0

ایجاد تصویر لاغری (پانزدهم)

ایجاد تصویر لاغری
اندازه متن

ایجاد تصویر لاغری در ذهن از مهمترین مراحل لاغری با ذهن است که در این قسمت از چالش من اینو نخوردم درباره آن توضیح داده شده است. بنابراین لازم به تاکید است که محتوای این جلسه فوق العاده مهم و تاثیرگذار است.

تصویرسازی ذهنی از موثرترین فرایندهای ناخودآگاه است که تمام جنبه های زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد اما شاید کمتر کسی درباره آن آگاهی داشته باشد و حتی در آموزش های مختلف درباره قانون جذب و موارد مشابه به آن پرداحته شده است.

همه افرادی که اضافه وزن دارند به شکل استادانه ای از این قدرت ذهن خود برای چاق تر شدن استفاده می کنند اما همین افراد در روند لاغر شدن قادر به استفاده از این قدرت درونی خود نیستند.

علت این موضوع به فراموشی سپردن تصویر متناسب خودشان است.

عده زیادی از افرادی که اضافه وزن دارند مانند من از دوران کودکی دچار اضافه وزن شده اند بنابراین تصویر متناسبی از خود در ذهنشان ندارند و در ایجاد تصویر لاغری در ذهن خود ناتوان هستند.

آن عده از افراد چاقی که تا چند سال قبل کاملا متناسب بوده اند به دلیل درگیری ذهنی شدیدی که با چاقی و چاق شدن در آنها ایجاد شده است به مرور فراموش کرده اند که روزگاری متناسب بوده اند و به دلیل توجه بیش از اندازه به چاقی توانایی بخاطر آوری یا ایجاد تصویر لاغری را در ذهن خود ندارند.

البته دلیل دیگر ناتوانی آنها عدم آگاهی از اهمیت ایجاد تصویر لاغری و همچنین نداشتن اطلاعات درباره چگونه ایجاد کردن آن است.

نحوه ایجاد تصویر چاقی ذهن

با اشاره به چگونه ایجاد شدن تصویر چاقی به وضوح می توانید به تلاش خود برای ایجاد تصویر چاقی در ذهنتان پی ببرید.

هر بار که شما خود را وزن می کنید با عددی مواجه می شوید که عدد موردعلاقه شما نیست.

دیدن هر بار این عدد باعث ایجاد احساس بد در شما می شود.

احساس بدی که منشاء آن چاقی است.

تکرار هر احساس برای ذهن شما به معنی علاقه شما به آن احساس است.

شاید مسخره به نظر بیاد ولی روند کار ذهن به همین شکل است.

از آنجایی که ما در انتخاب احساس آزاد هستیم بنابراین سیستم ذهنی ما به گونه ای طراحی شده است که احساس ما را بررسی و قضاوت نمی کند.

اگر ذهن بخواهد در چگونگی احساس ما دخالت کند از میزان اختیار کامل ما در انتخاب های خود کاسته می شود و این با اصل خلقت انسان توسط خداوند در تضاد است.

بنابراین ذهن ما قضاوتی درباره احساس ما ندارد و اصلا برایش مهم نیست که این احساس چه نتیجه ای دربر خواهد داشت.

و سیستم ذهن به شکلی تنظیم شده است که هر احساسی تکرار شود آن احساس به عنوان یک موضوع مهم و مورد علاقه ما ثبت شده و در دستور کار گسترش ذهن قرار می گیرد.

به همین دلیل است که از زمانی که شما دچار احساس چاقی شدید روند چاق تر شدن شما شروع شده و ادامه داشته است.

بنابراین وزن کردن خود یکی از عادت های مخرب در تشدید تصویر چاقی ذهن است که متاسفانه به شکل گسترده از طرف پزشکان و متخصصان تغذیه توصیه می شود و ترازو را ابزاری برای کنترل وزن و اطلاع از وضعیت جسمانی معرفی می کنند درصورتی که تاثیر بسیار مخرب در تشدید روند چاقی دارد.

برای گسترش این آگاهی دوستانی که این مطلب را می خوانند تجربیات خود از استفاده کردن از ترازو را به اشتراک بگذارند.

سایز کردن خود از دیگر مواردی است که باعث وضوح تصویر چاقی در ذهن می شود.

توجه کردن به چسبان شدن یا تنگ شدن لباس یا کمربند.

سایز کردن در واقع نوعی وزن کردن است و احساس بد شما از چاقی را تکمیل می کند.

تصور کنید شما از طرفی با استفاده از ترازو و دیدن عدد وزنی خود به احساس بد چاقی می رسید و از طرفی با سایز کردن لباس خود احساس چاق تر شدن خود را تائید می کنید.

هر باز که شما با استفاده از ترازو یا از طریق سایز کردن به احساس چاقی یا چاق تر شدن برسید در حال واضح تر کردن تصویر چاقی ذهن خود هستید.

تماشای خود در آینه از دیگر طریق های ایجاد احساس چاقی در خود و کمک به وضوح تصویر چاقی ذهن است.

توجه به حرف های دیگران درباره چاقی خود یا بدتر از آن پیش بینی حرف زدن دیگران درباره چاقی خود روش دیگری برای پررنگ تر کردن تصویر چاقی ذهن است که همه افراد چاق آن را به دفعات تکرار می کنند.

دیدن خود در عکس های دسته جمعی و مقایسه کردن خود با دیگران که متناسب هستند و رسیدن به احساس بد چاقی از دیگر موارد به وضوح رساندن تصویر چاقی ذهن است.

اینها برخی از طریق های توجه کردن به چاقی و کمک به شفاف سازی تصویر چاقی ذهن است که همه افراد چاق به طریق مختلف آنها را بارها تکرار می کنند.

اما اگر توجه کنید هر زمان ما تصمیم به لاغر شدن گرفته ایم و از هر روشی برای لاغری اقدام کرده این تلاش های مشابه این را برای ایجاد تصویر لاغری ذهنی انجام نداده ایم.

و یکی از دلایل شکست خوردن ما در لاغری با هر روشی ایجاد نکردن تصویر ذهنی لاغری است.

لازم به ذکر است که علاوه بر این که ما ایجاد تصویر لاغری ذهنی را انجام نمی دادیم در مدت زمانی که در حال سعی کردن برای لاغر شدن بودیم با تکرار روش های تقویت تصاویر چاقی ذهن احساس ناامیدی از کسب نتیجه مطلوب را در خودمان افزایش می دادیم و در نهایت باعث خسته شدن و ادامه ندادن روش لاغری خود می شدیم.

توجه به ایجاد تصویر لاغری ذهنی و همچنین پرهیز از تکرار رفتاری که تصاویر چاقی ذهن را تقویت می کند از مهمترین مراحل لاغری با ذهن است که نیاز به توجه و تمرین بسیار برای یادگیری انجام صحیح آن دارد.

توضیحات این قسمت از چالش من اینو نخوردم به شما کمک می کند تا به شکل بهتری این دو بخش بسیار مهم را مدیریت کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.11 from 18 votes

https://tanasobefekri.net/?p=23336
برچسب ها:
46 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/11/13 11:33
      مدت عضویت: 1362 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 448 کلمه

      به نام خداوند بسیار بخشنده وبسیار مهربان 

      سلامی به گرمی آفتاب سرظهر

      من یه تصمیم مهم گرفتم وچون کارخیلی خوبی کردم گفتم بیام بنویسم وخودمو تشویق کنم 

      من مدت ها یعنی سالها به خاطر خاصیت موادغذایی اونارو خوردم 

      وبیش از ۹۰ درصد چیزایی که درزندگیم خوردم از سر جبر وترس بوده

      اما یه تصمیمی گرفتم که دیگه این کارو نکنم

      از آنجایی که همه ما میدونیم همه خوراکی خوبن ومفیدن وهیچی بد نیست وما مسئولیت تامین ویتامین پروتئین کربوهیدرات وچربی بدنمون نداریم 

      واین بدن ماست که به طور هوشمند کار خودشو انجام میده ومواد مورد نیازشو دریافت میکنه درنتیجه یه بار ترس وبرای همیشه کنار گذاشتم وبه دلخواه خودم تصمیم گرفتم زندگی کنم

      من از امرور ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ دیگه چیزایی که دوست ندارم لااقل درخانه خودم نمیخورم وبیرون از خانه خودمم که به ماهی دوبار حدالکثر ختم میشه هم تعمیمش میدم وسعی میکنم این رو بیشتر کنم درزندگیم 

      راستش استاد جان 

      من همیشه عاشق پیتزا بودم 

      اما همیشه ترس از چاق شدن و…منو منع کرده از خوردنش 

      اما از دیروز رفتمو ووسایل پیتزا خریدم وخودم درخانه درست کردم واحساس خوشبختی رو دیروز وامروز تجربه کردم وتازه فهمیدم که یه عمر پرخوری کردم چون رضایت از چیزی که میخوردم کسب نکردم ولی دیروز سه تا تیکه پیتزا با لذت خوردم واونقدر لذت بردم وسبک بودم وسیر شدم که حتی نوشابه هم نخوردم که مزشو عوض نکنه 

      وحتی صبحونه هم پیتزا درست کردم وخوردم دوتیکه 

      ویک تیکشم گذاشتم برای وقتی گشنه شدم 

      ودراین دوروز چقدر درس ها گرفتم از این پیتزا وسبک جدید خوردنم 

      اول وقتی چیزی که واقعا دوست داری رو میخوری احساس رضایت مانع از پرخوری میشه

      دوم وقتی چیزی رو که دوست داری میخوری تازه به خطا های ذهنت آگاه میشی چراکه مثلا من فهمیدم که تکرار رو دوست دارم درخوردن ویک تیکه بهم احساس رضایت کافی وکامل نمیده 

      پس ذهنم بهم گفت دفعه بعد که خواستی بخوری یک تیکه پیتزاتو دوتیکه کن وبعد بخور ومن دیدم که وقتی برای امتحان امروز صبح یک تیکشو دوتیکه کردم چقدر احساس سیری زودتری دریافت کردم 

      سوم وقتی چیزی که دوست داری رو میخوری احتیاجی به عوض کردن طعم دهنمون با کنار غذا رو یا احساس نمیکنیم یا خیلی خیلی کم میشه 

      مثلا من اصلا میل به نوشابه وچای بعدش نداشتم ونخوردم 

      مثلا من متوجه شدم وقتی چیزایی رو صرفا به خاطر عرف بودن میخورم هی مدام دنبال کسب اون رضایت ولذت میرم ولذت درهی خوردن دنبال میکنم 

      مثلا دوران دبیرستان یه دوست داشتم فقط پیتزا میخوردومتناسبم بود 

      وهمیشه از غذاهای خونه فراری بود نه صبحونه میخورد نه ناهار نه شام 

      یه روز بهش گفتم واقعا چرا صبحونه نمیخوری مریض میشی وچاق میشی 

      گفت تو خوردی الان لاغر شدی ومشکلی نداری

      اون روز زیاد به حرفش دقت نکردم یعنی نمیتونستم با شرایط خونه ما به حرف دلم گوشم بدم 

      اما امروز متوجه شدم باید به حرف دلم گوش بدم وفقط برای خودم زندگی کنم نه بقیه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1401/02/24 08:44
      مدت عضویت: 1329 روز
      امتیاز کاربر: 12736 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 567 کلمه

      سلااام

      چندین بار فایل رو دیدم و سعی کردم گفته های شما رو توی زندگی واقعیم ببرم و اولین گامم این بود که تشخیص بدم از چه راه هایی دارم تصویر سازی میکنم و الان برای خودم لیستشون میکنم که با آگاهی بیشتر راجع به خودم فکر کنم و تصویر سازی کنم و هر بار خواستم تصویر سازی در جهت چاقی انجام بدم از کارم آگاه باشم و دیگه ادامش ندم.

      کارایی که در مسیر چاق شدن انجام میدم:

      وقتی میخوام غذا بخورم به یاد روزایی میوفتم که به جسمم آسیب میزدم و پر خوری میکردم و حالم از غذا خوردن بد میشه چه به اندازه بخورم چه بیشتر یا کمتر از نیازم ، کلا حالم از عمل خوردن بد میشه به خاطر خاطره های رنج آور 

      راهکارش چیه؟ اول اینکه در مسیر لاغری با ذهن باشم و ادامه بدم و فرمول های خوردن = چاقی رو کمرنگ تر کنم هر روز ، دوم اینکه اون لحظه به یه چیز در لحظه ی حال فکر کنم و آگاهانه از خاطرات گذشته بیام بیرون مثلا به گلای قالی نگاه میکنم و با خودم میگم چه رنگی هستن و یا هر کار ساده ی دیگه ای که حواسم رو به زمان حال معطوف کنه نه گذشته

      من وقتی یه لباس قشنگ میپوشم به خودم میگم فلانی که اندامش عالیه ، اگه این لباسو میپوشید چقدر بیشتر بهش میومد و حسرت میخورم که اون اندام مال من نیست تا بتونم بیشتر لذت ببرم و این یه تصویر سازی قدرتمند از چاقیه

      راهکاری که براش به ذهنم میاد اینه که به قسمتایی از بدنم فکر کنم که خیلی دوسشون دارم و همیشه از دیدنشون توی آینه لذت میبرم مثله صورتم و کمرم یا دستام و این حالمو خیلی خوب میکنه ، یکی دیگه اینکه با همون لباس از خودم عکسای قشنگ میگیرم و اینطوری دفعه ی دیگه تصویر اون عکسایی که گرفتم میاد توی ذهنم به جای اینکه به فلانی خوش هیکل فکر کنم.

      من تمام خاطراتی که تا الان داشتم رو میارم توی ذهنم و همش به خودم میگم چقدر خوب میشد اگه توی تموم اون لحظه ها لاغر و متناسب و خوش اندام می بودم چقدر همه چیز قشنگ تر میشد چقدر بقیه بیشتر دوستم داشتن و ازم تعریف میکردن و این یه حکم خیلی محکمه که به من میگه الان چاقم و چاقی در من نهادینه شده و خودم رو نپذیرفتم و اگه ادامه بدم این باعث میشه این تصویرا بیشتر و بیشتر بشن و وقتی بهشون بیشتر توجه کنم دیر تر کمرنگ میشن و کار من سخت تره 

      پس من چند لحظه توی ذهنم به آب شدن یه شمع فکر میکنم تا آروم بشم و با خودم حرف میزنم و میگم که گذشته ها گذشته و تموم اون تجربه ها منو چیزی کرده که الان هستم و خوشحالم که الان اینم و میخوام خودمو هر روز یه پله ببرم بالا که اصلا کار سختی نیست 

      و من کافیم . نیاز نیست همه چیزم خوب باشه همیشه . من تلاشمو میکنم اما بعضی وقتا فقط باید حس کنم و بپذیرم 

      برای چاقی هم همینطوره ؛ یه زمانی شخصیت من ، شخصیت یه آدم چاق بود و خودم به وجودش اوردم خودمم همین الان از راه درستش شخصیتمو تغییر میدم و بعد رفتار هام تغییر میکنه و انتطاراتم از خودم عوض میشه

      خدایا شکرت برای این آگاهی ها

      از این به بعد آگاهانه درباره ی خودم فکر میکنم تا تصویرایی که از الان در ذهنم شکل میگیره متفاوت باشه از گذشته ی خودم و نتایج متفاوتی برام داشته باشه

      ممنونم استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/08/08 08:16
      مدت عضویت: 1608 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 550 کلمه

      سلام🙂

      این فایل دقیقا گیر و ایراد من در مسیر لاغری با ذهنه….

      تصویر سازی ذهنی که من اصلا خوب انجامش نمیدم

      و با اینکه اینقدر شما تاکید کردین روی ممنوعیت ترازو یا سایز کردن یا توجه به نافرمیها جلوی آینه

      انجامش میدم

      اصلا این چالش رو دوباره انجام دادم تا این عادت توجه به چاقی ام رو کم کنم…

      ذهن ما اصلا نمیدونه تصویری که داریم بصورت واقعی میبینیم یا بصورت خیالی متصور میشیم چیه اصلا این احساس ما است که به اون تصویر معنی میده و دیدن اون تصویر با هر احساسی خوب یا بد در نهایت به عنوان علاقه ما به اون تصویر برای ذهنمون تفسیر میشه و ذهن ما هم که به هر چی ما علاقه داشته باشیم اونو بیشتر برای ما گسترش میده و تجربیات و شرایطی رو فراهم میکنه که از اون چیزی که به عنوان علاقه ما دریافت کرده بیشتر و بیشتر تجربه کنیم…و باز با احساسات عمیقتر و شدیدتر ما مواجه میشه و باز اونو بیشتر و بیشتر برای ما مهیا میکنه…

      تصویر ذهنی اینگونه ساخته میشه و واضح و پر رنگ میشه…

      و جالب اینجاست که ما در ساختن تصاویری که حال و احساسمون رو بد کنه خیییییلی مهارت داریم و برعکس در ساختن تصاویر با احساس خوب خیلی ضعیفیم

      خود من هر وقت حرف از تجسم و تصویر سازی ذهنی که یکی از مهمترین و موثرترین تمرینات قانون جذب هست لنگ میزنم و میدونم که اصلا خوب انجامش نمیدم

      ولی به طور نا خودآگاه و آموخته شده خیلی خوب و عالی میتونم یه فکر ساده منفی که مثلا درباره نگرانی در مورد یکی از عزیزانم هست رو قشنگ تا مراسم ختم و خاکسپاری و اتفاقات بعد از فوت اون جلو ببرم عین به فیلم سینمایی فول اچ دی پر از احساسات عمیق غم آلود….

      تنها کاری که تونستم این چند ساله انجام بدم این بوده که فکر نگران کننده رو تشخیص میدم و بالاخره یه جایی متوقف میکنم که بیشتر نشه به قول استادی سناریو دیگه کمتر میسازم

      ولی در مورد لاغر شدن و ثروتمند شدن اصلا تصویر سازی های خوبی انجام نمیدم که هیچ

      احساس ناامیدی که بارها و بارها با نتیجه نگرفتنها با وجود تمرینات سراغم میاد باعث میشه خیلی وقتها با خودم فکر کنم همه اینها الکیه و بی فایده است و من دارم پول و وقتم رو هدر میدم که اینهمه تمرین میکنم کتاب میخونم فایل صوتی و تصویری گوش میدم مراقبه میکنم شکر گزاری مینویسم و حال و احساسم رو سعی میکنم خوب نگه دارم…و درنهایت نشونه ای هم نمیبینم….

      ولی باز هم فردا صبحش که پا میشم دوباره تمرینهام رو مینویسم فایلم رو گوش میدم و کتاب میخونم و….این کارا….

      چون اصلا دیگه علایق قبلیم که فیلم دیدن و سریال دیدن و دورهمی رفتن و…هم بوده رو دیگه ندارم …پس از روی عادت هم هست و با وجود تمام اون نا امیدیها باز هم انجامش میدم…

      البته که میدونم گیر و ایرادم توجه به نافرمیها است هم در چاقی و هم در پیشرفت کاری و مالی…

      و همین کار به تنهایی باعث پیشرفت کند من به سمت نتیجه است….چون دارم با اینکار تصاویر قبلی رو واضح و واضحتر میکنم…باید تمام تلاشم رو بکنم که در عین حالی که نشونه ای نمیبینم حداقل توجهم رو به نافرمیها نبرم که تصاویر قبلی رو پر رنگتر نکنم تا کم کم تلاش ذهنیم برای لاغرشدن و ثروتمند شدن نتیجه بده….

      امید دارم که بالاخره در این مسیر به نتایجی که دوست دارم پله پله میرسم 👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/25 17:25
      مدت عضویت: 1657 روز
      امتیاز کاربر: 28251 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,037 کلمه

      همه ی افرادی که اضافه وزن دارن از تصویرسازی  ذهنی برای چاق شدن  استادانه استفاده میکنن اما در متناسب شدن این مهارت رو ندارن چرا ندارن چون مدتها دارن از این امکان فوق العاده برای چاق شدن استفاده میکنن و سمت متناسب شدن کمرنگ شده  .و از این توانایی در لاغر شدن استفاده نمیکنن .

      چاق شدن باعث ایجاد تصویر ذهنی در ذهن  ما  میشه هر وقت ما روی ترازو میریم و عدد وزنی خودمون  رو میبینیم  این تصویر ذهنی رو در ذهن ما  پر رنگ میکنه و با این کار  ما به وضوح تصویر ذهنی خودمون  کمک میکنیم

      اوضاعت رو با ترازو نمیشه تعیین کنی ؟اوضاع رو با ذهنت باید ببینی   وقتی  هنیشه  بری روی ترازو و وزنت رو  که هی کمی بالاتر نیره رو ببینی  به ذهنت  تصویر  واضح  میدی  و چون با  دیدن عدد روی ترازو  حال   ما بد میشه این اوضاع رو  برای ما خرابتر میکنه و درواقع اون ذهن اون  احساس رو به همراه شکل فرد  رو ذخیره میکنه .

      حالا ساختن تصویر ذهنی  طریقهای مختلف دیگه هم داره :

      فرد  در آینه هی خودش رو میبنه  و  داره به اندام  چاق خودش نگاه میکنه و داره تصویر ذهنی چاق ذخیره میکنه 

      بعضی ها  به حرفها و نگاه های دیگران عکس العمل نشون میدن که  میگن این به چاقی من نگاه میکنه  و روز ی صد بار چاقی رو به یاد خودشون میارن و این فوق العاده خطر ناکه 

      و یه کار دیگه که استاد میکرد از تکون خوردن شکمش حین رانندگی بدش میومد و حواسش رو میزاشت روی چاقی شکمش،و میدونست این کار خوبی نیست و تمام حواسش رو از لرزشها و نگاهش برداشت چون این کارها تصویر چاقتر در ذهنش  به وجود میاره .

      باید  بتونی تصویر های ذهنی متناسبتر داشته باشی  .

      هر کس به هر وسیله ای حال خودش رو بد میکنه باید اول جلوی خراب شدن اوضاع رو بگیری  و اوضاع رو کنترل کنی بعد شروع به ساخت و ساز و ترمیم  کنی پس اول باید  ستاد بحران  تشکیل بدی 

      حق نداری به حرف دیگران واکنش نشون بدی 

      حق نداری به چاقیهاتو نافرمی های خودت  نگاه کنی و تاسف بخوری 

      حق نداری اگه لباس میپوشی هی  اونها رو زیر و رو کنی که لباس رنگ تیره رو پیداکنی که   تو رو لاعر تر نشون بده 

      هر کاری هر فکری که چاقی رو به یاد  تو میا ره اون تصویر ذهنی تو رو پررنگتر میکنه و این گام مهمی هست و باید توجهی به علایم اضافه وزن نداشته باشی و بعد خود به خود باید تصاویر لاغری به وجود بیاری باید از درون احساس سبکتری پیدا کنی   و از اون موقع به بعد تصویر لاعری هم میتونی به وجود بیاری .

      برداشت من از فایل :

      هر کاری هر فکری که باعث میشه من چاقی خودم برام پررنگتر بشه رو حق ندارم انجام بدم مثلا  :

      رفتن روی ترازو  ممنوع 

      رفتن جلوی آیینه و توجه به چاقی اندام هاممنوع 

      پوشیدن لباسهای رنگ تیره و خاص برای لاعر تر نشون دادن ممنوع 

      از اینکه  فعالیت نکنم و جایی حاضر نشم از ترس حرف  مردم که  در مورد چاقی من حرف نزنن ممنوع 

       خوردن غداهای خاص برای اینکه چاقتر نشم ممنوع 

      خوردن غدا در زمانهای  خاص برای اینکه چاقتر نشم ممنوع 

      ورزش کردن برای اینکه چاقتتر نشم ممنوع 

      و اما هنوز من گه گاهی به چاقی خودم در آیینه و یا لباسها نگاه میکنم و حالم بد میشه اما سریع به خودم میام  (همین دیروز موقع  رفتن به مهمانی مانتو کوتاه پوشیدم و بعد زیرش جین آبی رنگ روشن پوشیدم و اما رفتم داخل آیینه خودم رو دیدم  خواستم سریع عوضش کنم چون از رانهای چاقم که پیدا بودن یکم جا خوردم    و اما  سریع به خودم گفتم که  کار خطر ناکی  و غلطی هست  باید خودم رو بپدیرم و دوست داشته باشم و به اندام های چاقم خیلی توجه نکنم  پس  گفتم من با همین مانتو وشلوار میرم مهمونی  و بسیار هم اندام خوبی دارم و اندام الان من  از گدشته ی خودم بسیار متناسبتر و عالی تر شده پس با همین لباسها میرم  و زودی حواسم رو به سمت اینکه الانم خوبم و عالیم و کلی کاهش وزن داشتم و سالم و سلامتم و … بردم و گفتم  من که الان  حالم خوبه و تا حدی هم متناسب تر شدم  و زندم و سلامت هم هستم و   هر روز در مسیر لاغری هم دارم  قدم برمیدارم پس هیچ عجله ای برای لاعر تر شدن  ندارم  و  من با حال خوب ادامه میدم و در نهایت چه بخوام چه نخوام لاعر تر میشم ) اما به هیچ عنوان خودم رو وزن نمیکنم   و خاطره ی خوبی از وزن کردن ندارم چون قبل از اشنایی من با دوره  کار من ورزش شدید و غذای رژیمی بد مزه بود و در نهایت عدد روی ترازو همیشه یکم بیشتر از دفعه ی  قبل بود  و من خیلی زجر  میکشیدم و ناراحت میشدم  و به همه میگفتم لا اقل ثابت بمونم هم گلایه ای ندارم ای کاش ثابت میموندم و لی نمیشه نمیدونم دیگه چی کار کنم اگر به رزیم و ورزش باشه که من دیگه ته این دو تا هستم  اخه باید چی کار کنم و همیشه ترازو  حال بد و ناراحتی بیشتر رو  به من هدیه میداد و وقتی وارد دوره شدم و از شر این هیولا رها شدم ارامش پیدا کردم و حال خوب پیدا کردم و دیگه استرس و نگرانی نداشتم  و هنوز  هم بعد گدشت ۱۸ ماه من هیچ وقت به روی ترازو نرفتم و نمیدونم دقیق چند کیلو هستم  و تمایلی هم به رفتن روی اون ندارم .

      و اما  من چون خیلی از وقتها در  حال رژیم گرفتن و کم کردن وزن بودم و  همیشه موفق هم شدم که بسیار  خوب وزن کم  کنم اما  هیچ وقت ماندگار نبوده و سریع برگشته برای همین خیلی تصویر و فیلم از گدشته ی نه چندان  دور  خودم دارم  که لاغر هستم  برام چیز محالی نیست که دوباره به اون  اندام برسم و بارها میگم من که  تا ۵ سال پیش در این وزن بودم و اما از دستش دادم و حالا دوباره میخوام از راه درست  به اون وزن ۵۹ کیلو  برسم و بارها به تصاویر لاعر خودم در گذشته  نگاه میکنم و لدت میبرم  حتی از صورت لاغرم هم لدت میبرم چون اون موقعها واقعا حالم از دیدن صورتم بد میشد و همیشه صورت لاغر و کشیده ی خودم رو  دوستش نداشتم و میگفتم خیلی لاعر شده و لی حالا بسیار لدت میبرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 401 کلمه

      به نام‌ خدا
      فکر میکمم تمام کسانی که در این دوره شرکت کرده اند به این نتیجه مهم رسیده اند که تنها راه لاغری ، لاغری با ذهن است و راههای دیگه ای که ما در اون جسم خودمون رو تحت فشار میزاشتیم کاملا بی فایده بود
      تو همه اون روشها من فقط در حال فرستادن پالس های منفی به ذهنم بودم
      ۱ وقتی که باشگاه میرفتم اولین کاری که انجام میدادم وزن کردن خودم بود و از اونجایی که همه باشگاهها آینه دارن تمام مدت در حال بررسی جسمم بودم
      ۲ هر وقتی رژیم میگرفتم از فردای اون روز ترازو رو آماده میکردم روزی دوبار خودم رو وزن میکردم و متر هم دم دستم بود که سایز بگیرم
      ۳ هر زمانی که زیاده روی میکردم و از سفر برمیگشتم اولین کاری که میکردم وزن کردن خودم بود
      ۴ هر وقتی از مهمونی یا تولد برمیگشتم دوباره خودم رو تو اینه بررسی نیکردم یا وزن‌میکردم
      ۵ روزهایی که پیاده روی میکردم هم با متر و ترازو درحال بررسی بودم
      ۶ هر وقتی که به روزهای خاص خانومها نزدیک میشدم هم کارم وزن کردن و سایز گرفتن بود
      ۷ بعد از صبحانه ناهار شام میان وعده و دیگه دچار وسواس فکری شده بودم
      دیگه به جایی رسیده بودم که دنبال هزارتا بهانه برای چاقتر شدنم بودم و دائم تصویر چاقتر از خودم رو به ذهنم میفرستادم
      جمله طلایی این فایل🏅🏅🏅🏅🏅🏅🏅
      تکرار هر احساس به معنای علاقه شما به آن احساس است🔑🔑🔑🔑🔑🔑
      وقت بزاریم روی این حقیت سهل ولی سخت احساس من اون موقع بد بود دایم داشتم میگفتم دارم چاقتر میشم دیگه از دستم در رفته پس نتیجه جی بود احساس من به ذهنم دستور میداد بیشترش کن چون قانون همینه اون نمیفهمه شما چی رو میخواید چی رو نمیخواید فقط داره زیادترش میکنه و گناهی نداره منبع تغذیه اش احساس ماست و اون احساس هم بد بود و در مسیر چاقی .
      حالا با کمک خدا و آموزه های دوره در قدم اول ترازو رو کنار گذاشتم دیگه خودم رو سایز نمیکنم و دیگه به بسته شدن دگمه شلوارم و احساس کشش در لباسهام توجهی نمی‌کنم چون من یک فکر متناسب دارم من قرار نیست احساس بد داشته باشم که ذهنم اون رو زیاد کنه به جاش توجهی میکنم ودر مسیر بالعکس قدم برمیدارم
      اگه خودم رو تو اینه دیدم به قسمتهای چاق توجه نمیکنم دنبال سایز کردن لباسهای قدیمی ام نیستم من فقط به احساس خوبم توجه میکنم و اون رو زیاد میکنم که کائنات هم جواب احساس خوبم رو بده🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم