لاغری را به خودتان هدیه کنید

سلام خدایی دوست دارم که من روبه ابن مسیرهدایت کردی که اول هدیه این مسیررو از خودت تحویل گرفتم وچه هدیه زیبایی روبه من دادی از این جهت از خودت تشکردارم 

سلام بر استاد و همه هم  راهنان 

من توی این همه سال هدیه مختلف گرفتم‌ از  وسایل خونه   ار وسائل شخص  تونظر خوب بوده همین که به یادم  بودن  خودش خیلی زیبا هست من هیج زمان هدیه که گرفتم‌  اگه مال خودم‌ بود خیلی  روی ارزش مالی اون تاکید نداشتم ارزش معنویی اون  هدیه برام‌. ارزش  داست حتی باره یه فرزندانم می گفتم  مهم به فکربودن شما است من هیچ هدیه ازشما نخواهم مهم بودن.  سلامتی شما وراه زندگی  شماست که  انشالله همیشه تومسیردرست به پیش بره 

وفتی با هدایت وحمایت  خداوند وارد این مسیرشدم راهای که توابن زمان روی کردم همه وهمه از دیدمن‌که هدیه خداوند بوده هست انقدر این هدایا برام پر. ارزش هست که دارم‌ از هر. لحظه بودنم. توسایت  کلی کیف لذت میبرم وداین آخرین پر ارزشترین که توداین اواخر کرفتم اول کم شدن  وزنم و از  اون مهم تر مسییر خدا هرکز دیر تمی کند  بود

 من‌چندسالی هست شاید ۵ یل ۶ سالی بودکه گوشی داشتم‌باهاش کارهام انجام میدادم وته ذهنم یی گوشی بهتری رو میخواستم تهیه کنم‌.  ولی نمیشد و. برام. اون اهمیت هم‌نداست حتی زمانی هزینه خرید روداشتم ولی برام خرید وسایل دیکه در درجه اول  بود حتی  دخترها هی میگفتم مامان جرا گوشیتو عوض. نمیکنی میگفتم‌ همین هم کارم راه می‌اندازه

 ودرسفر ماه شهریور  تو شهر مشهد  گوشی من خراب شد هر کاری میکردم که وارد سایت بشم کارهم رو انجام بدم موفق  نمیشدم وفتی به خونه برکشتم  که دیگه به شکل خراب شد یی  لحظه من  موندم مسیرم  و خرید گوشی واون وسیله که بهش اختیاج داشتم  اول گفت ببرم تعمییرانجام بدم شایددرست بشه وفتی پسرم برد نشون داد گلی بهانه آرود که شاید بشه شایدنشه ولی من به دخترم گفتم که بره برام گوشی تهیه کنه وفتی داشتم با دادماد بزرگم در باره خرید گوشی حرف میزنم بهش گفتم من بین مسیر وهدفم ویی وسیله منزل که بهش بسیار. احتیاج دارم اول به خودم‌گفتم هدیه خودت که این مسیر. هست ازهمه جیز مهمتراست اول گوشی چون دارای نجات پیدا میکنی ازمسیر لیز نخوری  چون  برات  ابن  هدیه  که  لاغریی هست  زیباترین هدیه هست که خداوند به من داده  پس اون  وسیله  رو به کناری گذاشتم  اول  خرید گوشی  بود من  به خودم  و هدف هدیه  دادم 

اون هم لاغری  بود  که چقدر طی  این  همه  سال  به دنبالش  میگشتم ولی هیچ زمانی این همه اشتیاق علاقه به لاغر شدن رو نداشتم دوست داشتم لاغر شم نه عاشق لاعر شدن بشم من این زمان دارام تومسیر حرکت میکنم که این حرکت در  من انگیزه و. شوق داشتن اون لاغریی روبه شکل رویای خواستنی خودم‌. می بینم نه  شب روزمره.  لاغریی با  ذهن چنان  مهو این مسیرهستم که اصلا زمان مکان برام. اون اهمیت رو ندار مهم‌. فقط یادگیری  درست و انجام دادن  همه  تمرینات هست 

امروز. که از خواب بیدار  شدم اول  به خداوند.  سلام‌ کردم‌. میثاق.  نامه خواندم  وفتی.  بلند. شدم توا ینه به خودم‌.  یی سلام  بلند  کردم به خودم‌. کلی حال خوب دادم  این خود. شناسی.  رو. که  به تازکی پیدا کردم رو بسیاردوست دا م من هدیه لاغری رو. گرفتم ولی اگه اون هدف روبه شکل کامل دریافت کنم اون زمان داشتن همون هدف هدیه اصلی زندگی من خواده بود اون روز نمیدونم‌ که  چه هدیه  برای  خودم تهیه  میکنم 

ولی دوست دارم یی کاری روانجام بدم ولی تا زمانش صبرمیکنم وفتی به هدفم رسیدم اون زمان افکار کلی تعییر بیشتری رو خو اهد داشت پس درافکار. بهتری هستم اون زمان تصمیم‌میگیرم‌که چه چیزی برای خودم بگیرم که این مسیر دل نشین رو دل نشین تر کنه انشالله 

خدا پشت وپنا هتون یا حق حق نگه دارتون