سلام به استاد عزیز
الان برای اولین بار این فایل و گوش دادم و یه آگاهی جدید بهم داده شد …
و اونم قانون توجه که خدا تو این آیه به ما یاد داده…
این که من و یاد کنید تا شما را یاد کنم دقیقا میشه قانون توجه …
یعنی اگه توی بنده من به من توجه کنی منم به تو توجه میکنم …
یعنی اگه من ایمان داشته باشم خدا جواب شو بهم میده …
یعنی اگه من خدا رو باور کنم نتیجه شو میبینم …
یعنی اگه من حواسم و توجه م به هر چیزی باشه اون و به زندگیم دعوت میکنم …
این یعنی قانون توجه …
و وقتی به خدا توجه میکنیم و به یادش هستیم نتیجه ش باید سپاسگزاری و حال خوب باشه …
خدای من شکرت ?
با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.
امتیاز 4.86 از 14 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام برخداوندبخسنده مهربان
سلام براستاد وهم مسران
من نگران هیجی نیستم هپه جیر برای من فوق العاده دا ده است
من دارم تو این مسیر تو چند بخش دارم کاره می کنم
من دوست دارمکل زندگیم تغییرخوبی رو بهش بدم
چون احساس خوب دارم. پس با داصتن این حس من دوست دارماول به هدفم که تناسب روبه دست بیام تنها کاره این. مسببر نباشه حالا که خداوند مک به اینمسیر هدایت کرده داره جشم به شکل درست باز میشه جرا در خواست بهتر شدن گل زندگیم رو نداشته باشم
به بادمن باشید تا به یادتون باشم
من باب اول به یادخدادن باسم که خداوند هم له یادم باشه
خداوند صلاح من بهتر. از. من می دونه سپاگزار باشم و نا سپاسی نکنم این یی باره اشتباه هست که من داشتم آمروز بهش خط قرمز کشیدم اگه من روی خودم کاره نکنم اگه خداوند هم صلاح بدونه من جون یاد نگرفتم همون صلاح رو به من بده اون هم فبول نخواهم کرد
با ه توجه خودم رو بزارم تو مسیر لاغری چه افکاری رودارمدنبال میدکنم اگه وهم مرور ورفتار وعمل کردم طبق مسیر تازه ام باشه اون اگه تودبخش لاغری باشه نشانه سپاسگزاری هست اگه هم مور وهم رفتار وهم عمل کردم تو بخش چاقی هست من تو دسته افراد ناسپاس هستم
با توجه تو هربخش باشه اون در خواست دارم از جهان هستی اون درخواست دارم تا این زمان هم چون هم مرور یادگیری توجه رفنار وعمل کردم تو بخش فبلی دور میزد من به جهان هستی اون درخواست داشتمتازه به خودممی گفتم خدا صلاح من بهتر میدنه جه صلاحی من داشتم روی زمین چاقی کشت کاره انجام می دادم انتظار رشد لاعری رو از اون محصول داشتم خداوند جطور صلاح من میدونه من دارم اشتباه انجام میدم خاوند تواین کاره من جطور صلاح قرارداده مناگه به یادشت بود اوننصفه نیمه بود چون همه کاره خودم بودم نه خداوند حالا که تومسیرربرکشت قرار گرفتم
زمین بزرگ دارم که آیت زمین دادی زمین کشاورزی باغ میوه وحوً بزرگی هست منراول آمدروی بخش درخت کاری کاره کردم ریشه درختان رو مشکل یابی کردم متوجه شدم چرا این درختانر محصول خوبی رو نمیدن اون ترمبم،کردم متوجه شدم میوه درخت وخود درخت دارن رشددبهتری روانجام میدم بعد رفتم سراغ محصول دیگه همین باغ چون زمین این باغ خوب بود شروع کردمتواون زمین هم سبزیجات خوب کاشتم هم به باغ رسیدم وهم به زمین سبزی کاری این زمانمتوجه شدم اگه توحوض این زمین ماهی پرورش بدم از سبزی که کاشتم به پاهایم از آب حوض پایی به درختان وزمین سبزی کاری بدم هم ماهی خوبی پرورسر دادم هم زمین سبزی کاریم رو با آب ماهی کود دادم وهم با همون اب ماهی به درختان آب دادم درنتیجه این چرخه درست باعث روش هر۳ دبخش این باغ شده من تو زندیگم و به این شکل تو همبن زمان دارم کاره میکنم یعنی تو جند جتبه دارم تو این دمسیر کاره انجام میدم در آینده محصول این کاره رشد بهتری وهدفم بزرگتری روبه دست میارم
اول که من خداوند به این مسیر هدایت کردنرهمه هواس من تو بخش لاغری بود اصلا هیچ توجهای به هیچ بخش نداشتم فکر فقط ،رهایی از چاقی بود کم کم حتی توبخش رایگان ۵ تا فایل بودکه به خداشناسایی مربوط میشدمن وبا شک وتردید بهش اون بخشهای رو متوجه شدم انکار این یادگیری باید توکل زندگیم اون اثر که نیاز دارن هم کاره کردم اول احساس می کردم که این بخش من بهش اصلا هیچ نیازی ندارم جون من آدمی مومن هستم همه چیز رو تا حدودی که تو افکارم. هست بلد هستم رعایت میکنم پس نیازدندارم که تواین بخشها باشم
وفتی دوراهم تهیه کردم کل زمان صرف یادگیری شد ولی گاهی تو فایلها من هنگام کاره به مسیرهای هدایت میشدم اول هدایت سدمبه بخش تغییر زندگی اون وسط من بازم هدایت شدم به بخش زندگی با ارده خداوند ازاون مکان هم خوشم آمد ولی تویی فایل کاملا عقب نشینی کردمکه این با عقاید من فرق داره کلی زمانگذاشتمکه این مسیر رو درک کنم و بازکشت کردم هم مسیرم رو طی می کردم و هم زندگی با ادره خداوند رو با اتمام هم دوره ام و هم زندگی با ادره خداوند متوجه شدم که من نیاز به شفا دارم واون میتوانم از این مسبربه دست بیارم با این افکار وارد این مسبر شدم و تو این و بخش هم مشکل دارم ت وباره دوم تکرار من دوده ورد به سرزمین لاغرهار رو شروع کردم دوره خدا هرگز دیرنمکند رو تهیه گردم هم زمان خمتکار ورد به سرزمین لاغرها وهم خدا هرگز دیرنمیکند رو شروع گردم اولش کل هدفم اون شفا گرفت برای پام بود با شروع این مسبر. متوجه شدم چقدر در. خدا شناسی هم دچار ایراد بودم و در ادامه تازه بجای شفا خواستم از خداوند خواستم که خود واقعی رو بشناسم امرو رز داشتم به خودم یی چیزی رو گوش زد می کردمدکه من برای لاغری امدمهردبخش رو با نگاهی دیگه رفتم ولی نگاه اصلی شناخت پرود گار بود که ریشه روجودی من رو تشکیل میداد اگه روز اول برای من،ابن بخش رو نشون میدان می گفتن تابرای این جا تواین مسبر هدایت کردیم من شاید مثل ا مر وز رفتار نمی کردم کلی تمرین این بخش درنگاه من چنان تغییر خوبی ایحادر کرده که داشتم آمروز کل تمرین این مسیر رو تو دفترم نوشتم به خودم گفتم همه رو باید بهش تو جه کنم نه فقط جند تا رو چون هر کودم تو یی بخش به کارم میاد
من آمروز به الهامات الهی توجه می کردم برام جالب بود من هیج جیزی از این بخش به شکل امرورز نه تو ذهنم نداشتم نه بهش توجه می کردم دو تا الهام رو شناسایی گردم به خودم گفتم جقدر این مسبر با گذشت زمان اون شیرنی خودش روبه من میده اون درخت خرابی که من با آب حوض ماهای بهش آب دادم یعنی اگاهی درست کرفتم داره میوه خودش رو رشد میده درآینده میوه به شکل رسیده تری ودبا طمع بهتری رو به من تحویل خواهد داد پس فقط لاغری تو این مسبر اون کمکی که تو. این مسبر برای کل زندگی قرار داره رو نمی تواند بر طرف کنه کل مسیر رو باید طی کنم نه یی مسیر چون ابن با آموزش که من دارم میبنم تو نگاهم هر بخش یی بخشی از. زندگی رو کامل می کنه من به خودم می گفنم اکه فقط لاغر بشم کارم رو درست انجام دادم ولی با بودن واستمرا داشتم متوجه شدم اگه تغییر رو تو همه بخش زندگیم در خواست کردم بابد تو همه بخشهای هم باید کاره کنم به شکر خدا خیلی عالی دارم یادمی گیرم کلی آموختم که کجا مشکل هست و.دارم آرام ارام روی هر بخش کاره میکنم تا با استمرکل زندگیم رو به سطح بالاتری بکشم نه فقط یی بخش رو درست کنم بقیه رو به حالت بیایان رها کنم وفتی تو همه بخش های کارکنم وفتی به هدفم برسم هدف بزرگتری روبه دست اوردم نه یی هدف کوچک فقط لاغری
خدا پشت. وپنا. هتون یا حق. حق نگه دارتون