0

رهایی از افکار منفی (قسمت اول)

رهایی از افکار منفی و احساس بد
اندازه متن

نمی‌توانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی‌ تان جستجو نمایید! و این مسیر از رهایی از افکار منفی آغاز می شود.

اگر تصور می کنید زندگی شما مانند کالایی است که به شما تحویل داده شده و قابل تغییر نیست اشتباه می کنید.

من هم چند سال قبل این تصور را داشتم که زندگی را باید سپری کرد و نمی توان زندگی را به شکلی که مورد علاقه ات است سپری کنی.

به عنوان فردی که توانسته‌ام از شرایطی سخت زندگی خود را تغییر دهم به شما می گویم که نیازی نیست به زندگی خوب دیگران با حسرت نگاه کنید، چون شما هم می توانید زندگی فوق العاده ای را تجربه کنید اگر مهارت رهایی از افکار منفی را کسب کنید.

زیرا هیچ فردی آنقدر خوشبخت نیست که شما نتوانید به اندازه‌ی او خوشبخت شوید…

سالهای زیادی از زندگی ام را با افکار منفی و مشکلات زیادی سپری کردم اما همیشه اشتیاقِ فراوان برای تغییر زندگی را داشتم و به دنبالی راهی برای رسیدن به خواسته خودم بودم، به دنبال مهم‌ترین عامل تغییر زندگی بودم و به لطف خدای مهربان شروع به آموزش خودم برای تغییر زندگی کردم.

کتاب های زیادی را مطالعه کردم، از آموزش های اساتید مطرحی بهره بردم و در نهایت به روی دست یافتم که به تغییر زندگی را برایم آسان کرد و توانستم درک کنم چگونه خالق زندگی خود باشم.

دوره رایگان چگونه زندگی خود را تغییر دهیم  حاصلِ نتایج بخشی از این سالها است  برخی از آن در هیچ کتابی یافت نمی شود و شامل تجارب موفقیت آمیز خودم می باشد.

مأموریت این دوره، آموزش چگونه تغییر دادن زندگی به هر فردی است، که تصمیم گرفته و متعهد شده تا نه تنها فردی باشد که تغییر کرده است بلکه قادر باشد شرایط خانواده اش را تغییر دهد.

زیرا همه ما وظیفه داریم که تغییر کنیم و زندگی را آنگونه که خداوند برای ما مقدر کرده است تجربه کنیم.

ما به این جهان فرستاده شدیم تا بتوانیم همه‌ی زیبایی‌های جهان را تجربه کنیم، تا آزادانه برای خودمان زندگی کنیم، تا تجربه یک زندگی پر از رفاه و آسایش را تجربه کنیم.

زیرا این توانایی و لیاقت به همه ما داده شده است تا بتوانیم تجربه زندگی موفق و سرشار از شادی و احساس خوب و عشق و علاقه به دیگران را داشته باشیم. و مسیر رسیدن به این شرایط رهایی از افکار منفی است.

ما وظیفه داریم از  توانایی که خداوند به ما داده است استفاده کنیم تا  در لحظه مرگمان، “بدون حسرت آنچه که می‌توانستیم انجام دهیم اما ندادیم”، در آرامش و زیبایی این جهان را ترک کنیم.

تا بتوانیم به همه بگوییم، خوب زندگی کردن، نه تنها آسان، بلکه طبیعی‌ترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتاٌ و طبیعتاٌ خوشبخت هستیم. چون بنده خدا هستیم.

خدا را شکر می‌کنم که مرا در این مسیر شگفت انگیز قرار داد.

خدا را شکر می کنم که توانستنم با ارائه آنچه که زندگی خودم را از بدترین شرایط، به شرایطی مطلوبی که هر روز در حال بهتر شدن است رساند، در دوره خدا هرگز دیر نمی کند به شما و افرادی زیادی در سراسر جهان کمک کنم تا با باورکردن خود و توانایی بهتر زندگی کردن تغییرات شگفت انگیزی در جهان پیرامون خود ایجاد کنند.

به شما دوست عزیزی که به هر طریقی با من و این مطلب مواجه شده اید توصیه میکنم فایل های رایگانی که به منظور تغییر زندگی قرار داده ام را با دقت گوش داده و به تمرینات آن عمل کنید و چنانچه احساس کردید توانایی آموزش های بیشتر و کاربری تر را دارم از محتوای آموزشی دوره شگفت انگیز خدا هرگز دیر نمی کند استفاده کنید.

“هدفی مقدس تر از تغییر برای یک زندگی بهتر نیست

اگر بخواهیم تغییری در روند ناخواسته های زندگی امون بدهیم چاره ایی نداریم مگر این که افکار و باورهاهمون را تغییر دهیم برای یک زندگی بهتر نیاز به آموزش بهتر داریم

چرا افرادی در جامعه هستند که کاملا از هر نظر احساس خوشبختی ویا حتی بدبختی دارند؟

تمام خوشبختی و یا بدبختی انسان ها بسته به نگرش آنها و باورهایی است که در ذهن خود دارند.

این باورها میتواند مثبت و یا منفی باشد و در نتیجه این باورها می توانند انسان را به سمت خوشبختی و یا حتی بدبختی ببرد چون ریشه این افکار در ذهن انسان است و برای تغییر آن باورها نیاز به آموزش دیدن دارد تا با جایگزین کردن باورهای صحیح به سمت آرمان خود گام بردارد.

با آموزش درست حتی می تواند شرایط خانواده خود وانسانهای پیرامون خود را تغییر دهد.

خداوند جهان هستی را بر طبق قانون زیبایی سلامتی خوشحالی ثروت و خوشبختی بنا کرده و ما هم به عنوان انسان از این قانون نه تنها مستثنئ نیستم بلکه هم سو با این قوانین آفریده شدیم پس حق طبیعی انسان خوشبختی خوشحالی سلامتی وثروت و…. است.

چه موقعی انسان از حق های طبیعی خود محروم می شود؟

زمانی انسان از این حق های طبیعی محروم می شود که افکارش هم سو با جهان هستی نباشد یعنی دچار افکار منفی گردد ودر یاس ونامیدی بسر برد

چه زمانی انسان موفق می شود؟

زمانی انسان موفق می شود که افکارش همسو با قوانین جهان هستی باشد یعنی دارای افکاری از جمله عشق امید خوشحالی و شادی و احساس خوب داشته باشد یعنی انسان به لیاقتی که خداوند در آن نهادینه کرده پی میبرد و طبق این لیاقت به توانایی هایی که حق طبیعی اش است دست پیدا میکند. در این صورت انسانی موفق در امور زندگی خود می شود. اولین قدم برای تجربه این شرایط رهایی از افکار منفی است.

ما در قبال این هدیه الهی چه وظایفی داریم؟

ما در قبال هدایای خداوند وظیفه داریم از این توانایی ها به نحو احسنت استفاده کنیم و آنها را به کار گیربم و خوشحال باشیم تا تجربه های شادی در زندگی داشته باشیم اگر روزی از این دنیا رفتیم حسرت کارهای نکرده که آرزوش را داشتیم نداشته باشیم و در آرامش و زیبایی این دنیا را بتوانیم ترک کنیم.

خوب زندگی کردن و خوشبخت بودن طبیعی ترین حق زندگی است که خداوند به انسانها هدیه کرده وباید قدر این نعمت را دانست واز این حق استفاده کرد

چه وقت می شود زندگی متفاوتی را تجربه کرد؟

جهان هستی دارای مدارها و یا طبقاتی است که انسان ها در آنها قرار دارند و زندگی خود را طبق همان مدار و یا همان طبقه تجربه می کنند.

مثلا هر کدام از ما در یک طبقه از این مدارها قرار داریم و شرایط و اتفاقات هم طبق همان برای ما بوجود میاید.

وقتی ما در یک طبقه ساکن هستیم نمیتوانیم شرایط طبقات بالاتر را تجربه کنیم مگر این که افکار ما تغییر کند تا جایگاه ما عوض شود و بتوانیم به طبقه و یا مدار بالاتر راه پیدا کنیم.

این براساس عدالت خداوند است چون عدالت حکم میکند که هرکسی در شرایطی که هست در طبقه ایی حضور داشته باشه که حق اش است.

باید بپذیریم که این شرایطی را که داریم حق ماست چون خداوند عادل است و به همه نظارت دارد و حواسش به فقیر و غنی هست ولی عدالت اش حکم میکند که در اون شرایط باشیم.

همیشه به ما گفتند عدالت خدا با عذاب کردنه و قدرت خدا را در آن میبینم عدالت خدا در همه چیز است حتی در شرایطی که داریم و ایمان به خدا یعنی ایمان داشتن به عدالته خداست.

برای تغییر زندگی اول باید بپذیریم که الان در هر شرایطی که هستیم حق ماست ولی خداوند این حق را نیز به ما داده تا با تغییر افکار خود را به طبقات بالاتر برسانیم و طبقه خود را عوض کنیم و این سرنوشت ما نیست خداوند شرایط ما را درست نکرده بلکه ابن طبقات و مدارها را درست کرده و تصمیم ما مهمه که می خواهیم در چه طبقه ایی زندگی کنیم.

این طبقات از صفر تا بی تهایت است باید بپذریم انرژی و انگیزه و تلاش کنیم تا به طبقات دیگر برویم و این مستلزم توانایی است که انسان خودش را با تلاش وخواستن طبقه خود را تغییر دهد.

افرادی که نمی توانند طبقه خود را تغییر دهند و مدام در یاس و نا امیدی بسر میبرند و اتفاقات را به گردن دیگران و خدا می اندازند نمی توانند از حق طبیعی خوشبخت شدن در طبقات بالاتر سود ببرند و همیشه در همان جا می مانند.

طبقات در جهان هستی چگونه تعیین می شوند؟

طبقات در جهان هستی براساس پارامترهایی تعیین می شود که تماما ذهنی است این افکار ماست که زندگی ما را می سازد وقتی افکار مثبت تری داشته باشیم می توانیم به طبقات بالاتر برویم ولی اگر افکار منفی و محدود کننده داشته باشیم در طبقات پست جهان هستی زندگی کنیم.

با آموزش درست و انجام تمرینات میتوانیم ذهن خود را مملو از افکار مثبت کنیم تا جایی برای افکار منفی باقی نماند و بالعکس آن هم امکان پذیر است.

افکار منفی مثل خشم، کینه و نفرت، انتقام و خشونت اگر در ذهن زیاد شود انسان به طبقات پایین جهان هستی سقوط می کند.

پس ذهن مثل یک مخزن می ماند که یک ورودی و خروجی دارد حالا اگر ورودی آن را پر کنیم از افکار مثبت خروجی آن می شود عشق و محبت لذت و خوشبختی.

اگر وردی منفی باشد خروجی می شود فقر بدبختی فلاکت

این مهم به عهده خودمان است که کدام را انتخاب کنیم و بخواهیم در چه شرایطی زندگی کنیم.

تمام موضوعات در جهان هستی دارای دو وجه است، روز و شب، بالا و پایین، سرد و گرم

پس شرایط هم در زندگی دو وجه است شادی و غم، ثروت و فقر و غیره

این خود ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه شرایطی می خواهیم باشیم می خواهیم در شادی باشیم پس جایی برای غم نداریم چون ظرفیت ذهن به سمت آن افکاری است در ذهن بیشتر موج میزند.

اگر ثروت باشد جا برای فقر در ذهن کم می شود و ذهن به یک موضوع می تواند توجه بیشتری نشان دهد اگر افکار ما مثبت تر باشد و وارد مخزن ذهن شود خروجی آن شادی و خوشحالی است و اگر ورودی ذهن ما افکار منفی بیشتر باشد خروجی آن هم بالطبع یاس و ناامیدی است.

اگر انتظار داشته باشیم که شرایط فعلی ما با این افکاری که داریم تغییر کند بسی خیال بیهوده است چون ۸۰٪ آن با افکار منفی است و همش در این شرایط منتظر شانس می مانیم تا به شرایط بهتر و یا طبقه بالاتر برویم و زهی خیال باطل و این راهی ندارد جز رهایی از افکار منفی و تغییر افکار منفی به افکار مثبت.

در آن صورت موفق می شویم و زندگی به سمت خوب می رود اگر ما می خواهیم تغییر کنیم باید از ورودی ذهن مراقبت کنیم تا افکار کینه، انتقام، خشم، حسادت و حسرت وارد ذهن نشود باید از دیدن اخبار، اتفاقات بد، غیبت کردن و غیره پرهیز شود و وارد ذهن نشود به جایش از افکار مثبت بیشتر وارد ذهن شود تا ذهن مملو از این افکار خوب شود و خروجی های خوب مثل عشق دوست داشتن وخوشبختی داشته باشد”

نوشته خانم سهیلا در بخش نظرات

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.16 from 107 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11052
برچسب ها:
128 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/06/13 17:39
      مدت عضویت: 1034 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,993 کلمه

       به نام خدای مهربان

       سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری

       رهایی از افکار منفی قسمت اول

      انسان‌ها در جهان هستی در طبقه‌های مختلفی دارن زندگی می‌کنن،و من در حالت فعلی خودم در یک طبقه‌ای هستم که تمام شرایطی که در زندگی تجربه می‌کنم مربوط به این طبقه است،تا وقتی که در این طبقه هستم نمیتونم شرایط طبقه دیگه رو تجربه کنم،تغییر دادن طبقه زندگیم در جهان تنها با تغییر افکارم امکان پذیره،برخلاف هر تغییری در جهان هستی که نیاز به تلاش و صرف انرژی داره،این تغییرِ جایگاه و رفتن به طبقه بالاتر نیاز به کار جسمی نداره و فقط از طریق تغییر ذهن و افکار میتونم این کارو انجام بدم.

      جایگاه من و طبقه من در زندگی بر اساس شرایطی تعیین میشه و عدالت الهی حکم میکنه که هر کسی در نهایت عدالت در طبقه‌ای که حقشه حضور داشته باشه،

       باید اینو بپذیرم که الان در هر شرایطی که هستم حق من همینه و اشتباهی رخ نداده.

      اگه خدا رو به عنوان حاکمی قدرتمند و عادل در جهان پذیرفتم و می‌دونم که برگی بدون اذن اون از درخت جدا نمیشه،

       پس باید بدونم که حتماً حواسش به بنده‌ای که سر چهارراه داره  شیشه ماشین پاک می‌کنه هم هست،

       به اونی که بچه‌اش رو توی پیاده رو روی زمین خوابونده تا پول به دست بیاره هم هست،

       حواسش به اونی که در بدترین شرایط در حال زندگی کردنه هم هست،

      پس باید بپذیرم که هر کسی رو در هر وضعیتی که می‌بینم، اون در بهترین وضعیت خودشه،

       عدالتش اینو حکم می‌کنه که جهان تحت امر او اینطوری باشه.

      خیلی از ما  خدا رو قبول داریم ولی حد و حدودش رو نمی‌دونیم،

       چون از بچگی بهمون یاد دادن که عدالت خدا در عذاب دادن و به سزای اعمال رسوندن بنده‌هاشه،

       برای همینه که همیشه عدالت خدا رو در این موضوع جستجو می‌کنیم،

       باید بدونم که عدالت خدا در همه چیزه و وضعیت زندگی افراد هم جزء این عدالت محسوب میشه،

      پس باید بپذیرم جایگاه هر شخصی در زندگی عین ایمان به خدا داشتنه،

       و اگه نسبت به جایگاه فردی دلسوزی کردم یا شک کردم که چرا این شخص در این وضعیته، من به عدالت خدا شک کردم و این اصلاً کار صحیحی نیست،

      پس برای تغییر دادن جایگاهم و طبقه خودم در زندگی باید اینو بپذیرم که الان در هر جایگاهی هستم حق من همینه و عدالت الهی این رو حکم می‌کنه،

       ولی بازم این حق بهم داده شده که من می‌تونم طبقه خودم رو تغییر بدم و این طبقه‌ای که الان هستم برای من از اول نوشته نشده که تا آخر باید همین باشه، سرنوشت من این طبقه نیست،

      اگه مثلاً دارم در طبقه سوم زندگی می‌کنم، اینو خدا برام تعیین نکرده،

       خدا فقط طبقه‌ها رو تعیین کرده،

       ولی تصمیم نگرفته که من در این طبقه باشم، باید اینو بپذیرم تا توان و انرژی و انگیزه جابجا شدن در طبقات جهان هستی رو پیدا کنم،

      خیلی‌ها اینو فرض محال میدونن که بشه خودت رو ارتقا بدی و میگن امکان نداره، خدا اینجوری برام خواسته، چه جور با خدا مبارزه کنم،

       من که نمی‌تونم سرنوشتم رو عوض کنم،

       تقدیر من این بوده، من که انتخاب نکردم توی این کشور به دنیا بیام،

       توی این شهر، توی این خانواده،

       این‌ها به هیچ وجه نمیتونن طبقه خودشون و جایگاه خودشون رو در جهان هستی تغییر بدن،

       چون خودشون رو ناتوان می‌بینن،

      پس قدم اول برای ایجاد توانایی در خودم جهت تغییر طبقه و سطح کیفیت زندگیم پذیرفتن این مسئله است که عدالت خداوند ایجاب می‌کنه که من در بهترین شرایط خودم باشم و حقم رو از دنیا بگیرم و عدالت خداونده که ایجاب می‌کنه که هر انسانی بخواد و تلاش کنه بتونه طبقه خودش رو تغییر بده.

      اگه تلاش‌هام، انگیزه، تفکر و هدفم برای جابجا شدن در طبقات جهان هستی بی فایده و بدون نتیجه باشه، اینم از عدالت خداوند به دورِ،

       که من تلاش کنم، ولی چون خداوند نمی‌خواد تغییری در زندگیم ایجاد نشه.

      طبقه و جایگاهم در جهان هستی به واسطه پارامترهایی تعیین میشه که تمامی اون‌ها ذهنیه،

       این افکار منه که در زندگی طبقه منو تعیین می‌کنه ،

      نکته مهم اینه که من می‌تونم با داشتن افکار مثبت، افکار متفاوت، افکار بهتر، طبقه بالاتری در جهان هستی رو انتخاب کنم،

       و باز میتونم با داشتن افکار منفی، افکار بدتر، افکار محدود کننده، در طبقات پایین‌تر جهان هستی زندگی کنم و محدودیتی خدا براش قرار نداده،

       من تا بی‌نهایت می‌تونم طبقه خودم رو پایین ببرم در فقر، بیچارگی، فساد و بدبختی زندگی کنم،

       و تا بی‌نهایت می‌تونم طبقه خودم رو بالا ببرم، در خوشبختی، در ثروت، در سلامتی زندگی کنم و این عدالت خداونده که هر بنده‌ای هر جوری که بخواد زندگی کنه،

       باید شرایط برای اون مهیا بشه.

      مسئله خیلی مهم‌تر این فرایند اینه که اگه من ذهنم رو از مجموعه افکار مثبت پر کنم جا برای حضور افکار منفی باقی نخواهد موند،

       و اگه از افکار منفی پر کنم، جا برای حضور افکار مثبت نخواهد بود،

       احساس گناه، خشم، شک، نگرانی، نفرت، کینه، غیبت، نمونه‌هایی از افکاریه که تعیین کننده طبقه من در جهان هستیه،

       و به هر اندازه از فضای ذهنم رو با این افکار پر کنم، جا برای حضور افکار مثبت کمتر خواهد بود.

      باید ذهنم رو مثل یک مخزن بدونم که یک ورودی داره و یک خروجی،

       ورودی رو من براش تعیین می‌کنم خروجی رو جهان هستی مشخص می‌کنه،

       یعنی شرایطی که من در جهان هستی تجربه می‌کنم، خروجی همین ورودی‌های ذهن منه.

      اگه ورودی ذهنم مثبت باشه، خروجی اون در زندگیم میشه لذت، آرامش، ثروت، اعتماد، خلاقیت،

       و اگه ورودی ذهنم منفی باشه خروجی اون در زندگیم میشه ناراحتی، استرس، شک، تردید، شکست، فقر،

      خداوند همه شرایط رو به صورت دو وجهی در این جهان قرار داده و این خودم هستم که انتخاب می‌کنم کدوم وجه از هر شرایط وارد زندگیم بشه،

       دو وجهی یعنی هم روز داریم هم شب،

       بالا پایین،

       زوج فرد،

       چپ راست ،

       همه چیز دو وجهیه، هیچ چیزی توی این جهان یک وجهی نیست،

       سرد با گرم، خشم با محبت،

       شرایط هم همینه،

       ثروت با فقر، شادی با ناراحتی، گریه و خنده، همه چیز دو وجهیه،

      پس این منم که می‌تونم انتخاب کنم کدوم وجه باید وارد زندگیم بشه،این عدالته،

       اگه من در انتخاب مختار نباشم و قابل تصمیم گیری نباشه زندگیم، من در جبر زندگی خواهم کرد، و این با گفته خداوند منافات داره که یه نفر دوست داشته باشه شاد باشه ولی شرایط زندگیش همیشه طوری باشه که اونو غمگین کنه، این برخلاف عدالت الهیه،

       اگه من اجازه بدم نگرانی وارد زندگیم بشه، خود به خود آرامش در زندگیم محو میشه، از آرامش محروم میشم، این یکی از شرایط این مخزنه، محدوده،

      نمی‌تونم دو عامل مخالف همدیگه رو با هم در مخزنم داشته باشم به یک اندازه،

       اینجوری نیست،

       وقتی که اجازه بدم ناامیدی وارد مخزنم بشه دیگه فضای کافی برای داشتن امید وجود نخواهد داشت، چون پر شده، دیگه ظرفیتش محدوده،

       وقتی وجودم رو از احساس گناه و پشیمونی پر کنم دیگه نمی‌تونم انتظار داشته باشم که اعتماد به نفس داشته باشم، اینا ضد هم هستن و نمیشه هر دو رو با هم داشت،

       به هر مقدار که هر کدومش بیشتر بشه سمت مخالفش کمتر می‌شه،

      پس شرایط من در زندگی که در حال تجربه کردنش هستم ارتباط مستقیم داره با مخزنم،

       اگه مخزنم رو با افکار نامناسب پر کرده باشم و در مقابل انتظار شرایط خوب در زندگی رو داشته باشم این تنها یک تصور باطله،

      خیلی از انسان‌ها ۲۰ درصد مغزشون رو با نگرانی پر کردن،

       ۱۰ درصد استرس از آینده،

       ۱۰ درصد احساس گناه،

       ۱۰ درصد حسادت،

       ۱۰ درصد کینه،

       ۱۰ درصد پشیمانی از رفتار گذشته و فقط ۳۰ درصد از مخزن اونها باقی مونده برای پر شدن با سایر افکار مثلاً افکار خوب،

       در این شرایط انتظار حضور داشتن در طبقه‌های بالای جهان هستی فقط یک رویا می‌تونه باشه و تا ابد هم در حد یک رویا باقی می‌مونه،

      خیلی‌ها توی زندگی منتظر یک اتفاقن، یک شانس، برنده بشن توی قرعه کشی، خدا بهشون رحم کنه، زندگیشون از این رو به اون رو بشه، یه دری به تخته بخوره، یعنی اینجوری فکر می‌کنن و منتظر یک اتفاقن که مثلاً یه خونه‌ای رو برنده بشن، یه ماشین رو ببرن، یه سفری رو ببرن، و اصلاً نمی‌تونن فکر کنن که خودشون میتونن به این خواسته‌ها برسن ،

      و این‌ها همه تصورات بیهوده است، خیال‌های واهیه،

      شاید خیلی از افرادی رو در زندگی دیدیم که با بدبختی زندگی کردن و در شرایط بدی هم از دنیا رفتن و با خودمون گفتیم چرا خدا با این فرد اینجوری رفتار کرده، چرا این شرایط رو داشت توی زندگیش،

       در صورتی که با توجه به گفتار و رفتار اون می‌تونیم به راحتی به محتویات مخزنش دسترسی داشته باشیم،

      خداوند بارها توی قرآن ما رو به یاد خدا بودن دعوت کرده و مومن  و شخص با ایمان رو فردی معرفی کرده که نه غم داره و نه اندوه،

       و گفته که برای برخورداری از یک زندگی خوب، از یک شرایط ایده‌آل در دنیا باید مخزن رو با چی پر کنی،

       اخلاق نیکو، عمل صالح، انفاق، گذشت،

       اصلاً نگفته اضطراب آینده رو داشته باش تا نعمت‌های بیشتری به تو داده بشه،

       نگفته احساس گناه و پشیمونی داشته باش تا سعادتمند بشی،

       هیچ عبارت منفی رو به کار نبرده و عدالت الهی حکم می‌کنه که من اختیار پر کردن مخزنم رو داشته باشم، یعنی انتخاب کنم که چه چیزی وارد بشه، چه چیزی وارد نشه،

      خودم انتخاب می‌کنم که ناراحتی وارد بشه، ترس، نگرانی، شک، احساس بد، اون وقت در نهایت انتظار دارم که زندگی خوبی داشته باشم و فکر می‌کنم که مورد غضب خدا هستم که زندگی پر از مشکلات و سختی رو دارم سپری می‌کنم،

       اصلاً اینجور نیست،

       این خودمم که انتخاب می‌کنم چه چیزی وارد مخزن زندگیم بشه و خروجی مخزن  هم مطابق با ورودی انتخاب منه،

       و همین خروجی‌های مخزنِ که طبقه منو در جهان هستی تعیین می‌کنه.

      پس اگه می‌خوام زندگیم رو تغییر بدم باید تصمیم بگیرم که محتویات مخزنم رو تغییر بدم، تنها راهش همینه،

       باید آگاه باشم که به حسادت، غم، خشم، کینه، نفرت، استرس، فضای با ارزش مخزن خودم رو اختصاص ندم، باید از ورودی مخزنم محافظت کنم، باید اینقدر کنترلم بر ذهنم زیاد باشه که بتونم مانع از ورود افکار منفی به مخزنم باشم.

      خیلی از انسان‌ها سال‌هاست که مخزنشون رو با این گونه افکار پر کردن،  سالها کینه داره از یه نفر،

       با چند نفر قهره، مشکل داره، ناراحتی داره، فرزندش رو از دست داده، سال‌هاست ناراحته، غم و اندوه داره، مشکی پوشیده، مخزنش رو با این چیزا پر کرده، اخبار بد، حوادث، اتفاقات ناگوار و با توجه کردن به این موارد داره مخزنش رو پر می‌کنه،

       باید خیلی مراقب باشم در روز توجهم به چه چیزهاییه، چه اتفاقاتی بر من اثر میذاره،

       منو تحریک می‌کنه،

       تحریک احساسی می‌کنه،

       اون لحظه دارم مخزنم رو پر می‌کنم،

      باید بتونم مانع از ورود افکار منفی به مخزنم بشم و اجازه ندم هر فکری وارد مخزنم بشه،

      برای تمرین این قسمت باید هر روز افکار منفی که وارد ذهنم میشه رو یادداشت کنم،

       انجام این تمرین به تنهایی باعث ایجاد آرامش در من میشه،

       چون هر فکر منفی رو وقتی یادداشت می‌کنم یه جورایی درگیری ذهنیم با اون فکر رو کاهش دادم،

       خروجی شده رفته،

       نوشته شده روی کاغذ،

       دیگه لازم نیست توی ذهنم ذخیره‌اش کنم،

       مخزنم رو نمیخواد باهاش پر کنم، ثبتش کردم ،

      پس تمرین این قسمت نوشتن افکار منفیه که در طول روز بهم هجوم میاره،

       هر فکری رو که در ذهنم مرور کردم، دنبال کردم و بهش توجه کردم رو بنویسم، با توضیحات

       که اون فکر منفی چی بود ،

      مثلاً بنویسم من درباره صحبتی که هفته قبل همکارم بهم گفت فکر کردم و احساس بدی بهم دست داد، دوست داشتم اون روز جواب دندون شکنی بهش می‌دادم، حیف شد بهش نگفتم،

       به این ترتیب افکاری که در ذهنم مرور می‌کنم رو یادداشت کنم.

      ممکنه فکر منفیم در برابر همسرم باشه، شک داشته باشم به همسرم،

       دائم یه فکری توی ذهنم میاد نکنه داره خیانت می‌کنه، نکنه با کسی ارتباط داره، نکنه منو دوست نداره، این فکرها رو بنویسم،

       یکی از مزایای این تمرین توجه من به شناسایی افکار منفیه،

       چون در حالت عادی ما تفکیکی برای افکارمون  و برای ورودی‌هامون قائل نیستیم و به عبارتی هرچه پیش آید خوش آید با موضوع برخورد می‌کنیم،

       ولی وقتی تصمیم بگیرم که افکار منفی رو شناسایی و ثبت کنم، آگاهی من بیش از پیش خواهد بود،

      و قدم اول که شناسایی افکار منفی هستش رو به خوبی برمی‌دارم،

      دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش

       سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش

       یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری

       راضی به همین چند قلم مال خودت باش

       دنبال کسی باش که دنبال تو باشد

       این گونه اگر نیست به دنبال خودت باش

       پرواز قشنگ است ولی بی‌غم و منت 

      منت نکش از غیر و پر و بال خودت باش 

      صد سال اگر زنده بمانی گذرانی

       پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش

      سپاسگزارم از شما استاد مهربانم💖💖💖🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/06/12 21:13
      مدت عضویت: 1034 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 69 کلمه

      سلام دوست عزیز 

      ممنون بابت کامنت عالیتون.

      دوست داشتم از شما تشکر کنم

      این قسمت کامنتتون رو خیلی دوست داشتم و واقعا برام خیلی آموزنده بود که اصلا توی هیچ کاری عجله نکنم.اینجا که گفتین دو درجه دو درجه دارم تغییر میکنم،

      من مدام در حال قربانی کردن خودم برای دیگران بودم اما الان دارم یاد میگیرم دو ماهه دو درجه دو درجه دارم تغییر میکنم به کمک آموزش‌های استاد و تغییر نگرشهام

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم