . وقتی ما آگاه باشیم خب خیلی می تونیم خوب عمل کنیم اما وقتی به هر دلیلی فکر ما منفی شد و ما تمرکزمون برداشته شد عمل کردن بر اساس اگاهیهای قبلی میاد روی کار و ما به تکرار رفتار پرخوری میپردازیم .
پس برای ترک اعتیاد پرخوری خیلی لازمه که از اتفاقاتی که افکار منفی در سر ما تولید می کنند دوری کنیم .
سلام عطا عزیز خداقوت منهمیشه از نوشته های شما لذت میبرم . از همون اول ک فکر میکنم خانم داداشتون شمارو آشنا کردو وارد شدید و دیدگاه میگذاشتید من از طرز تفکر عمیق و درک خوبتون متوجه میشدم ک چقدر عالی پیش خواهید رفت.
این کامنت هم بسیار عالی بود؛
:: نمیخورم چون من معتاد نیستم::
خیلی نکات عالی در این نهفته هست
اعتیاد آدمرو خار و کوچک میکند
اسم معتاد کلا سنگینی و خفت و خاری بهمراه دارد
اعتماد بنفس و عزت نفسی در معتاد نیست و بهمین دلیله ک معتاد میشه چرا ک از درون خودش چون چیزی نداشته ب ی چیز بیرون از خودش وابسته شده
و وابستگی ب هرچیزی جز شکستن قلب و غرور و دل شکستن نداره..
همونطور ک معتاد برده مواد خودش هست ؛ انسان چاق هم برده مواد خوراکی هست؛
حالا ب هر دلیل ی بهونه جور میکنه و مصرف میکنه.. دلش گرفته میخوره .. غصه داره میخوره.. عصبیه میخوره. فکرش خرابه میخوره.. سرش درده میخوره.. حالا سرش درده چایی نبات با شیرینی میخوره موقع عصبی بودن پرخوری میکنه و ..
کلا خیلی تشبیه جالبی بود. و بار معنایی بالایی داشت
ممنونم دوست گرامی منم انگار هدایت ها برام اومد و جاری شد. نوش روح همگی مون..
خدایا سپاس
سلام و عرض ادب ممنون از شما .
ممنون از نوشته شما . بسیار عالی بود نوشتتون . به قول شما نوش جون هممون .
ذهن ما به مواد غذایی نیازی نداره .
زمانی که ذهن ما دستور خوردن میده یا برای لذته یا برای سرگرمی یا برای آرامش یا برای رفع اندوه یا برای خوشگذرونی و …
یعنی در این زمانها ذهن گرسنه ی احساساته .
گرسنه ی خداست و از طریق خوردن میخواد به اون لذته برسه .
البته که من نیازهای ذهن خودم رو هم میپذیرم اما فقط غذا رو عامل برطرف کردن این نیاز نمیدونم . چون تا زمانیکه حس منفی به غذا داشته باشیم . غذارو عامل چاقی بدونیم و از رفتار خودمون با غذا بدمون بیاد خوردن غذا حس نیازمون رو بیشتر میکنه چون احساس منفیمون زیادتر میشه در حالیکه وقتی ذهن ما هم از لحاظ خلاء های عاطفی پر بشه و هم نگرش خوبی نسبت به غذاها رفتارمون و جسممون داشته باشیم تمام این مجموعه باهم باعث میشه دیگه امر خوردن از ذهن صادر نشه و به صفر برسه .
و خوردن تنها توسط بدن دستور داده بشه .
من تقریبا میشه گفت در طول روز به جایی رسیدم ذهنم دیگه دستور خوردن نمیده بلکه فقط جسممه که میگه کی بخورم . حالم خوبه سبکم . به صلح بسیار زیادی با خودم رسیدم
و ذهنم خیلی عالی شده .
من به سیری ذهنی رسیدم . با خودم با جسمم به رفتارم با مردم دور و برم با پدر و مادرم با مشتریهام با دوستام و … با همه به صلح رسیدم . در مجموع خیلی کم پیش میاد حالم بد بشه چون هر چیزی که حالم رو بد می کنه یا از تکنیک تقوا و پرهیز استفاده می کنم یا از تکنیک کنترل ذهن و تغییر نگرش .
این دو در کنار هم باعث شده تکرار امر خوردن در ذهن تقریبا به صفر رسیده و خوردنام فقط موقوف به جسم شده . اصلا دیگه در خودم به جز نیاز جسمی نیازی نمیبینم و خیلی خدا رو شکر می کنم . گرچه اگر هر جایی هم احساس کنم الگویی در ذهنم داره منفی کار می کنه خیلی روش کار می کنم و برطرفش می کنم .
در کل از روند کارم خیلی راضی هستم . راهم رو پیدا کردم وزنمم پایین اومده سبکتر شدم خیلی راحت کارام و انجام میدم .
بله شما درست میفرمااید ما معتاد نیستیم و ذهن ما هم خیلی عالی باهامون همکاری می کنه .
راستی من از طریق زنعموم با اینجا آشنا شدم .
برادر ندارم .
هر جا هستید پیروز و سربلند باشید .
سلام و وقتتون بخیر جناب عطا گرامی
ممنون از پاسخ شما و باز هم چقدر نکات عالی داشت.
بله درسته من خیلی وقت پیش اون کامنت رو خوندم درست ب خاطرم نمونده بود عذر میخوام . زن عموی عزیزتون تنشون سلامت و خدا به وجودشون برکت و سلامتی اعطا کند.
این دیدگاه هم چقدر عالی بود و خیلی خوشحالم این نتایج عالی رو کسب کردید و لیاقتش رو دارید و چقدررر عالی پیش رفتید تحسینتون میکنم.
یک چیز دگ اینکه شما برادر دارید
استاد عطارروشن بنظرم برادر بزرگ همه ماست ک چقدر عالی مارو راهنمایی میکنه و دوستدار سلامت ذهن و روح ماست .
برای این مسیر زیبا علی الخصوص در تناسب اندام و سلامتی ذهن و جسم خداروشکر میکنم.
در پناه خدا شادو سلامت و ثروتمند باشیم🌺
سلام و درود .
خیلی ممنونم بابت این نکته ای که فرمودید . جملتون خیلی حس خوبی بهم داد .
بله کاملا درست میفرمایید . استاد عطار روشن برادر بزرگ همه ی ما هستن . خدارو شکر که هم استاد و هم برادرمون هستن . ممنون از این نکته سنجی عالی شما
سلام صبح ادینه زیبایی زمستانی بخیر وشادی همراهان
ذهن هر فرد داریی دو ورودی هستش واردی خوب ووردی بد هر چه مقدار وردی منفی واشتبتاه مقدارش زیادتر ذهن تمایل وکشش به اون سمت بیشتر هستش .
با ورد افکار مثبت جای افکارمنفی کم شده وافکار منفی یا بها داده نمیشون یا ازذهن خارج میشون .
تویی زندگی من جند مرحله وحودداشت که خداوند مرا از افکار منفی رهایی داده ولی اون زمان من درک درستی چون از ذهن وعمل کردش نداشتم متوجه نشود وحالا که دارم این فایل رو گوش میدم حس لطف خداوند رو بهتر درک کردم
۲۰ سال پیش .خداوند لطفش شامل حال شد .
اون زمان من چون خیلی کلاس قران دوست داشتم بااموزش در اون کلاس وردی ذهنم از ایات قران پر میشد هم حسم وهم روحم سرشار از وردی عالی از قران بود .در فضایی قرانی بودم هم دختر کلاس اموزش قران می بردم د وهم خودم نصف روز در فضایی قرانی سپری میشد .دربقیه روزهم تمرین وکارهایی منزل پس حای برای وردی منفی نبود یا کم بود چون ودری مثبت مقدار وزمانی بیشتری درش بودم تا وردی متفی به طور ناگهانی همسرم بدون اطلاع من .
من وخودش جح واجب اسم نیویسی کرده بوده من اون زمان متوجه نشد که چرا از خوشحالی زیاد نمی دوستم چکار کنم .در زمان تشرف بقدری خداوند در اعمال حج به من کمک کرد که خودم واطرافیانم تعحب میکردن من با پای مشکل دارتونستنم ازافراد جوان وسالم که هیج مشکلی نداشتن اعمال زودتر انجام بدم اون زمان من متوجه کمک خداوند مهربان بودم ولی حالاحسم این چون من دائم در افکارمثبت شنا میکردم
اون افکار دراعمال موتوره حرکت من بودن با درد پا افکار منفی نتونستن من رو متوفق کنن .افراد سالم کارون با سعی که خیلی بیشتر ازمن داشتن حتی ۱ یا۲ ماه پیاده روی روزانه هم داشتن در حج دچا ر مشکل شدن ونایب فرستادن تا اعملشون کامل تمام شه ولی من بدون وزش با همین وزن سنگین حالاشاید ۱۰ یا۱۵ کلیویی کمتر از حالا تونستم اعملمو انجام بدم خیلی زودتر از افراد جوان .
افکلر منفی من رو نمتونست نگه داره چون من حدود ۲ سالی دائم در وردیی افکار مثبت بودم .
اون زمان فعل میتونم صرف کردم وازنمتونم خبری نبود حتی دختر قبل از رفتن به من می گفت تو با پا درد ووزن سنگین چطورمیخواهی اعمال انجام بدی من با اطمیمنان به دختر می گفت خدا کمک مبکنه وهمنطور شد .
کسانیکه حج مشرف شدن از سختی اعمال وزمان طولانی ومکان حرکتی ومشکلات تشرف از منا به مکه زو خیلی خوب درک مبکنن اون زمان حتی ماشینی نیست تا ازمنابه مکه بیایی من با همسرموچندخانم دیگربا ر ئیس کارون همراه شدیم ما مسافت زیادی امدیم تابا اولین اتوبوسهای سوار شدیم وحزو اولین گروهای بودیم که وادره خونه خدا شدیم اعضای کارون حدود ۳تا ۴ ساعتب بعد از ماتازه به خونه خدا رسیدن جمعیت فشرده تر شده بود نفس وحرکت درو خونه خدا بشدت سخت شده بود.
وماچندنفر اعمالمون تمام شده بوه حتی اعضای کارون وفتی اعمال من تمام شد اونها تازه رسیده بودن من روی پل های خونه خدا نشته بودم اشک شوق میرختم که تونستم اعمالم انجام بدم مداح هیت من که دید پرسید گم شدید چیزی شده گریه میکنید گفتم نه هی از مراحل اعمال ازمن سوال کردمن گفتم انجام دادم باتعحب گفت شماکی امدید که تونستسید تمام اعمال انجام بدید .ماتازه رسیدیم کمک خداوند مهربان وافکارمثبت کلاسهای قران اون زمان به کمک من امد تاامروزکه این فایل گوش کردم تازه متوجه اون روز اون مکان اون تشرف شدم خدایا شکرت خدایا شکرت من اون زمان متوجه نشدم اصلا رئیس کارون ما روتویی اون شلوخی وهم همه چطورپیدا کرد وچرااسرا که شمابامن بیاید حتی زمانی که ماخسته میشدیم به اتوبوس اول جاده نمیرسیدم هی مارو تشویق میکردکه زود باشید وسط اون همه جمعیت اون چطور مارو راهنمای میکرد اصلا چطور ما کم نکرد وهزانان چرا دیگر بار خدایا امروز اگه روزی صدبار هزار بار شکر کنم کمه من تازه متوجه شدم کجا بودم چی شد خدا قسمت تمام عاشقان کنه چند سالی بود این حس من من کمرنگ شده بودولی امروز به لطف این فایل روز جمعه حسم برگشت وچند برابر شد خدا خیرتون بده استاد انشالله قسمت شما هم بشه تااون روز اگه قسمت شما هم شد یاد این بنده رو فراموش نکنید که زبیاتر از این اعمال درذهن نیست ادم بعداز تمام شدن اعمال حس تولد وتازگی داره که فقط حاجی که کار اعملش تمام شده می دونه
هرکی خدا قسمتش کر در هنگام نسشن روی پله های خونه خدا من رونیز فراموس نکنه خدا قسمت همگی شما عاشقان
کنه انشالله
سلام به شما دوست عزیز .ممنونم که این کامنت رو گذاشتید با این خاطره حج حال دل من رو هزار برابر خوب کردید و احساس خوبی به من دادید . از اینکه با این خاطره زیبا به من حال خوب دادید از شما خواهر گرامی و خدای عزیزم و استاد بزرگوارم ممنونم
سلام زبنب خانم
به حق همین رورکه روزشهادت حضرت علی ( ع) هست خدا روزیی شما وتمام کسانی که عشق به طواف خونه خدا وگشتن به درو خونشو داره نسیب وقسمت کنه عشقی عظیم که با گذشت زمان وکم شدن توانم خودم باره از خدا سپاس بیکران و تشکر که د زمان مناسب ومن روطلبید جون اگه ا ین زمان نطلبیده بود با وضعیت اکنون نمتونستم این اعمال به طورکامل وداچسب انجام بدم هرچیزی توان خود میخواد حج از دید من تو پیری شاید لذتی که توجوانی دا ه نداره قسمت کل جوانان بشه انشاله تومسیر لاغریی موفق وباشید رویای لاغری خودرو به حقیقت تبدیل کنید انشا الله
خدا پشت وپنهاهتون باحق حق نگه دارتو
سلام به همه عزیزان همراه
امروز بعد شنیدن فایلهای این دوره ارزشمند تمرکزم را روی افکلر و ورودیهای ذهنم گذاشتم و سعی کردم که به اخبار ناخوش که دیگران ور خیابان و فروشگاه و….میگفتند توجه نکنم و نگاه مثبت تری داشته باشم
وای خدایا چقدر ذهنم افکار متفی و ترس و نگرانی های مختلف رو جلو چشمانم می اورد چقدر دچار اضطراب شده بودم ولی ادامه دادم مدام جملات داخل فایل را تکرار کردم ذکر خدا گقتم و حواسم زا متوحه موضوعات دیگر کردم ولی ول کن نبود این ذهن بیمار .
نزدیک ظهر که شد حس کردم یکی از فکرهای متفی من فروکش کرده ولی خیلی از من انرژی گرفت جوری که مدام میرفتم یه چیزی میخوردم
عصر رفتم خرید مدام از دهان مردم کوچه و خیابان و فروشنده و راننده اخبار منفی می شنیدم هندز فری در گوشم گذاشتم و به ویسهای دوره گوش دادم ولی باز دچار دلشوره شده بودم این بار هم با زحمت زیاد حسم را کمی بهتر کردم
وقای بهدخانه برگشتم از خستگی و عصبانیت فقط دلم یک خلوت میخواست تا آروم بشم قبلش از دخترم عذرخواهی کردم چون در حین خرید کمی با او تندی کردم که همه به خاطر عادات گذشته و هجوم افکار متفی بود
الان که فکر میکنم به خودم و افکارم می بینن واقعا مخزن وجودم لبریز از افکار منفی ست پر از ایرادگیری از همه پر از اعتراض پر از توقع خدایا چقدر دورن از تو
امیدوارم فردا بهتر از امروز باشم
من امروز شاهد بودن چقدر شیطان درونم تقلا میکرد و من رو راحت نمی گذاشت چقدر مقاومت میکرد
واقعا داشتن تقوا جهاد اکبر ست
خدایا از تو ممنونن که هر لحظه با من هستی و کمکم میکنی تا مخزنم را پر کنم از عشق و حس خوب
سلام خدمت همه عزیزان همراه
آقای عطار روشن سپاس عجب فایلی عجب آگاهی های عالی و الهی در این فایل بود
اونقدر مطالب زیاد بود و پشت سر هم که نتونستم بدون نوشتن ادامه بدم امروز مهمان داشتم ولی با وجود داشتن مهمان هنگام انجام کارها چند ساعت فایل های این مجموعه را گوش دادم بعد رفتن مهمانها هم مشغول شنیدن و نکته برداری شدم واقعا عالی بود عالی
انشالله همگی بتوانیم مخزن وجودمان ره از عشق و محبت و بخشش پر کنیم
یک اتفاق عالی :
شاید خیلی از عزیران نتوانند در ک کنند که من سالهاست از خدا دارم میپرسم رسالتم چیست و تا دیروز جواب درست نگرفته بودم شاید خیلی ها بگویند که پیدا کردن رسالت زندگی کار سختی نیست که بخواد سالها طول بکشه
اول بگم که وقتی صحبت از رسالت میشه خیلی ها مثل خود من فکر میکنند که رسالت یک مفهوم سخت و پیچیده ست و به راحتی نمیشه پیدلش کرد
خود من فکر میکردم و فکر میکنم زسالت من در این دنیا یک کاری هست که با تمام وجودم عاشقش هستم و از انجامش خسته نمی شم و با عشق انجامش میدم و پر از برکات مادی و معنوی برای من و دنیای من هست و…..ولی اینهمه سال گذشت و چنین چیزی را پیدا نکردم هیچ کاری اینقدر من رو جذب نکرد هیچ کاری رو برای مدت طولانی نتونستم انجامش بدم هرچند اولش دوستش داشتم ولی نمیشد ادامه بدم.من در طی این سالهایی که دنبال رسالتم بودم فکر میکردم رسالت من در این دنیا یک کاری هست که وقتی من انجامش بدم ارزش آفرینی بزرگی میکنه و روی زندگی خیلی ها تاثیر میگذاره ولی چون ارتباط خوبی با خودم نداشتم چون حس ارزشمتدی خوبی نداشتم همیشه سردرگم بودم .من بارها موضوعاتی نظرم را جلب میکرد و میرفتم سمتش و مدتی در موردش مطالعه و تحقیق میکردم و اقداماتی هم انجاممیدادم ولی زود دلسرد میشدم انگار یه دفعه دگمه خاموش رو میزدند و تمام اون اشتیاق یه دفعه سرد میشد اونقدر این وضع تکرار شد که دیگه این اواخر دیگه هیچ کاری هیج موضوعی برام انگیزه ایجاد نمیکرد و دچار بی حرکتی شده بودم و البته کلی هم از خدا شاکی یودم که چرا رسالتم رو نشون نمیدی چرا راه رو نشون نمیدی
در این ماههای مبارک چندیت بار از خدا هدایت خواستم تا زندگین رو از این رکود نجات بده .من الان ۲۵ روز هست که دارم در این سایت میجرخم و میخونم و می شنوم و کامنت میگذارم تا دیروز که در فایل اول همینمجموعه یک جمله نظرم رو جلب کرد .جمله این بود:
هیچ هدفی مهمتر از تغییر زندگی تو نبست
وقتی این جمله رو خوندم یک لحظه انگار زنگی در سر من به صدا درامد انگار یه صدایی به من گفت: رسالت تو تغییر زندگی توست نه تغییر زندگی انسانهای دیگر .ارزشی که تو باید خلق کنی بهبود زندگی خودت هست چون هر چه تو بهتر بشی دنیا هم خودبخود بهتر خواهد شد وقتی حال تو خوب باشه حال همه خوب خواهد شد
تا الان من رسالتم را در جایی بیرون خودم جستجو میکردم یعنی انجام کاری که دنیا رو قشنگ تر میکنه
ولی دیروز فهمیدم که رسالت من تغییر زندگی من ست
من با وجود تمام زخمها ،محرومیتها ،طرد شدنها و دیده نشدنها و بی مهریهایی که دیدم رسالتم این ست که زندگیم را با تکیه بر خدا و یاری او از نو بسازم و هر روز خودم را شبیه تر به خدا کنم .خدا هم از من میخواهد که تمام نداشته هایم را با او جبران کنم و اینگونه ایمانم را به او ثابت کنم
من باید هر روز به ذوق بهتر کردن حال و روزم از خواب بیدار شم و هر روز با شوق کارهایی که برای بهبود خودم کردم بخوابم من باید به ذوق بهبود حال خودم افکارم را کنترل کنم
من باید به تمام کسانی که روزی تنهایم گذاشتند و شماتم کردند نشان دهم که لایق داشتن بهترینها هستم بدون آنها و بدون احساس گناه و خدا هم همین را از همه ما میخواهد
آقای عطار روشن آیا من درست متوجه شدم؟
“به نام ”الله” خداوندی که نور است و رحمت “
درود به همه ی عزیزان ؛
گام چهل و هفتم : رهایی از افکار منفی (قسمت دوم ) ؛
خدای خوب و مهربانم ،سپاس از تو که مرا یاری میدهی تا در مسیری که توسط خود تو به آن هدایت شده ام ثابت قدم باشم و امروز ۲ اسفند ۱۴۰۱ به لطف تو ، توانستم گام چهل و هفتم را بردارم ،سپاسگزارم .
در ذهن و افکار همه ی انسان ها کم و بیش افکار منفی وجود دارد که این افکار منفی مهمترین مانع ، برای تجربه ی خوشبختی در دنیا و آخرت است .به طور حتم ما انسان ها نمی توانیم هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی خود جستجو کنیم !!! اگر ما این تصور را داریم که زندگی مانند کالایی است که به ما تحویل داده شده است و قابل تغییر نیست کاملا در اشتباه هستیم چون همواره انسان های موفقی در دنیا وجود داشته اند و هستند که با تغییر افکار و نگرش خود توانسته اند هم شرایط زندگی خود را تغییر بدهند و هم شرایط زندگی اطرافیان خود را . مثلا کسانی که سالیان سال در دام اعتیاد افتاده اند می توانند تنها با تغییر فکر و نگرش خود نسبت به زندگی ،هم خود را از آن شرایط اسفناک نجات بدهند و هم شرایط زندگی اطرافیان خود را تغییر بدهند.نیازی نیست که به زندگی خوب دیگران با حسرت نگاه کنیم چون ما هم می توانیم زندگی فوق العاده ای را تجربه کنیم زیرا هیچ فردی آنقدر خوشبخت نیست که ما نتوانیم به اندازه ی او خوشبخت شویم . همه ی ما وظیفه داریم که تغییر کنیم و زندگی را آنگونه که خداوند برای ما مقدر کرده است ، تجربه کنیم . همه ی ما انسان ها به این جهان فرستاده شده ایم تا بتوانیم همه ی زیبایی های جهان را تجربه کنیم ، تا آزادانه برای خودمان زندگی کنیم ، تا تجربه ی یک زندگی پر از رفاه و آسایش و آرامش را تجربه کنیم .خوب زندگی کردن ، نه تنها آسان ، بلکه طبیعی ترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتا و طبیعتا خوشبخت هستیم چون بنده ی خدا هستیم .
ما می توانیم با این تصور که در ذهن هر فردی قسمتی وجود دارد که مانند یک مخزن می باشد که این مخزن دارای بخش ورودی و خروجی است .حال این سوال پیش می آید که محتویات این مخزن چیست ؟! محتویات این مخزن چیزی جز افکار و باورهای مثبت و منفی هر فردی نیست و مملو از افکار خوب یا بد است.در این جا دو سوال پیش می آید که نحوه ی پر شدن این مخزن چگونه است ؟! و دیگری اینکه چگونه باید ورودی مخزن خود را کنترل کنیم ؟! همان طور که همه ی ما می دانیم خداوند عزوجل جهان هستی را به شکل مجموعه ای از ملایمات و نا ملایمات به وجود آورده است و این فکر و تصور که باید زندگی ما مملو از ملایمات باشد درست و صحیح نیست چون جهان هستی شامل هم ملایمات و هم ناملایمات می باشد و در اصل این ما هستیم که با توجه به محتویات موجود در مخزن خود نسبت به اتفاقات زندگی خود واکنش نشان میدهیم .مخزن ما از هر چیزی پر شده باشد هر روز به دارایی خودش اضافه می کند و جهان هستی موظف است که مطابق با موجودی مخزن ما ، برای ما ، اتفاقات را رقم بزند .این گفته به چه معنی است ؟! نکته ی نهفته در این گفته این است که ما هر چیزی را که در زندگی خود تجربه می کنیم در واقع همان حس و فکری است که در ذهن خود به جهان هستی ساطع می کنیم یعنی اگر افکار خوب و مثبتی را در مخزن خود داشته باشیم و ذخیره کرده باشیم همان ها را در زندگی جذب می کنیم و عکس آن هم صدق می کند.خروجی مخزن ما در جهان پیرامون ما تاثیر مستقیم می گذارد . فضای مخزن ما محدود است .یعنی اگر آن را از افکار منفی و مخرب پر کنیم جایی برای افکار مثبت باقی نمی ماند و از همان افکار منفی به زندگی مادی ما سرریز می شود و اتفاقات هم سو با آن را برای ما رقم می زند.
ما اگر به اتفاقات زندگی خود توجه کنیم به راحتی می توانیم به محتویات مخزن خود پی ببریم .پس با این کار می توانیم مخزن خود را از هر چیزی که بخواهیم و دوست داشته باشیم پر کنیم تا زندگی خود را تغییر دهیم.
تغییر در زندگی ما تنها و تنها از طریق تغییر محتویات مخزن ما ایجاد می شود.حال این سوال پیش می آید که تغییر را چگونه آغاز کنیم ؟! جواب این سوال در اصل دو بخش است که خیلی خیلی مهم هستند: ۱) ما با کاهش ورود افکار منفی به مخزن خود می توانیم تغییر را شروع کنیم و ۲) قدم مهم بعدی عدم اضافه کردن افکار منفی به ذخیره ی مخزن خود می باشد .چطور باید این کار را انجام بدهیم ؟! ساده است اما در عین حال سخت است : با آگاه بودن و توجه و دقت به هدف خود داشتن.
برای همه ی ما حتما در طول زندگی خود پیش آمده است که از کسی عصبانی بشویم که می تواند هر کسی که در ارتباط با ما هست یا نیست باشد.در زمان عصبانیت از هر فردی ما می توانیم دو کار را انجام بدهیم : ۱) اینکه بیشتر از سه دقیقه به این عصبانیت ادامه بدهیم و بر ذخیره ی مخزن خود اضافه کنیم . ۲) می توانیم اجازه ندهیم صدمه ای را که به ما وارد شده است ادامه پیدا کند چون با تکرار آن بیشتر به خود صدمه می زنیم ،فردی که از او عصبانی شده ایم به سراغ زندگی خود رفته است و در واقع ما اگر آن عصبانیت را ادامه بدهیم در اصل به خود صدمه و ضربه می زنیم .
باید به این نکته توجه داشته باشیم که هر کس ما را عصبانی می کند می خواهد مخزن ما را پر از افکار منفی کند تا ما را در طبقه ی پایین تر از خودش در جهان هستی قرار دهد و وقتی مخزن ما از افکار منفی پر شود خود به خود فضایی برای ورود افکار مثبت و ایده های مثبت کم می شود و جایی برای آنها باقی نمی ماند.ما نباید اجازه دهیم که کسی حق ما را ضایع کند چون افکار منفی بار وزنی زیادی دارند و ذهن ما را پر می کنند و در نتیجه روح را سنگین می کنند که با این کار روح نمی تواند به طبقات فوقانی دسترسی داشته باشد پس در همان طبقات پایین باقی می ماند.گاهی اوقات و یا شاید اکثر اوقات ما از همان اول صبح با افکار منفی از خواب بیدار می شویم و کل روز را با همین افکار منفی سپری می کنیم برای پیشگیری از این اتفاق ما می توانیم اول صبح این تصور را داشته باشیم که در باغ بهشت الهی قدم می زنیم و در آنجا از مرور افکار مثبت بهره می بریم و هر روز صبح خود را ،در باغ نعمت های الهی تصور کنیم که در پرتو رحمت خداوند و در پناه خداوند هستیم و در این باغ همه چیز امکان پذیر است و ما می توانیم از این طریق افکار الهی را در مخزن خود ذخیره کنیم .ما حتی در هنگام شب هم می توانیم ذهن خود را از افکار منفی پاک کنیم تا ذهن ما آماده ی افکار مثبت شود.
برای خودم و شما دوستان عزیز و همچنین استاد گرامی ذهنی پر از افکار و ایده های ناب و مثبت از خداوند خواهانم.
“یا حق ”
سلام جناب عطار روشن عزیز من حدود ۵ سال هست که در سایتهای مختلف موفقیت افراد موفق و مشهور عضو هستم اما دوست دارم یک حقیقت را بهتون بگم اینکه شما بی نظیر هستی شما مطالب را فوق العاده ساده و روان و قابل فهم و در نهایت صداقت بیان میکنی و این مطالب کاملا به دل مخاطب میشینه با وجود اینکه مطالب را از سایتهای مختلف میبینم اما دوست دارم از زبان جنابعالی بشنوم چون حقیقتا بیان جنابعالی فوق العاده و قابل درک و فهم هست شما مطالب را ساده و روان و قابل هضم بیان میکنی ویدیوهایی که از شما دیدم بی نظیر و تاثیر گذار هست بدور از کلمات قلمبه و سلمبه حقیقت و تجربیات خودتون را بیان میکنین که این بی نظیر هست و میدونم که همیشه خبرهای خوب برای آدمهای خوب در راه هست.به امید موفقیت و سربلندی بیش از پیش جنابعالی
سلام و درود
از اینکه در مسیر تناسب فکری همراه من هستید خوشحالم و از لطف و محبت شما دوست عزیز بی نهایت سپاسگزارم.
با سلام خدمت شما و هم مسیری های عزیزم،برای هر کاری با حس خوب و با یاد خدا شروع کنید و از تغییر وضعیت خودتون آگاه باشید که چقدر تغییر خوبی است افراد با اراده و با ایمان وظیفه و تلاش خودشان را می کنند،همه ما در زندگی با مسائلی مختلف روبرو می شویم و واکنش ما نسبت به این مشکلات مهم تر از خود مشکلات است از دین و مخزن مثبت استفاده کنید و در طول روز هر چقدر روی مخزن ذهنیمان افکار مثبت بیشتری بریزیم جایی برای افکار منفی خشم و عصبانیت کمتر میشه و همه محتوای ذهن ما پر از افکار مثبت در طول روز میشه و این عادت ذهنی ما میشه و سبک ذهنی ما تغییر میکنه مخزن ذهنی ما از هر چیزی که بیشتر پر شده باشه به همون سمت میره و افکار به همون فکر ها عادت می کنم و ادامه میدن و جهان موظف تا مطابق با ورودی ذهن ما بهمون جواب بده افکار منفی فکرهای بد باورهای غلط خودمان نه بگوییم و از زندگی اون چیزی رو استفاده کنیم که دوست داریم و باید در راستای هدف و خواسته های ما و تغییرات خودمان تلاش کنیم،
مثلاً یک کار خوب یک هدف خوب یک تلاش با آرامش هدف خوب خیلی آدم رو میتونه تغییر بده ،وقتی که از خواب بیدار می شویم تا شب که دوباره به خواب برویم اگر افکار ما در طول روز منفی باشند اذیت می شویم و حس بدی را در ادامه داری محتوای ذهنی شما باید با توجه به احساسی که در طول روز می خواهیم داشته باشیم باشد اگر حس خوب شادی افکار مثبت را می خواهیم باید به چیزهای خوب فکر کنید و افکار منفی را رها کنید و مطمئن باشید و باور کنید که تغییرات ذهن شما ایجاد می شود باید افکار منفی را وارد مخزن ذهن خودمان نکنیم و افکار منفی را حذف کنیم به چیزهای خوب و مثبت فکر کنیم و قدم مهم تر اینه که افکار منفی را رها کنیم و از مخزن ذهنی خودمان محافظت کنیم توجه به داشته ها توجه به هدف ها و اجازه ندهیم افکار بد باقی بمونند ذهن ما و ما با آنها روزمرگی هایمان را مرور نکنیم ،
حتماً شما هم افرادی را در زندگیتان دیده اینکه آرامش خاصی دارند و هر جایی که هستند شخصیت خودشان را دارند آرامش ذهنی خاصی دارند و نظم خاصی برای ذهن شان دارند و در مسیر اهداف خودشان حرکت می کنند این انسانها فراز و نشیب شان کم است صفرتاصد شان کم است و به افکار منفی شان ساربان می دهند و بیشتر ذهنشان را سمت خواسته ها و لذت ها در ادامه زندگی می برند،
بعضی افراد به دنبال این هستند که افکار شما را منفی میکند و به افکار منفی بیشتر ذهنتان اضافه کنم شما باید باشید و بدانید که حق شما نباید در جهان که افکار منفی بار سنگینی دارند و وقتی ذهن شما پر از افکار منفی بشه شما نمیتونه به درجات و طبقات بالاتری از افکار مثبت بره و تصمیم درست بگیریم در همین سطح میمونه و در همان سطح پایین افکار منفی دنباله روی افکار منفی قدر شما می شوند و باید بیشتر به حس خوب مثبت فکر کنید و تصور کنید در بهترین شرایط خود هستید،
افکار به شدت قوی هستند اگر می خوای تغییر افکار داشته باشی باید توجه کنی و بتونی و بارها از مسیر منحرف نشی و باید به هدف هایت فکر کنی باید بتونی از امشب یاد بگیری که افکار منفی تو رها کنی و صبح که از خواب بیدار میشی حس جدیدی داشته باشی و افکار جدیدی را داشته باشی و آرامش ذهنی بالاتری در خود احساس کنی با یاد خدا بودند و با احساس خوب و با توجه به متن های قشنگی که از خدا میخواهیم و سفارش داده های مان با حس خوب و درباره خودمان قشنگ فکر کنیم و حرف بزنیم،
با تشکر از شما
باسلام خدمت استاد گرامی ومثبت اندیشان و آنها که در حال رهایی از افکار منفی هستند
من این افکار زیبا را از مخزن الهی وام میگیرم
وامی از خداوند وهاب .مهربان وبی نیاز
خداوند سلامتی کامل روح وجسمم را به من عنایت خواهد کرد
زندگی خوبم هرلحظه بهتر خواهد شد
روابطم عالیتر
ایمانم قویتر
شادیم بیشتر
ثروتم افزونتر وپر برکت تر
من هم تکثیر میشوم با قدرت الهی
من میتوانم چون خداوند قادر مطلق است
شادی قرین هر لحظه عمرماست
عرض سلام. استاد عزیزم. بانفس گرمت. و حرفهای هز جنسن نور. دلم برا نوشتن تو سایت تنگ شده. چند روزی نتونستم بنویسم بخاطرچشمام امروز بعد ازانجام تمریناتم د و ره تکرار. و جستجو در سایت به این بخش رسیدم. رهایی از اافکار منفی. استاد خوش بحالتون از خودتون خیر و برکت و ارامش بجا گذاشتیدشما بنده خاص خدا وند هستید. شما انتخاب شده خداوند هستید. دعا کنید برای همه. و برا سلامتی چشمای من تا دوباره بنویسم. و شما بازدید کنید.خدا را شکر که در مسیر متناسب شدن. به جایی هدایت شدم که برام از همه لحاظ. خاص و یکتاست. مطمعنم هستم خداوند مرا به این سایت هدایت کرده. اینجا یک استاد هست از جنس خدا. و ما شرکت کنندگان همگی. انتخاب خدا هستیم همه را خدا وند جمع کرده اینجا جای هر کسی نیست باید انتخاب شده باشی. ممنونم استاده عزیز دلم تنگ نوشتن در سایت هستو میدونم به همین زودی دوباره برمی گردم و مینویسم. به لطف خدای حکیم. و دانا.
سلام و درود
از اینکه احساس بهتری دارید خوشحالم و از لطف و محبت شما سپاسگزارم
انشاالله سلامتی کامل با اراده خداوند را در جسم خود تجربه می کنی
عشق به درک کردن و لذت بردن رویایی است که برای تحقق آن هر ابزاری نیاز داشته باشید از سوی خداوند مهیا میشه
چشم ابزاری است که از آن در جهت رشد و آگاهی استفاده می کنید.
به نام خدایی که هرگز مرا رها نکرده است .و هیچ خشم و کینه ای از من نگرفته است (۳)والضحی
عااااااشقتم عاااشقتم عااشقتم♾♥️
سلام و درود بر هم فرکانسی های نابم
اول از همه یک مدال🏅به خودم میدم که با این حس و حالی که امروز تجربه کردم ولی متعهد هستم و همیشه موفق و اومدم تمرینم را انجام بدم …
حقیقتا این GPSفعاله این نقشه یاب هوشمنده عالمه که من امروز این فایل را گوش کردم و بعد در شرایطی قرار گرفتم که باید این فایل به کارم می اومد گاهی میگم چرا یهویی همه چی با هم میشه ؟!تصمیم گرفتم سگم را هدیه کنم به صاحب واقعیش و فردی که خداصلاح می داند اما یک تیکه قلبم باهاشه در وجودم مجادله ای بر پا شد …باید قدرت از دست دادن داشته باشم بتهای بزرگتری بودند که به اراده خداوند شکستند خداوند در تمام صورتها جاریست و من خودم این تصمیم را گرفتم چون فکر کردم برای ما و خودش بهتره من با این سگ فقط تجربه معنوی داشتم یک سالشه و حدود یک ساله پیش منه با یک الهام قلبی آمد !.. حسم می کنه تمام فرکانس منو میگیره و واکنش میده ! به منم وابسته شده یه چیزی خدا می دونست که سگ اصحاب کف با آنها به خواب رفت من می خواستم شنیده های مزخرف یک عمر را تجربه کنم و درک کردم المشرکین نجس✨و این سگ فقط پله هایی شد از حقیقت و معرفت برام معلمم شد سپاسگزاری را ازش یاد گرفتم وقتی شکر روزی که خداوند از دستانم به او می داد را به جا می آورد و بیشمار معرفت و وفا و عشق و وقتی فردی اومد دنبالش حالم دگرگون شد .هر چیزی بره به جاش چیزهای بهتر و احساسات حقیقی تری میاد باورم اینه …..
از طرفی به اراده و لطف خداوند می خواهم صاحب خانه ای عالی و پرانرژی شوم که حق الهی ام است و فرمولهای ذهنی غیر صحیح به سطح آمده بودند ترس و نگرانی از کجا و چه طوری !؟سالها شنیدم معامله کردن سخته خونه خریدن کار هر کس نیست و من راه مستقیم و پرنعمت را انتخاب کردم من آسونی و سادگی را انتخاب کردم منه ذهن منه هویت زمینی ترسیده که پوچه اماااا من روح پاک الهی هستم اراده و قدرت خدا در وجودم جاریست او معامله می کند به سادگی و زیبایی و عزتمندانه ♾✨
تو این حال سعی داشتم دلایل و باورتوحیدی برای افکار منفی بیارم تا برای همیشه اصلاح بشوند و همه چیز به هم ریخته شده بود ….یک لحظه چشمهامو بستم حس کردم کیسه ناآرامی ها را باید به خداوند بسپارم و صدایش کردم ای ذات مقدسم تمام این افکار پوچ و ترس و نگرانی ها را به تو می سپارم و آزاد می شوم کم کم آروم شدم و هدایت شدم اینجا .سپااااسگزارم بی همتایم ♥️
تغییر نام مقدس خداست
تغییر نام مقدس زندگی است
من ذاتا و طبیعتا باید خوشبخت باشم و زندگی لذت بخشی را تجربه کنم …
منم دو سال گذشته انقدر تمرکز و توجه روی اتفاقات منفی بیرونی داشتم که هرروز عرصه بر من تنگ تر می شد هرروز نیازم به توجه و محبت و نوازش بیشتر می شد و البته هرروز ناکامی و بی احترامی و حال بد بیشتری از اطرافیان و انتظاراتشون دریافت می کردم انقدر پیش رفتم تا رسیدم به ظلمت و سیاهی قعر چاه همانجایی که یوسف پیامبر خدا را صدا کرد نه برادران بودند و نه پدر ….نور عشق الهی از وجودم جوانه زد و مرا هدایت کرد به دوره ی خودشناسی و من به محض ورود و در طی۲۵روز از خداوند طلب کردم که اراده اش در وجودم جاری بشه اینستاگرام فامیلی و گردش تو پیج ها که بدترین نوع ورودی منفی را به ذهنم داشت را حذف کردم …کارم شده بود سکوت و عبادت تو خودم بودم و با خودم اشک می ریختم ساعتها اما همه عشقبازی بود با وجودم هر اشکم سبحان الله می گفت و بهترین لحظاات آگاه شدن به وجودم بود .مدتی بعد در وات ساپ پیامهای بیراه و بی موقع از بستگان دریافت می کردم .صبح که بیدار می شدم وارد گروههای بسیاری شده بودم که هیچ اجازه ای از من نگرفته شده بود چون نوعی احترام می دونستند منو دعوت می کردند و باز اراده خدا جاری شد و وات ساپ را حذف کردم خودم که تلوزیون نمی دیدم کارم شده بود فقط گوش دادن فایل و نوشتن فقط در حمام نمی شنیدم جااانم تشنه بود و شبها با فایل آموزشی می خوابیدم و صبحها نیز در باغ بهشتی خداوند بیدار می شدم تماس گرفتن با دوستان و افرادی که دائم از زندگی می نالیدند را قطع کردم .،پرس و جوی حال هیچکس نمی شدم و به لطف یکدانه ام ورودی های ذهنم به خوبی کنترل شد ….اما بعد متوجه شدم شاهکار اینه که افکار منفی و روزمره را مرور نکنی گذشته را و آنچه برات خوشایند نیست و سرزنشهای پی در پی خودم را ؟!…خب تمرینات بسیاری کردم گاهی در ثانیه به لحظه حال میام و اما گاهی در منجلابی می افتم و چندساعتی جهنم را تجربه می کنم ..به خاطر تجربه مسیر زندگیم و فرمولهای ذهنی غیر صحیح در ذهنم من از کلمه معامله خوشم نمیاد چون یاد عبادت کنندگان تجار می افتم همانهایی که نماز می خوانند و روزه میگیرند تا بهشت و کاخ نصیبشان شود و این نظر و تجربه شخصی من هست …این کاملا درسته که من نیازمندم به خدا واون آگاهه به نیازه من …مدتی پیش یک دست ظرف غذاخوری مربع شکل می خواستم فکر کنم پارسال بود چندبار به مغازه رفتم ولی به بعدا موکول شد من برگشتم خانه و ظروفی که برای مهمانداری گذاشته بودم را آوردم و گفتم کی بهتر از خودم استفاده کردیم و چندروز پیش همسرم با یک جعبه اومد خونه که محل کارش بهمون هدیه کرده بود وقتی باز کردم ظروف مربع شکل بود …صداشو شنیدم در قلبم رسا و بلند …اشکم جاری شد گفت تو فراموش می کنی ولی من محاله …من در مسیر عشقم و نمی تونم معامله کنم می گم به عشقت فقط به عشقت یکدانه ام ولی خالق بی همتایم برام سنگ تموم می زاره چون وهابه و عطاکننده بی منت چون روزی رسان بی حسابه ..
من متوجه شدم که بیشتر حال بدم مرور خاطراته مرور افکار درونیه و می خوام تغییر کنم
این شعر خودمه(تغییر فصل زیبای زندگی من است /هر ورقش تعبیر از نغمه آفاق من است )
من هر فصلی که می خواد شروع بشه نسبت به حال طبیعت یه قرارهایی با خودم می زارم و از خدامی خوام کمکم کنه داره زمستون شروع میشه من سکوت می بینم سکوتی مقتدرانه و عاشقانه منم نیت کردم با شروع زمستان باهاش هماهنگ باشم سکوت زبانی و بیشتر سکوت ذهن البته با قدرت و عزت عاشقانه و کاملا عارفانه تسلیم محض ….(اوایل فکر می کردم هر کی سکوت کنه مظلومه و سکوت حالمو بد می کرد انگار تسلیم همه شرایطم ولی نه به من آموخت مسلط بر شرایطم ✨🦋طبیعت زنده است ولی تسلیم خدا که ما نوعی خواب فرض می گیریم .می دونم که تو هر فصل یه طوری پرورش پیدا می کنم چون باغبونم پرورش دهنده کل عالمه …من امروز به خاطر گوش کردن به این فایل تو جروبحث جواب همسرمو ندادم و اومدم ورودی مثبت به ذهنم دادم موسیقی بی کلام لایت و دلکش 😇اینکه من اگر می خوام توی طبقات بالاتر بعدهای آرامتر و لذت بخش تری زندگی کنم و مناظر دوردست را بهتر ببینم باید حواسم به حال خوب خودم باشه و توجه به هر چیزغیر مفیدی از بیرون منو سقوط میده به طبقات پایین تر را بی توجهی کنم بی محلی …خیلی قابل تأمله ..قدرت در وجود من جاریست هیچ عاملی در بیرون نمی تونه مسلط بر من باشه و بالعکس آگاهی من همونه که کل آسمان و زمین بر او سجده کردندهست پس من باید خودم را فرا و ورای این پوچی ها و مسائل ببینم و بر شرایط مسلط باشم ✨
۳دقیقه وقت دارم حالمو خوب کنم شاید با چند نفس عمیق و رجوع به خود که من کیستم؟! (این تایم یادم می مونه سریع به خود میام اینکه مقدس تر از وجودم نیست اینکه اولویت زندگی احساس خوب داشتن خودمه .
آهان یک فکر بکری کردم من متوجه شدم مثل خیلی از افراد چاق این فرمول ذهنی را دارم وقتی ورزش کنم و کار کنم و یا خسته میشم باید بیشتر بخورم میگم خب بریم یه چیزی بخوریم اصلا یهو نفهمیدم سریخچالم ؟! …من مدتی هست می روم شنا آموزشی برای لذت …بعد از یکی دوساعت گرسنه می شدم ولی احساس می کردم معده ام پر نمیشه یعنی ناخودآگاه منتظر بودم درد بگیره و فشار حس کنم (نقطه سیری هنوز فعال نیست )بیش از نیاز می خوردم از تو فایلهای استاد این نکته را گرفتم بعد متوجه شدم این فرمول تو ذهنم هست اما منفی باف زیر بار نمی رفت می گفت انرژی سوخته دیگه از غذا انرژی دریافت می کنی و سعی داشت منطقی کنه و طبیعی اما ای کیو سان آرزو 😄براش منطقی کرد چه طور اونوقت که یک ساعت می رفتم روی تردمیل می شد سه عدد ساقه طلایی اما حالا برای یک ساعت ورزش باید دوپرس بخورم ؟!…یعنی با خاک یکسان شد کلا….💪💪😍
…امروز خیلی از خودم راضی هستم کمی آگاهانه تر غذا مصرف کردم هر بار چشمهامو بستم گفتم الآن گرسنه ام ؟!چرا میخوام غذا بخورم ؟!یه چیز جالب حس کردم اونوقتهایی که احساس گرسنگی پوچ بود از گلو درخواست گرسنگی داشتم فشار تو گلو بود نه معده !؟…فکر کنم مربوط به واکنش ها و قضاوتها بود یعنی نوعی نیاز یا خسارت همچین چیزی …چاکراه گلو و البته من متخصص نیستم الآن دارم روی خودم تحقیق می کنم حالاتم و احساساتم دارم به شناخت بهتری می رسم …در مسیر موفقیتم 😇
سپاس از زمان و مکان سپاس از هوشمندی عالم و سپاس از آموزه های استاد که از دل و جان است
همواره خورشید باشید سراسر نور عشق و امید
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
چرا ؟ من هم شروع کردم و نوشتم افکار منفی و حالا می خوام یه دفترچه جدا درست کنم براش که هر روز بنویسم . واقعا آدم باید فکر افکارش باشه ببینه چی رو وارد مخزنش می کنه اخه من خیلی کارها رو نمی کنم ولی نمی دونم مردم چه جورین چرا انقدر می خوان به آدم چیزهای منفی و بقبولونن که آدم احساسش بد بشه . نمی دونم دیگه نمی خوام شکایت یا غیبت کنم برای همین تو دلم می مونه .و به قول شما آدم و می خوان بیارن به طبقه پایینتر .
بعضی ها انگار از صبح که بلند می شن از دنده چپ بلند میشن .خدا رو شکر من از اول بچگیم صبح ها همیشه خوش اخلاق بودم و الان هم صبح ها رو دوست دارم ولی بعضی وقتا طول می کشه تا به خودم بیام صبح ها تا چند ساعت .
صبح ها بیشتر وقتها اهنگ های شاد گوش می دم و همش می گم من به خدا ایمان دارم امروز روز فوق العاده ایه و خدا کمک می کنه همه کارها روبراه بشه .نمی دونم اینم تو این دوره های شما یاد گرفتم . شب ها همش وقتی افکار منفی میاد حواسم و پرت می کنم به اون چیزهایی که دوست دارم اتفاق بیافته فکر می کنم .
بیشتر دوست دارم پیاده روی کنم فکرم باز می شه یا به گلدونام برسم .یه وقتا هم شروع می کنم به مرتب کردن خونه گوشه به گوشه .
تغییر در زندگی تنها از تغییر محتویات ذهن صورت می گیره . اجازه ورود افکار منفی و نباید بدی به ذهنت. این از همه بدتره که یکی یه کاری می کنه آدم و عصبانی کنه البته من عصبانی نمی شم اصلا ولی این انرژیه می مونه توی ذهنم این حرفهای بی خودی و من اینو الان نوشتم که نتونه اون کاری بکنه بعضی ها هم می بینن آدم انرژیش خوبه می خوان انرژی آدم و بگیرن .اصلا دوست ندارم ولی نمی تونم باید تلفن بزنم باید برم باید بیام .
سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان خوبم
چقدر این فایل نکات طلایی داشت چه ساده مثال مخزن و ورودی و خروجی قابل درک آسان بود
چه خوب گفتید که کسی که ما را آزار و اذیت میکند بعد به دنبال کار خودش میرود و ما متاسفانه با مرور کردن مکرر آن اتفاق خودمان را در ناراحتی نگه میداریم و حال خودمان را بد میکنیم
ما باید به این فکر کنیم که ما خودمان را بیشتر دوست داریم و یا آن شخص را
اگر خودمان را بیشتر دوست داریم پس اجازه نمی دهیم که رفتار آن شخص حال ما را برای مدتها خراب کند و به خودمان ضربه نمی زنیم
اما ما با توجه نکردن به این امر و ماندن در حال بد ثابت میکنیم که آن شخص را بیشتر از خودمان دوست داریم چون اجازه دادیم او به خواسته اش که پایین آوردن سطح ما در جهان هستی است برسد
مواظب ورودی های خودمان باشیم چون هر چیزی را که وارد مخزن ذهنمان میکنیم همان را هم بعنوان خروجی دریافت میکنیم پس با یک حساب ساده خیلی آسان باید انتخاب کنیم که چه چیزهایی را در این جهان میخواهیم تجربه کنیم و ورودی هایمان را مطابق با آن تنظیم کنیم
به نام خدای مهربان.
با سلام محضر استاد عزیز عطار روشن و دوستان پرتلاشم….چگونه ورودی مخزن خودمون را کنترل کنیم؟وای از این افکار منفی که هر چه تلاش کنیم نذاری وارد مخزن مون بشه دوباره به شکل دیگه ای ذهن و فکرمون را درگیر می کنه…من معمولا وقتی مشغول کار کردن هستم توی خونه تا جایی که امکانش باشه سعی می کنم یک فایلی را تنظیم کنم که با هندزفری گوش بدم تا ذهنم درگیر افکار منفی نشه که خیلی روش عالی و خوبیه و منو از شر افکار منفی راحت میکنه چون فکر و ذهنم مشغول شنیدن صحبتهای استاد میشه و فرصتی برای ورود افکار منفی باقی نمی مونه….اما خیلی وقت ها هم این امکان برام نیست و دقیقا همین زمان هست که منفی باف فرصت خوبی پیدا میکنه تا ذهن و فکر منو درگیر کنه…بعد از چند لحظه حواسم را جمع می کنم تا روی یک موضوع خوب تمرکز کنم اما چند لحظه ای بیشتر نمیگذره که ی دفه حواسم جمع میشه می بینم داره یک خاطره ی تلخ ی اتفاق ناگوار و….را توی ذهنم مرور می کنم.. دوباره سعی میکنم تا تمرکزم را روی یک اتفاق خوب روی یک شعر زیبا یک منظره ی زیبا ببرم ولی دوباره قصه تکرار میشه ….داشتم فکر میکردم چرا اینطوره؟ این همه اتفاقات خوب و لذتبخش توی زندگی و پیرامون مون هست ولی چرا فقط اینقدر دوست داریم اتفاقات بد و رویدادهای تلخ را هی شخم بزنیم؟راستی چرا اینطوریه؟بعد بیاد درس چند جلسه قبل استاد افتادم که می گفتن شیطان دشمن قسم خورده ی ماست و تمام تلاشش را می کنه تا نذاره ما ی آب خوش از گلومون پایین بره! و دقیقا مشکل همینجاست مخصوصا اگر احساس کنه که ما حالمون خوبه، احساس مون خوبه و در مسیر موفقیت هستیم بیشتر تلاش میکنه تا این حس خوب را از ما بگیره و ما را از مسیر موفقیت منحرف کنه….وقتی که روی افکار منفی متمرکز بشیم و حالمون بد باشه موقعیت طلایی برای شیطان فراهم گردیم تا اهداف پلیدش را اجرا کنه ،حال و احساس ما را بد کنه و روی اتفاقات بد متمرکز کنه و در نتیجه اون اتفاقات و شرایط بد تو زندگی مون بوجود بیاد و ما اون شرایط و اتفاقات تلخ را بارها و بارها تو زندگی مون تجربه کنیم و روی خوشی و آرامش را نبینیم..البته اون کارش اینه و برای رسیدن به اهدافش قسم خورده پس اتتظاری غیر از این ازش نیست،ولی این ما هستیم که باید مراقب باشیم باید مراقب فکر و ذهن و دل و قلب مون باشیم مراقب ورودی های ذهن مون باشیم حواس مون جمع باشه روی چی تمرکز می کنیم به چه چیزی فکر میکنیم چه خاطراتی را مرور می کنیم؟.بخاطر چه اتفاقات و اشتباهاتی حسرت می خوریم؟ غصه می خوریم؟ و خودمون را مقصر می دونیم و به خودمون بد و بیراه میگیم؟ و از خودمون شاکی هستیم؟ خودمون را گناهکار و غیر قابل بخشش می دونیم؟وقتی دائم با این خاطرات و حال بد مخزن مون را پر میکنیم و مخزن مون هر روز به دارایی های خودش اضافه میکنه و جهان هم خودش را موظف میدونه مطابق موجودی ذهن مون برامون رقم بزنه و اینگونه میشه که ما دائم با اتفاقات بد در زندگی مواجه میشیم و زندگی مون خراب و غیرقابل تحمل میشه… ترس و نگرانی و کینه و نفرت و استرس و ناامیدی و بی ایمانی و پرخاشگری و بداخلاقی و… عواملی هستند که مخزن ذهنمون را پر و از افکار مثبت خالی و زندگی مون را به فنا میدن.در این دوره یاد گرفتم تا خودم را تغییر ندم هرگز شرایطم تغییر نخواهد کرد. تا زمانی که مخزنم را از افکار منفی خالی و با افکار مثبت جایگزین نکنم تا از درون تغییر نکنم زندگی من هرگز تغییر نخواهد کرد… بخاطر داشتن این افکار منفی بارها طعم شکست و اتفاقات بد را توی زندگیم چشیدم…مثلا چند سال پیش مبلغی پول داشتم و تصمیم گرفته بودم که باهاش کاری انجام بدم ملک بخرم یا ماشین بخرم یا ی کاری که سودی توش باشه و سودی از این پول بدست بیارم اما افکار منفی ذهنم هر با که تصمیم می گرفتم کاری انجام بدم با هزار اما و اگر مانع میشد و بالاخره اینقدر طول کشید تا ارزش اون پول نسبت به همه چی خیلی کم شد و عاقبت هم برای درمان یک بیماری هزینه شد و این نتیجه ی افکار منفی من بود و از این نمونه زیاد تجربه کردم متاسفانه….و حالا با این آموزش های عالی تمام سعی ام بر اینه که دائم مراقب افکارم باشم و به شیطان اجازه ی جولان دادن در ذهنم را ندم. سعی میکنم روی خاطرات شیرین و زیبا و اتفاقات خوبی که در زندگی تجربه کردم تمرکز کنم،زیبایی های دنیا را ببینم، زیبایی های خلقت را خوب ببینم و لذت ببرم، شاد باشم و خدا را بخاطر نعمت هایی که بهم داده شکر کنم و شاد باشم و شاد باشم و شاد باشم و شاکر باشم تا خدا بهترین ها را برام رقم بزنه……شاد و موفق باشین.
سلام
من تو زندگی از دیگران خیلی ضربه خوردم همش اطرافم پر بوده از ادمهای فضول و انتقاد کننده ک همش حال منو بد کردن همش سعی کردن حال من داغون کنن
اما ازوقتی تو این سایتم خیلی فرق کردم خیلی دارم ورودی هامو کنترل میکنم و تا حدی موفق شدم
ب قول شما استاد اونا حال تو رو بد کردن و رفتن پی زندگیشون این تویی ک داری حال خودت و بچتو همسرتو بد میکنی
این مردم هیچ وقت از ادم راضی نمیشن برای برنده شدن برای در حال خوب بودن باید نبینیشون باید توجه نکنی ب خودشون ب رفتارشون
اونا ک تغییر نمیکنن تو خودت خودتو تغییر بده و مسئولیت حال خوب خودتو ب عهده بگیر و درگیر دیگران نباش
دیگران از خدایی ک اینهمه نعمت و سلامتی بهشون داده راضی نیستن چ برسه ب تو
اگه میخوای زندگی کنی اگه میخوای حال خوبتو گره نزنی ب بیرون خودت
مسئولیت حال خوب خودتو ب عهده بگیر
ذهن ما مثل یک مخزنه ک ورودی و خروجی داره ورودی هامون خوب کنیم
اگه ورودی های بد و منفی ندیم خروجی بیماری و فقر چاقی افسردگی اینها رو نخواهیم داش
مثل ی غذا اگه تو مواد اولیه خوب بگیری خروجی اون غذا یک غذای خوشمزه و فوق العاده خواهد بود
خیلی ارامش بخش بود این جمله ک بگیم خدا کمکم میکنه واقعا وقتی کارهارو میسپریم ب خودش خودش ی جوری حل میکنه ک تعجب میکنیم
مثل یه باغچه ک هرچی بکاری درو میکنی تو ذهنتم هر چی وارد کنی اونو میبینی
ببین چی دوس داری بدست بیاری اینک سیب و فلفل دلمه گل و اینا یا
علفهای هرز
استاد اونه ک میونه اینهمه ناملایمات افراد و اخبار منفی حال خودشو خوب نگه داره
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی و دوستان خوبم
عجب معامله ای و قرار دادی با خدا کردی به به استاد جان تو به گسترش رسالتت میپردازی اونم بدون اینکه انتظار دادن بهای مالی از کسی داشته باشی و برعکس از خدای خودت در مقابلش کلی انتظار و توقع داری که بهت کلی نعمت و برکت بده و خدا هم خودش در قرآن گفته که پاسخ مومنان رو میدهد و خدا خودش گفته پاسخ میدهد درخواست ،درخواست کننده رو ،و قطعا دعای کسی رو که فقط روی خود خدا حساب باز کند رو جواب میدهد .
پس این محصول شاید برای من کاربر سایت رایگان باشه اما برای استاد رایگان نیست پس من نهایت استفاده رو میکنم تا زندگی جدیدی رو تجربه کنم .
همه ی ما در زندگی روزمره با ناملایمات و تضادهایی روبه رور میشیم که این طبیعی هست چون این جهان مادی دو سویه هست و همه چیز در اون پیدا میشه هم شادی هم ناراحتی هم چپ و هم راست هم بالا هم پایین هم چاق هم لاغر پس اگر به تضادی خوردیم باید راحت از اون عبور کنیم در واقع ما باید اینقدر بزرگ شده باشیم که مشکل در مقابل ما بسیار کوچیک باشه و به راحتی حلش کنیم و نگیم چرا من این مشکل رو دارم ؟؟؟ و به جای این سوال چرا من از خودت بپرس راه حل این مشکل چی هست ؟؟ ؟ و برای حل اون قدم بردار .
من هم در گذشته کلی افکار منفی داشتم و بیشتر مواقع اعصابم خورد بودو یا ناراحت بودم و یا گریه میکردم در واقع اگر از چیزی ناراحت بودم دیگه با کمترین مشکلی گریه میکردم و یا افسرده و ناراحت تر میشدم و خیلی مواقع شبها با ناراحتی از این و اون میخوابیدم و یا حتی با گربه میخوابیدم و دوباره فردا صبح رو هم با همین حالت ناراحتی شروع میکردم .(یا با نگرانی و یا ناامیدی و یا بی ایمانی و …)
و چون من در ذهنم کلی از این افکار منفی داشتم و مدام اونها رو مرور میکردم که چرا فلانی این حرف رو زد چرا برای من فلان کار رو نکرد چرا به من احترام نزاشت و خلاصه بیشتر اوقات به فکر انتقام و کینه و نفرت و خشم و حسادت و ….. بودم پس همیشه این افکار منفی در ذهن من داشتن بزرگتر میشدن و دیگه جایی برای افکار مثبت در ذهن من نبود .
پس در گذشته ذهن من مملو بود از ترس و نگرانی و ناامیدی بی ایمانی و پرخشاگری و گناهان زیاد و ….
اما مدتها هست که در مسیر تغییرم ودیگه ورودی منفی به مخزن ذهنم نمیدم و دیگه از کسی گله و شکایت ندارم به کسی حسادت ندارم از کسی توقع و انتطاری ندارم کسی رو قضاوت نمیکنم و نگران چیزی نیستم و …..اینطور خودم راحت ترم و شاداب تر هستم و اولین و بیشترین سودش برای خودم هست نه طرف مقابل برای همین تا جایی که در توانم باشه به سمت افکار منفی نمیرم و اونها رو مرور نمیکنم تا حالم بهتر باشه و طبق قانون حال خوب مساوی هست با اتفاقات خوب و من تجربه های بهتری خواهم داشت .
تغییر در زندگی شما تنها از طریق تعییر در محتویات ذهن شما ایجاد میشه چطور ؟با کاهش ورودی منفی در ذهن خودمان در واقع اگر به هدفم اگاه باشم پس هر کس در اطرافم بخواد من رو عصبانی کنه نمیتونه چون من اگاهم این حال بد صدمات جبران ناپذیری در زندگی من داره پس در این حالت قرار نمیگریم تا در مدار پایینی در جهان قرار بگیرم پس حواسم رو میدم وارد مدارهای پایین نشم با عصبانیت و یا قضاوت و دروغ و ناامیدی و نگرانی و …. من زندگی خیلی سطح پایینی رو خواهم داشت که اصلا راضی کننده نخواهد بود.
کسی که به دنبال این چیزها هست در مدارهای پایین میره پس باید هوشیار باشیم و نزاریم که کسی حق ما رو ضایع کنه اگر کسی ما رو عصبانی کنه حق ما رو ضایع میکنه چون عصبانیت باعث میشه روح ما سنگین بشه و به طبقات بالا نره و بارها دیدم افراد نگران و بدبین و منفی نگر رو که هیچ وقت رنگ آرامش ندارن و همیشه در طبقات پایین هستن .
بعضی افراد مثل خودم تا از خواب بیدار میشن سریع فکرشون در همه جا پرسه میزنه و میره که وای اگر فلان اتفاق بیفته چی میشه اگر فلانی بلایی سرش بیاد چی میشه اگر ….چی میشه اما ما باید بتونیم به افکار خودمون خصوصا در اول صبح به اونها جهت دهی بدیم و کانون توجهمون رو بر روی افکار مثبت بزاریم و این کار رو متو قف کنیم و در افکار مثبت قدم بزنیم و اول صبح در باغ بهشت الهی قدم بزنیم و خودت رو در پناه خداوند و در پرتو خداوتد بدون و بگو خدا کمک میکنه من سلامتی کامل و ثروت زیادی و ارامش ام رو به دست بیارم و اینطور حالت رو بهتر میکنی .
در واقع دهن ما مثل یه نوار کاست هست که شب قبل از خواب هر چی رو مرور میکردیم صبح که از خواب پاشیم دوباره ادامه همون فکرها رو مرور میکنه پس اگر میخوام اول صبح خوب و پرنشاطی داشته باشم باید اول یاد بگیریم قبل از خواب تمرکزم رو بر روی داشته هام و نعمتهای خوبی که دارم و چیزهای مثبت اطرافم قرار بدم تا صبح پر انرزی و مثبت وشادی رو داشته باشم و اگر هر شب و هر روز این کار رو کنم به مرور مخزنم خالص میشه و من به مدارهای بالاتر میرم و هی بالاتر و بالاتر میرم و لذت بیشتری از زندگی میبرم .
و چقدر برای من که در مسیر تغییرم انجام این کار کمک بزرگی به من کرده که به مدارهای بالاتر برم چون باعث شده شبها با سپاسگزاری از خدای خودم برای هر جیزی مثبتی که در اطرافم و زندگیم هست بخوابم و صبح ها هم با حال خوب از خواب بیدار بشم و سپاسگزار تمام داشته هام باشم و خودم رو در کنار خدای خودم حس کنم که داره مرا نوازش میکنه و در آغوش خودش مرا قرار داده که با این کار سرشار از حس امید و ایمان برای ادامه ی زندگی میشم .
بنام خدا
سلام دوستان و استاد عزیز عطارروشن عزیز
من قبلا حدود ۶ ماهه گذشته دوره رایگان را تازه شروع کرده بودم که به طور غیر منتظره پدرم را از دست دادم و من با اینکه هر روز استمرار داشتم تو مسیر شرایطی درست شد که مقدور نشد فایل گوش کنم و یا بنویسم اما مراتب را تو ذهنم زیاد مرور میکردم و حواسم بود به مسیرم حدود ۱۰ روز طول کشید و من دوباره مرتب شروع کردم فایلها را گوش دادن و نوشتن
اما در این میان برای من اتفاقی افتاد نزدیکترین ادمها که من تو اون روزهای سخت که پدرم فوت شد انتظار داشتم در کنارم باشند متأسفانه حضورشان بی نهایت کم رنگ بود حتی به صورت تلفنی و این موضوع باعث شده بود که من خیلی صدمه روحی ببینم و همش تو ذهنم مرور می شد شاید روزی صد بار دیگه با همسرم هم مشکل پیدا کرده بودم زندگی آرامی نداشتم وقتی بهش فکر میکردم تپش قلب میگرفتم حالم خراب بود تا اینکه یه روز به طور اتفاقی فایلهای تغییر زندگی را دیدم که نوشته شده بود افکار منفی من فایل را باز کردم و گوش دادم اتفاقا چند بار گوش دادم و رفتم فایل،بعدی و خلاصه ۵ تا فایل را گوش دادم نه تو یه روز تو حدود دو هفته تمرینات را هم انجام تمام افکاری که تو این فایلها گفته شده همشون را من هر روز مرور میکردم ببینید چقدر من حالم بد بوده و به این ترتیب من روزی چند بار هر فایل را در کنار فایهای لاغری با ذهن انجام میدادم اوایل تو طول روز بازم هم سراغم میامدندافکار منفی گاهی راحت مهار،میکردم و گاهی دچار لغزش میشدم اما به مرور حالم هر روز بهتر و بهتر میشد
تا زمانی که کاملا فراموش کردم و دیگه برام مهم نبودند حتی تمام افکار منفی دیگه تو طول روز را هم خیلی راحت الان مهار میکنم نمی گم کاملا اوکی شدم اما واقعا زندگی من تغییر کرد .
دوستان میخوام بگم من واقعا معجزه دیدم از این،فایلها واقعا کار خدا بود که تو سخت ترین شرایط باز،هم دست مرا گرفت و مرا هل داد تو این مسیر الان که دارم می نویسم ۶ ماه گذشته که اگه اون موقع بود تا حرفش و میزدم فوری استرس و تپش،قلب سراغم میآمد اما الان نه،خیلی با آرامش دارم می نویسم .
دوستان واقعا هر کی تو این مسیر ه حالا چه لاغری و یا تغییر زندگی فرقی نداره حتما از طرف،خداوند هدایت شده من که ایمان دارم خدا هدایتم کرد .
استاد عطار روشن شما فرشته ی نجات من بودی خدا حفظتون کنه ممنون از،شما .
سلام
من خودم یکی از اینهام ک ۸ ساله اینطوریم یعنی نجواهای ذهنی لحظه ای منو اروم نمیزارن و همینک چشممو باز میکنم شروع میشع شبها اونقدر فک میکنم ک ساعتها بیخوابم اعصابم خورد میشه
از وقتی با اینجا اشنا شدن خیلب بهتروبهتر شدم و میدونم و ایمان دارم ک قویتر میشم تو این مسیر
لذت میبرم از زندگی و زندگی کردن
من قبل ی ذره از زیبایی هایی ک خدا خلق کرده رو نمیدیدم اصلا چیزهایی ک دارم سلامتی اینها برادمن معنی نداشت
اما الان ک ب پشت سرم نگا میکنم میبینم خیلب فرق کردم و خودم مقصر اینهمه مشکل میدونم ولی شکر ک خدا خواست ک تغییر کنم
سلام سلام
گام ۴۷در مسیر لاغری من
مقدس ترین هدف مادر زندگی تغییر کردن است و این تغییر کردن از درون اغاز میشود نه بیرون
ما سالها در تلاش بودیم که شرایط زندگی خودمان تغییر بدیم در چاق یا لاغر شدن در ثروت مند شدن در کسب سلامتی شادی رفاه اسایش جذب روابط عالی خونه ماشین کار عالی همیشه در تلاش بودیم که از شرایطی که هستیم خلاص بشیم و برسیم به شرایطی که میخواهیم و با حسرت ناامیدی تقدیر من اینه هرچی تلاش میکنم چیزی نمیشه فلانی مهره مار داره از این حرفها به هدف خود نگاه میکردیم و از درون احساس بد ناامیدی داشتیم ولی از بیرون داشتیم تلاش فیزیکی میکردیم شبانه روز که شرایط خودمان رو تغییر بدیم و چیزی جز شکست همراه نداشته چون مسیر اشتباه رفتیم
چون مخزن ذهن پر کرده بودیم از افکار بیهوده منفی ناامیدکننده سرزنش خودمان و انتظار معجزه داشتیم از خداوند
خداوند به درون ما به نگرش ما نگاه میکنه به مخزن وجود ما نگاه میکنه سرنوشت برای ما می سازه
پس این ذهن هست که با افکاری که خودمان در ان ثبت میکنبم زندگی مارو رقم میزنه
من خودم شخصا سالها خداوند مقصرمیدونستم و میگفتم اگه خدا بخواد همچی درست میشه پس چرا مشکلات من حل نمیکنه مگه من بندت نیستم چرا به فلانی این همه نعمت میدی کسی که نه نماز میخونه نه کار خیری انجام میده ولی من نماز روزه قران می خوانم پس چرا بهم فلان نعمت نمیدی و همیشه به حالت حسرت نگاه میکردم به بقیه که خیلی راحت به نعمت هایی که میخوان میرسند
و فکر میکردم اگه به حالت درماندگی گریه برسم و در شب ها ماه محرم یا ماه رمضان و بقیه روزها عزاداری به حالت گریه و زاری از خداوند خواسته ام رو طلب کنم خداوند بهم میده اون نعمت رو یا وقتی به زیارت گاه ها میرفتم به التماس از انها میخواستم حاجتم بهم بدن نذر میکردم ولی همیشه شکست میخوردم چون من از درون ایمانی نداشتم و امید نداشتم همیشه داشتم به صورت ناخوداگاه به ناخواسته ها خودم توجه میکردم مثلا میگفتم خدایا میشه بهم یک همسر خوب بدی افکار درونم همسر خوب نیست همه مردها نامرد هستند دیدی فللنی خانمش طلاق داد تو چاقی کسی نمیخوادت بیکاری کسی نمیخوادت و از درون اصلا ذره ای امید نداشتم ولی از بیرون به خدا و امامان التماس میکردم که میخوام فلان هدف بهش برسم
وبعد که گفتم خدا برای من کاری نمیکنه و من نمبینه سرنوشت من همین هست هرکسی هرچیزی میگفت انجام میداد دست به دامن ادم هایی میشدم که میگفتن سید هستیم تو طلسم شدی سحر شدی چشمت زدن روزیت بستن فلان و اینقدر باور کردم که سالها من دانبال بهترین دعا کن که من از این زندگی نجات بده و همش چیزی جز دروغ نبود خودمم میدونستم دروغ هست ولی دیگه انگار دوست داشتم تقصیر بندازم گردن کسی که بگم تقصیر من نیست و از سرزنش دیگران خودم درو کنم و تقصیر بندازم گردن بقیه
و من با هدایتم به این مسیر فهمیدم که مقصر اصلی شرایط الانم خودم هستم و من باید از درون باورها افکار محتوا ذهنم تغییر بدم تا شرایط بیرونی من تغییر کنه
من باید اول مسئولیت شرایط الانم بپذیرم و خودم مقصر صدرصدی بدونم و برای تغییر شرایطم هیچ کس نمیتونه کاری کنه جز خودم
پس این منم که قدرت تغییر شرایطم دارم و با تغییر محتوا ذهنم همچی تغییر میکنه بستگی به خودم دارد که چقدر متعهد هستم و محتوا ذهنم تغییر میدم و هماهنگش میکنم با خواسته هام
ده درصد تلاش فیزیکی در این مسیر به کار ببرم محتوا ذهنم تغییر بدم همچی تغییر خواهد کرد همچی برمیگرده به ذهنم و باورهام پس از ابن به بعد میپذیرم که این شرایط حق من هست چون خودم با باورها خودم این شرایط ساخته ام و خودمم با تغییر محتوا ذهنم زندگی جدیدی برای خودم می سازم
تغییر زندگی من و رسیدن به شرایطی که میخوام با تغییر محتوا ذهنم بدست می اید
حالا این تغییر باید چگونه اغاز کنیم با کاهش ورود افکار منفی به ذهن خودمان
قدم مهم بعدی عدم اضافه کردن افکار منفی به ذخایر ذهن خودمان هست
حالا چطور باید این کار انجام بدیم با اگاه بودن توجه کردن مثلا یکی دوست اعضای خانوادت همسایه ات یک حرفی میزنه که باعث ناراحتی تو بشه که عصبانی بشی خیلی هم اعصبانی میشی اینکه بیشتر از سه دقیقه سر این اعصبانیت بمونی و به ذخایر ذهن خود اضافه بکنی یا اینکه اجازه ندی که در ذهن مان ثبت بشه و بارها بارها به ما صدمه بزنه
اون فردی که باعث ناراحتی اعصبانیت ما شده وصدمه روحی به ما زده رفته داره زندگی خودش میکنه شاد خرم ولی این ما هستیم که با مرور اون افکار و حرفها به خودمان صدمه میزنیم و احساس خود را مدتها بد میکنیم عصبی بودن ما به خودمان ضربه میزنه پس به
این نکته توجه کن هرکسی ما رو عصبی کرد میخواد مخزن مارو پر کنه از افکار منفی تا مارو در طبقه پایین تری از خودش در سطح جهان نگه داره و وقتی مخزن ما از افکار منفی پر بشه خود به خود فضا برای وجود افکار مثبت کم میشه
باید حواس مان باشد نزاریم اون به خواسته خودش برسه
اون کسی که مارو عصبانی میکنه میخواد مخزن مارو پرکنه از افکار منفی ودرنتیجه مارو در طبقه پایین تر نگه داره باید اگاه باشیم نزاریم کسی حق مارو ضایع کنه
وقتی ما عصبانی میشیم حق مان در جهان هستی ضایع میشه افکار منفی ذهن مان میره بالا و افکار مثبت ما در جهان هستی میاد پایین
بار منفی بار وزنی زیادی دارند وقتی ذهنت پر از افکار منفی باشه روحت سنگین میشه نمیتونه به طبقات جهان هستی دست پیدا کنه در همین طبقه ای که هستیم میمونه
افرادی که منفی گرا هستند منفی باف هستندبددهن هستند عصبی هستند همیشه در سطح پایینی از جهان هستی زندگی میکنن هیچوقتی رنگ خوشی نمیبین نمیتونن برن طبقه بالاتر مراقب باشیم نزاریم کسی از حق ما خودمان محروم کنه و به طبقات پایین تر بفرسته
هر روز صبح جای مرور افکار منفی مشکلات بیاییم در باغ بهشت الهی قدم برداریم افکار مثبت مرور کنیم بگیم خدا کمک میکنه امروز این مشکلم حل میشه خدا کمکم میکنه امروز یه کار خوب گیرم میاد خدا کمکم میکنه شفا پیدا میکنم خدا کمک میکنه قسط هام بدم به این صورت ما افکاری مرور میکنیم که در مخزن ما وجود ندارد و یک جورهایی این افکار از مخزن الهی قرض میگیریم و به مخزن خود مان اضافه میکنیم
این افکار قوی هستند به ما کمک میکنند که سریع اون افکار منفی از ذهن خود کم کنیم
برای اینکه بتوانیم صبح ها بهتر در افکار مثبت قدم برداریم شب ها قبل خواب افکار منفی از ذهن خود رها کنیم و با ارامش خیال راحت بخوابیم که وقتی صبح بیدار میشی از هجوم افکار منفی در امان باشیم به این شکل ما فرصت پیدا میکنیم اول صبح به افکار مثبت فکر کنیم به نعمت ها خدا توجه کنیم و هر روز این کار تکرار کنیم مقداری از افکار منفی ذهن کم میشه و به مرور وزن روحی مان پایین میاد و روحی ما قابلیت بردن ما رو به طبقات بالاتر در جهان هستی پیدا میکنه و ما از نعمت ها بیشتری برخوردار هستیم و به مرور افکار منفی ما کمتر میشه و طبقات ما در جهان هستی بالا بالاتر میرود
من تعهد میدهم واسه تغییر دادن خودم از الان به بعد اگاهانه عمل کنم و موقعی که کسی اعصابم خرد میکنه در اون حالت نمانم و بگم این میخواد حق من رو ضایع کند از جهان هستی و من محروم کند در جهان هستی از نعمت ها الهی پس دیگه من در اون حالت نمیمونم و شب ها بدون مرو افکار منفی میحوابم و صیح افکار مثبت مرور میکنم تا روحم از این بار سنگین ازاد بشه و به طبقات بالاتر بروم
شاد شاد شاد باشید
سلام🙂
چقدر جالب بود این نحوه معامله با خدا…
اینجا هم از شما آموختم و یادگرفتم که به اندازه لبخند رضایتی که من بر لب بچه هات مینشونم تو هم فروانی و عشق و شادی رو برام واریز کن بسیار زیباست و کاربردی و خیلی زیرکانه 👏
استاد خداییش چقدر بد وبیراه میگفتین و آفرین که چقدر تغییر کردین
الان همیشه شما رو در حال لبخند زدن و در حال خوب میبینیم و ازتون یاد میگیریم 👌
چند تا جمله توی نوشته ابتدای فایل برای من آموزنده و زیبا بود:
هدفی مقدس تر از تغییر کردن وجود نداره
ما وظیفه داریم که تغییر کنیم و سطح خودمون رو بالا ببریم و رفاه و آسایش رو تجربه کنیم
استاد مثال مخزن خیلی عالیه و خیلی نزدیک به ذهن هست و به راحتی میشه تصورش کرد مخزنی که یه ورودی داره و یه خروجی
هر چه از ورودی وارد میشه محتویات ذهن رو تشکیل میده و خروجی هم چیزی جز همین محتویات نیست
چطور ممکنه با توجه کردن به منفی ها چیزی جز اتفاقات منفی رو انتظار داشته باشیم…. غیر ممکنه…
مهمترین اصل در قوانین کائنات قانون توجه هست به هر چیزی که توجه کنی اونو در زندگیت گسترش میدی… تنها راه استفاده از این قانون در ساختن زندگی ایده آل آگاه بودنه…
آگاه بودن به اینکه در حال حاضر به چه چیزی توجه میکنیم در حال حاضر چه فکری رو مرور میکنیم ودر حال حاضر چه واکنشی رو داریم به اتفاق و شرایط نشون میدیم
حالا درک میکنم که چرا تلویزیون روزنامه فضای مجازی و جمع منفی رو باید حذف کرد چون اینها ورودیها هستن اونم ورودیهای منفی
و چرا شما در فایل قبلی گفتین که به افکارتون آگاه باشین اگه فکرتون رو دنبال نکنین خودش محو میشه ولی اگه دنبال کنین مثل یه کلاف سر درگم میشه چون این افکار محتویات منفی هستن
و واکنش منفی به شرایط منفی هم یعنی توجه به منفیها همون خروجیهای منفی …و ذهن ناخودآگاه ما توجه ما رو به منزله دوس داشتن ما قلمداد میکنه واکنش منفی نشون دادن مثل عصبانی شدن و بد وبیراه گفتن به اتفاقی مثل قطع برق..یعنی از این اتفاقات منفی دوس دارم و بیشتر برام بیار….
پس میبینیم که چقدر قانون توجه مهمه و چقدر ساده میشه ازش استفاده کرد برای ساختن زندگی عالی و چقدر احمقانه میشه ازش استفاده کرد برای ساختن زندگی ضعیف…. انتخاب باز هم به ما داده شده…به همین سادگی….
اولین کار برای نغییر محتویات ذهن توجه به ورودیهاست…
حالا جالبه که ما عمری با ورودی منفی زندگی کردیم و مخزن ذهنمون پر از منفیهاست آگاه هم نبودیم…وقتی با این قوانین آشنا میشیم انتظار داریم در مدت کوتاهی همه چی تغییر کنه و زندگی گل و بلبل بشه و اگه نشه میگیم دیدی فایده نداره این حرفها همش چرت و پرته و برمیگردیم به همون زندگی عادتی قبلی…. در صورتیکه مگه چقدر جلوی ورودی رو گرفتی؟؟؟؟؟ مگه چقدر محتویات ذهنت رو تغییر دادی؟؟؟؟؟ مگه چقدر آکاه هستی که واکنش منفی ندی؟؟؟؟؟ چطور ممکنه در عرض چند ماه همه چی از منفی بی نهایت برسه به مثبت بی نهایت…. والا با عقل و منطق هم نمیخونه…..
به قول شما وقتی بیشتر افکاری که داری مرور میکنی مثبت بود و بیشتر اوقات احساس خوب داشتی و در آرامش بودی میتونی امیدوار باشی که مخزن ذهنت بیشتر مثبت شده تا منفی…
این کارها این توجهات این آگاهیها باید روند عادی زندگیمون بشه باید عادتها مون بشه تا نتایج تغییر کنه….ولی می ارزه مگه این نیست که ما فقط یه بار عمر میکنیم چرا اون مدلی که دوس داریم و قدرتش هم به ما داده شده زندگی نکنیم ؟؟؟؟؟مگه کاری مهمتر از این هم داریم ؟؟؟🙂
بنام خدا ،وبا سلام به استاد عزیز ودوستان گرامی ،
ضمن عرض تشکر از شما استاد عزیز که صمیمانه وخانواده محتویات زدگی خودرا بیان می کنید تا درسی باشد برای دیگران ،من به نوبه خودم ضمن اینکه از شما بازهم درس می گیرم ،سعی می کنم که بیشتر بیاموزم ،چون همه ما در هرلحظه نیاز است که بیشتر یاد بگیریم وهیچکس هم کامل نیست.
یادمه سالها پیش کلاس یوگا می رفتم واستاد داشتیم بسیار عالی وماهر ومن خیلی درسهارا درزندگی از ایشون فرا گرفتم، که کمک بزرگی در زندگیم کرد، یادمه این خانم می گفت ، صبح که ا خواب بلند می شید نگید آه چه روز بدیه چون از همون اول صبح روزتون خراب کردید ،ولی بجاش بگید به چه روز خوبیه وبجای آه همیشه بگید به ! وببینید چقدر در اتفاقات روزمره زندگیتون تاثیر گذار است ،وواقعا هم همینطور می شد ومن از همان زمان عادت کردم که صبحها که از خواب پا میشم بگم به چه روز خوبیه واکثر ا اتفاق های خوبی هم می افتد .! ولی البته اینجور هم نیست که زندگی همیشه روی روال خوبی باشه واتفاقهای بد به همراه نداشته باشد.اما تفاوت در نوع نگاه وتفکر ما انسانهاست که از چه زاویه دیدی به موضوع نگاه کنیم. ما باهر فکری یک فرکانسی را به جهان هستی ساطع می کنیم ، وجهان هستی همان چیزی را برای ما پیش می آورد که ما برایش ارسال کردیم. وخوشبختانه اکثر افراد به این آگاهیها دست پیدا کرده اند ولی مهم این است که در زندگی این اطلاعات را به مرحله عمل در اوریم. .
من خودم از بچگی خیلی صبور وآرام وخونسرد بودم ودنیای پر از صلح وفایی را باخودم داشتم یاد ندارم که درطول عمرم بادوستی ویا قوم وخوشی قهر کرده باشم ومتاسفانه با کسی زندگی می کردم که بسیار عصبی بداخلاق وبهانه گیر بود ،ولی من درمقابل سازشکار وخونسرد بودم وتحت تاثیر رفتارهای آن شخص قرار نمی گرفتم واز کش دادن ناراحتیها اصلا خوشم نمی آمد ،درسته اولش ناراحت می شدم ولی بلافاصله چون از ناراحتی خوشم نمی آمد ، سعی می کردم به نوعی سرم را گرم موضوعات خوب دیگری کنم وفراموش کنم، واین راز موفقیت من در زندگیم بود، وهمیشه اتفاقاتی برای من می افتاد که همه را دچار حیرت می کرد ،چون هر چه را می خواستم برام فراهم می شد وحالا که خوب فکر می کنم ،تمام اون اتفاقات خوب علیرغم اون درگیریها که همسرم برام فراهم می کرد ،نتیجه اون افکار مثبت وحال خوب وقوی برخورد کردنم با اتفاق بد زندگیم بود، هیچکس شاید نمی توانست اون شرایط زندگی مرا از لحاظ تشنج واضطراب که از طرف مقابل بود بتواند تحمل کند ولی من جوری رفتار می کردم وجودی اتفاقات خوب برایم رقم می خورد که به فریده خوش شانسه معروف بودم ،در صورتیکه این به شانس من ربطی نداشت،بلکه به نقطه قوت من وباورهای مثبتم ربط داشت که اجازه نمی دادم هیچ مشکلی وهیچ رویدادی مسی زیبای زندگی مرا به هم بزند ،درسته ناراحت می شدم خوب من یک انسان طبیعی بودم ولی اینکه بتوانی در هرزمان شیرازه ودرمان زندگی از دستت در نرود مهم است!
در هر مهمانی ویا دور همی ازهمه شادتر بودم وسعی می کردم به خودم خوش بگذرد ، وهمچنین به دیگران ،از غیبت کردن فراری بودم ودر جمعی که پچ پچ وگفتگو بود شرکت نمی کردم ، بیاد ندارم که در کل عمرم از مریضی صحبتی کرده باشم واز دکتر رفتن بیزارم، چون به بیماری اصلا فکر نمی کنم .
وحالا که خوب فکر می کنم ،اگر اغراق نکنم تا کنون هم خوب زندگی کردم وهم انسانی موفق بودم، با اینکه مشکلات بسیاری درزندگی داشتم ،ودر تمام مراحل زندگیم با اینکه همسر داشتم تمام بار زندگی از لحاظ زندگی وبچه هارا به تنهایی بردوش کشیدم وهیچگاه گله وشکایت نکردم ونگاه تنها برروی موفقیتها وهدفهایم دور می زد ،با اینکه هیچ همراه وهمدلی نداشتم!! اینهارا می گویم تا دوستان بخصوص جوانترها بدانند که زندگی پ از فراز ونشیب است وخالی از اشکال محال است که باشد ،ولی همه اینها به تو دوست عزیز بستگی دارد که چطور بیندیشی وبطور عمل کنی؟!
زندگی همچون آن رودخانه ای است که همیشه جریان دارد وتو باید سوار برقایق زندگی با جریان آب پیش بروی ،نه برخلاف جهت رودخانه تلاش کنی ، که حاصلی جز خستگی ودست وپازدنهای بیجا ندارد!
روان باش واگاه ، وبدان که هر چه را امروز بکاری فردا درو می کنی ! ما هر لحظه باید مراقب ورودیها وافکار خود باشیم ،واز همه مهمتر هیچگاه سعی نکنیم که دیگران را تغییر بدهیم بلکه باید درپی تنها تغییر خودمان باشیم تا دنیای بهتری را بسازیم ،چه در زندگی خودمان وچه در پیرامون زندگیمان،!
حرص خوردن ،عصبانیت ،زود از کوره در رفتن، حسرت خوردن وبسایت کردن ،تمام اینها باعث کدری قلب ما می شود ،بیاد داشته باشیم که جایگاه خداوند در درون ما باید جای مقدسی باشد ، زنگارهای دلمان را بزداییم ،با بخشش کردن ،مهربانی ،محبت ،امید ،تا بتوانیم در آرامش کامل بسر ببریم ،
درکتاب مقدس آمده است که ،زمانی که عیسی مسیح را علیرغم آنهمه معجزات وشفادادنها وزنده کردن مردگان وموعظه وبشارت ،که هیچ نبی ای در دنیا قادر نبود اینهمه کار بکند ،توسط کاهنان معبد بر صلیب کشیده شد وشلاق خورد و شکنجه ها که ندید ،روبه آسمان کرد وتنها گفت : ای پدر آسمانی آنهارا ببخش چون نمی دانند چه می کنند، واین سرلوحه زندگی ماست ،اگر توانستی که ببخشی به ا رامش رسیدی واگر نه تمام عمر خود را در قهرو کینه بسر خواهی برد ،این بستگی دارد که چقدر به خودمان وزندگیمان ارج می نهیم، دوست داشتن خود یکی از ارکان مهم در زندگی می باشد ،نه اینکه خودخواه باشیم بلکه اجازه ورود هر پلشتی وپلیدی را به ذهنمان ندهیم ومخزن ذهنمان را برای هرچه خوبی وافکار زیبا وخداپسندانه است خالی بگذاریم ودرهر موقعیت ومکانی قرار بگیریم ،این مهم است که کنترل افکار خودرا در دست بگیریم واین کا ر نیاز به ممارست وآموزش دارد که استاد عزیز ،به خوبی این وظیفه را برعهده گرفته که با تعالیم عالی وارزنده چراغ روشنی باشد برای مشتاقان نور و روشنایی !
با آرزوی موفقیت و به روزی برای یکایک دوستان گرامی
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام خدمت استاد عزیرم و دوستان نازنین گام ۴۷ رهایی از افکار منفی .ما توی زندگیمون اگه می خوایم تغییر کنیم باید ورودی های ک ب ذهنمون اطلاعات میدن کنترل کنیم منظورم اینه ک حواسمون باشه چی می بینیم ،چی می شنویم و و چی بر زبان میاریم مهمترین عاملی ک نمیزاره ما خوشبختی رو تجربه کنیم افکار منفیه ،آگاهانه جلوی افکار منفی رو میگیریم باعث حال خوبمون میشه باید کار همیشگیمون باشه چون ک اتفاقات زندگی ما بر اساس اطلاعاتی ک وارد مخزنمون میکنیم میفته و این کار ب قول استاد خیلی آسونه ولی سخته ما باید آگاهانه جلوی وروی های منفی رو بگیریم ک روح ما سبک بشه و،ورود کنه به طبقات بالاتر و ما حس و حال بهتری رو تجربه کنیم یکی از راه هایی کم کردن افکار منفی توجه ب دارایی ها و شکر گزار داشته هامون باشیم ک مقداری از افکار منفی کم تر بشه و حالمون خوب بشه.
بنام خداوند هدایتگر 💓
گام ۴۷ رهایی از افکار منفی ۲
با سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان هم مسیرم
در قسمت اول رهایی از افکار منفی آموختیم جهان هستی از طبقاتی تشکیل شده از صفر تا بی نهایت هر کدام از ما در طبقه ای هستیم وهر کس بنا به شرایط طبقه ی خود اتفاقات را تجربه می کند
💓 اگر به خداوند وعدالت خداوند ایمان داریم نباید افسوس زندگی کسی را بخوریم
اگر ذهن را مخزنی در نظر بگیریم این مخزن ورودی وخروجی دارد حضور ما در طبقات جهان هستی بستگی به خروجی مخزن ما دارد
اگر ورودی مخزن حسادت وکینه واسترس ونگرانی باشد. خروجی فقر وسختی و رفتاری است
اگر ورودی مخزن شادی وبخشش وگذشت ومحبت وصبر باشد خروجی فراوانی وثروت وآرامش وشادی است
💕 مهم ترین چیز در زندگی تغییر کردن است
خداوند بسیار مهربان وبخشنده است وبا اینکه قانون جهان هستی به افکار ما بستگی دارد این اختیار وقدرت انتخاب را به ما داده است تا بتوانیم با قدرت وتوانایی که خداوند در وجود ما نهاده طبقه ی خود را در جهان هستی تغییر دهیم وخود را به طبقات بالاتر ارتقاع دهیم
♦️به چه نحوی می توانیم مخزن ذهن را پر کنیم؟
خداوند جهان هستی را طوری آفریده است که مجموعه ای از ملایمت ونا ملایمت درآن در جریان است این طبیعی است که ما در طول روز با اتفاقات وحوادث ناگوار یا ناخوشایند روبه رو شویم
♦️ این یک تصور باطل است که ما توقع داشته باشیم سراسر زندگی از ملایمت واتفاقات خوب باشد
فضای مخزن ذهن ما محدوده واگه با افکار مثبت یا منفی پر شده باشه جهان هستی وظیفه داره به موجودی ودارای مخزن ما اضافه کنه وبنا به چیزی که در مخزن ذهن هست اتفاقات رو برامون رقم می زنه
❣️ خروجی مخزن ما در جهان هستی پیرامون ما تاثیر داره
اگه مخزن ما با افکار مثبتی پر شده باشه جهان پیرامون ما اتفاقاتی مشابه برامون رقم می زنه
اگه فضای مخزن رو با افکار منفی چون خشم وکینه وکدورت پر کرده باشیم هر چقدرم تلاش کنیم زندگی خوب پیش برود با شکست که از جنس افکار منفی خودمونه مواجه می شیم
🌹 نتیجه بر اساس جنس (منفی یا مثبت) افکار ما رقم می خورد
ما باید با خودمون رو راست باشیم خودمون وخودمونیم باید به نوع افکارمون دقت کنیم بدونیم جنس افکارمون از چه جنسیه اگه مثبته که می تونه بهتر بشه واگه منفی تصمیم خودمون رو بگیریم اقدام کنیم دیگه خودمون رو گول نزنیم تا اینجا باید متوجه شده باشیم افکار ما چه نقشی در زندگیمون دارن
🎉🎉🎉🎉 تغییر کردن 🎉🎉🎉🎉🎉🎉
💓 تغییر در زندگی فقط بر اساس تغییر محتویات ذهن ما ایجاد می شه
باید باور کنی وبا خودت روراست باشی وبتونی نتیجه مثبتی از این تغییر کسب کنی
چگونه تغییر را آغاز کنیم 👈اول افکار منفی را شناسایی کنیم (هر روز آنها را یادداشت کنیم تا رها شوند) دوم سعی کنیم به افکار منفی موجود در مخزن ذهنمون اضافه نکنیم سوم همیشه آگاه باشیم به هدفی که داریم واونم جلوگیری از ورود افکار منفی است توجه کنیم مثلا 🤙
اگر عصبانی شدیم وکسی با برخوردش یا حرفش ما رو عصبانی کرد به این فکر کنیم آیا این موضوع را ادامه ندهم وفضای مخزنم رو خالی بزارم تا خداوند اونو با هدایتش پر کنه با الهامات خوب یا نه ادامش بدم واونقد بهش فکر کنم تا به فضای مخزنم رو باهاش تکمیل کنم وجا برای افکار مثبت نمونه
⛔هر کسی شما را عصبانی کرد می خواهد مخزن شما را با افکار منفی پر کند وشما را در طبقه ی پایین تر از خودش در جهان هستی قرار بده ⛔
باید هوشیار باشیم تا می توانیم از ورودی مخزن مراقبت کنیم بدونیم فضاش کمه اگه با افکار منفی پر بشه دیگه جایی برای افکار منفی نمی مونه
اینو بدونید موقع ناراحتی وخشم طرف مقابلت به هدفش که کشوندن تو به طبقات پایین تره برسه
♦️ افراد موفق همیشه شاد وخونسرد هستند عصبانی نمی شوند اگر هم به ندرت عصبانی شوند خیلی زود فراموش می کنند وادامه نمی دهند
وقتی عصبانی می شیم در واقع حق خودمون رو ضایع می کنیم.چون افکار منفی که به واسطه ی عصبانیت وارد مخزن ما می شه بار منفی سنگینی دارند طوری که روح مارو سنگین می کنه این سنگینی توان رفتن به طبقه ی بالاتر وتجربه زندگی بهتر رو نداره
افکار منفی وطبقات جهان هستی در رابطه معکوس هستند هرچقدر افکار منفی بالا بره جایگاه در جهان هستی پایین میاد✔️
♦️♦️ راهکار برای کاهش افکار منفی وایجاد افکار مثبت
وقتی اول صبح از خواب بیدار می شیم نا خودآگاه در فضای مخزن خودمون پرسه می زنیم یاد گرفتاری هاو مریضی وناراحتی که داریم می افتیم باید توجه به افکار منفی را متوقف کنیم
اگر حجم افکار مثبتمون کمه بیایم از خداوند قرض بگیریم یعنی خودمون رو در باغ نعمت های خداوند تصور کنیم در سرزمین افکار الهی هرچیزی امکان پذیره این افکار الهی به شدت قدرتمند هستند وبه ما کمک می کنند تا خیلی سریع از زخیره افکار منفی کم کنیم وروحمون رو سبک کنیم اگر بخواهیم تغییر کنیم چاره ای نداریم باید این مرحله که کاهش افکار منفی هست رو بگذرونیم وبه افکار الهی پناه ببریم سخته ولی شدنیه چند روزی طول می کشه چون ذهن عادت کرده سراغ افکار منفی بره ولی با کنترل وتوجه کم کم عادت می کنیم سراغ افکار منفی نریم
چطور به افکارمون جهت بدیم 🤙
برای اینکه بتونیم در طول روز از هجوم افکار منفی خلاص بشیم از شب باید روی خودمون کار کنیم به این صورت که شب قبل از خواب تمام افکار منفی و مشکلات رو پاک کنیم وبا آرامش بخوابیم تا صبح که بیدار می شیم فرصت اینو داشته باشیم به افکار مثبت توجه کنیم به نعمت ها ودارای های خودمون توجه کنیم با تکرار این روند رفته رفته حجم افکار منفی کم میشه و زن افکار مثبت سنگین می شه روح سبک می شه وبه طبقات بالاتر می رویم ودر آنجا هم روند ادامه داره وباز به طبقات بالاتر می ریم ودر آنجا از نعمت ها وشرایط بهتری برخوردار می شیم
🌷من از وقتی از این آموزش های رهایی از افکار منفی استفاده می کنم خیلی خیلی تغییر کردم و سرشار از احساس خوب هستم. تا حدودی توانستم افکار منفی رو کنترل کنم تمرین اول رو به خوبی انجام دادم وتا می شد افکار منفی رو یاد داشت می کردم وبعد از اون تمرین دوم که شب ها قبل از خواب همه ناراحتی ها وافکار مشوش را فراموش می کزدم وبا آرامش وامید خداوند می خوابیدم وصبح هم واقعا از خدا کمک می خواستم مثلا می گفتم خدا کمکم می کنه دخترم خوب بشه خدا کمکم می کنه با همسرم رابطم بهتر بشه خدا کمکم می کنه همسرم تو شهر جدیدی که می خوایم بریم کار خوبی پیدا کنه…… همین روند رو ادامه دادم الان خیلی آرامش دارم هرچی همسرم برای این نقل مکان مسترب ونگران من سرشا. آرامشم برای مشکل دخترم با این که دکتر حرف های خوبی نزد ولی اصلا بهم نریختم برعکس گذشته که تمام زندگیم با ترس ونگرانی واستراب بود هر ثانیه از خدا کمک می خوام هر ثانیه با خدا حرف می زنم اونقد از خدا کمک می گیرم که احساس می کنم افکار منفی گذشته جرعت ندارن سراغم بیان اجازه اومدن ندارن چون واقعا در باغ با صفای نعمت های خداوند سیر می کنم. نمی گم الان خیلی خوبم عصبانی می شم ناراحتی ودل لپسی هنوز هست ولی نمی زارم ماندگار بشن اجازه نمی دم اگه با همسرم حرفم شد خیلی ماندگار بشه سریع فضا رو عوض می کنم خلاصه زندگیم زیر ورو شده کلا تلوزیون رو کنار گذاشتم ونمی زارم هیچ فضایی ایجاد بشه که افکار منفی رو برام تداعی کنه
استاد عزیزم می دانم احتیاجی به تشکر من یا قدر دانی من ندارید شما با خدا معامله کردین وخدا پاسخ این لطف وبزرگی شمارو می ده ولی منم به نوبه خودم می خوام بگم شما خیلی خیلی توی زندگی من تاثیر گذاشتین تا حالا خیلی سخنرانی ها گوش دادم همه بدتر گمراهم کردن ونا امید شدم ازلطف ورحمانیت خداوند اما حرف های شما از بس شیرین از بس خودمانی از بس واضح وروشن است که آدم دوست نداره یه لحظه بدون این فایل ها زندگی کنه منکه در طول روز مثل آدمای معتاد دنبال فرصتی می گردم فایل گوش بدم واونقد به دلم می شینه که شوهرم می گه صدتا اتفاق کنارت بیفته متوجه نمی شی😍 ازتون ممنونم وبهترین طبقات جهان هستی رو براتون آرزو مندم
سلام دوست عزیز من ار خوندن دیدگاه شما لذت بردم واقعا عالی به مطالب اشاره کردین ممنونم.😉😘😍
گام ۴۷ رهایی از افکار منفی
به نام خدد💞💞
وظیفه همه ما تغییر زندگی است آنگونه که خداوند مقدر کرده است که زیباییها و رفاه و آسایش را تجربه کنیم به همه ما این لیاقت و توانایی را داده است .
وظیفه داریم این توانایی را استفاده کنیم تا در لحظه مرگ حسرت نخوریم تا نشان دهیم خوب زندگی کردن آسان و طبیعی ترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتاً و طبیعتاً خوشبخت هستیم.
🌺 برای هر کاری با خدا معامله کنید معامله با خداوند بسیار پر سود است.
چگونه باید ورودی مخزن خود را مواظبت کنیم خداوند در مجموعهای که خلق کرده مجموعه ملایمات و ناملایمات را همراه هم قرار داده است.
مغز ما از هر چه بیشتر پر بشه هر روز به دارایی خودش اضافه میکند جهان موظف است که مطابق موجودی دارایی ما اتفاقات را برای مان رقم بزند.
⛔ پس ما هر روز با افکار منفی فضای مخزن را پر می کنیم.
وقتی مخزن پر از افکار منفی است هر روز با اتفاقاتی منفی رو به رو می شویم
✳نتیجه از محتویات مخزن گرفته میشود.
✅ تغییر در زندگی ما تنها و تنها از طریق تغییر در محتویات مخزن ما ایجاد میشود.
تغییر راچگونه ایجاد کنیم؟ کاهش افکار منفی
اگر طبق روال گذشته اجازه ورود افکار منفی را بدهیم دیگه فرصت پیدا نمیکنیم انباشته های افکار منفی خودمان کم کنیم.
عدم اضافه افکار منفی به ذخایر مغزمان که با آگاه بودن و توجه به هدف خودمان کمک میکنیم که این افکار منفی را کاهش دهیم
و اگر کسی ما را عصبانی کند باید بیش از ۳ دقیقه به عصبانیت خود ادامه ندهیم و اجازه ندهیم که صدمه ای که به ما زده میشود بیشتر بشه .
هرکس مارا عصبانی کرد میخواهد مخزن ما را از افکار منفی پر کند و در طبقه پایین تر از خودش در جهان قرار بگیریم و وقتی مخزن ما از افکار منفی پر شد خود به خود ورود برای افکار مثبت و ایده های خوب کم می شود.
✅ افراد پولدار و موفق به ندرت عصبانی می شودمعمولاً در حالت آرامش هستند.
وقتی ذهنت پر از افکار منفی باشد روحت سنگین میشود و در همین طبقه پایین قرار میگیرید.
افراد منفی باف و بددهن همیشه در ناخوشی هستند.
نذارید ما را از حق خودمان محروم کنند و به طبقات پایینتر بفرستند باید مرور کردن افکار منفی را متوقف کنیم اول صبح در باغ بهشت الهی قدم بزنیم و نعمتهای الهی را برای خودمان مرور کنیم.
اگر میخواهیم زندگی خودمان را تغییر بدهیم باید به افکار منفی بی توجه باشیم و افکار مثبت توجه ویژه داشته باشیم ✳✳شب هم ذهن خودمان را از افکار منفی پاک کنیم تا صبح افکار منفی به هجوم نیاورند .
🔴هرچه افکار منفی کمتر بشه ما به طبقات بالایی می رسیم.
اوایل ازدواجم بخاطر کوچکترین مسائل از همسرم می رنجید و دائماً در حال بحث با همدیگر بودیم وبیشتر بحث و دعوا میکردیم بیشتر از هم دور می شدیم .
طوری که بعضی وقتها شوهرم را که میدیدم میترسیدم که دوباره بحث شروع بشه .
همیشه باورداشتم اگر چیزی از او بخواهم جوابش منفی است اگر بخواهم جایی تنها بروم اجازه نمیدهد خیلی ناراحت می شدم وخیلی گریه میکردم😔
کم کم شروع به تغییر زندگی مان کردیم من حساسیت هم کمتر شد شوهرم هم کمتر گیر میده اون موقع فکر میکردم چون کوتاه آمدیم زندگیمان بهتر شد.
ولی الان میفهمم که ما برای ادامه زندگی مان تغییر کردیم افکار منفی و باورهای غلط را از خودمان دور کردیم افکار مثبت در ذهنمان بیشتر شد و باعث شد به هم اعتماد بیشتری کنیم و و بحث های الکی نداشته باشیم و محبت مان هم بیشتر شد.
من فکر میکردم که انسان مثبت نگری هستم ولی وقتی قرار شد افکار منفی را یادداشت کنم می بینم هنوز که باورهای منفی زیادی دارم که باید آنها را درست کنم.
مثلاً صبح که از در پارکینگ می خواستم بیرون بروم به خاطر ماشینی که در روبروی پارکینگ پارک بود هر چه سعی کردم نتوانستم بیرون بیایم ناراحت شدم.که چه بیملاحظه ان آدمها! انصافاً صاحب ماشین زود آمد .ولی باز هم ناراحت شدم چون توقع داشتم یک معذرت خواهی بکندکه نکرد .
یا نامهای که برای مدارکم باید ارسال میشد چند روز بود در دست کارمند آن اداره مانده بود و هیچ اقدامی صورت نگرفته بود .
دخترم که در این روزهای کرونایی خسته و بیحوصله شده و بیشتر توجه من را می خواهد و من به جای رسیدگی از کارهایش خسته و بی حوصله می شوم و بر سرش داد میزنم.
یا شب که به پارک نزدیک خانه رفته بودم و و ماجرایی برایم اتفاق افتاد خیلی ناراحت شدم و ناراحتی آن حسابی مرا درگیر کرده بود و مخزن ذهنم را پر از افکار منفی کرد وقتی این فایل را گوش دادم فهمید این حوادث را باید رها کنم کاری که من اصلا نمیکنم و مرتب در ذهنم مرور می کنم وباعث میشوم این اتفاقات برایم پشت سرهم بیفتدو همه شادی و انرژی خودم را میگیرم.
سلام بر مشتاقان سرزمین آرزوها
هرچیزی که در زندگی تجربه میکنیم محصول افکار خود ماست و تمامی اتفاقات زندگی چه خوب و چه بد رو خودمون جذب میکنیم .پس چه بهتر که همش افکار مثبت رو مرور کنیم تو ذهنمان. از محیط منفی و افراد منفی دوری کنیم تا بتونیم احساسمان رو خوب نگه داریم و در طبقات بالاتری قرار بگیریم . هر موقع افکار بد اومد سراغمان یا در محیط منفی قرارگرفتیم و حسمون یه لحظه بد شد سریع بایستی حسمون رو خوب نگه داریم .
وقتی افکار منفی داریم یا احساسمان بد هست اینو به یاد داشته باشیم که از آرزوهامون داره دزدی میشه. و همینطور شبیه به این حس رو در زندگی تجربه میکنیم .
آنقدر این حس رو تجربه میکنیم تا یه روزی حسمون رو خوب نگه داریم .
من چند روز پیش سوار یه ماشین شدم آنقدر رانندش سریع میروند که احساس ترس وجودم رو گرفت واکنش احساسی نشون ندادم و هیچی نگفتم فقط به این فکر کردم که خدایا مسول این اتفاق امروز خودم هستم من این حس ترس رو قبلن خودم وارد ذهنم کردم و امروز دارم نتیجشو میبینم . یکدفعه یادم اومد که شب قبلش یه سریال طنز تلویزیون نشون داد وبه جاهایش ترسناک بود و من ترسیدم و این حس آنقدر در من بود تا فرداش من حس ترس رو در رانندگی یه راننده تجربه کردم . پس من اگه وقتی اون سریال رو دیدم که ترسناکه سریع پا میشدم میرفتم دیگه فردا اون حس رو تجربه نمی کردم. محیط منفی میتونه هرچی باشه حتی یه سریال ترسناک .
بعد من تو ماشین پاکسازی کردم و پیاده شدم .
وقتی احساسمان خوبه خیالمون راحته اتفاقات خوب برامون میافته . امکان نداره افکارمون مثبت باشه و حسمون خوب باشه ولی اتفاقات بد بی افته.
احساس خوب وافکار مثبت زندگی ما رو میسازه.
وقتی یه موضوع بدی برام اتفاق میافته میگم مسولیت با خود مه و خودم یه جاهایی افکارم منفی بود یا در محیط منفی قرارگرفتم واحساس بد شد و این اتفاق برام افتاد سریع احساسمان خوب میکنم واز خودم می پرسم من چی میخام الان تو این شرایط. واسه چی میخام مدام از خودم می پرسم تا کم کم حسم خوب بشه .
هرچقدر بیشتر روی ورودی های ذهنمان کنترل داشته باشیم و مراقب افکارمون باشیم کم کم رشد میکنیم و وارد مدار ذهنی بالاتر میشیم .
گام ۴۷:رهایی از افکار منفی
هیچ نیرویی خارج از من نمی تواندروی زندگی من تاثیر بذاره مگر اینکه من با افکار خود به آن نیرو قوت ببخشم ،بزرگترین قدرت در درون من است.پس بهتره که مثبت اندیش باشیم و هیچ وقت حسرت زندگی دیگران را نخوریم بلکه بجای حسرت برای آنها حس خوشحالی کنیم تا نتیجه آن را خود ببینیم
خداوند همه را یکسان آفریده و همه ما لیاقت خوشبختی را داریم چون طبیعت ما زیبایی و خوشبختی است و افکار منفی هستند که مانع خوشبختی ما می شوند .و افکار منفی هستند که مشکلات زیادی به همراه دارند و خدا نکند که افکار منفی در ذهن ما لانه کرده و جا خوش کند .یک نمونه دارم در مورد افکار منفی دوست دارم با شما در میان بذارم تا خود قضاوت کنید و ببینید که افکار منفی چه می کند
توا ایران که بودم خانواده از فامیل با داشتن سه تا فرزند بزرگ دچاره افکار منفی بودند و این افکار آنها را به جایی رسانده بود که هر کدوم در آن زندگی دچار حالتهای روحی وروانی شدید که مجبور شده بودند به مشاوره و بعدش هم مصرف دارو —
مشخص بود که همه روی لج و انتقام هستند و هر کدوم از بچه گرفته تا پدر و مادر فقط حرف خود را می زدند و حتی در بعضی موقع دکتر را هم قبول نداشتند و تنها عاملی که آنها را سر پا نگه داشته بود پدر خانواده شدیدا به همسرش وابسته بود و حاضر نبود طلاق بده واز زندگی فاصله بگیرد و پای صبحت هر کدوم می نشستی فقط خودش را قبول دآشت و من می دیدم که هر کدوم مخصوصا خانم خونه درگیر منفی بافهایی خود بود واز آنها غولی ساخته بود فقط برای نابودی خودشون .و ریشه آن را حسادت به زندگی بقیه می دیدم .تنها کاری که من انجام دادم با هر کدوم از آنها صبحت می کردم .و خیلی از حرفهای استاد اینجا بدردم خورد برای گفتم به آنها .ممنون استاد
می خوام بگم منفی بافی نابود می کند اگر با آن سازش داشته باشیم و دم خور باشیم سر هیچی نابود می شویم .
برای از بین بردن افکار منفی به دیگران حسرت نورزید ،بجای حسرت خودتون را لیاقت آنچه دوست دارید بدانید و برای بدست آوردن آن استمرار داشته باشید
و شکر گزار تمام نعمتهایی که داریم باشیم حتی کوچک
و به جای حسرت از خوشبختی دیگران خوشحال باشیم با تغییر این افکار می توانیم خودمون را از طوفانی که به دست خود وارد زندگی می کنیم نجات دهیم
شکرگزاری یک راهی است برای راهی از منفی بافی .
خداوند توانایی و لیاقت خوشبختی را به همه داده نا بتوانیم موفق و سرشار از شادی و احساس خوب و عشق و علاقه به دیگران زندگی کنیم و وظیفه ماست که از این توانایی و نعمت خدادادی استفاده کنیم
خوب زندگی کردن حق طبیعی ماست
چون ذاتا خوشبخت هستیم !!!!؟؟؟؟چرا؟؟؟؟
چون بنده خدا هستیم و خدا بنده آش را زیبا افریده
خوشبخت آفریده
شاد و خوشحال افریده
ازاد افریده
خداوند بنده هایش را با بهترین خصلتها افریده و او شایسته و لایق بهترینها می داند —
خداوند منشا تمام خوبیها و زیباییها و رفا و آرامش است و این ما هستیم که باید از توانایی و قدرت درونی که داریم از این زیباییها لذت ببریم .
چون ما لیاقت یک زندگی خوب و پر از رفا و آرامش و شادی داریم فقط باید نگاه خود را به زندگی عوض کنیم تا شرایط فوق العاده ای را تجربه کنیم .اما !!! افکار منفی و مخرب تمام این زیباییها را می گیرد و حس و حال بدی پیدا می کنیم (مانند زندگی که داستانش را بالا توضیح دادم)برای آین تغییرات
نیاز به اموزش صیحیح داریم که شکر خدا توسط استاد عزیز و همت خودمون می توانیم به حق طبیعی خود از جمله تناسب اندام برسیم.
افکار منفی در ذهن سرشار از حسرت و حسادت هایی است که در ذهن ما انباشته شده و جایی برای مثبت باقی نمی ماند و ادامه این افکار منفی هر روز از شاد زندگی کردن ما را دور و دورتر می کند .حالا که به این آگاهی رسیده ایم باید به نکات مثبت حتی خیلی کوچک توجه کنیم و بابت آن شکر گزاری کنیم و در این کار استمرار داشته باشیم تا به مرور جزو عادت و شخصیت ما بشود و یواش یواش افکار منفی کم بشه و افکار مثبت جایگزین بشه .
درختی نیست که از بادها نلرزد و آدمی نیست که در زندگی شکست نخورده باشه ولی فقط ریشه دارها می مانند .پس ادامه بده و میدان را خالی نکن —فراموش نکن روزی که تصیمیم گرفتی همه چیز را تغییر دهی و آن آدم سابق نباشی .
پس باید تلاش کرد و خودرا باور داشت .ما به گونه ای خلق شده ایم که قادر هستیم هر آنچه را که می خواهیم بدست بیاوریم !!!چگونه!!؟؟؟با مثبت اندیشی
بایددمواظب ورودی مخزن خود باشیم .تغییر در زندگی تنها و تنها از تغییر در محتویات مخزن ما ایجاد می شود !!؟؟چگونه؟؟با کاهش ورود افکار منفی به مخزن خودمون !؟چکونه!؟با آگاه بودن —توجه به هدف خودمون داشتن
یاد بگیریم هر کی ما را ناراحت می کند بیشتر از سه دقیقه طول نکشد اگر بیشتر ادامه بده فقط و فقط به خودمون صدمه وارد می کنیم و این صدمات باعث بسیاری از بیماریها می شود چون مارا دچار اضطراب و نگرانی می کند افکار ما مرتب مسایل منفی را مرور می کند و ما را درگیر نگرانی و مضطرب می سازد و ادامه این همه اضطراب که روح و روان مارا درگیر کرده بعد از مدتی در جسم ما نمایان می شه .درست مثل آموزش لاغری با ذهن که اول دهن متناسب می شه بعد در جسم نمایان می شه .پس افکار منفی اول ذهن ما را احاطه کرده و بعد جسم ما را مریض می کند 😭
همانطور که استاد خیلی زیبا توضیح دادند که نباید بذاریم کسی حق ما را زاید کند وقتی عصبانی می شویم حق ما در جهان هستی زاید می شود افکار منفی ذهن ما می رود بالا و جایگاه ما در جهان هستی پایین می اید و روح ما سنگین می شود و نمی توانیم به سطح بالا از جهان هستی برویم پس باید هوشیار باشیم که به کسی اجازه ندهیم ما را در جهان هستی پایین بیاورد اول صبح در باغ بهشتی قدم بزنیم و افکار مثبت را مرور کنیم و شکرگزار باشیم ،شکرگزار باشیم .خدا را شکر و هزاران بار شکر که با این افکار آشنا شدم .🙏
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوارم و دوستان همراهم
خدا را شکر می کنم که باری دیگر به من توفیق داد تا در این گام همراه شما دوستان و استاد بزرگوارم باشم.
با شنیدن این فایل خیلی چیزها را فهمیدم که اگه ماها کتاب می خواندم این مطالب را نمی یافتم بله روح ما با افکار منفی سنگین می شپد وقتی ما هر روز مخزن خودمان را پر از افکار منفی می کنیم روح سنگین می شود یعنی اجازه ورود به مدار بالاتر را به ما نمی دهد چون همه چیز به خود ما و انتخاب ما بستگی دارد اینکه ما چه ورودی را به ذهنمان می دهیم اگر ورودی ما یا همان مخزن ما پر از افکار منفی باشد خروجی هم دقیقا ارتباط مستقیم با ورودی ما دارد و جهان و کائنات همان را به ما می دهد و چون مخزن ما محدود هست وقتی ما منفی می دهیم جایی برای افکار مثبت نمی ماند و همه جا را افکار منفی پر می کند.
حالا چی کار کنیم باید با خودمان روراست باشیم ما برای تغییر مدار بهتر و رسیدن به مدار بالاتر باید خودمان را تغییر بدهیم و تغییر فقط و فقط با تغییر محتوای مخزن ما صورت می گیرد حالا چه جوری شروع کنیم ؟
با کاهش ورود افکار کنفی به مخزنمان
چطوری؟؟
ساده است با آگاهی و تو جه به هدفی که داریم
ما اینجوری که پیش برویم و هر روز آگاهانه جلوی افکار منفی را بگیریم خود به خود جایگزین آنها افکار مثبت می شود و روح ما وزنش کم می شود و اجازه رفتن به مدار بالاتر را پیدا می کند و هر روز باید پیوسته و آهسته پیش برویم و کم کم افکار مثبت را در مخزن خود قرار دهیم وایییی چقدر این کلمات قشنگه ممنونم استاد ممنونم
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام ب استاد عزیز و دوستان گرامی رهایی از افکار منفی گام دوم ، قبل از هر چیزی بهتون تبریک میگم استاد انصافا عالی قوانین رو درک کردین و بازگوش میکنید برای ماها من دقیقا این حرفهایی شما رو جور دیگه ی شنیده بودم ک پولم داده بودم بابتشون ،اینقدر خوب توضیح نداده بود ،درک کردن ی چیزه ،ولی انتقال دادن و قدرت بیان داشتن ی چیز دیگه عالید استاد ممنونم ،من تقریبا یک سالی میشه این مباحث رو دنبال میکنم و آشنایی دارم ب نظرم سخت ترین کار کنترل کردن افکار منفیه خیلی سخته کسی همیشه کارش بوده وارد کردن افکار منفی ب ذهنش و ازشونم لذت برده الان کار سختیه کنترل کردنش من ی کوچولو موفق بودم تو این کار چون اطرافیان من ب شدت با این حرفا مخالفن ویکی از ورودهای منفی ک من متنفرم ازش و دوسش ندارم اصلا، اخبار دیدنه و اطرافیان من پراز ادمهایی هستن ک عاشق اخبارن و فیلم های زیادی میبینن اینم ک میدونم ک با عوض شدن افکار ما یواش یواش اطرافیان ما هم تغییر میکنن ان شاالله البته اینم بگم ک با همون ی کوچولو کنترل کردن افکار منفی یکی از اتفاق های خوبی ک برام افتاده من چندین سالی بود ک کتف چپم درد میکرد و همیشه مواقعی ک حرص و جوش بیشتری میخوردم بیشتر می شد دردش و خدا رو شکر الان چند وقتیه اصلا اون درد رو ندارم بعضی اوقات پیش میاد شاید یک روزی برم تو فاز حرص و جوش قدیم سریع کتفم درد میگیره و وقتی خودم و آروم میکنم خدا رو شکر بهتر میشم ،در مورد تمرین ک افکار منفی رو روی کاغذ بنویسیم من وقتی این افکار رو نوشتم احساس سبکی خیلی زیادی بهم دست داد و خیلی حس خوبی بود بعدش ی فکر منفی دیگه اومد ک نکنه اینا رو مینویسی برات اتفاق بیفته بعدش با خودم گفتم ن شاید من هنوز کامل درک نکردم اگر این طور بود استاد نمی گفتن بنویسید ممنونم از این همه آگاهی های مفید تو این تایم کوتاه 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام دوست عزیز
از اینکه احساس بهتری دارید خوشحالم
شاید خونده یا شنیده باشید که نوشتن قدرت داره
بله درسته
در این تمرین از قدرت نوشتن استفاده می کنیم برای از بین بردن افکار منفی
افکار منفی رو می نویسیم که تکراری بودن و بی نتیجه بودنش رو درک کنیم و به راحتی رهاشون کنیم
نمی نویسیم که بیشتر بهشون بپردازیم
کالبد ما محل روح ماست و انسان با فکر و احساس و عمل به شکل روحانی خود تجلی می یابد چون جسم ما در این عالم خاکی میماند و تنها روح ما به طبقات بالا عروج پیدا میکند و تمام اعمال انسان برای رسیدن روح ما به کمال است تمام افکار و گفتار ما مانند یک ارتعاش به جهان هستی است و بازتاب این ارتعاش به ما منعکس می شود اگر ارتعاشی که به جهان هستی می فرستیم مثبت باشه اتفاقات خوب و هم فرکانس با ارتعاش مثبت به ما بر میگرده و اگر ارتعاش ما منفی باشه ما بدیها و کمبودها رو جذب میکنیم خداوند متعال در قرآن تاکید میکند که ما چیزی رو برای شما می فرستیم که خودتون از پیش طلب کردید و در اینجا اختیار انسان مطرح میشه که انسانها خودشون مایه سعادت و شقاوت خودشان هستند و فکر ما نوع زندگی ما رو رقم میزنه ذهن ناخودآگاه انسان اصل رو از بدل تشخیص نمیده و بر اساس فکر و احساسات خوب یا بد ما چیزهایی رو به ما میده که ما به اونها توجه میکنیم توجه به احساسات خوب و گسترش اون احساسات در زندگی ما تاثیر بسزایی داره و بالعکس ،به هر چیزی که بیندیشی به صورت اتفاقات خوب و بد در زندگی ما رخ میده پس باید مواظب ورودیهای ذهن خودمون باشیم و خیلی مهمه که این مخزن از افکار مثبت پر بشه یا افکار منفی ،هر چند از بچگی اعتماد بنفس ما رو گرفتن و همیشه ما رو از انجام کارهایی که میخواستیم تجربه کنیم منع کردن ولی الان دست خودت هست که افکار منفی رو دور بریزی و با افکار مثبت یک تغییر اساسی در بنیان زندگیت بدی یا با همون مخزن پر از افکار منفی ادامه بدی و قطعا طبقات بالاتر رو تجربه نخواهی کردو در همون طبقه اول با افرادی که هم فرکانس با خودت هستن باقی خواهی ماند و جهان هستی همون چیزی رو به شما میده که خودتون میخواین پس دنبال افکار مثبت باشیم تا همیشه خوبیها به زندگی ما جذب بشن و ما با شادی و حس خوب در این دنیا زندگی کنیم و از تمام نعمت هایی که خداوند در اختیار ما قرار داده کمال لذت رو ببریم وبا حسرت این دنیا رو ترک نکنیم
نشان های دریافت شده
سلام .
گام ۴۷ رهایی از افکار منفی قسمت دوم .
من هروقت که میخوام چیزی بنویسم اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم چی بنویسم اصلا چی میخوام بنویسم .
همیشه همینطور بوده من شروع میکردم به نوشتن و آگاهیها یکی پس از دیگری شروع میکردن به اومدن و من یهو به خودم میام میبینم یه متن طولانی نوشتم .
این گام درمورد رهایی از افکار منفیست . شاید وقتی ما بخواهیم شروع کنیم به تغییر زندگی و تغییر مخزن ذهنیمون ندونیم باید از کجا شروع کنیم چطور شروع کنیم . اما شروع که کنیم یعنی داریم اعلام امادگی می کنیم که مسیر رو تغییر بدیم بعد تغییر کردن آروم و آهسته شروع میشه . درست مثل همین نوشتن که اولش صفحه هیچی نیست و وقتی شروع میکنم به نوشتن این یعنی دارم تغییر ایجاد می کنم .
من از وقتی متحول شدم یه تغییر اساسی در زندگیم مشاهده کردم . صبحها که از خواب بیدار میشم حالم خیلی خوبه . در حالیکه این حال خوب یهو ایجاد نشد . این تغییر با تغییر مخزن ذهن من صورت گرفت . به هر اندازه که محتوای مخزنم رو تغییر دادم به همون اندازه زندگی من زیباتر شد .
چقدر این جمله خوب هست که مخزن سنگین ذهن ، روح رو سنگین میکنه و نمیزاره به مدارهای بالاتر صعود کنه . در حالیکه ویژگی روح سبک بودنه . ما عاشق سبکی و راحتی هستیم و تمام اتفاقات خوشایند ما در مدارهای بالاتر و سبکتر ایجاد میشن و لازمه ی اون رها کردن کوله بار سنگین این مخرن هست . تصویری که از این فایل صوتی در ذهنم تجسم شد تصویر یک بالن هست . بالنی که قصد پرواز به آسمانها رو داره وقتی بارهاش سنگین باشه اوج نمیگیره و خیلی وقتها توی کارتونها میدیدیم برای اینکه بخوان این بالن اوج بگیره یه سری کیسه های سنگریزه که کنار بالن بسته بودند رو باز می کنند و پایین میریزن تا بالن سبک بشه و اوج بگیره تا صحنه های زیباتری رو تجربه کنه .
اونجایی بودم که گفتم صبحها که از خواب بیدار میشم حالم خوبه و این اولین تغییر زندگی من بود .
من باورم شده خوابیدن نعمتیه که انسان در اون مدت به خود درونیش اتصال داره و خود درونی کاملا داره پاکسازی رو انجام میده . من وقتی میخوابم تمام افکار منفی من پاکسازی میشن و وقتی بیدار میشم یه روز تازه رو شروع میکنم که مثل یه کاغذ سفید آمادست تا من روی اون بنویسم . وقتی قلم به دست منه پس شروع میکنم و خوب مینویسم و از اینجا بود که تغییر زندگی من آغاز شد .
نکته ای زیبا در متن توجهم رو جلب کرد . رها کردن نگرانی ها .
من تا حالا نگرانی رو تجزیه و تحلیل نکرده بودم . یعنی تا الان پیش نیومده بود که ان مورد رو بررسی کنم . حسرت و حسادت و … رو بررسی کرده بودم و به درکشون رسیده بودم اما الان فرصتی پیش اومد تا نگرانی و رها کردن نگرانی رو با توجه به محتوای آموزشی مورد بررسی قرار بدم .
نگرانی یک احساس است . احساسیست که در اثر پیش بینی وقایعی نادلخواه در آینده در ما ایجاد میشود . اغلب گفتگوهای درونی یا بیرونی که این احساس رو ایجاد میکنند با کلمه (نکنه) شروع میشه .
جملات پشت هم میان و در مجموع تصویری نادلخواه در ذهن ایجاد می کنند که منجر به احساس نگرانی میشه . نگرانی انسان رو سنگین می کنه و اجازه نمیده روح به مدارهای بالاتر اوج بگیره . ماندن در مدارهای پایینتر گرفتار شدن در چرخه ایست که اتفاقات نادلخواه رو رقم میزنه .
اما چطور میشه این احساس نگرانی رو رها کرد . اینجاست که باید دونه دونه محتوای مخزن رو مورد بررسی قرار بدیم و ببینیم چه فکری باعث شده مدار ما در چرخه ی نگرانی و اتفاقات نادلخواه قرار بگیره .
دلشوره و نگرانی از ایمان نداشتن به خداوند میاد . به خاطر احساس وابستگی به چیزهایی که نسبت بهشون احساس مالکیت کاذب داریم . تمام (نکنه هایی) که در ذهن ما تولید میشن به این دلیله که ما احساس ترس داریم . احساس ترس هم که در گام قبل مورد بررسی قرار دادیم و متوجه شدیم به خاطر نداشتن ایمان و در حقیقت ایمان در محل نابجاست . وقتی ما در مداری که نباید باشیم هستیم این حالت برمیگرده به تکرار این عملکرد در گذشته که عادات ما رو ایجاد کردن .
یعنی ما عادت کردیم و طبق عادت مدار نادلخواه رو انتخاب می کنیم .
اولین نکته ای که در تغییر کردن حائز اهمیته دقیقا همینه که ما باید بدونیم برای تغییر کردن لازم هست که عادات خودمون رو شناسایی کنیم باهاشون در صلح قرار بگیریم . آرام آرام اونها رو منطقی کنیم و بگیم ببین چیزی نیست . این کار یعنی باز کردن نخهای کلافی که به هم گره خورده و اصطلاحا میگن مثل کلاف سر در گم شدم . ما با وارسی و پیدا کردن سرنخ آرام ارام نخ ها رو از لابلای هم باز می کنیم تجزیه و تحلیل می کنیم تا به انتها برسیم و ببینیم هیچ چیزی وجود ندارد که مارا نگران کرده .
خب به آنجایی رسیدیم که منشاء نگرانی از ترس هست و ترس هم از نداشتن ایمان در محل بجا و انتخاب محل نابجا هم به دلیل عادت کردن به مداریست که مدتیست آن را تکرار کرده ایم و رمز تغییر کردن از توجه ، انتخاب و شکل گیری عادتی جدید است .
همین نوشتن و بررسی کردن و محتوایی جدید در ذهن ایجاد کردن و تمرین کردن برای اینکه به شیوه ی جدید بنگریم این اعمال همه نشان از تغییر کردن است .
به نظر من هنگامی که ذهن ما پر میشه از نکنه ها رها کردن وابستگیهاست . پدر مادر خواهر برادر همسر فرزند کار رییس دوستان آشنایان اینها همه غیر از ما هستن و همگی خدایی دارن که داره از درون هدایتشون میکنه . به همه شون زندگی داده که دوست دارن زندگی خودشون رو اونطور که دلشون بخواد رقم بزنند و زندگی اونها هیچ ربطی به من نداره . . اولین چیزی که خوبه آدم در مواجهه با نگرانی ها بگه این هست که بگه به من چه شاید کسی انسانیت رو مطرح کنه و بگه وقتی ظلمی در جایی داره اتفاق میفته من چطور بگم به من چه پس احساس مسئولیت چی میشه و اینجاست که باز هم میشه گفت تو فقط مسئول زندگی خودت و انتخابهای خودت هستی حتی زندگی فرزند تو هم در دست تو نیست . همه ی انسانها حق انتخاب دارند و حتی کسی که مورد ظلم واقع شده به اعماق وجودش که تفکر کنی میبینی خودش انتخاب کرده و خودش رو در چنین شرایطی قرار داده . تو هم مختاری اگه میخوای خودتو در چرخه ی اونها بندازی مطمئن باش نمیتونی اونها رو نجات بدی اما به راحتی قادری سرنوشت خودتو شبیه اونها کنی . پس ازشون فاصله بگیر تا کسی خودش نخواد نمیتونه تغییر کنه و زندگی هیچ کسی به تو مربوط نیست . پس تو فقط سرنوشت خودتو رقم بزن و همه رو کنار بزار .
این حالت گفتگوی درونی سبب میشه انسان به خود درونیش متصل بشه . در حقیقت باعث میشه مخزن ذهن از تحلیلهای الهی پر بشه و کم کم مشاهد می کنیم به جای احساس ترس احساس آرامش جایگزین میشه . عادت کردن به این شرایط باعث میشه ما از مدار قبلی خارج بشیم و خارج شدن از مدار قبلی و ورود به مدار آرامش سبب خلق پدیده ها و شرایط دلخواه ما میشه .
البته اینا همه اش تمرینه و هرکس باید بنا به محتویات دهن خودش و اینکه برگزیدن چه نوع نگرشی حالشو بهتر میکنه و اون رو آروم می کنه .
مهم رها کردن نگرانی هست حالا هرکسی بنا به انتخابهای خودش میتونه این حالت رو از خودش دور کنه و نگرانی و خلق اتفاقات نادلخواه رو به آرامش و خلق اتفاقات دلخواه رقم بزنه .
نکته ی بعدی در رها کردن افکار منفی کنترل ورودیهاست . آخ که چقدر این کنترل ورودیها مهمه و اگه انسان ورودیهای چشم و گوش و زبان خود رو مراقبت کنه چقدر حالش خوب میشه .
من تا جاییکه ممکنه سعی میکنم از افرادی که ورودیهای نادلخواه بهم میدن دوری کنم حتی اگه اون افراد نزدیکترینهام باشن .
تلویزیون و تلگرام و اینستا و واتساپ و اینها رو هم فعلا کار مهمی باهاشون ندارم و خیلی راحت کنارشون گذاشتم . اینا کارهایی که از وقتی دارم انجامشون میدم واقعا منو به آرامش رسونده . البته من از آزمون و خطا به اینجا رسیدم ها . هرچیزی که در من تولید حال بد کرد حذف کردم و مواردی رو هم که نمیتونم حذف کنم سعی میکنم هدایت افکار انجام بدم و نزارم فکرمو خراب کنم اما راحتترین همون پرهیز کردن هست همونیکه خداوند بارها و بارها مومنین رو به تقوا و پرهیز دعوت کرده البته این تقوا و پرهیز هم دقیقا از همون مواردیه که از وقتی متحول شدم این معناها هم برام متحول شد . یعنی دین کلا برای من دگرگون شده . برداشت من قبل از تحولم در دین یه چیز بود و حالا زمین تا آسمون متفاوت شده و یکی از تغییرات مهمم هم همین بوده .
به هر حال تجربه ی زندگی بهتر پذیرش این نکته هست که ما خالق توجهات و انتخابها و افکار و گفتار و رفتار و عادات و شخصیت و سرنوشت خودمون هستیم و کسی که بخواد زندگی بهتر رو تجربه کنه و لذتهای بیشتری رو درک کنه باید بپذیره خالقیت خودش رو در زندگی پیدا کنه و از این نیرو در جهت تغییر توجهات و انتخابها و افکار و گفتار و رفتار و عادات و شخصیت و سرنوشت خودش استفاده کنه .
لازمه ی این کار وصل شدن به خود درون و رها کردن تمام وابستگیها از ذهنه . وقتی مخزن ما سبک بشه روح ما به پرواز در میاد و در حقیقت ما در مدارهایی بلاتر قرار میگیریم و اتفاقات خوشایند رو به سمت خودمون جذب می کنیم .
خدایا سپاسگزارم .
استاد ازتون سپاسگزارم .
فاطمه سپاسگزارم .
گام ۴۷رهایی از افکار منفیسلام استاد عزیز و دوستان همراهم ،بسیار خوشحالم که در مسیرهای ذهنی هستم و تمام جنبه های زندگیم در حال تغییرات بزرگیه ،حالا این تغییرات میتونه سایز باشه،پول باشه،روابط باشه ،سلامتی باشه ،نزدیک به ۴ ساله که در این مدل کلاس های ذهنی هستم و از ۸ سال پیش هم در کلاس های متفاوتی شرکت میکردم ،در کل هر چیزی که ربط داشته باشه به علوم ذهنی ،من علاقمند هستم ولی این جنس مباحثو بیشتر دوست دارم ،همونطور که تغییرات جسمی من از ۳ ماه بعد از شروع دوره لاغری با ذهن برای من شروع شد ،در مورد ورود پول هم این اتفاق بعد از ۸ ماه برام اتفاق افتاد ،البته تغییرات مالی من از ۳ سال پیش بسیار آرام آرام شروع شد و من متوجه میشدم که دارم وارد فرکانس فراوانی بیشتر میشم ،هر چند که من بصورت مداوم در دوره ها بودم و تمرین کردم و هر چقدر استمرار داشتم با طی کردن تکاملم ،به موقعیت های کمی بهتر هدایت شدم ،هر چند قبل از بودن من در این دوره ها هم من خونه و ماشین و وسایل رفاهی منزلمو داشتم ولی مدام تو ترس های ریشه ای خودم بودم که مبادا از دستشون بدم و شاهدش بودم که ترس هام منو مرتب میبره تو مدارهای کمبود و از دست دادن و رفتن من به دوره های ذهنی ،به موقع تونست ،مسیر شکست هامو بسمت موفقیت ببره ،قوانین جهان هستی بینظیره ،فقط کافیه ما در مسیر خواسته هامون قرار بگیریم ،هنوز فایل امروزو گوش نکردم ولی دوست داشتم اول از حسم بگم،دیشب متوجه ورود یک مبلغ بالایی که البته بصورت ارز دیجیتال بود شدم ،که ۲ سال پیش با یک مبلغ بسیار کم ،سرمایه گذاری کردیم با دوستم و الان اون ارز بسیار رشد کرده ،من این اتفاقات رو یک نشانه میبینم و متوجه میشم دارم به دنیای فراوانی بیشتر هدایت میشم،از اونجاییکه در دوره خلق آرزوها هستم و یک دوره علم ثروت از یه استاد دیگه هم شرکت کردم و در حال تمیز کردن موانع ذهنیم هستم ،رفتنم به مسیرهای زیباتر کاملا طبیعی است ، الان که میخواستم شروع به نوشتن کنم، به خودم گفتم فریده ، باورهای مالی همیشه مخربتر هستند و رها شدن از موانع ثروت ساز کار سختریه نسبت به لاغر شدن ،تو که تونستی به این راحتی وارد مدار فراوانی بشی ،وارد دنیای متناسب ها هم میشی ،هر چند من خودم یکی از شگفتی سازان هستم ولی دوست دارم مدام مسیر لاغریو سهل تر کنم ،واقعا تغییر کردن ،یکی از مقدس ترین هدف ها میتونه باشه،وقتی تغییر میکنی ،با اینکه ذهنت دوست نداره برای ساختن شخصیت جدیدت انرژی آزاد کنه و مقاومت میکنه ولی بازم ارزش داره که بری برای ساختن خود جدیدی که به افکار خودش فکر میکنه و جوری به قضایا نگاه میکنه که حالش بجای بد شدن خوب بشه ،،شخصیت قدیم فریده ::من یک دختر ناتوان ،بی اعتمادبنفس،بی عزت نفس،ناراحت،خجالتی،چاق،بدتیپ،مردم راضی کن،تایید طلب،ضعیف،غمگین،الکی خوش،نااگاه،ناراضی،خشمگین،عصبی و ناموفقی بود که باور داشت دست به هر چیزی بزنه خرابش میکنه ،من از اون هویت ،خواستم که تغییر کنم،نمیگم ۱۰۰درصد عوض شدم ولی خیلی فاصله دارم با خود قدیمم و هر چقدر در تمرین بمونم ،بیشتر از خود قدیمم فاصله میگیرم و این رشد و حرکت باید بصورت دائمی باشه ،،من از ۱۰ سالگی علاقه شدیدی به کتاب خودندن داشتم ،،،من شخصیت خجالتی داشتم ،بمرور برای اینکه خجالتی نباشم ، فکر میکردم ،که اگر من اطلاعات زیادی داشته باشم ،حرفی برای گفتن خواهم داشت ،پس رفتم بدنبال جمع آوری اطلاعات،از تمام فیلم ها اطلاعات زیادی داشتم،از هنرپیشه ها،از داروها ،از خواننده ها ،تو هر جمعی بودم ،حرفی برای گفتن داشتم و این موضوع ادامه داشت تا اینکه به تضادهایی در زندگی خوردم که احساس کردم باید برم بسمت روانشناسی، به خودم میگفتم چرا من باید برم مشاوره بشم ،خودم میرم مطالعه میکنم و یاد میگیرم که چطور با خودم و مسائلم برخورد کنم ،،سال ۸۵ با استاد *** آشنا شدم و یه مدت دنبالش میکردم و چندتا کتاب هم خونده بودم ولی ، مجدد از مسیر خارج شدم ،،از سال ۹۰ بازم تضاد و شروع ورود من به دوره های روان تحلیلی ،ان ال پی و چندین کلاس و دوره و کتاب خوندن های من شروع شد و از ۴ سال پیش هم عاشق مطالب این جنسی شدم و هدایت شدم به لاغری با ذهن و ادامه مسیرم که مرتب هدایت ها بوده و هست تا الان که اینجا هستم و بسیار راضی م از مراحلی که طی کردم ،و میدونم من انقدر ارزشمند هستم که برکت و شادی وسلامتی و ثروت از در و دیوار برای من بباره ،،،،باید هر لحظه از جهان هستی سئوال های قدرتمندکننده بپرسم که چطور میتونم به مسیرهای هدف هام راحتر برسم ؟ چطور میتونم سلامتر زندگی کنم؟چطور میتونم راه درامد بالایی داشته باشم؟چطور میتونم موفقتر باشم در روابطم؟طبیعت ما سلامتیه، شاد زیستنه ،خوشحال بودنه،فراوانی و ثروته ،زیبایه،آرامشه ولی ما با تربیت های متفاوت از اصل خودمون دور شدیم و قدرت های درونی و سرشت خودمونو از یاد بردیم و رفتیم تو مسیر کمبود،شکست ،حال بد،بیماری ،در واقع ما حق های الهی خودمونو فراموش کردیم ،،،، قبلا شخصیت کاملا منفی و غرغرویی داشتم،از هر چیزی ایراد میگرفتم،گلایه داشتم ،وقتیکه از اول صبح با مسئله ای جنگ داشتم ،تا شب با دردسرهای بیشتری روبرو میشدم و مدام نق میزدم که هر چی سنگه مال پای لنگه و این زندگی بیشتر اوقات من بود، دوست داشتم به یه حرفی گیر بدم و بقیه رو مقصر بدونم،نمیگم الان ۱۰۰ درصد تغییر کردم ولی آگاهانه مراقب محتویات ذهنم هستم،،قبلا مخزن ذهنم پر بود از افکار منفی ،ضعف،شکست و ناتوانی و نشدن ها ،به اندازه ای که من درون خودمو تغییر دادم ،بیرون من متفاوت شد ،اون وقتا دست روی هر کاری میذاشتم ،انتهاش شکست و ناراحتی بود چونکه در دنیای ضعف و شکست بودم،مخزن من پر بود از نشدن ها ،معلومه که نتیجه هم نشدن میشه وقتی در زمینی بذر گندم میکاریم ،گندم برداشت میکنیم ، با آموزش و تکرار ،مخزنم رفت بسمت فراوانی و من انقدر نرم و آسون رفتم تو دنیای فراوانی که اصلا خودمم متوجه نشدم ،همینجوری که تو این یک سال اخیر دارم روی قوانین جهان هستی تمرین میکنم ،چه در لاغری ،چه مالی ،عزت نفس ،خودسناسی و ثروت ،مثلا من خواستم که لاغر بشم و ۱۴ ماهه دارم روی شخصیت و باورهای لاغریم کار میکنم و خودم هم متوجه نشدم چجوری سایزم کم شد ،من خواستم ،منفی هارو کمتر کردم،نق نزدم،مسئولیت چاقیمو پذیرفتم،آموزش دیدم،تکرار کردم،ورودی خوب دادم،خروجی خوب هم دریافت کردم که حال خوب،شادی،سلامتی،حس خوب،آرامش ،اعتمادبنفس،تناسب اندام و خیلی چیزهای دیگه بود، مخزن تمیز باشه خروجی پاک و زیبا میشه البته که کار راحتی نبوده و هنوزم ذهن قدیمم اذیتم میکنه ولی من آگاهانه مسیرشو تغییر میدم ،،،اگر باورهای قدرتمندکننده در مورد خداوند در ذهن خود داشته باشیم ،برکت و شادی و هر آنچه نیاز داشته باشیم برای ما فراهم خواهد شد و اگر خدا رو یک خدای خشمگین و عصبی باور کرده باشیم ،اتفاقات خوبیو تجربه نخواهیم کرد ،،،پس هر لحظه مراقب افکار خودمون باشیم که زندگی مارو خلق میکنن ،ورودی های بهتر وارد ذهن خود کنیم ،لذت بیشتری ببریم ،سپاسگذار و راضی باشیم،گلایه نکنیم تا از زندگی با کیفیت تری برخوردار بشیم
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۴۷
استاد بهتون بگم که واقعا فایلهای عال وفو قالعاده ای هستن فایلهاتون مخصوصا این فایل بسیار مفید واموزنده بود برام
چند وقته که با خودم میگم کی میشه من برم به طبقه بالاتر وامروز که این فایل گوش دادم متحول شدم که ی فکر منفی چکارها که نمیکنه وچه ضررها که نمیرسونه ممنونم
هر چی تشکر کنم کمه که اینهمه زحمت کشیدید وبه این نتیجه رسیدید واونو رایگان در اختیار من قرار دادید
من تمرین قبلی رو فقط دو روز انجام دادم ولی دلیلش این نبود که قبول ندارم من ی جورایی به گفته های شما ایمان دارم وفقط چند روزی بود که دوباره سرگیجه داستم وسرگیجه من اینجوری نیست که بگیره ویکم بعد ول کنه بعدش چند وقت بیحالی کسلی دارم وجون تو بدنم نمیمونه به خاطر حالت تهوع هایی که دارم ببخشید که توضیح دادم وامروز نحوه پر شدن مخزن توضیح میدید وما باید اگاه باشیم که چطور باید ورودی مخزن خودمونو کنترل کنیم
ما در زندگی روزمره با مسایل ومشکلات مختلفی روبرو میشیم برخورد با ناملایمات طبیعیه چون خدای متعال در جهانی که خلق کرده مجموعه ای از ملایمات ونا ملایمات قرار داده ومنم روزهاییکه تا امروز هیچ توجهی به محتویات مخزنم نداشتم هر روز که از خواب بیدار میشم ی سری فکر منفی مرور میکردم مخصوصا اگه یکم احساس سرگیجه داشتن که بدتر نکنه سر گیجه بگیرم ترس از سرگیجه هم اصافه میشه نکنه حالم بد بشه خدایا خسته شدم اون وقت نمیتونم کارهامو انجام بدم از همش عقب میمونم واینا فقط درباره سرگیجه ست حالا بقیه مسائل بماند وچیزیکه باید درباره مخزنمون بدونیم اینکه مخزن ما از هر چیزیکه بیشتر پر شده باشه هر روز به داراییهای خودش اضافه میکنه وجهان موظفه بر اساس اون داراییها اتفاقاتو رقم بزنه وخروجی مخزن ما در جهان پیرامونوما تاثیر میذاره وما هر روز بع داراییهای خودمون اصافه میکنیم وچون فضای مخزن ما محدوده جا برای افکار مثبت نیست اونها میرن تا جا برای افکار منفی باشه وقتی به اتفاقات پیرامون خودمون توجه کنیم به راحتی میتونیم حدس بزنیم تو مخزنمون چه خبره وهر کاری کنیم زندگیمونو تغییر بدیم جز شکست چیزی برامون نداره حالا کلی فکر میکنی که چکار کنم موفق بشم ی کسب وکاری راه باندازم یا ی ماشینی بخرم و…فکرمون خوبه ولی نتیجه چی نتیجه بر اساس جنس افکار مخزنمون رقم میخوره خیلی ها رو دیدیم پشت سر هم بد میارن چون هیچ اگاهی نسبت به محتویات مخزنشون ندارن وتغییر در زندگی تنها تنها از طریق تغییر در محتویات مخزن ما ایجاد میشه اینو باید باور کنیم تا نتیجه عالی کسب کنیم حالا چگونه تغییر رو شروع کنیم خیلی مهمه با کاهش افکار منفی به مخزنمون وسادهست اما سخته ولی سختیش دوسه روز اول عادت میشه برامون با اگاه بودن وتوجه داشتن به هدفمون مثلا همسرت همسایه ات ی انسانی یکاری میکنه که تو عصبانی بشی خیلی هم عصبانی میشی اما دوراه بیشتر وجود نداره یکی اینکه بیشتر از سه دقیقه به این عصبانیتت ادامه نمیدی تا بر ذخیره مخزنت اضافه کنی ودیگر اینکه اجازه ندی صدمه ایکه اون در یک لحظه به تو زده در شما باقی بمونه وبارها وبارها به ما صدمه بزنه وقتی مخزن ما از افکار منفی پربشه خود به خود فصا برای ایده ها ی مثبت کم میشه واونیکه شما رو عصبانی کرده میخواد مخزن شما از افکار منفی پر بشه در نتیجه شما در طبقه پایینتر از خودش در جهان هستی بمونی وما باید هوشیار باشیم ونداریم کسی حق مارو ضایع کنه وقتی ما عصبانی میشیم حقمون در جهان ضایع میشه افکار منفی میره بالا وجایگاهت تو جهان هستی میاد پایین افکار منفی بار وزنی زیادی داره وقتی ذهنت پر از افکار منفی میشه روحت سنگین میشه ونمیتونه به طبقات بالاتر بره ودر همین طبقه فوقانی میمونه ودیدیم کسانیکه عصبانی هستند منفی بافن همیشه در سطح پایین زندگی هستند چون روحشون سنگینه نمیتونه بره بالا جالب اینجاستکهدبعصی وقتا صب از خواب بیدار میشیم نا خود اگاه در اطلاعات مخزنمون پرسه میزنیم که اگه جواب ازمایشم خوب نباشه چگار کنم اگه سرگیجه بگیرم چکار کنم از کارو زندگی میافتم مشکلم حل نشه چکار کنم و… اینکا رو باید متوقف کنیم درستکه ممکنه ذهن ما فصای زیاد مثبتی نداشته باشه ونشه در افکار مثبت قدم زد ولی صب رو در باغ بهشت الهی قدم بزنیم ومرور افکار مثبت کنین در پناه خداوند باشیم در سرزمین مثبت الهای قدم بزنیم وبگیم خدا کمک میکنه قسطمو بدم خدا کمک میکنه کرایه خونمو بدم خدا کمک میکنه سلامتی کاملمو بدست بیارم وخدا کمکمیکنه بهترین زندگی داشته باشم بدین ترتیب افکارو مرور میکنیم درستکه تو مخزن ما نیست ولی ما این افکار رو از مخزن اهای قرض میگیریم وبه مخزن خودمونواضافه میکنیم واین افکار به شدت قوی هستن وبه ما کمک میکنن که افکار منفیمون کم بشه صب که بیدار میشی به افکار مثبت فکر کن به دارایهات به نعمتهای خدا توجه کن وهر روز که اینکارو میکنیم مقداری از افکار منفیمون کم میشهدوبه مرور وزن روحیمونم کم میشه وروح ما قابلیت انتقال به طبقه بالاتر پیدا میکنه وبازم افکار منفی کم میشه وبه طبقه بالتر میریم وهمین طور بالتر وبالاتر میره
..
سلام…افکار منفی همیشه و هر روز همه حال با ما هستند من سعی میکنم ک خودم رو اصلاح کنم مخزم ب طرف اون ها نره واقعا فایل خوبی بود من دوباره متوجه اشتباهاتم شدم استاد عزیز بی نهایت سپاسگذارم
هر روز افکار منفی که در ذهن خودتون مرور میکنید بنویسید تا مخزن افکارتون رو خالی کنید(من سعی کردم در این مدت که با این مسایل ذهنی و کنترل ذهن آشنا شده ام هیچ فکر منفی نداشته باشم با کنترل ورودیها ی خودم ولی اگر دیدم ذهنم خیلی داره اذیت میکنه و من رو وارد جزییاتی میکنه که روزم رو خراب کنه سریع با فایل یا آهنگ دلخواهم مسیر اون رو منحرف میکنم و البته ۹۹ درصد مواقع من خودم دارم یا فایل گوش میدم یا فیلم دلخواهم که کاملا مثبت هست یا آهنگ دلخواهم رو گوش میدم یا در حال نوشتن دیدگاه هستم و … در کل خودم رو بیکار نمیزارم ولی اگر هم هم فکر منفی داشتم سریع خودم رو کنترل میکنم و کیفیت زندگی الان من با چند سال پیش من قابل مقایسه نیست . )
.
استاد میگن :من برای هر کاری با خدا معامله میکنم همینکه من این آموزشها رو به شما بدم و خداوند هم افرادی رو که نیاز دارن استفاده کنن به سمت من هدایت کنه تا با استفاده از آموزشها به من نعمت و فراوانی هدیه داده بشه (منم میخوام معامله کنم که خدای من تو بده تو نعمت برکت و رحمت و سلامتی و سعادت و خوشبختی و شادی و آرامش و ثروت بده من هم وظیفه دارم هر لحظه شکر گذار تو باشم با لذت بردن و راضی بودن از تمام داشته هام و خوشحال باشم و با خدا کلی معامله ی دیگه هم دارم که من رو هدایت کنه به سمتی که خودش،و جهانش،و قوانین جهانش رو کشف کنم و بشناسم و اون من رو هدایت کنه و من به اونها عمل کنم )
افرادی که این کارها رو و تمرینها رو انجام میدن خیلی از ایمان بالایی برخوردار هستن .
امروز در مورد نحوه ی پرشدن مخزن، شما رو آگاه میکنم .همه ی ما در زندگی با رفتارهای متفاوتی رو به رو میشیم که مجمو عه ای از ملایمات و ناملایمات هستن .
هر وقت به محتوای مخزن خودت توجه نمیکنی پس از اول صبح به هر دلیلی من میتونم عصبانی باشم تا لنگ ظهر که بیام خونه و هنوزم عصبانی باشم و حتی من از حرف و سر و صدای همسرم و فرزندانم عصبانی میشم تا اینکه آخر شب خسته و ناآرام بخوابم تا یه روز دیگه به همین شکل رو من سپری کنم .(هر فرد در این دنیا زندگیش با یه فرد دیگه متفاوت هست یعنی ذهنش متفاوت هست پس دنیاش متفاوت هست و خداش متفاوت هست که دنیاش متفاوت هست و همین باعث میشه نتیجه های متفاوتی برای افراد رقم بخوره و هیچ گله ای هم نباید باشه چون هر کس خودش با قدرت ذهنش میتونه زندگی دلخواهش رو، هم در این دنیا و هم در اون دنیا خلق کنه و اما میتونه هم خلق نکنه و تابع جامعه هر طور که بقیه هستن در فلاکت زندگی کنه و اما زندگی به این صورت که بالا گفتیم ما از صبح تا شب عصبانی و افسرده و ناراحت باشیم ، این که زندگی نیست و این فرد هیچ فرقی با مرده ها نداره چون زندگی که پر از خشم و کینه و نفرت و عصبانیت و بد دهنی و افسرد گی و ناراحتی و حال بد و ناآرامی و … باشه فقط زجر و عذاب هست و ما رو در مدار پایین نگه میداره که هیچ امکاناتی نداره و فقط سختی و رنج داره و اگر هم نتیجه ای با سختی به دست بیارییم گذرا هست و ماندگار نیست و این زندگی هیچ ارزشی نداره نه برای ما نه برای خدای ما )
جهان موظف هست تا مطابق با دارایی مخزن شما برای شما اتفاقات رو رقم بزنه و اگر هر روز بر دارایی منفی مخزن خودتون اضافه میکنید پس در سن کم زندگی پر از مشکلات و ذهنی پر از پرخاشگری و عصبانیت و کینه و …. خواهیم داشت .(ذهن ما مثل غول چراغ جادو عمل میکنه هر فکری که در ذهن ما بگذره جهان هستی و کاینات میگه چشم سرورم برای شما آماده میکنم و اون کاری نداره به ضرر شما هست یا به نفع شما هست و اصلا اون فکر در مورد خودتون هست یا کسی هست و اصل رو از بدل تشخیص نمیده و همه رو به حساب اینکه ما دوست داریم میزاره و برای ما به وحود میاره پس حیف نبست از همچین نعمتی به این بزرگی برخوردار باشیم ولی در جهت متفی از اون استفاده کنیم ؟؟؟آخه چرا چون مغلوب شیطان میشیم چون شیطان قسم خورده نزاره آب خوش از گلوی ما پایین بره و اصلا فکر کن چرا شیطان نیومده دست ما رو بگیره یا پای ما یا قلب ما رو بگیره رفته در ذهن ما در افکار ما نشسته و اونجا رو تحت تاثیر قرار میده چون میدونه چقدر این ذهن قدرت داره و از هر اندامی در بدن ما برای رسیدن به خواستها قویتر هست و دقیقا شیطان دست گذاشته روی اون که ما به سمت خوشبختی و نعمتها نریم و خوشحال نباشیم و لذت نبریم پس آگاه باشید و مخزن افکار خودتون رو پر از افکار مثبت و عالی و شاد کنید هم خودتون اینطور آرامش دارید هم زندگیتون عالی میشه هم خدا راضیتر هست هم اون دنیای شما فوق العاده تر میشه از این بیشتر مگه داریم ؟؟؟حالا خودتون انتخاب کنید فکر مثبت یا منفی میخوایید؟؟ )
وقتی مخزن شما مملو از افکار منفی هست با اتفاقاتی که با مخزن شما هماهنگ هست رو به رو میشی و هر چقدر افکارت رو تغییر بدی ولی جز شکست چیزی به دست نمیاری یعنی فکرت خوبه اما نتیجه بر اساس جنس افکار شما رقم میخوره و باعث میشه از زمین و زمان گله کنید (من هم بارها با فکر منفی کاری رو انجام دادم ولی نتیحه دلخواهم نبوده حالا شاید اون کار کار خوبی بوده و خیلیا نتیجه گرفتن اما چون ذهنم پر از افکار منفی هست که نه تو نمیتونی تو بلد نیستی و یا تو کجا و این موفقیت کجا و … من نتیجه ی خوبی نگرفتم و همیشه هم گفتم من شانس ندارم تقصیر فلانی و اون شخص،و … هست که من موفق نشدم ولی خبر ندارم هیچ عامل بیرونی در کارهای من دخالت نداره فقط با ذهنم و با قدرت اون من میتونم به اوج برم و پیشرفت کنم و یا میتونم به اون پایین پایین ها برم و پسرفت کنم )
پس از مخزن و محتویات اون باید آگاه باشی و اطلاعات کسب کنی .(ورودیهات رو کنترل کن هر حرفی رو و هر خبری و هر فیلم وهر آهنگی رو نبین و با هر کسی وارد بحث نشو و حوادث رو دنبال نکن و …کلا به دنبال چیزهای مثبت اطرافت باش حتی اگر فکر میکنی چیز خاصی نداری که با اون حالت رو خوب کنی بگو اگر همین چیزی رو که الان دارم نداشته باشم چه اتفاقی میفته؟ و بعد میفهمی کلی چیز خوب اطرافت هست که برات عادی شده و قدرشون رو نمیدونی و به همونا توجه کن و عمدا به خوبیها و قشتگیها توجه کن تا در زندگی تو بیشتر و بیشتر بشن به هر چیز توجه کنی در زندگی تو افزایش پیدا میکنه حالا ببین میخوای به مثبتها (داشته هات) یا منفی ها (نداشته هات ) توجه کنی ؟؟؟)
تغییر در زندکی شما تنها از طریق تغییر در محتوایات شما ایحاد میشه .(پس تغییر باید از ریشه باشه و نمیشه فقط به دنبال تغییر دادن نتایج باشیم در حالی که ورودیها و اون اصل که دهن ما هست هماهنگ با خواسته نباشه و در تضاد باشه پس اول افکارمون رو مثبت و درست میکنیم و بعد نتایج مثبت هم به وجود مبان .)
تغییرات چطور هست ؟؟از طریق کاهش افکار منفی خودت .پس قدم بعدی عدم اضافه کردن افکار منفی به مخزن خودت هست . چطور ؟؟با آگاه بودن و توجه به هدف خودت داشتن .( پس من اگر خواسته ای دارم و هدفی دارم باید اول در ذهنم برای خودم پذیرفته شده باشه که میشه و من لایق داشتن اون هستم و من توانایی رسیدن به اون رو دارم و اون خواسته در اطراف من به وفور هست و کلی درموردش افکار مثبت و عالی داشته باشم و فقط به اون توجه کنم تا برای من به وجود بیاد .پس هر فکر منفی که میگه.تو نمیتونی و یا نمیشه و یا … باید حذف بشه و یا حدااقل بهشون فکر نکن که هی بزرگتر بشن به قول استاد وقتی به فکری توجه نکردی نابود میشه و از بین میره پس هر وقت فکر منفی داشتی سریع کانون توجهت رو بردار و بزار روی چیز دیگه و چند بار که این کار رو کردی میبینی بعد از چند روز اون فکر منفی رو نیست و تو تمرکزت بهتر میشه و نجوای منفی ذهنیت در اون خصوص کمتر میشه ).
مثلا همسرت یا فرزندت کاری میکنه که شما رو عصبانی کنه ولی شما نباید عصبانی بشی و به خودت صدمه بزنی و حالا اون فرد رفته ولی ما با مرور کردن اون اتفاق به خودمون ضربه میزنیم .( ما نباید با هر اتفاق لحظه ای واکنش نشون بدیم و باید خودمون رو کنترل کنیم و اگر هم به اشتباه نشون دادیم دیگه بعدش تا مدتها نباید هی مرورش کنیم این کار مثل این هست که دقیقا ما داریم با هر بار مرور کردن اون فکر به خودمون سم میدیم تا خودمون رو نابود کنیم )
هر کس ما رو عصبانی کرد میخواد مخزن ما رو از حال بد و افکار بد پرکنه و مدار تو رو پایین بیاره ولی تو نباید اجازه بدی این کار رو بکنه و هوشیار باش و اجازه نده کسی حقت رو ضایع کنه چون با افکار منفی که پیدا میکنی تو نمیتونی درست کارهات رو انجام بدی و تصمیم بگیری و حقت ضایع میشه به افراد پولدار و موفق نگاه کن اونها عصبانی نمیشن یا اگر شدن زود دوباره در آرامش قرار میگیرن .(پس با این دید و نگاه عالی ما متوجه میشیم که واکنش لحظه ای نشون دادن و عصبانی شدن بیشتر از هر کس برای ما ضرر داره و ما رو نابود میکنه و من به شخصه حاضر نیستم هیچ وقت حق خودم رو ضایع کنم هر چند من همیشه گفتم و حالا هم میگم آدم عصبی نیستم و نبودم ولی برای بقیه موارد مثل کینه و نفرت و غیبت و … باید حواسم باشه که من نیومدم در این دنیا که به دنبال این افکار بد و منفی باشم و این حرفها باشم که خودم حق خودم رو ضایع کنم و خودم رو از نعمتها محرو کنم و اینجا هست که یاد این حرف خداوند در قران میفتم که میفرماید هر چه از من به شما میرسد خیر و خوبی هست و به هر کس ظلم و ستمی میشود نتیجه ی اعمال خودش هست و من در حق هیچ بنده ای ظلم نمبکنم و حالا متوجه میشم هر کس هر کجا هست حق خودش هست و هیچ بی عدالتی صورت نگرفته و از افکار تو بر کلام تو و از کلام تو بر رفتار و کردار تو حکم میشو د .)
اگر میخوای به طبقهای بالاتر بری؟؟ اما نمیری و در همین طبقه ها میمونی چون افرادی که بد ذهن و کینه گرا و عصبانی هستن همیشه در طبقه ی پایین هستن و حقشون ضایع میشه پس نزارید کسی حق شما رو ضایع کنه (پس من خودم زندگی خودم رو رقم میرنم و خلق میکنم نمیزارم بقیه برای من تصمیم بگیرین من در چه جایگاهی باشم فقط با کنترل ذهن و افکارم همین من موفق میشم و حقم ضایع نمیشه اگر به شیطان درونم گوش نکنم و گول نخورم )
خیلی از افراد از همون اول صبح کلی افکار منفی دارن که کرایه و قسطها چی میشه و یا اگر فروش نبود چی و ..و خلاصه در ذخیره ی بخش منفی ذهنشون قدم میزن و به اون محتوا توجه میکنن ولی باید متوقفش کنی ممکنه خیلی افکار مثبت نداشته باشی که قدم بزنی ولی اول صبح درباغ بهشت الهی قدم بزن و هر روز خودت رو در باغ نعمتها و در پناه خداوند تصور کن و بگو خدا کمک میکنه من در سلامتی کامل باشم و به این شکل افکاری رو مرور میکنی که در مخزن تو وجود نداره و این افکار به شدت قوی هستن .( اول صبح خیلی برای خلق یه روز عالی تاثیر داره همیشه اول صبح رو خوب شروع کن و خودت در آغوش خدا بدون خدایی که تنها قدرت جهان هست و احساس توانایی و قدرت و ارامش کن و هیچ فکر منفی به ذهنت راه نده که فقط به خاطر بی ایمانی و شرک به خداوند و پشت کردن به رب ما دچار این افکار میشیم و نتیجه هم بسیار بد برای ما رقم میخوره و تضادهایی که به وجود میاد و همه ی این مشکلات به این دلیل هستن که من رو آگاه کنن راهت غلطه و باید پیش خودش برگردیم و در واقع تضادها و مشکلات و ناملایمات مثل آژیر خطر هستن که به ما میگن راه رو اشتباه رفتیم برگرد پس باید مشکلات رو بپذیریم و تسلیم باشیم و به دنبال راه چاره باشیم تا به بهترین شکل هدایت بشیم و به راه راست برگردیم )
خیلی سخته از فردا یه طور دیگه فکر کنی اما اگر میخوای تغییر کنی چاره ای نداری اگر میخوایین مثل استاد تغییر کنید باید افکارتون رو کنترل کنید هر چقدر ذهنت بره دنبال افکار منفی ولی تو نرو و کنترلش کن چند روز سخته بعدش عادت میکنی پس شبها ذهن خودت رو از افکار و مشکلات پاک کن تا صبح شما بدون افکار بد شروع بشه ( پس اول ذهنت تغییر میکنه و بعد نتیجه تغییر میکنه ذهن منفی نتیجه های منفی به وجود میاره و ذهن مثبت نتیجه های مثبت به وجود میاره حتی در مورد لاغری باید اول تناسب فکری ایجاد بشه و بعد تناسب جسمی ایجاد میشه و اگر وارد این مسیر شدی برای موفقیت در هر جنبه اول باید روی افکار و باورهای خودمون کار کنیم و بعد نتایج و موفقیتها وارد زندگی ما میشن و همیشه برای موفقیت به اهداف و خواسته ها باید تمرکز کنیم و قطعا احساسمون خوب میشه و ارامش پیدا میکنیم و خیلی سریعتر همچین فردی به نتیجه میرسه تا یه فرد مضطرب و نارام و حال پریشان و افسرده و ناراحت و … پس کنترل افکار و تغییر اونها بسیار تاثیر گذار هست و واقعا من اینجا متو جه میشم خوردن هیچ تاثیری و قدرتی در جسم ما نداره اون افکار ما که برای هر خوردن چه فکری داریم نتیجه رو رقم میزنه و اگر با هر فکری احساس هم قاطی بشه نتیجه خیلی سریعتر به وحود میاد پس چقدر وقتی ما از خوردن بتریسیم و یا متنفر باشیم و … چاقی زودتر برای ما به وجود میاد پس با لذت و با فکر مثبت به اندازه نیازت غدا بخور که من این غدا رو میخورم چون بدنم احتیاج داره و میره در بدن من برای سلامتی و تناسب )
اول صبح فرصت کن به نعمتها و دارایی خودت توجه کن تا با این کار مقداری از ذخیره ی منفی ذهنت کم بشه و ذهن شما روح شما رو به طبقه ی بالاتر ببره و از نعمتهای بالاتر بر خوردار میشیم و هیچ محدودیتی نیست و ما میتونیم هی بالاتر بریم بالاتر .(من اول صبح از اولین نعمت خودم که نفس کشیدن و زنده بودنم هست لذت میبرم و بعد از بودن خانوادم یعنی همسر و فرزندانم و به سلامتی کامل خودمون توجه میکنم اونم با خوشحالی و احساس خوب و بعد از هر چیزی حتی آب و مسواک و خونه و امکاناتی که دارم و جسمم و لاعری که تا حد خیلی زیادی به دستش اوردم و ثروتی که هر روز از در و دیوار وارد زندگیم میشه و از هر خوراکی و وسیله ای که دستم میگیریم برای آشپزی و کار خونه و یا هر چیزی که چشمم بهش میخوره لذت میبرم از نعمت داشتن مادر و پدر و مادر شوهر و اطرافیان و حتی گنجشگ روی سیم برق و درخت خونه خوشحالم و لذت میبرم و همه ی این وسیله و اطرافیان رو خود خدا میدانم در زندگیم و حضور پر رنگ خداوند رو در هر ثانیه از زندگیم حس میکنم و ارامش و خوشبختی و ثروت و سلامتی و خانواده ی عالی که دارم همه رو از خدای خوبم میدونم و از همه ی اونها آگاهانه لذت میبرم و حالم رو خوب میکنم و میدونم که یه روز عالی دیگه رو برای خودم رقم میز نم .)
سلام🙂
فضای ذهن ما یک فضای محدود ومشخصه
میتونیم این فضا رو به خونه مون تشبیه کنیم
وقتی هر روز که از بیرون میایم دوتا پلاستیک زباله و ضایعات بدرد نخور وارد میکنیم بعد از مدتی خونمون پر میشه از آشغال و بوی بدش حتی به خارج از خونه هم میرسه
برای رهایی از این وضعیت اولین کاری که باید انجام بدیم اینه که در خونه رو ببندیم و دیگه اجازه ندیم آشغال وارد خونه بشه تا به مرور اون ضایعات قبلی رو هم کم کم بیرون ببریم و فضای خونمون تمیز بشه و بوی خوب از همه جای خونه بیاد
ذهن همه ما هم دقیقا مثل همین خونه پر از زباله است و مملو شده از افکار منفی شکایتها گله ها غر زدن ها بد شانسیها بد و بیراه و فحش دادن به وضعیت جامعه و مشتریها و ادارات آب و برق و گاز وتلفن
داستانی که از خودتون تعریف کردین چقدر برای همه ما آشناست
وقتی از بچگی دیدیم که نزدیکان ما چطور با مسائل برخورد میکنن موقع پرداخت اقساطو قبضها و بدهی هاشون چقدر شاکی هستن و از نداری و بی پولی و اینکه چطور قسط آخر ماه رو پرداخت کنن صحبت میکنن یا همیشه در حال زحمت کشیدن فیزیکی هستن برای دو زار درآمد یا همیشه ناراضی هستن از زندگی و در حال حسرت خوردن زندگی دیگران یا شکایت گله ناراحتی دعوا کشمکش بی احترامی شده خواکشون
ما هم که در این محیط بزرگ شدیم دقیقا همینا رو یاد گرفتیم از اونها و یه کسی میشیم عین پدر مادرامون با اینکه بارها در ذهنمون اونا رو سرزنش کردیم و تصمیم گرفتیم شبیه اونا نباشیم
ولی وقتی ذهنمون پر هست از این فرمولهایی که با دیده و شنیده هامون ساختیمش در نهایت نتیجه زندگی ما هم میشه عین پدر مادرامون
اولین باری که این جمله رو شنیدیم کاملا انکارش کردم “زندگی شما دقیقا مثل زندگی والدین شماست”
خیلی بهم برخورد با خودم گفتم نه من اینجوری نیستم من سبک زندگی اونا رو قبول ندارم و در واقع میخواستم این حقیقت رو نپذیرم با اینکه در عمق وجودم میدونستم درسته
بعد که بیشتر واکاوی کردم و برگشتم عقب و به اتفاقات زندگیم نگاه کردم دیدم اره درسته فقط شکل اتفاقات زندکی من با والدینم فرق داشت ولی در فرم کلی خیلی مشابه بود
من که همیشه پدرم رو درگیر وام و پرداخت اقساط میدیم با خودم عهد کرده بودم که من وام نمیگیرم که بخوام سود بدم و…. ولی در همون شرایط درحال پرداخت اقساط بانکی و سود اونا بودم😅😅
کم کم یاد گرفتم اولین کار اینه که بپذیرم شرایط زندگی من حاصل افکار غالب منه و من فقط در صورتی میتونم شرایط متفاوت رو تجربه کنم که افکار غالبم رو تغییر بدم و این تغییر رخ نمیده جز با پر کردن مخزن ذهنم از افکار مثبت
و از اونجاییکه ذهن ما پر از افکار منفی هست جایی برای افکار مثبت نیست در اولین قدم باید ورودی رو بر روی افکار منفی ببندیم چطور؟
هر منبعی که داده های متفی میده رو باید حذف کنیم مثل تلویزیون اخبار روزنامه ها مجلات فیلم و سریالهای با مضمون خیانت دعوا تصادف نامردی غم و غصه و…. حاشیه ها و اخباز زرد مربوط به شبکه های اجتماعی رو حذف کنیم
واکنش منفی دادن به اتفاقات آدمها و شرایطی که پیش روی ما قرار میگیره رو تا جاییکه میتونیم کم کنیم دلسوزی به شرایط سایر ادمها رو کنار بذاریم اگه کاری از دستمون برمیاد انحام بدیم براشون اگه نه خوب رها کنیم که در ۹۹/۹ درصد مواقع هم کاری ننیتونیم انجام بدیم چون هر کسی داره نتیجه افکار و ذهنیت خودش رو میبینه
حسرت زندگی شرایط و موفقیتهای دیگران رو نخوریم
از تغییر دادن آدمها دست برداریم و انرژی مونو برای خودمون صرف کنیم
خودمون رو دوست داشته باشیم و تمام تمرکز مونو بذاریم روی کار کردن روی ذهن خودمون تا به مرور شرایط عوض بشه
دنیایی که خداوند خلق کرده پر از فراوانی نعمت و ثروته ولی هر کس به اندازه ظرفش (که همون مخزن ذهنش هست)از این نعمت بهره میبره ولی خبر خوب اینه که ما میتونیم ظرفمون رو بزرگتر کنیم که نعمتها و ثروتهای بیشتری توش جا بگیره و ما لذت بیشتری از زندگیمون ببریم😊😊😊
یکی از بهترین کارها برای کنترل ذهن اینه که سپاسگزار داشته هامون باشیم و به اتفاقات مثبت بیشتر توجه کنیم شبها قبل از خواب اتفاقات مثبت روزمون رو مرور کنیم و بابت نعمتهایی که داریم قلبا سپاسگزار باشیم وقتی شب با سپاسگزاری خوابیدیم صبح هم با همون فرکانس از خواب بیدار میشیم و باز سپاسگزار زنده بودن نفس کشیدنمون هستیم و از اینکه یه روز دیگه برای زندگی به ما هدیه داده شده خوشحال خواهیم بود و شادی عین سپاسگزاریه
تمرین؛شبها با سپاسگزاری و توجه بر اتفاقات مثبت روز بخوابیم و صبح هم با سپاسگزاری و شادی از خواب بیدار شیم
من متعهد نیشم از این پس بهتر و بیشتر از قبل این تمرین رو انجام بدم و نتیجه اش رو در زندکیم ببینم👌👌👌
سلااامم ب استاد عزیز و همه ی دوستان همسیر😍😊
درک ، برداشت ، و تحلیل من از قسمت دوم رهایی از افکار منفی در مسیر لاغری من…
شرح این فایل رو میخام با دوتا سوال شروع کنم بااجازه استاد و دوستان عزیز..
بچها با خودتون ی فکر منفی رو مرور کنیدوبعدش ببینید چ حسی بهتون دست میده با مرور اون فکر 🙏🤔🤔🤔🙄🙄🙄🙄 الان چ حسی دارید ؟؟عصبی شدید ؟؟!!اخمو شدید ؟؟!!لبتون کچ شد ؟؟!!چ واکنشی داشتید از لحاظ فیزیکی بدن؟؟دستتون رو مشت کردید ؟؟!!
آرومم باشید آروومم چیزی نیست فقط یک فکر بود و گذشت دوستان😊
خب حالا ی فکر مثبت کنید🙏😊🤔🤔🙄🙄🙄 الان چ حسی دارید از مرور ی فکر مثبت ؟؟!!خندیدید؟؟!!تو دلتون خوشحال شدید ذوق کردید؟؟!!احساس غرور کردید ؟؟!!خب خب بازم این ی فکر بود ولی آرزو میکنم ک همیشه لبخند واقعیی روی لبانتون باشه (انشائ الله)🙏
خب من نمیدونم شما چ افکاری رو مرور کردید ولی من چون میخاستم روی افکارم کارکنم ک بتونم شرحی ازش بدم خدمتتون اول روی خودم امتحان کردم و گفتم ک با شما هم ب اشتراکش بزارم..خب من فکرمنفیم درمورد چاق بودنم بود ، وقتی بهش فکر کردم ک چاقم و چ محدودیتهایی رو برام داره از لباس و رنگ و مدل لباس گرفته تاااااااا حرف دیگران ، حرکاتی ک گاهی با سختی همراهم بود عصبانی شدم ، پرخاشگر شدم ، ضربان قلبم تند تند شد،صورتم سرخ شد،اخمام رفت تو هم ، و از خودم بدم اومد…
ولی وقتیکه ب ی فکر مثبت فکر کردم ک اون تناسب اندام آینده ام بود،بعداز چند دقیقه اون ضربان قلبم آروم شد ، خندیدم ، حس شادی داشتم ،خوشحال شدم ،و ب خودم گفتم ک این درسته من میتونم آفرین ب من و دوباره ب جسمم گفتم ک اون فقط ی فکر آزمایشی بود یادت نره ک من همچنان عاشقتم و عاشقت میمونم…
خب چرااین سوال هارو پرسیدم خواستم واکنش بدنهامون رو در مواجهه باافکار منفی و افکار مثبت بسنجم..این ایده من بود نمیدونم از نظر استاد درسته یا …
اما من متوجه شدم ک طرز فکرها ب سرعت ب اعضای بدن دستورو شکل میده.همون شکل اخم و مشت دست و شاید کچ کردن دهنمون😊
تبدیل افکار منفی ب مثبت یکی از دغدغه های بسیاری از افراد است و چون افکار منفی در جامعه ی امروزی بیشتر از افکار مثبت در بین افراد موج میزنه قدرت افکار منفی چند برابر افکار مثبت است..خب اینو بای مثال براتو شرح میدم تا ساده تر ب درکش برسید…
مثلا من در دوران تحصیل چون همیشه از ریاضی بدم میومد هیچ وقت یادش نمیگرفتم حتی بعداز ۹ماه تکرار😊و همیشه موقع امتحان ریاضی استرس و اضطراب داشتم ..خلاصه بااون حال امتحان و میدادم و تموم میشد ولی من تا چند روز حالم بد بود..و این بد بودن حال چند روزه ی من ورودی ذهن من رو پراز افکار منفی میکرد..و من تواون چند روز عصبی ، بی حوصله ، پرخاشگر ، ومنزوی بودم.چرا چون من رفتارهای منفی مو تکرار میکردم.و هر فکری ک تکرار بشه در ورودی مخزن ما خروجیش رقم میزنه شکستمون رو…در حالی ک من میتونستم اون زمان باارامش و لذت ووقت بیشتری این استرس و اضطراب و حالا با کمک درسی دوستی کمتر و کمترش کنم در نهایت این میشد ک من تلاشمو کردم اگ نتیجه ای ام نمیگرفتم بازم ادامه میدادم و تکرار میکردم ک بالاخره بفهممش.😐🤭
شاید خیلی از ما واقعا ندونیم باین همه مشکلاتی ک در زندگی داریم چگونه مثبت فکر کنیم و اززندگی لذت ببریم بر خلاف تصور افراد مثبت اندیش ک لذت بردن اززندگی رو چندان با عوامل محیطی و مادیات نمیدونن.. این افراد معتقدن ک خوشبختی و لذت در زندگی رو زمانی احساس خواهیم کرد ک بتونیم در هر شرایطی بادید مثبت ب مسایل نگاه کرد😊👍😍
نگرش ما فقط و فقط ب خودمون بستگی داره و هیچ عاملی دیگر ی نمیتونه مارو وادار ب بد بینی و افکار منفی دچار کنه.و من معتقدم ک بعضی وقتا هم حتی بهترین داروها و مراقبت ها هم سلامت جسم و روان مارا تضمین نمیکند..و هر چقدر منفی بافی ما بیشتر باشد سَدی در برابر پیشرفت های ماست.و افکارهای منفی روح و روان مارو آزار میدهد….
چند نمونه از افکار منفی ک این چند روز میخاستن ورودی مخزن منو رو نشانه گیری کنن و من تا حدی تونستم باهاشون مقابله کنم .و هواس خودمو پرت کنم و خداروشکر تا حدی کمرنگشون کردم ..خیلی ریز میان ولی با بی محلی من مواجه میشن و ضایع میشن برمیگردن💪😊🤭
یه افکارمنفی من ک چاقترشدیآ 😐جایگزین کردن افکار مثبت ⬅️مهم نیست تو مسیر درست و صحیحم خودش درست میشه 💪😍👍👍
برا عید لاغر نشدی و لباس مورد علاقه ت نخریدی نتیجه نمیگیریآ⬅️اشکالی نداره یا میمیرم یا متناسب میشم و لباس مورد علاقه مو میخرم و میپوشم و لذتشو میبرم💪💃
تو فکر میکنی ک باور کردی مسیر لاغری با قدرت ذهن و ب خودت تلقین میکنی ⬅️اگ فقط فکر بود ادامه و استمرار نداشتم ، حالم خوب نبود ، لذت و عشق نداشتم ب این مسیر و انجام دادن تمریناتم ،،
حالا امشو شام بیشتر بخورحیفه ، چیزی نخوردی ، ⬅️لذت تناسب اندامم رو ب دو لقمه اضافه از دست نمیدم ،
تو لاغر نشده میمیری ⬅️عمر دست خداست …
من چون تمام فکرو دغدغه مو کارمو گذاشتم برای آموزش لاغری با قدرت ذهن خیلی کم افکار منفی دیگ سراغم میاد…اینا بیشتراش بود ک شرح و ب اشتراک گذاشتم…..
قبل از هدایتم ب این مسیر افکار منفی ک هروز داشتم و هروز حالمو خراب میکرد..اینک خونه ندارم.ماشین ندارم .چاقم .لباسام قشنگ نیست.مسافرت نمیرم .درآمدمون نسبت ب هرج زندگیمون کمه .ما ک چیزی نداریم پس آئنده پسرم چی میشه .شغل ثابت نداریم…روزیمون کله گنجشکیع ..برای رزق و روزی باید بدوییم .برای لاغر شدن باید بدوییم..اگ مسایل و مشکلات داریم .داریم برای زندگی کردن رنج و سختی میکشیم خدا برامون خواسته ..خدا دوسمون داره.تقدیرمونه.سر نوشتمونه..اقبالمونه…ما ب دنیااومدیم ب تماشای زندگی مرفه دیگران ..برای حسرت خوردن .حسودی کردن.غم و غصه خوردن…همینکه شبا سیر میخابیم باید خدارو شکر کنیم ..برای ذزق روزی باید التماس خدا کنیم ک خدا مارو هم نگاه کن .خدا در رحمتت کجاس ..خدا .خدا .خدا…و خیلیییییی دیگ ازیننننن افکار مسخره و محدود و ویرانگر و خانمان سوز واقعا…
بعد هدایت من ب مسیر لاغری با قدرت ذهن:خدا برای همه یکسانه ،رزقو روزی ، حال خوب ، حس خوب ، شکر گزاری ، زندگی خوب ، لذت ، آرامش ، خونه ، ماشین ، خوشبختی ، پول ، ثروت ، سلامتی ،ارزش و احترام قایل شدن ، عزت نفس ، اعتماد ب نفس ، طبقمون توی جهان هستی ، حقمون اززندگی کردن ،نداشتن مسایل ومشکلات و بازمممم خیلیییییییی چیزاهای دیگ هیچ ربطی ب بخدا نداره…چراا چون خداا منه بنده رو ب بهترین شکل ممکن آفریده ..از همه لحاظ فکری .جسمی.روانی .عقلی .قلبی .افکار .قدرت انتخاب وزیبایی اینها همه دست خوده خودم بوده ن برای کسی ، ن قرض کسی ، ن سهم کسی ، ن حق کسی ..همش دست خودم بوده از هر چیزه عالی و بکر تو دنیااا بهترینننششش..چون خدای من خالق تمام هستی ..خدا خالق تمام زیبایی هاست..خدا مارو نیافریده ک ما غم و غصه بخوریم .گریه و زاری کنیم ..نیافریده ک باالتماس چیزی رو ب ما بده..این خود ما ..خوده من بودم ک همه چیز رو سطحی انتخاب کردم باقدرت انتخاب م همه ی بدیها رو انتخاب کردم..درسته تو دنیا بدی نیست..خدا بدی نداره ..ماانسانها با رفتارامون ، باافکارامون ، با حرفامون همه چیز رو سیاه و تاریک و تار کردیم ..واگرنه روح ما مثل لوح سفیده سفیده بوده..وباین همه نیرنگی ، دورویی ،بازم آغوش خدا برامون بازه ،،بازم هدایتگره ..بازم بهمون امیدواره..بازم فرصت میده ..فرصتی ک خیلی از افراد ب عزیزترین کساشون نمیدن…
خدا باین بزرگی و عظمت رو ما چطور شناختیم چطور میشناسیم …
ب این شکل ک واسه دل خودمون نماز نمیخونیم از ترس از خدا نماز میخونیم ..خدا باعذاب دادنش میشناسیم ک چوب خدا صدا نداره ..در خالی ک اگ ما بد بیاری اوردیم .اگ ب مشکل خوردیم چوب خدا نبوده افکار منفی مخزن ما بوده ک ما خودمون در ذهنمون کردیم و برامون رقم خورده..خدا رو اینجوری شناختیم ک خدا برای پولداراس ..در خالی ک اون پولدار با تومل بخدا ک ای خدا از من حرکت از تو برکت ب اون ثروت و خوشبختی رسیده ..پس چرا من نمیتونیم خوشبختی کسی رو ببینیم ک اگ حالش خوبه با خودش با خداش ..میگیم از راه هلاف و دزدیه..خیلی هستن ثروتنمندم نیستن اما خدایی هستن و بازم این خدایی بودنش رو توی بدبختیش میدونیم ک چقدر بدبخته و در درگاه خدا التماس و ناله میکنه و خدا جوابشو نمیده…
خدا همیشه میگ بنده اگ چیزی رو با خوشحالی از من بخای خیلی راحتر بدست می سونمش تابا گریه و زاری..خدا احتیاج ب گریه من نداره .احتیاج ب نماز و روزه و کار خیره من نداره…خدا فقط میخاد ک ما انسان باشیم با حالی خوب ،بااحساسی خوب،،خوشبختی ب خونه .ماشین لوکس نیست ..خوشبختی حال خوبه لذته ، ارامش و داشتن خدا…خدا همیشه فقط و فقط ی پله از ما بالاتره ن بخاطر اینک خدا و خالقه بخاطر اینک دست مارو بگیره .مثل همیشه..خدایا شکرت …داشتن خونه .داشتن ماشین .داشتن وسایل نو .لباس .داشتن زیبایی اندام .زیبایی سیرت اگ با حال خوب نباشه ذره ای ارزش نداره از نظر من..چون همه ی دارایی های دنیا جزیی از خوشبختیه ..اصل حال خوبه..برای خودمون .درون خودمون .خدای خودمون..ک بادیدن ما حال کنه..غمش نگیره از این همه افکار منفی ک باعث کثیفی ذات ادمها میشه…
بارها گفتم بازم بارها میگم با صدای بلند و بلندتر ک مسیر لاغری با ذهن اسمش لاغریه …ولی کل جنبهای زندگی رو دربرمیگیره .حال خوب .حس خوب .اشتیاق .امید ب زندگی .لذت اززندگی .آرامش درونی.خدایی تر شدن ..لبخنداز سر عشق .لبخند واقعی ..خدایاا اخ با چ زبونی شکرت کنم ک منو ب این مسیر هدایت کردی و بنده ی ناب و خدایی ت ک مثل خودت میبخشه .داناست .تواناست .دلسوزه .مهربانه .لبخنداش واقعی و چنان ب دل میشینه ..باهیجانی شدنش ک ب ما بفهمونه ک این مسیر چقدرر درسته ما هیجانی میشیم ..اشک شوق تو چشمامون جاری میشه .بالبخند ش میخندیم اقای استاد عطار روشن رو سرراه زندگی بی معنی و مفهوم من قرار دادی ..خدا یا شکرت ..خدا عاشقتم ..❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
و استاد جان نگاه پراز عشق خدا ، بدرقه ی راه موفقیتت آرامشت زندگیت ، خوشبختیت و خانواده محترمت..
سپاس فراواننن.
ب امید موفقیت همه ی دوستان همسیرمرسی ک وقت گذاشتید و این متن رو خوندید🙏🙏🙏🌹
نشان های دریافت شده
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گلم گام 47رهای از افکار منفی قسمت دوم.
در قسمت اول آموختیم واسه تغییر کردن باید محتوا ذهنی تغییر بدیم ببینیم اولا مخزن ذهن ما از چه چیزی بیشتر پر شده افکار منفی یا مثبت و واسه اینکه بفهمم در طول روز چند بار فکر منفی میاد سراغمان و ما آن مرور میکنیم و بهش توجه میکنیم و احساسمون بد میکنیم بنویسم که برامون واضعه بشه که ذهن مان روی چه چیزی متمرکز است روی شک حسادت فقر حسرت و خلاصه گفتیم در طول یک هفته هرچی فکر منفی میاد به ذهنت بنویس تا ذهنت رها بشه از افکار منفی و منم این کارو کردم امروز میخواهیم واسه اینکه چطور تغییر کنیم رو واسه خودمان و ذهن مان شفاف کنیم.
تغییر کردن نه یعنی معجزه تغییر کردن نه یعنی الان تو بگی الان من مثبت فک میکنم فردا صبح همه بدی هام تسویه میشه تغییر کردن باید از درون شروع بشه ما افرادی هستیم که ذهنمانمملوازافکار منفی است ولی انتظار معجزه تغییر شرایط داریم یکیش خود من هستم صبح که بیدار میشم همش فکرم اینه نکنه فلانی امروز این کارو کنه چرا این با من بد حرف زد حتما اون فرد بد من میخواد پول نیست دنیا خرابه مردم روز به روز فقیر تر میشن آدم سالم پیدا نمیشه ما زندگیمون شده غصه خوردن خوشبحال فلانی رفته بیرون ماباید همش خونه بمونیم غصه بخوریم چرا بابا من باید کارگر مریض باشه ولی عموهام همش کارمند خوشبحال دخترهاش هرچی بخوان میتونن بخرن وای عید شد هیچی نگرفتم من که شانس ندارم هیچکسم بفکر من نیست کی بفکر منهخسته شدم از تنهایی من که میتونم خوشبخت بشم
وکلی از این افکار منفی حالا چی توقع داشتم که خداوند شرایطم تغییر بده خدایا چرا یه نگاه به من نمیکنی من امیدم پیش خداست خدا حتما نمیخاد من که نمیتونم با تقدیرم بجنگم ….و فک میکردم خداوند عادل نیست که وضعیت من تغییر نمیده تا اینکه با این مسیر آشنا شدم ولی بازم همین افکار داشتم و همش میگفتم خدایا چی میشه زندگی منم تغییر کنه منم عروس بشم منم پولدار بشم منم خونه ماشین مسافرت برم کار داشته باشم و کلی از این آرزوها که با حسرت تو دلم مرور میکردم بهش.
و فهمیدم برای تغییر کردن اولا باید روی هیچکس جز خودم حساب باز نکنم وهمچی برمیگرده به خودم و این خودم هستم که این شرایط برای خودم ساختم خداوند عادل هست و دوست داره من تغییر کنم و از حقم نگذرم این چیزهایی که من اسم بردم بنام آرزو حسرت همش حق طبیعی من هست که خداوند بهم داده فقط خودم با افکارم نمیزارم از حق طبیعی خودم بهره ببرم.
وبرای تغییر کردن اول باید بپذیریم که با تغییر افکارمان میتوانیم اتفاقات زیبایی که دوست داریم رقم بزنیم.
حالا ما باید چکار کنیم اول با خودمان رو راست باشیم ببینم ذهن مان بیشتر از چه افکاری پر شده است افکار منفی واز هرچیزی ذهن ما پر بشه اتفاقات همسو با محتویات ذهن ما برای ما رقم میزنهواین یعنی عدالت خداوند.
حالا من قبلا ذهنم پر بود از ترس نگرانی شک ناامیدی حسرت غیبت خشم ناراحتی کینه فقر و الان که این شرایط دارم کاملا میپذیرم که من خودم مقصر هستم که حالا ندونسته ذهنم پر کرده بودم از این افکار منفی وبرام اتفاقات همسو با مخزن ذهنم برام رخ میداد ومن میگفتم امتحان خداوند است حتما من خیلی دوست داره که زندگیم پر از رنج سختی کرده خدایا پس که منم مث بقیه خوشبخت میشم رنگ آرامش مبینم و موقعی هایی که عصبی میشدم میگفتم خدایا تو دیدی هیچ کاری برام نکردی تو عادل نیستی منم باید بد بشم که نگاهم کنی ….
زندگی ما براساس محتوا ذهن ما رقم میخوره
حالا که فهمیدم همچی برمیگرده به ذهن خودم نه شرایط فیزیکی حالا میخوام یه چیزی بگم شاید همه شما هم تجربه کرده باشین من میومدم اتاقم مرتب میکردم لباسهام تمیز مرتب میکردم و کلی به خودم اتاقم میرسیدم ومیگفتم من میخام تغییر کنم باید از شنبه دیگه نمازم مرتب بخونم حجابم رعایت کنم با کسی نجنگم و کلی برنامه و فک میکردم تغییر کردن از تغییر فیزیکی به وجود میاد.
وحالا که فهمیدم شرایط الانم خودم واسه خودم درست کردم حالا میخوام این شرایط تغییر بدم باید جلو ورودی افکار منفی به ذهنم بگیرم کاهشش بدم حالا چطور با آگاه بودن توجه کردن به هدف خودت اگه کسی عصبیمان کرد خانواده همسر دوست همکار همسایه فامیل هرکسی نباید بهش توجه کنی و بیشتر چند دقیقه تو اون حال بمونی چون وقتی تو اون وضعیت میمونی داری به محتوا ذهنت اضافه میکنی این افکار منفی رو و حق خودت ضایع میکنی و با مرور اون افکار واتفاقات بارها بارها به خودت صدمه میزنی پس نباید اجازه بدی کسی این حق ازت بگیره و بهت صدمه بزنه.
حالا اون فرد واسه خودش راحت است آرامش داره ولی ما با تکرار بارها بارها اون اتفاق به خودمان صدمه میزنیم پس اعصبانیت ما به خودمان صدمه میزنه نه اون فرد.
باید اینجوری از این به بعد فک کنی که هرکسی من عصبی کرد میخواد مخزن من پر کنه از افکار منفی و در طبقه پایین تر جهان نگه داره و وقتی ذهنت پر از افکار منفی میکنی جایی برای افکار مثبت وجود ندارد وکم میشه فضای مثبت ذهن پس باید خیلی مراقب باشی واز این به بعد با این دیدگاه رفتارکنی موقع عصبی شدن ناراحت شدن افکار منفی بار منفی زیادی دارن ذهنی که در از افکار منفی باشه روح سنگین میکنه ونمیزاره به طبقات بالاتر جهان هستی دست پیدا کنه در هر طبقه ای که هست باقی میمونه.
پس باید مراقب باشیم کسی مارو از حق طبیعی خودمان نگیره و به طبقات پایین تر بفرسته که دست خودمان هست میخواهیم تغییر کنیم یاتا آبد در این شرایط باقی بمونیم.
و اول صبح که بیدار میشم جای افکار منفی بریم افکارمثبت مرور کنیم و بگیم خدا امروز کمک میکنه بهترین فروش دارم بهترین خرید دارم خدا کمک میکنه امروز خیلی بهم خوش بگذره خدا کمک میکنه امروز کفش مورد علاقم میخرم با بهترین قیمت امروز خدا کمکم میکنه بهترین شرایط برام اتفاق بیفته. و با مرور افکار مثبت اول صبح داری به مخزن ذهنت افکار مثبت اضافه میکنی ویرایش اینکه صبح ها بتونیم این تمرین به بهترین شکل انجام بدیم شب موقع خواب افکار منفی بزاریم کنار و با آرامش بخوابیم تا صبح که بیدار میشم از مرور افکار منفی در امان باشیم و به نعمت ها خداوند قدرت خودت بیشتر توجه کنی اول صبح و هر روز ما اگه این کارو کنیم از افکار منفی که در ذهن مان انباشته شده است کمتر میشه و افکار مثبتمان زیادتر میشه و روز به روز اتفاقات که هم جنس محتوا ذهن مان است بیشتر میشه و زندگی مان آرام آرام تغییر میکنه وروح ما ذهن ما سبک میشه و به طبقات بالاتر جهان هستی دست پیدا میکنه و ما لذت کامل مبیریم از حق طبیعی خودمان پس باید تعهد بدیم که از ورودی افکار منفی جلوگیری کنیم و از آن طرف افکار مثبتمان زیاد کنیم همین که نزاریم ذهنمان از افکار منفی پر بشه و کاهش بدیم ورودی ها منفی رو تغییرات شروع میشه پس باید متعهد باشیم به هدفمان و از این بعد آگاهانه عمل کنیم تا شرایط جدیدی برای خودمان و خانواده مان رقم بزنیم ما هدایت شده خداوندیم و مطمعن باشید با کاهش افکار منفی زندگی بهتری برای خودمان رقم میزنیم و با تکرار هر روز این کار افکار منفی ذهنتان کاهش پیدا میکنه واز آن طرف افکار مثبت ذهن مان زیاد میشه و اتفاقات عالی برایمان رخ میده
رهایی از افکار منفی
هیج هدفی مقدس تر از تغییر زندگی نیست
زندگی مانند کالا یا اجناسی نیست که به ما تحویل داده شده باشد وما نتوانیم در آن تغییر ایجاد کنیم بلکه با تغییر نگاه وتقییر توجه وتمرکز داشتن بر روی نکات مثبت میتوانیم زندگی دلخواه عاری از حسرت وخوشبختی زندگی دیگران را نیز برای خود خلق کنیم وقتی به گذشته خودم مینگرم زندگی من پر از فرلز ونشیب های زیادی بود کلا فردی به ظاهر مثبت گرا بودم ولی درونم پر از نگرانی هایی بود که ممکن است برایم اتفاق بیافتد وهمان نگرانی ها درونی باعث همان اتفاقات ناگوار در زندگی من شد اوایل احساس میکردم حتما حس ششم قوی دارم که این اتفاقات را میتوانم پیشگویی کنم ولی الان به نتیجه رسیدم که آن اتفاقات ناگوار را به دلایل تکرار زیاد در ذهن ام وتصویر سازی از آنها توانستم در زندگی خود خلق کنم واینها به دلایل پیشگویی نبود بلکه قانون جهان هستی بود چون من به آن اتفاقها فکر میکردم ودر ذهن ام از آنها تصویر میساختم وآن را به جهان هستی ارسال میکردم وبه جهان میگفتم من از این نوع اتفاقات را در زندگی ام میخواهم ولی حالا خدا را شکر گذارم که با شرکت در این دوره به این آگاهی ها دست پیدا کردم وچون تجربه فکر و تصویر سازی را دارم حالا با فکر صحیح وتصویر سازی صحیح میتوانم به خواسته وآرزوهام برسم
الان به این آگاهی رسیدم که خداوند منشاء تمام خوبیها وزیبایی ها ورفاه وآرامش است وجز این هم برای بندگان خود نمیخواهد ومن باید سعی کنم وحتی وظیفه دارم زندگی خود را تغییر دهم تا بتوانم برای اطرافیان ام هم راهگشا باشم وزندگی خود وکسان نزدیک ام را به سمت رفاه وآسایش ببرم چون ما لیاقت وارزشمندی یک زندگی خوب وپر از آرامش ورفاه را داریم فقط باید نگاه امان را به زندگی عوض کنیم تا شرایط بهتری را تجربه کنیم
یک زندگی خوب داشتن نه تنها آسان است بلکه به طور طبیعی هم ما برای خوب زندگی کردن آفریده شدیم وباید از لحظات خوب برخوردار شویم وطبیعت ما خوشبخت زندگی کردن است این مسعله باید در ذهن طبیعی جلوه کند نه بدیهی ما طبیعت امون شاد زیستن است شادی زندگی ارثی است که از خداوند به ما رسیده وما نباید با افکار منفی و مخرب این شادی را تبدیل به حس وحال بد کنیم ما نیاز به آموزش صحیح برای تغییر زندگی داریم تا توانایی خلق کردن یک زندگی شگفت انگیز را بدست بیاوریم
در این سمینار صوتی تمرین میکنیم تا به مخزن وجود خود پی ببریم ویاد بگیریم که این مخزن را از افکار مثبت پر کنیم تا کم کم افکار منفی در ذهن ما کمرنگتر شود
معامله با خداوند برای استاد عزیز وقرار دادن فایل های رایگان را ارزش قرار بدهیم وراه این فایل ها را برای دوستان دیگر با گسترش آن باز کنیم تا بتوانیم حق خود را نسبت به اقدام استاد ادا کنیم
مخزنی در ذهن ما قرار دارد که پر کردن آن به اختیار خودمان واگذار شده ما میتوانیم این مخزن را از افکار ودیدگاه های مثبت ویا منفی به دلخواه خودمان پر کنیم ونتیجه آن را در زندگی خود مشاهده کنیم
در گذشته شاید به بودن این مخزن مطلع نبودیم ونمیدانستیم که با غر زدن شکوه کردن گلایه داشتن حسرت خوردن حسادت کردن عصبانی شدن و تمام افکار منفی داشتن داریم مخزن ذهن امان را پر میکنیم از این فکرهای منفی وانتظاراتی هم که در زندگی داشتیم بد شانسی بد بیاری بخت خوب نداشتن واتفاقات منفی در زندگی رخ دادن
بارها در گذشته به دلیل آگاهی نداشتن این تجربه های تلخ را در زندگی تجربه کردیم هر بار که غر زدیم خدای این چه زندگیه که به ما دادی ببین فلانی چقدر خوشبخته از خوشبختی بیشتر فاصله گرفتیم چون افکار منفی حسرت ویا حسادت در ذهن ما انباشته بود وجایی برای افکار مثبت باقی نمانده بود وهر روز ما از شادی در زندگی دور دورتر میشدیم و روزهای خوب زندگی کردن را از دست دادیم اما حالا دیگر آگاهی پیدا کردیم که باید به نکات مثبت توجه کنیم ومخزن ذهن را پر از نکات مثبت وشادی آور کنیم تا بتوانیم از خوب زندگی کردن بهره ببریم
مخزن ذهن ما از هرچی بیشتر پر شود از همان در زندگی ما بیشتر میشود چون جهان وظیفه دارد از همان ها به ما در زندگی بدهد واتفاقات زندگی ما برمبنای همان افکاری که در مخزن ذهن پر کردیم رقم میخورد وخروجی مخزن ما بر جهان پیرامون ما تاثیر میگذارد پس به این ترتیب ما هر روز میتوانیم بر دارایی مخزن خود اضافه کنیم وچون مساحت این مخزن محدود است مقداری از این انباشته های مخزن خارج میشود تا جای برای وردی های جدید باز شود حالا اگر ما وردی های مثبت را بیشتر کنیم خروجی های منفی بیشتر میشود و جای برای وردی های مثبت در ذهن ما هم بیشتر میشود در صورتیکه ممکن است در گذشته عکس آن را انجام میدایم ولی الان دیگر آگاهی داریم که چه فکر و رفتار مثبتی داشته باشیم تا اتفاقات آینده ما به دست جهان هستی به سمت وسوی مثبت وخوشایند ما رقم بخورد
افکار منفی مانند کینه ترس نگرانی خشم حسرت حسادت احساس گناه نفرت انتقام وتمامی افکاری که معادل آن است اگر وارد مخزن ذهن شود اتفاقات بد را رقم میزند
اگر میخواهیم زندگی ما تغییر کند باید واقعیت را بپذیریم وبا خود مان روبه رو شویم و مسولیت افکار منفی را بپذیریم وتلاش کنیم تا وردی های ذهن را به سمت مثبت ببریم وجودمان را که خانه خداست از این افکار منفی ومخرب پاک کنیم وبه جایش افکار عالی ومثبت از جنس عشق محبت مهربانی گذشت همدلی زیبایی وکمک به دیگران پر کنیم تا جایی برای آن افکار منفی باقی نماند تا جهان هستی به این افکار عالی ما پاسخ مثبت از همان جنس افکار عالی هدیه بدهد واتفاقات مثبت وعالی را در آینده ما رقم بزند
زمانی که کسی میخواهد با برخورد منفی انجام دهد مثلا عصبانیت وناراحتی میخواد ما را از افکار منفی پر کنه وما را در مدار پایین جهان هستی نگاه داره وحق ما برای بالا رفتن ضایع میشه وروح ما از افکار منفی سنگین میشود وروح ما سبک نمیشود تا به مدار های بالاتر برود
ما مرتب در مدار خودمون پرسه میزنیم واگر این مدار پایین باشد فضای منفی بیشتری ما را احاطه کرده وبیشتر در این فضای منفی قرار میگیریم ولی اگر در مدار خودمون ایمان به لطف خداوند برای حل مشکلات پیرامون خودمون داشته باشیم وفرکانس های مثبت به جهان هستی ارسال کنیم و مخزن ذهن را از امید ایمان وتوکل پر کنیم لطف خداوند هم شامل حال ما میشود وکارها بطور اتوماتیک از سمت خداوند وجهان هستی درست میشود وبه این شکل ما در مدار بالاتر میرویم
دوتایم طلایی در شروع صبح قبل اذان و قبل خواب باعث ارسال بهتر افکار مثبت به کائنات است دوستان عزیزم سعی کنید این دو تایم طلایی را ازدست ندهید ودر این دوتایم بخاطر قدرت ذهن که در مدار آلفا هستیم میتوانیم بهترین درخواستها وپیام ها را ارسال کنیم و از نتایج خوبش بهرمند بشیم
با تشکر از استاد گرانقدرم 🌹🌹🌹🌹
سهیلا جان
فدات عزیزم ممنونم از همراهی خوبت لاله جان 😘😘😘😘
خواهش میکنم. من فقط روراست وبا صداقت هر انچه را حس کردم،بیان کردم. منهم مسرورم از بودن کنارشما.
بنام حق❤
چگونه زندگی خودمان را تغییر دهیم؟⏳
✅نمیتوانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی تان جستجو نمایید! واقعاهمینطور هست چون با تغییر کردن خودمون و زندگی مون نتایج زیادی به همراه داره و موجب تغییر خیلی افراد و زندگی شون میشه…
💯همه ی ما انسان ها در زندگی روزمره با یه سری ملایمات مواجه میشویم و این کاملا طبیعی هست و مهم نحوه و چگونگی برخورد ما با اونهاست…
تغییر زندگی ما زمانی صورت میگیرد که ⏪ محتویات مخزن ما تغییر کنه و محتویات مخزن(ذهن) ما زمانی صورت میگیره که ⏪ ورودی های که ما خودمون وارد این مخزن میکنیم تغییر پیدا کنه…
زمانی که ما ورودی های منفی به ذهنمون وارد میکنیم دیگه توی این مخزن جایی برای افکار مثبت نمیمونه و نباید انتظار خروجی های مثبت باشیم، یه مثالی جلسه قبل زدم مثل این میمونه که من درخت 🍎 بکارم و انتظار داشته باشم محصول 🍌 برداشت کنم مگه همچین چیزی میشه؟!🤔
✅وقتی ما همش با ورودی های منفی مثل یاس،ناامیدی،ترس،استرس،شک،بی ایمانی،غیبت،غم و غصه و…. مخزن مون رو پر میکنیم و مخزن ما مملو از افکار منفی هست، طبیعت جهان هستی این حکم رو صادر میکنه که اون افزایش بده و هر روز به محتویات اون اضافه کنه، و در نتیجه🔚 فضایی برای افکار مثبت باقی نمی مونه، زندگی ما، چیزی که الان هستیم،جایگاهی که الان در اون قرار داریم همش در نتیجه درختی 🌳که ما در ذهنمون کاشتیم، هر درختی که ما کاشتیم الان میوه و ثمره همون درخت رو دریافت میکنیم
این حرف استاد در فایل های لاغری واقعا منو تکون داد ما استاد چاقی هستیم و چاقی رو خوب بلدیم و بالطبع این ما استاد کاشتن درخت منفی هستیم، اول درختمون میکاریم و بعد هر روز و هر دفعه با ورودی های منفی و اشتباه اونو آبیاری میکنیم و پرورشش میدیم و بزرگ و بزرگترش میکنیم و در نهایت این درخت ما هم شاخه و برگ زیادی پیدا میکنه و کل فضای مخزن ما رو پر میکنه تازه گاهی هم بذرافشانی و تکثیر هم انجام میشه…
ما همه مون افرادی رو دیدیم یا باهاشون برخورد داشتیم یا اصلا شاید برای خودمون هم اتفاق افتاده باشه که توی برهه ایی از زمان برامون پشت سر هم بدبیاری و اتفاقات و ناملایمت های بد بوجود میاد و همش هم از خدا و زمین و زمان گله و شکایت میکنیم چرا ما شانس نداریم؟ چرا خدا اینجوری پشت سر هم برامون ردیف کرده و داره سرمون میاره؟ چرا ما اینقدر بدشانس و بدبخت هستیم و هزاران سوال و چرایی های دیگه، غافل از اینکه کانون و منشا اصلی اونها خود ما هستیم، مخزن ماست، از جنس افکار ماست،ورودی های ماست، ورودی های منفی و اشتباه وارد کردی و مدام هم اونو رشد و پرورش دادی و الان داری نتیجه و خروجی هاش رو دریافت میکنی، اصلا خاصیت و ذات این مخزن به این شکل هست که هر چی داخلش بریزی رو تکثیر و تکثیر میکنه⏪ پس باید خیلیییییی حواسمون به ورودی های مخزن مون باشه💯
تغییر در زندگی ما تنها و تنها از طریق تغییر محتویات مخزن ما آغاز میشود💯🧠
حالا تغییر در زندگی ما چگونه آغاز میشود⁉️
تنها از طریق تغییر ورودی های مخزن مون، کاهش ورود افکار منفی مون📛
عدم اضافه کردن ورودی منفی به مخزن❌
حالا چطور؟
با آگاهی و افزایش اطلاعات خودمون✅
وقتی شخصی به هر علتی باعث ناراحتی و عصبانیت ما شد ما نباید وارد مخزن مون کنیم، وقتی اونو پر و بال میدیم فقط داریم حال خودمون بد میکنیم، فقط داریم خودمون به طبقات پایین تر میفرستیم اون شخص که داره زندگی خودشو میکنه و فقط ما هستیم که با افکار منفی و پر و بال دادن اونها به خودمون ضربه و آسیب میزنیم.
تمرین جلسه دوم:
شب موقع خواب🛌🌜 ذهنون رو از افکار منفی پاک کنیم و خودمون رو رها و سبک کنیم
و
صبح که از خواب بیدار میشیم🌞⏰ ذهنمون رو از افکار الهی و مثبت پر کنیم
✅به نعمت ها و رحمت الهی توجه کنیم
✅به داشته هامون توجه کنیم و اونا رو بشماریم
✅به خانواده ای که داریم، سقف بالای سرمون، به بچه هامون، به سلامتی مون و…. هر کسی توی زندگی مطمئنا یه سری داشته های چه معنوی و چه مادی داره که براش ارزشمنده به اونا فکر کنیم
✅یه موسیقی خوب گوش بدیم، یه فایل عالی از سایت گوش بدیم، به صدای پرنده ها گوش بدیم،یه دوش بگیریم،یه پیاده روی کنیم خودمون حال خودمون رو اول صبح تعیین و خوب کنیم….
✅و مهمتر از همه به خدایی که همیشه حواسش به همه ی بنده هاش هست فکر کنیم و توکل، بنظرم هر کسی که ناامید و مایوس و یا حسرت گذشته رو میخوره ایمانش به خدا هنوز خیلی قوی نشده وگرنه نه در حسرت گذشته زندگی میکنه و نه ترس از آینده داره…
🌈با آرزوی تناسب اندام و افکار برای تمامی دوستان
این سخنان بی نظیر هستن و خداشاهد هست بعد این فایل چه قدر از شادی برای خودم اشک ریختم ،اشکی که فقط حاصل حس و حال خوب بود .اشکی از شوق و علاقه وعشق در این مسیر ..من عاشق هستم ،عاشق خودم،عاشق زندگی زیباتر و عاشق لذت و آرامش ابدی ..خداوند من را یاری خواهد کرد و هرگز به گذشته برنخواهم گشت..روز به روز تغییر میکنم و انتخاب میکنم چجوری زندگی کنم ..قدرت من از افکار منفی بیشتر هست و من این قدرت رو از خودم نمیگیرم ..زیباترین حس و حال رو دارم ..حالم عالیه ..خدایا شکرت
سلام.چقدر فایل دلنشینی به جرات میتونم بگم که این فایل ها برای اولین بار هست که در زندگیم میشنوم .از امروز تصمیم گرفتم خودم رو تغییر بدم افکار منفی رو از ذهنم خارج کنم و افکار مثبت رو جایگزین کنم امروز صبح برای اولین بار این کار رو کردم هر فکر منفی که به ذهنم اومد سریع اومدم و داخل دفترم نوشتمش و افکار مثبت رو جایگزین کردم دارم رو اینکار تمرکز میکنم کار سختیه اما وقتی تکرارش کنم ملکه ذهنم میشه
خداوند رو شاکرم که من رو به این مسیر زیبا هدایت کرد تا حرفهای استادم رو بشنوم و زندگی خودم رو تغییر بدم
فایل “تغییر زندگی قسمت دوم :
تغییر یعنی چه ؟
تغییر یعنی دست برداشتن از تکرار افکار منفی ذهنمان. تغییر یعنی شادی و نشاط و طراوت و تازگی در روند کاری و زندگیمون ، تغییر یعنی اینکه دوباره رشد بدیم شرایط زندگیمون رو ، وقتی شرایط اون چیزی نیست که ما میخوایم. 😊
تغییر یعنی هر روز یک قدم کوچک در سال که میشود 365 قدم در یک سال. تغییر یعنی تصمیم بگیرید که یک قدم مثبت بردارید تا بتوانید نتایج مثبت بگیرید. 😊
تغییر یعنی لایق یک زندگی دوست داشتنی بودن ، تغییر یعنی رسیدن به شرایط مطلوب ، تغییر یعنی رسیدن به خود باوری ، تغییر یعنی رسیدن به خواسته ها نه داشته ها. 😊
تغییر ات زندگی با تغییر نگاه و تغییر باورها ایجاد میشود. تغییراتی که میتوانند حال مارا از درون بهتر کنند. تغییراتی که میتوانند زندگی ما را دچار تحول کنند. تغییراتی که پایدار باشد و باعث رشد و شکوفایی ما شود. 😊
در جایی خواندم :”تغییر کردن این نیست که یک باره تمام زندگي خود را تغییر دهید ، بلکه باید تدریجی و مستمر عمل کنید. اگر میخواهید زندگی خود را تغییر دهید و گامی برای بهتر شدن بردارید ، با خودتان روراست باشید. “🤗🤗🤗
سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز هفتاد و هشتم تكرار ,
❄️فايل , تغيير زندگى 2 ,
بسيار شنيده ايم كه عيسى مسيح فرموده اند , بهشت در درون خود ِ شماست , و من اين جمله رو , در اين فايل , بهتر حس و لمس كردم🌟در حقيقت شناخت و آگاهى از بخش منفى و مثبت ذهنم , راه و مسير را هموارتر مى كنه , و همچنين نوشتن , كه چقدر , ذهنم رو باز و بازتر مى كنه .
همچنين نوشتن افكار منفى , ترسها و نگرانى هام تأثير خيلى خوبى در آرامش ذهنم داره و انجام مى دم .
من انتظار داشتم , زندگيم روبراه بشه , و با ترس و نگرانى زندگى نكنم و در آرامش و شادى باشم , در حالى كه آگاه نبودم كه ذهنم پر شده از سالها انباشتگى از ترسها و نگرانى ها‼️به لطف خداى مهربان , از وقتى در اين مسير هستم , توجه و تمركزم بيشتر به چيزاى خوبه و به اخبارا , اتفاقات ناگوار جهان , ديدن ويدئوها و كليپاى نگران كننده در فضاى مجازى توجه و تمركز ندارم , و اين نيز يكى از تغييرات من در اين مسير است . من بيشتر اوقات , وقتى صبح بيدار مى شم , حداقل يه ربع در تختخوابم هستم و ذهنم آروومه و اگه نجواهاى ذهنى م شروع بشه , ادامه نمى دم كه عادت هميشگى م بشه , لبخند مى زنم و آهنگ مورد علاقه م رو گوش مى دم و همچنين فايل صبحگاهى , و يا چند تا جمله ى آرامش بخش رو مى نويسم .
سالهاى سال با وجود اين همه نعمت و رحمت در زندگيم , ذهن منفى بافم مانع از شادى و نشاط من بود و الان در اين مسير دريافتم كه همه چى در درون خودم بوده , اما من در بيرون از خودم به دنبال آن بودم , البته با خوندن كتاباى عالى و همچنين ورزش تا حدودى روحيه م خيلى بهتر شده بود , اما كافى نبود و بيشتر روزا با توجه به مسائل زندگيم در نگرانى بودم . دوست داشتم از زندگيم لذت ببرم و شاد باشم , و در اين مسير , به لطف خداى مهربان , اون چيزايى رو كه در جستجوش بودم , حس و لمس مى كنم و احساس خوبى دارم , و اين تغييرات ذهنى & احساسى به لطف خداى مهربان در اين مسير برام بوجود اومده . حرفايى كه معمولا ميون مردم رايج هست , حرفايى ست كه منشأ اون , ترس و نگرانى ست , و ترس و نگرانى از شيطان است .
مردم چقدر بد شدن‼️دوره زمونه چقدر عوض شده‼️به هيچكى نمى شه اعتماد كرد‼️عجب روزگارى شده‼️كه اينگونه گفتگوها , نشان از اينه كه خداوند رو در مركز جهان نمى بينيم , البته خدا هست اما نه در مركز توجه ما‼️
تا وقتى كه من در اين مسير با اشتياق و استمرار ادامه مى دم , هر روز , زندگيم بهتر و بهتر مى شه .با تشكر فراوان , خدا قوّت , شاد و پر انرژى باشيد🥰🎄🎄
با سلام من عاشق فایل های این دوره ام اما در مورد انجام دادن تمرینات جلسه ی اول مقاومت دارم و یجورایی میترسم که اگر بنویسم اونها اتفاق میوفته در زندگیم و بیشتر از یک روز نمیتونم انجامش بدم .
اول صبح در باغ بهشت الهی قدم بزن . صبح وقتی بیدار میشی یعنی امروز تو جزو مهلت داده شدگان هستی و خداوند اجازه ی تجربه ی یک روز دیگر از زندگی رو به تو داده پس حیف نیست که با افکار منفی و توجه به مشکلات دیگران بخوای پاسخ لطف خداوند رو بدی؟؟؟
به خودم میگم این حرف ها رو . خودم از همه بیشتر به انجام دادنشون نیاز دارم . صبح که بیدار میشم با یادآوری نعمت های خداوند در زندگیم و سپاسگزاری بابت آنها انرژی و احساس منو عالی میکنه و در طول روز این انرژی همراه من هستش و باعث میشه که از لحظاتم که بسیار با ارزش هستند استفاده درستی بکنم .
سلام دوست عزیز
نوشتن افکار منفی به جهت تمرکز کردن یا واضح کردن خواسته نیست بلکه به منظور مشخص کردن تکراری بودن آنهاست و اینکه متوجه می شیم که هر کدوم از این افکار که داره در روز ما رو نگران میکنه واقعا متعلق به کیست و چه ارتباطی به ما دارد.
اگه به اون شکلی که شما تصور میکنید نوشتن باعث رخ دادن می شود حتما این تجربه رو داشتی که بارها چیزهایی نوشتی ولی رخ نداده
بنابراین به این ترتیب نیست که هرچه بنویسی رخ خواهد داد
موضوع اصلی در رخ دادن خواسته ها یا موضوعات مورد توجه تکرار شدن اونهاست اونم تکرار با درگیری احساس
ما در این تمرین می نویسیم که بتونیم رها کنیم
نه اینکه بنویسیم که بیشتر تکرارش کنیم
سلام دوست عزیزم
من وقتی از یه افکار و موضوع منفی ذهنم مینویسم بعدش سعی میکنم اونو رد و حذف کنم، یعنی اگه اون موضوع یا فکر مربوط به دیگران بود و از دست من هم کمک و کاری بر نیاد که ردش میکنم و اگه موضوع و اون فکر یه بخشش مربوط به خودم باشه، پس خودم هم باید دست به کار بشم، سعی میکنم برای خودم راه حل پیدا کنم مثال بزنم،نمونه بیارم و… و سعی میکنم اون افکار منفی رو پس بزنم…
اگه و اگه و اگه ما نمیتونیم و قادر نیستم کفه ی افکار مثبت خودمون رو سنگین تر کنیم حداقل با کم کردن افکار منفی از بار ورودی های منفی این کفه کم کنیم…
با سلام
وقتی این فایل گوش کردم فهمیدم به لطف خدا من تا این حد عصبانی از زندگی نبودم لااقل در بیشتر امور و وقتی یکی دو سال پیش تصمیم گرفتم فقط کتاب ها و فیلم هایی رو ببینم که به من یاد بده مثبت و زیبا فکر کنم دیگه خیلی از این افکار دور شدم مدتی درگیر تناسب اندامم بودم که خدارو شکر با این دوره آشنا شدم و الان هم دارم نتایج می بینم این همه فقط به دلیل ایمانم به این بود که خدای من راه درست به من نشون میده. زمانی تصمیم گرفتم فقط اجازه ورود افکار مثبت به ذهنم رو بدم و به شکلی عالی افکار منفی در من کم و کمتر شد و رابطم با خدا خیلی بهتر شد اصلا همین که من این فایل میشنوم یعنی خدای مهربون می خواد که گفته های زیبا به گوش من برسه. دیگه به ندرت پیش میاد خشمگین بشم از خدای خودم اونهم به سرعت تصحیحش می کنم و خودم رو متوجه نعمتهایی می کنم که خدای خوبم من رو غرق در اونها کرده. ممنون این فایل عالی بود.
به نام خدا سلام
واقعا روزهایی هست که اتفاقاتی برام پیش میاد که اصلا پیش بینی نکرده بودمشون وتاثیر میذاره روی افکارم دوروزی هست که مسائلی مربوط به زندگی خواهرم فکرم رو مشغول کرده واون احساس خوب وعالی که داشتم کم شده ولی امروز باخودم فکر کردم وگفتم واقعا تاخودش نخواد من نمیتونم کاری براش انجام بدم پس چرا باید احساسم روبد کنم وغصه بخورم اون اختیار زندگی خودش وافکار خودش روداره پس باید خودش کاری برای خودش انجام بده ومن با ناراحتی وغصه خوردن فقط خودم رو از خوبی ها دور میکنم پس فقط سپردمش به خداوند تااون هم مثل من درمسیر هدایت قراربگیره وبتونه تصمیمات درستی برای زندگیش وآیندش بگیره تنهاکاری که میتونم براش انجام بدم اینکه از خداوند بخواهم که بهش یادآوری کنه که اول باید خودش رودوست داشته باشه تا بقیه هم بتونند همین احساس رو نسبت بهش داشته باشند
خدایا شکر که من را درمسیر هدایت قرار دادی
قسمت دوم تغییر زندگی:
اتفاقاتی که تو زندگی برای ما میوفته با توجه به محتویات مخزن ذهنه ماست ، اگر محتویات مخزن ذهن من مثبت باشه اتفاقات مثبت برای من رخ میده و اگر منفی باشه اتفاقات منفی ، برای تغییر گردن زندگیمون باید محتویات مخزن ذهنمون رو تغییر بدیم و برای تغییر محتویات اول باید آگاه باشیم که چه محتویاتی داره ….تمرین قسمت اول برای به دست آوردن اطاعلات از مخزن ذهنیمون بود که من فقط یک روز اون رو نوشتم افکار منفیمو و الان ناراحتم که اجازه دادم خانوم دروغگو بتونه غلبه کنه بهم و نزاره تمریناتو انجام بدم ….و چون اون میترسه،میدونه اگه تمریناتو به درستی انجام بدم وضعیتم خیلی بهتر از چیزی که الان هست میشه و اون اینو نمیخواد
حالا که به این مسئله پی بردم دوباره شروع میکنم تمرین قسمت اول رو با قسمت جدید انجام میدم ….
برای اینکه محتویات مخزنمون رو مثبت کنیم و در پی اون اتفاقات مثبت برای ما بیوفته لازمه جلو گیری کنیم از افکار منفی ،از آدم هایی که سعی دارن حال مارو بد کنند و مخزن مارو با محتوای منفی پر کنن
آدم هایی که با رفتار یا حرفشون من رو ناراحت میکنن قصدشون اینکه مخزن من منفی باشه و در مدار پایین تری از اون ها قرار بگیرم و پایین تر از اون ها باشم ….حالا این دیگه انتخاب منه تسلیم خواسته اون ها شم یا با آگاهیی که دارم از روی این آفت ها رد شم قبول نکنم دامن نزنم ، ذهنمو درگیرش نکنم و در عوض درگیر خواسته هام کنم درگیر سپاس گذاری و حس خوب کنم ،
تمرین امروز
هر صلح که از خوا پا میشیم خودمون رو غرق در نعمت های خدا غرق در خواسته هامون ببینیم غرق در اتفاقات خوب و حس خوب و اول صبح شروع کنیم ورودیه مثبت به مخزن ذهنمون بدیم
از این به بعد صبح ها که بیدار شوم خدارو شکر میکنم که قراده روز خوبی رو داشته باشم به تموم کار هام سر موقع برسم حواسم یه تمرینام باشه و به بهترین شکل انجامشون بدم خداروشکر میکنم که هروز به خواسته ها م نزدیک تر میشم خدارو به خاطر خواسته هایی که بعم قراره بده شکر میکنم ،خدارو بخاطر تمام نعمت هایی که داده شکر میکنم و لذت میبرم
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز ، من از وقتیکه تصمیم گرفتم که مثل اطرافیانم نباشم و زندگیمو تغییر بدم لطف خدا شامل حالم شد و هدایت شدم به مسیر های عالی موفقیت و شادی ، بخصوص دوره سرزمین لاغرها ، من در سرزمین مثبت خداوند خیمه زدم و دارم از برکات این سرزمین بهره زیادی میبرم ، خدارا شکر همیشه صبحم را با احساس خوب سپاسگذاری از خداوند شروع میکنم بخاطر یه فرصت دیگه ای که در اختیارم قرار داده تا من یک روز دیگه هم از زندگی لذت ببرم ، خیلی تلاش میکنم که محتویات مخزن ذهنم مثبت باشه و به کمک خداوند سعی میکنم منفی باف را در حد خاموش نگه دارم و اجازه عرض اندام بهش نمیدم البته خیلی تلاش میکنه که خودی نشون بده اما من دستشو خوندم و اجازه نمیدم نگرانی سراغم بیاد چون به خدا ایمان و اعتماد دارم ، خدایی که هر لحظه مراقب منه و دوست داره من هر لحظه شاد و سلامت باشم خدایا شکرت
با سلام به همه ی دوستان هم فرکانسم و استاد گرامی و عزیز
خدایا شکرش هزاران بار شکر
چقدر خوبه که خالق زندگی خودمون باشیم من دوست دارم تمام افکار و رفتارم و گفتارم بر روی افکار مثبت باشه و هر روز رو به نحو عالی زندگی کنم و عاشق خودم و زندگیم باشم
و الگوی باشم برای اطرافیانم
و بتونم به اطرافیانم هم کمک کنم که بتونن از این مخمصه نجات پیدا کنن و همه به حال خوب و عالی دست پیدا کنن
من از خداوند کمک خواستم که مرا در این راه پیروز و موفق کنه من مطمینم که در این راه پیروز میشم جون تنها او را می پرستم و تنها از او یاری می طلبم
خدایا شکرش که حال دلمون خوبه اول صبح
خدایا سپاس، حال خوبم سپاس، متناسب شدنم سپاس، مثبت اندیش بودنم سپاس ،……..بخاطر تمام کارهای مثبتم سپاسسسسسسسسسسسس🙏🏻🙏🏻🙏🏻
من به خداوند ایمان دارم 🙏🏻
با سلام و درود فراوان به عزیزان
من بسیار بسیار سپاسگزارم بخاطر این معامله استاد با خدا و امیدوارم که بهترین هدایا رو دریافت میکنید.
عامل موفقیت در طبقات بالا در جهان هستی رو خیلی دوست داشتم و اینکه هوشیار باشیم و نزاریم حقمون در جهان هستی ضایع بشه . 💜💜😂😂😂😂💃💃💃💃🙏🙏🧚♀️🧚♀️🧚♀️
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت دوستان عزیز
من بعد از شنیدن این فایل مفید و ارزشمند یاد برادرم افتادم اون همیشه میخنده و آرامش خواستی در چهره اشه و اصلا زند گی رو سخت نمیگیره با وجودی که چند سال پیش نه خونه خوبی داشت نه ماشین مدل بالایی ولی گردش و تفریحش رو میرفت و باخانمش چند سفر خارجی هم رفت و وقتی پدرم بهش اعتراض کرد که بجای این که بفکر خونه بهتر باشی پولهاتو خرج تفریح و سفر می کنی لبخندی زدو گفت من با این پولا صاحب خونه بهتر نمیشم و الان می تونم از این پولا استفاده کنم و لذت ببرم و خدا خودش به مو قعش کمکم می کنه و صاحب خونه و ماشین خوب هم میشم و نگران چیزی نبود و خیلی جالب بود که زمانی که خونه ها گرون شد اون صاحب خونه ویلایی و دو تا ماشین شد و من خودم نفهمیدم چطوری به خواستش رسید ولی حالا می فهمم که با خوب کردن حالش و توکل به خدا و قدرتش و گذشتن از بدی های دیگران و عصبانی نشدن بود که مثل معجزه به چیزایی که میخواست رسید و امید وارم منم بتونم در زندگیم مثل برادرم شاد باشم و زندگی رو سخت نگیرم و توکلم به خدا و قدرتش انقدر زیاد بشه که از زندگیم لذت ببرم و به تمام خواسته هام برسم و اولین قدم اینه که اینو حق مسلم خودم بدونم چون من لیاقت بهترین زندگی رو دارم و با کمک خداوند و تلاش خودم به ان می رسم
عالی بود عزیزم
من به خداي احدو واحد ايمان دارم و هر لحظه اي كه خودم رو با تمام عشق به خداي درونم و روح الهي ميسپارم آرامشي عميق را تجربه ميكنم. آرامش از من آغاز ميشود. متشكر
سلام فوق العاده توضیح دادید استاد👏👏👏👏
چه حس فوق العاده ای داره استاد که بتونی زندگیتو تغییر بدی.
چه لذتی داره که خالق زندگیت باشی.وچه حس خوبی داره اینکه داری یاد میگیری روش این تغییر را.
خدایا ممنونم برای این کمک وراهنمایی….
خدایا کمکم کن تا تغییر بدم خودم ودر نتیجه زندگیمو
استاد قطعا هزاران اجر. ومزد سزاوارتون است.
خیلی متشکرم🙏🙏🙏🙏🙏🙏
منم هر روز دارم اینو تمرین می کنم من به خدا ایمان دارم و خدا کمک میکنه تا همه کارا روبراه بشه ! گاهی با فایلهای صبحگاهی واسه خودم می رقصم و می دونم که خدا دوست داره بنده هاش همیشه شاد باشن و سپاسگزاری می کنم از خدای متعال !همیشه قبل عادت داشتم مدیتیشن می کردم چند وقت بود نکرده بودم دوباره الان چند روزی که شروع کردم اول صبح انجام می دم بعد هم فایل صبحگاهی و غیره!
من خیلی صبح و دوست دارم از بچگی صبح و دوست داشتم راحت بیدار می شدم و خوش اخلاق بودم ! ولی نمی دونم بعضی ها صبح ها از کدوم دنده بلند می شن و همش می خوان که حرف خودشوو بزنن ولی من دیگه یاد گرفتم همه جا ادامه ندم و بعد می بینم دیگه تموم می شه !
سلام وقت بخیر
خدا را شکر ک منو هدایت کرد ب اینجا من ب خاطر چاقی اومدم ولی الان کلی مطالب مهم ک تمام عمرم درگیرشون بودم داره اصلاح میشه ومن چقدر خوب یاد میگیرم وب کار می بندم واز این فرصت ک ب ما شاگردان دادید نهایت استفاد را میکنم 😊
استاد عزیز چه خوب من در این فایل یاد گرفتم ک همیشه انتخاب کنم وقتی مسئله ایی پیش میاد دوتا راه دارم یا در اون موقعیت بمانم وخودمو ازار بدم یا اینکه برای خودم ارزش قایل بشم واجازه ندم هیچ مساله ایی حال مرا خراب کند پس بهتر ه ک بگذرم وبقیه روزم را خراب نکنم
من قبلا همیشه صبح ها با نگرانی وناراحتی استرس وافسردگی از خواب بیدار میشدم واز اول صبح شروع میکردم ب قر زدن وگله وشکایت ک چرا این جوری شد یا اون اتفاق افتاد وب قول معروف انگار با خودم رفته بودم کلانتری 😊😯وهمش دنبال این بودم ک کجام درد میکنه وحالم خوب نیست وادامه روز ب همین طریق بود وهی مریض تر میشدم
ومثل یک گرداب می افتادم داخلش واگر هم میخواستم بهتر عمل کنم وخودمو نجات بدم بلد نبودم
ولی امروز خیلی بهتر شدم ی جور دیگه فکر میکنم صبح عشقم اینه ک برم سر درسهام وبا فایلها شروع میکنم اصلا ب مسایل قبل فکر نمیکنم سعی میکنم خوشحال باشم راضی باشم وتوکل کنم وبیاموزم بنویسم چون تمام این مسایل ک داشتم از ندانستن بود وامروز من یاد گرفتم ب گذشته برنگردم وقدر لحظه های عمرم را بدونم چون فقط یکبار زندگی میکنم وهیچ چیزی ارزَش ش بیشتر از من نیست وخودمو خیلی دوست دارم
وسپاسگذار استاد عزیز ومهربانم هستم تا زمانیکه زنده هستم چون باعث تمام تغییرات خوب من است استاد خدا براتون بسازه هر چیزی راک ارزویش را دارید
خدایا شکرت خدایا سپاسگذارم 💞
با سلام
استاد واقعاً مطالب این فایل ها برازنده اسمشون است و زندگی شما را تغییر داده و هر کس هم که گوش دهد و عمل کند قطعا زندگی اش از هر جنبه عوض خواهد شد .خیلی استفاده کردم و احساس می کنم بعد از گوش دادن به این فایل ها به خدا نزدیک و نزدیکتر می شوم .پاداش این کار شما فقط از دست خدا برمیاد و بس .ما هر قدر هم تشکر کنیم نمی تواند ذره ای از اثرات مثبت این فایل ها را در زندگی مان جبران کند.موفق باشید و سپاس
مرسی استاد خیلی به این حرفها نیاز داشتم مرسی که هستید وخدارو شکر می گم که من رو باشما آشناکرد فایل خیلی مفیدی بود هیچ چیزی سخت نیست فقط تمرین واسمرار می خواد من هم از امروز شروع می کنم
با سلام خدمت استاد عزیزم.یه سوال داشتم در مورد این فایل شما که میگید اگه فردی شمارو عصبانی کرد میتونید اون رو توسه دقیقه فراموش کنید یا همین جور بهش ادامه بدید من چند وقت پیش این مشکل برام پیش امد مادر شوهرم به مادرم یه بی احترامی کرد خیلی عصبانی شدم و دلم میخاست جوابشو بدم و به خاطر که جوابشو ندادم تا چند روز عصبی بودم به نظر شما باید میبخشیدم و فراموش میکردم ؟دوس دارم نظرتون رو بهم بگید
سلام دوست عزیز
هر انسانی در جهان هستی فرصت داره خودش رو تجربه کنه
و بسیاری از مشکلات انسانها مخصوصا درگیری های رابطه ای بخاطر عدم آگاهی از این قانون هستش
مثلا من از رفتار فردی ناراحت میشم چون اونجوری که من دوست دارم رفتار نکرده
در صورتی که اون فرد در حال تجربه زندگی خودشه و اینکه من انتظار داشته باشم دیگران فرصت زندگیشون رو به شکلی که من دوست دارم تجربه کنند، انتظاری اشتباه و غیرقابل انجام است
وقتی مادر شوهر شما به مادر شما حرفی زده داستان از این قراره
مادر شوهر شما در شرایط فکری بوده که واکنش جسمی او به شکل کلامی که از زبانش خارج شده شکل گرفته
مادر شما در شرایط فکری بوده که هم مدار با برخورد با این صحنه بوده
شما هم ناظر این اتفاق
اینکه مادر شوهر شما حرفی که دوست داشته در اون لحظه تجربه کنه رو زده اشتباه نیست
اینکه مادر شما در اون لحظه در حال تجربه شرایطی بوده که از قبل در ذهنش تصور میکرده و اون صحنه از زندگی مطابق با باورش بوده و اشتباه نبوده
شما هم که ناظر هستی اشتباه نکردی و در حال تجربه صحنه ای از زندگیت بودی و به شکلی در آزمونی قرار گرفتی تا آنچه در ذهن خودت داری رو تجربه کنی و اشتباه نبوده
تنها بخش اشتباه این سناریو جایی است که شما به خاطر نسبتی که مادرت داری اون صحنه رو قضاوت میکنی و تمایل به دفاع از فردی داری که نسبت نزدیکتری به شما داره
و این در حالی است که اگر مادر شوهر شما همین حرف ها رو به فردی که نسبتی با شما نداره می زد شما واکنش متفاوتی داشتی
پس واکنش شما بخاطر حرف او نبوده بلکه بیشتر بخاطر نسبت خودت با فردی که مخاطب قرار داشته بوده و این تنها اشتباه ماجراست
باید فراموش کنی
فراموش و نه بخشش
شما نمی تونی فردی رو که داره زندگیش رو تجربه میکنه به اشتباه یا غلط بودن کارش متهم کنی که بخوای ببخشی یا خیر
سلام وقت بخیر
استاد واقعا ازتون ممنونم ک برامون اینقدر واضح توضیح میدید واقعا اگر ادم بتونه دیدشو روی مسایل بهتر کنه چقدرراحتر زندگی میکنه
من فکر میکنم فقط باید بیاموزیم وب کار ببندیم تا بتونیم بهتر با مسائل کنار بیایم هم خودمون درارامش باشیم هم اطرافیان مون
شاید همه از این فرصتها نداشته باشند ک فکرشون و تغییر بدن یا اینکه اصلا نخوان ک تغییر کنند پس ما یاد بگیریم ک تغییر کنیم وانوقت بیرون از ما تغییر خواهد کرد
موفق باشید
بعضی ها از صبح که بلند می شن به زمین و زمان بد و بیرا می گن انگار که با خودشون هم قهر هستن!ا
امروز که من صبح بیدارشدم همش تکرار کردم که من به خدا ایمان دارم امروز روز فوق العادهای و من نگران هیچ چیز نیستم بعدش حالا الان که دارم می نویسم فکر کردم دیدم از صبح که اینا رو گفتم فکر کنم کمتر فکر منفی اومد به سراغم امروز و کلا سر کار هم روز خوبی داشتم خدا رو شکر و همه مریض هایی که منو دوس دارن امروز اومدن و کلی حال و احوال منو پرسیدن !
و این و باید تمرین کنیم که شب موقع خواب به چیزهای خوب فکر کنیم تا صبح هم فکر منفی نیاد سراغمون و بدونیم خدا همیشه و در همه حال ما رو کمک می کنه همون جملات سپاسگزاری و تکرار کنیم !
و من خدا رو شکر خدا رو شکر خیلی عصبانیتم کم شده نسبت به قبل خیلی چیزهایی که بقیه رو عصبانی می کنه دیگه منو نمی کنه و ممنونم و همینطور همیشه به چیزهای خوب آدمها فکر می کنم وجهای مثبتشون تا منفی برای همین عصبانی کمتر می شم !
سلام به استاد ارجمند و دوست داشتنی و همه دوستان خوبم
این یک فایل بسیار آموزنده و عالی بود تمرین زیادی میخواد تا بتونیم تسلط به ورودی های مخزنمان داشته باشیم و آنها را با افکار منفی پر نکنیم اما مطمئن هستم با گوش دادن مکرر به اینجور فایلها و تمرین کردن و استمرار داشتن روز به روز به این خواسته مان بیشتر و بیشتر می رسیم
خدا عمرتان بدهد و هر چیزی که از خدای مهربان بخواهید به شما عطا کند ????
روز هفتاد و هشت تکرار:
من عاشق این فایلهای باارزشم. من از طریق شنیدن همین فایلها به استادمون اعتماد کردم و تصمیم به شرکت در دوره گرفتم. من بسیار به خریدهای اینترنتی و مخصوصا به اموزشهای اینترنتی بیاعتماد بودم گ. حالا که فکر میکنم چطور با سایت آشنا شدم چند تا فایل از جمله فایلهای تغییر زندگی رو دیدم و دورهی مقدماتی رو تهیه کردم و جالبه که همهی این اتفاقات فقط در بعداز ظهر یک روز افتاد و تازه پس از اون شروع به استفاده از دورهی رایگان لاغری ذهنی کردم برای خودم هم جای تعجب بسیار هست و دقیقا نقش هدایت رو در این اتفاق میبینم. اون لحظه رو که تصمیم گرفتم هرگز فراموش نمیکنم چون جزو لحظههای خاص زندگیمه. از اون لحظههای ناب که برای هر کس در زندگی تعدادی از اونا همیشه وجود داره.
همهی وجودم فریاد بود فریاد خوشحالی از یافتن یک گمشده. فریاد خوشحالی از یافتن راه رهایی. گوش دادن این فایلها اون خاطره رو به طرز زیبایی برام یاداوری میکنه.
امشب شنیدن این فایل یک بار دیگه به من کمک کرد تا کلید مهمی برای حل یکی از مقاومتهای ذهنیم بهدست بیارم. سپاسگزارم استاد بینظیر????.
در تمرین قبل درخواست راهی کردم برای کنترل بهتر ذهن خودم و در فایل دومی که تکلیف امروزمه جواب رو گرفتم.
برای من همیشه یکی از بزرگترین چالشها این بوده که نذارم حقی از من ضایع بشه. رو این مسئله همیشه خیلی حساس بودم. برای همین سکوت در مقابل رفتار بدی که نسبت به من میشه و یا بیتوجهی به اون از اونجایی که برام معنی گذشت از حقم رو داشت خیلی سخت بود و نمیتونستم هضمش کنم اما در این فایل جملهای هست که میگه نباید با توجه و زنده نگه داشتن رفتار بد دیگران اجازه بدم که حق من از بودن در مدارهای بالاتر جهان هستی ضایع شود. این تفسیر از این پس در کنترل رفتار و افکار من نقش مهمی رو بازی خواهد کرد و به من کمک خواهد کرد تا خیلی راحتتر توجهمو به چیزهایی که میخوام معطوف کنم.
خیلی خوشحالم که در این روز خاص این فایل رو دوباره گوش دادم.
سلام استاد عطارروشن مهربان ودوستانم
قدم زدن در باغ بهشت خدواند چه حس عالی داشت
خدا کمک میکنه سلامتی کاملمو بدست بیارم
خدا کمک میکنه زندگیم مستقل بشه
خدا کمک میکنه مسائل مالیم خوب میشه
یکی از مشکلات من اینه که صبح وقتی بیدار میشم یا حتی نصف شب بپرم از خواب یدفعه یه دلشوره عجیب ونگرانی تمام قلب و وجودمو میگیره ,این جریان بحدی زیاد شده که دیگه در طول روز هم اینجوری میشم وبشدت از این حالت بدم میاد,انگار دلم آشوبه,همش ذهنم تو مسائل بد وناراحت میچرخه ,گفنگوی درونی بد زیادی دارم واین چرخه مرتب تکرار میشه گاهی که یادم باشه با تمرکز بر نکات مثبت کمرنگش میکنم ولی بازم منفی بافم بشدت اذیتم میکنه,آموزش این فایل هم مثل بقیه بسیار عالی بود
دوست دارم هر روز صبح تو باغ مهربانی خدا,امنیت خدا,نعمت های خدا,شادابی اون باغ قدم بزنم وپر بشم از احساس امنیت و آرامش عمیق خداوندی, حس و حالم بسیار عالی شد با گوش دادن به این محتویات عالی با بیان عالی شما
نشان های دریافت شده
استاد عزیزم سلام !امیدوارم حالتان عالی عالی باشه وهرجا هستین موفق وشاد وسلامت باشید.من فایل جلسه اولوگوش دادم خیلی عالی بود واقعا خیلی خوب توضیح دادین شما چقدر عالی مطالب را بیان میکنید تحسینتون میکنم من فایلهای اساتید دیگه رو گوش میدم ولی با گوش دادن به فایلهای شما مطالب راخیلی راحت درک میکنم .درفایل قبلی اشک ریختم اشک شوق ازمطالب عالی.وتمرینو انجام دادم عالی بود ومن ذهنم آرام وخالی شد از افکار منفی. خدا بهتون سلامتی وشادی وثروت بیکران بدهد.