0

انعطاف در انتخاب (سوم)

علایق
اندازه متن

همه ما در زندگی علایق ی داریم که برخی از آنها از کودکی در ما شکل گرفته اند و تا به امروز پایدار بوده اند.

برخی دیگر از علایق ما در طی زندگی روزمره در ما ایجاد می شوند که بیشتر تاثیرگرفته از محیط پیرامون ما هستند.

من عقیده دارم زمانی می توانیم در زندگی احساس خوشبختی داشته باشیم که بر اساس علایق خود زندگی کنیم.

زندگی بر اساس علایق بالاترین سطح آزادی را برای ما به ارمغان می آورد.

تصور کنید شما در انتخاب همه جنبه های زندگی خود بتوانید آزادانه رفتار کنید.

  • پوشش مورد علاقه خود را داشته باشید
  • با فرد مورد علاقه خود زندگی کنید
  • در شهر مورد علاقه خود زندگی کنید
  • شغل مورد علاقه خود را داشته باشید
  • در زمان مورد علاقه خود بخوابید و از خواب بیدار شوید
  • غذای مورد علاقه خود را بخورید
  • هر کاری که مورد علاقه تان باشد را انجام دهید.

به نظر شما این طریق زندگی کردن چه طعمی دارد؟

متاسفانه بیشتر انسان ها در طول زندگی به دلیل آموزش های اشتباه توسط خانواده و جامعه، بر اساس سلیقه و نظر جامعه مجبور به انتخاب های متفاوت با آنچه مورد علاقه شان است می شوند.

این طریق زندگی کردن نتیجه ای جز احساس یاس و ناامیدی نخواهد داشت.

به زندگی خود در جنبه های مختلف توجه کنید.

چه تصمیماتی در زندگی گرفته اید که منطبق با علایق شما نبوده است.

ممکن است شما به پوشیدن لباس رنگ شاد علاقه داشته باشید اما به دلیل تعریف هایی که درباره پوشش مناسب یا رنگ مناسب شنیده اید ترجیح می دهید رنگی را بپوشید که مورد تائید خانواده یا جامعه باشد.

شاید شما علاقه دارید در شهر دیگری زندگی کنید اما به دلیل تعریف های خانواده و جامعه ترجیح داده اید در شهر فعلی محل سکونت خود زندگی کنید تا فرزند دلسوز والدین یا والدین دلسوز فرزندتان باشید.

احساس شادی و خوشبختی در زندگی شما ارتباط مستقیم با انتخاب بر اساس علایق تان دارد.

هرچه انتخاب های شما در جنبه های مختلف زندگی بر اساس علایق تان باشد شما در زندگی احساس بهتر و شادتری خواهید داشت و از زندگی لذت بیشتری می برید.

پس کاملا واضح است که انتخاب بر اساس علایق تاثیر بسزایی در شرایط کلی زندگی ما دارد.

نکته قابل توجه در مورد علایق این است که ما درباره انتخاب های خود تا حدودی انعطاف پذیر هستیم.

به این معنی که اگر گزینه ای نزدیک به علاقه اصلی ما باشد با انتخاب یا پذیرش آن مشکلی نداریم.

اما اگر گزینه پیش رو فاصله زیادی با علاقه ما داشته باشد و به هر دلیل مجبور به انتخاب آن باشیم احساس خوبی در ما ایجاد نخواهد کرد و باعث بالاگرفتن نجوای ذهنی در ما می شود.

موارد زیادی در زندگی ما وجود دارد که انتخابمان دقیقا منطبق با علایق ما نبود ولی نزدیک به آن بوده است.

شاید شما به رنگ قهوه ای علاقمند باشید و تصمیم گرفته باشید  برای خانه خود مبلمان با رنگ قهوه ای تهیه کنید.

اما زمانی که به فروشگاه های متعدد برای مشاهده مدل های موجود مراجعه می کنید مبلمان هایی که قهوه ای هستند ولی با رنگ دیگری ترکیب شده اند نیز مورد توجه شما قرار می گیرند.

دلیل این امر غالب بودن رنگ قهوه ای که موردعلاقه شماست و در ساخت مبلمان به کار رفته است می باشد.

حتما در جستجوی خود مبلمان هایی با رنگ های مختلف می بینید اما اصلا مورد توجه شما قرار نمی گیرند چون با علاقه شما تفاوت بسیاری دارند.

این از ویژگی های ذهن ماست که در مورد انتخاب علایق خود انعطاف پذیر است و ما می توانیم از این ویژگی ذهن خود برای اصلاح یا تغییر عادت های خود استفاده کنیم.

یکی از دلایلی که افرادی همیشه متناسب هستند این است که از این قانون ذهن خود به صورت ناخودآگاه استفاده می کنند.

آنها به مجموعه ای از غذاها علاقه دارند و همواره انتخابشان برای خوردن بر اساس علایق یا تا حدی متغیر است که از انعطاف ذهنی آنها خارج نمی شود.

اما به وضوح مشخص است که افراد چاق به علایق خود در انتخاب غذا یا حد و حدود انعطاف پذیری ذهن خود توجه نمی کنند و به همین دلیل تنوع غذایی افراد چاق بسیار گسترده تر از افراد متناسب است.

علاقه و انعطاف در انتخاب علایق موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار در برنامه ریزی مجدد ذهن برای لاغر شدن است که در جلسه سوم به طور مفصل به آن می پردازیم

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.32 from 37 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22431
برچسب ها:
140 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار شقایق
      1400/05/30 18:02
      مدت عضویت: 1139 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 648 کلمه

      پسر دوم من بسیار لاغر و خوش اندامه و من اکثر وقتا رفتارها و اعمالشو در مورد  خوردن مد نظر قرار میدم و الگو برداری میکنم

      چند روز پیش که ناهار شوید پلو با گوشت گذاشته بودم مقداری از اون رو برای شام کنار گذاشتم  به اضافه ی فلافل

      وقتی شام و اماده کردم  دیدم پسرم از بین شوید پلو  و فلافل ، به سراغ فلافل رفت و برای خودش ساندویچ درست کرد هر چی به او اصرار کردم که از پلو هم مقداری بکش و بخور او به هیچ عنوان زیر بار نرفت در حالی که من خودم به راحتی میتونستم هم از اون پلو بخورم و هم فلافل 😁

      همونجا با دیدن رفتار او به انتخاب غذای مورد علاقه ش پی بردم .

      که ادمای متناسب کاملا طبق علاقه مندیهاشون حرکت میکنن

      البته او این علاقه مندی رو در سایر کارهای دیگه هم داره که کاملا چیزی که دوست داره مثلا در مورد لباس فقط حتما باید مدلی  رو که میخواد انتخاب کنه و این ویژگی او از زمان کودکی همراه ش بوده او بیشتر به رنگهای مشکی علاقه منده

       و یادمه یکبار براش یه پیراهن رنگ روشن گرفتم اصلا یکبار هم نپوشید و من  مجبور شدم همانطور سالم به دوستی هدیه بدم و الان هم که بزرگتر شده به هیچ عنوان زیر بار هیچ پیشنهادی  از طرف من چه در مورد رنگ لباس یا  مدل مو یا نوع غذا نمیره

      البته من بعنوان مادر شاید این رفتار فرزندم را نپسندم ولی از وقتی که شروع به ایجاد تغییر در خودم کردم اصلا با او مخالفت نمیکنم چون بر این باورم که فرزندان ما عروسک خیمه شب بازی ما نیستند که بخوان بنا به میل و سلیقه ی ما حرکت کنند

      البته شاید برخی این توجه به علاقه مندی را با سخت گیری اشتباه بگیرن که مثلا اگر ما طبق علاقه ی خود عمل کنیم  ادمهای سخت گیری هستیم

      قطعا نظر من هم تا  قبل از ورود به مسیر ذهنی  همین بود

      که حالا مثلا فلان رنگ نباشه حالا چی میشه رنگ نزدیک بهش و بگیری 

      ولی از وقتی وارد این مسیر شدم و فهمیدم که خودم و علایقم بسیار با ارزشه سعی میکنم من هم کم کم به علاقه هام توجه بیشتری داشه باشم اما خب  من فکر میکنم در آدمهای چاق  علاقه مندی ها ی گسترده ای دارند  ، لا اقل در مورد انتخاب  غذاها 

      دامنه ی علاقه مندی ها و انتخاب نوع غذا در من خیلی بیشتر هست تا فرزندم که فردی کاملا لاغر و متناسب 

       یعنی من اکثر غذاها رو دوست دارم 

      و انچنان محدودیتی در انتخاب ندارم و خب این هم بر میگرده به همون روش تربیتی که مادرم همیشه میگفت بچه باید همه چی بخوره و همه غذا ها  رو دوست داشته باشه

      خب حالا میریم سراغ تمرینی که استاد گفتن

      من خودم دوست داشتم دبیرستان رشته ی گرافیک بخونم اما خب بخاطر اینکه دبیرستانی که این رشته رو داشته باشه اون زمان نزدیک منزل ما نبود من تجربی خوندم چون به علاقه مندی هام نزدیکتر بود

      یا یکبار که از پیج اینستاگرام سرویس قابلمه رنگ سرمه ای  سفارش دادم و رنگی که برام ارسال شد مشکی  بود و منم استفاده کردم

      یکبار هم دمپایی  رنگ مشکی میخواستم که مغازه دار نداشت و رنگ  سورمه ای برداشتم

      و این جایگزینی چندین بار در مورد خرید کیف یا روسری یا حتی سرویس طلا برام اتفاق افتاده که حالا طرحی شبیه به چیزی که میخواستم خریدم

      یا مثلا من زیاد  آبگوشت دوست ندارم  ااما خب برای اینکه مادرم ناراحت نشه ، میخوردم 

      به هر حال  بهتره که یکم راجع به علاقه مندیهامون دقت و توجه بیشتری داشته باشیم چون احساس شادی و نشاط  در زندگی بستگی زیادی به این نکته داره و خب در نسل ما بخاطر احترامی که برای والدین داشتیم  ترجیح میدادیم بیشتر میل و سلیقه مونو با اونا تطابق بدیم 

      البته در مورد خودم در مورد تصمیمات مهم زندگی مثل انتخاب همسر  و انتخاب هنرهایی که یاد گرفتم  کاملا ازاد بودم و مهارتهایی که واقعا دوستشون داشتم را آموختم 

      و هیچ گونه تحمیلی در این موارد نبود و  شاید فقط در مورد  لباس و نوع پوشش و رنگ بندیشون یا نوع غذاهاطبق نظر والدینم بود. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم