جلسه هشتم: قدرت انتظار لاغری

به نام خدایی بخشتده ومهربان 

سلام براستاد و عطار روشن. و همه دوستان هم مسیر 

هر نوازد دختری که به  دنیا میاد جون تو بخش طبیعی جسم اون‌ مادر بودن هست  ه وهم همه اطرافش اون فردی که دراینده‌اون‌مادرخواهد بودوفرزندی رو به این جهان اضافه خواهد کرد و کسترش دهنده انسان در حهان هست 

وبه مرور خوداون بجه هم ازبدم تولد با بازی با عروسک وقرار دادن خودش تو  بخش بازی کردن نقش مادر رو بارها اجرا میکنه وهمیسه نقش مادر رو تو هر  بازی داره و نقش افرینش روبه مرور برای خودش مادربود رو ایحاد میکنه چون بخش طبیعی وبه مرور اون همیسه توخواب بیداری وتو ذهنش این‌ نقش رو زندگی خودش حساب کرده و این مراحل طی زمان هی به رشت وکستزس و یادگرفتن این نقش رو به چه شکل  به شکل درست اون دراینده انجام بده  و توخانواده که افکار هست مبتی بر این‌که اون  دخترم درایندها امکان بارداری رو نداره کلی تاثیر رو این بخش طبیعی گذاشته  جون اون دختر فبول کردا وتوذهن اون دخترکلی افکار از نشدن ونتواستن به شکل باوره جای گرفته 

 توان مادر بودن رو براش نا ممکن‌ کرده و حتی  بارها اقدادم کنه جون تو ذهن این باوره نیست به شکلی اون نوازد رو از دست میده و برکشت میکنه به افکار که موفق نیست و امکان این بخش در اون ضعیف هست یی مشکلی تو جسمش داره که این امکان  براش نیست و من شاهد بود که فرد درحین سلامتی کامل نمتوان خودش تو بخش انتظار ازحس  مادر بودن حس کنه 

مشکل زندگی ما درهربخش ازباورهای نادرست همون انتظاراون باوره تو زندگی هست تو هربخش چی  جتبه چاقی و لاغری که مهم وردهای خود من بود و، هست جون من به مرور این‌ انتظار رو درخودم  به شکل یقین واطمینان توذهم شکل دادم ازهدایت وحمایت خدای عزیزم تواین مسیرقرار گرفتم اویل برای لاغری وارد شدم وکل افکار این بود که یی دوره اموزش این توان به وجودم  هدیه میده  که من میتوانم درست مثل ا ن خانم افکار مادر شدن رو برای خودم  فبول کنم که من  می توانم لاغربشم وفتی فبول کردم  من این امکان رو دارم کم کم ازشکل این‌که ایا امکان داره  من  لاغر بشم به بخش حتما و بی شک لاغر میشنم  رفت وبه مرو با هر تمرین که به شکرخدا توهردوره ازهرکودم  کلی نتیجه خوب رو به من دادن انقدر این انتظار در من با یقین هست که توذهنم‌دیگه زمان  رسید درست به شکل زمان تو لد نوازد برای مادرهست که بعد از ۹ ماه بی هیج شکی اون مادرشده اصلا اون همون زمان که نوازد در جسم داره مادرهست  فقط زمان این اغوش کشیدن  بابد طی کنه  که هربخش این دریا فت ا ول باید تو حای خودش به شکل پازل قرار بگیره  که به شکر خدا گرفته اون  چرخ دندهای به هم وصل بشه اون به شکل تو درتو بودن این جرخ دندهای رو متوجه شدم  وحالا خودم رو  تو صف دریافت لاغری که من امادگی اون وحودم ساختم  بینم‌ حالا وفت زمان رو طی کنم‌ که به خواسته و انتظارم هم برسم وبا تجسم اون همین امروز بینم

 همه این‌ کاره فقط با ارامش بودن عجله نداشتن  وبا امید و عشق و شور شوق به مرور ایحاد،شده و،ماندگار هست اون عجله برای رسیدن درست مثل مادری هست که تو همون روز اول که متوحه میشه داره مادرمیشه بگه امروز ببه دنیا بیاد ایا امکان نداره نه اون  چرخه و،اون زماون واون کل افرینش یی نوازد بایدطی بشه که بجه سالم به جهان اضافه بشه هرجی مادر بیشتر عجله کنه بازنپم  امکان نداره این  زمان زودتر شده یا به جلو بیقته اگه بیفته پثل بجه نارس بازمد باید کلی زمان بزراه تو بیمارستان باسه تا اوت کودک رشتی  که وتو جسم  مادر بایدانجام میداد توفضایی بیرون از جسم مادر انجام  بده من لاغری رو اگه به شکل طبیعی ماندکارو برای همیشه برای خودم  درنظر گرفتم‌ اولین گار   کم‌ کردن عجله برای دریافت بود که به شکرخدا همون مراحل ریگان اون به شکل خولدجا گذاشتم اون من عجول این کاره وکمک خدایی عزیزم بود  حرکتم رو اغاز کردن  وزمان  این  دریافت  رو به شکل طبیعی تو ذهنم ۳ سال در نظر گرفتم‌ چون جسم خودم رو به شکل کامل بهش ایت انموزسهای شناخت داشتم وبا کمک  خالق مهربان  این زمان بی هیج شکی تو زمان بسیار  کمترداره به نتیجه من نزدیک میکنه ولی اولین  کاره توبخش من که همسو با کمک خداوند بود . اول کم کردن این عجله وافکار نبرون  به اون هست باید باشه 

 جون من سالهای زیادی توبخش فبلی که خودم  استاد اون بخش میدونم‌  وقت براش گذاشتن وتازه نا دانسته از کمک خدا هم استفاده کردم  جون هی در خواست  اشتباه ارسال کردم و برکشت این درخواست اشتباه هم برای خودم بود حالا که تو بخش مخالف جهت فبلی میخوام  بازم استادی دیگه رو برای خودم این بار با کمک از جانب خالقم به شکل درست ایحاد کنم و بد بینم پس اول باید اموزش کاملتری رو میدیرم که بتواتم‌ استاد واقعی زتدکی خودم  باشم  که دارم میشم  واین درحه خودن به  خودم  میدم جون به شکلی وفتی از دزیافتهای خودم  اون اطمینان واقعی رو دیگه حس وتجربه میکنم پس من خودم با کلی تمرین هرروز که اون واحب زندگی حساب کرد درست مثل نمازخواند با هرجشم باز گردن اولین  کاره خواندن میثاق نامه هست که با خودم  عهد مبیندم که اول اون تعهد که دادن  رو داشته باشم  وبعد اون چه خواسته وچه ناخواسته شده برنامه هرروز با باز  شدن هر زمان جشم من حتی به تعداد بسیار  زیاد که  از ذهنم‌ تو این زمان دیگه ازشمارش خارج شده نیمه شب از خواب بیدار شده انکار صبح هست جشم باز نمیشه ولی فوری میثاق نامه رو  میخواندم  بعد با باز کردن گوشی متوحه میشمو که ساعت ۲ یا ۳ یا ۵ صبح هست  وبی خود نیست که جشم  باز نمیش ه ولی اون دستور خواتدن  صادر شده جون این من قانون  عادت برای وحودم  تواین  بخش،قرر دادم حتی شده این‌ خواندن تعدادش روز که حالم وحسم خوب هست به ۵ تا ۶ بار رسیده جون از ابن عادت حسن زیبای رو دارم و پس من اگه دارم‌ انتطار رو به شکل واقعی توهرتجسم حس میکنم اون ازدرستی هرتمرین کم کردن اخباری  مشکل دارتو هربخش ودقت تو یادگیری وتکرار با حس خوب هرانچه هموزش دیدن هست  وازاون مهمتر عمل کردت  وبازن ازاون مهم تر مرور نکردن افکاربخش فبلی هست که تو دوره  پاک سازی ذهن من به این‌ اگاهی ناب هم دست پیدا کردم که به چه میزان مرو های افکار تو بخش چاق هست شکل اولیه مرور اصلا نشون نمیده که ریسه اون  تو بخش چاق اب می خو ره و من اصلا نباید اونها رو مرو کنم وتازه  جهت عکس ثابت کردن این‌که من تو دوره هستم  اجازه این کاره به بخش منفی نمیدن بازم‌ نباید مرو کنم‌  من با  تکرارکردن وادامه دادن واسمترار داصتن نتیجه این نشست اگاهی توذهنم هست  که انتظار از خودم رو  رفم زده که این زمان انقدر اطمیان  دارم که هیج شکی وهیچ احساس ناخوشایتدی کهدوایا این بخش مال من خواهد شد دیگه به شکل واقعی ندارم  

همش تو هرتجسم خودم  رو هی لاغر سالمو توبخش  طبیعی جسم با احساسی عالی مبینم وتواین  تجسم های هر وزم که تکرارمیشه توهرمکانی که روزی اون اروز بینم  امرورزاون دیگه اروز نیست حروز زندگی من هست جون تجسم  اون  به شکل واقعی هست کلی احسام درگیر این  تجسم ها هست و،دارم ازهرتجسم کلی تجربه های که به هنگام دریافت نتاسب هم حس خواهم‌ کرد همین زمان‌ که هنوز متناسب  نشدم  رو حس میکنم انقدر به شکرخدا واقعی شدن که کم  شدن وزن تودورتند افتاده خودم  این حس میکنم که بازم دارم‌ وزن بیشتر ی رو از دست میدم وجه ازدست دادن عالی امید دا ن‌کل گروه این ازدست دادن رو داشته باشن

 اروزی همه ما در امدن به این مسیر همین ازدست دادن شیرین هست این فوت بخش چاقی  رو به همه دوستان تبریک میگم‌ برای من‌که دیگه اون  فوت شده به حساب میارم خدایا اگه کمکت توشامل حالم نمیشد این چنین با دل قرص صحبت نداشتم  جون اطمینان به خودت بی حد هست این اطمبنان رو تا اخرین لحظه زندگیم  ازمن نگیر که با لذترین بخش این مسیر  همین بودن وهمسو دیدن خودم در کنارت در پناه خودت هست که میدونم میشهد ولی  چون  این برای من خواستی تو تولد این بخش تو جودم من و هر بنده قرازش دادی

 ازت بی نهایت تشکر دارم‌که من تواین مسیر  هدایت کردی حمایت کردی که ادامه بدم ار هر لحظه  زندگیم  اون شادی. واقعی اون ارامش واقعی وهرجنبه واقعی زندگین رو بجشم ولمس ودرک کنم  ازت بی نهایت تشکر سپاس گزار هستم‌هر روز توبخش تمرین اینو بخش چه اول صبح وجه اخرشب این بخش،عالترین بخش زندگی هر روز هست که با وردم  به این مسیر  اونم  داشتم  ولی به این حس حال نبود این حس حالس چقدر زیباد وبا کیفتر شده 

خدایا دوست دارم میدونم تو هربنده خیلی بیسار از خودش دوست دارای چون تو خدا هستی  از خلقی که انجام  دادی اون دوست داستن هم رو بهتر ازهربنده میدونی انجام میدی  ارت برای  همین دوست داشتن هربنده ازجمله خودم  تشکر دارم 

خدا پشت وپنا هتون یا حق حق نگه دارتون